تعدادی از کارشناسان فرهنگی، سینماگران و هنرمندان کشور به بهانه زادروز خجسته بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) در خصوص جایگاه زن در سینمای ایران متذکر شدند: به دلیل فقدان مدیریت هوشمند در سینما برخی اوقات شاهد تولید فیلم هایی هستیم که به شخصیت زن ایرانی توهین می کنند تا در جشنواره های غربی جایزه بگیرند؛ این افراد تأکید کردند: متأسفانه زنان اثرگذار در حوزه های علمی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و… جایی در آثار سینمایی ندارند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینما پرس، بی تردید یکی از مهمترین افتخارات و دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، هویت بخشی به زنان است که توانسته اند با اتکا به نفس و توانمندیهای خود در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی،فرهنگی و ورزشی بدرخشند اما افسوس که جای نشان دادن این دستاوردها در سینمای ایران به شدت خالی است! ما در سینمای ایران اغلب با زنان ضعیفی روبرو هستیم که یا درگیر مثلث های عشقی شده اند، یا شکست عاطفی خورده اند یا درگیر حواشی زائد در زندگی روزمره شان هستند.
در همین راستا با ۵ تن از بانوان فعال در حوزه های فرهنگی و علمی کشور، سینماگران و هنرمندان خانم ها: آفرین عبیسی، فرحناز منافی ظاهر، دکتر لاله افتخاری، صبا رادمان و دکتر مینو اصلانی گفتگو کردیم که ماحصل نظرات ایشان برای اطلاع بیشتر مخاطبان گرامی در ذیل نقل شده است.
آفرین عبیسی بازیگر سینما و تلویزیون در آستانه زادروز خجسته بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) در خصوص جایگاه زن در سینمای ایران گفت: من متأسفم که فرصت ایفای نقش مادر در سینما به افرادی داده می شود که چون شناختی از جایگاه مادر ندارند تصویری مخدوش از مادر ایرانی را در آثار ارائه می کنند؛ خیلی از بازیگران نقش مادر را خراب کردند و به بدترین شکل آن را در فیلم ها و سریال ها به تصویر کشیدند و این مسأله به عدم شناخت فیلمسازان برای انتخاب درست بازیگران باز می گردد. من اگر بخواهم کمی صریح تر بگویم باید عنوان کنم همه بازیگران نقش مادر را خراب کردند به جز خودم! من این باور و یقین را دارم که کارم را درست انجام دادم چون از سن ۱۷ سالگی تجربه مادر بودن را دارم و هر نقشی به من پیشنهاد شد بر اساس تجربه زیستی خودم با فرزندانم آن را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیدم.
فرحناز منافی ظاهر بازیگر سینما و تلویزیون نیز در این باره به سینماپرس گفت: جایگاه مادر آنقدر رفیع است که حدی بر آن نمی توان متصور شد اما خوشبختانه ما فیلم های خوبی در سینمای کشورمان شاهد بودیم که در آن ها تلاش شده تصویری واقعی از چهره مادر ایرانی نشان داده شود؛ «میم مثل مادر»، «مادر» و «شیار۱۴۳» از نظر بنده بهترین آثاری است که چهره مادر ایرانی در آن بازنمایی شده است و بازیگران این فیلم ها توانستند به خوبی از پس ایفای نقش مادر برآیند. اگر ما بخواهیم نسبت بگیریم جایگاه زن و مادر در سینمای ایران به نسبت جایگاه پدران و مردان بسیار کمتر مورد توجه قرار گرفته و این اتفاق در حالی است که هم سینمای ایران پتانسیل تولید آثار بیشتری در مورد مادران را دارد و هم در سطح جامعه آنقدر سرشار از مادران نمونه و فداکار مثل مادران شهدا هستیم که هریک از آن ها می توانند دستمایه تولید یک فیلم قرار گیرند.
دکتر لاله افتخاری عضو سابق کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و استاد دانشگاه با انتقاد از برخی تولیدات سینمایی متذکر شد: به دلیل فقدان مدیریت هوشمند در سینما برخی اوقات شاهد تولید فیلم هایی هستیم که به شخصیت زن ایرانی توهین می کنند تا در جشنواره های غربی جایزه بگیرند! این اتفاق که قطعاً غرض ورزی و برخی اهداف شوم در ورای آن نهفته است بسیار شوم و نامبارک بوده و باید جلوی استمرار آن گرفته شود. متأسفانه فقدان مدیریت جدی و دقیق در سینمای کشور و عدم نیازسنجی و برنامه ریزی های درازمدت از سوی آن ها باعث شده تا زنان ایرانی آنطور که شایسته جایگاه و شخصیت شان است در فیلم ها نشان داده نشوند.
صبا رادمان منتقد سینما خاطرنشان کرد: متأسفانه زنان اثرگذار در حوزه های علمی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و… جایی در آثار سینمایی ندارند این در حالی است که ما در حوزه های مختلف کشور و همینطور در تاریخ کشورمان شاهد حضور زنان قدرتمند و اثرگذاری بوده و هستیم که زندگی هریک از آن ها می تواند دستمایه تولید فیلم های سینمایی شود. در سینمای قبل انقلاب هم وقتی جایگاه زنان را بررسی می کنیم می بینیم یا زنان روسپی بودند یا مادران خانه دار و هیچ گاه هیچ تصویری از زنان اثرگذار جامعه در فیلم ها نشان داده نمی شد؛ این اتفاق شاید برآمده از نگاه مردسالاری است که در بطن جامعه ما وجود دارد و مانع از دیده شدن دستاوردها و پیشرفت زنان می شود.
دکتر مینو اصلانی رئیس سابق بسیج جامعه زنان و مسئول امور زنان و خانواده مرکز مطالعات راهبردی دانشگاه عالی دفاع ملی در آستانه زادروز خجسته بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) در خصوص جایگاه زن در سینمای ایران گفت: باعث تأسف است که در خیلی از موارد شاهد تأسی گرفتن از فیلمفارسی های سخیف و آثار سینمای غرب و فرهنگ منحط غربی برای به تصویر کشیدن جایگاه زنان در سینما هستیم؛ این اتفاق نشان از آن دارد که بسیاری از مدیران فرهنگی و سینمایی و فیلمسازان ما جایگاه زنان در جامعه اسلامی و نقش سازنده آن ها را به فراموشی سپرده اند. حضور زنان در سینما باید با نگاه متعالی همراه باشد؛ متأسفانه به جای اینکه با این نگاه از این هنر استفاده کرده و موضوع زنان را مغتنم بشماریم به نوعی شاهد استفاده ابزاری از برخی زنان در فیلم ها هستیم که این اتفاق شایسته سینمای ایران اسلامی نیست و این روند باید هرچه سریع تر اصلاح شود.
حجت الله سیفی کارگردان سینما در پی اعلام اکران فیلم های خارجی گفت: مدیران سینمایی باید قبل از انجام هر کار و تصمیمی رایزنی کنند تا انبوه آثار پشت در اکران توسط تلویزیون خریداری و پخش شوند تا انبار پشت در اکران صفر شود و فیلم ها پشت سر هم انباشته نشوند و سپس در خصوص نحوه اکران آثار و… برنامه ریزی داشته باشند.
به گزارش سینمای خانگی، کارگردان فیلم های سینمایی «جستو در شهر» و «ماه عسل» در گفتگو با سینما پرس، گفت: بنده معتقدم اگر آقای خزاعی طرح اکران فیلم های خارجی را ارائه کرده اند به زعم خودشان با این کار می توانند تعامل فرهنگی و سینمایی بین کشورها برقرار کنند اما باید دید آیا اکران فیلم های خارجی در سینمای ایران این امکان را به وجود خواهد آورد تا فیلم های ما نیز در سایر کشورهای دنیا اکران و دیده شود؟
وی ادامه داد: نکته مهمتر این است که اگر قرار است فیلم هایی از سینمای ایران در دنیا اکران شوند نباید فیلم های برخی افراد خاص باشند و عموم سینماگرانی که تمایل به اکران آثارشان در خارج از کشور دارند باید توسط مدیران سینمایی حمایت شوند.
سیفی سپس با بیان اینکه منتظر هستیم ببینیم اکران فیلم های خارجی از بین بردن زمان است یا دستاورد؟! اظهار داشت: بنده معتقدم امروز و در شرایط فعلی سینما که با بحران در حال دست و پنجه نرم کردن است باید با شهرداری و تلویزیون تعاملات اساسی صورت گیرد تا کمی وضعیت سینما و بالاخص زندگی سینماگران بهبود پیدا کند.
این سینماگر متذکر شد: مدیران سینمایی و فرهنگی باید کاری کنند که وقتی از پشت میزهای شان کنار رفتند جامعه فرهنگی برای آن ها کف بزند و عملکرد آن ها را تحسین کند. بدیهی است امروزه ما در زمینه سینما نیازمند دگرگونی اساسی هستیم تا بتوانیم بخش کثیری از آحاد افراد جامعه که سال ها است با هنرهفتم قهر کرده اند را به سالن های سینما بکشانیم.
کارگردان فیلم های سینمایی «بچه های جسور» و «سهم من از زندگی» تصریح کرد: بنده معتقدم بهترین عملکردی که آقای خزاعی در حال حاضر می توانند داشته باشند این است که همانند سال های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای هزینه تولیدات آثار سینمایی سقفی تعیین کنند تا هزینه تولید فیلم بالا نرود.
