رسانه سینمای خانگی- «بعد از رفتن» یک بازگشت است

محمود بابایی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «بعد از رفتن» معتقد است یکی از مضمون‌های فیلمنامه، «بازگشت» بود که پیش‌تر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، فیلم سینمایی «بعد از رفتن» یکی از محصولات بنیاد سینمایی فارابی بود که در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و آخرین روزهای اکران خود در سینماهای کشور را سپری می‌کند.

این فیلم اولین ساخته بلند سینمایی رضا نجاتی است که پیش‌تر با فیلم کوتاه «ارفاق» موفق به کسب سیمرغ بهترین فیلم کوتاه از جشنواره فیلم فجر شده بود. تهیه‌کنندگی این فیلم را هم محمود بابایی برعهده داشته که ۲ سال پیش با فیلم «بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی وارد عرصه تهیه‌کنندگی سینما شد و حالا دومین فیلم کارنامه‌اش را ساخته است.

به بهانه اکران عمومی «بعد از رفتن» میزبان رضا نجاتی و محمود بابایی کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم سینمایی در بودیم.

* ایده «بعد از رفتن» چطور شکل گرفت؟

رضا نجاتی: شکل‌گیری «بعد از رفتن» برای من حدود سه سال زمان برد. در حین فرآیند نگارش فیلمنامه این فیلم، ۲ فیلم کوتاه دیگر هم ساختم، یکی «شوفر» و دیگری «ارفاق». نه اینکه نگارش «بعد از رفتن» این قدر زمان برده باشد. تقریباً در طول سه سال، فیلمنامه را آماده داشتم اما می‌خواستم برای ورود به سینمای بلند آماده شوم و این آمادگی زمان‌بر بود. از جایی آقای بابایی به عنوان تهیه‌کننده افتخار همراهی دادند و این پروژه کلید خورد.

* آقای بابایی! چه شد پای کار این فیلم آمدید و با یک کارگردان فیلم‌اولی همراه شدید؟

محمود بابایی: در اختتامیه جشنواره چهلم و زمانی که در کنار بهروز شعیبی برای اعلام نتایج داوری‌ها نشسته بودیم و امیدوار به دریافت سیمرغ برای «بدون قرار قبلی» بودیم، در بخش نخست اعلام جوایز، برگزیده بخش فیلم کوتاه را اعلام کردند و دیدیم جوانی قد بلند روی سن رفت و سیمرغ این بخش را دریافت کرد. آقای نجاتی همان‌جا بعد از دریافت سیمرغ خود گفت سال بعد می‌خواهم با اولین فیلم بلندم در جشنواره حضور داشته باشم.

بابایی: یکی از مضمون‌های فیلمنامه «بعد از رفتن» مضمون «بازگشت» بود. که پیش‌تر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده بود

همان زمان به بهروز شعیبی گفتم، چقدر قاطع صبحت کرد. شناختی از رضا نجاتی نداشتم. از قبل هم این دغدغه را داشتیم که مسیر را برای فیلم‌اولی‌ها هم باز کنیم و از آن‌ها حمایت کنیم. اعتقادم این بوده و هست که سینما نیاز به ورود نگاه‌های تازه برای احیای خود دارد. از طریق مهدی آذرپندار، با رضا نجاتی بیشتر آشنا شدم و درباره همکاری صحبت کردیم.

فیلمنامه «بعد از رفتن» چیزهایی داشت که برایم جذاب بود. کاراکتر رضا نجاتی هم از همان جشنواره، برایم جذاب بود. یکی از مضمون‌های فیلمنامه، مضمون «بازگشت» بود که پیش‌تر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده بود. در نهایت بعد از چالش‌های بسیار حتی تصمیم گرفتیم که روی فیلمنامه بیشتر کار کنیم اما سرنوشت به این سمت رفت که این همکاری شکل بگیرد. در شرایط سال گذشته هم فیلم را ساختیم و فکر می‌کنم اشتباه‌مان این بود که فیلم را به جشنواره فجر فرستادیم!

*چرا؟

بابایی: به‌عنوان یک تهیه‌کننده در این سال‌ها تلاش کردم تا به اندازه خودم، سینمای اجتماعی را زنده نگه دارم. حاصل این تلاش من در شرایطی که در سال ۱۴۰۱ تجربه کردیم ساخت این فیلم بود. فیلمی هم ساختیم که حداقل روی پوستر چند چهره معتبر در جریان اصلی سینما داشت. همه این‌ها را وظیفه خودم می‌دانستم و می‌خواستم کاری برای «سینما» انجام دهم، نه صرفاً برای «جشنواره». پیش‌بینی می‌کردم که اگر فیلم را به فجر بدهیم، این جشنواره فیلم‌مان را تحویل نخواهد گرفت چراکه این فیلم رگه‌هایی دارد که برای این ترکیب هیأت داوران و برگزارکنندگان جشنواره قابل تشخیص بود و بر اساس همان هم می‌توانستند فیلم را کنار بگذارند. همین اتفاق هم افتاد. یکی ۲ بار هم در همان مقطع هشدار دادم که کاش در شرایط حساسی که داشتیم، جشنواره به یک سمت خاص غش نکند اما برخلاف آنچه هشدار داده بودم، اتفاقاتی که پیش‌بینی می‌کردیم رخ داد.

* با توجه به اینکه مالک فیلم «بعد از رفتن» فارابی است، اساساً امکان عدم حضور در جشنواره را داشتید؟

بابایی: فیلم به راحتی می‌توانست در موعد مقرر آماده نشود و این هم از جنس تهدید نیست. ما تقریباً آخرین گروهی بودیم که فیلم‌مان را کلید زدیم.

نجاتی: فیلم را ۱۰ آذر کلید زدیم.

بابایی: بله. در حالی که ۱۵ آذر از ما نسخه اولیه می‌خواستند! پس خیلی طبیعی بود که فیلم به موقع آماده نشود. نکته دوم هم اینکه فارغ از اینکه مالک فیلم کیست، تمام بار حقوقی مرتبط با یک فیلم بر عهده تهیه‌کننده است. فارغ از این مباحث اما همچنان حضور «بعد از رفتن» در جشنواره را اشتباه می‌دانم. چرا که معتقدم فضاسازی رسانه‌ای نامناسبی در این رویداد برای فیلم شکل گرفت. در شرایطی که خیلی‌ها به دنبال تعطیلی فعالیت‌های سینمایی بودند، ما معتقد بودیم که باید کار کرد و ورود بیشتر به این مباحث آسیب‌شناسانه زمان زیادی نیاز دارد. ما فیلم خود را به جشنواره فجر دادیم اما برآیند سلیقه حاکم بر فضای رسانه‌ای جشنواره چهل و یکم بیشتر متوجه فیلم‌های جنگی بود و همه این موارد دست به دست هم داد تا «بعد از رفتن» به بدترین شکل ممکن در فضای رسانه‌ای معرفی شود! حضور در جشنواره فجر نه تنها برای ما مواهبی نداشت که باعث شد امروز و در بازه اکران این فیلم، یکی از اصلی‌ترین بحران‌های ما جبران همان فضای منفی شکل گرفته پیرامون فیلم در ایام جشنواره باشد!

نجاتی: «بعد از رفتن» یک فیلم مبتنی بر حس و حال است. از نظر ساختاری، فیلمنامه «بعد از رفتن» یک ساختار کلاسیک و سه پرده‌ای دارد. یعنی حادثه محرک دارد، نقطه عطف و نقطه میانی دارد و همه قواعد یک فیلمنامه سه‌پرده‌ای در آن رعایت شده است. به استناد همین ساختار هم معتقد نیستم که فضای میانی فیلم خالی است * آقای نجاتی ما پیش‌تر در عرصه فیلم کوتاه آثار خوبی مانند «شوفر» و «ارفاق» را از شما دیده بودیم و یکی از واکنش‌ها نسبت به «بعد از رفتن» در همان ایام جشنواره هم این بود که این فیلم هم می‌توانست یک فیلم کوتاه بسیار خوب شود که فیلم بلند خوبی نشده است. چه شد که این داستان را در قالب فیلم بلند ساختید؟

نجاتی: برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید بدانیم که به لحاظ تخصصی و فنی، چه تفاوت‌هایی میان جهان یک فیلم کوتاه با جهان یک فیلم بلند وجود دارد. به تعبیر دیگر چه چیزی باعث می‌شود بگوییم یک داستان باید تبدیل به یک فیلم کوتاه و یک داستان دیگر تبدیل به فیلم بلند شود؟

* شاید یکی از دلایل چنین برداشتی این باشد که فیلم شروع و پایان خوبی دارد اما در میانه روایت، گویی از نظر مواد داستانی کم می‌آورد و مخاطب با فضایی خالی از داستان مواجه می‌شود.

نجاتی: این تعبیر خالی بودن هم نیاز به بحث تخصصی دارد. شخصاً معتقدم فیلم «بعد از رفتن» یک فیلم مبتنی بر حس و حال است. از نظر ساختاری، فیلمنامه «بعد از رفتن» یک ساختار کلاسیک و سه پرده‌ای دارد. یعنی حادثه محرک دارد، نقطه عطف و نقطه میانی دارد و همه قواعد یک فیلمنامه سه‌پرده‌ای در آن رعایت شده است. به استناد همین ساختار هم معتقد نیستم که فضای میانی فیلم خالی است. می‌توانم بگویم این مدل قصه‌گویی است که من انتخاب کرده‌ام.

