رسانه سینمای خانگی- جشنواره الزاماً زمینه‌ساز رشد فیلمساز نیست

مدرس و مدیر اسبق سازمان سینمایی با اشاره به اینکه جشنواره‌ها نمی‌توانند ضامنی برای رشد و پیشرفت فیلمساز باشند، گفت: فیلمساز در این رویدادها با اشتراک گذاشتن تجربه خود و سهیم شدن در تجربه‌های دیگران می‌تواند به دریافت تازه‌ای از جهان سینما و عناصر بیانی آن برسد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، سعید رجبی‌فروتن که سال‌ها به عنوان مدرس دفاتر انجمن سینمای جوانان ایران آموزش جوانان و فیلمسازان را برعهده داشته است، درباره عملکرد جشنواره بین‌‎المللی فیلم کوتاه تهران در سال‌هایی که پشت سرگذاشته است، به خبرنگار ایرنا اظهار داشت: این جشنواره در طول ۳۹ دوره برگزاری‌ موفق بوده است که رمز موفقیت آن در استمرار، عبور از ایستایی و پیوند با پویایی و تحول است، به گونه‌ای که هیچ حادثه و تهدید بیرونی حتی اپیدمی کرونا نیز نتوانست مانع از حرکت رو به جلوی آن باشد.

وی گفت: جشنواره فیلم کوتاه، ساختار و اجزای آن از حضور پرشور جوانان فیلمساز، طراوت و تازگی را وام گرفته است و تلاش کرده در هر دوره خلاقیت داشته باشد. مدت‌هاست که جشنواره فقط در نمایش فیلم و حاشیه‌های بخش رقابتی آن خلاصه نمی‌شود و بخش‌های جنبی از جمله نشست‌ها و کارگاه‌های این رویداد هنری خبرساز بوده‌ و کانون توجه سینماگران جوان است.

رجبی فروتن افزود: جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به طور طبیعی در دوره‌های مختلف فراز و نشیب داشت اما هیچ کدام از این پستی و بلندی‌ها، درخشش فیلم‌های جسورانه در بعضی از دوره‌ها را از یادمان نبرد و البته ضعف و نزول بعضی از فیلم‌ها نیز سبب فراموشی دوره‌های این رویداد نشد.

این مدرس فیلمسازی بیان کرد: هر ساله با افزایش ضریب نفوذ جشنواره در دنیا، وضعیت کمی و کیفی آثار به گونه‌ای رقم خورده است که دوره‌های جشنواره مزین به حضور فیلم‌های بدیع و خلاقه می‌شود.

وی گفت: کیفیت فیلم‌های بخش مسابقه به دلیل ذوق و نبوغ فیلمسازان وطنی و غیروطنی اجازه نداده است که استانداردهای جشنواره پایین‌ بیاید. شاید به همین خاطر جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران در مقایسه با سایر جشنواره‌ها رقابت بسیار قابل توجهی را شاهد بوده و کار هیئت انتخاب و داوری آن سخت و پرچالش است.

رجبی‌فروتن افزود: پژوهشگران سینما می‌توانند با استناد به فیلم‌های جشنواره بلوغ و وسعت گرامر فیلم کوتاه را رصد کنند و مختصات تازه‌ای را برای ظرفیت‌های بیانی فیلم کوتاه در چارچوب زبان سینما ترسیم کنند.

این مدیر اسبق سازمان سینمایی با اشاره به جایگاه معتبر جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران اظهارداشت: این جشنواره به چنان جایگاهی دست یافته است که کمتر فیلمسازی در جهان می‌تواند آن را نادیده بگیرد. همین مساله مسئولیت مدیران جشنواره را سنگین‌تر می‌کند تا ضمن پایبندی به پروتکل‌های رایج، فضای خوشایند و خاطره‌انگیزی را به‌ ویژه برای میهمانان خارجی فراهم کنند تا سناریوی ایران‌هراسی خنثی شود و هر یک از میهمانان تبلیغ کننده جشنواره به دیگران باشند.

وی با بیان اینکه الگوگیری از برگزاری جشنواره‌های مشابه، ارتقا و بومی‌سازی پاره‌ای از ایده‌ها می‌تواند سبب جذابیت بیشتر جشنواره شود، توضیح داد: جشنواره می‌تواند فرصتی برای توافق با شخصیت‌های حقیقی و حقوقی خارجی باشد تا امکان تهیه بسته‌ای از فیلم‌های آن‌ها برای نمایش در دفاتر انجمن و یا خرید حق رایت آن‌ها برای بارگذاری در پلتفرم‌های موجود فراهم شود.

رجبی‌فروتن گفت: بدیهی است برگزاری نشست رو در رو با فیلمسازان و تکنسین‌های پشت صحنه موفق خارجی فرصتی استثنایی برای شرکت‌کنندگان در جشنواره است که جایگزینی برای آن نمی‌توان یافت‌ و امیدوارم که به این موضوع در جشنواره پیش رو مدنظر قرار بگیرد.

این مدرس فیلمسازی با بیان اینکه جشنواره‌های داخلی و خارجی به تنهایی نمی‌توانند ضامنی برای رشد و پیشرفت فیلمساز باشند، اظهارداشت: جشنواره و برنامه‌های جنبی آن بزنگاهی است که فیلمساز با اشتراک گذاشتن تجربه خود و سهیم شدن در تجربه‌های دیگران می‌تواند، به درک و دریافت تازه‌ای از جهان سینما و عناصر بیانی آن برسد.

وی گفت: تماشای فیلم‌های دیگران، آشنایی با ژانرهای سینمایی، خرق عادت سینماگران در شکستن ساختارهای روایی مألوف و آشنایی‌زدایی از موقعیت‌ها و شخصیت‌ها می‌تواند سبب تحول فیلمساز و حرکت او در مسیر تکامل قلمداد شود.

انجمن سینمای جوانان با جوانان مطالبه‌گر روبه روست

رجبی‌فروتن با اشاره به اینکه انجمن سینمای جوانان ایران برخلاف بسیاری از نهادهای سینمایی استثنائا با جمعیت هدفی روبه روست که به اقتضای جوانی و پرسشگری، مطالبه‌گر هستند، افزود: جمعیت پرشور فیلمسازان انجمن سینمای جوانان ایران با تیزبینی، رفتار و گفتار مدیران سینمایی حوزه مورد علاقه خود را دنبال می‌کنند و از آنها خواستار تحول، رفرم و تغییرات متناسب با زمانه هستند.

این مدرس فیلمسازی بیان کرد: انجمن سینمای جوانان ایران و مدیران آن فارغ از آنکه دولت‌های متبوع آنها به کدام گرایش سیاسی وابسته هستند، خود را در برابر جهان پررمز و راز سینما می‌بینند که شاید هیچ عرصه‌ای از جمله سیاست جاذبه‌ای به آن اندازه نداشته باشد.

وی اظهارداشت: در انجمن سینمای جوانان ایران مدیرانی موفق بوده و هستند که با افزایش توانایی‌های خود ضمن جلب اعتماد جامعه مخاطبان یا همان سینماگران جوان، مانعی در پیش پای آنها ایجاد نکنند و به مثابه یک باغبان دلسوز به رشد و باروری آنها کمک کنند.

رجبی‌فروتن گفت: در شرایطی که تحولات فناوری سرعت برق‌آسایی به خود گرفته است، طبیعتا فراهم ساختن تجهیزات مدرن تولید و پس تولید و نیز روزآمدسازی روش‌های تدریس و رفرش کردن منابع و متون درسی می‌تواند بزرگترین خدمت را به آموزش و تربیت فیلمسازان جوان کند.

وی با اشاره به تفاوت انجمن سینمای جوانان ایران با دیگر نهادهای مشابه افزود: تفاوت ماهوی انجمن سینمای جوانان ایران با نهادهای مشابه در به خدمت‌گیری مربیانی است که به جز انتقال آموزه‌های نظری در مسیر تولید، پدرانه کنار هنرجویان و یار و مددکار آنها برای تجربه‌اندوزی هستند.

این مدیر بازنشسته سازمان سینمایی بیان کرد: در دو سال گذشته تشکیل هسته‌های تولید فیلم با محوریت فیلمسازان حرفه‌ای و خوشنام ابتکار تازه‌ای بود که بخش آموزش دفتر مرکزی انجمن مجری آن بود. این اقدام تاثیرات عمیق و ماندگاری را در ذهن و ضمیر هنرجویان ایجاد کرده و مسیر دستیابی آنها به تجربه‌های ناب را کوتاه‌تر می‌کند.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا دوم آبان ماه امسال برگزار خواهد شد.

رسانه سینمای خانگی- داوران جشنواره فیلم دنا انتخاب شدند

هیئت انتخاب و داوری بخش «فیلم» شصت‌و‌هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان یاسوج-دنا که از 3 تا 6 مهرماه 1402 به میزبانی انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر یاسوج برگزار می‌شود، معرفی شدند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، اعضای هیئت انتخاب و داوری شصت‌و‌هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان یاسوج-دنا که آثار سینمایی چهار بخش «داستانی»، «تجربی»، «پویانمایی» و «مستند» را ارزیابی کرده‌اند، معرفی شدند.

محمد حمزه‌ای، رضا دانش پژوه، لیلی عاج، مهدی غلامی سوق، مهدی فردقادری، مهدی فرودگاهی و سید غلام‌رضا نعمت‌پور هنرمندان باسابقه‌ای هستند که فیلم‌های متقاضی حضور در شصت‌و‌هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان یاسوج-دنا را انتخاب کرده و آثار راه‌یافته به بخش‌های مختلف برای رقابت را داوری می‌کنند.

محمد حمزه‌ای

محمد حمزه‌ای متولد 1359 در شهر اراک است که تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی در رشته کارگردانی سینما به اتمام رسوند و در ادامه به عنوان تهیه کننده و کارگردان سینما به فعالت‌های هنری خود ادامه داد.

