نشست تخصصی «سینما و صلح» با حضور مدیرعامل موزه سینما، مدیر شورای بینالمللی موزهها و تعدادی از کارگردانها و نویسندگان حوزه سینما در محل موزه سینما برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، نشست «سینما و صلح» به مناسبت روز جهانی صلح با حضور حبیب احمدزاده کارگردان سینما و نویسنده، محمدرضا تقیپور مدیر موزه صلح، سیداحمد محیط طباطبایی مدیر شورای بینالمللی موزهها (ایکوم)، وحید آگاه استاد دانشگاه و مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما برگزار شد.
مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما گفت: امروز ما در جهانی زندگی میکنیم که پر از جنگ است و سوال این است که چرا سینما تا به امروز نتوانسته صلح به وجود بیاورد. ذات سینما یک فضای سختافزاری صلح است و همه با هم یک چیز واحد میبینند که این خود نمادی از صلح است. بنابراین به نظر میرسد ذات سینما این امکان را دارد تا صلح ایجاد و به گسترش صلح کمک کند.
وی با اشاره به نقش سینما به عنوان ابزاری برای برقرارکننده صلح میان جوامع، افزود: وقتی در جامعهای افراد بتوانند از طریق سینما با هم حرف بزنند دیگر لازم نیست حرفهای خود را جای دیگری بزنند زیرا از طریق سینما میتوانیم صحبتهایمان را به تصویر ترجمه کنیم، تصویر را به مواجهه بگذاریم و اگر این توازن در تصویر اتفاق بیفتد و نه در جای دیگر این اتفاق عاقلانهتر است. هر چقدر بتوانیم مواجههای سخت را به مواجه نرم تبدیل کنیم بهتر است و این امر از کارکردهای سینما است.
مدیرعامل موزه سینما اظهار کرد: دنیای امروز به جهت بحرانهای مختلف اعم از بحران هویت، ناکارآمدی، تبعیض، مشروعیت، نفوذ دنیای ملتهبی شده است و این بحرانها هدف مشترکی دارند که آن تولید نفرت است. اگر در جامعهای این بحرانها به اوج خود برسد نفرت میان افراد آن جامعه نیز بیشتر میشود و با بالا رفتن درجه نفرت در جامعه قطعا جنگ خواهد شد. سینما میتواند به هر کدام از این بحرانها با یک مبنای منطقی بپردازد تا به صلح پایدار برسد در غیر این صورت صلح ناپایدار خواهیم داشت.
اسماعیلی با بیان اینکه در سینما باید حرفی درست و مشترک تولید و منتشر کرد، گفت: یکی از کارهای بزرگی که سینما میتواند انجام دهد این است که عاقلانه و مبتنی بر واقعیتها به بحرانها بپردازد و درجه نفرت را در جامعه کاهش دهد. متاسفانه سینما این نقش و کارکرد خود را به خوبی ایفا نمیکند. گاهی سینما به جای کاهش میزان نفرت میان افزاد جامعه، نفرتافزایی میکند و باعث خشم بیشتر میان مردم میشود درحالیکه میشود درباره هر چیزی حرف زد و به صورت منطقی به آن پرداخت.
وی افزود: زمان آن نیست که شرایطی مانند آلمان قدیم را که در طول ۱۰۰ سال ۱۵ انقلاب تجربه کرد و هزاران نفر کشته شدند تجربه کنیم. در سینما میتوانیم به جای جنگیدن و بعد به صلح رسیدن با گفتگو به صلح برسیم.
تاکید سینمای دانش بنیان بر «اصلاحپذیری» در جامعه
مدیرعامل موزه سینما با بیان اینکه سینمای ایران فراز و نشیب زیادی دارد، گفت: به عنوان مثال، فیلمهای مجید مجیدی در مورد سینمای فطرت است که ریشه در خوبیهای بیرونی انسانها دارد. پیش از این درباره سینمای دانشبنیان صحبت کردهایم؛ سینمایی که میداند چه میخواهد بگوید و چیزی را که میخواهد بگوید به صورت علمی میداند و از آن پشتیبانی میکند تا محقق شود. گاهی میخواهیم به صلح اشاره کنیم ولی جنگ را بارزتر نشان میدهیم. احساس میکنم برخی از سینماگران ما از مفهوم صلح دور شدهاند.
اسماعیلی افزود: ما میتوانیم در فیلمها بحرانهای اجتماعی نظیر بحران توزیع ناعادلانه مشاغل و ثروت را نشان دهیم. باید توجه داشته باشیم که اگر ما این بحران را به سینما تبدیل کردیم و خروجی این تصویر تبدیل به خشم متراکم شود کار خود را انجام ندادهایم. درست است سینماگر باید وضعیت را آینهوار نشان دهد ولی سینمای دانشبنیان و هوشمند متوجه این موضوع است که همه ما داخل یک کشتی هستیم و اگر بخواهیم این کشتی را به سلامت به مقصد برسانیم باید مراقب باشیم که هر چیزی که مطرح میکنیم ناظر بر «اصلاح پذیری» باشد.
وی ادامه داد: توجه به اصلاحپذیری تفاوت میان سینمای فطرت با سایر سینماها است که در آثار مجید مجیدی میبینید. علاقه داریم سینمایی داشته باشیم که وضع موجود را نشان دهیم و برای اصلاح و بهتر شدن جامعه و پایدار شدن وضعیت، حرف خود را هم بزنیم. سینمای هوشمند سینمایی است که اگر دردی را دوا نمیکند و راهکار ارائه نمیدهد، حداقل آن نقطههایی را که میتواند به اصلاح بیانجامد از بین نبرد.
با گذشت، صلح محقق میشود
در بخش دیگری از این نشست حبیب احمدزاده درباره سینما و صلح گفت: موضوع سینما و صلح مانند چاقوی دولبه است. یکی از تواناییهای سینما، قدرت اشاعه است که در کنار آن جنایتی هم خلق شده و آن این است که ما آن چه در فیلم نشان میدهیم نیستیم و این بسیار خطرناک است.
وی افزود: یادم میآید در زمانی که کتاب میخواندیم دوست داشتیم با ذهن خود قطعاتی بسازیم و همزادپنداری کنیم ولی امروز در سینما یک ماجرای خلق شده را به همراه یک بسته پاپکورن میبینیم و بیرون میآییم. به عنوان مثال، به عنوان کارگردان میتوانیم فیلمی درباره اعتیاد بسازیم در حالی که خودمان هم معتاد باشیم؛ زیرا برایمان مهم این است که در آن یک ساعت و نیم در قاب سینما آدم خوبی به نظر بیاییم و این خطری است که همه ما را تهدید میکند. قبلا اگر نویسنده سعی میکرد به ایدهآلهایش برسد و هدف باشد امروز به راحتی میتوانیم فردی جنگطلب باشیم اما فیلمنامهای درباره صلح بنویسیم زیرا بستگی به این دارد که چقدر به من پول میدهند و این خطری است که امروز همه ما را تهدید میکند.
احمدزاده همچنین گفت: جهان مجازی که بخشی از آن سینما است به راحتی به ما اجازه میدهد پشت لایههای مختلف مخفی شویم و این موضوع در محدوده جهانی نیز اتفاق میافتد. در دنیا به اسم آزادی، صلح و حتی دین، جنایتهای زیادی شده است و این کلمات حربه خوبی برای سوءاستفاده بوده است و کاری که جهان امروز از طریق رسانه با ما انجام میدهد همین است.
وی ادامه داد: مهم نیست که در چه موقعیتی از صلح یا جنگ باشید مهم این است که انسانی رفتار کنید. اگر در دوره صلح به سر میبرید و به دیگران احترام نمیگذارید، شما صلحطلب نیستید. اگر در دوران جنگ توانستید انسان خوبی باشید و حتی با دشمنانتان انسانی رفتار کردید میتوانید ادعای صلح داشته باشید. به نظرم میتوان فیلمی ساخت که وقتی تمام میشود مخاطب با خود بگوید چرا من نباید مانند قهرمان واقعی فیلم باشم. مهم نیست چه موقعیتی دارید مهم این است که بتوانید آن موقعیت را در واقعیت به یک معجزه برای خود و دیگران تبدیل کنید که اگر یاد بگیریم میفهمیم که انسانیت چه لذت بزرگی دارد.
احمدزاده همچنین گفت: سینمای ایران سینمای نجیبی است به همین دلیل میتوان از طریق سینما با دنیا صحبت کرد؛ میتوان بدون اینکه از ارزشها عدول کرد توسط ارزشهای انسانی با دنیا ارتباط برقرار کرد. باید سعی کنیم در زندگیمان همانند آنچه روی پرده سینما نمایش میدهیم باشیم. ما به این دنیا آمدهایم که دنیا را جای بهتری کنیم و بهتر از قبل به نسل بعدی برسانیم و از یاد نبریم که صلح با گذشت میتواند محقق شود.
سینما گذشته، حال و آینده را به هم وصل میکند
در ادامه محیط طباطبایی رئیس شورای بینالمللی موزهها (ایکوم) با اشاره به مفهوم موزه، گفت: موزه یک نهاد فرهنگی است که حتما باید نتیجه آن صلح باشد، موزهای که کینه و نفرت دامن میزند را نمیتوان موزه نامید. امروز را برنامه مشترک میان صلح و سینما قرار دادند تا از زاویه موزه سینما و موزه صلح به آن پرداخته شود. وظیفه موزه این است که مانند مادر رفتار کنند و فرهنگ و باور و شناخت و دین مادری خود را به نسلهای بعد منتقل کنند. به همین دلیل است که مخاطبان اصلی این موزهها بیشتر کودک و نوجوان است.
وی با بیان اینکه موزههای جنگ موزههای مهمی هستند اما امروز این موزهها را با عنوان موزههای صلح میشناسیم، بیان داشت: سینما در قالب هر فیلم میتواند رفتار موزهای داشته باشند. فیلمهایی موزهای ساخته شدهاند که میتوانند فرهنگ و زندگی را در تمام مقاطع ضبط کرده و انتقال دهند و از قصه، فرهنگ و داستان برای انتقال یک مفهومی استفاده کنند.
محیططباطبایی با اشاره به اهمیت امید در آثار سینمایی، گفت: یکی از کلید واژههای اصلی زندگی انسان، امید است. هر فیلمی که امید را از شما بگیرد به وظیفه انسانی خود عمل نکرده است. باید امید را در ذهن مخاطب و نسل بعد زنده نگه داریم. به همین دلیل سینما یک پل ارتباطی است؛ این پل وقتی میتواند مفهوم اصلی خود را در مفاهیم صلح و انسانی درک کند که بتواند امید و همزیستی را منتقل کند. سینما در شکل موزهای خود، گذشته حال و آینده را به هم وصل میکند.
رابطه سینما و صلح و چند دسته بندی مهم
وحید آگاه دبیر این نشست و استاد دانشگاه نیز گفت: سینما باید امیدبخش و پیامآور صلح باشد. رابطه سینما و صلح در چند دستهبندی جای میگرید؛ ابتدا اینکه صلح در ذات سینما و هنر است. کلمه موزه به تنهایی روح شما را لطیف میکند و تصویری از نفی خشونت و تشویق به زندگی مسالمتآمیز است و سینمای صلح دستهبندی دوم است. دسته سوم مربوط به سینمای اجتماعی است که حتی اگر راهکار هم نداشته باشد در دلش یک زنهار دارد و در راستای سینمای صلح است.
وی ادامه داد: هر چقدر هنر در کشوری قویتر و فزایندهتر باشد، ناآرامیها و ناراحتیها کمتر خواهد بود. افراد با دیدن و شنیدن هنر حالشان بهتر میشود پس هنر نقش مهمی دارد. اگر هنرمندان با آثار هنری خود این حرف را بیان کنند از بخشی از خشونتها در جامعه جلوگیری میکنند.
در این نشست که به همت موزه سینما، موزه صلح تهران، ایکوم ایران و موسسه حقوق و هنر برگزار شد، کلیپی از صحبتهای حجتالله ایوبی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران درباره سینما و صلح و بخشی از فیلمهای «دو راه حل برای یک مسأله» ساخته زنده یاد عباس کیارستمی و «باشو غریبه کوچک» ساخته بهرام بیضایی نیز نمایش داده شد.
میترا مهتریان یکی از کارگردانان مستند «سینهما رکس» که به بازخوانی حادثه تلخ آتشسوزی سینما رکس میپردازد، به طرح نکاتی درباره لزوم توجه بیشتر به فرآیند عرضه آثار مستند پرداخت.
