رسانه سینمای خانگی- «اکولایزر»، باربی و اوپنهایمر را جا گذاشت

قسمت سوم از فیلم اکشن «اکولایزر» در حالی صدرنشین سینماها شد که دو فیلم «باربی» و «اوپنهایمر» به رکوردهای جدیدی دست یافتند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از یواِس‌اِی تودی، سومین قسمت از سری فیلم‌های «اکولایزر» (برابرساز 3) با بازی «دنزل واشنگتن» با فروش بالغ بر ۴۰ میلیون دلار در آخر هفته در صدر گیشه سینمای آمریکا قرار گرفت و به شش هفته حضور فیلم «باربی» در صدر پایان داد.

فروش گیشه تابستانی سینمای آمریکا برای نخستین بار از زمان شیوع کرونا از چهار میلیارد دلار عبور کرد و فیلم‌های «باربی» و «اوپنهایمر» نقش چشمگیری در ثبت این رقم داشته‌اند.

«باربی» ساخته «گرتا گرویگ» رسما با رسیدن به فروش ۱.۳۶ میلیارد دلار از فیلم «برادران سوپر ماریو» پیشی گرفت و به پرفروش‌ترین فیلم سال ۲۰۲۳ تبدیل شد، در حالی که «اپنهایمر» به کارگردانی «کریستوفر نولان» با عبور از ۸۵۰ میلیون دلار در گیشه جهانی، سومین فیلم پرفروش سال نام گرفت.

فیلم جدید «اکولایزر ۳» در زمان پرتنشی برای هالیوود اکران شده و اتحادیه بازیگران آمریکا از حدود ۵۰ روز قبل برای رسیدن به قراردادهای منصفانه وارد اعتصاب شده‌ است و به همین دلیل «دنزل واشنگتن» نمی‌توانست برای این فیلم که توسط همکار دیرینه‌اش «آنتوان فوکوا» کارگردانی شده بود، تبلیغ کند. با این حال برخی کارشناسان معتقدند این فیلم اکشن یک مورد استثنایی است که می‌تواند بدون تبلیغ از سوی «دنزل واشنگتن» به موفقیت برسد چرا که مجموعه فیلمی شناخته شده است.

«واشنگتن» یکی از مشهورترین بازیگران، کارگردانان و تهیه کنندگان نسل خود است و در طول دوران حرفه‌ای فعالیت هنری خود علاوه بر دریافت هشت نامزدی دیگر دو جایزه اسکار را برای فیلم‌های «شکوه» و «روز تمرین» دریافت کرده است. از دیگر افتخارات او می‌توان به جایزه تونی برای بازی در سریال «حصارها» در سال ۲۰۱۰ و جایزه یک عمر دستاورد سسیل بی.‌دمیل (جایزه افتخاری گلدن گلوب) در سال ۲۰۱۶ اشاره کرد.

«دنز ل واشنگتن» در سال ۲۰۲۰، از سوی نیویورک تایمز به عنوان بزرگترین بازیگر قرن بیست و یکم انتخاب شد. او پس از «سیدنی پواتیه»، دومین چهره سیاه‌پوست است که موفق به کسب جایزه اسکار شده است.

فیلم جدید «اکولایزر» عموما نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرده و تاکنون نمره ۷۶% را در وبسایت راتن تومیتوز به دست آورده و مخاطبان سینمایی نیز نمره سینمایی (CinemaScore A) به این فیلم داده‌اند.

«اکولایزر ۳» با احتساب فروش در دیگر کشورها، تاکنون بیش از ۶۰ میلیون دلار در سطح جهان فروخته است.

رسانه سینمای خانگی- چرا مردم «مرده‌‎شور» را تحریم کردند؟

امیر مهندسیان نویسنده و یکی از کارگردانان فیلم کوتاه «مطرود» که داستان متفاوت طرد شدن یک غسال از سوی مردم را روایت می‌کند، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم‌ کوتاه پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، در سال‌هایی که سینمای بلند داستانی ایران شرایط چندان ایده‌آلی را در جذب مخاطب و فروش در گیشه تجربه نمی‌کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به‌واسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.

«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

فیلم کوتاه «مطرود» به کارگردانی مشترک امیر مهندسیان و حمید شاه‌محمدی سی و پنجمین فیلم‌کوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگوها میزبان کارگردانش بودیم.

«مطرود» داستان غسالی را روایت می‌کند که اهالی یک روستا او را طرد کرده و دیگر میتی را برای شستشو به او نمی‌سپارند.

آنچه می‌خوانید حاصل گفتگو مهر با امیر مهندسیان نویسنده و یکی کارگردانان فیلم کوتاه «مطرود» است.

* شما یک سال پیش‌تر از ساخت فیلم‌کوتاه «مطرود» نمایشی را با عنوان «گم‌وگور» بر اساس همین داستان روی صحنه داشتید که امیر جعفری و الناز شاکردوست در آن ایفای نقش می‌کردند. این داستان چه ویژگی داشت که تصمیم گرفتید در قالب یک فیلم کوتاه هم آن را روایت کنید؟

تئاتر «گم‌وگور» آخرین تئاتر من بود و تا پیش از آن هم من کار تئاتر می‌کردم و نمایش‌هایی را روی صحنه برده بودم. در عین حال خیلی دوست داشتم اتفاقی بیفتد و فیلمنامه‌ای پیدا کنم که آن را دوست داشته باشم و بسازم. از این منظر از همان ابتدا هدف اصلی‌ام ساخت فیلم بود. تئاترهایی هم که همیشه کار می‌کردم خیلی واقع‌گرا بود و می‌شد از دل آن‌ها یک روایت سینمایی هم استخراج کرد. پیش از اجرای «گم‌وگور» هم تجربه ساخت فیلم‌های کوتاه را داشتم اما نه در مختصات حرفه‌ای و بیشتر به‌عنوان کسب تجربه کار می‌کردیم. بعد از آن بود که تصمیم به ساخت یک فیلم‌کوتاه حرفه‌ای گرفتم.

از زمانی که این فیلم از تلویزیون پخش شده است، سه نفر از شهرستان‌های مختلف برایم پیام فرستادند که اگر اجازه می‌دهید از این فیلم اقتباسی داشته باشیم و براساس آن نمایشنامه‌ای بنویسیم! من هم به آن‌ها نگفتم که من خودم ابتدا نمایشنامه این داستان را کار کرده‌ام

اندکی با بچه‌های سینمای کوتاه ارتباط گرفته بودم و به دنبال قصه‌ای می‌گشتم که آن را در قالب یک فیلم کارگردانی کنم. احساس کردم می‌توانم همین نمایشنامه «گم‌وگور» را با اندکی تغییر تبدیل به یک فیلم کوتاه کنم. این ۲ روایت تفاوت‌هایی با هم دارند اما شخصیت‌های اصلی فیلم، همان کاراکترهایی هستند که در نمایشنامه هم حضور دارند.

جالب اینکه از زمانی که این فیلم از تلویزیون پخش شده است، سه نفر از شهرستان‌های مختلف برایم پیام فرستادند که اگر اجازه می‌دهید از این فیلم اقتباسی داشته باشیم و براساس آن نمایشنامه‌ای بنویسیم! من هم به آن‌ها نگفتم که من خودم ابتدا نمایشنامه این داستان را کار کرده‌ام و حتی گفتم اگر کمکی هم از من بربیاید دریغ نخواهم کرد.

این قصه ابتدا خیلی دیالوگ‌محور بود و بر اساس مشورت‌ها سعی کردم از حجم دیالوگ‌ها کم کنم و روایتم را تصویری‌تر کنم. یکی از سختی‌های ورود ما تئاتری‌ها به سینما همین تصویری کردن روایت است. وقتی به قصه رسیدیم، با عوامل حرفه‌ای صحبت کردیم و کار کلید خورد.

* اتفاقاً یکی از ویژگی‌های این فیلم کوتاه حضور عوامل حرفه‌ای سینمای بلند در آن است.

