رسانه سینمای خانگی- روایت‌های متناقض و غیرمستند سینماگران از مخملباف

فریدون جیرانی گفت:من به طور کلی معتقدم نیمه‌ دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمی‌بینیم.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده، نخستین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» به میزبانی امیر قادری و با حضور جمعی از سینماگران و اهالی رسانه روز دوشنبه سوم مهر در سالن شهر هفتم پردیس سینمایی آزادی برگزار شد. مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی از جمله سینماگرانی بودند که در میزگرد این نشست حاضر شدند.

امیر قادری ابتدا ضمن خوشامدگویی به مهمانان گفت: در ۴ برنامه‌ای که از این سلسله نشست در مهرماه خواهیم داشت و ۴ قسمت از مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» محصول سازمان سینمایی سوره را به نمایش می‌گذاریم، درباره تاریخ سینمای دهه ۶۰ صحبت خواهیم کرد. در ادامه این نشست‌ها که احتمالا در آبان ماه برگزار می‌شود، موضوع سینمای دهه ۷۰ را محل بحث قرار خواهیم داد.

وی ادامه داد: اغلب آنچه در سینمای ایران اتفاق افتاده است، حاصل دو دهه اول است. در ادامه مسیر مدیریت سینمای ایران آنچنان تغییر مسیر نداده و بنیاد آن از همان سال‌ها گذاشته شده است. اگر بخواهیم به سال های منتهی به انقلاب بازگردیم، روایتی وجود دارد که گفته می‌شود سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با اکران فیلم خارجی و محدودیت سالن، تقریبا همه چیز به پایان خود رسیده بود. با همین موضوع نشست را شروع می‌کنیم.

در ابتدای این نشست، سیدضیاء هاشمی تهیه‌کننده سینما درباره نقش خود در روزهای نخست سینمای ایران پس از انقلاب گفت: من با حوزه هنری به سینما ورود پیدا کردم. حوزه هنری در ابتدا حوزه اندیشه و هنر اسلامی بود و جمعی از جوانان انقلابی و متعهد برای تشکیل آن پای کار آمده بودند. در سال ۶۰، بخش سینمایی حوزه هنری تازه شروع به کار کرد و به مرور منسجم شد. اولین اثری که در حوزه هنری ساخته شد، فیلم «توجیه» با بازی مجید مجیدی و کارگردانی زنده یاد منوچهر حقانی‌پرست در سال ۱۳۶۰ بود. نویسنده این اثر محسن مخلباف بود که در واقع نقش پُررنگی داشت.

وی افزود: آقای مخملباف به واسطه ورود به حوزه هنری توانست فیلمساز شود. او خود را اسلام‌گرای تندرو می‌دانست و در تندروی، مشهورترین چهره حوزه هنری بود. به واسطه همین تندروی‌های برخی در اوایل انقلاب، این تصویر از بسیاری از افراد فعال در حوزه هنری آن زمان شکل گرفته بود.

این تهیه‌کننده سینما یادآور شد: در آن دوران، این فیلم‌ها معروف به فیلم اتوبوسی بود؛ چراکه عمدتا با اتوبوس مردم را از جاهای مختلف به سینما و مسجد می‌بردند و فیلم‌ می‌دیدند. زمانی که «برزخی‌ها» با چهره‌های بزرگ سینمای پیش از انقلاب آمد، برخی از افراد جامعه واکنش تندی به آن نشان دادند. در خاطرم است که فیلم «حاجی واشنگتن» اثر علی حاتمی در سینما اکران شده بود و به همراه مخملباف برای تماشای این فیلم رفته بودیم که او بسیار برافروخته و عصبانی شد.

در ادامه مهدی فخیم‌زاده، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با بیان اینکه فیلم «میراث من جنون» را هنوز دوست دارد، در پاسخ به پرسش امیر قادری مبنی بر اینکه بیشترین دل‌مشغولی‌اش پس از انقلاب چه بود، تصریح کرد: من ۶ یا ۷ سال قبل از انقلاب با فیلم «تپلی» ساخته محمدرضا میرلوحی به سینما ورود کردم، در حقیقت با بازیگری شروع کردم و بعد به دستیاری، کارگردانی و… پرداختم. ناگفته نماند که در آن زمان فیلم‌فارسی را نمی‌شد ادامه داد. قبل از انقلاب اگر کارگردانی می‌خواست اثر متفاوتی بسازد، باید به جایی وصل می‌بود.

وی ادامه داد: حتی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم افراد خاصی می‌توانستند ورود کنند و باید نفوذ می‌داشتیم. برای مثال در آن زمان، چهره‌های خاصی ازجمله عباس کیارستمی، اسفندیار منفردزاده، فروزش و..‌. در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت می‌کردند.

این بازیگر پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا روایتی که می‌گویند سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی بود، درست است یا نه، مطرح کرد: این روایتی را که می‌گویند سینما قرار بود در سال ۱۳۵۶ تعطیل شود، به این شکل قبول ندارم؛ بلکه سالن‌هایش را از دست داده بود. چراکه با هجوم فیلم‌های خارجی مواجه بودیم. برای مثال، سال ۱۳۵۱، ما ۹۰ اثر تولیدی داشتیم؛ در حالی که سال ۱۳۵۶، ۱۱ اثر خروجی سینمای ایران بود. سود اکران فیلم‌های خارجی برای سینماداران بیشتر از اکران فیلم‌فارسی بود. لفظ تعطیلی به معنی از دست‌دادن تماشاچی نبود و همان‌طور که گفتم فیلم ایرانی در مقایسه با فیلم‌های خارجی تماشاگر کمتری داشت.

این هنرمند با اشاره به خط فکری محسن مخملباف ذکر کرد: در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب، محسن مخملباف تندروترین فرد سینما بود. نقل می‌کردند زمانی که سر صحنه می‌رفت، پاکتی همراهش بود که تصور می‌کردند، انار است اما بعد متوجه شدند، نارنجک با خود همراه دارد.

وی ادامه داد: محسن مخملباف روزی از فیلم «فرار» که تهیه‌کننده آن بودم و در ژانر دفاع مقدس تولید شده بود، تمجید کرد. حتی به من گفت «معتقد بودم که همه شما باید اعدام شوید؛ اما با این فیلم از شما خوشم آمده!‌». مخملباف مدام از مدیران وزارت ارشاد و فارابی و… انتقاد می‌کرد که این‌ها فراماسون هستند. حدود دو سال بعد، همراه سیروس الوند بودیم که مخملباف را هم دیدیم‌. کاملا تغییر کرده و از عقاید خود برگشته بود و به ما تذکر می‌داد که مراقب حزب‌الهی‌های تندرو باشید تا وارد شوراهای سینمایی نشوند.

در ادامه سیدضیاء هاشمی با رد برخی سخنان فخیم‌زاده، افزود: مجموعه سینمای پس از انقلاب به این تندی که گفتند نبود. این را هم بگویم به عنوان کسی که در کارهای او به عنوان تهیه‌کننده حاضر بودم، محسن مخملباف حتی چاقو هم همراه خودش سر صحنه نداشت. در آن دوران از حوزه هنری افراد زیادی عازم جبهه شدند و به یاد دارم در عملیات مرصاد تیمی متشکل از کارگردانان و فیلمبرداران رفتند، اما محسن مخملباف در دوران تندرویی‌اش هم هیچ‌وقت جبهه هم نرفت و در اصل، دل و جرات این کارها را هم نداشت.

وی افزود: البته بهروز افخمی از جمله افراد استثنایی بود که از همان ابتدا از محسن مخملباف متنفر بود و هیچ وقت حسی خوبی به او نداشت. افرادی آن زمان در حوزه هنری بودند که عاشق سینما باشند و فیلم‌ها را دنبال کنند، اما کسی به شدت بهروز افخمی پیگیر فیلم نبود. در حقیقت ایشان قبل از انقلاب به شدت اهل سینما بود؛ مدام به سینما می‌رفت و فیلم‌های آن دوران را هم می‌دید و حتی برای هم‌محلی‌هایش به مدت ۲ ساعت کل فیلم را تعریف می‌کرد.

وی درباره طیف بندی سینمای پس از انقلاب ادامه داد: در سینمای ایران آن زمان از حوزه هنری انقلابی‌تر وجود نداشت و حتی فضای تلویزیون که بهروز افخمی در آن مشغول بود، به نسبت بازتر بود. خاطرم هست که آن زمان برخی افراد تلویزیون فیلم «توبه نصوح» را که محصول حوزه بود، مسخره می‌کردند. البته این فیلم واقعا انبوهی از مخاطبان و روحانیون را با خود همراه کرده بود.