* فکر می‌کنید از این مدل جواب مناسبی گرفته‌اید؟

نجاتی: این می‌تواند محل بحث باشد اما اینکه آیا «بعد از رفتن» می‌توانست یک فیلم کوتاه باشد، نمی‌پذیرم، چراکه در این فیلم من نمودار تغییر شخصیت برای کاراکترهایم دارم و مگر می‌توان در یک فیلم کوتاه، نمودار تغییر شخصیت داشت؟ من واقعاً ادعایی در جهان فیلم کوتاه دارم و ۱۴ سال از زندگی‌ام را صرف مطالعه، دیدن و ساختن فیلم کرده‌ام و بر اساس همین پشتوانه هم می‌توانم تعاریفی را که بر اساس آن‌ها فیلم ساخته‌ام، ارائه دهم. صادقانه می‌گویم که نمی‌توانم ادعا کنم که فیلم خوبی ساخته‌ام و طبیعتاً هر فیلمسازی با هر فیلمی که می‌سازد، تجربه‌هایی کسب می‌کند تا در فیلم‌های بعدی‌اش از آن‌ها بهره ببرد. بر همین مبنا خودم هم طبیعتاً در جریان ایرادات فیلمم هستم. از همین تجربه‌ها هم در فیلم‌های بعدی‌ام استفاده خواهم کرد. در عین اینکه درباره فریم به فریم همین فیلم می‌توانم از عملکردم دفاع کنم. اگر به عقب بازگردم باز هم «بعد از رفتن» را به همین شکل می‌سازم.

* آقای بابایی یکی از موضوع‌هایی که این روزها درباره فیلم‌های موفق در گیشه به تواتر مطرح می‌شود، هزینه کردن صاحب اثر برای تبلیغ است که انگار تأثیر مستقیمی هم بر فروش فیلم‌ها دارد. شما چه تمهیداتی برای تبلیغ «بعد از رفتن» داشتید و به‌عنوان تهیه‌کننده آیا معتقد به هزینه کردن در این بخش هستید؟

بابایی: ابتدا می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که یکی از موضوعاتی که درباره حضور فیلم در جشنواره فیلم فجر به آن اشاره داشتم، همین فضای تبلیغاتی است که باعث شده گروهی از مخاطبان بالقوه فیلم «بعد از رفتن» امروز با پیش‌زمینه ذهنی سراغ آن بروند و نتوانند از آن لذت ببرند. سابقه ذهنی مخاطبان از کیفیت رونمایی فیلم در جشنواره فجر، موقعیت امروز فیلم در فرآیند اکران را شکننده کرده است. پرزنت اشتباه فیلم در ایام جشنواره، عامل موقعیت شکننده امروز شده است.

از سوی دیگر قطعاً باید بپذیریم که در نهایت، فیلمسازی مبتنی بر سلیقه است. همین فیلم «بعد از رفتن» را برخی به‌شدت نقد کردند اما از آن طرف می‌توانم از یک آدم سرشناس سینمایی نام ببرم که بر اساس فضای حاکم بر جشنواره می‌گفت «با کراهت می‌خواستم فیلم را ببینم» اما وقتی آن را دید به شدت علاقه‌مند شد و تا همین امروز سه بار فیلم را در سینما دیده است.

اتفاقاً درباره «بعد از رفتن» موضع میانه کمتر دیده‌ام. این درست که مخاطب و اقتصاد سینما، اهمیت دارد، اما نمی‌توان اهمیت مشق‌کردن در فیلمسازی را هم نادیده گرفت. «بعد از رفتن» هم فیلم اول یک فیلمساز است و شاید برخی از دوستانی که در جشنواره فجر فیلم را دیدند و دوست نداشتند، در اکران عمومی بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. اما در پاسخ به پرسش شما این نکته را به صراحت می‌گویم که برای تبلیغ، هر قدر هزینه کنید، کم است. در هر شرایطی که فیلم ساخته و عرضه شود، این باغبان است که باید حواسش به باغش باشد.

* آقای نجاتی یکی از نکاتی که در روایت فیلم جلب توجه می‌کند، «فقدان مفاهمه» میان انسان‌ها است. انسان‌های امروز خیلی نمی‌توانند با یکدیگر گفت‌وگو کنند. قبول دارید؟

نجاتی: در روزگاری که آدم‌ها سخت با هم گفت‌وگو می‌کنند، این موضوع ذهن من را هم درگیر می‌کند که در فیلمنامه تلاش کردم به این توجه داشته باشم. آدم‌ها از مکالمه با هم هراس دارند و فضایی که فیلم به تصویر می‌کشد، سکوتی است که حاصل همین هراس است. حالا وقت آن رسیده که این آدم‌ها بعد از یک سکوت طولانی با هم حرف بزنند. برای همین در هر سکانس شاهد گفت‌وگوهایی درباره گذشته، میان کاراکترها هستیم. روایت هم به گونه‌ای است که گویی در هر سکانس، برگ تازه‌ای از گذشته کاراکتر اصلی رو می‌شود. خیلی به این روند فکر کردیم. هم در فرآیند نگارش و هم در فرآیند دورخوانی دیالوگ‌ها به اینها فکر می‌کردیم. تلاش من این بود که آدم‌ها به این برداشت برسند که کمی در زمینه حرف زدن بیشتر با یکدیگر کنار بیایند و فارغ از هر مشکلی، به این نکته توجه داشته باشند که شاید گفت‌وگو بتواند زمینه‌ساز حل مشکل شود.

* در خیلی موارد سوتفاهم‌ها مانع شکل‌گیری گفت‌وگو می‌شود.

نجاتی: همین طور است. سوتفاهم‌ها را می‌توان در ادامه همین عدم گفت‌وگو دانست و این برداشت از قصه فیلم کاملاً درست است.

* و مهم اینکه ۲ کاراکتر اصلی فیلم با وجود تمام سوتفاهم‌ها، امکان رجوع به گذشته و جبران را از خودشان سلب نکرده‌اند و این هم ویژگی مهمی است که در جامعه امروز کمتر مورد توجه است؛ اینکه معمولاً در پایان یک رابطه افراد همه پل‌های پشت سر خود را خراب می‌کنند.

نجاتی: از نظر من «احترام» در ادامه خودش، «بخشش» می‌آورد. نمی‌دانم این برداشت من چقدر می‌تواند درست باشد اما شخصاً معتقدم تا زمانی که ما به یکدیگر احترام می‌گذاریم، این احترام می‌تواند در روابط خصوصی‌تر ما هم منعکس شود و در ادامه همین احترام گذاشتن است که بخشش شکل می‌گیرد. ما فیلمسازان با فیلم‌های‌مان، شعرا با شعرهای‌شان و داستان‌نویسان با داستان‌های‌شان باید برای همین تغییرات کوچک در رفتار انسان‌ها تلاش کنند. البته که اعتقاد دارم که هیچ فیلم و هیچ اثر هنری‌ای نمی‌تواند تغییر بزرگی را در آدم‌ها رقم بزند، اما می‌توان روی تغییرات کوچک حساب کرد. ما بیشتر می‌توانیم «مؤثر» باشیم تا «تغییردهنده». همین تغییرات کوچک در کنار یکدیگر می‌تواند تبدیل به بافرهنگ‌تر شدن یک جامعه شود و آن را بالا بکشد. ما همین اندازه که بتوانیم تأثیرگذار باشیم ارزشمند است. به‌خصوص که معتقدم فیلم اجتماعی قرار نیست آینه جامعه باشد.

نجاتی: فیلم اجتماعی باید راهکار ارائه دهد. اگر صرفاً بخواهیم واقعیت‌ها را نشان بدهیم، صرفاً یک استناد تصویری است که البته به آن خرده هم نمی‌گیرم. اما ایده‌ام برای ساخت فیلم اجتماعی این است که حتماً باید راهکار هم ارائه دهیم

* خیلی از فیلمسازانی که در سینمای اجتماعی کار می‌کنند، غالباً نظر عکس دارند!

نجاتی: من اصلاً این نگاه را ندارم که ما قرار است دوربین خود را روشن کنیم و هر چه را که در جامعه جریان دارد، ضبط کنیم. فیلم اجتماعی باید راهکار ارائه دهد. زمانی که راهکار ارائه می‌دهیم، یعنی فیلم اجتماعی ساخته‌ایم. اگر صرفاً بخواهیم واقعیت‌ها را نشان بدهیم، صرفاً یک استناد تصویری است که البته به آن خرده هم نمی‌گیرم. اما ایده‌ام برای ساخت فیلم اجتماعی این است که حتماً باید راهکار هم ارائه دهیم. گاهی یک فیلم شاید فقط سوالی را طرح کند و بعدها فیلم دیگری به آن سوال پاسخ دهد اما مهم این است که ما بتوانیم سوال‌های درست را مطرح کنیم و در ادامه آن‌ها، به راهکارها هم برسیم.

