سیدمحمد حسینی عضو شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی ضمن اشاره به افزایش درخواست برای فیلمنامههای کمدی بعد از فروش «فسیل» و «هتل» از سوژههای مغفول در سینمای ایران گفت.
به گزارش سینمیا خانگی از مهر، چهل و دومین قسمت از برنامه «نقد سینما» شب گذشته ۲۶ آبان ماه روی آنتن شبکه چهار سیما رفت و در «میز گفتگوی ویژه» میزبان سیدمحمد حسینی مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس و عضو شورای پروانه ساخت با موضوع «آسیب شناسی فرآیند صدور پروانه ساخت» بود.
وی ابتدا درباره وضعیت انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس در جشنواره فجر امسال مطرح کرد: امسال مسیر خوبی طی شده است و انشالله مسیر تحولی پیش رو داریم. تعداد آثار هم به لحاظ کیفی و هم کمی رو به افزایش است و امیدواریم بتوانیم به اوج دهه ۷۰ بازگردیم.
امیررضا مافی ابتدای بحث مطرح کرد: من خودم تعبیر فسیلزدگی را از شما وام میگیرم. در حال حاضر این ترس در سینما وجود دارد که با فروش خوب و نویدبخش فیلمهایی مانند «فسیل»، «شهر هرت» و «هتل» ناگهان همه سانسها به فیلمهای کمدی اختصاص داده شود که صرفاً سرگرمکننده هستند.
حسینی درباره این موضوع بیان کرد: باید به این نکته اشاره کنم که یکی از وظایف اصلی پروانه ساخت، تنظیمگری است. پروانه ساخت باید مراقبت کند که درصدها حفظ شوند. به عنوان مثال یکی از آئیننامههای پروانه ساخت این است که هر سال ۲۰ درصد لیست میتواند از فیلماولیها باشد. حتی اگر تعداد فیلماولیها بیشتر شود، ما مانع نمیشویم. طبع سینما اقتضا میکند که ما معدل را در نظر بگیریم و تنوع ژانر داشته باشیم. در کنار آن باید به اقتصاد سینما هم توجه لازم را داشت. همچنین موضوع نظارت بعد از تولید فیلم هم برای ما اهمیت دارد چرا که اگر بعد از تولید فیلم، نتوان آن را اکران کرد، خسارت هنگفتی صورت میگیرد.
وی افزود: لازم است بگویم که در اکثر سالها، قسمت اعظم فروش سینمای ایران، در اختیار فیلمهای کمدی بوده است. استثناهایی هم وجود دارد اما من معتقدم که الزامات و اقتضاها را باید باهم نگاه کنیم. مثلاً ما فیلمهایی با ژانر جنگی را کم میبینیم و این خیلی بدیهی است چراکه اقتضای تولیدش خاص است و در شرایط سخت و طاقتفرسا تولید میشود. ما چندسال پیش سه فیلم از یک بازیگر اکران کردیم در هر سه فیلم مخاطب از روی صندلی بلند نشد. از چنین سینمایی نمیتوان انتظار ساخت اکشن جنگی داشت.
همه فیلمنامهها را میخوانیم، بلااستثنا
حسینی با اشاره به اینکه کمدیهایی مانند «فسیل» در سطح جهان همیشه فروش بالایی داشته است، مطرح کرد: از ابتدای دولت سیزدهم تا الان در شورای پروانه ساخت چند نکته را سرلوحه قرار دادیم. ما همه فیلمنامهها را بلااستثنا میخوانیم و بعد درصد ژانر را رعایت میکنیم. چیزی حدود ۱۳ درصد از فیلمهایی که پروانه ساخت میگیرند، برای آثار کمدی است البته بعد از «فسیل» ورودی بیشتری داشتیم. ما سعی کردیم تعادل را حفظ کنیم و عهدمان این بود اگر فیلمنامهای تصویب شد، در شورای پروانه نمایش گیر نکند.
چیزی حدود ۱۳ درصد از فیلمهایی که پروانه ساخت میگیرند، برای آثار کمدی است البته بعد از «فسیل» ورودی بیشتری داشتیم. ما سعی کردیم تعادل را حفظ کنیم و عهدمان این بود اگر فیلمنامهای تصویب شد، در شورای پروانه نمایش گیر نکند
وی ادامه داد: اتفاق افتاده است که از ما پروانه ساخت میگیرند و بعد فیلم دیگری میسازند. به همین دلیل ۲ نفر از اعضا در شورای پروانه نمایش هم برای تطبیق حضور دارند. همچنین تضمین سرمایه نیز باید وجود داشته باشد. برخی از آثاری که در دوره قبل مجوز ساخت گرفتهاند، اکنون در مرحله نمایش با مشکل مواجه شدهاند چراکه به تغییر در فیلم اعتراض میکنند. تنها اتفاقی که در حال حاضر رخ میدهد این است که مذاکره جدی صورت گرفته است.
این عضو شورای پروانه ساخت مطرح کرد: آنچه در شورای پروانه ساخت رخ میدهد، گفتوگو با اهالی سینما برای رسیدن به قالب استاندارد است. به عنوان مثال ما برای ساخت «هتل» گفتوگوی مفصل داشتیم و به پیام حداقلی رسیدیم. تمام حرف «هتل» در این است که صادق باشیم. ناگفته نماند که باید از هر اثری به اندازه ظرف خودش انتظار داشت و ذکر این نکته خالی از لطف نیست که «هتل» فیلمی است که میشود با خانواده آن را تماشا کرد. البته من قائل به زیرمتن و ساخت طنز فاخر هستم و معتقدم که پتانسیلش را هم داریم اما در حال حاضر شرایط به این شکل است.
حسینی ادامه داد: ما پدیدههایی را در سینما کم داریم که فروش اول رنکینگ جهانی است. موضوعی مانند داعش که تجسم خود ترس است، در سینمای هند، چین و کره ساخته میشود اما ما سراغ این موضوع نرفتهایم البته امسال یکی دو تا فیلم درباره این موضوع داریم.
مافی در ادامه «نقد سینما» گفت: یکی از فیلمهایی که اگر من مسئولیت داشتم نمیگذاشتم رنگ پرده را ببیند، «عامه پسند» است نه به واسطه بازیگران بلکه به واسطه مفهومی که پشت آن است. یکجاهایی باید به دلایل متنوع مانع پخش برخی فیلمها شد.
سینمای کودک شورای پروانه ساخت همعرض میخواهد
وی ادامه داد: همچنین در حوزه کودک من عمیقاً معتقدم نیاز به یک شورا همعرض پروانه ساخت داریم یا اینکه از افرادی در شورا بهره ببریم که سینمای کودک را بشناسند. من معتقدم حساسیت فیلم کودک حتی از بزرگسال بیشتر است. منظور از فیلم کودک فیلم برای کودک است نه فیلم درباره کودک یعنی فیلمی که بتواند مخاطب کودک را به سینما ببرد.
حسینی بیان کرد: درباره گرفتن پروانه ساخت برای فیلم کودک یک تسهیلگری جدی شده است و خارج از نوبت بررسی میشود. آقای حبشی دبیر شورای پروانه ساخت همواره توجه ویژهای به فیلم کودک و نوجوان دارد اما حجم آن بالا نیست. اگر حجم آثار بالا برود نیاز است که اتفاقاتی رخ دهد. البته که شاهد اتفاقات خوبی هستیم؛ رشد تکنیکی که در ژانر کودک رخ داده به واقع آن را به سینما تبدیل کرده است.
وی ادامه داد: همچنین فراموش نکنیم برحسب ذائقه، سینمای اجتماعی ما تغییر کرده است. به عنوان مثال کسی که میخواهد سینمای اجتماعی کار کند، فلاکت و بدبختی را به تصویر میکشد. فیلمساز میخواهد شبیه رئالیسم ایتالیایی فرمی از درماندگی انسان را به تصویر بکشد و هیچ وقت به عوامل بروز چنین پدیدههایی اجتماعی نمیپردازد.
ما هیچ فیلمنامهای درباره بانکها نداریم. در حالی که بانکها با مدیریت کج و معوج خود هر روز سفره مردم را شخم میزنند. بانکها با قلدرمابی حتی اجازه اکران یک بنر را هم نمیدهد چراکه ابزار قدرت هستند و پول و جریان سرمایه در دست آنهاست
این عضو شورای پروانه ساخت با اشاره به گفتههای قبلیاش درباره ساخته نشدن فیلم درباره بانکها اظهار کرد: ما هیچ فیلمنامهای درباره بانکها نداریم. در حالی که بانکها با مدیریت کج و معوج خود هر روز سفره مردم را شخم میزنند. بانکها با قلدرمابی حتی اجازه اکران یک بنر را هم نمیدهد چراکه ابزار قدرت هستند و پول و جریان سرمایه در دست آنهاست.
وی افزود: ضعف دیگر سینمای ما در حوزه اجتماعی عدم مبادرت اجتماعی است. به عنوان مثال هیچوقت سقوط جمعیت مساله اجتماعی تلقی نشده است و حتی دغدغه نهادها نیست، هر جای دنیا بود، این مساله یک میشد. اما متأسفانه در کشور ما به آن توجه نشده است. یا حتی مساله اسرائیل. این خیلی حرف است که ما پوزه داعش را به خاک میمالیم اما نمیتوانیم درباره آن فیلم بسازیم. ضعف سینما و مطالعه، عدم ارتباط میان سینما و ارکان نظام و مدیریت علت آن است.
حسینی در بخش دیگری از صحبتهای خود بیان کرد: ما با پدیدهای به اسم اسرائیل طرف هستیم که از طریق سینما توانسته است بر سه افسانه خودش سوار شود. افسانه اول دین بود. در حالی که صهیونیست اصلاً دین ندارد. در حقیقت شاهد این هستیم که یهودیان به کنگره آمریکا میروند و اعلام میکنند که صهیونیست یهودی نیست. دومین افسانه، افسانه شکستناپذیری بود. در همین راستا صهیونیست در اوایل جنگ با پستفطرتی اعلام کرد که با حیوانات طرف هستند. سومین و مهمترین افسانه که طوفان الاقصی از پس آن برآمد، این بود که جهان را از آن خود میدانستند.
مافی همچنین عنوان کرد: ما در سینما هم باید این کار را میکردیم. پروانه ساخت در نهایت میتواند به فضای فکری سینمای ایران جهت دهد که نهادهای دیگر هم بتوانند بر اساسش کارهای تاکتیکی را پیش ببرند.
حسینی در پایان مطرح کرد: ما متکی به ورودی هستیم. ورودی به ما اجازه صورت گرفتن آثاری با وجه تمدنی را نمیدهد.
نسخه جدید و نهایی فیلم سینمایی «وابل» ساخته تورج اصلانی با تمام شدن تدوین، به صداگذاری و موسیقی رسید.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، «وابل» چهارمین فیلم بلند سینمایی تورج اصلانی پس از «جینگو»، «حمال طلا» و «بیسرزمین» است که سال گذشته در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد.
این فیلم با بازی نوید پورفرج، آزاده زارعی، رامین راستاد، هژیرسام احمدی، آسنات درگاهی، مائده طهماسبی، فرید سجادی حسینی و با معرفی سارا صفری داستان خانوادهای را روایت میکند که همراه با دیگر ساکنان روستای سیلزه خود در یک ایستگاه متروک قطار زندگی میکنند و درگیر حادثهای میشوند.
اصلانی در گفتوگویی با ایسنا در پاسخ به اینکه آیا «وابل» در چند ماه آینده به اکران درمیآید، بیان کرد: تدوین نهایی فیلم اخیرا تمام شده و در مرحله پستپروداکشن فیلم هستیم تا بعد آن را به تهیهکننده ارائه کنم که برای اکران تصمیمگیری شود.
