رسانه سینمای خانگی- «نبودنت» آنچه باید، نبود

شخصیت‌پردازی ضعیف و عدم روابط بین شخصیت‌های داستان «نبودنت» باعث می‌شوند که بیننده انگیزه‌ای برای تماشای داستان نداشته باشد چرا که مجبور است در ذهنش پازل روابط شخصیت‌های داستان را حل کند و در این میان هیچ گره‌ای در کار نیست که برای بیننده هم یافتن فرهاد در کارگاه‌های حاشیه شهر مهم باشد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا؛ هراس، تیره بختی است، اما شهامت را نمی‌توان نیکبختی دانست؛ نهراسیدن سعادت است. فرانتس کافکا

نبودنت با تاریکی آغاز می‌شود: زنی تنها که همراه پسرش در یک خانه بدون برق کار می‌کند و چهره غمگینی هم دارد. مردی وارد خانه می‌شود که گویا سال‌هاست زن را رها کرده و ماجراهای بعدی.

به نظر می‌رسد که روایت داستان مدرن است: آدم‌هایی که هیچ شناسنامه‌ای ندارند و معلوم نیست از کجا آمده‌اند و چه‌کاره‌اند و برای هم هیچ کاربرد عقلی و احساسی ندارند و در انتها به یک هیچی می‌رسند، افرادی شبیه به یک ربات.

اما شخصیت‌پردازی در داستان نبودنت از همین جا دچار ضعف و مشکل عدیده است: ما هیچ درباره اشخاص داستان نمی‌دانیم و به مرور و با گذشت زمان زیادی از داستان تازه با شخصیت‌های جدید روبه‌رو می‌شویم اما نکته اینجاست که شخصیت‌های داستان پرداخت درستی ندارند و بیشتر شبیه به یک راز هستند که از نیمه دوم فیلم تماشاگر قرار است بداند هرکدام چه کاره اند و چه ارتباطی با مرضیه که شخصیت مرکزی داستان است دارند.

شیرین زن بهرام صاحبخانه که پسرش همراه شوهر مرضیه به استرالیا رفته و خبری از او نیست، نیمه دیوانه‌ای که ارتباطش با همه آدم‌های دورش به سیاوش تنها پسر گمشده‌اش ختم می‌شود، احسان آرایشگر که دل در گروی مرضیه دارد، یک نیمه لمپن خیلی خیرخواه که از قضا علی‌رغم قیافه‌اش اصلا هم آدم بدی نیست و اتفاقا آدم‌های دوروبرش را خوب می‌شناسد.

پروانه که تا انتهای داستان تماشاگر فکر می‌کند خیلی مهربان است و کمک حال همه حتی گربه‌های خیابانی اما در انتهای فیلم طی یک چرخش صد و هشتاد درجه‌ای معلوم می‌شود که خیلی هم بدجنس است و مرضیه را نه تنها مثل خواهرش دوست ندارد بلکه از او بیزار است و دلش می خواهد سر به تن هیچ‌کس در این دنیای بزرگ نباشد، البته شاید عاشق احسان هم باشد و دلیل بیزاری‌اش از مرضیه همین شکست عشقی است.

عادل پسرک نوجوان مرضیه که از امروزی بودن رپر بودن نصیبش شده و از یک پسرک تازه بالغ شده غیرتی شدن‌های گاه به گاهش برای مادر. فرهاد هم که تکلیفش مشخص است: معلوم نیست کیست و چکاره است و چرا رفته و چرا برگشته و فقط شوهر گمشده مرضیه است.

متاسفانه شخصیت‌پردازی ضعیف و عدم روابط بین شخصیت‌های داستان باعث می‌شوند که بیننده انگیزه‌ای برای تماشای داستان نداشته باشد چرا که مجبور است در ذهنش پازل روابط شخصیت‌های داستان را حل کند و در این میان هیچ گره‌ای در کار نیست که برای بیننده هم یافتن فرهاد در کارگاه‌های حاشیه شهر مهم باشد.

موقعیت جغرافیایی داستان هم یک شهرک در یک شهر احتمالا دورافتاده است و قرار است گذشته در زمان حال جاری شود بدون هیچ نشانه‌ای! فضای تیره و تار و کسالت‌آور هم قرار است فضای مدرن داستان را پررنگ کنند و داستان از همان مکانی که شروع شده طی یک خط روایت دایره‌ای به سر جای اولش برگردد.

اما نکته اینجاست که به دلیل عدم شخصیت‌پردازی درست و وجود نداشتن یک داستان با پیچ و خم‌ها و گره‌های داستانی مناسب، با فیلمی به شدت کسالت‌آور مواجه هستیم که کاملا حوصله‌سربر است و از نظر خط روایت داستانی هم متشتت و ناهمگون. سکانس آخر و اصلاح موی سر فرهاد توسط عادل هم وصله ناجوری است بر این پازل به هم ریخته.

بازی‌های فیلم به علاوه گریم‌های تکراری و ناهمگون با اشخاص داستان هم نکته عذاب‌آور دیگری از این فیلم است.

سحر دولتشاهی همان زن مظلوم نازنینی است که تنهاست و نمی‌داند با این‌همه کوه بدبختی چه کند، آزاده صمدی که به نظر می رسد با نقش هیچ ارتباطی برقرار نکرده و بازی نسبتا بدی را از خودش به نمایش می‌گذارد و امیر آقایی هم که همان لات جوانمردی است که در کارنامه بازیگریش نمونه‌های فراوانی از این نقش دارد.

بازی‌های بازیگران فرعی فیلم هم به نظر می‌رسد کلا از دید کارگردان دور بوده اند! خرده داستان‌های پری که پروانه پرستارش است و مردی که همراه فرهاد در گرمخانه‌ها زندگی می‌کند و پسرکی که آرزوی خواننده شدن در سر دارد و دوست دختر عادل هم که بود و دایی فرهاد هم بود و نبودشان در فیلم یکسان است و با حذف آن‌ها شاید داستان کمی سرراست‌تر و بهتر شود.

