مستندهایی به مناسبت ایام سوگواری رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام رضا (ع) در مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی روی پرده میروند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، امروز یکشنبه ۱۹ شهریور ماه ۷ مستند در ۲ سانس در سالن حقیقت مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، نمایش دارند. مستندهای کوتاه «شفاعت» به کارگردانی محمدجعفر باقری نیا، «ماده ۲» به کارگردانی محمود عیسی آبادی، «غنای حقیقی» به کارگردانی امیر سائلی، «غریب تر از بهشت» به کارگردانی روح الله امامی و «چهل و هشتی» به کارگردانی علیرضا صمدی دارافشانی در سانس اول روی پرده میروند.
در سانس دوم، مستندهای «پیامبر دیگر» به کارگردانی سیداحمد میراحسان و «هر چه تو را به یاد من بیاورد زیباست» ساخته لیلی عاج نمایش داده میشوند.
دوشنبه ۲۰ شهریور ماه مستندهای مناسب با ایام شهادت امام رضا (ع) اکران خواهند شد. در سانس اول مستندهای کوتاه «ده کیلومتر دورتر» به کارگردانی شهرام میراب اقدم، «هوشیدر» به کارگردانی حسن نقاشی، «ضامن آهو» به کارگردانی مهدی کوهیان، «اینجا همه دل پاک میکنند» به کارگردانی مرتضی جذاب و فرهنگ آدمیت، «به طرف مشهد» به کارگردانی نورمحمد عاشوری نسب، «خادم» به کارگردانی فرشید آذری و «قطار هشت» به کارگردانی محسن سخا روی پرده میروند.
در سانس دوم روز دوشنبه مستندهای «سلام بر علی پسر موسی» به کارگردانی امین قدمی، «سند تا فرات» به کارگردانی مسعود امجدیان، «آستان» به کارگردانی سیدمجید رحیمی، «شاذان نیشابوری» به کارگردانی ابوالفضل توکلی و سعیده ملامهدی اکران میشوند.
شرکت در جلسات نمایش فیلم برای علاقهمندان رایگان و آزاد است. نمایش فیلمها از ساعت ۱۶ آغاز میشود.
محمد حمیدی مقدم مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی بیان کرد که از رویدادهایی که به توسعه فرهنگی کمک کند حمایت میکنند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی، محمد حمیدی مقدم مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی با مهدی حیدری رئیس نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی و جمعی از مدیران این رویداد دیدار کرد.
در ابتدای این جلسه مهدی حیدری با اشاره به اهداف برگزاری این رویداد گفت: جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی در مقطعی حساس از تاریخ کشورمان راه اندازی شده و تمرکز اصلی آن بر حفظ وحدت ملی و تاکید بر انسجام میان همه اقوام ایرانی است. برای آغاز به کار این جشنواره ۲ سال کار پژوهشی صورت گرفته و برای برگزاری چنین رویداد بزرگی کارگروههای مختلف متشکل از هنرمندان، فیلمسازان، استادان دانشگاه و کارشناسان پژوهش در حوزه اقوام، کارهای تحقیقی زیادی انجام داده اند.
وی درباره حضور کمال تبریزی در مقام دبیری جشنواره بیان کرد: از همان ابتدا به جهت استراتژیک بودن موضوع اقوام و اهمیت و اعتباری که برای جشنواره در نظر داشتیم، دبیری این رویداد را به آقای کمال تبریزی پیشنهاد دادیم و وی هم به ما اعتماد و همراهیمان کرد. در تلاش هستیم که جشنواره در مسیری درست حرکت کند و بتوانیم ۹ تا ۱۴ آبان ماه میزبان شایستهای برای همه هنرمندان و اقوام ایرانی از ترک و لر و کرد تا بلوچ و فارس و عرب و … باشیم.
حیدری درباره اهمیت حمایت مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی از جشنواره ادامه داد: مستند یکی از مهمترین قالبهایی است که میتواند موضوع اقوام ایرانی و مولفههایش را نشان دهد. از این رو حمایت مرکز گسترش به عنوان مهمترین متولی سینمای مستند و تجربی در کشور و پایگاه اصلی مستندسازان از جشنواره فیلم اقوام ایرانی اعتبار ویژهای را برای این رویداد به دنبال خواهد داشت.
حمیدی مقدم هم در این جلسه با بیان اینکه برگزاری جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی و موضوع محوری آن نویدبخش اتفاقاتی خوب خواهد بود، گفت: یکی از اهداف برگزاری جشنوارهها، توسعه فرهنگی است و وقتی جشنوارهای به همت بخش خصوصی بتواند این هدف را برعهده بگیرد، نویدبخش اتفاقات و دستاوردهای خوبی خواهد بود.
وی افزود: جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی به جهت موضوع خود، بیش از هر چیز تنوع و رنگی را در خود نهفته دارد که میتواند این رویداد را از سایر رویدادهای سینمایی متمایز کند. همچنین در شعار خود «اقوام؛ ریشه ایران» نیز این ویژگی را مستتر دارد. این جشنواره در تبریز برگزار خواهد شد و تمرکززدایی از پایتخت میکند که همه اینها خوب است.
مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی یادآور شد: مرکز گسترش از هر اقدامی که در مسیر توسعه سینما به ویژه در استانها و شناسایی و جذب استعدادها باشد، حمایت میکند. ما در رویکرد جدید خود استعدادهای جوان را رصد و شناسایی میکنیم. تبریز و اردبیل نیز ۲ نقطه پرشور در فیلمسازی مستند بودهاند.
حمیدی مقدم ادامه داد: کمک به گسترش عدالت فرهنگی مورد حمایت ماست و مرکز گسترش در اموری از جمله ارسال آثار مرتبط خود به جشنواره اقوام ایرانی و امور رسانهای و اختصاص امکان استفاده از ظرفیتهایش به این رویداد، همراه جشنواره خواهد بود. امکان برگزاری جلسات پیچینگ و حمایت از ایدههای درخشان شرکت کننده در پیچینگ جشنواره هم میتواند مورد توجه مرکز گسترش باشد.
نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی به دبیری کمال تبریزی و توسط موسسه فرهنگی هنری فصل هنر از ۹ آبان الی ۱۴ آبان ماه ۱۴۰۲ در تبریز برگزار خواهد شد.
هیئت انتخاب و داوری بخش «فیلم» شصتوهفتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان یاسوج-دنا که از 3 تا 6 مهرماه 1402 به میزبانی انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر یاسوج برگزار میشود، معرفی شدند.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، اعضای هیئت انتخاب و داوری شصتوهفتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان یاسوج-دنا که آثار سینمایی چهار بخش «داستانی»، «تجربی»، «پویانمایی» و «مستند» را ارزیابی کردهاند، معرفی شدند.
محمد حمزهای، رضا دانش پژوه، لیلی عاج، مهدی غلامی سوق، مهدی فردقادری، مهدی فرودگاهی و سید غلامرضا نعمتپور هنرمندان باسابقهای هستند که فیلمهای متقاضی حضور در شصتوهفتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان یاسوج-دنا را انتخاب کرده و آثار راهیافته به بخشهای مختلف برای رقابت را داوری میکنند.
محمد حمزهای
محمد حمزهای متولد 1359 در شهر اراک است که تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی در رشته کارگردانی سینما به اتمام رسوند و در ادامه به عنوان تهیه کننده و کارگردان سینما به فعالتهای هنری خود ادامه داد.
لازم به ذکر است وی تاکنون عضو هیئت انتخاب و داوری جشنواره منطقهای سینمای جوان اروند ( آبادان)، هیئت داوران منتقدان جشنواره فیلمهای مستند «سینما حقیقت»، هیئت انتخاب فیلمهای آکادمی ایسفا، هیئت انتخاب و داوری مسابقه فیلمنامه نویسی چهل سال سینمای دفاع مقدس، هیئت داوران بخش اصلی آثار کوتاه شانزدهمین جشنواره فیلم دفاع مقدس، آکادمی داوری بیستمین جشن سینمای ایران، هیئت انتخاب سومین جشنواره فیلمهای کوتاه دانشجویی امید، هیئت انتخاب جشنواره فیلمهای کوتاه موج کیش بوده است.