بله کمک بسیار زیادی هم به من کردند. من پیش‌تر فیلمی ساخته بودم که اتفاقاً جایزه کارگردانی هم گرفته بود اما یک تجربه حرفه‌ای محسوب نمی‌شد. عواملی که در این پروژه توانستم با آن‌ها همکاری داشته باشم، خیلی وام‌دار اجرای تئاتر «گم‌وگور» بود چرا که خیلی از اهالی سینما آن کار را روی صحنه دیده بودند و دوست داشتند. وقتی با آن‌ها درباره ساخت یک فیلم کوتاه حرفه‌ای صحبت کردم، آن‌ها هم قول مساعد دادند و به من کمک کردند. این کار تجربه خیلی خوب بود اما خودم هم در کارهای بعدی‌ام این اندازه عوامل حرفه‌ای نداشتم. در فیلم‌کوتاه بعدی‌ام، دوستم کار را فیلمبرداری کرد و اینگونه نبود سراغ عوامل شناخته شده بروم.

*اما بعدتر در فیلم‌کوتاه «رعنا» مجدد عوامل حرفه‌ای داشتید.

بله. آنجا هم مجدد همکاران حرفه‌ای داشتم چراکه برنامه‌ام این بود که بعد از آن تجربه سراغ ساخت فیلم سینمایی بروم.

* کمی درباره ایده «مطرود» صحبت کنیم. ایده غسالی که جزئیات این مناسک را فراموش می‌کند، از کجا به ذهن‌تان رسید؟

من معمولاً در کارهایم از فضا به قصه می‌رسم. درباره این قصه هم همه چیز شاید از ترس من از فضای غسالخانه آغاز شد. من از کودکی همواره از فضای غسالخانه ترسیده بودم.

* این همان ترسی است که در کاراکتر اصلی هم می‌بینیم.

دقیقاً. همواره برای آنکه ترس‌هایم را از بین ببرم تلاش می‌کنم با آن‌ها مواجه شوم. به همین دلیل هم گاهی به مدت طولانی به غسالخانه می‌رفتم و فضای آن را تماشا می‌کردم. وقتی ترسم از این فضا ریخت، آرام‌آرام برایم یک فضای جالب شد. گاهی با افراد صحبت می‌کردم و در جستجوی نگاه آن‌ها نسبت به زندگی بودم. این مربوط به زمانی می‌شود که روی نمایشنامه «گم‌وگور» کار می‌کردم. خیلی از غسال‌ها، کاری که می‌کردند، برای‌شان تبدیل به عادت شده بود و خیلی از آن‌ها هم اصلاً از شغلی که داشتند ناراضی نبودند.

در جامعه ما و حتی در همه دنیا احساس می‌کنم انسان‌ها همیشه دنبال مقصر می‌گردند و هیچ‌گاه ماجرا را از خودشان آغاز نمی‌کنند. در فیلم‌ها و درام‌های بزرگ دنیا هم وقتی یک کاراکتر به ناامیدی رسیده است، هیچ‌گاه تلنگر را از خودش آغاز نمی‌کند و همزمان به‌دنبال مقصر و به دنبال ناجی است * بیشتر احتمالاً ریشه اعتقادی برای‌شان دارد.

نه اینگونه هم نیست. مانیفست خیلی از آن‌ها این بود که اگر ما نباشیم، می‌دانید چه اتفاقی می‌افتد!؟ سازمان بهشت زهرا (س) صراحتاً می‌گوید اگر این سازمان فقط برای سه روز دست از کار بکشد، نمی‌دانید چه فاجعه‌ای از نظر بهداشتی در تهران اتفاق خواهد افتاد. به این معنا خیلی از این افراد از مرحله اعتقاد هم گذشته‌اند. الزاماً این انتخاب ارتباطی با ماجرای زندگی پس از مرگ و این‌ها ندارد و برخی از آن‌ها تنها احساس می‌کنند که کار مهمی را در اجتماع برعهده دارند.

در همین جا بود که با خودم به این ایده فکر کردم که اگر من روزی نتوانم دیگر فیلم بسازم، احتمالاً احساس می‌کنم دیگر آدم مهمی در جامعه نیستم، با خودم گفتم اگر یک مرده‌شور در چنین موقعیتی قرار بگیرد و احساس کند اهمیتش را در جامعه از دست داده است، چقدر می‌تواند سوژه جالبی باشد. از همان ابتدا هم احساس می‌کردم اگر به این سمت بروم، احتمالاً فضای سنگینی در قصه ایجاد می‌شود و شاید تماشاچی را پس بزند. کمااینکه در زمان اجرای نمایش هم دکوری از غسالخانه ساخته بودیم که برخی مخاطبان وقتی وارد سالن می‌شدند و دکور را می‌دیدند، دچار ترس می‌شدند. ولی من همواره تلاش می‌کنم با لحن، فضا را تلطیف کنم. در اجرا حتی در تضاد با مرگ پایانی شاهد تولد یک نوزاد هستیم که همین تضاد کمی فضا را تلطیف می‌کرد.

* که در فیلم‌کوتاه آن تولد را حذف کردید و گویی کمی ناامیدتر شده‌اید!

بله. می‌توان گفت کمی ناامیدی بیشتر است اما همین ناامیدی می‌تواند برای برخی مخاطبان ایجاد امیدواری کند. شاید این امید را در دل کسی به‌وجود بیاورد که می‌تواند در زندگی‌اش مفید باشد.

* دیالوگی در فیلم هست که زن می‌گوید «همین مردم بودند که مراد را به این حال انداختند» این برگرفته از همین جو غالب در جامعه ما نیست که همه چیز را می‌خواهیم به گردن مردم و جامعه بیندازیم؟ به‌خصوص که خیلی طبیعی است که مردم از یک غسالی که دچار فراموشی در رعایت قواعد شرعی غسالی شده است، دوری کنند.

این دیالوگ را کاملاً تعمدی در روایت گذاشتم اما نمی‌خواستم مقصر را جامعه و مردم نشان دهم. قطعاً این آدم باید خودش روی خودش کار می‌کرد تا به این یأس و ناکارآمدی نرسد. او مدام در انتظار ناجی بود و مولود هم تلاش می‌کرد نقش همین ناجی را برای او ایفا کند. در جامعه ما و حتی در همه دنیا احساس می‌کنم انسان‌ها همیشه دنبال مقصر می‌گردند و هیچ‌گاه ماجرا را از خودشان آغاز نمی‌کنند. در فیلم‌ها و درام‌های بزرگ دنیا هم وقتی یک کاراکتر به ناامیدی رسیده است، هیچ‌گاه تلنگر را از خودش آغاز نمی‌کند و همزمان به‌دنبال مقصر و به دنبال ناجی است. اتفاقاً آن سکانس آزمون را به این دلیل در داستان گذاشتیم که تأکید کنیم، این آدم خودش دیگر نمی‌تواند این کار را انجام بدهد و اگر قرار باشد اتفاقی رخ دهد باید از خودش آغاز کند.

* در فراز پایانی این احساس در داستان شکل می‌گیرد که گویی حال خوب این آدم‌ها در گرو حذف یک فرد دیگر است و این موقعیت تکان‌دهنده‌ای است!

مهمترین چیزی که درام را شکل می‌دهد، همین تضادهاست. من همواره برای قصه‌هایم به دنبال یک تضاد می‌گردم. زمانی استاد سمندریان هم می‌گفت یکی از جالب‌ترین چیزهایی که درام را به‌وجود می‌آورد، تضاد است. در این قصه کوتاه هم تلاش کردم این تضاد را شکل بدهم و به همین نقطه رسیدم که یک فرد، زنده ماندن و کارایی داشتنش در اجتماع، در گرو حذف دیگران است. خوشحالی این افراد در گروه عزاداری گروهی دیگر است و این واقعیتی است که در دنیا می‌تواند جریان داشته باشد. کمااینکه در نظام سرمایه‌داری هم همین گونه است و ثروتمند شدن یک فرد، در گرو بدبخت شدن یک گروه دیگر است. البته اصلاً نمی‌خواستیم اینقدر مستقیم به این موارد اشاره کنیم و تنها همان تضاد را تصویر کردیم.

* چقدر گیتی قاسمی در ایفای نقش مولود درخشان است و چقدر به فیلم کمک کرده است.

بله. واقعاً به فیلم کمک کرده است. خیلی از نقش‌آفرینی او در این فیلم لذت بردم.