گرچه به نظر می‌رسد که اگر با یک تله فیلم کوتاه‌تر از ۶۰ دقیقه مواجه بودیم شاید خیلی از این ضعف‌ها دیگر به چشم نمی‌آمد و شاید در بهترین حالت درباره نبودنت باید گفت: کش دادن داستانی که رمق تبدیل شدن به یک اثر بلند سینمایی را به هیچ وجه ندارد.

رسانه سینمای خانگی- در سومین روز فجر چه خواهد گذشت؟

سومین روز چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر ۴ اثر «صبح اعدام»، «شه‌سوار»، «قلب رقه» و «صبحانه با زرافه‌ها» را به ترتیب در برنامه اکران دارد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، پس از ژانرهای متنوع روز اول و دوم جشنواره چهل و دوم فیلم فجر شنبه ۱۴ بهمن همزمان با سومین روز این رویداد نیز این روند البته با تنوع کمتر ادامه دارد. دو اثر اکران امروز با موضوع دفاع مقدس و محور مقاومت و دو اثر کمدی است.

صبح اعدام

صبح اعدام به کارگردانی بهروز افخمی و تهیه‌کنندگی علی شیرمحمدی تازه ترین محصول سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی است

علاوه بر مسعود شریف، ارسطو خوش رزم در نقش حاج اسماعیل رضایی، داود فتحعلی‌بیگی در نقش قاضی عسکر، پوریا منجزی در نقش کلیددار طیب، محسن آوری در نقش سرهنگ دادستانی و کاوه دارابی در نقش خبرنگار کیهان در تازه‌ترین ساخته بهروز افخمی نقش آفرینی می‌کنند.

«صبح اعدام» برشی از لحظات پایانی زندگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ محکوم به اعدام شدند. داستان این فیلم در فاصله زمانی ۵ تا ۶:۳۰ صبح این روز روایت می‌شود.

 صبح اعدام

شه سوار

دومین اثر اکرانی امروز «شه سوار» ساخته حسین نمازی دومین فیلم کمدی اجتماعی او بعد از فیلم شادروان است.

در خلاصه داستان فیلم شه سوار آمده است: به‌ دنبال درگذشت پدر خانواده در جریان برگزاری عروسی که چندبار بهم خورده است، خانواده او قصد پنهان کردن این خبر را دارند.

مهرداد صدیقیان، الناز حبیبی، هادی کاظمی، عباس جمشیدی‌فر، گیتی قاسمی، سعید عطایان، ایمان برات‌پور، حافظ نبی زاده، مهرناز افلاکیان، ناهید استواری، با هنرمندی عزت‌الله رمضانی‌فر با حضور امیر دژاکام بازیگران فیلم شه سوار هستند.

این فیلم سینمایی محصول بنیاد سینمایی فارابی است که با مشارکت بخش خصوصی تولید شده است.

 شه سوار

قلب رقه

قلب رقه روایتی جدید از سینمای ایران درباره اتفاقات گروه‌های تروریستی در کشور سوریه به کارگردانی خیرالله تقیانی‌پور و تهیه کنندگی سعید پروینی است.

فیلم درباره محور مقاومت و رویدادهای منحصر به فردی است که در این عرصه اتفاق می افتد. رقِه از شهرهای کشور سوریه و مرکز استان رقه است که در شمال شرقی سوریه و در ساحل فرات قرار دارد. Raqqa تقریباً ۴ سال (از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷) پایتخت داعش بوده است.

در فیلم قلب رقه شهرام حقیقت دوست، شادی مختاری، عبدالرضا نصاری، فرهاد قائمیان، هدایت هاشمی، محمدرضا شریفی‌نیا، مصطفی ساسانی، عامر علی و مهدی شیخ عیسی به ایفای نقش می‌پردازند.

بخشی از لوکیشن‌های فیلم در شهرک دفاع مقدس و بخشی دیگر در خارج از ایران صورت گرفته است.

 قلب رقه

صبحانه با زرافه ها

صبحانه با زرافه‌ها اثری کمدی به کارگردانی سروش صحت و تهیه‌کنندگی سید مصطفی احمدی است.

این دومین ساختهٔ سینمایی صحت بعد از جهان با من برقص (۱۳۹۸) است و بهرام رادان، پژمان جمشیدی و هوتن شکیبا نقش‌های اصلی آن را ایفا می‌کنند.

صبحانه با زرافه‌ها البته یکی از پربازیگرترین فیلم‌های جشنواره فیلم فجر امسال است، این فیلم موفق شد تا بلیت‌های تمام سانس‌های ۱۱ روز نمایش مردمی خود را در عرض ۱۵ دقیقه به فروش برساند تا دومین ساخته سینمایی سروش صحت، تا پیش از شروع جشنواره به‌عنوان پرمخاطب‌ترین و پرفروش‌ترین فیلم‌ جشنواره امسال مطرح شود.

 صبحانه با زرافه

فیلم های امروز نیز به روال دو روز گذشته به ترتیب ساعت ۱۳، ۱۶، ۱۹ و ۲۲ اکران می شوند.

چهل‌ودومین جشنواره بین المللی فیلم فجر شامگاه چهارشنبه -۱۱ بهمن- رسما افتتاح و از روز پنجشنبه اکران فیلم‌ها در خانه جشنواره (برج میلاد تهران) و سینماهای مردمی آغاز شد؛ ۲۲ فیلم در بخش سودای سیمرغ، ۱۲ فیلم در بخش نگاه نو و ۴ فیلم در بخش انیمیشن با یکدیگر رقابت می‌کنند و در نهایت برگزیدگان بخش‌های مختلف در مراسم اختتامیه -۲۲ بهمن- معرفی خواهند شد.

