رسانه سینمای خانگی- مردی که می‌خندید

در همه عرصه‌ها فعال بود؛ هنرمندی که از هر انگشتش به معنای واقعی یک هنر می‌بارید. نویسنده‌ای قَدَر و بازیگری فوق‌العاده، صدای منحصر به فردش از اولین‌های دوبله کشورمان است. مرتضی احمدی، پیشکسوت هنرهای نمایشی سال‌هاست جای خالی‌اش در هنر حس می‌شود. او که متولد پاییز بود، در آخرین روز پاییز سال ۹۳ و همزمان با شب یلدا برای همیشه رفت.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، امروز ـ ۱۰ آبان ماه ـ سالروز تولد مرتضی احمدی، هنرمند پیشکسوت کشورمان است. تولد این هنرمند فقید بهانه‌ای شد تا هنرش در کشورمان را بار دیگر مرور کنیم.

زنده‌یاد احمدی ۹ سال پیش در سن ۹۰ سالگی از دنیا رفت. او آنقدر در همه هنرها قدر و جزو اولین‌ها بود که نمی‌دانیم با چه عنوانی بخوانیمش.

مرتضی احمدی در تئاتر، سینما، تلویزیون، رادیو و دوبله یکی از بهترین‌ها بود.

او یک سال قبل از درگذشتش، مهمان ایسنایی‌ها شد و از تجارب ۹۰ ساله اش گفت. با وجودی که اواخر عمرش به سختی راه می‌رفت اما با مهربانی دعوتمان را پذیرفت و قبول کرد که مهمانمان شود.

گله‌هایش زیاد بود اما مهربان و در شرایط سخت تا پایان عمرش لبخند بر لب داشت. حتی تصویر روی سنگ قبرش هم با خنده است.

او پرسپولیسی متعصبی بود و می‌گفت تلویزیون را فقط به خاطر پخش مسابقات فوتبال و کُشتی‌ است که می‌بیند.

از بین همه هنرهایی که رد پای مرتضی احمدی در آنها دیده می‌شود اما هنر پیش پرده‌خوانی و دوبله برایش چیز دیگری بود و خودش می‌گفت که پیش پرده‌خوانی برایش شهرت زیادی آورد.

او در خاطراتش بیان کرده بود که پیش‌پرده‌خوانی زمینه‌ای برای حضورش در رادیو و تئاتر بود.

احمدی درباره علاقه‌اش به هنر دوبله برایمان خاطرات زیادی تعریف می‌کرد و می‌گفت از اولین دوبلورهای این مملکت است.

و اما رادیو در زمان حیات مرتضی احمدی را از خودش رنجانده بود. خودش می‌گفت سال‌هاست که با رادیو قهر کرده و حتی رادیو هم گوش نمی‌کند. او اعتقاد داشت که تلویزیون با رادیو فرق دارد چون در تلویزیون احترام آدم را نگه می دارند اما رادیو نه.

احمدی در سال ۱۳۲۳ به رادیو تهران آمد و از آنجا بود که فعالیتش در رادیو را هم آغاز کرد. او سال‌ها در رادیو کار کرد و طی این سال ها تیپی که به آن مشهور بود به نام «بابا جاهل گریان» بود. این هنرمند در سال ۱۳۵۳ نقش اول سریال پربیننده «هردمبیل» ـ نوشته پرویز خطیبی ـرا بازی کرد و در سال ۱۳۵۶ محبوب‌ترین هنرپیشه رادیو شناخته شد.

مرتضی احمدی در سال ۱۳۲۶ گوینده فیلم‌های خارجی و از اعضای اولیه انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم شد. از ماندگارترین آثار او در دوبله می‌توان به کارتون «پینوکیو»‌ نقش روباه مکار و «سندباد» نقش بابا علاالدین اشاره کرد.

همچنین از کارهای شاخص تلویزیونی این هنرمند می‌توان به «شکرستان» (راوی و صداپیشه)، «تک مضراب»، «چهره‌ها»، «هردمبیل»، «هفت شهر عشق»، «سلطان صاحبقران»، «پنجره‌ها»، «چنگک»، «آرایشگاه زیبا»، «آیینه»، «تهران ۱۱»، «زیر بازارچه»، «دردسر بزرگ»، «خانه پدری» و… اشاره کرد.

رسانه سینمای خانگی- علاقۀ خاص کارگردان «جنگل پرتقال» به مهرجویی

آرمان خوانساریان، کارگردان جوانی که این روزها فیلم «جنگل پرتقال» را به عنوان اولین فیلم بلند سینمایی‌اش روی پرده سینماها دارد، عاشق معلمی است و در یک هنرستان پسرانه هم درس می‌دهد؛ او آنقدر دلبسته این حرفه است که می‌توان گفت به اندازه سینما برایش عزیز است.

این فیلمساز که پیش‌تر با فیلم‌های کوتاه «سبز کله غازی» و «سایه فیل» در جشنواره‌های فیلم کوتاه جایزه‌های متعددی گرفته بود، پس از چند سال سراغ ساخت یک فیلم سینمایی بلند رفت؛ فیلمی که بخش‌های زیادی از آن برگرفته از زندگی خود «آرمان» یا اطرافیانش است و سال گذشته در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد.

خوانساریان در گفت‌وگویی با ایسنا از تجربه ساخت «جنگل پرتقال» گفت و علاقه‌ای که به تدریس دارد؛ از  شب عجیب ۲۲ مهرماه گفت که فیلمش را برای جمعی از فیلمسازان صاحب‌نام کشور اکران کرد ولی سرخوشی‌اش با خبر تلخ قتل داریوش مهرجویی دو، سه ساعت بیشتر دوام نیاورد.

بخش‌های زیادی از «جنگل پرتقال» هم از واقعیت سرچشمه می‌گیرد. شخصیت معلم داستان هم بخشی از من است که در خودم سانسور می‌کنم

گپ و گفت ما با این فیلمساز جوان با حرفه معلمی او آغاز شد و اینکه آیا «سهراب بهاریان» (نقش اول فیلم جنگل پرتقال با بازی میرسعید مولویان) همان آرمان خوانساریان است؟

او در جواب به این پرسش می‌گوید:‌ «شاید بله، چون به هر حال هر کسی تکه‌هایی از خودش را در فیلمش جا می‌گذارد. بخش‌های زیادی از «جنگل پرتقال» هم از واقعیت سرچشمه می‌گیرد. شخصیت معلم داستان هم بخشی از من است که در خودم سانسور می‌کنم یعنی سهراب بهاریان شخصیت بیرونی من نیست. درواقع هنگام نوشتن فیلمنامه براساس بانک عاطفی خود و تکنیک‌های فیلمنامه‌نویسی محصولی خلق می‌شود  و در این مورد حدود ۸۰ درصد ماجراهای فیلم بر اساس اتفاقاتی شکل گرفته که برای خودم یا نزدیکانم رخ داده است.»

داستان اصلی فیلم «جنگل پرتقال» در شهر تنکابن و دانشگاهش می‌گذرد؛ دانشگاهی که آرمان خوانساریان سال ۱۳۹۳ به آنجا انتقالی گرفت. «جریان دانشگاهم کمی مفصل است. من در دانشکده هنر و معماری تهران – مرکز درس می‌خواندم ولی تمام دوستانی که با آن‌ها در هنرستان هم‌دوره بودم در تنکابن درس می‌خواندند. بعد از مدتی در دانشگاه خودم دچار رخوت شدم و فکر می‌کردم از این تکرار خسته شده‌ام. ذات هنر درون خود زیبایی‌هایی دارد که در شهری مثل تهران نمی‌شود آن را تحصیل کرد.  فکر کردم استادها که تقریبا یکی هستند،  رشته تحصیلی من هم بیشتر به مطالعه فردی متکی است، پس تصمیم گرفتم به تنکابن بروم و جزو معدود کسانی بودم که معکوس انتقالی گرفتم. این اتفاق خیلی برایم بهتر بود چون تنکابن شهری خلوت، پر از زیبایی و آرامش بود که در آنجا هم می‌توانستم درس بخوانم و هم بنویسم و فصل جدیدی در زندگی‌ام آغاز شد و مستقل زندگی کردم.»

او درباره اینکه آیا تجربه‌های همان مقطع را در فیلم روایت کرده و ایده فیلم از زمان دانشگاه سراغش آمده، می‌گوید: «نه، ایده فیلمنامه اولین روزی که سر کلاس مدرسه برای تدریس رفتم به ذهنم رسید. البته امیدوارم موفق شده باشم موضوعی را که می‌خواستم، روایت کنم چون داستان درباره نوعی از دست دادن و بازگشت است، در صورتی که من در دانشگاه در مقطعی بودم که زندگی را پر از روشنی و رو به آینده می‌دیدم؛ جایی که خود را مهم می‌دیدم ولی حسی که در فیلم وجود دارد حاصل تمام شدن آن دوران است؛ دورانی که دیگر نه دانشگاهی هست که در آن شاگرد اول باشی و نه جمعی که در آن سوگلی بمانی. این موضوعی بود که در فیلم روایت می‌شود ولی ایده کلی فیلم سال ۹۸ و در اولین روزی که معلم مدرسه شدم شکل گرفت.»