* درباره مناسک مربوط به غسل چقدر تحقیقات داشتید؟

بخش عمده‌ای از فیلمنامه بر اساس تحقیقاتی بود که در این زمینه داشتم. البته در بهشت زهرا (س) امکان ورود برای تحقیق نبود اما در شهرستان‌هایی مانند کاشان یا لواسان، سراغ قبرستان‌های قدیمی رفتم که شاید هفته‌ای ۲ تا سه میت داشتند اما صبر می‌کردم و همه مراحل را با دقت دنبال می‌کردم. برخی نگاه کاملاً اداری به فرآیند غسل دارند و برخی دیگر هستند که حتی روی کوچک‌ترین مناسک آن هم حساسیت نشان می‌دهند. این جنس حساسیت در برخی شهرستان‌ها بیشتر هم هست.

* غسالخانه‌ای که در فیلم می‌بینیم واقعی است یا دکور است؟

نه. آن قبرستان و آن غسالخانه واقعی بود اما ما خیلی روی آن کار کردیم. حتی کاشی‌های آنجا را عوض کردیم. کاشی‌های اصلی خیلی سفید بود و در بازتاب نور، دوربین را اذیت می‌کرد. فضای قبرستان هم در حوالی لواسان، همین بود اما محدوده‌ای از آن را هم دکور زده بودیم.

* پس مشکلی برای حمل و نقل تجهیزات نداشتید.

نه. در همان منطقه لواسان تجهیزات را دپو کرده بودیم و از آنجایی که کل کار هم در یک دکور بود، همه چیز را همان‌جا انبار کرده بودیم.

واقعیت است که فیلمسازی خیلی گران شده است، اما از آن طرف هم باید اعتراف کرد که توقع فیلمسازان هم خیلی بالا رفته است! یعنی اصرار دارند حتماً فلان مدل دوربین را در اختیار داشته باشند و فلان حجم دکور بسازند تا فیلمشان ساخته شود. در حالی که من فکر می‌کنم همه تجهیزات باید در خدمت فیلمنامه باشد

* فیلم‌کوتاه «مطرود» در سال ۹۷ ساخته شد و در جشنواره فیلم کوتاه تهران هم حضور داشت. کمی از بازخوردهای آن حضور بگویید.

واقعیت این است که فیلم در جشنواره‌های داخلی خیلی دیده نشد. البته در جشنواره فیلم کوتاه تهران، در بخش آرای مردمی تا رتبه دوم یا سوم هم بالا آمد اما از منظر داوری خیلی به آن توجه نشد. در جشنواره‌های خارجی اما توجه بسیاری به آن شد و جوایز متعددی هم گرفت. بعدها فیلم در تلویزیون پخش شد و در پاتوق اکران فیلم‌های کوتاه هم قرار گرفته و دوستان هم در پخش‌های اخیر، نسبت به آن اظهار لطف داشته‌اند.

* از سال ۹۷ تا امروز که همچنان فیلم کوتاه می‌سازید هزینه‌های تولید چقدر تغییر کرده است؟

بله این واقعیت است که فیلمسازی خیلی گران شده است، اما از آن طرف هم باید اعتراف کرد که توقع فیلمسازان هم خیلی بالا رفته است! یعنی اصرار دارند حتماً فلان مدل دوربین را در اختیار داشته باشند و فلان حجم دکور بسازند تا فیلمشان ساخته شود. در حالی که من فکر می‌کنم همه تجهیزات باید در خدمت فیلمنامه باشد. برخی هستند که ضعف فیلمنامه‌شان را می‌خواهند با خرجی که برای فضاسازی می‌کنند، جبران کنند. به‌شدت معتقدم در فیلم کوتاه مهمترین عنصر فیلمنامه است. امروز اینگونه شده است که برخی ابتدا سرمایه‌گذار پیدا می‌کنند و بعد بر مبنای آن شروع به فیلمنامه نوشتن و فیلم ساختن می‌کنند! این در حالی است که بیشتر فیلم‌های کوتاهی که موفق بوده و ماندگار شده‌اند، در گرو بودجه و هزینه نبوده‌اند.

* یعنی معتقدید با بودجه کم هم می‌توان فیلم خوب ساخت؟

واقعاً ملاک و مقدار نمی‌توان برای بودجه یک فیلم تعیین کرد. همه چیز بستگی به فیلمنامه دارد. اگر فیلمنامه ساده و کم‌خرجی داشته باشید که متنش درست و خوب باشد، بله می‌توان با بودجه کم هم فیلم خوب ساخت.

* فیلم «مطرود» را در سال ۹۷ با چه بودجه‌ای ساختید؟

۶۰ میلیون تومان.

* و امروز اگر می‌خواستید با همان کیفیت بسازید، چقدر بودجه نیاز داشت؟

حداقل باید ۵۰۰ میلیون تومان هزینه می‌کردیم.

رسانه سینمای خانگی- «یازده یازده» آمادۀ اکران شد

فیلم سینمایی «یازده یازده» به نویسندگی و کارگردانی آرش رحمانی آماده نمایش شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم سینمایی «یازده یازده» به نویسندگی و کارگردانی آرش رحمانی و تهیه‌کنندگی مهدی ایل‌بیگی پس از گذراندن مراحل فنی، آماده نمایش شد.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «نویسنده‌ای که سال‌ها در خانه‌ای متروک زندگی می‌کند، ناگهان توسط چهار سیاه‌پوش تهدید می‌شود تا داستانی را که آن‌ها می‌خواهند بنویسد، در غیر این صورت ساعت ۱۱:۱۱ دقیقه … .»

فرزاد حسنی، انوش معظمی، سهیل برخورداری، نازنین کیوانی، آزاده مهدی‌زاده، راشین قهرمانی، ریما طهماسبی، دانیال عباسی، هویار مرتضوی، حسام بازگشا و کورش خزاعی‌اصل بازیگران فیلم سینمایی «یازده یازده» هستند.

عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از نویسنده و کارگردان: آرش رحمانی، مدیر فیلمبرداری: مهدی ایل‌بیگی، مدیر صدابرداری: علی عدالت‌دوست، تدوین: نیما جعفری جوزانی، طراحی و ترکیب صدا: امین شریفی، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، طراح صحنه: مهدی ایل بیگی، موسیقی: آرش رحمانی، جلوه‌های ویژه بصری: بهمن قهاری، طراح گریم: محسن دارسنج، منشی صحنه: سمیه شهرابی، طراح لباس: آرش رحمانی، طراح پوستر و لوگو: کارنگ طیاری، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: سهیل برخورداری، گروه کارگردانی: بهنام اشرفی و ندا بیگدلی، عکاس: عباس بغدادی، فیلمبردار پشت صحنه: علی بوجاری، سرمایه‌گذار: قاسم دریاباری، مجری طرح و جانشین تهیه‌کننده: سهیل برخورداری، تهیه کننده: مهدی ایل‌بیگی، مشاور رسانه‌ای: مریم قربانی‌نیا.

پخش بین‌المللی این فیلم سینمایی بر عهده موسسه مینروا فیلم به مدیریت الهه گودرزی است.

رسانه سینمای خانگی- زائران اربعین در موکب «مینی‌بوس» را می‌بینند

ابوذر حیدری کارگردان فیلم کوتاه «مینی‌بوس» که در مسیر راهپیمایی اربعین برای زائران به نمایش گذاشته می‌شود، به ارائه توضیحاتی درباره این فیلم پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، ابوذر حیدری کارگردان فیلم کوتاه «مینی‌بوس» از آثاری که به همت سازمان سینمایی و در قالب سینماسیار در مسیر راه‌پیمایی اربعین برای زائران به نمایش گذاشته می‌شود، در گفتگو با مهر، درباره این اثر توضیح داد: در سال ۹۶ آقای مجید مجیدی در قالب یک دورهمی، گروهی از فیلمسازان فیلم‌اولی در حوزه فیلم کوتاه را دورهم جمع کردند تا با موضوع اربعین، تعدادی اثر بین‌المللی تولید کنند.

