«یک روز» چه زمانی اکران می‌شود؟

فیلم کوتاه «یک روز» با اتمام مراحل فنی هم‌اکنون آماده نمایش شده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، فیلم کوتاه یک روز به کارگردانی نفیسه زهری و تهیه‌کنندگی امیر توکلی و مهدی محموداقدم در حال حاضر با پایان مراحل فنی آماده نمایش در جشنواره‌های بین‌المللی شده است.
این فیلم که فیلمبرداری آن پاییز امسال در آرامستان دارالسلام اسلامشهر انجام شده، روایتی متفاوت از مشکلات زندگی غساله‌های زن دارد.

گلشید بحرایی، تیما تقی‌زاده، مائده عبدلی، پریا یعقوبی و طاهره شریفی، بازیگرانی هستند که در یک روز به ایفای نقش پرداخته‌اند.

دیگر عوامل این فیلم کوتاه عبارت هستند از: مجری طرح: موسسه نقش آفرینان فرهنگ و توسعه، مشاور کارگردان: امیررضا پورعباس، دستیار یک کارگردان: آیدا گنجی، دستیار دوم کارگردان: حمیدرضا منصورکیایی، دستیار سوم کارگردان: سجاد طاهری، منشی صحنه: ملیحه دهقانی، مدیر فیلم‌برداری: مجید یادگاری و …
پخش بین‌المللی این فیلم بر عهده سولماز اعتماد قرار دارد.

گیشه در چه حال است؟

سینماهای کشور طی ۳ روز اخیر موفق شدند گیشه خود را به مرز ۶ میلیارد تومان نزدیک کنند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، سینماهای سراسر کشور، طی روزهای پنجشنبه، جمعه و شنبه اخیر فروشی معادل ۵ میلیارد و ۹۰۰ میلیون داشتند که بهترین میزان فروش سینماها در ایام تعطیل، طی ۶ماهه دوم امسال محسوب می‌شود.

طی این ۳ روز، ۱۵۸ هزار و ۳۰۰ مخاطب به سینما رفتند که برای این تعداد مخاطب، ۶۰۲۴ سانس تعریف شد.

سینماها برای روز پنجشنبه، ۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون، برای روز جمعه ۲ میلیارد و ۶۵۰ میلیون و برای شنبه نیز ۱ میلیارد و ۸۵۰ میلیون تومان فروش داشتند.

طی این ۳ روز، کمدی بخارست با ۶۰ هزار مخاطب و ۲ میلیارد و ۲۳۰ میلیون تومان فروش، پرفروغ‌ترین فیلم سینمای ایران بود.

ملاقات خصوصی با ۳۶ هزار ۶۰۰ مخاطب و گیشه ۱ میلیارد و ۴۶۰ میلیونی در رتبه دوم و کمدی سیاسی چپ، راست نیز با ۲۸ هزار و ۲۰۰ مخاطب و ۱ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان فروش، در رتبه سوم جدول فیلم‌های پرتماشاگر قرار گرفت.

همچنین فیلم‌های لوپتو، پالتو شتری، جزیره فضایی، پسر دلفینی، بام بالا و ابلق نیز در رتبه‌های دیگر این جدول قرار گرفتند.

اهمیت این فروش تقریبا ۶ میلیاردی از ۲ منظر قابل بررسی است: نخست آن‌که، سینماها برای روز پنجشنبه به دلیل مصادف شدن با سال‌روز شهادت امام موسی کاظم (ع)، از ساعت ۱۷ آغاز به کار کردند که ۶ ساعت دیرتر از آغاز معمول سینماهای کشور محسوب شده و تاثیر منفی مستقیمی بر روی گیشه داشته است.

نکته دوم به این مورد بازمی‌گردد که سینماها، در تعطیلات شنبه ۱۵ مرداد به مناسبت ولادت امام علی (ع)، در بازه ۳ روز منتهی به این مناسبت، ۵ میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومان فروختند. یک هفته بعد که کشور، به دلیل ۲۲ بهمن تعطیل بود نیز سینماها در ۳ روز منتهی به این روز، ۵ میلیارد و ۵۰ میلیون تومان فروختند اما در سومین حالت مشابه با آن ۲ وضعیت، موفق شدند عملکرد بهتری نشان داده و با وجودی که سینماها از ساعت ۱۷ پنجشنبه آغاز به کار کردند، گیشه ۵ میلیارد و ۹۰۰ میلیونی را به ثبت رساندند.

این اتفاق اما از منظری دیگر نیز جای تحلیل دارد. در ۲ شنبه تعطیل ابتدایی، برخی از ظرفیت‌های سینماهای کشور به فیلم‌های جشنواره اختصاص داشت اما در روز گذشته که سینماها از جشنواره خلاصی یافتند، باز هم آمار مخاطبان سینما و گیشه سینمایی با افزایش همراه بود.

این امر نشان می‌دهد که موج استقبال از فیلم‌های جدید اکران که از دی‌ماه آغاز شده بود، همچنان با قدرت ادامه دارد و قطعا برای روزهای آینده، به رکوردهای خوبی در گیشه نیم‌سال دوم ۱۴۰۱ خواهد رسید. رکوردهایی که قطعا با اکران چند فیلم جدید در ابتدای اسفندماه، شتاب بیشتری به خود گرفته و گیشه سینماها را در این سال دشوار، از مرز ۴۰۰ میلیارد تومان عبور خواهد داد.

در روز نخست «ایده تا عمل» چه گذشت؟

چهارمین اردوی فیلمسازی «ایده تا تولید» با برگزاری جلسات پیش‌تولید در کلاس‌های استادان کمال تبریزی در ژانر کمدی، همایون اسعدیان در ژانر ملودرام و امیرشهاب رضویان در ژانر فانتزی و علمی تخیلی آغاز شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، کارخانه نوآوری مشهد در نزدیکی پردیس دانشگاه فردوسی، محلی برای فعالیت مجموعه‌های دانش‌بنیان با استفاده از امکانات شتابدهندگی علمی و فرهنگی است. این محل اما در این روزها، میزبانی از چهارمین اردوی فیلمسازی «ایده تا تولید» انجمن سینمای جوانان ایران را برعهده دارد که با همکاری موسسه فرهنگی شهرآرا وابسته به شهرداری مشهد در حال برگزاری است.

این اردوی فیلمسازی از روز گذشته 29 بهمن‌ماه با برگزاری مراسم افتتاحیه آغاز شد و نخستین روز کلاس‌های این برنامه نیز در همین محل سپری شد؛ در ادامه گزارش اولین روز از برگزاری چهارمین اردوی فیلم‌سازی «ایده تا تولید» خبرنگار اعزامی را از این مکان و این برنامه در روز شنبه 29 بهمن‌ماه 1401 می‌خوانید.

15 فیلمساز و 3 ژانر

مجموعه برنامه‌ها از حدود ساعت 9 صبح به شکل غیررسمی آغاز می‌شود؛ با گعده صمیمی شرکت‌کنندگان این اردو با امیرشهاب رضویان استاد ژانر فانتزی که به نظر می‌رسد از قبل با هنرجوها آشنایی دارد، بعدا در گفتگو با عوامل اجرایی، متوجه می‌شوم که 3 استاد این دوره، پیش از شروع بخش حضوری رویداد، به شکل مجازی با هنرجویان خود ارتباط داشتند و بعضی از خطوط اصلی کار را هماهنگ کرده و پیش برده بودند تا در نهایت، در یک هفته کارگاه حضوری، هنرجوها بیشترین بهره را از حضور استاد ببرند.

پس از برگزاری مراسم افتتاحیه با حضور استادان، مسئولان سینمایی و شهری و همچنین هنرجویان رویداد، 15 فیلمساز جوان شامل 13 پسر و 2 دختر که براساس طرح‌های ارسالی و رزومه‌های غیرحرفه‌ای و نیمه‌حرفه‌ای، در 3 گروه با ژانرهای «فانتزی و علمی تخیلی»، «کمدی» و «ملودرام» تقسیم‌بندی شده بودند، به سر کلاس استاد خود می‌روند. برای تهیه گزارش دقایقی در هرکدام از کلاس‌ها حاضر شدم.