آرمان خوانساریان در ادامه به فضای مدرسه و نوع برخوردش با دانش‌آموزان پسر هنرستان اشاره می‌کند که تلاش می‌کرده با روشی ملایم‌تر از آنچه خودش تجربه کرده معلمی کند. او می‌گوید «همه چیز از همان روزی شروع شد که مدیر هنرستان مرا فرستادند تا مدرکم را برایشان بیاورم.»

روزهای سه‌شنبه در هنرستان، دو زنگ آخر با احمد طالبی‌نژاد کلاس داشتیم و آنقدر آن کلاس برایم جذاب بود که با خودم می‌گفتم من هم باید به همین شکل معلمی کنم. بعد از اینکه درسم تمام شد به همان مدرسه رفتم و با حقوقی بسیار پایین پذیرفتند که آنجا کار کنم؛ یعنی شروع کارم خیلی دلی اتفاق افتاد ولی بعد از آن، مدرسه‌های دیگری سراغم آمدند و کار را حرفه‌ای‌تر دنبال کردم

آرمان فارغ‌التحصیل رشته تئاتر است و می‌خواهد شغل معلمی را حتما ادامه دهد؛ حتی می‌گوید معلمی به اندازه سینما برایش اهمیت دارد. اما چه شد که به عنوان یک فیلمساز از تدریس در مدرسه سردرآورد؟

«رشته‌های تحصیلی زیادی در ایران وجود دارند که وقتی آن‌ها را می‌خوانی طبیعتاً باید معلم همان رشته شوی مثل تاریخ. اما من در دانشگاه مدرک تئاتر گرفتم و از این جهت شرایطم متفاوت بود؛ با این حال همین رسیدن به تئاتر ماجراهایی داشت. من خیلی دوست داشتم سینما بخوانم و وقتی می‌خواستم به هنرستان بروم خانواده‌ام خیلی موافق نبودند چون اولا خیلی‌ها فکر می‌کردند و هنوز هم فکر می‌کنند که اگر فرزندشان استعدادی دارد باید حتما در رشته‌های تجربی و ریاضی درس بخواند. دیگر آنکه تصور خوبی نسبت به محیط هنرستان‌ وجود نداشت. بعضی از این تصورها درست هم بود و متاسفانه هنرستان تبدیل به جایی شده بود برای دانش آموزان ضعیفی که در رشته‌های تجربی و ریاضی نمره نیاورده بودند؛ در صورتی که هنرستان باید محلی برای نخبگان هنری باشد. با این حال سال ۱۳۸۶ که وارد هنرستان شدم دنبال این بودم که حتماً سینما بخوانم که این رشته هم در همه هنرستان‌ها تدریس نمی‌شد. بعدها دوست داشتم در همان هنرستانی که درس خوانده بودم معلم شوم چون روزهای سه‌شنبه دو زنگ آخر با احمد طالبی‌نژاد کلاس داشتیم و آنقدر آن کلاس برایم جذاب بود که با خودم می‌گفتم من هم باید به همین شکل معلمی کنم. بعد از اینکه درسم تمام شد به همان مدرسه رفتم و با حقوقی بسیار پایین پذیرفتند که آنجا کار کنم؛ یعنی شروع کارم خیلی دلی اتفاق افتاد ولی بعد از آن، مدرسه‌های دیگری سراغم آمدند و کار را حرفه‌ای‌تر دنبال کردم. در اولین دوره‌ای که درس دادم دانش‌آموزان خوبی داشتم مثل آراد نویزی که دوست دارم اسمش را بیاورم و از نخبگان هنری است. الان هم هر وقت به مدرسه می‌روم، حتی زمانی که با خستگی برمی‌گردم حالم آنقدر خوب است که اطمینان دارم سینما این خوشحالی همیشگی را به من نمی‌دهد»

او در کنار علاقه زیاد به این حرفه، دلسوزی و توجه ویژه‌ای هم به نسل جدید دارد؛ نسلی که با وجود دسترسی بیشتر به اطلاعات، بعضی دغدغه‌هایش با نسل‌های قبلی یکی است.

خوانساریان پیش از آنکه تدریس حرفه‌ای را شروع کند، در دهه ۹۰ خیلی جدی وارد عرصه ساخت فیلم کوتاه شده بود و خیلی‌ها او را با دو فیلم «سبز کله غازی» و «سایه فیل» می‌شناسند. به نظر می‌رسد او هم به سیاق بسیاری دیگر از کارگردان‌ها، فیلمسازی در سینمای کوتاه را سکویی برای ورود به سینمای بلند می‌دانست. او درباره اینکه آیا برنامه‌ریزی خاصی برای این کار داشته است، می‌گوید: «معمولاً به فیلم کوتاه از دو منظر می‌توان نگاه کرد؛ اول اینکه مجوز فیلمسازی از طریق ساخت فیلم‌های کوتاه گرفته می‌شود و دیگر آنکه گروهی اساساً عاشق فیلم کوتاه هستند. من از دسته‌ای بودم که فیلم کوتاه را به خاطر مجوز فیلم بلند نمی‌ساختم. سه فیلم کوتاه داشتم که هر سه در «تصویر سال» جایزه گرفته بودند و می‌توانستم به راحتی مجوز فیلم بلند را بگیرم اما بیش از هر چیز فضای تجربی سینمای کوتاه را دوست داشتم. فکر می‌کردم هنوز باید در همان حیطه بمانم چون متاسفانه سینمای بلند ما چندان موقعیتی برای تجربه ندارد. حس می‌کردم در سینمای بلند یک شابلون وجود دارد و تو هم باید مثل بقیه باشی. این‌ها باعث می‌شد بیشتر در دنیای فیلم کوتاه بمانم»

او ادامه می‌دهد: «بجز این‌ها یک اتفاق خوب و خوش شانسی برای من این بود که فعالیتم در نیمه اول دهه ۹۰ یعنی سال‌های شکوفایی فیلم کوتاه بود، به طوری که فیلم کوتاه منبع درآمدم شد. در همین دوران است که نسلی تازه از فیلمساز مثل آرین وزیر دفتری یا امید شمس که از فیلمسازی آن‌ها به خوبی صحبت می‌شود، دیده شدند. آن‌ها در همان دوران بالندگی فیلم کوتاه فعالیت می‌کردند، در صورتی که الان با دوران عجیب و غریبی مواجیهم.»

جریان سینما به نحوی شده که انگار همه دنباله‌رو یک الگو هستند. وقتی به دفاتر فیلم‌سازی مراجعه می‌کنی، می‌گویند فیلمت خوب است اما… ا. یعنی همیشه یک اما وجود دارد چون ترجیح می‌دهند نمونه‌ای از همان فیلم‌های الگو شده و موفق را بسازی

خوانساریان پس از آنکه فیلم کوتاه «سایه فیل» را می‌سازد به سمت فیلم بلند گرایش پیدا می‌کند و ابتدا چند همکاری در نگارش فیلمنامه از جمله «ابر بارانش گرفته» به کارگردانی مجید برزگر داشت و بعد هم وارد یک پروسه سریال‌سازی می‌شود. او دراین زمینه می‌گوید: «از آنجا که در یک دوران حرفه‌ای از سینمای کوتاه فعالیت می‌کردیم، داوران جشنواره‌ها وقتی می‌دیدند کسی استعداد دارد می‌خواستند او را وارد جریان سینمای بلند کنند. واقعیت این است که من سه دوره پیاپی در جشنواره فیلم کوتاه تهران بودم و جایزه گرفتم. با وجود آنکه سقف این حوزه سینمایی، کوتاه است در آنجا مانده بودم و وقتی خواستم فیلم بلندم را بسازم فکر کردم نکند آن هم شابلونی باشد مثل بقیه؛ شابلونی که یک تم اجتماعی داشته باشد و در آن یک جغرافیای جعلی بسازم با خانواده‌ها و آدم‌هایی که سر هم داد می‌زنند و دعوا می‌کنند.  جریان سینما به نحوی شده که انگار همه دنباله‌رو یک الگو هستند. وقتی به دفاتر فیلم‌سازی مراجعه می‌کنی، می‌گویند فیلمت خوب است اما… یعنی همیشه یک اما وجود دارد چون ترجیح می‌دهند نمونه‌ای از همان فیلم‌های الگو شده و موفق را بسازی. مثلاً سعید روستایی با سختی مدل سینمایی خود را پیدا کرده و سختی‌های زیادی کشیده است تا تهیه‌کننده‌ای به فیلم اول او اعتماد کند و حالا تهیه کننده‌های دیگر فکر می‌کنند که فقط و فقط باید با مدل سعید روستایی فیلم بسازیم؛ در صورتی که قبل از اینکه سعید روستایی مطرح شود مدل سینمایی خود او هم برایشان یک ریسک بود.