وی ادامه داد: در این دورهمی‌ها استادانی مانند حجت‌الاسلام زائری و حبیب احمدزاده هم حضور داشتند و با حضور خود آقای مجیدی گفتگوهایی شکل می‌گرفت. در نهایت بعد از چند جلسه هفتگی قرار بر این شد که برخی از ما برای ساخت فیلم کوتاه طرح‌هایی را آماده کنیم. در نهایت هم طرح من و یکی دیگر از دوستان تصویب شد. قرار بود نزدیک به ۳۰ کار ساخته شود اما طرح‌ها به حد نصاب کیفی لازم نرسید. شخص آقای مجیدی طرح من را خیلی پسندیدند و به همین دلیل روی آن زمان گذاشتیم و فیلمنامه‌اش را آماده کردیم.

عراق را در ایران ساختیم

این فیلمساز ادامه داد: قرار این بود که فیلم را در عراق بسازیم اما از آنجایی که بنیاد فارابی بودجه آن‌چنانی برای ساخت فیلم کوتاه در خارج از کشور نداشت، کل پروسه ساخت را در خرمشهر و آبادان با بازسازی فضای عراق، طراحی و اجرا کردیم. فیلم را در گرما اردیبهشت و خرداد تصویربرداری کردیم و به همین دلیل شرایط خیلی سختی در جنوب کشور داشتیم. از طرف دیگر محدوده‌ای که در اختیار داشتیم، رود فرات را بازسازی کردیم. تنها لوکیشنی هم که پیدا کردیم حوالی بهمنشیر بود. از نظر لوکیشن بسیار فضای محدودی داشتیم و از نظر بصری آلودگی‌های بسیاری وجود داشت که به ما اجازه نمی‌داد دوربین را در هر جهتی قرار بدهیم.

حیدری درباره فرآیند شبیه‌سازی لوکیشن‌های ایران به فضای کشور عراق هم گفت: ما تصاویری در اختیار داشتیم و فیلمبردار این کار هم پیش‌تر در مسیر واقعی این لوکیشن در عراق، مستند ساخته بود. به همین دلیل هم تصاویر هلی‌شات از آن منطقه در اختیار داشتیم و هم تصاویر مربوط به مردم حاضر در این مسیر را در مستندها دیده بودیم.

این کارگردان افزود: این فیلم کوتاه در جشنواره‌ای در کشور عراق پذیرفته شد که موضوع آن هم مرتبط با اربعین بود. من امکان حضور نداشتم اما بازخوردهای بسیار خوبی شاهد بودیم. حتی دوستان عراقی هم این کار را دوست داشتند. غیر از این حضورها هم فیلمم در شرایط و موقعیت‌های متعددی در این سال‌ها نمایش داشته و امسال هم به تازگی مطلع شدم که همین فیلم در موکب‌های طول مسیر راه‌پیمایی در حال اکران است.

کارگردان «مینی‌بوس» درباره استفاده از زبان عربی در فیلم و ترکیب بازیگران گفت: یکی از دلایلی که می‌خواستیم فیلم را در عراق تولید کنیم، استفاده از لهجه واقعی همان مناطق بود. وقتی میسر نشد، برخی دوستان پیشنهاد دادند که از بازیگران عراقی ساکن جنوب استفاده کنیم که زبان‌شان عربی بود. فیلم هم فیلم شلوغی بود و بعد از انتخاب بازیگر، مسأله لهجه کاراکترها برای‌مان مسأله بود. یکی از دوستان بازیگر متخصص لهجه در فیلم بود و کمک کرد نزدیک‌ترین لهجه را داشته باشیم تا اگر عرب‌زبانی فیلم را دید، فضای آن را باور کند.

وی تأکید کرد: تلاش ما از ابتدا این بود که بین‌المللی کار کنیم. مخاطب فارسی‌زبان و انگلیسی‌زبان که طبیعتاً فیلم را با زیرنویس می‌بینند اما می‌خواستیم مخاطبان عرب‌زبان هم از دایره مخاطبان فیلم خارج نشوند. اگر در این زمینه دقت نمی‌کردیم، بخش عمده‌ای از مخاطبان‌مان که اهالی خود عراق را هم شامل می‌شدند از دست می‌دادیم. اگر این نگاه را نداشتیم هم می‌توانستیم فیلم را دوبله کنیم و هم می‌توانستیم از بازیگران فارسی‌زبان استفاده کنیم، اما نگاه‌مان عرضه جهانی بود.

حیدری درباره سوژه فیلم‌کوتاه «مینی‌بوس» هم توضیح داد: در حوزه اربعین کارهای نمایشی کمی تا به امروز تولید شده است و مشخص در حوزه فیلم کوتاه تولیدات در این حوزه بسیار کمتر بوده است. یکی از معدود کارهایی که من دیده‌ام «کوه سفید» است که فکر می‌کنم در همین بسته اکران سیار در موکب‌ها آن هم وجود داشته باشد. از آنجایی که در این زمینه تولیداتی نداشته‌ایم، همین تعداد محدود آثار مدام تکرار می‌شود. چند اثر محدود هستند که در این سال‌ها به مناسبت‌های مختلف عرضه شده‌اند. با همتی که آقای آذرپندار در انجمن سینمای جوانان داشته‌اند، این بسته فیلم کوتاه با موضوع اربعین از سال گذشته به‌صورت خیلی خوبی پخش شده است.

روایتی واقعی از دوره ممنوعیت زیارت اربعین

این کارگردان درباره طراحی ایده «مینی‌بوس» هم توضیح داد: در آن جلسات آقای مجیدی من ایده‌های مختلفی به ذهنم رسید اما تلاشم این بود که به ایده تازه‌ای برسم. در نهایت براساس یک خاطره جمعی در میان مردم عراق، به این داستان رسیدم. به‌نوعی حتی می‌توان گفت این اتفاق در دهه ۶۰ در واقعیت رخ داده است. در دوره‌ای که سفر به کربلا ممنوع بوده، این اتفاق واقعاً برای یک مینی‌بوس رخ داده است.

وی افزود: قصه فیلم درباره آدم‌های یک روستا است که با شیخ قبیله به این نتیجه می‌رسند که در ایام منع زیارات اربعین در حکومت صدام، به پیاده‌روی اربعین بروند. آن زمان هر کس برای این پیاده‌روی می‌رفت یا زندانی می‌شد یا حکم اعدام می‌گرفت. هر کس با ترفندی تلاش می‌کرده در این راه‌پیمایی مشارکت داشته باشد. مسیر «طریق‌العلما» به دلیل نخلستان‌های اطراف فضای مناسبی برای حرکت‌های پنهانی داشته و برخی شبانه به آنجا می‌رفتند و پنهان می‌شدند. شیخ آن روستا تصمیم می‌گیرد همه علاقه‌مند روستا را با مینی‌بوسی همراه کند و هر گاه به آن‌ها ایراد گرفتند بگویند مینی‌بوس خراب است و داریم آن را هل می‌دهیم! در عین اینکه پیاده‌روی اربعین را هم انجام می‌دهند.

حیدری با اشاره به تحقیقات خود درباره بازه زمانی روایت این فیلم کوتاه گفت: در آن مقطع سخت‌گیری‌ها واقعاً زیاد بود و حتی خانواده‌هایی بودند که در مسیر راه‌پیمایی اربعین به تیربار بسته می‌شدند و به شهادت می‌رسیدند. صدام دستور داده بود هر کس در این مسیر پیاده‌روی می‌کند، یا باید کشته شود یا دستگیر. خیلی از زائران شبانه راهی این مسیر می‌شدند اما موارد زیادی بوده که به مقصد نمی‌رسیدند و قربانی می‌شدند. آنقدر هم مصداق این اتفاق زیاد بوده که نیاز به پژوهش آن‌چنانی هم ندارد.

رسانه سینمای خانگی- وعدۀ وزیر: سالی ۱۱۰ فیلم ساخته می‌شود

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه سالانه در کشور مجوز ساخت ۱۱۰ فیلم سینمایی صادر می‌شود،گفت: امسال پر رونق ترین سال سینما در تاریخ کشور بوده است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، محمد مهدی اسماعیلی اظهار داشت: طی دو سال دولت حجت الاسلام رئیسی اقدامات مهم و جهت دهی جدیدی در وزارت فرهنگ و ارشاد در تولید محصولات نمایشی و سینمایی انجام شده است.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: سال گذشته در جشنواره فیلم فجر عمده کارهای موفق در حوزه بازنمایی حماسه دفاع مقدس بود و استقبال خوبی اهالی هنر از این محصولات داشتند.

