رسانه سینمای خانگی – دیدار با محمد کاسبی، پیشکسوت سینمای انقلاب و دفاع مقدس

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ مسئولان سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس با حضور در منزل محمد کاسبی، پیشکسوت سینمای انقلاب و دفاع مقدس با او دیدار کردند. در این دیدار که امیر سرتیپ دوم محمود سزاوار (رییس سازمان) و دکتر حبیب الله مازندرانی (معاون امور سینمایی سازمان) حضور داشتند، محمد کاسبی گفت: از آنجا که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیاز بود تا هنرمندان انقلابی حضور پر رنگی در صحنه‌های مختلف هنری کشور داشته باشند، با گرد هم آمدن جوانان و علاقمندان درد آشنای این عرصه، از قبیل فرج الله سلحشور، سعید کشن فلاح، محمد رضا هنرمند، جعفر دهقان، و دیگران، و با حمایت حضرت آیت الله امامی کاشانی حوزه هنری پایه گذاری شد به نحوی که تا امروز نقش بسیاری در ترویج فرهنگ هنر دینی در کشور دارد.

محمد کاسبی که این روزها با کپسول اکسیژن روزگار می‌گذراند و عمیقا به امامین انقلاب اظهار محبت می کند، می گوید که همانند امام خمینی (ره) همیشه به مردم عشق ورزیدف و مردم را ولی نعمت کشور می داند. او که علی رغم دعوت های زیادی که از جانب مسئولین کشور شده، هنوز به حج نرفته، مایل است اگر خداوند فرصتی به او بدهد با همسرش (که خود را مدیون همراهی های او می داند) با پای پیاده به کربلا و زیارت قبر شش گوشه امام حسین علیه السلام برود.

در این دیدار امیر سزاوار رئیس سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس خطاب به محمد کاسبی گفت: ما خدمت رسیده ایم تا از سال‌ها خدمت شما به فرهنگ این کشور قدردانی کنیم و برای شما از خداوند بزرگ سلامتی و بهبودی کامل مسئلت نماییم.

محمد کاسبی، که بیش از نیم قرن از عمر و جوانی‌اش را در عرصه هنر صرف کرده با پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه های مختلف از جمله نمایش، فیلم، سریال، سینما، و نمایش های رادیویی فعالیت نموده است. او فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و در پرونده خود بازی در فیلم ها و سریال های گوناگونی داشته است. از فیلم های سینمایی او به رفقای خوب (۱۳۹۴)، آسمان هشتم (۱۳۸۹)، بدون اجازه (۱۳۸۹)، نطفه شوم (۱۳۸۷)، نفوذی (۱۳۸۷)، دیوار (۱۳۸۶)، نیما یوشیج (۱۳۸۵)، عروسک فرنگی (۱۳۸۴)، عزیزم من کوک نیستم (۱۳۸۰)، مریم مقدس (۱۳۷۹)، دنیای وارونه (۱۳۷۶)، کمین (۱۳۷۵)، براده‌های خورشید (۱۳۷۴)، پدر (۱۳۷۴)، دایره سرخ (۱۳۷۴)، ماه و خورشید (۱۳۷۴)، حمله به اچ۳ (۱۳۷۳)، پناهنده (۱۳۷۲)، همسفر (۱۳۷۲)، بدوک (۱۳۷۰)، بحران (۱۳۶۶)، بایکوت (۱۳۶۴)، زنگ‌ها (۱۳۶۴)، استعاذه (۱۳۶۳)، دو چشم بی‌سو (۱۳۶۲)، توبه نصوح (۱۳۶۱)، مرگ دیگری (۱۳۶۱)؛ و از سریال ها و مجموعه های تلویزیونی نیز به دادستان (۱۳۹۹)، بچه مهندس (۱۳۹۷)، سر دلبران (۱۳۹۶)، همسفر خورشید (۱۳۹۴)، حانیه (۱۳۹۳)، خوب بد زشت (۱۳۹۲)، فراموشی (۱۳۹۰–۱۳۹۱)، سه دونگ، سه دونگ (۱۳۸۹–۱۳۹۰)، خوش‌نشین‌ها (۱۳۸۹)، زن بابا (۱۳۸۸)، آخرین سرقت (۱۳۸۸)، لطفاً دور نزنیم(۱۳۸۸)، سه در چهار(۱۳۸۷)، صاحبدلان(۱۳۸۵)، تا صبح (۱۳۸۵)، پای پیاده (۱۳۸۴)، خوش‌غیرت (۱۳۸۴)، روح مهربان (۱۳۸۴)، خوش‌رکاب (۱۳۸۲)، او مثبت (۱۳۸۲)، معما (۱۳۸۲)، زمانی برای خاکستر (۱۳۸۱)، دلبر آهنی (۱۳۷۸)، رعنا (۱۳۶۷–۱۳۶۹) اشاره می شود.

محمد کاسبی که نویسندگی و کارگردانی فیلم سینمایی شنا در زمستان (۱۳۶۸) و فیلم کوتاه قاصد (۱۳۶۶) به عهده داشته، تاکنون سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم پدر (در جشنواره فیلم فجر ۱۳۷۴)، تندیس بهترین بازیگر سینمای قاره آسیا برای فیلم پدر (مالزی ۱۹۹۷)، لوح تقدیر بهترین نمایشنامه از پنجمین جشنواره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس برای نمایشنامه «بایگانی»، لوح تقدیر بهترین فیلم نامه از جشنواره معلم برای فیلم نامه «شنا در زمستان» را دریافت کرده است.

رسانه سینمای خانگی- سفر «خانواده آقابابک» به لهستان

فیلم کوتاه «خانواده آقا بابک» به کارگردانی امین‌رضا علی‌محمدی و تهیه‌کنندگی امین رفیعی به هفدهمین جشنواره فیلم لوبلین لهستان راه یافت. 

به گزارش سینمیا خانگی از روابط عمومی فیلم، «خانواده آقا بابک» به نویسندگی سولماز اعتماد و امین‌رضا علی‌محمدی، کارگردانی امین‌رضا علی‌محمدی و تهیه‌کنندگی امین رفیعی در نهمین حضور بین‌المللی خود به هفدهمین جشنواره فیلم لوبلین (Liblin) لهستان راه پیدا کرد.

افشین حسنلو، توران رمضانی، عباس ایمانی، امیر مقیمی، لیلا حسین‌زاده، سعید کریمی و لئوناردو از بازیگران این فیلم هستند.

این جشنواره که از ۱۷ تا ۲۶ نوامبر در شهر Lubelskie لهستان برگزار می‌شود، از میان یکهزار و ۷۰۰ فیلم ثبت نام شده، به ۱۲ فیلم جوایز و تندیس اهدا می‌کند.

دیگر عوامل فیلم کوتاه «خانواده آقا بابک» عبارتند از: برنامه ریز و مجری طرح: توفیق حیدری، مدیر فیلمبرداری: مهدی ایل بیگی، مدیر تولید و تدارکات:‌ امید چنگیزی و محمد چنگیزی، طراح صحنه: علی خیری، طراح لباس: امین رضا علی محمدی، طراح چهره پردازی: محمد سام کیانی فر، تدوین: شیدا گرجی، منشی صحنه: المیرا آزاد، مدیر صدابرداری: عباس ایمانی، طراح و ترکیب صدا: حامد حسین‌زاده، آهنگساز: هومن نامداری و آرمین اخلاقی، تصحیح رنگ و نور: فربد جلالی، عکاس: سجاد قلی پور، طراح پوستر: شایان شفابخش، گروه کارگردانی: کیان ساربان، علی محمد حسینی، میلاد شریفی.

پخش بین‌المللی این فیلم بر عهده سولماز اعتماد است.

رسانه سینمای خانگی- این بچه پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران شد

 انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» به تهیه کنندگی حامد جعفری در پنج هفته پرفروش ترین فیلم کودک تاریخ سینمای ایران شد. 

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه، انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» از فیلم های اکران شده فصل پاییز بود که از ۵ مهر در سالن های سینمایی سراسر کشور به نمایش عمومی درآمد.

این فیلم تاکنون ۷۰۰ هزار مخاطب داشته است و طی پنج هفته اکران به فروش ۲۴ میلیارد تومان رسیده است که با رشدی صعودی در گیشه توانسته است به پرفروش ترین فیلم کودک تاریخ سینمای ایران و همچنین پرفروش ترین انیمیشن تاریخ سینمای ایران بدل شود.

«بچه زرنگ» به تهیه کنندگی حامد جعفری از ابتدای اکران توانست با اقبال کودکان و خانواده هایشان مواجه شود و رکوردهای مختلفی را جا به جا کرد. این فیلم در ابتدا توانست عنوان دومین فیلم فروش هفتگی و روزانه سینماها را در اختیار بگیرد و در هر هفته با یک رشد صعودی، فروش بیشتری نسبت به هفته قبل داشته باشد. همچنین این فیلم توانست در چند هفته ابتدایی اکران به پرفروش ترین فیلم کودک سال جاری تبدیل شود.

انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» محصولی از گروه هنر پویا و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که به همت یک تیم ۲۵۰ نفره ساخته شده است و هومن حاجی عبداللهی، میرطاهری مظلومی، هدایت هاشمی از جمله صداپیشه ها و سعید شیخ زاده مدیر دوبلاژ این اثر هستند.

رسانه سینمای خانگی – به وقت بیداری، در مرحله تدوین

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ فیلم مستند نیمه بلند «به وقت بیداری» پس از تصویربرداری در تهران و کرج به مرحله تدوین رسید. موضوع این فیلم که برای حضور در جشنواره های فیلم داخلی و خارجی و پخش از شبکه مستند خودش را آماده می‌کند، در مورد بچه های معلولی است که در یک گروه تاتر فعالیت می‌کنند و هر کدام اهداف بزرگی برای آینده در راه بازیگری دارند.

تصویربردار: سعید عارفی پور، حسین دارابگر

صدابرداران : مهدی جعفری، آریا نوید

تدوین: مهدی جعفری، سعید عارفی پور

دستیار کارگردان و آهنگساز: معین عارفی پور

مسئول هماهنگی و روابط عمومی : سادات موسوی

تهیه کننده، محقق، و کارگردان: سعید عارفی پور

مجری طرح : مؤسسه فرهنگی و هنری «مهدی معین»

رسانه سینمای خانگی- فصل جدید «سینمای کوتاه» در تلویزیون

فصل هشتم برنامه «سینمای کوتاه» با حضور شماری از فیلمسازان با تغییراتی نسبت به فصل‌های قبلی روی آنتن شبکه آی‌فیلم می‌رود.

به گزارش سینمای خانگی، علی صدیقی، مدیر هنری شبکه آی‌فیلم در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به استقبال مخاطبان شبکه از پخش برنامه «سینمای کوتاه» اعلام کرد: باعث خوشحالی است که برنامه سینمای کوتاه توانسته رسالتی را که در این سال‌ها داشته است در مسیر درستی قرار بدهد و آن را به پیش ببرد.

وی درباره تولید فصل جدید برنامه «سینمای کوتاه» توضیح داد: فصل هشتم برنامه‌ی سینمای کوتاه که اکنون در حال پیش تولید آن با حضور خیل گسترده‌ فیلمسازان این عرصه هستیم، ان‌شاءالله به‌زودی برای پخش آماده می‌شود. در فصل جدید شاهد تغییراتی خواهیم بود و سعی کردیم تعامل با مخاطب که پیش‌تر نیز وجود داشت، گسترده‌تر شود. نظرها و پیشنهادها و انتقادهای مخاطبان عزیز در برنامه انعکاس بیشتری خواهد داشت و سعی می‌کنیم تا حد امکان به سوالات و نظرات مخاطبان در برنامه پاسخ داده شود. از سوی دیگر بخش کارشناسی به برنامه اضافه شده که پس از تماشای هر فیلم، مبحث نقد و بررسی آن فیلم را به صورت خلاصه و مفید توسط یک کارشناس خواهیم داشت.

صدیقی گفت: تغییر دیگری که در مبحث محتوایی داده شده، توجه به بحث کتاب و کتابخوانی است به این صورت که از کارگردان‌هایی که در هر برنامه حضور پیدا می‌کنند می‌خواهیم که یک کتاب خوب در زمینه‌ی هنر هفتم به مخاطب معرفی کنند تا از این طریق، تبادل اندیشه‌ صحیح‌تری صورت بگیرد. همچنین طبق روال قبلی با دعوت از سازنده‌ هر اثر، ضمن نمایش فیلم‌هایشان گفت‌وگویی صمیمانه درباره فیلم و نقطه‌نظرات فیلمساز پیرامون مباحث کلی سینمای کوتاه انجام خواهیم داد.

مدیر هنری شبکه آی‌فیلم با اشاره به حمایت‌های این شبکه از سازندگان فیلم کوتاه هم اظهار کرد: هنرمندان این عرصه، شایسته‌ توجه بیشتری هستند و به همین دلیل شبکه‌ آی‌فیلم در نظر دارد که در این زمینه، گام‌های موثری بردارد. لذا چندی قبل فراخوانی از سوی شبکه مبنی بر حمایت از فیلمسازانی که می‌خواهند در این زمینه، فعالیت کنند منتشر شد. طبق این فراخوان، هنرمندانی که می‌خواهند فیلم بسازند، می‌توانند فیلمنامه‌شان را برای ما ارسال کنند. فیلمنامه‌ها توسط کارشناسان مجرب خوانده می‌شود و منتخبان مورد حمایت قرار می‌گیرند و می‌توانند از این طریق، اثرشان را جلوی دوربین ببرند و پس از آن برای پخش آثارشان در جشنواره‌های مختلف توسط شبکه‌ آی‌فیلم اقدام می‌شود. لازم به ذکر است که در زمینه‌ پس تولید این آثار نیز در صورتی که فیلمسازان بخواهند به آنها کمک خواهد شد.

صدیقی در پایان درباره روند انتخاب آثار برای پخش از برنامه «سینمای کوتاه» هم توضیح داد: کارگردانانی که تاکنون آثاری ساخته‌اند می‌توانند از طریق یک کانال مستقیم ارتباطی، آثارشان را برای ما ارسال کنند. اعضای گروه ما به سرعت به تماشای این آثار می‌نشینند و فیلم‌های واجد شرایط را انتخاب و از کارگردان‌ها دعوت می‌کنند که به عنوان مهمان در برنامه حضور پیدا کنند تا ضمن نمایش فیلم‌شان، به صورت مستقیم با آنان گفتگو شود و آن‌ها نیز اندیشه و نظراتشان را با مخاطبان در میان بگذارند. هنرمندان می‌توانند از این طریق فیلمشان را برای مخاطب داخل و خارج از کشور نمایش دهند. به نظرم این اتفاق خوبی خواهد بود و گام موثری است در زمینه‌ حمایت از فیلمسازان این عرصه که قصد خدمت به فرهنگ و هنر این مرز و بوم را دارند.

به گزارش ایسنا، نخستین قسمت فصل جدید برنامه «سینمای کوتاه» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی اسعد بدوی‌پور شنبه، ۱۳ آبان ساعت ۲۳ و ۳۰ دقیقه از شبکه آی‌ فیلم فارسی پخش خواهد شد.

رسانه سینمای خانگی- آیا مزیت سینمای ایران، کمدی است؟

مسعود امینی تیرانی مدیر فیلمبرداری فیلم سینمایی «آه سرد» در نشست نقد و بررسی این فیلم مزیت نسبی سینمای ایران نسبت به سینمای دیگر کشورها را فیلم‌های اجتماعی دانست، نه آثار کمدی.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی «هنر و تجربه»، نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «آه سرد» با حضور ناهید صدیق کارگردان، مسعود امینی تیرانی مدیر فیلمبرداری و شاهین شجری کهن منتقد سینما، عصر روز سه‌شنبه ۹ آبان توسط گروه سینمایی «هنر و تجربه» در سالن سیف‌الله داد خانه سینما برگزار شد.

در ابتدای این نشست ناهید صدیق کارگردان فیلم «آه سرد» با تشکر از عوامل فیلم و همچنین گروه سینمایی «هنر و تجربه» که فرصت نمایش و اکران این فیلم را فراهم کردند، گفت: سلیقه شخصی هر هنرمندی در کارش هم تأثیر می‌گذارد و من همیشه فیلم‌هایی که شتاب‌زده نیستند و قصه با یک طمانینه‌ای بیان می‌شود برای من جذاب هستند.

این کارگردان درباره فضای مردانه این فیلم تصریح کرد: در همان مراحل اولیه که فیلمنامه را نوشتم به این نتیجه رسیدم برای ایجاد فضایی سرد، بی‌روح و گاهاً خشن باید فضا را کاملاً مردانه و بدون کاراکتر زن ارائه کنم. حتی شخصیت پدربزرگ که البته کمرنگ هم هست در ابتدا مادربزرگ بود اما بعد با مشورت‌ها متوجه شدیم که تغییر آن به نفع جریان فیلم است.

او با اشاره به موسیقی این اثر بیان کرد: من دوست داشتم صدای محیط در فضای فیلم باشد به همین دلیل مقدار موسیقی را کمتر کردیم. البته که برای آن چنین قطعه‌ای ساخته شده است. به نظرم می‌رسید با موسیقی به سانتیمانتالیسم نزدیک می‌شوم که انتخاب من نبود و می‌خواستم فاصله مخاطب با بازیگر حفظ شود و قضاوتی صورت نگیرد.

