تلاش خسرو شکیبایی برای فیلمبرداری در حرم رضوی

در دومین شب شصت سال سینمای ایران و عرض ارادت به پیشگاه امام رضا (ع)، فیلم کیمیا ساخته احمد رضا درویش به نمایش در آمد و سپس نشست پرسش و پاسخ این فیلم با حضور احمد رضا درویش برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، در ابتدای این نشست احمد رضا درویش در سخنانی گفت : هر دعوتی و هر طلب شدنی که از سوی مشهد باشد طبیعتا با رغبت بالا مورد استقبال ایرانی ها و شیعه های امام رضا (ع) قرار می گیرد و من هم به عنوان یک شهروند ایرانی بسیار بسیار خوشحال بودم که همچنین دعوتی از بنده صورت گرفته است. خیلی خوشحالم که پس از سالها درباره فیلم کیمیا صحبت شد. روح خسرو شکیبایی در این شب شاد باشد. او در این فیلم و دو تا دیگر از فیلمهای من (ابلیس و سرزمین خورشید ) با من همکاری خوبی داشت و خیلی زحمت کشید. آرزوی آرامش برای او داریم.

او در ادامه گفت: وقتی فیلم سوم خود یعنی آذرخش را ساختم ، تهیه کننده بزرگ سینمای ایران که جایش در اینجا خالی است یعنی آقای هارون یشایایی که فیلمهای درخشانی را در سینمای ایران تولید کرده اند، من را صدا کردند و به من گفتند که آذرخش را دیده اند و دوست دارند که در کارنامه شان یک فیلم درباره دوران جنگ هم وجود داشته باشد .ایشان طرحی داشت و من هم استقبال کردم.

درویش افزود: کیمیا واقعا تجربه عجیبی بود .این فیلم در دوران آنالوگ ساخته شد و الان شرایط خیلی فرق کرده است .ما با دوربین هایی کار می کردیم که ۲۵ تا ۳۰ کیلو وزنشان بودو الان خیلی شرایط آسانتر شده .البته مشکلات دیگری به وجود آمده است.

بسیاری از صحنه های فیلم که مربوط به جنگ هست، واقعی است .صحنه هایی که شکیبایی از اسارت می آید و ….این لوکیشن ها و صحنه ها واقعی است . یعنی لوکیشن ها ساخته نشده و انتخاب شده است و به نوعی سندی از فضای باقی مانده از یک اتفاق تاریخی و معاصر است .بازیگر فیلم در جاده ها و صحنه هایی می دود و فرار می کند که قبلا مردم می دویدند و فرار می کردند.

درویش ادامه داد: در روز سوم فیلمبرداری ، دست خسرو شکیبایی شکست و این برای یک فیلم سینمایی یعنی فاجعه .ما سریع به بیمارستان او را رساندیم و ۵ عمل جراحی روی دست او انجام شد .باید طبیعتا فیلمبرداری تعطیل می شد .اما خسرو شکیبایی می گفت باید بگیریم و فیلمبرداری را ادامه بدهیم .می گفت : می توانیم کاری کنیم که شخصیتی که او بازی می کرد دستش شکسته باشد.
او ادامه داد: بازیگر خلاق و متعهد و عاشق یعنی شکیبایی . در طول یک ماه و نیم فیلمبرداری در شهر مشهد که میهمان امام رضا بودیم نمی دانید چه دردی را تحمل می کرد و چه قدر مسکن به او می زدند . روح خسرو شکیبایی شاد باشد و ما ثواب امشب را به روح خسرو شکیبایی اهدا می کنیم.

درویش با ذکر خاطره جالبی از مصائب فیلمبرداری فیلم کیمیا در حرم امام رضا گفت : امروز در حرم دیدم که همه دوربین در دستشان است و سلفی می گیرند.ولی یک زمان حضور دوربین فیلمبرداری در حرم ممنوع بود و مثل کفر ابلیس می مانود .اصلا راضی به حصور دوربین در حرم نبودند آن هم با حضور بازیگر ..ولی شکیبایی کاری کرد که این مشکل حل شد.

این کارگردان سینما افزود : ما برای فیلمبرداری در حرم با خیلی ها صحبت کردیم از وزیر و وکیل گرفته تا افراد دیگر …ولی هیچ کدام فایده ای نداشت . تا اینکه یک روز آقای شکیبایی از تلفن هتل با فردی تماس گرفت و بعد گفت : آقا حل شد و ما فردا با آقای طبرسی جلسه داریم .ما اصلا باورمان نمی شد . خسرو شکیبایی تعریف می کرد ، فردی او را در حرم دیده که رییس دفتر آقای طبرسی بوده و تلفنش را به شکیبایی داده و گفته هر کاری داشته بگوید وخسرو (شکیبایی) با تماس تلفنی از او وقت دیدار با طبرسی گرفته است.

او ادامه داد: در جلسه ای که با حضور تعداد زیادی از روحانیان بود ما درخواستمان را برای فیلمبرداری در حرم مطرح کردیم ولی آقای طبرسی موافقت نکردند. جلسه از این جلسات پروتکلی بود و طبیعتا وقتی درخواستمان را مطرح کرده بودیم و نتیجه نگرفته بودیم باید می رفتیم که ناگهان آقای شکیبایی عبای یکی از روحانیون را برداشت و وسط تالار رفت روی صندلی و پلان طولانی مدرس را اجرا کرد. تا آن موقع کسی نمی دانست. شکیبایی آنچنان بازی کرد که همه حیرت کردند و با همه کار داشت و فقط مخاطبش حاج آقا نبود و همه را به بازی گرفت. در انتها فردی بلند شد و گفت برای سلامتی هنرمندان اسلام صلوات بفرست. حاج آقا بعد از این اجرا مجبور شد قبول کند.

درویش درباره سختی های افتتاحیه فیلم گفت: افتتاحیه فیلم کیمیا ، در میدانی روی می دهد که درگیری و بمباران شدید است و خسرو شکیبایی در این شلوغی به دنبال سیم رابط است. من هرچی فکر کرده بودم به فرم افتتاحیه فیلم هنوز نرسیده بودم. آن هم زمانی که دوربین ۲۵ کیلو بود و کاست هم ۴ دقیقه بود. مثل الان نبود. صحنه ای که صدها زن و مرد و بچه در آن بودند. انفجار، اسپشیال، رگبار و …آسمان و زمین باید به هم دوخته می شد.

او ادامه داد: یک حسی به من می گفت باید این افتتاحیه مستند گرفته می شد. آن موقع کسی جرات نداشت که دوربین را روی کولش بگیرد و بدود. خودمان هم جرئت آن را نداشتیم.

درویش در ادامه گفت: دراین افتتاحیه اصلا نمی توانستیم تکرار داشته باشیم. چون ماشینی را که منفجر کرده بودیم نمی توانستیم دوباره تکرار داشته باشیم .به این نتیجه رسیدیم که این افتتاحیه را دوربین رو دست بگیریم . آن موقع دوربین رو دست مد نبود.

او ادامه داد: شما نمی دانید قلب من داشت در می آمد برای سکانس افتتاحیه ، زمانی که می خواستیم بگوییم دوربین ،مثل شب عملیات بود .مثل این بود یک گردان نیرو بود را بفرستی جلوی دوشکا.
درویش ادامه داد: ما آن زمان چیزی به اسم مانیتور نداشتیم و فقط یک ویزور بود که وقتی کارگردان کات می دهد به چشمهای فیلمبردار نگاه می کند و می گوید چی دیدی و چی گرفتی؟

او ادامه داد: در افتتاحیه فیلم ،خسرو نباید منحرف می شد و خسرو فرمان ما بود .یک جاهایی هم می بینید ، از خسرو جا می مانیم و باید برگردیم وآن را بگیریم. در آن زمان فقط می گفتم خدایا توکل به خودت .

درویش در پاسخ به سوالی درباره فیلم رستاخیز گفت: من از رستاخیز عبور کردم و این فیلم چیزی است که سرنوشت خود را دارد و زنده است.

او در پاسخ به سوالی درباره ساخت فیلمی درباره امام رضا گفت : ساخت فیلم درباره امام رضا (ع) همیشه دغدغه ام بوده است ولی واقعیت این است که او می کشد قلاب را .اصلا کار ما اینجوری است و خودش می گوید بیا .هم در مورد عاشورا و هم اهل بیت ، خودش آدم را صدا می کند.

درویش در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: کارگردان مولف باید هزاران سوال را پاسخ بدهد. کارگردان جایگاهش پرسش کردن نیست. کارگردان باید سوالاتش را کرده باشد و پاسخش را در آورده باشد. یک کارگردان باید هزاران مسئله را جواب دهد.

او ادامه داد: مهمترین کار کارگردان مدیریت ارواح جمعی است و آقای یشایایی خیلی خوب این کار را می کرد . همه تجربیات خود را در اختیار گروه می گذاشت.

در ادامه مراسم تقدیر از احمد رضا درویش با حضور مدیر عامل بنیاد امام رضا برگزار شد و مرتضی سعیدی زاده ، مدیرعامل بنیاد بین المللی فرهنگی – هنری امام رضا(ع) گفت: آن تجربه ای که شما (احمدرضا درویش) در فیلم “کیمیا” به نمایش گذاشتید، واقعا مصداق عینی عبارت “فتبارک الله احسن الخالقین” است، آنچه را که تجربه کردید، برای ما درس آموز است، چرا که باشکوهترین اثر خود را در کوران سختی‌ها خلق کردید و امیدواریم بتوانیم از تجربیات شما برای توسعه فرهنگ اسلامی – ایرانی بهره گیریم.

این برنامه که تا ۹ خرداد ماه ادامه خواهد داشت توسط بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا(ع) با مشارکت حوزه هنری و همراهی فیلمخانه ملی ایران، موسسه تصویر شهر و مدرسه اسلامی هنر برگزار می شود.

«مأمور خرید» چه مان نمایش داده می شود؟

با پایان مراحل تدوین و صداگذاری فیلم کوتاه داستانی «مامور خرید» ساخته علی توکلی، این اثر آماده‌ نمایش و پخش بین‌المللی می‌شود.

به گزارش روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران به نقل از روابط عمومی فیلم کوتاه «مامور خرید»، مراحل فیلمبرداری و تولید فیلم کوتاه داستانی «مامور خرید» به کارگردانی علی توکلی به پایان رسید.

این اثر داستانی به قلم علی توکلی و آرش رواده و تهیه‌کنندگی مشترک فواد جاودان و مهاجر توحیدپرست داستان مردی میانسال است که در پی آشنایی با یک زن درگیر ماجراهایی می‌شود…

هادی افتخارزاده، فرزانه میدانی، میلاد کفایی، علی نورانی، فرهاد امینی، امین افشاری، شوکا هویت دوست در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند.