حمزهای کارگردانی فیلمهای سینمایی «آذر» و «کاپیتان»، کارگردانی فیلمهای تلویزیونی و ویدیوئی «خراش»، «صدای پای باران»، «حبیب آقا» و سهگانه فیلمهای پلیسی «مرتضا»، «زخم کاری» و «آخر بازی» و ساخت بیش از بیست فیلم کوتاه و نیمه بلند که شامل «مثل همیشه»، «بی سرو صدا»، «دور یا نزدیک» و «طبق عادت همیشگی» است، در کارنامه هنری خود دارد.
رضا دانش پژوه
رضا دانش پژوه متولد ۱۳۵۸ در شهر یاسوج است و کارگردانی سینما را در مقطع کارشناسی آموخته و همچنین دانش آموخته سینما از مدرسه فیلم و تلویزیون هندوستان است و تاکنون به عنوان نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سینما فعالیت کرده است.
وی تاکنون مشاور هنری اتحادیه انجمنهای اسلامی شبه قاره هند، مدیر اجرایی طرح اکران۳۰ اثر سینمای ایران در آرشیو فیلم هند، عضو هیئت داوران هفتمین جشنواره فیلم دانشجویی ایالت ماهاراشترا بمبئی بوده است و فیلم کوتاههای «همه زندگیام»،«نیهال»، «عروس بلوط»، «ایرانوود»، «آدم و حوا»، «آنجلینا» را کارگردانی کرده است و نویسندگی مجموعه نمایشنامههای «شام آخر» و «روزی روزگاری همین کوچه پایینی» و مجموعه داستان کوتاه «درخت گیلاس» برای اقتباس سینمایی، بخشی دیگر از فعالیتهای دانش پژوه در عرصه سینما است.
جایزه بهترین فیلمنامه سینمایی از اولین جشنواره بینالمللی فیلم کیش، جایزه بهترین فیلمنامه سینمایی از نهمین جشنواره فیلم عمار، لوح ویژه هیئت داوران ششمین جشنواره فیلم دانشجویی ایالت ماهاراشترا، بمبئی، برای فیلم «همه زندگیام»، بهترین فیلمنامه از جشنواره منطقهای سینمای جوان سنندج برای فیلم «همه زندگیام»، لوح تقدیر بهترین فیلمنامه از چهلوهشتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان دنا، از جمله افتخارات این هنرمند است.
لیلی عاج
لیلی عاج متولد 1357 در شهر تهران است و تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی گذرانده است و از اواخر دهه 70 به عنوان مدرس، نویسنده و کارگردان تئاتر و سینما فعالیت کرده است.
وی عضو پیوسته و رسمی انجمنهای نویسندگان و کارگردانان خانه تئاتر، دبیر اجرایی بخش تئاتر جشنواره آنلاین «هنر زنده است»، داور بیستوششمین جشنواره لالههای سرخ اندیمشک، داور رشته نمایشنامهنویسی یازدهمین جشنواره بینالمللی سیمرغ، داور بیستوششمین جشنواره تئاتر تهران، داور بخش نمایشنامهنویسی شانزدهمین جشنواره تئاتر رضوی و داور سیزدهمین جشنواره تئاتر مرصاد بوده و همچنین به عنوان نویسنده و کارگردان نمایشهای «خواب زمستانی»، «قند خون»، «کمیته نان»، «نایب سرخیها»، «کجایی ابراهیم؟»، «بابا آدم» در رزومه دارد.
همکاری و تولید و اجرای تئاتر با دانشجویان دانشگاه صوفیا بلغارستان، نویسندگی و کارگردانی فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا»، نویسندگی و کارگردانی فیلم کوتاه «هیمن»، «پاییز» «ههره وس»، مستند داستانی «هرچه تو را به یاد من بیاورد زیباست» از دیگر فعالیتهای هنر عاج است.
دیپلم افتخار بهترین کارگردانی فیلم اول از چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، جایزه ویژه هیئت داوران از هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت برای فیلم «سرهنگ ثریا»، تندیس و جایزه گوهرشاد از چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، چهره سال هنر انقلاب اسلامی در رشته نمایش، تندیس جشنواره و دیپلم افتخار بهترین نمایشنامه سیوهفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر برای نمایشنامه «سالی که دوبار پاییز شد»، از جمله جوایز این هنرمند است که در کارنامه هنری خود داشته است.
مهدی غلامی سوق
مهدی غلامی سوق متولد 1368 در شهر سوق از استان کهگیلویه و بویراحمد است و در مقطع کارشناسی ارشد تهیه کنندگی تلویزیون و کارشناسی کارگردانی سینما، تحصیلات آکادمیک خود را پشت سرگذاشته است و هماکنون به عنوان کارگردان و تهیه کننده مشغول فعالیت است؛ کارگردانی فیلم کوتاههای «ضلع پنجم مستطیل» و «آخرت»، تهیه کنندگی فیلمهای مستند «ماه دیگر» و «آبی به رنگ کربلا»، نویسندگی و کارگردانی فیلم کوتاه «سایه» از جمله فعالیتهای غلامی است.
جشنواره منطقهای ملایر، جشنواره Kinofilm 17 th Manchester international short film & animation festival منچستر/انگلستان، ETHOS Film awards 2021 لوسآنجلس/ آمریکا، Defy film festival 2021 نشویل/ آمریکا، Southern cone international film festival شیلی و Iran fest italy 2021، جشنوارههایی هستند که این کارگردان در آنها به عنوان فیلمساز حضور داشته است و آثارش نمایش داده شده است.
مهدی فردقادری
مهدی فردقادری متولد ۱۳۶۵ در شهر نیشابور است و تاکنون به عنوان کارگردان، نویسنده و تهیه کننده فعالیت کرده است.
رییس هیئت داوران جشنواره اورسیا روسیه، عضو هیئت داوران در چندین جشنواره بینالمللی ازجمله جشنواره ایسکیا ایتالیا، برنوشانزده جمهوری چک، فیلمهای اول و دوم قزاقستان، بوگورا بنگلادش و جشنواره فیلمهای ترسناک روسیه بخشی از فعالیتهای فردقادری به عنوان داور و هیئت انتخاب جشنوارههای داخلی و بینالمللی است.
کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی فیلم «آزردگان»، کارگردانی، نویسندگی و مجری طرح فیلم «بی وزنی»، کارگردانی و نویسندگی فیلم «جاودانگی»، تهیه کنندگی فیلم بلند «پسر»، کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی فیلمهای کوتاه «لذتهای گناه آلود»، «ماجرای یک شب بارانی»، «گرامافون» و «روایت آینهای داستانهای ساده»، کارگردانی و نویسندگی فیلمهای کوتاه «گلدانی که پاییز میشود»، «دایرههای معکوس» و «تناوب»، کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی فیلم مستند «زندگی خورشید» و نویسندگی کتاب «مردی که هیچ زنی دوستش نداشت»، از جمله فعالیتهای این کارگردان سینما است که تجربه حضور در بیش از چهل جشنواره بینالمللی ازجمله جشنواره بینالمللی فیلم مونیخ آلمان و ترانسیلوانیا رومانی با فیلم سینمایی «جاودانگی»، حضور در چند جشنواره بینالمللی و دریافت جوایزی از آمریکا و اروپا با فیلم «بی وزنی» را در کارنامه هنری خود دارد.
مهدی فرودگاهی
مهدی فرودگاهی متولد 1352 در شهر همدان است و تحصیلات خود را در مقطع کارشناس ارشد حقوق خصوصی به پایان رسانده است و نویسندگی و کارگردانی فیلمهای کوتاه در انجمن سینمای جوانان ایران، نگارش، ترجمه و ویرایش نشریات سینمایی، عضویت در انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران، عضویت در هیئتهای انتخاب و داوری جشنوارههای بینالمللی فیلم، تهیه کننده رسمی شبکه یک سیما و ده سال فعالیت در تأمین برنامه خارجی سازمان صداوسیما، از جمله فعالیتهای هنری و سینمایی این هنرمند است.
نویسندگی و کارگردانی 6 فیلم کوتاه در انجمن سینمای جوانان ایران، نگارش و گردآوری 12 عنوان کتاب سینمایی ازجمله «رویاهای بیداری»، «حرفی از جنس زمان»، «چشمهها و چشمها»، «باغ بیکران»، «همیشه بهار»، «فیلمنامه نویسی ارتباط تصویری»، ویرایش 15 عنوان کتاب و کاتالوگ در زمینه سینما و ادبیات، تدریس و برگزاری کارگاههای آموزش فیلمنامه از سال 1374 و عضویت در شوراهای آموزش، تهیه کنندگی، کارگردانی مستند و برنامههای تلویزیونی در شبکههای مختلف سیما مانند برنامههای «سینما یک»، «مستند برتر»، «جادوی تصویر»، «پایداری در قاب»، «دروازههای خالی»، «آشیان بر آب»، «موریانه» و «سینمای جهان» از جمله دیگر فعالیتهای فرودگاهی میتوان نامبرد.