رسانه سینمای خانگی- نقدی بر فیلم کلاری

«تابستان همان سال» قطعا اتمسفر سینمایی اثر است، فیلم می‌داند که چه می‌خواهد بگوید، فیلم پر است از قاب تصویرهایی که به لحاظ بصری در عین چشم‌نوازی از اثر بیرون نمی‌زند و همانند یک بسته درست در خدمت مضمون و محتوای اثر است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، تابستان همان سال در جشنواره فجر امسال اکران شد؛ محمود کلاری فیلمبردار توانمند سینمای ایران با این فیلم نشان داد که در کارگردانی نیز حرف‌هایی برای گفتن دارد و با قصه‌ای از جنس سینما به روایت اثر خود می‌پردازد؛ مهمترین نکته که با تماشای اثر کلاری مواجهیم این است که با فیلمی از جنس سینما روبه‌رو هستیم، سینمایی که شاید این روزها هم قدری دلمان برایش تنگ شده است، سینمایی که قصه گفتن را خوب بلد است؛ قاب‌بندی دوربین، مخاطب را به وجد می‌آورد و هیچ عجله‌ای برای میزانسن‌های آشفته و درهم ریخته و شلوغ ندارد.

تابستان همان سال به شدت اثری آرام‌بخش است و ریتم و ضرباهنگ فیلم می‌تواند فضایی برای تامل در مخاطب خود ایجاد کند، فضایی که سینمای امروز ایران به شدت از آن دور شده است .

کلاری در دکوپاژ خود در مقام کارگردان نیز نشان داده است که سینمای قصه گو را به خوبی می‌شناسد و طعم لذت دیدن پلان‌های خود را به دل مخاطب نمی‌گذارد، دوربین کلاری به شدت مستحکم است و چیدمان عناصر صحنه به گونه ای است که همه چیز در خدمت ساختار و محتوای اثر است. فیلم پر است از قاب تصویرهایی که به لحاظ بصری در عین چشم نوازی از اثر بیرون نمی‌زند و همانند یک پکیج درست در خدمت مضمون و محتوای اثر است .

مهمترین نکته در تابستان همان سال قطعا اتمسفر سینمایی اثر است، فیلم می داند که چه می خواهد بگوید و بهتر است این جمله را دوباره تکرار کنم، تابستان همان سال فیلمی است که می داند چه می خواهد بگوید، فراموش نکنیم یکی از مشکلات اصلی و بزرگ سینمای ایران این است که نه فیلم و نه فیلم‌ساز خود نمی دانند که چه می خواهند بگویند اما کلاری نشان داده است که برای زدن حرف‌هایش بارها پیش‌نویس و تمرین کرده است.

مفهوم خانه در اثر کلاری به درستی نقش بسته است و سکانس پایانی با نشان دادن خانه ویران شده نقدی است بر روزگار بر باد رفته و سنت هایی که به اضمحلال رسیده اند

تابستان همان سال شاید با این واکنش مواجه باشد که از ریتم کندی برخوردار است و شاید کلاری می توانست سرعت بیشتری به روایت خود بدهد اما فراموش نکنیم جنس محتوا و زاویه دید فیلمساز به درستی در یک ایستگاه مشترک به هم رسیده اند و آن چیزی نیست جز همین اطمینان در ریتم و تمپو درونی اثر که بدرستی یکدیگر را همپوشانی می کنند.

صداگذاری و قصه گویی در ساخته کلاری به یک کارکرد استاندارد و متناسب با مضمون فیلم رسیده است و بی آنکه متوجه باشیم در بستر فیلم جاری و ساریست.

رسانه سینمای خانگی- کووالانسی تولید شد

فیلم کوتاه «کووالانسی»، از مصوبات باشگاه تجربه انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر ارومیه، آماده نمایش شد.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه «کووالانسی» به‌نویسندگی و کارگردانی زهرا پژوتن و تهیه‌کنندگی باشگاه تجربه انجمن سینمای جوانان ایران تولید شد.

این فیلم داستان پسربچه تنهایی است که یک دوست خیالی دارد.

«کووالانسی» اولین تجربه کارگردانی زهرا پژوتن است و با حضور عوامل زیر ساخته شده است.

نویسنده و کارگردان: زهرا پژوتن

فیلم‌بردار: وحید معجنی

بازیگران: طاها دودکانلو میلان _ زهرا پژوتن

مشاور فیلم‌نامه: صمد قربان‌زاده

صدابرادر و گریمور: بهمن ولی‌پور

تدوین، صداگذاری: مهدی رحیمی

دستیار فیلم‌بردار: محمد مظاهری

طراح پوستر و تیزر: ایمان محمدحسینی نوه

تهیه‌کننده: باشگاه تجربه انجمن سینمای جوانان ایران

تهیه‌شده در انجمن سینمای جوانان ایران _دفتر ارومیه

رسانه سینمای خانگی- «تابستان همان سال» یک فیلم بر مبنای تجربه‌ای چهل ساله

محمود کلاری کارگردان فیلم «تابستان همان سال» بیان کرد این فیلم را براساس تجربه ۴۰ سال خود در سینما تولید کرده است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، نشست خبری فیلم «تابستان همان سال» به کارگردانی محمود کلاری و تهیه کنندگی علی اوجی، غروب امروز جمعه ۱۳ بهمن ماه در برج میلاد برگزار شد.

در ابتدای این نشست، محمود کلاری کارگردان فیلم گفت: روزگاری من عکاس بودم و حالا اینجا پشت میز در مقام کارگردان هستم، پیش از هرچیز برای صدای بسیار بسیار بد فیلم عذرخواهی می کنم، تلاش کردیم درست شود اما موفق نشدیم تا صدای بهتری در این سالن داشته باشیم. امروز روز دوم نمایش فیلم ها در این سالن است و امیدوارم مجریان این جشنواره نظمی به نمایش ها دهند تا فیلم ها بهتر دیده شود. این همه فستیوال در دنیا دیده ام و تجربه آنها می گوید فیلم که شروع می شود درها بسته می شود و کسی اجازه ورود ندارد.

