رسانه سینمای خانگی- سفر «اسپاسم» به آمریکا و لبنان

فیلم کوتاه «اسپاسم» به کارگردانی صحرا اسداللهی، تهیه‌کنندگی زاهد برزگر و نویسندگی نفیسه زارع و عاطفه صالحی در ادامه حضور جهانی خود در ۲ جشنواره آمریکایی و لبنانی حضور خواهد داشت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه، فیلم کوتاه «اسپاسم» به کارگردانی صحرا اسداللهی و تهیه‌کنندگی زاهد برزگر آماده نمایش و پخش بین‌الملل شد.

این فیلم کوتاه در ادامه حضور بین‌المللی خود در بخش مسابقه سیزدهمین جشنواره فیلم‌های کوتاه سوییت آمریکا راه پیدا کرده است و به رقابت می‌پردازد که در برنامه افتتاحیه فیلم‌های بین‌المللی جشنواره نمایش داده می‌شود. سیزدهمین جشنواره فیلم‌های کوتاه سوییت آمریکا ۹ تا ۱۳ اسفند مصادف با ۲۸ فوریه تا ۳ مارس ۲۰۲۴ در ایالت اوهایو آمریکا برگزار می‌شود.

«اسپاسم»، همچنین در هفتمین دوره جشنواره زنان بیروت و در بخش مسابقه فیلم‌های کوتاه نیز حضور دارد و رقابت خواهد کرد. هفتمین دوره جشنواره زنان بیروت ۲۵ تا ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ مصادف با ۱۴ تا ۱۹ آوریل ۲۰۲۴ در بیروت لبنان برگزار می‌شود.

این فیلم کوتاه، پیشتر در چهل و دومین جشنواره ونکوور کانادا، بیست و پنجمین جشنواره زنان سئول کره‌جنوبی، بیست و هشتمین جشنواره رباط مراکش و پانزدهمین جشنواره موزیک و فیلم‌های مستقل جهان در آمریکا حضور داشته و نامزد بهترین بازیگر زن و فیلمبرداری در پانزدهمین جشنواره موزیک و فیلم های مستقل جهان در آمریکا شده است.

فیلمبرداری «اسپاسم» در یک شب و به صورت پلان سکانس انجام شده که ۲۷ دقیقه زمان برده است.

در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: «شکوفه که از کودکی رویای بازیگری در سر دارد همانند اسبی که می‌خواهد نفر اول همه مسابقات باشد، برای تست بازیگری وارد دفتر فیلمسازی می‌شود اما … .»

صحرا اسداللهی، تینو صالحی، نیما مظاهری و کاوه سوری بازیگران «اسپاسم» هستند.

فهرست عوامل فیلم کوتاه «اسپاسم» عبارت است از: کارگردان: صحرا اسداللهی، تهیه کننده: زاهد برزگر، نویسندگان: نفیسه زارع و عاطفه صالحی، مشاوران پروژه: نفیسه زارع، دستیاران کارگردان: محمد اسماعیل‌زاده و معصومه پورنورام، فیلمبردار: سیدمحسن حسینی، دستیاران فیلمبردار: امین شاهسواری، سعید گودرزی و مبین حسینی، صدابردار: ایرج نوروزی، دستیاران صدا: سالار سلیمی و محمد کندری، طراح صحنه: ریحانه اسماعیلیان، دستیار صحنه: اصغر امامی، طراح لباس: نسیم زارعی، طراحی و ترکیب صدا: ندا محسنی، اصلاح رنگ: آرش کاظمی زاده، مدیر تولید: سیدمحمد رضوی، طراح پوستر: علی غیبی و مجید ریاحی، زیرنویس: بهار باقری و بونا الخاص، عکاس: نگین نصرتی، عکاس پشت صحنه: معصومه کاظمی، مشاور رسانه‌ای: آزاده فضلی، پخش بین‌الملل: الهه گودرزی (مینروا فیلم).

رسانه سینمای خانگی- سینماگران در انتخابات بی‌تفاوت نباشند

رئیس سازمان سینمایی کشور بی‌تفاوتی نسبت به سرنوشت و آینده کشور را خسرانی جبران‌ناپذیری عنوان کرد و گفت: انتخابات یعنی بی‌تفاوت نبودن، در صحنه حضور داشتن، مسئول بودن نسبت به جامعه و تاریخ؛ ‎اگر طیف‌ها، سلیقه‌ها، صداها و نواهای مختلف در چارچوب قانون در انتخابات حاضر باشند جامعه پویایی خواهیم داشت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، یکی از ایده‌های محمد خزاعی در مقام رئیس سازمان سینمایی کشور که تا کنون در برخی از سخنرانی‌های رسمی به آن اشاره‌هایی داشته است، تلاش برای تحقق «سینمای اسلامی»‌ است.

خزاعی که پیش‌تر و در بخش اول همین گفت‌وگو به تفصیل درباره نسبت وضعیت امروز سینمای ایران با ایده‌آل‌های خود صحبت کرده و به دفاع از رویکردهای منتهی به جان گرفتن گیشه‌ها، در برابر منتقدان پرداخت، حالا و در ادامه این گفت‌وگو تلاش دارد ضمن تشریح دیدگاه‌های خود درباره کلیت «سینمای ایران»‌ به بخش دیگری از حواشی مرتبط با دوران مدیریت خود به‌خصوص حواشی به‌وجود آمده برای گروهی از سینماگران متأثر از حوادث و التهابات سیاسی و اجتماعی یک سال گذشته پاسخ دهد.

آنچه در ادامه می‌خوانید بخش دوم و پایانی گفت‌وگوی مشروح خبرگزاری ایرنا با محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور است.

اگر بخواهید مولفه‌های «سینمای اسلامی» را که پیش‌تر به آن اشاره‌هایی داشته‌اید، تشریح کنید، به چه مواردی اشاره می‌کنید؟

‎درباره همه رفتارهای ما، در دین اسلام شاخص‌هایی تعیین شده است. مثلا درباره رفتار یک کاسب در زمینه فعالیت‌های اقتصادی، شاخص‌هایی در دین ما تعیین شده است. به همین دلیل آنقدر شاخص‌های اسلامی برای یک زندگی گسترده است که درباره همه شئون آن می‌توان صحبت کرد و فیلم ساخت.

آیا معتقدید امروز این شاخص‌های اسلامی در سینمای ما رعایت نمی‌شود؟

‎قطعا در برخی از آثار نجیب سینمای ایران این شاخص‌ها وجود دارد و در اکثریت تولیدات هم این موارد رعایت می‌شود اما صحبت من درباره اندک تولیداتی که است که این شرایط را ندارند. معتقدم آن‌هایی که به دنبال نگاه کاسب‌کارانه در سینما هستند، باید جلوی‌شان را گرفت. حرف ما این است که می‌توان نگاه اقتصادی هم به سینما داشت اما باید رویکردها را اصلاح کرد.

قطعا سینما یعنی اقتصاد اما می‌توان نگاه متفاوتی هم داشت. نکته دیگر این است که آیا ما همیشه باید به فیلم‌ها سوبسید بدهیم؟ آیا فیلمسازان ما نباید راه ارتباط با مخاطب خود را یاد بگیرند؟ این مسأله بسیار مهمی است. من وقتی می‌گویم فیلمساز هستم، یا دارم یک فیلم شخصی می‌سازم که طبیعتا برای آن نباید انتظار اکران داشته باشم. مثل فیلم‌های هنروتجربه که اکران هم می‌شود اما انتظار فروش آنچنانی در گیشه ندارند.

فیلمساز دیگری برای حضور در جشنواره‌ها فیلم می‌سازد و طبیعتا او هم نباید از عدم اکران فیلمش در داخل کشور ناراحت شود. اما صورت سوم مربوط به فیلم‌هایی است که برای ارتباط با مخاطب ساخته می‌شوند. این دست آثار باید نگران شرایط ارتباط با مخاطب باشند. صاحبان این آثار باید از خود بپرسند که شاخصه برقراری ارتباط با مردم چیست؟‌ مگر می‌شود فیلمی قصه و قهرمان نداشته باشد و مردم با آن ارتباط برقرار کنند؟ ما باید در مدل فیلمسازی خود تجدیدنظر می‌کردیم. چرا فیلم‌های کارگردانی مانند ابراهیم حاتمی‌کیا همواره مخاطب دارد، چون قصه و قهرمان دارد…

البته فیلم‌های متأخر آقای حاتمی‌کیا هم در زمینه جذب مخاطب چندان موفق نبوده‌اند!

اینگونه نیست که اگر یک فیلم سینمایی، بر روی پرده سینما از نظر اقتصادی عملکرد موفقی نداشته، از نظر انتقال مفاهیم و کارکردهای فرهنگی خودش هم ناموفق بوده باشد. این دو مقوله از هم جدا هستند.

‎این طور نیست. فیلم «به‌وقت شام» رکورد فروش خوبی را در گیشه ثبت کرد. از فیلمی که خودم در آن حضور داشتم مثال می‌زنم. دلیل استقبال از آن فیلم هم این بود که مردم با آن ارتباط برقرار کردند. سینمای ابراهیم حاتمی‌کیا مولفه‌هایی دارد که برای مردم جذاب است. البته این نکته را هم بگویم که همه مخاطبان یک فیلم، مخاطبان داخل سالن سینما نیستند و در این زمینه گاهی فیلمسازان ما دچار اشتباه می‌شوند.

اینگونه نیست که اگر یک فیلم در سینما فروش نداشت، یعنی دیده نشده است. به‌عنوان مثال فیلم «پشت پرده مه» که ما کار کرده بودیم، جوایزی از جشنواره‌ها گرفت، در اکران عمومی دیده نشد اما در تلویزیون بارها پخش ‌شد و مردم هم با آن ارتباط برقرار کردند. فیلمی که در سینما شکست خورد اما بسیاری از مردم آن را دیدند و می‌شناسند.

اینگونه نیست که اگر یک فیلم سینمایی، بر روی پرده سینما از نظر اقتصادی عملکرد موفقی نداشته، از نظر انتقال مفاهیم و کارکردهای فرهنگی خودش هم ناموفق بوده باشد. این دو مقوله از هم جدا هستند.

یکی از پدیده‌هایی که در یکسال گذشته بیشتر شاهد آن بوده‌ایم جریان حضور فیلم‌های زیرزمینی که به‌صورت غیررسمی در داخل کشور تولید شده‌اند، در جشنواره‌های جهانی است. نگران نیستید که با نمایندگی این آثار از طرف ایران، سینمای رسمی ما در عرصه‌های بین‌المللی حذف و محدود شود؟ مهمتر اینکه آیا جنس سیاست‌گذاری‌هایی که منجر به محدود شدن امکان ساخت برخی فیلم‌های اجتماعی در سال‌های اخیر شده است را در شکل‌گیری این پدیده موثر نمی‌دانید؟

‎اول اینکه معتقد نیستم که سینمای ایران در عرصه‌های بین‌المللی حذف و محدود شده است و مشکلی که به آن اشاره می‌کنید مربوط به سه چهار جشنواره است که عموما با مقاصد سیاسی هدف گذاری شده اند واغراض سیاسی خود را دنبال می کنند. در سایر جشنواره‌های سینمایی جهان، با چنین مشکلی مواجه نیستیم…

بالاخره در نگاه غاطبه سینمادوستان، همان چهار جشنواره تأثیر بالایی بر انعکاس تصویر سینمای کشورها در عرصه بین‌المللی دارند!

فیلم‌های رسمی سینمای ایران در جشنواره‌های بین‌المللی مهم دیده می‌شود

‎اینگونه نیست. در همه جشنواره‌های بین‌المللی، امروز فیلم‌های رسمی سینمای ایران هم دیده می‌شود و هم برگزیده می‌شود. تعداد جوایز بین‌المللی سینمای ایران در همین سال‌ها کاملا مشخص است. آنچه شما به آن اشاره می‌کنید، مربوط به تغییر رویکرد جشنواره‌های سینمایی دنیا نسبت به فضای فرهنگی ایران صحبت می‌کنید که مقوله‌ای کلان است و ارتباطی هم با قوانین مراقبتی داخلی ما ندارد. سینما تنها بخشی از این تغییر رویکرد را نشان می‌دهد.

دلیل این تغییر رویکرد چیست؟ مگر پیش‌تر در سینمای ایران سخت‌گیری وجود نداشت؟ اتفاقی که امروز شاهد هستیم مربوط به تغییر رویکرد جشنواره‌های خارجی است. تا همین امروز خیلی از فیلم‌های اجتماعی خوب سینمای ایران به این جشنواره‌ها معرفی شده، اما پذیرفته نشده‌اند. مگر «جنگ جهانی سوم» فیلم مشکل‌داری بود؟ چرا در جشنواره‌ها پذیرفته نشد؟ در این دوره ما تمام فیلم‌هایی که حتی برای نمایندگی سینمای ایران در اسکار انتخاب کردیم هم آثار اجتماعی و غیرایدئولوژیک بوده‌اند.

مگر ما نمی‌توانستیم مانند دوره‌هایی که صرفا فیلم‌های ایدئولوژیک معرفی می‌شدند، عمل کنیم؟ نگاه ما اساسا این نیست. شاید عده‌ای بخواهند اینگونه تلقین کنند، اما واقعیت این است که نگاه ما این نیست. ما به‌دنبال احیای سینمای ملی ایران، با مشخصه‌های بومی خودش هستیم.

از ماجرای جشنواره‌های خارجی فاصله نگیریم…

‎بله. درباره جشنواره‌های خارجی، مطمئن باشید نگاه آن‌ها در ‌آینده قطعا دستخوش تغییر می‌شود. بد نیست بدانید خیلی از هنرمندانی که در جریانات اخیر به خارج از کشور رفتند، پیام‌هایی را ارسال می‌کنند تا به کشور برگردند. فضا همین امروز نسبت به سال گذشته خیلی تغییر کرده است. بعضی از این افراد صراحتا پیام پشیمانی ارسال می‌کنند، آن هم به‌صورت رسمی.

