شباهت ماجرای «الکس» و داستان «کت چرمی» چیست؟

حسین میرزامحمدی کارگردان فیلم سینمایی «کت چرمی» با اشاره به شباهت یکی از خطوط داستانی این فیلم با پرونده اعدام «الکس»، از برخی ملاحظات و سخت‌گیری‌ها در مسیر اکران عمومی این فیلم گفت.

به گزارش سینمای خانگی، حسین میرزا محمدی کارگردان فیلم سینمایی «کت چرمی» از آثار رونمایی شده در چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر که به تازگی و با دریافت پروانه نمایش از سازمان سینمایی آماده ورود به چرخه اکران عمومی می‌شود، در گفتگو با مهر، درباره تجربه ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود با موضوع دختران آسیب‌دیده توضیح داد: در این فیلم تا جایی که توانستیم سعی کردیم به مسائلی که مربوط به قشر دختران بی‌سرپرست و بدسرپرست هستند بپردازیم و تا جایی‌که دستمان باز بود و درواقع اجازه داشتیم، سعی کردیم این اسیب‌های اجتماعی را در فیلم بازگو کنیم.

وی ادامه داد: این دختران گویی گرفتار نوعی جبر در زندگی می‌شوند و اگر اعتیاد هم باشد به آن می‌گویم جبر اعتیاد که سعی کردیم به آن بپردازیم و نزدیک شویم. شاید پیش از این و در حالت عادی بنا به ملاحظاتی هیچ گاه اجازه پرداخت به چنین مسائلی داده نشده بود اما تلاش ما این بود که چیزی را که می‌توان نمایش داد نشان دهیم و در فیلم در موردش حرف بزنیم.

میرزامحمدی تصریح کرد: ما در نسخه اولیه نزدیک به ۱۴۰ صفحه فیلم‌نامه داشتیم اما کم‌کم مجبور به حذف برخی موارد شدیم که دلایل مختلفی هم داشت. هم به دلیل زمان فیلم، هم به دلیل برخی ملاحظات و مسائلی که دوستان داشتند، مجبور بودیم برخی بخش‌ها را کم کرده یا جابه‌جا کنیم. با این وجود سعی کردیم از زوایای دیگری معضلات مورد نظرمان را مطرح کنیم و برای نخستین بار توانستیم برخی از این مسائل را بازگو کنیم و عقب نشینی نکردیم.

نسبت «کت چرمی» با ماجرای «الکس» چیست؟

این کارگردان در بخش دیگر درباره ماجرای اعدام الکس و نزدیکی داستان این فیلم به این پرونده واقعی گفت: در مورد پرونده‌هایی مانند الکس که این روزها شاهد انعکاس رسانه‌ای آن‌ها هستیم باید گفت ماجرای الکس نشان می‌دهد که عمق این معضلات ریشه‌ای‌تر و بیشتر از آن چیزی است که در قالب «خبر» می‌شنویم. واقعیت الکس گوشه‌ای از اتفاقات و واقعیت‌های عجیبی است که خود ما هم در مسیر تحقیقاتمان برای فیلم به آن رسیدیم. متاسفانه خیلی وقت‌ها اجازه پرداختن به موضوعات این چنینی به سینماگران داده نمی‌شود.

اگر ما بخواهیم به همین موارد در سینما بپردازیم، این‌طور برداشت می‌شود که داریم سیاه‌نمایی می‌کنیم یا می‌خواهیم چهره‌ای زشت از شهر و کشور را نشان دهیم. در واقع «ممنوعیت تصویرسازی الکس‌ها در سینما» آنها را در جامعه از بین نمی‌برد

وی اضافه کرد: ما توانستیم بخشی از این واقعیت‌ها را در فیلم خود به نمایش بگذاریم و اگر رویکردها نسبت به نمایش این قبیل آسیب‌های اجتماعی در سینما اصلاح شود، سینما می‌تواند آگاهی‌بخش و حتی پیش‌گیری‌کننده باشد. اساساً مشکل هم این است که ما درباره موضوعاتی در خبر و در جراید می‌شنویم و یا در روزنامه‌ها و در فضای مجازی در ویدیوهای مختلف با آن‌ها روبرو هستیم که نمی‌توان در سینما به آن‌ها پرداخت.

میرزامحمدی ادامه داد: در خبرهای ما معمولاً باافتخار از یافتن این موارد یاد می‌شود و مثلاً می‌گویند فلان باندی در این زمینه فعال بوده و حالا جلویش را گرفته‌ایم و دستگیر شده‌اند. اما اگر ما بخواهیم به همین موارد در سینما بپردازیم، این‌طور برداشت می‌شود که داریم سیاه‌نمایی می‌کنیم یا می‌خواهیم چهره‌ای زشت از شهر و کشور را نشان دهیم. در واقع «ممنوعیت تصویرسازی الکس‌ها در سینما» آنها را در جامعه از بین نمی‌برد.

وی درباره ضرورت به تصویر کشیدن این آسیب‌های اجتماعی تصریح کرد: اتفاقاً با نمایش اینها به فرهنگ و تفکر مخاطبمان کمک می‌کنیم و ناخودآگاه یک فیلم می‌تواند در ضمیر ناخودآگاه مخاطب جا بگیرد و همیشه به آن ارجاع داده شود. می‌تواند به فرهنگ‌سازی و حرکت رو به جلوی جامعه کمک کند. بخشی از فیلم در مورد همین مسائل بود اما همچنان سانسور و ممیزی و ملاحظات بیرونی، با هدف فشار برای حذف یا تغییر در متن برای عدم نمایش این مسائل، وجود دارد و فیلم ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده است.

کارگردان «کت چرمی» با اشاره به ایده اصلی این فیلم از مستندی که پیش از این سراغش رفته است گفت: سال ۹۸ درگیر ساخت مستندی بودم که درباره یکی از کمپ‌های «ان ای» بود. در خلال ساخت این مستند من با داستان‌ها و اتفاق‌هایی روبه‌رو شدم که ایده «کت چرمی» به ذهن من رسید حالا این کمپ مخصوص آقایان بود و دوربین ما به کمپ خانم‌ها نرفت اما کم و بیش با آنها هم ارتباط داشتیم و حرف‌ها و قصه‌هایشان را می‌شنیدم مستند من در نقطه‌ای از شهر حاشیه‌ای در اطراف مشهد ساخته شد اما در تهران هم چنین جاهایی را می‌شناختم.

وی در پاسخ به اینکه چرا پرداختن به این آسیب‌های اجتماعی در مستند با محدودیت کمتری مواجه است توضیح داد: فکر می‌کنم آنچه که مخاطب و تاثیر کمتری دارد برای مدیران پذیرفته تر است و آنچه که در ساختار سینما که تاثیر بیشتری در ناخودآگاه مخاطب دارد و قشر بیشتری آن را دنبال می‌کنند با سخت‌گیری بیشتری مواجه است. متاسفانه هر موضوعی که مدیوم مخاطبش کمتر باشد پذیرفته‌تر است اما سینما چون مخاطب بیشتری دارد گرفتاری‌ها، سخت‌گیری‌ها و حساسیت‌هایش هم بیشتر است.‌

حساسیت روی «مهمانی کت چرمی»

کارگردان درباره ممیزی‌های فیلمنامه قبل از ساخت فیلم گفت: ما زیر فشار زیادی برای اصلاحیه‌ها روی فیلمنامه بودیم. حدود ۶ ماه فرآیند دریافت مجوز ساخت «کت چرمی» طول کشید. این ممیزی‌ها یک بار در مرحله فیلمنامه بود که روی ماجرای «مهمانی کت چرمی» که مشابه ماجرای الکس بود ملاحظات زیادی وجود داشت. البته از این طرف هم نوعی تعامل شکل گرفت و ما به گفتگو نشستیم که اساساً چرا می‌خواهیم چنین فیلمی را بسازیم. با این حال روی یکی از اساسی‌ترین داستان‌های «کت چرمی» ملاحظاتی وجود داشت که حتی پایان‌بندی را هم در برمی‌گرفت.

وی اضافه کرد: تا جایی هم که سعی کردیم خواستیم دوستان را قانع کنیم و بگوییم که دیدن و شنیدن اینها خیلی هم مهم است. ما پنج پایان‌بندی داشتیم و یکی از آن پایان بندی‌ها مورد تایید قرار گرفت. واقعیت این است که دو طرف در فرایند فیلمسازی باید انعطاف نشان دهند. ما فیلمسازها انعطافی نشان می‌دهیم که خیلی به مراتب بیشتر از دوستان است. آنها ملاحظات خود را دارند. نگاه خاص خود را دارند فکر می‌کنم سازمان سینمایی به عنوان نهادی که در راس هرم سینماست باید پشت مجموعه فیلمساز و مجوزها بایستد و از کاری که می‌کند دفاع کند. این انعطاف باید دو طرفه باشد و سعی کنیم گفتگو کنیم.

میرزامحمدی در پایان یادآور شد: مسأله اصلی ما در فیلم «مهمانی کت چرمی» بود که بیشتر روی آن تمرکز داشتیم. به هر حال چه بپذیریم چه نپذیریم ما درگیر آسیب‌های اجتماعی بسیاری هستیم. مخصوصاً برای دختران نوجوان که باید نگاه موشکافانه‌تری نسبت به آن‌ها وجود داشته باشد و نمی‌توان انکارش کرد. ما که در ایران کار می‌کنیم با همه ضوابط و قوانین آشنا هستیم و نمی‌خواهیم آن‌ها را انکار کنیم اما باید بتوان این آسیب‌ها را هم مطرح کرد و آگاهی بخشی داشت.

