بیژن همدرسی: سلبریتی‌؛ همدردی، فرهنگ‌سازی، پیگیری، مسئولیت اجتماعی


سلبریتی‌ها، با توجه به جایگاه ویژه‌ای که در عرصه‌های مختلف فرهنگی، هنری و رسانه‌ای دارند، دیگر فقط چهره‌های محبوب یا تاثیرگذار در دنیای هنر نیستند. این افراد، به مرور زمان به منابع کلیدی تاثیرگذاری در فرهنگ‌سازی، آگاهی‌بخشی و همچنین اعتراضات اجتماعی تبدیل شده‌اند. از این رو، نقشی که سلبریتی‌ها می‌توانند در مواجهه با فجایعی همچون قتل الهه حسین‌نژاد ایفا کنند، بسیار حیاتی است.
حادثه تلخ قتل الهه حسین‌نژاد، دختر ۲۴ ساله‌ای که به دست یک قاتل در تهران به طرز هولناکی جان باخت، تنها یک پرونده جنایی ساده نبود. این اتفاق در واقع بازتابی از مشکلات عمیق اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه است؛ مشکلاتی که سلبریتی‌ها می‌توانند نقش اساسی در روشن کردن آن‌ها ایفا کنند.

نقش سلبریتی‌ها در افزایش آگاهی عمومی

سلبریتی‌ها به دلیل شناخته‌شدگی، مخاطبان وسیعی دارند و از این رو قادرند که یک پیام اجتماعی یا انسانی را به سرعت در سطح گسترده‌ای منتشر کنند. در مواقعی مانند این قتل، سلبریتی‌ها می‌توانند از جایگاه خود استفاده کرده و با هشتگ‌گذاری، بیانیه‌های عمومی و مصاحبه‌ها، جامعه را از ابعاد مختلف قضیه آگاه کنند. این امر نه تنها موجب جلب توجه بیشتر به حادثه می‌شود، بلکه می‌تواند بسترهای اجتماعی و فرهنگی منجر به چنین وقایعی را مورد نقد قرار دهد.

در دنیای امروز، حضور سلبریتی‌ها در فضای مجازی مانند اینستاگرام و توییتر، به سرعت موجب شکل‌گیری بحث‌های عمومی پیرامون یک مسئله می‌شود. چهره‌های شناخته‌شده‌ای چون بازیگران، خوانندگان و مجریان تلویزیون با ایجاد کمپین‌ها و هشتگ‌های حمایتی، می‌توانند به راحتی توجه افکار عمومی را به موضوعات اجتماعی جلب کنند. این موضوع به ویژه در مواقعی مانند این حادثه که رسانه‌ها شاید نتوانند به اندازه کافی به آن پرداخته باشند، اهمیت دوچندان پیدا می‌کند.

سلبریتی‌ها و مسئولیت اجتماعی در ساختن فرهنگ ضد خشونت

سلبریتی‌ها باید نقش خود را فراتر از آگاهی‌بخشی به بحران‌ها ببینند. آن‌ها می‌توانند با ساخت آثار هنری، فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی که موضوعاتی چون خشونت خانگی، تبعیض‌های اجتماعی، بی‌عدالتی‌های جنسیتی و اقتصادی را مورد بررسی قرار می‌دهند، جامعه را به چالش بکشند. آن‌ها می‌توانند با نقش‌آفرینی در شخصیت‌هایی که به تصویر کشیدن مبارزه با ظلم و نابرابری را از زاویه انسانی و عاطفی نمایان می‌کنند، در ایجاد فرهنگ ضدخشونت موثر واقع شوند.

چنین اقداماتی نه تنها موجب آگاهی‌سازی عمومی می‌شود، بلکه به مقابله با وضعیت‌های مشابه و پیشگیری از وقوع فجایعی مشابه کمک می‌کند. هنگامی که چهره‌های معروف در فیلم‌ها، تئاترها و سریال‌های خود پیام‌هایی علیه خشونت و نابرابری می‌دهند، آن‌ها در واقع الگویی مثبت برای مخاطبان خود به‌ویژه نسل‌های جوان ارائه می‌دهند.

سلبریتی‌ها و نقد سکوت در برابر جنایات اجتماعی

در هنگام وقوع فجایعی این گونه، سکوت بسیاری از چهره‌های شناخته‌شده، خود به یک بحران بزرگ تبدیل می‌شود. سلبریتی‌ها، به ویژه آن‌ها که در دنیای هنر و رسانه حضور فعال دارند، اگر در برابر جنایات اجتماعی سکوت کنند، این سکوت خود به معنای «بی‌تفاوتی به سرنوشت هم‌وطنان» تفسیر می‌شود.

در مقابل، بازیگران و هنرمندانی که با فریاد زدن در برابر ظلم‌ها، جنایات و تبعیض‌ها مخالفت می‌کنند، در واقع نقش مهمی در ایجاد فضای اجتماعی آگاه و پیشرو ایفا می‌کنند. این افراد می‌توانند از قدرت خود در رسانه‌ها برای تبدیل سکوت و بی‌تفاوتی به اعتراض و جلب توجه افکار عمومی استفاده کنند. در حقیقت، حضور فعالانه سلبریتی‌ها در مسائل اجتماعی نه تنها به آگاهی‌افزایی کمک می‌کند، بلکه موجب ایجاد فشار عمومی برای تغییر قوانین و سیاست‌های اجتماعی خواهد شد.

سلبریتی‌ها به عنوان الگوهای تغییر اجتماعی

سلبریتی‌ها باید درک کنند که با شهرت و محبوبیت خود، مسئولیتی بزرگ در قبال جامعه دارند. این مسئولیت به معنای تغییر نحوه برخورد با مسائل اجتماعی و سیاسی از طریق هنر، رسانه و تاثیرگذاری مستقیم بر مخاطبان است. آن‌ها می‌توانند با نشان دادن همدلی، پشتیبانی و مشارکت در امور اجتماعی، بر روی مخاطبان خود تأثیر بگذارند و یک موج فرهنگی ایجاد کنند که به نفع اصلاحات اجتماعی باشد.

برای نمونه، برخی از سلبریتی‌ها با مشارکت در کمپین‌های ضد خشونت، حمایت از حقوق زنان و برابری جنسیتی، می‌توانند نقش مهمی در فرهنگ‌سازی ایفا کنند. این حمایت‌ها می‌تواند شامل پشتیبانی از طرح‌های قانونی برای امنیت زنان، کارگاه‌های آموزشی برای پیشگیری از خشونت‌های خانگی و پروژه‌های خیریه برای حمایت از خانواده‌های آسیب‌دیده باشد.
انواع سلبریتی ها و کارکرد آنها

در سالهای اخیر و در وقایع سیاسی ما شاهد فعالیت پاره ای از سلبریتی ها بویژه هنرمندان بودیم که بعضا آنقدر رویدادهای سیاسی غرق شدند که در نهایت ناچار به ترک وطن شدند ، اما به راستی چند تن از این افراد درک درستی از وقایع روز کشور داشتند و چقدر به کاری که بعنوان رسالت بعهده گرفتند اعتقاد داشتند ؟
وقایع سالهای اخیر کشور نشان داد سلبریتی های محبوب کشور عمدتا از سه قشر تشکیل می شدند ؛
قشر اول سلبریتی های آگاه که نسبت مسایل روز مشرف بوده و از روند رخداد اتفاقات با خبر بودند. این دسته یا آگاهانه در رخدادها مداخل نکردند و یا اگر مداخله و نظری دادند ، تلاششان در جهت حفظ پیوند جامعه و عدم گسست ارکان و لایه گوناگون جامعه از هم بود .
سری دوم سلبریتی ها سلبریتی های احساسی بودند، این دسته که برای خود مخاطبان خاصی داشتند در وقایع و رخدادهای سیاسی نه بر اساس اطلاع یا خبر و یا دانش ویژه ، صرفا براساس ذائقه جامعه درگیر (نه کل جامعه) و در پاسخ به انتظارات آنها داخل ماجرا می شدند و اظهار نظر و یا موضع گیری می کردند ، این دسته عمدتا بیش از خیر ، سرشان دامن جامعه و یا جریان را می گرفت و موجب آشفتگی بیشتر در روند اتفاقات و مسایل سیاسی و اجتماعی می شد…
سری سوم از سلبریتی ها ، سلبریتی های مزدور بودند، افرادی که در جریانات سیاسی ، با دریافت مبالغ و یا وعده و وعیدهای زندگی های لاکچری خود و تاریخچه هنری خود را به تاراج گذاشته و در راستای جریان اقلیت خاص مواضع تندی اتخاذ کردند که در نهایت بدون حصول نتیجه ترک وطن کردند و در خارج کشور حتی نظامی را که باعث رشد و شهرت آنها شده بود را نفی و حتی مورد شدیدترین انتقادات قرار دادند … این دسته سلبریتی ها برای ماندن در جغرافیایی جدید تن به دریوزگی های سیاسی به دشمنان کشور دادند . و نه اهدافشان رسیدند و نه دیگر آن ابهت و اهمیت که در ایران داشتند را دارند .
آنها بودن فقط برای منافع خودشان و حتی نه ملت ، ملت فقط برایشان وسیله پرش بودن از ایران به آنجا که آرزوی آمالشان بود .