وی ادامه داد: سعی کردم این فیلم به شدت قصه گو باشد؛ روایت اول فیلم بسیار مهم است. سعی کردم قصه بگویم برای مخاطب فیلم که همان چیزی است که در سینمای ایران فراموش شده است.

این کارگردان و فیلمبردار باسابقه درباره ریتم فیلم بیان کرد: هیچ تدبیری برای ریتم دهی به فیلم نداشتم؛ این فیلم براساس تجربه بیش از ۴ دهه فعالیت در سینما تولید شده و به دنبال ایجاد ریتم در فیلم نبودم. معتقدم دست کاری در روند فیلم و ایجاد ریتم می تواند به فیلم صدمه بزند. فیلمی که ذاتش کند است نمی توان به آن ریتم تند داد معتقدم هر فیلمی براساس سکانس ها ریتم می گیرد. مونتاژ اولیه فیلم ۱۱۵ دقیقه بود و در مونتاژ دوم سکانس هایی که به فیلم کمک نمی کرد، حذف شد.

کلاری درباره ویرانی خانه مادری در فیلم گفت: این ویرانی برای فرسودگی شهری است و بافت قدیمی تهران جای خود را به معماری بی هویتی که شاهدش هستیم، داده است.

در ادامه سمیرا حسن پور بازیگر نقش عاطی گفت: این شخص درواقع مادر آقای کلاری را در فیلم بازی می کند و من سعی کردم حس دوری از شوهرش را در فیلم درآورم و سعی کردم یک شخصیت آرام را در فیلم داشته باشم که دور از شخصیت واقعی من است.

در ادامه نشست رایان سرلک بازیگر کودک این فیلم نیز عنوان کرد: از اینکه در این فیلم حضور داشتم برای من بسیار جذاب بود و از آقای کلاری خیلی چیزها یاد گرفتم. یکی از سخت ترین چیزهای این فیلم این بود که «تابستان همان سال» در زمستان همان سال فیلمبرداری شد و ما باید در سرما لباس تابستانی می پوشیدم و سکانس حوض برای من بسیار سخت بود البته سکانس های سخت در فیلم زیاد بود.

رونیکا بهرام زاده دیگر بازیگر کودک این فیلم نیز بیان کرد: امیدوارم آقای کلاری و مردم من و بازی من را دوست داشته باشند.

کوهیار کلاری فیلمبردار نیز گفت: این شانس را داشته ام که ۲۲ سال است با پدر کار می کنم، اما کار در این فیلم برای من یک شانس بود چرا که کار با کارگردانی که خود خدای فیلمبرداری است یک شانس بزرگ است. حضور پدر به عنوان کارگردان برای من آرامش به همراه آورده بود.

کامیاب امین عشایری طراح صحنه نیز از تجربه همکاری خود با محمود کلاری گفت و این تجربه را یک تجربه شیرین دانست.

در ادامه حمید نجفی راد درباره تدوین این فیلم مطرح کرد: همه ارکان این فیلم کاملاً فکر شده انجام شده است. حتی نریشن آقای کلاری با وسواس خاصی نوشته شده تا مخاطب بتواند قدم به قدم با فیلم همراه باشد. تدوین این فیلم با همراهی آقای کلاری بیش از ۲ ماه طول کشید به همین دلیل تاکید می کنم که فیلم با تمام اجزای آن درست است.

علی اوجی در پایان این نشست یادآور شد: سلیقه من اولین پارامتری است که من را به سمت تولید فیلم های متفکر کشانده است و از اینکه هدف خود را در سینما دنبال می کنم خوشحال هستم. لازم است این را بگویم که آقای کلاری فیلمبردار با آقای کلاری کارگردان، کاملاً ۲ شخصیت متفاوت هستند.

رسانه سینمای خانگی- یک جایزۀ آمریکایی برای «سونسوز»

ارگردان فیلم سینمایی «سونسوز» از کسب جایزه در جشنواره بین‌المللی نیویورک خبر داد. 

به گزارش سینمای خانگی، رضا جمالی در گفتگو با ایسنا با اعلام این خبر افزود: در دومین دوره جشنواره فیلم ایرانی در نیویورک که از ۲۵ تا ۳۰ ژانویه ۲۰۲۴ آمریکا برگزار شد، جایزه دستاورد هنری یا فنی به روستای بدون فرزند (سونسوز) به نویسنگی وکارگردانی رضا جمالی و تهیه کنندگی سلمان عباسی تعلق گرفت. 

وی ادامه داد: این فیلم دومین فیلم بلندی است که ساخته است و داستان روستایی کوچک است که در آنجا  فرزندی به دنیا نمی‌آید و شخصیت کاظم، فیلمساز پیری است که سعی دارد این موضوع حساس را به فیلم تبدیل کند و در مسیر ساخت فیلم با مشکلاتی روبرو می‌شود.

جمالی با اشاره به اینکه پخش بین‌الملل این فیلم بر عهده ایرماژ فیلم است، گفت: این فیلم قبلا نیز در جشنوارهای معتبر جهانی حضور داشته و جوایزی را دریافت کرده است.

جمالی درباره عوامل این فیلم هنری اضافه کرد: مجری طرح رضا جمالی، سرمایه گذاران رضا جمالی و سلمان عباسی، تهیه کننده سلمان عباسی، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز امین راک، مدیر فیلمبرداری عبداله شکری، فیلمبردار محبوب شکرزاده، مدیر صدابرداری رضا حیدری، صدابردار امیرعباس علیرضایی، تدوین امیر اطمینان و هما ولیزاده، صداگذاری حسین قورچیان، طراح گریم رحیم پرواسی و رضا صاحبنظر، منشی صحنه مینا عباس زاده، عکاس وحید یوسفخانی و محسن بابازاده، اصلاح رنگ نیما دبیرزاده و بازیگران حمداله سلیمی، بهروز آلهوردی زاده، مریم مومن، ناصر محبی، صفت آهاری، محمد سیفی، سیامک شاگردی، احمد پروستان و ولایت خوبدل می باشد.