او اظهار کرد: آنچه در جشنواره فجر چهل و یکم نمایش داده شد نسخه ناتمام فیلم بود و درواقع رافکات «وابل» به جشنواره رسید. خانم (مستانه) مهاجر تدوین فیلم را به تازگی تمام کردند و الان در مرحله ساخت موسیقی توسط صادق آزمند و صداگذاری کار با حضور امیرحسین صادقی هستیم.
وی تاکید کرد، برهمین اساس تا زمانی که نسخه نهایی فیلم آماده نشود، نمیتوان برای زمان اکران آن پیشبینی کرد.
تورج اصلانی پیش از شروع فیلمسازی، مدیریت فیلمبرداری تعداد قابل توجهی از آثار سینمای ایران را برعهده داشته و جوایز متعددی را هم از جشنوارههای داخلی و خارجی کسب کرده است.
او سال گذشته فیلمبرداری فیلم سینمایی «پسر کوچک و جنگل» را به کارگردانی «گیورگی اواشویلی» فیلمساز گرجستانی در کشور گرجستان انجام داد.
این سینماگر همچنین دو سال قبل مستند «نان مقدس» را به کارگردانی زندهیاد رحیم ذبیحی تهیه کرده بود.
اصلانی مدیریت فیلمبرداری فیلم «بانو» را به کارگردانی تهمینه رافاعلا (فیلمساز آذری) محصول کشورهای ایتالیا، فرانسه و آذربایجان انجام داده است که برای آن به عنوان یکی از هشت فیلمبردار منتخب جهان برای رقابت در جایزه ویلموس زیگموند در سال ۲۰۲۳ انتخاب شد.
در نام و نشانی او اثری از «عزت»، «خسرو» و «گوهر» نیست که با ترکیب «سینمای ایران» برای خود لقب دست و پا کند اما نقشی دارد که تجسم چهره مصمم و با اراده بازیگری است که حتی در فیلم کمدی – اجتماعی نیز با «قدرت» ظاهر میشود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «خوشبختانه همه فرامرز قریبیان را از گذشته میشناسند و میدانند که اهل صحبتهای حاشیهای نیستم. فیلمهای همچون خاک، گوزنها، صلات ظهر و سایه های بلند باد از جمله آثار سنگین و آبرومند پیش از انقلاب محسوب میشوند که در آنها ایفای نقش کردهام.»
این خود معرفی کوتاه، برای بازیگری که طی ۶۰ سال سابقه فعالیت حرفهای و پر افتخار در سینما، ۸۱ فیلم بازی کرده، مقابل دوربین کارگردانان شاخص رفته، چند فیلم ساخته و جوایز متعدد سینمایی بدست آورده کافی نیست.
لهجه تهرانی و طنین پر قدرت صدا، شناسنامه فرامرز قریبیان است. متولد ۲۷ آبان سال ۱۳۲۰ کوچه آبشار در خیابان ری.
در مدرسه «ترقی» دوره دبستان را سپری کرد و دیپلم خود را از دبیرستان «بدر» گرفت. همان دبیرستانی که مسعود کیمیایی بچه محل و دوست دوران نوجوانی فرامرز قریبیان، در فیلم «گوزنها» از آن استفاده کرد و قرار بود «سید» در ازای دریافت مواد مخدر مجانی از «اصغر دوا فروش»، از شاگردان مدرسه برای او مشتری جور کند.
فرامرز قریبیان از نوجوانی علاقه مند به سینما بود و رفاقت با مسعود کیمیایی، این دو را در مسیری طولانی و مشترک همکاری قرار داد که ابتدای آن «بیگانه بیا» و ختم آن «رئیس» بود.
سال ۱۳۴۷ مسعود کیمیایی نخستین تجربه کارگردانی خود را با فیلم سینمایی «بیگانه بیا» آغاز کرد. «بیگانه بیا» همچنین آغازی برای ورود فرامرز قریبیان به سینما بود. نقش اول فیلم با فشار تهیه کننده به سوپراستار وقت داده شد و فرامرز قریبیان نقش کوتاهی در آن ایفا کرد.
فیلم سینمایی «سفیر»
فرامرز قریبیان در مورد حضور در این فیلم گفته است: «بیگانه بیا» تجربه ای آماتوری بود زیرا در این اثر دستیار مسعود کیمیایی بودم و به خاطر همین همکاری، نقشی کوتاه را در فیلم پذیرفتم.
پس از «بیگانه بیا» برای ادامه تحصیل سینما به آمریکا سفر کرد. قصد داشت در مدرسه سینمایی «آکتورز استودیو» ثبت نام کند اما بدلیل مشغله فراوان کاری، مدرسه ارزان تری برگزید و حدود سه سال رشته بازیگری را در مدرسه ویژوآل آرت سپری کرد.
پس از بازگشت از آمریکا، همکاری فرامرز قریبیان و مسعود کیمیایی وارد دوره جدیدی شد.
فرامرز قریبیان در مورد این همکاری گفته است: پس از بازگشت از آمریکا، مسعود کیمیایی برای فیلم «زخمی ها» از من دعوت کرد، اما این فیلم به سرانجام نرسید و با کیمیایی به فیلم «خاک» رسیدیم که نخستین کار جدی و حرفه ای من در سینما با این فیلم آغاز شد.
بازی در نقش «مصیب» در فیلم «خاک» فرای تجربه اندوزی، به نوعی دستگرمی برای رسیدن به شاه نقش «قدرت» در «گوزنها» بود.
فرامرز قریبیان پس از «صلات ظهر» به کارگردانی سعید مطلبی در سال ۱۳۵۳، با فیلم «گوزنها» ساخته مسعود کیمیایی روی پرده ظاهر شد.
درخشش «گوزنها» و ایفای نقش «قدرت» چریک شهری و ارائه بازی بدون اغراق و زیرپوستی، موقعیت فرامرز قریبیان را در سینما تغییر داد و محبوبیت فراوانی برای او کسب کرد.
فرامرز قریبیان در خاطره ای از «گوزنها» گفته است: همیشه در اوایلی که فیلم بازی میکردم، سرصحنههایی که بازی نداشتم میرفتم. در «گوزنها» و در سکانسی که در پایین شهر گوشت تقسیم میکردند، حضور داشتم. بیاد دارم وقتی در آن سکانس شیشه خودرو را پایین میدادند که گوشتها را بین فقرا تقسیم کنند، مردم چنگ میزدند و به چشم خودم دیدم که دست کسانی که گوشتها را تقسیم میکردند زخم شده بود. این سکانس در منطقه میدان شوش گرفته شد. در آن محل منازلی بود که وقتی باران میآمد پرگل میشدند و از سقف خانه ها آب می چکید.
فرامرز قریبیان که به اذعان خود، دوست نداشته در فیلمفارسی های آن دوران بازی کند، گزیده کاری را برگزید و با وجود پیشنهادهای فراوان در سال ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ به ترتیب در فیلم های «وقتی که آسمان بشکافد» و «چشمانتظار» بازی کرد.
اما سال ۱۳۵۵، سومین همکاری قریبیان با مسعود کیمیایی در «غزل» رقم خورد. پرونده حرفهای فرامرز قریبیان در قبل از انقلاب اسلامی با بازی در فیلم «سایههای بلند باد» به کارگردانی بهمن فرمان آرا بسته شد.
بهمن فرمانآرا در کنار فرامرز قریبیان
قریبیان که تجربه بازی در ۱۲ فیلم سینمایی را در پیش از انقلاب داشت، بهترین گزینه فریبرز صالح برای ایفای نقش «قیس ابن مسهر» در فیلم «سفیر» بود و با این اثر، نخستین فعالیت بازیگری قریبیان پس از انقلاب آغاز شد.
وی درباره حضور در فیلم «سفیر» گفته است: پس از انقلاب به مدت دو سال ونیم سینماها تعطیل شد و مجددا به آمریکا رفتم و پس از راه افتادن سینما به کشور بازگشتم و با بازی در فیلم سینمایی «سفیر» کار خود را آغاز کردم. در فیلم «سفیر» پلانی مربوط به گردن زدن وجود داشت. برداشت این پلان بسیار مشکل بود و فیلمبرداری آن ۱۵ روز طول کشید. «سفیر» فیلم خوش ساختی است، اما فینال آن را دوست نداشتم زیرا معتقدم یک اثر سینمایی نباید مطابق اصل قصه ساخته شود. به عنوان نمونه همه میدانیم که «اسپارتاکوس» در جنگ کشته میشود اما «دالتون ترومبو» در نسخه سینمایی که «استنلی کوبریک» ساخت، پایان شگفت انگیز و زیبایی خلق میکند.
پس از «سفیر»، فرامرز قریبیان از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۶ در ۱۱ فیلم شامل «پرونده»، «سناتور»، «پایگاه جهنمی»، «ریشه در خون»، «آوار»، «گردباد»، «سمندر»، «گمشده»، «ترن»، »کمینگاه» و «کانی مانگا» بازی و با کارگردانانی از جمله مهدی صباغ زاده، اکبر صادقی، محمود کوشان، سیروس الوند، سیروس تسلیمی، امیر قویدل و مرحوم سیف الله داد در ژانرهای دفاع مقدس، ملودرام و حادثه ای همکاری کرد.
«کانی مانگا» به کارگردانی مرحوم سیف الله داد یکی از فیلم های تحسین شده در ژانر دفاع مقدس است و برای فرامرز قریبیان یک بار دیگر فرصت حضور در فیلم دفاع مقدسی را پس از «پایگاه جهنمی» فراهم کرد.
فرامرز قریبیان درمورد علت موفقیت «کانی مانگا» در جذب مخاطب گفته است: این فیلم داستانی جاسوسی و ساختار معمایی داشت. در کنار این ساختار، صحنههای اکشن نیز به موفقیت کار کمک کرد و فکر میکنم همه اینها با هم منجر به اشتیاق و هیجان مردم برای تماشای این فیلم شد.
دهه ۷۰ شمسی، دوره پرکار فرامرز قریبیان بود و در این دهه در ۲۶ فیلم بازی و یک فیلم کارگردانی کرد.
«دو نفر و نصفی» ساخته یدالله صمدی محصول ۱۳۷۰، اولین و آخرین فیلم طنز اجتماعی بود که قریبیان در آن ایفای نقش کرد و اما با وجود پارتنر طنازی مانند علیرضا خمسه، ثابت شد که چهره تراش خورده او برای ایفای نقش های مردان مصمم و با اراده، برای بازی در چنین آثاری خلق نشده است.
در همین سال، همکاری دگر بار فرامرز قریبیان با کیمیایی، ساخت فیلم «رد پای گرگ» شد. فیلمی با دیالوگ های عالی و همان تم های همیشگی کیمیایی؛ رفاقت، خیانت، انتقام … . فرامرز قریبیان در «رد پای گرگ» در نقش «رضا» و تکرار همان شخصیت با صلابت و با اراده، با سکانسی بی نظیر اسب سواری در خیابان های تهران ظاهر شد.
پوستر فیلم سینمایی «رد پای گرگ»
سال ۱۳۷۱ در کنار جمشید هاشمپور، در نخستین تجربه فیلمسازی فرامرز صدیقی به نام «طعمه»، به عنوان اثری پلیسی حضور یافت.
دومین همکاری قریبیان و هاشم پور سال ۱۳۷۲ با فیلم اکشن حادثه ای «آخرین خون» رقم خورد و قریبیان پا به پای هاشمپور که دگر بار لباس بلوچی که «زینال بندری» فیلم «تاراج» را تداعی می کرد، درخشید.
قریبیان در مورد حضور در فیلم های اکشن گفته است: در آن سالها از فیلمهای اکشن استقبال زیادی میشد و معمولا از من یا جمشید هاشمپور برای ایفای نقشها در فیلم دعوت به عمل میآمد.
فرامرز قریبیان دهه ۸۰ شمسی را با دو فیلم «رقص در غبار»(۱۳۸۱) و «شهر زیبا» (۱۳۸۲) به کارگردانی اصغر فرهادی آغاز کرد.