پیش‌تولید فشرده یک ملودرام

همایون اسعدیان سازنده آثاری چون «طلا و مس» و «لحظه گرگ و میش» هدایت 5 هنرجوی جوان را برای تولید یک اثر در ژانر ملودرام بر عهده دارد. او در بخشی از کلاس که حوالی ظهر برگزار می‌شود، با اشاره به اینکه از 2 گروه دیگر کار را دیرتر شروع کرده‌اند، امروز را زمان ایده‌پردازی، انتخاب لوکیشن و انتخاب بازیگر می‌داند و از نگارش فیلمنامه اثر در روز یکشنبه خبر می‌دهد.

اسعدیان فیلمسازی در این اردوی کوتاه را یک کار گروهی عنوان می‌کند و توضیح می‌دهد: آلزایمر شخصیت اصلی را از طرح‌های شما گرفتیم، خط اصلی را از یکی از طرح‌ها اضافه کردیم و انتظار را به آن افزودیم.

فاطمه حسینی مدیر تولید گروه ملودرام هم در تشریح جزییات پروژه، از هماهنگی اکسسوار صحنه خبر می‌دهد و با نظر استاد، زمان حضور عوامل فنی و تست گریم بازیگران را فردا (امروز یکشنبه 30 بهمن‌ماه 1401) اعلام می‌کند.

صرف ناهار برنامه بعدی گروه است و گروه پس از آن، بدون فوت وقت به پایانه مسافربری مشهد عزیمت می‌کند تا هنرجوها لوکیشن مناسب این فیلم را با راهنمایی استاد، بیابند.

گروه ملودرام زیر نظر همایون اسعدیان، سپس تا حوالی ساعت 19 به استراحت می‌پردازند.

به دنبال پارتنرهای کمدین پیشکسوت

وقتی به جلسه کلاس کمال تبریزی کارگردان «مارمولک» و «لیلی با من است» می‌رسم که گروه تحت نظارت استاد مشغول بحث‌های پیش‌تولید هستند و انتخاب بازیگر نقش اصلی فیلم آن‌ها تقریباً نهایی به نظر می‌رسد.

بازیگر سن‌وسال‌داری که نقش پیرمرد شخصیت اصلی و مبتلا به بیماری اثر را ایفا می‌کند، در جلسه گفتگو که کمابیش به یک جلسه خاطره‌گویی هم شبیه شده است، انگار حسابی با نمک ذاتی خود هنرجوها را خندانده است. او پیش از خداحافظی با لحنی جدی -که حاضران را بیشتر به خنده می‌اندازد- خطاب به هنرجوها می‌گوید: بعدا پشت سرم نگویید چقدر پرحرف بود. الان جلوی رویم بگید که خودم هم بخندم!

پس از خروج بازیگر پیشکسوت از کلاس، هاشم مسعودی دستیار استاد درباره همکاری با این هنرپیشه و بداهه‌گویی خوب او توضیحاتی می‌دهد.

کمال تبریزی هم در پاسخ به یکی از هنرجوها که درباره شرایط جسمی این بازیگر سؤالی می‌پرسد، می‌گوید: ایشان برای راه رفتن که مشکلی ندارد. راه رفتنش همین‌طور است و به نظرم خیلی خود جنس است، اما باید پارتنرهایش خوب باشند، پس بحث ما دو بازیگر دیگر، فیلمبردار، صدابردار، گریمور و سایر عوامل فنی است که اگر امروز و فردا نهایی شوند، دوشنبه می‌توانیم ضبط کنیم.

فانتزی‌بازی در کارخانه نوآوری

امیرشهاب رضویان با فیلم «سفر زمان» از معدود فیلمسازان ایرانی است که تجربه جدی در ژانر فانتزی دارد. کلاس او برای 5 هنرجوی فیلم ژانر فانتزی که به شکل غیررسمی پیش از مراسم افتتاحیه شروع شده بود، پس از این مراسم به طور جدی با بررسی مسائل مختلف پیش‌تولید ادامه یافت.

طی بحث‌هایی که در گروه شده و از جزییات آن بی‌خبرم، لوکیشنی در داخل محل کارخانه نوآوری مشهد به عنوان لوکیشن تولید فیلم انتخاب شده و حتی بخشی از دکوپاژ هم با همکاری هنرجویان جوان روی تخته هوشمند کلاس ثبت می‌شود. گروه رضویان که گویی از 2 گروه دیگر به فیلمبرداری نزدیک‌تر است، پس از صرف ناهار به شکل مداوم کلاس را ادامه می‌دهد تا در نهایت حدود ساعت 19، کلاس را تعطیل می‌کند. در این فاصله بخشی جدی از پیش‌تولید پیش می‌رود، اما ظاهرا هنوز از بازیگرهای احتمالی خبری نیست و باقی کار پروژه به صبح روز بعد، موکول می‌شود.

در فاصله عصر روز اول تا 9 صبح روز دوم، 5 هنرجوی کارگاه فیلمسازی کوتاه در ژانر فانتزی، قرار است فیلمنامه را بنویسند و ایده‌های مختلفی درباره جزییات دکوپاژ اثر آماده کنند تا در جلسه روز دوم بحث و بررسی شود.

فرار به سوی شیرینی

بعد از کلاس صبح، تبریزی از هنرجوهای ژانر کمدی می‌خواهد به شکل گروهی درباره دکوپاژ سکانس‌های مختلف این فیلم بحث و بررسی کنند تا زمان کلاس عصر برسد. عصر روز نخست و ساعتی پیش از بازگشت استاد، در زمان بحث درباره سکانس شیرینی خوردن پنهانی پیرمرد به 5 هنرجوی گروه اضافه شده و شاهد بحث داغ آن‌ها درباره منطق سکانس، از جمله توضیح جزییات داستان بدون استفاده از دیالوگ به مخاطب می‌شوم.

برای دانستن جزییات بیشتری از فیلم این گروه، با هاشم مسعودی دستیار کمال تبریزی در این کلاس، گفت‌وگو می‌کنم؛ وی می‌گوید: از یک هفته پیش 5 جلسه مجازی داشتیم و دائم هم در گروه در ارتباط بودیم. هرکدام از بچه‌ها یک فیلمنامه کمدی با موضوع آزاد نوشتند که بر سر دو عنوان، اجماع شد. درباره آن‌ها بحث و بررسی شد و یک فیلمنامه که از بقیه بهتر بود، به عنوان پایه قرار گرفت و با گرته‌برداری از بقیه فیلمنامه‌ها تکمیل شد. امروز هم درباره آن فیلمنامه گفت‌وگو شد.

مسعودی توضیح می‌دهد: قصه درباره پیرمردی است که دکتر به او گفته اگر شیرینی بخورد، می‌میرد، اما تمام عشق و علاقه‌اش برای زندگی، شیرینی است! دخترش پرهیز غذایی را مدیریت می‌کند و می‌جنگد که شیرینی را از این پیرمرد بگیرد، اما یک نوه جوان و امروزی دارد که با پیرمرد خیلی رفیق است و به پیرمرد شیرینی می‌رساند تا حال دلش خوب شود.

او در پایان اظهار می‌کند: 3 لوکیشن خانه، شیرینی‌فروشی و سوپرمارکت داریم که فردا انتخاب می‌کنیم و از دوشنبه تا چهارشنبه قرار است ضبط را انجام بدهیم.

بازیگر ملودرام می‌رسد

همزمان در کارگاه فیلمسازی در ژانر ملودرام، همایون اسعدیان و ۵ هنرجو برای یافتن بازیگر نقش یک راننده اتوبوس ۶۰ ساله مصاحبه می‌کنند؛ مصاحبه‌ای که در نهایت منتج به نتیجه هم می‌شود، نقش را به یک هنرپیشه که خودش می‌گوید ۶۳ سال دارد، توضیح می‌دهند و او سوالاتی درباره ابعاد کاراکتر از آن‌ها می‌پرسد. در روند پیش تولید، به شکلی جالب توجه، ۲-۳ نفر از هنرجوها حسابی روی نقش مسلط‌اند و اتمسفر را به بازیگر شرح می‌دهند. بازیگر نیز ایده‌هایی می‌دهد و در بخشی از بحث درباره زمان احتمالی فیلم، اسعدیان توضیح می‌دهد: این طرح امروز نوشته شده و فردا پخته‌تر خواهد شد. حتی در مرحله تصویربرداری هم احتمالا شما و بچه‌ها ایده‌های تازه‌ای به آن اضافه خواهید کرد؛ درباره چهره‌پردازی همه اتفاق نظر دارید که این بازیگر، گریم خاصی لازم ندارد، اما درباره لباس، طراح لباس فردا کار خود را انجام خواهد داد.

