رسانه سینمای خانگی- در مستند کارگدان مهم است یا سوژه؟

علی فراهانی‌صدر، کارگردان مستند «قوی-دل» معتقد است، امر واقع هرگونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، انجمن سینمای جوانان استان تهران با همکاری سینما تک موزه هنرهای معاصر تهران، بیست و هفتمین کارگاه فیلم مستند را با عنوان «مستند بازسازی» برگزار کرد. این نشست با حضور فیلم‌ساز مهمان علی فراهانی‌صدر و به‌میزبانی محمدصادق اسماعیلی، روز سه‌شنبه ۱۹ دی‌ماه برگزار شد و فیلم مستند «قوی_دل» در این نشست برای علاقه‌مندان به‌نمایش درآمد.

محمدصادق اسماعیلی، میزبان این نشست، در ابتدا با اشاره به این‌که مستند «قوی_دل» ساخته علی فراهانی در جشنواره سینماحقیقت امسال حضور داشته و سه جایزه ویژه هیأت داوران، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه دبیر برای سوژه را دریافت کرده است، به موضوع نشست، «مستند بازسازی» پرداخت و گفت‌و‌گو را این‌گونه آغاز کرد: ما وقتی در مورد سینمای مستند می‌خواهیم حرف بزنیم همواره با مقوله‌ای تحت عنوان امر واقع مواجه هستیم و این که فیلم‌ساز به چه صورت باید نسبت یا مواجهه خود را با این مقوله به وجود بیاورد؛ یکی از چالش‌های بزرگ هر داکیومنت فیلم میکری این است که ما در فیلم‌مان چه شکلی بتوانیم باورپذیر به سراغ این امر واقع برویم و نمود پیدا کند.

من معتقد هستم که سینمای مستند از آن جایی که تاثیر‌گذاری بسیار جدی بر مخاطب دارد، این مقوله امر واقع را شما نمی‌توانید همین‌طور دم دستی با آن برخورد کنید؛ یعنی چون امر واقع همیشه اتفاق و کنش و رویدادی است که معمولا می‌توانیم بگوییم در گذشته آن را کاوش می‌کنیم و اگر هم در زمان حال رقم می‌خورد و جلو می‌رود این که چه شکلی آن را ثبت کنید که باورپذیر باشد و بتواند عملا نسبت درستی را با مخاطب به وجود بیاورد یکی از چالش‌های خیلی بزرگ است.

وقتی به سراغ مقوله آرشیو یا بازسازی می‌رویم، در شکل‌شناسی و گونه‌شناسی سینمای مستند همیشه وقتی به لحاظ فرمی می‌خواهیم این مساله را کاوش کنیم، می‌بینیم که یک سری دسته‌بندی‌هایی را در نظر می‌گیرند و به طور مثال می‌گویند این‌ها مستندهایی هستند که فیلم‌ساز بازنمایی کرده است یا این‌که می‌گویند این‌ها داکیو فیکشن هستند و فیلم‌ساز بازسازی کرده است.

اما اتفاق اصلی که من فکر می‌کنم همیشه دوستان مستندساز با آن مواجه هستند و کامفلیکتی هم همیشه با آن دارند این است که وقتی می‌خواهیم اتفاقی را که در گذشته رقم خورده به زمان حال احضار کنیم و می‌خواهیم به سراغ بازسازی برویم، این بازسازی‌ها در اکثر فیلم‌هایی که معمولا تولید می‌شود، شاید وجهه بسیار صقیلی را به خود اختصاص می‌دهد و نمی‌تواند مشارکت خوبی را از سمت مخاطب عملا پیدا کند؛ خیلی‌ها معمولا نهی می‌کنند که به سراغ بازسازی نروید و سعی کنید اتفاق گذشته را در زمان حال کاوش کنید و در زمان حال به سراغ کنش دراماتیک بروید؛ اما مستند «قوی-دل» به اعتقاد من از معدود فیلم‌هایی است که با این‌که راوی فیلم کاملا حضور مستمر دارد و اصطلاحا خط اطلاعات فیلم را برای ما به وجود می‌آورد، احضار گذشته هم که به واسطه بازسازی عملا اتفاق افتاده است، به نوعی بین داکیو فیکشن و داکیو دراما (به معنای مستند قصه‌گو) این مرز مابین فیکشن و دراما را مرتبا جابه‌جا می‌کند و اگر دقت کنید با فیلمی مواجه هستیم که یک نفر مقابل دوربین نشسته است و قصه‌ای را که در گذشته اتفاق افتاده است کاملا برای ما روایت می‌کند؛ اما نسبتی که فیلم‌ساز با مقوله امر واقع دارد و با خود پرسناژ دارد به‌زعم من خلاقانه برخورد می‌کند تا آن‌جاکه ما می‌توانیم هشتاد و چهار-پنج دقیقه فیلم را تحمل کنیم و اصلا هم ریتم فیلم نمی‌افتد و کاملا هم مشارکت فعالی از سوی مخاطب در درون‌مایه آن حادث می‌شود.

ما در تاریخ سینمای مستند هم اگر نگاه کنیم خیلی از فیلم‌های ابتدایی که فیلم‌های جدی هم هستند، تولید شده‌اند که مقوله بازسازی در همه آن‌ها بوده است از جمله، فیلم نانو، موآنا؛ ولی در فیلم «قوی-دل» به اعتقاد فیلم‌ساز کاملا مقوله نوشتار را جدی گرفته است؛ فیلم‌نامه‌ای که کاملا سکانس‌های آن مشخص است و کاملا چیدمان داستانی و میزانسن داستانی را دارد و ابایی هم ندارد از این که بتواند این فضا را با همدیگر تلفیق کند و این امر بخش مادی فیلم که همان بخش فرمیشن لاین است که به من مخاطب می‌دهد و بخش معنوی فیلم که اصطلاحا می‌گوییم پشن لاین را به‌وجود می‌آورد و خط عاطفی یا احساسی را می‌تواند به وجود بیاورد و کاملا این بَرهم‌نِهی یک بَرهم‌نِهی کُپرنیکی شده است یعنی هیچ‌کدام هم برتری بر آن دیگری ندارد؛ من فکر می‌کنم این اتفاق کاملا در مقوله نوشتار رقم خورده است و فراهانی به خوبی از پس این کار برآمده است.

من برای شروع صحبت خود با علی دوست داشتم بپرسم چگونه با موضوع و سوژه فیلم آشنا شدید و چه‌شکلی این ویژگی داستان‌سرایی تصویری را سعی کردید در اکثر روایت این فیلم نهادینه کنید؟

علی فراهانی‌صدر _ در سال نود و هشت با ورود کرونا به ایران اتفاقاتی افتاد که دو خبرنگار قمی به دلیل شایعه‌پراکنی در مورد ورود کرونا به ایران دستگیر شدند؛ این مقوله ما را یاد داروهای آلوده انداخت و گفتیم آن‌زمان هم چنین بحثی مطرح بوده است که یک عده تکذیب و تایید می‌کردند؛ ما در سال نود و هشت اتفاقات زیادی هم داشتیم و من به درون‌مایه‌ای رسیدم و گفتم سرپوش گذاشتن بر اتفاقات کوچک منجر به بحران‌های بزرگ می‌شوند که خودمان از پس آن بر نمی‌آییم؛ پس خواستیم در مورد داروهای آلوده کار کنیم و پژوهش‌گر کار استارت کار را که می‌زد به هر بخشی از پرونده که می‌رفت با احمد قویدل آشنا می‌شد و می‌گفتند شخصی به نام احمد قویدل هستند؛ ما پیگیری کردیم و بعد از چهار جلسه که پرونده داروها را کاملا برای ما تشریح کرد در بالکن دفتر رفتیم و آن جا در مورد زندگی خود شروع به صحبت کردند و گفتند ماجرای زندگی من این گونه است؛ همین پراکنده صحبت کردن خود آقای قویدل که برای من سرگیجه می‌آورد، تبدیل به فرم کار شد و من و علی رستم‌آبادی نویسنده کار گفتیم که فرم اپیزودیکی داشته باشیم و به‌هیچ‌عنوان زمان را در آن رعایت نکنیم چون شخصیت ما زمان را در زندگی خود رعایت نمی‌کند و در برهه‌های مختلف زندگی خود هدف‌گذاری کرده و فقط می‌دود.

فیلم‌نامه‌ای که ما آن زمان استارت زدیم،  قرار بود به جای شش اپیزود، دوازده اپیزود باشد و اتفاقاتی که با خود سوژه رقم خورد ما را مجبور می‌کرد که کار را کوتاه کنیم یا فرم جدیدی تعریف کنیم؛ ما مرتبا فرم عوض می‌کردیم چون برای من خیلی مهم بود که خود آقای قویدل کار را خیلی دوست داشته باشد بعنی شخصیت فیلم با فیلم همراه باشد و هیچ کجا خلاف نظر او حرکت نکنم و چیزهایی که خودشان می‌گفتند، بیشتر سمت کار ژورنالیستی می‌رفت و من هدایت به این سمت می‌کردم؛ به هر حال خط وسطی را گرفتیم و دنبال کردیم و در مورد فیلم‌نامه این گونه بود که ما جلو می‌رفتیم و برخی از صحنه‌هایی که مطمئن بودم قرار است در کار باشد ابتدا از بازسازی شروع به گرفتن می‌کردم و بعد مصاحبه می‌گرفتم و از آن‌هایی که مطمئن نبودم اول مصاحبه می‌گرفتم یعنی اختلاف نظر وجود داشت؛ مرز بین کنترل کردن سوژه یا این که کاملا محض بگیرید، مرز باریکی در سینمای مستند است یعنی اگر شما اجازه دهید تماما خودشان تعریف کنند و شما دیالوگی برایشان تعریف نکنید و کنترل نکنید، مستند محضی می‌شود که خیلی گفتگومحور است و پلات آن در نمیآید و خط داستانی رعایت نمی‌شود و اگر کاملا آن را کنترل کنید مجددا از حالت مستند خارج می‌شود؛ برای مثال در همین سکانس اول من اجازه دادم تعریف کردند و یک جاهایی خودم به ایشان کیو می‌دادم که درست است این جا را باید این‌گونه رفت و این جارا باید این‌گونه تعریف کنید و در انتها گفتم که یک جمله از شما می‌خواهم بگویید و گفتم که بگو من در این سال چشم به جهان گشودم؛  گفتند چرا باید این را بگویم؟ گفتم فرم من این گونه است تو ابتدا اگر این جمله را بگویی مخاطب هم این را می‌پذیرد که کاری که من می‌بینم متفاوت است و شخصیت خودش را هم هجو می‌کند چه برسد مسائل بزرگ کشور را.

