رسانه سینمای خانگی- این زنان چرا نادیده گرفته شدند؟

مجتبی اسپنانی کارگردان فیلم سینمایی «زندگی شیرین» به ارایه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم در حال و هوای دهه ۶۰ پرداخت و یادآور شد این اثر تنها با بودجه ۱۵۰ میلیون تومانی ساخته شده است.

به گزارش سینمیا خانگی، مجتبی اسپنانی کارگردان فیلم سینمایی «زندگی شیرین» که این روزها در حال اکران در سینماهای «هنر و تجربه» است، در گفت‌وگو با مهر، درباره این فیلم توضیح داد: این فیلم در سال ۱۴۰۰ کلید خورد و فرآیند تولید آن تا سال ۱۴۰۱ ادامه پیدا کرد. فرآیند دریافت پروانه نمایش آن هم تا همین سال ۱۴۰۲ طول کشید. وقتی پروانه صادر شد، دوستان «هنر و تجربه» لطف کردند و بلافاصله آن را در باکس اکران خود قرار دادند.

وی افزود: فیلم «زندگی شیرین» در واقع حاصل یک اراده جمعی میان من و برخی دوستانم در شهر اصفهان بود که تصمیم به ساخت این فیلم با بودجه‌ای بسیار محدود در حد ۱۵۰ میلیون تومان گرفتیم. شهرداری اصفهان طرحی حمایتی گذاشته بود که من هم فیلمنامه‌ام را به همین طرح ارایه کردم.

نادیده گرفتن زنان در سایه جنگ

اسپنانی درباره موضوع فیلم خود هم گفت: مساله اصلی فیلم من، نادیده گرفتن نقش زنان در جنگ بود. این که در سال ۶۵ که شهرها زیر بمباران بود، یک زن غیر از استرس ناشی از این شرایط با این مسأله بغرنج هم طرف بود که نمی‌توانست مرد خود را در کنارش داشته باشد. داستان فیلم من درباره زنی در این شرایط است که برای یک شب می‌خواهد خانه را برای آمدن همسرش مهیا کند. سرآخر هم نمی‌تواند آن طور که می‌خواهد در کنار همسرش باشد.

این کارگردان با اشاره به برخی تغییرات در فیلمنامه اولیه توضیح داد: در مجموع از رسیدن این فیلم به مرحله اکران راضی هستم. تلاش ما این بود که زندگی یک خانواده اصفهانی در سال‌های میانی دهه ۶۰ را به تصویر بکشیم. شکر خدا شرایط فیلم در اکران هم راضی‌کننده بوده است.

وودی آلن در جایی گفته است، یک فیلم، ۱۰ درصد خود فیلم است و ۹۰ درصد آن تلاش برای چگونه دیده شدن آن است. ما متأسفانه ابزار مناسب برای هدایت این چگونه دیدن‌ها را نداریم!

وی درباره شکل‌گیری ایده این فیلم هم گفت: زمانی که من کودکی ۷ ساله بودم، زنی در همسایگی ما زندگی می‌کرد که شرایط زندگی‌اش خیلی شبیه به کاراکتر «شیرین» در این فیلم بود. شرایط زندگی آن زن در تمام این سال‌ها در ذهن من مانده بود. پیش‌تر هم تقریباً تمام فیلم‌های کوتاهی که ساخته بودم، شخصیت اصلی‌شان زن بود. وقتی به مسأله شرایط زنان در دوران جنگ فکر می‌کردم به یاد همان همسایه افتادم و همین شخصیت را تبدیل به کاراکتر مرکزی فیلمنامه‌ام کردم.

اسپنانی درباره بازخوردهایی که از اکران فیلم گرفته است هم توضیح داد: قطعاً مانند هر فیلم دیگری بازخوردهای منفی هم داشته‌ام اما خوشبختانه اکثر بازخوردها مثبت بوده است. بیشتر مخاطبان از فیلم راضی هستند. طیفی بسیار فیلم را دوست دارند و در مقابل طیف دیگری بسیار از فیلم بدشان می‌آید. بخش زیادتری نسبت به این ۲ طیف هم در میانه، از فیلم خوش‌شان آمده است.

وی درباره فضای تبلیغاتی پیرامون فیلم خود هم افزود: وودی آلن در جایی گفته است، یک فیلم، ۱۰ درصد خود فیلم است و ۹۰ درصد آن تلاش برای چگونه دیده شدن آن است. ما متأسفانه ابزار مناسب برای هدایت این چگونه دیدن‌ها را نداریم!

کارگردان «زندگی شیرین» درباره تک لوکیشن بودن فیلم توضیح داد: فیلم روایتی تک‌لوکیشن دارد و همه فضای روایی آن در یک خانه می‌گذرد. برای من خیلی سخت بود که ۹۰ دقیقه فیلم را در یک خانه روایت کنم، بدون آنکه میزانسن‌های تکراری داشته باشم. بخش قابل توجهی از اطلاعات فیلم هم در قالب دیالوگ‌ها به مخاطب داده می‌شود. به همین دلیل نگارش دیالوگ‌ها با رعایت لهجه اصفهانی مربوط به دهه ۶۰ کار سختی بود.

دغدغه‌هایی که تمرکزم را در کارگردانی کم کرد

وی درباره شیوه فیلمبرداری عنوان کرد: با توجه به شرایطی که گروه تولید داشت، مجبور شدم فیلمبرداری کار را هم خودم برعهده بگیرم. واقعاً ساخت فیلم درباره دهه ۶۰ با بودجه‌ای که ما در اختیار داشتیم، کار بسیار سختی است. برای پیدا کردن لباس بازیگران، لوکیشن و حتی آکسسوار مناسب سختی‌های بسیاری کشیدیم و همین دغدغه‌ها بخشی از تمرکز من در کارگردانی فیلم را کم کرد.

این کارگردان تأکید کرد: امروز که فیلم را روی پرده می‌بینم با خودم می‌گویم خیلی ایده‌ها می‌توانستم در فرآیند کارگردانی داشته باشم. خیلی از پلان‌ها با دوربین روی دست ضبط شده است. تلاشم این بود که در فرآیند کارگردانی، حواسم به ریتم فیلم باشد. برای رسیدن به این هدف همزمان باید میزانسن، دکوپاژ و حتی لحن دیالوگ‌گویی بازیگران را مدیریت می‌کردم که این مسأله کارم را دشوارتر کرده بود.

اسپنانی در پایان تأکید کرد: در تمام فرآیند تولید فیلم هم مهمترین دغدغه‌ام، حفاظت از بافتار واقع‌گرای فیلم بود. حتی در نورپردازی صحنه‌ها تلاش کردم همان فضای بصری دهه ۶۰ را در فیلم حفظ کنم. از این مسأله هم هراس نداشتم که شاید در برخی پلان‌ها بازیگران به خوبی دیده نشوند. حواسم بود که حتی در انتخاب لنزها و حرکت‌های دوربین، بافت واقع‌گرای فیلم حفظ شود. این نکته در طراحی صحنه، بازیگردانی بازیگران و حتی صداگذاری صحنه‌ها هم لحاظ شده است.

رسانه سینمای خانگی- فروش بالای سینما در آبان

آبان‌ماه ۱۴۰۲، پررونق‌ترین ماه پساکرونایی سینمای کشور بود که طی آن، نزدیک به ۴ میلیون نفر به سینما رفتند و گیشه نیز به عدد ۱۵۰ میلیارد تومان نزدیک شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینماهای کشور در آبان‌ماه، یک رکورد دیگر ثبت کردند و موفق شدند تا از پرمخاطب‌ترین ماه ۴ سال اخیر رونمایی کنند. آن‌هم در شرایطی که هوای کشور، رو به سرما رفته بود و مواردی چون بارش، سرما و البته آلودگی می‌توانست به‌مانند مدت‌زمان مشابه سالیان گذشته، سد بلندی در مسیر استقبال از سینماها باشد. اما با وجود تمامی این موارد، سینماها موفق شدند تا آمار درخورتوجهی از خود به ثبت برسانند.

سینماها طی آبان‌ماه، ۳ میلیون و ۷۵۸ هزار مخاطب داشتند که این آمار، ۶۲ درصد بیشتر از مدت زمان مشابه ماه قبل بوده است و نشان می‌دهد مخاطبان سینما طی ماه اخیر، استقبال قابل‌توجهی از فیلم‌های روی پرده به عمل آورده‌اند.

گیشه نیز در این ماه به عدد ۱۴۸ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان رسید که این میزان، ۴۷ درصد بیشتر از گیشه سینماها در مهرماه امسال به حساب می‌آید.

نکته قابل‌توجه آمار آبان‌ماه اینکه طی این ماه، ۷۵ هزار و ۲۹۷ هزار سانس برقرار بود. این آمار، ۱۲ درصد بیشتر از سانس‌های مهرماه است. باتوجه به افزایش ۶۲ درصدی میزان مخاطب، سانس‌ها رشد چندانی را نشان نمی‌دهند که همین عامل ثابت می‌کند ضریب اشغال صندلی‌ها طی آبان‌ماه، به‌مراتب بیشتر از مهرماه بوده است و این، یکی از بهترین نشانه‌ها در جهت رونق سینما به حساب می‌آید.

ضریب اشغال صندلی‌ها طی آبان‌ماه، به‌مراتب بیشتر از مهرماه بود و این، یکی از بهترین نشانه‌ها در جهت رونق سینما به حساب می‌آیدپرفروش‌ترین فیلم آبان‌ماه، کمدی هتل بود که ۲ میلیون و ۲۲ هزار نفر را به سینماها کشاند و ۸۴ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان نیز فروخت.

بچه زرنگ، دومین فیلم پرفروش این ماه، ۷۰۱ هزار مخاطب داشت و گیشه آن، از ۲۱ میلیارد ۸۲۳ میلیون تومان فراتر رفت.

فسیل در آخرین روزهای اکرانش، همچنان با اقبال خوبی مواجه می‌شود. این فیلم در آبان‌ماه، با ۳۳۴ هزار مخاطب و گیشه ۱۳ میلیارد و ۶۲۶ میلیون تومانی‌اش، سومین فیلم پرمخاطب ماه شناخته شد.

نخستین ساخته عادل تبریزی، چهارمین فیلم پراقبال آبان بود. گیج‌گاه در این ماه، ۱۸۸ هزار مخاطب داشت و ۷ میلیارد و ۸۶۹ میلیون تومان نیز فروخت.

نارگیل ۲ که سه‌ماه‌ونیم از اکران آن می‌گذرد، همچنان چراغ‌خاموش می‌فروشد. این فیلم در آبان‌ماه، موفق به جذب ۱۴۰ هزار مخاطب و رقم زدن گیشه ۴ میلیارد و ۹۱۲ میلیون تومانی شد.

 شهر هرت

شهر هرت، عامه‌پسند، جوجه‌تیغی، حدود ۸ صبح، جنگل پرتقال و هولیا، ترکیب دیگر فیلم‌های پراقبال این ماه را نشان می‌دهند.

 جوجه تیغی

امیدواری بسیاری وجود دارد که آمار خوشایند آبان‌ماه، در آخرین ماه پائیز، بهبودی جدی پیدا کند. علیرغم اقبال بسیار بالایی که نسبت به فیلم‌های هتل و بچه زرنگ وجود دارد، فیلم‌های اجتماعی نیز این روزها، روی دور استقبال قرار گرفته و قطعا آمار آنها طی آذرماه با صعود قابل‌توجهی همراه است.

ضمن اینکه در این ماه، چند فیلم پرمخاطب ازجمله ویلای ساحلی با بازی رضا عطاران و پژمان جمشیدی به روی پرده خواهد رفت که ترکیب اکران و گیشه آن را متحول کرده و سینما را با اتفاق‌هایی به‌مراتب شیرین‌تر مواجه خواهد ساخت.

باید در انتطار یک آذرماه پرفروش برای سینماهای سراسر کشور باشیم.

رسانه سینمای خانگی- این سینماگر یک قمارباز است

محمدحسین لطیفی در قالب یک کارگاه انتقال تجربه، به مرور خاطرات و تجربیات خود از فرآیند ساخت فیلم‌ها و سریال‌های مطرح کارنامه‌اش پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، محمدحسین لطیفی کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون بعد از ظهر امروز سه‌شنبه ۳۰ آبان ماه با حضور در کارگاه انتقال تجربه در دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی، در محل موزه سینما، به گفت‌وگو با هنرجویان علاقه‌مند به سینما پرداخت.

