رسانه سینمای خانگی- موضوع مقاومت در سینمای ایران مغفول است

شاهرخ کیوان نیا گفت: راهکار برون رفت از این شرایط این است که نیروهای متعهد و امتحان پس داده ای که طی ۴ دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره عشق خود را به اسلام و انقلاب نشان داده اند پای کار بیایند و اداره امور را در دست بگیرند.

به گزارش سینمای خانگی، شاهرخ کیوان نیا مستندساز در آستانه روز مقاومت اسلامی با انتقاد از شرایط فعلی سینمای مقاومت و ارزشی در کشور گفت: مدیران فرهنگی بیشتر دنبال مانور رسانه ای و ارائه بیلان کاری به بالادستی های شان هستند و همین باعث شده توجه چندانی به مقوله های مهمی همچون مقاومت اسلامی نداشته باشند و قطعاً راهکار برون رفت از این شرایط این است که نیروهای متعهد و امتحان پس داده ای که طی ۴ دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره عشق خود را به اسلام و انقلاب نشان داده اند پای کار بیایند و اداره امور را در دست بگیرند.

کارگردان مجموعه مستند «موزه های جنگ دنیا» و «از کربلا تا قدس» در گفتگو با سینماپرس، افزود: بنده همیشه این نکته را گوشزد کرده ام که نخ تسبیح ایجاد بحران و معضلات عدیده در حوزه مسائل فرهنگی و هنری بالاخص در سینما و تلویزیون فقدان استراتژی و راهبرد مدیران بالادستی است.

وی در همین راستا ادامه داد: نکته اینجا است که در مصوبات مدیران بالادستی پرداختن به این قبیل موضوعات و مضامین همواره وجود دارد اما وقتی کارها به مدیران میانی و پایین دستی ارجاع می شود آن ها با مانع تراشی ها و سنگ اندازی های متعدد جلوی به ثمر رسیدن این کارها را می گیرند و همین باعث می شود که پرداختن به این مقولات حیاتی و مهم تنها در حد شعارهای زیبا باقی بماند.

این سینماگر برجسته با بیان اینکه نهایت کار مدیران فرهنگی و سینمایی در حوزه های استراتژیک و مهم تنها به برگزاری چند سمینار و همایش و کنفرانس خلاصه می شود تصریح کرد: این کارها هم صرفاً برای این است که آن ها بتوانند به بالادستی های خود پاسخگو باشند! معضل ما این است که با مدیرانی روبرو هستیم که به این مقوله مهم باور ندارند و اگر هم تاکنون اندک کارهایی در حوزه سینمای داستانی و مستند در این خصوص تولید شده به دلیل عرق شخصی خود افراد بوده است.

کیوان نیا سپس با اشاره به فیلم سینمایی «سی و سه روز» ساخته جمال شورجه یادآور شد: یکی از فیلمسازان متعهدی که برای این جنگ بزرگ اثر سینمایی تولید کرد آقای شورجه بود و متأسفانه بعد از تولید فیلم ایشان هیچ کار جدی دیگری در این باره تولید نشد. خوب این اتفاق بسیار تلخ و ناراحت کننده است چرا که تولید این قبیل آثار استراتژیک و ارزشمند نباید قائم به افراد باشد و کلیت تولیدات سینمای ما باید چنین باشد.

کارگردان مستندهای «سلاح قلم» و «رزم آهنگ» تأکید کرد: اهمال کاری مدیران فرهنگی و سینمایی ما در این حوزه در حالی است که در خارج از کشور به خصوص در سینمای هالیوود برای اهداف کلان و استراتژیک خود هزینه و سرمایه گذاری های متعدد می کنند و تمام اهتمام شان را برای تولید آثاری به نفع کشور خود و اهداف شوم خود به کار می بندند اما در کشور ما یک فیلمساز متعهد و انقلابی باید برای به سرانجام رسیدن کارش مدام از پشت در اتاق این مدیر به آن شورا و از آن شورا به سراغ آن مدیر برود و در نهایت هم از نفس بیفتد و عطای این کار را به لقایش بخشیده و از خیرش بگذرد.

وی خاطرنشان کرد: این اتفاق بسیار تلخ است که علیرغم تأکیدات مقام معظم رهبری مدیران فرهنگی اینقدر اهمال کارند و اینطور سهل انگارانه با این موضوع مهم و حیاتی برخورد می کنند که قطعاً این اتفاق نشأت گرفته از فقدان و اعتقاد و باور میان آن ها است. متأسفانه این مدیران نه تنها از حمایت اجتناب می کنند بلکه موانع جدی نیز بر سر راه فیلمسازان می گذارند.

کیوان نیا در پایان این گفتگو متذکر شد: تنها راهکار برون رفت از این اوضاع و احوال این است که افراد دغدغه مند به عنوان مدیر به کار گرفته شوند. باید امتحان پس داده ها در ۴ دهه بعد از انقلاب به کار دعوت شوند. شهید آوینی می گفت هنرمند مکنونات درونی خودش را در قالب هنر می ریزد، خوب مدیران هم باید از هنرمندانی حمایت کنند که مکنونات قلبی شان حمایت از اسلام و انقلاب باشد نه اینکه سال ها است این هنرمندان پشت در اتاق این مدیر و آن مدیر معطل مانده اند.

رسانه سینمای خانگی- شورجه: مسئولی که دغدغه دین ندارد، برای ساخت فیلم مذهبی تلاشی نخواهد کرد

جمال شورجه گفت: باید توجه داشت که امروزه در شرایطی هستیم که مسائل خیلی پیچیده شده و برخی افراد و به اشکال مختلف می خواهند جوانان مسلمان را به بیراهه بکشانند!

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس،جمال شورجه کارگردان پیشکسوت سینما همزمان با آغاز ماه محرم در خصوص جایگاه دین در سینمای ایران و لزوم تولید آثاری متناسب با این ایام گفت: باید توجه داشت که امروزه در شرایطی هستیم که مسائل خیلی پیچیده ده و برخی افراد و به اشکال مختلف می خواهند جوانان مسلمان را به بیراهه بکشانند، حتی در حدی که خودش متوجه نشود و زمانی که به ماهیت تبلیغات و فیلم های مبتذل و منحرف پی می‌برد شاید دیر شده باشد!

کارگردان فیلم های سینمایی «سی و سه روز» و «عملیات کرکوک» در گفتگو با سینماپرس، افزود: آنچه دنیا می داند این است این حکومت به حق دینی با فرهنگی مذهبی است و چون اسلام یک دین کامل هست و برای همه امور زندگی برنامه دارد، قطعاً فیلمساز این کشور هم باید مضامین انتخابی را بر اساس تفکرات اسلامی بسازد و رنگ و بوی اخلاق اسلامی داشته باشد.

وی با تأکید بر اینکه با این هجمه وسیع بر علیه دین و اسلام باید برای خوراک معنوی جوانان برنامه مناسب داشته باشیم تصریح کرد: ما باید با ظرافت و تفکر و تاثیر گذار مسائل الهی و ایمانی را در آثار فیلمسازان ببینیم تا جذایبت لازم را داشته باشد و در عین حال برای مقابله با دشمنان نظام هم موفق باشد کار فیلمسازان امروزه خیلی سختر شده چون دشمن پیچیده تر شده است.

شورجه در همین راستا با تأکید بر اینکه مسئولان دغدغه دین ندارند و برای همین هم تلاشی برای تولید آثار دینی و مذهبی نمی کنند متذکر شد: از آنجا که در واقع عده ای سینما را صنعت می دانند و توقع سود و منفعت اقتصادی از آن دارند، پس سعی می کنند با استفاده از جذابیت روانی و تصویری باعث فروش بیشتر فیلم ها بشوند!

این سینماگر برجسته و سرشناس کشور در پایان این گفتگو تأکید کرد: شاید عده‌ای باور شان این است که فیلم های صرفاً مذهبی و یا سیاسی دینی فروش چندانی ندارد و چون همه مسؤلین دغدغه‌ دین را ندارند چندان تلاشی برای رشد و توسعه این سینما نمی کنند.

رسانه سینمای خانگی- کدام فیلم‌های سینمایی مهمان تلویزیون می‌شوند؟

فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی مختلفی پنج‌شنبه و جمعه 29 و 30 تیر روی آنتن شبکه‌های سیما می‌رود.

به گزارش سینمای خانگی از فارس، فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی «من دنیل بلیک هستم»، «خلبان»، «میراث یک پدر»، «نگهبان شب»، «سفیر»، «مردی از جنس بلور»، «مظنون»، «اولین تکیه گاه»، «یک جای معمولی»، «تیل»، «لبه پرتگاه»، «سامی»، «فیلشاه»، «دختر عزیزم»، «ضارب»، «پایان راه»، «آبی بیکران»، «سفر اولین مردان در کره ماه»، «حس ششم»، «گیتا»، «شاهد نامرئی»، «جانگ ای»، «آسمان خراش جهنمی»، «نفس بکش»، «اینجا چراغی روشن است»، «شک معقول»، «سرزمین هیچکس»، «توری و لوکیتا» و «سی و سه روز» امروز و فردا پنج‌شنبه و جمعه از شبکه‌های سیما روی آنتن می‌روند. 

«نگهبان شب»، «یک جای معمولی»، «تیل»، «دختر عزیزم» و «جانگ ای» فیلم های جدیدی هستند که این هفته از قاب شبکه‌های سیما تماشایی می‌شوند. در ادامه با جزئیات ساعات پخش فیلم‌های سینمایی تلویزیون در روزهای 29 و 30 تیر همراه باشید.

شبکه یک سیما

فیلم سینمایی «من دنیل بلیک هستم» به کارگردانی کن لوچ پنج‌شنبه، ۲۹ تیر ماه ساعت ۲۳ و ۱۵ دقیقه از شبکه یک سیما پخش خواهد شد.

فیلم با بازی دیو جانز، هیلی اسکوایرز و شارون پرسی، داستان یک کارگر است که بعد از یک حمله‌ قلبی توسط دکترش از کار کردن منع می‌شود و حالا باید از دولت مستمری بیکاری دریافت کند اما بوروکراسی پیش رو، دریافت این مستمری را تا حد رسیدن به نقطه بی‌بازگشت به تاخیر می‌اندازد. دنیل بلیک همچنین در طی ماه‌های بیکاری و بی‌پولی‌اش با خانواده‌ای تنها که دچار بحران مشابهی هستند آشنا می‌شود.

فیلم سینمایی «خلبان» به کارگردانی جمال شورجه جمعه، ۳۰ تیر ماه ساعت ۱۶ پخش خواهد شد.

در این فیلم خواهید دید: بغداد با دعوت از خبرنگاران خارجی و مشهورترین آنها بلومی به عنوان خبرنگار مستقل خارجی و همچنین با استخدام یکی از مسؤولان خبری غربی با نام داوید در روزهای پیش از برگزاری کنفرانس سران کشورهای غیر متعهد تبلیغات گسترده‌ای را به منظور امن نشان دادن محل برگزاری کنفرانس در بغداد به راه می‌اندازد.

علی دهکردی، جعفر دهقان، نگین صدق گویا، اصغر محبی، هوشنگ توکلی، علی رامز، زهره صفوی، فرامرز شهنی، امیر معاون زاده و احمد جوهری در فیلم سینمایی «خلبان» هنرنمایی کرده اند.

شبکه دو سیما

فیلم سینمایی «میراث یک پدر» به کارگردانی جیسون مَک جمعه ساعت ۰۰ و ۱۵ دقیقه بامداد از شبکه دو سیما پخش می‌شود.

داستان این فیلم با بازی توبین بل، جیسون مک، ربکا رابلز، مایکل آرون میلیگان و گریگوری، درباره سارقی جوان است که در حالی که تیر خورده و زخمی است شتابان خود را به کلبه ای در جنگل می رساند. در این کلبه پیرمردی تنها زندگی می کند که دو سال پیش همسرش را از دست داده، هر چند در ابتدای ورودِ سارق، میان آن دو جدال هایی رخ می دهد اما در نهایت هر دو با ضمیرِ قلبِ یکدیگر مواجه می شوند و از درد هایشان سخن می‌گویند.

فیلم سینمایی جدید «نگهبان شب» به کارگردانی دونگ هون پارک جمعه ساعت ۱۷ و ۱۵ دقیقه پخش خواهد شد.

داستان این فیلم با بازی چوی مین، سیک کیم دانگ و پارک بیونگ، درباره جی وو پسر نوجوانی است که در خانواده ای فقیر متولد شده و با بورسیه ای تحصیلی وارد کالجی شده که تمام دانش اموزان آن از خانواده های ثروتمند هستند. جی وو در درس ریاضی بسیار ضعیف است و معلم ریاضی، مدام او را تحقیر می کند. در اثر یک اتفاق جی وو متوجه می شود سرایدار مدرسه، هاک سانگ که مردی گوشه گیر و بداخلاق است در ریاضیات مهارت دارد بنابراین از او می خواهد که به وی کمک کند. هاک سانگ در ابتدا نمی‌پذیرد.

فیلم سینمایی «سفیر» به کارگردانی فریبرز صالح جمعه ساعت ۲۳ و ۴۵ دقیقه پخش خواهد شد.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: قیس ابن مسهر، نماینده امام حسین(ع) با نامه‌ای برای سلیمان خزاعی به طرف کوفه می‌رود. در راه به‌ دست راهداران ابن زیاد والی کوفه دستگیر و به زندان می‌افتد. قیس قبل از دستگیری نامه را از بین می‌برد و در زندان زندانیان را بر ضد زندانبان می‌شوراند. حسین‌بن نمیر فرمانده راهداران، قیس را به زندان ابن‌زیاد در کوفه منتقل می‌کند.

در این فیلم فرامرز قریبیان، عزت‌الله مقبلی و جلال پیشواییان نقش‌آفرینی کرده‌اند.

شبکه سه سیما

فیلم سینمایی «مردی از جنس بلور» به کارگردانی سعید سهیلی امروز ساعت ۱۰ از شبکه سه سیما پخش می‌شود.

داستان فیلم درباره جوانی به نام کامران افشاری است که طی یک درگیری با ضربه های چاقو کشته می شود و رضا خدا مرادی، جوان بسیجی که قبلاً نیز با کامران درگیر شده بود به عنوان شروع کننده درگیری و قاتل به زندان می رود. طی محاکمه در دادگاه رضا بر خلاف نظر وکیلش اصرار دارد توضیح بدهد که طی درگیری کامران ضربه اول را به طور اتفاقی به خودش وارد کرده و از آن به بعد به دلیل موجی شدن نمی داند چه رخ داده و ضربه بعدی را چه کسی وارد کرده است.

مهتاب کرامتی و ابوالفضل پورعرب در فیلم سینمایی «مردی از جنس بلور» بازی کرده اند.

فیلم سینمایی «مظنون» به کارگردانی شین یان وون پنج‌شنبه شب ساعت ۲۴ پخش می‌شود.