به گزارش رسانه سینمای خانگی، میترا مهتریان یکی از کارگردانان مستند «سینهما رکس» که با موضوع بازخوانی حادثه آتشسوزی سینما «رکس» به تازگی بهصورت اینترنتی عرضه شده است، در گفتگو با مهر درباره این مستند توضیح داد: حادثه آتشسوزی سینما رکس یکی از معدود حوادث تلخ و فجیع درباره سینماست و شامل همه مردم ایران و خارج از مرزهای ایران میشود. در این حادثه انسانهایی از همه طبقات و سلیقهها و اعتقادات و ایدئولوژیها در جای مهمی به نام سالن سینما دور هم جمع شده بودند تا شاید برای دقایقی از واقعیت زندگی خود فاصله بگیرند و به تماشای قصه آدمهای دیگری بنشینند. آنها با امید به لذت بردن از سینما، از خانه بیرون رفتند ولی هرگز به منزل بازنگشتند! روایت این قصه تلخ، بیشک همه طیف مخاطبی را میتواند با خود همراه کند.
این مستندساز درباره اینکه در مستند خود تلاش کرده از نگاه صرفاً سیاسی پرهیز کند و به ابعاد انسانی و اجتماعی حادثه آتشسوزی سینما رکس بپردازد، گفت: سینما رکس تا مدتها به یک کلیدواژه خط قرمزی تبدیل شده بود اما به دور از قضاوت، میشود با وجوه دیگر حادثه روبرو شد و آن وجه دیگر را هم به نمایش گذاشت.
وی افزود: زمانی که اخبار حضور من و تیم تولید مستند «سینهما رکس» در شهر آبادان منتشر شده بود، همین اخبار باعث شد بعد از چهل سال، یک حرکت دولتی در شب سالگرد حادثه شکل بگیرد. همه ساله مردم این شهر بهصورت خودجوش برای برگزاری سالگرد و گرامیداشت قربانیان اقدام میکردند اما سالی که ما در آبادان حضور داشتیم شاهد حرکتی دولتی نیز بودیم که بی تأثیر از حضور ما نبود. حتی در فیلم هم بخشهایی از این مراسم وجود دارد که شهردار در حال سخنرانی است و بازگو میکند که شاید این اتفاق در هر جای دنیا رخ داده بود مسئولان اقدامات بهتری برای گرامیداشت یاد و خاطره قربانیانش انجام میدادند.
پایان کابوس ۴۰ ساله یک پدر
کارگردان «سینهما رکس» درباره بازخوردهای نمایش این مستند بیان کرد: زمان افتتاحیه نمایش مستند در باغ فردوس، فرزند یکی از قربانیان حادثه به عنوان یک شاهد زنده، اشک میریخت و میگفت این فیلم به کابوس چهل ساله پدرم پایان داده چون او به دلیل اینکه حرفهایش را جلوی دوربین زده، گویی بار امانت از دوشش برداشته شده و به زندگی برگشته است.
وی ادامه داد: با اشکهای آن خانم در بین جمعیت اشک ریختم و از درون راضی بودم که حداقل قدمی کوچک جهت ادای دین به قربانیان این حادثه برداشتهام. مخاطبانی که فیلم را در سینما دیده بودند با قربانیان احساس همذاتپنداری بیشتری داشتند و میگفتند ترس سوختن همین سینما تا انتها با ما همراه بود.
مهتریان تأکید کرد: فیلم مستند با تمام شدن در زمان تولید به پایان نمیرسد؛ تاثیراتش بر سوژهها و زندگی افراد بعد از تولید و نمایش تازه شروع میشود که من این تأثیرات را خوشبختانه شاهد بودم و افراد مرا از تحولات روحی خود بیخبر نگذاشتند. این دستاورد معنوی، دستاورد کمی برایم نبود هرچند به لحاظ مالی علیرغم گرفتن وام و قرض و بدهی، ساخت «سینهما رکس» برایم ریالی نفع مادی نداشته و هنوز درگیر پرداخت بدهیهای آن هستم اما برایم رضایتبخش است که یاد و خاطره قربانیان را زنده کردم و نگذاشتم فراموش شوند و البته این آغاز راه است.
این کارگردان سینمای مستند درباره وضعیت نمایش و عرضه فیلمهای مستند هم گفت: سینمای مستند در عرصه نمایش و عرضه وضعیت خوبی ندارد. شاید با توجه به حضور تشکلی به نام «هنروتجربه» و برگزاری جشنواره «سینماحقیقت» طی یکی دو سال اخیر که به شیوه برخط (آنلاین) هم برگزار شد، اتفاقهای خوبی رخ داده باشد اما اینها کافی نیست.
هیچ سازمان و نهادی تمایل به ریسک ندارد
وی افزود: تجربه نشان داده که «هنروتجربه» در شهرستانها یا اغلب کم رونق بوده و یا اصلاً با استقبال مواجه نشده است. کارهای زیربنایی برای عرضه مستند از سمت نهادهای ذیربط صورت نگرفته است. همواره راههای طی شده با تغییرات کم و بیش در اجرا دوباره تکرار شده که تأثیرگذار نبوده و متأسفانه راههای جدید هم امتحان نشده و تمایلی به ریسک در هیچ سازمان و نهادی هم دیده نمیشود بهعنوان مثال چه ایرادی دارد اگر تیزر چند مستند قبل از شروع بعضی فیلمهای پرمخاطب در سینماها نمایش داده و چند مستند معرفی شود؟ ما همیشه از ضعف فیلمنامه، طرح، فکر و اندیشه در فیلمنامهنویسان و فیلمسازان خود شکایت داریم اما واقعاً به ضعف و غیرعلمی بودن مدیریتهای خود در این زمینه هم معترف هستیم؟
این مستندساز ادامه داد: در وزارت علوم فرانسه یک مرکز مستند وجود دارد که کار این مرکز ساخت و جمعآوری فیلمهای مستند علمی آموزشی از فرانسه و سراسر جهان است. با یک دانشجوی دکترای مردمشناسی دانشگاه سوربن که ایرانی بود آشنا شدم. او برای پایاننامه دکتری میخواست فیلمی از غذاهای عشایر بختیاری بسازد. میگفت هزینه تولید فیلم را مرکز مستند وزارت علوم فرانسه تأمین میکند و این به معنی جمعآوری صدها فیلم مستند علمی از سراسر جهان در طول سال است و نشان میدهد یک برنامه هدفمند، مستمر و علمی در آنجا وجود دارد. در ایران کدام وزارتخانه، سازمان، نهاد، یا پلتفرمی حاضر به انجام چنین برنامهای خواهد بود؟
کارگردان «سینهما رکس» گفت: ما همیشه از ضعف فیلمنامه، طرح، فکر و اندیشه در فیلمنامهنویسان و فیلمسازان خود شکایت داریم اما واقعاً به ضعف و غیرعلمی بودن مدیریتهای خود در این زمینه هم معترف هستیم؟
مهتریان درباره ظرفیت فیلمهای مستند ایرانی برای جذب مخاطب در فرآیند اکران هم گفت: بدون شک این پتانسیل وجود دارد. حتی مخاطب عام هم امروز تشنه دانستن و کشف حقیقت و یافتن و دیدن رخدادهای واقعی است. بدون شک بخش عظیمی از مستندهای ساخته شده توسط مستندسازان، این قابلیت را دارد که مخاطبان عام را هم راضی کند و نظر آنها را جلب کند. تأثیرگذاری سینمای مستند نسبت به داستانی به مراتب چشمگیرتر است اما باید مسیر عرضه به درستی طراحی شود.
به پلتفرمها امیدوارم اما…
وی تأکید کرد: در این فرآیند من به نقش پلتفرمها خیلی امیدوارم. در همه جای دنیا واقعاً جایگاه پلتفرمها درست و معنادار است. أخیرا پلتفرم فیلم نت با نامی آشنا برای فیلمسازان فیلم کوتاه و مستند، تحت عنوان «سینمای دیگر» به نمایش آثار مستند اقدام کرده است. این نام برای ما آشناست چون نسل ما که در دهه شصت تولید فیلم کوتاه و مستند داشتیم خاطرمان هست برنامه خوبی با عنوان «سینمای دیگر» در تلویزیون هر هفته پخش میشد که یک برنامه ترکیبی از نمایش فیلم کوتاه، مستند و گفتگو با فیلمسازان و مدرسان و صاحب نظران بود.
تبلیغات فراگیر و همه جانبهتر میتواند باعث اقبال و رو آوردن همه اقشار مردم به تماشای فیلم مستند را به همراه داشته باشد اما در ایران متأسفانه پلتفرمها فقط به سمت حمایت از سینمای داستانی و سریالها گرایش دارند و اصلاً توجهی به سینمای مستند نشان ندادهاند
این کارگردان مستند ادامه داد: نمایش فیلمهای مستند در پلتفرمها اتفاق خجستهای است که چون هنوز زمان زیادی از آن نگذشته نمیتوان درباره عملکردشان قضاوت کرد اما همین که سینمای مستند وارد شبکههای خانگی شده و به خانهها میرود قطعاً اتفاق فرخندهای است که میتواند با بهره گیری از تجربیات روز دنیا موفق و درخشانتر پیش برود.
مهتریان تأکید کرد: در شبکهها و پلتفرمهای دنیا وقتی صحبت از تولید میشود برنامه اکران از قبل تعیین و مشخص شده و چارت زمانبندی اکران آماده است؛ حالا شما نگاه کنید به چرخه معیوب اکرانهای ما که یا با سلیقه داوران جشنوارهها تنظیم میشود و یا مدیران دولتی، و باز هم میتوان اشاره کرد که در آن سوی آبها علاوه بر سینماهای مخصوص عرضه و نمایش فیلم مستند، پلتفرم مخصوص فیلمهای مستند در ژانرها و گونههای خاص خود فیلمهای مستند نمایش میدهند و این پلتفرمها جدا از عرضه و نمایش در کار تولید مستند هم نقش دارند.
وی افزود: چه چیز بهتر از اینکه مستندساز فارغ از حمایتهای دولتی، از حمایتهای بخشهای خصوصی نیز بهرهمند شود. بدون شک وقتی پلتفرمها در تولید هم مشارکت داشته باشند راههای بهتری برای عرضه هم در نظر خواهند داشت. تبلیغات فراگیر و همه جانبهتر میتواند باعث اقبال و رو آوردن همه اقشار مردم به تماشای فیلم مستند را به همراه داشته باشد اما در ایران متأسفانه پلتفرمها فقط به سمت حمایت از سینمای داستانی و سریالها گرایش دارند و اصلاً توجهی به سینمای مستند نشان ندادهاند. وقتی این پلتفرمها که شکلی از تخصص در عرضه را به نمایش میگذارند، توجهی به مستند ندارند از مخاطب عام چه توقعی باید داشت؟!
مدیرانی که چرخه تولید مستند را از حالت رنگینکمانی خارج میکنند!
این مستندساز درباره اهمیت سوژهیابی مستندسازان برای جلب توجه مخاطبان هم گفت: به نظر من انتخاب سوژه و دست یافتن به موضوعات بکر و جذاب از طرف جمیع فیلمسازان به نحو درست و شایستهای انجام میشود اما سازمانها و نهادها، عامل بزرگی در مقابل تلاش مستندسازان برای جلب مخاطب هستند که با توجه به سیاستهای کشور سعی میکنند چرخه تولید را از شکل رنگینکمانی خارج و فقط به رنگهای خاکستری بسنده کنند.
وی ادامه داد: سوژههای دردسرساز، موضوعهایی که قصد پرسشگری داشته باشند و یا طرحهای که جنجالی باشند گاه از چرخه تولید حذف میشوند و حتی سعی میشود از چرخه نمایش و اکران و حضور جشنوارهای هم حذف شوند. وقتی در جایگاه مدیریت و سیاست، تصمیمگیری شود بدون شک با سلیقه مردم کاری ندارند و همین نه تنها باعث جذب مخاطب نمیشود که گاه باعث ریزش مخاطب نیز خواهد شد.
مهتریان گفت: مستندسازان ما وارد عرصههای فوقالعادهای شدهاند، وقتی دستشان برای انتخاب هر نوع سوژه باز باشد و تعدد موضوع را هر ساله شاهد باشیم، شک نکنیم که هر موضوع مخاطب خودش را به همراه میآورد. جعبه مدادرنگی ۱۷۲ رنگ، همه نوع سلیقهای را راضی میکند اما وقتی با یک جعبه که شش مدادرنگی خاکستری، سیاه، سفید، زرد، سبز و آبی مواجه باشیم به ناچار با همان تعداد مخاطب مواجه خواهیم شد.
موزه سینمای ایران نمایشگاه عکسی از نماهای بیرونی سینماهای خاطرهساز را برگزار میکند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، یکی از مهمترین عناصر در هنر سینما سالنهای سینماست و معمولاً اولین مواجهه هر مخاطبی با سینما حضور در سالن سینما و دیدن نمای بیرونی آن است. از سویی دیگر نمای بیرونی سالنهای سینما نقش مهمی در منظر و معماری شهری دارد. موزه سینمای ایران با توجه به اهمیت این موضوع و همزمان با روز ملی سینما نمایشگاهی از تصاویر نماهای بیرونی سینماهای خاطرهساز و قدیمی تهران را به نمایش میگذارد.
