رسانه سینمای خانگی- اخم به کمدین‌ها می‌آد

برخی بازیگران نقش‌های کمدی برای اثبات توانایی‌شان در بازیگری و محک زدن خودشان، نقش‌های جدی را هم در کارنامه‎‌شان ثبت می کنند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، بازی در نقش‌های کمدی از نقش جدی سخت‌تر است؛ خنداندن تماشاگر کار سختی است و بازیگر کمدی برای خنده گرفتن از مخاطب علاوه بر استعداد ذاتی به ملاحت و شیرینی نیز نیاز دارد. اما با وجود تلاش‌هایی که کمدین‌ها برای نقش‌شان می‌کنند و با این که ممکن است محبوب مردم باشند، ولی برای به دست آوردن نظر منتقدان و داوران جشنواره‌های مختلف باید تلاش بیشتری کنند.

بازیگرانی که در نقش‌های کمدی شناخته می‌شوند، تلاش می‌کنند با بازی در نقش‌های جدی توانایی‌هایشان را به رخ بقیه بکشند و ثابت کنند بازیگر توانایی هستند و کارگردان‌ها و تهیه کنندگان می‌توانند برای نقش‌های متفاوتی به آنها اعتماد کنند. این روند در همه جای دنیا رواج دارد و بازیگرانی مثل جیم کری با بازی در فیلم‌های «نمایش ترومن» یا «درخشش ابدی یک ذهن بی‌آلایش»، بیل موری با بازی در «گمشده در ترجمه»، رابین ویلیامز با بازی در «ویل هانتینگ خوب»، استیو کارل با بازی در فیلم‌هایی چون «فاکس کچر» یا سریال «برنامه صبحگاهی» و … تلاش کردند توانایی‌شان را در نقش‌های جدی به رخ بکشند. در ایران هم رضا عطاران، مهران مدیری، سام درخشانی، هوتن شکیبا، پژمان جمشیدی، اکبر عبدی، محسن تنابنده، احمد مهران فر، مهران احمدی و خیلی‌های دیگر که به عنوان یک کمدین شناخته می‌شوند، اما با بازی در نقش‌های جدی مخاطب را شگفت‌زده کردند.

به بهانه اکران فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و بازی نادر سلیمانی که سیمرغ بلورین بازیگر مکمل مرد جشنواره فیلم فجر را گرفت، سراغ برخی از کمدین‌هایی رفته‌ایم که در نقش‌های جدی دیده شدند.

علیرضا خمسه / بیست

علیرضا خمسه یکی از چهره‌های سینمای کمدی ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ است. بازیگری که تا همین اواخر هم با نقش «بابا پنجعلی» در سریال «پایتخت» نشان داد توانمندی خنداندن مخاطبان را دارد.

خمسه البته نقش جدی هم بازی کرده و جزو بازیگرانی است که تلاش کرده خود را در یک ژانر تکرار نکند اما یکی از شاخص‌ترین نقش‌های جدی او حضورش در فیلم «بیست» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی بود که مورد توجه و تحسین هم قرار گرفت.

این بازیگر پس از سال‌ها بازی در فیلم‌های کمدی، با فیلم «بیست» به چشم داوران جشنواره فیلم فجر آمد و توانست تنها سیمرغ بلورین کارنامه‌اش را شکار کند. سیمرغی که تأثیر زیادی بر مسیر حرفه‌ای او نگذاشت و او همچنان سراغ نقش‌های کمدی هم می‌رود.

جواد عزتی / ماجرای نیمروز

جواد عزتی از بازیگرانی است خوش ذوق که همین امر تأثیر بسیاری بر موفقیت او در نقش‌های کمدی داشته است. او که با نقشی فرعی در سریال «من یک مستأجرم» وارد دنیای بازیگری شد، کم‌کم استعدادش به چشم کارگردان‌ها آمد و به یکی از ستاره‌های فیلم‌ها و سریال‌های کمدی تبدیل شد.

اولین ورود جواد عزتی به سینما با نقش‌های جدی در فیلم‌هایی مثل «طلاومس» و «آفریقا» بود. نقش‌های جدی و کمدی را با هم پیش برد، اما در «ماجرای نیمروز» با بازی در نقش «صادق» کار مهمی کرد. در ادامه «تنگه ابوقریب»، «لاتاری»، «شنای پروانه» و «آتابای» حضور او را در نقش‌های جدی تثبیت کرد.

عزتی که آخرین حضورش در نقش‌های جدی در فصل دوم سریال «زخم کاری» بود، چندسال است از سینمای کمدی فاصله گرفته و قرار است به عنوان کارگردان، فیلم اجتماعی «تمساح خونی» را به جشنواره فیلم فجر برساند.

رضا عطاران / دهلیز

عطاران، یکی از گروه بازیگران «ساعت خوش» که خیلی زود از سایه مهران مدیری بیرون آمد و به بازیگر و کارگردانی قابل توجه در کمدی‌های تلویزیونی تبدیل شد.

او در میانه دهه ۸۰ با ۲ فیلم «هفت و پنج دقیقه» و «صندلی خالی» در نقش‌های جدی هم دیده شد. تا فیلم «دهلیز» که نقش مردی در آستانه اعدام به او واگذار شد. در مسیر این آزمون و خطا می‌توان «روشن» را یکی از تلخ‌ترین نقش‌های عطاران توصیف کرد.

عطاران که ۲ فیلم «روشن» و «شیشلیک» را در انتظار اکران عمومی دارد، این روزها با فیلم «ویلای ساحلی» روی پرده است.

مهران غفوریان / قورباغه

در دهه ۷۰ و همراه با دیگر بازیگران تیم «ساعت خوش» با بازی در فیلم «کلید ازدواج» وارد عرصه بازیگری سینما شد. مهران غفوریان در کنار بازی در نقش‌های کمدی، با کارگردانی «زیر آسمان شهر» خودش را در تلویزیون نشان داد.

غفوریان در طول سال‌های فعالیتش در نقش‌های کمدی و بامزه تثبیت شده بود و تصور او در نقش جدی بعید به نظر می‌آمد. اما مواجهه مخاطب با او در نقش جدی سریال «قورباغه» تصورها را درباره او تغییر داد. غفوریان پیش از این در فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» هم در یک نقش جدی بازی کرده بود.

غفوریان آن‌قدر در نقش جدی‌اش در «قورباغه» موفق بود که حتی برخی پیشنهاد ساخت اسپین‌آفی از آن سریال با محوریت این کاراکتر را مطرح کردند.

غفوریان این اواخر بازی در نقش شفاعت در سریال «زخم کاری ۲» را هم پشت‌سر گذاشت.

پژمان جمشیدی / علف‌زار

پژمان جمشیدی با سریال کمدی «پژمان» وارد بازیگری شد و کم‌کم در کنار سام درخشانی به‌عنوان یک زوج کمدی جایگاهش را تثبیت کرد. او این روزها به یکی از ستاره‌های تضمین‌کننده فروش سینمای کمدی تبدیل شده است.

یک نقش فرعی در فیلم «سوءتفاهم»، او را برای اولین بار نامزد دریافت سیمرغ کرد. «هزارتو» و «خط فرضی» تجربه‌های او را تکمیل کرد و در ادامه «علف‌زار» بود که زمینه قدرت‌نمایی جمشیدی در یک فیلم غیرکمدی را فراهم کرد.

«بی‌مادر» آخرین فیلم اکران‌شده از جمشیدی با یک نقش جدی محسوب می‌شود و «یادگار جنوب» را هم در انتظار اکران عمومی دارد، اما حضور در کمدی‌هایی مانند «تگزاس ۳» و «صبحانه با زرافه‌ها» نشان می‌دهد که عطاران بازی در نقش‌های کمدی را رها نکرده است.

مجید صالحی / شماره ۱۰

در سال‌های ابتدایی ورود به بازیگری با «مجید دلبندم» در مجموعه «سیب‌خنده» حسابی مشهور شد و تا سال‌ها بازیگر مجموعه‌های طنز تلویزیونی بود. در کنار بازیگری، کارگردانی را هم تجربه کرد و در فیلم‌های سینمایی طنز، یکی از چهره‌های فیلم‌های کمدی به شمار می‌رفت.

هر چند صالحی لابه‌لای کارهای طنز خود در فیلم‌های نیمه‌جدی هم بازی کرده است، اما مهم‌ترین نقش‌های جدی او را می‌توان در فیلم «استراحت مطلق» و سریال «مدینه» دید که هر ۲ در یک سال تولید شدند. او بعدها در سریال «سیاوش» در شبکه خانگی و فیلم «صحنه‌زنی» هم نقش‌هایی جدی بازی کرد و این مسیر را در فیلم «شماره ۱۰» ادامه کرد و برای همین فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را به دست آورد.

سعید آقاخانی / خداحافظی طولانی

سعید آقاخانی هم از فیلمنامه‌نویسان و بازیگران «ساعت خوش» در تلویزیون است که ورود به سینما را با «کلید ازدواج» تجربه کرد. آقاخانی که با آیتم «سعید و خان‌دایی» به شهرت رسید، بعدها در کنار بازیگری به عنوان کارگردان چند سریال کمدی ساخت و این اواخر «نون.خ» را در تلویزیون و «راز بقا» را در شبکه خانگی کارگردانی کرد.

آقاخانی برای ورود به عرصه کارگردانی سینما سراغ داستان تلخ «لامپ ۱۰۰» رفت. اما «خداحافظی طولانی» تصویر متفاوتی از آقاخانی پیش روی مخاطب گذاشت. «کامیون»، «قسم» و «خون شد» هم با نقش‌های جدی در کارنامه این بازیگر ثبت شده است.

آقاخانی در همین سال‌ها «رحمان ۱۴۰۰» و «راز بقا» را هم در فضای طنز بازی کرد.

نادر سلیمانی / ضد

سلیمانی که با عنوان «خان‌دایی» در «ساعت خوش» معروف شد، تا سال‌ها در قاب تلویزیون در مجموعه‌های طنز و سرگرمی حضور داشت و این اواخر در مجموعه کودکان «کلبه عموپورنگ» هم بازی کرد.

سلیمانی در فیلم «سنتوری» زنده یاد داریوش مهرجویی در نقشی جدی ظاهر شد، اما اولین نقش غیرکمدی نادر سلیمانی در سینما که به‌صورت ویژه مورد توجه قرار گرفت، حضورش در «لاتاری» به‌عنوان یک رابط امنیتی بود که البته از طنز بی بهره نبود.

او در ادامه همین مسیر بازی نقش یکی از چهره‌های وابسته به گروهک رجوی را در فیلم «ضد» پذیرفت و سیمرغ بلورین جشنواره را از داوران فجر دریافت کرد.

اکران عمومی فیلم «ضد» تصویر متفاوتی از او پیش روی مخاطبان قرار داده است. حالا باید دید او در ادامه مسیر فعالیت حرفه‌ای‌اش در سینما به کدام سمت گرایش بیشتری نشان خواهد داد.

