اکران سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ با «فسیل» شروعی امیدوارکننده برای فیلمهای کمدی داشت، اما آیا ترکیب تازه فیلمهای غیرکمدی میتواند توازن را به گیشه سینمای ایران بازگرداند؟
به گزارش سینمای خانگی از مهر، بعد از دو سال کرونا و وقایع پاییز و زمستان سال گذشته که سینماها را به رکود برد، از ابتدای امسال فیلم «فسیل» توانست رکورد فروش صد میلیاردی را بزند و حالا برای دویست میلیاردی شدن دورخیز کرده است. وضعیت فروش فیلمها در سه ماهه اخیر سال ۱۴۰۲ نشان داد در کنار همه آثار به اکران رسیده، «فسیل» بخش اعظم سینما را از آن خود کرد.
رقم کل فروش سال ۱۴۰۲ بیشتر از ۲۲۹ میلیارد با ۵ میلیون و ۲۳۰ هزار مخاطب بوده است که از این میزان فقط حدود ۱۶۵ میلیارد با ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار مخاطب به کمدی «فسیل» اختصاص یافته است؛ یعنی فروشی در حدود ۷۰ درصد مجموع فروش سینمای ایران. اگر این سی درصد را هم البته جزییتر نگاه کنیم با توجه به فیلمهای کمدی دیگر مثل «آهنگ دو نفره» و «یقهسفیدها» یا فیلمهای سرگرم کننده مثل «عروس خیابان فرشته» سهم سینمای اجتماعی و به تعبیری فیلمهای «غیرکمدی» ناچیزتر هم میشود!
اما آیا ظرفیت فروش فیلمهای غیرکمدی اکران امسال مانند «غریب»، «دسته دختران»، «سهکام حبس» و «جنگ جهانی سوم» واقعاً همین اندازه بوده است؟
حتی با نگاهی به فیلم «ملاقات خصوصی» که پرفروشترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینمای ایران شده است، میتوان گفت این فیلم در سال ۱۴۰۱ به چنین رکوردی دست پیدا کرد آن هم بعد از چندین ماه روی پرده بودن.
در چنین شرایطی از روز ۱۷ خرداد اکران تابستانه سینماها با ترکیبی متفاوت از فیلمها آغاز شده و به نظر میرسد قرار است وزن سینمای اجتماعی در چرخه اکران کمی پررنگتر شود و گیشه رو به احتضار فیلمهای غیرکمدی جان تازهای بگیرد.
در همین چند روز ابتدایی اکران فیلمهای جدید، غیر از «شهر هرت» کمدی جدید کریم امینی، کارگردان «فسیل» برخی فیلمهای اجتماعی مثل «کت چرمی» و «مصلحت» هم با یک استقبال خوب در جایگاههای بعدی قرار گرفتهاند و حالا امیدهای تازهای به سینمای ایران تزریق شده است که این سینما هم میتواند احیای دوبارهای داشته باشد که البته باید دید رقم فروش گیشه این فیلمها در ادامه به چه سمت و سویی خواهد رفت.
در ادامه نگاهی داریم به جدیدترین فیلمهای روی پرده در فضای اجتماعی که هر یک میتواند طیفی از مخاطبان و علاقمندان را با خود همراه کند.
کت چرمی؛ معمای یک مهمانی زیرزمینی و قهرمانیهای جواد عزتی
فیلم «کت چرمی» یکی از پربحثترین فیلمهای رونماییشده در جشنواره فجر چهل و یکم بود که بهواسطه میزان استقبال مخاطبان در سالنهای مردمی جشنواره، یکی از شانسهای شکار سیمرغ تماشاگران در صورت اهدای این جایزه نیز محسوب میشد.
«کت چرمی» اگرچه یک فیلم پرستاره است اما برگ برنده این فیلم در اکران و جذب مخاطب استفاده از همه مولفههای یک ترکیب برنده است. قصه و فیلمنامه قوی و پیش برنده و نقاط عطف و فراز و فرودهای آن، معرفی استعدادهای تازه مثل سارا حاتمی که اتفاقاً بازی او توانست تندیس سیمرغ نقش مکمل زن را برایش به ارمغان بیاورد، حضور چهرههایی چون جواد عزتی که این سالها در نقشهای جدی و ملودرام درخششهای متعددی داشته و جسارت پرداخت به سوژههایی که میتواند دردسر آفرین هم باشد از جمله این موارد است.
«کت چرمی» این چند وقت به دور از حاشیه هم نبوده است و ماجرای اعدام الکس و برخی شباهتهای داستانی میتوانست دستاندازی را برای اکران این فیلم در موعد مقرر فراهم آورد که این اتفاق رخ نداد و فیلم در حال حاضر روانه پرده سینماها شده است.
این فیلم که از روز ۱۷ خرداد روی پرده سینماهای کشور رفته بعد از «شهر هرت» توانسته است انتخاب دوم مخاطبان برای تماشای فیلم در سینما باشد و با توجه به قصه و بازیگران و ادامه همین روند میتواند یکی از مدعیان صدرنشینی در جدول پرفروشترین فیلمهای غیرکمدی امسال باشد.
این فیلم به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیهکنندگی کامران حجازی ساخته شده است و به ماجرای مرموز یک مهمانی زیرزمینی و دختران قربانی شده آن میپردازد.
تصور؛ عاشقانهای با حضور لیلا حاتمی و مهرداد صدیقیان
«تصور» از دیگر فیلمهای اجتماعی است که از روز ۱۷ خرداد به اکران سینماها پیوست. فیلمی اجتماعی در بستری عاشقانه که این بار لیلا حاتمی و مهرداد صدیقیان را در مقام یک زوج قرار داده است.
«تصور» اولین بار در خلال جشنواره فیلم کن خبرساز شد و پس از رونمایی در اولین حضور جهانی خود در فستیوال کن سال ۲۰۲۲، نظر تماشاگران خود را جلب کرد.
حضور لیلا حاتمی برگ برنده اصلی «تصور» است و میتواند بخشی از مخاطبان را به سالنهای نمایش این فیلم بکشاند.
این فیلم رونمایی در جشنواره فجر نداشت و همین باعث شد کمتر خبر و اطلاعاتی از آن در دسترس مخاطبان داخلی باشد و به همان میزان بر کنجکاویهای مخاطب هم افزوده است.
جواد نوروزبیگی از تهیهکنندگان پرکار سینمای ایران در سالهای اخیر تهیهکنندگی این فیلم را بر عهده دارد.
او هم «تصور» را برای سبد اکران فیلم مناسبی دانسته و هم کارگردانش علی بهراد را چهره تازهای که به سینما معرفی شده است.
مصلحت؛ پس از سالها یک تریلر سیاسی با طعم عدالت
از چالشیترین فیلمهای اجتماعی در اکران تازه سینماها میتوان به «مصلحت» اشاره کرد که پیشتر در گزارشی مشروح به فرآیند تولید و رسیدن آن به اکران عمومی پرداختیم.
مصلحت به دلیل قصه و سوژه مرتبط با تاریخ معاصر که در بستری از یک درام سیاسی و جنایی هم روایت میشود میتواند طیفی از علاقهمندان به چنین فیلمهای را به خود جذب کند.
این فیلم نیز ترکیب برندهای دارد که از بازیگران کاربلد تئاتری مثل امیر نوروزی تا چهرههایی مثل فرهاد قائمیان در نقشهایی کمتر دیده شده بهره برده، ستاره این فیلم وحید رهبانی است که اگرچه بعد از دو دهه با «گاندو» به عرصه تصویر بازگشت اما حالا میتواند از دیگر ستارههای تلویزیونی باشد که حضور قابل توجهی بر پرده سینما را هم تجربه میکند.
«مصلحت» به کارگردانی حسین دارابی و تهیهکنندگی محمدرضا شفاه محصولی از سازمان سینمایی سوره و سازمان اوج است و داستان آن روی «عدالت» تاکید ویژهای دارد.
نگهبان شب؛ از حاشیه پایتخت تا دل انتخابات
به یقین میتوان گفت در میان موج تازه فیلمهای سینمایی که اکثر آنها امضای کارگردانان نسل جوان سینما را پای خود دارند، «نگهبان شب» به کارگردانی رضا میرکریمی میتواند نمایندگی نسل فیلمسازان باسابقه را به عهده بگیرد.
کارگردانی که همواره نگاه ویژهای را در آثار خود داشته و برای فیلم اخیرش سراغ چهرههایی کمتر دیده شده و استعدادهای جدید رفته است.
نقش اصلی این فیلم را تورج الوند به عهده دارد که از طریق تستهای چند مرحلهای به این نقش رسید و در کنار او لاله مرزبان دیگر بازیگر اصلی فیلم است. الوند برای ایفای این نقش بهصورت ویژه مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
محسن کیایی و ویشکا آسایش از دیگر بازیگران فیلم هستند و از اتفاقات مهم در ترکیب بازیگران این فیلم میتوان به حضور کوتاه زنده یاد کیومرث پوراحمد کارگردان نامدار فیلم و سریالهای خاطرهانگیز اشاره کرد.
«نگهبان شب» قصهاش را در حاشیهای از پایتخت تعریف میکند قصه زوجی که ماجراهای زندگی شخصیشان گاه تا عمق حاشیهای ترین و مهمترین اتفاقات روز جامعه مثل انتخابات هم کشیده میشود.
از صبح چهارشنبه، نمایش ۷ فیلم جدید آغاز شد؛ فیلمهایی که دومین بسته جامع اکران طی سال جدید به شمار رفته و انتظار میرود که رونق خوبی به گیشه تابستانی سینماها دهد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، فصل بهار، با یک اکران نوروزی قدرتمند آغاز شد. در ادامه، درحالیکه انتظار میرفت، ماه رمضان، از شتاب این روند مثبت بکاهد اما سرعت آن را بیشتر کرد تا سینماها پس از چندماه رکود نسبی، شاهد یک رونق خوب باشند.
سینماها در اردیبهشتماه نیز فراتر از تصور ظاهر شدند و بیشتر از فروردین فروختند. حالا و طبق روال هرساله، فیلمهای جدید پس از تعطیلات اواسط خرداد به روی پرده رفتند که با نگاهی به این آثار متوجه میشویم که روزهای خوبی در انتظار گیشه انتهای بهار و ابتدای تابستان است.
کت چرمی
کت چرمی، نخستین ساخته حسین میرزامحمدی است که در جشنواره فجر سال گذشته رونمایی شد و با استقبال بسیارخوبی همراه شد.
حضور محمدحسین مهدویان در مقام مشاور کارگردان و جواد عزتی در نقش اول این فیلم، سبب شده تا امیدهای بسیاری به گیشه این فیلم وجود داشته باشد.
در این فیلم که نامزد دریافت سیمرغ در ۱۰ رشته بود و نهایتا، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست آورد، جواد عزتی، صابر ابر، گلاره عباسی، پانتهآ پناهیها، ستاره پسیانی، عباسجمشیدیفر، مائده طهماسبی، سارا حاتمی، رویا تیموریان و سیامک احصایی بازی میکنند.
نگهبان شب
رضا میرکریمی اینبار و پس از ۴ سال دوری از گیشه، با نگهبان شب به سینماها بازگشته است. فیلمی که در جشنواره فجر ۲ سال پیش رونمایی شد و با نامزدی در ۹ رشته، سیمرغ بهترین کارگردانی را از آن خود کرد.
در این فیلم، کیومرث پوراحمد، عهدهدار نقشی کوتاه است و محسن کیایی، تورج الوند، لاله مرزبان، علیاکبر اصانلو، صفورا خوش طینت و ویشکا آسایش ترکیب بازیگران این فیلم را تشکیل میدهند.
شهر هرت
کریم امینی که در حال حاضر، کمدی فسیل را به روی پرده دارد، اینبار با شهر هرت، قصد تکرار این افتخارآفرینی را دارد. فیلمی که از پژمان جمشیدی در نقش اصلی بهره میبرد و جدیترین رقیب فسیل پس از ۳ ماه اکران باشکوه است.
در این کمدی، پژمان جمشیدی، شبنم مقدمی و بابک کریمی به ایفای نقش پرداختهاند و عباس قادری نیز یکی از قطعات معروف خود را بازخوانی کرده است.
مصلحت
فیلم پرحاشیه حسین دارابی، پس از چندسال کشوقوس برای اکران، بالاخره رنگ پرده را دید. فیلمی که در جشنواره فجر سال ۹۹ نمایش داده شد و در همان زمان با استقبال خوبی همراه شد.
در این فیلم سیاسی، فرهاد قائمیان، وحید رهبانی، نازنین فراهانی، مجید نوروزی، مهدی حسینینیا، امیر نوروزی و سهیبانو ذوالقدر به ایفای نقش پرداختهاند.
عروسی مردم
مجید توکلی، ۴ سال پیش، درام اجتماعی عروسی مردم را جلوی دوربین برد که این فیلم از همان زمان، کنجکاویهای زیادی را برای دوستداران این گونه فراهم آورد.
در این فیلم، نازنین بیاتی، شکیب شجره، زهرا داوودنژاد، خسرو بامداد، افسانه تهرانچی، سجاد تابش، محمد حیدری و احترام برومند بازی کردهاند.
تصور
علی بهراد با نخستین ساخته خود، یکی از امیدهای گیشه است. فیلمی که در سکوت خبری جلوی دوربین رفت و سال گذشته در بخش هفته منتقدان کن رونمایی شد که این نمایش، با استقبال خوبی همراه بود.
در این فیلم، لیلا حاتمی و مهرداد صدیقیان، نقشهای متفاوتی را تجربه کردهاند که شدت کنجکاویها برای تماشای این فیلم را دوچندان میکند.
ارثیه فامیلی
کمدی ارثیه فامیلی را حامد رضی ساخته که به شکلی محدود به روی پرده رفته است و هنوز نتوانسته سالنهای زیادی را در اختیار داشته باشد.
در این فیلم که امید اصلی آن، نقشآفرین محمد متوسلانی است، مهشید افشارزاده، مهران ضیغمی، کیمیا گیلانی، ساعد هدایتی، خشایار راد و علی کاظمی به ایفای نقش پرداختهاند.
اکران چند فیلم قدرتمند، پایان تدریجی فصل امتحانات و عادت کردن مخاطب با گرمای هوا، سه مولفهای هستند که سبب میشوند تا حال سینما برای نیمه دوم خردادماه، بسیار بهتر از دو ماه ابتدایی امسال تصور شود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، سینمای ایران از بهمنماه تا اواخر اردیبهشتماه، دوران خوشی را گذراند. این خوشی در شرایطی بود که در برخی تخمینها، میزان مخاطبان سینما از مخاطبان جشنواره فجر بیشتر بود. مخاطبان نوروزی در سالی که نوروز با ماه مبارک رمضان تلاقی یافت، رشد ۴۳درصدی را شاهد بود و این آمار برای فروردینماه نیز به رشد ۴۱ درصدی رسید.
این آمار رو به رشد در اردیبهشتماه نیز تکرار شد بهطوریکه تعداد مخاطبان دومین ماه امسال در قیاس با مدت مشابه سال گذشته، دو و نیم برابر شدند و البته شلوغترین روز سینمایی ۳ سال اخیر نیز با ثبت بیش از ۲۰۶ هزار مخاطب، در این ماه به ثبت رسید. تمام این آمارها در شرایطی رخ داده که تخمینها برای این بازه اکران، چندان مساعد نبود و کمتر کسی تصور میکرد که سینماها با وجود افزایش ۳۳درصدی قیمت بلیت، تا این اندازه مورد استقبال مخاطبان قرار بگیرد.