در این نمایشگاه که در تالارهای اصلی موزه سینما برگزار خواهد شد ۳۰ تصویر از نمای سینماهایی همچون اولین سالن نمایش دهنده فیلم «صحاف باشی»، تیسفون، مرمر، ارم (مایاک)، شهر هنر، شهرام، نپتون، فرحزاد، بهار، شهر نمایش، ادنون (شهریار سابق)، ناتالی، انقلاب، اونیورسال، فردوسی، ری، رکس، مارلیک، سپیده، خرم، سحر، پرسپولیس، شهر قصه، فلور، آپادانا، تهران، خورشید، شهر فرنگ، ایران، رز در معرض دید عموم قرار خواهد گرفت.
علاقهمندان برای دیدن این نمایشگاه میتوانند همه روزه به جز شنبهها از ساعت ۱۰ صبح تا ۱۸ از این نمایشگاه بازدید کنند.
مدرس و مدیر اسبق سازمان سینمایی با اشاره به اینکه جشنوارهها نمیتوانند ضامنی برای رشد و پیشرفت فیلمساز باشند، گفت: فیلمساز در این رویدادها با اشتراک گذاشتن تجربه خود و سهیم شدن در تجربههای دیگران میتواند به دریافت تازهای از جهان سینما و عناصر بیانی آن برسد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، سعید رجبیفروتن که سالها به عنوان مدرس دفاتر انجمن سینمای جوانان ایران آموزش جوانان و فیلمسازان را برعهده داشته است، درباره عملکرد جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در سالهایی که پشت سرگذاشته است، به خبرنگار ایرنا اظهار داشت: این جشنواره در طول ۳۹ دوره برگزاری موفق بوده است که رمز موفقیت آن در استمرار، عبور از ایستایی و پیوند با پویایی و تحول است، به گونهای که هیچ حادثه و تهدید بیرونی حتی اپیدمی کرونا نیز نتوانست مانع از حرکت رو به جلوی آن باشد.
وی گفت: جشنواره فیلم کوتاه، ساختار و اجزای آن از حضور پرشور جوانان فیلمساز، طراوت و تازگی را وام گرفته است و تلاش کرده در هر دوره خلاقیت داشته باشد. مدتهاست که جشنواره فقط در نمایش فیلم و حاشیههای بخش رقابتی آن خلاصه نمیشود و بخشهای جنبی از جمله نشستها و کارگاههای این رویداد هنری خبرساز بوده و کانون توجه سینماگران جوان است.
رجبی فروتن افزود: جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به طور طبیعی در دورههای مختلف فراز و نشیب داشت اما هیچ کدام از این پستی و بلندیها، درخشش فیلمهای جسورانه در بعضی از دورهها را از یادمان نبرد و البته ضعف و نزول بعضی از فیلمها نیز سبب فراموشی دورههای این رویداد نشد.
این مدرس فیلمسازی بیان کرد: هر ساله با افزایش ضریب نفوذ جشنواره در دنیا، وضعیت کمی و کیفی آثار به گونهای رقم خورده است که دورههای جشنواره مزین به حضور فیلمهای بدیع و خلاقه میشود.
وی گفت: کیفیت فیلمهای بخش مسابقه به دلیل ذوق و نبوغ فیلمسازان وطنی و غیروطنی اجازه نداده است که استانداردهای جشنواره پایین بیاید. شاید به همین خاطر جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در مقایسه با سایر جشنوارهها رقابت بسیار قابل توجهی را شاهد بوده و کار هیئت انتخاب و داوری آن سخت و پرچالش است.
رجبیفروتن افزود: پژوهشگران سینما میتوانند با استناد به فیلمهای جشنواره بلوغ و وسعت گرامر فیلم کوتاه را رصد کنند و مختصات تازهای را برای ظرفیتهای بیانی فیلم کوتاه در چارچوب زبان سینما ترسیم کنند.
این مدیر اسبق سازمان سینمایی با اشاره به جایگاه معتبر جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران اظهارداشت: این جشنواره به چنان جایگاهی دست یافته است که کمتر فیلمسازی در جهان میتواند آن را نادیده بگیرد. همین مساله مسئولیت مدیران جشنواره را سنگینتر میکند تا ضمن پایبندی به پروتکلهای رایج، فضای خوشایند و خاطرهانگیزی را به ویژه برای میهمانان خارجی فراهم کنند تا سناریوی ایرانهراسی خنثی شود و هر یک از میهمانان تبلیغ کننده جشنواره به دیگران باشند.
وی با بیان اینکه الگوگیری از برگزاری جشنوارههای مشابه، ارتقا و بومیسازی پارهای از ایدهها میتواند سبب جذابیت بیشتر جشنواره شود، توضیح داد: جشنواره میتواند فرصتی برای توافق با شخصیتهای حقیقی و حقوقی خارجی باشد تا امکان تهیه بستهای از فیلمهای آنها برای نمایش در دفاتر انجمن و یا خرید حق رایت آنها برای بارگذاری در پلتفرمهای موجود فراهم شود.
رجبیفروتن گفت: بدیهی است برگزاری نشست رو در رو با فیلمسازان و تکنسینهای پشت صحنه موفق خارجی فرصتی استثنایی برای شرکتکنندگان در جشنواره است که جایگزینی برای آن نمیتوان یافت و امیدوارم که به این موضوع در جشنواره پیش رو مدنظر قرار بگیرد.
این مدرس فیلمسازی با بیان اینکه جشنوارههای داخلی و خارجی به تنهایی نمیتوانند ضامنی برای رشد و پیشرفت فیلمساز باشند، اظهارداشت: جشنواره و برنامههای جنبی آن بزنگاهی است که فیلمساز با اشتراک گذاشتن تجربه خود و سهیم شدن در تجربههای دیگران میتواند، به درک و دریافت تازهای از جهان سینما و عناصر بیانی آن برسد.
وی گفت: تماشای فیلمهای دیگران، آشنایی با ژانرهای سینمایی، خرق عادت سینماگران در شکستن ساختارهای روایی مألوف و آشناییزدایی از موقعیتها و شخصیتها میتواند سبب تحول فیلمساز و حرکت او در مسیر تکامل قلمداد شود.
انجمن سینمای جوانان با جوانان مطالبهگر روبه روست
رجبیفروتن با اشاره به اینکه انجمن سینمای جوانان ایران برخلاف بسیاری از نهادهای سینمایی استثنائا با جمعیت هدفی روبه روست که به اقتضای جوانی و پرسشگری، مطالبهگر هستند، افزود: جمعیت پرشور فیلمسازان انجمن سینمای جوانان ایران با تیزبینی، رفتار و گفتار مدیران سینمایی حوزه مورد علاقه خود را دنبال میکنند و از آنها خواستار تحول، رفرم و تغییرات متناسب با زمانه هستند.
این مدرس فیلمسازی بیان کرد: انجمن سینمای جوانان ایران و مدیران آن فارغ از آنکه دولتهای متبوع آنها به کدام گرایش سیاسی وابسته هستند، خود را در برابر جهان پررمز و راز سینما میبینند که شاید هیچ عرصهای از جمله سیاست جاذبهای به آن اندازه نداشته باشد.
وی اظهارداشت: در انجمن سینمای جوانان ایران مدیرانی موفق بوده و هستند که با افزایش تواناییهای خود ضمن جلب اعتماد جامعه مخاطبان یا همان سینماگران جوان، مانعی در پیش پای آنها ایجاد نکنند و به مثابه یک باغبان دلسوز به رشد و باروری آنها کمک کنند.
رجبیفروتن گفت: در شرایطی که تحولات فناوری سرعت برقآسایی به خود گرفته است، طبیعتا فراهم ساختن تجهیزات مدرن تولید و پس تولید و نیز روزآمدسازی روشهای تدریس و رفرش کردن منابع و متون درسی میتواند بزرگترین خدمت را به آموزش و تربیت فیلمسازان جوان کند.
وی با اشاره به تفاوت انجمن سینمای جوانان ایران با دیگر نهادهای مشابه افزود: تفاوت ماهوی انجمن سینمای جوانان ایران با نهادهای مشابه در به خدمتگیری مربیانی است که به جز انتقال آموزههای نظری در مسیر تولید، پدرانه کنار هنرجویان و یار و مددکار آنها برای تجربهاندوزی هستند.
این مدیر بازنشسته سازمان سینمایی بیان کرد: در دو سال گذشته تشکیل هستههای تولید فیلم با محوریت فیلمسازان حرفهای و خوشنام ابتکار تازهای بود که بخش آموزش دفتر مرکزی انجمن مجری آن بود. این اقدام تاثیرات عمیق و ماندگاری را در ذهن و ضمیر هنرجویان ایجاد کرده و مسیر دستیابی آنها به تجربههای ناب را کوتاهتر میکند.
چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا دوم آبان ماه امسال برگزار خواهد شد.
نمایش فیلم جدید «وودی آلن» در حالی با تمجید تماشاگران در ونیز رو به رو شد که همزمان بیرون از کاخ جشنواره تجمع اعتراضی علیه این سینماگر ۸۷ ساله برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، پنجاهمین فیلم «وودی آلن» در مقام کارگردان با عنوان «Coup de Chance» در اولین نمایش جهان خود در بخش خارج از مسابقه جشنواره فیلم ونیز با استقبال پرشور مردم روبرو شد و این فیلمساز ۸۷ ساله پس از پایان فیلم مهیج فرانسویاش با بازی «لو دو لاژ»، «والری لمرسیه»، «ملویل پوپو» و «نیلز اشنایدر» به مدت پنج دقیقه مورد تشویق قرار گرفت.
با این حال، بیرون از سالن نمایش فیلم وضعیت بسیار متفاوت بود. گروهی از معترضان علیه آنچه که «فرهنگ تجاوز جنسی» در جشنواره ونیز میخوانند تظاهرات کردند و درست زمانی که «آلن» روی فرش قرمز قدم میزد از جلوی ورودی سینما عبور کردند. معترضان که حدود ۲۰ نفر بودند، شعارهایی از جمله «فرهنگ تجاوز ممنوع» سر دادند.
جشنواره فیلم ونیز امسال به دلیل گنجاندن فیلمهایی از کارگردانان متهم به تجاوز جنسی، از جمله «وودی آلن» و «رومن پولانسکی» مورد انتقاد قرار گرفته است.
«Coup de Chance» درباره نقش مهم شانس در زندگی ماست. داستان در مورد فانی (دو لاژ) و ژان (پوپو) است که به نظر زوج ایدهآلی به نظر میرسند و هر دو از نظر حرفهای موفق هستند و در آپارتمانی زیبا در یک محله منحصر به فرد پاریس زندگی میکنند و ظاهرا عاشق هم هستند تا وقتی فانی به طور تصادفی با آلن (اشنایدر)، همکلاسی سابق دبیرستان برخورد می کند. آنها به زودی دوباره یکدیگر را می بینند و نزدیکتر و نزدیکتر میشوند.
«وودی آلن» در نشست مطبوعاتی فیلمش در ونیز در رابطه نقش شانس و اقبال در زندگی گفت: «من در طول عمرم تمجیدهای بسیار زیادی که شاید لایق ان نبودهام و همچنین توجه و احترام زیادی دریافت کردهام. بنابراین، من چیزی جز خوش شانسی نداشتم که امیدوارم ادامه پیدا کند».
سال ۱۹۹۲، «دیلان فارو» دخترخوانده آلن، او را به آزار و اذیت جنسی متهم کرد و اگرچه تحقیقات مدرکی برای اثبات گناه «آلن» پیدا نکرد اما وی نزدیک به سه دهه است که با این اتهامات رو به رو است.
«آلن» پیش از این درباره ادعاهای دخترخواندهاش گفته است: «چند دهه پیش این ادعاها مطرح شد، پرونده به طور کامل توسط کلینیک سوءاستفاده جنسی از کودکان در بیمارستان ییل نیو و سازمان رفاه کودکان نیویورک مورد بررسی قرار گرفت. آنها چند ماه روی این قضیه کار کردند و مستقلاً نتیجه گرفتند هیچ تعرضی در کار نبوده است. در عوض، آنها متوجه شدند که احتمالاً یک کودک آسیبپذیر از سوی مادر عصبانیاش که درگیر طلاقی پرتنش بوده، راهنمایی شده تا این داستان را سرهم کند».
جنجالهایی پیرامون «آلن» به دنبال اتهامات سو استفاده از «دیلن فارو» در مستندی از کمپانی HBO محصول ۲۰۲۱ مورد بررسی قرار گرفته است اما «آلن» این اتهامات را رد کرده است.
این کارگردان ۸۷ ساله تاکنون ۲۴ بار نامزد اسکار و چهار بار برنده آن شده که این جوایز شامل یک اسکار بهترین کارگردانی و سه جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی میشود.
