اعطای نخل طلایی جشنواره کن ۲۰۲۵ به جعفر پناهی، صرفنظر از کیفیت فنی یا هنری فیلم او، بار دیگر نگاهها را به ماهیت متحولشده این جشنواره معطوف کرد؛ جشنوارهای که روزگاری با هدف پاسداشت سینمای مؤلف و زیباییشناسی ناب سینمایی آغاز شد، اما امروز بیش از هر زمان دیگر، درگیر ملاحظات رسانهای، نشانهگذاریهای سیاسی و مناسبات بینالمللی شده است.
جعفر پناهی، فیلمسازی است که در بستر همین نظام فرهنگی ایران رشد کرد و در دوران طلایی سینمای اجتماعی ایران، نام خود را تثبیت نمود. او با آثار اولیهاش چون «بادکنک سفید» و «دایره»، هم در داخل مورد توجه بود و هم در جشنوارههای خارجی ستایش شد. اما در ادامه، روندی شکل گرفت که پناهی را از یک فیلمساز منتقد اجتماعی، به چهرهای بدل کرد که حالا بیشتر در قاب سیاسی رسانهها دیده میشود تا صرفاً قاب دوربین.
در همین مسیر، جشنواره کن نیز تغییر کرد. این جشنواره که در دهههای پیشین بیشتر دغدغهاش کشف استعدادهای هنری، نوآوریهای بصری و زبان سینمایی بود، از اواخر دهه ۹۰ میلادی به تدریج در برابر فشارهای جهانی، موجهای رسانهای و انتظارات نهادهای فرهنگی-سیاسی غربی، مواضعی گرفت که رفتهرفته آن را از یک رویداد صرفاً هنری به یک فضای سیاستزده فرهنگی بدل کرد.
در چنین فضایی، فیلم پناهی -که ویژگیهای هنری هم دارد- نه به خاطر برتری فنی، بلکه به خاطر روایت رسانهای فیلم هایش، اهمیت یافت است. در اوج انتقاداتی که منتقدان خارجی به فیلم پناهی داشتند ، متولیان جشنواره کن با اهدای نخل طلایی به او، عملاً یک موضعگیری انجام داد؛ موضعی که با انتخاب ژولیت بینوش به عنوان رئیس هیأت داوران و کیت بلانشت بهعنوان ارائهدهنده جایزه، از پیش طراحیشده و هماهنگ بهنظر میرسد.
مسأله اصلی اما این است: آیا جشنوارهای که در ظاهر، استقلال هنری و بیطرفی فرهنگی را تبلیغ میکند، مجاز است به چنین ملاحظات سیاسی تن دهد؟ آیا این همان معیار دوگانهای نیست که گاه فیلمسازانی از کشورهای دیگر را با برچسب «غیرسیاسی» از صحنه حذف میکند و گاه دیگر، فیلمهایی متوسط را به خاطر جنبههای نمادینشان به اوج میبرد؟
واقعیت این است که جشنواره کن دیگر یک صِرف «جشن هنر» نیست. این پلتفرم سالهاست تحت تأثیر موجهای ژئوپلیتیک، موازنههای فرهنگی و سیاست رسانهای غرب قرار گرفته است. و نخل طلایی ۲۰۲۵ هم در این روند قابل تفسیر است: جایزهای نه لزوماً برای بهترین فیلم، بلکه برای نمادسازی، برای پیامی که فراتر از پرده سینما، در محافل دیپلماتیک و رسانهای بازتاب مییابد.
جشنواره فیلم فجر در ۶ دوره یعنی دورههای سیام تا سیوششم با رونق فیلمهای کمدی همراه بوده است. امسال و در پنجمین دهه از برگزاری جشنواره «صبحانه با زرافهها» یکی از فیلمهای کمدی مهمی است که کارگردان آن برای اولین بار با این عنوان در جشنواره حضور دارد و ترکیبی از بازیگران پرکار و پر طرفدار سینما را نیز گرد هم آورده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، تقابل فیلمهای کمدی و جشنواره فیلم فجر از اولین دوره تاکنون وجود داشته است. حضور فیلمهای کمدی در جشنواره اغلب با جنجالهایی از سوی منتقدین و صاحبان آثار همراه بوده که گاها به حذف آثار کمدی از لیست فیلم های حاضر در جشنواره نیز منجر شده است. با این همه در فهرست فیلم های حاضر در جشنواره فجر میتوان به فیلم های کمدی نیز اشاره کرد که فارغ از توجه هیات داوران، مخاطبان یا منتقدان را نیز با خود همراه کرده اند.
جشنواره فیلم فجر در اولین دوره میزبان حاجی واشنگتن بود. فیلمی که علاوه بر ژانر کمدی، تاریخی نیز بود و جز در جشنواره فیلم فجر اجازه نمایش پیدا نکرد. حاجی واشنگتن داستان اولین سفیر ایران در آمریکاست که با توجه به شرایط روز به جای آمریکا در ایتالیا تولید شد.
دومین دوره جشنواره با فیلم کمدی همراه نبود تا اینکه یدالله صمدی فیلم مردی که زیاد میدانست را به سومین دوره جشنواره رساند و برای این فیلم سیمرغ بهترین کارگردانی را از آن خود کرد. این فیلم داستان زندگی مرد کارمندی است که از زندگی خود ناراضی است و نخستین فیلم طنز پس از انقلاب به شمار میرود.
کفش های میرزا نوروز
در چهارمین دوره کفش های میرزا نوروز با بازی علی نصیریان از آن دسته فیلم های کمدی بود که با یک داستان ساده، صدها موقیعت کمیک خلق میکرد. داستان زندگی خیاطی که کفشهایش را دوست داشت و حاضر نبود با همه وصله پینهگی آنها را دور بیاندازد.
ساخته تحسین شده زنده یاد داریوش مهرجویی در پنجمین دوره جشنواره با دست خالی جشنواره را ترک کرد و اجاره نشین ها به جز صدابرداری این فیلم در هیچ کدام از هفت نامزدی جایزه نگرفت. فیلمی کمدی با محوریت زندگی آپارتمان نشینی که ترکیب بازیگرانش در اولین سالهای پس از انقلاب نسلی از کمدی پردازان را به سینمای ایران معرفی کرد. اکبرعبدی در کنار زنده یاد عزت الله انتظامی و حمیده خیر آبادی که هیچ کدام در جشنواره دیده نشدند.
دوره ششم نیز همانند دوره های قبل میزبان تنها یک فیلم کمدی بود. تحفه به کارگردانی ابراهیم وحیدزاده که یکی از پربازیگرترین فیلم های دهه ۶۰ محسوب میشود.
ناصرالدین شاه آکتور سینما
یک دهه پس از جشنواره فجر فیلمی کمدی در جشنواره حضور دارد که داستان آن مروری بر تاریخ ورود سینماتوگراف به ایران است. ناصرالدین شاه اکتور سینما فیلمی کمدی که رگههای فانتزی هم دارد همچنان از عزت الله انتظامی و اکبر عبدی به عنوان بازیگران پیش روی کمدی پس از انقلاب بهره میبرد. اتفاقی که این بار به نفع مخملباف میشود و انتظامی پس از ناکامی اجاره نشینها در این دوره لوح تقدیر دریافت میکند. به علاوه این فیلم در ۴ بخش فنی نیز برنده سیمرغ بلورین میشود.
چهاردهمین دوره جشنواره در مقایسه با ادوار گذشته رنگ و بوهای کمدی را بیشتر به خود گرفته است. فیلم آدم برفی همچنان با پیشتازی اکبر عبدی در ژانر کمدی و لیلی با من است که سیالیت طنز در سینمای دفاع مقدس با حفظ ارزشها و چارچوبهای آن را به رخ مخاطب میکشد. نقش آفرینی پرویز پرستویی در این فیلم برای اولین بار جنس کمدی به خود گرفته و از فضای فیلم های پیشین او فاصله گرفته است.
در این بین اما فیلمهایی بودند که یا از حضور در جشنواره فجر کنار گذاشته شدند یا خود را از حضور در جشنواره کنار کشیدند. فیلم مردی عوضی با نقش آفرینی پرویز پرستویی فیلمی درباره مردی دو زنه بود که موقعیتی کمدی را به واسطه موضوعی که هنوز آنچنان در سینما پررنگ نبود، برای مخاطب ایجاد کرده بود.
نقش آفرینی پرویز پرستویی در لیلی با من است باعث حضور او در فیلمی کمدی با همان محوریت قبلی شد. فیلمی که رگه های طنز را در انتقاد از شرایط مذهبی و سیاسی حاکم بر جامعه به کار برده بود و باعث خلق مارمولک به کارگردانی کمال تبریزی شد. این فیلم در بیستودومین دوره جشنواره فجر به نمایش در آمد و از جمله فیلمهای کمدی بود که با استقبال مخاطبان رو به رو شد و در نهایت دیپلم افتخار را برای پرستویی به ارمغان آورد.
مهمان مامان
در این دوره همچنین زنده یاد داریوش مهرجویی پس از موفقیت فیلمهای قبلی لیلا، سارا، درخت گلابی و.. در جشنواره فیلم فجر و همچنین اجاره نشینها به عنوان فیلمی کمدی، دومین اثر کمدی-خانوادگی خود یعنی مهمان مامان را راهی جشنواره کرد. فیلمی اقتباسی که برای اولین بار پس از از اولین دوره جایزه بهترین فیلم جشنواره را به عنوان یک فیلم کمدی از آن خود کرد.
سه سال بعد یعنی در دوره بیست و پنجم اولین فیلم از سه گانه اخراجیها به جشنواره راه پیدا کرد. فیلمی که در محوریت داستانی از لیلی با من است وام گرفته بود و به ادامه ساخت کمدیهای جنگی در سینمای ایران قوت میبخشید.
بیستوششمین جشنواره فیلم فجر فیلم دایره زنگی را که فیلمی کمدی بود کنار گذاشت و این دوره از جشنواره بدون فیلم کمدی برگزار شد.