کارگردان فیلم سینمایی «روز سوم» در ابتدای صحبت‌های خود در این کارگاه خطاب به هنرجویان گفت: سعی کنید ابتدا خوب بشنوید و بعد عمل کنید. کارگردانی در سینما نیاز به کار مستمر دارد و حداقلش این است که با موبایل خود هر روز می‌توانید یک فیلم بسازید. شما می‌توانید با نرم‌افزارهای ساده خیلی چیزها را یاد بگیرید.

لطیفی ادامه داد: فیلمساز بودن مهم نیست، چراکه فیلم باید خلق شود. «ساختن» به تنهایی مطلوب یک کارگردان نیست. کارگردان در روایت یک قصه خاص، جای خالق می‌نشیند. اتفاقاً از هستی هم کمک می‌گیرد. هستی به کمک شما می‌آید. هنگام کار باید همه آنچه که در کلاس یاد گرفته‌اید، فراموش کنید و آگاهانه به میدان بیایید. در کارگردانی مهمترین نکته این است که حواسمان به موضوع نهایی باشد. باید از بالا کل قصه را ببینید. باید به خلق اثر فکر کنید، نه اینکه صرفاً می‌خواهید یک فیلم بسازید. باید حواسمان به روایت قصه، ایجاد درام مستحکم، ایجاد حس و مواردی از این دست هم باشد.

تفاوت دیالوگ‌گویی از «صاحبدلان» تا «دودکش»

این کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون درباره اهمیت دیالوگ‌گویی بازیگران در یک فیلم بیان کرد: این موضوع بستگی به اثر دارد. در برخی آثار جابه‌جایی یک ویرگول هم معانی را تغییر می‌دهد. من وقتی «دودکش» را می‌ساختم، فقط ماهیت کلی دیالوگ‌ها مهم بود اما در «صاحبدلان» هیچک‌دام از بازیگران اجازه تغییر یک واو را هم نداشتند. بازیگران هم کلافه شده بودند اما در خروجی متوجه حساسیت شدند. وقتی یک بازیگر هستید، باید بپذیرید که اخلاق یک کارگردان چگونه است و باید در صحنه براساس نیازهای آن کارگردان پیش بروید.

لطیفی ادامه داد: پیش نیاز اصلی یک کارگردان مدیریت است. کارگردان باید بتواند یک تیم سی نفره را مدیریت کند. وقتی شما عوامل حرفه‌ای به کار می‌آورید، خود به خود این اتفاق خواهد افتاد.

وی افزود: اولین فیلم من «سرعت» بود که البته قبل از آن ۱۴ سال پشت صحنه سینما حضور داشتم. زنده‌یاد جمشید اسماعیل‌خانی در آن فیلم ایفای نقش می‌کرد و به گونه‌ای با من فیلم‌اولی برخورد می‌کرد که گویی او درست می‌گوید. اما من او را مدیریت کردم و در جایی هم او عصبی شد، اما بعدها متوجه شد من هم کارم را بلد هستم. در همان کار، فیلمبردار هم گاهی به گفته‌های من توجه نمی‌کرد چون فکر می‌کرد مسلط نیستم. اگر تسلط شما بر کار کم باشد، ناگزیر این موضوع لو می‌رود.

کسی که نتواند برای یک نفر قصه بگوید، فیلمساز خوبی نمی‌شود

لطیفی گفت: چه در کارگردانی فیلم سینمایی و چه در سریال‌سازی یادتان باشد، کسی که نتواند قصه خود را برای یک نفر دیگر تعریف کند، نمی‌تواند فیلمساز خوبی شود. تمرین کنید که قصه را به طور کامل برای یک نفر دیگر تعریف کنید. یعنی ابتدا باید تعلیق را در کلام ایجاد کنید. گاهی از برخی بچه‌های فیلمساز می‌پرسم فیلمت درباره چه چیزی است؟ می‌گویند پیچیده است و نمی‌توانم بگویم! چنین افرادی نمی‌توانند فیلم را هم خوب از آب دربیاورند. گاهی حتی سکانس خوب هم می‌گیرید اما در زمان تدوین می‌بینید که ترکیبش با بقیه، چیز ناجوری را رقم می‌زند.

وقتی «روز سوم» را ساختم عید را رد کردیم. یک فروش آن‌چنانی به سراغ «اخراجی‌ها» آمد. من می‌دانستم «روز سوم» در صدر آمار قرار نمی‌گیرد. یادم است به یکی از دوستان گفتم باید رتبه نخست را به دست بیاوریم. به همین دلیل سراغ «توفیق اجباری» رفتم. در ارشاد گفتند این فیلم را نساز چون تو «روز سوم» را ساخته‌ای!

این کارگردان درباره استمرار تجربه یک فیلمساز در یک ژانر خاص اظهار کرد: آدم‌ها با یکدیگر متفاوت هستند. ممکن است کارگردانی را بشناسید که در طول چهل سال از یک ژانر خارج نشده یا دیگری را بشناسید که خارج شده است. همه چیز به روحیه یک فرد بستگی دارد. علاقه من این بود که ژانرهای مختلف را تجربه کنم. همیشه هم سعی کردم تلاش بیشتر کنم و بیشتر بیاموزم.

وی افزود: وقتی «روز سوم» را ساختم عید را رد کردیم. یک فروش آن‌چنانی به سراغ «اخراجی‌ها» آمد. من می‌دانستم «روز سوم» در صدر آمار قرار نمی‌گیرد. یادم است به یکی از دوستان گفتم باید رتبه نخست را به دست بیاوریم. به همین دلیل سراغ «توفیق اجباری» رفتم. در ارشاد گفتند این فیلم را نساز چون تو «روز سوم» را ساخته‌ای!

لطیفی ادامه داد: در زمان ساخت «خوابگاه دختران» ایرج طهماسب گفت همه فکر می‌کنند ما همین جوری این فیلم را ساختیم، اما هیچکس نمی‌داند که ما صد راه رفتیم تا هر سکانس را دربیاوریم. ما مرزی بین طنز و ترس داشتیم و این خطرناک بود. فشاری که یک کارگردان تجربه می‌کند تا بهترین راه را پیدا کند زیاد است. من «خوابگاه دختران» را برای این ساختم که خانواده‌ها را بترسانم، چون بچه ۱۸ ساله را که پیش از این چندان از خانواده دور نشده به یک باره به یک شهر دیگر می‌فرستند.

وی افزود: آدم با زیاد فیلم دیدن، شاید فیلمساز شود اما نمی‌تواند خلق اثر کند. من در حال به چالش کشیدن خودم هستم. گاهی موفق می‌شوم و گاهی هم شکست می‌خورم. یک‌بار به من گفتند با چه جراتی بعد از «وفا» سراغ «صاحبدلان» رفتی؟ گفتم من یک قماربازم که با پنج هزار تومان به قمار سینما آمده‌ام، حالا ممکن است پولم را ببازم اما در نهایت از آن لذت می‌برم!

لطیفی توضیح داد: من منتی بر سر کسی ندارم که برخی را چهره و کارگردان کرده‌ام. چون معتقدم آنها استعداد داشته‌اند. هر جایی که یک کارگردان بتواند به مجموع بازیگران سینمای ایران اضافه کند، باید این کار را کند.

«سنجرخان» هفته آینده پخش می‌شود

این کارگردان گفت: سریال «سنجرخان» از هفته آینده پخش می‌شود و من هشتاد درصد بازیگران این سریال را از کردستان انتخاب کردم‌. در ارتباط با کشف استعدادهای برتر من این انگیزه را همیشه داشته‌ام که بازیگران ما منحصربه‌فرد هستند.

لطیفی درباره نقش «مدیر تولید» در یک پروژه گفت: مدیر تولید در یک پروژه مثل مدیر کارخانه است که باید به همه چیز آگاهی داشته باشد. مدیر تولید کسی است که به گونه‌ای جانشین تهیه‌کننده محسوب می‌شود. تمام قراردادهای تولید، ارتباط با برنامه‌ریز کار و … جزو وظایف او است. کارگردان نباید دغدغه‌ای جز گرفتن پلان داشته باشد. اگر مدیر تولید خوبی نداشته باشید، تمام بار کار روی دوش شما به‌عنوان کارگردان می‌افتد، مدیر تولید مثل جاده‌صاف‌کن است.

لطیفی ادامه داد: سال‌ها پیش ایرج طهماسب به من گفت فیلم جدید داریوش مهرجویی «مهمان مامان» را دیده‌ای؟ گفتم نه. گفت برو ببین. چندین بار به من گفت که برو ببین. به من گفت یا مهرجویی خطی را رد کرده یا اگر فیلم این است ما ماهی یکی می‌سازیم! چون این نوع قصه‌گویی یک قصه‌گویی غریب است، من خواستم چنین تجربه‌ای را هم داشته باشم و «دودکش» از جنس آن است «دودکش» از آنجا آغاز شد.

هشدار درباره یک اتفاق ترسناک در تلویزیون

وی افزود: چند سالی می‌شود که تلویزیون با علیرضا افخمی کارهای ماورایی می‌سازد. برای مجموعه مدیریت فرهنگی ترسناک و خطرناک است و باید خیلی مراقبت کنند چون هم باید خیالشان راحت باشد که دست اهلش بیفتد و وارد خرافه و این موضوعات نشوند و هم کارگردان و صاحب اثر باید نسبت به ساخت چنین آثاری راغب باشند و بستر هم باید فراهم باشد.

لطیفی تاکید کرد: آینده سینمای ایران باید مملو از کارگردانان توانمندی باشد که در ژانرهای مختلف برای بخش‌های مختلف کار می‌کنند. فیلم‌های این جشنواره را دیده‌ام و متوجه نکته‌ای شده‌ام؛ اینکه برخی پول دارند و فیلم به نحوی درمی‌آید ولی برخی پول ندارند اما خلاق هستند.

این کارگردان باسابقه درباره ارتباط بین کارگردان و بازیگران گفت: وقتی کارگردانی سر صحنه می‌آید با بازیگرانی با خلق و خوهای مختلف مواجه می‌شود. حتی وقتی با یک کارگردان خودرای مواجه باشید شما اگر یک بازیگری باشید که نکات او را گوش نکنید او شما را کنار می‌گذارد. حتی اگر حرفی دارید باید قبل از فیلمبرداری بگویید. یادم است اتفاقی سر صحنه افتاد که به بازیگر گفتم بیا سر صحنه می‌گفت نه، اگر پول ندهند نمی‌آیم! فردای آن روز جلوی خانه‌اش رفتم. تا غروب هم صبر کردم که سر فیلمبرداری بیاید، اما نیامد.

وی افزود: او یکی دو روز بعد هم باز نیامد. به‌راحتی آن بازیگر را حذف کردم. به اینگونه که به عوامل گفتم سنگ قبری با اسم او تهیه کنید. گرچه بعدها همان بازیگر آمد و پشیمان شده بود اما به او گفتم دیر کرده‌ای چون من قصه را عوض کردم. هرچقدر بازیگر خوبی هم باشید به هر حال کارگردان احترامی دارد و باید با او همکاری کنید. یک بار امین تارخ سر «سفر سبز» با من صحبت کرد تا برخی دیالوگ‌ها را عوض کنم، یک ساعت و نیم باهم صحبت کردیم او عزیز دل من بود اما اشرافی که بر اثر داشتم اجازه تغییر را نداد.

این کارگردان در پایان اظهار کرد: بازیگری برای من چهار برابر کارگردانی سخت‌تر است. یادم است یک بار کار می‌کردیم و مهدی فخیم‌زاده بازیگرم بود به او گفتم اگر بین بازی و کارگردانی را یکی انتخاب کنی کدام را انتخاب می‌کنی گفت قطعاً بازیگری.

دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی به دبیری مهدی شفیعی از ۳۰ آبان تا ۳ آذر ۱۴۰۲ در موزه سینما برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- آیا صداوسیما مشغول فرغون‌سازی است؟

محمدمهدی عسگرپور، کارگردان سینما و تلویزیون و مدیرعامل خانه هنرمندان و شهاب اسفندیاری، رییس دانشگاه صداوسیما پیرامون «چالش‌های تولید آثار نمایشی جذاب» به مناظره نشستند. در مناظره زنده تلویزیونی به آسیب های جدی ساخت آثار نمایشی جذاب اشاره و تصریح شد که صداوسیما به عنوان رسانه ملی مشکلات مردم را بازگو نمی‌کند.

به گزارش رسانه سینمای خانگی از ایسنا، برنامه زنده «جام جم» شبکه یک سیما شامگاه دوشنبه  (۲۹ آبان ماه) میزبان محمدمهدی عسگرپور، فیلمساز و شهاب اسفندیاری، رئیس دانشگاه صداوسیما بود.