* یکی از نکات فیلم «بعد از رفتن» در ترکیب بازیگران، حضور بهرام شاه‌محمدلو است که فراتر از نوستالژی «آقای حکایتی» حضور تأثیرگذار و درخشانی در فیلم دارد. این همکاری چطور شکل گرفت؟

بابایی: آقای شاه‌محمدلو از چهره‌های باسابقه و در عین حال به‌شدت گزیده‌کار در عرصه بازیگری است. خیلی از گروه‌های تولید دیگر کمتر سراغ پیشکسوتان می‌روند، اما آقای شاه‌محمدلو پیشنهادهای بسیاری دارد، اما به‌سختی این پیشنهادها را می‌پذیرد. خیلی برای قبول یک نقش سخت‌گیری می‌کند که حضور کم‌رنگش در سینما به دلیل نبود پیشنهاد نیست. شخصاً از «آقای حکایتی» خاطره داشتم و علاقه داشتم با او همکاری کنم. گوشه ذهنم بود آدم‌هایی را که از آن‌ها خاطره‌ای دار به کار دعوت و از ظرفیت‌شان استفاده کنم. حضور بهرام شاه‌محمدلو در این نقش پیشنهاد من بود. گزینه‌های دیگری بودند، اما به نظرم خیلی هم خوب، درست و به‌اندازه این نقش را بازی کرده‌. در فرآیند تولید، آنقدر انرژی خوب به قلب و روح تک‌تک اعضای گروه منتقل کرد که تجربه همکاری با او برای همه ما به یک تجربه شیرین تبدیل شد.

* یکی از مضامین فیلم که به همین کاراکتر پدر با بازی بهرام شاه‌محمدلو هم ارتباط پیدا می‌کند، ارتباط میان نسل هاست. ارتباط کاراکتر صابر ابر با پدرش، آن هم در برابر چشم فرزند خودش نشان از یک زنجیره دارد.

بابایی: این ارتباط میان نسلی هم میان آرش (صابر ابر) با پدرش در جریان است، هم میان آرش با پسرش و هم میان پدر آرش با نوه‌اش. این مسأله‌ای است که در فیلم مورد توجه و تأکید بوده است. چند روز پیش با یک هنرمند درباره همین مسئله تفاوت نسل‌ها صحبت می‌کردم که به نکته جالبی اشاره می‌کرد. او می‌گفت من فرزندی ندارم و از آنجایی که فرزند ندارم، گویی ارتباطم با جهان امروز منقطع شده است. او می‌گفت اگر من بچه داشتم، احتمالاً مجبورم می‌کرد انیمیشن‌های روز دنیا را تماشا کنم و یا در جریان تحولات تازه قرار بگیرم. همه ما گویی نیاز به این حلقه وصل با جهان امروز داریم و این همان زنجیره ارتباط نسلی است. ما در این فیلم تلاش کرده‌ایم درباره گفت‌وگو میان سه نسل صحبت کنیم. در روایت فیلم آرش اساساً نمی‌تواند با پدرش یعنی میکائیل (با بازی بهرام شاه‌محمدلو) گفت‌وگو کند. احتمالاً در این نسل، آدم‌هایی از این جنس زیاد هم هستند. فیلم می‌خواهد درباره این فاصله نسلی هم صحبت کند و تلاش داشتیم این فقدان گفت‌وگو و رابطه را هم به تصویر درآوریم.

بابایی: اگر اشتباه نکنم «بعد از رفتن» ارزان‌ترین فیلم فارابی در فهرست تولید سال گذشته بوده است. این طور نبود که برای رسیدن فیلم‌ها به جشنواره فارابی خارج از قاعده خرج کرده باشد

* آقای بابایی درباره حمایت فارابی از فیلم توضیح دهید، به‌خصوص که فارابی سال گذشته پروژه‌های متعددی را برای تولید در دست داشت.

بابایی: فارابی در حال حاضر سازوکار شفاف‌سازی برای سرمایه‌گذاری‌هایش در پروژه‌های مختلف دارد و تصمیم‌گیری درباره اعلام اعداد و ارقام با دوستان فارابی است اما شخصاً در مقام تهیه‌کننده این فیلم این ادعا را دارم که کسی نمی‌تواند فیلمی با این وسعت را با این هزینه به تولید برساند. ما واقعاً فیلمی بسیار ارزان ساختیم با وجود آینکه فیلم هم تعدد لوکیشن و تعدد بازیگر داشته و هم ساخت و ساز در دکور. کل سیرک موجود در فیلم را خودمان ساخته‌ایم و با تمام این موارد، اگر اشتباه نکنم «بعد از رفتن» ارزان‌ترین فیلم فارابی در فهرست تولید سال گذشته بوده است. این طور نبود که برای رسیدن فیلم‌ها به جشنواره، فارابی خارج از قاعده خرج کرده باشد. قاطع می‌گویم اصلاً این طور نبوده است. ساعت‌ها درباره برآوردهای تولید گفت‌وگو کردیم و با بودجه‌ای که فارابی مدنظر داشت، فیلم با این کیفیت به تولید نمی‌رسید و وظیفه من به‌عنوان تهیه‌کننده بود که با کمک گرفتن از عوامل بیرونی، بتوانم فیلم را با این کیفیت به سرانجام برسانم.

* یکی از ویژگی‌های فیلم همین تعدد لوکیشن است. درباره این ویژگی و مشخصاً دکور مربوط به سیرک که اشاره کردید به‌طور کامل ساخته شده است، توضیح بیشتری می‌دهید؟

بابایی: «بعد از رفتن» تعدد لوکیشن دارد، ما در «بعد از رفتن» به جنوب کشور، به جزیره کیش و … رفتیم اما آنچه از کیش نشان دادیم متفاوت بود چون معمولاً در فیلم‌های ما جنوب کشور یا خیلی بومی به نمایش گذاشته می‌شود یا خیلی لاکچری دیده می‌شود. ما با توجه به مدل شخصیت اول فیلم (آرش) کیش را به گونه‌ای دیگر طراحی کردیم. به این شکل که آن گرمای کیش، بارش برف در تهران و … را بر اساس فضای قصه طراحی کردیم ضمن اینکه آن خانه و آن تعمیرگاه برای اولین بار تبدیل به لوکیشن شدند و ما خودمان آنها را طراحی کردیم. همه این‌ها البته با زحمت طراح صحنه، آقای امیرحسین حداد صورت گرفت‌.

آن سیرک هم می‌توانست برایمان اتفاقات دیگر داشته باشد مثلاً می‌توانستیم به سراغ سیرک نرویم و شغل آن شخصیت را عوض کنیم ولی با توجه به فضای قصه و نقش ترجیح دادیم با همه دشواری‌هایی که بر پا کردن سیرک دارد، آن را بسازیم البته در همان ابتدا جستجو کردیم تا بدانیم چند سیرک در کشور وجود دارد اما دیدیم سیرک فعالی در کشور نداریم حتی گزینه خارج از کشور را هم بررسی کردیم تا بدانیم در کشورهای اطراف ما چه سیرک‌هایی وجود دارد و با چه هزینه‌ای می‌شود به آن کشورها رفت اما نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که یک سیرک را از ابتدا بنا کنیم، این سیرک یک سیرک واقعی با مقیاس بسیار بزرگ است که در آن زمان آقای محمد زارع را که در برنامه «عصر جدید» مقام آورده بود و کارش هم برپایی سیرک بود، پیدا کردیم و با او وارد گفت وگو شدیم.

درباره ماجرای ساخت سیرک باید بگویم ابتدا این طور به نظر می‌رسد که شاید برپایی سیرک ساده باشد اما این موضوع بسیار مشکل‌تر از این حرف‌هاست مثلاً حتی چادر سیرک چادر یک تکه‌ای است که ما آن را از شیراز به تهران منتقل و در پارک ارم جایی را انتخاب کردیم که جذابیت بصری داشته باشد. ساخت سیرک هم در یک زمان محدود صورت گرفت و ما به دلیل مشکل وقت و اینکه بنا داشتیم فیلم را به جشنواره برسانیم به صورت چند شیفته کار کردیم و این‌چنین سیرک آماده شد. در واقع طراح صحنه و مدیر فیلمبرداری دست به دست هم دادند و این جذابیت بصری فیلم را به وجود آوردند.

رسانه سینمای خانگی- اکران یک فیلم پاییزی در پاییز

در آستانه اکران عمومی فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» که از چهارشنبه ۳ مهرماه روی پرده سینما ‌می‌رود، پوستر رسمی این فیلم سینمایی منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی برنامه، پوستر رسمی فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» به نویسندگی و کارگردانی آرمان خوانساریان و تهیه‌کنندگی رسول صدرعاملی که با الهام از حس و حال پاییزی فیلم، توسط شکوفه بیاتی طراحی شده است، رونمایی شد.

فیلم سینمایی «جنگل پرتقال»، یک درام جاده‌ای با تم عاشقانه است که قرار است از چهارشنبه ۳ آبان‌ماه اکران خود را توسط پخش شهرفرنگ و به سرگروهی پردیس ایران‌مال در سینماهای سراسر کشور آغاز کند.

این فیلم سینمایی که در شهرهای شمالی کشور فیلمبرداری شده و در جشنواره فجر ۴۱ علاوه بر نامزدی در ۳ بخش، به عنوان فیلم محبوب منتقدان و سینماگران شناخته ‌شد؛ اولین ساخته بلند آرمان خوانساریان در مقام کارگردان است که پیش از این در حوزه ساخت فیلم ‌کوتاه فعالیت داشته است.