سینمای ایران در مسیر روایت ناقص از دفاع مقدس

برخی از سینماگران کشور با بیان اینکه طی سال های اخیر برخی مدیران مانع تولید فیلم های ارزشی و دفاع مقدسی شده اند تأکید کردند: مدیران شعار حمایت از سینمای دفاع مقدس را می دهند!

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، مقاومت مردم خرمشهر، حماسه ای از یاد نرفتنی است؛ چرا که مردم این شهر در حالی به مبارزه با دشمن پرداختند که از پیش برای این تهاجم و تجاوز آمادگی نداشتند. آن ها با سلاح عزم و ایمان به مکتب و عشق و علاقه به میهن اسلامی شان، با دست خالی چنان مقاومت کردند که در تاریخ، بی نظیر ماند. به اعتقاد کارشناسان نظامی، مقاومت بی سابقه ای که در خرمشهر انجام شد، هرگز با دیگر مقاومت ها قابل مقایسه نیست. خرمشهر برای ملت ما تنها یک شهر نیست، بلکه تاریخ گویای پایداری، ایثار و جاودانگی انقلاب است. از این رو، سوم خرداد و فتح این شهر، آیینه گویایی از تاریخ و جغرافیای دفاع مقدس و جهاد آگاهانه و شجاعت مظلومانه این امت است.

علاوه بر خرمشهر که یکی از نقاط عطف ۸ سال دوران دفاع مقدس محسوب می شود، پدیده انقلاب اسلامی و همچنین دفاع مقدس که همراه با آرمان های والایی بوده اند متأسفانه طی تمامی سال ها توسط مدیران فرهنگی و سینمایی کشور نادیده گرفته شده اند و توجه چندانی به آن ها نشده است.

به خصوص دولت های یازدهم و دوازدهم به طور کل از سینمای جنگ غافل شدند و در عوض آن از شبه روشنفکران و لیبرال ها و غربی ها حمایت کردند و با تقلید نا به جا از فرهنگ منحط غرب و سینمای فرانسه تمامی توان خود را به کار گرفتند تا دیگر هیچ نام و نشانی از دفاع مقدس و انقلاب اسلامی در سینما باقی نماند. بسیاری از سینماگران دغدغه مند و فعال در حوزه دفاع مقدس طی این ۴ سال در خانه نشینی و بیکاری مطلق به سر می بردند و متأسفانه مدیران وقت بدترین نوع برخورد را با آن ها داشتند.

فیلم های ضد ارزشی، سیاه و تلخ تولید شده در سینمای کشور در جشنواره های غربی حاضر شدند، مورد تشویق قرار گرفتند و جوایز متعددی به آن ها اهدا شد اما هیچ یک از دغدغه های مقام معظم رهبری و سینماگران متعهد و ولایتمدار به ثمر نرسید!

طی این سال ها بی تدبیری مطلق دولتمردان امید همه سینماگران متعهد و ارزشی را ناامید کرد. علاوه بر سینماگران ارزشی و ولایتمدار همه مردم متعهد که عشق به ولایت و نظام اسلامی دارند با بهت و حیرت به عملکرد منفعلانه مسئولان دولت و کرنش آن ها در قبال غربی ها خیره شده اند اما یاد ۸ سال دفاع مقدس، اهداف و آرمان های نظام و انقلاب اسلامی هرگز از اذهان شان پاک نمی شود.

با روی کار آمدن دولت انقلابی سیزدهم توقع می رفت رویه تغییر کرده و توجه ویژه ای به سینمای دفاع مقدس، انقلاب اسلامی و… صورت گیرد اما متأسفانه باز هم چنین نشد و همانند گذشته فیلم های مبتذل و سطحی نگر به اسم سینمای کمدی و آثار تلخ و سیاه به اسم سینمای اجتماعی در سینما تولید شده و حتی در جشنواره فجر انقلاب اسلامی به نمایش درآمدند. در همین راستا با ۵ تن از سینماگران مطرح کشور آقایان: هادی حاجتمند، داود بیدل، علی مهام، حسین قاسمی جامی و رضا برجی گفتگو کردیم که این افراد متذکر شدند: مدیران سینمایی عادلانه پاسخ دهند در سال چند فیلم کمدی سطحی و دم دستی در سینمای ایران تولید می شود؟ چرا آن ها تدبیری اندیشه نمی کنند تا حداقل به اندازه یک چهارم از این فیلم های کمدی فیلم دفاع مقدسی تولید شود؟ گعده بازی در بافت و سیستم سینمای ما عجین شده است و همین باعث شده تا بسیاری از سینماگران دغدغه مند برای تولید آثار ارزشی سال ها نتوانند اثری در این زمینه تولید کنند. این اتفاق باعث بسته شدن فضا، تنگ و متروکه شدن سینمای این حوزه شده است.

ماحصل نظرات این مصاحبه شوندگان برای اطلاع بیشتر مخاطبان گرامی سینماپرس در ذیل نقل شده است.

هادی حاجتمند کارگردان سینما در آستانه سالروز آزادسازی خرمشهر با انتقاد از بی توجهی مدیران فرهنگی و سینمایی نسبت به وقایع و رویدادهای دفاع مقدس در سینما گفت: برخی سیاست گذاران و افرادی که در شوراهای تأیید فیلمنامه حضور دارند مقهور اسامی سینماگران می شوند؛ مثلاً فکر می کنند وقتی فلانی اسمش به عنوان فیلمنامه نویس یا فیلمساز آمده حتماً آن فیلم استراتژیک است و پر مخاطب خواهد بود در صورتی که تجربه نشان داده چنین دیدگاهی غلط است و مدیران و سیاست گذاران نباید صرفاً از روی اسامی افراد مبادرت به گزینش و تولید آثار کنند. آفت بزرگ سال های اخیر سینما روایت کج و ناقص از دفاع مقدس است! ما مدت ها است شاهد تولید فیلم هایی هستیم که روایتی مجعول و ناقص از منافقین خلق، تاریخ معاصر کشور، دفاع مقدس و… ارائه کرده اند اما مدیران از تولید این فیلم ها حمایت کرده و به آن ها امکانات و بودجه داده اند.

داود بیدل کارگردان سینما نیز در این باره به سینماپرس گفت: علاوه بر بی توجهی به برخی موضوعات و مضامین ارزشمند در سینما ما با یک مشکل جدی دیگر در این حوزه روبرو هستیم و آن ساخت برخی فیلم ها برای ارائه گزارش به برخی مدیران بالادستی توسط نهادها است! اگر قرار است برخی نهادها فیلم های دفاع مقدس را صرفاً برای ارائه بیلان و گزارش به مدیران بالادستی بسازند بهتر است این کار هرگز به ثمر نرسد چرا که تجربه ثابت کرده مخاطب از فیلم های آن ها استقبال نمی کند. متأسفانه در کشور عزیزمان ایران، خیلی از رخدادها و اتفاقات تاریخی وجود دارد که در سینما کاملاً نادیده گرفته شده اند! ما نباید خط کش بگذاریم و مرزبندی کنیم که به چه موضوعی نگاه کنیم و به چه موضوعی توجه نداشته باشیم! متأسفانه خیلی از موضوعات در بستر تاریخ گم شده و دفاع مقدس یکی از آن ها است.

علی مهام تهیه کننده سینما و تلویزیون خاطرنشان کرد: مدیران شعار حمایت از سینمای دفاع مقدس را می دهند اما در عمل اقدام جدی برای رشد این سینما ندارند! خوب شعار دادن که سهل و آسان است و همه می توانند شعار بدهند چرا که نه هزینه ای برایشان دارد و نه دردسری! این عمل گرا بودن است که سخت و مهم است. حقیقتاً بنده نمی دانم سیاست مسئولان و مدیران فرهنگی چیست؟ چطور آن ها می توانند موضوع به این مهمی را نادیده بگیرند و به آن توجهی نداشته باشند؟ مگر خود ما به رزم این ۸ سال عنوان «دفاع مقدس» را نداده ایم؟ مگر دفاع مقدس برای ما ارزشمند و مقدس نیست؟ پس چرا باید آن را نادیده بگیریم؟ آیا مدیران فرهنگی و سینمایی هیچ گاه از خودشان این پرسش را کرده اند که چرا آمریکا سال های سال است دست به قهرمان سازی های پوشالی و دروغین می زند و این همه فیلم در خصوص جنگ جهانی اول و دوم می سازد؟

حسین قاسمی جامی کارگردان سینما در آستانه سالروز آزادسازی خرمشهر با انتقاد از بی توجهی مدیران فرهنگی و سینمایی نسبت به وقایع و رویدادهای دفاع مقدس در سینما گفت: کاهلی برخی مدیران باعث شده تا مباحثی مانند غرور ملی، وطن پرستی و… در سینما نادیده گرفته شود! ما وقتی از وطن پرستی صحبت می کنیم این وطن پرستی باید در کارکردمان نیز دیده شود! ما نباید موضوعات و اشخاص را طبقه بندی کنیم و به برخی مسائل بپردازیم و برخی مسائل دیگر را نادیده بگیریم؛ مقوله ای مانند آزادسازی خرمشهر مسأله ای نیست که بتوان به آسانی از کنار آن عبور کرد، این یک غرور ملی و یک فتح الفتوح و دستاورد بزرگ است که سینما و تلویزیون باید همواره به آن بپردازند. گعده بازی در بافت و سیستم سینمای ما عجین شده است و همین باعث شده تا بسیاری از سینماگران دغدغه مند برای تولید آثار ارزشی سال ها نتوانند اثری در این زمینه تولید کنند. این اتفاق باعث بسته شدن فضا، تنگ و متروکه شدن سینمای این حوزه شده است.