رامبدجوان پس از ساخت سریالهای تلویزیونی در بیستونهمین دوره جشنواره فیلم فجر فیلمی کمدی را راهی جشنواره کرد که ثمره آن معرفی بیش از پیش ویشکا آسایش به عنوان یک بازیگر زن کمدی به سینمای ایران شد و سیمرغ بلورین را نیز برای او به ارمغان آورد.
دهه چهارم؛ دهه رونق کمدیها در فجر
با شروع چهارمین دهه از جشنواره فیلم فجر سیر ورود و حضور آثار کمدی در جشنواره بیشتر شد. در دوره سی ام ضد گلوله ساخته مصطفی کیایی در ادامه فیلمهایی که جنگ را برای موقعیتهای کمیک انتخاب کرده بودند، قرار گرفت و در جشنواره نیز با استقبال خوبی رو به رو شد. ضد گلوله از فیلم های کمدی بود که توانست دیپلم افتخار بهترین فیلم را بدست آورد و در ابتدای دهه چهارم جشنواره، رونق خوبی به بازار فیلم های کمدی در این فستیوال ببخشد.
خوابزدهها
در این دوره رضا عطاران نیز با فیلم خوابم میاد اولین تجربه کارگردانی خود را با فیلمی کمدی و دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به سرانجام رساند. دو سال بعد و در دوره سی و دوم، رضا عطاران دوباره با دو فیلم کمدی در جشنواره حضور داشت. عطاران که در دوره پیشین، خود را به عنوان کارگردان فیلم سینمایی نیز ثابت کرده بود در این دوره با طبقه حساس و ردکارپت هم کارگردانی و هم بازیگری را همزمان تجربه کرد. در این دوره که فصل رونق بیشتر فیلم های کمدی بود دو فیلم خط ویژه و خواب زدهها با دو فضای متفاوت دیگر فیلمهای کمدی جشنواره را شامل میشدند.
صابر ابر که با دایره زنگی سینمای کمدی را تجربه کرده بود در سیوسومین دوره با فیلم من دیه گو مارادونا هستم در جشنواره حضور یافت. فیلمی کمدی که برخلاف رویه فیلمهای معمول کمدی پیش نمیرود و مسیر متفاوتی دارد. ایران برگر دیگر فیلم کمدی این دوره است که از گروه شلوغی از بازیگران همچون من دیهگو … استفاده میکند.
در دوره سی و چهارم بارکد در ادامه خط ویژه کمدی- اجتماعی با ترکیبی از بازیگرانی است که نسبت به خط ویژه محدودتر شدهاند. بارکد از جمله فیلم هایی بود که پس از جشنواره دچار حذف و سانسور بخشهایی از فیلم شد و مسئله سانسور را نیز به کشمکشهای میان فیلمهای کمدی و جشنواره فجر اضافه کرد. در این دوره زاپاس نیز دیگر فیلم حاضر در جشنواره بود.
گشتارشاد۲
فیلم های کمدی این دوره از جشنواره یعنی دوره سیوپنجم هر دو در ادامه موفقیتهای پیشین خود بودند. گشت ارشاد۲ به کارگردانی سعید سهیلی موفقیتهای گشت۱ را پشتوانه قرار داده بود و خوب، بد،جلف نیز نان شیمی خوب بین پژمان جمشیدی و سام درخشانی که در سریال ایجاد شده بود را میخورد.
مصادره به کارگردانی مهران احمدی و خجالت نکش دیگر فیلم های کمدی این دوره از جشنواره بودند که هر دو در کنار بار کمدی به نقد مساله ای اجتماعی میپرداختند. مصادره به وضعیت مهاجرین پس از انقلاب و خجالت نکش به فرزندآوری اشاره داشت. دوره سی و ششم میزبان این دو فیلم بود.
داستان زندگی یک نامزد انتخاباتی دوباره سیامک انصاری را با یک فیلم کمدی به سینماها برگرداند. در سیوهفتمین دوره جشنواره تنها یک فیلم کمدی با بازی سیامک انصاری حضور داشت. انصاری پس از ساعت پنج عصر و خرگیوش با زهرمار در نقش یک نامزد انتخاباتی ظاهر شد که با خانمی با بازی شبنم مقدمی به ماجراهای مختلفی برمیخورد.
در سالهای بعد تا هم اکنون دوباره روند حضور فیلمهای کمدی در جشنواره فیلم فجر کاهش پیدا کرده است. سیری که در دهه چهارم اوج گرفته بود در دهه اواخر آن به حضور تنها یک فیلم در جشنواره رسید که سالهای بعد خوب،بد،جلف۲ در جشنواره ۳۸، شیشلیک در جشنواره ۳۹ و شادروان در جشنواره ۴۰ این پازل را تکمیل میکنند.
صبحانه با زرافهها
جشنواره فیلم فجر در آستانه پنجمین دهه و در دوره چهل و یکم هیچ فیلم کمدی را در لیست فیلم های حاضر در سودای سیمرغ نداشت. به جز متروپل که رگه های طنز داشت فیلم دیگری در این دسته نمیگنجید. امسال اما سروش صحت برای اولین بار در جشنواره فیلم فجر در مقام کارگردان حضور دارد. پیش از این جهان با من برقص در جشنواره جهانی فیلم فجر حضور داشت. کمدی صبحانه با زرافه ها که ترکیب کاملی از بازیگران پر طرفدار این سال های سینمای ایران را گرد هم آورده، یکی از فیلمهای مهم کمدی جشنواره چهلودوم است که وزنه سنگین این ژانر همیشه مغفول را در جشنواره فیلم امسال بر دوش دارد.
این روزها «آلن دلون» ۸۸ ساله احوال خوبی ندارد و وارثان این ابرستاره سینمای فرانسه و جهان برای میراث عظیمی که از وی برجا خواهد ماند یک جدال حقوقی را آغاز کردهاند و شاید پیش بینی چنین روزی بود که گفته بود «از این زمانه متنفرم و آماده مرگ هستم.»
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، چندی پیش انتشار عکسی، آلن دلون را خندان در کنار «آنتونی دلون» و «فابیان دلون» دو پسر و نوه های خود در مراسم شام شب کریسمس ۲۰۲۴ نشان می داد، اما این آرامش قبل از طوفان بود.
اواسط دی ماه بود که رسانه ها از شکایت آلن دلون و «آنوشکا دلون» تنها دخترش از آنتونی دلون فرزند بزرگ وی خبر دادند. ماجرا به سال ۲۰۱۹ باز می گردد، زمانی که آنتونی دلون در مصاحبه با رسانه ها، تصویری توام با ضعف از پدر خود ارائه کرد و گفته بود وی پیر شده و در حال مرگ است.
آلن دلون نیز این اظهارات را پرخاشگری نسبت به خود تلقی و اعلام کرد به شدت از جو رسانهای که توسط پسرش سازماندهی شده شوکه شده و نمیتواند پرخاشگری آنتونی را که مدام به او میگوید سالخورده است، تحمل کند.
این فوق ستاره سینمای فرانسه اکنون به همراه دخترش شکایتی را به اتهام افترا و آزار علیه آنتونی دلون تنظیم کرده است.
آنوشکا دلون چندی پیش در گفت وگوی تلویزیونی در مورد وضعیت آلن دلون گفت، او وضعیت خوبی ندارد و از اینکه می بیند زندگی خصوصیش جلوی چشم همه افتاده از درون شکسته شده است.
آنتونی دلون هم برای جا نماندن از خواهر خود در مصاحبه ای گفت: من دارم برای او(آلن دلون) می جنگم. جنگ من برای پول ارث و میراث نیست؛ من می جنگم تا خواسته او برآورده شود. تکلیف ارث پدر روشن شده است. واضح بگویم سهم خواهرم (آنوشکا) از دارایی پدر ۵۰ درصد و سهم و من و برادرم(فابیان) ۵۰ درصد است، یعنی ۲۵ درصد من، ۲۵ درصد فابیان.
وی افزود: اما یک موضوع وجود دارد و اینکه پدر می خواهد در شهر «دوشی» زندگی و همان جا هم فوت کند اما خواهرم می خواهد او را با خود به سوئیس ببرد؛ نگرانی وکیل و خواهرم از چیست؟ اینکه که پدر مجددا شهروند فرانسه به حساب بیاید به ضرر من و برادرم است. ما شهروندی فرانسه را داریم یعنی باید ۴۵ درصد مالیات بدهیم اما او(آنوشکا) شهروندی سوئیس را دارد ساکن شهر ژنو است و مالیات او صفر خواهد بود. اما ما می خواهیم خواسته پدر انجام شود به این خاطر مهم نیست که مشمول مالیات شویم اما خواهرم نمی خواهد این پول را بدهد.
در حالیکه در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی ستارگان آمریکایی نظیر «استیو مک کوئین»، «مارلون براندو»، «پل نیومن» و «رابرت ردفورد» نگاه مخاطبان سینما را به تسخیر خود در آورده بودند، بازیگری فرانسوی به نام آلن دلون در سینمای اروپا ظهور کرد که به نمادی جاودان از ضد قهرمانی جذاب و تنها تبدیل شد.
«آلَن فابیَن موریس مارسِل دُلون» معروف به آل دلون هشتم نوامبر ۱۹۳۵ در روستایی حوالی پاریس چشم گشود. در پی جدایی پدر و مادر آلن دلون، سرپرستی او به یک خانواده واگذار شد اما مرگ نابهنگام این خانواده سرپرست، آلن دلون را مجبور کرد که نزد مادر خود بازگردد.
در نوجوانی سر پر شر و شوری داشت و پس از ترک تحصیل، ترک خانه را به کار در قصابی ناپدری ترجیح داد و به ارتش ملحق شد.
آلن دلون در یگان تفنگداران دریایی به عنوان چترباز به خدمت درآمد و پس از تجربه حضور در جنگ اول هندوچین در سال ۱۹۵۴، سال ۱۹۵۶ از خدمت در ارتش مرحض شد.
پس از طی دوران خدمت، برای کسب درآمد ثابت و مستقل از خانواده، پس از مدتی فعالیت به عنوان باربر، پیش خدمت یکی از کافههای پاریس شد و اما شانس دوستی با «ژان کلود بریالی» بازیگر سینما، سرنوشت او را برای همیشه تغییر داد.
