نمایش فیلم جدید «وودی آلن» در حالی با تمجید تماشاگران در ونیز رو به رو شد که همزمان بیرون از کاخ جشنواره تجمع اعتراضی علیه این سینماگر ۸۷ ساله برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، پنجاهمین فیلم «وودی آلن» در مقام کارگردان با عنوان «Coup de Chance» در اولین نمایش جهان خود در بخش خارج از مسابقه جشنواره فیلم ونیز با استقبال پرشور مردم روبرو شد و این فیلمساز ۸۷ ساله پس از پایان فیلم مهیج فرانسویاش با بازی «لو دو لاژ»، «والری لمرسیه»، «ملویل پوپو» و «نیلز اشنایدر» به مدت پنج دقیقه مورد تشویق قرار گرفت.
با این حال، بیرون از سالن نمایش فیلم وضعیت بسیار متفاوت بود. گروهی از معترضان علیه آنچه که «فرهنگ تجاوز جنسی» در جشنواره ونیز میخوانند تظاهرات کردند و درست زمانی که «آلن» روی فرش قرمز قدم میزد از جلوی ورودی سینما عبور کردند. معترضان که حدود ۲۰ نفر بودند، شعارهایی از جمله «فرهنگ تجاوز ممنوع» سر دادند.
جشنواره فیلم ونیز امسال به دلیل گنجاندن فیلمهایی از کارگردانان متهم به تجاوز جنسی، از جمله «وودی آلن» و «رومن پولانسکی» مورد انتقاد قرار گرفته است.
«Coup de Chance» درباره نقش مهم شانس در زندگی ماست. داستان در مورد فانی (دو لاژ) و ژان (پوپو) است که به نظر زوج ایدهآلی به نظر میرسند و هر دو از نظر حرفهای موفق هستند و در آپارتمانی زیبا در یک محله منحصر به فرد پاریس زندگی میکنند و ظاهرا عاشق هم هستند تا وقتی فانی به طور تصادفی با آلن (اشنایدر)، همکلاسی سابق دبیرستان برخورد می کند. آنها به زودی دوباره یکدیگر را می بینند و نزدیکتر و نزدیکتر میشوند.
«وودی آلن» در نشست مطبوعاتی فیلمش در ونیز در رابطه نقش شانس و اقبال در زندگی گفت: «من در طول عمرم تمجیدهای بسیار زیادی که شاید لایق ان نبودهام و همچنین توجه و احترام زیادی دریافت کردهام. بنابراین، من چیزی جز خوش شانسی نداشتم که امیدوارم ادامه پیدا کند».
سال ۱۹۹۲، «دیلان فارو» دخترخوانده آلن، او را به آزار و اذیت جنسی متهم کرد و اگرچه تحقیقات مدرکی برای اثبات گناه «آلن» پیدا نکرد اما وی نزدیک به سه دهه است که با این اتهامات رو به رو است.
«آلن» پیش از این درباره ادعاهای دخترخواندهاش گفته است: «چند دهه پیش این ادعاها مطرح شد، پرونده به طور کامل توسط کلینیک سوءاستفاده جنسی از کودکان در بیمارستان ییل نیو و سازمان رفاه کودکان نیویورک مورد بررسی قرار گرفت. آنها چند ماه روی این قضیه کار کردند و مستقلاً نتیجه گرفتند هیچ تعرضی در کار نبوده است. در عوض، آنها متوجه شدند که احتمالاً یک کودک آسیبپذیر از سوی مادر عصبانیاش که درگیر طلاقی پرتنش بوده، راهنمایی شده تا این داستان را سرهم کند».
جنجالهایی پیرامون «آلن» به دنبال اتهامات سو استفاده از «دیلن فارو» در مستندی از کمپانی HBO محصول ۲۰۲۱ مورد بررسی قرار گرفته است اما «آلن» این اتهامات را رد کرده است.
این کارگردان ۸۷ ساله تاکنون ۲۴ بار نامزد اسکار و چهار بار برنده آن شده که این جوایز شامل یک اسکار بهترین کارگردانی و سه جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی میشود.
«آنیهال»، «صحنههای داخلی»، «منهتن»، «خاطرات اکلیلی»، «امتیاز نهایی»، «آلیس»، «ویکی کریستینا بارسلونا»، «گلولههای بر فراز برادوی»، «آفرودیت قدرتمند»، «نیمهشب در پاریس»، «تقدیم به رُم با عشق»، «یاسمن غمگین»، «کافه سوسایتی»، «مرد بیمنطق» و «یک روز بارانی در نیویورک» از جمله دیگر ساختههای این کارگردان صاحبنام سینمای جهان است.
قدیمیترین جشنواره سینمایی جهان در ایتالیا و در سایه اعتصابات سینمایی در آمریکا کار خود را آغاز کرد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، هشتادمین جشنواره بینالمللی فیلم ونیز از فردا در ایتالیا در حالی آغاز به کار خواهد کرد که امسال فیلمهای مهمی از سینماگران سرشناس جهان در این رویداد رونمایی خواهند شد، اما با توجه به اعتصاب بازیگران و نویسنندگان باید منتظر ماند و دید آیا جدیدترین دوره ونیز بویژه مانند چند سال اخیر با حضور ستارهها و استعداد سینمایی برگزار خواهد شد یا عدم توافق اتحادیهها با استودیوهای فیلمسازی در آمریکا تاثیر منفی بر روند برگزاری جشنواره خواهد گذاشت.
ونیز در سالهای اخیر همواره یکی از مهمترین جشنوارههای برای معرفی فیلمها به فصل جوایز سینمایی و اسکار بوده و فیلمهایی چون «جاذبه»، «بردمن»، «جوکر»، «شکل آب»، «روما»، «سرزمین آوارهها» و «مستند تمام زیبایی و خونریزی»، پس از رونمایی در جشنواره ونیز در سال های گذشته حضور موفقی در فصل جوایز سینمایی داشتند و موفق به کسب جایزه اسکار شدند.
در زیر نگاهی خواهیم داشت به مهمترین اتفاقاتی که در جشنواره ونیز پیش رو در انتظار ماست:
افتتاحیه پرحاشیه
جشنواره ونیز امسال در ابتدا قرار بود با جدیدترین ساخته کارگردان ایتالیایی «لوکا گوادانینو» با عنوان «چلنجرز» افتتاح شود اما اعتصاب اتحادیه بازیگران آمریکا که به تبع آن بازیگران را از تبلیغ فیلمهای استودیوها در جشنوارهها منع می کند موجب شد در نهایت این فیلم که با بازی «زندایا»، «جاش اوکانر» و «مایک فیست» همراه بود از برنامه افتتاحیه ونیز حذف شود و «فرمانده» ساخته «ادواردو دی آنجلیس» جایگزین آن شود.
«فرمانده»، داستان واقعی «سالواتوره تودارو» کاپیتان یک زیردریایی ایتالیایی با بازی «پیرفرانچسکو فاوینو» را در جنگ جهانی روایت میکند که یک کشتی تجاری مسلح را غرق می کند اما جان ۲۶ خدمه آن را نجات می دهد.
فیلم فرمانده
فیلمهای جادهای الهام بخش پوستر جشنواره
«لورنزو ماتوت» تصویرگر و هنرمند ایتالیایی، برای ششمین سال متوالی طراحی پوستر رسمی جشنواره بینالمللی فیلم ونیز را بر عهده داشته و اعلام کرده تصویر طراحی شده برای پوستر امسال از سنت فیلمهای جادهای الهام گرفته شده است و از این طریق به دنبال بیان احساسات آزادی، ماجراجویی و کشف سرزمین های جدید است. این پوستر یادآور فیلمهایی چون «سبقت» ساخته «دینو ریسی» کارگردان مطرح ایتالیایی در سال ۱۹۶۲ و فیلم «تلما و لوئیز» از «ریدلی اسکات» محصول ۱۹۹۱ است
پوستر جشنوراه ونیز
از «آدمکُش» فینچر تا «فراری» مایکل مان در جسجوی شیر طلایی
فهرست فیلمهای بخش رسمی جشنواره ونیز امسال شاهد حضور چهرههای سرشناسی خواهد بود و فیلمهایی جدید از چهرههایی چون «لوک بسون»، «بردلی کوپر»، «سوفیا کاپولا»، «دوید فینچر»، «مایکل فرانکو» و «مایکل مان» در بخش مسابقه اصلی برای کسب جایزه شیر طلایی بهترین فیلم و دیگر جوایز اصلی رقابت میکنند. امسال در بخش غیرقابتی نیز آثار فیلمسازان سرشناسی از «وودی آلن» و «وس اندرسون» تا «ویلیام فردکین»، «رومن پولانسکی» و «ریچارد لینکلیتر» به نمایش گذاشته میشود.