در این فیلم با بازی گونگ یو، یو دا این، پارک هی سون و جو سونگ ها خواهیم دید: جی دونگ چول مامور نظامی است که از کار خود استعفا کرده و به عنوان راننده تاکسی مشغول به کار است. او از کره شمالی به کره جنوبی مهاجرت کرده و به عنوان شهروند جنوبی زندگی می کند. جی دونگ در جنوب زندگی می کند زیرا قصد دارد به خاطر مرگ همسر و دخترش انتقام بگیرد. تا اینکه روزی که نزد رییس پارک می رود تا بتواند اطلاعاتی به دست بیاورد، رییس پارک توسط فردی ناشناس به قتل می رسد و جی دونگ به عنوان قاتل شناخته می شود.

فیلم تلویزیونی «اولین تکیه گاه» به کارگردانی قدرت الله صلح میرزایی جمعه ساعت ۱۰ به روی آنتن می‌رود.

داستان این فیلم درباره ریحانه زنی تنها است که شوهرش پس از هزینه فراوان فوت کرده و حالا او با پسرش در خانه ای کنار صاحبخانه اش زندگی می کند و برای گذراندن زندگی و تهیه خرج عمل چشم پسرش که در اثر تصادف چشمش آسیب دیده در یک کارخانه کار می کند و همزمان لباس عروس هم می دوزد. او از کارخانه اخراج می شود تا اینکه …

در این فیلم تلویزیونی لاله اسکندری، زنده یاد علی سلیمانی، مریم کاویانی، فریبا نادری، مهدی فقیه، حسن مهمانی و امین امامی بازی کرده اند.

فیلم سینمایی جدید «یک جای معمولی» به کارگردانی اوبرتو پازولینی جمعه ساعت ۱۴ و ۳۰ دقیقه پخش می‌شود.

در این فیلم با بازی آشر دی سیلوا، کارول مور، کریس کوریگان، دانیل لامونت، آیلین اوهیگینز و ایوا موریس خواهید دید: جان کارگری شیشه پاک کن است که تنها ۳۴ سال دارد. او به سرطان پیشرفته مبتلا شده و تنها چند هفته زنده خواهد ماند. در این چند مدت باقیمانده تنها دغدغۀ جان سر و سامان دادن به اوضاع پسر خردسالش (مایکل) است. چون به تنهایی مایکل را بزرگ کرده است.

شبکه چهار سیما

فیلم سینمایی جدید «تیل» به کارگردانی چینونیه چوکو امشب ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه از شبکه چهار سیما روی آنتن می‌رود.

در خلاصه داستان فیلم با بازی جیمی رنل، جالین هال و دانیل ددوایلر آمده است: مامی تیل، مادرسیاه پوستی است که با پسر چهارده ساله خود امت تیل، زندگی گرم و شیرینی دارد. امت برای دیدار با اقوام خود قرار است به می‌سی‌سی‌پی برود، مکانی که همچنان نژادپرستی علیه سیاه‌پوستان در جریان است. امت که روحیات شوخ‌طبعانه‌ای دارد در می‌سی‌سی‌پی با یک زن سفیدپوست شوخی می‌کند و همین موضوع باعث می‌شود تا گروهی از سفیدپوستان نژادپرست او را از خانه اقوامش خارج کنند.

فیلم سینمایی «لبه پرتگاه» به کارگردانی ییمو ژانگ جمعه ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه روی آنتن می‌رود.

در خلاصه داستان فیلم با بازی هواوی یو، ای ژانگ و هایلو کین آمده است: در دهه ۱۹۳۰ دولت دست نشانده ژاپن در منچوری حکومت می‌کند که مخالفان زیادی در بین مردم دارد. یک گروه از نیروهای کمونیست آموزش دیده در شوروی از طریق مرز این کشور با چین وارد چین می شوند تا با انجام یکسری عملیات خرابکارانه دولت را تضعیف کرده و دولت خود را بر سر کار بیاورند.

شبکه پنج سیما

فیلم سینمایی «سامی» به کارگردانی وینست کت سلوت امروز ساعت ۱۳ و ۳۰ دقیقه از شبکه پنج سیما پخش می‌شود.

در این انیمیشن خواهید دید: روزی سامی با ری و دوستانش مشغول تفریح در ساحل هستند که چند صیاد آنها را صید می کنند و به آکواریوم می برند که پُر از گونه های مختلف موجودات دریایی است. سامی با چند تا از ماهی ها دوست می شود که قصد فرار از آکواریوم را دارند.

انیمیشن سینمایی «فیلشاه» به کارگردانی هادی محمدیان جمعه ساعت ۹ پخش می‌شود.

در این فیلم خواهیم دید: در جنگلی در آفریقا رئیس قبیله فیل ها فرزند دارد می شود و نامش را شاد فیل می گذارند. او مانند پدرش شجاع و چابک نیست و دست و پا چلفتی است و اغلب به خاطر هیکلش باعث خراب کاری می شود تا اینکه عده ای به جنگل حمله می کنند و آنها را با خود برای پادشاه شهر سبا ابرهه می برد. دختری به نام مریم هم همراه آنها به سبا می رود که پدر بزرگش را که یک کشیش است به خاطر اینکه نمی خواهد در عبادتگاه ابرهه خدمت کند زندانی کرده اند.

فیلم سینمایی جدید «دختر عزیزم» به کارگردانی دان مانچینی جمعه ساعت ۱۳ و ۳۰ دقیقه پخش می‌شود.

در این فیلم با بازی برد دوریف، زکری آرتور، تئو بریونز و الیویا الین لیند خواهیم دید: آماندا بیماری سرطان دارد و همسرش ری کوپر و دختر شریچل از او در بیمارستان نگهداری می کنند تا اینکه پزشک اعلام می کند یک دارو که متعلق به شرکت دارویی بایو پرایم به مدیریت سایمون کیلی است می تواند روند درمان را سریع تر کند ولی این دارو از بازار جمع می شود و ری با برنامه تلویزیونی کیلی تماس می گیرد.

شبکه نمایش

فیلم سینمایی «ضارب» به کارگردانی آلن دلون امشب ساعت ۱ بامداد از شبکه نمایش پخش می‌شود.

در خلاصه داستان فیلم با بازی آلن دلون، آن پاریو و فرانسوا پریه خواهیم دید: ژاک دارنی پس از تحمل هشت سال زندان به جرم سرقت الماس آزاد می شود. به محض آزادی او تحت محافظت رییس باندی که مقصر قتلی است که او متهم شده قرار می گیرد.

فیلم سینمایی «پایان راه» به کارگردانی دبرا گرانیک امروز ساعت ۱۱ پخش می‌شود.

این فیلم با بازی توماسین مکنزی، بن فاستر و جفری ریفلارد در مورد ویل مردی میانسالی است که همراه دختر نوجوانش تام در جنگل زندگی می کنند. ویل از راه فروش داروهای اعصاب و افسردگی ای که به رایگان از دولت دریافت می کند هزینه های زندگی بدوی خودش و دخترش را در جنگل پرداخت می کند. بالاخره مامور دولتی آنها را پیدا می کند و پس از بررسی سلامت جسمی و عقلی هردو آنها را به مزرعه ای می فرستند تا در ازای خانه و غذا برای صاحب مزرعه کار کنند.

فیلم سینمایی «آبی بیکران» به کارگردانی لوک بسون پنج شنبه ساعت ۱۳ پخش می‌شود.

این فیلم با بازی ژان رنو، ژان مارک بار و روزانا آرکت، درباره ژاک و انزو دو دوست قدیمی است که دوران کودکی خود را با هم در جزیره ای یونانی سپری کرده اند و اکنون هر دو غواصانی حرفه ای هستند. انزو رکورددار جهان در غواصی بدون کپسول اکسیژن است.

فیلم سینمایی «سفر اولین مردان در کره ماه» به کارگردانی ناتان جوران امروز ساعت ۱۵ پخش می‌شود.

در خلاصه داستان فیلم با بازی ادوارد جاد، مارتا هایر، لیونل جفریس و مایلز مالسون آمده است: گروهی از فضانوردان سوار بر یک سفینه فضایی بر روی کره ماه فرود می‌آیند و فکر می کنند که دستاوردی بزرگ را به نام خود ثبت کرده‌اند البته شادمانی آنها رنگ می‌بازد.

فیلم سینمایی «حس ششم» به کارگردانی نایت شیامالان امروز ساعت ۱۷ پخش می‌شود.

این فیلم با بازی بروس ویلیس، هیلی جوئل اوسمنت و تونی کولت، داستان یک روانشناس کودکان به نام مالکوم کرو را روایت می کند که سعی در بهبود وضعیت یک کودک دارد. این پسر کوچک که نامش کول است ارواح را می بیند و از این موضوع می ترسد. کرو با او دوست می شود.

فیلم سینمایی «گیتا» به کارگردانی مسعود مددی امشب ساعت ۱۹ پخش می‌شود.

داستان این فیلم درباره گیتا مادر متین است که به او دلبستگی زیادی دارد. پس از حادثه‌ای که برای متین پیش می‌آید گیتا تلاش می‌کند تا با این موضوع کنار بیاید اما با گذر زمان متوجه واقعیت‌های جدیدی می‌شود.

مریلا زارعی، حمیدرضا آذرنگ، سارا بهرامی، بهناز جعفری، نادر فلاح، یلدا قشقایی، کتایون سالکی، محمدحسین محمدیان و رامین افشاری در فیلم سینمایی «گیتا» هنرنمایی کرده اند.

فیلم سینمایی «شاهد نامرئی» به کارگردانی استفانو موردینی پنج شنبه ساعت ۲۱ پخش می‌شود.

در خلاصه داستان این فیلم با بازی ریکاردو اسکاماریکو، ماریون لئون و فابریزیو بنتیگولیو آمده است: آدریانا مردی جوان و موفق به دنبال گرفتن یک قرار مهم است که می تواند شرایط کاری اش را دگرگون کند. او در یکی از روزها به همراه لائورا طراح پروژه که زنی جوان است به منطقه ای جنگلی برای بازدید و عکاسی رفته اند که ناگهان در جاده با یک ماشین تصادف می کنند و موجب مرگ راننده آن که پسر جوانی به نام دانیله است، می شوند.

فیلم سینمایی جدید «جانگ ای» به کارگردانی یون سانگ هو امشب ساعت ۲۳ پخش می‌شود.

در خلاصه داستان این فیلم با بازی ریو کیونگ سو، یون سانگ هو، کانگ سو یون و کیم هیون جو آمده است: تغییرات آب و هوایی در قرن بیست‌ و دو باعث شده این سیاره غیر قابل سکونت شود و انسان ها در پناهگاه زندگی کنند. جنگی در پناهگاه رخ می دهد. جانگ یی، رهبر نیروهای متحد است و سوژه آزمایش شبیه سازی مغز می شود که کلید بالقوه برای پیروزی در جنگ است.

فیلم سینمایی «آسمان خراش جهنمی» به کارگردانی جان گیلرمین جمعه ساعت ۱ بامداد پخش می‌شود.

در این فیلم با بازی استیو مک‌کوئین، پل نیومن، ویلیام هولدن، فی داناوی، سوزان بلکلی و فرد آستر خواهید دید: داگ رابرتس طراح و آرشیتکت یک آسمان خراش شیشه ای که بلندترین ساختمان دنیا با ۱۳۸ طبقه است، برای مراسم افتتاحیه ساختمان وارد سن فرانسیسکو می شود. او پس از صحبت با معمار آسمان خراش متوجه می شود داماد معمار برای کاهش هزینه ها از سیم‌های نامرغوب در سیم‌کشی ساختمان استفاده کرده است.

فیلم سینمایی «نفس بکش» به کارگردانی اندی سرکیس جمعه ساعت ۱۵ پخش می‌شود.

این فیلم، با بازی اندرو گارفیلد، کلاری فوی و هوگ بُن ویل، برداشتی واقعی از زندگی رابین کاواندیس است که طی سفری به آفریقا دچار ویروس فلج اطفال شده و قادر به حرکت و نفس کشیدن نیست و به کمک دستگاه تنفس مصنوعی و در بیمارستان به زندگی ادامه می دهد. دایانا همسرش بعد از زایمان او را به بیمارستانی در انگلیس منتقل می کند و با تمام وجود از او مراقبت کرده و به او روحیه ادامه به زندگی می‌دهد.

فیلم سینمایی «اینجا چراغی روشن است» به کارگردانی سیدرضا میرکریمی جمعه ساعت ۱۹ پخش می‌شود.

در این فیلم خواهید دید: قدرت، جوان عقب‌مانده و ساده‌دلی است که همراه با متولی امام‌زاده ای واقع در یک روستا زندگی می‌کند. متولی از اینکه مردم روستا نسبت به امام‌زاده بی‌اعتنا هستند، ناراحت است و آن را به کم‌ ایمانی مردم نسبت می‌دهد اما مردم معتقدند امام‌زاده تا حال نیازها و نذورات آنها را برآورده نکرده است. متولی موقتاً به شهر می‌رود و با توجه به اینکه هیچ کس حاضر نشده در این مدت رسیدگی به امور امام‌زاده را بپذیرد، قدرت را به جای خود می‌گذارد که …

حبیب رضایی، سعید پورصمیمی و مریم بوبانی در این فیلم نقش آفرینی کرده اند.

فیلم سینمایی «شک معقول» به کارگردانی پیتر هاویت جمعه ساعت ۲۱ پخش می‌شود.

در خلاصه داستان فیلم با بازی دامینیک کوپر، سامویل جکسون و گلوریا ریبن آمده است: میچ بروکدن وکیلی که در کارش موفق است ناخواسته درگیر ماجرای یک سانحه تصادف با ماشین خود می‌شود و به علت ترس فراوان از محل حادثه می‌گریزد اما با وقوع اتفاقات گوناگون و دستگیری شخصی به‌ نام دیویس ماجرا طور دیگری پیش می‌رود و …

فیلم سینمایی «سرزمین هیچ کس» به کارگردانی پیتر ورنر جمعه ساعت ۲۳ پخش می‌شود.

این فیلم با بازی چارلی شین، دی بی سویینی و رندی کواید؛ درباره بنجی تیلور پلیسی است که مخفیانه وارد یک گروه سارق اتومبیل به رهبری تد واریک می‌شود. او به شیوه زندگی و هیجان آنها علاقه‌مند شده.

شبکه افق

فیلم سینمایی «توری و لوکیتا» به کارگردانی لوک و ژان پیر داردین جمعه ساعت ۱۰ از شبکه افق پخش خواهد شد.

در این فیلم با بازی پابلو شیلز، جولی امبوندو و آلبان اوکاج خواهید دید: لوکیتا به امید زندگی بهتر با خطرات بسیاری نهایتا می تواند با کمک قاچاقچیان به بلژیک مهاجرت کند. او ابتدا گمان می کند به محض رسیدن به بلژیک و پیدا کردن کار زندگی خوبی خواهد داشت و برای خانواده خود در آفریقا نیز می تواند پول بفرستد اما این تصویر از دور خوش است و پس از رسیدن به بلژیک او در خطر دیپورت شدن است و او قادر به گرفتن اقامت نیست.