وی از تولید فیلم سینمایی برای شخصیت‌های مهم خبر داد و بیان کرد: در سال جاری برای شخصیت‌های مهم و تأثیرگذار در حوزه مقاومت، ایثار و شهادت کارهای خوبی در مجموعه فارابی و دیگر مجموعه‌ها در حال ساخت است.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن حمایت از تولید فیلم سینمایی شهید نادر مهدوی، سردار مبارزه با آمریکا در خلیج‌فارس تصریح کرد: این فیلم سینمایی با حمایت مجموعه‌های فرهنگی در حال ساخت است و از هر گونه همکاری در ساخت فیلم سینمای شهید مهدوی در مجموعه فارابی حمایت می‌شود.

وی افزود: امید است این اثر نمایشی هر چه سریع‌تر ساخته و به نمایش عمومی گذاشته شود و مردم با این ذخایر گرانقدر حوزه ایثار و مقاومت بیش از گذشته آشنا شوند.

اسماعیلی با اشاره به ساخت تعداد فیلم‌های سینمایی در کشور گفت: سالانه در کشور مجوز ساخت ۱۱۰ فیلم سینمایی صادر می‌شود و مجموعه‌های فارابی از تولیدات فاخر و تراز انقلاب اسلامی است.

وی ادامه داد: اکنون در مجموعه فارابی که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعلق دارد ۱۸ کار جدید مراحل تولید آن طی می‌کند و با همکاری بخش خصوصی قدرتمند در سینما، امسال پر رونق ترین سال سینما در تاریخ کشور بوده است.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اضافه کرد: امسال فیلم سینمایی در کشور اکران شده که نزدیک به ۲۵۰ میلیارد تومان فروش داشته که نشان از رونق فرهنگ و هنر در جامعه دارد.

وی گفت: نزدیک ترین رقم به این فیلم در سال گذشته ۷۷ میلیارد تومان بود.

اسماعیلی افزود: در همه بخش‌ها، مجموعه مخاطبان امسال نسبت به سال‌های گذشته چند برابر شده با این تفاوت که عمده این کارها با نگاهی به اصول ارزش‌های اصیل بومی و دینی کشور در حال اجراست و در اربعین حسینی مشاهده می‌شود که در تالارهای مهمی فرهنگی و هنری کشور از جمله در تهران هنرمندان کارهای پرمخاطب ارائه می‌کنند، سالن‌های پر از بیننده برای دیدن این آثار با گرایش عاشورا، اربعین و مناسبت مهم محرم و صفر است.

وی گفت: این نشان می‌دهد که اکثریت قریب به اتفاق جریان فرهنگی هنری کشور آمادگی نقش آفرینی در این حوزه دارد و بر ما کارگزاران و مسئولان فرهنگی است که زمینه شکل گیری و ارتقای فعالیت‌ها را فراهم کنیم.

رسانه سینمای خانگی- اعتصاب «ناپلئون» را شکست می‌دهد؟

فیلم سینمایی «ناپلئون» ساخته «ریدلی اسکات» به دلیل اعتصابات جاری در هالیوود احتمالا با تاخیر و در سال ۲۰۲۴ اکران می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ورایتی، با توجه به حضور «واکسن فینیکس» در نقش «ناپلئون» و عدم امکان تبلیغ فیلم توسط وی به دلیل اعتصاب اتحادیه بازیگران آمریکا، احتمالا اکران این فیلم که قرار بود توسط کمپانی سونی و اپل از تاریخ ۲۲ نوامبر ۲۰۲۳ انجام شود، به سال آینده موکول می‌شود.

با توجه به این که فیلم «ناپلئون» قرار است در تعطیلات روز شکرگزاری اکران شود، با توجه به اعتصابات، کار دشواری برای رقابت با پنج فیلم دیگری خواهد داشت که همزان اکران می‌شوند.

فیلم سینمایی «ناپلئون» نخستین همکاری «ریدلی اسکات» کارگردان و «واکین فینیکس» بازیگر برنده اسکار پس از گذشت پیش از دو دهه از ساخت فیلم «گلادیاتور» است که «فینیکس» در نقش ناپلئون در مقابل «ونسا کربی» در نقش ژوزفین همسر امپراتور فرانسه مقابل دوربین رفته است.

فیلم نگاهی اصیل و شخصی به ریشه‌های ناپلئون و صعود سریع و بی‌رحمانه‌اش به امپراتوری دارد که از منظر رابطه اعتیادآور و اغلب ناپایدار او با همسرش ژوزفین نگریسته می‌شود. «طاهر رحیم»، «بن مایلز»، «متیو نیدهام» و «لودین سانیه» دیگر بازیگران این فیلم هستند.

«اسکات» پیش از این نیز فاش کرده بود که انتخاب «فینیکس» برای نقش «ناپلئون» منجر به بازنویسی کامل فیلمنامه شد تا بازیگر راحت‌تر باشد. فیلمنامه «ناپلئون» توسط «دیوید اسکارپا» نوشته شده است که فیلمنامه فیلم «همه پول دنیا» به کارگردانی «اسکات» را نیز نوشته است.

هالیوود مدتی است با اعتصاب و انجمن نویسندگان و انجمن بازیگران سینمای آمریکا – فدراسیون هنرمندان تلویزیون و رادیو آمریکا (SAG-AFTRA) در مبارزه برای افزایش دستمزد پایه و تضمین عدم جایگزینی کار آنها با هوش مصنوعی، با چالش بزرگی رو به رو شده است. این اعتصابات تاثیر زیادی بر صنعت فیلم گذاشته و موجب تعطیلی پروژه‌ها و تاخیر در اکران‌های سینمایی شده، ضمن این که استودیوها را از استفاده از بازیگران برای تبلیغ پروژه‌هایشان بازداشته است.

مسائل اصلی این دو نهاد سینمایی عبارتند از هوش مصنوعی، سهم از درآمد سامانه‌های نمایش آنلاین و افزایش اساسی حداقل دستمزدها با توجه به تورم است.

این نخستین اعتصاب دوگانه (نویسندگان و بازیگران) در بیش از ۶۰ سال اخیر در آمریکاست.

رسانه سینمای خانگی- موتمن: کلیت سینما در دست مافیاست

فرزاد موتمن گفت: مشکلات در سینما بسیار زیاد است و جمیع این مشکلات به امروز و دیروز ارتباط ندارد و بیش از ۲۰ سال است که اوضاع سینما در کشورمان به شدت نابسامان شده و تدبیری هم برای برون رفت از این اوضاع وجود ندارد.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، فرزاد موتمن کارگردان سینما در آستانه روز ملی سینما با انتقاد شدید از خانه سینما، سازمان سینمایی و سایر نهادهای مرتبط با امور هنرمندان گفت: متأسفانه بنده چشم انداز روشنی برای سینمای کشور نمی بینم چرا که مشکلات در سینما بسیار زیاد است و جمیع این مشکلات به امروز و دیروز ارتباط ندارد و بیش از ۲۰ سال است که اوضاع سینما در کشورمان به شدت نابسامان شده و تدبیری هم برای برون رفت از این اوضاع وجود ندارد.

کارگردان فیلم های سینمایی «شب های روشن» و «خداحافظی طولانی» در گفتگو با سینماپرس، افزود: مشکلات عدیده و پیچیده سینمای ایران از دهه ۸۰ به این طرف آغاز شد؛ از زمانی که حمایت بنیاد سینمایی فارابی از کلیه فیلم های دارای پروانه ساخت متوقف شد و بودجه ها تنها به عده ای افراد خاص تعلق گرفت معضلات ما شروع شد و همچنان ادامه دارد.

