نوزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه دانشجویی نهال، از شنبه 10 تیرماه 1402 آغاز خواهد شد.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، افتتاحیه نوزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه دانشجویی نهال، با رونمایی از پوستر و اعلام جدول نمایش این دوره از جشنواره برگزار شد.
نوزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه دانشجویی نهال از تاریخ ۱۰ تا ۱۵ تیر ماه ۱۴۰۲ و از ساعت ۱۱ تا ۲۲ در محل دانشکده کاربردی دانشگاه هنر تهران، در تالار فارابی برگزار خواهد شد.
در این دوره از جشنواره دانشجویی نهال از ۲۶۸ اثر ملی رسیده به دست دبیرخانه، ۸۱ فیلم کوتاه داستانی، تجربی، مستند و انیمیشن و از ۲۵ اثر بینالملل، ۸ فیلم کوتاه توسط هیات انتخاب برای حضور در بخش رقابتی و غیر رقابتی برگزیده شدند.
لازم به ذکر است، منیره امانی دبیر نوزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه دانشجویی نهال و عرفان پیشرو مدیر روابط عمومی این دوره از جشنواره است.
یکی از جذابیتهای سینمای مستند در قیاس با سینمای داستانی، مواجهه مخاطب با قصههایی است که خمیرمایه اصلی آنها نه خیال یک نویسنده، که تجربه زیسته یک انسان است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، گاهی سینمای مستند میتواند گوی داستانگویی را از سینمای داستانی برباید، مخاطب میداند که با تصویری بیواسطه از واقعیت مواجه است.
به همین دلیل هم در بررسی موضوعی محصولات تصویری که در قالب فیلم تولید شدهاند، بازخوانی و مرور فیلمهای مستند گاهی جذابیتی مضاعف نسبت به فیلمهای داستانی دارند. مستندسازان در مسیر رسیدن به ایدههایی که قصد بازنمایی آنها در قالب یک فیلم را دارند، گاهی تا سالها پژوهش و پیگیری میکنند و سرانجام اثری را به تولید میرسانند.
سینمای مستند ایران طی سالهای اخیر چنان قدرتنماییای کرده است که از نگاه برخی منتقدان میتوان برخی از فیلمهای مستند را رقیب جدی فیلمهای داستانی دانست و فراتر از آن از منظر استاندارد میتوان امتیاز فنی بالاتری به روایتهای ثبتشده در آثار مستند داد.
در آستانه برگزاری نخستین جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» که در بخشهای مستند، کوتاه و داستانی به بازنمایی تصویر زن و خانواده در سینما میپردازد، در این گزارش نیمنگاهی به سهم تصویر زنان از سینمای مستند طی سالهای اخیر داشتهایم:
منظر اول؛ مستندهای پرتره
یکی از گونههای جذاب در سینمای مستند، مستندهای پرتره است؛ مستندهایی که با محوریت بازخوانی زندگی یک فرد و کارنامه او ساخته میشوند. از این منظر وقتی میخواهیم درباره تصویر زنان در سینمای مستند صحبت کنیم هم میتوانیم دسته اول را به آثاری اختصاص دهیم که در قالب پرتره، سراغ یکی از زنان نامدار رفتهاند.
یکی از شاخصترین نمونههای اخیر در این راستا را میتوان مستندهایی دانست که طی چند سال اخیر با محوریت شخصیت مریم میرزاخانی بهعنوان یکی از چهرههای معتبر ایرانی در جهان ریاضیات ساخته شده است.
از این قبیل مستندهای پرتره با محوریت هنرمندان زن ایرانی هم ساخته شده است. «تهران سیمین» ساخته هادی آفریده یکی از شاخصترین این آثار در سالهای اخیر است که با تمرکز بر زندگی فاطمه معتمدآریا به تولید رسیده است. «از میان مردگان» به کارگردانی غلامعباس فاضلی با محوریت زندگی ایران درودی هنرمند نامدار نقاشی را هم میتوان از همین نمونهها دانست.
یکی از شاخصترین و پراستقبالترین مستندهای پرتره از این جنس در سالهای اخیر مستند «توران خانم» به کارگردانی رخشان بنیاعتماد و مجتبی میرطهماسب بود که داستانی پرکشش درباره زندگی توران میرهادی چهره پرتلاش عرصه کتابهای کودک و نوجوان را به تصویر درآورده بود.
مستندهای پرتره ساخته شده درباره چهرههای ماندگاری همچون فروغ فرخزاد و یا پروین اعتصامی را هم میتوان در دسته همین آثار طبقهبندی کرد. از منظر ژانری میتوان نمونههای دیگری از فیلمهای مستند را هم مورد اشاره قرار داد که شخصیت یک زن در محور روایت آن قرار دارند اما در این بخش تمرکز را بر مستندهای پرتره مرتبط با چهرههای مشهور گذاشتیم و در بخش بعدی به جنس دیگر این آثار میپردازیم.
منظر دوم؛ قهرمانان در قاب
برخی از مستندسازان برای انتخاب سوژهای خاص برای مستند خود، سراغ شخصیتهایی رفتهاند که شاید از شهرت بیبهره باشند اما تجربههای متفاوتی که در طول عمر کسب کردهاند، زندگی آنها را واجد جذابیتهایی برای روایت در قالب یک مستند کرده است.
یکی از پرمصداقترین نمونهها در این زمینه، مستندهایی است که با محوریت زندگی مادران شهدا در سینمای ایران ساخته شده است. «بانو» را میتوان یکی از مطرحترین این نمونهها در سالهای اخیر دانست که محمد حبیبیمنصور آن را کارگردانی کرده بود.