فیلم سینمایی «سی و سه روز» به کارگردانی جمال شورجه جمعه ساعت ۱۷ پخش خواهد شد.

«سی و سه روز» با بازی پیر داغر، باسم مغنیه، یوسف الخال، کارمن لبوس، نسرین طافش، کنیدا علوش و دارین حمزه؛ روایتی واقعی از مقاومت یک روستای مجاور با اسرائیل است که از حمله اسرائیلی ها به دیگر جناح‌های مقاومت جلوگیری می‌کند و فیلم عروسی یک زوج را در روستایی مرزی روایت می کند که همزمان می شود با حضور دو افسر اسرائیلی در خاک لبنان و اسارت آنان به دست جوانان این کشور. جنگ پیش بینی شده اسرائیل علیه لبنان با این اتفاق زودتر از موعد مقرر آغاز می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- سالی چهل فیلم به فجر داده ام

صدابردار فیلم سینمایی «شیرسنگی» گفت: شدت کارم این گونه بود که ۶ ماه به ۶ ماه در ۲۴ ساعت، یکساعت تا یکساعت و نیم استراحت می‌کردم و سالی ۴۰ فیلم به جشنواره فیلم فجر داده‌ام و این شوخی نیست.

به گزارش سینمای خانگی، اسحاق خانزادی در گفت وگو با ایرنا درباره تازه‌ترین فعالیت‌های سینمای خود اظهار داشت: تقریبا نزدیک به دوسال است که کار نکرده ام. قرار بود سال گذشته سریالی را با خانم تهمینه میلانی شروع کنیم که نشد؛ قرارداد هم بسته بودیم ولی به دلیل مشکلاتی چون بازیگر و … بهم خورد.

وی افزود: آخرین کارهایم خائن کشی (مسعود کیمیایی ۱۴۰۰) و سلوک (عباس رافعی ۱۴۰۰) و قبل از اینها گیجگاه (عادل تبریزی ۱۳۹۹) بود.

صدابردار فیلم طبیعت بی‌جان (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۴) توضیح داد: خیلی کم سن و سال بودم که وارد سینما و کار پشت صحنه آن شدم و کارم را قبل از دبیرستان شروع کردم و از ۱۲ سالگی به شکلی کاملا حرفه ای در کار صدا در فیلم‌فارسی‌ها شروع به کار کردم. در این کارنامه کاری ۶ دهه ای، ۱۵ سال آن قبل از انقلاب و شرکت در تولید نزدیک ۲۰۰ فیلم در آن زمان بود.

خانزادی تصریح کرد: یکی از بهترین کارهایم کوچه مردها (سعید مطلبی ۱۳۴۹) بود که فردین در آن بازی می کرد؛ این فیلم از نظر مردی و مردانگی بسیار مورد استقبال قرار گرفت و هنوز هم که هنوز است وقتی مردم من را می بینند راجع به کوچه مردها صحبت می کنند.

صدابردار فیلم سینمایی دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۰) در توضیح علت استقبال از این فیلم اظهار داشت: شخصیت ها، مرام، معرفت و انسانیتی که برای چه زن و مرد ارزشمند است، از جمله شاخصه های مهم و مورد اقبال در این اثر بود. ضمن این که آدم هایی که در این فیلم کار کردند شخصیت هایی وارسته بودند که وصله به آنها نمی چسبید و هرگز بدی ای از ایشان ندیدم. البته که شاید من آن زمان بسیار جوان بودم و چیزی نمی فهمیدم چراکه نشست و برخاستی بعد از کارها با کسی نداشتم و صرفا سرکار می آمدم و می رفتم.

وی بیان کرد: از دیگر آثار محبوبم نقره داغ (ایرج قادری ۱۳۵۰) بود و بسیاری دیگر مانند علی کنکوری (مسعود اسداللهی ۱۳۵۲)، بن بست (پرویز صیاد ۱۳۵۷) در امتداد شب (پرویز صیاد ۱۳۵۷)، ملکوت (خسرو هریتاش ۱۳۵۵) که اینها برای قبل از انقلاب بود.

صدابردار فیلم سینمایی چریکهٔ تارا (بهرام بیضایی، ۱۳۵۷) خاطرنشان کرد: پس از انقلاب هم در تولیدِ چیزی بالای ۹۵۰ فیلم حضور داشتم و در مجموع ۱۳۲۰ فیلم خوب مملکت با فعالیت من کار شد. فقط ۲۰۰ فیلم جنگی کار کردم و فیلم های مستند بسیاری مانند باد صبا (آلبر لاموریس ۱۳۴۹) را در کارنامه دارم.

وی افزود: شدت کارم این گونه بود که ۶ ماه به ۶ ماه در ۲۴ ساعت، یکساعت تا یکساعت و نیم استراحت کرده ام و سالی ۴۰ فیلم به جشنواره فیلم فجر داده ام و این شوخی نیست.

صدابردار فیلم سینمایی وعده دیدار (جمال شورجه ۱۳۸۲) در توضیح افراد و اسامی‌ای که سابقه کار با ایشان را دارد، بیان کرد: کارها و فیلمسازان برجسته در کارنامه کاری من کم نیست؛ با کیومرث پوراحمد خواهران غریب (۱۳۷۴)، با مسعود جعفری جوزانی شیرسنگی (۱۳۶۴) و در مسیر تندباد (۱۳۶۶) با امیر نادری آب، باد، خاک (۱۳۶۴)، با محمد بزرگ‌نیا جنگ نفت‌کش‌ها (۱۳۷۲)، کشتی آنجلیکا (۱۳۶۷)، ۱۹۳۶ (۱۳۵۹)، را کار کردم و در بیشتر فیلم های خانم میلانی و ۹۰ درصد از فیلم های آقای کیمیایی، به عنوان صدابردار حضور داشته ام و تقریبا با تمامی کارگردانان خوب سینمای ایران کار کرده ام و به این موضوع افتخار می کنم چرا تک تک ۱۳۲۰ فیلمی که کارکرده ام برایم خاطره است و زیبایی خاص خودش را دارد.

خانزادی یادآور شد: وقتی فلش بک به هرکدام از این کارها می زنم می بینم که در هیچکدام کم نگذاشته ام و آنچه آموخته بودم را در فیلم هایم پیاده کرده ام؛ ۳۳ سال در وزارت فرهنگ و هنر کار کردم و چیزی حدود ۲۰ سال مسئول واحد صدا و تدوین بودم و آدم های بزرگی را پرورش دادم که امروز درحال تلاش برای صدای سینمای ایران هستند.

صداگذار فیلم سینمایی ازدواج به سبک ایرانی (حسن فتحی ۱۳۸۳) بیان کرد: کسی را نداشتم که از من پشتیبانی کند و این کارنامه کاری و جوایز و افتخارات (در آخرین مورد لاله -اسدالله نیک‌نژاد ۱۳۹۹- در آمریکا جایزه بهترین صداگذاری را گرفت) همه به واسطه تلاش های شخصی بوده است.

اسحاق خانزادی (۱۳۲۹) صدابردار، صداگذار، میکس‌کنندهٔ صدا و مسئول امور فنی صدا در سینمای ایران است.

اسحاق خانزادی با نام هنریِ احمد خانزادی در سال ۱۳۲۹ در شهر کیلان در شهرستان دماوند در استان تهران به دنیا آمد. او فعالیت‌های هنری‌اش را در سنین نوجوانی و از سال ۱۳۴۳ بعنوان یکی از کارکنان فنی استودیو «عصر طلایی» (به مدیرت عزیزالله کردوانی) آغاز نمود. خانزادی که صداگذاری را از سال ۱۳۴۵ در کنار روبیک منصوری آغاز کرده بود، این کار را از سال ۱۳۴۷ به‌طور مستقل ادامه داد و نخستین باری که نامش در عنوان‌بندی فیلم‌ها به‌عنوانِ صداگذار ثبت شد، فیلم‌های هفت دختر برای هفت پسر (محمد متوسلانی، ۱۳۴۷) و سپس بهرام شیردل (امین امینی، ۱۳۴۷) بود.

وی در سال ۱۳۵۰ و با معرفیِ «بهرام ری‌پور»، در وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد. اسحاق خانزادی تاکنون صدابرداری یا صداگذاری ۱۳۰۰ فیلم سینمایی بلند، کوتاه، مستند، گزارشی و خبری را در سینما و تلویزیون ایران انجام داده که برخی از مهمترین آنان عبارتند از: یک اتفاق ساده (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۲)، طبیعت بی‌جان (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۴)، ملکوت (خسرو هریتاش، ۱۳۵۵)، در امتداد شب (پرویز صیاد، ۱۳۵۶)، چریکهٔ تارا (بهرام بیضایی، ۱۳۵۷) و دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۰).

خانزادی همچنین صدابرداری «هفتمین دورهٔ بازی‌های آسیایی در تهران» را نیز بعهده داشته‌است. اسحاق خانزادی از دههٔ ۱۳۷۰ که صدابرداری سر صحنه در سینمای ایران گسترش یافت، در این زمینه نیز فعالیت کرده و گاهی به او پیشنهاد بازیگری نیز داده شده‌است که از آن جمله بازی در فیلم سردار جنگل (امیر قویدل ۱۳۶۲) است.

از دیگر زمینه‌های فعالیت هنری او، می‌توان به طراحی چهره‌پردازی در فیلم تحفه‌ها (ابراهیم وحیدزاده ۱۳۶۶) و انتخاب موسیقی برای دو فیلم توجیه (منوچهر حقانی‌پرست ۱۳۶۰) و سه تا بزن‌بهادر (حسین مدنی ۱۳۴۴) اشاره نمود.

رسانه سینمای خانگی- او هنوز مرد اول سینمای اکشن ایران است

بازیگر فیلم سینمایی «عقاب‌ها» گفت: در سال‌های گذشته برای هیچ پروژه اکشنی دعوت نشده‌ام و البته که اگر کاری را بپسندم حتما حضور پیدا می‌کنم؛ به لحاظ جسمی توان کار دارم اگر فضا، عوامل و فیلم‌نامه مناسب باشد.

به گزارش سینمای خانگی، جمشید هاشم‌پور در گفت وگو با ایرنا، با اشاره به این که در سالهای اخیر هیچ فیلم اکشن ایرانی را ندیده که در رقابت با نمونه های خارجی برجسته باشند، اظهار کرد: بیننده های امروز اکشن های ما را نمی پذیرند چون این اکشن ها فاقد آن ظریف کاری هایی است که قبلا انجام می شد.

وی خاطرنشان کرد: باید بپذیریم بیننده های امروز دیگر آن بیننده های قبلی نیستند و ذوق و سلیقه شان عوض شده است.

بازیگر فیلم سینمایی دلشدگان (علی حاتمی ۱۳۷۰) افزود: در سالهای گذشته برای هیچ پروژه اکشنی دعوت نشده ام و البته که اگر کاری باشد و بپسندم حتما حضور پیدا می کنم.

هاشم پور گفت: به لحاظ جسمی توان کار دارم اگر فضا، عوامل، فیلمنامه مناسب باشد.

بازیگر فیلم سینمایی باشگاه سری (جمال شورجه ۱۳۷۷) در پاسخ به این پرسش که آیا همچنان تمرینات ورزشی را ادامه می دهد، اظهار داشت: ورزش باید جزو زندگی روزمره همه آدم ها باشد و این نظر من است. به همین خاطر هنوز هم ورزش می کنم؛ البته این ورزش بستگی به توانم دارد و روزانه بیش از نیم ساعت ورزش می کنم.

بازیگر فیلم سینمایی مادر (علی حاتمی ۱۳۶۸) در پاسخ به این پرسش که اگر اکشن های ایرانی مورد پذیرش مخاطبان نیست چرا همچنان اقبالی به بازیگرانی مانند وی و زوج هنری سالهای دور ایشان رضا صفایی‌پور ملقب به طوفان وجود دارد، گفت: این ابراز علاقه ها به آن فیلم ها و سینما کاذب است چرا که وقتی کارهای خارجی را می بینند از ما سرد می شوند.

هاشم پور اضافه کرد: چون توان سینمای ما آنقدر قوی نیست که بیننده هایمان را اقناع کنیم و ذوق بینندگان ما امروز به سمت فیلم های کاذب رفته است.

بازیگر فیلم سینمایی میم مثل مادر (رسول ملاقلی‌پور ۱۳۸۵) یادآور شد: این روزها درحال مذاکره با دو پروژه هستم که امیدوارم یکی به سرانجام برسد و جذب آن شویم. کارگردان یکی از این پروژه ها منوچهر هادی و کار برای نمایش خانگی با سوژه روز و طنز است.

جمشید هاشم‌پور، ملقب به «جمشید آریا» در سال ۱۳۲۳ در تهران، خیابان سلسبیل و از پدر و مادری اردبیلی به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا دیپلم ریاضی ادامه‌ داد. او در جوانی در محله دوهزار زیر نظر احمد رودباری ورزش‌های رزمی چون کونگ‌فو را فرا گرفت.

وی همچنین کاراته سبک شوتوکان را از استاد کوروش کوردانی فرا گرفت. او اولین فیلم سینمایی خود را از طریق آشنایی با ساموئل خاچیکیان به وسیله یکی از دوستانش، در سال ۱۳۴۷ و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم جهنم سفید آغاز نمود.

جمشید هاشم‌پور، در سال ۱۳۶۰ به دعوت مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم خط قرمز دوباره به سینما بازگشت. بازی او در نقش «زینال بندری» در فیلم تاراج ساختهٔ ایرج قادری بود که وی را با سرِ تراشیده میان مردم مطرح کرد؛ تا جایی که تیپ قهرمان سرتراشیده تا سال‌ها مخاطبان بسیاری را روانهٔ سینماها می‌کرد.

دریافت گواهینامه درجه یک هنری (۱۳۹۹)

هاشم‌پور، از معدود هنرپیشگان سینمای ایران است که فعالیت تئاتری نداشت و بنا به گفته خودش در یکی از مصاحبه‌هایش، سینما را از سینما شروع کرده‌ است و تنها فعالیت تئاتری وی صحنه‌هایی از فیلم تماس_شیطانی بود که صحنه‌های تئاتر را با راهنمایی مجید مظفری اجرا کرد.

او در دههٔ ۱۳۶۰ و اوایل دهه ۱۳۷۰ در کنار بازی در فیلم‌های اکشن و حادثه‌ای، بازی در نقش‌های دیگر را نیز امتحان کرده‌ است. بازی در فیلم‌هایی نظیر: روز باشکوه (کیانوش عیاری، ۱۳۶۷)، مادر (علی حاتمی، ۱۳۶۸)، پردهٔ آخر (واروژ کریم‌مسیحی، ۱۳۶۹)، عشق و مرگ (محمدرضا اعلامی، ۱۳۶۹) و دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۱).

هاشم‌پور دریافت دیپلم افتخار از هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۷) برای بازی در فیلم هیوا (رسول ملاقلی‌پور) و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم دارکوب از سی و ششمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر ۱۳۹۶ را در کارنامه دارد.