از چهره‌های شناخته‌شده هم در میان این افراد هستند؟

‎بله. هم شناخته‌شده‌ها هم برخی افراد گم‌نام‌تر. صراحتا می‌گویند ما می‌خواهیم به ایران بازگردیم و فعالیت سینمایی خودمان را ادامه دهیم.

مکالمه رسمی با خود شما داشته‌اند؟

‎مکالمه رسمی خیر، اما به‌صورت غیرمستقیم به دوستان مشترکی که با من داشته‌اند، پیام داده‌اند که می‌خواهند برگردند. برخی از این درخواست‌ها هم در دست بررسی است.

یعنی اینگونه نیست که هنرمندانی که به هر دلیلی دچار مشکل شده‌اند تا پایان دوره شما امکان رفع مشکل‌شان نباشد؟

‎این موارد مربوط به دوره ما نیست. توجه داشته باشید که این اغتشاشات در هر دوره دیگری می‌توانست اتفاق بیفتد. این ماجرا مربوط به مدیریت ما در سینما نیست بلکه مربوط به حوادثی که با دوره مسوولیت ما همزمان شده است. این دو با هم تفاوت دارد. ما سخت‌ترین دوره مدیریت سینما در تمام دوره‌ها را تجربه کرده‌ایم. هر اتفاقی که از ابتدای انقلاب در سینما رخ نداده بود، در همین چند سال دوره مسوولیت ما رخ داد!‌ با وجود این شرایط‌، پررونق‌ترین دوره سینما را هم شاهد هستیم و همین واقعیت است که خیلی‌ها را اذیت می‌کند.

برخی با اهداف سیاسی خیلی دوست داشتند سینما در دوره ما تعطیل شود و به همین دلیل از رونق امروز ناراضی هستند. وقتی صحبت از جشنواره‌ها و بازارهای جهانی می‌کنید، سوال اصلی این است که چه کسانی باعث کاهش سهم ایران از بازار جهانی شده‌اند؟ قطعا اغتشاشگران و کسانی که شروع به فعالیت سیاسی در سینمای ایران کردند. مگر ما این‌ها را فراموش می‌کنیم؟‌ چه کسانی در خارج از مرزها بیانیه دادند و کارگردانان سرشناس دنیا را به خط کردند تا اهداف سیاسی خود را دنبال کنند؟ چه کسانی به جشنواره‌هایی مانند کن و برلین و ونیز ایمیل زدند؟‌ این افراد متولیان و بانیان وضع موجود سینمای ایران در عرصه بین‌المللی هستند و امروز باید پاسخگو باشند.

اگر نگاه بسته‌ای داشتیم فیلم سیدی و فرهادی را به اسکار معرفی نمی‌کردیم

اگر ما به دنبال ایجاد محدودیت بودیم، فیلم اصغر فرهادی را به اسکار معرفی نمی‌کردیم. اگر نگاه بسته‌ای داشتیم که فیلم هومن سیدی را به اسکار معرفی نمی‌کردیم. اگر ما با سینمای اجتماعی مشکل داشتیم که فیلم‌هایی مانند «علف‌زار» و «ملاقات خصوصی»‌ را اکران نمی‌کردیم. حرفم این است که اصلا آن نگاهی که برخی معتقدند در این دوره حاکم است، وجود ندارد. در حوادث سال گذشته با گروهی مواجه بودیم که در تحلیل‌های خود احساس می‌کردند وضعیت نظام جمهوری اسلامی ایران رو به پایان است و به همین بهانه می‌خواستند جلوی حضور سینمای ایران در عرصه‌های بین‌المللی را بگیرد و در مقابل سینماگران را به کارهای زیرزمینی تشویق کنند.

آن‌ها می‌خواستند به فضای فرهنگی ما آسیب بزنند اما به این واقعیت دقت نکردند که فضای ملی سینمای ایران در اختیار سینماگران ایران است. سینمای ملی ما را امثال مجید مجیدی، مسعود جعفری‌جوزانی، احمدرضا درویش، جمال شورجه، سیدرضا میرکریمی و… در این سال‌ها شکل داده‌اند که هیچ کدام اهل کارهای زیرزمینی نبوده‌اند و جوایز مختلفی را هم گرفته‌اند. آن‌ها می‌خواستند سینمای ملی ایران را تحریم کنند و معتقدم این تحریم هم خیلی زود برداشته خواهد شد.

می‌توانید کمی مصداقی‌تر درباره این گروه صحبت کنید؟ بالاخره افراد گمنام و بی‌نشانی که نمی‌توانستند باشند.

‎بالاخره خیلی‌ها در طول آن حوادث تصور می‌کردند کار جمهوری اسلامی ایران تمام شده است. مدیر یکی از پلتفرم‌های سینمایی حتی به همکاران خود گفته بود، این انقلاب مانند انقلاب مصر است و این باردیگر کار تمام است!‌ یعنی در این حد برخی به باور رسیده بودند، اما همه شکست خوردند. در طراحی‌هایی هم که داشتند شکست خوردند کمااینکه با تمام فشارها و جوسازی‌ها ، ما امسال هم در جشنواره کن غرفه داشتیم و سینمای ایران به‌صورت رسمی حضور داشت.

ما تنها در چند جشنواره مشکلاتی داریم که بد نیست نگاه‌مان نسبت به آن‌ها را تغییر دهیم و بدانیم همه عرصه‌های بین‌المللی محدود به این جشنواره ها نیست. ما شاهد یک تغییر در فضای فرهنگی دنیا هستیم و در سال‌های آتی شاهد اتفاقات بزرگ‌تری هم خواهیم بود. وقتی روسیه تصمیم می‌گیرد برای خودش یک جشنواره اسکار به راه بیندازد یعنی با یک طراحی حرکت می‌کند. وقتی چین برای حضور در اقتصای سینمای دنیا برنامه‌ریزی دارد، یعنی با یک طراحی دارد حرکت می‌کند. ما هم ابتدا باید سینمای خود را قدرتمند کنیم تا دچار مشکلاتی از این دست نشویم.

مشخصا چه اقداماتی داشتید؟

‎از طریق آقای عسگرپور نامه رسمی به رییس فیاپف ارسال کردیم تا این نهاد رسمی به جشنواره‌ها ابلاغ کند که این آثار زیرزمینی نماینده سینمای ملی ما نیستند. در چند سال آینده هم جایگاه واقعی این آثار مشخص می‌شود. سینمای دنیا به دنبال اقتصاد است و خیلی زود متوجه می‌شوند این‌ها نمی‌توانند نماینده واقعی سینمای ایران در بازار جهانی باشند. این دوران، دورانی موقت است و ما تلاش‌مان را برای عبور از این دوران داشته و خواهیم داشت. در آینده حتما درباره بانیان این وضعیت صحبت خواهم کرد، چراکه معتقدم همه‌شان باید پاسخگو باشند.

همه این افراد هم در خارج از کشور نیستند و برخی از داخل در این جریان نقش داشتند!

با تمام این‌ بدخواهی‌ها سینمای ایران هیچ‌گاه منزوی نخواهد شد

‎بله. تعداد ایمیل‌هایی که از داخل کشور به برخی از این جشنواره‌های خارجی ارسال شده واقعا زیاد است. کسانی که باور کرده بودند جریان فرهنگی کشور و انقلاب، کارشان تمام شده است، در آن مقطع شروع به مبارزه کردند. البته اینگونه هم نیست که جشنواره‌های کن و برلین بنابر نظر چهار فیلمساز داخلی ما، موضعش را طراحی کرده باشد، آن‌ها مطابق سیاست‌های بالادستی دولت‌های متبوع خود حرکت می‌کنند و نگاه‌شان نسبت به فضای فرهنگی ایران را تعیین می‌کنند.

اینگونه نیست که یک گروه به اسم سینماگران مستقل در خارج از کشور تا این اندازه قدرت تأثیرگذاری بر جشنواره‌های خارجی را داشته باشند، آن‌ها فقط پیرامون این جریان هیاهو ایجاد کرده‌اند. با تمام این‌ بدخواهی‌ها سینمای ایران هیچ‌گاه منزوی نخواهد شد.

اینگونه هم نیست که جشنواره‌های کن و برلین بنابر نظر چهار فیلمساز داخلی ما، موضعش را طراحی کرده باشد

استعفای خانم مرضیه برومند از مدیرعاملی‌ «خانه سینما» بازتاب‌های زیادی در محافل سینمایی داشت، شخص شما به‌عنوان رییس سازمان سینمایی از این اتفاق ناراحت نشدید؟‌ به‌خصوص که خانم برومند در متن نامه استعفای خود صراحتا اشاره کردند که نتوانستند تعاملات لازم را با سازمان سینمایی داشته باشند و پیش‌تر هم در نشست خبری این گلایه را مطرح کرده بودند.

‎البته ایشان صحبت از تعاملات نکرده بود و به جنبه اقتصادی ارتباط با سازمان سینمایی اشاره داشت که اساسا بحث دیگری است. این هم در حالی است که از زمان ورود خانم برومند به خانه سینما، بودجه این نهاد صنفی دو برابر شد و می‌توانید در این زمینه از خود ایشان هم سوال کنید. جالب است که هیچ‌کس درباره این مسایل صحبت نمی‌کند و تنها ابهامات را مطرح می‌کنند.

از خانم برومند سوال کنید که آیا بودجه خانه سینما بعد از مدیرعاملی ایشان دو برابر شد، یا نه؟من شخصا با ایشان جلساتی داشتم و حتی قبل از اعلام استعفا با او تماس گرفتم و گفتم اگر می‌توانید کمی بیشتر بمانید.

یعنی کامل در جریان استعفا بودید؟

‎بله. با او تماس داشتم و خواستم اگر برایش امکان دارد، در این جایگاه بماند. از نگاه من ایشان شخصیتی بود که در این جایگاه عملکرد خوبی داشت و مدیران هم به حضورشان امیدوار بودند و امکان تعامل خوبی فراهم بود. به او گفتم به دلیل کارهای خوبی که در سینما از شما به یادگار مانده است، خیلی از درها به روی شما باز است. تأکید داشتم که نگاه شما نگاه سیاسی نیست و نگاه صنفی به مسایل دارید و این بسیار مهم بود. جلساتی که ما با خانم برومند داشتیم، همه‌اش مربوط به مسایل صنفی مانند مالیات و بیمه و مسکن بود. اتفاقا سازمان سینمایی در این زمینه‌ها همراهی خوبی با خانم برومند داشت.

شما اشاره کردید که بودجه خانه سینما دو برابر شده اما خانم برومند به مشکلات مالی هم در نامه استعفای‌شان اشاره داشتند.

‎تنها یک ماه تخصیص بودجه خانه سینما از سوی سازمان سینمایی با تأخیر مواجه شد که دلیل آن هم مشکل ثبت آن‌ها در اداره ثبت بود. اداره ثبت، نامه‌ای به سازمان سینمایی زد و اعلام کرد با توجه به عدم ثبت خانه سینما، کمک مالی به این نهاد غیرقانونی است. ‎طبیعتا من هم نمی‌توانستم غیرقانونی اقدام کنم.

یعنی مشکل مالی صحت داشت.

‎بودجه‌شان کم نشد اما یک ماه پرداختی نداشتیم که می‌توانست در ماه‌های بعدی جبران شود. در این مدت هم خانه سینما فرصت داشت پیگیر مراحل ثبت قانونی باشد. اتفاقی که افتاد و بعد از ثبت خانه، مشکل پرداخت بودجه هم حل شد. تعاملات ما با خانم برومند بسیار خوب بود و معتقدم هر کسی که مدیرعامل خانه سینما شود، به دلیل اهمیتی که برای جریان‌های صنفی قائل هستم، باید تعامل خوبی با او داشته باشم. کمااینکه با منوچهر شاهسواری هم تعامل خوبی داشتیم.

درست است که نگاه من به شخص خانم برومند متفاوت بود اما اساسا معتقد به تعامل با نهاد صنفی هستم و امروز هم هر کمکی بتوانم به جناب علی دهکری به‌عنوان مدیرعامل خانه سینما خواهم کرد. اگر افراد نگاه صنفی نداشته باشند شاید برخی تعاملات را با آن‌ها نداشته باشم اما تا امروز هر سه مدیرعامل خانه سینما در دوره مسوولیت من، تلاش‌شان رفع مشکلات صنفی بوده است.

بعضی از دوستان اعتراض و سروصدا کردند تا رایت جهانی فیلمشان را گران‌تر بفروشند و درآمد بیشتری داشته باشند. برخی از مردم اما واقعا تصور می‌کنند که این افراد، مقاصد سیاسی دارند

سازمان سینمایی جدای از خانواده سینما نیست. شاید برخی از افراد در مقطعی وارد فعالیت‌های سیاسی هم شدند اما این مربوط به همه خانه سینما نمی‌شود. بازهم تأکید می‌کنم که همه ما باید تکلیف‌مان با خودمان مشخص باشد. برخی از افراد که در همان حوادث سال گذشته سراغ رفتارهای سیاسی رفتند و موضع‌گیری‌هایی داشتند، هفته بعدتر در سازمان سینمایی به دنبال بودجه و امکانات بودند! این یعنی بلاتکلیفی.

من امروز نمی‌خواهم درباره خیلی از مسایل صحبت کنم و شاید روزی که از سازمان سینمایی بیرون بیایم، درباره خیلی از این نکات بتوانم شفاف‌تر حرف بزنم و به مصادیق اشاره کنم، اما نکته این است که افراد نباید بلاتکلیف باشند. برخی موضع‌گیری‌هایی در بیرون دارند که اکثر مردم از ماهیت اصلی‌شان بی‌خبرند. بعضی از این دوستان اعتراض و سروصدا کردند تا رایت جهانی فیلمشان را گران‌تر بفروشند و درآمد بیشتری داشته باشند. لااقل من از خیلی از این مسایل خبر دارم. برخی از مردم اما واقعا تصور می‌کنند که این افراد، مقاصد سیاسی دارند!‌ می‌توانم بگویم ۷۵ درصد این افراد، ‌منافع و مقاصد اقتصادی دارند، نه سیاسی.

