رسانه سینمای خانگی- هر ۱۰۹ ایرانی، یک سالن سینما

تعداد سالن‌های سینمایی کشور تا هفته پایانی آبان‌ماه ۱۴۰۲، به ۸۰۴ رسیده است تا آمار ۱۰۰۰ سالن سینمایی تا انتهای دولت سیزدهم، محتمل‌ترین از هر زمان دیگری باشد. این آمار، ضمن رشد بیش از ۴۰ درصدی سالن‌سازی به‌نسبت انتهای دولت قبل، سرانه سینما برای مردم ایران را به ۱۰۹ هزار نفر برای هر سالن رسانده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، تعداد سالن‌های سینمایی کشور با رشد بیش از ۴۰ درصدی به‌نسبت آغاز به کار دولت سیزدهم، به عدد ۸۰۴ رسید. تعداد سالن‌های سینما تا هفته انتهایی آبان در حالی به ۸۰۴ رسیده که این آمار در زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم، ۵۷۰ سالن بود.

با این آمار، متوجه می‌شویم که به ازای هر ۱۰۹ هزار نفر، ۱ سالن سینما وجود دارد. این آمار در انتهای دولت دوازدهم، به ازای هر ۱۵۴ هزار نفر، ۱ سالن بوده است. استاندارد جهانی این حوزه، وجود ۱ سالن سینما، به ازای هر ۱۰ هزار نفر است که آمار کنونی نشان می‌دهد، سازمان سینمایی علیرغم اینکه فاصله قبلی را تا حدود بسیاری بهبود بخشیده است اما هنوز به آن راندمان مطلوب این حوزه نرسیده‌ایم.

هم‌اکنون ۹۰ شهر بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار نفر و بیش از ۵۰ شهر بالای ۱۰۰ هزار نفر، فاقد سینما هستند و نشانه‌گذاری به ترتیبی است که درصد بالایی از این شهرها، طی ۲ سال آینده، از امکان سینما برخوردار شوند.

به ازای هر ۱۰۹ هزار نفر، ۱ سالن سینما وجود دارد. این آمار در انتهای دولت دوازدهم، به ازای هر ۱۵۴ هزار نفر، ۱ سالن بوده است

یکی از وعده‌هایی که رئیس سازمان سینمایی در آغاز به کار فعالیت خود داد، رساندن تعداد سالن‌های سینما به عدد ۱۰۰۰ بود که این روند، تا به امروز، تحرک خوبی را شاهد بوده است. زمانی که محمدمهدی اسماعیلی و محمد خزاعی، عدد ۱۰۰۰ سالن را رسانه‌ای کردند، ۵۷۰ سالن در کشور وجود داشت و ۴۳۰ سالن نیاز بود تا به چنین شاخصی رسید. تا امروز، ۲۳۴ سالن از آن ۴۳۰ سالن وعده داده‌شده به ناوگان سینمایی کشور افزوده شده است و احتمال روشن شدن چراغ ۱۹۶ سالن دیگر طی حدودا ۲ سال آینده، محتمل به نظر می‌رسد.

طبق رصد صورت‌گرفته، تعداد سالن‌هایی سینمایی، تا انتهای امسال، به عدد ۸۴۰ نزدیک خواهد شد و برنامه‌ریزی‌های خوبی برای ساخت ۱۶۰ سالن دیگر طی یک‌سال‌ونیم انتهایی عمر این دولت تدوین شده است.

با رسیدن عدد سالن‌های سینما به ۱۰۰۰، به ازای هر ۸۸ هزار ایرانی، یک سالن سینما وجود خواهد داشت که نزدیک‌ترین حالت به نرم استاندارد جهانی این حوزه محسوب می‌شود.

نهضت سالن‌سازی در دولت سیزدهم، یکی از ارزنده‌ترین و دلسوزانه‌ترین اقداماتی بود که در حوزه سینما به بهره‌برداری رسید. این اتفاق یکی از آن دست اقداماتی است که تفکرات مختلف در سینما از آن حمایت کرده و رضایت حداکثری مردم را نیز در پی دارد. با هوشمندسازی این نهضت و در نظر گرفتن شهرها و استان‌های کم‌برخوردار از امکان سینما، شیرینی این نهضت ملی نزد سینمادوستان و عموم مردم کشور، دوچندان شده است.

رسانه سینمای خانگی- چرا استودیوهای فیلمسازی ایلان ماسک را تحریم کردند؟

کمپانی‌های بزرگ فیلمسازی چون دیزنی، وارنر برادرز دیسکاروی و لاینزگیت، تبلیغات در شبکه اجتماعی «X» را به دلیل اظهارات اخیر «ایلان ماسک» متوقف کردند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ورایتی، پس از آن که «ایلان ماسک» میلیاردر حوزه فناوری و مالک X (توئیتر سابق) از مطلب یکی از کاربران این شبکه اجتماعی که نوشته بود «یهودیان علیه برخی از اقلیت ها نفرت پراکنی می کنند و در عین حال از جهان میخواهند از نفرت علیه آنها دست بردارند» حمایت کرد چندین کمپانی بزرگ دنیای سرگرمی از جمله دیزنی، وارنر برادرز دیکاروی، پارامونت، اپل و ان بی سی یونیورسال اعلام کردند به دلیل این اظهارات یهودستیزانه تبلیغات خود را در این شبکه اجتماعی متوقف خواهند کرد. 

کاخ سفید و کمیسیون اروپا نیز موضع سختی را علیه شبکه اجتماعی «X» اتخاذ کردند. کمیسیون اروپا در بیانیه‌ای گفت: «ما در هفته‌های اخیر شاهد افزایش نگران‌کننده اطلاعات نادرست و سخنان نفرت‌انگیز در چندین پلتفرم رسانه‌های اجتماعی بوده‌ایم، و X مطمئناً در این مورد کاملاً مؤثر است». در بیانیه کاخ سفید نیز آمده است: “ما این ترویج نفرت انگیز نفرت یهودی ستیزانه و نژادپرستانه را به شدیدترین وجه محکوم می کنیم که در تضاد با ارزش های اصلی ما به عنوان آمریکایی است». 

پیش از اینکه «ایلان ماسک» شبکه اجتماعی توئیتر را بخرد، تبلیغات حدود ۹۰ درصد از درآمد توییتر را تشکیل می‌داد. ماه گذشته، شرکت «X» اعلام کرد که ارزش این شرکت ۱۹ میلیارد دلار است، این در حالی است که «ماسک» ۴۴ میلیارد دلار برای خرید این پلتفرم هزینه کرده است. 

رسانه سینمای خانگی- قریبیان، «قدرتی» که همتا ندارد

در نام و نشانی او اثری از «عزت»، «خسرو» و «گوهر» نیست که با ترکیب «سینمای ایران» برای خود لقب دست و پا کند اما نقشی دارد که تجسم چهره مصمم و با اراده بازیگری است که حتی در فیلم کمدی – اجتماعی نیز با «قدرت» ظاهر می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «خوشبختانه همه فرامرز قریبیان را از گذشته می‌شناسند و می‌دانند که اهل صحبت‌های حاشیه‌ای نیستم. فیلم‌های همچون خاک، گوزنها، صلات ظهر و سایه های بلند باد از جمله آثار سنگین و آبرومند پیش از انقلاب محسوب می‌شوند که در آنها ایفای نقش کرده‌ام.»

این خود معرفی کوتاه، برای بازیگری که طی ۶۰ سال سابقه فعالیت حرفه‌ای و پر افتخار در سینما، ۸۱ فیلم بازی کرده، مقابل دوربین کارگردانان شاخص رفته، چند فیلم ساخته و جوایز متعدد سینمایی بدست آورده کافی نیست.

لهجه تهرانی و طنین پر قدرت صدا، شناسنامه فرامرز قریبیان است. متولد ۲۷ آبان سال ۱۳۲۰ کوچه آبشار در خیابان ری.

در مدرسه «ترقی» دوره دبستان را سپری کرد و دیپلم خود را از دبیرستان «بدر» گرفت. همان دبیرستانی که مسعود کیمیایی بچه محل و دوست دوران نوجوانی فرامرز قریبیان، در فیلم «گوزنها» از آن استفاده کرد و قرار بود «سید» در ازای دریافت مواد مخدر مجانی از «اصغر دوا فروش»، از شاگردان مدرسه برای او مشتری جور کند.

فرامرز قریبیان از نوجوانی علاقه مند به سینما بود و رفاقت با مسعود کیمیایی، این دو را در مسیری طولانی و مشترک همکاری قرار داد که ابتدای آن «بیگانه بیا» و ختم آن «رئیس» بود.

سال ۱۳۴۷ مسعود کیمیایی نخستین تجربه کارگردانی خود را با فیلم سینمایی «بیگانه بیا» آغاز کرد. «بیگانه بیا» همچنین آغازی برای ورود فرامرز قریبیان به سینما بود. نقش اول فیلم با فشار تهیه کننده به سوپراستار وقت داده شد و فرامرز قریبیان نقش کوتاهی در آن ایفا کرد.

 فیلم سینمایی «سفیر»

فرامرز قریبیان در مورد حضور در این فیلم گفته است: «بیگانه بیا» تجربه ای آماتوری بود زیرا در این اثر دستیار مسعود کیمیایی بودم و به خاطر همین همکاری، نقشی کوتاه را در فیلم پذیرفتم.

پس از «بیگانه بیا» برای ادامه تحصیل سینما به آمریکا سفر کرد. قصد داشت در مدرسه سینمایی «آکتورز استودیو» ثبت نام کند اما بدلیل مشغله فراوان کاری، مدرسه ارزان تری برگزید و حدود سه سال رشته بازیگری را در مدرسه ویژوآل آرت سپری کرد.

پس از بازگشت از آمریکا، همکاری فرامرز قریبیان و مسعود کیمیایی وارد دوره جدیدی شد.

فرامرز قریبیان در مورد این همکاری گفته است:‌ پس از بازگشت از آمریکا، مسعود کیمیایی برای فیلم «زخمی ها» از من دعوت کرد، اما این فیلم به سرانجام نرسید و با کیمیایی به فیلم «خاک» رسیدیم که نخستین کار جدی و حرفه ای من در سینما با این فیلم آغاز شد.

بازی در نقش «مصیب» در فیلم «خاک» فرای تجربه اندوزی، به نوعی دستگرمی برای رسیدن به شاه نقش «قدرت» در «گوزنها» بود.

فرامرز قریبیان پس از «صلات ظهر» به کارگردانی سعید مطلبی در سال ۱۳۵۳، با فیلم «گوزنها» ساخته مسعود کیمیایی روی پرده ظاهر شد.

درخشش «گوزنها» و ایفای نقش «قدرت» چریک شهری و ارائه بازی بدون اغراق و زیرپوستی، موقعیت فرامرز قریبیان را در سینما تغییر داد و محبوبیت فراوانی برای او کسب کرد.

فرامرز قریبیان در خاطره ای از «گوزنها» گفته است: همیشه در اوایلی که فیلم بازی می‌کردم، سرصحنه‌هایی که بازی نداشتم می‌رفتم. در «گوزنها» و در سکانسی که در پایین شهر گوشت تقسیم می‌کردند، حضور داشتم. بیاد دارم وقتی در آن سکانس شیشه خودرو را پایین می‌دادند که گوشت‌ها را بین فقرا تقسیم کنند، مردم چنگ می‌زدند و به چشم خودم دیدم که دست کسانی که گوشت‌ها را تقسیم می‌کردند زخم شده بود. این سکانس در منطقه میدان شوش گرفته شد. در آن محل منازلی بود که وقتی باران می‌آمد پرگل می‌شدند و از سقف خانه ها آب می چکید.

فرامرز قریبیان که به اذعان خود، دوست نداشته در فیلمفارسی های آن دوران بازی کند، گزیده کاری را برگزید و با وجود پیشنهادهای فراوان در سال ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ به ترتیب در فیلم های «وقتی که آسمان بشکافد» و «چشم‌انتظار» بازی کرد.

اما سال ۱۳۵۵، سومین همکاری قریبیان با مسعود کیمیایی در «غزل» رقم خورد. پرونده حرفه‌ای فرامرز قریبیان در قبل از انقلاب اسلامی با بازی در فیلم «سایه‌های بلند باد» به کارگردانی بهمن فرمان آرا بسته شد.