اکنون اما چند روزی است که این موج، کمی فروکش کرده است. آغاز امتحانات دانشآموزان و دانشجویان و البته گرم شدن هوا، دلایلی بودند که طبق عادت هرساله این بازه، سبب شدند تا سینماها بهمانند ۲ماه ابتدایی سال، فروغ چندانی نداشته باشند.
البته قطعا این وضعیت تداوم نخواهد یافت. ناوگان اکران برای یک هفته آینده، با همین فیلمهای روی پرده ادامه میدهد اما از ۱۷ خردادماه، چند فیلم پرقدرت جدید به این ناوگان افزوده میشوند که گیشه را با رونقی جدی مواجه خواهند کرد. شهر هرت، نگهبان شب و کت چرمی، ۳ مورد از این فیلمها هستند که در کنار برخی فیلمهای احتمالی نظیر مصلحت، میتوانند ترکیب طلایی و امیدوارکنندهای را برای آغاز تابستان بسازند. در کنار این فیلمها نیز فسیل، سه کام حبس و احتمالا آهنگ دونفره به نمایش خود ادامه میدهند تا سینماها با یک پالایش جدید، خود را برای اکران تابستان آماده کنند.
ایجاد یک دوقطبی جذاب کمدی
اما چرا از هماکنون باید این اکران را یک اکران موفق بدانیم؟
در نگاه نخست، فسیل به جریانسازی خود ادامه داده و به احتمال بسیار زیاد، به گیشه ۲۰۰ میلیارد تومان خواهد رسید که همین خبرسازی، امیدهای بسیاری را برای دفاتر پخش، تهیهکنندگان، سینماداران و البته مخاطبان زنده ایجاد کرده و سیگنال مثبت فروانی را به تمامی این ارکان صادر میکند.
از دیگرسو و با اکران شهر هرت، یک دوقطبی جذاب در حوزه سینمای کمدی شکل خواهد گرفت و مخاطبان بسیاری که به تماشای فسیل رفتهاند، به سمت شهر هرت گسیل داشته میشوند. فیلمی که پژمان جمشیدی، نقش اول آن را بر عهده دارد و به عنوان یک کمدی بانفوذ، میتواند جدیترین رقیب برای فسیلی باشد که در این ماهها، محک چندانی در این زمینه نخورده است.
تنوعی جالب برای سینمای اجتماعی
از سوی دیگر، کت چرمی به سینما میآید که یکی از ۳ فیلم پرمخاطب جشنواره سال گذشته بود و بسیاری از مخاطبان، منتظر هستند تا جدیدترین نقشآفرینی جواد عزتی را مشاهده کنند. سوژه اجتماعی جذاب این اثر، جواد عزتی و البته تبلیغات خوبی که حول این فیلم در زمان جشنواره اتفاق افتاد، مواردی هستند که سبب میشوند تا اکران کت چرمی را یک اکران موفق بدانیم که میتواند مخاطبان بسیاری را به سینماها بکشاند.
حال اگر به این فهرست، فیلمی مانند مصلحت نیز افزوده شود، طیف دیگری از مخاطبان را به سینماها میکشاند که میتواند به رونق گیشه و پروار شدن آن، کمک قابلتوجهی کند
از سوی دیگر، نگهبان شب نیز مستعد یک استقبال باشکوه است. برای این فیلم نیز اتفاقهای خوبی در زمان جشنواره رخ داد و اینکه نام رضا میرکریمی، یک برندی است که میتواند طرفداران سبک وی را به سینماها بکشاند و همچنین رقابت این فیلم با کت چرمی و سه کام حبس که در گونه اجتماعی میگنجند، خود یک سهقطبی وسوسهانگیز را ایجاد میکند که قطعا به رونق گیشه خواهد انجامید.حال اگر به این فهرست، فیلمی مانند مصلحت نیز افزوده شود، طیف دیگری از مخاطبان را به سینماها میکشاند که میتواند به رونق گیشه و پروار شدن آن، کمک قابلتوجهی کند.
تمامی این اتفاقها در شرایطی آغاز میشود که فصل امتحانات، تقریبا به پایان رسیده و گرمای هوا، دیگر نمیتواند بهمانند روزهای نخستین خردادماه، عاملی در جهت ضدیت با سینما برآید. به همین دلیل، چنین اعتقادی شکل خواهد گرفت که با یک ناوگان پرنفس و قدرتمند در حوزه سینما مواجه هستیم که حتی میتواند قدرتمندتر از اکران نوروز و اردیبهشتماه ظاهر شود.
در اکران دوماهه ابتدایی امسال، تمامی امیدها به فروش فسیل گره خورده بود اما اکنون علاوه بر فسیل، قطبهای دیگری نیز میتوانند در رقابت با این فیلم، به فروشهای چندده میلیاردی دست یابند و بنابراین این انتظار وجود دارد که گیشه سینماهای کشور تا پیش از شروع ماه محرم، بتواند ضمن عبور از مجموع گیشه کل سال گذشته، به آمار مناسبی در جهت جذب مخاطب برسد.
برخی از سینماگران کشور با بیان اینکه طی سال های اخیر برخی مدیران مانع تولید فیلم های ارزشی و دفاع مقدسی شده اند تأکید کردند: مدیران شعار حمایت از سینمای دفاع مقدس را می دهند!
به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، مقاومت مردم خرمشهر، حماسه ای از یاد نرفتنی است؛ چرا که مردم این شهر در حالی به مبارزه با دشمن پرداختند که از پیش برای این تهاجم و تجاوز آمادگی نداشتند. آن ها با سلاح عزم و ایمان به مکتب و عشق و علاقه به میهن اسلامی شان، با دست خالی چنان مقاومت کردند که در تاریخ، بی نظیر ماند. به اعتقاد کارشناسان نظامی، مقاومت بی سابقه ای که در خرمشهر انجام شد، هرگز با دیگر مقاومت ها قابل مقایسه نیست. خرمشهر برای ملت ما تنها یک شهر نیست، بلکه تاریخ گویای پایداری، ایثار و جاودانگی انقلاب است. از این رو، سوم خرداد و فتح این شهر، آیینه گویایی از تاریخ و جغرافیای دفاع مقدس و جهاد آگاهانه و شجاعت مظلومانه این امت است.
علاوه بر خرمشهر که یکی از نقاط عطف ۸ سال دوران دفاع مقدس محسوب می شود، پدیده انقلاب اسلامی و همچنین دفاع مقدس که همراه با آرمان های والایی بوده اند متأسفانه طی تمامی سال ها توسط مدیران فرهنگی و سینمایی کشور نادیده گرفته شده اند و توجه چندانی به آن ها نشده است.
به خصوص دولت های یازدهم و دوازدهم به طور کل از سینمای جنگ غافل شدند و در عوض آن از شبه روشنفکران و لیبرال ها و غربی ها حمایت کردند و با تقلید نا به جا از فرهنگ منحط غرب و سینمای فرانسه تمامی توان خود را به کار گرفتند تا دیگر هیچ نام و نشانی از دفاع مقدس و انقلاب اسلامی در سینما باقی نماند. بسیاری از سینماگران دغدغه مند و فعال در حوزه دفاع مقدس طی این ۴ سال در خانه نشینی و بیکاری مطلق به سر می بردند و متأسفانه مدیران وقت بدترین نوع برخورد را با آن ها داشتند.
فیلم های ضد ارزشی، سیاه و تلخ تولید شده در سینمای کشور در جشنواره های غربی حاضر شدند، مورد تشویق قرار گرفتند و جوایز متعددی به آن ها اهدا شد اما هیچ یک از دغدغه های مقام معظم رهبری و سینماگران متعهد و ولایتمدار به ثمر نرسید!
طی این سال ها بی تدبیری مطلق دولتمردان امید همه سینماگران متعهد و ارزشی را ناامید کرد. علاوه بر سینماگران ارزشی و ولایتمدار همه مردم متعهد که عشق به ولایت و نظام اسلامی دارند با بهت و حیرت به عملکرد منفعلانه مسئولان دولت و کرنش آن ها در قبال غربی ها خیره شده اند اما یاد ۸ سال دفاع مقدس، اهداف و آرمان های نظام و انقلاب اسلامی هرگز از اذهان شان پاک نمی شود.
با روی کار آمدن دولت انقلابی سیزدهم توقع می رفت رویه تغییر کرده و توجه ویژه ای به سینمای دفاع مقدس، انقلاب اسلامی و… صورت گیرد اما متأسفانه باز هم چنین نشد و همانند گذشته فیلم های مبتذل و سطحی نگر به اسم سینمای کمدی و آثار تلخ و سیاه به اسم سینمای اجتماعی در سینما تولید شده و حتی در جشنواره فجر انقلاب اسلامی به نمایش درآمدند. در همین راستا با ۵ تن از سینماگران مطرح کشور آقایان: هادی حاجتمند، داود بیدل، علی مهام، حسین قاسمی جامی و رضا برجی گفتگو کردیم که این افراد متذکر شدند: مدیران سینمایی عادلانه پاسخ دهند در سال چند فیلم کمدی سطحی و دم دستی در سینمای ایران تولید می شود؟ چرا آن ها تدبیری اندیشه نمی کنند تا حداقل به اندازه یک چهارم از این فیلم های کمدی فیلم دفاع مقدسی تولید شود؟ گعده بازی در بافت و سیستم سینمای ما عجین شده است و همین باعث شده تا بسیاری از سینماگران دغدغه مند برای تولید آثار ارزشی سال ها نتوانند اثری در این زمینه تولید کنند. این اتفاق باعث بسته شدن فضا، تنگ و متروکه شدن سینمای این حوزه شده است.
ماحصل نظرات این مصاحبه شوندگان برای اطلاع بیشتر مخاطبان گرامی سینماپرس در ذیل نقل شده است.
هادی حاجتمند کارگردان سینما در آستانه سالروز آزادسازی خرمشهر با انتقاد از بی توجهی مدیران فرهنگی و سینمایی نسبت به وقایع و رویدادهای دفاع مقدس در سینما گفت: برخی سیاست گذاران و افرادی که در شوراهای تأیید فیلمنامه حضور دارند مقهور اسامی سینماگران می شوند؛ مثلاً فکر می کنند وقتی فلانی اسمش به عنوان فیلمنامه نویس یا فیلمساز آمده حتماً آن فیلم استراتژیک است و پر مخاطب خواهد بود در صورتی که تجربه نشان داده چنین دیدگاهی غلط است و مدیران و سیاست گذاران نباید صرفاً از روی اسامی افراد مبادرت به گزینش و تولید آثار کنند. آفت بزرگ سال های اخیر سینما روایت کج و ناقص از دفاع مقدس است! ما مدت ها است شاهد تولید فیلم هایی هستیم که روایتی مجعول و ناقص از منافقین خلق، تاریخ معاصر کشور، دفاع مقدس و… ارائه کرده اند اما مدیران از تولید این فیلم ها حمایت کرده و به آن ها امکانات و بودجه داده اند.
داود بیدل کارگردان سینما نیز در این باره به سینماپرس گفت: علاوه بر بی توجهی به برخی موضوعات و مضامین ارزشمند در سینما ما با یک مشکل جدی دیگر در این حوزه روبرو هستیم و آن ساخت برخی فیلم ها برای ارائه گزارش به برخی مدیران بالادستی توسط نهادها است! اگر قرار است برخی نهادها فیلم های دفاع مقدس را صرفاً برای ارائه بیلان و گزارش به مدیران بالادستی بسازند بهتر است این کار هرگز به ثمر نرسد چرا که تجربه ثابت کرده مخاطب از فیلم های آن ها استقبال نمی کند. متأسفانه در کشور عزیزمان ایران، خیلی از رخدادها و اتفاقات تاریخی وجود دارد که در سینما کاملاً نادیده گرفته شده اند! ما نباید خط کش بگذاریم و مرزبندی کنیم که به چه موضوعی نگاه کنیم و به چه موضوعی توجه نداشته باشیم! متأسفانه خیلی از موضوعات در بستر تاریخ گم شده و دفاع مقدس یکی از آن ها است.
علی مهام تهیه کننده سینما و تلویزیون خاطرنشان کرد: مدیران شعار حمایت از سینمای دفاع مقدس را می دهند اما در عمل اقدام جدی برای رشد این سینما ندارند! خوب شعار دادن که سهل و آسان است و همه می توانند شعار بدهند چرا که نه هزینه ای برایشان دارد و نه دردسری! این عمل گرا بودن است که سخت و مهم است. حقیقتاً بنده نمی دانم سیاست مسئولان و مدیران فرهنگی چیست؟ چطور آن ها می توانند موضوع به این مهمی را نادیده بگیرند و به آن توجهی نداشته باشند؟ مگر خود ما به رزم این ۸ سال عنوان «دفاع مقدس» را نداده ایم؟ مگر دفاع مقدس برای ما ارزشمند و مقدس نیست؟ پس چرا باید آن را نادیده بگیریم؟ آیا مدیران فرهنگی و سینمایی هیچ گاه از خودشان این پرسش را کرده اند که چرا آمریکا سال های سال است دست به قهرمان سازی های پوشالی و دروغین می زند و این همه فیلم در خصوص جنگ جهانی اول و دوم می سازد؟
حسین قاسمی جامی کارگردان سینما در آستانه سالروز آزادسازی خرمشهر با انتقاد از بی توجهی مدیران فرهنگی و سینمایی نسبت به وقایع و رویدادهای دفاع مقدس در سینما گفت: کاهلی برخی مدیران باعث شده تا مباحثی مانند غرور ملی، وطن پرستی و… در سینما نادیده گرفته شود! ما وقتی از وطن پرستی صحبت می کنیم این وطن پرستی باید در کارکردمان نیز دیده شود! ما نباید موضوعات و اشخاص را طبقه بندی کنیم و به برخی مسائل بپردازیم و برخی مسائل دیگر را نادیده بگیریم؛ مقوله ای مانند آزادسازی خرمشهر مسأله ای نیست که بتوان به آسانی از کنار آن عبور کرد، این یک غرور ملی و یک فتح الفتوح و دستاورد بزرگ است که سینما و تلویزیون باید همواره به آن بپردازند. گعده بازی در بافت و سیستم سینمای ما عجین شده است و همین باعث شده تا بسیاری از سینماگران دغدغه مند برای تولید آثار ارزشی سال ها نتوانند اثری در این زمینه تولید کنند. این اتفاق باعث بسته شدن فضا، تنگ و متروکه شدن سینمای این حوزه شده است.
رضا برجی مستندساز در این خصوص اظهار داشت: مدیران سینمای کشور با بهانه های بنی اسرائیلی سینمای ایران را از ارزش ها دور کرده اند و بنده مدت ها است به این نتیجه رسیده ام که گویا عمدی در کار است تا ارزش های تاریخ دفاع مقدس و انقلاب اسلامی کاملاً در سینما نادیده گرفته شود! مدیران سینمایی عادلانه پاسخ دهند در سال چند فیلم کمدی سطحی و دم دستی در سینمای ایران تولید می شود؟ چرا آن ها تدبیری اندیشه نمی کنند تا حداقل به اندازه یک چهارم از این فیلم های کمدی فیلم دفاع مقدسی تولید شود؟
دبیر جشنواره بینالمللی فیلم و فیلمنامه ایثار گفت: رویکرد ما در نخستین دوره این جشنواره ایجاد تفاهمی در گفتمان مقاومت به منظور برقراری ارتباط رسانهای جبهه مقاومت است.
