مدیران و معاونان سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مدیران سازمان سینمایی سوره حوزه هنری دیدار کردند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی به همراه جمعی از مدیران و معاونان سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با محمدمهدی دادمان رییس حوزه هنری، حمیدرضا جعفریان رییس سازمان سینمایی سوره و جمعی از مدیران این سازمان دیدار کردند. در این دیدار صمیمانه، روسا و مدیران دو سازمان با تاکید بر هماهنگی و همافزایی این دو نهاد برای همکاریهای متقابل در راستای اعتلای آثار انقلاب و دفاع مقدس اعلام آمادگی کردند.
خزاعی در این نشست با عرض تسلیت ایام شهادت حضرت زهرا (س) بیان کرد: در ابتدا از خانم پروانه معصومی یادی کنیم که بعد از انقلاب جانانه پای این انقلاب ایستاد و مقاومت کرد و به یک خودسازی رسید که شبیه او در سینمای ایران کم داشتیم.
وی افزود: ما در این مدت با بسیاری از سازمانها و ارگانها دیدار داشتیم و اکنون به خدمت دوستان سازمان سینمایی سوره رسیدیم. در این دوره جدید باید همه دستگاههای انقلابی دور هم جمع شوند و برای حوزههای مختلف فرهنگی و به ویژه حوزه سینما سیاستگذاری کنند.
وی افزود: ما در صداوسیما، بنیاد روایت فتح، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سایر نهادها حضور داشتیم و صحبتهای آنها را شنیدیم و تا جایی که امکانپذیر بود برای آنها برنامهریزی کردیم و اتفاقات خوبی هم در این مسیر افتاد. میتوان گفت جلساتی که در سالهای قبل برگزار شد، منجر به شکلگیری تولیدات مشترک در بنیاد سینمایی فارابی شد. در حقیقت به برکت آن جلسات، نهادهای مختلف بدون وجه تمایزی دور هم جمع شدند و برای یک هدف مشترک با یکدیگر همکاری کردند. امروز موفقیت جریان انقلاب و سینمای متعهد آرزوی همه ماست.
رییس سازمان سینمایی اضافه کرد: فرصت بسیار بسیار اندک است و باید به خوبی از آن بهره برد.علیرغم اینکه دو سال بحرانی را پشت سر گذاشتیم، من خدا را شکر میکنم که اتفاقات بسیار خوبی در این ۲ سال رقم خورد. شاید بتوان گفت هیچ دورهای را دوستان در حوزه فرهنگ و هنر مانند این دو سال اخیر تجربه نکرده باشند. اگر همگرایی و همدلی دستگاههای فرهنگی نبود، شاید موفق نمیشدیم.
محمد خزاعی، رییس سازمان سینمایی
وی یادآور شد: جریان فرهنگی در سال گذشته، نمره قابل قبولی گرفته است؛ همکاران ما در حوزه هنری، اوج، صداوسیما، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سایر دستگاهها کنار هم قرار گرفتند تا نظام فرهنگی را که عهدهای تلاش میکردند آن را متلاشی کنند، متحدتر شود.
خزاعی با اشاره به برکات اتفاقات سال گذشته بیان کرد: الان که به ماجراهای سال گذشته نگاه میکنیم، یک همگرایی میبینم، آقای آذرپندار میگفت جشنواره فیلم کوتاه هیچوقت در حیطه بچههای انقلابی تعریف نمیشد، امروز مخاطبان و فیلمسازان ما بچههای انقلاب هستند و میتوان گفت این همگرایی باعث شد بسیاری از جریاناتی که از سیاستهای اصلی کشور فاصله گرفته بودند، دوباره دور هم جمع شوند و باید یاد بگیریم که به هر دلیلی عقبنشینی نکنیم تا کسی فرصت نکند از آن سواستفاده کند. اگر این همین همدلی و همگرایی باشد، موفقیتهای بزرگی را رقم خواهیم زد.
وی با بیان اینکه به اذعان بسیاری از دوستان مرجعیت به سازمان سینمایی برگشته است، گفت: شاید در سالهای گذشته تصمیمگیریهای کلان در صنوف و نهادهای دیگر اتفاق میافتاد اما امروز خوشبختانه سازمان سینمایی در رأس است. ناگفته نماند که صنوف و اشخاص حقیقی حذف نشدند، بلکه در یک همگرایی نقش خود را ایفا میکنند. پس از ۲۰ سال در کارگروههای تخصصی آییننامه پروانه ساخت مورد تجدیدنظر قرار گرفت و در صورت تصویب اختیارات خوبی در اختیار نهادها قرار میگیرد.
رییس سازمان سینمایی با اشاره به علاقهمندی خود برای راهاندازی چرخه صنعت انیمیشن در کشور مطرح کرد: بودجه سازمان سینمایی در این زمینه محدود است و برای رسیدن به این هدف باید از سایر نهادها کمک بگیریم. همچنین بحث توسعه سینماها به کمک همه نهادها در حال انجام است. یکی از اهداف ما این بود که در شهرهای بالای ۱۰۰ هزار نفر سینما بسیازیم که خوشبختانه سازمان سینمایی سوره حوزه هنری متولی این کار شد؛ جایی که محل امید بچههای انقلاب است. فصل مشترکی بین دستگاههای انقلابی و حوزه هنری آغاز شده است که در این فرصت کم باید تلاش کنیم این جریان تقویت شود.
خزاعی در ادامه صحبتهای خود خاطرنشان کرد: برخی دوستان به ما میگفتند که سینما نابود شده است، اما امروز خوشبختانه سینما و اقتصادش رونق پیدا کرده است. در حقیقت سینمای ایران در حوزه اقتصاد، احیای مخاطب و زنده نگه داشتن آن و ارتباط مخاطب با سینما موفق عمل کرده است. ناگفته نماند که لطف خدا هم شامل حال ما شد و به همت همکاران خود در سازمان سینمایی توانستیم اتفاقات سال گذشته را پشت سر بگذاریم.
وی مطرح کرد: من دیگر نگران اقتصاد سینما نیستم. برای سال بعد چند فیلم پُرفروش را پیشبینی کردیم و امسال هم پیشبینی ما در حوزه فروش هزار میلیارد تومان است که تصور میکنیم رکوردهای مختلفی بزنیم. این مساله باید به فیلمهای انقلابی و جریان فیلمهای دفاع مقدس تسری پیدا کند. به همین منظور طرحی را در شواری عالی سینما به تصویب رساندیم و منتظر تصویب آن از سوی دولت هستیم. اگر این اتفاق رخ بدهد، جریان گفتمان سینما عوض خواهد شد.
خزاعی در پایان خاطرنشان کرد: فراموش نکنیم که همه کارایی محصولات فرهنگی در حوزه سینما نیست. بسیاری از فیلمها در سینما موفق نشدند اما در نمایش خانگی و یا تلویزیون انتقال پیام را انجام داده و بازخوردهای بسیار خوبی از مخاطبان گرفتند. این روزها که کارکرد اقتصاد در رسانهها زیاد شده و تصور این است که هر فیلمی در گیشه نفروشد، شکست خورده، اشتباه است. من از فیلمسازان انقلابی میخواهم پای اثرشان بایستند و تنها به اکران در سینما بسنده نکنند. ناگفته نماند که همه ما به حوزه هنری و نسل جدید فیلمسازانی که برآمده از آن هستند، امید دارند و امیدواریم در حوزههای جدیتری نقشآفرینی و به توسعه فضاهای فرهنگی کمک کنند.
سیدامیر جاوید، دستیار رییس حوزه هنری ابتدای این نشست بیان کرد: امیدواریم که این نشستها و به طبع آن گفتگویهایی که شکل میگیرد، منشا خیر و برکت برای هم ما باشد و به طبع آن همافزاییهای موثری شکل بگیرد، تا منجر به همکاریهای بزرگ و راهبردی شود.
محمد ساسان، مدیر مرکز تولیدات سینمایی سوره در ابتدا ضمن ابراز امیدواری به تعامل بیشتر با سازمان سینمایی، با اشاره به پنج اثری که این سازمان برای چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر آماده میکند، بیان کرد: ما همواره سعی کردیم جریان تولیدات خود را با هدف تقویت و هم افزایی در جشنواره فجر پیش ببریم. تقریبا امسال تمام آثار ما علاوه بر اینکه در راستای پرداختن به زندگی قهرمانان میهن بوده، به صورت مشارکتی با سازمانهای همکار از جمله بنیاد سینمایی فارابی تعریف شده و اتفاقات خوبی در این زمینه رخ داده است که امیدواریم در جشنواره ۱۴۰۲ به خوبی مورد توجه قرار گیرد.
سجاد نوروزی، مدیر پردیس سینمایی آزادی نیز ضمن اشاره به ناکامی جریان معاند برای تعطیلی فرهنگ و هنر در سال گذشته، از دوران پُررونق این روزهای سینمای ایران سخن گفت و بر حفظ و استمرار این اتفاق فرخنده و مبارک ضمن توجه به آثار اندیشه محور و ارزشمند تأکید کرد. وی همچنین از برخی رقابتهای کاذب و ناسالم که بعضا ممکن است فضای راهبردی را خدشهدار کند و یا به جنگ و جدال کشیده شود، گلایه کرد و یادآور شد نباید حاکمیت محتوایی در صنعت سینما در درازمدت با غلبه ژانر کمدی تضعیف شود و این وظیفه مهم بر دوش سازمان سینمایی و شورای صنفی است.
همچنین در این نشست امیر مهریزدان، مدیر مرکز مستند سوره از تخصیص بودجههای محدود برای ساخت آثار مستند سخن گفت و ابراز داشت نیاز داریم در این خصوص بازنگری و فکر اساسی صورت پذیرد. وی همچنین از توجه به پیشکسوتان حوزه مستند، فراهم کردن سازوکاری مناسب برای ساخت آثاری با موضوع جنایات وحشیانه صهیونیستها در غزه و مشکلاتی که برای دریافت پروانه ساخت و نمایش آثار در عرضه بر بستر پلتفرمها وجود دارد، سخن گفت.
محمدجواد موحد، مدیر باشگاه فیلم سوره نیز در این نشست از مصائب فیلمسازان کوتاه برای بیمه، عضویت در صنف و لزوم اهتمام سازمان سینمایی برای هموارسازی ورود فیلمسازان جوان و متعهد به جریان انقلاب اسلامی به فضای حرفهای سینمای ایران سخن گفت.
همچنین محمدمهدی روحی، معاون حقوقی و امور مجامع سازمان سینمایی سوره درباره شکافی که میان دستگاههای حاکمیتی نظیر اداره امور مالیاتی و تامین اجتماعی با صنعت سینما وجود دارد، صحبت و بر این مساله تاکید کرد که باید کارگروهی برای این مساله تشکیل تا بیمه دستاندرکاران سینما به درستی پیگیری شود.
الهه طهئی، مدیر مرکز بینالملل سوره نیز از کمبود پخشکنندگان بینالمللی برای معرفی آثار ایرانی در بازارهای مختلف سخن گفت و یوسف منصوری دبیر جشنواره فیلم ۱۰۰ نیز از لزوم همافزایی بیشتر ۲ نهاد برای جذب استعدادها با توجه به پتانسیلهای موجود به اشتراک گذاشتن تواناییها حرف زد.
حبیب ایلبیگی، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی
و اما در ادامه این نشست حبیب ایلبیگی معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی با اشاره به اتفاقات سال گذشته در فضای اجتماعی کشور، بیان کرد: سال گذشته در این ایام، همکاران ما در حوزه هنری پیگیر راه اندازی چرخه اکران فیلمها بودند در حالی که عدهای به ما میگفتند اقدامی نکنید چراکه سینما تمام شده است. پیشنهاد عده دیگر این بود که اگر میخواهید به عنوان دولت چراغ سینما را روشن نگه دارید، پول بیاورید و فیلمها را اکران کنید. در اکران عید نوروز هم بسیار از فیلمسازان راضی نشدن آثارشان را اکران کنند اما در نهایت فیلم «فسیل» را به اکران آوردیم و نتایج درخشانی داشت.
وی ادامه داد: اکنون در شرایطی هستیم که میگوییم سینما رونق دارد و خداراشکر از دوره نابودی سینما گذر کردیم. در عین حال برای تحقق امر سینمای انقلاب به جراحیهایی نیاز داریم. این تغییرات نیازمند عبور از یک دوره گذار بود که پای آن ایستادهایم. اما جریان اصلاح محتوای سینمای ایران نیازمند همیاری و همراهی همه نهادهای فرهنگی و انقلابی است و ما در این مسیر دست یاری به سمت حوزه هنری دراز میکنیم.
وی در ادامه سخنان خود در پاسخ به پرسشهایی درباره شرایط صدور پروانه نمایش برای عرضه آثار کوتاه و مستند در پلتفرمها، بیمه فیلمسازان فیلم کوتاه و مستندساز و همچنین شرایط گرفتن پروانه تهیهکنندگی کار اول سینمایی توضیحاتی را ارایه داد.
محمد حمیدی مقدم، مدیر مرکز گسترش و تجربی نیز در ادامه این نشست ضمن تشکر از مدیران سازمان سینمایی سوره و سایر ارگانهای جبهه انقلاب برای گذر موفقیتآمیز از سال سخت و پُرچالش ۱۴۰۱، به جایگاه مهم تلویزیون در عرضه مستند و اهمیت این فضا و همچنین تلاش برای ایجاد انگیزه در مستندسازان برای ادامه مسیر آنها اشاره کرد.
او همچنین به اولین تولید مشترک مرکز گسترش و مرکز مستند سوره یعنی مستند «بلاگر» و همچنین به نیاز گفتگو در مراکز و همراهی مرکز گسترش در روند جشنوارههایی مانند جشنواره فیلم ۱۰۰ اشاره کرد که نهادهای مختلف بتوانند از فضاهای موجود بهترین استفاده را کنند.
قادر آشنا معاون توسعه فناوری و اطلاعات سازمان سینمایی نیز به زیر ساختهای حوزه هنری برای ساخت سالن سینما و کمک کردن به صنعت سینما و همچنین استفاده از ظرفیتهای موجود در حوزه پژوهش اشاره کرد.
حمیدرضا جعفریان، رییس سازمان سینمایی سوره
در ادامه این نشست، حمیدرضا جعفریان رییس سازمان سینمایی سوره نیز با اشاره به اینکه سازمان سینمایی سوره از دوره جدید وزارت ارشاد و سازمان سینمایی بنای همافزایی و همکاری داشتهاند، عنوان کرد: در همه حوزهها اعم از تولید فیلمهای سینمایی، مستند، فیلم کوتاه و … تعامل خوبی شکل گرفته است و به طور ویژه از آقای زینالعابدین رییس بنیاد سینمایی فارابی تشکر میکنم که در دوره جدید مدیریت ایشان همکاری خوبی را باهم آغاز کردیم. اما در عین حال سطح توقع از تفاهم دو نهاد بالادستی، همکاریهای کلانتر و اساسیتری است که تا امروز آنطور که انتظار می رفت، محقق نشده است. لذا فرصت هست باید برای سینمای انقلاب تلاش کرد.
وی یادآور شد: حوزه هنری در حوزه ساخت سالن سینما در قالب طرح توسعه سینماها، در ۳ سال گذشته تقریبا از ۱۰۰ پرده سینما به ۲۲۰ پرده رسیده است که اضافه شدن ۱۲۰ پرده سینما حدود ۲۵۰ میلیارد تومان هزینه داشته که سهم دولت از این میزان کمتر از ۱۰ میلیارد تومان بوده است. امروز در آستانه آغاز فاز سوم طرح توسعه سینماهای حوزه هنری هستیم که مبتنی بر مجتمعهای چندمنظوره خانوادهمحور پیش میروند، این شرایط حمایت اساسیتر ارشاد را میطلبد.
جعفریان درباره توسعه صنعت انیمیشن نیز مطرح کرد: تمرکز ما در حوزه هنری این است که حداقل سالی یک انیمیشن سینمایی تولید و اکران کنیم. برنامه ما این است که برای مخاطبان آینده یعنی کودکان سرمایهگذاری ویژهای کنیم و انتظار از وزارت ارشاد و سازمان سینمایی این است که به دلیل اهمیت این ژانر برای مخاطب کودک و نوجوان، اهتمام ویژهای صورت پذیرد تا یک بازی بزرگ رقم بخورد. لذا امید داریم مشارکتهای خیلی جدیتری میان حوزه هنری و سازمان سینمایی ارشاد اتفاق بیفتد تا فرصتی را که در این سالها از بین رفته، جبران شود.
وی در پایان گفت: این هدفگذاریهای بلندمدت نیازمند یک طراحی بلندمدت است که به یک همکاری گسترده بیانجامد و امیدوارم با جلسات بیشتر این نوع همکاریها به نتیجه برسد.
در این دیدار، اصغر فارسی معاون توسعه مدیریت و منابع، حبیب ایلبیگی معاون نظارت و ارزشیابی، قادر آشنا معاون توسعه فناوری و اطلاعات، یزدان عشیری مشاور رئیس سازمان و مدیر کل روابط عمومی سازمان سینمایی، علیرضا اسماعیلی دستیار و مدیرکل حوزه ریاست، مجید زینالعابدین مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، محمد حمیدیمقدم مدیر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، محمدرضا سوقندی مدیرکل دفتر حقوقی، عملکرد، امور استانها و مجلس، سیدصادق موسوی مدیرکل دفتر امور جشنواره ها و همکاریهای بینالملل، غلامرضا نجاتی مدیر کل حراست، هاشم میرزاخانی مدیرعامل موسسه سینماشهر، رمضانعلی حیدری خلیلی مشاور راهبردی، لادن طاهری مدیر فیلمخانه ملی، و همچنین سیدامیر جاوید دستیار رییس حوزه هنری، عبدالحمید قرهداغی معاون اداری مالی حوزه هنری، محمدمهدی روحی معاون حقوقی و امور مجامع سازمان سینمایی سوره، محمد ساسان مدیر مرکز تولیدات سینمایی سوره، امیررضا مافی مدیر مرکز انیمیشن سوره، امیر مهریزدان مدیر مرکز مستند سوره، الهه طهئی مدیر مرکز بینالملل سوره، محدثه پیرهادی مدیر مرکز فیلم جوان سوره، سجاد نوروزی مدیر پردیس سینمایی آزادی، محمدجواد موحد مدیرعامل باشگاه فیلم سوره، هادی فیروزمندی معاون جریانسازی و ارتباطات سازمان سینمایی سوره و یوسف منصوری دبیر جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰حضور داشتند.
محمد ساسان مدیر مرکز تولید سازمان سینمایی «سوره» گفت پشت همه فیلمهای تولید شده توسط این مرکز ایستادهایم.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، از همان سالهای ابتدایی احیای «سینمای ایران» پس از انقلاب اسلامی، نقشی تأثیرگذار در جریان فیلمسازی و پرورش استعدادهای نو در این میدان داشت. فارغ از فرآیند پرفرازونشیبی که این نهاد طی چهار دهه گذشته داشته است، امروز این بخش از مأموریتهای حوزه هنری، در قالب سازمان سینمایی «سوره» پیگیری میشود؛ سازمانی که در راستای گسترش فعالیتها در حال حاضر مجموعهای از مراکز تولیدی را در ساختار خود تعریف کرده است.