داستان از اینجا آغاز شد که ژان کلود بریالی و آلن دلون سال ۱۹۵۷ تصمیم گرفتند به جشنواره کن بروند، آلن دلون که لباس مناسبی برای حضور در جشنواره نداشت، یک دست لباس کرایه کرد و همان شب قد و بالایی مناسب، صورت بی عیب و نقص، چشمان آبی و موهای با فرق یک ور آلن دلون نظر بسیاری از سینماگران حاضر در جشنواره را به خود جلب کرد و از این به بعد بود، آلن دلون دیگر آلن دلون سابق نبود و یک شبه به یک ابرستاره سینما تبدیل شد.
آل دلون سال ۱۹۷۰ و زمانی که برای مدتی در آمریکا به سر می برد، در گفت وگوی تلویزیونی ضمن تایید این داستان گفت: آن موقع خیلی جوان و تازه از ارتش برگشته بودم. قرار نبود بازیگر شوم. در کل اصلا نمی دانستم می خواهم چه کاری کنم.
و در پاسخ مجری که پرسید که این درست است که در جشنواره کن کشف شدی و کت وشلوار اجاره ای پوشیده بودید، افزود: بله درسته، هنوم هم بعضی وقت ها کت و شلوار قرض می گیرم.
آلن دلون سال ۱۹۵۷ بدون اینکه حتی آموزش یا دوره بازیگری دیده باشد، به دعوت ایو آلگره در فیلم سینمایی «وقتی زنی دخالت میکند» بازی کرد.
سال های پایانی دهه ۶۰ برای آلن دلون با بازی در «زیبا باش اما خفه» و «کریستین»(۱۹۵۸) و «زنان ضعیف هستند» و «راه جوانی» (۱۹۵۹) با پایان رسید.
سال ۱۹۶۰ آلن دلون با بازی در فیلم ماندگار «روکو و برادرانش» ساخته لوکینو ویسکونتی به شهرت فراوانی رسید.
آلن دلون در این فیلم نقش «روکو» فرزند خانواده سیسیلی را بازی می کند که برای یافتن کار به شهر میلان روی آوردهاند اما مصایب جامعه شهری باعث کشمکش های فراوانی برای اعضا خانواده بویژه روکو و دیگر برادران او «چیرو» و «سیمون» می شود.
آلن دلون در «روکو و برادرانش» یکی از ماندگارترین بازی های خود را ارائه داد و آن چهره جوان، زیبا و معصوم را در خدمت ایفای نقش روکو جور کش خانواده در آورد.
فیلم «کسوف»(۱۹۶۲) به کارگردانی میکل آنجلو آنتونیونی یکی دیگر از فیلم های مطرح آلن دلون است. وی در این فیلم در نقش یک دلال بورس با مونیکا ویتی همبازی شد.
سال ۱۹۶۳ با بازی در فیلم درام تاریخی «یوزپلنگ» دومین همکاری لوکینو ویسکونتی را رقم زد. این فیلم برنده جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن ۱۹۶۳ و همچنین نامزد اسکار بهترین طراحی لباس در سال ۱۹۶۴ شد.
ژان پیر ملویل سال ۱۹۶۷ محبوب ترین نقش سینما را در فیلم تحسین شده «سامورایی» به آلن دلون واگذار کرد. «سامورایی» از جمله آثار برجسته «موج نو» سینمای فرانسه محسوب می شود و داستان آدمکشی به نام «جف کاستلو» است که در ازای گرفتن پول، سفارش قتل افراد را می پذیرد اما یک شب پس از قتل رییس یک کارباره، بطور تصادفی با زنی(والری) که نوازنده پیانو است برخورد می کند. نوازنده یکی از شاهدان قتل است اما در اداره پلیس از شهادت علیه قاتل خودداری می کند … .
ژان پیر ملویل با ساخت صورتی سنگی و بی احساس از چهره زیبایی آلن دلون، به نحوی استادانه جف کاستلو خود را خلق کرد و آلن دلون نیز یکی از بهترین انتخاب های خود را ثبت کرد. سامورایی الهام بخش بود و نزد منتقدان جایگاه ویژه ای دارد اما آنچه که این اثر را در ذهن ها ماندگار کرد، شمایل جف کاستلو است که در آلن دلون با آن نگاه خیره، سرد، سکوت و نیز کلاه و بارانی خوش قواره تجلی یافته است.
«دسته سیسیلی ها»(۱۹۶۹) دومین همکاری آلن دلون و آنری ورنوی پس از «هر شمارهای میتواند برنده باشد» است. «دسته سیسیلی ها» اثری حادثه ای است که در بستر ماجرای یک سرقت بزرگ، کشمکش درون گروه های مافیایی و جدال آنها را با پلیس روایت می کند.
ژاک دری سال ۱۹۷۰ آلن دلون و ژان پل بلموندو دو ابرستاره سینمای فرانسه را در فیلم گانگستری مافیایی «بورسالینو» به بازی گرفت.
پس از موفقیت «سامورایی»، ژان پیر ملویل برای ساخت فیلم پلیسی حادثه ای «دایره سرخ» به سراغ آلن دلون رفت و شمایلی دیگر از ضدقهرمان تنها را ارائه داد.
آل دلون که سال ۱۹۶۶ با بازی در وسترن «تگزاس آنسوی رودخانه» تجربه حضور در هالیوود را پشت سر گذاشته بود، سال ۱۹۷۱ در وسترن «آفتاب سرخ» به کارگردانی ترنس یانگ ایفای نقش کرد.
دهه ۷۰ میلادی را با بازی در تعدادی فیلم از جمله «اولین شب آرامش»، «معالجه»، «اسلحه بزرگ»، «عقرب»، «دو مرد در شهر»، «زورو»، «آقای کلاین» و «کنکورد» سپری کرد.
دهه ۸۰ میلادی، آلن دلون دست به کارگردانی زد و فیلم های «برای پنهان کردن یک پلیس»(۱۹۸۱) و «ضارب»(۱۹۸۱) را ساخت و خود نیز در آنها ایفای نقش کرد.
«موج نو»(۱۹۹۰) عنوان فیلمی به کارگردانی ژان لوک گدار است و آلن دلون جلوی دوربین مطرح ترین کارگردان موج نو سینمای فرانسه قرار گرفت.
دهه ۹۰ میلادی به جز یکی دو مورد از جمله «بازگشت کازنووا»(۱۹۹۲) و نیمه شانس(۱۹۹۸) اثر برجسته ای ندارد.
تنها نقطه برجسته حرفه ای آلن دلون پس از سال ۲۰۰۰ نیز بازی در نقش «فرانک ریوا» مامور پلیس مبارزه با مواد مخدر در سریالی پلیسی جنایی به همین نام به کارگردانی فیلیپ ستبون بود که در دو فصل پخش شد و سرانجام بازنشستگی خود را اعلام کرد.
آلون دلون در دوران حرفه ای خود با کارگردانان نامداری همکاری داشته و در کنار بازیگران بزرگی از جمله آنتونی کوئین، برت لانکستر، چارلز برانسون، ژان گابن، لینو ونتورا، دین مارتین، جان ماریا ولونته، ایو مونتان، کلودیو کاردیناله، ریچاد برتون، اینگرید برگمان، عمر شریف، جین فوندا، ریچارد برتون و توشیرو میفونه ایفای نقش کرده است.
وی طی فعالیت در سینما جوایز متعددی نیز کسب کرده است. آلون دلون سال ۱۹۸۵ جایزه سزار بهترین بازیگر مرد را برای بازی در فیلم «داستان ما»(۱۹۸۴) دریافت کرد و در چهل و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم برلین برنده خرس طلایی افتخاری شد و در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۹ جایزه نخل طلای افتخاری را بدست آورد.
آلن دلون در سال های ابتدای فعالیت در سینما با رمی اشنایدر آشنا شد و در چند فیلم با یکدیگر بازی کردند اما این آشنایی هیچگاه به ازدواج ختم نشد. آلن دلون سه بار ازدواج کرده و «آنتونی»، «آنوشکا» و «فابیان» محصول این ازدواج ها هستند.
آلن دلون سال ۱۹۶۸ در پی کشف جسد «استفن مارکوویچ» محافظ سابق خود در گاراژ یک خانه، گرفتار پرونده جنایی اما از آن تبرئه شد.
وی افزون بر بازیگری، با راه اندازی کمپانی فیلمسازی و نیز تاسیس یک شرکت هواپیمایی ثروت هنگفتی به دست آورد.
آلن دلون همچنین دستی بر پرورش اسب های مسابقه دارد و کلکسیون آثار هنری و عتیقه، او را صاحب گنجینه بی نظیری کرده است.
همچنین محصولات تجاری مانند سیگار و عطر با برند «آلن دلون» تحت پوشش شرکت وی در سراسر جهان به فروش می رسد.
این در حالیست که آلن دلون در مصاحبه ای تلویزیونی گفته بود، از تجارت و بیزنسن هیچ سر رشته ای ندارد و کارهای تجاری او را وکلا وی انجام می دهند.
آلن دلون نقش های آمیخته با تنهایی فراوانی دارد و سالها پیش در مصاحبه ای وقتی از او پرسیده شد که چرا شخصیت های تنها را دوست دارد و احتمال دارد که از درون تنها باشد، پاسخ داد: فکر می کنم همه افراد در سطوح مختلف و به نسبت های مختلف تنها هستند، مطمئن هستم که من هم تنها هستم و این تنهایی را در خود پیدا کردم.
معروف و مشهودترین نقطه تمایز آلون دلون با سایر بازیگران زیبایی او بود، و وی سالها پیش در گفت وگوی خود را شبیه مادرش توصیف کرد و گفت، زیبایی خود را از مادر به ارث برده است.
آلن دلون اواخر سال ۱۳۹۶ در گفت وگوی عنوان کرد دنیا برایم دیگر بسیار تنگ شده و همه چیز مهیاست، آماده مرگ هستم.
وی در این مصاحبه گفت: از این زمانه متنفرم، حالم را به هم می زند. همه چیز تحریف شده و اشتباه است… می دانم بدون هیچ تاسف و افسوسی این دنیا را ترک خواهم کرد. همه چیز آماده است حتی گورم که در معبدی انتظارم را می کشد.