از قاب‌های عکس‌گونه تا استفاده حداقلی از رنگ

مسعود امینی تیرانی مدیر فیلمبرداری این اثر درباره قاب‌بندی‌ها و سبک تصویربرداری این فیلم توضیح داد: وقتی فیلمنامه را می‌خوانی در همان مواجه اول متوجه می‌شوی که چه چیزی را باید به تصویر بکشی. در نهایت برخوردی که قرار شد با این متن شود این بود که به جای آنکه به قصه پر از آشوب این کاراکتر کار داشته باشیم پناه ببریم به طبیعت زیبا و قصه آدم‌ها در دل طبیعت قرار بگیرد. برخورد عکاسی‌گونه و ترکیب‌بندی‌های خاص، حرکات آهسته و با طمانینه دوربین و استفاده حداقلی از رنگ‌ها این نتیجه را به ما داد.

ما می‌دانیم مزیت نسبی سینمای ایران چیست، حتماً فیلم‌های کمدی نیست بلکه فیلم‌های اجتماعی است. آنجایی که تلاش کردیم با جریان روز دنیا پیش برویم عایدی نداشتیم بلکه زمانی توانستیم پیشرفت کنیم که حرف جدید و متفاوتی را ارائه کردیم

این فیلمبردار درباره اهمیت ساخت آثاری در این سبک اظهار کرد: مهمترین امکانی که این فیلم‌ها و این سبک سینما لازم دارد، خود کارگردان است وگرنه امکانات و تجهیزات یکی است و با حداقل یا حداکثر امکانات و پشتیبانی می‌توان چنین فیلم‌هایی ساخت پس آنچه اهمیت دارد حضور کارگردانی است که بخواهند این سبک آثار را بسازند. ما می‌دانیم مزیت نسبی سینمای ایران چیست، حتماً فیلم‌های کمدی نیست بلکه فیلم‌های اجتماعی است. آنجایی که تلاش کردیم با جریان روز دنیا پیش برویم عایدی نداشتیم بلکه زمانی توانستیم پیشرفت کنیم که حرف جدید و متفاوتی را ارائه کردیم.

وی درباره سختی‌های فیلمبرداری در برف، بارش، سرما و نور ویژه این فیلم بیان کرد: با توجه به اینکه نور خاصی برای فیلمبرداری نیاز داشتیم که تنها در زمان طلوع، غروب و زمان‌هایی که هوا ابری می‌شد می‌توانستیم تصویربرداری انجام دهیم گاهی برای گرفتن یک سکانس مجبور بودیم چند روز و تنها در زمان خاصی تصویربرداری کنیم. باقی ماندن رد پا در برف‌ها هم سختی‌های خودش را داشت و تجربه ویژه‌ای بود.

شاهین شجری کهن منتقد سینما نیز درباره فیلم «آه سرد» با بیان اینکه این اثر متفاوت است و با جریان اصلی سینما و آنچه که مخاطب معمول سینما از آن انتظار دارد فرق دارد، گفت: کسی می‌تواند این فیلم را دوست داشته باشد که بتواند با آن همراه شود و به آن دل بدهد. بنابراین برای دیدن این اثر باید حوصله کرد و همراهش شد همراه شدن با این عوالم برای کسی که عادت به دیدن این سبک فیلم‌ها ندارد سخت است.

وی ادامه داد: هر فیلمی را باید در ظرف خود و متناسب با اهدافش سنجید بنابر این «آه سرد» یک تجربه‌گرایی شخصی و فیلمی با دغدغه‌های فراتر از جریان تجاری است و مهم آن است که مخاطب هدف خودش را راضی کند.

فضای یخ‌زده بازنمایی از درون این آدم‌هاست

این منتقد درباره سبک فیلمبرداری و قاب‌بندی‌های «آه سرد» بیان کرد: فیلمی که قصه خود را دیر شروع می‌کند و اطلاعات خود را دیر باز و رمزگشایی می‌کند، می‌داند که نمی‌تواند با قصه مخاطب خود را همراه کند پس تاکید خود را روی تصویر و فضاسازی می‌گذارد و در ادامه به قاب‌بندی‌ها، رنگ و نور متکی است. استفاده از رنگ‌هایی خنثی نشان از درونیات شخصیت‌های فیلم دارد. ما وقتی از مفهوم عذاب، انتقام و افکار درونی شخصیتی صحبت می‌کنیم آنچه بازنمایی می‌شود باید بتواند به جهان بیرون و درون متصل شود و این فیلم به خوبی نشان می‌دهد که فضای یخ‌زده بازنمایی از درون این آدم‌هاست. در عین حال رسوب و مکث تصویرها در یک محیط سرد تنها با فیلمبرداری درست اتفاق می‌افتاده، تصویربرداری و قاب‌های بصری فیلم یکی از نقاط قوت و قسمت‌های مهم فیلم است.

شجری کهن افزود: در این فیلم گاهی می‌توان گفت بیش از آنکه شخصیت‌ها مهم باشند سیطره عناصر را می‌بینیم. ما در این فیلم مانند یک ناظر هستیم و مخاطبی که عادت به عمیق شدن در لایه‌های زیرین فیلم‌ها را دارد دنبال آن می‌رود که بداند پشت هر اتفاق چه احساسی نهفته است.

وی درباره نقش‌آفرینی بازیگران بیان کرد: مخاطب یک فیلم باید بتواند با بازیگر ارتباط بگیرد و همراه شود و نمی‌توان تنها یک نظاره‌گر صرف بود. اما انتخاب کارگردان این نبوده و می‌خواسته است مخاطبش تنها مشاهده‌گر باشد و ما را به قضاوت نمی‌کشاند با این حال از رفتارها و حتی سکوت‌های بازیگران متوجه احساسات او می‌شویم. بنابراین وقتی در فیلم موسیقی، نور یا رنگ و کات‌های سریع نمی‌بینیم باید یکجایی بتوانیم بر مخاطب اثر بگذاریم وگرنه کار تبدیل به یک تابلو آبستره می‌شود که هیچ احساسی ندارد.

رسانه سینمای خانگی- واکنش وزیر به بیانیه سینماگران

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به بیانیه سینماگران گفت :جوسازی های نادرست و کذب برای این صورت می گیرد که جلوی درخشش سینمای ایران که در حال وقوع است، گرفته شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، محمدمهدی اسماعیلی در حاشیه جلسه هیئت دولت در جمع خبرنگاران گفت: با چند کشور اسلامی در حال مذاکره هستیم تا برنامه های بین المللی در حوزه شعر و دیگر حوزه‌ها را برگزار کنیم؛ به محض اینکه این اتفاق بیفتد تلاش می کنیم تعدادی از شعرا و هنرمندان در کشورهای مقاومت در آن حضور پیدا کنند.

وی درباره بیانیه سینماگران نیز گفت: آنچه که  هفته گذشته در رابطه با بیانیه سینماگران رخ داد نمونه یک شیطنت رسانه‌ای بود.آن چیزی که اتفاق اتفاده بود یک گشایش مهم در حوزه اقتصاد سینما بود.مدیر مربوط با سازمان سینمایی اعلام کرده بود فیلم هایی که عواملی اعم از بازیگر و کارگردان آنها دچار مشکلاتی هستند که نمی توانند در برخی فعالیت های عادی حضور داشته باشند، نمایش آن فیلم ها را منوط به این ممنوعیت نکردیم. به همین دلیل از ابتدای دولت جدید فیلم های متعددی به نمایش درآمده که عوامل آنها مشکل داشتند که اگر در گذشته بود آن فیلم نباید نمایش داده می شد ولی به نمایش در آمدند و این اتفاق مهم رخ داده و امروز حوزه سینما بهترین دوره خود را طی می کند. بیانیه نویس های سیاسی حتی یک بار به این موفقیت بزرگ اشاره نمی کنند.

وزیر ارشاد ادامه داد: ما تصورمان این است که این جوسازی های نادرست و کذب برای این صورت می گیرد که جلوی درخشش سینمای ایران که در حال وقوع است، گرفته شود. فیلم هایی امروز عرضه شده که جزو پر تماشاگرترین فیلم های تاریخ سینمای ایران شده اند و می خواهند این موفقیت دیده نشود.

وی ادامه داد : تلاش می کنند که با سرو صدا و ایجاد مباحث انحرافی و نادرست این موفقیت دیده نشود. من به این بیانیه نویس های سیاسی توصیه می کنم که با معیشت سینماگرها وارد دعوا نشوند. ان شاءالله راه انصاف در پیش بگیرند و به اقتصاد سینمای ایران توجه کنند. 