نتیجه‌اینکه ،
سلبریتی‌ها می‌توانند در جامعه به عنوان آینه‌ای برای بازتاب شرایط اجتماعی و فرهنگی عمل کنند. در بحران‌هایی مانند قتل این دختر، آن‌ها قادرند با استفاده از پلتفرم‌های عمومی خود، صدای مظلومیت و عدالت‌خواهی را به گوش تمامی مردم برسانند. این امر نه تنها به رفع چالش‌های موجود کمک می‌کند، بلکه در ساخت جامعه‌ای شجاع‌تر، آگاه‌تر و مسئول‌تر نقش بسیار مهمی ایفا خواهد کرد به شرط آنکه سلبریتی ، آگاه به زمان ، مکان ، جامعه شناسی بوده و بدنبال منافع جمع و کل کشور باشد نه یک جریان تند رو فرصت طلب . سلبریتی در دل جامعه با احترام و ارزش باقی خواهد ماند که ، در تمامی موارد حساس و مهم کشور ورود و ابراز نظر و یا برای رفع مشکل و حل آنها دخالت و دلسوزی کند .

بیژن همدرسی: مهاجرت هنرمندان؛ حق فردی یا کنش سیاسی؟ (5 و پایانی)

مرز باریک اعتراض و فرصت‌طلبی؛ مخاطب آگاه چگونه قضاوت می‌کند؟

در روزگاری که همه چیز در معرض دید عموم است، مخاطب امروز دیگر تنها تماشاگر نیست؛ تحلیلگر است، مقایسه‌گر است، حافظه دارد. او سخنان گذشته را با مواضع امروز کنار هم می‌گذارد و تضادها را به‌خوبی درمی‌یابد. از این رو، مرز میان اعتراض حقیقی و فرصت‌طلبی رسانه‌ای بسیار باریک‌تر از آن چیزی‌ست که بعضی هنرمندان مهاجر گمان می‌کنند.

اعتراض، زمانی اصالت دارد که بهای آن در زمان خودش پرداخت شده باشد. یعنی هنرمندی که امروز زبان به انتقاد می‌گشاید، باید نشان داده باشد که در دوران فعالیت در ایران نیز بر سر اصول خود ایستاده، ریسک کرده و تاوان داده. اما وقتی فردی در اوج دریافت امکانات، درآمد، شهرت و جوایز، سکوت اختیار کرده و حتی در پروژه‌هایی با مضامین پروپاگاندایی حضور یافته، و ناگهان با مهاجرت، به منتقد تمام‌عیار بدل می‌شود، در ذهن مخاطب آگاه ایجاد شائبه‌ فرصت‌طلبی توسط هنرمند ناگزیر است.

مخاطب امروز می‌پرسد: چرا وقتی بلیت سفر و اقامت صادر شد، زبانش باز شد؟
چرا همان هنرمندی که تا دیروز در اختتامیه فجر جایزه می‌گرفت، امروز در مصاحبه‌ های خارج از کشور، آن مراسم را نماد سرکوب می‌خواند؟
آیا تغییر اقلیم باعث کشف حقیقت شده یا تغییر نیازهای فردی؟ هنرمندانی مثل حمید فرخ‌نژاد، بازیگری که سال‌ها در تلویزیون و سینمای ایران نقش‌های خاص و محبوبی ایفا کرد، پس از مهاجرت، با چرخشی آشکار و بعضاً عصبی، به اپوزیسیون رسانه‌ای بدل شد. او که خود در پروژه‌هایی چون امنیتی مثل قلاده های طلا با مواضع خاص سیاسی – نقش ایفا کرده، امروز همان سیاست را به‌شدت تقبیح می‌کند. مخاطبِ آگاه البته فراموش نمی‌کند: همان فرخ‌نژاد، سال‌ها بدون مشکل در جشنواره‌ها و سریال‌های بزرگ حضور داشت و از مواهبش بهره برد. که اگر قرار بر قضاوت اینگونه باشد باید او را مزدور نظام دانست تا اپوزیسیون آن.
بی شک در برابر این چرخش‌های ناگهانیِ امثال فاطمه معتمد آریا، سید محمد حسینی (مجری و کمدین) احسان کرمی ، پرستو صالحی ، روناک یونسی (که همه معروفیتش را از تلویزیون این کشور دارد) و… مردم حق دارند تردید کنند؛ نه به«« اصل اعتراض »» بلکه به صداقت معترضان.
چه بسیار کسانی که در داخل کشور، زیر فشار و محرومیت، اگر اعتراضی دارند ، هنوز صدای اعتراض‌شان را حفظ کرده‌اند و هیچ اقامت و مزایایی از هیچ کشور نگرفته و در کار آن هم نیستند، آنها اگر ادعایی دارند در کنار مردم و همراه با مردم هستند چون از جنس مردم هستند.
اینجاست که نقش مخاطب به‌عنوان حافظه تاریخی پررنگ می‌شود. اگر هنرمند بخواهد از گذشته‌اش فرار کند، این مخاطب است که آن گذشته را یادآوری می‌کند. همان مخاطبی که روزی به احترام هنرش ایستاده و دست زده بود، حالا انتظار دارد در رفتار و گفتار او انسجام، صداقت، و حداقل احترام به شعور جمعی دیده شود. در غیر این‌صورت، اعتراض، تنها ژستی برای دیده‌شدن دوباره ، داشتن شغل و مسکن در کشور جدید است، نه صدای وجدان به نمایندگی از ملت.

… پایان

بیژن همدرسی: مهاجرت هنرمندان؛ حق فردی یا کنش سیاسی؟ (4)

اخلاق حرفه‌ای و مسئولیت اجتماعی هنرمند مهاجر

هنرمند، حتی اگر در مقام فردی تصمیم به مهاجرت بگیرد، نمی‌تواند مسئولیت اجتماعی‌اش را انکار کند. شهرت یک بازیگر یا مجری، اتفاقی نیست؛ این شهرت معمولاً حاصل سال‌ها فعالیت در رسانه ملی، مشارکت در پروژه‌های عمومی، و دیده‌شدن توسط مردمی‌ است که مالیات می‌دهند و تولیدات فرهنگی را تماشا می‌کنند. به‌عبارت دیگر، هنرمند سرمایه‌ای اجتماعی در اختیار دارد که از بطن همان جامعه زاده شده، حتی اگر امروز دیگر در آن زندگی نکند.

اما چه می‌شود وقتی هنرمند، همین سرمایه اجتماعی را به‌جای حفظ و پاسداشت، ابزاری می‌کند برای چرخش‌های ناگهانی فکری یا بهره‌برداری‌های سیاسی؟ اخلاق حرفه‌ای ایجاب می‌کند فرد به گذشته‌ خود وفادار باشد، نه اینکه همان مردم و رسانه‌هایی را که روزی او را بالا کشیدند، امروز با لحن تحقیر و خشم نواخته و گاه حتی فحاشی کند.

به عنوان مثال، احسان کرمی مجری سال‌های نه‌چندان دور صداوسیما، در خارج از کشور به‌سرعت به یک چهره رسانه‌ای فعال سیاسی بدل شد. او که زمانی با طنزهای سبک در تلویزیون ملی شناخته می‌شد، حالا با تندترین لحن‌ها , نظامی را که بستر دیده‌شدنش را فراهم کرده، نقد می‌کند. این نقد، نه تنها از منظر محتوا که از حیث لحن، سبک، و تناقض‌ها، محل سؤال است. چرا فردی که سال‌ها با سیستم همکاری داشته، ناگهان تبدیل به دشمنی آشتی‌ناپذیر می‌شود؟ آیا این تغییر ریشه در تجربه و تحول دارد یا در نیاز به ماندن در مرکز توجه در جغرافیای جدید؟ که در اصل یک فرصت شغلی است برای حیاط در آنجا آنهم با فروش مردم و ارزشهای کشورش .

پرستو صالحی بازیگری که شهرت و اعتبارش را بواسطه سیمای جمهوری اسلامی دارد و در سال‌هایی که بسیاری از هنرمندان زن دچار محدودیت بودند، از جایگاه و احترام خوبی برخوردار بود حالا، در چرخشی آشکار، خود را صدای سرکوب‌شدگان معرفی می‌کند و در یک برنامه مبتذل بنام عشق ابدی از هر چه لازم است تا آبرو و فرهنگ ایرانی و اسلامی را ببرد خرج میکند و نان در آبروی ملت ایران و بی شرافتی میزند.
او و هنرمندانی از این دست برای صرفا حیات خود به خود فروشی سیاسی و حتی اخلاقی افتاده و تن به بازی رسانه های معاند با کشورشان داده اند .
البته از انصاف نباید گذشت که همه هنرمندان مهاجر به این فلاکت اخلاقی و دروغگویی آشکار نیفتاده اند .
در این میان، برخی چهره‌ها چون ارژنگ امیرفضلی نشان داده‌ که می‌توان مهاجرت کرد، اما حریم اخلاق را نگاه داشت. او نه به گذشته‌اش پشت کرده، نه مردم را شماتت کرده و نه با سیاسی‌کاری برای ماندن در قاب‌ها دست و پا زده. بلکه ترجیح داده در سکوتی حرفه‌ای به زندگی در محیطی تازه ادامه دهد. این نوع مهاجرت، صادقانه و محترمانه است؛ نه به مردم خیانت شده، نه به حرفه و سابقه.

اخلاق حرفه‌ای یعنی حفظ صداقت با گذشته، احترام به مردمی که از هنر فرد حمایت کردند، و شجاعت در پذیرش نقش‌های قبلی. هنرمند مهاجر اگر می‌خواهد مدعی صداقت باشد، پیش از انتقاد، باید از گذشته‌اش عبور نکند، بلکه آن را شفاف کند.

