رسانه سینمای خانگی- این حال کیمیایی، حال سینمای بعد از مهرجویی‌ست

مراسم رسمی بدرقه پیکر داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر راس ساعت۱۰ صبح با اجرای بهرام رادان (بازیگر) برپا شد که از مردم خواست به احترام پیکر این دو هنرمند به پا خیزند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، قبل از آغاز مراسم تشییع پیکر داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر که صبح پاییزی ۲۶ مهر ماه برگزار شد ، جمعی از مردم علاقه‌مند و هنرمندان با حضور در محوطه پهنه رودکی تالار وحدت آماده وداع شدند و ترانه «چرا رفتی؟» همایون شجریان و بخشی از موسیقی فیلم «سنتوری» تا پیش از آغاز مراسم پخش شد.

احمدرضا درویش، محمدمهدی عسگرپور، شهاب حسینی، پارسا پیروزفر، فرهاد مجیدی، داریوش فرهنگ، رضا درمیشیان، رامبد جوان، مهران مدیری، حامد بهداد، نوید محمدزاده، بهنوش طباطبایی، سیامک انصاری، امین حیایی، محمدرضا گلزار، مسعود کرامتی، امیر جدیدی، امیر آقایی، مصطفی کیایی، امیر جعفری، محمدعلی نجفی، علی مصفا، جعفر پناهی، هادی حجازی‌فر، محمد رسول اف، همایون ارشادی، حسن پورشیرازی، غزل شاکری، دانش اقباشاوی، محسن امیریوسفی، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، حبیب ایل‌بیگی معاون اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، مسعود کیمیایی، بهمن فرمان‌آرا، غلامرضا موسوی، بهزاد فراهانی، سیروس الوند، بهرام رادان، حبیب دهقان‌نسب، مازیار میری، هانیه توسلی، محمدرضا دلپاک، مهرداد صدیقیان، مهوش وقاری، ژاله صامتی، ابوالحسن داودی، مرتضی شایسته، همایون اسعدیان، سیما تیرانداز، محسن کیایی، سیف الله صمدیان، مسعود اطیابی، گوهر خیراندیش، گلاب آدینه، سیاوش خیرابی، سپیده خداوردی، مانی حقیقی، فرهاد اصلانی، کوروش نریمانی، فرامرز قریبیان، فرهاد آئیش ، افشین هاشمی، پردیس احمدیه، ایرج راد، اصغر همت، جمال ساداتیان، فرزاد حسنی و…. از جمله هنرمندان و مسئولان حاضر بودند.

مونا مهرجویی فرزند این کارگردان هم در مراسم حاضر شد.

مراسم رسمی تشییع داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر ساعت ۱۰ با تلاوت آیاتی از قرآن مجید آغاز شد.

مراسم با اجرای بهرام رادان بازیگر همراه شد که در ابتدا از حاضران خواست به احترام ورود پیکر این فیلم‌ساز و همسرش به پا خیزند.

مسعود کیمیایی به سخنرانی پرداخت و از شدت تاسف نتواست به روی سن برود و سخنان کوتاهی را در بدرقه هم‌نسل فیلم‌سازی‌اش داریوش مهرجویی مطرح کرد و گفت: نمی‌توانم سخن بگویم، غیرممکن است از رفتن داریوش مهرجویی بگویم.

فرهاد آییش بازیگر سخنانش را با تسلیت برای قتل داریوش مهرجویی و همسرش آغاز کرد و گفت: استاد علی نصیریان در سفر هستند و پیامی را فرستادند. نصیریان در این پیام صوتی گفت: در بیماری با فکر و خیالت به سر می‌برم. من فرو ریختم و بی‌خواب شدم. چه کنم؟ از اولین کار خلاقه‌ات در کنارت بودم تا آخرین کار اما الان نیستم. ای مهر فرزانه! این چه روزگاری است؟!

بهمن فرمان آرا کارگردان هم در سخنانی گفت: داریوش جان قرار نبود این ملاقات اینجا انجام شود. ما کجا زندگی می‌کنیم؟ یکی از بزرگترین هنرمندان این مملکت باید سلاخی شود؟

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: همان‌طور که مسعود کیمیایی گفت: «هیچ چیز نمی‌توانم بگویم. چطور دوربین کار نکرد؟ دل ما شکسته است و هر هفته قرار است اینطور جمع شویم برای یک نفر دیگر که می‌رود؟» با این حال تشکر می‌کنم از اینکه آمدید.

علی مصفا (بازیگر) نیز در این مراسم با حضور در جایگاه، پیام فریار جواهریان (همسر سابق داریوش مهرجویی) و صفا مهرجویی را قرائت کرد.

فریار جواهریان (همسر سابق داریوش مهرجویی) نوشته بود: چطور می‌توانم از شیفتگان داریوش تشکر کنم. چگونه چنین مرگ هولناکی برای داریوش و وحیده رقم خورد؟ دلم به این خوش است که نسلی جدید فیلمهایت را کشف می‌کند و معنای خاص خود را از آن پیدا می‌کند. 

چند سال است مشغول نوشتن خاطراتی هستیم. خاطراتی که در آن خشم هم بود ولی حالا دیگر خشمی وجود ندارد و چه حیف که در هفت ماه گذشته با داریوش قهر بودم‌، نمی‌شود اینطور بدون خداحافظی بروی. 

دلم پیش موناست که یک شبه تنها شد. پیش صفا و مریم که چطور پدرشان را از دست دادند.

صفا مهرجویی فرزند مهرجویی  نیز در پیام خود نوشته بود: دنیا یک پدر خوب و بزرگ را از دست داد. ای کاش سرنوشت جور دیگری رقم می‌خورد.

من میدانم و مطمئنم که خاطره پدرم زنده می‌ماند هم بخاطر آثارش و هم بخاطر زندگی شریفش. از صمیم قلب قدردان مردم و هنرمندان هستم که در غیاب من مراسم را برپا کردند.

بهرام رادان در ادامه پیامی از کیانوش عیاری کارگردان خواند که در بستر بیماری است و اعلام کرد که متاثر است از این اتفاق و از ویژگی‌های داریوش مهرجویی گفت.

عیاری در پیام خود نوشته بود: داریوش مهرجویی متبحرترین ترسیم کننده زندگی بود. او حتی در فیلمهای پیچیده و روشنفکرانه‌اش چنین ویژگی داشت. او با دانش و بینش خود می‌توانست روایت مطلوبی از هر زندگی تصویر کند. این جنایت وحشتناک معمای تازه ای است که به زودی ابعاد آن برای مردم مشخص می‌شود.

در ادامه محسن امیریوسفی، رییس کانون کارگردانان پیام کانون کارگردانان را قرائت کرد که در بخش‌هایی از صحبت‌هایش متاثر شد و با گریه پیام را خواند. 

او پیش از قرائت متن گفت: بعد از مرگ غم‌انگیز کیومرث پوراحمد در اول بهار، شاهد مرگ فجیع داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر در اول پاییز هستیم.

در بخشی از پیام کانون کارگردانان نوشته شده بود: این شب پایان تلخی شد برای سینمای روشنفکری.

در این پیام از سینماگران مختلفی مانند تقوایی، کیارستمی، حاتمی و… نام برده و درخواست شده بود شرایط برای فیلمسازی همه فراهم شود.

کانون کارگردانان همچنین درخواست کرد که عاملین این حادثه در هر لباسی شناسایی و مجازات شوند.

در بخشی دیگر بهرام رادان پیام صوتی دختر بزرگتر مهرجویی، مریم را پخش کرد.

همچنین در ادامه‌ مرضیه برومند، مدیرعامل خانه سینما از مردم حاضر در مراسم که خواستار محاکمه قاتلان بودند، درخواست کرد که با آرامش و احترام بگذارند مراسم برگزار شود.

او گفت: قرار بود پیامی نوشته شود تا من به عنوان مدیرعاملِ بدبختِ خانه سینما بخوانم ولی کسی نتوانست چیزی بنویسد. الان قاصرم از صحبت و عظمت دردی که خانه سینما به دوش می‌کشد. ما کارگردانی بزرگ و تأثیرگذارترین فیلمساز ایران را از دست دادیم. او باعث شد سازمان انتقال خون تاسیس شود آن هم در شرایطی که فیلم «دایره مینا» دو، سه سال ممنوع از پخش بود. فیلم «گاو» نیز همین طور بود. از مسئولان برای همراهی در این مراسم و مراسم آتیلا پسیانی قدردانی می‌کنم و از آنها می‌خواهم شرایط فعالیت جوان‌های سینما را فراهم کنید.

از این‌ها ( جوانان سینماگر) نترسید. ‌بگذارید کارشان را بکنند. آستانه درد هنرمندان کم است ولی سیاستمداران آستانه تحمل بالایی دارند. 

وی تاکید کرد: ما اینجا ماندیم در مملکت خودمان باشیم. با ما خوب باشید آنوقت با اسراییل و رژیم صهیونسیتی هم می‌جنگیم.

او خطاب به مونا مهرجویی هم گفت که آغوش ما همیشه برای تو باز است.

در آخر مونا مهرجویی دختر کوچکتر داریوش مهرجویی با تشکر از حاضران گفت: تنها احساسی که دارم این است که مامان و بابا کنارم ایستاده‌اند تا من نیفتم. امیدوارم قاتلین زودتر پیدا شوند.‌ به قول بابام قاتلین بین ما هستند.

در ادامه پیکر داریوش مهرجویی و همسرش به قطعه هنرمندان بدرقه شد.

این خبر در طول مراسم خاکسپاری در مقابل تالار وحدت به روز رسانی شد.

