وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به بیانیه سینماگران گفت :جوسازی های نادرست و کذب برای این صورت می گیرد که جلوی درخشش سینمای ایران که در حال وقوع است، گرفته شود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، محمدمهدی اسماعیلی در حاشیه جلسه هیئت دولت در جمع خبرنگاران گفت: با چند کشور اسلامی در حال مذاکره هستیم تا برنامه های بین المللی در حوزه شعر و دیگر حوزهها را برگزار کنیم؛ به محض اینکه این اتفاق بیفتد تلاش می کنیم تعدادی از شعرا و هنرمندان در کشورهای مقاومت در آن حضور پیدا کنند.
وی درباره بیانیه سینماگران نیز گفت: آنچه که هفته گذشته در رابطه با بیانیه سینماگران رخ داد نمونه یک شیطنت رسانهای بود.آن چیزی که اتفاق اتفاده بود یک گشایش مهم در حوزه اقتصاد سینما بود.مدیر مربوط با سازمان سینمایی اعلام کرده بود فیلم هایی که عواملی اعم از بازیگر و کارگردان آنها دچار مشکلاتی هستند که نمی توانند در برخی فعالیت های عادی حضور داشته باشند، نمایش آن فیلم ها را منوط به این ممنوعیت نکردیم. به همین دلیل از ابتدای دولت جدید فیلم های متعددی به نمایش درآمده که عوامل آنها مشکل داشتند که اگر در گذشته بود آن فیلم نباید نمایش داده می شد ولی به نمایش در آمدند و این اتفاق مهم رخ داده و امروز حوزه سینما بهترین دوره خود را طی می کند. بیانیه نویس های سیاسی حتی یک بار به این موفقیت بزرگ اشاره نمی کنند.
وزیر ارشاد ادامه داد: ما تصورمان این است که این جوسازی های نادرست و کذب برای این صورت می گیرد که جلوی درخشش سینمای ایران که در حال وقوع است، گرفته شود. فیلم هایی امروز عرضه شده که جزو پر تماشاگرترین فیلم های تاریخ سینمای ایران شده اند و می خواهند این موفقیت دیده نشود.
وی ادامه داد : تلاش می کنند که با سرو صدا و ایجاد مباحث انحرافی و نادرست این موفقیت دیده نشود. من به این بیانیه نویس های سیاسی توصیه می کنم که با معیشت سینماگرها وارد دعوا نشوند. ان شاءالله راه انصاف در پیش بگیرند و به اقتصاد سینمای ایران توجه کنند.
اسماعیلی در ادامه با طرح این سوال که چرا ناراحتند از این که اقتصاد سینما فعال است ؟ اظهارکرد: چرا ناراحتند که اهالی سینما در حال فعالیتند؟ حالا اگر به لحاظ سیاسی ناراحتند چرا ناراحتی شان را در قالب بیانیه علیه سینمای کشور نشان می دهند. دوست دارم این دوستان دیروز و امروز ما با سینما آشتی کنند و با سینماگران دوست باشند و به دنبال رونق سینما باشند و به دنبال حذف سینمای ملی نباشند.
وزیر ارشاد گفت: خیلی دوست داریم امسال پس از 9 سال نمایشگاه مطبوعات را برگزار کنیم. همانطور که نمایشگاه مربوط به جشنواره مطبوعات را در مرداد ماه برگزار کردیم ان شاء الله این نمایشگاه هم برگزار می شود.
وی درباره سفر حج عمره نیز گفت: ثبت جدید برای حج عمره نداریم تا بخش عمده ای از کسانی که سالیان سال منتظرند اعزام شوند. الان 5 میلیون 700 و خرده ای در صف عمره و یک میلیون نفر در صف حج واجب هستند.
اسماعیلی گفت: همکاران من در سازمان حج الان در عربستان مشغول رایزنی برای اجاره هتل و تمهیدات مقامات هستند. تامین هواپیما برای بحث حمل و نقل و همکاری خوب بانک مرکزی در تامین ارز در حال انجام است و مشکل نداریم و نگرانی ها مرتفع شده و دوست دارم که در اسرع وقت شاهد این اعزام ها باشیم.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره اختلاف ساترا و سازمان سینمایی گفت نیز اظهارکرد: مشکلی وجود ندارد؛ به هر حال ممکن است موضوعی باشد، من در جریان جزئیات آن نیستم. نباید اجازه بدهیم این موضوعات به یک گله هایی تبدیل شود که در رسانه ها مطرح می شود. اگر اختلافی هم وجود دارد باید در محل خودش حل کنند.
سلسله نشستهای تخصصی «بر سینمای ایران چه گذشت» که به دومین دوره خود رسیده است، ۱۳ تا ۱۵ آبانماه در پردیس سینمایی آزادی برگزار میشود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، دومین دوره سلسله نشستهای تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» به همت سازمان سینمایی سوره و به میزبانی امیر قادری با هدف واکاوی شیوه شکلگیری و مدیریت سینمای ایران پس از انقلاب، ۱۳ تا ۱۵ آبانماه ساعت ۱۷ تا ۲۰ در پردیس سینمایی آزادی برگزار میشود.
در شب اول و دوم این رویداد قسمتهای جدید مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» به کارگردانی شهرام میراباقدم، محصول مرکز مستند سوره و انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس که به طور مشخص به واکاوی تاریخ سینمای ایران در سالهای ۷۲ تا ۸۴ میپردازد، به نمایش گذاشته و پس از آن میزگردی با حضور سینماگران شاخص پیشکسوت و مدیران سینمای ایران در ادوار مختلف برگزار میشود. شب پایانی این برنامه نیز به جمعبندی آنچه در ۲ دوره رویداد درباره آن صحبت شد، اختصاص دارد.
حبیب والینژاد، جواد شمقدری، سیدضیا هاشمی، علیرضا رییسیان، مهدی فخیمزاده، فریدون جیرانی، رسول صدرعاملی، محمود اربابی، سیدمحمد حسینی، مهدی سجادهچی، محمدرضا شرفالدین، ابوالحسن داوودی، ناصر شفق و سجاد نوروزی از جمله مهمانان این رویداد هستند.
در اولین دوره سلسله نشستهای تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» که ۳ تا ۶ مهرماه برگزار شد، سینمای ایران پیش از انقلاب تا سال ۷۲ مورد واکاوی و بحث قرار گرفت. همچنین مجموعه مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» به زودی در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
آرمان خوانساریان، کارگردان جوانی که این روزها فیلم «جنگل پرتقال» را به عنوان اولین فیلم بلند سینماییاش روی پرده سینماها دارد، عاشق معلمی است و در یک هنرستان پسرانه هم درس میدهد؛ او آنقدر دلبسته این حرفه است که میتوان گفت به اندازه سینما برایش عزیز است.
این فیلمساز که پیشتر با فیلمهای کوتاه «سبز کله غازی» و «سایه فیل» در جشنوارههای فیلم کوتاه جایزههای متعددی گرفته بود، پس از چند سال سراغ ساخت یک فیلم سینمایی بلند رفت؛ فیلمی که بخشهای زیادی از آن برگرفته از زندگی خود «آرمان» یا اطرافیانش است و سال گذشته در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد.
خوانساریان در گفتوگویی با ایسنا از تجربه ساخت «جنگل پرتقال» گفت و علاقهای که به تدریس دارد؛ از شب عجیب ۲۲ مهرماه گفت که فیلمش را برای جمعی از فیلمسازان صاحبنام کشور اکران کرد ولی سرخوشیاش با خبر تلخ قتل داریوش مهرجویی دو، سه ساعت بیشتر دوام نیاورد.
بخشهای زیادی از «جنگل پرتقال» هم از واقعیت سرچشمه میگیرد. شخصیت معلم داستان هم بخشی از من است که در خودم سانسور میکنم
گپ و گفت ما با این فیلمساز جوان با حرفه معلمی او آغاز شد و اینکه آیا «سهراب بهاریان» (نقش اول فیلم جنگل پرتقال با بازی میرسعید مولویان) همان آرمان خوانساریان است؟
او در جواب به این پرسش میگوید: «شاید بله، چون به هر حال هر کسی تکههایی از خودش را در فیلمش جا میگذارد. بخشهای زیادی از «جنگل پرتقال» هم از واقعیت سرچشمه میگیرد. شخصیت معلم داستان هم بخشی از من است که در خودم سانسور میکنم یعنی سهراب بهاریان شخصیت بیرونی من نیست. درواقع هنگام نوشتن فیلمنامه براساس بانک عاطفی خود و تکنیکهای فیلمنامهنویسی محصولی خلق میشود و در این مورد حدود ۸۰ درصد ماجراهای فیلم بر اساس اتفاقاتی شکل گرفته که برای خودم یا نزدیکانم رخ داده است.»