ادامه دارد…

رسانه سینمای خانگی- فیلم دفاع مقدس بدون شاعرانگی، بازنده است

کارگردان فیلم «دست ناپیدا» گفت: فیلم‌ساز دفاع‌مقدس اگر نگاه فرهنگی و شاعرانه نداشته باشد،باخته است، کسی که می‌خواهد درباره عملیات کربلای ۵ فیلم بسازد اول باید شعرهای سهراب سپهری را بخواند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، دست ناپیدا به کارگردانی انسیه شاه حسینی نخستین فیلم روز چهارم جشنواره فیلم فجر – 15 بهمن 1402- بود که در خانه جشنواره اکران شد و پس از آن نشست خبری فیلم با حضور انسیه شاه حسینی کارگردانی و نویسنده و طراح صحنه، سید سعید سیدرزاده تهیه کننده، کاوه ایمانی تدوینگر، احسان نوبخت صدا بردار، آرش قاسمی صدا گذار، حسن ایزدی جلوه های ویژه بصری، احمد رسولیان جلوه های ویژه میدانی، نازنین سرابی طراح چهره، مسعود سخاوت دوست آهنگساز و بازیگران معصومه بافنده، نسرین احمد خانی، حسین پوریده و اهالی رسانه برگزار شد.

 انسیه شاه حسینی

برای ساخت فیلم کربلای ۵ باید شعرهای سهراب را خواند

انسیه شاه حسینی کارگردان فیلم دست ناپیدا اظهار کرد: جای آقای عبدی نسب خالی است. او صبح‌ها که سرکار می‌آمدند یک شعری را می‌خواندند. اکنون در این نشست نیستند و من به جایشان این شعر را می‌خوانم. «من دلم می خواست صدایم، صدایت را بغل می کرد/ من دلم می خواست زخم مرحم بود/ من دلم می خواست نور مرحم بود»

وی در پاسخ به این پرسش که چرا بعد از ۱۲ سال سراغ این سوژه رفته است، گفت: باید از مسئولان بپرسید که چرا کاری کردند که خانم شاه حسینی ۱۲ سال فیلم نساخته است. من در همه این مدت که کار نمی‌کردم چندین فیلم‌نامه نوشتم و اگر شرایطش باشد همین الان می‌توانم بروم سر فیلم‌برداری این فیلمنامه‌ها.

این کارگردان درباره عنوان فیلم و نگاه جاری در فیلم بیان کرد: انقلاب ما فرهنگی بود. حضرت امام خمینی (ره) با تانک و توپ شروع نکردند و اولین چیزی که به مردم می‌گفتند این بود که ما می‌خواهیم کرامت انسانی را به شما برگردانیم. بعد هم جنگ به ما تحمیل شد.

«آنچه که در انقلاب درباره آن شعار می‌دادیم، در جنگ متبلور شد. هر کسی که درباره جنگ و دفاع مقدس فیلم‌ می‌سازد اگر نگاه فرهنگی و شاعرانه نداشته باشد، باخته است اگر کسی می‌خواهد درباره عملیات کربلای ۵ فیلم بسازد اول باید شعرهای سهراب سپهری را بخواند.»

می‌خواستم درباره زندگی زنان پشت جبهه حرف بزنم

کارگردان فیلم دست های ناپیدا گفت: من سال‌ها با خاطرات زنان خوزستان و جنوب زندگی کردم و می‌خواستم از زوایای پنهان زندگی آنها حرف بزنم. شهید حاج قاسم سلیمانی می‌گفتند «لعنت به کسی که جنگ را دیده و حس کرده و واقعیت را دیده و تریبونی به او برسد و در مورد آن حرف نزد» من هم می‌خواستم درباره زندگی این زنان در جنگ حرف بزنم.

شاه حسینی درباره چرایی استفاده از لباس‌ها و رنگ‌های امروزی در فیلم گفت: این طور نیست و من از لباس‌های خودم که از دهه شصت داشتم، در این فیلم استفاده کردم. موضوع فیلم دست ناپیدا و کتاب حوض خون مشترک است ولی آدرس و زاویه دید و برداشت داستان بسیار متفاوت است.

استخوان‌هایی را که دست زنان می‌برید، نشان ندادیم

کارگردان «دست ناپیدا» در ادامه اظهار داشت: درباره عاشورا خیلی فیلم ساخته شده است، اما وقتی کسی روی منبر می‌رود، تاثیرگذارتر است. در برخی مواقع کلام پیش می‌رود و تصویر عقب‌تر می‌ایستد. ما حتی استخوان‌هایی که دست این زنان را می‌برید، نشان ندادیم زیرا می‌خواستیم حرمت شهدا را نگه داریم. بعضی چیزها را نمی‌شد گفت و نشان داد مانند عشق و ایمان که نمی‌توان با هیچ نمادی آن را نشان داد.

وی درباره استفاده از بازیگران بومی در این فیلم گفت: پایه فیلم من مستند است و حضور یک سلبریتی این روایت را مخدوش می کند. به خاطر همین از بازیگران بومی که بسیار بااستعداد هستند و هنوز فرصت دیده شدن پیدا نکردند، استفاده کردم.

شاید نام فیلم را می‌گذاشتم «در جبهه شرق خبری هست!»

شاه حسینی در پاسخ به این سوال که آیااز فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» ایده گرفته است؟، گفت: خیر این فیلم را بعد از دریافت پروانه ساخت دیدم و با خودم گفتم ای کاش زودتر این فیلم می‌دیدم و اسم فیلم را می گذاشتم «در جبهه شرق خبری هست!»

وی گفت: ما مجبور شدیم زمان «دست ناپیدا» را کوتاه کنیم اگر زمان فیلم ۱۲۰ دقیقه بود پاسخ به خیلی از سوال ها داده می‌شد. در این فیلم دختری به جنگ آماده تا از کشت و کشتار عکس بگیرد و در یک مسابقه برنده شود و بتواند اجاره خانه‌اش را بدهد، ولی وقتی به حقیقت ماجرا پی می‌برد دست ناپیدا او را به جای خوب هدایت می‌کند.

از موج انفجار رگ‌های دستش مانند کش شده بود

شاه حسینی افزود: موج انفجار خیلی اتفاقات را در جنگ رقم می‌زند. من کسی را دیدم که بر اثر موج انفجار رگ‌های دستش مانند کش شده بود. ما در فیلم می‌گوییم این بچه نماد امید است. شاید اگر امکانات بیشتری داشتیم حرفمان را سینمایی‌تر می‌زدیم. به اندازه تمام زن‌ها در هر شرایط جنگی و غیرجنگی می توان قصه و فیلم ساخت.

شاه حسینی در پاسخ به این پرسش که در این فیلم از خاطرات خانم کاظم‌زاده عکاس جنگ استفاده شده است؟ گفت: خیر. من فقط اسم خانم کاظم زاده را شنیده بودم. در کتاب حوض خون بیشتر درباره بیوگرافی زنان جنگ صحبت شده است و قصه دراماتیزه نشده است.

سید سعید سیدزاده تهیه کننده فیلم در پاسخ به این پرسش که چه لزومی داشت برای ساخت این فیلم ۲ نهاد دولتی سرمایه‌گذاری کنند؟ گفت: باید دستتان در کار باشد تا بدانید هزینه ساخت فیلم چقدر است و در وسع یک نهاد نیست و چند نهاد باید مشارکت کنند. بنیاد شهید ۵۱ درصد و فارابی ۲۵ درصد و دو شریک دیگر بخشی از منابع مالی کار را تامین کردند.

با درد زنان پشت جبهه آشنا هستم

معصومه بافنده بازیگر این فیلم گفت: همه جای حضور در این فیلم برای من خوشی و خاطره بود. من بچه جنگ هستم و کودکی‌ام با جنگ گذشت. من در کودکی همسایه‌مان را دیدم که رفت و شهید شد. من با درد زنان پشت صحنه جنگ ناآشنا نیستم.

حسین پوریده دیگر بازیگر این فیلم گفت: دست ناپیدا در این فیلم دست مرا گرفت.

نسرین احمد خانی دیگر بازیگر این فیلم بیان کرد: خانم شاه‌حسینی در این پروژه نقش کوتاه ولی تاثیرگذاری را به من پیشنهاد دادند و من بازی کردم. از اعتماد و دلگرمی خانم شاه‌حسینی و آقای سیدزاده تشکر می‌کنم. هیچ‌کس به اندازه من برای لیلا بودن خاطرات خانم شاه حسینی را نشنید.

کاوه ایمانی تدوینگر بیان کرد: این فیلم ۱۸۰ دقیقه بود و در نهایت به اندازه‌ای رسید که شما روی صحنه دیدید.

نازنین سرایی طراح چهره پردازی با اشاره به شرایط جوی محل فیلمبرداری گفت: شرایط خیلی سختی برای حفظ ضبط فیلم‌ وجود داشت. دست مریزاد می‌گویم به همه عوامل برای همکاری که داشتند.

چهل‌ودومین جشنواره بین المللی فیلم فجر شامگاه چهارشنبه -۱۱ بهمن- رسما افتتاح و از روز پنجشنبه اکران فیلم‌ها در خانه جشنواره (برج میلاد تهران) و سینماهای مردمی آغاز شد؛ ۲۲ فیلم در بخش سودای سیمرغ، ۱۲ فیلم در بخش نگاه نو و ۴ فیلم در بخش انیمیشن با یکدیگر رقابت می‌کنند و در نهایت برگزیدگان بخش‌های مختلف در مراسم اختتامیه -۲۲ بهمن- معرفی خواهند شد.

رسانه سینمای خانگی- این فیلم روایتگر زنان بی‌ادعاست

کارگردان «دست ناپیدا» گفت: پایه این فیلم زندگی زنانی است که در کارون لباس می‌شستند و جبهه‌ها را پشتیبانی می‌کردند، کسانی که هیچ‌ ادعایی هم ندارند.