فهرست فیلمهای حاضر در بخشهای اصلی ونیز ۲۰۲۳ را در این لینک ببینید.
کارگردان «لالالند» در راس هیات داوران
امسال «دیمین شزل» کارگردان آمریکایی ریاست هیات داوران بخش مسابقه اصلی جشنواره ونیز را بر عهده دارد و «جین کمپیون» کارگردان برنده جایزه اسکار و نخل طلا، «مارتین مک دونا» کارگردان برنده جایزه اسکار و «لورا پویتراس» مستندساز برنده جایزه اسکار و شیر طلایی ونیز در کنار «میا هانسن-لاو» کارگردان تحسین شده فرانسوی، «صالح بکری» بازیگر فلسطینی، «سانتیاگو میتره» فیلمساز آرژانتینی و همچنین «شو چی» بازیگر چینی، دیگر اعضای هیات داوران بخش اصلی ونیز را تشکیل میدهند.
همچنین « آلیس دیوپ» کارگردان فرانسوی فیلم «سن عمر» هم ریاست هیات داوران جایزه لوییجی دو لورنتیس بهترین فیلم اول را بر عهده خواهد داشت و «یوناس کاراپینیانو» کارگردان ایتالیایی هم به عنوان رئیس هیات داوران بخش افقها برگزیده شده است.
دیمین شزل
«سازدهنی» امیر نادری پس از سال ها در ونیز
فیلم ۷۶ دقیقهای «ساز دهنی» ساخته امیر نادری و محصول سال ۱۳۵۲ که توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و استودیو روشنا بازسازی و ترمیم شده است، در بخش آثار کلاسیک جشنواره ونیز به نمایش گذاشته خواهد شد.
از دیگر فیلم های انتخابی بخش کلاسیک ونیز میتوان به «یکی از قلب» ساخته «فرانسیس فورد کاپولا»، «جن گیر» ساخته «ویلیام فریدکین»، «شاه و کشور» ساخته «جوزف لوزی»، «روزهای بهشت» ساخته «ترنس مالیک»، «پدری بود» ساخته «یاساجیرو اوزو»، «سایههای نیاکان فراموش شده ما» ساخته «سرگئی پاراجانوف»، «شکار» ساخته «کارلوس سائورا»، «آندری روبلوف- نسخه کارگردان» ساخته «آندری تارکوفسکی»، «مخلوقات» ساخته «انیس واردا» و «بلیسیما» ساخته «لوکینو ویسکونتی» اشاره کرد.
فیلم سازدهنی
یک فیلمساز ایرانی در روزهای ونیز
در بیستمین دوره بخش مستقل روزهای ونیز، فیلم مستند «آفتاب می شود» ساخته آیت نجفی محصول آلمان به عنوان یکی از فیلمهای بخش رویداد ویژه به نمایش گذاشته میشود.
این بخش که توسط اتحادیه کارگردانهای سینمای ایتالیا راهاندازی و برگزار میشود، ۱۰ فیلم را در بخش مسابقه رسمی خود انتخاب کرده که شامل «پشت صحنه» ساخته «عاطف بن محمود» و «خلیل بن کیران» ، «کودتا!» ساخته «آستین استارک» و «جوزف شومان» به عنوان فیلم اختتامیه، «به دنبال صدا» ساخته «کیوشی سوگیتا»، «اقیانوس ها، قاره های واقعی اند» ساخته «توماسو سانتامبروجو»، «شیر» ساخته «استفانی کولک» ، «در طول شب» ساخته «دلفین ژیرار»، «سیدونی در ژاپن» ساخته «الیز ژیرار» ، «سر شب» ساخته «ویکتور ایریارته» ، «تابستان با کارمن» ساخته «زاخاریاس ماورویدیس»، «خونخوار انسانی در تلاش برای منصرف کردن یک آدم در حال خودکشی» ساخته «آریان لوییز-سیز» و «برف در میانه تابستان» ساخته «چونگ کیت آون» میشود.
فیلم «بردلی کوپر» هست اما خودش به ونیز نمیآید
«بردلی کوپر» بازیگر و کارگردان آمریکایی در پی اعتصابات سینمایی در هالیوود در اولین نمایش جهانی فیلم جدیدش «مایسترو» در جشنواره ونیز شرکت نمیکند. «بردلی کوپر» علاوه بر کارگردانی این فیلم محصول کمپانی نتفلیکس در نقش موسیقیدان سرشناس «لئونارد برنستاین» نیز بازی کرده است.
«مایسترو» که در بخش مسابقه اصلی ونیز حضور دارد، فیلم زندگینامه «لئونارد برنستاین» موسیقیدان و رهبر ارکستر برجسته آمریکایی را به تهیهکنندگی «مارتین اسکورسیزی» و «استیون اسپیلبرگ» روایت میکند. در این فیلم که محصول کمپانی نتفلیکس است، «بردلی کوپر» با گریمی سنگین در نقش اصلی «برنستاین» در دوران سالخوردگی نیز ایفای نقش کرده و «کری مولیگان» نیز در نقش همسرش «فلیسیا» مقابل دروبین رفته است.
فیلم مایسترو
جایزه افتخار یک فیلمیساز به چه کسی میرسد؟
«وس اندرسون» کارگردان صاحبسبک آمریکایی پیش از نمایش جدیدترین فیلمش در جشنواره ونیز مورد تقدیر قرار میگیرد و جایزه افتخار یک فیلمساز (Cartier Glory to the Filmmaker Award) را دریافت خواهد کرد، جایزهای که سالانه به شخصیتی که سهم ویژه ای در صنعت فیلم معاصر داشته است تعلق میگیرد.
وی این جایزه را پیش از نمایش فیلم جدیدش «داستان شگفت انگیز هنری شوگر» با بازی «رالف فاینز»، «بندیکت کامبربچ»، «دو پاتل» و «بن کینگزلی» دریافت میکند.
از دیگر فیلمهای «اندرسون» میتوان به «راشمور»، «هتل بزرگ بوداپست»، «گزارش فرانسوی»، «دارجیلینگ محدود»، «آقای فاکس شگفتاتنگیز»، «قلمرو طلوع ماه» و «شهر سیارکی» اشاره کرد.
وس اندرسون
عربستان از جشنواره ونیز کنار کشید
جشنواره دریای سرخ عربستان اعلام کرد امسال برنامه ویژه «زن در سینما» را در هشتادمین جشنواره ونیز برگزار نخواهد کرد. این تصمیم در واکنش به ادامه اعتصاب بازیگران آمریکا گرفته شده چرا که حضور ستارههای فیلمهای آمریکایی در جشنواره ونیز در هالهای از ابهام قرار دارد.
رویداد «زن در سینما» که از سال ۲۰۲۱ توسط جشنواره فیلم عربستان سعودی برای تجلیل از زنان در سینما راه اندازی شده، در دو سال اخیر حضور ستارههای بیشتری را در این رویداد سینمایی ممکن کرده بود. سال گذشته شش فیلمساز عرب از جمله «حیفا المنصور»، «هند صبری» و «کوثر بن هنیه» در قالب برنامه «زن در سینما» در ونیز مورد تجلیل قرار گرفتند و همچنین «ایزابل هوپر»، «کارلا برونی»، «نادین لباکی»، «سابرینا کارپنتر» و «سارا گادون» به عنوان میهمان حضور داشتند. در سال ۲۰۲۱ نیز «کیت هادسن» و «دمی مور» میهمان بخش «زن در سینما» بودند.
