رسانه سینمای خانگی- مهمانان خارجی‌ مستند چه گفتند

یکی از بخش‌های مهم اختتامیه هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» اظهار نظرها، سخنان مهمانان و داوران بین‌المللی با تمرکز بر حوادث غزه بود.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، اختتامیه‌ها، با صحبت‌ها و اظهار نظرهای برگزیدگان یا داوران و مهمانان به یادماندنی می‌شوند. در اختتامیه هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» حرف‌های جالبی روی سن زده شد که بخشی از آنها را مرور می‌کنیم.

عاید نباء فیلمساز فلسطینی پس از دریافت لوح تقدیر وائل الدحدوح (خبرنگار الجزیره در غزه) اظهارداشت: جشنواره «سینماحقیقت» به هدفش که نشان دادن حقیقت است، عمل کرده است. غزه بخش مهمی از جشنواره بود. اینجا مستند یک کنش مقاومتی است، ما با وائل ‌الدحدوح تماس گرفتیم و او می‌داند ما امروز درباره‌اش در جشنوراه «سینماحقیقت» صحبت کرده‌ایم.

نباء بیان کرد: فلسطینی‌ها در مقابل سوال آزادی یا مرگ قرار گرفته‌اند. آنها آزادی را تا پای جان انتخاب کرده‌اند. همه شما مردم غزه را در قلبتان نگه دارید و به احترام مردم غزه از جای برخیزید.

شهیدالعلم عکاس بنگلادشی گفت: حالا که من اینجا ایستاده‌ام، مردم در فلسطین در حال کشته شدن هستند. هفتاد و پنجمین روز از این بحران سپری شده. دلیل این اتفاق تنها زیرپا گذاشتن قانون‌های بین‌المللی یک کشور نیست، بلکه از سکوت کشورهای دیگر نیز ناشی می‌شود.

وی افزود: نمایشگاهی در آلمان داشتم که به دلیل حمایتم از مردم فلسطین تعطیل شد. حمایت من از فلسطین مساله‌ای نه مربوط به دین که مربوط به وجدان است. من نه تنها در کنار فلسطینیان می‌ایستم که می‌گویم قهرمان‌ها آرزو دارند، مثل فلسطینی‌ها باشند.

آرلین کلمشا استاد دانشگاه و پژوهشگر برزیلی با اشاره به اتفاقات غزه بیان کرد: لحظه‌های ملاقات ما و این مراسم، بسیار تراژیک است و کودکان بسیاری در غزه کشته می‌شوند. ما به عنوان فیلمساز نباید اجازه بدهیم که فلسطین دوباره فراموش شود تا حقوق بشر دوباره به فلسطین تاریخی بازگردد. یکی از دغدغه‌های روشنفکر فلسطینی ادوارد سعید بخشیدن صدا به فلسطینیانی بود که صدا از آنها سلب شده است.

وی افزود: نویسنده‌ای لبنانی می‌گوید درباره مردم فلسطین باید سکوت را به کلمات تبدیل کرد. امروز صدای فلسطین، فریادی برای پایان ظلم و جنگ است. صدای آنها باشید.

هانا پولاک لهستانی پس از اهدا جوایز بخش بین الملل اظهارداشت: امیدوارم همه مردمان دنیا در صلح زندگی کنند. فیلم مستند تصویر دقیق‌تری برای چگونگی مواجه با مشکلات جهانی ارائه می‌دهد. فیلم‌های حاضر در جشنواره به ما آگاهی بسیاری درباره خیلی از مسائل داد و از این بابت ازهمه دوستان تشکر می‌کنم.

جیمز لانگلی مستندساز آمریکایی گفت: این روزها جهان به گفت و گو و تعامل نیاز دارد، مردم آمریکا واقعیت را درباره غزه نمی‌دانند و اگر می‌دانستند سکوت نمی‌کردند. زمانی که من به نوار غزه رفتم اوایل ظهور دوربین دیجیتال بود و ثبت تصویر کار سختی بود اما امروز با تغییر تکنولوژی دیدگاه دنیا نسبت به این موضوع تغییر کرده است زیرا می‌توان با بهترین کیفیت فیلم‌هایی از وضعیت بغرنج مردم غزه را مشاهده کرد.

هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» شنبه -دوم دی ماه- با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد.

این جشنواره با دبیری محمد حمیدی مقدم در بخش‌های مسابقه ملی، مسابقه بین‌الملل، جایزه شهیدآوینی، بخش‌های جنبی ملی و بین‌الملل و بزرگداشت برگزار شد.

جشنواره در این دوره کوشید ضمن بازنمایی تاریخ و فرهنگ جامعه ایرانی اسلامی، تصویری واقعی از آنچه بشر امروز در عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی با آن روبه روست ارائه دهد. با این نگاه، تمرکز ویژه این دوره از جشنواره بر دو چالش ملی و بین‌المللی بحران آب و مساله جمعیت بود. بخشی ویژه به نام «غزه» (شامل نمایش فیلم و برگزاری پنل) در هفدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» تدارک دیده شد.

رسانه سینمای خانگی- طهماسب؛ دوبلوری که دوبله ایران به او مدیون است

مجموعه عملکردی که «ناصر طهماسب» در دو حوزه ابداعات فردی و تربیت شاگردان طی ۶ دهه فعالیت حرفه‌ای خود انجام داد سبب شد تا صنعت دوبله ایران، خیلی زود، دوره گذار از سنتی به مرحله‌ای مطابق با استانداردهای جهانی را طی کند. این عملکرد سبب شد تا دوبله در ایران، هم‌پای دیگر هنرهایی چون سینما، موسیقی، نقاشی و . . . رشد چشم‌گیری را شاهد باشد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جایگاه ناصر طهماسب در صنعت دوبله کشور از آن جهت، دست‌نیافتنی و برجسته است که وی، سهم بزرگی در تسریع دوران گذار دوبله سنتی به استانداردهای بین‌المللی این حوزه داشت. طهماسب در دوره‌ای ظهور کرد که شناخت عمیقی از هنر دوبله وجود نداشت. همه چیز به شکلی سنتی جلو می‌رفت و تصور غالب از دوبله، صرفا، صحبت کردن به جای یک شخصیت بود.

با آمدن طهماسب، غائله از دو منظر تغییر یافت: نخست آن‌که، طهماسب صدایی زیبا داشت که سبب شد تا از آن پس، تنها کسانی که صداهایی زیبا، انتزاعی و متفاوت از دیگران داشتند، به کار دوبله مشغول شوند و دوم، ابداعاتی بود که طهماسب در هنر دوبله ایران باب کرد که خیلی زود به ساحت کلی این هنر اشاعه داده شد.

جنس ابتکارهای طهماسب، به‌نوعی در فرامتن دوبله، به کامل شدن آن شخصیت در فیلم کمک می‌کرد. طهماسب قبل از شروع دوبله، یک‌بار فیلم را کامل می‌دید و در جریان اتمسفر روایی داستان و نقش آن شخصیتی که می‌خواست به جای وی حرف برند، در کلیت داستان قرار می‌گرفت. سپس بر مبنای چنین روحیاتی، تلاش می‌کرد تا با تیپ‌سازی، هویتی فرامتن به آن شخصیت داده و آن را برای مخاطب، ملموس‌تر کند.

با آمدن طهماسب، غائله از دو منظر تغییر یافت: نخست آن‌که، طهماسب صدایی زیبا داشت که سبب شد تا از آن پس، تنها کسانی که صداهایی زیبا داشتند، به کار دوبله مشغول شوند و دوم، ابداعاتی بود که طهماسب در هنر دوبله ایران باب کرد که خیلی زود به ساحت کلی این هنر اشاعه داده شد

این قبیل ابتکارهای فردی سبب شد تا دوبله مقدماتی که در ایران انجام می‌شد، خیلی زود به شکل حرفه‌ای و تخصصی خود نزدیک‌تر شود. با اشاعه این مدل ابتکارها در میان دیگر دوبلورها، صنعت دوبله در ایران، خیلی زود دوران گذار خود را طی کرد و به فرآیندی حرفه‌ای رسید.

یکی دیگر از مظاهر تخصصی دوبله در کشور، افزایش دوستداران این صنعت و تحت اآموزش قرار گرفتن آنها توسط اساتیدی چون طهماسب بود. به‌یک‌باره بر جمعیت فعالان دوبله در کشور افزوده شد و این اتفاق سبب شد تا سلیقه‌ها و صداهای متفاوت‌تری به این صنعت ورود کرده و تنوع خوبی در این عرصه دیده شود.

مجموعه این عوامل درنتیجه خلاقیت‌هایی بود که طهماسب در صدر نسلی که طلایی‌ترین نسل دوبله بودند، رقم خورد. اتفاقی که البته پس از انقلاب نیز تداوم یافت و موجب شد تا دوبله در ایران، طی دوره‌ای کوتاه، مسیر حرفه‌ای و مطابق با استانداردهای رایج جهانی را طی کرده و هم‌پای رشد هنرهایی چون سینما، موسیقی، نقاشی و . . . رشد کرده و دستاوردهای خوبی را برای این شاخه از هنر ایران به همراه بیاورد.