رسانه سینمای خانگی- علی سنتوری، مهرجویی را بدرقه کرد

مراسم رسمی بدرقه پیکر داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر راس ساعت۱۰ صبح با اجرای بهرام رادان (بازیگر) برپا شد که از مردم خواست به احترام پیکر این دو هنرمند به پا خیزند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، قبل از آغاز مراسم تشییع پیکر داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر که صبح پاییزی 26 مهر ماه جمعی از مردم علاقه‌مند و هنرمندان با حضور در محوطه پهنه رودکی تالار وحدت آماده وداع شدند و ترانه «چرا رفتی؟» همایون شجریان و بخشی از موسیقی فیلم «سنتوری» تا پیش از آغاز مراسم پخش شد.

احمدرضا درویش، محمد مهدی عسگرپور، داریوش فرهنگ، رضا درمیشیان، امین حیایی، محمدرضا گلزار مسعود کرامتی، محمد علی نجفی، علی مصفا، جعفر پناهی، محمد رسول اف، همایون ارشادی، حسن پورشیرازی، غزل شاکری، دانش اقباشاوی، محسن امیریوسفی، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، حبیب ایل‌بیگی معاون اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، مسعود کیمیایی، بهمن فرمان‌آرا، سیروس الوند، بهرام رادان، حبیب دهقان‌نسب، مانی حقیقی،مازیار میری، هانیه توسلی، محمدرضا دلپاک، ابوالحسن داودی، مرتضی شایسته، همایون اسعدیان، مسعود اطیابی و…. از جمله هنرمندان و مسئولان حاضر بودند.

مونا مهرجویی فرزند این کارگردان هم در مراسم حاضر شد.

مراسم رسمی تشییع داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر ساعت ۱۰ با تلاوت آیاتی از قرآن مجید آغاز شد.

مراسم با اجرای بهرام رادان بازیگر همراه شد که در ابتدا از حاضران خواست به احترام ورود پیکر این فیلم‌ساز و همسرش به پا خیزند.

مسعود کیمیایی در ابتدا به سخنرانی پرداخت و از شدت تاسف نتواست به روی سن برود و سخنان کوتاهی را در بدرقه هم‌نسل فیلم‌سازی‌اش داریوش مهرجویی مطرح کرد و گفت: نمی‌توانم سخن بگویم، غیرممکن است از رفتن داریوش مهرجویی بگویم.

سپس فرهاد آییش بازیگر سخنانش را با تسلیت برای قتل داریوش مهرجویی و همسرش آغاز کرد و گفت: استاد علی نصیریان در سفر هستند و پیامی را فرستادند. نصیریان در این پیام صوتی گفت: در بیماری با فکر و خیالت به سر می‌برم. من فرو ریختم و بی خواب شدم. چه کنم؟ از اولین کار خلاقه‌ات در کنارت بودم تا آخرین کار اما الان نیستم. ای مهر فرزانه! این چه روزگاری است؟!


بهمن فرمان آرا کارگردان هم در سخنانی گفت: داریوش جان قرار نبود این ملاقات اینجا انجام شود. ما کجا زندکی می‌کنیم؟ یکی از بزرگترین هنرمندان این مملکت باید سلاخی شود؟

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: همان طور که مسعود کیمیایی گفت: هیچ چیز نمی‌توانم بگویم. چطور دوربین کار نکرد؟ دل ما شکسته است و هر هفته قرار است اینطور جمع شویم برای یک نفر دیگر که می‌رود؟ با این حال تشکر می‌کنم از اینکه آمدید.

علی مصفا (بازیگر) نیز در این مراسم با حضور در جایگاه، پیام فریار جواهریان (همسر سابق) و صفا مهرجویی را قرائت کرد.

بهرام رادان در ادامه پیامی از کیانوش عیاری کارگردان خواند که در بستر بیماری است و اعلام کرد که متاثر است از این اتفاق و از ویژگی‌های داریوش مهرجویی گفت.

او همچنین در ادامه پیام صوتی دختر بزرگتر مهرجویی را پخش کرد.

محسن امیریوسفی رئییس کانون کارگردانان که پیام این کانون را قرائت کرد، در بخش‌هایی از صحبت‌هایش متاثر بود و نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد. 

مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما خطاب به حاضران که خواستار محاکمه قاتلان بودند، درخواست کرد که با آرامش و احترام بگذارند که مراسم برگزار شود.

او گفت: قرار بود پیامی نوشته شود تا من به عنوان مدیرعامل بدبخت خانه سینما بخوانم ولی کسی چیزی نتوانست بنویسد. الان قاصرم از صحبت و عظمت دردی که خانه سینما به دوش می‌کشد. ما کارگردان بزرگ و تأثیرگذارترین فیلمساز ایران را از دست دادیم. او باعث شد سازمان انتقال خون تاسیس شود آن هم در شرایطی که فیلم «دایره مینا» دو، سه سال ممنوع بود. فیلم «گاو« نیز همین طور بود. از مسئولان برای همراهی در این مراسم و مراسم آتیلا پسیانی قدردانی می‌کنم و از آنها می‌خواهم شرایط فعالیت جوان‌های سینما را فراهم کنید.
از این ها نترسید. ‌بگذارید کارشان را بکنند. آستانه درد هنرمندان کم است ولی سیاستمداران آستانه تحمل بالایی دارند.


مونا مهرجویی دختر مهرجویی با تشکر از حاضران گفت: تنها احساسی که دارم این است که مامان و بابا کنارم ایستاده اند تا من نیافتم. امیدوارم قاتلین زودتر پیدا شوند و به قول بابام قاتلین بین ما هستند.


داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر ۲۲ مهر ماه در منزل شخصی‌شان به قتل رسیدند.

در ادامه پیکر داریوش مهرجویی و همسرش به قطعه هنرمندان بدرقه شد.

رسانه سینمای خانگی- چه خبر از گیشۀ سینما؟

آمار استقبال از سینماها طی یک هفته اخیر، اگرچه نسبت به مدت مشابه هفته گذشته خود با رشد مواجه شده اما انتظار می‌رود مطابق با تقویم هرساله، استقبال پائیزی اصلی، طی ماه‌های آبان و آذر رقم بخورد؛ روندی که در صورت نمایش چند فیلم پرمخاطب می‌تواند به اتفاق‌هایی خوب در سینمای ایران منتهی شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینمای امسال ایران تا آخرین سه‌شنبه مهرماه، ۱۳ میلیون و ۳۱۵ هزار مخاطب داشت و این تعداد مخاطب، گیشه ۵۷۸ میلیاردی را برای این سینما به ارمغان آوردند.

آنچه اما مختصات سینمایی یک هفته اخیر را تشکیل می‌دهد، استقبال ۷۷۰ هزار مخاطب و گیشه حدودا ۲۹ میلیاردی است که با توجه به هفته‌های قبلی، یک آمار خوب محسوب می‌شود.

بر پایه این گزارش، هتل، پرفروش‌ترین فیلم یک هفته اخیر سینماهای کشور است که موفق شد تا بیش از ۱۵ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان بفروشد. حدود ۳۶۰ هزار نفر نیز به تماشای این فیلم نشستند.

رتبه دوم پرمخاطب‌ترین فیلم یک هفته اخیر سینماها، به انیمیشن بچه زرنگ تعلق دارد. این انیمیشن موفق شد تا با حدود ۱۳۰ هزار مخاطب، حدود ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان فروش داشته باشد.

فسیل اما همچنان پررونق است و مخاطب دارد. این کمدی در یک هفته اخیر، ۷۰ هزار نفر مخاطب داشت و ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان نیز فروخت.

در ادامه استقبال مخاطبان از آثار کمدی، شهر هرت نیز در رتبه چهارم قرار می‌گیرد. فیلمی که با حدود ۵۰ هزار مخاطب، ۱ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان فروش داشته است.

گیج‌گاه نیز تاکنون نزدیک به ۴۰ هزار مخاطب داشته است و به فروش ۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومانی نائل آمده است.

رسانه سینمای خانگی- تعداد بازداشتی‌‎های پرونده قتل مهرجویی به ده نفر رسید

رییس کل دادگستری البرز از تشکیل کارگروه مشترک برای پیگیری پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش در این استان خبرداد.

به گزارش رسانه سینمای خانگی از ایرنا، از مرکز رسانه قوه قضاییه ، ” حسین فاضلی هریکندی ” روز سه شنبه اظهارکرد: در راستای اجرای دستور رییس قوه قضاییه مبنی بر بهره‌گیری از تمام امکانات جهت شناسایی سریع قاتل یا قاتلان مرحوم داریوش مهرجویی و همسرش این کارگروه ویژه با مسوولیت رییس کل دادگستری استان البرز و با عضویت فرمانده فراجا و رییس پلیس آگاهی استان البرز، دادستان مرکز استان، معاون پیگیری پرونده‌های خاص دادگستری کل استان البرز، رییس دادگستری و دادستان فردیس و بازپرس ویژه پرونده تشکیل شد.

وی اضافه کرد: در پرونده‌های قتل که قاتل در صحنه جرم دستگیر نشده و ناشناس است، به منظور کشف جرم و شناسایی قاتل یا قاتلان فرضیه‌های مختلفی در خصوص علل و انگیزه‌های قتل مطرح و بررسی می‌شود و به تبع آن اشخاصی که به هر نحوی می‌توانستند انگیزه قتل داشته باشند حسب مورد و مطابق مقررات با دستور مقام قضایی احضار یا بازداشت و از آن‌ها تحقیق می‌شود و به همین جهت در رسیدگی به پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش تاکنون ۱۰ نفر بازداشت شده‌اند.