رسانه سینمای خانگی- غایبان شب عملیات!

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری دانشجو؛ نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس به همت سازمان سینمایی در حال و هوایی صمیمانه و پرشور برگزار شد. هم کناری بسیاری از فعالان سینمای دفاع مقدس در چهل سال اخیر، حال و هوایی ویژه به این مراسم بخشیده بود، اما به هر حال، نبود بسیاری دیگر از چهره‌های شاخص خودنمایی می‌کرد و به گفته محمود گبرلو مجری مراسم، قرار شد هدایای این چهره‌ها به آن‌ها تقدیم شود: از بین تجلیل‌شدگان، چندین و چند چهره در مراسم حضور نداشتند. «محمد کاسبی» شرایط حضور نداشت. همین طور «احمدرضا معتمدی» و چندین چهره دیگر. اما جز این، این پرسش برای خیلی‌ها مطرح شد که چرا برخی چهره‌های شاخص سینمای دفاع مقدس در مراسم حضور نداشتند.

اگر بخواهیم نام ده فیلم برتر تاریخ سینمای دفاع مقدس را نام ببریم، قطعا به چند فیلم از «ابراهیم حاتمی‌کیا»، «مرحوم رسول ملاقلی‌پور»، «احمدرضا درویش» و یکی دو فیلم شاخص از «عزیزالله حمیدنژاد» برمی‌خوریم، اگر از حضور نداشتن «رخشان بنی‌اعتماد» سازنده یکی از فیلم‌های برتر سینمای دفاع مقدس (گیلانه) در این مراسم بگذریم، چهره‌های دیگری، چون «مجتبی راعی» و «محمدحسین حقیقی» هم توجه برانگیز بود. جز «آقارسول» که به دیار باقی شتافته، مابقی سینماگران این فهرست در نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس حضور نداشتند و شاید قرار است در دومین گردهمایی (اگر برپا شود) حضور داشته باشند؟!

از هیات اسلامی هنرمندان، «احمد میرعلایی»، «اکبر حر» و چند چهره دیگر بودند، اما «جواد شمقدری» (سازنده بربال فرشتگان و توفان شن) نبود که حضور نداشتن او بنا به اختلاف‌نظر‌هایی که با مدیران سینمایی دارد، می‌تواند سوال‌برانگیز نباشد.

اما…

چرا «ابراهیم حاتمی‌کیا» نبود؟ او که در یکی از آخرین فعالیت‌های سینمایی خود با «محمد خزاعی» فیلم «به وقت شام» را ساخته است، مدت‌هاست که در محافل حضور ندارد و شاید این غیبت در همین راستا قابل تحلیل باشد.

چرا «احمدرضا درویش» نبود؟ او که همین چند روز پیش در مراسم ویژه «۶۰ سال سینمای ایران و عرض ارادت به پیشگاه امام رضا (ع)» حضور داشت، در این مراسم غیبت داشت. ظاهرا دلیل، حضور او در مشهد و نرسیدن‌اش به تهران بوده است.

چرا «محمدحسین مهدویان» در مراسم حضور نداشت؟ گرفتاری فیلمبرداری؟ اختلاف نظر با مسوولان سینمایی؟ دعوت نشدن یا نیامدن؟ دلایل مختلفی برای این حضور نداشتن می‌توان برشمرد…

چرا «هادی حجازی‌فر» نبود؟ سازنده یکی از موفق‌ترین فیلم‌های دفاع مقدس در دهه اخیر… او هم از غایبان گل‌درشت این مراسم بود.

چرا «محمدحسین لطیفی» نبود؟ طراح صحنه «بر بال فرشنگان»، سازنده «سرعت»، «روز سوم» و البته «غریب» که اخیرا در محافل مختلف مورد قدردانی قرار می‌گیرد، دیشب نیز یکی از برگزیدگان سینمای دفاع مقدس در سال ۱۴۰۱ بود، اما به دلایلی نامش در «نخستین گردهمایی» جزو غایبان ثبت شد.

چرا «نرگس آبیار» نبود؟ سازنده «شیار۱۴۳» و «نفس» در مراسم حضور نداشت. او هم درگیر تولید کار جدیدش است و …

چرا «عزیزالله حمیدنژاد» نبود؟ سازنده یکی از ده فیلم برتر سینمای دفاع مقدس (هور در آتش) و سازنده «اشک سرما» و «قله دنیا» در مراسم دیشب غایب بود. «امیر حسین شریفی» تهیه‌کننده «هور در آتش» از حاضران در مراسم بود.

چرا «بهرام توکلی» نبود؟ «تنگه ابوقریب» یکی از فیلم‌های مهم این چند ساله سینمای دفاع مقدس بود، اما «بهرام توکلی» سازنده آن در مراسم غایب بود. علت؟ …

«سعید سهیلی»، «سعید ملکان»، «محمود رضوی»، «محمدرضا مصباح»، «منیر قیدی»، «مهدی جعفری»، «عبدالحسن برزیده»، «شهریار بحرانی»، «احمد مرادپور» هم در مراسم نبودند؟ بودند؟

شاید در دومین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس بتوان علاوه بر چهره‌های بالا، سراغ «مجید مجیدی»، «بهزاد بهزادپور»، «علی اصغر شادروان» و دیگران باشیم!

نیمه «تقریبا» پر لیوان | حاضران در مراسم

در نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس، محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد و مدیران زیرمجموعه‌اش (محمد خزاعی، سیدمهدی جوادی، محمد حمیدی مقدم، اصغر فارسی، قادر آشنا، ابوالفضل همراه، روح الله سهرابی، حبیب ایل بیگی، یزدان عشیری، علیرضا اسماعیلی، مسعود احمدیان، مهدی آذرپندار، هاشم میرزاخانی، علی جعفری، غلامرضا نجاتی، سید هادی آقاجانی، صادق موسوی، رائد فریدزاده، سیمون سیمونیان، محمدرضا فرجی، محمد طیب)، حمیدرضا جعفریان، محمود اسلامی، محمد یاشار نادری، امیررضا مافی، محمدرضا کریمی صارمی و هنرمندانی، چون جمشید هاشم پور، علیرضا زرین دست، مسعود جعفری جوزانی، جمال شورجه، کمال تبریزی، سیاوش حقیقی، مصطفی رزاق کریمی، محمدعلی باشه آهنگر، مهرداد خوشبخت، حامد حسینی، علی رویین‌تن، سعید سعدی، مسعود نقاش‌زاده، رضا ایرانمنش، رسول صدرعاملی، احمد میرعلایی، اباذر جوکار، احمد نجفی، علی نوری اسکویی، سیدجمال ساداتیان، مسعود اطیابی، امیرحسین شریفی، محمدرضا شریفی‌نیا، سیدامیر سیدزاده، ابوالقاسم طالبی، هادی مقدم‌دوست، حجت‌الله سیفی، محمدتقی فهیم، جواد جباری، علی آشتیانی پور، شاهین باباپور، حبیب والی نژاد، پرویز شیخ طادی، امیرحسین شریفی، دانش اقباشاوی، علی قائم مقامی، جلیل شعبانی، مهدی سجاده چی، مهدی عظیمی میرآبادی، حمید زرگرنژاد، حبیب اسماعیلی، علیرضا حسینی، انسیه شاه حسینی و … از جمله حاضران بودند.

رسانه سینمای خانگی- در نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس چه گذشت؟

نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس به بهانه سالروز حماسه ماندگار فتح خرمشهر و گرامیداشت دستاوردهای هشت سال دفاع مقدس برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس به بهانه سالروز حماسه ماندگار فتح خرمشهر و گرامیداشت دستاوردهای هشت سال دفاع مقدس امشب دوشنبه ۸ خردادماه با حضور جمعی از سینماگران در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد.

محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی، محمدمهدی عسگرپور، محمدرضا فرجی، مسعود ده‌نمکی، رسول صدرعاملی، سعید سعدی، جمال شورجه، جلیل شعبانی، حبیب ایل‌بیگی، قادر آشنا، علی رویین‌تن، مسعود جعفری‌جوزانی، مهدی آذرپندار، علیرضا زرین‌دست، هاشم میرزاخانی، محمد حمیدی مقدم و… از جمله حاضران این مراسم بودند.

این مراسم در ساعت ۲۰:۲۰ با پخش سرود ملی و قرائت آیاتی از قرآن، با اجرای محمود گبرلو و به‌صورت رسمی آغاز شد.

در بخش نخست این مراسم با حضور رسول صدرعاملی و محمدمهدی عسگرپور از جمال شورجه کارگردان و تهیه‌کننده باسابقه سینما تجلیل شد.

در ادامه نوبت به تجلیل از احمدرضا معتمدی کارگردان باسابقه سینما رسید که به دلیل بیماری در این مراسم حضور نداشت. به نیابت هدیه این هنرمند به احمد میرعلایی داده شد.

سومین هنرمندی که در این مراسم مورد تجلیل قرار گرفت محمد کاسبی بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون بود که او هم به دلیل بیماری در این مراسم حضور نداشت.

تجلیل دیگر به محمدرضا ایرانمنش بازیگر جانباز سینمای دفاع مقدس اختصاص داشت که این بخش از برنامه نیز با حضور محمدمهدی عسگرپور و رسول صدرعاملی برگزار شد.

در ادامه و با حضور محمدمهدی عسگرپور و رسول صدرعاملی نوبت به تجلیل از جمشید هاشم‌پور بازیگر باسابقه سینمای ایران رسید که این بخش با حضور این بازیگر برگزار شد.

وزیر ارشاد: همه اهالی سینما جزو خانواده انقلاب هستند

سپس محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد روی صحنه آمد و گفت: ما در وزارت ارشاد همه اهالی سینما را جزو خانواده انقلاب می‌دانیم همه این عزیزان در همه سال‌های کاری در موقعیت‌های مختلف در خدمت این سینما بودند تلاش کردند کار کردند و پیام ایستادگی مردم ایران را با هنر سینما به تصویر کشیدند و در حافظه تاریخ ماندگارتر کردند هیچ زبانی بلیغ تر از هنر و سینما برای ثبت لحظات تاریخی و افتخارآفرین ایران نیست از تک تک سینماگران که این دعوت را پذیرفتند تشکر می‌کنم این جلسه، جلسه وفاق و همدلی اهالی سینماست. دل همه سینماگران ما برای عزت و عظمت ایران می‌تپد، همه به افتخارات ایران می‌بالند، ایران و تاریخش برای همه غرورآفرین است برای این تاریخ باید همه کنار هم باشیم.

وی افزود: ما در سینما تنوع دیدگاه و سلیقه را به رسمیت می‌شناسیم و از آن استقبال می‌کنیم. پایایی هنر در این تنوع دیدگاه‌هاست، توقف، سم مهلک سینمای ایران است. ما در دولت مردمی همه تلاش خود را برای اعتلای سینمای ایران به کار می‌بندیم همه مقدمات را برای سینما فراهم می‌کنیم، حمایت و تسهیل‌گری وظیفه ما و ایفای نقش سهم شماست. ما به این تقسیم سهم افتخار می‌کنیم. برای همه لحظات خوبی که آفریدید از شما تشکر می‌کنم.

در ادامه این مراسم با پخش ویدئو کلیپی یاد زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور گرامی داشته شد.

سپس با حضور احمد نجفی، ابوالقاسم طالبی و احمد میرعلایی یاد زنده‌یاد حمید آخوندی تهیه‌کننده سینما گرامی‌داشته شد. در این بخش با حضور خانواده این هنرمند از او تجلیل شد.

در ادامه نکوداشت زنده‌یاد رحیم رحیمی‌پور از دیگر کارگردانان سینمای ایران با حضور علی رحیمی‌پور فرزند این فیلمساز فقید، برگزار شد.

در بخش بعدی مراسم مسعود ده‌نمکی، مصطفی رزاق‌کریمی، محمدیاشار نادری، محمد حمیدی مقدم و مهدی آذرپندار برای اهدای جوایز فیلم‌های کوتاه انجمن سینمای جوانان ایران روی صحنه آمدند در این بخش از محمد علیزاده کارگردان «شریف»، مرتضی علیزاده کارگردان «خوانا بنویسید» و مجتبی اسپینانی کارگردان فیلم کوتاه «لیلا» قدردانی شد.

در بخش مستند هم از ساسان فلاح‌فر، مرتضی شعبانی و … قدردانی شد.

سپس با حضور محمدمهدی اسماعیلی، محمد خزاعی، سید مهدی جوادی و مجید شاه حسینی از مهدی عظیمی و اباذر جوکار تهیه‌کنندگان و هادی محمدپور کارگردان فیلم سینمایی «های پاور» تجلیل شد.

در ادامه از محمدعلی عسگری و داوود صبوری کارگردان و تهیه‌کننده «اتاقک گلی» قدردانی شد.

مهرداد خوشبخت و سعید سعدی سازندگان «گل‌های باوارده» از دیگر افرادی بودند که مورد تجلیل قرار گرفتند.

لیلی عاج و جلیل شعبانی سازندگان «سرهنگ ثریا» هم مورد تجلیل قرار گرفتند.

حمید زرگرنژاد و ابراهیم اصغری هم برای فیلم «شماره ده» مورد تجلیل قرار گرفتند که ابراهیم اصغری در این مراسم حضور نداشت‌.

از سازندگان «غریب» هم تجلیل شد که هیچکدام از آن‌ها در مراسم حضور نداشتند.

محمدعلی باشه‌آهنگر و سیدحامد حسینی کارگردان و تهیه‌کننده «سینما متروپل» هم مورد تجلیل قرار گرفتند.

گرامیداشت یاد و خاطره زنده‌یاد حبیب‌الله کاسه‌ساز از دیگر بخش‌های این مراسم بود.

اهدای نشان درجه یک هنری به چهار هنرمند

در این مراسم اعلام شد از سوی وزارت ارشاد به برخی هنرمندان نشان درجه یک هنری داده می‌شود.

این بخش با حضور محمد خزاعی، مسعود جعفری جوزانی، پرویز شیخ طادی برگزار شد.

آرش قاسمی صداگذار، محمدرضا شجاعی طراح صحنه، محمدرضا شرف‌الدین تهیه‌کننده سینما و مجتبی راعی کارگردان سینما نشان درجه یک هنری دریافت کردند.

پایان بخش این مراسم سخنان صریح محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در نقد عملکرد سینماگرانی بود که باوجود بهره‌مندی از عفو رهبری همچنان در قالب اپوزیسیون فعالیت می‌کنند.

نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس در ساعت ۲۲ به پایان رسید.

«رییس سازمان سینمایی» استقلال رأی دارد؟

به گزارش رسانه سینمای خانگی به نقل از سینماپرس: بیش از ۱۰ سال از زمانی که جواد شمقدری در رأس مدیریت سینما حضور داشت می‌گذرد و حالا فرصت خوبی است تا نتیجه عملکرد یکی از مهم‌ترین اتفاق‌های دوران او، یعنی تاسیس سازمان سینمایی و نقش آن در سینمای امروز ایران بررسی شود؛ سازمانی که شمقدری معتقد است شرایط فعلی سینما به آن ارتباطی ندارد؛ چرا که این وضعیت محصول عواملی همچون مدیریت‌ و فضای جامعه است.

