داود کنشلو، روزنامهنگار و منتقد سینما، و از چهرههای فعال رسانهای ایران است که عمدتاً با خبرگزاری ایکنا همکاری دارد. او که با رویکردی تحلیلی و تخصصی، در حوزههای نقد سینما، هنرهای نمایشی و مسائل فرهنگی فعالیت میکند، با تسلط بر اصول روزنامهنگاری و نقد فیلم، آثار سینمایی را با نگاهی عمیق و به دور از کلیشههای رایج تحلیل میکند و با نگاهی آسیبشناسانه به گفتمان رسانهای میپردازد. وی به عنوان عضو انجمن منتقدان خانه سینما، در عرصههای مختلفی از تحلیل مسائل روز رسانه تا پژوهشهای فرهنگی حضور فعال دارد. ترکیب دانش تخصصی سینمایی با مهارتهای حرفهای روزنامهنگاری، او را به چهرهای شاخص در حوزه نقد و تحلیل فرهنگی تبدیل کرده؛ نوشتههایش غالباً با نثری روشن، مستند و متعهدانه همراه است و جایگاه ویژهای در میان همکاران رسانهای و جامعه سینمایی دارد.
سلام و درود به شما. بله، متأسفانه در سالهای اخیر، سینمای ایران بیشتر در خدمت گیشه و سرگرمی بوده است. فیلمهایی که امروز میبینیم، عمدتاً هدفشان خنداندن مخاطب برای دقایقی کوتاه است. این اتفاق دلایل مختلفی دارد؛ از مسائل اقتصادی گرفته تا عوامل فرهنگی. البته جای بحث مفصلی دارد، اما بهطور خلاصه میتوان گفت که شرایط جامعه و سیاستگذاریهای نادرست در این روند تأثیرگذار بودهاند.
از نظر تکنیکی و تولید، پیشرفتهای چشمگیری داشتهایم. فیلمها ساختار فنی بهتری دارند، اما مسئله اینجاست که آثار ماندگار و تأثیرگذار، بهویژه در حوزه اجتماعی، بسیار کم شدهاند. در دهه ۶۰ و ۷۰، فیلمهایی مانند «هامون» یا «زیر پوست شهر» را داشتیم که هنوز هم در خاطرها ماندهاند. حتی در ژانر اکشن، سینمای آن دوران قویتر از امروز بود. اما الان چنین آثاری بسیار نادرند.
متأسفانه سیاستگذاریهای نادرست مدیران سینمایی در سالهای اخیر، مسیر را به سمتی برده که یا آثار خنثی تولید میشوند یا آثاری با جهتگیریهای خاص. در دولت قبل، فیلمهای سفارشی و به اصطلاح «استراتژیک» مورد حمایت قرار میگرفتند که اغلب مخاطب چندانی نداشتند. در دولت فعلی هم تغییر محسوسی رخ نداده است. این روند تقریباً یک تا دو دهه است که ادامه دارد و نتیجهاش را در افت کیفی سینما میبینیم.
اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، بهزودی دیگر سینمای ملی نخواهیم داشت. امروز فقط فیلمهای کمدی و گیشهای هستند که دیده میشوند. مثلاً فیلم «مست عشق» یکی از معدود آثار غیرکمدی بود که فروش خوبی داشت، اما چنین نمونههایی بسیار نادرند. در مقابل، یک فیلم کمدی مثل «فسیل» چندصد میلیارد فروش میکند، درحالی که یک اثر جدی با هزینه بالا، مثل «موسی»، حتی به دهها میلیارد هم نمیرسد. این نشاندهنده عدم پویایی سینمای ماست.
اولاً باید اجازه دهیم موضوعات ناگفته، بهویژه در حوزه اجتماعی، بیان شوند. نباید از نمایش مشکلات جامعه هراس داشته باشیم. در سینمای جهان، فیلمهایی درباره معضلاتی مثل کارتنخوابی ساخته میشود، اما هدفشان سیاهنمایی نیست، بلکه روشنگری است. ثانیاً باید اکران جهانی داشته باشیم. متأسفانه با بهانه حمایت از تولید ملی، فیلمهای خارجی را محدود کردهایم، درحالی که رقابت با سینمای جهانی میتواند کیفیت آثار ما را ارتقا دهد.
سالنهای سینمای ما بسیار محدود و قدیمی هستند. حتی در شهرهای بزرگ مثل تهران، تعداد سالنهای استاندارد کم است، چه برسد به شهرهای کوچک. من به هند سفر کردهام و دیدهام که در شهرهای کوچک آنها، سینماهایی با امکانات عالی وجود دارد. ما باید به فکر توسعه سالنهای مدرن و مجهز باشیم، ترجیحاً در مجتمعهای چندمنظوره که هم خرید و هم سینما را برای مخاطب جذاب کند.
من هم از شما سپاسگزارم. همیشه آرزوی پیشرفت برای سینمای کشورمان دارم.