رسانه سینمای خانگی- مهرجویی، مؤلفی که استاد اقتباس بود

بدون تردید «داریوش مهرجویی» از فیلمساران تاثیرگذار سینمای ایران و از معدود کارگردان‌های ایرانی است که عموم فیلم‌هایش در گونه سینمای اقتباسی قرار می‌گیرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، داریوش مهرجویی که زندگی‌اش با پایان تراژیکی مواجه شد و خبر قتلش همه را در شوک فرو برد، علاوه بر کارگردانی، گاه در قامت نویسنده هم ظاهر شده است. او معتقد بود کار فیلم و نوشتن رمان هیچ فرقی با هم ندارند و هر فیلمی یک رمان است. می‌گفت: «همیشه وسوسه نوشتن داشته‌ام و سناریو همه فیلم‌هایم را خودم نوشته‌ام و انسی با کلام و شیوه‌های نگارش دارم و سعی کرده‌ام خودم را در کوران ادبیات دنیا و ایران بگذارم و چون کار دیگری بلد نیستم، نوشته‌ام.» انگیزه‌اش از نوشتن را هم این‌گونه بیان می‌کند که «خیلی آرزو داشتم که سناریوهایی را از نویسندگان به فیلم تبدیل کنم، اما متأسفانه اغلب نویسنده‌های ما از هنر، تاریخ و زیباشناسی سینما غفلت دارند و سینما را نمی‌شناسند. بنابراین نمی‌توانند کمک‌کننده باشند. عامل دیگری که باعث شد رمان بنویسم این بود که هریک از فیلم‌هایم چه قبل و چه بعد از انقلاب با سد عظیم سانسور مواجه شد. از فیلم «گاو» که دو سال توقیف شد تا «پستچی» و «دایره مینا». بعد از انقلاب هم بسیار دیگری از فیلم‌هایم از جمله آخرین آن‌ها فیلم «سنتوری» با سانسور و توقیف مواجه شد.»

به گفته خودش نمی‌خواست در حرفه‌اش در سینما و ادبیات، جلو دوربین باشد و بنازد زیرا معتقد بود: «مردم ما فهیم، باذکاوت و زیرک هستند و حتی نسل جدید موشکاف و زیرک هستند و من خوشحالم که می‌توانم از طریق آثارم به ذهن‌ و بارورهای آن‌ها کمک کنم.»

«گاو»، «سارا»، «پری»، «مهمان مامان»، «درخت گلابی» و «دایره‌ مینا» از جمله فیلم‌های داریوش مهرجویی هستند که اقتباس ادبی دارند. ناگفته نماند که این علاقه در مهرجویی نسبت به اقتباس، به علاقه وافرش به کتاب هم برمی‌گردد، چرا که از جمله فیلمسازان کتابخوان بود.

در میان نویسندگانی که آثارشان محل اقتباس مهرجویی بوده است، غلامحسین ساعدی جایگاهی خاص دارد. فیلم «گاو» در سال ۱۳۴۸ ساخته شد و در جشنواره‌های بین‌المللی به نمایش درآمد. ساعدی درباره ساخت این فیلم حساسیت‌های زیادی نشان داد. او سر صحنه‌ها حاضر می‌شد و در جریان ساخت فیلم قرار داشت، اما به‌دلیل برخی محدودیت‌ها در زمان ساخت فیلم برخی بخش‌ها حذف می‌شود.

مهرجویی «دایره مینا» را نیز براساس داستان «آشغالدونی» از مجموعه داستان‌های «گور و گهواره» غلامحسین ساعدی ساخت. این فیلم به مدت سه سال توقیف بود و سرانجام در ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفت و در جشنواره پاریس و برلین و سپس ایران به نمایش درآمد.

«پستچی» محصول سال ۱۳۵۱ از نمایشنامه ویتسک نوشته گئورک بوشنر اقتباس شده است. در خلاصه این فیلم آمده است: تقی پستچی در خانه اربابی‌اش با همسر زیبای خود زندگی می‌کند و … .

«هامون» فیلمی اجتماعی و سوررئالیستی است که در سال ۱۳۶۸ به کارگردانی داریوش مهرجویی ساخته شد. داستان این فیلم با الهام‌گرفتن از «بوف کور» صادق هدایت نوشته شده ‌است. درباره داستان فیلم آمده است: «حمید هامون که با همسرش، مهشید، دائم کشمکش دارد زندگی کابوس‌گونه خود را مرور می‌کند. او که مشغول نوشتن رساله‌اش درباره عشق و ایمان است، در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی می‌گردد. خانه و کاشانه را ترک می‌کند و دست به اعمال دیوانه‌واری می‌زند. او در حالتی پریشان، در پی شکایت‌هایش، خود را به امواج دریا می‌سپارد، اما عابدینی او را نجات می‌دهد. همچنین، این فیلم به دغدغه‌های جوانان روشنفکر بعد از انقلاب می‌پردازد؛ میان دنیاخواهی و آرمان‌خواهی. تصویری از آرمان‌خواهی که به‌دلیل حبّ دنیوی (زیبایی و…) در تلاطم است و درمقابل، علی عابدینی فردی که تکلیفش با خودش مشخص است و دنیا را فدای آرمان‌ها و عقایدش کرده ‌است.

«پری» نام فیلمی‌ است به ‌کارگردانی و نویسندگیِ داریوش مهرجویی، ساخته‌شده در سال ۱۳۷۳. این فیلم اقتباسی از رمان «فرانی و زویی» و داستان ‌کوتاهِ «یک روزِ خوش برای موزماهی» نوشتهٔ «جروم دیوید سالینجر» است؛ «پری» دانشجوی ممتاز رشته ادبیات و تئاتر که از همه مزایای زندگی یک دختر جوان برخوردار است، با خواندن کتاب سبز کوچکی دچار تحولات فکری و حسی می‌شود. کتاب سرگذشت سیر و سلوک عارف گمنامی در قرن پنجم هجری است. پری پس از خواندن کتاب با آن‌که خواهان مراتب معنوی بالاتری است، از زندگی معمولی دل کنده و در وادی دردناک طلب سرگردان می‌شود. 

«سارا»  که محصول سال ۱۳۷۱ است، از نمایش‌نامه «خانه عروسک» اثر هنریک ایبسن الهام گرفته شده‌ است. در خلاصه داستان فیلم می‌خوانیم: «حسام برای درمان بیماری‌اش مجبور است به خارج از کشور سفر کند. سارا همسر او مخارج سفر او را تأمین می‌کند، اما می‌گوید که این پول را از محل ارثیه پدرش به دست آورده‌ است. حسام بهبود می‌یابد. سارا پنهان از چشم شوهرش با کار سخت و مداوم خیاطی سعی می‌کند بدهی‌های خود را پرداخت کند. گشتاسب مردی که به سارا کمک مالی کرده‌ است متهم به جعل اسناد شده‌ است و موقعیت شغلی او در بانک دچار مخاطره می‌شود و از سارا می‌خواهد از طریق اعمال نفوذ حسام که حالا رئیس بانک شده ‌است در شغلش ابقا شود. سارا خود نیز می‌داند که امضای پدرش در اسناد جعل شده چون خود او امضای پدرش را جعل کرده‌ است. وقتی حسام پی به واقعیت امر می‌برد، در جریان یک نزاع لفظی می‌گوید که او را لایق زندگی و معاشرت با خود و فرزندانش نمی‌داند. سارا آزرده از بیرحمی شوهرش در قبال رنجی که خاطرش متحمل شده ناگزیر خانه او را ترک می‌کند.»

لیلا هم که در سال ۱۳۷۶ ساخته شده، بر اساس داستانی نوشته مهناز انصاریان به نگارش درآمده است؛ لیلا (لیلا حاتمی) و رضا (علی مصفا) در یک مراسم شله‌زردپزان همدیگر را می‌بینند و چندی بعد با هم ازدواج می‌کنند. آن دو، بعد از مدتی زندگی متوجه می‌شوند که لیلا نمی‌تواند فرزندی به دنیا بیاورد. آن‌ها درمان‌های متعدد و آزمایش‌های گوناگونی را دنبال می‌کنند اما همه بدون نتیجه می‌ماند. در این میان هر چند برای رضا بچه‌دار نشدن لیلا اهمیتی ندارد، اما مادرش با وجود این احساس رضایت و خوشبختی رضا از زندگی بدون فرزند، لیلا را تحت فشارهای شدید قرار می‌دهد و از او می‌خواهد که اجازه دهد برای رضا همسری بگیرند تا فرزندی برای او بیاورد و سپس همسر دوم رضا از زندگی آن‌ها خارج شود. فشارهای مادر رضا بالاخره کارگر می‌افتد و لیلا، رضا را راضی می‌کند. بدون اطلاع خانواده لیلا ازدواج مجدد رضا با گیتی (شقایق فراهانی) انجام می‌شود. اما شب عروسی، لیلا به خانه مادرش پناه می‌برد و حاضر نمی‌شود به زندگی رضا برگردد. رضا این عمل را خلاف قول‌های قبلی لیلا می‌داند و مدتی بعد همسر دومش را طلاق داده و فرزند دختری را که از او دارد به مادرش می‌سپارد و خود تنها زندگی می‌کند. رضا هم با خواهش‌های مکرر از لیلا و خانوادهٔ او، روزی در همان مراسم شله‌زردپزان با دخترش باران به دیدار لیلا می‌رود.