«آنیهال»، «صحنههای داخلی»، «منهتن»، «خاطرات اکلیلی»، «امتیاز نهایی»، «آلیس»، «ویکی کریستینا بارسلونا»، «گلولههای بر فراز برادوی»، «آفرودیت قدرتمند»، «نیمهشب در پاریس»، «تقدیم به رُم با عشق»، «یاسمن غمگین»، «کافه سوسایتی»، «مرد بیمنطق» و «یک روز بارانی در نیویورک» از جمله دیگر ساختههای این کارگردان صاحبنام سینمای جهان است.
فیلم کوتاه «لارو» به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی لیلا فرداد آماده نمایش و پخش جهانی شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانهای پروژه، فیلم کوتاه «لارو» به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی لیلا فرداد همزمان با پایان مراحل پس از تولید آماده نمایش و حضور در جشنوارههای ملی و بینالمللی شد.
«لارو» فیلمی تک پرسوناژ با بازی مصطفی دارابی است که فیلمبرداری آن برای یک روز در زندان قصر انجام شده است.
در خلاصه داستان این اثر آمده است: «مرد، خسته از دنیای بیرون به اتاق تنگ و تاریکش پناه برده است. جایی که بهطور غیرمنتظرهای پاسخ پرسشهایش انتظارش را میکشند.»
دیگر عوامل فیلم کوتاه «لارو» عبارتند از مدیر تولید: الهام فرداد، مجری طرح: حامی جهانی، دستیاران کارگردان: زهره بختیاری و فرزانه فروندی، برنامهریز: هادی رحیمیخاص، مدیر فیلمبرداری: وحید ابراهیمی، دستیار اول فیلمبردار: فرهاد رستمی، گروه فیلمبرداری: مرتضی قرهگوزلو، علیرضا ناجی و علی میرکریمی، طراحی و ترکیب صدا: محمود موسوینژاد، صداگذار: معصومه حاجی یوسف، پشتیبانی فنی استودیو محمد حسین ابطحی، امور فنی صدا: استودیو آوای پارس، منشی صحنه: رضا بقایی، اپراتور دوربین: آیدین جارالهی، صدابردار: سهیل متولی، دستیار صدا: وحید ایزدخواه، طراح گریم: امید گلزاده، دستیار گریم: سپیده کاظمی، طراح لباس: مهلا فرداد، طراح صحنه: امید عابدینی، دستیار صحنه: امیر حسین معظمی و امیر علی ناصری، تدوین: پویان شعلهور، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، دستیار: سارا احترامی، آهنگساز: مسعود سخاوتدوست، دستیار آهنگساز: وحید فرجیپور، ویلن: رضا نیکپور و سامان سینایی، ویلنسل: کامران وفادار، پیانو: شاهین صمدپور، سازهای الکترونیک: مهدی پورکیانی، استودیو: ارغنون (مهدی گلکرمی)، عکاس صحنه: سمیه جعفری، عکاس پشت صحنه: حسین رسام، طراح پوستر: متین خیبلی، تیزر : تکنا فیلم، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانه: نگار امیری، تدارکات: اراد نیایش، سینه موبیل: مالک نجفی، دفتر تجهیزات: شنتیا با همراهی پیمان شادمانفر، پیمان ناجی، مرتضی یعقوبپور، حامد کریوند، ناهید سلطانی، علی یگانه، معین غلامی و امیرحسین قلندری.
دبیر ستاد صیانت از آثار سینمایی سازمان سینمایی گفت: با بررسی اولیه که صورت گرفته امکان درز و نشر فیلم از سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود ندارد.
به گزارش سینمای خانگی، جعفر انصاریفر در گفت وگو با ایرنا اظهار داشت: با توجه به کدگذاری صورت گرفته و واترمارک کردن فیلمها و استفاده از بی سی پی، امکان درز و نشر آثار سینمایی از سازمان سینمایی خیلی پایین است. نمیگویم صفر است اما خیلی پایین است و اگر یک روزی این اتفاق با هک رخ دهد با بررسیهایی که صورت خواهد گرفت، با آن برخورد میکنیم.
وی در این باره که ممکن است این درز کار خود صاحبان فیلمها باشد، گفت: هر امکانی وجود دارد. وقتی فیلم در دفاتر فیلمسازی میرود سطح دسترسیها تعریف نمیشود البته ما گفتیم با استودیوها مکاتبهای شود وقتی فیلمی ساخته میشود کسانی که به اثر دسترسی دارند سطح این دسترسی را به ما باید اعلام کنند.
انصاریفر خاطرنشان کرد: این عامل پیشگیرانه است که به زودی اتفاق میافتد و استودیوها برای هر فیلمی باید مشخص کنند که چه کسانی به فیلمها دسترسی دارند تا اگر زمانی قاچاق و نشری اتفاق بیفتد و با بررسی فنی پلیس کار خیلی راحتتر خواهد بود تا این چنین مسائلی کشف و شناسایی شود.
استودیوها برای هر فیلمی باید مشخص کنند که چه کسانی به فیلمها دسترسی دارند
وی ادامه داد: خیلی از این فیلمها در جشنوارههای خارجی شرکت کردند و یا پخشکننده خارجی داشتند و این از حیطه صلاحیتی و قضایی کشور ما خارج است و اتفاق در خارج از کشور میافتد. احتمال این که در آنجا هم سهوا یاعمدی اتفاقی بیفتد وجود دارد. هر اتفاقی و هر سناریویی قابل طرح است.
خود مالکان و آثار هم باید شکایت کنند
انصاریفر گفت: اگر اتفاقی بیفتد شکایت میکنیم. خود مالکان و آثار هم باید شکایت کنند. چون در منشور فضای مجازی است که پلیس فتا پیگیری می کند اما اگر از داخل کشور باشد به آن دسترسی یافته و به مراجع قضایی معرفی میکنیم.
وی یادآوری کرد: چند سال پیش فیلمی بیرون نشر پیدا کرد و فردی که مسوول و صاحب اثر بود مدعی بود که فیلم را به شکلی به سازمان سینمایی داده و با همان واترمارک سازمان قاچاق شده است. این را چند جا هم اعلام کرد. همان موقع پیگیری کردیم و شکایت را انجام داد و نهایتا فردی که شناسایی شد یکی از عوامل دفتری بود که در یکی از شهرستانها دستگیر و مشخص شد اصلا ربطی به سازمان نداشته است.
انصاریفر درباره شکایت صاحبان آثار قاچاق شده هم گفت: هنوز شکایتی نکردهاند. به آنها اعلام کردیم شکایت کنند. از بین دو تا از فیلمهایی که قاچاق شدند یکی از فیلمها پخش کننده بینالمللی دارد و مطمئن هستم. در چند جشنواره هم پخش شده است. خیلی احتمال این که از خارج از کشور اتفاق افتاده باشد وجود دارد ولی باز باید بررسی شود.
ما در مقام تایید موضوع و یا قضاوت نیستیم
وی خاطرنشان کرد: ما در مقام تایید موضوع و یا قضاوت نیستیم. فقط بررسی فنی پلیس، فضای مجازی و پیدا کردن ای پی است که کمک میکند اثر کجا درز پیدا کرده است. بعد از آن میتوانیم اعلام کنیم که چه اتفاقی افتاده است.
انصاریفر گفت: اما در مورد یکی از فیلمها، فیلمی بود که از سال ۹۵ به دلایلی که نمیدانم اکران نشده است و این قضیه چند سال ادامه پیدا کرده است. کارگردان این فیلم در خارج از کشور است. به ما اعلام کرده و چند بار تهدید و یا اعلام نظر کرده که اگر برای فیلم من مجوز صادر نشود خودم آن را منتشر خواهم کرد و این فیلم منتشر شده است.
وی اظهار داشت: نخستین چیزی که به ذهن متبادر میشود احتمالا خود کارگردان و یا کسانی که دسترسی کامل به اثر داشتند این کار را انجام دادهاند. باز ما هم میگوییم اگر احیانا فقط تهدید بوده و این کار را نکرده است و حس میکند فیلم قاچاق شده است، اگر شکایتی کند بررسی میشود.
انصاریفر با اشاره به نشست ستاد صیانت با مسوولان مربوطه فنی پلیس برای همکاری بیشتر در این زمینه گفت: اگر این همکاری اتفاق بیفتد خیلی بهتر میتوانیم بحث مدیریت فضای مجازی در حوزه قاچاق را انجام دهیم.
وی در پاسخ به این که سه فیلم در ۳۶ ساعت منتشر شده است. آیا این موضوع عجیب نیست که آثار سه فرد در دفاتر پخش مختلف، پیش از اکران منتشر شده است؟ توضیح داد: در مقام ظن نیستم فقط کارم بررسی و احقاق حقوق صاحبان آثار است این که چنین اتفاقی میافتد نهادهای نظارتی باید نظر دهند و من صلاحیت این حوزه را ندارم.
انصاریفر درباره همکاری پلیس فتا و این که در طول سالهای گذشته چرا این همکاری در این زمینه نیفتاده است؟ گفت: در زمان حاضر، فیلمهای خیلی مطرح جهان قاچاق میشود. این چیزی نیست که فکر کنید صددرصد جلوی این را بتوانیم بگیریم. پیش از این، مساله فنی داریم که باید آن را تقویت کنیم. با توجه به پخش عمده فیلمها در قضای مجازی، با این تحولات فناورانه باید همگام باشیم و از پروتکلهای دیگر جاها اعم از بلاکچین استفاده کنیم که این کار احتمال قاچاق، نشر، درز و سرقت را کاهش میدهد اگر چه صد درصد اتفاق نمیافتد.
از پروتکلهای دیگر جاها اعم از بلاکچین باید استفاده کنیم که این کار احتمال قاچاق، نشر، درز و سرقت را کاهش میدهد
وی خاطرنشان کرد: سازمان سینمایی اقدامهایی در دست انجام دارد و سینماشهر هم در کدگذاری کارهایی میکند که اعلام خواهد شد.
انصاریفر گفت: قرار است به عنوان سازمان سینمایی کمک کنیم ارتقای ضریب حفاظتی فیلمها و آثار بالاتر رود و این کار باید انجام شود و تهیهکنندهها هم باید این کار را انجام دهند.
به دلیل عدم عضویت در کنوانسیون کپیرایت نمیتوانیم در مقابل قاچاق فیلمها احقاق حق کنیم
وی درباره بحث کپی رایت هم اظهار داشت: ما عضو کنوانسیون کپی رایت نیستیم و در دنیا هم خیلی از آثار قاچاق میشود که شکایت کرده و خسارات خیلی خوبی میگیرند. به دلیل همین عدم عضویت، اگر فیلمها و آثار ما را سرقت و در خارج از کشور و یا شبکههای ماهوارهای پخش کنند نمیتوانیم احقاق حق کنیم.
انصاریفر گفت: به همین خاطر پروپوزالی تهیه شده که جزئیات آن را نمیتوانم بگویم تا ببینیم در شرایط فعلی با توجه به این عدم عضویت اگر قاچاقی اتفاق افتاد اگر در حوزه وزارت ارشاد و سازمان سینمایی است به افرادی که متضرر شدند کمک کنیم.
اراده سازمان سینمایی و ستاد صیانت جلوگیری از قاچاق است
وی افزود: به هر صورت، اراده سازمان سینمایی و ستاد صیانت جلوگیری از قاچاق است و تمام راهکارها از جمله حفاظتی را پیگیری میکند. پلیس کمک میکند تا منشا قاچاق را پیدا کند. اما موضوع، پیشگیری است که باید با فناوری آن را انجام دهیم و اگر اتفاقی بیفتد و یا غرض سیاسی در پشت قضیه و یا تجاری باشد نکته دیگری است و موضوعیت برای ستاد صیانت ندارد و جای دیگری باید آن را پیگیری کند.
علیاکبر حیدری اعلام کرد که فیلم «سینما شهر قصه» به زودی روی پره سینما میرود و سپس برنامهریزی برای اکران «۲۸۸۸» تا پیش از پایان سال انجام خواهد شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، کیوان علیمحمدی و علیاکبر حیدری در سالهای گذشته دو فیلم «سینما شهر قصه» و «۲۸۸۸» را ساختند که اولی در جشنواره سیوهشتم فیلم فجر و دیگری در چهلمین دوره این جشنواره رونمایی شدند اما هیچ کدام هنوز به اکران عمومی نرسیدهاند.
علیاکبر حیدری در گفتوگویی با ایسنا درباره آخرین وضعیت اکران این دو فیلم بیان کرد: اگر اتفاق غیرمترقبهای پیش نیاید «سینما شهر قصه» تا اواخر شهریورماه یا اوایل ماه مهر روی پرده سینماها خواهد رفت. بعد از اینکه تکلیف اکران این فیلم مشخص شود، فیلم «۲۸۸۸» را نیز تا آخر سال به نمایش درمیآوریم چون قصد داریم هر دو فیلم را امسال اکران کنیم.