آثار دیگری همچون «کل فاطمه» ساخته مهدی زمانپور کیاسری، «پریزاد» ساخته مهدی ایمانی شهیدی، «جمیله» ساخته محمدباقر شاهین و «لسک» ساخته محمدرضا وطندوست را هم میتوان نمونههای دیگری از این دست آثار دانست که حضور قهرمانانه یک زن در مرکز روایت آنها جذابیت ویژهای دارد.
اما گاهی مستندسازان سراغ زنانی با تجربههای خاص هم میروند. مستند «پا به توپ» به کارگردانی حدیث جانبزرگی با محوریت یک زن روستایی فوتبالیست از همین جنس است. «نوش جان» به کارگردانی پوریا سنماری با داستانی مرتبط با جمعی از زنان که در کنار یک دیگر کیک میپزند و کارآفرینی میکنند را هم میتوان در همین دسته جای داد.
«مادر جبههها» با روایت حضور زنان در جنگ و «دلبند» با موضوع روایت زندگی یک مادر تنها در دامنه البرز را هم میتوان نمونههای دیگری از این دست دانست.
به عنوان یکی از موفقترین تجربهها در این زمینه میتوان به دو مستند «صفر تا سکو» با موضوع زندگی خواهران منصوریان و مستند «جایی برای فرشتهها نیست» با موضوع دخترانی هاکیباز اشاره کرد که در حوزه مستندهای ورزشی آثاری ماندگار شدند.
منظر سوم؛ آسیبهای زنانه
در میان مستندسازان اما هستند هنرمندانی که تلاش کردهاند در روایتهای خود نیمنگاهی به آسیبهای مرتبط با زنان داشته باشند. آسیبهایی که در موارد بسیاری بیشتر جنبه اجتماعی دارند. مستند «کسی منتظرت نیست» ساخته محسن اسلامزاده یکی از این نمونههاست که هرچند از زاویهای میتوان آن را یک روایت پرتره از یک زنان فعال اجتماعی قلمداد کرد اما از منظری دیگر در حال روایت آسیبهایی است که زنان کارتنخواب در معرض آن قرار دارند.
«قصه دختران فروغ» به کارگردانی خاطره حناچی و یا «مثل اسمم پگاه» ساخته سودابه بیضایی را هم میتوان از همین جنس آثار قلمداد کرد که اعتیاد دختران هم در آن موضوعیت دارد.
این روایتها گاهی با تمرکز بر زندگی یک زن و یا دختر، جنبهای تکاندهندهتر هم پیدا میکنند. مستند «مهین» ساخته محمدحسین حیدری با روایتی از زندگی اولین قاتل زن سریالی ایران و یا مستند «خاتمه» با روایتی تلخ از زندگی یک دختر افغان را میتوان از همین دسته آثار دانست.
در زمینه آسیبها البته گاهی مستندساز سراغ آسیبهای جسمی هم میرود که شاخصترین نمونه از این دست مستندها در سالهای اخیر که بسیار هم مورد توجه قرار گرفت را میتوان مستند «چیزهایی که جایشان خالی است» به کارگردانی زینب تبریزی دانست که به موضوع سرطان سینه و چالشهای آن برای زنان میپردازد.
واقعیت این است که در حوصله یک گزارش کوتاه نمیتوان فهرستی جامع از تمامی آثاری که با محوریت زنان در قالب فیلمهای مستند به سرانجام رسیده است ارائه کرد اما در آستانه برگزاری رویدادی از جنس جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» میتوان نگاهی جدیتر به ظرفیت سینمای مستند برای بازنمایی دغدغهها و مسائل مرتبط با زنان و خانواده داشت.
نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا به همت بنیاد بینالمللی گوهرشاد ۱۶ تا ۲۳ تیر ۱۴۰۲ برگزار میشود.
فیلم کوتاه «سیزده سالگی» به تهیه کنندگی نوید محمدزاده و کارگردانی صمد علیزاده و نویسندگی مشترک برادران ارک و صمد علیزاده آماده نمایش و پخش جهانی شد.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه، فیلم کوتاه «سیزده سالگی» به کارگردانی صمد علیزاده و تهیهکنندگی نوید محمدزاده، پس از پایان مراحل فنی، آماده نمایش و پخش بینالمللی شد.
صمد علیزاده پیش از این، فیلم کوتاه «ناهید» را در کارنامه دارد که حضوری موفق در جشنوارههای داخلی و خارجی داشته است.
«سیزده سالگی» به نویسندگی مشترک صمد علیزاده، بهمن و بهرام ارک در ژانر اجتماعی، به زبان ترکی و به مدت ۵ روز در بهمن ماه ۱۴۰۱ در تبریز فیلمبرداری شده است.
سمانه نوری وند، رقیه ولیپور، حسن سلمانی، امین فقیه و احمد شعبانی در این فیلم کوتاه ایفای نقش دارند.
در خلاصه داستان «سیزده سالگی» آمده است: «هلیا دختر سیزده سالهای است که یکباره با ممانعت دوچرخه سواری از سوی خانواده مواجه میشود و او را دچار چالشهایی میکند..»