«درخت گلابی» محصول سال ۱۳۷۶ به کارگردانی داریوش مهرجویی است که براساس داستان کوتاهی از مجموعه داستان «جایی دیگر» نوشته گلی ترقی ساخته شده‌ است. فیلم داستان یک نویسنده است؛ نویسنده‌ای که برای نوشتن باقی‌مانده کتاب جدید خود در پی یک کم‌کاری طولانی، به باغ پدری خود در دماوند پناه آورده‌است. اما در باغ، درخت گلابی قدیمی که برای محمود سرشار از خاطره است میوه نداده و باغبانان از او می‌خواهند که در مراسمی آیینی برای ترساندن درخت و به بار نشستن دوباره آن شرکت کند و محمود می‌پذیرد و در این بین او به مرور خاطرات نوجوانی خود می‌پردازد؛ زمانی که شیفته دخترعمه‌اش، میترا (یا به قول محمود در دفتر خاطراتش، میم) بوده و با این‌که دختر از او بزرگتر است به او ابراز عشق می‌کند و برایش اشعار عاشقانه می‌گوید و با او ساعت‌ها در باغ به اجرای نمایشنامه‌های مختلف می‌پردازد، چرا که هردو به ادبیات علاقه‌مندند. اما روزی دختر برای خداحافظی می‌آید، چون قصد دارد نزد پدرش که خارج از کشور است برود. محمود از او می‌خواهد که صبر کند و دختر می‌پذیرد، اما سال‌ها بعد که محمود وارد جریانات سیاسی می‌شود نامه‌های دختر را پاسخ نمی‌دهد و رفتنش را به تاریخی بعد موکول می‌کند تا این‌که بر اثر فعالیت‌های سیاسی به زندان می‌افتد و آن‌جا با دیدن یکی از اقوام دختر خبر فوت او را دریافت می‌کند. محمود اکنون در آستانه شصت‌سالگی همانند درخت گلابی که هنوز بوی کفش‌های کتانی میم را می‌دهند بی‌بار شده و نمی‌تواند کتاب آخرش را تمام کند.

 «مهمان مامان» یک فیلم کمدی خانوادگی به کارگردانی داریوش مهرجویی محصول سال ۱۳۸۲ است. این فیلم بر اساس کتاب «مهمان مامان» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی  تولید شده ‌است. مرادی کرمانی که خود از نویسندگانی است که آثارش مورد اقتباس قرار می‌گیرند، زمانی گفته بود: اقتباس‌های داریوش مهرجویی از داستان‌های خارجی هم بسیار موفق بوده؛ چون فکر مهرجویی فرنگی است و بومی فکر نمی‌کند؛ برای همین اقتباس‌هایش از کارهای خارجی خیلی خوب انجام شده است. در کارهای ایرانی هم آن‌هایی که نویسنده در کنار او بوده مانند فیلم «گاو» خیلی خوب از آب درآمده است.

مهرجویی می‌گفت زمانی که اثری را نتواند بسازد، ترجیح می‌دهد در وادی ادبیات بنویسد تا در آرزوی ساخت فیلم نماند. او رمان‌هایی را چون «در خرابات مغان»، «خاطرات پاریس»، «عوج کلاب»، «به خاطر آن رسید لعنتی» و «سفر به سرزمین فرشتگان» از خود به جا گذاشته است.

مهرجویی درباره «در خرابات مغان» گفته بود:  برای نوشتن رمان «در خرابات مغان» یادم است که در حال خواندن کتابی از نجیب محفوظ بودم. در این داستان شخصیت داستانی در حال نماز خواندن و نیایش با خداوند بود. در آن‌جا جمله‌ای گفت که خیلی روی من اثر گذاشت. البته این را هم بگویم که من از هفت‌سالگی تا پانزده‌سالگی نماز می‌خواندم و تحت تأثیر محیط خانواده قرار داشتم و به حسینیه می‌رفتم. بنابراین آن تجربه‌های عرفانی که در کتاب از آن صحبت می‌کنم برای من به صورتی رخ داده است و برای من در کتاب «در خرابات مغان» این شخصیت دینی شکل گرفت. در عین حال پسرعمه‌ای در آمریکا دارم که شغلش نزدیک به شغل شخصیت اصلی  داستان «در خرابات مغان» بود و من از این مسئله هم بهره گرفتم و بقیه داستان را تخیل کردم.

«عوج کلاب» مربوط به دورانی است که مهرجویی در سفری برای یک پروژه سینمایی راهی اروپا می‌شود و به سبب این‌که برخی داروهای گیاهی را با خود همراه داشته به او مظنون می‌شوند و بازداشتش می‌کنند و… .

رمان «به خاطر آن رسید لعنتی» این نویسنده و کارگردان نیز با تاکید بر مشکلات کارمندی به قضایای مشکلات بروکراسی اداری و پیچ و خم‌های این موضوع می‌پردازد.

و بالاخره کتاب «سفر به سرزمین فرشتگان» به ماجرای زن و شوهری تحصیل‌کرده تعلق دارد که هر دو در حوزه کاری خود نخبه‌اند اما کار چندانی برای آنان نیست. این زن و شوهر که یکی در رشته کامپیوتر و دیگری در رشته موسیقی فعال است در حالی که در ابتدای زندگی مشترکشان گرفتار مشکلات مالی هستند برنده نوعی لاتاری می‌شوند و نویسنده با اتکا به همین شانس به ماجراهای چگونگی برخورد با مهاجران در کشورهای اروپایی می‌پردازد.

دیگر کتاب مهرجویی «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی» است؛ حدیث زندگی فیلمساز جوانی که می‌خواهد فیلم بلند بسازد، اما محور حوادث رمان را عشق و حسادت او به نامزدش – سلما – تشکیل می‌دهد.

رمان «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی» شباهتی به آثار سینمایی مهرجویی ندارد. به عبارتی در نوع گفت‌وگوها، شخصیت‌پردازی‌ها و یا حتی لحن داستان نمی‌توان نزدیکی بخصوصی با آثار سینمایی داریوش مهرجویی یافت. رمان را شخصیت اصلی آن یعنی سلیم مستوفی (دانشجوی فیلمسازی) با زبانی روان، به شکل من راوی روایت می‌کند.

رمان از زبان سلیم با شرح یک حس شوم به نام حس حسادت آغاز می‌شود. حسی که سلیم آن را مایه تمام بدبختی‌های جامعه ما می‌داند و معتقد است که هیچ کس از این حس بی‌بهره نمانده است و شاید تمام اتفاقات رمان نیز، همه از همین حس ناشی می‌شود. به خاطر همین حس است که آدمی دست به انجام بسیاری از کارها می‌زند که منتهی می‌شود به بروز سوء تفاهم‌ها، گله‌مندی‌ها، شکوه، شکایت، قهر و جدایی و … .

«جهان هولوگرافیک» (نظریه‌ای برای توضیح توانایی‌های فراطبیعی ذهن و اسرار ناشناخته مغز و جسم)  اثری است به قلم مایکل تالبوت با ترجمه داریوش مهرجویی که درباره آن اظهار کرده است: جهان خود یک هولوگرام غول‌پیکر است. به این شکل در کتاب «جهان هولوگرافیک»، «مایکل تالبوت» تجارب فراطبیعی ذهن، مسئله‌های تئوری کوانتوم، ماوراءالطبیعه و سایر معماهای حل‌نشده بدن و مغز را تشریح می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- سه روز عزای عمومی در سینما

در پی درگذشت داریوش مهرجویی، رسول صدرعاملی سخنگوی خانه سینما از سه روز عزای عمومی برای سینمای ایران خبر داد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، رسول صدرعاملی سخنگوی خانه سینما گفت: امروز (۲۳ مهر ماه) جلسه‌ای برای اطلاع‌رسانی مراسم تشییع با حضور هیات رئیسه و نمایندگان سازمان سینمایی در خانه سینما برگزار شد و پس از بحث و بررسی درباره قتل هولناک این کارگردان سینما مقرر شد که از فردا دوشنبه ۲۴ مهر ماه به نشانه احترام، سه روز عزای عمومی برای اهالی سینما و دوستداران آقای مهرجویی اعلام شود و همزمان با مراسم تشییع نیز یک روز تمام پروژه‌های سینمایی در سراسر کشور تعطیل شوند.

او خبر داد که جزییات مراسم خاکسپاری، زمان و مکان آن متعاقبا اعلام می‌شود.

سخنگوی خانه سینما تاکید کرد: جزییات بیشتر این حادثه باید از سوی منابع رسمی اعلام شود و ما به عنوان تشکل‌های صنفی پیگیر جدی آن هستیم تا هر چه زودتر عاملین آن مجازات شوند.

مهرجویی متولد سال ۱۳۱۸ خورشیدی و از فیلم‌سازان برجسته ایران و از چهره‌های اصلی موج نوی سینمای ایران بود که علاوه بر فعالیت در عرصه سینما، به نوشتن رمان و ترجمه نیز می‌پرداخت؛ او یکی از سینماگران پر افتخار سینمای ایران در جشنواره فیلم فجر بوده به طوری که بخاطر فیلم‌های هامون و پری جایزه بهترین کارگردانی را کسب کرد و بابت سارا جایزه بهترین فیلم نامه را دریافت کرد؛ همچنین فیلم «مهمان مامان» عنوان بهترین فیلم جشنواره فجر را به دست آورده است.

داریوش مهرجویی فیلمساز، نویسنده و کارگردان به همراه همسرش خانم وحیده محمدی فر روز گذشته ۲۲ مهرماه در ویلای شخصی واقع در زیبادشت فردیس به قتل رسید.