رضا برجی مستندساز در این خصوص اظهار داشت: مدیران سینمای کشور با بهانه های بنی اسرائیلی سینمای ایران را از ارزش ها دور کرده اند و بنده مدت ها است به این نتیجه رسیده ام که گویا عمدی در کار است تا ارزش های تاریخ دفاع مقدس و انقلاب اسلامی کاملاً در سینما نادیده گرفته شود! مدیران سینمایی عادلانه پاسخ دهند در سال چند فیلم کمدی سطحی و دم دستی در سینمای ایران تولید می شود؟ چرا آن ها تدبیری اندیشه نمی کنند تا حداقل به اندازه یک چهارم از این فیلم های کمدی فیلم دفاع مقدسی تولید شود؟

جناب رئیس! چندتا ده روز دیگر باید صبر کرد؟

محمد خزاعی در حالی یک ماه پیش وعده داد که طی ۱۰ روز دبیر چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر را معرفی می‌کند که این وعده هنوز محقق نشده است!

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، چهارم اردیبهشت ماه همین امسال بود که محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی وعده معرفی دبیر چهل و دومین جشنواره فیلم فجر را تا «ده روز دیگر» داد تا رسانه‌ها ۱۴ اردیبهشت را روز اعلام دبیر جدید این رویداد بدانند.

خزاعی در همان مصاحبه عنوان کرده بود که شورای سیاستگذاری چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر نیز آغاز به کار کرده است و همزمان از یک برنامه‌ریزی منسجم و مطلوب برای فراهم آوردن مقدمات برگزاری جشنواره گفته بود اما گویی فرآیند انتخاب و معرفی دبیر، تا به اینجا نتوانسته است از این برنامه‌ریزی منسجم، بهره‌مند شود!

چالش همیشگی برای معرفی دبیر فجر

«جشنواره فیلم فجر رویه و سیاستگذاری ثابتی ندارد»، این انتقادی است که در طول عمر بالغ‌بر چهار دهه‌ای این رویداد همواره به آن وارد بوده است، رویدادی که هر بار با تغییر مدیران و دبیرانش چهره‌ای تازه به خود می‌گیرد، گاه قوانین و آیین نامه‌اش بنا به سلایق مختلف، تغییر می‌کند و گاه حتی با ورود دبیر جدید جزیی‌ترین مسایل آن هم دستخوش تغییر می‌شود.

همین نکات باعث شده است تا هر ساله سینماگرانی که قصد ورود به این ماراتن را دارند با سوال‌ها و ابهامات تازه‌ای نسبت روند برگزاری این جشنواره مواجه شوند.

از همین رهگذر است که منتقدان و کارشناسان سینما همواره بر این موضوع تاکید می‌کنند که برای هویت‌مند شدن جشنواره فیلم فجر بهتر است آیین‌نامه این رویداد ثابت باشد و دوره تغییر و تحول برگزارکنندگان و در رأس آن‌ها دبیر هم آن‌قدری بلندمدت باشد که فرصت برنامه‌ریزی‌های دوراندیشانه‌تر برای اجرای بهتر مفاد آیین‌نامه را داشته باشند.

تغییر و تحول در سازوکار برگزاری جشنواره فجر متأثر از آمد و شد دبیرانی با سلایق مختلف اما به اندازه‌ای است که حتی تعداد جوایز این رویداد هم از آن مصون نمانده و در دوره‌های مختلف شاهد افزایش و یا کاهش تعداد سیمرغ‌های اهدایی بوده‌ایم. سیاست‌های مربوط به ارزیابی محتوایی آثار که به طریق اولی در این فرآیند دستخوش تحول می‌شوند!

همه این موارد سبب شده است معرفی دبیر جشنواره در آستانه هر دوره، زیر ذره‌بین رسانه‌ها قرار بگیرد.

انتخاب‌های خزاعی

حالا سه دوره است که زمام امور جشنواره فیلم فجر به دست محمد خزاعی در مقام رئیس سازمان سینمایی افتاده است؛ مدیری که از ابتدای تکیه زدنش بر کرسی ریاست سازمان سینمایی تاکنون تمایلی به برگزاری نشست خبری در جهت تبیین اهداف مجموعه تحت نظارتش در قالب پاسخ به پرسش‌های اصحاب رسانه نداشته است و در ایام پس از برگزاری چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر دیگر حتی پاسخ به پیگیری‌ها و مطالبات موردی اصحاب رسانه در قالب گفتگوهای خبری را هم به حداقل رسانده است! این رویکرد باعث شده است ارتباط درست مدیریت سینما با فضای رسانه‌ای قطع شود و شایعات و گمانه‌زنی‌ها اعتباری بیش از اخبار رسمی پیدا کنند.

در چنین شرایطی محمد خزاعی برخلاف همه گمانه‌زنی‌ها در اولین گام ورودش به عرصه مدیریت، مسعود نقاش‌زاده را به عنوان دبیر چهلمین جشنواره فیلم فجر معرفی کرد.

مسعود نقاش‌زاده چهره‌ای ناآشنا نبود و سابقه کارگردانی فیلم سینمای هم در کارنامه حرفه‌ای خود داشت اما گزینه‌ای غیرمنتظره برای این سمت حساس بود. شاید به همین دلیل هم بود که عدم حضور میدانی‌اش در روزهای نخستین جشنواره آن سال حاشیه‌ساز شد.

هرچند در اخبار رسمی اینگونه اعلام شد که این غیبت به دلیل ابتلای نقاش‌زاده به بیماری کرونا بوده اما این شائبه را ایجاد کرده بود که در پس او، فرد دیگری کارهای جشنواره فیلم فجر را مدیریت می‌کند. نقاش زاده اما پس از اتمام دوران نقاهتش در سالن برگزاری این رویداد حضور پیدا کرد و پاسخ‌های صریح خود به سوالات خبرنگاران به شائبه‌ها پایان داد.

این اما پایان چالش‌های مسعود نقاش‌زاده در مقام دبیر نبود، در همان دوره بود که انتشار زود هنگام برندگان جشنواره حین برگزاری آیین اختتامیه و قاچاق برخی فیلم‌های حاضر در این رویداد، دردسرهایی را برای او رقم زدند.

مجتبی امینی که در فضای رسانه بیش از هر چیز به واسطه تهیه‌کنندگی مجموعه «گاندو» شناخته می‌شد دومین دبیری بود که از سوی محمد خزاعی برای راهبری جشنواره فیلم فجر انتخاب شد، در دوره چهل‌ویکم و در همان سالی که التهابات اجتماعی بر همه فعالیت‌ها سایه انداخته بود، جشنواره فجر هم از این قاعده مستثنی نبود، رویدادی که از منظر حضور چهره‌ها کم‌فروغ‌ترین دوران خود را سپری می‌کرد با کاهش آمار مخاطبان امینی را هم در میانه راه برگزاری به این جمع‌بندی رساند که در قالب دل‌نوشته‌ای اذعان کند در غیاب همه اهالی سینما، فجر رونق همیشگی خود را نداشته است‌.

اینگونه بود که دومین دبیر منتخب از سوی محمد خزاعی هم دوره پرچالشی را پشت سر گذاشت. حاشیه‌هایی همچون اعلام با تاخیر اسامی فیلم‌ها و داوران، تاخیر در رسیدن نسخه نهایی فیلم‌ها و مهمتر از همه حذف سیمرغ مردمی از حاشیه‌سازترین تصمیمات در دوره دبیری امینی بود.

گزینه‌های خزاعی

حالا اما در انتظار چهل و دومین جشنواره فجر هستیم و با وعده محمد خزاعی، گمانه‌زنی‌های مختلفی درباره سکاندار جدید جشنواره فیلم فجر نیز مطرح شده‌است.

ابتدا روح‌الله سهرابی مدیرکل عرضه و نمایش سازمان سینمایی و مجید اسماعیلی مدیر موزه سینما که اتفاقاً سال گذشته در جمع هیات داوران جشنواره بود به عنوان گزینه‌های جدی دبیری این دوره عنوان شدند اما چندی بعد نام‌های دیگری هم در میان این فهرست قرار گرفت.

مجتبی امینی یکی از همین نام‌ها بود که احتمال تمدید دبیری‌اش می‌توانست دور از انتظار نباشد اما مهدی نقویان رییس سیمافیلم به تازگی اعلام کرده که فصل سوم مجموعه «گاندو» در حال نگارش است و اگر امینی دوباره مسئولیت تهیه‌کنندگی این اثر را بر عهده بگیرد بعید است به واسطه مشغله‌های تولید این مجموعه بتواند دوباره در قامت دبیر جشنواره فیلم فجر ظاهر شود.

محمدحسین نیرومند مشاور سینمایی وزیر ارشاد و عضو هیات انتخاب دوره قبل جشنواره و مسعود نجفی مدیر روابط عمومی دوره چهل و یکم که حضورش در این سمت نقشی تعیین‌کننده در کیفیت برگزاری دوره گذشته جشنواره داشت، نیز از دیگر نام‌هایی هستند که در این مدت در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی مطرح شده‌اند و برخی ردای دبیری جشنواره را متناسب با قامت‌شان دانسته‌اند.