وی در مورد همکاری با فرهادی گفته است: از سال ها پیش با جوانان راه میآمدم و چنانچه فیلمنامهها را میپسندیدم، به آنها کمک و کار می کردم. این اتفاق در دو فیلم اول اصغر فرهادی بوجود آمد و من پیش از این حتی سریال های او را ندیده بودم. وقتی بازی در «رقص در غبار» به من پیشنهاد شد، تشخیص دادم که اصغر فرهادی به این حرفه آگاه است و با وجود کوتاه بودن نقش، در این اثر بازی کردم.
فرامرز قریبیان همچنین در این دهه سنت شکنی کرد و در چهار مجموعه تلویزیونی «روز حسرت» و «آخرین دعوت»(۱۳۸۷)، «پس از سالها»(۱۳۸۷) و «باغ شیشه ای»(۱۳۸۸) به ایفای نقش پرداخت.
وی در مورد بازی در سریال تلویزیونی گفته است: سریالهایی بازی کردم تا بتوانم بودجه مورد نظر تولید فیلم «گناهکاران» را تامین کنم؛ بازیگر سریال نبودم، اما در سریال بازی کردم تا فیلمی مستقل بسازم.
دهه ۹۰ شمسی برای فرامرز قریبیان، فصل کم کاری بود و بازی و کارگردانی یک فیلم سینمایی، ایفای نقش در دو مجموعه تلویزیونی و با بازی در سه فیلم پایان یافت.
«خروج»(۱۳۸۹) به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا، آخرین فیلمی بود که فرامرز قریبیان در آن ایفای نقش کرد. وی در «خروج» افزون بر بازی زیرپوستی، سکوت را به اکت خود اضافه کرد و یکی از بهترین بازی های خود را ارائه داد.
اما «خروج» یک حاشیه بزرگ داشت. این فیلم سال ۱۳۹۸ و در سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد اما اعلام خداحافظی فرامرز قریبیان از بازیگری در نشست خبری فیلم، همه را بهت زده کرد.
فرامرز قریبیان و ابرایهم حاتمیکیا در نشست خبری فیلم سینمایی «خروج»
فرامرز قریبیان در این نشست خبری در مورد علت اعلام خداحافظی از بازیگری گفته بود: دیگر حوصله غرض ورزی مسئولان سینمایی را ندارم. بعد از فیلم «گناهکاران» در جشنواره شرکت نکردم. در هفت سال اخیر هیچ فیلمنامهای را قبول نکردم. دلم میخواست با یک فیلمنامه خاص کارم را خاتمه دهم. این آخرین فیلم من است و میخواهم از سینما خداحافظی کنم.
ابراهیم حاتمیکیا نیز که در این نشست حضور داشت، فاصله گرفتن قهرآمیز قریبیان از سینما را غمانگیز دانست و ابراز امیدواری که این حرف خیلی جدی نباشد زیرا حضور وی برای جوانان درس است و میتواند نکات و راههای جدید به آنها نشان دهد.
جوایزی که قریبیان از سینما گرفت
قریبیان بازیگری باسواد است و هوش بسیار بالایی در بازیگری دارد. وی در مورد شیوه بازیگری خود گفته است: تکنیک من در بازیگری «متد اکتینگ»(بازی شیوه دار) است. من به مدرسه «اکتورز استودیو» نرفتم، اما از تکنیک تعلیمی این مدرسه استفاده کردم. شاید اعتنا به همین شیوع بازیگری، سبب رساندن قریبیان به جایگاه بی بدیلی در سینما شده است.
بازی فرامرز قریبیان از همان ابتدای کار با تحسین روبرو شد. سال ۱۳۵۲ برای بازی در فیلم «خاک» جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل بزرگترین جشنواره سینمایی وقت را گرفت.
سال ۱۳۶۶، ۱۳۷۱ و ۱۳۷۸ به ترتیب برای ایفای نقش در فیلم «ترن»، «بندر مه آلود» و «مرد بارانی» جایزه بهترین بازیگر مرد از سه دوره جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد.
برای بازی در فیلم «رقص در غبار» در ۱۳۸۲ موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر مرد از جشن خانه سینما شد.
فرامرز قریبیان جوایزی نیز از جشنواره های بین المللی در کارنامه دارد. وی سال ۲۰۰۳ از جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک و جشنواره بینالمللی فیلم مسکو برای بازی در «رقص در غبار» جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را گرفت.
سال ۲۰۰۴ نیز از برای فیلم «شهر زیبا» جایزه ویژه هیئت جشنواره بین المللی فیلم را کسب کرد و با «چشمایش» جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره بینالمللی فیلم حراره را از آن خود کرد.
کلینت ایستوود، الگوی قریبیان در کارگردانی
قریبیان طی مدت فعالیت در سینما، چهار فیلم شامل «جدال در تاسوکی»(۱۳۶۵)، «قانون»(۱۳۷۴)، «چشم هایش»(۱۳۷۸) و گناهکاران(۱۳۹۰) را کارگردانی کرده است. به جز «جدال در تاسوکی»، در سه فیلم دیگر افزون بر کارگردانی با عنوان بازیگر نیز حضور داشته است.
وی در مورد دغدغه خود برای کارگردانی گفته است: برخی بازیگران در دنیا پس از پا به سن گذاشتن، نقش های فرعی نیز بازی می کنند، اما شخصا دوست ندارم بازیگر نقش های فرعی باشم، از این رو تصمیم گرفتم به کارگردانی و تهیه کنندگی بپردازم. به علت علاقه ای که به سینما دارم به سمت کارگردانی آمدم که مبادا به دلیل کهولت سن مجبور باشم هر نقشی را بازی کنم.
قریبیان همچنین گفته است: خیلی از بازیگران دست به کارگردانی زدند و موفق شدند؛ یکی از الگوهای من برای ورود به عرصه کارگردانی «کلینت ایستوود» بود؛ این بازیگر در سال های پیش دست به کارگردانی زد و خود نیز در آنها بازی می کرد و در اوایل هم فیلم های خوبی نساخت اما با فیلم «نابخشوده» اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرد.
قریبیان و کیمیایی، ۷ همکاری مشترک
از راست: فرامرز قریبیان مسعود کیمیایی و آیدن آغداشلو
قریبیان در فیلم «بیگانه بیا»(۱۳۴۷)، «خاک»(۱۳۵۲)، «گوزنها»(۱۳۵۳)، «غزل»(۱۳۵۵)، «رد پای گرگ»(۱۳۷۰)، «تجارت»(۱۳۷۳) و «رئیس»(۱۳۸۵) به کارگردانی کیمیایی بازی کرده است.
کیمیایی همواره از قریبیان به عنوان بازیگر محبوب خود یاد کرده و گفته او از رابرت دنیرو هم بهتر است.
قریبیان هم در مورد همکاری دیرپای خود با کیمیایی گفته است: سابقه همکاری من با مسعود کیمیایی به فیلم «بیگانه بیا» باز می گردد. در این اثر نقش کوتاهی داشتم و پس از بازی در آن به آمریکا رفتم، زیرا نوع فیلم هایی که در آن زمان ساخته می شد را نمی پسندیدم. در آن زمان فیلمسازانی همچون مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تازه شروع به کار کرده بودند. مهرجویی و جنس فیلم های او متناسب من نبود و او هرگز به سراغ من نمی آمد و به این موضوع کاملا آگاه بودم. پس فقط مسعود کیمیایی می ماند که در آن شرایط باید منتظر می ماندم تا او فیلمی بسازد و از من در فیلم خود استفاده کند.
وی همچنین گفته است: کیمیایی فیلمسازی است که راهی را در سینمای ایران باز کرد تا بعدها یک عدهای دیگر آن را ادامه دهند. سینمای ایران با او پیشرفت کرد و ما با هم همکاری داشتیم. بعد از انقلاب این همکاری کمتر شد البته در «رد پای گرگ»، «تجارت» و «رئیس» بازی کردم و همچنان معتقدم کیمیایی حق زیادی به گردن سینمای ایران دارد.
فرامرز قربیبان مرداد سال ۱۳۹۹ نیز در یادداشتی که مناسبت هفتم مرداد سالروز تولد مسعود کیمیایی در یکی از نشریات منتشر کرد، ضمن تبریک این روز به وی نوشته است: من و مسعود کیمیایی از ۹ سالگی با هم بزرگ شدیم و با هم رفیقیم و به تمام علائق و اندیشهها و تفکرات هم آشناییم. چون در یک محله، یک کوچه و خیابان زندگی میکردیم. کار در سینما را با مسعود شروع کردم؛ او نقشهای خوب و ماندگاری در فیلمهایش به من محول میکرد. از فیلم خاک و گوزنها و ردپای گرگ گرفته تا تجارت حتی رییس فیلمهایی بودند که فیلمنامه و شخصیتهایش را دوست داشتم و نقشهایی که بر عهده من گذاشته بود با روحیه من همخوانی داشت، ولی پر واضح است که فیلم گوزنها و نقشم در این فیلم (قدرت) را بیشتر از شخصیتهای دیگری که با او کار کردم، دوست دارم.
وی در این نامه همچنین با اشاره به ابراز علاقه برای بازی در نقش های معترض، بازگشت به سینما بعد از حافظی در سال ۱۳۹۸ را منوط به دعوت مسعود کیمیایی از وی برای یک نقش اعتراضی عنوان و تصریح کرده است: اساسا نقشهای معترض را دوست دارم. با اینکه در جشنواره فجر اعلام بازنشستگی کردم (نمیدانم درست بود یا نه چون من حرف دلم را میزنم) ولی اگر دوباره مسعود به من نقش اعتراضی بدهد با جان و دل برایش بازی میکنم. ولی به طور کل نقش اعتراضی با روحیه من همخوانی دارد و بازی خواهم کرد. البته بگویم که نهتنها من فیلم گوزنها را دوست دارم که این فیلم بارها و بارها از جانب منتقدان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران شناخته شد برای اینکه جایگاه والایی در سینمای ایران دارد.
رابرت دنیرو نیستم
فرامرز قریبیان در کنار پسرش سام قریبیان
فرامرز قریبیان همچنین از اینکه با رابرت دنیرو مقایسه شود، راضی نیست و در این باره گفته است: برخی از من به عنوان «رابرت دنیرو» سینمای ایران نام می برند، البته این نظر من نیست. من ایران متولد شدم و رابرت دنیرو در آمریکا متولد شده است. او فیلم های بزرگ با کارگردانان بزرگ همچون «مارتین اسکورسیزی» کار کرده است. اما ناگفته نماند بسیاری از فیلم هایی که رابرت دنیرو بازی کرده درخور توجه نبوده و فقط برای دستمزد در آنها بازی کرده است. البته دلیلی ندارد همه فیلم های یک بازیگر خوب باشد. جوان تر که بودم فیلم هایی را بازی می کردم که می دانستم آثار خوبی نمی شود اما برای حضور در سینما در آنها بازی کردم و نیز باید زندگی خود را می گذراندم.
فرامرز قریبیان با اینکه خود یک برند در بازیگری است، نظر متفاوتی در مورد «سوپراستار» در سینما دارد.
وی در این باره گفته است: خلق سوپراستار در سینما در اختیار کسی نیست. سوپراستار خود به خود در سینما بوجود می آید و وقتی مردم یک بازیگر را دوست داشته باشند او به سوپراستار تبدیل می شود. سوپراستار در اثر فیلم هایی که بازی می کند به این جایگاه می رسد؛ فیلم های بسیاری در سینمای دنیا وجود دارد که به وجود سوپراستارها نفروخته اند و از طرفی فیلم هایی بدون حضور سوپراستارها فروش خوبی داشته اند و به عنوان نمونه در فیلم سینمایی «تایتانیک» این موضوع کاملا مشهود است. پیش از اینکه دست به کارگردانی بزنم و در زمان بازیگری، معتقد بودم که فروش فیلم ربطی به بازیگر ندارد و فیلمنامه، ساخت و انتخاب درست بازیگران است که در جذب مخاطبان اثر دارد.