سید غلامرضا نعمتپور
سیدغلامرضا نعمتپور متولد 1355 در شهر خرمآباد است و تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد تهیه کنندگی سینما و کارشناسی کارگردانی سینما گذرانده است.
رییس هیئت مدیره خانه سینمای مستند لرستان، عضو انجمن فیلم کوتاه خانه سینما، عضو انجمن عکاسان ایران، معاون هنری، سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان، کارشناس امور سینمایی و سمعی و بصری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان، مدرس فیلمسازی انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر خرمآباد و عضو شورای رسیدگی و نظارت بر آموزشگاههای آزاد سینمایی استان خرمآباد، از جمله سوابق سینمایی نعمتپور است.
مستند کوتاههای «مرثیههای خاک»، «مانکنها»، «اینجا زندان نیست»، «قابهای شکسته»، «غمگینتر از ترانه»، «برای گونگادین بهشت نیست»، پویانماییهای «فاصله»، «تندیس باد»، «کویر»، «بازگشت»، فیلم کوتاههای «دزد و نماز»،«سکوت آوا» در کارنامه هنری این هنرمند است و موفق شده است تندیس بهترین تحقیق و پژوهش بخش مستند سیامین و سیودومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، بهترین تحقیق و پژوهش و کسب جایزه بهترین فیلم بخش پرتره هفتمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت، لوح تقدیر چهاردهمین جشنواره بینالمللی سینمای جوان تهران برای انیمیشن «فاصله»، جایزه بهترین کارگردانی جشنواره استانی پویانمایی حرکت برای فیلم «بازگشت» دریافت کند.
لازم به ذکر است، شصتوهفتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان یاسوج-دنا، طبق برنامهریزی قبلی قرار بود در تاریخ 23 تا 26 تیرماه 1402 برگزار شود که به دلیل سفر استانی رییس جمهور به استان کهگیلویه و بویراحمد و فرارسیدن ماه محرم و صفر، این رویداد سینمایی به مهرماه 1402 موکول شد.
شصتوهفتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان دنا، 3 تا 6 مهرماه 1402 به میزبانی انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر یاسوج و به دبیری امین درخشان در شهر یاسوج برگزار میشود.
مهدی باقری کارگردان مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این مستند پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی، مهدی باقری درباره ساخت مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» به مهر گفت: مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» در مورد ۲ شخصیت به نامهای اشمیت و همسرش هلن است. اشمیت در فاصله بین سالهای ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۸ در ایران کار کرد که این سالها دوره طلاییِ حضور خارجیها به خصوص آلمانیها و آمریکاییهاست که در ایران خیلی خدمت کردند. در باستانشناسی اشمیت یکی از حرفهایترین باستانشناسها و مردمشناسهایی بوده که در ایران کار کرده است.
وی افزود: البته پروژهای که اشمیت اجرا کرد، در چند جای مختلف بود که ما سه نقطه را در مستند نشان دادیم؛ ری، تپه حصار دامغان و تخت جمشید که این سه نقطه مهمترین بودهاند. همچنین فیلمهای زیادی درباره شخصیتهای باستانشناس یا علمی در ایران ساخته شده است اما مدل مستندسازیِ من از ابتدا اینطور نبود و همیشه در هر مستندی که کار میکنم، دنبال یک قصه هستم. مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» زمانی شکل گرفت که من با آقای پژمان مظاهریپور در پروژهای که درباره تاریخ باستانشناسی در ایران که مشغولش بود، همراهش شدم و حدود ۱۰، ۱۲ سفر با هم داشتیم که من به دلیل علاقه شخصیام به حوزه باستانشناسی همراه ایشان بودم. وقتی که در یک سال ما چهار، پنج بار در تخت جمشید فیلمبرداری داشتیم، من علاقهمند شدم که روی شخصیت هلن، همسر اشمیت کار کنم. در نتیجه با همراهی آقای مظاهریپور به این نتیجه رسیدم که میشود قصهای از رابطه اشمیت و هلن و همچنین رابطه آنها نسبت به ایران و کارهایی که در ایران انجام دادهاند، پیدا کنم و به این شکل مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» ساخته شد.
زوجی که قصه زندگیشان در ایران را روایت میکنند
باقری ادامه داد: من ابتدا از شخصیت هلن به اشمیت رسیدم و این ۲ در کنار یکدیگر بودند اما الان که مستند را میبینید، راوی اصلی هر ۲ نفر هستند و انگار دارند در یک نامهنگاری یا گفتگویی، قصه کار و زندگیشان را در ایران تعریف میکنند.
وی توضیح داد: به دلیل اینکه رشته اصلی آقای مظاهریپور فیلمسازی مستند – باستانشناسی است و تمرکز خیلی زیادی در ۲۰-۲۵ سال گذشته روی این موضوع داشتهاند و شناخت کافی در این زمینه دارند و همچنین مدل کارشان با کاری که من انجام دادهام متفاوت است، میدانستند که من به دنبال یک روایت یا قصه هستم و صرف تاریخنگاری یا نگاه کرونولوژیک به زندگی اشمیت ندارم بنابراین وقتی که ایده اولیه شکل گرفت کار از مجسمه پنه لوپه که در مستند هم میبینید، شروع شد. آقای مظاهریپور از من پرسید داستان پنه لوپه را میدانی؟ و من گفتم در یونان نماد زنی است که منتظر بازگشت همسرش از یک سفر دراز مدت است. این باعث شد که من بروم به سمت دومین شخصیت مهمی که روی منطقه تخت جمشید کار کرده که بعد از آقای هِرتز فِلد، اشمیت است و رابطه این ۲ را پیدا کنم. در مستند میبینید که من سعی کردم همان ایدهای را که انگار در زندگی این ۲ نفر است به اتفاقات و حتی آن قصههای ریزی که درباره تخت جمشید و جاهای دیگر داریم، وصل کنم.
ما شاگردان مکتب پژوهش در مستندسازی هستیم
این مستندساز درباره استفاده از آرشیو و سندها برای ساخت مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» توضیح داد: ما شاگردهای مکتبی هستیم که در کارمان پژوهش حرف اول را میزند. پژوهشی که ما انجام میدهیم با پژوهشی که به شکل سنتی در فیلمهای مستند انجام میشود، همیشه متفاوت است. ما شاگرد کسانی مثل فرهاد ورهرام و ارد عطارپور هستیم که هر ۲ روی قصه پژوهش کار میکنند. حالا آقای عطارپور روی یک سمتی از مستندسازی و آقای ورهرام در سمت دیگری کار کردهاند. بنابراین من و تعدادی از مستندسازان مستقیم و غیرمستقیم، تحت تأثیر این ۲ نفر در زمینه پژوهش هستیم. در نتیجه ما همیشه با یک پژوهش کلاسیک آغاز میکنیم، یعنی مشخصاً همان کاری را که مقالهنویسان یا روزنامهنگاران انجام میدهند، ما هم انجام میدهیم.
وی افزود: جمعآوری اولیه که انجام میشود من دنبال رگههای روایت در زندگی این شخصیتها میگردم. به همین دلیل بر مبنای آن روایتی که از زندگی شخصیتها انتخاب کردهام، متریال جمعآوری میکنم. در حقیقت اینطور نیست که سالها دنبال جمعآوریِ اسناد بگردم و از داخل سند به یک قصه برسم. البته ممکن است که این اتفاق هم بیفتد اما شخصاً اول روایت را پیدا میکنم و بعد قصههایی را که در آن روایت وجود دارد، انتخاب میکنم و بر مبنای آن متریال را جمعآوری میکنم. در این مستند مهمترین سندهای تصویری، عکسهایی است که گروه اشمیت در جاهای مختلف گرفته بودند. بهطور کلی زمانی که گروهها تحت نظارت دانشگاهها کار میکردند، دانشگاه پنسیلوانیای سابق یا شیکاگوی فعلی و کتابخانه پنسیلوانیا، اساساً همه چیز را مکتوب و سندبرداری میکردند و همچنین حتماً از پروژههایشان فیلم مستند میساختند که خیلی جالب است.