به گزارش سینمای خانگی، انسیه شاه‌حسینی در گفت وگو با خبرنگار سینمایی درباره فیلم سینمایی «دست ناپیدا» که روز چهارم جشنواره – ۱۵بهمن- اکران می‌شود، اظهار داشت: مولانا شعری دارد که در بیتی از آن می‌گوید «دست ناپیدا گریبان می‌کشد/ ما پی دست و گریبان می‌رویم» من در این فیلم‌نامه می‌گویم: «دست ناپیدا گریبان می‌کشد/ عاشق خود را به میدان می‌کشد».

عاشق رقابت هستم و در مدرسه هم زیاد درس نمی‌خواندم اما عاشق امتحان بودم، هر چقدر رقیب‌ها قوی‌تر باشند شور و هیجان را برای من بیشتر می‌کندکارگردان دست ناپیدا افزود: در این فیلم از کسانی حرف می‌زنیم که هیچ‌گونه ادعایی ندارند. یک سری آدم‌هایی هستند که آن موقع آمدند تا شعارهای انقلاب را که اواخر بیشتر جنبه تئوری پیدا کرده بود این اواخر، به عمل کشیدند.

وی خیلی تلاش کردم پایه مستندگونه این ماجرا که زندگی زنانی است که در کارون لباس می‌شستند و جبهه ها را پشتیبانی می‌کردند به تصویر بکشم. برای این که تبدیل به فیلمنامه شود نیاز داشت که دراماتیزه شود و تمام انرژی خود را روی دراماتیزه کردن این مستند کردم.

شاه‌حسینی گفت: خروجی که «دست ناپیدا» تاکنون داشته این بود که چون هنوز فیلم را ندیده‌اند یک سری کنجکاوی‌هایی در میان علاقه‌مندان ایجاد کرده که چنین بازخوردی در این مرحله برای فیلم خیلی خوب است.

وی در این باره که آیا دست ناپیدا حائز جایزه خواهد شد، اظهار داشت: با وجود این که عاشق رقابت هستم و در مدرسه هم زیاد درس نمی‌خواندم اما عاشق امتحان بودم، هر چقدر رقیب‌ها قوی‌تر باشند شور و هیجان را برای من بیشتر می‌کند.

«دست ناپیدا» ادامه «شب به خیر فرمانده» است

این کارگردان سینما گفت: هر کسی دوست دارد که برنده شود و اگر نباشد باید به او شک کرد. اما مهم این است که به مرحله‌ای از پختگی رسیدم که رضایت درونی مخاطب برای من از همه چیز مهمتر است. جایزه ها فراموش می‌شوند و آثار با توجه به داوران و چیدمان آنها انتخاب می‌شوند. فیلمی مورد توجه زیاد و فیلم دیگر مورد توجه کمتری قرار می‌گیرد.

طبق روال از بازیگران تئاتری استفاده کردم و حتی کسانی بودند که تاکنون جلوی دوربین نرفته بودند اما نتیجه کار، رضایت بخش بود

شاه‌حسینی ادامه داد: گرفتن جایزه به یک سری عناصر برمی‌گردد که این مساله دست کارگردان و فیلم هم نیست، اما اگر یک نفر به تماشای فیلمم بنشیند و آن چیزی که سعی کردم به تصویر بکشم را ببیند من برنده‌ام.

شاه‌حسینی همچنین درباره بازیگران و هنروران محلی از استان خوزستان که در «دست ناپیدا» حضور داشتند و نیز ایده فیلم گفت: دست ناپیدا ادامه خاطرات من در «شب به خیر فرمانده» است. در هر فیلمی که در خوزستان می‌سازم معمولا ۹۰ تا ۹۵ درصد از افراد بومی استفاده می‌کنم. در هر خانواده خوزستانی که فیلم را مطرح کنید یکی از اعضای آن جزو زنانی بوده که در فیلمم مطرح شده است.

شاه‌حسینی گفت: احساس می‌کردم هیچ سلبریتی برای این گونه فیلم‌ها جواب نمی‌دهد و نه تنها آن را قابل باور نمی‌کند که به فیلم لطمه می‌زند. سعی کردم طبق روال گذشته از بازیگران تئاتری استفاده کنم و حتی کسانی بودند که تاکنون جلوی دوربین نرفته بودند اما نتیجه کار، رضایت بخش بود.

رسانه سینمای خانگی- شلوغی سلبریتی‌ها در جشنواره

خانه چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در دومین روز شاهد اکران ۴ اثری بود که هرکدام با نقش آفرینی چهره‌های پرفروش گیشه به این رویداد رسیده اند، یکی از روزهای بسیار داغی که شاید تا پایان تکرار نشود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، دومین روز جشنواره فیلم فجر در میلاد که مصادف با دومین روز برفی پایتخت هم بود با ردیف مردمان ذوق زده از برف بازی و آدم برفی های بزرگراه ورودی میلاد روی فرش سفید ورودی همراه شده بود.

تا نیم ساعتی قبل از آغاز اکران ها راهروها خلوت و تقریبا جشنواره در خواب و سکوت بود اما این سکون به ساعتی نکشید که جایش را به همهمه و جست و خیز اهالی رسانه و منتقدان و مهمانان داد تا جایی که به ترافیک مخاطبان در اکران و نشست ها منجر شد.

اولین نشست به توضیحات عوامل دست اندرکار بخش بین الملل و البته عذرخواهی روابط عمومی جشنواره بابت برخی کاستی های روز نخست و تاخیرها گذشت که در روز دوم تقریبا جایش را به نظم و برنامه‌ریزی مدون داده بود.

اما اکران های دومین روز با نقش تمساح خونی بر پرده و خنده و دست و هورا برای اولین ساخته جواد عزتی به عنوان یک شخصیت محبوب سینمایی آغاز شد.
عزتی که تجربه موفق بازی در آثار کمدی همچون هزارپا، آینه بغل و چهاربندانگشت از او تضمینی برای گیشه ساخته این بار در مقام کارگردان و بازیگر تمساح خونی را تقدیم سینما کرده که از عهده هر دو جایگاه هم به خوبی برآمده است.

حضور او به همراه عوامل فیلم تمساح خونی در خانه جشنواره و پاسخ به اهالی رسانه در نشست خبری از جمله گرمی های
روز دوم این رویداد بود.
کاخ جشنواره که دومین روزش با شلوغی و گرمای پرشور میان سرمای استخوان سوز زمستانی مواجه بود امروز مهمانان سلبریتی دیگری هم داشت، از علی اوجی تا فریبا نادری و الناز حبیبی و دیگرانی که حضورشان بازار رسانه ای ها را گرم و آنها را برای دعوت به نشست و مصاحبه به خط کرده بود.در هر گوشه سالن دوربینی کاشته و در کمین شکار لحظه ها منتظر نشسته اند، عکاسان در تکاپو و مهمانان در تقاضای ثبت خاطره در تلاقی برف و جشنواره.

اما دومین اکران روز دوم به تابستان همان سال ساخته محمود کلاری اختصاص یافت، اثری که گرچه از حضور چهره های شناخته شده ای چون مهران مدیری، فریبا نادری و علی شادمان و غیره بهره برده بود اما توفیق چندانی در قصه و روایت آن نداشت، تا جاییکه بسیاری از مخاطبان سالن در نیمه فیلم ترجیح را به ترک دادند.

سومین اثر روز دوم جشنواره به یکی از جنجالی ترین آثار این دوره اختصاص داشت، بی بدن فیلمی که از مدت ها قبل با برچسب برگرفته گی از یک پرونده واقعی مشهور شهرت یافته بود و بعد از تماشا خط بطلانی تقریبی به تکذیب کارگردان مبنی بر صحت نداشتن این ادعا می کشید.
بی بدن کاملا مشابه با پرونده مشهور آرمان و غزاله ساخته و گریزی تمام به یکی از پرهیاهوترین مباحث یعنی قتل و قصاص زده بود.
از آنجاییکه گونه واقع گرا در سینما همیشه مخاطبان خاص و عمده خود را دارد صف طولانی مخاطبان بی بدن در مقابل دو ورودی سالن اکران در خانه جشنواره از تماشایی ترین صحنه های دومین روز جشنواره بود، تا جاییکه تمام ظرفیت سالن دوهزار و ۱۰۰ نفره مرکز همایش پر و حتی با مخاطبان مازاد مواجه شد.

حضور عوامل بی بدن و صحبت های کاظم دانشی نویسنده اثر که بیشتر هم با علفزار پا در کفش حوزه قضایی کرده بود و صحبت هایش پیرامون روند تولید و گلایه از عدم حضور در بخش سودای سیمرغ جشنواره نیز بر حاشیه های این اثر اجتماعی ملتهب افزوده بود.

بی بدن دومین فیلمی بود که با بازی پژمان جمشیدی بر پرده دومین روز جشنواره نشسته بود، اولین حضور در تمساح خونی عزتی نقشی کوتاه و دومین حضورش در اثر مرتضی علیزاده در نقش بهمنش پدر قاتل بود.

اثری که بازار تحلیل و تفسیرش بعد از نمایش داغ تر از دیگر آثار روز دوم بود.

اما آخرین فیلم روی پرده اکران روز دوم جشنواره به اثری سوزناک تعلق گرفت که قصه آن به یکی از تلخ و غمبارترین ماجراهای چند سال اخیر یعنی شهدای غواص گره خورده بود.

مخاطبانی که روز کاریشان را با یک فیلم کمدی آغاز کرده بودند در پایان شب دوم با چشمانی قرمز سالن اکران را ترک می کردند.

پرواز ۱۷۵ که قصه ای از صبر یک مادر شهید را به تصویر کشیده بود یک اثر دفاع مقدسی روایت شده در بستری ساده و بی آلایش بود، اثری که علیرغم اکران پایانی مخاطبان کمی نداشت.