به گزارش سینماپرس، در طول یک دهه گذشته هر گاه نامی از جواد شمقدری در میان بوده، انبوهی از اتفاق‌های خاص و خبرهای حاشیه‌ایِ زمان مدیریتش در سازمان سینمایی دولت دهم نیز به یاد اهالی سینما آمده است؛ آنجا که گفت برای اولین اسکار اصغر فرهادی لابی کرده تا وقتی که اسکار را به جشن سینمای گچساران تشبیه کرد، یا وقتی که خانه سینما در زمان مسئولیت او بسته شد تا روزی که به ژیل ژاکوب و بعد هم گونتر گراس نامه نوشت.

شمقدری که زمانی بیشتر به واسطه ساخت فیلم «طوفان شن» شناخته می‌شد، از نیمه‌های دهه ۸۰ موقعیتی دیگر در سینما پیدا کرد و ابتدا به عنوان مشاور هنری رییس دولت نهم و بعد هم معاون سینمایی وزارت ارشاد در دولت دهم جایگاه‌ پررنگ‌تری را در سینما کسب کرد. شمقدری اگرچه در ۱۱ سال گذشته در عرصه مدیریتی سینما حضور نداشته اما در همان سال‌های مدیریتش پایه‌گذار سیستمی در سینما شد که با تمام حسن‌ها و معایبش همچنان پابرجاست. در زمان او معاونت سینمایی وزارت ارشاد به سازمان سینمایی ارتقاء پیدا کرد و در کنار آن شورای عالی سینما هم تشکیل شد که دومی در دولت یازدهم منحل و در دولت سیزدهم با تفاوت‌هایی نسبت به گذشته احیاء شد.

چندی پیش فرصتی فراهم شد تا به بهانه ۱۱سالگی فعالیت رسمی سازمان سینمایی با این کارگردان و مدیر سابق سینما گفت‌وگو کنیم و از او جویا شویم که آیا سازمان سینمایی به اهدافی که برآن اساس تاسیس شد، رسیده است یا خیر.

این مصاحبه کمی پس از اعلام برندگان اسکار ۲۰۲۳ انجام شد و همین می‌توانست شروع جذابی برای آغاز گفت‌وگو با کسی باشد که سال ۱۳۹۰ لابی‌اش برای اسکار فیلم «جدایی نادر از سیمین» خبرساز شد.

در ادامه مشروح مصاحبه ایسنا را می‌خوانید:

ما در مواجهه با جشنواره‌های خارجی با دو نگاه غالب مواجه هستیم، یعنی نوعی دوقطبی در اینجا هم دیده می‌شود؛ برخی معتقدند این جشنواره‌ها کاملاً سیاسی هستند و برخی دیگر در پاسخ به چنین دیدگاهی می‌گویند آنجا ایران نیست که سیاسی‌کاری شود. در این بین، نگاهی میانه‌گر در سینماگران کمتر دیده می‌شود که به جریان جبهه انقلاب اسلامی متعلق نباشد ولی بر این باور باشد که بالاخره، جریان رسانه‌ای و اقتصادی جهان در اختیار طیف‌هایی است که در خیلی چیزها تعیین‌کننده هستند. شما هم در گذشته درباره یکی از این رویدادهای مهم سینمایی جهان اظهارنظری داشتید که با واکنش‌هایی مواجه شد. بد نیست پس از گذشت ۱۰ سال برگردیم به ماجرای اسکار فیلم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی و آن جمله مشهور شما که در ارتباط با لابی‌گری برای گرفتن اسکار مطرح کردید. اصلا مدل رأی‌گیری جایزه اسکار اجازه مهندسی می‌دهد یا در جشنواره‌ای مثل کن بیشتر چنین چیزی ممکن است؟ حتی این را هم می‌توان مطرح کرد که آیا افکار عمومی و مهندسی آن می‌تواند در رویدادی مثل اسکار اثرگذار باشد؟

پاسخ شما را با این بحث شروع می‌کنم که، آن جریانی که به دنبال استیلای کامل بر کره زمین است، می‌خواهد تمام سرمایه‌های اجتماعی و غیراجتماعی و مدنی را در اختیار داشته باشد. پشت صحنه‌ی این جریان هم یا ماسون‌ها هستند یا تفکر شیطان پرستی یا کارتل‌های بزرگ غربی و بیشتر آمریکایی. طبیعی است وقتی آن‌ها فهمیدند سینما، که یک ابزار قدرتمند است، می‌تواند بر تفکر و اندیشه قالب‌های مختلف اجتماعی و مردم همه کشورها نفوذ کند، بخواهند آن را در اختیار خود بگیرند. یعنی ساده‌انگارانه است که فکر کنیم آن‌ها به اهمیت سینما و اینکه می‌توانند از طریق این ابزار، افکار عمومی را مدیریت و در یک شکل کلان سبک زندگی غربی و آمریکایی را به جوامع مختلف حُقنه کنند، بی‌توجه هستند. به نظر می‌رسد این‌ها سینما را در چنین مسیری به خدمت گرفته‌اند و این سینما یک بیان کلی و شامل یک فرایند است. در این مسیر، جریان سرمایه‌گذاری برای تولید و نگارش فیلمنامه و سرمایه‌گذاری در ساخت و نمایش بخشی از ماجراست و در ادامه آن، یک ایستگاه هم جشنواره‌ها و جایزه‌هایی مثل اسکار هستند. این جریان تلاش می‌کند تمام ایستگاه‌ها را در نفوذ خود بگیرد و ظاهر قضیه هم به شکل کاملا دموکراتیک با رأی عمومی است ولی این فقط ظاهر قضیه است و پشت پرده قطعاً مناسبات دیگری شکل می‌گیرد تا آراء به یک سمت مشخص برود. من نمی‌خواهم بگویم فرایند تقلب حتما شکل می‌گیرد ولی به هر حال نمی‌دانیم که اعضای آکادمی به چه فیلمی رأی می‌دهند و چقدر از آراء آن‌ها صیانت می‌شود. شاید هم تمام رأی‌ها در آکادمی اسکار ثبت شده باشد ولی در دسترس مخاطبان نیست. حال با فرض اینکه هیچ تقلبی هم در کار نیست و آراء ثبت و ضبط می‌شوند، باز هم فرایندهایی شکل می‌گیرد -به طور مستقیم و غیرمستقیم- که سبب می‌شوند رأی‌دهنده به سمت آنچه آن‌ها تمایل دارند کشیده شود. مثلا وقتی درباره یک فیلم بیش از حد گفت‌وگو می‌شود یا پشت صحنه‌هایی از آن پخش می‌شود و تحلیل صورت می‌گیرد، خود به خود من هم تحت‌تاثیر قرار می‌گیرم و اگر نظری داشته باشم، رأی‌ام به آن سمت کشیده می‌شود.

پس بنده معتقدم تمام جشنواره‌ها که شامل جشنواره‌های ایران هم می‌شود و نیز جایزه اسکار، به عنوان یک سکو یا ایستگاه هستند تا بتوانند آن جهت‌گیری‌های خاص خود را القاء و ایجاد کنند. این یک روش کاملا رو و عیان است و پرهیزی از علنی بودن آن ندارند؛ تا جایی که همسر ریاست جمهوری آمریکا می‌آید جایزه یک فیلم را می‌دهد یا حتی در حوزه موسیقی که اخیرا اتفاق افتاد و دیدیم که همسر آقای بایدن جایزه‌ای را اهداء کرد. البته ممکن است برخی معتقد باشند که مهم، آراء است و آراء هم کاملاً مستقل هستند. من هم بر این باور هستم اما معتقدم ممکن است قبل از آن مقدماتی چیده شده باشد که آراء به یک سمت خاص کشیده شوند. زمانی که من بحث لابی را مطرح کردم، یکی از مباحث همین بود و این یکی از ابزاری است که استفاده می‌شود؛ حال یا می‌تواند به روش اقناعی باشد یا توافقی. البته یک نکته دیگر این است که به دلایل اجتماعی و سیاسی و نیز نوع فیلم‌ها، ممکن است شرایط سال به سال تغییر کند مثل سالی که می‌خواستند فیلم «آرگو» حتماً جایزه بگیرد. در صورتی که این فیلم از نظر کارشناسیِ خیلی از سینماگران داخلی و خارجی یک اثر معمولی بود و فیلمی نبود که لیاقت عنوان بهترین فیلم را داشته باشد اما به دلیل شرایط سیاسی آن زمان می‌خواستند در مقابل جمهوری اسلامی که داشت حرکت‌هایی را در عرصه‌های بین‌المللی رقم می‌زد، ایجاد کنند و شاخ و شانه بکشند، به همین دلیل آمدند این فیلم را مطرح کردند و جایزه آن را هم همسر اوباما رییس جمهور وقت امریکا داد.

دوست دارید درباره ماجرای لابی شما در اسکار برای جایزه اصغر فرهادی صحبت کنیم؟

واقعیت این است که اگر فکر می‌کردم از لابه‌لای آن همه حرفی که در این مورد زدم، فقط همان یک جمله آن‌طور پخش می‌شود، اصلا نمی‌گفتم؛ چون من یک جمله در پاسخ به یک سایت که اتفاقا خبرگزاری خیلی معتبری هم نبود، آن هم در حین راه رفتن در راهرویی گفتم که اینطور بازتاب پیدا کرد. اصل حرف هم این بود که درباره کسب جایزه اسکار گفتم که این اتفاق علاوه بر چند عامل، لابی هم داشت و بعد مجبور شدم آن را توضیح دهم. ماجرا هم این بود که تا وقتی فیلم «جدایی نادر از سیمین» به پنج فیلم نهایی اسکار نرسیده بود ما اقدام خاصی نکردیم، فقط حمایت کردیم که فیلم دیده شود.

یعنی برای اکران فیلم حمایت مالی کرده بودید؟

بیشتر شرایط را مهیا کردیم که این فیلم راه خود را برود، مثلاً در جشنواره برلین نمایش داده شود، چون یادم می‌آید که مانعی وجود داشت مبنی بر اینکه رونمایی فیلم حتما باید در جشنواره برلین باشد و ما هماهنگ شدیم که در آنجا این اتفاق رخ دهد.

من هیچ اصراری ندارم که بگویم لابی انجام شده در اسکار تاثیرگذار بود ولی یک مدیر سینمایی از ایتالیا پس از صحبت‌های ما گفت، به دوستان صاحب رأی خود در آکادمی می‌گوید که وقتش است با رأی به فیلم ایرانی، حال هالیوود و جریان صهیونیستی غالب بر آن گرفته شود

یک بار هم که روند کلی ساخت فیلم متوقف شده بود.

بله البته آن اتفاق دلیل کاملاً منفکی از این ماجرا داشت و من هم آن موقع ایران نبودم؛ بنابراین تا زمانی که فیلم «جدایی…» به فهرست پنج فیلم نهایی راه نیافته بود، اقدام خاصی انجام نداده بودیم، چون همه کشورها فیلم‌های خود را فرستاده بودند و ما نیز همین کار را کرده بودیم. وقتی به مرحله نهایی رسیدیم، من دو- سه تا سفر خارجی داشتم از جمله به ایتالیا و سوئیس و اسپانیا که در هر سفر با مسئولان سینمایی آن‌ها نشست و برخاست داشتیم. در آنجا احساس کردم یک فضای دوقطبی ایجاد شده، چون دو فیلم از آن فهرست درباره یهودی‌ها و اسرائیلی‌ها بود که این دو به همراه فیلم ایران شانس بیشتری داشتند. من از این فضای دوقطبی که خودشان هم درست کرده بودند، استفاده کردم و با افرادی که صحبت می‌کردیم، به این موضوع اشاره می‌کردم، چون آن‌ها در جلسات خصوصی منویات درونی خود را بیشتر نشان می‌دادند و ما می‌شنیدیم که از تسلط جریان صهیونیستی بر آکادمی اسکار و سینمای دنیا و اکران شاکی بودند؛ بخصوص ایتالیایی‌ها که سینمایشان زمانی پیشرو بود و الان سال‌هاست که اثر نفوذشان کم شده است و هالیوود به نوعی سینمای ایتالیا را به عنوان یک رقیب جدی حذف یا دست کم ضعیف کرده است. من در ایتالیا که با مسئولان سینمایی گفت‌وگو می‌کردم، به آن‌ها گفتم که این بهترین فرصت است تا شما انتقام خود را بگیرید و الان که یک فیلم ایرانی وجود دارد بهتر است به آن رأی دهید. در یک مورد خاص با یک مدیر سینمایی از ایتالیا -که اسم او را به یاد ندارم و اگر هم یادم بود نمی‌گفتم چون اگر زنده باشد ممکن است برایش خطری پیش آید- صحبت کردم و او گفت که خیلی از دوستان و شاگردانش در آکادمی هستند و حق رأی دارند و به آن‌ها خواهم گفت حالا وقت آن است که ما حال هالیوود و آن جریان صهیونیستی غالب را بگیریم و به فیلم ایران رأی دهیم. او حتی تشکر کرد که چنین موردی را به وی یادآور شدیم. با مدیرانی از اسپانیا هم چنین صحبت‌هایی مطرح شد اما اینکه صحبت‌های ما نتیجه‌ای داشته یا نداشته را نمی‌دانیم و نمی‌توانیم کنتور بیندازیم که چقدر این صحبت‌ها تاثیر داشته است. با این حال در پاسخ به اینکه آیا اقدامی برای اسکار کردید یا خیر، می‌گویم بله! من این کارها را انجام دادم، گفت‌وگو کردم تا به فیلم ایرانی رأی داده شود. البته به عنوان کارشناس سینمایی می‌گویم که انصافاً آن دو فیلم یهودی فارغ از رویکردهای سیاسی و پیامی، فیلم‌هایی قوی بودندغ به خصوص فیلمی که محصول خود اسرائیل بود، فیلم جذابی بود با موضوعی انسانی. البته آقای فرهادی بعداً هم برای فیلم دیگری جایزه اسکار را گرفت و ممکن است یکی بگوید به همین دلیل لابی‌های اولیه هم قابل قبول نیست. من هیچ اصراری ندارم که بخواهم بگویم کارِ انجام‌شده تاثیرگذار بوده است؛ یعنی نه آن زمان چنین اصراری داشتم و نه حالا.