در ابتدای این مناظره تلویزیونی پرسشی مبنی بر اینکه مهم‌ترین اتفاقی که باید امروز رقم بزنید یک تولید با کیفیت است، فکر می‌کنید مهم‌ترین معضلی که ما الانبا آن دست و پنجه نرم می‌کنیم چیست؟ از سوی احمدرضا موسوی (مجری برنامه جام جم) مطرح شد.

محمدمهدی عسگرپور در پاسخ به این پرسش بیان کرد: اینکه چه کار کنیم تا سریال‌هایمان جذاب‌تر شوند و مردم بیشتر دنبال کنند، موضوعی است که در یک سازمان مسئله شده و اتفاقاً قدمت هم دارد، حالا همین موضوع تبدیل می‌شود به یک برنامه تلویزیونی برای مردم. مردم نشسته‌اند و منتظرند سریال جذاب ببینند، بنده، شما، آقای اسفندیاری و تعداد زیادی از مدیران تلویزیون باید بنشینیم و صحبت کنیم تا نتیجه‌اش بشود تولید و پخش سریال‌های جذاب. به نظرم مشکل بزرگ همین است که آن اتفاق چون نمی‌تواند بیفتد، جذابیت عجالتا در برنامه‌های گفت‌وگو محور در سازمان صداوسیما شکل می‌گیرد و شاید این برنامه‌ها بعضی وقت‌ها جذاب‌تر از سریال‌های نمایشی هم بشوند. به هر حال من هنوز با این مفهوم کنار نیامده‌ام.

زندگی روزمره مردم در تلویزیون بازتاب داده نمی‌شود

او در همین زمینه ادامه داد: اگر مدیران فعلی سازمان قابل دانستند از بنده و امثال بنده هم می‌توانند برای این بحث‌ها استفاده کنند و نتیجه‌اش بشود ارتقای کیفیت سریال‌ها. ما این مسائل را با مردم داریم مطرح می‌کنیم؛ یعنی درواقع مردم نشسته‌اند و در این ساعت دوست دارند سریال جذاب ببینند اما این اتفاق برایشان نمی‌افتد. طبیعتا در اینجا باید با مردم صحبت کرد و آنها هم نظراتشان را بگویند، شاید نکات جالبی به دست آمد؛ البته من می‌دانم که سازمان صداوسیما مرکز تحقیقاتی دارد که لابد این کارها را باید انجام بدهد و این را هم می‌دانم که مسیر پژوهش‌هایی که سازمان انجام می‌دهد حداقل در این سال‌های اخیر که من تعقیب کرده‌ام به نظرم نسبت زیادی با زیست مردم ندارد. اگر شما به سریال‌های پخش شده در این سال‌های اخیر توجه کنید و بیاییم یک کار تحقیقاتی انجام بدهیم که به چه موضوعاتی پرداخته‌اند و بعد برویم در سطح جامعه و مسائل مردم را ببینیم متوجه می‌شویم بخش زیادی از موضوعاتی که در زندگی روزمره مردم وجود دارد اساساً در تلویزیون شکل نمی‌گیرد و اصلا از ابتدا شکل نمی‌گیرد. منظورم از این بحث، در این یکی دو سال اخیر نیست.

عسگرپور در عین حال بیان کرد: شما در این برنامه (جام جم) اشاره کردید به اینکه من در صداوسیما برنامه‌سازی کرده‌ام و شاید من خودم دیگر این سازمان را به جا نیاوردم که چقدر از اهداف اصلی‌اش حداقل در بحث نمایشی دور شده است که اتفاقا موضوع این برنامه است.

او در ادامه همین بحث با ذکر جزییات خاطرنشان کرد: ارتباط گسترده با اقشار مختلف مردم، پیدا کردن مسائل و موضوعاتی که روزمره مردم است و پرداختن به آنها در قالب برنامه‌های نمایشی. من می‌توانم بسیاری از مسائل روز جامعه را نام ببرم که مطلقاً در سریال‌ها وجود ندارد و وقتی ما رصد می‌کنیم که چرا وجود ندارند متوجه می‌شویم که در نطفه خفه می‌شوند و اساساً این امکان وجود ندارد. اگر شما یک دوربین به ماشینتان ببندید و از مسیر میدان راه آهن تا تجریش از موضوعاتی مثل اعتیاد و مشکلات امروز جوانان فیلم بگیرید شاید نتوانید بیشتر از دو دقیقه‌اش را در سازمان صداوسیمای فعلی پخش کنید و این یعنی جامعه ما یک چیز است و آنچه که در تلویزیون نشان می‌دهند چیز دیگری است. وقتی هم که این تفاوت‌ها روز به روز بیشتر می‌شود می‌توانیم این تئوری را استخراج کنیم که انگار سازمان صداوسیما اصلا به مسائل مردم توجه ندارد و این به آن معنا نیست که سازمان بخواهد خودش را شبیه به آن چیزی کند که من الان راجع به آنها صحبت کرده‌ام بلکه این بی‌تفاوتی شاید کمی آزاردهنده شده است. به نظرم آنچه که از بین رفته بحث صداقت در رسانه است که اگر از بین برود دیگر به آمارها هم توجه نمی‌شود ولو اینکه حتی به واقعیت هم نزدیک باشند.

در مقطعی شعار «سیمای لاریجانی خاموش باید گردد» سر داده می‌شد که …

در ادامه شهاب اسفندیاری، رئیس دانشگاه صداوسیما در تکمیل همین بحث و واکنش به این پرسش که آیا افول کیفیت سریال‌های جذاب و فراز و فرودهایشان را قبول دارید؟ عنوان کرد: من فکر می‌کنم اگر بخواهیم این روند را درست مطالعه و بررسی کنیم و نقطه افول را شناسایی کنیم باید کمی دامنه گسترده‌تری از ادوار مدیریتی در رادیو و تلویزیون را بررسی کنیم. اینکه از چه نقطه‌ای این افول آغاز شده و دلایلش چه بوده است. شرایطی که جناب آقای عسگرپور اشاره کردند درباره نسبت جامعه و رسانه محدود به شرایط اخیر نیست. بعد از وقایع و حوادث سیاسی دهه ۷۰ و انتخابات دوم خرداد هم این مسائل بود که فضایی در جامعه ایجاد شده بود و آنچه که در تلویزیون دیده می‌شد یک عدم تناسبی داشت با آنچه که وجود داشت و این منجر به یکسری مسائلی شد ولی این مسئله غیرقابل حل نبود؛ چه بسا که اتفاقا می‌توانیم بگوییم یکی از موفق‌ترین و شکوفاترین دوره‌های رونق آثار نمایشی تلویزیون دقیقاً بعد از آن ماجرا در تلویزیون و با تغییرات مدیریتی که آن زمان در سازمان صداوسیما اتفاق افتاد، رخ داد؛ یعنی از حدود سال ۷۷ آغاز شد و تا سال ۸۴ ادامه داشت.

رییس دانشگاه صداوسیما یادآور شد: پس ما یک تجربه موفقی در دوره‌ای داشتیم؛ دوره‌ای که اتفاقاً تنش‌های سیاسی زیاد بود و بخشی از هنرمندان اساساً تلویزیون را تحریم کرده بودند و در مقطعی صداوسیما ضربه شدیدی خورد. من حتی یادم هست زمانی که دانشجو بودم عده‌ای شعار سیمای لاریجانی خاموش باید گردد را سر می‌دادند؛ بنابراین این اتفاقات آن زمان هم بود. در تولیدات نمایشی به خاطر مسائل سیاسی که بر عرصه فرهنگ تحمیل شده بود، تقریباً اغلب هنرمندان به نوعی صداوسیما را تحریم کرده و با آن قهر کرده بودند. شاید امروز آسیب‌های چنین مسائلی را می بینیم؛ یعنی عده‌ای خارج از عرصه فرهنگ در جناح‌های سیاسی به دلیل اهداف و اغراض سیاسی دوست دارند یک شکاف، اختلاف و تنشی میان هنرمندان با حاکمیت، نظام و رسانه ملی وجود داشته باشد که به نظرم بخشی از آن یک پروژه است؛ یعنی هم آن زمان بود، هم این زمان هست. منتهی آن زمان تدبیر شد و به شکلی از آن دوره‌ی قهر و تحریم عبور کردیم. اگر آمارهای تولید را بررسی کنید می‌بینید تلویزیون در یک دوره ۵ ـ ۶ ساله و در سال ۷۶ که در کل سه شبکه‌ بیشتر نبود، تولید نمایشی حدود ۳۵۰ ساعت در سال بود که فکر می‌کنم در سال ۸۴ به ۳۰۰ هزار ساعت رسیده بود؛ یعنی تقریباً ۱۰ برابر شده بود.

خیلی از نام‌ها شهرتشان را از تلویزیون گرفتند

اسفندیاری تاکید کرد: ما در زمینه سریال‌های الف ویژه‌ای که چند سال یک بار اتفاق می‌افتاد، مجموعه‌هایی مثل «امام علی(ع)» و «امیرکبیر» را تولید کردیم و به ظرفیتی رسیده بودیم که همزمان ۱۰ سریال الف ویژه تولید می‌شد. سال ۸۲ تا ۸۴ مدیر فیلم و سریال شبکه تهران بودم و یادم هست ما سه نوبت پخش سریال ایرانی در هفته داشتیم و یک نوبت پخش طنز شبانه؛ ضمن اینکه بقیه شبکه‌ها هم همین تولیدات را داشتند. آن زمان حجم تولیدات از لحاظ تنوع و کیفیت بالا بود و مردم هم بسیار راضی بودند و همه چهره‌هایی که شاید قبلا تلویزیون را تحریم کرده بودند از مرحوم سلحشور گرفته که سریال یوسف پیامبر (ع) را کار می‌کرد تا آقای میرباقری که مختارنامه را ساخت و آقایان ابراهیم حاتمی‌کیا و کمال تبریزی، آمدند و با تلویزیون کار کردند. همچنین بسیاری از سینماگران مثل مرحوم داریوش مهرجویی که اثر ماندگار مهمان مامان را برای تلویزیون ساخت و خیلی از نام‌ها که شهرتشان را از تلویزیون گرفتند؛ البته نه اینکه منتی سرشان باشد خیر بلکه یک تعامل بود که هنرمند از طریق و به‌واسطه مدیریت فرهنگی با رسانه ملی مرتبط بود و کار می‌کرد و احساس هم نمی‌کرد که به او دستور می‌دهند. من فکر می‌کنم ذی نفع اصلی ایجاد تنش میان هنرمندان و رسانه ملی همان دشمنان ایران یعنی اسرائیل و آمریکا هستند.

می‌گویند در باز است اما نیست!

در ادامه این مناظره پرسشی مطرح شد از محمد مهدی عسگرپور مبنی بر اینکه چقدر هنرمند، تهیه‌کننده و بازیگران توانستند خودشان را با تلویزیون تنظیم کنند و شما چقدر به سمت تلویزیون حرکت کردید که او پاسخ داد: ما در کشوری زندگی می‌کنیم که صداوسیما وجود دارد و کاملاً دولتی است و طبق قانون شبکه خصوصی هم وجود ندارد. می‌گوییم صداوسیما به کجا پاسخگوست؟ وقتی درباره ارتقاء صحبت می‌کنیم باید ببینیم در دنیا چه کار می‌کنند. بالاخره تلویزیون‌هایی که در دنیا آثار محتوایی مختلفی را منتشر می‌کنند چگونه خودشان را ارزیابی می‌کنند و چگونه متوجه افت خود می‌شوند. ممکن است ما بگوییم آنها کلاً بر مبنای منافع مالی یا ملی و یا ترکیبی از هر دو هستند، اما ما در اینجا با یک خروجی مواجه هستیم؛ سازمانی که تلاطمات سیاسی به شدت روی همه چیزش تاثیر می‌گذارد و بعضا باعث می‌شود یک تعداد هنرمند دیگر نتوانند واردش شوند البته می‌گویند در باز است و می‌توانند وارد شوند اما می‌دانیم که واقعاً باز نیست. فهرست ممنوع‌الفعالیت‌هایمان در سازمان صداوسیما کم نیست. همین الان وقتی ما می‌خواهیم سریالی بسازیم باید ظاهرا کد ملی همه داده شود تا استعلام گرفته شود و بعد کار را جلو ببریم؛ البته من فعلاً توفیق کار با تلویزیون را ندارم.