به گزارش سینمای خانگی، فرهاد مختاری در نشست اعلام نامردهای جشنواره فیلم و فیلمنامه ایثار که در سینما مهر کوهسنگی برگزار شد، اظهار کرد: چهار دوره جشنواره فیلم ایثار در سطح ملی برگزار شده و امسال اولین سالی است که این جشنواره در سطح بینالمللی برگزار میشود.
وی افزود: بخش فیلمنامه نیز به دلیل اهمیت آن در حوزه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به عنوان محتوای اصلی و پایه فیلم به جشنواره افزوده شده است.
مختاری بیان کرد: فراخوان این دوره از جشنواره اواخر پاییز سال ۱۴۰۱ منتشر و بیش از ۱۲۷۰ اثر در موضوعات مختلف به دبیرخانه جشنواره ارسال شد. جشنواره نیز از ۲۹ اردیبهشت تا سوم خرداد در مشهد برگزار شد. اختتامیه این جشنواره سه خرداد روز ایثار و شهادت در مرکز همایشهای بینالمللی آستان قدس برگزار خواهد شد.
وی با اشاره به رویکرد جدید ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران استان عنوان کرد: در عرصهها و حوزههای مختلف هنر مانند هنرهای نمایشی، تجسمی و… فعالیتهای نوینی در ادارهکل تعریف شده است. در گذشته نیز این توجه و اهتمام در سطحی محدودتر وجود داشته است.
دبیر جشنواره بینالمللی فیلم و فیلمنامه ایثار اضافه کرد: برای مثال سال گذشته بنیاد شهید و امور ایثارگران فیلم سینمایی اتاقک گلی را تولید کرد که در جشنواره فجر در ۱۰ بخش نامزد و در سه بخش موفق به دریافت سیمرغ شد. در سال ۱۴۰۲ نیز روند ساخت سه فیلم سینمایی آغاز شده و پنج اثر نیز در مرحله عقد قرارداد قرار دارد.
وی ادامه داد: در دیگر حوزههای هنر مانند موسیقی، تئاتر و هنر تجسمی نیز با گستردگی تمام استانهای کشور همین روند در پیش است. در انتهای سال شاهد عرضه آثار تولیدشده در عرصههای هنری مختلف خواهیم بود.
مختاری تصریح کرد: فعالیتها به صورت مشارکتی تعریف شده و ما بر این باور هستیم که برای رسیدن به قله لازم است همه سازمانهای فرهنگی و رسانهای کشور با جشنواره مشارکت و همافزایی کنند تا آثار ارزشمندی تولید کنیم.
وی با بیان اینکه هر رویدادی نقاط ضعف و قوتی دارد، افزود: رویکرد ما در نخستین دوره این جشنواره ایجاد تفاهمی در گفتمان مقاومت به منظور برقراری ارتباط رسانهای جبهه مقاومت است. در واقع هدف از برگزاری بینالمللی این جشنواره ایجاد گفتوگو مشترک با هنرمندان کشورهای اسلامی و کشورهای مقاومت است.
مختاری گفت: ما معتقد هستیم کشور ما و کل جبهه مقاومت در جنگی نابرابر و ترکیبی قرار گرفتهایم. برای مقابله با این جنگ رسانهای باید به دنبال چیدمانی جدید و آرایش جنگی در حوزه رسانهای باشیم. این گفتمان تنها با اراده هنرمندان، فیلمسازان، صاحبان اندیشه و اساتید این حوزه ایجاد میشود.
وی افزود: ضروری است که گفتمان در حوزه فرهنگ ایثار و شهادت میان کشورهای اسلامی ایجاد شود و ما نقش حمایتگر و تاثیرگذاری در این میان ایفا کنیم.
محمد خزاعی در حالی یک ماه پیش وعده داد که طی ۱۰ روز دبیر چهلودومین جشنواره فیلم فجر را معرفی میکند که این وعده هنوز محقق نشده است!
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، چهارم اردیبهشت ماه همین امسال بود که محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی وعده معرفی دبیر چهل و دومین جشنواره فیلم فجر را تا «ده روز دیگر» داد تا رسانهها ۱۴ اردیبهشت را روز اعلام دبیر جدید این رویداد بدانند.
خزاعی در همان مصاحبه عنوان کرده بود که شورای سیاستگذاری چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر نیز آغاز به کار کرده است و همزمان از یک برنامهریزی منسجم و مطلوب برای فراهم آوردن مقدمات برگزاری جشنواره گفته بود اما گویی فرآیند انتخاب و معرفی دبیر، تا به اینجا نتوانسته است از این برنامهریزی منسجم، بهرهمند شود!
چالش همیشگی برای معرفی دبیر فجر
«جشنواره فیلم فجر رویه و سیاستگذاری ثابتی ندارد»، این انتقادی است که در طول عمر بالغبر چهار دههای این رویداد همواره به آن وارد بوده است، رویدادی که هر بار با تغییر مدیران و دبیرانش چهرهای تازه به خود میگیرد، گاه قوانین و آیین نامهاش بنا به سلایق مختلف، تغییر میکند و گاه حتی با ورود دبیر جدید جزییترین مسایل آن هم دستخوش تغییر میشود.
همین نکات باعث شده است تا هر ساله سینماگرانی که قصد ورود به این ماراتن را دارند با سوالها و ابهامات تازهای نسبت روند برگزاری این جشنواره مواجه شوند.
از همین رهگذر است که منتقدان و کارشناسان سینما همواره بر این موضوع تاکید میکنند که برای هویتمند شدن جشنواره فیلم فجر بهتر است آییننامه این رویداد ثابت باشد و دوره تغییر و تحول برگزارکنندگان و در رأس آنها دبیر هم آنقدری بلندمدت باشد که فرصت برنامهریزیهای دوراندیشانهتر برای اجرای بهتر مفاد آییننامه را داشته باشند.
تغییر و تحول در سازوکار برگزاری جشنواره فجر متأثر از آمد و شد دبیرانی با سلایق مختلف اما به اندازهای است که حتی تعداد جوایز این رویداد هم از آن مصون نمانده و در دورههای مختلف شاهد افزایش و یا کاهش تعداد سیمرغهای اهدایی بودهایم. سیاستهای مربوط به ارزیابی محتوایی آثار که به طریق اولی در این فرآیند دستخوش تحول میشوند!
همه این موارد سبب شده است معرفی دبیر جشنواره در آستانه هر دوره، زیر ذرهبین رسانهها قرار بگیرد.
انتخابهای خزاعی
حالا سه دوره است که زمام امور جشنواره فیلم فجر به دست محمد خزاعی در مقام رئیس سازمان سینمایی افتاده است؛ مدیری که از ابتدای تکیه زدنش بر کرسی ریاست سازمان سینمایی تاکنون تمایلی به برگزاری نشست خبری در جهت تبیین اهداف مجموعه تحت نظارتش در قالب پاسخ به پرسشهای اصحاب رسانه نداشته است و در ایام پس از برگزاری چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر دیگر حتی پاسخ به پیگیریها و مطالبات موردی اصحاب رسانه در قالب گفتگوهای خبری را هم به حداقل رسانده است! این رویکرد باعث شده است ارتباط درست مدیریت سینما با فضای رسانهای قطع شود و شایعات و گمانهزنیها اعتباری بیش از اخبار رسمی پیدا کنند.
در چنین شرایطی محمد خزاعی برخلاف همه گمانهزنیها در اولین گام ورودش به عرصه مدیریت، مسعود نقاشزاده را به عنوان دبیر چهلمین جشنواره فیلم فجر معرفی کرد.
مسعود نقاشزاده چهرهای ناآشنا نبود و سابقه کارگردانی فیلم سینمای هم در کارنامه حرفهای خود داشت اما گزینهای غیرمنتظره برای این سمت حساس بود. شاید به همین دلیل هم بود که عدم حضور میدانیاش در روزهای نخستین جشنواره آن سال حاشیهساز شد.
هرچند در اخبار رسمی اینگونه اعلام شد که این غیبت به دلیل ابتلای نقاشزاده به بیماری کرونا بوده اما این شائبه را ایجاد کرده بود که در پس او، فرد دیگری کارهای جشنواره فیلم فجر را مدیریت میکند. نقاش زاده اما پس از اتمام دوران نقاهتش در سالن برگزاری این رویداد حضور پیدا کرد و پاسخهای صریح خود به سوالات خبرنگاران به شائبهها پایان داد.
این اما پایان چالشهای مسعود نقاشزاده در مقام دبیر نبود، در همان دوره بود که انتشار زود هنگام برندگان جشنواره حین برگزاری آیین اختتامیه و قاچاق برخی فیلمهای حاضر در این رویداد، دردسرهایی را برای او رقم زدند.
مجتبی امینی که در فضای رسانه بیش از هر چیز به واسطه تهیهکنندگی مجموعه «گاندو» شناخته میشد دومین دبیری بود که از سوی محمد خزاعی برای راهبری جشنواره فیلم فجر انتخاب شد، در دوره چهلویکم و در همان سالی که التهابات اجتماعی بر همه فعالیتها سایه انداخته بود، جشنواره فجر هم از این قاعده مستثنی نبود، رویدادی که از منظر حضور چهرهها کمفروغترین دوران خود را سپری میکرد با کاهش آمار مخاطبان امینی را هم در میانه راه برگزاری به این جمعبندی رساند که در قالب دلنوشتهای اذعان کند در غیاب همه اهالی سینما، فجر رونق همیشگی خود را نداشته است.
اینگونه بود که دومین دبیر منتخب از سوی محمد خزاعی هم دوره پرچالشی را پشت سر گذاشت. حاشیههایی همچون اعلام با تاخیر اسامی فیلمها و داوران، تاخیر در رسیدن نسخه نهایی فیلمها و مهمتر از همه حذف سیمرغ مردمی از حاشیهسازترین تصمیمات در دوره دبیری امینی بود.
گزینههای خزاعی
حالا اما در انتظار چهل و دومین جشنواره فجر هستیم و با وعده محمد خزاعی، گمانهزنیهای مختلفی درباره سکاندار جدید جشنواره فیلم فجر نیز مطرح شدهاست.
ابتدا روحالله سهرابی مدیرکل عرضه و نمایش سازمان سینمایی و مجید اسماعیلی مدیر موزه سینما که اتفاقاً سال گذشته در جمع هیات داوران جشنواره بود به عنوان گزینههای جدی دبیری این دوره عنوان شدند اما چندی بعد نامهای دیگری هم در میان این فهرست قرار گرفت.
مجتبی امینی یکی از همین نامها بود که احتمال تمدید دبیریاش میتوانست دور از انتظار نباشد اما مهدی نقویان رییس سیمافیلم به تازگی اعلام کرده که فصل سوم مجموعه «گاندو» در حال نگارش است و اگر امینی دوباره مسئولیت تهیهکنندگی این اثر را بر عهده بگیرد بعید است به واسطه مشغلههای تولید این مجموعه بتواند دوباره در قامت دبیر جشنواره فیلم فجر ظاهر شود.
محمدحسین نیرومند مشاور سینمایی وزیر ارشاد و عضو هیات انتخاب دوره قبل جشنواره و مسعود نجفی مدیر روابط عمومی دوره چهل و یکم که حضورش در این سمت نقشی تعیینکننده در کیفیت برگزاری دوره گذشته جشنواره داشت، نیز از دیگر نامهایی هستند که در این مدت در رسانهها و شبکههای مجازی مطرح شدهاند و برخی ردای دبیری جشنواره را متناسب با قامتشان دانستهاند.
اما تاکید میکنیم که همه این موارد تنها گمانهزنیهای غیر رسمی است که در فقدان رابطه سالم و دو سویه میان مدیران سینمایی و اصحاب رسانه، فرصت نشر پیدا میکنند و در صورت استمرار میتوانند آسیبزننده باشند.
وعدههای خزاعی
مجتبی امینی ۱۷ فروردین ماه سال گذشته از محمد خزاعی حکم دبیری جشنواره فجر را گرفت و با وعده جدید محمد خزاعی گمان میرفت فاصله انتخاب دبیر دوره چهل و دوم فیلم فجر نسبت به دوره گذشته چندان به درازا نکشد، وعدهای که البته عملی نشد!
با رسیدن به ماه خرداد و گذشت ۳۰ روز هنوز خبری از معرفی دبیر جدید جشنواره فجر نیست و سازمان سینمایی هم توضیحی درباره دلیل این تاخیر ارائه نکرده است.
محمد خزاعی حالا قریب به دو سال است که ریاست سازمان سینمایی را بر عهده دارد، دو سال پر التهاب و پرحاشیه که البته طی آن گاهی اظهارات و وعدههای خودش و مدیرانش به حاشیهها دامن زده است.
وعده معرفی ۱۰ روزه دبیر جشنواره فیلم فجر را حالا میتوان در کنار وعدههای دیگری چون توقف فعالیت سایت متخلف در فرآیند لو رفتن آرای جشنواره چهلم فجر، پیگیری قاچاق فیلمها در همان دوره جشنواره و معرفی عاملان شفافسازی در زمینه ممنوعالکارها و دیگر وعدههایی از این دست قرار داد تا فهرست وعدههای محقق نشده آقای رئیس طولانیتر شود.
کاش محمد خزاعی که با سابقه رسانهای به عرصه مدیریت سینما ورود کرده است، بیشتر به این اصل توجه داشته باشد که شفافیت در فرآیند طرح وعدهها و تبیین دلایل احتمالی عدم تحقق آنها در قالب پاسخگویی صریح به اصحاب رسانه، نه یک گزینه از میان گزینههای مختلف برای مدیریت حاشیهها، که یک ضرورت است.
برگزاری ضعیف و پُراشتباه «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» را میتوان یک آبروریزی برای مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور قلمداد نمود. اشتباهاتی که در صورت تکرار مجدد آن در دوره «چهل و دوم» میتواند حیثیت و وجاهت این رویداد مهم سینمایی را بیشتر از پیش زایل نماید.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، چهارم اردیبهشتماه بود که «رئیس سازمان سینمایی» با اعلام آغاز به کار «شورای سیاستگذاری چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر» از معرفی دبیر این رویداد مهم سینمایی در طی ده روز آینده خبر داد. وعدهای که در روزهای اخیر شاهد تحقق آن خواهیم بود. به همین جهت در آستانه این معرفی و انتصاب میتوان بیان نکاتی بدیهی و البته بسیار کلی و نه جزیی و مورد اختلاف را ضروری دانست:
۱/ برگزاری ضعیف و پُراشتباه «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» را میتوان یک آبروریزی بزرگ برای مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور قلمداد نمود. اشتباهاتی که در صورت تکرار مجدد آن در دوره «چهل و دوم» میتواند حیثیت و وجاهت این رویداد مهم سینمایی را بیشتر از پیش زایل نماید.
۲/ عدم «پاسخگویی دبیر فجر چهل و یکم» و در کنار آن برخوردهای غیرحرفهای و بعضا تعجببرانگیز «دبیرخانه» این رویداد سینمایی در دوره گذشته را میتوان محصول کاهلی «سازمان سینمایی» در انتصاب و معرفی شخصیتی قابل قبول در جایگاه «دبیری فجر چهل و یکم» و درادامه، کمتوانی این سازمان در اعمال نظارت مستقیم بر «عملکرد دبیرخانه» و کم و کیف برگزاری این رویداد دانست. اتفاقی که «دبیر فجر چهل و یکم» را آنچنان «مبسوط الید» نمود که تقریبا در عادیترین و پیشپا افتادهترین موضوعات نیز از «سیاست غافلگیری» استفاده مینمود و با استفاده از «استراتژی شوک و بُهت» سعی میکرد تا بیبرنامگی و سرگشتگی خود را پوشش دهد.