فهرست عوامل فیلم کوتاه «سیزده سالگی» عبارت است از: تهیه کننده: نوید محمدزاده، مجری طرح: دکتر میلاد نظری، نویسندگان: برادران ارک و صمد علیزاده، مدیر فیلمبرداری: امیر پور حکمت، دستیاران فیلمبرداری: فرشاد عیدی، نیما باغی و سینا شایسته خو، صدابردار: حسن سلمانی، تدوین: علی مسلمی، برنامه ریز و دستیار کارگردان: ماهنی مهر پور، منشی صحنه: سمانه یدالهی، طراح گریم: ناصر صمدی، طراح صحنه: میلاد دل آسا، مدیر صحنه: یاسین پناه پور، دستیاران صحنه: مهدی فرشباف و بابک جباری، طراح لباس: ماهنی مهرپور و صمد علیزاده، فیلمبردار پشت صحنه: ماکان اکبری، اصلاح رنگ: مهران دوستی، طراحی و صداگذاری: حامد حسین زاده، گرافیک: محمد پوریان، جلوه های ویژه: حامد پورحسینی، مترجم: بونا الخاص، مدیر تولید: میلاد بصیر معادن، پخش کننده بین الملل: اِسن استودیو، عکاس: مهدی پورنصر، طراح پوستر: میلاد دلآسا، روابط عمومی و مشاور رسانهای: آزاده فضلی.
پخش بینالمللی فیلم «سیزده سالگی» توسط کمپانی ایتالیایی اِسن استودیو (esen studios) انجام میشود.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: همه ما مدیون انقلاب اسلامی، شهدا، امام (ره) و رهبری هستیم و قطعاً انتظار می رود اهداف کلان و استراتژیک حوزه فرهنگی کشور در این جشنواره نمود عینی پیدا کند.
حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا مبلغی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در پی انتصاب دبیر چهل و دومین جشنواره فیلم فجر در خصوص چالش ها موجود و انتظارات از سازمان سینمایی گفت: همه ما مدیون انقلاب اسلامی، شهدا، امام (ره) و رهبری هستیم و قطعاً انتظار می رود جشنواره فیلم فجر هم در جهت ادای دین به این ارزش ها برگزار شود و اهداف کلان و استراتژیک حوزه فرهنگی کشور در این جشنواره نمود عینی پیدا کند.
نماینده مردم کوهدشت و رومشکان در گفتگو با سینماپرس، افزود: همه ما سر سفره انقلاب نشستیم و همه به انقلاب اسلامی مدیون هستیم. اگر من نوعی زحمتی بکشم برای کشور و نظام و انقلاب، هرچه زحمت بکشم و تلاش کنم باز هم مدیون آن هستم و در جهت ادای دین خودم به این نظام تلاش کنم تا وظیفه ام را انجام دهم.
وی ادامه داد: اگر هر کسی در هر پست و جایگاهی خود را مدیون نظام و انقلاب و امام (ره) و رهبری بداند قطعاً تلاش می کند تا در راستای اهداف ارزشمند و کلان آن ها حرکت کند و همه ما امیدواریم که در جشنواره فجر پیش رو شاهد چنین اتفاقی باشیم.
این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی سپس به نقش برجسته هنر در تعالی، هدایت و رشد جامعه اشاره کرد و در این راستا اظهار داشت: از آنجا که هنر به ویژه هنر سینما تأثیر بسیار مهمی را بر جامعه به ویژه نسل جوان می گذارد و از سوی دیگر می تواند اهداف کلان و استراتژیک کشور ما را در قالب اثر هنری به کل دنیا ارائه کند باید با نگاه هوشمند و هوشیار به آن نگریست.
حجت الاسلام والمسلمین مبلغی در پاسخ به این پرسش که انتظار شما از دست اندرکاران این رویداد سینمایی که اهمیتی استراتژیک دارد چیست و با توجه به اینکه مسئولان جشنواره چهل و یکم نتوانستند نمره قبولی دریافت کنند فکر می کنید چه اتفاقی را در جشنواره چهل و دوم شاهد خواهیم بود تصریح کرد: اهمیت جشنواره فیلم فجر بسیار زیاد و زمینه ای برای حرکت های آینده کشور است. همه ما باید نسبت به جامعه مان متعهد باشیم، باید نسبت به تربیت صحیحی که در جامعه صورت بگیرد و آموزش درستی که باید باشد و سمت و سوی درستی که باید در جامعه رواج پیدا کند خود را مسئول بدانیم.
وی تأکید کرد: قطعاً هر مقداری این احساس مسئولیت بیشتر باشد طرف در هر جایگاهی قرار داشته باشد باید در خروجی و اثرش نشان دهد که دنبال کننده این اهداف والا است. همه کارهای ما برای رسیدن به آن اهداف ارزشمند باشد. باید برای رسیدن به اهداف ارزشمند تلاش و کوشش کرد. اگر هدف دیده نشود و کورکورانه کار شود مسئول به مسیر غلط هدایت می شود از این رو باید در وهله اول هدف را به درستی تشخیص داد و تعیین کرد و سپس پا در آن مسیر گذاشت؛ به هر صورت همه ما امیدواریم که جشنواره فجر انقلاب اسلامی با نگاه به ارزش های انقلاب اسلامی و اهداف کلان و استراتژیک نظام برگزار و موفق باشد.
زیور حجتی کارگردان فیلم «زنان لجمن» که برنده جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره منطقهای سینمای جوانان شده است، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم با سوژهای تلخ پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، در همین سالهایی که سینمای بلند داستانی ایران شرایط چندان ایدهآلی را در جذب مخاطب و فروش در گیشه تجربه نمیکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
فیلم کوتاه «زنان لجمن» بیستونهمین فیلمکوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگو میزبان عواملش بودیم.
«زنان لجمن» که با حمایت انجمن سینمای جوانان ایران به تولید رسیده است، سوژهای ملتهب مرتبط به سالهای جنگ عراق علیه ایران دارد و داستان زنی را روایت میکند که حضورش در خط مقدم زمینهساز بروز یک بحران در زندگی شخصیاش شده است.