آلن دلون همچنین بر عشق و علاقه خود به بازیگری صحه گذاشت و گفت: چه در سینما و چه در تئاتر همواره سعی کرده ام به طبیعی ترین شکل ممکن بازی کنم. در واقع هرگز بازی نکرده ام بلکه (همه لحظه های جلوی دوربین و تماشاگر را) زندگی کرده ام.
وی همچنین در این مصاحبه پرده از حقایق تلخ زندگی خود برداشت: وقتی به خود آمدم، دیدم انگار بچه یتیمی هستم که در دل یک خانواده میزبان زندگی می کنم. هرگز ندیدم که پدر و مادرم با هم باشند. پدر گوشه ای بود و مادر گوشه دیگر. هریک از آنها بر روی رودخانه ای و من میان دو رود بر روی جزیره.
آلن دلون در این مصاحبه از «تنهایی» خود یاد می کند: خلاءهایی در زندگی هست که هرگز پر نمی شود. حتی زمانی که با زنی می زیستم، وقتی زنی را دوست داشتم باز هم احساس تنهایی می کردم این حس همیشه با من است.
در این اوضاع و احوال روحی، درگذشت ژان پل بلموندو همقطار قدیمی وی، اثر عمیقی بر آلن دلون گذاشت. آلن دلون طی ۶۰ سال بازیگری، با بازیگران متعددی همکاری کرده اما با ژان پل بلموندو صمیمت بیشتری داشت.
ژان پل بلموندو ۶ سپتامبر ۲۰۲۱ درگذشت و آلن دلون در واکنش به این خبر غمگین گفت: ویران شدم، او دوستی بود که از دست دادم و همکاری بود که بیش از ۶ دهه یکدیگر را میشناختیم.
آلن دلون ژوئن ۲۰۱۹ دچار سکته مغزی شد اما از مرگ رهایی یافت اما اوایل سال ۲۰۲۲ میلادی بود که رسانه ها از تصمیم آلن دلون برای مرگ خودخواسته(اتانازی) خبر دادند.
این خبر را آنتونی دلون در گفت وگو با شبکه RTL آلمان فاش کرد و گفت، که پدرش از او خواسته علاوه بر اجرای اتانازی، تا آخرین دقیقه در کنارش بماند اما او نپذیرفته و از همین رو، خواهرش آنوشکا پایان دادن به زندگی پدرشان را بر عهده گرفته است.
اما فابیان دلون چندی بعد این خبر را تکذیب کرد و آن را جعلی دانست.
آلن دلون از سرشناس ترین بازیگر اروپایی و جهان نزد ایرانیان است و اکثر فیلم های وی در ایران به نمایش درآمده است. وی پیش از انقلاب اسلامی نیز سفری به ایران داشت.
اما مهمترین عامل که باعث شهرت آلن دلون در ایران شد، صدای خسرو خسروشاهی بود که در دوبله بر چهره این ابرستاره سینما می نشست و فیلم های آلون دلون را تماشایی می کرد.
به هر روی آلن دلون بازیگری است که طی ۶۰ ساله گذشته تاثیر فراوانی بر سینما و مخاطبان وسیع آن گذاشته، و شمایل محبوب، تنها و بی همتای «ضدقهرمان» برجا مانده از او، کار هر بازیگری را برای کسب جایگاه این ابرستاره سینما بسیار سخت و شاید بعید کرده است.
فیلم «آناتومی یک سقوط» جایزه بهترین فیلم، فیلمنامه و بازیگر زن جوایز سالانه لومیر سینمای فرانسه را به خود اختصاص داد.
به گزارش سینمای خاگی از ایسنا، مراسم اعطای جوایز بیست و نهمین دوره جوایز لومیر فرانسه برگزار شد و فیلم «آناتومی یک سقوط» به کارگردانی «ژوستین تریه» جایزه بهترین فیلم و فیلمنامه را دریافت کرد و «سندرا هولر» نیز برای بازی در این فیلم بهترین بازیگر زن این جوایز شناخته شد.
«آناتومی یک سقوط» که نخستین نمایش جهانی خود را در جشنواره کن سال گذشته میلادی تجربه کرد و جایزه نخل طلای بهترین فیلم را به خود اختصاص داد، یکی از فیلمهای موفق فصل جوایز سینمایی بوده و جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان گلدن گلوب را از آن خود کرده و به جمع نامزدهای نهایی جوایز بفتا در این شاخه نیز راه پیدا کرده است.
این فیلم در نظرسنجی نشریه ایندی وایر بر اساس نظرسنجی از ۱۵۸ منتقد و روزنامه نگار از سراسر چهان در رتبه هفتم برترین فیلمهای سال ۲۰۲۳ قرار گرفت و جایزه بهترین فیلم و کارگردانی جوایز فیلم اروپا را نیز دریافت کرده است.
داستان این فیلم با بازی ساندرا هولر، سوان آرلو، میلو ماچادو و … درباره یک نویسنده آلمانی است که پس از مرگ شوهرش در برف، گیر میکند و در شرایطی مرموز به جرم قتل همسرش دستگیر میشود و سعی میکند در طول دادگاه بی گناهی خود را اثبات کند.
این فیلم که به طرز عجیبی از سوی سینمای فرانسه برای رقابت در شاخه بهترین فیلم بینالمللی اسکار ۲۰۲۴ انتخاب نشد، شانس خود را در دیگر شاخههای این جوایز از جمله بهترین کارگردانی، بازیگر زن، فیلمنامه و تدوین جستجو میکند.
در سایر بخشهای جوایز لومیر فرانسه که معادل جوایز گلدن گلوب آمریکاست، «توماس کایلی» برای فیلم «قلمرو حیوانات» جایزه بهترین کارگردانی را به خانه برد و «اره ورتهالتر» نیز برای بازی در فیلم «پرونده کُلدمن» بهترین بازیگر مرد نام گرفت.
جایزه بهترین فیلم اول یک کارگردان به فیلم «رپچر» به کارگردانی «آیریس کالتنبک» رسید و «درباره علفهای خشک» ساخته «نوری بیلگه جیلان» هم جایزه بهترین فیلم خارجی سال جوایز لومیر را به خود اختصاص داد.
فیلم سینمایی «آناتومی یک سقوط» ساخته ژوستین تریه و برنده نخل طلای جشنواره کن در سینماتک برج آزادی نمایش داده میشود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، چهارمین برنامه سینماتک برج آزادی سه شنبه سوم بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ به نمایش فیلم فرانسوی «آناتومی سقوط» به کارگردانی ژوستین تریه محصول ۲۰۲۳ اختصاص دارد که با نشست نقد و بررسی با حضور پریسا ساسانی ( مجری و روزنامه نگار) و شاهپورعظیمی (منتقد و مترجم سینما) همراه خواهد بود.
«آناتومی یک سقوط» که نخستین نمایش جهانی خود را در جشنواره کن سال گذشته میلادی تجربه کرد و جایزه نخل طلای بهترین فیلم را به خود اختصاص داد، یکی از فیلمهای موفق فصل جوایز سینمایی بوده و جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان گلدن گلوب را از آن خود کرده و به جمع نامزدهای نهایی جوایز بفتا در این شاخه نیز راه پیدا کرده است.
این فیلم در نظرسنجی نشریه ایندی وایر بر اساس نظرسنجی از ۱۵۸ منتقد و روزنامه نگار از سراسر چهان در رتبه هفتم برترین فیلمهای سال ۲۰۲۳ قرار گرفت و جایزه بهترین فیلم و کارگردانی جوایز فیلم اروپا را نیز دریافت کرده است.
داستان این فیلم با بازی ساندرا هولر، سوان آرلو، میلو ماچادو و … درباره یک نویسنده آلمانی است که پس از مرگ شوهرش در برف، گیر میکند و در شرایطی مرموز به جرم قتل همسرش دستگیر میشود و سعی میکند در طول دادگاه بی گناهی خود را ثابت کند.
این فیلم که به طرز عجیبی از سوی سینمای فرانسه برای رقابت در شاخه بهترین فیلم بینالمللی اسکار ۲۰۲۴ انتخاب نشد، شانس خود را در دیگر شاخههای این جوایز از جمله بهترین کارگردانی، بازیگر زن، فیلمنامه و تدوین جستجو میکند.
«فرانسیس فورد کاپولا» از اکران پروژه جدیدش «مگالوپولیس» که سالها در فکر ساختش بود در سال جدید میلادی خبر داد و آن را اثری غیرمعمول خواند که هرگز خسته کننده نیست.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، «فرانسیس فورد کاپولا» کارگردان نامدار آمریکایی درباره جدیدترین پروژهاش با عنوان «مگالوپولیس» که با هزینه شخصی ۱۲۰ میلیون دلاری ساخته است، گفت: «این فیلم در سال ۲۰۲۴ اکران خواهد شد و تنها چیزی که میتوانم درباره آن بگویم این است که عاشق بازیگران آن هستم، این فیلمی غیرمعمول است که هرگز خسته کننده نیست. منتظر باشید و بیینید.»
در فیلم سینمایی «مگالوپولیس» بازیگرانی چون آدام درایور، فارست ویتاکر، ناتالی امانوئل، جان وویت، لارنس فیشبرن، اوبری پلازا، شیا لابوف، کلوئه فاینمن، کاترین هانتر و داستین هافمن به همراه دی بی سوینی، تالیا شایر، جیسون شوارتزمن، جیمز رمار و جیانکارلو اسپوزیتو مقابل دوربین رفتهاند.
این فیلم که نویسندگی و کارگردانی آن را کاپولا بر عهده داشته در مارس ۲۰۲۳ در آتلانتا و نیویورک فیلمبرداری شد و در صفحه رسمی فیلم آمده است: «سرنوشت رم دنیای مدرنی را گرفتار می کند که قادر به حل مشکلات اجتماعی خود در این داستان حماسی جاه طلبی سیاسی، نبوغ و عشق خطرناک نیست».