مرکز تولیدات سازمان سینمایی «سوره» اصلیترین نقش را در فرآیند تولید فیلمهای سینمایی این سازمان در سالهای اخیر داشته است و سکان هدایت این مرکز هم در دست محمد ساسان است.
در ماههای منتهی به جشنواره فیلم فجر و در حالی که پیشتر حمیدرضا جعفریان در مقام رئیس سازمان «سوره» خبر از تولیدات متعدد این سازمان برای حضور در این رویداد داده بود، به گفتوگو با محمد ساسان پرداختیم تا با صراحت درباره متن و حاشیه فعالیتهای سینمایی این سازمان و فیلمهایی که به تولید رسیده و یا در دست تولید دارند، سوالات خود را مطرح کنیم.
مدیر مرکز تولیدات سینمایی سازمان «سوره» در این گفتوگو علاوهبر تشریح سیاستها و رویکردهای کلان این سازمان، به ارایئه توضیحاتی درباره پروژههای در دست تولید خود نیز پرداخته است.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگو خبرگزاری مهر با محمد ساسان است:
* شما مسئولیت کلیدیای در سازمان سینمایی «سوره» بهعنوان یکی از مجموعههای فعال در حوزه تولید سینمای ایران دارید اما کمتر در فضای رسانه گفتوگویی از شما دیدهایم. ملاحظهای برای دوری از فضای رسانه دارید؟
این حضور کمرنگ بیشتر به پیگیری شما رسانهایها برمیگردد، نه من! شخصاً هیچوقت با گفتوگو مشکلی نداشتهام. البته که برایم مهم است یک گفتوگو در چه شرایطی شکل بگیرد و زاویه ورود به مباحث چگونه باشد. تجربه درخواست گفتوگوهایی را هم داشتهام که در همان مرحله طرح موضوع، متوجه شدم آن خبرنگار یا رسانه، اساساً در حوزهای که میخواهد با من گفتوگو کند، مساله و دغدغه ندارد و تنها به دنبال رفع تکلیف است. طبیعتاً به چنین گفتوگویی تمایل ندارم. در کل اما هیچ اجتنابی از گفتوگوی چالشی ندارم.
* خب پس از اینجا شروع کنیم که سرانجام فیلمهای «سوره» که در ۲ سال گذشته در جشنواره فجر رونمایی شدهاند، چه شد و چه برنامهای برای اکران آنها دارید؛ فیلمهایی مثل «ضد» و یا «عطرآلود».
ما در سال ۱۴۰۰ فیلمهای «دسته دختران»، «ضد»، «هناس» و «شادروان» را در جشنواره فجر داشتیم و سال گذشته هم «عطرآلود»، «در آغوش درخت» و «اختالرضا» فیلمهای ما بودند که آخری در فجر حضور نداشت. همه این فیلمها هم یا اکران شدهاند یا در فرآیند اکران قرار دارند. «دسته دختران»، «هناس» و «شادروان» که اکران شدهاند و فیلم «ضد» هم در همین آذر ماه روی پرده میرود.
«اختالرضا» این روزها روی پرده است و در بستری که در نظر گرفته بودیم، اکران خوبی را هم تجربه میکند. واقعاً انتظار نمیرفت یک فیلم با موضوع دینی و تاریخی، بدون حضور بازیگران چهره، اینگونه در اکران دیده شود و با جذب بیش از ۱۰۰ هزار مخاطب در اکران سینمایی و سیار، فروش آن از یک و نیم میلیارد تومان عبور کند. ۲ فیلم «عطرآلود» و «در آغوش درخت» هم برای اکران در سال ۱۴۰۳ برنامهریزی شدهاند.
* فاصله زیادی بین رونمایی و اکران این فیلمها نمیافتد؟
این مورد مربوط به فرآیند پخش و عرضه است. کارشناسان این بخش تصمیم میگیرند که زمان عرضه مناسب برای یک فیلم چه زمانی است. از طرف دیگر فرصت حضور جشنوارهای این فیلمها و الزام برخی از آنها به اکران نشدن را هم باید در نظر بگیریم. اگر از تمایل شخصی من بپرسید، قطعاً میگویم علاقه دارم فیلمهایمان زودتر اکران شود و بازخوردهای مخاطب را بگیریم، چراکه در سیاستگذاریهایمان مؤثر است. درباره هر محصول، در مرحله نهایی که مواجهه مخاطب با آن است میتوان تصمیم قطعی گرفت.
* از تولیدات امسال «سوره» چه خبر؟
نکته اصلی این است که ما تمام تلاش خود را میکنیم تا هر چه بیشتر به سمت تنوع ژانر و تنوع موضوع در سبد تولیدات خود حرکت کنیم و اینکه چقدر در این زمینه میتوانیم توفیق به دست بیاوریم، بستگی به شرایط حاکم بر سینما دارد. بخشی از نتایجی که میتوانیم به آنها برسیم به تلاشهای ما بستگی دارد.
یکی از اهداف محتوایی که در پروژه «احمد» دنبال میکنیم، بحث تقابل ۲ نگاه است؛ نگاه سازمانی در مواقع بحرانی، ابتدا برنامهریزی میکند و بعد براساس برنامهای که دارد به نیروهای میدانی فرمان میدهد که «برو»، در نگاه نهادی اما فرد تصمیمساز در وسط میدان قرار دارد، ابتدا خودش را به منطقه بحران میرساند و بعد به نیروهای عملیاتی خود میگوید «بیا»
یکی از پروژههایی که پیشتر هم درباره آن اطلاعرسانی کردهایم، یک فیلم اجتماعی با نام «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی است که هرچند یکی از قهرمانان ملی در داستان آن نقش محوری دارد اما نگاه ما به این پروژه، بهعنوان یک پروژه اجتماعی است که داستان آن در بازه زمانی ۲۴ ساعت ابتدایی پس از زلزله بم میگذرد.
این فیلم در راستای شعار محوری سازمان «سوره» یعنی «این قصه قهرمان دارد» تعریف میشود اما در کنار آن یکی از اهداف محتوایی که در پروژه «احمد» دنبال میکنیم، بحث تقابل ۲ نگاه است؛ نگاه نهادی و نگاه سازمانی. نگاه سازمانی در مواقع بحرانی، ابتدا برنامهریزی میکند و بعد براساس برنامهای که دارد به نیروهای میدانی فرمان میدهد که «برو»، در نگاه نهادی اما فرد تصمیمساز در وسط میدان قرار دارد، ابتدا خودش را به منطقه بحران میرساند و بعد به نیروهای عملیاتی خود میگوید «بیا».
این همان نگاهی است که حاج قاسم هم بارها درباره آن صحبت کرده بود. روایت «احمد» نیمنگاهی به این تقابل هم دارد. با توجه به وسواسی که روی فیلمنامه این اثر داشتیم، امیدواریم مخاطب هم خروجی آن را بپسندد. بهخصوص که از نظر سینمایی این فیلم در ژانر حادثه و بحران قرار میگیرد که از ژانرهای فراموششده در سینمای ایران محسوب میشود. درباره پروژه «احمد» دستاوردهای فنی ویژهای هم بهویژه در زمینه جلوههای ویژه، بهصورت کاملاً بومی داشتهایم که حتماً بعدها درباره جزئیات آن بیشتر صحبت خواهد شد.
* یکی از چالشها درباره پرداختن به این دست بحرانهای معاصر، تقابل میان نیروهای درگیر در فرآیند امداد است. در روایت ماجرای امدادرسانی به زلزلهزدگان بم، به چنین چالشهایی هم توجه داشتهاید؟
اصلاً چنین مرزبندی در روایت فیلم وجود ندارد و دغدغه و شعار محوری کاراکتر اصلی فیلم هم فقط «مردم» است. در دیالوگها و حتی طراحی شخصیتهای اصلی و فرعی این نگاه لحاظ شده است که انشاالله بعد از رونمایی فیلم میتوان درباره آن قضاوت کرد.
* به نظر میرسد این پروژه جزو کارهای پرهزینه این سالها هم باشد؟
بالاخره پروژه از نظر پروداکشن و حتی حجم هنروری که بهصورت روزانه باید گریم و تجهیز شوند، فینفسه هزینهبر است اما تمام تلاش خود را برای کاهش هزینههای تولید انجام دادهایم. احتمالاً براساس کیفیت خروجی کار، دوستان اهل فن از هزینهای که برای آن صورت گرفته است، متعجب خواهند شد. ضمنا ما این پروژه را با مشارکت موسسه تصویر شهر و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران پیش میبریم.
* اما شما در زمینه ساخت فیلمهای پرهزینه با پروداکشن بالا تجربه شکستخوردهای مانند «دسته دختران» را هم داشتهاید که فروش پایینی هم در گیشه داشت.
درباره هر پروژهای ۲ وجه وجود دارد که معمولاً به آن توجه نمیشود. همواره درباره فیلمهایی از این دست، سازمان سفارشدهنده یا سرمایهگذار متهم میشود. در حالی که اتمسفر تولید هر پروژهای در سینمای ایران، ۲ وجه دارد؛ یکی از این وجوه سازمان سفارشدهنده یا سرمایهگذار است، وجه دیگر گروه هنرمندان تولیدکننده اثر هستند. این گروه با پیشفرضهایی وارد فرآیند تولید یک پروژه میشوند و با قضاوتهایی درباره یکدیگر از پروژه خارج میشوند. درباره فیلم «دسته دختران» حتماً میتوان محاسنی را هم برشمرد اما طبعاً همه انتظاراتی که از فیلم میرفت برآورده نشد.
ما قطعاً پشت همه آثارمان ایستادهایم و محاسن و معایب آنها را با هم میبینیم اما در فضای رسانه وقتی «در آغوش درخت» موفق ظاهر میشود، فوراً حوزه هنری را متهم به «آمادهخوری» میکنند و میگویند پروژه تمام شده را خریداری کردهایم اما «دسته دختران» که نمیتواند آنگونه که باید موفق ظاهر شود، سریع میگویند سوره باید درباره آن پاسخگو باشد
* قبول ندارید که یک پروژه شکستخورده است؟
من چنین موضعی ندارم. یکی از اتفاقاتی که شاید چنین احساسی را بهوجود آورد، فرآیند تبلیغ فیلم پیش از رونمایی از پروژه بود که گویی ابعاد آن را از آنچه مخاطب باید انتظارش را میداشت، فراتر برد و به همین دلیل در لحظه مواجهه با نسخه نهایی، انتظارات فروریخت. در همان دوره جشنواره فیلمهای ناموفقی داشتیم اما واکنش رسانهها نسبت به آنها متفاوت بود چون پیش از رونمایی توقعی ایجاد نشده بود. بالاخره همه این حواشی روی یک فیلم اثر میگذارد.
جالب است بدانید ورود ما به پروژه «دسته دختران» از منظر تولیدی، دقیقاً شبیه به ورودمان به پروژههایی مثل «اختالرضا» و یا «در آغوش درخت» بود. ما قطعاً پشت همه آثارمان ایستادهایم و محاسن و معایب آنها را با هم میبینیم اما در فضای رسانه وقتی «در آغوش درخت» موفق ظاهر میشود، فوراً حوزه هنری را متهم به «آمادهخوری» میکنند و میگویند پروژه تمام شده را خریداری کردهایم اما «دسته دختران» که نمیتواند آن گونه که باید موفق ظاهر شود، سریع میگویند «سوره» باید درباره آن پاسخگو باشد. در حالی که این ۲ پروژه با یک مدل کاملاً مشابه در سازمان «سوره» به تولید رسیدهاند. البته پشت هر ۲ آنها هم ایستادهایم.
* البته ایرادی هم ندارد که یک مدیر شکست یکی از پروژههایش را بپذیرد!
بله، اما حرفم برخورد منطقی با اثر است. میگوئید این اثر ایراد دارد، من هم میگویم بله ایراداتی دارد. اگر بگویید میتوانست بهتر از این باشد، قطعاً میگویم بله من هم دوست داشتم بهتر از این باشد. کما اینکه شخصاً درباره فیلم «دسته دختران» دوست داشتم فیلم در لحظهای که فرشته حسینی انگشت خود را به نشانه پیروزی بالا میبرد، تمام شود و دیگر شاهد لحظههای فروریختن خرمشهر و ترک مردم در فیلم نمیبودیم. اما نظر فیلمساز چیز دیگری بود و این همان جایی است که میگویم در فرآیند تولید باید هر ۲ وجه را در نظر بگیریم.
ما نمیتوانیم استقلال هنرمند را نادیده بگیریم. ما در سینمای ایران پدیدهای به نام «هیجان تولید» داریم. پدیدهای که یک پروژه را بعد از تصمیم برای آغاز فرایند تولید، تبدیل به یک کامیون ترمزبریده میکند! از مرحلهای به بعد هیچکس انگار نمیتواند آن را متوقف کند. برای «دسته دختران» بازیگر اصلی ما خانم لیلا حاتمی بود اما چند روز مانده به تولید، ایشان به دلایلی کنارهگیری کردند و با توجه به اینکه کامیون تولید به راه افتاده بود، باید در حداقل زمان بازیگر جایگزین انتخاب میکردیم. حرفم این است که همه ابعاد این جریان را باید در کنار هم مدنظر داشته باشیم تا ارزیابی ما دقیقتر شود.
* برگردیم به تولیدات امسال «سوره»؛ غیر از «احمد» چه پروژههای دیگری دارید؟
فیلم «صبح اعدام» را به کارگردانی بهروز افخمی خواهیم داشت که درباره آن هم اطلاعرسانی شده است. فیلم «آسمان غرب» که البته این نام موقت آن است هم به کارگردانی محمد عسکری در دست تولید داریم که داستان آن مرتبط به روزهای آغازین جنگ و نقشآفرینی شهید علیاکبر شیرودی است. کاری که آقای والینژاد در مقام تهیهکننده این فیلم و فیلم «احمد» بهصورت همزمان انجام دادهاند، به نظر یک اتفاق فوقالعاده بوده است. نکته محتوایی که درباره فیلم «احمد» به آن اشاره کردیم در پروژه شهید شیرودی هم مدنظر است و این خط سیر را آنجا نیز دنبال میکنیم. یک پروژه اکشن جنگی و پر ریتم که سالها در سینمای دفاع مقدس سراغ نداشتیم.
* خاطرم است که پروژه شهید شیرودی، چند سالی امکان تولید پیدا نمیکرد و چندبار هم کارگردانش تغییر کرد. این همان پروژه است؟
بله، این پروژه فرازوفرودهایی تا پیش از این داشت اما در حال حاضر معتقدم یکی از سرحالترین و توانمندترین کارگردانان امروز سینما که توانایی کارگردانی صحنههای اکشن را هم دارد، کارگردانی پروژه را در دست گرفته است. در عین اینکه محمد عسکری بهواسطه سابقه دستیاری کارگردانهایی مانند مجید مجیدی و رضا میرکریمی، توانایی ویژهای هم در کارگردانی لحظات احساسی در فیلم دارد که نمونه آن را در سکانس خواستگاری فیلم «اتاقک گلی» هم شاهد بودهایم. از نظر تجهیزات نظامی و پروداکشن تولید، این فیلم هم از آثار شاخص این سالهای سینما محسوب میشود که بالغبر ۱۰۰ تانک و نفربر در آن مورد استفاده قرار گرفته است. امیدواریم در نتیجه نیز موفق باشد چرا که همه توانمان را داریم برای به سرانجام رسیدن آنها میگذاریم.
شخصاً درباره شخصیتهای ملی معتقدم، خانوادههایشان در همه وجوه شخصیتی شهید متولی آنها نیستند. وقتی یک چهره تبدیل به قهرمان ملی میشود، نمیتوان گفت حق پرداختن به تمام وجوه شخصیتیاش تنها در اختیار خانوادهاش قرار دارد
* در مسیر ساخت پروژه شهید شیرودی تعامل و مذاکرهای با خانواده شهید هم داشتهاید؟ به ویژه که دختر شهید سال گذشته مواضعی در توئیتر داشتند.
در این فیلم قرار نیست به زندگی خصوصی و خانوادگی شهید شیرودی ورود داشته باشیم و تنها در بخش کوتاهی از روایت، همسر شهید حضور دارد. آنچه در فیلم به آن پرداختهایم، جنبه نظامی این شخصیت است که طبیعتاً کاملاً ملی و منطبق بر واقعیت است. در عین اینکه شخصاً درباره شخصیتهای ملی معتقدم، خانوادههایشان در همه وجوه شخصیتی شهید متولی آنها نیستند. وقتی یک چهره تبدیل به قهرمان ملی میشود، نمیتوان گفت حق پرداختن به تمام وجوه شخصیتیاش تنها در اختیار خانوادهاش قرار دارد. بله درباره فیلمی مثل «موقعیت مهدی» که پرداخت به روابط خانوادگی شهید در آن سهم بالایی دارد، باید نگاه و روایت آنها مورد توجه قرار بگیرد اما به نظرم برای فیلمی مانند «آسمان غرب» که کاملاً درباره نقش شهید در میدان عملیات جنگ است، کسب نظر و اجازه از سوی خانواده شهید نباید تنها مرجع مجوز تولید اثر باشد.
* درباره پروژه «صبح اعدام» و همکاری با بهروز افخمی هم توضیح میدهید؟
این فیلم هم روایتی از ساعات پایانی زندگی شهیدان طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی است که به اتهام پول گرفتن از امام خمینی (ره) برای راهاندازی قیام ۱۵ خرداد، به اعدام محکوم شدند. نکتهای که از نظر تاریخ، مجعول بودن آن امروز کاملاً اثبات شده است. بخش عمدهای از روایت فیلم هم درباره شخصیت حاجاسماعیل رضایی است که بهشدت کاراکتر خیر و متشرعی در آن مقطع بوده است و کسی تاکنون بدان توجه جدی نداشته است. «صبح اعدام» اقتباسی از گزارش آن زمان روزنامه کیهان از مراسم اعدام این ۲ شخصیت است.
* به نظر میرسد تمرکز فیلم بیشتر روی حاج اسماعیل رضایی است، چرا که شخصیت طیب تا پیش از اعدام چندان مقید نبوده است.
طیب کاراکتری تاریخی است که بهواسطه تصمیمی که در یک لحظه گرفت، نامش در تاریخ ماندگار شد. شخصیتی که به معنایی او را به حر در جریان عاشورا تشبیه کردهاند. او در آستانه اعدام، نپذیرفت اتهام علیه امام خمینی را تأیید کند و حرفش هم این بود که «من به فرزند حضرت زهرا (س)، دروغ نمیبندم!» اینگونه نبود که طیب از همه آنچه تا پیش از این اتفاق بود، دست کشیده باشد و تغییر کرده باشد اما مهم این است که بهواسطه همین یک احترام، نامش ماندگار میشود. در روایت این فیلم هم مساله اصلی ما، منش «پهلوانی» و مواجهه این ۲ شخص با مرگ است.
* چرا برای این پروژه سراغ بهروز افخمی رفتید؟
چون طرح و فیلمنامه از ابتدا متعلق به بهروز افخمی بود.
