رسانه سینمای خانگی- گلدن گلوب را فروختند

جوایز گلدن گلوب به مالک جدیدی فروخته شد که انجمن مطبوعات خارجی هالیوود را تعطیل خواهد کرد؛ گروهی که در چند سال اخیر با حواشی زیادی در موارد اخلاقی و عدم تنوع نژادی روبه‌رو بوده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از رویترز،‌ صنایع الدریج دارایی گلدن گلوب را با کمپانی دیک کلارک پروداکشنز (DCP) خریداری کرده است و به مدیریت پخش تلویزیونی این جوایز و تمرکز بر گسترش بینندگان آن  در سراسر جهان ادامه خواهد داد.

فروش جوایز گلدن گلوب به یک مالک جدید در حالی صورت گرفته است که انجمن مطبوعات خارجی هالیوود (HFPA) به دلیل حواشی پیرامون مسائل اخلاقی و عدم تنوع نژادی میان اعضا، نتوانست اعتبار گذشته خود را بازیابد و حتی شبکه تلویزیونی آمریکایی NBC مراسم گلدن گلوب سال ۲۰۲۲ را به این دلایل روی آنتن نبرد.

تحقیقات نشریه لس‌آنجلس تایمز در سال ۲۰۲۱ نشان داد که انجمن مطبوعات خارجی هالیوود هیچ خبرنگار سیاه‌پوستی در صنوف خود ندارد. همچنین برخی از اعضا به اظهارات جنسیتی و نژادپرستانه و درخواست‌های فراقانونی از افراد مشهور و استودیوهای فیلم متهم شدند.

با این حال انجمن مطبوعات خارجی هالیوود به انتقادها پاسخ داد و به گسترش و تنوع نژادی اعضای خود و همچنین وضع سیاست‌های اخلاقی جدیدی پرداخت.

«تاد بوهلی» رئیس صنایع الدریج، قصد دارد انجمن مطبوعات خارجی هالیوود را که یک سازمان غیرانتفاعی از خبرنگاران بین‌المللی دنیای سرگرمی است به کارگرانی استخدام‌شده در یک سرمایه‌گذاری غیرانتفاعی تغییر دهد. یک سخنگوی این کمپانی گفت که تمام ۳۱۰ رای‌دهنده فعلی جوایز گلدن گلوب واجد شرایط رای دادن برای مراسم بعدی در ژانویه ۲۰۲۴ خواهند بود.

شبکه «NBC» پس از یک سال جوایز گلدن گلوب ۲۰۲۳ را پخش کرد اما هنوز هیچ شبکه‌ای برای پخش مراسم ۲۰۲۴ اعلام آمادگی نکرده است.

انجمن مطبوعات خارجی هالیوود یک سازمان غیرانتفاعی متشکل از خبرنگاران و عکاسان بود که در مورد صنعت سرگرمی آمریکا برای بازارهای رسانه‌ای عمدتا خارجی گزارش می‌دادند. این نهاد بیشتر به دلیل راه‌اندازی و برگزاری مراسم سالانه جوایز گلدن گلوب در لس‌آنجلس و کالیفرنیا در ژانویه هر سال که به تقدیر از دستاوردهای قابل توجهی در سینما و تلویزیون می‌پردازد، شناخته شده است.

رسانه سینمای خانگی- «بخارست» و ولنگاوری فرهنگی سینمای طنز ایران/ این سینماست یا کاباره؟

فیلم‌هایی چون «بخارست» را می‌توان زاییده سیطره نظام فیلم‌های کاباره‌ای دانست که به شکل تازه‌ای به گیشه سینمای ایران بازگشته‌‌اند. آثاری از این دست که مرزهای ابتذال و فیلمفارسی را به شکل ارتجاعی درمی‌نوردند هر کدام گواهی هستند بر ابتذال افسارگسیخته در این نوع سینمای کشور.

فیلم کمدی «بخارست» که این روزها در شبکه نمایش خانگی در حال نمایش است از ۲۴ آبان سال گذشته اکران خود را در سینماهای کشور آغاز کرد و توانست به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال ۱۴۰۱ تبدیل شود تا بار دیگر ثابت شود در سینمای ایران فیلم‌های کمدی مبتذل و شبه فیلمفارسی‌ها همچنان می‌فروشند.

محسن محسنی‌نسب (کارگردان) درباره این وضعیت می‌گوید: «امروز غیر از ژانر لودگی و فلاکت هیچ ژانر دیگری در سینمای ما وجود ندارد. لودگی به دنبال درآمدزایی است و ژانر فلاکت به جایزه در جشنواره‌های خارجی توجه دارد و در کنار این آثار برخی مواقع چند فیلم اجتماعی نیز ساخته می‌شود.» 

در دهه گذشته فیلم‌های کمدی همواره از فروش قابل توجهی برخوردار بوده‌اند، از «رحمان1400»، «خوب، بد، جلف» و «هزارپا» گرفته تا «سگ بند»، «انفرادی» و «بخارست»، همه این آثار با وجود فروش بالا، در یک چیز مشترک هستند آن هم فقدان ارزش‌های فرهنگی هنری، حرکت در مسیر ابتذال، سطحی نگری و نگاه ساده انگارانه به کمدی و طنز.

صادق دقیقی (کارگردان) نیز در این‌باره گفت: «تولید اثری با مختصات یک فیلم بفروش کار چندان دشواری نیست، کافی‌ است یک فیلم کمدی که سرشار از شوخی‌ها و تابوهای جنسی‌است با سلبریتی‌ها و بازیگرانی که در همه آثار تکرار می‌شوند، بسازید. حال آنکه هر چه می‌خواهد به خورد ملت بدهد؛ کافی‌ست! شما گیشه را فتح کرده‌اید! »

در این گزارش تلاش خواهد شد محتوای به اصطلاح کمدی «بخارست» بررسی و تحلیل شود، تا از طریق آن به ابعاد مخرب فیلم‌هایی از این دست بپردازیم.

«بخارست» با همان سبک و سیاق فیلمسازی مسعود اطیابی ساخته شده است. مضمون این فیلم همچون «تگزاس» و حتی «انفرادی» بر پایه کل کل و دعواهای لفظی دو شخصیت اصلی داستان یعنی جلیل (پژمان جمشیدی) و جلال ( حسین یاری) می‌گذرد با این تفاوت که اینبار این دعواها و رد و بدل شدن کلمات زشت و سخیف نه بین دو دوست بلکه بین دو برادر شکل می‌گیرد و فیلمساز تنها دستاوردش برای کمدی‌شدن داستان، تحقیر، تمسخر و توهین این دو برادر به یکدیگر است.

در این جا نیز اطیابی با استفاده از فرمول فیلم‌های قبلی‌اش، مجموعه سکانس‌های بی‌ربط و بداهه گویی‌های شخصیت‌هایش را در کنار هم قرار می‌دهد تا بلکه بتواند مخاطب را بخنداند. اما مشکل این جاست که «بخارست» در این حداقل کار هم ناتوان است و تماشاگر زمانی که این اثر سینمایی را می‌بیند، به خودش می‌گوید: «این چه مهملی بود که من دیدم!»

در دهه گذشته فیلم‌های کمدی همواره از فروش قابل توجهی برخوردار بوده‌اند، از «رحمان1400»، «خوب، بد، جلف» و «هزارپا» گرفته تا «سگ بند»، «انفرادی» و «بخارست»، همه این آثار با وجود فروش بالا، در یک چیز مشترک هستند آن هم فقدان ارزش‌های فرهنگی هنری، حرکت در مسیر ابتذال، سطحی نگری و نگاه ساده انگارانه به کمدی و طنز

در نقد فیلم «بخارست» آمده است: «فیلم بخارست یک فیلم شلخته و شلوغ است که بعد از اواسط فیلم مخاطب را خسته می‌کند. رویداد‌های بی‌منطقی که پی در پی روی می‌دهند و همه چیز حتی ساختار را فدای شوخی‌های بی مزه خود می‌کند بلکه بتواند از مخاطب خنده بگیرد اما اصلا این شوخی‌ها موفق عمل نمی‌کنند.