«مگالوپلیس» پروژهای است که کاپولای ۸۴ ساله، مدت زمان طولانی در پی ساخت آن بوده و در نهایت پاییز ۲۰۲۱ اعلام شد که این فیلم با هزینه شخصی ۱۲۰ میلیون دلاری او مقابل دوربین میرود که منابع مالی آن را از محل فروش املاک محبوبش در کالیفرنیای شمالی به دست آورده است.
گفته میشود کاپولا در ابتدا از فناوری تولید مجازی جدید مشابه سریال علمی-تخیلی «مندلورین» استفاده کرده است اما با افزایش چالشها و هزینههای این رویکرد، تیم تولید تلاش کرد به سمت رویکردی کمهزینهتر و سنتیتر روی صفحه سبز متمرکز شود.
«کاپولا» که هرگز پیش از این فیلمی با جلوههای بصری سنگین نساخته است، تقریباً تمام تیم جلوههای بصری خود را در دسامبر سال گذشته اخراج کرد.
«مارک راسل» یک از چهرههای کهنهکار هالیوود در عرصه جلوههای بصری است که از آثارش میتوان به «در ارتفاعات» و «گرگ وال استریت» اشاره کرد که بهعنوان سرپرست تیم جلوههای بصری فیلم «مگاپولیس» را هدایت میکرد. البته «کاپولا» ۳۰ سال پیش نیز بخش جلوههای بصری خود را در فیلم «دراکولا»اخراج کرده بود.
این کارگردان تاکنون چندین فیلم ساخته که منتقدان آنها را از بهترینهای تمام دوران میدانند، از جمله «پدرخوانده» (۱۹۷۲) و دنباله آن در سال ۱۹۷۴، که هر دو برنده بهترین فیلم در اسکار شدند. با این حال او پس فیلم «دراکولای برام استوکر» محصول ۱۹۹۲، هیچ موفقیتی بزرگی نداشته است و آخرین بار در سال ۲۰۱۱ فیلم معمایی «توییکس» را مقابل دوربین برد که «وال کیلمر» و «بروس درن» در آن نقش آفرینی کردند.
وی سابقه طولانی در تولیدات چالش برانگیز دارد، وی در سال ۱۹۸۲ علاوه بر کارگردانی فیلم عاشقانه موزیکال «یکی از قلب»، تأمین مالی آن را نیز بر عهده داشت که فیلم موفقیتی چندانی در گیشه کسب نکرد و پس از سال ۱۹۸۴ فیلم «باشگاه کاتن» را با ستارههای سینما مقابل دوربین کرد که با حواشی فراوانی همراه شد و چندین نفر از عوامل فیلم به طور ناگهانی اخراج شدند.
اما هیچ یک از ساختههای «کاپولا»، به اندازه «اکنون آخرالزمان» با حواشی همراه نبود، فیلمی طاقتفرسا که همچون داستانش با جنون و هرج و مرج رو به رو بود. با این وجود، «اینک آخرالزمان» در سال ۱۹۷۹ دو جایزه اسکار برد و به یک فیلم کلاسیک تبدیل شد.
«فرانسیس فورد کاپولا» از بزرگترین فیلمسازان معاصر سینمای جهان است که از جمله افتخارات و جوایز سینمایی وی طی چهار دهه فیلمسازی میتوان به جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی در سال ۱۹۷۱ برای «پاتون»، جایزهی اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی در سال ۱۹۷۳ برای «پدرخوانده»، جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اقتباسی در سال ۱۹۷۵ برای «پدرخوانده۲»، جایزه بفتا بهترین کارگردانی در سال ۱۹۷۸ برای «اینک آخرالزمان»، جایزه دوربین جشنواره برلین در سال ۱۹۹۱، جایزه نخل طلا و جایزه فیپرشی جشنواره کن در سال ۱۹۷۹ برای فیلم «اینک آخرالزمان»، جایزه نخل طلا و جایزه بهترین فیلم معنوی جشنواره کن در سال ۱۹۷۴ برای فیلم «مکالمه»، جایزه گلدن گلوب برای بهترین کارگردانی در سال ۱۹۸۰ برای «اینک آخرالزمان»، جایزه گلدن گلوب برای بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه در سال ۱۹۷۳ برای «پدرخوانده»، جایزه ویژه پنجاهمین سال تأسیس جشنواره سنسباستین در سال ۲۰۰۲، شیر طلای افتخاری جشنواره ونیز در سال ۱۹۹۲، جایزه صدف طلایی بهترین فیلم و جایزه فیپرشی جشنواره سنسباستین و … اشاره کرد.
فیلمهای راه یافته به چهلودومین جشنواره فیلم فجر ترکیبی متنوع از بازیگران را روی پرده سینماها خواهد برد که در بین آنها حضور دو بازیگر کهنهکار بیش از بقیه به چشم میآید.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، نگاهی به فهرست بازیگران فیلمهای بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر نشان از حضور بازیگرانی دارد که برخی از آنها در سالهای اخیر فعالیت بیشتری در دنیای تصویر داشتند و برخی هم بعد از مدتها قرار است در قاب پرده نقرهای دیده شوند.
مهران احمدی، میلاد کیمرام، مهران غفوریان، حامد کمیلی، محسن کیایی، مهدی هاشمی، حسن معجونی، امیرحسین آرمان، رضا یزدانی، علی شادمان، جواد عزتی، مهران مدیری، پژمان بازغی، سینا بهراد، پردیس احمدیه، مهرداد صدیقیان، الناز حبیبی، بهرام رادان، پژمان جمشیدی، هوتن شکیبا، هادی حجازیفر، شهرام حقیقتدوست، فرهاد قائمیان، محمدرضا شریفینیا، مارال بنیآدم، آزیتا حاجیان و حسین پاکدل تعدادی از بازیگران نامآشنایی هستند که در فیلمهای اجتماعی، کمدی، جنگی یا تاریخی جشنواره امسال در بخش ملی جشنواره حضور دارند.
اما در کنار آنها، دو چهره قدیمی سینما نیز هستند که حضورشان بر صحنه جشنواره فیلم فجر، هم افتخار است و هم اعتبار. دو بازیگری که شباهتهای زیادی با هم دارند؛ هر دو آرتیست، آرام، باوقار، گزیدهکار، حرفهای، بیحاشیه، بیعلاقه به مصاحبه و… هر دو قدر نادیده!
صحبت از علی نصیریان است و سعید پورصمیمی، که یکی در آستانه ۹۰ سالگی است و دیگری نزدیک به ۸۰ سالگی و هر دو آنها را به زودی بر پرده چهل و دومین جشنواره فیلم فجر میتوان دید.
از این دو هنرمند، فیلمهای متعددی در طول بیش از چهار دهه برگزاری جشنواره فجر نمایش داده شده و بازیهایشان به فراخور تحسینبرانگیز هم بوده اما سعید پورصمیمی خوششانستر بوده و جایزههای بیشتری از این جشنواره گرفته است.
او سه سیمرغ جشنواره فیلم فجر را برای فیلمهای «ناخدا خورشید»، «تحفهها» و «پرده آخر» به عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل گرفته و چند بار دیگر هم نامزد شده است، در حالی که علی نصیریان اولین سیمرغ (نقش مکمل) خود را ۶ سال قبل برای بازی در «مسخرهباز» گرفت و بعد از گرفتن آن هم گفت: «من تا به حال سیمرغ نگرفتهام. انتظار هم نداشتم در این ۴۰ سال. حالا آقایان محبت کردند و سیمرغ درجه دو را به من دادند. عیبی هم ندارد. من با کمال میل میپذیرم.»
البته طلسم سیمرغ بهترین نقش اول بازیگری، سال گذشته برای نصیریان شکست و او در جشنواره فجر ۱۴۰۱ برای بازی در فیلم «هفت بهار نارنج» که هنوز اکران عمومی نشده، سرانجام سیمرغ درجه یک را گرفت. او امسال هم فیلمی تازه در جشنواره دارد. «نوروز» به کارگردانی سهیل موفق جدیدترین فیلمی است که این هنرمند در آن بازی کرده؛ فیلمی که به عنوان یک اثر فانتزی و در قالب رئالیسم جادویی درباره نوروز و اساطیر نوروزی معرفی شده است.
در شرایطی که نصیریان برای دومین سال پیاپی یک فیلم تازه در جشنواره فجر دارد و چند سال قبل هم برای «خورشید» در نشست خبری فیلمش در جشنواره حاضر بود، سعید پورصمیمی مدت زمان طولانیتری در این رویداد غایب بوده است. شاید آخرین تصویری که از او در یک نشست خبری به ذهن بیاید، کنفرانس مطبوعاتی «برادران لیلا» در جشنواره فیلم کن باشد؛ جایی که او پس از بازی درخشانش در فیلم گفت: «گاهی حس میکنم نسبت به نسل جوان عقب افتادهام. این یک واقعیت است. با تکنولوژی جدید، با گسترش دنیا و نزدیک شدن آدمها به هم این حس در هر آدم مُسنی پیش میآید.»
کنفرانس مطبوعاتی فیلم «برادران لیلا»/ جشنواره کن
پورصمیمی در تازهترین تجربه کاری خود نقش پرویز دهداری- مربی سابق فوتبال که به عنوان الگویی محبوب در اخلاق و ورزش از او یاد میشود – را در فیلمی به نام «پرویز خان» بازی کرده است و حالا سکانس چهل و دوم جشنواره فیلم فجر با نام و حضور این دو بازیگر میتواند به شکلی متفاوت ثبت شود چرا که آنها پس از عمری نقشآفرینی در سینما مایه افتخار و اعتبار این جشنواره هستند.
رئیس سازمان سینمایی کشور بیتفاوتی نسبت به سرنوشت و آینده کشور را خسرانی جبرانناپذیری عنوان کرد و گفت: انتخابات یعنی بیتفاوت نبودن، در صحنه حضور داشتن، مسئول بودن نسبت به جامعه و تاریخ؛ اگر طیفها، سلیقهها، صداها و نواهای مختلف در چارچوب قانون در انتخابات حاضر باشند جامعه پویایی خواهیم داشت.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، یکی از ایدههای محمد خزاعی در مقام رئیس سازمان سینمایی کشور که تا کنون در برخی از سخنرانیهای رسمی به آن اشارههایی داشته است، تلاش برای تحقق «سینمای اسلامی» است.
