فیلم کوتاه «زالو» به کارگردانی مسعود امیری به مرحله تدوین رسید.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم کوتاه «زالو» به تهیهکنندگی، نویسندگی و کارگردانی مسعود امیری با پایان فیلمبرداری به مرحله تدوین رسید.
تدوین فیلم کوتاه «زالو» توسط مسعود امیری، محمد اسماعیلی و با مشاوره محمدحسین لطیفی نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون انجام میشود.
مسعود امیری، حسینمحمد حسینی، احمدرضا نامجویان، مهناز پیرایش کاشانی، سیدعلیرضا غیاثی، فرنوش میرزایی، مجتبی زارع، مصطفی امجدی، حسین محمدی، محمدمولایی، یاسر جوکار از بازیگران این فیلم کوتاه هستند .
از دیگر عوامل «زالو» میتوان به تهیه کننده: مسعود امیری، مشاورکارگردان: حسین کامران ، مدیر تولید و برنامه ریز: مصطفی امجدی، صحنه و دستیار برنامهریز : پدرام فتحی، مدیرفیلمبرداری: محمداسماعیلی، دستیار فیلمبردار: علی کاظمیانفر، مدیر صدابرداری: معین ذوقی، دستیار صدابردار: عرفان زنگنه، تدوین: مسعود امیری، محمد اسماعیلی، موسیقی: مسعود امیری، گریم : فرنوش میرزایی، منشی صحنه: عاطفه گوهری، تدارکات: فهیم رحیمی، روابط عمومی و مدیر رسانه: امیر محنتی اشاره کرد.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری مهر؛ احمد نجفی بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون درباره تازهترین فعالیتهای خود گفت: درباره یکی دو پروژه سینمایی صحبتهایی داشتهایم و احتمالاً در آینده نزدیک شروع میشود. یک سریال هم به تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی و کارگردانی احمد معظمی داشتم. «شور عشق» یکی از پروژههای سینماییام هست و دیگری هم «نامیرا» است که انشاءالله آبانماه کلید میخورد.
وی درباره تجربه موفق خود در اجرای برنامههایی همچون «صندلی داغ» هم گفت: در زمینه اجرا هم یک طرح را ارائه کردهام اما متأسفانه بعد از یکسال هنوز جوابی به آن ندادهاند و همچنان منتظرم تا نتیجهاش مشخص شود. این طرح بیشتر نگاه اقتصادی و اجتماعی داشت و چارچوبش مانند «صندلی داغ» بود اما باید توجه کنیم که شرایط امروز ما دیگر شرایط زمان تولید «صندلی داغ» نیست. تصمیم گرفتیم بیشتر توجهمان را به سمت استانها توسعه دهیم و مناطق دیگر را هم مدنظر داشته باشیم. طرحمان حرکت به سمت استانها بود تا بتوانیم عملکردها رو مورد نقد قرار دهیم. طبیعتاً پیشنهادهایی هم داریم.
نجفی ادامه داد: خود من بسیار اهل سفر هستم. در برخی سفرهایی که داشتم واقعاً چیزهای عجیب و غریبی را به چشم دیدهام که باید به آنها بیشتر بپردازیم. نمیخواهیم در قالب این پیگیریها چیزی را رد کنیم، بلکه بیشتر پیشنهادهایی برای اصلاح داریم. زمان آن گذشته است که فقط ضعفها را بگوییم. خیلیهایمان از آنها خبر داریم و باید به سمت پیدا کردن راهحل برویم.
دوره «صندلی داغ» تمام شده است
این بازیگر در پاسخ به اینکه آیا امروز توان و انگیزه زمان تولید «صندلی داغ» را برای بازگشت به عرصه اجرا دارد یا خیر هم تأکید کرد: هم توانش را دارم و هم تفکرش را. اما قرار نیست دوباره در قاب یک برنامه بنشینیم و حرفهای خودمانی بزنیم که حاصلی هم نداشته باشد. همه چیز به شرایط جامعه بازمیگردد. «صندلی داغ» دورهاش تمام شده است و حالا باید فکرهای تازهای ارائه کرد. فکر میکنم این ظرفیت وجود دارد و اگر مردم هم از آن استقبال کنند میتوان برنامههای خیلی خیلی بهتری هم ساخت.
این بازیگر باسابقه درباره مواجهه مردم در کوچه و خیابان با خود گفت: خیلی از مردم همچنان بهواسطه «صندلی داغ» و «کارآگاه علوی» من را به یاد میآورند. در کارهای تلویزیونیام اینها بیشتر به یادها مانده و گاهی متوجه میشوم مردم آقای «صندلی داغ» یا آقای «کارآگاه علوی» خطابم میکنند و اسم خودم را به یاد نمیآورند (میخندد)! انگار آن نقش در حافظهها خیلی ماندگار شده است و بهخصوص در شهرستانها که میروم کاملاً آن را به یاد دارند و هنوز هم با خوبی از آن یاد میکنند.
وی افزود: مردم واقعاً لطف دارند و خیلیها این برنامهها را با علاقه یاد میکنند. برخی حتی پیگیر میشوند که چرا دیگر ادامه آن کارها ساخته نمیشود. اما واقعیت این است که زمان گذشته است و باید تغییر رویکرد داشته باشیم. نمیتوان کارها را با همان شکل و شمایل دوباره تولید کرد.
استقبال پیمان جبلی از ساخت دنباله «کارآگاه علوی»
بازیگر «کارآگاه علوی» درباره ساخت دنباله این پروژه که در چند نوبت مطرح شد اما به سرانجام نرسید، توضیح داد: واقعیت این است که آقای جبلی رئیس سازمان صداوسیما هم خیلی از این اتفاق استقبال کردهاند و حتی پیشنهاد آن را هم مطرح کردند اما معتقدم «کارآگاه علوی» را با ۱۱ سال تأخیر نمیتوان دوباره دنبال کرد. باید فکرهای جدیدتری داشته باشیم و کاراکترهای دیگری را به متن اضافه کرد که حتی آنها محور داستان باشند و کارآگاه علوی در حاشیه داستان حضور داشته باشد. اگر بخواهیم کاری انجام دهیم باید فکرهای جذابتری داشته باشیم. بخشی از آن بودجه و نظر مسئولان جدید است اما من هم پیشنهاد خودم را میدهم. در آخر اعضای شوراهای تصمیمگیر هستند که باید نظر نهایی را بدهند. ما هم صبرمان زیاد است (میخندد)!
معتقدم «کارآگاه علوی» را با ۱۱ سال تأخیر نمیتوان دوباره دنبال کرد. باید فکرهای جدیدتری داشته باشیم و کاراکترهای دیگری را به متن اضافه کرد که حتی آنها محور داستان باشند و کارآگاه علوی در حاشیه داستان حضور داشته باشد. اگر بخواهیم کاری انجام دهیم باید فکرهای جذابتری داشته باشیم
نجفی درباره خاطرات خود از مواجهه با مردم در شهرهای مختلف هم گفت: از آنجایی که خیلی اهل سفر هستم، مردم در مناطق مختلف اظهار لطف دارند و بسیاری هم پیگیری میکنند که چرا آن کارها ادامه پیدا نکرده است. من هم همین پاسخ را میدهم که من تنها میتوانم پیشنهاد و طرح ارائه کنم و تصمیمگیری درباره آن با دوستان است. این فرآیند تصمیمگیری در تلویزیون کمدی کند است.
وی ادامه داد: احتمالاً در آینده نزدیک تهیهکنندگی یک فیلم سینمایی را برعهده خواهم گرفت که کارگردانش فرد دیگری خواهد بود. این طرح متعلق به دوره کرونا بود و به دلیل همان شرایط تولید آن متوقف شد. بعدها هم اوضاعی پیش آمد که جلوی دست و پایمان را برای ادامه کار گرفت. شخصاً نمیخواهم تحت تأثیر اتفاقات سیاسی کار کنم و هیچگاه نمیخواهم از موقعیتها استفاده یا سوءاستفاده بشود.
این بازیگر باسابقه تأکید کرد: کار من همواره فرهنگی بوده است و اگر هم بخواهم حرف سیاسی بزنم، حتماً در قالب یک برنامه سیاسی آن را مطرح خواهم کرد. خیلی برایم عجیب است که هنوز برخی مردم برای این دست تولیدات مطالبه دارند و چیزهایی از برنامههای من به یاد دارند که خودم خاطرم نیست! برخی حتی این مطالبه را دارند که با توجه به سن و سالشان پیش خودم میگویم چطور به یاد دارند؟ آنها که سن و سال بیشتری هم دارند، تندتر به من اعتراض میکنند که چرا آن کارها را ادامه ندادیم.