این ماجرا در کارنامه شما یک نمونه بود ولی به هر حال آقای شمقدری از یک خاستگاه ایدئولوژیک شناسایی می‌شود و دارای رویکردهای عقیدتی و سیاسی خاصی است. طبیعتاً خیلی عجیب نیست که در برخی دوره‌های مدیریت اجرایی، کسوت سینمایی نداشته باشد ولی شما سال‌هاست که دیگر به آن معنا مدیر سینما نیستید. علت آن چیست؟

من قبل از آن هم دنبال مدیریت نبودم. در این بیش از ۴۰ سالی که در سینما هستم، در مقاطعی مسئولیت‌هایی داشتم؛ مثلا زمانی معاون فرهنگی مرکز گسترش سینمای تجربی و نیمه‌حرفه‌ای بودم، سه سال مدیرکل نیروی انسانی و آموزش‌های معاونت سینمایی بودم ولی بیشتر به دنبال تحقیق و نگارش و تولید فیلم فعالیت کردم. دوره‌ای پیش آمد که تلویزیون موقعیت مهم‌تر و بهتری داشت و موقعیت‌هایی هم پیش آمد و با این رسانه کار کردم اما به‌ هر حال سینما را در کنار آن داشتم. البته در دوره اصلاحات پیش نیامد که به عنوان کارگردان فیلم بسازم ولی در جایگاه تهیه‌کننده و مشاور در یکی دو پروژه‌ی فیلم بودم. در زمان آقای احمدی‌نژاد شرایط متفاوتی پیش آمد و موقعیتی وجود داشت که می‌توانست تحولی ایجاد شود. البته باز هم من اصرار نداشتم که مدیریت بکنم، همانطور که در چهار سال اول ریاست جمهوری ایشان نقشی در فرایند مدیریتی نداشتم ولی در چهار سال دوم دولت، خود آقای دکتر در کنار پیشنهادهای دیگران به این نتیجه رسیده بود که من مسئولیت سینما را بپذیرم. بعد هم ورود پیدا کردم و چهار سال مدیریت سینما را برعهده داشتم.

پس در چند سال بعدی بر همین مبنا که میلی به مدیریت نداشتید، فعالیتی نکردید؟

بله همین طور است. حتی برای بعضی موارد در شوراها پیشنهادهایی شد ولی من پرهیز کردم و ترجیح دادم به کار تحقیق و نگارشی که خودم دنبال آن هستم، مشغول باشم؛ ضمن اینکه معتقد بودم بهتر است کسان دیگری میدان‌داری کنند.

ولی در این یک دهه فیلم هم نساختید. چرا سراغ فیلمسازی نرفتید؟

پیشنهادی بود که فیلم سینمایی بسازم ولی نشد، با این حال سریال ۴۴ قسمتی «روزهای ابدی» را ساختم، تحقیق و نگارش آن را خودم انجام دادم که البته روند کار به علت مشکلاتی که جای بحث آن نیست، طولانی شد و کاری که پنج سال وقت می‌برد، هفت سال طول کشید. الان هم دنبال یک کار جدید هستم که آن هم سریال تلویزیونی است.

فیلم سینمایی نمی‌خواهید بسازید؟

یکی دو بار سراغ آن رفتم اما جور نشد. مثلاً قرار بود با انجمن سینمای دفاع مقدس همکاری کنیم و حتی لوکیشن‌ها را هم دیدیم و بازیگر انتخاب کردیم منتها فیلمنامه مشکلاتی داشت و من آن را بازنویسی کردم و گفتم این فیلمنامه‌ی بازنویسی شده را کار می‌کنم ولی مدیریت وقت قبول نکرد و گفت باید همان فیلمنامه قبلی ساخته شود که من هم انصراف دادم. فیلم‌ هم ساخته شد ولی بایگانی شده چون اصلا فیلم خوبی در نیامد.

اسم فیلم چه بود؟

«سرگشته». به‌جز این، فیلم دیگری در مورد جریان مقاومت بود که درباره آن هم بر سر فیلمنامه به توافق نرسیدیم چون تهیه‌کننده معتقد بود یکسری موارد باید در فیلم ذکر شود که من موافق نبودم، چون درباره موضوع تحقیق کرده و حتی مدتی به لبنان رفته بودم. احساس کردم آنچه می‌خواهند به کار اضافه شود، به ضرر فیلم خواهد بود. به هر حال این روحیه کار دست آدم می‌دهد و اگر شما روحیه استقلال (خواهی) داشته باشید، مجبور می‌شوید به نفع دیگران کنار بروید. البته این فیلم هم در نهایت ساخته نشد.

به گذشته برگردیم؛ در همان دوره‌ی مدیریت شما، دو اتفاق ماندگار شد؛ یکی تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی و بعد هم تشکیل شورای عالی سینما که وجه شکل‌گیری آن از نظر خبری خیلی هیجان انگیز شد و قرار بود رئیس جمهور در جلسه‌های آن شرکت کند. یک پرسش مهم این است که اساساً چه ضرورتی ایجاب کرد تا شما به ایده تبدیل معاونت سینمایی به سازمان برسید و بعد هم سراغ تشکیل شورای عالی سینما بروید؟

درباره سازمان سینمایی باید بگویم که مدل تشکیلاتی آن یعنی تبدیل معاونت به سازمان سینمایی قبل از دوره ما مطرح شده بود و دغدغه مدیرانی بود اما نتوانستند ایده‌ خودشان را به کرسی بنشانند. خودم معتقدم به دلیل آنکه سینما یک هنر- صنعت مهم و استراتژیک است، اگر کشوری مثل ایران با حرکت انقلاب اسلامی می‌خواهد ادعای ابر قدرتی و حضور و تاثیرگذاری در عرصه‌های بین‌المللی داشته باشد، باید بتواند سینمای خود را به آن قد و قواره جهانی برساند؛ در حالی که سال‌ها در معاونت سینمایی مدلی وجود داشت که اجازه نمی‌داد شما به آن جایگاه برسید. ما با بعضی دوستان صحبت کردیم، مدل‌های مختلفی پیشنهاد شد و نهایتا دیدیم بهترین مدلی که تشکیلات را به هم نریزد، نسبت به آن مقاومت نشود (از نظر تشکیلاتی و بودجه‌ای) و ساختار مدیریتی سینما را در حوزه دولت ارتقا دهد و دردسرها و حاشیه‌هایش نیز کمتر باشد همین مدل سازمان سینمایی است.

از چه لحاظ این‌طور می‌گویید؟ یعنی روی کاغذ به این نتیجه رسیده بودید؟

من زمانی که مشاور هنری رییس جمهور در دولت نهم بودم، روی این قضیه کار کرده بودم و همان دوران یک نظام‌نامه سینمایی هم تنظیم کردیم که در آن به این مطلب اشاره شده بود. البته در نظام‌نامه، ایجاد سازمان هنری و سینمایی پیشنهاد شده بود که حوزه تئاتر را هم در برمی‌گرفت ولی وقتی خودم در این مسئولیت قرار گرفتم، متوجه شدم هم در حوزه تئاتر مقاومت‌هایی وجود دارد و هم شرایط خیلی مهیا نیست. البته یک بار آقای وزیر، دکتر حسینی از این ایده استقبال کرد ولی چون شرایط مهیا نبود فکر کردم اگر بخواهم روی این قضیه پافشاری کنم خود سازمان سینمایی هم به نتیجه نخواهد رسید. لذا فقط روی حوزه سینما تاکید کردم. سازمان شدن سینما هم دو اتفاق به همراه داشت؛ اول اینکه از نظر تخصیص بودجه و هزینه‌کرد و نیز در تصمیم‌گیری‌های خود به استقلال دست پیدا کرد، دوم اینکه سینما با این مدل می‌توانست چابک شود. بنابراین احساس می‌شد سازمان سینمایی می‌تواند حوزه سینما را از تمام بخش‌های وزارت ارشاد جدا و مستقل عمل کند و با ایجاد فضایی برای ارتباط مستقیم با مراجع مختلف همچون قانونگذاری و غیره مستقل‌تر و با اعتبار بیشتری فعالیت کند.

این “استقلال” که می‌گویید خودش جای بحث و پرسش دارد. مخصوصا آنکه سینما قبلا هم به واسطه تولید پروژه‌های فاخر، بودجه بیشتر با استقلال عملکرد بیشتری را در اختیار داشت.

استقلال بودجه در زمان سازمان شدن سینما خیلی با گذشته فرق داشت چون پیش از آن وقتی بودجه وزارت ارشاد را می‌بستند، شامل چند ردیف می‌شد از جمله حوزه سینما اما این بودجه در اختیار وزارت ارشاد بود و به عنوان یک تعریف نانوشته از اختیارات وزیر بود که این بودجه را چگونه تخصیص بدهد یا چند درصد آن را تخصیص دهد به همین دلیل بخشی از بودجه سینما بر اساس نیازهایی که پیش می‌آمد در بخش‌های دیگر خرج می شد که بیشتر به حوزه ریاست وزارتخانه اختصاص پیدا می‌کرد؛ در عمل از آنچه تخصیص داده می‌شد و به وزارتخانه می‌آمد، حدود ۷۰ درصد در اختیار سینما قرار می‌گرفت.

از نظر قدرت تصمیم‌گیری هم بالاخره سازمان سینمایی تابع وزارتخانه و وزیر است و از این منظر باز هم این “استقلال” محل پرسش می‌تواند باشد که آیا آنچه درباره سازمان سینمایی گفتید، صرفاً جنبه روانی دارد؟

بله به هر حال عنوان “سازمان سینمایی” باری را ایجاد می‌کند اما معتقدم اصل ماجرا به نوع تعاملی که میان رییس سازمان سینمایی و وزیر شکل می‌گیرد ارتباط دارد. واقعیت این است که رییس سازمان سینمایی یک استقلال رأی دارد و سیستم نمی‌تواند به او ایراد بگیرد که چرا رأیی خلاف نظر وزیر داری، در صورتی که در حوزه معاونت، شما کاملا باید تبعیت کنید. بنابراین نفس استقلال را در سازمان سینمایی نمی‌توان کتمان کرد ولی اینکه استقلال را در تصمیم‌گیری‌ها چقدر به کار بگیرید، به شخص مدیر و نحوه شکل‌گیری ارتباط و تعامل او با وزیر بستگی دارد؛ یعنی این استقلال در جایگاه ریاست سازمان سینمایی مثل یک ابزار است که شما در اختیار دارید، حالا ممکن است آن را در کشوی خود بگذارید و هیچ وقت از آن استفاده نکنید ولی این ابزار حتماً وجود دارد و اگر شما استفاده نکنید دلیل بر این نمی‌شود که آن ابزار کارکرد نداشته باشد. استفاده نکردن از آن صرفاً به دو دلیل است یا نخواسته‌اید یا نتوانستید!

این که شما گفتید سازمان سینمایی استقلال دارد، در حوزه پروانه نمایش‌ در شرایط فشارهای برون سازمانی کاملا زیر سوال می‌رود و بی‌اعتبار می‌شود. آیا در زمان تشکیل سازمان سینمایی به این موضوع فکر کردید یا اصلا چنین مسائلی را در نظر داشتید؟

در گذشته مدیریت سینما باید منتظر می‌ماند تا وزارت ارشاد دعاوی را مطرح کند اما الان سازمان سینمایی خودش می‌تواند چنین مسائلی را از بخش حقوقی پیگیری کند. این‌ها دیگر از همان بخش‌هایی است که به تعامل رییس سازمان و وزیر برمی‌گردد و سازمان سینمایی می‌تواند مستقل از دایره حقوقی وزارت ارشاد ورود پیدا کند چون سطح تعامل با دستگاه‌های هم عرض می‌تواند مستقل از وزارتخانه شکل بگیرد، در حالی که در ساختار معاونت کاملاً باید موضوع را به وزارتخانه ارجاع می‌دادیم. البته ما فرصت پیدا نکردیم دایره حقوقی را در آن مقطع کوتاه راه‌اندازی کنیم تا جدا از سیستم حقوقی وزارتخانه کاری را پیگیری کند ولی وکیل جداگانه امور سازمان را پیش می‌برد.

خود شما با توجه به ارتباطی که با شخص رئیس‌جمهور وقت داشتید، چقدر می‌توانستید استقلال عمل داشته باشید؟

من به همین دلیلی که به آن اشاره کردید دستم بازتر بود و قطعاً سعی می‌کردم با شخص وزیر و بعد هم با شخص رئیس جمهور و معاونین مرتبط هماهنگی داشته باشم اما اگر کار به جایی می‌رسید که اختلاف رأی وجود داشت، باید می‌دیدم که خودم و در واقع تیمی که همراهم بودند، چقدر به آن مسئله باور داشتیم. اگر موضوع برایم خیلی جدی بود روی آن ایستادگی می‌کردم ولی اگر جدی نبود و اصطلاحاً so- so بود، طبیعتا با مسئول بالاتر همراهی و همکاری می‌کردم و درست هم همین بود. زمانی درباره یک مسئله خاص من مسئول پاسخگویی بودم مثل حوزه مجوزها و این‌ها از مواردی بود که مُصر بودم اگر معتقد هستم صدور پروانه نمایش درست بوده، باید پای آن بایستیم و اگر صدور آن درست نیست، تحت تأثیر فشارها و لابی‌ها قرار نگیریم.

یادم می‌آید تعطیلات نوروز در شهرستان بودم که تماس گرفتند و گفتند، می‌خواهند فیلم‌های گشت ارشاد و زندگی خصوصی را از اکران پایین بیاورند، یعنی نظر وزارتخانه این بود. من احساس کردم این مدل رفتاری غلط است که یک عده جو بسازند تا فیلم از روی پرده پایین بیاید. در نهایت مقاومت کردم و مقاومتم حدود ۳۰ روز طول کشید و بعد از ۳۰ روز بنا به ملاحظات دیگری، موافقت کردم که این فیلم‌ها از اکران پایین بیایند اما در مورد «درباره الی» گفتم دلیلی ندارد فیلم توقیف شود و بی‌خودی برای خودمان دردسر درست کنیم

می‌توانید اسم ببرید که پای پروانه‌ کدام فیلم‌ها ایستادید؟

این‌ها معمولاً در یک مرحله نبودند. سال‌های ۹۰ و ۹۱ چند فیلم بود از جمله «زندگی خصوصی» و «گشت ارشاد» که یک موج ایجاد شد و امام جمعه چند شهر صحبت‌هایی را مطرح کردند. نشریه انصار حزب‌الله مطالبی منتشر کرد و تظاهراتی هم جلوی وزارتخانه اتفاق افتاد. من آنجا محکم ایستادم. البته نظرهایی هم در خود وزارتخانه وجود داشت مبنی بر اینکه ما در همان گام اول کوتاه بیاییم. یادم می‌آید سوم یا چهارم عید نوروز در شهرستان بودم که تماس گرفتند و گفتند، می‌خواهند این فیلم‌ها را از اکران پایین بیاورند، یعنی نظر وزارتخانه این بود و دقیق نمی‌دانم که خود آقای دکتر حسینی (وزیر وقت ارشاد) هم چنین نظری داشتند یا خیر اما احتمالاً نظر ایشان هم همین بود که فیلم‌ها از اکران پایین بیایند. من احساس کردم این مدل رفتاری غلط است که یک عده جو بسازند و فارغ از اینکه چقدر حرفشان درست است یا غلط، آن جو باعث شود فیلم از روی پرده پایین بیاید. در نهایت مقاومت کردم و مقاومتم حدود ۳۰ روز طول کشید و بعد از ۳۰ روز بنا به ملاحظات دیگری که پیش آمد، موافقت کردم که این فیلم‌ها از اکران پایین بیایند.