با این عملکرد، طهماسب موفق شد تا در سال‌های ابتدایی فعالیت حرفه‌ای خود، جریان دوبله در ایران را از آن شکل سنتی خارج کرده و به آن، هویتی عمیق ببخشد که هم‌پای صنعت دوبله در کشورهای دارای صنعت سینما رشد کرده و این مهم ، بسیار زودتر از روند تولیدات سینمایی داخلی و ارائه آن به بازارهای جهانی صورت گرفت.

طهماسب در شرایطی جهان فانی را بدرود گفت که عملکرد درخشانی طی ۶ دهه فعالیت حرفه‌ای از خود به جای گذاشته است. از مجموعه کارهای ایشان که همواره کلاس درس خوبی برای مشتاقان به این رشته است، بگیرید تا تربیت شاگردانی که در هر برهه تاریخی، توانستند به اساتید این حوزه تبدیل شوند. رویکردی که تا آخرین سال‌های حیات طهماسب نیز ادامه داشت و این خود می‌تواند بهترین دستاورد برای هنرمندی باشد که اگر بهترین دوبلور تاریخ کشور نباشد، قطعا یکی از معدود دوبلورهای ماندگار، مولف و صاحب‌سبک در تاریخ این شاخه محسوب می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «بچه زرنگ» چطور متولد شد؟

تهیه کننده و کارگردان انیمیشن «بچه زرنگ» درباره فرایند شکل گیری ایده و طرح انیمیشن ها در گروه هنر پویا به ویژه این انیمیشن سینمایی سخن گفتند.

‎به گزارش سینمای خانگی از مهر، انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» یکی از فیلم‌هایی است که این روزها در حال اکران است و به تازگی توانسته رکورد فروش ۵۰ میلیارد تومان را از آن خود کند. این انیمیشن که در چند وقت اخیر با اقبال خوبی از طرف کودکان و خانواده‌هایشان همراه شد به صورت محتوایی و ساختاری چند پله جلوتر از آثار قبلی گروه هنر پویا به عنوان سازندگان این انیمیشن بوده است.

‎حامد جعفری تهیه کننده فیلم «بچه زرنگ» به همراه بهنود نکویی یکی از کارگردان‌های این انیمیشن سینمایی با حضور در نشستی درباره این انیمیشن که این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است گفت‌وگو کردند.

‎جعفری در این گفت‌وگو به فرایند شکل گیری ایده و طرح تا نگارش فیلمنامه و تولید یک اثر اشاره و بیان کرد: فرایند شکل گیری ایده در هنر پویا در قالب یک فرایند شورایی پیش می‌رود و بعد از آن یک کارگاه نگارش شکل می‌گیرد و در رفت و برگشت‌های مکرر با شورای ایده و طرح اثر اولیه متولد می‌شود.

‎وی اضافه کرد: در انیمیشن اینگونه نیست که فردی بیاید و طبق سلیقه یک نفر همه امور پیش برود، بلکه این فرایند یک فرایند جمعی است که گام به گام پیش می‌رود و بعد چکش کاری و بازنویسی می‌شود تا بعد از دیالوگ نویسی به فیلمنامه تبدیل شود و «بچه زرنگ» هم به همین شکل پیش رفته است.

‎بهنود نکویی کارگردان «بچه‌زرنگ» درباره اینکه چرا هنوز هم آثار ایرانی با انیمیشن‌های دنیا در زمینه فیلمنامه اختلاف سطح دارند، گفت: فضای انیمیشن‌های ما الان نسبت به گذشته بسیار پیشرفت کرده است. یعنی همانطور که در اکران فیلم وضعیت رفته رفته مناسب شده است در تولید و فیلمنامه هم همین گونه است و به ویژه در مدل استودیویی مثل هنرپویا کار به صورت برنامه ریزی شده پیش می‌رود و قطعاً فاصله‌ها رفته رفته کمتر خواهد شد.

«بچه‌زرنگ» محصول تیمی ۲۵۰ نفره از هنرمندان است که در تیم کارگردانی بهنود نکویی، هادی محمدیان و محمدجواد جنتی و در تیم نویسندگان علی رمضان حضور داشته اند.

همچنین هومن حاجی عبداللهی صداپیشه شخصیت «ببری» کاراکتر مکمل فیلم را بر عهده دارد و سعید شیخ زاده مدیر دوبلاژ فیلم است. جواد پزشکیان، هدایت هاشمی، میرطاهر مظلومی، ژرژ پطروسی، مینا قیاسپور، مریم رادپور، تورج نصر، اردشیر منظم، مهسا عرفانی، ابراهیم شفیعی، نازنین یاری، علیرضا دیباج، متانت اسماعیلی و پویا فهیمی صداپیشگی شخصیت‌های این انیمیشن را بر عهده دارند.

فرایند تدوین انیمیشن سینمایی «بچه‌زرنگ» توسط حسن ایوبی، آهنگسازی توسط امیر توسلی، اصلاح رنگ توسط سامان مجد وفایی و طراحی و ترکیب صدا توسط حسین ابوالصدق انجام شده است.

«بچه زرنگ» محصول مشترک گروه هنر پویا و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.

‎مشروح این نشست به زودی منتشر خواهد شد.

رسانه سینمای خانگی- مرگ‌های تلخ سینما در سال میلادی

سال ۲۰۲۳ نیز با درگذشت چهره‌های تاثیرگذاری در عرصه سینما و تلویزیون همراه بود، از ویلیام فردکین کارگردان نامدار آمریکایی و ستاره‌های بزرگی چون لولوبریجیدا و راکل ولش تا مرگ زودهنگام متیو پری بازیگر سریال محبوب «فرندز».

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، با رسیدن به روزهای پایانی سال جاری میلادی، مروری داریم بر چهره‌های مهم صنعت سرگرمی در عرصه سینما و تلویزیون که برای همیشه با جعبه جادویی و پرده نقره‌ای وداع کردند.

مایکل گمبون

«سر مایکل گمبون» بازیگر ایرلندی سری فیلم‌های «هری پاتر» بود که در سن ۸۲ سالگی درگذشت. او بیشتر برای بازی در نقش پروفسور آلبوس دامبلدور در شش فیلم از هشت فیلم هری پاتر شناخته شد.
این ستاره متولد دوبلین در طول شش دهه فعالیت خود در تلویزیون، فیلم، تئاتر و رادیو کار کرد و برنده چهار بفتا شد.

زمانی که او به یکی از اعضای اصلی کمپانی بازیگری تئاتر ملی لورنس اولیویه در لندن تبدیل شد،  فعالیت حرفه ای خود را آغاز کرد و در ادامه سه جایزه اولیویه را برای بازی در تولیدات تئاتر ملی دریافت کرد.

 مایکل گمبون پس از مرگ «ریچارد هریس» در سال ۲۰۰۳، نقش دامبلدور – مدیر مدرسه جادوگری هاگوارتز – را در سری فیلم‌های موفق  «هری پاتر» بر اساس رمان های نوشته  «جی کی رولینگ» ایفا کرد.

ران سیفس جونز

ران سیفس جونز بازیگر برنده جایزه امی که بیشتر برای بازی در نقش ویلیام هیل در سریال «This Is Us» (این ما هستیم) شهرت داشت به دلیل مشکل ریوی طولانی‌مدت در سن ۶۶ سال درگذشت.

«جونز» بیشتر برای بازی در سریال«This Is Us» در نقش ویلیام هیل، پدر بیولوژیکی رندال پیرسون (استرلینگ کی. براون) شناخته شد، که برای آن دو جایزه اِمی مهمان در سال ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰ برنده شد. در همان سال، دخترش «جازمن» نیز اولین جایزه امی خود را به دست آورد تا برای نخستین بار یک پدر و دختر در یک سال برنده جایزه اِمی نام بگیرند.

او سابقه بازی در سریال «نظم و قانون: جنایات سازمان یافته» و سریال‌های «آقای ربات» (۲۰۱۵-۲۰۱۶)، «گِت داون» (۲۰۱۶-۲۰۱۷)، «لوک کیج» (۲۰۱۶-۲۰۱۸)، «به دنبال آلاسکا» (۲۰۱۹) و «حقیقت گفته می‌شود» (۲۰۱۹-۲۰۲۳) را نیز در کارنامه داشت.

همچنین «نیمه نلسون» (۲۰۰۶)، «در سراسر جهان» (۲۰۰۷)، «چانه شیشه‌ای» (۲۰۱۴)، «تقویم تعطیلات» (۲۰۱۸)، «روزهای سگی» (۲۰۱۸) و «نام من دولمایت» (۲۰۱۹) از جمله آثار سینمایی هستند که «ران سیفس جونز» در آن نقش‌آفرینی داشته است.

ویلیام فردکین

ویلیام فریدکین کارگردان برنده اسکار که با ساخت فیلم‌های موفقی چون «ارتباط فرانسوی» و «جن‌گیر» به شهرتی جهانی رسید یکی از مهم‌ترین چهره‌هایی بود که در سال ۲۰۲۳ در سن ۸۷ سالگی درگذشت.