رسانه سینمای خانگی- او، پیرِ سینما بود

خبر شوک آمیز و تلخ قتل داریوش مهرجویی و همسرش در کابوس شبانه ۲۳ مهر ماه را باورمان نیست، ای کاش صبح از خواب بیدار می‌شدیم و به جای آنکه خبر تلخ رفتن خالق «گاو»، «هامون»، «اجاره‌نشین‌ها» را می‌دیدیم، خودمان را کنار سینما فلسطین در سیل جمعیتی پیدا می‌کردیم که در انتظار تماشای «سنتوری» در جشنواره بودیم اما گویا خبر درست است و باید ناباورانه از کارنامه سینمایی‌ یکی از بنیانگذاران موج نو سینمای ایران بنویسیم.

به نقل از رسانه سینمای خانگی از ایسنا، آذر ماه سال ۱۴۰۰ به بهانه تولد داریوش مهرجویی با او تماس گرفتیم، او که آخرین فیلمش «لامینور» در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ اکران شد، هنوز خاطرات تلخ توقیف «سنتوری» را یادآوری می‌کرد.

مهرجویی در طول بیش از نیم قرن فیلمسازی، علاوه بر خلق شخصیت‌های ماندگار در سینما، بازیگرانی را با فیلم‌هایش به سینمای ایران معرفی کرده که هر کدام یا ستاره شدند یا مسیری تازه پیش‌رویشان باز شد؛ مثل عزت‌الله انتظامی، خسرو شکیبایی، بیتا فرهی، علی مصفا و لیلا حاتمی. 

آثار او در سال‌های دور وقتی که شرکت در جشنواره‌های جهانی این‌چنین مرسوم نشده بود، در جشنواره‌های معتبری مثل ونیز، برلین، کن، شیکاگو و توکیو شرکت داشت و جایزه‌هایی هم گرفت؛ اما به همان میزان فیلم‌هایش دچار ممیزی یا عدم نمایش شده‌اند.

او در آخرینم مصاحبه با ایسنا درباره اینکه آیا قصد ساخت فیلم جدیدی را ندارد، ضمن گلایه از برخی ممیزی‌ها گفته بود: کلا هم شرایط طوری است که با این گرانی و تورم، فیلمسازی صرف نمی‌کند، چون ساخت یک فیلم دست‌کم ۱۰ میلیارد تومان هزینه دارد و باید موقع اکران ۳۰ میلیارد بفروشد تا به پول اولیه‌اش برسد.

مهرجویی یادآور شده بود: من این روزها در حال نوشتن خاطراتم هستم، آنجا خیلی از مسائل را درباره آنچه بر سر فیلم‌هایم آمد می‌گویم.

کارگردان «اجاره نشین‌ها» با وجود گله‌هایی که داشت تاکید می‌کرد: با همه این اتفاق‌ها می‌دانم که سینما پابرجا می‌ماند چونجوان‌ها هر روز مشتاق فیلمسازی می‌شوند و جلو می‌آیند. سینما تفریح مردم است و برای همین، این همه سینما در سال‌های اخیر ساخته شده است؛ هر چند جای افسوس دارد که وقتی ما می‌گفتیم سینما کم است، چیزی نمی‌ساختند اما حالا که وضع فیلم‌ها به اینجا رسیده، این همه سالن سینما ساخته شده است.

مهرجویی که روزگاری به آمریکا رفت تا در دانشگاه فقط سینما بخواند، رشته اصلی‌اش را به فلسفه با گرایش سینما تغییر داد و در دهه ۱۳۴۰ شروع به فیلمسازی کرد تا سال ۴۸ که یکی از آثار ماندگار سینمای ایران یعنی «گاو» را ساخت؛ فیلمی که تولیدش سختی‌های خود را داشت و تهیه‌کننده‌های زیادی آن را رد می‌کردند، چون آن روزها دور، دورِ فیلم‌هایی مثل «گنج قارون» با رقص و آواز بود.

او در همان سال‌های قبل از انقلاب چند فیلم دیگر از جمله «دایره مینا» را ساخت و چند سال بعد از انقلاب هم با «اجاره نشین‌ها» یکی از بهترین فیلم‌های کمدی سینما را ثبت کرد.

مهرجویی در سال ۶۸ تصمیم به ساخت فیلمی می‌گیرد که هیچ تهیه‌کننده‌ای حاضر به همکاری برای تولید آن نمی‌شود، چون آن را در فروش موفق نمی‌دانند ولی مهرجویی که دوست داشت آنچه را در سر دارد بسازد برای اولین بار خودش تهیه‌کنندگی یک فیلم را برعهده می‌گیرد و این طور می‌شود که «هامون»، یکی از به یادماندنی‌ترین فیلم‌های مهرجویی و سینمای ایران می‌شود.

«بانو»، «سارا»، «پری»، «لیلا»، «بمانی»، «درخت گلابی» و «مهمان مامان» دیگر کارهای مهم و شاخص این فیلمساز در دهه‌ ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ بودند تا اینکه سال ۸۵ «سنتوری» ساخته شد؛ فیلمی که در جشنواره فجر تحسین‌برانگیز بود و جایزه هم گرفت، اما شبِ اکران عمومی‌اش توقیف شد. این توقیف که ضربه سختی برای مهرجویی بود، سه ماه بعد به قاچاق دی‌وی‌دی فیلم ختم شد.

او که در تمام این سال‌ها مشغول نوشتن و ترجمه هم بوده، پس از «سنتوری» به‌سراغ ساخت فیلم‌هایی رفت که دیگر مثل قبل علاقه‌مندان و مخاطبانش را راضی نمی‌کرد؛ فیلم‌هایی که اگرچه شاید  با دغدغه شخصی و اجتماعی مهرجویی ساخته شدند اما انتظار طرفداران مهرجویی را برآورده نکردند و این تصور را پیش آوردند که شاید دوران اوج او هم با تاراج «سنتوری» به پایان رسیده است. 

اما مهرجویی که چند سالی بود می‌خواست قصه‌ای دیگر از «سنتوری» بسازد، در آستانه نهمین دهه زندگی‌اش فیلم «لامینور» را ساخت که سال گذشته اکران شد.

و اما یکی از آخرین برنامه‌های که برای داریوش مهرجویی تدارک دیده شد، در ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ انجمن فیلم کوتاه ایران بزرگداشتی برای داریوش مهرجویی ترتیب دادند که در آن نشان ایسفا را اهدا کردند.

در بخشی از مراسم به روال سال های قبل که تندیس ایسفا به یک فیلم ساز قدیمی اهدا می شد، فیلم کوتاهی پخش شد که در آن نشان ایسفا در منزل داریوش مهر جویی به او اهدا شد، این فیلم ساز سخنان کوتاهی را خطاب به فیلم سازان مطرح کرد که از اهمیت این نوع فیلم سازی سخن می گفت و تاکید می کرد که فیلم سازی کوتاه،کار سختی است چون در زمان کوتاه باید حرفت را مطرح کنی .

خالق “اجاره نشین‌ها”، “هامون”،  “لیلا”، “مهمان مامان” ، “سارا” یادآور شده بود که خودش ۱۰ فیلم کوتاه ساخته است و از دست اندرکاران آکادمی فیلم کوتاه که در این روزگار کرونا زده این نشان را به او دادند، تشکر کرده بود.

داریوش مهرجویی فیلم‌های چون الماس ۳۳ ، آقای هالو، مدرسه ای که می‌رفتیم، بانو، درخت گلابی، میکس، دختر دایی گمشده، بمانی،طهران تهران، آسمان محبوب، نارنجی‌پوش، اشباح و … را هم در کارنامه هنری‌اش دارد و در گزارش‌های بعدی مبسوط‌تر درباره کارنامه سینمایی‌اش خواهیم نوشت.

*منبعی که برای تاریخ تولد داریوش مهرجویی به آن استناد شده، دانشنامه سینمای ایران تالیف عباس بهارلو است که ۱۷ آذر سال ۱۳۱۹ در آن قید شده در حالی که در برخی منابع دیگر مثل ویکی‌پدیا سال ۱۳۱۸ درج شده است.

رسانه سینمای خانگی_تولید محتوای کیفی و توجه به نیاز مردم، اولویت تولید و پخش برنامه ها در شبکه اصفهان

مدیرکل سیمای استان‌ها با حضور در صداوسیمای استان اصفهان در جلسه ای به همراه مدیرکل و برنامه سازان معاونت سیما به تبیین سند تحول رسانه ملی پرداخت.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی_دفتر اصفهان به نقل از روابط عمومی صداوسیمای استان اصفهان، در جلسه ای که با حضور مدیرکل سیمای استان ها، مدیر طرح و برنامه سیمای استان‌ها، مدیرکل، قائم مقام، معاون و مدیران و جمعی از برنامه سازان معاونت سیمای اصفهان برگزار شد، مدیرکل سیمای استان‌ها ضمن قدردانی از تلاش های شبانه روزی همکاران برای پوشش و انعکاس سه رویداد مهم سفر رئیس جمهور، جایزه مصطفی و جشنواره کودک گفت: همه ما به عنوان افسران و سربازان حوزه فرهنگ و رسانه بر اساس سند تحول رسانه ملی و محورهای 12 گانه آن باید به بحث تولید محتوای کیفی در صداوسیما توجه داشته باشیم و نگاه ما در این رسانه باید به سمت قله ها و ضریب دهی به ظرفیت ها و فرصت های موجود در شهر ها و روستاهای کشور باشد.


آقای اعلمی با پرسش اینکه جایگاه رسانه ملی در انعکاس تصویر از روستاها و مکان های کمتر دیده شده سرشار از ظرفیت کجاست گفت: صداوسیمای استان ها به ویژه برنامه سازان در استان برخوردار اصفهان می توانند با امکانات موجود به معرفی پیشرفت ها و دستاوردهای علمی دانشگاه ها و مراکز دانش بنیان بپردازند و باعث تزریق انگیزه و امید به جامعه شوند.