در خلاصه داستان «جنگل پرتقال» که بازگشتی بر خاطرات بکر و خاک‌ خورده گذشته است، آمده:
سهراب بهاریان نمایشنامه‌نویس ناموفق بعد از سال‌ها بیکاری معلم دبیرستان شده، او برای حفظ شغل تازه‌اش ناگزیر به ارائه اصل مدرک تحصیلی است. سهراب بعد از ۱۵ سال به شهر دانشجویی‌اش بازمی‌گردد اما این سفر آنطور که او فکر می‌کرده پیش نمی‌رود…

میرسعید مولویان، سارا بهرامی، رضا بهبودی، رضا عموزاد، فراز سرابی، داوود فتحعلی بیگی، فرشته مرعشی، ارشیا نیک‌بین، حمیدرضا عباسی، زینب شعبانی و حسام نورانی بازیگران این فیلم سینمایی را تشکیل می‌دهند. 

در این زمینه بخوانید:

/نقد فیلم‌های جشنواره/ «جنگل پرتقال»؛ سینما یا کلاس درس؟

عوامل «جنگل پرتقال» عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: مسعود امینی تیرانی، تدوین: محمد نجاریان، آهنگساز: علی صمدپور، طراح صحنه و لباس: فراز مدیری، طراح گریم: سیامک احمدی، طراحی و ترکیب صدا: امیرحسین قاسمی، مدیر صدابرداری: سامان شهامت، جلوه‌های ویژه بصری: کامیار شفیع پور، جانشین تهیه‌کننده: ایمان موید طلوع، مدیر تولید: عماد طاهری، جلوه‌های ویژه میدانی: آرش آقابیگ، اصلاح رنگ و نور: نیما دبیرزاده، برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: ایمان توکلی، منشی صحنه: لادن رحمتی، مدیر تدارکات: جواد قاسمی، عکاس: رز ارغوان، مدیرروابط عمومی: زهرا دمزآبادی، تبلیغات: استودیو شهر فرنگ، محصول: بنیاد سینمایی فارابی و میلادفیلم.

رسانه سینمای خانگی- فلسطین را با «سرب» مسعود کیمیایی ببینید

«سرب» به کارگردانی مسعود کیمیایی، یکی از اولین فیلم‌های ایرانی است که به موضوع فلسطین اشاره می‌کند. این رویکرد چنین انتظاری را به وجود می‌آورد که مسئولان ذیربط نسبت به تهیه نسخه باکیفیت از این فیلم اقدام کنند اما این فیلم مهم کیمیایی در بازه‌های زمانی مختلف به روی آنتن می‌رود ولی با وضوح پائین.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، یکی از کلیدی‌ترین سکانس‌های فیلم سرب آنجاست که نوری – روزنامه‌نگار عدالت‌طلب- در واکنش به واهمه دانیال از همراهی با او و بازگشت به تهران برای شهادت به نفع میرزامحسن‌خان، چنین می‌گوید: من طرف حقم. چیزی به من حکم نمیکنه واسه اینکه یهودی هستی، طرفت نباشم. بحث زیادی، وقتش نیست، دارن میان، شایدم رسیده باشن بچه! اونا میکشنت، راست میگی، هرجای دنیا که بری، اونا میکشنت خیلی راحت، فقط اینجاست که من نمیذارم.

حرف آخر؛ تو قاتلو دیدی، وجدان داری، آدمی، آدم باش یهودی باش، آدم باش مسلمون باش، آدم باش هر چی میخوای باش!! اونایی که عموت و پدرتو کشتن، تو رو هم میکشن! عموت و پدرتو جلوت کشتن و تو فرار میکنی؟؟ ترسوی بزدل عوضی… تو و فلسطین و یهودی و آلمانی‌بازی باشه واسه دنیا! اونی که تو زندونه، اونی که مفت و بیگناه قراره اعدام بشه داداش منه! من نمیدونم کی درست میگه کی غلط اما میدونم برادرم میرزامحسن‌خان دروغ و غلط نیست! یهودی و مسلمونی رو بذار کنار، آدم باش، بچه بایست آدم باشی؛ همین! اگه نیستی، من آدمت میکنم.

سرب اگر هیچ چیز نداشت به جز همین دیالوگ‌ها، باز خاطره‌ساز می‌شد ولی سومین فیلم بعد از انقلاب مسعود کیمیایی که بنا بود با سوژه‌ای سفارشی، به ریشه‌های شکل‌گیری اسرائیل بپردازد بدل شد به یکی از بهترین فیلم‌های کارنامه‌اش! سوژه‌ای که اگر در دست هر کارگردانی به جز کیمیایی قرار می‌گرفت، می‌شد اثری شعاری ولی کیمیایی چنان آدم‌هایش را بر فیلمنامه تیرداد سخایی سوار کرد که نه تنها یک نوآر گانگستری درجه یک خلق شد بلکه سرب با فاصله زیاد، یکی از معدود آثار استراتژیک دیدنی تاریخ سینمای ایران شد.

دقیقا همان‌طور که بهرام بیضایی برای روکم‌کنی از مدعیان ظاهرالصلاح، درام عاشورایی روز واقعه را نوشت که به یک اثر برجسته بدل شد، همان‌طور هم مسعود کیمیایی چنان نوآر ضدصهیونیستی، سرب را ساخته و پرداخته کرد که هم طرفداران سینمای خودش را به وجد آورد و هم مدیرانی که در ابتدای انقلاب به دنبال ریل‌گذاری تازه‌ای بودند؛ منتها برای اینکه امثال بیضایی و کیمیایی -که ریشه در سینمای پیشین داشتند- تصور اشتباهی نکنند، نه گذاشتند بیضایی خودش روز واقعه را بسازد و نه در جشنواره فجر به سرب توجهی نشان دادند!

بله، در آن دوران به دست آوردن دل امثال مخملباف، اهمیت بیشتری داشت! حقیقت سرب، آدم بودن، بود و آدمیت را تمرین کردن! دانیال در برخورد و سپس همراهی با نوری رفته رفته، به درک آدمیت می‌رسد و تکانه نهایی آنجاست که نوری خود را سپر بلای او می‌کند تا نه فقط یک یهودی بلکه یک آدم زنده بماند؛ آدمی که می‌تواند حق‌طلبی را با خود به سرسرای دادگاه میرزامحسن‌خان و بعدتر، درون جامعه ببرد.

بعد از سرب فیلم‌های مختلفی درباره ددمنشی صهیونیسم و جنایت‌های آنها تولید شد و برخی، خوب، مقادیری متوسط و بسیاری هم ضعیف ولی بیش از سی سال پس از تولید همچنان سرب به عنوان یکی از بهترین محصولات استراتژیک سینمای ایران، مدام از تلویزیون پخش می‌شود و باز مخاطب دارد ولی در عجبیم که پس از سال‌ها و با اینکه اغلب شبکه‌های تلویزیونی، اچ‌دی شده‌اند، همچنان نسخه با وضوح پایین سرب را روی آنتن می‌فرستند.

خوشبختانه سال‌هاست فیلمخانه‌ای داریم با بودجه دولتی برای گردآوری نسخه‌های اصلی فیلم‌های تاریخ سینمای ایران پس اینکه با یک رایزنی ساده بشود شرایط استخراج نسخه‌ای فول‌اچ‌دی و حتی ۴k از سرب، استحصال گردد، نباید کار دشواری باشد.

سرب در دوران نگاتیو و با وسواس بالای مسعود کیمیایی و مدیریت فیلمبرداری محمود کلاری، تولید شده و طبق گفته تهیه‌کننده آن (محمدهاشم سبوکی) شش برابر هزینه تولید یک فیلم معمولی برای آن صرف گشته، پس ضرورت استخراج نسخه‌ای با وضوح بالا از آن بسیار ضروری است. فیلمخانه ملی ایران و صداوسیما می‌توانند یک تعامل دوجانبه داشته باشند برای استخراج نسخه‌های باکیفیت تمام آثار ماندگار تاریخ سینمای ایران.

فقط حرف زدن و شعار دادن درباره جنایت‌های صهیونیست‌ها کافی نیست، باید مخاطب را با زبان تصویر، با ریشه این سبعیت آشنا کرد و یک وظیفه مدیران فرهنگی هم همین است؛ حراست و پالایش و ارائه نسخه‌های باکیفیت از آثار استراتژیک و یک فقره همین فیلم سرب که خسته شدیم بس که نسخه بی‌کیفیتش را تحمل کردیم. فیلمخانه ملی ایران ماهیانه اگر فقط یک فیلم ماندگار را ۴k کند سالی ۱۲ فیلم ماندگار ۴k خواهیم داشت.

همین امروز کار را آغاز کنید و چه شروعی بهتر از سرب.

رسانه سینمای خانگی- سه روز عزای عمومی در سینما

در پی درگذشت داریوش مهرجویی، رسول صدرعاملی سخنگوی خانه سینما از سه روز عزای عمومی برای سینمای ایران خبر داد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، رسول صدرعاملی سخنگوی خانه سینما گفت: امروز (۲۳ مهر ماه) جلسه‌ای برای اطلاع‌رسانی مراسم تشییع با حضور هیات رئیسه و نمایندگان سازمان سینمایی در خانه سینما برگزار شد و پس از بحث و بررسی درباره قتل هولناک این کارگردان سینما مقرر شد که از فردا دوشنبه ۲۴ مهر ماه به نشانه احترام، سه روز عزای عمومی برای اهالی سینما و دوستداران آقای مهرجویی اعلام شود و همزمان با مراسم تشییع نیز یک روز تمام پروژه‌های سینمایی در سراسر کشور تعطیل شوند.