۳/ اگرچه سخت است؛ اما قطعاانتصاب یک شخصیت خوشنام و کاربلد در جایگاه «دبیری چهل و دومین جشنواره فیلم فجر» و بازپروری و تنظیم مجدد «دبیرخانه» این رویداد مهم سینمایی میتواند خاطرات تلخ و افتضاحات به وقوع پیوسته در فرایند برگزاری «جشنواره چهل و یکم» را از اذهان بزداید و حیثیت به تاراج رفته «جشنواره فیلم فجر» را بالاخص در «بخش بین الملل» و «بخش بازار» بازیابی نموده و اعتبار سیمرغهای پرپر شده در «بخش ملی» را بازگرداند.
۴/ عدم معرفی و فقدان حضور «شورای سیاستگذاری» از جمله موضوعات آسیبزا در مسیر برگزاری هر رویداد هنری و کلان محسوب میشود. اتفاقی که متاسفانه در «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» رخ داد و موجب شد تا از یک سو «دبیرخانه» این رویداد دچار مَنگی و سرگشتگی باشد و از سوی دیگر موجبات یَله شدن «دبیر فجر چهل و یکم» را فراهم آورده و ایشان را به وادی «خود عقل کُل پینداری» کشانده و پاسخگو نبودنش را مشروعیت بخشد! اتفاقی که امسال و با وجود عدم معرفی رسمی اعضای «شورای سیاستگذاری فجر چهل و دوم» و صرف تشکیل این شورا میتواند نوید بخش بازگشت انظباطی حداقلی و نظارتی ابتدایی در فرایند برگزاری این رویداد سینمایی باشد.
۵/«جشنواره فیلم فجر» در هر دوره اقتضائات زمانی خود را دارا است. پس اگر چه کپیبرداری و استفاده مناسب از متن «فراخوان ادوار مختلف فیلم فجر» و حذف و اضافه هوشمندانه چند جمله و کلمه از آن، امری منطقی است؛ اما باید توجه داشت که این اتفاق نباید بدون در نظر گرفتن اقتضائات زمانی و اعمال نظرات کارشناسی ویژه «شورای سیاستگذاری» باشد و تنها از صورتی «رفع تکلیفگونه» برخوردار باشد؛ زیرا بخشی از فضاحت « فجر چهل و یکم» محصول چنین نگرش سخیفی به «فراخوان» است.
۶/ «اهداف برگزاری» هر جشنوارهای دارای اهمیت ویژهای بوده و نه تنها جایگاه و میزان اهمیت آن رویداد هنری را معین میسازد؛ بلکه ملاکی مناسب برای ارزیابی میزان موفقیت آن رویداد هنری محسوب میشود. پس اگر چه «اهداف برگزاری» در فراخوان «جشنواره چهلویکم» از جمله بخشهایی بود که بدون کوچکترین تغییری در کلمات از «فراخوان جشنواره چهلم» کُپی و در متن فراخوان جدید گنجانده شد؛ اما این متن سوای نظر از اغراق ابتدایی و بیان این جمله که «سینمای نوین ایران به عنوان پرتو درخشانی از فرهنگ ایرانی و اسلامی، همواره در سراسر جهان با ارزش های انسانی، اخلاقی، انقلابی و معنوی شناخته شده است» و … دارای وضوح مناسبی در تبیین «اهداف» بود و میتوانست تمام دغدغههای فرهنگی و سینمایی «نظام جمهوری اسلامی» را پاسخگو باشد. اهدافی معتبر و متعالی که تماما بر ارزشهای «فرهنگ ایرانی و اسلامی» تکیه مینمود و هدف از برگزاری «جشنواره فیلم فجر» را حمایت همه جانبه و حداکثری از سینمای «اخلاق مدار» و «امیدآفرین» و «آگاهیبخش» ترسیم و شان خود را «فراهم آوردن زمینه رشد و اعتلای آثار سینمایی بر پایه هویت ملی و دینی» معرفی مینمود. اهدافی جامع و بسیار عالی که متاسفانه با حضور فردی اشتباهی در جایگاه دبیری این رویداد و عدم تنظیم مناسب «دبیرخانه فجر چهل و یکم» همراه گردید و موجب شد تا درج این متن به عنوان «اهداف» تنها به عنوان رفع تکلیف و استفاده از نثر زیبا برای دلخوش نمودن مخاطبان تلقی گردد و از کمتر ظهور و بروزی در واقعیت «فجر و چهل و یکم» برخوردار باشد.
۷/ بر فرض صدور حکم دبیر «چهل و دومین جشنواره فیلم فجر» حتی در پایان اردیبهشتماه امسال؛ باید توجه داشته باشیم که از این مقطع تقریبا ۸ ماه فاصله و فرصت تا برگزاری «جشنواره» باقی است! هشت ماهی که برای سامان پیدا کردن ساختار «دبیرخانه فیلم فجر» و تنظیم برنامههای این رویدا مهم سینمایی بالاخص در «بخش بین الملل» آنچنان کافی است که دبیر این رویداد میتواند در فراغت کامل و با زمانی مبسوط به چینش افراد کارآمد حول خود و در بخشهای مختلف اجرایی بپردازد و با سامان بخشیدن به امور و استفاده از صاحبنظران اقدام به تنظیم برنامه این رویداد هم در بُعد ملی و هم در قواره بین المللی آن نماید. البته به شرط آنکه مراقبت شود تا متولیان این دوره به سبک مدیران «فجر چهل و یکم» از فضای سیاسی و شرایط اجتماعی و … به عنوان بهانه ناکاراآمدی استفاده نکنند.
۸/ هیچ انسان عاقلی نمیتواند وقایع پیش آمده در پس «فتنه مهرماه ۱۴۰۱ هجریشمسی» و تاثیر آن بر رویدادهای مختلف هنری و به ویژه در کم و کیف برگزاری «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» را نادیده بگیرد و نخواهد آن را مورد محاسبه قرار دهد! اما در عین حال هیچ منطقی نیست که بخشیدن «وزن اضافه» به این واقعیت و توجیه تمام خطاها و کیفیت ناقص و اشتباهات فاحش «دبیر و دبیرخانه جشنواره فیلم فجر» را با این بهانه موجه شمرده و این واقعیت را نبیند که متولیان برگزاری «فجر چهل و یکم» از «بحرانی جلوه دادن وضع موجود» به عنوان یک شگرد برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی و نابلدی و بیبرنامگی خود استفاده نمودند!
به گزارش رسانه سینمای خانگی به نقل از سینماپرس: بیش از ۱۰ سال از زمانی که جواد شمقدری در رأس مدیریت سینما حضور داشت میگذرد و حالا فرصت خوبی است تا نتیجه عملکرد یکی از مهمترین اتفاقهای دوران او، یعنی تاسیس سازمان سینمایی و نقش آن در سینمای امروز ایران بررسی شود؛ سازمانی که شمقدری معتقد است شرایط فعلی سینما به آن ارتباطی ندارد؛ چرا که این وضعیت محصول عواملی همچون مدیریت و فضای جامعه است.
به گزارش سینماپرس، در طول یک دهه گذشته هر گاه نامی از جواد شمقدری در میان بوده، انبوهی از اتفاقهای خاص و خبرهای حاشیهایِ زمان مدیریتش در سازمان سینمایی دولت دهم نیز به یاد اهالی سینما آمده است؛ آنجا که گفت برای اولین اسکار اصغر فرهادی لابی کرده تا وقتی که اسکار را به جشن سینمای گچساران تشبیه کرد، یا وقتی که خانه سینما در زمان مسئولیت او بسته شد تا روزی که به ژیل ژاکوب و بعد هم گونتر گراس نامه نوشت.
شمقدری که زمانی بیشتر به واسطه ساخت فیلم «طوفان شن» شناخته میشد، از نیمههای دهه ۸۰ موقعیتی دیگر در سینما پیدا کرد و ابتدا به عنوان مشاور هنری رییس دولت نهم و بعد هم معاون سینمایی وزارت ارشاد در دولت دهم جایگاه پررنگتری را در سینما کسب کرد. شمقدری اگرچه در ۱۱ سال گذشته در عرصه مدیریتی سینما حضور نداشته اما در همان سالهای مدیریتش پایهگذار سیستمی در سینما شد که با تمام حسنها و معایبش همچنان پابرجاست. در زمان او معاونت سینمایی وزارت ارشاد به سازمان سینمایی ارتقاء پیدا کرد و در کنار آن شورای عالی سینما هم تشکیل شد که دومی در دولت یازدهم منحل و در دولت سیزدهم با تفاوتهایی نسبت به گذشته احیاء شد.
چندی پیش فرصتی فراهم شد تا به بهانه ۱۱سالگی فعالیت رسمی سازمان سینمایی با این کارگردان و مدیر سابق سینما گفتوگو کنیم و از او جویا شویم که آیا سازمان سینمایی به اهدافی که برآن اساس تاسیس شد، رسیده است یا خیر.
این مصاحبه کمی پس از اعلام برندگان اسکار ۲۰۲۳ انجام شد و همین میتوانست شروع جذابی برای آغاز گفتوگو با کسی باشد که سال ۱۳۹۰ لابیاش برای اسکار فیلم «جدایی نادر از سیمین» خبرساز شد.
در ادامه مشروح مصاحبه ایسنا را میخوانید:
ما در مواجهه با جشنوارههای خارجی با دو نگاه غالب مواجه هستیم، یعنی نوعی دوقطبی در اینجا هم دیده میشود؛ برخی معتقدند این جشنوارهها کاملاً سیاسی هستند و برخی دیگر در پاسخ به چنین دیدگاهی میگویند آنجا ایران نیست که سیاسیکاری شود. در این بین، نگاهی میانهگر در سینماگران کمتر دیده میشود که به جریان جبهه انقلاب اسلامی متعلق نباشد ولی بر این باور باشد که بالاخره، جریان رسانهای و اقتصادی جهان در اختیار طیفهایی است که در خیلی چیزها تعیینکننده هستند. شما هم در گذشته درباره یکی از این رویدادهای مهم سینمایی جهان اظهارنظری داشتید که با واکنشهایی مواجه شد. بد نیست پس از گذشت ۱۰ سال برگردیم به ماجرای اسکار فیلم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی و آن جمله مشهور شما که در ارتباط با لابیگری برای گرفتن اسکار مطرح کردید. اصلا مدل رأیگیری جایزه اسکار اجازه مهندسی میدهد یا در جشنوارهای مثل کن بیشتر چنین چیزی ممکن است؟ حتی این را هم میتوان مطرح کرد که آیا افکار عمومی و مهندسی آن میتواند در رویدادی مثل اسکار اثرگذار باشد؟
پاسخ شما را با این بحث شروع میکنم که، آن جریانی که به دنبال استیلای کامل بر کره زمین است، میخواهد تمام سرمایههای اجتماعی و غیراجتماعی و مدنی را در اختیار داشته باشد. پشت صحنهی این جریان هم یا ماسونها هستند یا تفکر شیطان پرستی یا کارتلهای بزرگ غربی و بیشتر آمریکایی. طبیعی است وقتی آنها فهمیدند سینما، که یک ابزار قدرتمند است، میتواند بر تفکر و اندیشه قالبهای مختلف اجتماعی و مردم همه کشورها نفوذ کند، بخواهند آن را در اختیار خود بگیرند. یعنی سادهانگارانه است که فکر کنیم آنها به اهمیت سینما و اینکه میتوانند از طریق این ابزار، افکار عمومی را مدیریت و در یک شکل کلان سبک زندگی غربی و آمریکایی را به جوامع مختلف حُقنه کنند، بیتوجه هستند. به نظر میرسد اینها سینما را در چنین مسیری به خدمت گرفتهاند و این سینما یک بیان کلی و شامل یک فرایند است. در این مسیر، جریان سرمایهگذاری برای تولید و نگارش فیلمنامه و سرمایهگذاری در ساخت و نمایش بخشی از ماجراست و در ادامه آن، یک ایستگاه هم جشنوارهها و جایزههایی مثل اسکار هستند. این جریان تلاش میکند تمام ایستگاهها را در نفوذ خود بگیرد و ظاهر قضیه هم به شکل کاملا دموکراتیک با رأی عمومی است ولی این فقط ظاهر قضیه است و پشت پرده قطعاً مناسبات دیگری شکل میگیرد تا آراء به یک سمت مشخص برود. من نمیخواهم بگویم فرایند تقلب حتما شکل میگیرد ولی به هر حال نمیدانیم که اعضای آکادمی به چه فیلمی رأی میدهند و چقدر از آراء آنها صیانت میشود. شاید هم تمام رأیها در آکادمی اسکار ثبت شده باشد ولی در دسترس مخاطبان نیست. حال با فرض اینکه هیچ تقلبی هم در کار نیست و آراء ثبت و ضبط میشوند، باز هم فرایندهایی شکل میگیرد -به طور مستقیم و غیرمستقیم- که سبب میشوند رأیدهنده به سمت آنچه آنها تمایل دارند کشیده شود. مثلا وقتی درباره یک فیلم بیش از حد گفتوگو میشود یا پشت صحنههایی از آن پخش میشود و تحلیل صورت میگیرد، خود به خود من هم تحتتاثیر قرار میگیرم و اگر نظری داشته باشم، رأیام به آن سمت کشیده میشود.
پس بنده معتقدم تمام جشنوارهها که شامل جشنوارههای ایران هم میشود و نیز جایزه اسکار، به عنوان یک سکو یا ایستگاه هستند تا بتوانند آن جهتگیریهای خاص خود را القاء و ایجاد کنند. این یک روش کاملا رو و عیان است و پرهیزی از علنی بودن آن ندارند؛ تا جایی که همسر ریاست جمهوری آمریکا میآید جایزه یک فیلم را میدهد یا حتی در حوزه موسیقی که اخیرا اتفاق افتاد و دیدیم که همسر آقای بایدن جایزهای را اهداء کرد. البته ممکن است برخی معتقد باشند که مهم، آراء است و آراء هم کاملاً مستقل هستند. من هم بر این باور هستم اما معتقدم ممکن است قبل از آن مقدماتی چیده شده باشد که آراء به یک سمت خاص کشیده شوند. زمانی که من بحث لابی را مطرح کردم، یکی از مباحث همین بود و این یکی از ابزاری است که استفاده میشود؛ حال یا میتواند به روش اقناعی باشد یا توافقی. البته یک نکته دیگر این است که به دلایل اجتماعی و سیاسی و نیز نوع فیلمها، ممکن است شرایط سال به سال تغییر کند مثل سالی که میخواستند فیلم «آرگو» حتماً جایزه بگیرد. در صورتی که این فیلم از نظر کارشناسیِ خیلی از سینماگران داخلی و خارجی یک اثر معمولی بود و فیلمی نبود که لیاقت عنوان بهترین فیلم را داشته باشد اما به دلیل شرایط سیاسی آن زمان میخواستند در مقابل جمهوری اسلامی که داشت حرکتهایی را در عرصههای بینالمللی رقم میزد، ایجاد کنند و شاخ و شانه بکشند، به همین دلیل آمدند این فیلم را مطرح کردند و جایزه آن را هم همسر اوباما رییس جمهور وقت امریکا داد.
دوست دارید درباره ماجرای لابی شما در اسکار برای جایزه اصغر فرهادی صحبت کنیم؟
واقعیت این است که اگر فکر میکردم از لابهلای آن همه حرفی که در این مورد زدم، فقط همان یک جمله آنطور پخش میشود، اصلا نمیگفتم؛ چون من یک جمله در پاسخ به یک سایت که اتفاقا خبرگزاری خیلی معتبری هم نبود، آن هم در حین راه رفتن در راهرویی گفتم که اینطور بازتاب پیدا کرد. اصل حرف هم این بود که درباره کسب جایزه اسکار گفتم که این اتفاق علاوه بر چند عامل، لابی هم داشت و بعد مجبور شدم آن را توضیح دهم. ماجرا هم این بود که تا وقتی فیلم «جدایی نادر از سیمین» به پنج فیلم نهایی اسکار نرسیده بود ما اقدام خاصی نکردیم، فقط حمایت کردیم که فیلم دیده شود.
