اکران آنلاین فیلم «کت چرمی» ساخته حسین میرزا محمدی از چهارشنبه ۶ دی ماه آغاز میشود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، در این فیلم که به تهیهکنندگی کامران حجازی تولید شده، علاوه بر جواد عزتی، صابر ابر، گلاره عباسی، پانتهآ پناهیها، «سارا حاتمی» که بعد از بازی در «زخم کاری»؛ نخستین تجربه سینمایی خود را پشت سر میگذارد، ایفای نقش کرده و برای این بازی در این فیلم، سیمرغ بهترین بازیگر زن را در جشنواره سال گذشته از آن خود کرد. «کت چرمی» اولین تجربه سینمایی حسین میرزامحمدی است و محمدحسین مهدویان در مقام مشاور در این فیلم سینمایی حضور داشته است. فیلم برای اولین بار در جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۱ به نمایش درآمد و در اکران عمومی امسال نیز جزو آثار پرفروش سینمای اجتماعی بود. داستان «کت چرمی» که در «فیلیمو» عرضه میشود درباره یک پدیده شوم اجتماعی پیرامون قاچاق دختران بیسرپرست است که توسط مسعود هاشمینژاد نوشته شده است. عیسی فرهمند (با بازی جواد عزتی)، بازرس سازمان بهزیستی است. او رابطه خوبی با خانواده خود، به ویژه فرزندانش ندارد، اما در کار خود متعهد است. روزی عیسی با یک تخلف سازمانی مواجه میشود که او را وارد مسیر ماجراجویی و پر تناقضی میکند. پیگیریها عیسی را به یک مهمانی معروف به «کت چرمی» و تجارت قاچاق دختران بدسرپرست و بیسرپرست میرساند و….
در آستانه اکران فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» اولین ساخته لیلی عاج از چهارشنبه ۱۰ آبان پوستر این اثر رونمایی شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سرهنگ ثریا به نویسندگی و کارگردانی لیلی عاج و تهیه کنندگی جلیل شعبانی که پیش از این با نمایش در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر با استقبال روبرو شده بود، از چهارشنبه ۱۰ آبان در سینماهای سراسر کشور اکران می شود.
این فیلم در جشنواره چهل و یکم برنده دیپلم افتخار بهترین فیلم اول شد و سیمرغ بلورین گوهرشاد (جایزه ویژه وزیر ارشاد) را از آن خود کرد. همچنین ژاله صامتی با این فیلم نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن و بهزاد عبدی نامزد دریافت سیمرغ بهترین موسیقی متن شد.
لیلی عاج در جشنواره مقاومت نیز جایزه ویژه هیات داوران جشنواره مقاومت را به دست آورد و جایزه بهترین بازیگر زن این جشنواره نیز از آن ژاله صامتی شد.
«سرهنگ ثریا» محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که از زاویهای متفاوت به حضور سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در پادگان اشرف میپردازد.
ژاله صـامتی، وحید آقاپور، حمیدرضا محمدی، دیبا زاهدی، سلیمه رنگزن، شهروز آقایی پور، منیره حسین زاده، رها رهبانی نیا و مجید پتکی بازیگران این فیلم هستند.
در خلاصه داستان «سرهنگ ثریا» چنین آمده است: «این راه با گریه باز نمیشه».
عوامل این فیلم عبارتند از نویسنده و کارگردان: لیلی عاج، تهیه کننده: جلیل شعبانی، مجری طرح: مجید صادقی ولنی، مدیر فیلم برداری: علیرضا برازنده، تدوین: فرامـرز هوتهم، موسیقی: بهزاد عبدی، طراح صحنه: بابک پناهی، طراح لباس: مهناز اکبری، طراح چهره پردازی: مهدی صیاد، صدابردار: حسین بشاش، صداگذاری: آرش قـاسمی، جلوههای بصری: محمد برادران، جلوههای ویژه میدانی: حمید رسولیان، مدیر تولید: امیر اسکندری، مدیر برنامه ریزی: محمد ثقفی، منشی صحنه: آزاده جهانبخش، مدیر تدارکات: سید رسول حسینی، عکاس: سمیه جعفری، طراح پوستر و لوگو: احسان حسینی، مشاور رسانهای: محمدحسین سرو. پخش از بهمن سبز.