رسانه سینمای خانگی- مسافران ایرانی داکا مشخص شدند

فیلم‌های سینمایی «شماره ۱۰» و «کت چرمی» از محصولات بنیاد سینمایی فارابی برای رقابت در ۲ بخش بیست ‌و دومین جشنواره «داکا» به بنگلادش می‌روند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی بنیاد سینمایی فارابی، فیلم‌ سینمایی «شماره ۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد و تهیه‌کنندگی ابراهیم اصغری، روایت‌گر داستان یکی از رزمندگان ایرانی است که اواخر جنگ تحمیلی به اسارت درمی‌آید و می‌خواهد از اردوگاه فرار کند در بخش رقابتی سینمای آسیا جشنواره داکا و «کت‌ چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیه‌کنندگی کامران حجازی که قصه عیسی فرهمند، بازرس سازمان بهزیستی است که در حین بررسی تخلفات مالی یکی از مراکز، متوجه یک باند فساد اقتصادی و ترانزیت مواد مخدر توسط دختران بد سرپرست می‌شود در بخش سینمای جهان این جشنواره حضور پیدا می‌کنند.

پیش از این نیز فیلم سینمایی «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزه‌ای و تهیه‌کنندگی سید صابر امامی که روایت‌گر زندگی عیسی، نوجوانی است که آرزوی دیدن دریا را دارد برای حضور در بخش رقابتی فیلم‌های کودکان جشنواره داکا انتخاب شده بود.

بیست ‌و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم «داکا» از بیستم تا بیست‌ و هشتم ژانویه ۲۰۲۴ برابر با سی‌ام دی‌ تا هشتم بهمن‌ در بنگلادش برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- اکران دانشگاهی ضد آغاز شد

همزمان با اکران سراسری فیلم سینمایی «ضد» در سینماهای کشور، اکران سیار این فیلم سینمایی در دانشگاه‌های سراسر کشور آغاز شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم سینمایی «ضد»، محصول سازمان سینمایی سوره، به کارگردانی امیرعباس ربیعی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی از ۱۵ آذرماه روی پرده سینماهای سراسر کشور رفته است.

تاکنون اکران این فیلم سینمایی که برنده ۲ سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد و بهترین طراحی صحنه جشنواره فجر ۴۰ است، در دانشگاه‌های تهران، امیرکبیر، علوم تحقیقات، علامه طباطبایی و خوارزمی انجام شده و به زودی در دانشگاه‌های امام صادق (ع)، صنعتی شریف و… اکران‌هایی با حضور دانشجویان و فعالان دانشجویی برگزار می‌شود.

«ضد» به نویسندگی حسین تراب‌نژاد، روایتی از خلوص عشق تا جنون سیاست در دل یک واقعه تاریخی است و در خلاصه داستان آن آمده: هر کسی می‌تواند «ضد» باشد. این «ضد» می‌تواند حذف یک نفر یا یک ملت باشد…

مهدی نصرتی، لیلا زارع، لیندا کیانی، نادر سلیمانی، مجید پتکی، روزبه رئوفی، عماد درویشی، مهشید جوادی، شیرین آقاکاشی و امین خانی بازیگران اصلی این فیلم هستند.

مسئولان دانشگاهی برای هماهنگی اکران سیار این فیلم که در موسسه فرهنگی هنری وصف صبا تولید شده است، می‌توانند با شماره ۰۹۳۰۴۱۰۳۰۰۸ تماس بگیرند یا از طریق درگاه اینترنتی https://esayar.ir اقدام کنند.

رسانه سینمای خانگی- فراخوان استارت‌آپ فیلمنامه‌نویسی اعلام شد

 فراخوان رویداد استارتاپی فیلمنامه‌نویسی در گونه‌های سینمایی بلند، کوتاه داستانی و سریال توسط پارک ملی علوم و فناوری‌های نرم و صنایع فرهنگی منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، رویداد استارتاپی فیلمنامه نویسی با هدف کمک به ارتقای کمی‌و کیفی فیلمنامه نویسی، شناسایی و معرفی ایده‌های خلاقانه در فیلمنامه‌نویسی، معرفی استعدادهای فیلمنامه نویسی در سطح کشور و زمینه سازی برای حضور و تبادل دانش و تجربه نیروهای خلاق و مستعد کشور در دهه اول اسفند ماه ۱۴۰۲ در تهران برگزار می شود.

این رویداد محدودیت موضوعی ندارد و قالب‌های مدنظر آن شامل «ایده» یا «خلاصه طرح» در گونه‌های سینمایی بلند، کوتاه داستانی و سریال است.

بر اساس اعلام پارک ملی علوم و فناوری‌های نرم و صنایع فرهنگی جهاد دانشگاهی، فرآیند کلی و نحوه برگزاری رویداد بدین صورت است که از میان ایده‌های ارسالی، حدود ۱۰۰ ایده انتخاب و از صاحبان ایده‌ها برای حضور در رویداد دعوت می‌شود. این افراد طی یک بازه زمانی سه روزه گِردهم هم آمده و زیر نظر استادان صاحب‌نام سینما و فیلمنامه نویسی، ایده‌های خود را مطرح و بیان می‌کنند. سپس در قالب کارگاه‌های آموزشی تخصصی، ایده خود را به طرح و سیناپس تبدیل و ضمن رقابت با سایر ایده‌های برتر، نسبت به جذب سرمایه گذار و ساخت اثر خود اقدام می‌کنند.

این رویداد در هر یک از بخش‌های سه گانه سینمایی بلند، کوتاه داستانی و سریال، ۳ جایزه نقدی و غیرنقدی اهدا می‌کند و همچنین سازمان‌ها و سرمایه گذاران حقوقی و حقیقی حاضر در رویداد نیز آثار برگزیده خود را در بخش‌های سه گانه، برای حمایت از تولید انتخاب و اعلام می‌کنند.

علاقه مندان شرکت در این رویداد تا ۱۰ دی ماه ۱۴۰۲مهلت دارند با مراجعه به سایت رویداد به آدرس www.iccip.ir نام نویسی کرده و آثار خود را مطابق مقررات رویداد، برای دبیرخانه ارسال کنند یا در صورت نیاز با شماره تلفن ۴۴۲۳۸۱۷۱ داخلی ۶۳۱ در پارک ملی علوم و فناوری‌های نرم و صنایع فرهنگی تماس بگیرند.

رسانه سینمای خانگی- آیا «ضد» ایدئولوژیک است؟

کارگردان فیلم «ضد» تاکید کرد: هدفش از فیلمسازی بیان حرف‌های ایدئولوژیک نیست.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فیلم «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی که دو سال قبل در چهلمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است؛ فیلمی سیاسی که هرچند علاقه‌مندان مخصوص به خودش را دارد اما سازنده‌اش تاکید دارد اگر تماشاگران، بدون حب و بغض به تماشای فیلم بنشینند با یک اثر جذاب و سرگرم‌کننده روبرو می‌شوند.

ربیعی که دومین فیلم سینمایی خود را راهی اکران کرده، خود را فردی مذهبی و معتقد به نظام معرفی می‌کند اما می‌گوید سینما را به عنوان یک زبان مشترک برای همه با سلایق گوناگون می‌بیند؛ چه آن‌ها که موافق نظرات او هستند و چه کسانی که با تفکراتش مخالفند. او چنان به سینما به مثابه سینما نگاه می‌کند که خود را جدا از فیلمسازی با سمت و سوی جناحی خاص می‌داند و آرزو می‌کند بتواند اثری در حد و اندازه «فهرست شیندلر » به عنوان اثری مشخصه‌های خاص سینما بسازد.

به گفته وی و نیز همکارانش این سلوک او در کارش هم اجرا می‌شود چرا که نه تنها مخالف انحصار است بلکه به عنوان یک هنرمند وظیفه خود می‌داند به اعتلای سینما کمک کند.

ربیعی همزمان با اکران فیلم «ضد» به همراه یکی از بازیگران (مهدی نصرتی) و مدیر فیلمبرداری فیلمش (هاشم مرادی) مهمان خبرگزاری ایسنا شدند تا درباره فیلمی که دو سال در نوبت اکران بود و نیز اولین فیلمش «لباس شخصی» که هنوز مجوز اکران نگرفته صحبت کند.

در این نشست مهدی نصرتی بازیگر جوانی که پیش‌تر هم برای ربیعی بازی کرده بود، از تلاش خود برای کلیشه نشدن در فیلم‌های سیاسی سخن گفت. او پیش از بازیگری، تجربه عکاسی و روزنامه‌نگاری هم داشته و هنگام حضورش در ایسنا توضیح داد که در مقطعی به عنوان عکاس حق‌التصویر با این خبرگزاری همکاری داشته است.

مشروح این نشست دو ساعته را که با پرسش از ربیعی و شرایط اکران فیلم آغاز شد، در ادامه می‌خوانید: 

ایسنا: آقای ربیعی شما در حالی سراغ سوژه فیلم «ضد» رفتید که پیش‌تر فیلم‌هایی همچون «ماجرای نیمروز» با فضایی مشابه ساخته شده بودند. این برای شما ریسک نبود که شاید تماشاگر نسبت به فیلم واکنش مثبتی نشان ندهد؟

ربیعی: سلیقه من برای ساخت فیلم به طور کلی تاریخ معاصر است و سوژه‌هایی که غالبا با آن‌ها درگیر می‌شوم در همین فضا هستند. موضوع هر دو فیلم «لباس شخصی» و «ضد» هم به زیست شخصی، مطالعات و علایقم برمی‌گردد. البته وقتی طرح «لباس شخصی» را شروع کردم، «ماجرای نیمروز» هنوز ساخته نشده بود؛ درواقع من در سال ۱۳۹۶ خواندن پرونده حزب توده را شروع کردم و در میانه‌های پروژه و نوشتن سیناپس بودم که در جشنواره فجر آن سال فیلم «ماجرای نیمروز» به نمایش درآمد و کاملاً از آن بی‌اطلاع بودم. با این حال بر اساس برنامه خودم  «لباس شخصی» را جلو بردم که در سال ۱۳۹۸ در جشنواره فجر نمایش داده شد ولی تا به امروز توقیف مانده است. بعد هم سراغ فیلم «ضد» رفتم که ابتدا نام دیگری داشت و از وقتی که من وارد کار شدم، حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد فیلمنامه تغییر کرد.