یعنی برای اکران فیلم حمایت مالی کرده بودید؟
بیشتر شرایط را مهیا کردیم که این فیلم راه خود را برود، مثلاً در جشنواره برلین نمایش داده شود، چون یادم میآید که مانعی وجود داشت مبنی بر اینکه رونمایی فیلم حتما باید در جشنواره برلین باشد و ما هماهنگ شدیم که در آنجا این اتفاق رخ دهد.
من هیچ اصراری ندارم که بگویم لابی انجام شده در اسکار تاثیرگذار بود ولی یک مدیر سینمایی از ایتالیا پس از صحبتهای ما گفت، به دوستان صاحب رأی خود در آکادمی میگوید که وقتش است با رأی به فیلم ایرانی، حال هالیوود و جریان صهیونیستی غالب بر آن گرفته شود
یک بار هم که روند کلی ساخت فیلم متوقف شده بود.
بله البته آن اتفاق دلیل کاملاً منفکی از این ماجرا داشت و من هم آن موقع ایران نبودم؛ بنابراین تا زمانی که فیلم «جدایی…» به فهرست پنج فیلم نهایی راه نیافته بود، اقدام خاصی انجام نداده بودیم، چون همه کشورها فیلمهای خود را فرستاده بودند و ما نیز همین کار را کرده بودیم. وقتی به مرحله نهایی رسیدیم، من دو- سه تا سفر خارجی داشتم از جمله به ایتالیا و سوئیس و اسپانیا که در هر سفر با مسئولان سینمایی آنها نشست و برخاست داشتیم. در آنجا احساس کردم یک فضای دوقطبی ایجاد شده، چون دو فیلم از آن فهرست درباره یهودیها و اسرائیلیها بود که این دو به همراه فیلم ایران شانس بیشتری داشتند. من از این فضای دوقطبی که خودشان هم درست کرده بودند، استفاده کردم و با افرادی که صحبت میکردیم، به این موضوع اشاره میکردم، چون آنها در جلسات خصوصی منویات درونی خود را بیشتر نشان میدادند و ما میشنیدیم که از تسلط جریان صهیونیستی بر آکادمی اسکار و سینمای دنیا و اکران شاکی بودند؛ بخصوص ایتالیاییها که سینمایشان زمانی پیشرو بود و الان سالهاست که اثر نفوذشان کم شده است و هالیوود به نوعی سینمای ایتالیا را به عنوان یک رقیب جدی حذف یا دست کم ضعیف کرده است. من در ایتالیا که با مسئولان سینمایی گفتوگو میکردم، به آنها گفتم که این بهترین فرصت است تا شما انتقام خود را بگیرید و الان که یک فیلم ایرانی وجود دارد بهتر است به آن رأی دهید. در یک مورد خاص با یک مدیر سینمایی از ایتالیا -که اسم او را به یاد ندارم و اگر هم یادم بود نمیگفتم چون اگر زنده باشد ممکن است برایش خطری پیش آید- صحبت کردم و او گفت که خیلی از دوستان و شاگردانش در آکادمی هستند و حق رأی دارند و به آنها خواهم گفت حالا وقت آن است که ما حال هالیوود و آن جریان صهیونیستی غالب را بگیریم و به فیلم ایران رأی دهیم. او حتی تشکر کرد که چنین موردی را به وی یادآور شدیم. با مدیرانی از اسپانیا هم چنین صحبتهایی مطرح شد اما اینکه صحبتهای ما نتیجهای داشته یا نداشته را نمیدانیم و نمیتوانیم کنتور بیندازیم که چقدر این صحبتها تاثیر داشته است. با این حال در پاسخ به اینکه آیا اقدامی برای اسکار کردید یا خیر، میگویم بله! من این کارها را انجام دادم، گفتوگو کردم تا به فیلم ایرانی رأی داده شود. البته به عنوان کارشناس سینمایی میگویم که انصافاً آن دو فیلم یهودی فارغ از رویکردهای سیاسی و پیامی، فیلمهایی قوی بودندغ به خصوص فیلمی که محصول خود اسرائیل بود، فیلم جذابی بود با موضوعی انسانی. البته آقای فرهادی بعداً هم برای فیلم دیگری جایزه اسکار را گرفت و ممکن است یکی بگوید به همین دلیل لابیهای اولیه هم قابل قبول نیست. من هیچ اصراری ندارم که بخواهم بگویم کارِ انجامشده تاثیرگذار بوده است؛ یعنی نه آن زمان چنین اصراری داشتم و نه حالا.
این ماجرا در کارنامه شما یک نمونه بود ولی به هر حال آقای شمقدری از یک خاستگاه ایدئولوژیک شناسایی میشود و دارای رویکردهای عقیدتی و سیاسی خاصی است. طبیعتاً خیلی عجیب نیست که در برخی دورههای مدیریت اجرایی، کسوت سینمایی نداشته باشد ولی شما سالهاست که دیگر به آن معنا مدیر سینما نیستید. علت آن چیست؟
من قبل از آن هم دنبال مدیریت نبودم. در این بیش از ۴۰ سالی که در سینما هستم، در مقاطعی مسئولیتهایی داشتم؛ مثلا زمانی معاون فرهنگی مرکز گسترش سینمای تجربی و نیمهحرفهای بودم، سه سال مدیرکل نیروی انسانی و آموزشهای معاونت سینمایی بودم ولی بیشتر به دنبال تحقیق و نگارش و تولید فیلم فعالیت کردم. دورهای پیش آمد که تلویزیون موقعیت مهمتر و بهتری داشت و موقعیتهایی هم پیش آمد و با این رسانه کار کردم اما به هر حال سینما را در کنار آن داشتم. البته در دوره اصلاحات پیش نیامد که به عنوان کارگردان فیلم بسازم ولی در جایگاه تهیهکننده و مشاور در یکی دو پروژهی فیلم بودم. در زمان آقای احمدینژاد شرایط متفاوتی پیش آمد و موقعیتی وجود داشت که میتوانست تحولی ایجاد شود. البته باز هم من اصرار نداشتم که مدیریت بکنم، همانطور که در چهار سال اول ریاست جمهوری ایشان نقشی در فرایند مدیریتی نداشتم ولی در چهار سال دوم دولت، خود آقای دکتر در کنار پیشنهادهای دیگران به این نتیجه رسیده بود که من مسئولیت سینما را بپذیرم. بعد هم ورود پیدا کردم و چهار سال مدیریت سینما را برعهده داشتم.
پس در چند سال بعدی بر همین مبنا که میلی به مدیریت نداشتید، فعالیتی نکردید؟
بله همین طور است. حتی برای بعضی موارد در شوراها پیشنهادهایی شد ولی من پرهیز کردم و ترجیح دادم به کار تحقیق و نگارشی که خودم دنبال آن هستم، مشغول باشم؛ ضمن اینکه معتقد بودم بهتر است کسان دیگری میدانداری کنند.
ولی در این یک دهه فیلم هم نساختید. چرا سراغ فیلمسازی نرفتید؟
پیشنهادی بود که فیلم سینمایی بسازم ولی نشد، با این حال سریال ۴۴ قسمتی «روزهای ابدی» را ساختم، تحقیق و نگارش آن را خودم انجام دادم که البته روند کار به علت مشکلاتی که جای بحث آن نیست، طولانی شد و کاری که پنج سال وقت میبرد، هفت سال طول کشید. الان هم دنبال یک کار جدید هستم که آن هم سریال تلویزیونی است.
فیلم سینمایی نمیخواهید بسازید؟
یکی دو بار سراغ آن رفتم اما جور نشد. مثلاً قرار بود با انجمن سینمای دفاع مقدس همکاری کنیم و حتی لوکیشنها را هم دیدیم و بازیگر انتخاب کردیم منتها فیلمنامه مشکلاتی داشت و من آن را بازنویسی کردم و گفتم این فیلمنامهی بازنویسی شده را کار میکنم ولی مدیریت وقت قبول نکرد و گفت باید همان فیلمنامه قبلی ساخته شود که من هم انصراف دادم. فیلم هم ساخته شد ولی بایگانی شده چون اصلا فیلم خوبی در نیامد.
اسم فیلم چه بود؟
«سرگشته». بهجز این، فیلم دیگری در مورد جریان مقاومت بود که درباره آن هم بر سر فیلمنامه به توافق نرسیدیم چون تهیهکننده معتقد بود یکسری موارد باید در فیلم ذکر شود که من موافق نبودم، چون درباره موضوع تحقیق کرده و حتی مدتی به لبنان رفته بودم. احساس کردم آنچه میخواهند به کار اضافه شود، به ضرر فیلم خواهد بود. به هر حال این روحیه کار دست آدم میدهد و اگر شما روحیه استقلال (خواهی) داشته باشید، مجبور میشوید به نفع دیگران کنار بروید. البته این فیلم هم در نهایت ساخته نشد.
به گذشته برگردیم؛ در همان دورهی مدیریت شما، دو اتفاق ماندگار شد؛ یکی تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی و بعد هم تشکیل شورای عالی سینما که وجه شکلگیری آن از نظر خبری خیلی هیجان انگیز شد و قرار بود رئیس جمهور در جلسههای آن شرکت کند. یک پرسش مهم این است که اساساً چه ضرورتی ایجاب کرد تا شما به ایده تبدیل معاونت سینمایی به سازمان برسید و بعد هم سراغ تشکیل شورای عالی سینما بروید؟
درباره سازمان سینمایی باید بگویم که مدل تشکیلاتی آن یعنی تبدیل معاونت به سازمان سینمایی قبل از دوره ما مطرح شده بود و دغدغه مدیرانی بود اما نتوانستند ایده خودشان را به کرسی بنشانند. خودم معتقدم به دلیل آنکه سینما یک هنر- صنعت مهم و استراتژیک است، اگر کشوری مثل ایران با حرکت انقلاب اسلامی میخواهد ادعای ابر قدرتی و حضور و تاثیرگذاری در عرصههای بینالمللی داشته باشد، باید بتواند سینمای خود را به آن قد و قواره جهانی برساند؛ در حالی که سالها در معاونت سینمایی مدلی وجود داشت که اجازه نمیداد شما به آن جایگاه برسید. ما با بعضی دوستان صحبت کردیم، مدلهای مختلفی پیشنهاد شد و نهایتا دیدیم بهترین مدلی که تشکیلات را به هم نریزد، نسبت به آن مقاومت نشود (از نظر تشکیلاتی و بودجهای) و ساختار مدیریتی سینما را در حوزه دولت ارتقا دهد و دردسرها و حاشیههایش نیز کمتر باشد همین مدل سازمان سینمایی است.
از چه لحاظ اینطور میگویید؟ یعنی روی کاغذ به این نتیجه رسیده بودید؟
من زمانی که مشاور هنری رییس جمهور در دولت نهم بودم، روی این قضیه کار کرده بودم و همان دوران یک نظامنامه سینمایی هم تنظیم کردیم که در آن به این مطلب اشاره شده بود. البته در نظامنامه، ایجاد سازمان هنری و سینمایی پیشنهاد شده بود که حوزه تئاتر را هم در برمیگرفت ولی وقتی خودم در این مسئولیت قرار گرفتم، متوجه شدم هم در حوزه تئاتر مقاومتهایی وجود دارد و هم شرایط خیلی مهیا نیست. البته یک بار آقای وزیر، دکتر حسینی از این ایده استقبال کرد ولی چون شرایط مهیا نبود فکر کردم اگر بخواهم روی این قضیه پافشاری کنم خود سازمان سینمایی هم به نتیجه نخواهد رسید. لذا فقط روی حوزه سینما تاکید کردم. سازمان شدن سینما هم دو اتفاق به همراه داشت؛ اول اینکه از نظر تخصیص بودجه و هزینهکرد و نیز در تصمیمگیریهای خود به استقلال دست پیدا کرد، دوم اینکه سینما با این مدل میتوانست چابک شود. بنابراین احساس میشد سازمان سینمایی میتواند حوزه سینما را از تمام بخشهای وزارت ارشاد جدا و مستقل عمل کند و با ایجاد فضایی برای ارتباط مستقیم با مراجع مختلف همچون قانونگذاری و غیره مستقلتر و با اعتبار بیشتری فعالیت کند.
این “استقلال” که میگویید خودش جای بحث و پرسش دارد. مخصوصا آنکه سینما قبلا هم به واسطه تولید پروژههای فاخر، بودجه بیشتر با استقلال عملکرد بیشتری را در اختیار داشت.
استقلال بودجه در زمان سازمان شدن سینما خیلی با گذشته فرق داشت چون پیش از آن وقتی بودجه وزارت ارشاد را میبستند، شامل چند ردیف میشد از جمله حوزه سینما اما این بودجه در اختیار وزارت ارشاد بود و به عنوان یک تعریف نانوشته از اختیارات وزیر بود که این بودجه را چگونه تخصیص بدهد یا چند درصد آن را تخصیص دهد به همین دلیل بخشی از بودجه سینما بر اساس نیازهایی که پیش میآمد در بخشهای دیگر خرج می شد که بیشتر به حوزه ریاست وزارتخانه اختصاص پیدا میکرد؛ در عمل از آنچه تخصیص داده میشد و به وزارتخانه میآمد، حدود ۷۰ درصد در اختیار سینما قرار میگرفت.
از نظر قدرت تصمیمگیری هم بالاخره سازمان سینمایی تابع وزارتخانه و وزیر است و از این منظر باز هم این “استقلال” محل پرسش میتواند باشد که آیا آنچه درباره سازمان سینمایی گفتید، صرفاً جنبه روانی دارد؟
بله به هر حال عنوان “سازمان سینمایی” باری را ایجاد میکند اما معتقدم اصل ماجرا به نوع تعاملی که میان رییس سازمان سینمایی و وزیر شکل میگیرد ارتباط دارد. واقعیت این است که رییس سازمان سینمایی یک استقلال رأی دارد و سیستم نمیتواند به او ایراد بگیرد که چرا رأیی خلاف نظر وزیر داری، در صورتی که در حوزه معاونت، شما کاملا باید تبعیت کنید. بنابراین نفس استقلال را در سازمان سینمایی نمیتوان کتمان کرد ولی اینکه استقلال را در تصمیمگیریها چقدر به کار بگیرید، به شخص مدیر و نحوه شکلگیری ارتباط و تعامل او با وزیر بستگی دارد؛ یعنی این استقلال در جایگاه ریاست سازمان سینمایی مثل یک ابزار است که شما در اختیار دارید، حالا ممکن است آن را در کشوی خود بگذارید و هیچ وقت از آن استفاده نکنید ولی این ابزار حتماً وجود دارد و اگر شما استفاده نکنید دلیل بر این نمیشود که آن ابزار کارکرد نداشته باشد. استفاده نکردن از آن صرفاً به دو دلیل است یا نخواستهاید یا نتوانستید!