وی در همین راستا ادامه داد: سال ها است برخی افراد تحت عنوان جوان گرایی در سینما همه امکانات و مواهب را در اختیار برخی فیلم اولی ها گذاشتند و همین باعث شد تا فیلمسازان قدیمی و کاربلد کاملاً نادیده گرفته شده و بیکار و خانه نشین شوند. البته بنده با مسأله جوان گرایی مخالف نیستم چرا که برخی از این جوان ها افراد مستعدی بودند و فیلم های خوبی هم ساختند و در سینما ماندگار شدند اما بخش اعظم آن ها تنها آمدند که بیلان کاری مدیران را پر کنند و بعد از ساخت فیلم اول شان برای همیشه از سینما رفتند.

این سینماگر متذکر شد: وضعیت سینما آنقدر بحرانی شد که یک به یک تهیه کننده روز به روز ناامیدتر از گذشته شدند و دفاتر تولیدشان بدل به دفاتر پخش شد و دالان های مافیایی در اکران فیلم به وجود آمد که فقط به فیلم های دولتی و برخی تهیه کنندگان خاص توجه می کرد و مابقی افراد در تنگنا قرار گرفتند.

موتمن سپس با بیان اینکه مافیا کلیت سینما را در دست گرفته و سینماگرانی که جزو مافیا نیستند در بروکراسی های پیچیده تولید و اکران له شده اند تصریح کرد: این مافیا آنقدر قدرت داشت و دارد که پول های مشکوک را وارد سینما کرد؛ سرمایه گذارانی را وارد سینما کرد که پیش از آن کارشان سینما نبود و این سرمایه گذاران فیلم ها و سینما را دچار مشکل کردند از سوی دیگر ندانم کاری سرمایه گذارها و اختلاف شان با تهیه کنندگان باعث شد تا سینما قربانی آماتوریسم آن ها شود.

این کارگردان برجسته تأکید کرد: البته همه واقفیم که بی عدالتی بخشی از سینما است چون صنعت است و مثل هر صنعت دیگری بی عدالتی است اما در کشور ما این بی عدالتی بیداد می کند و این اتفاق درست برخلاف وعده ها و حرف و شعارهای مدیران سینمایی است.

کارگردان فیلم های سینمایی «سایه روشن» و «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» در بخش دیگری از این گفتگو دولت را مقصر اصلی همه مسائل و معضلات سینمای ایران دانست و در این راستا خاطرنشان کرد: عمده مشکل ما در سینما بروکراسی است؛ در واقع مشکلات مربوط به مسئولان دولتی می شود که پست می گیرند و کار خود را دست بلد نیستند.

وی در همین راستا اظهار داشت: در هیچ جای دنیا اینقدر دولت و مسئولان دولتی در سینما دخالت نمی کنند. سینما کار خودش را می کند و سرگرمی است اما در کشور ما نه! مدیران سینمایی در همه کار می خواهند دخالت کنند و این دخالت باعث ایجاد تشتت و بحران در سینما می شود.

موتمن در پایان این گفتگو تأکید کرد: بنده یقین دارم که مدیران نمی خواهند معضلات را حل کنند اگر می خواستند معضلات را حل کنند برایشان کاری نداشت. در این بیش از ۲ دهه گذشته حضور مدیران همواره مشکلی بر مشکلات سینما افزون کرده است. کار مدیران سینمایی باید نظارت بر سینما و اعطای پروانه های ساخت و نمایش باشد نه اینکه روی همه چیز چنگ بیندازند و با ایم کارشان سینما را از بین ببرند. امروز سینما در کشور ما از بین رفته و در جنگ نابرابر با شبکه نمایش خانگی به شدت باخت داده است.

رسانه سینمای خانگی- واقعیت گیبشه اینست: ۱۱ فیلم کمتر ۱۰ هزار مخاطب داشتند

میزان مخاطبان فیلم های سینمایی طی هفته گذشته کاهشی بود به نحوی که تعداد کثیری از فیلم ها مخاطبانی زیر هزار نفر داشتند!

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، فیلم سینمایی «فصل ماهی سفید» به کارگردانی قربان نجفی با استقبال تنها ۷۱ مخاطب روبرو شد! این فیلم کمترین میزان استقبال را در میان فیلم های در حال اکران داشت.

در همین راستا «بابا سیبیلو» ادوین خاچیکیان تنها ۱۳۷ قطعه بلیت فروخت و «میان صخره ها» مختار عبدالهی به ۱۵۲ مخاطب رضایت داد! «شهرک» علی حضرتی نیز تنها توانست ۱۷۶ قطعه بلیت به فروش‌ برساند!

بر اساس این گزارش و با استناد به آمار ارائه شده در سایت سمفا تا ساعت ۱۱ جمعه دهم شهریورماه «پرونده باز است» آخرین ساخته سینمایی کیومرث پوراحمد طی یک هفته تنها ۱۸۳ مخاطب داشت و جدیدترین فیلم رضا میرکریمی با عنوان «نگهبان شب» به ۲۶۳ مخاطب بسنده کرد!

«تصور» علی بهراد نیز تنها ۳۲۱ قطعه بلیت فروخت و «ستون ۱۴» به کارگردانی امیرحسین همتی تنها توانست ۱۲۵۰ مخاطب داشته باشد! «سه کام حبس» سامان سالور نیز حدود ۲۳۰۰ مخاطب داشت و «دست انداز» کمال تبریزی به ۲۶۰۰ مخاطب رضایت داد و «مصلحت» حسین دارابی نیز نتوانست بیش از ۲۷۰۰ مخاطب را جذب سینماها کند!

این آمار نشان می دهد که ۱۱ فیلم در حال اکران که تعدادی از آن ها جزو فیلم های تازه محسوب می شوند روی هم رفته تنها حدود ۱۰ هزار مخاطب داشتند که رقمی فاجعه بار برای سینمای کشور محسوب می شود.

این اتفاق در حالی است که «فسیل» کریم امینی همچنان بعد از ۶ ماه از آغاز اکرانش یکه تاز گیشه است. این فیلم به تنهایی طی هفته اخیر حدود ۱۴۵ هزار نفر مخاطب داشت و «شهر هرت» دیگر ساخته این فیلمساز نیز با حدود ۱۱۳ هزار مخاطب رتبه دوم‌جدول فروش هفتگی را از آن خود کرد.

لازم به ذکر است سایر فیلم های در حال اکران نیز مخاطبانی اندک‌داشتند؛ «معجزه عشق» محمدرضا ممتاز حدود ۳ هزار بلیت فروخت و «بعد از رفتن» رضا نجاتی به ۵هزار مخاطب رضایت داد! «ستاره بازی» هاتف علیمردانی نیز که به تازگی اکرانش آغاز شده حدود ۱۰ هزار تماشاگر داشت.

رسانه سینمای خانگی- قاچاق، راهی برای نمایش فیلم‌های بدون مجوز

دبیر ستاد صیانت از آثار سینمایی سازمان سینمایی گفت: با بررسی اولیه که صورت گرفته امکان درز و نشر فیلم از سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود ندارد.

به گزارش سینمای خانگی، جعفر انصاری‌فر در گفت وگو با ایرنا اظهار داشت: با توجه به کدگذاری صورت گرفته و واترمارک کردن فیلم‌ها و استفاده از بی سی پی، امکان درز و نشر آثار سینمایی از سازمان سینمایی خیلی پایین است. نمی‌گویم صفر است اما خیلی پایین است و اگر یک روزی این اتفاق با هک رخ دهد با بررسی‌هایی که صورت خواهد گرفت، با آن برخورد می‌کنیم.

وی در این باره که ممکن است این درز کار خود صاحبان فیلم‌ها باشد، گفت: هر امکانی وجود دارد. وقتی فیلم در دفاتر فیلمسازی می‌رود سطح دسترسی‌ها تعریف نمی‌شود البته ما گفتیم با استودیوها مکاتبه‌ای شود وقتی فیلمی ساخته می‌شود کسانی که به اثر دسترسی دارند سطح این دسترسی را به ما باید اعلام کنند.

انصاری‌فر خاطرنشان کرد: این عامل پیشگیرانه است که به زودی اتفاق می‌افتد و استودیوها برای هر فیلمی باید مشخص کنند که چه کسانی به فیلم‌ها دسترسی دارند تا اگر زمانی قاچاق و نشری اتفاق بیفتد و با بررسی فنی پلیس کار خیلی راحت‌تر خواهد بود تا این چنین مسائلی کشف و شناسایی شود.