ایسنا: با توجه به اینکه فیلمنامه‌نویس این پروژه فرد دیگری است، ساخت «ضد» چطور شکل گرفت؟

ربیعی: کلیت پروژه به این شکل بود که از طرف آقای شفیعی به من پیشنهاد شد تا این فیلمنامه را کارگردانی کنم و از آنجا که داستان، به جهان من نزدیک بود و نیز با اشاره به مساله نفوذ در اوایل انقلاب که من در «لباس شخصی» هم به آن پرداخته بودم، موضوع فیلم برایم دغدغه بود و پیشنهاد را پذیرفتم. در چنین مواردی اصولا سعی می‌کنم ایده خود را پیاده کنم و معمولا درگیر حاشیه‌هایی از این دست که ممکن است مخاطب با آن ارتباط برقرار نکند یا تحت تاثیر فیلم‌های فیلمسازان دیگری مثل محمدحسین مهدویان قرار بگیرد، نمی‌شوم چون این‌ها اصلا برایم مساله نبودند. مساله مهم این بود که آنچه دغدغه‌ من است به یک زبان سینمایی تبدیل شود چراکه معتقدم سینما زبان مشترک تمام آدم‌هاست؛ چه آن‌هایی که موافق من فکر می‌کنند و چه آن‌هایی که مخالف من هستند. حتی کسانی که هیچ موضعی ندارند هم در همین گروه می‌گنجند. به نظرم اگر سوژه‌ای به سینما تبدیل شود و قصه و روایتی را پیگیری کند، به طور طبیعی مخاطب با آن همراه می‌شود ولو اینکه حرف فیلم را هم قبول نداشته باشد.

در زبان سینمایی خودم نیز این روش را دنبال و سعی می‌کنم از اتمسفر، جریان، فیلمی خاص یا حتی در میزانسن، کارگردانی و … تاثیر خودآگاه نگیرم. من تعصب دارم بر این مساله که فیلمساز باید فیلم خود را بسازد، حال چه خوب باشد چه بد. برای من مهم است که وقتی فیلم خود را روی پرده می‌بینم بگویم این خروجی کار من است. فیلمنامه «ضد» هم برای من نبود. آقای حسین تراب‌نژاد آن را نوشته بودند و وقتی به گروه اضافه شدم با همفکری من، آقای موگویی و آقای شفیعی (تهیه‌کننده) سعی کردیم با گفت‌وگو و تعامل فیلمنامه را به سمتی ببریم تا به نگاه همدیگر نزدیک شویم که بخشی از آن‌ها انجام شد و بخشی هم انجام نشد. با این حال من قبول کرده بودم که در این پروژه یک کارگردان هستم و زیر نظر نویسنده کار را پیش ببرم و خروجی نهایی به آن چیزی رسید که الان روی پرده سینماها می‌بینیم.

ایسنا: در مقطعی یک تئاتر هم با اشاره به زندگی محمدرضا کلاهی اجرا شده بود و آن زمان آقای فرهاد توحیدی گفته بودند که قصد نگارش فیلمنامه‌ای را در همین زمینه دارند. آیا «ضد» با آن فیلمنامه ارتباطی داشته؟

ربیعی: من پیش از ساخت «لباس شخصی» در حوزه فیلم کوتاه در باشگاه فیلم سوره کار می‌کردم و آن زمان می‌گفتند فیلمنامه‌ای در حوزه هنری نوشته شده که نمی‌دانم نویسنده آن چه کسی بود ولی حتی کارگردان هم مشخص شده بود. البته آن پروژه هیچگاه ساخته نشد. نام فیلمنامه «ضد» هم ابتدا «بیتا، منیژه، اعظم» بود و وقتی آن را با همین نام برایم فرستادند، یادم آمد که چند سال قبل قرار بود در حوزه هنری این پروژه ساخته شود؛ ولی آنچه من در اختیار داشتم به نویسندگی آقای تراب‌نژاد بود و طرح اولیه آن هم به آقای مرتضی اصفهانی تعلق داشت.

ایسنا: از آنجا که به تازگی فیلم دیگری در ارتباط با منافقین (سرهنگ ثریا) روی پرده بود، به نظر می‌رسد فیلم‌هایی با موضوع‌های مشابه در شرایط فعلی سینما به سختی سانس می‌گیرند. البته حتی فیلم «چرا گریه نمی‌کنی؟» علیرضا معتمدی هم چنین شرایطی دارد. الان وضعیت «ضد» را در اکران چطور می‌بینید؟  

ربیعی: شاید بد نباشد با یک اتفاق که همین چند روز پیش افتاد این بحث را دنبال کنیم که خودش به تنهایی بازگوی خیلی حرف‌هاست. ما این روزها مشغول فیلمبرداری فیلم «احمد» هستیم و چند سرباز هم به عنوان هنرور با ما همکاری می‌کنند. هفته قبل یکی از آن‌ها به من می‌گفت، رفته بودند سینما تا فیلم «ضد» را ببینند ولی سانسی پیدا نکردند و به جای آن «هتل» را دیده بودند. با شوخی تعریف می‌کرد که او را حلال کنیم. مشکلی که ما در چرخه اکران داریم این است که فیلم‌هایی از جنس «ضد» نمی‌فروشند و اینطور تعبیر می‌شود که این فیلم‌ها اصطلاحا بفروش نیستند، در حالی که معلوم است در این چرخه، این فیلم‌ها فروشی نخواهند داشت. درواقع مشکل از فیلم نیست، مشکل از چرخه است. بعد دوستان تصمیم‌گیر و تاثیرگذار در این چرخه‌ پخش سعی می‌کنند این مدل فیلم‌ها را به نحوی وارد چرخه اکران کنند که تا حدی فروش داشته باشند اما باز هم نمی‌فروشند چون آن شکلی که فرم و محتوا را ارایه می‌کنند با هم جور در نمی‌آید. همین الان که فیلم «ضد» در حال اکران است روز افتتاحیه خود را با ۴۰ سالن شروع کرد و «ویلای ساحلی» هم که همزمان با فیلم ما اکران شد، نزدیک به ۴۰۰  سالن داشت. در روز ششم اکران، ما به زور به ۱۳۰ سالن رسیده بودیم ولی تعداد سالن‌های  «ویلای ساحلی» به ۶۵۰ رسیده بود. در توضیح آن هم می‌گویند سالن پُر نمی‌شود، چرا سالن اضافه بدهیم؟ در حالی که عامل پُر نشدن سالن‌ها به فیلم برنمی‌گردد!

برای درک درست‌تر این موضوع باید این را توضیح دهم که از بین حدود ۸۵ میلیون نفر جمعیت کشور، تقریبا ۵۰ میلیون نفر قابلیت رفتن به سینما را دارند اما فیلمی مثل «فسیل» که بالاترین فروش را دارد در نهایت ۷ میلیون مخاطب تا الان داشته که به «عقاب‌ها» هم نرسیده است. البته اگر هم برسد باید تناسب جمعیت را در سالی که «عقاب‌ها» پُرفروش شد، با الان در نظر گرفت. از این حدود ۷ میلیون تماشاگر می‌توان گفت که حدود چهار میلیون نفر قشر سینمارو هستند که در سبد کالای فرهنگی و تفریحی آن‌ها سینما رفتن وجود دارد. سلیقه چنین مخاطبی غالبا فیلم‌هایی از جنس سرگرمی‌ست، در حالی که افراد زیادی اصلا به سینما نمی‌روند و شاید سلیقه آن‌ها با فیلم‌های در حال اکران همخوان نباشد. این دقیقا نقطه‌ای است که باید روی آن دست گذاشت. وظیفه من به عنوان فیلمساز این نیست که مخاطب را به سینما بکشانم؛ وظیفه من این است فیلمی بسازم که مخاطب پس از دیدن آن راضی از سالن سینما بیرون رود و نگوید وقتم را تلف کردم. پس برای جذب مخاطب برای فیلمی مثل «ضد» باید یک جریان و چرخه‌ای متناسب با همین فیلم تشکیل شود. من نمی‌توانم با فیلم «ضد»، مخاطب «فسیل» را به سینما بکشانم. مخاطب «فسیل» حتی اگر پوستر فیلم مرا هم در سینما ببیند «هتل» را به آن ترجیح می‌دهد. این روند برای فیلمی مثل «چرا گریه نمی‌کنی؟» هم وجود دارد. پس من باید کسی را به سینما بکشانم که دوست دارد فیلمی مثل «ضد» را ببیند و اتفاقاً «فسیل» را اصلا دوست ندارد.

ایسنا: شما توانسته‌اید در تبلیغات خود چنین کاری را انجام دهید؟

ربیعی: مساله اصلی ما هم همین است اما آیا فیلم می‌تواند چنین کاری را انجام دهد؟ خیر! ساخت فیلم نمی‌تواند به تنهایی این کار را انجام دهد. بخش زیادی از کسانی که فیلم «ضد» را در هر زمانی که ببینند، دوست دارند آن‌هایی هستند که اصلا سینما نمی‌روند. پس در پروسه پخش باید اول طراحی تبلیغات برای چنین کسانی انجام شود. من در میان مردم زندگی می‌کنم و می‌دانم عده قابل توجهی هستند که حتی اگر به لحاظ ایدئولوژیکی نگاه نزدیکی به من نداشته باشند، تماشای فیلم‌هایی از جنس «ضد» را دوست دارند چون به هر حال یک تم سیاسی دارد. این تماشاگر فیلم‌های دنیا را نیز در همین ژانر دنبال می‌کند ولی الان او اصلا باخبر نمی‌شود که چنین فیلمی در حال اکران است.  این افراد اصلا مخاطب آن پلتفرم‌های تبلیغاتی ما نیستند و ما تقریبا برای کسانی تبلیغ می‌کنیم که همیشه سینما می‌روند و می‌دانند «ضد» روی پرده است و اصلا هم دوست ندارند آن را تماشا کنند. این دسته زمانی جذب فیلم «ضد» می‌شوند که یک کنجکاوی برایشان ایجاد شود.