به هر روی این بازیگر کهنه کار، نگاهی نیز به جوانان دارد و معتقد است سینما را باید به آنها سپرد اما توصیه های هم برای جوانان دارد.
وی گفته است: حرفه سینما متعلق به جوانان است البته این به این معنا نیست که باید پیشکسوتان را کنار گذاشت. در کشورهای پیشرفته این حرفه به حدی ارزش دارد که میلیون ها جوان سراغ آن می روند و بسیاری از آنان نیز پشت در استودیوها می مانند.
فرامرز به جوانان علاقهمند به بازیگری نیز توصیه کرده است: بازیگری راه دشواری دارد و اگر عشق وجود داشته باشد، حتما علاقه مندان به بازیگری به نتیجه می رسند. رفتن به آموزشگاه های سینمایی به تنهایی چیزی را حل نمی کند و این موضوع باید با عشق همراه باشد. همیشه از کلاس درس فراری بودم و اکنون نیز این روحیه را دارم، از این رو دنبال برگزاری دوره های آموزشی نبوده ام زیرا بلد نیستم در عرصه بازیگری تدریس کنم.
چندی پیش فرامرز قریبیان برای رفع شائبه که مرتبط با بازگشت وی به سینما پیش آمده بود، خداحافظی از سینما را بهترین کار زندگی خود عنوان کرده بود.
گرچه این نشان می دهد فرامرز قریبیان از تصمیم خود باز نخواهد گشت، اما نباید فراموش کرد، ردی از او در تاریخ سینمای کشور مانده که قابل پاک شدن نیست.
فرامرز قریبیان چه به روی پرده باشد و چه نباشد یک برند معتبر در سینمای ایران باقی خواهد ماند. بازیگری که با نقش «قدرت» در «گوزنها» درخشید و پس از «خروج» با «قدرت» از سینما خداحافظی کرد.
تهیهکننده فیلم «سینما متروپل» اعلام کرد که با معرفی یک نماینده از شورای پروانه نمایش اصلاحیههای وارد شده به فیلم بررسی میشوند.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا،«سینما متروپل» آخرین ساخته محمدعلی باشهآهنگر است که قصه آن به مقطعی از روزهای جنگ تحمیلی برمیگردد و گروهی که تلاش میکنند یک سینمای قدیمی را دوباره فعال کنند.
این فیلم در جشنواره فجر سال گذشته رونمایی و در ۱۳ رشته نامزد دریافت سیمرغ شد و جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمبرداری را هم گرفت اما با وجود آنکه در جشنواره، پروانه نمایش گرفته بود برای اکران عمومی دچار موانعی شد و پس از مذاکراتی اصلاحیهها به کمتر از ۱۰ مورد کاهش پیدا کرده است.
در پی گزارشی که مدتی قبل درباره اکران نشدن بهترین فیلم جشنواره سال قبل در این خبرگزاری منتشر شد، حامد حسینی – تهیهکننده فیلم- در گفتوگویی با ایسنا درباره جدیدترین وضعیت این فیلم توضیح داد:«سینما متروپل» آماده اکران است ولی اصلاحیههایی را به ما اعلام کردند که باید بر سر آنها صحبت کنیم چرا که برخی از آنها میتواند بر فیلم تاثیر گذاشته و به آن آسیب بزند.
او افزود: با توجه به مخالفت ما با اعمال این اصلاحیهها، تاکید کردیم که باید درباره آنها گفتوگو شود و پس از جلسههایی که با ریاست سازمان سینمایی (محمد خزاعی) و مدیر کل عرضه و نظارت بر نمایش سازمان داشتیم، تعامل خوبی صورت گرفت و یک نفر به نمایندگی از شورای پروانه نمایش تعیین شد تا ما دفاع و توضیحات خود را از فیلم و موارد اصلاحی ارائه کنیم.
وی با اشاره به اینکه این جلسه هنوز تشکیل نشده است، گفت: امیدواریم زودتر به یک نقطه نظر مشترک با شورای پروانه نمایش برسیم چون هیچ فیلمسازی دوست ندارد فیلمش بدون نمایش بماند و ما تلاش میکنیم فیلم را با کیفیت به اکران برسانیم.
مجتبی پیرزاده، نوشین مسعودیان، هومن برقنورد، پریوش نظریه، حسین باشه آهنگر، رضا کیانیان و مهتاب نصیرپور از بازیگران این فیلم هستند.
نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «قلب رقه» گفت که این اثر با کمک بخش خصوصی تولید شده است و مراحل پایانی آمادهسازی را برای حضور جشنواره فجر امسال طی می کند.
به گزارش سینمای خانگی، خیرالله تقیانی پور نویسنده و کارگردان «قلب رقه» در گفت وگو با ایرنا، درباره تازه ترین اثر خود توضیح داد: فیلمبرداری این اثر، چند روزی است که به پایان رسیده است و با اتمام مراحل فنی، در جشنواره فیلم فجر امسال حضور خواهد داشت.
وی افزود: برخلاف آنکه در پیش تر در برخی رسانه ها منتشر شده است، «قلب رقه» حاصل سرمایه گذاری و اهتمام بخش خصوصی است که تهیه کنندگی آن را سعید پروینی به عهده دارد و موسسه فرهنگی رسانه ای اوج، نقشی در تولید آن ندارد.
به گفته تقیانی پور، موضوع این فیلم درباره محور مقاومت و رویدادهای منحصر به فردی است که در این عرصه اتفاق می افتد و همانطور که از نام اش پیداست، بر اتفاقات چند سال اخیر سوریه متمرکز شده است.
این کارگردان که پیش تر مجموعه سریال های «نجلا» و فیلم های سینمایی «تونل» و «اینجا خانه من است» را ارائه کرده است، همچنین گفت: بخشی از این فیلمبرداری این فیلم در شهرک دفاع مقدس و همچنین بخشی دیگر در خارج از ایران صورت گرفته است.
پخشکننده فیلم سینمایی «شهر قصه» اعلام کرد، این فیلم را پس از جشنواره فیلم فجر اکران میکند.
به گزارش رسانه سینمای خانگی از ایسنا، «سینما شهر قصه» ساخته کیوان علیمحمدی و علیاکبر حیدری اولین بار در جشنواره سیوهشتم فجر رونمایی شد و از آن زمان تاکنون شرایط اکران عمومی را پیدا نکرده است.
این فیلم سال ۱۳۹۷ و با بازی حامد کمیلی، آناهیتا درگاهی، بابک کریمی، فرخ نعمتی، سیاوش مفیدی، رؤیا میرعلمی، فریبا جدیکار، حمیدرضا پگاه، افشین هاشمی، هدیه تهرانی و زندهیاد جمشید مشایخی ساخته شد که نگاهی نوستالژیک و طنز به تاریخ سینمای ایران دارد و در زمان نمایش در جشنواره فجر نظر مثبت جمع زیادی از تماشاگران را به خود جلب کرد.
سازندگان این فیلم درصدد بودند که «سینما شهر قصه» را پس از حدود چهار سال از اوایل ماه مهر روی پرده سینماها ببرند و طبق پیگیریها قرار بوده فیلم از هفته گذشته و در روزهای ابتدایی آبان اکران شود که فعلا این تاریخ منتفی شده است.
علی سرتیپی – مدیر دفتر پخش فیلمیران و پخشکننده فیلم – در این زمینه به ایسنا گفت: «سینما شهر قصه» پس از جشنواره فجر امسال اکران خواهد شد.
کیوان علیمحمدی و علیاکبر حیدری پروانه ساخت فیلمی دیگری را هم با نام «مولن روژ» گرفتهاند که فیلمبرداری آن احتمالا در زمستان انجام خواهد شد.
آن طور که از نام این فیلم برمیآید، «مولن روژ» هم مانند «سینما شهر قصه» درباره سینما است.
رسول صدرعاملی در اولین شب از دومین سلسله نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» به بیان خاطرهای از واکنش محسن مخملباف به فیلم «رهایی» پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی سوره، شب اول از دومین دوره سلسله نشستهای تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» به همت سازمان سینمایی سوره و به میزبانی امیر قادری با هدف واکاوی شیوه شکلگیری و مدیریت سینمای ایران پس از انقلاب، ۱۳ آبان با حضور فریدون جیرانی، رسول صدرعاملی، مهدی فخیمزاده و مهدی سجادهچی در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.
امیر قادری میزبان برنامه در ابتدای نشست بیان کرد: سری نخست نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» در ارتباط با سینمای دهه ۶۰ بود و جلسات فارغ از مهمانان حالت انتقادی داشت. در شب اول از فصل دوم به تحلیل سینمای ایران در «دوره سازندگی» یعنی دولت مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی میپردازیم. از سال ۱۳۷۲ با حضور مهدی فریدزاده در حوزه نظارت سینما، نسبت به دهه ۶۰ مضامین تازهای وارد سینما شد و فیلمهای متفاوتی هم در آن سالها ساخته شدند. ناگفته نماند که مهدی فخیمزاده، موفقترین اثر خود به نام «همسر» را در همین دوران ساخته است.
روایت مهدی فخیمزاده از فیلمی که ساخته نشد!
در این بخش از نشست بود که مهدی فخیمزاده درباره شرایط فعالیت در دوره یاد شده عنوان کرد: من کارم را در آن سالها با «تاواریش» شروع کردم. در آن دوره که اوج چک کردن سناریوها در ارشاد بود، من به دنبال سناریویی بودم که بتوانم پروانه ساختش را بگیرم. من و علیرضا زریندست باهم یک سناریو درباره شکار خرس پیدا کردیم و آن را خریدیم. در سناریو چند گرگ هم حضور داشتند. قرارمان این بود که زریندست فیلمبرداری را انجام دهد و صحنههای حضور گرگ را در پلاتو بگیرد. بعدها نشد این فیلم را بسازیم و تصمیم به فروش سناریو گرفتیم. احمد نجفی سهم علی زریندست را خرید اما من سهمم را نفروختم. احمد نجفی پیشنهاد داد فیلمبرداری را در ارمنستان انجام دهیم و گفت که شرایط مهیاست. ارزش پول ما نسبت به ارمنستان بسیار بیشتر بود و با هزینه کم میتوانستیم فیلم را بسازیم. من با فضای کاری خارج کشور آشنایی نداشتم و از آن میترسیدم. یک سال طول کشید تا من به این تصمیم رضایت دادم.
وی ادامه داد: در نهایت تیم تشکیل دادیم و برای ساخت فیلم به شهر ایروانِ ارمنستان رفتیم. در آنجا متوجه شدیم که امکانات فیلمبرداری آنها نسبت به ما بسیار عقبتر است. سه ماه در ارمنستان برای ساخت فیلم تلاش کردیم اما در نهایت نتیجه نگرفتیم و فصل گرگهایش تمام شد. بعد از آن به مسکو رفتیم تا بتوانیم کار را فیلمبرداری تمام کنیم اما در آنجا هم نتوانستیم فیلمبرداری را انجام دادیم. ما از ابتدا هم قصد فروش فیلم «شکار» را نداشتیم چراکه فیلم دلی من و احمد نجفی بود که بودجه شخصی صرف آن شد.
این فیلمساز مطرح کرد: به احمد نجفی گفتم پیروز کسی است که شکست را در زمانش قبول کند و اعتراف کردیم که در ساخت این فیلم شکست خوردیم. در راه بازگشت به ارمنستان، کتابی را پیدا کردم و همان کتاب را به فیلمنامه «تاواریش» تبدیل کردم. یکی از اتفاقات جالب توجه این بود که هر لوکیشنی یک مدیرتولید داشت و این کار را علاوهبر تمام مسایل دیگر سخت میکرد. بعد از سهماه و نیم ما بالاخره فیلم را کلید زدیم و در نهایت هم هفت ماه فیلمبرداری طول کشید. ساخت این فیلم تجربه بسیار عالی برای من بود.