اما تاکید می‌کنیم که همه این موارد تنها گمانه‌زنی‌های غیر رسمی است که در فقدان رابطه سالم و دو سویه میان مدیران سینمایی و اصحاب رسانه، فرصت نشر پیدا می‌کنند و در صورت استمرار می‌توانند آسیب‌زننده باشند.

وعده‌های خزاعی

مجتبی امینی ۱۷ فروردین ماه سال گذشته از محمد خزاعی حکم دبیری جشنواره فجر را گرفت و با وعده جدید محمد خزاعی گمان می‌رفت فاصله انتخاب دبیر دوره چهل و دوم فیلم فجر نسبت به دوره گذشته چندان به درازا نکشد، وعده‌ای که البته عملی نشد!

با رسیدن به ماه خرداد و گذشت ۳۰ روز هنوز خبری از معرفی دبیر جدید جشنواره فجر نیست و سازمان سینمایی هم توضیحی درباره دلیل این تاخیر ارائه نکرده است.

محمد خزاعی حالا قریب به دو سال است که ریاست سازمان سینمایی را بر عهده دارد، دو سال پر التهاب و پرحاشیه که البته طی آن گاهی اظهارات و وعده‌های خودش و مدیرانش به حاشیه‌ها دامن زده است.

وعده معرفی ۱۰ روزه دبیر جشنواره فیلم فجر را حالا می‌توان در کنار وعده‌های دیگری چون توقف فعالیت سایت متخلف در فرآیند لو رفتن آرای جشنواره چهلم فجر، پیگیری قاچاق فیلم‌ها در همان دوره جشنواره و معرفی عاملان شفاف‌سازی در زمینه ممنوع‌الکارها و دیگر وعده‌هایی از این دست قرار داد تا فهرست وعده‌های محقق نشده آقای رئیس طولانی‌تر شود.

کاش محمد خزاعی که با سابقه رسانه‌ای به عرصه مدیریت سینما ورود کرده است، بیشتر به این اصل توجه داشته باشد که شفافیت در فرآیند طرح وعده‌ها و تبیین دلایل احتمالی عدم تحقق آن‌ها در قالب پاسخگویی صریح به اصحاب رسانه، نه یک گزینه از میان گزینه‌های مختلف برای مدیریت حاشیه‌ها، که یک ضرورت است.

کجای تاریخ بعد از انقلاب را نمی شود فیلم کرد؟

میکائیل دیانی، فیلم‌ساز و معاون ارتباطات و بازرگانی انجمن سینمای جوان بیان کرد: بخشی از آن چیزی که سینماگران و اهالی کتاب درباره هزینه‌ها می‌گویند دقیق نیست. ما حجم وسیعی از آنچه که می‌توانیم اقتباس کنیم، اقتباس از واقعیت است.

به گزارش سینمای خانگی، میکائیل دیانی، فیلم‌ساز و عضو انجمن سینمای جوانان ایران در خصوص هزینه‌های اقتباس در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: بخشی از آن چیزی که سینماگران و اهالی کتاب می‌گویند دقیق نیست‌؛ در واقع حجم وسیعی از آنچه که می‌توانیم اقتباس کنیم اقتباس از واقعیت است. بسیاری از اتفاقات در تاریخ ایران و جهان و آن چیزی که به‌معنای باورها و آیین‌هایی تثبیت شده است با جست‌وجوی اندکی در میان کتاب‌ها قابل‌دسترسی است و اقتباس از واقعیت و اسناد تاریخی بسیار جذاب است. در واقع واقعیت منبع لایزال درام است.

وی افزود: تاریخِ بعد از انقلاب ما پر از واقعیت‌هایی است که امکان اقتباس دارد. از «ماجرای نیمروز» که اتفاقات دهه ۶۰ است تا «شبی که ماه کامل شد» که ماجرای ریگی است. از فیلم «غریب» که اقتباس از اتفاقات کردستان است تا فیلم «چ» حاتمی‌کیا که اقتباس از برشی کوتاه از زندگی شهید چمران است.

در اقتباس از مستند یک دایره گسترده از مستندها داریم که لزوماً هزینه‌های نوشتن در آن وجود ندارد؛ مثلاً اتفاق قتل‌های زنجیره‌ای سعید حنایی در مشهد، یک مستند دارد اما در همین مورد فیلم ساخته شد در حالی‌که آن مستند از فیلم‌ سینمایی‌ای که در این خصوص ساخته شده است جلوتر است و فیلم‌هایی که اقتباس از مستند هستند بسیار اثرگذار هستند.

این فیلم‌ساز تصریح کرد: نکته بعدی که اهل کتاب و مؤلفان باید به آن توجه کنند این است که وقتی یک فیلم سینمایی از کتاب اقتباس می‌کند حتماً یک توجه مضاعف به آن کتاب و به آن انتشارات جلب می‌شود. اگر اهل کتاب این نگاه را داشته باشند اثر سینمایی اقتباس‌شده از ادبیات، کمک به آن ادبیات است و به فروش آن انتشارات کمک می‌کند و در روند اقتباس کمک به تهیه فیلم، کمک به خودشان می‌شود. بسیاری از اوقات خیلی از کتاب‌ها محل رجوع نبوده است و اقتباس از آن کتاب باعث دیده‌شدن آن کتاب هم می‌شود.

او افزود: امروز معمولاً در ساخت اثر سینماییِ آپارتمانی چند میلیارد تومان هزینه می‌شود و در این ابعاد، رقم خرید حق اقتباس خیلی قابل‌توجه نمی‌شود و کاملاً خارج از بحث است. کاری که ما در انجمن شروع  کردیم‌‌ به اثر داستانی و ناشر و مؤلف کمک کرده و بازخورد خوبی داده است و باعث شده خود ناشر چند اثر دیگر را هم برای اقتباس پیشنهاد کند.
وی در مورد نگرانی سینماگران از افزایش هزینه فیلم و فیلم‌نامه با رفتن به‌سراغ فیلم‌نامه اقتباسی تصریح کرد: هزینه حق اقتباس در سینمای بلند بلاموضوع است و عدد خرید اقتباس در برابر کلیت هزینه تولید فیلم عددی نیست.

دیانی در مورد جایگاه فیلم اقتباسی افزود: باید این ذهنیت برای کارگردان‌ها جا بیفتد که اگر بگویند اثر من اقتباسی است جایگاه بالاتری دارد. در سینمای کوتاه اینکه اثری اقتباسی است مایه فخر است اما در سینمای بلند هنوز جا نیفتاده است. این تصور را دارند که از ارزش فیلم‌نامه‌نویس کم می‌شود. اگر یک نویسنده به چندین اثر داستانی رجوع کند و بتواند فیلم بسازد ما با فیلم‌سازی مواجهیم که اهل داستان هم هست و عمیق‌تر از فیلم‌نامه‌نویس معمولی است.

دیانی در خصوص اینکه در جشنواره فیلم کوتاه هم اقتباسی داشتیم گفت: ما موضوع تنوع در ژانر، بومی‌گرایی در ژانر و اقتباس را مسئله انجمن قرار دادیم. این سیاست‌گذاری در سازمان سینمایی هم در حال انجام است. این اتفاق در انجمن و مرکز گسترش و فارابی هم هست. در سینمای بلند این فرایند یک‌ساله نیست. یک سیاست‌گذاری است که پنج سال بعد جواب خواهد داد. در فیلم کوتاه بازخورد بیشتر است و نتیجه سریع‌تر از سینمای بلند است. این برای کل سازمان سینمایی است و این تنوع ژانر در فیلم بلند بیشتر می‌شود.

میکائیل دیانی تصریح کرد: بومی‌گرایی در ژانر مفهومش این است که در ژانرهای کمدی، فانتزی و… این فضا را با فضای بومی ایران، باورها، اعتقادات و فولکلور ایرانی در اقوام مختلف مثل بختیاری، کرد و بلوچ و داستان‌های ایرانی پیاده کنیم. این اتفاق از ساختن ژانر سخت‌تر است چراکه هم باید ساختار فرمی را لحاظ کرد و هم بتوان داستان را با فرهنگ ایرانی طراحی کرد. اقتباس به بومی‌گرایی در ژانر خیلی کمک می‌کند. این اتفاق در کل سازمان سینمایی در حال انجام است.

حکم مرضیه برومند به کیوان کثیریان

طی حکمی از سوی مدیرعامل خانه سینما، کیوان کثیریان به عنوان مدیر رسانه خانه سینما منصوب شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سنماپرس، طی حکمی از سوی مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما، کیوان کثیریان به عنوان مدیر رسانه خانه سینما منصوب شد.

متن این حکم به شرح زیر است:

«به نام خدا

همراه فرهیخته و گرامی

جناب آقای کیوان کثیریان

با سلام و احترام،

از اینکه پذیرفتید به عنوان (مدیر رسانه) در کنار خانه سینما باشید خرسندیم.

امیدوارم از این پس با حضور شما که سوابق درخشان و تجربیات ارزنده‌ای در زمینه‌های گوناگون رسانه‌های خبری دارید، ارتباطی گسترده‌تر با سینماگران و مردم هنردوست ایران داشته باشیم.»