خزاعی که پیشتر و در بخش اول همین گفتوگو به تفصیل درباره نسبت وضعیت امروز سینمای ایران با ایدهآلهای خود صحبت کرده و به دفاع از رویکردهای منتهی به جان گرفتن گیشهها، در برابر منتقدان پرداخت، حالا و در ادامه این گفتوگو تلاش دارد ضمن تشریح دیدگاههای خود درباره کلیت «سینمای ایران» به بخش دیگری از حواشی مرتبط با دوران مدیریت خود بهخصوص حواشی بهوجود آمده برای گروهی از سینماگران متأثر از حوادث و التهابات سیاسی و اجتماعی یک سال گذشته پاسخ دهد.
آنچه در ادامه میخوانید بخش دوم و پایانی گفتوگوی مشروح خبرگزاری ایرنا با محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور است.
اگر بخواهید مولفههای «سینمای اسلامی» را که پیشتر به آن اشارههایی داشتهاید، تشریح کنید، به چه مواردی اشاره میکنید؟
درباره همه رفتارهای ما، در دین اسلام شاخصهایی تعیین شده است. مثلا درباره رفتار یک کاسب در زمینه فعالیتهای اقتصادی، شاخصهایی در دین ما تعیین شده است. به همین دلیل آنقدر شاخصهای اسلامی برای یک زندگی گسترده است که درباره همه شئون آن میتوان صحبت کرد و فیلم ساخت.
آیا معتقدید امروز این شاخصهای اسلامی در سینمای ما رعایت نمیشود؟
قطعا در برخی از آثار نجیب سینمای ایران این شاخصها وجود دارد و در اکثریت تولیدات هم این موارد رعایت میشود اما صحبت من درباره اندک تولیداتی که است که این شرایط را ندارند. معتقدم آنهایی که به دنبال نگاه کاسبکارانه در سینما هستند، باید جلویشان را گرفت. حرف ما این است که میتوان نگاه اقتصادی هم به سینما داشت اما باید رویکردها را اصلاح کرد.
قطعا سینما یعنی اقتصاد اما میتوان نگاه متفاوتی هم داشت. نکته دیگر این است که آیا ما همیشه باید به فیلمها سوبسید بدهیم؟ آیا فیلمسازان ما نباید راه ارتباط با مخاطب خود را یاد بگیرند؟ این مسأله بسیار مهمی است. من وقتی میگویم فیلمساز هستم، یا دارم یک فیلم شخصی میسازم که طبیعتا برای آن نباید انتظار اکران داشته باشم. مثل فیلمهای هنروتجربه که اکران هم میشود اما انتظار فروش آنچنانی در گیشه ندارند.
فیلمساز دیگری برای حضور در جشنوارهها فیلم میسازد و طبیعتا او هم نباید از عدم اکران فیلمش در داخل کشور ناراحت شود. اما صورت سوم مربوط به فیلمهایی است که برای ارتباط با مخاطب ساخته میشوند. این دست آثار باید نگران شرایط ارتباط با مخاطب باشند. صاحبان این آثار باید از خود بپرسند که شاخصه برقراری ارتباط با مردم چیست؟ مگر میشود فیلمی قصه و قهرمان نداشته باشد و مردم با آن ارتباط برقرار کنند؟ ما باید در مدل فیلمسازی خود تجدیدنظر میکردیم. چرا فیلمهای کارگردانی مانند ابراهیم حاتمیکیا همواره مخاطب دارد، چون قصه و قهرمان دارد…
البته فیلمهای متأخر آقای حاتمیکیا هم در زمینه جذب مخاطب چندان موفق نبودهاند!
اینگونه نیست که اگر یک فیلم سینمایی، بر روی پرده سینما از نظر اقتصادی عملکرد موفقی نداشته، از نظر انتقال مفاهیم و کارکردهای فرهنگی خودش هم ناموفق بوده باشد. این دو مقوله از هم جدا هستند.
این طور نیست. فیلم «بهوقت شام» رکورد فروش خوبی را در گیشه ثبت کرد. از فیلمی که خودم در آن حضور داشتم مثال میزنم. دلیل استقبال از آن فیلم هم این بود که مردم با آن ارتباط برقرار کردند. سینمای ابراهیم حاتمیکیا مولفههایی دارد که برای مردم جذاب است. البته این نکته را هم بگویم که همه مخاطبان یک فیلم، مخاطبان داخل سالن سینما نیستند و در این زمینه گاهی فیلمسازان ما دچار اشتباه میشوند.
اینگونه نیست که اگر یک فیلم در سینما فروش نداشت، یعنی دیده نشده است. بهعنوان مثال فیلم «پشت پرده مه» که ما کار کرده بودیم، جوایزی از جشنوارهها گرفت، در اکران عمومی دیده نشد اما در تلویزیون بارها پخش شد و مردم هم با آن ارتباط برقرار کردند. فیلمی که در سینما شکست خورد اما بسیاری از مردم آن را دیدند و میشناسند.
اینگونه نیست که اگر یک فیلم سینمایی، بر روی پرده سینما از نظر اقتصادی عملکرد موفقی نداشته، از نظر انتقال مفاهیم و کارکردهای فرهنگی خودش هم ناموفق بوده باشد. این دو مقوله از هم جدا هستند.
یکی از پدیدههایی که در یکسال گذشته بیشتر شاهد آن بودهایم جریان حضور فیلمهای زیرزمینی که بهصورت غیررسمی در داخل کشور تولید شدهاند، در جشنوارههای جهانی است. نگران نیستید که با نمایندگی این آثار از طرف ایران، سینمای رسمی ما در عرصههای بینالمللی حذف و محدود شود؟ مهمتر اینکه آیا جنس سیاستگذاریهایی که منجر به محدود شدن امکان ساخت برخی فیلمهای اجتماعی در سالهای اخیر شده است را در شکلگیری این پدیده موثر نمیدانید؟
اول اینکه معتقد نیستم که سینمای ایران در عرصههای بینالمللی حذف و محدود شده است و مشکلی که به آن اشاره میکنید مربوط به سه چهار جشنواره است که عموما با مقاصد سیاسی هدف گذاری شده اند واغراض سیاسی خود را دنبال می کنند. در سایر جشنوارههای سینمایی جهان، با چنین مشکلی مواجه نیستیم…
بالاخره در نگاه غاطبه سینمادوستان، همان چهار جشنواره تأثیر بالایی بر انعکاس تصویر سینمای کشورها در عرصه بینالمللی دارند!
فیلمهای رسمی سینمای ایران در جشنوارههای بینالمللی مهم دیده میشود
اینگونه نیست. در همه جشنوارههای بینالمللی، امروز فیلمهای رسمی سینمای ایران هم دیده میشود و هم برگزیده میشود. تعداد جوایز بینالمللی سینمای ایران در همین سالها کاملا مشخص است. آنچه شما به آن اشاره میکنید، مربوط به تغییر رویکرد جشنوارههای سینمایی دنیا نسبت به فضای فرهنگی ایران صحبت میکنید که مقولهای کلان است و ارتباطی هم با قوانین مراقبتی داخلی ما ندارد. سینما تنها بخشی از این تغییر رویکرد را نشان میدهد.
دلیل این تغییر رویکرد چیست؟ مگر پیشتر در سینمای ایران سختگیری وجود نداشت؟ اتفاقی که امروز شاهد هستیم مربوط به تغییر رویکرد جشنوارههای خارجی است. تا همین امروز خیلی از فیلمهای اجتماعی خوب سینمای ایران به این جشنوارهها معرفی شده، اما پذیرفته نشدهاند. مگر «جنگ جهانی سوم» فیلم مشکلداری بود؟ چرا در جشنوارهها پذیرفته نشد؟ در این دوره ما تمام فیلمهایی که حتی برای نمایندگی سینمای ایران در اسکار انتخاب کردیم هم آثار اجتماعی و غیرایدئولوژیک بودهاند.
مگر ما نمیتوانستیم مانند دورههایی که صرفا فیلمهای ایدئولوژیک معرفی میشدند، عمل کنیم؟ نگاه ما اساسا این نیست. شاید عدهای بخواهند اینگونه تلقین کنند، اما واقعیت این است که نگاه ما این نیست. ما بهدنبال احیای سینمای ملی ایران، با مشخصههای بومی خودش هستیم.
از ماجرای جشنوارههای خارجی فاصله نگیریم…
بله. درباره جشنوارههای خارجی، مطمئن باشید نگاه آنها در آینده قطعا دستخوش تغییر میشود. بد نیست بدانید خیلی از هنرمندانی که در جریانات اخیر به خارج از کشور رفتند، پیامهایی را ارسال میکنند تا به کشور برگردند. فضا همین امروز نسبت به سال گذشته خیلی تغییر کرده است. بعضی از این افراد صراحتا پیام پشیمانی ارسال میکنند، آن هم بهصورت رسمی.
از چهرههای شناختهشده هم در میان این افراد هستند؟
بله. هم شناختهشدهها هم برخی افراد گمنامتر. صراحتا میگویند ما میخواهیم به ایران بازگردیم و فعالیت سینمایی خودمان را ادامه دهیم.
مکالمه رسمی با خود شما داشتهاند؟
مکالمه رسمی خیر، اما بهصورت غیرمستقیم به دوستان مشترکی که با من داشتهاند، پیام دادهاند که میخواهند برگردند. برخی از این درخواستها هم در دست بررسی است.
یعنی اینگونه نیست که هنرمندانی که به هر دلیلی دچار مشکل شدهاند تا پایان دوره شما امکان رفع مشکلشان نباشد؟
این موارد مربوط به دوره ما نیست. توجه داشته باشید که این اغتشاشات در هر دوره دیگری میتوانست اتفاق بیفتد. این ماجرا مربوط به مدیریت ما در سینما نیست بلکه مربوط به حوادثی که با دوره مسوولیت ما همزمان شده است. این دو با هم تفاوت دارد. ما سختترین دوره مدیریت سینما در تمام دورهها را تجربه کردهایم. هر اتفاقی که از ابتدای انقلاب در سینما رخ نداده بود، در همین چند سال دوره مسوولیت ما رخ داد! با وجود این شرایط، پررونقترین دوره سینما را هم شاهد هستیم و همین واقعیت است که خیلیها را اذیت میکند.