استودیوها برای هر فیلمی باید مشخص کنند که چه کسانی به فیلم‌ها دسترسی دارند

وی ادامه داد: خیلی از این فیلم‌ها در جشنواره‌های خارجی شرکت کردند و یا پخش‌کننده خارجی داشتند و این از حیطه صلاحیتی و قضایی کشور ما خارج است و اتفاق در خارج از کشور می‌افتد. احتمال این که در آنجا هم سهوا یاعمدی اتفاقی بیفتد وجود دارد. هر اتفاقی و هر سناریویی قابل طرح است.

خود مالکان و آثار هم باید شکایت کنند

انصاری‌فر گفت: اگر اتفاقی بیفتد شکایت می‌کنیم. خود مالکان و آثار هم باید شکایت کنند. چون در منشور فضای مجازی است که پلیس فتا پیگیری می کند اما اگر از داخل کشور باشد به آن دسترسی یافته و به مراجع قضایی معرفی می‌کنیم.

وی یادآوری کرد: چند سال پیش فیلمی بیرون نشر پیدا کرد و فردی که مسوول و صاحب اثر بود مدعی بود که فیلم را به شکلی به سازمان سینمایی داده و با همان واترمارک سازمان قاچاق شده است. این را چند جا هم اعلام کرد. همان موقع پیگیری کردیم و شکایت را انجام داد و نهایتا فردی که شناسایی شد یکی از عوامل دفتری بود که در یکی از شهرستان‌ها دستگیر و مشخص شد اصلا ربطی به سازمان نداشته است.

انصاری‌فر درباره شکایت صاحبان آثار قاچاق شده هم گفت: هنوز شکایتی نکرده‌اند. به آنها اعلام کردیم شکایت کنند. از بین دو تا از فیلم‌هایی که قاچاق شدند یکی از فیلم‌ها پخش کننده بین‌المللی دارد و مطمئن هستم. در چند جشنواره هم پخش شده است. خیلی احتمال این که از خارج از کشور اتفاق افتاده باشد وجود دارد ولی باز باید بررسی شود.

ما در مقام تایید موضوع و یا قضاوت نیستیم

وی خاطرنشان کرد: ما در مقام تایید موضوع و یا قضاوت نیستیم. فقط بررسی فنی پلیس، فضای مجازی و پیدا کردن ای پی است که کمک می‌کند اثر کجا درز پیدا کرده است. بعد از آن می‌توانیم اعلام کنیم که چه اتفاقی افتاده است.

انصاری‌فر گفت: اما در مورد یکی از فیلم‌ها، فیلمی بود که از سال ۹۵ به دلایلی که نمی‌دانم اکران نشده است و این قضیه چند سال ادامه پیدا کرده است. کارگردان این فیلم در خارج از کشور است. به ما اعلام کرده و چند بار تهدید و یا اعلام نظر کرده که اگر برای فیلم من مجوز صادر نشود خودم آن را منتشر خواهم کرد و این فیلم منتشر شده است.

وی اظهار داشت: نخستین چیزی که به ذهن متبادر می‌شود احتمالا خود کارگردان و یا کسانی که دسترسی کامل به اثر داشتند این کار را انجام داده‌اند. باز ما هم می‌گوییم اگر احیانا فقط تهدید بوده و این کار را نکرده است و حس می‌کند فیلم قاچاق شده است، اگر شکایتی کند بررسی می‌شود.

انصاری‌فر با اشاره به نشست ستاد صیانت با مسوولان مربوطه فنی پلیس برای همکاری بیشتر در این زمینه گفت: اگر این همکاری اتفاق بیفتد خیلی بهتر می‌توانیم بحث مدیریت فضای مجازی در حوزه قاچاق را انجام دهیم.

وی در پاسخ به این که سه فیلم در ۳۶ ساعت منتشر شده است. آیا این موضوع عجیب نیست که آثار سه فرد در دفاتر پخش مختلف، پیش از اکران منتشر شده است؟ توضیح داد: در مقام ظن نیستم فقط کارم بررسی و احقاق حقوق صاحبان آثار است این که چنین اتفاقی می‌افتد نهادهای نظارتی باید نظر دهند و من صلاحیت این حوزه را ندارم.

انصاری‌فر درباره همکاری پلیس فتا و این که در طول سال‌های گذشته چرا این همکاری در این زمینه نیفتاده است؟ گفت: در زمان حاضر، فیلم‌های خیلی مطرح جهان قاچاق می‌شود. این چیزی نیست که فکر کنید صددرصد جلوی این را بتوانیم بگیریم. پیش از این، مساله فنی داریم که باید آن را تقویت کنیم. با توجه به پخش عمده فیلم‌ها در قضای مجازی، با این تحولات فناورانه باید همگام باشیم و از پروتکل‌های دیگر جاها اعم از بلاک‌چین استفاده کنیم که این کار احتمال قاچاق، نشر، درز و سرقت را کاهش می‌دهد اگر چه صد درصد اتفاق نمی‌افتد.

از پروتکل‌های دیگر جاها اعم از بلاک‌چین باید استفاده کنیم که این کار احتمال قاچاق، نشر، درز و سرقت را کاهش می‌دهد

وی خاطرنشان کرد: سازمان سینمایی اقدام‌هایی در دست انجام دارد و سینماشهر هم در کدگذاری کارهایی می‌کند که اعلام خواهد شد.

انصاری‌فر گفت: قرار است به عنوان سازمان سینمایی کمک کنیم ارتقای ضریب حفاظتی فیلم‌ها و آثار بالاتر رود و این کار باید انجام شود و تهیه‌کننده‌ها هم باید این کار را انجام دهند.

به دلیل عدم عضویت در کنوانسیون کپی‌رایت نمی‌توانیم در مقابل قاچاق فیلم‌ها احقاق حق کنیم

وی درباره بحث کپی رایت هم اظهار داشت: ما عضو کنوانسیون کپی رایت نیستیم و در دنیا هم خیلی از آثار قاچاق می‌شود که شکایت کرده و خسارات خیلی خوبی می‌گیرند. به دلیل همین عدم عضویت، اگر فیلم‌ها و آثار ما را سرقت و در خارج از کشور و یا شبکه‌های ماهواره‌ای پخش کنند نمی‌توانیم احقاق حق کنیم.

انصاری‌فر گفت: به همین خاطر پروپوزالی تهیه شده که جزئیات آن را نمی‌توانم بگویم تا ببینیم در شرایط فعلی با توجه به این عدم عضویت اگر قاچاقی اتفاق افتاد اگر در حوزه وزارت ارشاد و سازمان سینمایی است به افرادی که متضرر شدند کمک کنیم.

اراده سازمان سینمایی و ستاد صیانت جلوگیری از قاچاق است

وی افزود: به هر صورت، اراده سازمان سینمایی و ستاد صیانت جلوگیری از قاچاق است و تمام راهکارها از جمله حفاظتی را پیگیری می‌کند. پلیس کمک می‌کند تا منشا قاچاق را پیدا کند. اما موضوع، پیشگیری است که باید با فناوری آن را انجام دهیم و اگر اتفاقی بیفتد و یا غرض سیاسی در پشت قضیه و یا تجاری باشد نکته دیگری است و موضوعیت برای ستاد صیانت ندارد و جای دیگری باید آن را پیگیری کند.

رسانه سینمای خانگی- جسارت‌های داودنژاد از زبان یک فیلمساز

«جسورانه‌ترین کاری که علیرضا داودنژاد انجام داده است، صرف نظر از ساخت فیلم «روغن مار» که با موبایل یک اتفاق ویژه است یک بحث دیگر هم این است که ما همیشه یک جور حرف می‌زنیم اما جور دیگری فیلم می‌سازیم. به همین دلیل صاحبان فیلم‌ها شبیه فیلم‌هایشان نیستند. این مدل‌ هم هست یعنی به جسارت کردن فکر می‌کنیم اما کسی جلو نمی‌رود.»

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، علیرضا داودنژاد و محسن امیریوسفی ۷ سال قبل رو به روی هم نشستند و به بهانه اکران «روغن مار» با هم صحبت کردند، ایسنا این روزها به مناسبت اکران آنلاین «روغن مار» بخشی از این گفتگو را بازنشر می‌کند.