او با اشاره به اینکه «فیلمیران» پخش فیلم «سینما شهر قصه» را برعهده دارد، افزود: «سینما شهر قصه» فیلمی درباره سینماست که باید حتما روی پرده سینما اکران شود و میخواستیم زودتر اکران کنیم که با شیوع کرونا برنامهریزیها به هم ریخت چرا که پس از نمایش فیلم در جشنواره فجر، خیلی از پخشکنندهها متقاضی اکران نوروزی فیلم بود اما سینماها از همان مقطع بسته شدند.
حیدری با ابراز امیدواری از اینکه «سینما شهر قصه» برای مردم فیلمی دوست داشتنی باشد، گفت: سالها قبل اگر فیلمی را دوست داشتی، وقتی از سالن بیرون میآمدی حال خوبی داشتی و این فیلم از آن جنس کمدیهایی است که تماشاگرانش میتوانند چنین حسی داشته باشند و فکر نکنند به آنها توهین شده است.
علیمجمدی و حیدری اخیرا پروانه ساخت فیلمی را با نام «مولن روژ» گرفتهاند که در تدارک ساخت آن هستند و از نامش برمیآید که این فیلم هم مانند «سینما شهر قصه» درباره سینما باشد.
«سینما شهر قصه» که سال ۹۷ ساخته شد، با بازی حامد کمیلی، آناهیتا درگاهی، بابک کریمی، فرخ نعمتی، سیاوش مفیدی، رؤیا میرعلمی، فریبا جدیکار، حمیدرضا پگاه، افشین هاشمی، هدیه تهرانی و زندهیاد جمشید مشایخی نگاهی نوستالژیک و طنز به تاریخ سینمای ایران دارد که در زمان نمایش در جشنواره فجر نظر مثبت جمع زیادی از تماشاگران را به خود جلب کرد.
«۲۸۸۸» نیز روایتی از خلبانهایی است که از دوران دفاع مقدس ناشناخته ماندهاند. در این فیلم هادی حجازیفر، حامد کمیلی، کامبیز دیرباز، امین حیایی، سام درخشانی، کوروش تهامی و احمد مهرانفر، رضا یزدانی، سعید چنگیزیان، کامران تفتی و کاظم سیاحی از جمله بازیگران بودند.
مصطفی آقامحمدلو کارگردان فیلم کوتاه «دنیا منم فوعه» که روایتی از محاصره چهار ساله یک منطقه در کشور سوریه است، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، «فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» سیوچهارمین فیلم کوتاهی است که در قالب این گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.
«دنیا، منم فوعه» را میتوان در دسته فیلمهای مرتبط با جریان مقاومت در منطقه قرار داد و همانطور که از نامش برمیآید، تلاش دارد روایتی از منطقهای فراموش شده با نام «فوعه» در سوریه ارائه کند.
آنچه میخوانید، گفتگوی خبرگزاری مهر با مصطفی آقامحمدلو نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» است.
* بعد از فیلمکوتاه «اسما» این دومین فیلم کوتاه شما با موضوع تحولات سوریه و مشخصاً جریان مقاومت است. بد نیست از اینجا شروع کنیم که ریشه این دغدغه کجاست و تا چه زمانی میخواهید این مسیر را ادامه دهید؟ آیا امکان دارد روزی یک فیلمکوتاه با سوژه اجتماعی از مصطفی آقامحمدلو شاهد باشیم؟
۱۰ سال پیش از آنکه فیلم کوتاه «اسما» را بسازم، در حوزه بحرانهای منطقه مستندسازی میکردم. حدود ۲۰ الی ۲۵ فیلم مستند در عراق و افغانستان ساختیم که همه آنها بر موقعیتهای بحرانی این کشورها متمرکز بوده است.
* که به نوعی میشود همان محور مقاومت.
بله. اینها کشورهای حوزه محور مقاومت هستند. من خودم را فیلمساز مقاومت میدانم و احتمالاً فیلمهای بعدی هم که خواهم ساخت، نشانههایی از این جنس فیلمسازی را در دل خود خواهد داشت. بالاخره هر کسی برمبنای تجربیات و مشاهدات خودش فیلم میسازد. فیلم کوتاه «اسما» که پیشتر هم دربارهاش با هم صحبت کردیم، حاصل مصاحبه با یک سوژه واقعی بود.
فیلم «دنیا، منم فوعه» هم حاصل گفتگوهای من با حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ نفر از کسانی است که از محاصره فوعه رها شده بودند. حسم این بود که روایت هر یک از این آدمها میتواند سوژه ساخت یک فیلم سینمایی بینالمللی باشد. فوعه و کفریا، موقعیتی عجیب و غریب داشتهاند و بهعنوان سختترین محاصره تاریخ، احساس کردم حرفهای ناگفتهای دربارهشان وجود دارد.
* این عنوان «سختترین محاصره تاریخ» را براساس پژوهش مطرح میکنید؟
واقعاً شما نمیتوانید نمونه مشابه این محاصره را در هیچ کجای دنیا پیدا کنید. کوبانی ۶ ماه در محاصره بود و محاصرهاش هم یک محاصره ۳۶۰ درجه نبود، اما همه دنیا و رسانهها به آن پرداختند اما در حدود ۴ سالی که فوعه و کفریا در محاصره بودند، سکوت کامل بر جهان حاکم بود و رسانهها هم سکوت مطلق کرده بودند. حتی رسانههای ایران هم سکوت کرده بودند. این منطقه کوچک در عمق استان ادلب قرار دارد. در این منطقه حدود ۴۰ هزار شیعه، به مدت ۴ سال در محاصره قرار میگیرند و مطلقاً هیچچیز به آنها نمیرسد. برخی اوقات هواپیماهای ما کمکهایی را بهصورت هوایی در این منطقه رها میکردند اما از آنجایی که ارتفاعی پایینتر نمیتوانستند بیایند، برخی از این کمکها به مناطق دیگر میافتاد و به دست این اهالی نمیرسید.
در این منطقه حدود ۴۰ هزار شیعه، به مدت ۴ سال در محاصره قرار میگیرند و مطلقاً هیچچیز به آنها نمیرسد. برخی اوقات هواپیماهای ما کمکهایی را بهصورت هوایی در این منطقه رها میکردند اما از آنجایی که ارتفاعی پایینتر نمیتوانستند بیایند، برخی از این کمکها به مناطق دیگر میافتاد و به دست این اهالی نمیرسید
باید حرفهای این آدمها را بشنوید تا بدانید عمق این فاجعه اگر ما دیرتر رسیده بودیم، تا کجا میتوانست برود. در حدود یک سال و نیم پایانی محاصره، آدمها علف هرز و آب باران میخوردند! من یک خانم ایرانی میشناختم که میگفت قبل از شلوغیها و درگیریها با همسرش که اهل فوعه بوده ازدواج کرده و به این منطقه آمده بود.
در همان روزهای ابتدایی محاصره همسرش را میگیرند و در پشتبام یک خانه، داخل یک قفس او را میبندند. او تعریف میکرد در تمام طول ۸ روزی که همسرش در حال احتضار قرار داشت و داشت به شهادت میرسید، تمام مدت یکدیگر را میدیدند! تصور کنید چقدر این موقعیت عجیب و دراماتیک است. وقتی با این خانم صحبت میکردم دیدم دختری ۴ ساله دارد که یک سیب را مدام نگاه میکند. وقتی پرسیدم چرا اینگونه میکند؟ گفت این دختر من تا کنون سیب را از نزدیک ندیده و در ایام محاصره به دنیا آمده است.
حوادث روزمره در فوعه، بهشدت تکاندهنده و نمایشی بوده است. هر کسی که از فوعه به بیرون آمد، آکنده از این جنس مشاهدات بود. هر کدام از آدمها احساس میکردند دچار سرنوشت خاصی شدهاند که دنیا باید صدایشان را بشنود.
* اتفاقاً عنوان فیلم هم نشان میدهد که میخواهد خبر از مظلومیت یک منطقه به دنیا بدهد، اما فیلم هیچ اطلاعات خاصی درباره منطقه فوعه نمیدهد. مخاطبی که تاکنون اسم فوعه را نشنیده است، چه دریافتی میتواند از روایت فیلم داشته باشد؟
فیلم را اگر بخواهیم نسبت به عظمت حادثه فوعه قیاس کنیم، قطعاً حرف اندکی زده است. آنقدر عمق فاجعه و ابعاد این اتفاق ویژه بود که ما تلاش کردیم در روایت این فیلمنامه که نسخه اولیه آن در حدود ۵۰ دقیقه بود، همه این ابعاد را پوشش دهیم. در استعداد فیلمکوتاه و با توجه به دشواری تأمین بودجه برای ساخت فیلمکوتاه، اگر میخواستیم همه آن شرایط ویژه و ملتهب را به تصویر درآوریم، هزینه تولید بسیار بالا میرفت و از پس آن برنمیآمدیم.
نمایی از فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه»
* خب اگر بنا را بر ناتوانی روایت درست و جامع بگذاریم، لزوم ساخت چنین فیلمی چیست؟
فیلم به اندازه خودش میتواند کار کند و حداقل این است که برای مخاطب این سوال را بهوجود میآورد که فوعه کجاست و این انسانها چه کسانی هستند؟
* ولی نکته اینجاست که مخاطب برای درک فیلم، گویی نیاز به اطلاعات بیرون از فیلم دارد.
فیلم بهاندازه یک فیلمکوتاه میتواند مخاطب را با اسم فوعه آشنا کند اما قطعاً این نقطه ابتدایی یک ماجراست. گویی ما تنها یک سطر از فوعه گفتهایم. اشاره کردم فیلمنامه اولیه حدود ۵۰ دقیقه بود اما با هر کسی که صحبت میکردیم، میگفت از نظر بودجه، امکان ساخت چنین فیلمی در مدیوم سینمای کوتاه وجود ندارد. به همین دلیل سراغ فیلمنامه کوچکشدهای رفتیم که امکان ساختش فراهم بود و حاصلش حالا مقابل شماست.
حکایت این دوربین در فیلم یک حکایت واقعی در فوعه بوده است. یک مستندساز ایرانی دوربینی را به داخل محدوده محاصره میفرستد و از همین طریق فیلمهایی را به دست میآورد و برمبنای همان تصاویر و اطلاعات عملیات محرم شکل میگیرد
* این فیلمکوتاه مگر محصول سازمان اوج نیست؟ واقعاً مشکل بودجه داشتید؟
خیر. کمتر از ۵۰ درصد بودجه فیلم را سازمان اوج تقبل کرد. بخشی از آن را انجمن سینمای جوانان پرداخت کرد، مقداری را هم مؤسسه آوینی و باشگاه فیلم سوره تقبل کردند.
* خیلی هم دستتان تنگ نبوده!
البته این تکهتکه بودجه گرفتنها، چیزی در حدود ۴ سال زمان برد. هنوز هم ۲۰۰ میلیون تومان بابت تولید این فیلم بدهکاریم.
* حالا که صحبت از امکانات است، درباره دکور هم صحبت کنید. به نظر میرسد فضای کار خیلی شبیه تلهتئاتر شده است. چطور به این لوکیشن رسیدید و چقدر از دکور استفاده کردید؟
ما خیلی جستجو کردیم تا لوکیشنی پیدا کنیم که از نظر فضای داخلی و خارجی، شبیه همان ساختمان امن واقعی در فوعه باشد. تلاشمان این بود که لوکیشن واقعی پیدا کنیم و چیزی را از ابتدا نسازیم، اما متأسفانه نتوانستیم. باید جزئیاتی را رعایت میکردیم که برای مخاطب سوری زبان و یا مخاطب آشنا با آن جغرافیا میتوانست مهم باشد. در طول یک ماه پیشتولید لوکیشن مناسبی را پیدا نکردیم و تنها گزینه ساخت دکور بود که اتفاقاً گزینه هزینهبری هم برایمان بود.
* درباره ساختار روایت، تمهید دوربین شاهد در فیلم زمانی کارکرد دارد که بتوانیم آن را تبدیل به یک شخصیت پیشبرنده در روایت کنیم. فکر میکنید این دوربین شاهد در فیلم شما توانسته چنین شخصیتی پیدا کند و تبدیل به یک کاراکتر شود؟
ما در روایت خود شخصیتی به نام سیدعلی داریم که از ابتدا او را با یک دوربین هندیکم میبینیم. متوجه میشویم او حدود یک سال است در حال مصاحبه با افراد است و در انتهای فیلم هم از آن رمزگشایی میشود و میفهمیم ماجرای آن چیست. حکایت این دوربین هم یک حکایت واقعی در فوعه بوده است. یک مستندساز ایرانی دوربینی را به داخل محدوده محاصره میفرستد و از همین طریق فیلمهایی را به دست میآورد و برمبنای همان تصاویر و اطلاعات عملیات محرم شکل میگیرد. از این منظر اتفاقاً فکر میکند دوربین در این فیلم کاملاً یک کاراکتر دارد.