«ویلیام فریدکین» سال ۱۹۷۱ فیلم «ارتباط فرانسوی» را در ژانر جنایی-پلیسی، بر اساس یک داستان واقعی کارگردانی کرد. این فیلم که شامل یکی از هیجان‌انگیزترین صحنه‌های تعقیب و گریز تاریخ سینماست، توانست برنده جوایز اسکار بهترین فیلم، فیلمنامه و تدوین شود و نام «فریدکین» ۳۲ ساله را به عنوان فیلمسازی جوان و آینده‌دار مطرح کرد.

این کارگردان پس از آن «جن‌گیر»‌ را بر اساس رمان پرفروش نوشته «ویلیام پیتر بلَتی» درباره دختری ۱۲ ساله که توسط شیطان تسخیر شده ساخت که این فیلم نامزد ۱۰ جایزه اسکار شد. پس از موفقیت فیلم «جن‌گیر» او تا اوایل قرن بیست‌ویکم به کارگردانی فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی ادامه داد اما دیگر نتوانست موفقیت گذشته خود را تکرار کند.

آخرین فیلم بلند ساخته «ویلیام فریدکین» مستندی با نام «شیطان و پدر آمورث» بود که در سال ۲۰۱۷ ساخته شد. این فیلم به مقایسه لحظات فیلم معروف «جن‌گیر» با جن‌گیری واقعی می‌پردازد.

از دیگر آثار او می‌توان به «برای زندگی و مرگ در لس‌آنجلس»، «جادوگر»، «گشت‌زنی»،‌ نسخه تلویزیونی «۱۲ مرد خشمگین» و «جوئی قاتل» اشاره کرد. جایزه شیر افتخاری جشنواره ونیز، جایزه فیپرشی جشنواره فیلم کن برای فیلم «باگ» و همچنین یوزپلنگ طلایی جشنواره «لوکارنو» به پاس یک عمر دستاورد سینمایی از جمله دیگر افتخارات این کارگردان کهنه‌کار محسوب می‌شود.

آنگوس کلود

آنگوس کلود هنرپیشه آمریکایی که بیشتر برای بازی در سریال «سرخوشی» شناخته می‌شود، در سن ۲۵ سالگی از دنیا رفت. او بیشتر برای بازی در نقش یک فروشنده مواد مخدر در سریال «سرخوشی» از شبکه HBO شناخته می‌شد.

این بازیگر با بازی در نقش شخصیتی به نام «فِز» در سریال نوجوانانه و برنده ِامی «سرخوشی»(Euphoria) به شهرت رسید. «کلود»‌ در دو فصل نخست این سریال یکی از شخصیت‌های اصلی بود. او همچنین بازی در فیلم‌های «شمال هالیوود»(۲۰۲۱) و «خط»(۲۰۲۳) را در کارنامه دارد.

آلن آرکین

«آلن آرکین»، ‌بازیگر آمریکایی برنده جایزه اسکار که کارنامه‌ای از نقش‌های کمدی و درام داشت در سن ۸۹ سالگی درگذشت. او متولد سال ۱۹۳۴ در محله بروکلین نیویورک بود و وقتی ۱۱ سال داشت، خانواده‌اش به شهر لس‌آنجلس نقل مکان کرد.

 آرکین در طول فعالیت حرفه‌ای خود چهار بار نامزد دریافت اسکار شد و این جایزه را در سال ۲۰۰۷ برای بازی در نقش پدربزرگی که با اعتیاد دست‌به‌گریبان بود، در فیلم کمدی «خانم سان‌شاین کوچک» به دست آورد.

او همچنین جایزه تونی، معتبرترین جایزه عرصه تئاتر آمریکا را هم یک بار کسب کرده بود.

یکی از نخستین نقش‌های اصلی که بازی کرد، در سال ۱۹۶۶ در فیلم کمدی «روس‌ها می‌آیند، روس‌ها می‌آیند» بود که اولین نامزدی اسکار را برایش رقم زد و در سال ۱۹۶۷ با بازی در نفش یک قاتل دچار روان‌پریشی در فیلم «تا تاریکی هوا صبر کن» در مقابل آدری هپبورن یکی از نقاط عطف کارنامه‌اش را رقم زد.

 آلن آرکین حتی بعد از ۸۰ سالگی هم در سینما و تلویزیون فعال بود و برای بازی در سریال «شیوه کامینسکی» در مقابل «مایکل داگلاس» نامزد دریافت جایزه امی شد.

او با بازی در فیلم «آرگو» برای چهارمین بار نامزد دریافت جایزه اسکار شد. از دیگر فیلم‌های کارنامه هنری آرکین می‌توان به «راه‌حل هفت درصدی»، «گلن‌گری گلن راس»، «ادوارد دست‌قیچی» و «باهوش باش» اشاره کرد.

آندره بروگر

آندره بروگر بازیگر برنده دو جایزه امی که در مجموعه‌های تلویزیونی همچون «بروکلین نه-نه» و «قتل: زندگی در خیابان»‌ حضور داشت، پس از تحمل یک دوره بیماری در سن ۶۱ سالگی درگذشت. او بیش‌تر برای بازی در نقش «کاپیتان ریموند هالت»‌ در سریال «بروکلین نه – نه»‌ شناخته می‌شود که از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۱ روی آنتن رفت.

او در سال ۱۹۹۸ برای ایفای نقش کارآگاهی به نام «فرانک پمبلتون»‌ در سریال «قتل: زندگی در خیابان»‌ برنده جایزه «امی» بهترین بازیگر مرد نقش اول شد و همچنین یک جایزه امی دیگر را در سال ۲۰۰۶ برای بازی در نقش یک مجرم حرفه‌ای در «سارق» کسب کرد.

او نخستین‌بار در فیلم «شکوه»‌ و در نقش یک سرباز در سینما ظاهر شد. این هنرپیشه همچنین در مجموعه تلویزیونی «هک» که از ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ پخش شد در نقش یک کارآگاه مقابل دوربین رفت. او برای بازی در مجموعه سریال درام «مردان یک سن مشخص»‌ دو بار به عنوان نامزد در شاخه بهترین بازیگر مرد نقش مکمل جوایز «امی» معرفی شد.

بروگر در کنار مجموعه‌های تلویزیونی در فیلم‌های سینمایی همچون «شهر فرشتگان»، «فراوانی»، «پوزئیدون»،‌«آواز دونفره»، «مه»‌ و «ترس کهن» نقش آفرینی کرده است.

رایان اونیل

رایان اونیل بازیگر آمریکایی که ببشتر برای نقش آفرینی نامزد اسکار در فیلم «داستان عشق» شناخته می‌شد، در ۸۲ سالگی درگذشت. اونیل متولد ۲۰ آوریل ۱۹۴۱ در لس آنجلس از پدری نویسنده و فیلمنامه نویس به نام چارلز اونیل و مادری بازیگر به نام پاتریشیا کالاگان بود. او که در ابتدا یک بوکسور بود همراه با خانواده‌اش در کشورهای مختلفی چون بریتانیا، آلمان و مکزیک زندگی می کرد.

پس از کار به عنوان بدلکار، «اونیل» در نقش رادنی هرینگتون در سریال «پیتون پلیس» دهه ۱۹۶۰ شبکه ای بی سی بازی کرد و این آغاز حرفه او به عنوان بازیگر بود. پس از آن او در نقش یک دانشجوی حقوق دانشگاه هاروارد در فیلم «داستان عشق» در سال ۱۹۷۰ بازی کرد که یک نامزدی جایزه اسکار را برای او به ارمغان آورد.

او همچنین در نقش‌های مهم دیگری در فیلم کمدی درام «چه خبر دکتر؟» ساخته «پیتر بوگدانوویچ» در سال ۱۹۷۲ در کنار «باربارا استرایسند» و فیلم «ماه کاغذی» در سال ۱۹۷۳ و درام تاریخی «استنلی کوبریک» در سال ۱۹۷۵ با عنوان «بری لیندون» ظاهر شد. اونیل در فیلم «ماه کاغذی» در کنار دخترش «تیتوم اونیل» نیز بازی کرد، فیلمی که یک جایزه اسکار برای دخترش در سن ۱۰ سالگی به ارمغان آورد.

نورمن لیر

نورمن لیر نویسنده، تهیه‌کننده و سازنده سریال‌های کمدی و بسیار محبوب اوایل دهه ۱۹۷۰ مانند «همه در خانواده» و «سنفورد و پسر»، در ۱۰۱ سالگی از دنیا رفت. او که پیش از کار در تلویزیون به عنوان یک نویسنده برتر کمدی تثبیت شده بود، سال ۱۹۶۸ برای فیلمنامه «طلاق به سبک آمریکایی» نامزد اسکار شد و پس از آن یک کمدی بر مبنای یک نمایش محبوب بریتانیایی درباره یک کارگر محافظه‌کار و آشکارا متعصب ساخت که با عنوان «همه در خانواده» به یک موفقیت فوری بدل شد.