با این همه مسعود اطیابی در مقام کارگردان معتقد است: «من در جایگاه فیلمساز اگر بتوانم دو ساعت مردم را شاد کنم، گام بزرگی برداشته‌ام. خانواده‌های پرمشغله امروزی را دو ساعت کنار هم نشاندن به خودی خود دستاورد مثبتی است و اگر چنین اتفاقی محقق شد در مرحله بعد می‌توان به مفاهیمی که یک فیلم باید به مخاطب ارائه دهد، فکر کرد.»

با این همه به نطر می‌رسد این کارگردان هیچ درک درستی از جایگاه مخاطب ندارد. به همین دلیل هم هست که مخاطب را دست کم گرفته و حتی حقوق اولیه آن را کاملا نادیده می‌گیرد.

«بخارست» چنان فیلم ضعیفی است که نمی‌شود حتی از یک نمای آن لذت برد و خندید چه برسد به آنکه بخواهد مفهومی را به مخاطب ارائه دهد؛ چراکه این فیلم همچون فیلم «انفرادی» و ساخته‌های قبلی اطیابی، یک فرمول تکراری دارد که برگ برنده این فیلمساز در سال‌های اخیر بوده و آن لوده بازی حداکثری در طول فیلم است. 

*بی‌خاصیت و تحقیر آمیز

در این جا البته فیلمساز سعی کرده با اشاره به برخی از تجربیات تلخ اجتماعی مانند چالش‌های مضحک و آسیب زای فضای مجازی بخصوص اینستاگرام، هشداری به مخاطب بدهد و یا به نقد فساد در دستگاه‌های حکومتی و آقازاده‌ها بپردازد اما مانند تمام کمدی‌های سطحی چند سال اخیر، صرفاً از یک اشاره فراتر نمی‌رود و به بی‌خاصیت‌ترین شکل ممکن این کنایه‌های سیاسی و اجتماعی را مطرح می‌کند. در واقع «بخارست» نه تنها هیچ دغدغه ای را پیش نمی‌کشد، حتی زمان‌هایی که سراغ موضوعاتی چون، فساد و آسیب‌های اجتماعی می‌رود آن را از معنا تهی می‌کند.

در واقع باید گفت گرچه طرح فساد اقتصادی برخی مدیران اجرایی، دل مخاطبان را خنک می‌کند اما شبه‌کمدی‌ها در این سال‌ها بسیار از این موضوع وام گرفته و با روایت‌های سینمایی دم‌دستی و تکراری، کل مطالبه‌گری مردم را لوث کرده‌اند.

یکی دیگر از عوامل جدی نگرفتن این ارجاعات و انتقادات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فیلم «بخارست» فضای کارتونی داستان است. در جغرافیای فیلم آدم‌های تبهکاری چون تیم هادی کاظمی با آن ماشین‌های تابلوی قدیمی آمریکایی خود آزادانه و رها اسلحه بدست در شهر می‌چرخند بدون آنکه پلیس برخوردی با آنها داشته باشد.

سکانس‌های ‌پایانی فیلم که حامد_ پسر وزیر_ خیلی جدی در دادگاه در حال ارائه مستندات قانونی خود و به اصطلاح افشاگری است همچون وصله‌ای ناجور به فیلم سنجاق شده‌اند و هیچ سنخیتی با فضای ولنگار داستان ندارند و شاید تنها تمهیدی از سوی اطیابی برای گرفتن مجوز براب چنین فیلمنامه ضعیفی بوده است.

*تحریب نهاد خانواده

«بخارست» همانند اکثر فیلم‌های کمدی این سال‌ها نه تنها از داستان عمیق و پر محتوایی برخوردار نیست بلکه تصویری مخرب از یک خانواده ایرانی نشان می‌دهد. از جلال و جلیل و توهین کردن‌هایشان به یکدیگر که بگذریم، پدر آنها هم مردی منفعت‌طلب، بی قید و خودخواه است که حاضر است بخاطر چند سیخ کباب تمام زندگی پسرانش را برباد دهد.

طنز می‌بایست زبان گویای جامعه باشد، می‌بایست بتواند از مسیری تازه به دل مفاهیم و موضوعات رسوخ کند، اما در فیلمی چون «بخارست» همه چیز در سطح می‌گذرد و آنقدر برخی از دیالوگ‌هایش زننده است که حتی بازگو کردن آن‌ها شرم‌آور است

خانواده در «بخارست» جنون محض است، هر بی‌قانونی و ابتذالی که فکر کنید در آن اتفاق می‌افتد، توهین برادر کوچک‌تر به برادر بزرگ‌‍تر، توهین عروس به پدر همسر و…(همسر جلال در جمع و پیش چشم پدر شوهرش به او می‌گوید: «گوسفند جد و آبادته»؛ که با واکنش پدر روبرو می‌شود که در جواب می‌گوید «جدآبادش منم».

در واقع توهین به مخاطب هم در متن و دیالوگ‌ها اتفاق می‌افتد و هم در فرم و ساختار؛ از منظر ساختاری توضیح بیش از اندازه موضوعات به مخاطب، دست کم گرفتن او و شکلی از توهین است. مثلا توجه کنید به لحظه‌ای که برادر بزرگ‌تر (جلال) با پسر وزیر روبرو می‌شود. استفاده از فلاش بک (بازگشت به گذشته) برای چنین سکانسی جز دست کم گرفتن و توضیح واضحات چه چیزی می‌تواند باشد. در همان سکانس‌، جلال به جلیل می‌گوید این فلانی پسر «وزیر سابق» است؛ با اینکه در بخش پایانی، «وزیر» به خاطر قصورات خود، از سمتش استعفا می‌دهد. تا این حد شعور مخاطب را دست کم گرفتن را در کمتر فیلمی می‌توان مشاهده کرد.

*بازنمایی تصویری کلیشه‌ای و مبتذل از زنان

در این بلبشوی بی‌سر و ته، زنان هم مانند اغلب ساخته‌های اطیابی، موجوداتی خرافاتی‌اند که یا در حال جراحی نقاط مختلف بدن خود هستند و توسط مردان به تمسخر گرفته می‌شوند همچون خاور_ همسر جلال _ و یا در نگاه اول عاشق و دلباخته مردان می‌شوند و به طور مشخص، هویت مستقلی ندارند؛ دقیقا همانند لاله که باوجود ثروت فراوان در همان برخورد اول عاشق جلیل که کاراکتری خنگ و دست و پاجلفتی دارد می‌شود.

شخصیت‌های زن در «بخارست» به طور مشخص تاثیری در روند قصه ندارند بجز استفاده ابزاری و اطیابی تنها به ارائه تصویری کلیشه‌ای و مبتذل از آنان بسنده می‌کند.

*تحلیل آخر

به نظر می‌رسد فیلم هایی چون «بخارست» نه تنها نسبتی با سینمای کمدی ندارند، حتی می‌توان آن‌ها را به عنوان یک آسیب اجتماعی در نظر گرفت. وقتی در فیلمی کلکسیون فحش، و انواع توهین‌ها یافت می‌شود چه نامی بر آن می‌توان گذاشت؟

طنز می‌بایست زبان گویای جامعه باشد، می‌بایست بتواند از مسیری تازه به دل مفاهیم و موضوعات رسوخ کند، اما در فیلمی چون «بخارست» همه چیز در سطح می‌گذرد و آنقدر برخی از دیالوگ‌هایش زننده است که حتی بازگو کردن آن‌ها شرم‌آور است.  

جواد انصافی (بازیگر) درباره کمدی‌هایی از این دست می‌گوید: «کُمدی‌هایی که امروز عمدتاً ساخته می‌شوند، پشتوانه علمی ندارند و مؤدبانه نیستند. در این نوع کارها، معمولاً خانواده‌ها نمی‌توانند کنارِ هم به تماشای این نوع آثار بنشینند.» 