باقری ادامه داد: خوشبختانه فیلم نیمه بلندی از کارهای اشمیت و فعالیتهای چند روزه اشمیت در تپه حصار ساخته شده بود و نتیجه این شد که ما متریال تصویریمان را پیدا کردیم و به نظرم جمع آوری این متریال سخت نبود. به دلیل اینکه من قصد نداشتم دنبال جزئیات باستانشناسی به معنای علمیاش بگردم و بیشتر در جستوجوی روایت و قصههای داخل آن روایت بودم. بیشترین کاری که در مستندهایم انجام میدهم، پیدا کردن روابط آدمها در هر شکلی از فیلم مستند است.
کارگردان مستند «مرغ سحر» درباره اینکه مستند دیگری هم با نام «در جستوجوی خانه خورشید» داشته و سال گذشته هم مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را ساخته است، ادامه داد: اسم انگلیسیِ مستند «پرواز بر فراز خورشید» Friends Of Iran است که «دوست ایران» معنی میشود. به دلیل اینکه هواپیمایی که هلن میخرد و به ایران میآورد تا کارهای عکاسیِ هواپیمایی انجام دهد، اسمش را «دوست ایران» میگذارد اما زمانی که به فارسی معنی میشود، «دوست ایران» زیاد قشنگ نیست. بنابراین من اسم «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را انتخاب کردم و به شکل اتفاقی کلمه خورشید در این ۲ مستند تکرار شده است. در مستند «در جستوجوی خانه خورشید» هم یک شخصیت خیالی به اسم خورشید بود که با شمسالعماره خیابان ناصرخسرو یک تقارن ایجاد میکرد و کاراکتر اصلی که راوی بود، در جستوجوی پیدا کردن این خورشید بود. اما در مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» که براساس کتاب اشمیت که «پرواز بر فراز سرزمینهای باستانیِ ایران» است، به نظرم خورشید همان ایران است و اسم «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» را انتخاب کردم. چون هواپیما دائماً دارد روی آسمان از زمین عکس برداری میکند.
سعی میکنم در مستندسازی در یک قالب نمانم
باقری درباره اینکه در مستندهایش به موضوعات مختلف میپردازد، گفت: من در سالهای اخیر یک پروژه سه گانهای داشتم که در مورد سه خیابان تهران یعنی خیابانهای ناصرخسرو، قوامالسلطنه و لالهزار بود. در واقع آن سه پروژه باعث شد که همه فکر کنند که من بیشتر روی مستندهای شهری متمرکز هستم اما در این فاصله مستندهای دیگری را هم ساختهام که یک سه گانه درباره سه بیماریِ اماس، دیابت و سکته قلبی داشتم که در شهرهای مختلف ساختهام. همچنین مستند دیگری هم درباره معدن سنگ فیروزه ساختم. نکتهای که وجود دارد این است که وقتی مستندساز در مورد یک موضوع چند مستند میسازد، همه فکر میکنند که این مستندساز فقط درباره آن موضوع کار میکند. بنابراین من در زمینههای مختلف مستند ساختهام و سعی میکنم در یک قالب قرار نگیرم که بگویند مستندساز اجتماعی یا شهری و … هستم. من سعی میکنم اینطور نباشم و شاید از نظر کمیت به ضررم باشد.
وی درباره گروه مخاطبان مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» بیان کرد: همه مردم میتوانند با این مستند ارتباط برقرار کنند اما زمانی که برای مرکز گسترش مستند میسازیم، مخاطبمان کمی بیشتر به سینمای مستند نزدیک است، نه برنامه تلویزیونی و گزارشهای فضای مجازی اما زمانی که در حوزههای عامتر مستند میسازیم، سعی میکنیم زبانمان زبان سادهتری باشد تا مخاطب بیشتری جذب کنیم. مثلاً در مورد مستندهایی که با موضوع بیماری ساختهام، چون میخواستم ارتباط مستقیم با مخاطب عام برقرار کنم، نوع روایتم سادهتر است اما در این زمینه هم کم نمیگذاریم. به طور کلی هر کدام از مستندها را ببینید دارای روایت خاص خودشان هستند و پیوستگی دارند. اینطور نیست که یک گزارش صرف در مورد یک بیماری ساخته باشم.
مستند «پرواز بر فراز سرزمین خورشید» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است که در شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» روی پرده رفت.
زندهیاد مرتضی پور صمدی در ۷۰ سالگی از دنیا رفت اما سالها قبلتر گفته بود: شاید این اعتراف در پنجاه و چند سالگی عجیب باشد اما من از تمام کارهای کوتاه و مستندی که انجام دادم با سربلندی و افتخار یاد میکنم، اما در مورد کارهای داستانی این گونه نیست البته از سوی دیگر تجربههای فیلمهای سینمایی «گیلانه» و «شبانه» را نمیتوانم فراموش کنم.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مرتضی پورصمدی ۱۷ سال قبل که فیلمسینمایی «گیلانه» به نمایش درآمد در گفتگویی مشروح با ایسنا از این همکاری و بخشی از کارنامه هنریاش گفت.
این فیلمبردار قدیمی سینمای ایران امروز ۱۱ شهریور ماه از دنیا رفت در حالی که مشغول فیلمبرداری یک سریال به کارگردانی حامد عنقا در شبکه نمایش خانگی بود.
بخشی از صحبتهای مرتضی پورصمدی را مرور میکنیم. (او در مقطع این مصاحبه مشغول فیلمبرداری «مدار صفر درجه» حسن فتحی بود.)
پشت صحنه فیلم «گیلانه»
مرتضی پورصمدی در آن مصاحبه تجربه سالها حضورش در تلویزیون را اینگونه یادآور شده بود: «از سال ۵۰ تا ۷۵ در تلویزیون کار کردم. در مدرسه عالی سینما و تلویزیون فیلمبرداری خواندم و پس از پایان تحصیلات ده سال در تلویزیون کرمانشاه به عنوان فیلمبردار حضور داشتم و بعد از ده سال به تهران برگشتم و کار را تا بازنشستگی ادامه دادم. آغاز فعالیتام در تلویزیون کرمانشاه و شرایط آن زمانه این امکان را به ما میداد تا هرگونه تجربهای را داشته باشیم، ده سال کار درآن تلویزیون در شرایطی که فقط پنج نفر بودیم که کل تولید را میچرخاندیم. آن تجربه ده ساله در تلویزیون کرمانشاه خیلی اثر خوبی در ذهن میگذاشت. در آن زمانه ما از مرکز تا جنوب ایلام و شمال کردستان را تحت پوشش داشتیم و این موضوع باعث شد سفرهای خیلی زیادی داشته باشیم واین سفرها شور جستجو و دیدن را در من جدی کرد و یک اتفاق خوشایندی که در این سفرها افتاد، حوزه های بود که به آنجا سفر کردم و اسم آن را گذاشتم «فرهنگ زاگرس» سفر در زاگرس بسیار زیباست چون اساسا یک کوه اساطیری جذاب است و در آن اقوام بسیار عجیبی زندگی میکنند و در آن سالها یک گنجینه کشف نشده بود.
این ده سال کار به مرور ذهن و علاقه من را به سمت ایرانگردی و مستند کشاند، در همین سفرها بود که با یکسری کارگردان آشنا شدم تا اینکه اولین تجربه ۳۵ م. م از طریق همین دوستیها پیش آمد.
اولین تجربه مستند «هور دورق» تا همکاری با تمجیدی و حاتمیکیا
«هور دورق» با کارگردانی مشترک حمید تمجیدی مستندی بود که در سال ۶۳ تولید شد و سر و صدای زیادی به پا کرد. در آن سال جایزه بهترین فیلم مستند را از جشنواره فجر گرفت. بعد از «هور دورق» یک سریال مستندی را با نام «نقش و نقشهبرداری» با آقای تمجیدی کار کردیم. بعداز آن حمید تمجیدی اولین کار سینمایی «سراب» را پیشنهاد داد و من هم قبول کردم چون هر کسی مایل است به هر شکل فرمت سینمایی را هم تجربه کند. بعد از این کار با ابراهیم حاتمیکیا «هویت» را کار کردم اما کماکان به دنبال این موضوع بودم تا در حوزه علاقه خودم مستند کار کنم.