داریوش مهرجویی کارگردان مولف سینما در حالی در ۸۴ سالگی دارفانی را وداع گفت که طی ۶ دهه گذشته همواره حضوری فعال و تأثیرگذار در سینمای ایران داشت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، کمتر از ۷۲ ساعت از اتفاق تلخ درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش میگذرد و هنوز سینمای ایران از ابعاد این فاجعه، در بهت است، هنوز پیامهای تسلیتی برای او صادر میشود و هنوز این سوال مطرح است که انگیزه قاتل یا قاتلانشان چه چیزی بوده است. در این میان تحلیلها فراوان است، این تحلیلها از صحبتهای عامه مردم فراتر رفته و حتی پا به روزنامهها و رسانههای رسمی هم گذاشته است، فقط کافی است سری به صفحه نخست روزنامههای صبح دیروز بزنید تا با گوشهای از این تحلیلها مواجه شوید.
این اتفاق به قدری تلخ بود که رئیس سازمان سینمایی در پیام رسمی خود، بر لزوم روشن شدن ابعاد این جنایت تأکید کرد و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم برای پیگیری ماجرای قتل داریوش مهرجویی و همسرش جلسه فوقالعاده برگزار کرد.
با این همه اما آنچه باید بپذیریم، از دست دادن یکی از کارگردانان کهنهکار و تأثیرگذار سینمای ایران است. کارگردانی مولف که با آنکه فیلمهای متاخرش حتی سختترین هوادارانش را هم راضی نمیکرد اما نمیتوان کتمان کرد که از چهرههای شاخص جریان موج نو در سینمای پیش از انقلاب بود و در سالهای پس از انقلاب هم همچنان در عرصه فیلمسازی فعال بود و آثار تاثیرگذاری خلق کرد.
در این گزارش، مروری کوتاه بر کارنامه این هنرمند فقید داشتهایم.
داریوش مهرجویی که در جوانی برای تحصیل در رشته فلسفه به کالیفرنیا رفته بود، در اواسط دهه ۴۰ به ایران بازگشت و در اولین تجربه فیلم «الماس ۳۳» را کارگردانی کرد. فیلمی بسیار پرهزینه که در گیشه شکست خورد و نتوانست توجه ویژهای را هم از سوی علاقهمندان سینما به سمت خود جلب کند.
او ۲ سال بعد، با همکاری غلامحسین ساعدی، فیلمنامه «گاو» را در قالب اقتباسی از مجموعه داستان «عزاداران بیل» نوشت و اینگونه یکی از مهمترین فیلمهای کارنامه خود را در حالی که هنوز از مرز ۳۰ سالگی عبور نکرده بود، کارگردانی کرد.
عزتالله انتظامی در نمایی از فیلم «گاو»
فیلم «گاو» با بازی درخشان عزتالله انتظامی، از آثار شاخص موج نوی سینمای ایران بود که در تقابل با سینمای مبتذل پیش از انقلاب شکل گرفته بود. پخش تلویزیونی فیلم «گاو» در اولین ماههای پس از انقلاب و مهر تأیید امام خمینی (ره) بر آن، بهعنوان سینمایی که میتواند در جمهوری اسلامی ایران استمرار پیدا کند، به این فیلم جایگاهی تاریخی هم داد.
مهرجویی یک سال بعد از «گاو» براساس فیلمنامهای از علی نصیریان، فیلم «آقای هالو» را کارگردانی کرد که نصیریان خود ایفاگر نقش اصلی آن هم بود.