چنین شد که «همه در خانواده» و «سنفورد» که درباره یک خانواده سیاه‌پوست لس‌آنجلسی بود، به سریال‌های رتبه اول و دوم کشور بدل شدند. پس از آن ۶ سریال جانبی از «همه در خانواده» ساخته شد و این سریال ۴ جایزه امی در سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ و جایزه پیبادی سال ۱۹۷۷ را برای لیر به ارمغان آورد تا برای ارایه کمدی با وجدان اجتماعی از وی تجلیل شود. وی دومین جایزه خود را سال ۲۰۱۶ به خاطر دستاوردهای شغلی دریافت کرد.

برخی از دیگر ساخته‌های لیر شامل «یک روز در یک زمان» سریالی که از ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۴ روی آنتن بود و «سکته‌های متفاوت» که از ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۶ روی آنتن رفت. 

وی در سینما هم فعال بود و فیلمنامه‌های «بیا شاخ خودت را بزن» (۱۹۶۳)، «شبی که به مینسکی حمله کردند» (۱۹۶۸) و «دزدی که به شام آمد» (۱۹۷۱) از جمله فیلمنامه‌هایی بود که لیر برای پرده سینما نوشت.

متیو پری

جسد بی‌جان متیو پری، بازیگر سریال معروف فرندز (دوستان) در حالی در خانه‌اش پیدا شد که او هنگام مرگ ۵۴ سال داشت. این بازیگر آمریکایی بیشتر برای بازی در نقش «چندلر بینگ» در سریال کمدی دهه ۱۹۹۰ «فرندز» شناخته می‌شد.

پری که در سال ۱۹۶۹ در ماساچوست به دنبال آمده بود در شهر اوتاوا در کانادا بزرگ شد و در نوجوانی به لس‌آنجلس نقل مکان کرد. او از ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۸ در نقش شخصیتی به نام «چاز راسل» در سریال «بویز» ظاهر شد و در نمایش‌هایی از جمله «گروئینگ پینز» هم بازی کرد. اما او با «فرندز» یک ستاره بین المللی شد؛ سریالی که فراز و نشیب زندگی شش جوان نیویورکی در یافتن عشق، کار و دوست را به تصویر می‌کشید.

این سریال کمدی همچنین با بازیگری «جنیفر انیستون»، «کورتنی کاکس»، «دیوید شوییمر»، «مت لابلانک» و «لیسا کودرو» یکی از موفق‌ترین نمایش‌های تاریخ تلویزیون شد. «متیو پری» در چندین فیلم سینمایی از جمله «فولز راش این» (احمق‌ها بشتابید)، «آلموست هیروز» (تقریبا قهرمان) و «هول ناین یاردز» (همه نه یارد) ظاهر شده بود.

بررسی پزشکی قانونی لس‌آنجلس نشان می‌دهد این بازیگر آمریکایی، به دلیل تاثیر شدید ماده روان‌گردان کتامین فوت کرده است.

ریچارد راوندتری

ریچارد راوندتری، بازیگر مجموعه فیلم‌های «شفت» که از او به عنوان نخستین قهرمان اکشن سیاه پوستیاد می‌شود در ۸۱ سالگی درگذشت. فیلم «شفت» سال ۱۹۷۱ به کارگردانی جردن پارکس با اقتباس از رمانی نوشته ارنست تایدیمن ساخته شد.

او پیش از این تنها در یک فیلم ظاهر شده بود اما با بازی در فیلم «شفت» به یکی از بازیگران مطرح و محبوب تاریخ سینما تبدیل شد. او با بازی در این فیلم تاریخ سینما را تغییر داد و میراث بزرگی برای فیلم های آینده خلق کرد.

این بازیگر در چهار دنباله دیگر فیلم «شفت» در سال‌های ۱۹۷۲ ، ۱۹۷۳ ، ۲۰۰۰ و ۲۰۱۹ هم بازی کرد. بر مبنای این فیلم سریالی هم در سال ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ ساخته شد که «راوندتری» بازیگر آن هم بود. راوندتری برای بازی در فیلم «شفت» نامزد گلدن گلوب شد.

برت یانگ

برت یانگ که نقش پائولی را در ۶ فیلم «راکی» در کنار سیلوستر استالونه بازی کرد و برای بازی در فیلم اصلی در سال ۱۹۷۶ نامزدی اسکار را برای بازیگر نقش مکمل مرد دریافت کرده بود، در ۸۳ سالگی از دنیا رفت.

فیلم «همه تیله‌ها» رابرت آلدریچ در سال ۱۹۸۱ در کنار پیتر فالک و «روزی روزگاری در آمریکا» سرجیو لئونه در سال ۱۹۸۴ هم از نقش‌آفرینی‌های وی است که منتقدان را به تمجید واداشت. او در سال ۱۹۹۹ در کمدی رمانتیک «چشم آبی میکی» همبازی هیو گرانت بود.

یانگ در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی متعددی هم ظاهر شد که «قصه‌هایی از سردابه»، «کلمبو»، «محدودیت‌های بیرونی» و «عروسک روسی» از جمله آن‌ها بودند.

اولین نقش تاثیرگذار وی در فیلم «محله چینی‌ها» ساخته رومن پولانسکی در نقش کرلی بود. وی در اکشن مهیج ساخته سام پکین‌پا با نام «نخبگان قاتل» (۱۹۷۵) هم در کنار دنیرو بازی کرده بود.

گلندا جکسون

«گلندا جکسون» بازیگر برنده دو جایزه اسکار و سیاستمدار پیشین بریتانیایی بود که امسال در ۸۷ سالگی درگذشت. این بازیگر بریتانیایی اخیرا در فیلم «فراری بزرگ» در کنار  مایکل کین نقش آفرینی کرده بود.

 گلندا جکسون برنده دو جایزه اسکار بود و از دهه ۹۰ میلادی وارد عرصه سیاست شد. او عضو حزب کارگر و از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۵ نماینده پارلمان بریتانیا بود. او یک بار در سال ۱۹۷۱ برای بازی در فیلم «زنان عاشق» و بار دوم در سال ۱۹۷۴ برای بازی در فیلم «لمس عزت» جایزه اسکار گرفت.

بازی درخشان او در فیلم «الیزابت گم شده است» برای او در سال ۲۰۲۰ یک جایزه بفتا به ارمغان آورد. جکسون در ۵۶ سالگی اعلام کرد که بازیگری را رها می‌کند تا به عنوان نامزد حزب کارگر وارد پارلمان بریتانیا شود.

تریت ویلیامز

تریت ویلیامز که بیشتر به خاطر بازی در فیلم «مو» ساخته «میلوش فورمن» در سال ۱۹۷۹ شناخته شد، بر اثر یک سانحه رانندگی با موتورسیکلت درگذشت.

این بازیگر آمریکایی تقریباً ۵۰ سال فعالیت حرفه‌ای شامل بازی در نقش‌های اصلی در سریال تلویزیونی «اِوروود» و فیلم سینمایی «مو» را داشت؛ نخستین بار در سال ۱۹۷۵ به عنوان افسر پلیس در فیلم «قهرمان مرگبار» ظاهر شد و در بیش از ۱۲۰ نقش تلویزیونی و سینمایی از جمله فیلم‌های «عقاب فرود آمد»، «شاهزاده شهر» و «روزی روزگاری در آمریکا» ظاهر شد. او برای بازی در نقش جورج برگر رهبر هیپی‌ها در نسخه سینمایی موزیکال موفق «مو» در سال ۱۹۷۹ نامزد جایزه گلدن گلوب شد.

او همچنین در ده‌ها سریال تلویزیونی ظاهر شد اما شاید بیشتر به خاطر نقش اصلی‌اش در سریال «اِوروود» از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ در نقش دکتر اندرو براون، شناخته می‌شد.

تریت ویلیامز همچنین حضوری مکرر در نقش لنی راس در سریال «نجیب‌زادگان» داشت و حضور او روی صحنه تئاتر برادوی نیز شامل  نمایش‌هایی از جمله «گریس» و «دزدان دریایی پنزانس» بود.

لنس ردیک

لنس ردیک که برای بازی در فیلم‌های «جان ویک» و همچنین سریال‌هایی چون «شنود» و «فرینج» شناخته می‌شد نیز در ۶۰ سالگی از دنیا رفت.

شناخته شده‌ترین نقش «ردیک» ایفای نقش ستوان پلیس بالتیمور «سدریک دنیلز» در سریال جنایی «شنود» محصول شبکه HBO بود.

دیگر نقش‌های تلویزیونی این بازیگر شامل سریال‌های «بوش»، «گم‌شده»، «اوز» و نقش اصلی در درام علمی تخیلی «فرینج» نبود. او قبل از مرگ نقش زئوس را برای اقتباس تلویزیونی جدید «پرسی جکسون» ایفا کرده بود. 

لنس ردیک در سینما نیز در فیلم‌های «سقوط کاخ سفید»، «عشق سیلوی»، «برادر به برادر» و همچنین مجموعه فیلم‌های پرفروش «جان ویک» ظاهر شده بود. علاوه بر قسمت چهارم فیلم «جان ویک»، نقشی را برای فیلم «بالرین» با حضور «آنا د آرماس» نیز ایفا کرده و در نسخه جدید فیلم «مردان سفید نمی‌توانند بپرند» هم حضور داشته است.