ظاهرم شبیه «هارون الرشید» بود
نجفی درباره نقشآفرینی کوتاهش در نقش «هارون الرشید» در سریال «ولایت عشق» به کارگردانی مهدی فخیمزاده هم گفت: در آن پروژه برای چند سکانس کوتاه، در حد دو سه روز آفیش بودم و این نقش را ایفا کردم. در مواجهه با پیشنهادات من معمولاً نقش منفی و مثبت را جدا از هم نمیبینم و بیشتر این نکته را مدنظر دارم که یک نقش باید خوب اجرا شود و در خدمت قصه و کارگردان باشد. اصلاً به این بعد آن فکر نمیکنم. من نقش منفی در فیلم «پناهنده» زندهیاد ملاقلیپور هم ایفا کرده بودم. اگر بدانم توان اجرا یک نقش را دارم و قصهاش هم قصه خوبی است، به راحتی آن را میپذیرم. دیگر به این فکر نمیکنم که قرار است چهره منفی از من دیده شود. بیشتر تلاش میکنم امانتدار کار باشم.
وی افزود: سریال «ولایت عشق» سریال بسیار خوبی بود و مهدی فخیمزاده خیلی حرفهای آن را کارگردانی کرد. از بازیگران هم به خوبی استفاده میگیرد و میتواند کاراکترهایی که در ذهن خود دارد را جان ببخشد. من با اعتماد کامل به فخیمزاده داشتم، به پشتوانه تجربه قبلیام با او در خارج از کشور در قالب فیلم «تاواریش»، میدانستم او این توانایی را در کارگردانی دارد. البته او نقش دیگری را برایم در نظر گرفته بود اما خودم احساس کردم در این نقش میتوانم تأثیرگذارتر باشم و از نظر فیزیکی هم شباهتهای بیشتری با او داشتم. در تاریخ معروف است که هارون الرشید قد بلندی داشته و چشمهایش روشن بوده است. اینها شباهتهای فیزیکی بود و وقتی پیشنهاد را به فخیمزاده دادم، او هم استقبال کرد. این نقش کوتاه بود، اما بهنظرم در قالب سریال تأثیرگذار بود.
این بازیگر ادامه داد: همین بخشهای کوتاه هم کار سختی بود. به خصوص قسمتهای بیرونی مثل سکانسهای مربوط به ورود کاراکتر هارون الرشید به مشهد با همراهی سپاهیانش که به دلیل تعداد زیاد هنرور، خیلی مهم بود برداشتها تکرار نشود. فقط برگشت این کاروان سه هزار نفره، تقریباً سه ساعت طول میکشید! در مجموع اما با توجه به تخصص فخیمزاده، همه چیز خیلی خوب پیش رفت. او وقتی کاری را قبول میکند، برای آن توان بالایی میگذارد.
زمان به عقب برگردد بازهم در «خانه سینما» را گل میگیرم
نجفی درباره خاطرهای که از اقدام او برای گل گرفتن در «خانه سینما» در حافظه رسانهها باقی مانده است و اینکه اگر زمان به عقب بازگردد آیا آن اقدام را تکرار میکند هم تأکید کرد: صددرصد همان کار را میکنم. حتی هزار درصد! اینکه یک عدهای بخواهند دور هم بنشینند و برای کار افراد دیگر و اینکه فیلمشان چه زمانی اکران شود تصمیم بگیرند، یک ظلم است. تصمیم برای تأیید پروانه ساخت و اکران یک مسئله دیگر است اما ظلم زمانی اتفاق میافتد که گروهی با تعمد و برای زدن یک فرد که او را مزاحم خود میداند، اقدام به مانعتراشی برای اکران فیلمش کنند. حتماً باید جلوی این اقدام ایستاد و صددرصد اگر دوباره در آن موقعیت قرار بگیرم، آن اقدام را تکرار میکنم. حتی اگر همین امروز این ظلم را ببینم به آن واکنش نشان میدهم.
وی افزود: کار صنفی به معنای حمایت از همکاران است. آن زمان حتی میشنیدم که برخی میگفتند نجفی چرا اسم فیلمش را گذاشته «من یک ایرانیام»! یعنی آنقدر فیلمهای منفی ساخته بودند که نمیخواستند چیزی به نام ایران و پرچم ایران در فیلمها مطرح شود. به همین دلیل معتقدم با نیتهای خاص آن فیلم را نابود کردند. همان جریانات هم باعث شد خیلی از آن افرادی که نیت سو داشتند شناسایی شوند. همچنان اقدام خودم در گل گرفتن در خانه سینما را اقدام درستی میدانم که تبدیل به هشدار به برخی از این افراد شد تا از درون خانواده سینما به همکاران خود ظلم نکنند. مردم هم در این سالها واکنشهای بسیار مثبتی به این اقدام من داشتهاند. حتی در سفرهایی که با خارج از کشور دارم این اقدام من را به یاد دارند و درود میفرستند که جلوی بیعدالتی ایستادهام.
نکته: در حالی که به نظر می رسد بخش قابل توجهی از سینماگران کشور به بهانه های مختلف عملاً مورد بی توجهی سازمان سینمایی کشور واقع شده اند، گفتگوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی قابل تأمل است.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری مهر؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه امروز سه نسل از سینما در کنار هم کار میکنند، گفت: پررونقترین دوران تاریخ فرهنگ و هنر در کشور در حال رقم خوردن است.
محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به تعامل دولت و هنرمندان بویژه در عرصه سینما گفت: هیچ شکافی بین هنرمندان و دولت وجود ندارد نشانه اش هم حضور قوی سینماگران است. آثاری که در حال تولید است اگر عددهای آن را بگیرید به رکوردهای جدیدی خواهید رسید.
وی با بیان اینکه اهالی سینما درگیر کار هستند، افزود: البته برخی از اصحاب سینما ممکن است در نمایش خانگی حضور داشته باشند و برخی در مجموعههای نمایشی تلویزیون حضور داشته باشند؛ اما اکثریت قریب به اتفاق اهالی فرهنگ و هنر مشغول کارهای تولیدی برای مردم هستند یا کارهای آنها در حال پخش است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره القای شکاف بین دولت و سینما افزود: این یک موضوع القایی است. چند نفر که به هر حال از خوشحالی مردم ایران خوشحال نمیشوند ممکن است از اینکه سینما پرفروش باشد، ناراحت شوند، البته ما از این مسائل عبور کردیم و به این افراد نیز توجه نمیکنیم.
وی افزود: بنیاد فارابی سال گذشته چندین فیلم به جشنواره رساند. ما از فارابی حمایت میکنیم برای اینکه صنعت سینما را قدرتمند کنیم؛ امسال بیشتر این کار انجام خواهیم داد. مجموعهها و مؤسسات دیگر در سازمان تبلیغات، اوج، تلویزیون و بخش خصوصی همه در حال انجام کار هستند.
اسماعیلی با اشاره به برنامه وزارت ارشاد برای کار اولیها گفت: بیشترین تسهیلات را برای حمایت از کار اولیها در نظر گرفتیم. من با صندوق امید تفاهمنامه برای حمایت از کار اولیها امضا کردم و به این افراد تسهیلات ارزان قیمت میدهیم. امسال برای کار اولیها در جشنواره چهل و دوم فراخوان دادیم و یک بخش ویژه برای کار اولیها در نظر گرفتیم.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد: امروز سه نسل از سینما در کنار هم کار میکنند.
اسماعیلی تصریح کرد: باید با عدد و رقم صحبت کنیم شما میتوانید سینما تیکت را ببینید. عددها را روز به روز ببینید. تابلوی رونق سینما در آنجا است و نباید برخی آدرس غلط به مردم دهند. من بارها گفتم آغوش ما برای همه فعالیتهای فرهنگ و هنر در چارچوب قوانین کشور باز است.
وی افزود: البته محافظ قانون هستیم و یک سری خط قرمزهایی دارم و کسی هم نیستم که پشت پرده صحبت کنم؛ بدون هیچ ابایی حرفم را مطرح میکنم. این حرف من نیز باعث دوری با سینماگران نمیشود؛ بلکه باعث ایجاد یک اشتراک ذهنی و یک زبان مشترک میشود.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: پررونقترین دوره تاریخ فرهنگ و هنر در کشور در حال رقم خوردن است.
سیدجواد هاشمی گفت: در تمامی این سال ها کدام فیلمی که با سرمایه فارابی تولید شده توانسته در اکران موفق باشد؟ آیا فارابی توانسته یک فیلم درخشان در حوزه کودک و نوجوان بسازد که مخاطبان هدف این سینما از آن خوششان بیاید؟
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، سیدجواد هاشمی بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون در خصوص تداوم تصمیمات و کارهای غلط در حوزه سینمای بحران زده کودک و نوجوان در آستانه برگزاری جشنواره فیلم کودک گفت: فارابی سال ها است جشنواره کودک را برگزار می کند تا نیروهایش اضافه حقوق بیشتر بگیرند! در واقع چشم امید مدیران و کارمندان فارابی به این جشنواره است و برای همین هم اصرار به برگزاری اش دارند.