تعداد این افراد زیاد است؟

‎تعدادشان زیاد نیست ولی تریبون هایی در خارج از کشور دارند که ماموریت پمپاژ رسانه ای و خبری را دارند.

در آستانه انتخابات هستیم. اگر سینماگران بخواهند در این زمینه ورود داشته باشند، آیا سازمان سینمایی ملاحظات و چارچوب‌هایی برای این جنس فعالیت‌ها مدنظر دارد؟

‎ورود به عرصه انتخابات یک امر شخصی است. مگر در سال‌ها و دوره‌های قبل که افراد از کاندیدای موردنظر خود حمایت می‌کردند، سازمان سینمایی ورودی داشت؟ ما در حوزه مسایل صنفی ورود می‌کنیم. اگر فلان هنرمند بخواهد از فلان کاندیدا حمایت کند، اصلا به سازمان سینمایی ارتباطی ندارد. از نظر طرح انتقادات هم هیچ محدودیتی وجود ندارد. کمااینکه معتقدم بیشترین نقدها، همین امروز دارد به مسئولان وارد می‌شود. البته برخی منتقدین تنها چیزی که دغدغه آن ها نیست مردم و منافع ملی است، این عده همواره سعی کرده و می کنند تا از آب گل‌آلود ماهی خود را بگیرند و در برهه هایی هم موفق شده‌اند.

نمی‌توان کنار گود نشست و صرفا تماشاچی بود

این دسته موج سوارند و بخش هایی از مردم را در این موج سواری انتخاب می‌کنند. ‎اما یک نکته را بدانیم بی تفاوتی نسبت به سرنوشت و آینده کشور خسران جبران‌ناپذیری است هر فرد همچنان که نسبت به خانواده مسئول است نسبت به جامعه خود هم مسئولیت دارد. ‎نمی‌توان کنار گود نشست و صرفا تماشاچی بود و در عین حال منتظر تحول شرایط اجتماعی ماند. بسیاری از افراد منتقد نسبت به مسائل سیاسی که غیرمنصفانه دست به نقد می‌زنند حتی در انتخابات حضور هم پیدا نکردند.

این عده قلیل که نسبت به سرنوشت خانواده، جامعه و کشور در حساس‌ترین بزنگاه‌ها بی‌تفاوت بوده‌اند چگونه به خود اجازه هرگونه اظهارنظری را می‌دهند؟‎ انتخابات یعنی بی‌تفاوت نبودن، در صحنه حضور داشتن، مسئول بودن نسبت به جامعه و تاریخ. ‎اگر طیف‌ها، سلیقه‌ها، صداها و نواهای مختلف در چارچوب قانون در انتخابات حاضر باشند جامعه، جامعه پویایی خواهد بود.

رسانه سینمای خانگی- هنرمندان از بی‌توجهی خواهند مرد

پیکر رضا صفایی‌پور(بازیگر معروف به طوفان) با حضور جمعی از همکاران و دوستانش به سمت خانه ابدی در حالی بدرقه شد که اصغر همت بازیگر در سخنانی صریح گفت: اینجا می‌گویم که «پارکینسون» کسی را نمی‌کشد، این بی توجهی‌ها و توقع هنرمند است که جواب نمی‌گیرد و او را می‌کشد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، صبح سه‌شنبه ۲۸ آذرماه خانه سینما برای چندمین بار در ماه‌های گذشته میزبان مراسم وداع با یکی دیگر از اهالی سینما شد و این بار قرعه به نام یکی از بازیگران مطرح در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ خورده بود که در دوران کاری‌اش به «بدمن» سینما شهرت ‌داشت.

رضا صفایی‌پور معروف به رضا طوفان از آخرین نسل بازیگران ژانر اکشن سینمای ایران بود که دو روز قبل پس از مدتی که به بیماری پارکینسون مبتلا شده بود از دنیا رفت.

در مراسم تشییع این هنرمند که با حضور خانواده و جمعی از سینماگران برگزار شد، ابوالفضل پورعرب, علی دهکردی (مدیر عامل خانه سینما)، پژمان بازغی، منوچهر شاهسواری، اصغر همت، محمد شیری، فرید سجاد حسینی، حسن رضائی، مهوش وقاری،سعید خانی از جمله حاضران بودند.

کامران ملکی که پس از مدتها اجرای مراسمی این چنینی را برعهده گرفت، گفت: من‌ سال‌ها برای مراسم وداع هنرمندان اینجا بودم ‌ و رضا طوفان از اولین کسانی بود که می‌آمد. خیلی ها بخاطر آلودگی هوا نتوانستند بیایند بخصوص آنکه سن همکاران طوفان سنی نیست که در این آلودگی هوا حضور داشته باشند ولی در رسانه ها دیدید که چطور از رضا طوفان یاد کردند.

پس از او اصغر همت در جایگاه حاضر شد و در سخنانی اعتراضی نسبت به حاضر نشدن سینماگران در مراسم و بهانه آلودگی بیان کرد: یک زمان برای برخی مسائل آدم به جهنم هم باید برود.

وی ادامه داد: گاهی فکر می‌کنی نباید انتقادی کنی ولی اگر آنهایی که رضا به گردنشان حق داشت و باید می‌بودند الان حضور داشتند که جای این بحث‌ها باز نمی‌شد. شنیدم که جوانی در این جا گفت یک بار رضا صفایی پور را دیده و الان از بوکان برای مراسم آمده است. یک زمان در جشنواره‌های تئاتر بیانیه هیات داوری می‌نوشتیم و شاید من یکی از کسانی بودم که جلوی بیاینه نوشتن را گرفتم چون دیدم چرا باید اینقدر تکرار کنیم وقتی فایده ندارد.

اصغر همت سپس متنی را که پس از شنیدن خبر درگذشت رضا صفایی‌پور نوشته بود قرائت کرد و در آن اشاره کرد که رضا صفایی‌پور نمونه آن دست هنرمندانی بود که نه ارج دیدند و نه برصدر نشستند.
همت گفت: رضا صفایی‌پور مثل خیلی‌های دیگر قدر ندید در حالی که جایزه بین‌المللی هم‌ گرفت. من همانطور که می‌دانید (همسرش افسر اسدی درگیر بیماری پارکینسون است) با بیماری پارکینسون درگیر هستم و اینجا می‌گویم که پارکینسون کسی را نمی‌کشد، این بی توجهی است که می‌کشد و توقع هنرمند که جواب نمی‌گیرد.

سپس سید عباس عظیمی مدیرعامل موسسه هنرمندان پیشکسوت گفت: با استاد صفایی‌پور مدام در تماس بودیم.بزرگانی که در سینما هستند بدانند خودشان هم یک روز پیر می‌شوند و اگر به ایشان نقشی داده می‌شد، شاید در ۸۴ سالکی این اتفاق می‌افتاد نه در ۷۴ سالگی.‌ ای کاش پیام‌ها و تماس‌های این مدت تا قبل از آسمانی شدن ایشان بود. 

عادل تبریزی کارگردان «گیج گاه» نیز با بیان اینکه «عجیب و تلخ است که آخرین حضورشان در فیلم من بود» در سخنانی انتقادی گفت: همیشه از هنرمندانی که ممنوع‌الکار می‌شوند حرف زده می‌شود، ولی از هنرمندانی که از ظرفیتشان استفاده نشد چه کسی باید حرف میزد؟ در زمانی گفتند دوره بعضی فیلم‌ها تمام شده و خدا نگذرد از کسانی که این جمله را گفتند و با بیانش ظرفیت بالای هنرمندانی همچون رضا صفایی‌پور را از بین بردند. 

پژمان بازغی رییس انجمن بازیگران سینما نیز پس از تسلیت گفت:گلایه من از جوان‌ترها است که فراموش کردند اگر امروز کار می‌کنند این سینما روی دوش چه کسانی بوده که به اینجا رسیده است.
او افزود:متاسفانه شرایط انجمن اجازه نداد ما خدمت ایشان برسیم، ولی نیاز است که در بخش صنفی کنار یکدیگر باشیم تا تشکل‌هایی به وجود آید برای رسیدن به پیشکسوتان و پیگیری امور دیگر. ما امروز بیش از آنکه یک هنرمند را از دست داده باشیم یک‌ انسان را از دست دادیم.

در ادامه ابوالفضل پورعرب بازیگر بیان کرد: متاسفم خیلی از کسانی را که باید اینجا حضور می‌داشتند نمی‌بینم. ایرادی ندارد شاید نتوانستند.

او گفت: آقای طوفان واقعا آقای طوفان بود و ما در زمان کار با هم کیف می‌کردیم. او از یک چیز رنج می‌برد و آن احوال نپرسیدن بود که الان می‌بینم حق داشت. نسل ما که کار می‌کرد، همیشه نگران بود و الان میبینیم که خوب است به هم احترام بگذاریم تا شاید در روابط اجتماعی موفق باشیم.

او همچنین اضافه کرد: از خانه سینما هم ( اگرچه من عضو آن نیستم) برای برپایی مراسم تشکر می‌کنم.

آخرین سخنران این مراسم علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما بود که بیشتر سخنش رو به مسئولانی بود که برای سینما تصمیم می‌گیرند اما در این اتفاق‌ها حضوری ندارند. 

او ابتدا گفت: رضا عاشق سینما بود و شاید عاشق‌ترین به سینما بود. بازیگری شاید یکی از حسرت برانگیزترین حرفه‌های دنیا باشد که آتش به بیرون می‌اندازد ولی از درون بازیگر را می‌سوزاند. بیماری پارکینسون عشق واقعی رضا را از او گرفت و این برای او که همیشه قهرمان بود خیلی سخت‌تر بود.من از طرف خودم و نیز خانه سینما به خانواده ایشان تسلیت می‌گویم و امیدوارم آن تصمیم‌گیرندگان برای سینما که باید امروز می‌آمدند، این حرفها را بشنوند چون خانه سینما باید بتواند به هنرمندان رسیدگی کند و ما می‌خواهیم که با دستهای پُر از آنها حمایت کنیم نه با شرمندگی!

او با اشاره به اینکه شرایط برخی از هنرمندان یه جایی می‌رسد که هنگام مرگ می‌گویند راحت شد، گفت: چرا باید شرایط طوری باشد که بگوییم راحت شد؟ از چه راحت شد؟ همه می‌دانیم و لازم به گفتنش نیست.

هنگامه صفایی‌پور آخر مراسم دل نوشته‌ای را برای پدرش با اشاره به اینکه مردم او را «بدمن» سینما می‌شناختند ولی مورد علاقه آنها بود، خواند و بعد یادآور شد که در سالهای گذشته پدرش حاضر به بازی‌ در هر نقشی نشده بود. 

او افزود: پدرش می‌گفت برای ارتزاق نباید هنر را فروخت و به همین دلیل حاضر نبود در هر نقشی بازی کند و اگرچه گزیده‌کاری تصمیم خودش بود اما در این چند سال دیدم که چیزی در پدرم فروریخت.
او از عباس علایی دوست پدرش و نیز عباس عظیمی و علی دهکردی تشکر ویژه کرد.

پایان بخش مراسم خواندن نماز میت بود و سپس پیکر رضا صفایی‌پور به قطعه هنرمندان بهشت زهرا تشییع شد.

رسانه سینمای خانگی- بدرقه؛ این بار نوبت طوفان بود

رضا صفایی‌پور(بازیگر) با حضور جمعی از همکاران و دوستانش به سمت خانه ابدی خود بدرقه شد.

به گزارش خبرنگار سینمای خانگی از ایسنا، صبح سه‌شنبه ۲۸ آذرماه خانه سینما برای چندمین بار در ماه‌های گذشته میزبان مراسم وداع با یکی دیگر از اهالی سینما شد و این بار قرعه به نام یکی از بازیگران مطرح در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ خورده بود که در دوران کاری‌اش به «بدمن» سینما شهرت ‌داشت.

رضا صفایی‌پور معروف به رضا طوفان از آخرین نسل بازیگران ژانر اکشن سینمای ایران بود که دو روز قبل پس از مدتی که به بیماری پارکینسون مبتلا شده بود از دنیا رفت.

در مراسم تشییع این هنرمند که با حضور خانواده و جمعی از سینماگران برگزار شد، ابوالفضل پورعرب, علی دهکردی (مدیر عامل خانه سینما)، پژمان بازغی، منوچهر شاهسواری، اصغر همت، محمد شیری، فرید سجاد حسینی، حسن کریمی، سعید خانی از جمله حاضران بودند.

کامران ملکی که پس از مدتها اجرای مراسمی این چنینی را برعهده گرفت، گفت: من‌ سال‌ها برای مراسم وداع هنرمندان اینجا بودم ‌ و رضا طوفان از اولین کسانی بود که می‌آمد. خیلی ها بخاطر آلودگی هوا نتوانستند بیایند بخصوص آنکه سن همکاران طوفان سنی نیست که در این آلودگی هوا حضور داشته باشند ولی در رسانه ها دیدید که چطور از رضا طوفان یاد کردند.

پس از او اصغر همت در جایگاه حاضر شد و در سخنانی اعتراضی نسبت به حاضر نشدن سینماگران در مراسم و بهانه آلودگی بیان کرد: یک زمان برای برخی مسائل آدم به جهنم هم باید برود.