اسماعیلی در ادامه با طرح این سوال که چرا ناراحتند از این که اقتصاد سینما فعال است ؟ اظهارکرد:  چرا ناراحتند که اهالی سینما در حال فعالیتند؟  حالا اگر به لحاظ سیاسی ناراحتند چرا ناراحتی شان را در قالب بیانیه علیه سینمای کشور نشان می دهند. دوست دارم این دوستان دیروز و امروز ما با سینما آشتی کنند و با سینماگران دوست باشند و به دنبال رونق سینما باشند و به دنبال حذف سینمای ملی نباشند.

وزیر ارشاد گفت:  خیلی دوست داریم امسال پس از 9 سال نمایشگاه مطبوعات را برگزار کنیم. همانطور که نمایشگاه مربوط به جشنواره مطبوعات را در مرداد ماه برگزار کردیم ان شاء الله این نمایشگاه هم برگزار می شود.

وی  درباره سفر حج عمره نیز  گفت: ثبت جدید برای حج عمره نداریم تا بخش عمده ای از کسانی که سالیان سال منتظرند اعزام شوند. الان 5 میلیون 700 و خرده ای در صف عمره و یک میلیون نفر در صف حج واجب هستند.

اسماعیلی گفت: همکاران من در سازمان حج الان در عربستان مشغول رایزنی برای اجاره هتل و تمهیدات مقامات هستند.  تامین هواپیما برای بحث حمل و نقل و همکاری خوب بانک مرکزی در تامین ارز در حال انجام است و مشکل نداریم و نگرانی ها مرتفع شده و دوست دارم که در اسرع وقت شاهد این اعزام ها باشیم. 

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره اختلاف ساترا و سازمان سینمایی گفت نیز اظهارکرد: مشکلی وجود ندارد؛ به هر حال ممکن است موضوعی باشد، من در جریان جزئیات آن نیستم. نباید اجازه بدهیم این موضوعات به یک گله هایی تبدیل شود که در رسانه ها مطرح می شود. اگر اختلافی هم وجود دارد باید در محل خودش حل کنند.

رسانه سینمای خانگی- مردی که می‌خندید

در همه عرصه‌ها فعال بود؛ هنرمندی که از هر انگشتش به معنای واقعی یک هنر می‌بارید. نویسنده‌ای قَدَر و بازیگری فوق‌العاده، صدای منحصر به فردش از اولین‌های دوبله کشورمان است. مرتضی احمدی، پیشکسوت هنرهای نمایشی سال‌هاست جای خالی‌اش در هنر حس می‌شود. او که متولد پاییز بود، در آخرین روز پاییز سال ۹۳ و همزمان با شب یلدا برای همیشه رفت.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، امروز ـ ۱۰ آبان ماه ـ سالروز تولد مرتضی احمدی، هنرمند پیشکسوت کشورمان است. تولد این هنرمند فقید بهانه‌ای شد تا هنرش در کشورمان را بار دیگر مرور کنیم.

زنده‌یاد احمدی ۹ سال پیش در سن ۹۰ سالگی از دنیا رفت. او آنقدر در همه هنرها قدر و جزو اولین‌ها بود که نمی‌دانیم با چه عنوانی بخوانیمش.

مرتضی احمدی در تئاتر، سینما، تلویزیون، رادیو و دوبله یکی از بهترین‌ها بود.

او یک سال قبل از درگذشتش، مهمان ایسنایی‌ها شد و از تجارب ۹۰ ساله اش گفت. با وجودی که اواخر عمرش به سختی راه می‌رفت اما با مهربانی دعوتمان را پذیرفت و قبول کرد که مهمانمان شود.

گله‌هایش زیاد بود اما مهربان و در شرایط سخت تا پایان عمرش لبخند بر لب داشت. حتی تصویر روی سنگ قبرش هم با خنده است.

او پرسپولیسی متعصبی بود و می‌گفت تلویزیون را فقط به خاطر پخش مسابقات فوتبال و کُشتی‌ است که می‌بیند.

از بین همه هنرهایی که رد پای مرتضی احمدی در آنها دیده می‌شود اما هنر پیش پرده‌خوانی و دوبله برایش چیز دیگری بود و خودش می‌گفت که پیش پرده‌خوانی برایش شهرت زیادی آورد.

او در خاطراتش بیان کرده بود که پیش‌پرده‌خوانی زمینه‌ای برای حضورش در رادیو و تئاتر بود.

احمدی درباره علاقه‌اش به هنر دوبله برایمان خاطرات زیادی تعریف می‌کرد و می‌گفت از اولین دوبلورهای این مملکت است.

و اما رادیو در زمان حیات مرتضی احمدی را از خودش رنجانده بود. خودش می‌گفت سال‌هاست که با رادیو قهر کرده و حتی رادیو هم گوش نمی‌کند. او اعتقاد داشت که تلویزیون با رادیو فرق دارد چون در تلویزیون احترام آدم را نگه می دارند اما رادیو نه.

احمدی در سال ۱۳۲۳ به رادیو تهران آمد و از آنجا بود که فعالیتش در رادیو را هم آغاز کرد. او سال‌ها در رادیو کار کرد و طی این سال ها تیپی که به آن مشهور بود به نام «بابا جاهل گریان» بود. این هنرمند در سال ۱۳۵۳ نقش اول سریال پربیننده «هردمبیل» ـ نوشته پرویز خطیبی ـرا بازی کرد و در سال ۱۳۵۶ محبوب‌ترین هنرپیشه رادیو شناخته شد.

مرتضی احمدی در سال ۱۳۲۶ گوینده فیلم‌های خارجی و از اعضای اولیه انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم شد. از ماندگارترین آثار او در دوبله می‌توان به کارتون «پینوکیو»‌ نقش روباه مکار و «سندباد» نقش بابا علاالدین اشاره کرد.

همچنین از کارهای شاخص تلویزیونی این هنرمند می‌توان به «شکرستان» (راوی و صداپیشه)، «تک مضراب»، «چهره‌ها»، «هردمبیل»، «هفت شهر عشق»، «سلطان صاحبقران»، «پنجره‌ها»، «چنگک»، «آرایشگاه زیبا»، «آیینه»، «تهران ۱۱»، «زیر بازارچه»، «دردسر بزرگ»، «خانه پدری» و… اشاره کرد.

رسانه سینمای خانگی- آنچه بر سینمای ایران گذشت

سلسله نشست‌های تخصصی «بر سینمای ایران چه گذشت» که به دومین دوره خود رسیده است، ۱۳ تا ۱۵ آبان‌ماه در پردیس سینمایی آزادی برگزار می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، دومین دوره سلسله نشست‌های تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» به همت سازمان سینمایی سوره و به میزبانی امیر قادری با هدف واکاوی شیوه شکل‌گیری و مدیریت سینمای ایران پس از انقلاب، ۱۳ تا ۱۵ آبان‌ماه ساعت ۱۷ تا ۲۰ در پردیس سینمایی آزادی برگزار می‌شود.

در شب اول و دوم این رویداد قسمت‌های جدید مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» به کارگردانی شهرام میراب‌اقدم، محصول مرکز مستند سوره و انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس که به طور مشخص به واکاوی تاریخ سینمای ایران در سال‌های ۷۲ تا ۸۴ می‌پردازد، به نمایش گذاشته و پس از آن میزگردی با حضور سینماگران شاخص پیشکسوت و مدیران سینمای ایران در ادوار مختلف برگزار می‌شود. شب پایانی این برنامه نیز به جمع‌بندی آنچه در ۲ دوره رویداد درباره آن صحبت شد، اختصاص دارد. 

حبیب والی‌نژاد، جواد شمقدری، سیدضیا هاشمی، علیرضا رییسیان، مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، رسول صدرعاملی، محمود اربابی، سیدمحمد حسینی، مهدی سجاده‌چی، محمدرضا شرف‌الدین، ابوالحسن داوودی، ناصر شفق و سجاد نوروزی از جمله مهمانان این رویداد هستند. 

در اولین دوره سلسله نشست‌های تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» که ۳ تا ۶ مهرماه برگزار شد، سینمای ایران پیش از انقلاب تا سال ۷۲ مورد واکاوی و بحث قرار گرفت. همچنین مجموعه مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» به زودی در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد. 

حضور برای عموم در این نشست‌ها آزاد است.

رسانه سینمای خانگی- علاقۀ خاص کارگردان «جنگل پرتقال» به مهرجویی

آرمان خوانساریان، کارگردان جوانی که این روزها فیلم «جنگل پرتقال» را به عنوان اولین فیلم بلند سینمایی‌اش روی پرده سینماها دارد، عاشق معلمی است و در یک هنرستان پسرانه هم درس می‌دهد؛ او آنقدر دلبسته این حرفه است که می‌توان گفت به اندازه سینما برایش عزیز است.