فیلم «درباره الی» هم جزو موارد مشابه بود؟

ماجرای این فیلم به زمان دیگری مربوط می‌شد که من در آن مقطع مشاور هنری رییس جمهور بودم. در مورد فیلم یک بحث کاملاً کارشناسی وجود داشت که یک گروه کارشناس براساس ایرادهایی معتقد بودند فیلم باید توقیف شود. موضوع کاملا به خود فیلم برمی‌گشت. در آن زمان سراغ من آمدند. تهیه‌کننده کار آمد و من هم فیلم را دیدم و اتفاقا آن را فیلم شادی دیدم. البته نقدهایی به آن دارم ولی به هر حال گفتم این فیلم نشاط و زندگی جوانان ایرانی را نشان می‌دهد شما چرا مانع آن می‌شوید؟ بعد هم هماهنگی شد تا این فیلم به جشنواره برلین برود. در این مورد من و چند دوست دیگر برداشت خود را به عنوان نظرهای کارشناسی ارائه کردیم و گفتیم دلیلی ندارد که این فیلم توقیف شود و چرا باید بی‌خودی برای خودمان دردسر درست کنیم؟ این را آقای احمدی‌نژاد هم پسندید و گفت که مشکلات فیلم برطرف شود.

پس از گذشت بیشتر از یک دهه فکر می‌کنید سازمان سینمایی به آن اهدافی که شما برایش در نظر داشتید، رسیده است؟ بخصوص آنکه در ماه‌های اخیر تاکید می‌شود ریل‌گذاری جدیدی در سینماها انجام شده است.

یک مسئله مهم درباره ساختار سازمانی سینما این است که تشکیل سازمان سینمایی ابزارهای دیگری در کنار خود داشت از جمله اینکه شورای عالی سینما با حضور شخص رئیس جمهور تشکیل شود و به همین دلیل اسم آن “شورای عالی سینما” بود. در آنجا مشکلات و موانع و نیازهای سینما مطرح می‌شد و قرار بود بدون آنکه در یک فرایند کش‌دار و بعضا بی‌نتیجه دبیرخانه دولت در صف دستور کار جلسات هیات وزیران قرار بگیرد، درباره آن‌ها تصمیم‌گیری و راه تسهیل شود. الان دوستان، شورای عالی سینما را کلا تعطیل کرده‌اند و در این دوره جایگاه شورا تنزل پیدا کرده و به “شورای سینما” تبدیل شده است. البته یک اشتباه لسانی هم گاهی پیش می‌آید و می‌گویند “شورای عالی” ولی واقعیت این است که دیگر این شورا، شورای عالی نیست، چون شورای عالی با ریاست رئیس جمهور برگزار می‌شد و الان فقط شورای سینما است. جلساتی هم گویا داشته‌اند اما من از جزئیات آن‌ها اطلاعی ندارم. البته بودن چنین شورایی بهتر از نبودن آن است ولی الان به ریاست معاون اول رئیس جمهور برگزار می‌شود و این تنزل جایگاه خوب نبود هر چند از منحل شدن آن بهتر است. بحث ما در زمان تشکیل شورا این بود که شرایط را برای سینمای ایران و سینماگران ایرانی بهبود ببخشیم و براین باور بودم و هستم که سازمان سینمایی و در کنار آن شورای عالی سینما می‌توانست این اتفاق را رقم بزند و اینکه از این ظرفیت استفاده نکنید، یک بحث دیگر است.

شورای عالی چه ویژگی‌هایی داشت که روی آن تاکید دارید؟

شورای عالی سینما می‌توانست از بودجه‌هایی که در اختیار رئیس جمهور است و برای موارد خاص استفاده می‌شود، استفاده کند تا مسائل معیشتی سینماگران را بخصوص در دوران کرونا برطرف کند ولی وقتی از این ظرفیت استفاده نکنید مشکلات سر جای خود باقی می‌ماند و کسانی که می‌توانستند از این امتیاز برخوردار شوند، بی‌بهره ماندند. یادم می‌آید سال ۱۳۹۱ قیمت دلار به یکباره از ۱۰۰۰ تومان به ۳۰۰۰ تومان تبدیل شد و بعد بودجه سازمان‌ها و تشکیلات به یک سوم کاهش پیدا کرد از جمله برای حوزه سینما و ما در آن زمان کسری بودجه خود را از طریق همین شورای عالی سینما تامین کردیم و بدون اینکه بحرانی در سینما پیش آید همه چیز را به همان بودجه اول برگرداندیم.

وقتی سازمان سینمایی را تاسیس کردید و به موازات آن شورای عالی سینما تشکیل شد، عنوان شورا چنان پرطمطراق بود که اتیکت آن بر روی برخی سینماگرانی که عضو شورا شدند باقی ماند مثل احمد نجفی؛ در واقع از این شورا یک اتفاق سیاسی – فرهنگی برداشت شد اما برای مدت کوتاهی فعالیت کردید و بعد در دوره آقای روحانی شورا کلا تعطیل شد و الان هم مدتی است که احیا شده. کلا چند درصد از برنامه‌های شما در بستر سازمان سینمایی و شورای عالی سینما در این سال‌ها اجرایی شده است؟

طرحی که ما برای تغییر و تحولات از معاونت سینمایی در قالب سازمان سینمایی داشتیم آیتم‌های مختلفی داشت که لیست بلند بالایی است و الان جای طرح آن نیست ولی با برآوردی که خودم داشتم حدود ۸۰ درصد آن را می‌توانستیم پیاده‌سازی کنیم. بخشی از آن باید ادامه پیدا می‌کرد ولی اینکه مدیریت‌های بعدی آمدند و اجرا نکردند دیگر مشکل ما و طرح نبود. به نظر می‌رسد خیلی از آن‌ها را هم اجرا نکردند و می‌بینید که حتی رئیس سازمان سینمایی که بعد از من آمد، اصل سازمان را ابتدا زیر سوال برد و دوره‌ای راه افتادند که تشکیلات را به قبل برگردانند، حالا نمی‌دانم بخاطر رقابت‌های سیاسی بود یا شانتاژهای رسانه‌ای که یک سال این نیت را داشتند تا سازمان سینمایی به معاونت سینمایی برگردد ولی بعد از یک سال متوجه شدند که این چه کاری است!؟ پس در سکوت رسانه‌ای این تصمیم را کنار گذاشتند ولی شورای عالی سینما را منحل کردند.

هنوز هم برخی سینماگران براین باورند که به چنین تشکیلاتی برای سینما نیاز نیست.

اشتباه می‌کنند، چون کارهای زیادی در سازمان سینمایی انجام می‌شود و همه امور فقط به پروانه ساخت و نمایش محدود نمی‌شود؛ مثل همین برگزاری جشنواره‌های فیلم فجر و کوتاه و مستند یا مدیریت عرضه و اکران و سالن‌سازی‌ها و حمایت از سالن‌ها و انجمن‌ها. در این زمینه خیلی‌ها اطلاع دقیقی ندارند چون جو رسانه‌ای و روانی بیشتر به سمت مجوز هاست در حالی که کل این تشکیلات از قبل وجود داشته و در قالب سازمان فقط شکل آن ارتقا پیدا کرد.

اما حالا بعد از ۱۱ سال وقتی برخی اهداف تشکیل سازمان سینمایی را که در مراسم رسمی آغاز به کارش در بهمن‌ماه سال ۱۳۹۰ بر آن‌ها تاکید شد مرور می‌کنیم، می‌بینیم که اصلی‌ترین اهداف هم به نتیجه مطلوب نرسیده است. از جمله اینکه در همان مراسم سال ۹۰ تاکید شد با سازمان سینمایی، سینما دولتی نمی‌شود ولی الان طبق نظر بسیاری از سینماگران، سینما در دولتی‌ترین دوران خود به سر می‌برد که بروز عینی آن در جشنواره فیلم فجر است. آیا می‌توان گفت ساختار “سازمان” برای سینما کارکردی متناسب با اهدافش نداشته است؟

بله الان چنین شرایطی پیش آمده ولی فکر می‌کنم این موضوع ارتباطی به سازمان سینمایی ندارد بلکه به نوع مدیریت، فضایی که در کشور ایجاد شده، به نوع سرمایه‌گذاری در سینما و خیلی مسائل دیگر ارتباط دارد.

نگاه بیرونی هم برای توجیهِ نیاز نداشتن به ساختار سازمانی، همین چیزی را می‌گوید که خود شما فرمودید. معتقد است در گذشته هم معاونت سینمایی بود و جشنواره فجر و فیلم کوتاه و مستند را هم برگزار می‌کرد. مجوزها هم داده می‌شدند. البته شما در میان صحبت‌های خود اشاره کردید که پیش از شما هم اراده‌هایی برای تغییر ساختار و تشکیلات سینما وجود داشته که به انجام نرسیده بود. فکر نمی‌کنید تغییر ساختار فرق زیادی ایجاد نمی‌کرد؟ اصلا اگر به گذشته برگردید باز هم این مسیر را طی می‌کنید؟

راستش اینجا، جای استدلال کردن و طرح مباحث سخت حقوقی نیست ولی فقط به همین نکته اشاره می‌کنم رقیب ما که خیلی مُصر بود سازمان سینمایی را به معاونت برگرداند، منصرف شد و فهمید که اشتباه می‌کند و ساختار سازمان سینمایی خیلی موفق‌تر، موثرتر و با بروکراسی کمتر است به همین دلیل به آن دست نزد.

می‌توان گفت که اگر معاونت سینمایی، سازمان نشده بود احتمالاً تولیدات سینما ضعیف‌تر از شرایط فعلی بود؟

بله شاید اگر الان سازمان همچنان معاونت بود، شرایط بدتر هم بود. به نظرم یک تعریف کلی وجود دارد و آن هم این است که شما وقتی می‌خواهید به سفر بروید، با اتوبوس و وانت راحت‌تر سفر می‌کنید یا با ماشین سواری؟ کاملا واضح است که ماشین سواری خیلی راحت‌تر و مستقل‌تر است از اتوبوس و وانت. سازمان سینمایی هم در چنین شرایطی است و نسبت به معاونت سینمایی استقلال بیشتری دارد. البته این را هم بگویم که رئیس سازمان سینمایی، معاون وزیر هم است ولی جایگاه ریاستش در سازمان سینمایی مستقل است و اجازه پیدا می‌کند با خیلی از مجموعه‌های مرتبط مستقیم مذاکره کند، در صورتی که در معاونت سینمایی این امکان وجود نداشت؛ مگر اینکه وزیر در نامه‌ای، معاون سینمایی را به نمایندگی از خود به جایی معرفی می‌کرد.

جالب است که ۱۰ سال قبل برای مقایسه معاونت و سازمان سینمایی مثال تبدیل پیکان به پژو پارس را مطرح کردید و حالا به وانت و اتوبوس با ماشین سواری‌ رسیدید.

(می‌خندد) آن موقع پیکان در حال جمع شدن بود، برای همین آن را مثال زدم ولی قصدم طرح مثالی عامه‌فهم است.

آنچه تا الان صحبت شد در ساختار نهاد دولت است در حالی که در ۱۰- ۱۱ سال گذشته دنیا تغییر کرده و در کشور ما هم تغییراتی به وجود آمده است از جمله اینکه پلتفرم‌ها رونق گرفته‌اند. وقتی حرف از حکمرانی سینما می‌زنیم چقدر ضرورت دارد که نهاد دولت به انطباق با پذیرش تحولات جهانی بپردازد؟

به نظرم هر ۱۰ سال یک بار حتما بازنگری‌هایی باید صورت بگیرد و من با این موضوع موافقم. البته در ارتباط با سازمان سینمایی، خاطرم هست که بخش حقوقی مجلس ایراد حقوقی گرفت و خواستار لغو تاسیس سازمان سینمایی و شورای عالی سینما شد؛ یعنی آن زمان و در پشت پرده بین دو معاونت حقوقی ریاست‌جمهوری و مجلس شورای اسلامی یک دعوای حقوقی شکل گرفت که حدود یک سال در جریان بود؛ به طوری که اصل موضوع بهمن ۹۰ مطرح شد و یک سال بعد به اجرا درآمد و کسی هم نپرسید که این وقفه به چه دلیل بود.

در آن زمان آقای احمدی‌نژاد هر کاری را که می‌خواست انجام می‌داد.

نه، اینطور هم نبود. اگر یادتان باشد مجلس زمانی خیلی با دولت سرشاخ شد و می‌توانست کاملاً مقابله کند اما این موضوع در نهایت به تایید مجلس رسید و اجرایی شد.

انشاءالله که دوره ریاست آقای خزاعی در سازمان سینمایی ۱۲۰ ساله باشد ولی اگر همین الان شما را مجاب کنند تا رئیس سازمان سینمایی شوید، اولین اقدامی که انجام می‌دهید، چیست؟

(با خنده) حالا چون فرض را بر ادامه حضور آقای خزاعی گذاشتید، پاسخ می‌دهم که به نظر می‌رسد الان اوضاع خیلی به هم ریخته است، برای همین من ابا دارم که دوباره به (مدیریت) سینما برگردم. شاید هم اشتباه کنم ولی انگار خیلی چیزها سامان ندارد و همین ساماندهی را باید در اولویت گذاشت. اگر لازم است از نظر روانی این سامان را ایجاد کرد، پس باید آرامش را برقرار کنیم. ما آن زمانی که آمدیم، شرایطی بدتر از الان وجود داشت ولی بلافاصله توانستیم با اعتمادسازی، آرامش روانی را در جامعه سینمایی ایجاد کنیم، از جمله در بخش تولید که مرحوم سجادپور در فاصله زمانی سه تا چهار ماه اول شروع دوره‌ مدیریت ما نزدیک ۸۰ پروانه ساخت را صادر کرد و خیلی از آن‌ فیلم‌ها ساخته شدند و بودجه خوبی را وارد سینما کردند. به افراد به شکل‌های مختلف کمک شد. بسیاری از بچه‌های سینما مشکلات معیشتی داشتند که رسیدگی کردیم ولی ماجرای خانه سینما همه چیز را در اذهان جور دیگری جلوه داد در صورتی که تمام اتفاق‌های خانه سینما در مقطع پایانی دوره ما بود منتها در اذهان عمومی طوری جا افتاده که انگار از روز اول این ماجرا وجود داشت. ما در سه سال اول حضور در سینما مشکلی با خانه سینما نداشتیم و چالش‌ها در سال آخر به وجود آمد.

چه شد که این چالش‌ها پیش آمد؟

ماجرا به‌خاطر حکمی بود که براساس آن خانه سینما باید تعطیل می‌شد.

چرا سازمان سینمایی اراده کرد که این تعطیلی اتفاق بیفتد؟ما به موضوع ورود نکردیم. شورای فرهنگ عمومی بود که وارد ماجرا شد.