وی خاطرنشان کرد: سینمای ما از زمانی که هزینه تولیدش بالا رفت دچار آسیب شد. بازیگر نباید نرخ سینما و دستمزدش را تعیین کند، کارگردان نباید عروسک خیمه شب بازی باشد. سلبریتی ها نباید برای سینما تعیین تکلیف کنند؛ ما باید در سینما پهلوان سازی کنیم نه قهرمان سازی چرا که پهلوان به فرهنگ نگاه می کند و قهرمان دنبال پول است! ما در سینما به شرافت انسانی نیاز داریم و اگر هزینه تولید فیلم ها عاقلانه نشود و مانند امروز انبوه فیلم ها پشت در اکران باشند ضرر زیادی به سرمایه گذاران و تهیه کنندگان سینما می خورد.
سیفی در پایان این گفتگو افزود: من امیدوارم هرچه در سینما اتفاق می افتد به نفع اهالی سینما و جامعه باشد؛ همچنان امیدوارم اگر فیلم های خارجی اکران می شوند موجب تضعیف تولید فیلم های داخلی نشوند.
انیمیشن (استاپ موشن) «یک تولد دوباره کوچک» بهکارگردانی سیدمرتضی حسینی در انجمن سینمای جوانان تالش تولید شد.
بهگزارش سینمای خانگی به نقل از روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران، سیدمرتضی حسینی نویسنده و کارگردان انیمیشن (استاپ موشن) «یک تولد دوباره کوچک» دانشآموخته رشته انیمیشن و سینماست و در کارنامه وی انیمیشن «کک و مک» در ۱۲ قسمت و همچنین چند فیلم کوتاه، اجرای دهها تأتر و تولید آثار تجسمی بهچشم میخورد.
آمار فروش فیلمهای روی پرده و تعداد مخاطبانشان براساس اطلاعات سامانه سمفا تاجمعه ۲۳ دیماه نشانگر این است که حال این سینما هنوز خوب نیست.ضمن اینکه کل فروش سینمای ایران در سال ۱۴۰۱ به حدود ۳۴۰ میلیارد تومان رسیده و تعداد تماشاگران آن از ۱۱ میلیون نفر گذر کرده است.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا ؛ در حال حاضر کل فروش سینمای ایران در سال ۱۴۰۱ به حدود ۳۴۰ میلیارد تومان رسیده و تعداد تماشاگران آن از ۱۱ میلیون نفر گذر کرده است.
وضعیت فروش سینمای ایران جای نگرانی دارد در حالی که این تصور وجود داشت که با اضافه شدن چند فیلم جدید وضعیت فروش در سینمای ایران تکانی بخورد و در روزهای منتهی به جشنواره فیلم فجر شاهد این باشیم که گیشه سینما نیز در فصل سرد رونقی به خود گرفته است اما دو سه روزی است که دو فیلم «ملاقات خصوصی» بعد از کلی حواشی و البته فیلم کمدی سیاسی «چپ راست» روی پرده سینما رفتند ولی فروش آنها هم با هفتاد هزار تماشاگر چندان جذاب نیست.
«ملاقات خصوصی» به کارگردانی امید شمس: ۶۰ هزار نفر تماشاگر و دو میلیارد تومان فروش
«چپ راست» به کارگردانی حامد محمدی: ۹ هزار و ۴۷ نفر تماشاگر و حدود ۳۴۰ میلیون تومان فروش
این نگرانی میتواند بسی پررنگتر شود که نکند مخاطب سینما کلاً با این مدیوم صنعتی که بر اساس گیشه می تواند زنده بماند قهر کرده است اگرچه در طول امسال بارها در گزارشهای مختلفی به این نکته پرداختیم که دلایل متفاوتی از جمله؛
وضعیت اقتصادی مردم
شبکه نمایش خانگی و پلتفرم ها
و البته اوضاع و احوال جامعه در چند ماه گذشته
بر حضور مردم در سالنهای نمایش تاثیر گذار بوده است اما توقع میرود در بحبوحه ی شروع جشنواره فیلم فجر تنور جشنواره گرم شده و البته تنور سینماها را نیز گرم کند.
بدیهی است که صاحبان فیلم در شرایط پیش رو نگران آثاری باشند که تولید آنها به پایان رسیده است و روی میز صاحبان فیلم خاک میخورد و سرمایهگذاران نگران عدد و رقمی هستند که در این سینما از دست دادهاند و متاسفانه شرایطی برای بازگشت سرمایه شان قابل تصور نیست.
دو فیلم «ملاقات خصوصی» و «چپ راست» در شرایطی روی پرده سینماها منتظر سالن های پر و پیمان هستند که پیشبینی میشد به رونق دادن گیشه کمک کنند .
اما آمار فروش این فیلمها در روزهای ابتدایی اکران با فقط حدود ۷۰ هزار نفر تماشاگر این فکر را پر رنگ تر می سازد که مردم ترجیح می دهند فیلم را در روزهای آتی در خانه شان کنار اعضای خانواده از یک پلتفرم با هزینه ای به مراتب پایین تر ببینند و در این سرما قاب تلویزیون خود را به پرده نقره ای ترجیح می دهند.
فیلم کمدی سیاسی «چپ راست» هم که بیش از یک سال را در انتظار اکران به سر میبرد سرانجام در حالی از
در حال حاضر سه فیلم پرفروش امسالِ سینماها، «انفرادی»، «سگبند» و «علفزار» هستند که اکران این فیلمها به همراه «تیتی» و «چند میگیری گریه کنی ۲» طبق اعلام شورای صنفی نمایش از روز ۲۱ دی به پایان رسید. در بین فیلمهایی که چند ماه است روی پرده هستند، دو فیلم «ابلق» و «دوزیست» میمانند که فعلا در سانسهای فوقالعاده و در سینماهایی که بیش از پنج سالن دارند به اکران ادامه میدهند.
آمار فروش فیلمهای روی پرده و تعداد مخاطبانشان براساس اطلاعات سامانه سمفا تا ظهر روز جمعه ۲۳ دیماه به شرح زیر است:
«انفرادی» به کارگردانی مسعود اطیابی: ۲ میلیون و ۴۳۴ هزار تماشاگر و ۷۷ میلیارد و ۵۸۶ میلیون تومان فروش
«سگ بند» به کارگردانی مهران احمدی: یک میلیون و ۳۱۶ هزار نفر تماشاگر و ۴۲ میلیارد و ۱۴۷ میلیون تومان فروش
«علفزار» به کارگردانی کاظم دانشی: ۶۴۷ هزار نفر تماشاگر و ۲۲ میلیارد و ۱۱۲ میلیون تومان فروش
«ابلق» به کارگردانی نرگس آبیار: ۶۴۱ هزار نفر تماشاگر و ۲۰ میلیارد و ۲۴۲ میلیون تومان فروش
«دوزیست» به کارگردانی برزو نیکنژاد: حدود ۶۱۲ هزار نفر تماشاگر و ۱۹ میلیارد و ۶۳۰ میلیون تومان فروش
انیمیشن «پسر دلفینی» به کارگردانی محمد خیراندیش حدود ۸۰۴ هزار نفر تماشاگر و ۲۰ میلیارد و ۶۰۳ میلیون تومان فروش
انیمیشن «لوپتو» به کارگردانی عباس عسگری با ۵۴۴ هزار نفر تماشاگر و ۱۳ میلیارد تومان فروش
«بخارست» به کارگردانی مسعود اطیابی: ۶۱۷ هزار نفر تماشاگر و ۱۹ میلیارد و ۶۷۵ میلیون تومان فروش
«جزیره فضایی» به کارگردانی سید جواد هاشمی: ۳۰ هزار و ۳۶۵ نفر تماشاگر و ۸۸۰ میلیون تومان فروش
«طبقه یک و نیم» به کارگردانی نوید اسماعیلی: حدود ۲۶ هزار و ۸۰۰ میلیون تومان فروش
حالا که فیلم های کمدی ناجی سینمای ایران هستند با برگزاری جشنواره ها سعی بر افزایش کیفیت فیلم های این ژانر کنیم تا آثار سینمای کمدی هم در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از برنا، روزگاری که جشنواره های متفاوتی در کشور برگزار می شود و هر ارگان و سازمانی می تواند با نگاهی متفاوت به لحاظ محتوایی و مفهومی جشنواره ای را برگزار کند و با حضور نامداران در مقام داوری و تهیه کنندگان مختلف، فضایی گرم را برای رقابت اهالی سینما ایجاد کند، بد نیست با راه انداختن جشنواره ای در ژانر فیلم های کمدی به دنبال ارتقاء سطح کیفی آثار کمدی باشیم و با برداشتن برچسب سینمای بدنه برای این ژانر پرمخاطب هم چاره ای جدی کنیم .
رصد چندین سال اخیر در سینما نشان از این داشته است که آثار کمدی در گیشه ها حرف اول را می زنند و تمام فیلم های پرفروش سینما در سالهای اخیر در ژانر کمدی بوده است (به جز چند فیلم در ژانرهای دیگر) و این به آن معنا است که مردم به دیدن فیلم های کمدی علاقمند تر هستند و آثار کمدی با ذوق و سلیقه مخاطب ایرانی تناسب بیشتری دارد.
