رسانه سینمای خانگی- سینمای کودک، از جایی که هست تا جایی که باید باشد

از دهه‌ ۶۰ و ۷۰ سینمای ایران به عنوان دهه‌های طلایی سینما یاد می‌شود،دهه‌هایی که اقبال به سینما در ایران با سینمای کودک پا گرفت و بعدتر با «دونده»،«خانه دوست کجاست،«بچه‌های آسمان» و… جهانی شد.مقایسه آن روزها با سینمای امروز کمی تلخ به نظر می‌رسد اما شاید تلنگری باشد تا بتوان سینمای کودک ایران را در محتوا و جریان‌سازی به آن روزها نزدیک‌تر کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سخت است باور کنیم سال‌های صف کشیدن جلوی سینما برای خریدن بلیط فیلم گذشته. خصوصا وقتی این صف‌کشیدن خانوادگی و همراه کوچک‌ترها رقم می‌خورد. سال‌هایی که محبوبیت کاراکترها برای بچه‌های قدونیم‌قدی که جلوتر از پدر و مادرهایشان می‌دویدند تا روی صندلی‌هایشان بنشینند، سالن‌های سینما را پر کرده بود. در اواسط دهه شصت، این استقبال باعث فروشی شوکه‌کننده برای سینمای ایران شد. فروشی که بیشتر برای سینمای کودک‌ و‎ نوجوان و برای فیلم‌های کلاه قرمزی، گلنار، دزد عروسک‌‎ها و چند فیلم پرطرفدار دیگر به شکلی اتفاق افتاد که اگر رقم فروش آنها را با بلیت امروز بسنجیم، به عددی بالاتر از ۴۰ میلیارد تومان می‌رسیم.

عده‌ای عقیده دارند سینمای کودک‌ و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنواره‌های بین‌المللی و مجامع جهانی شدهم‌زمان با آن روزهای پرفروغ سینمای کودک و نوجوان، جریانی در حال شکل‌گیری بود که سینمای ایران را با استانداردهای بین‌المللی همسوتر می‌کرد. کم‌کم داشت صدای جایزه ‌گرفتن‌های ایران در جهان به گوش مردم می‌رسید. نامزدی فیلم دونده در جشنواره کن و جوایز متعدد آن از جشنواره لندن و بقیه جشنواره‌ها، سرآغاز اتفاقی بود که منجر شد راجر ایبرت، منتقد سرشناس سینمایی، در نوشته خود در سال ۲۰۲۲ آن را فیلمی مهم و اولین شاهکار سینمای پس از انقلاب بداند.

به بیان دیگر در آن سال‌هایی که سینمای ایران برای مخاطب داخلی و کودکان و نوجوانان، جذاب و پرطرفدار بود فیلم‌هایی تولید و به جشنواره‌های جهانی عرضه می‌شد که آرام‌آرام معرف چهره و تصویر سینمای ایران به جهانیان ‌شد. به‌طوری‌که عده‌ای عقیده دارند سینمای کودک‌ و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنواره‌های بین‌المللی و مجامع جهانی شد.

نادره ترکمانی، کارگردان سینمای کودک و نوجوان، در گفت‌وگویی با ایرنا بر این مهم تاکید کرد و گفت: آنچه تحت عنوان سینمای ایران به جهان معرفی شد از طریق سینمای کودک‌ و ‎نوجوان بود. سینما مجموعه‌ای از سمع و بصر است؛ از این رو بسیاری از فرهنگ‌ها نیز در پس فیلم به جهانیان معرفی شد؛ چراکه وقتی سینما به کشورهای دیگر می‌رود، مجموعه‌ای از فرهنگ، آئین و آداب و رسوم به جهان معرفی می‌شود. فرهنگ و زبان و خانواده ایرانی را سینمای کودک به جهان معرفی کرد.

تخیلی‌ترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان می‌گذاریمرهبر قنبری فیلمساز سینمای کودک و نوجوان نیز عقیده دارد سینمای یک ملت از سینمای کودک و نوجوان آن شروع می‌شود. به شکل کلی‌تر سینمای جهان از سینمای کودکان و نوجوانان شروع می‌شود چرا که تخیلی‌ترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان می‌گذاریم.

این مهم با حضور ۸ فیلم از سینمای کودک و نوجوان از بین ۲۸ فیلم معرفی شده به آکادمی اسکار در تاریخ سینمای ایران نیز مشخص می‌شود؛ فیلم‌هایی مانند بادبادک سفید، بچه‌های آسمان، رنگ خدا، من ترانه ۱۵ سال دارم، آواز گنجشک‌ها، نفس و… در این جشنواره حضور داشته‌اند. جالب توجه‌تر آن‌که از سه فیلم ایرانی راه‌یافته به مرحله نهایی اسکار، حضور بچه‌های آسمان اهمیت این سینما را بیشتر می‌کند. علاوه بر اسکار، فیلم‌های کودک و نوجوان ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ به جشنواه‌های کن، ونیز، برلین و… راه یافت و باعث شد منتقدان بیشتری، سینمای کودک و نوجوان ایران را دیده و آن را مورد ارزیابی قرار دهند.

راجر ایبرت در این‌باره می‌نویسد: دونده یکی از پارادوکس‌های کلیدی دوران کودکی را به تصویر می‌کشد. امیرو به عنوان پسربچه‌ای است که هم آزادی و هم حبس را تجربه می‌کند. از آنجایی که او هیچ بزرگسالی ندارد که به او بگوید چه کاری انجام دهد، می‌تواند به شدت در منظره‌ای خیره‌کننده از دریا، دشت و شهر حرکت کند. با این حال، او به اندازه کافی باهوش است که بداند این مکان آینده‌ای به او نمی‌دهد و فقر دام نهایی است.

کانونی که برجسته‌ترین فیلمسازان ایرانی را تربیت می‌کند

در آن روزها برخی فیلمسازهای بزرگ ایرانی مانند بیضایی، نادری و کیارستمی با فیلم‌هایی در ژانر کودک و نوجوان مسیر حرفه‌ای خود را در سینما شروع کردند و این شروع با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شکل بهتری پیدا کرد. به گونه ای که می‌توان کانون را مصداق بارزی بر شکل‌گیری پایه های سینمای کودک دانست. کانونی که مهم ترین سینماگران ایرانی را پرورش داد و مدخلی شد برای آنان که بعدتر نام ایران را در جشنواره های جهانی فیلم بر سر زبان فیلمسازان و منتقدان بزرگ جهانی انداختند.

چنانچه مجله آگاه نیز درباره آنان می‌نویسد: آدم‌های برجسته‌ موج نو در کانون فیلم ساخته‌اند؛ از تقوایی و بیضایی گرفته تا نادری و مهرجویی. بیضایی اولین کارش را با کانون شروع کرده و ورودش به عالم فیلم و سینما نوپا است. درحالی‌که تقوایی دهه‌ چهل (دوران مستندهای موفق تقوایی) را پشت سر گذاشته است. تقوایی کاربلد است و برای ورود به عالم سینمای حرفه‌ای از مدخل کانون عبور می‌کند. کیمیایی و نادری چند سال بعد در کانون فیلم می‌سازند و مهرجویی ۶، ۷ سال بعد وارد کانون می‌شود.

اعتماد به فیلمساز، مهم‌تر از قد کشیدن محدودیت‌ها

مدیر به فیلمساز اعتماد می‌کرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلم‌هایی شد که در دهه های ۶۰ و ۷۰ دیدیماین درحالی‌است که عده دیگری عقیده دارند سینمای دهه ۶۰ ایران به دلیل نبود رقیب خارجی، فراگیر نبودن اینترنت و محدود بودن فیلمسازان به رعایت نکاتی مطابق فضای جدید ایجاد شده پس از انقلاب، میان مردم آن دوران طرفدار پیدا کرد و هر شکل دیگری از فیلم نیز در دسترس مردم قرار می‌گرفت از آن استقبال می‌شد اما نادره ترکمانی در این باره به ایرنا گفت: درست است که سینمای دهه ۶۰ به دلیل نبود فیلم‌های بلند دیگر رشد کردند یا شرایط در آن روزها به گونه ای بود که امکان دسترسی گسترده به فیلم‌های جهان نبود، اینترنت همه گیر نشده بود و تلویزیون نیز تعداد کانال‌های خیلی کمی داشت اما مدیریت دولتی به فیلمساز اعتماد می‌کرد. ممکن بود فیلمسازی فقط قصه را داشته باشد اما مدیر به فیلمساز اعتماد می‌کرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلم‌هایی شد که در دهه های ۶۰ و ۷۰ دیدیم.

راجر ایبرت نیز به این محدودیت‌ها اشاره می‌کند اما آن را پوئن مثبتی برای سینمای ایران می‌داند: نادری، کیارستمی و بیضایی در مصاحبه‌های جداگانه‌ای، از تصمیم متقابل خود برای ساختن فیلم درباره کودکان برای من یاد کردند، زیرا محدودیت‌های محتوایی جدید رژیم (مثلاً پوشیدن حجاب) حتی زندگی بزرگسالان را نیز دراماتیک کرده است. این تاکتیک منجر به سه شاهکار شد که به اولین فیلم های بین المللی سینمای پس از انقلاب تبدیل شد. دونده اول شد و بعد کیارستمی با خانه دوست کجاست؟ و بیضایی هم باشو، غریبه کوچک را ساخت.

بنابراین می‌توان گفت که با وجود محدودیت‌ها و فضای جدید ایجاد شده، اعتماد کانون به فیلمسازان تازه‌کاری چون بیضایی، کیارستمی، مهرجویی و… که بعدها از نام‌داران سینمای ایران شدند باعث شد هم وجهه داخلی سینمای ایران با کودکان و نوجوانان عجین شود و هم تصویر بین‌المللی ایران در ذهن جهانیان با این سبک از سینما گره بخورد.

خسرو دهقان در مقاله‌‎ای تحت عنوان چند و چون سینمای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مجله آنگاه نوشته : بده‌بستانی خوب و طبیعی بین کانون و موج نو جریان می‌یابد. هر کدام به اعتبار دیگری می‌افزاید و همین‌طور که موج نو، راه و رسم خود را می‌رود، کانون هم جر نمی‌زند و در خط سینمای دیگر باقی می‌ماند. در این فهرست‌ها به نام‌های مهجور در عالم فیلم و سینما برمی‌خوریم؛ می‌بینیم که فیلم‌سازانی هستند که در طول زندگی، یک نوبت فیلم ساخته‌اند و آن هم برای کانون بوده است. کانون زمینه‌ طبع‌آزمایی افرادی که دوست داشته‌اند، به‌غیر از حرفه‌ خودشان، فیلم بسازند را نیز فراهم کرده است. در این فهرست ریسک و سرمایه‌گذاری روی جوانان و نام‌های ناآشنا نیز دیده می‌شود.

تقسیم‌بندی تولیداتی در سینمای کودک‌ و نوجوان

اما هر چه در تاریخ سینمای کودک و نوجوان جلوتر از دهه ۷۰ می‌آییم، این رشد و استقبال رو به افول می‌رود و همزمانی سینمایی که هم مخاطب آن را بپسندد و هم معرف سینمای ایران در جهان باشد کمرنگ‌تر می‌شود. به علاوه تعداد تولیدات نیز به شدت کاهش می‌یابد.

میزان تولید آثار در سال‌های ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که در نظرسنجی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی که با همکاری دبیرخانه جشنواره سی و یکم فیلم کودک و نوجوان برگزار شده، از بین فیلم های چهار دهه اخیر، ۱۹۹ فیلم برتر سینمای کودک و نوجوان را انتخاب کردند که در این بین تعدد و تکثر آثار در دهه های ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که بیش از ۱۰۰ انتخاب آنان به فیلم‌هایی از دهه های ۶۰ تا ۸۰ اختصاص دارد. در این بین هم فیلم های سرگرم کننده که سینمای گیشه از آن استقبال می‌کرده وجود دارد مانند شهر موش‌ها، گلنار، یکی بود یکی نبود، کلاه قرمزی و سروناز، خواهران غریب، مربای شیرین و.. و هم آثاری که جزئی از سینمای سازنده و آموزنده آن دوران بوده‌اند؛ مانند رنگ خدا، دختری با کفش‌های کتانی، پدر، بادکنک سفید و..