اسعدیان در ادامه یکی از بخش‌های مهم کارگردانی را توضیح نقش به بازیگر عنوان می‌کند.

با ادامه این بحث‌ها که ظاهرا قرار است تا پاسی از شب به طول بینجامد، از کارخانه نوآوری مشهد خارج می‌شوم تا بحث 3 گروه فیلمساز جوان با استادان خود درباره جزییات فیلمسازی کوتاه، ادامه یابد؛ این‌طور که به نظر می‌رسد و از واکنش‌های سینماگران باسابقه به این جوان‌ها پیداست، گویی بارقه‌هایی از امید در آن‌ها وجود دارد. باید تا روز اختتامیه و نمایش فیلم‌های کوتاه این 3 گروه صبر کرد و دید آیا این امید به نتیجه رسیده است؟

چهارمین اردوی فیلم‌سازی «ایده تا تولید» انجمن سینمای جوان ایران، با همکاری موسسه فرهنگی شهرآرا مشهد و به میزبانی انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر مشهد، از شنبه 29 بهمن‌ماه 1401 تا شنبه 6 اسفند‌ماه در شهر مشهد با حضور ۱۵ فیلم‌ساز از دفاتر انجمن سینمای جوانان ایران در منطقه شمال شرق کشور برگزار می‌شود.

نقش مهم موسسه فرهنگی در چهارمین اردوی فیلمسازی ایده تا تولید

مدیرعامل موسسه فرهنگی شهرآرا، نقش موسسه فرهنگی شهرآرا درباره چهارمین اردوی فیلم‌سازی «ایده تا تولید» مشهد و نسبت آن با ارتقای تصویری شهر مشهد را تبیین کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از شهرآرا، سید میثم موسوی مهر مدیرعامل موسسه فرهنگی شهرآرا در حاشیه برگزاری چهارمین اردوی فیلم‌سازی «ایده تا تولید» انجمن سینمای جوانان ایران که با حمایت این موسسه فرهنگی در مشهد در حال برگزاری است، توضیح داد: ما در زمینه معرفی مشهد، خلاء و فقر بزرگی در بستر تصویر و همچنین ارائه روایت‌های ناصحیح از این شهر داریم؛ در این شرایط ما به دنبال این هستیم که با برداشتن گام‌هایی پازل معرفی مشهد را کامل کنیم.وی افزود: برگزاری چهارمین اردوی فیلم‌سازی «ایده تا تولید» می‌تواند در شناسایی شبکه مسائل مشهد گام مهمی باشد؛ لذا در این رویداد سینمایی، هنرجویان شرکت کننده از زمان شکل‌گیری یک اثر سینمایی تا آخرین لحظه که نمایش اثر است.

موسوی مهر خاطرنشان کرد: ما در حوزه آثار بلند سینمایی، آثار کوتاه تولید فیلمسازان جوان و تولید خرده روایت‌های تصویری ورود پیدا کردیم و تلاش می‌کنیم در زمینه نگارش فیلم‌نامه نیز به عنوان پایه تولیدهای تصویری، ورود منطقی و کارشناسانه‌ای داشته باشیم، تا مسائلی از قبیل هویت شهر مشهد و مسائل خاص بانوان را به خوبی بررسی کنیم.

وی افزود: قصد داریم باتوجه به حوزه رویدادها، شخصیت‌ها و اماکن، ذیل نقشه هویتی مشهد که طراحی شده، داده‌های تصویری داشته باشیم و می‌خواهیم بین فعالان این عرصه با موضوع هویت مشهد پیوند برقرار کنیم.

مدیرعامل موسسه فرهنگی شهرآرا تاکید کرد: مدیوم تصویر یک رسانه است که دلیل توجه ما به مساله تصویر و سینما نیز خاصیت رسانه‌ای آن است؛ از سوی دیگر، از ابتدای شکل گیری دوره جدید مدیریت شهری در شهرداری مشهد، یک نهاد تخصصی در زمینه حمایت از تولید آثار نمایشی و تصویری به وجود آمد که موسسه فرهنگی شهرآرا عهده دار آن شد. یک نهاد رسانه‌ای که با توسعه ماموریت‌های تعریف شده، به عرصه حمایت از اینگونه تولیدها نیز وارد شد.

وی در مورد ورود موسسه شهرآرا در حمایت از اردوی فیلم‌سازی «ایده تا تولید» خاطرنشان کرد: در یک جمله ایده اصلی این کار عبارت است از «نقش آفرینی در ارتقای سیمای تصویری شهر مشهد»؛ ما سعی می‌کنیم در این زمینه، از مدیوم‌های مختلف رسانه‌ای استفاده کنیم.

موسوی مهر در پایان گفت: ورود یک نهاد رسانه‌ای به این عرصه نیز به دلیل همان نقطه ضعف ما در بازنمایی مشهد است که با وجود همه ظرفیت‌ها، هنوز روایتی صحیح و جامع از آن ارائه نشده است؛ ما قصد داریم روابط عمومی مشهد باشیم و بر همین اساس، از هر زمینه و فرصتی استفاده می‌کنیم.

کارگردان «هفت بهار نارنج» با چند سیمرغ راضی می‌شد؟

فرشاد گل‌سفیدی که با اولین فیلم خود در مقام کارگردان در جشنواره فیلم فجر حضور داشت به ارائه توضیحاتی درباره برنامه‌ریزی برای اکران عمومی فیلم «هفت بهار نارنج» پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، فرشاد گل‌سفیدی کارگردان فیلم سینمایی «هفت بهارنارنج» از فیلم‌های رونمایی‌شده در چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در گفتگو مهر درباره برنامه‌ریزی برای اکران این فیلم گفت: هنوز با تهیه‌کننده فیلم درباره اکران این فیلم به جمع‌بندی نرسیده‌ایم اما شخصاً فکر می‌کنیم زمان مناسب برای اکران این فیلم فصل پاییز باشد.

وی ادامه داد: اکران نوروزی امسال سینماها با ماه رمضان همزمان شده است در فصل‌هایی مانند اکران عید فطر هم فیلم‌هایی با نگاه هنری معمولاً جایی ندارند و نمی‌توانند فروش موفقی داشته باشند. به همین دلیل اکران فیلم تا حوالی اردیبهشت به تأخیر می‌افتد و بعد از آن هم بازه امتحانات مدارس و دانشگاه‌ها را داریم. در تعطیلات تابستانی هم معمولاً اولویت با مسافرت است. این‌ها شرایطی است که هر سال آن‌ها را تجربه کرده‌ایم و براساس همین شرایط احساس می‌کنم اکران پاییز بهترین زمان برای نمایش «هفت بهارنارنج» باشد. البته باید درباره این موضوع با تهیه‌کننده هم هم‌فکری و مشورت داشته باشم.

فیلم ما برخلاف خیلی از فیلم‌های جشنواره کامل بود!

گل‌سفیدی درباره بازخوردها نسبت به اکران اولین فیلمش در مقام کارگردان در جشنواره فیلم فجر و اینکه آیا تغییر در نسخه به نمایش درآمده در جشنواره اعمال خواهد شد یا نه هم تأکید کرد: هیچ تغییری در فیلم ایجاد نمی‌شود. همان نسخه‌ای که در جشنواره به نمایش درآمد را در اکران عمومی هم خواهیم داشت چراکه اساساً بهترین نسخه را راهی جشنواره فجر کردیم. حدود یکسال مراحل پس‌تولید و مونتاژ این فیلم زمان برد. برخلاف اکثر کارهایی که امسال در جشنواره حضور داشتند و اکثراً هم ناقص بودند!

وی افزود: جالب اینکه به همین فیلم‌های ناقص هم جایزه دادند! فیلم ما اما کامل بود. ما حتی این امکان را داشتیم که فیلم را سال گذشته به جشنواره برسانیم اما صلاح‌دید تهیه‌کننده این بود که یک سال بیشتر صبر کنیم. به همین دلیل هم همین نسخه نهایی با همین کیفیت را اکران خواهیم کرد.