ستارههای فیلمهای مستقل روی فرش قرمز میروند
در حالی که طبق قوانین اتحادیه بازیگران در زمان اعتصاب، بازیگران حق شرکت در جشنوارههای و تبلیغ آثار سینمایی را ندارند اما برخی از فیلمهای مستقل که خارج از فضای استودیوهای فیلمسازی ساخته شدهاند مجوز حضور در ونیز را دریافت کردهاند.
«آدام درایور» برای تبلیغ فیلم «فراری» ساخته «مایکل مان» که در آن نقش شخصیت اصلی و پیشگام ایتالیایی مسابقات اتومبیل رانی یعنی «انزو فراری» را بازی میکند به جشنواره ونیز خواهد رفت و «لندری جونز» هم برای فیلم «داگمن» ساخته جدید «لوک بسون» در ونیز حاضر میشود.
همچنین «مدس میکلسن» برای فیلم «سرزمین موعود» ساخته «نیکولای آرسل» کارگردان دانمارکی و «جسیکا چستین» نیز روی فرش قرمز فیلم «خاطره»ساخته سینماگر مولف مکزیکی «میشل فرانکو» خواهد رفت.
آدام درایور در فیلم فراری
برنامه ویژه برای سینمای اوکراین
جشنواره فیلم ونیز برنامه ویژهای را تحت عنوان «روزهای اوکراین» شامل نشستهایی برای بررسی وضعیت این کشور جنگ زده و صنعت سینمای آن برگزار میکند. این رویداد برای نخستین بار سال گذشته و با ابتکار بینال ونیز برگزار شد و در دوره امسال نیز با حضور «روبرتو چیکوتو» رئیس دوسالانه ونیز و «آلبرتو باربرا» مدیر هنری جشنواره ونیز برپا خواهد شد.
اولین نشست برنامه «روزهای اوکراین» با عنوان «صنعت فیلم اوکراین در دوران جنگ» برگزار میشود که با ارائه وضعیت کنونی سینمای این کشور توسط «مارینا کودرچوک» رئیس آژانس دولتی سینمای اوکراین همراه خواهد بود. همچنین میزگرد دیگری با عنوان «فیلمسازی با اوکراین: حمایت و همکاری» برگزار می شود و چندین سینماگر اوکراینی در آن شرکت خواهند کرد.
داستان واقعی یک سقوط در اختتامیه
فیلم اسپانیایی «انجمن برف» ساخته «خوان آنتونیو بایونا» کارگردان اسپانیایی، در اولین نمایش جهانی خود در اختتامیه هشتادمین جشنواره فیلم ونیز به روی پرده میرود.
این فیلم اسپانیایی زبان برگرفته از داستان سقوط واقعی پروازی در سال ۱۹۷۲ است که یک تیم راگبی اروگوئه را به شیلی بر فراز کوه های آند می برد و در نهایت از ۴۵ مسافر، ۲۹ نفر توانستند زنده بمانند.
بازیگران اسپانیایی این فیلم شامل «انزو ووگرینچیچ»، «ماتیاس رکالت»، «آگوستین پاردلا»، «استبان کوکوریچک» و «توماس ولف» هستند که تحت تأثیر اعتصاب انجمن بازیگران آمریکا قرار نگرفتند و بنابراین میتوانند به جشنواره ونیز بروند.
فیلم انجمن برف
هشتادمین جشنواره فیلم ونیز از ۳۰ آگوست تا ۹ سپتامبر (۸ تا ۱۸ شهریور) در ایتالیا برگزار خواهد شد.
«سینمای روز» عنوان تازهترین زیر مجموعه سینماتک خانه هنرمندان ایران است که به نمایش آثار برجسته سالهای اخیر سینمای جهان اختصاص دارد.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، اولین برنامه «سینمای روز» به نمایش فیلم سینمایی «در جبهه غرب خبری نیست» ساخته ادوارد برگر محصول سال ۲۰۲۲ اختصاص دارد.
این فیلم روز پنجشنبه دوم شهریور ماه ۱۴۰۲ از ساعت ۱۷ در سالن استاد ناصری نمایش داده میشود و مدت زمان پخش آن ۱۴۷ دقیقه است.
«در جبهه غرب خبری نیست»، فیلمی حماسی و ضد جنگ است و بر اساس رمان سال ۱۹۲۹ اِریش ماریا رِمارک به همین نام ساخته شده است. این فیلم برنده چهار جایزه اسکار است.
دانیل برول، آلبرشت شوخ و سباستین هالک از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم ایفای نقش کردهاند.
تکنیک بازیگری «مِتد» سالهاست موضوعی بحثبرانگیز در سینماست، با این وجود برخی از بزرگان بازیگری سینما از جمله «مارلون براندو»، «رابرت دنیرو» و «دنیل دی لوئیس» درخشانترین نقشآفرینیها خود را در سینما با استفاده از این تکنیک ارائه دادهاند و هنوز نیز بازیگران زیادی این روش را در حد اعتدال در پیش میگیرند.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، بازیگرانی که در تکنیک بازیگری مِتُد (Method Acting) فراتر از حدود رفتهاند، جایگاه مناقشهآمیزی در تاریخ فیلمسازی دارند. تکنیکی که در دوران طلایی هالیوود ابداع شد و بر اساس آن بازیگران با میل و رغبت جنبههای کلیدی زندگی شخصیت خود را تجربه میکنند و به نوعی در نقش قوطهور میشود که میتواند شامل لباس پوشیدن، نگاه کردن و عمل کردن مانند نقشهایشان در مقابل دوربین باشد.
بازیگران از این طریق میکوشند یک ارتباط عاطفی فراگیر و معتبر با شخصیتی که قرار است آن را مقابل دوربین ببرند، برقرار کنند. بازیگران همچنین ممکن است با کمال میل دستخوش اتفاقات دلخراشی شوند که توسط شخصیت های مربوطه خود تجربه شده، به عنوان مثال بازیگری برای بازی در نقش یک زندانی ممکن است ماهها خود را در اتاق حبس کند و برای همذات پنداری کامل احساسی با نقشی که قرار است به تصویر بکشد، اغلب برای مدت طولانی در قالب شخصیتش باقی بماند؛ اتفاقاتی از این دست میتواند آثار سوء سلامتی و روانی بر روی بازیگر و اطرافیان او داشته باشد.
این تکنیک توسط بازیگر و کارگردان روسی «کنستانتین استانیسلاوسکی» توسعه یافت و «لی استراسبرگ»، «استلا ادلر» و «سنفورد مایزنر» در اکتورز استودیوی نیویورک از جمله مهمترین چهرههایی بودند که در بسط و توسعه این تکنیک نقش قابل ملاحظهای داشتند.
در واقع در تکنیک بازیگر متد، بازیگر کاملا در نقش خود غوطهور میشوند، «خود را فراموش میکنند» به این معنا که فعالانه حقایق مربوط به خود را نادیده میگیرند و به طور موقت افکار و احساسات خود را تابع افکار و احساسات شخصیتی میکنند که قرار است نقش آن را بازی کنند.
بازیگری متد سالهاست موضوعی بحثبرانگیز در سینماست با این وجود برخی از بزرگان بازیگری سینما از جمله «مارلون براندو»، «رابرت دنیرو» و «دنیل دی لوئیس» درخشانترین نقشآفرینیها خود را در سینما با استفاده از این تکنیک ارائه دادهاند و هنوز بازیگران زیادی این روش را در حد اعتدال در پیش میگیرند.
در زیر به چند موردی اشاره شده که بازیگران در استفاده از تکنیک بازیگری متد، رویکردی افراطی را در پیش گرفتند و البته در مواردی به موفقیتهای بزرگی دست یافتند:
«تام هنکس» برای اینکه به درستی به شخصیت «چاک نولاند» تحلیلگر افسرده کمپانی «FedEx» جان بدهد، نزدیک به ۲۳ کیلو وزن خود را کم کرد. چیزی که روی پرده سینما کاملا مشخص بود اما ممکن است بسیاری از آن مطلع نباشند این است که او برای ایفای این نقش برای مدتی حمام نکرد و موهایش را کوتاه نکرد. دقیقاً مشخص نیست که این مدت چقدر ادامه داشت، اما برای ابتلای «هنکس» به عفونت استاف کافی بود. به خطر انداختن سلامتی هنکس برای تجسم درست یک نقش، در واقع با شهرت او به عنوان یک بازیگر بسیار فداکار سازگار است. با این حال، هنوز جای تعجب است که «تام هنکس» چنین رویکرد افراطی را در پیش گرفت چرا که اصولا به عنوان یک بازیگر متد شناخته نشده است.