لازم به ذکر است وی تاکنون عضو هیئت انتخاب و داوری جشنواره منطقه­‌ای سینمای جوان اروند ( آبادان)، هیئت داوران منتقدان جشنواره فیلم‌­های مستند «سینما حقیقت»، هیئت انتخاب فیلم‌­های آکادمی ایسفا، هیئت انتخاب و داوری مسابقه فیلم­نامه ­نویسی چهل سال سینمای دفاع مقدس، هیئت داوران بخش اصلی آثار کوتاه شانزدهمین جشنواره فیلم دفاع مقدس، آکادمی داوری بیستمین جشن سینمای ایران، هیئت انتخاب سومین جشنواره فیلم‌­های کوتاه دانشجویی امید، هیئت انتخاب جشنواره فیلم‌­های کوتاه موج کیش بوده است.

حمزه‌ای کارگردانی فیلم‌­های سینمایی «آذر» و «کاپیتان»، کارگردانی فیلم‌­های تلویزیونی و ویدیوئی «خراش»، «صدای پای باران»، «حبیب آقا» و سه‌­گانه فیلم‌­های پلیسی «مرتضا»، «زخم کاری» و «آخر بازی» و ساخت بیش از بیست فیلم کوتاه و نیمه بلند که شامل «مثل همیشه»، «بی سرو صدا»، «دور یا نزدیک» و «طبق عادت همیشگی» است، در کارنامه هنری خود دارد.

رضا دانش پژوه

رضا دانش ­پژوه متولد ۱۳۵۸ در شهر یاسوج است و کارگردانی سینما را در مقطع کارشناسی آموخته و همچنین دانش آموخته سینما از مدرسه فیلم و تلویزیون هندوستان است و تاکنون به عنوان نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سینما فعالیت کرده است.

وی تاکنون مشاور هنری اتحادیه انجمن‌­های اسلامی شبه قاره هند، مدیر اجرایی طرح اکران۳۰ اثر سینمای ایران در آرشیو فیلم هند، عضو هیئت داوران هفتمین جشنواره فیلم دانشجویی ایالت ماهاراشترا بمبئی بوده است و فیلم کوتاه‌های «همه زندگی‌­ام»،«نیهال»، «عروس بلوط»، «ایرانوود»، «آدم و حوا»، «آنجلینا» را کارگردانی کرده است و نویسندگی مجموعه نمایش­نامه‌های «شام آخر» و «روزی روزگاری همین کوچه پایینی» و مجموعه داستان کوتاه «درخت گیلاس» برای اقتباس سینمایی، بخشی دیگر از فعالیت‌های دانش پژوه در عرصه سینما است.

جایزه بهترین فیلم­نامه سینمایی از اولین جشنواره بین­‌المللی فیلم کیش، جایزه بهترین فیلم­نامه سینمایی از نهمین جشنواره فیلم عمار، لوح ویژه هیئت داوران ششمین جشنواره فیلم دانشجویی ایالت ماهاراشترا، بمبئی، برای فیلم «همه زندگی­‌ام»، بهترین فیلم­نامه از جشنواره منطقه‌­ای سینمای جوان سنندج برای فیلم «همه زندگی‌­ام»، لوح تقدیر بهترین فیلم­نامه از چهل‌­و­هشتمین جشنواره منطقه‌­ای سینمای جوان دنا، از جمله افتخارات این هنرمند است.

لیلی عاج

لیلی عاج متولد 1357 در شهر تهران است و تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ­ارشد ادبیات نمایشی گذرانده است و از اواخر دهه 70 به عنوان مدرس، نویسنده و کارگردان تئاتر و سینما فعالیت کرده است.

وی عضو پیوسته و رسمی انجمن‌‎های نویسندگان و کارگردانان خانه تئاتر، دبیر اجرایی بخش تئاتر جشنواره آنلاین «هنر زنده است»، داور بیست‌­وششمین جشنواره لاله‌‎های سرخ اندیمشک، داور رشته نمایش­نامه‌‎نویسی یازدهمین جشنواره بین‌­المللی سیمرغ، داور بیست‌­وششمین جشنواره تئاتر تهران، داور بخش نمایش­نامه‌­نویسی شانزدهمین جشنواره تئاتر رضوی و داور سیزدهمین جشنواره تئاتر مرصاد بوده و همچنین به عنوان نویسنده و کارگردان نمایش‌­های «خواب زمستانی»، «قند خون»، «کمیته نان»، «نایب سرخی‌­ها»، «کجایی ابراهیم؟»، «بابا آدم» در رزومه دارد.

همکاری و تولید و اجرای تئاتر با دانشجویان دانشگاه صوفیا بلغارستان، نویسندگی و کارگردانی فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا»، نویسندگی و کارگردانی فیلم کوتاه «هیمن»، «پاییز» «هه‏ره وس»، مستند داستانی «هرچه تو را به یاد من بیاورد زیباست» از دیگر فعالیت‌های هنر عاج است.

دیپلم افتخار بهترین کارگردانی فیلم اول از چهل­‌ویکمین جشنواره بین‌­المللی فیلم فجر، جایزه ویژه هیئت داوران از هفدهمین جشنواره بین­‌المللی فیلم مقاومت برای فیلم «سرهنگ ثریا»، تندیس و جایزه گوهرشاد از چهل‌­ویکمین جشنواره بین‌­المللی فیلم فجر، چهره‌­ سال هنر انقلاب اسلامی در رشته نمایش، تندیس جشنواره و دیپلم افتخار بهترین نمایش­نامه سی­‌وهفتمین جشنواره بین‌­المللی تئاتر فجر برای نمایش­نامه‎ «سالی که دوبار پاییز شد»، از جمله جوایز این هنرمند است که در کارنامه هنری خود داشته است.

مهدی غلامی سوق

مهدی غلامی­ سوق متولد 1368 در شهر سوق از استان کهگیلویه و بویراحمد است و در مقطع کارشناسی ­ارشد تهیه ­کنندگی تلویزیون و کارشناسی کارگردانی سینما، تحصیلات آکادمیک خود را پشت سرگذاشته است و هم‌اکنون به عنوان کارگردان و تهیه ­کننده مشغول فعالیت است؛ کارگردانی فیلم ­کوتاه‌‌های «ضلع پنجم مستطیل» و «آخرت»، تهیه ­کنندگی فیلم‌­های مستند «ماه دیگر» و «آبی به رنگ کربلا»، نویسندگی و کارگردانی فیلم کوتاه «سایه» از جمله فعالیت‌های غلامی است.

جشنواره منطقه‌­ای ملایر، جشنواره‌ Kinofilm 17 th Manchester international short film & animation festival منچستر/انگلستان، ETHOS Film awards 2021  لوس­آنجلس/ آمریکا، Defy film festival 2021 نشویل/ آمریکا، Southern cone international film festival شیلی و Iran fest italy 2021، جشنواره‌هایی هستند که این کارگردان در آن‌ها به عنوان فیلم‌ساز حضور داشته است و آثارش نمایش داده شده است.

مهدی فردقادری

مهدی فردقادری­ متولد ۱۳۶۵ در شهر نیشابور است و تاکنون به عنوان کارگردان، نویسنده و تهیه ­کننده فعالیت کرده است.

رییس هیئت داوران جشنواره اورسیا روسیه، عضو هیئت داوران در چندین جشنواره بین‌­المللی ازجمله جشنواره ایسکیا ایتالیا، برنوشانزده جمهوری چک، فیلم‌­های اول و دوم قزاقستان، بوگورا بنگلادش و جشنواره فیلم‌های ترسناک روسیه بخشی از فعالیت‌های فردقادری به عنوان داور و هیئت انتخاب جشنواره‌های داخلی و بین‌المللی است.

کارگردانی، نویسندگی و تهیه ­کنندگی فیلم «آزردگان»، کارگردانی، نویسندگی و مجری طرح فیلم «بی وزنی»، کارگردانی و نویسندگی فیلم «جاودانگی»، تهیه کنندگی فیلم بلند «پسر»، کارگردانی، نویسندگی و تهیه ­کنندگی فیلم­‌های کوتاه «لذت‌­های گناه آلود»، «ماجرای یک شب بارانی»، «گرامافون» و «روایت آینه­‌ای داستان‌­های ساده»، کارگردانی و نویسندگی فیلم­‌های کوتاه «گلدانی که پاییز می‌­شود»، «دایره­‌های معکوس» و «تناوب»، کارگردانی، نویسندگی و تهیه­ کنندگی فیلم مستند «زندگی خورشید» و نویسندگی کتاب «مردی که هیچ زنی دوستش نداشت»، از جمله فعالیت‌های این کارگردان سینما است که تجربه حضور در بیش از چهل جشنواره بین‌­المللی ازجمله جشنواره بین‌المللی فیلم مونیخ آلمان و ترانسیلوانیا رومانی با فیلم سینمایی «جاودانگی»، حضور در چند جشنواره بین‌المللی و دریافت جوایزی از آمریکا و اروپا با فیلم «بی وزنی» را در کارنامه هنری خود دارد.

مهدی فرودگاهی

مهدی فرودگاهی متولد 1352 در شهر همدان است و تحصیلات خود را در مقطع کارشناس ارشد حقوق خصوصی به پایان رسانده است و نویسندگی و کارگردانی فیلم‌های کوتاه در انجمن سینمای جوانان ایران، نگارش، ترجمه و ویرایش نشریات سینمایی، عضویت در انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران، عضویت در هیئت‌های انتخاب و داوری جشنواره‌­های بین‌­المللی فیلم، تهیه ­کننده رسمی شبکه یک سیما و ده سال فعالیت در تأمین برنامه خارجی سازمان صداوسیما، از جمله فعالیت‌های هنری و سینمایی این هنرمند است.