داستان اصلی فیلم «جنگل پرتقال» در شهر تنکابن و دانشگاهش میگذرد؛ دانشگاهی که آرمان خوانساریان سال ۱۳۹۳ به آنجا انتقالی گرفت. «جریان دانشگاهم کمی مفصل است. من در دانشکده هنر و معماری تهران – مرکز درس میخواندم ولی تمام دوستانی که با آنها در هنرستان همدوره بودم در تنکابن درس میخواندند. بعد از مدتی در دانشگاه خودم دچار رخوت شدم و فکر میکردم از این تکرار خسته شدهام. ذات هنر درون خود زیباییهایی دارد که در شهری مثل تهران نمیشود آن را تحصیل کرد. فکر کردم استادها که تقریبا یکی هستند، رشته تحصیلی من هم بیشتر به مطالعه فردی متکی است، پس تصمیم گرفتم به تنکابن بروم و جزو معدود کسانی بودم که معکوس انتقالی گرفتم. این اتفاق خیلی برایم بهتر بود چون تنکابن شهری خلوت، پر از زیبایی و آرامش بود که در آنجا هم میتوانستم درس بخوانم و هم بنویسم و فصل جدیدی در زندگیام آغاز شد و مستقل زندگی کردم.»
او درباره اینکه آیا تجربههای همان مقطع را در فیلم روایت کرده و ایده فیلم از زمان دانشگاه سراغش آمده، میگوید: «نه، ایده فیلمنامه اولین روزی که سر کلاس مدرسه برای تدریس رفتم به ذهنم رسید. البته امیدوارم موفق شده باشم موضوعی را که میخواستم، روایت کنم چون داستان درباره نوعی از دست دادن و بازگشت است، در صورتی که من در دانشگاه در مقطعی بودم که زندگی را پر از روشنی و رو به آینده میدیدم؛ جایی که خود را مهم میدیدم ولی حسی که در فیلم وجود دارد حاصل تمام شدن آن دوران است؛ دورانی که دیگر نه دانشگاهی هست که در آن شاگرد اول باشی و نه جمعی که در آن سوگلی بمانی. این موضوعی بود که در فیلم روایت میشود ولی ایده کلی فیلم سال ۹۸ و در اولین روزی که معلم مدرسه شدم شکل گرفت.»
آرمان خوانساریان در ادامه به فضای مدرسه و نوع برخوردش با دانشآموزان پسر هنرستان اشاره میکند که تلاش میکرده با روشی ملایمتر از آنچه خودش تجربه کرده معلمی کند. او میگوید «همه چیز از همان روزی شروع شد که مدیر هنرستان مرا فرستادند تا مدرکم را برایشان بیاورم.»
روزهای سهشنبه در هنرستان، دو زنگ آخر با احمد طالبینژاد کلاس داشتیم و آنقدر آن کلاس برایم جذاب بود که با خودم میگفتم من هم باید به همین شکل معلمی کنم. بعد از اینکه درسم تمام شد به همان مدرسه رفتم و با حقوقی بسیار پایین پذیرفتند که آنجا کار کنم؛ یعنی شروع کارم خیلی دلی اتفاق افتاد ولی بعد از آن، مدرسههای دیگری سراغم آمدند و کار را حرفهایتر دنبال کردم
آرمان فارغالتحصیل رشته تئاتر است و میخواهد شغل معلمی را حتما ادامه دهد؛ حتی میگوید معلمی به اندازه سینما برایش اهمیت دارد. اما چه شد که به عنوان یک فیلمساز از تدریس در مدرسه سردرآورد؟
«رشتههای تحصیلی زیادی در ایران وجود دارند که وقتی آنها را میخوانی طبیعتاً باید معلم همان رشته شوی مثل تاریخ. اما من در دانشگاه مدرک تئاتر گرفتم و از این جهت شرایطم متفاوت بود؛ با این حال همین رسیدن به تئاتر ماجراهایی داشت. من خیلی دوست داشتم سینما بخوانم و وقتی میخواستم به هنرستان بروم خانوادهام خیلی موافق نبودند چون اولا خیلیها فکر میکردند و هنوز هم فکر میکنند که اگر فرزندشان استعدادی دارد باید حتما در رشتههای تجربی و ریاضی درس بخواند. دیگر آنکه تصور خوبی نسبت به محیط هنرستان وجود نداشت. بعضی از این تصورها درست هم بود و متاسفانه هنرستان تبدیل به جایی شده بود برای دانش آموزان ضعیفی که در رشتههای تجربی و ریاضی نمره نیاورده بودند؛ در صورتی که هنرستان باید محلی برای نخبگان هنری باشد. با این حال سال ۱۳۸۶ که وارد هنرستان شدم دنبال این بودم که حتماً سینما بخوانم که این رشته هم در همه هنرستانها تدریس نمیشد. بعدها دوست داشتم در همان هنرستانی که درس خوانده بودم معلم شوم چون روزهای سهشنبه دو زنگ آخر با احمد طالبینژاد کلاس داشتیم و آنقدر آن کلاس برایم جذاب بود که با خودم میگفتم من هم باید به همین شکل معلمی کنم. بعد از اینکه درسم تمام شد به همان مدرسه رفتم و با حقوقی بسیار پایین پذیرفتند که آنجا کار کنم؛ یعنی شروع کارم خیلی دلی اتفاق افتاد ولی بعد از آن، مدرسههای دیگری سراغم آمدند و کار را حرفهایتر دنبال کردم. در اولین دورهای که درس دادم دانشآموزان خوبی داشتم مثل آراد نویزی که دوست دارم اسمش را بیاورم و از نخبگان هنری است. الان هم هر وقت به مدرسه میروم، حتی زمانی که با خستگی برمیگردم حالم آنقدر خوب است که اطمینان دارم سینما این خوشحالی همیشگی را به من نمیدهد»
او در کنار علاقه زیاد به این حرفه، دلسوزی و توجه ویژهای هم به نسل جدید دارد؛ نسلی که با وجود دسترسی بیشتر به اطلاعات، بعضی دغدغههایش با نسلهای قبلی یکی است.
خوانساریان پیش از آنکه تدریس حرفهای را شروع کند، در دهه ۹۰ خیلی جدی وارد عرصه ساخت فیلم کوتاه شده بود و خیلیها او را با دو فیلم «سبز کله غازی» و «سایه فیل» میشناسند. به نظر میرسد او هم به سیاق بسیاری دیگر از کارگردانها، فیلمسازی در سینمای کوتاه را سکویی برای ورود به سینمای بلند میدانست. او درباره اینکه آیا برنامهریزی خاصی برای این کار داشته است، میگوید: «معمولاً به فیلم کوتاه از دو منظر میتوان نگاه کرد؛ اول اینکه مجوز فیلمسازی از طریق ساخت فیلمهای کوتاه گرفته میشود و دیگر آنکه گروهی اساساً عاشق فیلم کوتاه هستند. من از دستهای بودم که فیلم کوتاه را به خاطر مجوز فیلم بلند نمیساختم. سه فیلم کوتاه داشتم که هر سه در «تصویر سال» جایزه گرفته بودند و میتوانستم به راحتی مجوز فیلم بلند را بگیرم اما بیش از هر چیز فضای تجربی سینمای کوتاه را دوست داشتم. فکر میکردم هنوز باید در همان حیطه بمانم چون متاسفانه سینمای بلند ما چندان موقعیتی برای تجربه ندارد. حس میکردم در سینمای بلند یک شابلون وجود دارد و تو هم باید مثل بقیه باشی. اینها باعث میشد بیشتر در دنیای فیلم کوتاه بمانم»
او ادامه میدهد: «بجز اینها یک اتفاق خوب و خوش شانسی برای من این بود که فعالیتم در نیمه اول دهه ۹۰ یعنی سالهای شکوفایی فیلم کوتاه بود، به طوری که فیلم کوتاه منبع درآمدم شد. در همین دوران است که نسلی تازه از فیلمساز مثل آرین وزیر دفتری یا امید شمس که از فیلمسازی آنها به خوبی صحبت میشود، دیده شدند. آنها در همان دوران بالندگی فیلم کوتاه فعالیت میکردند، در صورتی که الان با دوران عجیب و غریبی مواجیهم.»