همچنین سایر عوامل این اثر کوتاه عبارتند از:

مدیر فیلم‌برداری: امیرحسین دیباج، تدوین: مسلم افشاری، امین افشاری، مدیر صدابرداری: مجید نجاتی، طراحی و ترکیب صدا: سامان شهامت، طراح گریم: مریم حسنی، اصلاح رنگ و نور: برنا جمشیدی، آهنگساز: فرهاد امینی، مدیر تولید: مهدی نثاری، عکاس: فاطمه موسی، طراح صحنه: الهام رواده، دستیار کارگردان و برنامه‌ریز: آرش رواده، دستیار دوم کارگردان: مرتضی معصومی، دستیاران فیلمبردار: محمود خراسانی، مهدی سپرم، مهدی حاجی‌لو، امیرحسین فتحی، دستیار صدا: محمد عرفان رحیم‌زاده، دستیار گریم: تانیا میرآبیان، گرافیست و طراح پوستر: حمید کابلی، مدیر روابط عمومی: رکسانا قهقرایی، تدارکات: حمیدرضا ایمانی، مجری طرح: آرش رواده.

«ستون ۱۴» با محدودیت سنی اکران می شود؟

امیرحسین همتی کارگردان فیلم سینمایی «ستون ۱۴» ضمن اشاره به خشونت بالای اولین فیلم خود، تأکید کرد این فیلم با محدودیت سنی به اکران عمومی خواهد رسید.

به گزارش سینمای خانگی، امیرحسین همتی کارگردان فیلم سینمایی «ستون ۱۴» به تهیه‌کنندگی علیرضا قاسم‌خان که یک سال از صدور پروانه نمایش آن از سوی سازمان سینمایی می‌گذرد در گفتگو با مهر، با درباره برنامه‌ریزی برای اکران این فیلم گفت: طبیعی است که ما هم علاقه‌مند به اکران فیلم خود هستیم. همین روزها هم در حال مذاکره برای اکران عمومی فیلم با پخش‌کننده هستیم. منتظریم تا شرایط مناسب را برای عرضه فیلم پیدا کنیم و امید داریم بتوانیم فیلم را تیرماه همین امسال روانه پرده سینماها کنیم.

این کارگردان درباره بهبود پیدا کردن فرآیند فروش فیلم‌های در حال اکران، گفت: این درست است که شرایط فروش فیلم‌ها در گیشه بهتر از گذشته شده است اما با توجه به هزینه‌هایی که تولید یک فیلم دارد، فروش هیچ‌کدام از فیلم‌های در حال اکران را نمی‌توان یک فروش خوب توصیف کرد. به جز فیلم «فسیل» که بالاخره باعث رونق سینماها شده است، باقی فیلم‌ها شرایط چندان مطلوبی نداشته‌اند.

همتی ادامه داد: امید داریم این جریان اقبال مجدد مردم به سینماها ادامه پیدا کند. بچه‌های سینما از دل همین مردم هستند و امیدواریم بتوانند فضای کاری مناسبی داشته باشند و زندگی خود را به‌خوبی بگذرانند. امیدواریم چرخه تولید سینما متوقف نشود و ما هم در این چرخه بتوانیم به‌عنوان عضوی از خانواده سینما، حضور موفقی در چرخه اکران هم داشته باشیم.

کارگردان «ستون ۱۴» درباره ظرفیت فیلم خود برای جذب مخاطب در بازه اکران عمومی هم گفت: این فیلم اولین فیلم سینمایی من است و باید این واقعیت را پذیرفت که در چرخه فروش سینماها همواره فیلم‌های کمدی عملکرد بهتری داشته‌اند. همین امروز هم فیلم‌های کمدی فروش بهتری دارند اما فیلم من کمدی نیست. «ستون ۱۴» یک فیلم اجتماعی است که برای آن رده سنی بالای ۱۵ سال هم در نظر گرفته شده است. در بخش‌های پایانی خشونت فیلم بالا می‌رود و به همین دلیل محدودیت سنی برای آن در نظر گرفته شده است.

وی افزود: بخش‌هایی از این فیلم فضای خشنی دارد و از این منظر این فیلم را می‌توان متفاوت از دیگر فیلم‌های سینمای ایران بدانیم. در عین حال با توجه به موضوعی که فیلم دارد و بازی‌های خوبی که گروه بازیگران ارائه کرده‌اند، امید داریم مردم آن را دوست داشته باشند و تماشای آن را به یکدیگر توصیه کنند. رضایت مخاطبان از همه چیز برای من مهمتر است و ان‌شالله در راستای همین رضایت بتوانیم فروش خوبی هم داشته باشیم و این امکان را پیدا کنیم که برای فیلم‌های بعدی پرقدرت‌تر وارد میدان شویم.

چطور یک مدیر سینمایی حامی تروریست ها می شود؟

مهمترین انتظار در قبال حمایت اخیر «سعید خانی» از تروریست‌های غائله «خانه اصفهان» این است که سازمان سینمایی چه واکنشی به ادامه فعالیت‌های او در قالب «خانه فیلم‌» نشان خواهد داد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس؛ با انتشار خبر اعدام «صالح میرهاشمی»، «مجید کاظمی» و «سعید یعقوبی» سه تن از عاملان حادثه تروریستی اصفهان و شهادت مدافعان امنیت اسماعیل چراغی، محسن حمیدی و محمد کریمی؛ دوره تازه عملیات روانی سلبریتی‌ها با هشتگ سازی حول ماجرای اعدام سه تروریست مذکور کلید خورد.

اما ریشه‌های این خیزش مجازی را باید در کدام سازو کار اشتباه طی ماه‌های اخیر باید جستجود کرد؟ سلبریتی‌ها پس از مدت‌ها سکوت، ناگهان چنین تحرک هماهنگی را برای یک عملیات روانی بزرگ آغاز کردند و در سطح وسیعی به دنبال یادآوری آشوب‌ها و سرکرده‌های آنارشیست قائله پاییز ۱۴۰۱ هستند.

این عملیات روانی که به صورت متمرکز توسط چهره‌های سینمایی هدایت می‌شود، می‌تواند پیامدهای بسیار نامطلوب امنیتی را به همراه داشته باشد و مهمترین هدف، تحریک و هدایت دوباره مردم به سمت خیابان است.

در رفتارشناسی سبلریتی‌ها و موج تازه‌ فضاسازی سیاسی یک گزاره کاملا آشکار است، چهره‌های سینمایی دیگر هراسی از ممنوع‌الکاری یا برخوردهای احتمالی سازمان سینمایی ندارند. آنان در یک اتحاد بی‌سابقه مهمترین رویدادهای فرهنگی کشور از جمله جشنواره‌های فیلم، موسیقی و تئاتر و… و. تحریم کردند و از اجرای این طرح ضد امنیتی متضرر نشده و پس از مدتی سکوت فعالیت‌های خود چریکی – مجازی خود را از سر گرفته‌اند!

استوری‌های بهار ارجمند و لیندا کیانی بازیگر فیلم «دیدن این فیلم جرم است» محصول سازمان سینمایی سوره

یکی از سیاست‌های سازمان سینمایی طی ماه‌های اخیر تساهل و تسامح با هسته‌های فعال سینمایی است. رویکردی توام با ملاطفت، با تشکیل کارگروه‌های مصلحانه تنها به یک نتیجه ختم شد؛ ترحم برپلنگ تیز دندان :ستمکاری بود بر گوسفندان.

استوری‌ها(ازراست به چپ) : همایون غنی زاده کارگردان تئاتر و سینما – سارا بهرامی و پدرام شریفی

چرا تشکیل کارگروه‌ها وجلسات برای حل شدن مشکلات قضایی و امنیتی «سلبریتی‌ها» در سازمان سینمایی نتیجه‌ای معکوس به ارمغان داشت؟

پیگیری‌ها از محتوای اغلب این جلسات حاکی از ضریب پیدا کردن حاشیه امنیت چهره‌های مشهور فعال در فضای مجازی است تا جایی که سام درخشانی می‌تواند ساختارشکن‌ترین پست‌ها را در صفحه اینستاگرامش منتشر کند.

همراهی مازیار لرستانی و تهمینه میلانی با اعدام تروریست‌های اصفهان
استوری شقایق دهقان و مهدی نصرتی بازیگر ارگانی دو فیلم لباس شخصی (سازمان اوج) و ضد (محصول حوزه هنری انقلاب اسلامی)

گزاره دومی که موجب قوت قلب سلبریتی‌ برای توسعه مواجهه مجازی با حاکمیت می‌شود، سیاست‌ محوری حمایت از تهیه‌کنندگان و پخش کنندگان در سینماست. مدیریت سازمان سینمایی فعلی مدت‌هاست به اهرمی برای حفظ منافع چهره‌های پرقدرت حوزه پخش و تهیه‌کنندگی شده است.

تصمیمات این سازمان در دو سال گذشته مبنی بر گران کردن بلیط سینما نه تنها در جهت منافع مردم نبود، بلکه زمینه انتفاع بیشتر تهیه کنندگان و پخش کنندگان را تامین می‌کرد.

مدیریت سازمان سینمایی فعلی از بدو استقرار در سازمان سینمایی از سال ۱۴۰۰ در نخستین سال مدیریت، ۵۵ درصد و در دومین سال استقرار در سال ۱۴۰۱ موجب گرانی ۶۶ درصدی بلیط سینما شد.

با اینکه این گران شدن موجب ریزش مخاطبان در سال ۱۴۰۰ شد اما اصرار به گرانی بلیط در سال ۱۴۰۱ عملی شد. دست کم هیچ جریان مدیریتی در سینما طی چهل سال اخیر دو سال پیاپی بلیط سینما را گران نکرده است.

این اهتمام برای گران کردن بلیط سینمادر دو سال پیاپی نشان می‌دهد یکی از اهداف سازمان سینمایی تامین منافع پخش کنندگان و تهیه‌کنندگان سینماست. با این استدلال می‌توان این گزاره را مطرح کردن دوران مدیریت فعلی سینما دوران پخش کننده و تهیه‌کننده سالاری است.

طبیعی است که این دو گروه در گلوگاه‌های اقتصادی و امتداد مسیر حرفه‌ای سلبریتی‌ها نقش موثری دارند و برخی جهت دهی‌های سیاسی با فرمان آتش پخش کنندگان و تهیه‌کنندگان تشدید خواهد شد.

در مورد هر واکنشی از سوی سلبریتی‌ها باید به دو موضوع بسیار مهم توجه خاص و ویژه داشت. جریان سلبریتی‌ها تا زمانی نقش خود را به عنوان چریک‌های مجازی ایفا می‌کنند که منافع اقتصادی آنان به مخاطره نیفتد.