در نخستین سال از دهه ۵۰ مهرجویی در همکاری دیگری با علی نصیریان به عنوان بازیگر نقش اصلی، فیلم اقتباسی «پستچی» را کارگردانی کرد اما اتفاق ویژه در کارنامه فیلمسازی این کارگردان در دهه ۵۰، در سال ۵۳ رقم خورد.
فیلم سینمایی «دایره مینا» حاصل اقتباس دیگری از قصههای غلامحسن ساعدی در کارنامه مهرجویی بود. فیلمی با سوژه تلخ و مرتبط با معضلات اجتماعی که براساس برخی روایتها، بازتابهای رویکرد انتقادی آن بود که منجر به تسریع در تأسیس سازمان انتقال خون ایران شد.
داریوش مهرجویی در پشت صحنه «دایره مینا»
«دایره مینا» دومین فیلم توقیفی کارنامه مهرجویی بعد از «گاو» محسوب میشود به نحوی که صدور پروانه نمایش برای آن سه سال طول کشید و مدیریت وقت سینمای ایران تمایلی به اکران عمومی آن نداشت. فیلم بعدها در جشنوارههای خارجی هم خوش درخشید و در سال ۵۷ توانست به اکران عمومی برسد.
«مدرسهای که میرفتیم» عنوان آخرین فیلم داریوش مهرجویی در دهه ۵۰ و اولین فیلم رسمیاش در سالهای پس از پیروزی انقلاب است. فیلمی که مانند آثار قبلی مهرجویی همچنان علی نصیریان و عزتالله انتظامی در آن ایفای نقش میکردند و داستانش مرتبط با حال و هوای انقلابی آن سالهای ایران بود.
در سالهای پایانی دهه ۵۰ و ابتدای دهه ۶۰ داریوش مهرجویی برای مقطعی کوتاه به فرانسه مهاجرت میکند اما بازگشت او به میدان کارگردانی سینما در میانه دهه ۶۰ منجر به اتفاقاتی ویژه در کارنامه این فیلمساز میشود.
«اجارهنشینها» بهعنوان یکی از موفقترین فیلمهای کمدی سینمای بعد از انقلاب، در سال ۶۵ و براساس طرحی که داریوش مهرجویی در پاریس نوشته بود، به تولید رسید که در آن شاهد درخشش بازیگرانی همچون عزتالله انتظامی، اکبر عبدی، حمیده خیرآبادی و فردوس کاویانی بودیم. فیلم هر چند مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت اما منتقدانی هم داشت که شاخصترین آنها محسن مخملباف بود.
اکبر عبدی در نمایی از «اجارهنشینها»
مخملباف در نامهای معروف به مدیریت وقت بنیاد سینمایی فارابی در واکنش به فیلم «اجارهنشینها» نوشت: «دو ساعت پیش که فیلم را دیدم حاضر بودم به خودم نارنجک ببندم و مهرجویی را بغل کنم و با هم به آن دنیا برویم.»
مهرجویی در گام بعدی خود فیلم «شیرک» را با فیلمنامه مشترکی با کامبوزیا پرتوی و به تهیه کنندگی مسعود کیمیایی ساخت که از معدود فیلمهای نوجوانانه کارنامه این فیلمساز هم محسوب میشود.
سال ۶۸ اما سالی است که «هامون» در سینمای ایران متولد میشود. فیلمی مهم در تاریخ سینمای ایران که داریوش مهرجویی با نقشآفرینی درخشان و ماندگار خسرو شکیبایی آن را کارگردانی کرد و همچنان از نگاه برخی منتقدان، شاخصترین فیلم کارنامه این فیلمساز محسوب میشود. همان فیلمی که هنوز هم که هنوز است بریدههایش در شرایط مختلف در فضای مجازی دست به دست میشود.
«بانو»، «سارا» و «پری» عناوین فیلمهایی است که داریوش مهرجویی در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ کارگردانی کرد و همانطور که از عناوین آنها مشخص است، وجه بارز آنها تمرکز بر دنیای قهرمانان زن بود.