در دوره انوار میخواستند همه چیز را با زور حل کنند
فخیمزاده تصریح کرد: بعد از بازگشت به تهران که اواخر دوره آقای انوار هم بود، متوجه تغییر فضا شدم. چون فیلمی را که در ارمنستان ساخته بودم آنطور که انتظار میرفت واکاوی نکردند. ناگفته نماند قدرت آقایان انوار و بهشتی در اواخر دوره مسئولیتشان کمتر شده بود. همچنین در جلسات برگزار شده نقدهایی مطرح میشد که در دوره قدرت آنها، هیچ فیلمسازی توانایی بازگو کردن آن را نداشت.
وی با بیان اینکه من بعد از ساخت ۱۰_۱۲ فیلم، هرگز هیچ مبلغی از فارابی دریافت نکردهام، تصریح کرد: فارابی آن زمان ویژه کسانی بود که به اصطلاح اعوان و انصار خودشان محسوب میشدند. سناریوهایی که این افراد میبردند، بهراحتی تصویب میشد و مجوز میگرفت و پولشان را دریافت میکردند.
فخیمزاده افزود: لاریجانی بعد از ساخت «تاواریش» وارد عرصه شد و به اصطلاح با سلام و صلوات آمد. ناگفته نماند که در دوره آقای انوار معتقد بودند که همه چیز را با زور میتوان حل کرد. در آن زمان این جمله معروف بود که خاتمی که وزیر ارشاد است، هفت وزیر دارد که خودش معاون اول همه آنها است! همه معاونان، مستقل از ایشان کار میکردند و هر تصمیمی که میگرفتند، خاتمی در آن دخالت نمیکرد. او فقط در زمان جشنواره فیلم فجر وارد عرصه میشد و در واقع وزرای ما آقایان انوار و بهشتی بودند.
آقای لاریجانی برای «همسر» از من تقدیر کرد!
فریدون جیرانی در ادامه درباره کم شدن قدرت آقایان انوار و بهشتی در اوایل دهه ۷۰ اظهار کرد: سیدمحمد خاتمی یک سال قبل از پایان دولت اول مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی، در خرداد ۱۳۷۱ استعفا داد. بلافاصله آقای لاریجانی روی کار آمد. جشنواره سال ۱۳۷۱ را که بیستیکمین دوره آن بود، آقای لاریجانی برگزار کرد و او مرتضی آوینی را که در آن دوره دشمن فارابی محسوب میشد، به داوران جشنواره اضافه کرد.
وی افزود: جشنواره فجر را تا سال ۱۳۷۲ که فیلمهای «همسر» و «تاواریش» باهم در آن حاضر شدند، لاریجانی برگزار کرد. در آن جشنواره فاطمه معتمدآریا جایزه بهترین نقش اول زن را به واسطه بازی در فیلم «همسر» دریافت کرد و همچنین این اثر جایزه صدا را نیز گرفت. «جنگ نفتکشها» هم جایزه بهترین کارگردانی را در همین دوره گرفت و اثری بهعنوان بهترین فیلم برگزیده نشد. آقای لاریجانی تا دیماه سال ۱۳۷۲ حضور داشت که آقایان بهشتی و انوار نیز با ایشان بودند. آنها ترتیبی دادند که چون فیلم «همسر» جایزهای برای کارگردانی و فیلمنامه دریافت نکرده بود، آقای لاریجانی دیداری با مهدی فخیمزاده داشته باشد و تقدیر ویژهای از ایشان برای ساخت فیلم همسر به عمل بیاید. سیدمحمد بهشتی در گفتوگویی که در کتاب «سینمای دهه ۶۰» منتشر شده است اشارهای به فیلم «همسر» مهدی فخیمزاده داشته و ماجرای تجلیل لاریجانی از این فیلم را آنجا روایت کرده است. بعد از آقای لاریجانی، آقایان انوار و بهشتی هم ادامه ندادند زیرا نمیتوانستند با میرسلیم کنار بیایند در این مرحله مهدی فریدزاده به عنوان معاون سینمایی و سپس آقای خاکبازان به عنوان مسئول نظارت و ارزشیابی وارد عرصه کار شدند.
فخیمزاده در این بخش درباره تجلیل از فیلم «همسر» یادآور شد: البته این دیدار خواسته خود آقای لاریجانی بود. یک روز من را خواستند و با خود گفتم سابقه ندارد وزیری بخواهد ما را ببیند! یادم هست که آن زمان آقای بهشتی به شوخی گفت احتمالاً میخواهند سرت را ببرند. بعد از دیدار با وزیر و دعوتنامهای که به من دادند، آنقدر شک داشتم که بعد از جلسه از رییس دفتر ایشان پرسیدم آیا میتوانیم این تقدیرنامه را منتشر کنیم؟ که بعد در مجله سینما همان صفحه اول به چاپ رسید. آن زمان هنگام ساخت «همسر» به من گفتند که مراقب این اثر باشم، چراکه قصه زنی بود که روبهروی مردش میایستاد!
این کارگردان درباره واکنش معاونت سینمایی به دو فیلم «همسر» و «تاواریش» عنوان کرد: درباره «تاواریش» سکوت کردند اما فیلم «همسر» را مورد قبول دانستند.
بازگشت ایرج قادری را به نبرد آخرالزمان میتوان تشبیه کرد
مهدی سجادهچی فیلمنامهنویس در ادامه بیان کرد: بلافاصله بعد از روی کار آمدن آیتالله هاشمی رفسنجانی و اتمام جنگ، فشار روی ایشان برای تغییر وزیر ارشاد زیاد شده بود. البته حساسیت روی معاونت سینمایی و سپس مطبوعاتی بسیار بالا بود. آقای بهشتی آن زمان از فشارها گله میکرد و میگفت که میخواهند ایرج قادری را دوباره وارد عرصه کنند.
جیرانی در پاسخ به این پرسش امیر قادری که آیا قبول دارد کارگردانی ایرج قادری که به اصطلاح در آن زمان سمبل ابتذال بود، به لحاظ فنی برای فیلم «میخواهم زنده بمانم» از بسیاری فیلمسازان مورد تایید بهتر بود؟ مطرح کرد: در آن دوره به ایرج قادری بعد از ساخت فیلم «تاراج» مجوز کارگردانی نمیدادند. تا اینکه ایرج قادری نامهای به «کیهانهوایی» نوشت که سردبیر آن آقای سلیمی نمین بود، از ملت ایران بابت ایفای نقش کردن در آثار قبل از انقلابش عذرخواهی کرد. این نامه با روی کار آمدن آقای لاریجانی مصادف شد و ایشان دستور داد که به ایرج قادری مجوز کارگردانی بدهند. بعد از آن ایرج قادری با مرتضی شایسته هماهنگ کرد و در سال ۱۳۷۴ فیلم «میخواهم زنده بمانم» را که فیلمنامهاش بر اساس تحقیقات رسول صدرعاملی و سعید مطلبی و… بود، ساخت.
مهدی سجادهچی در ادامه تاکید کرد: آمدن ایرج قادری را به نبرد آخرالزمان میتوان تشبیه کرد! چراکه ایشان در آن زمان سمبل ابتذال تلقی میشد. در واقع تفکر عدهای بر این اساس بود که ریشه سینمای فرهنگی را که شکل گرفته است، با این کار میزنند. طرف دیگر سینما انتظار داشتند یک شکل دیگر از سینما که با وجود آقایان بهشتی و انوار مغفول و مسدود شده بود، با وجود ایرج قادری جان بگیرد. این پروژه بسیار سنگینی بود.
فخیمزاده با بیان اینکه ورود به مسایل فیلم از جانب دوستان مشکلساز بود، گفت: در جلسهای که با حضور بهروز افخمی، سیفالله داد، من، رحیم رحیمپور و… برگزار شد، رحیم رحیمپور در آن جلسه حمله شخصی کرد و من از ایشان اعلام برائت کردم اما همزمان گفتم که من با درجهبندی، ممنوعالکاری هنرمندان و… مخالفم. دوستان در آن زمان دیدگاهی داشتند که آن را به کل نظام تعمیم میدادند در حالی که اینگونه نبود.
در ادامه قادری مطرح کرد: در آن سالها یعنی اوایل دهه ۷۰، رسول صدرعاملی اثری نساخت البته فیلم «سمفونی تهران» را تولید کردند که برای جریان اصلی نبود.
«رهایی» اولین فیلم جدی دفاع مقدس سینمای ایران است
رسول صدرعاملی درباره دلیل کم کار بودن خودش در دهه ۷۰ مطرح کرد: در اسفند سال ۱۳۵۷ که فارابی و صدا و سیمایی وجود نداشت. من با نهصد هزار تومان فیلم «خونبارش» را به دلیل رفاقتم با امیر قویدل ساختم. هشت ماه فیلمبرداری با دوربین ۱۶ میلیمتری که از مسعود مزینانی اجاره میکردیم، طول کشید. ناگفته نماند که در آخر هم حسین زندباف به ما کمک کرد و فیلم تمام شد. بعد از بازگشتم به فرانسه متوجه شدم «خون بارش» را بدون مجوز من در مساجد و تلویزیون پخش کردهاند. آن زمان لابراتوار ما تلویزیون بود و ۲۰۰ کپی از آن زده بودند.
وی ادامه داد: بعد از بازگشتم به ایران با فریدون جیرانی تصمیم گرفتیم فیلم «رهایی» را بسازیم. ایده اولیه فیلم با خواندن نامه یک افسر عراقی به ایران برایمان شکل گرفت. او در نامهاش نوشته بود: من شما ایرانیها را دوست دارم و به سمت شما شلیک نمیکنم. من تمام تیرهایم را به آسمان میزنم. «رهایی» اولین فیلم جدی دفاع مقدس سینمای ایران است که من در اوایل جنگ در سال ۱۳۶۱ ساختم اما زمانی که تاریخ سینمای دفاع مقدس را بخوانیم، اسم این فیلم نیامده است.
صدرعاملی گفت: محسن مخملباف در روزنامه اطلاعات درباره «رهایی» مقالهای با عنوان «ترکه بر تن خیس» نوشت و در آن حکم اعدام من را داد! چراکه فیلم ضدجنگ بود. آنها معتقد بودند که من با ساخت این فیلم ترکه بر تن خانواده شهدا زدهام.
این فیلمساز تصریح کرد: این گروه از افراد تندرو که در آن دوره قدرت گرفته بودند، در واقع قصدشان نجات سینمای ایران بود، منتهی راهش را بلد نبودند. بعد از آن «گلهای داوودی» را ساختم که در اولین جشنواره فیلم فجر به عوامل اصلیاش جز من جایزه دادند! من از همانجا مغضوب آقایان انوار و بهشتی شدم. دوباره محسن مخملباف در مجله سروش درباره من نوشت که من دختربازی را در سینما رواج دادهام.
این کارگردان گفت: در همان روزها من پروندهای را پیدا کردم که درباره یک نامادری زیبایی بود که پسر دوازده ساله همسرش را به قتل رسانده است و حکم اعدامش هم صادر شده بود. بنا به علاقه خبرنگاری که داشتم، پرونده را پیگیری کردم و سرانجام با ارسال یک فیلم به قوه قضاییه، تبرئه نامادری را بگیریم. من با «هوشنگ اسدی» نسخه فیلمنامه این پرونده را بازنویسی کردم که پروانه ساخت هم گرفت. تصمیم داشتم فیلمش را بسازم که آقای خاکبازان به من اجازه کار نداد. این مجوز ندادنها و ممنوعیتها روی کم کیفیت شدن دیگر آثارم به شدت تاثیر گذاشت. البته آقای انوار پای فیلم رهایی ایستاد و به من کمک کرد.