نویسندگی و کارگردانی 6 فیلم کوتاه در انجمن سینمای جوانان ایران، نگارش و گردآوری 12 عنوان کتاب سینمایی ازجمله «رویاهای بیداری»، «حرفی از جنس زمان»، «چشمه‌­ها و چشم‌­ها»، «باغ بیکران»، «همیشه بهار»، «فیلم­نامه­ نویسی ارتباط تصویری»، ویرایش 15 عنوان کتاب و کاتالوگ در زمینه سینما و ادبیات، تدریس و برگزاری کارگاه‌­های آموزش فیلم­نامه از سال 1374 و عضویت در شوراهای آموزش، تهیه­ کنندگی، کارگردانی مستند و برنامه‌­های تلویزیونی در شبکه­‌های مختلف سیما مانند برنامه‌های «سینما یک»، «مستند برتر»، «جادوی تصویر»، «پایداری در قاب»، «دروازه‌­های خالی»، «آشیان بر آب»، «موریانه» و «سینمای جهان» از جمله دیگر فعالیت‌های فرودگاهی می‌توان نام‌برد.

سید غلام‌رضا نعمت‌پور

سیدغلامرضا نعمت­‌پور متولد 1355 در شهر خرم‌­آباد است و تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد تهیه­ کنندگی سینما و کارشناسی کارگردانی سینما گذرانده است.

رییس هیئت مدیره خانه سینمای مستند لرستان، عضو انجمن فیلم کوتاه خانه سینما، عضو انجمن عکاسان ایران، معاون هنری، سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان، کارشناس امور سینمایی و سمعی و بصری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان، مدرس فیلم­سازی انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر خرم‌­آباد و عضو شورای رسیدگی و نظارت بر آموزشگاه‌­های آزاد سینمایی استان خرم‌آباد، از جمله سوابق سینمایی نعمت‌پور است.

مستند کوتاه‌های «مرثیه‌­های خاک»، «مانکن­‌ها»، «اینجا زندان نیست»، «قاب­‌های شکسته»، «غمگین‌­تر از ترانه»، «برای گونگادین بهشت نیست»، پویانمایی‌های «فاصله»، «تندیس باد»، «کویر»، «بازگشت»، فیلم کوتاه‌های «دزد و نماز»،«سکوت آوا» در کارنامه هنری این هنرمند است و موفق شده است تندیس بهترین تحقیق و پژوهش بخش مستند سی‌­امین و سی‌­ودومین جشنواره بین‌­المللی فیلم کوتاه تهران، بهترین تحقیق و پژوهش و کسب جایزه بهترین فیلم بخش پرتره هفتمین جشنواره بین‌­المللی سینما حقیقت، لوح تقدیر چهاردهمین جشنواره بین‌­المللی سینمای جوان تهران برای انیمیشن «فاصله»، جایزه بهترین کارگردانی جشنواره استانی پویانمایی حرکت برای فیلم «بازگشت» دریافت کند.

لازم به ذکر است، شصت‌و‌هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان یاسوج-دنا، طبق برنامه‌ریزی قبلی قرار بود در تاریخ 23 تا 26 تیرماه 1402 برگزار شود که به دلیل سفر استانی رییس جمهور به استان کهگیلویه و بویراحمد و فرارسیدن ماه محرم و صفر، این رویداد سینمایی به مهرماه 1402 موکول شد.

شصت‌و‌هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان دنا، 3 تا 6 مهرماه 1402 به‌ میزبانی انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر یاسوج و به‌ دبیری امین درخشان در شهر یاسوج برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- جشنواره فیلم کوتاه تهران، فرصتی مغتنم برای انیمیشن‌سازان

محمدامین همدانی ضمن اشاره به ظرفیت بالای جشنواره فیلم کوتاه تهران برای حضور فعالان حوزه انیمیشن، نسبت به ادامه مهاجرت استعدادهای این حوزه، هشدار داد.

به گزارش سینمای خانگی، محمدامین همدانی انیمیشن‌ساز که سال گذشته به‌عنوان عضو هیأت انتخاب و داوری در بخش پویانمایی با جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران همراه بود، درباره این تجربه به مهر گفت: از آنجایی که در تولید انیمیشن‌های کوتاه نیاز به تیم بزرگ و زیرساخت‌های آن‌چنانی نیست، هوش و استعداد سازنده اثر، بیشتر نمایان می‌شود. به همین دلیل هم انیمیشن‌های کوتاه ما بسیار پیش رو هستند. آثاری هم که معمولاً در جشنواره فیلم‌کوتاه تهران جایزه‌ای دریافت می‌کنند، همان آثاری هستند که بعدها در بسیاری از جشنواره‌های معتبر دیگر هم می‌درخشند و جایزه می‌گیرند.

وی افزود: خاطرم هست که در میان آثار سال گذشته، دو سه اثر وجود داشت که واقعاً در سطح استانداردهای بین‌المللی بودند و همان زمان هم می‌دانستیم که هر یک از آن‌ها اگر به جشنواره‌های خارجی بروند، با دست پر بازمی‌گردند.

۸۰ درصد نیروهای‌مان در هر پروژه مهاجرت می‌کنند!

این تهیه‌کننده و کارگردان حوزه انیمیشن درباره لزوم توجه به استعدادهای این حوزه، عنوان کرد: واقعیت این است که در طول هر پروژه ما که به سرانجام می‌رسد، بالغ‌بر ۷۰ تا ۸۰ درصد نیروهای‌مان مهاجرت می‌کنند. این شرایط بسیار بدی است چراکه خیلی از آن‌ها لااقل در چند سال ابتدایی مهاجرت شرایط خوبی را هم در خارج از کشور ندارند، اما این ماجرا باعث رواج ناامیدی بین هنرمندان این حوزه خواهد شد.

همدانی گفت: در عین حال خیلی از استعدادهای ما هم اینجا مانده‌اند و تلاش دارند تا به‌جای مهاجرت به فرهنگی دیگر، خودشان مؤلف باشند و آنچه را درست می‌دانند تولید و به دنیا عرضه کنند. کار این گروه بسیار ارزشمند است و باید قدر این استعدادها را بدانیم. هر چقدر قدر این استعدادها را ندانیم، قطعاً در آینده نزدیک برای آن‌ها حسرت خواهیم خورد. این‌ها سرمایه‌های ملی ما هستند که در طول سال‌ها از میان صدها استعداد غربال شده‌اند و به این مرحله رسیده‌اند. به همین دلیل باید مانند طلا قدر آن‌ها را بدانیم و مراقب‌شان باشیم.

این انیمیشن‌ساز درباره ای‌کاش‌های خود در زمینه مرور فیلم‌های متقاضی سال گذشته جشنواره فیلم کوتاه تهران هم گفت: ما در حوزه انیمیشن چند مرحله را مدنظر داریم. یکی این است که از پس تکنیک برآمده باشند، دیگر اینکه توانسته باشند تکنیک را به خدمت هنر درآورند و مرحله آخر این است که تکنیک و هنر را در خدمت روایت قرار داده باشند. در مواردی می‌شد روایت‌های پخته‌تری را شاهد باشیم تا هم‌بستگی میان تکنیک، هنر و روایت بهتر شکل بگیرد. این خلائی است که در مرور زمان با ارتباط بیشتر میان روایت و فرم، می‌تواند برطرف شود.

وی افزود: در چند اثر اصلی که در جشنواره سال گذشته شاهد بودیم همه این عوامل خیلی خوب در کنار یکدیگر قرار گرفته بود و شما می‌توانستید از همه ابعاد کارها لذت کامل ببرید.

اهالی انیمیشن نگاه‌شان به خارج است

همدانی درباره تأثیر جشنواره فیلم کوتاه تهران بر کیفیت جریان انیمیشن‌سازی هم گفت: واقعیت این است که جشنواره فیلم‌کوتاه تهران بیشتر میان فعالان سینمای داستانی و مستندسازان محبوبیت دارد. اهالی انیمیشن بیشتر نگاه‌شان به سمت جشنواره‌های خارجی است اما از آنجایی که جشنواره فیلم کوتاه تهران هم در دسته‌بندی جشنواره‌های مورد تأیید اسکار قرار گرفته است، این رویداد به یک هدف جدی برای انیمیشن‌سازان ایرانی تبدیل شده است.

وی یادآور شد: می‌توان با معرفی بهترین ظرفیت‌های این رویداد به جامعه انیمیشن‌سازان، حضور در این جشنواره را هم به یک هدف برای فعالان این حوزه تبدیل کرد. البته تولید انیمیشن از آنجایی که روندی طولانی و گران دارد، خیلی قابل تنظیم با تقویم برگزاری یک جشنواره خاص نیست. جشنواره فیلم کوتاه تهران می‌تواند شرایطی را ایجاد کند تا تولیدکنندگان این عرصه هم تصور واقعی‌تری نسبت به اعتبار این رویداد داخلی پیدا کنند و بدانند چیزی از جشنواره‌های خارجی کم ندارد.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ برگزار خواهد شد.

رسانه سینمای خانگی- «اکولایزر»، باربی و اوپنهایمر را جا گذاشت

قسمت سوم از فیلم اکشن «اکولایزر» در حالی صدرنشین سینماها شد که دو فیلم «باربی» و «اوپنهایمر» به رکوردهای جدیدی دست یافتند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از یواِس‌اِی تودی، سومین قسمت از سری فیلم‌های «اکولایزر» (برابرساز 3) با بازی «دنزل واشنگتن» با فروش بالغ بر ۴۰ میلیون دلار در آخر هفته در صدر گیشه سینمای آمریکا قرار گرفت و به شش هفته حضور فیلم «باربی» در صدر پایان داد.

فروش گیشه تابستانی سینمای آمریکا برای نخستین بار از زمان شیوع کرونا از چهار میلیارد دلار عبور کرد و فیلم‌های «باربی» و «اوپنهایمر» نقش چشمگیری در ثبت این رقم داشته‌اند.

«باربی» ساخته «گرتا گرویگ» رسما با رسیدن به فروش ۱.۳۶ میلیارد دلار از فیلم «برادران سوپر ماریو» پیشی گرفت و به پرفروش‌ترین فیلم سال ۲۰۲۳ تبدیل شد، در حالی که «اپنهایمر» به کارگردانی «کریستوفر نولان» با عبور از ۸۵۰ میلیون دلار در گیشه جهانی، سومین فیلم پرفروش سال نام گرفت.