این کارگردان درباره سیمرغ اهدایی به علی نصیریان برای نقش‌آفرینی در فیلم «هفت بهارنارنج» هم گفت: واقعیت این است که از چهار جایزه‌ای که می‌توانستند به فیلم ما بدهند، تنها یک جایزه را دادند. نمی‌گویم که ما باید در همه بخش‌ها برگزیده می‌شدیم اما جشنواره فجر همواره نشان داده است که توجه بیشتری به فیلم‌های ارگانی دارد و این یک حقیقت است. فیلم‌های مستقل و محصول بخش خصوصی معمولاً در این شرایط مظلوم واقع می‌شوند و به نوعی ضعیف‌کشی اتفاق می‌افتد.

گل‌سفیدی گفت: موسیقی فیلم من هر چند کاندیدا هم شده بود اما واقعاً شایسته دریافت سیمرغ هم بود. فیلمبرداری این فیلم باید کاندیدا می‌شد. کارگردانی این فیلم هم در بخش فیلم‌های اول می‌توانست مورد توجه قرار بگیرد اما شاید از آنجایی که همه این کارها از طراحی صحنه و فیلمبرداری تا کارگردانی را خودم انجام داده بودم، چندان به مذاق داوران خوش نیامده، اینکه یک نفر همه این کارها را با کیفیت به سرانجام رسانده، لایق تشویق هم بوده است نه اینکه اینگونه تنبیه شود و کارش نادیده بماند!

داوری که در صفحه شخصی‌اش فیلمم را تحقیر کرد!

این کارگردان سینما در ادامه گفت: آنچه برای من جای تعجب داشت این بود که یکی از داوران جشنواره فجر، سه چهار شب پیش از آنکه به‌صورت رسمی اعلام شود که داور جشنواره است، در صفحه شخصی خودشان در فضای مجازی مطلبی را درباره فیلم من منتشر کردند که هنوز هم این مطلب در صفحه‌شان وجود دارد. ایشان بسیار بی‌رحمانه و مغرضانه نسبت به فیلم من برخورد کرده‌اند! او حتی یک دروغ را درباره فیلم من نوشته و اعلام کرده که فیلم «هفت بهارنارنج» با پروانه ویدئویی ساخته شده در حالی که پروانه سینمایی این فیلم در ۲۴ اسفند سال ۹۹ صادر شده است و ما در اردیبهشت ۱۴۰۰ فیلم را فیلمبرداری کردیم. داور جشنواره با انتشار این دروغ در صفحه رسمی خود، فیلم من را تحقیر کرده و سوالم این است که چنین فردی چگونه می‌تواند یک داور بی‌طرف برای جشنواره باشد؟

گل‌سفیدی ادامه داد: به همین دلایل است که معتقدم به فیلم من ظلم شده و ناجوانمردانه درباره آن رفتار کرده‌اند. کار منتقد، نقد است نه انتقاد. من نمی‌گویم همه فیلم من باید تعریف کنند اما نباید با انتقاد آن را تخریب کرد. شغل همه ما سرگرمی است و فیلم می‌سازیم تا مردم ببینند و لذت ببرند. طبیعی است که یکی ببیند و خوشش بیاید و دیگری خوشش نیاید، اما من بی‌نهایت از نگاه مغرضانه این داور نسبت به فیلم خودم گله‌مند هستم.

ریل این سینما به کدام مقصد می‌رسد؟

واقعیت آن است که «فجر چهل و یکم» تنها محدود به کیفیت نازل برگزاری و یا کمیت ناقص اجرایی در بخش‌های مختلف این رویداد مهم و تاثیرگذار فرهنگی و سینمایی نبوده؛ بلکه اساسا بحث اصلی متوجه «سازمان سینمایی» و ادعای «ریل‌گذاری جدید» در عرصه فرهنگ و سینما است!

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، واقعیت آن است که افتضاح «فجر چهل و یکم» تنها محدود به کیفیت نازل برگزاری و یا کمیت ناقص اجرایی در بخش‌های مختلف این رویداد مهم و تاثیرگذار فرهنگی و سینمایی نبوده و فقط اشتباهات متعدد و فرصت‌سوزی و «بی‌سامانی دبیرخانه» و یا ناتوانی و کم‌بضاعتی «دبیر» این رویداد برای برگزاری شکوهمند «چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» را در بر نمی‌گیرد؛ بلکه اساسا آبروریزی اصلی متوجه «سازمان سینمایی» و ادعای «ریل‌گذاری جدید» در عرصه فرهنگ و سینما است!



آثار و تولیدات سینمایی به نمایش گذاشته شده در «بخش سودای سیمرغ فجر چهل و یکم» قطعا می‌تواند به عنوان ملاک خوبی برای قضاوت و سنجش ادعای «ریلگذاری جدید» توسط «مدیران سینمایی دولت سیزدهم» مورد توجه واقع شود. توجهی ویژه که بیش از هر چیز می‌بایست محتوای این تولیدات سینمایی را در برگرفته و بیش از هر چیز موید عدم تعارض این تولیدات با مبانی تفکری «دولت سیزدهم» باشد. تفکری که به درستی خود را وابسته به «آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی» می‌داند و از این جهت است که ظهور و عرضه تولیداتی مغایر «اصول اسلامی» و ناقض «منافع ملی» بر روی «پرده نقرهای فجر چهل و یکم» نه تنها گناهی نابخشودنی است؛ بلکه حکایت از بروز یک ندانم‌کاری و یا نفوذ در عرصه مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور است و این موضوع از آن‌رو اهمیت می‌یابد که تصویر ارایه شده به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر بدان‌سان است که ایشان بیان داشته: جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به نقطه اوج و عطف خود بیش از گذشته نزدیک شده است!



فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» مصداق یکی از برجسته‌ترین تولیدات سینمایی «ضد امنیت ملی» است که موفق شد تا در جمع ۲۴ فیلم گزینش شده توسط «هیات انتخاب چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» حاضر شود. اثری به شدت سیاه و کاملا کثیف که به وضوح در «ژانر فلاکت» تولید شده است. اثری که البته به شیوه متداول در بازنمایی میزانسن «فقر و زجر» و «فقر و فلاکت» متمسک نمی‌شود و سعی می‌کند تا با نوعی بَزک و یا شاید ظاهرسازی برای خوشایند «سازمان سینمایی»، نماهایی از پیشرفت و آبادانی کشور را در کنار تصاویر کثیف و مردم و جامعه کثافت و پلید جنوب شهری بگنجاند و یا با قاب گرفتن از «آقازادههای باشرافت» و یا ارایه این ذهنیت که باید «خودمان به فکر خودمان باشم» و … نویدبخش آینده روشن و مورد رضایت برای کسب «پروانه ساخت» باشد!!



معرفی «ایران اسلامی» به عنوان جامعه‌ای به شدت مفلوک و آنچنان فروپاشیده از منظر اخلاقی که نوزادان و طفل‌های شیرخوار در بطن این جامعه «چوب حراج» می‌خورند و خرید و فروش می‌شوند و یا ترسیم شکاف طبقاتی فاحش و معرفی حاکمیت و وابستگان ایشان به عنوان تمام طیف حاضر در طبقه مرفه و یا معرفی رسمی «نظام جمهوری اسلامی» به عنوان عامل اصلی فرومایه و بدبخت ماندن بخش عظیمی از مردم ایران و… اگر چه موضوعات قابل تامل در فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» می‌باشد؛ اما ماهیت «ضد امنیت ملی» این اثر سینمایی چیزی فراتر از این تصویرسازی‌های رایج و به سبک انبوه آثار تولید شده طی یک دهه گذشته است و حتی اصرار این اثر در تولید «سکانس سقط جنین غیرقانونی» را در برنمی‌گیرد و یا با تصویرسازی و نمایش «سکانس ضجه کودکان شیرخوار» آن هم برای نخستین‌بار در سینما و برای حضور موفق در جشنواره‌های خارجی و همچنین «سندسازی سینمایی» از فرایند «چوب زدن اطفال در ایران» را شامل نمی‌شود!