دور افتاده
«لئوناردو دیکاپریو» در نقش هیو گلس شکارچی و قاچاقچی پوست حیوان در فیلم «بازگشته» جایگاه او را در میان بازیگرانی تثبیت میکند که در بازیگری متد، فراتر از حدود رفتند. نقشی که نخستین جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای «دی کاپریو» به ارمغان آورد، که بسیاری احساس میکردند میتوانست خیلی زودتر اتفاق بیافتد. او برای رسیدن به این عملکرد برنده جایزه اسکار، آموزش دید تا در فضای آزاد زندگی کند و قبل از فیلمبرداری در طبیعت کمپ زد تا در مقابل عبور از رودخانه های یخ زده و زمین های وحشی مقاومت کند. مهمتر از همه، صحنههایی که او درون لاشه حیوانی میخوابد و جگر خام یک گاومیش کوهان دار را میخورد، واقعی هستند و با توجه به اینکه «دی کاپریو» یک گیاهخوار است، بسیار تاثیرگذارتر است.
بازگشته
«گری اولدمن» برای بازی در نقش وینستون چرچیل در فیلم «تاریکترین ساعت» که برنده اسکار بهترین بازیگر مرد و چهرهپردازی شد، از جمله آثاری است که یک بازیگر و عوامل فیلم دیدگاه کارگردان را به خوبی درک کرده بودند جدا از حدود ۶ کیلو پروتز و انقباض صورت اولدمن برای ارائه یک بازی تاثیرگذار، او همچنین ۴۰۰ سیگار بزرگ کشید تا تجسم عشق تاریخی چرچیل به سیگار کوبایی باشد. «اولدمن» به دلیل استفاده بیش از حد در سیگار دچار مسمومیت جدی با نیکوتین شد اما انصافا، به یکی از بهترین بازیهای وی منجر شد.
تاریکترین ساعت
در چهارمین فیلم از سری فیلمهای شاخص دوران حرفهای «سیلوستر استالونه» یعنی «راکی چهارم»، او به فهرست بازیگران هالیوود پیوست که در این فیلم که شامل مبارزهای نمادین در رینگ بود، به بازیگری متد روی آورد. تبادل ضربات واقعی راکی و دراگو همچنان نقطه عطفی در ژانر سینمای ورزشی است، اما موجب شد استالونه در بیمارستان بستری شود و تا سر حد مرگ پیش رفت. «استالونه» در این باره میگوید: «در اواخر همان شب، قلبم شروع به متورم شدن کرد، فشار خونم بالا رفت و کم مانده بود که با فرشتگان صحبت کنم. از طریق هوایی از کانادا به بخش مراقبت های ویژه بیمارستانی در کالیفرنیا منتقل شدم».
راکی ۴
بسیاری از بازیگرانی که از روش بازیگری متد به شکلی افراطی استفاده کردند، از نتایجی که «دنیل دی-لوئیس» در طول زندگی حرفهای خود به دست آورده بود الهام میگرفتند و یکی از تأثیرگذارترین نقشهای او ویلیام «بیل قصاب» در فیلم «دار و دستههای نیویورکی» ساخته «مارتین اسکورسیزی» است. او جدا از ابتلا به ذات الریه به دلیل اصرار بر پوشیدن لباسهای دوره زمانی فیلم، به طرز بدنامی در حین بازی در این شخصیت با افراد غریبه دعوا میکرد. او همچنین از لنزهای شیشه ای استفاده کرد و یاد گرفت که با چاقو چشم خود را لمس کند. جای تعجب نیست که فشار ناشی از وابستگی شدید به شخصیتهای او بخش بزرگی از دلیل بازنشستگی «دنیل دی لوئیس» از بازیگری است.
دار و دستههای نیویورکی
«کرامر علیه کرامر» که احتمالا همچنان بهترین فیلم درباره یک ازدواج ناموفق است، دو تن از بهترین بازیگران هالیوود یعنی «داستین هافمن» و «مریل استریپ» را در طرف مقابل یک طلاق تلخ به تصویر کشید. جدا از اینکه هافمن یک لیوان را بدون اطلاع قبلی برای به دست آوردن واکنش واقعی استریپ شکست، «استریپ» بعدها فاش کرد که «هافمن» در واقع پشت دوربین به او سیلی زد تا به بازیگری او کمک کند. این کار بیش از حد بود. شکستن لیوان ممکن است توجیهپذیر باشد، اما سیلی زدن «هافمن» به «استریپ» زمانی که حتی در فیلمنامه هم وجود ندارد نمونه استاندارد در مورد بازیگرانی است که در روش بازی خود فراتر از حدود میروند.
کرامر علیه کرامر
«آدرین برودی» در فیلم «پیانیست» در نقش «ولادیسلاو شپیلمن» موسیقیدان یهودی-لهستانی بازی کرد با حمله نازیها به ورشو همه چیز خود را از دست داد. برودی برای این نقش خود را گرسنه نگه داشت تا توخالی بودن و پوچی را که شخصیت شپیلمن تجربه کرده بود را به طور کامل درک کند. «برودی» همچنین از آپارتمان خود نقل مکان کرد، ماشین خود را فروخت و به اروپا نقل مکان کرد تا کاملاً خود را به این شخصیت متعهد کند. روش بازیگری «برودی» باعث شد «رومن پولانسکی» اسکار بهترین کارگردانی را برای «پیانیست» و «برودی» اسکار بهترین بازیگر مرد را از آن خود کند. «آدرین برودی» در مورد «پیانیست» میگوید: «احساس میکنم که آن فیلم به من در درک خیلی چیزها کمک کرد و باعث شد بفهمم چیزهای زیادی را به صورت بدیهی دارم».
پیانیست
موردی که در میان بازیگران متد هم بدنام است، بازی «جیم کری» در نقش «اندی کافمن» کمدین افسانهای در فیلم «مردی روی ماه» است. «کری» ادعا می کند که توسط «کافمن» تسخیر شده است و در تمام مدت زمان تولید فیلم در این شخصیت باقی مانده است. این برای عوامل فیلم نیز بسیار استرسزا بود، چرا که مجبور بودند برای ادامه فیلمبرداری رفتارهای احمقانه و گستاخانه «کری» را تحمل کنند. در حالی که برخی اصرار دارند که روش بازیگری کری نبوغ او را آشکار می کند، برخی دیگر انتقاد می کنند که چگونه این امر در واقع منجر به جعل بازی بیش از حد و نادرست شخصیت «کافمن» شده است. گفته میشود «جیم کری» در صحنه فیلمبرداری با «لالر» که دوست «اندی کافمن» در زندگی واقعی بوده است، به طرز وحشتناکی رفتار میکرده است.
مردی روی ماه
در فیلم «بردی» یکی از افراطیترین نمونههای تکنیک بازیگری متد توسط «نیکلاس کیج» را میتوان دید. «کیج» برای اینکه بفهمد شخصیتش آل کلمباتو به عنوان یک سرباز آمریکایی در طول جنگ ویتنام چه چیزی را از سر گذرانده بود، بدون هیچ گونه ماده بیهوشی دندانهایش را کشید. وقتی که شخصیت «آل کلمباتو» پس از مجروح شدن در انفجار بمب باید از بانداژ استفاده میکرد، «کیج» به مدت پنج هفته بانداژها را برنمیداشت، که منجر به ایجاد موهای زائد دردناک و آکنه پس از برداشتن آنها شد. در حالی که او نمونه معمولی از بازیگرانی است که روش بازیگری متد را بیش از حد انجام میدهند، بازی او به فیلم «بردی» کمک کرد جایزه بزرگ ویژه هیات داوران، دومین جایزه برتر جشنواره فیلم کن را کسب کند.