در ادامه نشست بهروز افخمی نویسنده و کارگردان پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا تجربه‌اش از سال ۵۶ تعطیل‌شدن سینمای ایران است یا خیر، بیان کرد: قطعا تجربه من از سال ۱۳۵۶، تعطیل شدن سینماهاست و اینکه تولید فیلم به زیر ۱۰ اثر رسید. البته آن سال دیگر بحبوبه انقلاب اسلامی بود و این مساله بر رفتار حکومت تاثیر داشت. برای بررسی دقیق‌تر این پرسش باید به سال ۵۵ توجه کرد که در آن سال نیز تولید فیلم به زیر ۲۰ اثر رسید. معتقدم روش‌هایی برای گران‌کردن تولید فیلم از سوی دولت به کار رفته شد که باعث شد بخش خصوصی کاملا ناتوان شود. در حقیقت شاید بتوان گفت هدف دولت کنترل کامل فیلمسازی توسط خودش بود؛ البته بهتر است بگویم سازمان‌های نیمه‌دولتی مانند شرکت گسترش صنایع سینمایی هزینه تولید را افزایش دادند و همین امر موجب شد قیمت تولید فیلم در فاصله کوتاهی ۵ برابر شود.

در ادامه سیدضیاء هاشمی درباره رویکردهای سینمای ایران پس از وقوع انقلاب عنوان کرد: زمانی که پس از انقلاب، سینمای گلخانه‌ای به راه افتاد، الگوی آن از سینمای روسیه گرفته شد. اساسا فارابی عصاره‌ای از کمونیست بود. اینکه می‌گویند الگویی از سینمای فرانسه بوده، ابدا اینجور نیست. بلکه نگاه واقعی سینمای چپ‌گرای کمونیست بودند. حوزه هنری مخملباف هم اصل سینمای کمونیست بود. اینها متاثر از نگاه افراط و تفریطی به دین بود و این در همه بخش‌ها حتی غیر از سینما وجود داشت. این مساله را حتی در احکامی که آن دوران علیه سینما صادر می‌شد می‌توان دید. آن زمان اغلب سینماهای کشور به جرم آنکه مال حرام داشتند، از مالکانشان گرفته و به بنیاد مستضعفان داده شد. برخی هم البته با دادن خمس مال‌شان پاک شدند. بنابراین به طورکلی الگوی سینمایی خانه سینما و فارابی از روسیه گرفته شده بود و طی سفرهای آقایان به اروپا به سینمای چپ‌گرا متمایل شده بود.

در ادامه امیر قادری با طرح این موضوع که بنابراین شما معتقدید همه اینها انشئابات مختلف سینمای مارکسیسم بوده، نظر فخیم‌زاده را درباره این موضوع جویا شد. وی گفت: اواخر دهه پنجاه به طور کلی دولت غایب بود و نقش چندانی در شکل‌گیری سینما نداشت. به مرور یعنی سال ۶۰ حوزه هنری پیدا شد. قبل از این تنها یک پروانه ساخت صادر می‌شد. بنیاد سینمایی فارابی هم در همان زمان به دنبال پیدا کردن معنایی برای سینمای اسلام‌گرا بود. در واقع دست و پا می‌زدند تا الگوی سینمای اسلامی به وجود بیاورند. به یاد دارم آن زمان از محمد بهشتی می‌پرسیدیم، سینمای اسلامی که می‌گویید، یعنی چه و ایشان یک جایی بالاخره پاسخ داد که “شما نمی‌دانید سینمای اسلامی چیست و من هم نمی‌دانم!”. حوزه هنری سنگ انقلاب و حزب الله را به سینه می‌زد و متشکل از کسانی بود که یا انقلابی بودند یا انقلابی شدند. اما در سوی مقابل در دوره‌ای، بنیاد سینمایی فارابی که بیشتر روشنفکران را به خود جذب می‌کرد، رسما اعلام ‌کرد عرفان، وجه هنری اسلام است و به دنبال ارایه این تعریف از سینمای اسلامی بودند.

قادری در ادامه نشست با طرح این پرسش از افخمی که آیا سینمای ما پس از انقلاب بیشتر به سینمای مارکسیستی گرایش پیدا نکرد؟، بیان کرد: چراکه تعریفی برای سینمای اسلام‌گرا نداشتیم، اگرچه به دنبال آن بودیم. اما باید بگویم که تعریف سینمای مارکسیستی را جای سینمای اسلام‌گرا گذاشتیم چون در دنیا تعریف داشت.

افخمی درباره این موضوع پاسخ داد: با این پرسش تفاوت سینمای فاشیست با سینمای مارکسیست چیست؟ بنظر من این مقایسه خیلی وجهی ندارد. اما اگر با رویکرد محتوایی بخواهیم بررسی کنیم، می‌توان تحلیلی داشت. از آنجایی که بخشی از سینمای کشورهای کمونیستی، قهرمان‌پرداز، امیدآفرین و پرداختن به طبقه فرودست بود و انقلاب را تبلیغ می‌کرد. هرچند این مضمون‌های قهرمان‌پرداز را هم می‌توان در سینمای هند هم پیدا کرد.

این فیلمساز درباره شرایط متفاوت سینما و تلویزیون در دهه ۶۰ با کنایه مطرح کرد: من آن سال‌ها در تلویزیون بودم. البته تلویزیون در آن دوران برخلاف سینما، مشغول نظریه‌پردازی نبود! و یک کار ضروری داشت؛ آن هم این بود که اوقات فراغت مردم را باید پُر کند؛ اوقات فراغتی که هر روز داشت جدی‌تر هم می‌شد. از سال ۱۳۶۱ به بعد، سریال‌سازی در تلویزیون آغاز شد و من هم در سال ۶۲ مدیر گروه فیلم و سریال تلویزیون شدم‌. زمانی که مدیر شدم، دیگر مسئولیت پُرکردن اوقات فراغت با این گروه بود و مدام برنامه تولید می‌شد. می توانم بگویم به اندازه مدیریت دو شبکه فعلی حجم و وسعت کار داشتیم. مسئولیت سنگینی هم بود و به محض اینکه در این کار کمی شکست می‌خوردیم و ضعیف عمل می‌کردیم، انواع ناسزاها به ما گفته می‌شد. به یاد دارم آن زمان فیلم‌های آمریکایی را نشان می‌دادیم و برای یک فیلم که حق رایتش تمام شده بود، بعدها در دادگاه لاهه جریمه شدیم و مجبور شدیم چند برابر حق پخش آن را بپردازیم!

در ادامه این نشست فریدون جیرانی نویسنده و کارگردان باسابقه، نظر خود را درباره تعطیلی‌ سینماها در سال ۱۳۵۶ این گونه شرح داد: از سال ۱۳۵۵ بحران سینما آغاز و جلسات مهم حزب رستاخیز درباره این بحران تشکیل شد. فکر می‌کنم تندترین نظرات درباره سانسور در سینما در آن جلسات گفته شده است. افراد زیادی مانند ناصر تقوایی و سعید مطلبی در آن جلسات درباره سانسور تند و تیز حرف زدند.

وی ادامه داد: سانسور در آن زمان وجود داشت. همان سال ۱۳۵۵، فیلم‌هایی همچون «دایره مینا»، «مرثیه» و… هنوز توقیف بودند. به یاد دارم که با هاشم خردمند که از مدیران ارشاد بود در روزنامه اطلاعات درباره توقیف شدن فیلم «مرثیه» حرف زده بودم و گفتم چرا آزاد نمی‌شود. این فیلم‌ها اواخر سال ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفتند و ۵۷ به نمایش درآمدند. در واقع از سال ۱۳۵۳ که نسخه کامل فیلم «گوزن‌ها» در جشنواره فیلم تهران اکران شد، سانسور در سینما هم شدید شد.

جیرانی خاطرنشان کرد: «گوزن‌ها» اثری به روز و بهتر است بگویم تبلیغ چریک‌های فدایی بود و تصاویر زیبایی داشت. پس از نمایش این فیلم، جشنواره هم زیر سوال رفت و هم فضای سینمای اجتماعی، سینمای اعتراضی و یا متفکر بسته‌تر شد. من به طور کلی معتقدم نیمه‌ دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمی‌بینیم.

وی ادامه داد: گفتمان بومی‌سازی، روشنفکران را در اواخر دهه ۴۰ به خودش جلب کرد. در گفتمان بومی‌سازی تفکر و فرهنگ غرب به مثابه پوششی تلقی می‌شود که فرهنگ استعمار را یادآوری می‌کند؛ این همان چیزی است که کوبا و الجزایر هم تجربه‌اش را دارند. ما هم این گفتمان بومی‌سازی را دنبال کردیم که هم روشنفکران در کنارش قرار می‌گیرند، هم طبقه‌ پایین. بنابراین علت اینکه در سینمای اجتماعی و اعتراضی ایران زن و انسان مدرن می‌بینیم، این است.