بهروز افخمی یک شخصیت ژورنالیستی دارد و این را نمیتوان کتمان کرد. اما همه آنچه را که پیرامون او اتفاق میافتد و تبدیل به حاشیه میشود نمیتوان تنها به عملکرد خودش مربوط دانست. نمیتوان جایگاه یک فیلمساز را براساس چند صفحه اینستاگرامی و واکنشهای فضای مجازی قضاوت کرد. درباره اینکه تجربههای اخیرش موفق نبوده است هم با شما همنظر نیستم
* از منظر یک سرمایهگذار، همکاری با کارگردانی هرچند مطرح را که تجربههای اخیرش چندان موفق نبوده است و حاشیهسازیهایش بر متن کارهایش میچربد، منطقی میدانید؟
من قطعاً چنین نگاهی ندارم. اتفاقاً معتقدم حواشی مربوط به بهروز افخمی را افرادی ضریب میدهند که دنبال حاشیهسازی هستند.
* قطعاً خودش هم به حاشیهسازی علاقه دارد!
بله بهروز افخمی یک شخصیت ژورنالیستی دارد و این را نمیتوان کتمان کرد. اما همه آنچه را که پیرامون او اتفاق میافتد و تبدیل به حاشیه میشود نمیتوان تنها به عملکرد خودش مربوط دانست. نمیتوان جایگاه یک فیلمساز را براساس چند صفحه اینستاگرامی و واکنشهای فضای مجازی قضاوت کرد. درباره اینکه تجربههای اخیرش موفق نبوده است هم با شما همنظر نیستم.
«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» که یک اقتباس موفق بود و در جشنواره هم به آن توجه شد، بعد از آن هم فیلم «روباه» بود که شخصاً آن را دوست دارم. بعد از این ۲ فیلم بهروز افخمی سریال «رعد و برق» را ساخته است که بله من هم به آن نقدهای جدی دارم. اما در مجموع نمیشود گفت او کارگردانی است که باید برای سرمایهگذاری روی پروژهاش دچار تردید کیفی شوم. مضاف بر اینکه او فیلمنامهای به ما ارائه کرد که واقعاً فیلمنامه خوبی بود و بهشدت هم از نظر تولیدی، پروژه کمهزینهای برای ما بوده است. یعنی حتی اگر از منظر اقتصادی بخواهید موضوع ریسک سرمایهگذاری را مطرح کنید، میگویم اصلاً این سرمایهگذاری ریسک بالایی برای ما نداشته است.
* یک سوال صریح؛ میتوانیم بگوییم پروژه «صبح اعدام» بیش از ملاحظات و مأموریتهای سازمانی، بهواسطه علاقه شخصی شما به بهروز افخمی مورد حمایت سازمان «سوره» قرار گرفته است؟
خیر. اساساً پیش از ورود ما، پروژه آن قدر کیفیت داشته که بنیاد فارابی پای کار آن رفته و قول همکاری داده بود. من شخصاً در جریان نگارش فیلمنامه آن بودم اما ورود سازمان «سوره» به این پروژه کاملاً براساس فرآیندهای مرسوم بوده و اصلیترین پشتوانه آن هم فیلمنامه خوب بهروز افخمی بوده است.
* غیر از این سه پروژه چه کارهای دیگری در دست تولید دارید؟
پروژه کمدی «آپاراتچی» را هم که اقتباسی از یک کتاب با همین عنوان است، داریم که درباره یک شخصیت واقعی است که نقاش ساختمان بود و در اوایل انقلاب بهصورت آماتوری شروع به فیلمسازی کرد. این فیلم با مشارکت فارابی و مدرسه سینمایی ماه تولید میشود و از نظر تنوع ژانر، فضای کارهای کمدی را در سبد تولیدات «سوره» نمایندگی میکند. فیلم سینمایی «باغ کیانوش» هم از محصولات باشگاه فیلم «سوره» است که با اقتباس از رمانی به همین نام و در ژانر کودک و نوجوان در دست تولید قرار دارد. انیمیشن سینمایی «رویاشهر» را هم داریم که محصول مرکز انیمیشن «سوره» است و حتماً در فرآیند حضور در جشنواره فجر درباره جزئیات آن هم اطلاعرسانی خواهد شد.
اگر به سامانه سمفا مراجعه کنید، بهرهوری «اختالرضا» از نظر ظرفیت سانسهایی که در اختیار داشته، از خیلی از فیلمهای در حال اکران بیشتر بوده است. این مساله بسیار مهمی است. اساساً فارغ از سینماهایی که متعلق به حوزه هنری است، در باقی سالنهای سینمایی، ملاک سینمادار برای تخصیص سانس بیشتر به یک فیلم، اقبال مخاطب است
* مسأله اکران و نسبت این فیلمها با مخاطب هم بسیار مهم است. در ابتدای همین گفتوگو اشاره ویژهای به فروش «اختالرضا» داشتید. فروش ۱.۵ میلیارد تومانی این فیلم را توفیق میدانید؟
باید ابعاد هر فیلم را در نظر بگیریم. اول باید ببینیم این فیلم تاریخی با چه هزینهای به تولید رسیده است. بعد جنس ذائقه روز مخاطبان را هم در نظر بگیریم و بعد به این پرسش پاسخ دهیم که آیا فروش این فیلم راضیکننده بوده است یا خیر؟ همین الان اگر به سامانه سمفا مراجعه کنید، براساس اطلاعات همین سامانه، بهرهوری «اختالرضا» از نظر ظرفیت سانسهایی که در اختیار داشته، از خیلی از فیلمهای در حال اکران بیشتر بوده است. این مساله بسیار مهمی است. اساساً فارغ از سینماهایی که متعلق به حوزه هنری است، در باقی سالنهای سینمایی، ملاک سینمادار برای تخصیص سانس بیشتر به یک فیلم، اقبال مخاطب است. در چنین شرایطی قطعاً سینمادار سانسهای حداقلی را به فیلمی از جنس «اختالرضا» میدهد، وقتی میتواند همان سانس را به «هتل» یا «فسیل» بدهد و سالنش را پر کند.
* این را مدیری میگوید که مجموعهاش سینماهای زیادی را هم در اختیار دارد!
این موضوع گریبان خیلی از فیلمهای غیرکمدی در حال اکران را هم گرفته است و ریشه در یک تناقض در سیاستگذاری دارد. دوستان وزارت ارشاد بهشدت علاقه دارند که رقم فروش هزار میلیارد تومان تا پایان امسال در گیشه سینمای ایران محقق شود، در صورتی که طبق قاعده و آئیننامه اکران، خیلی از تصمیمها را تا به امروز نباید میگرفتند. حتی در اکران فیلمهای کمدی هم فیلمی مانند «گیجگاه» که پخش آن با بهمن سبز بود، اگر در شرایط رقابت با کمدیهایی از جنس «فسیل» و «هتل» نبود قطعاً عملکرد بهتری میتوانست داشته باشد.
*ولی بپذیرید که از منظر استانداردهای سینمایی، «اختالرضا» خیلی قابل دفاع نیست و ممکن است به ذهنیت مخاطب حرفهای نسبت به فیلمهای مذهبی و تاریخی، آسیب بزند.
چرا باید آسیب بزند؟!
* بالاخره ما در طول چهار دهه، به اندازه انگشتان دست هم فیلم تاریخی و مذهبی در سینمای ایران نداشتهایم. با همین تعداد هم این تصور در ذهن مخاطب شکل گرفته که فیلمهایی از این دست از پیش بازنده هستند و قرار است در مواجهه با آن شاهد یک فیلم بد باشیم! بهخصوص که کارگردان «اختالرضا» در مصاحبهای صراحتاً گفتهاست این اثر قرار بود یک مستند تاریخی باشد و بعدها تبدیل به یک پروژه سینمایی شدهاست و خب معلوم است خروجی چنین پروژهای چه میشود!
بله من هم این اظهارنظر کارگردان فیلم را خواندهام و نمیدانم چرا چنین بحثی مطرح شده است. اینگونه نیست که از ابتدا قرار بوده این اثر، یک «مستند» شود، بلکه هدف از ابتدا تولید یک «داکیودرام» بوده است. یعنی از ابتدا طراحی صحنه و لباس و فضای بازسازی در پروژه تعریف شده بود. کمااینکه نسخه فعلی فیلم هم بینسبت با فضای یک «داکیودرام» نیست و عمده روایت فیلم با نریشن پیش میرود. مشابه چنین ژانری را در سالهای اخیر در سینمای ایران داشتهایم. برای همین هم معتقدم هر پدیدهای را باید با خودش و در سطح خودش قضاوت کنیم و از این حیث «اخت الرضا» قابل قبول است. همین امروز برای ساخت یک فیلم اجتماعی ساده در سینمای ایران، حداقل ۱۵ میلیارد تومان برآورد هزینه به شما میدهند. هزینه تولید «اختالرضا» اما اصلاً در این اندازهها نبود.
مجموع مخاطبانی که تا به امروز به تماشای «فسیل» نشستهاند، ۶.۵ میلیون نفر بوده است. این آمار به نسبت مجموع جمعیت ایران، در بهترین حالت ۱۰ درصد را شامل میشود. باقی این جمعیت چرا به سینما نمیآیند؟ آن ۹۰ درصد دیگر کجا هستند؟ آنها اصلاً نیاز به فیلم ندارند؟
* میتوانید به مبلغ آن اشاره کنید؟
کل فیلم با کمتر از ۴ میلیارد تومان تولید شده است! با توجه به همین ظرفیت هم معتقدم این فیلم چند اتفاق را رقم زده است. این فیلم را واقعاً باید فیلم مخاطب خاص دانست؛ مخاطب خاصی که دقیقاً بهخاطر سوژه فیلم به سینما میرود و چیزهایی هم با خودش به فیلم اضافه میکند. ما ظرفیت مهمی به نام «مخاطب خاموش» در ایران داریم که غالباً مشتری فیلمهای دیگر نیستند، اما فیلمی مانند «اختالرضا» این گروه را به سینما میکشاند و ادعایی بیش از این هم ندارد.
مجموع مخاطبانی که تا به امروز به تماشای «فسیل» نشستهاند، ۶.۵ میلیون نفر بوده است. این آمار به نسبت مجموع جمعیت ایران، در بهترین حالت ۱۰ درصد را شامل میشود. باقی این جمعیت چرا به سینما نمیآیند؟ آن ۹۰ درصد دیگر کجا هستند؟ آنها اصلاً نیاز به فیلم ندارند؟
حتی اگر استدلالهای مرتبط با گرانی هزینه سینما رفتن را هم بپذیریم، باز هم باید اعتراف کنیم که رقم قابل توجهی از مردم، میتوانند به سینما بیایند، اما نمیآیند! فیلمی مانند «اختالرضا» اساساً برای گروهی از همین مخاطبان که خانوادههای مذهبیتر را شامل میشوند، ساخته شده است. گروهی که اتفاقاً به محض اطلاع از اکران چنین فیلمی، پیگیر میشوند آن را تماشا کنند.
* حتی فارغ از کیفیت سینمایی آن؟
بله. شاید چیزی در حدود ۶۰ درصد حسی که از فیلم «اختالرضا» دریافت میشود، مربوط به باورها و احساساتی است که مخاطب خاص این فیلم با خودش به سینما میآورد. این جنس مخاطب میتواند چیزهایی را به فیلم اضافه کند و بعد با آن ارتباط بگیرد. چنین فیلمی همین امروز ۴ اکران در ۲ شهر استرالیا دارد و همینطور استقبال از آن در میان شیعیان در محافل جهانی از جمله پاکستان، ترکیه، عراق، سوریه، تونس و … ادامه دارد. کشورهایی مانند اندونزی و یا کشورهای عربی منطقه امروز متقاضی اکران فیلم هستند. درباره این جنس فیلمها «مصرف» برای ما بیش از «فروش» اولویت دارد.
* به چه معنا؟
به این معنا که میخواهیم فیلم دیده شود و فارغ از مسیر فروش و ارتباط تجاری آن با مخاطب، برای ما دسترسیهای تازه ایجاد کند.
* اما اینکه میگوئید مخاطب خاص فیلم «اختالرضا» فارغ از کیفیت چنین فیلمی به تماشای آن مینشیند، گزاره درستی نیست و البته خطرناک است. گویی برای طیفی از مخاطبان مذهبی بالقوه سینمای ایران، مختصات سینمایی و استانداردهای ساختاری یک فیلم موضوعیت ندارد!
نه من اینطور نگفتم. این تعبیر شما بود. حرف من این است که این جنس از آثار را باید با همه ظرفیتهای بالقوه خودشان مقایسه کنیم. شما اساساً چند کارگردان در سینمای ایران میتوانید نام ببرید که میتوانند فیلم تاریخی و مذهبی را به صورت استاندارد و سینمایی بسازند؟ تقریباً نداریم. تجربه سینمایی داوود میرباقری هم کیفیت کارهای تلویزیونی او را ندارد. نکته همین است که ما هنوز فیلمساز موفق در زمینه ساخت فیلمهای تاریخی و مذهبی نداریم. کارگردانهایی مانند احمدرضا درویش که «رستاخیز» را میسازد و یا مجید مجیدی که «محمد (ص)» را میسازد داشتهایم اما حرف این است که وقتی درباره فیلمهای تاریخی صحبت میکنیم، اساساً باید بدانیم که درباره یک «فقدان» در سینمای ایران صحبت میکنیم. پس اساساً سنجه دقیقی برای ارزیابی آثار در این حوزه در اختیار نداریم. نمیتوانیم که فیلمهای خودمان را با فیلمهای تاریخی ریدلی اسکات مقایسه کنیم!
قطعاً در سازمان سینمایی «سوره» مخاطب بسیار برای ما اهمیت دارد و به همین دلیل هم مدام در حال پایش و بررسی مخاطبان آثار خود هستیم. البته که به گونهای نیست که همه چیز با ملاک مخاطب حال حاضر سینما تنظیم شود. اگر اینگونه باشد که ما هم مثل سایرین باید سراغ ساخت «فسیل» و «هتل» برویم
بله درباره اینکه چرا سراغ این حوزه نرفتهایم دلایل متنوعی را میتوان مطرح کرد اما وقتی سراغ «اختالرضا» میآییم، میگوئیم ما چند هدف مشخص داشتیم که با این پروژه محقق شده است. اول اینکه میخواستیم پروژهای کمهزینه در حوزه آثار تاریخی تولید کنیم. دوم اینکه در راستای سیاست حمایت از استعدادهای شهرستانی، باید از این گروه از هنرمندان قمی حمایت میکردیم. شما نمیدانید همین یک پروژه، چه حرکتی را در استان قم ایجاد کرده است. در روز رونمایی فیلم، سالن مراسم مملو از جمعیت بود. اینها گروهی از هنرمندان قمی هستند که شاید تا پیش از این به ظرفیتهای آنها توجه نشده بود. همه عوامل این فیلم از هنرمندان گمنامی هستند که در این فیلم ظرفیتهای آنها بروز پیدا کرد.
* در چند نوبت در همین مصاحبه به بحث مخاطب اشاره داشتید. میخواهم بدانم برای کلید خوردن یک پروژه در سازمان سینمایی «سوره» از همان مرحله نخست این موضوع هم مدنظر است یا تنها به صرف تأمین سیاستهای محتوایی و مأموریتهای این سازمان هم امکان دارد پای کار یک پروژه بروید؟
واقعیت این است که ناتوانترین مدیر فرهنگی و هنری هم در دل خودش میخواهد که کار خوب تولید کند و مخاطب هم داشته باشد. فرض کنید مدیری به اشتباه در پستی منصوب شده است، اما در عمل حتی او هم میخواهد کار خوب و مخاطبپسند بسازد. هیچکس نیست که نیتش ساخت فیلم بد و بدون مخاطب باشد. اما پارامترهای متعددی در تحقق این هدف دخیل است. به خصوص در سینما که گویی دنیای شرطبندی است و هیچچیز در آن قطعی نیست.
تجربههای متعدد در تاریخ سینمای ایران و جهان میتوان ذکر کرد که همه مولفهها درباره آنها رعایت شده بود، اما در فرآیند ارتباط با مخاطب شکست خوردهاند. قطعاً در سازمان سینمایی «سوره» مخاطب بسیار برای ما اهمیت دارد و به همین دلیل هم مدام در حال پایش و بررسی مخاطبان آثار خود هستیم. البته که به گونهای نیست که همه چیز با ملاک مخاطب حال حاضر سینما تنظیم شود. اگر اینگونه باشد که ما هم مثل سایرین باید سراغ ساخت «فسیل» و «هتل» برویم.
همانطور که اشاره کردم، باید به همه مردم ایران و مخاطبان خاموش سینما هم فکر کنیم و برای آنها هم تولیداتی داشته باشیم. یادم است در دوران دانشجوییام، سریال «یوسف پیامبر» پخش میشد و در اوج غرور دوران دانشجویی، خانوادهام را به دلیل تماشای این سریال نقد میکردم و به زعم خودم به گافهای کارگردانی فرجالله سلحشور میخندیدم! اما همین امروز که این سریال برای چندمین بار در حال بازپخش از تلویزیون است، کافی است در خیابان قدم بزنید و مغازهها را رصد کنید، خیلی نادر است در یک مغازه در آن بازه زمانی تلویزیون روشن باشد و سریال «یوسف پیامبر» در حال پخش نباشد. من در سال ۸۸ به جاکارتا سفری داشتم که رئیس تلویزیون ملی اندوزی سراغ این سریال را میگرفت! برای پخش آن به نمایندگان ایران التماس میکرد. منظورم این است که گاهی باید در معیارهای خود درباره سنجش نظر مردم و میزان مخاطبان یک اثر بازنگری کنیم.
محمدحسن یادگاری کارگردان مستند «محرمانه دوحه» در سالگرد بازی حساس ایران و آمریکا در جامجهانی قطر، به ارایه توضیحاتی درباره این مستند پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، ۸ آذر ۱۳۷۶ برای مردم ایران یک روز خاطرهانگیزه و تکرارنشدنی است. روزی به نام حماسه ملبورن که شاهد جشن ملی خودجوش و با شکوه در سراسر کشور بودیم چراکه با صعود به جام جهانی ۱۹۹۸ همراه بود. حدود ربع قرن از آن حماسه در سالگرد ۸ آذر یکی دیگر از حساسترین و هیجانانگیزترین مسابقات فوتبال ملی برگزار شد؛ دیدار ۲ تیم ایران و آمریکا در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر.
یکی از تازهترین محصولاتی که مرکز مستند سوره دست به تولید آن زده است، مستند سینمایی «محرمانه دوحه» به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی محمدحسن یادگاری است که به روایت حضور تیم ملی فوتبال ایران و هوادارانش در جام جهانی ۲۰۲۲ و حواشی آن میپردازد.
این اثر که از آبان ۱۴۰۱ جلوی دوربین رفته و مراحل فنی خود را تا مرداد ۱۴۰۲ طی کرده است، آماده حضور در هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» شده است.
در جامجهانی قطر بایکوت رسانهای بودیم
محمدحسن یادگاری، نویسنده، تهیهکننده و کارگردان این مستند، در گفتوگو با خبرنگار مهر درباره برخورد رسانههای داخلی با حواشی جامجهانی قطر، عنوان کرد: حین جامجهانی ۲۰۲۲ قطر، ما در یک بایکوت رسانهای بودیم و بسیاری از اخبار در رسانههای رسمی پوشش داده نمیشد. شیوه روایت ما در این مستند نمایش و بازنمایی دستههای ضدهواداری تیمملی و همچنین تأثیر اعتراضات و گسستهای اجتماعی بر هواداران تیمملی است. به همین دلیل هنوز نمیدانم آیا تلویزیون زیربار نمایش این مستند میرود یا نه. چون پخش این مستند در تلویزیون شجاعت و درایت میخواهد و بعد از آن باید در برنامهای به تجزیه و تحلیل و نقد آن پرداخت. اگر چنین شود، اتفاق خوبی است.