با ضابطی جهرمی مستند «چتر سبز» را کار کردیم که در رابطه با خرما بود و سفرهای مختلفی داشتیم و این وسوسههای ایرانگردی و تجربه کردن موجب شده بود، دوستان در کار مستند مردمشناسی به سراغ من بیایند و در آن سالها یک تجربه بینالمللی هم پیش آمد با فرهاد ورهرام کار بازسازی فیلم «علف» کوبریک (همان ایل با بررسی محتوایی دگرگونی زندگی عشایری بعداز فروپاشی ایلخانی) و این تجربهها با آقای ورهرام ادامه داشت.
تجربه سریال تلویزیونی «مزد ترس» را داشتم تا سال ۷۲-۷۳ که مرحوم محمدرضا سرهنگی برای مجموعه تلویزیونی «کودکان سرزمین ایران» از من دعوت کرد و آن سریال یک خاطره و پایان خوش عمر کارمندی من در تلویزیون شد. بسیار سریال دوست داشتنی بود و از آن تجربههایی بود که خیلی نادر انجام میشد. ۲ سال و نیم کار کردیم و ۲۶ قسمت را من تصویربرداری کردم و ۲۶ قسمت بعدی آن را ۱۷ گروه فیلمبرداری دیگر کار کردند. این سریال فضای خیلی خوبی ایجاد کرد، علیرغم پخش خیلی بدی که از تلویزیون داشت. در حالیکه من معتقدم این کار ۵۲ فیلم با ویژگی کودکان، یک کروس دانشجویی است و برای مجموعه دانشجویان جغرافیا، سینما و … میتواند به عنوان واحد درسی تدوین شود چون بخش عمدهای از ایران در این فیلمها دیده میشود بدون اینکه سفری انجام شود. در آن مجموعه ۲۶ قسمتی من این شانس را داشتم با کارگردانان بزرگ مستندساز -اصلانی، تقوایی، مختاری- وهمینطور نسلهای میانیتر همکاری کنم.
به محض اینکه در آن سالها از تلویزیون بازنشسته شدم، سه ماه بعد با آقای محمدرضا اصلانی سریال «غبار نور» را کار کردیم. سریال بسیار خوب و جنجال برانگیزی که فقط سه سکانس روی پایه فیلمبرداری شد همه حرکت بود و یک تجربه بسیار جسورانه در سریال داستانی بود.
تجربه همکاری در انجمن سینمای جوان
آن فیلمها و تجربهها را که در انجمن سینمای جوان را انجام دادم دوست دارم چون اساسا نسل جوان که کار کوتاه میکند خیلی وقتها دست به جسارتهایی میزند. از جمله افرادی که در آن سالها با آنها کار کردم مهوش شیخ الاسلامی، کیوان علی محمدی و امید بنکدار بودند.
این همکاریها باعث شد در اولین کار بلند سینمایی کیوان علی محمدی و امید بنکدار به نام «شبانه» به عنوان فیلمبردار حضور داشته باشم. تجربه «شبانه» تجربهای بود که در آن یک فریم روز نیست و همه کار در شب میگذرد در عین حال بسیار رفتار جدیدی با دوربین میشود یعنی بسیار پلانهای عجیب و غریبی روی دست داریم. روزی که برای کار در «شبانه» دعوت شدم، یک کلاستور دست من دادن و گفتند «شبانه» ۷۶۲ پلان است، این پلانها و شرح زاویه لنز که این اتفاق کاملا حرفهای بود که افتاد. بسیار دوست دارم.
پشت صحنه «شبانه»
هشدار یک مستندساز و فیلمبردار
همه چیز به سرعت در حال تغییر است. ما توان مقاومت جلوی این تغییر را نداریم و اساسا مخالف تغییر هم نیستم اما باید موقعیت را دریابیم. سال ۶۵ تا ۶۹ درگیر یک کار مستند در رابطه با عشایر بودم و خیلی خوشحالم ۱۵ فیلم بر روی نگاتیو ثبت شده است که امروز امکان تکرارآن تصاویرنیست.
در سال ۶۵ از ساعت ۴ صبح در کوهستانی بختیاری به نام «منار» دوربین گذاشتیم از ۵ تا ۱۱ صبح لاینقطع دستههای عظیم انسانی و گله بود که عبور میکرد اما چند سال بعد همان زمان و زاویه سه روز دوربین گذاشتهام، کسی عبور نکرد برای اینکه همه با بنز ده تن سفر میکردند بنابراین یکسری فیلمها و گزارشات هست که شاید امروز ویژگی خاصی نداشته باشد ولی برای سالهای بعد خیلی جذاب هستند.
من یک طرح ۱۳ قسمتی به نام «خانههای ایرانی» داشتم و معتقد بودم، هر خانهای که میتوان در آن نفس کشید وانسان حضور دارد را میتوان کار کرد و سه قسمت بیشتر همکاری نکردم.
همچنین یادی کنیم از بزرگداشتی که پانزده سال قبل جشنواره سینما حقیقت برای مرتضی صمدی گرفت.
در آن برنامه فیلمهای مستند «هور دورق»، «مدرسهی سید قلیچ ایشان»، «من با خدا حرف میزنم» که توسط مرتضی پورصمدی فیلمبرداری شده بود، بهنمایش درآمد.
سپس از سوی محمد آفریده و فرهاد ورهرام؛ نشان فیروزهای سینما حقیقت بهپاس حضور مستمر این فیلمبردار در حوزه مستند به مرتضی پورصمدی اهدا شد.
فرهاد ورهرام کارگردان سینمای مستند با بیان خاطراتی از همکاریاش با مرتضی پورصمدی، یادآور شده بود: در گذشته، رابطهی عمیقی که میان فیلمسازان و سایر عوامل فیلمسازی بود موجب شد، افراد با لذتی خاص فعالیت کنند و علیرغم فشارها و مشکلات متعددی که وجود داشت فعالیت خود را ادامه بدهند. نسل ما به استفاده از تجربیات فیلمسازانی مانند تقوایی، شیردل، اصلانی و … پرداخت و ما نیز امیدواریم تجربیات ما نیز برای نسل جدید مفید واقع شود.
او همچنین به تجربیات متعدد کاریاش با پورصمدی اشاره کرده بود و گفته بود: همواره به او مانند چشمهایم اعتماد داشتم و او نیز به خوبی میدانست که من چه تصویری میخواهم و به همین دلیل حضور او و نگاه او همواره کمک شایانی به فیلمهای بنده و دیگران بوده است.
محسن عبدالوهاب مستندساز هم در آن مراسم از حضور موثر مرتضی پورصمدی برای ساخت مستند «همسران حاجعباس» سخن گفته بود: در سینما امثال پورصمدی را کمتر داریم.
زندهیاد مرتضی پورصمدی هم گفته بود: معمولا سعی دارم برای کارگردان و حقوقی که او در زیباییشناسی خروجی و نهایی کار دارد، احترام قائل باشم و در ابتدای کار نیز سعی میکنم، تصاویری تهیه و درباره آنها با کارگردان گفتوگو کنم تا به آنچه دلخواه اوست نزدیکتر شود.
او از تجربیاتش در «من با خدا حرف میزنم»، «کودکان سرزمین ایران» را از دیگر فرصتهای جذاب دوران کاری خود دانسته بود که برایش این امکان را فراهم آورده بود که با کارگردانانی چون ناصر تقوایی، محمدرضا اصلانی، ابراهیم مختاری و … آشنا و همکار شود.
از طرف دیگر، کار کردن در فیلمهای مستند را با کمترین درآمد مالی و بیشترین سختیها همراه دانسته بود، اما آنچه باعث جذابیت این سینما میشود به اعتقاد مرتضی پور صمدی این بود که حتی یکی از این تصاویر را نیز نمیتوان در سینمای داستانی دید.
پورصمدی همچنین یادآور شده بود: از دیگر شانسهای بزرگ من آن است که تربیتشده نسلی هستم که با افراد بسیار جذابی کار مشترک داشتهام و مسایل متعددی را از آنها آموختهام. افرادی چون فرهاد ورهرام، ناصر تقوایی، ضابطی جهرمی و … هریک علاوه بر عرصههای کاری نکات اخلاقی مهمی را به من آموختند و امروز نیز از تمام این عزیزان سپاسگزارم.
اما سرزمین ایران تصاویر نابی را از دریچه دوربین مرتضی پورصمدی به یادگار دارد، در سال ۸۹ پس از ٣٣ سال عکاسی حرفهای و ٣٣ سال روزهی نشان دادن آثارش، این هنرمند نخستین نمایشگاه انفرادیش را برپا کرد.