در هر مقطعی با تهدید منابع مالی، ترمز اعتراض کشیده خواهد شد، مخصوصا افرادی که زمینه‌های کسب درآمد آنان، ریشه در مناسبات دیگری دارد. مهمترین نکته قابل تحلیل درباره تحرکات مجازی علیه اعدام تروریست‌های خانه اصفهان این است که «سلبریتی» ‌ها در این زمینه «پیرو» حلقه قدرت اقتصادی در سینما بودند. اگر حلقه‌های قدرت تولید در سینما، با این رویداد همراهی کنند، موج کنشگری ابعاد گسترده‌تری خواهد داشت.

استوری‌ها از راست به چپ: علی ضیا، ژاله صامتی، الهام اخوان، مریم عصومی
استوری‌ها از راست به چپ : ترلان پروانه، فرنوش آبا، امیر حعفری، حبیب رضایی

تهیه‌کنند گان و پخش ‌کنندگان در ایجاد تولید دوگانگی و تقویت شهامت سلبریتی‌ها نقش موثری دارند و این افراد با توجه به اینکه از حیث قدرت به صورت مستقیم از سازمان سینمایی تغذیه می‌شوند، می‌توانند شهامت همراهی با فضاسازی سیاسی و امنیتی سلبریتی‌ها را تقویت کنند.

در چهلم و دومین جشنواره فیلم فجر، اغلب کارگردانان، تهیه‌کنندگان و افراد صاحب منافعی که با مجوزهای وزارت ارشاد مسیر بهره‌مندی خود را از جریان اقتصادی سینما تسهیل می‌کنند، وارد بازی تحریم نشدند و هیچ کدام از مولفان و مصنفان در گروه ناشران پست ‌های معارضانه قرار نگرفتند، اما رصد اخیر نشان می‌دهد برخی تهیه‌کنندگان و پخش کنندگان وارد آتش بازی حمایت از تروریست‌های اصفهان شده‌اند.

استوری سعید خانی مدیرعامل خانه فیلم از چهره‌های قدرتمند سینما در حوزه تولید و پخش

سعید خانی چطور حامی تروریست‌ها شد؟

سعیدخانی تهیه‌کننده، پخش کننده و مدیرعامل «خانه فیلم» که مدیریت یکی از مهمترین دفاتر پخش‌ در سینما را بر عهده دارد، پس از اعدام تروریست‌های اصفهان، نقاب از چهره برداشت و به این اعدام‌ها واکنش نشان داد و در صفحه اینستاگرامش از آنان حمایت کرد.

در این مواجه‌ها، افکار عمومی در فضای مجازی اغلب به چهره‌ها و سلبریتی‌ها بسیار معروف توجه دارند، در حالیکه سلبریتی‌ها به قطب‌نمای خودشان که منابع اقتصادی آنان را تامین خواهد کرد، چشم دوخته‌اند.

سعید خانی مدیریت یکی از گلوگاه‌های مهم پخش و تولید را در سینما را در دست دارد و از سوی دیگر چهره‌های سیاسی، سینمایی و اقتصادی قدرتمندی را او را حمایت می‌کنند. شاید افکار عمومی با نام سعید خانی آنچنان آشنا نباشند اما اعلام موضوع او در حمایت از تروریست‌های اصفهان موج اعتراضی را در میان سلبریتی‌ها گسترش خواهد داد.

«سعید خانی» یکی از مهمترین و پررابطه‌ترین پخش‌کنندگان سینماست که می‌تواند با این انتشار یک استوری دامنه مواجه مجازی با سینماگران را افزایش دهد وبسیاری از سینماگران وارد مرزبندی پر چالش‌تری با حاکمیت شوند.

به طور قطع، استوری بدون متن سعید خانی تعداد بیشتری از سلبریتی‌ها را وادار به واکنش خواهد کرد. سلبریتی ‌واکنش دهنده، بیش از آنکه به دنبال اعتراض به اعدام چند تروریست باشند، به دنبال پیروی از خط‌دهی خاصی هستند که توسط خانی تولید شده است و سلبریتی‌ها تبعیت می‌کنند تا موقعیت خود را در سینما و تولیدات شبکه نمایش خانگی حفظ کنند و از صفحه شطرنج سازوکار و مناسبات تولید کنار گذاشته نشوند.

چرا «خانه فیلم» نهاد قدرتمندی در حوزه پخش و نمایش محسوب می‌شود؟

«خانه فیلم» که مدیریت آنرا خانی بر عهده دارد، شرکتی با مسئولیت محدود در زمینه پخش فیلم های سینمایی از سال ۱۳۹۶ کار خود را با پخش فیلم لونه زنبور آغاز کرد. این دفتر پخش فیلم‌هایی همانند متری شیش و نیم، مسخره باز، قهرمان، دینامیت، شادروان، علفزار، انفرادی، غریب خط استوا و سه کام حبس و … را برعهده درد. در سال های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ دو سال متوالی پر فروش ترین دفتر پخش ایران بوده و اعضای هیئت مدیره خانه فیلم به شرح زیراست:

سید جمال ساداتیان (رئیس)
سعید خانی (مدیرعامل)
بهرام رادان (عضو)
سپهر سیفی (عضو)
محسن خباز (عضو)
امیرحسین علم الهدی (مشاور)

سعید خانی یک مهره بیش فعال، شبیه سال‌های ابتدایی فعالیت علی سرتیپی است. او سال‌ها در مقام پخش کننده در دفتر «نسیم صبا» و دفتر تولید فدک فیلم، هر دو متعلق به سعید سعدی از کادر سابق سپاه انقلاب اسلامی فعالیت می‌کرد و به تدریج با حمایت سعدی به عنوان تهیه‌کننده شناخته شد و در حوزه پخش اعتبار و موقعیتی کسب کرد.

سید جمال ساداتیان تهیه‌کننده سینما سال‌ها به عنوان رئیس دفتر دولت هاشمی رفسنجانی فعالیت می‌کرد. برادران شایسته که از اقوام ساداتیان هستند، با تاسیس کمپانی هدایت فیلم در دوران هاشمی پروژه‌های ارگانی فراوانی را تولید کردند.

سیدجمال ساداتیان مالک کمپانی تولید و پخش بشرا فیلم از تهیه‌کنندگان ذی‌نفوذ سینماست و قبل از ورود به سینما سال‌ها به عنوان رئیس دفتر هاشمی رفسنجانی فعالیت می‌کرد. او اداره چندین پردیس سینمایی را برعهده دارد. {هفته گذشته فرزند امیر حسین ساداتیان به همراه یاسر هاشمی در عسلویه حضور داشتند. این حضور احتمال برای از سرگیری یک فعالیت اقتصادی در این منطقه است. }

دیگر شریک مهم این کمپانی پخش کننده آژانس تبلیغاتی «کانون ایران نوین» به مدیریت مریم شفیعی است.

سپهر سیفی که نام او در لیست اعضای هیات مدیرت قرار دارد با حفظ سمت در کانون ایران نوین قائم مقام محسوب می‌شود. فرزندان شفیعی، سپهر و شهرزاد هر دو تهیه کننده سینما هستند. این کانون در مهمترین قراردادهای تبلیغاتی فرهنگی، هنری و ورزشی نقشی اساسی ایفا می‌کند.

سپهر سیفی قائم مقام کانون ایران نوین در عکس سمت چپ در کنار مادرش «مریم شفیعی»

امیرحسین علم‌الهدی مدیر عامل سابق گروه هنر و تجربه از مشاور این شرکت پخش سینمایی است. علم‌الهدی از جمله افرادی است که سال‌ها در نهادهای مختلفی تحت عنوان مدیرسینمایی فعالیت می‌کرد. اعمال‌سیاست‌های او منجر به شکل‌گیری کمپانی چند شراکتی فیلمیران با حضور غلامرضا موسوی، محمدرضا تخت کشیان، رسول صدرعاملی، حمید اعتباریان با مدیریت علی سرتیپی شد. در واقع «خانه فیلم» با الگوبرداری از کمپانی فیلمیران شکل گرفته است.

آیا سازمان سینمایی، سازمان اوج و حوزه هنری همکاری خود را با خانه فیلم ادامه می‌دهد؟

مهمترین انتظار در قبال حمایت اخیر «سعید خانی» از تروریست‌های قائله «خانه اصفهان» این است که سازمان سینمایی چه واکنشی به ادامه فعالیت‌های او در قالب «خانه فیلم» نشان خواهد داد.

خانی در حوزه پخش، نمایش و تولید سینمایی تعاملات ویژه‌ای با سازمان سینمایی دارد. اگر رئیس سازمان سینمایی همانطور که در اختتامیه فیلم فجر وعده داد تا ریل‌های سینما به سوی جریان انقلاب اسلامی هدایت کند، باید منتظر ماند و دید روسای این سازمان در قبال حمایت مدیر پخش خانه فیلم از تروریست‌های اصفهان چه واکنشی نشان خواهد داد؟

انفعال سازمان سینمایی غیرواقعی و غیرانقلابی بودن سازمان سینمایی را هویدا خواهد کرد و برگزاره پخش کننده و تهیه‌کننده سالاری صحه می‌گذارد.

«خانه فیلم» تقاطع فعالیتی با حوزه هنری و سازمان هنری اوج دارد. فیلم «غریب» آخرین محصول سازمان اوج توسط خانه فیلم پخش شده است. آیا سازمان اوج همچنان با این دفتر پخش ادامه همکاری خواهد داد؟

خانی یکی از تهیه‌کنندگان سریال‌های شبکه نمایش خانگی است. آیا ساترا با همه سستی‌هایش در مقابل این حمایت خاص تهیه‌کننده سریال «سیاه‌چاله» واکنش درخوری نشان خواهد داد؟

پرسش مهمتر از حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی این است که آیا سیاست تهاتر در اکران را با «خانه فیلم» ادامه می‌دهد؟ اگر سستی‌های گذشته تکرار شود، حدود و ثغور انقلابی بودن از سوی این نهادهای تاثیرگذار، در ساحت ادعا باقی خواهند ماند.

این دوگانگی در این بزنگاه تاریخی باید در وضعیت آشفته سینما حل شده در غیراینصورت این وضعیت هرج مرج‌طلبانه در تهییج افکار عمومی توسط سلبریتی‌ها و حامیان اقتصادی آنان در مواجه با حاکمیت ابعاد گسترده‌تری پیدا خواهد کرد.

انجمن سینمای جوان منحل می شود؟

سیدصادق موسوی مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران در واکنش به طرح شایعه انحلال این انجمن در برخی محافل سینمایی، توضیحاتی درباره تغییرات پیش روی انجمن تحت مدیریت خود ارائه کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از  خبرگزاری مهر، از بیست‌وپنجم دی‌ماه که حسین انتظامی سرپرست سازمان سینمایی در حکمی به مهدی یزدانی مدیرعامل مؤسسه رسانه‌های تصویری، دستور «ادغام وظایف مؤسسه رسانه‌های تصویری با دیگر مؤسسات سازمان سینمایی» را صادر کرد، «اصلاح ساختار سازمان سینمایی» موردتوجه ویژه رسانه‌ها و محافل سینمایی قرار گرفت.