وی درباره استراتژی خبری رسانهها، اظهار کرد: ما چیزی به نام استراتژی خبری و رسانهای خلاق نداریم. ما استراتژی محدودکننده داریم؛ یعنی ممنوعیت در رسانه بیشتر از همگرایی و خلاقیت است، به ویژه در زمینه ورزش که یکی از مهمترین حوزههای خبری است. رسانه استراتژی خبری ندارد و معمولاً خبرنگاران خِبره در زمینه ورزشی کار نمیکنند؛ افراد کارآموز یا کسانی که شور و اشتیاق دارند وارد این حوزه میشوند.
این مستندساز افزود: با مقایسه سوالات خبرنگاران ورزشی ایران و خبرنگاران ورزشی دنیا، میتوان متوجه شد که کیفیت سوال و دغدغه آنها با ما بسیار متفاوت است، مشخصاً در چنین حالتی ما به استراتژی نمیرسیم. ضمن اینکه بحث مدیریت رسانه هم مطرح است.
یادگاری اظهار کرد: مهمترین مهارتی که یک متخصص علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه بهدست میآورد، مهارت پیشبینی وقایع اجتماعی آینده است. در حال حاضر وقایع مهمی پیشروی آینده ورزش ایران است که کاملاً قابل پیشبینی است.
تقریباً هیچ نهاد مرتبطی از ما حمایت نکرد
کارگردان «محرمانه دوحه»، درباره حمایتها برای ساخت مستند، عنوان کرد: با اینکه حدود ۹ ماه جلسات و ارایههای مختلفی از پروژه داشتیم، تقریباً هیچ نهاد مرتبطی از ما حمایت نکرد. ما با کمک معاونت فضای مجازی صداوسیما و مرکز مستند سوره حوزه هنری بسیار خودجوش، در صورتی که وظیفه اصلیشان این موضوع نبود، این اثر را ساختیم. اگر مسئولیتپذیری مدیران جوان، خودجوش و دلسوز نبود این پروژه پیش نمیرفت و این برهه حساس و عبرتآموز تاریخی ثبت نمیشد!
یادگاری درباره تیم ملی فوتبال و نسبت آن با جامعه، مطرح کرد: تیم ملی همیشه نماد یک ملت است. هم از جامعه تأثیر میگیرد و هم بر آن تأثیر میگذارد چرا که یک پدیده زنده است. جامعه و تیم ملی هیچ وقت از هم جدا نیستند در واقع آینه تمامنما هم هستند. به طوری که با مرور تاریخ تیم ملی فوتبال میتوان تاریخ یک ملت را شناسایی کرد. من در مستند «یک ضربان یک ملت» به این موضوع پرداختهام که به امید خدا در آینده پخش خواهد شد.
وی در پایان مطرح کرد: در مستندسازی و ثبت رویداد چند لایه تعریف میشود. این مستند ۳۰ درصد ایدهآل من است چراکه ابتدا مقرر شده بود که یک تیم ۸ نفره عازم قطر شود اما در لحظه آخر ۲ نفر اعزام شدند، همچنین مسئول پروژه هم وظیفه حرفهای خود را به درستی انجام نداد. ما از دل اتفاقات داخلی و خارجی مستند را آماده کردهایم، اما قابل دفاع است و سوژه حساسی دارد.
مهدی عظیمی میرآبادی معاون اسبق سازمان امور سینمایی کشور در خصوص چرایی عدم تولید آثار فیلم و سینمای استراتژیک گفت: شاید تعبیر پر هزینگی، برای برخی از مصداق های فیلم و سینمای فاخر درست باشد، اما اینکه هر اثر فاخری پر هزینه است قطعاً تفکری ناسالم و نادرست است.
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، این کارشناس فرهنگی افزود: به خوبی روشن است، همه خواستی که نظام جمهوری اسلامی از خروجی بخش فیلم و سینما و فرهنگ و رسانه دارد، تقریباً در حوزه تولید و عرضه کالاهای فرهنگی و هنری استراتژیک خلاصه می شود. این یک اصل است که اساساً هر نظام و ساختاری، چه حکومتی، چه دولتی، چه عمومی، و چه خصوصی برای رسیدن به هدف مطلوب خود، نیاز به طراحی و تبیین استراتژی دارد؛ و ناگفته پیداست که اگر در آن مسیرحرکت نکند، حتماً به نتیجه مورد نظر نخواهد رسید.
وی سپس با طرح این پرسش که ما در ابتدا باید از خودمان سؤال کنیم که فیلم استراتژیک، یعنی چه؟ اظهار داشت: اتفاقاً دلیل این که بسیاری از هنرمندان و مسئولان از طرح عنوان فیلم استراتژیک واهمه دارند و گمان می کنند با یک موجود عجیب و غریب طرف هستند، به تعریف مغلوب و وارونه ای بر می گردد که از فیلم استراتژیک شده است. بعضی می گویند فیلم استراتژیک یعنی فیلم پر هزینه و حالا هر کس از فیلم استراتژیک حرف زد و پرسید، به او اتهام زده می شود که قرار است منابع مالی بزرگی را هدر بدهد یا از این پشم برای خود کلاهی ببافد! در صورتی که این دیدگاه و باور از اساس غلط است. این تعریفی که از فیلم و سینمای استراتژیک می شود، درست مثل همان تعریف غلطی است که سال ها قبل برای فیلم فاخر مطرح شد. در واقع افراد خواسته یا ناخواسته، به شکلی کاملاً اشتباه آثار پر هزینه را به عنوان «فیلم فاخر» جا انداختند، در حالی که حقیقتا این گونه نیست؛ البته شاید تعبیر پر هزینگی، برای برخی از مصداق های فیلم و سینمای فاخر درست باشد، اما اینکه هر اثر فاخری پر هزینه است قطعاً تفکری ناسالم و نادرست است.
عظیمی میرآبادی تأکید کرد: فیلم فاخر الزماً فیلم پر هزینه ای نیست؛ گرچه ممکن است آثار پر هزینه ای هم طی این سال ها در سینمای و تلویزیون کشور ساخته شده که تنها بیت المال را از بین برده اند و صد البته که اصلاً فاخر نیستند. در خصوص فیلم و سینمای استراتژیک هم وضعیت به همین منوال تصویر شده است. در واقع تولید و عرضه فیلم و سینمای استراتژیک، مسیری خواهد بود که کشور را به هدف مطلوب می رساند. چرا که هر فرد یا سازمانی اعم از فردی، خانوادگی، جمعی، محلی، ملی، منطقه ای، یا جهانی، اگر هدف و چشم اندازی برای خود داشته باشد، علی القاعده برای رسیدن به آن هدف باید مسیری را طی کند. این مسیرها نقشه راه است که از آن با تعبیر راهبرد یا استراتژی یاد می شود. بنابراین لازمه حرکت صحیح در این مسیرها، شناخت، طراحی، و تبیین استراتژی است.
مدیرعامل سابق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس خاطرنشان کرد: وقتی در قوانین بالادستی و منویات امامین انقلاب اسلامی، اعتلای اعتقادات دینی، تعمیق هویت ملی، حمایت از مظلوم، مقابله با ظالم، و… به عنوان بخشی از اهداف وقوع انقلاب اسلامی و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی برشمرده می شود، در عرصه فیلم و سینما هم باید همان محصولی تولید و ارائه شود که در این مسیر پیش برود. این قید تنها برای فیلم و سینما نیست، بلکه تمامی حوزه های عملکردمان باید مبتنی بر این استراتژی باشد.
این تهیه کننده ارشد تلویزیون متذکر شد: فیلم و سینمای استراتژیک به گونه ای است که همه کسانی که برای نظام کار می کنند خود را با آن هم سو می بینند و همراهی می کنند. ولی متاسفانه اینگونه نیست! چون جایی در جمهوری اسلامی نیست که این راهبرد را تعریف کرده باشد، تقسیم وظایف نموده باشد، پیگیری کرده باشد، و در عین حال نظارت معطوف به پاسخگویی را هم به عمل آورده باشد. نگاهی گذرا به سپهر فیلم و سینمای کشور نشان می دهد؛ علاوه بر بخش های خصوصی و صنفی، ده ها مجموعه دیگر که اتفاقا همه از بودجه بیت المال مصرف می کنند، در زمینه های تحقیق، پژوهش، فیلمنامه، تولید، تجهیزات، زیرساخت ها، امور فنی، امور پشتیبانی، مجوزها، نظارت ها، تسهیل ها، گلوگاه ها و امثال این ها هستند که در زمینه فیلم و سینما کار می کنند.
وی ادامه داد: از آن جمله به زیرمجموعه های سازمان صدا و سیما مثل گروه های برنامه ساز، شبکه ها، سیمافیلم، سیمرغ؛ زیرمجموعه های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مثل فارابی، مرکز گسترش، انجمن سینمای جوان؛ زیرمجموعه های سپاه و بسیج مثل سازمان اوج، شهید آوینی، روایت فتح، بسیج هنرمندان، مرکز آفرینش ها؛ زیرمجموعه های ستاد کل مثل بنیاد حفظ آثار، موسسات فیلم سازی ارتش و سپاه؛ زیرمجموعه های سازمان تبلیغات اسلامی مانند حوزه هنری، دانشگاه سوره، و…؛ زیر مجموعه های بنیاد شهید؛ زیرمجموعه های شهرداری ها و بسیاری دیگر از این گونه نهادها هستند که کار می کنند بدون این که هیچ ارتباط سازمان یافته، دقیق، و تعریف شده ای بین آنان در بستر استراتژی انقلاب و جمهوری اسلامی وجود داشته داشته باشد. البته چیزهایی هست، اما همه چیز بر اساس درک و دریافت افراد مسئول این نهادها تعریف می شود و هیچگاه به صورتی جهت مند برای تمامی آنان نقشه راه های کلی و جزیی، راهبردهای اساسی، و زیرراهبردهای معطوف به هر یک، تعیین و ابلاغ نشده است. البته این وظیفه در کلیت به عهده تنها یکی از آن ها نیست، بلکه می طلبد جایی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی برای این فکری بکند. نتیجه این ترک فعل همان است که با تعابیری همچون ولنگاری فرهنگی از آن یاد می شود و راه را برای اتلاف بیت المال، نفوذ نفوذی ها، سیطره باندهای فاسد، از بین بردن امید، اخلاق، و نیروی انسانی فعال و ارزشمند باز کرده است. اگر کار اساسی و بسیار مهم طراحی و تبیین استراتژی انجام شود که هر شخص حقیقی و حقوقی بتواند بر اساس یک تراز و شاقول منطقی و اصولی از پیش تعیین شده، به این پرسش فکر کند که جهت و سمت و سوی کاری که می کند، کدام است؟ آیا اهداف مورد توجه انقلاب و جمهوری اسلامی در آن لحاظ شده است؟
این سینماگر افزود: در شرایطی که این تراز و شاقول نیست، فیلم ها معمولا به کالاهایی سطحی، سلیقه ای، نامتناسب، و بی ربط با راهبردها و سیاست های کلان کشور می شود. اگر این چنین فیلم هایی را در سبد تولیدات خصوصی و غیرخصوصی شاهد هستیم، به این دلیل است که متاسفانه در این عرصه بسیار بسیار مهم طراحی، ترسیم، تبیین، استراتژی روشن و مشخص و تقسیم وظایف و برنامه ریزی بر مبنای آن در حوزه فیلم و سینما صورت نگرفته است و کسی هم پاسخگو نیست.
عظیمی میرآبادی سپس با بیان اینکه ما نیاز به نقشه راه درست داریم اظهار داشت: سازمان صدا و سیما یا سازمان سینمایی به تنهایی قدرت این را ندارد که بتواند برای کل سیستم برنامه ریزی کند، چون هیچکس خود را ملزم به اطاعت از دیگری نمیداند و هر کاری را دوست دارد یا خودش به نتیجه می رسد، انجام می دهد. البته این نقیصه دردآور از مسئولیت کسانی که به صورت سیستمی مسئولیت دارند، چیزی کم نمی کند و چه خوب خواهد شد اگر هرچه سریع تر کار اساسی در این خصوص را به عمل بیاورند. به نظر من لااقل اگر دبیر و اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگ عمومی وارد میدان نشوند و چرخه سیاست گذاری مبنایی کلی و جزیی فیلم و سینما را در دست نگیرند، در اثر این ولنگاری و بی برنامگی، کشور با نتایج سهمگین و تأسف باری از این گلوگاه روبرو خواهد شد.
وی تصریح کرد: ما نیاز به نهادی متمرکز برای طراحی، تقسیم کار، برنامه ریزی، و نظارت در حوزه فرهنگی و هنری کشور داریم که البته تنها بخشی از آن به فیلم و سینما باز می گردد. پیش از این بنده پیشنهادی داده بودم تحت عنوان ایجاد نهاد فرهنگی جمهوری اسلامی! که سوگوارانه باید عرض کنم، هیچ کس! تأکید می کنم، هیچ کس در باره آن پرسشی نپرسید. ای کاش به یاری خدا روزی برسد که هر کس بر مسندی در حوزه فرهنگ، هنر، فیلم، و سینمای کشور می نشیند، آن را موقعیتی برای خدمت بیشتر در جهت اهداف متعالی انقلاب اسلامی به کار گیرد.
آثار راهیافته به بخش سینمایی دومین جشنواره ملی چند رسانهای میراث فرهنگی معرفی شد.
به گزارش سینمای خانگی از ستاد خبری دومین جشنواره ملی چند رسانهای میراث فرهنگی، از بین متقاضیان شرکت در بخش سینمایی دومین جشنواره ملی چند رسانهای میراث فرهنگی اسامی آثار راه یافته به شرح زیر اعلام شد:
آثار راه یافته به بخش فیلم سینمایی:
۱-«آرزوی زیبا» به تهیهکنندگی علی قویتن ۲- «پسران دریا» به تهیهکنندگی بهروز نشان ۳- «دختران باد» به تهیهکنندگی محمد احمدی ۴- «در آغوش درخت» به تهیهکنندگی محمدرضا مصباح ۵- «قهرمان من» به تهیهکنندگی محمد آتش زمزم و مرتضی آتش زمرم ۶- «لیپار» به تهیهکنندگی سعید خانی ۷- «مرده خور» به تهیهکنندگی پروانه مرزبان ۸- «معجزه بناسان» به تهیهکنندگی حبیب احمدزاده ۹- «میان صخرهها» به تهیهکنندگی محمد احمدی ۱۰- «نفرین آرتا» به تهیهکنندگی سیدجلال چاوشیان ۱۱- «هوک» به تهیهکنندگی علی آشتیانیپور ۱۲- «یکشنبه آکاردئون گلهای شمعدانی» به تهیهکنندگی امیر ثقفی و اکبر ثقفی
آثار راه یافته به بخش پویانمایی:
۱- «آخرین بوسه من» به تهیهکنندگی سروش کشاورز ۲- «اسلم» به تهیهکنندگی معاونت فضای مجازی صدا وسیمای قزوین و مهسا زینی ۳- «با بابام، زیارت» به تهیهکنندگی فرزانه فخریان ۴- «حرم شهر» به تهیهکنندگی حمیدرضا محروقی ۵- «ده بر آفتاب» به تهیهکنندگی زیبا ارژنگ و مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۶- «سفرهای سعدی» قسمتهای ۱،۲،۸،۹،۱۸،۱۹،۲۰،۲۱ به تهیهکنندگی الهام نادریفرید ۱۴- «طهرون تهرون» به تهیهکنندگی سمیرا ابراهیم پور ۱۵- «قالی» به تهیهکنندگی معاونت فضای مجازی صدا و سیمای قزوین و مهسا زینی ۱۶- «ماه تیتی-عید نوروز» به تهیهکنندگی پیمان دهقانی ۱۷- «ماه تیتی- کوزه آرزوها» به تهیهکنندگی پیمان دهقانی ۱۸- «ماه تیتی-نگهبان خورشید» به تهیهکنندگی پیمان دهقانی
آثار راه یافته به بخش فیلم کوتاه:
۱- «از نوزاد» به تهیهکنندگی پیروز کرمی ۲- «افسانه کوه ننوک» به تهیهکنندگی محمدرضا مرادی ۳- «انگشتر» به تهیهکنندگی حامد یامینپور ۴- «بازدم روح» به تهیهکنندگی علی دارایی ۵- «بافتور» به تهیهکنندگی حامد رضایی ۶- «بدرقه سکوت» به تهیهکنندگی محمدرضا دهستانی ۷- «به رنج» به تهیهکنندگی سپیده نوذری ۸- «بووکه بارانی» به تهیهکنندگی سید سینا ولدبیگی ۹- «پرنسس» به تهیهکنندگی حامد یامینپور ۱۰- «پشت چراغ قرمز» به تهیهکنندگی حوزه هنری آبادان ۱۱- «په ژار» به تهیهکنندگی مهران مهیمن، سهیل پریانی و انجمن سینمای جوان کرمانشاه ۱۲- «جان درد» به تهیهکنندگی مریم شریفزاده ۱۳- «جای پا» به تهیهکنندگی شایسته احمدی و حامد بهرامی ۱۴- «جای گرم» به تهیهکنندگی قاسم عبداللهی ۱۵- «خطهای آبی» به تهیهکنندگی احمد قصاب شیران ۱۶- «خواهر» به تهیهکنندگی محمدجواد موحد ۱۷- «دختران تالاب» به تهیهکنندگی پویش ماکا و انجمن سینمای جوان ۱۸- «دست مقابل دست» به تهیهکنندگی آرش رضایی ۱۹- «روسری دیگری» به تهیهکنندگی مریم هاشمپور و وحید ذاکری آشتیانی ۲۰- «ژاو» به تهیهکنندگی سید عبدالحسین میرداماد ۲۱- «سردست» به تهیهکنندگی علیاصغر سلطانینژاد و اسماعیل عظیمی ۲۲- «طنون» به تهیهکنندگی احمد عظیمتی ۲۳- «عقیق» به تهیهکنندگی حامد مهربانی ۲۴- «غریبه کوچک» به تهیهکنندگی انجمن سینمای جوانان و شکیلا معزی ۲۵- «گندم» به تهیهکنندگی هاشم مرادی ۲۶- «گوساله» به تهیهکنندگی احمد بهرامی ۲۷- «لباس فرم» به تهیهکنندگی پرهام کاویانی و محمدرضا دهقان ۲۸- «مارپله» به تهیهکنندگی مصطفی رستمپور ۲۹- «مرثیه ناتمام» به تهیهکنندگی حامد یامینپور ۳۰- «میراث کهن» به تهیهکنندگی حسین اصانلو ۳۱- «نقرهای» به تهیهکنندگی حمید صابری و نوید رفیعی ۳۲- فیلم کوتاه «نگاه میکند» به تهیهکنندگی هاشم مرادی و مریم عبدالهنژاد ۳۳- «هانیه» به تهیهکنندگی انجمن سینمای جوان قزوین ۳۴- «همه کس» به تهیهکنندگی ناهید حمزه ۳۵- «هناسه» به تهیهکنندگی فاطمه سادات مختاری
آثار راه یافته به بخش فیلمنامه:
۱- «ای کاش پسر بودم» به نویسندگی بهاره ارشدی ۲- «باغ سنگی» به نویسندگی شاهپور حسینی ۳- «بافتور» به نویسندگی حامد رضایی ۴- «بچههای روستای جهان» به نویسندگی کیانوش احمدی ۵- «برای هانیه» به نویسندگی سید محمدامین اعرابی ۶- «بوبونی» به نویسندگی اشکان چاووشی ۷- «بیشه» به نویسندگی سیروس همتی ۸- «پرنده آرزوها» به نویسندگی زیبا ارژنگ ۹- «جشن مردگان» به نویسندگی ایرج فلاح آهی دشتی ۱۰- «چتری برای باران» به نویسندگی محسن جهانی ۱۱- «چهلمین امضا» به نویسندگی مسعود مشعوف ۱۲- «حمام چشمهای معلق» به نویسندگی محمد آدینه ۱۳- «داراق» به نویسندگی مهراب اکبری شهپر ۱۴- «دختران الناز» به نویسندگی محمد جلیلهوند ۱۵- «در جست وجوی لیلای خویش» به نویسندگی محمدهادی محمدی ۱۶- «دو دیگ» به نویسندگی مریم شفیعی ۱۷- «روزی روزگاری» به نویسندگی ناصر افشاری ۱۸- «سفرهای سعدی» به نویسندگی عباس کریمی عباسی ۱۹- «سین هفتم» به نویسندگی پریسا سادات میرباقری ۲۰- «شایستگی در قلعه رودخان» به نویسندگی بنیامین یزدانی ۲۱- «شهر سوخته» به نویسندگی لیلا رزقی ۲۲- «عاطفه» به نویسندگی مهدی قدیمی ۲۳- «عروسک» به نویسندگی زندهیاد اصغر یوسفینژاد ۲۴- «عمارت طوطی» به نویسندگی لیلا روغنگیر قزوینی ۲۵- «غروب» به نویسندگی احسان غلامی نشاط ۲۶- «قهرمان پوشالی» به نویسندگی سید مسعود جزایری ۲۷- «کهکشان دارمانی» به نویسندگی صادق رضانیا ۲۸- «گادسیو» به نویسندگی حدیث کریمیان ۲۹- «گیمر» به نویسندگی سید محمد قارونی ۳۰- «مرد عنکبوتی و راز کلاه برک» به نویسندگی کبری التج ۳۱- «مردآزما به روایت محمدرضا شفیعیان» به نویسندگی محمدرضا شفیعیان ۳۲- «معرکه آذین و پروین» به نویسندگی مسعود احمدی ۳۳- «ممدوک» به نویسندگی محسن دانشور بیری ۳۴- «مهمانخانه دولتی» به نویسندگی لیلا روغنگیر قزوینی ۳۵-«نخل کوچک» به نویسندگی محمد محمدسیفی ۳۶- «نگهبان موزه» به نویسندگی امیررضا صفاری تبار ۳۷- «نوروز» به نویسندگی مهرداد موفق یامی ۳۸- «ورزیگر» به نویسندگی مصطفی مهربان ۳۹- «یک جفت بند ناف» به نویسندگی حمیدرضا همتی ۴۰- فیلم «یک دسته تفنگدار» به نویسندگی رضا دانشپژوه.