صدرعاملی ادامه داد: در همان روزها ایرج قادری در حالی که بعد از ۱۲ سال اجازه کار گرفته بود، به دفتر من آمد. او بغض کرده بود چراکه به فیلنامههایش جواب رد داده بودند. من فیلمنامهای را که برای پرونده با هوشنگ اسدی کار کرده بودم، به «هدایت فیلم» واگذار کردم که ایرج قادری بتواند فیلم را بسازد که ایشان «میخواهم زنده بمانم» را ساخت. البته من نسبت به این کار نکردنها الان حس خوبی دارم چون ۶ سال وقت داشتم و با تفکر و زمان زیاد بالاخره «دختری با کفشهای کتانی» را ساختم.
وی با بیان اینکه در دهه ۶۰ حدود ۱۰ تا ۱۲ نفر بودند که تحت یک فشار شدید فیلم میساختند اما دوست داشتند سینما بماند، اظهار کرد: من با قاطعیت میگویم که اگر این تیم در اوایل پیروزی انقلاب انقدر با عشق کار نمیکرد، سینمای ایران بدین شکل حفظ نمیشد. من قرار بود تهیهکننده فیلم «خواهران غریب» شوم اما پروانه ساخت ندادند و متوجه شدم که نمیخواهند کار کنم. شاید بتوانم بگویم ۶ سال ممنوعالکاریام سبب خیر شد تا اینکه به فیلم «دختری با کفشهای کتانی» رسیدم که باعث و بانی ساخت آن حوزه هنری بود.
ماجرای اعتراض به تصویر زن در سینمای ایران
جیرانی در ادامه یادآور شد: از سال ۱۳۶۵ که «اجارهنشینها» ساخته شد، تنها محسن مخملباف نبود که علیه فیلم در ۲۲ بهمن ۶۵ نامه به آقای بهشتی نوشت. بخشی از فیلمسازان که بعداً هیات هنرمندان مسلمان را تشکیل دادند از جمله جمال شورجه و جواد شمقدری هم نامه مفصلی علیه فیلم مرحوم داریوش مهرجویی نوشتند.
وی گفت: در جشنواره ۱۳۶۵ سینمای روشنفکری حرف اصلی را زد و مورد توجه مدیران دهه ۶۰ قرار گرفت. «خانه دوست کجاست» عباس کیارستمی، «کلید» ابراهیم فروزش و اثری از ناصر تقوایی و…. در ادامه این جریان روشنفکری در سال ۱۳۶۶ فیلم «شاید وقت دیگر» توسط بهرام بیضایی ساخته شد.
جیرانی با اشاره به اینکه در ادامه همین روند جریان روشنفکری دینی هم تغییر کرد، اظهار کرد: به طوری که در سال ۱۳۶۵ ما فیلم «دستفروش» ساخته محسن مخملباف را داریم که به نظر من اولین فیلم تیره و سیاه از جامعه ایران است. محسن مخملباف بعد از آن فیلم «عروسی خوبان» را که فیلم بسیار بسیار تندی بود، ساخت. در همین دوره مرحوم داریوش مهرجویی فیلم «هامون» و مسعود کیمیایی فیلم «دندان مار» را ساخت. در هشتمین جشنواره فجر، فیلمها همگی بسیار تند بودند. در این دوره جو علیه آقایان انوار و بهشتی زیاد شد. گروه هیات هنرمندان مسلمان با مدیریت آقای کلهر، مخالف جو حاکم در آن دوره بودند. همچنین نیروهای سنتی به تصویر زن در سینمای ایران معترض شده بودند و این نکته در تاریخ سینمای ایران بسیار مهم است. از کاراکتر «عصمت» در فیلم «گلهای داوودی» بود که تصویر زنِ سنتی در سینما ایران تغییر کرد.
وی افزود: بعد از آن سوسن تسلیمی در فیلم «مادیان» نقش یک زن سرپا و مبارز را ایفا کرد. در ادامه نقش «ثریا» در «گزارش یک قتل» زن مدرن را وارد سینما میکند. کاراکترهای «ویدا» و «کیان» در فیلم «شاید وقتی دیگر آمدند» هم در ورود زن مدرن به سینما تاثیرگذار بودند. حتی کاراکتر «ریحانه» زن مطلقهای که عاشق میشود، در آن دوران سینما بسیار مهم بود. همچنین کاراکتر «فرشته» در فیلم «بچههای طلاق» که دختری بود با این دیالوگ که: «همیشه زنها با ازدواج خوشبخت نمیشوند.» در تاریخ یاد شده بسیار تاثیرگذار بود. کاراکتر «زیور» در فیلم «دندان مار» مسعود کیمیایی نیز به نظر من یک زن سرپای سنتی است. اما کاراکتری که جنجال زیادی ایجاد کرد «سایه» در فیلم معروف «شبهای زایندهرود» مخملباف است. دیالوگ او در فیلم این است که میگوید: من در جایی زندگی میکنم که زنها آزاد نیستند. زنها انتخاب نمیکنند، انتخاب میشوند. من نمیخواهم زن باشم.
این فیلمساز مطرح کرد: این جنجال سر شخصیت زن در سینما و اساساً سینمای روشنفکری علیه آقای انوار ایجاد شد. مصاحبه آقایان انوار، بهشتی و حیدریان در روزنامه اطلاعات در خرداد ۱۳۷۰ خواندنی است. آنها در این مصاحبه به همه مسایل سینمای ایران پاسخ دادند. انوار در این مصاحبه اظهار میکند که به ما میگویند که سینما متفکر یعنی سینمای روشنفکری و سینمای روشنفکری مترادف غربزدگی است. پس این سینمای متفکر، غربزده است و سینمای بدی است. محدودیت برای تصاویر بوده است کمااینکه در جشنواره دهم «نرگس» میآید و اولین همدلی سینمای ایران با یک زن خلافکار به اسم «آفاق» شکل میگیرد.
جیرانی ادامه داد: همچنین آقای بهشتی در همان مصاحبه حرفی میزند که از نظر من تاریخی است، میگوید «من نمیفهمم این چه اتهامی است که من باید پاسخ دهم که سینما اندیشمند شده است.»
جیرانی افزود: در نهایت مخالفان توانستند آقای خاتمی را وادار به استعفا در خرداد ۱۳۷۱ کنند. در دولت دوم هاشمی رفسنجانی محافظه کاران توانستند عرصه اقتصاد و فرهنگ را دست بگیرند. از آنجایی که آقای لاریجانی یکسال بیشتر نماند، آقای میرسلیم آمد و آقای فریدزاده به عنوان معاون سینمایی و آقای خاکبازان به عنوان مدیرکل نظارت و ارزشیابی آمدند. آن زمان دفترچه معروف از سوی آقای خاکبازان منتشر شد که ضوابط جدید تولید فیلم را در سال ۷۳ یا اوایل ۷۴ بیان کرد که جنجال شد. در حقیقت کلوزآپ زن ممنوع شد و بهروز افخمی و سیفالله داد علیه آن نوشتند.
ضربه اصلی به سینما از سوی افراد و سلایق شخصی آنها بود
در ادامه مهدی فخیمزاده افزود: مدیران از سال ۱۳۶۶ به مقوله ممنوعالکاری، درجهبندی فیلمها و احوالات شخصی افراد ورود کردند. داوود رشیدی را سر فیلم کیومرث پوراحمد ممنوع الکار کردند. مسئول موتورخانه، یک نامه به انوار نوشته بود که ایشان ممنوعالکار است من و علیرضا داوودنژاد پیش آقای انوار رفتیم که گفت به درد سینما نمیخورد. سینما از قانون و تحلیل کلی لطمه نخورد، ضربه اصلی سینما از افراد و سلایق شخصیشان بود. هنوز هم سینمای ما گرفتار سینمای دهه ۶۰ است.
در ادامه این نشست مهدی سجادهچی با اشاره به اینکه وقتی سخن از دوران آقایان بهشتی و انوار به میان میآید، گویی که یک نفر بودهاند. در حالی که اینطور نبوده است، گفت: آقایان بهشتی و انوار مانند شاخه نظامی ارتش جمهوریخواه ایرلند و شاخه سیاسی آن بودند. از نظر من آقای انوار آدم مهمی در این ماجرا نبود و مغز متفکر سینما، آقای بهشتی بود اما ایشان به یک نیرو قهریه و به اصطلاح گازانبری نیاز داشت.
جیرانی در تایید حرف مهدی سجادهچی اظهار کرد: از کتاب «سینمای دهه ۶۰» نقل میکنم که آقای سیدمحمد خاتمی به بهشتی پیشنهاد معاونت سینمایی میدهد. در همان زمان آقای بهشتی، آقای انوار را به خاتمی پیشنهاد میدهد.
سجادهچی در ادامه بیان کرد: بله. چون آقای انوار مانند پوسته حلزون بود به شکلی که بعد از آقای بهشتی قدرت از فارابی تدریجاً به سازمان سینمایی کوچ کرد. در همه جای دنیا سیاست از سینما جدا نیست. منتهی عدهای روی کار هستند که توسط کسانی که بیرون هستند، تحت فشار قرار میگیرند. در واقع این یک نوع رفتار سیاسی برای جایگزینی است. در تمام دورهها اگر جایگزینی صورت گرفته است، کم و بیش تمام نکاتی را که داشتند، رعایت نکردند.
اگر ضرغامی نبود «طعم گیلاس» به کن نمیرفت
جیرانی در جواب به این سوال قادری که صحبت درباره سختگیری آقای خاکبازان زیاد است اما در همان دوران میبینیم که سینما شهریتر میشود. علت آن چیست؟ اظهار کرد: آقای فریدزاده که از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۴ مسئولیت دارد، سعی میکند روال قبلی را پیش ببرد و رعایت کند که فیلم «روسری آبی» جایزه بهترین سناریو و فیلم «پری» جایزه بهترین کارگردانی را میگیرد. همچنین مهدی فخیمزاده شخصیت زن یعنی «شیرین عضدی» در فیلم «همسر» را خلق میکند و سیروس الوند کاراکتر «زهرا» را در فیلم «یکبار برای همیشه» به وجود میآورد. در عین حال که نیروهای سنتی علیه شخصیت زن حرف میزنند، فیلمسازان ما همان را سعی میکنند نگه دارند. همانگونه مهرجویی فیلم بسیار موفق «سارا» را میسازد که علیه زندگی و همسر سنتی شورش میکند. یعنی برای اینکه بتواند از سانسور دورهای که حساسیت روی زن است، بگذرد.
وی با بیان اینکه آقای ضرغامی درست است که از طریق جناح سنتی آمده بود اما افکار خود را دنبال میکرد، یادآور شد: اگر ایشان نبود «طعم گیلاس» به کن نمیرفت اما اشتباهش هم این بود که خاکبازان را به موقع برنداشت و دیر حبیبالله کاسهساز را روی کار آورد. از نظر من مشاورانش در آن دوران به ایشان لطمه زدند. ضرغامی متنی را در توییترش منتشر کرده و گفته است که من اشتباه کردم به «آدم برفی» پروانه نمایش ندادم. حتی رهبر انقلاب «آدم برفی» را دیده و خوشش آمده بود اما شورای پروانه نمایش ارشاد آن را رد کرد. زور روشنفکری در سینما دهه ۷۰ ایران بالاست.
وی افزود: داریوش مهرجویی فیلم «لیلا» و مسعود کیمیایی نیز اثری را خلق میکند. در دوره دوم آیت الله هاشمی رفسنجانی جامعه تغییر کرد و سینما با رشد طبقه متوسط به سمت اصلاحات دوره دوم هاشمی رفسنجانی حرکت کرد که از دل آن موارد متعددی بیرون میآید.
قادری تاکید کرد: به نظر میرسد جامعه و سینمای ایران در نیمه اول دهه ۷۰ عرفیتر و زمینیتر است و همچنین شهریتر و مدرنتر.