فیلم جدید «اکولایزر ۳» در زمان پرتنشی برای هالیوود اکران شده و اتحادیه بازیگران آمریکا از حدود ۵۰ روز قبل برای رسیدن به قراردادهای منصفانه وارد اعتصاب شده‌ است و به همین دلیل «دنزل واشنگتن» نمی‌توانست برای این فیلم که توسط همکار دیرینه‌اش «آنتوان فوکوا» کارگردانی شده بود، تبلیغ کند. با این حال برخی کارشناسان معتقدند این فیلم اکشن یک مورد استثنایی است که می‌تواند بدون تبلیغ از سوی «دنزل واشنگتن» به موفقیت برسد چرا که مجموعه فیلمی شناخته شده است.

«واشنگتن» یکی از مشهورترین بازیگران، کارگردانان و تهیه کنندگان نسل خود است و در طول دوران حرفه‌ای فعالیت هنری خود علاوه بر دریافت هشت نامزدی دیگر دو جایزه اسکار را برای فیلم‌های «شکوه» و «روز تمرین» دریافت کرده است. از دیگر افتخارات او می‌توان به جایزه تونی برای بازی در سریال «حصارها» در سال ۲۰۱۰ و جایزه یک عمر دستاورد سسیل بی.‌دمیل (جایزه افتخاری گلدن گلوب) در سال ۲۰۱۶ اشاره کرد.

«دنز ل واشنگتن» در سال ۲۰۲۰، از سوی نیویورک تایمز به عنوان بزرگترین بازیگر قرن بیست و یکم انتخاب شد. او پس از «سیدنی پواتیه»، دومین چهره سیاه‌پوست است که موفق به کسب جایزه اسکار شده است.

فیلم جدید «اکولایزر» عموما نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرده و تاکنون نمره ۷۶% را در وبسایت راتن تومیتوز به دست آورده و مخاطبان سینمایی نیز نمره سینمایی (CinemaScore A) به این فیلم داده‌اند.

«اکولایزر ۳» با احتساب فروش در دیگر کشورها، تاکنون بیش از ۶۰ میلیون دلار در سطح جهان فروخته است.

رسانه سینمای خانگی- «کیارستمی مشغول کار است» به بوسان رفت

بیست و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم «بوسان» آثار چند سینماگر ایرانی از جمله مستند جدید سیف‌الله صمدیان درباره عباس کیارستمی را در برنامه نمایش خود قرار داد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، «کیارستمی مشغول کار است» دومین مستند سیف‌الله صمدیان است که به عباس کیارستمی و شور بی‌حد و مرز او به «کار» و «خلاقیت» می‌پردازد و قرار است در در بخش ویترین مستند در نخستین نمایش جهانی خود به نمایش گذاشته شود.

این فیلم پیش از در بازار فیلم کن ۲۰۲۳ توسط «دریم‌لب فیلمز» با مدیریت نسرین میرشب، معرفی شده بود.

تصاویر این مستند ۷۶ دقیقه‌ای، حاصل دوستی، همکاری و بیش از دو دهه سفرهای مشترک صمدیان با کیارستمی در داخل و خارج از کشور است که با گزیده‌ای از تصاویر پشت‌صحنه‌ی فیلم‌های «شیرین» و «کپی برابر اصل» از زنده‌یاد حمیده رضوی و بخشی از تصاویر پیش‌تولید بهمن کیارستمی از فیلم «طعم گیلاس» همراه است.

سال ۲۰۲۱، به‌سفارش مرکز فرهنگی ژرژ پمپیدو صمدیان مستند کوتاهی را با همین عنوان برای بزرگداشت و نمایشگاه آثار و دستاوردهای سینمایی و هنری عباس کیارستمی در پاریس ارایه کرد که طی ماه‌های اخیر، نسخه‌ی کامل با تصاویر دیده‌نشده را به‌مدت ۷۶ دقیقه‌، به‌احترام ۷۶ سال‌ حیات او، برای نمایش جهانی آماده کرده‌است. 

در این فیلم که تصویر و تدوین آن را سیف‌اله صمدیان با طراحی صدا توسط محمدرضا دلپاک در مرکز فیلم تصویر تهیه کرده است، ژولیت بینوش، مارتین اسکورسیزی، ژیل ژاکوب، جاناتان روزنبام، جف اندرو و احمد کیارستمی نیز احساس و دیدگاه‌های خود را درباره سبک منحصربه‌فرد کیارستمی در زندگی و آثارش، ارایه کرده‌اند.

در دیگر بخش‌های جشنواره فیلم بوسان «منطقه بحرانی»ساخته علی احمدزاده محصول مشترک ایران و آلمان در بخش «پنجره‌ای به سینمای آسیا»، «۲۱ هفته بعد» ساخته نسرین محمدپور در بخش رقابتی آثار کوتاه آسیایی،  «بوف، باغ و نویسنده» به کارگردانی سارا دولت آبادی محصول مشترک ایران، فرانسه و سوئیس در بخش رقابتی مستند، «حرف زدن با رودخانه‌ها» به کارگردانی محسن مخملباف محصول مشترک ایران و بریتانیا و «فهرست» ساخته حنا مخملباف محصول مشترک بریتانیا، افغانستان و ایران در بخش ویترین مستند به نمایش گذاشته خواهند شد.

بیست و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم بوسان از تاریخ ۴ تا ۱۳ اکتبر (۱۲ تا ۲۱ مهر) در کشور کره جنوبی برگزار می‌شود. 

رسانه سینمای خانگی- چرا بتمن و سوپرمن، الگو شدند؟

مهدی رجبی با بیان دلایل استقبال از چهره‌هایی مثل سوپرمن و بتمن، معتقد است اگر کتاب‌های شاخص و موفق تبلیغ و در قالب‌های مختلف تولید شوند، خب بچه‌ها قطعاً قصه‌های ملی خودشان را با شور و علاقه دنبال می‌کنند و خواندن و تماشای آن‌ها برایشان ارجحیت خواهد داشت بر آثار غیرایرانی.

به گزارش سینمای خانگی، این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا درباره نوشتن از اسطوره‌ها برای کودکان و نوجوانان و این‌که به نظر می‌رسد کمتر به اسطوره‌های ایرانی پرداخته شده است، اظهار کرد: مسئله‌ای که وجود دارد این است که آدم‌ها قدرِ چیزی را که دارند، نمی‌دانند. سابقه تمدنی ما به‌قدری طولانی و عظیم است که گاه آن را نمی‌بینیم. البته همه تقصیر فقط به گردن مخاطب نیست. جوکی هست که می‌گوید «یکی جنگل را نمی‌دید و می‌گفت درخت‌ها نمی‌گذارند جنگل را ببینم». ما در این عرصه آن‌قدر درخت داریم که جنگل را نمی‌بینیم. زمانی که پخش سریال «جومونگ» در ایران شروع شد، همه خانواده‌های ایرانی «جومونگ» می‌دیدند؛ اما کسی نمی‌پرسید «مگر کره جنوبی چقدر تاریخ ‌تمدن دارد؟» کره‌ای‌ها تاریخ کهنی ندارند اما شروع به اسطوره‌سازی کردند. در واقع از فرط فقدان اساطیری که بشود بر آن تکیه‌ فرهنگی زد، به اسطوره‌سازی رو آوردند تا بتوانند علاوه بر قدرت تکنولوژی ماشین و محصولات الکترونیک که جهان را با آن تسخیر کرده‌اند، به همه نشان بدهند که پشت‌شان به تمدن و تاریخی کهن و غنی گرم است. یعنی ما را تک‌وجهی نبینید!

 او افزود: خیلی مهم است که سیستم و دولتی که سر کار است، به اسطوره‌ها و شخصیت‌های ملی اهمیت بدهد، اگر دولتی و ملتی دیگر مولانا و اخیراً ابن سینا را با وقاحت برای خود مصادره کرد، باید واکنش نشان داد. این شخصیت‌ها با وجود این‌که واقعی و تاریخی هستند به خاطر آثار و تفکر سترگ‌شان به اسطوره تبدیل شده‌اند. مولانا شخصیت حقیقی دارد؛ اما شخصیت اسطوره‌ای هم پیدا کرده و نمادی از عرفان و شناخت بشر است.

رجبی تأکید کرد: دولت باید به ملیت و ایرانیت بهای زیادی بدهد و بر سرمایه‌هایی که داریم تاکید کند؛ ما شاهنامه‌ فردوسی و گرشاسپ‌نامه و خدای‌نامه‌ها را داریم. تاریخ بیهقی را داریم که وقایع و شخصیت‌های بسیاری در آن مطرح شده‌اند و مهمتر از همه جزء الگوهای زیبای زبان و نثر فارسی است. تأکید بر ملیت و زبان برای حفظ یکپارچگی یک سرزمین مهم است. این زبان فارسی و ملیت ایرانی است که با وجود قومیت‌ها و گویش‌های مختلف ما را به هم پیوند داده است. زبان فارسی عامل پیوند، اتحاد و همدلی ما ایرانیان شده و اسطوره‌ها هم صدالبته چنین کارکردی دارند. اگر نسل جدید کمتر آن‌ها را می‌شناسد از کم‌کاری و بی‌مهری مسئولین و متولیان فرهنگ و آموزش و در درجه‌ بعد تولیدکنندگان و هنرمندان است.

 او با بیان این‌که ما تاریخ و ‌تمدنی غنی و کهن داریم اما در پرداخت به آن کم‌کاری کرده‌ایم و یا توانمند نبوده‌ایم، گفت: شیوه‌ پرداخت داستانی به اسطوره‌ها در شاهنامه فرم حماسی خودش را دارد و زبان داستان و رمان مدرن امروز هم یک فرم دیگر. داستان‌های شاهنامه از رستم و سهراب تا بیژن و منیژه و سیاوش هرکدام سبک حماسی و غنایی خاص خود را دارند که برای مردم آن زمان که برای سرگرمی و آموزش رسانه‌ دیگری جز این قصه‌ها نداشتند، سروده شده اما الان با وجود رسانه‌های مختلف، از بازی‌های دیجیتال و تئاتر گرفته تا انیمیشن و فیلم، این داستان‌ها را باید به زبان و قالب‌های روز برگرداند و با مفاهیم و مشکلات زندگی امروزه پیوند داد.