جریان سینما به نحوی شده که انگار همه دنبالهرو یک الگو هستند. وقتی به دفاتر فیلمسازی مراجعه میکنی، میگویند فیلمت خوب است اما… ا. یعنی همیشه یک اما وجود دارد چون ترجیح میدهند نمونهای از همان فیلمهای الگو شده و موفق را بسازی
خوانساریان پس از آنکه فیلم کوتاه «سایه فیل» را میسازد به سمت فیلم بلند گرایش پیدا میکند و ابتدا چند همکاری در نگارش فیلمنامه از جمله «ابر بارانش گرفته» به کارگردانی مجید برزگر داشت و بعد هم وارد یک پروسه سریالسازی میشود. او دراین زمینه میگوید: «از آنجا که در یک دوران حرفهای از سینمای کوتاه فعالیت میکردیم، داوران جشنوارهها وقتی میدیدند کسی استعداد دارد میخواستند او را وارد جریان سینمای بلند کنند. واقعیت این است که من سه دوره پیاپی در جشنواره فیلم کوتاه تهران بودم و جایزه گرفتم. با وجود آنکه سقف این حوزه سینمایی، کوتاه است در آنجا مانده بودم و وقتی خواستم فیلم بلندم را بسازم فکر کردم نکند آن هم شابلونی باشد مثل بقیه؛ شابلونی که یک تم اجتماعی داشته باشد و در آن یک جغرافیای جعلی بسازم با خانوادهها و آدمهایی که سر هم داد میزنند و دعوا میکنند. جریان سینما به نحوی شده که انگار همه دنبالهرو یک الگو هستند. وقتی به دفاتر فیلمسازی مراجعه میکنی، میگویند فیلمت خوب است اما… یعنی همیشه یک اما وجود دارد چون ترجیح میدهند نمونهای از همان فیلمهای الگو شده و موفق را بسازی. مثلاً سعید روستایی با سختی مدل سینمایی خود را پیدا کرده و سختیهای زیادی کشیده است تا تهیهکنندهای به فیلم اول او اعتماد کند و حالا تهیه کنندههای دیگر فکر میکنند که فقط و فقط باید با مدل سعید روستایی فیلم بسازیم؛ در صورتی که قبل از اینکه سعید روستایی مطرح شود مدل سینمایی خود او هم برایشان یک ریسک بود.
شاید بخاطر سن و سالم باشد ولی دوست دارم دوربینم همیشه به سمت روشنی باشد. البته این روشنی تاوان دارد چون فضای سینمای حرفهای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلمهای موفق باشی
متاسفانه این سینما جایی برای نفس کشیدن ندارد و تو باید امتحان خود را پس بدهی تا بعد همه از کارت تقلید کنند. البته این یک اتفاق تازه نیست؛ سینمای ایران در اواخر دهه ۶۰ و بعد ۷۰ تحت تاثیر سینمای عباس کیارستمی ساخته میشد، با نابازیگر و در روستاها. در دهه ۸۰ آقای فرهادی با بازیگران چهره، قصههای جانداری را روایت کرد و بعد همه سینما پر از آن مدل شد. بعد هم سعید روستایی آمد با فیلمهایی از قصههای جنوب شهری. وقتی به اینجا میرسی، فکر میکنی «جنگل پرتقال» کدام یک از دفاتر سینمایی را میتوانست امیدوار کند؟ شاید هیچ کدام، به همین دلیل کمی خرده داستان به فیلمنامه من اضافه میکردند مثل قصههای ناموسپرستی یا چیزهایی شبیه آن؛ در صورتی که من میخواستم قصهای را روایت کنم که با وجود غم، راه حل هم داشته باشد؛ آن راه حل هم گفتوگوست. نمیدانم شاید بخاطر سن و سالم باشد ولی دوست دارم دوربینم همیشه به سمت روشنی باشد. البته این روشنی تاوان دارد چون فضای سینمای حرفهای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلمهای موفق باشی.»
کارگردان جوان «جنگل پرتقال» در حالی بر روشنی و گفتوگو تاکید دارد که ایده اولیه فیلمش در سال تلخ و پر از حادثه ۱۳۹۸ کلید خورده است. «ما در این چند سال اتفاقهای تلخی را پشت سر گذاشتهایم ولی این “دوربین روشن یا به سمت روشنایی” نگاه و سلیقه من است. استاد من در سینما عباس کیارستمی بود با آن نگاه به زندگی که از او میشناسیم. شاعرانی مورد علاقهام هستند که همیشه – خارج از اینکه چه اتفاقی میافتد- درباره یک “مفهوم” صحبت میکردند. این تکنیک من نیست بلکه برای تراپی و درمان شدن، موقع فیلمسازی از روشنی میگویم. نوشتن (فیلمنامه) هم برای من یک نوع درمان است ولی وقتی قصهای سیاه بنویسم یا دوربینم به سمت تیرگیها باشد حال خودم دوچندان بد میشود. من از بازنمایی زشتی لذت نمیبرم. زیباییشناسیِ زشتی برایم جذاب نیست، حتی اگر به عنوان نقد باشد. فیلمهای بسیار زیادی هستند که چنین نگاهی (منتقدانه) دارند و من هم آنها را خیلی دوست دارم اما سلیقه خودم در سینما اینطور نیست.
من جزو نسلی هستم که روی پرده سینما «مهمان مامان» دیدهام؛ فیلمی از داریوش مهرجویی، بزرگ مرد سینما که در اوج تیرگیها فرهنگ و خصوصیات جغرافیایی ما را به آن شکل نمایش میداد. پس اگر ۹۸ درصد زشتی وجود داشته باشد من حتماً دوربینم را به سمت آن دو درصد زیبایی میچرخانم اما نه به این عنوان که یک فیلم سرخوش و شاد بسازم. برای همین فیلم اولم نیز سختی کم نکشیدم، پای آن ایستادم تا در نهایت به سرمایهگذاری بنیاد سینمایی فارابی و تهیهکنندگی آقای صدرعاملی رسیدم.»
او درباره چگونگی همکاری با رسول صدرعاملی هم توضیح میدهد: «یکی از خوششانسیهای من در همان دوران بالندگی فیلم کوتاه، این بود که جشنوارهای با نام «حسنات» برگزار میشد که مثل جشنوارههای «وارش» یا موج» دیگر وجود خارجی ندارد. آن جشنواره باعث شد آقای صدرعاملی مرا بشناسند و بعد که در یک دوره از جشنواره فیلم کوتاه تهران، فیلمنامهام را در پیچینگ جشنواره ارائه کردم پس از پذیرفته شدن، فارابی هم برای مشارکت آمد و آقای صدرعاملی هم که پیشتر در جریان کار بودند مجوز ساخت فیلم را مرداد ۱۴۰۱ گرفتند و من در آن ماه یکی از بهترین روزهای زندگیام را تجربه کردم.»
خوانساریان اضافه میکند، «یک ویژگی بزرگ رسول صدر عاملی که فکر میکنم در خیلی از تهیه کنندههای دیگر کمرنگ باشد، اعتماد کاملی بود که به کارگردانش داشت و دست مرا برای هر کاری که میخواستم بکنم باز گذاشت. فکر میکنم این اعتماد کامل حتماً از فیلمهای کوتاه من نشأت میگرفت در حالی که بعضی تهیهکنندهها پیشنهادهایی برای تغییر در فیلمنامه به من میدادند که ترجیح میدادم اگر قرار است با مدل آنها ساخته شود، خودشان فیلم را بسازند.»
چیزی که امروز جایش در سینمای ما بسیار خالی است، فرهنگ و هنر است. ما به سمت استانداردهای تکنیکال سینمایی پیش رفتهایم و این روزها سرگرمی حرف اول را میزند در صورتی که من زمانی عاشق سینما شدم و با آن بزرگ شدم که «سگ کشی» آقای بیضایی روی پرده سینما بود یا برای فیلم «بانوی اردیبهشت» خانم بنی اعتماد صف میکشیدیم. من «کاغذ بیخط» ناصر تقوایی را در سینما دیدهام و معلوم است که در قبال میلیاردها تومان پول، ترجیح میدهم زمین بازیام همینجا باشد چون در قبال کسانی که سینما را مثل یک دو امدادی با خون دل و با تمام ناملایمات به ما رساندند، احساس مسئولیت میکنم
اگرچه آرمان خوانساریان نگاه متفاوتی را در فیلمسازی دنبال میکند اما به هر حال گیشه برایش بیاهمیت نیست. گیشهای که این روزها در قرق فیلمهای کمدی است و جای سوال است که آیا مخاطب به راحتی پای تماشای «جنگل پرتقال» مینشیند.