برخی با اهداف سیاسی خیلی دوست داشتند سینما در دوره ما تعطیل شود و به همین دلیل از رونق امروز ناراضی هستند. وقتی صحبت از جشنوارهها و بازارهای جهانی میکنید، سوال اصلی این است که چه کسانی باعث کاهش سهم ایران از بازار جهانی شدهاند؟ قطعا اغتشاشگران و کسانی که شروع به فعالیت سیاسی در سینمای ایران کردند. مگر ما اینها را فراموش میکنیم؟ چه کسانی در خارج از مرزها بیانیه دادند و کارگردانان سرشناس دنیا را به خط کردند تا اهداف سیاسی خود را دنبال کنند؟ چه کسانی به جشنوارههایی مانند کن و برلین و ونیز ایمیل زدند؟ این افراد متولیان و بانیان وضع موجود سینمای ایران در عرصه بینالمللی هستند و امروز باید پاسخگو باشند.
اگر نگاه بستهای داشتیم فیلم سیدی و فرهادی را به اسکار معرفی نمیکردیم
اگر ما به دنبال ایجاد محدودیت بودیم، فیلم اصغر فرهادی را به اسکار معرفی نمیکردیم. اگر نگاه بستهای داشتیم که فیلم هومن سیدی را به اسکار معرفی نمیکردیم. اگر ما با سینمای اجتماعی مشکل داشتیم که فیلمهایی مانند «علفزار» و «ملاقات خصوصی» را اکران نمیکردیم. حرفم این است که اصلا آن نگاهی که برخی معتقدند در این دوره حاکم است، وجود ندارد. در حوادث سال گذشته با گروهی مواجه بودیم که در تحلیلهای خود احساس میکردند وضعیت نظام جمهوری اسلامی ایران رو به پایان است و به همین بهانه میخواستند جلوی حضور سینمای ایران در عرصههای بینالمللی را بگیرد و در مقابل سینماگران را به کارهای زیرزمینی تشویق کنند.
آنها میخواستند به فضای فرهنگی ما آسیب بزنند اما به این واقعیت دقت نکردند که فضای ملی سینمای ایران در اختیار سینماگران ایران است. سینمای ملی ما را امثال مجید مجیدی، مسعود جعفریجوزانی، احمدرضا درویش، جمال شورجه، سیدرضا میرکریمی و… در این سالها شکل دادهاند که هیچ کدام اهل کارهای زیرزمینی نبودهاند و جوایز مختلفی را هم گرفتهاند. آنها میخواستند سینمای ملی ایران را تحریم کنند و معتقدم این تحریم هم خیلی زود برداشته خواهد شد.
میتوانید کمی مصداقیتر درباره این گروه صحبت کنید؟ بالاخره افراد گمنام و بینشانی که نمیتوانستند باشند.
بالاخره خیلیها در طول آن حوادث تصور میکردند کار جمهوری اسلامی ایران تمام شده است. مدیر یکی از پلتفرمهای سینمایی حتی به همکاران خود گفته بود، این انقلاب مانند انقلاب مصر است و این باردیگر کار تمام است! یعنی در این حد برخی به باور رسیده بودند، اما همه شکست خوردند. در طراحیهایی هم که داشتند شکست خوردند کمااینکه با تمام فشارها و جوسازیها ، ما امسال هم در جشنواره کن غرفه داشتیم و سینمای ایران بهصورت رسمی حضور داشت.
ما تنها در چند جشنواره مشکلاتی داریم که بد نیست نگاهمان نسبت به آنها را تغییر دهیم و بدانیم همه عرصههای بینالمللی محدود به این جشنواره ها نیست. ما شاهد یک تغییر در فضای فرهنگی دنیا هستیم و در سالهای آتی شاهد اتفاقات بزرگتری هم خواهیم بود. وقتی روسیه تصمیم میگیرد برای خودش یک جشنواره اسکار به راه بیندازد یعنی با یک طراحی حرکت میکند. وقتی چین برای حضور در اقتصای سینمای دنیا برنامهریزی دارد، یعنی با یک طراحی دارد حرکت میکند. ما هم ابتدا باید سینمای خود را قدرتمند کنیم تا دچار مشکلاتی از این دست نشویم.
مشخصا چه اقداماتی داشتید؟
از طریق آقای عسگرپور نامه رسمی به رییس فیاپف ارسال کردیم تا این نهاد رسمی به جشنوارهها ابلاغ کند که این آثار زیرزمینی نماینده سینمای ملی ما نیستند. در چند سال آینده هم جایگاه واقعی این آثار مشخص میشود. سینمای دنیا به دنبال اقتصاد است و خیلی زود متوجه میشوند اینها نمیتوانند نماینده واقعی سینمای ایران در بازار جهانی باشند. این دوران، دورانی موقت است و ما تلاشمان را برای عبور از این دوران داشته و خواهیم داشت. در آینده حتما درباره بانیان این وضعیت صحبت خواهم کرد، چراکه معتقدم همهشان باید پاسخگو باشند.
همه این افراد هم در خارج از کشور نیستند و برخی از داخل در این جریان نقش داشتند!
با تمام این بدخواهیها سینمای ایران هیچگاه منزوی نخواهد شد
بله. تعداد ایمیلهایی که از داخل کشور به برخی از این جشنوارههای خارجی ارسال شده واقعا زیاد است. کسانی که باور کرده بودند جریان فرهنگی کشور و انقلاب، کارشان تمام شده است، در آن مقطع شروع به مبارزه کردند. البته اینگونه هم نیست که جشنوارههای کن و برلین بنابر نظر چهار فیلمساز داخلی ما، موضعش را طراحی کرده باشد، آنها مطابق سیاستهای بالادستی دولتهای متبوع خود حرکت میکنند و نگاهشان نسبت به فضای فرهنگی ایران را تعیین میکنند.
اینگونه نیست که یک گروه به اسم سینماگران مستقل در خارج از کشور تا این اندازه قدرت تأثیرگذاری بر جشنوارههای خارجی را داشته باشند، آنها فقط پیرامون این جریان هیاهو ایجاد کردهاند. با تمام این بدخواهیها سینمای ایران هیچگاه منزوی نخواهد شد.
اینگونه هم نیست که جشنوارههای کن و برلین بنابر نظر چهار فیلمساز داخلی ما، موضعش را طراحی کرده باشد
استعفای خانم مرضیه برومند از مدیرعاملی «خانه سینما» بازتابهای زیادی در محافل سینمایی داشت، شخص شما بهعنوان رییس سازمان سینمایی از این اتفاق ناراحت نشدید؟ بهخصوص که خانم برومند در متن نامه استعفای خود صراحتا اشاره کردند که نتوانستند تعاملات لازم را با سازمان سینمایی داشته باشند و پیشتر هم در نشست خبری این گلایه را مطرح کرده بودند.
البته ایشان صحبت از تعاملات نکرده بود و به جنبه اقتصادی ارتباط با سازمان سینمایی اشاره داشت که اساسا بحث دیگری است. این هم در حالی است که از زمان ورود خانم برومند به خانه سینما، بودجه این نهاد صنفی دو برابر شد و میتوانید در این زمینه از خود ایشان هم سوال کنید. جالب است که هیچکس درباره این مسایل صحبت نمیکند و تنها ابهامات را مطرح میکنند.
از خانم برومند سوال کنید که آیا بودجه خانه سینما بعد از مدیرعاملی ایشان دو برابر شد، یا نه؟من شخصا با ایشان جلساتی داشتم و حتی قبل از اعلام استعفا با او تماس گرفتم و گفتم اگر میتوانید کمی بیشتر بمانید.
یعنی کامل در جریان استعفا بودید؟
بله. با او تماس داشتم و خواستم اگر برایش امکان دارد، در این جایگاه بماند. از نگاه من ایشان شخصیتی بود که در این جایگاه عملکرد خوبی داشت و مدیران هم به حضورشان امیدوار بودند و امکان تعامل خوبی فراهم بود. به او گفتم به دلیل کارهای خوبی که در سینما از شما به یادگار مانده است، خیلی از درها به روی شما باز است. تأکید داشتم که نگاه شما نگاه سیاسی نیست و نگاه صنفی به مسایل دارید و این بسیار مهم بود. جلساتی که ما با خانم برومند داشتیم، همهاش مربوط به مسایل صنفی مانند مالیات و بیمه و مسکن بود. اتفاقا سازمان سینمایی در این زمینهها همراهی خوبی با خانم برومند داشت.
شما اشاره کردید که بودجه خانه سینما دو برابر شده اما خانم برومند به مشکلات مالی هم در نامه استعفایشان اشاره داشتند.
تنها یک ماه تخصیص بودجه خانه سینما از سوی سازمان سینمایی با تأخیر مواجه شد که دلیل آن هم مشکل ثبت آنها در اداره ثبت بود. اداره ثبت، نامهای به سازمان سینمایی زد و اعلام کرد با توجه به عدم ثبت خانه سینما، کمک مالی به این نهاد غیرقانونی است. طبیعتا من هم نمیتوانستم غیرقانونی اقدام کنم.
یعنی مشکل مالی صحت داشت.
بودجهشان کم نشد اما یک ماه پرداختی نداشتیم که میتوانست در ماههای بعدی جبران شود. در این مدت هم خانه سینما فرصت داشت پیگیر مراحل ثبت قانونی باشد. اتفاقی که افتاد و بعد از ثبت خانه، مشکل پرداخت بودجه هم حل شد. تعاملات ما با خانم برومند بسیار خوب بود و معتقدم هر کسی که مدیرعامل خانه سینما شود، به دلیل اهمیتی که برای جریانهای صنفی قائل هستم، باید تعامل خوبی با او داشته باشم. کمااینکه با منوچهر شاهسواری هم تعامل خوبی داشتیم.