رسانه سینمای خانگی- در نشست «پرواز ۱۷۵» چه گذشت؟

کارگردان فیلم «پرواز ۱۷۵» با بیان اینکه به اسم شعار واقعیت‌ها را انکار نکنیم، گفت: این فیلم برای افرادی است که بخشی از خود را در جنگ جا گذاشتند؛ اما واقعا از شهدا گفتن ترس ندارد. 

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا؛ فیلم سینمایی پرواز ۱۷۵ ساخته محمدحسین حقیقت، چهارمین و آخرین فیلم روز دوم جشنواره – جمعه ۱۳ بهمن – بود که اکران شد و پس از آن نشست خبری با حضور محمدحسین حقیقت کارگردان، سعید شرفی‌کیا تهیه کننده و بازیگران آن اتابک نادری، جعفر دهقان و رضا توکلی در خانه جشنواره در برج میلاد برگزار شد.

کار اول دفاع مقدس باشد سختی‌های خود را دارد

محمدحسین حقیقت کارگردان فیلم بیان کرد: طبیعتا کار اول در حوزه دفاع مقدس سختی‌های خود را دارد، تلاش کردیم از فضای مرسوم فاصله بگیریم و از افرادی که بخشی از خودشان را در جنگ جای گذاشتند، بپردازیم. ما با هر عقیده و آرمان و سلیقه ای باید یک نکته مشترکی داشته باشیم که برای همه قابل احترام باشد. واقعا از شهدا گفتن ترس ندارد.

حقیقت درباره الگوبرداری از یک نمایش گفت: من نمایشی را ندیدم و از جایی الگو گرفته نشده و داستانی بود که شکل گرفته است؛ به اسم شعار واقعیت ها را انکار نکنیم.

این کارگردان جوان گفت: همه داستان و زنجیرواره های داستان چیزی نبود که بخواهیم به جایی اشاره کنیم. این مفهوم مادرانه یک مفهوم کلی است، فیلمنامه یک روند ۲ ساله را طی کرده است و ما به جاهای مختلف سفر کردیم و خیلی از موارد را به عینه دیدیم.

فیلم با سرمایه شخصی ساخته شده است

وی تصریح کرد: بعضی از دوستان نسبت به این فیلم کم لطفی کردند و بیان کردند که مشخص است این فیلم مستقل نیست و به جایی وصل است. ولی این را اینجا می گویم که این کار بدون ریالی بودجه دولتی و با سرمایه شخصی ساخته شده است. این امر کاملا متداول است که ردیف های بودجه برای نهادهای مختلف وجود دارد که باید در فیلم‌سازی هزینه شود ولی اگر دغدغه ها درست بررسی نمی شود، باید آنها را بررسی کرد.

به آسایشگاه‌های جانبازان سر بزنید

اتابک نادری در این نشست گفت: خوشحالم که ادای دینی به شهدایی کردیم که حتی اسم آن‌ها سر کوچه‌ها نیست. کار دلی بود و ربطی به هیچ تکنیک و تجربه‌ای نداشت.

جعفر دهقان هم گفت: یک سری به آسایشگاه های جانبازان دفاع مقدس بزنید، تازه با مفهوم اینکه ما چرا به این افراد بدهکار هستیم آشنا و متوجه خواهید شد.

رضا توکلی نیز گفت: محمدحسین حقیقت کارگردان خلاقی است، پیشکسوتان عرصه هنر ما کمتر در این مدل کارها دیده می‌شوند. نکته اساسی من این است که چرا برای رابرت دنیرو ۸۰ ساله فیلمنامه می‌نویسند فیلم میسازند؟ نویسنده‌ها باید برای بزرگترهای سینمای ما بنویسند.

وی گفت: جای جمشید هاشم‌پور (بازیگر فیلم) اینجا خالی است. وقایع عجیب و غریبی درباره جنگ داریم که نتوانستیم هیچ‌کدام از آنها را به تصویر بکشیم. دستمریزاد به آقای حقیقت که با پول خود چنین فیلمی ساخته است؛ سینمای ما باید همه گونه فیلمی داشته باشد ولی این هزینه‌ها را به چه کسانی می‌دهند؟ چرا به باتجربه ها کار نمی‌دهند؟

بدون دکور در آبادان می‌توان فیلم جنگی ساخت

یاسین مسعودی بازیگر دیگر این فیلم گفت: قرار بود که یاسین یک رگه‌هایی از طنز داشته باشد؛ حتی بدون یک دکور در آبادان می‌توان فیلم جنگی ساخت، امیدوارم آبادی به آبادان بازگردد.

رضا انصارین سرپرست جلوه های بصری نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: درباره بخش فنی فیلم، نخ تسبیح فیلم را سعی کردیم به صورت جلوه های بصری آماده کنیم. در خدمت فیلم هر کجا که نیاز بود از این قابلیت استفاده کردیم.

سیدعلی زرآبادی مدیر تولید فیلم گفت: کار سختی بود و تعدد فضای فیلمبرداری داشت. محمدحسین حقیقت جوان ترین فیلمساز جشنواره است ولی انسان بسیار بزرگی است.

نگاهی گذرا به فیلم پرواز ۱۷۵

فیلم پرواز ۱۷۵ از آن دست آثاری است که نگاهی قدسی و فرازمینی به موضوع هشت سال دفاع مقدس دارد. این گونه فیلم‌ها به دلیل شاعرانگی خاصی که دارند مخاطبان ویژه خودش را دارند.