پورصمدی برای نخستینبار ۴۵ قطعه عکسهایش را که جز ۵-۴ نفر کسی آن را ندیده بود و از ٢٣ سال قبلتر تا ١۴ سال قبل اقوام این دیار را روایت میکرد را به تماشای عموم گذاشت؛ آنهم به یاد محسن رسولاف عکاس جوان و نوجویی که در اثر سانحه سقوط هواپیما از دنیا رفت.
مسعود طاهری کارگردان مستند «الکافی» درباره ویژگی های این مستند که برای حضور در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» آماده میشود، توضیح داد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، مسعود طاهری درباره تولید مستند جدیدش با نام «الکافی» گفت: تصویربرداری این مستند هنوز به پایان نرسیده است و سعی میکنیم تا اواسط مهر مراحل فنی را تمام کنیم تا مستند «الکافی» را به هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» برسانیم و اگر امکان حضور در بخش مسابقه را نداشتیم، احتمالاً فیلم را در بخش جنبی جشنواره نمایش دهیم.
این مستندساز درباره موضوع مستند «الکافی» ادامه داد: مستند «الکافی» درباره کتاب الکافی است، شیخ کلینی اعتقاد داشت این کتاب از شخص کلینی خیلی مهمتر است و این مستند هم پرترهای از کتاب الکافی محسوب می شود. من نیز برای اولینبار است که پرتره یک کتاب را میسازم. کتاب الکافی بنیانهای یک مذهب را تشریح میکند و در مورد مذهب امامیه است.
کارگردان مستند «مستشرق» در پاسخ به اینکه چرا به چنین موضوعی پرداخته است، گفت: ابتدا در مستند «هانری کربن» با موضوع الکافی مواجه شدم و در فیلم دیگری هم که مشغول کار بودم بار دیگر با موضوع الکافی روبرو و متوجه اهمیت این آن شدم. به طور کلی روال کار من در این زمینه است و مستندهایم در مورد کارهای فلسفی و حکمت هستند.
تصویربرداری این مستند در ایران و عراق و در شهرهای قم، ری، بغداد، کوفه و … انجام شده است.
مستند «الکافی» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است و عوامل آن عبارتند از مرضیه حصاری دستیار کارگردان، هماهنگی و برنامهریزی، هاجر آقایی: تدوین، ثنا فراهانی: جلوههای ویژه، مدیر تصویربرداری: علی پوراسد، سمیه خرمنژاد: پژوهش و آهنگساز: فرزاد هادی.
احمدرضا درویش در کارگاه انتقال تجربهای که همزمان به هفته فیلم هنروتجربه شیراز، برگزار شد، تاکید کرد که کار یک فیلمساز تجربی، توجه کردن به قضاوت دیگران نیست.
اولین کارگاه “انتقال تجربه” هفته فیلم هنر و تجربه” شیراز، با حضور احمدرضا درویش کارگردان سینما در سالن سینما فرهنگ این کلانشهر برگزار و با استقبال خوب علاقهمندان مواجه شد.
احمدرضا درویش ابتدا درباره فعالیتهای کارگردانی خود و ساخت آثار سخت، گفت: اینکه انسان به سراغ کاری میرود، به جهانبینی، تربیت، سلوک، نگاه به اطراف و تلقیاش از اثری که میگذارد، بستگی دارد. مثلا ما کشاورزان بسیاری داریم اما شاید کسی دوست داشته باشد در طول چهار فصل از خاک برداشت کند، اینکه کشاورزی بخواهد در این زمینه فعالیت کند با کسی که میخواهد تنها پسته و گردو بکارد متفاوت است، این مساله به معنی بی ارزش بودن فعالیت کشاورزان چهار فصل نیست بلکه به نگاه و کشش او وابسته است.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی هنرو تجربه، درویش ادامه داد: ما در حوزههای مختلف مثل ادبیات، معماری و… دائما با مجموعهای از پدیدهها مواجه هستیم، کمتر پیش میآید که وقتی با این پدیدهها روبهرو میشویم به کسانی که این پدیدهها را خلق کردهاند، فکر کنیم؛ اینکه خالق اثر هنگام خلق به چه چیزی فکر کرده، در چه موقعیتی بوده و هندسه ذهنش چه بوده است. زمانی که رابطه اثر با صاحب اثر را متوجه نمیشویم وارد دیدگاهی انتزاعی میشویم، مگر میشود صاحب اثر را جدا از اثر دید؟ یادمان باشد، روزی میرسد که ما نخواهیم بود، درباره دورهای که ما برای آن انتخاب شدهایم، ۶۰۰ سال آینده قضاوت خواهد شد.
کارگردان «رستاخیز» خاطرنشان کرد: بخش زیادی از انرژی جوانان فعال سینمایی که برای ورود به جهان حرفهای سینما کار تجربیِ جدی انجام میدهند، صرف قضاوت کارهای یکدیگر میشود در صورتی که کار فیلمساز این نیست؛ کار فیلمساز درک و بیان حقیقت از دریچه نگاه خود با موضوعات مختلف و فرم سینماست، هر فیلمسازی ترجمان خاص خود را دارد، دغدغه اصلی فیلمساز باید صرف این بخش شود. مگر میشود یک تصنیف ماندگار تاریخی ساخته شود و صاحب اثر، فردی معمولی باشد؟ اثری ماندگار است که از ذهن موثر تابیده باشد.
لباس هنر باید در قامت هنرمند اندازه و قابل تشخیص باشد
درویش درباره جایگاه هنرمند و خالق تاکید کرد: مرتبت هنرمندی یعنی هنرمند به جایگاهی از نگاه به هستی میرسد، خودش را در جریان هستی طوری پیدا میکند که لباس هنر در قامت او اندازه و قابل تشخیص است، وقتی لباس هنر قابل تشخیص و در قواره اندام یک هنرمند بریده و دوخته شود، آثار بزرگی مثل «شاهنامه»، «مثنوی معنوی»، «فیه ما فیه» و بسیاری از آثار مهم و ماندگار دیگر، ایجاد خواهد شد. پس قبل از فیلمساز شدن باید به مساله مرتبت هنرمندی توجه شود.
این فیلمساز در ادامه تصریح کرد: شما فیلمساز هستید و همه پدیدههای جهان برای شما مواد و دستمایههایی هستند تا اثری را تولید کنید و عصاره اصلی در ذهن شما را برای تولید اثر ایجاد کنند. جریان نقد در جهان تولید اثر نیست، ما باید اثری را برای نقد شدن تولید کنیم. البته فیلمساز وظیفه دارد بهوسیله اثری که تولید میکند، چیزهایی را نقد کند. نگاههای ژورنالیستی، نگاه فیلمساز نیست. هرگاه خواستید بدانید در چه بستری از سینما حرکت کنید، به مسائلی که میشنوید و در ذهنتان مینشیند اما شما را به موضعگیری وادار نمیکند و یک افقی واقعی را ترسیم میکند، توجه کنید.
او توضیح داد: فضای فکری و حرفهایی که از گوشه و کنار میشنوید، از جنس کوچه هنر نیست؛ عرصه محل هنر کشف و شهود، دستیابی به جریان حقیقت هستی و رسیدن به مرحله تسلیم است بهطوری که به جایی میرسید که دیگر نمیتوانید موضوع موجود در ذهنتان را نسازید. شما صیاد نیستید بلکه صید هستید چراکه در رابطه شناخت هنرمند از خود و جهان پیرامونش اتفاقی رخ داده است. واقعیتهای جهان اطراف مثل جهان دیجیتال و هوش مصنوعی، ما را به سمت وادادگی عضلانی میبرد اما هنرمند، عضلات روانی و ذهنی خود را محکم میکند پس کار سختی در پیش دارد.
آثاری که بعد از انقلاب تولید و ماندگار شده، تهیهکننده درجه یکی داشتهاند
کارگردان «دوئل» در بخش دیگری از صحبتهایش درباره سالهای ابتدایی فعالیت هنریاش بیان کرد: قرار شد بعد از انقلاب، سینمای دیگری پایهریزی شود اما هیچ زیرساخت، طراحی و افقی از سینمای جدید وجود نداشت، در چنین فضایی، هسته مقاومی وجود داشت و اصلا اجازه ورود به نیروهای جوان و دارای انگیزههای متفاوت نمیداد.
درویش ادامه داد: سینمای ایران در حال حاضر حداقل ۳۰ الی ۴۰ فیلمبردار درجه یک دارد، قبل از انقلاب نیز فیلمبردار خوب وجود داشت اما قابل مقایسه با وضعیت فعلی نیست، این مساله در زمینه طراحی صحنه، تدوین، موسیقی و… نیز وجود داشت.