کارگردان فیلم های سینمایی «شهر گربه ها» و «تورنادو» در گفتگو با سینماپرس، افزود: جشنواره یک ویترین است و اصولاً هر سازمان و نهادی دوست دارد که تمام توانایی هایش را در این ویترین عرضه کند به دلیل اینکه از بعد تبلیغاتی برایشان اثر شگرفی خواهد داشت.
وی ادامه داد: فارابی سال ها است جشنواره برگزار می کند برای اینکه ثابت کند نیروهایش کار می کنند! این نهاد جشنواره برگزار می کند برای اینکه نیروهایش مبالغ بیشتری دریافت کنند؛ اساساً آدم های قدیمی و تغییر ناپذیر ادوار فارابی از کارشناسان و کارمندان چشم امیدشان به این جشنواره و اضافه کار و حقوق است و به نظرم می آید که باید درک شان کرد!
این سینماگر مطرح سپس با بیان اینکه آنچه متأسفانه من را خیلی متعجب می کند این است هر مدیری که می آید از همان نیروها و کارشناسان و آدم های قدیمی استفاده می کند اظهار داشت: پرسش بنده از مدیر فارابی این است که چرا کارشناسان مربوط به صدور مجوز و مشاوران مربوط به امور فیلمنامه و تولید همان آدم های قدیمی هستند که اصبلاً کودک را نمی شناسند؟
هاشمی خاطرنشان کرد: در تمامی این سال ها کدام فیلمی که با سرمایه فارابی تولید شده توانسته در اکران موفق باشد؟ آیا فارابی توانسته یک فیلم درخشان در حوزه کودک و نوجوان بسازد که مخاطبان هدف این سینما از آن خوششان بیاید؟
این کارگردان تأکید کرد: مدیران فارابی در ادوار مختلف مدعی آن هستند که این نهاد صدها فیلم خوب تولید کرده است؛ حال پرسش بنده از آن ها این است که این فیلم های خوبی که به زعم خودشان تولید کردند چقدر بازگشت سرمایه داشته است؟ چقدر مخاطب داشته است؟ چند درصد فیلم های تولیدی شان در کمدهای فارابی خاک می خورد؟
وی متذکر شد: متأسفانه اگر فارابی موفقیتی هم کسب کرده موفقیت های ضعیف بوده است. اینکه بروند و با مدارس مذاکره کنند و دانش آموزان را به تماشای یک فیلم ببرند دلیلی بر خوب بودن فیلم ها نیست.
کارگردان فیلم مجموعه فیلم های سینمایی «پیشونی سفید» در پاسخ به این پرسش که آیا با تغییر مدیریت فارابی امیدی به بهبود اوضاع سینمای کودک دارید یا خیر تصریح کرد: با تغییر مدیران تا به امروز اتفاق شگرفی را سراغ نداریم و از این رو بنده نمی توانم به این تغییرات خوش بین باشم.
هاشمی یادآور شد: مشکل اصلی همانطور که پیش تر هم عرض کردم حضور برخی چهره های ثابت در بنیاد فارابی است که باید این چهره ها هرچه سریع تر تغییر کنند. بنده به مدیرعامل قبلی این نهاد یعنی آقای جوادی هم گفتم که شما نمی توانید با این آدم ها درست جلو بروید و تحولی در فارابی و سینمای کودک و نوجوان ایجاد کنید. این آدم های به اصطلاح کارشناس بوده اند که باعث تولید فیلم هایی شده اند که سال ها است درون کشوهای این بنیاد خاک می خورد.
وی در همین راستا اظهار داشت: بنده به عنوان فردی که تاکنون ۸ فیلم برای کودکان و نوجوانان تولید کردم که ۷ فیلمم اکران شده و همه آثارم با اقبال بسیار مواجه گشته قطعاً یک صاحب نظر در سینمای کودک و نوجوان هستم و کسی نمی تواند این را انکار کند. فیلم های من همواره جزو پرفروش ترین ها بوده البته در جشنواره ها جایزه نگرفته و خوشحالم چون فیلم های فارابی فقط از جشنواره جایزه می گیرند.
هاشمی ادامه داد: حال سوأل بنده از مدیران فارابی این است آیا ممکن است من در انتخاب سوژه و متن و کار اشتباه کنم؟ چرا از تجربه من استفاده نمی شود؟ بنده با اصرار آقای جوادی به ایشان سناریو دادم اما بعد از یک هفته کسی از بنیاد فارابی به من زنگ زد و گفت بچه ها با سوژه و متن شما مخالف هستند. این در حالی است که فیلمنامه من را دو متخصص حوزه کودک و نوجوان یعنی حمزه صالحی و کریم خودسیانی نوشته بودند که مو لای درز آن نمی رفت.
وی یادآور شد: در آن دوران به من گفتند ما یک متن می فرستیم و شما این را کار کن؛ من متن را خواندم و دیدم فیلمنامه فاجعه است و قصه چند بچه سرطانی است که برای بقا تلاش می کنند! آیا این واقعاً کار کودک است؟ فیلمنامه تلخی بود که به اصلاً به درد فضای کودک و نوجوان نمی خورد اما در نهایت هم شنیدم ساخته شد. واقعاً نمی دانم چرا آقایان اصرار دارند این نوع فیلم ها را بسازند؟
این سینماگر تصریح کرد: متأسفانه کسانی که امور تأیید سناریو در فارابی را در دست دارند نه آدم ها را می شناسند نه بازار را؛ نه فضای کودک را می شناسند و نه دغدغه ای دارند. کاش این افراد بفهمند که کودکان امروزی را نمی شناسند و دست از این کارهای شان بردارند.
هاشمی در پایان این گفتگو افزود: بنده چند وقت پیش در روستای عبدالله آباد از توابع نیشابور برنامه ای داشتم و تمامی کودکان این روستا بدون استثنا فیلم «پیشونی سفید» من را بارها دیده بودند. حال سوأل من این است که چند کودک ایرانی تا کنون آثاری که به اسم کودک و نوجوان توسط فارابی تولید شده را دیده است؟ آقایان ای کاش به این نتیجه برسید که این کاره نیستید و باید کنار بروید همانطور که از خانم برومند خواستید فیلم بسازد اما ایشان گفت چون کودکان امروزی را نمی شناسم این کار را انجام نمی دهم. شما باید اول شخم بزنید بعد بذر بکارید؛ این را فراموش نکنید!
بازیگر سینما و تلویزیون با تاکید بر اینکه هنر سینما منتقل کننده مفاهیم انسانی است و باید در دیدگاه مسئولان پیرامون آن تحول ایجاد شود گفت: باند بازی بر سینمای کشورمان سایه افکنده است.
به گزارش سینمای خانگی، مهدی فقیه روز سهشنبه در گفتوگو با ایرنا، گفت: اگر مفاهیم انسانی در این هنر ارائه شود مردم آن را میفهمند و میخواهند اما برخی از مسئولان دید دیگری به این هنر دارند.
وی عنوان کرد: به عنوان نمونه شخصیت چارلی چاپلین چون روایت کننده مفاهیم انسانی بود مورد استقبال مردم جهان قرار گرفت و همه نظامهای سیاسی آن را پخش میکنند.
به گفته فقیه مسائل اجتماعی و زندگی مردم در جامعه باید در قالب هنر سینما به تصویر کشیده شود چرا که در این صورت مردم بهتر آ را میفهمند.
وی اذعان کرد: اکنون کتابخوانی در جامعه ایرانی بسیار کمرنگ شده و بیان مسائل در سینما میتواند به عنوان مکملی برای کتاب عمل کند.
جای خالی فیلمهای فاخر دفاع مقدس و دینی در سینما و تلویزیون
فقیه گفت: سالهای گذشته شاهد تولید سریالهای خوب محرمی بودیم که در این ایام از تلوزیون پخش میشد و مردم از آنها استقبال میکردند اما امسال چنین آثاری ساخته نشد و مسئولان باید به فکر باشند.
این بازیگر و پیشکسوت سینما و تلویزیون ادامه داد: امروز دیدهای خوبی در میان سینماگران و نویسندگان سینما وجود دارد و مسئولان نباید همه این هنرمندان را به یک چوب برانند.
وی اضافه کرد: تولید فیلمهای فاخر و شایسته درباره دفاع مقدس نیز باید مورد توجه قرار گیرد، در حالی که دفاع در برابر جنگ تحمیلی را مقدس میدانیم اما این حوزه در سینما چنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است.
باند بازی در سینمای ایران وجود دارد
فقیه اظهار کرد: امروز برخی از کارگردانان بزرگ سینمای ایران خانه نشسن هستند و برخی جوانان بدون داشتن تجربه یا تحصیلات لازم با استفاده از ابزار پول وارد سینما شدهاند، پول اگرچه لازم است اما هنر نمیشود.