این که شما گفتید سازمان سینمایی استقلال دارد، در حوزه پروانه نمایش در شرایط فشارهای برون سازمانی کاملا زیر سوال میرود و بیاعتبار میشود. آیا در زمان تشکیل سازمان سینمایی به این موضوع فکر کردید یا اصلا چنین مسائلی را در نظر داشتید؟
در گذشته مدیریت سینما باید منتظر میماند تا وزارت ارشاد دعاوی را مطرح کند اما الان سازمان سینمایی خودش میتواند چنین مسائلی را از بخش حقوقی پیگیری کند. اینها دیگر از همان بخشهایی است که به تعامل رییس سازمان و وزیر برمیگردد و سازمان سینمایی میتواند مستقل از دایره حقوقی وزارت ارشاد ورود پیدا کند چون سطح تعامل با دستگاههای هم عرض میتواند مستقل از وزارتخانه شکل بگیرد، در حالی که در ساختار معاونت کاملاً باید موضوع را به وزارتخانه ارجاع میدادیم. البته ما فرصت پیدا نکردیم دایره حقوقی را در آن مقطع کوتاه راهاندازی کنیم تا جدا از سیستم حقوقی وزارتخانه کاری را پیگیری کند ولی وکیل جداگانه امور سازمان را پیش میبرد.
خود شما با توجه به ارتباطی که با شخص رئیسجمهور وقت داشتید، چقدر میتوانستید استقلال عمل داشته باشید؟
من به همین دلیلی که به آن اشاره کردید دستم بازتر بود و قطعاً سعی میکردم با شخص وزیر و بعد هم با شخص رئیس جمهور و معاونین مرتبط هماهنگی داشته باشم اما اگر کار به جایی میرسید که اختلاف رأی وجود داشت، باید میدیدم که خودم و در واقع تیمی که همراهم بودند، چقدر به آن مسئله باور داشتیم. اگر موضوع برایم خیلی جدی بود روی آن ایستادگی میکردم ولی اگر جدی نبود و اصطلاحاً so- so بود، طبیعتا با مسئول بالاتر همراهی و همکاری میکردم و درست هم همین بود. زمانی درباره یک مسئله خاص من مسئول پاسخگویی بودم مثل حوزه مجوزها و اینها از مواردی بود که مُصر بودم اگر معتقد هستم صدور پروانه نمایش درست بوده، باید پای آن بایستیم و اگر صدور آن درست نیست، تحت تأثیر فشارها و لابیها قرار نگیریم.
یادم میآید تعطیلات نوروز در شهرستان بودم که تماس گرفتند و گفتند، میخواهند فیلمهای گشت ارشاد و زندگی خصوصی را از اکران پایین بیاورند، یعنی نظر وزارتخانه این بود. من احساس کردم این مدل رفتاری غلط است که یک عده جو بسازند تا فیلم از روی پرده پایین بیاید. در نهایت مقاومت کردم و مقاومتم حدود ۳۰ روز طول کشید و بعد از ۳۰ روز بنا به ملاحظات دیگری، موافقت کردم که این فیلمها از اکران پایین بیایند اما در مورد «درباره الی» گفتم دلیلی ندارد فیلم توقیف شود و بیخودی برای خودمان دردسر درست کنیم
میتوانید اسم ببرید که پای پروانه کدام فیلمها ایستادید؟
اینها معمولاً در یک مرحله نبودند. سالهای ۹۰ و ۹۱ چند فیلم بود از جمله «زندگی خصوصی» و «گشت ارشاد» که یک موج ایجاد شد و امام جمعه چند شهر صحبتهایی را مطرح کردند. نشریه انصار حزبالله مطالبی منتشر کرد و تظاهراتی هم جلوی وزارتخانه اتفاق افتاد. من آنجا محکم ایستادم. البته نظرهایی هم در خود وزارتخانه وجود داشت مبنی بر اینکه ما در همان گام اول کوتاه بیاییم. یادم میآید سوم یا چهارم عید نوروز در شهرستان بودم که تماس گرفتند و گفتند، میخواهند این فیلمها را از اکران پایین بیاورند، یعنی نظر وزارتخانه این بود و دقیق نمیدانم که خود آقای دکتر حسینی (وزیر وقت ارشاد) هم چنین نظری داشتند یا خیر اما احتمالاً نظر ایشان هم همین بود که فیلمها از اکران پایین بیایند. من احساس کردم این مدل رفتاری غلط است که یک عده جو بسازند و فارغ از اینکه چقدر حرفشان درست است یا غلط، آن جو باعث شود فیلم از روی پرده پایین بیاید. در نهایت مقاومت کردم و مقاومتم حدود ۳۰ روز طول کشید و بعد از ۳۰ روز بنا به ملاحظات دیگری که پیش آمد، موافقت کردم که این فیلمها از اکران پایین بیایند.
فیلم «درباره الی» هم جزو موارد مشابه بود؟
ماجرای این فیلم به زمان دیگری مربوط میشد که من در آن مقطع مشاور هنری رییس جمهور بودم. در مورد فیلم یک بحث کاملاً کارشناسی وجود داشت که یک گروه کارشناس براساس ایرادهایی معتقد بودند فیلم باید توقیف شود. موضوع کاملا به خود فیلم برمیگشت. در آن زمان سراغ من آمدند. تهیهکننده کار آمد و من هم فیلم را دیدم و اتفاقا آن را فیلم شادی دیدم. البته نقدهایی به آن دارم ولی به هر حال گفتم این فیلم نشاط و زندگی جوانان ایرانی را نشان میدهد شما چرا مانع آن میشوید؟ بعد هم هماهنگی شد تا این فیلم به جشنواره برلین برود. در این مورد من و چند دوست دیگر برداشت خود را به عنوان نظرهای کارشناسی ارائه کردیم و گفتیم دلیلی ندارد که این فیلم توقیف شود و چرا باید بیخودی برای خودمان دردسر درست کنیم؟ این را آقای احمدینژاد هم پسندید و گفت که مشکلات فیلم برطرف شود.
پس از گذشت بیشتر از یک دهه فکر میکنید سازمان سینمایی به آن اهدافی که شما برایش در نظر داشتید، رسیده است؟ بخصوص آنکه در ماههای اخیر تاکید میشود ریلگذاری جدیدی در سینماها انجام شده است.
یک مسئله مهم درباره ساختار سازمانی سینما این است که تشکیل سازمان سینمایی ابزارهای دیگری در کنار خود داشت از جمله اینکه شورای عالی سینما با حضور شخص رئیس جمهور تشکیل شود و به همین دلیل اسم آن “شورای عالی سینما” بود. در آنجا مشکلات و موانع و نیازهای سینما مطرح میشد و قرار بود بدون آنکه در یک فرایند کشدار و بعضا بینتیجه دبیرخانه دولت در صف دستور کار جلسات هیات وزیران قرار بگیرد، درباره آنها تصمیمگیری و راه تسهیل شود. الان دوستان، شورای عالی سینما را کلا تعطیل کردهاند و در این دوره جایگاه شورا تنزل پیدا کرده و به “شورای سینما” تبدیل شده است. البته یک اشتباه لسانی هم گاهی پیش میآید و میگویند “شورای عالی” ولی واقعیت این است که دیگر این شورا، شورای عالی نیست، چون شورای عالی با ریاست رئیس جمهور برگزار میشد و الان فقط شورای سینما است. جلساتی هم گویا داشتهاند اما من از جزئیات آنها اطلاعی ندارم. البته بودن چنین شورایی بهتر از نبودن آن است ولی الان به ریاست معاون اول رئیس جمهور برگزار میشود و این تنزل جایگاه خوب نبود هر چند از منحل شدن آن بهتر است. بحث ما در زمان تشکیل شورا این بود که شرایط را برای سینمای ایران و سینماگران ایرانی بهبود ببخشیم و براین باور بودم و هستم که سازمان سینمایی و در کنار آن شورای عالی سینما میتوانست این اتفاق را رقم بزند و اینکه از این ظرفیت استفاده نکنید، یک بحث دیگر است.
شورای عالی چه ویژگیهایی داشت که روی آن تاکید دارید؟
شورای عالی سینما میتوانست از بودجههایی که در اختیار رئیس جمهور است و برای موارد خاص استفاده میشود، استفاده کند تا مسائل معیشتی سینماگران را بخصوص در دوران کرونا برطرف کند ولی وقتی از این ظرفیت استفاده نکنید مشکلات سر جای خود باقی میماند و کسانی که میتوانستند از این امتیاز برخوردار شوند، بیبهره ماندند. یادم میآید سال ۱۳۹۱ قیمت دلار به یکباره از ۱۰۰۰ تومان به ۳۰۰۰ تومان تبدیل شد و بعد بودجه سازمانها و تشکیلات به یک سوم کاهش پیدا کرد از جمله برای حوزه سینما و ما در آن زمان کسری بودجه خود را از طریق همین شورای عالی سینما تامین کردیم و بدون اینکه بحرانی در سینما پیش آید همه چیز را به همان بودجه اول برگرداندیم.
وقتی سازمان سینمایی را تاسیس کردید و به موازات آن شورای عالی سینما تشکیل شد، عنوان شورا چنان پرطمطراق بود که اتیکت آن بر روی برخی سینماگرانی که عضو شورا شدند باقی ماند مثل احمد نجفی؛ در واقع از این شورا یک اتفاق سیاسی – فرهنگی برداشت شد اما برای مدت کوتاهی فعالیت کردید و بعد در دوره آقای روحانی شورا کلا تعطیل شد و الان هم مدتی است که احیا شده. کلا چند درصد از برنامههای شما در بستر سازمان سینمایی و شورای عالی سینما در این سالها اجرایی شده است؟
طرحی که ما برای تغییر و تحولات از معاونت سینمایی در قالب سازمان سینمایی داشتیم آیتمهای مختلفی داشت که لیست بلند بالایی است و الان جای طرح آن نیست ولی با برآوردی که خودم داشتم حدود ۸۰ درصد آن را میتوانستیم پیادهسازی کنیم. بخشی از آن باید ادامه پیدا میکرد ولی اینکه مدیریتهای بعدی آمدند و اجرا نکردند دیگر مشکل ما و طرح نبود. به نظر میرسد خیلی از آنها را هم اجرا نکردند و میبینید که حتی رئیس سازمان سینمایی که بعد از من آمد، اصل سازمان را ابتدا زیر سوال برد و دورهای راه افتادند که تشکیلات را به قبل برگردانند، حالا نمیدانم بخاطر رقابتهای سیاسی بود یا شانتاژهای رسانهای که یک سال این نیت را داشتند تا سازمان سینمایی به معاونت سینمایی برگردد ولی بعد از یک سال متوجه شدند که این چه کاری است!؟ پس در سکوت رسانهای این تصمیم را کنار گذاشتند ولی شورای عالی سینما را منحل کردند.
هنوز هم برخی سینماگران براین باورند که به چنین تشکیلاتی برای سینما نیاز نیست.
اشتباه میکنند، چون کارهای زیادی در سازمان سینمایی انجام میشود و همه امور فقط به پروانه ساخت و نمایش محدود نمیشود؛ مثل همین برگزاری جشنوارههای فیلم فجر و کوتاه و مستند یا مدیریت عرضه و اکران و سالنسازیها و حمایت از سالنها و انجمنها. در این زمینه خیلیها اطلاع دقیقی ندارند چون جو رسانهای و روانی بیشتر به سمت مجوز هاست در حالی که کل این تشکیلات از قبل وجود داشته و در قالب سازمان فقط شکل آن ارتقا پیدا کرد.
اما حالا بعد از ۱۱ سال وقتی برخی اهداف تشکیل سازمان سینمایی را که در مراسم رسمی آغاز به کارش در بهمنماه سال ۱۳۹۰ بر آنها تاکید شد مرور میکنیم، میبینیم که اصلیترین اهداف هم به نتیجه مطلوب نرسیده است. از جمله اینکه در همان مراسم سال ۹۰ تاکید شد با سازمان سینمایی، سینما دولتی نمیشود ولی الان طبق نظر بسیاری از سینماگران، سینما در دولتیترین دوران خود به سر میبرد که بروز عینی آن در جشنواره فیلم فجر است. آیا میتوان گفت ساختار “سازمان” برای سینما کارکردی متناسب با اهدافش نداشته است؟
بله الان چنین شرایطی پیش آمده ولی فکر میکنم این موضوع ارتباطی به سازمان سینمایی ندارد بلکه به نوع مدیریت، فضایی که در کشور ایجاد شده، به نوع سرمایهگذاری در سینما و خیلی مسائل دیگر ارتباط دارد.
نگاه بیرونی هم برای توجیهِ نیاز نداشتن به ساختار سازمانی، همین چیزی را میگوید که خود شما فرمودید. معتقد است در گذشته هم معاونت سینمایی بود و جشنواره فجر و فیلم کوتاه و مستند را هم برگزار میکرد. مجوزها هم داده میشدند. البته شما در میان صحبتهای خود اشاره کردید که پیش از شما هم ارادههایی برای تغییر ساختار و تشکیلات سینما وجود داشته که به انجام نرسیده بود. فکر نمیکنید تغییر ساختار فرق زیادی ایجاد نمیکرد؟ اصلا اگر به گذشته برگردید باز هم این مسیر را طی میکنید؟
راستش اینجا، جای استدلال کردن و طرح مباحث سخت حقوقی نیست ولی فقط به همین نکته اشاره میکنم رقیب ما که خیلی مُصر بود سازمان سینمایی را به معاونت برگرداند، منصرف شد و فهمید که اشتباه میکند و ساختار سازمان سینمایی خیلی موفقتر، موثرتر و با بروکراسی کمتر است به همین دلیل به آن دست نزد.
میتوان گفت که اگر معاونت سینمایی، سازمان نشده بود احتمالاً تولیدات سینما ضعیفتر از شرایط فعلی بود؟
بله شاید اگر الان سازمان همچنان معاونت بود، شرایط بدتر هم بود. به نظرم یک تعریف کلی وجود دارد و آن هم این است که شما وقتی میخواهید به سفر بروید، با اتوبوس و وانت راحتتر سفر میکنید یا با ماشین سواری؟ کاملا واضح است که ماشین سواری خیلی راحتتر و مستقلتر است از اتوبوس و وانت. سازمان سینمایی هم در چنین شرایطی است و نسبت به معاونت سینمایی استقلال بیشتری دارد. البته این را هم بگویم که رئیس سازمان سینمایی، معاون وزیر هم است ولی جایگاه ریاستش در سازمان سینمایی مستقل است و اجازه پیدا میکند با خیلی از مجموعههای مرتبط مستقیم مذاکره کند، در صورتی که در معاونت سینمایی این امکان وجود نداشت؛ مگر اینکه وزیر در نامهای، معاون سینمایی را به نمایندگی از خود به جایی معرفی میکرد.
جالب است که ۱۰ سال قبل برای مقایسه معاونت و سازمان سینمایی مثال تبدیل پیکان به پژو پارس را مطرح کردید و حالا به وانت و اتوبوس با ماشین سواری رسیدید.
(میخندد) آن موقع پیکان در حال جمع شدن بود، برای همین آن را مثال زدم ولی قصدم طرح مثالی عامهفهم است.
آنچه تا الان صحبت شد در ساختار نهاد دولت است در حالی که در ۱۰- ۱۱ سال گذشته دنیا تغییر کرده و در کشور ما هم تغییراتی به وجود آمده است از جمله اینکه پلتفرمها رونق گرفتهاند. وقتی حرف از حکمرانی سینما میزنیم چقدر ضرورت دارد که نهاد دولت به انطباق با پذیرش تحولات جهانی بپردازد؟
به نظرم هر ۱۰ سال یک بار حتما بازنگریهایی باید صورت بگیرد و من با این موضوع موافقم. البته در ارتباط با سازمان سینمایی، خاطرم هست که بخش حقوقی مجلس ایراد حقوقی گرفت و خواستار لغو تاسیس سازمان سینمایی و شورای عالی سینما شد؛ یعنی آن زمان و در پشت پرده بین دو معاونت حقوقی ریاستجمهوری و مجلس شورای اسلامی یک دعوای حقوقی شکل گرفت که حدود یک سال در جریان بود؛ به طوری که اصل موضوع بهمن ۹۰ مطرح شد و یک سال بعد به اجرا درآمد و کسی هم نپرسید که این وقفه به چه دلیل بود.