جشنواره در روز دوم لحظات بسیار پرشور و پرحرارتی پشت سر گذاشت و در نهایت به خواب چندساعته رفت تا مهیای میزبانی روز سوم شود.

رسانه سینمای خانگی- اکران آنلاین «در جستجوی فریده»

یکی از کارگردانان مستند «در جستجوی فریده» از علت اکران آنلاین این فیلم و نیاز سینمای مستند به دیده شدن در زمان طولانی گفت.

به گزارش سینمای خانگی، آزاده موسوی یک از کارگردانان مستند «در جستجوی فریده» که از اول بهمن‌ ماه اکران آنلاین شده است، در گفت‌وگو با مهر، درباره این اقدام گفت: بعد از اینکه «در جستجوی فریده» را در گروه «هنروتجربه» اکران کردیم و پس از نمایندگی برای اسکار ۲۰۲۰، مخاطبان بسیاری علاقه‌مند به تماشای این مستند بودند و برای ما پیغام می‌فرستادند، به همین دلیل از ابتدا علاقه داشتیم که فیلم را به صورت دایمی در جایی به نمایش درآوریم تا مخاطبان آن را ببنند.

وی ادامه داد: اینگونه آثار که بازیگر ستاره‌ای ندارند، مستند هستند و معمولا به‌صورت دهان به دهان از آن‌ها یاد می‌شود، به زمان بیشتری برای دیده شدن نیاز دارند پس پلتفرم‌ها که می‌توانند آثار را در مدت زمان طولانی به نمایش درآورند، این فرصت را به وجود می‌آورند تا مخاطبی که باید کم کم پیدا شود، این فرصت برایش وجود داشته باشد که فیلم را بهتر و درست‌تر ببیند.

موسوی درباره تاثیر اکران آنلاین بر میزان مخاطب مستند بیان کرد: قطعا اکران آنلاین می‌تواند به اقتصاد و به‌خصوص دیده شدن فیلم کمک کند چراکه فیلم مستند نیازمند دیده شدن در مدت زمان طولانی‌ است. معمولا مردم فیلمی را دنبال می‌کنند که سلبریتی داشته باشد و پیگیر اکران آن هستند. سینمای مستند و هنری نیازمند زمان بیشتری برای دیده شدن است تا گفت‌وگو درباره آن بیشتر پیش آید این شرایط را خیلی خوب می‌شود در پلتفرم‌های موجود ایجاد کرد.

کارگردان «سمفونی خیابان» در پایان درباره میزان استقبال از این فیلم مطرح کرد: هنوز آمار دقیقی از میزان استقبال مخاطبان از «در جستجوی فریده» ندارم اما پیغام‌هایی از اینکه چقدر فیلم را دوست داشته‌اند، دریافت کرده‌ام و حتی نظرات خوب بینندگان را در پلتفرم فیلم‌نت خواندم، فکر می‌کنم استقبال خوبی را شاهد بودیم.

در خلاصه داستان مستند «در جستجوی فریده» آمده است: «فریده ۴۰ سال پیش در ۶ ماهگی در حرم امام رضا (ع) در مشهد رها می‌شود و بعد از انتقال به شیرخوارگاه، توسط زوجی هلندی به فرزندی گرفته‌شده و به هلند برده می‌شود، او که در طول این ۴۰ سال به ‌خاطر ترس از سفر به ایران و عدم تمایل خانواده‌اش، به محل تولد بازنگشته، جست‌وجویی را برای پیدا کردن خانواده واقعی‌اش آغاز می‌کند و برای اولین بار به ایران سفر می‌کند تا زادگاهش را ببیند و با سه خانواده که مدعی‌اند ممکن است خانواده واقعی او باشند، ملاقات کند.»

این فیلم محصول مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی‌ است و سایر عوامل آن عبارتند از کارگردان: آزاده موسوی و کوروش عطائی، تهیه‌کنندگان: آزاده موسوی و کوروش عطایی، مدیر فیلمبرداری: محمد حدادی، تدوین‌گر: حمید نجفی‌راد، صدابردار: حسن شبانکاره، صداگذار: انسیه ملکی، موسیقی: افشین عزیزی، تصحیح رنگ و نور: بیلی ویچگل، دستیار کارگردان: صدف صادقیان‌پور، مدیر تولید (ایران) و عکاس: شاهین دانشفر، با حضور: الین فریده کونینگ و نگار رحیمی.

رسانه سینمای خانگی- چرایی خودکشی سلبریتی‌های کره‌ای واکاوی می‌شود

«بونگ جون هو» کارگردان برنده اسکار فیلم «اَنگل» به همراه تعدادی از هنرمندان و سازمان های هنری در کره جنوبی خواستار تحقیق در مورد شرایط مرگ «لی سون کیون» در ماه گذشته شدند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، «لی سون کیون» که در فیلم «اَنگل» در نقش پدری ثروتمند ایفای نقش می‌کرد ماه گذشته در سن ۴۸ سالگی به زندگی خود پایان داد؛ تا جدیدترین چهره در میان افراد مشهور در کره جنوبی باشد که به زندگی خود پایان می‌دهد.

به تازگی «بونگ جون هو» کارگردان شناخته شده به همراه برخی دیگر از هنرمندان اهل کشور کره جنوبی خواستار تحقیق بیشتر در رابطه با مرگ این بازیگر و تلاش برای جلوگیری از تکرار چنین تراژدی‌هایی شدند.

«لی سن کیون» پیش از مرگ به اتهام مصرف مواد مخدر تحت بازجویی قرار داشت و طبق گزارش ها، آخر هفته قبل از مرگش به مدت ۱۹ ساعت مورد بازجویی قرار گرفته بود و عنوان کرده بود که برای مصرف موارد مخدر فریب خورده است. 

آژانس پلیس متروپولیتن اینچئون هفته گذشته دو زن را برای تحقیقات بیشتر و کیفرخواست احتمالی به اتهام اخاذی به مبلغ ۳۵۰ میلیون وون از این بازیگر به دادسرا ارجاع داد.

تعداد قابل توجهی از سلبریتی‌های کره جنوبی، به ویژه ستاره‌های موسیقی پاپ و بازیگران از جمله «مون بین»، «هاسو» و «جونگ هیون» در سال های اخیر خودکشی کرده‌اند.

بیشتر بخوانید:

سقوط یک سلبریتی: از اتهام تا مرگ!

سازمانی به نام انجمن همبستگی هنرمندان فرهنگی متشکل از ۲۹ گروه فرهنگی و هنری با انتشار بیانیه‌ای از مقامات و رسانه‌ها خواسته اند تا از مرگ های مشابه در آینده جلوگیری کنند.

به گزارش گاردین، در این بیانیه آمده است: «در مواجهه با مرگ غم انگیز بازیگر لی سون-کیون، خواستار تحقیقات مقامات  برای کشف حقیقت خواهیم بود، همچنین از رسانه‌ها درخواست خواهیم کرد تا مقالاتی را حذف کنند که با عملکرد آنها به عنوان رسانه سازگار نیست و  از مقامات می‌خواهیم برای حمایت از حقوق بشر هنرمندان در قانون تجدید نظر کنند».

«لی سون-کیون» در اواخر اکتبر قبل از ورود به ایستگاه پلیس اینچئون برای ملاقات با بازرسان که برای بازپرسی حاضر شده بود به طور خلاصه با خبرنگاران صحبت کرد و گفته بود: «از اینکه با درگیر شدن در چنین حادثه ناخوشایندی باعث ناامیدی بسیاری از مردم شدم، صمیمانه عذرخواهی می‌کنم و برای خانواده‌ام متاسفم که در این لحظه چنین درد سختی را تحمل می‌کنند».

او از دانشگاه معتبر ملی هنر کره جنوبی فارغ‌التحصیل شده است و اولین بازیگری خود را در سال ۲۰۰۱ در یک کمدی تلویزیونی با عنوان «عشاق» انجام داد وپس از آن برای بازی در نقش‌های مختلف از جمله سریال «پاستا» مورد تحسین قرار گرفت، اما در سطح جهانی، بیشتر به خاطر ایفای نقش در فیلم برنده اسکار سال ۲۰۱۹ «اَنگل» به کارگردانی «بونگ جون هو» شناخته می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- کدام آثار در «عمار» رقابت می‌کنند؟

دبیرخانه چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار آثار مسابقه بخش‌های «فیلم مستند» و «فیلم داستانی» «نماهنگ»، «فیلمنامه»، «پویانمایی»، «فیلمِ‌ما»، «تولیدات تلویزیونی» و «تولیدات فضای مجازی»را اعلام کرد.

به گزارش سینمای خانگی از دبیرخانه چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار، برگزیدگان بخش‌های «فیلم مستند» و «فیلم داستانی» «نماهنگ»، «فیلمنامه»، «پویانمایی»، «فیلمِ‌ما»، «تولیدات تلویزیونی» و «تولیدات فضای مجازی» در اختتامیه این جشنواره، معرفی و تقدیر می‌شوند.