در راستای همین فضا هم گمانه‌زنی درباره تغییر و تحولات احتمالی در زیرمجموعه‌های کلیدی سازمان سینمایی نقل محافل شد. کار تا جایی بالا گرفت که برخی افراد در شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های خبری در فضای مجازی دایره گمانه‌زنی‌های خود را تا ادغام و حتی انحلال زیرمجموعه‌های کلیدی‌تر سازمان همچون «مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی» و «انجمن سینمای جوانان» گسترش دادند.

شایعه که کلید خورد، طبیعتاً عده‌ای نگران شدند و طیفی از دغدغه‌مندان حتی دست به قلم بردند تا مگر جلوی اتفاقی که احساس می‌کردند مختصات صنفی و حرفه‌ای فعالیت‌هایشان را با تهدید مواجه کرده است را بگیرند. همزمان با گسترش این نگرانی‌ها کمتر توضیح رسمی‌ای از سوی مقامات ارشد سازمان سینمایی رسانه‌ای شد تا اینکه حسین انتظامی به سنت مرسوم خود با متن کوتاهی در صفحه شخصی‌اش در توئیتر خبر از تثبیت و حتی تقویت جایگاه این دو زیرمجموعه مهم سازمان تحت سرپرستی خود داد.

خبر نگار مهر، برای اطلاع دقیق‌تر از آنچه در قالب اجرایی شدن برنامه تحول ساختاری در سازمان سینمایی، در دستور کار مجموعه مدیریت سینما قرار گرفته است، به سراغ سیدصادق موسوی مدیرعامل انجمن سینمای جوانان رفت که اتفاقاً انجمن تحت مدیریتش بیش از مراکز دیگر در مظان شایعه تغییر ماهیت و حتی انحلال قرار داشته است.

بحث ادغام یا انحلال انجمن مطرح نبوده و نیست

سید صادق موسوی در گفتگو با خبرنگار مهر در این زمینه توضیح داد: پیش از هر چیز باید بگویم به دلیل اطلاعات کمی که در اختیار داشتیم، شاید غفلت از ما بود که اطلاع رسانی دقیقی در مورد تغییرات پیش رو در انجمن و در راستای سیاست‌های سازمان سینمایی صورت نگرفت. اما آنچه که مشخص است، طی گفتگوهایی که از قبل با آقای حیدریان و پس از حضور آقای انتظامی با وی داشتم، تمام تلاش و دیدگاه سازمان، حمایت بیشتر و مستقیم‌تر و در نتیجه مؤثرتر از فیلم کوتاه و جوانان فیلمساز خصوصاً در استان‌ها و شهرستان‌ها و مناطق کم برخوردار بوده است. در همین راستا طراحی جدیدی برای انجمن سینمای جوانان منظور نظر است که بتواند ما را به این هدف برساند و بحثی در مورد ادغام و یا انحلال این انجمن وجود ندارد و موضوع ادغام بیشتر در مورد سایر مؤسسات سازمان سینمایی است.

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان بیان کرد: آنچه درباره انجمن سینمای جوانان وجود داشت این بود که به طرح و الگویی برسیم تا فیلمسازان بتوانند با پشتیبانی دفاتر، بیش از گذشته از منابع مختلف در سراسر کشور استفاده کنند تا در دفاتر انجمن بتوانیم واحدهای مستقل پاسخگو و مختار داشته باشیم. به این معنا که دفاتر سینمای جوان را در سراسر کشور از آنچه که هست پویاتر کنیم، تا بتوانند از اعتبارات حوزه فرهنگ استان خود بیشتر استفاده کنند و در عین حال به لحاظ ستادی و برنامه‌ای با انجمن در مرکز مرتبط باشند در حالی که سهمشان از منابع انجمن مرکزی کم نشود امکان بهره‌مندی بیشتری از منابع استانی و امکانات و هنرمندان استانی داشته باشند.

موسوی ادامه داد: این امر نیز در چارچوب یکی از کلان‌برنامه‌های وزارت ارشاد تحت عنوان توزیع عادلانه‌تر و سیاست واگذاری بیشتر اختیار و مسئولیت به مراکز استانی است؛ با رشدی که در این سی و چند سال در مراکز به وجود آمده هر مرکز می‌تواند با کمک فعالان، بهتر تصمیم بگیرد و وابستگی همه جانبه آن‌ها به ما کمتر شود و هزینه‌های سربار انجمن روی سهم همه آنها تأثیر یکسان نگذارد.

این مدیر سینمایی درباره اینکه این طرح در مراحل مطالعاتی تحت عنوان «هیأت امنایی شدن انجمن سینمای جوانان» مطرح شده هم توضیح داد: جزئیات، شکل نهایی و الگوی آخر هنوز تدوین نهایی نشده ولی انجمن سینمای جوان نگران هر طرحی است که به یکپارچگی و انسجام تاریخی انجمن سینمای جوان لطمه بزند. در حال حاضر طرح اولیه پیشنهادی خود را هم ارائه داده‌ایم اما در حال رایزنی با فعالان و اهالی حرفه‌ای هستیم تا از دل انجمن، الگویی که توسط انجمن سینمای جوانان ایران طراحی و کارشناسی و تأیید شده باشد، متولد شود. لذا از ابتدا هم قرار نبود در این زمینه کار شتابزده‌ای انجام شود و ما در حال کارشناسی برای آماده کردن این طرح هستیم تا از ابتدای سال آینده با افزایش منابع و توجه به فیلم کوتاه و فیلمسازی جوانان، این هدف محقق شود و دفاتر به این استقلال و اختیار و مسئولیت و پاسخگویی برسند.

توجه جدی‌تر به فیلم کوتاه و مستند از سال آینده

موسوی ادامه داد: به این ۲ موضوع یعنی تغییر ساختار و افزایش منابع در صحبت‌های آقای انتظامی و در توئیتی که منتشر کرده بود نیز اشاره و این وعده مطرح شده‌است تا در سال آینده از نظر اعتبارات و این تغییرات توجه جدی‌تری به حوزه فیلم کوتاه و مستند شود.

موسوی با بیان اینکه امیدوار است که سال آینده با افزایش بودجه برای فیلمسازان کوتاه و مستند همراه باشد، گفت: در چنین شرایطی بی‌شک به یک چابکی بیشتر هم می‌رسیم که البته این چابکی به معنای ادغام و یا انحلال انجمن نیست و با تغییرات ساختاری که در مؤسسه رسانه‌های تصویری و یا مدرسه ملی سینما درباره آن بحث شده کاملاً متفاوت است.

وی ادامه داد: در توضیح این مطلب باید تاکید کنم که اگر در آن مؤسسات به مقوله انحلال و تمام شدن دوره عملکرد فکر می‌کنیم، در انجمن سینمای جوان کاملاً برعکس است و سازمان سینمایی در این بخش کاملاً به مقوله توسعه فکر می‌کند. این توسعه شامل توسعه کمی و توسعه کیفی است. توسعه کمی دفاتر از ۲ سال گذشته آغاز شده است و شامل توسعه نمایندگی‌های انجمن می‌شود، در گذشته انجمن سینمای جوانان نمایندگی‌هایی در سراسر کشور داشت، اما امروز در کنار دفاتر انجمن، نمایندگی‌هایی را در استان‌های مختلف با حمایت‌های استانی تأسیس کرده‌ایم که این امر در سال ۹۸ دنبال می‌شود.

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران گفت: توسعه کیفی دفاتر نیز شامل این امر است که چه مقوله آموزش و چه مقوله تولید فیلم کوتاه و چه برگزاری رخدادهای سینمایی در این حوزه مانند هفته‌های فیلم و عکس، پاتوق‌های فیلم و یا اردوهای آموزشی به قوت گذشته و بیشتر از گذشته ادامه خواهد داشت.

سازمان سینمایی آینده سینما را در دست فیلمسازان جوان می‌داند

سیدصادق موسوی ادامه داد: به این امر باور داریم که سازمان سینمایی معتقد است انجمن سینمای جوانان ایران یک نهاد ریشه‌دار، پرقدرت و پرافتخار برای سینمای ایران است و مطمئن است که آینده سینمای ایران در دست فیلمسازان جوان و خلاق و جریان فیلم کوتاه کشور است و فرآیندی که در انجمن سینمای جوان طی این سال‌ها دنبال می‌شود، می‌تواند کمک مؤثری به آینده سینمای حرفه‌ای ما داشته باشد.

این مدیر سینمایی تاکید کرد: آنچه مشخص است و در مذاکرات دنبال شده، تقویت واحدهای استانی موردنظر ما است تا این واحدها بتوانند مختار و پاسخگو و بتوانند از تکلیف و حقوق متناسب برخوردار باشند. یعنی تکالیف و وظایفشان با اختیاراتشان تناسب داشته باشد و البته تمرکز اصلی هم بروز خلاقیت جوانان است. اصل در حوزه فیلم کوتاه نیروی انسانی است و هرگز به اثر او با دید سود و زیان یا فایده و هزینه نگاه نمی‌شود. مهمترین فایده همین تجربه‌ای است که نیروی انسانی برای بروز خلاقیتش پیدا می‌کند.

اجرای آزمایشی و محدود طرح پیشنهادی در سال ۹۸

وی توضیح داد: مساله دیگری که روی آن تاکید داریم، این است که هر طرحی نهایی شد، ابتدا در ۵ دفتر سینمای جوان در سال آینده که دارای قابلیت و آمادگی بیشتری هستند و خودشان اشتیاق و ظرفیت آن را دارند، اجرایی شود. یعنی اگر دفتری براساس موقعیت، امکانات و ظرفیت این را دارد که این مکانیزم‌های جدید حقوقی و مالی و برنامه‌ریزی‌های جدید را تجربه کند ما نیز با آنها این برنامه را تجربه کنیم.

موسوی با اشاره به اینکه در حال مطالعه و بررسی روی اساسنامه انجمن هستند تا بتوانند به نظام حقوقی فوق برسند تا اختیار واحدها افزایش پیدا کند، بیان کرد: در همه مذاکرات و گفتگوهای انجام شده با سازمان سینمایی هر بحثی هم بوده بحث توسعه بوده است اما درباره چارچوب و الگوی نهایی، همچنان در حال مذاکره و مطالعه هستیم و از نظر کارشناسان و اصناف نیز استفاده خواهیم کرد.

این مدیر سینمایی بیان کرد: یکی از مهمترین بحث‌هایی که وجود دارد این است که اعتبارات تولیدی دفاتر و فعالان سینمای جوانان ایران با حمایت سازمان سینمایی یک جهش جدی داشته باشد.