این ژورنالیست در ادامه عنوان کرد: فرهنگ غرب با فرهنگ امپریالیسمی یکی انگاشته می‌شد، در حالی که این دو موضوع از هم جدا هستند. اما چون ما آن را یکی می‌پنداریم شاهد آثاری مانند فیلم‌های ساعدی هستیم. البته همه این موارد دلیل نمی‌شود که بگوییم این سینما عقب‌افتاده است؛ سینما دچار یک تفکر غرب‌ستیزی است که در آن دوره در تمام دنیا وجود داشت. در آن دوره فرهنگ غرب یک تهاجم محسوب می‌شد و مانند حالا تعاریف تغییر نکرده بود.

جیرانی ادامه داد: آن زمان شهر مدرن با فرمانروایش تعریف می‌شد. آن زمان داستان شهر مدرن، داستان امروزی نبود. آنچه که شاه از مدرناسیون نشان می‌داد؛ حاشیه‌نشینان را دچار از خودبیگانگی کرد و روشنفکران تحت تاثیر بیشتر گفتمان چپ آمریکا لاتین یعنی همان بومی‌سازی قرار گرفته بودند که باعث شد مخالف شهر مدرن باشند. این نگاه باید طبیعتا بعد از انقلاب ادامه پیدا می‌کرد. چراکه نیروهایی که قدرت را در دست گرفتند، دو مدل بودند؛ دولت موقت و نیروهایی که مسئولیت نهادهای انقلابی را داشتند.

وی یادآور شد: پس از آنکه جنگ شروع شد و مهدی کلهر آمد، تفکر دیگری پدیدار شد و اولین روحانی که به وزارت ارشاد رفت، صادقی اردستانی بود. اولین اقدام شورای پروانه نمایش ارشاد بعد از جنگ این بود که جلوی فیلم‌های روسی را گرفت.

این سینماگر خاطرنشان کرد: حال که آقای افخمی اینجا حضور دارند، باید بگویم که تلویزیون در آن زمان با تهیه کردن فیلم بهرام بیضایی در سال ۶۰ نقش مهمی ایفا کرد.

جیرانی درباره موفقیت فیلم‌هایی نظیر «سوته‌دلان» و «در امتداد شب» در در رقابت با فیلم‌های خارجی در سال‌های منتهی به انقلاب بیان کرد: رقابتی در کار نبود. تماشاچی فیلم فارسی، طبقه پایین و حاشیه‌نشین، و تماشاچی فیلم خارجی طبقه متوسط و مرفه بودند. سینماهای‌ نمایش‌دهنده فیلم‌های ایرانی از میدان انقلاب به بالاتر نبودند. یعنی بهترین سینمای نمایش دهنده فیلم ایرانی «کاپری» در میدان انقلاب بود. با نمایش فیلم‌های «دایره مینا» و «سفر سنگ»، فیلم ایرانی در بالاشهر نیز نمایش داده شد. رقابت بین فیلم‌های ایرانی و خارجی سخت بود و مهمترین مساله در بحران سینما علاوه بر رقابت، بریدن تماشاچی از فیلم ایرانی بود. ۲ فیلم در سال ۵۷ خوب فروخت؛ اثری از ایرج قادری و و فیلم «در امتداد شب» که رکورد تاریخ را شکسته است و من معتقدم تفکری که پشت فیلم در «امتداد شب» بود، می‌توانست سینمای ایران را مانند سینمای ترکیه کند.

جلسه دوم سلسله نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب سه شنبه ۴ مهر با نمایش قسمت دوم این مستند و میزگردی با حضور فریدون جیرانی، مهدی مسعودشاهی، سیدمحمد حسینی و هوشنگ گلمکانی ساعت ۱۷ در سالن شهر هفتم سینما آزادی ادامه خواهد یافت.

رسانه سینمای خانگی – فریدون جیرانی: جامعه خواستار تغییر در خیلی چیزهاست/ محمد خزاعی: کدام تغییرات؟ / جیرانی: تغییرات! / خزاعی: کدام؟ / جیرانی: خیلی! / قسم دادن فریدون به جان مادر محمد! + فیلم

فریدون جیرانی: جامعه خواستار تغییر در خیلی چیزهاست/ محمد خزاعی: کدام تغییرات؟ / جیرانی: تغییرات! / خزاعی: کدام؟ / جیرانی: خیلی! / بحث فریدون جیرانی با رئیس سازمان سینمایی
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی کشور در برنامه «سینما ۲۵» که اختصاصاً در یوتیوپ پخش می شود و فریدون جیرانی روزنامه نگار و کارگردان سینما و تلویزیون آن را اجرا می کند، حضور یافت و پاسخگوی ایرادات و انتقادات او به سینمای کشور، مدیریت سینمای کشور، درخواست رفراندم! اغتشاشات یا اعتراضات؟! و مباحث ممیزی فیلم ها، مسایل مربوط به فیلم های زیرزمینی، نقد فیلم های سفارشی، و … بود. در بخشی از این برنامه بحث تندی میان آنان درباره سینمای زیر زمینی و ارتباطش با شرایط اجتماعی امروز صورت گرفت که جیرانی شکل‌گیری سینمای زیرزمینی را حاصل تغییرات جامعه طی یک سال گذشته اعلام کرد و گفت که جامعه امروز خواستار تغییر در خیلی چیزهاست. اما در پاسخ به محمد خزاعی که از او خواست تا با ذکر مثال مصادیق تغییر را مشخص کند، از پاسخ دادن طفره رفته، در نهایت گفت که نمی تواند بگوید!

در بخش دیگری از برنامه که جیرانی طیف همسوی خود را تمام جامعه ایران برشمرد و از خزاعی خواست تا این تغییر به رسمیت شناخته شود، محمد خزاعی گفت الزاماً هر تغییری که تنها عده‌ای طرفدار آن هستند، صورت نخواهد گرفت و برای اثبات سخن خود از فرانسه مثال زد. جیرانی که از پاسخ به خزاعی درمانده بود، او را به مادرش قسم داد که ایران را با فرانسه مقایسه نکند!

فیلم کامل مصاحبه محمد خزاعی با سینما 25 را اینجا ببینید

https://cinemayekhanegi.ir/wp-content/uploads/2023/09/Bale-Lite.mp4

رسانه سینمای خانگی- روایت افخمی از افتضاح هوش مصنوعی

نشست نقد و بررسی مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک در سومین روز از رویداد «سینما پرتره» به نمایش درآمد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی «هنر و تجربه»، نشست نقد و بررسی مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک در سومین روز از رویداد «سینما پرتره» عصر روز دوشنبه ۲۳ مرداد به نمایش درآمد و پس از اکران این فیلم، نشست نقد و بررسی و تحلیلی با حضور بهروز افخمی به عنوان کارشناس مهمان و امیر قادری کارشناس و مجری نشست در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.

بهروز افخمی در ابتدای نشست با اشاره به سختی‌های ساخت فیلم بر روی آب و دریا گفت: این فیلم نشان می‌دهد یک اثر چگونه به راحتی از کنترل خارج می‌شود و از ابتدا درباره ساخت آن تصمیم اشتباه گرفته می‌شود. این اتفاق ترسناکی است. در واقع این کار قرار دادن خود به عنوان فیلمساز در مقابل یک خودکشی است.

وی با تاکید بر اشتباه بودن فیلمسازی روی آب گفت: کوین رینولدز در زمان ساخت فیلم «دنیای آب» با استیون اسپیلبرگ که فیلم «آرواره‌ها» را روی آب ساخته بود تماس گرفت تا از او مشورت بگیرد. استیون اسپیلبرگ تنها نصیحتی که می‌کند این بود که این کار را نکن و فیلم را نساز. این دقیقاً چیزی است که پیتر مداک نمی‌دانست.

افخمی ادامه داد: این فیلم به ما یادآوری کرد که اگر فیلمنامه خوب نداشته باشی و اثری را به اشتباه بسازی ممکن است یک عمر فعالیت حرفه‌ای خود را زیر سوال برده باشی و فعالیتت در سینما تمام شود. جان هیمن که تهیه‌کننده فیلم بوده بسیار عاقلانه به مداک می‌گوید که ساخت این فیلم از ابتدا اشتباه بود و همین مساله نشان می‌دهد که تمام دلایل شکست این فیلم پیتر سلرز نبوده است.