پس این جا ، جای این سوال وجود دارد که چرا جشنواره ای با محوریت فیلم های کمدی در جنس های مختلف برگزار نمی شود؟
در بررسی های بیشتر به این نتیجه رسیده ایم که فیلم های کمدی اصولا از کیفیت خاصی برخوردار نیستند و در واقع بیشتر آثار کمدی به سینمای بدنه مرتبط می شوند که با یک قصه معمولی و بیشتر به کمک بامزه گی و استعداد و توانمندی بازیگران می توانند تماشاگرشان را درگیر کنند و اصولا نگاه فیلمساز در این ژانر خیلی هنری نبوده و به رغم اینکه در تمام دنیا گونه کمدی جزء پرمخاطب ترین ها است و با دست باز فیلمسازان به این ژانر ورود پیدا می کنند و بی تعارف باید گفت آثار ماندگاری در سینمای دنیا با ژانر کمدی ساخته شده است که اتفاقا به لحاظ هنری نیز دارای جایگاهی خوب است.
در بررسی ده فیلم کمدی پرفروش سالهای اخیر سینما به این نتیجه رسیده ایم که هیچ کدام از این فیلم ها به لحاظ کیفیت در درجه بالایی قرار ندارند و تنها چند فیلم به لحاظ فیلمنامه و کارگردانی دارای جایگاهی قابل دفاع هستند و بیشتر این آثار که حتی فروش های چند ده میلیاردی داشته اند به لحاظ ساختار، کارگردانی، بازیگری و فیلمنامه بسیار ضعیف و درجه چندم بودند اما در گیشه موفق بوده و توانسته اند اقتصاد سینما را نجات دهند.
سوال اینجاست که با توجه به علاقه مخاطب و جایگاه ژانر کمدی در فروش، بد نیست به این آثار نیز نگاهی جشنواره ای و رقابتی داشته باشیم و کارگردانان آثار کمدی نیز تنها با نگاه ساخت فیلمی برای گیشه و سینمای بدنه پشت دوربین نروند و فیلمنامه ها نیز بر اساس توانمندی قصه بتوانند در رقابتی مورد توجه داوران قرار بگیرند.
پیشنهاد می شود در میان این تعداد جشنواره رنگارنگ به ژانر کمدی نیز نگاهی تخصصی تر برای یک جشنواره داشته باشیم تا بازیگران طنز ، نویسندگان طنز، کارگردانان طنز نیز فرصتی برای رقابت داشته باشند و با ریزه کاری و توجه بیشتری روی ساخت فیلمی در این ژانر تمرکز کنند.
تردیدی نداشته باشید اگر جشنواره ای در ژانر کمدی شکل بگیرد بازیگران از تکرار خودشان فاصله خواهند گرفت و تمام توانمندی شان را رو خواهند کرد و نویسندگان نیز در نوشتن فیلمنامه های کمدی توجه بیشتری خواهند داشت و به سراغ موضوعات بکر و داستان های جذاب تر و حتی خلق تیپ کاراکترهای ماندگار می روند نه اینکه مدام شاهد آثار تکراری ، بازی های دم دستی ، تکه کلام های بی مزه و … باشیم که حتی مخاطب عام نیز از آن گریزان است.
کارشناسان و اهالی فن معتقد هستند یکی از راه های نجات ژانر پرطرفدار کمدی به لحاظ ؛
– کارگردانی
– فیلمنامه
– بازیگری
– ساختار
و …
برگزاری رقابتی جشنواره ای است که کمک می کند تا افراد برای ساخت اثری بهتر تلاشی دو چندان داشته باشند و عجیب است که ژانری که سینما را به لحاظ اقتصاد نجات داده است تا به امروز مد نظر مسئولین سینمای کشور برای برگزاری یک جشنواره مستقل حتی بین المللی که بتواند فرصتی برای قضاوت جزء به جزء آثار کمدی باشد ، نداشته اند تا بتوانیم حتی در عرصه تولیدات کمدی به حضور در جشنواره های بین المللی نیز فکر کنیم.
محمد حمیدیمقدم دبیر شانزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» ضمن تشریح بخشی از عوامل موثر در جریان تحریم جشنوارههای سینمایی به گعدههایی اشاره کرد که سینماگران را تهدید به بایکوت میکنند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، یکی از ویژگیهای شرایط ملتهب و بحرانی همین است که کمتر کسی تن به گفتگوی صریح میدهد و ترجیح میدهد با فاصله از جریان اصلی اتفاقات، نظارهگر موضعگیریهای دیگران باشد تا مبادا خودش بابت موضعگیریهایش هزینهای بپردازد!
واقعیت این است که این شرایطی است که در ماههای اخیر در فضای سینمای ایران هم شاهدیم و نمونه بارز آن هم اصرار عوامل تولید فیلمها و مدیران بخشهای مختلف درباره وضعیت برگزاری جشنواره فیلم فجر است که کمتر از ۳ هفته دیگر تا آغاز آن فاصله داریم! هیچکس اما حاضر به موضعگیری قطعی و حتی اطلاعرسانی در این زمینه نیست.
در این شرایط حتماً فرصت گفتگوی صریح با یک مدیر بسیار مغتنم است؛ بهخصوص که مانند محمد حمیدیمقدم علاوهبر تکیه بر کرسی مدیریت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، به تازگی تجربه دبیری یک جشنواره سینمایی با سطح اعتبار سینماحقیقت را هم پشتسر گذاشته و بیواسطه در ارتباط با بدنه فعالان سینما باشد.
پیشتر و در روایت دستاول محمد حمیدیمقدم از پشتپرده اتفاقات منتهی به تحریم ناکام شانزدهمین جشنواره سینماحقیقت را مرور کردیم و در ادامه گریزی به اتفاقات پیش روی سینمای ایران زدهایم.
آنچه در ادامه میخوانید بخش دوم و پایانی گفتوگو با دبیر جشنواره سینماحقیقت است.
* براساس همان کلیدواژهای که خودتان اشاره کردید مبنیبر اینکه «ما کار خودمان را میکنیم» به نظر میرسد استغنایی نسبت به حضور مستندسازان معترض داشتهاید. صراحتاً به این سوال جواب میدهید؛ هیچ ادبیات تهدیدیای خطاب به مستندسازان برای اجبار آنها به حضور در جشنواره نداشتید؟
به هیچ وجه.
* اصرار داشتم این سوال مطرح شود چون همین روزها گاهی خبرهایی درباره جشنواره فجر منتشر میشود که برداشت خانواده سینما از آن میتواند تهدید به حضور و عدم انصراف باشد.
ما به هیچ وجه این ادبیات را نداشته و نداریم. حمیدیمقدم هر چه میگوید براساس سند است. ما وقتی حرف میزنیم، سند آن باید مشخص باشد. مرز خبر با فیکنیوز و باجنیوز باید مشخص باشد. مدیری که حرف میزند باید سند داشته باشد و من شخصاً برای تکتک چیزهایی که در این گفتگو گفتهام، سند قطعی دارم.
* و هیچکس نمیتواند امروز مدعی باشد که تحت فشار تن به حضور در جشنواره داده است؟
هیچکس. هر کس مدعی شود میتواند سند بیاورد. حتی اجازه دهید یک سند تاریخی را همینجا مطرح کنم که ثبت شود؛ ما بهعنوان مرکز گسترش امسال دو فیلم خیلی خوبی داشتیم اما به دلیل آنکه کارگردانان آنها علاقه به شرکت در جشنواره نداشتند، کنار گذاشتیم.
* با وجود آنکه به عنوان سرمایهگذار، کاملاً قانونی این حق را داشتید که فیلمها را نمایش دهید.
دقیقاً. اتفاقاً دو فیلم مهم تولید امسال ما بودند، هر دو هم کارگردانان شاخص علاقه مند به حضور در جشنواره نبودند. این تصمیم چالش بسیار بزرگی برای ما بود. برخی به ما میگفتند اینها سرمایه خود شماست اما جواب ما این بود که عدم علاقهمندی فیلمساز به حضور و عدم احترام به فضای جشنواره را برنمیتابیم. قبل از هر چیز هم تشخص این رویداد برایمان مهم بود. این تشخص مربوط به یک «حرکت ملی» است و مرکز گسترش برای حفظ این تشخص، دست به یک ایثار زد. اگر میخواستیم به فیلمسازان فشار بیاوریم، میتوانستیم فیلم را در بخش خارج از رقابت نمایش دهیم و موضع فیلمساز هم به لحاظ قواعد و حقوق بینالمللی، هیچ اهمیتی میتوانست نداشته باشد، اما ما احساس داریم و نمیخواستیم بهعنوان سرمایهگذار حرف خود را به فیلمساز تحمیل کنیم. با استناد به همین واقعیت، تأکید میکنم که هیچ فشاری به هیچ فیلمسازی نداشتیم. جشنواره «حقیقت» امسال یک سند تاریخی و یک نقطه عطف به حساب میآید. ما دیگر از این نقطه به بعد نمیتوانیم وارد فاز «دروغگویی» شویم. دیگر نه من بهعنوان مدیر و نه فیلمساز، حق «محافظهکاری» هم نداریم.
تأکید میکنم که هیچ فشاری به هیچ فیلمسازی نداشتیم. جشنواره «حقیقت» امسال یک سند تاریخی و یک نقطه عطف به حساب میآید. ما دیگر از این نقطه به بعد نمیتوانیم وارد فاز «دروغگویی» شویم. دیگر نه من بهعنوان مدیر و نه فیلمساز، حق «محافظهکاری» هم نداریم حتی فیلمسازی که فیلم ندارد و وارد اکت سیاسی میشود و یا فیلمسازی که نمیتواند اکت سیاسی داشته باشد و شجاعت و جربزه ورود به مسائل اجتماعی را ندارد و با قهوه خوردن میخواهند افه روشنفکری بگذارد هم دیگر باید با واقعیتهای موجود در جامعه رو به رو شوند.