این فیلمساز که پیش‌تر با فیلم‌های کوتاه «سبز کله غازی» و «سایه فیل» در جشنواره‌های فیلم کوتاه جایزه‌های متعددی گرفته بود، پس از چند سال سراغ ساخت یک فیلم سینمایی بلند رفت؛ فیلمی که بخش‌های زیادی از آن برگرفته از زندگی خود «آرمان» یا اطرافیانش است و سال گذشته در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد.

خوانساریان در گفت‌وگویی با ایسنا از تجربه ساخت «جنگل پرتقال» گفت و علاقه‌ای که به تدریس دارد؛ از  شب عجیب ۲۲ مهرماه گفت که فیلمش را برای جمعی از فیلمسازان صاحب‌نام کشور اکران کرد ولی سرخوشی‌اش با خبر تلخ قتل داریوش مهرجویی دو، سه ساعت بیشتر دوام نیاورد.

بخش‌های زیادی از «جنگل پرتقال» هم از واقعیت سرچشمه می‌گیرد. شخصیت معلم داستان هم بخشی از من است که در خودم سانسور می‌کنم

گپ و گفت ما با این فیلمساز جوان با حرفه معلمی او آغاز شد و اینکه آیا «سهراب بهاریان» (نقش اول فیلم جنگل پرتقال با بازی میرسعید مولویان) همان آرمان خوانساریان است؟

او در جواب به این پرسش می‌گوید:‌ «شاید بله، چون به هر حال هر کسی تکه‌هایی از خودش را در فیلمش جا می‌گذارد. بخش‌های زیادی از «جنگل پرتقال» هم از واقعیت سرچشمه می‌گیرد. شخصیت معلم داستان هم بخشی از من است که در خودم سانسور می‌کنم یعنی سهراب بهاریان شخصیت بیرونی من نیست. درواقع هنگام نوشتن فیلمنامه براساس بانک عاطفی خود و تکنیک‌های فیلمنامه‌نویسی محصولی خلق می‌شود  و در این مورد حدود ۸۰ درصد ماجراهای فیلم بر اساس اتفاقاتی شکل گرفته که برای خودم یا نزدیکانم رخ داده است.»

داستان اصلی فیلم «جنگل پرتقال» در شهر تنکابن و دانشگاهش می‌گذرد؛ دانشگاهی که آرمان خوانساریان سال ۱۳۹۳ به آنجا انتقالی گرفت. «جریان دانشگاهم کمی مفصل است. من در دانشکده هنر و معماری تهران – مرکز درس می‌خواندم ولی تمام دوستانی که با آن‌ها در هنرستان هم‌دوره بودم در تنکابن درس می‌خواندند. بعد از مدتی در دانشگاه خودم دچار رخوت شدم و فکر می‌کردم از این تکرار خسته شده‌ام. ذات هنر درون خود زیبایی‌هایی دارد که در شهری مثل تهران نمی‌شود آن را تحصیل کرد.  فکر کردم استادها که تقریبا یکی هستند،  رشته تحصیلی من هم بیشتر به مطالعه فردی متکی است، پس تصمیم گرفتم به تنکابن بروم و جزو معدود کسانی بودم که معکوس انتقالی گرفتم. این اتفاق خیلی برایم بهتر بود چون تنکابن شهری خلوت، پر از زیبایی و آرامش بود که در آنجا هم می‌توانستم درس بخوانم و هم بنویسم و فصل جدیدی در زندگی‌ام آغاز شد و مستقل زندگی کردم.»

او درباره اینکه آیا تجربه‌های همان مقطع را در فیلم روایت کرده و ایده فیلم از زمان دانشگاه سراغش آمده، می‌گوید: «نه، ایده فیلمنامه اولین روزی که سر کلاس مدرسه برای تدریس رفتم به ذهنم رسید. البته امیدوارم موفق شده باشم موضوعی را که می‌خواستم، روایت کنم چون داستان درباره نوعی از دست دادن و بازگشت است، در صورتی که من در دانشگاه در مقطعی بودم که زندگی را پر از روشنی و رو به آینده می‌دیدم؛ جایی که خود را مهم می‌دیدم ولی حسی که در فیلم وجود دارد حاصل تمام شدن آن دوران است؛ دورانی که دیگر نه دانشگاهی هست که در آن شاگرد اول باشی و نه جمعی که در آن سوگلی بمانی. این موضوعی بود که در فیلم روایت می‌شود ولی ایده کلی فیلم سال ۹۸ و در اولین روزی که معلم مدرسه شدم شکل گرفت.»

آرمان خوانساریان در ادامه به فضای مدرسه و نوع برخوردش با دانش‌آموزان پسر هنرستان اشاره می‌کند که تلاش می‌کرده با روشی ملایم‌تر از آنچه خودش تجربه کرده معلمی کند. او می‌گوید «همه چیز از همان روزی شروع شد که مدیر هنرستان مرا فرستادند تا مدرکم را برایشان بیاورم.»

روزهای سه‌شنبه در هنرستان، دو زنگ آخر با احمد طالبی‌نژاد کلاس داشتیم و آنقدر آن کلاس برایم جذاب بود که با خودم می‌گفتم من هم باید به همین شکل معلمی کنم. بعد از اینکه درسم تمام شد به همان مدرسه رفتم و با حقوقی بسیار پایین پذیرفتند که آنجا کار کنم؛ یعنی شروع کارم خیلی دلی اتفاق افتاد ولی بعد از آن، مدرسه‌های دیگری سراغم آمدند و کار را حرفه‌ای‌تر دنبال کردم

آرمان فارغ‌التحصیل رشته تئاتر است و می‌خواهد شغل معلمی را حتما ادامه دهد؛ حتی می‌گوید معلمی به اندازه سینما برایش اهمیت دارد. اما چه شد که به عنوان یک فیلمساز از تدریس در مدرسه سردرآورد؟

«رشته‌های تحصیلی زیادی در ایران وجود دارند که وقتی آن‌ها را می‌خوانی طبیعتاً باید معلم همان رشته شوی مثل تاریخ. اما من در دانشگاه مدرک تئاتر گرفتم و از این جهت شرایطم متفاوت بود؛ با این حال همین رسیدن به تئاتر ماجراهایی داشت. من خیلی دوست داشتم سینما بخوانم و وقتی می‌خواستم به هنرستان بروم خانواده‌ام خیلی موافق نبودند چون اولا خیلی‌ها فکر می‌کردند و هنوز هم فکر می‌کنند که اگر فرزندشان استعدادی دارد باید حتما در رشته‌های تجربی و ریاضی درس بخواند. دیگر آنکه تصور خوبی نسبت به محیط هنرستان‌ وجود نداشت. بعضی از این تصورها درست هم بود و متاسفانه هنرستان تبدیل به جایی شده بود برای دانش آموزان ضعیفی که در رشته‌های تجربی و ریاضی نمره نیاورده بودند؛ در صورتی که هنرستان باید محلی برای نخبگان هنری باشد. با این حال سال ۱۳۸۶ که وارد هنرستان شدم دنبال این بودم که حتماً سینما بخوانم که این رشته هم در همه هنرستان‌ها تدریس نمی‌شد. بعدها دوست داشتم در همان هنرستانی که درس خوانده بودم معلم شوم چون روزهای سه‌شنبه دو زنگ آخر با احمد طالبی‌نژاد کلاس داشتیم و آنقدر آن کلاس برایم جذاب بود که با خودم می‌گفتم من هم باید به همین شکل معلمی کنم. بعد از اینکه درسم تمام شد به همان مدرسه رفتم و با حقوقی بسیار پایین پذیرفتند که آنجا کار کنم؛ یعنی شروع کارم خیلی دلی اتفاق افتاد ولی بعد از آن، مدرسه‌های دیگری سراغم آمدند و کار را حرفه‌ای‌تر دنبال کردم. در اولین دوره‌ای که درس دادم دانش‌آموزان خوبی داشتم مثل آراد نویزی که دوست دارم اسمش را بیاورم و از نخبگان هنری است. الان هم هر وقت به مدرسه می‌روم، حتی زمانی که با خستگی برمی‌گردم حالم آنقدر خوب است که اطمینان دارم سینما این خوشحالی همیشگی را به من نمی‌دهد»

او در کنار علاقه زیاد به این حرفه، دلسوزی و توجه ویژه‌ای هم به نسل جدید دارد؛ نسلی که با وجود دسترسی بیشتر به اطلاعات، بعضی دغدغه‌هایش با نسل‌های قبلی یکی است.