محمدصادق اسماعیلی _ نکته‌ای که علی هم به آن اشاره کرد این است که در مورد نوع برخوردی که کارگردان با پرسناژ دارد، نشست‌های زیادی داشته‌ایم؛ در مقوله فیلم مستند علی‌رغم این که فضاسازی دراماتیک خودمان را داریم و به دنبال شکل‌گیری کنش دراماتیک هستیم، این‌ها سوژه‌هایی هستند که بازیگر نیستند و تو می‌خواهی یک جاهایی به این‌ها دیالوگ بدهی و اصطلاحی که معمولا به کار می‌بریم این است که عملا به سوژه‌هایمان سمت و سو می‌دهیم و این سمت و سو دادن کاملا در پروسه میزانسن ما است که اتفاق می‌افتد و چیزی که من احساس می‌کنم فیلم «قوی-دل» خیلی خوب توانسته از پس آن بر بیاید، نسبتی است که کارگردان ما بین این امر خیالی و امر واقع عملا به وجود آورده است؛ ما وقتی در باب مقوله آرشیو یا بازسازی صحبت می‌کنیم دو مؤلفه اصلی در درون‌مایه این‌ها همیشه وجود دارد که ابتدا امر متخیل شده است و دیگری امر یاد آورده شده؛ آن سکانس‌هایی که خیلی کم‌نظیر است در این فیلم و از خود قربانیان این بیماری می‌دیدیم، عملا هیچ‌گاه از ذهن ما پاک نمی‌شود ؛ این‌ها آرشیو هستند اما فیلم‌ساز با نوع نسبت‌گذاری که با مقوله آرشیو توانسته انجام دهد هم توانسته دنیای خیالی خود را یعنی تصویری که ایمیج فیلم‌ساز بوده را برای ما احضار و روایت کند و هم عملا توانسته است اتفاقی را که در گذشته رقم خورده است را به زمان حال بیاورد؛ من فکر می‌کنم مابین این کنشی که ما در فیلم می‌بینیم در نهایت باورپذیری به بلوغی می‌رسد که از همان ابتدای فیلم نسبت مخاطب با پرسناژ مشخص می‌شود و نسبت مخاطب حتی با قراردادگذاری که خود فیلم‌ساز انجام می‌دهد هم در بستر روایت آن کاملا شکل می‌گیرد. چیزی که من احساس می‌کنم این است که نقدی در مورد فیلم شما شنیدم و قابل تأمل است این بود که این فیلم درباره آقای قویدل و بیماران هموفیلی است ولی هفده تا هجده دقیقه اوپنینگ فیلم ما می‌بینیم که خود پرسناژ در رابطه با این که چه شکلی با معشوقه خود توانسته ازدواج کند صحبت می‌کند؛ فیلم‌ساز با دیتیل به ما این اتفاق را نشان می‌دهد و من همش به این فکر می کردم که چرا ما باید هجده دقیقه رابطه بینا پرسناژی آقای قویدل و همسرشان را بشنویم؟ این چه کمکی به بستر موضوعی فیلم می‌تواند بکند؟ که بعد وارد اپیزود جدیدی می‌شویم و بعد از آن تلفن، قصه بیماران هموفیلی عملا شکل می‌گیرد.

من خیلی دوست داشتم توضیح خودتان را در مورد این موضوع بدانم و عملا شائبه‌ای که شکل می‌گیرد این است که به لحاظ آن مای مپینگی که تو در نوشتار داشتی، عملا فیلم در مورد چیست؟

علی فراهانی‌صدر _ من دوست داشتم کار در مورد خود آقای احمد قویدل باشد و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد و این نقدی که شما می‌گویید خیلی از دوستان اساتید کارشناس هم داشتند ازجمله داوران که چرا باید دقیقه بیست تازه گره به کار بیافتد؛ اما من این‌گونه به مساله نگاه نمی‌کنم و شاید مقداری این حرف شعاری باشد اما من می‌گویم تو زمانی که به دنیا آمدی گره افتاده است چون حرف من این است که این کاراکتر در برابر بحران برای ما مهم است پس من باید بدانم این کاراکتر چیست و کاراکترپردازی کنم، من فاصله‌ای در نوشتار پلات و فاصله‌ای بین سینمای مستند و داستانی نمی‌بینم؛ البته تفاوت در اجرا است یعنی این که ما فیلم‌نامه‌ای می‌نویسیم و بازیگر و فیلم‌بردار می‌بینیم و سر صحنه به‌صورت دکوپاژ شده کار می‌کنیم؛ اما در این جا خیلی‌ها در تدوین اتفاق می‌افتد. چرا می‌گوییم پنجاه درصد مستند در تدوین بسته می‌شود و اساسا تدوین‌گر خود کارگردان است؟ به دلیل این که تدوینگر سناریو عوض می کند و تعریف می کند، در سینمای داستانی آن قدر این امر شکل نمی گیرد اما در مستند شکل می گیرد و در مورد این که آیا نیاز است ما بیست دقیقه به این موضوع بپردازیم یا خیر؟ من این‌گونه فکر می‌کنم، حداقل کارهایی که خود من دنبال می کنم این گونه است که ببینم چه اتمسفری به من می‌دهد و نگاه نمی‌کنم که الان گره انداخته است یا خیر و خودم سینمای داستانی را حتی این گونه دنبال می‌کنم، این فیلم‌هایی که ابتدا معتقد هستند چک اولی بزنیم و اتفاقا لفظ چک را هم به کار می‌برند؛ اما من خیلی قائل به این مساله نیستم و می‌گویم این چگونگی است که خیلی مهم است و خیلی مهم نیست که چه شد و چرا این‌گونه شد؛ آن مسیر است که برای من مهم است به همین دلیل خود من که این‌گونه فکر نمی‌کنم، دو سکانس کامل را حذف کردم، در انتها و ابتدای فیلم، که جفت آن‌ها را خیلی دوست داشتم اما چون در ایران خیلی کشش ندارد و مخاطب مستند در ایران مقداری کم‌حوصله است به همین دلیل آن را کار نکردیم.

شما در صحبت‌هایتان گفتید در بازسازی ما واقع‌نمایی می‌کنیم یعنی ما دیتاهایی را داریم و الان باید واقع‌نمایی کنیم؛ من در مورد واقع‌نمایی حرف دارم و می‌گویم مثلا در سینمای داستانی می‌گوییم بعد از انقلاب بازیگری را در بهارستان کشتند به این دلیل که همه گفتند ایشان رباخوار بوده است… او دو فیلم بازی کرده بود که در آن فیلم‌ها رباخوار بوده است و من همچنان در سفرهای روستایی که دارم در یکی از روستاهای مشهد که رفته بودم یک پیرمرد با همسرشان گریه می‌کردند، علت را پرسیدم گفتند چنین شخصی را کشتند و واقعا گریه می‌کردند چون فکر می‌کردند در فیلم آن شخص کشته شده است، بنابراین حتما واقعی مرده است. فکر می‌کنم ما هر چقدر به این موضوع آگاه‌تر می‌شویم پس می‌توانیم فاصله‌گذاری کنیم یعنی من در فرم همین کار همان ابتدا گفتم چه نیازی است بازیگر بیاورم و بگویم این بازیگر من است و جوانی‌های آقای قویدل است و الان مقابل دوربین دانشگاه برو؟ مگر مخاطب من این را نمی‌داند که این آن شخصیت واقعی آقای قویدل نیست؟ پس چرا من باید این کار را انجام دهم؟ یک مورد به این دلیل بود که من کاملا کنار گذاشتم و دیگری هم به خاطر بحث مالی بود که باعث شد این‌گونه فکر کنم و گفتم من که نمی‌توانم بازیگر بیاورم و از این کارها انجام دهم در نتیجه باید فرم جدیدی تعریف کنیم؛ به همین دلیل تصمیم این‌گونه شد که گفتم من می‌خواهم کودکی شما را با خودتان ببندم.

در ساخت این مستند، مرز بین داستانی و مستند خودم را اذیت می‌کرد؛ روزهایی که سر ضبط می رفتم می‌گفتم فقط به حس خودت اعتماد کن و این را بگیر و اصلا به بقیه‌اش فکر نکن چون اگر بخواهی پایبند اصول شوی معلوم نیست این پلان خوب در بیاید یا خیر و مرحله به مرحله جلو می‌رفتم یعنی آرشیو را که گیر آوردم، آرشیوی در کار نبود وسط پروژه، فیلم‌برداری که در دادگاه فیلم‌برداری کرده بود را پیدا کردم و فیلم‌ها را از او گرفتم و استفاده کردم و همان آرشیو، فرم من را عوض کرد و قرار نبود فرم این باشد؛ سختی فیلم‌نامه در مستند همین است که شما باید مرتبا آن را عوض کنید، یعنی جریان دارد.

محمدصادق اسماعیلی _ در مورد مقوله نوشتار بارها این جا صحبت کرده‌ایم که پروسه نوشتار زمان پیش تولید نیست چون خیلی‌ها فکر می‌کنند وقتی در مورد فیلم‌نامه صحبت می‌کنیم قبل از آن متن منسجم و تمام شده‌ای داشته باشیم و سر صحنه برویم و دقیقا همان را عین به عین اجرا کنیم؛ پروسه نوشتار در سینمای مستند حین تولید و پست‌پروداکشن خیلی اهمیت دارد که علی هم این کار را در قویدل عملا انجام داد؛ اما در مورد بحث سینمای داستانی و مستند، فکر می‌کنم یک نکته‌ای خیلی حائز اهمیت است و آن مقوله سیگنیفای کردن است؛ سیگنیفای کردن به معنای آن است که فیلم‌ساز بتواند  روابط علت و معلولی را در نظام هستی آن موقعیت و فیلم به وجود بیاورد که منجر به باورپذیری بشود یعنی عملا قراردادگذاری که فیلم‌ساز انجام می‌دهد کاملا این سیگنیفای را شکل می‌دهد و من فکر می‌کنم شاید یکی از دلایلی که ما الان می‌توانیم با قویدل هم‌حسی به وجود بیاوریم این است که این کار را به خوبی انجام داده است و ما می‌دانیم که یک تراژدی تعریف می‌کند اما این تراژدی عملا تبدیل به لحن کاملا کُمیک می‌شود و فضای پارادوکسی که شاهد آن هستیم کاملا دیالکتیک به وجود می‌آورد و سنتز خیلی خوبی را در درون‌مایه مخاطب شکل می‌دهد.