عسگرپور تصریح کرد: در اینجا مقام پاسخگو در صداوسیما منظورم رئیس سازمان صداوسیما نیست. من زمانی مدیر گروه کودک شبکه دو بودم و آن موقع مسئولیت آنچه تولید و پخش می‌شد با من بود و من مقام پاسخگو بودم به همین دلیل است که فیلمساز تکلیفش با ما روشن بود. ما آن زمان با مرحوم کیارستمی کار کردیم. آقای جعفر پناهی بادکنک سفید را برای تلویزیون ساخت و خیلی تولیدات دیگر بنام و خوب با فیلمسازان مطرح. نکته اینجاست آنها آن زمان می‌دانستند که باید با بنده به یک تفاهم برسند اما الان من نمی‌دانم مدیر گروه چقدر اختیار دارد، مدیر شبکه چقدر. در صداوسیما نسبت نیروهای تولیدی به پشتیبانی یک به حدود ۱۷ – ۱۸ است و بلکه بیشتر؛ یعنی این سازمان یک نفر تولیدکننده دارد و ۱۸ نفر از آن پشتیبانی می‌کنند! پس صداوسیما نمی‌تواند کار کند و اساساً ساختارش غلط می‌شود.

این کارگردان باسابقه تاکید کرد: شما تصور می‌کنید با ساختار فیلمنامه مصوب کردن می‌توانید تعداد بیشتری فیلمنامه داشته باشید که به نظرم به شدت کودکانه است. به نظرم در حال حاضر مدیر مسلط وجود ندارد و همین‌طور تهیه‌کننده‌های غیرمسلط هم در سازمان صداوسیما زیاد هستند و گاهی فراموش می‌کنند که مردم مشکلات فراوانی دارند. زمانی تلویزیون بودجه کمی داشت و تهیه‌کنندگانی کارشان ارزشمندتر بود که می‌توانستند پول به سازمان بیاورند! به همین روشنی.

نیروی صداوسیما از ۱۸ هزار به ۴۰ هزار رسیده!

به گزارش ایسنا، در ادامه این بحث رئیس دانشگاه صداوسیما درباره تقویت رسانه‌های عمومی و اینکه چطور باید در ایران پیاده‌سازی شوند، سخن گفت و اظهار کرد: در صحبت قبلم اشاره کردم به شناسایی نقطه افول. ما در سال ۱۳۸۳ دیداری با مقام معظم رهبری داشتیم و گزارشی که آن زمان به ایشان رسید این بود که سازمان صداوسیما ۱۸ هزار نیرو دارد. من یادم هست که ایشان گفتند ۱۸ هزار خیلی است.

اسفندیاری ادامه داد: آن زمان شبکه‌های استانی در حال افزایش بودند و شبکه‌های دیگر در حال گسترش که از طریق آزمون‌های استخدامی تعداد نیروهای استخدامی زیاد شد. بنابراین از دوره‌ای ناگهان همین ۱۸ هزار نیرو به ۳۰ و ۴۰ هزار رسید؛ البته با احتساب بازنشستگان که در همان دوره متاسفانه به دلیل مشکلی که در صندوق بازنشستگی سازمان اتفاق افتاد، عملاً حقوق همه آنها را هم خود سازمان پرداخت می‌کرد. پس هم مشکلات مالی زیاد شد و هم انبارهای سازمان از جهت ذخیره آثار نمایشی خالی شد. فیلمنامه‌های الف ویژه که در دوره قبل آماده شده بود هم در یک دوره‌ مصرف شد اما متاسفانه هیچ چیزی جایگزین نشد.

زمانی با سریال‌هایمان کشورها را فتح کردیم

وی اظهار کرد: اساساً از آن زمان سیاست تولید آثار نمایشی الف ویژه که از نظر من پیشروترین بود و مثل صنعت هسته‌ای ما در رسانه بود، عملاً تعطیل شد و مشغول فرغونسازی شدیم! یعنی یکسری تله‌فیلم با بودجه‌هایی انبوه تولید شد که همه در چاه ویل ریخته شد و فایده‌ای هم نداشت. ما الان سریال‌های الف ویژه‌ای که مربوط به ۱۰ ـ ۲۰ سال قبل است را داریم که هنوز هم در زمان بازپخش مخاطب دارند و حتی از سریال‌های روز، مخاطبشان بیشتر است و چقدر نفوذ بین‌المللی برایمان ایجاد کردند. ما با سریال «مریم مقدس» بازار ترکیه را فتح کردیم. با سریال «یوسف پیامبر(ع)» در منطقه غرب آسیا و در کشورهای عربی چقدر مخاطب پیدا کردیم و با سریال «مختارنامه» توانستیم عراق را فتح کنیم.

اسفندیاری در عین حال گفت: متاسفانه همه این‌ها نابود شد و رفتیم سراغ یکسری تولیدات یک‌بار مصرف کم ارزش و از آن طرف حجم زیادی جذب نیرو خارج از رویه و سهم بودجه سازمان صداوسیما از آنچه که باید خرج تولید می‌شد، خرج حقوق شد و این معضلی است که اکنون با آن مواجه هستیم؛ منتهی در کنار این آسیب‌ها و سوءمدیریت‌های داخلی در ادوار گذشته نمی‌توانم به این اشاره نکنم که یک اراده‌ای خارج از سازمان هم برای زمین زدن رسانه ملی بود و از دوره‌ای از جمله دوره قبل به نظرم خیلی علنی و آشکار شد.

به «جام جم» نقد دارم

اسفندیاری در تکمیل صحبتش بیان کرد: اراده‌ای در سطوح سیاسی و امنیتی برای زمین زدن رسانه ملی به شیوه‌های مختلف شکل گرفته که همان اختلاف‌افکنی‌ها و تنش‌زایی‌ها میان هنرمندان و از طرفی تامین منابع مالی برای پرداخت‌های کلان و گزاف به هنرمندان در آثار نمایشی رسانه‌های دیگر است؛ به نحوی که دیگر همکاری با تلویزیون برای بسیاری از هنرمندان به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست. من فکر می‌کنم همه این‌ها متاسفانه ناشی از این است که اهداف سیاسی بر منافع ملی غلبه پیدا کرده است.

رییس سازمان صداوسیما صحبت‌هایش را با نقدی از برنامه «جام جم» ادامه داد و تصریح کرد: من اکنون گله‌ای به شما و نقدی به «جام جم» دارم و آن این است که متاسفانه برخی مدیران فرهنگی دولت قبل که در این زمینه متهمان اول هستند باید پاسخگو باشند اما پاسخگو نیستند. آنهایی که به طور فله‌ای ۵۰ مجوز سریال می‌دهند بدون اینکه حتی فیلمنامه را خوانده باشند و یا فیلمنامه‌ای وجود داشته باشد که بخواهند آن را بخوانند. این کارها کاملاً غیرمسئولانه بود و برنامه‌ای برای زمین زدن رسانه ملی بود و متاسفانه این افراد به اینجا آمدند و شما هم هیچ سوالی از آنها نکردید و خیلی راحت از اینجا رفتند.

تا به کجا می‌خواهیم صداوسیمایی دولتی داشته باشیم؟

در ادامه محمد مهدی عسگرپور در پاسخ به سوال مجری برنامه جام جم که اینگونه مطرح شد، امروزه برای صیانت و حمایت از مخاطبانمان در مقابل برخی از سریال‌های نمایش خانگی و سکوها که بعضاً اتفاقات ناگوار و پر از تحقیر ملی را به همراه دارند، باید چه کنیم تا مخاطبانمان آسیب نبینند؟ به ذکر نکاتی پرداخت.

وی گفت: وقتی سازمان صداوسیما چنین کارکردی را در گذشته داشته، هنوز هم دارد و باز هم خواهد داشت ما می‌خواهیم تا کجا ادامه بدهیم؟ اصلاً تا کجا می‌خواهیم صدا و سیمای کاملاً دولتی وجود داشته باشد و همینطور جلو برود و چیزی هم غیر از آن نباشد؟ منظورم در اینجا حوزه رسانه است. حوزه وی او دی ها که بخش جدایی است و اساساً در فضای وب تعریف می‌شود نه آنتن. به نظرم ابتدا باید آسیب‌پذیری تلویزیون حل شود که سال‌ها پیش خیلی از دوستان توصیه کردند و هشدارهایی هم دادند اما یکسری‌ها مخالفت‌ کردند و آن راه اندازی شبکه‌های خصوصی بود.

این کارگردان باسابقه ادامه داد: ما سال‌هاست روی این مدار ایستاده‌ایم و تکانش هم نباید بدهیم. یک صداوسیمای دولتی داریم و بخش خصوصی نمی‌تواند شکل بگیرد و این صدا و سیما آنقدر به مسائل سیاسی و جاری روز وابسته می‌شود که مقرراتش را هم باید همان‌طور تعریف کند و تاثیرش را بر بازیگران می‌گذارد و ما می‌بینیم فهرست ممنوع الفعالیت‌ها پُرتر می‌شود و اما در مورد پلتفرم‌ها بنده هم معتقدم که آنها نیاز به تنظیم‌گری دارند و باید وجه قانونی درستی هم داشته باشند. نه فقط وی او دی ها بلکه اساساً در حوزه فرهنگ ما دائم در حال آسیب هستیم که من فکر می‌کنم بخشی از آن به تعداد مراکز تصمیم‌گیری مربوط می‌شود. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و … یعنی ما کم نداریم از این نهادها را و همین مسائل مدیران را هم دست و پاچه می‌کند. تا کی نباید معلوم باشد مقام مسئول کیست؟

به گزارش ایسنا، در انتهای برنامه پرسشی از سوی مخاطبان «جام‌جم» مطرح و از سوی مجری بازگو شد مبنی بر اینکه خیلی ها معتقدند آقای عسگرپور از عواملی بودند که با فشارهایی، موجبات استعفای مرضیه برومند را فراهم کرد که عسگرپور در این زمینه تصریح کرد: این سوال باید از خود خانم برومند پرسیده شود که آیا این اتفاق برایشان افتاده است یا خیر. ایشان خودشان باید در این زمینه توضیح بدهند چون بحث مفصل است.

رسانه سینمای خانگی- منتقدان فیلم کمدی را بهتر ببینند

سیدجمال ساداتیان با اشاره به سختی‌های ساخت فیلم اجتماعی و تمایلش به تولید یک فیلم کمدی گفت:‌ اگر بعضی فیلم‌های کمدیِ در حال اکران با استقبال زیاد مخاطب مواجه شده‌اند باید توجه کرد که تماشاگرانش به زور به سینما نرفته‌اند و در همین زمینه اگر با سعه صدر بیشتری با فیلم‌ها برخورد شود، همزمان فیلم‌های خوب اجتماعی و کمدی را می‌توان در سینماها عرضه کرد.

به گزارش سینمای خانگی، این سینمادار و تهیه‌کننده سینما در گفت‌وگویی با ایسنا درباره اینکه چرا مدت‌هاست فیلمی نمی‌سازد، بیان کرد: به نظرم سینما در حال حاضر به یک تعارض رسیده، در حالی که باید تنوع موضوع داشته باشد تا مخاطبی که این تنوع را دوست دارد به سینما بیاید. آن نوع فیلمی که خود من دوست دارم بسازم در دسته فیلم‌های اجتماعی است که حتماً تمایل دارم رگه‌هایی از نقد اجتماعی و معضلات موجود در جامعه را هم در آن داشته باشم تا تلنگری زده شود چرا که سینما می‌تواند آینه جامعه باشد ولی الان حس می‌کنم ممیزی‌ها و نگاهی که به این جنس کارها وارد می‌شود اجازه نمی‌دهد به راحتی فیلمی ساخته شود.

او ادامه داد:‌ البته این شرایط فقط مربوط به الان نیست و در گذشته هم که امکان بیشتری برای ساخت این نوع فیلم‌ها فراهم بود، باز هم سایه توقیف و ممیزی بر سر فیلم‌های اجتماعی وجود داشت، اما با این حال فیلم‌ها به سختی از این جریان عبور می‌کردند و به نمایش می‌رسیدند در حالی که به نظرم می‌رسد با وجود اینکه این روزها گفته می‌شود فیلم‌های اجتماعی هم باید بسازیم، حداقل آنطور که من دلخواهم است، بستر مناسب برای ساخت این نوع فیلم‌ها فراهم نیست چون فکر می‌کنم فیلم‌ها باید آنطوری ساخته شوند که مردم دوست دارند نه آنطور که مسئولان دوست دارند.