شاید بخاطر سن و سالم باشد ولی دوست دارم دوربینم همیشه به سمت روشنی باشد. البته این روشنی تاوان دارد چون فضای سینمای حرفه‌ای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلم‌های موفق باشی

متاسفانه این سینما جایی برای نفس کشیدن ندارد و تو باید امتحان خود را پس بدهی تا بعد همه از کارت تقلید کنند. البته این یک اتفاق تازه نیست؛ سینمای ایران در اواخر دهه ۶۰ و بعد ۷۰ تحت تاثیر سینمای عباس کیارستمی ساخته می‌شد، با نابازیگر و در روستاها. در دهه ۸۰ آقای فرهادی با بازیگران چهره، قصه‌های جانداری را روایت کرد و بعد همه سینما پر از آن مدل شد. بعد هم سعید روستایی آمد با فیلم‌هایی از قصه‌های جنوب شهری. وقتی به اینجا می‌رسی، فکر می‌کنی «جنگل پرتقال» کدام یک از دفاتر سینمایی را می‌توانست امیدوار کند؟ شاید هیچ کدام، به همین دلیل کمی خرده داستان به فیلمنامه من اضافه می‌کردند مثل قصه‌های ناموس‌پرستی یا چیزهایی شبیه آن؛ در صورتی که من می‌خواستم قصه‌ای را روایت کنم که با وجود غم، راه حل هم داشته باشد؛ آن راه حل هم گفت‌وگوست. نمی‌دانم شاید بخاطر سن و سالم باشد ولی دوست دارم دوربینم همیشه به سمت روشنی باشد. البته این روشنی تاوان دارد چون فضای سینمای حرفه‌ای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلم‌های موفق باشی.»

کارگردان جوان «جنگل پرتقال» در حالی بر روشنی و گفت‌وگو تاکید دارد که ایده اولیه فیلمش در سال تلخ و پر از حادثه ۱۳۹۸ کلید خورده است. «ما در این چند سال اتفاق‌های تلخی را پشت سر گذاشته‌ایم ولی این “دوربین روشن یا به سمت روشنایی” نگاه و سلیقه من است. استاد من در سینما عباس کیارستمی بود با آن نگاه به زندگی که از او می‌شناسیم. شاعرانی مورد علاقه‌ام هستند که همیشه – خارج از اینکه چه اتفاقی می‌افتد- درباره یک “مفهوم” صحبت می‌کردند. این تکنیک من نیست بلکه برای تراپی و درمان شدن، موقع فیلمسازی از روشنی می‌گویم. نوشتن (فیلمنامه) هم برای من یک نوع درمان است ولی وقتی قصه‌ای سیاه بنویسم یا دوربینم به سمت تیرگی‌ها باشد حال خودم دوچندان بد می‌شود. من از بازنمایی زشتی لذت نمی‌برم. زیبایی‌شناسیِ زشتی برایم جذاب نیست، حتی اگر به عنوان نقد باشد. فیلم‌های بسیار زیادی هستند که چنین نگاهی (منتقدانه) دارند و من هم آن‌ها را خیلی دوست دارم اما سلیقه خودم در سینما اینطور نیست.

من جزو نسلی هستم که روی پرده سینما «مهمان مامان» دیده‌ام؛ فیلمی از داریوش مهرجویی، بزرگ مرد سینما که در اوج تیرگی‌ها فرهنگ و خصوصیات جغرافیایی ما را به آن شکل نمایش می‌داد. پس اگر ۹۸ درصد زشتی وجود داشته باشد من حتماً دوربینم را به سمت آن دو درصد زیبایی می‌چرخانم اما نه به این عنوان که یک فیلم سرخوش و شاد بسازم. برای همین فیلم اولم نیز سختی کم نکشیدم، پای آن ایستادم تا در نهایت به سرمایه‌گذاری بنیاد سینمایی فارابی و تهیه‌کنندگی آقای صدرعاملی رسیدم.»

او درباره چگونگی همکاری‌ با رسول صدرعاملی هم توضیح می‌دهد: «یکی از خوش‌شانسی‌های من در همان دوران بالندگی فیلم کوتاه، این بود که جشنواره‌ای با نام «حسنات» برگزار می‌شد که مثل جشنواره‌های «وارش» یا موج»   دیگر وجود خارجی ندارد. آن جشنواره باعث شد آقای صدرعاملی مرا بشناسند و بعد که در یک دوره‌ از جشنواره فیلم کوتاه تهران، فیلمنامه‌ام را در پیچینگ جشنواره ارائه کردم پس از پذیرفته شدن، فارابی هم برای مشارکت آمد و آقای صدرعاملی هم که پیش‌تر در جریان کار بودند مجوز ساخت فیلم را مرداد ۱۴۰۱ گرفتند و من در آن ماه یکی از بهترین روزهای زندگی‌ام را تجربه کردم.» 

خوانساریان اضافه می‌کند، «یک ویژگی بزرگ رسول صدر عاملی که فکر می‌کنم در خیلی از تهیه کننده‌های دیگر کمرنگ باشد، اعتماد کاملی بود که به کارگردانش داشت و دست مرا برای هر کاری که می‌خواستم بکنم باز گذاشت.  فکر می‌کنم این اعتماد کامل حتماً از فیلم‌های کوتاه من نشأت می‌گرفت در حالی که بعضی تهیه‌کننده‌ها پیشنهادهایی برای تغییر در فیلمنامه به من می‌دادند که ترجیح می‌دادم اگر قرار است با مدل آن‌ها ساخته شود، خودشان فیلم را بسازند.»

چیزی که امروز جایش در سینمای ما بسیار خالی است، فرهنگ و هنر است. ما به سمت استانداردهای تکنیکال سینمایی پیش رفته‌ایم و این روزها سرگرمی حرف اول را می‌زند در صورتی که من زمانی عاشق سینما شدم و با آن بزرگ شدم که «سگ کشی» آقای بیضایی روی پرده سینما بود یا برای فیلم «بانوی اردیبهشت» خانم بنی اعتماد صف می‌کشیدیم. من «کاغذ بی‌خط» ناصر تقوایی را در سینما دیده‌ام و معلوم است که در قبال میلیاردها تومان پول، ترجیح می‌دهم زمین بازی‌ام همینجا باشد چون در قبال کسانی که سینما را مثل یک دو امدادی با خون دل و با تمام ناملایمات به ما رساندند، احساس مسئولیت می‌کنم

اگرچه آرمان خوانساریان نگاه متفاوتی را در فیلمسازی دنبال می‌کند اما به هر حال گیشه برایش بی‌اهمیت نیست. گیشه‌ای که این روزها در قرق فیلم‌های کمدی است و جای سوال است که آیا مخاطب به راحتی پای تماشای «جنگل پرتقال» می‌نشیند.

کارگردان «جنگل پرتقال» می‌گوید: «در سینما سه مدل روایت قصه وجود دارد؛ در یکی شاه پیرنگی از یک حادثه بزرگ رخ می‌دهد. در یکی دیگر فقط خرده پیرنگ‌ها وجود دارند مثل سینمای عباس کیارستمی و یک سینمای ضد پیرنگ که زمان روایی در آن به چالش کشیده می شود. من فکر می‌کنم سینمای ما در حال حاضر از اتفاق‌های بزرگ اشباع شده است، به همین دلیل نمی‌خواستم در جامعه‌ای که روزانه با کلی حادثه و ماجرا روبرو است، فیلمم به سمت خیانت، مرگ، خون و جنایت یا غیرت و این حرف‌ها برود؛ می‌خواستم نگاهم بر بخش‌هایی از وجود انسان‌ها متمرکز باشد تا تماشاگر به یک تجربه متفاوت‌تر برسد. راه آن هم فقط روایت داستان‌های خرده پیرنگی بود چون وسط چنین فیلمی، ممکن است ناگهان خود را غرق شده در داستان پیدا کنید. من «جنگل پرتقال» را نساختم که ۴۰ میلیارد تومان فروش داشته باشد، گرچه هیچ کس از پول بدش نمی‌آید ولی مسئله این است که در این سن و در این برهه از زمان، دغدغه دیگری داشتم. فکر می‌کنم چیزی که امروز جایش در سینمای ما بسیار خالی است، فرهنگ و هنر است. ما به سمت استانداردهای تکنیکال سینمایی پیش رفته‌ایم و این روزها سرگرمی حرف اول را می‌زند در صورتی که من زمانی عاشق سینما شدم و با آن بزرگ شدم که «سگ کشی» آقای بیضایی روی پرده سینما بود یا برای فیلم «بانوی اردیبهشت» خانم بنی اعتماد صف می‌کشیدیم. من «کاغذ بی‌خط» ناصر تقوایی را در سینما دیده‌ام و معلوم است که در قبال میلیاردها تومان پول، ترجیح می‌دهم زمین بازی‌ام همینجا باشد چون در قبال کسانی که سینما را مثل یک دو امدادی با خون دل و با تمام ناملایمات به ما رساندند، احساس مسئولیت می‌کنم. شاید الان جوان هستم و اینطور می‌گویم ولی این راهی است که انتخاب کرده‌ام و امیدوارم بتوانم تا پایان پای آن بایستم. من الان معلم یک مدرسه هستم و با هر میزان خستگی، لحظه‌ای که متوجه می‌شوم با نوشتن حتی یک بیت شعر روی تخته سیاه چشم دانش آموزی، برق می‌زند احساس می‌کنم کارم درست است و برای همین به زندگی آمده‌ام.