در مقوله دراماتورژی سینمای مستند وقتی در مورد آن حرف می‌زنیم، می‌گوییم که پرسناژ باید دیزایر داشته باش یعنی میل و علاقه جدی برای رسیدن به تارگت خود داشته باشد و دیزایر خود آقای قویدل چیست؟ این است که با خانمی ازدواج کرده‌اند و فرزند این خانم دچار بیماری هموفیلی است و بعد به واسطه آن درگیر این پرونده می‌شود و مسیر فیلم را روایت می‌کند و ما هیچ چیزی از شخصیت پسر نمی‌بینیم؛ حتی در نسبت خود با پدر نمی‌بینیم؛ شاید خانم ایشان را مقداری بشناسیم و شخصیت‌پردازی خوبی را فیلم‌ساز انجام می‌دهد اما چیزی که عامل اصلی این است که آقای قویدل مو را از ماست این پرونده بکشد این است که پسر خود او دچار این بیماری شده است، خود شما آگاهانه نخواستید که پسر را پر رنگ‌تر کنید یا با یک سری چالش‌های دیگر مواجه بودید؟

علی فراهانی‌صدر _ در واقعیت در ابتدا این‌گونه نبود و در ابتدای کار پسر ایشان را دعوت می‌کردیم و خیلی برخورد بدی داشتند مخصوصا آن‌جایی که گفتم پشت پنجره کنار پدر و مادر خود بمانید که برای او مقداری عجیب بود و بعد که همراه ما شد خودم  او را کنار گذاشتم چون پسرش مهم نیست.

محمدصادق اسماعیلی _ من شیوه روایت شما را خیلی دوست داشتم که مبنی بر بازسازی بود و الان خیلی از فیلم‌سازانی که در کل دنیا هستند به همین شیوه بازسازی جلو می‌روند؛ اما چیزی که خیلی برای من سوال بود این بود که لحظات کُمیک خیلی بیش از حد بود؛ به دلیل این که واقعا فیلم بیان یک درد است و شما از یک جای داستان به لحظات کُمیک رفتید؛ به دنبال مقصر بودید و در نهایت هم مقصر پیدا نشد؛ شما اگر تصاویر آرشیوی را نداشتید باید به سراغ آن خانواده‌ها می‌رفتید که با چه دردی روبه‌رو هستند و من می‌خواستم بدانم علت چه بود که شما پای درد و دل یا اتفاقاتی که برای بچه‌های این‌ها به وجود آمده بود، نرفتید؟ به‌هرحال داروهای آلوده باعث شد که خیلی از خانواده‌ها درگیر شوند ولی به نظر من شما خیلی سطحی از آن گذشتید و رو به مباحث کُمیک آوردید؟

علی فراهانی‌صدر _ چون فیلم در مورد داروهای آلوده نیست. شما در فضای مجازی اگر باشید، ماجرای هواپیمای اوکراینی چقدر دردناک بود؟ امسال هم همان قدر دردناک است؟ این چیزی نیست که رسانه نشان می‌دهد. یک چیزی وجود دارد، شما زمانی که از تراژدی به لحاظ زمانی فاصله می‌گیرید، این بُعد روانشناسی دارد و چیزی نیست که فقط من بخواهم به شما بگویم بلکه شما خواه و ناخواه به صورت دارک کمدی با آن شوخی می‌کنید و این حرف را قبول می‌کنم که ما باید به صورت تراژدی هم به آن بپردازیم اما ما این کار را روی صندلی‌های خالی دادگاه انجام می‌دهیم و می‌گوییم که شما نیستید که حق خود را بگیرید؛ ولی این که شخصیتی که قهرمان کار ما است و دویده که این کار را انجام دهد و باید کاملا محزون باشد، فکر می‌کنم بعد از بیست و پنج سال این‌گونه نیست. وقتی در سینمای مستند از امر واقع فاصله می‌گیرید، این اتفاقات می‌افتد و این امر واقع کجا است؟ سکانس‌هایی هستند که مربوط به فیلم شما هم نیستند و در آرشیو هستند و در آن آدم‌ها در حال ضجه زدن هستند این سینمای مستند است یعنی به شکل محض امر واقع است.

در سینمای مستند گونه‌های زیادی در این سال‌ها آمده است و همه می‌دانیم و خوانده‌ایم. این‌که از یک جایی چند مدل دیگر در سینمای مستند وارد می‌شود برای این‌که مخاطب بیشتری بگیرد الزاما نمی‌تواند امر واقع را کمرنگ کند؛ از امر واقع حتی اگر صد یا دویست سال بگذرد باز آن پتانسیل خود را دارد. شما می‌گویید هواپیما اما من می‌گویم تزاژدی که در یک سال اتفاق افتاده است و هر سالی که از روی آن می‌گذرد از زوایای جدیدی اطلاعات جدیدی به شما می‌رسد؛ این دردناک‌تر است و شکل واقعه را دردناک‌تر می‌کند و یکی از کارهایی که سینمای مستند انجام می‌دهد همین است؛ یعنی می‌گوید که امر واقعی است که آن‌قدر ساختار واقعی و کمدی روی آن امر واقع را بپوشاند که این‌که من بخواهم درگیر آن فیلم شوم را از من مخاطبی که خودم را مخاطب حرفه‌ای مستند می‌دانم، لحظه‌به‌لحظه دورتر می‌کند و به من می‌گوید دورتر و عقب‌تر بمان. این توضیح را می‌دهم که همه سینمای مستند این‌گونه نیست؛ ما اساتید زیادی داریم که هر کدام گرایش خاص خود را دارند، یک بخشی بسیار به امر واقع پایدار هستند و بخش دیگری می‌گویند ما می‌توانیم دخل و تصرف کنیم و بخش دیگری می‌گویند ما حتی می‌توانیم قصه هم بگوییم و این‌ها هم گونه‌های مختلفی هستند.

محمدصادق اسماعیلی _ بر روی تصاویر آرشیوی دادگاه، موسیقی کار می کنیم پس یعنی این که از محض بودن خارج می‌کنیم، درست است؟

علی فراهانی‌صدر _  شما نمی‌توانید مستند را از محض بودن خارج کنید چرا که امر واقع هر گونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است. شما زمانی که موسیقی کار می‌کنید، هر سبک موسیقی که برای آن تصاویر آرشیوی کار می‌کنید، دخل و تصرف در محض بودن آن می‌کنید، پس امر واقع اساسا از نگاه فیلم‌ساز است و امر واقعی که واقعیت داشته و اتفاق افتاده است فقط زمانی محلی از اعراب دارد که شما آن جا حضور دارید و می‌توانید آن را لمس کنید. وقتی انتخاب لنز می‌شود و وقتی برش می‌خورد و موسیقی کات می‌شود، یعنی امر واقع از نگاه فیلم‌ساز است. نگاه من به این مساله دارک کمدی است و دارک نیست و شاید حتی یک جاهایی را زیاده‌روی کرده باشم؛ من ووکال خانم بر روی صدای بحث ناموسی گذاشته‌ام که در مستند پخش آن امکان ندارد و فضا را بدتر تراژدی کرده‌ام؛ دعواها را از جای دیگری جور کردم که بگویم آن موقع دعوا شده و آن آرشیو هم حتا یک آرشیو محض نیست. یادم است مستندی در مورد مردم بحرین کار کرده بودم که شکنجه می‌شدند و بزرگواری کلی نقد کرده بود و در انتها نوشته بود البته آرشیو خیلی خوبی داشت. به او گفتم کدام آرشیو منظورتان بود؟ گفتند همان آرشیوی که پشت میله‌های زندان بودند و من در جواب گفتم که آن‌ها میله‌های زندان نبودند بلکه میله‌های نانوایی بربری بودند و من از جایی بریدم و در این جا قرار دادم؛ این مهم است که من این حس را به تو القا می‌کنم که این ها زندانی شده‌اند و این مهم نیست که این‌ها میله‌های نانوایی بربری است. نگاه من به مساله داروهای آلوده که آن زمان وارد شده است نگاه دارک کمدی اجتماعی است و این گونه نیست که من بخواهم بگویم یک سری افراد اشتباه کردند و الان باید عذرخواهی کنند. به نظر من این کوچک‌ترین مساله‌ای است که ما در این پرونده می‌توانیم به آن بپردازیم. من می‌گویم درست است که آن‌ها اشتباه کرده‌اند و حتی الان هم اشتباه می‌کنند، الان تکلیف من و شما چیست؟

محمدصادق اسماعیلی _ در مورد آن چه که در مورد سینمای مستند و مسائلی چون امر واقع حرف می‌زنیم من فکر می‌کنم الان سینما به سمت و سویی رفته است که آن چه که می‌بینیم برای ما مهم است نه تعاریفی که در گذشته برای ما انجام شده است، آن چه که در فیلم شما می‌بینیم تلاش فیلم‌ساز است برای این که جهان دارک کمدی که در مورد آن صحبت می‌کنیم به مخاطب نزدیک کنید؛ من چون در یکی از فیلم‌های پرتره‌ای که ساخته‌ام این کار را انجام دادم و کاراکترم را در موقعیتی که انجام می‌شود، قرار دادم،  می‌خواستم بگویم این ایده‌ای که شما در زمینه بازنمایی حرف‌هایی که کاراکترتان می‌زند به‌کار برده‌اید، در حد ایده خیلی جذاب است ولی فکر می‌کنم همچنان جا داشته که این را به واقعیت نزدیک کنید؛ چرا می‌گویم به واقعیت نزدیک کنید؟ چون که فضای دارک کمدی که می‌گویید می‌خواهید به ما برسد، مخاطب را درگیر این می‌کند که چقدر خوب است کارگردان این را در دادگاه گذاشت یا کارگردان این شخص را در مدرسه گذاشت و اصطلاحا مهرداد اسکویی می‌گوید بوی آشپزخانه می‌دهد یعنی کارگردان وسط کادر است.

مساله این است که می‌خواهید فاصله‌گذاری کنید و اصلا چنین چیز جدیدی هم نیست و ما در ادبیات نمایشی هم داریم بلکه مساله این است که آن چه به‌عنوان استناد این مستند برای اتفاقات تاریخی که تعریف می‌کند، توسط فیلم‌ساز ارائه می‌شود، نباید در فاصله‌گذاری‌ها باشد چون ما به تاریخ بر می‌گردیم و می‌گوییم این‌ها را گذاشته‌ایم برای این که ریتم ایجاد شود و می‌خواهید مخاطب با فیلم شما لذت ببرد؛ اما چیزهایی وسط فیلم ای کاش می‌گذاشتید که من یک جاهایی با خودم نگویم من که این را باور نمی‌کنم و ممکن است تو بگویی من می‌خواهم یک جاهایی کاراکتر من دروغگو باشد و می‌گویی که من قرارداد را بسته‌ام که یک آدم پر حرف و دروغگو را به مخاطب نشان دهم. مساله من این نیست که تو کار اشتباهی انجام داده‌ای و حتی مساله من این نیست که چرا راجع به هموفیلی صحبت نکرده‌ای بلکه این نگاه شما به این ایده و موضوع است یعنی این ایده تو برای این موضوع است و فیلم‌ساز دیگری می‌آید که کاملا تراژدی و خون‌بار این مساله را بررسی می‌کند.