آثار راه یافته به بخش مستند کوتاه:
۱- «آخرین نسل آخرین مشتا» به تهیهکنندگی محمد بشیریانزاده ۲- «با موریانهها چه میکنید؟» به تهیهکنندگی مهدی میرتیموری ۳- «باتیک» به تهیهکنندگی مسعود علیزاده و سعید علیزاده ۴- «باغستان» به تهیهکنندگی حامد کلجهای ۵- «برج طغرل» به تهیهکنندگی عباس محمدگیلوانی ۶- «پیشهوران دیرینهریز۱» به تهیهکنندگی آموزشگاه آزاد سینمایی فرهاد ۷- «خالجوش» به تهیهکنندگی سپهر طاهرینیا ۸- «دلیجان» به تهیهکنندگی داریوش علیزاده ۹- «روایتی از روایات فتح» به تهیهکنندگی اسماعیل منوچهری کامفیروزی ۱۰- «روز جهانی مردم شناسی» به تهیهکنندگی پژوهشکده مردم شناسی ۱۱- «روزهای بیخبری» به تهیهکنندگی مهدی مطهر ۱۲- «سراج» به تهیهکنندگی سیدرائد امیری تهرانی ۱۳- «سرمهدان سنتی» به تهیهکنندگی منصوره نوری ۱۴- «سورو کدیم» به تهیهکنندگی محمد بشیریانزاده ۱۵- «سید جواد» به تهیهکنندگی عطا پناهی ۱۶- «سینگو» به تهیهکنندگی محمد بشیریان زاده ۱۷- «ضرب آهنگ مشتها» به تهیهکنندگی نگین مبشری ۱۸- «فرش» به تهیهکنندگی مسعود علیزاده و سعید علیزاده ۱۹- «کجاست جای رسیدن» به تهیهکنندگی تینا طباطبایی ۲۰- «کوچ، مقصدی نوظهور برای گردشگران ماجراجوی طبیعتگرد» به تهیهکنندگی محمد ملکشاهی ۲۱- «مهلقا» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۲۲- «میراث یک درخت» به تهیهکنندگی سید محمدباقر سجادپور ۲۳- «نازگل» به تهیهکنندگی محمدرضا دهستانی ۲۴- «هارت گیج کردونی» به تهیهکنندگی نرگس نصیری گوکی ۲۵- «ورنی» به تهیهکنندگی مسعود علیزاده و سعید علیزاده
آثار راه یافته به بخش مستند نیمه بلند:
۱- «آستان خورشید» به تهیهکنندگی پژوهشکده ثامن حمیدرضا محروقی ۲- «آن مرد با اتوبوس آمد» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۳- «بریکولاژ» به تهیهکنندگی رحمان حاصلی ۴- «پرواز برفراز سرزمین خورشید» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۵- «تا بادها یادها را نبرند» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۶- «تدفین خمرهای» به تهیهکنندگی مجید کریمی ۷- «تمدن خفته» به تهیهکنندگی مجید کریمی ۸- «جان عودلاجان» به تهیهکنندگی عطیه وحدت پور ۹- «جشن بیسور، مرگ بیسوگ» به تهیهکنندگی پویا رئیسی ۱۰- «حرکت پنج هزار ساله» به تهیهکنندگی طه غنیمیفرد ۱۱- «خیال باز» به تهیهکنندگی تینا میرکریمی ۱۲- «دارالملک مراغه» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۱۳- «دفک» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۱۴- «دیافراگم» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۱۵- «روزگار بلور» به تهیهکنندگی امیر فرضالهی ۱۶- «سایه نیاکان فراموش شده» به تهیهکنندگی مصطفی داوطلب ۱۷- «طلای سبز» به تهیهکنندگی محمدحسن محمودی ۱۸- «علی مسیو» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۱۹- «فریاد روزها، محمدرضا حکیمی» به تهیهکنندگی محمدرضا موحدی ۲۰- «کلا یاغی» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۲۱- «کلگ» به تهیهکنندگی سعید پروزن ۲۲- «کوچ با آوا زوبک» به تهیهکنندگی محمد ملکشاهی ۲۳- «کیمیای زر» به تهیهکنندگی روزبه رحیمینژاد ۲۴- «گاه ردیف» به تهیهکنندگی علیرضا فراهانی ۲۵- «گندم کوبی» به تهیهکنندگی علیرضا رمضانی ۲۶- «مای سا» به تهیهکنندگی علیرضا صبوری و انجمن سینمای جوان ۲۷- «مستند تاریخی روستای مزوش» به تهیهکنندگی داریوش علیزاده ۲۸- «میراث ماندگار» به تهیهکنندگی سید محسن طباطباییپور ۲۹- «نادره دوران» به تهیهکنندگی حسن یوسفی ۳۰- «هموطن» به تهیهکنندگی احمدرضا بلیغ
آثار راه یافته به بخش مستند بلند:
۱- «امین الضرب» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۲- «ایساتیس» به تهیهکنندگی راحیل صحرائی و علیرضا دهقان ۳- «خاوران نامه» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۴- «ساموئل خاچکیان، یک گفتگو» به تهیهکنندگی امید نجوان ۵- «مطیف نامه» به تهیهکنندگی علی مطیفی فرد
گفتنی است که دومین جشنواره ملی چندرسانهای میراث فرهنگی با دبیری علیرضا تابش از ۸ تا ۱۰ آذر ١۴٠٢ در قزوین برگزار خواهد شد.
رئیس سازمان سینمایی حوزه هنری(سوره) با بیان اینکه تمامی ۶ اثر این سازمان برای جشنواره فیلم فجر خواهد رسید، گفت: سه کار هم اینک در نیمه دوم تولید خود قرار دارند، تولید اثر پویانمایی هم تقریبا تمام شده و مراحل نهایی صداگذاری را پشت سر میگذارد.
به گزارش سینمای خانگی، حمیدرضا جعفریان در گفت وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا اظهار داشت: یکی از تولیدات مرکز سوره در مرحله پس از تولید و اثری دیگر نیز در اوایل تولید است و تصویربرداری این اثر هم که زمان تولید کوتاه تری دارد به همراه دیگر آثار در آذرماه تمام میشود.
توکل ما بر خداست
وی افزود: این که کارها چقدر خوب شدند و یا میشوند و میزان استقبال از آنها چقدر خواهد بود، توکل ما بر خداست و هم اینکه دیگران باید قضاوت کنند.
جعفریان همچنین در این باره که سوره چقدر در دور آتی جشنواره فیلم فجر برد خواهد داشت؟ گفت: در هدفگذاری که از ابتدای این دوره جدید (۱۳۹۹) داشتیم و با برنامهریزیهایی که به طور خاص برای امسال داشتیم، تمرکز ما بر این بود که با تنوع ژانر و محصول در حوزههای مختلف اعم از دفاع مقدس، اجتماعی، تاریخی، آثاری برای مخاطبان متفاوت و همچنین حوزه مخاطب کودک و نوجوان داشته باشیم تا با آنها بتوانند ارتباط برقرار کنند و اینکه در چینش موضوعات، سیاستها و فیلمسازهایی که با آنها همکاری میکنیم تنوعی وجود داشته باشد.
وی افزود: تلاش کردیم هم فیلمسازهای جوان و هم حرفهایترها و کارکشتههای سینما و هم فیلمهای با بودجه پایین و فیلمهای با پروداکشن بالا به جشنواره راه یابند تا هم با تنوعی از این جنس، به غیر از امسال، برای سبد اکران سال بعد نیز این تنوع را بتوانیم داشته باشیم و هم اینکه در جشنواره ممکن است ذائقههای مختلفی بین داوران و اهالی سینما وجود داشته باشد.
جعفریان درباره حمایت سازمانهای مختلف از فیلمسازی از جمله سازمان برنامه و بودجه و تبلیغات اسلامی و این که حوزه فیلمسازی در انتهای دولت سیزدهم چه رونقی را شاهد خواهد بود؟ گفت: اتفاقهای خوبی افتاده است. یکی از سیاستهایی که ما در تولید پیگیری میکنیم این است که در عین حفظ کیفیت و شاخص بودن آثار و جذابیت آنها برای مخاطب و حرفه ای بودن، در تعداد هم جهشی را در سازمان سینمایی سوره داشته باشیم.
یکی از موانع اصلی ما در سالهای گذشته منابع مالی بود که در این دو سه سال بویژه امسال اتفاق خوبی را در مشارکت رقم زدیم
رئیس سازمان سینمایی سوره اظهار داشت: یکی از موانع اصلی ما در سالهای گذشته منابع مالی بود که در این دو سه سال بویژه امسال اتفاق خوبی را در مشارکت رقم زدیم. همکاری و همافزایی با دستگاهها و نهادهای مشابه خود مانند بنیاد فارابی و سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داشتیم که این کانون نیز به تازگی در فضای تولید فعالتر شده است.
وی خاطرنشان کرد: در بخش خصوصی هم نهادهایی را همراه کردیم. این همافزایی و همکاری از مولفههایی است که منجر به تولید آثار بیشتر و رونق میشود.
جعفریان در ارزیابی خود از جشنواره فیلم فجر امسال گفت: در اکران فیلمها از ابتدای امسال اوضاع خوب بوده است اما برای این که اگر بخواهیم نقادانه مطرح کنیم مقداری در چینش فیلمها و تنوع باید تجدید نظر شود تا دیگر فیلمها هم بیشتر دیده شوند، تک ژانری وجود نداشته باشد و عدالتی در توزیع برقرار شود.
جشنواره امسال خیلی پررونق خواهد بود
وی افزود: در سوره تلاش میکنیم این کار را انجام دهیم تا در صاحبان آثاری که در زمره دو سه فیلم پرفروش اول نیستند احساس خسران و بیتوجهی وجود نداشته باشد. چون سانس دادن و تعداد سالنهایی که در اختیار فیلمها قرار می گیرد در فروش موثر است.
جعفریان گفت: ممکن است فیلمی فروش زیادی داشته باشد و هر چه سانس بدهند باز هم دیده شود اما این که صرفا به دو سه فیلم مشابه هم توجه شود در بلند مدت به ضرر سینماست. در این سالها فیلم های خوبی تولید شده و جشنواره امسال خیلی پررونق خواهد بود و این مسئولیت ما را در فضای توزیع و نمایش در سالهای بعد سختتر میکند و باید این عدالت را بیشتر برقرار کنیم.
همزمان با انتشار اولین خبر رسمی از فیلم سینمایی «احمد»، از نخستین عکس این پروژه رونمایی شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، همزمان با ادامه فیلمبرداری فیلم سینمایی «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و تهیهکنندگی حبیب والینژاد، نخستین عکس از این فیلم منتشر شد.
این اثر برای اولین بار قصهای ناگفته از ۱۸ ساعت ابتدایی حادثه تراژیک زلزله بم و اقدامی قهرمانانه در این ساعات پُرالتهاب را همزمان با بیستمین سالگرد این اتفاق روایت میکند.
امیرعباس ربیعی پس از فیلمهای سینمایی «لباس شخصی» و «ضد» در فضای تاریخی، فیلم سینمایی «احمد» را در ژانر حادثهای و در فضای متفاوت مقابل دوربین برده است.
«احمد»، محصول مشترک سازمان سینمایی سوره حوزه هنری و موسسه تصویرشهر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است که برای حضور در چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر آماده میشود.
اسامی بازیگران و دیگر عوامل همراه با جزئیات پروژه در اخبار بعدی اطلاعرسانی خواهد شد.
اولین سینماسیار جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» به مناسبت روز دانشآموز سفرهای خود را آغاز کرده است و در مناطق کمبرخوردار ۱۵ استان کشور فیلمهای جشنواره دانشآموزی را نمایش میدهد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره، محمد درویشی دبیر جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» با بیان اینکه شهرها با دسترسی دشوار یا بلیت گران سینما، مورد توجه برای سفر سینماسیار هستند، گفت: اولین سینماسیار جشنواره «فیلم مدرسه» به مناسبت روز دانشآموز سفرهای خود را آغاز کرده است و در مناطق کمبرخوردار ۱۵ استان کشور فیلمهای جشنواره دانشآموزی را نمایش میدهد. این سینماسیار به شهرهای طالقان، قزوین، رودبار، طارم، خلخال، میانه، تکاب، بیجار، سنقر، دلفان، نهاوند، شازند، کاشان، قم و گرمسار سفر خواهد کرد.
وی افزود: در این سینماسیار، فیلمهای «منصور»، «لوپتو» و ۲ فیلم هم از برگزیده جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» در ۲ مقطع متوسطه اول و متوسطه دوم نمایش داده میشود.
درویشی یادآور شد: ما با ورود به هر استان، علاوه بر نمایش فیلم برای کودکان و نوجوانان، به شناسایی استعدادها و علاقهمندان به فیلمسازی میپردازیم و برای آنها برنامههای تشویقی و آموزشی خواهیم داشت. در ادامه بعد از ارزیابیهای ما، این فیلمسازان وارد باشگاههای تولید می شوند و دست به فیلمسازی میزنند تا به نوجوانان فیلمساز تبدیل شوند.
دبیر جشنواره ادامه داد: جشنواره «فیلم مدرسه» از سومین دوره برپایی با حوزه هنری انقلاب اسلامی همکاری داشته است و از سال گذشته با راه اندازی حوزه هنری کودک و نوجوان این همکاری به شکل جدیتر ادامه یافت که در نهمین دوره برپایی جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه»، حوزه هنری کودک و نوجوان برگزارکننده اصلی آن است.
دبیر اجرایی جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» عنوان کرد: بخشهای اصلی نهمین جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» شامل موضوعات داستانی، انیمیشن، مستند، نماهنگ و آیتم تلویزیونی و بخش جانبی این رویداد شامل موضوعات فیلمنامهنویسی، موسیقی فیلم و نماهنگ و اقلام تبلیغاتی فیلم نظیر پوستر، عکس پشت صحنه و تیزر است که دانشآموزان برای شرکت در این جشنواره میتوانند به صورت فردی یا گروهی یا به صورت مشترک و بدون محدودیت در ارسال تعداد آثار در این رویداد حضور داشته باشند.
وی در پایان بیان کرد: علاقهمندان برای شرکت در نهمین دوره جشنواره «فیلم کوتاه دانش آموزی مدرسه» میتوانند تا پایان آذر ماه آثار خود را به تارنمای جشنواره به آدرس www.madresefestival.ir ارسال و بارگذاری کنند. اختتامیه این جشنواره نیز اسفند ماه سال جاری با معرفی برگزیدگان برگزار خواهد شد.
جایزه شهید آوینی سالهاست به یکی از مهمترین بخشهای جشنواره فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» تبدیل شده است. جایزهای که مسیری طولانی را تا به اینجا و رسیدن به هفدهمین دوره پشت سرگذاشته است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جایزه شهید آوینی یکی از بخشهای مهم و در حال حاضر با سابقه جشنواره بینالمللی سینماحقیقت است. جایزهای که به نام شهید مرتضی آوینی نامگذاری شده و هر سال سه تندیس طلایی، نقرهای و برنزی را به مستندهای منتخب ارائه میکند. جایزهای که به مستندهای برگزیده توسط گروه مشاوران انتخاب جایزه شهید آوینی در جشنواره سینماحقیقت و با انتخاب هیات داوران مجزای این بخش اهدا میشود.
جایزه شهید آوینی ویژه نمایش و تقدیر از فیلمهای مستند منتخب با موضوع مقاومت، دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، مطالبهگری و روشنگری است که امسال هم در هفدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» برگزار خواهد شد.
در این گزارش مروری به تاریخچه این جایزه و قرار گرفتن آن به عنوان بخشی ویژه در جشنواره «سینماحقیقت» خواهیم داشت.