* جز چند دیالوگ گلدرشت کاراکترها خطاب به دوربین که قرار است بخشی از اطلاعات را بهصورت مستقیم به مخاطب منتقل کند، این دوربین هیچ هویت و کارکرد دیگری در روایت ندارد.
در رمزگشایی انتهای داستان ما این نکته را مطرح میکنیم که حافظه همین دوربین از طریق دختربچهای به ایران میرسد و برمبنای همان، عملیات نجات فوعه شکل میگیرد. نکتهای که برایمان مهم بود این بود که نقش ایرانیها در نجات فوعه را بدون اشاره مستقیم و بدون وارد کردن کاراکتر ایرانی به داستان، مورد اشاره قرار دهیم. حضور این دوربین درواقع پی او وی (زاویه دید) ایرانی در روایت است که منجر به نجات این جماعت میشود. البته اشاره مستقیم و گلدرشتی به آن نداشتیم.
در مسیر نگارش فیلمنامه خیلی روی این مسئله بحث کردیم که این هندیکم چقدر باید در فیلم حضور داشته باشد. حتی درباره فرم تصاویر مربوط به هندیکم هم بحثهایی داشتیم تا ببینیم باید از تصاویر ضبطشده توسط هندیکم استفاده کنیم یا تصاویر دوربین اصلی را با تمهیدات بصری به تصویر هندیکم نزدیک کنیم. نهایتاً به این جمعبندی رسیدی که زیباییشناسی فیلم را خیلی نباید از بین ببریم. اگر میخواستیم از تصویر واقعی دوربین هندیکم استفاده کنیم و یا تمهیداتی مانند درج دکمه قرمز «Rec» در کنار تصویر و قاب معروف هندیکم را به کار ببریم، خیلی از فیلم بیرون میزد. هم روایت را از دست میدادیم و هم یکدستی فضای بصری فیلم از بین میرفت. از همان دوربین اصلی استفاده کردیم و تلاش کردیم با تغییر فاصله کانونی و ریختگی تصویر، حس دوربین هندیکم را به مخاطب القا کنیم.
وقتی روسها به سوریه آمدند، تازه دیدیم که همسطح تجهیزات نظامی، دوربین به همراه دارند. اینجا بود که ایرانیها هم متوجه اهمیت دوربین و پوشش رسانهای فعالیتهای خود در سوریه شدند. از سال پنجم یا ششم حضور ما در سوریه بود که حاج قاسم گفت نیاز به مستندسازی داریم و به همین دلیل فضای کار کمی باز شد
* چرا زبان فیلم فارسی است؟ در دقایق ابتدایی حتی این حس به مخاطب دست میدهد که فیلم مربوط به جنگ ایران و عراق است! در حالی که زیرنویس و استفاده از زبان اصلی، خیلی وقت است که در سینمای ما حل شده است. فیلم قبلی خودتان زیرنویس داشت و همین شبها هم سریال «عاشورا» به زبان ترکی از تلویزیون پخش میشود و زیرنویس دارد.
فیلم «اسما» را تلاش کردیم با زبان شامی و لهجه سوری بسازیم. حدود ۶ ما برای بازیگرش گشتیم و او هم یک ماه و نیم زیرنظر مشاور لهجه تمرین کرد اما نهایتاً فقط توانستیم به لهجه واقعی، نزدیک شویم! ما همه ایران را گشتیم و هر کس که فکر میکردیم میتواند در فضای فیلم به زبان عربی سوری صحبت کند، آمد و تست داد اما به نتیجه نرسیدیم. اگر میخواستیم در این فیلم هم زبان اصلی را رعایت کنیم، که خودم خیلی دوست داشتم این اتفاق رخ دهد، باید فیلم را در سوریه میساختیم و هزینهاش بسیار بالا میرفت.
البته در سینمای جهان هم ما نمونههایی داریم. مانند ریدلی اسکات که درباره یونان باستان فیلم میسازد اما کاراکترها انگلیسی صحبت میکنند. نمونههایی از این دست بسیار داریم. البته این فیلم کوتاه برای اکران در سوریه و کشورهای عربی دوبله شده است اما در پخش بینالملل همین زبان فارسی و زیرنویس انگلیسی را خواهیم داشت. نکته دیگر هم این بود که در هدفگذاری برای مخاطبان، سهم ۷۰ درصدی برای مخاطبان داخلی در نظر گرفته بودیم.
*خب چه نیاز بود این همه برای رسیدن به لهجه اصیل سوری تلاش کنید؟ مگر چند درصد مخاطبان ایرانی متوجه این لهجه میشوند؟
میخواستیم به آن فضا نزدیک شویم میخواهم اینجا این را هم بگویم که هنوز شبهههای زیادی در ذهن مردم ایران نسبت به ماجراهای سوریه وجود دارد و کسی هم نیست که پاسخ به این شبههها برایش مسئله باشد! ما در ماههای اولیه که برای مستندسازی به سوریه میرفتیم، ما را درون گونی میکردند و به ایران بازمیگرداندند! در تمام ۴۰ سال گذشته ما همواره حفاظت را بر روایت ترجیح دادهایم و برای همین دوستان ما همواره حضور دوربین را مزاحم میدانستند! هنوز هم شرایط همین است.
وقتی روسها به سوریه آمدند، تازه دیدیم که همسطح تجهیزات نظامی، دوربین به همراه دارند. اینجا بود که ایرانیها هم متوجه اهمیت دوربین و پوشش رسانهای فعالیتهای خود در سوریه شدند. از سال پنجم یا ششم حضور ما در سوریه بود که حاج قاسم گفت نیاز به مستندسازی داریم و به همین دلیل فضای کار کمی باز شد. در عین حال همچنان در روایتگری عقب هستیم.
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان و دبیر چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران با تاکید بر اینکه فیلم کوتاه نباید تحتتاثیر فضای اجتماعی زرد و ترندها قرار گیرد گفت: امیدوارم در جشنواره امسال درباره حوادث سال گذشته فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع میکنم چون اگر فیلمساز به ما اعتراض سیاسی داشته باشد خیلی پذیرفتنیتر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخههای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، دو سال قبل که مهدی آذرپندار از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما به انجمن سینمای جوانان ایران آمد، اهدافی را در مراسم معارفه خود برشمرد که یکی از مهمترین آنها تاکید او بر هدایت چگالی بودجه انجمن به سمت تولید آثار بود؛ روندی که همچنان از محوریترین برنامههای او به شمار میرود و اعتبار آن را در کل سالهای فعالیت این انجمن قابل اعتنا میداند.
او در گفتوگویی با ایسنا با تشریح این هدف خود از جسارتی گفت که میان بسیاری از فیلمسازان برای ساخت فیلم کوتاه در زمینههای مختلف همچون سیاسی وجود ندارد و به جای آن گلهمند شد از سوژههایی که آنقدر فراگیر میشوند که انگار بیشتر بر اهدافی خاص متمرکز هستند.
آذرپندار که به همراه میکاییل دیانی (معاون ارتباطات و بازرگانی انجمن سینمای جوانان ایران) به ایسنا آمده بود، تاکید کرد که همکاری با فیلسازانی از تمام سلایق مدنظر انجمن است از جمله فیلمسازان مومنِ انقلابی ولی حتما قرار نیست این گروه جای سلیقههای دیگر را تنگ کند.
در ادامه مشروح این مصاحبه را میخوانید:
شما در صحبتهای ابتدایی خود پس از انتصاب به عنوان مدیرعامل انجمن بر تولید تاکید داشتید. این تصمیم برچه اساسی بوده و تاکنون به چه نتیجهای رسیده است؟
انجمن سینمای جوانان ایران در شیوه اداره مجموعه، سه، چهار سَبک مدیرعامل به خود دیده است؛ مثلا ممکن است یک مدیرعامل اهتمام خود را روی آموزش بگذارد چون انجمن بزرگترین مدرسه سینمایی ایران و یکی از بزرگترینها در دنیاست، یا مدیرعامل دیگری میتواند روی تولید متمرکز باشد که در این مورد هم انجمن در ایران و در بین بسیاری از کمپانیهای تولید فیلم کوتاه در دنیا منحصربفرد است. ممکن است مدیر دیگری بر اهداف لجستیکی و عمرانی در انجمن تمرکز کند؛ چرا که در وزارت ارشاد کمتر مجموعهای هست که ۵۸ دفتر در سطح کشور داشته باشد و چنین گستردگی فیزیکی داشته باشد که حتما نیازمند رسیدگی عمرانی و تجهیز لجستیکی است. شاید هم یک نفر اهتمام جدی روی جشنوارهها و به خصوص جشنواره فیلم کوتاه تهران داشته باشد که البته معمولا این را اعلام نمیکنند، چون مورد انتقاد قرار میگیرند.
من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید به انجمن آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم کار اداری مرا زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشددر کنار این سبکهای مدیریتی، یک نکته مهم این است که انجمن یک مجموعه بزرگ از انبوه کارهای اداری است و من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم این کار اداری من را زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشد و استدلالم این بود که با تمرکز بر تولید، کیفیت آموزش در دفاتر را هم میتوان محک زد چون معتقدم ویژگی آموزش در انجمن این است که باید به تولید ختم شود. بحثهای عمرانی هم البته در انجمن همیشه مغفول مانده اما نمیتواند استراتژی اصلی اداره یک مجموعه فرهنگی، تجهیز و کار عمرانی باشد.
بگذارید در باب اهمیت تولید در انجمن مقدمهای بگویم. در دولت قبل در برههای بحث ادغام یا انحلال انجمن جدی شد. استدلال اصلی هم این بود که سینمای ایران در دهه ۶۰ نیازمند تزریق نیروی جدید بوده تا متناسب با تغییر فضا نیروهای جدید دغدغهمند و متفکر وارد سینما شوند و در نبود آموزشگاهها و دانشگاههای هنری به تعداد کافی، انجمن این کار را بر عهده گرفت اما امروز بالفرض اگر نیازمند به نیروی جدید باشیم، دانشگاهها و آموزشگاههای خصوصی این وظیفه را برعهده میگیرند و نیازی به انجمن نیست. البته انجمن سینمای جوانان یک خانواده ریشهدار است و انحلال آن یک شوخی است و مشخص بود که آن ایده به نتیحه نمیرسد و این استدلالها اشتباه است. مصداق تاکیدم بر اشتباه بودن چنین تصمیمی، این است که سال قبل خیلی از شرکتکنندهها در آزمون دورههای آموزشی جامع انجمن، جزو کسانی بودند که در آموزشگاههای سینمایی دوره دیده بودند یا دانشجوی سینما در دانشگاه بودند و حتی در مواردی به توصیه اساتید خود به انجمن آمده بودند. سوال اصلی اینجاست که چرا وقتی اساتیدی مثل فرهادی، مکری، کیمیایی و … در آموزشگاه ها تدریس میکنند، هنرجو بعد از دیدن دوره اینها به انجمن میآید؟
این را گفتم که برگردم به بحث تولید؛ درواقع مزیت انجمن صرفا در آموزش و اساتیدش نیست، بلکه نکته مهم آن اتصال آموزش انجمن به مرحله تولید است و این نکتهای است که در هیچ آموزشگاه یا دانشگاهی پیدا نمیکنید. در این زمینه یک نکته مهم این است که تولیدات انجمن از بیرون ارزانتر و به عبارت دقیقتر شدنی است و من به عنوان کسی که از بیرون وارد انجمن شدم، کاملا این موضوع را درک میکنم. بنابراین به نظرم رسید که باید این مزیت را تقویت کرد؛ در این راستا من هم بر تولید تاکید کردم آن هم با تکیه بر رونق تولید شهرستانها. سال اولی که من به انجمن آمدم مقارن بود با شیوع کرونا و سال آخر دولت دوازدهم و با مجموعهای روبرو شدم که قرار بود منحل یا ادغام شود و شرایط بودجهای خوبی نداشت. یعنی مدیرعامل پیشین شرایط خیلی سختی داشت و حفظ انجمن از سوی ایشان به تنهایی دستاورد بزرگی محسوب میشد. تمام اینها سبب شده بود انجمن سینمای جوانان با حجمی از تولیدات مصوب شده از سال ۱۳۹۸ روبرو باشد، آن هم در شرایطی که بهمن ۱۳۹۹ پورتال تولید بسته شده بود و سال ۱۴۰۰ که من مسئولیت انجمن را برعهده گرفتم، پنج میلیارد تومان تعهد مالی با میانگین ۱۵ میلیون تومان برای هر پروژه را داشتیم. ببینید چه حجمی از پروژه میشود. امروز تقریبا تمام این تعهد با مساعدت آقای خزاعی (رییس سازمان سینمایی) تسویه شده و مابقی را یا خود فیلمساز پیگیری نکرده یا پروژه به پایان نرسیده است.