کارگردان «جنگل پرتقال» میگوید: «در سینما سه مدل روایت قصه وجود دارد؛ در یکی شاه پیرنگی از یک حادثه بزرگ رخ میدهد. در یکی دیگر فقط خرده پیرنگها وجود دارند مثل سینمای عباس کیارستمی و یک سینمای ضد پیرنگ که زمان روایی در آن به چالش کشیده می شود. من فکر میکنم سینمای ما در حال حاضر از اتفاقهای بزرگ اشباع شده است، به همین دلیل نمیخواستم در جامعهای که روزانه با کلی حادثه و ماجرا روبرو است، فیلمم به سمت خیانت، مرگ، خون و جنایت یا غیرت و این حرفها برود؛ میخواستم نگاهم بر بخشهایی از وجود انسانها متمرکز باشد تا تماشاگر به یک تجربه متفاوتتر برسد. راه آن هم فقط روایت داستانهای خرده پیرنگی بود چون وسط چنین فیلمی، ممکن است ناگهان خود را غرق شده در داستان پیدا کنید. من «جنگل پرتقال» را نساختم که ۴۰ میلیارد تومان فروش داشته باشد، گرچه هیچ کس از پول بدش نمیآید ولی مسئله این است که در این سن و در این برهه از زمان، دغدغه دیگری داشتم. فکر میکنم چیزی که امروز جایش در سینمای ما بسیار خالی است، فرهنگ و هنر است. ما به سمت استانداردهای تکنیکال سینمایی پیش رفتهایم و این روزها سرگرمی حرف اول را میزند در صورتی که من زمانی عاشق سینما شدم و با آن بزرگ شدم که «سگ کشی» آقای بیضایی روی پرده سینما بود یا برای فیلم «بانوی اردیبهشت» خانم بنی اعتماد صف میکشیدیم. من «کاغذ بیخط» ناصر تقوایی را در سینما دیدهام و معلوم است که در قبال میلیاردها تومان پول، ترجیح میدهم زمین بازیام همینجا باشد چون در قبال کسانی که سینما را مثل یک دو امدادی با خون دل و با تمام ناملایمات به ما رساندند، احساس مسئولیت میکنم. شاید الان جوان هستم و اینطور میگویم ولی این راهی است که انتخاب کردهام و امیدوارم بتوانم تا پایان پای آن بایستم. من الان معلم یک مدرسه هستم و با هر میزان خستگی، لحظهای که متوجه میشوم با نوشتن حتی یک بیت شعر روی تخته سیاه چشم دانش آموزی، برق میزند احساس میکنم کارم درست است و برای همین به زندگی آمدهام.
آرمان خوانساریان با وجود نگاه همراه با امیدی که در فیلمسازی دارد اما از خلق لحظههای منتقدانه نسبت به جامعه هم دور نیست و نشانههایی از آن را در همین «جنگل پرتقال» بخصوص با کاراکتر «هژیر» به خوبی میبینیم. خودش در این رابطه میگوید: «خیلی به دنبال نشانهگذاری نیستم ولی مگر میشود یک فیلمساز نسبت به شرایط اطراف خود انتقادی نداشته باشد؟ حتماً من هم این راه را در فیلمسازیام دنبال میکنم و اصلا بخاطر سیلاب بدیهاست که به این دوربینِ به سوی روشنی پناه بردهام. به هر حال یکسری حسها درون آدم وجود دارد که من آنها را در خودم نگه میدارم و بیشتر صبر میکنم تا در زمانی مناسب کارم را انجام دهم. یکسری حسهای دیگر هم وجود دارند که نمیتوان آنها را با چند کلمه بیان کرد؛ مثلا فیلم «هامون» داریوش مهرجویی را نمیتوان در چند کلمه توضیح داد. «جنگل پرتقال» هم برای من همین است که انتقادها و امیدها و ناامیدیهایم را با هم در آن روایت کردهام.»
با وجود آنکه «جنگل پرتقال» اولین فیلم بلند سینمایی کارگردانش است اما گروهی از بازیگران صاحبنام و مطرح از جمله سارا بهرامی و رضا بهبودی در آن بازی کردهاند. میرسعید مولویان هم که نقش اصلی را ایفا کرده با فیلم «تومان» مرتضی فرشباف برای خیلیها به چهرهای آشنا بدل شد. خوانساریان درباره این بازیگرها میگوید که سارا بهرامی انتخاب اولش بوده ولی برای نقش اول (با بازی مولویان)، ابتدا گزینههای دیگری داشت.
«برای این نقش یک بازیگر چهرهتر در نظر داشتم و خوش شانس بودم؛ چون کار کردن با میرسعید یک موهبت است و هر لحظه لذت میبری و از این حجم خلاقیت و عشق شگفتزده میشوی. این هم بخشی از آن پروسه بود که آقای صدرعاملی در آن خیلی نقش داشت. یک روز تماس گرفتم و با ترس و لرزه برای اینکه بگویم بازیگر استار در این نقش انتخاب نکنیم، گزینه خودم را مطرح کردم که در همان یکی دو جمله اولم با تحسین آقای صدرعاملی مواجه شدم و گفت همین کار درست است. من در دفتر آقای صدر عاملی تصویری از فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» را روی دیوار دیده بودم که خانم علیدوستی -که در آن زمان اولین فیلم سینمایی خود را بازی میکرد – کلاکت به دست دارد. به آقای صدر عاملی گفتم هر وقت این تصویر را میبینم با خودم فکر میکنم نباید حتماً به چهرهها تکیه کنم. برای همین عکسها و چند مصاحبه از آقای مولویان را فرستادم وگفتم جنسی از غرور سعید مولویان، وقتی که روی صندلی نشسته، همان چیزی است که من برای این نقش میخواهم.
سارا بهرامی هم اولین انتخابم بود چون او فارغ التحصیل همان دانشگاه تنکابن است که من هم در آن درس میخواندم، در واقع او یکی از مهمترین خروجیهای آن دانشگاه است. انتخاب سارا برایم خیلی مهم بود. او کسی بود که باعث شد من با اعتماد به نفس بیشتری فیلمم را کارگردانی کنم و در تمام طول فیلمبرداری حسابی هوایم را داشت. انتخابم او بود چون میخواستم با توجه به زیستی که در این منطقه داشته، چیزهایی را به این نقش اضافه کند. وقتی بازیگرها میخواهند نقشی شبیه خودشان را بازی کنند برایشان بسیار سخت میشود و برخی شباهتها میان نقش با خود سارا باعث میشد یک چالش جدی برایش به وجود آید. در نهایت هم آنچه دیده شد حاصل تمرینهای مفصلی بود که ما سه نفر با هم داشتیم و مثل یک گروه تئاتری تمرین میکردیم.»
آن شب روی ابرها بودم. تمام کارگردانهایی فیلمهای مورد علاقهام آمده بودند اما فقط دو سه ساعت بعد فهمیدم کسی که سینمای ایران هرچه دارد از اوست و عاشقانهترین لحظههایم با سینمای ایران با او گذشته، چه برسرش آمده است. انگار آن شب غروبی بود که برای من یک پیغام داشت
فیلم «جنگل پرتقال» که حال و هوای پاییزی جذابی دارد، قطعا یکی از بهترین زمانهای اکرانش همین پاییز میتوانست باشد و خوانساریان فکر میکند اتفاق قشنگی است که با همین اولین بارانهای پاییزی فیلم «جنگل پر تقال» هم روی پرده سینماها بود. او و رسول صدرعاملی شنبه سه هفته قبل میزبان تعدادی از سینماگران شدند تا در یک دورهمی صمیمانه فیلم خود را برایشان نمایش دهند. در این جمع دوستانه چهرههای زیادی آمدند ولی پایان شب با خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش به تلخی رقم خورد.
«من پس از چند سال سخت که برای ساخت فیلم سپری کرده بودم، آن شب از خوشحالی روی ابرها بودم. خیلی از کسانی که از کارهایشان آموخته بودم آنجا بودند. وقتی آقای محمد صالحعلاء را دیدم، به ایشان گفتم من هنوز یاد آن برنامه «دو قدم مانده به صبح» شما در تلویزیون هستم و دفترچهای که در آن از شبهای سینما و تئاتری برنامه یادداشت برمیداشتم. گفتم بخش زیادی از آنچه روی پرده سینما میبینید از چیزی است که در برنامههایش برای من به جا گذاشته و چقدر فرق است که در آنتن تلویزیونت بشکن و بالا بیندازی یا اینکه از فرهنگ بگویی. وقتی در سنین نوجوانی تمام عشق و علاقهام این بود که پای برنامههای این چنینی و صحبتهای فریدون جیرانی و محمد رحمانیان بنشینم معلوم است که سراغ خشونت نمیروم. من در دوران راهنمایی فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» آقای میرکریمی را دیدم که آن شب آنجا بودند. عاشق آن سفر قهرمانی شدم یا فیلمی مثل «نفس عمیق» پرویز شهبازی و من نسبت به همه اینها احساس مسئولیت میکردم. حالا تصور کنید در چنین شبی که تمام کارگردانهای این فیلمها حضور داشتند، من چقدر خوشحال بودم اما فقط دو سه ساعت بعد فهمیدم کسی که سینمای ایران هرچه دارد از اوست و عاشقانهترین لحظههایم با سینمای ایران با او، داریوش مهرجویی گذشته، چه برسرش آمده است. انگار آن شب غروبی بود که برای من یک پیغام داشت و این روزها فقط اینطور خودم را آرام میکنم که ای کاش شاگرد آخر آن کلاسی باشم که آقای مهرجویی آن همه برایش زحمت کشید»
آرمان خوانساریان با توجه به دغدغههایی که در فرهنگ و هنر و بویژه در برخورد نزدیک با نسل جوان و دانشآموز دارد، احتمالا مسیر مشخصی را برای کار هنریاش دارد اما خودش میگوید: «من هم مثل خیلیهای دیگر پر از تردید هستم. نه میدانم و نه میتوانم حدس بزنم که چطور باید پیش بروم. من این فیلم را خیلی سخت ساختم و فعلاً میخواهم ببینم که چه کردهام چون نه آدم باانگیزه سال قبل هستم و نه تردیدهایم اجازه میدهند که الان تصمیم دقیقی بگیرم.»