آرمان خوانساریان با وجود نگاه همراه با امیدی که در فیلمسازی دارد اما از خلق لحظه‌های منتقدانه نسبت به جامعه هم دور نیست و نشانه‌هایی از آن را در همین «جنگل پرتقال» بخصوص با کاراکتر «هژیر» به خوبی می‌بینیم. خودش در این رابطه می‌گوید: «خیلی به دنبال نشانه‌گذاری نیستم ولی مگر می‌شود یک فیلمساز نسبت به شرایط اطراف خود انتقادی نداشته باشد؟ حتماً من هم این راه را در فیلمسازی‌ام دنبال می‌کنم و اصلا بخاطر سیلاب بدی‌هاست که به این دوربینِ به سوی روشنی پناه برده‌ام. به هر حال یکسری حس‌ها درون آدم وجود دارد که من آن‌ها را در خودم نگه می‌دارم و بیشتر صبر می‌کنم تا در زمانی مناسب کارم را انجام دهم. یکسری حس‌های دیگر هم وجود دارند که نمی‌توان آن‌ها را با چند کلمه بیان کرد؛ مثلا فیلم «هامون» داریوش مهرجویی را نمی‌توان در چند کلمه توضیح داد. «جنگل پرتقال» هم برای من همین است که انتقادها و امیدها و ناامیدی‌هایم را با هم در آن روایت کرده‌ام.» 

با وجود آنکه «جنگل پرتقال» اولین فیلم بلند سینمایی کارگردانش است اما گروهی از بازیگران صاحب‌نام و مطرح از جمله سارا بهرامی و رضا بهبودی در آن بازی کرده‌اند. میرسعید مولویان هم که نقش اصلی را ایفا کرده با فیلم «تومان» مرتضی فرشباف برای خیلی‌ها به چهره‌ای آشنا بدل شد. خوانساریان درباره این بازیگرها می‌گوید که سارا بهرامی انتخاب اولش بوده ولی برای نقش اول (با بازی مولویان)، ابتدا گزینه‌های دیگری داشت.

«برای این نقش یک بازیگر چهره‌تر در نظر داشتم و خوش شانس بودم؛ چون کار کردن با میرسعید یک موهبت است و هر لحظه لذت می‌بری و از این حجم خلاقیت و عشق شگفت‌زده می‌شوی. این هم بخشی از آن پروسه بود که آقای صدرعاملی در آن خیلی نقش داشت. یک روز تماس گرفتم و با ترس و لرزه برای اینکه بگویم بازیگر استار در این نقش انتخاب نکنیم، گزینه خودم را مطرح کردم که در همان یکی دو جمله اولم با تحسین آقای صدرعاملی مواجه شدم و گفت همین کار درست است. من در دفتر آقای صدر عاملی تصویری از فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» را روی دیوار دیده بودم که خانم علیدوستی -که در آن زمان اولین فیلم سینمایی خود را بازی می‌کرد – کلاکت به دست دارد. به آقای صدر عاملی گفتم هر وقت این تصویر را می‌بینم با خودم فکر می‌کنم نباید حتماً به چهره‌ها تکیه کنم. برای همین عکس‌ها و چند مصاحبه از آقای مولویان را فرستادم  وگفتم جنسی از غرور سعید مولویان، وقتی که روی صندلی نشسته، همان چیزی است که من برای این نقش می‌خواهم.

سارا بهرامی هم اولین انتخابم بود چون او فارغ التحصیل همان دانشگاه تنکابن است که من هم در آن درس می‌خواندم، در واقع او یکی از مهم‌ترین خروجی‌های آن دانشگاه است. انتخاب سارا برایم خیلی مهم بود. او کسی بود که باعث شد من با اعتماد به نفس بیشتری فیلمم را کارگردانی کنم و در تمام طول فیلمبرداری حسابی هوایم را داشت. انتخابم او بود چون می‌خواستم با توجه به زیستی که در این منطقه داشته، چیزهایی را به این نقش اضافه کند. وقتی بازیگرها می‌خواهند نقشی شبیه خودشان را بازی کنند برایشان بسیار سخت می‌شود و برخی شباهت‌ها میان نقش با خود سارا باعث می‌شد یک چالش جدی برایش به وجود آید. در نهایت هم آنچه دیده شد حاصل تمرین‌های مفصلی بود که ما سه نفر با هم داشتیم و مثل یک گروه تئاتری تمرین می‌کردیم.»

آن شب روی ابرها بودم. تمام کارگردان‌هایی فیلم‌های مورد علاقه‌ام آمده بودند اما فقط دو سه ساعت بعد فهمیدم کسی که سینمای ایران هرچه دارد از اوست و عاشقانه‌ترین لحظه‌هایم با سینمای ایران با او گذشته، چه برسرش آمده است. انگار آن شب غروبی بود که برای من یک پیغام داشت 

فیلم «جنگل پرتقال» که حال و هوای پاییزی جذابی دارد، قطعا یکی از بهترین زمان‌های اکرانش همین پاییز می‌توانست باشد و خوانساریان فکر می‌کند اتفاق قشنگی است که با همین اولین باران‌های پاییزی فیلم «جنگل پر تقال» هم روی پرده سینماها بود. او و رسول صدرعاملی شنبه سه هفته قبل میزبان تعدادی از سینماگران شدند تا در یک دورهمی صمیمانه فیلم خود را برایشان نمایش دهند. در این جمع دوستانه چهره‌های زیادی آمدند ولی پایان شب با خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش به تلخی رقم خورد.

«من پس از چند سال سخت که برای ساخت فیلم سپری کرده بودم، آن شب از خوشحالی روی ابرها بودم. خیلی از کسانی که از کارهایشان آموخته بودم آنجا بودند. وقتی آقای محمد صالح‌علاء را دیدم، به ایشان گفتم من هنوز یاد آن برنامه «دو قدم مانده به صبح» شما در تلویزیون هستم و دفترچه‌ای که در آن از شب‌های سینما و تئاتری برنامه یادداشت برمی‌داشتم. گفتم بخش زیادی از آنچه روی پرده سینما می‌بینید از چیزی است که در برنامه‌هایش برای من به جا گذاشته و چقدر فرق است که در آنتن تلویزیونت بشکن و بالا بیندازی یا اینکه از فرهنگ بگویی.  وقتی در سنین نوجوانی تمام عشق و علاقه‌ام این بود که پای برنامه‌های این چنینی و صحبت‌های فریدون جیرانی و محمد رحمانیان بنشینم معلوم است که سراغ خشونت نمی‌روم.  من در دوران راهنمایی فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» آقای میرکریمی را دیدم که آن شب آنجا بودند. عاشق آن سفر قهرمانی شدم یا فیلمی مثل «نفس عمیق» پرویز شهبازی و من نسبت به همه این‌ها احساس مسئولیت می‌کردم. حالا تصور کنید در چنین شبی که تمام کارگردان‌های این فیلم‌ها حضور داشتند، من چقدر خوشحال بودم اما فقط دو سه ساعت بعد فهمیدم کسی که سینمای ایران هرچه دارد از اوست و عاشقانه‌ترین لحظه‌هایم با سینمای ایران با او، داریوش مهرجویی گذشته، چه برسرش آمده است. انگار آن شب غروبی بود که برای من یک پیغام داشت و این روزها فقط اینطور خودم را  آرام می‌کنم که ای کاش شاگرد آخر آن کلاسی باشم که آقای مهرجویی آن همه برایش زحمت کشید»

آرمان خوانساریان با توجه به دغدغه‌هایی که در فرهنگ و هنر و بویژه در برخورد نزدیک با نسل جوان و دانش‌آموز دارد، احتمالا مسیر مشخصی را برای کار هنری‌اش دارد اما خودش می‌گوید:‌ «من هم مثل خیلی‌های دیگر پر از تردید هستم. نه می‌دانم و نه می‌توانم حدس بزنم که چطور باید پیش بروم. من این فیلم را خیلی سخت ساختم و فعلاً می‌خواهم ببینم که چه کرده‌ام چون نه آدم باانگیزه سال قبل هستم و نه تردیدهایم اجازه می‌دهند که الان تصمیم دقیقی بگیرم.» 

او درباره اینکه آیا مسیرش را به سمت سینمای کوتاه ادامه می‌دهد نیز می‌گوید: «فیلم کوتاه توجیه اقتصادی ندارد. ما همیشه پول‌های خود را جمع می‌کردیم و فیلم می‌ساختیم اما شرایط سینمای حرفه‌ای فرق می‌کند. سن ما هم بالاتر رفته و واقعیت این است که خیلی‌ها می‌گویند به سمت سینمای کوتاه برمی‌گردند اما این بیشتر یک تعارف است چون شرایط چنین اجازه‌ای به آن‌ها نمی‌دهد. من خودم چند فیلمنامه کوتاه دارم و فقط اگر شرایط برای ساخت حرفه‌ای آن‌ها به صورتی که تهیه‌کننده‌ای پای کار باشد حتماً سراغ ساختشان می‌روم و آن وقت فیلم بعدی‌ام حتماً کوتاه خواهد بود.» 