بردی
«برد اندرسون» کارگردان فیلم «ماشینچی» در ابتدا قصد داشت از چهرهپردازی خاص و لباسهای گشاد استفاده کند تا «کریستین بیل» مانند شخصیت «تروور رزنیک» لاغر به نظر برسد، که به دلیل دخیل بودن در حادثهای که به قطه دست همکارش در محل کار انجامیده بود، احساس گناه میکرد. در عوض، «کریستین بیل» رکورد بیشترین کاهش وزن را برای یک نقش سینمایی به نام خود ثبت کرد و پس از رژیمی که فقط شامل سیب، قهوه، آب و سیگار بود، حدود ۳۰ کیلو وزن کم کرد. مشکلات سلامتی ناشی از آن، جایگاه «بیل» را در کنار بازیگرانی تثبیت میکند که تکنیک متد را بیش از حد انجام دادهاند. «بیل» به طرز چشمگیری تنها یک سال بعد در فیلم «بتمن آغاز میکند» نقش «بروس وین» عضلانی را بازی کرد.
ماشینچی
تعداد کمی از بازیگرانی که تکنیک بازیگری متد را بیش از حد پیش گرفتهاند، به اندازه «جرد لتو» بحث برانگیز هستند. به عنوان بخشی از بازی در نقش شخصیت جوکر در فیلم «جوخه انتحار»، او اعتراف کرد اقلامی غیراخلاقی و حیوانات زنده و مرده را برای همبازیهای خود ارسال کرده است که بسیاری از آنها دریافت آنها را تایید کردند. در نهایت میتوان گفت فیلمنامه ضعیف «جوخه انتحار» بود که شخصیت جوکر «جرد لتو» را خراب کرد. هنوز جنجالهایی پیرامون بازی او و هدایای ارسالیاش برای دیگر بازیگران این فیلم وجود دارد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق اعلام پیشین سینمای تاجیکستان، امسال فیلم «ملودی» به نویسندگی و کارگردانی بهروز سبط رسول را به عنوان نماینده رسمی خود در اسکار ۲۰۲۴ انتخاب کرده است، فیلمی که به انتخاب اتحادیه فیلمبرداران تاجیکستان برای رقابت اسکار پیش رو در شاخه بهترین فیلم بینالمللی در نظر گرفته شده است.این فیلم زنی را دنبال می کند که در مرکز کودکان سرطانی به آموزش موسیقی می پردازد. وقتی شاگردانش از او درخواست میکنند که با صدای پرندگان یک قطعه موسیقی بسازد، ملودی به روستای زادگاهش سفر میکند تا پرندهها و همچنین خوانندهای قدیمی را پیدا کند که از مکان آنها مطلع است. نقش اصلی این فیلم را دیمان زندی بازی می کند و علیرضا استادی و مقداد اسلامی دیگر بازیگران این فیلم هستند.
«ملودی» قرار است در ماه سپتامبر در تاجیکستان اکران شود تا شرایط لازم را برای رقابت در اسکار ۲۰۲۴ را به دست آورد. تاجیکستان در سال ۲۰۰۵ نیز قرار بود و با فیلمی از محسن مخلمباف در اسکار شرکت کند اما در نهایت نسخه نهایی این فیلم تا زمان مقرر به آکادمی ارسال نشد و این فیلم واحد شرایط شناخته نشد.تنها بار دیگری که تاجیکستان در رقابت اسکار حضور داشت به سال ۱۹۹۹ بازمیگردد که فیلم «لونا پاپا» ساخته «بختیار خداینظرف» در نهایت به فهرست نامزدهای نهایی شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان راه نیافت.«ملودی» دومین فیلمی است که تاکنون برای رقابت در شاخه بهترین فیلم بینالمللی اسکار ۲۰۲۴ معرفی شده است. پیش از این سینمای سوئیس نیز فیلم «تندر» را به عنوان نماینده خود به آکادمی معرفی کرده بود.در دوره گذشته در ابتدا ۹۳ کشور فیلم نماینده خود را برای رقابت در شاخه بهترین فیلم بینالمللی به آکادمی معرفی کردند. طی مرحله نخست ۱۵ فیلم به عنوان نامزدهای اولیه و در نهایت ۵ فیلم به عنوان نامزدهای نهایی این شاخه از طریق رایگیری از اعضای آکادمی انتخاب شدند و سرانجام در مراسم اعطای جوایز فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» ساخته «ادوارد برگر» از آلمان برنده اسکار بهترین فیلم خارجی سال شد و سینمای ایران نیز فیلم «جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی را به عنوان نماینده رسمی خود در اسکار ۲۰۲۳ برگزیده بود.نود و ششمین دوره جوایز سینمایی اسکار روز ۱۰ مارس (۲۰ اسفند ۱۴۰۲) برگزار خواهد شد.
مستد زندگی «سلوستر استالونه» از نماد سینمای اکشن هالیوود، به عنوان فیلم اختتامیه جشنواره تورنتو به نمایش گذاشته میشود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از هالیوود ریپورتر، مستند «حیلهگر» به کارگردانی «تام زیمنی» نگاهی به حرفه بازیگری «سیلوستر استالونه» از ایفای نقش در فیلمهای «راکی» و «رمبو» تا «بیمصرفها» دارد و در نخستین نمایش جهانی خود روز ۱۶ سپتامبر در اختتامیه جشنواره تورنتو رونمایی میشود.
این مستند محصول کمپانی نتفلیکس است و تحت پوشش اتحادیه بازیگران آمریکا قرار نمیگیرد و بنابراین بازیگر، نویسنده، کارگردان و تهیهکننده این اثر میتوانند به طور بالقوه در تورنتو حضور داشته باشد تا روی فرش قرمز راه برود، اگرچه حضور آنها در میان اعتصابات گسترده در هالیوود قطعی نیست.
نتفلیکس همچنین یک مجموعه مستند سه قسمتی درباره دوست و رقیب سابق «استالونه» یعنی «آرنولد شوارتزنگر» با عنوان«آرنولد» ساخته است.
مستند «حیلهگر» که «تام زیمنی» کارگردانی آن را بر عهده داشته، «استالونه» را در یک سفر هالیوودی از ستاره شدن و رسیدن به شهرت پس از بازی در نقش راکی دنبال میکند. از دیگر فیلمهای این بازیگر و کارگردان میتوان به «نقشه فرار»، «صخرهنورد» «مرد خرابکار»، «بیمصرفها» و فیلمهای جدیدتر «کرید» اشاره کرد که برای استالونه نامزدی جایزه اسکار در سال ۲۰۱۶ به ارمغان آورد. .
«استالونه» در سال ۱۹۶ نگارش فیلمنامه «راکی»را بر عهده داشت که آغازگر این سری فیلم موفق بود و نامزد ۱۰ جایزه اسکار شد و سه جایزه آکادمی از جمله بهترین فیلم را از آن خود کرد. در ادامه قسمتهای دوم تا پنجم فیلم «راکی» به نویسندگی «استالونه» ساخته شد که کارگردانی قسمتهای دوم، سوم و چهارم و همچنین فیلم «راکی بالبوآ» را خود «استالونه» بر عهده داشت.
تاکنون سه قسمت از دنباله مستقل «کرید» نیز اکران شده که در «استالونه» در دو قسمت نخست در امر نویسندگی و تهیهکنندگی مشارکت داشته اما در «کرید 3» که اوایل سال جاری اکران شد، او برای نخستین بار هیچ نقشی را بر عهده نداشت. او پیشتر اعلام کرده بود حضور در فیلم «کرید ۳» را به دلیل ایجاد تغییراتی در داستان نپذیرفته است.
جشنواره فیلم تورنتو سال گذشته با فیلم «دالیلند» به کارگردانی «مری هارون» و با بازی «بن کینگزلی» در نقش نقاش سوررئالیست سالوادور دالی به کار خود پایان داد.
چهل و هشتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو از تاریخ ۷ تا ۱۷ سپتامبر (۱۶ تا ۲۶ شهریور) برگزار میشود و طبق اعلام پیشین انیمیشن «پسر و مرغ ماهیخوار» به کارگردانی «هایائو میازاکی» فیلم افتتاحیه این رویداد سینمایی خواهد بود.