او درباره اینکه آیا مسیرش را به سمت سینمای کوتاه ادامه میدهد نیز میگوید: «فیلم کوتاه توجیه اقتصادی ندارد. ما همیشه پولهای خود را جمع میکردیم و فیلم میساختیم اما شرایط سینمای حرفهای فرق میکند. سن ما هم بالاتر رفته و واقعیت این است که خیلیها میگویند به سمت سینمای کوتاه برمیگردند اما این بیشتر یک تعارف است چون شرایط چنین اجازهای به آنها نمیدهد. من خودم چند فیلمنامه کوتاه دارم و فقط اگر شرایط برای ساخت حرفهای آنها به صورتی که تهیهکنندهای پای کار باشد حتماً سراغ ساختشان میروم و آن وقت فیلم بعدیام حتماً کوتاه خواهد بود.»
خوانساریان در بخش پایانی این گفتوگو به دو نکته اشاره میکند؛ یکی درباره مخاطبانی که دعوت میکند فیلمش را تماشا کنند و دیگر یک گله بابت واژه «فیلم اولی» که به فیلمسازانی همانند خودش نسبت میدهند.
او که مشخص است بخاطر این کلمه ناراحتیهایی را دیده، میگوید: «نمیدانم این واژگان چیست که انتخاب میکنند. ما یک فیلم خوب داریم و یک فیلم بد. فیلم اولی یعنی چه؟ مگر مجوز فیلم اول سینمایی را بدون ساخت فیلمهای قبلی میدهند؟ متاسفانه تصورات عجیبی درباره فیلمساز اول وجود دارد؛ میگویند دستش در ساخت فیلم کند است. دست و پایش میلرزد. زیادی وسواس دارد! این را به من هم میگفتند آن هم به عنوان کسی که چند تجربه ساخت فیلم کوتاه داشتم و اتفاقا در فضای فیلم کوتاه باید بتوانی زود پروژه را جمع کنی. من «جنگل پرتقال» را در ۳۱ جلسه ساختم صرفا بابت تجربهای که در فیلم کوتاه داشتم. اصلا یک بار فیلمم را پیش از فیلمبرداری اصلی ساختم و پلانها را کشیدم تا بیشتر بر کارم تسلط داشته باشم. اینها اگر وسواس است بله من وسواس دارم چون سینما و سلیقه جای وسواس است. مهم این است که برای وسواسهایت چه برنامه ریزی داشته باشی؛ من چون قول داده بودم فیلم را در ۳۱ جلسه تمام میکنم و میدانستم که حتما با وسواس هم کار را جمع خواهم کرد، با ساخت ماکت سعی کردم به سرعت کار کمک کنم.»
میخواهم آن دسته از مخاطب خاموش را دعوت کنم که فیلم خارجی میبیند ولی فیلمهای ایرانی را حاضر نیست در سینما تماشا کند. من میخواهم آنها را برای لذت سینما رفتن به تماشای این فیلم دعوت کنم و فکر میکنم اگر آنها «جنگل پرتقال» را ببینند، به بقیه هم پیشنهاد میدهند
«اما درباره «جنگل پرتقال»… تمام تلاش ما و کسانی که برای تبلیغات فیلم همراهی میکنند، این است که آدرس درست از فیلم به مخاطب بدهیم، حتی اگر جایی به ضرر فروش شود. من اگر بخواهم کسانی را برای تماشای این فیلم به سینما دعوت کنم آنهایی را خطاب قرار میدهم که مدتهاست به سینما نرفتهاند چون سلیقهشان با آنچه بیشتر مواقع روی پرده سینماست فرق دارد. البته من اصلاً درباره فیلم خوب یا بد صحبت نمیکنم و فقط میخواهم آن دسته از مخاطب خاموش را دعوت کنم که فیلم خارجی میبیند ولی فیلمهای ایرانی را حاضر نیست در سینما تماشا کند. من میخواهم آنها را برای لذت سینما رفتن به تماشای این فیلم دعوت کنم و فکر میکنم اگر آنها «جنگل پرتقال» را ببینند، به بقیه هم پیشنهاد میدهند.»
حامد بهداد درمراسم اکران مردمی فیلم «گیج گاه» گفت: همانطور که در گذشته ابراز عشق و احساسات، از حرمت برخوردار بود، این کمدی نوستالژیک هم قصه شریفی دارد و حرمت عشق را حفظ میکند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مراسم اکران مردمی فیلم سینمایی «گیج گاه» به کارگردانی عادل تبریزی که از ۱۸ مهر ماه در حال اکران است، یکشنبه شب در پردیس سینمایی ملت برگزار شد. این اکران مردمی با استقبال گرم مخاطبان رو به رو شد.
عادل تبریزی کارگردان، حنیف سروری تهیهکننده و حامد بهداد بازیگر نقش اول و مریم همتیان و علی راد از دیگر بازیگران این فیلم، ضمن حضور در مراسم در کنار مردم به تماشای فیلم نشستند.
تبریزی پیش از نمایش فیلم در جمع تماشاگران گفت: هدفم از ساخت گیج گاه این بوده است که فیلم با اخلاق و محترمی بسازم.
وی ضمن تشکر از حامد بهداد گفت: من از او بسیار یاد گرفته ام، او بسیار باسواد است و با ادبیات و شعر آشناست. من سال ۹۳ ایده «گیج گاه» را به او گفتم و حامد آن ایده را تحلیل کرد و انگیزه و مشوق من برای ساخت این فیلم شد.
حامد بهداد نیزاز صحبت های عادل تبریزی در مورد خودش تشکر کرد و فیلم «گیج گاه» را یک فیلم کمدی نوستالژیک خواند و گفت: این فیلم هیچ رقابت و مسابقه ای با هیچ اثر دیگری ندارد، نه قبل از خودش و نه بعد از خودش؛ در ژانر خودش بسیار با ادب، با اخلاق، با حیا و نجابت ساخته شده است.
بهداد افزود: مدتی بود که به سینما می رفتم در آثاری که میدیدم و می خواستم بخندم، حس میکردم که این خنده مشروع نیست و عشقی که به نمایش در آمده پاکیزه نیست. بعد از مدتها میبینم که خندهها و شادیها برای تماشای یک فیلمی مثل «گیجگاه»، مشروع و مجاز است. همانطور که در گذشته ابراز عشق و احساسات، از حرمت برخوردار بود، این کمدی نوستالژیک هم قصه شریفی دارد و حرمت عشق را حفظ میکند.
در انتهای مراسم کارگردان «گیج گاه» با تشکر از همه عوامل، از حضار خواست به احترام کارگردان فقید داریوش مهرجویی دست بزنند و یک دقیقه سکوت کنند.
فیلم سینمایی «ملاقات خصوصی» به کارگردانی امید شمس و تهیه کنندگی امیر بنان همزمان با اکران آنلاین در نمایش خانگی، بیش از ۳ میلیارد تومان فروش داشت.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، اکران آنلاین ملاقات خصوصی که از پنجشنبه ۴ آبان در شبکه نمایش خانگی شروع شده بود، مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. این فیلم سینمایی در کمتر از سه روز، بیش از ۳ میلیارد تومان فروش داشت و توانست رکورد تازهای را در حوزه اکران آنلاین فیلمهای سینمایی به خود اختصاص دهد.
ملاقات خصوصی که عنوان پرفروشترین اثر غیرکمدی تاریخ سینما را از آن خود کرده، روایتگر داستانی عاشقانه و پر فراز و نشیبی است که در زمان اکرانش حدود ۳۴ میلیارد تومان فروش داشت.