ساداتیان درباره اینکه با وجود فیلم‌های نسبتا متنوعی که در حال اکران هستند، فقط فیلم‌های کمدی در صدر جدول فروش قرار دارند که به نوعی نشان می‌دهند مردم سینمارو فعلاً تماشای فیلم‌های کمدی را ترجیح می‌دهند و آیا خودش نمی‌خواهد همراستا با این ذائقه مخاطب فیلم کمدی بسازد؟ گفت: این را رد نمی‌کنم که دوست دارم فیلم کمدی بسازم بخصوص آنکه فکر می‌کنم فیلم‌های اجتماعی‌ که الان اکران می‌شوند دو اشکال دارند؛ اول اینکه حرف فیلم خیلی به درستی روایت نشده که شاید بخاطر ضعف خود نویسنده‌ها باشد و دیگر آنکه بخاطر آنچه در سیستم نظارتی وجود داشته، به نظر می‌رسد نوعی خودسانسوری به وجود آمده است؛ در نتیجه فیلم‌ها دارای موضوع‌های اجتماعی هستند اما در بیان مفاهیم الکن مانده‌اند؛ در حالی که اگر اعتمادسازی شود فیلم‌های اجتماعی خوب ساخته خواهد شد.

وی افزود: علی‌رغم استقبال خوبی که مخاطب از فیلم‌های کمدی در این چند ماه داشته، به نظرم فیلم‌های اجتماعی هم می‌توانند به فروش خوبی برسند. به عنوان مثال اگر اجازه داده می‌شد «برادران لیلا» اکران شود، حتی با وجود قصه بسیار تلخی که داشت، حداقل سه، چهار میلیون نفر آن را در سینماها تماشا می‌کردند گرچه آمارها نشان می‌دهد با وجود قاچاق فیلم، تعداد زیادی از مردم آن را دیدند. بجز این مورد، فکر می‌کنم در همین شرایطی که استقبال از کمدی زیاد است، جنس فیلم‌هایی که اصغر فرهادی می‌سازد هم با وجود تلخی‌هایش مردم را به سینما می‌کشاند. 


او درباره ارزیابی خود از اکران فیلم‌های کمدی روی پرده نیز گفت: به نظرم فیلم‌ها یک ظاهر دارند و یک باطن و ممکن است به لحاظ ظاهر ایرادهایی به آن گرفته شود عده‌ای در جامعه بگویند فلان فیلم بدآموزی دارد، در حالی که باید به باطن آن توجه کرد. یادم می‌آید فیلم «دایره زنگی» را که ساختیم، با وجود ظاهر طنزش حرف‌هایی را در خود داشت که برخی جور دیگر آن را برداشت کردند. این فیلم کاراکتری به نام «سرهنگ» داشت که اسم اعلاحضرت را می‌آورد و همین مسئله عده‌ای را برافروخته کرد و سبب توقف در اکران فیلم شدند و کلا فضا را غبارآلود کردند. در صورتی که توضیح داده شد این فقط ظاهر قضیه است و اصل ماجرا چیز دیگری است. به هر حال ذات یک اثر فرهنگی همین است که همه مثل هم فکر نمی‌کنند و تنوع برداشت وجود دارد. درباره فیلم‌هایی که الان روی پرده هستند مثل فیلم «هتل» نیز ممکن است به لحاظ ظاهری، برخی فقط داستان مردی را ببینند که پنهان‌کاری‌هایی در زندگی‌اش دارد؛ چیزی که قطعا در جامعه هم وجود دارد و نمی‌توان منکر آن شد ولی آن عده طرح موضوع را هم بدآموزی می‌دانند در حالی که این‌ها بدآموزی نیست و اتفاقا از نگاه من کاملا آموزنده است چرا که باید به نتیجه‌ای که ضمیر ناخودآگاهِ مخاطب از فیلم می‌گیرد توجه کرد؛ این که نشان داده می‌شود هیچ بار کجی به مقصد نمی‌رسد و هرچه تلاش کنید یک سری اتفاق‌ها را مخفی کنید بالاخره افشا می‌شوند. اتفاقاً خوبی ماجرا همین است که چنین پیام‌هایی وقتی در قالب طنز بیان شود، تاثیر اجتماعی بیشتری هم دارد.


ساداتیان بیان کرد:‌ ما افرادی را در سطح جامعه داریم که تعدادشان زیاد نیست ولی حضورشان اثرگذار است. آن‌ها معمولا نگاهی منفی نسبت به فیلم‌ها دارند، همانطور که فیلم‌هایی مثل «چهارشنبه سوری»، «برف روی کاج‌ها» و حتی «جامه‌دران» گرفتار این نگاه‌های منفی شد. این افراد بدترین نگاه ممکن را در آثار سینمایی دارند و اصرار بر توقیف یا سانسور می‌کنند در صورتی که معتقدم باید با سعه صدر بیشتری فیلم‌ها را نگاه کنند و لایه‌های بیرونی ماجراها را نیز ببینند. من نمی‌گویم تمام فیلم‌های امروز سینما بسیار خوبند اما معتقدم برخی فیلم‌های کمدی روی پرده لایه‌هایی درونی‌ دارند که به ضمیر ناخودآگاه تماشاگر تلنگر می‌زنند. 

این سینمادار ادامه داد: در بازدیدهایی که از بعضی سینماهای خودم پس از اکران فیلم‌های کمدی داشتم، کاملا مشخص است که چند فیلم مخاطب زیادی جذب کرده‌اند و مثلاً در بین مخاطبان فیلم‌های «فسیل» و «هتل» کمتر تماشاگری را دیدم که بعد از بیرون آمدن از سالن غر بزند. این هم طبیعی است چون قرار نیست همه از هر فیلمی خوششان بیاید ولی در بررسی شرایط یک فیلم باید ببینیم آیا معدل تماشاگرانش نسبت به آن نظر مثبت دارند یا خیر، در واقع جمعیت معدل باید در اولویت باشد نه یک عده محدود که ممکن است از فیلم خوششان نیاید یا نسبت به آن نقد داشته باشند. درباره این دو فیلمی که این چنین مورد اقبال قرار گرفته‌اند، مطمئن باشید که مردم به زور برای تماشای آن‌ها به سینما نرفته‌اند. کسانی را که برای دومین یا سومین بار به تماشای این دو فیلم رفته‌اند، نمی‌توان به زور به سینما برد، پس حتماً با رغبت بوده چون فیلم‌ها هم سر و شکل خوبی داشتند و هم حاوی پیام‌هایی بودند. ضمن اینکه حرف‌های رکیک و شوخی‌های زننده برای خنداندن مخاطب نیز در این فیلم‌ها ندیدیم.


ساداتیان در پایان با اشاره به رونق سینماها پس از رکود دوران کرونا و شرایط اجتماعی سال قبل و درباره اینکه آیا چرخ سینما را همچنان فیلم‌های کمدی باید بگرداند؟ بیان کرد:‌ اعتقادی بر حذف فیلم‌های کمدی ندارم ولی به نظرم فیلم‌های اجتماعی را که در ادوار گذشته روی پرده سینماها داشتیم، باید بتوانیم باز هم اکران کنیم. باید فیلم‌هایی داشته باشیم که رفتارهای اجتماعی و عملکردهای حاکمیتی در آن‌ها نقد شوند. هیچ اشکالی ندارد اگر چنین نقدهایی را ببینیم و این درست نیست که فکر کنیم طرح نقد باعث تضعیف حاکمیت می‌شود چون اتفاقا تلنگری برای اصلاح خواهد بود و اگر تنوع ژانر در سینما جدی شود، همزمان فیلم اجتماعی و کمدی خوبی خواهیم داشت. 

رسانه سینمای خانگی- «بچه زرنگ» حامی بچه‌های غزه شد

یک درصد از عواید فروش انیمیشن «بچه‌زرنگ» به کودکان غزه و کودکان محروم در کشورمان ایران اختصاص داده می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، همزمان با روز جهانی کودک، انیمیشن «بچه‌زرنگ» بخشی از عواید فروش خود را به کودکان غزه هدیه می‌دهد.

«بچه‌زرنگ» یک انیمیشن قهرمان محور است که طی مدت اکران توانسته جایگاه پرفروش‌ترین فیلم کودک تاریخ سینمای ایران را در اختیار بگیرد.

کمپانی سازنده این انیمیشن که از ابتدای اکران با شعار «بچه‌زرنگ برای همه کودکان» روی پرده سینماها رفته است، روز گذشته در راستای همدردی با کودکان مظلوم عزه، اعلام کرد که یک درصد از عواید فروش این فیلم را به کودکان غزه و ایران اهدا خواهند کرد.
 
استودیو هنرپویا و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای همه کودکان مظلوم و معصوم در سراسر جهان آروزی شادی و تحقق رویاهای کودکانه‌شان را دارند و با امید به اینکه که روزی همه جهان سراسر شادی و آرامش باشد در خصوص این تصمیم به توافق رسیده‌اند.

فروش انیمیشن سینمایی «بچه‌زرنگ» به تهیه‌کنندگی حامد جعفری از ابتدای اکران تا الان بیش از ۳۷ میلیارد تومان بوده است و حدود ۱ میلیون و ۱۰۰ هزار مخاطب را با خود همراه کرده است.

رسانه سینمای خانگی- اقتباس بومی، ویژگی سینمای مهرجویی بود

کارگردان فیلم «شب‌های روشن» گفت: منتقدان از دل سینمای موج نو آمده‌اند و به شدت با سینمای مدرن بیگانه هستند، این گونه می‌شود که حمایتی که باید از آثار اقتباسی صورت بگیرد، نمی‌گیرد، مهرجویی اما به ادبیات غربی توجه داشت و از آنها بومی و ایرانی اقتباس می‌کرد و نشان می‌‎داد چقدر مسائل در دنیا یکسان‌ است.

به گزارش سینمای خانگی، فرزاد موتمن درباره تفاوت وضعیت اقتباس در سال‌های ابتدایی ورود سینما به ایران با کشورهای غربی به ایرنا گفت: اقتباس ادبی یکی از شیوه‌های فیلم‌سازی از همان ابتدای سینما بوده. در ابتدا نگاه داستان‌گویی قرن هجدهمی به سینما وجود داشته. در نتیجه به طور طبیعی خیلی از متن‌ها ریشه‌های ادبی داشته‌اند. اما بعد از جنگ جهانی دوم شاهد تغییر هستیم.

وقتی سینما جریان ادبی را تغییر داد

این فیلمساز درباره تغییری که وضعیت اقتباس در سینما پس از جنگ جهانی دوم داشت، گفت: از آنجایی که سینما در آمریکا پول‌دار بود، می‌توانست نویسندگانی را استخدام کند که برای فیلم‌ها بنویسند. از یک جایی متن‌های فیلمنامه‌ها به قدری خوب و قوی شدند که حالا این سینما بود که ادبیات را تحت تاثیر قرار می‌داد.

وی ادامه داد: پیش از جنگ جهانی دوم و در دهه‌های اولیه بعد از جنگ، فیلم‌های جنایی و نوآر از روی رمان‌ها و ادبیات جنایی ساخته می‌شدند. از دهه‌های ۷۰ به بعد به آثار نویسندگانی توجه شد که اساسا تحت تاثیر سینمای جنایی می‌نوشتند. این گونه شد که ادبیات و سینما تاثیر متقابلی روی هم گذاشتند.

 فرزاد موتمن، کارگردان و فیلمنامه‌نویس

سینمای ایران تمام ویژگی‌های یک سینمای جهان سومی را دارد

موتمن با اشاره به جهان‌سومی بودن سینمای ایران و دیگر کشورها در خاورمیانه گفت: سینما در کشور ما ویژگی‌های یک سینمای جهان سومی و خاورمیانه‌ای را داشت؛ ویژگی‌هایی که فقط منحصر به‌ ایران نیست. ما ویژگی‌های مشترکی را در بین سینمای ترکیه، مصر، هندوستان و ایران می‌بینیم و آن ویژگی، فیلم‌فارسی ساختن در سینمای ایران است.

کارگردان فیلم شب‌های روشن افزود: ما به جای آن‌که ژانر کار کنیم، فیلم‌هایی می‌ساختیم که همه چیز در خود داشت. یک فیلم‌فارسی که همزمان هم ملودرام بود و هم کمدی و موزیکال. به علاوه صحنه زدوخورد هم داشت. این ویژگی را فیلم‌های ترکیه و هند و… هم داشت و ما از این قاعده مستثنی نیستیم.

حتی از برادران کارامازوف هم فیلم‌فارسی ساختیم!