تام سایزمور

«تام سایزمور» بازیگر آمریکایی پس از ابتلا به عارضه آنوریسم مغزی درگذشت. این هنرپیشه آمریکایی که بیشتر برای بازی در فیلم «نجات سرباز رایان»‌ شناخته می‌شد در سن ۶۱ سالگی از دنیا رفت.

سایزمور در فیلم‌هایی از جمله «نجات سرباز رایان» از استیون اسپیلبرگ، «مخمصه» ساخته مایکل مان و «سقوط شاهین سیاه» به کارگردانی ریدلی اسکات بازی کرده است.

این بازیگر در یکی از اولین حضورهای مهم خود در سینما در فیلم «متولد چهارم جولای» ساخته الیور استون در سال ۱۹۸۹ ظاهر شد و بعدها در فیلم «نقطه شکست» به کارگردانی کاترین بیگلو در سال ۱۹۹۱ و «قاتلان بالافطره» (۱۹۹۴) دیگر ساخته الیور استون ظاهر شد.

«دشمن کشور»، «زندان»، «احیای مردگان»، «جاده سرخ»، «قبل از اینکه بخوابم»، «شیطان در لباس آبی»، «مغز استخوان مبارزه کن»، «جاده زی‌زیکس»، «سیاره سرخ»، «دشنه» و «سمی» از جمله دیگر فیلم‌های تام سایزمور محسوب می‌شوند.

ریچارد بلزر

ریچارد بلزر کمدین و بازیگر آمریکایی که بیشتر برای بازی در نقش کارآگاه جان مانچ در سریال‌های «نظم و قانون» و «قتل: زندگی در خیابان» شناخته می‌شد، در سن ۷۸ سالگی درگذشت.

بلزر بیش از دو دهه و در ۱۰ سریال در نقش یک کارآگاه جنایی به نام جان مانچ بازی کرد که مستعد نظریه‌های توطئه بود. او نخستین بار در سال ۱۹۹۳ در یکی از قسمت های سریال « قتل» و آخرین بار هم در سال ۲۰۱۶ در سریال «نظم و قانون: واحد قربانیان ویژه» در این نقش ظاهر شد.

کارآگاه مانچ به یکی از طولانی‌ترین شخصیت‌های تلویزیون ایالات متحده تبدیل می‌شود که بیش از ۲۰ سال با عینک آفتابی در صفحه نمایش کوچک حضور داشت.

ریچارد بلزر در سال ۲۰۰۸ با همکاری «مایکل یان بلک» رمانی با عنوان «من یک پلیس نیستم!» را منتشر کرد! او همچنین به نوشتن چندین کتاب در مورد تئوری‌های توطئه درباره موضوعاتی چون ترور جان اف کندی و ناپدید شدن پرواز ۳۷۰ خطوط هوایی مالزی کمک کرد.

راکل ولش

راکل ولش بازیگر آمریکایی که در دهه شصت و هفتاد با فیلم «سفر روایی» و فیلم‌های دیگر به یکی از نمادهای بزرگ گیشه و فرهنگ پاپ تبدیل شد، در سن ۸۲ سالگی از دنیا رفت.  ابن بازیگر افسانه‌ای سینما، تئاتر و تلویزیون، در دوران حرفه‌ای خود طی بالغ بر ۵۰ سال، در بیش از ۳۰ فیلم و ۵۰ سریال تلویزیونی حضور یافت. 

ولش کار خود را به عنوان مجری برنامه پیش بینی آب و هوا در یک ایستگاه تلویزیونی محلی در کالیفرنیا شروع کرد و سپس نقش‌های کوچکی را در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی از جمله «راوست اباوت» با بازی «الویس پریسلی» بر عهده گرفت. 

موفقیت او در سینما در اواسط دهه شصت میلادی و با فیلم های سینمایی چون «سفر رویایی» و «یک میلیون سال قبل از میلاد» به دست آمد و او در سال ۱۹۷۵ جایزه گلدن گلوب خود را به عنوان بهترین بازیگر زن کمدی یا موزیکال برای بازی در فیلم «سه تفنگدار» دریافت کرد.

در دهه نود میلادی، او در نقش خودش در فیلم «اسلحه برهنه: نتیجه نهایی» ظاهر شد و در دهه‌های بعد در سال ۲۰۰۱ در کمدی رمانتیک «قانونا بلوند» و در ادامه در فیلم کمدی «چگونه یک عاشق لاتین باشید» ساخته «یوجینو دربز»  مقابل دوربین رفت که آخرین فیلم او نیز بود. 

جینا لولوبریجیدا

جینا لولوبریجیدا هنرپیشه ایتالیایی سرشناس یود در سن ۹۵ سالگی درگذشت. او از ستارگان سینمای جهان در قرن بیستم که در کنار «سوفیا لورن» و «کلودیا کاردیناله» محسوب می‌شد.

شهرت جهانی لولوبریجیدا با فیلم «فان‌فان لاتولیپ و نیز «مهرویان شب» که هردو در سال ۱۹۵۲ اکران شدند، آغاز شد و ایفای نقش در فیلم  «گوژپشت نوتردام» (۱۹۵۶) او را به شهرت بیشتری رساند.

او برای بازی در فیلمی با عنوان «زیباترین زن جهان» با این لقب نیز شناخته می‌شد.

«بریجیدا» در سال ۱۹۶۱ به عنوان ستاره محبوب جهان برنده جایزه گلدن گلوب شد اما دهه ۷۰ میلای برای مدتی از سینما کناره گرفت و به عکاسی روی آورد. او با پرتره‌هایی که از شخصیت‌های مشهور فرهنگی و سیاسی و همکاران سینمایی‌اش گرفت بسیار موفق شد. بریجیدا در دهه ۸۰ میلادی دوباره به سینما بازگشت و در سال ۱۹۸۶ رییس هیات داوران جشنواره برلین شد.

ملیندا دیلون

ملیندا دیلون بازیگر فیلم‌هایی چون فیلم کلاسیک علمی-تخیلی استیون اسپیلبرگ «برخورد نزدیک از نوع سوم» و درام روزنامه‌نگاری «غیبت مالیس» یا «بدون سوء‌نیت» با بازی پل نیومن و نیز «داستان کریسمس» بود که ۸۲ سالگی درگذشت.

دیلون از سابقه پنج دهه بازیگری در هالیوود برخوردار بود و بازیگر فیلم‌های متعددی از جمله «هری و خانواده هندرسون»، «مشت»، «غیبت مالیس»، «شاهزاده جز و مد»، «به وونگ فو، برای همه چیز متشکرم! جولی نیومر»، «جفرسون‌ها» و … بود.

وی کارش را ابتدا به عنوان بازیگر صحنه نمایش آغاز کرد و برای بازی در نمایش اصلی «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟» در سال ۱۹۶۲ در حالی که تنها ۲۳ سال داشت نامزدی جایزه تونی را کسب کرد. ۱۴ سال بعد وی در دو نقش متفاوت در فیلم زندگی‌نامه‌ای وودی گاتری «جهش به سوی افتخار» نامزدی گلدن گلوب را کسب کرد.

وقتی اسپیلبرگ برای فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» فراخوان دارد دیلون برای این نقش انتخاب شد و برای بازی در نقش مادری که پسرش توسط بیگانگان ربوده می‌شود نامزدی اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل را به دست آورد. او چهار سال بعد در سال ۱۹۸۱ برای فیلم «غیبت مالیس» دومین نامزدی بازیگر نقش مکمل اسکار را دریافت کرد.

این بازیگر آخرین بار در درام خانوادگی کانادایی «هارتلند» بازی کرد و از سال ۲۰۰۷ از بازیگری دست کشید و به همین دلیل بار دیگر در نقش خودش در ادامه «داستان کریسمس» ظاهر نشد و جولی هاگرتی این نقش را تکرار کرد.

مایک نوسبوم

مایک نوسبوم بازیگر آمریکایی که طی سالیان همکاری‌های زیادی با دیوید ممت از جمله در نمایش «گلن بری گلن راس» در تئاتر برادوی داشت، در سن ۹۹ سالگی درگذشت.

او بیش از نیم قرن در صحنه‌های تئاتر شیکاگو بازی می‌کرد و در سال ۲۰۱۹ جایزه یک عمر دستاورد را از لیگ تئاتر شیکاگو دریافت کرد.

او در سینما در فیلم‌هایی چون «جذابیت مهلک» (۱۹۸۷)، «در میدان رویاها» (۱۹۸۹) و در«مردان سیاه پوش» (۱۹۹۷) بازی کرد.

مایک نوسبوم و دیوید ممت، نمایشنامه‌نویس و کارگردان آمریکایی، نخستین بار در اواخر دهه ۱۹۶۰ ملاقات کردند و برنده آینده جایزه پولیتزر او را در نقش معلم در سال ۱۹۷۵ در نمایش سه نفره «بوفالوی آمریکایی» در تئاتر گودمن در شیکاگو انتخاب کرد. او همچنین در نمایش «نسبیت» از دیوید ممت نیز نقش آلبرت انیشتین را بازی کرد.