وی درباره نمایندگی‌های این انجمن در سراسر کشور هم توضیح داد: بودجه نمایندگی‌ها هم اکنون توسط بودجه استانی تأمین می‌شود، یعنی هم فضا، تجهیزات و پرسنل را از طریق منابع استانی تأمین می‌شود و انجمن سینمای جوان تنها نظارت و برنامه‌ریزی آموزشی و دیگر فعالیت‌هایی از این دست را انجام می‌دهد، اما در حوزه تولید اگر نمایندگی‌ها فیلمنامه خوبی به دستشان رسیده باشد، می‌توانند با معاونت تولید ستاد انجمن سینمای جوانان ایران گفتگو کنند و از منابع ما استفاده کنند.

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان گفت: سینمای جوان تنها یک مرکز تولید فیلم کوتاه نیست، بلکه ۵٨ دفتر و بیش از ١٠ نمایندگی دارد که پاتوق فرهنگی و مرکز سینمایی هر شهر است. بخشی از این فعالیت‌ها، آموزش هنرجویان جدید و کشف و پرورش استعدادهای جوان، هفته‌های فیلم و عکس، نمایش فیلم، کارگاه‌های تخصصی، کانون‌های عکس و فیلم، نمایشگاه‌های عکس، اردوهای عکاسی، جشنواره‌ای منطقه‌ای، سینما سیار، المپیاد نوجوانان، شوراهای پیچینگ و تولید فیلم‌های حرفه‌ای، نیمه‌حرفه‌ای و هنرجویی، جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، ترجمه و انتشار منابع اطلاعاتی حوزه فیلم کوتاه، بخش بین الملل سینمای جوان، هفته‌های فیلم کوتاه بین‌المللی، دوره‌های دانش افزایی مربیان، خرید تجهیزات آموزشی و تولیدی فیلم کوتاه برای دفاتر، و ده‌ها برنامه و فعالیت سینمایی دیگر است که آن را مدیریت می‌کند.

توقع افزایش صرف بودجه برای تولید فیلم منصفانه نیست

وی تاکید کرد: انجمن برای این حجم از فعالیت و گستردگی بیش از ٧٠ دفتر و نمایندگی در سراسر کشور، مجموعاً به طور متوسط ٣ نفر نیروی انسانی در دفاتر و ستاد دارد و بسیار کمتر از هر مرکز فرهنگی فعال دیگری در کشور هزینه پشتیبانی دارد. این کاملاً غیرمنصفانه است که این مقدار فعالیت را در ٧٠ نقطه کشور نبینیم و تنها توقع نسبت بودجه بیشتر برای تولید فیلم را داشته باشیم.

موسوی در پایان گفت: نمی‌توانیم تمام اهداف و فعالیت‌های خود را حذف کنیم و صرفاً بودجه انجمن را صرف تولید فیلم کوتاه کنیم! هزینه پشتیبانی یک سال ١٨٠ نفر نیروی استانی و ستادی با حقوق‌های نزدیک به ٢ میلیون تومان و ١٢ ساعت کار برای پرسنل دفاتر بدون اضافه کار و اجاره و هزینه‌های جاری و تعمیرات و تجهیزات جدید ۵٨ دفتر سینمای جوان در سراسر کشور، بسیار کمتر از هزینه‌های مشابه هر مجموعه فرهنگی، سینمایی در کل کشور است! با این حال امیدوارم سال آینده مسیر خوبی برای سینمای کوتاه داشته باشیم.

جشنواره فیلم دنا چه زمانی برگزار می‌شود؟

زمان برگزاری شصت‌ و هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان یاسوج–دنا مشخص شد.

به‌گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، زمان برگزاری شصت‌ و هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان یاسوج- دنا که با هدف شناسایی و معرفی استعدادهای سینمایی، تثبیت جایگاه فیلم کوتاه به عنوان یکی از مقوله‌های مهم فرهنگی با رویکرد ایجاد تنوع و تکثر در انواع فیلم کوتاه از طریق تاکید بر ژانرهای سینمایی برگزار می‌شود، مشخص شد که طبق برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته، ۱۰ تا ۱۳ تیرماه ۱۴۰۲ به مدت ۴ روز استان کهگیلویه و بویراحمد میزبان فیلم‌سازان و عکاسان جوان خواهد بود.

این دوره از جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان که قرار بود در بازه زمانی ۲ الی ۵ اسفند ۱۴۰۱ در شهر یاسوج برگزار شود، اما به دلیل تعویق در برگزاری دو جشنواره منطقه‌ای یزد و بوشهر، به تیر ۱۴۰۲ موکول شد.

در شصت‌ و هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان یاسوج–دنا، توجه به سینمای بومی و فیلم‌های ژنریک در اولویت انتخاب و داوری خواهند بود.

هنرمندان ۱۰ استان (فارس، خوزستان، خراسان شمالی، کرمانشاه، آذربایجان غربی، ایلام، لرستان، مرکزی، همدان و کهگیلویه و بویراحمد) مهمانان شصت‌ و هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان یاسوج–دنا هستند که در ۲ بخش فیلم کوتاه و عکس به رقابت می‌پردازند.

شصت‌ و هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان یاسوج–دنا ۱۰ تا ۱۳ تیر ۱۴۰۲ به میزبانی انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر یاسوج و به دبیری امین درخشان برگزار می‌شود.

شصت‌ و پنجمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان یزد-ایساتیس و شصت‌ و ششمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان بوشهر-خلیج فارس، به ترتیب در بهمن ۱۴۰۱ و اردیبهشت ۱۴۰۲ برگزار شد.

در جلسه دوم «خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه» چه گذشت؟

فیلمنامه نویس و استاد دانشگاه، با بیان اینکه چشم و گوش یک فیلمنامه نویس دائم به دنبال پژوهش و جرقه‌زدن است، گفت: برای متفاوت نوشتن باید متفاوت اندیشید.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی موزه سینما، جلسه دوم «خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه» عصر چهارشنبه با حضورعلی اکبر قاضی نظام برای اعضاء باشگاه مخاطبان موزه سینمای ایران برگزار شد.

وی در ابتدای این مراسم با بیان اینکه نویسنده مستمر باید درحال فعالیت باشد، گفت: تا کسی مطلبی ننویسد قطعا نویسنده نمی‌شود و این نوشتن باید مداوم باشد. تمام نویسندگان با هر میزان سابقه‌ای وقتی مدت طولانی ننویسند قطعا دوباره نوشتن برایشان سخت می‌شود.

قاضی نظام ادامه داد: در اطراف همه ما قصه‌های فراوانی وجود دارد که می‌تواند تبدیل به یک فیلمنامه شود اما مهم این است که ما چشم و گوش یک فیلمنامه نویس را داشته باشیم. چشم و گوش و ذهن یک فیلمنامه نویس دائم به دنبال پژوهش و جرقه‌زدن است . زنده یاد عباس کیارستمی می‌گفت حافظه من پر از داستان‌هایی است که هنوز فرصت نکرده‌ام از آنها فیلم بسازم زیرا در مقطعی هر یک از این داستان‌ها شکل می‌گیرند اهمیت پیدا می کنند ویکی از آنها موضوع فیلم می‌شود.

این استاد دانشگاه با اشاره به تفاوت نگاه افراد عادی و هنرمندان به اتفاقات بیان داشت: یک اتفاق برای یک فرد عادی و یک هنرمند به یک شکل رخ می‌دهد اما فرد عادی از آن به سادگی می‌گذرد ولی هنرمند و فیلمنامه نویس به کوچکترین جزئیات آن اتفاق نیز توجه می‌کند و آن زمان است که می‌گوییم هنرمند چشم و گوش فیلمنامه نویسی را پیدا کرده است.

قاضی نظام هنر را شامل سه ضلع تجسم، تخیل و تفکر دانست و افزود: اثر هنری هر هنرمندی در هر رشته‌ای از جمع سه ضلع تفکر، تخیل، تجسم ایجاد می‌شود. هنرمند باید تخیلش را آزاد بگذارد و بعد به آن فکر کند و اگر کسی تخیل نکند هرگز فیلمنامه نویس نمی‌شود.

وی با اشاره به دلایل موفقیت یک فیلمنامه گفت: فیلمنامه‌ای خوب دیده می‌شود که متفاوت باشد و برای متفاوت نوشتن باید متفاوت اندیشید و متفاوت نوشت.
قاضی نظام بیان داشت: لازمه موفقیت در هر کاری ممارست و تمرین است تا تمرین نکنیم اتفاقی که مورد نظر ما است رخ نمی‌دهد و ما به عنوان فیلمنامه نویس باید آنقدر بنویسیم تا سرانجام آن اتفاق خوب یعنی فیلمنامه مطلوب محقق شود.

وی هر طرح داستانی را به سه بخش آغاز، میانه و پایان تقسیم کرد و افزود: اولین بخش هر فیلمنامه‌ای طرح آن است و تا زمانیکه طرح فیلمنامه کامل نشده باشد نمی‌توان کلیت فیلمنامه را بنا کرد.

شایان ذکر است، جلسه سوم «خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه» با حضور علی‌ اکبر قاضی نظام چهارشنبه سوم خرداد ماه در سالن تمدن موزه سینمای ایران برگزار می شود.

«زاک» و استخراج امید از دل تاریکی

علی خسروی کارگردان فیلم کوتاه «زاک» که روایتی امیدوارانه از موضوعی به‌شدت تلخ دارد، تأکید می‌کند که خود را در برابر مخاطبان آثارش، مسئول می‌داند و نمی‌تواند آن‌ها را در تلخی محض رها کند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، درست در همین سال‌هایی که سینمای ایران به‌واسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشه‌ها را تجربه می‌کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به‌واسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.

«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.

فیلم کوتاه «زاک» بیست و پنجمین فیلم‌کوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.

«زاک» با موقعیت مادری آغاز می‌شود که تصمیم به سقط فرزند خود دارد اما در فرآیند روایت ۱۰ دقیقه‌ای فیلم، دیدگاهش نسبت به فرزندی که در راه دارد، تغییر می‌کند.

آنچه می‌خوانید حاصل گفتگوی خبرگزاری مهر با علی خسروی نویسنده و کارگردان و مهدی مهرنیا مشاور کارگردان فیلم کوتاه «زاک» است.