این فیلم به کارگردانی زیور حجتی از آثاری است که در جشنواره منطقهای سینمای جوان استان یزد جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود کرده است و به پشتوانه همین مقام، بهصورت مستقیم میتواند در جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در سال جاری حضور داشته باشد.
آنچه میخوانید حاصل گفتگو مهر با زیور حجتی فیلمنامهنویس و کارگردان فیلم کوتاه «زنان لجمن» است.
* فیلم شما قصه شوکهکنندهای دارد اما بد نیست از اسم فیلم شروع کنیم؛ «زنان لجمن» به چه معناست؟
«لجمن» یک اصطلاح نظامی است که مخففی متشکل از حروف ابتدایی عبارت «لبه جلوی میدان نبرد» است و در اصطلاحات نظامی خود ما هم مرسوم است. زمانی انجمن سینمای دفاع مقدس فراخوانی را منتشر کرد تحت عنوان «۴۰ سال، ۴۰ فیلم» و یکی از موضوعاتی که در این فراخوان مطرح شده بود، مربوط به آسیبهای جنگ بود. همین فراخوان جرقهای شد که سراغ چنین موضوعی بروم. شخصاً هم دغدغههایی در این زمینه داشتم و شروع به نگارش فیلمنامه کردم. وقتی متن را فرستادم از طرف داوران امتیاز بالایی دریافت کرد اما اتفاقی که افتاد آن فراخوان منجر به هیچ تولیدی نشد! گویا مدیران آن مجموعه تغییر کردند و اساساً با رویکرد مدیران قبلی مخالف بودند.
اگر هزینه تولید فیلم در حدود ۱۴۰ میلیون شده باشد، حدود ۳۵ میلیون تومان آن را انجمن، در قالب حمایت پرداخت کرد. در هر حال در مقطعی که من اصرار داشتم این فیلم را بسازم، با حمایت انجمن این اتفاق ممکن شد
میخواستند روی متنها بازبینی مجدد کنند اما من اصرار داشتم که همین متن خود را بسازم. با آن مجموعه به توافق نرسیدیم تا مدتی بعد که ماجرای پیچینگ انجمن سینمای جوانان پیش آمد. طرح این فیلم را برای انجمن سینمای جوانان اصفهان فرستادم و با پذیرش کار بهصورت حمایتی در تولید آن مشارکت کردند. اگر هزینه تولید فیلم در حدود ۱۴۰ میلیون شده باشد، حدود ۳۵ میلیون تومان آن را انجمن، در قالب حمایت پرداخت کرد. در هر حال در مقطعی که من اصرار داشتم این فیلم را بسازم، با حمایت انجمن این اتفاق ممکن شد.
* همین فیلمنامه را خوانده بودند و پذیرفتند در تولید مشارکت کنند؟
بله.
* آن زمان فکر میکنم مسئولیت انجمن با سیدصادق موسوی بود.
بله. اتفاقاً کلیت فیلم را که دیدند از نظر ساختار دوست داشتند اما از نظر محتوا و بهواسطه زیرمتنی که داستان فیلم داشت کمی نکته داشتند. بهخصوص که در نسخه که آن زمان برای آنها نشان دادم، صحنههایی در فیلم بود که داستان را مستقیمتر روایت میکرد و آنها با این میزان از صراحت در طرح موضوع مشکل داشتند. بعدها دو پلان را حذف کردیم و وقتی فیلم را به جشنواره منطقهای فرستادیم موفق به کسب جایزه شد. با توجه به اینکه آثاری که از جشنوارههای منطقهای جایزه کسب میکنند به طور مستقیم به جشنواره فیلم کوتاه تهران راه پیدا میکنند، امسال هم فیلم در جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور خواهد داشت.
* مسئله «تجاوز» تقریباً سوژهای است که در هر مقطع زمانی میشود به آن پرداخت. چه شد که این داستان را در بستر جنگ روایت کردید؟
آنچه در فیلم به آن اشاره میشود بخشی از واقعیتهای جنگ ماست که برخی نمیخواهند مطرح شود. این نخواستن البته تا حدودی منطقی هم هست، اما از منظر سینمایی معتقدم خیلی زودتر از اینها باید سراغ چنین سوژههایی میرفتیم. واقعیت هم این است که در داستان فیلم اصل موضوع تجاوز چندان برایم مسئله نیست و معتقدم همیشه میتواند وجود داشته باشد، اما اینکه این تجربه تلخ در جریان جنگ روایت شود، برایم موضوعیت داشت به خصوص که تا کنون هیچ روایتی از آن نداشتیم.
* در یکی از سکانسهای فیلم «روز سوم» البته اشارهای به این جریان میشود…
آنجا اما با ورود کاراکتری که حامد بهداد نقشش را ایفا میکرد، این اتفاق رخ نداد. این موضوعی بود که واقعاً ذهنم را درگیر کرده بود و بهواسطه همان جرقهای که به آن اشاره کردم، سراغ ساخت آن رفتم.
* یکی از ویژگیهای فیلم «زنان لجمن» که بهخصوص در سکانسهای ابتدایی خیلی مشهود است، تلاش برای پایبندی به کلیشهها و قواعد ژانر وحشت است. چرا تا پایان این هویت ژانری را در روایت فیلم حفظ نکردید؟
جذابیت سینما برای من این است که میتوان در قالب آن کارهایی را انجام داد که خیلی پایبند قواعد خاصی نیست. در طول روایت یک فیلم هم لحن روایت میتواند تغییر کند و هم ژانر آن. آنچه برای من مهم است این است که محصول نهایی انسجام خود را حفظ کرده باشد. معتقدید این انسجام در فیلم وجود ندارد؟
مخاطب من باید با کاراکتر زن فیلم من همذاتپنداری کند و من دوست دارم مخاطبم هم به همان اندازه حالش بد شود تا موقعیت این زن را درک کند. اگر در لحظهای که باید حال مخاطب را بد کنم، حس خوبی به او منتقل کنم، اساساً بهعنوان کارگردان کارم را غلط انجام دادهام.