 بهمن فرمان‌آرا در کنار فرامرز قریبیان

قریبیان که تجربه بازی در ۱۲ فیلم سینمایی را در پیش از انقلاب داشت، بهترین گزینه فریبرز صالح برای ایفای نقش «قیس ابن مسهر» در فیلم «سفیر» بود و با این اثر، نخستین فعالیت بازیگری قریبیان پس از انقلاب آغاز شد.

وی درباره حضور در فیلم «سفیر» گفته است:‌ پس از انقلاب به مدت دو سال ونیم سینماها تعطیل شد و مجددا به آمریکا رفتم و پس از راه افتادن سینما به کشور بازگشتم و با بازی در فیلم سینمایی «سفیر» کار خود را آغاز کردم. در فیلم «سفیر» پلانی مربوط به گردن زدن وجود داشت. برداشت این پلان بسیار مشکل بود و فیلمبرداری آن ۱۵ روز طول کشید. «سفیر» فیلم خوش ساختی است، اما فینال آن را دوست نداشتم زیرا معتقدم یک اثر سینمایی نباید مطابق اصل قصه ساخته شود. به عنوان نمونه همه می‌دانیم که «اسپارتاکوس» در جنگ کشته می‌شود اما «دالتون ترومبو» در نسخه سینمایی که «استنلی کوبریک» ساخت، پایان شگفت انگیز و زیبایی خلق می‌کند.

پس از «سفیر»، فرامرز قریبیان از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۶ در ۱۱ فیلم شامل «پرونده»، «سناتور»، «پایگاه جهنمی»، «ریشه در خون»، «آوار»، «گردباد»، «سمندر»، «گمشده»، «ترن»، »کمینگاه» و «کانی مانگا» بازی و با کارگردانانی از جمله مهدی صباغ زاده، اکبر صادقی، محمود کوشان، سیروس الوند، سیروس تسلیمی، امیر قویدل و مرحوم سیف الله داد در ژانرهای دفاع مقدس، ملودرام و حادثه ای همکاری کرد.

«کانی مانگا» به کارگردانی مرحوم سیف الله داد یکی از فیلم های تحسین شده در ژانر دفاع مقدس است و برای فرامرز قریبیان یک بار دیگر فرصت حضور در فیلم دفاع مقدسی را پس از «پایگاه جهنمی» فراهم کرد.

فرامرز قریبیان درمورد علت موفقیت «کانی مانگا» در جذب مخاطب گفته است: این فیلم داستانی جاسوسی و ساختار معمایی داشت. در کنار این ساختار، صحنه‌های اکشن نیز به موفقیت کار کمک کرد و فکر می‌کنم همه اینها با هم منجر به اشتیاق و هیجان مردم برای تماشای این فیلم شد.

دهه ۷۰ شمسی، دوره پرکار فرامرز قریبیان بود و در این دهه در ۲۶ فیلم بازی و یک فیلم کارگردانی کرد.

«دو نفر و نصفی» ساخته یدالله صمدی محصول ۱۳۷۰، اولین و آخرین فیلم طنز اجتماعی بود که قریبیان در آن ایفای نقش کرد و اما با وجود پارتنر طنازی مانند علیرضا خمسه، ثابت شد که چهره تراش خورده او برای ایفای نقش های مردان مصمم و با اراده، برای بازی در چنین آثاری خلق نشده است.

در همین سال، همکاری دگر بار فرامرز قریبیان با کیمیایی، ساخت فیلم «رد پای گرگ» شد. فیلمی با دیالوگ های عالی و همان تم های همیشگی کیمیایی؛ رفاقت، خیانت، انتقام … . فرامرز قریبیان در «رد پای گرگ» در نقش «رضا» و تکرار همان شخصیت با صلابت و با اراده، با سکانسی بی نظیر اسب سواری در خیابان های تهران ظاهر شد.

 پوستر فیلم سینمایی «رد پای گرگ»

سال ۱۳۷۱ در کنار جمشید هاشم‌پور، در نخستین تجربه فیلمسازی فرامرز صدیقی به نام «طعمه»، به عنوان اثری پلیسی حضور یافت.

دومین همکاری قریبیان و هاشم پور سال ۱۳۷۲ با فیلم اکشن حادثه ای «آخرین خون» رقم خورد و قریبیان پا به پای هاشم‌پور که دگر بار لباس بلوچی که «زینال بندری» فیلم «تاراج» را تداعی می کرد، درخشید.

قریبیان در مورد حضور در فیلم های اکشن گفته است:‌ در آن سال‌ها از فیلم‌های اکشن استقبال زیادی می‌شد و معمولا از من یا جمشید هاشم‌پور برای ایفای نقش‌ها در فیلم دعوت به عمل می‌آمد.

فرامرز قریبیان دهه ۸۰ شمسی را با دو فیلم «رقص در غبار»(۱۳۸۱) و «شهر زیبا» (۱۳۸۲) به کارگردانی اصغر فرهادی آغاز کرد.

وی در مورد همکاری با فرهادی گفته است: از سال ها پیش با جوانان راه می‌آمدم و چنانچه فیلمنامه‌ها را می‌پسندیدم، به آنها کمک و کار می کردم. این اتفاق در دو فیلم اول اصغر فرهادی بوجود آمد و من پیش از این حتی سریال های او را ندیده بودم. وقتی بازی در «رقص در غبار» به من پیشنهاد شد، تشخیص دادم که اصغر فرهادی به این حرفه آگاه است و با وجود کوتاه بودن نقش، در این اثر بازی کردم.

فرامرز قریبیان همچنین در این دهه سنت شکنی کرد و در چهار مجموعه تلویزیونی «روز حسرت» و «آخرین دعوت»(۱۳۸۷)، «پس از سال‌ها»(۱۳۸۷) و «باغ شیشه ای»(۱۳۸۸) به ایفای نقش پرداخت.

وی در مورد بازی در سریال تلویزیونی گفته است:‌ سریال‌هایی بازی کردم تا بتوانم بودجه مورد نظر تولید فیلم «گناهکاران» را تامین کنم؛ بازیگر سریال نبودم، اما در سریال بازی کردم تا فیلمی مستقل بسازم.

دهه ۹۰ شمسی برای فرامرز قریبیان، فصل کم کاری بود و بازی و کارگردانی یک فیلم سینمایی، ایفای نقش در دو مجموعه تلویزیونی و با بازی در سه فیلم پایان یافت.

«خروج»(۱۳۸۹) به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا، آخرین فیلمی بود که فرامرز قریبیان در آن ایفای نقش کرد. وی در «خروج» افزون بر بازی زیرپوستی، سکوت را به اکت خود اضافه کرد و یکی از بهترین بازی های خود را ارائه داد.

اما «خروج» یک حاشیه بزرگ داشت. این فیلم سال ۱۳۹۸ و در سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد اما اعلام خداحافظی فرامرز قریبیان از بازیگری در نشست خبری فیلم، همه را بهت زده کرد.

 فرامرز قریبیان و ابرایهم حاتمی‌کیا در نشست خبری فیلم سینمایی «خروج»

فرامرز قریبیان در این نشست خبری در مورد علت اعلام خداحافظی از بازیگری گفته بود: دیگر حوصله غرض ورزی مسئولان سینمایی را ندارم. بعد از فیلم «گناهکاران» در جشنواره شرکت نکردم. در هفت سال اخیر هیچ فیلمنامه‌ای را قبول نکردم. دلم می‌خواست با یک فیلمنامه خاص کارم را خاتمه دهم. این آخرین فیلم من است و می‌خواهم از سینما خداحافظی کنم.

ابراهیم حاتمی‌کیا نیز که در این نشست حضور داشت، فاصله گرفتن قهرآمیز قریبیان از سینما را غم‌انگیز دانست و ابراز امیدواری که این حرف خیلی جدی نباشد زیرا حضور وی برای جوانان درس است و می‌تواند نکات و راه‌های جدید به آنها نشان دهد.

جوایزی که قریبیان از سینما گرفت

قریبیان بازیگری باسواد است و هوش بسیار بالایی در بازیگری دارد. وی در مورد شیوه بازیگری خود گفته است: تکنیک من در بازیگری «متد اکتینگ»(بازی شیوه دار) است. من به مدرسه «اکتورز استودیو» نرفتم، اما از تکنیک تعلیمی این مدرسه استفاده کردم. شاید اعتنا به همین شیوع بازیگری، سبب رساندن قریبیان به جایگاه بی بدیلی در سینما شده است.

بازی فرامرز قریبیان از همان ابتدای کار با تحسین روبرو شد. سال ۱۳۵۲ برای بازی در فیلم «خاک» جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل بزرگترین جشنواره سینمایی وقت را گرفت.

سال ۱۳۶۶، ۱۳۷۱ و ۱۳۷۸ به ترتیب برای ایفای نقش در فیلم «ترن»، «بندر مه آلود» و «مرد بارانی» جایزه بهترین بازیگر مرد از سه دوره جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد.

برای بازی در فیلم «رقص در غبار» در ۱۳۸۲ موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر مرد از جشن خانه سینما شد.

فرامرز قریبیان جوایزی نیز از جشنواره های بین المللی در کارنامه دارد. وی سال ۲۰۰۳ از جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک و جشنواره بین‌المللی فیلم مسکو برای بازی در «رقص در غبار» جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را گرفت.

سال ۲۰۰۴ نیز از برای فیلم «شهر زیبا» جایزه ویژه هیئت جشنواره بین المللی فیلم را کسب کرد و با «چشمایش» جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم حراره را از آن خود کرد.

کلینت ایستوود، الگوی قریبیان در کارگردانی

قریبیان طی مدت فعالیت در سینما، چهار فیلم شامل «جدال در تاسوکی»(۱۳۶۵)، «قانون»(۱۳۷۴)، «چشم هایش»(۱۳۷۸) و گناهکاران(۱۳۹۰) را کارگردانی کرده است. به جز «جدال در تاسوکی»، در سه فیلم دیگر افزون بر کارگردانی با عنوان بازیگر نیز حضور داشته است.

وی در مورد دغدغه خود برای کارگردانی گفته است: برخی بازیگران در دنیا پس از پا به سن گذاشتن، نقش های فرعی نیز بازی می کنند، اما شخصا دوست ندارم بازیگر نقش های فرعی باشم، از این رو تصمیم گرفتم به کارگردانی و تهیه کنندگی بپردازم. به علت علاقه ای که به سینما دارم به سمت کارگردانی آمدم که مبادا به دلیل کهولت سن مجبور باشم هر نقشی را بازی کنم.

قریبیان همچنین گفته است: خیلی از بازیگران دست به کارگردانی زدند و موفق شدند؛ یکی از الگوهای من برای ورود به عرصه کارگردانی «کلینت ایستوود» بود؛ این بازیگر در سال های پیش دست به کارگردانی زد و خود نیز در آنها بازی می کرد و در اوایل هم فیلم های خوبی نساخت اما با فیلم «نابخشوده» اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرد.

قریبیان و کیمیایی، ۷ همکاری مشترک

 از راست: فرامرز قریبیان مسعود کیمیایی و آیدن آغداشلو

قریبیان در فیلم «بیگانه بیا»(۱۳۴۷)، «خاک»(۱۳۵۲)، «گوزنها»(۱۳۵۳)، «غزل»(۱۳۵۵)، «رد پای گرگ»(۱۳۷۰)، «تجارت»(۱۳۷۳) و «رئیس»(۱۳۸۵) به کارگردانی کیمیایی بازی کرده است.

کیمیایی همواره از قریبیان به عنوان بازیگر محبوب خود یاد کرده و گفته او از رابرت دنیرو هم بهتر است.

قریبیان هم در مورد همکاری دیرپای خود با کیمیایی گفته است: سابقه همکاری من با مسعود کیمیایی به فیلم «بیگانه بیا» باز می گردد. در این اثر نقش کوتاهی داشتم و پس از بازی در آن به آمریکا رفتم، زیرا نوع فیلم هایی که در آن زمان ساخته می شد را نمی پسندیدم. در آن زمان فیلمسازانی همچون مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تازه شروع به کار کرده بودند. مهرجویی و جنس فیلم های او متناسب من نبود و او هرگز به سراغ من نمی آمد و به این موضوع کاملا آگاه بودم. پس فقط مسعود کیمیایی می ماند که در آن شرایط باید منتظر می ماندم تا او فیلمی بسازد و از من در فیلم خود استفاده کند.