خوانساریان پیش از آنکه تدریس حرفه‌ای را شروع کند، در دهه ۹۰ خیلی جدی وارد عرصه ساخت فیلم کوتاه شده بود و خیلی‌ها او را با دو فیلم «سبز کله غازی» و «سایه فیل» می‌شناسند. به نظر می‌رسد او هم به سیاق بسیاری دیگر از کارگردان‌ها، فیلمسازی در سینمای کوتاه را سکویی برای ورود به سینمای بلند می‌دانست. او درباره اینکه آیا برنامه‌ریزی خاصی برای این کار داشته است، می‌گوید: «معمولاً به فیلم کوتاه از دو منظر می‌توان نگاه کرد؛ اول اینکه مجوز فیلمسازی از طریق ساخت فیلم‌های کوتاه گرفته می‌شود و دیگر آنکه گروهی اساساً عاشق فیلم کوتاه هستند. من از دسته‌ای بودم که فیلم کوتاه را به خاطر مجوز فیلم بلند نمی‌ساختم. سه فیلم کوتاه داشتم که هر سه در «تصویر سال» جایزه گرفته بودند و می‌توانستم به راحتی مجوز فیلم بلند را بگیرم اما بیش از هر چیز فضای تجربی سینمای کوتاه را دوست داشتم. فکر می‌کردم هنوز باید در همان حیطه بمانم چون متاسفانه سینمای بلند ما چندان موقعیتی برای تجربه ندارد. حس می‌کردم در سینمای بلند یک شابلون وجود دارد و تو هم باید مثل بقیه باشی. این‌ها باعث می‌شد بیشتر در دنیای فیلم کوتاه بمانم»

او ادامه می‌دهد: «بجز این‌ها یک اتفاق خوب و خوش شانسی برای من این بود که فعالیتم در نیمه اول دهه ۹۰ یعنی سال‌های شکوفایی فیلم کوتاه بود، به طوری که فیلم کوتاه منبع درآمدم شد. در همین دوران است که نسلی تازه از فیلمساز مثل آرین وزیر دفتری یا امید شمس که از فیلمسازی آن‌ها به خوبی صحبت می‌شود، دیده شدند. آن‌ها در همان دوران بالندگی فیلم کوتاه فعالیت می‌کردند، در صورتی که الان با دوران عجیب و غریبی مواجیهم.»

جریان سینما به نحوی شده که انگار همه دنباله‌رو یک الگو هستند. وقتی به دفاتر فیلم‌سازی مراجعه می‌کنی، می‌گویند فیلمت خوب است اما… ا. یعنی همیشه یک اما وجود دارد چون ترجیح می‌دهند نمونه‌ای از همان فیلم‌های الگو شده و موفق را بسازی

خوانساریان پس از آنکه فیلم کوتاه «سایه فیل» را می‌سازد به سمت فیلم بلند گرایش پیدا می‌کند و ابتدا چند همکاری در نگارش فیلمنامه از جمله «ابر بارانش گرفته» به کارگردانی مجید برزگر داشت و بعد هم وارد یک پروسه سریال‌سازی می‌شود. او دراین زمینه می‌گوید: «از آنجا که در یک دوران حرفه‌ای از سینمای کوتاه فعالیت می‌کردیم، داوران جشنواره‌ها وقتی می‌دیدند کسی استعداد دارد می‌خواستند او را وارد جریان سینمای بلند کنند. واقعیت این است که من سه دوره پیاپی در جشنواره فیلم کوتاه تهران بودم و جایزه گرفتم. با وجود آنکه سقف این حوزه سینمایی، کوتاه است در آنجا مانده بودم و وقتی خواستم فیلم بلندم را بسازم فکر کردم نکند آن هم شابلونی باشد مثل بقیه؛ شابلونی که یک تم اجتماعی داشته باشد و در آن یک جغرافیای جعلی بسازم با خانواده‌ها و آدم‌هایی که سر هم داد می‌زنند و دعوا می‌کنند.  جریان سینما به نحوی شده که انگار همه دنباله‌رو یک الگو هستند. وقتی به دفاتر فیلم‌سازی مراجعه می‌کنی، می‌گویند فیلمت خوب است اما… یعنی همیشه یک اما وجود دارد چون ترجیح می‌دهند نمونه‌ای از همان فیلم‌های الگو شده و موفق را بسازی. مثلاً سعید روستایی با سختی مدل سینمایی خود را پیدا کرده و سختی‌های زیادی کشیده است تا تهیه‌کننده‌ای به فیلم اول او اعتماد کند و حالا تهیه کننده‌های دیگر فکر می‌کنند که فقط و فقط باید با مدل سعید روستایی فیلم بسازیم؛ در صورتی که قبل از اینکه سعید روستایی مطرح شود مدل سینمایی خود او هم برایشان یک ریسک بود.

شاید بخاطر سن و سالم باشد ولی دوست دارم دوربینم همیشه به سمت روشنی باشد. البته این روشنی تاوان دارد چون فضای سینمای حرفه‌ای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلم‌های موفق باشی

متاسفانه این سینما جایی برای نفس کشیدن ندارد و تو باید امتحان خود را پس بدهی تا بعد همه از کارت تقلید کنند. البته این یک اتفاق تازه نیست؛ سینمای ایران در اواخر دهه ۶۰ و بعد ۷۰ تحت تاثیر سینمای عباس کیارستمی ساخته می‌شد، با نابازیگر و در روستاها. در دهه ۸۰ آقای فرهادی با بازیگران چهره، قصه‌های جانداری را روایت کرد و بعد همه سینما پر از آن مدل شد. بعد هم سعید روستایی آمد با فیلم‌هایی از قصه‌های جنوب شهری. وقتی به اینجا می‌رسی، فکر می‌کنی «جنگل پرتقال» کدام یک از دفاتر سینمایی را می‌توانست امیدوار کند؟ شاید هیچ کدام، به همین دلیل کمی خرده داستان به فیلمنامه من اضافه می‌کردند مثل قصه‌های ناموس‌پرستی یا چیزهایی شبیه آن؛ در صورتی که من می‌خواستم قصه‌ای را روایت کنم که با وجود غم، راه حل هم داشته باشد؛ آن راه حل هم گفت‌وگوست. نمی‌دانم شاید بخاطر سن و سالم باشد ولی دوست دارم دوربینم همیشه به سمت روشنی باشد. البته این روشنی تاوان دارد چون فضای سینمای حرفه‌ای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلم‌های موفق باشی.»

کارگردان جوان «جنگل پرتقال» در حالی بر روشنی و گفت‌وگو تاکید دارد که ایده اولیه فیلمش در سال تلخ و پر از حادثه ۱۳۹۸ کلید خورده است. «ما در این چند سال اتفاق‌های تلخی را پشت سر گذاشته‌ایم ولی این “دوربین روشن یا به سمت روشنایی” نگاه و سلیقه من است. استاد من در سینما عباس کیارستمی بود با آن نگاه به زندگی که از او می‌شناسیم. شاعرانی مورد علاقه‌ام هستند که همیشه – خارج از اینکه چه اتفاقی می‌افتد- درباره یک “مفهوم” صحبت می‌کردند. این تکنیک من نیست بلکه برای تراپی و درمان شدن، موقع فیلمسازی از روشنی می‌گویم. نوشتن (فیلمنامه) هم برای من یک نوع درمان است ولی وقتی قصه‌ای سیاه بنویسم یا دوربینم به سمت تیرگی‌ها باشد حال خودم دوچندان بد می‌شود. من از بازنمایی زشتی لذت نمی‌برم. زیبایی‌شناسیِ زشتی برایم جذاب نیست، حتی اگر به عنوان نقد باشد. فیلم‌های بسیار زیادی هستند که چنین نگاهی (منتقدانه) دارند و من هم آن‌ها را خیلی دوست دارم اما سلیقه خودم در سینما اینطور نیست.

من جزو نسلی هستم که روی پرده سینما «مهمان مامان» دیده‌ام؛ فیلمی از داریوش مهرجویی، بزرگ مرد سینما که در اوج تیرگی‌ها فرهنگ و خصوصیات جغرافیایی ما را به آن شکل نمایش می‌داد. پس اگر ۹۸ درصد زشتی وجود داشته باشد من حتماً دوربینم را به سمت آن دو درصد زیبایی می‌چرخانم اما نه به این عنوان که یک فیلم سرخوش و شاد بسازم. برای همین فیلم اولم نیز سختی کم نکشیدم، پای آن ایستادم تا در نهایت به سرمایه‌گذاری بنیاد سینمایی فارابی و تهیه‌کنندگی آقای صدرعاملی رسیدم.»

او درباره چگونگی همکاری‌ با رسول صدرعاملی هم توضیح می‌دهد: «یکی از خوش‌شانسی‌های من در همان دوران بالندگی فیلم کوتاه، این بود که جشنواره‌ای با نام «حسنات» برگزار می‌شد که مثل جشنواره‌های «وارش» یا موج»   دیگر وجود خارجی ندارد. آن جشنواره باعث شد آقای صدرعاملی مرا بشناسند و بعد که در یک دوره‌ از جشنواره فیلم کوتاه تهران، فیلمنامه‌ام را در پیچینگ جشنواره ارائه کردم پس از پذیرفته شدن، فارابی هم برای مشارکت آمد و آقای صدرعاملی هم که پیش‌تر در جریان کار بودند مجوز ساخت فیلم را مرداد ۱۴۰۱ گرفتند و من در آن ماه یکی از بهترین روزهای زندگی‌ام را تجربه کردم.» 