در ادامه همین مسیر هم فیلم «لیلا» در سال ۷۵ ساخته شد که جایگاه لیلا حاتمی را بعد از ۲ تجربه همکاری با پدرش زندهیاد علی حاتمی، بهعنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار، در سینمای ایران تثبیت کرد.
لیلا حاتمی در نمایی از فیلم «لیلا»
«درخت گلابی» را هم داریوش مهرجویی با اقتباس از داستانی به قلم گلی ترقی در سال ۷۶ کارگردانی کرد. فیلمی که با روایت سرگشتگیهای یک نویسنده، همچنان بخشی از دغدغههای فلسفی مهرجویی در سینما را نشان میداد.
«دختر دایی گمشده» و «میکس» را هم مهرجویی در سالهای پایانی دهه هفتاد کارگردانی کرد.
دهه هشتاد را مهرجویی با کارگردانی فیلم تلخ و تکاندهنده «بمانی» آغاز کرد. فیلمی اپیزودیک با روایتهایی از دخترانی که قربانی تنگنظری بزرگترهای خود میشوند.
۲ سال بعد اما فیلمی با حال و هوای کاملاً متفاوت با امضای مهرجویی به سرانجام رسید؛ «مهمان مامان» در سال ۸۲ و در قالب اقتباس از داستانی به قلم هوشنگ مرادی کرمانی کارگردانی شد. پروژهای که مهرجویی نسخهای سریالی از آن را هم در اختیار تلویزیون قرار داد و در اکران عمومی هم یکی از موفقترین آثار این فیلمساز در برقراری ارتباط با مخاطب عام بود.
داریوش مهرجویی در پشتصحنه «سنتوری»
سه سال بعد اما نوبت به جنجالیترین فیلم کارنامه این فیلمساز رسید. در سال ۸۵ فیلم «سنتوری» در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و علاوهبر سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بهرام رادان، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را هم به دست آورد. اما فیلم نتوانست به راحتی وارد چرخه اکران عمومی شود و حاشیهها باعث توقیف آن شد. بعدها نسخه قاچاق فیلم بهصورت گسترده در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
بعد از حواشی فیلم «سنتوری» در نیمه دوم دهه هشتاد، مهرجویی ۲ فیلم «طهران، تهران» و «آسمان محبوب» را ساخت که هیچیک آثاری درخور توجه در کارنامه این فیلمساز به حساب نیامدند.
گویی بعد از حواشی فیلم «سنتوری» مسیر فیلمسازی داریوش مهرجویی به سمت و سویی رفت که دیگر نتوانست به دوران اوج خود بازگردد. او در دهه ۹۰ چهار فیلم «نارنجیپوش»، «چه خوبه که برگشتی»، «اشباح» و «لامینور» را کارگردانی کرد که هیچکدام حتی علاقهمندان پیگیر سینمای ایران این فیلمساز را هم راضی نکرد.
نمایی از «لامینور» آخرین فیلم داریوش مهرجویی
زندهیاد داریوش مهرجویی ۶ دهه از ۸ دهه عمر خود را به فیلمسازی و سینما اختصاص داد و هیچگاه از کسب تجربههای تازه در این عرصه، خسته نشد. او فیلمسازی بود که با تمام فراز و فرودها در کارنامهاش، خاطرات بسیاری را برای سینمادوستان ایرانی به یادگار گذاشته است. او به معنای واقعی یک عاشق سینما بود.