بخش «فیلم داستانی»

تیزر فرهنگی

انگشتر – محمدحسین عباسی / بابایی مدرسه – متین پاکزاد / پیرمرد و دریا – قاسم خسروی / تنها گریه کن – محسن اردستانی رستمی / جمعه – محمد پایدار / حوض خون – محسن اردستانی رستمی / خونه تکونی – سیدسجاد سامیه زرگر / لحظه – زهرا میری

داستانی بلند

اُخت الرضا – سیدمجتبی طباطبایی / ایلیا جستجوی قهرمان – سیدعلی موسوی نژاد / مصلحت – حسین دارابی / هفتِ هفت – رضا دهقان

داستانی کوتاه

اذان صبح به افق یزد – زهره صباغیان / امتیاز آخر – محمدامین مداح‌الحسینی و سجاد سلیمان نژاد / آمبولانس – محسن جهانی / بی‌خوابی – فاطمه میرزایی / پرستار- مهدی میرزابیگی و محسن نخعی راد / حلقه نشون – پویا گندمی / حیاتی تر از غذا – زهراسادات شریعتی و هانیه مهوری / خودت باش! – محمدحسین امانی / دادگاه خانواده – علی آبکار / رویای شیرین – فرشاد امام وِردی / سِمِج – اسماعیل عظیمی / شریف – محمد علیزاده فرد / شورشی – علی سلمانی / عقیق – امیرعلی صراف / ماهکان – علیرضا آقااحمد / محموله – سیدعلی میراللهی / نذر ابدی – محمدجواد رئیسی / هانه – میثم ملکی‌پور

داستانی نیمه بلند

انتحار – محمدمهدی فکریان / خوانا بنویسید – مرتضی علیزاده / دنیا، منم فوعه – مصطفی آقامحمدلو

سریال

سوران – سروش محمدزاده / بچه زرنگ(شهید خاوری) – محمدمهدی خالقی

بخش مسابقه فیلم «مستند»

مستند – «حافظه ملی»

آلترناتیو- محمدصالح نیکنام / ایزو۱۳۶۱ – محمدرضا میراضی / بی‌وتن‌ها – حسین شمقدری / تفنگداران جنوب – علی بلندنظر / جوان مرگ – سعید فضل زرندی / خشونت نامقدس – سینا ملارضا / دوئل امجدیه – محمدرضا یوسفی / جمال‌الدین – امیر رویینی و علی کوشا / عملیات آژاکس – سید امیراسداله هاشمی / کدهای سیاه – مجید رستگار / مقدس‌نما – امیرعباس کنعانی هرندی / مردی با کیف قرمز- مجید رستگار

مستند – «آرمان روح‌الله»

پایان آبان – متین شریفی / حسین – مرتضی مقدس / رقصنده با گرگ – علی عارضی / سر به مهر – مهدی ابراهیم خانی / عشق، ایثار، پرواز – مهدی بخشی / فراخوان خونین – حسین پالیزدار / گزارش کِلارِنبِرگ – محسن کریمیان / مِه آباد – مسعود دهنوی / محرمانه دوحه – محمدحسن یادگاری / مکرون – سجاد رضازاده

مستند – «نهضت جهانی مستضعفین»

حمید پرسشی بی‌پاسخ ! – مهرداد طاهری / خاطرات تکه تکه – مهدی مطهر / داستان ساحل شرقی – احسان شادمانی / داستان‌های فوتبال(کازابلانکا) – مهدی افضل‌زاده / در برابر تاریکی – اسماعیل ذبیح‌الله / روشنگر شرق – اکبر مخدومی / من «محمدحسن» را دوست دارم – سیدمحمد محمدی سرشت / شریفه – امید مدحج / میراث سمی – علیرضا حسنی

بخش ویژه: نظم جدید جهانی

جنگ سرد تر- سیامک مختاری / سرزمین مادری- حسن وزیرزاده / قاعدۀ بازی- حسن وزیرزاده / مادر اسرائیل- احسان شادمانی

مستند – «جنگ اقتصادی»

آهن و تار و بوته – علیرضا باغشنی / سوت گلخانه – معصومه قاسمی و داود محمدی / گامیش – مرتضی اسفندیاری / گنج صمان – علیرضا باغشنی / لئون شهر انقلاب – محسن مقصودی و مهدی فریدی / ماهی‌ها پرواز می‌کنند – محمد مجیدپور / گنج شایگان (نخل درخت زندگی) – یزدان پرونده

مستند – «رویای ایرانی»

آرزوی کوچک بزرگ – مسعود کارگر / بدون ترس و اندوه – علیرضا صوتی / بذر امید – محمدقاسم تولایی‌فر / تغییر مأموریت – سجاد ریاحی / رویای بزرگ – احسان مشکور / محدثه به توان 2 – رضوانه فتحی

مستند – «نقد درون‌گفتمانی»

اتاق ریکاوری – امیر مظلومی / اندوه جنگل – مریم رزاقی / اینک بانک – داد رسانه / دل کندن – محمدجلیل اسکندرزاده / رزیدنت – امیرمحمد کوچک‌زاده / سردرگم – محسن اسلام زاده / لاتارینو – مجید رستگار / کلاف – سید مصطفی سیدالحسینی / میراب – محسن اسلام‌زاده / هُمیجان – حمیدرضا بهوندی

مستند – «ملت قهرمان»

آقای شورا – علیرضا باغشنی / آن مرد – عزیز بابانژاد / داستان بارانی – حسین نژادموسی / درخت جان(سرو نقره ای) – جواد تقوی / سرکش- سجاد سلیمانخانی / مولانا – محمدرضا آل عبا / نسخه آخر – عباس میار / نقدعلی – علی‌اکبر شهبازی

مستند – «جنگ نرم»

بچه دزد – علی پورمؤمن / پُک آخر؛ راه حل آمریکایی – لقمان یدالهی / داستان پاندمی اطلاعات – مجید شکاری / پشت صحنه(پیاده رُوی شهرت) – حسین الهام / چَهنو – حمیدرضا معشوقی / داستان ناگفته – جانی میلر / کودوکشی – ضحی کریمی / مشت در نمای درشت – محمدصالح حجت‌الاسلامی / ضد( ماجرای بحران مادرانگی) – محسن کریمیان / می 1968- احسان اُمی / میدان به میدان – محمدرضا عبدالحمیدی

مستند – «تاریخ فرهنگی، اجتماعی و دفاع مقدس»

آخرین زنگی زمانه – مهرداد خاکی / آستین خالی – سید مهدی خیام‌الحسینی / انقلابی درون انقلاب – سیدحسین امام جمعه / ایستاده در افق – سید مسعود امامی / تنها نترس بدون سلاح – منوچهر رمضانی / به رنگ انار- مهدی آخوندی / پرده آخر- جلال یقموری/ پسرخاله‌ها – سیدمحمد محمدی سرشت / عیدوک – امیر عسکری / فرمانده جنگ – حمیدرضا حیدری / هفت سال اینجا – سید مصطفی سیدالحسینی

نماهنگ:

از اباالفضل (ع) – محمدعظیم محمدی / از ته دل سلام… – پویا خسروی / القدس لنا – محمدجواد آشتیانی / پرواز فرشته‌ها – فاطمه‌الزهرا عمرانی / تصویر بی‌تکرار – شهرام ناصری / اسمم آمریکاست – ابراهیم بروغنی / ایراندخت – سیدحسین میرداماد / بیا گریه کنیم باهم – حامد یامین‌پور / بیعت – محمدمهدی اسکندری / بیعتِ آب‌ها – مصطفی رضوانی / پهلوانان نمی‌میرند – محسن عقیلی / پیغام – محمدعظیم محمدی / تو زنده‌ای – سعید عبدی / جان به قربان محمد (ص) – محمدجواد آشتیانی / جشن فرشته‌ها – محمدرضا ملاعباسی / جشن فرشته‌ها2 – محمود احمدی / خیال کن – مهاجر توحیدپرست / رویای پروانگی – عباس ارشدی / سلبریتی دوزاری – سعید عبدی / سلسه‌الذهب – حیدرعلی حزباوی / شهادت خورشید – ابراهیم بروغنی / قله نزدیکه – مصطفی جهانگیری / کتمان – سیدحسین میرداماد / محیا – نازنین پیرکاری

فیلمنامه:

برادر گفته – نوید ظریف کریمی / جبل الحاجز – حسین جعفری / چایی‌مون آماده‌اس – جواد صادقی‌راد / خورشید واره – عباس مرادیان کرهرودی / دریادار بایندور – عبدالرحمن شلیلیان / دینوک – طاهره ولی‌پور / مرد خانه ما – حامد کوهزاد / موکب – نیما سعادت‌پور / نزدیک و نزدیکتر – مجید حسین شیرودی

پویانمایی:

آقا خاش خاشی – ریحانه کاوش / اهواز قهرمان – مهسا زینی، حمید نخعی امرودی / برای فلسطین – مریم لکهائی، محبوبه لکهائی / بی‌گناه – محمدحسین دهقانی اشکذری / پرچم افتخار – مسعود شریفی / پهلوانان – سیاوش زرین آبادی / تاریخچی(جشن پوریم) – محمد جوادنیا / حبیب – علی جنتی / حرم شهر – حمیدرضا محروقی، مجید یزدان پرست / حوض فیروزه – مریم هاشم نژاد / حیات و زندگی – فهیمه صادقی، محمدهادی فاضلی / خون مظلوم – حمیدرضا منصف / خونه دزد – مهسا زینی / خیلی دور، خیلی دورتر – احسان سنائی‌راد / رسوائی دیزنی – سعید مجدیان / سپید – محمد مفیدی / ستاره دنباله دار – هدی بهرامی / شیرصحرا – علیرضا حبیبی / شهید غفور جدی – امین صالحی / صداها – محمدحسن مشایخ بخش / صیاد – نرجس ابراهیمی غانمی / طوفان‌الاقصی – عباس عباسی وزین / فصل کوچ – صادق روحی / قراول – علی آشوردن / کبوتر – عباس عباسی وزین / گره گشو – سجاد رحیمی / گنبد پرتقالی – زهرا نوروزی / معماهای فرید – سیدعلیرضا گلپایگانی / ندیده رخم آفتاب – مهسا زینی / همه انگلیسی‌ها بد نیستن – یاشار عبدالحسین‌زاده