این فیلمساز یکی از دلایل عدم توجه به اقتباس در سینما را کمبود تیراژ کتاب‌ها دانست و افزود:در کشوری که همیشه تیراژ کتاب در آن پایین بوده، متون ادبی محل اقتباس نیستند در کشوری که همیشه تیراژ کتاب در آن پایین بوده، متون ادبی محل اقتباس نیستند. هرازگاهی اقتباس نیز شده اما اصلا شان رمان و قصه رعایت نشده. رمان برادران کارامازوف در ایران در سال ۳۸ در فیلم وسوسه شیطان اقتباس شد؛ فیلمی که یک فیلم‌فارسی به تمام معناست.

موتمن اظهار کرد: متن یک ارزشی دارد. شان این رمان اصلا در این فیلم رعایت نشده و ما از آن فیلم‌فارسی ساخته‌ایم. متن‌های ادبی مثل برادران کارامازوف بخشی از تمدن هستند و نمی‌شود هر چه می‌خواهیم بسازیم.

 فیلم گاو ساخته زنده یاد داریوش مهرجویی با اقتباس از عزاداران بیل نوشته غلامحسین ساعدی

موج نو نتیجه یک خواست جمعی بود نه اراده فردی

این فیلمساز با اشاره به شرایط ایران در اواخر دهه ۴۰ و گسترش طبقه متوسط در جامعه گفت: موج نو در نتیجه گسترش شهرنشینی است. وقتی شهرها گسترده شدند، طبقه متوسط در جامعه مهم شد. این قشر یعنی قشر طبقه متوسط، نمی‌توانند با فیلم‌فارسی ارتباط بگیرند و آن را تاب بیاورند. از این رو یک خواست جمعی در جامعه برای ساخته شدن فیلم‌های جدی‌تر موج می‌زد. نسلی از فیلم‌سازانی شکل گرفت که می‌خواستند فیلم‌های جدی‌تر بسازند.

موتمن اقتباس ادبی را یکی از راه‌های رهایی از فیلم‌فارسی دانست و افزود: یکی از مشکلات ما همیشه فیلمنامه بوده. اقتباس ادبی به این کمبود کمک می‌کند چراکه حالا یک متن با قصه و ساختمان‌بندی در اختیار فیلمساز است. این طور شد که آقای مهرجویی به نوشته آقای ساعدی توجه کرد. ناصر تقوایی با اقتباسی از یکی از داستان‌های والتاری، فیلم نفرین را ساخت. بعد از موج نو، ناخدا خورشید از روی یکی از رمان‌های همینگوی ساخته شد. بعدتر بهمن فرمان‌آرا با اقتباس از نوشته گلشیری فیلم ساخته است.

مخاطب بالقوه با تیراژ ۷۰۰تایی کتاب شکل نمی‌گیرد

وی در ادامه به افول این موج اشاره کرد و گفت: این نمی‌توانست فراگیر باشد چرا که بعد از انقلاب، تیراژ کتاب به شدت کم شد تا امروز به ۷۰۰ جلد رسیده. عددی که بسیار کم است و هیچ تماشاگری را برای سینما به ارمغان نمی‌آورد.

موتمن با تاکید بر نقش کتابخوانی و افزایش آن در توجه بیشتر به اقتباس گفت: وقتی می‌خواهند اقتباس ادبی کنند، به یک تماشاچی بالقوه فکر می‌کنند. کسانی که خواننده آن کتاب هستند، وقتی مردم کتاب نخوانند، برای چه خواننده‌ای کار تولید کنیم.

کارگردان فیلم آخرین بار کی سحر را دیدی افزود: تهیه‌کننده‌ها به این نکته اهمیت می‌دهند که آن کتاب چقدر مخاطب داشته. چراکه می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند. پس ترجیح می‌دهند فقط یک دستمزد به فیلمنامه‌نویس بدهند؛ نه هم فیلمنامه‌نویس و هم نویسنده.

 فیلم شب های روشن ساخته فرزاد موتمن با اقتباس از شب‌های روشن اثر داستایوفسکی

مهرجویی نشان می‌داد که مسائل تا چه اندازه در تمام دنیا یکسان است

موتمن با اشاره به فیلم‌های مهرجویی گفت:مهرجویی به ادبیات غربی توجه داشت و از آنها بومی و ایرانی اقتباس می‌کرد مهرجویی به ادبیات غربی توجه داشت و از آنها بومی و ایرانی اقتباس می‌کرد. با اینکه یک وجه جهان وطنی داشت اما نشان می‌داد چقدر مسائل در دنیا یکسان است. وقتی درباره مصائب یک زن صحبت می‌کند با اینکه اقتباس ادبی است اما در ایران هم جواب می‌دهد چون فقط زن ایرانی ستم‌کشیده نیست. زن نروژی هم ستم‌کشیده است چرا که جامعه مذکر و مردانه است.

این کارگردان درباره دیدن نشدن و عدم‌استقبال از آثار اقتباسی افزود: مهرجویی فیلم اشباح را در اواخر عمرش بر اساس نوشته هنریک ایبسن کار کرده بود که آن هم به اندازه‌ای که باید، دیده نشد. من نیز ۳، ۴ سال پیش فیلم سراسر شب را کار کردم که اقتباسی بود و در دوران کرونا اکران شد که سینماها را تعطیل کردند و فیلمی که به شدت وجوه تجربی دارد را به نمایش خانگی فرستادند یعنی جایی که مردم بفرمایید شام می‌بینند.

منتقدان ایرانی سینمای مدرن را نمی‌فهمند

این کارگردان با انتقاد از عدم‌حمایت منتقدان از فیلم‌های اقتباسی گفت: منتقدان هم از دل سینمای موج نو آمده‌اند و فقط نقد مضمونی می‌کنند و به شدت با سینمای مدرن، بیگانه هستند. این گونه می‌شود که حمایتی که باید از سراسر شب به عنوان یک اثر اقتباسی صورت بگیرد، نمی‌گیرد.

کارگردان سریال نون و ریحون تاکید کرد: منتقدانی مانند گردانندگان برنامه هفت می‌آیند و در برنامه، کتاب فیلمنامه‌نویسی دستشان می‌گیرند. این دوستان نگاه گداری دارند و در فیلم به دنبال شخصیت می‌گردند، چیزی که ذاتا اشتباه است.

موتمن به جداسازی اقتباس از جریان کلی سینما اشاره کرد و گفت: این جداسازی برای مراسم و جشنواره‌ها است. از آنجایی که بسیاری از فیلم‌های آمریکایی اساسا اقتباس هستند نمی‌توانند این را نادیده بگیرند. اسکار نیز به همین شکل است.

وی تاکید کرد: اما در بدنه سینمای ایران که مخاطب کتابخوان به آن اندازه ندارد، ما فیلمی را می‌بینیم و تشخیص نمی‌دهیم اقتباس ادبی است یا خیر. در حقیقت برای مخاطب خیلی تفاوتی نمی‌کند.

 سه گانه ارباب حلقه‌ها با اقتباس از رمان مشهور ارباب حلقه‌ها

سینمای ایران فاقد خلاقیت در تهیه و تولید است

این فیلمساز سینمای ایران را فاقد خلاقیت دانست و گفت: در ایران اما همه دنبال این هستند که چه چیزی می‌فروشد، برویم و همان را بسازیم. در نتیجه هیچ خلاقیتی در تهیه و تولید نداریم.

وی ادامه داد: این در مقایسه با سینمای دنیا که اقتباس‌های ادبی مثل ارباب حلقه‌ها صورت گرفته کاملا متفاوت است. اقتباسی که جزو پرفروش‌ترین‌ها بوده، خود کتاب میلیون‌ها خواننده داشته و از ابتدا می‌دانستند با فیلمی پرفروش طرف هستند.

کارگردان فیلم ماندگار شب‌های روشن درباره این فیلم گفت: تصور ما این بود که داریم فیلمی کاملا نفروش می‌سازیم که اکران محدودی هم خواهد داشت و فراموش می‌شود. خود من باورم نمی‌شود دو نسل با آن زندگی کرده باشند و همچنان دیالوگ‌هایش به اشتراک گذاشته شود.

رسانه سینمای خانگی- شکست‌های دنباله‌دار سینمای آمریکا در چین

قسمت جدید از سری فیلم های «بازی های گرسنگی» در چین به فروش افتتاحیه ۴.۶ میلیون دلاری رسید تا کمترین فروش آغازین یک فیلم از دنیای سینمایی مارول در چین ثبت شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از هالیوود ریپورتر، «بازی‌های گرسنگی: تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» به کارگردانی «فرانسیس لارنس» که پیش‌درآمدی بر فیلم «بازی‌های گرسنگی» (۲۰۱۲) و همچنین پنجمین فیلم در مجموعهٔ سینمایی بازی‌های گرسنگی به‌شمار می‌رود، در نخستین هفته نمایش در سینماهای چین تنها ۴.۶ میلیون دلار فروخت تا پس از دو فیلم چینی در رتبه سوم گیشه سینمای این کشور آسیایی قرار بگیرد. 

قسمت جدید «بازی های گرسنگی» نمرات کم تا متوسطی را از مخاطبان چینی به دست آورده است و اپلیکیشن فروش بلیت «Maoyan» پیش‌بینی می‌کند که تا پایان اکران خود تنها حدود ۷ میلیون دلار فروش خواهد داشت.

«بازی‌های گرسنگی: تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» هشت سال پس از آخرین عنوان از مجموعه «بازی های گرسنگی» و ۱۲ سال پس از نمایش اولین فیلم از این سری فیلم در پرده سینماها اکران می شود.

چهار فیلم قبلی «بازی‌های گرسنگی»، بر اساس رمان‌های ضدآرمانشهری نوشته «سوزان کالینز» و با بازی «جنیفر لارنس» در چین به‌طور قابل‌توجهی بهتر از عنوان جدید عمل کردند. بازی‌های گرسنگی (۲۰۱۲) در مجموع ۲۷ میلیون دلار، در حالی که «بازی‌های گرسنگی: آتش گرفتن» (۲۰۱۳) ۲۸ میلیون دلار، «بازی‌های گرسنگی: زاغ مقلد قسمت ۱» (۲۰۱۴) ۳۶.۵ میلیون دلار و «بازی‌های گرسنگی: زاغ مقلد قسمت دوم» (۲۰۱۵) ۲۱.۵ میلیون دلار در گیشه چین درآمد داشتند. 

اما این فیلم تنها محصول جدید از فرانچایزهای آمریکایی نیست که در گیشه چین شکست میخورد و فیلم جدید «مارول ها» محصول دیزنی پس از شکست در اکران افتتاحیه خود در چین با فروش کم سابقه ۱۱.۵ میلیون دلاری، در دومین هفته اکران نیز با استقبال سرد چینی ها رو به رو شد و به فروش ۱.۴ میلیون دلاری به رتبه ششم جدول هفتگی فروش سینمای چین سقوط کرد. پیش بینی می شود این فیلم که هزینه ساخت آن بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیون دلار تخمین زده می‌شود، تا پایان اکران تنها ۱۵ میلیون دلار (۱۱۱ میلیون یوان) در چین فروش داشته باشد. 

ظاهرا فیلمهای ابرقهرمانی هالیوودی دیگر در چنین مانند گذشته مورد استقبال قرار نمی گیرند. قسمت دهم فیلم اکشن «سریع و خشن» محصول یونیورسال، پرفروش ترین فیلم آمریکایی سال ۲۰۲۳ در چین است که در مجموع ۱۴۰ میلیون دلار فروخت و فیلم «ترانسفورمرها: ظهور جانوران» نیز امسال ۹۲ میلیون دلار در چین فروش داشت، این در حالی است که قسمت های نخست هر دو فیلم با فروش بسیار بیشتری در چین همراه می شدند. 

رسانه سینمای خانگی- چرا «پرستار» کلیشه شد؟

منتقد سینما گفت: ما در سینما ترس داریم از آن که چالش‌های مربوط به شغلی را نشان دهیم چرا که همیشه نسبت به آن اعتراض شکل می‌گیرد، در دوران کرونا نیز پرستارانی بودند که از ترس خانواده یا از ترس جان‌ خود حاضر به کار در آن فضا نبودند، اما نمی‌توان این چالش طبیعی را به تصویر کشید و فیلمساز به سراغ همان کلیشه‌ها در بازنمایی پرستار می‌رود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، بیش از ۲۰ سال از روزی که پرستاران در اعتراض به فیلم شوکران مقابل وزارت ارشاد تحصن کردند، گذشته است. بیست سالی که در آن قشر پرستار با چالش‌های متعددی دست و پنجه نرم کرد اما هیچ‌کدام مورد توجه فیلم‌سازان قرار نگرفت. مهم‌ترین آن نیز دو سال همه‌گیری ویروس کرونا بود که حالا و با از سر گرفته شدن روال عادی زندگی، حتی باعث نشده زمزمه ساخت یک فیلم در این باره نیز شنیده شود. اتفاقی که نمی‌توان آن را به دلیل اعتراض بیست سال گذشته پرستاران دانست اما می توان اثرات آن را در تمام فیلمسازی این سال ها با محوریت و حضور پرستاران به وضوح مشاهده کرد.