نوسبوم اولین بار به عنوان کارگردان کمدی موزیکال در سال ۱۹۸۲ به برادوی راه یافت که تنها پنج اجرا طول کشید. او چهار سال بعد با بازی در نمایش «خانه برگ‌های آبی» ساخته جان گوار به عرصه نمایش بازگشت.

«هری و تونتو» (۱۹۷۴)، «از دست دادن آیزایا» (۱۹۹۵) و «سرقت بزرگ سرقت کوچک» (۱۹۹۵) از جمله دیگر نقش‌افرینی‌های این بازیگر آمریکایی در عرصه سینما هستند.

رسانه سینمای خانگی- این کمدی، شریف است

«ویلای ساحلی» نماینده شایسته‌ای برای کمدی موقعیت است؛ جنسی از کمدی که در غوغاسالاری کمدی شخصیت و البته تبحر خاصی که تولید این شکل از کمدی می‌طلبد، در سینمای این سال‌های ایران، تقریبا کمیاب شده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جدیدترین ساخته سینمایی کیانوش عیاری، فیلم پخته و صبوری در شکل محتوایی است. اگر بخواهیم بااغماض، فیلم را در رسته کمدی تعریف کنیم، با یک کمدی موقعیت شریف مواجه هستیم که علیرغم استعداد فراوانی که در زایش سوژه‌های مختلف به خود می‌بیند، صبوری نشان داده و به یک پختگی دوست‌داشتنی رسیده است.

مسیر داستان‌گویی روی ریلی قرار دارد که به هجو کشیده نمی‌شود؛ فانتزی کار، تا انتها جذبه دارد و دومینووار، رشدی تصاعدی در شاخص‌های چالش را به خود می‌بینداین طبیعی است که شاید طیفی از مخاطبان، نتوانند در نگاه اول، آن ارتباط بهینه را با اثر برقرار کنند. ویلای ساحلی برای مخاطبانی که سال‌ها به تماشای کمدی شخصیت عادت داشته‌اند، یک اتفاق جدید به حساب می‌آید. آنها عادت دارند تا رضا عطاران و پژمان جمشیدی را در شمایل تیپ‌هایی که در این سال‌ها ایفا کرده‌اند، ببینند و پیشاپیش با ذهنیتی که منتظر تکرار نقش‌آفرینی‌های قبلی آنهاست، وارد سالن می‌شوند اما در این کمدی موقعیت، محوریت، با زایش‌گری لوکیشنی است که عطاران و جمشیدی، ابژه‌های آن هستند.

در چنین اتمسفری، مختصات رفتاری درستی برای شخصیت‌های هدف، تعریف شده است که می‌تواند چالش‌های روایی خوبی را هدف‌گذاری کند. در ادامه این چینش رفتاری، داستانک‌ها به‌خوبی می‌توانند هسته مرکزی را پروار کنند. مسیر داستان‌گویی روی ریلی قرار دارد که به هجو کشیده نمی‌شود؛ فانتزی کار، تا انتها جذبه دارد و دومینووار، رشدی تصاعدی در شاخص‌های چالش را به خود می‌بیند.

در ادامه همین روند است که در برخی سکانس‌ها، شلوغی‌های حجیمی را شاهد هستیم که فیلمنامه و البته کارگردانی، به‌خوبی توانسته از پس رتق‌وفتق آن برآید. این صحنه‌ها ساماندهی درستی دارند و نشان می‌دهند که نویسنده و کارگردان، فارغ از تصویرگری هجمه، مدیریتی نرم را برای یک گذر رندانه در دل درام گنجانده‌اند به‌گونه‌ای که تمامی این اغتشاش‌ها، با پیش‌درآمدی درست، فضا را از پیچ روایت عبور داده و آن را به فصل بعدی متصل می‌کنند.

در برخی سکانس‌ها، شلوغی‌های حجیمی را شاهد هستیم که فیلمنامه و البته کارگردانی، به‌خوبی توانسته از پس رتق‌وفتق آن برآید

طبیعی است که برای چنین سوژه زایش‌گری، موقعیت‌های کمیک بسیاری قابل تعریف است اما اینکه کیانوش عیاری به چنین موقعیت‌هایی برسد، نشان از پختگی نگاهی است که وی را پس از بیش از ۴ دهه فیلمسازی همراهی می‌کند. این نشان می‌دهد که حتی لغزیدن کارگردانی چون عیاری به وادی فیلمی چون ویلای ساحلی که می‌خواهد از بابت تولید آن، هزینه فیلم بعدی‌اش را فراهم کند، حاصل یک نگاه ساختاری است.

به سمت جنسی از کمدی می‌غلتد که در سینمای این روزهای ایران، نماینده چندانی ندارد و برای این کمدی موقعیت، به داستان‌هایی می‌رسد که نزد یک کارگردان تجاری‌ساز، هرگز محلی از اعراب ندارد. دلیل انتخاب عطاران و جمشیدی برای این فیلم نیز دقیقا به همین عامل مربوط است تا آنها بتوانند با تکیه بر پتانسیل و بداهه‌های حرفه‌ای خود، این جنس کمدی موقعیت را پروارتر کنند همچنان‌که می‌بینیم در بسیاری از کمدی‌های موقعیت نظیر اجاره‌نشین، خلاقیت بازیگران تا چه اندازه توانسته به اعتلای کار و این‌همانی مخاطب کمک کند.

البته مشخص است که فیلم، فضاهای بیشتری را تجربه کرده که بنا بر مقتضیات، نسخه‌ای سینمایی از آن استخراج شده که این اتفاق، ریتم داستانی را به‌خوبی حفظ کرده اما بیشترین تاثیر را در پایان‌بندی داشته که نتوانسته در قواره داستان، خودنمایی کند. به‌نوعی که داستان پس از یک شروع و میانه شلوغ با ریتمی تند، به‌ناگهان فروکش کرده و تعلیق داستان، می‌خوابد. این فینال اگرچه به بدنه فیلم نمی‌خورد اما توانسته اتفاقات را جمع کرده و آن را به سامان برساند.

ویلای ساحلی، اتفاق مبارکی در سینمای این روزهای کشور است. در شرایطی که عمده کمدی‌ها، به باسمه پهلو می‌زنند و درصدد بهره‌گیری از بازیگران چهره خود در مسیر گیشه هستند، ویلای ساحلی، با یک سیاست درست، نماینده شایسته‌ای برای کمدی موقعیت است که جایش در سینمای ایران به‌شدت خالی است. فیلمی که نباید با پیش‌فرض به تماشای آن نشست و هیجان‌زده با آن برخورد کرد. برای چنین فیلمی باید در تراز و اندازه حرفه‌ای آن برخورد کرد.

رسانه سینمای خانگی- اینجا خرمشهر درویش است

«ده‌ها هزار زن و مرد در خرمشهر روزهای جنگ را دیده‌اند و هرکدام از آن‌ها درباره‌ی روز فتح خرمشهر خاطره دارد، بنابراین هر کسی که از فتح خرمشهر فیلم می‌سازد در مقابل این گروه و خاطرات ثبت شده در حافظه‌شان مسئول است.»

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، جملات بالا گفته‌های احمدرضا درویش، کارگردان تعدادی از فیلم‌های ماندگار سینماست که در آثار خود وقایعی از روزهای جنگ تحمیلی ایران و عراق را با داستانی از آنچه بر مردمِ درگیر جنگ رخ داده، روایت کرده است.

در سال‌های اخیر اگرچه ساخت فیلم‌های جنگی و دفاع مقدسی با تمرکز و جدیت بیشتری در دستور کار تولید -بویژه در ارگان‌های هنری و سینمایی- بوده ولی بسیاری از این فیلم‌ها یک قهرمان یا فرمانده جنگ را محور داستان خود قرار داده‌اند و زندگی مردم بیشتر در حاشیه داستان‌ها تصویر شده؛ این در حالی است که مقامات کشور به بهانه‌های مختلف به افتخارات و رشادت‌های تاریخی ملت، بویژه مردم خوزستان در دوران جنگ اشاره کرده‌اند.

تاکیدها بر حضور مردم در شهرهایی که درگیری مستقیم در جنگ داشتند و تلاشی که برای حفظ این سرزمین انجام دادند و نیز تاثیری که جنگ بر زندگی آن‌ها گذاشت، بهانه‌ای است برای یاداوری به فیلمسازانی که به این حوزه وارد می‌شوند تا مردم را به عنوان قهرمانان اصلی جنگ فراموش نکنند.  همانطور که پیش‌تر احمدرضا درویش براین نکته تاکید کرده بود.

این فیلمساز که بیش از یک دهه است فیلمی در سینما نساخته و با توجه به مجوز نگرفتن «رستاخیز» برای اکران در سینماها، حدود ۲۰ سال است که هیچ فیلمی از او روی پرده سینما نرفته، از سال‌ها قبل آرزوی ساخت فیلمی را درباره فتح خرمشهر داشته است. او فیلمنامه این واقعه را با نام «درخشش» نوشته که خردادماه امسال رونمایی شد.