چطور یک مدیر سینمایی حامی تروریست ها می شود؟

مهمترین انتظار در قبال حمایت اخیر «سعید خانی» از تروریست‌های غائله «خانه اصفهان» این است که سازمان سینمایی چه واکنشی به ادامه فعالیت‌های او در قالب «خانه فیلم‌» نشان خواهد داد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس؛ با انتشار خبر اعدام «صالح میرهاشمی»، «مجید کاظمی» و «سعید یعقوبی» سه تن از عاملان حادثه تروریستی اصفهان و شهادت مدافعان امنیت اسماعیل چراغی، محسن حمیدی و محمد کریمی؛ دوره تازه عملیات روانی سلبریتی‌ها با هشتگ سازی حول ماجرای اعدام سه تروریست مذکور کلید خورد.

اما ریشه‌های این خیزش مجازی را باید در کدام سازو کار اشتباه طی ماه‌های اخیر باید جستجود کرد؟ سلبریتی‌ها پس از مدت‌ها سکوت، ناگهان چنین تحرک هماهنگی را برای یک عملیات روانی بزرگ آغاز کردند و در سطح وسیعی به دنبال یادآوری آشوب‌ها و سرکرده‌های آنارشیست قائله پاییز ۱۴۰۱ هستند.

این عملیات روانی که به صورت متمرکز توسط چهره‌های سینمایی هدایت می‌شود، می‌تواند پیامدهای بسیار نامطلوب امنیتی را به همراه داشته باشد و مهمترین هدف، تحریک و هدایت دوباره مردم به سمت خیابان است.

در رفتارشناسی سبلریتی‌ها و موج تازه‌ فضاسازی سیاسی یک گزاره کاملا آشکار است، چهره‌های سینمایی دیگر هراسی از ممنوع‌الکاری یا برخوردهای احتمالی سازمان سینمایی ندارند. آنان در یک اتحاد بی‌سابقه مهمترین رویدادهای فرهنگی کشور از جمله جشنواره‌های فیلم، موسیقی و تئاتر و… و. تحریم کردند و از اجرای این طرح ضد امنیتی متضرر نشده و پس از مدتی سکوت فعالیت‌های خود چریکی – مجازی خود را از سر گرفته‌اند!

استوری‌های بهار ارجمند و لیندا کیانی بازیگر فیلم «دیدن این فیلم جرم است» محصول سازمان سینمایی سوره

یکی از سیاست‌های سازمان سینمایی طی ماه‌های اخیر تساهل و تسامح با هسته‌های فعال سینمایی است. رویکردی توام با ملاطفت، با تشکیل کارگروه‌های مصلحانه تنها به یک نتیجه ختم شد؛ ترحم برپلنگ تیز دندان :ستمکاری بود بر گوسفندان.

استوری‌ها(ازراست به چپ) : همایون غنی زاده کارگردان تئاتر و سینما – سارا بهرامی و پدرام شریفی

چرا تشکیل کارگروه‌ها وجلسات برای حل شدن مشکلات قضایی و امنیتی «سلبریتی‌ها» در سازمان سینمایی نتیجه‌ای معکوس به ارمغان داشت؟

پیگیری‌ها از محتوای اغلب این جلسات حاکی از ضریب پیدا کردن حاشیه امنیت چهره‌های مشهور فعال در فضای مجازی است تا جایی که سام درخشانی می‌تواند ساختارشکن‌ترین پست‌ها را در صفحه اینستاگرامش منتشر کند.

همراهی مازیار لرستانی و تهمینه میلانی با اعدام تروریست‌های اصفهان
استوری شقایق دهقان و مهدی نصرتی بازیگر ارگانی دو فیلم لباس شخصی (سازمان اوج) و ضد (محصول حوزه هنری انقلاب اسلامی)

گزاره دومی که موجب قوت قلب سلبریتی‌ برای توسعه مواجهه مجازی با حاکمیت می‌شود، سیاست‌ محوری حمایت از تهیه‌کنندگان و پخش کنندگان در سینماست. مدیریت سازمان سینمایی فعلی مدت‌هاست به اهرمی برای حفظ منافع چهره‌های پرقدرت حوزه پخش و تهیه‌کنندگی شده است.

تصمیمات این سازمان در دو سال گذشته مبنی بر گران کردن بلیط سینما نه تنها در جهت منافع مردم نبود، بلکه زمینه انتفاع بیشتر تهیه کنندگان و پخش کنندگان را تامین می‌کرد.

مدیریت سازمان سینمایی فعلی از بدو استقرار در سازمان سینمایی از سال ۱۴۰۰ در نخستین سال مدیریت، ۵۵ درصد و در دومین سال استقرار در سال ۱۴۰۱ موجب گرانی ۶۶ درصدی بلیط سینما شد.

با اینکه این گران شدن موجب ریزش مخاطبان در سال ۱۴۰۰ شد اما اصرار به گرانی بلیط در سال ۱۴۰۱ عملی شد. دست کم هیچ جریان مدیریتی در سینما طی چهل سال اخیر دو سال پیاپی بلیط سینما را گران نکرده است.

این اهتمام برای گران کردن بلیط سینمادر دو سال پیاپی نشان می‌دهد یکی از اهداف سازمان سینمایی تامین منافع پخش کنندگان و تهیه‌کنندگان سینماست. با این استدلال می‌توان این گزاره را مطرح کردن دوران مدیریت فعلی سینما دوران پخش کننده و تهیه‌کننده سالاری است.

طبیعی است که این دو گروه در گلوگاه‌های اقتصادی و امتداد مسیر حرفه‌ای سلبریتی‌ها نقش موثری دارند و برخی جهت دهی‌های سیاسی با فرمان آتش پخش کنندگان و تهیه‌کنندگان تشدید خواهد شد.

در مورد هر واکنشی از سوی سلبریتی‌ها باید به دو موضوع بسیار مهم توجه خاص و ویژه داشت. جریان سلبریتی‌ها تا زمانی نقش خود را به عنوان چریک‌های مجازی ایفا می‌کنند که منافع اقتصادی آنان به مخاطره نیفتد.

در هر مقطعی با تهدید منابع مالی، ترمز اعتراض کشیده خواهد شد، مخصوصا افرادی که زمینه‌های کسب درآمد آنان، ریشه در مناسبات دیگری دارد. مهمترین نکته قابل تحلیل درباره تحرکات مجازی علیه اعدام تروریست‌های خانه اصفهان این است که «سلبریتی» ‌ها در این زمینه «پیرو» حلقه قدرت اقتصادی در سینما بودند. اگر حلقه‌های قدرت تولید در سینما، با این رویداد همراهی کنند، موج کنشگری ابعاد گسترده‌تری خواهد داشت.

استوری‌ها از راست به چپ: علی ضیا، ژاله صامتی، الهام اخوان، مریم عصومی
استوری‌ها از راست به چپ : ترلان پروانه، فرنوش آبا، امیر حعفری، حبیب رضایی

تهیه‌کنند گان و پخش ‌کنندگان در ایجاد تولید دوگانگی و تقویت شهامت سلبریتی‌ها نقش موثری دارند و این افراد با توجه به اینکه از حیث قدرت به صورت مستقیم از سازمان سینمایی تغذیه می‌شوند، می‌توانند شهامت همراهی با فضاسازی سیاسی و امنیتی سلبریتی‌ها را تقویت کنند.

در چهلم و دومین جشنواره فیلم فجر، اغلب کارگردانان، تهیه‌کنندگان و افراد صاحب منافعی که با مجوزهای وزارت ارشاد مسیر بهره‌مندی خود را از جریان اقتصادی سینما تسهیل می‌کنند، وارد بازی تحریم نشدند و هیچ کدام از مولفان و مصنفان در گروه ناشران پست ‌های معارضانه قرار نگرفتند، اما رصد اخیر نشان می‌دهد برخی تهیه‌کنندگان و پخش کنندگان وارد آتش بازی حمایت از تروریست‌های اصفهان شده‌اند.

استوری سعید خانی مدیرعامل خانه فیلم از چهره‌های قدرتمند سینما در حوزه تولید و پخش

سعید خانی چطور حامی تروریست‌ها شد؟

سعیدخانی تهیه‌کننده، پخش کننده و مدیرعامل «خانه فیلم» که مدیریت یکی از مهمترین دفاتر پخش‌ در سینما را بر عهده دارد، پس از اعدام تروریست‌های اصفهان، نقاب از چهره برداشت و به این اعدام‌ها واکنش نشان داد و در صفحه اینستاگرامش از آنان حمایت کرد.

در این مواجه‌ها، افکار عمومی در فضای مجازی اغلب به چهره‌ها و سلبریتی‌ها بسیار معروف توجه دارند، در حالیکه سلبریتی‌ها به قطب‌نمای خودشان که منابع اقتصادی آنان را تامین خواهد کرد، چشم دوخته‌اند.

سعید خانی مدیریت یکی از گلوگاه‌های مهم پخش و تولید را در سینما را در دست دارد و از سوی دیگر چهره‌های سیاسی، سینمایی و اقتصادی قدرتمندی را او را حمایت می‌کنند. شاید افکار عمومی با نام سعید خانی آنچنان آشنا نباشند اما اعلام موضوع او در حمایت از تروریست‌های اصفهان موج اعتراضی را در میان سلبریتی‌ها گسترش خواهد داد.

«سعید خانی» یکی از مهمترین و پررابطه‌ترین پخش‌کنندگان سینماست که می‌تواند با این انتشار یک استوری دامنه مواجه مجازی با سینماگران را افزایش دهد وبسیاری از سینماگران وارد مرزبندی پر چالش‌تری با حاکمیت شوند.