ایسنا: در مرحله مذاکره با پخش‌کننده به نقطه‌نظر مشترکی برای تبلیغ بر مبنای این دیدگاه نرسیدید؟

ربیعی: این یک امر سهل و ممتنع است چون یک چرخه وجود دارد و پخش‌کننده هم در آن چرخه کار خود را انجام می‌دهد. بخشی از این ماجرا به یک کار تحقیقی نیاز دارد یعنی همانطور که من وقتی فیلمنامه‌ای را می‌نویسم،  یکی – دو سال روی آن تحقیق می‌کنم تا ببینم چطور موضوع باید دراماتیزه شود و مخاطب را جذب کند، برای پخش هم باید به همین میزان پژوهش انجام تا تعیین شود که چه طرح‌های تبلیغاتی باید ارایه کرد تا آن قشری که به سینما نمی‌رود و اتفاقا مطالبه‌اش از سینما فیلمی همچون «ضد» است، آگاه شود. در این بین باید یک نکته مهم را هم در نظر داشت؛ بخشی از این مخاطبان حتی اگر آگاه شوند باید صبر کنند تا فیلم در پلتفرم‌ها عرضه شود چون زیست او اصلا سینما رفتن نیست. وقتی چنین مسایلی را بررسی کنیم باید به مرحله‌ای برسیم که بتوانیم این آگاهی‌بخشی را ایجاد کنیم تا مردم بدانند سینما رفتن برای جامعه مهم است و حتی به آن‌ها این باور داده شود که سینما نرفتن خودش یک ضرر است که هم به آن‌ها وارد می‌شود و هم به فرهنگ جامعه. این یک آفت برای کشور ماست که از ۸۰ میلیون نفر جمعیت ۶-۷ میلیون نفر به سینما می‌روند. ما باید به دنبال این باشیم که چطور مردم به سینما بروند. این مساله به کارهای پژوهشی، تبلیغاتی و اجرایی نیاز دارد تا دست کم این ۷ میلیون نفر تماشاگر به ۲۰ میلیون نفر برسند. نباید فراموش کنیم که ایران وقتی ۳۰ میلیون نفر جمعیت داشت، ۸ میلیون نفر «عقاب‌ها» را تماشا کردند یا حتی برای جشنواره‌های فجر چه صف‌هایی پشت در سینماها تشکیل می‌شد و چه دعوا و درگیری‌هایی به وجود می‌آمد. یک زمان حدود ۴۰ درصد جمعیت کشور سینمارو بودند و سینما رفتن اهمیت داشت اما به مرور هرچه جلو آمدیم، سینما رفتن از سبک زندگی مردم خارج شد. بخشی از آن به دلیل تنوع رسانه‌ها و سهل شدن تماشای فیلم بود در حالی که می‌دانیم سینما رفتن جذابیت دیگری دارد و این سوال مطرح است که چطور در دنیا چنین اتفاقی رخ نداده و با وجود تنوع تکنولوژی و پلتفرم‌ها و رسانه‌ها سینما رفتن هنوز در جوامع دیگر رکود پیدا نکرده است؟

رابطه این جریان مثل ساقه و ریشه است که روی هم اثر می‌گذارند چون به هر حال خود فیلم‌ها هم مهم هستند؛ یعنی ما هرچه کار تبلیغی بکنیم و مردم را به سینما دعوت کنیم بعد آن‌ها بیایند و ببینند فیلم‌های خوب و مهمی روی پرده نیستند، باز کار بی‌نتیجه می‌ماند. یکی از دلایلی که به مرور سینما رفتن از سبک زندگی مردم جدا شد همین تولید نشدن فیلم‌های خوب بود. در این میان مساله نقد در سینما هم بی‌تاثیر نبوده؛ منتقدان ما در جشنواره فجر فیلم‌هایی را تحسین می‌کنند که وقتی مردم آن‌ها را در سینما می‌بینند از تعریف‌هایی که شنیده بودند ابراز تعجب می‌کنند. بنابراین این نتیجه یک جریان است که سینما را از مخاطب جدا و آن را فستیوالی و محفلی کرد.

نصرتی: در این مورد بد نیست به «لباس شخصی» برگردیم چون یکی از بارزترین دلایل آن که از بخش فیلم اولی‌ها به بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر راه پیدا نکرد، این بود که یکی از اعضای هیات انتخاب آن دوره به آقای ربیعی گفته بود «فیلمت بازیگر هم که ندارد!» این یک نوع نگاه است که در همین جریان و چرخه حاکم است.

ربیعی: بله، با من تماس گرفتند و گفتند از بین فیلم تو و یک فیلم دیگر که یک بازیگر استار دارد، همه فیلم تو را بهتر می‌دانستند اما گفتند اگر آن فیلم به بخش سودای سیمرغ برود، بازیگرش امکان داوری شدن را پیدا می‌کند و این یک نمونه است برای آنچه در این جریان اتفاق می‌افتد.

نصرتی: نتیجه‌ اینکه فقط به بازیگر مطرح توجه شود، همین شده که تعداد مخاطبان سینما به این وضعیت رسیده و دود آن به چشم کل سینما می‌رود.

ایسنا: آقای نصرتی این دومین همکاری شما با آقای ربیعی به کاندیدا شدن در جشنواره فجر ختم شد. از این همکاری بگویید و اینکه در دومین تجربه همکاری مشترک نقش «سعید» در «ضد» چه ویژگی‌های جذابی برای شما داشت؟

نصرتی: امیر عباس ربیعی یک توانایی دارد و آن هم این است که کار را یعنی هم بازی بازیگر و هم کلیت فیلم را تماشایی می‌کند به همین دلیل دوست داشتم دوباره این همکاری را تکرار کنم. در «لباس شخصی» تجربه شیرینی داشتم که به نتیجه نهایی نرسید. چرخه کامل کار یک بازیگر این است که در فیلمی بازی کند، به جشنواره فجر برسد و بعد هم در اکران عمومی نمایش داده شود ولی ما نه جشنواره فجر آنچنانی داشتیم – بخصوص با توجه به اتفاق‌های سال ۱۳۹۸ – و نه اینکه فیلم به اکران رسید. البته فیلم «ضد» در متن به اندازه «لباس شخصی» مرا جذب نکرد و با احترام به تیم نویسنده و محقق، تا آخر هم سردرگمی‌هایی داشتم. کاراکتر فیلم «ضد» را به آن اندازه که «یاسر» را در «لباس شخصی» از صفر تا صد شناختم، درک نکردم یعنی حتی می‌توانم یاسر ۲ و ۳ را هم در موقعیت‌های دیگر بازی کنم ولی «سعید» را نه. وقتی هم که نامزد دریافت جایزه شدم در دوره‌ای بود که امین حیایی برای «برف آخر» جایزه گرفت که من متاسفانه این فیلم را ندیدم. البته در توانایی‌های آقای حیایی شکی نیست مخصوصاً اینکه او بعد از فیلم «شعله‌ور» ورژن دیگری را از خود را ارائه می‌دهد و انگار بعد از برخورد با آقای نعمت‌الله شکل دیگری از بازیگری در او نمایان شده است. در ماجرای کاندیدا شدن برای جایزه سیمرغ بازیگران دیگری هم بودند که فکر می‌کردم با توجه به رویکرد جشنواره که افراد مطرح را بیشتر می‌بیند، جلوتر از من قرار می‌گیرند مثل هوتن شکیبا در «ملاقات خصوصی»، جواد عزتی در «مرد بازنده» یا هادی حجازی‌فر در «موقعیت مهدی» که خوب بازی کرده بودند به همین دلیل این تصور را نداشتم که حتماً باید در مقابل این بازیگران جایزه می‌گرفتم، هرچند آن را دوست داشتم اما اصلا اینطور نبود که بگویم حقم خورده شده است.

ایسنا: شما تجربه‌ عکاسی مستند اجتماعی را هم در کنار بازیگری در تئاتر داشتید و گویا اولین کار حرفه‌ای خود را در سینما با آقای ربیعی انجام دادید. کمی از این فعالیت‌ها بگویید و اینکه آیا عکاسی را همچنان ادامه می‌دهید؟

نصرتی: من بازیگری را اوایل دهه ۸۰ شروع کردم و در کنار آن خبرنگار حق‌التحریری بودم و در حوزه‌هایی مثل تئاتر کار می‌کردم. البته بیشتر کارم گرایش به سمت هنر داشت ولی خیلی زود متوجه شدم عکاسی در کنار بازیگری برای من درست‌تر است و تقریباً از سال ۸۳ بیشتر عکاس-خبرنگار بودم. حرفه عکاسی در کار بازیگری بسیار به من کمک کرد و در آن سال‌ها تدریس هم می‌کردم اما فضای امنی که عکاسی داشت مرا از بازیگری دور می‌کرد و با توجه به اینکه در مقطعی دنبال رسیدن به ثبات مالی هم بودم، از سال ۹۷ تصمیم گرفتم بیشتر تمرکزم را روی بازیگری بگذارم تا فاصله بیشتری از این حرفه نگیرم. با این حال همچنان عکاسی می‌کنم بخصوص مواقعی که اوقات بیکاری داشته باشم چون معتقدم در بازیگری بیش از استعداد، تمرکز بر کار اهمیت دارد و من به دنبال این هستم تا با تمرکز و صبوری بیشتر به هدفم برسم. از همان ابتدا که بازیگری را شروع کردم فکر می‌کردم استعداد دارم ولی ویژگی استعداد خود را فقط در توانایی بازیگری نمی‌دیدم بلکه آن را در صبوری و میزان انگیزه‌ام می‌بینم.  

ایسنا: آیا کاندیدا شدن در جشنواره فجر بر ادامه حضور و فعالیت شما در سینما تاثیر گذاشت؟

نصرتی: واقعیت این است که اکران فیلم بیشتر از کاندیداتوری -حداقل به لحاظ تعداد پیشنهاد – برای من موثر بود و شرایط بهتری را ایجاد کرد. وقتی یک فیلم نمایش داده می‌شود در کنار خبرهایی که از آن منتشر می‌شود دست‌کم چند کارگردان به یادشان می‌آید که چه کسانی این روزها بازی می‌کنند. اما الان این دردسر را دارم که مدام در فضایی مشابه کارهای قبلی پیشنهاد می‌گیرم. در عکاسی فضای متفاوت‌تری وجود دارد چون همه چیز در اختیار خود آدم است و با تلاشت می‌توانی دستمزد، شهرت و استقلال به دست آوری و شرایط جانبی، کمتر در رشد یا عدم رشد و موفقیت تاثیرگذار است اما در بازیگری خیلی چیزها دست ما نیست. وقتی بازی در «لباس شخصی» به من پیشنهاد شد دو سال در هیچ فیلمی بازی نکردم تا در آن نقش کلیشه نشوم. چنین تصمیمی در دو سال اول شروع کار، آن هم با یک فیلم توقیفی بسیار سخت است.  بعد «ضد» را بازی کردم که باز هم دو سال اکران نشد و در این مدت از کسانی پیشنهاد می‌گرفتم که دو فیلم قبلی مرا در جشنواره‌های فجر دیده بودند. من دوباره با بیکاری و بی‌پولی تصمیم گرفتم در فیلمی بازی نکنم چون نمی‌خواستم صرفاً بازیگر این نوع فیلم‌ها و نقش‌ها باشم.

در سینما اصغر فرهادی، پرویز شهبازی و حمید نعمت الله فیلمسازان مورد علاقه من هستند و دوست دارم در فیلم‌های آن‌ها یا شبیه این فیلمسازان هم بازی کنم اما در آن مدت شانس این را نداشتم که نقشی متفاوت به من پیشنهاد دهند تا اینکه سریال «سوران» با نقشی متنوع‌تر پیشنهاد شد و با توجه به موضوع فیلم و اینکه به تجزیه نشدن خاک کشور تاکید داشت، بازی در آن را پذیرفتم.