۲۸ تیر ماه ۱۳۸۷، از آسمان و زمین داغ میبارید؛ هرم گرمای داغترین روزهای سال، به یکطرف و داغ سنگین دلهایی که با شنیدن خبر درگذشت «خسرو شکیبایی» میخکوب شده بودند، به طرف دیگر. روزی که سینمای ایران، یکی از بزرگترین و محبوبترین هنرمندان دوران خود را از دست داد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینمای ایران روزهای سیاه کم ندارد؛ روزهایی که برخی سینماهای کشور در آتش سوختند، روزهایی که برخی گروههای افراطی به سینماها حملهور شده و علاوه بر تخریب سینما، فیلمها را پائین کشیدند، زمانی که کرونا، سینماها را برای ماهها تعطیل کرد، زمانی که برخی سینماها، تغییر مالکیت دادند و یا به پاساژ تبدیل شدند و یا سالها مخروبه ماندند، زمانی که سینما، عزیزانش را از دست داد و . . . اما گرمای تیرماه، یادآور داغی بزرگ برای سینماست؛ یادآور روزهایی که شبکههای اجتماعی نبودند و خبر فوت یک عزیز محبوب سینما، یک کشور را میخکوب کرد.
خسرو شکیبایی، مادرزاد بازیگر به دنیا آمد؛ اجرای هنرمندانه، در خونش بود. مادرزاد، احساساتی بود و در کسری از دقیقه میتوانست مخاطبش را سحر کند. اینها، امتیازهای خدادادی بود که با خسرو شکیبایی همراه بود. اما کمی بدشانس بود که دیر به جامعه هنری شناسانده شد. سالها بود که تقریبا در انزوا، تئاتر کار میکرد، بروبچههای تئاتر البته به خوبی از او شناخت داشتند و پتانسیل جادویی او را میستودند اما صحنه مقدس تئاتر که تا پایان عمر، هرگاه به آن ورود میکرد، ابتدا خاک آن را میبوسید، تمام آن چیزی نبود که بخواهد سهم شکیبایی از دنیای هنر باشد.
شکیبایی، یک روشنفکر طالب فلسفه بود که با جبر، مساله داشت. او، همین شاخصه را جلوی دوربین آوردحدود ۲ دهه پس از فعالیت در تئاتر، گویا بخت به او رو کرد که مسعود کیمیایی، وی را پس از بازی در نمایش شب بیستویکم، برای بازی در خط قرمز انتخاب کرد اما به محاق رفتن این فیلم، بار دیگر، وی را به صحنه تئاتر بازگرداند. البته که حضور در خط قرمز، پای وی را بیشتر به سینما باز کرد اما آن شگفتانه بزرگی که وی در هنر نمایش رقم زده بود، هنوز در سینما غلیان نیافته بود.
تمام بدبیاریهای سینمایی شکیبایی، در همان شبی به پایان رسید که مهرجویی پس از تماشای تئاتر شاهزاده و گدا، به پشتصحنه رفت و به خسرو شکیبایی، پیشنهاد بازی در نقش حمید هامون را داد. مهرجویی درحالی بازیگر این نقش را یافته بود که ماهها به دنبال بازیگری میگشت که درونیات و سرگشتگیهایی ذاتی چون حمید هامون داشته باشد و خسرو، اصل جنس بود. خود را در قالب این نقش رها کرد و به پروانگی رسید. هامون، نهتنها به بهترین فیلم کارنامه شکیبایی تبدیل شد و سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره را برایش به ارمغان آورد بلکه چندین نسل را شیفته خود کرد.
تاریخ سینمای ایران هیچگاه به یاد ندارد هیچ بازیگر مردی به اندازه خسرو شکیبایی، تا این اندازه در بروز احساس، ولخرجیهای منطقی داشته باشدشکیبایی، یک روشنفکر طالب فلسفه بود که با جبر، مساله داشت. او، همین شاخصه را جلوی دوربین آورد؛ تماشای این مسالهمندی، برای مردم لذتبخش بود. شکیبایی استاد تشدید دغدغه و مساله بود. نمیگذاشت یک مساله، تنها متاثر از بار محتوایی خود، برای مخاطب، دغدغه شود؛ خود را در آن مساله حل میکرد، بدون آنکه پیازداغش را زیاد کند. خیلی زود به الگویی برای نسل جوان بازیگر تبدیل شد و حتی تعدادی از بازیگران سرشناس امروز کشور، با تماشای آثار خسرو شکیبایی، بیشتر ترغیب شدند تا در این عرصه فعالیت کنند.