وی همچنین گفته است: کیمیایی فیلمسازی است که راهی را در سینمای ایران باز کرد تا بعدها یک عده‌ای دیگر آن را ادامه دهند. سینمای ایران با او پیشرفت کرد و ما با هم همکاری داشتیم. بعد از انقلاب این همکاری کمتر شد البته در «رد پای گرگ»، «تجارت» و «رئیس» بازی کردم و همچنان معتقدم کیمیایی حق زیادی به گردن سینمای ایران دارد.

فرامرز قربیبان مرداد سال ۱۳۹۹ نیز در یادداشتی که مناسبت هفتم مرداد سالروز تولد مسعود کیمیایی در یکی از نشریات منتشر کرد، ضمن تبریک این روز به وی نوشته است: من و مسعود کیمیایی از ۹ سالگی با هم بزرگ شدیم و با هم رفیقیم و به تمام علائق و اندیشه‌ها و تفکرات هم آشناییم. چون در یک محله، یک کوچه و خیابان زندگی می‌کردیم. کار در سینما را با مسعود شروع کردم؛ او نقش‌های خوب و ماندگاری در فیلم‌هایش به من محول می‌کرد. از فیلم خاک و گوزن‌ها و ردپای گرگ گرفته تا تجارت حتی رییس فیلم‌هایی بودند که فیلمنامه و شخصیت‌هایش را دوست داشتم و نقش‌هایی که بر عهده من گذاشته بود با روحیه من همخوانی داشت، ولی پر واضح است که فیلم گوزن‌ها و نقشم در این فیلم (قدرت) را بیشتر از شخصیت‌های دیگری که با او کار کردم، دوست دارم.

وی در این نامه همچنین با اشاره به ابراز علاقه برای بازی در نقش های معترض، بازگشت به سینما بعد از حافظی در سال ۱۳۹۸ را منوط به دعوت مسعود کیمیایی از وی برای یک نقش اعتراضی عنوان و تصریح کرده است: اساسا نقش‌های معترض را دوست دارم. با اینکه در جشنواره فجر اعلام بازنشستگی کردم (نمی‌دانم درست بود یا نه چون من حرف دلم را می‌زنم) ولی اگر دوباره مسعود به من نقش اعتراضی بدهد با جان و دل برایش بازی می‌کنم. ولی به ‌طور کل نقش اعتراضی با روحیه من همخوانی دارد و بازی خواهم کرد. البته بگویم که نه‌تنها من فیلم گوزن‌ها را دوست دارم که این فیلم بارها و بارها از جانب منتقدان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران شناخته شد برای اینکه جایگاه والایی در سینمای ایران دارد.

رابرت دنیرو نیستم

 فرامرز قریبیان در کنار پسرش سام قریبیان

فرامرز قریبیان همچنین از اینکه با رابرت دنیرو مقایسه شود، راضی نیست و در این باره گفته است: برخی از من به عنوان «رابرت دنیرو» سینمای ایران نام می برند، البته این نظر من نیست. من ایران متولد شدم و رابرت دنیرو در آمریکا متولد شده است. او فیلم های بزرگ با کارگردانان بزرگ همچون «مارتین اسکورسیزی» کار کرده است. اما ناگفته نماند بسیاری از فیلم هایی که رابرت دنیرو بازی کرده درخور توجه نبوده و فقط برای دستمزد در آنها بازی کرده است. البته دلیلی ندارد همه فیلم های یک بازیگر خوب باشد. جوان تر که بودم فیلم هایی را بازی می کردم که می دانستم آثار خوبی نمی شود اما برای حضور در سینما در آنها بازی کردم و نیز باید زندگی خود را می گذراندم.

فرامرز قریبیان با اینکه خود یک برند در بازیگری است، نظر متفاوتی در مورد «سوپراستار» در سینما دارد.

وی در این باره گفته است:‌ خلق سوپراستار در سینما در اختیار کسی نیست. سوپراستار خود به خود در سینما بوجود می آید و وقتی مردم یک بازیگر را دوست داشته باشند او به سوپراستار تبدیل می شود. سوپراستار در اثر فیلم هایی که بازی می کند به این جایگاه می رسد؛ فیلم های بسیاری در سینمای دنیا وجود دارد که به وجود سوپراستارها نفروخته اند و از طرفی فیلم هایی بدون حضور سوپراستارها فروش خوبی داشته اند و به عنوان نمونه در فیلم سینمایی «تایتانیک» این موضوع کاملا مشهود است. پیش از اینکه دست به کارگردانی بزنم و در زمان بازیگری، معتقد بودم که فروش فیلم ربطی به بازیگر ندارد و فیلمنامه، ساخت و انتخاب درست بازیگران است که در جذب مخاطبان اثر دارد.

به هر روی این بازیگر کهنه کار، نگاهی نیز به جوانان دارد و معتقد است سینما را باید به آنها سپرد اما توصیه های هم برای جوانان دارد.

وی گفته است:‌ حرفه سینما متعلق به جوانان است البته این به این معنا نیست که باید پیشکسوتان را کنار گذاشت. در کشورهای پیشرفته این حرفه به حدی ارزش دارد که میلیون ها جوان سراغ آن می روند و بسیاری از آنان نیز پشت در استودیوها می مانند.

فرامرز به جوانان علاقه‌مند به بازیگری نیز توصیه کرده است: بازیگری راه دشواری دارد و اگر عشق وجود داشته باشد، حتما علاقه مندان به بازیگری به نتیجه می رسند. رفتن به آموزشگاه های سینمایی به تنهایی چیزی را حل نمی کند و این موضوع باید با عشق همراه باشد. همیشه از کلاس درس فراری بودم و اکنون نیز این روحیه را دارم، از این رو دنبال برگزاری دوره های آموزشی نبوده ام زیرا بلد نیستم در عرصه بازیگری تدریس کنم.

چندی پیش فرامرز قریبیان برای رفع شائبه که مرتبط با بازگشت وی به سینما پیش آمده بود، خداحافظی از سینما را بهترین کار زندگی‌ خود عنوان کرده بود.

گرچه این نشان می دهد فرامرز قریبیان از تصمیم خود باز نخواهد گشت، اما نباید فراموش کرد، ردی از او در تاریخ سینمای کشور مانده که قابل پاک شدن نیست.

فرامرز قریبیان چه به روی پرده باشد و چه نباشد یک برند معتبر در سینمای ایران باقی خواهد ماند. بازیگری که با نقش «قدرت» در «گوزنها» درخشید و پس از «خروج» با «قدرت» از سینما خداحافظی کرد.

رسانه سینمای خانگی- چرا ثریا سیمرغ نگرفت

کارگردان فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» گفت: می‌خواستم داستان مادری را روایت کنم که فارغ از ایدئولوژی و نگاه سیاسی، فقط مادر باشد مادری که با همه مشخصاتش ایرانی است، ژاله صامتی نیز انتخاب اول من بود، در خیلی از سکانس‌ها پشت دوربین گریه می‌کرد، از این رو می‌گفتم ژاله به قدری درخشان است که قطعا سیمرغ به او تعلق می‌گیرد.

به گزارش رسانه سینمای خانگی از ایرنا، لیلی عاج که سال گذشته در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر دیپلم افتخار بهترین کارگردانی فیلم اول را دریافت کرد، درباره نوع پرداخت به قهرمان زن قصه‌اش در این فیلم گفت: گاهی در یک فیلم شخصیت اصلی زن است و نویسنده، مردی در این فیلم قرار می‌دهد تا بار قصه را بین آنان تقسیم کند. من قصد نداشتم ثریا را تغییر دهم. وفادار به این بودم که قصه یک مادر را تعریف کنم و هیچ دخل و تصرفی در آدم های اطراف ثریا نداشته باشم.

این کارگردان ادامه داد: ژاله صامتی انتخاب اول من بود. درست است که موقع نوشتن فیلمنامه خیلی به این فکر می‌کردم که چه کسی ثریاست. خیلی‌ها هم با من حرف می‌زدند اما من فاکتورهای ذهنی زیادی داشتم؛ دنبال مادری بودم که فارغ از ایدئولوژی و نگاه سیاسی و فقط مادر باشد.

وی افرود: مادری که وقتی نگاهش می‌کنیم با همه مشخصاتش ایرانی است. در عین حال توانمندی خانم صامتی خیلی برای من مهم بود. ترکیب این دو مهم بود که هم توانایی اجرای نقش یک مادر را داشته و همین‌طور بازیگر خوبی باشد.

خانواده‌ها تمایل نداشتند جزئیات زندگی‌ خصوصی آنان و خط قرمزهایشان نمایان شود

 لیلی عاج کارگردان فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا»

فکر می‌کردم باید قصه مادری را تعریف کنیم که در یک بیابان گیر کرده و چشم انتظار دیدن فرزندش است. قصه کسی که بچه اش را که سال‌هاست ندیده پشت دیوارهای اشرف استعاج درباره تمرکز بر قصه ثریا و کمبود خرده پیرنگ‌ها در فیلم گفت: هر رویکرد روایی، چالش‌هایی دارد. چون یک قهرمان داشتم ترجیح دادم راوی دوربین اول‌شخص باشد؛ یعنی هر کس وقتی حضورش معنا پیدا می‌کند که در ارتباط با ثریا باشد. هیچ دوربینی نداریم که ثریا آنجا نباشد و این محدودیت هم ایجاد می‌کرد.

این فیلمساز تاکید کرد: فکر می‌کردم باید قصه مادری را تعریف کنیم که در یک بیابان گیر کرده و چشم انتظار دیدن فرزندش است. قصه کسی که بچه اش را که سال‌هاست ندیده پشت دیوارهای اشرف است و فیلم تماما درباره او باشد که چه می‌کند و چگونه برای دیدن بچه‌اش تلاش می‌کند.

عاج درباره امتناع خانواده‌ها از پرداخت به جزئیات این مساله گفت: من با مادرانی که در کمپ آزادی بودند و همین‌طور با کسانی که از اشرف فرار کردند، حرف زدم. خیلی از این مادران با من به عنوان کسی که به خانه آنها می‌رود و با آنان حرف می‌زد صحبت می‌کردند اما تمایل نداشتند این مساله به عنوان فیلمی در سینماها پخش و بخشی از زندگی خصوصی آنان و خط قرمزهایشان نمایان شود.

وی خاطرنشان کرد: بارها پیش آمد با خانواده‌ای صحبت کنم اما هفته بعد تماس می‌گرفتند و از من می‌خواستند که بخشی از توضیحات را حذف کنم چرا که نگران تفکری بودند که مردم راجع‌شان داشتند.

وقتی فضولات گاو به سمت خانواده های اسرای اشرف پرتاب می‌کردند!

کارگردان سرهنگ ثریا با اشاره به حساسیت موضوع گفت: شاید در حال حاضر نگاه نسل جدید به این قضیه مثل دهه ۶۰ نباشد اما همچنان حساسیت وجود دارد. مثلا برادر یکی از کاراکترهای ما که از شمال به سازمان جذب شده بود، می‌گوید: ما سری در سرها داشتیم، اما تا فهمیدیم برادرمان به اشرف رفته، از آن وقت فضولات گاو به سمت خانه ما پرت می‌کردند و رفتار همه با ما تغییر کرده بود.

عاج اظهار کرد: برخورد افراد جامعه در دهه ۶۰ به گونه‌ای بود که دوست نداشتند روایت‌هایشان با جزئیات و آشکار ذکر شود. خودشان می‌گفتند این بچه‌ها کاری کردند که کسی ما را دوست نداشته باشد. به عبارتی اینها مادرانی هستند که از فرزندانشان دور هستند اما به خاطر عملکرد بچه‌هایشان جایگاه اجتماعی هم ندارند و کسی با آن‌ها همذات‌پنداری ندارد و به سراغ‌شان نمی‌رود.