در آن زمان آقای احمدینژاد هر کاری را که میخواست انجام میداد.
نه، اینطور هم نبود. اگر یادتان باشد مجلس زمانی خیلی با دولت سرشاخ شد و میتوانست کاملاً مقابله کند اما این موضوع در نهایت به تایید مجلس رسید و اجرایی شد.
انشاءالله که دوره ریاست آقای خزاعی در سازمان سینمایی ۱۲۰ ساله باشد ولی اگر همین الان شما را مجاب کنند تا رئیس سازمان سینمایی شوید، اولین اقدامی که انجام میدهید، چیست؟
(با خنده) حالا چون فرض را بر ادامه حضور آقای خزاعی گذاشتید، پاسخ میدهم که به نظر میرسد الان اوضاع خیلی به هم ریخته است، برای همین من ابا دارم که دوباره به (مدیریت) سینما برگردم. شاید هم اشتباه کنم ولی انگار خیلی چیزها سامان ندارد و همین ساماندهی را باید در اولویت گذاشت. اگر لازم است از نظر روانی این سامان را ایجاد کرد، پس باید آرامش را برقرار کنیم. ما آن زمانی که آمدیم، شرایطی بدتر از الان وجود داشت ولی بلافاصله توانستیم با اعتمادسازی، آرامش روانی را در جامعه سینمایی ایجاد کنیم، از جمله در بخش تولید که مرحوم سجادپور در فاصله زمانی سه تا چهار ماه اول شروع دوره مدیریت ما نزدیک ۸۰ پروانه ساخت را صادر کرد و خیلی از آن فیلمها ساخته شدند و بودجه خوبی را وارد سینما کردند. به افراد به شکلهای مختلف کمک شد. بسیاری از بچههای سینما مشکلات معیشتی داشتند که رسیدگی کردیم ولی ماجرای خانه سینما همه چیز را در اذهان جور دیگری جلوه داد در صورتی که تمام اتفاقهای خانه سینما در مقطع پایانی دوره ما بود منتها در اذهان عمومی طوری جا افتاده که انگار از روز اول این ماجرا وجود داشت. ما در سه سال اول حضور در سینما مشکلی با خانه سینما نداشتیم و چالشها در سال آخر به وجود آمد.
چه شد که این چالشها پیش آمد؟
ماجرا بهخاطر حکمی بود که براساس آن خانه سینما باید تعطیل میشد.
چرا سازمان سینمایی اراده کرد که این تعطیلی اتفاق بیفتد؟ما به موضوع ورود نکردیم. شورای فرهنگ عمومی بود که وارد ماجرا شد.
در فرآیند اجرایی راهاندازی شکل جدید خانه سینما دوستان چند خطا کردند و بزرگترین خطا این بود که وقتی رفتند درِ خانه سینما را باز کنند تا از فردای آن روز، همه چیز به روال عادی خود برگردد، شب که شد همکاران ما نتوانستند همه کارها را انجام دهند و قرار شد روز دوم بیایند. بچههای حراست با یک رفتار کاملاً ناشیانه خانه سینما را پلمب کردند. من ۱۱ شب از ماجرا مطلع شدم و بلافاصله تماس گرفتم و گفتم این کار شما اشتباه است. گفتند این یک کار اداری است تا فردا صبح که اینجا را تحویل دهیم. من هرچه به دوستان گفتم که برگردید و حتی شده شب را آنجا بخوابید ولی پلمب نکنید، کسی گوش نکردهمه بر این باور بودند و این تصور وجود داشت که سازمان سینمایی این کار را انجام داده است.
اما خود بچههای خانه سینما میدانستند که کار من نبود. اگر یادتان باشد وقتی خانه سینما تعطیل شد در آن حدود ۹ ماه با هم گفتوگو میکردیم. اتفاقی نیفتاده بود ولی کار به مرحلهای رسید که اول بحث انحلال مطرح بود و بعد تعطیلی. در زمان انحلال هم که مراحل قانونی در حال طی شدن بود، ما بر اساس اسناد موجود، با دوستان گفتوگو میکردیم و چالشی وجود نداشت. البته در فضای رسانهای بحث به گونه دیگری مطرح میشد اما جدی نبود. وقتی درسه – چهار ماه آخر دوره خود من، میخواستیم خانه سینما را به شکل جدید راهاندازی کنیم – که قرار بود آقای کاسهساز مدیر آنجا شود- دوستان در فرآیند اجرا چند خطا کردند و بزرگترین خطا این بود که وقتی رفتند درِ خانه سینما را باز کنند تا از فردای آن روز، همه چیز به روال عادی خود برگردد و حتی میخواستند با شیرینی از کارکنان و سینماگران استقبال کنند و تا ۲۴ ساعت وسایل پذیرایی برای هر کسی که آمد مهیا باشد، اتفاقی افتاد که ماجرا را پیچیده کرد؛ آن شب همکاران ما نتوانستند همه کارها را انجام دهند و قرار شد روز دوم بیایند. شب که شد، بچههای حراست با یک رفتار کاملاً ناشیانه خانه سینما را پلمب کردند. من ۱۱ شب از ماجرا مطلع شدم و بلافاصله تماس گرفتم و گفتم این کار شما اشتباه است و هیچ دلیلی ندارد که خانه سینما را پلمب کنید. گفتند ما اینجا را تحویل گرفتهایم و اگر درِ یک قندان هم جابجا شود باید پاسخگو باشیم و این یک کار اداری است که باید انجام دهیم تا فردا صبح که اینجا را تحویل دهیم. من هرچه به دوستان گفتم که برگردید و حتی شده شب را آنجا بخوابید ولی پلمب نکنید، کسی گوش نکرد، چون خسته هم بودند و از صبح برای کار به آنجا رفته بودند، قبول نکردند و گفتند صبح برمیگردیم و این همان اتفاقی بود که نباید میافتاد و صبح فردا آن جنجالها شروع شد که من هم آن را پیشبینی کرده بودم.
ماجرا بیشتر از عکسی شروع شد که نیمههای شب از آقای کاسهساز منتشر شد که جلوی در خانه سینما و در کنار کسانی بود که آنجا را پلمب کردند.
بله، چون ما میخواستیم خانه سینما را باز کنیم و ایشان قرار بود آنجا را تحویل بگیرد.
یعنی شما میخواستید خانه سینما را تسخیر کنید؟
تسخیر تعبیر درستی نیست؛ میخواستیم آنجا را با مدل جدید راهاندازی کنیم. البته این نظر خودشان (اعضای هیات ساماندهی صنوف) بود که من خیلی موافق نبودم. به آنها گفتم به شما ساختمان دادم، بروید جای خودتان ولی آنها اصرار کردند که ما میخواهیم همینجا (ساختمان اصلی خانه سینما) باشیم. حتی یک جلسه پرچالش داشتیم که چند ساعت طول کشید و تاکید کردم که لازم نیست به آنجا بروید اما دوستان اصرار داشتند و رأی اکثریت این بود که به محل خانه سینما بروند. حراست و معاونت حقوقی وزارت ارشاد هم تایید کرد و این اتفاق افتاد.
الان که ماجرای خانه سینما را از این زاویه نگاه میکنید، اگر به گذشته برگردید باز هم وارد همین مسیر میشوید؟
به نظرم تصمیمی که من برای خانه سینما داشتم، ۱۰۰ درصد درست بود. الان هم همین نظر را دارم چون امروز مشکل خانه سینما حل نشده است، هنوز چالش جدی دارد و این انتخابی هم که الان داشتهاند (مرضیه برومند به عنوان مدیرعامل خانه سینما) این چالش را جدیتر کرده است، فقط پنهان است. آشکار نیست.
چالش با کجا؟
با کل سیستم و مجموعه. ما میخواهیم با همکاری جلو برویم ولی وقتی شما در تخاصم قرار بگیرید، آسیب آن را قشر پایین دست سینما میبیند. شاهنشینهای سینما که جیبهایشان پر است و ویلاها و ارتباطات خود را دارند و مشکلی برایشان نیست. آن ۸۰ درصدی که مسیر زندگی و معیشت آنها به چرخ سینما وصل است، چرخ زندگیشان در این تخاصم نمیچرخد.
منظور شما تخاصم با کجاست؟
همراهی نیست؛ یا همین که صنوف سینمایی وارد بحث کارگری شدند. واقعا صنف هنرمند سینما باید در بخش کارگری ثبت شود؟ این چه عنادی است که با وزارت ارشاد دارند؟ این مشکلات جدی است که شما (رسانه) باید وارد آن شوید. حرف من این است که شما میتوانید هم از وزارت ارشاد مجوز بگیرید، هم از وزارت کار و هم از وزارت کشور. اولویت با کجاست؟ اول وزارت ارشاد، بعد وزارت کشور و بعد وزارت کار اما شما همان ابتدا سراغ وزارت کار رفتید. الان هم که معلوم شد تمام ماجرا طبق نظر دیوان عدالت اداری باطل است، یعنی دوباره با یک خانه سینمایی روبهرو هستیم که جایگاه آن کاملاً غیرقانونی و غیرتعریف شده است و صنوف آن هم جایگاه قانونی ندارند و در سیستم بلاتکلیف است. حالا این که مسئولان امر نسبت به آن مماشات میکنند و از کنار آن میگذرند داستان دیگری است ولی به هر حال این صنوف و اعضای آن هستند که آسیب میبینند. من به دنبال این بودم که صنوف ماموریتها را برعهده بگیرند ولی با یک ساز و کار قانونی. آن را تعریف کرده بودیم ولی این فرآیند شکل نگرفت در نتیجه با خانه سینمایی کنونی که در واقع همان خانه سینمای قبلی است، این اتفاق نخواهد افتاد و اینجا صرفا مونوپول یک گروه شده که منافع خود را جمع و جور میکنند و آسیب آن را بدنه اصلی سینما همچنان میبیند. اینکه سازمان سینمایی اقدامی نمیکند و سکوت کرده، به سیاستگذاری و مدیریت حاکم و صلاحدیدی که به آن رسیدهاند مربوط است، ولی به این معنا نیست که کار درستی است.
برگردیم به سوال قبلی؛ از بین اولویتهایی که به فرض حضور در مدیریت سازمان سینمایی برشمردید، یکی ساماندهی اوضاع بود. اولویتهای دیگر چیست؟
اینها را که من میگویم صرفا کمک به آقای خزاعی است و معتقدم ایشان اول باید فضای روانی را درست کند. ابزارهای آن را هم باید پیدا کند. نکته دوم این است که با توجه به شرایط جدیدی که پیش آمده و به هر حال مردم کمتر به سالن سینما میروند، پلتفرمها آمدهاند، دستمزدها خیلی بالا رفته و هزینه تولید فیلم خیلی سنگین شده باید منابع جدید برای عرضه و پخش پیدا کنید که ممکن است در آسیای میانه باشد یا کشورهای عربی، نمیدانم کجا ولی باید روی این ها کار شود بنابراین عملا باید منابع و عرصههای جدید پیدا شود تا سیکل تجاری سینمای ایران بچرخد چون الان چرخه کاملاً ناقص است. این یک فرایند معیوب است که بخش دولتی ۱۰ میلیارد و ۲۰ میلیارد تومان پای یک فیلم میریزد و بعد هم کسی بابت آن پاسخگو نیست که فیلم چقدر فروخته است.
نکته سوم این است که به نظرم تعامل فعال و هدفمند و روبهجلو با سیستمهای موجود باید شکل بگیرد ولی چنین تعاملی حس نمیشود. در این سالها مراکزی همچون حوزه هنری ایجاد شدهاند، همچنین سازمان اوج یا ارتش و بنیاد شهید و دفتر حفظ ارزشهای دفاع مقدس یا بسیج سازمان صدا و سیما که همه جلو آمدهاند و میخواهند فیلم بسازند. اینها نباید یله و رها باشند ولی سر خود کار میکنند. این همکاری صرفا نباید محدود به صدور یک مجوز باشد و بعد آنها دنبال کار خود بروند چرا که باید یک تعامل فعال ایجاد شود. نکته چهارم هم از نظر من استفاده از ظرفیتهای افراد کارشناس و دلسوز و آشنا به این عرصه است تا مثلا در هر جایی که لازم است تغییرات مدیریتی ایجاد شود، از آنها بهره برده شود چون برخی جاها واقعا ناکارآمدی و نابلدی وجود دارد. شاید لازم باشد برای برخی بخشهای مدیریتی حداقل دستیار و مشاوران خوب انتخاب شوند. عملکرد و ترکیب اعضای شوراهای پروانه ساخت و نمایش نیز باید ترمیم و اصلاح شود.
البته استفاده از ظرفیتها که به آن اشاره کردید به نظر میرسد در دوران فعلی بیشتر به افرادی میرسد که همراه با سلیقه و تفکر حاکم باشند.
من در دوران کاری خود یک فایل باز کردم و سراغ فیلمسازانی رفتم که بخشی از سینما و فضای سینمادوست، علاقه داشتند آنها فیلم بسازند. برنامهریزی کردیم و با آنها جلسه گذاشتم. حالا اینکه خروجی آن چه شد بحث دیگری است. مثلا با ناصر تقوایی صحبت شد، با آقای کیارستمی صحبت کردم و گفتم شما آفریقا و جاهای دیگری رفتید، مشکل چیست؟ بیایید در ایران فیلم دیگری بسازید. آقای میرعلایی از طرف ما با آقای بیضایی صحبت کرد تا یکی از فیلمنامههایش را کار کند. همینطور با آقای کیمیایی صحبت کردیم و در کنار اینها سراغ کارگردانهای جوان هم رفتیم که در نهایت عرصه را برای ورود نسل جدیدی از فیلمسازان باز کردیم. درواقع سعی کردیم دایره را براساس سیاستهای خودمان باز کنیم. ممکن است جاهایی نیز خطا کرده باشیم که منکر آن نمیشوم.
ولی طبیعی است که شورای عالی سینما فضای متفاوتی داشت و افرادی را انتخاب کردیم که نگاه همراهی داشته باشند چون نمیتوانستیم کسانی را انتخاب کنیم که جلوی رئیس جمهور با هم دعوا کنند یا نگاهی کاملا در تضاد با هم داشته باشند. در آخر هم به افرادی از سینما مثل آقایان جوزانی، میرباقری، علیاکبری، بحرانی، احمد نجفی و شورجه که متخصص و باسابقه بودند رسیدیم. ما به دنبال این بودیم تا حوزه تعامل را در شورای عالی سینما با دیگران باز کنیم ولی خودشان این فضا را بستند. وقتی یکی نامه مینویسد که از شورای پروانه ساخت استعفا میدهد، کمدی است که من او را به شورای عالی سینما بیاورم.
و سوال آخر درباره یکی از موضوعهای پربحث چند وقت اخیر است. شما با توجه به تجربه مدیریتی در سینما موافق هستید که شورای پروانه ساخت دیگر وجود نداشته باشد؟
ما روی این موضوع کار کردیم، لوازمی داشت و باید اتفاقات دیگری هم میافتاد. در نظامنامه هم نوشته بودیم و باید شروط آن محقق میشد. یکی از شروط این بود که تهیهکننده و کارگردان بار حقوقی و قضایی و حتی امنیتی و اخلاقی فیلم را بر عهده بگیرند اما وقتی سیستم این رابطه را با تهیهکننده و کارگردان ندارد طبیعتا کار شدنی نیست چون سیستم به جای اینکه یقهی تهیهکننده و کارگردان را بگیرد سراغ رییس سازمان سینمایی میرود؛ بنابراین تا وقتی این مقدمات فراهم نشود نمیتوان چنین ایدهای را به نتیجه رساند.