«شوکران» و یک پرستار پرحاشیه

پیش از سال ۱۳۷۸ و ساخته شدن مهم ترین فیلم کارنامه بهروز افخمی یعنی شوکران دو فیلم شیدا و نجات یافتگان با محوریت اهمیت حضور پرستاران در جبهه و آسایشگاه های مجروحین ساخته شدند. این دو فیلم پرستارانی را به تصویر کشیده بودند که همگی در مواجهه مستقیم با مجروحان و سربازان زخمی جنگ بوده و گویی رسالت پرستاران را به حضور در جبهه‌های جنگ و التیام بخشیدن به زخم‌های سربازان در جبهه منحصر می‌کرد.

اما در سال ۱۳۷۸ و با فیلم شوکران این رویه در زندگی شهری و سال‌های پس از جنگ شکل دیگری به خود گرفت و این بار پرستاری را دیدیم که در قامتی خارج از امدادرسان به رزمندگان جنگی به تصویر کشیده شد. هر چند در این فیلم که با اعتراض از سوی پرستاران نیز رو به رو شد، شغل پرستاری همچنان در حاشیه قرار دارد و هیچ پیش‌برندگی به قصه نمی‌دهد.

امیررضا تجویدی در این باره به خبرنگار سینمایی ایرنا گفت: ما در سینما ترس داریم از آن که بخواهیم چالش‌های مربوط به شغلی را نشان دهیم چرا که همیشه نسبت به آن اعتراض شکل می‌گیردما در سینما ترس داریم از آن که بخواهیم چالش‌های مربوط به شغلی را نشان دهیم چرا که همیشه نسبت به آن اعتراض شکل می‌گیرد. پرستاری هم شامل همین می‌شود. چراکه دیده شده سیر اعتراضاتی شکل گرفته. از این رو فیلمسازان طی قانونی نانوشته تصمیم گرفتند یک تصویر سانتی‌مانتال مانند شیدا اثر آقای تبریزی از پرستار بسازند. آدمی که سوژه عشقی است و هیچ پیش برندگی ندارد.

تجویدی همچنین با اشاره به اعتراضات شکل گرفته نسبت به شوکران گفت: در فیلم شوکران معضل نمایش پرستار منجر شد که صنف پرستاران از آقای افخمی شکایت کند و نسبت به بازنمایی پرستار در آن فیلم اعتراض شکل بگیرد. درحالیکه تاکید در آن فیلم بر پرستار بودن کاراکتر نیست پرستاری فقط شغل او بود نه آنکه چون پرستار بود چنان شخصیتی داشت.

تجویدی ادامه داد: مسیر در سینمای ایران به سمتی رفته که در شخصیت‌پردازی تاکیدی روی شغل نداشته باشند.اگر هم شغل کاراکتر اهمیت دارد شغلی باشد که نویسندگان می‌دانند آن صنف اعتراضی نمی‌کند و محافظه‌کارانه و سطحی از کنار آن رد می‌شوند.

 هدیه تهرانی در فیلم شوکران

پرستاری که می‌خواست مهم باشد اما نبود!

این اتفاق بود که باعث شد تا سال ۱۳۸۷ یعنی حدود یک دهه بعد فیلمی با محوریت پرستاران و حضور آنان در مسیر قصه ساخته نشود. سال ۱۳۸۷ بود که همایون اسعدیان با فیلم طلا و مس هم طعنه‌ای به کمدی‌های روز دختر و پسری آن سال‌ها زد و هم با قرار دادن کاراکتر سپیده با بازی سحر دولت شاهی در نقش پرستار در گوشه ای از قصه، سکوت ده ساله سینما را در به تصویر کشیدن پرستاران شکست. البته همچنان الکن بودن زبان سینما در نزدیک شدن به شغل پرستاران به چشم می‌خورد.

سپیده پرستار بود اما هیچ جایی در قصه دو کاراکتر اصلی نداشت. رفتارهای عجیب و گل درشت او در مقابل کاراکتر روحانی بیش از آنکه باعث شود مخاطب به حجب و حیای شعیبی پی ببرد، باعث می‌شد نقش سپیده به عنوان یک پرستار در همین اندازه نشان داده شود. کاراکتر سومی که قصد ورود به زندگی یک زوج خوشبخت و عاشق را داشته و تحول نهایی اش نیز قابل پیش بینی است.

جالب آنکه سپیده نیز شخصیتی همچون بیتا در فیلم شوکران را داشت. پرستاری که شغلش هیچ نقشی در رفتارها و زندگی‌اش نداشت و به عنوان تکمیل کننده پازل عشقی فیلم که البته در آن نیز جای نگرفت، قرار داده شده بود.

احساسات‌گرایی افراطی، آفت جان پرستاران سینما

سه سال بعد در سال ۱۳۹۰ روزهای زندگی ساخته شد که در آن هنگامه قاضیانی نقش پرستاری را به همراه شوهر پزشکش با بازی حمید فرخ نژاد ایفا کرد. این بار هم فیلمساز بر حضور پرستاران در جبهه و سال‌های جنگ تمرکز می‌کند.

همراهی این دو کاراکتر که تمرکز و پیشبرد قصه را به عهده دارد در این اثر از نکاتی است که نقطه قوتی برای فیلم در مقایسه با پرستاران سینما در سال‌های پیشین است. از سوی دیگر اما همچنان پرستاران پای خود را فراتر از جبهه و جنگ نگذاشته و فیلمساز نیز همان ایثار و فداکاری و حضور اخلاق‌گرایانه پرستاران را بازنمایی می‌کند.سینماگر بر مفاهیم احساسات‌برانگیز در شغل پرستاری تمرکز دارد چراکه چالش‌های زندگی شخصی و شغلی پرستار همیشه دچار مناقشه است و به عده‌ای برمی‌خورد

تجویدی درباره تمرکز بر این وجه از به تصویر کشیدن پرستاران اشاره کرد: سوژه ها در سینمای ایران دچار سانتی مانتالیسم یا احساسات گرایی افراطی هستند و به دنبال آن هستند که اثر را دچار برانگیختگی احساسی کنند. این می‌تواند هم در شکل و شمایل کمدی و هم در شکل و شمایل ملودراماتیک باشد که با اشک و گریه همراه است.
این منتقد تاکید می‌کند که ایثار و فداکاری نیز مفاهیم اخلاقی و احساسات برانگیز هستند که در شغل پرستاری به وفور وجود دارد. پس سینماگر به سراغ همین وجه می‌رود چراکه اگر بخواهد چالش‌های زندگی شخصی و شغلی او را به نمایش بگذارد دچار مناقشه می‌شود و به هر حال به عده‌ای برمی‌خورد. اما سینماگر باید این چالش را بپذیرد و وارد آن شود تا درگذر زمان ارزش سینمایی خود را ثابت کند.

 سحر دولتشاهی در فیلم طلاومس

سینمای میرکریمی و پرستاری مسئولیت پذیر

پس از این همچنان سینما در به تصویر کشیدن پرستاران به همان تابلوی معروف کودکی که انگشتش را روی بینی اش قرار داده و افراد را دعوت به سکوت می‌کند، قناعت کرد تا سال ۹۲ که میرکریمی قصه یک زن مسافر را با هنرمندی به زندگی راننده تاکسی و بعد یک پرستار گره می‌زند. فیلم امروز که در آن شبنم مقدمی نقش پرستار را ایفا می‌کند، اتفاقی تازه در ساختن یک شمایل ویژه از یک پرستار است.

در این فیلم پرستار به واسطه شغلش ارتباط بین مرد و زن را برای ما تسهیل می‌کند و شخصیت مرد را بیشتر به ما می‌شناساند. این پرستار مانند باقی پرستاران بی دلیل در زندگی بیماران دخالت نمی‌کند، بلکه همان طور که می‌گوید با تجربه است و این در رفتارش هم مشخص است. مقدمی بیش از آنکه ما را به یاد ایثار و از خود گذشتگی پرستاران بیندازد، مسئولیت پذیری آنان را پر رنگ می‌کند و باعث می‌شود در انتها راننده تاکسی با بازی پرویز پرستویی نیز به مسئولیت‌پذیری در زندگی خود برسد.

این پرستار که اتفاقا تعامل او با دخترش را هم می‌بینیم، سرسختی و اقتداری دارد که تبدیل به خشم نمی‌شود و نشان می‌دهد که یک پرستار نه با احساس فداکاری و روی آوردن به اخلاقیات کلیشه ای سینما بلکه با تکیه بر همان مسئولیت‌پذیر بودن می‌تواند تا چه اندازه در مسیر قصه مفید واقع شود.

تجویدی درباره اهمیت پرداخت به همین جزئیات در به تصویر کشیدن شمایل یک پرستار می‌گوید: در سینمای جهان نیز وقتی درباره ابر قهرمان‌ها فیلم می‌سازند، بخشی را به کشمش‌های درونی ابر قهرمان با خودش اختصاص می‌دهند. تا جایی که قهرمان راجع به ارزش های خودش دچار شک می‌شود و همین از او انسان می‌سازد؛ اما چون نمی‌توانیم این را در سینمای ایران نشان دهیم، ترجیحا به سراغ همان تصویر کلیشه ای می‌رویم که فداکاری کند و همان را دستمایه ساخت آثار خود می‌کنیم.

بحران بازنمایی کرونا و پرستارانی خارج از کلیشه‌های فداکارانه

این منتقد به ساخته نشدن اثری درخور درباره مواجهه پرستاران با کرونا اشاره کرد و گفت: نپرداختن به کرونا نیز محافظه‌کاری است. در حال حاضر نیز سینماگران نمی‌توانند فراتر از کلیشه‌ها به این مقوله بپردازند.نپرداختن به کرونا نیز محافظه‌کاری است. در حال حاضر نیز سینماگران نمی‌توانند فراتر از کلیشه‌ها به این مقوله بپردازند.

او ادامه داد: اگر بخواهند درباره کرونا و چالش آن برای پزشکان و پرستاران فیلم بسازند نمی‌توانند به این اشاره نکنند که عده ای از ترس خانواده یا از ترس جان‌ خود حاضر به کار در آن فضا نیستند. این چالشی طبیعی است که باید به آن پرداخت اما اگر از این زاویه فیلمی ساخته شود، عده خیلی زیادی به آن ایراد وارد می‌کنند که چرا مدافعان سلامت را این گونه نشان می‌دهید. این بحران بازنمایی در سینمای ماست.

فیلم دیگری که در سال‌های اخیر کاراکتر فرعی پرستار داشته، خفگی به کارگردانی فریدون جیرانی است. فیلمی با همان ساختار سه ضلعی تکراری فیلم طلا و مس. در اینجا نیز ورود پرستار به فیلم با اختلاف یک زن و شوهر و حضور آنان در بیمارستان رقم می‌خورد. حضوری که می‌توانست در هر مکان دیگری نیز باشد. مکانی که بودنش در فیلم تنها بستری شدن نسیم با بازی پردیس احمدیه را به همراه دارد و کارکرد دیگری در قصه ندارد. همان طور که پرستار بودن صحرا مشرقی، هیچ کمکی به ارتباطش با مسعود با بازی نوید محمد زاده و حتی زن همسایه اش نمی‌کند. شغلی که انتظار می‌رفت حداقل در کشتن نسیم کارکرد داشته باشد اما این اتفاق نیز در این فیلم نمی افتد.

 پردیس پورعابدینی در فیلم غریب

پرستار «غریب» سینما و آشنای ما

در غریب تازه‌ترین اثر محمدحسین لطیفی اما پرستاری حضور دارد که برخلاف دیگر پرستاران به تصویر کشیده در سینما شغلش محرک روایت می‌شود و در قصه کار می‌کند. جایی که یک پرستار با بازی پردیس پورعابدینی برای نجات جان زنی باردار تلاش می‌کند و اینبار نه در شمایل یک پرستار منفعل که بود و نبود خودش و جایی که در آن کار می‌کند در فیلم بی تاثیر است، بلکه پیش برنده در بخشی از قصه ظاهر می‌شود.