* بهنظرم در مواردی این تغییر لحن به یکدستی روایت شما آسیب زده است.
خب نظر شما حتماً محترم است اما من چنین نگاهی به فیلم ندارم. در میان مخاطبانی که فیلم را دیدهاند هم تاکنون با چنین بازخوردی مواجه نشده بودم.
* اصلاً چرا این داستان ملودرام را در قالب ژانر وحشت روایت کردید؟
در فیلمسازی بیش از هر چیز برای من فضاسازی اهمیت دارد و اینگونه نیست که از قبل تصمیم گرفته باشم در یک ژانر خاص فیلم بسازم. براساس متن است که تصمیم میگیرم با ابزارهایی که در اختیار دارم، چه فضایی را باید بسازم. این متن هم این قابلیت را داشت که در چنین فضایی روایت شود. خیلی هم در بند آن نبودم که حتماً باید یک فیلم در ژانر خاص بسازم.
* یکی از نکاتی که در داستان فیلم ذهن مخاطب را درگیر میکند، تناقضی است که میان حس کاراکتر اصلی نسبت به اطرافیانش در فیلم وجود دارد. اتفاقی که برای همه اطرافیان بهشدت مبارک است تبدیل به یک چالش و عذاب درونی برای شخصیت اصلی شده است و این تناقض لحظات وحشتناکی را برای او رقم میزند.
این موقعیت واقعاً موقعیت سختی است. شاید بتوانم بگویم تلخترین لحظاتی است که یک زن میتواند در زندگی آن را تجربه کند. کاراکتر در این موقعیت کشمکشهایی درونی با خود دارد که تبدیل به برخی کابوسهای شخصی برای او شده است. حتی گاهی تصمیم به اقداماتی میگیرد که حتی فکر کردن به آن تکاندهنده است. در مقاطعی هم چالشهایی برای طرح موضوع با شوهرش دارد که مدام با تردید با آن مواجه میشود.
* قصههای تلخ در سینما واقعاً جذاب هستند و نمیتوان این موضوع را کتمان کرد اما دو رویکرد در روایت قصههای تلخ وجود دارد. هم میتوان آن را در قالبی بیان کرد که برای مخاطب اذیتکننده نباشد و در عین تأثیرگذاری حال بدی را به او منتقل نکند و هم میتواند چنان عریان به تلخیها بپردازد که تمام تلخی آن در جان مخاطب رسوب کند. فکر نمیکنید فیلم «زنان لجمن» کمی از جنس دوم است و در مقاطعی خیلی حال مخاطب را بد میکند؟ این موضوع در سینمای بلند ما هم جای طرح دارد که ما تا کجا مجاز هستیم که برای روایت یک داستان تلخ، حال مخاطب را بد کنیم؟
من چنین نگاهی ندارم و قائل به این مرز نیستم. وقتی قرار است موضوعی تا این اندازه تلخ را روایت کنید، قطعاً حسی که دارید به مخاطب منتقل میکنید هم یک حس تلخ است. بالاخره مخاطب من باید با کاراکتر زن فیلم من همذاتپنداری کند و من دوست دارم مخاطبم هم به همان اندازه حالش بد شود تا موقعیت این زن را درک کند. اگر در لحظهای که باید حال مخاطب را بد کنم، حس خوبی به او منتقل کنم، اساساً بهعنوان کارگردان کارم را غلط انجام دادهام.
* «غم» بهعنوان یک «حس» میتواند از طریق روایت شما به مخاطب منتقل شود اما بد کردن حال مخاطب موضوع دیگری است. بهصورت مصداقی وقتی قرار است براثر فشار روحی یا جسمی یکی از کاراکترها در فیلم بالا بیاورد و دچار تهوع شود، هم میتوان به گونهای این لحظه را کارگردانی کرد که مخاطب متوجه این وضعیت کاراکتر شود، هم میتوان با یک قاب بسته از لحظه بالا آوردن کاراکتر، مخاطب را هم دچار حالت تهوع کرد! نکتهای که من عرض میکنم ناظر به این است که حالت دوم چه الزامی دارد؟
من این فیلم را دو سال پیش ساختهام و همین امروز هم فیلمنامههای آمادهای برای ساخت فیلم بلند دارم، اما مسیری که برای ورود فیلمسازی مانند من به سینمای بلند وجود دارد، کمی غیرقابلپیشبینی است. این دشواریها فیلمسازانی که در ابتدای مسیر قرار دارند را بیشتر اذیت میکند متوجه منظور شما شدم. این مرز بستگی به این دارد که کارگردان تا چه اندازه میخواهد موضوعی که مدنظر دارد را بیواسطه با مخاطبش مطرح کند. مشخصاً من برای این فیلم احساس کردم این زن آنقدر در چنین موقعیتی حالش میتواند بد باشد که به همان اندازه مخاطب هم میتواند حال بد را حس کند. البته به قول شما شاید میشد در برخی جزییات، رویکرد دیگری داشت اما برای شخص من این اندازه نمایش عریان تلخیها، جذابیت بیشتری داشت.