تمام این شاخصها را که کنار بگذاریم، به یک دل مهربان میرسیم که عجیب، مخاطبش را درگیر میکرد. عادت داشت در قالب هر نقشی که ظاهر شود، از دریچه تکنیک و احساس به آن بنگرد. اینها کمک میکرد تا نگاهی تکبعدی به نقشش نداشته باشد. تاریخ سینمای ایران هیچگاه به یاد ندارد هیچ بازیگر مردی به اندازه خسرو شکیبایی، تا این اندازه در بروز احساس، ولخرجیهای منطقی داشته باشد. او تنها با یک سریال خانه سبز، چنان حجمی از عاطفه و احساس را در جامعه گستراند که بهتنهایی چگالی مهربانی در مردهای ایرانی را بالا برد و تلورانس مهربانی اجتماعی را افزایش داد.
امروز اما انگارنهانگار که ۱۵ سال از درگذشت یک چنین بازیگری گذشته باشد؛ کافی است سری به شبکههای اجتماعی بزنیم تا وقتوبیوقت تیزری از خسرو شکیبایی را مشاهده کنیم. او امروز، زندهتر از هر زمان دیگری است و نامش، گاها، بیشتر از بسیاری از بازیگران زنده، آورده میشود. دریغ اما از روز گرم ۲۸ تیری است که نه ابر داشت و نه باران. همه جا داغ بود؛ داغ آسمان، داغ زمین و داغی که تا همیشه بر دل ما ماند از بابت فقدان هنرمندی که دوربین، به او تعظیم میکرد و مسحور نقشآفرینی او میشد.
همزمان با سه میلیاردی شدن فروش فیلم سینمایی «کت چرمی» در سینماهای سراسر کشور، از پوستر جدید این فیلم رونمایی شد.
به گزارش سینمای خانگی خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی فیلم، فیلم سینمایی «کت چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیه کنندگی کامران حجازی از ۱۷ خرداد در سینماهای سراسر کشور اکران شده، تاکنون بیش از ۶۰ هزار مخاطب داشته و فروش آن از سه میلیارد هم گذشته است.
این فیلم که توانسته است پرفروشترین فیلم غیرکمدی این روزهای گیشه سینمای ایران باشد روایتی ملتهب از قاچاق دختران را به تصویر میکشد.
طراحی پوستر «کت چرمی» را شکوفه بیاتی بر عهده داشته و همزمان با فروش بیش از سه میلیاردی این فیلم به طور رسمی از آن رونمایی شده است.
جواد عزتی، صابر ابر، گلاره عباسی، پانتهآ پناهیها، ستاره پسیانی، عباس جمشیدیفر، مائده طهماسبی، بهزاد خلج، امین میری، محمد صدیقیمهر، آیدا ماهیانی، سارا حاتمی، رویا تیموریان و سیامک احصایی گروه بازیگران «کت چرمی» را تشکیل میدهند.
این فیلم که سال گذشته در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، توانست در ١٠ رشته نامزد شود و سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست آورد.
«کت چرمی» محصولی از بنیاد سینمایی فارابی و مؤسسه ایوان آفرینش است و پخش آن را مؤسسه شهرفرنگ بر عهده دارد که فعالیتش را بهتازگی و با این فیلم آغاز کرده است.
درام معمایی جنایی «کت چرمی» از هفته پیش اکران خود را آغاز کرده است و تاکنون توانسته فروشی بیش از یک میلیارد تومان را تجربه کند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم سینمایی «کت چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیه کنندگی کامران حجازی فضایی اجتماعی دارد و در سه روز افتتاحیه خود توانست جایگاه خود را به عنوان پرفروشترین فیلم اجتماعی حال حاضر سینمای ایران تثبیت کند.
این فیلم که برگ برنده آن قصهای معمایی و مستند است به دختران قربانی شده یک مهمانی میپردازد و شباهتهایی با ماجرای الکس دارد که چندی پیش اعدام شد.