مدیرکل سیمای استان های رسانه ملی با اشاره به مدیریت خط قرمزها و خط سبزها در سند تحول گفت: خط قرمزها که بر اساس چهارچوب آنتن رسانه ملی مشخص است اما مدیریت خط سبز به معنای توجه به آثار تاکنون ساخته نشده و موضوعات امید آفرین و ظرفیت های موجود منعکس نشده از آنتن صداوسیما است.
وی با بیان اینکه اساسا ماهیت سند ها و چشم اندازها به طور کلی تدوین می شوند و سند تحول رسانه ملی نیز بر اساس ابعاد مختلف و ظرفیت های موجود در هر استان می تواند به یک برنامه اجرایی با جزئیات جامع تبدیل شود گفت: اداره کل سیمای استان ها در طی یک سال گذشته تغییرات محسوس در حوزه های طرح و برنامه و ارزیابی داشته است و با نگاه کمک کردن به برنامه سازان در بحث محتوایی و تولید برنامه های کیفی اقدامات موثری انجام شده است به ویژه اینکه کنداکتور برنامه های تکلیفی استان ها را حذف کرده ایم و انتخاب نوع برنامه را با توجه به شرایط و اقتضائات موجود در قالب باکس به اختیار هر استان قرار داده ایم.


آقای دکتر افشارنیا مدیرکل صداوسیمای استان اصفهان در این جلسه ضمن قدردانی از زحمات همکاران و برنامه سازان در طی 20 روز گذشته که با تلاش شبانه روزی، ساعات پر کار و دشواری را به خوبی و موفقیت سپری نمودند گفت: با توجه به برش های سند تحول در بحث های تئوریک آن تحول در محتوای آنتن و رویکردها باید جدی گرفته شود و افسران میدان رسانه ملی برنامه سازان و عوامل تولید هستند و در واقع اجرای سند تحول به دستان و خلاقیت شما محقق می شود.
وی افزود: تلاش ما در جلسات سیاستگذاری کنداکتور و طرح و برنامه بر مبنای اجرای سند تحول است و در بخش های قرارگاهی و آسایشگاهی نیز مانند پوشش جشنواره بین المللی کودک و نوجوان با نگاه ایجاد شادی و نشاط در بین مردم محقق شده است.
آقای دکتر افشارنیا گفت: با تلاش همکاران اصفهان در جایزه مصطفی توانستیم ابعاد مختلف هویتی و رسالت انتقال پیام امت و جامعه اسلامی این رویداد مهم به جهان اسلام را به خوبی به تصویر کشیده و ضریب دهیم.


مدیرکل صداوسیمای استان اصفهان گفت: با توجه به رویکرد کلان سازمان، تلاش ما بر این است که بخش قرارگاهی، آسایشگاهی و آوردگاهی محقق شود و شعار رسانه ملی با عنوان عدالت گستری، هویت محوری به نحو مطلوب در گستره شبکه استانی اصفهان نیز تحقق یابد.
وی در ادامه تصریح کرد: در بحث برش های رویکردی و محتوایی سند تحول اقدامات مثبتی انجام شده و تلاش می شود مسائل و مشکلات نیروی انسانی، تجهیزات فنی و برآورد و بودجه تولید برنامه که مربوط به برش سازو کار اجرای سند تحول است، نیز برطرف شود.
آقای دکتر افشارنیا با اشاره به ایجاد گفتمان تحول در بدنه رسانه ملی طی دو سال گذشته گفت: در جدیدترین نظر سنجی انجام شده در هفته گذشته با جامعه آماری 600 نفر، میزان مخاطبان شبکه اصفهان 63 و 7 دهم درصد و میزان رضایتمندی از این شبکه 55 و 1 صدم درصد بوده است که رشد 1 و 2 دهم درصد را نسبت به گذشته در پی داشته است.
وی همکاری و پشتیبانی معاونت های صدا و سیمای استان، توسعه فنی و زیرساخت های جدید بوجود آمده را از جمله عوامل موفقیت های اخیر مرکز دانست و از زحمات و تلاش های همکاران معاونت سیما و موفقیتشان در کسب رتبه های برتر ارزیابی عملکرد مراکز، قدردانی و تشکر کرد.

رسانه سینمای خانگی- سینمای کودک، از جایی که هست تا جایی که باید باشد

از دهه‌ ۶۰ و ۷۰ سینمای ایران به عنوان دهه‌های طلایی سینما یاد می‌شود،دهه‌هایی که اقبال به سینما در ایران با سینمای کودک پا گرفت و بعدتر با «دونده»،«خانه دوست کجاست،«بچه‌های آسمان» و… جهانی شد.مقایسه آن روزها با سینمای امروز کمی تلخ به نظر می‌رسد اما شاید تلنگری باشد تا بتوان سینمای کودک ایران را در محتوا و جریان‌سازی به آن روزها نزدیک‌تر کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سخت است باور کنیم سال‌های صف کشیدن جلوی سینما برای خریدن بلیط فیلم گذشته. خصوصا وقتی این صف‌کشیدن خانوادگی و همراه کوچک‌ترها رقم می‌خورد. سال‌هایی که محبوبیت کاراکترها برای بچه‌های قدونیم‌قدی که جلوتر از پدر و مادرهایشان می‌دویدند تا روی صندلی‌هایشان بنشینند، سالن‌های سینما را پر کرده بود. در اواسط دهه شصت، این استقبال باعث فروشی شوکه‌کننده برای سینمای ایران شد. فروشی که بیشتر برای سینمای کودک‌ و‎ نوجوان و برای فیلم‌های کلاه قرمزی، گلنار، دزد عروسک‌‎ها و چند فیلم پرطرفدار دیگر به شکلی اتفاق افتاد که اگر رقم فروش آنها را با بلیت امروز بسنجیم، به عددی بالاتر از ۴۰ میلیارد تومان می‌رسیم.

عده‌ای عقیده دارند سینمای کودک‌ و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنواره‌های بین‌المللی و مجامع جهانی شدهم‌زمان با آن روزهای پرفروغ سینمای کودک و نوجوان، جریانی در حال شکل‌گیری بود که سینمای ایران را با استانداردهای بین‌المللی همسوتر می‌کرد. کم‌کم داشت صدای جایزه ‌گرفتن‌های ایران در جهان به گوش مردم می‌رسید. نامزدی فیلم دونده در جشنواره کن و جوایز متعدد آن از جشنواره لندن و بقیه جشنواره‌ها، سرآغاز اتفاقی بود که منجر شد راجر ایبرت، منتقد سرشناس سینمایی، در نوشته خود در سال ۲۰۲۲ آن را فیلمی مهم و اولین شاهکار سینمای پس از انقلاب بداند.

به بیان دیگر در آن سال‌هایی که سینمای ایران برای مخاطب داخلی و کودکان و نوجوانان، جذاب و پرطرفدار بود فیلم‌هایی تولید و به جشنواره‌های جهانی عرضه می‌شد که آرام‌آرام معرف چهره و تصویر سینمای ایران به جهانیان ‌شد. به‌طوری‌که عده‌ای عقیده دارند سینمای کودک‌ و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنواره‌های بین‌المللی و مجامع جهانی شد.

نادره ترکمانی، کارگردان سینمای کودک و نوجوان، در گفت‌وگویی با ایرنا بر این مهم تاکید کرد و گفت: آنچه تحت عنوان سینمای ایران به جهان معرفی شد از طریق سینمای کودک‌ و ‎نوجوان بود. سینما مجموعه‌ای از سمع و بصر است؛ از این رو بسیاری از فرهنگ‌ها نیز در پس فیلم به جهانیان معرفی شد؛ چراکه وقتی سینما به کشورهای دیگر می‌رود، مجموعه‌ای از فرهنگ، آئین و آداب و رسوم به جهان معرفی می‌شود. فرهنگ و زبان و خانواده ایرانی را سینمای کودک به جهان معرفی کرد.

تخیلی‌ترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان می‌گذاریمرهبر قنبری فیلمساز سینمای کودک و نوجوان نیز عقیده دارد سینمای یک ملت از سینمای کودک و نوجوان آن شروع می‌شود. به شکل کلی‌تر سینمای جهان از سینمای کودکان و نوجوانان شروع می‌شود چرا که تخیلی‌ترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان می‌گذاریم.

این مهم با حضور ۸ فیلم از سینمای کودک و نوجوان از بین ۲۸ فیلم معرفی شده به آکادمی اسکار در تاریخ سینمای ایران نیز مشخص می‌شود؛ فیلم‌هایی مانند بادبادک سفید، بچه‌های آسمان، رنگ خدا، من ترانه ۱۵ سال دارم، آواز گنجشک‌ها، نفس و… در این جشنواره حضور داشته‌اند. جالب توجه‌تر آن‌که از سه فیلم ایرانی راه‌یافته به مرحله نهایی اسکار، حضور بچه‌های آسمان اهمیت این سینما را بیشتر می‌کند. علاوه بر اسکار، فیلم‌های کودک و نوجوان ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ به جشنواه‌های کن، ونیز، برلین و… راه یافت و باعث شد منتقدان بیشتری، سینمای کودک و نوجوان ایران را دیده و آن را مورد ارزیابی قرار دهند.

راجر ایبرت در این‌باره می‌نویسد: دونده یکی از پارادوکس‌های کلیدی دوران کودکی را به تصویر می‌کشد. امیرو به عنوان پسربچه‌ای است که هم آزادی و هم حبس را تجربه می‌کند. از آنجایی که او هیچ بزرگسالی ندارد که به او بگوید چه کاری انجام دهد، می‌تواند به شدت در منظره‌ای خیره‌کننده از دریا، دشت و شهر حرکت کند. با این حال، او به اندازه کافی باهوش است که بداند این مکان آینده‌ای به او نمی‌دهد و فقر دام نهایی است.