رسانه سینمای خانگی- ما به فرهنگ خود افتخار می‌کنیم

کارگاه آموزشی «میراث، سینما: انتقال تجربه» عصر پنجشنبه با حضور احمدرضا درویش در دومین روز جشنواره ملی چندرسانه‌ای میراث فرهنگی، در خانه خلاق و نوآوری عمارت سعدالسلطنه قزوین برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی و به نقل از ستاد خبری جشنواره ملی چندرسانه‌ای میراث فرهنگی، در ادامه کارگاه‌های آموزشی دومین جشنواره ملی چندرسانه‌ای میراث فرهنگی، کارگاه آموزشی «میراث، سینما: انتقال تجربه» برگزار شد. کارگاهی که علیرضا تابش، احمد مسجدجامعی، منوچهر شاهسواری یونس شکرخواه و بهروز شعیبی نیز از حاضران در آن بودند. سپس علی دارابی قائم مقام وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نیز به جمع حضار اضافه شد.

در ابتدای این نشست علیرضا تابش دبیر جشنواره در خصوص درویش گفت: احمدرضا درویش خود جزیی از میراث فرهنگی زنده سینمای ایران و خالق آثار ارزشمندی است. از دوران بنیان‌گذاری جشنواره ملی چندرسانه‌ای میراث فرهنگی ایشان عضو شورای سیاست‌گذاری هستند و حضور ایشان دلگرمی ویژه‌ای برای ادامه این راه صعب و طولانی است. ما دو روز در تهران کارگاه‌هایی آموزشی را در موزه ملی ایران برگزار کردیم و استادانی چون شادمهر راستین، مجید مجیدی، شهاب‌الدین عادل، آتوسا مومنی، علی شاه‌محمدی و… در زمینه موضوعات مرتبط با میراث فرهنگی تجربیات خود را به حاضران در کارگاه‌ها منتقل کردند. کارگاه‌ها همچنین در ۱۰ جلسه در قزوین پیش بینی شد. بخش کارگاهی جشنواره به صورت زنده از چند پلتفرم پخش می‌شود.

تابش ادامه داد: آقای درویش آثار ماندگاری را خلق کرده‌ و در چند حوزه حضور داشته‌ است. از جمله ویژگی‌های او این است که همواره دارای نگاهی ملی بوده و آثار درخشانی ساخته است. او نوشته‌هایی در قالب فیلم و سریال دارد که هنوز ساخته نشده است. وجه دیگر مربوط به او، فعالیت‌های آموزشی، صنفی و بینارشته‌ای است که سبب شده همواره در کنار اهالی سینما حضور داشته‌ باشد.

احمدرضا درویش در بخش ابتدایی صحبت‌های خود در این کارگاه گفت: از برگزارکنندگان جشنواره و آقای تابش و مسئولان وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، خصوصا آقای دارابی و آقای خزائلی مدیرکل میراث فرهنگی استان قزوین تشکر می‌کنم و خوشحالم که مهمان شما در این مجموعه بسیار فاخر هستم. من خودم را سخنران نمی‌دانم و از این کار همواره پرهیز دارم. من اعتقادی ندارم که افرادی امثال من حرف بزنند. ما وظیفه داریم حرف و افکار خود را در قالب اثر سینمایی بیان کنیم. کار ما فیلمسازی است. یک نقاش و خطاط و نمایشنامه نویس، حیطه وظایف روشنی دارد. سخن‌دانی و نقد، کار محققانی است که به کار پژوهش اشتغال دارند و ما باید حرف خود را با اثر خود منتقل کنیم. اما این جلسه و مبحث برای من استثنا است. این برنامه قرار است نوعی گفت‌وگوی شفاهی باشد و در آن دیالوگ و واگویه شکل بگیرد.

درویش در ادامه گفت: صحبت‌های من واگویه‌های درونی من است و بیشتر برای ثبت در تاریخ این انگیزه را دارم که نکته‌هایی را بگویم.

درویش در ادامه بیتی از غزلیات سعدی را خواند و ادامه داد: هر که آمد عمارتی نو ساخت رفت و منزل به دیگری پرداخت. این بیت حال کلی میراث فرهنگی ما است و روزی، امروز ما را در منظومه میراث فرهنگی بررسی و قضاوت خواهند شد. بنابراین ما هم جزیی از همین میراث هستیم. در شروع بحث گفته‌ای را از استاد محمدعلی اسلامی ندوشن می‌خوانم که بسیار ماندگار و اثرگذار است. او از محققین و نویسندگان بزرگ در حوزه‌های حقوق و پژوهش در تاریخ معاصر هستند: «ایرانی حکم کسی را داشته که یک قدح چینی گران‌بها داشته و همه سرمایه‌اش همین بوده. می‌ترسیده که اگر بیفتد، این قدح شکند. به هر قیمت می‌خواسته این قدح را نگه دارد. با خود نگفته یا زنگی زنگی یا رومی روم. مرگ یک بار شیون یک بار. این قدح عبارت بوده از موجودیت ایرانی. برای حفظ این قدح و موجودیت، به هر آب و آتشی زده و به هر رنگی که لازم بوده در آمده و ناچار هم در راه و بی راه بوده و هم همراه و حریف بوده اینکه هم خود باشد و هم آنچه بدان واداشته شده است. فرهنگ ایران فرهنگ ناشر از دوگانگی و مقاومت است و به همین سبب بسیار نیرومند است.»

درویش پس از قرائت نوشته‌ای از ندوشن ادامه داد: این مطلب که آن را خواندم در واقع منشوری برای موجودیت ایرانی در اعصار گذشته است. به نظر می‌رسد این جمله ایشان را مسئولان میراث فرهنگی باید با آب طلا بنویسند و درباره همین پاراگراف می‌شود ساعت‌ها بحث و تحلیل ارائه کرد. سوالی در ذهن من و بسیاری دیگر وجود دارد و شاید انسان معاصر و آینده نیز این سوال را داشته باشد که اصلا چرا باید بر روی مقوله میراث فرهنگی حساس بود و چرا صنعت گردشگری وجود دارد. این صنعت به میراث فرهنگی وابسته است. تلاش بشر برای فهم میراث فرهنگی در عالم چه علتی دارد؟یک دغدغه اصلی که در درون و فطرت بشر وجود دارد و آن دستیابی به مفهوم سعادت است و از این رهگذر، یکی از مسیرهای پیدا کردن معنی سعادت توجه به تجربه دیگران و میراثی است که از گذشته به نسل‌های مختلف واگذار شده است.

درویش در ادامه این کارگاه گفت: از این حیث، هر آنچه به میراث فرهنگی اطلاق می‌شود، خود میراث بشری است و می‌تواند در شکل‌گیری آیین بشری بسیار موثر باشد. ما به عنوان جامعه و کشوری که دارای میراث کهن فرهنگی هستیم، چه ملموس و چه ناملموس، با پدیده‌های مدرن و پسامدرن جهانی رو به رو هستیم که مولفه‌های مختلفی در مباحث توسعه‌ای دارند و به شدت مورد تحقیق پژوهشگران است که این مسیر به کدام سمت در حال حرکت است. در حوزه میراث فرهنگی نقش شرق و کشورهایی که به حوزه‌های ایرانی و فرهنگ ایرانی و حوزه تمدن مصر و شرق ختم می‌شود، با چالش‌های عمیقی رو به رو هستند. امروز شاهدیم که مدرنیته و انفجار تکنولوژی‌های جدید، وضعیتی را ترسیم کرده که بسیار موهوم و ترسناک است. از طرفی آینده وهم‌آلود است و از سمتی دیگر، گذشته دارای نشانه‌های عمیق ملموسی بوده است. میراث فرهنگی قزوین به عنوان پایتخت ایران در دوره‌ای تاریخی، در مکتب اصفهان تاثیر آن را شاهد هستیم.

درویش افزود: در منطقه تاکستان و پیش از اسلام، بخشی از طوایف آن پیرو خضر نبی بوده‌اند. نشانه خضر پیامبر برگ مو است. آیینی در تاکستان وجود دارد که در برخی نواحی هنوز باقی مانده که به «آیین عذاب خضر» معروف است. نشانه‌های فرهنگی که در همین منطقه شاهد آن هستیم. تحت‌ تاثیر میراث این منطقه در همین سعدالسلطنه مسجد، بازار، کلیسا و محل دیوان یا اداره امور شهر وجود دارد و همین موضوع به شکل وسیع‌تر در میدان نقش جهان وجود دارد. یا زندگی الله‌وردی‌خان که در کودکی برده‌ای بوده و بعد به دربار راه پیدا کرده و بعد به اسلام روی آورده و مدارج ترقی را طی کرده است. خدمات او در حوزه سیاست، اقتصاد، علم و فرهنگ اثرگذار بوده است. مدرسه خان را الله وردی خان در شیراز ساخته و سپس کلید آن را به ملاصدرا داده است. در نتیجه او در فلسفه هم تاثیر زیادی داشته؛ چراکه جان فلسفه را حفظ کرده است. سی و سه پل را او ساخته و بنیان‌گذار مواجه با استیلای غرب در جنوب ایران بوده. استیلای پرتغالی‌ها و اسپانیایی‌ها در جنوب ایران که صد و بیست سال در بخش مهمی در ایران مسلط بوده‌اند، با مقاومت الله‌وردی خان از ایران رانده شدند و او در طول تاریخ کشور تأثیر گذار بوده است.

درویش در ادامه گفت: باید دید از طریق شاخصه‌های جهانی و بشری به کدام سو دعوت می‌شویم؟ از گذشته ما، آنچه باقی مانده به نحوی با خواست اجتماعی سازگاری داشته است. سازگاری با مردم روزگار و محیط زیست در گرو ساخت سیاست است و همه همراه یکدیگرند. ما امروز شاهد اغتشاش در این سازگاری‌ها هستیم. در عصری زندگی می‌کنیم که بشر امروز در مریخ به دنبال آب است و به ما وعده وجود حیات در مریخ را می‌دهند. در اتوپیایی که در موهومات در حال ساخت است، هتل پیش فروش می‌شود. در این شرایط آب به روی غزه بسته می‌شود و آب را بشر به روی بشر می‌بندد و زن‌ها در جایی از جهان به بردگی فروخته می‌شوند. این جریان‌ها از سوی سردمداران مدرنیته انجام می‌گیرد و تمام حقوق انسانی زیر پا گذاشته می‌شود.

این فیلمساز افزود: وعده‌های عجیبی داده می‌شود که دروغ‌هایی بزرگ هستند و افراد مختلف آن را باور می‌کنند و جریان اومانیسم در فلسفه غرب، جهان را به گونه‌ای راهبری می‌کند که ما در حوزه اقتصادی و فرهنگ ناچار به وادادگی و تسلیم هستیم.

او در بخش دیگری از این کارگاه اظهار داشت: فرش ایرانی در زمره میراث  فرهنگی وجود داشته اما الان چه وضعیتی دارد؟ این فرش سمبلی بسیار گرانبها برای موجودیت ایران بوده است و در طول ادوار مختلف میلیون‌ها نفر از آن درآمد داشته‌اند. فرشی که نماد فرهنگ ایرانی است. اما امروز و از طریق رسانه‌ها با چه فرشی مواجهیم هستیم؟ گران‌بهاترین جهازها فرش بوده است. نزدیک به دومیلیون نفر از فرش ارتزاق می‌کنند. آدم‌های دیگری هستند و شغل‌هایی را تجربه می‌کنند که با هنر در مواجه است. در مرز سراوان ناحیه کلپورگان وجود دارد که کار این روستا تماما سفال‌گری است و دارای دو هزار سال سابقه سفال‌گری است و فقط زنان با دست کار را انجام می‌دهند. امروز این سفال در کجای خانه‌های ما جا دارد؟ میراث به چه صورت الگوی شهرنشینی ما است؟ آنچه از طریق فضاهای موهوم تسلیم آن هستیم، باعث شده میراث غنی نه تنها تاثیر نداشته باشد بلکه نشانه‌ای مزاحم بوده است. وقتی قزوین تبدیل به شهر شد کسی فکر نکرد که قزوین یک باغستان دو هزار ساله بوده است؛ چرا که این شهر نیاز به جاده داشته در حالی که توسعه آن با میراث فرهنگی تناسبی ندارد. امروزه مساجد در انحصار برج‌های چند طبقه است در صورتی که مناره‌های مساجد طبق باور ما باید نگین و زینت‌بخش شهر باشند.