در فرآیند اجرایی راه‌اندازی شکل جدید خانه سینما دوستان چند خطا کردند و بزرگترین خطا این بود که وقتی رفتند درِ خانه سینما را باز کنند تا از فردای آن روز، همه چیز به روال عادی خود برگردد، شب که شد همکاران ما نتوانستند همه کارها را انجام دهند و قرار شد روز دوم بیایند. بچه‌های حراست با یک رفتار کاملاً ناشیانه خانه سینما را پلمب کردند. من ۱۱ شب از ماجرا مطلع شدم و بلافاصله تماس گرفتم و گفتم این کار شما اشتباه است. گفتند این یک کار اداری است تا فردا صبح که اینجا را تحویل دهیم. من هرچه به دوستان گفتم که برگردید و حتی شده شب را آنجا بخوابید ولی پلمب نکنید، کسی گوش نکردهمه بر این باور بودند و این تصور وجود داشت که سازمان سینمایی این کار را انجام داده است.

اما خود بچه‌های خانه سینما می‌دانستند که کار من نبود. اگر یادتان باشد وقتی خانه سینما تعطیل شد در آن حدود ۹ ماه با هم گفت‌وگو می‌کردیم. اتفاقی نیفتاده بود ولی کار به مرحله‌ای رسید که اول بحث انحلال مطرح بود و بعد تعطیلی. در زمان انحلال هم که مراحل قانونی در حال طی شدن بود، ما بر اساس اسناد موجود، با دوستان گفت‌وگو می‌کردیم و چالشی وجود نداشت. البته در فضای رسانه‌ای بحث به گونه دیگری مطرح می‌شد اما جدی نبود. وقتی درسه – چهار ماه آخر دوره خود من، می‌خواستیم خانه سینما را به شکل جدید راه‌اندازی کنیم – که قرار بود آقای کاسه‌ساز مدیر آنجا شود- دوستان در فرآیند اجرا چند خطا کردند و بزرگترین خطا این بود که وقتی رفتند درِ خانه سینما را باز کنند تا از فردای آن روز، همه چیز به روال عادی خود برگردد و حتی می‌خواستند با شیرینی از کارکنان و سینماگران استقبال کنند و تا ۲۴ ساعت وسایل پذیرایی برای هر کسی که آمد مهیا باشد، اتفاقی افتاد که ماجرا را پیچیده کرد؛ آن شب همکاران ما نتوانستند همه کارها را انجام دهند و قرار شد روز دوم بیایند. شب که شد، بچه‌های حراست با یک رفتار کاملاً ناشیانه خانه سینما را پلمب کردند. من ۱۱ شب از ماجرا مطلع شدم و بلافاصله تماس گرفتم و گفتم این کار شما اشتباه است و هیچ دلیلی ندارد که خانه سینما را پلمب کنید. گفتند ما اینجا را تحویل گرفته‌ایم و اگر درِ یک قندان هم جابجا شود باید پاسخگو باشیم و این یک کار اداری است که باید انجام دهیم تا فردا صبح که اینجا را تحویل دهیم. من هرچه به دوستان گفتم که برگردید و حتی شده شب را آنجا بخوابید ولی پلمب نکنید، کسی گوش نکرد، چون خسته هم بودند و از صبح برای کار به آنجا رفته بودند، قبول نکردند و گفتند صبح برمی‌گردیم و این همان اتفاقی بود که نباید می‌افتاد و صبح فردا آن جنجال‌ها شروع شد که من هم آن را پیش‌بینی کرده بودم.

ماجرا بیشتر از عکسی شروع شد که نیمه‌های شب از آقای کاسه‌ساز منتشر شد که جلوی در خانه سینما و در کنار کسانی بود که آنجا را پلمب کردند.

بله، چون ما می‌خواستیم خانه سینما را باز کنیم و ایشان قرار بود آنجا را تحویل بگیرد.

یعنی شما می‌خواستید خانه سینما را تسخیر کنید؟

تسخیر تعبیر درستی نیست؛ می‌خواستیم آنجا را با مدل جدید راه‌اندازی کنیم. البته این نظر خودشان (اعضای هیات ساماندهی صنوف) بود که من خیلی موافق نبودم. به آن‌ها گفتم به شما ساختمان دادم، بروید جای خودتان ولی آن‌ها اصرار کردند که ما می‌خواهیم همین‌جا (ساختمان اصلی خانه سینما) باشیم. حتی یک جلسه پرچالش داشتیم که چند ساعت طول کشید و تاکید کردم که لازم نیست به آنجا بروید اما دوستان اصرار داشتند و رأی اکثریت این بود که به محل خانه سینما بروند. حراست و معاونت حقوقی وزارت ارشاد هم تایید کرد و این اتفاق افتاد.

الان که ماجرای خانه سینما را از این زاویه نگاه می‌کنید، اگر به گذشته برگردید باز هم وارد همین مسیر می‌شوید؟

به نظرم تصمیمی که من برای خانه سینما داشتم، ۱۰۰ درصد درست بود. الان هم همین نظر را دارم چون امروز مشکل خانه سینما حل نشده است، هنوز چالش جدی دارد و این انتخابی هم که الان داشته‌اند (مرضیه برومند به عنوان مدیرعامل خانه سینما) این چالش را جدی‌تر کرده است، فقط پنهان است. آشکار نیست.

چالش با کجا؟

با کل سیستم و مجموعه. ما می‌خواهیم با همکاری جلو برویم ولی وقتی شما در تخاصم قرار بگیرید، آسیب آن را قشر پایین دست سینما می‌بیند. شاه‌نشین‌های سینما که جیب‌هایشان پر است و ویلاها و ارتباطات خود را دارند و مشکلی برایشان نیست. آن ۸۰ درصدی که مسیر زندگی و معیشت آن‌ها به چرخ سینما وصل است، چرخ زندگی‌شان در این تخاصم نمی‌چرخد.

منظور شما تخاصم با کجاست؟

همراهی نیست؛ یا همین که صنوف سینمایی وارد بحث کارگری شدند. واقعا صنف هنرمند سینما باید در بخش کارگری ثبت شود؟ این چه عنادی است که با وزارت ارشاد دارند؟ این مشکلات جدی است که شما (رسانه) باید وارد آن شوید. حرف من این است که شما می‌توانید هم از وزارت ارشاد مجوز بگیرید، هم از وزارت کار و هم از وزارت کشور. اولویت با کجاست؟ اول وزارت ارشاد، بعد وزارت کشور و بعد وزارت کار اما شما همان ابتدا سراغ وزارت کار رفتید. الان هم که معلوم شد تمام ماجرا طبق نظر دیوان عدالت اداری باطل است، یعنی دوباره با یک خانه سینمایی روبه‌رو هستیم که جایگاه آن کاملاً غیرقانونی و غیرتعریف شده است و صنوف آن هم جایگاه قانونی ندارند و در سیستم بلاتکلیف است. حالا این که مسئولان امر نسبت به آن مماشات می‌کنند و از کنار آن می‌گذرند داستان دیگری است ولی به هر حال این صنوف و اعضای آن هستند که آسیب می‌بینند. من به دنبال این بودم که صنوف ماموریت‌ها را برعهده بگیرند ولی با یک ساز و کار قانونی. آن را تعریف کرده بودیم ولی این فرآیند شکل نگرفت در نتیجه با خانه سینمایی کنونی که در واقع همان خانه سینمای قبلی است، این اتفاق نخواهد افتاد و اینجا صرفا مونوپول یک گروه شده که منافع خود را جمع و جور می‌کنند و آسیب آن را بدنه اصلی سینما همچنان می‌بیند. اینکه سازمان سینمایی اقدامی نمی‌کند و سکوت کرده، به سیاست‌گذاری و مدیریت حاکم و صلاحدیدی که به آن رسیده‌اند مربوط است، ولی به این معنا نیست که کار درستی است.

برگردیم به سوال قبلی؛ از بین اولویت‌هایی که به فرض حضور در مدیریت سازمان سینمایی برشمردید، یکی ساماندهی اوضاع بود. اولویت‌های دیگر چیست؟

این‌ها را که من می‌گویم صرفا کمک به آقای خزاعی است و معتقدم ایشان اول باید فضای روانی را درست کند. ابزارهای آن را هم باید پیدا کند. نکته دوم این است که با توجه به شرایط جدیدی که پیش آمده و به هر حال مردم کمتر به سالن سینما می‌روند، پلتفرم‌ها آمده‌اند، دستمزدها خیلی بالا رفته و هزینه تولید فیلم خیلی سنگین شده باید منابع جدید برای عرضه و پخش پیدا کنید که ممکن است در آسیای میانه باشد یا کشورهای عربی، نمی‌دانم کجا ولی باید روی این ها کار شود بنابراین عملا باید منابع و عرصه‌های جدید پیدا شود تا سیکل تجاری سینمای ایران بچرخد چون الان چرخه کاملاً ناقص است. این یک فرایند معیوب است که بخش دولتی ۱۰ میلیارد و ۲۰ میلیارد تومان پای یک فیلم می‌ریزد و بعد هم کسی بابت آن پاسخگو نیست که فیلم چقدر فروخته است.

نکته سوم این است که به نظرم تعامل فعال و هدفمند و روبه‌جلو با سیستم‌های موجود باید شکل بگیرد ولی چنین تعاملی حس نمی‌شود. در این سال‌ها مراکزی همچون حوزه هنری ایجاد شده‌اند، همچنین سازمان اوج یا ارتش و بنیاد شهید و دفتر حفظ ارزش‌های دفاع مقدس یا بسیج سازمان صدا و سیما که همه جلو آمده‌اند و می‌خواهند فیلم بسازند. این‌ها نباید یله و رها باشند ولی سر خود کار می‌کنند. این همکاری صرفا نباید محدود به صدور یک مجوز باشد و بعد آن‌ها دنبال کار خود بروند چرا که باید یک تعامل فعال ایجاد شود. نکته چهارم هم از نظر من استفاده از ظرفیت‌های افراد کارشناس و دلسوز و آشنا به این عرصه است تا مثلا در هر جایی که لازم است تغییرات مدیریتی ایجاد شود، از آن‌ها بهره برده شود چون برخی جاها واقعا ناکارآمدی و نابلدی وجود دارد. شاید لازم باشد برای برخی بخش‌های مدیریتی حداقل دستیار و مشاوران خوب انتخاب شوند. عملکرد و ترکیب اعضای شوراهای پروانه ساخت و نمایش نیز باید ترمیم و اصلاح شود.

البته استفاده از ظرفیت‌ها که به آن اشاره کردید به نظر می‌رسد در دوران فعلی بیشتر به افرادی می‌رسد که همراه با سلیقه و تفکر حاکم باشند.

من در دوران کاری خود یک فایل باز کردم و سراغ فیلمسازانی رفتم که بخشی از سینما و فضای سینمادوست، علاقه داشتند آن‌ها فیلم بسازند. برنامه‌ریزی کردیم و با آن‌ها جلسه گذاشتم. حالا اینکه خروجی آن چه شد بحث دیگری است. مثلا با ناصر تقوایی صحبت شد، با آقای کیارستمی صحبت کردم و گفتم شما آفریقا و جاهای دیگری رفتید، مشکل چیست؟ بیایید در ایران فیلم دیگری بسازید. آقای میرعلایی از طرف ما با آقای بیضایی صحبت کرد تا یکی از فیلمنامه‌هایش را کار کند. همینطور با آقای کیمیایی صحبت کردیم و در کنار این‌ها سراغ کارگردان‌های جوان هم رفتیم که در نهایت عرصه را برای ورود نسل جدیدی از فیلمسازان باز کردیم. درواقع سعی کردیم دایره را براساس سیاست‌های خودمان باز کنیم. ممکن است جاهایی نیز خطا کرده باشیم که منکر آن نمی‌شوم.

ولی طبیعی است که شورای عالی سینما فضای متفاوتی داشت و افرادی را انتخاب کردیم که نگاه همراهی داشته باشند چون نمی‌توانستیم کسانی را انتخاب کنیم که جلوی رئیس جمهور با هم دعوا کنند یا نگاهی کاملا در تضاد با هم داشته باشند. در آخر هم به افرادی از سینما مثل آقایان جوزانی، میرباقری، علی‌اکبری، بحرانی، احمد نجفی و شورجه که متخصص و باسابقه بودند رسیدیم. ما به دنبال این بودیم تا حوزه تعامل را در شورای عالی سینما با دیگران باز کنیم ولی خودشان این فضا را بستند. وقتی یکی نامه می‌نویسد که از شورای پروانه ساخت استعفا می‌دهد، کمدی است که من او را به شورای عالی سینما بیاورم.

و سوال آخر درباره یکی از موضوع‌های پربحث چند وقت اخیر است. شما با توجه به تجربه مدیریتی در سینما موافق هستید که شورای پروانه ساخت دیگر وجود نداشته باشد؟

ما روی این موضوع کار کردیم، لوازمی داشت و باید اتفاقات دیگری هم می‌افتاد. در نظام‌نامه هم نوشته بودیم و باید شروط آن محقق می‌شد. یکی از شروط این بود که تهیه‌کننده و کارگردان بار حقوقی و قضایی و حتی امنیتی و اخلاقی فیلم را بر عهده بگیرند اما وقتی سیستم این رابطه را با تهیه‌کننده و کارگردان ندارد طبیعتا کار شدنی نیست چون سیستم به جای اینکه یقه‌ی تهیه‌کننده و کارگردان را بگیرد سراغ رییس سازمان سینمایی می‌رود؛ بنابراین تا وقتی این مقدمات فراهم نشود نمی‌توان چنین ایده‌ای را به نتیجه رساند.

تجلیل از شورجه در «جشنواره عمار» چه پیامی دارد؟

سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار از جمال شورجه کارگردان نامی انقلاب و دفاع مقدس در پاسداشت ویژه دومِ خود تجلیل خواهد کرد.

به گزارش ایرنا، بر اساس اعلام دبیرخانه سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار پاسداشت ویژه دومِ سیزدهمین جشنواره عمار به پیشکسوت سینمای ایران، جمال شورجه کارگردان نامی انقلاب و دفاع مقدس، به جهت ساخت آثار فاخر در جهت اهداف انقلاب، اختصاص می‌یابد.

جمال شورجه همواره در سینمای دفاع مقدس و مقاومت درخشیده و از جمله فیلم‌های عرصه مقاومت که بسیار خوب ساخته شد می توانیم به فیلم «۳۳ روز» اشاره کنیم که بسیار درخشید؛ جمال شورجه از جمله کسانی‌است که در عرصه سینما جهادانه فعالیت کرده و مصداق بارز سخنان رهبری است که فرمودند در عرصه سینما به افرادی نیاز داریم که تبیین جهادگران را به تصویر بکشد.

آیین اختتامیه سیزدهمین دوره این جشنواره با محوریت «روایت زن ایرانی» پنج‌شنبه ۲۲ دی از ساعت ۱۸ در سینمافلسطین برگزار می‌شود و حضور برای عموم آزاد است.

خروج از نسخه موبایل