ایسنا: زمانی که شما فیلم «ضد» را بازی کردید فضای رسانه‌ای بویژه در شبکه‌های اجتماعی به این شدت دو قطبی نبود. آیا نگران برچسب‌هایی که در این فضا به برخی فیلم‌ها باموضوع‌های این چنینی ممکن است زده شود، نیستید؟

نصرتی: اگر «ضد» را کیانوش عیاری هم می‌ساخت دقیقا همین را می‌ساخت که اکنون ساخته شده است و کسی هم نمی‌گفت این فیلم حکومتی یا ارگانی است

نصرتی: بله نگران هستم ولی نه فیلم «لباس شخصی» را ایدئولوژیک می‌بینم و نه فیلم «ضد» را. امیرعباس ربیعی به لحاظ تفکر ایدئولوژیک با من فرق می‌کند ولی آنقدر سینما برایش اهمیت دارد که یادش می‌رود نظرات و سلیقه خود را در فیلم اعمال کند. فقط هنرش تعیین کند که چطور کار کند به همین دلیل فکر می‌کنم اگر «ضد» را کیانوش عیاری هم می‌ساخت دقیقا همین را می‌ساخت که اکنون ساخته شده است و کسی هم نمی‌گفت این فیلم مثلا حکومتی یا ارگانی است. من دوستانی دارم شبیه خودم که سیاسی نیستند. وقتی عکاس خبری و مستند اجتماعی بودم. تئاتر هم کار می‌کردم. یک روز نقش یک کُنت را در نمایشنامه دورنمات داشتم یک بار نقش یک دانشجو، یک بار هم یک روان‌پریش. زیست من به این شکل بود و طبیعتا دوستانی مشابه زیست خودم داشتم. آن‌ها وقتی «لباس شخصی» یا همین «ضد» را دیدند گفتند، دم شما گرم! البته شاید مواردی بود که خیلی باب سلیقه‌شان نبود ولی می‌گفتند چند برابر آن، چیزهای مهم‌تر در فیلم دیده و شنیده‌اند که کسی نمی‌تواند آن‌ها را بگوید. حتی می‌پرسیدند اصلاً با چنین حرف‌هایی فیلم اکران می‌شود؟ حالا برای من جای سوال است که «لباس شخصی» چطور می‌تواند یک فیلم حکومتی باشد آن وقت توقیف هم بشود؟ بنابراین در پاسخ می‌توانم بگویم بله، نگران هستم ولی بیشتر از اینکه انگِ حکومتی بخورم نگران این هستم که در نقشی کلیشه نشوم چون نقش‌های مشابه را خیلی پیشنهاد می‌دهند.  یک زمان شنیدم برای ساخت یک سریال در شبکه نمایش خانگی صحبت من شده بود. در واقع ماجرا اینطور بود که بازیگر نقش اصلی آن سریال که یکی از چهره‌های سینما بود به دلیل تشابه آن نقش با یک فیلم دیگرش آن را نپذیرفته بود و بعد هم اسم من به میان آمده بود. گفته بودند نصرتی بازیگر خوبی است ولی معروف نیست. من خودم شماره دستیار کارگردان را پیدا کردم تا بابت محبت آن‌ها قدردانی کنم اما این را هم پرسیدم که چه کسی گفته من حتماً باید نقش اصلی را بازی کنم؟ شنیده بودم قصه آن سریال خیلی جالب است و دوست داشتم حتی یک نقش کوتاه هم شده، داشته باشم.

من در تمام کارهایی که نقش اصلی را بازی کردم اصلاً از ابتدا قرار نبوده به عنوان بازیگر اصلی حضور داشته باشم. در «لباس شخصی» وقتی برای تست گریم یکی از نقش‌ها رفتم حتی نمی‌دانستم کارگردان کیست و وقتی سر تست گریم شنیدم کسی پشت سرم گفت خودشه، تازه متوجه شدم که او کارگردان (ربیعی) است. قرار بود نقش کوچکی داشته باشم که پنج سکانس هم بیشتر نداشت اما از بازی من خوششان آمد و سکانس‌هایم بیشتر شد تا یک روز که گفتند برای نقش اصلی تست بدهم. برای «ضد» هم آقای شفیعی طبق روال سینما دوست داشتند نقش اصلی را یک بازیگر چهره بازی کند که حق هم داشتند ولی گویا امکانش فراهم نشد و من دعوت شدم تا تست بدهم که آقای شفیعی هم خیلی زود تایید کرده بودند. «سوران» هم همینطور بود. یک نقش منفی و غیراصلی را می‌خواستم بازی کنم، خیلی هم بابت آن خوشحال بودم که در من ویژگی‌های بازی منفی دیده شده ولی چند روز بعد تماس گرفتند و گفتند «لباس شخصی» و «ضد» را دیده‌اند و باید برای نقش اصلی قرارداد ببندم.

ربیعی: من آدمی مذهبی هستم و به لحاظ سیاسی هم به جمهوری اسلامی گرایش دارم. در عین حال با بخش زیادی از کسانی که با دیدگاه‌های من مخالفند رفاقت دارم. اصلا هم به سینما نیامده‌ام تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنم و مخالفم با کسانی که می‌خواهند به سینما بیایند فقط به این دلیل که می‌گویند بچه‌های جبهه انقلاب در سینما کم هستند

ایسنا: درباره «ضد» نکته قابل توجه کاندیدا شدن چند بازیگر فیلم بود بخصوص آنکه نادر سلیمانی با وجود اینکه کمتر نقش جدی داشت در این فیلم بیشتر دیده شد. ‌ 

ربیعی: من در بازیگری یک نگاه فراتر از آنچه عرف است، دارم. البته اول این را توضیح دهم که خیلی از صحبت‌هایم در اینجا بخاطر نگاه‌ ایدئولوژیکم نیست چون به هر حال من آدمی مذهبی هستم و به لحاظ سیاسی هم به جمهوری اسلامی گرایش دارم. در عین حال با بخش زیادی از کسانی که با دیدگاه‌های من مخالفند رفاقت دارم؛ منتها زبان مشترک ما سینماست و من شخصا برای سینما بسیار اهمیت قائلم. اصلا به سینما نیامده‌ام تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنم. رشته تحصیلی من سینما بوده و مخالفم با کسانی که می‌خواهند به سینما بیایند فقط به این دلیل که می‌گویند بچه‌های جبهه انقلاب در سینما کم هستند پس باید به سینما برویم. این تفکر غلط است. من معتقدم کسی مثل آقای فرشچیان بخاطر اینکه تابلوی «عصر عاشورا» را بکشد نقاش نشده است. او عاشق نقاشی و هنر است و حال، نگاه خود را هم روی تابلو می‌کشد که عصر عاشورا هم در آن نگاه است. اگر آقای فرشچیان نگاهی ضد عصر عاشورا داشت حتما آن را می‌کشید. حرفم این است که دیکته کردن در هنر غلط است و خدا را شاهد می‌گیرم که آنچه می‌گویم بخاطر طرفداری‌ام از سینماست نه به دلیل تقابل بین تفکر خودم با تفکری دیگر – که بدون تعارف آن تفکر مقابل من در سینما رایج‌تر است.

درباره بازیگری هم که پرسیدید، معتقدم الان یک انحصار در بازیگری سینما وجود دارد. شما یکسری بازیگر می‌بینید به اسم چهره یا سلبریتی که بین ۴۰ تا ۵۰ نفر هستند و تقریباً در دو دهه گذشته فیلم‌های سینمایی ما با آن‌ها ساخته شده است. من مخالف این انحصار هستم نه به این دلیل که آن‌ها در فیلم‌های من بازی نمی‌کنند بلکه چون این انحصار به ضرر سینماست و با رکود بازیگری سینما همراه است. ما سالانه حدود ۵۰ تا ۱۰۰ فارغ التحصیل بازیگری از دانشگاه‌های خوب کشور داریم و تعداد قابل توجهی هم دانشجوی ورودی. این‌ها بی‌استعداد و بی‌سواد نیستند که بازیگر نمی‌شوند و مجبورند سراغ شغل‌های غیرمرتبط بروند. آنچه من دیدم، این بوده که فقط رابطه، انحصار و گَنگ در این میان وجود دارد و حتی گاهی فساد. ما بازیگری داریم که نانِ پول یا رابطه یا چهره‌اش را می‌خورد. پول می‌دهد، نقش می‌گیرد. چه کسی در اینجا ضرر می‌کند؟ آیا منِ بچه حزب‌اللهی که می‌خواهم فیلم بسازم و این‌ها برایم بازی نمی‌کنند ضرر می‌کنم؟ نه! این‌ها به ضرر سینماست. با آن چرخه اکران که صحبت شد، نتیجه این می‌شود که کار سینما به جایی می‌رسد که اکران فیلم «فسیل» تمام می‌شود و آن را از روی اکران تهران برمی‌دارند ولی فروش سینما پایین می‌آید به همین دلیل بی‌سرو صدا آن را دوباره به اکران برمی‌گرداند تا سینما باز هم رونق بگیرد. این سینما در حال ضرردهی است و اگر ما این انحصار را بشکنیم و درهای سینما باز شود، رقابت به وجود می‌آید. باید به جایی برسیم که اولویت بازیگر در کارش، تعداد فالوور و دستمزد نباشد بلکه به دنبال درآوردن نقش باشد. اگر او بازیگری کند سینما هم سود می‌برد چون مخاطب امروز به فیلم‌های با کیفیت زیادی دسترسی دارد و وقتی آن فیلم‌ها را با آنچه در سینمای خودمان اتفاق می‌افتد مقایسه می‌کند معلوم است که به سینما نمی‌رود و برای فیلم ایرانی ارزشی قائل نیست.

تاکید می‌کنم که این حرف‌ها به نگاه و ایدئولوژی من ارتباطی ندارد، بلکه سلیقه و نگاه مستقل من است که باید بگردیم و یک استعداد جدید پیدا کنیم. من این نگاه را در تمام عوامل فیلمم دنبال می‌کنم یعنی در جایی که استعداد وجود دارد به دنبال افراد تازه هستم اما مثلاً در بخش طراحی صحنه که سراغ یک سلبریتی همچون دکتر شجاعی رفتم به این دلیل بود که جایگزین دیگری پیدا نکردم تا در حد ایشان آرتیست باشد. من به عنوان یک آدم فرهنگی صرفاً وظیفه ندارم که فیلم تولید کنم. من به سینما تعهد دارم تا در حد وُسع خودم تلاش کنم که هم فیلمم بالا بیاید و هم سینما ارتقا پیدا کند. نمی‌توانم یک عده سلبریتی را نردبان خود کنم و با اسم و شهرت آن‌ها بالا بروم. با همین نگاه برای فیلم «لباس شخصی» بازیگر انتخاب کردیم که خوشبختانه آقای والی‌نژاد هم خیلی با من همراهی می‌کرد چون خودش همین نگاه را دارد. البته سر فیلم «ضد» نگاه آقای شفیعی این بود که حتماً چند نقش اول را از بازیگران چهره دعوت کنیم ولی من اصرار داشتم که با همان سیکل «لباس شخصی» پیش بروم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم سراغ کسانی برویم که برای مخاطب شناخته شده هستند اما متفاوت باشند و در زمینه‌هایی که کلیشه نیستند استفاده کنیم. برایم مهم بود بازیگرانی را دعوت کنیم که برای نقش خود انگیزه داشته باشند و زحمت بکشند نه اینکه صرفاً برای پول بیایند.