نادره ترکمانی در گفت‌وگو با ایرنا ضمن اشاره به جست‌وجوهای شخصی خودش که درصدد بوده بانک اطلاعاتی برای سینمای کودک و نوجوان تهیه کند، از یک تقسیم بندی در دهه‌های پیشین سینمای کودکان و نوجوانان سخن می‌گوید: تولید در سینمای ما در سال‌های مختلف تقسیم بنده شده بود. بخشی از این تولیدات عمدتا جریان ورود به سینمای بین‌المللی را طی می‌کرده، بخشی از آثار برای کودکان و نوجوانان در اکران فیلم‌ها تهیه می‌شده که اکران پرجوش‌وخروشی داشته و بچه‌ها از آن لذت می‌بردند، تعدادی از آثار فقط برای کودک ساخته می‌شده، تعدادی از آثار فقط برای نوجوان و تعدادی نیز همه افراد خانواده را به سینما می‌کشانده‌اند.

کلاه قرمزی برای ایران، مشق شب برای جهان

ترکمانی با توجه به این دسته‌بندی، فیلم‌هایی که به سینمای بین‌الملل راه پیدا می‌کرده‌اند را از آثاری که برای سرگرمی و آموزش به کودکان ساخته می‌شده‌اند، جدا کرده و می‌گوید: اگر در حال حاضر جلسه‌ای بین فیلمسازان کودک و نوجوان برگزار و طرح‌ها خوانده شود، آن طرحی که درباره کودک و نوجوان است و مخاطب آن بزرگسال است به جشنواره ها راه پیدا می‌‎کند. دونده، خانه دوست کجاست و… الزاما مخاطب کودک و نوجوان نداشتند.

شاید کودک و نوجوان نیز از آن لذت می‌برده اما این آثار برای گروه بزرگ‌سال ساخته شده بود. آثاری که بیشتر حاوی نقد اجتماعی و فرهنگی بوده، بیشتر به جشنواره‌های سیاسی راه پیدا می‌کرده. گلنار و شهر موش‌ها مگر به جشنواره‌های خارجی راه پیدا کردند؟ کلاه قرمزی و شهر موش ها حتی به جشنواره کودک و نوجوان نیز نیامدند؛ درحالی‌که مخاطب خیلی از آن استقبال کرد. درون‌مایه اغلب فیلم‌هایی که به جشنواره‌ها راه پیدا می‌کردند را طرح مساله یا موضوع اجتماعی درباره کودکان تشکیل می‌داد. پس وقتی تاکید داریم سینمای کودک باعث شد سینمای ایران به جهان معرفی شود منظورمان این نوع فیلم‌هاست. فیلم‌هایی که الزاما برای کودکان نیست بلکه درباره کودکان است. مثلا فیلم مشق شب فیلمی نیست که کودک بتواند آن را درک کند چون این فیلم برای آن بچه نیست اما آن فیلم در گروه کودک و نوجوان قرار می‌گیرد چون درباره کودک و نوجوان است.

رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغه‌مند است

سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشداین تقسیم‌بندی و جداسازی که در سینمای کودکان و نوجوان اتفاق افتاده بود نکته مثبتی از نظر مهین جواهریان نیز بود. این انیماتور و داور جشنواره کودک و نوجوان ضمن تاکید این تقسیم‌بندی می‌گوید: سینما دو جنبه دارد؛ سینمای گیشه یعنی فیلمی که برای فروش ساخته می‌شود و سینمای دغدغه‌مند و اثرگذار که صرفا برای فروش گیشه ساخته نشده است. مانند فیلم‌های کانون پرورش فکری. این‌ها فیلم‌هایی هستند که به فیلم‌سازان جهت می‌دهد و تاثیر فرهنگی می‌گذارد.

سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشد. پس حضور این دو سینما کنار هم درست است. اگر سینمایی دغدغه‌مند نباشد، سینمای گیشه هم رشد نمی‌کند. رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغه‌مند است. فیلم‌های دونده یا خانه دوست کجاست را هنرمندانی ساخته بودند که نگاه هنری و فرهنگی داشتند این فیلم‌ها طبعا در گیشه فروش بالایی نداشت و مخاطب خاص داشته. همین فیلم‌ها بر روی کارگردانان سینمای گیشه تاثیر می‌گذارد.

بنابراین می‌‎توان در یک مقایسه با سینمای دهه‌های بعدی نتیجه گرفت که از بین رفتن این دو جریان و عدم‌توجه به تقسیم‌بندی دهه‌های قبلی، در حال حاضر جولان سینمای کودک ایران در جهان را عملا غیر ممکن ساخته است.

متولیان سینمای دهه ۶۰، حامی حضور سینمای کودک در جهان بودند

نادره ترکمانی یکی از دلایل افول سینمای کودک و نوجوان را از بین رفتن این تقسیم‌بندی و به هم ریختن فضای تولید می‌داند و با اشاره به مدیریت فرهنگی سینما در آن سال‌ها می‌گوید: مدیریت کلان در حوزه سینما این تفکر را داشت که ما باید آثاری را تولید کنیم که به جهان هم عرضه شود. بسیاری از آثاری که در جهان و جشنواره‌های بین المللی ارائه می‌شد و سینمای ما را معرفی می‌کرد بخشی از تولیدات ما بود که الزاما مخاطب کودک یا نوجوان نداشت بخشی از آن مخاطب نیز بزرگسال بود. 

علت شکل‌گیری این جریان به تفکر متولیان سینمای کودک و نوجوان برمی‌گشته که سینما باید با سینمای کودک و نوجوان زنده باشد. هر چه این تفکر از مدیریت خارج شد، سینمای کودک و نوجوان به حاشیه بیشتری رفت. تولیدات کمتر شد و حضور بین‌‎المللی نیز کمرنگ شد تا رسیدیم به سینمای حال حاضر که هجویات محض است. توقفی که در تولید آثار کودک و نوجوان داریم برعکس جهان است. تمرکز در جهان شدیدا روی تولیدات آثار کودک و نوجوان بالاتر رفته. مدیریت کلان ما حتی به جهان نگاه کرد که چرا جهان دارد روی کودکان و نوجوانان سرمایه‌گذاری می‌کند. چون آنها آینده‌ساز جهان هستند و با سینما آنها را تسخیر کرد.

با تولید چهار، پنج فیلم کودک در هر سال، اثر ماندگار نخواهیم داشت

همان‎‌گونه که اشاره شد این دو جریان از دهه ۸۰ و با کم‌شدن تولیدات، افول بیشتری پیدا کرد. تا جایی که در سال‌های گذشته تولید آثار کودک و نوجوان به ۳ الی ۷ فیلم در سال تقلیل پیدا کرده‌. طبق آمار منتشرشده، در سال ۱۴۰۰، تنها ۳ فیلم پیشی میشی، گل به خودی و شهر گربه‌ها در اکران سینمای کودک و نوجوان بوده که این آمار در سال ۱۴۰۱ به ۷ فیلم افزایش پیدا کرد. آماری که می‌تواند یکی دیگر از دلایل مهم حضور پیدا نکردن سینمای کودک ایران در جهان باشد.

خیلی از آثاری که تولید می‌شود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه می‌شودنادره ترکمانی به این موضوع اشاره کرده و می‌گوید: در یک مقایسه با سینمای بلند و بزرگسال می‌توان گفت که تعداد زیادی اثر در سینمای بزرگ‌سال ساخته شده که از بین تمام آنها، چند فیلم خاص جهانی شده‌اند اما در سینمای کودک و نوجوان کلا ۵ الی ۶ فیلم تولید می‌شود و ما توقع داریم ۴ فیلم بدرخشد درحالی‌که چنین اتفاقی نمی‌افتد.

کارگردان فیلم گورداله، برگزیده بیست‌وششمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان، با اشاره به کمبود آثار و نبود محتوای مناسب برای کودکان در این آثار گفت: خیلی از آثاری که تولید می‌شود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه می‌شود. درست است بخشی از تقصیر به گردن فیلمسازی است که این هجویات را می‌سازد اما بخش دیگر آن نیز تقصیر شوراها و مدیرانی است که تصمیم گرفتند این نوع فیلم‌ها ساخته شود و جای آن فیلم‌ها را بگیرد. چرا فیلمنامه‌ها باید با سلیقه مدیران شوراها نوشته شود؟

تربیت اجتماعی کودکان به فراموشی سپرده شده

باید سینمای سازنده و دغدغه‌مند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیمجواهریان ضمن تاکید دلایل افول سینمای کودک ایران در جهان گفت: ما کودک ایرانی را به عنوان کودکی معصوم و ساده به جهانیان معرفی کردیم که احساس مسئولیت می‌کند. اما جوان تحصیل‌کرده امروز بی‌آن‌که احساس مسئولیت یا نوع‌دوستی داشته باشد دزدی می‌کند و به عواقب کارش ذره‌ای فکر نمی‌کند. دلیل آن نیز نبودن خوراک فرهنگی مناسب برای کودکان دهه‌های بعد از ۶۰ و ۷۰ است. تربیت اجتماعی کودکان ما به فراموشی سپرده شده است. ما نیز در مقابل فناوری، هیچ سپری برای آنان نداریم. باید سینمای سازنده و دغدغه‌مند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیم. همکاری آموزش و پرورش و سینما به گونه‌ای که علاوه بر پخش فیلم در مدارس درباره آن با بچه‌ها صحبت شود و آموزش داده شود، می‌تواند با استمرار موثر واقع شود.

بنابراین می‌توان گفت سینمای کودک این روزها در مقایسه با دهه‌های ۶۰ و ۷۰ جریان تقسیم‌بندی شده تولید خود را از دست داده و نه تنها در جهان که در ایران نیز مخاطبان کمتری دارد. علاوه بر از دست‌رفتن جریانی که هم مخاطب داخلی با آن همراه بود و هم مخاطب جهانی، تعدد تولید آثار نیز رو به افول گذاشت و در سال‌های گذشته خصوصا دو سال اخیر زیر ۱۰ اثر در سینمای کودک و نوجوان تولید شده. لزوم رشد دوباره سینمای دغدغه‌مند در کنار سینمای گیشه و همچنین تعدد تولید آثار با حمایت متولیان سینمای کودک، از نکاتی که به اقبال از سینمای کودک هم در ایران هم در جهان کمک می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- وقتی که کیارستمی بهانه ساخت یک انیمیشن می‌شود

اشکان رهگذر تهیه‌کننده انیمیشن کوتاه «نغمه برگ‌ها» همزمان با حضور این اثر در جشنواره فیلم کودک و نوجوان، به ارائه توضیحاتی درباره ساخت آن در قالب یک تولید مشترک با کشور ارمنستان پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، اشکان رهگذر بنیانگذار استودیو انیمیشن هورخش و تهیه‌کننده انیمیشن کوتاه «نغمه برگ‌ها» که به صورت مشترک با یک استودیوی ارمنستانی ساخته شده و در جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان حضور دارد، در گفتگو با مهر درباره همکاری این استودیو با آرمینه آندا، کارگردان ارمنی گفت: آشنایی ما با آرمینه آندا به جشنواره کانتنت مدیا مارکت روسیه برمی‌گردد و این‌طور که متوجه شدیم خانم آندا هم در حوزه ساخت فیلم و هم انیمیشن در ارمنستان فعالیت می‌کند اما چیزی که موجب شد ارتباط نزدیک‌تری بین ما شکل بگیرد، عباس کیارستمی بود.

وی ادامه داد: خانم آندا از نزدیک عباس کیارستمی را می‌شناخت، بسیار به آثار او علاقه داشت و تحت‌ تاثیر سینمای کیارستمی بود. می‌خواست اثری با آن حال و فضا بسازد و این موضوع برای ما هم جذاب بود. وقتی طرح و فیلمنامه را که با همکاری رومن بالایان کارگردان مشهور ارمنی اوکراینی – کارگردانی که خودش هم مانند کیارستمی به ساخت فیلم‌های شاعرانه معروف است – نوشته بود برایمان فرستاد، بسیار تحت‌تاثیر آن قرار گرفتم و برایمان ساخت این انیمیشن جذاب‌تر شد. در واقع این شاعرانگی سینما بود که ما را به هم وصل کرد.

کارگردان انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» درباره اینکه چرا با اینکه استودیو هورخش در حال ساخت آثار بلند سینمایی است بازهم به سراغ ساخت آثار کوتاه می‌رود، توضیح داد: ما در استودیو هورخش تجربه ساخت بیش از ۱۰ انیمیشن کوتاه را تاکنون داشته‌ایم که بسیاری از این آثار را یا خودم کارگردانی کردم و یا از هنرمندان حرفه‌ای هورخش استفاده کردیم. ولی «نغمه برگ‌ها» اولین انیمیشن تولید مشترک ما با کشور دیگری بود که بعد از این انیمیشن، ما انیمیشن کوتاه دیگری به نام «اکو» هم با کشور یونان به صورت تولید مشترک ساختیم.