خوانساریان در بخش پایانی این گفت‌وگو به دو نکته اشاره می‌کند؛ یکی درباره مخاطبانی که دعوت می‌کند فیلمش را تماشا کنند و دیگر یک گله بابت واژه «فیلم اولی» که به فیلمسازانی همانند خودش نسبت می‌دهند.  

او که مشخص است بخاطر این کلمه ناراحتی‌هایی را دیده، می‌گوید: «نمی‌دانم این واژگان چیست که انتخاب می‌کنند. ما یک فیلم‌ خوب داریم و یک فیلم بد. فیلم اولی یعنی چه؟ مگر مجوز فیلم اول سینمایی را بدون ساخت فیلم‌های قبلی می‌دهند؟ متاسفانه تصورات عجیبی درباره فیلمساز اول وجود دارد؛ می‌گویند دستش در ساخت فیلم کند است. دست ‌و پایش می‌لرزد. زیادی وسواس دارد! این را به من هم می‌گفتند آن هم به عنوان کسی که چند تجربه ساخت فیلم کوتاه داشتم و اتفاقا در فضای فیلم کوتاه باید بتوانی زود پروژه را جمع کنی. من «جنگل پرتقال» را در ۳۱ جلسه ساختم صرفا بابت تجربه‌ای که در فیلم کوتاه داشتم. اصلا یک بار فیلمم را پیش از فیلمبرداری اصلی ساختم و پلان‌ها را کشیدم تا بیشتر بر کارم تسلط داشته باشم. این‌ها اگر وسواس است بله من وسواس دارم چون سینما و سلیقه جای وسواس است. مهم این است که برای وسواس‌هایت چه برنامه ریزی داشته باشی؛ من چون قول داده بودم فیلم را در ۳۱ جلسه تمام می‌کنم و می‌دانستم که حتما با وسواس هم کار را جمع خواهم کرد، با ساخت ماکت سعی کردم به سرعت کار کمک کنم.»

می‌خواهم آن دسته از مخاطب خاموش را دعوت کنم که فیلم خارجی می‌بیند ولی فیلم‌های ایرانی را حاضر نیست در سینما تماشا کند. من می‌خواهم آن‌ها را برای لذت سینما رفتن به تماشای این فیلم دعوت کنم و فکر می‌کنم اگر آن‌ها «جنگل پرتقال» را ببینند، به بقیه هم پیشنهاد می‌دهند

«اما درباره «جنگل پرتقال»… تمام تلاش ما و کسانی که برای تبلیغات فیلم همراهی می‌کنند، این است که آدرس درست از فیلم به مخاطب بدهیم، حتی اگر جایی به ضرر فروش شود. من اگر بخواهم کسانی را برای تماشای این فیلم به سینما دعوت کنم آن‌هایی را خطاب قرار می‌دهم که مدت‌هاست به سینما نرفته‌اند چون سلیقه‌شان با آنچه بیشتر مواقع روی پرده سینماست فرق دارد.  البته من اصلاً درباره فیلم خوب یا بد صحبت نمی‌کنم و فقط می‌خواهم آن دسته از مخاطب خاموش را دعوت کنم که فیلم خارجی می‌بیند ولی فیلم‌های ایرانی را حاضر نیست در سینما تماشا کند. من می‌خواهم آن‌ها را برای لذت سینما رفتن به تماشای این فیلم دعوت کنم و فکر می‌کنم اگر آن‌ها «جنگل پرتقال» را ببینند، به بقیه هم پیشنهاد می‌دهند.»

رسانه سینمای خانگی- سینما به فلسطین بدهکار است

تهیه‌کننده سینما و تلویزیون گفت: سینما به مردم فلسطین بدهکار است؛ گردهمایی صرف به تنهایی به درد نمی‌خورد و باید کار انجام شود. من نفر اول هستم و همه هنرمندان آماده هستند در این زمینه ورود کنند حتی به فلسطین برویم و فیلم بسازیم.

به گزارش سینمای خانگی، محسن علی‌اکبری در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا از قصدش برای تولید اثری در خصوص جنایت‌های اخیر رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و فلسطین خبرداد و گفت: با افتخار لحظه‌شماری می‌کنیم که مدیران ما به خودشان بیایند و هنرمندان را برای کار دعوت کنند و نه فقط برای گردهمایی.

وی افزود: دو سال پیش برای ساخت سریالی در سوریه بودم؛ اکنون به فلسطین می‌رویم. ما وسط میدان هستیم و مدیران باید حمایت کنند.

تهیه‌کننده مریم مقدس همچنین گفت: هنرمند بخشی از جامعه است و بخشی از جهان و جامعه هنری را تشکیل می‌دهد؛ وقتی یک اتفاق و فاجعه‌ای در یک نقطه از جهان روی می‌دهد این حلقه متصل به هم هنرمندان است که باعث گردهمایی می شود تا منجر یه یک وحدت بین آنها شود تا در مواجهه و برخورد با ظالم و ظلمی که علیه مظلوم صورت می‌گیرد، واکنش های مناسبی انجام شود.

وقت آن رسیده که راجع به فلسطین بیشتر کار کنیم

تهیه کننده «اصحاب کهف» تصریح کرد: این کوچکترین وظیفه ما هنرمندان است و وقت آن رسیده که راجع به فلسطین بیشتر کار کنیم. در این زمینه در حوزه فیلم سینمایی و رسانه خیلی کم کار کردیم و بدهکار مردم فلسطین هستیم. طراحان ما در این حوزه خیلی کار کرده‌اند اما در حوزه کتاب هم کم کاری شده است.

علی‌اکبری گفت: اکنون با فاجعه‌ بزرگی روبرو هستیم که از طریق رسانه نظاره‌گر آنیم. حداقل با آمدن به مجامعی که در محکومیت جنایت‌های رژیم خونخوار و غاصب صهیونیستی تشکیل شده باید وظیفه‌مان را انجام دهیم.

وی اظهار داشت: سعی می‌کنیم این وظیفه را در هر جایی که هستیم به بهترین شکل ممکن در راستای تقویت نیروی فلسطین و فلسطینیان انجام دهیم.

رسانه سینمای خانگی- گنجینۀ علیرضا خمسه در موزه سینما

گنجینه «علیرضا خمسه» بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون در موزه سینمای ایران راه‌اندازی شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی موزه سینما، سیمرغ، جوایز، اسناد و یادگاری‌های علیرضا خمسه بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون به موزه سینمای ایران اهدا شد.

سیمرغ بلورین بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر، جایزه بهترین بازیگر جشنواره سینمایی فیلم پیونگ یانگ کره شمالی (جشنواره کشورهای غیرمتعهد)، ۱۳ عدد تندیس از جشنواره‌های مختلف، ۱۴ عدد لوح تقدیر از جشنواره و برنامه‌های مختلف سینمایی و تلویزیونی، فیلمنامه دست نویس فیلم سینمایی «بوی خوش زندگی»، فیلمنامه دست نویس مجموعه تلویزیونی «ازدواج»، مدال یادبود آستان مقدس امامزاده حسین بن علی بن موسی الرضا (ع) از جمله مواردی هستند که توسط این هنرمند پیشکسوت در موزه سینما به یادگار گذاشته شد.

همچنین حکم داوری در جشنواره‌های مختلف سینمایی، پوشه کاغذی شامل نامه‌ها و قراردادهای سینمایی، پوشه نامه‌های تشکر و قدردانی از سازمان‌های مختلف، تابلو تقدیر چوبی از نخستین جشنواره فیلم خوزستان، حکم انتخاب به عنوان عضو هیئت داوران نوزدهمین جشن سینمای ایران و عکس‌های مختلف در پروژه‌های سینمایی از دیگر اسناد و یادگارهای خمسه است که به موزه سینما اهدا شد.

علیرضا خمسه در فیلم‌هایی همچون مرگ یزدگرد، روز باشکوه، زیر بام های شهر، آپارتمان شماره ۱۳، دو نفر و نصفی، من زمین را دوست دارم، بوی خوش زندگی، مهریه بی بی، ماه پیشونی، کلید ازدواج، یکی بود یکی نبود، بیست، عروسک، شکلات داغ، سلام بر فرشتگان، عملیات مهدکودک و از تهران تا بهشت نقش‌آفرینی داشته است.

رسانه سینمای خانگی – گردهمایی هفته جهانی سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی در ایران برگزار شد

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت‌و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا)؛ گردهمایی هفته جهانی سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی با حضور دکتر فرشید رضایی مدیرکل آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دکتر امیدعلی مسعودی رئیس هیئت مدیره انجمن سواد رسانه‌ای ایران، مرتضی کارآموزیان رئیس سازمان بسیج رسانه کشور، محمدصادق افراسیابی معاون کاربران و تنظیم‌گری اجتماعی ساترا و لیلا وصالی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و معاون آموزشی انجمن سواد رسانه‌ای ایران با حضور برخی از اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های تهران، علامه، صداوسیما، سوره، امام صادق(ع) و دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور به‌صورت مجازی برگزار شد.