همچنین در بخش طراحی صحنه باید گفت که اصلا چنین رشتهای در سینما بهطور حرفهای وجود نداشت و اساسا قرار نبود که اتفاقات جدیای رخ دهد. در عرصه بازیگری و فهمی که از مقوله تولید و تهیهکنندگی در کشور وجود دارد، دچار پیشرفت قابل ملاحضهای بودهایم. آثاری که بعد از انقلاب تولید و ماندگار شده، بدون شک تهیهکننده درجه یکی داشتهاند که در چهل سال اخیر به دست آمدهاند. البته باید گفت که هنوز چالشها و حفرههای بسیار جدیای در سینما وجود دارد.
این کارگردان در بخش دیگری از صحبتهایش درباره چگونگی انتخاب عوامل و ورود به فیلم تصریح کرد: انتخاب عوامل مربوط به بخش تولید است؛ برای جادهای که میخواهید بکشید تا به آدرس مورد نظر برسید، به تشخیص کارشناسی نیاز دارید. فیلمساز و مولف با عناصری که در خدمت یک فیلم قرار میگیرند، تفاوت دارد؛ مهمترین تفاوت او این است که امضاکننده اثر است درصورتی که به عوامل دیگر گفته میشود که چگونه و در کجای کار به درستی حضور داشته باشند، این نکته، تفاوت مهمی است که در همه بخشهای هنر و خالقان آن وجود دارد.
کارگردان «سرزمین خورشید» تاکید کرد: باید به جایی برسید که صحنه خودش بخواهد چگونه آن را فیلمبرداری کنید، تا وقتی که مریض نشوید، حالتان بد نشود، گرفتار نشوید و حلقه کاری که میخواهید انجام دهید، گلویتان را فشار ندهد، فیلمتان، فیلم نمیشود به همین دلیل میشنویم که بسیاری از آثار مهم دنیا، آثاری هستند که ساخته نشدهاند.
این کارگردان سینما درباره تفاوت فیلمهای «دوئل» و «رستاخیز» توضیح داد: «دوئل» تعبیر و نگاه من به جنگ است که کاملا واقعی نیست و متاثر از آن است. در «رستاخیز» تلاش شد که به تاریخ توجه اساسی شود اما به این معنا نیست که از جریان خیال جدا شود، در جاهایی که تاریخ اجازه میداد و سکوت شده بود، درام شکل میگیرد و من توانستم که مظروف ذهن خود را به کار بیندازم.
به گزارش ایسنا، هفته فیلم هنر و تجربه شیراز با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، گروه سینمایی هنر و تجربه، مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی و انجمن سینمای جوانان فارس برگزار میشود.
در این رویداد کارگاه با موضوع انتقال تجربه کارگردانی توسط احمدرضا درویش برگزار شد و در روزهای آینده کارگاههای انتقال تجربه، معنا و فرم در فیلم توسط علی روئینتن، ساخت مستند علمی توسط سیاوش صفاریانپور و تصویربرداری و نورپردازی خلاقانه در سینما توسط هاشم مرادی برگزار خواهد شد.
فیلم «میان صخرهها» به کارگردانی مختار عبدالهی در بخش «سینمای باز» یازدهمین جشنواره فیلم کودک سئول نمایش داده میشود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، «میان صخرهها» به کارگردانی مختار عبدالهی در بخش «سینمای باز» که در آن ۷ فیلم نمایش داده میشود، روی پرده میرود. در این بخش آثاری از آمریکا (۲ فیلم)، کره جنوبی، ژاپن، ایران، نروژ (۲ فیلم) به شکل غیررقابتی حضور دارند.
جشنواره فیلم کودک سئول از ۲۲ تا ۲۹ شهریور برگزار میشود. این فیلم پیشتر، در هجدهمین جشنواره بینالمللی (Within the family) روسیه، ۲ جایزه بهترین فیلم و بهترین بازیگر به شکل مشترک برای حمیدرضا غیبی و آندیا یحییپور بازیگران کودک این فیلم را در بخش مسابقه سینمای کودک دریافت کرد.
محمد احمدی تهیهکننده «میان صخرهها» است.
این فیلم با مشارکت مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ساخته شده است.
محمد احمدی تهیهکننده فیلم سینمایی «میان صخرهها» ضمن گلایه از شرایط اکران عمومی این گونه از فیلمهای سینمایی تأکید کرد، مسئولان هم دغدغه گیشه و فروش پیدا کردهاند!
به گزارش سینمای خانگی از مهر، محمد احمدی تهیهکننده فیلم سینمایی «میان صخرهها» به کارگردانی مختار عبدالهی که این روزها روی پرده سینماهاست در گفتگو با مهر درباره فرآیند ساخت این فیلم گفت: فیلمنامه مختار عبداللهی نویسنده و کارگردان فیلم در مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی مصوب شده بود و همان زمان یکی از دوستان من یعنی آقای فریدون نجفی کارگردان سینما که اتفاقا از همشهریان آقای عبداللهی است، وی را به من معرفی کرد. فیلمنامه را خواندم و آن را دوست داشتم و تصمیم گرفتم برای تهیه این فیلم اقدام کنم.
وی با اشاره به اینکه «میان صخرهها» فیلمی در حوزه نوجوانان است، اظهار کرد: به نظرم این فیلم بیشتر مختص نوجوانان، برای آنها و درباره آنها است. بالاخره فیلم را چند نوجوان میبینند و میتوانند خود را در کاراکتر فیلم ببینند و مشکلاتی را که کاراکتر فیلم درگیر آنها میشود، درک کنند. این حس امید و اعتماد به نفسی که در فیلم وجود دارد، همچنین رشد فکری که کاراکتر فیلم آن را تجربه میکند، به نظرم میتواند برای نوجوانان ما مفید باشد.
این تهیهکننده با بیان اینکه این فیلم در بستر عشایر روایت میشود، توضیح داد: به نظرم «میان صخرهها» جدا از نوجوانان، برای خانوادهها هم جذاب است، البته من به مخاطبان اینطور نگاه نمیکنم؛ یعنی اثر ما برای همه نوجوانان است. نوجوانی که در شهر زندگی میکند بدش نمیآید با مشکلات و فضایی که یک نوجوان در روستا دارد، آشنا شود و میتواند با آن همذاتپنداری و با همه اینها ارتباط برقرار کند. دایره این مخاطبان خیلی گستردهتر است.
استقبال لر زبانان اصفهان از «میان صخرهها»
احمدی با اشاره به اینکه این فیلم پیشتر در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان بازخورد خوبی گرفته است، عنوان کرد: در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان، مخاطبان فیلم را دوست داشتند و بهنوعی چون لرزبانان زیادی در اصفهان ساکن هستند، این فیلم به ساکنان آنجا نزدیک است. نوجوانان فیلم را دوست داشتند و استقبال خوبی از آن شد. در نمایشهایی که داشت سالن پر میشد و فیلم موفق شد از هیات داوری فیلم ۲ جایزه پروانه زرین بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگران خردسال را کسب کند.
این تهیهکننده درباره استفاده از طبیعت بهعنوان یک المان اصلی در روند پیشبرد اثر گفت: این موضوع روی فیلم ما تأثیر مثبتی داشت و به طور کلی به نظرم اتفاقی است که مبنای داستان محسوب میشود و آن را پیش میبرد. ضمن اینکه واقعیت این است من تهیهکننده حدود ۲۰ فیلم بودهام و نمیتوانم بگویم که به این اثر نزدیک بودهاند؛ ولی در مجموع سلیقه من همین نوع آثار هستند.
وی تأکید کرد: ترجیح میدهم روی فیلمهایی با چنین نگاهی کار کنم. قطعاً این نوع سینما را میپسندم و دوست دارم روزبهروز بیشتر پا و جان بگیرد؛ ولی با توجه به وضعیتی که وجود دارد متأسفانه این نوع سینما آب میرود. وظیفه من و امثال من این است که تلاش کنیم تا سرپا بماند و رشد کند. با این حال من احساس میکنم خیلی تلاشی برای حمایت از این نوع سینما مخصوصاً سینمای کودک و نوجوان نمیشود و این سینما خیلی دغدغه مسئولان نیست. دغدغه مسئولان بیشتر سینمای بهاصطلاح «بفروش» و «کمدی» است. شاید دوست دارند آمار مخاطب و فروش بالا برود تا آخر سال بگویند گیشه موفقی داشتیم در حالیکه با این نوع نگاه، سینمای کودک و نوجوان کمکم نابود میشود.