این فیلم با بازی پریناز ایزدیار و هوتن شکیبا در نقش پروانه و فرهاد، ماجرای یک عشق از راه دور و بعد ملاقات در زندان را روایت میکند.
ریما رامینفر، رویا تیموریان، سیاوش چراغیپور، نادر فلاح، پیام احمدینیا، شیرین آقا کاشی و حسین پارسایی از دیگر بازیگران «ملاقات خصوصی» هستند.
سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در چهلمین جشنواره فیلم فجر و جایزه بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه از بیست و دومین جشن حافظ و انجمن منتقدان از جوایز این فیلم است.
«آنجلّو» ساخته علی کیانارثی به بخش مسابقه فیلمهای کوتاه مستقل در بیست و دومین جشنواره بینالمللی فیلم داکا راه یافت.
به گزارش سینمای خانگی از مشاور رسانهای فیلم «آنجلو»، جشنواره داکا یکی از معتبرترین رویدادهای سینمایی جنوب آسیا به شمار میرود که ژانویه هر سال با حضور سینماگران سراسر جهان در شهر داکا، پایتخت کشور بنگلادش با استقبال بسیار خوب مخاطبان برگزار میشود.
«آنجلّو» به نویسندگی علی کیانارثی و لیلا نیکزاد، کارگردانی و تهیهکنندگی علی کیانارثی که بر اساس طرحی از مریم بحرالعلومی در ژانر کمدی فانتزی ساخته شده است، در بخش مسابقه فیلمهای کوتاه مستقل در بیست و دومین جشنواره بینالمللی فیلم داکا با آثاری از سراسر جهان رقابت میکند.
یوسف تیموری، سوگل طهماسبی، سیداحمد حسینی، ندا کوهی، امیرمسعود آرزومند، رامینا حسینی و محدثه حیرت از بازیگران این فیلم هستند.
پخش بینالمللی «آنجلّو» توسط دپارتمان جهانی گروه فیلمسازی بحرفیلم به مدیریت مریم بحرالعلومی صورت میگیرد.
دیگر عوامل سازنده این فیلم عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: افشین گودرزی، مدیر صدابرداری: ارسلان کیانارثی، تدوین: سینا گنجوی، طراح صدا: محمود موسوینژاد، آهنگساز: محمد احمدی، طراح چهرهپردازی: جلال موسوی، طراح صحنه و لباس: مژگان عیوضی، اصلاح رنگ: سامان مجدوفایی، عکاس: مریم ورزی، طراح تیتراژ: امیررضا آقابابایی، برنامهریز و دستیارکارگردان: افشین اصلانی، منشی صحنه: شبنم وطنپور، طراح پوستر و لوگو: روژان ایرجی، مشاور رسانهای: مریم قربانینیا، مدیر تولید: اردلان کیانارثی، محصول: گروه فیلمسازی بحرفیلم.
علی نوریاسکویی تهیهکننده فیلم سینمایی «درخت خاموش» محصول مشترک سینمای ایران و ترکیه، از بیتوجهی تهیهکنندگان ایران به افقهای بینالمللی انتقاد کرد.
به گزارش سینمای خانگی، علی نوری اسکویی تهیهکننده فیلم سینمایی «درخت خاموش» به کارگردانی فایسال سویسال که بهعنوان تولید مشترک سینمای ایران و ترکیه حضور موفقی را در جشنوارههای جهانی تجربه کرده است، در گفتوگو با مهر، درباره ظرفیت سینمای ایران برای توسعه تولیدات مشترک گفت: در حال حاضر در سینمای بسیاری از کشورها، فیلمها به صورت مشترک ساخته میشوند. این تولید مشترک فیلم، از جنبههای مختلفی برای تولیدکنندگان صنعت سینما جذاب است. یکی از این جنبهها، حوزه پخش فیلم است. زمانی که چند کشور در ساخت یک فیلم با هم مشارکت دارند، پخش این فیلم در چند کشور تضمین میشود و به درآمدزایی آن کمک میکند.
وی افزود: ضمن اینکه با رد شدن یک فیلم از فیلتر چند نگاه بینالمللی، به تعبیری محتوا و ساختار آن چکش کاری میشود و نتیجه کار برای مخاطبان بیشتری قابل استفاده خواهد بود. مواردی از این دست باعث شده تا حوزه تولید مشترک دستهبندی جدایی در جشنوارهها و مراکزی که بودجه به ساخت فیلم اختصاص میدهند، پیدا کند.
قراردادها در سینمای ایران استاندارد نیست
این تهیهکننده جوان سینمای ایران توضیح داد: در صندوقهای مالی ساخت فیلم، تولید مشترک یک امتیاز است. سینمای ایران در این زمینه قابلیت بسیاری دارد، ولی متاسفانه بنا به دلایلی که بخشی از آن صنفی است. یعنی ما در حوزه تهیه و تولید فیلم بیش از حد بومی شدیم و با مختصات غیراستانداردی فیلمها را تولید و پخش میکنیم. ما فیلمهایی برای سازمانها میسازیم که اصلا برایشان مهم نیست که آن فیلم دیده شود یا پخش شود. قراردادهای ما شکل استاندارد و درستی ندارند.
وی افزود: بسیاری از تهیهکنندگان ما در ساخت فیلم افق بینالمللی ندارند. به همین دلیل زمانی که میخواهیم این ساختار بومی را به یک ساختار جهانی و استاندارد وصل کنیم با کلی چالش مواجه میشویم. چون یک فیلم بینالمللی باید زبان بینالمللی داشته باشد و برای هر مخاطبی از هر کجای کره زمین قابل درک و فهم باشد. از طرف دیگر مدیران سینمایی ما هم افق بلندی برای سینمای ایران نمیبینند و عملاً نمیتوانند از تمام ظرفیت و پتانسیل سینمای ایران استفاده کنند.
نمایی از فیلم «درخت خاموش»
تهیهکننده «درخت خاموش» درباره مقایسه سینمای ایران و ترکیه، از نظر عوامل فنی هم گفت: حقیقت این است که مقایسه کردن سینمای ایران و ترکیه سخت است. به این دلیل که هر ۲ سینما، سینمای ویژهای هستند و رویکرد آوانگاردی به سینما در دهههای اخیر داشتهاند. اما میتوانم بگویم که سینمای کشور ایران در دنیا بیشتر مطرح شده است. چون حتی بهترین سینماگران ترک در آثارشان نگاهی به آثار سینمای ایران داشتهاند و در بسیاری مواقع سینمای خودشان را وامدار سینمای ایران میدانند.فیلم «درخت خاموش» یکی از موفقترین فیلمهای سینمای ترکیه در طول ۲ سال اخیر است؛ هم از نظر حضور در جشنوارههای متعدد فیلم و هم کسب جایزه. فیلم در جشنوارههای سینمایی خود کشور ترکیه جوایز بسیاری کسب کرد و جالب است بدانید که بیشتر این جوایز را عوامل ایرانی کار گرفتند
نوریاسکویی افزود: من با تکتک فیلمسازان مشهور ترک از نزدیک همکلام بودهام که نمیخواهم نام بیاورم ولی از مشهورترین این فیلمسازان چه از نسل قبل و چه از نسل جدید، همگی از خاطراتشان و تاثیری که از سینمای ایران گرفتهاند، صحبت میکنند. این تأثیرپذیری را هم با افتخار عنوان میکنند یعنی بسیاری از فیلمسازان ما را دوست دارند و ستایش میکنند. سینمای ایران برایشان بسیار جذاب است. در این مورد هیچ شکی ندارم که سینمای ایران توانسته است نقشه راهی برای سینمای ترکیه باشد. به شدت هم طبق تجربهام دوست دارند که با ایرانیها کار کنند.
وی درباره تمایل خود برای تکرار تجربه تولید مشترک با دیگر کشورها گفت: من در حال حاضر با کشورهای چین، ترکیه، کرهجنوبی، امارات متحده عربی و بسیاری از کشورهای دیگر که با ایران ارتباط دارند، در حوزه سینما همکاری میکنم. آن چیزی که در تجربههایم متوجه شدهام این است که کار کردن با عوامل سینمای ایران برای فیلمسازان بینالمللی جذاب است ولی کار کردن با بخشهای دولتی سینمای ایران برای فیلمسازان بینالمللی سخت است و نمیتوانند با این بخشها کار کنند. من به زودی ۲ فیلم یکی با کشور ترکیه و دیگری با کشور چین خواهم ساخت.