او خبر داد که جزییات مراسم خاکسپاری، زمان و مکان آن متعاقبا اعلام می‌شود.

سخنگوی خانه سینما تاکید کرد: جزییات بیشتر این حادثه باید از سوی منابع رسمی اعلام شود و ما به عنوان تشکل‌های صنفی پیگیر جدی آن هستیم تا هر چه زودتر عاملین آن مجازات شوند.

مهرجویی متولد سال ۱۳۱۸ خورشیدی و از فیلم‌سازان برجسته ایران و از چهره‌های اصلی موج نوی سینمای ایران بود که علاوه بر فعالیت در عرصه سینما، به نوشتن رمان و ترجمه نیز می‌پرداخت؛ او یکی از سینماگران پر افتخار سینمای ایران در جشنواره فیلم فجر بوده به طوری که بخاطر فیلم‌های هامون و پری جایزه بهترین کارگردانی را کسب کرد و بابت سارا جایزه بهترین فیلم نامه را دریافت کرد؛ همچنین فیلم «مهمان مامان» عنوان بهترین فیلم جشنواره فجر را به دست آورده است.

داریوش مهرجویی فیلمساز، نویسنده و کارگردان به همراه همسرش خانم وحیده محمدی فر روز گذشته ۲۲ مهرماه در ویلای شخصی واقع در زیبادشت فردیس به قتل رسید.

رسانه سینمای خانگی- او، پیرِ سینما بود

خبر شوک آمیز و تلخ قتل داریوش مهرجویی و همسرش در کابوس شبانه ۲۳ مهر ماه را باورمان نیست، ای کاش صبح از خواب بیدار می‌شدیم و به جای آنکه خبر تلخ رفتن خالق «گاو»، «هامون»، «اجاره‌نشین‌ها» را می‌دیدیم، خودمان را کنار سینما فلسطین در سیل جمعیتی پیدا می‌کردیم که در انتظار تماشای «سنتوری» در جشنواره بودیم اما گویا خبر درست است و باید ناباورانه از کارنامه سینمایی‌ یکی از بنیانگذاران موج نو سینمای ایران بنویسیم.

به نقل از رسانه سینمای خانگی از ایسنا، آذر ماه سال ۱۴۰۰ به بهانه تولد داریوش مهرجویی با او تماس گرفتیم، او که آخرین فیلمش «لامینور» در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ اکران شد، هنوز خاطرات تلخ توقیف «سنتوری» را یادآوری می‌کرد.

مهرجویی در طول بیش از نیم قرن فیلمسازی، علاوه بر خلق شخصیت‌های ماندگار در سینما، بازیگرانی را با فیلم‌هایش به سینمای ایران معرفی کرده که هر کدام یا ستاره شدند یا مسیری تازه پیش‌رویشان باز شد؛ مثل عزت‌الله انتظامی، خسرو شکیبایی، بیتا فرهی، علی مصفا و لیلا حاتمی. 

آثار او در سال‌های دور وقتی که شرکت در جشنواره‌های جهانی این‌چنین مرسوم نشده بود، در جشنواره‌های معتبری مثل ونیز، برلین، کن، شیکاگو و توکیو شرکت داشت و جایزه‌هایی هم گرفت؛ اما به همان میزان فیلم‌هایش دچار ممیزی یا عدم نمایش شده‌اند.

او در آخرینم مصاحبه با ایسنا درباره اینکه آیا قصد ساخت فیلم جدیدی را ندارد، ضمن گلایه از برخی ممیزی‌ها گفته بود: کلا هم شرایط طوری است که با این گرانی و تورم، فیلمسازی صرف نمی‌کند، چون ساخت یک فیلم دست‌کم ۱۰ میلیارد تومان هزینه دارد و باید موقع اکران ۳۰ میلیارد بفروشد تا به پول اولیه‌اش برسد.

مهرجویی یادآور شده بود: من این روزها در حال نوشتن خاطراتم هستم، آنجا خیلی از مسائل را درباره آنچه بر سر فیلم‌هایم آمد می‌گویم.

کارگردان «اجاره نشین‌ها» با وجود گله‌هایی که داشت تاکید می‌کرد: با همه این اتفاق‌ها می‌دانم که سینما پابرجا می‌ماند چونجوان‌ها هر روز مشتاق فیلمسازی می‌شوند و جلو می‌آیند. سینما تفریح مردم است و برای همین، این همه سینما در سال‌های اخیر ساخته شده است؛ هر چند جای افسوس دارد که وقتی ما می‌گفتیم سینما کم است، چیزی نمی‌ساختند اما حالا که وضع فیلم‌ها به اینجا رسیده، این همه سالن سینما ساخته شده است.

مهرجویی که روزگاری به آمریکا رفت تا در دانشگاه فقط سینما بخواند، رشته اصلی‌اش را به فلسفه با گرایش سینما تغییر داد و در دهه ۱۳۴۰ شروع به فیلمسازی کرد تا سال ۴۸ که یکی از آثار ماندگار سینمای ایران یعنی «گاو» را ساخت؛ فیلمی که تولیدش سختی‌های خود را داشت و تهیه‌کننده‌های زیادی آن را رد می‌کردند، چون آن روزها دور، دورِ فیلم‌هایی مثل «گنج قارون» با رقص و آواز بود.

او در همان سال‌های قبل از انقلاب چند فیلم دیگر از جمله «دایره مینا» را ساخت و چند سال بعد از انقلاب هم با «اجاره نشین‌ها» یکی از بهترین فیلم‌های کمدی سینما را ثبت کرد.

مهرجویی در سال ۶۸ تصمیم به ساخت فیلمی می‌گیرد که هیچ تهیه‌کننده‌ای حاضر به همکاری برای تولید آن نمی‌شود، چون آن را در فروش موفق نمی‌دانند ولی مهرجویی که دوست داشت آنچه را در سر دارد بسازد برای اولین بار خودش تهیه‌کنندگی یک فیلم را برعهده می‌گیرد و این طور می‌شود که «هامون»، یکی از به یادماندنی‌ترین فیلم‌های مهرجویی و سینمای ایران می‌شود.

«بانو»، «سارا»، «پری»، «لیلا»، «بمانی»، «درخت گلابی» و «مهمان مامان» دیگر کارهای مهم و شاخص این فیلمساز در دهه‌ ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ بودند تا اینکه سال ۸۵ «سنتوری» ساخته شد؛ فیلمی که در جشنواره فجر تحسین‌برانگیز بود و جایزه هم گرفت، اما شبِ اکران عمومی‌اش توقیف شد. این توقیف که ضربه سختی برای مهرجویی بود، سه ماه بعد به قاچاق دی‌وی‌دی فیلم ختم شد.

او که در تمام این سال‌ها مشغول نوشتن و ترجمه هم بوده، پس از «سنتوری» به‌سراغ ساخت فیلم‌هایی رفت که دیگر مثل قبل علاقه‌مندان و مخاطبانش را راضی نمی‌کرد؛ فیلم‌هایی که اگرچه شاید  با دغدغه شخصی و اجتماعی مهرجویی ساخته شدند اما انتظار طرفداران مهرجویی را برآورده نکردند و این تصور را پیش آوردند که شاید دوران اوج او هم با تاراج «سنتوری» به پایان رسیده است. 

اما مهرجویی که چند سالی بود می‌خواست قصه‌ای دیگر از «سنتوری» بسازد، در آستانه نهمین دهه زندگی‌اش فیلم «لامینور» را ساخت که سال گذشته اکران شد.

و اما یکی از آخرین برنامه‌های که برای داریوش مهرجویی تدارک دیده شد، در ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ انجمن فیلم کوتاه ایران بزرگداشتی برای داریوش مهرجویی ترتیب دادند که در آن نشان ایسفا را اهدا کردند.

در بخشی از مراسم به روال سال های قبل که تندیس ایسفا به یک فیلم ساز قدیمی اهدا می شد، فیلم کوتاهی پخش شد که در آن نشان ایسفا در منزل داریوش مهر جویی به او اهدا شد، این فیلم ساز سخنان کوتاهی را خطاب به فیلم سازان مطرح کرد که از اهمیت این نوع فیلم سازی سخن می گفت و تاکید می کرد که فیلم سازی کوتاه،کار سختی است چون در زمان کوتاه باید حرفت را مطرح کنی .

خالق “اجاره نشین‌ها”، “هامون”،  “لیلا”، “مهمان مامان” ، “سارا” یادآور شده بود که خودش ۱۰ فیلم کوتاه ساخته است و از دست اندرکاران آکادمی فیلم کوتاه که در این روزگار کرونا زده این نشان را به او دادند، تشکر کرده بود.