* فیلم کوتاه «زاک» موقعیت و داستانی دارد که می‌توانست در خروجی تبدیل به یک اثر کلیشه‌ای و مشابه با برخی تجربه‌های دیگر در سینمای کوتاه شود، اما امتیاز آن زاویه نگاه متفاوتی است که به سوژه داشته‌اید. چگونه به این ایده و پرداخت رسیدید؟

علی خسروی: ابتدا باید از خبرگزاری مهر بابت این فرصت و توجهی که برای سینمای کوتاه در نظر گرفته و می‌گیرد سپاس‌گزاری کنم و فکر می‌کنم کمتر رسانه‌ای در شرایط فعلی این سهم را برای سینمای کوتاه قائل باشد. درباره سوژه این فیلم هم می‌توانم بگویم غالباً ایده آثارم از مواجهه با سوژه‌های مستند در ذهنم شکل می‌گیرد. حوالی چهار سال پیش بود که دیدن یک مستند، باعث شد که نسبت به زنان کارگر دغدغه پیدا کنم. زنانی که در کنار همسر بودن و مادر بودن، مشکلات دیگری را هم تجربه می‌کنند. داستان این فیلم پیش از دوران کرونا در ذهن من شکل گرفت و نزدیک به دو سال در ذهنم آن را پرورش می‌دادم تا حوالی تابستان ۱۴۰۱ که ساخت این فیلم برایم جدی شد و همزمان وارد پیش‌تولید شدیم. اصولاً هم چه در مستندسازی و چه در ساخت فیلم کوتاه خیلی منتظر تهیه‌کننده نمی‌مانم و فکر می‌کنم او هم اگر شوروحال من رو متوجه شود، با من همراه می‌شود. معمولاً هم تهیه‌کننده‌ها به من اطمینان می‌کنند.

خسروی: اطراف ما پر است از این زن‌هایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچ‌چیز برای خود نمی‌خواهند. روایت این از خودگذشتگی، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش می‌کند را نمی‌فهمممن سال ۸۵ اولین فیلمم را با نام «جشن تکلیف» ساختم و تا به امروز در نزدیک به ۸۰ جشنواره مستند و داستانی حضور داشته‌ام. اولین جایزه‌ام را هم برای همین فیلم «جشن تکلیف» از جشنواره فیلم شهر گرفتم. سال ۸۷ سومین فیلمم را به‌صورت ۳۵ میلیمتری با نام «آینه» ساختم که همان سال در جشنواره فیلم فجر هم حضور داشت و از همان فیلم بود که سینمای کوتاه داستانی برایم صورت حرفه‌ای پیدا کرد. به‌واسطه همین تجربه هم حتی پیشنهاد ساخت تله فیلم و سینمایی هم داشتم اما دچار کمال‌گرایی شدم و سراغ مستندسازی رفتم.

احساس می‌کردم دیگر داستان تازه‌ای برای ساخت فیلم داستانی وجود ندارد. ورودم به فضای مستند کمک کرد که با ایده‌های تازه‌ای مواجه شوم و ایده «زاک» هم اینگونه شکل گرفت و قصه‌اش را از یک فیلم مستند وام گرفتم.

* فیلم‌تان از نظر سروشکل و ساختار کاملاً سینمایی است اما به نظرم فیلمنامه‌اش با مشکل مواجه است. کل خط داستان یک روایت یکنواخت و ساده است که گویی گره‌افکنی و گره‌گشایی به درستی در آن اتفاق نمی‌افتد.

خسروی: خیلی به این ماجرا فکر کردیم. اتفاقاً در برنامه پیچینگ ایده این فیلم در انجمن سینمای جوان هم دچار همین مشکل شدیم…

* همین ایده را پیچ کرده بودید؟

خسروی: بله. اتفاقاً در آن جلسه نکاتی را هم مطرح کردند اما واقعیت این است که حرف دیگران را گوش نگردم و فیلم خودم را ساختم! از این جهت هم خوشحالم و هم ناراحت. این فیلمنامه برای من چیزی شبیه عروسک کوزت شده بود که گویی هر طور شده باید آن را به دست بیاورم. در این فیلم موقعیت این زن برای من موضوعیت داشت. من فیلم‌های کوتاه ایرانی و خارجی زیادی را دیده و می‌بینم. احساسم این بود که در این قصه باید موقعیت زنی را ترسیم کنم که در استرس و فشار عصبی است اما سرانجام به گردهم آوردن اعضای خانواده‌اش به آرامش می‌رسد. به همین دلیل هم فرم روایت فیلم ما اول شخص بود و سراغ فرم دانای کل نرفتیم. ترسیم حس و حال این زن در طول ۱۰ دقیقه فیلم برایم جذاب بود.

علی خسروی

* از این برداشت نترسیدید که آنچه در فیلم ارائه می‌کنید در ذهن مخاطب تبدیل به همان عبارت معروف «خوشبختی فاصله میان دو بدبختی است» بشود؟ چون هیچ نشانه‌ای در روایت فیلم نیست که شرایط این زوج بعد از این با تغییر مثبتی مواجه شود.

خسروی: آگاهانه به این تصویر رسیده‌ایم. فیلم «زاک» موقعیت زنی است که به دلیل بد اخلاقی‌های شوهرش تصمیم به سقط فرزندش گرفته است و این سوژه هم برگرفته از یک کیس واقعی بود. زنی بود که می‌گفت من بچه بسیار دوست دارم اما به دلیل استرس‌های ناشی از بداخلاقی‌های همسرم، مجبورم بچه‌ام را بدون اطلاع همسرم سقط کنم. در داستان فیلم اما این زن در نهایت به حرف دل خودش و صدای قلب نوزادش گوش می‌دهد و از تردیدهایش عبور می‌کند. خدا هم در چنین شرایطی به فرد کمک می‌کند. دقیقاً با همان خبری که شاید می‌توانست شوهرش را تا آستانه مرگ عصبانی کند، او را آرام می‌کند و از یک مهلکه نجات می‌دهد. در لحظه‌ای که به رحیم می‌گوید که حامله است، گویی به او شوک وارد می‌شود.

اطراف ما پر است از این زن‌هایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچ‌چیز برای خود نمی‌خواهند. روایت این از خودگذشتگی که فکر می‌کنم ویژگی زن شرقی است، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش می‌کند را نمی‌فهمم. به همان اندازه که آن زن را نمی‌فهمم، این زنی که در «زاک» تصویر کرده‌ام را درک می‌کنم و این قطعاً به تجربه زیسته من ربط پیدا می‌کند. احساس من این است که فیلم کوتاه وظیفه دارد در یک زمان کوتاه یک موقعیت خاص دراماتیک از یک شخص را به تصویر درآورد و روایت فیلم «زاک» را هم از همین جنس می‌دانم.

خسروی: در سخت‌ترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بوده‌ایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم می‌توان ذره‌ای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگ‌ترین گناه در دین ما ناامیدی استمهدی مهرنیا: اجازه دهید نکته‌ای را درباره فیلمنامه «زاک» مطرح کنم. کل داستان فیلم از نظر زمانی در دو ساعت می‌گذرد که ما اتفاقات این دو ساعت را قرار است در ۱۰ دقیقه روایت کنیم. زمان هم کاملاً در فیلم خطی است. آنچه دارد اتفاق می‌افتد، کنار هم چیدن بریده‌هایی از لحظات این کاراکتر از لحظه‌ای است که تصمیم می‌گیرد جان یک موجود زنده اما فاقد روح از نگاه ما را بگیرد، تا دو ساعت بعد که با همان موجود به ظاهر فاقد روح، روح تازه‌ای را به زندگی فاقد روح خودش و همسرش می‌دمد. رسیدن از آن نقطه به این نقطه آن هم طی دو ساعت، همان اتفاقی است که در فیلمنامه رخ داده است و آن را به‌نسبت یک روایت تک‌خطی و یکنواخت از یک مقطع از زندگی یک فرد، متمایز کرده است.

* جناب مهرنیا شما از چه مرحله‌ای با پروژه «زاک» همراه شدید و چه سهمی در شکل‌گیری دنیای آن داشتید؟

مهرنیا: من و علی خسروی یک دوستی قدیمی داریم. پیش‌تر من فیلم ساخته‌ام و آقای خسروی آن را تهیه کرده و همکاری‌های دیگری هم با یکدیگر داشته‌ایم. در فیلم «زاک» اما بعد از آنکه قرار شد این کار ساخته شود و فیلمنامه تقریباً شکل گرفته بود، صحبت و گفتگو را آغاز کردیم. جزو معدود کارهای کوتاهی بود که پیش‌تولید مفصلی هم داشت و نزدیک ۲۰ روز برای آن وقت گذاشتیم. از آنجا که لوکیشن هم در تهران نبود ما ۷ یا ۸ نوبت به شمال رفتیم و لوکیشن دیدیم.

* اتفاقاً همین پیش‌تولیدهای مفصل است که تأثیرش را روی خروجی نشان می‌دهد.

خسروی: مهدی واقعاً یکی از آن دوستان حرفه‌ای من است. بیش از ۱۵ جلسه درباره فیلمنامه و کارگردانی صحبت کردیم تا به جمع‌بندی برسیم. فهیمه مؤمنی که نقش اصلی این فیلم را ایفا می‌کند، معتقدم با اختلاف یکی از بهترین بازی‌های کارنامه‌اش را ارائه کرده است. همه این نتایج به دلیل زمانی است که همه ما در پیش‌تولید صرف رسیدن به استانداردها کردیم. اگر چنین پیش‌تولیدی عقبه پژوهشی هم داشته باشد، با نتایج به مراتب بهتری هم مواجه می‌شود. مهدی در این مسیر واقعاً رفاقت کرد و معتقدم در سینمای کوتاه، چون پول خاصی هم جریان ندارد، مهمترین سرمایه همین رفاقت‌هاست.

* در جواب سوال اول اشاره کردید که ایده این فیلم را از فضای یک مستند و از تجربیات خودتان در دنیای مستندسازی وام گرفته‌اید. این گزاره را به‌ویژه از سوی فیلمسازانی که دغدغه مسائل اجتماعی را هم دارند، زیاد می‌شنویم و غالباً ریشه اصلی ایده‌های خود را مشاهداتشان از واقعیت‌های جامعه می‌دانند. آنچه درباره «زاک» برایم عجیب است و علی خسروی را با فیلمسازان مشابهش متمایز می‌کند این است که گویی زاویه نگاه و روایتش، به واسطه مواجه ه با حجم بالای سیاهی و تلخی موجود در دنیای واقعی، رنگ تلخی و سیاهی به خودش نگرفته است. بسیار شاهد هستیم که فیلمسازان ما سراغ معضلات اجتماعی می‌روند و آنقدر بی‌واسطه با حجم بالایی از تلخی‌ها مواجه می‌شوند که گویی ناگزیر بخشی از این تلخی در فیلم‌شان سرریز می‌کند. در داستان یک خطی «زاک» ما همه مواد لازم برای یک موقعیت داستانی تلخ و سیاه را داریم، از کارگر معترض و در آستانه اخراج گرفته تا زنی که تصمیم به سقط فرزندش دارد، شما از تمام این تلخی‌ها روایتی ارائه کرده‌اید که وقتی تیتراژ پایانی پخش می‌شود، حال مخاطب خوب است و گویی حتی شاهد روایتی از جنس امید بوده است. چه اتفاق درونی‌ای در شما افتاد که خروجی کارتان طعم و مزه‌ای متفاوت از آثار دیگر فیلمسازان اجتماعی پیدا کرده است؟

خسروی: خیلی خوشحالم که این اتفاق در فیلم من افتاده است و چنین حسی نسبت به آن داشته‌اید. اساساً همین را می‌خواستم. من معتقدم که ما همه به «امید» زنده‌ایم. من فیلم‌های مستند زیادی ساخته‌ام و نزدیک به ۸ سال است که در حوزه مستندهای اقتصادی کار می‌کنم. زمانی کارهای دفاع‌مقدسی و اجتماعی هم ساخته‌ام. آنچه ما امروز در ایران درگیر آن هستیم یک جنگ اقتصادی تمام عیار است که با یک جنگ فرهنگی توأم شده و شرایط عجیب و غریبی را به‌وجود آورده است.