مادران فردی منافق تربیت نکرده بودند

این کارگردان، مادران را مبری از این مساله دانست و گفت: بخش زیادی از این بچه‌ها نرفته‌اند که جذب سازمان شوند، بلکه یا می‌خواستند به صورت مخفیانه از کشور خارج شوند یا به صورت اتفاقی جذب سازمان شده‌اند. در حقیقت به گونه‌ای نبوده که مادران نقشی در این مساله داشته باشند و فردی منافق و با ایدئولوژی منحرف تربیت کرده باشند.

عاج ضمن اشاره به ویژگی‌های مادرانه اثر گفت: به لحاظ زنانه فقط یک مادر می‌فهمد ثریا چه می‌گوید، چراکه از بچه‌شان دریغ شدند و این دلتنگی بدی است. در شرایطی که فقط در دو کانکس در بیابان و پشت دیوار اشرف زندگی می‌کرده‌اند، تنها یک مادر دوام می ‌آورد. خواهر یا برادر در نهایت باید به روال عادی زندگی برگردد ولی هیچ‌کس جز مادر آنجا نمی‌ماند و شرایط را تحمل نمی‌کند.

وی افزود: از این رو مطمئن بودم که زاویه دید من باید ثریا و اول شخص باشد. اینها موتور محرکی بودند که باعث شدند قصه را فقط مادرانه انتخاب کنم.

بازی ژاله صامتی مستحق سیمرغ بود

کارگردان سرهنگ ثریا درباره همکاری با ژاله صامتی گفت: صامتی بازیگر درجه یکی است در خیلی از سکانس‌ها جلوی دوربین گریه نمی‌کرد؛ مثل سکانسی که پشت فنس‌ها می‌گوید: امیرعلی بیا دیگر طاقت ندارم. خانم صامتی پشت دوربین گریه می‌کرد و ما اکثرا صبر می‌کردیم حالش خوب شود و به سراغ پلان بعدی برویم. او کنترل‌شده بازی می‌کرد و همراه و با تمرکز بود. نمونه بارزی از بازیگری که تمام جهان را پشت در می‌گذاشت و سر صحنه می‌آمد.

عاج تاکید کرد: ژاله فهم درست و دقیقی از ماجرا داشت و من فقط می‌گفتم چه فهم و تخیلی از فضا دارم و باقی‌اش تجربه و تمرکز و بازی درخشان او است.

این کارگردان افزود: با خودم می گفتم بازی ژاله به قدری درخشان است که قطعا سیمرغ به او تعلق می‌گیرد.

تمام تمرکزم بر این بود که این فیلم شبیه تئاتر نشود

کارگردان نمایش بابا آدم درباره تفاوت مدیوم تئاتر و سینما گفت: من نمایش هم که کار می‌کنم، نمی‌توانم در سالن بمانم. هرکس نسبت به چیزی که خلق می‌کند وسواس دارد. فکر می‌کنم اگر دوباره سرهنگ ثریا را خلق کنم، بهتر شود. خیلی مهم است که وقتی از تئاتر به سینما می‌‎آیید، تیمی با شما همراه باشند. از اینکه همه به یک خانمی که از تئاتر آمده اعتماد می‌کنند، حس دل انگیزی به من منتقل شد.

عاج درباره نقدی که به سرهنگ ثریا و شیوه روایت تئاتری آن می‌شود، گفت: عده‌ای در نقد سرهنگ ثریا می‌گویند که کارگردان، تئاتری بزرگ را کارگردانی کرده. من برای این که این اتفاق نیفتد، عامدانه و با ترس‌ولرز تلاش و تمرکزم روی این بود که هر سکانس به سینما نزدیک‌تر باشد تا به تئاتر.

کاراکترها شبیه خانواده‌ها بودند نه خود آن‌ها

برنده جایزه گوهرشاد در چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر ادامه داد: قصه‌ها در فیلم هم نقشی در پیرنگ دارند، هم در بخشی با تخیل نویسنده ترکیب شده‌اند. من دوست داشتم وقتی خانواده‌ها قصه را می‌شنوند، بگویند چقدر این کاراکتر شبیه من است. در عین حال که برای آنان آشناست، قصه آنان نباشد.

عاج افزود: این خانواده‌ها به قدری مشکل داشتند که به لحاظ انسانی درست نبود داغ دیگری بر دل آنان گذاشته شود. شاید این عدم‌پرداخت به جزئیات، قصه را در خرده پیرنگ‌ها لاغر کرده اما وفاداری خودم نسبت به قولی که به آنان داده بودم، برایم مهم‌تر بود.

این کارگردان درباره جدیدترین اثر سینمایی خود گفت: کار جدیدم، فضای بسیار متفاوتی از سرهنگ ثریا دارد و به زودی کلید می‌خورد.

سرهنگ ثریا نخستین ساخته سینمایی لیلی عاج در مقام کارگردان است که از ۱۰ آبان ماه اکران خود را آغاز کرده است.

رسانه سینمای خانگی- «چپ دست» به آلمان رفت

فیلم کوتاه «چپ دست» به نویسندگی و کارگردانی نسرین محمدپور به سی‌وششمین جشنواره اکسگراند فیلم‌ست کشور آلمان راه یافت.

به گزارش سینمای خانگی از مشاور رسانه‌ای پروژه، فیلم کوتاه «چپ دست» به نویسندگی و کارگردانی نسرین محمدپور و تهیه‌کنندگی فریبا عرب (کمپانی CHOSEN IMAGE) در ادامه حضورهای جهانی خود به سی و ششمین جشنواره بین‌المللی اکسگراند فیلم‌ست آلمان راه یافت.

بر اساس اعلام سایت جشنواره، در سی و ششمین دوره، فیلم‌های برجسته از جشنواره‌های بزرگ همچون فهرست A در کن، برلین، ونیز و کارلووی واری به ویسبادن می‌آیند. از بین ۲ هزار فیلم کوتاه و بلند ارسالی به جشنواره اکسگراند، حدود ۲۰۰ اثر نمایش داده می‌شود.

سی و ششمین جشنواره بین‌المللی اکسگراند فیلم‌ست آلمان ۲۶ آبان تا ۵ آذرماه ۱۴۰۲ مصادف با ۱۷ تا ۲۶ نوامبر ۲۰۲۳ در شهر ویسبادن آلمان برگزار می‌شود.

فیلم کوتاه «چپ دست» پیش از این علاوه بر حضور در جشنواره‌های معتبر داخلی و خارجی، در جشنواره ورودی اسکار ددسنتر آمریکا حضور داشت و از بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم زنان سئول در بخش رقابت بین المللی، جایزه bnp را از آن خود کرد. مدال افتخار سیزدهمین جوایز آکادمی ایسفا (انجمن فیلم کوتاه ایران)، جایزه ویژه تماشاگران جشنواره Gobeklitepe ترکیه و جایزه بهترین فیلم جشنواره پوزیتیو یونان از دیگر جوایز این فیلم کوتاه است.

یاسمن نصیری، رهام اسدی، سهیل رضایی، لیلا دلیر، رضا موسی زاده گلستانی، علی جوان، ناصر شجاعی‌فر، رضا لیودانی، رحیم اسدی، شهرزاد خوشخو، مصطفی رضایی، مسعود خانزاده، تکتم محمدی و محمدامین مجدی بازیگران این فیلم کوتاه هستند.

فهرست عوامل فیلم کوتاه «چپ دست» عبارت است از: مشاور کارگردان: حامد بقائیان، دستیار یک کارگردان: محمدعلی نعمت الهی، دستیاران کارگردان: آزاده بذرافشان و مهسا فراهانی، منشی صحنه: مطهره نصرت پناه، برنامه ریز: کیارنگ کیان، تدوین: عماد خدابخش، دستیار تدوین: مرتضی سوری، مدیر فیلمبرداری: حامد بقائیان، دستیار یک فیلمبردار: یوسف صفایی، دستیاران فیلمبردار: حامد محمدی شادان، مهدی حدادی و محمدجواد قلیچ، استدی کم: شاهین شیرزادی، مدیر و طراح صحنه: رضا محمدپور، دستیاران صحنه: ابراهیم مشهدی و مهدی علیزاده، طراح لباس: فهیمه تقوی، صدابردار: احمد محمدی، دستیار صدا: هاشم امینی.

طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، مدیر فنی استدیو: امیر قاسمی، طراح گریم: سولماز حاجی آقاجانی، دستیار گریم: ساره پور قربان، جلوه ویژه بصری: مهران جبلی، تصحیح رنگ: فربد جلالی، زیرنویس: رضا تاری وردی، مترجم: حسن شرف الدین، آهنگساز: سراج الدین روحانی فرد، میکس و مستر: نوید صالح زاده، نوازنده ویلن: آرش ناصر المعمار، مدیر تدارکات: داوود حسن زاده، دستیار تدارکات: محمدامین مجدی، مدیرتولید: رهام رسولی، جانشین تولید: رضا موسی زاده گلستانی و سهراب سلطانی، گروه تولید: امیرعلی علیپور و امیر حسین امینی یزدی، طراح پوستر و لوگو: متین خیبلی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: مهرداد حدادیان، مشاور رسانه‌ای: آزاده فضلی، تهیه کننده: فریبا عرب (کمپانی CHOSEN IMAGE)، پخش بین‌الملل: فرست اسکرین (مهدی مهائی) از دیگر عوامل این فیلم هستند.

رسانه سینمای خانگی- رکورد چهار ساله سینما شکست

سینماها طی روز گذشته پذیرای ۲۸۲ هزار مخاطب بودند که این تعداد مخاطب طی ۴ سال اخیر رقم نخورده بود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، همان‌گونه که انتظار می‌رفت، رکورد فروش روزانه سینمای ایران، برای چندمین بار طی هفته‌های اخیر شکسته شد تا این‌بار پرمخاطب‌ترین روز سینمایی ۴ سال اخیر کشور به ثبت برسد.

تا پیش از این، رکوردها، دایرمدار دوران پساکرونایی بود اما با رکوردی که طی شبانه‌روز گذشته به ثبت رسید، سینماها حتی رکورد فروش روزانه سال ۹۸ را نیز شکستند تا سه‌شنبه ۲۳ آبان‌ماه ۱۴۰۲، به پرمخاطب‌ترین روز سینمایی ۴ سال اخیر تبدیل شود.

طی روزهای آتی و با تداوم افتخارآفرینی هتل و بچه زرنگ، فیلم‌های اجتماعی نیز روی دور استقبال قرار خواهند گرفتطی روز گذشته، ۲۸۲ هزار نفر به سینما رفتند. برای این تعداد مخاطب، ۳۲۸۱ سانس تعریف شد و گیشه نیز به عدد ۷ میلیارد و ۳۳۸ میلیون تومان رسید. رکوردی که البته کاملا قابل‌توقع بود و اکنون انتظار می‌رود تا طی یک تا دو هفته آینده، این تعداد مخاطب، مرز ۳۰۰ هزار نفر را نیز درنوردد. اتفاقی که با توجه به حال خوب این روزهای سینمای ایران، کاملا دست‌یافتنی و در دسترس خواهد بود.

طی شبانه روز گذشته، هتل، به‌عنوان پرمخاطب‌ترین فیلم شناخته شد. ساخته مسعود اطیابی موفق شد تا با جذب ۱۵۴ هزار مخاطب، ۴ میلیارد و ۲۹ میلیون تومان بفروشد. با این آمار، هتل برای چندمین‌بار، با گذر از رکورد مخاطبان روزانه فیلم مطرب، پس از هزارپا، به دومین فیلم یک دهه اخیر سینماهای کشور تبدیل می‌شود که توانسته طی یک روز، این میزان مخاطب را به سینما بکشاند.

رکورد فروش روزانه یک دهه اخیر سینماها، به فیلم هزارپا با ۱۶۰ هزار مخاطب اختصاص دارد. رکوردی که هتل، تا رسیدن به آن، فاصله‌ای ندارد و می‌تواند طی هفته‌های آتی، این رکورد را نیز به نام خود ثبت کند.

 فیلم سینمایی هتل

بچه زرنگ در ادامه افتخارآفرینی‌های خود، موفق شد تا با جذب ۴۴ هزار نفر، به دومین فیلم پرمخاطب روز گذشته تبدیل شود. این انیمیشن تنها طی روز گذشته، ۱ میلیارد و ۵۳ میلیون تومان فروش داشته است.