این کارگردان با اشاره به اینکه این مستند جنبه‌های جالبی را از سینما به تصویر کشیده است، بیان کرد: این فیلم یک جنبه بسیار جالبی دارد که باید به آن پرداخته شود. این فیلم به ما نشان می‌دهد هیاهویی که درباره هوش مصنوعی راه افتاده است که می‌تواند فیلمنامه بنویسد، غلط است و به خوبی در این فیلم شاهد هستیم که این جنجال‌ها بی‌نتیجه است. وقتی هوش طبیعی انسان به همین سادگی خرابکاری می‌کند پس هوش مصنوعی می‌تواند اتفاقات فاجعه باری را رخ دهد.

افخمی افزود: در نهایت چیزی که برای فیلمسازان جوان باید مهم باشد این است که حرف‌هایی که درباره هوش مصنوعی می‌زنند فقط به درد ایلان ماسک می‌خورد که جلب نظر کند وگرنه این فیلم نشان می‌دهد که سناریو به هوش مصنوعی بدهید چه افتضاحی می‌شود.

کارگردان «شوکران» با تاکید بر اینکه هوش مصنوعی باعث ایجاد پارادوکسی در زندگی انسان‌ها شده است، گفت: به حکم سرمایه‌داری و هوش مصنوعی که نظام فعلی آن را ساخته است تصور می‌شود که تمام فعالیت‌ها به وسیله ماشین قابل انجام است و ارزان‌تر به نتیجه می‌رسد و چرخه تولید نیز با حضور هوش مصنوعی تغییر کرده است و این تصور به وجود آمده که با هوش مصنوعی دیگر نیاز به انسان و خلاقیت انسانی نیست در حالی که کاملاً اشتباه است زیرا تنها چیزی که در این میان باعث پیشرفت و تنوع می‌شود خلاقیت است و خلاقیت هم اسیر شدنی نیست.

امیر قادری کارشناس این نشست نیز به موضوع مستندسازی پرتره در سینما پرداخت و ضمن اشاره به تاریخچه چنین مستندهایی گفت: در سال‌های اخیر به خاطر گسترش استفاده از یوتیوب و فضای مجازی و آسان شدن شیوه آرشیوها و دیجیتالی شدن آن، مستندهای زیادی از حدود سال‌های ۲۰۱۸ تا به امروز ساخته شود. یکی از دلایلی که این برنامه هم در گروه سینمایی «هنر و تجربه» اجرا شد رونق پیدا کردن این سبک فیلمسازی در جهان است. در بین این آثار فیلم‌هایی هست که موضوع و سوژه آن خاص و جذاب است و در کنار آن آثاری است که کارگردان با خلاقیت‌هایی فیلم را می‌سازد و باعث جذابیت آن می‌شود.

در این مراسم جمعی از دانشجویان خارجی دوره جدید مدرسه تابستانی زبان فارسی «بنیاد سعدی» نیز حضور داشتند.

در این رویداد فیلم‌های مستندِ کمیابِ «فلینی هرگز پایان نمی‌یابد» به کارگردانی یوجینو کاپوچو، مستند «جانگو و جانگو – سرجو کوربوچی» به کارگردانی لوکا رنا و مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک به نمایش درآمدند و در روزهای آینده مستند «لینچ- اوز» به کارگردانی الکساندر او فیلیپ، مستند «فورمن در برابر فورمن» به کارگردانی هلنا ترشتیکوا و یاکوب هینا و مستند «چشمان اورسن ولز» به کارگردانی مارک کوزینز با زیرنویس فارسی، به نمایش در می‌آیند.

فریدون جیرانی، بهروز افخمی، احمد الستی، فرزاد موتمن و علیرضا رئیسیان به عنوان کارشناسان مهمان در این نشست‌ها حضور خواهند یافت.

امروز در چهارمین روز از رویداد «سینما پرتره» مستند «چشمان اورسن ولز» به کارگردانی مارک کوزینز با حضور احمد الستی و فرزاد موتمن به عنوان کارشناسان مهمان نمایش داده خواهد شد.

این رویداد توسط گروه سینمایی «هنر و تجربه» و با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، جشنواره «سینماحقیقت»، وبسایتِ کافه سینما و پردیس سینمایی ملت برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- آیا «سفر سنگ» تأثیری از سینمای وسترن بود؟

کارشناس سینما با اشاره به تفاوت آثار آمریکایی و ایتالیایی و ارتباط آن با سینمای ایران گفت: ملودرام و کمدی ایتالیایی، حادثه‌ای‌ها و پلیسی‌ها تاثیر زیادی بر فیلم‌های ایرانی داشتند. اما به دلیل اینکه شهرت سینمای ایتالیا زیاد نبوده به این موضوع پرداخته نشده است و فیلمسازان آن را پنهان کردند، مثلا فیلم «سفر سنگ» از وسترن ایتالیایی تاثیر پذیرفته است.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، فیلم «جانگو و جانگو – سرجو کوربوچی» به کارگردانی لوکا رنا در دومین روز از رویداد «سینما پرتره» به نمایش درآمد و پس از اکران این فیلم، نشست نقد و بررسی و تحلیلی با حضور امیر قادری کارشناس و علی زادمهر میزبان در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.

امیر قادری در ابتدای نشست با تاکید بر اینکه “قابل مطالعه‌ترین و جدی‌ترین جریان سینمای اصلی دنیا به جز سینمای هالیوود و هند سینمای ایتالیا در این دو دهه است” بیان کرد: یکی از دلایلی که من از اقتصاد سینما دفاع می‌کنم این است که هر وقت می‌بینید که جریان سینمای اصلی در حال نفس کشیدن و پیشرفت است اتفاقاً تجربیات بیشتری شکل می‌گیرد. همانطور که در آن دو دهه سینمای ایتالیا توانست فیلمسازان زیادی را تربیت کند.

او ادامه داد: از اوایل دهه شصت میلادی ساخت و نمایش فیلم‌های وسترن اسپاگتی شروع می‌شود و افراد جدیدی معرفی و معتبر می‌شوند اما تماشاگرها استقبال چندانی از آن نمی‌کردند. سرجیو لئونه‌ امروز برای خود یک غول بزرگ است و می‌بینید که اسپیلبرگ درباره او صحبت می‌کند و بر مد و موسیقی تاثیر دارد و خود یک ژانر جدید ایجاد کرد اما در زمان خودش اصلا مورد توجه نبود.

متاسفانه به وسترن اسپاگتی بی‌توجهی شد و جدی گرفته نشدنداین کارشناس درباره ویژگی‌های سبک ایتالیایی وسترن‌ها توضیح داد: فیلم‌های وسترن اسپاگتی می‌توانستند خشونت بیشتری داشته باشند و در آن زمان در سینمای آمریکا خشونت کمتر بود و بی‌پردگی بیشتری نسبت به سینمای آمریکا داشت. سینمای کمدی رمانتیک ایتالیا هم نسبت به ژانرهای دیگر بی‌پردگی بیشتری پیدا کردند. متاسفانه به وسترن اسپاگتی بی‌توجهی شد و جدی گرفته نشدند.

قادری با اشاره به آثار تارانتینو معتقد است: تارانتینو را به این خاطر تحسین می‌کنم که فیلم‌های بازاری را می‌گیرد اما سطح آنها را به شدت بالا می‌برد و ارتقا می‌دهد. او نه فقط به لحاظ اجرایی سطح را بالا می‌برد بلکه در سطح زیر متن هم ارتقاء می‌دهد و اینکار علاقه شخصی او بوده است. تارانتینو در این فیلم می‌گوید کوربوچی تغییر زیادی در دوران فیملسازی و در نهایت در فیلم‌هایش ایجاد می‌کند.

وی درباره حضور نداشتن ستاره‌های معروف دنیا در آثار ایتالیایی، بیان کرد: سینمای ایتالیا بازاری بود برای آخر دوران کاری خیلی از ستاره‌های مشهور آمریکا و البته مواردی برعکس آن هم داریم که هنوز بازیگران مشهوری نبودند. لئونه و دیگر کارگردانان ایتالیایی بازیگران معروفی را می‌خواستند برای فیلم‌هایشان اما آنها نمی‌آمدند. با این وجود در این بین کسی مثل کلینت ایستوود می‌آید و کارش را از اینجا شروع می‌کند. البته برای کوربوچی بازیگران معروف زیادی از اروپا کار می‌کنند.