از نگاه جیمز کامرون، کیت وینسلت نباید نقش اصلی تایتانیک میبود. کامرون از بازی او در نقش رز مطمئن نبود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، تایتانیک به کارگردانی جیمز کامرون و با بازی کیت وینسلت و لئوناردو دیکاپریو یکی از بهترین فیلمهای تمام دوران سینمای جهان است اما با وجود این که لئوناردو دیکاپریو انتخاب کامرون برای نقش جک بود اما از بازی کیت وینسلت مطمئن نبود.
تایتانیک جوایز متعددی از جمله ۱۱ جایزه اسکار در هفتادمین دوره جوایز اسکار دریافت کرد.
در طول مراحل انتخاب بازیگر، همه چیز بسیار پیچیده شد. وینسلت که میخواست نقش رز را بازی کند، باید کامرون را متقاعد میکرد.
کارگردان تایتانیک پس از تست صفحه مانیتور، دیکاپریو را به عنوان بهترین بازیگر برای نقش جک در فیلم سال ۱۹۹۷ انتخاب کرد. اگرچه بازیگر برنده اسکار علاقهای به این پیشنهاد نداشت، اما متیو مک کانهی در انتخاب او برای این فیلم قاطعانه عمل کرد.
کیت وینسلت هم که قرار بود در کنار دیکاپریو در تایتانیک بازی کند، فکر می کرد او برای نقش جک در این فیلم عالی است. اما کیت وینسلت قرار نبود رز باشد. اگرچه تصور جایگزینی دیکاپریو و کیت وینسلت برای ایفای نقش جک و رز بسیار دشوار است اما کامرون درباره بازی کیت در فیلم مطمئن نبود. بر خلاف نگاه کارگردان آواتار، خانم واگرا شدیدا خواهان کیت بود و تصمیم گرفت تا جیمز کامرون را متقاعد کند که نقش یک فیلم برنده اسکار را به کیت بدهد.
کیت در پستی که به اشتراک گذاشت به ملاقات خود با جیمز کامرون اشاره کرد که به او گفته بود: این من هستم که فقط باید این کار را انجام دهم و اگر من را انتخاب نکنید پشیمان خواهید شد.
با تلاشهای فراوانی که وینسلت داشت، کامرون در نهایت او و لئوناردو دی کاپریو را انتخاب کرد.
با این وجود شایعات حاکی است که جیمز کامرون قبل از در نظر گرفتن کیت وینسلت، گوئینت پالترو، وینونا رایدر، کلر دینز و ریس ویترسپون را برای نقش رز در نظر گرفته بود.
با معرفی نماینده سوئیس به عنوان اولین کشور، رقابت شاخه بهترین فیلم بینالمللی نود و ششمین دوره جوایز سینمایی اسکار رسما آغاز شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ورایتی، سوئیس اولین فیلم بلندساخته «کارمن ژاکییر» با عنوان «تندر» را به عنوان فیلم ارسالی خود برای شاخه بهترین فیلم بلند بینالمللی جوایز اسکار ۲۰۲۴ انتخاب کرد.
این انتخاب روز جمعه در یک کنفرانس مطبوعاتی که در جشنواره فیلم لوکارنو برگزار شد، اعلام شد.
اولین فیلم سینمایی «ژاکییر» در حال وهوای سال ۱۹۰۰ در مناظر کوهستانی باشکوه و روستایی سوئیس روایت می شود و داستان دختر نوجوانی (لیلیت گراسموگ) میپردازد که میخواهد به عنوان راهبه وارد صومعه شود، اما وقتی خواهر بزرگترش در شرایطی مرموز میمیرد، مجبور میشود به خانه بازگردد. او که مجبور است زندگی خود را رها کند، باید در کار طاقت فرسا در مزرعه خانوادگی خود کمک کند و به تحقیق درباره مرگ خواهرش و محک آزادی های خود در برابر محدودیتهای خانواده و جامعه روستایی میپردازد.
فیلم سینمایی تندر
فیلم سینمایی «تندر» نخستین بار در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو رونمایی شد و پس از آن نمایش موفقی در جشنواره بینالمللی داشت و جوایز متعددی از جمله دو جایزه فیلم سوئیس، یک جایزه استعدادهای نوظهور سوئیس را از جشنواره زوریخ و جایزه ویژه هیات داوران جشنواره رُم و جایزه بهترین کارگردانی جشنواره فیلم مراکش را از آن خود کرده است.
بر اساس جدیدترین قوانین اسکار، فیلمها برای داشتن شرایط رقابت در شاخه فیلم بینالمللی باید در فاصله زمانی اول دسامبر ۲۰۲۲ (۱۰ آذر ۱۴۰۱) تا ۳۱ اکتبر ۲۰۲۳ (۹ آبان ۱۴۰۲) حداقل هفت روز اکران پیاپی تجاری همراه با بلیت فروشی داشته باشند.
برای اینکه فیلمها راحتتر الزامات آکادمی را برآورده کنند، آکادمی اجازه واجد شرایط شدن فیلمها با اکران در خارج از کشور مبدا (کشور معرفی کننده) را نیز میدهد، مشروط بر اینکه فیلم در خارج از ایالات متحده و قلمروهای آن برای حداقل هفت روز متوالی در یک سینمای تجاری همراه با بلیت فروشی اکران شود.
در صورتی که هر نسخهای از فیلم قبل از اکران عمومی، نمایش داده شود، این فیلم دیگر واجد شرایط برای رقابت در شاخه فیلم بینالمللی جوایز اسکار نخواهد بود. اکران غیرسینمایی شامل نمایش فیلم در سامانههای نمایش آنلاین (پلتفرمهای آنلاین)، عرضه از طریق دیویدی و یا نمایش در بستر اینترنت و حتی نمایش در خطوط هوایی میشود.
همچنین آثار انیمیشن و مستند بلند نیز میتوانند در این شاخه به عنوان نماینده رسمی کشورها به آکادمی معرفی شوند و حداقل ۵۰ درصد از دیالوگهای فیلم باید به زبان غیرانگلیسی (زبان کشور مبدا) باشد و اضافه کردن زیرنویس انگلیسی ضروری است.
چنانچه فیلمی بخواهد نماینده رسمی سینمای یک کشور در جوایز اسکار باشد، باید کنترل هنری بر آن فیلم به عهده اتباع آن کشور باشد (یعنی بخشی عمدهای از عوامل اصلی فیلم از کشور معرفی کننده باشند).
دوره گذشته در ابتدا ۹۳ کشور فیلم نماینده خود را برای رقابت در شاخه بهترین فیلم بینالمللی به آکادمی معرفی کردند. طی مرحله نخست ۱۵ فیلم به عنوان نامزدهای اولیه و در نهایت ۵ فیلم به عنوان نامزدهای نهایی این شاخه از طریق رایگیری از اعضای آکادمی انتخاب شدند و سرانجام در مراسم اعطای جوایز فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» ساخته «ادوارد برگر» از آلمان برنده اسکار بهترین فیلم خارجی سال شد.
سینمای ایران نیز فیلم «جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی را به عنوان نماینده رسمی خود در اسکار ۲۰۲۳ برگزیده بود.
نود و ششمین دوره جوایز سینمایی اسکار روز ۱۰ مارس (۲۰ اسفند ۱۴۰۲) برگزار خواهد شد.
نشریه ورایتی پیشبینی خود از پیشتازان اسکار ۲۰۲۴ را در حالی اعلام کرد که جدیدترین ساخته «مارتین اسکورسیزی» را به عنوان شانس اصلی شاخه بهترین فیلم معرفی کرده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، در حالی که هنوز راه زیادی تا مراسم اسکار ۲۰۲۴ مانده است، ورایتی پیشبینی اولیه خود را از نامزدهای نهایی و برندگان این جوایز منتشر کرده و در شاخه بهترین فیلم نیز وسترن «قاتلان ماه کامل» ساخته «مارتین اسکورسیزی» را به عنوان برنده معرفی کرده است.