از جایزه بزرگ شهید آوینی تا جشنواره مستند «سینما حقیقت»
اولین دوره جشنواره سینماحقیقت در حالی کار خود را در پاییز سال ۱۳۸۶ آغاز کرد، که در بهار این سال مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی نخستین دوره اهدای جایزه بزرگ شهید آوینی، ویژه بهترین مستندهای سال، را در تالار وحدت برگزار کرده بود. شاید بتوان گفت مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی پس از تجربه برگزاری نخستین دوره مراسم اهدای جایزه بزرگ شهید آوینی، با هدفگیری گستردهتر، جشنواره سینماحقیقت را به عنوان یک رویداد بینالمللی در حوزه مستند برگزار کرد.
ایده برگزاری جایزه بزرگ شهید آوینی اما به سال ۱۳۸۵ و تقریبا همزمان با احیای مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برمی گردد. اهدای جایزه ویژهای به نام آوینی، به دلیل توجه به جایگاه این هنرمند وارسته و انقلابی و نقش ممتازش در عرصه هنر سینما، به ویژه در عرصه سینمای مستند بنا شد. نامگذاری جشنوارهای به نام شهید مرتضی آوینی متاثر از تلاش او برای عمق دادن به روایتهای حقیقی در سینمای مستند بود.
نخستین دوره این جایزه بیستم فروردین سال ۱۳۸۶ همزمان با چهاردهمین سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم برگزار شد. در این مراسم برترین مستندها که در بازه زمانی سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۶ تولید شده بودند، از سوی هیأت داوران در سه بخش بهترین فیلم اول، دوم، سوم و بهترین تحقیق و پژوهش معرفی شده و جوایزی دریافت کردند.
تقدیر از حسین ترابی کارگردان مستند برای آزادی و مهدی مدنی کارگردان مستند پل آزادی به جهت گرامیداشت انقلاب اسلامی و همینطور پاسداشت یاد و خاطره رسول ملاقلی پور از جمله بخشهای این دوسالانه بود. همچنین در این مراسم به رسم یادبود به مریم امینی، همسر شهید مرتضی آوینی لوح و تندیس اهدا شد و ۴ پیشکسوت مستندساز مؤسسه روایت فتح، احسان رجبی، مصطفی دالایی، قاسم بخشی و محمدیوسف زادگان با اهدای نشان سیمین جشنواره تقدیر شدند.
دومین دوسالانه جایزه شهید آوینی
در حالی که جشنواره سینماحقیقت از سال ۱۳۸۶ کار خود را آغاز کرد و بسیار هم مورد توجه قرار گرفت. دستاندرکاران برگزاری جایزه شهید آوینی، دومین دوره این جشنواره را با نام «دومین دوسالانه جایزه شهید آوینی» برگزار کردند. از این سال قرار شد جایزه شهید آوینی به صورت دوسالانه برگزار شود. در این دوره ۳۸۰ فیلم متقاضی حضور در این دوسالانه بودند و در نهایت ۷۲ مستند به بخش رقابتی آن راه یافتند. در این دوره علاوه بر بخش نکوداشت شهید آوینی که شامل سه جایزه فیلم اول تا سوم بود، از یک فیلم به عنوان بهترین فیلم پیروزی مقاومت تقدیر شد.
محمدعلی فارسی، پژوهشگر، نویسنده، کارگردان و تدوینگر حوزه سینمای مستند و دفاع مقدس، پرویز رمضانی صدابردار سینمای مستند و حماسه دفاع مقدس و همرزم شهید آوینی، سیاوش سرمدی مستندساز و محمدرضا مقدسیان از پیشکسوتان سینمای مستند هم تقدیرشدگان این دوره از دوسالانه بودند.
اولین جایزه شهید آوینی در جشنواره «سینماحقیقت»
در حالی که دومین دوسالانه شهید آوینی در سال ۱۳۸۸ برگزار شده و قرار بود دو سال بعد سومین دوره برگزار شود، در چهارمین جشنواره سینما حقیقت جایزهای به نام شهید آوینی به جوایز اضافه شد. در این دوره و با تغییر دبیر جشنواره، جایزهای برای بهترین فیلم مستند اجتماعی اهدا و نام این جایزه، شهید آوینی نامگذاری شد.
مستند «ایستگاه» ساخته فرهاد ورهرام که روایتی از پیدایش و گسترش یک شهر به خاطر صنعت کشتیرانی و راهآهن و رکود آن به دلیل از بین رفتن اسکله بود، این جایزه را دریافت کرد. البته تا دوره هشتم جشنواره «سینماحقیقت» و تغییرات جایزه شهید آوینی، جشنواره دیگر شاهد حضور چنین جایزهای نبود.
سومین دوسالانه جایزه شهید آوینی
سومین دوسالانه جایزه شهید آوینی پنجم مهر ۱۳۹۰ در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد. در این دوره ۳۰۰ فیلم متقاضی حضور در این دوسالانه بودند که در دو بخش رقابتی فیلمهای مستند (تولید سال ۸۸ به بعد، با حداکثر زمان ۵۲ دقیقه) و بخش تحقیق و تألیف (حداقل ۲۵ صفحه تایپ شده) برگزار شد.
تقدیر از اصغر بختیاری، مهدی همایونفر، مرتضی سرهنگی، ابراهیم حاتمیکیا و سید صادق آهنگران بخشی از این مراسم بود. ابراهیم حاتمیکیا پشت تریبون با اشاره به شخصیت کاریزماتیک شهید آوینی گفت: «واقعا جای چنین سرداری در فضای کاملا طوفانی شده خالی است. اوست که باید دست ما را بگیرد.»
چهارمین دوسالانه شهید آوینی
چهارمین دوسالانه شهید آوینی به دلیل فشردگی برپایی چند جشنواره مانند جشنواره کودک و نوجوان اصفهان، جشنواره فیلم کوتاه تهران و جشنواره بین المللی فیلم رشد از مهر به آبان ۱۳۹۲ منتقل شد. این دوسالانه ۱۲ آبان در تالار وحدت برگزار شد و ۳۹۳ فیلم به دبیرخانه جشنواره ارسال شده بود که هیئت انتخابی متشکل از جهانگیر خسروشاهی، رضا دادویی، محمد صدریان، داریوش یاری و ابراهیم داروغهزاده، ۴۵ فیلم را برای داوری نهایی انتخاب کردند.
بخش فنی و پژوهشی، مستند دفاع مقدس، مقاومت و پایداری، مستند سیاسی، مستند اشراقی، مستند اجتماعی و بهترین فیلم شهید آوینی از بخشهای رقابتی این دوره از دوسالانه بودند.
ادغام جایزه شهید آوینی در «سینماحقیقت»
از سال ۱۳۹۳ جایزه شهید آوینی در جشنواره سینماحقیقت ادغام و بهعنوان بخش ویژه هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران وارد بخش جوایز شد. بیش از صد فیلم متقاضی شرکت در بخش ویژه جایزه شهید آوینی جشنواره سینماحقیقت بودند که با رای هیات انتخاب، ۲۳ فیلم به بخش رقابتی راه یافته، در جشنواره به نمایش درآمدند. محمدرضا جعفری جلوه، امیر خوراکیان و محمد داودی اعضای هیأت انتخاب و داوری این دوره از جایزه شهید آوینی بودند.
برگزیدگان بخش جایزه شهید آوینی هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران در چند بخش موفق به دریافت این جایزه شدند. مستند کوتاه «مالکیه» به کارگردانی محمدباقر شاهین، مستند کوتاه «آشنای غریب» ساخته مرتضی شبان، مستند «پیروزی» ساخته حمید کوهپایی و مستند «وقتی گنجشکها جیغ میکشند» ساخته خلیل رشنوی جوایز این بخش را به دست آوردند.
همچنین هیات داوران لوح تقدیر بخش پژوهش جایزه شهید آوینی را به مهدی فارسی پژوهشگر فیلم «ابرها در راهند» اهدا کرد. در این دوره جایزه ویژه دبیر جشنواره در بخش شهید آوینی هم به مستند «چه کسی ما را کشت؟» ساخته محمدحسین جعفریان اهدا شد.
جایزه بینالمللی شهید آوینی
در نهمین دوره جشنواره سینماحقیقت بخش شهید آوینی به صورت بینالمللی برگزار شد. مهدی فرجی، حسین معززینیا و محمدحسین نیرومند ۳۱ فیلم راهیافته به این بخش را داوری کردند. در دوره نهم جایزه شهید آوینی به صورت مفصل و در بخشهای مختلف اهدا شد.
در بخش مستند کوتاه دیپلم افتخار به اصغر بختیاری کارگردان فیلم «نشانی» تعلق گرفت. در بخش مستند نیمهبلند محمدعلی رخشانی کارگردان فیلم «نسل سوم» دیپلم افتخار این بخش را از آن خود کرد. همچنین تندیس شهید آوینی و دیپلم افتخار به داریا لیپکو کارگردان فیلم «وضعیت ذهن» و محسن اسلامزاده کارگردان فیلم «تنها میان طالبان» اهدا شد.
در بخش مستند بلند دیپلم افتخار به ماجد نیسی کارگردان فیلم «پرچم سیاه» و بهروز نورانیپور کارگردان فیلم «A۱۵۷» تعلق گرفت. در این بخش تندیس شهید آوینی و دیپلم افتخار به مهدی قربانپور کارگردان فیلم «زمناکو» اهدا شد.
در نهایت تندیس شهید آوینی و دیپلم افتخار بهترین فیلم به مهدی جعفری، تهیهکننده و کارگردان فیلم «نام و نشان» تعلق گرفت.
جایزه ویژه مدافعان حرم در بخش جایزه شهید آوینی
در دهمین جشنواره سینماحقیقت، ۲۲ فیلم به بخش شهید آوینی راه یافتند و علیرضا رضاداد، محمدعلی فارسی و مجید رجبی معمار داوران این دوره از جایزه شهید آوینی بودند. در این دوره جایزه ویژه «مدافعان حرم» به جوایز این بخش افزوده شد که به بهترین کارگردان فیلم برگزیده هیات داوری با موضوع بحران سوریه و مدافعان حرم تعلق گرفت.
در این دوره فیلم «آن دو» به کارگردانی ماجد نیسی جایزه ویژه هیات داوران این بخش را دریافت کرد و جایزه شهید آوینی بهترین مستند کوتاه به فیلم «پسرم» ساخته محمدمهدی خالقی اهدا شد. همچنین جایزه شهید آوینی بهترین مستند نیمهبلند به مستند «ابوالفضل نیستان» ساخته محمدتقی رحمتی و جایزه شهید آوینی بهترین مستند بلند به «آبی کمرنگ» به کارگردانمی آرش لاهوتی اهدا شد.
جایزه ویژهای با اعلام دبیر جشنواره به فیلم «انحصار ورثه» به کارگردانی محمد علی شعبانی رسید. جایزه ویژه مدافعان حرم به فیلم محمد قانعفرد برای «شام آخر» اهدا شد.
بهترینهای جایزه شهید آوینی
اما در یازدهمین دوره از جشنواره سینماحقیقت ۱۳۳ فیلم متقاضی حضور در بخش شهید آوینی بودند که در نهایت از میان ۳۰ فیلم به داوری مرتضی سرهنگی، محمدمهدی عسگرپور و رضا برجی برگزیدگان معرفی شدند.
در این دوره و در بخش جایزه شهید آوینی، لوح تقدیر هیات داوران به سیداحسان عمادی کارگردان «رزمآرا: یک دوسیه مسکوت» اهدا شد. جایزه ویژه هیات داوران نیز به مصطفی رزاقکریمی کارگردان «بانو قدس ایران» رسید. هیات داوران جایزه شهید آوینی در بخش کارگردانی بهترین فیلم مستند کوتاه، جایزه را به احمد زائری کارگردان «همشهری جنگ» دادند و تندیس شهید آوینی در بخش کارگردانی بهترین فیلم مستند بلند به رضا فرهمند برای کارگردانی مستند «زنانی با گوشوارههای باروتی» اهدا شد.
جایزه طلایی، نقرهای و برنزی
در دوازدهمین جشنواره سینماحقیقت، نهمین جایزه شهید آوینی برگزار شد و از میان ۲۵۲ فیلم متقاضی حضور در این بخش ۲۱ فیلم به بخش رقابت راه یافتند. پناه برخدا رضایی، اکبر نبوی و محمد هادی نائیجی داوران این دوره از جایزه شهید آوینی بودند. از این دوره شکل اهدای جایزه شهید آوینی تغییر کرد و جوایز این بخش به شکل تندیس طلایی، نقرهای و برنزی تبدیل شد.
در این دوره، دیپلم افتخار به محسن زارعی کارگردان «بلوچستان» اهدا شد. تندیس برنزی و دیپلم افتخار این بخش به ماهان خمامیپور برای کارگردانی مستند «شبیه سازی آقای زرد» رسید. همچنین تندیس نقرهای بخش شهید آوینی را هم محمدرضا وطندوست کارگردان «لسک» از آن خود کرد. جایزه اصلی بخش شهید آوینی یعنی تندیس طلایی این بخش اما به وحید چاووش کارگردان مستند «خاطرات خبرنگار جنگ» اهدا شد.
جایزه ویژه هیأت داوران بخش شهید آوینی، به پاس حماسه تعهد و تخصص، به وحید حمیدی شخصیت اصلی مستند «مردان زندگی» ساخته یحیی رضایی اهدا شد.
جایزه ویژه دبیر جشنواره در بخش شهید آوینی هم به مجید جعفری لاهیجانی به پاس تلاش ستودنی برای تالیف کتاب ارزشمند «هنر در گرماگرم انقلاب» رسید.
در سیزدهمین جشنواره سینماحقیقت ۲۱۰ مستند متقاضی شرکت در بخش جایزه شهید آوینی بودند که از این تعداد ۲۹ فیلم به بخش رقابت راه یافتند و مورد داوری سیدمحمدمهدی طباطبایینژاد، مسعود فراستی و مهدی قربانپور قرار گرفتند.
در این دوره، تندیس برنزی این بخش به حامد سعیدیراد برای فیلم «کاست» و تندیس نقرهای به امیرحسین نوروزی برای فیلم «خاطرات موتورسیکلت» اهدا شد. همچنین تندیس طلایی این بخش را اما امیر اوصانلو برای فیلم «پیرمرد و خواننده» از آن خود کرد.
در چهاردهمین دوره جشنواره سینماحقیقت، یازدهمین جایزه شهید آوینی برگزار شد و از جمع ۸۷۱ فیلم مستندی که در دبیرخانه جشنواره «سینماحقیقت» ثبت شد، ۲۹۷ فیلم متقاضی حضور در بخش جایزه شهید آوینی شدند و پژمان لشکریپور، محمد داودی و محمدحسین حقیقی ۳۰ فیلم راه یافته به این بخش را داوری کردند.
تندیس برنزی این دوره جایزه به «گزارش رمادی» به کارگردانی علیمحمد ذوالفقاری، تندیس نقرهای به «چلچلای سفری» به کارگردانی حسن جعفری و تندیس طلایی به «۱۸ هزارپا» به کارگردانی مهدی شامحمدی رسید. همچنین، جایزه ویژه این بخش بهطور مشترک برای «جزیره ماهی» به کارگردانی رضا اعظمیان و «محسن ژاپنی» به کارگردانی وحید فرجی اهدا شد.
در پانزدهمین دوره جشنواره سینماحقیقت، دوازدهمین جایزه شهید آوینی برگزار شد و مصطفی رزاق کریمی، محمدعلی فارسی و ستار کاکایی ۲۹ فیلم راه یافته به این بخش را داوری کردند.
در این بخش تندیس برنزی بخش شهید آوینی به فیلم تفنگ برادرم ساخته کامران جاهدی، تندیس نقرهای بخش شهید آوینی به مستند «روزهای ناتمام» ساخته مهدی قربانی و تندیس طلایی جایزه شهید آوینی به محمد سلیمیراد برای مستند «سرباز شماره صفر» اهدا شد. همچنین جایزه ویژه دبیر جشنواره در بخش آوینی به مهدی حجتپناه کارگردان مستند «آن مرد» و احمد ابراهیمی برای کارگردانی مستند «راکال» تعلق گرفت.
شانزدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» در حالی برگزار شد که حسین خورشیدی، یاسر فریادرس و داود مرادیان گروه مشاوران انتخاب جایزه شهید آوینی شانزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» را تشکیل میدادند. در این دوره شفیع آقامحمدیان، حبیب والینژاد و اصغر بختیاری ۱۲ مستند راهیافته به مرحله نهایی جایزه شهید آوینی را داوری کردند.
در این دوره تندیس برنزی به صورت مشترک به مستندهای «عملیات دماوند» به کارگردانی احسان مشکور و «در پس جنگ» به کارگردانی محمدحسین محمودیان اهدا شد. تندیس نقرهای این دوره به «پاییز پنجاه سالگی» به کارگردانی محسن اسلامی زاده و «قرار روز شانزدهم» به کارگردانی احسان اصغرزاده تعلق گرفت و تندیس طلایی این بخش به مستند «سهنهزارم» بهروز نورانیپور رسید.
هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» آذرماه ۱۴۰۲ با دبیری محمد حمیدی مقدم برگزار میشود.
فریدون جیرانی در دومین شب از دومین دوره سلسله نشستهای «بر سینمای ایران چه گذشت» نکاتی را درباره بیمهری به فیلم «بوی پیراهن یوسف» از سوی مدیریت وقت ارشاد، مطرح کرد.
به گزارش سیننمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، شب دوم از دومین دوره سلسله نشستهای تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» به همت سازمان سینمایی سوره و به میزبانی امیر قادری با هدف واکاوی شیوه شکلگیری و مدیریت سینمای ایران پس از انقلاب، شب گذشته یکشنبه ۱۴ آبان ماه با حضور فریدون جیرانی، ابوالحسن داوودی، ناصر شفق و محمود اربابی در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.
امیر قادری میزبان برنامه در ابتدای نشست ضمن اشاره به اینکه مباحث طرح شده در سری دوم این نشست که مربوط به دهه ۷۰ است، ناخواسته به سمت تحولات دهه ۶۰ کشیده میشود، بیان کرد: دهه شصت دوره مرکزی تحولات سینمای ایران است که نمیشود از آن فرار کرد، به همین دلیل در جلسات قبل به طور مفصل به آن پرداختیم. دیگر وقت آن است که سینمای ایران را در دوران اصلاحات بررسی و مرور کنیم. آقای ابوالحسن داوودی به تازگی در مصاحبهای با فریدون جیرانی عنوان کردند که آقای ضرغامی، جمال شورجه را به خانه سینما فرستاد اما ما نتوانستیم با او تعامل کنیم. پس از آن آقای شفق به خانه سیما فرستاده شد که تعاملاتمان بهتر شد.
ابوالحسن داوودی در ابتدای صحبتهای خود درباره ارتباط عزتالله ضرغامی در زمان حضورش در وزارت ارشاد با خانه سینما عنوان کرد: یکی دو سال قبل از دوم خرداد ۱۳۷۶ بود که من همراه با مرحوم سیفالله داد وارد خانه سینما شدم. در آن دوره فضای سینما بیشتر ادامه همان جریان، سیاست و نگاه ایدئولوژیک دهه ۶۰ بود.
قادری یادآور شد: در آن سال برای اولین بار بحث سیاسی شدن سینما هم مطرح شد.