ساخت انیمیشن کوتاه با هدف تجربه تولید مشترک

وی تاکید کرد: در دورانی ساخت انیمیشن کوتاه در استودیو هورخش برای تجربه تکنیک‌ها و افزایش مهارت و رشد هنرمندان استودیو بود. یعنی تجربیات جدیدی را که به لحاظ هزینه و زمان نمی‌توانستیم در آثار بلند امتحان کنیم در قالب انیمیشن کوتاه طراحی می‌کردیم و می‌ساختیم. بعد از آن هم ساخت انیمیشن‌های کوتاه «نغمه برگ‌ها» و «اکو» در راستای تجربه تولید مشترک با کشورهای دیگر بود که هر ۲ برای ما موفقیت‌آمیز بودند و دستاوردهای خوبی برایمان داشتند.فکر می‌کنم هر چند «نغمه برگ‌ها» از نظر تکنیک ویژه نیست و قرار نبود که باشد، ولی از نظر داستانی و فضا، حس و عواطف بسیار زیبا و شاعرانه‌ای در این فیلم روایت می‌شود که ارزش توجه را دارد

رهگذر با اشاره به اینکه ساخت انیمیشن مشترک با کارگردانی از فرهنگ و زبان دیگر چالش‌های متفاوتی دارد، بیان کرد: فرهنگ مردم ارمنستان به ما نزدیک است ولی با این وجود باز هم فاصله‌ای میان ما وجود دارد. اینکه بتوانیم ذهنیت خانم آندا، کارگردانی که هم‌زبان و هم فرهنگ ما نیست را در کار خودش منعکس کنیم، برای ما چالش جذابی بود. به خصوص برای من به خاطر اینکه سابقه کارگردانی دارم باید تلاش می‌کردم تا در مقام تهیه‌کننده، ذهنیت او را به گروه سازنده منتقل کنم. در عین‌حال بعد از جلسات متعدد و طولانی، وقتی که کار روی روال افتاد تلاش کردم تا سایه خودم را از روی ارتباط کارگردان با گروه بردارم و در ساخت این اثر دخالتی نداشته باشم که در نهایت این تجربه برایم جذاب بود.

کارگردان انیمیشن سینمایی «گنج اژدها» درباره اینکه چقدر به گرفتن جایزه از جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان امید دارد، گفت: من از این جشنواره سه جایزه ملی و بین‌المللی برای ساخت انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» گرفته‌ام. نمی‌توانم توقعی داشته باشم که جایزه بگیرم، چون دیگر آثار حاضر در جشنواره را ندیده‌ام ولی در نهایت هم اگر فیلم موفقیتی کسب کند متعلق به مولف اصلی است.

وی ادامه داد: با این حال فکر می‌کنم هر چند «نغمه برگ‌ها» از نظر تکنیک ویژه نیست و قرار نبود که باشد، ولی از نظر داستانی و فضا، حس و عواطف بسیار زیبا و شاعرانه‌ای در این فیلم روایت می‌شود که ارزش توجه را دارد.

انیمیشنی درباره تکریم جایگاه پدر

رهگذر تاکید کرد: این انیمیشن کوتاه در جهت تکریم جایگاه پدر و مرشد در رشد و تعالی زندگی هر فردی است که مفهومی شرقی است و می‌تواند مورد توجه مخاطبان جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان قرار بگیرد.

انیمیشن کوتاه ۱۲ دقیقه‌ای «نغمه برگ‌ها» که با تکنیک دوبعدی ساخته شده درباره دختری ۱۲ ساله به نام سوناست که در جنگل زندگی می‌کند و در میان برگ‌ها می‌خوابد. او در جنگل با پیرمردی آشنا می‌شود که به او پیشنهاد می‌دهد تا یک دانش مخفی را یاد بگیرد. آرمینه آندا، کارگردان ارمنی این فیلم را به پدرش تقدیم کرده است.

اشکان رهگذر نویسنده و کارگردان اصلی استودیو هورخش در کنار برادرش، آرمان رهگذر تهیه‌کنندگی مشترک این انیمیشن را برعهده داشته‌اند.

انیمیشن کوتاه «نغمه برگ‌ها» اولین انیمیشن کوتاهی است که استودیو هورخش در حمایت از ساخت یک اثر فرهنگی با یک استودیو خارجی همکاری کرده است.

«نغمه برگ‌ها» تاکنون موفق به کسب ۲ جایزه در جشنواره فیلم زردآلوی طلایی ارمنستان شده است.

رسانه سینمای خانگی- روایت رهبر قنبری از زیبایی‌شناسی در سینما

کارگاه «زیبایی‌شناسی تصویر سینمایی» با حضور رهبر قنبری نویسنده و کارگردان در موزه سینما برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، کارگاه «زیبایی‌شناسی تصویر سینمایی» با حضور رهبر قنبری نویسنده و کارگردان عصر روز یکشنبه شانزدهم مهر در موزه سینما برگزار شد.

رهبر قنبری در ابتدای این کارگاه با مروری بر نظریه‌های سینمایی، گفت: از همان ابتدا سینمای فرم‌گرا به وجود آمد که نمونه آن آثار افرادی مانند آیزن اشتاین و فیلم‌هایی مانند «ایوان مخوف» بود که در مقابل آن فیلم‌هایی مانند «باغبان آبپاشی شده» ساخته شد. در واقع به نوعی سینمای داستان‌سرا در کنار سینمای مستند محو بود که اصطلاحاً به آن سینمای فرمال می‌گویند و در مقابل آن سینمای واقع‌گرا شکل گرفت.

وی با بیان اینکه سینمای فرمال در دوره‌ای رواج پیدا کرد و تاثیر خود را گذاشت، افزود: به دنبال این سینما نوعی سینمای اکسپریونیسم نیز پدید آمد که فیلم‌هایی مانند «مطب دکتر کالیگاری» و «فرانکشتاین» از دل همین فرمالیسم ایجاد شد. این مباحث مبانی عقلی و نظری دارد که حتماً باید مطالعه کنید.

قنبری مطرح کرد: از نظر آیزن اشتاین تدوین‌گر و فیلم‌ساز هوشمند آن است که از کمترین زمان برای نمایش تصاویر بیشتر استفاده کند. آنچه مسلم است نظریه هگل قدمت تاریخی و فلسفی دارد و نظریه مقابل آن نظریه واقع‌گراست که معتقد است باید واقعیت محض را پیش روی مخاطب بگذاریم تا خود مخاطب انتخاب کند چه ببیند.

کارگردان «در یک بازار ایرانی» با بیان اینکه نظریه واقع‌گرا در حالت پیشرفته به نئورئالیسم ایتالیایی با فیلم‌هایی مانند «دزد دوچرخه» می‌رسد، گفت: در این نوع سینما پلان‌های عریض و طویل می‌بینید و فیلم‌های «شهر بی دفاع» و «همشهری کین» نیز از این نوع سینما هستند که در آن‌ها همه پلان‌ها باز است. بر خلاف سینمای آیزن اشتاین که در تقابل با سینمای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با سینمای روس است. نظریه آیزن اشتاین در واقع نظریه دیکتاتورمابانه است.

قنبری ادامه داد: نظریه واقع‌گرا معتقد است، سینما به خودی خود وجود ندارد زیرا سینما از شی‌ای تهی است و آنچه می‌بینیم تصویر ذهنی ما است. سینما به عنوان ابزار اهمیتی ندارد و مهم این است تصویر ذهنی ما درست و واقعی و آنگونه که وجود دارد منتقل شود و واقعیت درونی ما را بیرون نشان دهد. بر این اساس می‌توانید تصور کنید وظیفه سینما چیست و چقدر سنگین است.

وی با بیان اینکه نظریه واقع‌گرایانه شکل‌های مختلفی به خود می‌گیرد، ادامه داد: نظریه واقع‌گرایانه در ایتالیا به نئورئالیسم ایتالیایی و نئورئالیسم پوئتیکال می‌رسد که در ایران از آن به عنوان رئالیسم شاعرانه تعبیر می‌شود و سینمای زنده یاد عباس کیارستمی از همین دست است. در فیلم «خانه دوست کجاست» نوعی شاعرانگی وجود دارد که همزمان با آن به واقعیت زیست آن کودک در روستا به مسائل تاریخی و باستانی نیز می‌پردازد.

قنبری درباره کات زدن دوربین نیز بیان کرد: فکر می‌کنید چرا در فیلم رئالیستی برش می‌زنیم؟ به دلیل اینکه دوربین مانند چشم آدم نیست که هر زمان خواستیم اطراف را ببینیم؛ نمای دوربین محدودیت دارد به همین دلیل برش می‌زنیم و با تغییر زاویه اندازه نما را نیز عوض می‌کنیم تا تحرک آن زیاد شود.

وی همچنین گفت: باید توجه داشته باشید که ریتم بیش از اندازه کند، حوصله مخاطب امروز را سر می‌برد. ریتم فیلم‌های من کند است اما برای کند بودن آن دلیل دارم. من معتقدم هر تصویر پیش از آنکه تصویر شود ارکانی را باید بگذراند، ابتدا باید پاکیزگی در کلام داشته باشیم، راویان صحنه را انتخاب کنیم و راوی صادقی باشیم.

در این کارگاه فیلم کوتاه «در یک بازار ایرانی» ساخته رهبر قنبری نمایش داده شد.

در بخش پایانی این کارگاه «رهبر قنبری» به مدت ۲ ساعت مباحث مطرح شده را به صورت عملی در محوطه باز موزه سینما با حاضران تمرین و مرور کرد.

رسانه سینمای خانگی- آسیاپاسیفیک به ایران نرسید

برای نخستین بار هیچ فیلمی از سینمای ایران در جوایز سالانه آسیاپاسیفیک نامزد دریافت جایزه نشدند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، سینمای ایران در حالی امسال و در شانزدهمین دوره جوایز سینمایی آسیاپاسفیک در هیچ یک از شاخه‌ها نامزد دریافت جایزه نیست که از آغاز این رویداد در سال ۲۰۰۷، همواره حضور مستمری در این رویداد سینمایی تجربه کرده است.

در میان‌ نامزدهای امسال جوایز آسیاپاسیفیک، فیلم «شیطان وجود ندارد» ساخته «ریوسوکه هاماگوچی» با نامزدی در چهار شاخه بهترین فیلم، کارگردانی، فیملنامه و فیلمبرداری پیشتاز است و سینمای ژاپن با ۱۱ نامزدی در صدر قرار دارد و پس از آن فیلم‌های چینی توانستند در ۹ شاخه به فهرست نامزدها راه یابند. 

در شاخه بهترین فیلم این رویداد سینمایی علاوه بر فیلم «شیطان وجود ندارد»، فیلم‌های «روزهای کامل» ساخته «ویم وندرس» نماینده سینمای ژاپن در اسکار ۲۰۲۴، «شهروند مقدس» ساخته «تیناتین کاجریشویلی» محصول مشترک گرجستان، فرانسه و بلغارستان، فیلم سینمایی «Qas» ساخته «آس سلطان سیت» از کشور قزاقستان و «یوزپلنگ برفی» به کارگردانی «پما تسدن» از کشور تبت، برای کسب جایزه رقابت خواهند کرد.

 سینمای ایران در سال ۲۰۲۲ با فیلم «شب، داخلی، دیوار» ساخته وحید جلیلوند در دو شاخه بهترین فیلمنامه (وحید جلیلوند) و بهترین بازیگر مرد (نوید محمد زاده) نامزد کسب جایزه بود که البته موفق به کسب جایزه نشد. 

سینمای ایران در پانزده دوره پیشین جوایز سینمایی آسیاپاسیفیک همواره حضور مستمری در میان نامزدهای این رویداد داشته و در سال‌هایی تنها به یک نامزدی بسنده کرد و در سال‌هایی نیز با عملکردی موفق چندین جایزه را به خود اختصاص داده است. 

در سال ۲۰۲۱ و در چهاردهمین دوره این جوایز، سینمای ایران در هفت شاخه نامزد کسب جایزه بود و فیلم «قهرمان» ساخته اصغر فرهادی در کنار فیلم «ماشین منو بران» هر کدام با نامزدی در ۴ شاخه، پیشتاز نامزدها بود. فیلم «قهرمان» در شاخه‌های بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد (امیر جدیدی) نامزد کسب جایزه آسیاپاسیفیک بود و در نهایت اصفر فرهادی جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود کرد.