* اینها را میتوان از برکات این ایام پربحران به حساب آورد!
بله. من در اختتامیه سینماحقیقت هم این نکته را تأکید کردم که همه باید از لایه محافظهکاری خارج شویم. دیگر دوران جدید این محافظهکاری را برنمیتابد.
* منظور از این محافظهکاری، همان وسطبازی است، دیگر؟
بله. وسطبازی چه برای من و چه برای فیلمسازی اینطرفی و آن طرفی، دورانش گذشته است. ما منتظر نقدهای تند شما هستیم و حد نهایتش این است که نمیتوانیم فیلمت را نمایش دهیم، اما تو فیلمت را بساز.
* و آماده هزینهاش باش!
بالاخره آن فیلم دیده میشود. نمیشود کسی هزینه ایجاد کند و توقع پرداخت هیچ هزینهای نداشته باشد.
* این موضع شما شاید اینگونه تعبیر شود که فیلمسازان معترض و مستندسازان تحریمکننده جشنواره امسال باید منتظر هزینهها و تبعات تصمیمشان باشند! اینطور است؟
نه، نه. من با فضای ژورنالیستی و رسانهای کاری ندارم. من روبهروی خودم مستندسازان را میبینم که با فیلمشان حرف میزنند. مگر وقتی درباره کریس مارکر یا ژان روش صحبت میکنیم، نظریات سیاسی آنها برایمان مهم است؟ مگر آندره تارکوفسکی را بهواسطه مقالههای فلسفیاش میشناسیم؟ مگر مهم است که او چقدر مطلب علیه نظام کمونیستی نوشته است؟ نه، من با «ایثار» و «آینه» و «استاکر» او را میشناسم. هر حرفی زده است هم در همین فیلمها زده است. فیلمساز هم باید حرفش را در فیلمش بزند.
باید بس کنیم این حرفها را که تا یک التهاب اجتماعی پیش میآید، عدهای مدعی پیشرو بودن میکنند! اگر شما پیشرو بودید، تا قبل از این التهابات کجا بودید؟ کدام اثر را درباره مفاخر این کشور ساختهاید؟ درباره التهابات و مسائل جامعه امروز چه ساختهاید؟ شما برای بهبود این جامعه چه کردهاید؟ کارنامه همه ما معلوم است.
* خیلی خوب است که یک مدیر چنین دیدگاهی داشته باشد اما از آنجایی که اصرار داریم این گفتگو تبدیل به یک سند شود، صراحتاً میخواهم به این پرسش پاسخ بدهید؛ افرادی که امسال چه در عمل و چه در قلم جشنواره را تحریم کردند و علیه «سینماحقیقت» موضعی گرفتند، آیا در ادامه فعالیت در فضای مستندسازی و مشخصاً برای همکاری با مرکز گسترش، با محدودیتی مواجه خواهند شد؟
نه. ما همواره با قواعد خود پیش میرویم و همواره قائل به تفاهم و گفتگو هستیم. وضعیت امروز برای همه ما خسران است. از دست دادن هر سرمایهای خسران است و نمیتوانیم از کنار آن بیتفاوت عبور کنیم. ما نیاز به گفتگو و جذب داریم، به همان اندازه که نیاز به نقد داریم. هر آنچه ما را از این فضای ملتهب خارج کند و در عین حال نقدهایمان را هم صریحتر کند، از آن استقبال میکنیم. بعضی از دوستان دچار التهابهایی فراتر از نقد شدهاند. برخی گرفتار فشارها و آشفتگیهایی شدهاند که نمیتوانند موضعی هم بگیرند…
* همان مارپیچ سکوت.
دقیقاً. گرفتار این مارپیچ سکوت شدهایم و خیلیها هم در این وضعیت گرفتار هستند. من معتقدم که باید در این شرایط تحمل و سعهصدر ما بسیار بالا باشد. باید مسیر گفتگو را برای یکدیگر هموار کنیم.
* ابتدا اشاره کردید که فضای تحریم برایتان قابل پیشبینی بود. بهعنوان یک سوال کمی شخصیتر میخواهم بدانم زمانی که نامه تحریم جشنواره و فهرست امضاکنندگان آن منتشر شد...
خیلی دلم گرفت.
ما میدانستیم که فشار روی افراد به حدی زیاد بوده است که احساس میکردند باید برای بایکوت نشدن در فضای روشنفکری که خیلی خیلی عامل مهمی است، تن به این جریانات بدهند. این مسئله «بایکوت نشدن در فضای روشنفکری» بسیار عامل مهمی برای آنها بود. ولی شخصاً با آنها تماسی نگرفتم، هرچند که واقعاً دلگیر شده بودم * آیا نامی در میانشان بود که مواجهه با آن برایتان غیرمنتظره باشد و در دلتان بگویید «تو دیگر چرا؟»
بله. خیلی از آنها از رفقای من بودند اما احساس کردم شاید خیلی تحت فشار بودهاند و به همین دلیل هم از آن گذشتم.
* این «تو دیگه چرا؟» را در تماس با هیچیک از این افراد، مستقیماً هم مطرح کردید؟
خیر.
* ولی از آن طرف خیلیها به این افراد زنگ میزدند که باید تحریم کنید، شاید واقعاً آنها منتظر تماسی از طرف شما بودند!
میدانم منتظر تماس هم نبودند. ما میدانستیم که فشار روی افراد به حدی زیاد بوده است که احساس میکردند باید برای بایکوت نشدن در فضای روشنفکری که خیلی خیلی عامل مهمی است، تن به این جریانات بدهند. این مسئله «بایکوت نشدن در فضای روشنفکری» بسیار عامل مهمی برای آنها بود. ولی شخصاً با آنها تماسی نگرفتم، هرچند که واقعاً دلگیر شده بودم. درصد بالایی از آن اسامی، افرادی بودند که با هم تجربه همکاری داشتیم. در عین حال میدانیم که دگماتیسم در جریان روشنفکری صورت فجیعتری دارد. فشارهایی که در این جریان وجود دارد، گاهی ما را در یک زندان حصر میکند و ناگهان به خودت میآیی و میبینی برای چهار سال در این زندان دور خودت چرخیدهای و هیچ کاری را هم پیش نبردهای. خیلی از دوستان ما در حوزههای مختلف، گرفتار این شرایط هستند. آنها تنها زمانی از این دایره خارج میشوند که نیازمند حمایت برای کارهای بعدی خود باشند…
* و آغوش شما برای بازگشت آنها باز است؟
خیلیها به ما گفتهاند که خواهش میکنیم بعد از این جریانات، افراد شاخص آن مجدد وارد گعدههای داوری و انتخاب شما نشوند، این حرف ما نیست، حرف همان جماعتی است که شاید بتوان گفت خاموشان همین صنف کارگردانان سینمای مستند هستند. از ما سوال میشود که چرا این افراد باید موضعی بگیرند و حرفی بزنند، اما هزینهاش را نپردازند. مستندسازی که با هزار آرزو دوست داشته امسال فیلمش را در جشنواره نمایش دهد اما ناگزیر از کنارهگیری شده است، دارد هزینه حرفها و مواضع دیگری را میپردازد. چرا باید «جشنواره» را تحریم کنیم؟ آن هم جشنوارهای که تنها محل دیده شدن برخی از این آثار است.
* شما در تحلیلی که از ماجرای تحریم جشنواره داشتید، بهصورت ضمنی هم به ماجرای فشارها اشاره کردید و هم به تأثیر گعدههای روشنفکری، اما برخلاف ادبیات مرسوم دیگر مدیران، اشاره به دستهای خارجی و تأثیر نیروهای بیگانه نداشتید؛ واقعاً نقشی برای دستهای خارجی در این جریانات قائل نیستید؟
به نظر من میتوان گفت این جریانات اخیر، نسبت به جریانات دیگر متفاوت است. اجازه دهید مثالی بزنم، در یکی از این متنهای مرتبط با تحریم، امضای شخصی بود به اسم خانم فلانی «اورولوژیست و مخاطب جشنواره!» (خنده جمع) این هم برای ما خندهدار بود و هم جذاب. منتقد دیگری که تا یکسال پیش ما جشنواره همکاری داشت و امسال با تمام لابیها و پیگیریها نتوانست در ترکیب انتخاب و داوری قرار بگیرد و تبدیل به تحریمکننده جشنواره شده و نام خواهر و بستگانش را هم پایه بیانیه تحریم گذاشته است! تا اینجای کار ایرادی نیست، بالاخره میخواهند تعداد امضاهایشان را بالا ببرند! اما میبینیم همین بیانیه توسط محسن تنابنده که تا همین چند ماه پیش با مرکز در حال مذاکره بود تا تعدادی پلان برای مستندش بگیرد، استوری میشود و بیبیسی هم همان را خبر میکند! این همان جایی است که باید اذعان کنیم، بله نگاه بیرون هم به اتفاقات داخل هست و نمیتوان آن را کتمان کرد. حدود ۲۰ تا ۲۵ نفر از اعضای کمپین اصلی تحریم، اساساً خارج از کشور زندگی میکنند و ایران نیستند. ما همه این افراد را میشناسیم. طرف ۱۵ سال است ایران نیامده و حالا برای ایجاد فشار به جشنواره کمپین تحریم را امضا میکند.