فیلمِ‌ما:

+1 – سهیلا کاظمیان / آزادسازی قدس – محمدصادق شعبانی / بی‌نشان – ایمان ادراکی / بیداری جهان – معصومه موسوی، سیده مهسا زمانی، سبا زرگر و راضیه احتشامی / پیام دست‌ها – احمدرضا شهریاری / پیام شاهد نورالزهرا – زهرا حسن‌زاده و اسما اسعدی / پیام فرزند ایران – فاطمه عرفان / حاج رضا – پوریا فعله گری / خبرگزاری پانا – نیایش مجریان / خلبانی که مقصد او عشق خدا بود – کوثرسادات امرآبادی‌زاده / در برابر تاریکی – هانیه بحرینی پور / دنیای بدون اسرائیل برای کودکان – فاطمه خوشرو بهار و زهرا خوشرو بهار / دنیای بدون تاریکی – محمدحسین چوبین / رجز خانی مدرسه نبوت – ناهید حاجی‌زاده / سبزعلی – روشنک جهانگیری / سردار بی سر – آروین خادم‌الحسینی / سطل آب – حسین سبحانی / سکوت – سیدمیلاد مدبریان / عطار – ایمان ادراکی / عید غدیر در روستای تکه – علی سهرابی / غزه آه – سید ایمان عباسی / فلسطین تنها نیست – هلیا نجف‌زاده / فلسطین زنده است… – محمدرضا خسروبیگی / قدرت مظلومان – محمدمهدی رفیعی / قدس و هدف – مهدیه سرچمی / مشاور من – مهرانه مجریان / مقاومت غزه – رضا بهرامی / من کودکی فلسطینی‌ام – محمدرضا حبیبی / من یک فلسطینیم – سیما دلیری و فاطمه مهدی‌پور / مهارت در سایه تدبیر – مجید خسرودوست رودسری / نبرد باظلم – یلدا کرمی / نقش فلسطین – عباس بهرامی / نمایش عروسکی – فاطمه‌سادات هاشمی /

تولیدات تلویزیونی:

برنامه تلویزیونی ترکیبی:

از مامان بگو – مریم نیکانلو / برو پی کارت – وحید ولی / به افق فلسطین – شبکه افق / بی واسطه – سیدمحمدعلی صدری‌نیا / جریان – محسن فراهانی / جماران – مصطفی موسی پسندی / چند روایت معتبر – محمدهادی خفاجی / حسینیه معلی – سعید ستودگان / حماسه خوان – سیداحمد موسویان / خط سوم – سیدیزدان ملک آبادی / روایت اقتدار – محسن باقری مقدم / سیدخندان – محمدحسین بزرگی‌راد / طوفان الاقصی – کوروش علیانی / علامت – سیدمجید اکرمی / کوچه باغ – حسین روئین تن / ماجرای امروز – شهرام ناصری / محفل – سیدمحمد هاشمی گلپایگانی / مردم میدان – سیداحمد موسویان / نَقل‌ونُقل – محمدحسام مدنی / نوسان – قاسم عوض بیگی / واقعیه – سیدحسام‌الدین حسینی / هماهنگ – سیدمحمدصادق حسینی

گزارش خبری:

باباجان – کاظم دهقانی اشکذری / ترومای بیمه – هدی زاهدی / چهل بازه – سیده تکتم حسینی / دایه دایه – فرشید بهرامی / سخاوتی به وسعت آبادانی – سیده سکینه میرطاهری / عکس خاص – سمانه علی اکبری / هندسه جدید قدرت با ناوگروه 86 – معصومه هاشمی / یک تیر و چند نشان – فاطمه سلطانی

کلیپ، آیتم و موشن گرافیک:

اعتراض – محمد پورنوروز / به عمل کار برآید – محمدهادی سلطان مرادی / بی مهری مسولان نسبت به تحولی در دانش بنیان – مهدی شایگان / جمع خوبان – محمد اسفندیاری / حج خونین – زینب حزباوی / حریفت منم – عقیل طرفی / دورها آوایی‌ست(آمریکا آمریکا) – محمدسعید غلامی / شهید جانی بت – شبکه افق / شیرزاد – سیدعلیرضا طباطبایی / صنعت همه فن حریف – محمدعلی یزدان پرست / طوفان آزادی(محمد ضیف) – شبکه افق / عذر می‌خواهیم – سارا تقی‌نژاد / کرمان دخت – محمدهادی سلطان مرادی / مسجد رهبر – میثم جهانگیر / نان – مژگان صلائی / هیسطوری! – اسماعیل عظیمی / هولوکاست حقیقی – میلاد مهرجو

تولیدات فضای مجازی:

تولیدات انسان رسانه‌ها (کنشگران):

اسکرین شات (شکست امنیتی( – سرباز روح‌الله رضوی / اسکرین شات (اروپا چگونه اتحادیه شد؟) – محمد صمصامی / بافتار (شاهنگیان، پدر سرود انقلاب) – مرتضی ابراهیم‌پور / باقلوا تی وی (کاهش جمعیت میلیونی) – امیرحسین لشگری / باقلوا تی وی (نیم درصدی) – امیر کمالی الموتی / دادستان – محمدحسین لک / رسانه بیداری (حج خونین) – زینب حزباوی / روایت بحران – ماهان احمدی / زن زندگی آزادی؟؟! – فرشته سادات رحیمی حاجی آبادی / سینمای استراتژیک – سیدعرفان حسینی / گرا (زبان مقاومت در زمین غزه) – محمدحسین ابراهیمی / نظام معترض – میثم آذربخش / ویرگول پلاس 4 – امیرعباس کنعانی هرندی / ویرگول مدیا (درخواست یک نابینا در مسیر نجف به کربلا از مردم) – مهدی نجفی

تولیدات صوتی (پادکست):

انقلاب فرشته‌ها – سیدمحمد پیشنمازی / بانوی انقلاب – معصومه احمدوند / بن بست مهسا ـ همشهری‌مان بود – روح‌الله قمری، علیرضا شعبانی نژاد و حسین بدر طالعی / چمری برای پهلوان – پوریا فعله‌گری / زندگی من (دلیلی برای بودن، مرز خوشبختی) – متین‌السادات فیروزی / دوست داری مثل مرد عنکبوتی بشوی؟! – مریم حلاج / راهی به سوی آسمان – نگین مرادوندی / زاده زابل – هانیه قره‌قانلو / سرباز روز نهم – هانیه قره‌قانلو / صاد – سیدمحمد بیژنی / عمو – مریم تقی‌زاده / مَزگِت – زهره سربازی و فاطمه باقری / ماجرای فلسطین – پیمان زندی لک / ماه بی بی – نگین مرادوندی / نوجهان – امیرحسین شاکرپور / نخل و برنو – مجید طیبی

اختتامیه چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار، 29 دی‌ماه 1402 در حوزه هنری تهران برگزار می‌شود. در این آئین، از برگزیدگان بخش‌های اعلام‌شده تقدیر به‌عمل می‌آید. نمایش مرکزی آثار از تاریخ 22 تا 28 دی‌ماه در سینما فلسطین تهران صورت خواهدگرفت.

رسانه سینمای خانگی- این «عمار» مردمی است

جشنواره «عمار» در حالی در آستانه برگزاری چهاردهمین دوره قرار دارد که همچنان یکی از مهمترین وجوه تمایز آن، دایره مخاطبان مردمی‌اش در فرآیند اکران آثار است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، چهاردهمین دوره‌اش امسال برگزار می‌شود؛ رویدادی که خود را پایگاهی برای کم برخورداران و محرومان می‌داند و از همان زمانی که سنگ بنایش گذاشته شد این گزاره را در دلش بارور کرد که صدای آنهایی باشد که کمتر تریبونی در اختیار دارند و در عین حال به دنبال عدالت‌خواهی و مطالبه‌گری هستند.

از «عمار» می‌گویم. جشنواره‌ای که در دی‌ماه سال ۸۹ متولد شد و با آنکه در همان گام نخست با تنها ۲۰ فیلم آغاز به کار کرد اما همان آثار را در سی نقطه از کشور به نمایش گذاشت تا به‌عنوان یکی از مهمترین رویدادهای جبهه فرهنگی انقلاب شناخته شود.

از همان ابتدا پرچمدار این رویداد دو چهره شناخته‌شده بودند؛ وحید جلیلی که این روزها راهبری پروژه تحول در تلویزیون را برعهده دارد، یکی از آن‌هاست که از ابتدای ریاست شورای سیاست‌گذاری «عمار»‌ را عهده‌دار شد و در کنارش هم همواره نام نادر طالب‌زاده فیلمساز فقید سینما در قامت دبیر جشنواره به چشم می‌خورد، کارگردان و مستندساز تاثیرگذاری که بعد از مدتی اقامت در آمریکا به ایران بازگشت تا ضمن ساخت مستندهایی درباره نخستین روزهای ایران در پس از انقلاب و البته تحولاتش، طرح جشنواره «عمار» را دراندازد تا الحاق پیشوند «مردمی» به آن باعث شود بعدها آثار این رویداد به دورافتاده‌ترین نقاط ایران هم برود و اساسا مخاطبان را با موجودیتی به نام «سینما» آشنا کند.