در خلاصه داستان فیلم پرواز ۱۷۵ آماده است: « کودکی جنوبی یک ماهی صید می‌کند. در داخل شکم این ماهی، انگشتری است که مشخص می‌شود به شهیدی مفقودالاثر تعلق دارد. در ادامه حوادثی رخ می‌دهد تا این انگشتر به دست مادر آن شهید که سال‌ها چشم‌به‌راه خبری از فرزندش است، برسد.»

در میان بازیگران معرفی شده برای این فیلم نام جمشید هاشم‌پور ستاره‌ سال‌های دور سینمای ایران که در دهه ۶۰ و ۷۰ آثار ماندگاری را بر پرده سینماها آورده بود یکی از نقش‌های اصلی را ایفا می‌کند. نام جعفر دهقان یکی از پایه ثابت‌های فیلم‌های دفاع مقدسی در کنار رضا توکلی، اسماعیل خلج و اتابک نادری و ثریا قاسمی در ترکیب بازیگران فیلم نشان می‌دهد با فیلمی طرف هستیم که بر مبنای ستاره‌های امروزی سینما شکل نگرفته است.

دیگر عوامل این فیلم عبارتند از؛ موسیقی: آریا عظیمی نژاد، تدوین: سیامک مهماندوست، طراحی و ترکیب صدا: مهرداد جلوخانی، طراح گریم: سیدجلال موسوی و عکاس:محسن بیده. این فیلم در تهران، اهواز ، آبادان و اروندکنار تولید شده است.

چهل‌ودومین جشنواره بین المللی فیلم فجر شامگاه چهارشنبه -۱۱ بهمن- رسما افتتاح و از روز پنجشنبه اکران فیلم‌ها در خانه جشنواره (برج میلاد تهران) و سینماهای مردمی آغاز شد؛ ۲۲ فیلم در بخش سودای سیمرغ، ۱۲ فیلم در بخش نگاه نو و ۴ فیلم در بخش انیمیشن با یکدیگر رقابت می‌کنند و در نهایت برگزیدگان بخش‌های مختلف در مراسم اختتامیه -۲۲ بهمن- معرفی خواهند شد.

رسانه سینمای خانگی- «دو روز دیرتر»؛ یک فیلم اجتماعی با کمی تفاوت

 دو روز دیرتر یک چالش اساسی است؛ هم برای سازندگانش که می‌خواهند موضوع فرزندآوری را در سینمای ایران با یک پوشش عفیفانه و قالب عمومی بیان کنند و هم برای سرمایه‌گذاران که چالش ورود به حوزه مسائل واقعی و مهم اجتماعی را آغاز کرده‌اند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینمای اجتماعی واژه‌ای که سالهاست شنیدن آن پدیده هایی چون سینمای نکبت و فلاکت سینمای جنوب شهر بی قانون سینمای فقر و درماندگی سینمای قتل و جنایت سینمای هرت آبادی با آدمهایی چهارچوب گریز و معتاد و بی رحم و بی قاعده و خارج از دایره انسانیت را به ذهن متبادر می‌کند.

کافی است در خصوص یک فیلم بشنویم که گونه سینمای اجتماعی دارد تا ته‌مایه تلخ اندیشیدن به درماندگی یک شخصیت را در پس ذهن همه ما زنده کند گویی یکی از رسالت‌های اصلی سینمای ایران دادن تصویر تلخ و کثیف از ایران است به نحوی که تمام قاعده‌های موجود و مطلق سینما هم پای این مسیر کج مستمر قربانی تلقی غالب جاری شده است.

فیلم‌هایی با پایان مایوس کننده !

به طور مثال در حوزه سینمای کودک و نوجوان اصل جاری در سینمای سراسر جهان شاید این باشد که سینمای کودک و نوجوان می تواند با درد و رنج و درماندگی و حادثه و در یک کلام تراژدی آغاز شود اما به هیچ وجه نمی تواند به تراژدی ختم شود چرا که نوجوان یعنی آینده یعنی تصویر زندگی و یعنی تلاش و از همه مهتر یعنی امید.

در حوزه اجتماعی قدر مسلم ساخت فیلم منوط به چند پیش شرط بدیهی و اساسی است که نخستین و شاید مهمترین آن هم شناخت نظام مسائل اصلی اجتماع استاین قاعده در فیلم های سال‌های دور مجید مجیدی و برخی فیلم‌سازان این عرصه نظیر حسین قناعت و فریدون نجفی به خوبی رعایت می‌شد، اما در سال‌های اخیر تحت تاثیر جریان غالب سینمای اجتماعی شاهد رسوخ قواعد مستمر نکبت و فلاکت در دژ سینمای نوجوان نیز هستیم و فیلم‌هایی با پایان مایوس کننده و نا امید در حال تولید است.

حال این که در حوزه اجتماعی قدر مسلم ساخت فیلم منوط به چند پیش شرط بدیهی و اساسی است که نخستین و شاید مهمترین آن هم شناخت نظام مسائل اصلی اجتماع است، نظام مسائلی که غالبا در سینمای اجتماعی ایران نه تنها مبتنی بر مطالعات جامعه شناختی نیست بلکه منحصر به تجربیات فردی فیلمساز و شاید اطرافیان آنها است.

بسیار تا بسیار شنیده‌ایم که فیلم‌ساز ژانر نکبت در مقابل پرسش از چرایی تولید اثرش یا با یک پرسش دیگر آن را پاسخ می‌دهد مبنی بر این که مگر این ماجرا رخ نداده و یا با یک خبر نیم بند از اطرافیانش که من آشنایی دارم که این ماجرا برای او رخ داده. سوال مهم و اصلی را پاسخ می دهد، بر این پایه می توان گفت آنچه که سینمای اجتماعی واقعی از آن محروم است چیزی نیست جز نبود مطالعه و شناخت.