به طور قطع، استوری بدون متن سعید خانی تعداد بیشتری از سلبریتی‌ها را وادار به واکنش خواهد کرد. سلبریتی ‌واکنش دهنده، بیش از آنکه به دنبال اعتراض به اعدام چند تروریست باشند، به دنبال پیروی از خط‌دهی خاصی هستند که توسط خانی تولید شده است و سلبریتی‌ها تبعیت می‌کنند تا موقعیت خود را در سینما و تولیدات شبکه نمایش خانگی حفظ کنند و از صفحه شطرنج سازوکار و مناسبات تولید کنار گذاشته نشوند.

چرا «خانه فیلم» نهاد قدرتمندی در حوزه پخش و نمایش محسوب می‌شود؟

«خانه فیلم» که مدیریت آنرا خانی بر عهده دارد، شرکتی با مسئولیت محدود در زمینه پخش فیلم های سینمایی از سال ۱۳۹۶ کار خود را با پخش فیلم لونه زنبور آغاز کرد. این دفتر پخش فیلم‌هایی همانند متری شیش و نیم، مسخره باز، قهرمان، دینامیت، شادروان، علفزار، انفرادی، غریب خط استوا و سه کام حبس و … را برعهده درد. در سال های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ دو سال متوالی پر فروش ترین دفتر پخش ایران بوده و اعضای هیئت مدیره خانه فیلم به شرح زیراست:

سید جمال ساداتیان (رئیس)
سعید خانی (مدیرعامل)
بهرام رادان (عضو)
سپهر سیفی (عضو)
محسن خباز (عضو)
امیرحسین علم الهدی (مشاور)

سعید خانی یک مهره بیش فعال، شبیه سال‌های ابتدایی فعالیت علی سرتیپی است. او سال‌ها در مقام پخش کننده در دفتر «نسیم صبا» و دفتر تولید فدک فیلم، هر دو متعلق به سعید سعدی از کادر سابق سپاه انقلاب اسلامی فعالیت می‌کرد و به تدریج با حمایت سعدی به عنوان تهیه‌کننده شناخته شد و در حوزه پخش اعتبار و موقعیتی کسب کرد.

سید جمال ساداتیان تهیه‌کننده سینما سال‌ها به عنوان رئیس دفتر دولت هاشمی رفسنجانی فعالیت می‌کرد. برادران شایسته که از اقوام ساداتیان هستند، با تاسیس کمپانی هدایت فیلم در دوران هاشمی پروژه‌های ارگانی فراوانی را تولید کردند.

سیدجمال ساداتیان مالک کمپانی تولید و پخش بشرا فیلم از تهیه‌کنندگان ذی‌نفوذ سینماست و قبل از ورود به سینما سال‌ها به عنوان رئیس دفتر هاشمی رفسنجانی فعالیت می‌کرد. او اداره چندین پردیس سینمایی را برعهده دارد. {هفته گذشته فرزند امیر حسین ساداتیان به همراه یاسر هاشمی در عسلویه حضور داشتند. این حضور احتمال برای از سرگیری یک فعالیت اقتصادی در این منطقه است. }

دیگر شریک مهم این کمپانی پخش کننده آژانس تبلیغاتی «کانون ایران نوین» به مدیریت مریم شفیعی است.

سپهر سیفی که نام او در لیست اعضای هیات مدیرت قرار دارد با حفظ سمت در کانون ایران نوین قائم مقام محسوب می‌شود. فرزندان شفیعی، سپهر و شهرزاد هر دو تهیه کننده سینما هستند. این کانون در مهمترین قراردادهای تبلیغاتی فرهنگی، هنری و ورزشی نقشی اساسی ایفا می‌کند.

سپهر سیفی قائم مقام کانون ایران نوین در عکس سمت چپ در کنار مادرش «مریم شفیعی»

امیرحسین علم‌الهدی مدیر عامل سابق گروه هنر و تجربه از مشاور این شرکت پخش سینمایی است. علم‌الهدی از جمله افرادی است که سال‌ها در نهادهای مختلفی تحت عنوان مدیرسینمایی فعالیت می‌کرد. اعمال‌سیاست‌های او منجر به شکل‌گیری کمپانی چند شراکتی فیلمیران با حضور غلامرضا موسوی، محمدرضا تخت کشیان، رسول صدرعاملی، حمید اعتباریان با مدیریت علی سرتیپی شد. در واقع «خانه فیلم» با الگوبرداری از کمپانی فیلمیران شکل گرفته است.

آیا سازمان سینمایی، سازمان اوج و حوزه هنری همکاری خود را با خانه فیلم ادامه می‌دهد؟

مهمترین انتظار در قبال حمایت اخیر «سعید خانی» از تروریست‌های قائله «خانه اصفهان» این است که سازمان سینمایی چه واکنشی به ادامه فعالیت‌های او در قالب «خانه فیلم» نشان خواهد داد.

خانی در حوزه پخش، نمایش و تولید سینمایی تعاملات ویژه‌ای با سازمان سینمایی دارد. اگر رئیس سازمان سینمایی همانطور که در اختتامیه فیلم فجر وعده داد تا ریل‌های سینما به سوی جریان انقلاب اسلامی هدایت کند، باید منتظر ماند و دید روسای این سازمان در قبال حمایت مدیر پخش خانه فیلم از تروریست‌های اصفهان چه واکنشی نشان خواهد داد؟

انفعال سازمان سینمایی غیرواقعی و غیرانقلابی بودن سازمان سینمایی را هویدا خواهد کرد و برگزاره پخش کننده و تهیه‌کننده سالاری صحه می‌گذارد.

«خانه فیلم» تقاطع فعالیتی با حوزه هنری و سازمان هنری اوج دارد. فیلم «غریب» آخرین محصول سازمان اوج توسط خانه فیلم پخش شده است. آیا سازمان اوج همچنان با این دفتر پخش ادامه همکاری خواهد داد؟

خانی یکی از تهیه‌کنندگان سریال‌های شبکه نمایش خانگی است. آیا ساترا با همه سستی‌هایش در مقابل این حمایت خاص تهیه‌کننده سریال «سیاه‌چاله» واکنش درخوری نشان خواهد داد؟

پرسش مهمتر از حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی این است که آیا سیاست تهاتر در اکران را با «خانه فیلم» ادامه می‌دهد؟ اگر سستی‌های گذشته تکرار شود، حدود و ثغور انقلابی بودن از سوی این نهادهای تاثیرگذار، در ساحت ادعا باقی خواهند ماند.

این دوگانگی در این بزنگاه تاریخی باید در وضعیت آشفته سینما حل شده در غیراینصورت این وضعیت هرج مرج‌طلبانه در تهییج افکار عمومی توسط سلبریتی‌ها و حامیان اقتصادی آنان در مواجه با حاکمیت ابعاد گسترده‌تری پیدا خواهد کرد.

بالاخره صفر خان کشکولی را دیدند؟

دست اندرکاران نمایش «لانگ شات» از صفر کشکولی بازیگر قدیمی تقدیر کردند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، طبق گزارش رسیده ،گروه اجرایی نمایش «لانگ شات» که این روزها به کارگردانی و بازی محمدرضا مالکی در تالار سایه تئاترشهر روی صحنه است، شامگاه روز پنجشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ماه  با حضور سید محمد جواد طاهری رئیس مجموعه تئاتر شهر از صفر کشکولی بازیگر پیشکسوت سینما قدردانی کرد.

محمدرضا مالکی بازیگرو کارگردان نمایش «لانگ شات» پس از پایان اجرا ضمن قدردانی از تماشاگران توضیح داد: نمایش «لانگ شات» اثری است که گروه اجرایی آن را به همه عاشقان سینما تقدیم می کند. از این جهت تلاش کردیم تا طی روزهایی که این نمایش روی صحنه بود، در قالب یک برنامه هفتگی از برخی هنرمندان عرصه سینما قدردانی کوچکی داشته باشیم.

وی افزود: امشب افتخار میزبانی از هنرمندی را داریم که هم نسلان من با او در عرصه سینما خاطرات زیادی دارند. هنرمندی که اگر فرصت بیشتری در اختیار او گذاشته می شود قطعا موقعیت بهتری برای درخشش در سینمای اکشن داشت. شرایطی که امشب این افتخار را به ما داد تا اجرای خود را به جناب صفرکشکولی تقدیم کنیم.

صفرکشکولی هم بعد از صحبت های مالکی ضمن قدردانی از گروه اجرایی «لانگ شات» بابت برگزاری این مراسم یادبود توضیح داد: امشب شاهد به صحنه رفتن نمایشی بود که بازیگر و کارگردانش نهایت تلاش و کوشش خود را انجام داد تا روی صحنه بدرخشد و باید بگویم به معنای واقعی کلمه لذت بردم که محمدرضا مالکی این چنین روی صحنه  درخشید . بازیگری که قطعا سینما و تئاتر ما باید بیشتر قدر توانمندی او را بداند.

نمایش «لانگ شات» به نویسندگی جواد خورشا و محمدرضا مالکی، کارگردانی و بازی محمدرضا مالکی روز جمعه بیست و نهم اردیبهشت ماه به اجرای خود در تالار سایه تئاتر شهر پایان می دهد.