من فکر می‌کنم به طور کل نگاه‌هایی که ما به مستندسازی داریم برای مردم خیلی جدی نیست و اتفاقا خود من این مساله خیلی برایم مهم بود که مردم چه می‌گویند و نشستم با خیلی افراد صحبت کردم، چه افرادی که مستندبین هستند و مانند شما فیلم‌ساز نیستند و شبکه مستند را دنبال می‌کنند و چه افرادی که مستند  می‌بینند؛ هیچ‌کس در مورد کارگردانی کار با من صحبت نکرده است و هیچ‌کس در مورد نماها صحبت نکرده است و همه در مورد خود شخصیت قویدل با من حرف زدند که چه شخصیتی دارد و در مورد تماشاچیان هم که فرمودید جایزه بهترین تماشاچیان را دارد؛ لذتی داشت و لذت اصلی را زمانی بردم که به خود احمد قویدل جایزه دادند و خیلی دوست داشتم ایشان جایزه ببرند.

رسانه سینمای خانگی- پدیده فجر امسال کیست؟

در میان فهرستی از کنجکاوی‌ها، فیلم‌اولی‌ها را می‌توان کنجکاوی‌برانگیزتر به حساب آورد؛ آیا قرار است پدیده اصلی جشنواره، از میان همین پروژه‌های ناشناخته، متولد شود؟

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، حالا اصطلاح فیلم اولی‌ها نه تنها آن تصورات رایج فیلم‌های بی‌کیفیت را برهم زده که در یک دهه اخیر حتی از کنجکاوبرانگیزترین آثار جشنواره فیلم فجر شده است، جریانی که در یک دهه اخیر شکل ویژه‌ای به خود گرفته و از پس آن فیلمسازان مستعدی همچون سعید روستایی، نیما جاویدی، حسین دارابی، امیرعباس ربیعی، محمدحسین مهدویان، هادی حجازی‌فر و… به سینمای ایران معرفی شده‌اند.

با احیای بخش «نگاه نو» در دوره پیش‌روی جشنواره فیلم فجر، حالا نگاه‌ها به این جریان معطوف شده است تا ببینیم کدام یک از فیلمسازانش مسیری تازه در سینمای ایران را پیگیری می‌کنند.

ماجرای فیلم‌های اول اما قصه پر فراز و نشیبی دارد، بخشی که از همان سال‌های نخست برگزاری جشنواره فیلم فجر اعلام موجودیت کرد و با عنوان فیلم‌های آماتوری یاد می‌شد و البته سهمی در فصل جوایز با عنوان «بهترین فیلم اول» هم برای کارگردانانش داشت.

این روال تا نیمه دهه ۸۰ برقرار بود تا اینکه به بخشی مجزا در نیمه دوم همین دهه تبدیل شد تا ضمن ایجاد فضای رقابتی جدی‌تر، امکان قضاوت بهتر آن‌ها هم به وجود بیاید. به همین ترتیب در سال ۸۷ و در دوره بیست و هفتم این رویداد عنوان «نگاه نو» به ترکیب جشنواره اضافه شد تا فیلم های اول و دوم کارگردانان مورد داوری قرار بگیرند.

این روند تا سال ۹۴ با عنوان «نگاه نو» و «نوعی نگاه» ادامه داشت اما با ظهور فیلمسازان توانمند که توانسته بودند نگاه‌ها را در کیفیت فیلمسازی و البته ارائه محتواهای جدید به خود جلب کنند، سیاستگذاران جشنواره در تصمیمی تازه ضمن حذف این بخش، امکان رقابت فیلم‌های اول را با سایر فیلمسازان فراهم کردند.

این اما همه ماجرای فیلم‌های اول نیست، در دوره سی و نهم همزمان با فراگیری بیماری کرونا و با کاهش تولیدات سینمای ایران بار دیگر «نگاه نو» از جشنواره رخت بربست و این مسیر در دو دوره دیگر هم پیگیری شد. در دوره چهل و دوم اما با رسیدن ۵۱ فیلم به دبیرخانه این رویداد که سهمی ۵۰ درصدی از متقاضیان حضور را داشتند، متولیان تصمیم گرفتند تا دوباره «نگاه نو» به بخش‌های جشنواره الحاق کنند.

حالا در دوره چهل و دوم، دوازده فیلم در بخش فیلم اولی‌ها به رقابت می‌پردازند، آثاری که گرچه کارگردانانشان اولین قدم را در سینمای حرفه‌ای برمی‌دارند اما اسامی شناخته‌شده‌ای را در دل خود دارند؛ «آپاراتچی» ساخته قربانعلی طاهرفر، «باغ کیانوش» ساخته رضا کشاورز حداد، «بی‌بدن» ساخته مرتضی حسینعلی‌زاده، «پرویزخان» ساخته علی ثقفی، «تمساح خونی» ساخته جواد عزتی، «شکار حلزون» ساخته محسن جسور، «ظاهر» ساخته حسین عامری، «قلب رقه» ساخته خیرالله تقیانی‌پور، «پرواز ۱۷۵» ساخته محمدحسین حقیقت، «مجنون» ساخته مهدی شامحمدی، «ملکه آلیشون» ساخته ابراهیم نورآورمحمد و «نپتون» ساخته محمدابراهیم غفاریان عنوان ۱۲ فیلمی است که قرار است برای کسب سیمرغ «بهترین فیلم اول» با یکدیگر به رقابت بپردازند.

در این گزارش از پنج زاویه به مرور نکته‌های مرتبط با آثار کارگردانان فیلم‌اولی در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر می‌پردازیم:

نگاه اول؛ چهره‌ها

در نخستین دوره‌های برگزاری جشنواره فیلم فجر، در کنار بخش اصلی که با عنوان «سینمای حرفه‌ای» برگزار می‌شد، بخشی از فیلم‌ها که بیشتر هم اولین ساخته خالقان‌شان بودند در بخش «آماتور» مورد قضاوت و داوری قرار می‌گرفت و این پیش‌فرض وجود داشت که اساسا «فیلم‌اولی‌ها» هنرمندانی آماتور و ناشناخته هستند. در دوره‌های بعد اما نه فقط نام این بخش تغییر کرد که نگاه به سینماگران تازه‌نفس و ساخته‌های‌شان هم از اساس دستخوش تحول شد.

مروری‌بر فیلم‌های راه‌یافته به بخش «نگاه نو» در جشنواره امسال هم نشان می‌دهد که چهره‌های شناخته‌شده چه در مقام کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس و چه در مقام بازیگر، حضوری قابل توجه در این بخش دارند.

شاخص‌ترین چهره هم بی‌تردید جواد عزتی است که در این دوره از جشنواره به‌عنوان کارگردان فیلم «تمساح خونی» را به سرانجام رسانده است. فیلمی که علاوه‌بر خود عزتی سعید آقاخانی هم در آن ایفای نقش کرده است.

کاظم دانشی هم کارگردان جوانی است که دو سال پیش با فیلم «علف‌زار» به‌عنوان اولین تجربه کارگردانی‌اش در جشنواره فجر حضور داشت و مورد تحسین قرار گرفت و امسال در مقام فیلمنامه‌نویس فیلم «بی‌بدن» از او به جشنواره رسیده است.

فیلمی که مرتضی علیزاده آن را کارگردانی کرده و مانند «علف‌زار» اقتباس شده از پرونده‌های جنایی واقعی است. الناز شاکردوست از چهره‌های خوش اقبال در دوره‌های اخیر جشنواره فجر ایفاگر نقش اصلی در این فیلم است.

از منظر بازیگران شاخص در بخش «نگاه‌ نو» می‌توان به سعید پورصمیمی هم اشاره کرد که در همکاری با علی ثقفی به‌عنوان یک فیلمساز فیلم‌اولی، نقش اول فیلم سینمایی «پرویزخان» را ایفا کرده است.

شهرام حقیقت‌دوست هم از بازیگران شناخته‌شده‌ای است که امسال دو فیلم «باغ کیانوش» و «قلب رقه» را در بخش فیلم‌اولی‌ها دارد. این بازیگر در «قلب رقه» با فرهاد قائمیان و محمدرضا شریفی‌نیا هم‌بازی بوده است.

در کنار بازیگران باسابقه، چهره‌های جوان‌تر عرصه بازیگری هم امسال در بخش فیلم‌اولی‌ها حضور دارند که از شاخص‌ترین آن‌ها می‌توان به ایفای نقش سجاد بابایی در «مجنون»، تورج الوند در «آپاراتچی»، نوید پورفرج در «بی‌بدن» و آرمین رحیمیان در «نپتون» اشاره کرد.

این‌ها همه بازیگران جوانی هستند که در همان گام‌های اولیه نقش‌آفرینی‌شان در مقابل دوربین تحسین شدند و حالا باید دید در همکاری با کارگردانان فیلم‌اولی، چه عملکردی در جشنواره فجر خواهند داشت.

نگاه دوم؛ قصه‌ها

یکی از کنجکاوی‌ها درباره فیلم‌هایی که کارگردان فیلم‌اولی دارند، سوژه‌هایی است که آن‌ها را برای ورود به میدان خطیر فیلمسازی ترغیب کرده است. در یک نگاه کلی و براساس خلاصه داستان‌های منتشر شده درباره ۱۲ فیلم راه‌یافته به بخش «نگاه نو» در جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر، می‌توان گفت فیلم‌اولی‌های امسال با تنوعی از ایده‌ها و قصه‌ها در این رویداد حضور خواهند داشت.

پرداختن به سوژه‌های تاریخی به‌ویژه مرتبط با تاریخ انقلاب و دفاع مقدس معمولا با چالش‌ها و حساسیت‌هایی مواجه است و به همین دلیل ورود فیلم‌اولی‌ها به این حوزه شاید در نگاه اول توأم با ریسک باشد اما این قصه‌ها در بخش نگاه نو جشنواره امسال نمایندگان قابل توجهی دارند. از «مجنون» که به حماسه‌سازی شهید مهدی زین‌الدین می‌پردازد، تا «آپاراتچی» که نیم‌نگاهی به تلاش‌های یک فیلمساز آماتور برای ساخت فیلم در سال‌های جنگ می‌پردازد. تجربه‌هایی همچون «باغ کیانوش» و «پرواز ۱۷۵» هم هرچند به‌طور مستقیم از دفاع مقدس نگفته‌اند اما ارجاعاتی به حال و هوای مضمونی آن دارند.

«قلب رقه» هم هرچند به تحولات سوریه و نقش داعش در منطقه پرداخته است اما می‌توان آن را در دسته فیلم‌های سینمای مقاومت قرار داد.