خوانساریان اضافه می‌کند، «یک ویژگی بزرگ رسول صدر عاملی که فکر می‌کنم در خیلی از تهیه کننده‌های دیگر کمرنگ باشد، اعتماد کاملی بود که به کارگردانش داشت و دست مرا برای هر کاری که می‌خواستم بکنم باز گذاشت.  فکر می‌کنم این اعتماد کامل حتماً از فیلم‌های کوتاه من نشأت می‌گرفت در حالی که بعضی تهیه‌کننده‌ها پیشنهادهایی برای تغییر در فیلمنامه به من می‌دادند که ترجیح می‌دادم اگر قرار است با مدل آن‌ها ساخته شود، خودشان فیلم را بسازند.»

چیزی که امروز جایش در سینمای ما بسیار خالی است، فرهنگ و هنر است. ما به سمت استانداردهای تکنیکال سینمایی پیش رفته‌ایم و این روزها سرگرمی حرف اول را می‌زند در صورتی که من زمانی عاشق سینما شدم و با آن بزرگ شدم که «سگ کشی» آقای بیضایی روی پرده سینما بود یا برای فیلم «بانوی اردیبهشت» خانم بنی اعتماد صف می‌کشیدیم. من «کاغذ بی‌خط» ناصر تقوایی را در سینما دیده‌ام و معلوم است که در قبال میلیاردها تومان پول، ترجیح می‌دهم زمین بازی‌ام همینجا باشد چون در قبال کسانی که سینما را مثل یک دو امدادی با خون دل و با تمام ناملایمات به ما رساندند، احساس مسئولیت می‌کنم

اگرچه آرمان خوانساریان نگاه متفاوتی را در فیلمسازی دنبال می‌کند اما به هر حال گیشه برایش بی‌اهمیت نیست. گیشه‌ای که این روزها در قرق فیلم‌های کمدی است و جای سوال است که آیا مخاطب به راحتی پای تماشای «جنگل پرتقال» می‌نشیند.

کارگردان «جنگل پرتقال» می‌گوید: «در سینما سه مدل روایت قصه وجود دارد؛ در یکی شاه پیرنگی از یک حادثه بزرگ رخ می‌دهد. در یکی دیگر فقط خرده پیرنگ‌ها وجود دارند مثل سینمای عباس کیارستمی و یک سینمای ضد پیرنگ که زمان روایی در آن به چالش کشیده می شود. من فکر می‌کنم سینمای ما در حال حاضر از اتفاق‌های بزرگ اشباع شده است، به همین دلیل نمی‌خواستم در جامعه‌ای که روزانه با کلی حادثه و ماجرا روبرو است، فیلمم به سمت خیانت، مرگ، خون و جنایت یا غیرت و این حرف‌ها برود؛ می‌خواستم نگاهم بر بخش‌هایی از وجود انسان‌ها متمرکز باشد تا تماشاگر به یک تجربه متفاوت‌تر برسد. راه آن هم فقط روایت داستان‌های خرده پیرنگی بود چون وسط چنین فیلمی، ممکن است ناگهان خود را غرق شده در داستان پیدا کنید. من «جنگل پرتقال» را نساختم که ۴۰ میلیارد تومان فروش داشته باشد، گرچه هیچ کس از پول بدش نمی‌آید ولی مسئله این است که در این سن و در این برهه از زمان، دغدغه دیگری داشتم. فکر می‌کنم چیزی که امروز جایش در سینمای ما بسیار خالی است، فرهنگ و هنر است. ما به سمت استانداردهای تکنیکال سینمایی پیش رفته‌ایم و این روزها سرگرمی حرف اول را می‌زند در صورتی که من زمانی عاشق سینما شدم و با آن بزرگ شدم که «سگ کشی» آقای بیضایی روی پرده سینما بود یا برای فیلم «بانوی اردیبهشت» خانم بنی اعتماد صف می‌کشیدیم. من «کاغذ بی‌خط» ناصر تقوایی را در سینما دیده‌ام و معلوم است که در قبال میلیاردها تومان پول، ترجیح می‌دهم زمین بازی‌ام همینجا باشد چون در قبال کسانی که سینما را مثل یک دو امدادی با خون دل و با تمام ناملایمات به ما رساندند، احساس مسئولیت می‌کنم. شاید الان جوان هستم و اینطور می‌گویم ولی این راهی است که انتخاب کرده‌ام و امیدوارم بتوانم تا پایان پای آن بایستم. من الان معلم یک مدرسه هستم و با هر میزان خستگی، لحظه‌ای که متوجه می‌شوم با نوشتن حتی یک بیت شعر روی تخته سیاه چشم دانش آموزی، برق می‌زند احساس می‌کنم کارم درست است و برای همین به زندگی آمده‌ام.

آرمان خوانساریان با وجود نگاه همراه با امیدی که در فیلمسازی دارد اما از خلق لحظه‌های منتقدانه نسبت به جامعه هم دور نیست و نشانه‌هایی از آن را در همین «جنگل پرتقال» بخصوص با کاراکتر «هژیر» به خوبی می‌بینیم. خودش در این رابطه می‌گوید: «خیلی به دنبال نشانه‌گذاری نیستم ولی مگر می‌شود یک فیلمساز نسبت به شرایط اطراف خود انتقادی نداشته باشد؟ حتماً من هم این راه را در فیلمسازی‌ام دنبال می‌کنم و اصلا بخاطر سیلاب بدی‌هاست که به این دوربینِ به سوی روشنی پناه برده‌ام. به هر حال یکسری حس‌ها درون آدم وجود دارد که من آن‌ها را در خودم نگه می‌دارم و بیشتر صبر می‌کنم تا در زمانی مناسب کارم را انجام دهم. یکسری حس‌های دیگر هم وجود دارند که نمی‌توان آن‌ها را با چند کلمه بیان کرد؛ مثلا فیلم «هامون» داریوش مهرجویی را نمی‌توان در چند کلمه توضیح داد. «جنگل پرتقال» هم برای من همین است که انتقادها و امیدها و ناامیدی‌هایم را با هم در آن روایت کرده‌ام.» 

با وجود آنکه «جنگل پرتقال» اولین فیلم بلند سینمایی کارگردانش است اما گروهی از بازیگران صاحب‌نام و مطرح از جمله سارا بهرامی و رضا بهبودی در آن بازی کرده‌اند. میرسعید مولویان هم که نقش اصلی را ایفا کرده با فیلم «تومان» مرتضی فرشباف برای خیلی‌ها به چهره‌ای آشنا بدل شد. خوانساریان درباره این بازیگرها می‌گوید که سارا بهرامی انتخاب اولش بوده ولی برای نقش اول (با بازی مولویان)، ابتدا گزینه‌های دیگری داشت.

«برای این نقش یک بازیگر چهره‌تر در نظر داشتم و خوش شانس بودم؛ چون کار کردن با میرسعید یک موهبت است و هر لحظه لذت می‌بری و از این حجم خلاقیت و عشق شگفت‌زده می‌شوی. این هم بخشی از آن پروسه بود که آقای صدرعاملی در آن خیلی نقش داشت. یک روز تماس گرفتم و با ترس و لرزه برای اینکه بگویم بازیگر استار در این نقش انتخاب نکنیم، گزینه خودم را مطرح کردم که در همان یکی دو جمله اولم با تحسین آقای صدرعاملی مواجه شدم و گفت همین کار درست است. من در دفتر آقای صدر عاملی تصویری از فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» را روی دیوار دیده بودم که خانم علیدوستی -که در آن زمان اولین فیلم سینمایی خود را بازی می‌کرد – کلاکت به دست دارد. به آقای صدر عاملی گفتم هر وقت این تصویر را می‌بینم با خودم فکر می‌کنم نباید حتماً به چهره‌ها تکیه کنم. برای همین عکس‌ها و چند مصاحبه از آقای مولویان را فرستادم  وگفتم جنسی از غرور سعید مولویان، وقتی که روی صندلی نشسته، همان چیزی است که من برای این نقش می‌خواهم.