از مدرسه تصویر چه خبر؟

اسامی استادان کارگاه‌های دوره فیلمسازی «مدرسه تصویر» اعلام و از پوستر آن رونمایی شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موسسه تصویر شهر، در دوره هفت روزه «مدرسه تصویر» ۲۱ کارگاه توسط سینماگران مطرح سینمای ایران برگزار می‌شود که لیست آنها به این شرح است: کارگاه فیلمنامه نویسی و کارگردانی سینما: حسین دوماری و پدرام پور امیری، کارگاه فیلمنامه سریال: پویا سعیدی، کارگاه کارگردانی فیلم اول: امید شمس، کارگاه نحوه تعامل با بازیگر و کارگردانی: کاظم دانشی، کارگاه فیلمبرداری: علیرضا برازنده، کارگاه عکاسی فیلم: علی نیک رفتار، کارگاه برنامه‌ریزی و دستیار کارگردان: دانش اقباشاوی، کارگاه طراحی صحنه: امیرحسین حداد، کارگاه گریم: محسن دارسنج، کارگاه تهیه و تولید و پخش فیلم: سعید خانی، کارگاه طراحی صدا و صداگذار: آرش قاسمی، کارگاه صدابرداری: مسیح سراج، کارگاه تدوین: میثم مولایی، کارگاه اصلاح رنگ و نور: نیما دبیرزاده، کارگاه جلوه‌های ویژه: محمد برادران، کارگاه فیلم کوتاه: حسین فلاح آبادی، کارگاه فیلمسازی با موبایل: مسعود زارعیان، کارگاه روابط عمومی و تبلیغات: امیرحسین رسائل، کارگاه طراحی پوستر: طاها ذاکر، کارگاه موسیقی فیلم: حبیب خزائی‌فر و کارگاه تهیه فیلم کوتاه و پخش فیلم: پوریا حیدری.

دوره حرفه‌ای سینما از پیش تولید تا پس تولید با شعار «سینما در سینما» با هدف کشف و حمایت از استعدادهای جوان برگزار و در پایان دوره نیز گواهینامه معتبر اعطا می‌شود. برای دانشجویان رشته هنر تخفیف ویژه‌ای در نظر گرفته شده است.

پس از پایان برگزاری دوره، با نظر جمعی سینماگران، سه نفر از هنرجویان مستعد و علاقه‌مند به فیلمسازی انتخاب شده و شهریه آنان به طور کامل بازگردانده می‌شود.

در برگزاری این دوره مدرسه تصویر از ۴ تا ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ در پردیس سینما گالری ملت برگزار می‌شود.

هشلهف دوم؛ دوم که نه، اوّل

میگن چشمام ضعیفه، ولی الکی میگن! معلومه! کور که نیستم، فقط یه کم چشمام چپه، همین. می بینم! اما خیلی درست و واضح نمی ­بینم. اگه بخوام دقیق بگم، یه کم جابه­ جا می­بینم.

خودمو کشتم تا تونستم به اون آقای مدیرمسئول و این جناب سردبیر بفهمونم که من لاأقل «کور» نیستم! مگه اونا قبول می­ کردند؟ بالاخره بعد از هزار تست و امتحان و التماس، نهایتاً به هم نگاه کردن و فرمودن: «بعله، یه کم چشماش چپه!»

خدا هزار بار پدر سردبیر را بیامرزه که زودتر راضی شد؛ اما هنوز هم که هنوزه مدیرمسئول قبول نکرده و میگه فقط به احترام و مسئولیت سردبیر می ­پذیرم!… این تا اینجا… اما وقتی خواهش کردم اجازه بدن توی «سینمای خانگی» مطلب بنویسم، به جان دو تا بچه­ م، نه! به جان یک دونه زنم! هر دو شون از کوره در رفتن و شروع کردن به داد و بیداد. دوتایی فریاد می زدن که: مگه «سینمای خانگی» شهر هرته که هر کی از ننه­ ش قهر می ­کنه، میاد تو این مجله مطلب می ­نویسه؟! باور کنین اگه سردبیر نبود، به خاطر پرتاب اون قندان پر از نبات مدیرمسئول، هنوز بخیه­ های روی پیشانی ­م جوش نخورده بود.

تازه موقعی عصبانیت مدیرمسئول به اوج رسید که فهمید من اصلا سواد خوندن و نوشتن ندارم! بلکه اصلا نمی­ دونم فیلم و سینما چی هست! اصلا نمی­ فهمم «پایگاه خبری سینمای خانگی» دیگه چه صیغه ­ایه! من خیلی سعی کردم مدیرمسئول را توجیه کنم!! اما جداً تلاش و توجیه من کارساز نبود، اینا بی­سوادتر از اونی ­ان که من فکر می ­کردم. بهشون گفتم: بابا بی­ خیال! حرف زدن و انتقاد کردن که دلیل و علم و فهم نمی ­خواد!

گفتم: با این همه رسانه­ های مشعشعی که می­ شه دید و خوند و شنید، که البته روم به دیوار همه ­شون هم یک از یک بهتر و مفیدترن! با این همه رسانه ­هایی که درست و حسابی مردم و مسئولان و هنرمندان و سینماگران را آموزش می­دن و اطلاع ­رسانی و تحلیل و توجیه می­ کنن؛ با این همه روزنامه ­ها و مجله ­ها و برنامه­ های تلویزیونی و رادیویی که دارن آدرس و نشانی مشکلات را به مردم می­دن! انصافا توقع این دوتا نیم­چه مسئول[1] را کجای دلم بگذارم که می گن این کار سواد می خواد؟!… من که نمی­ گم، خود اون رسانه ­ها میگن که حرف­ها و جهت­ گیری­ها و کارهاشون هیچ ربطی به پول­ هایی که از یه جاهایی می ­گیرن نداشته و نداره و نخواهد داشت!! ارتباطی هم با حمایت پشت پرده یا جلوی پرده نداشته، نداره، و نخواهد داشت!… خب… دروغ چرا؟ تا قبر آآآآ! با این شرایط واقعاً من حتما باید آدم فهمیده ­ای باشم؟ یا باید عقل داشته باشم؟ یا باید فیلم دیده باشم؟!! چه حرفا می­زنن این دوتا[2]!!

اینو که گفتم، مدیر مسئول یهو به طرف من خیز برداشت تا دوباره با قندان پر از نبات را به سر من بکوبد، که سردبیر دوباره پادرمیانی کرد و ریش گرو گذاشت که: «ضرری نداره بابا، بگذاریم بنویسه! اگر بد بود، معلومه که منتشر نمی ­کنیم!»… چشمان مدیرمسئول از عصبانیت سرخ شده بود و به جای سرِ سردبیر، سرِ من فریاد می ­زد: «اونایی که از اول معلومه اون همه نویسنده ­ن و پرقدرت وارد میدون می­ شن، چقدر موفقند؛ که حالا این احوَلِ بی­ سوادِ فیلم ­ندیدۀ خودبزرگ­ بین بتونه! اون هم کسی که از همین اول معلومه همه چیز را چَپَکی می ­بینه و جابه ­جا می­ فهمه»…

بالاخره وساطت سردبیر کار خودش را کرد و قرار شد که من هر از گاهی راجع به عالم و آدم!، کسانی که تو این مقوله خدمت یا خیانت می­ کنن، مسئولان زحمت­کش و زحمت­نکش!، فیلم­ های خوب و ناجور!، قهرها و آشتی­ ها!، مردی ­ها و نامردی­ ها!، باندبازی­ ها یا باندنبازی ­ها!، وجود مافیای بی ­وجود! پول ­های حق و ناحق پیش و پس پرده! و هر چیز دیگه­ ای که با این چشمان چپول می بینم یا فکر می­کنم دیده ­م؛ بنویسم! مدیرمسئول که تیر بهش میزدی خونش بیرون نمی ­زد؛ مجبور شده بود معاهده ­ی برد-برد را بالاخره ظریفانه بپذیرد!…

حالا نوبت من بود که با قیافه حق به جانب رو به مدیرمسئول وایسم و بگم: البته پر واضحه که من! مسئولیت نوشته­ هام را به عهده نمی­ گیرمااا گفته باشم! چون مث روز معلومه که معلوم نیست هرچی دیده باشم درست دیده ­م! چرا؟ چون چشمام چپه! همین!!…

فقط امیدوارم اون قندون پر از نبات مدیرمسئول نابود بشه! هنوز از بخیه پیشانی­م داره خون میاد…

راستی شما این هشلهف دو را به جای یک قبول کنین! گفتم که…

تا هشلهف بعدی، پناه بر خدا

میرزاننویس


[1] منظورم مدیر مسئول و سردبیر پایگاه خبری است، راستش مجبور شدم تو پاورقی توضیح بدم تا یهو به کسی برنخوره… میرزاننویس

[2] منظورم همون دوتان… به کسی برنخوره یه وقت!!… میرزاننویس

حمایت ایتالیایی از «برادران لیلا» و چرایی آن

جوزپه پرونی سفیر ایتالیا در تهران با انتشار پستی در توئیتر درباره پخش فیلم برادران لیلا در حیاط سفارت رم در تهران با تشکر از دست اندرکاران، این فیلم را فیلمی درباره «تباهی و زندگی» توصیف کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از فارس، یکی ـ دو روز پیش بود که سفیر ایتالیا در تهران با انتشار مطلبی در صفحه شخصی‌اش از پخش فیلم سیاه و ضدفرهنگی «برادران لیلا» در محل سفارتخانه رم با حضور سعید روستایی کارگردان فیلم خبر داد. 

در ابتدا باید گفت جوزپه پرونی(سفیر ایتالیا در تهران) یا برداشت درستی از فیلم «برداران لیلا» و لایه‌های ضدفرهنگی و سیاه‌نمایانه آن ندارد یا تعمدا در ستایش این فیلم پرحاشیه، ضرب شست دختری به صورت پدر پیرش را «فداکاری بی‌نظیر زنان» عنوان کرده است.