اینکه سازوکار تحلیل و شناخت نظام مسائل اصلی اجتماعی ایران چیست در حوصله این خلاصه نمی گنجد، اما به هر تقدیر معیارهای کاملا مشخص مطالعاتی دانشگاهی وجود دارد که امور مبتلا به اجتماعی را احصا و نظام مند می کند تا بتوان برای برنامه ریزی های کلان از آن استفاده کرد.

خانواده ایرانی را چگونه تصویر کردند؟

اما متاسفانه سینمای ایران به خصوص در سال‌های اخیر چنان غرق در مغزهای کوچک زنگ زده و ابد و یک و عصبانی نیستم و مالاریا و لاتاری و لاک قرمز و تابستان داغ و… شده که هیچ احساس نیازی در قبال ارتباط با دانشگاه یا مراکز متولی این موضوع نظیر مرکز پژوهش‌های مجلس در ساخت آثار ناظر به اجتماع نمی بیند. تا آنجا که شخصیت های چندِش آورش از اریکه انسانیت چنان سقوط می کنند که در سینک ظرفشویی قضای حاجت می کنند و سیلی به گوش پدر خود می‌کوبند.

سینمایی که دیگر شخصیت های آن تبدیل به کلیشه‌های قابل حدث شده اند. پدرهای معتاد و بد خلق و واپس‌گرا و در یک کلام سربار، مادرهای مفلوک و بازنده و داغون، برادرهای سرکش و زیاده خواه و بی رحم و دست آخر دخترهای بازنده و درمانده و تحت ستم. این همه دارایی اجتماعی ایران در فیلم‌های موصوف به آثار اجتماعی است که چنان پرتکرار در سال‌های اخیر تکرار شده که همه ما باورمان شده چیزی غیر از این نمی توان در حوزه اجتماع ایرانی تصور کرد.

پدر ایرانی مگر می تواند نمایانگر قدرت و صلابتی باشد که فرزندان به او پشت گرم باشند و به او تکیه کنند؛ مادر ایرانی کجا و دامن پرورش دهنده صبوری که صد مستحکم تمام مشکلات موجود است و همیشه در مواجهه با او می توان آرامش را تجربه کرد؛ پسر ایرانی هرگز از نظر سینمای ایران نمی توان عزم ساختن سرزمین را داشته باشد و همواره داستان او موضوع رفتن است و گریختن از این سرزمین دوست نداشتنی؛ و خواهر سرزمین ایران هرگز نماد عاطفه و مهر در سینمای ایران نمی تواند باشد.

شاید به همین دلیل باشد که اگر از پس سالها اثری پیدا شود که ناظر به مساله درست اجتماعی و پشت گرم به مطالعات دانشگاهی است. و تلاش کند مساله اول اجتماعی کشور را خطاب به جامعه مخاطب اصلی خود و به زبان او بیان کند برای مخاطب عادت کرده به سینمای فلاکت قدری دیر هضم به نظر می رسد.

و اما دو روز دیرتر

فیلم سینمایی دو روز دیرتر گذشته از ساختار و تکنیک و مسائل فنی به حسب مضمون و لحن بیان فیلم امروز است و می تواند ممتاز محسوب شود. چرا که هم در انتخاب موضوع یعنی مساله بسیار مهم فرزندآوری و هم در لحن یعنی بیان شیرین برای مخاطب جوان درست عمل کرده و حرف خود را می زند.

این یک واقعیت جاری است که ایران در حال فرو رفتن در سیاه چاله جمعیتی عظیمی است که می تواند بزرگترین چالش قرنهای این سرزمین کهن باشداین یک واقعیت جاری است که ایران در حال فرو رفتن در سیاه چاله جمعیتی عظیمی است که می تواند بزرگترین چالش قرنهای این سرزمین کهن باشد. این واقعیت روزگار ماست که چالش جمعیت در همه ارکان اجتماعی از خدمات عمومی پزشکی گرفته تا پیشرفت اقتصادی و قدرت نظامی را می تواند تحت تاثیر قرار دهد.

و این واقعیت تلخ فرهنگی است که آرام آرام صلابت پدرانه در حال افول و عاطفه مادرانه در حال ولخرجی در عرصه های بی ربطی همچون حیوانات خانگی و امثال آن است و اگر مدیران فرهنگی دست روی دست گذاشته و نظاره گر این فاجعه عظیم باشند دیر نخواهد بود که تعداد داروخانه ها از تعداد خواربار فروشی ها و تعداد مراکز فروش غذای حیوانات از نانوایی ها و تعداد مراکز درمانی سالمندان از مهد کودک‌ها بیشتر شده و کهن مرز و بوم ایران در کهولت ناشی از بی عملی فرهنگی مسئولان خود گرفتار خواهد شد.

دو روز دیرتر یک چالش اساسی است؛ هم برای سازندگانش که می‌خواهند موضوع فرزندآوری را در سینمای ایران با یک پوشش عفیفانه و قالب عمومی بیان کند و هم برای سرمایه گذاران که چالش ورود به حوزه مسائل واقعی و مهم اجتماعی را آغاز کرده اند.

چرا به فارابی انتقاد می کنند؟

شاید اگر به جای دو روز دیرتر ، فارابی روی یک فیلم اجتماعی سیاه سرمایه گذاری می کرد و روایت فتح روی درماندگی نئورئالیستی بعد از جنگ یک اثر خسته کننده خلق می کرد و یا اگر حوزه هنری یک کار ناظر به حوزه سلوک و بی ربط به وضعیت روانی امروز اجتماعی را در سرلوحه کار خود قرار می داد، احتمالا هیچ یک از نقدهای منفی موجود در اتمسفر امروز سینمای ایران متوجه این نهادها نبود.

جای تعجب است که برخی دوستان نویسنده و منتقد بدون توجه به کارکرد این اثر آن را بی پروا و بی پرده تلقی می کنند در حالی که سینما همان جایی است که اتقاقا می توان درجه بندی سنی داشته باشد. سینما همان جایی است که می تواند مخاطب خاص را برای بیان حرف‌های خود در نظر بگیرد. سینما همان جایی است که اغلب مخاطبانش در طبقه سنی بین بیست تا سی سال هستند یعنی درست سنین باروری فرزند آوری و گروه هدف مخاطب همین فیلم.