داریوش مهرجویی فیلم‌های چون الماس ۳۳ ، آقای هالو، مدرسه ای که می‌رفتیم، بانو، درخت گلابی، میکس، دختر دایی گمشده، بمانی،طهران تهران، آسمان محبوب، نارنجی‌پوش، اشباح و … را هم در کارنامه هنری‌اش دارد و در گزارش‌های بعدی مبسوط‌تر درباره کارنامه سینمایی‌اش خواهیم نوشت.

*منبعی که برای تاریخ تولد داریوش مهرجویی به آن استناد شده، دانشنامه سینمای ایران تالیف عباس بهارلو است که ۱۷ آذر سال ۱۳۱۹ در آن قید شده در حالی که در برخی منابع دیگر مثل ویکی‌پدیا سال ۱۳۱۸ درج شده است.

رسانه سینمای خانگی- نگاهی به «بچه زرنگ»

تا پیش از یک دهه گذشته، انیمیشن، جایگاه چندان مطلوبی در سینمای ملی ما نداشت؛ مخاطبان ایرانی در این حوزه، بیشتر مصرف‌کننده بودند و از خوراک غربی ارتزاق می‌کردند. در طول یک دهه اخیر اما اتفاق‌های بسیارخوبی در حوزه تولیدات انیمیشن رخ داد و استقبال باشکوهی را به خود دید.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، یکی از اهداف پویانمایی در هر دوره‌ای، ترویج فرهنگ سرزمینی کشور تولیدکننده و اشاعه پیام‌های مدنظر سازندگانش است؛ انیمیشن از این نظر، مجرای بهتری است که هم پروسه فرهنگ‌سازی برای کودکان، عمیق‌تر و تربیت‌پذیر باشد و هم والدین و اعضای دیگر خانواده، به همراه کودک و نوجوان، مخاطبان این‌گونه آثار هستند. به همین دلیل است که بسیاری از کشورها، از انیمیشن به‌عنوان ابزاری در جهت بسط مفاهیم فرهنگی و سرزمینی خود استفاده می‌کنند.

تا پیش از یک دهه گذشته، انیمیشن، جایگاه چندان مطلوبی در سینمای ملی ما نداشت؛ مخاطبان ایرانی در این حوزه، بیشتر مصرف‌کننده بودند و از خوراک غربی ارتزاق می‌کردند. در طول یک دهه اخیر اما اتفاق‌های بسیارخوبی در حوزه تولیدات انیمیشن رخ داد و استقبال باشکوهی را به خود دید.

از جمله انیمیشن های موفقی که اخیرا نظر مخاطبان این ژانر را به خود جلب کرد «بچه زرنگ» است، «بچه زرنگ» می‌تواند الگوی درست و مناسبی برای یک پویانمایی وطنی استاندارد و مطابق با شاخص‌های بین‌المللی باشد. کاری که تلاش کرده تا آمیزه‌ای از میهن‌پرستی ایرانی در کنار غیرت دینی بوده و در این زمینه، ابتکارعمل‌های بسیار خوبی را به کار گرفته تا بتواند تم تاثیرگذاری خود را بیشتر کند.

این انیمیشن به دلیل استانداردهای ساختار جهانی تولید این‌گونه آثار، داستان خطی موجه و پردازش قدرتمند که در مسیر قهرمان‌پروری دارد، به اثر شاخص این حوزه تبدیل شده است که می‌تواند با اقبال خوبی برای مخاطبان جهانی تبدیل شود.

بچه زرنگ از این منظر قابل توجه است که سازندگانش، حالا با تجربه تولید چندین انیمیشن، به این مسیر ورود کرده‌اند و ثانیا، القاپذیری بیشتری در لوای یک فیلمنامه خوب و تاثیرگذار صورت می‌پذیرد که اتفاق فرخنده این کار است. همین رویکرد سبب شده تا نمایش فیلم در جشنواره فجر، با استقبال قابل‌توجه مخاطبان و منتقدان مواجه شود.

از نظر تکنیک نیز بچه زرنگ، چندپله بالاتر از انیمیشن‌های تولیدشده چند سال اخیر سینمای ایران است که تلاش کرده با شفافیت بالای تصویر، استوری‌بردهای فانتزی و شتاب بهینه، کیفیت بصری کار را به استانداردهای جهانی تولید انیمیشن برساند

از نظر تکنیک نیز بچه زرنگ، چندپله بالاتر از انیمیشن‌های تولیدشده چند سال اخیر سینمای ایران است که تلاش کرده با شفافیت بالای تصویر، استوری‌بردهای فانتزی و شتاب بهینه، کیفیت بصری کار را به استانداردهای جهانی تولید انیمیشن برساند. بنابراین این فیلم می‌تواند نمونه مطلوبی برای یک انیمیشن پیشرو محسوب شود که توانسته قدم‌های بیشتری به‌نسبت عمده انیمیشن‌های استاندارد تولیدشده سالیان اخیر بردارد.

البته که نمی‌توان از این شاخصه گذشت که با یک کار پسرانه مواجه هستیم و دخترها، ارتباط به‌مراتب کمتری با جهان این کار برقرار می‌کنند. هرچند که شماتیک کاراکتر محسن با قابلیت‌هایی که برای وی تعریف می‌شود، همخوانی بالایی با دیدگاه کودکان و نوجوانان متفاوت امروزی دارد و سبب می‌شود تا برخلاف بسیاری از انیمیشن‌های وطنی که توجه بیشتر خود را از متن به ساختار بصری متمرکز کرده‌اند، مخاطبان با قهرمان کار ارتباط خوبی بگیرند و آن تخیل، به خوبی در مسیر پردازش داستانی، برای مخاطب شکل بگیرد. این مهم با توجه به پردازش یک سیکل حرفه‌ای برای داستان، سروشکل بهتری نیز پیدا کرده و سبب می‌شود تا مخاطب طی یک داستان خطی، باورپذیری بهتری با قهرمان و ساختار روایی آن پیدا کند.

به همین دلیل بزرگ است که بچه زرنگ می‌تواند در سطح بین‌المللی مخاطبان خوبی داشته باشد و آن فرهنگ‌سازی موردانتظار سازندگان نیز به خوبی حتی به خارج از مرزهای کشور نیز رسوخ کرده و منجر به جذب مخاطب و تاثیرگذاری شود. این مهم خود را در گیشه هم نشان داده است به‌طوری که هم‌اکنون دومین فیلم پرمخاطب این روزهای سینمای ایران، بچه زرنگ است و این یعنی آن‌که، مخاطب نیز نسبت به انیمیشن خوب، واکنش مثبت نشان می‌دهد و به استقبال آن می‌نشیند.

مسیر موفیت‌آمیزی که بچه زرنگ، چه از نظر کسب رضایت‌مندی بالای مخاطب و چه از نظر میزان استقبال به دست آورده، باید ادامه پیدا کند تا انیمیشن‌های ایرانی، هم‌پای آثار اجتماعی و خانوادگی که با اقبال خوبی در مجامع بین‌المللی همراه هستند، در سطح گسترده‌تری نمایش داده شده و به‌عنوان برندی برای سینمای ایران، دنبال‌کنندگانی جهانی داشته باشند.

رسانه سینمای خانگی- جزئیات بدرقه آن که جان صحنه بود…

پیکر آتیلا پسیانی، هنرمند سینما و تئاتر کشورمان صبح پنجشنبه ۲۰ مهر ماه در پهنه رودکی تشییع می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از اداره‌کل هنرهای نمایشی، پیکر آتیلا پسیانی، هنرمند سینما و تئاتر کشورمان که پس از یک دوره مبارزه با بیماری روز جمعه ۱۴ مهرماه در سن ۶۶ سالگی چشم از جهان فروبست، پنجشنبه ۲۰ مهرماه در پهنه رودکی تشییع می شود.

پس از مراسم وداع با زنده‌یاد آتیلا پسیانی، پیکر او برای خاکسپاری راهی بهشت زهرا (س) شده و در قطعه هنرمندان آرام خواهد گرفت.

آتیلا پسیانی بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون متولد دهم اردیبهشت سال ۱۳۳۶ و فرزند جمیله شیخی بود، وی فارغ‌التحصیل کارگردانی و بازیگری تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود که بازی در تئاتر را از سال ۱۳۵۶ آغاز کرده و بازی در سینما را از سال ۱۳۶۰ با فیلم عفریت، کاری از فرشید فلک‌نازی، تجربه کرد.

پسیانی از دهه ۶۰ به بعد حضور فعالی در عرصه تئاتر ایران داشته که شامل اجراهای جشنواره‌ای و آزاد می‌شود. وی با آثارش در چندین دوره جشنواره تئاتر فجر حضور داشته که از این میان می‌توان به جشنواره فجر سال ۱۳۷۰ اشاره کرد. پسیانی در این دوره «واقعه‌خوانی جهاز جادو» نوشته محمد چرمشیر را کارگردانی کرد و در کنار آثاری نظیر «سایه ماه» به کارگردانی انوشیروان ارجمند، «مرگ یزدگرد» به نویسندگی بهرام بیضایی و کارگردانی گلاب آدینه، دلدار به نویسندگی و کارگردانی حسین نوری و «مال‌کنون» به نویسندگی و کارگردانی مریم معترف و عزت‌الله مهرآوران به روی صحنه برد.