کافی است فیلم «بخارست» را به عنوان یک نمونه «مورد مطالعه»، در نظر گرفت تا به روشنی هم شاهد افول مفاهیم سینمایی بود و هم به نظاره این موضوع نشست که چطور ایده‌های مهمی چون «طبقات کم برخودار جامعه» ،«زنان» ،«خانواده» و حتی «فساد» از معنا تهی شده و به سخره گرفته می‌شوند.

به عنوان مثال جلال بازیگر اصلی فیلم «بخارست»، وقتی در حال انتقال جنازه (پسر وزیر که قصد افشای فساد را دارد) است، چندین بار در گفتگو با برادر بزرگترش (راننده تاکسی است)، او را تحقیر می‌کند و این جمله را به زبان می‌آرود که جسد این آقازاده هم از زنده ما (بخوانید قشر کم برخوردار) خوش‌بوتر است. به کار بردن دیالوگ‌هایی چون «ما نمره بوی سگ می‌دیم»/«هنوز تو نمردی از این بوی بدتری میدی» شرم آور است و سطح دیدگاه کارگردان فیلم را نشان می‌دهد. 

فیلم‌هایی چون «بخارست» را می‌توان زاییده سیطره نظام فیلم‌های کاباره‌ای دانست که به شکل تازه‌ای به گیشه سینمای ایران بازگشته‌‍اند. این آثار که مرزهای ابتذال و فیلمفارسی را به شکل ارتجاعی در می‌نوردند هر کدام گواهی هستند بر ابتذال افسارگسیخته در این نوع از سینمای کشور

در فیلم‌های کمدی بیش از فیلم‌های اجتماعی و درام می‌توان به مسائل مهم و روز جامعه پرداخت و آسیب‌های اجتماعی را واکاوی کرد؛ اما با بررسی آثار فیلمسازانی چون مسعود اطیابی مشخص است آنها نه تنها چنین هدفی از ساخت فیلم‌هایشان دنبال نمی‌کنند، بلکه صرفا سینما را کالایی برای کسب درآمد می‌دانند و در این راه از هر ابزاری از شوخی‌های جنسی گرفته تا توهین و تحقیر و خشونت‌های کلامی و فیزیکی و حتی تخریب نهاد خانواده استفاده می‌کنند و با سوء استفاده از عدم نظارت درست و اصولی بر تولیدات سینمایی فیلمی پرفروش می‌سازند و به عبارتی گیشه را فتح می‌کنند!

در صحنه‌ای از «بخارست» 5 شخصیت فیلم در حال فرار سر از میهمانی بی‌معنای لات‌های شهر درمی‌آورند، در این میهمانی (که در یک تالار لوکس امروزی اتفاق می‌افتد)، لشگر داش مشتی‌ها با سبیل‌های چخماقی، کلاه شاپو، دستمال یزدی و تیزی در حال باباکرم رقصیدن هستند. این سکانس از یک سو استعاره‌ای از ماهیت فیلم و از سوی دیگر ادای دینی به فیلمفارسی‌های دوران طاغوت است. از این رو است که فیلم‌هایی چون «بخارست» را می‌توان زاییده سیطره نظام فیلم‌های کاباره‌ای دانست که به شکل تازه‌ای به گیشه سینمای ایران بازگشته‌‍اند. آثاری از این دست که مرزهای ابتذال و فیلمفارسی را به شکل ارتجاعی در می‌نوردند هر کدام گواهی هستند بر ابتذال افسارگسیخته در این نوع از سینمای کشور. 

حرف آخر اینکه آشکارا این رویکرد امروز در حال رسوخ به پیکره سینماست و نیاز به ورود کارشناسان برای آسیب شناسی و دخالت مدیران ارشد برای اصلاح، بشدت حس می‌شود. این موج جدید از فیلم‌های به اصطلاح کمدی که در سینمای ایران به راه افتاده است می‌تواند ضربه مهلکی به بدنه‌ سینما وارد کند سینمایی که خالی از فکر و اندیشه است و می‌تواند به مرور زمان منجر به فروپاشی‌های اخلاقی و فرهنگی در جامعه شود.

رسانه سینمای خانگی- خوشبختی «باغ وحش» در چین

فیلم کوتاه «باغ وحش» به نویسندگی و کارگردانی نفیسه زارع از دوازدهمین جشنواره بین المللی فیلم پکن (BISFF) جایزه گرفت.

به گزارش سینمای خانگی از مشاور رسانه‌ای پروژه، فیلم کوتاه «باغ وحش» به کارگردانی و نویسندگی نفیسه زارع و تهیه‌کنندگی کاوه مظاهری و سورنا اکباتانی در ادامه حضور بین‌المللی خود که به دوازدهمین جشنواره بین المللی فیلم پکن (BISFF) به رقابت پرداخت، توانست جایزه بهترین فیلم در بخش Nova را از آن خود کند.

فیلم کوتاه «باغ وحش» در دوازدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم کوتاه پکن در بخش Nova به رقابت پرداخت. Nova بخش جدیدی است که امسال در جشنواره پکن برای رقابت فیلم‌های کوتاه و فیلم‌های کوتاه برجسته که متمرکز بر مضامین دوران بلوغ هستند، ایجاد شد. دوازدهمین جشنواره بین المللی فیلم پکن از ۲۷ آبان تا ۷ آذرماه مصادف با ۱۸ تا ۲۸ نوامبر ۲۰۲۲ در شهر پکن برگزار شد. برگزیدگان این دوره جشنواره پکن به تازگی اعلام شدند.

این فیلم کوتاه همچنین، به سومین جشنواره فیلم کوتاه تسالونیکی (یونان) راه یافت که این فیلم کوتاه در بخش بهترین فیلم کوتاه به عنوان فینالیست انتخاب شده است.

در خلاصه داستان «باغ وحش» آمده است: «میان حیوان‌های باغ‌وحش، رعنا به‌دنبال گوزنی‌ست که در خواب دیده، و مادرش به‌دنبال فرصتی تا خبر مهمی را به او بگوید.» سونیا سنجری، ترنم آهنگر و داریوش رشادت در این فیلم کوتاه ایفای نقش دارند.

فهرست عوامل «باغ وحش» عبارتند از مدیر فیلمبرداری: سروش علیزاده، تدوینگر: پویان شعله‌ور، آهنگساز: مهدی وکیلی، صدابردار: هادی معنوی‌پور، طراحی و ترکیب صدا: رامین ابوالصدق، طراح صحنه: محمد موسوی، طراح گریم: بابک کشن فلاح، مشاور رسانه‌ای: آزاده فضلی.

رسانه سینمای خانگی- شب به خیر فرمانده قصه زندگی کارگردان بود

انسیه شاه‌حسینی نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون – که به عنوان نخستین زن ایرانی در ساخت فیلم با موضوع جنگ ایران و عراق شناخته می‌شود – گفت: «شب‌به‌خیر فرمانده» قصه زندگی من بود.

به گزارش سینمای خانگی، انسیه شاه‌حسینی که به زودی تازه‌ترین اثر سینمایی خود با نام دست ناپیدا را در استان خوزستان جلوی دوربین خواهد برد، در گفت وگو با ایرنا، اظهار داشت: در شب‌به‌خیر فرمانده(۱۳۸۴) لباس هنروری به تن کردم و جلوی دوربین رفتم. شاید کمتر کسی بفهمد که آن هنرور، خودم هستم.

لباس هنروری به تن کردم و جلوی دوربین رفتماو که با فیلم بلند غروب شد بیا(۱۳۸۳) نخستین بار کارگردانی را تجربه کرد، با بیان این که «در پشت صحنه بیشتر حس بازیگری به درد منِ کارگردان می‌خورد» گفت: برای کارم از جان مایه می‌گذارم. برای شب‌به‌خیر فرمانده در ماه‌های تیر و مرداد در بیابان علاوه بر کارگردانی در پشت صحنه با بازیگرانم کار می‌کردم که به خوبی در نقش‌های خود ظاهر شوند و وقتی دیدم به هنرور نیاز دارم لباس هنروری پوشیدم و جلوی دوربین رفتم و سعی کردم خوب بازی کنم.