یادم می‌آید سال ۹۴ پیش تولید فیلمی را انجام می‌دادم که یکی از گزینه‌هایم برای نقش اصلی جدی جواد عزتی بود. آن زمان او هنوز نقش‌های جدی را بازی نکرده بود. همه مخالفت کردند به غیر از آقای مرادی (فیلمبردار). می‌گفتند او بازیگر کمدی است و نمی‌تواند نقش جدی را بازی کند ولی من معتقدم کسی که می‌تواند نقش کمدی را خوب بازی کند، بسیار توانمندتر از بازیگری است که فقط نقش‌های جدی را خوب بازی می‌کند. بر همین اساس من و آقای شفیعی نادر سلیمانی را برای «ضد» انتخاب کردیم و ایشان وقتی فیلمنامه را خواند اولین حرفش این بود که چرا این نقش را به من پیشنهاد دادید که من هم همین توضیحات را دادم. او بسیار انگیزه داشت می‌گفت ۴۰ سال است که می‌خواهد اثبات کند «ساعت خوش» فقط یک وجه از توانایی‌های اوست. نادر سلیمانی کسی است که با بهرام بیضایی مأنوس بوده، برای داریوش مهرجویی تئاتر بازی کرده و ما را در همان سکانس‌های اول شگفت‌زده کرد. خانم لیندا کیانی هم همینطور است. او ۲۰ سال است که کار می‌کند و برای من افتخار بود که اولین نامزدی دریافت جایزه جشنواره فجر او با فیلم من اتفاق افتاده است. این بازیگرها دنبال بستری تازه هستند. البته این را هم می‌دانم که بسیاری از کارگردان‌ها تحت تاثیر تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار مجبور به انتخاب هستند و شاید به این موضوع بی‌توجه باشند در حالی که آقای فرهادی هم این کار را انجام داده و در «قهرمان» از بازیگرانی در شیراز که ما نمی‌شناسیم بازی‌های بسیار خوبی گرفته است.

ایسنا: آقای مرادی شما هم از همکاری خود در این فیلم بگویید و اینکه الان هم فیلمبرداری «احمد» را انجام می‌دهید.

مرادی: اولین همکاری من با امیرعباس ربیعی به فیلم‌های کوتاه «ولد» و «ماه در خانه» برمی‌گردد و بعد هم «لباس شخصی» و «ضد» پیش آمد. در اولین تجربه‌ای که با هم داشتیم او خیلی جوان‌تر بود و بعدها که دوباره کار کردیم متوجه تغییر زیاد در کار و نگاهش شده بودم. امیر عباس یک ویژگی مهم دارد که هنر را صِرف هنر می‌بیند. بازی برایش مهم است و به همان اندازه صحنه فیلمبرداری، نور و بقیه عوامل دخیل در فیلم هم برایش اهمیت دارند. این توجه برای عوامل پشت صحنه یک فیلم مسئله‌ای مهم است که به کار آن‌ها توجه شود. شاید قبلا فکر می‌کردم او یک آدم حزب‌اللهی است و چنین توجهی به بخش‌های دیگر تولید فیلم نداشته باشد ولی بعد متوجه شدم او واقعاً آرتیست است. «احمد» را هم که مشغول کار هستیم، فیلم خوبی شده و با توجه به کمتر بودن رگه‌های سیاسی، مخاطب از آن لذت خواهد برد.

ایسنا: آقای ربیعی شما گفتید که به سینما نیامده‌اید تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنید. با این رویکرد چه نظری درباره تصمیم‌ سیاستگذاران فعلی سینما در ریل گذاری جدید سینما دارید که بر گونه‌هایی خاص از جمله سینمای انقلابی تاکید دارند.  

ربیعی: به نظر من این نگاه اشتباه است. سینما هنر است و جهت‌دهی در هنر غلط است. این اصلاً شدنی نیست و یک کار ابتر است. هنرمند ربات نیست که کنترل او در دست یک فرد دیگر باشد. وظیفه مسئولین فرهنگی صرفاً این است که زمینه را برای کار هنرمند فراهم کنند. اما متاسفانه قیف برعکس شده که البته فقط در هنر هم نیست. اول باید این را بررسی کنیم که ما چرا طرفدار انقلاب اسلامی هستیم؛ چون ذات حکومت اسلامی این است که مسئول در آن کسی است که نوکری و خادمی مردم را می‌کند؛ یعنی سنگ‌ها و سنگلاخ‌ها را در جاده‌ها از میان برمی‌دارد تا مردم حرکت کنند. وظیفه آن‌ها سهل کردن مسیر است و این غیر از نوکری معنای دیگری ندارد. در مکتب دفاع مقدس این نگاه مشهود است. کار فرماندهان گردان‌ در آن دوران چه بود؟ آن‌ها نوکری کسانی را می‌کردند که می‌جنگیدند و مسیر را نظم می‌دادند. این فرهنگ دفاع مقدس از همان فرهنگ انقلاب اسلامی می‌آمد ولی به مرور این مکتب تغییر مسیر داد تا مردم در خانه‌های خود بمانند و دولت برای آن‌ها تصمیم گیری کند. این به فرهنگی تبدیل شد که برتری مدیران را القا می‌کرد. جامعه هنری هم به همین شکل است. هنرمند می‌گوید چه چیزی می‌خواهد بسازد و مدیر وظیفه دارد شرایط را فراهم و مشکلات را برطرف کند اما تصور برخی آقایان این است که اگر من پشت میز نشسته‌ام هنر را می‌فهمم. پس من به تو می‌گویم چه کار بکنی و چه کار نکنی. در این شرایط کسی مثل من یک دغدغه دارد؛ اینکه نکند فیلمی بسازم که مسئله‌ام نباشد. تمام حراست من از خودم این است که آنچه می‌گویم برای خوشایند این جناح و آن جناح نباشد و حرف خودم باشد.

برای فیلم «ضد» هیچ گروهی نیست که از تمام فیلم خوشش آمده باشد. من هم اصلاً قصد نداشتم تا چیزهایی را بگنجانم که هر دو طرف آن را دوست داشته باشند. در چنین شرایطی کار فیلمسازی سخت است و برای کسی مثل من سخت‌تر است تا آنچه را خودم می‌خواهم بسازم. البته شاید همه، تحمل این سختی‌ها را نداشته باشند آن موقع است که ممکن است فیلمسازی شوی که پول بگیرد و بگوید چه چیزی دوست دارید تا برایتان بسازم. این افراد هر کدام از فیلم‌های خود را به یک شکل می‌سازند و می‌شوند فیلمساز سفارشی. اینطور هم نیست که فیلمساز سفارشی فقط در بین ارزشی‌ها باشد. یکی می‌آید در بخش حاکمیتی با پول حاکمیت برایش فیلم می‌سازد، بعد به بخش خصوصی می‌رود و با پول و نگاه آن‌ها فیلم دیگری می‌سازد. همه فیلم‌هایش هم بد می‌شود چون مگر می‌شود هنرمند آنچه را عقیده ندارد بسازد و بعد به شاهکار تبدیل شود؟ پس تبدیل می‌شود به یک فیلمساز سفارشی‌ساز که فیلم‌هایش بد است ولی محبوب مدیران است، حتی محبوب بخش خصوصی هم می‌شود.

در سوی دیگر، طیفی از فیلمسازان هم هستند که مبارزه می‌کنند ولی به نتیجه نمی‌رسند و دیگر فیلم نمی‌سازند. نمونه‌هایش را هم داریم که سال‌هاست کارگردان‌هایی فیلم نساخته‌اند، درواقع ما یکسری نیروی انسانی نخبه را هدر داده‌ایم که می‌توانستند فیلم‌های خوبی بسازند. در این اوضاع من معتقدم و باز هم تاکید می‌کنم که سینما یک زبان مشترک است و آرزو می‌کنم مخاطبم وقتی از سالن سینما بیرون می‌آید، بگوید فیلم خوبی را بعد از دو ساعت دیده هر چند هرچه فیلمساز گفته دروغ بود. این کاملاً برای من خوشایند است. همانطور که برای خودم پیش آمده، فیلمی را در سینما دیده‌ام که بسیار دوست داشتم ولی جهان آن را قبول نداشتم. من فیلم «فهرست شیندلر» را می‌بینم، به شدت هم ضدصهیونیستم. با دیدن آن فیلم برای یهودی‌ها گریه می‌کنم، قبولشان هم ندارم اما برای سینمایش دست می‌زنم و آرزو می‌کنم که بتوانم «فهرست شیندلر» بسازم. این یعنی همان مشترک بودن زبان سینما و بسیار بدم می‌آید وقتی می‌دانم فیلم بدی ساخته‌ام اما به من بگویند آفرین که به فلان موضوع پرداخته‌ای.

نکته دیگر هم در این موضوع ممیزی است و من در این زمینه، جایی گیر کرده‌ام که نه می‌توانم به عقب برگردم نه به جلو بروم مثل کوهنوردِ گیر کرده در میانه راه که نه می‌تواند بالا برود و نه می‌تواند پایین برگردد. به من می‌گویند فیلم سفارشی‌ و حکومتی می‌سازی در حالی که من یک فیلم درباره انقلاب اسلامی ساختم، با سازمان اوج هم ساختم و بعد بخش دیگری فیلم مرا توقیف کرده است. چرا توقیف شده؟ چون در برابر ممیزی‌اش مقاومت کردم در صورتی که همین الان می‌توانم فیلم «لباس شخصی» را با حذفیات اکران کنم ولی نمی‌توانم بپذیرم که چنین فیلمی برای من باشد. حرف من این است که سینما منبر نیست. یک هنر است و هر کس باید زیست خود را در آن بسازد.  مدیران فرهنگی ما اگر می‌خواهند در این هنر جهت‌دهی داشته باشند، باید ابتدا در بخش آموزش و تربیت نیروها و در زیست آن‌ها، نگاه خود را ترویج دهند و آن را تبلیغ کنند تا فیلمساز در تربیتِ زیستِ شخصی خود متناسب با آنچه حق است بار بیاید نه با آنچه یک مدیر می‌پسندد. در واقع می‌خواهم بگویم اگر مدیری بر این باور است که آنچه می‌گوید حق است، نگاه خود را تربیت کند و بعد ترویج دهد نه اینکه همه را تهدید یا الزام کند که حرف او را بپذیرند و اگر کسی جز نگاه او را داشت، حق فعالیت ندارد.

نصرتی: متاسفانه مسئولان فرهنگی ما همین کار را انجام می‌دهند و همین شده که ناصر تقوایی سال‌ها فیلم نساخت در حالی که مگر چند سال یک بار کسی مثل او به این دنیا می‌آید؟  پسندیده این بود که اجازه می‌دادیم همه افراد با دیدگاه‌های مختلف، سینمای خود را بسازند و آن وقت می‌دیدند اگر کسی حرف آن‌ها را نمی‌زند، افرادی را به همان مدلی که امیرعباس تعریف کرد، بیاورند تا جهان خود را به او انتقال دهند. این طور حرف همه شنیده می‌شود ولی وقتی بسیاری از سینماگران بزرگ ما خانه‌نشین شده‌اند، کم کم به وضعیت امروز می‌رسیم که می‌بینیم چه فیلم‌هایی پرفروش هستند.