فیلم‌های متناسب با مخاطبان کودک و نوجوان هم در بخش «نگاه نو» نمایندگان مهمی دارند که علاوه‌بر «باغ کیانوش» می‌توان به دو فیلم «ظاهر» و «ملکه آلیشون» در این حال و هوا اشاره کرد. مهم اینکه فیلم «ملکه آلیشون» از منظر تنوع ژانر به سینمای فانتزی هم نزدیک شده است.

داستان جنایی «بی‌بدن» و یا روایت پرتره «پرویزخان» از یک چهره ملی را هم می‌توان از سوژه‌های خاص در بخش «نگاه نو» جشنواره امسال به حساب آورد.

«شکار حلزون» و «نپتون» هم دو فیلم دیگر این بخش هستند که هرچند اطلاعات چندانی درباره آن‌ها مخابره نشده اما در دسته فیلم‌های اجتماعی قرار گرفته‌اند و از همین منظر مورد توجه قرار خواهند گرفت.

در این میان «تمساح خونی» هم یک تجربه متفاوت از جواد عزتی است که ژانر خاص کمدی اکشن را نمایندگی می‌کند و به همین دلیل کنجکاوی زیادی برای رونمایی از آن وجود دارد.

نگاه سوم؛ تجربه‌ها

مخاطبان و منتقدان گاهی در جشنواره فیلم فجر به فیلم‌هایی اقبال نشان داده‌اند که رویکرد ساختشان متفاوت بوده است، فیلم‌هایی که تجربه تازه‌ای در فیلمسازی را برای سینمای ایران رقم زده و از همین منظر توانسته‌اند مخاطبانی را هم جذب کنند، «مسخره باز» به کارگردانی همایون غنی‌زاده، «بدون مرز» به کارگردانی امیرحسین عسگری، «بی‌رویا» به کارگردانی آرین وزیردفتری و… جزو آثاری از کارگردانان فیلم‌اولی هستند که همزمان با آنکه قصه‌هایی تازه را ارائه می‌کردند به دلیل اینکه در تولید از فیلمسازی مرسوم فاصله گرفته‌اند، توانسته‌اند بخشی از مخاطبان را با خود همراه کردند.

در فهرست فیلم‌های راه‌یافته به بخش «نگاه نو» جشنواره امسال هم فیلمی با چنین ویژگی‌ای وجود دارد. فیلمی که پیش از این در جشنواره فیلم کودک رونمایی شده و اتفاقا توانسته بود نظر داوران را به خود جلب کند. «ملکه آلیشون» عنوان فیلمی است که کارگردانش برای ساختش ۹ سال زمان گذاشته است.

ابراهیم نورآور محمد که در اولین گام برای ورود به سینمای حرفه‌ای فیلمی در ژانر کودک و نوجوان را آزموده است، آن را سخت‌ترین تجربه‌اش توصیف می‌کند، فیلمی که با نگاه کردن به تصاویرش احتمالا ناخودگاه به یاد فیلم‌های هالیوودی بیفتید، فیلمی که قصه‌اش در جنگل اتفاق می‌افتد و روایتگر داستان پسربچه‌ای است که از درخت و جنگل متنفر است.

تجربه نورآور محمد در فیلمسازی اما در نوع خود جالب است، گرچه در صحبت‌های مسئولان سینمایی بارها و بارها شنیده‌اید که از اشتغال یک گروه ۲۰۰ نفره هنگام ساخت یک فیلم سخن می‌گویند، نورآور محمد اما تاکید کرده که کارهای مختلف این فیلم را خودش به تنهایی انجام داده، گاه لوکیشن‌ها را ساخته، گاه لباس‌ها را طراحی کرده، گاهی مشغول انجام صدابرداری بوده، گاهی تدوین را به سرانجام رسانده و… به طوری که در فهرست عوامل فیلمش تنها نام بازیگران کودک را می‌شود دید، بازیگرانی که برخی از آن‌ها وقتی تولید فیلم شروع شد ۶ ساله بودند اما در پایان تولید ۱۲ ساله شده‌اند و کارگردان با تمهیدات گریم و قاب‌های پرسپکتیو توانسته افزایش سن آن‌ها در فیلم را کنترل کند، روندی که به گفته خودش باعث شد ۹ سال ساخت «ملکه آلیشون» طول بکشد.

نگاه چهارم؛ سودایی‌ها

با آنکه بازگشت بخش فیلم‌اولی‌ها خبری خوشایند برای بخشی از سینماگران بود اما می‌شود دوره‌های مختلف جشنواره و اظهارنظر فیلمسازان جوان را مرور کرد، همان جایی که نسبت به این جداسازی اظهار ناخشوندی می‌کردند و گاه با اعتراض آن‌ها مواجه بود. معترضان اما عنوان می‌کردند با این تمایز امکان قضاوت تمام ابعاد مختلف فیلمشان از آن‌ها سلب می‌شود و تنها باید برای یک سیمرغ یعنی جایزه بهترین فیلم اول رقابت کنند.

در چندسالی آثار راه یافته به جشنواره فیلم فجر در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو به شکل مجزا از هم داوری شدند، برخی از فیلم‌های اول توانسته‌اند در بخش سودای سیمرغ هم حضور داشته باشند. امسال هم ۵ فیلم از ۲۲ فیلم راه‌یافته به بخش سودای سیمرغ متعلق به فیلم‌سازان فیلم‌اولی هستند؛ «نپتون»، «مجنون»، «قلب رقه»، «پرویزخان» و «تمساح خونی» ۵ فیلمی هستند که علاوه‌بر رقابت برای کسب جایزه نگاه نو می‌توانند سایر بخش هایشان را هم مورد قضاوت قرار دهند.

به تعبیر دیگر حضور یک فیلم به‌صورت همزمان در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو، بیش از کارگردان، برای دیگر عوامل یک شانس محسوب می‌شود. این آثار از نگاه هیات انتخاب کیفیت سینمایی بالاتری داشته‌اند و امکان داوری و قضاوت بخش‌های فنی آن از سوی هیات داوران وجود داشته است. به همین دلیل شاید بتوان گفت این ۵ فیلم‌اولی، لااقل از نگاه هیات انتخاب، کیفیت سینمایی بالاتری داشته‌اند.

نگاه پنجم؛ کنجکاوی‌ها

اما از هر زاویه‌ای که نگاه کنیم، در مواجهه با فیلم‌های راه‌یافته به بخش «نگاه نو»، اصلی‌ترین نکته کنجکاوی بالایی است که نسبت به این آثار وجود دارد. فیلم‌هایی که هم می‌توانند تبدیل به پدیده جشنواره شوند و هم می‌توانند به‌عنوان تجربه شکست‌خورده یک فیلم‌ساز گم‌نام، پس از اولین رونمایی به فراموشی سپرده شوند.

از این منظر در کنار فیلم‌هایی که اسم و رسمی دارند و خرده اطلاعاتی درباره آن‌ها مخابره شده است، فیلم‌های که در سکوت خبری به تولید رسیده و اطلاع چندانی از مختصات تولید آن‌ها نداریم، آثار ویژه‌تری به حساب می‌آیند.

در ترکیب ۱۲ فیلم راه‌یافته به بخش «نگاه نو» جشنواره امسال چهار فیلم «شکار حلزون» به کارگردانی محسن جسور، «پرواز ۱۷۵» محمدحسین حقیقت، «ظاهر» به کارگردانی حسین عامری و «نپتون» به کارگردانی محمدابراهیم غفاریان پروژه‌هایی هستند که در قیاس با دیگر فیلم‌های جشنواره، اطلاع‌رسانی کمتری درباره فرآیند تولید آن‌ها صورت گرفته و به نوعی باید اعتراف کرد پیش‌بینی چندان دقیقی از کیفیت محتوایی و ساختاری آن‌ها نمی‌توانیم داشته باشیم.

در میان فهرستی از کنجکاوی‌ها، این دست فیلم‌ها را می‌توان کنجکاوی‌برانگیزتر به حساب آورد؛ آیا قرار است پدیده اصلی جشنواره، از میان همین پروژه‌های ناشناخته، متولد شود؟

رسانه سینمای خانگی- اینجا هم پای احمدآقا متوسلیان وسط است

کارگردان مستند «ایستاده در افق»‌ عنوان کرد این اثر درباره شهید حسین قجه‌ای است که نقشی موثر در جنگ تحمیلی داشته است.

به گزارش سینمای خانگی، مسعود امامی کارگردان مستند «ایستاده در افق»‌ از آثار راه‌یافته به چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم «عمار»، در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا، درباره این اثر توضیح داد: این مستند درباره شهید حسین قجه‌ای است. کشتی‌گیری که از تیم ملی کشتی خداحافظی می‌کند و به میدان جنگ می‌رود. او در عملیات بیت‌المقدس در جاده اهواز به خرمشهر، به همراه همرزمانش به شهادت می‌رسند اما این جاده را در زمان جنگ، حفظ می‌کنند. حتی زمانی که شخص حاج احمد متوسلیان از او درخواست می‌کند به عقب برگردد، عقب‌نشینی نمی‌کند و در آن موضع می‌ماند.

وی افزود: این مستند در واقع روایتی از دوران کودکی حسین قجه‌ای تا لحظه شهادت اوست. او در ظهر عاشورا متولد شده بود و در شرایطی مشابه ظهر عاشورا در یک دایره محاصره‌شده، به شهادت می‌رسد. در این مستند به فعالیت‌های دوران جوانی این شهید اتفاقات ایام انقلاب در منطقه کردستان هم پرداخته شده است.

امامی درباره انگیزه برای ساخت نسخه سینمایی زندگی شهید قجه‌ای هم گفت: حسین قجه‌ای کاراکتری است که به‌نظرم تا حدودی در حقش اجحاف شده است. یکی از دلایلی که نام این مستند را «ایستاده در افق» گذاشتم، این بود که ارجاعی به نام فیلم «ایستاده در غبار» داشته باشیم و یادآوری کنیم که چرا فیلم درباره حاج احمد متوسلیان ساخته می‌شود اما هیچ اشاره‌ای به نام حسین قجه‌ای در آن نمی‌شود. در صورتی که وقتی فعالیت‌های این شهید را بررسی می‌کنید، متوجه می‌شوید که این حسین قجه‌ای بود که کردستان را نجات داد و خیلی از عملیات‌هایی که بعدها با نام حاج احمد متوسلیان گره خورد، حسین قجه‌ای درآن‌ها نقش داشت. اساسا آن سکانس معروف فیلم «ایستاده در غبار» و لحظه‌ای که احمد متوسلیان بیسیم خود را بالا می‌گیرد، مربوط به موقعیت شهید قجه‌ای است.