ساخته «مارتین اسکورسیزی» که نخستین نمایش جهانی خود را در بخش خارج از مسابقه هفتاد و ششمین جشنواره فیلم کن تجربه کرد، برگرفته از کتاب پرفروش غیرداستانی نوشته «دیوید گرن» با همین عنوان و فیلمنامهای از اسکورسیزی و اریک راث ساخته شده است و روایتگر داستان قتل چندین نفر در منطقه نفتخیز اوسیج در اوکلاهاما در دهه ۱۹۲۰ است.
عنوان فرعی این کتاب «قتلهای اوسیج و تولد افبیآی» است، در حالی که فیلم عمدتاً بر آنچه در اوکلاهاما اتفاق میافتد تمرکز دارد.
نمایش اولیه این فیلم ۲۰۶ دقیقهای در کن با تمجید منتقدان و مخاطبان همراه شد و نام این فیلم را به عنوان یکی از پیشگامان زودهنگام فصل جوایز سینمایی ۲۰۲۴-۲۰۲۳ سر زبانها انداخت. «قاتلان ماه کامل» فیلمی تکان دهنده و گاهی اوقات بسیار غم انگیز است، یک راز جنایی واقعی که در جزئیات استخوان سوزش میتواند احساس نزدیکی به یک فیلم ترسناک را ایجاد کند، در حالی که روی یک سری از قتلهای انجام شده در دهه ۱۹۲۰ تاکید میکند.
در این فیلم که ۲۰۰ میلیون دلار برای ساخت آن هزینه شده، «لئوناردو دی کاپریو» در نقش «ارنست برکهات» بازی میکند که خواهرزاده یک دامدار قدرتمند به نام «ویلیام هیل» با نقشآفرینی «رابرت دنیرو» است. «لیلی گلداستون» نیز در نقش همسر «دی کاپریو» بازی میکند.
«قاتلان ماه کامل» قرار است طبق برنامه از ۶ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۴ مهر) به صورت محدود در چند سینمای منتخب اکران شود و نمایش عمومی و گسترده خود را نیز از ۲۰ اکتبر (۲۸ مهر) آغاز خواهد کرد. کمپانی اپل که تهیهکننده و توزیع کننده این فیلم است به صورت استثناء مجوز اکران عمومی این فیلم را صادر کرده است. ساخته اسکورسیزی در سامانه نمایش آنلاین «Apple TV+» نیز عرضه خواهد شد گرچه هنوز تاریخ دقیق آن اعلام نشده است.
بر اساس گزارش ورایتی، «منطقه مورد علاقه» از «جاناتان گلیزر»، «اوپنهایمر» ساخته «کریستوفر نولان»، «ایر» به کارگردانی «بن افلک»، «بازماندگان» به کارگردانی «الکساندر پاین»، «مایسترو» ساخته «بردلی کوپر»، «می دسامبر» از «تاد هینز»، «زندگیهای گذشته» ساخته «سلین سانگ» و «مرد عکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی» دیگر شانسهای اسکار ۲۰۲۴ در شاخه بهترین فیلم بلند هستند.
در شاخه بهترین فیلم بینالمللی هم فیلم برنده نخل طلای «آناتونی یک سقوط» ساخته «ژوستین تریه» از فرانسه دارای بالاترین اقبال برای کسب اسکار معرفی شده و فیلمهای «اِل کُنده» از شیلی، «شیمر» به نمایندگی از سینمای ایتالیا، «هیولا» از ژاپن و «منطقه مورد علاقه» از بریتانیا دیگر شانسهای این شاخه معرفی شدهاند.
نامزدهای نهایی نود و ششمین دوره جوایز سینمایی اسکار روز ۲۳ ژانویه ۲۰۲۴ (سوم بهمن) و مراسم اعطای جوایز نیز روز ۱۰ مارس (بیستم اسفند ) برگزار میشود.
قداست یافتن «ارزشهای آمریکایی» و تبدیل «سبک زندگی آمریکایی» به یک «هژمونی» را میتوان محصول حضور منسجم «افسران جنگ نرم آمریکا» قلمداد نمود.
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، پُرواضح است که قداست یافتن «ارزشهای آمریکایی» (American Values) طی یک قرن گذشته و تبدیل «سبک زندگی آمریکایی» (American Lifestyle) به یک «هژمونی» (Hegemony) بالاخص در ۵۰ سال اخیر را میتوان بیش از هر چیز محصول حضور منسجم و مسئولیتپذیر دهها «افسر جنگ نرم آمریکا» در عرصههای مختلف فرهنگی و رسانهای قلمداد نمود. افسرانی همچون «جان فورد» (John Ford) که تمام عمر خود را در رسته و یگان «صنعت سینمای آمریکا» خدمت نمودند. «شوالیههایی» خستگی ناپذیری که زندگانی خود را معطوف بالابردن سطح کمی و کیفی «قدرت نرم ایالات متحده آمریکا» (Soft Power of the United States) ساختند و تلاش کردند تا «مدینه فاضله» و یا همان «آرمانشهر لیبرالیسم» را عینیت ببخشند و «الگوهای فرهنگی آمریکایی» (American Cultural Patterns) را به باور مبدل و در عمق وجود مخاطبان خود حقنه نمایند.
پساگر چه «ارزشهای فرهنگ آمریکایی» (American Culture Values) در ظاهر به عنوان محصول کنش و واکنش میان عناصر فرهنگی اروپایی با محیط جغرافیایی آمریکا از یکسو و تقابل میان فرهنگهای مختلف اروپایی و غیر اروپایی به ویژه فرهنگ مهاجران آفریقایی از دیگر سو و در سرزمینی جدیدی به اسم «آمریکا» معنی و تفسیر میشود؛ اما واقعیت آن است که «قدرت نرم ایالات متحده آمریکا» به هیچ عنوان محصول این درهم آمیختگی و یا طنزی با عنوان جمع میان فرهنگهای متضاد نیست و بیش از هر چیز متاثر از حضور قدرتمند و البته غیرملموس یک «مهندسی فرهنگی» کُلنِگری است که شرایط و زمینههای لازم برای نقشپذیری هر یک از «افسران جنگ نرم آمریکا» را تعیین مینماید و بر بستر یک «مدیریت» (Management) هوشمند به پیگیری آن میپردازد. اتفاقی که عصاره و چکیده آن در «صنعت سینمای آمریکا» به خوبی قابل مرور میباشد.
اگر چه تولید کلید واژه «قدرت نرم» (Soft Power) و گسترش رسمی آن در ادبیات سیاسی را میبایست در نیمه دوم از سده ۱۹۰۰ میلادی مرور نمود؛ اما واقعیت آن است که «قدرت نرم» موضوعی خلق شده در این مقطع زمانی نبوده و به عنوان مفهومی همزاد بشر قابل مطالعه میباشد. مفهومی که تنها با تحول در سبک و سیاق «استعمار» (Colonialism) و آغاز دوران «استعمار نو» (Neocolonialism) قوارهمند شد و موجب شد تا سلطهگران به تجربه بیاموزند که چگونه تغییرات مورد نظرشان در فرهنگ بومی جوامع را به صورتی غیر خشن و کاملا نرم اعمال نمایند و با حداقل استفاده از خشونت و توسل به زور اقدام به حذف مولفههای کلیدی در فرهنگ جوامع مختلف نموده و به جابجایی ارزشها و تعریف و ترویج هنجارهای اجتماعی مبتنی بر اهداف استعماری خود مبادرت ورزند.
با این تعریف است کهامثال «جان فورد» به «الگوهایی» (Pattern) ماندگار در فرهنگ و هنر جهان مبدل گردیدند. الگوهایی که توسط «مدیریت فرهنگی ایالات متحده آمریکا» تولید شدهاند و به عنوان «قالب» و «سرمشق» (Format) در معرض بهرهگیری فعالان عرصه سینما در سراسر جهان قرار گرفتند. الگوهایی کاملا قابل فهم و دسترسی عمومی که پس از سالها «سربازی» و فعالیت مستمر و منطبق بر اهداف تعیین شده، به کسوت «افسری» درآمده و توسط ساختاری با عنوان «اسکار» (Oscars) به سینماگران سراسر دنیا معرفی شدند و در قامت «افسران جنگ نرم» مشخصات «نظام لیبرالیسم» را در معرض نمایش قرار دادند.