این کارشناس سینما با اشاره به تفاوت آثار آمریکایی و ایتالیایی و ارتباط آن با سینمای ایران گفت: ملودرام ایتالیایی، کمدی ایتالیایی، حادثه‌ای‌ها و پلیسی‌ها تاثیر زیادی بر فیلم‌های ایرانی داشتند. اما به دلیل اینکه شهرت سینمای ایتالیا زیاد نبوده به این موضوع پرداخته نشده است و فیلمسازان آن را پنهان کردند و مثلا فیلم «سفر سنگ» به نظر می‌رسد بیشتر از آنکه از وسترن آمریکایی تاثیر گرفته باشد از وسترن ایتالیایی تاثیر پذیرفته است.

این کارشناس سینما در بخش دیگری درباره شناخته شدن و به وجود آمدن وسترن اسپاگتی بیان کرد: لئونه و کوربوچی با وسترن‌ها و ارزش‌های جان فورد بزرگ می‌شوند اما وسترن اسپاگتی کاملا از آن فاصله می‌گیرد.

بر اساس این گزارش این رویداد، به نمایش مستندهای جذاب و دیدنی درباره‌ی سینماگران بزرگ تاریخ سینما اختصاص دارد و تا پنجشنبه از ساعت ۱۹ این مستندها به نمایش در خواهند آمد. پس از نمایش فیلم، نشست نقد و بررسی اثر، در کنارِ گفت‌وگو درباره‌ی چهره‌ی سینمایی مورد بحث برگزار می‌شود.

در این رویداد فیلم‌های مستندِ کمیابِ «فلینی هرگز پایان نمی‌یابد» به کارگردانی یوجینو کاپوچو، مستند «جانگو و جانگو – سرجو کوربوچی» به کارگردانی لوکا رنا به نمایش درآمدند و در روزهای آینده مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک، مستند «لینچ- اوز» به کارگردانی الکساندر او فیلیپ، مستند «فورمن در برابر فورمن» به کارگردانی هلنا ترشتیکوا و یاکوب هینا و مستند «چشمان اورسن ولز» به کارگردانی مارک کوزینز با زیرنویس فارسی، به نمایش در می‌آیند.

فریدون جیرانی، بهروز افخمی، احمد الستی، فرزاد موتمن و علیرضا رئیسیان به عنوان کارشناسان مهمان در این نشست‌ها حضور خواهند یافت.

امروز در سومین روز از رویداد «سینما پرتره»، مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک با حضور بهروز افخمی به عنوان کارشناس مهمان نمایش داده خواهد شد.

این رویداد توسط گروه سینمایی هنر و تجربه و با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، جشنواره سینماحقیقت، وبسایتِ کافه سینما و پردیس سینمایی ملت برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- کیارستمی و مهرجویی چگونه از تفکر چپ جدا شدند؟

فریدون جیرانی با اشاره به تاثیرات تفکر چپ در آثار هنرمندان ایرانی بیان کرد: کیارستمی اولین فیلم‌سازی است که از قید این تفکر رها می‌شود. به طور مثال در فیلم «کلوزاپ» این اتفاق رخ می‌دهد، مهرجویی هم در فیلم «هامون» این شرایط برایش رخ می‌دهد و معتقد است رهایی از تفکر چپ مهمترین اتفاق زندگی‌اش بود.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، در ادامه‌ی نمایش‌های ویژه‌ی فیلم‌های هنری و تجربی، این نشست اولین برنامه از سری اولِ «سینما، پرتره» در گروه سینمایی هنروتجربه بود که به تحلیل سینمای ایتالیا، آثار فدریکو فلینی Federico Fellini و تاثیر آن بر سینمای جهان و ایران پرداخته شد.

در این نشست فیلم مستند «فلینی هرگز پایان نمی‌یابد» پس از اکران با حضور فریدون جیرانی به عنوان کارشناس مهمان، امیر قادری کارشناس نشست و علی زادمهر در پردیس سینمایی ملت نقد و بررسی شد.

در ابتدای نشست فریدون جیرانی با بیان اینکه من به عنوان مخاطب به دوره دوم فیلمسازی فلینی برخوردم یعنی از زمان فیلم «زندگی شیرین» گفت: فیلم‌های قبل از آن در سینمای ایران نمایش نداشتند و دوبله نشده بودند فیلمی که به شدت قبل از زندگی شیرین بر روی ما تاثیر می‌گذارد فیلم «جاده» است که آنتونی کویین در آن بازی می‌کند. هشت و نیم، رم، آمارکورد را هم در سینما و دوبله شده دیدم.

این کارگردان درباره سبک روایی فیلم‌های فلینی توضیح داد: آثاری که بعد از «زندگی شیرین» ساخته است روایت ندارند و ضد روایت و همه خرده پیرنگ یا ضد پیرنگ هستند. مثل فیلم «هشت و نیم» که ضد پیرنگ است اما با این حال ما را جذب می‌کنند و ما عاشق فیلم «رم» یا «ساتیریکون» می‌شویم. او از جمله کسانی است که فیلمسازی‌شان هم بر روی سینما و منتقدین تاثیر می‌گذارد.

چون ریشه روشنفکری در تفکرات چپ است، سینمای مورد پسند منتقدین می‌شود سینمای اروپاجیرانی تاکیدکرد: تمام زمینه روشنفکری که در این دوران هست زیر سلطه تفکر چپ قرار دارد اما «زندگی شیرین» سعی می‌کند از زیر یوغ این تفکر خارج شوند. فلینی در مصاحبه‌ای می‌گوید زندگی واقعی فقط برای من همان زندگی اجتماعی نیست بلکه واقعیت معنوی و واقعیت زندگی هم هست.

این منتقد درباره نزدیکی تحولات و ساختار سینمای ایتالیا با سینمای ایران، معتقد است: سینمای دهه ۶۰ ایتالیا با دهه ۴۰ ما تطبیق بسیار خوبی پیدا می‌کند به این معنی که در دهه ۴۰ ما روشنفکری رواج پیدا می‌کنند و چون ریشه روشنفکری در تفکرات چپ است، سینمای مورد پسند منتقدین می‌شود سینمای اروپا! به همین دلیل گدار و فلینی مطرح می‌شوند.

او افزود: در دوره‌ای یک تفکر چپ وجود دارد که سینمای همه دنیا را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و نمی‌توانی فیلمسازی پیدا کنی که در آثارش از این تفکر نیامده باشد. اما از زمان فروپاشی شوروی این تفکر کمرنگ می‌شود.

این کارگردان با اشاره به تاثیرات تفکر چپ در آثار هنرمندان ایرانی همچون کیارستمی و مهرجویی بیان کرد: کیارستمی اولین فیلم‌سازی است که از قید این تفکر رها می‌شود. به طور مثال در فیلم «کلوزاپ» این اتفاق رخ می‌دهد. او در دهه ۸۰ از این تفکر رها می‌شود و حتی خودش هم این را می‌گوید، مهرجویی هم در فیلم «هامون» این شرایط برایش رخ می‌دهد و معتقد است رهایی از تفکر چپ مهمترین اتفاق زندگی‌اش بود.

سینمای ایران از سینمای ایتالیا تاثیر گرفته است

در بخش دیگر نشست، امیر قادری کارشناس و مجری این رویداد، درباره ساخت مستندهای پرتره‌ گفت: مستند پرتره به دلیل گسترش یوتیوب و شیوه‌های نوین نمایش فیلم در سال‌های اخیر بسیار زیاد شده است.

این کارشناس سپس درباره فدریکو فلینی Federico Fellini فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان ایتالیایی توضیح داد: فلینی در یکی از مصاحبه‌هایش می‌گوید زندگی انگار از قبل چیده شده است و من مانند قطار و فیلم‌هایم ایستگاه‌های آن بودند. من در آن لحظات باید پیاده می‌شدم و میوه را برمی‌داشتم و گویی مختار نبودم. او همچنین می‌گوید که هنر من این است که پذیرا باشم.

قادری درباره بهترین اثر و اوج دوران حرفه‌ای و هنری فلینی بیان کرد: بهترین دوران فلینی برای من دوره‌ای است که «ولگردها» و «جاده» را ساخت و اگر بخواهم یک فیلم را از بین تمام آثارش انتخاب کنم فیلم «ولگردها» است.

او در ادامه افزود: نکته دیگر در ساخت فیلم‌های او این است که اگر آثار او را ببینید در ابتدا فکر می‌کنید کارگردان یک بالماسکه ساخته است اما در پشت صحنه تمام حرکات را فلینی به بازیگران می‌گوید و در لحظه لحظه آنها را روایت می‌کند. به ماستریونی‌ بازیگر فیلم‌های او می‌گویند فلینی جلوی دوربین! بدین معنا که او کسی است که از خودش می‌گذرد و آدم کارگردان می‌شوند.