احمدرضا درویش گفت: به جای الهام از گذشته پرافتخار از وضعیت موهوم الهام گرفته‌ایم. خبرگان ما در حوزه معماری و مردم شناسی و مسائل اجتماعی باید پاسخ دهند که آیا بر اثر سیاست‌هایی که باعث انتقال مردم از روستا به شهر شد، ناچار به توسعه شهر شدیم یا ورای آن هدف دیگری در میان بود؟ کندن کوه بتن و انتقال به تهران و ساختن پل دو طبقه باعث افزایش ناموزون جمعیت و توسعه شهری است یا رفاه؟ مسئولان باید درباره موارد اینچنینی پاسخ دهند. مسبب وضعیت اقلیم در جهان همین سیاست‌ها است. سیاست‌هایی که با روح و سعادت بشر در تضاد است و بشر را به سمت ناکجاآباد هدایت می‌کند. معماری جدید با الگوهایی ساخته می‌شوند که تطبیقی با کشور ما ندارند. یزد اولین شهر خشتی دنیاست و چون یک کوه گنج است و معماری ما چنین پیشینه‌ای دارد. در همین اواخر تعداد زیادی از کاروانسراهای ما در یونسکو ثبت جهانی شده اما امروز ما در چه وضعیتی است. این موزه‌ها چقدر در نقشه راه توسعه کشور تاثیر دارد؟ در دنیا موزه‌ها مرکز علمی، فرهنگی و هنری تمام احزاب سیاسی است. اما موزه‌های ما چقدر تاثیر دارد؟ آیا در آموزش ملی به دانشجویان، محصلین و مخاطبین اثر دارد؟ آیا دستگاه‌های که با ثروت ملی اداره می‌شوند به این مسئله توجه دارند؟

او در خصوص کارکرد نوین موزه‌ها گفت: محصلان و دانشجویان باید وقت اصلی خود را در موزه‌ها بگذرانند که این نکته با اهمیتی است. جامعه ما باید به گذشته خود مفتخر باشد. به قول بزرگی اگر ما هیچ نداشته و فقط میراث فرهنگی داشتیم، برای امروز و فردای دور ما کافی بود. به شرطی که آن را درک کرده باشیم . دائما مسئولان سیاسی می‌گویند هر کاری می‌کنیم باید پیوست فرهنگی داشته باشد اما من می‌گویم هر کاری که می‌کنیم فرهنگی است. ما مردم فرهنگی هستیم و انقلاب ما بر اساس فرهنگ و متاثر از کلمه بوده است. هدف اصلی ما فرهنگ و توسعه فرهنگ، اخلاق و معنویت، و تکیه بر آن است و پروژه‌ها باید ذیل این مسئله باشند. پروژه فولاد در مرکز ایران تعریف می‌شود در حالی که به آب نیاز دارد و این متضاد با میراث فرهنگی است. سد کرخه را داریم که یکی از افتخارات بزرگ در چهار دهه بعد انقلاب است که با مجاهدت دانشمندان ایرانی ساخته شده و هفت میلیارد مترمکعب آب و شصت کیلومتر وسعت دارد. این سد بزرگ چند سال عمرش است؟ اما «جاده‌های سرد» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی هزاران سال زنده است. فیلم‌هایی چون «خانه دوست کجاست» نیز همین وضعیت را دارند. ما در حوزه توجه به میراث فرهنگی  به مدیرانی شجاع، بلند مرتبه، دانشمند و فرهنگ شناس در حیطه بزرگ میراث فرهنگی و فرهنگ کشور نیاز داریم. خواهش من از همه دست اندرکاران در حوزه میراث این است که خود را در جایگاهی بسیار مورد توفیق الطاف الهی بدانند و برگزاری این جشنواره گام بزرگی در تثبیت این ادعا است.

در بخش پایانی این نشست درویش گفت: واژه خرده فرهنگ‌ها را چه کسانی انتخاب کردند؟ این واژه به اهل شهرستان‌ها که فرهنگ برخاسته از آنهاست، حس تحقیر می‌دهد. دیگر واژه سواد رسانه‌ای است که مسئولان آن را به کار می‌برند. در حالی که مخاطب عام وقتی با آن روبه‌رو می‌شود برایش برخورنده است. ما یک جامعه اخلاقی هستیم و نباید برخی واژه‌ها سبب توهین شود. همچنین واژه‌هایی چون ملموس و ناملموس کارکرد درستی ندارند. آهنگ یک واژه بسیار مهم است. هر چه که در منشور میراث و شرح وظایف و ترجمان واژگان داخلی به خارجی اتفاق افتاده، آهنگ و سیلاب آن به شکلی نازیبا است و باید جایگزین شود. باید به موزه جز عناصر لازم برای جسم و ذهن بشر نگاه شود. اگر موزه اصفهان نبود بزرگترین شخصیت رسانه‌ای در ششصد سال اخیر را – که از نظر من کمال‌الدین بهزاد – است، نداشتیم و بخش مهمی از میراث ناپیدا باقی می‌ماند.

رسانه سینمای خانگی- درگذشت، بانویی که برای سینما زاده شده بود

داریوش فرهنگ در مراسم وداع با پیکر زنده‌یاد بیتا فرهی گفت: وقتی به عکس‌هایش نگاه می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که او انگار از ازل برای سینما ساخته شده بود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، بیتا فرهی، بازیگر سینما و تلویزیون صبح امروز سه شنبه هفتم آذر ماه ساعت ۹ صبح در محل خانه سینما شماره دو واقع در خیابان وصال برگزار و سپس به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) تشییع شد.

ستاره اسکندری اجرای این مراسم را بر عهده داشت.

کوروش سلیمانی، بازیگر سینما و تلویزیون در ابتدای این مراسم با یادآوری این‌که یک بار نقش پسر خانم فرهی را بازی کرده، بیانیه انجمن صنفی بازیگران سینمای ایران را قرائت کرد.

در این بیانیه آمده‌است: بانوی سینمای ایران خانم فرهی هم از قطار پیاده شد. دیگر انگار عادتمان شده که جلوی خانه سینما یا تالار وحدت برای بدرقه هنرمندی دور هم جمع شویم. هنوز درگیر خبر بیتا فرهی بودیم که خبر فوت پروانه معصومی هم ما را شوک کرد، اگر تعداد هنرمندان درگذشته امسال را مرور کنیم به عمق تلخی این سال پی می‌بریم. بیتا فرهی زنی سرشناس و تحصیل کرده بود که می‌شد شمایل زن مدرن ایرانی را دید. او بازیگر سینمای تفکر برانگیز بود. بیتا فرعی را هر که دیده، می‌تواند شهادت دهد که وقار، مهربانی، تشخص و مردم داری جزو ویژگی های او بوده که یاد و خاطره او را در ذهن ما ماندگار می‌کند. سلام ما را به مهرجویی و شکیبایی و یار سفر کرده دیگر برسانید.

در ادامه مراسم دل‌نوشته مسعود کیمیایی برای این بازیگر خوانده شد. کیمیایی نوشته بود: در فیلمی با خانم فرهی کنار هم بودیم. او یک انسان شریف و شایسته بود.

داریوش فرهنگ در بخش دیگری از مراسم با بیان این که فرهی بانوی خاص سینما بود اظهار داشت: هنوز خبر درگذشت مهرجویی را هضم نکرده بودیم. این چه سونامی وحشتناکی است که سراغ ما آمده است؟دلم می‌خواست در بودنش صحبت کنم. به جای زندگی کار ما این شده که از مرگ سخن بگوییم. از دست‌ها و افکار آلوده صحبت کنیم. مگر دل ترک خورده ما چقدر طاقت دارد؟

وی با بیان این که بیتا فرهی انگار از ازل برای سینما ساخته شده بود تاکید کرد: هنرمندان دو بار می‌میرند. یک بار از بیکاری دق می‌کنند و یک بار هم با مریضی و استرس می‌میرند. وقتی به ملاقاتش رفتم درست نمی‌توانست صحبت کند. از من پرسید کار می‌کنی؟ من پاسخ مثبت دادم که آزرده خاطر نشود.

فرهنگ افزود: بیتا فرهی از من خواست کار کنید. وقتی کار کنیم روح این همکاران شاد می‌شود. تا شقایق هست زندگی باید کرد. او کارش را جدی می‌گرفت اما خودش را جدی نمی‌گرفت.

علی دهکردی، مدیرعامل خانه سینما هم در ادامه مراسم گفت: یک ستاره همیشه در آسمان ستاره است. حتی اگر جسم زمینی بیتا فرهی به خاک برگردد او همیشه ستاره است. 

وی افزود: پیکر نحیف و ترد سینمای ما تاب و طاقت این همه سوگ را ندارد. ولی ما باید تاب بیاوریم. این قطار نیاید توقف کند. 

مهسا قریشی، دختر مرحوم فرهی نیز اظهار داشت: مادر عاشق کشور و خاکش بود. دوست داشت اینجا نفس بکشد. همیشه گزیده کار می کرد. دوست داشت نتیجه کارهایش را مردم دوست داشته باشند. جوایز جشنواره‌ها برایش مهم نبود. هیچ وقت از شرایط کارش گلایه نکرد. چون عاشق زندگی بود.

وی افزود: مادر به اصرار خودش از فرانسه به ایران برگشت تا کنار مردم باشد. نمی خواست در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شود. الان آسمان هم دارد گریه می کند. چون مادرم باران را دوست داشت.

باصفا و بی‌ریا بود

لیلا حاتمی که سخنران بعدی مراسم بود ضمن عرض تسلیت به خانواده بیتا فرهی و دوستداران سینما اظهار داشت: من شانس همکاری و دوستی با خانم فرهی را داشتم. ما قبل از اینکه با هم کار کنیم، با هم دوست شدیم. نمی‌دانم آدم‌ها چگونه با هم دوست می‌شوند، اما همه چیز برای ما طبیعی و عادی بود و من بیتا را «تو» خطاب می‌کردم.

وی افزود: خانم فرهی مثل هنرپیشه‌ها نبود؛ نه در فیلم‌هایش و نه در بیرون فیلم‌هایش. خانم فرهی زن بود. زنی که برای مردها، برای زن‌ها و برای بچه‌ها، «زن» است. وقتی در «هامون» دیدمش، مرا یاد مادری انداخت که هر بار به مدرسه می‌آمد، بچه‌ها به سمتش می‌دویدند تا در اطرافش باشند. زنی که با ورودش در سکوت، هیاهو می‌شد. افتخارآمیز بود؛ شکننده، باصلابت، نجیب، شیک‌پوش، معطر، تمیز، متواضع، سربه‌زیر، با عینک آفتابی و لب‌هایی که انگار می‌خندیدند. آیا خجالتی هم بود؟ نمی‌دانم.

حاتمی با تاکید بر این که فرهی باصفا و بی‌ریا بود و خصوصی‌ترین مسائل و عواطف را با ظرافت می‌توانست به زبان بیاورد اظهار داشت: با او اصل مطلب در جریان بود، بی‌هیچ تعجبی. غرور بیتا نمی‌دانم از کجا بود. فکر کنم اصلا غرور نبود. انگار حواسش اصلا به این موضوع هم نبود.

این بازیگر سینما ادامه داد: فکر کردن به بیتا فرهی و حالت‌هایش، اشکم را درمی‌آورد. او یک انسان واقعی و حواس‌جمع بود. مرا یاد وضعیت انسانی «خود بودن» می‌انداخت؛ وقتی واقعا فقط انسان هستیم و حواس‌مان جای دیگری نیست. به نظرم بیتا همین‌گونه بود.

مانند اسمش یگانه بود

سپس سهیلا رضوی نیز پشت تریبون قرار گرفت و گفت: همسایه اش که شدم شاهد زنی خوش قلب و زیبا و برازنده بودم. در سینما شاهد همکاری با اخلاق، توانا و خوش صدا بودم که در همه نقش‌هایش می درخشید. او در رفاقت زنی حساس، ظریف و پر از مهر و عشق و مهر بود. او مانند اسمش بیتا و یگانه بود. دریغ برای من که دیگر شاهدش نیستم. او رفت تا کنار مادرش بیارامد.

در پایان این مراسم که زیر بارش باران پاییزی برگزار شد، علی زند وکیلی ترانه «رفتی و ندیدی» را برای حضار اجرا کرد و سپس دوستداران بیتا فرهی برای مراسم خاکسپاری عازم بهشت زهرا شدند. 

سام قریبیان، همایون ارشادی، بهاره افشاری، ستاره اسکندری، رخشان بنی‌اعتماد، داریوش فرهنگ، لیلا حاتمی، سهیلا رضوی، عزیز ساعتی، شهره سلطانی، منوچهر شاهسواری، اندیشه فولادوند، فرخ نعمتی، لاله اسکندری، آزیتا موگویی، علی دهکردی، ساره بیات، اکرم محمدی، کوروش سلیمانی، احترام برومند از جمله حاضران در این مراسم بودند.

رسانه سینمای خانگی- دفاع سینماگران ایران از مردم غزه

موزه صلح تهران و خانه سینمای ایران در محکومیت کشتار غیرنظامیان در نوار غزه و درخواست آتش بس فوری بیانیه‌ای مشترک صادر کردند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، موزه صلح تهران و خانه سینمای ایران در محکومیت کشتار غیرنظامیان در نوار غزه و درخواست آتش بس فوری بیانیه‌ای مشترک صادر کردند. این بیانیه توسط بیش از یکصد نفر از جانبازان شیمیایی موزه صلح امضا شده است.

همچنین هنرمندانی چون داوود میرباقری، مجید مجیدی، محمد مهدی عسگرپور، پرویز پرستویی، رضاکیانیان، لیلا حاتمی، همایون اسعدیان، کمال تبریزی، محسن تنابنده، رامبد جوان، علیرضا داوود نژاد، فرهاد توحیدی، احمدرضا درویش، رسول صدرعاملی، محسن امیر یوسفی، هادی حجازی فر، محمدحسین مهدویان، محسن کیایی، شبنم مقدمی، مجتبا میرتهماسب، سیدرضا میرکریمی، مجید انتظامی، امیر اثباتی این بیانیه را امضا کرده‌اند.

متن بیانیه بدین شرح است: « به نام حق

جناب آقای آنتونیو گوترش دبیر کل محترم سازمان ملل متحد
ما هنرمندان ایران به همراه جانبازان و مصدومان شیمیایی بازمانده از جنگ عراق و ایران (۱۹۸۰-۱۹۸۸)، با امضای این نامه دردمندانه از شما می خواهیم تمام تلاش خود را در جهت جلوگیری از ظلم عریانی که علیه زنان، کودکان و مردم غیر نظامی محاصره شده غزه در جریان است، انجام دهید.

جناب گوترش، جایگاهی که در اختیار شماست، چه بخواهید و چه نخواهید، وجدان تاریخی بشر امروز را نمایندگی می کند و عملکرد آن سند قضاوت آیندگان خواهد بود.
به خاطر انسانیت جنگ را متوقف کنید.