 این مترجم ادبیات کودک ادامه داد: اگر می‌بینید هالیوود از اساطیر نوردیک استفاده می‌کند و مثلاً ثور را به‌عنوان ابرقهرمان معرفی می‌کند یا سوپرمن و بتمن و دیگر شخصیت‌هایی که پیشینه‌ اسطوره‌ای هم ندارند به بچه‌ها ارائه می‌دهد و آن‌ها هم استقبال می‌کنند به دلیل پرداخت خوب و قدرت قصه‌گویی‌شان است که از هیچ می‌توانند همه چیز بسازند و آن را به زندگی روزمره‌ مخاطب پیوند دهند چه به لحاظ فرم و چه محتوا و معنا.

 رجبی یادآور شد: تاریخ کشوری مانند امریکا نهایتاً ۴۰۰ سال است؛ اما تاریخ کهن سرزمین ما به هفت‌هزار سال می‌رسد، ما همه‌ این عناصر فرهنگی و اساطیری و قصه‌ها و افسانه‌ها را داریم اما نمی‌توانیم به‌درستی از آن‌ها استفاده کنیم. غرب یاد گرفته چطور از این عناصر تمدنی با تکیه بر روانشناسی و تکنیک‌های مدرن داستان‌گویی و روایت استفاده کند. نتیجه هم غالباً به ذائقه‌ مخاطب غربی و فراتر از آن بین‌المللی خوش می‌آید.

 این نویسنده با اشاره به این‌که یک‌سری کار در ایران تولید شده که نهایتاً آن‌طور که انتظار می‌رود موفق نبوده‌اند، بیان کرد: باید اصحاب فن ببینند ایراد کار کجاست. آیا به‌خاطر پخش و تبلیغ و حمایت ضعیف است یا کیفیت کار یا همه‌ این‌ها؟ گاه ما فیلم باکیفیتی تولید می‌کنیم؛ اما پخش و حمایت از فیلم ضعیف است. گاه کتاب خوبی می‌نویسیم که پخش و توزیع آن ضعیف است و خوب تبلیغ نمی‌شود و تیراژ کتاب به شکل غم‌انگیزی پایین است. نهادی مانند نهاد کتابخانه‌های عمومی باید بگردد و اگر کتاب موفقی درباره اساطیر ایران هست یا در کل ادبیات داستانی استاندارد، برای کتابخانه‌ها و مدارس تهیه کند. با این کار هم تیراژ کتاب بالا می‌رود و هم نویسنده و ناشر تشویق می‌شوند کارهای شاخص‌تری تولید کنند؛ زیرا یقین دارند کتاب به دست مخاطبش می‌رسد. ما نمی‌توانیم فاکتورهایی که راه تولید کتاب‌های باکیفیت را سد می‌کند، تغییر ندهیم و همزمان از وضعیت ناآشنایی مخاطب با ادبیات کهن و اساطیر ایران گله کنیم.

رجبی با اشاره به کتاب‌هایی که با حمایت‌ها به کتابخانه‌ها راه پیدا می‌کنند اما بچه‌ها از آن‌ها استقبالی نمی‌کنند، گفت: اگر کتاب‌های ارزشمندی که درباره ملیت ایرانی، اساطیر و شخصیت‌های ملی و شاهنامه هستند، حمایت شوند، کم‌کم این موضوعات برای بچه‌ها جا می‌افتد. در غیر این‌صورت نباید گله کرد که چرا بچه‌ها اسپایدرمن و بتمن می‌بینند یا ومپایر و زامبی می‌خوانند، خب واضح است که این‌ها برایشان جذاب‌تر است چون گزینه‌ بهتری بهشان ارائه نداده‌ایم. زمانی که شما حق انتخاب دارید در میان کالایی که ضعیف‌تر است و تبلیغات هم در موردش نشده و کالایی که شب و روز در رسانه‌ها در موردش حرف زده‌اند و کیفیت ادبی‌هنری بالاتری هم دارد، توقع عجیب‌وغریبی است که مخاطب را به خاطر انتخاب دومی سرزنش کنیم. ما در این سال‌ها برای تبلیغ کتاب چه کرده‌ایم؟ با وجود جمعیت ۱۵ میلیونی دانش‌آموزان تیراژ کتاب کودک و نوجوان به ۵۰۰ نسخه رسیده، بعد چه توقعی داریم که بچه‌ها اساطیر ایرانی و شخصیت‌های ملی را بشناسند؟

مهدی رجبی با تأکید بر این‌که نویسندگان و هنرمندان باید الگوهای مناسب برای معرفی اسطوره‌ها را پیدا کنند، گفت: گاه متون کهن بازآفرینی و یا گاهی بازنویسی می‌شوند؛ اما آن‌قدری که ما انتظار داریم ازشان استقبال نمی‌شود. معمولاً در این‌گونه آثار نویسنده متن اصلی را کوتاه و ساده‌سازی می‌کند یا شعر و نثر را با هم ترکیب می‌کند با تغییراتی اندک. به باورم زمانی که مطلب اصلی را همان‌گونه که هست بیان می‌کنید، چندان در مخاطب تأثیر ندارد. اگر شاهنامه را در مقابل بچه‌ها بگذارید شاید رغبت نکنند بخوانند (که البته در آینده این میل تغییر خواهد کرد) اما اگر مفاهیم ملی و مفاهیم زیبای انسانی مثلاً قصه کاوه و قیام علیه ظلم، قصه سیاوش و نجابت و پاکدامنی‌اش و مفاهیمی چون وفاداری و عشق را به شکل بینامتنی به زندگی روزمره‌ مخاطب در جهان مدرن پیوند دهیم، می‌توان موفق شد. اگر هنرمند کارش را درست انجام داده باشد به هدفش می‌رسد. هدف این است که مخاطب به قدری تحت تأثیر قرار بگیرد و کنجکاو شود که کم‌کم برود سراغ متن اصلی و ریشه‌ها و تصمیم بگیرد اسطوره‌های سرزمینش را بهتر بشناسد، چه در قصه‌های شاهنامه و چه در آثار شاعران و ادبای بزرگی که مایه‌ فخر ایران و ایرانی هستند.

  او در ادامه با اشاره به مفهوم وطن در اسطوره‌ها و تأکید بر اهمیت زبان فارسی گفت: بچه‌ها با خواندن این اسطوره‌ها متوجه می‌شوند وطن چه مفهوم عظیم و مقدسی است. باید به بچه‌ها همیت مهرورزیدن به وطن را منتقل کنیم. این‌که چقدر عشق به وطن آرامش و قدرت می‌آورد و یکپارچگی‌اش چقدر باشکوه است. خیلی خوب است آدم‌ها زبان‌های دیگر را هم بدانند مثل انگلیسی یا فرانسوی یا هر زبان دیگری، اما امروزه متاسفانه خانواده‌ها به هزار دلیل موجه و ناموجه بچه‌ها را از زبان فارسی دور می‌کنند. به نظرم خیلی هم خوب است که بچه‌ها به کلاس زبان بروند و زبان دیگری هم یاد بگیرند؛ ولی نه به شکلی که زبان مادری را فراموش کنند. این ایراد است. آن‌ها باید زبان‌های دیگر را یاد بگیرند تا با زبان و فرهنگ خود پیوندش دهند، تا بتوانند با زبان جدید درباره زبان و فرهنگ فارسی حرف بزنند و با جهان ارتباط بگیرند اما از موضع اقتدار و اعتماد به نفس. چند وقت پیش ویدئویی دیدم از پسری نوجوان اهل نیویورک که ۱۷ زبان را یاد گرفته بود و وقتی مجری پرسید کدام یک را بیشتر دوست داری گفت فارسی! و بعد بیتی زیبا از حافظ را خواند. آن‌وقت اگر از اکثر نوجوان‌های امروزی بخواهی فقط یک بیت از حافظ یا سعدی یا فردوسی بخوانند ممکن است در جواب به لکنت بیفتند و این همان‌ موضوعی است که مرا غمگین می‌کند. مقصر آن نوجوان نیست، مقصر نقص در سیاست‌گذاری و سیاست‌گذاری فرهنگی آموزشی است.

رجبی با طرح این پرسش که چرا باید آدم‌ها از کشور مهاجرت کنند، گفت: من با نگاه فرهنگی و اساطیری و از سر دلسوزی حرف می‌زنم، به نظرم اگر در کسی تعصب به وطن و زبان مادری ایجاد شود، اگر وطن برای فردی مهم و عزیز و دوست‌داشتنی بشود، چرا باید برود؟ می‌ماند و می‌سازد. باید فردوسی و شاهنامه و حافظ و سعدی و مفاهیم والای ملی انسانی را در ذهن مردم جا بیندازیم. باید آموزش‌وپرورش به‌صورت جدی به فردوسی بپردازد؛ اما شوربختانه درس‌های کمی هم که وجود دارد حذف و تعدیل می‌شوند. اگر در جامعه‌ ما به شکلی اغراق‌آمیز به اسطوره‌های غیرایرانی اقبال نشان داده می‌شود حتماً یک جای کار می‌لنگد؛ از تولیدکنندگان تا مجموعه‌های فرهنگی تصمیم‌گیر. دستگاه‌ها و نهادهای فرهنگی سرمایه‌گذاری نمی‌کنند تا کتاب‌های موفق، چه تم اساطیری داشته باشند چه نداشته باشند، به انیمیشن و فیلم تبدیل شوند. اگر از نویسندگان کاربلد حمایت شود، اگر کتاب‌های شاخص و موفق تبلیغ و در قالب‌های مختلف تولید شوند، خب بچه‌ها قطعاً قصه‌های ملی خودشان را با شور و علاقه دنبال می‌کنند و خواندن و تماشای آن‌ها برایشان ارجحیت خواهد داشت بر آثار غیرایرانی.