همیشه اما در سخت‌ترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بوده‌ایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم می‌توان ذره‌ای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگ‌ترین گناه در دین ما ناامیدی است. همین امروز فیلمنامه یک فیلم بلند را هم در دست دارم که سوژه آن هم یک سوژه اقتصادی است اما در عین حال یک داستان عاشقانه دارد. در دل یک چالش عظیم، سراغ روایت رویش یک عشق رفته‌ام. به نظرم سینما رسالتی جز به تصویر درآوردن این امید ندارد. دوستان خود من در سینمای کوتاه فیلم‌های خوبی ساخته‌اند که من هیچ‌گاه تلخی پایان‌شان را دوست نداشته‌ام.

* نکته خیلی مهم اما این است که آن فیلمسازان هم واقعاً دارند از سر دغدغه سوژه تلخی را روایت می‌کنند. به‌جد با این نگاه مخالفم که بخواهیم به خروجی کار آن فیلمسازان برچسب سیاه‌نمایی بزنیم و بخواهیم خالقان‌شان را محکوم کنیم. گویی که تعمدی در تزریق سیاهی‌ها در فیلم خود دارند. به نظرم ما با دو نوع مواجهه با یک موقعیت تلخ مواجهیم که می‌توان آن را یک فرآیند درونی برای هر فیلمسازی دانست. حتی در میان همین آثار به‌شدت تلخ هم فیلم‌هایی هست که مخاطبشان را به‌شدت به فکر وامی‌دارند و این یعنی فیلمساز کار خودش را کرده، کارکرد اصلی فیلم، ایجاد سوال و تشویق به تفکر است. در این گفتگو می‌خواهم بدانم علی خسروی چگونه این فرآیند درونی را برای خودش ترسیم کرده که به چنین خروجی متفاوت و عاری از هر زهر و سیاهی می‌رسد.

خسروی: رضا میرکریمی جمله‌ای دارد که می‌گوید این دروغ است که بگوییم ما فیلمسازان فیلم نمی‌بینیم یا به تعبیر اصغر فرهادی، باک خودمان را پر نمی‌کنیم. مهرداد اسکویی هم از مثال چاه استفاده می‌کند. واقعیت این است که ما فیلمسازان چاه‌مان و باک مان را با همان دنیای زیسته‌مان پر می‌کنیم. تنها جوابی که می‌توانم به سوال شما بدهم این است که این فرآیند درونی متأثر از دنیای زیسته و تجربیات زیسته من است. طبیعتاً جواب فنی و قاعده‌مندی ندارد که بخواهم براساس آن بگویم آگاهانه دست به این انتخاب زده‌ام.

زمانی با مهران کاشانی کلاس فیلمنامه‌نویسی داشتیم که در تمام آن دوره یک جمله کلیدی داشت. او می‌گفت فکر نکنید که ما هستیم که انتخاب می‌کنیم داستان‌مان را به‌صورت شاه‌پیرنگ، خرده‌پیرنگ یا حتی ضدپیرنگ بنویسیم. می‌گفت این جنس زندگی شماست که مشخص می‌کند کدام سبک را انتخاب می‌کنید. سینمای عبدالرضا کاهانی یا سینمای ابراهیم حاتمی‌کیا هر کدام برخاسته از دو نوع سبک زیست متفاوت است. من هم سبک فیلمسازی‌ام برگرفته از جهان زیسته‌ام است.

کاراکتر زن در فیلم من نماینده زنانی است که به‌دنبال پیدا کردن راه‌حل در مشکلات خود هستید. ایثاری که این زن می‌کند و تلاشی که برای جمع کردن اعضای خانواده‌اش دارد، در نهایت با موفقیت مواجه می‌شود. اتفاقاً فیلم در حال پخش جهانی است. خیلی‌ها به من گفته‌اند اگر سکانس پایانی مربوط به مینی‌بوس را حذف کنی، تعداد جشنواره‌هایی که فیلم را می‌پذیرند دو برابر می‌شود. من گفتم اصلاً نمی‌خواهم. گفتند قبول، مینی‌بوس باشد اما آن لبخند رضایت زن را حذف کن و بگذار داستان در بلاتکلیفی تمام شد. باز هم مقاومت کردم و گفتم اصلاً! سرآخر گفتند قبول همه‌اش باشد لااقل پلان آخر که مینی‌بوس در جاده سرسبز می‌راند را حذف کن! بازهم گفتم نه. گویی تک‌تک این نماها به جانم بسته بود و نمی‌توانستم از آن‌ها بگذرم.

* انگار در مواجهه با مخاطبان احتمالی خود نوعی از مسئولیت اجتماعی را برای خود تعریف کرده‌اید و براساس همان هم فیلمسازی می‌کنید.

خسروی: قطعاً. این حس مسئولیت نسبت به مخاطبم در من وجود دارد و نمی‌دانم هم خوب است یا بد! من این مسئولیت را برای خودم قائلم.

مهرنیا: اتفاقاً بد نیست بدانید در بازه تولید خیلی برسر جزئیات با هم بحث می‌کردیم. یکی از پیشنهاداتی که وجود داشت و خود من هم طرفدارش بودم، وارد کردن تم تاوان به داستان بود. تمی که احتمالاً از زاویه پذیرش جشنواره‌ای می‌توانست شرایط بهتری را برای فیلم به‌وجود بیاورد. ایده هم این بود که وقتی این زوج وارد مینی‌بوس می‌شوند، براثر فشار و استرس، زن دچار درد شود و سقطی که از ابتدا می‌خواست با تصمیم خودش دست به آن بزند، به‌صورت اتفاقی رقم بخورد. به‌گونه‌ای که گویی دارد تاوان تصمیمی را که گرفته بود، می‌دهد. می‌توان از این زاویه نگاه کرد که حتی تصمیمات و نیت‌های قلبی ما هم گاهی تاوان‌هایی برای‌مان دارد.

مهدی مهرنیا

* در نوع خودش می‌توانست ایده متفاوت و جذابی هم باشد.

مهرنیا: اما خب به‌شدت تلخ می‌شد. در چنین موقعیتی گویی دیگر این آدم‌ها به رستگاری نمی‌رسیدند و کائنات از آن‌ها انتقام می‌گرفت.

خسروی: شاید داستانم رستگار می‌شد اما این آدم‌ها رستگار نمی‌شدند! (می‌خندد)

مهرنیا: درباره این ایده خیلی بحث کردیم.

خسروی: ایده‌های دیگری هم بود. ما اصولاً فیلم را گروهی می‌سازیم اما درباره این میزان تلخی واقعاً احساس مسئولیت می‌کردم.

مهرنیا: به‌رغم تمام فشارها و پیگیری‌های ما علی می‌گفت حتی به‌قیمت از دست دادن برخی اتفاقات خوب جشنواره‌ای برای این فیلم، می‌خواهم آدم‌های فیلمم در پایان رستگار شوند.

* به تعبیری اگر مثل پروژه‌های قبلی که با هم کار کرده بودید، جایگاه‌تان تغییر می‌کرد و شما کارگردان این فیلم بودید، امکان داشت با همین دغدغه‌های مشترکی که دارید، پایان‌بندی مدنظر خودتان را برای فیلم بگذارید و ما هم امروز با یک فیلم کاملاً تلخ مواجه می‌بودیم؟

مهرنیا: دقیقاً.

* این همان واقعیتی است که به‌دنبال رسیدن به آن بودیم؛ دو کارگردان کاملاً رفیق و همراه که اساساً فعالیت مشترک با هم دارند، به راحتی امکان دارد خروجی فیلم‌شان تا این اندازی متفاوت باشد. یکی سرشار از امید و دیگری مملو از تلخی.

مهرنیا: واقعاً همین گونه است.

مهرنیا: این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنواره‌ای آن ایده تلخ را بیشتر می‌پسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچه‌ای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری استخسروی: من نمی‌توانم اینقدر تلخ به زندگی نگاه کنم. شما فیلم «پاپیون» و پایان‌بندی آن را ببنید. من همین امروز در حال ساخت مستند اقتصادی هستم و با اطلاع نسبت به شرایط موجود می‌گویم که نسبت به آینده ایران به‌شدت امیدوارم. درست است که حرکت‌مان سانتی‌متری است اما واقعاً به آینده آدم‌هایی که درباره‌شان فیلم می‌سازم امیدوارم.

مهرنیا: شما فیلم «مه» از فرانک دارابونت را دیده‌اید؟ فیلمسازی که با نگاه خاص خودش، به‌شدت دیدگاه‌های مذهبی دارد و به فضاهای آخرالزمانی خیلی علاقه‌مند است. از همان فیلم «مسیر سبز» گرفته تا فیلم «مه» که به‌نوعی می‌توان آن را پیش‌درآمد سریال «مردگان متحرک» در کارنامه این فیلمساز دانست. فیلم «مه» یک سکانس پایانی شاهکار دارد از مردی که با اعضای خانواده‌اش در مه گیر کرده‌اند و احساس می‌کنند در معرض حمله موجودات فضایی هستند. این مرد اسلحه‌ای با چهار گلوله دارد و تصمیم می‌گیرد از پنج نفر اعضای خانواده خودش را تسلیم عذاب مواجهه با موجودات فضایی کند و دیگر اعضای خانواده را برای گرفتار نشدن در این عذاب با گلوله بکشد. او آن‌ها را می‌کشد و وقتی مه کنار می‌رود متوجه می‌شود که صدای که می‌شنیدند نه از موجودات فضایی که از ارتشی بود که با تجهیزات خود در حال نابودی این موجودات بوده است! اینجاست که این مرد به جنون می‌رسد. دارابونت در این فیلم می‌گوید اگر به رستگاری و نجات ایمان داشته باشی، قطعاً نجات پیدا می‌کنی.

این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنواره‌ای آن ایده تلخ را بیشتر می‌پسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچه‌ای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری است.

* جالب است به‌عنوان کارگردانی که سلیقه‌تان بیشتر به سمت آن روایت تلخ است، چقدر خوب دیدگاه امیدوارانه مستتر در این یکی روایت را تبیین می‌کنید و متوجه ارزش‌های آن هستید.