این اقدام و نگاه آقای سفیر، همان نگاهی است که جوایزی همچون اسکار را به فیلم‌هایی از ایران می‌دهد که با روایاتی مشابه از سیاه‌نمایی این مرز و بوم ساخته شده‌اند و اینجاست که به یک خروجی مشترک می‌رسیم؛ تلاش برای دمیدن در خاکستر آتشی که ماه‌ها زندگی مردم را به تعطیلی کشانده بود.

* در حیاط سفارت رم چه گذشت؟

جوزپه پرونی سفیر ایتالیا در تهران با انتشار پستی در توئیتر از پخش فیلم برادران لیلا در حیاط سفارت رم در تهران با تشکر از دست اندرکاران، این فیلم را فیلمی درباره «تباهی و زندگی» توصیف کرد! او در این پست و در توضیح عکسی که به اشتراک گذاشته می‌نویسد: «بسیار خشنودم که در باغ اقامتگاه ایتالیا در تهران میزبان نمایش فیلم «برادران لیلا» بودم. فیلمی شگفت‌انگیز درباره زندگی و تباهی که نمایانگر شجاعت و فداکاری بی‌نظیر زنان است. تشکر ویژه از کارگردان فیلم، سعید روستایی و از گروه بازیگران فوق‌العاده‌اش.»

سوالی که بعد از شنیدن این خبر ذهن مخاطبان را درگیر می‌کند این است که سفارت‌خانه‌ها به دنبال چه چیزی هستند؟ هدف از این میهمانی‌ها چیست؟  آیا این چنین مواردی در شرح وظایف سفارتخانه یا سفیر وجود دارد؟ هرچند این اولین بار نیست که مواردی غیر عرف در عملکرد سفارتخانه‌ها دیده می‌شود برای نمونه دیده شدن سفیر بریتانیا در خیابان ولیعصر در حین اغتشاشات سال گذشته به همین منظور نگاهی می‌اندازیم بر شرح وظایف سفارت‌ها. و در ادامه تلاش خواهیم کرد پیام مستتر در پس اینگونه میهمانی‌ها را برملا کنیم.

وظایف سفارت چیست؟

در پروتکل‌های مرتبط با رویکرد و عملکرد سفارتخانه‌ها آماده است که سفارت دارای چند وظیفه عمده است: رایزنی و حفظ منافع کشور مهمان، مشاوره با دولت خود در مورد فرصت‌های تجاری،سیاسی، اقتصادی و غیره، صدور ویزا و دادن وقت سفارت به متقاضیان سفر به کشور مهمان، واسطه رایزنی و گفتگو میان دولت کشور میزبان و مهمان، رسیدگی به امور متقاضیان در امور مهاجرت و در صورت صلاح دید، دادن اقامت کوتاه مدت و بلند مدت به افراد.

با توجه به شرح فوق، وقتی فیلمی پروانه نمایش برای اکران در داخل کشور را نگرفته در جشنواره‌های معتبر خارجی جز ایجاد جنجال و حواشی، نتوانسته است امتیاز چندان درخوری را از طرف منتقدان کسب کند به کدام دلیل مورد توجه سفارت ایتالیا قرار گرفته است؟ 

به زعم منتقدان یکی از اصلی‌ترین مشکلات فیلم «برادران لیلا» این است که کارگردان به جای تمام شخصیت‌ها حرف می‌زند. در آثار سینمایی به واسطه حضور شخصیت‌ها با مشاغل مختلف باید صداهای متفاوتی شنیده شود اما این فیلم به واسطه اینکه بیشتر به یک «بیانیه سیاسی» شباهت  دارد تا یک «اثر هنری» ما زبان مرتبط با مشاغل مختلف را نمی‌بینیم و کلا یک صدا بر کل فیلم و کاراکترها سایه انداخته است. آن هم صدایی تصنعی، غرض ورز و پر از کنایه و کینه.

* تک صدایی/ استبداد فیلم‌نامه

بی‌شک ادبیات واژگان مورد استفاده یک راننده تاکسی با یک کارگر یا معلم متفاوت است. هر آدمی در هر شغلی که باشد ادبیات خاص خودش را دارد. این ویژگی زبانی را در آثار سینمایی مختلفی شاهد بوده‌ایم. اما در فیلم «برادران لیلا» این ویژگی وجود ندارد، یکی از برادران که نگهبان دستشویی یک مرکز خرید است، با همان ادبیات و دایره واژگانی حرف می‌زند که خواهر کارمندش حرف می‌زند. و این گفتار با گفتار دیگر کاراکترها هم تفاوت چندانی ندارد. دلیل این موضوع، «بیانیه» یا «مقاله» بودن فیلم است. در واقع اثر هنری میدان صداهای مختلف است اما «مقاله/ برادران لیلا» درگیر تک صدایی است. تک صدایی فیلم در تناقضی آشکار با آن‌چیزی است که فیلم خود را داعیه دار آن می‌داند. فیلم در ذات خودش استبدادی است و تمام صداها را به نفع صدای مستبد «مولف» حذف می‌کند.

 از این رو است که‌ «مخاطب» در مقابل « برادران لیلا» منفعل است. یعنی فیلم به گونه‌ای کارگردانی شده که چندان مجالی به ذهنیت مخاطب نمی‌دهد و تماشاگران جر شعارهای گل درشت سیاسی، برداشت خاص دیگری از این شبه‌هنر نمی‌تواند داشته باشد. 

از همین رو است که تمام فیلم با محوریت جملات قصار نوشته شده است: «با کار کردن هیچی درست نمی‌شه، باید کاری کرد». یا آن جمله: «آدم تا بدبختی‌اش از حد نگذرد راه خوش بختی‌اش را پیدا نمی‌کنه» و آن یکی: «بی‌پولی اعتماد به‌نفس آدم‌ها را می‌گیرد و خِنگ نشان‌شان می‌دهد.» یا جملات تصنعی و بی‌ربطی که برادر کوچک که در کل فیلم تکلیف هیچ چیزش روشن نیست به برادر کلاه بردار( پیمان معادی) می‌گوید: «اینکه اگر رفتی زنگ نزن. اگه زنگ زدی بگو همه چی خوبه و …»

 فیلم به گونه‌ای سرهم‌بندی شده تا موضوعاتی چون، زنان، کارگران، تفکر پدرسالار و… را بازنمایی کند و به معنای درست‌تر، متمرکز بر انحطاط خانواده‌ای است که نسبت چندان معناداری با واقعیت جامعه برقرار نمی‌کند. درواقع فیلم واقع‌گرا هم نیست چون نسبتی با عینیت‌های جامعه امروز ندارد. یکی از منتقدان در این باره می‌گوید: «در برادران لیلا اثری از خانواده ایرانی نیست و آنچه این جمع پراکنده نابسامان را خانواده کرده منافع شخصیست. مشکلات اجتماعی جانبدارانه مطرح می‌شود اما سازنده آن را بی‌نتیجه و عقیم می‌گذارد، گویا هیچ راه برون رفتی از مشکلات وجود ندارد.» 

بحث اصلی این گزارش اما تحلیل فیلم«برادران لیلا» نیست، چرا که تاریخ درباره آن قضاوت خواهد کرد، فیلمی که طی ماه‌های اخیر به واسطه سطحی بودنش هر شخصی در هر موقعیتی نمادهای گل‌درشت آن را برجسته کرده و از آن حرف زده است.

چرایی اینکه سفیر کشوری برای فیلمی اینچنین پرحاشیه، نشست برگزار می‌کند پرسش اصلی است؟ رویکردی که هم مشت متصدیان ساخت فیلم «برادران لیلا» را بیشتر از همیشه باز می‌کند و هم نقدهای آشکار این سال‌ها بر عملکرد سفارتخانه‌ها را معنادار می‌کند. 

*هنر سفارتی

به زعم کارشناسان هنر سفارتی را شاید بتوان یکی از استراتژی‌های اصلی و سیاست‌های کُلی اتخاذ شده در دوران جنگ سرد (Cold War) دانست؛ موضوعی که به شدت در طول دهه‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰ میلادی جریان داشت و به نوعی ویژه بلوک شرق (Eastern Bloc) را متاثر از خویش می‌کرد و در این راستا عموم سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی غرب در قالب‌ها و پوشش‌های مختلف هنری و با وجهه دیپلماتیک خود، اقدام به فعالیت و تغییر سبک زندگی و زیر سوال بردن آرمان‌های رایج در بلوک شرق می‌کرد.

حالا در تهران امروز هر هفته مهمانی‌ها و مراسم‌های مختلفی در سفارتخانه‌ها برگزار می‌شود؛ اخباری که گوشه‌ای از ابعاد سرمایه گذاری سفارتخانه‌ها در عرصه فرهنگ و هنر کشور را برملا می‌کند. 

حرف آخر اینکه برگزاری نشست برای فیلم «برادران لیلا» و انتشار پیام رسمی درباره آن از سوی سفیر ایتالیا همان«دم خروسی» است که نشان می‌دهد، دخالت‌های فرهنگی سفارتخانه‌ها، هنر سفارتی، جذب افراد و شبکه‌سازی سفارتخانه‌ها در خدمت نفوذ فرهنگی نه تنها یک توهم توطعه نیست بلکه واقعیتی است که بیشتر از همیشه باید در مرکز توجه نهادهای نظارتی قرار گیرد. 

خروج از نسخه موبایل