همین بیانیه توسط محسن تنابنده که تا همین چند ماه پیش با مرکز در حال مذاکره بود تا تعدادی پلان برای مستندش بگیرد، استوری میشود و بیبیسی هم همان را خبر میکند! این همان جایی است که باید اذعان کنیم، بله نگاه بیرون هم به اتفاقات داخل هست و نمیتوان آن را کتمان کرد بد نیست به این نکته هم همینجا اشاره کنم؛ من معتقدم تا زمانی که ما جشنوارههایمان را از سینمای ملی خود جدا نکنیم، در گروگان آنها قرار داریم. این موضوعی است که هم درباره جشنواره فجر مصداق دارد، هم سینماحقیقت و هم جشنواره فیلم کوتاه تهران. ما در واقع داریم جشنوارههای ملی برگزار میکنیم و این در حالی است که هیچ کشوری در دنیا، برخلاف ایران، دیگر جشنواره ملی برگزار نمیکند. همه جشنوارهها بهصورت بینالمللی برگزار میشوند. وقتی تجمع و انرژی فیلم داخلی در جشنواره شما زیاد میشود، تبدیل به یک جشنواره لوکال و بومی شدهای که هم خیلی ارزش بیرونی ندارد و شکل دورهمی پیدا میکند و هم داوریها و انتخابهایش مدام دچار تناقض میشود.
* ولی به نظر ما یک مرحله هم عقبتر از این هستیم! جشنوارههایمان بیشتر دولتی هستند و بیشترین سهم را به آثار دولتی میدهند و این مشکلی است که درباره تعداد بالای آثار مرکز گسترش در جشنواره سینماحقیقت هم شاهد بودیم و جشنواره فجر امسال هم در معرض آن قرار دارد؛ یعنی حتی جشنوارههایمان انگار صورت ملی هم ندارد، چه برسد به بینالمللی!
اجازه دهید من موضع شما نقد کنم. بهصورت تحقیقی اعلام میکنم کشور ما یکی از خاصترین کشورها در ارائه سوبسیدها و حمایتهای فرهنگی در حوزه سینما در دنیا محسوب میشود. آیا این بد است، یا خوب است؟ شما فرض کنید مرکز گسترش را در حوزه تولید فیلم مستند، کنار بگذاریم، فکر میکنید چه اتفاقی میافتد؟ مستندهای برتر همین چند سال اخیر را رصد کنید. محصول کجاست؟ یک پژوهشگر بیاید این مسائل را تجزیه و تحلیل کند. آیا مرکز باید این عملکرد را داشته باشد یا نباید؟ اگر این کارها را نکند، چه کسی انجام میدهد؟ ما گرفتار «سندروم تنبلی فیلمسازی بخش خصوصی» هستیم! چه زمانی قرار است این جریان راه بیفتد؟ ۲۰ سال است داریم این حرف را میزنیم، چه زمانی قرار است بخش خصوصی کار خود را یاد بگیرد؟ دولت در این شرایط چه کاری باید انجام دهد؟ در این شرایط فیلمهای ما کارکرد داخلی پیدا میکند و وقتی سراغ بازارهای جهانی میرویم، به ما میگویند شما برای روی استیج جشنوارهها خوب هستید، جایزه هم به شما میدهیم، اما بازار نه! باقی کشورها چگونه بازار را گرفتهاند؟ معتقدم راه برون رفت از این فضا، توسعه سینمای ایران است.
ما گرفتار «سندروم تنبلی فیلمسازی بخش خصوصی» هستیم! چه زمانی قرار است این جریان راه بیفتد؟ ۲۰ سال است داریم این حرف را میزنیم، چه زمانی قرار است بخش خصوصی کار خود را یاد بگیرد؟ دولت در این شرایط چه کاری باید انجام دهد؟ * در اختتامیه جشنواره سینماحقیقت، یکی از کارگردانان اصطلاحی را به کار برد که به نظر رسید چندان موردپسند شما نبود و حتی شما را برآشفت! گفت؛ «جشنواره امسال شبیه جشنواره عمار شده است.» صادقانه بگویید چقدر ترکیب مخاطبان جشنواره امسال واقعی بودند و چقدر تلاش کردید ترکیب مخاطبان را هم مدیریت کنید؟
ما یک رویکرد را تبدیل به گفتمان جشنواره امسال کردیم و آن هم تغییر ریل مخاطبان سینمای مستند بود. این تبدیل به یک شعار و نشانه برای ما شده است که از ابتدای ورودم به مرکز آن را تا به امروز دنبال کردهام. ما علاقهمند به توده مخاطبان جشنوارهای نیستیم. البته که آنها هم مخاطبان و مهمانان اصلی ما هستند، اما ما جشنواره برگزار نمیکنیم که یک مستندساز اثرش را به دوستانش نشان بدهد. من میخواهم مستند را به دست «مخاطب» برسانم. میخواهم تماشای مستند را تبدیل به مارکت و بلیت کنم، کمااینکه این کار را از جشنواره سال ۹۸ کردیم و تا همین امسال در بخش آنلاین هم ادامه داشت.
امسال تصمیم گرفتیم گسترش ترکیب در مخاطبان را هم آزمایش کنیم. بهخصوص که ظرفیت میزبانی ما گسترش پیدا کرده بود و از ۴ سالن به ۱۲ سالن رسیدیم. حوزه گسترش مخاطب را با همین افزایش ظرفیت آغاز کردیم، آن هم با مطالعه. مشخصاً سراغ دانشجویان علاقهمند به سینمای مستند رفتیم که سالهاست میخواهند در سینماحقیقت حضور داشته باشند، اما کارت به آنها اختصاص داده نمیشد. هستههای مطالعاتی ما از دو ماه قبل از جشنواره، روی این جنس مخاطبان بررسی کردند و هستههای علاقهمند به حضور در جشنواره، شروع به ثبتنام کردند. بهعنوان یک مثال برای یک کارگاه که ما فقط ظرفیت ۱۰۰ نفر را داشتیم، ۲۵۰ نفر ثبتنام کردند! این بچهها تا قبل از این کجا بودند؟
همه اینها تبدیل به مخاطب جشنواره شدند اما بازهم مستند به سند صحبت میکنم، از همه این افراد کارت شناسایی و کد ملی مشخص خواستیم و بدون اطلاعات شخصی، هیچکس حق ورود به سینماحقیقت را نداشت. در این شرایط ۲۵۰۰ کارت صادر کردیم، به رغم آنکه متقاضیان خیلی بیشتری هم داشتیم اما تصمیم گرفتیم براساس ظرفیت صندلیها کارت صادر کنیم. حالا ما یک دیتابیس از هویت، تحصیلات و ترکیب مخاطبان جشنواره داریم که در اختیار هر پژوهشگری قرار میدهیم. از این منظر تمام مخاطبان ما واقعی و خودجوش به جشنواره آمدند و حتی ما از میان آنها دست به انتخاب و غربالگری هم زدیم. آنچه از صحبتهای آن مستندساز من را ناراحت کرد، پایین آوردن یک رویداد دیگر برای نقد جشنواره حقیقت بود. به نظرم این نگاه بسیار غلط است، بهخصوص که نوع تفکر افراد را ظاهرشان معین نمیکند. به همان دوستمان هم این نکته را گفتم و او هم عذرخواهی کرد. خیلی از فیلمسازانی که حضور در جشنواره را تحریم کرده بودند هم اتفاقاً آمدند و فیلمهای خود را در کنار همین مخاطبان دیدند. واقعاً میتوانند درباره ترکیب مخاطبان جشنواره قضاوت داشته باشند.
فارغ از این استدلالها هم یک جواب دیگر میتوان به این شائبه و حرفوحدیثها داد؛ اساساً در این دوره و زمانه مگر میتوان کسی را به اجبار آورد و به تماشای مستند نشاند!؟ اگر ما توانسته باشیم چنین کاری کنیم، که خیلی بینظیریم! (خنده جمع)
* اجازه دهید یک سوال حاشیهای هم بپرسیم؛ سال گذشته و همزمان با برگزاری جشنواره فیلم فجر، حرف و حدیثهایی درباره حضور و مدیریت در سایه شما در این رویداد مطرح شد و بعد از آن تا به امروز هم شما موضعی در این زمینه نگرفتید؛ واقعاً نقش شما در جشنواره فجر سال گذشته چه بود؟
واقعیت این است که مسعود نقاشزاده که دبیری جشنواره فجر را برعهده داشت، از دوستان قدیمی بنده و اتفاقاً انسانی بسیار شریف، آگاه و درجه یک است. براساس تجربهای که بنده در حوزههایی مختلف داشتم، مشورتهایی هم از بنده میگرفتند اما از جایی به بعد که به برگزاری جشنواره نزدیک شدیم، از من دعوت کردند تا بهعنوان مدیر خانه جشنواره با آنها همکاری داشته باشم. ابتدا رد کردم چرا که نمیتوانستم اما چند روز مانده به جشنواره، آقای خزاعی به بنده مأموریت دادند که این کار را بپذیرم و برای همین هم این مسئولیت را پذیرفتم.
* یعنی حضورتان ارتباطی با ماجرای بیماری آقای نقاشزاده و ابتلایشان به کرونا نداشت؟
نه. فقط همزمان با هم شد. من بیشتر نقش مشورتی در برگزاری جشنواره داشتم که بعد از آن ایشان مبتلا به کرونا شدند. واقعاً بحث دیگری در میان نبود.