«کت چرمی» اکران خود را با یک افتتاحیه میلیاردی آغاز کرد که استقبال ۱۷ هزار نفری مخاطبان را در سه روز نخست به همراه داشت.
این فیلم توانست در میان فیلمهایی که به تازگی به صف اکران پیوستهاند رتبه پرفروشترین اثر اجتماعی آخر هفته را کسب کند.
در خلاصه داستان فیلم «کت چرمی» که یک درام معمایی است، آمده است: «عیسی فرهمند، کارمند بازرسی سازمان بهزیستی در جریان بازدید از یک مرکز نگهداری دختران خیابانی، متوجه باند فساد مشکوکی میشود که او را به یک مهمانی زیرزمینی ممنوعه میرساند؛ مهمانی کُتچرمی…»
جواد عزتی، صابر ابر، گلاره عباسی، با هنرمندی پانتهآ پناهیها، ستاره پسیانی، عباس جمشیدیفر، مائده طهماسبی، بهزاد خلج، امین میری، محمد صدیقی مهر، آیدا ماهیانی، با معرفی سارا حاتمی و با حضور افتخاری رویا تیموریان و سیامک احصایی گروه بازیگران «کت چرمی» را تشکیل میدهند.
این فیلم که سال گذشته در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، توانست در ١٠ رشته نامزد شود و سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست آورد.
«کت چرمی» محصول بنیاد سینمایی فارابی و موسسه ایوان آفرینش است و پخش آن را موسسه شهر فرنگ به عهده دارد که فعالیتش را به تازگی و با این فیلم آغاز کرده است.
اسامی نامزدهای بهترین نقش اول مرد در جشنواره چهل ویکم اعلام شد و برخلاف نظر کارشناسان و منتقدان خبری از نام بابک حمیدیان نبود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از برنا، پرویز شیخ طادی، مجید اسماعیلی، ابراهیم حاتمی کیا،سید محمود رضوی، محمد تقفی فهیم ، مسعود نقاش زاده و محمدرضا شریفینیا آثار بخش رقابتی این دوره از جشنواره را داوری کردند و تقریبا می توان گفت اعلام نظر چیزی شبیه به گمانه زنی های منتقدان و کارشناسان و اهالی رسانه بود والبته مثل همیشه تفاوت سلیقه هایی هم قابل حدس بود که در بحث داوری شاید تا حدودی منطقی هم باشد.
اما کسانی که بازی بابک حمیدیان را درفیلم غریب دیدند به اتفاق او را در خور سیمرغ بهترین بازیگر مرد جشنواره چهل ویکم دیدند که گویا داوران او را در حدنامزد هم ندیدند.
اگر چه تمام نامزد های اعلامی در جشنواره امسال درخشیدند و انتخاب دور از ذهنی برای نامزد شدن نبودند اما نقش شهید بروجردی در فیلم غریب یکی از شاه نقش های جشنواره امسال بود که از سوی داروان دیده نشد.
نقش سخت و پر راکورد بود و با سخت ترین شیوه اجرایی از سوی بازیگر به لحاظ افه ها و اکت ها و لحن خاص به تصویر کشیده شد طوریکه مخاطب عام و خاص کاراکتر را به سرعت باور کردند و در دل فیلم که یک نگاه مستند گونه در کارگردانی دارد او را به لحاظ جایگاه دراماتیک شخصیت در دوره زمانی و حوادث رخ داده در دوران دفاع مقدس حس کردند اما داوران اورا دوست نداشتند تا به انتخاب ذیل برسند.
البته مهران احمدی با بازی عجیب وغریبش که به زودی تحلیل می کنیم در میان نامزد های بهتری بازیگر مرد مکمل حضور دارد.
مهران احمدی حالا در اوج دوران پختگی در بازیگری اش در حال خلق نقش هایی است که شاید در سینما مدلش را کمتر دیده باشیم.