بر این اساس موجودیت مهم و اعتباربخشی همچون «اسکار» را نمیتوان صرفا یک تلاش سینمایی و برآمده از ذوق و یا میل به دورهم باشی تعدادی سینماگر تلقی نمود و از این جهت اصل تاسیس مجموعهای همچون «آکادمی علوم و هنرهای سینما» (Academy of Motion Picture Arts and Sciences (AMPAS)) را میبایستدر راستای همان «مهندسی فرهنگی» کُلنِگری تعریف نمود که فعالیت خود را معطوف بالا بردن سطح کمی و کیفی «قدرت نرم ایالات متحده آمریکا» ساخته است. نهادی که در سال ۱۹۲۷ میلادی و با ظاهری کاملا غیردولتی تاسیس شد و بلافاصله فعالیت رسمی و گسترده خود را تحت حمایت و اشراف مستقیم «جامعه یهودیان آمریکا» و مشخصا با ریاست فردی یهودیالاصل به نام «لوئیس بی.مایر» (Louis B. Mayer) پیگیری نمود. شخصیتی که در جایگاه بنیانگذار یکی از عظیمترین کمپانیهای یهودی فیلمسازی در آن زمان، یعنی کمپانی «مترو گلدوین مایر» (Metro-Goldwyn-Mayer Studios, Inc. (MGM))، به سرعت توانست مقبولیت و مشروعیت لازم را برای این مجموعه ایجاد نماید.
«اسکار» (Oscars) یک پدیده ویژه در «تاریخ سینمای جهان» محسوب میشود. محفلی که در سالهای پایانی دهه ۱۹۲۰ میلادی تاسیس گردید و اگر چه به نوعی محصول هژمونی و شرایط حاکم بر نظام بینالملل در دوران پس از «جنگ جهانی اول» (First World War) قلمداد میشد؛ اما به خوبی توانست مبدع گردهماییهای «اهالی سینما» شود و به عنوان الگویی توسط «فاشیستهای ایتالیایی» (Italian Fascists) مورد بهرهبرداری قرار گیرد و به نوعی الهامبخش تاسیس «جشنواره فیلم ونیز» (Venice International Film Festival) در سال ۱۹۳۲ میلادی شود. تندیس «شوالیه اسکار» معتبرترین جایزه «صنعت سینما» در آن زمان بود که «شمشیر مبارزان جنگهای صلیبی» (The Sword of the Crusader) را در دست داشت. شوالیهای اصالتا برنزی که از روکشی مُطلا برخوردار است و به خوبی «شوالیه جنگ نرم» را تداعی میکند و به درستی یادآور نمادین همان شخصیتی است که امروزه میتوان با عنوان «افسر جنگ نرم» از آن نام برد. مجسمهای حدودا ۴ کیلوگرمی و ساخته شده در سبک «هنر تزیینی» یا «آر دکو» (Art Deco) که بر روی پایه فلزی سیاه رنگی به شکل یک حلقه فیلم پنج شبکهای ایستاده بود و پنج بخش اصلی در فرایند تولید یک اثر سینمایی را نشان میدهد؛ پنج بخشی که در قالب «نویسندگی» ، «کارگردان» ، «تهیهکنندگی» ، «بازیگری» و «عوامل فنی» هر کدام نشانگر بخشهای اصلی «اسکار» میباشند.
البته لازم است تا به این مهم توجه شود که اساس تاسیس «آکادمی علوم و هنرهای سینما» و حرکت «صنعت سینما آمریکا» بر مدار ترسیم شده توسط «مدیریت فرهنگی ایالات متحده آمریکا» را بیش از هر چیز میبایست محصول دوران گذار نظام بینالملل از «جنگ جهانی اول» (First World War) به «جنگ جهانی دوم» (Second World War) تلقی نمود. دورانی که دیگر وزن و میزان اثرگذاری جدی رسانههای نوین و بویژه «سینما» بر وقایع جاری جوامع معلوم شد و نخستین نمود کلان و دگرگونساز فرهنگی آن در بطن جامعه تازه تاسیسی به نام «ایالات متحده آمریکا» به معرض تماشا گذاشته شد. مقطعی که در پس یک جنگ فراگیر و جهانی به وجود آمد. جنگی که معادلات «قدرت» در نظام بینالملل را تغییر داد و فروپاشی و اضمحلال یکی از مهمترین ابرقدرتهای برتر جهان آن روزگار، یعنی «امپراطوری عثمانی» (Ottoman Empire) و سه امپراطوری برجسته و شکوهمند دیگر را نام «امپراطوری اتریش-مجارستان» (Austro-Hungarian Empire) در محیط جغرافیایی اروپای شرقی، «امپراطوری روسیه تزاری» (Russian Empire) و «امپراطوری آلمان» (German Empire) در محیط جغرافیایی اروپای غربی را در پی داشت. جنگی که از یک سو به عنوان کاتالیزوری موثر برای ظهور و بروز قدرتی ویژه با عنوان «اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» (Union of Soviet Socialist Republics) در عرصهی معادلات بینالمللی عمل نمود و از سوی دیگر زمینههای لازم برای گذاشته شدن سنگبنای پدیده کثیف و پلیدی به نام «دولت یهود» (Jewish state) را در سرزمین «فلسطین» فراهم نمود.
«جنگ جهانی اول» (First World War) از ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ تا ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ میلادی یعنی از ۵ مرداد ۱۲۹۳ تا ۱۹ آبان ۱۲۹۷ هجریشمسی در جریان بود و به مدت چهار سال سراسر جهان را با معضلات ویژه احتماعی و اقتصادی ناشی از جنگ ساخته بود. در این میان «ایالات متحده آمریکا» شاید تنها کشوری بود که از همان ابتدا عافیتنشینیرا در پیش گرفت و با اعلام سیاست بیطرفی توانست از ویرانیهای گسترده و آتش پرحجم سالهای ابتدایی جنگ در امان بماند و پس از گذشت دوسال و با اضمحلال نسبی طیفهای متخاصم و شفاف شدن عرصه جنگ به یکباره در این نبرد ورود نموده و با بهانهای مبتذل در ۶ آوریل ۱۹۱۷ میلادی که برابر با ۱۷ فروردینماه سال ۱۲۹۶ هجریشمسی میشود، رسما درگیر جنگی با حداقل خسارت ممکن سرزمینی شود. جنگی که به دلیل دامنه و ابعاد جغرافیایی خود تقریبا هیچ بار منفی اقتصادی خاصی را متوجه این جامعه نساخت و تنها موجب شد تا «ایالات متحده آمریکا» به صورت یک کشور فاتح و یک قدرت جدید در عرصه روابط بینالملل ظهور نماید.
در این مقطع تاریخی حساس و استثنایی بود که «صنعت سینمای آمریکا» توانست به یک بلوغ ویژه برسد و یک فاصله بسیار بزرگی را میان خود و سایر کشورها در عرصه «سینما» ایجاد کند. فاصلهای که موجب شد تا این کشور در حالی مرحله «جنگ جهانی اول» را سپری کند که هم از بازار داخلی عظیم و نظام استودیویی نیرومند و دفاتر جهانی پخش فیلم و … بهرهمند باشد و هم درگیر معضلات اقتصادی دوران پس از جنگ نشود و با در امان ماندن از ویرانیهای پس از این جنگ جهانی و عدم تحمل هیچ آسیبی به سرزمین خود بتواند فعالیتهای عادی خود را پیگیری نماید و حتی از لحاظ اقتصادی بیشترین بهره را از جنگ برده و خیلی زود بازارهای جهانی را مسخر «کمپانیهای آمریکایی» سازند. کمپانیهایی که توانستند بازار فروش خود را در اقصی نقاط جهان و در زمان رکود فیلمسازی در کشورهای درگیر جنگ، تثبیت نمایند و پاداش خدمت به سیاستهای ملی ایالات متحده در دوران جنگ را با منفعت فراوان اقتصادی زمان پس از جنگ دریافت نمایند.