سوای نظر از انبوه مفاهیم سیاه و فلاکت ترسیم شده در این اثر سینمایی؛ عادی‌سازی و مشروعیت بخشیدن به «پروژه صهیونیستی ژنوم» همانماهیت «ضد امنیت ملی» فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» و کارکرد اصلی این اثر سینمایی است که متاسفانه با مجوز «سازمان سینمایی دولت سیزدهم» تولید شده است. اثری که به سبب یک ندانم‌کاری محض، در شب ۲۲ بهمن و به عنوان «خاتمه بخش اکرانهای فجر چهل و یکم» در «برج میلاد» به نمایش گذاشته شد و جالب‌تر آنکه «وزیر بهداشت» نیز به عنوان میهمان برای تماشای چنین دستاوردی مورد دعوت ویژه قرار گرفته بود!


فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» داستان کودک خردسالی است که دچار بیماری «گلبول داسی شکل خون» (Sickle cell disease (SCD)) شده است و حالا پدرخوانده و مادرخوانده این کودک که از آقازاده‌ها محسوب می‌شوند و به سبب پدران مسئول خود از جایگاه اجتماعی ویژه‌ای برخوردار هستند به دنبال والدین اصلی کودک برمی‌آیند. اما وقتی از یافتن والدین ناامید می‌شوند تنها نقطه سفید و امیدبخش فیلم به عرصه می‌آید و پزشک درون این فیلم راه نجات کودک را ژن‌درمانی مطرح کرده و در قالب یک دیالوگ امیدبخش، چنین تجویز می‌کند که یا باید والدین کودک باشند یا اینکه به تازگی تکنیکی به وجود آمده است که به صورت کامل مشکل را حل کرده و می‌توانند به سرعت بیماری کودک را مداوا بکنند! در این روش که تحت عنوان HLA Typing نامیده می‌شود با بررسی مشابهت‌های ژنی بین یک جمعیت بسیار انبوه که از قبل بصورت داوطلبانه نمونه‌های سلولی خودشان را به این بانک جهانی اهدا کردند، مقایسه با نمونه مورد نظر صورت می‌گیرد و نمونه مشابه از سراسر جهان را به یکدیگر مرتبط ساخته تا عمل پیوند مغز استخوان برای دو فرد مشابه با یکدیگر سریعا اتفاق بیافتد و در این میان جالب اینجاست که برخلاف بیان این فیلم مبنی بر اینکه این تکنیک از یکسال پیش کشف شده است و ما امروز در ایران با این روش بیماران را درمان می‌کنیم و …؛ این تکنیک قدمتی بالای ۱۵ سال دارد و در کشور ما هم از سالیان گذشته برقرار بوده است و با وجود اصرار «دولت حسن روحانی» و برجسته نمودن موارد مفید آن؛ اما در کل اثربخشی درمانی چشمگیری نیز ندارد و تنها موجب می‌شود تا «اطلاعات ژنتیکی ایرانیان» با حداقل هزینه و حداکثر دقت ممکن در اختیار جحودها و مراکز مطالعاتی غربی قرار گرفته و در طراحی «آفندهای بیوتیک» استفاده شود و «نسل انسان ایرانی» را در معرض حملات موثر «بیوتروریستی» قرار دهد.

«سرقت ژنتیکی ژنوم ایرانیان» عنوان یک پروژه اسراییلی بود که به صورتی ویژه و چندین سال پیش از شروع ماجرای «کرونا» آغاز شد و طی یک برنامه‌ریزی هوشمندانه، مراحل عادی‌سازی و مشارکت‌پذیری آن با استفاده از ظرفیت «سلبریتیهای ایرانی» مورد پیگیری ویژه رسانه‌ای واقع گردید. در این میان حضور «دولت حسن روحانی» و همراهی و حمایت ویژه برخی دولتمردان با این «پروژه صهیونیستی» بر گستردگی تبلیغات این پروژه آن هم با هدف تمرکز بر جلب‌نظر جامعه و بالارفتن میزان مشارکت عمومی برای «تهیه نقشه ژنوم انسان ایرانی» افزود. رویکردی که منجر به تهیه و انتشار گسترده و بدون ممانعت ویدیو کلیپ‌هایی نظیر «یکی از ما» در فضای رسانه‌ای کشور گردید. ویدیو کلیپ تبلیغاتی پُرمخاطبی که در سال ۱۳۹۳ هجری‌شمسی و با حضور «گلشیفته فراهانی» ، «بهرام رادان» و تعدادی دیگری از سلبریتی‌های سینمایی تهیه شده بود و به تبلیغ فواید مشارکت در این پروژه و تاثیرات ویژه آن برای نجات جان انسان‌ها می‌پرداخت.

بر خلاف ادعای برخی سلبریتی‌های مزدور که در ویدیوهای تبلیغاتی و سفارشی آن مقطع زمانی حاضر می‌شدند و با استفاده از ظرفیت رسانه‌ای خود از مردم ایران می‌خواستند تا برای نجات جان سایر هموطنان ایرانی خود از مرگ و بیماری و … در یک کار ساده و بسیار کم‌هزینه مشارکت کنند و اقدام به ارسال یک چوب پنبه آغشته به سلول‌های بزاق دهانشان نمایند و …؛ در همان زمان اساتید متعهد و دلسوزان متخصص ژنتیک در کشور این اقدام را یک «فاجعه ملی» می‌نامیدند و حتی برخی از ایشان همچون «دکتر شاهزاده اضلی» ریاست وقت «مرکز ملی ذخایر ژنتیکی کشور» مستندات علمی خود را رسانه‌ای کرده و در مصاحبه با صدا و سیما این اقدام را در تضاد با «امنیت ملی» معرفی نمودند و رسما بیان داشتند که مشارکت عمومی جامعه در چنین پروژه‌ای موجب دست‌یابی سازمان‌های بین‌المللی به «نقشه ژنوم ایرانی» شده و خطر بزرگی برای کشور در پی‌خواهد داشت. البته تبلیغات گسترده این «پروژه صهیونیستی» با آگاهی‌بخشی متخصصان دغدغه‌مند و پیگیری‌ نهادهای امنیتی کشور تا حدی در همان مقطع فروکش نمود و حتی موجب شد تا «سازمان پدافند غیرعامل» به این موضوع ورود نماید و در سال ۱۳۹۵ آیین‌نامه‌ای را به تصویب برساند که ممنوعیت انتقال داده‌های ژنتیکی به بیرون از کشور را تصریح می‌نمود. مراقبت امنیتی ویژه‌ای که با ایجاد شرایط کرونایی تشدید گردید و در مجموع موجب شد تا طی سه سال کرونایی پشت سر گذاشته شده، دیگر هیچ نمونه خونی از خارج وارد ایران نشود و طی این مدت فقط از نمونه‌های خونی خویشاوندان همسان و غیرهمسان استفاده گردد. تمهید امنیتی ویژه‌ای که موجب شد تا مشکلات پیوندی بیماران را به پایین‌ترین حد خود برساند و عملا کشور را از «بانکهای ژنتیکی خارجی» و عموما صهیونیستی بی‌نیاز سازد. مشکلاتی که پیش از این با مرگ ۸۰ درصدی بیماران پیوند مغز استخوانی از نمونه‌های آمریکایی و ۱۰۰ درصدی مریضان پیوندی با نمونه‌های خونی دریافت شده از اسرائیل همراه بود و …

اگر چه تبلیغات گسترده «پروژه صهیونیستی ژنوم» در همان بدو امر با هوشمندی نهادهای امنیتی کشور و روشنگری متخصصان ناکام ماند و درنهایت به انتشار چند ویدیو کلیپ خلاصه شد؛ اما حالا پس از گذشت چند سال ظاهرا بار دیگر عناصر نفوذی و پیگیر این پروژه فعالیت خود را آغاز نموده و جالب آنکه با استفاده از غفلت «سازمان سینمایی دولت سیزدهم» موفق شدند تا عادی‌سازی و مشروعیت بخشیدن به «سرقت ژنتیکی ژنوم ایرانیان» را به صورتی دراماتیزه درآورده و به آثار سینمایی راه دهند و موفق به تولید اثری همچون فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» شوند. اثری که با کسب مجوزهای لازم، موفق شد تا به معتبرترین و مهمترین رویداد سینمایی کشور راه یابد و در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» مطرح و در معرض دید عموم گذاشته شود.


فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» اگر چه در فُرم سینمایی خود دارای اشکالات بسیاری است و از ساختار و ساختمان ضعیف سینمایی برخوردار است؛ اما با این همه از نظر محتوا و کارکرد رسانه‌ای، اثری «ضد امنیت ملی» محسوب می‌شود که به بهترین صورت ممکن توانسته به تکرار همان دیالوگ‌های «گلشیفته فراهانی» و «بهرام رادان» و برخی دیگر از سلبریتی‌های سینمایی در سال ۱۳۹۳ هجری‌شمسی بپردازد. البته با این تفاوت که این‌بار این دیالوگ‌ها نه به صورتی مستقیم و نه در قالب ویدیو کلیپ‌هایی نظیر «یکی از ما» و …؛ بلکه در فضای ایران سال ۱۴۰۱ هجری شمسی و از زبان «شخصیت پزشک فیلم» و پس ایجاد حدود ۷۰ دقیقه بار حسی و عاطفی بیان می‌شود و به عمق وجود مخاطب سینمایی اثر حقنه می‌گردد. دیالوگ‌هایی مشترک و با ادبیاتی واحد که حاوی این تبلیغ برای «پروژه صهیونیستی ژنوم» است که: الان این تکنولوژی یکساله تو کل جهان اومده و از طریق تست دی ان ای و تست بزاق دهان انجام میشه و یک گوش پاک کن در دهان می‌کنن و تست می‌گیرن، نه درد داره نه استرس داره، تست رو می‌گیرن و بعد یک هم‌سانش رو در هر کجای دنیا باشه پیدا می‌کنن و با خیال راحت مشکل رو حل می‌کنند و …

از دیگر آثار ارایه شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» فیلم سینمایی «چرا گریه نمی‌کنی؟» است، فیلمی که به صورتی کم‌سابقه‌ای اقدام به ترویج باورهای «نیهیلیستی» (Nihilism) می‌نماید. اثری خسته‌کننده از منظر فُرم سینمایی که البته به صورتی بسیار عریان و شفاف و کاملا در جهت تقابل و مواجهه با «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» مبادرت به تولید تصویر و دیالوگ می‌نماید و مخاطب سینمایی خود را به شدت دچار ناامیدی ساخته و با «حقنه یاس» در عمق جان ایشان سعی می‌کند تا به باورهای «پوچ‌انگاری» (Absurdism) مبتلا و از این مسیر به وادی بی‌بندوباری بکشاند.


«چرا گریه نمی‌کنی؟» کشیده شدن داستانی نیم خطی از زندگی فردی به نام «علی شهناز» است که برادر کوچک خود را به خاطر بیماری از دست داده است. او که شب قبل از مرگ برادرش بسیار گریه کرده و از خدا خواسته تا برادرش را از مرگ نجات دهد، بعد از مرگ او، نسبت به دین و خدا و پیغمبر و… آنچنان بی‌اعتقاد شده که به صورتی هتاکانه بر چنین باورهایی می‌تازد. شخصیتی که اکنون بعد از مرگ برادرش دیگر نمی‌تواند گریه کند و حالا اطرافیانش سعی دارند با هر ترفندی او را به گریه وادارند و …

«چرا گریه نمی‌کنی؟» یک اثر کم‌رمق از لحاظ فُرم سینمایی است که حتی علاقمندان به گونه «سینمای پست‌مدرن» را راضی نکرده و بعضا حتی سرخورده ساخته و با یک رونویسی مجدد از ساخته نخست همین کارگردان یعنی فیلم سینمایی «رضا» مواجه می‌نماید. اثری البته هتاک‌تر نسبت به «شریعت اسلام» که در این مسیر از صراحت لهجه بیشتری نسبت به «رضا» برخوردار است و توانسته با ایده‌های هجوآمیز و بسیار مبتذل خود آنچنان به «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» بتازد که عملا وجاهت روایت‌گری خود را در سطح یک اثر «ضد دین» (Antireligion) تثبیت نماید.



هرچند در فیلم سینمایی «چرا گریه نمی‌کنی؟» ترویج هیچ‌انگاری و یا تعرض آشکار به ذات اقدس الهی و شریعت اسلام و یا فحاشی و هتاکی مستقیم به انسان ایرانی و یا ضدیت با فرزندآوری و مواجهه با سیاست‌های جمعیتی و یا بی‌احترامی به روحانیت شیعه و یا هجو نمودن روضه و مراسم سوگواری امام حسین علیه السلام و یا توصیه به طلاق آسان و یا ترویج ازدواج سفید و یا آموزش کیفیت در رابطه‌های جنسی متعدد قرار گرفتن آن هم به صورت همزمان و … مشهود است، اما این حجم از قباحت‌زدایی تنها بخشی از لایه‌های رویین این اثر است! باید توجه داشت که چالش اصلی در «چرا گریه نمی‌کنی؟» تصویرسازی و ترویج نوعی «سبک زندگی اباحه‌گرایانه» است. سبک زندگی ویژه‌ای که به دنبال تحقق جامعه‌ای است که هنجارهای اجتماعی در آن به صورتی کاملا «لیبرال» درآمده باشد و در حوزه فردی موجب گردد تا آدمی هیچ وظیفه‌ای برای خود و در برابر خالق خود متصور نبوده و از این جهت پایبند به هیچ شریعت و قانونی در زندگی نباشد و حرام را مباح شمارد و مسیر و روش «بی‌قیدی» در پیش گیرد. اثری که آن هم با کسب مجوزهای لازم، موفق شد تا به معتبرترین و مهمترین رویداد سینمایی کشور راه یابد و در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر» مطرح و در معرض دید عموم گذاشته شود.

بازیگر سینما به کمای عمیق رفت و برگشت

پیگیری ایرنا از آخرین وضعیت شهرام عبدلی نشان می‌دهد وی هم اکنون در بخش مراقبت‌های ویژه یا ای سی یو (ICU) بیمارستان قائم مشهد به سر می‌برد و سطح هوشیاری این بازیگر نسبت به دیشب اندکی بهتر شده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، علیرغم کنترل بودن وضعیت قلب و عروق، شهرام عبدلی در حال حاضر به دلیل درگیری ارگان‌های حیاتی مغزی شرایط غیرقابل پیش بینی دارد.

عبدلی هم اکنون در بخش مراقبت‌های ویژه (ای سی یو) بیمارستان قائم مشهد به سر می‌برد، ضربان قلب این بازیگر برقرار است. اما شرایطش ناپایدار است و در کمای عمیق بسر می‌برد. عمل جراحی اولی که بر روی مغز او انجام شده موفقیت آمیز بوده و باید صبر کنیم تا مشخص شود نیاز به عمل جراحی بعدی دارد یا خیر.

بنا بر پیگیری‌های ایرنا، وضعیت شهرام عبدلی از لحظه ورود به بیمارستان وخیم بوده است. پس از ورود پزشکان سی تی اسکن مغز را انجام داده و متوجه شده‌اند که او خونریزی مغزی دارد.

شهرام عبدلی، بازیگر سینما و تلویزیون شب گذشته -۲۸ بهمن ماه- دچار خونریزی مغزی و به بیمارستان‌ قائم مشهد منتقل شد.

این بازیگر ۴۶ ساله برای بازی در یک سریال شبکه نمایش خانگی با عنوان آسوده باش به همراه فاطمه گودرزی و نفیسه روشن عازم شهر مشهد بوده و حین تصویربرداری با افت هوشیاری ناگهانی مواجه شده است.

حدود ۲۰ روز است که فیلمبرداری سریال آسوده باش به کارگردانی حسن حج گذار با موضوع حضرت رضا(ع) در مشهد آغاز شده است.

شهرام عبدلی روز گذشته هنگامی که در یکی از هتل های طرقبه مشغول استراحت بوده است، دچار عارضه مغزی شد و بلافاصله توسط اورژانس ۱۱۵ به بیمارستان قائم مشهد منتقل می شود. خوشبختانه در حال حاضر هوشیاری این بازیگر برگشته است.

وقتی کارگردان به کار خود ایمان دارد/ آیا «در آغوش درخت» سیمرغ خود را در اکران می‌گیرد؟

کارگردان فیلم سینمایی «در آغوش درخت» معتقد است سیمرغ اصلی حاصل راضی کردن مردم است و اینکه فیلم خوبی تولید شده باشد تا در تاریخ سینمای ایران بماند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، فیلم سینمایی «در آغوش درخت» به نویسندگی و کارگردانی بابک خواجه پاشا در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر اکران شد و درنهایت جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و دیپلم افتخار بهترین کارگردان اول را دریافت کرد. این فیلم محصول مشترک سازمان سینمایی سوره حوزه هنری و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.