کارگردان شب‌به‌خیر فرمانده می‌گوید: وقتی احساس می‌کنم بچه‌های گروه کمی از شرایط ناراحت هستند و می‌خواهند به مرخصی بروند، به آنها می‌گویم مگر رزمنده‌ها به مرخصی می‌رفتند که در چنین شرایطی بخواهیم کار را رها کنیم؟

شب بخیر فرمانده فیلمی به کارگردانی و نویسندگی انسیه شاه‌حسینی ساخته سال ۱۳۸۴ است. داستان فیلم از این قرار است که یک خبرنگار جنگی در هنگام عملیات از بقیه جدا افتاده، راه را گم می‌کند. عدم شناخت او از منطقه و وضعیت بد جوی، او را با مشکلات و شرایط خاصی رو به رو می‌کند که این خود آغاز ماجراست.

در این فیلم، لادن مستوفی، محمد مختاری، عصمت رضاپور، محمود قادسی، یوسف زقورزاده و علیرضا حق‌شناس ایفای نقش می‌کنند.

در فیلمبرداری همیشه برای من عشق همراه با لذت بوده است

این کارگردان که دفاع مقدس را مساله شخصی خود خوانده گفت: در فیلمبرداری همیشه برای من عشق همراه با لذت بوده و آنچه من را اذیت می‌کند مرحله قبل از فیلمبرداری است.

اثبات این مساله برای دست‌اندرکاران که کلام فیلم نیاز جامعه است، برای من جانکاه استشاه‌حسینی می‌گوید: به مسائلی در فیلم‌های خود می‌پردازم که جامعه به آنها نیاز دارد و لازم است طرح موضوع کنم اما اثبات این مساله برای دست‌اندرکاران که کلام فیلم نیاز جامعه است، برای من جانکاه است.

در لابلای زندگی‌نامه شهدا مسائلی است که جامعه به آنها نیاز دارد و تعدد آثار در دست فیلمسازان دفاع را باید به فال نیک گرفتاین کارگردان دفاع مقدس با ابراز خرسندی از گرایش نویسندگان به سمت بیوگرافی شهدا گفت: در لابلای زندگی‌نامه شهدا مسائلی است که جامعه به آنها نیاز دارد و تعدد آثار در دست فیلمسازان دفاع را باید به فال نیک گرفت.

کارگردان پنالتی(۱۳۸۷) گفت: جلوی دوربین لابلای سیاهی لشگرها می‌روم و بازی می‌کنم. مجبورم بازیگردانی کنم چون بازیگران آن چیزهایی که من دیده‌ام ندیده‌اند و باید آنها را با اتفاق‌هایی که در دوران دفاع مقدس افتاده آشناتر کنم.

حامد کمیلی، علم‌الهدی را به خوبی بازی کرد

شاه‌حسینی در پایان درباره نقش حامد کمیلی در زیباتر از زندگی(۱۳۸۹) گفت: حامد کمیلی در نقش حسین علم‌الهدی به خوبی ظاهر شد.

دست‌ ناپیدا تازه‌ترین اثر سینمایی انسیه شاه‌حسینی این روزها در مرحله پیش تولید است. شاه‌حسینی به همین منظور به همراه سعید سیدزاده تهیه‌کننده به استان خوزستان رفته است. او پیشتر درباره داستان این فیلم به ایرنا، گفته بود: یکی دیگر از چیزهایی که برای من به یادماندنی خواهد بود این است که به همراه ۲۰۰ نفر از زنان جنوب و برخی از بازیگران به کارون می‌زنیم و لباس می‌شوییم. دست ناپیدا اثری جذاب و روایت زندگی زنانی است که زمان جنگ در کارون لباس می شستند.

به گفته او، نمونه اش کتاب حوض خون است اما این فیلم ربط زیادی به آن ندارد. محور همان است و زندگی زنانی را به تصویر می‌کشد که به کارون می زنند.

شاه‌حسینی گفته این فیلم روایتگر زندگی زنی است که ۲۰۰ فانوسقه خونین روی دوش دارد و همه را در آب کارون شسته و آنها را به جبهه می فرستد.

سعید سیدزاده هفته گذشته درباره شروع کار ساخت دست‌ناپیدا به ایرنا گفت تازه برای پیش تولید آمدیم. تکلیف شروع ساخت فیلم بعد از سفر مشخص می‌شود.

او گفت که برای ارزیابی آمده‌ایم و زمان مشخصی نمی‌شود برای شروع ساخت فیلم تعیین کرد.

رسانه سینمای خانگی- فخری خوروش درگذشت

فخری خوروش بازیگر قدیمی تئاتر، سینما و تلویزیون در سن ۹۳ سالگی از دنیا رفت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فخری خوروش، بازیگر سرشناس سینما و تئاتر، روز شنبه بیستم خرداد ماه در سن نود و سه سالگی، بعد از سال‌ها مهاجرت و دوری از صحنه تئاتر و سینمای ایران، در شهر لس‌آنجلس آمریکا درگذشت.

وی متولد دهم خرداد ۱۳۰۹ خورشیدی در کرمانشاه بود و پس از پایان تحصیلات در دانشسرا، به معلمی و تدریس در مدارس پرداخت اما در سال‌های آغازین معلمی برای اولین‌بار با نقش آفرینی در یکی از اجراهای «دست‌های آلوده» نوشته ژان پل سارتر، تئاتر را آغاز کرد و از سال ۱۳۳۴ خورشیدی نیز با بازی در فیلم سینمایی «برای تو» به کارگردانی صادق بهرامی به فعالیت هنری در سینما رو آورد که حاصل آن بازی در بیش از چهل فیلم سینمایی است.

فخری خوروش از سال‌ها پیش به دلیل سکونت دو فرزندش در آمریکا، اقامت ایالات متحده را دریافت کرده بود و پس از سال ۱۳۸۴ و نقش‌آفرینی در فیلم «یک بوس کوچولو» ساخته بهمن فرمان‌آرا، دیگر فعالیتی در سینمای ایران نداشت و در شهر لس‌آنجلس ایالت کالیفرنیا سکونت داشت.

پرویز پرستویی، بازیگر سینما، در صفحه اینستاگرام خود نوشت که فخری خوروش «هنرمند پیشکسوت تئاتر و سینما که سال‌ها در غربت زندگی می‌کرد روز شنبه ساعت ۸:۳۰ صبح به وقت لس‌آنجلس» درگذشت. او همچنین از فخری خوروش به عنوان «هنرمند تکرار ناشدنی» نام برد.

او همچنین در فاصله سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۸۱ در سریال‌های تلویزیونی مختلفی نقش‌آفرینی کرد که از مشهورترین آنها «سریال امیرکبیر» است که خوروش در آن نقش «مهد علیا» مادر ناصرالدین شاه قاجار را بازی کرد.

وی در سریال‌های «امام علی» و «پهلوانان نمی‌میرند» نیز بازی کرده‌است.

خوروش که در آغاز مدت‌ها در تئاتر در کنار علی نصیریان و عزت‌الله انتظامی به نقش‌آفرینی پرداخته بود، در دوران کاری خود در بیش از ۴۰ فیلم سینمایی از جمله «آقای هالو»، «نفرین»، «شازده احتجاب»، «تاراج»، «سوته دلان»، «بگذار زندگی کنم» و «مردی از جنس بلور» و همچنین سریال‌هایی همچون «خانه‌ای در تاریکی»، «روشن‌تر از خاموشی»، «کت جادویی»، «باغ گیلاس» و … بازی کرده بود.

رسانه سینمای خانگی- کار سینما فقط خنده‌درمانی نیست!