* بهعنوان سرفصل پایانی این گفتگو میخواهم در مقام یکی از مدیران سینمایی تحلیلتان را درباره شرایط بحرانی امروز سینمای ایران هم مطرح کنید؛ راه برونرفت از این شرایط را چه میدانید و مدیریت سینما چگونه باید نسبت خود را با جامعه هنرمندان سینما، بازتعریف کند؟
بهعنوان کسی که بعد از پایان دوران مدیریت، مجدد به چرخه تولید سینما بازخواهم گشت و در همین فضا زیست خواهم کرد، معتقدم سینمای ایران قبل از هر چیز باید مسئلهاش را در ذات خودش و با خودش حل کند. این یک مسئله اساسی است که با هیچ دولتی و در هیچ دورهای حل نشده است. سینمای ما هیچگاه نتوانسته است مستقل و خودکفا باشد، به جز معدودی از تولیدات. همه ماجراها هم از مریضی و ناقص بودن جریان اقتصادی سینمای ایران ناشی میشود.
در هیچ کجای دنیا هم توقع اضافه از جشنواره ندارند و بار اضافه به آن تحمیل نمیکنند. جشنواره محلی طبیعی برای نمایش فیلمها و گفتگو درباره آنهاست تا وارد پله بعدی شوند که همان گیشه و فروش است. ما اما همه هیجان خود را متمرکز میکنیم روی نمایش فیلمهایی که هیچکدام هم به فروش نمیرسد! وقتی یک موجود، از نظر اقتصادی، مستقل نیست، مدام دچار گرفتاری است و نمیتواند مسائل خود را حل کند و برای همین هم مدام دست به دامن دولت است. چنین موجودی، مدام اهل فرافکنی است و برای همه کارهای نکردهاش هم بهدنبال یک مقصر بیرونی میگردد. اولین اتفاقی که باید در سینمای ایران رقم بخورد، این است که دو طرف یعنی مدیران و سینماگران باید به درک درستی از هم برسند. ما در این مرحله معمولاً دچار یک خلط میشویم. هم من مدیر نسبت به موجودیت مستقل این موجود و هم طرف مقابل به من، به عنوان نماینده حاکمیت، نگاه درستی نداریم. خیلی وقتها نمیخواهیم نقشهای یکدیگر را بپذیریم. به محض اینکه از قواعد و قانونهای دیگران هم صحبت میکنیم، میگویند، کجای ما شبیه خارج است که اینها باشد! این خودش تبدیل به یک آنارشی میشود.
در این شرایط درک متقابل بسیار مهم است و امروز درک متقابل تنها با گفتگو حاصل میشود. اینجا باید نقش صنوف را هم جدی بگیریم. بحثهایی مانند «امنیت ملی» در هیچ کشوری شوخیبردار نیست. اگر ما یک صنف قدرتمند داشته باشیم که نسبت خود را با این قبیل مباحث و قواعد روشن کرده باشد، خیلی راحت میتوانیم در گفتگوها به نتیجه برسیم. امروز گرفتار عدم درک متقابل هستیم که معتقدم انشالله با گفتگو میتوانیم از این شرایط عبور کنیم و جشنواره فیلم فجر هم به بهترین شکل برگزار میشود. بدانیم که جشنوارهها در همه جای دنیا یک مدل مشخص هستند که چینش مشخصی هم دارند.
در هیچ کجای دنیا هم توقع اضافه از جشنواره ندارند و بار اضافه به آن تحمیل نمیکنند. جشنواره محلی طبیعی برای نمایش فیلمها و گفتگو درباره آنهاست تا وارد پله بعدی شوند که همان گیشه و فروش است. ما اما همه هیجان خود را متمرکز میکنیم روی نمایش فیلمهایی که هیچکدام هم به فروش نمیرسد! یادمان میرود قرارمان برای برگزاری جشنواره چه بوده است! اگر کسی جشنواره فجر را تحریم کند و فرداروز نسبت به وضعیت گیشه و فروش سینما انتقاد کند، دچار یک تناقض شده است. همه اینها در یک چرخه تعریف میشود و ما باید اجازه دهیم هر یک اجزای سینمای ایران کار خودش را بکند. همزمان همهمان هم مطالبهگری داشته باشیم و هم در فیلمهایمان نقد کنیم. قطعاً منتقدان وضع موجود باید حرفشان را بزنند و مطالبهگری کنند، اما همزمان باید سینما و جشنواره هم بتواند کار طبیعی خودش را انجام دهد. قطعاً «سینماحقیقت» هم اگر مثل همیشه بود و همه در کنار هم حضور میداشتیم، خیلی جذابتر و زیباتر بود. چرا میخواهیم این انرژی را کم کنیم؟
هادی مقدمدوست این روزها دومین تجربه کارگردانی بلند خود در سینما را در قالب فیلم «عطرآلود» به سرانجام رسانده و این فیلم در مسیر آمادهسازی برای رونمایی در جشنواره چهلویکم فیلم فجر قرار دارد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، او که پیشتر با «سر به مهر» جنس سینمای مطلوب خود را به تصویر کشیده بود، در سالهای فعالیت مشترک با حمید نعمتالله در مقام فیلمنامهنویس آثار این کارگردان هم تمرکز ویژهای بر روابط انسانی و به تصویر درآوردن موقعیتهای خاص داشت. برگزاری کارگاه ایدهیابی در قالب جشنواره فیلم ۱۰۰، بهانهای شد تا گفتوگویی با این فیلمنامهنویس و کارگردان سینما داشته باشیم که ماحصلش را در ادامه میخوانید:
صادقانه چقدر حضور در کارگاهها و نشستهای انتقال تجربه را برای فیلمسازی موثر میدانید؟
اگر خیلی صادقانه بخواهم حرف بزنم و صداقتم را چاشنی اخم و شکوه و حسرت کنم، باید بگویم: چرا در دوران ابتدای علاقمندی ما کارگاه و نشست انتقال تجربه نبود یا خیلی کم بود؟ چه وضعی بود؟ چرا هیچکدام از افراد فیلمساز دعوت نمیشدند که برای علاقمندان سینما حرف بزنند و تجربههای خودشان را به آنها انتقال بدهند. یادم هست یک کانون فیلم بود به نام خانه فرهنگ که فیلم نمایش میداد و گاهی اوقات یک فیلمساز را هم دعوت میکرد و درباره آن فیلم برای حاضران حرف میزد. بقیه اوقات خود علاقمندان بودند که توی سر و کله هم میزدند تا از آن بین یک چیزی بهعنوان آموزه و تجربه دستشان را بگیرد. الان شرایط فرق کرده است. کارگاهها زیاد شده و افراد کارکرده راحت تجربههایشان را در اختیار میگذارند… علاقمندان هم خوب یاد میگیرند. خودشان هم از اینترنت فایلهای صوتی و تصویری کلاسهای فیلمسازان مطرح کشورهای دیگر را هم پیدا میکنند و از آنها چیز یاد میگیرند. کلاً کارگاه محل چیز یاد گرفتن است. کارگاه باعث میشود علاقمند سینما چیزی را که میشود راحت یاد گرفت را با سختی و دشواری و صرف زمان و عمر زیاد کشف نکند. صادقانه بخواهم بگویم این نشستها و کارگاهها خیلی موثر است. این فکر که این کارگاهها به درد نمیخورد فکر کاملاً غلط و اشتباهی ست. کارگاه به نواخت فراگیری علاقمندان سرعت میدهد و باعث افزایش اعتماد بنفس فیلمساز میشود و مهمتر از همه اینکه علاقمند فیلمسازی در کارگاه چیزهایی را یاد میگیرد که اگر کارگاه نبود شاید هیچگاه فرصت یادگیری آن را پیدا نمیکرد.
خودتان در دورههایی که قدمهای اول فیلمسازی را برمیداشتید، واقعاً در دوره و کارگاهی شرکت میکردید؟
خیلی کم بود. تنها کلاسهای موجود کلاسهای انجمن سینمای جوان و قبل از آن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. بعد از انحلال دورههای فیلمسازی کانون فقط انجمن وجود داشت که بسیار فعال و پرتکاپو بود و البته آنجا در وضعیتهای غیرآموزشی مثل کلاسهای انجمن بیشتر اوقات شمایل یک باشگاه و پاتوق باکیفیت را داشت. اما فیلمسازان حرفهای و کارکشته کارگاهی در آنجا نداشتند، اما مثلاً اگر میشنیدیم آقای داریوش مهرجویی به مناسبت جشنواره فجر میخواهد به دورترین نقطه شهر بیاید و یک ساعت راجع به سینما حرف بزند خودمان را میرساندیم که از لای حرفهایش نکته آموزشی پیدا کنیم. در دوره ما حتی کانون فیلم هم کم بود اما به خوبی از آن استفاده میکردیم. الان در زمینه مواد آموزشی و امکانات و فضای آموزشی فراوانی قابل توجهی پیدا شده است. البته گاهی اوقات دلایل سلبی باعث میشود که دورههای عمومی و کمهزینه و بیهزینه کاهش پیدا کند و کارگاههای پولی و گرانقیمت رونق بگیرد. اما کارگاه کمهزینه از کارگاه گرانقیمت پربازدهتر است. البته صاحبان آموزشگاه حتماً نظرات دیگری دارند و نظرشان هم حتماً محترم است اما کلاس و کارگاه وقتی خیلی گران باشد حالت فراگیری تحت تاثیر مبلغ زیادی که پرداخت کرده قرار میگیرد.