سینمای گیشه نیازی به حمایت خاص ندارد!
وی ادامه داد: معتقدم همه ژانرهای سینمایی باید در سینما وجود داشته باشند تا مخاطب حق انتخاب داشته باشد و در ضمن درباره آنها باید درست اطلاعرسانی شود. با توجه به این موضوع که سینمای گیشه و فیلمهای کمدی راه خود را میروند، اصلاً نیازی به حمایتهای خاص ندارند؛ چون اتفاقاً این آثار حقوحقوق بقیه فیلمها را له میکنند. وقتی تماشاگر زیادی به سینما میکشانند سینمادارها و سالندارها دوست دارند این فیلمها را نمایش دهند درحالیکه باید سیاست به شکلی باشد که از این نوع سینما (کودک و نوجوان) حمایت کنند تا مردم از تولید و اکران آنها مطلع شوند.
این تهیهکننده افزود: حتی اطلاعرسانیها و اختلافی که بین سینما و تلویزیون هست و فاصلهای که وجود دارد، ضربه بزرگی به این جنس از سینما میزند، حمایت نکردن در تبلیغات و معرفینکردن آثار مخصوصا به فیلمهای کودک و نوجوان، لطمه میزند! زمانی در برنامه کودک و نوجوان بازیگر و عوامل یک فیلم دعوت میشدند و تماشاگر و بیننده تلویزیون میفهمید چنین فیلمی وجود دارد و خانوادهها برای دیدن آن میرفتند، الان چنین چیزی هم دیگر نیست. همه چیز دستبهدست هم داده تا فیلمها بهخوبی معرفی نشوند و خیلی از تماشاگرها از اکران این فیلمها آگاهی پیدا نمیکنند.
احمدی در پایان گفت: من سه سال پیش فیلمی در اکران داشتم و با چند نفر تماس گرفتم، ولی آنها اصلا نمیدانستند که فیلمم اکران شده است. ممکن است مخاطب یکسری فیلمها را در ویترین سینما ببیند؛ ولی چون نمیشناسد و چیزی از آنها ندیده سراغ فیلمهایی میرود که مخاطبپسندتر و کمدی هستند. در شرایط اقتصادی فعلی هم البته این نوع فیلمها برای مردم بهتر است که البته این مسائل در اکران تأثیرگذار هستند.
نشست نقد و بررسی مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک در سومین روز از رویداد «سینما پرتره» به نمایش درآمد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی «هنر و تجربه»، نشست نقد و بررسی مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک در سومین روز از رویداد «سینما پرتره» عصر روز دوشنبه ۲۳ مرداد به نمایش درآمد و پس از اکران این فیلم، نشست نقد و بررسی و تحلیلی با حضور بهروز افخمی به عنوان کارشناس مهمان و امیر قادری کارشناس و مجری نشست در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.
بهروز افخمی در ابتدای نشست با اشاره به سختیهای ساخت فیلم بر روی آب و دریا گفت: این فیلم نشان میدهد یک اثر چگونه به راحتی از کنترل خارج میشود و از ابتدا درباره ساخت آن تصمیم اشتباه گرفته میشود. این اتفاق ترسناکی است. در واقع این کار قرار دادن خود به عنوان فیلمساز در مقابل یک خودکشی است.
وی با تاکید بر اشتباه بودن فیلمسازی روی آب گفت: کوین رینولدز در زمان ساخت فیلم «دنیای آب» با استیون اسپیلبرگ که فیلم «آروارهها» را روی آب ساخته بود تماس گرفت تا از او مشورت بگیرد. استیون اسپیلبرگ تنها نصیحتی که میکند این بود که این کار را نکن و فیلم را نساز. این دقیقاً چیزی است که پیتر مداک نمیدانست.
افخمی ادامه داد: این فیلم به ما یادآوری کرد که اگر فیلمنامه خوب نداشته باشی و اثری را به اشتباه بسازی ممکن است یک عمر فعالیت حرفهای خود را زیر سوال برده باشی و فعالیتت در سینما تمام شود. جان هیمن که تهیهکننده فیلم بوده بسیار عاقلانه به مداک میگوید که ساخت این فیلم از ابتدا اشتباه بود و همین مساله نشان میدهد که تمام دلایل شکست این فیلم پیتر سلرز نبوده است.
این کارگردان با اشاره به اینکه این مستند جنبههای جالبی را از سینما به تصویر کشیده است، بیان کرد: این فیلم یک جنبه بسیار جالبی دارد که باید به آن پرداخته شود. این فیلم به ما نشان میدهد هیاهویی که درباره هوش مصنوعی راه افتاده است که میتواند فیلمنامه بنویسد، غلط است و به خوبی در این فیلم شاهد هستیم که این جنجالها بینتیجه است. وقتی هوش طبیعی انسان به همین سادگی خرابکاری میکند پس هوش مصنوعی میتواند اتفاقات فاجعه باری را رخ دهد.
افخمی افزود: در نهایت چیزی که برای فیلمسازان جوان باید مهم باشد این است که حرفهایی که درباره هوش مصنوعی میزنند فقط به درد ایلان ماسک میخورد که جلب نظر کند وگرنه این فیلم نشان میدهد که سناریو به هوش مصنوعی بدهید چه افتضاحی میشود.
کارگردان «شوکران» با تاکید بر اینکه هوش مصنوعی باعث ایجاد پارادوکسی در زندگی انسانها شده است، گفت: به حکم سرمایهداری و هوش مصنوعی که نظام فعلی آن را ساخته است تصور میشود که تمام فعالیتها به وسیله ماشین قابل انجام است و ارزانتر به نتیجه میرسد و چرخه تولید نیز با حضور هوش مصنوعی تغییر کرده است و این تصور به وجود آمده که با هوش مصنوعی دیگر نیاز به انسان و خلاقیت انسانی نیست در حالی که کاملاً اشتباه است زیرا تنها چیزی که در این میان باعث پیشرفت و تنوع میشود خلاقیت است و خلاقیت هم اسیر شدنی نیست.
امیر قادری کارشناس این نشست نیز به موضوع مستندسازی پرتره در سینما پرداخت و ضمن اشاره به تاریخچه چنین مستندهایی گفت: در سالهای اخیر به خاطر گسترش استفاده از یوتیوب و فضای مجازی و آسان شدن شیوه آرشیوها و دیجیتالی شدن آن، مستندهای زیادی از حدود سالهای ۲۰۱۸ تا به امروز ساخته شود. یکی از دلایلی که این برنامه هم در گروه سینمایی «هنر و تجربه» اجرا شد رونق پیدا کردن این سبک فیلمسازی در جهان است. در بین این آثار فیلمهایی هست که موضوع و سوژه آن خاص و جذاب است و در کنار آن آثاری است که کارگردان با خلاقیتهایی فیلم را میسازد و باعث جذابیت آن میشود.
در این مراسم جمعی از دانشجویان خارجی دوره جدید مدرسه تابستانی زبان فارسی «بنیاد سعدی» نیز حضور داشتند.
در این رویداد فیلمهای مستندِ کمیابِ «فلینی هرگز پایان نمییابد» به کارگردانی یوجینو کاپوچو، مستند «جانگو و جانگو – سرجو کوربوچی» به کارگردانی لوکا رنا و مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک به نمایش درآمدند و در روزهای آینده مستند «لینچ- اوز» به کارگردانی الکساندر او فیلیپ، مستند «فورمن در برابر فورمن» به کارگردانی هلنا ترشتیکوا و یاکوب هینا و مستند «چشمان اورسن ولز» به کارگردانی مارک کوزینز با زیرنویس فارسی، به نمایش در میآیند.
فریدون جیرانی، بهروز افخمی، احمد الستی، فرزاد موتمن و علیرضا رئیسیان به عنوان کارشناسان مهمان در این نشستها حضور خواهند یافت.
امروز در چهارمین روز از رویداد «سینما پرتره» مستند «چشمان اورسن ولز» به کارگردانی مارک کوزینز با حضور احمد الستی و فرزاد موتمن به عنوان کارشناسان مهمان نمایش داده خواهد شد.
این رویداد توسط گروه سینمایی «هنر و تجربه» و با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، جشنواره «سینماحقیقت»، وبسایتِ کافه سینما و پردیس سینمایی ملت برگزار میشود.