داوودی اما گفت: سوال اصلی این است که سینماگران سیاسی شدند یا سینما؟ فضای سینمای ایران از دوم خرداد به بعد نمایانتر شد. قبل از دوم خرداد ۱۳۷۶ سینمای ایران موضع سیاسی دقیقی نداشت. یعنی یک جریان روشنفکری در سینمای قبل از انقلاب داشتیم که تفکرش به جریان جدیدتر منتقل شده بود و جریان دیگری هم بود که با تفکر ایدئولوژیک دهه ۶۰ همراه بود، مانند هیات اسلامی هنرمندان. این ۲ جریان در آن مقطع مقابل هم بودند.
دوم خرداد سینماگران به سمت سیاست رانده شدند
وی ادامه داد: از سال ۱۳۷۶ و قبل از شروع دوم خرداد، سینماگران به سمت سیاست رانده و سیاسی شدند. دلیل اصلی آن هم حضور آقای خاتمی بود که در زمان حضور در وزارت ارشاد هم ارتباطاتی با سینماگران و شکل نگاهی متفاوت به سینما داشت اما گروهی که سینما را در آن مقطع اداره میکرد چه به لحاظ فکری و چه عملی، گروهی مستقل به نظر میآمدند و اینگونه نبود که بر اساس دستورات مقام بالاتر عمل کنند. آقای انوار خود به سیستم و شرایطی که ایجاد میکرد، معتقد بود و بر اساس استراتژی کاری خودش پیش میرفت. چیزی که ما بعداً در مدیریتهای سینمایی کمتر دیدیم.
وی ادامه داد: در آن شرایط به نحوی، تفکر سیاسی به خانه سینما تلقین شد. یکی دو سال قبل از این جریانات وقتی من و مرحوم سیفالله داد عضو هیات مدیره خانه سینما بودیم، حتی تصورش را هم نمیکردیم که یک روزی خانه سینما در شرایطی قرار بگیرد که از هر وزیر و معاون وزیری بخواهیم در کمیسیونهای تشکیل شده شرکت کند و به عنوان فعال فکری برنامه دهد!
داوودی تاکید کرد: بعد از رفتن مرحوم داد به معاونت سینمایی و زمانی که مسئولیت خانه سینما برعهده من بود، به معنای واقعی کلمه هر کس را که دعوت میکردیم، بلافاصله در آنجا حاضر میشد و جلسه تشکیل میداد. آن زمان فضای سیاسی هم شوکزده بود و جناح محافظهکار و اصلاحطلب بعد از جریان دوم خرداد شوکه شده بودند و تا مدتی فعالیت طرف مقابل کاملاً متوقف شد. این دورانی بود که ما توانستیم در خانه سینما بیشترین میزان فعالیت فکری و تحقیقی را برقرار کنیم و از آن، برنامه بیرون بیاوریم اما متاسفانه بعد از غالب شدن یکسری جریانها و درگیریهای خانه سینما، این اتفاقات به خوبی پیش نرفت.
قادری در ادامه گفت: چقدر از این ماجرا به دلیل ریشههای مشترک هنرمندان بود و چه قدر برای هنر و سینما بود؟
دیکتاتوری دلسوزانه محمد بهشتی در سینما
داوودی پاسخ داد: شاید این ارتباط و نزدیکی به این دلیل بود که اهالی سینما خاطره خوبی از روند تحولات سینمای بعد از انقلاب داشتند. به ویژه شخص محمد بهشتی که دیپلماسی فرهنگی بیشتری داشت و شرایطی را به وجود آورده بود که خودش اسم آن را دیکتاتوری دلسوزانه در ارتباط با اهالی سینما گذاشته بود. در آن مقطع توجهی به سینما شد و دیگر این نبود که سینما عنصری مزاحم باشد و برخی بخواهند بگویند ما به سینما نیاز نداریم.
در این بخش از برنامه ناصر شفق اظهار کرد: من اعتقادی به اینکه سینمای ایران را به دهههای مختلف تقسیم میکنند، ندارم. از نظر من سینما نهالی است که از ۱۳۰۹ کاشته شده و هرکسی که آمده این نهال را آبیاری کرده است. نمیتوان سینما را دستهبندی کرد، بلکه فیلمسازهای شاخص، در هر دورهای تعیینکننده وضعیت سینما هستند. من حتی به سینمای قبل و بعد از انقلاب اعتقاد ندارم، هر دوی آنها یک سینماست. این سینما به دلیل زحمات افراد در هر ۲ دوره توانسته ادامه پیدا کند.
سینماها بعد از انقلاب، چه مدت تعطیل بود؟
وی افزود: بعد از پیروزی انقلاب، سینماها از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا تابستان ۱۳۵۸ تعطیل شدند. در تابستان هم فیلمهای قبل از انقلاب مانند «گزارش» کیارستمی و «از نفس افتاده» را پخش میکردند. فیلمهای بروسلی هم اکران میشد و میتوان گفت سینما به مقدار زیادی آزاد بود.
در واکنش به این بخش از اظهارات شفق، فریدون جیرانی متذکر شد: البته سینماها از ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ تا ۱۲ اسفند همان سال تعطیل شدند و سپس با دستوری که حضرت امام خمینی (ره) برای پایان اعتصابات دادند، باز شدند و اکران فیلمها هم از سر گرفته شد.
شفق در ادامه صحبتهای خود گفت: در همان دوران آقای مهدی کلهر معاون سینمایی و آقای سیدجوادی معاون هنری شدند. من در آن دوره دبیر جشنواره تئاتر ۱۷ شهریور و رییس سیاستگذاری سینمایی جشنواره وحدت بودم و با آنها درباره رونق گرفتن سینما به وسیله برگزار کردن جشنواره صحبت کردم. من معتقدم که در دهه ۶۰ جریانات خوبی در سینما شکل گرفت و میخواهم بگویم در طول تاریخ صد ساله سینمای ایران، باید قدردان هرکسی باشیم که آجری روی آجر دیوار این سینما گذاشته و قد کشیده است و بسیاری از امکانات دولت را به سینما تزریق کرد.
وی با اشاره به اینکه در سال ۱۳۷۶ بنیانگذار و مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس بوده است، در پاسخ به این پرسش که آیا سینماگران در آن سال به ۲ جبهه طرفداران آقای خاتمی و طرفداران آقای ناطق نوری تقسیم شده بودند یا نه؟ مطرح کرد: من به این گزاره اعتقادی ندارم. چرا که سیدمحمد خاتمی ۹ سال وزیر ارشاد بود و سابقه خوبی بین سینماگران داشت. سینماگران هم به ایشان علاقه داشتند.
سینماگران هیچگاه آگاهانه و حزبی وارد سیاست نشدند
داوودی در این میان تأکید کرد: حضور ناصر شفق در واقع به دورانی برمیگردد که خانه سینما یک ناظر و رابط با وزارت ارشاد داشت و با حضور ایشان ارتباط خانه سینما با وزارت ارشاد ارگانیک شد و بسیاری از مسایل گذشته که باعث سوتفاهم میشد، برطرف شد. پیش از آن جواد شمقدری نماینده ارشاد در خانه سینما بود که نمیتوانستیم با او تعامل کنیم. ناگفته نماند سینماگران در دوم خرداد به این نتیجه رسیدند که سیاست ابزاری است که میتوانند حرف خود را با آن بزنند و حقوق خود را به عنوان فیلمساز به دست آورند. سینماگران هیچ زمان به صورت سیستماتیک، آگاهانه و حزبی وارد عرصه سیاست نشدند.
در ادامه محمود اربابی عنوان کرد: من در سالهای دهه ۶۰ دانشجوی سینما بودم. آنچه که الان میدانم به دلیل ارتباط و مطالعه است و من به شخصه درگیر ماجرا و اتفاقات نبودم. ای کاش عنوان این نشست را «بر سینماگر ایرانی چه گذشت» میگذاشتید. مهم این است که بدانیم دیدگاههای غالب در دورههای مختلف چه بر سر سینماگران آورده است.
امیر قادری در پاسخ گفت: شاید دلیلش این باشد که سینمای ایران همیشه صنفی و بر اساس صنف بررسی شده و معمولاً منافع مخاطب و ارتباط سینما با جامعه به شکل جدی در آن مورد بررسی قرار نگرفته است.
اربابی افزود: سینمای ایران از گذشته جریان موثری در جامعه بوده و هست. سینما بعد از انقلاب براساس بررسی آماری و کیفی یک نسبت کاملاً متفاوتی با سینمای قبل از انقلاب دارد. سینمای ایران قبل از انقلاب، یک سینمای بومی داخلی بود. بنا به دلایل مختلف عرضه خارجی و شناخت بینالمللی از سینمای ایران وجود نداشت. قبل از انقلاب جشنواره تهران را داشتیم اما به جای معرفی سینمای ایران به جهان بیشتر سینمای جهان به ایران معرفی میشد. این در حالی است که بعد از انقلاب برای معرفی سینمای ایران به جهان برنامهریزی شد.
وی ادامه داد: من طبق مطالعاتم از دهه ۶۰ میگویم که فیلمسازان موفق آن دوره محصول تفکر همان دیکتاتوری دلسوزانه مدیریت سینما در آن دوره هستند. سینماگران آن دوره احساس میکردند در مقابل نگاهی که ممکن بود بر اساس آن اساساً سینمایی وجود نداشته باشد، باید تلاش کنند تا سینما بماند.
داوودی درباره این موضوع گفت: من فیلمسازی هستم که کل هویتم را مدیون کارکرد همان زمان هستم. یعنی اگر همان دوره شخص بهشتی وجود نداشت، سینماگر نمیشدم.
سال ۶۹ هشتاد و یک میلیون مخاطب سینما داشتیم
اربابی در ادامه اظهار کرد: اما درباره اینکه چگونه سینماگران به سیاست دل بستند، باید تاریخ را مرور کنیم. متوجه میشویم که تا سال ۱۳۶۸ ارتباط بین سینما و مخاطب در حال افزایش بود. به شکلی که بیشترین مخاطب سینمای ما به تاریخ ۱۳۶۹ مربوط است که هشتاد و یک میلیون نفر به سینما رفتند. از سال ۱۳۶۹ به بعد این آمار سقوط میکند. الزاماً نمیتوان این آمار را به کارکرد سینما و سینماگران ربط داد بخشی از آن به سیاستگذاری و حتی شرایط جامعه و رویکرد مردم هم بازمیگردد. هر چه از سال ۱۳۶۹ به جلو حرکت میکردیم سیاستگذاریها و سختگیریها کمرنگ میشد. به طوری که در اواخر دهه ۶۰ تعداد فیلمهایی که وجه داستانگویی و قهرمانپردازیشان پُررنگتر بود، فروش بیشتری هم داشتند.
این مدیر سینمایی سابق در ادامه عنوان کرد: سال ۱۳۷۲ سال تعیین کنندهای برای سینمای ایران است چرا که تمام فشارهای درست و غلطی که برای حذف جریان سیاستگذاریهای دهه ۶۰ وجود داشت، به نتیجه میرسد. آقایان انوار و بهشتی مجبور میشوند از سینما بروند. در این مرحله شخصی مانند آقای لاریجانی از سینما به تلویزیون میرود و مدیران سینمایی را که از دید خودش دیدگاههای قابل دفاعی داشتند، به آنجا میبرد. بعد از آن هم آقای بهشتی به میراث فرهنگی رفت و اما آقای انوار هم دیگر هیچ مسئولیتی را نپذیرفت.
وی افزود: پس از آن، آقای ضرغامی و دوستانش روی کار آمدند و آقای میرسلیم هم وزیر شد. در سال ۱۳۷۲ ابتدا شرایط نامتعادل شد و سینماگران نگران شدند که چه اتفاقاتی قرار است، رخ دهد تا به سال ۱۳۷۶ رسیدیم. در این میان آلترناتیو وزارت ارشاد و معاونت سینمایی در حد فاصل سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۲ حوزه هنری بود. حوزه هنری در آن زمان با معاونت سینمایی تعارض و اختلاف داشت. معاونت سینمایی معتقد بود که حوزه هنری هم باید مانند بقیه مقررات را رعایت کند. ضمن اینکه حوزه هنری همه سینماها را تا قبل سال ۱۳۷۰ در اختیار گرفته بود. در پایان سال ۷۲ ناخودآگاه حوزه هنری به معاونت سینمایی نزدیک شد و اختلاف دیدگاهها به نسبت قبل بسیار کمرنگ شده بود.
اربابی ادامه داد: در سال ۱۳۷۲ مدرسه کارگاهی فیلمنامهنویسی حوزه هنری راه افتاد. در نگاه این مدرسه فیلمنامه مهم بود و باید برایش سرمایهگذاری میکرد. فیلمسازان اگر با هم کار کنند، در سرنوشت فیلمنامه موثر است و در نهایت سینما با مردم معنا پیدا میکند. در این مدرسه نزدیک به ۷۰ نفر از فیلمسازان، نویسندگان و کسانی که در سینما بودند، در این مدرسه حضور پیدا کردند از جمله مرتضی پورصمدی، فریدون جیرانی و …. شاید تنها فیلمسازان برجستهای که در مدرسه حضور نداشتند، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و رخشان بنیاعتماد بودند. در آن فضا ضمن صحبت کردن درباره فیلمنامه، خود جمع حاضر محصول فضای اجتماعی پیرامون بودند که نگرانیشان کار نکردن فیلمسازان بود.
سینماگرانی که با تنور داغ انتخابات ۷۶ همراه شدند
وی تأکید کرد: بعد از رسیدن به سال ۱۳۷۶ و زمانی که تنور انتخابات داغ بود افراد جمع مدرسه فیلمنامهنویسی تصمیم گرفتند در اتفاقاتی که قرار بود، رخ دهد، سهیم شوند تا بتوانند وضعیت موجود را تغییر دهند. بر خلاف نظر آقای داوودی من معتقدم بخش زیادی از فیلمسازان ما نگاه سیاسی داشتند. این شرایط باعث شد بیانیه معروف فیلمسازان بیرون بیاید. بله ۲ دسته وجود داشت اما نسبت این ۲ دسته با کل سینما ۵۰-۵۰ نبود بلکه ۱۰ به ۹۰ بود. در اینجا شکل به سیاست آمدن فیلمسازان، معنا پیدا میکند.
در ادامه اکبر حر به عنوان یکی از سینماگران پیشکسوت که در جمع مخاطبان نشست حضور داشت، عنوان کرد: ما سینمای بعد از انقلاب را فقط مدیون شخص امام خمینی (ره) و جمله معروفشان هستیم که فرمودند: «ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم.» در روند انقلاب ۲ نماد فرهنگی و اقتصادی یعنی بانکها و سینماها مورد آتشسوزی قرار گرفت. ما زمانی در سینما دچار مشکل شدیم که فتوای امام (ره) را کنار گذاشتیم و به سراغ فیلمهایی رفتیم که مصداق تهاجم فرهنگی بودند.
داوودی در این میان گفت: در صحبتی که من کردم ۲ جریان فکری ابتدای انقلاب بود، یکی به دنبال حذف کلی سینما بود و دیگری قصد نگه داشتن سینما را داشت. صحبتی که امام (ره) در بهشت زهرا (س) انجام داد، کدی شد که بتوانند با آن سینما را نگه دارند اما سینما را افراد نگه داشتند و فقط یک حرف آن را سرپا نگه نداشت. سینما با آقای بهشتی به ویژه که آقای انوار موقعیت اجرایی داشت نه تالیفی و فکری، یک دوران کودکستان، دبستان، دبیرستان و ورود به دانشگاه را طی کرد.
وی افزود: عملاً شرایط سینما در آن سالها مانند کسی بود که وارد کودکستان میشود اما پس از گذشت سالها که عنصر سینما رشد کرد و به تعبیری چموش شد، مساله جدی برای خود سینماگران و کسانی که میخواستند آن را تحت سیطره خود دربیاورند، ایجاد کرد. جریان فکری آن دوره، سینما را به صورت انحصاری در خدمت ایدئولوژی میخواست. تفکرات سینمای دهه شصت، ۲ وجهی بود در کنار دیکتاتوری موجود در برخی مدیران، تفکر سازندهای هم وجود داشت که سینمای ایران، وجودش را به آن مرهون است.
ورود گروههای مذهبی به سینمای ایران
فریدون جیرانی با اشاره به اینکه اکبر حر به جریان معتقد به سینمای اسلامی تعلق دارد، عنوان کرد: تا قبل از صحبت امام خمینی (ره) در بهشت زهرا (س) در محافل مذهبی رادیو، سینما و تلویزیون حرام بود. یعنی به سینما نمیرفتند، در رادیو فقط اخبار گوش میدادند و تلویزیون زمان شاه را هم تماشا نمیکردند. واژه سینمای اسلامی از ابتدای انقلاب به وجود آمد اما شناختی نسبت به آن وجود نداشت و عدهای که مخالف بودند نمیدانستند با آن، چه کنند. بخشی که مخالف سینما بود تا قبل از انقلاب و در محافل مذهبی سینما را میزد. در میان گروههای مذهبی هم غیر از فداییان اسلام که درباره سینمای مستند نظر داده بودند، هیچ گروه مذهبی درباره سینما نظر نداده بودند. به همین دلیل پس از صحبت امام (ره) بود که محافل مذهبی وارد سینما شدند.
اکبر حر در پاسخ به این پرسش که جریان او و افرادی مانند جواد شمقدری از چه سالی وارد میدان سینما شدند، عنوان کرد: از سال ۵۹ که جزو انجمن اسلامی دانشگاه بودیم وارد سینما شدیم.
زمانی که فارابی امکانات میداد و مخاطب مهم نبود!
ابوالحسن داوودی با پیگیری ادامه مباحث خود، ضمن اشاره به اینکه یکسری فیلمها در دوران کودکستانی سینمای ایران ساخته شده است، تاکید کرد: در آن مقطع خود فارابی همه امکانات را میداد و بخش سرمایهگذاری خصوصی و مخاطب اصلاً مطرح نبود، یعنی سینما در یک شکل و تصویر دیگری زاده شد. در این دوره و بهدلیل شکل تفکر حاکم بر سینما، سینمای ایران نتوانست با تمام حمایتها به جز فیلمهای معدودی مانند «بازمانده» که ویژگیهای خود را داشتند، با مخاطب ارتباط بگیرد.
در همه دورانهای سینما، عدهای حذف شدهاند
داوودی در پاسخ به این پرسش قادری که آیا فکر نمیکنید که مشکل مدیریت دهه ۶۰ همین ایراد را داشت و آن زمان هم آقایان بهشتی و انوار به دنبال حذف برخی جریانها بودند، گفت: در همه دورانها عدهای حذف شدند، در دوره اصطلاحات هم همینطور. امروز اما میزان حذفشدگان سینما از همه دورهها بیشتر است. شرایطی که در مدیریت الان وجود دارد، میزان حذفشدگی را از همه دورههای بعد انقلاب بیشتر و وحشتناکتر کرده است.
اختلافات امروز سینما، واقعاً اختلاف است!