تفاوت کارگاههای جشنوارهای با کلاسهای دانشگاهی چیست؟
اصولاً تفاوت کلاس و کارگاه همان تفاوت تئوری و عملی است و دیگر تفاوت آن طول دوره کارگاه و کلاس و تعداد جلسات آن است و تفاوت دیگر تفاوت فردیست که کارگاه و یا کلاس را اداره میکند. استاد در کلاس دانشگاهی اساساً استاد دانشگاه است و تدریس در دانشگاه را بر اساس کتب منتخب خودش یا طرح درس معین انجام میدهد اما استاد کارگاه از بیرون دانشگاه آمده، مثلاً صداگذار یا طراح صحنه و یا مدیر تولید و یا فیلمنامهنویس است و برای انتقال تجربه یا کارگاه انتقال تجربه برگزار میکند یا اگر روش آموزشی شخصی برای خودش دست و پا کرده باشد دوره آموزشی بر پایه تجربیات خودش و به زبان خودش برگزار میکند. عمدهترین تفاوت بین کارگاه و کلاس دانشگاهی همین اخریست.
مشخصاً تجربه حضور در کارگاههای جشنواره فیلم ۱۰۰، چه ویژگی متمایزی برایتان جذابیت داشت؟
آنچه در این کارگاهها از مجموع حضور و همراهی با فیلمسازان جوان دریافت کردم پذیرندگی و آمادگی انجام فعالیتهای اشتراکی و فضای تبادل نظر هنری و ایدهپردازی آزاد بود. متوجه شدم که اغلب فیلمسازان شوق فعالیت گروهی دارند و انجام فردی کار و تکروی برایشان یک خصلت نهادینه و یا اخلاق ثابت نیست. متوجه شدم که فعالیت هنری برایشان بسیار جذاب است و روحیه خودرایی ندارند. آماده بودند که با هم ایدهها را شکل بدهند و با هم به ارتقای کارهای هم کمک کنند. اصولاً آدمهای تکرو اهل حضور در کارگاهها نیستند یا اگر وارد کارگاه شوند منزویترین عضو کارگاهها و یا افرادی هستند که در جلسات بعدی ریزش میکنند.
درست است که نسل جدید در همه حوزهها کمحوصلهتر شده و برای عبور از «تئوری» و رسیدن به «تجربه عملی» عجله دارند؟
بیحوصله صفت مناسبی نیست، شاید بشود گفت نسل جدید شوق و توقع رسیدن به نتیجه سریعتر دارد، جهان ارتباطات و رشد تکنولوژی و دسترسی بیشتر به دانش و اعتماد بیشتر به جوانان باعث شده که سرعت واقعی نتیجه گرفتن برای تازهواردان بیشتر شود، یعنی اگر در دو دهه پیش یک فرد به طور طبیعی و بر اساس شرایط و امکانات دورههای قبل در سی و چند سالگی به نتیجه میرسید الان طبیعیست که در بیست و چند سالگی به نتیجه برسد. امکانات هم بیشتر شده است. خب طبعاً وقتی امکانات برای بهره بیشتر از عمر و زمان وجود دارد عقلانی نیست که کار کش بیاید و آدم معطل شود، این بیشتر یک توقع واقعی ست تا بیحوصلهگی. نسل جدید منکر آموزش تئوری نیست او توقع دارد که وقت فوت نشود چرا که سرعت دسترسی به منابع آموزشی بسیار زیاد شده و نمیخواهد مانند دورانی که کلاً چندتا کتاب آموزشی وجود داشت و آموزش محدود بود زمان برای تئوری صرف شود. قبلاً که زمان بیشتری صرف میشد هم دلیلش همان محدود بودن امکانات بود.
البته ممکن است که این روزها آدمهای عجول هم بیشتر باشد اما اینقدر زیاد نیستند که بشود به یک نسل صفت بیحوصله داد، چون در همین کارگاهها دیدهام که وقتی لازم بوده که برای یک ایده زمان طولانیتری صرف شود پای کار ایستادهاند و حوصله به خرج دادهاند و نگفتند که ما یک نسل بیحوصله هستیم پس زودتر سر و تهش را هم بیاوریم. اتفاقاً تجربه عملی همیشه زمان بیشتری از تئوری نیاز دارد. تئوری زمان زیادی نمیخواهد، باز در همین کارگاهها میبینم که بچهها به دلیل دسترسی به منابع آموزشی خودشان کتابهای تیوریک را خواندهاند و مشتاق کار عملی هستند و حاضرند وقت زیادی برای کار عملی بگذارند. به نظرم نسل جدید و نسلهای آینده عمر مفید بیشتری دارند و از قضا چیزی که باید زودتر شروع کنند تجربه عملی است. همین الان هم در تولید سینما و جشنواره فجر هم میبینیم که جوانان حضور بیشتری از دورانهای قبل دارند و به دلیل بیشتر شدن امکانات حضور رسمی زودتری نسبت به نسلهای قبلی دارند.
آموزش ساخت فیلم ۱۰۰ ثانیهای، چه تفاوتی با آموزش فیلمسازی بهصورت کلی دارد؟
آیا نکته خاصتری باید در این دورهها آموزش داده شود؟ تفاوت چندانی ندارد. اصل قضیه سینما تسلط بر روایت و مهارت فیلمسازی و خلاقیت است. اگر تفاوتی وجود داشته باشد مهارت گزیدهگویی و ایجاز و ریزبینی بیشتر است. هر چند که همین سه عنصر هم در فیلمسازی غیر صد هم باید رعایت شود. کلاً تفاوت چندانی وجود ندارد.
واقعاً «ایدهیابی» برای فیلمسازی قابل آموزش است؟
بیتردید قابل آموزش است. اما آموزش لازم است که در یک فرایند عملی و نظری توامان باشد. ایدهیابی بیشتر محصول یک مشاهدهگری و اندیشهورزی تربیت شده است؛ یک تماشای هدفمند و دقیق و این در دورههای آموزشی قابل آموزش است. بچهها بارها گفتهاند که پس از دورههایی که با اساتید مختلف داشتهاند دیدشان برای ایدهیابی بازتر و دقیقتر و یابندهتر شده است.
یک ایده چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا متناسب ساخت یک فیلم ۱۰۰ ثانیهای باشد؟
واقعاً فرقی بین ایده یک کار سینمایی بلند با صد ثانیهای نیست. موضوع روایت و فهم مفاهیم انسانی و مضامین و فهم موقعیتهای بشری و کشف لحظهها و عناصر سینماییست. هر توصیه یا هر نسخهای برای اینکه «این صد است آن صد نیست» به روند زندگی سینمایی فیلمسازان صدمه میزند. خود فیلمسازی صد هم زیرمجموعهای از فهم سینما و رسانه است و ظرفیتهای مدیوم سینما است. قطع و اندازههای مختلف رسانهای همه با هم نقاط مشترک دارند و افراد هنری و رسانهای دانش مشترک بسیار دارند بهخصوص وقتی که مدیوم آنها مشترک و یکی باشد. صد یکی اندازههای سینمایی است و قواعد اختصاصی چندانی ندارد. قواعد و تجربهها همان قواعد و تجربههای سینماست.
اینکه کارگاهها در شهرهای خارج از تهران برگزار میشود چقدر برای هنرجویان استانی موثر است؟
واقعاً خیلی زیاد. مراکز نباید از هم جدا و به هم بیارتباط باشند. جدا جدا بودن شهرها از هم باعث انزوا و احساس محرومیت میشود. کار ارتباط خیلی ساده شده شهرها باید به هم سر بزنند حتی به صورت مجازی. این دید و بازدید و ارتباطها روحیهها را بالا میبرد و دلیل آن هم این است که فکر نمیکنند همدیگر را فراموش کردهاند و در عین حال از هم یاد میگیرند. این کارگاهها و پیش هم بودنها واقعاً نشاط بخش است.
سیزدهمین جشنواره بین المللی فیلم ۱۰۰ به دبیری یوسف منصوری و به همت سازمان سینمایی سوره اوایل اسفند ماه ۱۴۰۱ برگزار خواهد شد.
علی مهام تهیه کننده سینما و تلویزیون در خصوص بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور گفت: اگر می خواهیم از شر دشمن نجات پیدا کنیم و به سعادت برسیم باید با جان و دل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب گوش کنیم؛ باید کمر همت ببندیم و برخیزیم و عرصه فرهنگی و هنری کشور را از لوث وجود افراد نالایق پاک کنیم و دست در دست هم دهیم ساختار فرهنگی کشور را از اساس تغییر داده و مولفه های انسانی و اسلامی و انقلابی را در آن رشد و ترویج دهیم.
به گزارش سینمای خانگی، تهیه کننده سریال تلویزیونی «حانیه» و «بازی نقاب ها» در مصاحبه با سینما پرس، گفت: بدیهی و آشکار است که دشمن همیشه برای ورود و نفوذ به هر جامعه ای از طریق تولیدات فرهنگی وارد می شود چون می داند که از این طریق می تواند جامعه را به نابودی بکشاند. از این رو بسیار حیاتی است که یکایک مدیران و مسئولان فرهنگی کشور و به ویژه هنرمندان و فعالان حوزه فرهنگ و هنر نسبت به این امر آگاهی کامل داشته باشند و اجازه ندهند که با سهل انگاری و بی توجهی دشمن به سرمنزل مقصود خویش برسد.