فسیل، با پایان یافتن هشتمین ماه اکرانش، همچنان با اقبال خوبی از جانب مخاطب مواجه است. فیلم کریم امینی، دیروز، ۲۵ هزار نفر را به سینما کشاند و موفق شد تا با گیشه ۶۵۹ میلیونی، به سومین فیلم پرمخاطب روز گذشته تبدیل شود.

گیج‌گاه نیز ۱۷ هزار مخاطب داشت و ۴۵۲ میلیون تومان دشت کرد تا نخستین ساخته عادل تبریزی، پرچمدار استقبال مردمی در میان آثار تازه به نمایش درآمده باشد.

عامه‌پسند نیز ۹۲۰۰ مخاطب داشت و توانست ۲۶۴ میلیون تومان بفروشد. فیلم سهیل بیرقی قطعا برای هفته‌های آینده، به جایگاه بالاتری در جدول فروش خواهد رسید.

 فیلم سینمایی عامه‌پسند

نارگیل ۲، حدود ۸ صبح، شهر هرت، جنگل پرتقال، سرهنگ ثریا، اخت‌الرضا، هولیا، ستاره‌بازی و آهو، ترکیب دیگر فیلم‌های پراستقبال روز گذشته را تشکیل می‌دهند.

از صبح امروز، کمدی جوجه‌تیغی به روی پرده رفته است که این فیلم نیز می‌تواند مخاطبان بسیاری را به سینماها بکشاند. ترکیب فیلم‌های روی پرده، گواه مناسبی برای آینده روشن گیشه است. طی روزهای آتی و با تداوم افتخارآفرینی هتل و بچه زرنگ، فیلم‌های اجتماعی نیز روی دور استقبال قرار خواهند گرفت تا شاهد رقابت تنگاتنگی در صدر جدول فروش روزانه باشیم.

این وضعیت باتوجه به تثبیت روند استقبال از آثاری چون فسیل، شهر هرت و نارگیل ۲ سبب خواهد شد تا میزان استقبال روزانه، از ۳۰۰ هزار نفر فراتر رفته و رکوردهای مطلوب‌تری در سینمای ایران رقم بخورد. رکوردهایی که البته سینما را بسیارزودتر از اسفندماه، به گیشه ۱۰۰۰ میلیارد تومانی خواهد رساند.

رسانه سینمای خانگی- یک روایت متفاوت از سکانس مهم «اخت الرضا»

کارگردان فیلم سینمایی «اخت­‌الرضا»؛ روایتی از زندگی حضرت معصومه (س) گفت: سکانس روز تشییع حضرت از آن صحنه‌هایی بود که از ابتدا نسبت به آن ترس داشتم که چه اتفاقی قرار است بیفتد، نقل‌های تاریخی بر این بود که آن روز تشییع جنازه باشکوه و با تعداد جمعیت زیاد نبوده است و من واقعا نمی‌دانستم که این صحنه را باشکوه و شلوغ بگیرم یا با جمعیت کم و محدود.

به گزارش سینمای خانگی، سید مجتبی طباطبایی در خصوص احساس عنایت و توجه حضرت معصومه (س) در طول تولید فیلم سینمایی «اخت الرضا» در گفت وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا اظهارکرد: از ابتدای کلید خوردن این پروژه چه در پیش‌تولید، تولید و پس‌تولید، نظم، برنامه‌ریزی و دقت فراگروهی را می‌دیدم. اجرای این کار سختی‌هایی داشت و در مواقعی کار جلو نمی رفت، ولی در آخرین و ناامیدکننده ترین لحظات، یک گشایش و یک روزنه امیدی پیش می‌آمد و ما می‌دیدیم که انگار یک تدبیر فرادستی همراه با یک ظرافت و دقت زنانه ای دارد کار را کنار هم می‌چیند و مساله را حل می‌کند.

وی در ادامه با ذکر مثالی به سخت‌ترین سکانسی که در این فیلم ساخته است اشاره کرد و گفت: سکانس روز تشییع حضرت معصومه(س)، از آن سکانس‌هایی بود که از ابتدا من نسبت به آن ترس داشتم که چه اتفاقی قرار است بیفتد. در طول پژوهش و مطالعاتی که داشتیم نقل‌های تاریخی بر این بود که آن روز خیلی هم تشییع جنازه با شکوه و با تعداد جمعیت زیاد نبوده است و من واقعا نمی‌دانستم که این سکانس را با شکوه و شلوغ بگیرم یا یک تشییع محدود و کم جمعیت باشد.

 سید مجتبی طباطبایی

این کارگردان ادامه داد: روز تشییع قرار بود جمعیت کثیری از حرم حضرت معصومه(س) از جمله خادمین بیایند. به لحاظ برنامه‌ریزی وقتی ما به مشکلاتی برخوردیم، تمهیدمان این شد که شلوغ برگزار شود و روزی باشد که حرم هم بتواند پای کار بیاید.

کارگردان فیلم اخت الرضا به یک همزمانی اتفاقی اشاره کرد و افزود: نکته جالب این است که زمان تولید در نیمه دوم سال بود؛ بنا به تاریخی که ما مطالعه کرده بودیم، سفر حضرت معصومه(س) هم در نیمه دوم سال در پاییز بوده است.

طباطبایی افزود: به صورت کاملا اتفاقی روز تشییع خانم با روز شهادت حضرت معصومه(س) مصادف شد و خادمین حرم با توجه به شلوغی‌ها و مراسم هایی که داشتند در سکانس تشییع، نمی‌توانستند به ما کمک کنند.

این فیلمساز ضمن اشاره به غیرقابل پیش‌بینی این تطابق گفت: آن‌روز، روز سردی بود و باد شدیدی در حال وزیدن بود و ما را تا سر حد این برد که کار را تعطیل کنیم یا روز دیگری تصویربرداری کنیم. ولی ناگهان باد آرام و قابل تحمل شد و ما تشییع خانم را در روزی گرفتیم که همان هنرورها و هنرمندهایی که حضور داشتند، با جان و دل ما را همراهی می کردند.

https://img9.irna.ir/d/r2/2023/11/15/3/170737088_480p.mp4?ts=1700024949396

طباطبایی ادامه داد: دقیقا طبق یک برنامه ریزی عجیب عده‌ای خانم هیأتی محب اهل بیت که با عشق برای حضرت اشک می ریختند، ما را همراهی کردند. آن سکانس علیرغم شرایط نامساعد جوی، فیلمبرداری انجام شد و همان باد باعث شد صحنه تشییع ما باشکوه‌تر شود.

کارگردان اخت الرضا در ادامه به نمونه دیگری از این اتفاقات نیز اشاره کرد: گاهی یک اشکال و ابهام تاریخی وجود داشت؛ مثلا برای مراسم تشییع من نمی‌دانستم باید چه کنیم. آیا تشییع روی دوش بانوان باید باشد یا روی دوش آقایان؟ همان لحظه و بدون اطلاع قبلی، آیت الله نظری منفرد برای بازدید از پشت صحنه فیلم آمده‌اند و یک مشاوره تاریخی بسیار درست و دقیق دینی در این خصوص به من دادند. این ها همه باعث شد تا این فیلم در حد بضاعت ناچیز ما و نه در حد شأن و منزلت خانم تولید شود.

وی درباره حضور و مشارکت اهل تسنن در تولید این فیلم گفت: ما در تولید این اثر از دوستان اهل تسنن نیز عواملی داشتیم. دوستانی از سراسر ایران آمدند و معرفی شدند که ما این را از قبل نمی‌دانستیم. در پشت صحنه تولید این کار، من بحث وحدت شیعه و سنی را با پوست و گوشت و استخوانم حس کردم؛ اتفاق نظری که چه شیعه و چه سنی در قبال اهل بیت دارند در این کار برای من واقعا قابل لمس بود.

اخت الرضا از تولیدات سازمان سینمایی سوره و با مشارکت آستان مقدس حضرت معصومه(س) و مجموعه شبکه‌های کربلا(عتبه حسینی) ساخته شده است.

این فیلم سفر بانوی کرامت از مدینه به قم را روایت می کند و پخش و تبلیغات آن به عهده موسسه فرهنگی تبلیغاتی بهمن سبز است.

این فیلم تاکنون توانسته در مجموع فروش سینما و اکران سیار به آمار یک میلیارد و ۳۴۰ میلیون تومانی برسد. از این میزان فروش ۴۳۰ میلیون تومان به اکران های سیار اختصاص دارد.

رسانه سینمای خانگی- چه خبر از اینمیشن و فیلم کوتاه؟

 انیمیشن‌های «چرخ خیاطی» و «تولد» از تولیدات مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی به جشنواره فیلم کودک احمد آباد هند راه پیدا کردند. فیلم داستانی «۱_» ( منفی یک) نیز با پایان فیلمبرداری و تدوین به صداگذاری رسید.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، انیمیشن‌های «چرخ خیاطی» به کارگردانی نجمه هاشم‌الحسینی و «تولد» ساخته زهره عباسی، از تولیدات مرکز گسترش، به بخش مسابقه پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودک احمد آباد در کشور هند راه یافته‌اند.

 نمایی از انیمیشن‌ «چرخ خیاطی»

در دوره های قبل این جشنواره فیلم‌های «بادبادک باز»، «میلیونر زاغه‌نشین»، «تنها در خانه»، «مینیون‌ها» و… به نمایش درآمدند.

امسال ۲۶۷ فیلم از ۴۵ کشور به این جشنواره ارسال شده است. هدف از برگزاری این جشنواره، شناساندن هر چه بیشتر سینمای کودک به مخاطبان بین‌المللی است. پخش بین‌الملل «چرخ خیاطی» و «تولد» با واحد بین‌الملل مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است.

جشنواره فیلم کودک احمدآباد هند از ۱۷ تا ۱۹ آذرماه ۱۴۰۲ برگزار می‌شود.

جزییات فیلم «۱_» اعلام شد

فیلم داستانی «۱_» ( منفی یک) با پایان فیلمبرداری و تدوین به صداگذاری رسید.

فیلم کوتاه «۱_» ( منفی یک) به کارگردانی بهنام داوری، مدیریت فیلمبرداری مسعود امینی تیرانی و به تهیه‌کنندگی مهران زمانی با اتمام فیلمبردای و تدوین در حال صداگذاری است.

این فیلم کوتاه با پایان مراحل پس تولید آماده ارسال به جشنواره‌های داخلی و خارجی می‌شود.

 نمایی از فیلم کوتاه «۱_» ( منفی یک)

شهروز دل‌افکار، مریم همتیان، داریوش مهربان، ایمان صدیق، داود داوری، هومان زمانی، معین سعیدی و کیوان کوچمشکی بازیگران این فیلم هستند.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: کارگران یک مجتمع بزرگ مسکونیِ در حال ساخت به علت پرداخت نشدن دستمزدهایشان قصد دارند اعتصاب کنند و دست از کار بکشند، اما با ورود تازه واردی در میانشان ماجرا و مشکل جدیدی برایشان پیش می‌آید…

عوامل فیلم کوتاه داستانی «۱_» ( منفی یک) عبارتند از کارگردان: بهنام داوری، مدیر فیلمبرداری: مسعود امینی تیرانی، فیلمبردار: یونس امینی تیرانی، نویسنده: علیرضا قاسمی، تدوین: مصطفی وزیری، صدابردار: وحید رضویان، طراحی و ترکیب صدا: حسن مهدوی، دستیار اول فیلمبردار: مهدی حسینی، دستیار کارگردان: امین رضوی، مدیر روابط عمومی: نغمه دانش آشتیانی و …

«جناکات» در یک جشنواره ایتالیایی

فیلم کوتاه «جناکات» به نویسندگی و کارگردانی عطا مجابی در یک جشنواره ایتالیایی رقابت می‌کند.

فیلم کوتاه «جناکات» با عنوان بین‌المللی Psychicken که محصول مشترک ایران و ایتالیا و از تولیدات انجمن سینمای جوانان ایران است و به نویسندگی و کارگردانی عطا مجابی تولید شده، در بیست‌ودومین دوره جشنواره ماگما ایتالیا رقابت خواهد کرد.