و سینما همان جایی است که با تاثیر گذاری حسی عاطفی می تواند زمینه را برای پذیرش موضوعاتش فراهم کند تنها شرط این موضوع همان است که به زبان مخاطبش با او وارد مخاطبه شود. در غیر این صورت مخاطب بی رحم سینما عقد اخوت با هیچ اثری نبسته و در قبال بهایی که برای بلیت پرداخت می‌کند انتظار تماشای اثری دارد که استاندادهای لازم معنایی و زبان بیان روان و بی پروایی داشته باشد.

سانه سینمای خانگی- نماهنگ «بی‌گاه» منتشر شد

نماهنگ «بی‌گاه» با آهنگسازی و نوازندگی فرنود الهامی و با صدای ابوالفضل دهقان منتشر شد

به گزارش سینمای خانگی، نماهنگ «بی‌گاه» با آهنگسازی و نوازندگی »فرنود الهامی» و با صدای «ابوالفضل دهقان» منتشر شد.
«فرنود الهامی» آهنگساز و نوازنده تنبور، در جدیدترین اثر موسیقیایی خود، بر روی شعری از حضرت مولانا؛ قطعه «بی‌گاه» Timeless را خلق کرده است که با صدای «ابوالفضل دهقان» و با همراهی اعضای گروه موسیقی «ساجنار» به صورت نماهنگ منتشر شده است و هم اکنون، در اختیار علاقمندان به موسیقی در سراسر کشور قرار دارد.
«بی‌گاه»، سه‌گانه‌ای در دیوان «شمس» است که گزیده‌ این اشعار در این اثر، گردآوری شده است.
شروع هر سه غزل با این مصرع است: بی‌گاه شد بی‌گاه شد «خورشید» اندر چاه شد. بعضی از مفسرین، بر این باورند که منظور از خورشید در این سه‌گانه، «شمس تبریزی» است که به قتل می‌رسد و پیکر ایشان را در چاهی می‌اندازند.

هنرمندانی که در خلق نماهنگ «بی‌گاه» حضور داشته‌اند، عبارتند از:
آهنگساز و سرپرست گروه: فرنود الهامی، خواننده: ابوالفضل دهقان، تنظیم خطِ باس: مصباح قمصری، گروه موسیقی «ساجنار»؛ نوازندگان تنبور: فرنود الهامی، ماهان سیفی، حسین فروزان، نادر امیری، مجتبی محمودی، جلال مختاری و بهراد غیاثی، گیتار بیس: مصباح قمصری، سازهای کوبه‌ای: رسول بهداد، کُر: مریم ابراهیم‌پور و میلاد عباسی، کارگردان: مهیار مهرنوش، دستیار کارگردان: شقایق هادی‌پور، منشی صحنه: ارغوان ایاز، مدیر فیلمبرداری: شایان شمسایی، تصویربردار: مهدی فلاحتی، تدوین: پوریا شاه‌ ابراهیمی، عکاس: اردوان ایاز، مدیر تولید: حسین فروزان، مدیر تدارکات: آوا نیکوسخن، طراح پوستر: ساره فالیزی، ضبط، میکس و مستر: مصباح قمصری، ترجمه انگلیسی: مهدی حیدری، ترجمه کُردی: بوشرا کسنزانی و مشاور رسانه‌ای: منصور جهانی.

لینک دانلود نماهنگ «بی‌گاه»:
https://youtu.be/W69GbaRP63k?si=74qGgrSN_AeKhReW

رسانه سینمای خانگی- بلغارستان و هندوستان میزبان «ایکس»

جشنواره‌های بلغارستان و هندوستان میزبان فیلم کوتاه «ایکس»، از تولیدات انجمن سینمای جوانان خمینی‌شهر، خواهند بود.

به‌گزارش سینمای خانگی روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه داستانی «ایکس» از تولیدات انجمن سینمای جوانان خمینی‌شهر به‌کارگردانی محمد تیموری و مهدی میرزاده و نویسندگی مهدی میرزاده به بخش مسابقه شانزدهمین دوره جشنواره صوفیامنار بلغارستان و نوزدهمین دوره جشنواره We Care هندوستان راه پیدا کرد.

در «ایکس»، بیماری به دکتر روانشناسی تلفن می‌زند تا خود را غیر حضوری درمان کند، اما چالش بزرگی برای خود و دکتر به‌وجود می‌آورد….

بازیگران: نسیم ادبی، مجید نوروزی،حسن اسدی، محمد علایی، سایه کبیری، زینب قادری، عالیه شریفی، حامد شریفی، مهدی منیری، آذر محمدی، زهرا مددی، آرش ولی‌زاده، طاها زاهدی

سایر عوامل ساخت این فیلم کوتاه:
تهیه‌کننده: مهدی منیری/کارگردان: محمد تیموری،مهدی میرزاده/ نویسنده: مهدی میرزاده/ مدیر فیلم‌برداری: وحید ابراهیمی/ طراح گریم: دانیال شعاعی/ مدیر صدابرداری: جلال سعادت‌یار/ طراحی و ترکیب صدا: محمود موسوی‌نژاد/ برنامه‌ریز: سروش حسین‌جانی/ دستیار کارگردان: ندا منفرد/ موسیقی: بابک کیوانی/ طراح صحنه و لباس:کژال کریمیان/ تدوین: رضا دقاق/ مدیر تولید: امیر جهانبخش/ عکاس: محمد معصومی، نادیا منیری/طراح پوستر: محمدرضا رسولی/ پخش بین‌الملل: فرست اسکرین/ مجری طرح: انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر خمینی‌شهر

خروج از نسخه موبایل