این بازیگر شیرازی سینما و تلویزیون اذعان کرد: سینمای اکنون پر از باندبازی شده و به مساله گستردهای تبدیل شده است.
مردم فیلم خوب را انتخاب میکنند
وی گفت: فیلمسازی نباید منحصر به تلویزیون یا موسسه خاصی باشد بلکه همه دیدگاهها و گروهها باید آثار خود را ارائه کنند.
فقیه ادامه داد: در این صورت است که نوعی رقابت درست در سینمای کشور شکل میگیرد و کارهای بهتری ساخته میشود.
این بازیگر سینما و تلوزیون بیان کرد: با ارائه کارهای متعدد از دیدگاههای مختلف، مردم آثار خوب را انتخاب میکنند.
مهدی فقیه بازیگر ۷۸ ساله سینما و تلوزیون و تحصیلکرده ای حوزه است که سابقه درخشانی در هنر بازیگری دارد.
آسمان هشتم، ضدگلوله، انفرادی، غوغا، مریم مقدس، سفر به چذابه و هور در آتش برخی از آثار سینمایی و به کجا چنین شتابان، خون بها، علی البدل، آتش سرد و آتش و باد برخی از آثار تلوزیونی این بازیگر پیشکسوت است.
دو دهه ۶۰ و ۷۰، سینما و به ویژه تلویزیون آثاری تولید میکرد که با اکنون غیرقابل قیاس است. در تشریح برخی از دلایل آن باید گفت آن زمان عرصه تولید فیلم و سریال، صحنه بازتاب واقعیات جامعه بود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، به این چند جمله که برگرفته از دیالوگهای مشهور تلویزیون و سینمای ایران است کمی توجه کنید:
در سریال «هزاردستان» ساخته پرآوازه زندهیاد «علی حاتمی» و بازی زیبای روانشاد «عزت الله انتظامی» در نقش «خان مظفر» خطاب به مرحوم «جعفر والی» در نقش «کفیل نظمیه تهران» : «… زیاد غلو میکنید، شما فطرتا افراطی هستید و علت توفیق شما در امور دولتی همین نقیصه فطری است. اتفاقا اهل حکومت ما مبالغه را میپسندند. این مفتش شما چیزی است از قماش علفهای هرزه، رشدش سریعه اما نه سپیدار میشه و نه گل سرخ! بی کس و کاره، میخواد زور به همه چیز برسه، میرسه، البته نه به همه چیز و نه برای همیشه»
و یا در سریال زیبای سربداران ساخته «محمدعلی نجفی» و بازی درخشان «علی نصیریان» در نقش «قاضی شارح» به «محمد ابهری» در نقش «امیر محمود»:
«- هرگز سوگواری را در مرگ عزیزش در نهایت تقلا، سخت در آغوش گرفتهاید امیرمحمود؟
– منظور چیست؟
– هرچه بازوان خود را تنگتر میکنید، آرام کردن او دشوارتر است.
– آری!
– خلقی را در نهایت سوگواری چطور؟»
آنگونه که آینه تصویر را مینمایاند، هنر نیز در بازتاب واقعیت میتواند هر آنچه را که هست، بنمایاند؛ با این تفاوت که در آثار هنری و بهصورت عام در هنر، بازتابهای زندگی اجتماعی، سطحی نیستند
این دو تنها بخش کوچکی بود از محتوای سریالها و فیلمهای سینمایی ساخته شده به دست کارگردانان نامی ایران که دست بر قضا هیچ ادعایی نداشته و به ویژه در زمانی ساخته و نمایش داده شدند که کشورمان در شدیدترین تنگناها به واسطه شرایط جنگ تحمیلی قرار داشت؛ درست در زمانی که فعالان عرصه هنر با کمترین سرمایه و بالاترین ریسکها مانند عدم بازگشت سرمایه، روبرو بودند.
در کنار سربداران از محمدعلی نجفی و هزاردستان از علی حاتمی، آثاری چون «بوعلیسینا» ساخته روانشاد «کیهان رهگذار»، «روزی روزگاری» از «امرالله احمدجو»، «پهلوانان نمیمیرند» از «حسن فتحی» و… که پرداختن به هرکدام شاید ساعتها وقت نیاز داشته باشد، تنها بخشی از تولیدات برجسته هنری ایران بود که دیگر در تاریخ سینما و تلویزیون ایران تکرار نشد. اما چرا؟
نظریه بازتاب و آثار هنری
برای یافتن پاسخ این چرایی میشود به نظریه بازتاب متوسل شد؛ یکی از نظریاتی که زیرمجموعه جامعهشناسی سینما قرار میگیرد و از دیدگاهی به مقوله سینما مینگرد که وجود ارتباط تنگاتنگ و گسستناپذیر بین فیلمهای تولیدشده در یک بافتار اجتماعی با خود آن بافتار به طور عام و نهادهای سازنده آن، به طور خاص را اجتناب ناپذیر میداند.
به استناد نظریه بازتاب در جامعهشناسی هنر که به بررسی پیامدهای مختلف تحولات و واقعیات جامعه بر چگونگی شکلگیری آثار هنری میپردازد، آثار هنری بازتاباننده جریانهای موجود در جامعه همعصر خویش هستند. رویکرد بازتاب، معطوف به فهم جامعه است و از شیوههای تحلیل و مطالعه آثار هنری در صدد دستیابی به زبان جامعه انعکاسیافته در عصر خود است. آنگونه که آینه تصویر را مینمایاند، هنر نیز در بازتاب واقعیت میتواند هر آنچه را که هست، بنمایاند؛ با این تفاوت که در آثار هنری و بهصورت عام در هنر، بازتابهای زندگی اجتماعی، سطحی نیستند. به این ترتیب لایههای درونی در پدیدهها به وسیله رمزنگاریهای نمادین، نشانهگذاری میشوند. از این نظر، هنر در جامعه به دنبال کشف کدهایی است که بتواند با آنها، واقعیتهای پنهان در بسترهای زیرین حیات جمعی را به سطح آورده و آشکار سازد.
طبق رویکرد بازتاب، هنر بازتاب دهنده ذات جامعه است یا به تعبیری دیگر، ذات هنر ملهم از دادههای اجتماعی است. نکته مهم در این رویکرد فهم جامعه است و از این منظر به تفکرات مبتنی بر شناسایی زیربناها و روبناها در جامعه ارتباط مییابد؛ از این منظر که جامعه انسانی از دو بخش تشکیل شدهاست؛ زیربنا و روبنا. زیربنا شامل نیروها و روابط تولید است که در آن انسانها به تولید ضروریات و نیازهای زندگی میپردازند. این روابط، دیگر روابط و همچنین اندیشههای جامعه را معین میکنند که به آنها روبنا میگویند. روبنای یک جامعه شامل فرهنگ، نهادها، ساختارهای قدرت سیاسی و … میشود. «کارل مارکس» معتقد است، ادبیات بازتاب دهنده مسایل اقتصادی و زیرساخت جامعه است.
گذشته از این نظریهپردازیها باید گفت یک اثر هنری، مثل یک تابلوی نقاشی که مولفههای زندگی یک دوره یا بخشی از شرایط تاریخی و اجتماعی را مستند میسازد میتواند در فرایند یک تحلیل تفسیری به ویژگیهای بر جسته درحیات مادی دوره مربوط به خود اشاره کند. این ویژگیها میتوانند علاوه بر نشان دادن واقعیات زندگی، اطلاعات و دادههای مهمی را در چارچوب ساختارهای جامعه در صور نشانهها و نمادهای غیر مادی نیز به تصویر در آورد.
دلیل این که در فضای دهههای ۶۰ و ۷۰، سینما و تلویزیون ایران در میانه تنگناهایش به شدت رشد کرد، این است که خواست و نیاز جامعه یا به عبارتی خودِ جامعه را منعکس میکرد
سینما و تلویزیون در دهه ۶۰ و ۷۰، بازتاب زندگی اجتماعی بود
با داشتن این رویکرد، درک فضای سینما وتلویزیون دهه ۶۰ و ۷۰ بسیار آسانتر و بهتر است. دلیل این که در فضای این دو دهه، سینما و تلویزیون ایران در میانه تنگناهایش به شدت رشد کرد، این است که خواست و نیاز جامعه یا به عبارتی خودِ جامعه را منعکس میکرد. این که دیالوگهای ماندگار در سریال بوعلیسینا بر زبان شخصیتهای این اثر ماندگار جاری میشود و مردم نیز آن را درک کرده و میپذیرند، دقیقا به همین دلیل است.