بابک خواجه پاشا نویسنده و کارگردان این فیلم سینمایی «در آغوش درخت» در برنامه رادیویی «شهر آفتاب» رادیو تهران، با اشاره به ایده این فیلم گفت: ایده‌ها در فیلمنامه نویسی از یک زیست خارج می‌شوند و شاید مدت‌های طولانی زمان ببرد که ما به این ایده برسیم. من با دیدن اطرافیان، جامعه و مشکلاتی که پیرامون خودم بود، متوجه شدم که موضوع طلاق متأسفانه در جامعه در حال رشد است و البته این موضوع تنها مربوط به کشورمان نیست و در همه جای دنیا با این مشکل روبرو هستیم.

وی افزود: امروز موضوع طلاق به عنوان یک دغدغه مطرح است و باید روی این موضوع تمرکز و دقت کافی کرد تا بتوان تصمیمات مناسبی در این حوزه اخذ کرد؛ چراکه باورم بر این است که خانواده پایگاه بسیار ارزشمند به لحاظ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و می‌تواند در جامعه تأثیر بگذارد به همین دلیل باید روی این موضوع وقت بگذاریم.

لطفی خواجه پاشا گفت: «در آغوش درخت» درباره خانواده‌ای بوده که در پروسه فروپاشی است و این پروسه از نگاه فرزندان این خانواده روایت می‌شود و اینکه فرزندان در پروسه طلاق تا چه اندازه آسیب می‌بینند و چه جهانی دارند و این جهان شأن را ما تخریب می‌کنیم و چقدر این موضوعات برای مان مهم هستند.

وی افزود: باورم بر این است تا زمانی که کودکان روی زمین قدم می‌زنند، ما هنوز امید به جهانی بهتر و اتفاقات بهتر داریم. به این شکل بود که به فیلمنامه «در آغوش درخت» رسیدم و آن را به نگارش درآوردم.

کارگردان فیلم سینمایی «در آغوش درخت» با اشاره به همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفت: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اعتبار سینمای کشور ماست و سال‌های دور با آثار سینمایی خوبی که داشته است توانسته تأثیر بسیار مثبتی بر این عرصه بگذارد. از آنجا که من عاشق لوگوی کانون هستم و دوست داشتم این لوگو روی فیلمنامه ام باشد.

وی ادامه داد: پیش‌تر فیلمنامه را به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ارائه دادم و آنها پذیرفتند و به همین صورت توانستیم کار مشترکی را پیش ببریم. انصافاً کانون در این زمینه بسیار ما را همراهی کردند که هم از کانون و هم از سازمان سینمایی سوره تشکر می‌کنم و انشاالله حمایت شأن در راستای فیلم‌سازها ادامه یابد تا شاهد رونق سینما و اتفاقات خوب در این حوزه باشیم.

خواجه پاشا با اشاره به نقش آفرینی زیبای مارال بنی‌آدم و روح‌الله زمانی در فیلم «در آغوش درخت» گفت: این دو بازیگر قطعاً باید جایزه‌ای دریافت می‌کردند؛ چراکه مارال بنی‌آدم نمی‌گویم بهترین است اما میان دو بازیگر خوب زن جشنواره بود که نام نمی‌برم، اما او در نقشش بسیار کار کرده بود ماه‌ها برای آن زحمت کشید و این‌طور نبود که یک متنی در دست بگیرد و آن را اجرا کند.

وی ادامه داد: قطعاً در اکران فیلم سینمایی «در آغوش درخت» این جایزه را از مردم خواهیم گرفت و مردم بازی زیبای مارال بنی ادم، روح الله زمانی و جواد قامتی را خواهند دید و سیمرغ اصلی آن است که بتوانیم مردم را راضی کنیم و فیلم خوبی را تولید کنیم که در تاریخ سینمای ما بماند و امیدواریم این اتفاق بیفتد.

این نویسنده گفت: جا دارد از این بازیگران درجه یک که در کشور کم نیستند و شاید چهره‌های بسیار معروف و سوپراستار نباشند، به خصوص در بازیگران تئائر که مارال بنی ادم یکی از آنها هستند، بازیگران با شکوهی را شاهد هستیم که می‌توانیم با معرفی آنها به عرصه سینما به بدنه سینما توان ببخشیم.

خواجه پاشا با اشاره به کار جدیدش گفت: هم اکنون در بخش تحقیق فیلمنامه‌ای با مضمون خانواده به نام «کمی بیشتر» هستم که در تلاشم پس از پایان تحقیقات به پروسه تولید برسانم.

مگر می‌شود یک استان حتی یک سالن استاندارد نداشته باشد؟/ بوشهر، شهر بی سینما

بوشهر- هنر هفتم در استان بوشهر مهجور مانده و مردم هنردوست در این استان از داشتن سالن‌های استاندارد و فعال سینما بی‌بهره هستند.

به گزارش سینمای خالنگی به نقل از مهر، سینما را هنر هفتم نامیده‌اند زیرا به عنوان یکی از مهمترین ابزارها برای اثرگذاری بر جامعه به ویژه در زمینه شکل‌دهی به افکار عمومی به کار برده می‌شود.

علی‌رغم اهمیت و ارزش و جایگاه سینما، در استان بوشهر به زیرساخت‌های سینمایی کم توجهی شده و سینما در این استان عملاً رو به تعطیلی رفته و کم کم به فراموشی سپرده می‌شود.

در این استان ۲ سینما وجود دارد که یکی از آنها فقط در ایام جشنواره‌ها فعال است و دیگری هم با داشتن سه سالن، به خاطر فرسودگی و مشکلات زیرساختی شرایط حضور مخاطبان را ندارد.

البته سالن‌هایی به صورت چند منظوره به عنوان سینما استفاده می‌شوند ولی به هیچ وجه شرایط لازم را برای دیدن فیلم به شکل مناسب ندارند و علاوه بر دیگر کاربری‌ها در آنها فیلم هم پخش می‌شود.

برای استانی که تأمین بخش زیادی از درآمدهای کشور را بر عهده داشته و لقب پایتخت اقتصادی و انرژی کشور را یدک می‌کشد، این حجم از ضعف در زمینه زیرساخت‌های فرهنگی و هنری پذیرفتنی نیست.

هنر نیازمند حمایت مسئولان است

عبدالرحمن برزگرزاده یکی فعالان حوزه سینما در استان بوشهر در گفت‌وگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: سینما به عنوان یکی از مهم‌ترین زیر ساخت‌های فرهنگی محسوب می‌شود که نیازمند نگاه ویژه است.

وی اضافه کرد: سینما به عنوان ابزاری قدرتمند در جهت به جریان انداختن و ارتقای فهم پیرامونی جامعه تلقی می‌شود و در واقع موتور محرکه تمامی حوزه‌های فرهنگی و هنری در جامعه است، اما این مهم نه تنها در استان بوشهر بلکه در کشور مغفول مانده است.

برزگرزاده اضافه کرد: مدیران به اهمیت و جایگاه سینما آگاه هستند و به همین دلیل تلاش دارند که این ابزار را در اختیار داشته باشند و از آن استفاده کنند.

در حوزه سینما ضعیف هستیم

وی تصریح کرد: متولیان فرهنگی به جای اینکه به زیرساخت‌ها اعم از فضای کالبدی و تولید بپردازند، منفعل هستند در حوزه سینما ضعیفیم چرا که توجه‌ها به تولید محتوایی معطوف شده که به تبلیغات پرداخته شده است.

وی خاطرنشان کرد: مردم کشورهای دیگر این افتخار را در کارنامه زندگی و حتی مالیاتی خود ثبت می‌کنند که در سبد خانوار خرید، اثری از هنرمند را در منزلشان نگهداری می‌کنند، حتی خرید بلیت تماشای فیلم در سینما برای آنها یک اقدام مثبت فرهنگی و اجتماعی محسوب می‌شود اما در جامعه ما این مساله فرهنگ سازی نشده است.