ربیعی: این ماجراها یک وجه دیگر هم دارند و اینکه فضا آزاد نیست تا کسانی مثل من یا مهدی نصرتی صرفاً با یک اثر، مواجهه سینمایی داشته باشیم. وقتی هزاران انگ، فشار و بایکوت به وجود می‌آید در سوی مقابل لجبازی‌هایی هم دیده می‌شود. در حالی که اگر معیار همه، “سینما” باشد شرایط فرق می‌کند. یادمان نرفته که با آقای فرهادی در یک جشنواره بخاطر امیر جدیدی چه برخوردی کردند چون می‌گفتند با بازیگری فیلم ساخته‌ای که با سازمان اوج در «تنگه ابوقریب» بازی کرده و آقای فرهادی جواب درستی داد که او بازیگر است. بازیگر فقط نقش را می‌بیند. درواقع این فیلم است که باید موافق جهت فکری و تفکر فیلمساز باشد نه بازیگر. مگر قرار است هر کسی که در یک اثر هنری کار می‌کند با تفکر صاحب آن و سازنده آن موافق باشد؟ وقتی هر دو طرف این ماجرا را، به این شکل ترسناک می‌کنیم ضرر آن را موافقان یا مخالفان آن تفکر یا جناح نمی‌بینند، بلکه بیش از همه سینما ضرر می‌کند و در نهایت فرهنگ و مردم مملکت آسیب می‌بینند.

ایسنا: اگر مسئله نفوذ که گفتید برای شما جدی است، دغدغه پرداخت به آن را در دوران معاصر هم دارید؟  

ربیعی: بله چون در «لباس شخصی» و «ضد»، داستان با ادامه یافتن نفود تمام می‌شود. اساسا  برای من یک بحث جدی درباره نفوذ این است، کسانی که صاحب مسئولیت هستند، سهواً و بیشتر هم عمداً، سعی می‌کنند مسئله نفوذ در جمهوری اسلامی، یک مسئله سطح پایین جلوه داده شود. مثلاً می‌گویند عامل فلان خرابکاری در یک نیروگاه هسته‌ای یک کارگر بوده در حالی که به نظرم این فقط سطحِ پایین جلوه دادن نفوذ است. نفوذ یک مسئله جدی است و آنقدر توانسته خود را در رده‌های بالا جای دهد که از ما رئیس جمهور (شهید رجایی) گرفته؛ آن هم توسط کسی که در شورای امنیت ملی ما حضور داشت. سوال این است که آیا همین یک مورد بود و تمام شد؟ به نظر می‌رسد خیر، چون نفوذ مسئله‌ای است که حتی با دستگیری و اعتراف یک فرد هم نمی‌توان درباره آن به یقین رسید.

در تاریخ ما بحث‌های جدی وجود دارد از جمله درباره ترور شهید رجایی که وقتی سازمان (منافقین) فردی را در سطح دبیری شورای امنیت ملی دارد چرا با ترور یک رئیس‌جمهور، او (نفوذی) را می‌سوزاند؟ بخصوص آنکه اگر کشمیری لو نمی‌رفت ممکن بود در دهه‌های بعدی رییس جمهور ایران شود. پس یک بحث جدی این است که شاید کشمیری‌های دیگری همچنان هستند. شهید لاجوردی طبق آنچه در وصیت نامه‌اش اشاره شده، از جمله کسانی بود که اعتقاد داشت نفوذ در سیستم جمهوری اسلامی به شدت جدی است. او معتقد بود خطر منافقینِ انقلاب از خطر منافقینِ خلق بیشتر است. برهمین مبنا من هم معتقدم در کشور ما خلل‌های مدیریتی دو عامل دارند. مسئله مهم این است که کشف نفوذ، اطلاعات دقیق و سند می‌خواهد نه تحلیل. با رشد تکنولوژی هم کشف سند بسیار سخت است به خصوص اگر مواردی مثل آن جاسوس معروف روسیه در غرب باشد که جایگاه بالایی در سیستم یک کشور داشت و وقتی او را پیدا می‌کنند در پاسخ به اینکه چطور ارتباط برقرار می‌کرده، می‌گوید من فقط یک بار ارتباط گرفتم آن هم همان ابتدای کار بود، چون به من گفته بودند تو فقط وارد این سیستم بشو و سعی کن کسانی در آن کشور مسئولیت بگیرند که یا با ما مخالفتی نداشته باشند یا تخصص نداشته باشند. این حرف‌ها اعتراف‌هایی بود که بعد از ۳۰ سال از او گرفته شد.

ایسنا: با توجه به تمام این مباحث سیاسی که درونمایه اصلی فیلم «ضد» برمبنای آن شکل گرفته، برای دعوت مخاطبان خود به تماشا، فیلم را چطور معرفی می‌کنید؟

ربیعی: من خواهش می‌کنم که مردم بدون پیش فرض و حب و بغض فیلم را ببینند و تعهد می‌دهم وقتی آن را دیدند، یک فیلم سرگرم‌کننده و جذاب را دیده باشند و به اندازه خود فیلم از آن لذت ببرند. نگرانی من فقط پیش‌فرض‌هایی است که سبب دیده نشدن فیلم می‌شوند.

مرادی: فکر می‌کنم «ضد» جدا از داستانش، سینماست که روی همه جنبه‌های آن زحمت کشیده شده است. دعوت می‌کنم که مخاطبِ صرف سینما حتماً «ضد» را ببیند چون به لحاظ کارگردانی یک ساختار سینمایی با بازی‌ها بسیار خوب دارد و کسانی که به سینما علاقمند هستند از آن لذت می‌برند. «ضد» یک فیلم بیگ پروداکشن است و از آنجا که سینمای امیرعباس ربیعی به معنای واقعی سینماست، حتی در پلان‌های بسته هم لایه به لایه میزانسن یا دکوپاژ بسته شده است؛ پس من هم امیدوارم درباره فیلم پیش‌داوری نکنند.

نصرتی: آنچه دوستان گفتند حرف‌های من نیز است و فقط اضافه می‌کنم که می‌دانم بخشی از دلیل سینما نرفتن مخاطب بخاطر این است که احساس می‌کند حرف‌ها در سینما آنطور که باید تنوع ندارند و شاید به همین دلیل است که سراغ طنز می‌رود. می‌دانم دل مردم از سینما شکسته و ای کاش شرایطی به وجود آید که حرف دل همه در همه جنبه‌ها زده شود اما گاهی سینما با آدم کاری می‌کند که دو ساعت بگذرد و تو حتی ساعت خود را نگاه نکنی که چقدر زمان گذشته؛ این خاصیت سینمای امیرعباس ربیعی است.

رسانه سینمای خانگی- روایت یک مادر تیرانداز

کارگردان مستند نیمه بلند «اسلحه مادری» که در بخش مسابقه ملی هفدهمین جشنواره فیلم مستند ایران، سینماحقیقت حضور دارد، گفت: این فیلم داستان یک زن شجاع و فداکار روستایی است که هدفی بزرگ دارد.  

به گزارش سینمای خانگی، سیده زهرا موسوی ازغندی در گفت وگو با ایرنا، درباره این فیلم توضیح داد: «اسلحه مادری» داستان زنی است که برای هدفی بزرگ سعی دارد به زنان روستا تیراندازی آموزش دهد. داستان مادری که از تمام اهالی روستا حمایت می‌کند و قدرت و عشق او تنها منحصر به فرزندان خودش نیست. او فداکار و دلیر است و اکنون نیز تلاش می‌کند به سایر زنان آموزش دهد که راه نجات همیشه در مقاومت و آمادگی و دوست داشتن است.

او درباره دلیل پرداختن به این سوژه گفت: زنانگی و مادرانگی برای من و قصه هایم همیشه مهم بوده اند و این زن، در روستایی دور افتاده، بی‌سواد، فقیر ولی با این بینش بزرگ و این نگاه عمیق هر فیلمسازی را به وجد می‌آورد. من می‌خواستم اول به خودم و بعد به دیگران نشان دهم که قدرت یک زن و حس حمایت او از همسر و فرزندانش چطور باعث نجات کل روستا شده است و چه بیشمار زنانی که این گونه اند و کسی آنها را نمی‌شناسد.

مطمئنا «سینماحقیقت» مهمترین اتفاق در سینمای مستند ایران و بهترین بستر دیده شدن استاین کارگردان درباره مخاطبان «اسلحه مادری» عنوان کرد: من می‌خواستم فیلمی بسازم که هم دوستان فیلمسازم دوست داشته باشند و هم مادرم از دیدنش لذت ببرد. دوست دارم هر مخاطبی فیلم را ببیند و این مادر را بشناسد. تمام کسانی که دلشان می‌خواهد بدانند بی کرانگی و عظمت و شناخت تنها در کلان ها نهفته نیست، می‌توانند مخاطب فیلم من باشند. هرچند زبان و توان من از واگویه کردن تمام آنچه دیدم، ناتوان بود.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره جشنواره «سینماحقیقت» گفت: مطمئنا «سینماحقیقت» مهمترین اتفاق در سینمای مستند ایران است، بهترین بستر دیده شدن است. درنتیجه این فرصت برای من بسیار ارزشمند است. من با فهرست فیلم‌ها و فیلمسازانی که در جشنواره امسال دیدم، حس می‌کنم دوره پرباری است. خودم به شخصه بیشتر از دیده شدن فیلمم آمده ام که فیلم خوب ببینم و فکر می‌کنم اینگونه خواهد شد.

موسوی تصریح کرد: در درجه اول باید تعریف درستی از کارکرد و مخاطب سینمای مستند وجود داشته باشد و بعد باید ساز و کار مشخص و مدونی برای پیشرفت در این حوزه ایجاد شود. فعلا بیشتر برخوردها سلیقه ای است. جایگاه واقعی مستند در سینما و تلویزیون باید شناخته شود و باید سیاست گذاری ها به سمت دیده شدن سینمای مستند حرکت کنند.

«اسلحه مادری» جمعه اول دی ماه ساعت ۲۱:۳۰ در سالن شماره ۶ پردیس چارسو نمایش داده می شود.

هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» با دبیری محمد حمیدی‌مقدم از ۲۷ آذرماه تا ۲ دی‌ماه برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- تقدیر از اصغر بختیاری در «حقیقت»

در هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران سینما حقیقت از اصغر بختیاری فیلمبردار، مستند ساز و پیشکسوت روایت فتح تقدیر خواهد شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی بنیاد فرهنگی روایت فتح، مراسم بزرگداشت اصغر بختیاری فردا چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۲ از ساعت ۱۸ الی ۲۰ در پردیس سینمایی چهارسو واقع در تقاطع خیابان جمهوری اسلامی و خیابان حافظ با حضور هنرمندان ،مدیران و شخصیت‌های فرهنگی هنری کشور برگزار خواهد شد.