با احترام موزه صلح تهران – خانه سینمای ایران ۲۱/۸/۱۴۰۲ ۲۰۲۳-۱۱-۱۲»

اسامی امضا کنندگان به ترتیب حرف الفبا:
۱- امیر اثباتی ۲- حبیب احمدزاده هنرمند و جانباز شیمیایی ۳- حافظ احمدی ۴- محمود اربابی ۵- بهمن اردلان ۶- همایون اسعدیان ۷- عبدالله اسفندیاری ۸- حبیب اسماعیلی ۹- مهدی اصلانی ۱۰- مهرداد افراسیانی ۱۱- مجید الطایی جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۱۲- محسن امیر یوسفی ۱۳- مسعود امینی تیرانی ۱۴- مجید انتظامی ۱۵- محمد آفریده ۱۶- محمد بحرانی ۱۷- مریم بوبانی ۱۸- هدایت الله بهبودی ۱۹- بهروز بیات جانباز شیمیایی ٢۵ درصد ۲۰- حسین پاکدل ۲۱- اصغر پورهاجریان ۲۲- هادی پویان ۲۳- کمال تبریزی ۲۴- سیروس تسلیمی ۲۵- محسن تنابنده ۲۶- فرهاد توحیدی ۲۷- هانیه توسلی ۲۸- بتول توکلی همسر جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی ۲۹- امیرحسین توکلیان گردان حُر و رزمنده دفاع مقدس ۳۰- امین جعفری ۳۱- مهدی جعفری ۳۲- مسعود جعفری جوزانی ۳۳- رامبد جوان ۳۴- پرویز چابهاری ۳۵- افسانه چهره آزاد ۳۶- لیلا حاتمی ۳۷- هادی حجازی فر ۳۸- مالک حدپور سراج ۳۹- حسن حسن تبار جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۴۰- علیرضا حسینی ۴۱- شهریار خاطری (پزشک جانبازان شیمیایی) ۴۲- سعید خانی ۴۳- محسن دامادی ۴۴- علیرضا داوود نژاد ۴۵- محمد داوودی ۴۶- احمدرضا درویش ۴۷- محمدرضا دهقان ۴۸- علی دهکردی ۴۹- شادمهر راستین ۵۰- مجتبی راعی ۵۱- مرتضی رزاق کریمی ۵۲- محمّد رضایی تکبیری جانباز شیمیایی ۵٠ درصد ۵۳- مهدی رضایی تکبیری جانباز شیمیایی ۵٠ درصد ۵۴- احسان روستاپور فرزند جانباز شهید شیمیایی هدایت‌الله روستاپور ۵۵- فرید سجاد حسینی ۵۶- مهدی سجاده چی ۵۷- علی سرتیپی ۵۸- محمدرضا سروش (پزشک جانبازان شیمیایی) ۵۹- محمدرضا سکوت ۶۰- احمد سلیمی جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۶۱- کوروش سلیمانی ۶۲- محسن شاه ابراهیمی ۶۳- منوچهر شاهسواری ۶۴- علیرضا شجاع نوری ۶۵ محمد شکیبا نیا ۶۶- وجیه الله شهیدی ۶۷- داریوش صادق پور ۶۸- احد صادقی ۶۹- مهدیه صادقی دختر جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی ۷۰- محمد صادقی ۷۱- حمید صالحی جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۷۲- رسول صدرعاملی ۷۳- محسن ضرغامی ۷۴- سعیده عرب ۷۵- محمدمهدی عسگرپور ۷۶- بهرام عظیمی ۷۷- علی‌اکبر علاف‌زاده جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۷۸- مجید علیزاده ۷۹- محمدرضا علیقلی ۸۰- نصرالله فتحیان رزمنده و جانباز شیمیایی ۸۱- مهدی فخیم زاده ۸۲- محمدرضا فرحبخش ۸۳- مهرداد فرید ۸۴- ملاصالح قاری (آزاده) ۸۵- آرش قاسمی ۸۶- علی قائم مقامی ۸۷-عبدالحمید قدیریان ۸۸-ژاله کوهپایه عراقی همسر جانباز شهید شیمیایی هدایت‌الله روستاپور ۸۹- مهدی کوهیان ۹۰- رضا کیانیان ۹۱- مصطفی کیایی ۹۲- محسن کیایی ۹۳- محمد حسین لطیفی ۹۴- علی لقمانی ۹۵- مجید مجیدی ۹۶- حسین محجوب ۹۷- اسدالله محمدی جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۹۸- منوچهر محمدی ۹۹- احمدرضا معتمدی ۱۰۰- کاظم معصومی ۱۰۱- عادل معمارنیا ۱۰۲- شبنم مقدمی ۱۰۳- کامران ملکی ۱۰۴- تورج منصوری ۱۰۵- فرزاد موتمن ۱۰۶- وحید موحدی داماد جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی ۱۰۷- سیدعبدالجواد موسوی ۱۰۸- محمد حسین مهدویان ۱۰۹- سید داوود میرباقری ۱۱۰- مجتبا میرتهماسب ۱۱۱- مازیار میری ۱۱۲- سید رضا میرکریمی ۱۱۳- اکبر نبوی منش ۱۱۴- علیرضا نجف زاده ۱۱۵- محمد علی نجفی ۱۱۶- جواد نوروزبیگی ۱۱۷- محمّد باقر نیکخواه بهرامی جانباز شیمیایی ۶۵ درصد ۱۱۸- وحید نیکخواه آزاد ۱۱۹- افشین هاشمی ۱۲۰- سید ضیا هاشمی ۱۲۱- سیدجواد هاشمی ۱۲۲- محمدرضا هنرمند ۱۲۳- مکی یازع (جانباز) ۱۲۴- منصوره یزدانجو ۱۲۵-احمد یوسف‌زاده (آزاده) ۱۲۶- محمود یارمحمدلو.

رسانه سینمای خانگی- نامه سینماگران ایرانی به دبیرکل سازمان ملل

موزه صلح تهران و خانه سینما در بیانیه‌ای کشتار غیرنظامیان در نوار غزه را محکوم کردند و درخواست آتش بس فوری دارند.

به گزارش رسانه سینمای خانگی از ایسنا، این بیانیه که تاکنون توسط بیش از ۱۰۰نفر از جانبازان شیمیایی موزه صلح و هنرمندان سینما همچون داوود میرباقری، مجید مجیدی، پرویز پرستویی، رضاکیانیان، لیلا حاتمی، همایون اسعدیان،کمال تبریزی، محسن تنابنده، رامبد جوان، علیرضا داوود نژاد، فرهاد توحیدی، احمدرضا درویش، رسول صدرعاملی، محسن امیر یوسفی، هادی حجازی فر، محمدحسین مهدویان، محسن کیایی، شبنم مقدمی، مجتبا میرتهماسب، سیدرضا میرکریمی، مجید انتظامی، امیر اثباتی، افسانه بایگان، هانیه توسلی و … امضا شده است، به شرح زیر است:
«به نام حق

جناب اقای آنتونیو گوترش دبیر کل محترم سازمان ملل متحد 
ما هنرمندان ایران به همراه جانبازان و مصدومان شیمیایی بازمانده از جنگ عراق و ایران، با امضای این نامه دردمندانه از شما می‌خواهیم تمام تلاش خود را در جهت جلوگیری از ظلم عریانی که علیه زنان، کودکان و مردم غیر نظامی محاصره شده غزه در جریان است، انجام دهید. 
جناب گوترش، جایگاهی که در اختیار شماست، چه بخواهید و چه نخواهید، وجدان تاریخی بشر امروز را نمایندگی می کند و عملکرد آن سند قضاوت آیندگان خواهد بود. 
 به خاطر انسانیت جنگ را متوقف کنید.»
با احترام موزه صلح تهران -خانه سینمای ایران (۲۱ آبان ماه)
                                                                                           

اسامی امضا کنندگان به ترتیب حرف الفبا 
(اسامی جدید متعاقبا به پیوست اعلام می شود).

    
۱  امیر  اثباتی

۲ حبیب احمدزاده هنرمند و جانباز شیمیایی
۳  حافظ  احمدی
۴  محمود  اربابی
۵  بهمن  اردلان
۶  همایون  اسعدیان  
۷  عبدالله   اسفندیاری 
۸  حبیب   اسماعیلی
۹  مهدی  اصلانی
۱۰  مهرداد   افراسیانی
۱۱  مجید   الطایی جانباز شیمیایی هفتاد درصد
۱۲  محسن   امیر یوسفی
۱۳  مسعود   امینی تیرانی
۱۴  مجید   انتظامی
۱۵  محمد   آفریده
۱۶  محمد   بحرانی
۱۷  مریم   بوبانی
۱۸  هدایت الله   بهبودی
۱۹  بهروز   بیات جانباز شیمیایی ٢۵ درصد
۲۰  حسین  پاکدل
۲۱  اصغر   پورهاجریان
۲۲  هادی  پویان
۲۳  کمال   تبریزی
۲۴  سیروس   تسلمی 
۲۵  محسن   تنابنده
۲۶  فرهاد   توحیدی
۲۷  هانیه  توسلی
۲۸  بتول  توکلی همسر جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی
۲۹  امیرحسین  توکلیان گردان حُر و رزمنده دفاع مقدس
۳۰  امین   جعفری
۳۱  مهدی   جعفری
۳۲  مسعود   جعفری جوزانی
۳۳  رامبد   جوان
۳۴  پرویز   چابهاری
۳۵  افسانه   چهره آزاد
۳۶  لیلا    حاتمی
۳۷  هادی  حجازی فر
۳۸  مالک   حدپور سراج
۳۹  حسن   حسن تبار جانباز شیمیایی هفتاد درصد
۴۰  علیرضا   حسینی
۴۱  شهریار   خاطری (پزشک جانبازان شیمیایی)
۴۲  سعید   خانی 
۴۳  محسن   دامادی
۴۴  علیرضا   داوود نژاد
۴۵  محمد   داوودی
۴۶  احمدرضا   درویش
۴۷  محمدرضا   دهقان
۴۸  علی   دهکردی
۴۹  شادمهر   راستین
۵۰  مجتبی  راعی
۵۱  مرتضی  رزاق کریمی
۵۲  محمّد   رضایی تکبیری  جانباز شیمیایی ۵٠ درصد
۵۳  مهدی   رضایی تکبیری  جانباز شیمیایی ۵٠ درصد
۵۴  احسان   روستاپور  فرزند جانباز شهید شیمیایی هدایت‌الله روستاپور
۵۵  فرید   سجاد حسینی 
۵۶  مهدی   سجاده چی
۵۷  علی   سرتیپی
۵۸  محمدرضا   سروش  (پزشک جانبازان شیمیایی)
۵۹  محمدرضا  سکوت
۶۰  احمد  سلیمی جانباز شیمیایی هفتاد درصد
۶۱  کوروش   سلیمانی
۶۲  محسن   شاه ابراهیمی 
۶۳  منوچهر   شاهسواری
۶۴  علیرضا   شجاع نوری
۶۵  محمد   شکیبا نیا
۶۶  وجیه الله   شهیدی 
۶۷  داریوش   صادق پور
۶۸  احد   صادقی
۶۹  مهدیه   صادقی دختر جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی
۷۰  محمد   صادقی
۷۱  حمید   صالحی جانباز شیمیایی هفتاد درصد
۷۲  رسول   صدر عاملی
۷۳  محسن   ضرغامی
۷۴  سعیده   عرب
۷۵  محمد مهدی   عسگرپور
۷۶  بهرام  عظیمی 
۷۷  علی‌اکبر   علاف‌زاده جانباز شیمیایی هفتاد درصد
۷۸  مجید   علیزاده 
۷۹  محمدرضا   علیقلی
۸۰  نصرالله   فتحیان رزمنده و جانباز شیمیایی
۸۱  مهدی    فخیم زاده
۸۲  محمدرضا   فرحبخش
۸۳  مهرداد  فرید
۸۴  ملاصالح   قاری (آزاده)
۸۵  آرش  قاسمی
۸۶  علی  قائم مقامی 
۸۷  عبدالحمید  قدیریان 
۸۸  ژاله   کوهپایه عراقی همسر جانباز شهید شیمیایی هدایت‌الله روستاپور
۸۹  مهدی  کوهیان 
۹۰  رضا   کیانیان 
۹۱  مصطفی   کیایی
۹۲  محسن   کیایی
۹۳  محمد حسین  لطیفی
۹۴  علی    لقمانی
۹۵  مجید   مجیدی 
۹۶  حسین   محجوب
۹۷  اسدالله   محمدی جانباز شیمیایی هفتاد درصد
۹۸  منوچهر   محمدی
۹۹  احمدرضا   معتمدی
۱۰۰  کاظم   معصومی 
۱۰۱  عادل   معمارنیا
۱۰۲  شبنم   مقدمی
۱۰۳  کامران   ملکی 
۱۰۴  تورج   منصوری
۱۰۵  فرزاد   موتمن 
۱۰۶  وحید  موحدی داماد جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی
۱۰۷  سید عبدالجواد   موسوی 
۱۰۸  محمد حسین   مهدویان
۱۰۹  سید داوود   میرباقری
۱۱۰  مجتبا   میرتهماسب
۱۱۱  مازیار  میری 
۱۱۲  سید رضا   میرکریمی
۱۱۳  اکبر  نبوی منش
۱۱۴  علیرضا    نجف زاده
۱۱۵  محمد علی   نجفی 
۱۱۶  جواد   نوروزبیگی
۱۱۷  محمّد باقر  نیکخواه بهرامی جانباز شیمیایی ۶۵ درصد
۱۱۸  وحید   نیکخواه ازاد
۱۱۹  افشین   هاشمی 
۱۲۰  سید ضیا  هاشمی 
۱۲۱  سیدجواد  هاشمی 
۱۲۲  محمدرضا  هنرمند
۱۲۳  مکی   یازع (جانباز)
۱۲۴  منصوره  یزدانجو
۱۲۵  احمد   یوسف‌زاده (آزاده) 
۱۲۶  محمود   یارمحمدلو.

رسانه سینمای خانگی- واکنش جامعۀ سینمایی ایران به کشتار جمعی در غزه

جامعه سینمایی کشور در بیانیه‌ای، کشتار انسان‌های بی‌گناه، مادران و کودکان بی پناه غزه و فلسطین به دست رژیم صهیونیستی را محکوم کردند و نوشت: چشم بستن بر این گستره از وحشی‌گری رژیم صهیونیستی خیانت و جنایت است.