معاون کاربران و تنظیم‌گری اجتماعی ساترا در این گردهمایی گفت: طبق هدف‌گذاری انجام‌شده در سند معماری کلان شبکه ملی اطلاعات مصوب شورای عالی فضای مجازی، برخی دستگاه‌ها نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،‌ سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و وزارت آموزش و پرورش مکلف شده بودند برای افزایش سالیانه ۲۵ درصدی محتوای مرتبط با فرهنگ‏سازی و سواد فضای مجازی اقدام کنند. بر همین اساس ساترا به‌عنوان نماینده سازمان صداوسیما در عرصه تنظیم‌گری صوت‌وتصویر فراگیر بر اساس این سند و برخی اسناد بالادستی دیگر موضوع ارتقای سواد فضای مجازی را به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین اولویت‌های کاری خود تعیین کرده است و با تدوین سندی مشتمل بر ۵۰۰ گزاره سواد رسانه‌ای، مهم‌ترین نیازهای کاربران رسانه‌های صوت‌و تصویر فراگیر را احصا کرده است.

وی افزود: علاوه بر احصای نیازهای کاربران در حوزه مهارت‌های سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی، طی یک سال و نیم گذشته بسته‌ای مشتمل بر ۵۳۰ انیمیشن، موشن‌گرافیک و فیلم کوتاه با موضوع سواد رسانه‌ای برای اعطا به سکوهای صوت‌وتصویر فراگیر و نمایش خانگی آماده شده است که ان‌شاءالله تا پایان سال جاری در اختیار پلتفرم‌ها قرار می‌گیرد.

افراسیابی در ادامه با اشاره به هماهنگی انجام‌شده با بخش‌های مختلف سازمان صداوسیما برای فعالیت در هفته جهانی سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی گفت: با همکاری شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی در هفته سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی هر روز یک برنامه رادیویی و یک برنامه تلویزیونی با موضوع سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی از شبکه‌های صداوسیما پخش خواهد شد. علاوه بر این، محتوای تعدادی از برنامه‌های تلویزیونی حوزه سواد رسانه‌ای از جمله «رسانش» شبکه امید، «چای نت» شبکه ۵ و «تارگرد» شبکه ۲ از روز شنبه در اختیار سکوهای دارای مجوز از ساترا قرار می‌گیرد. همچنین سکوهای «دیجیتون»، «فیلم‌نت» و «تماشاخونه» برنامه‌های ویژه‌ای برای این هفته در نظر گرفته‌اند که در طول هفته سواد رسانه‌ای توسط رسانه‌ها، اطلاع‌رسانی خواهد شد.

در ادامه مدیرکل آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: بعد از شیوع کرونا و انتشار گسترده اخبار جعلی در خصوص این بیماری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به شکل جدی ارتقای سواد رسانه‌ای را در دستور کار خود قرار داد و دفتر آموزش و ارتقای سلامت با همکاری شرکای خود از زمان همه‌گیری کرونا در راستای افزایش سواد سلامت جامعه اقدام به اجرای برنامه‌های متنوع برای افزایش سواد رسانه‌ای سلامت در سطح خانوار و جامعه کرده است.

وی افزود: ارتقای سواد رسانه‌ای یکی از الزامات سواد خود مراقبتی و سواد سلامت است. وضعیت اطلاعات و اخباری که در شبکه‌های اجتماعی در حوزه سلامت در اختیار مردم گذاشته می‌شود، نیاز به افزایش سواد رسانه‌ای جامعه را بیش از پیش نشان می‌دهد. خودمراقبتی سنگ‌بنای سلامت است و سواد رسانه بخش مهمی از توانمندی فرد را در این زمینه تشکیل می‌دهد.

رضایی خاطرنشان کرد: شعار امسال هفته جهانی سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی از سوی یونسکو، سواد اطلاعاتی و رسانه‌ای، اولویت ملی و جهانی اعلام شده است. در این هفته با همکاری انجمن سواد رسانه‌ای ایران، 11 وبینار آموزشی برای اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور و برنامه‌های متعدد رادیویی و تلویزیونی با مشارکت صداوسیما در نظر گرفته شده است.

رئیس سازمان بسیج رسانه کشور نیز در این گردهمایی گفت: سازمان بسیج رسانه به‌عنوان خادم جامعه‌ رسانه‌ای کشور وظیفه آموزش و ارتقای سواد رسانه‌ای در کشور عزیزمان ایران اسلامی و همچنین آحاد هم‌وطنان در سراسر کشور را دارد که به لطف خدا و با تلاش همکاران‌مان در استان‌های مختلف با برگزاری کارگاه‌های آموزشی ویژه بسیجیان و خانواده‌های ایشان توانسته‌ایم، به نوبه خود سهمی در ارتقای سواد فضای مجازی کشور داشته باشیم.

در ادامه گردهمایی، امیدعلی مسعودی رئیس هیئت‌مدیره انجمن سواد رسانه‌ای ایران و لیلا وصالی عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی و معاون آموزشی انجمن سواد رسانه‌ای ایران به بیان مهم‌ترین اولویت‌های مورد نیاز کشور در حوزه سواد رسانه‌ای پرداختند و از آموزش ۴۰ متخصص سواد رسانه‌ای بعد از گذشت دو سال فراگیری دروس و تمرین کارگاهی برای آموزش مهارت‌های تدریس سواد رسانه‌ای به معلمان مدارس و اساتید دانشگاه‌های کشور خبر دادند.

گفتنی است؛ دوم تا نهم آبان ماه از سوی یونسکو به‌عنوان هفته جهانی سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی نام‌گذاری شده است

رسانه سینمای خانگی- یادمان آرش میراحمدی

به منظور چهلمین روز درگذشت آرش میراحمدی یادمانی روز سه‌شنبه (۹ آبان ماه) در فرهنگسرای ارسباران برگزار می شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مراسم یادمان چهلمین روز درگذشت آرش میراحمدی ـ بازیگر سینما و تلویزیون ـ روز سه‌شنبه (نهم آبان ماه) ساعت ۱۵ در فرهنگسرای ارسباران برگزار می‌شود.

آرش میراحمدی بازیگر ۵۲ ساله تلویزیون که مدتی بود با بیماری مبارزه می‌کرد، از مدتی قبل به دلیل عارضه کبدی در بیمارستان بستری و تحت مراقبت‌های ویژه بود. او تحت درمان و گذراندن مراحل شیمی درمانی بود که دکتر متوجه شد که سطح زردی‌اش بسیار بالاست و باید سریعاً بستری می‌شد تا به‌وسیله (ای آر سی پی) به جهت دفع سموم در کیسه صفرا استنت‌گذاری شود. با این همه پس از گذراندن چند روز و بهبود وضعیت وترخیص از بیمارستان، میراحمدی بار دیگر به بیمارستان برده شد و به کما رفت و متاسفانه عصر روز سه شنبه ـ ۲۸ شهریور ماه ـ جان خود را از دست داد.

میراحمدی کارش را در دنیای تصویر در برنامه «نوروز ۷۲» با علی عمرانی و مهران مدیری آغاز کرده بود.

آرش میراحمدی متولد چهارم تیر ماه ۱۳۵۰ در فراشبند استان فارس و فارغ‌التحصیل لیسانس رشته هنرهای نمایشی از دانشکده هنرهای زیبایی دانشگاه تهران بود که علاوه بر بازیگری، کار نویسندگی و کارگردانی هم می‌کرد.

او در برنامه‌های «خنده بازار»، «محله گل و بلبل» و سریال «بچه محل» هم بازی کرده بود.

رسانه سینمای خانگی- نباید از جنگ نرم غفلت کرد

اسرافیل علمداری بازیگر سینما و تلویزیون گفت: استخراج مفاهیم مشترک دینی و مذهبی و انعکاس آن در قالب هنر می تواند مبحث مهم تقریب مذاهب را یاری کند و این وظیفه مدیران و سیاست گذاران کلان فرهنگی و سینمایی است که در این راستا کوشا باشند.

به گزارش سینمای خانگی، بازیگر فیلم های سینمایی «سجاده آتش» و «بر بال فرشتگان» در گفت‌وگو با سینماپرس، افزود: متأسفم که طی چند دهه ای که از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی می گذرد هیچ گاه در خصوص مبحث مهم تقریب مذاهب کار جدی در سینمای کشورمان صورت نگرفته است؛ معضل اصلی ما بی تردید مدیران فرهنگی هستند که دغدغه و اهتمامی برای ورود به این مسائل نداشتند و به این مبحث کلان و استراتژیک بی توجهی کرده اند.