«شیطان وجود ندارد» به کارگردانی محمد رسول اُف از ایران در شاخه بهترین فیلم، نسیم احمدپور و شهرام مکری نیز برای «جنایت بی دقت» در شاخه بهترین فیلمنامه و فیلم سینمایی «وقت چیغ انارها» ساخته گراناز موسوی نیز در بخش بهترین فیلم بلند جوانان جوایز آسیاپاسیفیک ۲۰۲۱ نامزد کسب جایزه بودند.

جوایز سینمایی آسیاپاسیفیک در سال ۲۰۲۰ به دلیل همه‌گیری ویروس کرونا برگزار نشد اما در سال ۲۰۱۹ و در سیزدهمین دوره این رویداد، سینمای ایران در شش شاخه نامزد کسب جایزه بود. نوید محمدزاده برای فیلم «متری شیش و نیم» و محسن تنابنده برای فیلم «رونا، مادر عظیم»، مستند «خط باریک قرمز» به کارگردانی فرزاد خوش‌دست برای جایزه مستند بلند، «کاغذ پاره‌ها» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی بهزاد نعلبندی در شاخه بهترین انیمشین و محسن قرایی و محمد داوودی برای فیلمنامه «قصر شیرین» ساخته رضا میرکریمی فرصت کسب جایزه داشتند. ضمن این که فیلم «رونا مادر عظیم» به تهیه‌کنندگی نوید محمودی یکی از پنج نامزد جایزه تنوع فرهنگی یونسکو هم بود و در نهایت موفق به کسب این جایزه شد تا سهم سینمای ایران از این دوره از جوایز آسیاپاسیفیک یک جایزه جنبی باشد.

در دوازدهمین دوره جوایز سینمایی آسیاپاسیفیک که در سال ۲۰۱۸ برگزار شد فیلم «بمب: یک داستان عاشقانه» در دو شاخه بهترین فیلمنامه (پیمان معادی) و موسیقی متن (النی کارایندرو»، بهمن فرمان آرا برای نقش‌آفرینی در فیلم خودش «حکایت دریا» در شاخه بازیگری مرد و فیلم «آوا» به کارگردانی صدف فروغی محصول مشترک ایران، قطر و فرانسه در شاخه بهترین فیلم بلند جوانان نامزد دریافت جایزه بودند که در نهایت هیچ کدام توفیقی در کسب جایزه نیافتند.

در دوره یازدهم دوره این رویداد فیلم «لِرد» ساخته محمد رسول‌اُف در شاخه بهترین فیلم بلند، نوید محمدزاده برای بازی در فیلم «بدون تاریخ بدون امضاء»در شاخه بهترین بازیگر مرد و «اسکی‌باز» به کارگردانی فریدون نجفی هم در بخش بهترین فیلم بلند جوانان نامزد کسب جایزه از جوایز آسیاپاسیفیک بود و در نهایت نوید محمدزاده توانست تقدیر ویژه داوران این رویداد سینمایی را دریافت کند.  همچنین با اعطای جایزه‌ای ویژه، از دستاورد هنری عباس کیارستمی کارگردان فقید سینمای ایران نیز تقدیر به عمل آمد. 

دهمین دوره جوایز سینمایی آسیاپاسیفیک سینمای ایران با وجود نامزد بودن در چند بخش، تنها موفق به کسب جایزه بهترین مستند شد.

سینمای ایران در دهمین دوره جوایز سینمایی آسیا پاسیفیک در چند بخش شامل بهترین فیلم (محمد رسول الله و دختر)، بهترین فیلم بلند جوانان (نفس ساخته نرگس آبیار)، بهترین فیلمبرداری (ویتوریو استورارو- محمد رسول‌الله)، بهترین بازیگر مرد (فرهاد اصلانی – دختر)، بهترین فیلمنامه (مهران کاشانی – دختر) و بهترین مستند (رویاهای دم صبح) نامزد کسب جایزه از این رویداد سینمایی بود که مهرداد اسکویی برای ساخت «رویاهای دم صبح» جایزه گرفت. همچنین در این دوره منوچهر محمدی جایزه فدراسیون بین‌المللی تهیه‌کنندگان سینما را دریافت کرد.

در نهمین دوره جوایز سینمایی «آسیاپاسیفیک، ایران تنها نامزدی فاطمه معتمدآریا را به عنوان بهترین بازیگر زن برای فیلم «بهمن» ساخته مرتضی فرشباف داشت و همچنین نگار جواهریان بازیگر سینمای ایران یکی از اعضای هیات داوران اصلی این رویداد سینمایی بود.

در سال ۱۳۹۳ و در هشتمین دوره این جوایز، فیلم “عصبانی نیستم!” ساخته رضا درمیشیان نامزد جایزه بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد (نوید محمدزاده) بود و “قصه‌ها” ساخته رخشان بنی‌اعتماد هم نامزد بهترین کارگردانی، “ملبورن” ساخته نیما جاویدی نامزد بهترین فیلمنامه و مریلا زارعی نامزد بهترین بازیگر زن برای “شیار ۱۴۳” ساخته نرگس آبیار بود. 

اصغر فرهادی به عنوان رییس هیات داوران و محمد اطبایی هم به عنوان یکی از اعضای هیات داوران نتپک در این دوره حضور داشتند که مریلا زارعی توانست تقدیرنامه هیات داوران را دریافت کند و نیما جاویدی هم جایزه فیلمنامه را گرفت. رضا درمیشیان نیز جایزه استعداد جوان را به خود اختصاص داد.

در هشتمین دوره جوایز آسیاپاسفیک فیلم «گذشته» نامزد بهترین فیلم و همچنین اصغر فرهادی برای فیلم‌نامه‌ی «گذشته» هم در آن سال نامزد شد. شهرام مکری برای «ماهی و گربه» نامزد بهترین کارگردانی و نگار جواهریان برای بازی در «حوض نقاشی» نامزد بهترین بازیگر زن بود که هیچ کدام جایزه‌ای نگرفتند، اما «حوض نقاشی» مازیار میری جایزه معتبر یونسکو را دریافت کرد.

در دوره هفتم، فیلم‌ سینمایی «خرس» به کارگردانی خسرو معصومی و به تهیه‌کنندگی جواد نوروزبیگی نامزد دریافت بهترین فیلم و بهترین کارگردانی جایزه سینمای آسیاپاسفیک شد.

تورج اصلانی هم در جایزه آسیاپاسفیک برای فیلم «فصل کرگدن»، نامزد دریافت جایزه بهترین فیلمبرداری شد که این جایزه را دریافت کرد. 

سینمای ایران سال ۹۰، در ۹ بخش نامزد دریافت جایزه «آسیا پاسفیک» شد. «جدایی نادر از سیمین» ساخته‌ی اصغر فرهادی در بخش‌های بهترین فیلم بلند داستانی، دستاورد کارگردانی، فیلم‌نامه و همچنین بازیگر مرد برای پیمان معادی، نامزد دریافت جایزه آسیا پاسیفیک بود که سرانجام اصغر فرهادی جایزه بهترین فیلم بلند داستانی را دریافت کرد.

نماینده دیگر سینمای ایران در جوایز آسیا-پاسیفیک در همان سال، «به امید دیدار» به کارگردانی‌ محمد رسول‌اف بود که در سه شاخه بهترین فیلم بلند داستانی، بهترین دستاورد کارگردانی و بازیگری زن نامزدجایزه بود. 

شایسته ایرانی بازیگر فیلم «آینه‌های روبرو» و «باد و مه» به کارگردانی محمد علی طالبی دیگر نامزدهای ایرانی همان سال جایزه آسیاپاسفیک بودند.

سال ۸۹ تنها نماینده سینمای ایران در جوایز آسیا-پاسیفیک فیلم «دیگری» ساخته مهدی رحمانی به تهیه‌کنندگی «محمد علی نجفی» و بازی محمدرضا فروتن و مریلا زارعی بود که جایزه بهترین فیلم بلند کودک را از این رویداد دریافت کرد.

در سه دوره‌ ابتدای جایزه «آسیا-پاسیفیک» نیز سینمای ایران حضور چشم‌گیری داشت.

در دوره سوم که در سال ۱۳۸۸ برگزار شد، «اصغر فرهادی» با فیلم «درباره الی» نامزد چهار جایزه از جوایز سینمایی «آسیا-پاسیفیک» شد.

این فیلم علاوه ‌بر نامزدی بهترین فیلم، در بخش‌های بهترین فیلم‌نامه (اصغر فرهادی)، بهترین کارگردانی (اصغر فرهادی) و بهترین بازیگر زن (گلشیفته فراهانی) نامزد بود و البته سینمای ایران نماینده دیگری نیز در جوایز«آسیا-پاسیفیک» سال ۲۰۰۹ داشت. «علی‌محمد قاسمی» برای فیلم «چراغی در مه» نامزد بهترین فیلم‌برداری شد که در نهایت اصغر فرهادی جایزه‌ی ویژه هیات ‌داوران و جایزه بهترین فیلم‌نامه را برای «درباره ‌الی» از سومین دوره‌ی جایزه‌ی آسیا-پاسیفیک گرفت. تهمینه میلانی یکی از اعضای هیات داوری این جایزه بود و محمد اطبایی هم در این سال در میان اعضای هیات داوری نتپک قرار داشت.

همچنین سینمای ایران در دومین دوره‌ی جوایز سینمایی «آسیا-پاسیفیک» در سال ۱۳۸۷ در چهار رشته نامزد و موفق به دریافت دو جایزه شد. رضا ناجی برای فیلم «آواز گنجشک ها» ساخته مجید مجیدی، فیلم «تنها دو بار زندگی می کنیم» ساخته بهنام بهزادی در دو رشته بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد (علیرض آقا خانی) و «تینار» هم در رشته بهترین مستند نامزد شدند.

رضا ناجی برای فیلم «آواز گنجشک‌ها» که نامزد بهترین بازیگر مرد شده بود، توانست جایزه‌ی این بخش را بگیرد و مستند «تینار» ساخته‌ مهدی منیری به دلیل تلاش چشم‌گیر در جهت ترویج و حفظ تنوع فرهنگی جایزه‌ی یونسکو را به‌دست آورد.

در مراسم اهدای اولین دوره‌ی جایزه‌ی جشنواره‌ی سینما “آسیاپاسفیک” در سال ۱۳۸۶، سینماگران ایرانی در هفت رشته نامزد شده و جوایز بهترین کارگردانی به رخشان بنی‌اعتماد و محسن عبدالوهاب برای «خون‌بازی»، هومن بهمنش برای فیلمبرداری «آن سه» و «اتوبوس شب» کیومرث پوراحمد جایزه‌ی بزرگ هیات داوران را دریافت کردند. در آن سال، جعفر پناهی در میان اعضای هیات داوری بود.

رسانه سینمای خانگی- برگزیدگان حافظ مشخص شدند/ همه برای پوست شیر

بیست و دومین مراسم دنیای تصویر (تندیس حافظ) با تجلیل از بهزاد فراهانی و معرفی برگزیدگان بخش های مختلف به کار خود پایان داد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، بیست و دومین مراسم سینمایی، تلویزیونی دنیای تصویر (تندیس حافظ) امشب در سالن رویال هال هتل اسپیناس پالاس برگزار شد.

در این مراسم که با حضور جمعی از هنرمندان همراه بود از بهزاد فراهانی به پاس یک عمر فعالیت هنری تجلیل شد.

هادی حجازی فر، نوید محمودی، رضا کمالی، یکتا ناصر، ایمان صفا، دارا حیایی، مهدی مکی، نورا هاشمی، پژمان جمشیدی، مهدی میامی، مه لقا باقری، اشوان، سارا حاتمی، سیاوش صفاریان پور، کریم امینی، لیندا کیانی، رضا یزدانی، مجید توکلی، نیما شعبان نژاد، سیاوش خیرابی، هدیه بازوند، رابعه اسکویی و جمعی از هنرمندان سینما و تلویزیون در این مراسم حضور دارند.

این مراسم که اعلام شده بود ساعت ۱۹:۳۰ برگزار می شود ساعت ۲۱ با سرود جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.

افتتاحیه مراسم با ترانه ای از محسن چاوشی با ترجیع بند «ملکا ذکر تو گویم» و تصاویری از فیلم های «محمد رسول الله» مجید مجیدی، «محمد(ص)» مصطفی عقاد و … برگزار شد.

همچنین در ادامه نماهنگی از تصاویر و سخنان زنده یاد علی معلم که بنیانگذار این مراسم است به پخش رسید.

سپس مریم مومن بازیگر سینما و تلویزیون که با سریال «بانوی عمارت» شناخته می شود در جایگاه حاضر شد و با خوش آمدگویی به مهمانان شعری از حافظ خواند.