جشنواره ماگما، یکی از مهم‌ترین جشنواره‌های تخصصی فیلم کوتاه در کشور ایتالیا است که سالانه حدود ۹۶۰۰ فیلم کوتاه از ۹۵ کشور جهان متقاضی شرکت در آن هستند و امسال ۲۷ اثر در بخش بین‌الملل آن رقابت خواهند کرد.

جایزه اصلی این جشنواره به‌نام «لورنزو وچیو» موسس این جشنواره است که در ۲۳ سالگی درگذشت، نامگذاری شده است.

جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه ماگما یک جشنواره تخصصی فیلم کوتاه است که با هدف ارائه فرصتی برای دیده شدن آثار با ارزش و ایجاد پلی بین مخاطبان و گونه‌های مختلف فیلم کوتاه هر ساله فیلم‌های کوتاه داستانی، مستند، انیمیشن و تجربی زیر ۲۰ دقیقه را به رقابت می‌گذارد و در این سال‌ها با بسیاری از جشنواره‌های معتبر و تخصصی فیلم کوتاه همکاری داشته است.

این جشنواره ۱۳ تا ۱۸ نوامبر مصادف با ۲۲ الی ۲۷ آبان ۱۴۰۲ در شهر آچیرئاله ایتالیا برگزار خواهد شد.

لازم به ذکر است که «جناکات» پیش از این در جشنواره‌هایی چون حضور داشته است.

«جناکات» اثری اقتباسی در گونه داستانی و در ژانر «نئونوآر/ فانتزی» است که در لوکیشن‌هایی با هویت تاریخی و فرهنگی، در تهران و قزوین فیلم‌برداری شده است.

این فیلم کوتاه با نقش‌آفرینی ابراهیم عزیزی و سوسن مقصودلو، یک فیلم کوتاه بدون دیالوگ است و قصه یک دزد را روایت می‌کند که حین سرقت مرتکب جنایتی هولناک شده و می‌گریزد، ولی متوجه می‌شود کسی او را تعقیب می‌کند.

گفتنی‌است «جناکات» پیش از این در سی‌ونهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، جشن آکادمی فیلم کوتاه ایسفا نامزد دریافت جایزه بوده و برگ زرین بهترین فیلم‌نامه اقتباسی را از سی‌ونهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران دریافت کرده بود. همچنین جشنواره IN THE PALACE کشور بلغارستان، که مورد تایید آکادمی اسکار است، اولین حضور بین‌المللی این فیلم کوتاه بوده و دوازدهمین دوره جشنواره FIPILI ایتالیا و همچنین چهل‌ودومین دوره جشنواره MHFF-Molins اسپانیا، دیگر جشنواره‌هایی هستند که این فیلم کوتاه در آن‌ها حضور داشته است.

رسانه سینمای خانگی- تارخ زود رخ در خاک کشید

سی‌وهفتمین برنامه «مستندات یکشنبه» که ذیل سینماتک خانه‌ هنرمندان ایران به پخش فیلم‌های مستند می‌پردازد، ساعت ۱۷یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲ به نمایش فیلم مستند «ترانه تارخ» به کارگردانی صمد فرهنگ اختصاص داشت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، پس از نمایش این فیلم که روایتی تصویری از زندگی و آثار زنده‌یاد امین تارخ است، نشست نقد و بررسی آن با حضور محمدمهدی عسگرپور (مدیرعامل خانه هنرمندان ایران، تهیه‌کننده و کارگردان سینما)، همایون اسعدیان (کارگردان سینما) و صمد فرهنگ(کارگردان این مستند) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده شاهین امین (روزنامه‌نگار و منتقد سینما) بود.

در ابتدای این برنامه شاهین امین از نیما تارخ (فرزند امین تارخ) که در سالن حضور داشت، خواست که جلسه را با صحبت‌های خود شروع کند.

نیما تارخ در صحبت‌هایی گفت: از آقای فرهنگ تشکر می‌کنم. در جریان این فیلم بودم ولی خیلی جرات دیدن آن را نداشتم. اما بالاخره جرات پیدا کردم و فیلم را دیدم. دیدن آن مقداری سخت است. اما تشکر می‌کنم و خوشحالم که این فیلم به یادگار باقی مانده است.

نمی‌خواهم اسطورسازی کنم

شاهین امین در ادامه گفت: نمی‌خواهم اسطورسازی کنم ولی ما در سینمای ایران آدم‌هایی داشته و داریم که فارغ از کار هنری خود، صاحب یک شخصیتی بوده و احترامی برای خود قائل بودند. بنابراین در هر کاری حضور پیدا نمی‌کردند. البته نمی‌خواهم بگویم که همه کارهای آنها درجه یک است. همانطور که دیدیم آقای تارخ هم در فیلم به این موضوع اشاره کرد، که یک‌سری از کارها را به خاطر معیشت قبول کرده است. ولی حتی در همان کارها هم سعی کرده‌اند، اندازه‌هایی را رعایت کنند.

او افزود: امیدوارم بازیگران و به طور کل هنرمندان نسل‌های بعد این الگوها را در نظر بگیرند. رعایت کردن اندازه‌ها، آنها را صاحب هویت و شخصیتی می‌کند که گاهی حتی بالاتر از کیفیت هنری‌شان دیده شوند. آقای تارخ هم حتما در کنار اینکه بازیگر خوبی بودند، واجد شخصیت‌هایی این چنین نیز می‌شدند. به همین دلیل اکنون در خاطره جمعی ما ثبت شده‌اند. چقدر همگی ناراحتیم، از اینکه در این یکی دو سال اخیر، بخشی از این آدم‌هایی که در خاطره جمعی ما ثبت شده‌اند را از دست دادیم. افرادی چون آقای پورحسینی، پوراحمد، پسیانی و… . البته مرگ حق بوده ولی تحمل آن برای ما مقداری دشوار است.

 نشست نقد و بررسی مستند «ترانه تارخ»

فرهنگ (کارگردان مستند «ترانه تارخ») نیز در ادامه این نشست درباره پروسه تولید این اثر و چگونگی شکل‌گیری آن گفت: از همه حاظران در جلسه تشکر می‌کنم. می‌توانم با تمام وجود بگویم که این کار معجزه بود. آنقدر روان و پشت سر هم و خود به خود اتفاق افتاد، که دیدن آن روی پرده برای خودم عجیب است. من کارمند صداوسیما مرکز شیراز بودم و از کودکی بازیگری را دوست داشتم. یک بار آگهی کارگاه بازیگری آقای تارخ را دیدم؛ کلاس ایشان هزار کیلومتر با من فاصله داشت ولی انگار این فاصله برایم دو خیابان بود. بنابراین به تهران آمدم و در کلاس‌های آقای تارخ ثبت‌نام کردم. بعد از آن در هفته‌ای که هفت شب داشت، ۴ شب در اتوبوس بودم و بین شیراز و تهران رفت‌وآمد می‌کردم. دو سال دوره‌های مقدماتی و پیشرفته بازیگری را پیش آقای تارخ و اساتید خوبی که ایشان در آموزشگاه خود جمع کرده بودند، گذراندم. اما وقتی دوره تمام شد، تازه مزه آن زیر دندانم رفته بود، به شیراز رفتم و دوباره از صفر برای کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته تئاتر ادامه تحصیل دادم.

او افزود: تصویرهایی که در این مستند می‌بینید را برای پایان‌نامه مقطع کارشناسی خود ضبط کرده بودم. من و آقای تارخ دائم پیش هم نبودیم ولی حس خوبی بینمان بود. وقتی می‌خواستم فارغ‌التحصیل شوم، به آقای تارخ گفتم که می‌خواهم پایان‌نامه خود را معطوف به تاثیر کارگردان‌های مختلف از جمله آقای عسگرپور روی بازیگری واحد کنم. ایشان با فراغ بال پذیرفت. با وجود اینکه آن زمان بسیار سرشان شلوغ بود؛ ساعت‌ها جلوی دوربین من می‌نشست و با انرژی بسیار زندگی خود را برایم تعریف کرد. این تصویرها باقی ماند تا زمانی که آقای تارخ به رحمت خدا رفت. بعد از آن یک بار به آموزشگاه آقای تارخ رفتم و با خانم علی‌نژاد آشنا شده‌ام که از آخرین شاگردان آقای تارخ بود. ایشان نیز در نهایی کردن این مستند کمک بسیاری به من کرد.

این مستندساز در ادامه بیان کرد: در پایان برای آماده کردن مستند، تمام فیلم‌ها و مصاحبه‌ها که تقریبا هفت، هشت ساعت است را مجددا دیدم و بخش‌هایی که به نظرم مناسب بود را انتخاب کردم. شکر خدا فیلم نهایی شد و آقای عسگرپور هم لطف کرد تا این برنامه برگزار شود و ما دور هم جمع شویم و یاد آقای تارخ را گرامی بداریم.

محمد مهدی عسگرپور در ادامه این برنامه گفت: از زحمت دوستان برای ساخت این مستند تشکر می‌کنم. زمانی که ما آقای تارخ را از دست دادیم، درست مهرماه سال گذشته و بعد از اتفاقات شهریور ماه بود که اساسا هرنوع گردهمایی و داشتن برنامه خیلی دشوار شده بود. حتی برای تشییع پیکر ایشان با شرایط سختی مواجه بودیم. به همین دلیل نتوانستیم مراسم را در شان شخصیت بزرگی چون آقای تارخ برگزار کنیم و این افسوس و شرمندگی که این اتفاق نتوانست در زمان خود رخ دهد، برای ما باقی ماند.

او افزود: بخش قابل توجهی از آن چیزی که در این مستند مطرح شد، نوع نگاه ایشان نسبت به عالم هنر و بازیگری بود که بخشی از آن در این مستند منتقل شد و بخشی از آن نیز به شکل طبیعی ممکن است در یک رویارویی اتفاق بیفتد. به خصوص برای افرادی که به ایشان نزدیک بودند. آقای تارخ با آموزشگاه خود، وضعیتی منحصر به فرد در کشور ما ایجاد کرده بود. به صورتی که خروجی فعالیت‌های ایشان در حوزه آموزش، بازیگران ارزشمند و بزرگی هستند که اکنون در سینمای ایران می‌درخشند. ما چنین وضعیتی که یک آموزشگاه بتواند در چند سال چنین خروجی داشته باشد را کمتر تجربه کرده بودیم. این نشان‌دهنده ویژگی‌های کاملا منحصر به فرد ایشان است.

مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در ادامه بیان کرد: وقتی سال ۸۷ اعضای آکادمی اسکار به ایران آمدند، رییس آکادمی و چند نفر از اعضا از جمله خانم آنت بنینگ، بازیگر معروف نیز در آن جمع بودند. ما برای نشان دادن بعضی از فضاهایی که در حوزه سینما به شکل جدی فعالیت می‌کنند، مثل استودیوها و چیزهایی از این دست، اعضای آکادمی را همراهی می‌کردیم. البته آن زمان محدودیتی هم ایجاد شد. چون وقتی بعضی افراد متوجه شدند که این افراد از اعضای آکادمی اسکار هستند، نامه‌نگاری کردند که برخی از ملاقات‌های این گروه کنسل شود. مانند دیدار آنها با دانشگاهیان و برخی از مراکز دیگر.

عسگرپور در ادامه عنوان کرد: یکی از مراکزی که ما در نظر داشتیم، بازدید از آموزشگاه آقای تارخ بود. خانم آنت بنینگ نیز به طور طبیعی چون بازیگر جمع بودند به آنجا آمدند. نکته‌ای که در این خصوص برایش جالب بود، این بود که می‌گفت: فکر نمی‌کردم در کشوری چون ایران، چنین سبکی از آموزش وجود داشته باشد. می‌گفت حتی احساس می‌کردم بخشی از شکلی که ایشان در آموزش تجربه می‌کند را ما نتوانستیم تجربه کنیم. بنابراین باید بگویم وجوه آموزشی آقای تارخ فراتر از مرزهای خودمان بود. حتی این اواخر به استرالیا و چند جای دیگر رفت و برنامه‌هایی در این خصوص داشت اما متاسفانه فوت ایشان باعث شد که آن بخش اجرا نشود. در صورتی که این برنامه می‌توانست به پیوند سینمای ایران با بخش‌های خارج از کشور خودمان خیلی کمک کند.