درویش به این دلیل درباره ماجرای فتح خرمشهر کار کرده که در مقطعی آن را مهم‌ترین حادثه تاریخ معاصر نامیده بود. او سال ۱۳۸۵ در گفت‌وگویی با ایسنا گفته بود: معاصر بودن ماجرای فتح خرمشهر در بعد تاریخی آن یکی از ویژگی‌هایی است که می‌توان بدان اشاره کرد، این جنگ علیه آرمان‌های ملی و تاریخی ما صورت گرفت و حضور مردم در برابر آن از ویژگی‌های مهم این حماسه بود.

در آن زمان درویش با تاکید براینکه گروهی مجرب کار تحقیقاتی و تشکیل بانک اطلاعاتی و گردآوری مجموعه‌ی کامل از منابع تحقیقاتی درباره‌ی این پروژه‌ را برعهده داشته‌اند، تاکید کرده بود:‌ هر کارگردانی که درباره‌ی خرمشهر فیلم می‌سازد، حتما به اطلاعات کافی در این زمینه نیازمند است و ضروری است که به مواردی نظیر مردم‌شناسی، فرهنگ، تاریخ، رویدادهای سیاسی، بررسی علت‌های بروز جنگ و تجاوز دشمن به‌خاک ایران، ابعاد نظامی، عملیاتی و تحولات بین‌المللی در آن دوره از تاریخ و علل پشتیبانی ده‌ها کشور از تجاوز دشمن به ایران توجه ویژه شود.

به گفته او «ده‌هاهزار زن و مرد در خرمشهر، آن روزها را دیده‌اند و هرکدام از آن‌ها درباره‌ی آن‌ روز خاطره دارند، بنابراین هر کسی در مقابل این گروه مسئول است و از آنجا که حافظه‌ ملت ایران مشحون از خاطره‌ این رویداد عظیم در دوران دفاع‌مقدس است، فیلمی با موضوع فتح خرمشهر باید منعکس‌کننده‌ خاطره‌ همه‌ی اقشار در آن رویداد باشد.

آخرین پیگیری‌های ایسنا در بهار امسال حاکی از این بود که ساخت فیلم «درخشش» و احتمالا با نام پیشین خود یعنی «شکوه پیروزی» توسط احمدرضا درویش که این روزها در سوگ از دست دادن برادر خویش است، جدی‌تر از هر زمان دیگری است.

احمدرضا درویش پیش‌تر در مراسمی که برای نمایش «دوئل» برپا شده بود، به دیدار خود با شهید جهان‌آرا در روزهای ابتدایی جنگ و زمانی که خرمشهر در محاصره بود اشاره کرده و گفته بود: همیشه دوست داشتم در فیلم‌هایی که درباره جنگ می‌سازم یک اشاره و امضایی از او در فیلم‌هایم باشد، زیرا جهان‌آرا نماد و اسوه مقاومت در روزهای ابتدایی جنگ بود. او در عین حال همواره تاکید کرده: سینمای دفاع مقدس به یک قشر و جناح محدود نیست. سفره‌ای است که به همه روزی می‌رساند و غذا می‌دهد و هرکسی که تشنه و اشتهای سیر شدن داشته باشد از این سفره به اندازه‌ کافی بهره‌مند می‌شود.

او اظهار امیدواری کرده بود که روزی بزرگان سینما در عرصه‌ سینمای دفاع مقدس وارد شوند و در این زمینه‌ فیلمی را تولید کنند و در عین حال به آن‌ها ایرادی هم گرفته نشود که حتما باید جنگ را تجربه کرده باشند.

آنچه درویش به آن اشاره کرده دغدغه برخی از فیلمسازان دیگر نیز بوده که ساخت فیلم از آنچه در دوران جنگ بر مردم گذشته و تاثیرات آن را دغدغه‌ای مهم می‌دانند ولی در موارد بسیاری با محدودیت‌هایی مواجه شده‌اند که مروری بر فیلم‌هایی که نتوانستند مجوز اکران بگیرند یا درگیر ممیزی‌های زیاد شدند مصداقی بر این ادعاست. در کنار این‌ها نگاه شعارگونه و نادیده گرفتن مردم بومی حاضر در خط مقدم نبرد و بی‌توجهی به آنچه برآن‌ها رخ داده هم مورد انتقاد بوده است. با این حال تاکید دولتمردان بر حضور مردمی که در شهرهای مختلف کشور در مقابل بیگانگان ایستادند، سوژه‌های متفاوت‌تری را می‌تواند دستمایه ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی کند.  

رسانه سینمای خانگی- سرگذشت «گمشده» ثقفی چه می‌شود؟

تدوین فیلم سینمایی «گمشده» تهیه کنندگی علی اکبر ثقفی وکارگردانی مریم برزگر به پایان رسید.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، به تازگی تدوین این فیلم سینمایی توسط ستاره ثقفی به پایان رسیده و مهر آفرین طوسی ساخت موسیقی را آغاز کرده است.

در درام روانشناختی و راز آلود «گمشده» ژاله صامتی، بهنام تشکر و شکیب شجره به عنوان بازیگران اصلی ایفای نقش می‌کنند.

عوامل این فیلم عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: حسن اصلانی، جانشین تولید: علی نوابی، دستیار اول فیلمبردار: رضا نیاقی، مدیر صدابرداری: جلال سعادت، طراح چهره‌پردازی: نعیم میر الی، طراح صحنه: علی ساسانی نژاد، طراح لباس:ریحان شکری، تدوین‌گر: ستاره ثقفی،موسیقی:مهر آفرین طوسی،  دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: سجاد دین پرست، عکاس: فرجام نیک فرجام، مدیر تدارکات:اصغر بازگشا، مجری طرح: کانون فرهنگی آبگون، سرمایه گذار:فرهاد پارسیان تهیه کننده: علی اکبر ثقفی.

رسانه سینمای خانگی- «چزخ و بیابان» در قزاقستان بهترین شد

فیلم کوتاه «چرخ و بیابان» جایزه بهترین فیلم کوتاه یازدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم باستائو قزاقستان را دریافت کرد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی فیلم کوتاه «چرخ و بیابان»، این اثر کوتاه داستانی به نویسندگی و کارگردانی رضا ثابت‌پور موفق شد در جشنواره بین‌المللی فیلم باستائو قزاقستان عنوان بهترین فیلم کوتاه داستانی را از آن خود کند.

داستان فیلم کوتاه «چرخ و بیابان» که در جاده‌ای متروکه در دل یک بیابان می‌گذرد، ماجرای بنزین فروشی را روایت می‌کند که برای کمک به یک مرد زخمی و بردن آب برای او، به دکه بنزین فروشی خود برمی‌گردد اما وقتی می‌فهمد که آن مرد سارق است، بازی تغییر می کند…

این فیلم تاکنون در بیست و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم مادورای هند، یازدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم باستائو قزاقستان حضور داشته است و در هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم گلدن باکلاوا ترکیه نمایش داده خواهد شد.

همچنین در ژانویه ۲۰۲۴ در بخش مسابقه اصلی جشنواره بین‌المللی فیلم جیپور هند، در ایالت راجستان اکران خواهد شد.

«چرخ و بیابان» پیش از این در بیستمین جشنواره بین‌المللی فیلم سالنتو ایتالیا و بیست و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم روت۶۶ ایالات متحده نیز به نمایش در آمده است.

علیرضا مهران، کامبیز امینی، سید سعید طاهری و کیوان نقره کار بازیگران این فیلم کوتاه هستند و سایر عوامل آن عبارتند از: تهیه‌کننده: رضا ثابت‌پور، مدیر فیلمبرداری: علی حیدری، مدیرصدابرداری: امین جعفری، دستیار کارگردان و برنامه‌ریز: محسن حیدرلکی، منشی صحنه: یاسمن بخشی، صداگذار: محمدمهدی سلمانی، تدوین: سودابه سعیدنیا، مدیر تولید: محمدعلی میرهاشمی، طراح صحنه: پویان باغنده، طراح لباس: ملینا باغنده، گریم: فاطمه حسین خانی، عکاس: امیرحسین حسینی، طراح پوستر:علی ثابت پور، دستیاران فیلمبردار: سعید فرهنگ، مسعود پورشکیب، مسعود عبدی، متصدی دوربین: امیر محسن عظیمی، دستیار صدابردار: امید کریم، اصلاح رنگ: مجتبی رمضانی، دستیار لباس: حریر حقیقی، دستیاران تولید: علی سلیمانی، رضا عظیمی، مرتضی پاشایی، عرفان محمدی و محمد علیزاده، مشاور رسانه‌ای: رکسانا قهقرایی.

رسانه سینمای خانگی- سفر «سیاه سنگ» به فرانسه

فیلم کوتاه «سیاه سنگ» نخستین ساخته سامان لطفیان در بخش مسابقه جشنواره کلرمون فرانسه به رقابت می‌پردازد.

به گزارش سینمای خانگی از مشاور رسانه‌ای، فیلم کوتاه «سیاه سنگ» به کارگردانی سامان لطفیان و تهیه کنندگی سید مازیار هاشمی در نخستین حضور بین‌المللی خود در جشنواره معتبر کلرمون فرانسه به نمایش در می‌آید.