رسانه سینمای خانگی- «لارو» آمادۀ نمایش جهانی

فیلم کوتاه «لارو» به نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی لیلا فرداد آماده نمایش و پخش جهانی شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه، فیلم کوتاه «لارو» به نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی لیلا فرداد همزمان با پایان مراحل پس از تولید آماده نمایش و حضور در جشنواره‌های ملی و بین‌المللی شد.

«لارو» فیلمی تک پرسوناژ با بازی مصطفی دارابی است که فیلمبرداری آن برای یک روز در زندان قصر انجام شده است.

در خلاصه داستان این اثر آمده است: «مرد، خسته از دنیای بیرون به اتاق تنگ و تاریکش پناه برده است. جایی که به‌طور غیرمنتظره‌ای پاسخ پرسش‌هایش انتظارش را می‌کشند.»

دیگر عوامل فیلم کوتاه «لارو» عبارتند از مدیر تولید: الهام فرداد، مجری طرح: حامی جهانی، دستیاران کارگردان: زهره بختیاری و فرزانه فروندی، برنامه‌ریز: هادی رحیمی‌خاص، مدیر فیلمبرداری: وحید ابراهیمی، دستیار اول فیلمبردار: فرهاد رستمی، گروه فیلمبرداری: مرتضی قره‌گوزلو، علیرضا ناجی و علی میرکریمی، طراحی و ترکیب صدا: محمود موسوی‌نژاد، صداگذار: معصومه حاجی یوسف، پشتیبانی فنی استودیو محمد حسین ابطحی، امور فنی صدا: استودیو آوای پارس، منشی صحنه: رضا بقایی، اپراتور دوربین: آیدین جارالهی، صدابردار: سهیل متولی، دستیار صدا: وحید ایزدخواه، طراح گریم: امید گلزاده، دستیار گریم: سپیده کاظمی، طراح لباس: مهلا فرداد، طراح صحنه: امید عابدینی، دستیار صحنه: امیر حسین معظمی و امیر علی ناصری، تدوین: پویان شعله‌ور، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، دستیار: سارا احترامی، آهنگساز: مسعود سخاوت‌دوست، دستیار آهنگساز: وحید فرجی‌پور، ویلن: رضا نیک‌پور و سامان سینایی، ویلنسل: کامران وفادار، پیانو: شاهین صمدپور، سازهای الکترونیک: مهدی پورکیانی، استودیو: ارغنون (مهدی گل‌کرمی)، عکاس صحنه: سمیه جعفری، عکاس پشت صحنه: حسین رسام، طراح پوستر: متین خیبلی، تیزر : تکنا فیلم، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانه: نگار امیری، تدارکات: اراد نیایش، سینه موبیل: مالک نجفی، دفتر تجهیزات: شنتیا با همراهی پیمان شادمان‌فر، پیمان ناجی، مرتضی یعقوب‌پور، حامد کریوند، ناهید سلطانی، علی یگانه، معین غلامی و امیرحسین قلندری.

رسانه سینمای خانگی- «چپ دست» و درخشش جهانی آن

فیلم کوتاه «چپ دست» به نویسندگی و کارگردانی نسرین محمدپور در ادامه حضورهای جهانی خود در ۲ جشنواره بین‌المللی فیلم پورتوبلو لندن و جشنواره فیلم و تصویر کوتاه سئول SESIFF حضور دارد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه، فیلم کوتاه «چپ دست» به نویسندگی و کارگردانی نسرین محمدپور و تهیه‌کنندگی فریبا عرب (کمپانی CHOSEN IMAGE) در ادامه حضورهای جهانی خود به بیست و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم پورتوبلو لندن و پانزدهمین جشنواره فیلم و تصویر کوتاه سئول SESIFF راه یافت.

جشنواره فیلم پورتوبلو portobellofilmfestival در سال ۱۹۹۶ در واکنش به وضعیت رو به اضمحلال صنعت فیلم در بریتانیا آغاز به کار کرد. این جشنواره، یک جشنواره بین‌المللی فیلم مستقل مستقر در لندن است که سالانه بیش از ۷۰۰ فیلم جدید از جمله فیلم‌های بلند، کوتاه، مستند، فیلم‌های موسیقی و انیمیشن را نمایش می‌دهد. بیست و هشتمین دوره جشنواره پورتوبلو تا روز ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ مصادف با ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۳ ادامه خواهد داشت.

پانزدهمین جشنواره فیلم و تصویر کوتاه سئول SESIFF نیز با تمرکز بر فیلم‌های کوتاه، به دنبال فیلم‌های فشرده و پویا است. این جشنواره معتقد است که فیلم کوتاه می‌تواند جهان را به شیوه‌ای بهتر از طریق پیام قدرتمند تغییر دهد. این جشنواره ۲۳ تا ۲۸ شهریور ماه مصادف با ۱۴ تا ۱۹ سپتامبر در شهر سئول برگزار می‌شود.

فیلم کوتاه «چپ دست» پیش از این علاوه بر حضور در جشنواره‌های معتبر خارجی، از بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم زنان سئول (در بخش رقابت آسیایی) و جشنواره Gobeklitepe international ترکیه (جایزه ویژه تماشاگران) را دریافت و همچنین جایزه بهترین فیلم جشنواره positily Different short film کشور یونان را نیز کسب کرده است.

در خلاصه داستان فیلم ۱۵ دقیقه‌ای «چپ دست» آمده است: «مریم تصمیمی بزرگ در سر دارد و قصد دارد کاری انجام دهد و خود را برای این کار آماده می‌کند اما …»

یاسمن نصیری، رهام اسدی، سهیل رضایی، لیلا دلیر، رضا موسی زاده گلستانی، علی جوان، ناصر شجاعی‌فر، رضا لیودانی، رحیم اسدی، شهرزاد خوشخو، مصطفی رضایی، مسعود خانزاده، تکتم محمدی و محمدامین مجدی، بازیگران این فیلم کوتاه هستند.

فهرست عوامل «چپ دست» عبارتند از نویسنده و کارگردان: نسرین محمدپور، مشاور کارگردان: حامد بقائیان، دستیار یک کارگردان: محمدعلی نعمت الهی، دستیاران کارگردان: آزاده بذرافشان و مهسا فراهانی، منشی صحنه: مطهره نصرت پناه، برنامه ریز: کیارنگ کیان، تدوین: عماد خدابخش، دستیار تدوین: مرتضی سوری، مدیر فیلمبرداری: حامد بقائیان، دستیار یک فیلمبردار: یوسف صفایی، دستیاران فیلمبردار: حامد محمدی شادان، مهدی حدادی و محمدجواد قلیچ، استدی کم: شاهین شیرزادی، مدیر و طراح صحنه: رضا محمدپور، دستیاران صحنه: ابراهیم مشهدی و مهدی علیزاده، طراح لباس: فهیمه تقوی، صدابردار: احمد محمدی، دستیار صدا: هاشم امینی، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، مدیر فنی استودیو: امیر قاسمی، طراح گریم: سولماز حاجی آقاجانی، دستیار گریم: ساره پور قربان، جلوه ویژه بصری: مهران جبلی، تصحیح رنگ: فربد جلالی، زیرنویس: رضا تاری وردی، مترجم: حسن شرف الدین، آهنگساز: سراج الدین روحانی فرد، میکس و مستر: نوید صالح زاده، نوازنده ویلن: آرش ناصر المعمار، مدیر تدارکات: داوود حسن زاده، دستیار تدارکات: محمد امین مجدی، مدیرتولید: رهام رسولی، جانشین تولید: رضا موسی زاده گلستانی و سهراب سلطانی، گروه تولید: امیرعلی علیپور و امیر حسین امینی یزدی، طراح پوستر و لوگو: متین خیبلی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: مهرداد حدادیان، مشاور رسانه‌ای: آزاده فضلی، تهیه کننده: فریبا عرب (کمپانی CHOSEN IMAGE)، پخش بین‌الملل: مجتبی عبدالرحیم خان و مهدی مهائی.

رسانه سینمای خانگی- «طیب» و روایتی از زندگی او

طیب حاج‌رضایی از شخصیت‌های پیچیده اما ماندگار در تاریخ معاصر است که هر چند در مقطعی برای خدمت به شاه به خیابان آمد و فریاد کشید اما سرانجام برای باور به حسین(ع) جان داد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، تاریخ معاصر ایران مملو از شخصیت‌های کوچک و بزرگی است که فارغ از نقشی که در رقم خوردن تحولات سیاسی و اجتماعی داشته‌اند، هر یک منش و مشخصه رفتاری خاص خود را در حافظه جمعی ایرانیان نمایندگی می‌کنند. طیب حاج‌رضایی یکی از همین شخصیت‌هاست که یادآوری نامش با صفاتی همچون «مرام»، «معرفت»، «آزادگی» و مهمتر از همه «عشق به امام حسین (ع)» عجین است.

«طیب» که بود؟

«مرحوم طیب حاج‌رضایی که شهره بود، هر نوع بدی را در آن زمان انجام داده، در عین حال چند امتیاز داشت؛ یکی اینکه در دهه عاشورا چند روضه‌خوانی داشت و در این دهه به سر خودش گل می‌مالید و جلوی در حسینیه می‌نشست.» زنده‌یاد حبیب‌اله عسگراولادی که از چهره‌های شناخته‌شده عرصه مبارزات انقلابی، در مصاحبه‌ای اینگونه به معرفی طیب می‌پردازد و ادامه می‌دهد: «یکی دیگر از کارهایش این بود که در یکی از شب‌های سوم یا هفتم یا شب اربعین امام حسین (ع)، دسته‌ای حرکت می‌داد که تمام هیأت و دستجات معروف هم کمک می‌کردند و این دسته، یک دسته بسیار بزرگی بود و خود طیب در آنجا گل به پیشانی مالیده، در جلوی دسته حرکت می‌کرد.»