سینمای ایران تحت تاثیر فیلم‌های تجاری ایتالیایی بوده است. اما چون سینمای ایتالیا اعتبار سینمای آمریکا را نداشته است هیچ وقت مستقیم به آن اشاره نشده استقادری با اشاره به تغییرات و تحولاتی که در دهه ۶۰ میلادی در جهان سینما و هنر و همچنین سیاست و دنیا رخ داد، بیان می‌کند: در دهه ۶۰ در دنیا اتفاقات مهمی افتاد و در سینما باعث شد مفهومی به نام «کارگردان ستاره» داشته باشیم که پیش از آن چیزی به این مضمون نداشتیم و حتی هیچکاک را هم به عنوان یک صنعتگر می‌شناختند. اما از آن زمان حتی اسم فلینی همراه با نام فیلم‌هایش می‌آمد. از دیگر اتفاقاتی که در این دوران افتاد پول زیادی وارد سینما شد و از طرف دیگر مردم برای دیدن فیلم‌ها باید مبلغی پرداخت می‌کردند. همین موضوع تغییرات محسوسی را در فیلمسازی رقم زد.

او همچنین معتقد است سینمای ایران از سینمای ایتالیا تاثیر گرفته است. از همین رو بیان می‌کند: سینمای ایران تحت تاثیر فیلم‌های تجاری ایتالیایی بوده است. اما چون سینمای ایتالیا اعتبار سینمای آمریکا را نداشته است هیچ وقت مستقیم به آن اشاره نشده است.

او در پایان صحبت‌های خود درباره فدریکو فلینی Federico Fellini بیان می‌کند: فلینی انگار چند فیلمساز است در یک فیلمساز، او فیلمسازی است که به شدت به خودانگیختگی اعتقاد دارد و در عین حال بازیگران او را مانند دیکتاتوری در سر صحنه می‌دانند. او فیلمنامه را هم بدون توضیح به بازیگران می‌داده و حتی خودش می‌گوید بازیگران برای من مانند عروسک‌هایی سر صحنه هستند.

این رویداد، به نمایش مستندهای جذاب و دیدنی درباره‌ی سینماگران بزرگ تاریخ سینما اختصاص دارد و تا پنجشنبه از ساعت ۱۹ این مستندها به نمایش در خواهند آمد. پس از نمایش فیلم، نشست نقد و بررسی اثر، در کنارِ گفت‌وگو درباره‌ی چهره‌ی سینمایی مورد بحث برگزار می‌شود.

در این رویداد فیلم‌های مستندِ کمیابِ «فیلنی هرگز پایان نمی‌یابد» به کارگردانی یوجینو کاپوچو، مستند «جانگو و جانگو – سرجو کوربوچی» به کارگردانی لوکا رنا، مستند «روح پیتر سلرز» به کارگردانی پیتر مداک، مستند «لینچ- اوز» به کارگردانی الکساندر او فیلیپ، مستند «فورمن در برابر فورمن» به کارگردانی هلنا ترشتیکوا و یاکوب هینا و مستند «چشمان اورسن ولز» به کارگردانی مارک کوزینز با زیرنویس فارسی، به نمایش در می‌آیند.

فریدون جیرانی، بهروز افخمی، احمد الستی، فرزاد موتمن و علیرضا رئیسیان به عنوان کارشناسان مهمان در این نشست‌ها حضور خواهند یافت.

این رویداد توسط گروه سینمایی هنر و تجربه و با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، جشنواره سینماحقیقت، وبسایتِ کافه سینما و پردیس سینمایی ملت برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «اکبر عبدی» و تکرار یک اشتباه تکراری

«اکبر عبدی» مصداق بارز بازیگر توانمندی است که متاسفانه با انتخاب‌هایی اشتباه و استمرار این وضعیت، عملا در حال تجربه دوران متفاوتی از کارنامه‌اش است که احتمالا هیچ‌کس ولو خود او، از این وضعیت راضی نیست.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، تاریخ سینما نشان داده که یکی از پارامترهای میزان موفقیت و ماندگاری یک بازیگر، انتخاب‌هایی است که وی در برهه‌های مختلف فعالیت خود، انجام داده است؛ گاهی یک بازیگر با معدود انتخاب‌های درست، توانسته نام خود را در تاریخ سینما ماندگار کند و بازیگری دیگر، با انتخاب‌هایی اشتباه، مسیری دیگر را پیموده که برخلاف توانمندی‌های وی، هیچ حاصلی را برایش به همراه نداشته است.

در چنین ساحتی، اکبر عبدی یکی از بازیگرانی است که برخلاف توانمندی‌ها و ظرفیت‌های پیدا و پنهان بسیار که در بازیگری دارد، بیشترین ضربه را از ناحیه انتخاب‌های اشتباه خورده است و متاسفانه جایگاه و تراز حرفه‌ای خود را با این قبیل انتخاب‌ها، به طرز قابل‌توجهی تنزل داده است.

البته عبدی، بازیگر زیرکی است و خود او نیز می‌داند که تا چه اندازه از این بابت متضرر شده است. او همچنین یک‌بار در یک برنامه تلویزیونی، با پذیرش تلویحی این انتخاب‌های اشتباه، گفت که: ما بعضی وقت‌ها، در یک فیلمی بازی می‌کنیم که خوب هم نیست اما به دلیل گذران زندگی مجبور هستیم که چنین کارهایی را بپذیریم و مردم، خیلی از ما خرده نگیرند.

البته که این سخن عبدی، یک حقیقت درست است که سبب شده تا بسیاری از بازیگران، در برهه‌های مختلف فعالیت خود، دست به چنین انتخاب‌هایی بزنند اما مورد متفاوت عبدی این است که این برهه برای وی، به چندین سال رسیده است و ساحت حرفه‌ای او را نشانه گرفته است. به‌طوری‌که وی هم‌اکنون حدود ۱ دهه است که در کار هیچ کارگردان جریان‌سازی ظاهر نشده و ترجیح داده تا در آثاری با بنیه ضعیف که می‌داند گیشه چندانی هم ندارد، حضور یابد.

حالا اینجا ۲ سوال به ذهن خطور می‌کند: نخست آن‌که: آیا اکبر عبدی، هم‌چنان به دلیل مسائل مالی، بازی در کمدی نازل را می‌پذیرد؟ و دوم آن‌که آیا بهترین پیشنهادهایی که به عبدی در طول سال می‌شود، همین فیلمنامه‌ها است و آیا فیلمنامه بهتر از آن چیزی که می‌بینیم، به وی پیشنهاد نمی‌شود؟

بر روی کاغذ، پاسخ به هیچ یک از این دو سوال، نمی‌تواند مثبت باشد. اکبر عبدی، اکنون قطعا تنگناهای مالی زمان جوانی خود را ندارد و از سوی دیگر، هنوز هم به‌عنوان یک بازیگر حرفه‌ای در چشم کارگردانان، تهیه‌کنندگان و نویسندگان سینمایی مطرح است بنابراین انتخاب‌های این سال‌های او، نمی‌تواند لااقل از حیث این ۲ پرسش، محلی از پاسخ منطقی و قانع‌کننده داشته باشد.

عبدی چندی پیش در ویدئویی، با انتقاد از عنوان پرفروش فیلم نوستالژیک تاریخ سینمای کمدی که به فسیل تعلق گرفته بود، گفت که آیا وی و دیگر امپراطورانی که فیلم کمدی ساخته و یا بازی می‌کرده‌اند، تا حالا کاه‌گل لگد می‌کردند که حالا این فیلم بخواهد عنوان بهترین را از آن خود کند؟

این حرف عبدی، از یک منظر، کاملا درست است اما این بازیگر در همان ویدئو، به شکلی تلویحی پذیرفته که عمده موفقیت دوران کمدی، مربوط به سالیان قبل است و حرف ایشان، ربطی به فعالیت‌های این سال‌های وی ندارد.

خیلی سخت است که بخواهیم این سخنان را در مورد بازیگر کارهای چون محله بروبیا، بازم مدرسم دیر شد، مردی که موش شد، ماموریت، اجاره‌نشین‌ها، ای ایران، سفر جادوئی، ناصرالدین شاه آکتور سینما، مدرسه پیرمردها و آدم برفی بزنیم. شاید نخستین دلیلی که برای پذیرش چنین مسیری از سوی عبدی بخواهیم عنوان کنیم،؛ اصرار او بر پرکاری باشد چرا که این بازیگر در بیش از ۴ دهه فعالیت جدی در سینما و تلویزیون، در بیش از ۱۷۰ فیلم، سریال و تئاتر حضور داشته است که یک آمار خیرکننده به لحاظ پرکاری برای یک بازیگر محسوب شده و طبیعی است که در این عملکرد، کارهای ضعیف بسیاری به چشم بخورد.