جشنواره کلرمون فرانسه معتبرترین فستیوال فیلم کوتاه جهان است. این رویداد که سالیانه در شهری به همین نام در کشور فرانسه برگزار می‌شود، پس از جشنواره بین‌المللی و شناخته شده «کن»، بزرگ‌ترین رویداد سینمایی فرانسه است که امسال پذیرای فیلم کوتاه «سیاه سنگ» از سینمای ایران است.

امسال نخستین تجربه فیلمسازی سامان لطفیان، از میان ۹۵۰۰ متقاضی، برای حضور در بخش مسابقه این جشنواره انتخاب شده است.

سجاد افشاریان، نصرالله رادش، مهدی میامی، ماه منیر بیطاری گروه بازیگران «سیاه سنگ» را تشکیل می‌دهند.

سایر عوامل فیلم عبارتند از: نویسنده: سامان لطفیان و مهدی تراب بیگی، تدوین: اسماعیل علیزاده، طراح صحنه و لباس: حجت اشتری، مدیر صدابرداری: سعید زند، مدیرتولید: میلاد مولازاده، موسیقی: مجتبی سحرخیز، طراحی و ترکیب صدا: زهره علی اکبری، طراح گریم: مسعود باقری، دستیار اول کارگردان: مهدی گنجی، برنامه ریز: مجید حقیقت، منشی صحنه: محسن بهاری، دستیار اول فیلمبردار: هومن خلیلی، جلوه‌های ویژه: امین پهلوانزاده، طراحی پوستر: علی جمشیدی، عکس: مجید طالبی، محصول: HIB FILM، پخش بین‌الملل: محمد فراهانی، ساخت تیزر: حمید نجفی راد.

رسانه سینمای خانگی- این بیلبورد برای همۀ فیلم‌ها جا دارد

شاید شما هم به عنوان یکی از مخاطبان سینما زمانی را به خاطر بیاورید که برای تماشای فیلمی به سینما می‌رفتید؛ با خاموش شدن چراغ‌های سینما پیش از نمایش فیلم، تبلیغات محصولات مختلف یا تیزر فیلم‌ها با عنوان برنامه آینده نمایش داده می‌شد. زمانی این تبلیغات آنقدر تاثیرگذار بود که مخاطبان از این طریق با فیلم‌های در نوبت اکران آشنا می‌شدند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در واقع پیش از آغاز فیلم، بهترین زمانی بود که مخاطب علاقه‌مند به سینما با تیزر فیلم‌های جدید آشنا شود. همچنین سایر اقلام تبلیغی هم جایگاه ویژه‌ای داشت چرا که تمرکز کامل مخاطب بر پرده سینما بود.

چرا تبلیغات یکپارچه سینمایی؟

بر اساس آمار منتشر شده توسط موسسه سینماشهر، سال گذشته بیش از ۱۳ میلیون نفر به تماشای آثار سینمایی اکران شده پرداختند و این آمار رو به رشد یعنی سینما به عنوان یکی از پرمخاطب‌ترین و تاثیرگذارترین رسانه‌ها در سبد فرهنگی خانواده‌های جایگاه ویژه‌ای دارد؛ در نتیجه فرصت مناسبی برای بنگاه‌های تبلیغاتی یا کارآفرین‌ها برای تبلیغ محصولات و خدمات فراهم می‌کند.

تبلیغات در سینما، به صورت دیداری-شنیداری بوده و از آنجا که مخاطبان سینما از سنین، جنسیت‌ و قشرهای مختلف هستند، تبلیغات پیش از فیلم، می‌تواند یک محصول را بهتر و بیشتر و با جامعه هدف مشخص به سمع و نظر مخاطب برساند. در حال حاضر متاسفانه به علت عدم یکدستگی فعالان شاغل در حوزه سینماداری در استفاده از ظرفیت‌های در اختیارشان، فضاهای تبلیغاتی در سینماها جذابیت خود را از دست داده و نادیده گرفته می‌شوند.

در طرح «شبکه تبلیغات و بازرگانی سینمای ایران» که اخیرا موسسه سینماشهر به عنوان یکی از اقدامات خود رونمایی کرد علاوه بر مخاطبان و بنگاه‌های تبلیغاتی، سینماداران و حتی تهیه‌کنندگان نیز در نظر گرفته شده‌اند. به گفته مدیر عامل این موسسه، در صورت اجرای این طرح با حذف واسطه‌های تبلیغاتی، امکان بهره‌برداری همزمان از تبلیغات شنیداری و دیداری (تیزرها) در کنار تبلیغات محیطی فراهم خواهد شد.

در صورت استفاده از روش تبلیغات چسبیده به فیلم، برای نتیجه مطلوب حتی می‌توان دسته‌بندی تبلیغات بر اساس ژانر فیلم را داشته باشیم که به ایجاد فضای رقابتی تبلیغات منجر می‌شود.

ایجاد امکان تبلیغات هدفمند

مرتضی شایسته، پخش‌کننده و تهیه‌کننده سینما در این باره به ایرنا گفت: تبلیغات، درآمد زیادی دارد و نمی‌توان از نقش آن در سینما غافل شد. پیش از این محصولات یا آثار سینمایی در ابتدای فیلم‌ها تبلیغ می‌شد و تهیه‌کنندگان نیز سهمی از این تبلیغات نداشتند؛ با طرح «شبکه تبلیغات و بازرگانی سینمای ایران» امیدواریم به صاحبان فیلم‌ها و تهیه‌کنندگان کمک شود. با یکپارچه‌سازی تبلیغات سینمای ایران، امکان تبلیغات هدفمند براساس جامعه مخاطب و ژانر فیلم‌ها فراهم ‌شود و با حذف واسطه‌های تبلیغاتی حتی برای کارکنان آن سینما نیز درآمدزایی به دنبال خواهد داشت.

اتفاق خوبی در انتظار سینماداران است

همچنین سعید خانی، مدیر شرکت پخش «خانه فیلم» نیز درباره تبلیغات یکپارچه سینمایی به ایرنا گفت: با توجه به تورمی که وجود دارد، هزینه‌های سالن‌داری نیز افزایش یافته است؛ طرح «شبکه تبلیغات و بازرگانی سینمای ایران» می‌تواند بخشی از این هزینه‌ها را برای سالن‌داران جبران کند.

وی افزود: فضای سینما و پرده بزرگ محل خوبی برای صاحبان آگهی‌هاست که اطلاع‌رسانی کنند. اگر این یکپارچگی تبلیغات شکل بگیرد هر سه حوزه سینما یعنی تهیه‌کننده، پخش‌کننده و سینماداران می‌توانند از عهده هزینه‌های کار خود برآیند. سینماداران نیز می‌توانند هزینه‌هایی مانند آب و برق و پرسنل را که در این سال‌ها به شدت بالا رفته تامین کنند. ضمن اینکه در نهایت تولیدکننده هم در بحث تبلیغات می‌تواند منفعت داشته باشد. کار دشواری است، ولی به نظرم شدنی است.

حبیب اسماعیلی، پخش‌کننده و تهیه‌کننده نیز به ایرنا گفت: اکنون سینما به مرکزی برای جذب مخاطب تبدیل شده، پاساژها و مراکز خریدی که سینما دارند ازدحام بیشتری را شاهد هستند. تبلیغات یکپارچه سینمایی نیز می‌تواند درآمدی برای صاحبان سینما داشته باشد و از طرفی دیگر به تجارت کشور کمک کند.

 حبیب اسماعیلی – پخش‌کننده و تهیه‌کننده سینما

محمدقاصد اشرفی، رئیس هیأت مدیره انجمن سینماداران نیز درباره تبلیغات سینمای ایران به ایرنا گفت: در گذشته تبلیغات به مراکز محدودی سپرده می‌شد و بسیاری از سینماهایی که فروش کمتری داشتند از این مزایا بهره‌مند نبودند. صاحبان کالا تنها به چند پردیس سینمایی پرفروش تبلیغ می‌سپردند ولی در این طرح جدید همه سینماها در سود این تبلیغات سهیم هستند و این به سینما و سینماداران کمک می‌کند.

به هر حال سینما یکی از انعطاف ‌پذیرترین فضاهای تبلیغاتی برای کارفرمایان و تاثیرگذار برای مخاطبان است که با برنامه‌ریزی و حرکت در مسیر رو به رشد سینمای ایران، ضمن درآمدزایی ثابت برای تمامی فعالان در حوزه سینماداری در سطح کشور، فرصت جدیدی از فضای تبلیغاتی را برای صاحبان کالا و خدمات فراهم می‌آورد.

این امر مستلزم همراهی طرح «شناسا» است که توسط موسسه سینماشهر راه‌اندازی می‌شود و با خارج کردن سیستم اکران از شرایط سنتی، علاوه بر امکان اکران سراسری فیلم‌ها، بستر امن و شبکه اختصاصی برای سینما محسوب می‌شود. برای اجرای این مهم هم لازم است سینماداران و موسسات پخش فیلم با همکاری‌ هم مقدمات اجرای این طرح را فراهم کنند تا از هزینه سربار سینماها کاسته شده و رغبت بیشتری برای سینماداری در کشور ایجاد کند.

خروج از نسخه موبایل