این مستندساز در ادامه توضیحات خود درباره نام فیلم گفت‌: یک راننده بولدزور تعریف می‌کرد که از ترس پشت فرمان نشسته بود و تلاش می‌کردم با استفاده از باکت بولدوزر برای خودم سنگری درست کنم اما وقتی پایین می‌آمدم، حسین قجه‌ای را روی آسفالت می‌دیدم که با قامت راست ایستاده و از گلوله‌هایی که از چپ و راستش عبور می‌کرد، هیچ هراسی نداشت. این راننده می‌گفت، در آن لحظه از او خجالت کشیدم. ما چنین کاراکتری را در تاریخ جنگ خود داشته‌ایم اما متاسفانه در فیلم «ایستاده در غبار»‌ هیچ اشاره‌ای به او نمی‌شود.

امامی ادامه داد: تنها بازمانده آن گردان، فردی به نام مهندس کاشانی است که خاکریز جاده اهواز به خرمشهر در عملیات بیت‌المقدس را هم حاصل کار همین فرد بود. تنها فردی که از آن محاصره زنده بازمی‌گردد همین مهندس کاشانی است که همه اتفاقات این عملیات را برای‌ ما در مستند روایت کرده است. چند فرد دیگر مانند سردار جامه‌دار که از دوستان نزدیک این شهید بودند هم در این مستند حضور دارند.

کارگردان مستند «ایستاده در افق»‌ درباره شباهت سرنوشت شهید قجه‌ای با شهید بروجردی هم گفت: شهید قجه‌ای مرام و مسکلی شبیه به محمد بروجردی داشت. او حتی در منطقه کردستان با گروه‌های کومله و دموکرات زندگی کرده بود. او تنها فردی است که خانواده افراد کومله و دموکرات در آن سال‌ها، بارها به سراغش می‌رفتند و از او کمک می‌خواستند. حسین قجه‌ای برای همان افراد کومله و دموکرات راهسازی می‌کند و حمام می‌سازد. نگاهش هم این بود که من با خانواده این افراد مشکلی ندارم و آن‌ها همه آدم هستند. همین رفتار هم موجب می‌شود تعداد زیادی از افراد کومله و دموکرات از راه خود بازگردند.

این مستندساز در ادامه گفت: من تنها مستندسازی هستم که تا به امروز سه مستند با موضوع عملیات بیت‌المقدس ساخته‌ام. یکی «عبور ناممکن» بود که به پل‌هایی که ما روی رودخانه کارون ساختیم می‌پردازد. مستند دیگری دارم به نام «من علی صیاد شیرازی هستم» که در قسمتی از آن به‌طور کامل به عملیات بیت‌المقدس پرداخته‌ام. مستند «ایستاده در افق»‌ هم در انتهای روایتش به عملیات بیت‌المقدس می‌رسد.

وی تاکید کرد: به عنوان کسی که ۱۰ سال است در حوزه جنگ مستندسازی می‌کنم، معتقدم اگر حسین قجه‌ای روی موضع خود در جاده اهواز به خرمشهر ایستادگی نکرده بود، عراق به راحتی می‌توانست نیروهای ما را دور بزند و به نوعی می‌توان گفت مسیر جنگ به‌طور کامل تغییر می‌کرد. حتی جنگ برای همیشه می‌توانست در همین نقطه و علیه ما به پایان برسد. اگر حسین قجه‌ای و گردانش ایستادگی نمی‌کردند، ما حداقل به اندازه سه لشگر، شهید می‌دادیم. اما آن‌ها ایستادگی کردند و اجازه این اتفاق را ندادند. صدای بیسیم حاج احمد متوسلیان موجود است که از حسین قجه‌ای می‌خواهد به عقب برگردد اما او این کار را نمی‌کند و خودش و کل گردانش به شهادت می‌رسند.

رسانه سینمای خانگی- پرویزخان دهداری به فجر می‌رسد

فیلم سینمایی «پرویزخان» به کارگردانی علی ثقفی روایتی از زندگی پرویز دهداری است که آخرین مراحل فنی خود را برای حضور در جشنواره فیلم فجر طی می‌‎کند.

به گزارش سینمای خانگی، فیلم سینمایی پرویز خان به نویسندگی و کارگردانی علی ثقفی و تهیه کنندگی عطا پناهی مراحل پایانی فنی خود را می‌گذراند.

این فیلم سینمایی که محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج است درخصوص پرویز دهداری یکی از متفاوت‌ترین مربیان بزرگ تیم ملی فوتبال ایران است.

سعید پورصمیمی، مریم سعادت، خسرو احمدی، حمیدرضا پگاه، بهنام تشکر، علی باقری، المیرا دهقانی، مهدی قربانی، یاسین مسعودی، محمد صادق ملک، نیما نادری، یدالله شادمانی، مهدی فریضه، روزبه رئوفی، منوچهر علیپور، امیر دانشجو، سید ابوالفضل موسوی، نصیر ساکی، امیرمهدی کوشکی، اسکندر کوتی بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

پس از پیروزی انقلاب و در دهه ۶۰، نام پرویز خان دهداری با سرمربی‌گری تیم ملی فوتبال دوباره بر سر زبان‌ها افتاد. سال‌هایی که دهداری تیم ملی را برای حضور در بازی‌های آسیایی۱۹۸۶ سئول آماده کرد. داستان اختلاف با ستاره‌های نامدار تیم ملی هم از اینجا شروع شد. وقتی تیم ملی از سئول باز می‌گشت نامه‌ای توسط ۱۴بازیکن امضا شده بود که پس از رسیدن به فرودگاه مهرآباد، به بمب خبری تبدیل شد. استعفای ۱۴بازیکن از حضور در تیم ملی جنجالی‌ترین رخداد فوتبالی دهه ۶۰ بود.

دهداری تیم ملی تازه‌ای با جوانان گمنام تشکیل داد که از میان‌شان تعدادی جزو ستاره‌های بزرگ فوتبال شدند. از احمدرضا عابدزاده و مجتبی محرمی تا جواد زرینچه و صمد مرفاوی. تیم جوان دهداری پس از کسب مقام سومی در جام ملت‌های آسیا، آماده رقابت‌های مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ می‌شد که حاشیه‌های دیدار دوستانه ایران و ژاپن در استادیوم آزادی، پرونده حضور دهداری در تیم ملی را بست.

دهداری در اوایل دهه ۷۰ از دنیا رفت و حالا قرار است زندگی و زمانه‌اش در یک فیلم قصه گو با نام فیلم پرویز خان در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر به نمایش در بیاید.

سایر عوامل «پرویز خان» به شرح زیر است:

مدیر تولید: رضا زنجانیان، مدیر فیلمبرداری: وحید ابراهیمی، مدیر صدابرداری: میثم یاردیلو ، طراح صحنه: محسن خدابخشی، طراح لباس: آزاده قوام، طراح چهره پردازی: امید گلزاده، تدوین: حسن حسندوست، طراح جلوه های بصری: سید هادی اسلامی، صداگذار: حسین قورچیان، آهنگساز: بامداد افشار، اصلاح رنگ ونور: فربد جلالی، دستیار اول کارگردان: علی غیاثوند، مدیر تدارکات: امیر مرایی، برنامه ریز: سحر زرندی، عکاس: حبیب مجیدی، مجری طرح: استودیو بادبان

رسانه سینمای خانگی- در نشست رئیسی با مدیران فجر چه گذشت؟

رئیس‌جمهور گفت: تمدن ایرانی اسلامی داشته‌های فرهنگی، هنری و ادبی ارزشمندی دارد که یکی از موثرترین روش‌های ارائه آن به دنیا به تصویر کشیده شدن این داشته‌ها در قالب سینما است و دولت مردمی آمادگی دارد که در این عرصه با همکاری اهالی فرهنگ و هنر و به همت خود هنرمندان قدم بردارد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، سید ابراهیم رئیسی صبح سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲ در جریان نظارت ستادی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ضمن بازدید از معاونت امور سینمایی این وزارتخانه، دیداری با دبیر، هیئت انتخاب و هنرمندان دست‌اندرکار «چهل و دومین جشنواره فیلم فجر» داشت و پس از استماع توضیحات و نظرات آنان، با ابراز خرسندی از حضور در جمع ایشان تصریح کرد: تمدن ایرانی اسلامی داشته‌های فرهنگی، هنری و ادبی ارزشمندی دارد که یکی از موثرترین روش‌های ارائه آن به دنیا به تصویر کشیده شدن این داشته‌ها در قالب سینما است و دولت مردمی آمادگی دارد که در این عرصه با همکاری اهالی فرهنگ و هنر و به همت خود هنرمندان قدم بردارد.

وی با قدردانی از برگزار کنندگان چهل و دومین جشنواره فیلم فجر، بر تلاش برای تقویت نقاط قوت و رفع کاستی‌ها و ضعف‌های این رویداد مهم تاکید کرد و اظهار داشت: استفاده از نگاه و تجارب پیشکسوتان در این زمینه بسیار اهمیت دارد و به هیچ وجه نباید اجازه داد این تجارب ارزنده در حاشیه قرار گیرد.

وی با بیان این‌که «ایران پیشینه و تمدن بزرگ و درخشان دارد که قابل ارائه به همه جهان است»، افزود: سینما موضوعی مهم و قابل توجه است که هر گونه هزینه در آن نوعی سرمایه‌گذاری برای کشور است.

رئیسی همچنین با اشاره به گزارش ارائه شده درباره افزایش قابل توجه آثار ارائه شده در این دوره جشنواره از فیلمسازان فیلم اولی و شهرستانی گفت: یکی از وظایف مهم دولت‌ها این است که زمینه شکوفایی همه استعدادها در هر نقطه از کشور، حتی نقاط دورافتاده و محروم را فراهم کنند.

وی همچنین گزارش ارائه شده از ارتقای کمی و کیفی جشنواره امسال را مایه خرسندی دانست و خاطرنشان کرد: در کشورهای مختلف برای رویدادهای بسیار کم اهمیت‌تر از دفاع مقدس، آثار هنری و ادبی متعددی تولید می‌شود؛ رشادت‌ها، ایستادگی و از خودگذشتگی‌های دوران دفاع مقدس ظرفیت‌های بسیار زیادی برای تولید آثار هنری، فرهنگی و ادبی دارد که باید به خوبی مورد توجه قرار گیرند.

وی تلاش‌های جوانان کشور را که با وجود تحریم‌ها و محدودیت‌های بسیار زیاد توانسته‌اند با نوآوری و خلاقیت به دستاوردهای بسیار ارزنده‌ای دست یابند، بسیار ارزشمند توصیف و تصریح کرد: این تلاش‌ها نیز همچون جلوه‌های زیبای دفاع مقدس ظرفیت‌های زیادی برای خلق آثار هنری و ادبی دارد که باید به شکل شایسته مورد توجه قرار گیرند.

رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنانش نگاه حاکم بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت مردمی و توجه به تمامی فعالان عرصه فرهنگ و هنر و توجه به خواسته‌ها و دغدغه‌های آنان را ارزنده دانست و افزود: بنده به اعتبار جلسات و دیدارهایی که با فعالان فرهنگی و هنری داشته‌ام، اطلاع دارم که فعالان این عرصه خواسته‌ها و دغدغه‌های خیلی پیچیده و غیرقابل دستیابی ندارند و لذا باید نظرات، تجربیات و ظرفیت‌های آنان مورد توجه قرار گیرد.

وی در پایان سخنانش به اهمیت عرضه آثار هنری، سینمایی و ادبی در کشورهای اسلامی، همسایه و همسو اشاره کرد و گفت: آنچه تا کنون از آثار فرهنگی، هنری و ادبی کشور به این بخش از کشورها ارائه شده با استقبال بسیار خوبی مواجه شده و توانسته ارزش‌های جمهوری اسلامی را ترویج کند بنابراین تولید و عرضه اینگونه آثار فاخر فرهنگی باید مورد حمایت قرار گیرد.

رسانه سینمای خانگی- «در جست‌وجوی فریده» به اکران آنلاین رسید

مستند «در جستجوی فریده» از یکشنبه هفته آینده اکران آنلاین می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، فیلم مستند «در جستجوی فریده» به کارگردانی آزاده موسوی و کوروش عطایی در بخش «سینما آنلاین» پلتفرم فیلم‌نت اکران آنلاین می‌شود.

این فیلم که به عنوان نماینده ایران به اسکار ۲۰۲۰ معرفی شده از یکشنبه اول بهمن ساعت ۱۸ اکران آنلاین خود را با بلیت ۶۰ هزار تومان آغاز می‌کند، علاقمندان برای تماشای فیلم‌های اکران آنلاین فیلم‌نت نیاز به خرید و داشتن اشتراک ندارند و صرفا لازم است بلیت اکران خریداری کنند.

این مستند تاکنون در هیچ پلتفرمی عرضه نشده است و برای اولین بار نمایش خود در شبکه نمایش خانگی را با اکران آنلاین آغاز می‌کند.

«در جستجوی فریده» برنده‌ تندیس بهترین فیلم مستند از جشن خانه‌ سینما، برنده‌ چهار جایزه از جشنواره سینماحقیقت، برنده‌ تندیس بهترین فیلم مستند از جشن حافظ و … است.

در خلاصه داستان مستند «در جستجوی فریده» آمده است: «که ۴۰ سال پیش در ۶ ماهگی در حرم امام رضا (ع) در مشهد رها می‌شود و بعد از انتقال به شیرخوارگاه، توسط زوجی هلندی به فرزندی گرفته‌شده و به هلند برده می‌شود، او که در طول این ۴۰ سال به ‌خاطر ترس از سفر به ایران و عدم تمایل خانواده‌اش، به محل تولد بازنگشته، جست‌وجویی را برای پیدا کردن خانواده واقعی‌اش آغاز می‌کند و برای اولین بار به ایران سفر می‌کند تا زادگاهش را ببیند و با سه خانواده که مدعی‌اند ممکن است خانواده واقعی او باشند، ملاقات کند.»

سایر عوامل فیلم عبارتند از کارگردان: آزاده موسوی و کوروش عطائی، تهیه‌کنندگان: آزاده موسوی و کوروش عطایی، مدیر فیلمبرداری: محمد حدادی، تدوین‌گر: حمید نجفی‌راد، صدابردار: حسن شبانکاره، صداگذار: انسیه ملکی، موسیقی: افشین عزیزی، تصحیح رنگ و نور: بیلی ویچگل، دستیار کارگردان: صدف صادقیان‌پور، مدیر تولید (ایران) و عکاس: شاهین دانشفر، با حضور: الین فریده کونینگ و نگار رحیمی.

رسانه سینمای خانگی- ده‌نمکی ماجرای پرواز 655 را روایت می‌کند

مسعود ده‌نمکی از آغاز پیش تولید «پرواز ۶۵۵» خبر داد و گفت: تولید این اثر سینمایی برای سال آینده برنامه‌ریزی شده است.

به گزارش سینمای خانگی، مسعود ده‌نمکی در گفت وگو با ایرنا اظهار داشت: هم‌اینک پیش‌تولید فیلم سینمایی «پرواز ۶۵۵» شروع شده و کارهای آن در حال انجام است.

وی درباره کست (مجموع بازیگران و عوامل ساخت فیلم یا اثر نمایشی) این اثر سینمایی نیز گفت: هنوز بازیگران این کار مشخص نیستند.

ده‌نمکی همچنین درباره جشنواره چهل و دوم فیلم فجر هم اظهار داشت: نمی‌دانم. هنوز فیلم‌ها را ندیده‌ام.

مسعود ده‌نمکی پس از ۵ سال از آخرین کار سینمایی خود، برای تولید یک اثر جدید از شورای پروانه ساخت آثار سینمایی مجوز گرفته است.

سینمایی «پرواز ۶۵۵» به تهیه‌کنندگی، کارگردانی و نویسندگی مسعود ده‌نمکی و سید بهزاد زهرائی ساخته می‌شود.

پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایران ایر با شناسه «IR۶۵۵» از تهران به مقصد دبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ در خلال جنگ ایران و عراق (۳ ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی) پس از توقف بین راهی در بندرعباس به سمت دبی در حرکت بود که با شلیک دو موشک ریم-۶۶ استاندارد از ناو یو اس‌اس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا در ارتفاع ۱۲ هزار پایی بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی ۲۹۰ سرنشین آن که شامل ۴۶ مسافر غیر ایرانی و ۶۶ کودک (زیر ۱۳ سال) بودند، جان باختند.

آخرین اثر سینمایی مسعود ده نمکی، «زندانی‌ها» محصول سال ۱۳۹۷ بود که کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی آن را خود او بر عهده داشت.

این فیلم در ۲۵ اسفند ۱۳۹۷ در سینماهای کشور اکران شده بود. او در این میان تولید ۳ سریال «دادستان»، «آزادی مشروط» و «رستگاری» را نیز کارگردانی کرده است.

مسعود ده‌نمکی این روزها سریال جدیدی در گونه ماورایی را با نام «رستگاری» تولید می‌کند که بیش از ۲۰ بازیگر صاحب نام سینما و تلویزیون ایفای نقش می‌کنند و قرار است در ایام ماه مبارک رمضان روی آنتن رسانه ملی می‌رود.

رسانه سینمای خانگی- «نذر ابدی» و رویات یک خاطره واقعی از همرزمان شهید خرازی

محمد جواد رییسی نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «نذر ابدی» که در جشنواره مردمی فیلم عمار حضور دارد از شکل گیری ایده این اثر گفت.

به گزارش سینمای خانگی، محمدجواد رئیسی کارگردان و نویسنده فیلم کوتاه «نذر ابدی» در گفت‌وگو با مهر با اشاره به ایده شکل گیری این فیلم، گفت: یکی از دوستان خاطره‌ای از لابه لای خاطرات همرزمان شهید خرازی نقل کرد. اصل خاطره این بود که یک قوطی خالی کمپوت به دست رزمندگان می‌رسد و آنها از آن به عنوان لیوان استفاده کردند که در این فیلم کوتاه ما این خاطره را دراماتیزه کردیم.

وی ضمن اشاره به اینکه براساس آن خاطره، فیلمنامه و موقعیت را طراحی کرده است، در رابطه با محل فیلمبرداری این کار افزود: کار دفاع مقدسی به نسبت کارهای اجتماعی امروزی سخت‌تر است و نیاز به طراحی لوکیشن دارد. به‌واسطه اینکه این فضاسازی‌ها از قبل در شهرک دفاع مقدس انجام شده است ما پس از انتخاب لوکیشن فقط بازسازی انجام دادیم و اگر کار را در شهرک دفاع مقدس نمی‌ساختیم طراحی فضا و لوکیشن خیلی سخت بود.

این کارگردان با اشاره به اینکه کار در یک روز ضبط شده است، یادآور شد: تقریباً ۳۰ نفر عوامل و ۱۵ نفر هنرور برای این کار داشتیم، ۲ هفته پیش تولید فشرده داشتیم و پس تولید پروژه نیز یک ماه زمان برد.

«نذر ابدی» ماجرایی برگرفته از داستانی واقعی است و روایتی متفاوت از فداکاری‌ها و کمک‌های مردمی ارسالی به خطوط جبهه در دوران دفاع مقدس را روایت می‌کند که هم اکنون در چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار حضور دارد.

سایر عوامل این فیلم عبارتند از مدیر فیلمبرداری: آرش خلاق دوست، تدوین: حسین صفرزاده، مدیرتولید: علیرضا صدرالدینی، دستیار تولید: علیرضا کرمی، دستیار کارگردان: علی احمدی، حسین صفرزاده، منشی صحنه و برنامه ریز: سودابه صفری، مدیر صدابرداری: مسعود شاهوردی، دستیار صدا: شایان شاهوردی، طراح صحنه: علی شجاعی، دستیار صحنه: حنان عزت‌زاده و سامان رجبی، طراح گریم و لباس: زهرا بابایی، دستیاران گریم و لباس: فاطمه اسدی، مهدی قائمی، علیرضا شریفی مقدم، مهدی شهباز، دستیاران تصویر: محمدعلی زهی، مهدی حاجیلری، علیرضا محمدی، امیرحسین صالحی، اپراتور دوربین: محمد مودت، موسیقی: امید روشن بین، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، اصلاح رنگ و نور: یحیی محمدعلی، طراح پوستر: الهام احمدی، تدارکات: علی تقوی، تأمین اسلحه: سرهنگ ناصر جباری، سینه موبیل: بیژن فرجودی، مسئول هنروران: سارا گودرزی، سارا حسینی.

رسانه سینمای خانگی- «عمار» سکوی پرش یک نسل بود

جشنواره فیلم عمار تنها جشنواره‌ی سینمایی ایران است که لقب مردمی بودن را به خود گرفته است. لقبی که مسئولیتی خاص به این جشنواره می‌دهد و آن را نسبت به باقی جشنواره های سینمایی در الویت مردم و مخاطبان قرار می‌دهد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلمسازان حاضر در جشنواره فیلم عمار هر سال یا از فیلمسازان گمنامی هستند که این جشنوراه به آن‌ها پر و بال می‌دهد و آنان را به سینما معرفی می‌کند یا سینماگرانی هستند که ملی و مردمی بودن جشنواره آنان را به حضور دوباره در این جشنوراه تشویق می‌کند.

چهاردهمین دوره این جشنواره اما از ۲۱ دی ماه در سینما فلسطین تهران آغاز به کار کرده و اکران فیلم های مستند داستانی پویانمایی فیلم ما تولیدات تلویزیونی و تولیدات فضای مجازی تا ۲۹ دی ادامه دارد.