اکران سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ با «فسیل» شروعی امیدوارکننده برای فیلم‌های کمدی داشت، اما آیا ترکیب تازه فیلم‌های غیرکمدی می‌تواند توازن را به گیشه سینمای ایران بازگرداند؟

به گزارش سینمای خانگی از مهر، بعد از دو سال کرونا و وقایع پاییز و زمستان سال گذشته که سینماها را به رکود برد، از ابتدای امسال فیلم «فسیل» توانست رکورد فروش صد میلیاردی را بزند و حالا برای دویست میلیاردی شدن دورخیز کرده است. وضعیت فروش فیلم‌ها در سه ماهه اخیر سال ۱۴۰۲ نشان داد در کنار همه آثار به اکران رسیده، «فسیل» بخش اعظم سینما را از آن خود کرد.

رقم کل فروش سال ۱۴۰۲ بیشتر از ۲۲۹ میلیارد با ۵ میلیون و ۲۳۰ هزار مخاطب بوده است که از این میزان فقط حدود ۱۶۵ میلیارد با ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار مخاطب به کمدی «فسیل» اختصاص یافته است؛ یعنی فروشی در حدود ۷۰ درصد مجموع فروش سینمای ایران. اگر این سی درصد را هم البته جزیی‌تر نگاه کنیم با توجه به فیلم‌های کمدی دیگر مثل «آهنگ دو نفره» و «یقه‌سفیدها» یا فیلم‌های سرگرم کننده مثل «عروس خیابان فرشته» سهم سینمای اجتماعی و به تعبیری فیلم‌های «غیرکمدی» ناچیزتر هم می‌شود!

اما آیا ظرفیت فروش فیلم‌های غیرکمدی اکران امسال مانند «غریب»، «دسته دختران»، «سه‌کام حبس» و «جنگ جهانی سوم» واقعاً همین اندازه بوده است؟

حتی با نگاهی به فیلم «ملاقات خصوصی» که پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینمای ایران شده است، می‌توان گفت این فیلم در سال ۱۴۰۱ به چنین رکوردی دست پیدا کرد آن هم بعد از چندین ماه روی پرده بودن.

در چنین شرایطی از روز ۱۷ خرداد اکران تابستانه سینماها با ترکیبی متفاوت از فیلم‌ها آغاز شده و به نظر می‌رسد قرار است وزن سینمای اجتماعی در چرخه اکران کمی پررنگ‌تر شود و گیشه رو به احتضار فیلم‌های غیرکمدی جان تازه‌ای بگیرد.

در همین چند روز ابتدایی اکران فیلم‌های جدید، غیر از «شهر هرت» کمدی جدید کریم امینی، کارگردان «فسیل» برخی فیلم‌های اجتماعی مثل «کت چرمی» و «مصلحت» هم با یک استقبال خوب در جایگاه‌های بعدی قرار گرفته‌اند و حالا امیدهای تازه‌ای به سینمای ایران تزریق شده است که این سینما هم می‌تواند احیای دوباره‌ای داشته باشد که البته باید دید رقم فروش گیشه این فیلم‌ها در ادامه به چه سمت و سویی خواهد رفت.

در ادامه نگاهی داریم به جدیدترین فیلم‌های روی پرده در فضای اجتماعی که هر یک می‌تواند طیفی از مخاطبان و علاقمندان را با خود همراه کند.

کت چرمی؛ معمای یک مهمانی زیرزمینی و قهرمانی‌های جواد عزتی

فیلم «کت چرمی» یکی از پربحث‌ترین فیلم‌های رونمایی‌شده در جشنواره فجر چهل و یکم بود که به‌واسطه میزان استقبال مخاطبان در سالن‌های مردمی جشنواره، یکی از شانس‌های شکار سیمرغ تماشاگران در صورت اهدای این جایزه نیز محسوب می‌شد.

«کت چرمی» اگرچه یک فیلم پرستاره است اما برگ برنده این فیلم در اکران و جذب مخاطب استفاده از همه مولفه‌های یک ترکیب برنده است. قصه و فیلمنامه قوی و پیش برنده و نقاط عطف و فراز و فرودهای آن، معرفی استعدادهای تازه مثل سارا حاتمی که اتفاقاً بازی او توانست تندیس سیمرغ نقش مکمل زن را برایش به ارمغان بیاورد، حضور چهره‌هایی چون جواد عزتی که این سال‌ها در نقش‌های جدی و ملودرام درخشش‌های متعددی داشته و جسارت پرداخت به سوژه‌هایی که می‌تواند دردسر آفرین هم باشد از جمله این موارد است.

«کت چرمی» این چند وقت به دور از حاشیه هم نبوده است و ماجرای اعدام الکس و برخی شباهت‌های داستانی می‌توانست دست‌اندازی را برای اکران این فیلم در موعد مقرر فراهم آورد که این اتفاق رخ نداد و فیلم در حال حاضر روانه پرده سینماها شده است.

این فیلم که از روز ۱۷ خرداد روی پرده سینماهای کشور رفته بعد از «شهر هرت» توانسته است انتخاب دوم مخاطبان برای تماشای فیلم در سینما باشد و با توجه به قصه و بازیگران و ادامه همین روند می‌تواند یکی از مدعیان صدرنشینی در جدول پرفروش‌ترین فیلم‌های غیرکمدی امسال باشد.

این فیلم به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیه‌کنندگی کامران حجازی ساخته شده است و به ماجرای مرموز یک مهمانی زیرزمینی و دختران قربانی شده آن می‌پردازد.

تصور؛ عاشقانه‌ای با حضور لیلا حاتمی و مهرداد صدیقیان

«تصور» از دیگر فیلم‌های اجتماعی است که از روز ۱۷ خرداد به اکران سینماها پیوست. فیلمی اجتماعی در بستری عاشقانه که این بار لیلا حاتمی و مهرداد صدیقیان را در مقام یک زوج قرار داده است.

«تصور» اولین بار در خلال جشنواره فیلم کن خبرساز شد و پس از رونمایی در اولین حضور جهانی خود در فستیوال کن سال ۲۰۲۲، نظر تماشاگران خود را جلب کرد.

حضور لیلا حاتمی برگ برنده اصلی «تصور» است و می‌تواند بخشی از مخاطبان را به سالن‌های نمایش این فیلم بکشاند.

این فیلم رونمایی در جشنواره فجر نداشت و همین باعث شد کمتر خبر و اطلاعاتی از آن در دسترس مخاطبان داخلی باشد و به همان میزان بر کنجکاوی‌های مخاطب هم افزوده است.

جواد نوروزبیگی از تهیه‌کنندگان پرکار سینمای ایران در سال‌های اخیر تهیه‌کنندگی این فیلم را بر عهده دارد.

او هم «تصور» را برای سبد اکران فیلم مناسبی دانسته و هم کارگردانش علی بهراد را چهره تازه‌ای که به سینما معرفی شده است.

مصلحت؛ پس از سال‌ها یک تریلر سیاسی با طعم عدالت

از چالشی‌ترین فیلم‌های اجتماعی در اکران تازه سینماها می‌توان به «مصلحت» اشاره کرد که پیش‌تر در گزارشی مشروح به فرآیند تولید و رسیدن آن به اکران عمومی پرداختیم.

مصلحت به دلیل قصه و سوژه مرتبط با تاریخ معاصر که در بستری از یک درام سیاسی و جنایی هم روایت می‌شود می‌تواند طیفی از علاقه‌مندان به چنین فیلم‌های را به خود جذب کند.

این فیلم نیز ترکیب برنده‌ای دارد که از بازیگران کاربلد تئاتری مثل امیر نوروزی تا چهره‌هایی مثل فرهاد قائمیان در نقش‌هایی کمتر دیده شده بهره برده، ستاره این فیلم وحید رهبانی است که اگرچه بعد از دو دهه با «گاندو» به عرصه تصویر بازگشت اما حالا می‌تواند از دیگر ستاره‌های تلویزیونی باشد که حضور قابل توجهی بر پرده سینما را هم تجربه می‌کند.