به گزارش سینمای خانگی از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، تاکنون، بیش از ۴۷۰ سینماگر از بزرگان سینما، پیشکسوتان، فیلمسازان جوان و فعالان و دست اندرکاران سینما جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم بی گناه و مادران و زنان و کودکان غزه را محکوم کردند. روند دریافت اسامی سینماگرانی که تاکنون موفق به اعلام نام آنها نشده اند، همچنان ادامه دارد.

ابراهیم حاتمی کیا، مسعود جعفری جوزانی احمدرضا درویش، محمد خزاغی، ابوالقاسم طالبی، مرضیه برومند، پوران درخشنده، سیدضیا هاشمی ، رسول صدرعاملی، پرویز شیخ طادی، منوچهر شاهسواری، محمدمهدی عسگرپور، منوچهر محمدی،کمال تبریزی، علیرضا داوودنژاد، علیرضا زرین دست، داریوش ارجمند،شهریار بحرانی،حبیب اسماعیلی، هوشنگ توکلی، احمد مرادپور،سعید سهیلی، جواد شمقدری، جمال شورجه از جمله امضاکنندگان و حامیان این بیانیه هستند.

در این بیانیه تاکید شد: چشم بستن بر این گستره از وحشی‌گری رژیم صهیونیستی خیانت و جنایت است.

در متن کامل این بیانیه و اسامی سینماگران حامی و همراه به این شرح آمده است:

«در چشمانت خلاصه اندوه انسان‌هاست»

نزار قبانی شاعر بزرگ جهان عرب

بار دگر جهان، شرمگین از کشتار و آوارگی هزاران فلسطینی بی‌گناه و مادران و کودکان بی‌پناه غزه است.

دوباره آتش جنگ، هزاران خانه و خانواده و بیمارستان‌ها و مدارس غزه را به خاک و خون کشیده است، در سایه غفلت سازمان‌های بین‌المللی و دیپلماسی کور و پیچیده، این انسان های بی گناه هستند که قربانی می‌شوند. اکنون، چاووش وجدان‌های بیدار به صدا درآمده است؛ و بی‌تردید، هنر و هنرمند در این گرانیگاه، پیشتاز و برج مراقبت شرف و حیثیت انسانی است.

چشم بستن بر این گستره از وحشی‌گری رژیم صهیونیستی امروز، خیانت و جنایت است. باید در سمت درست تاریخ ایستاد.

ما هنرمندان و سینماگران ایران ضمن همدلی با همه انسان‌های بی‌گناه و قربانیان مظلوم جنگ، جنایات وحشیانه و کشتار زنان، مادران، کودکان و کهنسالان بی‌گناه غزه و فلسطین را محکوم می‌کنیم.

ابراهیم حاتمی کیا، مسعود جعفری جوزانی، احمدرضا درویش، محمد خزاعی، ابوالقاسم طالبی،مرضیه برومند،پوران درخشنده، سیدضیا هاشمی، پرویز شیخ طادی، رسول صدرعاملی، منوچهر شاهسواری، منوچهر محمدی، محمدمهدی عسگرپور، کمال تبریزی، علیرضا داوودنژاد، علیرضا زرین دست، داریوش ارجمند، شهریار بحرانی، حبیب اسماعیلی، هوشنگ توکلی، محمدرضا شریفی نیا، احمد مرادپور، سعید سهیلی، جواد شمقدری، جمال شورجه، علی روئین تن، مهدی سجاده چی، بهروز افخمی، امیر سماواتی، محسن روزبهانی، علی قائم مقامی، مرتضی شایسته، امیرحسین شریفی، علیرضا اسحاقی، علی آشتیانی پور، سیدجمال ساداتیان، محمدهادی منبتی، دانش اقباشاوی، علیرضا اسیوند، مجتبی امینی، امیررضا آشتیانی پور، رضا توکلی، جواد اردکانی، محمدحسین لطیفی، فرهاد قائمیان، هادی حجازی فر، محمد کاسبی، علی اکبر ثقفی، حبیب ایل بیگی، محمدرضا شرف الدین، محمدحسین فرحبخش، شهریار بحرانی، احمد نجفی، محسن علی اکبری، محمدرضا شفیعی، جعفر دهقان، سیدجواد هاشمی، پروانه معصومی، سعید حاجی میری، هادی انباردار، رضا ایرانمنش، داریوش بابائیان، مهدی فرجی، احمد نجفی، علی سرتیپی، مستانه مهاجر، حبیب احمدزاده، فرهاد قائمیان، پژمان لشکری پور، حبیب الله والی نژاد، روح الله سهرابی، مسعود نقاش زاده، مسعود ده‌نمکی، جهانگیر الماسی، رسول توکلی،محمدرضا ورزی، جواد نوروزبیگی، سیاوش حقیقی، مسعود اطیابی، جواد رمضان نژاد، بیژن نوباوه، سعید مستغاثی، ناصر شفق، محمدتقی فهیم، پرویز فارسیجانی، رضا برجی، حسین زند باف ، حبیب الله بهمنی، محمدقاصداشرفی، مهرداد خوشبخت، محمود جوانبخت، رضا ایرانمنش، بهزاد بهزادپور، سیدمهدی جوادی، عباس رافعی، انسیه شاه حسینی، سعید الهی، ماشالله شاهمرادی زاده، مرتضی شعبانی، هاشم میرزاخانی، شفیع آقامحمدیان، ابراهیم اصغری، سیدمحمد حسینی، محمدحسین نیرومند، اکبر نبوی، حامد عنقا، حسین طلابیگی، حمید زرگر نژاد، اصغر نقی زاده، بهزاد بهزادپور، سعید سعدی، حسین دارابی، هادی حاجتمند، سعید سعدی، عبدالحمید قدیریان، سیدجواد هاشمی، شهرزاد کمالیزاده، محمد شایسته، سیدرضا محقق، نوید محمودی، سجاد نوروزی، شهرام شاه حسینی، امیرعباس ربیعی، حبیب الله بهمنی، حسن امجدی مقدم، حسین دارابی، مرتضی علی عباس میرزایی، یاسمن نصرتی، محمود جوانبخت، شهرام خرازی ها، رضا برجی، احمد کاوری، رضا آشتیانی، حسین مسافر آستانه، حمید بهمنی، خیر الله تقیانی پور، داوود مرادیان، قادر آشنا، کوروش زارعی، داود صبوری، ابوذر پورمحمدی، جلال غفاری، رضا رستگار، سیدسعید سیدزاده، عبدالحسین بدرلو، وحیدرضاشفیعی، عبدالله باکیده، هادی مقدم دوست، مالک حدپور سراج، راضیه تجار، مهرداد رایانی مخصوص، مهدی مسعودشاهی، ناصر باکیده، امیررضا مافی،محمد عسگری، محمدرضا شفاه، محرم زینال زاده، علی اکبر ثقفی، ناصر درخشان، محمدرضا صابری، اعظم بروجردی، حسن وارسته، حسین خورشیدی، حمید نیلی، فرزاد حسنی، محمد احمدی، سیدمرتضی مصطفوی، محمد عسگری، حسین دوماری، کریم امینی، سعید خانی، مجید کریمی، رویا شریف، علی مشهدی، پروانه مرزبان، محمد کمالی پور، صادق صادق دقیقی، رضا سعیدی پور، منصور سهراب پور، سیدمصطفی حسینی‌، احسان ظلی پور، محدثه قبادی، داود صبوری، محمدرضا مصباح، علی حضرتی، یاسمین نصرتی، مهدی عظیمی میرابادی، مهدی کریمی، محمدرضا شفیعی، حمید بهمنی، عبدالستار کاکایی، محمد دیندار، محمدرضا منصوری، کریم عظیمی، سیداحمد میرعلایی، حسن نجاریان، حبیب والی نژاد، مجتبی فرآورده،، هادی مقدم دوست، مرتضی شایسته، داریوش باباییان، محمدحسین قاسمی، محمودرضا تخشید، محمدرضا منصوری، محمد قاصد اشرفی، محمدرضا فرجی، داود نوروزی،جواد کاسه ساز ،حسن حجگذار،احمد عبدالهیان، بابک برجسته، سیدروح الله حسینی، سهیل کریمی، محسن اسلام زاده، محسن محسنی نسب، رضا ابوفاضلی،سیدعلی میر علایی،حسن صید خانی، حسین صید خانی، مهدی احمدی، مرتضی حیدری،مهدیه سادات محور، محمود گبرلو،مجتبی فرآورده، محبوبه زارعی، عباس صالح مدرسه ای، غلامرضا فرجی، رضا رستگار، امیرعباس ربیعی،حسین ماهینی، احمد کاوری، مهدی مددکار، مهدی اسدی، اکبر تدبیری، جواد اردکانی، مریم پور یامین، اعظم بروجردی، علی بیطرفان، حسین طلابیگی ، مهدی رستگار ، داریوش کرمیار، مهدی فیوضی ، راضیه تجار، امین جواهریان ، ایوب سلحشورنیا، رمزی رئیسی، عباس مجتهدی، مجید هاشمی فرا، حسین اسدی زاده،جواد یقموری ، حمزه علی کاظمی، حسین جعفری، فاطمه شایان پویا، میثم محمد حسنی، علی اصغر فاریابی،جلال الدین کوه دره ای، حسین مروتی، امیرعباس قِلیچ لو، اکبر تدبیری،حیدر جمشیدی، شهاب کسرایی، رضا تقدسی،حامد جعفری، علی مهام،حسن اقاکریمی، مهدی اکبری،عباس اکبری،، هادی انبار دار، کامبیز بابایی، عباس بابویهی، روح الله برادری، مهدی بدرلو،،حسین بهمنی، محمد پورراد، حسین پوراسماعیلی، سیدامیر پروین حسینی، نادره ترکمانی،زینب تقوایی،علی توکل نیا،حسن توکل نیا، حسن جلایر، سعید حاجی میری،عباس حقیقی،شاهرخ دستور تبار،، محمود دینی، عباس رافعی، رضا رخشان، حنیف سروری، سیدمحمدحسن سعادت، سینا مهراد، سیدسعید سید زاده، سید امیر سید زاده، محسن شایان فر، سعید شرفی کیا، سید ناصر شعبانی، سلیم غفوری، روح الله شمقدری، مهدی صباغ‌زاده، مجید زین العابدین، داوود صبوری، سیدمحمدرضا صفوی، سید محسن طباطبایی پور، سید ابراهیم عامریان، مهدی علمی نیا، عبدالله علیخانی، الهام غفوری، جواد فرحانی،، قاسم فهمیم خواه، مهدی فیوضی، صالح دلدم، مجید اسماعیلی، حسین قاسمی جامی، محمد قهرمانی، مجید کریمی، جمال گلی، غلامرضا گمرکی،مجتبی متولی، علی مجیدی، قربان محمدپور، محمود محمد طائمه ، مجتبی محمدی،مهدی مددکار، میر ولی الله مدنی، پروانه مرزبان، محسن مسافرچی، امیرحسین مصباح مهر، مهدی معمارزاده ،یوسف منصوری، هاشم میرزاخانی، محمدحسن نجم، محمد نشاط، محمد نجفی زاده، سعید پروینی، مجتبی رشوند، مصطفی رضوانی، منوچهر زبردست، حسین علی میری رامشه، سید ناصر شعبانی، فخرالدین مظفری، مسعود ردایی، محمد صادق آدین، جعفر بابائیان، کیان بابائیان، محمود آقابابایی، بهمن حبشی، مهدی احمدی، رقیه احمدی، شهرام اسدزاده،سید داوود اطیابی، صابر امامی،علی اوجی ، اصغر بانک،، رضا بانکی، مهران برومند، غلامحسن بلوریان، امیر بنان، ناصر پزشکی،کرامت پورشهسواری، ابوذر پور محمدی ،علی اصغر پورمحمدی، مریم پیرکاری، عباس تهرانی، حمیدرضا جبینی، پیمان جعفری،فتح الله جعفری جوزانی،علیرضا جلالی، امیرمنصور جمشیدی، آرین بانک، عباس جهانبخش، سیدجلال چاوشیان، محسن چگینی،کامران حجازی، محمد حسین‌خانی، سیدحامد حسینی،سید جواد حسینی، عباس حقیقی،داوود حیدری، رضا حیدری،محمود حیدریان، جهان خادم المله، روح الله خوشکام،حسن دادخواه، پرهام دلدار، بهروز رشاد، اصغر رفیعی جم، کیومرث رکنی،، حسن سادات تقوی، عبدالرضا ساعتچی فرد، امیررضا ساعتچی فرد، امیررضا سبط احمدی، محمود سلطانی،احسان سلطانیان،اکبر سنگی، رحمان سیفی آزاد، حسن شکوهی،محمد شهبازی، یدالله شهیدی،بهنام شهیدی،محسن شیرازی، علی شیرمحمدی، ابوطالب صادق دقیقی، رضا صادقی گنجه، سید محسن طباطبایی پور، علی طلوعی، احسان ظلی پور، محمدحسین عامری پویا،مهدی عبادتی نمین، علی عبدالعلی زاده،حسن علیمردانی،الهام غفوری، محمود غلامی، مصطفی غلامی آبادان،قاسم فهیم خواه،علی اکبر قائنی نجفی، علی قوی تن، فهیمه کرمی، علیرضا کریم زاده،کامشاد کوشان،محمد علی کیایی قمی،عباس گردان،علی لدنی، مجتبی متولی، علی مجیدی،محمدرضا محمدی، مجتبی محمدی،فخرالدین مظفری، سید محمدرضا مفیدی،یوسف منصوری،حمیدرضا مهدوی کوچک سرایی، هوشنگ نورالهی،میثم نورانی،مهدی ودادی، سید محسن وزیری، سیدمحمدرضا وزیری،سید حسین هادیان فر، رضا هاشمی،آرش فهیم،مجتبی هنرمند پارسا، محمد یمینی، فضل الله یوسف پور،مقداد طرفه، منصور حیدری، مصطفی رستگاری ، برهان کرم الهی،نقی نعمتی، ساسان ابی‌زاده، شهرام مقصودی، پژمان کریمی، اصغر جلیلی، مصطفی هاشمی، فرزین عسگری، سویری مطلق، محمودی نوبر ، سیدمصطفی احمدی.