به نظر می‌رسد در اینجا علاوه بر احساس فداکاری و مسئولیت پذیری، جانفشانی نیز به ابعاد شخصیت بازنمایی شده برای پرستاران اضافه می‌شود. اتفاقی که نه در همه خوانش‌ها از پرستاران و شخصیت آنان، بلکه در تعداد انگشت‌شماری وجود دارد که به غایت برای سینمای ایران کافی نیست.

تجویدی نیز در نهایت به همین نکته اشاره می‌کند و تاکید دارد: ما مشکل بازنمایی در سینمای ایران داریم. بازنمایی خوانش واقعیت است؛ یعنی هر چه اتفاق می افتد را همان گونه که هست نشان نمی‌دهید. وظیفه هنر نیز همین است. لزوما قرار نیست هر چه اتفاق می افتد را عین به عین نشان دهید. سینمای ایران با توجه به مسائلی که گفته شد، تمایلی به بازنمایی ندارد. گویی علاقمند است که هر آنچه تریبون‌های رسمی و مسلط به آن اشاره می‌کنند را به تصویر کشیده و یک سند اجتماعی و تاریخی سطحی نشان دهد.

رسانه سینمای خانگی- چرا سینما دربارۀ تخلفات بانک‌ها سکوت کرده است؟

سیدمحمد حسینی عضو شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی ضمن اشاره به افزایش درخواست برای فیلمنامه‌های کمدی بعد از فروش «فسیل» و «هتل»‌ از سوژه‌های مغفول در سینمای ایران گفت.

به گزارش سینمیا خانگی از مهر، چهل و دومین قسمت از برنامه «نقد سینما» شب گذشته ۲۶ آبان ماه روی آنتن شبکه چهار سیما رفت و در «میز گفتگوی ویژه» میزبان سیدمحمد حسینی مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس و عضو شورای پروانه ساخت با موضوع «آسیب شناسی فرآیند صدور پروانه ساخت» بود.

وی ابتدا درباره وضعیت انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس در جشنواره فجر امسال مطرح کرد: امسال مسیر خوبی طی شده است و انشالله مسیر تحولی پیش رو داریم. تعداد آثار هم به لحاظ کیفی و هم کمی رو به افزایش است و امیدواریم بتوانیم به اوج دهه ۷۰ بازگردیم.

امیررضا مافی ابتدای بحث مطرح کرد: من خودم تعبیر فسیل‌زدگی را از شما وام می‌گیرم. در حال حاضر این ترس در سینما وجود دارد که با فروش خوب و نویدبخش فیلم‌هایی مانند «فسیل»، «شهر هرت» و «هتل» ناگهان همه سانس‌ها به فیلم‌های کمدی اختصاص داده شود که صرفاً سرگرم‌کننده هستند.

حسینی درباره این موضوع بیان کرد: باید به این نکته اشاره کنم که یکی از وظایف اصلی پروانه ساخت، تنظیم‌گری است. پروانه ساخت باید مراقبت کند که درصدها حفظ شوند. به عنوان مثال یکی از آئین‌نامه‌های پروانه ساخت این است که هر سال ۲۰ درصد لیست می‌تواند از فیلم‌اولی‌ها باشد. حتی اگر تعداد فیلم‌اولی‌ها بیشتر شود، ما مانع نمی‌شویم. طبع سینما اقتضا می‌کند که ما معدل را در نظر بگیریم و تنوع ژانر داشته باشیم. در کنار آن باید به اقتصاد سینما هم توجه لازم را داشت. همچنین موضوع نظارت بعد از تولید فیلم هم برای ما اهمیت دارد چرا که اگر بعد از تولید فیلم، نتوان آن را اکران کرد، خسارت هنگفتی صورت می‌گیرد.

وی افزود: لازم است بگویم که در اکثر سال‌ها، قسمت اعظم فروش سینمای ایران، در اختیار فیلم‌های کمدی بوده است. استثناهایی هم وجود دارد اما من معتقدم که الزامات و اقتضاها را باید باهم نگاه کنیم‌. مثلاً ما فیلم‌هایی با ژانر جنگی را کم می‌بینیم و این خیلی بدیهی است چراکه اقتضای تولیدش خاص است و در شرایط سخت و طاقت‌فرسا تولید می‌شود. ما چندسال پیش سه فیلم از یک بازیگر اکران کردیم در هر سه فیلم مخاطب از روی صندلی بلند نشد. از چنین سینمایی نمی‌توان انتظار ساخت اکشن جنگی داشت.

همه فیلمنامه‌ها را می‌خوانیم، بلااستثنا

حسینی با اشاره به اینکه کمدی‌هایی مانند «فسیل» در سطح جهان همیشه فروش بالایی داشته است، مطرح کرد: از ابتدای دولت سیزدهم تا الان در شورای پروانه ساخت چند نکته را سرلوحه قرار دادیم. ما همه فیلمنامه‌ها را بلااستثنا می‌خوانیم و بعد درصد ژانر را رعایت می‌کنیم. چیزی حدود ۱۳ درصد از فیلم‌هایی که پروانه ساخت می‌گیرند، برای آثار کمدی است البته بعد از «فسیل» ورودی بیشتری داشتیم. ما سعی کردیم تعادل را حفظ کنیم و عهدمان این بود اگر فیلمنامه‌ای تصویب شد، در شورای پروانه نمایش گیر نکند.

چیزی حدود ۱۳ درصد از فیلم‌هایی که پروانه ساخت می‌گیرند، برای آثار کمدی است البته بعد از «فسیل» ورودی بیشتری داشتیم. ما سعی کردیم تعادل را حفظ کنیم و عهدمان این بود اگر فیلمنامه‌ای تصویب شد، در شورای پروانه نمایش گیر نکند

وی ادامه داد: اتفاق افتاده است که از ما پروانه ساخت می‌گیرند و بعد فیلم دیگری می‌سازند. به همین دلیل ۲ نفر از اعضا در شورای پروانه نمایش هم برای تطبیق حضور دارند. همچنین تضمین سرمایه نیز باید وجود داشته باشد. برخی از آثاری که در دوره قبل مجوز ساخت گرفته‌اند، اکنون در مرحله نمایش با مشکل مواجه شده‌اند چراکه به تغییر در فیلم اعتراض می‌کنند. تنها اتفاقی که در حال حاضر رخ می‌دهد این است که مذاکره جدی صورت گرفته است.

این عضو شورای پروانه ساخت مطرح کرد: آنچه در شورای پروانه ساخت رخ می‌دهد، گفت‌وگو با اهالی سینما برای رسیدن به قالب استاندارد است. به عنوان مثال ما برای ساخت «هتل» گفت‌وگوی مفصل داشتیم و به پیام حداقلی رسیدیم. تمام حرف «هتل» در این است که صادق باشیم. ناگفته نماند که باید از هر اثری به اندازه ظرف خودش انتظار داشت و ذکر این نکته خالی از لطف نیست که «هتل» فیلمی است که می‌شود با خانواده آن را تماشا کرد. البته من قائل به زیرمتن و ساخت طنز فاخر هستم و معتقدم که پتانسیلش را هم داریم اما در حال حاضر شرایط به این شکل است.

حسینی ادامه داد: ما پدیده‌هایی را در سینما کم داریم که فروش اول رنکینگ جهانی است. موضوعی مانند داعش که تجسم خود ترس است، در سینمای هند، چین و کره ساخته می‌شود اما ما سراغ این موضوع نرفته‌ایم البته امسال یکی دو تا فیلم درباره این موضوع داریم.

مافی در ادامه «نقد سینما» گفت: یکی از فیلم‌هایی که اگر من مسئولیت داشتم نمی‌گذاشتم رنگ پرده را ببیند، «عامه پسند» است نه به واسطه بازیگران بلکه به واسطه مفهومی که پشت آن است‌. یک‌جاهایی باید به دلایل متنوع مانع پخش برخی فیلم‌ها شد.

سینمای کودک شورای پروانه ساخت هم‌عرض می‌خواهد

وی ادامه داد: همچنین در حوزه کودک من عمیقاً معتقدم نیاز به یک شورا هم‌عرض پروانه ساخت داریم یا اینکه از افرادی در شورا بهره ببریم که سینمای کودک را بشناسند. من معتقدم حساسیت فیلم کودک حتی از بزرگسال بیشتر است‌. منظور از فیلم کودک فیلم برای کودک است نه فیلم درباره کودک یعنی فیلمی که بتواند مخاطب کودک را به سینما ببرد.

حسینی بیان کرد: درباره گرفتن پروانه ساخت برای فیلم کودک یک تسهیلگری جدی شده است و خارج از نوبت بررسی می‌شود. آقای حبشی دبیر شورای پروانه ساخت همواره توجه ویژه‌ای به فیلم کودک و نوجوان دارد اما حجم آن بالا نیست. اگر حجم آثار بالا برود نیاز است که اتفاقاتی رخ دهد. البته که شاهد اتفاقات خوبی هستیم؛ رشد تکنیکی که در ژانر کودک رخ داده به واقع آن را به سینما تبدیل کرده است.

وی ادامه داد: همچنین فراموش نکنیم برحسب ذائقه، سینمای اجتماعی ما تغییر کرده است. به عنوان مثال کسی که می‌خواهد سینمای اجتماعی کار کند، فلاکت و بدبختی را به تصویر می‌کشد. فیلمساز می‌خواهد شبیه رئالیسم ایتالیایی فرمی از درماندگی انسان را به تصویر بکشد و هیچ وقت به عوامل بروز چنین پدیده‌هایی اجتماعی نمی‌پردازد.

ما هیچ فیلمنامه‌ای درباره بانک‌ها نداریم. در حالی که بانک‌ها با مدیریت کج و معوج خود هر روز سفره مردم را شخم می‌زنند. بانک‌ها با قلدرمابی حتی اجازه اکران یک بنر را هم نمی‌دهد چراکه ابزار قدرت هستند و پول و جریان سرمایه در دست آن‌هاست

این عضو شورای پروانه ساخت با اشاره به گفته‌های قبلی‌اش درباره ساخته نشدن فیلم درباره بانک‌ها اظهار کرد: ما هیچ فیلمنامه‌ای درباره بانک‌ها نداریم. در حالی که بانک‌ها با مدیریت کج و معوج خود هر روز سفره مردم را شخم می‌زنند. بانک‌ها با قلدرمابی حتی اجازه اکران یک بنر را هم نمی‌دهد چراکه ابزار قدرت هستند و پول و جریان سرمایه در دست آن‌هاست.

وی افزود: ضعف دیگر سینمای ما در حوزه اجتماعی عدم مبادرت اجتماعی است. به عنوان مثال هیچوقت سقوط جمعیت مساله اجتماعی تلقی نشده است و حتی دغدغه نهادها نیست، هر جای دنیا بود، این مساله یک می‌شد. اما متأسفانه در کشور ما به آن توجه نشده است. یا حتی مساله اسرائیل. این خیلی حرف است که ما پوزه داعش را به خاک می‌مالیم اما نمی‌توانیم درباره آن فیلم بسازیم. ضعف سینما و مطالعه، عدم ارتباط میان سینما و ارکان نظام و مدیریت علت آن است.

حسینی در بخش دیگری از صحبت‌های خود بیان کرد: ما با پدیده‌ای به اسم اسرائیل طرف هستیم که از طریق سینما توانسته است بر سه افسانه خودش سوار شود. افسانه اول دین بود. در حالی که صهیونیست اصلاً دین ندارد. در حقیقت شاهد این هستیم که یهودیان به کنگره آمریکا می‌روند و اعلام می‌کنند که صهیونیست یهودی نیست. دومین افسانه، افسانه شکست‌ناپذیری بود. در همین راستا صهیونیست در اوایل جنگ با پست‌فطرتی اعلام کرد که با حیوانات طرف هستند. سومین و مهمترین افسانه که طوفان الاقصی از پس آن برآمد، این بود که جهان را از آن خود می‌دانستند.

مافی همچنین عنوان کرد: ما در سینما هم باید این کار را می‌کردیم. پروانه ساخت در نهایت می‌تواند به فضای فکری سینمای ایران جهت دهد که نهادهای دیگر هم بتوانند بر اساسش کارهای تاکتیکی را پیش ببرند.

حسینی در پایان مطرح کرد: ما متکی به ورودی هستیم. ورودی به ما اجازه صورت گرفتن آثاری با وجه تمدنی را نمی‌دهد.

خروج از نسخه موبایل