در فضای دهه ۶۰ موسسات آموزش عالی تحت نظر وزارت «فرهنگ و آموزش عالی» فعالیت داشتند. استادان این دوره در جرگه بهترینها و نخبگان بزرگ دانشگاهی و هنری بودند. فضای دانشگاهی همچنان تحت تاثیر منش و روش چهرههایی چون «عبدالحسین زرینکوب»، «غلامحسین یوسفی»، «مهرداد اوستا» و … قرار داشت. به همین ترتیب، حوزه آموزش و پرورش نیز مملو از دبیران و معلمانی بود که مستقیم و غیرمستقیم تحت تاثیر آموزش این افراد بودند. قدرمسلم دانشآموزی هم که به دست این دبیران و معلمان آموزش دیده، جامعهای را تشکیل میدهد که از نظر ادبی و هنری در جایگاه شایستهای قرار دارد، ولو آن که در شرایط جنگی، زندگی کند. نتیجه چنین فضایی هم میشود سینمای روحنواز، غنی و سرشار از مفاهیم مهم اجتماعی و فرهنگی که بازتابی از شرایط جامعه بوده و هنوز هم بعد از سه دهه میتواند برای مخاطب، دلنشین، جذاب و حتی کارآمد باشد.
مدرسان دانشگاهی در دوره طلایی سینما و تلویزیون در جرگه بهترینها و نخبگان بزرگ دانشگاهی و هنری بودند. فضای دانشگاهی و به تبع آن عرصه هنر همچنان تحت تاثیر منش و روش چهرههایی چون «عبدالحسین زرینکوب»، «غلامحسین یوسفی»، «مهرداد اوستا» و … قرار داشت
به این دیالوگ زیبا در سریال «بوعلی سینا» دقت کنید؛ مربوط به زمانی است که پدر بوعلی به دلیل بیماری درگذشته و او نتوانسته به موقع برای معالجت پدر به نزد او بازگردد و به همین دلیل دچار یک شوک و سرخوردگی درونی است. اما پیرمردی که در نقش یک فرد جاافتاده است، برای دلداری او و مواجه وی با مادر عزادار چنین میگوید: «مرگ پدر تلخ است برای فرزند اما همواره سرآغاز دوران دیگری است. وقتی مادر را میبینی، مردی متین و کامل باش، مواجه با مرگ سپری جز متنانت نمیطلبد!»
این جمله را زمانی که در قالب یک اثر هنری مانند فیلم تاریخی بوعلیسینا ببینید، هم قدرت اثرگذاری آن بیشتر است و هم در مواجه با یکی از مسایل پرابهام و رمزآلود بشر یعنی «مرگ»، بهترین راهکار را دارد.
مواردی از این دست را میتوان در فیلمها و سریالهای شاخص آن دوران به وضوح دید. نمونه دیگر آن در سریال «روزی روزگاری»، ساختهامرالله احمدجواست که در اوایل دهه هفتاد از شبکه یک سیما روی آنتن میرفت. در این سریال به خوبی نحوه مواجه با طبیعت و به نوعی تعامل با آن، چنان زیبا و لطیف به مخاطب آموزش داده میشد، که شاید در هیچ کتابی نمیتوان نظیری برای آن یافت. در دیالوگی که بین «خاله لیلا» (ژاله علو) و «مراد بیگ» (مرحوم خسرو شکیبایی) بر سر بریدن یک شاخه از درخت بیابانی رخ میدهد تامل کنید:
مراد بیگ پایش را روی یک بوته بیابانی به ظاهر خشک میگذارد تا تنها یک شاخه از آن ببرد. در این هنگام با واکنش شدید خاله لیلا که زن مسن اما بسیار باتجربهای است روبرو میشود:
خاله لیلا: میخوای برای یک شاخه، بوته را به کل نابود کنی؟
مرادبیگ: نترس کوه پر این بوتههاست، صد خروارش را هم که آتش بزنی باز هم هست!
خاله لیلا: مگر هرچی تو دنیا فراوون بود مال باباته که آتیشش بزنی؟ تحفه طلا؟
دیالوگهای سریالی چون روزی روزگاری، یکی از بهترین آموزشها در تعامل انسان با محیطزیست و حفظ آن را ارائه میداد
به جرات میتوان گفت این دیالوگ یکی از بهترین آموزشها در تعامل انسان با محیطزیست و حفظ آن است.
در جایی دیگر که خاری در انگشت مراد بیگ فرو میرود و بیتابی میکند و میخواهد آن را در بیاورد، خاله لیلا به او میگوید، با سوزن درش بیار. مراد بیگ هم میگوید سوزن ندارم، اما خاله لیلا میگوید تو کلاهت را نگاه کردی؟ در درون کلاه مرادبیگ یک سوزن قرار داده شده و او از وجودش بی خبر است. پاسخ خاله لیلا شنیدنی است:
«آدمی که از توی کلاهش خبر نداره، اینقدر پرمدعایی نمیکنه تحفه طلا!»
نمونههای این دست در فیلم «کمال الملک» و «مادر» علی حاتمی و یا سریال «پهلوانان نمیمیرند» از حسن فتحی پرشمار است. همه آنها به زبان هنری و به فصاحت، شرایطی از جامعه را بازتاب میدهند که جامعه به درستی آن را درک کرده و با ادبیات آن آشناست.
شاید بتوان اکنون پاسخ پرسشی را که در ابتدای این گزارش مطرح شد را اینگونه داد: اگر در دو دهه ۶۰ و ۷۰ آثار فاخری در حوزه سینما و تلویزیون ساخته شد، به این دلیل بود که فعالان عرصه هنر با یک جامعه فرهیخته روبرو بودند آن هم به دلیل حضور استادان برجسته در حوزه ادبیات و علوم اجتماعی و نقش آنان در پرورش یک نسل فرهیخته. دوم آنکه تمام سعی و تلاش آن فعالان هم در بازتاب شرایط اجتماعی جامعه بود؛ رابطه دوسویهای که اکنون نمود چندانی از آن به چشم نمیآید.
میترا مهتریان یکی از کارگردانان مستند «سینهما رکس» که به بازخوانی حادثه تلخ آتشسوزی سینما رکس میپردازد، به طرح نکاتی درباره لزوم توجه بیشتر به فرآیند عرضه آثار مستند پرداخت.
به گزارش رسانه سینمای خانگی، میترا مهتریان یکی از کارگردانان مستند «سینهما رکس» که با موضوع بازخوانی حادثه آتشسوزی سینما «رکس» به تازگی بهصورت اینترنتی عرضه شده است، در گفتگو با مهر درباره این مستند توضیح داد: حادثه آتشسوزی سینما رکس یکی از معدود حوادث تلخ و فجیع درباره سینماست و شامل همه مردم ایران و خارج از مرزهای ایران میشود. در این حادثه انسانهایی از همه طبقات و سلیقهها و اعتقادات و ایدئولوژیها در جای مهمی به نام سالن سینما دور هم جمع شده بودند تا شاید برای دقایقی از واقعیت زندگی خود فاصله بگیرند و به تماشای قصه آدمهای دیگری بنشینند. آنها با امید به لذت بردن از سینما، از خانه بیرون رفتند ولی هرگز به منزل بازنگشتند! روایت این قصه تلخ، بیشک همه طیف مخاطبی را میتواند با خود همراه کند.
این مستندساز درباره اینکه در مستند خود تلاش کرده از نگاه صرفاً سیاسی پرهیز کند و به ابعاد انسانی و اجتماعی حادثه آتشسوزی سینما رکس بپردازد، گفت: سینما رکس تا مدتها به یک کلیدواژه خط قرمزی تبدیل شده بود اما به دور از قضاوت، میشود با وجوه دیگر حادثه روبرو شد و آن وجه دیگر را هم به نمایش گذاشت.
وی افزود: زمانی که اخبار حضور من و تیم تولید مستند «سینهما رکس» در شهر آبادان منتشر شده بود، همین اخبار باعث شد بعد از چهل سال، یک حرکت دولتی در شب سالگرد حادثه شکل بگیرد. همه ساله مردم این شهر بهصورت خودجوش برای برگزاری سالگرد و گرامیداشت قربانیان اقدام میکردند اما سالی که ما در آبادان حضور داشتیم شاهد حرکتی دولتی نیز بودیم که بی تأثیر از حضور ما نبود. حتی در فیلم هم بخشهایی از این مراسم وجود دارد که شهردار در حال سخنرانی است و بازگو میکند که شاید این اتفاق در هر جای دنیا رخ داده بود مسئولان اقدامات بهتری برای گرامیداشت یاد و خاطره قربانیانش انجام میدادند.
پایان کابوس ۴۰ ساله یک پدر
کارگردان «سینهما رکس» درباره بازخوردهای نمایش این مستند بیان کرد: زمان افتتاحیه نمایش مستند در باغ فردوس، فرزند یکی از قربانیان حادثه به عنوان یک شاهد زنده، اشک میریخت و میگفت این فیلم به کابوس چهل ساله پدرم پایان داده چون او به دلیل اینکه حرفهایش را جلوی دوربین زده، گویی بار امانت از دوشش برداشته شده و به زندگی برگشته است.