اکبر عبدی در یک دوره‌ای به دلیل بازی در سریال زیر آسمان شهر، از مردم عذرخواهی کرد و این عذرخواهی زمانی اتفاق افتاد که وی هنوز به ورطه حضور در هر کاری نیفتاده بود حال آن‌که پس از آن عذرخواهی، عبدی، در کارهای ضعیفی ظاهر شد که به‌مراتب، کم‌مخاطب‌تر از زیر آسمان شهر بودند اما وی برای آنها هیچ‌گاه عذرخواهی نکرد چرا که عملا در این ورطه افتاد و پس از آن نیز حساسیتی برای پذیرش فیلمنامه‌ها، از خود نشان نداد.

اینکه در میان انبوه بازیگرانی که دست به انتخاب‌های اشتباه می‌زنند، اکبر عبدی را سوژه قرار دادیم، قطعا به دلیل ظرفیت‌های بسیار او در این زمینه است. عبدی، بازیگری منحصر در سینمای کمدی نیست؛ او بازیگر مورد وثوق کارگردانان جریان‌ساز و مولفی چون داریوش مهرجویی، علی حاتمی، ناصر تقوایی، مسعود جعفری جوزانی، داوود میرباقری، محمدرضا هنرمند، کیومرث پوراحمد و فریدون جیرانی است بنابراین نمی‌توانیم چنین بازیگری که در درام و کمدی، تجارب گران‌سنگی دارد را در انبوه کمدی‌های نازل مشاهده کنیم که با استقبال بسیار اندکی، در زمانی کوتاه، از پرده پائین کشیده شده و هیچ رهاوردی برای بازیگر شاخص تاریخ سینمای ایران ندارند.

اکبر عبدی اما همواه جنبده و آکنده از ایده‌های بکر است. درست در دوره‌ای که همه فکر می‌کردند، دوره زن‌پوشی به سر رسیده او با حضور در فیلم خوابم میاد، همه را انگشت به دهان گذاشت یا در دوره‌ای که خیلی‌ها تصور می‌کردند دوره اکبر عبدی به پایان رسیده، وی با یک بازی قدرتمند در فیلم رسوایی، نقش حاج یوسف را به یکی از نقش‌های ماندگار تاریخ سینمای ایران تبدیل کرد. این روحیه و پتانسیل بالای عبدی،سبب می‌شود تا ما همواره به او امید داشته باشیم که با انتخاب‌هایی درست، ظرفیت‌های دیگری از هنر خود را به رخ کشیده و همچون آب زلال چشمه، نوآوری‌های خود را مستمرا در پیشگاه مخاطبان انبوه و تاریخ سینمای ایران قرار دهد.

رسانه سینمای خانگی- روز که مردم برای عکس انداختن نیامده بودند

پیکر فریماه فرجامی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون امروز سه شنبه در میان حزن و اندوه دوستداران هنر و حضور خانواده سینما از مقابل خانه هنرمندان ایران تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) خاکسپاری شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مراسم تشییع و خاکسپاری زنده‌یاد فریماه فرجامی صبح سه‌شنبه ۱۳ تیرماه با حضور هنرمندان و مسئولان سینمایی از مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما، ابوالفضل پورعرب، فریدون جیرانی، افسانه چهره‌آزاد، علی دهکردی عضو هیأت مدیره خانه سینما، محمد شیری، مهوش وقاری، اصغر همت، مسعود فروتن، محمود پاک‌نیت، پژمان بازغی رییس انجمن بازیگران خانه سینما، ایرج راد رییس هیات مدیره خانه تئاتر، احترام برومند، کوروش سلیمانی و قطب‌الدین صادقی و … در مقابل خانه هنرمندان برگزار شد.

فرجامی غمگین بود و غمگینانه رفت

ابوالفضل پورعرب در این مراسم گفت: در مورد خانم فرجامی باید بگویم که آفاق بود و آفاق رفت‌. غمگین بود و غمگینانه رفت. در سال‌هایی که کار می‌کردیم دوستی‌ای بین ما شکل گرفت و هر از گاهی سراغ می‌گرفتم ولی نمی‌دانم چه شد که این تنهایی اتفاق افتاد.

این بازیگر افزود: اولین‌بار است که می‌بینم مردم برای عکس گرفتن نیامده‌اند بلکه آمده‌اند تا ببینند این هنرمند را تا کجا باید همراهی کنند.‌ مردم همیشه همراه بودند و در این سال‌ها ما پیر شدیم و مو سفید کردیم. ان‌شاءالله در شادی‌ها برای مردم جبران کنیم.‌

پورعرب گفت: نگذاشتند ما در بیمارستان ایشان را ملاقات کنیم چون آدرسی ندادند ولی امیدوارم دیگر از این غم‌ها نباشد.

فرجامی دختر تئاتر بود

ایرج راد رییس هیات‌مدیره خانه تئاتر نیز گفت: فریماه فرجامی دختر تئاتر بود. در اداره هنرهای دراماتیک و دانشگاه درس تئاتر خواند و با بزرگان این هنر کار کرد. تئاتر کار سختی است و جسم سالم و تمرین‌های بدنی نیاز دارد. البته بیشتر وقت‌ها درباره فعالیت‌های سینمایی فرجامی صحبت می‌شود ولی او در تئاتر نقش‌های ماندگاری داشت.

او افزود: فریماه فرجامی سادگی‌ای داشت که باعث شد او را دوره کنند تا کار به جایی برسد که نباید می‌رسید.‌ او توانایی داشت که کارهای زیادی در این عرصه داشته‌ باشد ولی حتی کسانی که از مصائب او آگاه بودند دست او را نگرفتند. این سرمایه‌ای بود که ما از دست دادیم در حالی که می‌توانست باعث افتخار بیشتری باشد. امیدوارم تراژدی فریماه فرجامی برای هنرمندان تکرار نشود.در بخشی دیگر

فریماه قربانی زیبایی و هنرش شد

مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما نیز گفت: به من گفتند چون مدیرعامل خانه سینما هستم باید صحبت کنم ولی اتفاقا می‌پرسم که چه مدیرعامل و خانه سینمایی که مدام عزا برگزار می‌کند؟ پس جشن کو؟

وی افزود: فریماه آبجی و ستاره ناکام ما بود که قربانی مناسبات سینمای دهه ۶۰ شد؛ زمانی که هنوز جریانات سینمای قبل از انقلاب بر آن غالب بود. او بیشتر قربانی زیبایی و هنرش شد.

برومند گفت: فریماه فرجامی مدارج ستاره شدن را به سرعت طی کرد ولی ما خیلی زود از حضور او در صحنه‌های تئاتر و پرده‌های سینما محروم شدیم. سرگذشت او باعث شد نسل بعدی دقت بیشتری کند. آن‌ها همیشه کنار مردم بودند. روسری سر کردند و نقش کارگر کارخانه رب را بازی کردند. مقنعه سر کردند و نقش همسر و کارمند را بازی کردند. چادر سر کردند و نقش مادر و همسر شهید را بازی کردند. این‌ها در قلب مردم ستاره هستند. ما سیاسی نیستیم ولی همواره با مردم هستیم.

احترام برومند نیز اظهار داشت: همه ما به سینما و تئاتر کشور و خانواده فریماه فرجامی تسلیت می گوییم. فریماه فرجامی عزیز خیلی زودتر ازآنچه فکر می‌کردیم در اوج پختگی و محبوبیت بازیچه دست سرنوشت و تقدیر شد، سال‌ها بود، بود اما صحنه‌های تئاتر و پرده‌های سینما از وجودش محروم بود و او هنرمندی تمام‌عیار بود، مثل آب زلال مانند کودکی تازه متولد شده پاک و بی آلایش ساده‌دل آنچنان که به راحتی همه را باور میکرد.

برومند یادآور شد: هنرمندان به دلیل روحیه حساسی که دارند برخلاف سیاستمداران اول خود را می‌شکنند نه این‌که به دیگران آسیبی بزنند.

قطب‌الدین صادقی نیزگفت: مرگ حق است ولی ابلهانه است اگر به استقبالش برویم. دوستان جرات نکردند بگویند ولی من می‌گویم و اسم آن را هم خودتخریبی می‌گذارم.

این هنرمند تئاتر افزود: سیاستمداران، ورزشکاران و هنرمندان سه دسته‌ای هستند که در جامعه دیده می‌شوند و اگر کسی در این مسیر خودتخریبی کند به باور فرهنگی جامعه آسیب می‌زند. فریماه فرجامی فقط در همین بخش کم آورد که توسط دوستان ناجوانمرد اتفاق افتاد. من همه چیز را می‌دانم ولی لازم نیست این‌جا نام کسی را ببرم.