جیرانی تصریح کرد: روشنفکری دینی نیز تغییر میکند. آقای درویش «کیمیا» و «سرزمین خورشید» را میسازد که قهرمان «کیمیا» هم زن است. بهروز افخمی در سال ۶۹ با فیلم «عروس» زیبایی را به سینما میآورد که خوشبختانه مرتضی آوینی از «عروس» حمایت میکند.
صدرعاملی در پایان سخنان خود عنوان کرد: بزرگترین عارضه آقای خاکبازان این بود که رفتاری سرخود، توهینآمیز و تحقیرآمیز داشت. این رفتارش هم ربطی به معاونت نداشت و از کاراکترش شکل میگرفت. من در نیمه اول دهه ۷۰ کاری نساختم اما در نیمه دوم دهه ۷۰ فیلمهای «قربانی» و «سمفونی تهران» را کار کردم. سینمای کودک و نوجوان هم در آن دوره شکل گرفت و سینمای ایران جهانی شد. باید یادآور شد که دورهمی واقعی سینماگران با آقای ضرغامی آغاز شد.
سجادهچی نیز درباره دوران آقای ضرغامی بیان کرد: غیر از خوشنیتی ضرغامی او خود را سنگر سینماگران ایران میدانست. واضح است که سنگر در برابر دشمن خارجی نیست. نفرات قبل از آقای ضرغامی از قدرت فاصله گرفته بودند، اما ایشان از همان قدرت استفاده کرد و با اطمینان نظرش را بیان میکرد.
مهدی فخیمزاده نیز در پایان مطرح کرد: در دوره ریاست ضرغامی من تلویزیون رفته بودم. اما معتقدم سینما راه خودش را میرفت که با حذف فیلم فرنگی، بازار سینما در اختیار ما قرار گرفت اما با دخالتهای صورت گرفته اجازه رشد روند طبیعی آن را ندادند.
شب دوم از سلسله نشستهای تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب ۱۴ آبان ماه از ساعت ۱۶:۳۰ با نمایش مستندی به همین نام محصول مرکز مستند سوره و انجمن سینمای دفاع مقدس به کارگردانی شهرام میراب اقدم و سپس از ساعت ۱۸ با حضور فریدون جیرانی، ناصر شفق، محمود اربابی، ابوالحسن داوودی و سجاد نوروزی ادامه مییابد.
سامانه مدیریت فروش و اکران سینمای ایران (سمفا) با انگیزههای بزرگی متولد شد که نسخه آزمایشی آن (که خیلی زود به عنوان نسخه اصلی معرفی شد)، نتوانست بخش قابلتوجهی از آن کارکردها را پوشش دهد. حالا سمفا چند روزی از دسترس خارج شده و این انتظار قوت گرفته که تعاریف ذاتی سمفا، اینبار طراحی و اجرا شده و در نسخه حدید این سایت، رونمایی شود.
به گزارش سینمتای خانگی از ایرنا، هماکنون چند روزی است که سامانه مدیریت فروش و اکران سینمای ایران (سمفا) از کار افتاده و مدیران سازمان سینمایی درصدد هستند تا نسخه بهروزتری از این سایت جامع را بارگزاری کنند. سمفا، از ابتدا با شک و تردیدهایی، پا به عرصه گذاشت. قرار بود علاوه بر نمایش بهلحظه آمار فروش فیلمهای در حال اکران، تعداد مخاطبان و تعداد سانسهای هر فیلم، سهم سینمادار، تهیهکننده و پخشکننده را در لحظه جدا کرده و به این مشکل چنددههای پایان دهد. فرآیندی که از ابتدا در ساختار این سایت لحاظ نشد و تنها ۳ فاکتور فروش فیلم، تعداد مخاطبان و تعداد سانسها نمایش داده شد و فعالشدن مکانیزم جداسازی، به روزهای آینده موکول شد که این روزهای آینده، پس از گذشت چند سال، هرگز محلی از اعراب پیدا نکرد و اجرایی نشد.
حالا اما در همین فروش روزانه و امکانات حداقلی که سمفا ارائه میداد نیز خلل وارد شد و این سایت به همین دلیل از دسترس خارج شد تا ضمن تقویب زیرساختهای نرمافزاری، احتمالا بخشهای دیگری نیز به کارایی این سایت افزوده شود. در همین رابطه، چند راهکار با قابلیت اجرایی نهچندان دشوار مطرح میشود که امیدواریم در نسخه جدید سمفا لحاظ شود.
۱. یکی از رسالتهای مهم سمفا، بحث جداسازی درصد مربوط به سینمادار، تهیهکننده و پخشکننده است که این اتفاق در بزنگاههایی چون کرونا و یا اتفاقهای پائیز سال گذشته که منجر به رکود سینماها شد، تا اندازه یک اتفاق بحرانزا ظاهر شده و حاشیههایی را رقم زد که پای سازمان سینمای را نیز به میان کشید. بحث بدهی سینماها به تهیهکنندگان و پخشکنندگان، مقولهای بسیار قدیمی است که قرار بود توسط سمفا مرتفع شود بنابراین انتظار میرود که نسخه جدید سمفا، چنین قابلیتی را داشته باشد و بیش از یک سایت خبری ظاهر شود.
۲. انتظار مهمی که از سمفای جدید میرود آن است که اطلاعات تخصصی و جزئیتری از سینما بروز دهد. تا قبل از سمفا، موسسه سینماشهر، آمار دقیقی از فروش روزانه سینما ارائه میداد که علاوه بر ۳ فاکتور سمفا، مواردی چون پرفروشترین سینماهای کشور در آن روز را نیز ارائه میداد که یک بانک اطلاعاتی داده بسیارمفید برای تمام مردم محسوب میشد اما سمفا، خود را خلاصه به فروش فیلم، تعداد مخاطب و تعداد سانس کرد و متاسفانه به اطلاعات دقیقتری مجهز نشد که امیدواریم این جامعنگری، در فاز جدید رونمایی از سایت جدید، لحاظ شود.
۳. سمفا، ترمینال هماهنگی سامانههای فروش برخط است و این انتظار میرود که وارد مواردی چون بلیتفروشی نشود. هنوز خاطرات بلیتفروشی این سامانه در جشنواره فجر سه سال گذشته از یادها نرفته است. بنابراین رسالتهای مهمتر و منطقیتری برای این ترمینال تعریف شده که راهبردیتر و اساسیتر از بلیتفروشی است.
۴. سایت سمفا، تا پیش از این، از یک باگ اطلاعاتی بزرگ رنج میبرد. بدین ترتیب که وقتی آیکون فروش امروز انتخاب میشد، به جای آنکه بلیتهای خریداریشده برای سانسهای همان روز را نمایش دهد، حتی پیشفروش بلیت روزهای آینده را در این زمینه به نمایش میگذاشت و به اطلاعات آماری اشتباهی میرسید که سبب میشد تا رسانهها، اطلاعات اشتباهی را در زمینه فروش روزانه آثار و تعداد مخاطبان و سانسها منتشر کنند. مثلا اگر فردی در روز شنبه، بلیت روز یکشنبه را خریداری میکرد، اطلاعات آن خرید برای روز شنبه به ثبت میرسید. البته که با ترفندهایی میشد متوجه شد که فروش خالص و درست یک روز، به چه میزان است اما این روش، از طریق کلیک بر روی فروش امروز که سادهترین روش ممکن بود، میسر نمیشد. جای امیدورای است که این باگ اطلاعاتی بزرگ، در نسخه جدید برطرف و تسهیل شود.
۵. سمفا تا پیش از این، اطلاعات مربوط به ۳ سال آخر را نمایش میداد که حتی در برههای، اطلاعات مربوط به سال ۹۸ نیز از روی سایت برداشته شد و تا پایان نیز برنگشت. مطلوب است که سمفا بهعنوان جامعترین و تنها سایت آماری این حوزه، حداقل تاریخچه فروش آثار سالهای دهه ۹۰ را روی سایت بارگزاری کرده تا عنوان پایگاه جامع داده، برازندگی بیشتری برای سمفا داشته باشد و دست پژوهشگران، روزنامهنگاران و علاقمندان به سینما برای دسترسی به اطلاعات موثق این حوزه، باز باشد.
اینها، ۵ راهکاری است که قابلیت اجرایی چندان پیچیدهای ندارند و میتوانند سمفا را بهعنوان شاهراه اطلاعاتی و مالی درست و بهینه برای مردم، اهالی سینما و مدیریت سینمایی کشور مطرح کند. تنها در این صورت است که سمفا، به همان سایت اطلاعاتی و مالی جامعی تبدیل میشود که از ابتدا با همین نیت و انگیزه آغاز به کار کرد اما هیچگاه نتوانست چنین قابلیتهایی را در خود مشاهده کند.
بهروز افخمی که در حال انجام مراحل فنی فیلم جدیدش است، از تدارک اکران فیلم «استاد» تا یکی دو ماه آینده خبر داد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، این کارگردان سینما که حضور اخیرش در شهرک محل سکونت داریوش مهرجویی پس از قتل این فیلمساز و همسرش و بیان اینکه قصد دارد یک داستان به سبک هیچکاک از این جنایت بسازد، حاشیهساز شده بود، حدود یک ماه قبل فیلمبرداری «صبح اعدام» را به پایان رسانده و این روزها در حال تدوین فیلمش است. او میگوید که احتمالا این فیلم را به جشنواره فیلم فجر میرساند.
فیلمبرداری «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی و تهیه کنندگی علی شیرمحمدی به عنوان تازهترین محصول سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی ۱۷ مردادماه امسال در تهران شروع شد. این فیلم برشی از لحظات پایانی زندگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ محکوم به اعدام شدند. داستان این فیلم در فاصله زمانی ۵ تا ۶:۳۰ صبح این روز روایت میشود.
افخمی همچنین درباره فیلم «استاد» که سال قبل آن را در جشنواره فجر رونمایی کرد، به ایسنا گفت: تا چند روز آینده تصمیم قطعی برای زمان اکران این فیلم گرفته میشود ولی قصد داریم آن را حتما تا پیش از جشنواره امسال اکران کنیم و به نظرم بهترین زمان هم آذرماه است.
«استاد» به تهیهکنندگی بهروز افخمی، نخستین تجربه کارگردانی سید عماد حسینی است که داستان آن در ارتباط با یک موضوع ملتهب اجتماعی در سالهای اخیر بود.حسن معجونی و هدیه حسینینژاد همراه با سجاد بابایی نقشهای اصلی این فیلم را ایفا کردهاند.
پائیز همواره، یکی از شلوغترین فصلهای فیلمسازی در سینمای ایران است. این روزها، ترافیک بالایی در مسیر تولید فیلم و البته استودیوهای فنی است تا آثار بتوانند خود را به مهمترین جشنواره سینمایی سال برسانند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جشنواره فیلم فجر امسال میتواند یکی از پویاترین و پرحرارتترین جشنوارههای چند سال اخیر این رویداد باشد. در این دوره، علاوه بر حضور فیلمهای سازمانی، فیلمسازان مستقل بسیاری حضور دارند و البته آثار کمدی هم با توجه به ساختار و قابلیتهایی که دارند میتوانند از شانس بالایی برای حضور در جشنواره داشته باشند. به خصوص آنکه برای جشنواره امسال، بخش نگاه نو که مختص فیلمهای اول است، بازگشته و دیگر از آن فشردگی آثار در بخش سودای سیمرغ خبری نیست و برخی از آثار سودای سیمرغ که تجربه نخست فیلمساز هستند میتوانند در بخش نوعی نگاهحضور داشته باشند.
این اتفاق سبب میشود تا فیلمهای بیشتری در جشنواره امسال حضور داشته باشند، در نتیجه نمایندگان بیشتری از گونههای سینمایی در این رویداد حاضر باشند. ضمن اینکه تنوع فیلمسازان و نگاههای آنها سبب میشود تا جشنواره، با تنوع ساختاری متفاوتی در پیش باشد. البته که باید به این نکته اشاره کنیم ترافیک بیشتری همزمان با نزدیک شدن به آخرین روزهای پائیزی در روند تولیداتی سینمای ایران حاکم است که درصد آثار شرکتکننده در جشنواره فجر را بیشتر میکند.