درست است که نگاه من به شخص خانم برومند متفاوت بود اما اساسا معتقد به تعامل با نهاد صنفی هستم و امروز هم هر کمکی بتوانم به جناب علی دهکری بهعنوان مدیرعامل خانه سینما خواهم کرد. اگر افراد نگاه صنفی نداشته باشند شاید برخی تعاملات را با آنها نداشته باشم اما تا امروز هر سه مدیرعامل خانه سینما در دوره مسوولیت من، تلاششان رفع مشکلات صنفی بوده است.
بعضی از دوستان اعتراض و سروصدا کردند تا رایت جهانی فیلمشان را گرانتر بفروشند و درآمد بیشتری داشته باشند. برخی از مردم اما واقعا تصور میکنند که این افراد، مقاصد سیاسی دارند
سازمان سینمایی جدای از خانواده سینما نیست. شاید برخی از افراد در مقطعی وارد فعالیتهای سیاسی هم شدند اما این مربوط به همه خانه سینما نمیشود. بازهم تأکید میکنم که همه ما باید تکلیفمان با خودمان مشخص باشد. برخی از افراد که در همان حوادث سال گذشته سراغ رفتارهای سیاسی رفتند و موضعگیریهایی داشتند، هفته بعدتر در سازمان سینمایی به دنبال بودجه و امکانات بودند! این یعنی بلاتکلیفی.
من امروز نمیخواهم درباره خیلی از مسایل صحبت کنم و شاید روزی که از سازمان سینمایی بیرون بیایم، درباره خیلی از این نکات بتوانم شفافتر حرف بزنم و به مصادیق اشاره کنم، اما نکته این است که افراد نباید بلاتکلیف باشند. برخی موضعگیریهایی در بیرون دارند که اکثر مردم از ماهیت اصلیشان بیخبرند. بعضی از این دوستان اعتراض و سروصدا کردند تا رایت جهانی فیلمشان را گرانتر بفروشند و درآمد بیشتری داشته باشند. لااقل من از خیلی از این مسایل خبر دارم. برخی از مردم اما واقعا تصور میکنند که این افراد، مقاصد سیاسی دارند! میتوانم بگویم ۷۵ درصد این افراد، منافع و مقاصد اقتصادی دارند، نه سیاسی.
تعداد این افراد زیاد است؟
تعدادشان زیاد نیست ولی تریبون هایی در خارج از کشور دارند که ماموریت پمپاژ رسانه ای و خبری را دارند.
در آستانه انتخابات هستیم. اگر سینماگران بخواهند در این زمینه ورود داشته باشند، آیا سازمان سینمایی ملاحظات و چارچوبهایی برای این جنس فعالیتها مدنظر دارد؟
ورود به عرصه انتخابات یک امر شخصی است. مگر در سالها و دورههای قبل که افراد از کاندیدای موردنظر خود حمایت میکردند، سازمان سینمایی ورودی داشت؟ ما در حوزه مسایل صنفی ورود میکنیم. اگر فلان هنرمند بخواهد از فلان کاندیدا حمایت کند، اصلا به سازمان سینمایی ارتباطی ندارد. از نظر طرح انتقادات هم هیچ محدودیتی وجود ندارد. کمااینکه معتقدم بیشترین نقدها، همین امروز دارد به مسئولان وارد میشود. البته برخی منتقدین تنها چیزی که دغدغه آن ها نیست مردم و منافع ملی است، این عده همواره سعی کرده و می کنند تا از آب گلآلود ماهی خود را بگیرند و در برهه هایی هم موفق شدهاند.
نمیتوان کنار گود نشست و صرفا تماشاچی بود
این دسته موج سوارند و بخش هایی از مردم را در این موج سواری انتخاب میکنند. اما یک نکته را بدانیم بی تفاوتی نسبت به سرنوشت و آینده کشور خسران جبرانناپذیری است هر فرد همچنان که نسبت به خانواده مسئول است نسبت به جامعه خود هم مسئولیت دارد. نمیتوان کنار گود نشست و صرفا تماشاچی بود و در عین حال منتظر تحول شرایط اجتماعی ماند. بسیاری از افراد منتقد نسبت به مسائل سیاسی که غیرمنصفانه دست به نقد میزنند حتی در انتخابات حضور هم پیدا نکردند.
این عده قلیل که نسبت به سرنوشت خانواده، جامعه و کشور در حساسترین بزنگاهها بیتفاوت بودهاند چگونه به خود اجازه هرگونه اظهارنظری را میدهند؟ انتخابات یعنی بیتفاوت نبودن، در صحنه حضور داشتن، مسئول بودن نسبت به جامعه و تاریخ. اگر طیفها، سلیقهها، صداها و نواهای مختلف در چارچوب قانون در انتخابات حاضر باشند جامعه، جامعه پویایی خواهد بود.
«در سایه سرو» به بخش «مخاطبان جوان» چهلوششمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه کلرمون فران فرانسه راه یافت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی و امور بینالملل کانون، انیمیشن ۱۹ دقیقه و ۳۳ ثانیهای «در سایه سرو» به کارگردانی شیرین سوهانی و حسین ملایمی در جشنواره کلرمون فران فرانسه حضور دارد.
«در سایه سرو» جدیدترین پویانمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که قرار است طبق برنامه زمانبندی شده در شش نوبت در طول جشنواره به نمایش درآید.
در خلاصه انیمیشن کوتاه «در سایه سرو» آمده است: «یک ناخدای سابق که از اختلال استرس پس از سانحه رنج میبرد، با دخترش در خانهای محقر در کنار دریا و در انزوا زندگی میکنند. آنها باید با چالشهای یک زندگی سخت مقابله کنند. علیرغم تمایل عمیق کاپیتان برای اینکه پدری فداکار و دلسوز باشد، او نمیتواند نقش خود را ایفا کند و با دخترش به روشی که میخواهد ارتباط برقرار کند. یک روز صبح، یک اتفاق غیرقابل پیشبینی رخ میدهد و زندگی آنها برای همیشه تغییر میکند. اینکه آیا این رویداد منبع امید تازهای است و یا یک مشکل جدید، باید دید.»
جشنواره فیلم کوتاه کلرمون فران فرانسه(Clermont-Ferrand) بزرگترین جشنواره فیلم کوتاه جهان است که در سال ۱۹۷۹ تاسیس شد و از نظر مخاطب و حضور حرفهای، دومین جشنواره بزرگ فیلم در کشور فرانسه بعد از جشنواره کن است.
این جشنواره فیلمهای کوتاه داستانی، انیمیشن، مستند و تجربی تا ۴۰ دقیقه را میپذیرد و مورد تایید آکادمی اسکار، بفتا، جوایز فیلم اروپا و جوایز سزار است.
همچنین این جشنواره اعلام کرد که رکورد دریافت ۹۴۰۰ فیلم را ثبت کرده است که ۱۴درصد بیشتر از فیلمهای ارسال شده سال گذشته است و نزدیک به ۷۰ فیلم کوتاه از این میان در بخشهای مختلف انتخاب شده است.
چهلوششمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه کلرمون فران فرانسه از ۱۲ تا ۲۱ بهمن سال ۱۴۰۲ (۲ تا ۱۰ فوریه ۲۰۲۴) در شهر کلرمون فران کشور فرانسه برگزار میشود.
انجمن منتقدان آنلاین فیلم نیویورک جایزه بهترین فیلم خود را به «قاتلان ماه کامل» ساخته مارتین اسکورسیزی اعطا کرد.
به گزارش سینمیا خانگی از ایسنا، فیلم جدید «قاتلان ماه کامل» ساخته مارتین اسکورسیزی که تاکنون در چند فهرست سالانه از جمله نظرسنجی ایندی وایر از ۱۵۸ منتقد بینالمللی و جوایز سالانه هیات ملی نقد آمریکا به عنوان بهترین فیلم سال انتخاب شده، از سوی انجمن منتقدان آنلاین فیلم نیویورک نیز جایزه بهترین فیلم سال را کسب کرد.
این فیلم نخستین نمایش جهانی خود را در میان تمجید منتقدان در جشنواره کن امسال تجربه کرد و نمره سینمایی آن همتراز با آثار موفق اسکورسیزی از جمله «رفقای خوب» و «رفتگان» است.
این فیلم ۲۰۶ دقیقهای برگرفته از کتاب پرفروش غیرداستانی نوشته «دیوید گرن» با همین عنوان و فیلمنامهای از اسکورسیزی و اریک راث ساخته شده و روایتگر داستان قتل چندین نفر در منطقه نفتخیز اوسیج در اوکلاهاما در دهه ۱۹۲۰ است.
در این فیلم «لئوناردو دی کاپریو» در نقش «ارنست برکهات» بازی میکند که خواهرزاده یک دامدار قدرتمند به نام «ویلیام هیل» با نقشآفرینی «رابرت دنیرو» است. «لیلی گلداستون» نیز در نقش همسر «دی کاپریو» بازی میکند.
«قاتلان ماه کامل» یکی از شانسهای اصلی اسکار ۲۰۲۴ محسوب میشود.
اما در سایر بخشهای جوایز انجمن منتقدان آنلاین نیویورک، جایزه بهترین کارگردانی به کریستوفر نولان برای فیلم «اوپنهایمر» رسید و این فیلم جایزه بهترین بازیگر مرد (کیلین مورفی)، جایزه مجموعه بازیگران و جایزه بهترین فیلمبرداری (هویته فن هویتما) را هم دریافت کرد.
فیلم «آناتومی یک سقوط» ساخته ژوستن تریه جایزه بهترین بازیگر زن (ساندرا هولر)، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم بینالمللی را از آن خود ساخت. داوینه جوی رندولف جایزه بهترین بازیگر زن مکمل را برای «بهجاماندگان» و مارک رافلو جایزه بهترین بازیگر مرد مکمل را برای «آدمهای بیچاره» گرفتند.
جایزه بهترین مستند به «خاطرات ابدی» و جایزه بهترین انیمیشن به «مرد عنکبوتی» تعلق گرفت و سلین سونگ هم جایزه بهترین کارگردان اول را برای «زندگیهای گذشته» کسب کرد.