وی در سخنانی گفت: برای من افتخاری بود چند دقیقه ای روی این صحنه بودم جایی که پیشکسوت ها حضور داشتند. امیدوارم دفعه بعد که روی این صحنه می آیم برای جایزه باشد.

سپس محمدرضا علیمردانی مجری و بازیگر روی صحنه رفت تا اجرای مراسم را به عهده بگیرد.

وی با بیان اینکه چه خوشبختم که اجرای این برنامه باشکوه به عهده من است، اظهار کرد: عذرخواهی می کنم از طرف گروه برگزار کننده به خاطر تاخیری که پیش آمد. مجبور شدیم صبر کنیم تا عزیزانی که در راه یا ترافیک بودند، برسند.

اجرای قطعه اول این مراسم را رضا یزدانی خواننده بر عهده داشت که شعری از حافظ را اجرا کرد.

در ادامه اولین بخش از مراسم به تجلیل از بهزاد فراهانی اختصاص داشت که در قالب یک کلیپ هنرمندانی چون محمد رحمانیان، رضا بابک، شهرام گیل آبادی، عباس جهانگیریان درباره او سخن گفتند. بهزاد فراهانی در بخش هایی از سخنان خود که در قالب ویدئو قابل مشاهده بود به کارهای مورد علاقه اش مثل سریال «امام علی(ع)» و «کت جادویی» اشاره کرد و همچنین از نمایش های رادیویی گفت که زمانی خیابان را تعطیل کرده اند.

در ادامه محمد رحمانیان کارگردان تئاتر، آذر معماریان و شقایق فراهانی روی صحنه رفتند تا از این هنرمند تجلیل کنند.

رحمانیان در سخنانی روی صحنه بیان کرد: حالا که اسم او آمده، است اجازه دهید درباره این ۶۰ سال بگویم. او به عنوان بازیگر، نویسنده و کارگردان اگر نبود بسیاری از آثار سینما از جمله «سفر سنگ» کیمیایی نبود.

وی ادامه داد: او پرویز پرستویی، مجید کربلایی نجف و … را معرفی و تربیت کرد. او اگر نبود بخشی از تاریخ ایران نبود، مگر می توان نام فراهانی، عباس جوانمرد، آوانسیان را نبرد. ما سی سال است که با هم کار و زندگی می کنیم و الان من جای همه شاگردان او اینجا ایستاده ام.

فراهانی در سخنانی در پاسخ به تشویق های مردم عنوان کرد: برای اولین بار به خودم حسودی ام شد.

این بازیگر در ادامه از یدالله شیراندامی یاد کرد. او همچنین از علی معلم یاد کرد و گفت: وقتی علی معلم در کلاس بود وزن کلاس تغییر می کرد.

وی اضافه کرد: علی بسیار راستگو بود. شجاع بود. او پاک بود، بسیار خلاق بود و اهل سانسور نبود و شاید به دلیل ویژگی هایی که داشت به مطبوعات کشیده شد.

در ادامه آذر معماریان‌ به حضار خیرمقدم گفت و سپس امید معلم دبیر این رویداد در جایگاه قرار گرفت و در سخنانی بیان کرد: ما بیش از هر زمان دیگری به همدلی نیاز داریم. مهمترین رکن جامعه فرهنگ آن است و ما بدون فرهنگ و هنر زنده نیستیم و اهالی هنر از کلیت جامعه پاسداشت می کنند.

وی در بخشی دیگر از صحبت هایش در سخنانی بدون اشاره مستقیم به حواشی نبود آثار صداوسیما در میان نامزدها بیان کرد: هرآنچه در حافظ می بینید حاصل یک داوری حرفه ای است. هیچ گاه با یک فیلم یا مجموعه براساس سیاست رفتار نشده است. بر این عقیده ایم اگر مجموعه ای در میان نامزدها نیست اشکالاتی وجود داشته است که آن مجموعه ها نیستند.

در ادامه بخش اهدای جوایز با اهدای جایزه به بهترین مستند و بهترین فیلم کوتاه آغاز شد.

جایزه بخش بهترین مستند به سیاوش صفاریان پور برای کارگردانی اثر «کاپیتان من» رسید.

وی با تقدیم جایزه به همسرش و اسماعیل میرفخرایی در سخنان کوتاهی بیان کرد: خیلی ممنونم از بهرام رادان تهیه کننده مستند که تصمیم گرفت در این راه قدم بگذارد.

جایزه بهترین فیلم کوتاه نیز به صمد علیزاده برای کارگردانی «۱۳ سالگی» رسید.

در ادامه جایزه بهترین بازیگر زن کمدی به رویا افشار اهدا شد.

افشار در سخنانی بیان کرد: این جایزه برایم باعث افتخار است. اولین بار است که به جشن حافظ می آیم و کمی اضطراب دارم. چنین جوایزی کار ما را سخت می کند. افتخار می کنم چون اگر این جایزه نصیبم شده است معلمان خوبی داشتم که زنان کشورم بودند.

وی درخواست کرد: با جامعه فرهنگی مهربان تر باشید جای هنرمندان بند و اسارت نیست.

جایزه بهترین فیلمنامه سریال تلویزیونی نیز به جمشید محمودی و رضا بهاروند برای سریال «پوست شیر» رسید.

بهاروند نویسنده سریال در سخنانی بیان کرد: از پرستو معین ممنونم که در نگارش فیلمنامه به ما کمک کرد. این جایزه را به دخترانی تقدیم می کنم که نمی توانند در آغوش پدر باشند.

سپس جمشید محمودی نویسنده و کارگردان این مجموعه نیز گفت: از تیم «پوست شیر» تشکر می کنم که ۱۴ ماه به ما کمک کردند. از نوید محمودی خیلی تشکر می کنم که در نوشتن طرح خیلی به ما کمک کرد. همراهی او خیلی برایم مهم است و سینمای بدون او را نمی توانم تصور کنم. روح علی معلم هم شاد باشد که بنیان گذار این جشن بوده است.

محمدرضا علیمردانی برای بخش بهترین ترانه فیلم و سریال اعلام کرد که ۲ جایزه به این بخش اختصاص داده اند و هر ۲ برگزیده هم نتوانستند، حضور یابند.

جایزه اول به محسن چاوشی برای سریال «رهایم کن» رسید که با نامه ای از مردم قدردانی کرده بود.

همچنین جایزه دوم نیز به علیرضا قربانی خواننده تیتراژ سریال «بی گناه» رسید که با ارسال ویدئویی از داوران تشکر کرده بود.

جایزه بهترین بازیگر مرد کمدی به مهران غفوریان بازیگر سریال «نیسان آبی» رسید.

غفوریان در سخنانی گفت: بالاخره جایزه حافظ را گرفتم. علی معلم جایت خالیست.

جایزه بهترین بازیگر زن درام به هدی زین العابدین برای سریال «رهایم کن» اهدا شد.

جایزه بهترین بازیگر مرد درام به علیرضا کمالی برای سریال «پوست شیر» رسید.

کمالی در سخنانی بیان کرد: یادی می کنم از علی معلم که بیست و اندی سال پیش سریالی کار کردم که غیر از من و خانواده ام کسی نگاه نمی کرد اما آقای معلم ما را به این مراسم دعوت کرد. این جایزه را به کسی تقدیم می کنم که یک عمر برای من هم پدر بود هم مادر. من کوچک بودم که پدرم را از دست دادم و جایزه را به مادرم تقدیم می کنم.

در ادامه این مراسم جایزه سریال برگزیده سال ۱۴۰۰ در میان محصولات تلویزیونی و شبکه خانگی اهدا شد که براساس توضیح داوران این جایزه به دلیل احیای هویت ملی و ارتقای معیارهای کمی و کیفی برای نگارش و کارگردانی «خاتون» به تینا پاکروان تعلق گرفت. البته سریال «خاتون» در بخش رقابتی این رویداد حضور نداشته است.

در ادامه این مراسم جایزه بهترین چهره تلویزیونی به عادل فردوسی پور رسید. آذر معماریان و امید معلم تندیس و جایزه این بخش را اهدا کردند.

فردوسی پور در میان تشویق حاضران در سخنانی عنوان کرد: جایزه بردن همیشه لذتبخش است من همیشه در این سال ها جایزه برده ام اما لطف این جایزه چیز دیگری است.

وی اضافه کرد: در این چند سال می دانید چه اتفاقاتی افتاد و چطور درها به روی من بسته شد. خوشحالم در کنار مردم عزیزم ماندم و در کشور خودم می توانم کار کنم. بسیار خوشحالم در «۳۶۰» در کنار همکارانی که از صفر شروع کردیم، نزدیک یک سال فعالیت داریم و الان این برنامه خوب دیده می شود.

در بخش کارگردانی بهترین سریال تلویزیونی دو جایزه اهدا شد.

جایزه اول بهترین کارگردانی سریال تلویزبونی به نیما جاویدی برای «آکتور» رسید.

جاویدی در سخنانی بیان کرد: دفعه قبل این جایزه را برای فیلم «سرخپوست» گرفتم و خوشحالم دوباره این جایزه جذاب تکراری را می گیرم.

جایزه دوم نیز به جمشید محمودی برای سریال «پوست شیر» اهدا شد.

محمودی در سخنانی عنوان کرد: هادی حجازی فر اینجاست و باید بگویم از او ممنونم. او فیلمساز و نویسنده است
و من هر جا نیاز داشتم از او کمک می گرفتم.

وی با اشاره به عادل فردوسی پور که جایزه اش را از او دریافت کرد، گفت: وقتی برنامه «نود» تعطیل شد، می گفتم امکان ندارد عادل را حذف کنند و او به گونه ای جوانه زد که آنها حس کنند نمی توان او را حذف کرد. مگر شدنی است آدم هایی را که سال ها برای این کشور زحمت کشیده اند، حذف کرد؟

جایزه بهترین سریال تلویزیونی و پلتفرم های استریم آنلاین نیز به نوید محمودی برای سریال «پوست شیر» رسید.

نوید محمودی در سخنانی عنوان کرد: زن ها طبعا مردهای کنارشان را دوست دارند، اگر قابل باشیم حتما برایشان دوست داشتنی هستیم.

وی افزود: «پوست شیر» حاصل تلاش دو برادر مهاجر افغان به ایران به همراه یک تیم بود. این را یادآوری کردم تا بگویم سینما کاری ندارد کجایی، فقیری یا… تو را به آرزوهایت می اندازد.

در ادامه همه عوامل «پوست شیر» روی صحنه آمدند که با تشویق حاضران روبرو شد.

در این بخش حجازی فر در سخنانی گفت: ممنون که به ما محبت و لطف داشتید. امیدوارم این تیم همچنان کار کند، ما یک خانواده بودیم.

جمشید محمودی نیز در ادامه یادآور شد: من ۴۰ جلسه از کار را درگیر نگارش و تدوین بودم و نوید در حال فیلمبرداری و کارگردانی بود بنابراین بخشی از کارگردانی را او تقبل کرد.

در ادامه مراسم نشان عباس کیارستمی (بهترین فیلم تجربی) به علی بهراد برای فیلم «تصور» رسید که در این مراسم حضور نداشت.

جایزه بهترین دستاورد فنی و هنری به امیرحسین قدسی برای فیلم «بی همه چیز» رسید.

قدسی در سخنانی گفت: برای هم صنف های من روزهای خوبی نیست. امیدوارم مطالبات صنفی ما به ما برگردد و بتوانیم کار کنیم.

جایزه بهترین تدوین نیز به عماد خدابخش برای فیلم «بی همه چیز» رسید.

جایزه بهترین فیلمبرداری به وحید ابراهیمی برای فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» اهدا شد ‌که در سخنانی عنوان کرد: این اولین جایزه فیلمبرداری من است. از اعتماد حجازی فر ممنونم که به من کمک کرد.

جایزه بهترین موسیقی متن به حسین علیزاده برای موسیقی فیلم «آتابای» رسید که در این مراسم حضور نداشت.

جایزه دستاورد فردی ویژه نیز به هادی حجازی فر اهدا شد.

جایزه بهترین فیلمنامه سینمایی به امید شمس، بهمن ارک و علی سرآهنگ برای فیلم «ملاقات خصوصی» رسید.

در ادامه آذر معماریان ‌برای اهدای جایزه ویژه هیات داوران روی صحنه رفت و عنوان کرد این جایزه به ارسلان امیری برای «زالاوا» اختصاص یافته است.