صادقی گفت: کانت کتابی به نام «خرد محض» دارد و می‌گوید اخلاق یک چیز لایتغیر است و تغییر نمی‌کند؛ ارتباطی هم به سواد، نژاد و فرهنگ ندارد. او معتقد است هرجا نفسانیات چیره شد اخلاق از بین می‌رود و هر جا منافع جمع باشد اخلاق هم هست. باید برای حفظ باورهای جمع بکوشیم.

او در ادامه بیان کرد: یکی از بدترین تربیت‌های ما همین حفظ نکردن سلامت جسمی است و سرنوشت‌ فریماه فرجامی باید الگویی باشد برای همه کسانی که می‌خواهند در این وادی قدم بردارند.

افسانه چهره‌آزاد، نیز از رسیدگی مالی و معنوی خانواده فرجامی به او صحبت و تاکید کرد: برخلاف برخی صحبت‌های مطرح‌شده فریماه فرجامی تنها نبود ولی خانواده تمایلی نداشتند او خیلی در محافل باشد و ما باید به این موضوع احترام می‌گذاشتیم.

فریماه فرجامی متولد سال ۱۳۳۱ از چهره‌های مشهور سینمای ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ بود که از سال‌ها قبل از بازیگری دور شده بود و آخرین حضورش روی پرده سینما به نقشی در فیلم «لامینور» داریوش مهرجویی در سال ۱۳۹۸ برمی‌گشت.

این هنرمند حدود دو ماه قبل دچار سکته مغزی شد و پس از بهبود نسبی درمان را تحت نظر پزشک در منزل ادامه داد اما مدتی قبل دوباره براثر سکته راهی بیمارستان شد و حدود چند روز را در کما به سر برد تا اینکه ۹ تیرماه در سن ۷۱ سالگی از دنیا رفت.

«خط قرمز» و «سرب» مسعود کیمیایی، «اجاره‌نشین‌ها»ی داریوش مهرجویی، «مادر» علی حاتمی، «پرده آخر» واروژ کریم‌مسیحی و «نرگس» رخشان بنی‌اعتماد از جمله فیلم‌های این بازیگر بودند.

جمعه ۱۶ تیرماه از ساعت ۱۸ تا ۱۹:۳۰ در مسجد الرضا مراسم ترحیم این بازیگر برگزار می‌شود.

وقتی امیریوسفی، رئیس شد

محسن امیریوسفی رئیس کانون کارگردانان سینمای ایران شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی کانون کارگردانان سینمای ایران، عصر روز سه‌شنبه دوم خرداد ۱۴۰۲ اولین جلسه هیات مدیره کانون کارگردانان سینمای ایران (انجمن صنفی کارفرمایی کارگردانان سینما) با حضور همه منتخبان در خانه سینما برگزار شد و هیات مدیره جدید انتخابات داخلی خود را انجام دادند که نتایج آن به شرح ذیل است:

محسن امیریوسفی رئیس
محمدرضا عرب نایب رئیس
فریدون جیرانی دبیر
وحید موسائیان خزانه‌دار
مازیار میری سخنگو

پیش از این در ۱۹ اردیبهشت مجمع عمومی کانون کارگردانان سینما با حضور اعضا برگزار شد که با رای ۲۱۳ نفر، هیات مدیره جدید کانون انتخاب شدند:

فریدون جیرانی، تهمینه میلانی، محسن امیریوسفی، مازیار میری، محمدرضا عرب، وحید موسائیان، مهدی جعفری، آیدا پناهنده و دانش اقباشاوی.

علی البدل: سامان سالور، قدرت‌الله صلح میرزائی.
بازرس: نادر مقدس.
علی‌البدل: اصغر نعیمی.

جیرانی به پاتوق فیلم کوتاه می‌رود؟

فیلم‌های کوتاه «بَدل»، «سقف کاذب»، «سایکو» و «نوشابه مشکی» در اولین جلسه از فصل هشتم پاتوق فیلم کوتاه، با حضور فریدون جیرانی اکران، تحلیل و نقد می‌شوند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، هشتمین پاتوق فیلم کوتاه از روز دوشنبه ۱۵ اسفندماه ۱۴۰۱ با نمایش ۴ فیلم کوتاه داستانی، در پردیس سینمایی بهمن آغاز به کار می‌کند.

در اولین جلسه از فصل هشتم پاتوق که توسط انجمن سینمای جوانان ایران برگزار می‌شود، فیلم‌های‌کوتاه داستانی بَدل به‌ کارگردانی روناک جعفری، سقف کاذب به‌کارگردانی محسن نجفی‌مهری، سایکو به‌ کارگردانی مصطفی داوطلب و نوشابه مشکی به‌کارگردانی محمد پایدار به نمایش در می‌آیند.

در این رویداد فریدون جیرانی، نویسنده، کارگردان و منتقد سینما به‌ عنوان کارشناس ویژه جلسه اول، پس از اکران آثار با کارگردان‌های فیلم‌های کوتاه به نمایش درآمده به گفتگو می‌نشیند و آثار را مورد تحلیل و بررسی تخصصی قرار می‌دهد. لازم به ذکر است که اجرای این برنامه را محیا ساعدی، مجری فصل گذشته پاتوق‌های فیلم کوتاه بر عهده دارد.

«بَدل» به‌ نویسندگی و کارگردانی روناک جعفری و تهیه کنندگی انجمن سینمای جوانان ایران، ناهید دل‌آگاه و روناک جعفری در ژانر «رازآلود» تهیه و تولید شده است.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم مسکو ۲۰۱۸ روسیه، سومین جشنواره بین‌المللی فیلم کینه نوا ۲۰۱۸ مقدونیه، شصتمین جشنواره بین‌المللی فیلم بیلبایو ۲۰۱۸ اسپانیا و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم «ایرواین» آمریکا از جمله جشنواره‌هایی است که این فیلم کوتاه راه پیدا کرده است.

«سقف کاذب» سومین فیلم کوتاه محسن نجفی‌مهری است که به تهیه کنندگی مشترک انجمن سینمای جوانان ایران و کارگردانی او و نویسندگی مشترک با فاطمه درباری در ژانر درام تهیه و تولید شده است. محمدرضا غفاری، سوگل خلیق، علیرضا استادی و بابک بهشاد، از جمله بازیگران شناخته شده‌ای هستند که در این فیلم کوتاه داستانی نقش‌آفرینی کرده‌اند.

این فیلم کوتاه داستانی تاکنون در سی‌وپنجمین جشنواره‌ بین‌المللی فیلم فرایبورگ و دوازدهمین دوره جوایز آکادمی فیلم کوتاه ایران اکران شده است.

«سایکو» به‌ نویسندگی و کارگردانی مصطفی داوطلب و تهیه کنندگی انجمن سینمایی جوانان ایران- دفتر خرم‌آباد و مصطفی داوطلب تهیه و تولید شده است.

این فیلم کوتاه تاکنون در جشنواره‌هایی چون سی‌وهفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه دانشجویی نهال، سی‌ونهمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، بیست‌ودومین جشنواره «Cine de Lebu» شیلی، هفتادوسومین جشنواره بین‌المللی فیلم «مونته‌کاتینی»، دهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه «ریورائو» و بیست‌ودومین جشنواره فیلم کوتاه کورتی دا سوگنی ایتالیا حضور داشته است.

«نوشابه مشکی» را نیز محمد پایدار نویسندگی و کارگردانی کرده است که در ژانر کمدی و دفاع مقدس به تهیه کنندگی با باشگاه فیلم سوره و محمدجواد موحد تهیه و تولید شده است.

این فیلم کوتاه به سی‌ونهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه و چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر راه‌یافته است و توانست دیپلم افتخار بهترین طراحی جلوه‌های ویژه، برگ زرین بهترین تدوین، برگ زرین بهترین کارگردانی فیلم داستانی و بهترین فیلم از نگاه مخاطبان سی‌ونهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران را دریافت کند.

اولین جلسه فصل هشتم پاتوق فیلم کوتاه با همکاری موسسه فرهنگی، تبلیغاتی بهمن سبز- پخش رویش، دوشنبه‌ ۱۵ اسفندماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۵ در پردیس سینمایی بهمن برگزار می‌شود و شامل نمایش آثار و جلسه نقد و بررسی خواهد بود.

حضور برای تمامی علاقه‌مندان آزاد و رایگان است.

خروج از نسخه موبایل