وی ادامه داد: البته ما در سایر حوزه های کلان فرهنگی و استراتژیک هم شاهد کارهای چندانی نبوده ایم؛ مثلاً در مورد دفاع مقدس هم آنچنان که باید در سینما کاری صورت نگرفته است. اما آنچه مهم است اینکه مقوله تقریب مذاهب امروزه امری بسیار حیاتی و ضروری است چرا که دشمنان اسلام و ایران درصدد هستند تا به هر وسیله ای میان شیعیان و سنی ها تفرقه اندازی کنند تا به اهداف و آمال خود برسند.

علمداری خاطرنشان کرد: ما نمی توانیم هنرمندان را مقصر این غفلت بزرگ بدانیم چرا که هنرمندان بیشتر درگیر مباحث سطحی و روز هستند و توجهی به این مباحث بزرگ و کلان ندارند. از سوی دیگر پرداختن به این موضوعات سواد کافی هم طلب می کند که متأسفانه بخش اعظمی از هنرمندان ما سواد این ماجرا را هم ندارند. مثلاً فرض بفرمایید همین امروز اگر قرار باشد فیلمی در خصوص تقریب مذاهب ساخته شود که بتواند در ابعاد جهانی دیده شده و مورد توجه قرار گیرد کدام نویسنده و کارگردان ما سواد ورود به این وادی مهم و خطیر را دارد؟

این سینماگر تأکید کرد: مسأله وحدت و تقریب مذاهب اسلامی از گذشته های دور همواره جزو اهداف و آمال متفکران و شخصیت‌های مصلح سیاسی و مذهبی بوده اما حداقل در وادی هنر و سینما به این مقوله مهم بی توجهی شده است که امیدواریم این رویه اصلاح شود.

وی در پایان این گفتگو افزود: زیبنده است که سینمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام در راستای تولید این قبیل فیلم ها پیشگام باشد. ما باید با ساخت آثار فرهنگی و هنری توطئه بدخواهان و دشمنان را که منتهای آرزوی شان ایجاد تفرقه میان مسلمانان است خنثی کنیم و یکپارچگی و اتحاد خود را به رخ دنیا بکشیم.

رسانه سینمای خانگی- اکران «المنتال» در پردیس ملت

نسخه دوبله انیمیشن «المنتال» با مدیریت دوبلاژ محمدرضا علیمردانی امشب در پردیس سینمایی ملت به نمایش در می‌آید.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، انیمیشن «عناصر» یا «المنتال» (Elementa ۲۰۲۳) یکی از جدیدترین محصولات کمپانی‌های والت دیزنی و پیکسار است که برای نخستین بار در اختتامیه جشنواره کن ۲۰۲۳ به نمایش درآمد.

این انیمیشن به کارگردانی پیتر سون و با هزینه ۲۰۰ میلیون دلاری ساخته شده و در زمان اکرانش توانست فروشی نزدیک به ۵۰۰ میلیون دلار را تجربه کند.
حالا محمدرضا علیمردانی به همراه گروهی از هنرمندان شناخته شده تلویزیون و صداهای آشنای دوبله ایران، این انیمیشن را برای پخش در سینماهای ایران آماده کرده است.

مرجانه گلچین و کامران تفتی از هنرمندانی هستند که هرکدام وظیفه دوبله یکی از شخصیت‌ها این اثر را برعهده داشتند. این انیمیشن بخش‌های موزیکال و شادی دارد که ترانه‌های موجود در اثر نیز با صدای مسعود صادق‌لو آماده شده است.

محمدرضا علیمردانی در طول سال‌های اخیر عملکرد موفقی در زمینه دوبله انیمیشن و شخصیت‌سازی در این حوزه داشته است، شخصیت‌های «شرک»، «سالیوان» (کارخانه هیولاها)، «دیگو» (عصر یخبندان) تعدادی از کاراکترهایی هستند که مخاطبان ایرانی آن‌ها را با صدای علیمردانی می‌شناسند.

صداپیشگی شخصیت‌های انیمیشن‌های ایرانی «دیرین دیرین» و «حیات وحش» نیز از دیگر فعالیت های علیمردانی به حساب می‌آید.

‌طبق اعلام الهام حاتمی مسئول برگزاری این رویداد، قرار است نسخه دوبله شده «المنتال» چندین نوبت و در چند جمعه پیاپی اکران شود که نخستین اکران آن با حضور محمدرضا علیمردانی، کامران تفتی، مسعود صادق‌لو و … ساعت ۷ شب جمعه پنجم آبان در پردیس سینمایی ملت است.

رسانه سینمای خانگی- یک فیلم نمی‌تواند هم کودک را بخنداند و هم او را تربیت کند

کارگردان فیلم «آهوی پیشونی سفید» با تاکید بر این که باید برای بچه‌ها فیلم‌های «الف ویژه» ساخت، گفت: ما فیلم کودک و نوجوانی که بچه‌ها پای آن بنشینند و خوب بخندند و یاد بگیرند و در بعد تربیت و آموزش سیر بشوند نداریم.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سیدجواد هاشمی در ۹ فیلم کودک و نوجوان به عنوان کارگردان و تهیه‌کننده مشارکت داشته است. شهر گربه‌ها، تورنادو، پیشونی سفید ۲، پیشونی سفید ۳ و آهوی پیشونی سفید از جمله این فیلم‌ها هستند. وی امسال در سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان نیز به عنوان مهمان حضور داشت.

این بازیگر ضمن مقایسه فیلم‌های امروز با سینمای کودک در دهه شصت بیان کرد: الان از جهت کمیت تعداد فیلم‌ها برای کودک و نوجوان بد نیست. ولی از جهت کیفیت وضعیت افتضاح است.

وی با بیان این که سینما بدون بچه های امروز در آینده سقوط خواهد کرد اظهار داشت: نفوذ در قلب آینده هر جامعه‌ای به شرطی اتفاق می‌افتد که از کودکی شروع کنیم. اگر در هر کشوری قرار است آینده درخشان برای سینما و جامعه رقم بخورد باید برای بچه‌ها فیلم‌های بزرگ ساخت و آنها را جدی گرفت. اگر بچه های امروز به سینما رفتن عادت نکنند چگونه ممکن است فردا سینمای ما از علاقه مندان پر شود؟ بچه ها اگر به ماهواره و نتفلیکس و دیدن فیلم از طریق گوشی رو بیاورند، چگونه ممکن است فردا به سینما بروند؟ اگر بچه های امروز به سینما رفتن عادت نکنند چگونه ممکن است فردا سینمای ما از علاقه مندان پر شود؟

نفوذ در قلب آینده هر جامعه‌ای به شرطی اتفاق می‌افتد که از کودکی شروع کنیم. اگر در هر کشوری قرار است آینده درخشان برای سینما و جامعه رقم بخورد باید برای بچه‌ها فیلم‌های بزرگ ساخت و آنها را جدی گرفت

هاشمی ادامه داد: هنر تنها واژه نافذ برای ارتباط با آدم ها در سراسر دنیاست. فوتبال وقتی هنرمندانه است جذاب می شود. این هنر تکنیک آدم‌هاست. وگرنه می گویند چه بازی بدی بود. ما بچه ها را تحویل نمی گیریم. من در ایران خیلی تلاش کردم این کار را بکنم. باید برای بچه ها فیلم های الف ویژه ساخت. من از نه فیلمی که ساختم هشت تایش فیلم هایی است که پرهزینه ترین فیلم های تاریخ سینمای کودک بوده است.

وی با بیان این که الان بیننده فیلم های کودک نسبت به دهه شصت کمتر نیست گفت: دهه شصت را مدام مثال می زنند. ولی اگر کارها را بشماریم در دهه شصت کمتر از ده فیلم ماندگار برای بچه ها ساخته شده است. شهر موش ها، کلاه قرمزی و پسرخاله، گلنار، پاتال و آرزوهای کوچک فیلم های خوب دهه شصت هستند. این طور نیست که ما فکر کنیم تعداد فیلم های ماندگار آن زمان زیاد بوده است. آن زمان فضای مجازی و پلتفرم و گوشی موبایل و نت فلیکس نبود. مجبور بودند بچه ها را به سینما ببرند. الان بیننده فیلم‌های کودک نسبت به دهه شصت کمتر نیست. بچه ای هست که باب اسفنجی را ندیده باشد؟ هر کسی که به اینترنت و تلویزیون متصل باشد قطعا فیلم های کودکان را می بیند. دهه شصت سینما رونق داشت چون گزینه دیگری وجود نداشت. من قبول ندارم که دهه شصت تعداد بینندگان فیلم های کودک بیشتر بود.

سینمای کودک قیچی شد

این بازیگر و کارگردان ادامه داد: تلویزیون در طول تاریخ فشل بوده است. قبلا فشل بوده و الان هم فشل است. کارهای ترکیبی بی‌مایه ضعیف بدون پروداکشن می سازند که هیچ کدام شان در شان بچه ها سرزمین ما نیست. این ها بدرد نمی خورد. سینما بوده که بچه‌ها را جذب می کرده. ولی از دهه هشتاد به بعد کم کم بچه ها با اینترنت آشنا شدند. بچه ها از سینما جدا شدند و سینمای کودک قیچی شد. ما در تهران چند سالن سینمای کودک داشتیم؟ آن سال ها دیگر وجود خارجی ندارند. پس الان را با دهه شصیت قیاس نکنیم.