وی ادامه داد: با اشکهای آن خانم در بین جمعیت اشک ریختم و از درون راضی بودم که حداقل قدمی کوچک جهت ادای دین به قربانیان این حادثه برداشتهام. مخاطبانی که فیلم را در سینما دیده بودند با قربانیان احساس همذاتپنداری بیشتری داشتند و میگفتند ترس سوختن همین سینما تا انتها با ما همراه بود.
مهتریان تأکید کرد: فیلم مستند با تمام شدن در زمان تولید به پایان نمیرسد؛ تاثیراتش بر سوژهها و زندگی افراد بعد از تولید و نمایش تازه شروع میشود که من این تأثیرات را خوشبختانه شاهد بودم و افراد مرا از تحولات روحی خود بیخبر نگذاشتند. این دستاورد معنوی، دستاورد کمی برایم نبود هرچند به لحاظ مالی علیرغم گرفتن وام و قرض و بدهی، ساخت «سینهما رکس» برایم ریالی نفع مادی نداشته و هنوز درگیر پرداخت بدهیهای آن هستم اما برایم رضایتبخش است که یاد و خاطره قربانیان را زنده کردم و نگذاشتم فراموش شوند و البته این آغاز راه است.
این کارگردان سینمای مستند درباره وضعیت نمایش و عرضه فیلمهای مستند هم گفت: سینمای مستند در عرصه نمایش و عرضه وضعیت خوبی ندارد. شاید با توجه به حضور تشکلی به نام «هنروتجربه» و برگزاری جشنواره «سینماحقیقت» طی یکی دو سال اخیر که به شیوه برخط (آنلاین) هم برگزار شد، اتفاقهای خوبی رخ داده باشد اما اینها کافی نیست.
هیچ سازمان و نهادی تمایل به ریسک ندارد
وی افزود: تجربه نشان داده که «هنروتجربه» در شهرستانها یا اغلب کم رونق بوده و یا اصلاً با استقبال مواجه نشده است. کارهای زیربنایی برای عرضه مستند از سمت نهادهای ذیربط صورت نگرفته است. همواره راههای طی شده با تغییرات کم و بیش در اجرا دوباره تکرار شده که تأثیرگذار نبوده و متأسفانه راههای جدید هم امتحان نشده و تمایلی به ریسک در هیچ سازمان و نهادی هم دیده نمیشود بهعنوان مثال چه ایرادی دارد اگر تیزر چند مستند قبل از شروع بعضی فیلمهای پرمخاطب در سینماها نمایش داده و چند مستند معرفی شود؟ ما همیشه از ضعف فیلمنامه، طرح، فکر و اندیشه در فیلمنامهنویسان و فیلمسازان خود شکایت داریم اما واقعاً به ضعف و غیرعلمی بودن مدیریتهای خود در این زمینه هم معترف هستیم؟
این مستندساز ادامه داد: در وزارت علوم فرانسه یک مرکز مستند وجود دارد که کار این مرکز ساخت و جمعآوری فیلمهای مستند علمی آموزشی از فرانسه و سراسر جهان است. با یک دانشجوی دکترای مردمشناسی دانشگاه سوربن که ایرانی بود آشنا شدم. او برای پایاننامه دکتری میخواست فیلمی از غذاهای عشایر بختیاری بسازد. میگفت هزینه تولید فیلم را مرکز مستند وزارت علوم فرانسه تأمین میکند و این به معنی جمعآوری صدها فیلم مستند علمی از سراسر جهان در طول سال است و نشان میدهد یک برنامه هدفمند، مستمر و علمی در آنجا وجود دارد. در ایران کدام وزارتخانه، سازمان، نهاد، یا پلتفرمی حاضر به انجام چنین برنامهای خواهد بود؟
کارگردان «سینهما رکس» گفت: ما همیشه از ضعف فیلمنامه، طرح، فکر و اندیشه در فیلمنامهنویسان و فیلمسازان خود شکایت داریم اما واقعاً به ضعف و غیرعلمی بودن مدیریتهای خود در این زمینه هم معترف هستیم؟
مهتریان درباره ظرفیت فیلمهای مستند ایرانی برای جذب مخاطب در فرآیند اکران هم گفت: بدون شک این پتانسیل وجود دارد. حتی مخاطب عام هم امروز تشنه دانستن و کشف حقیقت و یافتن و دیدن رخدادهای واقعی است. بدون شک بخش عظیمی از مستندهای ساخته شده توسط مستندسازان، این قابلیت را دارد که مخاطبان عام را هم راضی کند و نظر آنها را جلب کند. تأثیرگذاری سینمای مستند نسبت به داستانی به مراتب چشمگیرتر است اما باید مسیر عرضه به درستی طراحی شود.
به پلتفرمها امیدوارم اما…
وی تأکید کرد: در این فرآیند من به نقش پلتفرمها خیلی امیدوارم. در همه جای دنیا واقعاً جایگاه پلتفرمها درست و معنادار است. أخیرا پلتفرم فیلم نت با نامی آشنا برای فیلمسازان فیلم کوتاه و مستند، تحت عنوان «سینمای دیگر» به نمایش آثار مستند اقدام کرده است. این نام برای ما آشناست چون نسل ما که در دهه شصت تولید فیلم کوتاه و مستند داشتیم خاطرمان هست برنامه خوبی با عنوان «سینمای دیگر» در تلویزیون هر هفته پخش میشد که یک برنامه ترکیبی از نمایش فیلم کوتاه، مستند و گفتگو با فیلمسازان و مدرسان و صاحب نظران بود.
تبلیغات فراگیر و همه جانبهتر میتواند باعث اقبال و رو آوردن همه اقشار مردم به تماشای فیلم مستند را به همراه داشته باشد اما در ایران متأسفانه پلتفرمها فقط به سمت حمایت از سینمای داستانی و سریالها گرایش دارند و اصلاً توجهی به سینمای مستند نشان ندادهاند
این کارگردان مستند ادامه داد: نمایش فیلمهای مستند در پلتفرمها اتفاق خجستهای است که چون هنوز زمان زیادی از آن نگذشته نمیتوان درباره عملکردشان قضاوت کرد اما همین که سینمای مستند وارد شبکههای خانگی شده و به خانهها میرود قطعاً اتفاق فرخندهای است که میتواند با بهره گیری از تجربیات روز دنیا موفق و درخشانتر پیش برود.
مهتریان تأکید کرد: در شبکهها و پلتفرمهای دنیا وقتی صحبت از تولید میشود برنامه اکران از قبل تعیین و مشخص شده و چارت زمانبندی اکران آماده است؛ حالا شما نگاه کنید به چرخه معیوب اکرانهای ما که یا با سلیقه داوران جشنوارهها تنظیم میشود و یا مدیران دولتی، و باز هم میتوان اشاره کرد که در آن سوی آبها علاوه بر سینماهای مخصوص عرضه و نمایش فیلم مستند، پلتفرم مخصوص فیلمهای مستند در ژانرها و گونههای خاص خود فیلمهای مستند نمایش میدهند و این پلتفرمها جدا از عرضه و نمایش در کار تولید مستند هم نقش دارند.
وی افزود: چه چیز بهتر از اینکه مستندساز فارغ از حمایتهای دولتی، از حمایتهای بخشهای خصوصی نیز بهرهمند شود. بدون شک وقتی پلتفرمها در تولید هم مشارکت داشته باشند راههای بهتری برای عرضه هم در نظر خواهند داشت. تبلیغات فراگیر و همه جانبهتر میتواند باعث اقبال و رو آوردن همه اقشار مردم به تماشای فیلم مستند را به همراه داشته باشد اما در ایران متأسفانه پلتفرمها فقط به سمت حمایت از سینمای داستانی و سریالها گرایش دارند و اصلاً توجهی به سینمای مستند نشان ندادهاند. وقتی این پلتفرمها که شکلی از تخصص در عرضه را به نمایش میگذارند، توجهی به مستند ندارند از مخاطب عام چه توقعی باید داشت؟!
مدیرانی که چرخه تولید مستند را از حالت رنگینکمانی خارج میکنند!
این مستندساز درباره اهمیت سوژهیابی مستندسازان برای جلب توجه مخاطبان هم گفت: به نظر من انتخاب سوژه و دست یافتن به موضوعات بکر و جذاب از طرف جمیع فیلمسازان به نحو درست و شایستهای انجام میشود اما سازمانها و نهادها، عامل بزرگی در مقابل تلاش مستندسازان برای جلب مخاطب هستند که با توجه به سیاستهای کشور سعی میکنند چرخه تولید را از شکل رنگینکمانی خارج و فقط به رنگهای خاکستری بسنده کنند.