رسانه سینمای خانگی- وداع با هنرمند با شکوه

مراسم وداع با پیکر آتیلا پسیانی بازیگر مطرح سینما، تئاتر و تلویزیون ایران، صبح امروز پنجشنبه ۲۰ مهر در تالار وحدت برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، امروز پنجشنبه ۲۰ مهر، تالار وحدت و خیابان شهریار حال و هوای دیگری دارد. امروز این فضای فرهنگی و هنری غمگین است و غم خود را در چهره‌های هنرمندان و افرادی که به این فضا آمده‌اند، نمایان کرده است.

امروز ۲۰ مهر ۱۴۰۲، چهره‌هایی که در تالار وحدت حضور پیدا کرده‌اند برای تماشای اثری هنری به این مکان نیامده‌اند، بلکه امروز تماشاگر آخرین حضور یک چهره هستند؛ چهره‌ای که هیچ‌گاه فراموش نخواهد شد.

بسیاری از حاضران در تالار وحدت، خیابان شهریار و به طور کلی پهنه رودکی، بارها و بارها به تماشای نقش‌آفرینی‌های آتیلا پسیانی نشسته‌اند ولی این بار قرار است آخرین حضور آتیلا را ببینند زیرا آتیلا پسیانی دیگر به تالار وحدت، تئاتر شهر، تماشاخانه ایرانشهر، تالار مولوی و هیچ سالن تئاتری یا لوکیشن سینمایی قدم نخواهد گذاشت.

اینجا همه غمگینند و دل‌خون، زیرا دل‌کندن و وداع با آتیلا پسیانی کار آسانی نیست.

اینجا کسی باور ندارد که آتیلا پسیانی دیگر روی صحنه تئاتر حضور پیدا نمی‌کند، دیگر جلوی دوربین فیلم و سریال قرار نمی‌گیرد.

اینجا همه در شوک هستند حتی با وجود اینکه از ۱۴ مهر خبر وداع را شنیده بودند، این را می‌توان در چهره تک تک افراد، از خانواده و دوستان گرفته تا هنرمندان و مخاطبان و افراد مختلف دید.

همه آمده‌اند، آتیلا پسیانی نیز هست اما سکوت کرده و این سکوت تحمل‌کردنی نیست، اشک درمی‌آورد.

چه روز سختی است، امروز، پنجشنبه ۲۰ مهر و چه فضای سنگینی دارد اینجا، تالار وحدت، پهنه رودکی.

چه سخت است که باید در این وداع سخن گفت زیرا وداع با آتیلا پسیانی کار راحتی نیست اما چه می‌شود کرد؟

بر پهنه رودکی موسیقی نمایش «دیابولیک رومئو و ژولیت» با آهنگسازی بامداد افشار که توسط آتیلا پسیانی در تماشاخانه ایرانشهر اجرا شد، این بار برای وداع با آتیلا پخش می شود.

با قرائت آیاتی چند از کلام‌الله مجید همه آماده لحظات تلخ آخرین دیدار با هنرمند و دوست و یار فراموش‌نشدنی خود می شوند.

منوچهر شاهسواری عهده‌دار اجرای مراسم وداع با آتیلا پسیانی است.

وی دلنوشته‌ای را قرائت کرد و در ادامه گفت: به سوگ نشسته‌ایم، به سوگ آتیلا پسیانی عزیزمان نشسته‌ایم؛ کسی که جز مهر و مهربانی با خود نیاورد و هنرمندانه زیست و حال در آرامش به خانه ابدی می‌رود.

ایرج راد رئیس هیات مدیره خانه تئاتر نیز در حالی که متاثر بود روی صحنه در نظر گرفته حضور پیدا کرد و گفت: ما در اینجا جمع شدیم عزیزی را بدرقه کنیم و سپاسگزار خدمات فرهنگی او باشیم. آتیلا فرزند تئاتر بود و در تئاتر به دنیا آمد. آتیلا همواره با مادرش جمیله شیخی چه در صحنه تئاتر چه در پشت صحنه حضور داشت و با جوهر تئاتر آشنا شد. شناختی از تئاتر پیدا کرد که کمتر کسی به این شناخت از اجرای تئاتر و هنرمندان تئاتر رسیده است.

وی یادآور شد: تاثیرات کارگاه نمایش و اجرای تئاترهای تجربی خارجی او را به سمت تئاتر تجربی رهنمون ساخت و در این زمینه تلاش کرد. آتیلا با تاسیس گروه «بازی» کارهای تاثیرگذار بسیاری انجام داد.

راد بر حضور تاثیرگذار آتیلا پسیانی در سینما و تلویزیون، تاکید کرد و گفت: آتیلا در عمر کوتاه ۶۶ ساله خود مدام تلاش کرد. وی عضو هیات موسس خانه تئاتر بود. در خانه سینما فعالیت صنفی کرد و در هیات مدیره خانه هنرمندان ایران حضور داشت و همواره در امور صنفی فعال بود و حمایت از جوانان تئاتری را با حضور در شورای تماشاخانه ایرانشهر انجام می‌داد.

در این لحظه بود که پیکر آتیلا پسیانی در میان اشک حاضران در جایگاه خود در مقابل تالار وحدت قرار گرفت.

سپس شاهسواری در حالی که بغض گلویش را می‌فشرد، بیانیه خانه سینما برای آتیلا پسیانی را قرائت کرد.

در بخشی از این بیانیه آمده بود: «تا سینما زنده است آتیلا پسیانی زنده است و همیشه عضو خانه سینما بوده و خواهد بود و نامش از عضویت خانه سینما خط نخواهد خورد.»

پژمان بازغی رئیس هیات مدیره انجمن بازیگران خانه سینما نیز روی صحنه رفت و گفت: برای بدرود با هنرمندی آمدیم که بر دست‌ها و دوش ما که نه بر قلب‌مان حمل می‌شود.

وی از ویژگی‌های آتیلا گفت و یادآور شد: مرگ برای کسی که با عشق زیست و زندگی کرد واژه حقیری است. رفتن او جانکاه است اما پایان خاطره‌های‌مان نیست.

رضا کیانیان دیگر هنرمند حاضر در مراسم بود که متاثر روی صحنه رفت. وی در سخنانی کوتاه بیان کرد: اگر خود آتیلا بود می‌گفت خوب باشید تا بتوانید کار کنید. ما برای کار کردن آمدیم. «پرواز را به خاطر بسپار/ پرنده رفتنی است». بله آتیلا رفت اما بسیاری از هنرمندان تاثیرگرفته از آتیلا الان روی صحنه هستند.

وی تاکید کرد: آتیلا هست زیرا میراثش باقی است و بسیار آتیلاها در میان ما هستند. ما باید کار کنیم و این را به ستاره و خسرو پسیانی و فاطمه نقوی هم می‌گویم که طبق گفته آتیلا باید کار کنیم.

در ادامه آروند دشت‌آرای نیز روی صحنه رفت و گفت: آتیلا شبیه کسی نبود و شبیه خود بود. آتیلا در تمام جزئیات رفتاری و شخصی خود اصیل بود. آتیلا پسیانی بازیگر مانند یک جعبه ابزار جادویی بود. آتیلا با اشتباه کردن بازیگری را به ما یاد داد تا از اشتباه نترسیم و جسارت داشته باشیم. آتیلای کارگردان به ما یاد داد که زبان خودمان را پیدا کنیم.

وی تاکید کرد: آتیلا لحظه لحظه خلق می‌کرد و حتی در بدترین شرایط می‌گفت حالم خوب است. ۲ هفته قبل از رفتنش این فرصت را داشتم تا او را ببینم. حتی در بستر بیماری و حالت نیمه هوشیار خود هم یگانه بود. در آن دیدار آخرینم با او گفتم تو قرار است برگردی و با هم «باغبان مرگ» را کار کنیم، در آن لحظه بود که ضربان قلبش بالا رفت.

وی یادآور شد: او با تلاش، کارگاه نمایش تئاتر شهر را شکل داد و از جوانان حمایت کرد و چیزی که به ما جوانان داد هیچ کس دیگری نداد.

دشت‌آرای تصریح کرد: آتیلا می‌گفت من نمی‌میرم زیرا اندیشه‌ام زنده است. امیدوارم ما ادامه دهنده راه و اندیشه آتیلا پسیانی باشیم.

رامبد جوان دیگر سخنران مراسم وداع با آتیلا پسیانی بود. وی صدایی ضبط شده از آتیلا پسیانی را برای حاضران پخش کرد که در آن به رامبد می‌گفت «چرا صدات خسته‌ست، خودت را اینقدر خسته نکن، دنیا ۲ روزه و آخر سر می‌ذارنمون تو یه وجب جا.»

وی سپس دلنوشته‌ای صمیمانه را برای آتیلا قرائت کرد و گفت: از بین خصلت‌های تو نترسیدن را انتخاب می‌کنم که تو داشتی و ما نداریم و مدام از همه چیز می‌ترسیم. تو با رفقای خودت کاری کردی که در مقابل تو خودمان باشیم.

جوان در حالی که بغض داشت، تاکید کرد: تا وقتی زنده‌ام در قلبم جایی زیبا با خوراکی‌های خوشمزه برای تو نگه می‌دارم تا بیایی و در آن برقصی چون زندگی با تو زیباست. مانند شعر ابراهیم منصفی که گفت «رقصم گرفته/ مثل درختکی در باد/ آنجا کسی نبود/ غیر از من و خیال و تنهایی».

سپس سحر دولت‌شاهی به عنوان نماینده خانواده پسیانی روی صحنه رفت و گفت: آتیلا بهار آمد و پاییز رفت. چه فصل‌هایی را از آن خود کردی. تو خانواده من‌ بودی و من با تو بزرگ شدم و مثل خیلی بچه‌های تئاتر و سینما رشد کردم.

وی در حالی که اشک می‌ریخت، بیان کرد: بازی؛ چه اسم قشنگی برای گروهت گذاشتی. تو با همه چیز بازی می‌کردی. بزرگترین میدان بازی تو میدان بازی رفاقت بود و همه برای تو اینجا جمع شدیم. امروز همه در بازی تو هستیم و اینجا هر کس به تنهایی بازی می‌کند و نه با دیالوگ بلکه با چشم و دل. تو چقدر خوب بلدی بازی کنی. منتظریم پرده را بالا بزنی و بازی را شروع کنیم، قول می‌دهیم موبایل‌هایمان را خاموش کنیم. جات خیلی خالیه.

وی در پایان گفت که طبق تصمیم خانواده تمامی هزینه‌های مراسم مدنظر برای آتیلا پسیانی صرف درمان چند بیمار سرطانی می‌شود.

آخرین سخنران مراسم محمد چرمشیر بود که روی صحنه رفت و در سخنانی گفت: تئاتر ایران روزهای تلخ کم نداشت ولی این تلخ‌ترین روز تئاتر ایران است.

وی تاکید کرد: هیچ کلمه‌ای غیر از عجز برای بیان اندوهم پیدا نکردم. من زخمی‌ام. تئاتر ایران خیلی به آتیلا مدیون است. آتیلا تئاتر ایران را وقتی یکی بود به تنوع دعوت کرد. این روزها سیل خاطرات به ذهن من هجوم می‌آورد و خیلی دوست داشتم یکی را می‌توانستم تصویر واقعی بدهم و با چنگ و دندان حفظش کنم ولی نمی‌شود. آتیلا بزرگ بود و به خاطر همین بزرگی شما آمده اید.

در بخش پایانی مراسم با حضور حجت‌الاسلام یاری نماز بر پیکر آتیلا پسیانی اقامه شد و در ادامه پیکر این هنرمند با نوای سنج و دمام و در میان اشک و اندوه حاضران به سمت خانه ابدی بدرقه شد.

بهمن فرمان‌آرا، فردین خلعتبری، مجتبی میرطهماسب، حسین پاکدل، عاطفه رضوی، حسین کیانی، قطب‌الدین صادقی، اصغر همت، رضا بهبودی، شهره سلطانی، رضا بابک، آزیتا حاجیان، محمود سالاری معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، کاظم نظری مدیرکل هنرهای نمایشی، مهدی افضلی مدیرعامل سابق بنیاد فرهنگی و هنری رودکی، مهدی شفیعی مدیرکل اسبق هنرهای نمایشی، شهرام کرمی کارگردان تئاتر و مدیرکل سابق هنرهای نمایشی، آناهیتا همتی. غزل شاکری، محسن امیریوسفی، لاله اسکندری، گوهر خیراندیش، پریناز ایزدبار، طناز طباطبایی، امیر جدیدی، حبیب دهقان‌نسب، حبیب اسماعیلی، ستاره اسکندری، هوتن شکیبا، حمید پورآذری، قاسم زارع، سیروس کهوری‌نژاد، حسن فتحی، احمد مسجدجامعی، الهام کردا، پانته‌آ بهرام، رضا فیاضی، سیروس همتی، اسماعیل خلج، مرضیه برومند، اسماعیل محرابی، طناز طباطبایی، کریستف رضاعی، منیژه محامدی، جمشید گرگین، مرتضی ضرابی، رامین سیاردشتی، شکرخدا گودرزی، آرش دادگر، نورالدین حیدری‌ماهر، عباس غفاری، سیدجواد طاهری مدیر مجموعه تئاتر شهر، کاوه سمندریان، فرشاد فزونی، فرهاد فزونی، الهام شعبانی، مهران رنج‌بر، مازیار لرستانی و … از هنرمندان و مدیران حاضر در مراسم وداع با آتیلا پسیانی بودند.

خروج از نسخه موبایل