اما به این نکتهای که شما میگویید هم میتوان فکر کرد و شاید اگر من باردیگر بخواهم فیلمی درباره یک موضوع تلخ بسازم، به گونهای دیگر جزییات آن را با مخاطبم در میان بگذارم. زمان ساخت این فیلم این مدل را انتخاب کردم و شاید برای فیلمهای بعدی سراغ مدلهای دیگری بروم.
* کاراکتر اصلی فیلم برای تصمیمگیری در موقعیتی که در آن قرار گرفته شده، دچار تردیدهایی است که شاید برای یک زن معمولی چندان قابل درک نباشد. در چنین موقعیتی احتمالاً یک زن خیلی زود تصمیم نهایی را برای رها شدن از کابوسی که گرفتار آن شده است میگیرد.
درباره این تردیدها دو نکته را مدنظر قرار دهید. اول اینکه این زن یک پرستار در میدان جنگ است و طبیعتاً شخصیتی محکم دارد. چنین کاراکتری احتمالاً خیلی اهل نشان دادن واکنشهای آنی نیست و با تأمل بیشتری تصمیم میگیرد. دلیل دیگر هم بحث ارتباط او با خانواده و همسرش است. او حتی در چند نوبت میخواهد اصل داستان را به همسرش بگوید اما وقتی شرایط او را میبیند، بازهم دچار تردید میشود.
* بهعنوان سوال پایانی برنامهای برای ورود به سینمای بلند ندارید؟
من این فیلم را دو سال پیش ساختهام و همین امروز هم فیلمنامههای آمادهای برای ساخت فیلم بلند دارم، اما مسیری که برای ورود فیلمسازی مانند من به سینمای بلند وجود دارد، کمی غیرقابلپیشبینی است. این دشواریها فیلمسازانی که در ابتدای مسیر قرار دارند را بیشتر اذیت میکند. این فرآیند نیاز به آسیبشناسی دارد. من جزو فیلماولیهایی هستم که از سوی بنیاد فارابی هم تأیید شدهام و از آنجایی که آدم بیشفعالی هم در زمینه نوشتن هستم، همین الان فیلمنامه آماده برای کار دارم اما رفتوآمدها و پیگیریها برای امکان ساخت فیلم بلند، گاهی آدمها را خسته میکند. امیدوارم برای من این فرصت فراهم شود که بتوانم فیلم بلندم را بسازم.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: در مورد شهدای هفتم تیر، کارها شروع شده و در سال ۱۴۰۰ فیلمی درباره شهید بهشتی به نام «ضد» در جشنواره فجر داشتیم اما جای خالی آثار سینمایی در خصوص شهدای ترور بسیار احساس میشود.
به گزارش سینمای خانگی، محمدمهدی اسماعیلی در گفت وگو با ایرنا در خصوص دستور کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ساخت آثار و فیلمهایی در زمینه شهدای ترور بویژه حوزه فرهنگ، رسانه و هنر اظهار داشت: در سالهای اخیر در مجموعههای تلویزیونی به صورت یک حاشیه به این مسایل وارد شدهاند و جای کار بسیار دارد و حق مطلب آنگونه که باید ادا نشده است.
تجلیل از مفاخر انقلاب اسلامی
وی با اشاره به نقش حوزه فرهنگ و هنر در این چارچوب افزود: فکر میکنم حوزه فرهنگ و هنر نقش مهمی در این راستا دارد و انشاءالله در برنامهریزیهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دستور کار ما تجلیل از مفاخر انقلاب اسلامی است.
اسماعیلی ابراز امیدواری کرد: درباره شهدای بزرگی که تقدیم شدند چه در دفاع مقدس و چه در میان مسوولان انقلاب اسلامی، بویژه شهید بهشتی این فرصت را داشته باشیم تا کار درخوری برای این شهید مظلوم(آیتالله بهشتی) آماده کنیم و دوستان بتوانند حق مطلب را تا حدی ادا کنند.
موسسه سینما شهر با انتشار گزارش آماری فروش سینماها در فصل بهار، اسامی ۴۰ سینمای پرفروش کشور را اعلام کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی، موسسه سینما شهر از موسسات وابسته به سازمان سینمایی کشور، با انتشار گزارش آماری فروش سینماها در فصل بهار، اسامی ۴۰ سینمای پرفروش کشور را اعلام کرد.
براساس جدول آمار فروش سه ماهه اول سالجاری فروش کل سینماهای کشور بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان رسیده که از این رقم بیش از ۲۰۴ میلیارد تومان متعلق به ۴۰ سینمای پرفروش بوده است. همچنین، بنابر اعلام موسسه سینماشهر، فروش کل سینماهای کشور در خرداد ماه سال جاری بیش از ۸۸ میلیارد تومان بوده که سهم فروش ۴۰ سینمای پرفروش کشور بیش از ۵۷ میلیارد تومان است.
بر اساس احصای میزان فروش و انتشار جدول و نمودار آماری سالنهای سینما که از سوی موسسه سینماشهر اعلام شده است، سینماهای دارای رتبه بالای فروش به این ترتیب است: پردیس کوروش تهران، پردیس ایران مال تهران، پردیس هنر شهر آفتاب شیراز، پردیس آزادی تهران، پردیس ساحل اصفهان، پردیس هویزه مشهد، پردیس ملت تهران، پردیس سیتی سنتر اصفهان، پردیس هدیش مال تهران، پردیس مگامال تهران، پرشین مهرشهر کرج، پردیس اکو مال کرج، پردیس ویلاژ توریست مشهد، پردیس اطلس مشهد، پردیس چهارسو تهران، ساویز کرج، پردیس لوتوس مال تهران، پردیس چهارباغ اصفهان، پردیس شیراز مال شیراز، سپهر ساری، پردیس گلستان فارس، پردیس نارسیس تهران، آفریقا مشهد، پردیس پارک بازار مشهد، فرهنگ تهران، پردیس راگا تهران، بهمن تهران، شکوفه تهران، پردیس زندگی تهران، سپیدرود گیلان، پردیس شمیران تهران، پردیس گالریا تهران، سپاهان اصفهان، فجر اسلامشهر تهران، ماندانا تهران، پردیس مهرشاهد تهران، پردیس ارگ تهران، پردیس بهمن کردستان، تک صفائیه یزد، پردیس تماشا تهران.