شفق در ادامه با اشاره به اینکه اختلافاتی که در حال حاضر در سینما به وجود میآید، جدی جدی اختلاف است، بیان کرد: آن زمان حتی در سال ۷۶ اختلاف به معنای واقعی نبود. چراکه همه میخواستند کمک کنند سینما پا بگیرد نه اینکه پای آن را بکشنند. من زمانی انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس را تشکیل دادم که احساس کردم سینمای دفاع مقدس متولی ندارد. البته خیلیها دوست داشتند کمک کنند. ما در آغاز فعالیت سالی ۲ تا ۳ فیلم ساختیم و بعد در یک سال هم تجربه ۲۲ فیلم را داشتیم. به طور متوسط ۳۰ درصد فیلمها در سال برای دفاع مقدس و از حمایتهای دولت برخوردار بود. ناگفته نماند که ما کلی امکانات رایگان در اختیار سینماگران قرار میدادیم. جلسهای را با آقای لاریجانی داشتیم که پیشنهاد کردم حق رایت فیلمهای دفاع مقدس را خریداری کنند. مثلاً به دنبال آن بودیم که فیلم «بوی پیراهن یوسف» با پیشخرید تلویزیون شکل بگیرد چون اثر خوبی بود.
وی یادآور شد: در این دوره ۸۲ فیلم ساخته شد و بیشتر آثار خوب دفاع مقدس از سال ۶۹ تا ۷۵ ساخته شد. من سینما را به صورت آکادمیک دنبال و احساس میکردم وضعیت سینما فاجعه است. در دهه ۶۰ دولت به سینما سوبسید میداد اما از ۷۴ یا ۷۵ بحث کمبود بودجه مطرح شد و اینکه بخش خصوصی باید شکل بگیرد. ما هم دوست داشتیم سینما خصوصی باشد.
از ۴۸۰ سالن سینما به ۱۸۰ سالن رسیدیم!
شفق افزود: آن زمان که آقای حیدریان مدیرکل نظارت بود، میگفت شما یک بار شرکت را تایید میکنید پس لزومی ندارد شرکت برای پروانه فیلمسازیاش اقدام کند و این مسئولیت برعهده تهیهکننده است. اتفاق ناگواری که در سینمای ایران رخ داد مصادره سینماها بود. طی این اتفاق بخشی از سینماها به داروخانه، انباری، دفتر فلانآقا و … تبدیل شدند و یکباره برای جمعیت ۳۶ میلیونی از تعداد ۴۸۰ سالن سینما به ۱۸۰ سالن رسیدیم! بعد از این اتفاق من سال ۷۷ دیگر نمیتوانستم در انجمن بمانم چراکه مشکل اصلی، دیگر تولید نبود. ما نزدیک به پانصد نفر فیلمساز داشتیم که توانایی کار داشتند اما ۱۰ تا ۱۵ سالن بیشتر موجود نبود و مابقی آثار میسوختند. در حقیقت آن زمان ۳ تا ۴ فیلم پرفروش داشتیم و بقیه آثار در اکران ورشکست میشدند.
شفق با اشاره به اینکه بعد از این اتفاق فیلمها شروع به قشریگری و حرکت بر اساس سلیقه عام کردند، تصریح کرد: البته من مخالف این اتفاق نبودم و در دوره اصطلاحات طرح پردیسهای سینمایی را دادیم. آن زمان با آقای داوودی و مرحوم داد مباحث مختلفی را مطرح کردیم و جلسات متعددی گذاشتیم. حتی به مرحوم داد پیشنهاد دادیم که عضو هیات مدیره انجمن شود و ما هم با خانه سینما تعامل کنیم. در این میان چه کسانی مخالفت کردند؟ خانه سینما، حوزه هنری، اتحادیه تهیهکنندگان و…. دلیلشان هم این بود که قدرت ما افزایش پیدا میکند. درحالی که من در طرح پیشنهادی گفته بودم که یک سالن برای من نباشد. در این میان شاید بتوان گفت از کارگردان و فیلمبردار تا تدوینگر، موسیقیدان و نویسندهای که کار بزرگ کرده است، با ما مشکل داشتند.
وی ادامه داد: در این مسیر وزیر ارشاد، وزیر مسکن و آقای حیدریان همراه بودند. یکبار هم از غلامرضا موسوی پرسیدم که چرا با ساخت سالن سینما مخالفت کرد، گفت ما مخالفت نداشتیم اما انگار چون شخص من دنبال این قضیه بودم، مخالفت کردند. من اعتقاد دارم که سینماگران و فرهنگیان از سیاستمداران محترمتر و قویتر هستند. یک سینماگر باید به سیاستمدار بگوید که پایش را کجا بگذارد و فرهنگ فراتر از سیاست است. باید به این مساله توجه کنیم هنرمند، هنرمند است و کسی حق ندارد بالای سرش باشد و بگوید این کار را بکند یا نه.
شفق در پاسخ به این پرسش قادری که آیا برای قدرتمند شدن سینماگران پیشنهاد ساخت سالن سینما داده است، تصریح کرد: بله. ما به تلویزیون هم پیشنهاد دادیم که برای سینما و ورزش برنامه زنده پخش کند و برنامه «سینما دو هزار» در شبکه پنج و بعد برنامه «نود» در شبکه سه بر این اساس شکل گرفت. بعد هم که برنامه «هفت» ساخته شد که علاقهمند بودیم به صورت زنده پخش شود چراکه سینما زنده باشد، جامعه زنده است.
«بوی پیراهن یوسف» چرا مورد بیمهری قرار گرفت
وی در جواب به سوال فریدون جیرانی مبنی بر اینکه در آن زمان که مسئولیت داشته است، «بوی پیراهن یوسف» مورد بیمهری مدیران قرار گرفت و درجه ب به آن دادند. چرا این اتفاق افتاد؟ اظهار کرد: قبل از این فیلم، ما دو سه تا مشکل عدیده سر آثار دفاع مقدس داشتیم که من به شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتم و گفتم ما در ادامه نمیتوانیم قوی عمل کنیم چون هر لحظه میگویید قهرمان قصه را عوض کنیم و یا از بازیگر ستاره استفاده نکنیم! برای اولین بار در فیلم «بوی پیراهن یوسف» با بازی نیکی کریمی و علی نصیریان برخی معیارها تغییر کرد. من خودم زمانی که با علی نصیریان صحبت کردم، میگفت بهترین بازی تاریخ سینمای من، این اثر بود اما در جشنواره آن سال به ایشان جایزه ندادند. ما تمام تلاشمان این بود که بازیگران ستاره بتوانند در فیلمهای سینمایی دفاع مقدس بازی کنند.
جیرانی اما تاکید کرد: این نکته شما درست است. ناگفته نماند که هم «بوی پیراهن یوسف» و هم «برج مینو» مورد بیمهری قرار گرفتند و آقای ضرغامی درجه ب به آنها داد چراکه قهرمان هر ۲ زن و نیکی کریمی بود.
ابوالحسن داوودی در ادامه اظهار کرد: صحبتهای آقای شفق حاصل شرایط فکری در آن دوره به ویژه از دهه ۷۰ مشخصاً از ۷۲ به بعد بود که سینما از مرحله کودکستانی و دبستانی خارج و وارد جایی شد که بخش خصوصی به آن ورود کرد. من خیلی موافق تعبیری که ایشان درباره گران کردن سینما به کار برد، نیستم. درست است که سینما کمکهای سوبسیدی کمتری دریافت کرد اما گران نشد. اتفاقاً بعداً در دورانی گران شد که عملاً مدیران فرهنگی خواستند قدرت سینما را در انحصار بگیرند و چون نمیتوانستند و عملاً سینما گسترش پیدا کرده و توانسته بود با مخاطب ارتباط بگیرد به ویژه بخش فرهنگی سینما که صاحب عقیده بود، سعی کردند از طریق نهاد و وارد شدن سرمایههای دولتی که وابسته به نهادهای مختلف بود، شرایطی را به صورت تدریجی بدون اینکه مشخص باشد، وارد سینما کنند که آن تبدیل شد به قراردادهایی که اول هم در عرصه بازیگران ستارهها بروز کرد.
وی ادامه داد: یعنی در آن دوران عملاً تسویهای در سینما اتفاق افتاد، یعنی اگر من به عنوان کارگردان و تهیهکننده فیلم «جیببرها به بهشت نمیروند» و یا «بوی خوش زندگی» را ساختم از آن دوران به بعد دیگر این امکان برایم مهیا نبود و باید سراغ سرمایهگذار میرفتم که آن هم به دلیل گران شدن سینما شرایط خود را داشت. در حقیقت سرمایه بخش خصوصی به راحتی نمیتوانست وارد سینما شود و آن را اداره کند. اینگونه سینما خود به خود رانده میشد به طرف بخشی که میتوانستند فیلمهای کلان با سرمایه کلان تولید کنند. این سرمایه کلان باعث گران شدن سینما شد و آن را از دسترس کسانی که میخواستند تولید کنند، خارج میکرد.
این فیلمساز در پاسخ به مخالفت خانه سینما با سالنسازی که از سوی ناصر شفق مطرح شد هم گفت: من در آن دوران در خانه سینما حضور داشتم. این بحث ربطی به خانه سینما نداشت. ساختار خانه سینما، ساختاری نبود که با چنین جریانی موافقت یا مخالفت کند. اصولاً سینما از سال ۷۲ به بعد که وارد مرحله توجه به بخش خصوصی شد تبدیل به سینمای گنجشک روزی شد به جای آنکه صنعتی، خودکفا شود. یکی از مواردی که بعد از رفتن مرحوم داد به معاونت سینمایی تاکید کردیم، رسیدن به یک نظام سینمایی بود. ناگفته نماند که خانه سینما و وزارت ارشاد آن زمان بیشترین و ارگانیک ترین ارتباط را با هم داشتند. تعریف اولیه این بود که مسئولیت به جریان فیلمسازی سپرده شود و نظارت دلسوزانه اولیه که گاهی مواقع دیکاتوری میشد و گاهی کمک میکرد، به سینماگر داده شود.
داوودی در جواب به این سوال قادری که چرا گفته میشود سال ۸۰ سینما به لحاظ اقتصادی شکست خورد؟ مطرح کرد: مساله این بود که جریان تولید فیلم نتوانسته بودند این ارتباط را با جریان سرمایهداری که از بیرون سینما وارد میشد، درک کنند. جریان سرمایهگذاری به آن شکل وارد نشده بود و سینماگران نسبت به عناصری مانند این موضوع بدبین بودند یعنی تصور میکردند یک نفر سفرهای پهن کرده و میخواهد همه چیز را به انحصار دربیاورد. این مساله از هر ۲ طرف مقاومت ایجاد میکرد.
خانه سینما از ابتدا بهصورت معکوس بنا شد!
وی ادامه داد: ما در همان دورهای که در خانه سینما بودیم برای ایجاد تفکر سینمای صنعتی و سینمایی که به جای متکی به تک محصولی، کمپانی شکل بدهد، گروهی را جمع کردیم و سینماگستر را به تعبیر کمپانی شکل دادیم تا در عرصه سینماداری، تولید، آموزش و به روز کردن سینما کمک کند اما مقاومتهایی از همه جوانب بود. اولین جریانی که مخالفت کرد جریان محافظهکاری سرمایهدار سینما بود، کسانی که از قبل از انقلاب تک به تک پول میگذاشتند و فیلمفارسی را تقلید میکردند. مشکلشان این بود که این جریان میتواند عرصه آنها را تنگ کند چون به مخاطب توجه دارد. بلافاصله جریان دولتی هم احساس کرد عوامل کنترلکننده از دست آنها خارج میشود، منظور عوامل نظارت و هدایتی است که برای خود تعریف کرده بودند. بنابراین جریان دولتی هم به صف مخالفان جدی درآمد و یک سال بعد سینماگستر منحل شد. من از خانه سینما دفاع نمیکنم چراکه از ابتدا به صورت معکوس بناگذاری شده و سیستم صنفی معیوب و هرمی بود. این اشکال هنوز وجود دارد و باعث میشود هر نوع تنوع و استقلال در خانه سینما با مشکل مواجه کند.
قادری ادامه داد: به نظر میرسد در این دوران بیشتر از اینکه سینما برای مخاطبش بجنگد چه از طریق ایجاد کمپانی و یا تولید محصولات مشخص، مدام گروههای مختلف در سینما بر سر منافع خود دعوا میکردند.
جیرانی در ادامه نشست درباره توجه به مخاطب در دهه ۶۰ عنوان کرد: فیلمهای «سناتور» در سال ۶۳، «گلهای داوودی» در سال ۶۴، «گمشده» در سال ۶۵، «دبیرستان» در سال ۶۶، «زیر بامهای شهر» در سال ۶۷ و «در آرزوی ازدواج» در سال ۶۹ که سناریست آنها من بودم همگی جزو فیلمهای پرفروش دهه ۶۰ بودند. پس تماشاگر و فروش در دهه ۶۰ بوده است. آن چیزی که انوار و بهشتی مخالفت میکردند بازگشت به جریان قبل از انقلاب بود. این ۲ نفر با همه مخالف نبودند بلکه مخالف نسل میانه بودند. حذف در اینجا صورت میگیرد. بازیگران حذف شدند برای اینکه فضای جامعه ۵۷ ایدئولوژیک بود. همه دانشجویان دانشکده و آدمهایی که در نهادهای حکومتی بودند مخالف محمدعلی فردین و بهروز وثوقی بودند.
وقتی فردین به انجمن سینمای انقلاب رفت
شفق درباره این موضوع گفت: محمدعلی فردین زمانی که ما انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس را داشتیم، به انجمن آمد. آن زمان سینما جمهوری را با علی حاتمی داشت. ما فردین را با کشتی و قهرمان جهان بودنش میشناختیم. چهرهها را دوست داشتیم منتهی دوران فطرتی به وجود آمده بود. آقایان جیرانی جزو روشنفکران سینما و آن را بلد است اما بعد از جنگ برخیها میخواستند به سینما وصل شوند یعنی یک فیلم تولید و بعد به سینما راه پیدا کنند.
در ادامه نشست جیرانی در پاسخ به پرسش قادری مبنی بر اینکه چرا افرادی همچون رسول صدرعاملی بعد از دهه ۶۰ و تا مدتی حذف شدند و یا فیلم ضعیف ساختند، گفت: رسول صدرعاملی بعد از «گلهای داوودی»، «پاییزان» را ساخت. فیلمسازانی که مدنظر دارید، فیلم ضعیف نساختند. صباغ زاده خواست فیلم بهتری بسازد اما «خانه خلوت» را ساخت چراکه درجه بندی آمده بود و میخواست خود را با آن تطبیق دهد و درجه الف هم گرفت. ایشان سازنده «سناتور» و «گمشده» است اما میگوید اینها فیلمهای بد من و بقیه آثارم خوب هستند.
وی ادامه داد: فیلمسازان تغییر مسیر دادند برای اینکه از سال ۶۶ به بعد کیفیت در مقابل کمیت قرار گرفت. درجهبندی کیفیت را بالا برد و کمیت را پایین آورد. وقتی کیفیت بالا رفت، بسیاری از فیلمسازانی که قبلاً سینمای عامهپسند و جریان اصلی کار میکردند، سعی کردند کار متفاوت بسازند حتی از طریق وزارت ارشاد به آقای خاچیکیان هم متاسفانه پیشنهاد دادند «چاوش» را بسازد که اشتباه بزرگی بود. دوستان میخواستند فضای سینما عوض شود و اگر قرار است اثر اکشن و مطلوب ساخته شود، مثل «کانیمانگا» باشد. به اعتقاد من این اثر از «عقابها» به لحاظ ساختار، کارگردانی و قصه پردازی بهتر است. با اکشن مخالف نبودند. همان زمان «دبیرستان» هم اکشن داشت و درجه ب گرفت و مورد تایید واقع شد.
انوار و بهشتی، فیلمفارسی را با «داستان» اشتباه گرفتند
جیرانی تاکید کرد: این جریان فیلمفارسی بود که باید حذف میشد. اشتباه این بود که تفکر فیلمفارسی را با داستان اشتباه گرفتند. اشتباه انوار و بهشتی این بود که تفکر فیلمفارسی ساختار تولید بود. اگر یک داستان جذابیتهایی داشت، مخالفت و فکر میکردند فیلمفارسی است. نمایندگانی که «تاراج» و «زینال بندری» را میساختند، از گرفتن «زینال بندری» میترسیدند. نگرانی در جامعه بود و روشنفکری دینی اگر مدیریت سینما را در دهه ۶۰ قبول نمیکرد، سینما به اینجا نمیرسید چراکه جریانی میخواست سینما را ایدئولوژیک کند. روشنفکری دینی ایدئولوژیک نبود علت اینکه سینمای دهه ۶۰ شکل گرفت برای اینکه مدیریت ایدئولوژیک نبود. فراموش نکنیم که روشنفکری دینی در آخر دهه ۶۰، چپ در دنیا فروریخت و تمام چپهای داخل دچار تغییر شده بودند. دوره دوم سینمای مهرجویی که با «هامون» و با «نمادگرا» خارج میشود به دلیل فرو ریختن چپ است.
مثل کرگدن پوست کلفت شدیم!
داوودی در جواب به این سوال قادری که آیا شرایط کاریاش بعد از موفقیت فیلم «نان، عشق، موتور ۱۰۰۰» بهتر شد یا نه، مطرح کرد: به هر حال بی تاثیر نبود. بعد از آن من فیلمهای مورد علاقه خود را توانستم، بسازم مثل «تقاطع» و «رخ دیوانه» و «زادبوم» که این اثر برای من بسیار مهم بود، سه سال تولیدش طول کشید اما رفتار سیاسی با آن شد. ما بعد از هر فیلم مانند کرگدن یک لایه پوست روی پوستمان اضافه و شرایط سختتر شد.
وی تاکید کرد: امروز اما با همان پوست کرگدنی هم کار کردن امکانپذیر نیست! چراکه تعریفی که دوستان در مدیریت فعلی برای سینما قائل هستند، سخیف شده است. اینکه بهواسطه دو سه پروژه سینمای ایران را مهار کنیم و بقیه را رها کنیم، منجر به رونق سینما نمیشود. این نگاه وقتی وارد سینما میشود برای من سینماگر غیرقابل درک میشود که باید چه تولید کنم که هم ارزش داشته باشد، هم با مخاطب ارتباط برقرار کند.
هر جا سیاست کم آورده، به سینما فشار آورده است!
محمود اربابی هم در پایان سخنان خود گفت: سینمای ایران مسیر خودشان را به شکلی که توانایی داشته است و شرایط به آن اجازه میدهد، ادامه داده و در این مسیر بعضاً موفق هم بوده است اما متاسفانه هر جا سیاست در مدیریت فرهنگی کم آورده، به سینما فشار وارد کرده است.
شفق نیز در پایان مطرح کرد: از تک تک عوامل سینما به عنوان عنصر فکری و جنبی که تلاش میکنند آن را زنده نگه دارند که قطعاً زنده هم خواهد ماند، باید تشکر کنیم. این اواخر که وضعیت معیشت برای مردم وحشتناک سخت شده است، برای اهالی موسیقی، سینما و تئاتر بسیار سختتر شده است و در این شرایط باید کنار مردم بایستیم.
شب سوم و آخر از سلسله نشستهای تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب ۱۵ آبان ماه ساعت ۱۷ تا ۲۰ با حضور فریدون جیرانی، جواد شمقدری، علیرضا رییسیان، سیدمحمد حسینی و سیدضیا هاشمی برگزار میشود.