کانونی که برجسته‌ترین فیلمسازان ایرانی را تربیت می‌کند

در آن روزها برخی فیلمسازهای بزرگ ایرانی مانند بیضایی، نادری و کیارستمی با فیلم‌هایی در ژانر کودک و نوجوان مسیر حرفه‌ای خود را در سینما شروع کردند و این شروع با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شکل بهتری پیدا کرد. به گونه ای که می‌توان کانون را مصداق بارزی بر شکل‌گیری پایه های سینمای کودک دانست. کانونی که مهم ترین سینماگران ایرانی را پرورش داد و مدخلی شد برای آنان که بعدتر نام ایران را در جشنواره های جهانی فیلم بر سر زبان فیلمسازان و منتقدان بزرگ جهانی انداختند.

چنانچه مجله آگاه نیز درباره آنان می‌نویسد: آدم‌های برجسته‌ موج نو در کانون فیلم ساخته‌اند؛ از تقوایی و بیضایی گرفته تا نادری و مهرجویی. بیضایی اولین کارش را با کانون شروع کرده و ورودش به عالم فیلم و سینما نوپا است. درحالی‌که تقوایی دهه‌ چهل (دوران مستندهای موفق تقوایی) را پشت سر گذاشته است. تقوایی کاربلد است و برای ورود به عالم سینمای حرفه‌ای از مدخل کانون عبور می‌کند. کیمیایی و نادری چند سال بعد در کانون فیلم می‌سازند و مهرجویی ۶، ۷ سال بعد وارد کانون می‌شود.

اعتماد به فیلمساز، مهم‌تر از قد کشیدن محدودیت‌ها

مدیر به فیلمساز اعتماد می‌کرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلم‌هایی شد که در دهه های ۶۰ و ۷۰ دیدیماین درحالی‌است که عده دیگری عقیده دارند سینمای دهه ۶۰ ایران به دلیل نبود رقیب خارجی، فراگیر نبودن اینترنت و محدود بودن فیلمسازان به رعایت نکاتی مطابق فضای جدید ایجاد شده پس از انقلاب، میان مردم آن دوران طرفدار پیدا کرد و هر شکل دیگری از فیلم نیز در دسترس مردم قرار می‌گرفت از آن استقبال می‌شد اما نادره ترکمانی در این باره به ایرنا گفت: درست است که سینمای دهه ۶۰ به دلیل نبود فیلم‌های بلند دیگر رشد کردند یا شرایط در آن روزها به گونه ای بود که امکان دسترسی گسترده به فیلم‌های جهان نبود، اینترنت همه گیر نشده بود و تلویزیون نیز تعداد کانال‌های خیلی کمی داشت اما مدیریت دولتی به فیلمساز اعتماد می‌کرد. ممکن بود فیلمسازی فقط قصه را داشته باشد اما مدیر به فیلمساز اعتماد می‌کرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلم‌هایی شد که در دهه های ۶۰ و ۷۰ دیدیم.

راجر ایبرت نیز به این محدودیت‌ها اشاره می‌کند اما آن را پوئن مثبتی برای سینمای ایران می‌داند: نادری، کیارستمی و بیضایی در مصاحبه‌های جداگانه‌ای، از تصمیم متقابل خود برای ساختن فیلم درباره کودکان برای من یاد کردند، زیرا محدودیت‌های محتوایی جدید رژیم (مثلاً پوشیدن حجاب) حتی زندگی بزرگسالان را نیز دراماتیک کرده است. این تاکتیک منجر به سه شاهکار شد که به اولین فیلم های بین المللی سینمای پس از انقلاب تبدیل شد. دونده اول شد و بعد کیارستمی با خانه دوست کجاست؟ و بیضایی هم باشو، غریبه کوچک را ساخت.

بنابراین می‌توان گفت که با وجود محدودیت‌ها و فضای جدید ایجاد شده، اعتماد کانون به فیلمسازان تازه‌کاری چون بیضایی، کیارستمی، مهرجویی و… که بعدها از نام‌داران سینمای ایران شدند باعث شد هم وجهه داخلی سینمای ایران با کودکان و نوجوانان عجین شود و هم تصویر بین‌المللی ایران در ذهن جهانیان با این سبک از سینما گره بخورد.

خسرو دهقان در مقاله‌‎ای تحت عنوان چند و چون سینمای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مجله آنگاه نوشته : بده‌بستانی خوب و طبیعی بین کانون و موج نو جریان می‌یابد. هر کدام به اعتبار دیگری می‌افزاید و همین‌طور که موج نو، راه و رسم خود را می‌رود، کانون هم جر نمی‌زند و در خط سینمای دیگر باقی می‌ماند. در این فهرست‌ها به نام‌های مهجور در عالم فیلم و سینما برمی‌خوریم؛ می‌بینیم که فیلم‌سازانی هستند که در طول زندگی، یک نوبت فیلم ساخته‌اند و آن هم برای کانون بوده است. کانون زمینه‌ طبع‌آزمایی افرادی که دوست داشته‌اند، به‌غیر از حرفه‌ خودشان، فیلم بسازند را نیز فراهم کرده است. در این فهرست ریسک و سرمایه‌گذاری روی جوانان و نام‌های ناآشنا نیز دیده می‌شود.

تقسیم‌بندی تولیداتی در سینمای کودک‌ و نوجوان

اما هر چه در تاریخ سینمای کودک و نوجوان جلوتر از دهه ۷۰ می‌آییم، این رشد و استقبال رو به افول می‌رود و همزمانی سینمایی که هم مخاطب آن را بپسندد و هم معرف سینمای ایران در جهان باشد کمرنگ‌تر می‌شود. به علاوه تعداد تولیدات نیز به شدت کاهش می‌یابد.

میزان تولید آثار در سال‌های ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که در نظرسنجی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی که با همکاری دبیرخانه جشنواره سی و یکم فیلم کودک و نوجوان برگزار شده، از بین فیلم های چهار دهه اخیر، ۱۹۹ فیلم برتر سینمای کودک و نوجوان را انتخاب کردند که در این بین تعدد و تکثر آثار در دهه های ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که بیش از ۱۰۰ انتخاب آنان به فیلم‌هایی از دهه های ۶۰ تا ۸۰ اختصاص دارد. در این بین هم فیلم های سرگرم کننده که سینمای گیشه از آن استقبال می‌کرده وجود دارد مانند شهر موش‌ها، گلنار، یکی بود یکی نبود، کلاه قرمزی و سروناز، خواهران غریب، مربای شیرین و.. و هم آثاری که جزئی از سینمای سازنده و آموزنده آن دوران بوده‌اند؛ مانند رنگ خدا، دختری با کفش‌های کتانی، پدر، بادکنک سفید و..

نادره ترکمانی در گفت‌وگو با ایرنا ضمن اشاره به جست‌وجوهای شخصی خودش که درصدد بوده بانک اطلاعاتی برای سینمای کودک و نوجوان تهیه کند، از یک تقسیم بندی در دهه‌های پیشین سینمای کودکان و نوجوانان سخن می‌گوید: تولید در سینمای ما در سال‌های مختلف تقسیم بنده شده بود. بخشی از این تولیدات عمدتا جریان ورود به سینمای بین‌المللی را طی می‌کرده، بخشی از آثار برای کودکان و نوجوانان در اکران فیلم‌ها تهیه می‌شده که اکران پرجوش‌وخروشی داشته و بچه‌ها از آن لذت می‌بردند، تعدادی از آثار فقط برای کودک ساخته می‌شده، تعدادی از آثار فقط برای نوجوان و تعدادی نیز همه افراد خانواده را به سینما می‌کشانده‌اند.

کلاه قرمزی برای ایران، مشق شب برای جهان

ترکمانی با توجه به این دسته‌بندی، فیلم‌هایی که به سینمای بین‌الملل راه پیدا می‌کرده‌اند را از آثاری که برای سرگرمی و آموزش به کودکان ساخته می‌شده‌اند، جدا کرده و می‌گوید: اگر در حال حاضر جلسه‌ای بین فیلمسازان کودک و نوجوان برگزار و طرح‌ها خوانده شود، آن طرحی که درباره کودک و نوجوان است و مخاطب آن بزرگسال است به جشنواره ها راه پیدا می‌‎کند. دونده، خانه دوست کجاست و… الزاما مخاطب کودک و نوجوان نداشتند.

شاید کودک و نوجوان نیز از آن لذت می‌برده اما این آثار برای گروه بزرگ‌سال ساخته شده بود. آثاری که بیشتر حاوی نقد اجتماعی و فرهنگی بوده، بیشتر به جشنواره‌های سیاسی راه پیدا می‌کرده. گلنار و شهر موش‌ها مگر به جشنواره‌های خارجی راه پیدا کردند؟ کلاه قرمزی و شهر موش ها حتی به جشنواره کودک و نوجوان نیز نیامدند؛ درحالی‌که مخاطب خیلی از آن استقبال کرد. درون‌مایه اغلب فیلم‌هایی که به جشنواره‌ها راه پیدا می‌کردند را طرح مساله یا موضوع اجتماعی درباره کودکان تشکیل می‌داد. پس وقتی تاکید داریم سینمای کودک باعث شد سینمای ایران به جهان معرفی شود منظورمان این نوع فیلم‌هاست. فیلم‌هایی که الزاما برای کودکان نیست بلکه درباره کودکان است. مثلا فیلم مشق شب فیلمی نیست که کودک بتواند آن را درک کند چون این فیلم برای آن بچه نیست اما آن فیلم در گروه کودک و نوجوان قرار می‌گیرد چون درباره کودک و نوجوان است.

رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغه‌مند است

سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشداین تقسیم‌بندی و جداسازی که در سینمای کودکان و نوجوان اتفاق افتاده بود نکته مثبتی از نظر مهین جواهریان نیز بود. این انیماتور و داور جشنواره کودک و نوجوان ضمن تاکید این تقسیم‌بندی می‌گوید: سینما دو جنبه دارد؛ سینمای گیشه یعنی فیلمی که برای فروش ساخته می‌شود و سینمای دغدغه‌مند و اثرگذار که صرفا برای فروش گیشه ساخته نشده است. مانند فیلم‌های کانون پرورش فکری. این‌ها فیلم‌هایی هستند که به فیلم‌سازان جهت می‌دهد و تاثیر فرهنگی می‌گذارد.

سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشد. پس حضور این دو سینما کنار هم درست است. اگر سینمایی دغدغه‌مند نباشد، سینمای گیشه هم رشد نمی‌کند. رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغه‌مند است. فیلم‌های دونده یا خانه دوست کجاست را هنرمندانی ساخته بودند که نگاه هنری و فرهنگی داشتند این فیلم‌ها طبعا در گیشه فروش بالایی نداشت و مخاطب خاص داشته. همین فیلم‌ها بر روی کارگردانان سینمای گیشه تاثیر می‌گذارد.

بنابراین می‌‎توان در یک مقایسه با سینمای دهه‌های بعدی نتیجه گرفت که از بین رفتن این دو جریان و عدم‌توجه به تقسیم‌بندی دهه‌های قبلی، در حال حاضر جولان سینمای کودک ایران در جهان را عملا غیر ممکن ساخته است.

متولیان سینمای دهه ۶۰، حامی حضور سینمای کودک در جهان بودند

نادره ترکمانی یکی از دلایل افول سینمای کودک و نوجوان را از بین رفتن این تقسیم‌بندی و به هم ریختن فضای تولید می‌داند و با اشاره به مدیریت فرهنگی سینما در آن سال‌ها می‌گوید: مدیریت کلان در حوزه سینما این تفکر را داشت که ما باید آثاری را تولید کنیم که به جهان هم عرضه شود. بسیاری از آثاری که در جهان و جشنواره‌های بین المللی ارائه می‌شد و سینمای ما را معرفی می‌کرد بخشی از تولیدات ما بود که الزاما مخاطب کودک یا نوجوان نداشت بخشی از آن مخاطب نیز بزرگسال بود. 

علت شکل‌گیری این جریان به تفکر متولیان سینمای کودک و نوجوان برمی‌گشته که سینما باید با سینمای کودک و نوجوان زنده باشد. هر چه این تفکر از مدیریت خارج شد، سینمای کودک و نوجوان به حاشیه بیشتری رفت. تولیدات کمتر شد و حضور بین‌‎المللی نیز کمرنگ شد تا رسیدیم به سینمای حال حاضر که هجویات محض است. توقفی که در تولید آثار کودک و نوجوان داریم برعکس جهان است. تمرکز در جهان شدیدا روی تولیدات آثار کودک و نوجوان بالاتر رفته. مدیریت کلان ما حتی به جهان نگاه کرد که چرا جهان دارد روی کودکان و نوجوانان سرمایه‌گذاری می‌کند. چون آنها آینده‌ساز جهان هستند و با سینما آنها را تسخیر کرد.

با تولید چهار، پنج فیلم کودک در هر سال، اثر ماندگار نخواهیم داشت

همان‎‌گونه که اشاره شد این دو جریان از دهه ۸۰ و با کم‌شدن تولیدات، افول بیشتری پیدا کرد. تا جایی که در سال‌های گذشته تولید آثار کودک و نوجوان به ۳ الی ۷ فیلم در سال تقلیل پیدا کرده‌. طبق آمار منتشرشده، در سال ۱۴۰۰، تنها ۳ فیلم پیشی میشی، گل به خودی و شهر گربه‌ها در اکران سینمای کودک و نوجوان بوده که این آمار در سال ۱۴۰۱ به ۷ فیلم افزایش پیدا کرد. آماری که می‌تواند یکی دیگر از دلایل مهم حضور پیدا نکردن سینمای کودک ایران در جهان باشد.

خیلی از آثاری که تولید می‌شود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه می‌شودنادره ترکمانی به این موضوع اشاره کرده و می‌گوید: در یک مقایسه با سینمای بلند و بزرگسال می‌توان گفت که تعداد زیادی اثر در سینمای بزرگ‌سال ساخته شده که از بین تمام آنها، چند فیلم خاص جهانی شده‌اند اما در سینمای کودک و نوجوان کلا ۵ الی ۶ فیلم تولید می‌شود و ما توقع داریم ۴ فیلم بدرخشد درحالی‌که چنین اتفاقی نمی‌افتد.

کارگردان فیلم گورداله، برگزیده بیست‌وششمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان، با اشاره به کمبود آثار و نبود محتوای مناسب برای کودکان در این آثار گفت: خیلی از آثاری که تولید می‌شود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه می‌شود. درست است بخشی از تقصیر به گردن فیلمسازی است که این هجویات را می‌سازد اما بخش دیگر آن نیز تقصیر شوراها و مدیرانی است که تصمیم گرفتند این نوع فیلم‌ها ساخته شود و جای آن فیلم‌ها را بگیرد. چرا فیلمنامه‌ها باید با سلیقه مدیران شوراها نوشته شود؟

تربیت اجتماعی کودکان به فراموشی سپرده شده

باید سینمای سازنده و دغدغه‌مند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیمجواهریان ضمن تاکید دلایل افول سینمای کودک ایران در جهان گفت: ما کودک ایرانی را به عنوان کودکی معصوم و ساده به جهانیان معرفی کردیم که احساس مسئولیت می‌کند. اما جوان تحصیل‌کرده امروز بی‌آن‌که احساس مسئولیت یا نوع‌دوستی داشته باشد دزدی می‌کند و به عواقب کارش ذره‌ای فکر نمی‌کند. دلیل آن نیز نبودن خوراک فرهنگی مناسب برای کودکان دهه‌های بعد از ۶۰ و ۷۰ است. تربیت اجتماعی کودکان ما به فراموشی سپرده شده است. ما نیز در مقابل فناوری، هیچ سپری برای آنان نداریم. باید سینمای سازنده و دغدغه‌مند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیم. همکاری آموزش و پرورش و سینما به گونه‌ای که علاوه بر پخش فیلم در مدارس درباره آن با بچه‌ها صحبت شود و آموزش داده شود، می‌تواند با استمرار موثر واقع شود.

بنابراین می‌توان گفت سینمای کودک این روزها در مقایسه با دهه‌های ۶۰ و ۷۰ جریان تقسیم‌بندی شده تولید خود را از دست داده و نه تنها در جهان که در ایران نیز مخاطبان کمتری دارد. علاوه بر از دست‌رفتن جریانی که هم مخاطب داخلی با آن همراه بود و هم مخاطب جهانی، تعدد تولید آثار نیز رو به افول گذاشت و در سال‌های گذشته خصوصا دو سال اخیر زیر ۱۰ اثر در سینمای کودک و نوجوان تولید شده. لزوم رشد دوباره سینمای دغدغه‌مند در کنار سینمای گیشه و همچنین تعدد تولید آثار با حمایت متولیان سینمای کودک، از نکاتی که به اقبال از سینمای کودک هم در ایران هم در جهان کمک می‌کند.

رسانه سینمای خانگی_تجلیل از عوامل سریال طعم طمع

طی مراسمی از عوامل سریال طعم طمع در سالن اجتماعات صداوسیمای مرکز اصفهان تجلیل شد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی_دفتر اصفهان، به نقل از روابط عمومی صداوسیمای استان اصفهان در مراسمی با حضور آقای دکتر افشارنیا مدیرکل، آقای سیدین نیا معاون سیما و آقای حقیقت مدیر تولید سیمای اصفهان از عوامل تولید سریال طعم طمع در سالن اجتماعات مرکز تجلیل شد.

آقای دکترافشارنیا در جمع عوامل تولید این سریال ضمن قدردانی از تلاش آقای سیدین نیا معاون سیما و همه عوامل تولید و تشکر از همت آقای عبدالحسینی مدیرکل سابق مرکز برای به سر انجام رساندن پروژه تولید و پخش این سریال با اشاره به اهمیت ساخت مجموعه‌های تلویزیونی تاثیرگذار گفت: طعم طمع سریال طنز، جذاب و تاثیرگذاری بود که بازیگران و عوامل آن با رویکرد ملی، نقش آفرینی کردند و امیدواریم این ظرفیت و تلاش ادامه داشته باشد و در سال آینده نیز طرح های قوی جهت تولید سریال در شبکه اصفهان داشته باشیم.

مدیرکل صداوسیمای استان اصفهان گفت: امروزه میل مخاطبان رسانه ملی بیشتر به سمت آثار شاد و جذاب است و برنامه سازان زمانی می توانند مخاطب را پای تلویزیون بنشانند که در کنار یک متن قوی و بهره گیری از توانمندی شخصیت های طنز داستان بتوانند مخاطب را با خود همراه کنند.

سریال طنز “طعم طمع” به تهیه کنندگی و کارگردانی امیرحسین عنایتی در قالب 26 قسمت 45 دقیقه ای در شبکه اصفهان تولید و پخش شد.

خروج از نسخه موبایل