امیری در ادامه گفت: بزرگترین مانع برای تجربه های نو شورای پروانه ساخت و بنیاد فارابی است. در دوره جدید هم ۲ فیلمنامه مثل «زالاوا» بود که مجوز نگرفت اگرچه که خیلی هم تجربه گرا نبودند. امیدوارم تلاش نشود که سانسور و یکسان سازی شکل بگیرد.

در ادامه علی اوجی کارگردان مراسم روی صحنه رفت و گفت: سینما باید در هر شکلی به کار خود ادامه دهد.

بخش جایزه بهترین بازیگر زن سینما و مرد سینما ۲ جایزه داشت.

جایزه اول به صدف اسپهبدی برای فیلم سینمایی «علف زار» رسید.

جایزه دوم نیز به الناز شاکردوست برای فیلم «تی تی» اهدا شد که در مراسم حضور نداشت و در یک ویدئو از داوران قدردانی کرد.

در بخش دیگر مراسم، جایزه اول بهترین بازیگر مرد سینما به پژمان جمشیدی برای فیلم «علف زار» رسید که در سخنانی عنوان کرد: شاید ابتدا که وارد سینما شدم خیلی آرزوهای بزرگ داشتم اما الان واقعا آرزوی من خوشبختی مردم است و آرزوی محالم بودن مادرم.

جایزه دوم این بخش به بهرام افشاری برای فیلم «فسیل» رسید. افشاری جایزه اش را به زنان هنرمند تقدیم کرد و گفت: امیدوارم واژه ممنوع الکاری دیگر وجود نداشته باشد.

جایزه بهترین کارگردانی نیز به آیدا پناهنده برای فیلم «تی تی» اهدا شد که در سالن حضور نداشت.

در بخش پایانی مراسم نیز جایزه بهترین فیلم به امیر بنان برای «ملاقات خصوصی» رسید.

رسانه سینمای خانگی- کتابی درباره سینمای کیارستمی منتشر شد

کتاب «تناقضات نابازیگری؛ و مقاله‌های دیگر درباره سینمای عباس کیارستمی» نوشته روبرت صافاریان توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، کتاب «تناقضات نابازیگری؛ و مقاله‌های دیگر درباره سینمای عباس کیارستمی» نوشته روبرت صافاریان به‌تازگی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شده است.

روبرت صافاریان متولد سال ۱۳۳۳ در تهران، مدرس و منتقد سینمایی ارمنی‌تبار کشور است و ترجمه کتاب‌های «تاریخ سینما»، «تدوین فیلم و ویدئو»،‌ «ازو و بوطیقای سینما» و رمان‌های «خانه دو طبقه خیابان سنایی» و «یادداشت‌های سردبیر هایاتسک» و کتاب «ساکن دو فرهنگ» از جمله آثاری هستند که نشر مرکز از او چاپ کرده است.

او سال ۱۳۹۵ کتابی با عنوان «سینمای عباس کیارستمی» منتشر کرد و می‌گوید پس از مرگ این‌فیلم‌ساز و انتشار همه مطالب منتشرنشده و جدیدی که از او عرضه شدند، حالا وقت آن بود که کتابی دیگر درباره او منتشر کند. صافاریان می‌گوید در آن‌کتاب اول، هدف این بود که همه زندگی و فعالیت سینمایی کیارستمی کمابیش به‌ترتیب گاه‌نامه‌ای ارائه شود. به همین‌دلیل امکان ورود به جزییات همه مسائل نظری وجود نداشت. تفاوت اصلی کتاب اول با «تناقضات نابازیگری» این است که هریک از مقالات این‌کتاب، بر وجه خاصی از سینمای کیارستمی تمرکز دارند و به‌ترتیب زمانی هم به کارنامه‌اش نپرداخته‌اند. اما در کل، به مجموعه آثار کیارستمی به‌عنوان یک‌متن بزرگ نگاه شده و بین استناد به متن فیلم‌ها به‌عنوان مرجع اصلی و استناد به حرف‌هایش، حرف‌های دیگران و اطلاعاتی که درباره زندگی‌اش منتشر شده، موازنه‌ای برقرار شده است.

کیارستمی در جلوی دوربین، نابازیگری در فیلم‌هایش، شعر و قالب کوتاه در آثارش و … ازجمله موضوعاتی هستند که صافاریان در مقالات این‌کتاب به آن‌ها پرداخته است.

کتاب پیش‌رو ۹ مقاله و ۲ ضمیمه دارد. مقالات به‌ترتیب عبارت‌اند از: «نان و کوچه»، «تناقضات نابازیگری در فیلم‌های عباس کیارستمی»، «کلوزآپ»، «کیارستمی و جشنواره‌ها»، «باد ما را خواهد برد»، «ده: نقطه‌ عطف»، «کیارستمی جلوی دوربین»، «قالب کوتاه، به‌خصوص شعر»، «۲۴ فریم».

همان‌طور که اشاره شد، این‌کتاب ۲ ضمیمه هم دارد که عبارت‌اند از «ضمیمه یک: ظرافت در برابر شور» و «ضمیمه دو: کیارستمی درباره کلوزآپ». پس از این‌ضمیمه‌ها هم «پیوست‌ها»ی کتاب درج شده‌اند که به‌ترتیب عبارت‌اند از فیلم‌شناسی عباس کیارستمی، فهرست فیلم‌های مستند درباره عباس کیارستمی، برای مطالعه بیشتر.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

گفتیم که اندیشیدن درباره فرایند فیلم‌سازی انگیزه اولیه ساخت کلوزآپ نبوده است، اما دست‌کم می‌توان پذیرفت که در تحلیل نهایی فرایند فیلم‌سازی یکی از درون‌مایه‌های فیلم است. به‌خصوص در صحنه دادگاه و صحنه پایانی، فیلم‌ساز (از طریق به کار گیری خلاق حاشیه صوتی) در فیلم حضور دارد، و به این‌ترتیب، فیلم‌سازی و فیلم‌سازان از پشت صحنه به جلوی صحنه رانده می‌شوند.

این موضوع در چهار فیلم بعدی و چهار فیلم مهم دهه ۱۳۷۰ کیارستمی در کانون تماتیک فیلم‌ها جای می‌گیرد. تم پررنگ و برجسته این فیلم‌ها ایده «زندگی ادامه دارد» است، اما این‌فیلم‌ها در عین حال فیلم‌هایی درباره فیلم‌سازی هستند. در زندگی و دیگر هیچ (۱۳۷۰) با فیلم‌سازی روبه‌رو هستیم که با فرزند خردسالش برای یافتن بازیگران یکی از فیلم‌هایش (خانه دوست کجاست) به منطقه زلزله‌زده رودبار رفته و در صحنه‌هایی از فیلم شاهدیم که منشی صحنه به جلوی دوربین می‌آید و راجع به فیلم‌سازی با پیرمردی از کاراکترهای فیلم صحبت می‌کند. نقش این‌کارگردان را کس دیگری (فرهاد خردمند) بازی می‌کند _ کیارستمی خودش جلوی دوربین نمی‌آید _‌ اما از آن‌جا که فرهاد خردمند نقش کارگردان فیلم خانه دوست کجاست را بازی می‌کند، شکی نیست که کارگردان فیلم همان کیارستمی‌ست.

این‌کتاب با ۳۲۲ صفحه، شمارگان هزار و ۲۰۰ نسخه و قیمت ۲۳۵ هزار تومان منتشر شده است.

رسانه سینمای خانگی- نامزدهای بخش سینمایی جشن حافظ معرفی شدند

نامزدهای بخش سینمایی بیست و دومین مراسم سینمایی تلویزیونی دنیای تصویر (جشن حافظ) اعلام شدند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشن حافظ، نامزدهای بخش سینمایی بیست و دومین مراسم سینمایی تلویزیونی دنیای تصویر (جشن حافظ) اعلام شدند. آثار سینمایی‌ مورد داوری قرار گرفتند که از آذر ۱۴۰۰ تا ابتدای مرداد ۱۴۰۲ اکران شده‌اند.

نامزدهای این مراسم که هشتم مهر ماه در تهران برگزار می‌شود؛ به شرح زیر است:

بهترین دستاورد فنی و هنری

۱. انفرادی (طراحی و اجرای بدلکاری: امیرحسین خنجری)

۲. بی همه‌چیز (طراحی صحنه: امیرحسین قدسی)

۳. بی همه‌چیز (طراحی لباس: مارال جیرانی)

۴. پسر دلفینی (اجرای انیمیشن، کارگردان: محمد خیراندیش)

۵. دسته دختران (صدا، صدابرداری: مهدی ابراهیم‌زاده، صداگذاری: حسین ابوالصدق)

۶. روز صفر (طراحی و اجرای بدلکاری: زنده‌یادان ارشا اقدسی و علیرضا فتحی)

۷. فسیل (طراحی چهره‌پردازی: عبدالله اسکندری)

۸. موقعیت مهدی (جلوه‌های ویژه میدانی: ایمان کریمیان)

نشان عباس کیارستمی (بهترین فیلم تجربی)

۱. بندر بند (منیژه حکمت)

۲. تصور (علی بهراد)

۳. زالاوا (ارسلان امیری)

۴. مقیمان ناکجا (شهاب حسینی)

مستندها:

۱. سمفونی حمید (جعفر صادقی)

۲. کاپیتان من (سیاوش صفاریان پور)

۳. سرپتی‌ها (کیوان مهرگان)

۴. آیدین (اشکان مهریار)

۵. سینه‌مارکس (میترا مهتریان و صادق دهقان)

۶. کاغذپاره‌ها (بهزاد نعلبندی)

بهترین تدوین

۱. آتابای (حسین جمشیدی گوهری)

۲. ابلق (حمید نجفی راد)

۳. بی همه‌چیز (عماد خدابخش)

۴. تی تی (عماد خدابخش و ارسلان امیری)

۵. جنایت بی‌دقت (شهرام مکری)

۶. مرد بازنده (سجاد پهلوان‌زاده)

بهترین فیلمبرداری

۱. آتابای (سامان لطفیان)

۲. بی همه چیز (مرتضی هدایی)

۳. تی تی (فرشاد محمدی)

۴. جنایت بی‌دقت (علیرضا برازنده)

۵. سه کام حبس (مسعود سلامی)

۶. موقعیت مهدی (وحید ابراهیمی)

بهترین موسیقی متن

۱. آتابای (حسین علیزاده)

۲. بی همه‌چیز (حامد ثابت)

۳. پسر دلفینی (بهزاد عبدی)

۴. تی تی (علیرضا افکاری)

۵. موقعیت مهدی (مسعود سخاوت‌دوست)

بهترین فیلمنامه

۱. آتابای (هادی حجازی‌فر، طرح داستانی از نیکی کریمی)

۲. تی تی (ارسلان امیری و آیدا پناهنده)

۳. جنایت بی‌دقت (نسیم احمدپور و شهرام مکری)

۴. روز ششم (حجت قاسم‌زاده اصل)

۵. مرد بازنده (ابراهیم امینی، حسن حسینی و محمدحسین مهدویان)

۶. ملاقات خصوصی (امید شمس، بهمن ارک و علی سرآهنگ)

بهترین کارگردانی

۱. آیدا پناهنده (تی تی)

۲. هادی حجازی‌فر (موقعیت مهدی)

۳. کاظم دانشی (علفزار)

۴. امید شمس (ملاقات خصوصی)

۵. محسن قرایی (بی همه‌چیز)

۶. نیکی کریمی (آتابای)

۷. شهرام مکری (جنایت بی‌دقت)

بهترین بازیگر زن (دو جایزه)

۱. صدف اسپهبدی (علف‌زار)

۲. پریناز ایزدیار (ملاقات خصوصی)

۳. هدیه تهرانی (بی‌همه‌چیز)

۴. سارا حاتمی (کت چرمی)

۵. لیلا حاتمی (تصور)

۶. سمیرا حسن‌پور (سه کام حبس)

۷. آناهیتا درگاهی (مرد بازنده)

۸. الناز شاکردوست (تی تی)

۹. ژیلا شاهی (موقعیت مهدی)

۱۰. گلاره عباسی (ابلق)

۱۱. لاله مرزبان (نگهبان شب)

۱۲. گیتی معینی (ابلق)

بهترین بازیگر مرد (دو جایزه)

۱. بهرام افشاری (فسیل)

۲. پرویز پرستویی (بی‌همه‌چیز)

۳. پارسا پیروزفر (تی تی)

۴. محسن تنابنده (سه کام حبس)

۵. پژمان جمشیدی (علف‌زار)

۶. هادی حجازی‌فر (آتابای)

۷. پوریا رحیمی سام (زالاوا)

۸. هوتن شکیبا (ملاقات خصوصی)

۹. بانیپال شومون (پالتو شتری)

۱۰. جواد عزتی (آتابای)

۱۱. بهرنگ علوی (شادروان)

۱۲. محسن قصابیان (منصور)

بهترین فیلم

۱. آتابای/ تهیه‌کننده: نیکی کریمی

۲. بی همه‌چیز/ تهیه‌کننده: جواد نوروزبیگی

۳. تی تی/ تهیه‌کننده: آیدا پناهنده

۴. جنایت بی‌دقت/ تهیه‌کننده: نگار اسکندرفر

۵. علف‌زار/ تهیه‌کننده: بهرام رادان

۶. فسیل/ تهیه‌کننده: ابراهیم عامریان

۷. ملاقات خصوصی/ تهیه‌کننده: امیر بنان

۸. موقعیت مهدی/ تهیه‌کنندگان: حبیب والی‌نژاد و سجاد نصرالهی‌نسب

رسانه سینمای خانگی- حامد بهداد با «گیج‌گاه» می‌آید

فیلم «گیج‌گاه» با بازی حامد بهداد و باران کوثری از ۱۲ مهرماه اکران می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موسسه بهمن سبز، فیلم «گیج‌گاه» به کارگردانی عادل تبریزی پس از دوسال از ۱۲ مهرماه در سینماهای سراسر کشور اکران خواهد شد.