این سینماگر متذکر شد: در دیداری که اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با رهبر معظم انقلاب اسلامی داشتند معظم له به آن ها تذکر جدی داده و از آن ها گلایه کردند و فرمودند که کم کاری جدی در خصوص بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور صورت گرفته است. باید دید دلیل این کم کاری ها چیست و چرا علیرغم هشدارهای حکیمانه، مدبرانه و دلسوزانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی مسئولان امر به این مهم بی توجهند؟
مهام تأکید کرد: نفوذ دشمن امروزه در تمامی عرصه های فرهنگی و هنری کشور قابل مشاهده است؛ از سینما و تلویزیون و تئاتر گرفته تا حوزه نشر و کتاب و… همگی مورد حملات دشمن قرار دارد چرا که اصلی که آن ها در نظر گرفته اند نابودی فرهنگ ما است و ما اگر می خواهیم نجات پیدا کنیم باید به این مقوله مهم توجه نماییم. البته در برخی حوزه های فرهنگی و هنری نفوذ دشمن بیشتر از سایر جاها است مثلاً نفوذ فرهنگی در سینما بیداد می کند و ما بعضاً با آثاری روبرو هستیم که خودمان شرم می کنیم به تماشای آن ها بنشینیم.
وی در همین راستا یادآور شد: ما سال ها است فیلم هایی می بینیم که در آن ها رسماً ترویج شراب خواری می شود، حجاب کامل اسلامی به معنای اینکه حتی یک تار موی بانوان در آن مشاهده نشود در فیلم ها رعایت نمی شود؛ من حتی فیلمی دیدم که فردی در آن ایستاده قضای حاجت می کرد! این اتفاقات در سینمای جمهوری اسلامی ایران چه معنایی دارد؟ آیا این جز آرام آرام رخنه کردن دشمن و نفوذ فرهنگی تعبیر دیگری دارد؟
مهام متذکر شد: همه ما می دانیم فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی به جا و درست است و تعلل بیش از این باعث می شود ما صدها برابر آسیب ببینیم؛ ما وظیفه داریم از جوانان جامعه در مقابل هجمه های فرهنگی دشمن و نفوذ بیگانگان مواظبت کنیم. بی تردید شورای عالی انقلاب فرهنگی می تواند با نظارت جدی بر تمام ارکان فرهنگی و هنری کشور نقش موثری در این زمینه داشته باشند.
این تهیه کننده سینما و تلویزیون سپس انتخاب مدیران فرهنگی را نادرست دانست و در این باره تصریح کرد: انتخاب نادرست مدیران فرهنگی باعث شده تا به خواسته مورد نظر رهبری دست پیدا نکنیم. وقتی کسی دانش و اعتقاد نداشته باشد وضعیت از این بهتر نمی شود. باید افرادی به عنوان مدیر فرهنگی به ویژه در حوزه هایی مانند سینما به کار گرفته شوند که معتقد باشند. باید مدیران درست انتخاب شوند و دانش داشته باشند و تقوا داشته باشند تا شاید از این رهگذر اوضاع فرهنگی کشور کمی سامان پیدا کند.
مهام با اشاره به اغتشاشات اخیر و اظهارنظرهای نادرست برخی سلبریتی ها و همگام شدن آن ها با دشمنان نظام و انقلاب اسلامی متذکر شد: پرسش اصلی این است که آیا مثل سابق می شود با این افراد برخورد کرد؟ پاسخ قطعاً خیر است چرا که ساده انگاری نمی توان داشت. ما باید بر اساس مقتضیات زمانه دنبال شیوه های جدید و مدرن باشیم که بتوانیم با نفوذ فرهنگی مقابله کنیم.
وی در پایان افزود: مشکل ما اشخاصی هستند که بلد نیستند جلوی نفوذ فرهنگی را بگیرند. همین بحث حجاب به دلیل فقدان کار فرهنگی مناسب است. باید این را از حوزه فرهنگ درست می کردیم. سینما و فیلم به شدت روی جامعه اثرگذار است اما متأسفانه بودجه های فرهنگی به باد می رود ودلیل آدم های نالایق و بدون تخصصی هستند که در رأس امور نشسته اند؛ ما باید تدبیری اندیشه کنیم و حوزه های فرهنگی و هنری کشور را پاکسازی کامل کرده و اداره و اجرای آن را به دست جوانان خدوم، مومن، انقلابی و با روحیه جهادی بسپاریم.
سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: رئیس سازمان سینمایی جزئیاتی از آثار راه یافته به جشنواره فیلم فجر را در جلسه کمیسیون قرائت کرد و طبق گزارشات، جشنواره امسال متنوعتر و عمومیتر برگزار میشود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، احمد راستینه سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در تشریح دستور کار روز (سه شنبه ۲۰ دیماه) کمیسیون فرهنگی مجلس، گفت: در نشست امروز کمیسیون فرهنگی محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور و مجتبی امینی دبیر جشنواره فیلم فجر حضور داشت و در این جلسه گزارشی از عملکرد یک ساله سازمان سینمایی کشور ارائه کرد. همچنین جزئیاتی از آثار راه یافته به جشنواره به اختصار قرائت شد. طبق گزارشات واصله جشنواره امسال متنوعتر و عمومیتر برگزار خواهد شد.
وی تصریح کرد: سازمان سینمایی کشور در یک سال گذشته برنامه منسجمی برای بالا بردن کمی و کیفی آثار تولیدی امسال جشنواره داشته است. در این گزارش جزئیاتی از حمایت فعالان این حوزه و همچنین صیانت از آثار تولیدی ارائه شد تا شاهد قاچاق فیلمها نباشیم.
راستینه بیان کرد: در این نشست مباحثی از قبیل کمک به ساخت و تکمیل سالنهای سینمایی نیمه تمام در اکثر استانها به صورت جزئی مطرح شد و همچنین جوایز اهدای فیلم فجر از دیگر موضوعات این جلسه بود که مقرر شد جایزه شهید «حاج قاسم سلیمانی» به منتخبین جشنواره فیلم فجر امسال اهدا شود. همچنین در این جلسه گزارشاتی از آثار دریافتی در عرصه ملی و بینالمللی جشنواره امسال به کمیسیون فرهنگی ارائه شد که نشان از تنوع آثار تولیدی است.
سخنگوی کمیسیون فرهنگی در پایان خاطرنشان کرد: در بخش دیگر برنامههای کمیسیون لایحه موافقتنامه تأسیس و چهارچوب فعالیت مراکز فرهنگی بین دولت جمهوری اسلامی ایران و دولت فدراسیون روسیه با اعضای کمیسیون فرهنگی مورد بررسی قرار گرفت. در جلسه گذشته اعضای کمیسیون به کلیات این لایحه رأی داده بودند و در نشست امروز جزئیات آن بررسی و مقرر شد لایحه بعد از بررسی در کمیسیون به صحن ارائه شود.
مهدی آذرپندار با اشاره به برگزاری سه جشنواره منطقهای تا پایان سال جاری، به محور فعالیتهای انجمن سینمای جوانان ایران اشاره کرد.
بهگزارش روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران به نقل از مهر، مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران درحاشیه برگزاری اختتامیه سومین اردوی فیلمسازی «ایده تا تولید» که به میزبانی انجمن سینمای جوانان اردبیل از تاریخ 9 تا 17 دیماه برگزار شد، در گفتگو با خبرنگار مهر درباه فعالیتهای پیشروی انجمن سینمای جوانان ایران توضیح داد: شصتوپنجمین، شصتوششمین و شصتوهفتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان ایران به ترتیب به میزبانی استانهای یزد، بوشهر و یاسوج برگزار میشود تا با توزیع و تولید آثار شایسته هنری در حوزههای مختلف و مناطق مختلف جغرافیایی کشور، روبهرو شویم.
وی خاطرنشان کرد: انجمن سینمای جوان ایران فرآیند آموزشی و تولیدی خود را ادامه میدهد و بر اساس برنامه ریزیها مصمم است تا ۷۰ درصد بودجه انجمن را به استانها اختصاص دهد.
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران ضمن اشاره به فعال شدن شوراهای تولید در استانهای مختلف کشور، بیان کرد: در بسیاری از استانها شوراهای تولید فعالیت خود را آغاز کردند و در سایر استانها نیز تا آخر دیماه شاهد فعالیت این شوراها هستیم.
آذرپندار ادامه داد: در کنار کارگاههای آموزشی، اردوهای فیلمسازی «ایده تا تولید» را در دو استان دیگر برنامهریزی کردهایم تا شاهد برگزاری پنج اردوی فیلمسازی در سال 1401 باشیم.
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران عنوان کرد: بعد از برگزاری موفق این اردو در بوشهر، همدان و اردبیل، در ادامه مشهد و کاشان نیز تا آخر سال میزبان این رویداد خواهند بود تا هر یک از این استانها با همراهی فیلمسازان پنج استان دیگر به صورت منطقهای تولید آثار خود را انجام دهند.
آذرپندار در پایان گفت: با توجه به برگزاری چهلویکمین جشنواره فیلم فجر ما در بهمنماه رویدادهای خود را متمرکز بر این جشنواره میکنیم تا عرضه فیلم کوتاه را در قالب این رویداد و جشنواره شاهد باشیم.