«مصلحت» به کارگردانی حسین دارابی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفاه محصولی از سازمان سینمایی سوره و سازمان اوج است و داستان آن روی «عدالت» تاکید ویژه‌ای دارد.

نگهبان شب؛ از حاشیه پایتخت تا دل انتخابات

به یقین می‌توان گفت در میان موج تازه فیلم‌های سینمایی که اکثر آن‌ها امضای کارگردانان نسل جوان سینما را پای خود دارند، «نگهبان شب» به کارگردانی رضا میرکریمی می‌تواند نمایندگی نسل فیلمسازان باسابقه را به عهده بگیرد.

کارگردانی که همواره نگاه ویژه‌ای را در آثار خود داشته و برای فیلم اخیرش سراغ چهره‌هایی کمتر دیده شده و استعدادهای جدید رفته است.

نقش اصلی این فیلم را تورج الوند به عهده دارد که از طریق تست‌های چند مرحله‌ای به این نقش رسید و در کنار او لاله مرزبان دیگر بازیگر اصلی فیلم است. الوند برای ایفای این نقش به‌صورت ویژه مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.

محسن کیایی و ویشکا آسایش از دیگر بازیگران فیلم هستند و از اتفاقات مهم در ترکیب بازیگران این فیلم می‌توان به حضور کوتاه زنده یاد کیومرث پوراحمد کارگردان نامدار فیلم و سریال‌های خاطره‌انگیز اشاره کرد.

«نگهبان شب» قصه‌اش را در حاشیه‌ای از پایتخت تعریف می‌کند قصه زوجی که ماجراهای زندگی شخصی‌شان گاه تا عمق حاشیه‌ای ترین و مهمترین اتفاقات روز جامعه مثل انتخابات هم کشیده می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- آیا «ریبوار» در بلغارستان دیده می‌شود؟

فیلم کوتاه «ریبوار» به کارگردانی «فرگل مسروری‌راد» و «سیدحسین زیتون‌نژاد» به جشنواره بین‌المللی و مورد تایید اسکار In The Palace راه یافت.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی فیلم کوتاه ریبوار، این فیلم به نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی فرگل مسروری‌راد و سیدحسین زیتون‌نژاد به بیستمین دوره جشنواره بین‌المللی In The Palace بلغارستان راه یافت.

جشنواره In The Palace بلغارستان در سال ۲۰۰۳ تأسیس شد. این رویداد از معتبرترین و قدیمی‌ترین جشنواره‌های بین‌المللی فیلم کوتاه و مورد تأیید جایزه گویا و اسکار است. بهترین فیلم کوتاه این جشنواره، واجد شرایط رقابت در اسکار می شود. بیستمین دوره این جشنواره از تاریخ ۱۰ تا ۱۷ ژوئن (۲۰ تا ۲۷ خردادماه ۱۴۰۲) در کاخ فرهنگ پرنیک صوفیه بلغارستان برگزار می شود.

فیلم کوتاه ریبوار پیش از این جشنواره به چهلمین دوره جشنواره فیلم کودک و نوجوان مالمو سوئد، چهل و پنجمین دوره جشنواره فیلم زنان فرانسه، چهل و یکمین دوره جشنواره کودک و نوجوان فرانسه و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم دهوک نیز راه یافته بود.

این فیلم کوتاه، راوی داستان تینو، پسر نوجوانی است که در کوهستان مرزی زندگی می‌کند و اتفاقی، او را در آستانه تصمیم مهمی قرار می‌دهد.

فریدون حامدی، شب‌بو سلیمانی و ماردین شیخ‌مرادی در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند و مجموعه دریچه سینما، مسئولیت پخش بین‌الملل آن را به عهده دارد.

عوامل فیلم کوتاه «ریبوار» عبارتند از:
نویسنده و کارگردان: فرگل مسروری‌راد، سیدحسین زیتون‌نژاد، مدیر فیلم‌برداری: حامد بقائیان، مدیر صدابرداری: ایرج نوروزی، تدوین: پویان شعله‌ور، مدیر تولید: آرمین پورمحمد، مشاور پروژه: سامان حسین‌پور، دستیاران کارگردان: صباح گویلی، وحید احمدی، منشی صحنه: گیتا فیضی، طراح لباس: شاهده کریمی، طراح صحنه: مهران مکاری، امین سنجربیگی، طراح گریم: ایوب شیخ‌احمدی، طراحی و ترکیب‌ صدا: زهره علی‌اکبری، اصلاح رنگ و جلوه‌های ویژه: مهران جبلی، موسیقی: مهدی نادری، عکاس: فراز عباسی، طراح پوستر: اشکان ساعدپناه و مشاور رسانه‌ای: علی کشاورز.

رسانه سینمای خانگی- آیا «یقه‌سفیدها» با «جوکر» ارتباط دارند؟

شهرام مسلخی تهیه‌کننده و کارگردان فیلم سینمایی «یقه‌سفیدها» ضمن ابراز رضایت از فروش این فیلم در گیشه، درباره برخی ارجاعات این فیلم به فیلم سینمایی «جوکر» توضیحاتی ارائه کرد.

به گزارش سینمای خانگی، شهرام مسلخی تهیه‌کننده و کارگردان فیلم سینمایی «یقه‌سفیدها» که از ۲۷ اردیبهشت‌ماه روانه پرده سینماها شده و در هفته نخست اکران در حدود یک میلیارد تومان فروش را در گیشه تجربه کرد، در گفتگو با مهر، درباره شرایط اکران این فیلم توضیح داد: در حال حاضر در فروش هفتگی فیلم «یقه‌سفیدها» رتبه چهارم را دارد و این اتفاق خوبی برای این فیلم است. به‌خصوص اگر این نکته را مدنظر داشته باشیم که سانس‌هایی که به اکران فیلم ما تعلق گرفته است، سانس‌های بسیار نامناسبی است و در خیلی از سینماهایی که انتظار فروش بالا در آن‌ها داشتیم، تعداد سانس مطلوب به فیلم ما اختصاص پیدا نکرد. باوجود این شرایط فیلم فروش خوبی دارد.

وی ادامه داد: خیلی از مردم در فضای مجازی پیام می‌دهند که در ساعتی که به همراه خانواده به سینما مراجعه کرده‌اند، فیلم ما هیچ سانسی نداشته و ناگزیر فیلم دیگری را دیده‌اند. متأسفانه بزرگ‌ترین مشکل فعلی ما مواجهه با همین مافیای سانس‌بندی فیلم‌ها در چرخه اکران است. تبعیض در سانس‌بندی سینماها کاملاً مشهود است. در همین آخر هفته به چند سینما مراجعه کردیم و متوجه شدیم اغلب سانس‌هایی که به فیلم «یقه‌سفیدها» اختصاص پیدا کرده است، سانس‌های سوخته‌ای است که یا همزمان با ساعت کار مردم است یا با مواردی مانند طرح ترافیک درباره برخی سینماها، تداخل دارد.

مسلخی در عین حال تأکید کرد: شکر خدا با تمام این شرایط، بازهم فیلم توانسته است مخاطبان خود را داشته باشد و اینکه در همان هفته اول فروش فیلم از مرز یک میلیارد تومان عبور کرد اتفاق خوبی برای ما بود. خدا را شکر می‌کنیم و منتظریم ببینیم در ادامه چه اتفاقاتی برای فیلم رخ خواهد داد.

مخاطبانی که برای فیلم تبلیغ می‌کنند

کارگردان «یقه‌سفیدها» گفت: به نظر می‌رسد بخشی از این استقبال از فیلم، به خود فیلم بازمی‌گردد و مخاطبانی که به تماشای فیلم می‌نشینند، آن را به دیگران هم توصیه می‌کنند. از سوی دیگر اکران همزمان چند فیلم خوب در ماه‌های اخیر باعث شده است شاهد حضور بیشتر مخاطبان در سینماها باشیم. وقتی فیلم خوبی مانند «سه کام حبس» همزمان با فیلم من در حال اکران است، این اتفاق باعث نگرانی من نمی‌شود بلکه برعکس موجب قوت قلب من است چرا که می‌دانم مخاطبان بیشتری پای‌شان به سینما باز می‌شود.