ارسلان امیری و عادل تبریزی نویسندگی این اثرسینمایی را به عهده دارند و حنیف سـروری و میرولی‌اله مدنی تهیه‌کنندگان آن هستند.

«گیج‌گاه» در سی‌ونهمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و در خلاصه داستان آن آمده است: آشنایی زنی به نام مهتاب و مردی به نام حسن خشنود، شبیه قصه‌هاست، شبیه زندگی، شبیه سینما، شبیه روزگاری که خوش می‌ گذشت…

حامد بهداد، باران کوثری، سروش صحت، بهرنگ علوی، امیرحسین رستمی، نادر سلیمانی، بیژن بنفشه خواه، سیاوش چراغی‌پور، محمد الهی، مریم همتیان، ایمان اسماعیل پور، علی باغفر، حامد شیخی، داودونداده، وحید رحمتی، علی راد و نیز فرهاد آییش، جمشیدهاشم پور، رضا صفایی‌پور و حسن رضایی در این فیلم بازی کرده‌اند.

این فیلم با سرمایه‌گذاری شخصی محمد حسینخانی و حنیف سروری و همچنین مشارکت بنیاد سینمایی فارابی ساخته و تولید شده است.

رسانه سینمای خانگی- روایت‌های متناقض و غیرمستند سینماگران از مخملباف

فریدون جیرانی گفت:من به طور کلی معتقدم نیمه‌ دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمی‌بینیم.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده، نخستین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» به میزبانی امیر قادری و با حضور جمعی از سینماگران و اهالی رسانه روز دوشنبه سوم مهر در سالن شهر هفتم پردیس سینمایی آزادی برگزار شد. مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی از جمله سینماگرانی بودند که در میزگرد این نشست حاضر شدند.

امیر قادری ابتدا ضمن خوشامدگویی به مهمانان گفت: در ۴ برنامه‌ای که از این سلسله نشست در مهرماه خواهیم داشت و ۴ قسمت از مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» محصول سازمان سینمایی سوره را به نمایش می‌گذاریم، درباره تاریخ سینمای دهه ۶۰ صحبت خواهیم کرد. در ادامه این نشست‌ها که احتمالا در آبان ماه برگزار می‌شود، موضوع سینمای دهه ۷۰ را محل بحث قرار خواهیم داد.

وی ادامه داد: اغلب آنچه در سینمای ایران اتفاق افتاده است، حاصل دو دهه اول است. در ادامه مسیر مدیریت سینمای ایران آنچنان تغییر مسیر نداده و بنیاد آن از همان سال‌ها گذاشته شده است. اگر بخواهیم به سال های منتهی به انقلاب بازگردیم، روایتی وجود دارد که گفته می‌شود سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با اکران فیلم خارجی و محدودیت سالن، تقریبا همه چیز به پایان خود رسیده بود. با همین موضوع نشست را شروع می‌کنیم.

در ابتدای این نشست، سیدضیاء هاشمی تهیه‌کننده سینما درباره نقش خود در روزهای نخست سینمای ایران پس از انقلاب گفت: من با حوزه هنری به سینما ورود پیدا کردم. حوزه هنری در ابتدا حوزه اندیشه و هنر اسلامی بود و جمعی از جوانان انقلابی و متعهد برای تشکیل آن پای کار آمده بودند. در سال ۶۰، بخش سینمایی حوزه هنری تازه شروع به کار کرد و به مرور منسجم شد. اولین اثری که در حوزه هنری ساخته شد، فیلم «توجیه» با بازی مجید مجیدی و کارگردانی زنده یاد منوچهر حقانی‌پرست در سال ۱۳۶۰ بود. نویسنده این اثر محسن مخلباف بود که در واقع نقش پُررنگی داشت.

وی افزود: آقای مخملباف به واسطه ورود به حوزه هنری توانست فیلمساز شود. او خود را اسلام‌گرای تندرو می‌دانست و در تندروی، مشهورترین چهره حوزه هنری بود. به واسطه همین تندروی‌های برخی در اوایل انقلاب، این تصویر از بسیاری از افراد فعال در حوزه هنری آن زمان شکل گرفته بود.

این تهیه‌کننده سینما یادآور شد: در آن دوران، این فیلم‌ها معروف به فیلم اتوبوسی بود؛ چراکه عمدتا با اتوبوس مردم را از جاهای مختلف به سینما و مسجد می‌بردند و فیلم‌ می‌دیدند. زمانی که «برزخی‌ها» با چهره‌های بزرگ سینمای پیش از انقلاب آمد، برخی از افراد جامعه واکنش تندی به آن نشان دادند. در خاطرم است که فیلم «حاجی واشنگتن» اثر علی حاتمی در سینما اکران شده بود و به همراه مخملباف برای تماشای این فیلم رفته بودیم که او بسیار برافروخته و عصبانی شد.

در ادامه مهدی فخیم‌زاده، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با بیان اینکه فیلم «میراث من جنون» را هنوز دوست دارد، در پاسخ به پرسش امیر قادری مبنی بر اینکه بیشترین دل‌مشغولی‌اش پس از انقلاب چه بود، تصریح کرد: من ۶ یا ۷ سال قبل از انقلاب با فیلم «تپلی» ساخته محمدرضا میرلوحی به سینما ورود کردم، در حقیقت با بازیگری شروع کردم و بعد به دستیاری، کارگردانی و… پرداختم. ناگفته نماند که در آن زمان فیلم‌فارسی را نمی‌شد ادامه داد. قبل از انقلاب اگر کارگردانی می‌خواست اثر متفاوتی بسازد، باید به جایی وصل می‌بود.

وی ادامه داد: حتی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم افراد خاصی می‌توانستند ورود کنند و باید نفوذ می‌داشتیم. برای مثال در آن زمان، چهره‌های خاصی ازجمله عباس کیارستمی، اسفندیار منفردزاده، فروزش و..‌. در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت می‌کردند.

این بازیگر پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا روایتی که می‌گویند سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی بود، درست است یا نه، مطرح کرد: این روایتی را که می‌گویند سینما قرار بود در سال ۱۳۵۶ تعطیل شود، به این شکل قبول ندارم؛ بلکه سالن‌هایش را از دست داده بود. چراکه با هجوم فیلم‌های خارجی مواجه بودیم. برای مثال، سال ۱۳۵۱، ما ۹۰ اثر تولیدی داشتیم؛ در حالی که سال ۱۳۵۶، ۱۱ اثر خروجی سینمای ایران بود. سود اکران فیلم‌های خارجی برای سینماداران بیشتر از اکران فیلم‌فارسی بود. لفظ تعطیلی به معنی از دست‌دادن تماشاچی نبود و همان‌طور که گفتم فیلم ایرانی در مقایسه با فیلم‌های خارجی تماشاگر کمتری داشت.

این هنرمند با اشاره به خط فکری محسن مخملباف ذکر کرد: در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب، محسن مخملباف تندروترین فرد سینما بود. نقل می‌کردند زمانی که سر صحنه می‌رفت، پاکتی همراهش بود که تصور می‌کردند، انار است اما بعد متوجه شدند، نارنجک با خود همراه دارد.

وی ادامه داد: محسن مخملباف روزی از فیلم «فرار» که تهیه‌کننده آن بودم و در ژانر دفاع مقدس تولید شده بود، تمجید کرد. حتی به من گفت «معتقد بودم که همه شما باید اعدام شوید؛ اما با این فیلم از شما خوشم آمده!‌». مخملباف مدام از مدیران وزارت ارشاد و فارابی و… انتقاد می‌کرد که این‌ها فراماسون هستند. حدود دو سال بعد، همراه سیروس الوند بودیم که مخملباف را هم دیدیم‌. کاملا تغییر کرده و از عقاید خود برگشته بود و به ما تذکر می‌داد که مراقب حزب‌الهی‌های تندرو باشید تا وارد شوراهای سینمایی نشوند.

در ادامه سیدضیاء هاشمی با رد برخی سخنان فخیم‌زاده، افزود: مجموعه سینمای پس از انقلاب به این تندی که گفتند نبود. این را هم بگویم به عنوان کسی که در کارهای او به عنوان تهیه‌کننده حاضر بودم، محسن مخملباف حتی چاقو هم همراه خودش سر صحنه نداشت. در آن دوران از حوزه هنری افراد زیادی عازم جبهه شدند و به یاد دارم در عملیات مرصاد تیمی متشکل از کارگردانان و فیلمبرداران رفتند، اما محسن مخملباف در دوران تندرویی‌اش هم هیچ‌وقت جبهه هم نرفت و در اصل، دل و جرات این کارها را هم نداشت.

وی افزود: البته بهروز افخمی از جمله افراد استثنایی بود که از همان ابتدا از محسن مخملباف متنفر بود و هیچ وقت حسی خوبی به او نداشت. افرادی آن زمان در حوزه هنری بودند که عاشق سینما باشند و فیلم‌ها را دنبال کنند، اما کسی به شدت بهروز افخمی پیگیر فیلم نبود. در حقیقت ایشان قبل از انقلاب به شدت اهل سینما بود؛ مدام به سینما می‌رفت و فیلم‌های آن دوران را هم می‌دید و حتی برای هم‌محلی‌هایش به مدت ۲ ساعت کل فیلم را تعریف می‌کرد.

وی درباره طیف بندی سینمای پس از انقلاب ادامه داد: در سینمای ایران آن زمان از حوزه هنری انقلابی‌تر وجود نداشت و حتی فضای تلویزیون که بهروز افخمی در آن مشغول بود، به نسبت بازتر بود. خاطرم هست که آن زمان برخی افراد تلویزیون فیلم «توبه نصوح» را که محصول حوزه بود، مسخره می‌کردند. البته این فیلم واقعا انبوهی از مخاطبان و روحانیون را با خود همراه کرده بود.

در ادامه نشست بهروز افخمی نویسنده و کارگردان پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا تجربه‌اش از سال ۵۶ تعطیل‌شدن سینمای ایران است یا خیر، بیان کرد: قطعا تجربه من از سال ۱۳۵۶، تعطیل شدن سینماهاست و اینکه تولید فیلم به زیر ۱۰ اثر رسید. البته آن سال دیگر بحبوبه انقلاب اسلامی بود و این مساله بر رفتار حکومت تاثیر داشت. برای بررسی دقیق‌تر این پرسش باید به سال ۵۵ توجه کرد که در آن سال نیز تولید فیلم به زیر ۲۰ اثر رسید. معتقدم روش‌هایی برای گران‌کردن تولید فیلم از سوی دولت به کار رفته شد که باعث شد بخش خصوصی کاملا ناتوان شود. در حقیقت شاید بتوان گفت هدف دولت کنترل کامل فیلمسازی توسط خودش بود؛ البته بهتر است بگویم سازمان‌های نیمه‌دولتی مانند شرکت گسترش صنایع سینمایی هزینه تولید را افزایش دادند و همین امر موجب شد قیمت تولید فیلم در فاصله کوتاهی ۵ برابر شود.