اصغر بختیاری متولد ۱۳۴۵ در شهرری، فیلمبردار،مستندساز و یکی از اعضای هسته اصلی گروه مستندسازی روایت فتح است که در چند مستند شهید سید مرتضی آوینی به عنوان فیلمبردار حضور داشته است.

داوری در چندین جشنواره داخلی و بین المللی و مدیریت گروه مستند روایت فتح و تهیه و تولید بیش از ۱۰۰ مستند در حوزه‌های انقلاب و دفاع مقدس و جبهه مقاومت از جمله سوابق کاری و حرفه‌ای وی به شماره می‌آید.

رسانه سینمای خانگی- این نقاش ماهیگیر است یا این ماهیگیر نقاش است؟

کارگردان مستند «ناخدا» از فیلم‌های جشنواره حقیقت امسال گفت: در این فیلم با توجه به شخصیت خود ناخدا که علاوه بر ماهیگیری، شعر می‌سراید و نقاشی می‌کشد من هم به عنوان فیلمساز نگاهی شاعرانه را دنبال کردم.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم مستند کوتاه ناخدا به کارگردانی علی ارکیان، تولید مرکز گسترش سینمای مستند به بخش مسابقه ملی هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران، سینما حقیقت راه پیدا کرده است.

وی در گفت‌وگو با ایرنا، درباره نحوه آشنا شدن با این سوژه توضیح داد: مشغول ساخت فیلمی مستند درباره داوود کوچکی به نام «مرد مدادی» بودم که نقاش خودآموخته بود. او طی فیلمبرداری به دلیل سرطان معده درگذشت. یک نفر به من ناخدا عبدالرسول غریبی را معرفی کرد و سراغ او رفتم. این فرد هم ناخدا و هم ماهیگیر و هم نقاش خودآموخته است و در ماهینی بوشهر زندگی می‌کند.

ارکیان با یادآوری این که فیلمبرداری ۱۵ روز طول کشید اظهار داشت: این ناخدا جدا از این که در زمینه های مختلف کتاب نوشته، شعر می گوید و نقاشی هم می‌کشد. در مجموع هنرمند بزرگ و انسان شریف و مهربان و دوست داشتنی است. او که گذشته بوشهر را در نقاشی های خودش زنده کرده، بارها نمایشگاه نقاشی برگزار کرده است.

وی افزود: ناخدا در جریان ساخت فیلم به ما خیلی کمک کرد و هر چه از او می خواستیم دو برابر بیشتر انرژی گذاشت. به همین خاطر توانستیم در یک فرصت فشرده فیلم را به سرانجام برسانیم. امیدوارم مخاطبان تشویق بشود پس از دیدن این فیلم، آثارش را در فضای مجازی ببینند و کتاب‌هایش را بخوانند.

این کارگردان درباره طراحی لوگوی پوستر گفت: لوگو دقیقا امضای زیر نقاشی‌های ناخداست. ما از امضای ایشان در پوستر و تیتراژ اولیه به عنوان لوگو استفاده کردیم.

به گفته وی فیلم مستند «ناخدا» روز سه شنبه ساعت ۱۵ و جمعه ساعت ۱۹:۳۰ دقیقه در سالن شماره ۶ پردیس سینمایی چارسو اکران می‌شود.

عوامل مستند «ناخدا» عبارتند از: نویسنده و کارگردان (علی ارکیان شریفی)، پژوهش (منصوره قیمی) ، تصویر بردار (فرشید آذری) ، تدوینگر و مشاور کارگردان (بابک بهداد)، صدا بردار (ساسان زالی)، دستیار کارگردان (حامد ارکیان شریفی) و مدیر تولید (محمود حجتی).

علی ارکیان فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته کارگردانی سینما از دانشکده سینما و تئاتر تهران است. او بیش از سی فیلم کوتاه و مستند در کارنامه خود دارد.

جایزه جشنواره روستا برای فیلم «تکیه بر جام» و جایزه بهترین فیلم طنز از جشنواره طنز ایران برای فیلم «این یک موش نیست» و … از جمله جوایزی است که او تا کنون کسب کرده است.

هفدهمین جشنواره بین ‌المللی فیلم مستند ایران، سینما حقیقت به دبیری محمد حمیدی‌مقدم از تاریخ ۲۷ آذر ماه تا ۲ دی ماه ۱۴۰۲ در پردیس چارسو تهران برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- این مستند ادای دین به پدر کویر

مستند «معشوق من کویر»، فیلمی درباره پرویز کردوانی جغرافیدان و پدر کویر شناسی ایران است که سه شنبه ۲۸ آذرماه ساعت ۱۹:۳۰ و جمعه اول دی ماه ساعت ۱۳:۰۰ در هفدهمین جشنواره سینما حقیقت اکران می شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، محسن عسکری زاده کارگردان «معشوق من کویر» گفت: این مستند قصه مردی است زاده کویر که تمام عمر و زمان خودش را وقف شناخت کویر و مسائل مربوط به آن کرده بود. مردی که کویر را معشوق خودش می‌دانست و از هر فرصتی برای دیدار با آن استفاده می‌کرد. مردی کویری که آب را گرامی می‌داشت، چرا که می‌دانست معشوقش کویر بدون آب نمی‌تواند نفس بکشد.

او اضافه کرد: فیلم مستند معشوق من کویر شرح حالی است از زندگی و دغدغه ی پروفسور پرویز کردوانی که همواره نگران از بین رفتن منابع آبی ایران بود.

عسکری زاده اظهار کرد: این مستند یک قسمت از مجموعه ای بیست قسمتی به نام چنان سرو است که به سفارش شبکه مستند ساخته شده که درباره مفاخر فرهنگی ایران است. وقتی این فیلم به من پیشنهاد شد با کمال میل پذیرفتم. چرا که من هم اصالتا زاده کویر و شهر یزد هستم و همیشه این جمله پروفسور کردوانی که «یزدی ها قدردان آب هستند» را بخاطر داشتم. از اینرو با ساخت این مستند هم می‌توانستم به دغدغه خودم که آب بود و بسیار نزدیک به دغدغه ایشان بپردازم و هم ادای دینی کرده باشم به پروفسور کردوانی که همیشه ما یزدی ها را حافظ آب می‌دانست.

او تصریح کرد: مستند «معشوق من کویر» آگاهی بخش است و تمام تلاش ما در این فیلم بر آن است تا از آب و کمبود آب و مسائلی که به واسطه این بحران به وجود می‌آید بگوییم تا مردم با این بحران بیشتر آشنا شوند. چرا که بحران آب مسئله ای جدی در کشور ماست. بحران آب به قدری جدی است که حیات جمعی همه ما را تهدید می کند. وجود کم آبی و این مشکل بزرگ که ممکن است حتی باعث فرونشست بعضی از شهر ها شود نمیدانم چرا جدی گرفته نمی‌شود! چرا مسؤلین پا را از حرف فراتر نمی‌گذارند و کاری جدی برای این بحران انجام نمی‌دهند

عسکری زاده در پایان گفت: ما به سهم خودمان با ساخت این فیلم سعی کردیم با نگاهی به دغدغه دکتر کردوانی به این مسئله بپردازیم چرا که بدون آب، زندگی عملا میسر نیست و ما برای هرکاری نیاز به آب داریم. پس مخاطب، صرفا با یک کار بیوگرافی روبرو نیست بلکه به هنگام تماشای فیلم با مسئله اجتماعی مهمتری روبرو می‌شود که آن هم بحث کمبود آب و از بین رفتن منابع آبی است.

عوامل این فیلم مستند عبارتند از: تدوین، پژوهش و کارگردانی: محسن عسکری زاده، تهیه کننده: محمد سعید وزیری، مشاور هنری: مصطفی رزاق کریمی، نویسنده گفتارمتن: صادق دهقانی، دستیار کارگردان: پوریا محسنی، مدیرتولید: حسام زرنوشه،صدابردار: حامد عسکری زاده، فیلمبردار: محسن عسکری زاده ، علی شیخ علیشاهی و مشاور رسانه ای: صدرا صدوقی.

مستند «معشوق من کویر» سه شنبه ۲۸ آذرماه ساعت۱۹:۳۰ در سالن شماره ۵ و جمعه اول دی ماه ساعت ۱۳:۰۰ در سالن شماره ۶ پردیس چارسو اکران می شود.

رسانه سینمای خانگی- آرای مردمی در «حقیقت» چگونه ثبت می‌شود؟

آرای مردمی هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت»، با همکاری سامانه سمفا، سینماتیکت، آی تیکت، هاشور، سینماشهر، مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی و انجمن صنفی تهیه‌کنندگان سینمای مستند ثبت می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، در جلسه مشترک محمد حمیدی مقدم دبیر هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» با نمایندگان سامانه‌های سمفا، علی صبوری نماینده سینماشهر و مدیر اجرایی آی تیکت، پیام دارابی مدیر عامل سینماتیکت، فرزاد آذری‌پور مدیر عامل هاشور، محمد طیب مدیر بازرگانی مرکز گسترش و مدیر گروه هنر و تجربه و حامد شکیبانیا رئیس هیات مدیره انجمن صنفی تهیه کنندگان مستند، ساز و کار ثبت آرای مردمی تماشاگران این دوره جشنواره تعریف شد.

تماشاگران جشنواره با سه روش می‌توانند رای خود درباره هر فیلم را ثبت کنند.
هر کدام از تماشاگران جشنواره که بلیت تهیه می‌کنند، روی بلیت خود یک QR کد دارند، این کد، در سامانه سمفا ثبت شده و توسط مامور سالن، موقع ورود صاحب بلیت به سینما، چک می‌شود. 

امکان شرکت در رای گیری برای تماشاگری که وارد سالن نشده، وجود ندارد. پس از تماشای فیلم، تماشاگر از طریق گوشی همراه خود می‌تواند با ثبت QR کد مندرج روی بلیت یا کد بلیت و شماره تلفن همراه، رای خود را ثبت کند. 

همچنین در پردیس سینمایی چارسو (خانه جشنواره) کیوسکی نصب شده، که تماشاگران با اسکن QR کد می‌توانند رای خود را ثبت کنند.

تماشاگران هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» از طریق ورود به پایگاه اینترنتی Vfilms.irهم می‌توانند رای خود را ثبت کند.ثبت رای برای تماشاگران جشنواره «سینماحقیقت» از دوشنبه ۲۷ آذرماه امکان پذیر است.

هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» به دبیری محمد حمیدی مقدم از ۲۷ آذر تا دوم دی ماه در پردیس سینمایی چارسو برگزار می‌شود.

خروج از نسخه موبایل