این جشنواره که در این دوره نظم نوین جهانی را محوریت خود قرار داده، ۳۳۰۰ اثر رسیده به جشنواره را با همین محوریت داوری و تعدادی از آن ها را پذیرش کرده است. بیشترین آثار رسیده به جشنواره نیز آثار مستند هستند. حضور ۸۰۰ اثر مردمی نیز نشان از مردمی بودن جشنواره عمار و اقبال پررنگ مخاطبان از این جشنواره دارد.

دبیر این دوره از جشنواره مهدی اسعد است و حمید صالحی نیز مسئولیت اجرایی این دوره را بر عهده دارد. اسعد درباره تمایز رویکرد این دوره از جشنواره به خبرنگار سینمایی ایرنا گفت: رویکرد جشنواره امسال نظم جدید جهانی است. این رویکرد بر این تاکید دارد که جهان در حال تغییر است و ابر قدرت‌ها به سمت افول می‌روند و قدرت‌های جدیدی در جهان ظهور پیدا می‌کنند.

وی افزود: ما هم به عنوان کشوری که در منطقه اهمیت داریم، باید نقش خود را پیدا کنیم و به واسطه مردم کشورمان بتوانیم در این نظم جدید نقشی داشته باشیم.

برگ برنده جشنواره عمار در توجه به محتوا است

در ادامه محسن کریمیان تهیه کننده و کارگردان مستند که با دو اثر در جشنواره امسال حاضر است، درباره تمایز جشنواره عمار با باقی جشنواره های سینمایی گفت: برگ برنده جشنواره عمار در توجه به محتوا است. همه جشنواره ها فنی و تکنیکی به فیلم و سینما نگاه می‌کنند اما عمار به محتوا ارجحیت می‌دهد.

کریمیان تهیه کننده و کارگردان مجموعه مستند ضد است که فصل سوم آن این شب ها روی آنتن شبکه دوم سیما می‌رود. این مستند با موضوع آسیب شناسی سبک زندگی مدرن به مسائل و مشکلات مردم در جوامع مدرن می‌پردازد.

کریمیان امسال با یک قسمت از مجموعه مستند ضد به نام بحران مادرانگی و مستند گزارش کلارنبرگ در جشنواره حضور دارد. گزارش کلارنبرگ بر موضوع اخبار جعلی و تاثیر آن در زندگی انسان ها تمرکز می‌کند.

بسیاری از فیلمسازان برجسته از جشنواره عمار دیده شدند

در گزارشی از روز سوم این جشنواره همچنین مهدی دزفولی کارگردان و مستندساز در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا، جشنواره عمار را محلی برای حضور فیلمسازان کمتر شناخته شده دانست و گفت: عمار نقشی برای خود تعریف کرده بود که خیلی مهم بود. فقدانی را پر می‌کرد که به آن توجه نمی‌شد. فیلمسازانی که آثارشان به جشنواره های روشن فکری راه پیدا نمی‌کرد یا کارهای اول شان بود به عمار می آمدند.

دزفولی همچنین ادامه داد: عمار محلی برای دیده شدن و تشویق شدن فیلمسازانی بود که کارشان را در دید مخاطب قرار بدهند و فرصت حضور داشته باشند. به علاوه جنس کارها در این جشنواره بیشتر محتوایی بود تا فرمی.

این مستندساز ضمن اشاره به برخی مستندسازان برجسته‌ای که از جشنواره عمار به سینما معرفی شدند گفت: بسیاری از فیلمسازان برجسته حال حاضر از جشنواره عمار مطرح و دیده شدند؛ محمدحسین قاسمی تهیه کننده کارهای نرگس آبیار، اولین کارهایشان اینجا دیده شد یا آقای نقویان که در حال حاضر مدیر سیما فیلم هستند نیز اولین کارهایشان در جشنواره عمار به نمایش درآمد.

دزفولی افزود: عمار سکوی پرشی برای یک نسل بود و دغدغه مقدسی داشت. این جشنواره در برهه ای خودش تولید کننده بود اما الان این تولید کمرنگ تر شده است.

مجید رستگار، کارگردان و مستندساز نیز با اشاره به اهمیت جشنواره عمار،درباره ویژگی‌های منحصر به فرد آن افزود: جشنواره عمار تکمیل کننده جشنواره‌های دیگر است. این جشنواره به ایدئولوژی‌ها و سوژه‌هایی می‌پردازد که جشنواره‌های دیگر برای آن وقتی نمی‌گذارند و پرداختی به آن ندارند؛ سوژه هایی که بسیار مهم هستند.

وی ادامه داد: اگر هالییود این سوژه ها را در اختیار داشت، بهترین فیلم‌های سینمایی را از آن ها می‌ساخت یا بهترین مستندهایی که تاریخ به خود دیده از آن تهیه می‌کرد.

رستگار امسال با سه مستند کدهای سیاه، مردی با کیف قرمز و لاتارینو در جشنواره حاضر است. کدهای سیاه روایتی از تسخیر لانه جاسوسی و مردی با کیف قرمز درباره گذار آلمان از شرایط سخت پس از جنگ جهانی دوم است. این مستند به نقش دکتر محمد مصدق در این واقعه می‌پردازد.

کارگردان مستند کدهای سیاه گفت: این مستند مهم و استراتژیک است و روی تسخیر لانه جاسوسی تمرکز می‌کند. اینکه روند ۴۴ روز این ماجرا چطور می‌گذرد و ‌ها که هیچ اطلاعی از ایران نداشتند، بعد از دو روز از تسخیر لانه جاسوسی کاملا به لحاظ فرهنگی و هنری ایران را می‌شناختند؛ حتی جامعه شناسان آمریکایی درباره جامعه ایران صحبت می‌کردند.

توانمندسازی فیلمسازان، تمرکز فعلی جشنواره عمار

حمید صالحی، دبیر اجرایی جشنواره فیلم عمار درباره تولیدات و تمرکز فعلی جشنواره فیلم عمار گفت: در سال‌های اخیر جشنواره با توجه به توان خود آثاری را تولید کرده است. عمار تمرکز خود را بر توانمندکردن فیلمسازان گذاشته و با برگزاری کارگاه‌ها و کلاس‌ها در طول سال، سعی در تمرکز بر روی توانمندسازی فیلمسازان دارد.

صالحی در پایان با اشاره به حضور ۳۰ اثر در بخش داستانی تاکید کرد: امسال در بخش داستانی بلند و نیمه بلند و همچنین داستانی کوتاه و تیزرهای فرهنگی، بیش از ۳۰ اثر به مسابقه راه یافتند.

وی در پایان به بانک سوژه برای کمک به ایده پردازی فیلمسازان اشاره کرد و افزود: بانک سوژه ای به نام قصه ما داریم که مردم خاطرات، قصه ها و سوژه‌های خود را در آن وارد می‌کنند تا به فیلمسازان و مستندسازان پیشنهاداتی برای ساخت فیلم بدهند.

اکران فیلم‌های چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار تا ۲۸ دی در سینما فلسطین تهران ادامه دارد.

رسانه سینمای خانگی_نخستین جشنواره ملی رادیویی صدای شهر به ایستگاه پایانی رسید

اختتامیه نخستین جشنواره ملی رادیویی صدای شهر با هدف شناسایی، معرفی و تجلیل از استعدادهای حوزه تولیدات رادیویی در اصفهان برگزار شد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی_دفتر اصفهان، یوسف افشارنیا، مدیرکل صدا وسیمای مرکز اصفهان در اختتامیه نخستین جشنواره ملی صدای شهر اظهار داشت: اصفهان پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی و مهد آزادگان، مشاهیر، نام‌آوران و فرهیختگان به‌ویژه هنر در همه زمان‌ها است.

وی با بیان اینکه بیستم دی، سالروز آغاز هفتاد و پنجمین سال فعالیت رادیو اصفهان است، خاطرنشان کرد: تجربه رادیو اصفهان در عرصه اجتماعی و مدیریت شهری کم‌نظیر است و عمر صدا و سیمای شهر به همکاری مدیریت شهری و صدا و سیمای حدود ۱۵ سال است.

افشارنیا با بیان اینکه هدف از برگزاری این جشنواره گسترش فرهنگ شهروندی بین مردم و کمک به مدیریت شهری برای فواصل مختلف مدیریتی  بود ادامه‌داد: در دوره ششم مدیریت شهری در کنار فعالیت‌های عمرانی، به حوزه فرهنگ  توجه ویژه شده است، کمتر استانی را سراغ داریم که روزانه دو تا سه ساعت در صدا و سیما برنامه خاص فرهنگ شهروندی و مدیریت شهری داشته باشد.

مدیرکل صدا و سیمای مرکز اصفهان خاطرنشان کرد: این همکاری مشترک بین شهرداری و مجموعه صدا و سیما، الگوی موفقی بوده و امیدواریم جشنواره صدای شهر که دبیرخانه آن در اصفهان قرار دارد، آثار فاخرتری را برای دوره‌های بعدی دریافت کند.

ابراهیم شمشیری، مدیرکل صدای استان‌های سازمان صدا وسیما گفت: با توجه به اینکه اصفهان یکی از شهرهای بزرگ کشور و دارای ظرفیت‌های گردشگری است، امیدواریم این جشنواره در عرصه بین‌المللی دیده شود.

وی خاطرنشان کرد: صدای شهر تجربه و تعامل مناسبی است که بین شهرداری و صدا و سیما برای رفع مشکلات شهروندان، اطلاع‌رسانی و آگاهی شهروندان وجود دارد و می‌تواند یک الگو و تجربه خوب برای سایر استان‌ها باشد.

مدیرکل صدای استان‌های سازمان صدا و سیما ادامه داد: امیدواریم رادیو اصفهان به‌عنوان یک رسانه اثرگذار، صمیمی و گرم تعامل خود را به‌صورت مستمر داشته باشد و از این سرمایه بزرگ استفاده کند.

علی قاسم زاده، شهردار اصفهان در این مراسم گفت: جشنواره امروز یک انگیزه  است و در صورتی که این جشنواره نبود شاید این آثار تولید یا خلق نمی‌شد. اما آیا همه کسانی که خلق اثر می‌کنند، آثار ماندگاری دارند؟

وی اظهار داشت:  یکی از نقاط ضعف دانشکده‌های هنر این است که به فلسفه و عرفان بهای کافی نمی‌دهند، یک هنرمند باید هستی‌شناس، عارف و فیلسوف باشد تا بتواند آثار بزرگی را خلق کند.

شهردار اصفهان افزود: ارزش اثر هنری هر کس اگر تمام عناصر را داشته باشد، به اندازه دنیای تولیدکننده آن است و هر چه دنیای ما بزرگ‌تر باشد، احتمال خلق اثر بزرگ‌تر نیز بیشتر خواهد بود.

خروج از نسخه موبایل