در ادامه سیدضیاء هاشمی درباره رویکردهای سینمای ایران پس از وقوع انقلاب عنوان کرد: زمانی که پس از انقلاب، سینمای گلخانه‌ای به راه افتاد، الگوی آن از سینمای روسیه گرفته شد. اساسا فارابی عصاره‌ای از کمونیست بود. اینکه می‌گویند الگویی از سینمای فرانسه بوده، ابدا اینجور نیست. بلکه نگاه واقعی سینمای چپ‌گرای کمونیست بودند. حوزه هنری مخملباف هم اصل سینمای کمونیست بود. اینها متاثر از نگاه افراط و تفریطی به دین بود و این در همه بخش‌ها حتی غیر از سینما وجود داشت. این مساله را حتی در احکامی که آن دوران علیه سینما صادر می‌شد می‌توان دید. آن زمان اغلب سینماهای کشور به جرم آنکه مال حرام داشتند، از مالکانشان گرفته و به بنیاد مستضعفان داده شد. برخی هم البته با دادن خمس مال‌شان پاک شدند. بنابراین به طورکلی الگوی سینمایی خانه سینما و فارابی از روسیه گرفته شده بود و طی سفرهای آقایان به اروپا به سینمای چپ‌گرا متمایل شده بود.

در ادامه امیر قادری با طرح این موضوع که بنابراین شما معتقدید همه اینها انشئابات مختلف سینمای مارکسیسم بوده، نظر فخیم‌زاده را درباره این موضوع جویا شد. وی گفت: اواخر دهه پنجاه به طور کلی دولت غایب بود و نقش چندانی در شکل‌گیری سینما نداشت. به مرور یعنی سال ۶۰ حوزه هنری پیدا شد. قبل از این تنها یک پروانه ساخت صادر می‌شد. بنیاد سینمایی فارابی هم در همان زمان به دنبال پیدا کردن معنایی برای سینمای اسلام‌گرا بود. در واقع دست و پا می‌زدند تا الگوی سینمای اسلامی به وجود بیاورند. به یاد دارم آن زمان از محمد بهشتی می‌پرسیدیم، سینمای اسلامی که می‌گویید، یعنی چه و ایشان یک جایی بالاخره پاسخ داد که “شما نمی‌دانید سینمای اسلامی چیست و من هم نمی‌دانم!”. حوزه هنری سنگ انقلاب و حزب الله را به سینه می‌زد و متشکل از کسانی بود که یا انقلابی بودند یا انقلابی شدند. اما در سوی مقابل در دوره‌ای، بنیاد سینمایی فارابی که بیشتر روشنفکران را به خود جذب می‌کرد، رسما اعلام ‌کرد عرفان، وجه هنری اسلام است و به دنبال ارایه این تعریف از سینمای اسلامی بودند.

قادری در ادامه نشست با طرح این پرسش از افخمی که آیا سینمای ما پس از انقلاب بیشتر به سینمای مارکسیستی گرایش پیدا نکرد؟، بیان کرد: چراکه تعریفی برای سینمای اسلام‌گرا نداشتیم، اگرچه به دنبال آن بودیم. اما باید بگویم که تعریف سینمای مارکسیستی را جای سینمای اسلام‌گرا گذاشتیم چون در دنیا تعریف داشت.

افخمی درباره این موضوع پاسخ داد: با این پرسش تفاوت سینمای فاشیست با سینمای مارکسیست چیست؟ بنظر من این مقایسه خیلی وجهی ندارد. اما اگر با رویکرد محتوایی بخواهیم بررسی کنیم، می‌توان تحلیلی داشت. از آنجایی که بخشی از سینمای کشورهای کمونیستی، قهرمان‌پرداز، امیدآفرین و پرداختن به طبقه فرودست بود و انقلاب را تبلیغ می‌کرد. هرچند این مضمون‌های قهرمان‌پرداز را هم می‌توان در سینمای هند هم پیدا کرد.

این فیلمساز درباره شرایط متفاوت سینما و تلویزیون در دهه ۶۰ با کنایه مطرح کرد: من آن سال‌ها در تلویزیون بودم. البته تلویزیون در آن دوران برخلاف سینما، مشغول نظریه‌پردازی نبود! و یک کار ضروری داشت؛ آن هم این بود که اوقات فراغت مردم را باید پُر کند؛ اوقات فراغتی که هر روز داشت جدی‌تر هم می‌شد. از سال ۱۳۶۱ به بعد، سریال‌سازی در تلویزیون آغاز شد و من هم در سال ۶۲ مدیر گروه فیلم و سریال تلویزیون شدم‌. زمانی که مدیر شدم، دیگر مسئولیت پُرکردن اوقات فراغت با این گروه بود و مدام برنامه تولید می‌شد. می توانم بگویم به اندازه مدیریت دو شبکه فعلی حجم و وسعت کار داشتیم. مسئولیت سنگینی هم بود و به محض اینکه در این کار کمی شکست می‌خوردیم و ضعیف عمل می‌کردیم، انواع ناسزاها به ما گفته می‌شد. به یاد دارم آن زمان فیلم‌های آمریکایی را نشان می‌دادیم و برای یک فیلم که حق رایتش تمام شده بود، بعدها در دادگاه لاهه جریمه شدیم و مجبور شدیم چند برابر حق پخش آن را بپردازیم!

در ادامه این نشست فریدون جیرانی نویسنده و کارگردان باسابقه، نظر خود را درباره تعطیلی‌ سینماها در سال ۱۳۵۶ این گونه شرح داد: از سال ۱۳۵۵ بحران سینما آغاز و جلسات مهم حزب رستاخیز درباره این بحران تشکیل شد. فکر می‌کنم تندترین نظرات درباره سانسور در سینما در آن جلسات گفته شده است. افراد زیادی مانند ناصر تقوایی و سعید مطلبی در آن جلسات درباره سانسور تند و تیز حرف زدند.

وی ادامه داد: سانسور در آن زمان وجود داشت. همان سال ۱۳۵۵، فیلم‌هایی همچون «دایره مینا»، «مرثیه» و… هنوز توقیف بودند. به یاد دارم که با هاشم خردمند که از مدیران ارشاد بود در روزنامه اطلاعات درباره توقیف شدن فیلم «مرثیه» حرف زده بودم و گفتم چرا آزاد نمی‌شود. این فیلم‌ها اواخر سال ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفتند و ۵۷ به نمایش درآمدند. در واقع از سال ۱۳۵۳ که نسخه کامل فیلم «گوزن‌ها» در جشنواره فیلم تهران اکران شد، سانسور در سینما هم شدید شد.

جیرانی خاطرنشان کرد: «گوزن‌ها» اثری به روز و بهتر است بگویم تبلیغ چریک‌های فدایی بود و تصاویر زیبایی داشت. پس از نمایش این فیلم، جشنواره هم زیر سوال رفت و هم فضای سینمای اجتماعی، سینمای اعتراضی و یا متفکر بسته‌تر شد. من به طور کلی معتقدم نیمه‌ دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمی‌بینیم.

وی ادامه داد: گفتمان بومی‌سازی، روشنفکران را در اواخر دهه ۴۰ به خودش جلب کرد. در گفتمان بومی‌سازی تفکر و فرهنگ غرب به مثابه پوششی تلقی می‌شود که فرهنگ استعمار را یادآوری می‌کند؛ این همان چیزی است که کوبا و الجزایر هم تجربه‌اش را دارند. ما هم این گفتمان بومی‌سازی را دنبال کردیم که هم روشنفکران در کنارش قرار می‌گیرند، هم طبقه‌ پایین. بنابراین علت اینکه در سینمای اجتماعی و اعتراضی ایران زن و انسان مدرن می‌بینیم، این است.

این ژورنالیست در ادامه عنوان کرد: فرهنگ غرب با فرهنگ امپریالیسمی یکی انگاشته می‌شد، در حالی که این دو موضوع از هم جدا هستند. اما چون ما آن را یکی می‌پنداریم شاهد آثاری مانند فیلم‌های ساعدی هستیم. البته همه این موارد دلیل نمی‌شود که بگوییم این سینما عقب‌افتاده است؛ سینما دچار یک تفکر غرب‌ستیزی است که در آن دوره در تمام دنیا وجود داشت. در آن دوره فرهنگ غرب یک تهاجم محسوب می‌شد و مانند حالا تعاریف تغییر نکرده بود.

جیرانی ادامه داد: آن زمان شهر مدرن با فرمانروایش تعریف می‌شد. آن زمان داستان شهر مدرن، داستان امروزی نبود. آنچه که شاه از مدرناسیون نشان می‌داد؛ حاشیه‌نشینان را دچار از خودبیگانگی کرد و روشنفکران تحت تاثیر بیشتر گفتمان چپ آمریکا لاتین یعنی همان بومی‌سازی قرار گرفته بودند که باعث شد مخالف شهر مدرن باشند. این نگاه باید طبیعتا بعد از انقلاب ادامه پیدا می‌کرد. چراکه نیروهایی که قدرت را در دست گرفتند، دو مدل بودند؛ دولت موقت و نیروهایی که مسئولیت نهادهای انقلابی را داشتند.

وی یادآور شد: پس از آنکه جنگ شروع شد و مهدی کلهر آمد، تفکر دیگری پدیدار شد و اولین روحانی که به وزارت ارشاد رفت، صادقی اردستانی بود. اولین اقدام شورای پروانه نمایش ارشاد بعد از جنگ این بود که جلوی فیلم‌های روسی را گرفت.

این سینماگر خاطرنشان کرد: حال که آقای افخمی اینجا حضور دارند، باید بگویم که تلویزیون در آن زمان با تهیه کردن فیلم بهرام بیضایی در سال ۶۰ نقش مهمی ایفا کرد.

جیرانی درباره موفقیت فیلم‌هایی نظیر «سوته‌دلان» و «در امتداد شب» در در رقابت با فیلم‌های خارجی در سال‌های منتهی به انقلاب بیان کرد: رقابتی در کار نبود. تماشاچی فیلم فارسی، طبقه پایین و حاشیه‌نشین، و تماشاچی فیلم خارجی طبقه متوسط و مرفه بودند. سینماهای‌ نمایش‌دهنده فیلم‌های ایرانی از میدان انقلاب به بالاتر نبودند. یعنی بهترین سینمای نمایش دهنده فیلم ایرانی «کاپری» در میدان انقلاب بود. با نمایش فیلم‌های «دایره مینا» و «سفر سنگ»، فیلم ایرانی در بالاشهر نیز نمایش داده شد. رقابت بین فیلم‌های ایرانی و خارجی سخت بود و مهمترین مساله در بحران سینما علاوه بر رقابت، بریدن تماشاچی از فیلم ایرانی بود. ۲ فیلم در سال ۵۷ خوب فروخت؛ اثری از ایرج قادری و و فیلم «در امتداد شب» که رکورد تاریخ را شکسته است و من معتقدم تفکری که پشت فیلم در «امتداد شب» بود، می‌توانست سینمای ایران را مانند سینمای ترکیه کند.

جلسه دوم سلسله نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب سه شنبه ۴ مهر با نمایش قسمت دوم این مستند و میزگردی با حضور فریدون جیرانی، مهدی مسعودشاهی، سیدمحمد حسینی و هوشنگ گلمکانی ساعت ۱۷ در سالن شهر هفتم سینما آزادی ادامه خواهد یافت.

رسانه سینمای خانگی- «گوشتخوار» عرضه شد

فیلم کوتاه «گوشتخوار» در شبکه نمایش خانگی عرضه می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، «گوشتخوار» در ژانر معمایی داستان مردی است که در مرداب با جسدی مواجه می‌شود و به دلیلی نامعلوم جسد را به اعماق مرداب می‌فرستد.

عوامل فیلم عبارتند از نویسنده و کارگردان: امیر حسین محسنی، بازیگران: مهرداد بخشی، تهیه‌کننده: سهیلا رستمی، مجری طرح: امیرحسین عسگری، فیلمبردار: اشکان اشکانی، تدوین: پویان شعله‌ور، طراح صحنه و لباس: مسعود حکمت آرا، چهره پرداز: حامد بداغی، صدابردار: سعید بجنوردی، صداگذار: حسین قورچیان، موسیقی: علیرضا حسینی، عکاس: امید صالحی، جلوه های ویژه: محسن خیر آبادی، کانسپت آرت: مهدی نجفی، تصحیح رنگ: پویان آقابابایی، برنامه ریز و سرپرست گروه کارگردانی: وحید حاجیلویی، مدیر تولید: مهدی مهربان، مشاور فیلمنامه: سید سعید رحمانی، دستیار کارگردان: علی نوغانی.

این فیلم تولید سال ۱۳۹۹ است که در ایران برای اولین‌بار از عصر چهارشنبه ۵ مهر به طور اختصاصی در فیلم‌نت عرضه می‌شود. 

خروج از نسخه موبایل