وی ادامه داد: سوژههای دردسرساز، موضوعهایی که قصد پرسشگری داشته باشند و یا طرحهای که جنجالی باشند گاه از چرخه تولید حذف میشوند و حتی سعی میشود از چرخه نمایش و اکران و حضور جشنوارهای هم حذف شوند. وقتی در جایگاه مدیریت و سیاست، تصمیمگیری شود بدون شک با سلیقه مردم کاری ندارند و همین نه تنها باعث جذب مخاطب نمیشود که گاه باعث ریزش مخاطب نیز خواهد شد.
مهتریان گفت: مستندسازان ما وارد عرصههای فوقالعادهای شدهاند، وقتی دستشان برای انتخاب هر نوع سوژه باز باشد و تعدد موضوع را هر ساله شاهد باشیم، شک نکنیم که هر موضوع مخاطب خودش را به همراه میآورد. جعبه مدادرنگی ۱۷۲ رنگ، همه نوع سلیقهای را راضی میکند اما وقتی با یک جعبه که شش مدادرنگی خاکستری، سیاه، سفید، زرد، سبز و آبی مواجه باشیم به ناچار با همان تعداد مخاطب مواجه خواهیم شد.
مستند «آن معلم بی استاد» روایتی درباره زندهیاد علی حاتمی کارگردان شناخته شده سینما از زبان هنرمندان مطرح کشور، سهشنبه ۲۱ شهریور ساعت ۲۲ همزمان با روز ملی سینما از شبکه مستند پخش میشود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی شبکه مستند سیما، مستند «آن معلم بی استاد» به تهیه کنندگی سید وحید حسینی و روایتگری عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی، علی نصیریان، داود رشیدی و محمدعلی کشاورز (بازیگران سرشناس فیلمهای حاتمی) و منوچهر اسماعیلی، ناصر طهماسب، حسین علیزاده، احمد بخشی (کارگردان و دستیارِ علی حاتمی)، عبدالله اسکندری، ارسلان کامکار، حجت شکیبا نقاش و محمود بصیری، به زندهیاد علی حاتمی فیلمنامهنویس و کارگردان فقید سینما و تلویزیون ایران میپردازد.
این مستند به یاد علی حاتمی ساخته شده و نام فیلم از عنوان مقالهای از بهرام بیضایی در وصف حاتمی گرفته شده است.
«آن معلم بی استاد» توسط سید وحید حسینی و محدثه گلچین عارفی کارگردانی شده است و از دیگر عوامل آن میتوان به تدوینگر: ایمان نیکبین، تصویربردار: سید وحید حسینی، پژوهشگر و نویسنده : سید وحید حسینی، محدثه گلچین عارفی، صدابردار: ایمان نیکبین، طراحی صدا: محدثه گلچین عارفی و مدیر تولید: مینا مدرسی اشاره کرد.
علی حاتمی کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده شناخته شده سینما و تلویزیون ایران، آثار ماندگاری از جمله «دلشدگان»، «مادر»، «کمالالملک»، «هزاردستان» و … را خلق کرده است؛ این کارگردان ۱۵ آذر ۱۳۷۵ در اثر بیماری سرطان در تهران درگذشت.
شبکه مستند امشب ۲۱ شهریور در روز ملی سینما «آن معلم بی استاد» را روانه آنتن میکند. این مستند چهارشنبه ۲۲ شهریور ساعت ۹ مجدد از شبکه مستند پخش میشود.
قرارداد سرگروهی انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» و فیلم سینمایی «شماره ده» برای ورود به چرخه اکران عمومی ثبت شد.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، بیستمین جلسه شورای صنفی نمایش در روز یکشنبه ۱۹ شهریور در خانه سینما تشکیل شد.
در این جلسه بعد از بررسی درخواستها و موارد مطرح شده قرارداد سرگروهی ۲ فیلم به ثبت رسید.
قرارداد اکران انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» به کارگردانی بهنود نکویی، هادی محمدیان و محمدجواد جنتی و تهیهکنندگی حامد جعفری با پخش فیلمیران به سرگروهی پردیس کورش ثبت شد.
قرارداد فیلم سینمایی «شماره ۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد و تهیهکنندگی ابراهیم اصغری با پخش «شهرفرنگ» هم به سرگروهی سینما فرهنگ به ثبت رسید.
فیلم سینمایی «شماره ۱۰» که پیشتر در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شده بود، در ایام نوروز امسال و پیش از اکران عمومی روی آنتن تلویزیون رفت. این فیلم که از محصولات بنیاد سینمایی فارابی است، حالا در نوبت ورود به چرخه اکران عمومی قرار گرفته است.
هیئت انتخاب و داوری بخش «فیلم» شصتوهفتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان یاسوج-دنا که از 3 تا 6 مهرماه 1402 به میزبانی انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر یاسوج برگزار میشود، معرفی شدند.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، اعضای هیئت انتخاب و داوری شصتوهفتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان یاسوج-دنا که آثار سینمایی چهار بخش «داستانی»، «تجربی»، «پویانمایی» و «مستند» را ارزیابی کردهاند، معرفی شدند.
محمد حمزهای، رضا دانش پژوه، لیلی عاج، مهدی غلامی سوق، مهدی فردقادری، مهدی فرودگاهی و سید غلامرضا نعمتپور هنرمندان باسابقهای هستند که فیلمهای متقاضی حضور در شصتوهفتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان یاسوج-دنا را انتخاب کرده و آثار راهیافته به بخشهای مختلف برای رقابت را داوری میکنند.
محمد حمزهای
محمد حمزهای متولد 1359 در شهر اراک است که تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی در رشته کارگردانی سینما به اتمام رسوند و در ادامه به عنوان تهیه کننده و کارگردان سینما به فعالتهای هنری خود ادامه داد.
لازم به ذکر است وی تاکنون عضو هیئت انتخاب و داوری جشنواره منطقهای سینمای جوان اروند ( آبادان)، هیئت داوران منتقدان جشنواره فیلمهای مستند «سینما حقیقت»، هیئت انتخاب فیلمهای آکادمی ایسفا، هیئت انتخاب و داوری مسابقه فیلمنامه نویسی چهل سال سینمای دفاع مقدس، هیئت داوران بخش اصلی آثار کوتاه شانزدهمین جشنواره فیلم دفاع مقدس، آکادمی داوری بیستمین جشن سینمای ایران، هیئت انتخاب سومین جشنواره فیلمهای کوتاه دانشجویی امید، هیئت انتخاب جشنواره فیلمهای کوتاه موج کیش بوده است.
حمزهای کارگردانی فیلمهای سینمایی «آذر» و «کاپیتان»، کارگردانی فیلمهای تلویزیونی و ویدیوئی «خراش»، «صدای پای باران»، «حبیب آقا» و سهگانه فیلمهای پلیسی «مرتضا»، «زخم کاری» و «آخر بازی» و ساخت بیش از بیست فیلم کوتاه و نیمه بلند که شامل «مثل همیشه»، «بی سرو صدا»، «دور یا نزدیک» و «طبق عادت همیشگی» است، در کارنامه هنری خود دارد.
رضا دانش پژوه
رضا دانش پژوه متولد ۱۳۵۸ در شهر یاسوج است و کارگردانی سینما را در مقطع کارشناسی آموخته و همچنین دانش آموخته سینما از مدرسه فیلم و تلویزیون هندوستان است و تاکنون به عنوان نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سینما فعالیت کرده است.
وی تاکنون مشاور هنری اتحادیه انجمنهای اسلامی شبه قاره هند، مدیر اجرایی طرح اکران۳۰ اثر سینمای ایران در آرشیو فیلم هند، عضو هیئت داوران هفتمین جشنواره فیلم دانشجویی ایالت ماهاراشترا بمبئی بوده است و فیلم کوتاههای «همه زندگیام»،«نیهال»، «عروس بلوط»، «ایرانوود»، «آدم و حوا»، «آنجلینا» را کارگردانی کرده است و نویسندگی مجموعه نمایشنامههای «شام آخر» و «روزی روزگاری همین کوچه پایینی» و مجموعه داستان کوتاه «درخت گیلاس» برای اقتباس سینمایی، بخشی دیگر از فعالیتهای دانش پژوه در عرصه سینما است.
جایزه بهترین فیلمنامه سینمایی از اولین جشنواره بینالمللی فیلم کیش، جایزه بهترین فیلمنامه سینمایی از نهمین جشنواره فیلم عمار، لوح ویژه هیئت داوران ششمین جشنواره فیلم دانشجویی ایالت ماهاراشترا، بمبئی، برای فیلم «همه زندگیام»، بهترین فیلمنامه از جشنواره منطقهای سینمای جوان سنندج برای فیلم «همه زندگیام»، لوح تقدیر بهترین فیلمنامه از چهلوهشتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان دنا، از جمله افتخارات این هنرمند است.