اما نام طیب حاج‌رضایی با ۲ رویداد تاریخی در تاریخ معاصر ایران گره خورده است، یکی کودتای ۲۸ مرداد که طیب در میان حامیان شاه و علیه دکتر مصدق در آن ایفای نقش کرد و یکی قیام ۱۵ خرداد که این بار او در حمایت از امام خمینی (ره) و علیه شاه به خیابان آمد که این دومی به قیمت جانش تمام شد. اتفاقاً آنچه مسیر زندگی طیب حاج‌رضایی را در قیاس با دیگر قلدرهای حاضر در کودتای ۲۸ مرداد مانند شعبان بی‌مخ، متمایز کرده است، همین سرنوشت متفاوتی است که او به‌واسطه ارادت ویژه‌ای که به دستگاه اباعبدالله (ع) داشت، برای خود رقم زد.

طیب که متولد سال ۱۲۹۰ بود، در سال ۱۳۴۲ و در حالی که تنها ۵۲ سال داشت، به اتهام مشارکت در قیام ۱۵ خرداد، از سوی دستگاه پهلوی محاکمه و به اعدام محکوم شد. آبان‌ماه همان سال هم این حکم در پادگان حشمتیه تهران اجرا و او با چشمانی بسته تیرباران شد.

طیب حاج‌رضایی در لحظه انتقال برای اجرای حکم اعدام

«طیب» چه کرد؟

آنچه جایگاه طیب را به‌رغم سابقه ارادتش به شاه و حتی خدمت به دربار در واقعه ۲۸ مرداد، متمایز کرده است، مربوط به ایستادگی او بر باورها و خطوط قرمز اعتقادی‌اش بود.

مسعود ده‌نمکی که در کنار کارگردانی سینما و در مقام یک پژوهشگر کتابی با عنوان «طیب‌خان» را با نگاهی به زندگی طیب حاج‌رضایی تدوین کرده است، در بخشی از این کتاب روایتی جالب درباره کنش‌های مذهبی او به ویژه در ایام محرم ارائه می‌کند. ده‌نمکی آورده است: «بنابر اظهارات شاهدان عینی، در آن روزگار بیش از سی علامت کوچک و بزرگ، پیشاپیش دسته طیب حرکت می‌کرده‌اند و او این شکوه و عظمت بی‌نظیر را بی‌هیچ منت و توقعی در اختیار نهضت قرار داد. شیخ‌حسن عبداللهی درباره چاپ تصاویر امام (ره) می‌گوید: یک روز طیب‌خان به من گفت: می‌تونی یک مقدار عکس آقا برام بیاری، می‌خوام تو دسته رو علم‌ها بزنم … طیب‌خان می‌دانست که در کار چاپ هم هستم، من رفتم از یک چاپچی چند عکس امام (ره) گرفتم و تکثیر کردیم و زدیم روی علم و پرچم‌ها … رژیم تمام امکانات و افراد خود را در قالب مأموران مخفی، در بین عزاداران به‌منظور کسب اخبار و آمادگی لازم، به‌کار گرفته بود.»

فرزند طیب: ما تعداد زیادی از عکس‌های حضرت امام را (که بسیار زیبا هم بود) در شب تاسوعا و روز عاشورا، روی علامت‌ها، بیرق‌ها، کُتَلْ‌ها و پرچم‌های مختلفی که این دسته عظیم با خودش حمل می‌کرد، نصب کرده بودیم. یکی از سوالات و اتهامات درباره ایشان، نصب این عکس‌ها بود؛ چون آنها تصور می‌کردند که پدر من با این کار می‌خواهد آشوبی به‌پا کند در ادامه همین روایت تاریخی، می‌خوانیم: «سران حکومتی طبق یک عرف و سنت نانوشته، معمولاً برای خودنمایی در تکیه‌ها و در هیأت افراد سرشناسی همانند طیب، حسین رمضان‌یخی یا شعبان جعفری حاضر می‌شدند. شب تاسوعای ۱۳۴۲ نیز نخست‌وزیر به همراه معاون خود، در خیابان و درست در مسیر حرکت دسته طیب حاضر شدند. اسدالله عَلم با مشاهده عکس‌های امام بر روی علامت‌های هیئت طیب، به‌شدت عصبانی شد و آراسته [برخی هم گفته‌اند رسول پرویزی] را سراغ طیب می‌فرستد و از او می‌خواهد که برای حفظ موقعیت خود هم که شده، عکس‌های امام را جمع‌آوری کند، اما طیب با قاطعیت کامل از این کار امتناع کرده و به او می‌گوید: این عکس مرجع شیعیان است، اگر می‌تواند خودش آنها را جمع کند و من با باورهای مذهبی مردم درنمی‌افتم.»

بیژن حاج‌رضایی، فرزند طیب، بعدها در گفتگویی درباره علت نصب تصاویر امام خمینی (ره) روی علامت‌های هیأت پدرش چنین گفت: «دهه اول محرم، سال آخری که پدرم در قید حیات بودند، ما تعداد زیادی از عکس‌های حضرت امام را (که بسیار زیبا هم بود) در شب تاسوعا و روز عاشورا، روی علامت‌ها، بیرق‌ها، کُتَلْ‌ها و پرچم‌های مختلفی که این دسته عظیم با خودش حمل می‌کرد، نصب کرده بودیم. یکی از سوالات و اتهامات درباره ایشان، نصب این عکس‌ها بود؛ چون آنها تصور می‌کردند که پدر من با این کار می‌خواهد آشوبی به‌پا کند، در صورتی‌که این‌طور نبود. به این خاطر بود که آقای بروجردی فوت شده بودند و کسانی‌که مقلد ایشان بودند، خواستار یک نفر به‌عنوان مرجع تقلید جدید بودند. مرحوم پدرم به دلیل علاقه و احترامی که به جامعه روحانیت، به‌خصوص روحانیت شیعی و آقای بروجردی داشت و چون به ایشان گفته بودند که امام خمینی (ره) نایب آقای بروجردی است، اجازه داده بود که عکس‌ها را روی علامت‌های دسته نصب کنند. در روز عاشورا و شب تاسوعا، شاید صدها عکس از حضرت امام (ره) بود که به شیشه مغازه‌ها، دست بچه‌ها، روی علامت‌ها، کتل‌ها، و بیرق هیأت‌های مذهبی نصب کرده بودند.»

تنش میان طیب حاج‌رضایی با مأموران امنیتی رژیم پهلوی از همین فعالیت‌های مذهبی و باورمندی‌اش به روحانیت شیعه کلید خورد و در واقعه ۱۵ خرداد به اوج خود رسید. دستگاه پهلوی که پیش‌تر با پرداخت پول و امتیازات ویژه به طیب او و دارودسته‌اش را در تاریخ ۱۸ مرداد و علیه مصدق به خیابان آورده بود، اصرار داشت این بار هم طیب اعتراف کند که برای حضور اعتراضی‌اش در خیابان در قالب قیام ۱۵ خرداد، از امام خمینی (ره) پول دریافت کرده است. این همان اتهامی است که در صورت اعتراف به آن طیب می‌توانست جان خود را نجات دهد اما او که در مقام یک معترض به اقدام رژیم پهلوی، به خیابان آمده بود، به اقدام خود باور داشت و حاضر نشد روی اعتقاداتش پا بگذارد.

مسعود شریف بازیگر نقش طیب در نمایی از «صبح اعدام»

«طیب» و روایت‌های امروز

زندگی طیب حاج‌رضایی به‌رغم ظرفیت دراماتیک بسیار بالایی که دارد، هنوز به‌صورت مستقیم دستمایه تولید یک اثر داستانی قرار نگرفته و اکثر تولیدات مستندی که در بخشی از آن‌ها اشاره‌ای به او شده است، قالبی گزارشی داشته‌اند. در این میان مستند «سه سال و سه روز» را می‌توان یکی از آثار شاخص دانست. مستندی به کارگردانی احمد کشاورز و تهیه‌کنندگی مهدی مطهر که از محصولات خانه مستند انقلاب اسلامی محسوب می‌شود و روایتی جذاب از زندگی و زمانه طیب در آن به تصویر کشیده شده است.

«صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی که این روزها مراحل تصویربرداری را پشت‌سر می‌گذارد را می‌توان جدی‌ترین دورخیز سینمای ایران برای به‌تصویر درآوردن این شخصیت تاریخی دانست. فیلمی که به‌گفته افخمی اقتباسی از گزارش خبرنگار روزنامه کیهان از مراسم اعدام طیب و حاج اسماعیل رضایی است و از این منظر نمی‌توان آن را هم روایتی کامل از زندگی طیب حاج‌رضایی دانست.

این فیلم که از محصولات مشترک سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی محسوب می‌شود، قرار است در جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر رونمایی شود و مسعود شریف در آن ایفاگر نقش «طیب» است.

آنچه از موضع‌گیری‌های بهروز افخمی درباره این پروژه برمی‌آید تمرکز او بر جنبه اعتراضی و در عین حال ایستادگی بر باورها در زندگی «طیب» است و «صبح اعدام» با همین زاویه نگاه در حال آماده‌سازی برای رونمایی در فجر است؛ روایتی تاریخی از آخرین ساعت‌های زندگی معترضی که بیش از هر چیز به «حسین (ع)» باور و ارادت داشت و پای این ارادت، جانش را داد.

رسانه سینمای خانگی- اشمیت و هلن چه رازی در ایران داشتند؟

مهدی باقری کارگردان مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این مستند پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، مهدی باقری درباره ساخت مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» به مهر گفت: مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» در مورد ۲ شخصیت به نام‌های اشمیت و همسرش هلن است. اشمیت در فاصله بین سال‌های ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۸ در ایران کار کرد که این سال‌ها دوره طلاییِ حضور خارجی‌ها به خصوص آلمانی‌ها و آمریکایی‌هاست که در ایران خیلی خدمت کردند. در باستان‌شناسی اشمیت یکی از حرفه‌ای‌ترین باستان‌شناس‌ها و مردم‌شناس‌هایی بوده که در ایران کار کرده است.