او ادامه داد: ما دو سریال با هم کار کردیم و این افتخار بزرگی برای من بود. این دو کار ظاهرا به قدری از عمق لازم برخوردار بوده است که همه فکر می‌کردند که ما خیلی بیشتر از این با هم کار کردیم. یکی از سکانس‌هایی که در همکاری من با آقای تارخ به یادگار مانده و در این فیلم نیز استفاده شده است، مرگ شخصیتی است که آقای تارخ در یکی از کارها بازی می‌کرد. همان روز که صحنه را گرفتیم، حال همگی ما کمی منقلب شد، اما بعد از آن نیز هر بار آن سکانس را دیدم حالم بد می‌شد. این برای پیش از مرگ ایشان بود. هیچوقت فکر نمی‌کردم در فیلمی از این سکانس استفاده شود و ما یادمان بیاید که ایشان را به این صورت از دست دادیم. به هر حال برای شخص من این موضوع خیلی دردآور بود.

این سینماگر در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: گاهی وقتی ما درباره همکاران خود صحبت می‌کنیم، اینطور به نظر می‌رسد که در حال بزرگنمایی هستیم، در صورتی که اینطور نیست؛ ما وقتی با هم کار می‌کنیم؛ هفت و هشت ماه با یکدیگر زندگی کرده و از هم یاد می‌گیریم. ایشان نیز به دلیل تجربه بالایی که داشتند، بدون اینکه خودشان اصرار داشته باشند، معمولا نقش آموزگار را هم ایفا می‌کردند. به خصوص برای نسل جوان‌تر. برخلاف برخی از بازیگران که وقتی بازیگر مقابل آنها جوان است، ابتدا او را تخریب می‌کنند؛ ایشان کاملا برعکس عمل کرده و اعتماد به نفس جوان مقابل خود را بالا می‌برد. حتی اگر کم و کاستی را می‌دید، به او کمک می‌کرد. به این صورت باعث می‌شد بازیگر جوان در مقابل ایشان احساس امنیت خاطر بکند. این نکته مهمی است که آموزش دادن بدون اینکه اصراری بر آن باشد، جز ذات ایشان شده بود.

همایون اسعدیان نیز در ادامه این برنامه گفت: زنده‌یاد داریوش مهرجویی در یکی از مستندهایی که از او گرفته شده است، می‌گوید که من متوجه شده‌ام، دوربین و حرکت و… را می‌توان رها کرد، در صورتی که داستان و بازیگر کار خود را درست انجام دهند. همه ما اول که وارد سینما می‌شویم، به خصوص در بخش کارگردانی خیلی دوست داریم که کار خود را به رخ بکشیم. اما چقدر خوب است که بتوانیم به چیزی برسیم که استاد مهرجویی آن را بیان می‌کند. واقعا در آوردن یک لحظه حسی با یک بازیگر به مراتب دشوارتر از یک صحنه اکشن است. لحظه حسی ارتباط یک انسان با انسان‌های مقابلش است که باید در بیاید و از همین رو دشوار است.

او افزود: آقای عسگرپور در صحبت‌های خود به این موضوع اشاره کرد که ما نتوانستیم مراسمی که در اندازه بزرگی آقای تارخ باشد را برای او بگیریم. این بزرگی از بازیگری نمی‌آید. اول بگویم اولین برخورد من با امین تارخ به این صورت بود؛ بنیاد فارابی می‌خواست آرشیو کوچکی راه بیاندازد و به همین دلیل بازیگرها را صدا می‌کرد تا از آنها عکس بیاندازند. زنده‌یاد فرخنده شادمنش آنجا منشی بود؛ آقای تارخ نیز مدیر این آرشیو بود و من هم به عنوان عکاس صدا کرده بودند تا عکس بگیرم. عکس گرفتن از بازیگران و کلا آن فضا برایم خیلی جالب بود. به خاطر دارم اولین باری که آقای تارخ عکس‌ها را می‌دید، ایرادهایی گرفت اما مجموعا کار را پذیرفت. مدتی زیردست ایشان به عنوان عکاس فعالیت کردم. اما بعد مدت‌ها گذشت تا اینکه در سریال آپارتمان اصغر هاشمی، من دستیار بودم و آقای تارخ جوان اول را بازی می‌کرد. این ارتباط در آنجا مجددا برقرار شد. سپس به شکل صنفی در خانه سینما با یکدیگر همکاری‌هایی داشتیم. بعد از آن نیز در سریال خسوف من به عنوان تهیه‌کننده و آقای تارخ بازیگر بود. البته این افتخار را هم داشتم که چند دوره‌ای در آموزشگاه ایشان، به تدریس مباحثی بپردازم.

اولین آموزشگاه سینمایی را تاسیس کرد

این سینماگر در ادامه بیان کرد: ما تعداد زیادی بازیگر داریم که فقط بازیگر هستند اما معدود افرادی داریم که دغدغه آنها هنر به معنای کلان قضیه است. اگر امین تارخ اینقدر در ذهن ما مانده است و فکر می‌کنیم که برای او کم گذاشتیم، به این دلایل است. وگرنه ما بازیگر خوب زیاد داریم ولی او کسی بود که اولین آموزشگاه سینمایی را تاسیس کرد و بسیاری بازیگر را به سینمای ایران معرفی کرد. همچنین در بحث صنفی، فعالیت‌های مثبت بسیاری داشت. حتی بسیاری از فعالیت‌های صنفی که انجام می‌داد، خارج از خانه سینما و از طریق ارتباطات دیگری بود تا بتواند کار اعضای صنف را راه بیاندازد. بخش بازیگری او نیز که جای خود دارد.

اسعدیان در ادامه صحبت‌هایش گفت: این مجموعه عوامل است که بازیگری مانند امین تارخ را تبدیل به شخصی می‌کند که آقای عسگرپور می‌گوید متاسفانه نتوانستیم مراسمی در اندازه و شان او برگزار کنیم. البته این هم خیلی بد است که ما فقط شان کسانی که می‌روند را رعایت می‌کنیم و در زمان زنده بودن به شان آنها توجهی نداریم. مثلا باید چنین اتفاقی برای آقای مهرجویی رخ دهد تا متوجه شویم که چه شخصیتی را از دست دادیم. البته نباید اسطوره و بت بسازیم، زیرا همه آدم‌ها ضعف‌هایی دارند؛ من در سکانس‌هایی از سریال خسوف با آقای تارخ کل کل هم داشتم. لزوما اینطور نیست که یک آدم هرچه می‌گوید درست باشد؛ جذابیت ماجرا اینجاست که با آدم‌ها اختلاف نظر هم داشته باشیم و با هم کل کل، قهر و آشتی کنیم. نمی‌دانم چرا وقتی آدمی فوت می‌کند ما فکر می‌کنیم که باید بگوییم همه چیز آن آدم خوب بوده است. مگر می‌شود یک سال با کسی کار کنیم و با یکدیگر کل کل نداشته باشیم؟ آن چیزی که جدا از این موارد می‌دانم و می‌خواهم بگویم این است که نسلی از بازیگران ما در حال تمام شدن هستند. بازیگرانی که در شرایط سخت کرونا شما را همراهی کرده و غر نمی‌زنند و به عنوان یک بازیگر حرفه‌ای وضایف خود را می‌دانند.

این سینماگر در ادامه صحبت‌هایش عنوان کرد: فکر می‌کنم برای سریال خسوف، حداقل هفت، هشت بار از آقای تارخ تست کرونا گرفتیم، در شرایطی که آدم‌ها سر کار نمی‌آمدند، ایشان همراه ما بود. حرفه‌ای بودن چیزی است که متاسفانه نسل جدید بازیگری ما یاد نگرفته است و به همین دلیل با نسل آقای تارخ، انتظامی و دیگرانی این چنین، متفاوت است. مهم بودن آقای تارخ در مجموعه این اتفاقات است، نه اینکه آقای تارخ، بازیگر خوبی بود که بود. این مجموعه را در آدم‌های کمی می‌توان یافت و به همین دلیل افسوس می‌خوریم که چقدر زود آقای تارخ را از دست دادیم.

او در ادامه صحبت‌هایش گفت: باید رفت و دید که آقای امین تارخ چطور امین تارخ شد؛ قطعا یک شبه این اتفاق رخ نداده است. این چیزی است که نسل بازیگران جدید ما باید آن را دنبال کنند. امین تارخ شدن هزینه دارد؛ غیر از اینکه باید عمر خود را بگذارید؛ باید مرتب تجربه کنید، بخوانید و همه چیز را وقف این کار کنید تا بتوانید تبدیل به شخصیت‌هایی چون او، انتظامی، نصیریان و …. شوید. البته بخشی از رفتارهای غیر حرفه‌ای بازیگران جدید نیز به خود ما مربوط می‌شود که شهامت این را نداریم از بازیگران جوان استفاده کنیم. به طوری که از پسر و دختر چهل ساله به عنوان جوان اولی که قرار است به زودی ازدواج کنید بهره می‌گیریم. در صورتی که کلی بازیگر جوان خوب در تئاتر داریم که می‌توانند نقش‌ها را به خوبی بازی کنند.

شاهین امین در ادامه این مراسم گفت: برادر و همسر آقای تارخ نیز در این مراسم حضور دارند. خیلی معذرت می‌خواهم که در ابتدای جلسه از آنها یاد نکردم؛ من را ببخشید. از این دو عزیز می‌خواهم که اگر صحبتی هست بیان کنند.

برادر آقای تارخ در صحبت‌هایی گفت: امین تارخ یک نفر نبود، او کسی بود که دنیایی را به وجد می‌آورد. او نرفته و هنوز هست. من همچنان در حال زندگی با او هستم و از آن روز تا کنون زندگی برایم عزای عمومی است. متاسفانه امین تارخ در بی‌رحمانه‌ترین مراسم ممکن تشییع شد. این حق او نبود. این حق طبیعی من است که نسبت به این موضوع شکایت داشته باشم.

در ادامه این برنامه، شاهین امین تلاش کرد تا از خانواده مرحوم تارخ دلجویی کند.

محمدمهدی عسگرپور در بخش دیگری از این برنامه گفت: حدود سه سال پیش از فوت آقای تارخ، دیدارهای ما کمی بیشتر شده بود. زیرا من در آموزشگاه ایشان به تدریس می‌پرداختم. قبل و بعد از کلاس با یکدیگر صحبت‌هایی می‌کردیم و دریافت‌هایی که از مسائل مختلف داشتیم را باهم به اشتراک می‌گذاشتیم. یک روز درباره مسئله عصر مدرن با ایشان صحبت کردم. ممکن است ما این موضوع را به تغییر شکل دشواری‌های ساخت فیلم خلاصه کنیم. زیرا ما سر صحنه اصولا با بازیگران جوان‌تری که انگار دریافت‌های آنها با نسل پیش از خود متفاوت بود، مواجه می‌شدیم.

او افزود: در واقع به همین دلیل نوع حضور این نسل متفاوت است و مسائل را ساده‌تر در نظر گرفته و کمتر مطالعه می‌کنند. اما سهل‌انگارانه است که این موضوع را فقط به بازیگری خلاصه کنیم؛ چون در حوزه کارگردانی، فیلمنامه، فیلمبرداری و… نیز این اتفاق رخ داده است. البته بازیگرهای قدیمی‌تر به دلیل شرایط دشواری که بود باید خیلی خوب جلو می‌رفتند. مثلا آن زمان نگاتیو بود و امکان برداشت‌های زیاد نبود اما اکنون شرایط دیجیتال سبب شده تا با برداشت‌های خیلی زیاد هم کار جلو برود. اما نمی‌توان به بازیگر گفت که تو کاری نداشته باش که همه چیز تغییر کرده ولی تو سختکوش باش. خب این شدنی نیست.