نوری اسکویی با اشاره به ۲۷ جایزه بینالمللی که تا به امروز فیلم «درخت خاموش» موفق به کسب آنها شده است، توضیح داد: فیلم «درخت خاموش» یکی از موفقترین فیلمهای سینمای ترکیه در طول ۲ سال اخیر است؛ هم از نظر حضور در جشنوارههای متعدد فیلم و هم کسب جایزه. فیلم در جشنوارههای سینمایی خود کشور ترکیه جوایز بسیاری کسب کرد و جالب است بدانید که بیشتر این جوایز را عوامل ایرانی کار گرفتند. مثلا جایزهای که در بخش موسیقی گرفتیم بسیار قابل توجه است. چون خود ترکها در موسیقی صاحبنام هستند.
این تهیهکننده افزود: حتی بازیگران فیلم هم با اینکه بازیگران بسیار خوب و حرفهای هستند، در رقابت با فیلمها و بازیگران دیگر انتظار نداشتند جایزه بگیرند. این هم اتفاق با ارزشی است و البته کارگردان فیلم هم با فیلم اولش که در ترکیه ساخته بود، نتوانسته بود این تعداد جایزه کسب کند. به همین دلیل است که او میخواهد فیلم سومش را هم با عوامل ایرانی بسازد، ما هم در حال کمک به او هستیم. شکی نیست پتانسیلی که در سینمای ایران وجود دارد، در ترکیب با هر فیلمی در منطقه میتواند کیفیت ساخت آن فیلم را بهتر کند.
نمایی از پشتصحنه «درخت خاموش»
کارگردان ترکیهای در فکر همکاری با بازیگران ایرانی
اسکویی درباره تمایل فایسال سویسال کارگردان ترک «درخت خاموش» برای همکاری با عوامل ایرانی در پروژههای بعدی خود هم تأکید کرد: حتی او در این فکر است که از بازیگران ایرانی استفاده کند. واقعیت این است که ایران و ترکیه نقاط فرهنگی مشترک بسیاری دارند و این نقاط فرهنگی مشترک، باعث شده تا دغدغههای فرهنگی مشترک هم داشته باشیم. از آن طرف، نگاه، ادبیات و زبان مشترک باعث میشود، بازهم به این اشتراکات افزوده شود. البته منظورم زبان کلامی ترکی و فارسی نیست بلکه منظورم آن زبانی است که هر ۲ کشور در توسعه پیدا کردن، دارند، در یک نقطه جغرافیایی واقع شدند، محل ارتباط شرق و غرب قرار گرفتند و نگاه مذهبی مشترک دارند.
وی افزود: این شباهتها باعث میشود که به زبان مشترکی برای صحبت کردن درباره زندگی، انسانیت و نسبت مفاهیم فلسفی و انسانی با جهان پیرامونمان برسیم. ضمن اینکه ما، یعنی ایران و ترکیه تنها کشورهایی در منطقه هستیم که صنعت سینمای قوی داریم.
فیلم سینمایی «درخت خاموش» محصول مشترک ایران و ترکیه است که با حضور عوامل فنی سینمای ایران در مرحله پس از تولید توانست در جشنوارههای بینالمللی فیلم دیده شود و جوایز بسیاری کسب کند. این فیلم به تازگی موفق به کسب ۲ جایزه دیگر از فرانسه (جایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم بریژن فرانسه برای فیلمنامه) و بریتانی (جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم بریتانی) شده است.
تهیهکننده فیلم سینمایی «شماره ۱۰» گفت: طرح سینمایی برای ساخت اثری با موضوع جهان بدون اسرائیل ارائه کردهام که امیدوارم با آن موافقت شود تا آن را بسازم.
به گزارش سینمای خانگی، ابراهیم اصغری در گفت و گو با ایرنا، اظهار داشت: قصد دارم فیلمی با موضوع جهان بدون رژیم صهیونیستی بسازم که در قالب یک اثر سینمایی است. کار در زمان حاضر در حد یک طرح و ایده است که امیدوارم در ماههای آینده کامل تر و در نهایت ساخته شود.
وی همچنین گفت: یکی از آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی نابودی رژیم صهیونیستی و آزادی مردم فلسطین و سرزمینهای اشغالی است. ما ۴۳ سال است که برای تحقق این آرمان روزشماری میکنیم و امیدواریم که در زمان حیات خود چنین روزی را شاهد باشیم و در این زمینه بتوانیم گامهای مؤثرتری برداریم.
این تهیهکننده سینما درباره رسالت هنرمندان در ساخت آثاری در خصوص جنایتهای رژیم صهیونیستی گفت: در این بخش کارهای خوبی داریم اما تعداد آنها بسیار اندک و شاید کمتر از تعداد انگشتان دست باشد. جهان بویژه جهان اسلام است میطلبد که خیلی بیشتر از این ها کار شود.
به اعتقاد اصغری، جمهوری اسلامی و هنرمندان ایرانی باید بیشتر از هنرمندان دیگر کشورها کار انجام دهند چرا که ما محور مقاومت هستیم و قطعا اگر رژیم صهیونیستی شکست بخورد از ایران و جمهوری اسلامی شکست خواهد خورد.
اصغری گفت: امیدوارم که در این مسیر هنرمندان و سینماگران بتوانند پیشروتر باشند و آثاری را تهیه کنند که بتواند امید و اشتیاق را در میان مردم جهان و فلسطین به وجود بیاورد.
قم- کارگردان فیلم سینمایی اخت الرضا(ع) گفت: نسخه سریال این فیلم به صورت ۴ قسمتی است و از همان ابتدا با این رویکرد کار را شروع کردیم.
به گزارش سینمای خانگی، سید مجتبی طباطبایی کارگردان فیلم سینمایی اخت الرضا در گفتوگو با مهر، اظهار داشت: تولید آثار تاریخی مبتنی بر تاریخ اسلام هنوز در موقعیتی قرار نگرفته است که سینماداری که وارد صنعت سینما شده و بازده مالی برای او مهم است و نگاه صنعتی به این عرصه دارد، از آن استقبال کند.
طباطبایی با بیان اینکه قبل از ساخت اخت الرضا تجربه کار نمایشی داشته ام بیان داشت: نمایش ها و فیلم های آیینی که مبتنی بر تاریخ اسلام است دارای مخاطبان گسترده ای از اقشار مختلف است و همه اعضای خانواده می توانند برای تماشای آن به سینما بروند اما به دلیل کمبود تولیدات در این حوزه، هنور برای مسئولین و سینماگران جا نیفتاده است که این گونه از فیلم ها می توانند در سبد خانوارها قرار گیرد.
کارگردان فیلم سینمایی اخت الرضا (ع) ادامه داد: نسخه سریال اخت الرضا به صورت ۴ قسمتی است و از همان ابتدا با این رویکرد کار را شروع کردیم و البته جنبه مستند این فیلم به لحاظ تاریخ اسلام بر ابعاد دیگر می چربد و این فیلم مستند داستانی سینمایی است.
وی با بیان اینکه عدم استفاده از بازیگران چهره را از مزیت های کار می دانم افزود: برای این کار بازیگران توانمندی را پیدا کردیم همانند مجید امیری که بازیگر قابلی است و جایزه تئاتر فجر را داشته، جواد طاهری که او هم از بازیگران خوب است و در سریال یوسف و فیلم ملک سلمیان ایفای نقش کرده است، سهیلا محققی که نقش اول خانم این فیلم را بر عهده داشت نیز دختر مستعدی است که به خوبی ایفای نقش کرد.
طباطبایی بیان داشت: در عرصه بازیگری استعدادهای زیادی داریم که موقعیت برای بروز این استعدادها فراهم نشده است که در فیلم سینمایی اخت الرضا تلاش کردیم تا از این ظرفیت ها استفاده کنیم.
کارگردان فیلم سینمایی اخت الرضا (ع) در پاسخ به انتقاد عدم استفاده از بازیگران چهره در این فیلم بیان داشت: آرزوی هر کارگردانی است که با بازیگران چهره کار کند و اتفاقات خوبی را رقم بزند؛ اما معتقدم انتخاب یک تیم یکدست بهتر از انتخاب تیم ناهمگون که در آن بازیگر چهره هم حضور دارد است و ما باید تیمی را انتخاب کنیم که بتوان هماهنگی لازم برای ادامه کار را داشته باشند.
وی اضافه کرد: می خواستیم شخصیتی که در این فیلم معرفی می شود چهره جدیدی باشد؛ هر چند که بودجه و امکانات نیز در تولید اثر و بهره گیری از بازیگران تراز اول مهم است.
مسئولان برای اکران این اثر دغدغه داشته باشند
کارگردان فیلم سینمایی اخت الرضا (ع) با بیان اینکه این کار نیز ممکن است دارای نواقصی باشد عنوان کرد: باید از مسئولینی که برای ساخت این اثر حمایت کردند تشکر کنم و البته برای اکران این اثر نیز باید دغدغه باشد و زمان بیشتری برای نمایش آن در نظر گرفته شود.