این دو کارگردان “از یک مار ۱۲۰ ساله‌ به نام سینما صحبت کرده بودند” که به اعتقاد این دو کارگردان “روغنش را در فیلم داودنژاد می‌بینیم!”

در ادامه بخش‌هایی از این گفتگو را مرور می‌کنیم.

علیرضا داودنژاد: ما باید تلاش کنیم زندگی را به سینما برگردانیم. تصورم این است که سینما کلا به دو دلیل از زندگی دور شده‌؛ یکی به دلیل سفارش‌هایی که پشت آن است و دیگری به دلیل سایه‌ای که ابزار، تجهیزات و تخصص‌های متنوع و پیچیده روی اجرای سینمایی می‌اندازد.

ایسنا: پس جسارت در فیلم‌های شما از همین نگاه می‌آید…

داودنژاد: جسارت یعنی شکستن کلیشه‌ها که اگر به جهت بازگرداندن سینما به زندگی باشد، خوب است چون کلیشه‌ها زندگی را از سینما دور می‌کنند. بنابراین برای برگرداندن زندگی به سینما باید کلیشه‌ها را شکست و این جسارت می‌خواهد. این جسارت هم در انتخاب مضمون است و هم در انتخاب فرم‌، مثلا بخش زیبایی شناسی سینمایی، فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی» در سایه مسایل سیاسی‌ آن گم شد در حالیکه خود من وقتی اولین‌بار فیلم را دیدم،‌ به تنها چیزی که فکر نمی‌کردم،‌ جنبه‌های سیاسی‌اش بود. جنبه‌ی جذاب فیلم برایم این بود که چگونه قصه‌ای توسط یک پیرزن و چند تا قاب عکس تعریف می‌شود. اگر محسن (امیر یوسفی) از اول به من می‌گفت که می‌خواهد چنین فیلمی بسازد، فکر می‌کردم کار بسیار عجیب، غریب و مشکلی هست و ریسکش خیلی بالاست نه از نظر سیاسی که از نظر فرم و اجرای سینمایی چون این کار خیلی خطر دارد که با یک زن و چند قاب روی تاقچه یک دوره تاریخی را تعریف کنی‌، حالا چگونه می‌خواهی از او بازی بگیری‌، گفت وگو میان این زن که بازیگر هم نیست و این قاب‌ها چگونه شکل می‌گیرد.

ایسنا: آقای امیر یوسفی! اگر در مقطع سنی آقای داودنژاد بودید مثل ایشان چنین جسارتی می‌کردید و فیلمی مانند «روغن مار» می‌ساختید؟

امیریوسفی: «در هر دوره‌ای که به سینمای ایران نگاه کنیم‌، همیشه شخص یا گروهی بوده‌اند که جسارت را مانند صلیبی بردوش گرفته‌اند و دیگران با بی‌توجهی به آن نگاه کرده‌اند اما بعد می‌بینیم همان گروه که نسبت به آن بی‌توجه بوده‌اند، بعدها به نوعی مدعیان همان روش می‌شوند! هرچند در نهایت این اتفاق به نفع سینماست. اینکه این جسارت در گونه‌ای از سینما به وجود بیاید و تکانی به کلیت سینمای رایج بدهد؛ سینمایی که اگر آزادش بگذاریم‌، طبیعتا به سمت سینمای تجاری یا سینمایی که به هر شکل می‌خواهد مخاطب جذب کند،‌ می‌رود ولی در همه جای دنیا می‌بینیم در کنار سینمای تجاری‌، سینمای مستقل هم وجود دارد و هرگز بین این دو نوع سینما جنگ و جدالی مثل آنچه در ایران وجود دارد، نیست. اما در هر کشوری که صاحب صنعت سینما است، حتی کشورهایی مانند ژاپن‌، هند، کره جنوبی و… می‌بینم تعارض و دعوایی که بین این دو سینما هست‌، هرگز به این شدت مثل ایران نیست و همیشه سینمای مستقل در کنار سینمای تجاری جایگاه کوچکی برای نمایش و اکران دارد. دراین شیوه جسارت‌ها پخته می‌شود تا یک هنرمند بتواند سراغ شیوه‌ای برود که هیچ کس قبلا آن را نیازموده است. اگر آن فرد آن جسارت و مضمون را داشته باشد، خیالش از بابت جلو بردن پروسه کاری راحت است. چون این شیوه علی رغم سخت بودن، قاعده‌ای دارد که آن را می‌پذیرد و در این شیوه اکران هم پیش‌بینی می‌شود ولی در سینمای ایران متاسفانه چنین چیزی نیست و سینمای مستقل همیشه به عهده تک آدم‌هایی است که در شرایطی جسارتی را انجام می‌دهند و گروهی هم با آنان همراه می‌شوند تا اثری در سینما ساخته می‌شود و متاسفانه این وضعیت هم خوب است و هم بد. خوب است چون شمع جسارت در سینمای ایران همچنان زنده می‌ماند و بد است چون کل سینمای ایران از این آتش گرم نمی‌شود.

برگردیم به فیلم آقای داودنژاد،‌ به نظرم جسورانه‌ترین کاری که ایشان کرده‌، صرف نظر از ساخت خود این فیلم که با موبایل یک اتفاق ویژه است، خود ما در سینمای ایران اول با ترس و تردید به قضیه نگاه می‌کنیم. جراتش را نداریم اما بعد که یکی جلو می‌رود، می‌بینیم می‌شود چنین کرد. یک بحث دیگر هم این است که ما همیشه یک جور حرف می‌زنیم اما جور دیگری فیلم می‌سازیم. به همین دلیل صاحبان فیلم‌ها شبیه فیلم‌هایشان نیستند. این مدل‌ هم هست یعنی به جسارت کردن فکر می‌کنیم اما کسی جلو نمی‌رود. خوشبختانه سینمای مستقل هست چون در سینمای تجاری ایران کسی جرات ندارد با موبایل کار کند در صورتی که همه جای دنیا چنین می‌کنند چون قبلش در سینمای مستقل شان انجام شده ولی ما گویا بعد از سال‌ها باید از ابتدا شروع کنیم.

کار مهمی که آقای داودنژاد در «روغن‌ مار» انجام می‌دهد، غیر از انتخاب موضوع، از نظر فرم است که این کار را با موبایل انجام داده و با کمترین امکانات فیلم را ساخته. مساله دوم هم اکران فیلم است. خوشبختانه تجربه صنفی سال‌های دور و آشنایی که با سینما دارند باعث شد از همان اول تصمیم خودشان را گرفتند و وارد یکسری جریان نشدند مثل اینکه منتظر جشنواره فجر بمانند یا پروانه اکران در سینماهای تجاری بگیرند و… خیلی واقع بینانه جلو رفتند که از این نظر می‌توانند الگو باشند که وقت فیلمساز تلف نشود. به نظرم راهکاری جدید که در گروه هنر و تجربه به وجود آمد این است که عده ای بدانند با کمک این گروه می‌توانند قدری قواعد دست و پاگیر سینمای تجاری را کنار بگذارند و جایی برای اکران فیلم دارند و دیگر لازم نیست اسیر باند بازی‌های سینمای تجاری شوند.

“روغن مار” جزو اولین فیلم‌هایی است که از ابتدا به این دید هنر تجربه‌ای ساخته شده. اینکه ما دنبال ۲۵ یا ۳۰ سینما نیستیم یا منتظر جشنواره نمی مانیم، خودش نوعی ساختار شکنی است و در عین حال همه چیز هم براساس قانون است و حرف و حدیثی در آن نیست. امیدوارم هنر و تجربه قدر این اتفاق را بداند.»

فیلم سینمایی «روغن مار» یکی از تجربی ترین فیلم‌های علیرضا داودنژاد کارگردان شناخته شده سینمای ایران است. این فیلم توسط یک دوربین موبایل ضبط شده است و سال ۱۳۹۴ در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران عمومی شد و این روزها در پلتفرم فیلم‌نت اکران آنلاین شده است.

در این فیلم بازیگرانی چون مونا داودنژاد، محمد حبیبیان و آتوسا حبیبیان ایفای نقش می‌کنند.

خروج از نسخه موبایل