این سینماگر در ادامه صحبت‌هایش بیان کرد: در این یکی دو سال آخر درباره این موضوع با آقای تارخ صحبت می‌کردم تا نتیجه آن را به کلاس هم منتقل کنم. اینکه مدل این سخت‌کوشی در شرایط فعلی باید چگونه باشد؟ مثلا بازیگر سخت‌کوشی سر صحنه می‌رود و با کارگردانی مواجه می‌شود که دو پلان از او گرفته و سپس از او تعریف می‌کند و می‌گوید که کار خود را به خوبی انجام داده است. خب این بازیگر آرام آرام دلیل سخت‌کوشی خود را نمی‌داند و تغییر می‌کند. فهم جدید ما از این عرصه و اتمسفری که از آن صحبت می‌کنیم، موضوعی است که باید آن را بفهمیم و در کلاس‌ها آموزش دهیم. صحبت‌های ما در خصوص بحث‌هایی این چنین با آقای تارخ خیلی جذاب و لذت‌بخش بود.

عسگرپور ادامه داد: آقای تارخ مانند هر هنرمند اثرگذاری زنده است و به همین دلیل باید به این بحث بپردازیم که سرنوشت آموزشی که ایشان به دنبال آن بود باید چگونه پیش برود؛ نه اینکه این اتفاق کات شود و به مقطعی در تاریخ بپیوندد.

رسانه سینمای خانگی- از «چرخ خیاطی» تا «دوار»، از هند تا آمریکا

انیمیشن «چرخ خیاطی» به کارگردانی نجمه هاشم‌الحسینی به جشنواره هندی رفت و فیلم سینمایی «دوار» نامزد جایزه بهترین فیلم تجربی جشنواره فیلم «ویرجینیا» آمریکا شد.

به گزارش سینمای خانگی انیمیشن‌های «چرخ خیاطی» به کارگردانی نجمه هاشم‌الحسینی و «تولد» ساخته زهره عباسی از تولیدات مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی به بخش مسابقه پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودک احمد آباد در کشور هند راه پیدا کرده‌اند.

در دوره‌های قبل این جشنواره فیلم‌های «بادبادک باز»، «میلیونر زاغه‌نشین»، «تنها در خانه»، «مینیون‌ها» و … به نمایش درآمدند.

امسال ۲۶۷ فیلم از ۴۵ کشور به این جشنواره ارسال شده، هدف از برگزاری این جشنواره، شناساندن هر چه بیشتر سینمای کودک به مخاطبان بین‌المللی است.

پخش بین‌الملل «چرخ خیاطی» و «تولد» با واحد بین‌الملل مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است.

جشنواره فیلم کودک احمدآباد هند از ۱۷ تا ۱۹ آذر ۱۴۰۲ برگزار می‌شود.

«دوار» نامزد جایزه بهترین فیلم تجربی جشنواره فیلم «ویرجینیا» آمریکا شد

فیلم سینمایی «دوار» با نام بین‌المللی «اوربیتال» به کارگردانی میثم حسن‌زاده و تهیه‌کنندگی علیرضا علویان در سومین حضور بین‌المللی پس از ایتالیا و یونان به پانزدهمین دوره جشنواره موسیقی و فیلم مستقل جهانی در «ویرجینیا» آمریکا راه پیدا کرد.

این اثر همچنین نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم تجربی از این فستیوال جهانی شد.

این رویداد ۳ و ۴ می ۲۰۲۴ و مراسم اعلام جوایز آن در هتل واشنگتن دالس ماریوت در «ویرجینیا» برگزار خواهد شد.

فیلم سینمایی «orbital» توسط ماداکتو پیکچرز با مدیریت محمد توریوریان به جشنواره‌های جهانی عرضه می‌شود.

«دوار» پیش از این موفق به دریافت جایزه بهترین کارگردانی از هشتمین جشنواره soundscreen ایتالیا شد و همچنین در میان فیلم‌های منتخب دوازدهمین جشنواره فیلم‌های دیجیتال آتن در یونان قرار گرفته است که شانس حضور در میان برگزیدگان این جشنواره را دارد.

فیلم «دوار» ماه‌های گذشته در سینماهای «هنر و تجربه» اکران شد.

عوامل فیلم «دوار» عبارتند از تهیه‌کننده: علیرضا علویان، نویسنده و کارگردان: میثم حسن‌زاده، مدیر فیلمبرداری: داوود رحمانی، تدوین: احسان شیبانی، طراحی صدا: علیرضا علویان، طراح موسیقی: پیام آزادی، عکاس: نازیلا ملکی و مصطفی امیری، مجری طرح: بهداد الهامی و میثم حسن‌زاده، درجه نور و رنگ: حسام‌الدین ظریف، جلوه‌های ویژه بصری: حسن پیله‌ور، بازیگران: میلاد خزاعی، مهسا اکبرپور، راحیلی کافی، رضا سنایی و…

بازیگر فیلم «هبه» نامزد دریافت جایزه از جشنواره آمریکایی شد

«هبه» به نویسندگی و کارگردانی هاتف عسگری و تهیه کنندگی حسام علی عسگری که به تازگی در دوازدهمین جشنواره سن لوییس آمریکا راه پیدا کرده است، توانست نامزدی بهترین بازیگر زن را برای نسترن پارساییان به ارمغان بیاورد.

این اثر کوتاه روایتی متفاوت از نقش خانواده در سرنوشت فرزندان است.

هاتف عسگری که پیش‌تر در عرصه مستندسازی، اجرا و برنامه‌سازی تلویزیون فعالیت داشته است، نویسندگی و کارگردانی «هبه» را برعهده دارد.

این فیلم کوتاه در تاریخ ۱۴ تا ۱۷ نوامبر در سن لوییس، آریزونای آمریکا نمایش خواهد داشت.

دیگر عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: علیرضا کلیایی، طراحی و ترکیب صدا: امیرحسین صادقی، مدیر صدابرداری: مسعود شاهوردی، تدوین: فاطمه توکلی، مدیر تولید: مصطفی غزنوی، مشاور فیلمنامه: نیکا عسگری، تهیه کننده: حسام علی عسگری.

«داستان اوجان» برنده نشان «طلوع» از جشنواره مونیخ شد

فیلم مستند داستانی «داستان اوجان» ساخته شهرام بدخشان مهر فیلمساز مستقل ایرانی برنده نشان «طلوع» از جشنواره «دنیای بهتر» مونیخ آلمان شد. سونا کروگر به نمایندگی از فیلمساز نشان جشنواره را دریافت کرد. عنوان این نشان برگرفته از نام فیلمی از فریدریش مورنائو فیلمساز برجسته آلمانی است که جزو صد فیلم برتر تاریخ سینما به شمار می‌رود.

جشنواره «دنیای بهتر» بر فیلم‌هایی تمرکز دارد که مضمون آنها تلاش برای داشتن جهانی بهتر است.

«داستان اوجان» روایتگر زندگی یک خانواده در روستای اوجان ارمنستان است.

فیلم «داستان اوجان» محصول مشترک ایران و ارمنستان است و تهیه کنندگان آن موسسه FILMADARAN و شهرام بدخشان مهر هستند.

رقابت «گلین» و «بوغاناق» در باکو

فیلم‌های کوتاه «گلین» و «بوغاناق» از انجمن سینمای جوانان استان اردبیل به بخش مسابقه چهاردهمین جشنواره بین‌المللی باکو راه یافتند.

در بخش مسابقه آسیایی چهاردهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه باکو – جمهوری آذربایجان، ۱۶ فیلم از ۱۱ کشور به رقابت می‌پردازند که ۲ فیلم «بوغاناق» اثر سیدابراهیم جوادخانی و «گلین» ساخته کارسونیا فتحی با این آثار رقابت خواهند کرد. این ۲ فیلم از تولیدات حرفه‌ای دفتر اردبیل هستند که از طریق شورای پیچیینگ تصویب شده و به مرحله تولید رسیده‌اند.

چهاردهمین جشنواره بین‌المللی فیلم باکو، ۱۸ تا ۲۴ آبان‌ماه برگزار می‌شود و به برگزیدگان این جشنواره پری طلایی اهدا خواهد شد.

حضور «جناکات» در یک جشنواره ایتالیایی

فیلم کوتاه «جناکات» با عنوان بین‌المللی Psychicken که محصول مشترک ایران و ایتالیا و از تولیدات انجمن سینمای جوانان ایران است و به نویسندگی و کارگردانی عطا مجابی تولید شده است، در بیست‌ودومین دوره جشنواره ماگما ایتالیا رقابت خواهد کرد.

جشنواره ماگما یکی از مهم‌ترین جشنواره‌های تخصصی فیلم کوتاه در کشور ایتالیاست که سالانه حدود ۹۶۰۰ فیلم کوتاه از ۹۵ کشور جهان متقاضی شرکت در آن هستند و امسال ۲۷ اثر در بخش بین‌الملل آن رقابت خواهند کرد.

جایزه اصلی این جشنواره به‌نام «لورنزو وچیو» موسس این جشنواره است که در ۲۳ سالگی درگذشت، نامگذاری شده است.

جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه ماگما یک جشنواره تخصصی فیلم کوتاه است که با هدف ارایه فرصتی برای دیده شدن آثار با ارزش و ایجاد پلی بین مخاطبان و گونه‌های مختلف فیلم کوتاه هر ساله فیلم‌های کوتاه داستانی، مستند، انیمیشن و تجربی زیر ۲۰ دقیقه را به رقابت می‌گذارد و در این سال‌ها با بسیاری از جشنواره‌های معتبر و تخصصی فیلم کوتاه همکاری داشته است.

این جشنواره ۱۳ تا ۱۸ نوامبر مصادف با ۲۲ الی ۲۷ آبان ۱۴۰۲ در شهر آچیرئاله ایتالیا برگزار خواهد شد.

«جناکات» اثری اقتباسی در گونه داستانی و در ژانر «نئونوآر / فانتزی» است که در لوکیشن‌هایی با هویت تاریخی و فرهنگی، در تهران و قزوین فیلم‌برداری شده است.

این فیلم کوتاه با نقش‌آفرینی ابراهیم عزیزی و سوسن مقصودلو، یک فیلم کوتاه بدون دیالوگ است و قصه یک دزد را روایت می‌کند که حین سرقت مرتکب جنایتی هولناک شده و می‌گریزد، ولی متوجه می‌شود کسی او را تعقیب می‌کند.

دیگر عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از مدیر فیلم‌برداری و کالریست: کیوان محسنی، طراحی و اجرای نور: علیرضا نصرتی، اپراتور دوربین و وسایل حرکتی: محمد قاسمی، دستیار اول فیلم‌بردار: یاشار زاهد، دستیار نور: علیرضا خالیان، دستیاران فیلم‌بردار: محمدحسین مهدی‌خانی، علیرضا صانعی‌فر، امیرحسین لشگری، محمدامین شریفی‌کیا، تدوین: حمید نجفی‌راد، با تشکر از علی مردانی، موسیقی: آرماندو باگلا، طراحی و ترکیب صدا: جیان مارکو لاوری، صدابردار صحنه: پیمان بالایی، سرپرست جلوه‌های ویژه بصری: محمد برادران، سرپرست تیم سه‌بعدی: امیر صفت‌کیا، کامپوزیت: امید شفق، محمد خانبان، محمد اسفندیاری، هومن مهری، محمد دلبند، انیماتور: راضیه کاظمی، مدلینگ و تکسچرینگ: مصطفی قربانی، روتوسکوپی: معینا هندوپور، حنانه ششپری، رضا قلی پور، حسن احمدی، کمراترکینگ: محمد سجاد مرادی، طراح تولید: عطا مجابی، مشاور: النورا دیانا، جلوه‌های میدانی و ساخت دکور: امیر سلیمانی، دستیار دکور: مجید کارآمد، گریم: مسعود سمنانی، مدیر تولید شهر تهران: حمید عزیزی، دستیار تولید شهر تهران: وحید ویسی، مدیر تولید شهر قزوین: پیمان فلاح، گروه تولید و هماهنگی شهر قزوین: علی لشگری، آرمین الماسی، عرفان دادخواه، مدیر تدارکات: افشین حیدری سروستانی، دستیار تدارکات: یادگار خدابنده‌لو، عکاس: مهری رحیم‌زاده، دایری تولید و راکورد صحنه: تارا رصافی، مجری طرح و برنامه‌ریز: فرزانه قائمی‌زاده، تهیه‌کنندگان: عطا مجابی، نیکولتا کاتالدو، پویان صدقی، انجمن سینمای جوانان ایران و مشاور رسانه‌ای: محمد کفیلی.

خروج از نسخه موبایل