یکی از اقدامات ما در بخش تولید، فعال کردن پیچینگ در استانها برای رونق تولید بود. در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۰ میلیارد تومان هزینه بابت تولید پرداخت کردیم و حدود ۱۷ میلیارد تومان هم تعهد تولید دادیم که بیش از ۶۰ درصد آن مربوط به شهرستانها است که اینها اعدادی کمسابقه در انجمن هستند. کار دیگری که باید به آن اشاره کنم تشکیل باشگاه فیلم اولیها در این دوره است که سبب شد آموزش به تولید متصل شود و ما اگرچه از کیفیت و توانایی فیلمسازی متقاضیان به علت فیلم اولی بودن چیزی نمیدانیم، اما این ریسک را میکنیم که حتی با رقمی کم، از پروژهها حمایت شود؛ هر چند رقم حمایت در مقیاس کشوری از یکصد فیلمساز تازهکار قابل توجه است.
در چنین شرایطی روسای دفاتر انجمن میدانند که ملاک ارزیابی من تولید است؛ بویژه آنکه خودم تمام فیلمها را میبینم و فیلمی در انجمن نیست که تسویه و آرشیو شود بدون آنکه خودم آن را دیده باشم.
قبل از تسویه حساب فیلمها را میبینید؟
ما در مرحله تصویب، به استانها تفویض اختیار کردیم ولی در تهران در شورای عالی تولید و فیلمنامه عضو هستم و از ابتدا در جریان تولیدات قرار میگیرم و آثاری را که از شهرستانها باشند در مرحله تسویه میبینم. با این حال در مواردی هم پیش آمده که از اثر تولید شدهای که لزوما سلیقه و بر مبنای سیاستگذاری ستاد نبوده ولی مصوبه پیچینگ استانی ما را داشته، حمایت کردهایم.
با وجود اینکه نوع نگاه حمایتی شما ارزشمند است اما این دغدغه هم وجود دارد که با توجه به اتفاقهایی که از سال گذشته تاکنون در جامعه رخ داده، مراقبتهایی در پروسه تولید صورت گیرد تا احیانا فیلمی در انجمن تولید نشود که مغایر با اهدافش باشد؛ به هر حال شما با نسلی مطالبهگرتر از گذشته روبرو هستید.
دیانی: ما برای تولید ساختار طراحی کردهایم، فیلمساز اساسا بصورت مستقیم با ستاد طرف نیست، در پرتال ثبت نام میکند، شورای فیلمنامه که از دل فیلمسازان سراسر کشورند، در پرتال فیلمنامهها را میخوانند و به آن نمره میدهند و اگر نمره لازم را کسب کرد به پیچینگ دعوت میشود؛ یعنی در پروسه تولید چهارچوبی وجود دارد که سلیقهای با آثار مواجه نشویم.
آذرپندار: دغدغهای که مطرح کردید حتی در مورد بدهی پنج میلیاردی هم به وجود نیامد؛ بدهیای که اصلا متعلق به من نبود و شاید بجز دو پروژه، من هیچ پروژهای را نگه نداشتم. آن دو فیلم هم کاملا متفاوت از فیلمنامهای ساخته شده بودند که به انجمن ارائه شده بود و این مسئلهای است که هر مدیری نسبت به آن گارد میگیرد. همین الان هم فیلمهایی ساخته میشوند که باب سلیقه من یا حتی شورا نیستند ولی جلوی آنها گرفته نمیشود. در چنین شرایطی به نظرم دو راه وجود دارد؛ یا باید تولید را کم کنیم و همه فیلمها را در یک چارچوب بگنجانیم یا اینکه باید تولید را افزایش دهیم و مسئولیت خطا را هم قبول کنیم. حتما فیلمسازی هست که خلاف مصوبه فیلم میسازد یا حتی ممکن است شورا در صدور مصوبه ساخت به اولویتهای ما مثل تاکید بر ژانر یا اتمسفر بومی فیلمهای تولیدی شهرستانها توجه نکرده باشد. اینها جزو خطاهایی میشود که باید مسئولیتش را پذیرفت.
تاکید روی این سیاست بومیگرایی هم بی دلیل نیست. شما ببینید یکی از موفقترین دفاتر انجمن در این دورهها رفسنجان بوده که در دورههای اصلاح طلب و اصولگرا بیشترین جوایز را کسب کرده چون در آثارشان زیستبوم رفسنجان را میبینید. برعکس آن را هم داریم؛ در یکی از شهرهای مذهبی، فیلمی درباره یک گروه موسیقی زیرزمینی ساخته شد. من فیلمنامه را رد نکردم ولی به سازنده آن گفتم که مطمئن هستم فیلم خوبی نمیشود چون در آن شهر این مسئله، اگر هم باشد آنقدر کم است که هیچ تجربه زیستهای از آن وجود ندارد. در نهایت فیلم ساخته شد و ابایی ندارم که بگویم فیلم خوبی هم نشد.
به نظر میرسد به طور کلی وضعیت تولید فیلم کوتاه در چند ماه اخیر نسبت به دیگر بخشهای سینما بهتر باشد. چون آمار تولید فیلمهای کوتاه در رسانهها نیز خیلی زیاد است.
دیانی: با توجه به نیم نگاهی که فیلمسازان به جشنواره فیلم کوتاه تهران دارند، پیک تولید فیلم کوتاه معمولا از فروردین تا انتهای تیر است. البته با وجود شرایطی که سال قبل پیش آمد امسال تراکم تولید بیشتر هم شد و مجبور شدیم جشنواره را تمدید کنیم.
آذرپندار: ما در سال گذشته ۳۷۰ قرارداد تولید داشتیم که از ابتدا تا انتهای ۱۴۰۱ بود، ولی امسال این رقم خیلی بیشتر شده است. البته در یکی دو استان به علت حوادث سال گذشته آمار تولید انجمن کمتر شد. از جمله کردستان که سال گذشته اوضاع ملتهبی داشت و به هر حال باید یک آرامش روانی برای فیلمسازی وجود داشته باشد.
وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران اختلافنظر وجود دارد، فکر کردیم به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی بدهیم که میشود واقعنگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساختوزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بارها بر ریلگذاری جدید سینما و ورود فیلمساز و نیز گسترش سینمای انقلابی تاکید کردند. خود شما هم در این مدت در بخش تولید بر تنوع ژانری تاکید داشتید. ماموریت شما در ریلگذاری جدید سینما چیست؟ تربیت فیلمساز یا تولید آثار متفاوت؟
من فکر میکنم تاکید من بر ژانر در کادرسازی سینمای ایران در آینده تاثیر دارد. در سالهای گذشته چه آن وقت که دولت اصلاحطلب بر سر کار بود و چه وقتی که اصولگرایان بودند، همه بر مقوله امید تاکید داشتند اما بخشی از فیلمسازان میگویند ما امیدی نمیبینیم. ما فکر کردیم وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران اختلافنظر وجود دارد، به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی دهیم و بگوییم که به جای بحثهای جامعهشناختی یا بحث درباره اینکه واقعیت این است یا آن، میشود واقعنگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساخت. این پیشنهاد خدا را شکر اجماع بیشتری در پی داشته و بسیاری از این فیلمسازانِ منتقد امروز به فیلمسازی در ژانر مشغول هستند. البته درام اجتماعی همچنان بیشترین ژانری است که در انجمن متقاضی دارد اما در ژانرهای دیگر رشد خیلی خوبی داشتهایم. مثلا در دو سال گذشته، به اندازه تمام این سالها فیلم ژانر وحشت ساخته شده که بعضا فیلمهای خیلی خوبی هم هستند؛ یا به اندازه تمام این سالها فیلم فانتزی تولید شده که در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی جایزه گرفته و میگیرند. پس با اطمینان میگویم که تمام سلایق فیلمسازی میتوانند با انجمن کار کنند و جای کسی را تنگ نمیکنیم.
من بر این باورم سیاست ژانر، فضای آزادتری را در جشنوارهها ایجاد میکند. مثلا اگر در سبد جشنواره مجموعهای متنوع از همه ژانرها و سلائق داشته باشید، میتوانید جسورانهتر تصمیم بگیرید. در برخی دورهها یکی از مشکلات جشنواره این بوده که در بعضی سبدها هیچ فیلمی وجود نداشته و در سبدی دیگر انبوهی فیلم با یک مضمون مشخص بوده و دقیقا همانجا مشکل ممیزی پیش آمده است؛ یعنی دبیر جشنواره میبیند که نمیتواند ۲۰ فیلم با موضوع خودکشی داشته باشد پس مجبور به حذف بعضی از آنها میشود در حالی که هیچ کدام به تنهایی مشکلی ندارند. سال قبل حضور فیلم دفاع مقدسی مثل «نوشابه مشکی» که خوش ساخت هم بود، سبب شد که در چند مورد دیگر بتوانم جسورانهتر تصمیم بگیرم. این اتفاق در جشنواره فجر هم رخ میدهد و دبیری که «هناس» و «موقعیت مهدی» و «ضد» را دارد، راحتتر میتواند «ملاقات خصوصی» و «بی رویا» را هم در سبدش پذیرش کند.
بنابراین در پاسخ به سوال شما میتوانم بگویم که حتما سهم حضور برخی دغدغههای کلان نظام در انجمن افزایش یافته و در کنار آن فیلمهای انتقادی و از ژانرهای گوناگون هم تولید شده است. حتما مدنظر ما است که انجمن با همه سلایق از جمله با بچههای مومن انقلابی کار کند ولی اصلا حضور آنها جای کسی را تنگ نمیکند. من امیدوارم که عملکرد ما در این زمینه، جشنواره به جشنواره قضاوت شود ولی متاسفانه فیلم کوتاه در بین جامعه فیلم کوتاه هم گاهی دیده نمیشود و خیلیها نمیدانند که چه آثاری تولید شده است؛ این در حالی است که معتقدم “ژانر” یک پیشنهاد به سینمای ایران است. ما در عرصه فیلم کوتاه تجربه کردیم که در ژانر، میتوان مسائل را با فضای بازتری مطرح کرد در صورتی که همان مسئله در فضای رئال میتواند ایجاد شائبه کند. این میتواند برای آینده سینمای ایران هم مفید باشد. ما میپسندیم که سینمای کوتاه، پیشنهاددهنده به سینمای بلند باشد. در دورههای طلایی فیلم کوتاه، همین وضعیت وجود داشت. از دورهای به بعد، اقبال فیلمسازان برای ساخت فیلم بلند باعث شد فیلمهای کوتاه شبیه فیلمهای سینمای بلند ایران باشد. فرضا اگر آقای فرهادی موفق بوده، کلی فیلم کوتاه شبیه آثار او با دوگانههایی در مسائل اخلاقی یا شبیه فیلمهای سعید روستایی و هومن سیدی و محمد کارت با حال و هوای جنوب شهر ساخته شده است. در حالی که شأنیت فیلم کوتاه این است که خودش پیشنهاددهنده باشد و بازار نباید برای آن تعیینکننده باشد. درواقع با ژانر، هم میتوان استقلال فیلم کوتاه را از سینمای بلند حفظ کرد و هم اینکه آیندهای را در سینمای حرفهای برای آن فیلم کوتاهساز متصور بود.
شما بارها در نشستهای خبری جشنواره خط قرمزهای خودتان و جشنواره را مشخص کردید. برای این دوره و به طور کلی تولید در انجمن، خط قرمزها پس از اتفاقهای اخیر جامعه تا کجاست؟ اصلا شما چه پیشنهادهایی برای فیلمسازی دارید که جسارت ساخت آن وجود داشته باشد؟
اول این را بگویم که شرایط اصلا اینطور نیست که ما با تقاضای زیادی برای ساخت فیلم سیاسی مواجه باشیم یعنی متاسفانه و با صراحت، تاکید میکنم که فیلمسازها سراغ ساخت این نوع فیلمها نمیروند. الان معنای جسارت این شده که درباره LGBT و رختخواب فیلم ساخته شود؛ اینها که جسارت نیست. سال قبل حداقل دو، سه تا فیلم سیاسی در جشنواره داشتیم و هر کسی که آنها را دیده میداند که من چه میگویم.
شخصا بیشتر از این از دستم برنمیآید چون بعضی از آنها هم تولید خود ما در انجمن بود اما یک تصور ذهنی وجود دارد که درباره مسائل سیاسی نمیتوان فیلم ساخت که این اشتباه است و امیدوارم درباره حوادث سال گذشته حتما در جشنواره امسال فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع میکنم. حال ممکن است فیلم درباره اتفاقات پارسال موضع حمایتی داشته باشد، ولی اگر موضع اعتراضی هم داشته باشد، حتما پذیرفتنیتر است. چون به نظرم اگر فیلمساز، اعتراض سیاسی به ما داشته باشد پذیرفتنیتر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخههای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.