فیلم‌های «کشتی آنجلیکا»، «دو فیلم با یک بلیت»، «مسافران»، «خاکستر سبز»، «هیوا»، «شام آخر»، «فرزند صبح»، «پاداش سکوت»، «آتش بس»، «مجردها»، «کما»، «پل چوبی»، «زندگی خصوصی»، «نیمه شب اتفاق افتاد»، «نگار»، «کارگر ساده نیازمندیم» و سریال‌های «محله برو بیا»، «محله بهداشت»، «اولین شب آرامش»، «زیر تیغ»، «پرده نشین»، «برف بی‌صدا می‌بارد» و تئاترهای «جنایت و مکافات» «باغ آلبالو» «مخمل آبی»، «پروفسور بوبوس»، «کالیگولا شاعر خشونت»، «قهوهٔ قجری»، «درد دل با سگ»، «رستخیز» از آثار زنده‌یاد پسیانی است.

مراسم هجدهمین دوره شب کارگردانان تئاتر ایران در قالب آیین نکوداشت آتیلا پسیانی اردیبهشت ماه امسال به همت انجمن صنفی کارگردانان تئاتر با حضور جمعی از هنرمندان و بازیگران در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

پسیانی چندی پیش برای سفری شخصی، به فرانسه رفته بود که متاسفانه در پی نامساعد شدن شرایط جسمیش به دلیل عوارض بیماری سرطان مجبور شده بود در بیمارستانی در این کشور بستری شود.

سید مجید پوراحمدی مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرعامل صندوق اعتباری هنر به نمایندگی از محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، بلافاصله پس از کسب اطلاع از بستری شدن پسیانی در بیمارستان طی تماس با خانواده‌اش، ضمن اطلاع از آخرین وضعیت جسمانی او، پیگیر روند درمانی این هنرمند شد اما متاسفانه پسیانی ۱۴ مهرماه در فرانسه درگذشت.

رسانه سینمای خانگی- چرا انیمیشن «بی‌پلاک» اکران نشد؟

اسداله دیانتی تهیه‌کننده انیمیشن «بی‌پلاک» که نسخه سینمایی انیمیشن سریالی «سلام بر ابراهیم» است به ارائه توضیحاتی درباره فرآیند تولید و عرضه این اثر پرداخت.

اسداله دیانتی تهیه‌کننده انیمیشن سینمایی «بی‌پلاک» به کارگردانی اسماعیل یوسفی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این اثر توضیح داد: همزمان با فرآیند ساخت سریال انیمیشنی «سلام بر ابراهیم» که همچنان هم تولید و پخش آن ادامه دارد، به این ایده فکر می‌کردیم که هنوز در مدیوم سینما، انیمیشنی با کیفیت 4K تولید نشده است. در عرصه سینمای جنگ و دفاع مقدس هم انیمیشن سینمایی نداشتیم. به همین دلیل با بازبینی کل پروژه، فیلمنامه را خلاصه کردیم و یک خروجی ۸۵ دقیقه‌ای از کار گرفتیم.

وی ادامه داد: البته کیفیتی که شما در نسخه سینمایی می‌بینید، در سریال نیست. برخی صحنه‌ها حتی مجدد ساخته و برخی صحنه‌های به کار اضافه شده، برخی قاب‌بندی‌ها هم تغییر کرده است. در کل چکیده‌ای از حضور ابراهیم هادی در عملیات فتح‌المبین و والفجر مقدماتی را که منجر به شهادت ایشان در واقعه کانال کمیل می‌شود، در قالب یک روایت سینمایی با کیفیت 4K به تولید رساندیم.

دیانتی گفت: شبکه امید یک نوبت این نسخه سینمایی را پخش کرده بود اما از آنجایی که سیاست صدا و سیما، اولویت دادن به پخش نسخه سریالی بود، پخش نسخه سینمایی باقی ماند تا در ایام هفته دفاع مقدس، در قالب اکران‌های مردمی، پخش کار را آغاز کردیم. این اکران‌های مردمی از مزار ابراهیم هادی در بهشت زهرا (س) آغاز شد و مراکز دیگری را هم در شهرستان‌ها مدنظر داریم.

برای اکران عمومی دورخیز کردیم، اما…

وی درباره اکران عمومی این اثر در سینماها هم مطرح کرد: تصمیم جدی در این زمینه نداریم چرا که با توجه به اینکه مالک اثر سازمان صدا و سیما است، فرآیند مفصلی برای پیگیری دارد و به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم در قالب همین اکران‌های مردمی، اثر را منتشر کنیم.

تهیه‌کننده «بی‌پلاک» ضمن تشریح ابعاد فنی مربوط به تبدیل نسخه سریالی به نسخه سینمایی گفت: برنامه اولیه‌مان این بود که ابتدا نسخه سینمایی در سینماها اکران شود. حتی با ارشاد و دستگاه‌های ذی‌ربط قانونی مذاکراتی داشتیم و کارها را پیش می‌بردیم. به دنبال حضور فیلم در جشنواره فجر هم بودیم اما سیاست‌گذاری صدا و سیما به این سمت رفت که ابتدا سریال پخش شود. از شهریور پارسال نسخه سریالی در کنداکتور شبکه‌های تلویزیون قرار گرفت و متأسفانه فرصت اکران نسخه سینمایی را از دست دادیم.

دیانتی درباره برنامه‌ریزی برای اکران‌های مردمی فیلم هم گفت: اکران‌های مردمی در مدارس از همین هفته آغاز می‌شود و برنامه‌ریزی‌هایی هم برای اکران در شهرستان‌ها داریم. درخواست‌هایی هم برای اکران مردمی داریم. در حال طراحی یک بسته اکران هستیم تا فیلم به صورت شهر به‌ شهر به نمایش گذاشته شود. اولین نسخه سینمایی این انیمیشن حدود ۱۰۰ دقیقه بود که برای اولین بار در کانال کمیل اکران کردیم. بیشتر به دنبال بازخوردها بودیم. در حال حاضر پخش سریال ادامه دارد و همزمان ۲ تیم توانا هم مشغول نگارش ۲ نسخه سینمایی دیگر از کار هستند. همچنان هم در اکران‌های مردمی به‌دنبال رصد بازخوردها هستیم. سه فصل سریالی دیگر و ۲ نسخه سینمایی دیگر از این اثر در ادامه تولید می‌شود.

مخاطب‌مان نوجوان است نه کودک

تهیه‌کننده «بی‌پلاک» درباره نسبت این انیمیشن با مخاطبان کودک و نوجوان توضیح داد: زمانی که پیش‌تولید کار را آغاز کرده بودیم از طرف صدا و سیما به ما گفتند که مخاطب اصلی شما کودک و نوجوان است. ما هم تلاش کردیم با همین رویکرد اتفاقاتی را رقم بزنیم. در اواسط تولید و بعدها پس از پخش اولین قسمت‌ها از شبکه سه تلویزیون، جلسات متعدد دیگری را با مسئولان صدا و سیما گذاشتیم تا به این جمع‌بندی برسیم که باید از مخاطب کودک پرهیز کنیم و به سمت مخاطب نوجوان برویم. در عین اینکه به مخاطب عام هم توجه داشته باشیم. این سیاست در تولید فصل‌های بعدی و نسخه سینمایی هم مدنظر بود و مخاطب اصلی کار نوجوانان هستند. نسل امروز، نسلی فهیم‌تر است و به نظرم بچه‌های امروز به راحتی با مضامین این اثر ارتباط می‌گیرند.

دیانتی درباره توجه به سلایق و دیدگاه متنوع موجود در جامعه در خلق روایتی سینمایی از شهید ابراهیم هادی هم گفت: اساساً شهید هادی، مورد توجه همه گروه‌های فکری بوده است و اگر در ایام هفته به مزار یادبود این شهید سر بزنید خواهید دید که افرادی از اقشار و گروه‌های مختلف برای ادای احترام در آنجا حضور دارند. در بزرگداشتی که اخیراً برای این شهید برگزار شد هم برای خودم جالب بود که در میان سخنرانان افرادی از جناح‌های فکری مختلف حضور داشتند و همه از شهید هادی می‌گفتند.

وی تأکید کرد: اکثر شهدا هم همین ویژگی را دارند و به این دلیل که افراد تک‌بعدی نبوده‌اند، اکثر مردم با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. مردم شاید در موضوعات مختلف جناح‌بندی‌های فکری متنوعی داشته باشند اما وقتی موضوع شهدا در میان باشد، این مرزبندی‌ها از بین می‌رود. تلاش ما هم در ساخت این اثر این بود که بتوانیم با افرادی از جناح‌های مختلف فکری ارتباط برقرار کنیم.

رسانه سینمای خانگی- «عنکبوت مقدس» در حد جواب دادن نبود

محمدجواد کاسه‌ساز که به تازگی برای فیلمنامه «شبنم عشق» از سازمان سینمایی پروانه ساخت دریافت کرده است، به ارائه توضیحاتی درباره این فیلم با داستانی مرتبط با حضرت رضا (ع) پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، محمدجواد کاسه‌ساز تهیه‌کننده و کارگردان فیلم سینمایی «شبنم عشق» که به تازگی پروانه ساخت آن از سوی سازمان سینمایی صادر شده است، در گفتگو با مهر، درباره برنامه‌ریزی برای این پروژه توضیح داد: یکی از مسائلی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم، یافتن سرمایه‌گذار است. پس از اخذ پروانه ساخت، پیگیر سرمایه هستیم و در این زمینه با یکی دو نفر صحبت‌هایی هم داشته‌ایم اما هنوز هیچ چیز قطعی نیست.