خسروی: این ناشی از نگاه درست و حرفه‌ای مهدی است.

* از همین بحث می‌خواهم وام بگیرم و این گزاره را مطرح کنم که اساساً ساخت فیلم امیدوارانه، یک امر اکتسابی نیست و اینگونه نیست که بخواهیم به فیلمساز آن را یاد بدهیم. این نکته مهمی است. حالا سوالم از آقای مهرنیا که به‌خوبی هم متوجه مفهوم رستگاری در یک روایت امیدوارانه است، این است که اگر از شما بپرسند چرا فیلم تلخ می‌سازید، چه پاسخی دارید؟

مهرنیا: قطعاً پاسخ این سوال به همان تجربه زیسته بازمی‌گردد. کمااینکه من خودم هم در فیلم‌های گذشته‌ام در پایان‌بندی، نجات را روایت کرده‌ام. اما اینکه چرا برای این داستان پایان تلخ را می‌پسندیدم به لحظه مواجهه‌ام با این داستان و تجربه زیسته‌ام در آن لحظه بازمی‌گردد. من از زمانی که علی خسروی را می‌شناخته‌ام همواره او را انسانی معتقد به رستگاری دیده‌ام اما صادقانه بخواهم بگویم، من اینگونه نیستم و گاهی بریده‌ام. گاهی به این نتیجه می‌رسم که ما دیگر قرار نیست رستگار شویم و طبیعا اگر در آن حس و حال بخواهم فیلمی را بسازم، متأثر از همان حس و حال خواهد بود.

خسروی: واقعیت این است که هیچ داستان کاملاً سیاه یا کاملاً سفیدی وجود ندارد. کمااینکه همه ما انسان‌هایی خاکستری هستیم و گاهی سفیدی‌مان غالب می‌شود و گاهی برعکس. من سعی کردم جنس فیلمی که می‌سازم از جنس «بچه‌های آسمان» باشد. فیلمی که موقعیتی به غایت تلخ دارد اما پایانش کاملاً امیدوارانه است.

«رویای کاغذی» طلایی شد

فیلم سینمایی «رویای کاغذی» ساخته علی عطشانی جایزه بهترین فیلم جشنواره رومانی را دریافت کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای بیتافیلم، فیلم سینمایی «رویای کاغذی» به کارگردانی علی عطشانی و سرمایه‌گذاری و تهیه‌کنندگی صدرا درودیان همایونی و کسری درودیان همایونی در چهل و چهارمین حضور بین‌المللی خود، برنده جایزه بهترین فیلم شانزدهمین دوره جشنواره «تولیدکنندگان مستقل این دی» رومانی شد.

این جشنواره ۱۲ تا ۱۵ می در شهر بخارست کشور رومانی برگزار شد و شب گذشته در مراسم اختتامیه علی عطشانی جایزه و تندیس بهترین فیلم این دوره از جشنواره را دریافت کرد.

فیلمنامه «رویای کاغذی» را جابر قاسمعلی بر اساس ایده‌ای از علی عطشانی نوشته و کامران تفتی، مینا وحید، زینب (نگار) ملاکی و امیرحسین رضازاده نقش‌های اصلی این فیلم را ایفا کرده‌اند.

مجید مهین دوست و نازیلا باباپور از دیگر بازیگران این فیلم هستند.

عوامل فیلم سینمایی «رویای کاغذی» عبارتند از کارگردان: علی عطشانی، سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده: صدرا درودیان همایونی و کسری درودیان همایونی، مدیر فیلمبرداری: محمود عطشانی، تدوین: علی عطشانی، مدیر تولید: سعید دلاوری، طراح چهره‌پردازی: امید گلزاده، چهره‌پرداز: فرزانه زردشت، فائزه سادات موسوی، طراح صحنه و لباس: آبتین برقی، طراح لباس: ملیکا سادات اسماعیلی، مدیر صدابرداری: مسعود شاهوردی، امور بین‌الملل و زیرنویس: امیدعلی چوگانی، مدیر تدارکات: امیر جهانبخش، محمود الوندی، موسیقی متن: شهاب شرفی، صداگذاری و ترکیب طراحی صدا: سید محمود موسوی‌نژاد، عکاس: محمد طالبی، دستیار تدوین: احسان اکبری، گروه تهیه کنندگان: مهدی منصوری، حسین بلاش، احسان ولی پورزند، پخش‌کننده بین‌المللی: امریکن برایتلایت فیلم پروداکشنز، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانه‌ای: مریم قربانی‌نیا.

هشلهف 2 – دوم که نه، اوّل

میگن چشمام ضعیفه، ولی الکی میگن! معلومه! کور که نیستم، فقط یه کم چشمام چپه، همین. می بینم! اما خیلی درست و واضح نمی ­بینم. اگه بخوام دقیق بگم، یه کم جابه­ جا می­بینم.

خودمو کشتم تا تونستم به اون آقای مدیرمسئول و این جناب سردبیر بفهمونم که من لاأقل «کور» نیستم! مگه اونا قبول می­ کردند؟ بالاخره بعد از هزار تست و امتحان و التماس، نهایتاً به هم نگاه کردن و فرمودن: «بعله، یه کم چشماش چپه!»

خدا هزار بار پدر سردبیر را بیامرزه که زودتر راضی شد؛ اما هنوز هم که هنوزه مدیرمسئول قبول نکرده و میگه فقط به احترام و مسئولیت سردبیر می ­پذیرم!… این تا اینجا… اما وقتی خواهش کردم اجازه بدن توی «سینمای خانگی» مطلب بنویسم، به جان دو تا بچه­ م، نه! به جان یک دونه زنم! هر دو شون از کوره در رفتن و شروع کردن به داد و بیداد. دوتایی فریاد می زدن که: مگه «سینمای خانگی» شهر هرته که هر کی از ننه­ ش قهر می ­کنه، میاد تو این مجله مطلب می ­نویسه؟! باور کنین اگه سردبیر نبود، به خاطر پرتاب اون قندان پر از نبات مدیرمسئول، هنوز بخیه­ های روی پیشانی ­م جوش نخورده بود.

تازه موقعی عصبانیت مدیرمسئول به اوج رسید که فهمید من اصلا سواد خوندن و نوشتن ندارم! بلکه اصلا نمی­ دونم فیلم و سینما چی هست! اصلا نمی­ فهمم «پایگاه خبری سینمای خانگی» دیگه چه صیغه ­ایه! من خیلی سعی کردم مدیرمسئول را توجیه کنم!! اما جداً تلاش و توجیه من کارساز نبود، اینا بی­سوادتر از اونی ­ان که من فکر می ­کردم. بهشون گفتم: بابا بی­ خیال! حرف زدن و انتقاد کردن که دلیل و علم و فهم نمی ­خواد!

گفتم: با این همه رسانه­ های مشعشعی که می­ شه دید و خوند و شنید، که البته روم به دیوار همه ­شون هم یک از یک بهتر و مفیدترن! با این همه رسانه ­هایی که درست و حسابی مردم و مسئولان و هنرمندان و سینماگران را آموزش می­دن و اطلاع ­رسانی و تحلیل و توجیه می­ کنن؛ با این همه روزنامه ­ها و مجله ­ها و برنامه­ های تلویزیونی و رادیویی که دارن آدرس و نشانی مشکلات را به مردم می­دن! انصافا توقع این دوتا نیم­چه مسئول[1] را کجای دلم بگذارم که می گن این کار سواد می خواد؟!… من که نمی­ گم، خود اون رسانه ­ها میگن که حرف­ها و جهت­ گیری­ها و کارهاشون هیچ ربطی به پول­ هایی که از یه جاهایی می ­گیرن نداشته و نداره و نخواهد داشت!! ارتباطی هم با حمایت پشت پرده یا جلوی پرده نداشته، نداره، و نخواهد داشت!… خب… دروغ چرا؟ تا قبر آآآآ! با این شرایط واقعاً من حتما باید آدم فهمیده ­ای باشم؟ یا باید عقل داشته باشم؟ یا باید فیلم دیده باشم؟!! چه حرفا می­زنن این دوتا[2]!!

اینو که گفتم، مدیر مسئول یهو به طرف من خیز برداشت تا دوباره با قندان پر از نبات را به سر من بکوبد، که سردبیر دوباره پادرمیانی کرد و ریش گرو گذاشت که: «ضرری نداره بابا، بگذاریم بنویسه! اگر بد بود، معلومه که منتشر نمی ­کنیم!»… چشمان مدیرمسئول از عصبانیت سرخ شده بود و به جای سرِ سردبیر، سرِ من فریاد می ­زد: «اونایی که از اول معلومه اون همه نویسنده ­ن و پرقدرت وارد میدون می­ شن، چقدر موفقند؛ که حالا این احوَلِ بی­ سوادِ فیلم ­ندیدۀ خودبزرگ­ بین بتونه! اون هم کسی که از همین اول معلومه همه چیز را چَپَکی می ­بینه و جابه ­جا می­ فهمه»…

بالاخره وساطت سردبیر کار خودش را کرد و قرار شد که من هر از گاهی راجع به عالم و آدم!، کسانی که تو این مقوله خدمت یا خیانت می­ کنن، مسئولان زحمت­کش و زحمت­نکش!، فیلم­ های خوب و ناجور!، قهرها و آشتی­ ها!، مردی ­ها و نامردی­ ها!، باندبازی­ ها یا باندنبازی ­ها!، وجود مافیای بی ­وجود! پول ­های حق و ناحق پیش و پس پرده! و هر چیز دیگه­ ای که با این چشمان چپول می بینم یا فکر می­کنم دیده ­م؛ بنویسم! مدیرمسئول که تیر بهش میزدی خونش بیرون نمی ­زد؛ مجبور شده بود معاهده ­ی برد-برد را بالاخره ظریفانه بپذیرد!…

حالا نوبت من بود که با قیافه حق به جانب رو به مدیرمسئول وایسم و بگم: البته پر واضحه که من! مسئولیت نوشته­ هام را به عهده نمی­ گیرمااا گفته باشم! چون مث روز معلومه که معلوم نیست هرچی دیده باشم درست دیده ­م! چرا؟ چون چشمام چپه! همین!!…

فقط امیدوارم اون قندون پر از نبات مدیرمسئول نابود بشه! هنوز از بخیه پیشانی­م داره خون میاد…

راستی شما این هشلهف دو را به جای یک قبول کنین! گفتم که…

تا هشلهف بعدی، پناه بر خدا

میرزاننویس


[1] منظورم مدیر مسئول و سردبیر پایگاه خبری است، راستش مجبور شدم تو پاورقی توضیح بدم تا یهو به کسی برنخوره… میرزاننویس

[2] منظورم همون دوتان… به کسی برنخوره یه وقت!!… میرزاننویس

خروج از نسخه موبایل