من نمیدانم چرا در مورد بعضی موضوعات مثل اینکه فرضا یک فرزند از رابطه زناشویی پدر و مادرش مطلع میشود، اینقدر فیلم ساخته میشود؟ آیا این جسارت است؟ اصلا چه چیزی را ثابت میکند؟ یا مثلا فیلم ساختن درباره ترنسها. پرداختن به این موضوعها به خودی خود اشکالی ندارد چون به هر حال قوانین کشور در این زمینه مشخص است ولی من پای این نمیایستم که کسی بخواهد فیلمی با این موضوع بسازد و بعد ابتدای فیلمش ۲۰ تا لوگوی جشنوارههای مختلف را بزند، انگار که خیلی فیلم مهمی است؛ چون درباره این موضوع یک دوپینگ جشنوارهای در حال رخ دادن است. در حالی که قبلا هم از این نوع فیلمها ساخته میشد و خدا بیامرزد خانم طائرپور را که یک فیلم تر و تمیز (آیینههای روبرو) در این زمینه ساخت. اینکه شما با این موضوع فیلم بسازید و در ۲۰۰ جشنواره خارجی شرکت کنید و بعد هم فکر کنید فیلمساز خیلی خوبی هستید، رویه درستی نیست بخصوص آنکه الان در دنیا هم این اعتراض است که چرا اینقدر به این موضوع پرداخته میشود؟!
درباره کودککشی هم چنین اتفاقی را شاهد هستیم و از آنجا که من تمام فیلمها را میبینم، برایم سوال است که چرا در فیلمهای کوتاه ما این همه کودک میمیرد؟ آیا آماری در این رابطه وجود دارد؟ خیلی دردناک است. حرف من این است که اگر میخواهید فیلم اعتراضی بسازید درباره امروز بسازید. بچه یعنی فردا. درباره فردا پیشبینی نکنید. بگذارید بچهها بزرگ شوند و خودشان کارشان را انجام دهند. شاید توان بیشتری داشتند و جامعه بهتری ساختند. شما فرضا حتی اگر اپوزوسیون هم باشید نباید بگویید هیچ امیدی به آینده نیست. پس چه کسی قرار است در این کشور کاری انجام دهد؟ در سینمای دنیا بچه نماد آینده است و با او این کار را نمیکنند. به نظرم در کشورهای دیگر هم وقتی بخواهند درباره این موضوعات حرف بزنند داستان را در ژانرهای دیگر مثل وحشت روایت میکنند نه در رئالترین شکل ممکن که در اینجا اتفاق میافتد.
امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشندزمانی از انجمن سینما جوانان، فیلمسازانی مثل رضا میرکریمی و اصغر فرهادی و سعید روستایی بیرون آمدند اما نسل امروز با آنها خیلی فرق دارد. این کار شما را سخت نمیکند؟
چرا گاهی خیلی متفاوت هستند. اولا به نظرم افراد مستعد در بین آنها خیلی زیاد است. گروهی از آنها بسیار صادق هستند و آنقدر “خودشان” هستند که ما تعحب میکنیم چون حتی در جلسات پیچینگ که با حضور مدیر انجمن برگزار میشود، منظور فیلمشان را به سادگی توضیح میدهند ولی بعضی دیگر اصلا اینطور نیستند تا جایی که فیلمساز کشف حجاب کردهای داریم که با مقنعه پیش من میآید. بنابراین همه را با یک عنوان مشترک نمیتوان دید.
با این حال نقدا میتوان گفت به لحاظ تکنیکی فیلم کوتاه از دهههای قبلی جلوتر است و امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشند. نکته مهم این است که فیلمساز مسئله خود را از فضای مجازی نگیرد بلکه مسئله خودش را دنبال کند. بسیاری از این بچهها مطالبهگر هستند، ولی چون خیلی دوست دارند فیلم بلند بسازند گاهی محتاط میشوند که این کاملا برخلاف تصور جاری است. البته فضا برای اینکه اشتباه کنند هم زیاد است؛ مثلا در مورد خانمهای فیلمساز، که تعداد زیادی از آنها هر سال در جشنواره کوتاه تهران حضور دارند ولی همان سال در فجر یکی دو فیلمساز خانم بیشتر نیست؛ درواقع تعداد زیادی از آنها به مرحله بعدی نمیرسند. بخشی از این اتفاق به دلیل تصمیمهای اشتباه است و تداومی که در کار خود ندارند.
ما فیلمساز خانم زیادی داریم که دو فیلم ساخته و الان کانادا هستند. آنها باید فکر کنند که آیا میخواهند فیلم بسازند یا اینکه با فیلمهایشان میخواهند پاسپورت و ویزا بگیرند؟ تا جایی که من میدانم اگر شما فیلم کوتاهی ساختید و جایزه گرفتید مانعی برای ساخت فیلم بعدی نبوده مگر اینکه یکسری تصمیم احساسی بگیرید که متاسفانه این موضوع در بین فیلمسازان خانم جدی است و زودتر ناامید میشوند و زودتر تصمیم به مهاجرت میگیرند یا حتی اصلا فیلمسازی را کنار میگذارند. یکی از دغدغههای من است که چرا این اتفاق میافتد و آنها با اولین مانع ناامید میشوند در حالی که فیملسازی واقعا کار سختی است و برخی فیلمسازانی که شما نام بردید مثل سعید روستایی اصلا در فضای فیلم کوتاه هیچ گاه جایزه نگرفتند. به نظر میرسد تاب و تحمل سیر طولانی برای مسیر فیلمسازی وجود ندارد و نوعی عجله مشهود است. این را در باشگاه فیلم اولیهای فارابی هم میبینیم که یک نفر دو فیلم ساخته و حالا سریع میخواهد فیلم بلند بسازد.
آدمها وقتی مهاجرت میکنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عدهای مسیر وطنفروشی را برای کسب درآمد انتخاب کردهاند. آنها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی میکنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص میشود که چه کسی فیملساز است و چه کسی تاجر. این روزها درباره منع پذیرش فیلمهای ایرانی از سوی برخی جشنوارههای مطرح دنیا مطالبی شنیده میشود. چقدر این موضوع در فیلم کوتاه هم جدی است؟
چند جشنواره مطرح و الف دنیا یک تصمیم کلی گرفتهاند که شامل فیلم کوتاه هم میشود و تحت تاثیر جریانی هستند که آن طرف شکل گرفته است. به هر حال آدمها وقتی مهاجرت میکنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عدهای مسیر وطنفروشی را برای کسب درآمد انتخاب کردهاند. آنها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی میکنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص میشود که چه کسی فیلمساز است و چه کسی تاجر. البته ابعاد کلی این عدم پذیرش یا تاثیر جریانهای سیاسی، در برخی موارد آنطور که میگویند نیست مثل سال قبل که عدهای میگفتند جشنواره فیلم کوتاه تهران دیگر مورد تایید آکادمی اسکار نیست در حالی که اینطور نبود و اتفاقا سال قبل ویدیوها و بازخوردهایی از برگزیدههای خارجی جشنواره و خوشحالی آنها گرفتیم که از بچههای خودمان نگرفتیم.
به هر حال جشنواره فیلم کوتاه در سال ۱۴۰۱ اولین رویدادی بود که بعد از ناآرامیهای جامعه برگزار میشد.
آذرپندار: بله، و خیلی هم سخت بود.
دیانی: الان فیلمهای سینمای ایران در حوزه کوتاه خیلی مورد استقبال هستند و اینطور نیست که ایران تحریم شده باشد؛ بخشی از همین انبوه اخباری که شما میگویید از فیلم کوتاه منتشر میشود، ناظر به حضورهای جهانی فیلم کوتاههای ایران است که در این میان تعداد فیلمهای تولید انجمن هم زیاد است که با لوگوی انجمن و با اعتبار انجمن مورد توجه قرار میگیرند.
آذرپندار: ما از سال قبل پس از چند سال وقفه در انجمن، دوباره بخش مربوط به پخش فیلم را فعال کردیم و این کار را طبیعتا با اسم و لوگوی انجمن انجام میدهیم و بر خلاف شایعات، در رویدادهای زیادی هم موفق بودیم. تا الان و در همین مدت کم، دو فیلم «جناکات» و «بالا افتادن» توسط پخش انجمن، به دو جشنواره اسکار کوالیفای یکی در بلغارستان و دیگری در امریکا راه پیدا کردهاند.
یک سوال دیگر در حوزه فعالیتهای انجمن این است که انجمن سینمای جوانان در بخش آموزش چقدر بهروز شده است؟
در حال حاضر در خیلی از شهرها بهترینهای این حوزه مشغول تدریس هستند و البته در بعضی شهرها جوانهای بدون اسم و رسمی را هم داریم که تدریس میکنند و خروجی بسیار قابل توجهی هم دارند. مزیت انجمن در این زمینه حتما در مورد اساتید و طرح درسهاست و قصد داریم که دورههای تخصصی را هم افزایش دهیم. در این مورد یک سند پنج ساله نوشتهایم که علاقهمندیم براساس آن قضات شویم. ما یک دوره جامع داریم و نیز یکسری دورههای تک درس که سعی کردیم برخی حیطهها را در یک بازه زمانبندی شده تخصصی کنیم مثل عکاسی که برای اولین بار دوره جامع آن پس از یک سال کار مداوم راهاندازی شده است. تا پیش از این عکاسی یک تکدرس در انجمن بود اما الان یک دوره جامع عکاسی داریم. تلاش میکنیم این دوره منجر به خروجی شود تا حتی هنرجو بتواند شغل پیدا کند. دوره جامع فیلمنامهنویسی هم الان در مرحله طرح درس نویسی است و از سال بعد اجرایی میشود و ایضا طراحی دوره جامع مستندسازی هم از سال آینده آغاز میشود. نکته مهم این است که در تمام اینطرح درس ها، تدریس با مطالب و متدهای روز انجام خواهد شد.
در بخش نمایش فیلمهای کوتاه چقدر حضور پلتفرمها جدی شده است؟
دیانی: عدم وجود بستر مناسب پخش فیلم کوتاه پیش از این باعث شده بود اصولا خیلی از بچهها در حوزه فیلم کوتاه برای جشنوارهها اثر تولید کنند. ما برای رونق نمایش فیلمها از سال گذشته پاتوق فیلم کوتاه را که در دوران کرونا و قبل از آن تعطیل شده بود، دوباره در کل کشور راهاندازی کردیم و در کنار آن فیلمهایی را که از فرایند جشنواره جا مانده بودند و اتفاقا فیلمهای خوبی هم بودند و به هر دلیلی از جمله سلیقه داوران امکان حضور در جشنواره را نداشتند، در این پاتوقها روی پرده اکران کردیم که همچنان هم ادامه دارد. در کنار اینها پلتفرمها را برای نمایش فیلم کوتاه فعالتر کردیم و بیش از ۱۰۰ فیلم را روی پلتفرمهای هاشور و تیوال نمایش دادیم. همچنین توانستیم پلتفرمهای بزرگتر را قانع کنیم که در این حوزه سرمایهگذاری کنند چون آنها براساس تایم تماشا (watch time) به فیلمها امکان پخش میدهند. با این حال توانستیم یک باکس ۱۰ تایی در فیلیمو ببندیم و آنقدر استقبال خوبی از آن شد که از طرف دیگر پلتفرمها هم ادامه تقاضای نمایش مطرح شد. جدا از اینها الان برنامه سینماجوان در شبکه مستند تلویزیون ویژه نمایش و تحلیل آثار کوتاه روی آنتن است.
حرف آخر؟
بسیار امیدوارم جشنواره چهلم را با یک اجماع برگزار کنیم، چون این سرمایه ۴۰ ساله پدیدهای است که همه فیلمسازان در آن دخیل بودند و امیدوارم آنها براساس انتخاب شخصی خود تصمیم بگیرند که با جشنواره مواجه شوند، نه با آن چیزی که در دایرکتشان اتفاق میافتد. البته در نهایت هر تصمیمی بگیرند قابل احترام است ولی فکر میکنم در جامعه فیلم کوتاه با کسانی مشکل داریم که در سینمای بلند موفق نشدند و برگشتند و لیدری جریان فیلم کوتاه را برعهد گرفتند. امیدوارم بچههای فیلم کوتاه متوجه شوند که بعضیها دورهای خود را میزنند و در نهایت میبینند که اینجا میتوانند قهرمانبازی دربیاورند. این ناراحتکننده است که برخی چنین استفادهای را از فضای فیلم کوتاه میکنند. سال قبل برخی با بغض تماس میگرفتند و از جشنواره انصراف میدادند هرچند چون انصرافشان مکتوب نبود ما فیلمها را نمایش دادیم. حوزه فیلم کوتاه شاید تنها جایی باشد که یک نفر میتواند در شرایطی که ۱۵ سال است فیلم کوتاه نساخته و از تیزرسازی برای تلویزیون امرار معاش میکند، ژست مستقل بودن بگیرد و کارگردانهای فیلم کوتاه را تحت فشار بگذارد که انصراف دهند؛ بدون آنکه خودش مطلقا هیچ و هیچ و هیچ هزینهای بدهد. من خیلی صریح میگویم که امیدوارم فیلم کوتاه از شر این افراد خلاص شود.