وی افزود: نفس حضور مخاطبان در سالن‌های سینمایی معمولاً کورس رقابتی را برای فیلم‌ها به‌وجود می‌آورد که به نفع همه فیلم‌هاست. اکران هر فیلم خوب در سینما، یک امتیاز برای همه فیلم‌های در حال اکران است. در این شرایط آنچه محل نگرانی است، همان باندبازی‌های سینماداران است که البته همیشه هم بوده و نمی‌توان هم نسبت به آن‌ها گله‌مند بود. همین که بعد از سه سال فیلم‌مان توانسته در همین شرایط اکران شود، جای شکر دارد!

مسلخی تأکید کرد: آنچه برای ما حائز اهمیت است، رضایت مخاطبان حاضر در سالن از فیلم است و اینکه همین مخاطبان تبدیل به تبلیغ‌کنندگان فیلم ما بشوند و دیگران را به تماشای آن دعوت کنند.

خودمان از خودمان حمایت نمی‌کنیم!

این تهیه‌کننده و کارگردان با انتقاد از نبود حمایت لازم در زمینه بهره‌مندی فیلم‌های در حال اکران از ظرفیت تبلیغات تلویزیونی ادامه داد: همواره این انتقاد نسبت به عملکرد سینمای ایران وجود دارد که چرا نمی‌تواند مانند کشورهای دارای صنعت سینما، مخاطب بالا داشته باشد، اما فکر می‌کنم دلیل اصلی این اتفاق، همین است که ما خودمان از خودمان حمایت نمی‌کنیم. در حق سینما معمولاً در بسیاری از شرایط اجحاف می‌شود. خیلی از فیلمسازان از زمان بحران کرونا تا همین امروز با ضرر و زیان‌های جدی اقتصادی مواجه شده‌اند و فکر می‌کنم در چنین شرایط تلویزیون و شهرداری می‌توانند در کنار سینماگران باشند و از آن‌ها حمایت کنند. متأسفانه همواره شاهد نگاه منفی تلویزیون و شهرداری نسبت به سینما هستیم و به همین دلیل هم حمایتی که باید از سینما صورت نمی‌گیرد تا بتواند تبدیل به یک صنعت پول‌ساز برای همه ما شود.

وی ادامه داد: سرمایه‌گذار بخش خصوصی که خودش برای ساخت این فیلم سرمایه‌اش را وسط گذاشته و سراغ من آمده تا این فیلم ساخته شود، با دیدن این قبیل بی‌مهری‌ها آیا در سینما باقی می‌ماند؟ طبیعی است که از این فضا دل‌زده می‌شود و سینمای ایران شانس دیگری برای بهره‌مندی از یک سرمایه خصوصی را از دست می‌دهد.

پیرنگ «یقه‌سفیدها» شباهت‌هایی با «جوکر» داشت

مسلخی درباره اینکه گفته می‌شود «یقه‌سفیدها» ارجاعاتی به فیلم «جوکر» داشته است هم توضیح داد: بخشی از این اتفاق در زمان نگارش فیلمنامه شکل گرفت. زمانی که فرزاد گودرزی مشغول نگارش فیلمنامه بود و داشتیم سیناپس اولیه را آماده می‌کردیم، فیلم «جوکر» پخش شد که خیلی مورد علاقه هر دوی ما بود. همان زمان متوجه شدیم بخشی از پلان‌ها و سکانس‌های فیلم‌مان دارد به سمت آن فیلم می‌رود. هرچند سینمای اقتباسی چندان در سینمای ایران مطلوب نیست و همه به دنبال تألیف هستند، این اتفاق در دنیا مرسوم است که فیلم‌ها و رمان‌های موفق مورد ارجاع فیلم‌های دیگر قرار بگیرند.

مسلخی تأکید کرد: احساس ما این بود که در پیرنگ اصلی فیلمنامه ما شباهت‌هایی با فیلم «جوکر» وجود دارد و به همین دلیل آن را پررنگ‌تر کردیم و فکر می‌کنم امروز هم این شباهت‌ها برای آن‌هایی که فیلم را می‌بینند، جالب است. البته فیلم ما فضایی کمدی دارد و صرفاً رفت و برگشتی به فضای فیلم «جوکر» داشته‌ایم و به اندازه یک فیلم کمدی هم فکر می‌کنم توانسته است کار خودش را به درستی انجام دهد. ما هم انتظاری فراتر از این نداشتیم و نمی‌خواستیم فیلم‌مان خیلی به فضای تلخ و سیاسی «جوکر» نزدیک شود. به همین اندازه که رفت و برگشت کاراکتر اصلی فیلم ما به جلد جوکر در بخشی از فیلم، لبخندی به لب مخاطب بنشاند، برای‌مان کافی است.

رسانه سینمای خانگی- آیا فیلم لاری اکران جهانی می‌شود؟

فیلم کوتاه «لاری» به نویسندگی و کارگردانی میثم مرادی پس از اتمام تدوین و مراحل فنی، آماده نمایش و پخش جهانی شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه، فیلم کوتاه «لاری» به نویسندگی و کارگردانی میثم مرادی که دومین تجربه فیلمسازی او محسوب می‌شود، آماده نمایش و پخش جهانی شد.

همزمان با آماده نمایش شدن این فیلم کوتاه، پوستر دو زبانه آن که توسط محمد تقی پور طراحی شده است، رونمایی و منتشر شد.

«لاری»، اسفندماه ۱۴۰۱ در محله‌های چهار دانگه، امامزاده یحیی و پامنار به مدت هفت جلسه (۶ شب و یک روز) فیلمبرداری شده است.

در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: «در قمارخانه زیرزمینی نادر خروس، خلافکارهای پایین شهر روی ‌جنگ خروس‌ها شرط بندی می‌کنند اما شب ها بعد از اتمام قمار روی خروس ها مساله دیگری در جریان‌است که عده زیادی از آن خبر ندارند..»

سیاوش چراغی پور، ابراهیم شیشه بران، علی کاظمی، آرمان صحرایی و با معرفی بازیگران آموزشگاه بازیگری «پدیده ها»؛ الناز اسفندیاری، حسین سلطانعلیان، محمد افضل زاده، ابوالفضل احمدزاده، مهدی دشتی، شهرام آقایی، رضا محمدی نژاد، محمدرضا کیهان، علی صابری حقیقی و بیژن یادگاری بازیگران فیلم کوتاه «لاری» هستند.

فهرست عوامل «لاری» عبارت است از: نویسنده و کارگردان: میثم مرادی، مدیر فیلمبرداری: مهدی رضایی، تدوین: محمود نجفی، مدیر تولید: حسن صفری، صداگذار: آرش قاسمی و محمد قاسمی، طراح گریم: مرتضی کهزادی، مدیر صدابردار: حسن شبانکاره، موسیقی: پیام آزادی، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، طراح صحنه: امیر سرافرازیان، طراح لباس: نیاز حمیدی، گروه کارگردانی: علیرضا رمضانی و کوردمان پویش، برنامه ریز: مهدی ضحاکی فاتح و محدثه مقصودی، منشی صحنه: فرزانه عطایی، کارشناس ورزشی: مجتبی ابراهیمیان، دستیاران تصویر: عباس شیر محمدی، امید شادگان، سعید امینی، سپهر عباس آبادی و محمد حسن پور، مسئول دوربین: محمدکاظمی، مجریان گریم: کیوان شایان پناه و امین احمدی، دستیاران صحنه: مهسا جهانی، آرین شیرزادی و مهدی اصغری، دستیار لباس: آتنا آدینا، دستیار تدوین: سوگند کوه نژاد، دستیار صدا: سهیل صفاری، مدیر تدارکات: کاظم فاطری، مسئول هنروران: لیدا مقدم، دستیار تدارکات: بیژن یادگاری و پژمان محرابی، نیلوفر راد، طراح پوستر: محمد تقی پور، عکاس: رضا نعمت پور و عرفانه سعادت، روابط عمومی و مشاور رسانه‌ای: آزاده فضلی، مجری طرح و انتخاب بازیگران: آموزشگاه بازیگری پدیده‌ها، مشاور تهیه‌کننده: مرتضی کهزادی و نیلوفر راد، تهیه کننده: میثم مرادی.