وی افزود: البته پروژه‌ای که اشمیت اجرا کرد، در چند جای مختلف بود که ما سه نقطه را در مستند نشان دادیم؛ ری، تپه حصار دامغان و تخت جمشید که این سه نقطه مهم‌ترین بوده‌اند. همچنین فیلم‌های زیادی درباره شخصیت‌های باستان‌شناس یا علمی در ایران ساخته شده است اما مدل مستندسازیِ من از ابتدا این‌طور نبود و همیشه در هر مستندی که کار می‌کنم، دنبال یک قصه هستم. مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» زمانی شکل گرفت که من با آقای پژمان مظاهری‌پور در پروژه‌ای که درباره تاریخ باستان‌شناسی در ایران که مشغولش بود، همراهش شدم و حدود ۱۰، ۱۲ سفر با هم داشتیم که من به دلیل علاقه شخصی‌ام به حوزه باستان‌شناسی همراه ایشان بودم. وقتی که در یک سال ما چهار، پنج بار در تخت جمشید فیلمبرداری داشتیم، من علاقه‌مند شدم که روی شخصیت هلن، همسر اشمیت کار کنم. در نتیجه با همراهی آقای مظاهری‌پور به این نتیجه رسیدم که می‌شود قصه‌ای از رابطه اشمیت و هلن و همچنین رابطه آن‌ها نسبت به ایران و کارهایی که در ایران انجام داده‌اند، پیدا کنم و به این شکل مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» ساخته شد.

زوجی که قصه زندگی‌شان در ایران را روایت می‌کنند

باقری ادامه داد: من ابتدا از شخصیت هلن به اشمیت رسیدم و این ۲ در کنار یکدیگر بودند اما الان که مستند را می‌بینید، راوی اصلی هر ۲ نفر هستند و انگار دارند در یک نامه‌نگاری یا گفتگویی، قصه کار و زندگی‌شان را در ایران تعریف می‌کنند.

وی توضیح داد: به دلیل اینکه رشته اصلی آقای مظاهری‌پور فیلمسازی مستند – باستان‌شناسی است و تمرکز خیلی زیادی در ۲۰-۲۵ سال گذشته روی این موضوع داشته‌اند و شناخت کافی در این زمینه دارند و همچنین مدل کارشان با کاری که من انجام داده‌ام متفاوت است، می‌دانستند که من به دنبال یک روایت یا قصه هستم و صرف تاریخ‌نگاری یا نگاه کرونولوژیک به زندگی اشمیت ندارم بنابراین وقتی که ایده اولیه شکل گرفت کار از مجسمه پنه لوپه که در مستند هم می‌بینید، شروع شد. آقای مظاهری‌پور از من پرسید داستان پنه لوپه را می‌دانی؟ و من گفتم در یونان نماد زنی است که منتظر بازگشت همسرش از یک سفر دراز مدت است. این باعث شد که من بروم به سمت دومین شخصیت مهمی که روی منطقه تخت جمشید کار کرده که بعد از آقای هِرتز فِلد، اشمیت است و رابطه این ۲ را پیدا کنم. در مستند می‌بینید که من سعی کردم همان ایده‌ای را که انگار در زندگی این ۲ نفر است به اتفاقات و حتی آن قصه‌های ریزی که درباره تخت جمشید و جاهای دیگر داریم، وصل کنم.

ما شاگردان مکتب پژوهش در مستندسازی هستیم

این مستندساز درباره استفاده از آرشیو و سندها برای ساخت مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» توضیح داد: ما شاگردهای مکتبی هستیم که در کارمان پژوهش حرف اول را می‌زند. پژوهشی که ما انجام می‌دهیم با پژوهشی که به شکل سنتی در فیلم‌های مستند انجام می‌شود، همیشه متفاوت است. ما شاگرد کسانی مثل فرهاد ورهرام و ارد عطارپور هستیم که هر ۲ روی قصه پژوهش کار می‌کنند. حالا آقای عطارپور روی یک سمتی از مستندسازی و آقای ورهرام در سمت دیگری کار کرده‌اند. بنابراین من و تعدادی از مستندسازان مستقیم و غیرمستقیم، تحت تأثیر این ۲ نفر در زمینه پژوهش هستیم. در نتیجه ما همیشه با یک پژوهش کلاسیک آغاز می‌کنیم، یعنی مشخصاً همان کاری را که مقاله‌نویسان یا روزنامه‌نگاران انجام می‌دهند، ما هم انجام می‌دهیم.

وی افزود: جمع‌آوری اولیه که انجام می‌شود من دنبال رگه‌های روایت در زندگی این شخصیت‌ها می‌گردم. به همین دلیل بر مبنای آن روایتی که از زندگی شخصیت‌ها انتخاب کرده‌ام، متریال جمع‌آوری می‌کنم. در حقیقت این‌طور نیست که سال‌ها دنبال جمع‌آوریِ اسناد بگردم و از داخل سند به یک قصه برسم. البته ممکن است که این اتفاق هم بیفتد اما شخصاً اول روایت را پیدا می‌کنم و بعد قصه‌هایی را که در آن روایت وجود دارد، انتخاب می‌کنم و بر مبنای آن متریال را جمع‌آوری می‌کنم. در این مستند مهم‌ترین سندهای تصویری، عکس‌هایی است که گروه اشمیت در جاهای مختلف گرفته بودند. به‌طور کلی زمانی که گروه‌ها تحت نظارت دانشگاه‌ها کار می‌کردند، دانشگاه پنسیلوانیای سابق یا شیکاگوی فعلی و کتابخانه پنسیلوانیا، اساساً همه چیز را مکتوب و سندبرداری می‌کردند و همچنین حتماً از پروژه‌هایشان فیلم مستند می‌ساختند که خیلی جالب است.

باقری ادامه داد: خوشبختانه فیلم نیمه بلندی از کارهای اشمیت و فعالیت‌های چند روزه اشمیت در تپه حصار ساخته شده بود و نتیجه این شد که ما متریال تصویری‌مان را پیدا کردیم و به نظرم جمع آوری این متریال سخت نبود. به دلیل اینکه من قصد نداشتم دنبال جزئیات باستان‌شناسی به معنای علمی‌اش بگردم و بیشتر در جست‌وجوی روایت و قصه‌های داخل آن روایت بودم. بیشترین کاری که در مستندهایم انجام می‌دهم، پیدا کردن روابط آدم‌ها در هر شکلی از فیلم مستند است.

کارگردان مستند «مرغ سحر» درباره اینکه مستند دیگری هم با نام «در جست‌وجوی خانه خورشید» داشته و سال گذشته هم مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را ساخته است، ادامه داد: اسم انگلیسیِ مستند «پرواز بر فراز خورشید» Friends Of Iran است که «دوست ایران» معنی می‌شود. به دلیل اینکه هواپیمایی که هلن می‌خرد و به ایران می‌آورد تا کارهای عکاسیِ هواپیمایی انجام دهد، اسمش را «دوست ایران» می‌گذارد اما زمانی که به فارسی معنی می‌شود، «دوست ایران» زیاد قشنگ نیست. بنابراین من اسم «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را انتخاب کردم و به شکل اتفاقی کلمه خورشید در این ۲ مستند تکرار شده است. در مستند «در جست‌وجوی خانه خورشید» هم یک شخصیت خیالی به اسم خورشید بود که با شمس‌العماره خیابان ناصرخسرو یک تقارن ایجاد می‌کرد و کاراکتر اصلی که راوی بود، در جست‌وجوی پیدا کردن این خورشید بود. اما در مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» که براساس کتاب اشمیت که «پرواز بر فراز سرزمین‌های باستانیِ ایران» است، به نظرم خورشید همان ایران است و اسم «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را انتخاب کردم. چون هواپیما دائماً دارد روی آسمان از زمین عکس برداری می‌کند.

سعی می‌کنم در مستندسازی در یک قالب نمانم

باقری درباره اینکه در مستندهایش به موضوعات مختلف می‌پردازد، گفت: من در سال‌های اخیر یک پروژه سه گانه‌ای داشتم که در مورد سه خیابان تهران یعنی خیابان‌های ناصرخسرو، قوام‌السلطنه و لاله‌زار بود. در واقع آن سه پروژه باعث شد که همه فکر کنند که من بیشتر روی مستندهای شهری متمرکز هستم اما در این فاصله مستندهای دیگری را هم ساخته‌ام که یک سه گانه درباره سه بیماریِ ام‌اس، دیابت و سکته قلبی داشتم که در شهرهای مختلف ساخته‌ام. همچنین مستند دیگری هم درباره معدن سنگ فیروزه ساختم. نکته‌ای که وجود دارد این است که وقتی مستندساز در مورد یک موضوع چند مستند می‌سازد، همه فکر می‌کنند که این مستندساز فقط درباره آن موضوع کار می‌کند. بنابراین من در زمینه‌های مختلف مستند ساخته‌ام و سعی می‌کنم در یک قالب قرار نگیرم که بگویند مستندساز اجتماعی یا شهری و … هستم. من سعی می‌کنم این‌طور نباشم و شاید از نظر کمیت به ضررم باشد.

وی درباره گروه مخاطبان مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» بیان کرد: همه مردم می‌توانند با این مستند ارتباط برقرار کنند اما زمانی که برای مرکز گسترش مستند می‌سازیم، مخاطب‌مان کمی بیشتر به سینمای مستند نزدیک است، نه برنامه تلویزیونی و گزارش‌های فضای مجازی اما زمانی که در حوزه‌های عام‌تر مستند می‌سازیم، سعی می‌کنیم زبان‌مان زبان ساده‌تری باشد تا مخاطب بیشتری جذب کنیم. مثلاً در مورد مستندهایی که با موضوع بیماری ساخته‌ام، چون می‌خواستم ارتباط مستقیم با مخاطب عام برقرار کنم، نوع روایتم ساده‌تر است اما در این زمینه هم کم نمی‌گذاریم. به طور کلی هر کدام از مستندها را ببینید دارای روایت خاص خودشان هستند و پیوستگی دارند. این‌طور نیست که یک گزارش صرف در مورد یک بیماری ساخته باشم.

مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است که در شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» روی پرده رفت.

خروج از نسخه موبایل