سارا بهرامی هم اولین انتخابم بود چون او فارغ التحصیل همان دانشگاه تنکابن است که من هم در آن درس می‌خواندم، در واقع او یکی از مهم‌ترین خروجی‌های آن دانشگاه است. انتخاب سارا برایم خیلی مهم بود. او کسی بود که باعث شد من با اعتماد به نفس بیشتری فیلمم را کارگردانی کنم و در تمام طول فیلمبرداری حسابی هوایم را داشت. انتخابم او بود چون می‌خواستم با توجه به زیستی که در این منطقه داشته، چیزهایی را به این نقش اضافه کند. وقتی بازیگرها می‌خواهند نقشی شبیه خودشان را بازی کنند برایشان بسیار سخت می‌شود و برخی شباهت‌ها میان نقش با خود سارا باعث می‌شد یک چالش جدی برایش به وجود آید. در نهایت هم آنچه دیده شد حاصل تمرین‌های مفصلی بود که ما سه نفر با هم داشتیم و مثل یک گروه تئاتری تمرین می‌کردیم.»

آن شب روی ابرها بودم. تمام کارگردان‌هایی فیلم‌های مورد علاقه‌ام آمده بودند اما فقط دو سه ساعت بعد فهمیدم کسی که سینمای ایران هرچه دارد از اوست و عاشقانه‌ترین لحظه‌هایم با سینمای ایران با او گذشته، چه برسرش آمده است. انگار آن شب غروبی بود که برای من یک پیغام داشت 

فیلم «جنگل پرتقال» که حال و هوای پاییزی جذابی دارد، قطعا یکی از بهترین زمان‌های اکرانش همین پاییز می‌توانست باشد و خوانساریان فکر می‌کند اتفاق قشنگی است که با همین اولین باران‌های پاییزی فیلم «جنگل پر تقال» هم روی پرده سینماها بود. او و رسول صدرعاملی شنبه سه هفته قبل میزبان تعدادی از سینماگران شدند تا در یک دورهمی صمیمانه فیلم خود را برایشان نمایش دهند. در این جمع دوستانه چهره‌های زیادی آمدند ولی پایان شب با خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش به تلخی رقم خورد.

«من پس از چند سال سخت که برای ساخت فیلم سپری کرده بودم، آن شب از خوشحالی روی ابرها بودم. خیلی از کسانی که از کارهایشان آموخته بودم آنجا بودند. وقتی آقای محمد صالح‌علاء را دیدم، به ایشان گفتم من هنوز یاد آن برنامه «دو قدم مانده به صبح» شما در تلویزیون هستم و دفترچه‌ای که در آن از شب‌های سینما و تئاتری برنامه یادداشت برمی‌داشتم. گفتم بخش زیادی از آنچه روی پرده سینما می‌بینید از چیزی است که در برنامه‌هایش برای من به جا گذاشته و چقدر فرق است که در آنتن تلویزیونت بشکن و بالا بیندازی یا اینکه از فرهنگ بگویی.  وقتی در سنین نوجوانی تمام عشق و علاقه‌ام این بود که پای برنامه‌های این چنینی و صحبت‌های فریدون جیرانی و محمد رحمانیان بنشینم معلوم است که سراغ خشونت نمی‌روم.  من در دوران راهنمایی فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» آقای میرکریمی را دیدم که آن شب آنجا بودند. عاشق آن سفر قهرمانی شدم یا فیلمی مثل «نفس عمیق» پرویز شهبازی و من نسبت به همه این‌ها احساس مسئولیت می‌کردم. حالا تصور کنید در چنین شبی که تمام کارگردان‌های این فیلم‌ها حضور داشتند، من چقدر خوشحال بودم اما فقط دو سه ساعت بعد فهمیدم کسی که سینمای ایران هرچه دارد از اوست و عاشقانه‌ترین لحظه‌هایم با سینمای ایران با او، داریوش مهرجویی گذشته، چه برسرش آمده است. انگار آن شب غروبی بود که برای من یک پیغام داشت و این روزها فقط اینطور خودم را  آرام می‌کنم که ای کاش شاگرد آخر آن کلاسی باشم که آقای مهرجویی آن همه برایش زحمت کشید»

آرمان خوانساریان با توجه به دغدغه‌هایی که در فرهنگ و هنر و بویژه در برخورد نزدیک با نسل جوان و دانش‌آموز دارد، احتمالا مسیر مشخصی را برای کار هنری‌اش دارد اما خودش می‌گوید:‌ «من هم مثل خیلی‌های دیگر پر از تردید هستم. نه می‌دانم و نه می‌توانم حدس بزنم که چطور باید پیش بروم. من این فیلم را خیلی سخت ساختم و فعلاً می‌خواهم ببینم که چه کرده‌ام چون نه آدم باانگیزه سال قبل هستم و نه تردیدهایم اجازه می‌دهند که الان تصمیم دقیقی بگیرم.» 

او درباره اینکه آیا مسیرش را به سمت سینمای کوتاه ادامه می‌دهد نیز می‌گوید: «فیلم کوتاه توجیه اقتصادی ندارد. ما همیشه پول‌های خود را جمع می‌کردیم و فیلم می‌ساختیم اما شرایط سینمای حرفه‌ای فرق می‌کند. سن ما هم بالاتر رفته و واقعیت این است که خیلی‌ها می‌گویند به سمت سینمای کوتاه برمی‌گردند اما این بیشتر یک تعارف است چون شرایط چنین اجازه‌ای به آن‌ها نمی‌دهد. من خودم چند فیلمنامه کوتاه دارم و فقط اگر شرایط برای ساخت حرفه‌ای آن‌ها به صورتی که تهیه‌کننده‌ای پای کار باشد حتماً سراغ ساختشان می‌روم و آن وقت فیلم بعدی‌ام حتماً کوتاه خواهد بود.» 

خوانساریان در بخش پایانی این گفت‌وگو به دو نکته اشاره می‌کند؛ یکی درباره مخاطبانی که دعوت می‌کند فیلمش را تماشا کنند و دیگر یک گله بابت واژه «فیلم اولی» که به فیلمسازانی همانند خودش نسبت می‌دهند.  

او که مشخص است بخاطر این کلمه ناراحتی‌هایی را دیده، می‌گوید: «نمی‌دانم این واژگان چیست که انتخاب می‌کنند. ما یک فیلم‌ خوب داریم و یک فیلم بد. فیلم اولی یعنی چه؟ مگر مجوز فیلم اول سینمایی را بدون ساخت فیلم‌های قبلی می‌دهند؟ متاسفانه تصورات عجیبی درباره فیلمساز اول وجود دارد؛ می‌گویند دستش در ساخت فیلم کند است. دست ‌و پایش می‌لرزد. زیادی وسواس دارد! این را به من هم می‌گفتند آن هم به عنوان کسی که چند تجربه ساخت فیلم کوتاه داشتم و اتفاقا در فضای فیلم کوتاه باید بتوانی زود پروژه را جمع کنی. من «جنگل پرتقال» را در ۳۱ جلسه ساختم صرفا بابت تجربه‌ای که در فیلم کوتاه داشتم. اصلا یک بار فیلمم را پیش از فیلمبرداری اصلی ساختم و پلان‌ها را کشیدم تا بیشتر بر کارم تسلط داشته باشم. این‌ها اگر وسواس است بله من وسواس دارم چون سینما و سلیقه جای وسواس است. مهم این است که برای وسواس‌هایت چه برنامه ریزی داشته باشی؛ من چون قول داده بودم فیلم را در ۳۱ جلسه تمام می‌کنم و می‌دانستم که حتما با وسواس هم کار را جمع خواهم کرد، با ساخت ماکت سعی کردم به سرعت کار کمک کنم.»

می‌خواهم آن دسته از مخاطب خاموش را دعوت کنم که فیلم خارجی می‌بیند ولی فیلم‌های ایرانی را حاضر نیست در سینما تماشا کند. من می‌خواهم آن‌ها را برای لذت سینما رفتن به تماشای این فیلم دعوت کنم و فکر می‌کنم اگر آن‌ها «جنگل پرتقال» را ببینند، به بقیه هم پیشنهاد می‌دهند

«اما درباره «جنگل پرتقال»… تمام تلاش ما و کسانی که برای تبلیغات فیلم همراهی می‌کنند، این است که آدرس درست از فیلم به مخاطب بدهیم، حتی اگر جایی به ضرر فروش شود. من اگر بخواهم کسانی را برای تماشای این فیلم به سینما دعوت کنم آن‌هایی را خطاب قرار می‌دهم که مدت‌هاست به سینما نرفته‌اند چون سلیقه‌شان با آنچه بیشتر مواقع روی پرده سینماست فرق دارد.  البته من اصلاً درباره فیلم خوب یا بد صحبت نمی‌کنم و فقط می‌خواهم آن دسته از مخاطب خاموش را دعوت کنم که فیلم خارجی می‌بیند ولی فیلم‌های ایرانی را حاضر نیست در سینما تماشا کند. من می‌خواهم آن‌ها را برای لذت سینما رفتن به تماشای این فیلم دعوت کنم و فکر می‌کنم اگر آن‌ها «جنگل پرتقال» را ببینند، به بقیه هم پیشنهاد می‌دهند.»

خروج از نسخه موبایل