آرمان «عمار» چیست؟

«عمار» حالا یکی از استراتژیک‌ترین جشنواره‌هایی است که به بهانه‌اش فیلمسازان گردهم می‌آیند تا با آثارشان ظرفیتی تازه را به سینمای ایران تزریق کنند، آثاری که گرچه از منظر ساخت گاهی نمی‌توانند دوستدارانشان را راضی کنند اما مضامین تازه‌ای پیش روی مخاطبان می‌گذارند«عمار» حالا یکی از استراتژیک‌ترین جشنواره‌هایی است که به بهانه‌اش فیلمسازان گردهم می‌آیند تا با آثارشان ظرفیتی تازه را به سینمای ایران تزریق کنند. فیلم‌هایی که گرچه از منظر ساخت گاهی نمی‌تواند دوستدارانش را راضی کند اما مضامین تازه‌ای پیش روی مخاطبان می‌گذارد، خط سیر این جشنواره تا به امروز بر محور «محتوا» تعریف شده و در هر دوره شاهد طرح برخی سوژه‌ها و موضوعات روز هستیم. به تعبیری ایده‌هایی که این آثار در دل خود دارند می‌تواند متضمن ورود کارگردانش به عرصه سینمای حرفه‌ای و گاهی به مناسبات مدیریتی شود.

حامد بامروت‌نژاد مدیرشبکه‌ دوسیما، محمدصادق‌ باطنی مدیر شبکه امید و… از جمله مدیرانی هستند که از «عمار» برخاسته‌اند و بستر رشدشان همین رویداد بوده است.

تنها کمی بعد از اعلام موجودیت جشنواره «عمار» بنیانگذارانش از تولد یک گردهم‌آیی تازه به موازات «عمار»، خبر دادند؛ کنفرانس افق نو از مشتقات همین جشنواره بود، کنفرانسی که از دل جشنواره فیلم فجر در سال ۸۹ پدید آمد اما در ادامه نادر طالب‌زاده دبیری هر دو جریان را برعهده گرفت که البته تاریخ آخرین دوره برگزاری‌اش به سال ۹۷ بازمی‌گردد.

رویدادی که تکیه‌اش بر استفاده از چهره‌های بین‌المللی غربی برای بیان مواضع استکبارستیزانه بوده است، درست شبیه آنچه که در جشنواره «عمار» پیگیری می‌شود با این تفاوت که محوریت این جشنواره بر استفاده از نیروهای انقلابی گمنام در داخل کشور است.

مخاطب «عمار» کیست؟

«سازمان تماشای گسترده»، «مخاطبان هدف»، «پایتخت گریزی» و… همه و همه کلیدواژه‌هایی است که در طول عمر چهارده ساله این جشنواره به تواتر از بانیان «عمار» شنیده شده است، هدفی که از همان ابتدا به دنبالش بودند و برای آنکه وجهی عملی پیدا کند شبکه‌ای منسجم از افراد را ترتیب دادند تا ضمن آشنا کردن شهروندان شهرهای فاقد سینما با مفهومی به نام «سینما»، محصولات فرهنگی سینمایی مطابق با رویکردهایشان را در سبد خانواده‌های کم‌برخوردار قرار دهند؛ همین هم شد، حالا گسترش این شبکه و زنجیره طولانی افرادی که این مسأله را دغدغه خود می‌دانند باعث شده حتی سینماگران مطرح هم آثارشان را به دست ساز و کار این شبکه بسپارند تا فیلم‌ها دست به دست به کم‌جمعیت‌ترین و کم‌برخوردارترین مناطق برسد و البته چرخه اقتصادی مناسبی هم برایشان به ارمغان بیاورد.

فرمول این اکران‌ها توأمان هم عجیب و هم ساده است؛ عجیب از این منظر که نیازی به ادوات و تشکیلات گسترده‌ای برای نمایش فیلم‌ها نیست و ساده از آن رو که با کمترین ابزار هم می‌شود تجربه تماشای دسته‌جمعی فیلم‌ها را برای تماشاگران رقم زد درواقع کافی است شما یک لپ‌تاپ، یا یک پروژکتور و فیلم‌های مورد تأیید این رویداد را داشته باشید تا حلقه‌ای از این زنجیره اکران مردمی شوید آن گاه است که می‌توانید آثار سینمایی را برای آن دسته از مخاطبانی که شاید کمتر فرصت رفتن به سینما را دارند و یا حتی سینمایی در شهرشان نیست، به نمایش بگذارید.

نمایش چندین و چندباره فیلم‌ها از یک سو و تراکم پخش آن‌ها در نقاط مختلف باعث شده تا آثار وجهی اقتصادی هم برای این جشنواره و هم برای سازندگان فیلم‌ها داشته باشد. کافی است آماری از فروشی که در این چند سال که شبکه اکران مردمی قدرت گرفته بررسی کنید، «موقعیت مهدی»، «غریب»، «منطقه پرواز ممنوع»، «منصور»، «لوپتو» و… از جمله آثاری هستند که علاوه بر فروش‌های سینمایی، با حضور در این شبکه بالغ بر یک میلیارد تومان فروختند.

الگوی «عمار» چیست؟

همان‌طور که اشاره شد، جشنواره فیلم «عمار» با دستور کار کشف استعداد از بخش‌های نادیده مانده جبهه فرهنگی انقلاب، متولد شد و طبیعتا در طول سال‌های برگزاری بخش اصلی ویترین آن هم به ساخته‌های چهره‌های غالبا گمنامی اختصاص پیدا کرده است که برخی از آن‌ها بعدها به جریان اصلی سینمای ایران پیوستند.

«عمار» اما در کنار توجه به استعدادها در دوره‌های مختلف برگزاری اهتمام ویژه‌ای به معرفی الگو، در قالب پاسداشت سینماگران و هنرمندان پیشکسوت هم داشته است. در هر دوره از جشنواره «عمار»، بخش ویژه‌ای از آیین اختتامیه به بزرگداشت یک چهره معتبر هنری اختصاص پیدا کرده است که در یک نگاه کلی می‌توان از کنار هم قرار دادن این اسامی، متوجه چشم‌انداز جریان «عمار» برای فعالیت هنری شد.

زنده‌یاد نادر طالب‌زاده، پرچم‌دار و هدایت‌گر اصلی جریان «عمار» در سال‌های ابتدایی شکل‌گیری بود و به همین دلیل سال گذشته و در اولین نوبت از برگزاری این رویداد پس از درگذشت این هنرمند، بخش ویژه‌ای به نکوداشت میراث فرهنگی، هنری و رسانه‌ای او اختصاص پیدا کرد.

در کنار مرحوم نادر طالب‌زاده، جمال شورجه دیگر سینماگری بود که آیین بزرگداشتش در سیزدهمین دوره جشنواره «عمار» برگزار شد اما اگر به کتابچه خاطرات این رویداد رجوع کنیم، با تنوع قابل‌توجهی از چهره‌های پیشکسوت تجلیل شده در جریان «عمار» مواجه می‌شویم.

سیروس مقدم، سیدمحمود رضوی، محمدرضا سرشار، رضا برجی، امراله احمدجو، ابوالقاسم طالبی، فرج‌الله سلحشور و مسعود جعفری‌جوزانی تنها برخی از چهره‌های هنری تجلیل شده در دوره‌های مختلف جشنواره «عمار» محسوب می‌شوند.

سید داود میرباقری را اما می‌توان یکی از اولین و البته شاخص‌ترین این چهره‌ها دانست. آیین پاسداشت کارنامه کارگردان سریال‌هایی همچون «امام علی(ع)» و «مختارنامه» در سومین دوره جشنواره عمار در سال ۹۱ برگزار شد و داود میرباقری در این مراسم اینگونه نسبت به بزرگداشت خود واکنش نشان داد: « تقدیر در جشنواره‌ای با مضامینی ارزشی و در حضور چنین مادرانی که در راه پایداری انقلاب اسلامی استقامت کرده‌اند و ما همه به آن‌ها بدهکاریم، شبی را برای من رقم زد که همیشه در ذهن و خاطر من می‌ماند و خستگی دو دهه کار ساخت آثار تاریخی مذهبی را از تنم به در کرد.»

تازه‌های «عمار» چیست؟

ظرفیت «عمار» در این است که مدلی را معرفی کند تا او تبدیل به یک اینفلوئنسر مردمی شودروز گذشته ۱۸ دی ماه نشست خبری این رویداد هم برگزار و طی آن اعلام شد قرار است بزرگداشت محمدحسین لطیفی که سال گذشته فیلم سینمایی «غریب» را با محوریت شهید بروجردی ساخته بود و نکوداشت مرحوم پروانه معصومی که به چندی پیش به دلیل ابتلا به بیماری درگذشت، برگزار شود.

اسعد دبیر این رویداد اما از یک اینفلوئنسری متفاوت گفت، او تاکید کرد: «عمار باید از قلب انقلاب اسلامی ایران اینفلوئنسر تربیت کند. اصلا ظرفیت «عمار» در این است که مدلی را معرفی کند تا او تبدیل به یک اینفلوئنسر مردمی شود. روح عمار مبتنی بر مردم است. ما دنبال سلبریتی و اینفلوئنسر نیستیم، ما معتقدیم این جشنواره می‌بایست در تربیت این حوزه شاهد اتفاقات ارزشمندی باشد.» در عین حال تاکید شد: «در فضای مجازی گدایی اینفلوئنسرها را هم نمی‌کنیم اما تلاش می‌کنیم تا نیروهایی را تربیت کنیم که بتوانند با مردم گفت‌وگو کنند.»

همچنین برگزارکنندگان جشنواره از یک شگفتانه در اهدای جوایز خبر دادند؛ جایزه‌ای ضد مردمی!

در این نشست مطرح شد قرار است این جایزه به کسانی داده شود که ضد مردمی‌ترین افراد هستند و دربرگیرنده ویژگی‌ها و غافلگیری‌هایی است.

خروج از نسخه موبایل