جواد اردکانی کارگردان سینما گفت: مطلبی که حضرت آقا به تازگی به آن اشاره کردند موضوع جدیدی نیست و بارها و بارها این مورد را تکرار کرده اند اما متأسفانه مدیران فرهنگی و هنری کاری را که باید انجام ندادند.
به گزرش سینمای خانگی از سینماپرس، جواد اردکانی کارگردان سینما در پی دیدار اخیر مقام معظم رهبری با جمعی از خانواده شهدا و گلایه ایشان نسبت به کم کاری در خصوص شهدا و تأکیدشان مبنی بر اینکه خاطرههای شهدا باید باز زبان هنر زنده نگه داشته شود گفت: با کلی گویی و حرف های تکراری هیچ اتفاق مثبتی در خصوص تولید بیشتر آثار هنری در خصوص شهدا صورت نمی گیرد؛ ما امروزه نیازمند یک راهکار و چاره اساسی برای رفع این بحران و نقصان هستیم و باید همگان اهتمام جدی داشته باشند تا به یک چاره مشترک برسیم.
کارگردان فیلم های سینمایی «به کبودی یاس» و «شور شیرین» در گفتگو با سینماپرس، افزود: مطلبی که حضرت آقا به تازگی به آن اشاره کردند موضوع جدیدی نیست و بارها و بارها این مورد را تکرار کرده اند اما متأسفانه مدیران فرهنگی و هنری کاری را که باید انجام ندادند.
وی ادامه داد: بنده در اینکه این موضوع بسیار مهم باید پیگیری رسانه ای شود هیچ تردیدی ندارم منتها در نوع مواجهه خودم با این پدیده و پاسخ به سوألات برای اینکه چرا این اتفاق رخ داده مسأله دارم.
اردکانی در همین راستا خاطرنشان کرد: همیشه یک کلیاتی در حد شعار تکرار می شود و هیچ حرف تازه و راه جدید و پیشنهاد گره گشایی بیان نمی شود در حالی که وقتی یک بیماری قدیمی و مزمن می شود به درمان دقیق تر و با دقت بیشتری نیاز دارد.
این سینماگر با تأکید بر اینکه چنین موضوعاتی نیاز به کارشناسی جدی و اصولی و دقیق دارند اظهار داشت: باید کار آماری صورت گیرد. قول های مدیریتی مختلف باید همه در کنار هم قرار بگیرد و بعد در تحلیل این داده افراد متخصص و صاحب نظر راهکار خودشان را ارائه دهند. باید از هرگونه کلی گویی پرهیز شود و ما همگی باید دست در دست هم دنبال راه چاره باشیم و مبادرت به تکرار مکررات نکنیم چرا که این کار نه تنها ما را به پیش نمی برد بلکه ما را به عقب نیز می راند.
رهبر قنبری تهیه کننده و کارگردان سینما گفت: باعث تأسف است که بخش عمده ای از سینما به دست بچه هایی افتاده که فاقد آگاهی و دانش کافی هستند!
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، رهبر قنبری تهیه کننده و کارگردان سینما با انتقاد نسبت به غیاب محتوای ارزنده در تولیدات سینمایی گفت: برخی فیلمسازان با اندیشه به شدت حقیرانه مبادرت به ساخت فیلم می کنند! این باعث تأسف است که بخش عمده ای از سینما به دست بچه هایی افتاده که فاقد آگاهی و دانش کافی هستند! آن ها نه می دانند فیلمنامه چیست و نه از سینما سردر می آورند!
کارگردان فیلم های سینمایی «فصل بلوغ» و «روییدن در باد» در گفتگو با سینماپرس، تصریح کرد: متأسفانه ما در سینمای کشورمان با فیلمسازانی روبرو هستیم که نه حکمت می دانند و نه فلسفه و الهیات خوانده اند؛ نه از جامعه شناسی چیزی می دانند و نه مطالعات روانشناسی و یا تاریخی داشته اند اما به راحتی و با اعتماد به نفسی کاذب مبادرت به ساخت فیلم هایی می کنند که قاعدتاً عاری از محتوای ارزشمند و ارزنده است.
وی در همین راستا متذکر شد: از سوی دیگر ما با مدیرانی روبرو هستیم که همواره شعارهای زیبا مانند تنوع ژانر در تولیدات سینمایی و… را می دهند اما خبری از این شعارها و وعده های شان نیست.
قنبری با بیان اینکه فیلمساز برای تولید آثار ارزنده نه آزادی عمل دارد و نه حمایت می شود تأکید کرد: من فکر می کنم شاید بخشی از این اتفاق خودخواسته باشد و اگر خودخواسته هم نباشد نشان از عدم شناخت و آگاهی مدیران و سینماگران از سینما و هنرهفتم دارد.
این سینماگر سپس خطاب به هنرمندان و مسئولان سینمایی گفت: شک نکنید اگر تکان نخورید و تحول ایجاد نکنید سینمای مان به زودی مضمحل می شود! ما امروز در دنیایی زیست می کنیم که هوش مصنوعی در آن به وجود آمده و باید در این هوش جهانی آثار درخشانی از خود به جای بگذاریم! نگذاریم سرزمین خیال ما برای دیگران تصرف شود!