جشنواره چهل و یکم فیلم فجر، با همه حواشی منحصر به فردش به پایان رسید. جشنوارهای که به لحاظ تعدد فیلمهای جدی، بهترین جشنواره بعد از انقلاب بود. فیلمهای جشنواره هرچند نقایص جدیای داشتند، اما فیلم بودند و قابل بحث.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، جز یکی دو فیلم، خبری از ژانر نکبت نبود. کسی برای جشنوارههای خارجی فیلم نساخته بود و انگار فیلمسازان حاضر، بیش از پیش تماشاگر ایرانی را روبهروی خود دیده بودند.
تنوع قومیتی جشنواره بیسابقه بود. برای اولین بار با فیلم «غریب» که فیلمنامه و کارگردانی قابل توجهی داشت، به ماجراهای اوایل انقلاب سنندج پرداخته شد.
قصه عملیات مرصاد از زاویه دید روستاییان کُرد، در بستر یک عاشقانه با «اتاقک گلی» به تصویر درآمد.
سیستانوبلوچستان زیبا که متاسفانه اغلب با فیلمهایی با تم تروریسم روی پرده سینما رفته بود، در «هوک»، با آن فیلمنامه شسته و رفته، از زاویه دیگری نمایش داده شد.
بهترین فیلم جشنواره، «سرهنگ ثریا»، که ظرافتش در ساخت مثالزدنی بود، توانست بهتر از هر فیلم دیگری منافقین را معرفی کند و نقاب از چهره ضدانسانیشان کنار بزند.
«بچه زرنگ» نشان داد که ما چه به لحاظ فنی و چه روایی، در انیمیشن جهش داشتهایم.
«در آغوش درخت» به یک مسئله خانوادگی بی آن که سبک زندگی ایرانی را لگدمال کند، پرداخته بود.
«شماره ۱۰» با وجود همه نقصهایش، نوید پا گرفتن یک ژانر پرطرفدار در سینمای ایران را داد. حتی فیلمهای از دست رفتهای مثل «عطرآلود»، «جنگل پرتقال» و «کاپیتان» میتوانستند با دقت و ظرافت بیشتر در فیلمنامه و ساخت، فیلمهای قابل قبولی باشند.
اما سیاست جشنواره در داوری و اهدای جوایز، همان همیشگی بود. جوایز تقسیم شدند تا کسی ناراضی نباشد. با این هدف حتی جوایز جدیدی اختراع شد تا فیلمهای بیشتری جایزه بگیرند. در این بین فیلمهای خوبی نظیر «سرهنگ ثریا» و «غریب» که میتوانستند جوایز اصلی _بهترین فیلم، فیلمنامه و کارگردانی_ را نصیب خود کنند، به حق خود نرسیدند. بازیهای خوب ژاله صامتی و بابک حمیدیان هم در این دو فیلم دیده نشد.
با این حال اتفاقات مثبت جشنواره چهل و یکم، بر منفیها میچربید. بسیاری از فیلمهایی که در بالا نام بردم، فیلم اولی بودند. کسانی که احتمالا با حضور تحریمکنندگان، هیچوقت به جشنواره راه پیدا نمیکردند. تحریمکنندگانی که مشت نمونه خروارشان بود، مثل کیومرث پوراحمد که «پرونده باز است» را در جشنواره داشت. فیلمی که در رقابتی تنگاتنگ با فیلم سفارشی «هایپاور»، بدترین فیلم جشنواره بود؛ یک فیلمفارسی تمام عیار با کمدی ناخواستههای بیشمار.
هرچند در آینده شاهد بازگشت تحریمکنندگان به سینمایمان خواهیم بود، اما جشنواره چهل و یکم، به واسطه غیبت عدهای، فیلمسازانی را به سینمای ایران معرفی کرد که میتوانیم به آینده فیلمسازیشان امیدوار باشیم.
در آخر اگر بخواهم جشنواره فیلم فجر امسال را در یک جمله توضیح دهم، میگویم: جای هیچکس خالی نبود.
فیلمهای «کت چرمی» و «سرهنگ ثریا» در سومین شب نمایش فیلمهای چهل و یکمین جشنواره فجر در شیراز در تالار حافظ اکران شد که با استقبال شهروندان شیراز همراه بود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا؛ در سومین شب اکران فیلمهای چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر در شیراز، تالار حافظ محل نمایش فیلمهای «کت چرمی» و «سرهنگ ثریا» بود. تالار حافظ با اکران این دو فیلم شب متفاوتی را از نظر تعداد تماشاگر تجربه کرد و ظرفیت صندلیهای این تالار با جمعیت انبوهی از مردم تکمیل شد.
سید رسول موسوی نژادیان معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس در حاشیه اکران فیلمها در شب سوم جشنواره اظهار کرد: همانگونه که طی سه شب گذشته شاهد بودیم شیراز به عنوان بزرگترین میزبان مراکز استانها در جشنواره فجر شرایط بسیار مطلوبی هم از لحاظ تعداد فیلمها و هم از نظر تعداد سالنها داشتهاست.
معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: استقبالی که در تالار حافظ از فیلمهای جشنواره فجر میشود در کشور بینظیر است و خوشبختانه سالن پخش فیلم در تالار حافظ لبریز از جمعیت است.
وی اضافه کرد: با استقبال بینظیری که از اکران فیلمها شده است میتوان گفت امشب یک رکورد را در میزبانی جمعیت علاقمند به جشنواره فیلم فجر داشتهایم و امیدوارم این روند ادامه یابد تا بتوانیم مثل همیشه که شیراز در اجرای برنامههای فرهنگی هنری پیشتاز بوده در جشنواره فیلم فجر هم این شرایط را حفظ کنیم.
نگاهی به نقد و بررسی فیلمها
در شب سوم اکران فیلم، نشست نقد و بررسی فیلم «چرا گریه نمیکنی» به کارگردانی علیرضا معتمدی و «کت چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی نیز ساعت ۲۰ در کافه کتاب تالار حافظ برگزار شد.
فیلم «چرا گریه نمیکنی»
فیلم «چرا گریه نمیکنی» فیلم ایرانی به نویسندگی و کارگردانی علیرضا معتمدی و تهیهکنندگی سید رضا محقق، نخستین فیلمی بود که در این نشست مورد نقد و بررسی قرار گرفت. «چرا گریه نمیکنی؟» که ساخته ۱۴۰۱ است؛ ماجرای علی، مردی است که پس از فوت برادرش به پوچی رسیده و نمیتواند برای غم از دست دادن برادرش، گریه کند. همسر و دوستان علی به او راهکارهای مختلفی مانند سفر کردن، مستی، استعمال مواد مخدر، کار کردن و … را پیشنهاد میدهند و علی هم تمام این راهها تجربه میکند تا به نتیجه برسد. این اثر با توجه به ناهنجاریهای بالایی که در روند داستانش وجود دارد، برای مخاطب کمتر از ۱۵ سال نامناسب است. ارزیابی مفصل فیلم به محض اکران، تقدیم مخاطبان خواهد شد. علیرضا معتمدی، باران کوثری، هانیه توسلی، فرشته حسینی، مانی حقیقی، لیندا کیانی، نهال دشتی، امیرحسین فتحی و علی مصفا در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.
اصغر گروسی منتقد سینما در خصوص این فیلم گفت: بازیگران بسیاری در فیلم «چرا گریه نمیکنی؟» به ایفای نقش پرداخته بودند که البته اکثر بازیگران تک سکانس، دو سکانس و چهار سکانس در مقابل دوربین قرار گرفتند؛ میتوان گفت بار تمام فیلم بر دوش علیرضا معتمدی بود و معتمدی افزون بر اینکه کارگردان، نویسنده و تهیه کننده فیلم بود به ایفای نقش هم در این فیلم پرداخته بود.
وی ادامه داد: معتمدی در تجربههای قبلی خود نیز این موضوع را جا انداخته بود که در ساخت فیلمهایش از یک تم شخصی پیروی میکند و سعی میکند حالتی دیالوگی به فیلمها بدهد، صمیمیت را در فیلمها به وجود بیاورد، فیلمهایش را ایرانیزه کند و خودش هم نقش اول فیلمها را بازی کند.
گروسی بیان کرد: شخصا این فیلم را نمیپذیرم چراکه کاوشی در آن صورت نمیگیرد؛ لحن آقای معتمدی از ابتدای فیلم مخاطب را پس میزند؛ برای مخاطب این پرسش مطرح میشود که چرا آقای معتمدی که نه طناز است، نه بازیگری بلد است و نه بیان درستی دارد مقابل دوربین قرار میگیرد.
وی یادآور شد: آقای معتمدی اصرار عجیبی دارد که در فیلمهایش بازی کند. این فیلم با حاشیههای بسیاری مواجه شد؛ تمام بازیگران، این فیلم تحریم کردند اما تهیه کننده فیلم خود را ناجی سینما معرفی کرد. به طور کلی من اتفاق خاصی در این فیلم ندیدم که در مورد آن صحبت کنم. فیلمی کاملا شخصی و بلند بود که میتوانست در قالب فیلمی کوتاه ساخته شود.
این منتقد ادامه داد: بازی نسنجیده و بیرون زده معتمدی برخی سکانسهای این فیلم را ویران کرده بود؛ اگر آقای معتمدی شهوت جلوی دوربین را از خودش جدا میکرد و این نقش را به بازیگر دیگری میسپرد میتوانستیم شاهد فیلم بسیار خوبی باشیم.
فیلم «کت چرمی»
فیلم «کت چرمی» به کارکردانی حسین میرزامحمدی دومین فیلمی بود که در این نشست مورد نقد و بررسی قرار گرفت. کت چرمی» یک اثر سینمایی با مضمون اجتماعی است که در چهارراه سیروس جلوی دوربین رفته است. در این فیلم یک کارمند دولت بریده از سیستم با انگیزههای شخصی و انسانی، پروندهای را دنبال میکند و از طرف دیگر یک مامور امنیتی قدرتمند، مثل سایه دنبال اوست و لابد نمادی از اینکه سیستم، کارمند قدیمی را در بنبست رها نمیکند. قصه فیلم کت چرمی از یک چالش بهظاهر کوچک در اداره بهزیستی آغاز و رفتهرفته بزرگ میشود. جواد عزتی، صابر ابر، گلاره عباسی، پانتهآ پناهیها، ستاره پسیانی، عباس جمشیدیفر، مائده طهماسبی، بهزاد خلج، امین میری، محمد صدیقی مهر، آیدا ماهیانی، سارا حاتمی و با حضور افتخاری رویا تیموریان و سیامک احصایی بازیگران کت چرمی هستند.
گروسی در رابطه با این فیلم نیز گفت: فیلم نامه «کت چرمی» را مسعود هاشمی نژاد یکی از بهترین فیلمنامه نویسان نوشته که وسواس عجیبی در نوشتن دارد و در این کار هم سعی کرده بود فیلم نامه ترو تمیزی بنویسد.
وی اضافه کرد: سینمای ما معتادان را خیلی دوست دارد و من فکر میکنم خانم سارا حاتمی که نقش مکمل را در این فیلم بازی میکرد امسال بتواند در این جشنواره جایزه بگیرد چراکه داوران ما در جشنواره فیلم فجر علاقه بسیاری به اهدای جایزه به بازیگرانی دارند که در نقش معتاد بازی میکنند؛ در واقع آمار بازیگرانی که در نقش معتاد ظاهر شده و سیمرغ گرفتهاند بسیار بالا است.
این منتقد عنوان داشت: این فیلم ساختار خوبی نداشت: در بازیها و سویههای بازیها اتفاق خاصی نیفتاده بود. رنگ فیلم مناسب نبود و رجز زدن فیلم ترتیب منطقی نداشت؛ حتی فیلم در مونتاژ هم دچار مشکل بود. این در حالیست که مونتاژکر و تدوینگر کارگردان دوم فیلم محسوب میشوند.
وی با بیان اینکه در این فیلم کارگردان تحت تاثیر بازیگران قرار گرفته بود، گفت: البته «کت چرمی» بر اساس نظرخواهیهایی که انجام شده یکی از موفقترین فیلمهای جشنواره بوده و ظرفیت تمام سالنهایی که در تهران به این اکران این فیلم پرداختند تکمیل شده است، این فیلم در شیراز هم با استقبال قابل توجهی مواجه شد.
گروسی با اشاره به اینکه امسال برای دومین سال است که سیمرغ مردمی از جشنواره حذف شده است، گفت: نبود سیمرغ مردمی در جشنواره جای حسرت دارد چراکه سیمرغ مردمی یکی از بهترین و واقعیترین است که دو سال این حذف شده است و امیدواریم سیمرغ مردمی دوباره به جشنواره بازگردد.
مرتضی رضایی کارگردان و منقد سینما نیز در خصوص این فیلم گفت: فیلم را تازه دیدهایم و از نظر من اغلب نظراتی که بلافاصله پس از تماشای فیلم ارائه میشود عمق علمی ندارد چراکه جو سالن بر احساسات مخاطبان تاثیرگذار است. اگر بخواهم از نظر فنی این فیلم را مورد نقد و بررسی قرار دهیم باید بگویم مدل فیلم مدل فیلمهای سفر قهرمان با یک ماهیت اجتماعی به اسم اعتیاد است.
وی ادامه داد: وسواسی که همیشه در کارهای هاشمینژاد وجود دارد در این فیلم مشاهده نمیشود. کار از لحاظ ساختار فیلمنامهای بسیار ولنگار نوشته شده بود؛ قهرمان دست به عکسالعملهایی میزند که ما هیچ وقت مجاب نمیشویم این آدم با این خصوصیات دست به چنین عکسالعملهایی بزند؛ در واقع عکسالعملهای قهرمان مخاطب را قانع نمیکند.
رضایی اضافه کرد: همیشه میگویند فیلمهایی سرگرم کننده است که قهرمان دارد؛ مخاطب با قهرمان همراهی میکند، پابه پای او گریه میکند، میخندد و شاد یا غمگین میشود اما در این فیلم مخاطبان در هنگام تماشای فیلم خسته میشدند؛ در واقع این فیلم نتوانست مخاطبان را بر سر جای خود میخکوب کند.
این تهیه کننده بیان کرد: موسیقی این فیلم پرحجم، زیاد و غیرقابل تحمل بود. به اعتقاد من موسیقی اصلا خوب نبود. به طور کلی فیلم «کت چرمی» فیلم بدی بود اما فیلمهای بد کلاسهای خوبی برای یادگرفتن فیلمسازی است.
در شب سوم اکران فیلمهای چهل و یکمین جشنواره، فیلمهای «عطر آلود»، «جنگل پرتقال» و «چرا گریه نمیکنی» هم در سینما سعدی اکران شد. سالن بنفش هنر شهر آفتاب پذیرای فیلمهای «جنگل پرتقال» و «چرا گریه نمیکنی» بود و فیلمهای «آنها مرا دوست داشتند» و «آه سرد» در سالن نارنجی مجموعه هنرشهر آفتاب اکران شد.
بیست و دومین جشنواره فیلم فجر در شیراز از روز دوشنبه ۱۷ بهمن ماه آغاز شده است و تا ۲۴ بهمن ماه ادامه دارد.