وی درباره حضورش در ادوار جشنوار فیلم کودک و نوجوان اصفهان توضیح داد: من در ۹ دوره جشنواره فیلم کودک به عنوان کارگردان، تهیه کننده و نویسنده خودم فیلم داشتیم. بیشتر از ۱۵ بار هم به عنوان مهمان حضور یافتم. اولین فیلمی که حدود بیست سال پیش با آن به عنوان کارگردان شرکت کردم دوئت نام داشت. فیلم را در اصفهان فیلمبرداری کردم. قصه یک کودک ایرانی و یک کودک فلسطینی بود که با هم ارتباط برقرار می کنند. نابینای ایرانی و نابینای فلسطینی زیر آوار می‌مانند. ارتباط این دو نفر با ساز بود. جفت شان ساز می زدند و یک دوئت در پل خواجوی اصفهان اجرا می کردند. یک استاد عرب پس از شنیدن ماجرای مظلومیت فلسطینیان تصمیم می‌گرفت صدای مظلومان جهان را از طریق اجرای یک کنسرت موسیقی به گوش مردم برساند. این اولین کار سینمایی بلند من بود. در سال ۱۳۹۱ با فیلم «اختاپوس: آهوی پیشونی سفید» در جشنواره حاضر شدم. هفت کار دیگر هم در جشنواره داشتم.

فانتزی برای داوران مهم نیست

هاشمی با یادآوری این که امسال اولین برای اولین بار فیلمم را در جشنواره شرکت ندادم، درباره دلایل عدم حضورش تاکید کرد: این دفعه من تصمیم گرفتم نباشم تا ببینم کسی دلش برای من تنگ می شود یا نه. فیلم دوئت و آهوی پیشونی سفید یکی دو تا جایزه از جشنواره کودک اصفهان گرفتند. متاسفانه در جشنواره فیلم کودک فانتزی برای داوران مهم نیست. چون خودشان هیچ تصوری از فانتزی و تولید این فیلم ها برای کودکان ندارند. هیچ وقت داوران این خصوصیت را نداشتند. این دفعه آقای جعفری به عنوان انیمیشن کار در جمع داوران جشنواره سی و پنجم حضور داشت. اکثر داورانی که در ادوار مختلف داوری کردند اصلا متوجه نیستند که بچه ها احتیاج به فیلم های خیال انگیز دارند.

وی ادامه داد: فیلم های ماندگار تاریخ سینمای کودک و نوجوان هرگز از جشنواره اصفهان جایزه نگرفته اند. اکثریت بچه های این سرزمین فیلم آهوی پیشونی سفید را در سینما یا تلویزیون دیده اند. ولی در جشنواره به نسخه دوم و سوم این فیلم هیچ توجهی از سمت داوران نشد. البته برای من مهم نبود. برای تورنادو هم همین اتفاق افتاد. فقط بازیگر نقش اصلی من جایزه تقدیر گرفت. فیلم در هیچ بخشی نامزد نشد. دبیر جشنواره جایزه بازار را به فیلمی که به فارابی مربوط می شد داد. فارابی در همه ادوار فیلم های خودش را نامزد کرده است. هیات داوران چطور دلشان آمده که هیچ کدام از فیلم های خارج از فارابی را تحویل نگیرند. البته یکی دو تا جایزه فرمالیته به این فیلم ها داده اند. چون می خواستند بگویند فیلم های فارابی خوب بوده است.

هاشمی در پاسخ به این سوال که آیا خودتان دوست دارید با مشارکت فارابی فیلم بسازید اظهار داشت: سال گذشته آقای جوادی، مدیرعامل وقت فارابی فیلم کاپیتان را به من پیشنهاد کردند. من فیلمنامه را خواندم و دیدم مثل بقیه کارهایی که فارابی می سازد، باید داخل کشو برود. یا نهایتا صد میلیون تومان فروش می کند. فیلمنامه خوبی داشت. من حس خوبی نسبت به آن داشتم. اما بچه ها مثل ما نیستند. اتفاقا من یک روز در ایام جشنواره اصفهان فیلم کاپیتان را با بچه ها تماشا کردم. هیچ کسی فیلم را نگاه نمی کرد. خیلی مایه تاسف است.

فیلم از نگاه بچه‌ها باید ارزیابی شود

وی ادامه داد: خوشحالم از این که فیلم های خودم در جشنواره سانس فوق العاده می گیرد. اما داوران به آن جایزه نمی دهند. واقعیت ماجرا این است که فیلم از نگاه بچه ها باید مورد ارزیابی قرار بگیرد. دخل و تصرف مسوول هیات داوران نباید در فیلم‌ها صورت بگیرد. یک دوره ای یادم می آید رئیس هیات داوران پشت تریبون رفت و گفت ما به بچه ها آموزش دادیم فیلم هایی را انتخاب کنند که سرش به تنش می ارزد. یعنی وارد ذهن بچه ها شده بود که آن چیزی که ما می گوییم را انتخاب کنید. آن شب «قطار شب» به عنوان فیلم برتر از نگاه داوران کودک و نوجوان انتخاب شد. قطار شب فیلم بسیار قشنگی بود؛ اما بچه ها دوستش نداشتند. چقدر فروش کرد. همان سال فیلم «تورنادو» ۲۵ برابر قطار شب فروخت. در حالی که داوران به تورنادو هیچ توجهی نداشتند.

کارگردان فیلم آهوی پیشونی سفید در پاسخ به این سوال که آیا قصد ساخت فیلم کودک را دارید گفت: قصد دارم برای کودکان و نوجوانان فیلمی بسازم؛ ولی پولش را ندارم. یک نفر از من پرسید اصلی ترین واژه ای که می شود برای کل سینمای کودک به زبان جاری کنی چیست من جواب دادم پول. اگر پول باشد می شود فیلم ساخت. مذاکراتی با دکتر علامتی، رئیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و آقای زین العابدین، مدیرعامل فارابی داشته ام که ببینم می توانم روی آنها اثر بگذارم یا نه. می خواهم بگویم باید فیلم فانتزی و بزرگ بسازید. باید فیلمی مثل شهر موش ها و کلاه قرمزی و پسرخاله ساخته شود که پروداکشن و جلوه های ویژه دارند. بچه ها این فیلم ها را دوست دارند.

هاشمی با تاکید بر این‌که من فیلم حاکمیتی نمی سازم افزود: دوستانی در حاکمیت انتظار دارند که پول بدهند و من برایشان فیلم بسازم. در این صورت فیلم‌هایی می سازم که داخل کشو خواهد رفت.

فهرست مجموعه های تلویزیونی پخش شده یا در حال پخش شبکه نمایش خانگی

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ ویکی پدیا فهرست 74  سریال و مجموعه تلویزیونی ایرانی را که تاکنون از شبکه خانگی پخش شده یا در حال پخش می باشد، منتشر کرده است.

سایت ویکی پدیا، فهرست مجموعه های منتشر شده در شبکه خانگی را که برای بسیاری از آن­ ها «صفحه ویژه» تعریف کرده، بدین شرح عنوان نموده است:

  1. آسپرین
  2. آشوب
  3. آقازاده
  4. آکتور
  5. آنتن
  6. آنها
  7. ابله
  8. احضار
  9. بی‌گناه
  10. پدر گواردیولا
  11. پوست شیر
  12. پیشگو (تاک شو)
  13. جادوگر
  14. جزیره
  15. جوکر
  16. جیران
  17. حرفه‌ای
  18. حیثیت گمشده
  19. خاتون
  20. خسوف
  21. دراکولا
  22. دل
  23. راز بقا
  24. رهایم کن
  25. ریکاوری
  26. زخم کاری
  27. ساخت ایران
  28. سال‌های دور از خانه
  29. سایه باز
  30. سرگیجه
  31. سقوط
  32. سودا
  33. سیاوش
  34. سیاه‌چاله
  35. سیگنال موجود است
  36. شام ایرانی
  37. شاهگوش
  38. شبکه مخفی زنان
  39. شب‌نشینی
  40. شب‌های مافیا
  41. شوخی کردم
  42. شهرزاد
  43. عاشقانه
  44. عالیجناب
  45. عشق تعطیل نیست
  46. عطسه
  47. فوفو مسافری از کامادو
  48. قبله عالم
  49. قلب یخی
  50. قورباغه
  51. قهوه ترک
  52. قهوه تلخ
  53. کرگدن
  54. کوچه مروارید
  55. گاراژ ۸۸۸
  56. گلشیفته
  57. گنج مظفر
  58. گیسو
  59. مانکن
  60. مترجم
  61. مردم معمولی
  62. ممنوعه
  63. موچین
  64. مهمونی
  65. می‌خواهم زنده بمانم
  66. میدان سرخ
  67. نهنگ آبی
  68. نیسان آبی
  69. ویلای من
  70. هشتگ خاله سوسکه
  71. همرفیق
  72. هم‌گناه
  73. هیولا
  74. یاغی
خروج از نسخه موبایل