ساخت فیلم سینمایی «اخت الرضا» از سال ۱۳۹۸ آغاز و در زمستان ۱۴۰۱ به اتمام رسیده است و در ۵ موقعیت از جمله شهرک سینمایی نور تابان، بافق یزد، دستجرد قم، شهرک سینمایی غزالی تهران و شهر مقدس قم فیلمبرداری شده است.
گفته شده پژوهش فیلمنامه «اخت الرضا» ۴ سال با حضور جمعی از محققان تاریخ اسلام به طول انجامیده و آیت الله احمد عابدی و عبدالرحیم حجتی از اساتید برجسته حوزه علمیه قم بر آن نظارت داشتند و در نهایت فیلمنامه به تأیید آستان مقدس حضرت معصومه (س) و با مشارکت عتبه حسینی به رشته نگارش درآمده است.
این اثر سینمایی اولین محصول مشترک فرهنگی بین عتبه امام حسین علیهالسلام و عتبه حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) بوده که حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و شرکت سینمایی نور تابان وابسته به بنیاد مستضعفان در ساخت آن مشارکت داشتند.
برگزیدگان جشنواره فیلم کوتاه تهران در گفتوگو با ایرنا از دغدغهها و مسائل سینمای کوتاه گفتند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، شامگاه سه شنبه -۲ آبان ماه- چهلمین دوره جشنواره فیلم کوتاه تهران برگزیدگان خود را شناخت. در این گزارش با برخی از این برگزیدگان گفتوگو کردیم و از دغدغههایشان پرسیدیم. دغدغههایی که از بازگشت برخی از آنان به سینمای کوتاه خبر میداد و حاکی از افزایش هزینههای تولید، نسبت به برآوردهایشان بود.
نفس انیمیشن این است که دائم از هزینه ها عقب هستید
فاطمه جعفری، برنده بهترین فیلم پویانمایی برای انیمیشن «ده سالگی» از پروسه تولید انیمیشن گفت: پروسه تولید انیمیشن سخت و زمانبر است. استاپ موشن در خوشبینانهترین حالت برای تولید سه سال زمان زمان میبرد. اگر در سال ۱۴۰۲ قرار ببندید، در سال۱۴۰۴ و ۱۴۰۵ به تدوین و موسیقی میرسید و واقعا هزینههای تولید فشار زیادی می اورد.
این کارگردان جوان درباره حوزه تخصصی خود یعنی استاپ موشن گفت: کانون پرورش فکری سرمایهگذار کار من بود و تنها جایی هم هست که استودیوی تولید استاپ موشن دارد و من نیز باید آنجا کار کنم چرا که استاپ موشن به فضای خاصی نیاز دارد که فقط کانون یک استودیوی بزرگ برای استاپ موشن دارد. درست است که از سوی کانون حمایت شدم اما این نفس انیمیشن است که شما دائم از هزینهها عقب هستید.
کارگردان انیمیشن «ده سالگی» ادامه داد: من هنوز قالب فیلم کوتاه را دوست دارم و احساس میکنم با فیلم کوتاه کار دارم شاید روزی فیلم بلند نیز بسازم.
بازگشت به سینمای کوتاه پس از تجربه سینمای بلند
محمد علیزاده فرد، کارگردان فیلم «شریف» که برنده بهترین فیلم از نگاه ملی شد گفت: من به فضای فیلم بلند رفتم و به فیلم کوتاه برگشتم و همچنان نیز در فضای فیلم کوتاه نفس خواهم کشید.
علیزاده فرد بر جذابیتهای مدیوم فیلم کوتاه تاکید کرد و گفت: خلوصی که فیلمسازان و همکاران در فیلم کوتاه دارند در فیلم بلند خیلی کمتر است. به همین خاطر به این فضا بازگشتم.
این کارگردان جوان که با دخترش برای دریافت جایزه به روی سن آمد، پیدا کردن سرمایه را برای فیلم کوتاه مشکل دانست اما افزود: هرچند پیدا کردن سرمایهگذار و برگشت سرمایه در فضای فیلم کوتاه سختتر است اما به دلیل خلوص نیت و صافتر بودن فضای سینمای کوتاه، آن را ترجیح میدهم.
به تنها چیزی که از ابتدا فکر نمیکردیم جشنواره بود
محسن مجید پور، تهیه کننده فیلم «شریف» که جایزه بهترین فیلم از نگاه ملی را از آن خود کرد درباره ایدهپردازی این فیلم گفت: ایده این کار از سر مزار شهدا به ذهن بنده رسید. همیشه فکر میکردم که باید یک محصولی را از خودم در حوزه دفاع مقدس ارائه کنم و باری روی دوشم بود.
مجیدپور ادامه داد: به تنها چیزی که فکر نمیکردیم در ابتدا جشنواره بود. بیشتر رسالتی که داشتیم ذهنمان را درگیر کرده بود.
تهیه کننده فیلم «شریف» مدیوم فیلم کوتاه را جایی برای ازمون وخطا دانست و گفت: بنده ۴ فیلم بلند را نیز کارگردانی کرده ام. فیلم کوتاه مختصر و مفید است و مورد پسند مردم نیز هست. به فیلم کوتاه خیلی بیشتر از فیلم بلند علاقه مندم.
وقتی هزینهمان در تولید سه چهار برابر شد
پیام کردستانی، کارگردان فیلم «خودکشی به سبک نیچه» که برنده جایزه بهترین فیلم این دوره از جشنواره شد، درباره اقتباس در سینما و فیلم کوتاه گفت : بخشی از ادبیات داستانی ما درباره قصه های درونی شخصیتهاست و ماجراهایی است که دراماتیک و نمایشی نیستند. دراماتیک کردن قصه همیشه یکی از مسائل اصلی اقتباس است و باید به سراغ قصه ای بروید که این ویژگی را خودش داشته باشد. اگر به سراغ یک قصه درونی و بدون ماجرای بیرونی و دراماتیک بروید؛ سختی و مشقت خواهید داشت.
کردستانی درباره اعتبار جشنواره و فیلمسازی برای جشنواره ادامه داد : ما هیچ جشنواره جایگزینی در ایران نداریم و این فستیوال تنها فستیوالی است که میتوان فیلم فرستاد. اگر این فستیوال نیز نباشد کجا برویم؟ جشنواره نهال که دانشجویی است و چند جشنواره منطقه ای داریم که اعتباری ندارند. این فستیوال تنها گزینه است و تبدیل به فستیوال معتبرتری نسبت به قبل شده و این قابل درک است که این حس برای فیلمساز وجود داشته باشد که بخواهد پیش از فرستادن فیلم به اسکار هم فکر کند.
کارگردان فیلم «خودکشی به سبک نیچه» درباره فضای اقتباس برای فیلم کوتاه گفت: اینکه چه قصهای شما را ترغیب کند مهم است. ممکن است گاهی ایده اورجینال بهتر جواب بدهد. قصه، بیشتر از اقتباسی بودن یا نبودن اثر مهم است.
وی ادامه داد: فیلمی که ساختم کاملا منطبق بر فضای ذهنیام است. فضایی که پیش از فیلمسازی در ذهنم بود.
بهمن رضایی، تهیه کننده فیلم نیز از افزایش سرسام آور هزینههای تولید گفت: کار کاملا با هزینه شخصی و مستقل ساخته شده. ما از برآورد ۶۰، ۷۰ میلیونی به هزینه سه چهار برابری تولید رسیدیم. همزمانی تورم وکرونا باعث شد هزینه کار به شدت بیشتر بشود.
جشنواره فیلم کوتاه تهران پس از یک هفته نمایش فیلم در پردیس سینمایی ملت سه شنبه شب برگزیدگان خود را شناخت. جوایز بخش اصلی این جشنواره در بخش کارگردانی به حمید حسینی و محمد حسینی برای فیلم «یوفو» و در بخش بهترین فیلم به بهمن رضایی و پیام کردستانی برای فیلم «خودکشی به سبک نیچه» رسید.
جالب آنکه مدیر مدرسه که دومین فیلم از نگاه تماشاگران بود در دو روز پایانی جشنواره جای خود را به «مورچه» داد و جایزه بهرین فیلم از نگاه تماشاگران به «مورچه» رسید. محمد منصوبی نیز جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را برای فیلم «مدیر مدرسه» دریافت کرد.
گفتنی است جایزه بزرگ این جشنواره نیز به علی علیزاده برای «قوتار» اهدا شد و اعتبار اسکار را برای این فیلم به ارمغان آورد.