رسانه سینمای خانگی_ مگر سر سینما بی‌صاحب است؟

اکبر نبوی گفت: من نقدهای جدی به این سینما و آثارش دارم اما از نظر من سینمای ایران نسبت به سایر نهادهای اجتماعی به این کشور خدمت کرده است و نمی‌دانم چرا در این کشور تا اتفاقی رخ می‌دهد همه می‌خواهند سر سینما را بتراشند.

به گزارش سینمیا خانگی از ایسنا، در بیست و یکمین قسمت از برنامه «نقد سینما»، امیررضا مافی میزبان برنامه در میز گفتگوی ویژه با اکبر نبوی پژوهشگرو منتقد سینما، درباره موضوع «افول سینمای دینی و ملی» به گفتگو نشستند.
 
ابتدا میزبان برنامه بیان کرد: یکی از مسایل و نکات مهم مفقوده در سینمای امروز ایران، مساله هویت است. هویت گاهی برساختی از آگاهی پیرامون ماست و مواقعی از آگاهی جمعی بدست می‌آید. هویت از تاریخ و تبار ما نشات می‌گیرد؛ اینکه تا چه اندازه در سینمای ایران به لحاظ مفاهیم دینی و ملی به این مساله اهمیت داده می‌شود، موضوع این هفته برنامه «نقد سینما» است.  
 
وی ادامه داد: ما میلاد با سعادت امام رضا (ع) را پشت سر گذاشتیم و قرارست به سینمای دینی بپردازیم؛ دین به عنوان یکی از مهمترین علل هویت ساز مردم ایران است. همچنین در آستانه رحلت جانگداز امام خمینی (ره) و پانزده خرداد هستیم و می‌خواهیم درباره چرایی فقدان یک سینمای ملی بر اساس اتفاقات تاریخی صحبت کنیم. دو پایه هویت‌ساز جامعه امروز و مردم ما آیین‌ها، دین و بعدتر اتفاقات ملی است.  
 
در ادامه اکبر نبوی پژوهشگرو منتقد سینما اظهار کرد: سینما یک پدیده اجتماعی است اگرچه به صورت مستقل قابل تعریف اما به صورت پیوسته با جامعه زیستی در حال دادوستد است. بخش قابل توجهی از فقدان فیلم‌هایی با مولفه‌های دینی و ملی به فضای زیستی جامعه باز می‌گردد که سینما هم در آن فضا تنفس می‌کند و جدا نیست. البته بنا نیست سینما تا این اندازه با موج اجتماعی خود را همراه کند چون می‌تواند موج ایجاد کند.
 
این پژوهشگر سینما یادآور شد: به هر حال عناصر مخدوش‌ساز در طی این سالها در جامعه کم نبودند. اگر این آماری که از مهاجرت‌ها اعلام می‌شود، درست باشد، زنگ خطری برای کاهش تعلقات ملی است. سینما هم در چنین جامعه‌ای تنفس می‌کند. البته فراموش نکنیم پدیده مستقل سینما باید مولفه‌های مورد نیاز را برای حرکت رو به جلوی جامعه بشناسد و متناسب با آن خلاها را پوشش دهد.  
 
نبوی با اشاره به اینکه دین در فضای بسته تعریف شده اما سینمای دینی به نسبت گذشته خود، به لحاظ کمیت کمرنگ نشده است، گفت: تعریف و تنظیم روابط انسان با خود، جهان هستی و خداوند تعریف شخصی من از دین است که با این تعریف، گستره دین بسیار پهناور و حتی بی‌انتهاست. بر این مبنا معتقدم در کنار فیلم «روز واقعه»، فیلم «روسری آبی» هم اثری دینی‌ست، ‌چون از یک عشق پاک می‌گوید.  
 
مافی درباره این مبحث عنوان کرد: گویی فیلمسازان و جهان فیلمسازی ما در سال‌های اخیر تفسیری که درباره خویشن، دیگری و جهان هستی می‌کند، تفسیر انسان‌گرایانه، متاثر از غرب و بسیار ناامید است. البته تصور من این است که ما با جامعه دین‌داری طرف هستیم و این مساله اتفاقا با ملیت ما گره خورده است.  
 
نبوی در ادامه با اشاره به اینکه در ایران جریان سینمای ملی وجود نداشته است که بخواهیم در فقدان آن تاسف بخوریم، مطرح کرد: سینمای دینی بعد از انقلاب با نگاه‌های گوناگون و تکثر در موضوعات مختلف به جریان تبدیل شد اما از ابتدا به دلایل مختلف سینمای ملی نداشتیم؛ سینمایی که باید چند شاخصه بنیادین را در خود بازتاب دهد و نمایندگی کند.   
 
وی ادامه داد: ما به لحاظ تاریخی آنقدر غرق در مولفه‌های ملی هستیم که تاثیر مثبت آن تبدیل به اثرات منفی شده است. البته نمی‌خواهم این را دلیلی بر فقدان سینمای ملی بدانم و حتی نسبت به ساخته نشدن فیلم ملی خوب اعتراض دارم اما هنگام صحبت از سینما و فیلم ملی باید این سوال را از خود بپرسیم که مراکز تولید فیلم و دانشکده‌های سینمایی چه قدر دغدغه این مساله را دارند.  
 
در ادامه مافی با اشاره به اینکه آن چیزی که امروز در جامعه می‌ببینیم یک انقطاع تاریخی است، بیان کرد: ما مسایل ملی را تفسیر سیاست زده می‌کنیم همانگونه که دین را. از سوی دیگر نهادهای فرهنگی ما به دنبال انجام دادن پروژه هستند و از روز اول که روی صندلی می‌نشینند به فکر روز آخر هستند. ناگفته نماند که پروژه دینی و ملی تعریف کردن هزینه ساز است.


وی تاکید کرد: باید این نکته را ذکر کنم ما در سینمایی تنفس می‌کنیم که در هیچ یک از آثارش پرچم ایران را نمی‌بینیم، در حالیکه این مصداقی‌ترین شکل نشان دادن عرق و هویت ملی است. ما در فیلم‌های هالیوود مدام پرچم آمریکا را می‌بینیم و با هویتشان مواجهیم اما انگار جهان فیلمساز ما می‌خواهد از پرچم‌ کشورش فاصله بگیرد و آن را نبیند و یا جایی پرچم را می‌کارد که ماجرا را تخفیف و بحران و تاریکی را نشان می‌دهد.  
 
مافی ادامه داد: در حال حاضر دعوا بر سر این است که چه کسی انقلابی‌تر است و حتی فیلمسازانی که دل در گرو انقلاب دارند، در پی انکار هم هستند. در حالی که همه ما در مسیر انقلاب اسلامی گام برمی‌داریم.
 
نبوی در پایان سخنان خود اظهار کرد: سینمای آمریکا در یک نظام هم‌بسته تولیداتش را عرضه می‌کند. هالیوود به زعم من یعنی کاخ سفید، وزارت خارجه آمریکا، پنتاگون و… و برعکس. اما در ایران ما یکدیگر را رد و طرد می‌کنیم چراکه جریان شبه روشنفکری سنگین به وجود آمده است که دیگر از ملیت حرف زدن برایش فضیلت نیست. باید بپذیریم که سینما در این فضاست. من نقدهای جدی به این سینما و آثارش دارم اما از نظر من سینمای ایران نسبت به سایر نهادهای اجتماعی به این کشور خدمت کرده است و نمی‌دانم چرا در این کشور تا اتفاقی رخ می‌دهد همه می‌خواهند سر سینما را بتراشند.

خروج از نسخه موبایل