با در نظر گرفتن این اصل، تلاش کردیم تا فهرستی از آثاری که شانس بیشتری برای رسیدن و حضور در جشنواره فجر دارند را تهیه کنیم که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
سازمانهای فیلمسازی پای کار جشنواره ۴۲ هستند
فارابی
بنیاد سینمایی فارابی با ۹ فیلم در جشنواره چهلویکم، سالی فشرده را پشت سر گذاشت. اما این اتفاق، قطعا برای امسال، به این میزان نخواهد بود. فعلا و بر روی کاغذ، احتمال حضور ۲ فیلم از فارابی، بهشدت زیاد است: راه شیری و مومن.
راه شیری را علی جعفرآبادی، سال گذشته جلوی دوربین برد و مراحل فنی آن به اتمام رسیده است. فیلمی با محوریت پیادهروی اربعین که با توجه به بکری سوژه، احتمالا اتفاقهای خوبی را در جشنواره رقم میزند.
مومن، جدیدترین تلاش سینمایی هادی مقدمدوست است که خبر چندانی راجع آن رسانهای نشده و مخاطبان در صورت رسیدن فیلم به جشنواره امسال، میتوانند شاهد بخشهایی از زندگی شهیدحسین همدانی باشند.
اوج
سازمان اوج، امسال حضور احتمالا پررنگی در جشنواره فجر دارد. آبی روشن، مجنون، اسفند و قلب رقه، فهرست آثار احتمالی اوج در جشنواره امسال را تشکیل میدهند.
آبی روشن را بابک خواجهپاشا کارگردانی کرده است. فیلمی که در جشنواره امسال رونمایی خواهد شد. خواجهپاشا در صدد است تا با این فیلم، اتفاقهای خوب سال گذشته را که با در آغوش درخت رقم زده بود را تکرار کند.
مجنون فیلمی با محوریت شهید زینالدین است که مهدی شاهحاتمی آن را کارگردانی کرده است و اکنون تقریبا آماده نمایش شده است.
اسفند به کارگردانی دانش اقباشاوی دیگر فیلم تولیدی اوج است که با محوریت شهید علی هاشمی، احتمالا خود را به فجر خواهد رساند.
فیلمبرداری قلب رقه ساخته خیرالله تقیانیپور چند روزی است که به پایان رسیده و با اتمام مراحل فنی، چهارمین نماینده اوج نیز در فجر امسال حضور خواهد داشت.
سازمان سینمایی سوره
سازمان سینمایی سوره که سال گذشته با دو فیلم عطرآلود و در آغوش درخت در جشنواره فیلم فجر حضور داشت، امسال احتمالا چند نماینده دارد: صبح اعدام، نقطه صفر زمین و آسمان غرب.
صبح اعدام، جدیدترین ساخته بهروز افخمی است که روایتگر بخشهایی از دقایق پایانی زندگی طیب حاجرضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به اعدام محکوم شدند. فیلمی که مراحل فنی آن تقریبا به اتمام رسیده و فیلم آماده نمایش شده است.
نقطه صفر زمین، فیلم جدید امیرعباس ربیعی است که به روزهای ابتدایی زلزله بم میپردازد. فیلمی که به احتمال زیاد، در جشنواره فجر امسال رونمایی خواهد شد.
آسمان غرب هماکنون در حال فیلمبرداری است. محمد عسگری که در جشنواره چهلویکم با اتاقک گلی، حضور داشت برای فیلم بعدی خود، بخشهایی از زندگی شهیدشیرودی را دستمایه قرار داده است.
رکوردداری کمدیها در جشن ۴۲ سالگی سینما
جشنواره امسال، میتواند پذیرای چند کمدی خوب باشد؛ کمدیهایی که با توجه به سابقه کارگردان و تهیهکننده، میتوانند در جشنواره حضور داشته و تنوع تولیداتی آن را بالا ببرند.
پول و پارتی، جدیدترین ساخته سعید سهیلی است که این روزها مراحل فنی خود را پشت سر میگذراند و یکی از متقاضیان حضور در جشنواره فجر امسال خواهد بود. صبحانه با زرافه، چند روزی است که به پایان رسیده و سروش صحت، سخت مشغول تدوین این فیلم است تا بتواند آن را احتمالا به جشنواره فجر امسال برساند.
زود باش دیر میشه به تهیهکنندگی حبیب اسماعیلی و کارگردانی محمدحجت ذیجودی، یک کمدی اجتماعی است که در صورت تولید، به جشنواره خواهد رسید. محسن امیریوسفی هم احتمالا با قیف در جشنواره فجر امسال حضور دارد. فیلمی که آماده نمایش است و اگر سازندگان، تصمیمی برای اکران فوری آن نداشته باشند، احتمالا در جشنواره رونمایی خواهد شد.
کوکتل مولوتف نیز نخستین فیلم کمدی حسین دوماری است که این روزها، آخرین مراحل فیلمبرداری را پشت سر میگذراند و احتمال میرود نخستین رونمایی آن در جشنواره فجر باشد. به خاطر یک کیف دلار به کارگردانی حمید بهرامیان، این روزها مراحل فنی خود را ادامه میدهد تا برای حضور در جشنواره چهلودوم آماده شود.
مرد عینکی دیگر فیلم کمدی است که احتمالا فرم حضور در جشنواره را پر میکند. فیلمی که تقریا آماده نمایش است و باید دید آیا در جشنواره امسال حضور خواهد داشت یا خیر. مهدی نادری این روزها مشغول فیلمبرداری کمدی زودپز است که احتمالا نخستین رونمایی از آن در جشنواره فجر امسال خواهد بود.
جدال نفسگیر کارگردانان ژانر اجتماعی در جشنواره ۴۲
اصغر نعیمی برای ششمین کار سینمایی خود، دو روز دیرتر را جلوی دوربین برد. فیلمی که این روزها، مراحل فنی خود را پشت سر میگذراند. خرچنگ به تهیهکنندگی سیدیاسر جعفری و کارگردانی مصطفی شایسته، از دیگر آثاری است که فیلمبرداریاش به پایان رسیده و در مراحل فنی به سر میبرد و از احتمال بالایی برای رونمایی در جشنواره فجر امسال برخوردار است.
میرو به کارگردانی حسین ریگی در سیستان و بلوچستان جلوی دوربین رفته و به احتمال زیاد، خود را به جشنواره امسال خواهد رساند. قلهک را مصطفی شایسته تهیه و کارگردانی کرده است. فیلمی که آماده نمایش است و احتمالا نخستین رونمایی از آن، در جشنواره امسال خواهد بود.
مهران مدیری هم امسال، درام اجتماعی ساعت ۶ صبح را جلوی دوربین برد. فیلمی که این روزها، آخرین مراحل فنی خود را سپری میکند و قطعا به جشنواره خواهد رسید. رضا میرکریمی هم اگر کار فیلمبرداری رئیسعلی را آغاز کند، این فیلم اگر به جشنواره برسد، یکی از آثار مهم جشنواره چهلودوم خواهد بود.
مهدی فخیمزاده ۵ سال پس از دوری از سینما، با نابرادر به عرصه کارگردانی سینما بازمیگردد. فیلمی که باید منتظر بود تا دید آیا مراحل فنی، اجازه حضور در جشنواره را خواهد داد. حسین نمازی نیز درصدد است تا شهسوار را جلوی دوربین ببرد که اگر در این روند شتاب به خرج دهد، میتوان به حضور این فیلم در جشنواره امسال امیدوار بود.
محمدرضا رحمانی نیز قرار است عروسی در برف را جلوی دوربین ببرد تا در صورت کلید خوردن زودهنگام، شاهد حضور این فیلم در جشنواره باشیم. محمد کارت نیز برای پروژه جدید خود، نفسخور را در دست تولید دارد که باید ببینم آیا فیلم را به جشنواره امسال میرساند.
ستاره سینما، دومین ساخته سینمایی عادل تبریزی است که احسان ظلیپور، تهیهکنندگی آن را بر عهده دارد و اگر کار فیلمبرداری، زود به اتمام برسد، میتواند به جشنواره برسد. مهدی جعفری نیز احتمالا با مداربسته، یکی از حاضران در جشنواره فجر امسال خواهد بود.
عزیز به کارگردانی مجید توکلی، آخرین مراحل فنی خود را پشت سر میگذارد تا به احتمال زیاد، نخستین رونمایی از آن، در جشنواره امسال باشد. این جمعیت قابل کنترل را مهرداد فرید تهیه کرده و محمدمتین اوجانی نیز بهعنوان کار نخست، کارگردانی کرده است. فیلمی که در آخرین مراحل فنی به سر میبرد.
شبنم عشق را محمدجواد کاسهساز تهیه و کارگردانی خواهد کرد. فیلمی که شاهد حضور احتمالی آن در جشنواره امسال خواهیم بود. سینما مولنروز به کارگردانی کیوان علیمحمدی و علیاکبر حیدری از دیگر پروژههایی است که در صورت شتاب در تولید، میتواند شانس حضور در جشنواره چهلودوم را داشته باشد.
مجیدرضا مصطفوی، در جدیدترین تلاش سینمایی خود، بیسروصدا را جلوی دوربین برد. فیلمی که در اواخر مرحله فنی خود به سر میبرد. جواد عزتی برای نخستین کار سینمایی خود، کارگردانی تمساح خونی را بر عهده خواهد داشت. فیلمی که خبر چندانی از آن در دست نیست و شاید عزتی در تلاش باشد تا این فیلم را به جشنواره امسال برساند.
علیرضا معتمدی نیز برای سومین تجربه سینمایی خود، به سراغ دختر پریخانوم رفته است تا بتواند در جشنواره امسال حضور داشته باشد. بهمن کامیار نیز برای پروژه جدید خود لاکپشت را در دست تولید دارد که احتمالا به جشنواره خواهد رسید.
گمشده، نخستین ساخته سینمایی مریم برزگر است که حدود یک ماه پیش، فیلمبرداری خود را به پایان رساند و احتمالا در جشنواره فجر رونمایی خواهد شد. محمود کلاری نیز پس از ۲۷ سال، دوباره به کارگردانی روی آورده و مترصد است تا با ساخت آینه، در جشنواره فجر حضور داشته باشد؛ فیلمی که البته هنوز فیلمبرداری آن آغاز نشده است.
سهیل بیرقی مدتی است که فیلمبرداری بیداد را به پایان رسانده است. فیلمی که در مراحل فنی به سر برده و احتمالا در جشنواره فجر حضور دارد. علی تصدیقی در نخستین تجربه کارگردانی، شاید جایی دیگر را آماده نمایش دارد. فیلمی که انگیزههای زیادی برای حضور در جشنواره امسال دارد.
جواد افشار در جدیدترین فعالیت سینمایی خود، صیاد را در دست گرفته است. فیلمی که چند سالی است قرار است ساخته شود اما اتفاقی برای آن رخ نداد. این فیلم، گوشههایی از زندگی شهیدصیاد شیرازی را به تصویر میکشاند.
نکته قابلتوجه آنکه علاوه بر این ۴۲ فیلم، آثار بسیار دیگری طی روزها و هفتههای آتی جلوی دوربین میروند که بخشی از متقاضیان جشنواره خواهند بود.
بسیاری از این آثار، هماکنون مشغول کارهای پیشتولید هستند و برخی دیگر نیز در سکوت کامل خبری، جلوی دوربین رفتهاند.
قدرمسلم آنکه تعداد آثار متقاضی جشنواره، بین ۲ تا ۳ برابر آماری است که در این گزارش ارائه شد. بنابراین باید منتظر ماند و با رصد روزانه تولیدات جدید، به تخمین آثار حاضر در جشنواره چهلودوم پرداخت.