وی در پایان این گفتگو افزود: بنده شخصاً متأسفم که سینمای امروز ما عاری از محتوای ارزنده است؛ ما با سینمایی حراف و پرگو و بی دغدغه روبرو هستیم که تکلیفش با خودش روشن نیست و من امیدوارم این وضعیت به زودی پایان یابد.
علیرضا سربخش کارشناس فرهنگی گفت: چرا ما باید در سینمای جمهوری اسلامی ایران از ساخت فیلمی مانند «سینما متروپل» حمایت کنیم که به نام دفاع مقدس اثری ضد دفاع مقدس است؟
به گزارش سیننای خانگی از سینماپرس، علیرضا سربخش جانباز روشندل و کارشناس فرهنگی با انتقاد نسبت به غیاب محتوای ارزنده در تولیدات سینمایی گفت: تحریف تاریخ و واقعیت ها و بی توجهی به ارزش های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در سینما بسیار زیاد شده و استمرار این روند خطرناک است! چرا ما باید در سینمای جمهوری اسلامی ایران از ساخت فیلمی مانند «سینما متروپل» حمایت کنیم که به نام دفاع مقدس اثری ضد دفاع مقدس است؟ چرا باید در این سینما فیلمی مانند «گل های باوارده» تولید شود که انگیزه های ملی مذهبی در ورای تولید آن وجود دارد؟ این ها همه مایه نگرانی است!
مدیر مسئول نشریه «سینما رسانه» در گفتگو با سینماپرس، افزود: مقوله محتوا در فیلم های سینمایی خیلی مهم است؛ به خصوص باید توجه داشت که فیلم ها با واقعیت ها و با سمت و سوی اصلی محتوای انقلاب و اسلام سازگاری داشته باشند اما متأسفانه بی مبالاتی های بسیاری در این حوزه صورت گرفته و می گیرد که دغدغه مندان و کارشناسان سینما را به شدت نگران کرده است.
وی سپس با اشاره به برخی فیلم های حاضر در چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر یادآور شد: «سینما متروپل» اثری بود که به اسم دفاع مقدس به خورد مخاطب دادند اما رسما ضد دفاع مقدس بود! یا فیلم دیگری در همین جشنواره وجود داشت که رسما نقش کلیه مردم ایران اسلامی در مواجهه و مقابله با دشمنان بعثی را نادیده گرفته بود! کارگردان آبادانی «گل های باوارده» تمام تلاش خود را به کار برده بود تا نشان دهد در قضیه آبادان فقط آبادانی ها نقش داشتند و هیچ اثری از ایرانیان و قومیت های مختلف دیگر در فیلمش دیده نمی شد.
سربخش در همین راستا تصریح کرد: آقای باشه آهنگر هنگام دریافت جایزه اش از مردم آذربایجان تشکر کرد اما در فیلمش هیچ نشانی از قومیت های دیگر نمی بینیم! آقایان تلاش کرده اند اینطور نشان دهند که انگار این آبادانی ها بودند که در مقابل عراقی ها ایستادند. این دروغ تاریخی است! چرا فارابی و وزارت ارشاد و سازمان سینمایی در مقابل این محتوای نادرست عکس العملی نشان ندادند؟
این کارشناس فرهنگی تأکید کرد: «گل های باوارده» رسما از انگیزه های ملی و مذهبی مثل بازرگان و مصدق حمایت می کرد. گویا کسانی که آمدند دفاع کردند انگیزه دینی و مذهبی نداشتند. این محتوا کجایش با حقیقت سازگاری دارد؟ بنده شخصا در زمان جنگ سال های ۶۰ و ۶۱ با طرفداران نهضت آزادی بحث داشتیم و آن ها معتقد بودند ایران شروع کننده جنگ بود؛ حالا چرا وقتی کارگردان ناشیانه این دروغ را محتوای فیلمش می کند کسی توجه نمی کند؟
وی سپس با انتقاد نسبت به شوراهای متعددی که به این قبیل فیلم ها مجوز ساخت داده اند اظهار داشت: آیا مسئولان بررسی فیلمنامه ها در خوابند؟ من واقعا نگرانم؛ این ها تحریف واقعیات و ارزش های انقلاب اسلامی است. ما داریم این دروغ ها را به خورد جوانان می دهیم.
سربخش در همین رابطه متذکر شد: بنیاد حفظ آثار کجاست؟ چرا از آن ها هیچ واکنشی در مقابل و مواجهه با این قبیل فیلم ها نمی شنویم؟ چرا نهادهای مرتبط با انقلاب در مقابل این فیلم ها سکوت کرده اند؟ این ها تحریف تاریخ و انقلاب اسلامی است و نباید در مقابل آن ها سکوت کرد. این ها یک انحراف تمام عیار در سینمای جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود و این انحراف بسیار خطرناک است. باید جلوی این محتوای ناصواب را گرفت و هرچه دیرتر بجنبیم به ضرر خودمان و سینما و کشورمان است.
وی در همین رابطه یادآور شد: نباید اجازه داد مردم به ویژه نسل جوان با این محتواهای انحرافی ارتباط بگیرند؛ این محتواهای انحرافی درست مانند قضیه عبدالباقی آبادانی است که خودش آبادانی بود و به آبادان خیانت کرد اما برخی دشمنان و معاندان خلاف او را به صورت ناصواب پای نظام گذاشتند! نباید اجازه داد که واقعیت ها وارونه جلوه داده شوند و محتوای غلط به هر شکلی در جامعه منعکس گردد.