ضعف زیرساخت‌های سینما در بوشهر

برزگرزاده ادامه داد: فضاهای کالبدی استان بوشهر اعم از فرهنگسراها، سینماها، گالری‌ها و غیره هنوز به طور دقیق شناسایی نشده است؛ منظور این است که پایش و مهندسی نشده است.

بوشهر از سال ۱۲۹۹ خورشیدی سینما داشته است و اکنون پس از این سال‌ها استان بوشهر یک سالن استاندارد و فعال ندارد این فعال هنری تاکید کرد: چند سالی است که مجتمعی فرهنگی در بوشهر افتتاح شده، ولی تعطیل است یا فضایی که اختصاص داده‌اند گنجایش مخاطب را ندارد.

وی تصریح کرد: متأسفانه فضاهایی که ایجاد شده را در اختیار بخش خصوصی گذاشته‌اند که این خود موجب ضربه به سینما است.

برزگرزاده ادامه داد: بوشهر از سال ۱۲۹۹ خورشیدی سینما داشته است و اکنون پس از این سال‌ها استان بوشهر یک سالن استاندارد و فعال ندارد، چه کسی مقصر است؟ آیا هنرمند یا متولی هنر؟ همیشه گفته‌ام که مدیریت فرهنگی سخت‌تر از کار فرهنگی است.

وی اضافه کرد: هر شهر و استانی به تناسب مردم و بارگذاری و پیشینه فرهنگی‌اش باید آمایش شود، داشته‌ها و ظرفیت‌ها را در کنار چالش و تهدیدها قرار می‌دهند و سپس تصمیم می‌گیرند، اما دریغ از یک تصمیم ساده توسط متولیان فرهنگی، زیرا بیشتر دچار روزمرگی شده‌اند.

دنبال مقصر نباشیم

فعال حوزه سینما بیان کرد: بی‌دلیل تعریف و تمجید هنرمندان را نمی‌کنم، آنچه بوده در حد توان خود انجام داده‌اند و با بی مهری‌ها و تصمیمات غیر کارشناسی روبرو بوده‌اند، اما با همه این کم لطفی‌ها برای اعتلای استان و اجرای فکر و اندیشه در حوزه‌های مختلف گام برداشته‌اند.

وی با بیان اینکه به دنبال مقصر نباشیم افزود: همه ما در این اوضاع مقصریم. فرهنگ و هنر نیاز به مدیرکل ندارد، بلکه شدیداً نیازمند به یک پدر به یک حامی است که هنرمندان به آن تکیه بزنند و شانه‌هایش را برای هنرمندان آماده کند.

بوشهر نیازمند سالن‌های مدرن سینما است

فرید میرشکار، مدرس هنر و فعال سینما و تئاتر استان بوشهر نیز در گفت‌گو با خبرنگار مهر با اشاره به ضعف زیرساخت‌های سینمایی در بوشهر اظهار داشت: بوشهر دارای ضعف‌های فراوانی در حوزه فضاها و زیرساخت‌های سینما است.

وی با اشاره به اینکه شهرستان‌های استان بوشهر از داشتن سالن سینما محروم هستند تاکید کرد: شهر بوشهر دارای دو سینما است که این دو سینما نیز پاسخگوی نیازهای مردم نیستند.

بوشهر دو سینما دارد که فقط در اسم سینما هستند و فضاهایی که برای سینما در استان استفاده می‌شوند استاندارد و شرایط لازم را ندارد میرشکار با اشاره به اینکه سینما آوینی بوشهر اغلب در زمان جشنواره‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد ادامه داد: سینما بهمن بوشهر که قدمت بالایی دارد، به خاطر فرسوده بودن و نداشتن شرایط مناسب امکان استفاده را ندارد.

وی با اشاره به اینکه گاهاً برخی سالن‌ها برای سینما مورد استفاده قرار می‌گیرند که شرایط لازم را ندارند، افزود: این سالن‌ها مخصوص همایش و کنگره هستند ولی برای سینما استفاده می‌شوند که به هیچ وجه پاسخگوی نیازها نیستند و کیفیت و کارایی لازم را ندارند.

این هنرمند بوشهری با تاکید بر اینکه سینما باید سالن تاریک و مناسب و امکانات و تجهیزات لازم و استاندارد داشته باشد افزود: فضاهایی که برای سینما در استان بوشهر استفاده می‌شود استاندارد و شرایط لازم را ندارد.

وی با اشاره به اینکه بوشهر نیازمند سالن‌های شیک و مدرن سینما است خاطرنشان کرد: اکنون بوشهر دو سینما دارد که فقط در اسم سینما هستند و نیازها در این زمینه را رفع نمی‌کنند.

میرشکار خاطرنشان کرد: هنر استان بوشهر نیازمند توجه ویژه‌تری است و باید به موضوعات زیرساخت‌ها و کاهش مخاطبان سینما در این استان بیشتر پرداخته شود.

مسئولانی که پاسخگو نبودند

بخشی از فعالیت و کار سینما در دست هنرمندان است که بایستی به تولید محتوا و فعالیت در این حوزه بپردازند و با تولید آثار فاخر مخاطبان را به سالن‌های سینما بکشانند.

بخش دیگر و مهم کار در دست مسئولان است که ضمن حمایت از هنرمندان برای تولید آثار سینمایی فاخر باید زیرساخت‌های مناسبی را نیز برای حضور مخاطبان در سینما فراهم کنند.

در کنار ضعف زیرساخت‌های سینما در بوشهر، پاسخگو نبودن مسئولان نیز درد دیگری است که باید با تغییر در رویه و روحیه مدیران مربوطه این مسائل رفع شود.

برای پیگیری موضوع سینما در بوشهر تلاش زیادی داشتیم تا با مسئولان مربوطه گفت‌وگو کنیم ولی پیگیری‌ها در این زمینه نتیجه‌بخش نبود.

آیا مجوز «شوالیه سیاه» را ارشاد صادر کرده؟

مدیرکل دفتر نظارت بر عرضه و نمایش سازمان سینمایی کشور، در پی انتشار خبری مبنی بر تولید یک فیلم ضددینی با عنوان «شوالیه سیاه» توضیحاتی را ارائه داد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، روح‌الله سهرابی در خصوص توضیح مباحث مطرح شده در برخی از رسانه‌ها در خصوص فیلم سینمایی «شوالیه سیاه» گفت: پس از بررسی خبر منتشرشده در راستای تنویر اذهان مخاطبان دغدغه‌مند و علاقمندان به سینما به اطلاع می‌رساند فیلم ویدیویی «شوالیه سیاه» به کارگردانی آقای آل‌ابراهیم دهکردی در خرداد ۱۴۰۰ پروانه ساخت گرفته و پس از تولید در شهریور ۱۴۰۱ موفق به اخذ پروانه نمایش ویدیویی از شورای فیلم‌های ویدیویی شده است.

وی افزود: این اثر پیش از این به تایید اعضای شورا رسیده و هیچ‌گونه مغایرتی با اصول و ارزش‌های دینی ندارد و آنچه در اخبار مطرح شده، صرفاً یک اشتباه بوده و تکرار مداوم آن ناشی از شیطنت رسانه‌ای است.

مدیرکل دفتر نظارت بر عرضه و نمایش سازمان سینمایی عنوان کرد: به نظر می‌رسد با توجه به برگزاری آبرومند و باشکوه جشنواره فیلم فجر برخی افراد یا رسانه‌ها که از همان ابتدا در صدد حاشیه‌سازی برای سینمای ایران بوده‌اند، به زعم خود بهانه‌ای برای رسیدن به اهداف خود را به‌دست آورده تا با ترغیب برخی رسانه‌های دغدغه‌مند و دلسوز، جریان رسانه‌ای را با خود همراه کنند که تعداد محدودی از این رسانه‌ها هم متاسفانه بدون تحقیق و راستی‌آزمایی اقدام به بازنشر و یا قضاوت درباره مطلب منتشر شده کرده‌اند.

وی تاکید کرد: بنده اطمینان می‌دهم چنین فیلمی تولید نشده و بررسی‌های ما نشان می‌دهد اساساً فیلمی با این مضمون از سازمان سینمایی مجوز نگرفته است. فیلم مورد بحث همان فیلم ویدیویی «شوالیه سیاه» است که کاملاً متفاوت و مغایر با ادعاهای مطرح شده است.

خروج از نسخه موبایل