وی درباره داستان این فیلم هم گفت: فیلم «شبنم عشق» درباره حضرت امام رضا (ع) است و محور محتوایی آن هم این است که حضرت رضا (ع) «امام گفتگوها» بوده‌اند. ایده کلی فیلم همین نکته است و فیلمنامه را بر محور آن نوشته‌ایم اما هنوز به مرحله پیش‌تولید هم نرسیده‌ایم. اکثر سکانس‌های فیلم در مشهد می‌گذرد اما پیش‌تولید آن را در تهران دنبال می‌کنیم. منتظریم تا مسائل مالی پروژه حل شود و بتوانیم وارد پیش‌تولید شویم.

عملکرد مدیران، فیلمسازان را نسبت به مضامین دینی بی‌رغبت کرده است

کاسه‌ساز تأکید کرد: داستان فیلمنامه این فیلم در زمان حال می‌گذرد و می‌توان آن را در قالب سینمای مذهبی تعریف کرد. از آنجایی که ما در این سال‌ها درباره حضرت امام رضا (ع) کارهای زیادی نداشته‌ایم و عملکرد مدیران هم به گونه‌ای نبوده است که فیلمسازان راغب به ورود به این عرصه شوند، ناگهان با پدیده‌ای به نام «عنکبوت مقدس» مواجه شدیم. متأسفانه ما همواره دیر به موضوعات می‌رسیم و امیدواریم این فیلم بتواند اتفاقی را رقم بزند. «عنکبوت مقدس» آنقدر از نظر کیفیت و ساختار فیلم ضعیفی است که حتی نامش قابل طرح هم نیست. اشاره‌ام به این فیلم از این باب است که باید بدانیم چون ما درباره حضرت رضا (ع) کار مناسبی نساخته‌ایم آن‌ها سراغ چنین سوژه‌ای رفتند و به فیلمی که ساخته بودند، جایزه هم دادند!

وی افزود: دانشگاه علوم رضوی در مشهد، پیگیر ساخت این پروژه است و تلاش داریم در قالب این فیلم حضرت رضا (ع) را به عنوان امام گفتگو و رأفت معرفی کنیم. همه مردم حضرت رضا (ع) را می‌شناسند اما تلاش داریم تا این پروژه پخش جهانی هم داشته باشد. پیگیر هستیم تا فرآیند ساخت این فیلم به سرعت انجام شود و علاقه داریم که فیلم را به جشنواره فجر امسال برسانیم. امیدواریم که این اتفاق رخ دهد.

کارگردان «شبنم عشق» در پاسخ به این پرسش که آیا این فیلم را می‌توان جوابی به فیلم «عنکبوت مقدس» دانست، تأکید کرد: قطعاً پاسخ مستقیم نیست و حتی نمی‌خواهیم چنین موضعی هم داشته باشیم. آن فیلم آنقدر از نظر کیفیت و ساختار، فیلم ضعیفی است که حتی نامش قابل طرح هم نیست. اشاره‌ام به این فیلم از این باب است که باید بدانیم چون ما درباره حضرت رضا (ع) کار مناسبی نساخته‌ایم آن‌ها سراغ چنین سوژه‌ای رفتند و به فیلمی که ساخته بودند، جایزه هم دادند! ما نمی‌خواهیم آن فیلم ضعیف را بزرگ کنیم، بلکه می‌خواهیم فیلمی بسازیم تا نشان دهیم حضرت رضا (ع)، آن چیزی نیست که «عنکبوت مقدس» به‌دنبال نمایش آن بود اما قطعاً نمی‌خواهیم به آن فیلم پاسخی بدهیم.

کاسه‌ساز درباره فاصله گرفتن فیلم خود از کلیشه‌ها هم گفت: متأسفانه موضوع تولیدات کلیشه‌ای و شعاری، تبدیل به معضلی شده است که فیلمسازان را از ورود به این موضوعات فراری می‌دهد! نمی‌دانم طرح این موضوعات چقدر درست یا غلط است اما اینکه از ترس اتهام شعاری شدن در فیلم خود نماز خواندن را نشان نمی‌دهیم و یا سراغ یک زیارتگاه نمی‌رویم، درست نیست. مهم این است که بدانیم باید درباره موضوعی مانند حضرت رضا (ع) فیلم باکیفیت بسازیم. طرح موضوع شعاری نبودن، بهانه‌ای شده است که خیلی از فیلمسازان به سمت این دست موضوعات نروند.

وی افزود: اگر درباره این موضوعات فیلم‌های ضعیف ساخته شود، خروجی‌اش تنها شعار است اما وقتی به درستی بتوانید فیلم‌هایی با این مضامین را کارگردانی کنید قطعاً خروجی‌اش نمی‌تواند محکوم به شعارزدگی شود. تلاش ما هم این است که چنین اتفاقی رخ ندهد.

برخی می‌خواهند بگویند با رانت برادرم فیلمساز شده‌ام!

کاسه‌ساز درباره تجربه‌های قبلی خود در عرصه کارگردانی هم گفت: در سینما فیلم «محافظ» را کارگردانی کرده‌ام که پیش‌تر اکران هم شده است. فیلم «پروانه‌ای در مه» را هم در جشنواره بیست‌وچهارم فیلم فجر داشتم که البته تله‌فیلمی بود که به نسخه سینمایی تبدیل شد. بعد از آن هم تله فیلم «من کجا خوابم برد» را کارگردانی کردم که مهدی هاشمی در آن ۶ نقش متفاوت را ایفا می‌کرد. این فیلم را هم به ارشاد ارائه کردیم و توانستیم برای آن هم پروانه سینمایی بگیریم اما متأسفانه سرمایه‌گذار برای اکران عمومی آن همراهی نکرد و به نمایش خانگی رسید.

وی با گلایه از برخی خبرهای منتشر شده درباره مرتبط دانستن فعالیت‌های سینمایی‌اش به دلیل برادری با زنده‌یاد حبیب‌الله کاسه‌ساز بیان کرد: نمی‌دانم منظور از این خبرسازی‌ها چیست؟ آیا می‌خواهند بگویند من به‌واسطه رانت برادرم به عرصه کارگردانی وارد شده‌ام؟ من از سال ۷۲ در سینمای ایران مشغول به کار هستم و رزومه‌ام هم وجود دارد. هم دستیاری کرده‌ام و هم تهیه‌کننده و کارگردان بوده‌ام. حتماً برادرم در عرصه فیلمسازی استاد من بوده است و همه جا هم به آن افتخار می‌کنم اما به‌عنوان محمدجواد کاسه‌ساز، رزومه مستقلی در سینما دارم که حاصل آن با یک جستجوی ساده قابل بررسی است.

رسانه سینمای خانگی- آیا «شماره ده» پروفروشترین فیلم دفاع مقدس امسال است؟

تهیه کننده فیلم «شماره ۱۰» بیان کرد که با مبلغ پرداختی تلویزیون برای پخش این اثر و محاسبه آن در سینما می‌توان گفت این فیلم پرفروش ترین فیلم دفاع مقدسی امسال شده است.

به گزارش سینمای خانگی، ابرهیم اصغری تهیه کننده فیلم «شماره ۱۰» در گفتگو با مصطفی امامی مجری «استودیو هشت» رادیو نمایش درباره این فیلم که ابتدا روی آنتن تلویزیون رفت و بعد در سینما اکران شد، بیان کرد: این فیلم ابتدا برای پرده سینما ساخته شده بود و با توجه به جوایزی که در جشنواره فجر دریافت کرد و ارتباط خوبی که می‌توانست با مخاطب برقرار کند بهتر بود ابتدا در سینما اکران می‌شد.

وی ادامه داد: شرایط کلان کشور به گونه‌ای است که برخی از فیلم‌ها می‌توانند آنتن تلویزیون را در شرایط ویژه پوشش دهند. این فیلم هم با اصرار دوستان در ایام نوروز در تلویزیون پخش شد. ما آن زمان هم بنا داشتیم همزمان با هفته دفاع مقدس به احترام این روز و مخاطب سینما که دوست دارد این فیلم‌ها را در سینما ببیند فیلم را در این ایام در سینما اکران کنیم.

اصغری درباره برگشت مالی فیلم نیز گفت: فیلم‌هایی که در سینما اکران می‌شود ۲ وجه دارد یکی بحث فرهنگی است و بخش مهمتر بازگشت مالی و فروش فیلم هاست. خوشبختانه فیلم «شماره ۱۰» با توجه به مبلغی که تلویزیون پرداخت کرده است تا الان پرفروش‌ترین فیلم دفاع مقدسی امسال است. اگر این مبلغ قرار بود در سینما اتفاق بیفتد بیست و چند میلیارد فروش محسوب می‌شد.

وی در پاسخ به میزان مبلغ دریافتی از تلویزیون که حدود ۱۵ میلیارد بوده است یا خیر؟ عنوان کرد: مبلغ دریافتی از صداوسیما کمتر از این میزان بود اما اگر آن مبلغ ضرب در سه شود که محاسبه سینماست یعنی حدود ۲۴ یا ۲۵ میلیارد در سالن‌های سینمایی فروش داشته است.

خروج از نسخه موبایل