لیلی عاج
لیلی عاج متولد 1357 در شهر تهران است و تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی گذرانده است و از اواخر دهه 70 به عنوان مدرس، نویسنده و کارگردان تئاتر و سینما فعالیت کرده است.
وی عضو پیوسته و رسمی انجمنهای نویسندگان و کارگردانان خانه تئاتر، دبیر اجرایی بخش تئاتر جشنواره آنلاین «هنر زنده است»، داور بیستوششمین جشنواره لالههای سرخ اندیمشک، داور رشته نمایشنامهنویسی یازدهمین جشنواره بینالمللی سیمرغ، داور بیستوششمین جشنواره تئاتر تهران، داور بخش نمایشنامهنویسی شانزدهمین جشنواره تئاتر رضوی و داور سیزدهمین جشنواره تئاتر مرصاد بوده و همچنین به عنوان نویسنده و کارگردان نمایشهای «خواب زمستانی»، «قند خون»، «کمیته نان»، «نایب سرخیها»، «کجایی ابراهیم؟»، «بابا آدم» در رزومه دارد.
همکاری و تولید و اجرای تئاتر با دانشجویان دانشگاه صوفیا بلغارستان، نویسندگی و کارگردانی فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا»، نویسندگی و کارگردانی فیلم کوتاه «هیمن»، «پاییز» «ههره وس»، مستند داستانی «هرچه تو را به یاد من بیاورد زیباست» از دیگر فعالیتهای هنر عاج است.
دیپلم افتخار بهترین کارگردانی فیلم اول از چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، جایزه ویژه هیئت داوران از هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت برای فیلم «سرهنگ ثریا»، تندیس و جایزه گوهرشاد از چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، چهره سال هنر انقلاب اسلامی در رشته نمایش، تندیس جشنواره و دیپلم افتخار بهترین نمایشنامه سیوهفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر برای نمایشنامه «سالی که دوبار پاییز شد»، از جمله جوایز این هنرمند است که در کارنامه هنری خود داشته است.
مهدی غلامی سوق
مهدی غلامی سوق متولد 1368 در شهر سوق از استان کهگیلویه و بویراحمد است و در مقطع کارشناسی ارشد تهیه کنندگی تلویزیون و کارشناسی کارگردانی سینما، تحصیلات آکادمیک خود را پشت سرگذاشته است و هماکنون به عنوان کارگردان و تهیه کننده مشغول فعالیت است؛ کارگردانی فیلم کوتاههای «ضلع پنجم مستطیل» و «آخرت»، تهیه کنندگی فیلمهای مستند «ماه دیگر» و «آبی به رنگ کربلا»، نویسندگی و کارگردانی فیلم کوتاه «سایه» از جمله فعالیتهای غلامی است.
جشنواره منطقهای ملایر، جشنواره Kinofilm 17 th Manchester international short film & animation festival منچستر/انگلستان، ETHOS Film awards 2021 لوسآنجلس/ آمریکا، Defy film festival 2021 نشویل/ آمریکا، Southern cone international film festival شیلی و Iran fest italy 2021، جشنوارههایی هستند که این کارگردان در آنها به عنوان فیلمساز حضور داشته است و آثارش نمایش داده شده است.
مهدی فردقادری
مهدی فردقادری متولد ۱۳۶۵ در شهر نیشابور است و تاکنون به عنوان کارگردان، نویسنده و تهیه کننده فعالیت کرده است.
رییس هیئت داوران جشنواره اورسیا روسیه، عضو هیئت داوران در چندین جشنواره بینالمللی ازجمله جشنواره ایسکیا ایتالیا، برنوشانزده جمهوری چک، فیلمهای اول و دوم قزاقستان، بوگورا بنگلادش و جشنواره فیلمهای ترسناک روسیه بخشی از فعالیتهای فردقادری به عنوان داور و هیئت انتخاب جشنوارههای داخلی و بینالمللی است.
کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی فیلم «آزردگان»، کارگردانی، نویسندگی و مجری طرح فیلم «بی وزنی»، کارگردانی و نویسندگی فیلم «جاودانگی»، تهیه کنندگی فیلم بلند «پسر»، کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی فیلمهای کوتاه «لذتهای گناه آلود»، «ماجرای یک شب بارانی»، «گرامافون» و «روایت آینهای داستانهای ساده»، کارگردانی و نویسندگی فیلمهای کوتاه «گلدانی که پاییز میشود»، «دایرههای معکوس» و «تناوب»، کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی فیلم مستند «زندگی خورشید» و نویسندگی کتاب «مردی که هیچ زنی دوستش نداشت»، از جمله فعالیتهای این کارگردان سینما است که تجربه حضور در بیش از چهل جشنواره بینالمللی ازجمله جشنواره بینالمللی فیلم مونیخ آلمان و ترانسیلوانیا رومانی با فیلم سینمایی «جاودانگی»، حضور در چند جشنواره بینالمللی و دریافت جوایزی از آمریکا و اروپا با فیلم «بی وزنی» را در کارنامه هنری خود دارد.
مهدی فرودگاهی
مهدی فرودگاهی متولد 1352 در شهر همدان است و تحصیلات خود را در مقطع کارشناس ارشد حقوق خصوصی به پایان رسانده است و نویسندگی و کارگردانی فیلمهای کوتاه در انجمن سینمای جوانان ایران، نگارش، ترجمه و ویرایش نشریات سینمایی، عضویت در انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران، عضویت در هیئتهای انتخاب و داوری جشنوارههای بینالمللی فیلم، تهیه کننده رسمی شبکه یک سیما و ده سال فعالیت در تأمین برنامه خارجی سازمان صداوسیما، از جمله فعالیتهای هنری و سینمایی این هنرمند است.
نویسندگی و کارگردانی 6 فیلم کوتاه در انجمن سینمای جوانان ایران، نگارش و گردآوری 12 عنوان کتاب سینمایی ازجمله «رویاهای بیداری»، «حرفی از جنس زمان»، «چشمهها و چشمها»، «باغ بیکران»، «همیشه بهار»، «فیلمنامه نویسی ارتباط تصویری»، ویرایش 15 عنوان کتاب و کاتالوگ در زمینه سینما و ادبیات، تدریس و برگزاری کارگاههای آموزش فیلمنامه از سال 1374 و عضویت در شوراهای آموزش، تهیه کنندگی، کارگردانی مستند و برنامههای تلویزیونی در شبکههای مختلف سیما مانند برنامههای «سینما یک»، «مستند برتر»، «جادوی تصویر»، «پایداری در قاب»، «دروازههای خالی»، «آشیان بر آب»، «موریانه» و «سینمای جهان» از جمله دیگر فعالیتهای فرودگاهی میتوان نامبرد.
سید غلامرضا نعمتپور
سیدغلامرضا نعمتپور متولد 1355 در شهر خرمآباد است و تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد تهیه کنندگی سینما و کارشناسی کارگردانی سینما گذرانده است.
رییس هیئت مدیره خانه سینمای مستند لرستان، عضو انجمن فیلم کوتاه خانه سینما، عضو انجمن عکاسان ایران، معاون هنری، سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان، کارشناس امور سینمایی و سمعی و بصری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان، مدرس فیلمسازی انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر خرمآباد و عضو شورای رسیدگی و نظارت بر آموزشگاههای آزاد سینمایی استان خرمآباد، از جمله سوابق سینمایی نعمتپور است.
مستند کوتاههای «مرثیههای خاک»، «مانکنها»، «اینجا زندان نیست»، «قابهای شکسته»، «غمگینتر از ترانه»، «برای گونگادین بهشت نیست»، پویانماییهای «فاصله»، «تندیس باد»، «کویر»، «بازگشت»، فیلم کوتاههای «دزد و نماز»،«سکوت آوا» در کارنامه هنری این هنرمند است و موفق شده است تندیس بهترین تحقیق و پژوهش بخش مستند سیامین و سیودومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، بهترین تحقیق و پژوهش و کسب جایزه بهترین فیلم بخش پرتره هفتمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت، لوح تقدیر چهاردهمین جشنواره بینالمللی سینمای جوان تهران برای انیمیشن «فاصله»، جایزه بهترین کارگردانی جشنواره استانی پویانمایی حرکت برای فیلم «بازگشت» دریافت کند.
لازم به ذکر است، شصتوهفتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان یاسوج-دنا، طبق برنامهریزی قبلی قرار بود در تاریخ 23 تا 26 تیرماه 1402 برگزار شود که به دلیل سفر استانی رییس جمهور به استان کهگیلویه و بویراحمد و فرارسیدن ماه محرم و صفر، این رویداد سینمایی به مهرماه 1402 موکول شد.
شصتوهفتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان دنا، 3 تا 6 مهرماه 1402 به میزبانی انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر یاسوج و به دبیری امین درخشان در شهر یاسوج برگزار میشود.