«علی مسیو» روایت رهبر ناشناخته در دوران مشروطه است که مسعود میر داستان این شخصیت را نوشته و کارگردانی کرده است؛ این مستند قرار است اکران خود را در گروه «هنر و تجربه» آغاز کند.
به گزارش سینمای خانگی، مستند «علی مسیو» روایت زندگی و زمانه مجاهدان مرکز غیبی تبریز و رهبری علی مُسیو است که مقاومت و وطنپرستی را معنایی دیگر بخشیدند.
مستند «علی مسیو» به نویسندگی و کارگردانی مسعود میر، اکران خود را از ۲۳ دی آغاز میکند. این مستند بعد از رونمایی در چارسو در پلتفرم اختصاصی نمایش مستند در دسترس علاقمندان قرار میگیرد.
کارگردان این مستند پیرامون این اثر گفت: «علی مسیو» شناختنامهای مصور برای معرفی و غبارزدایی از شخصیتی است که بیتردید جنبش مشروطه بدون درایت، حمایت و اصالت او حتی در همان حد محدود هم به ثمر نمیشست. «علی مسیو» با سازماندهی ارتشی سری از میان وطنپرستان و آزادیخواهان آذربایجان تحت عنوان مرکز غیبی، سنگ مقاومت در تلاش برای وقوع انقلاب و البته شکستن محاصره تبریز را بنا گذاشت و در این راه از مال و جان و فرزندان خود گذشت.
مستند «علی مسیو» محصول مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و از جمله فیلمهای بخش مسابقه سینمای ایران در شانزدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت بود، گروه «هنر و تجربه» مراسم رونمایی و نمایش ویژه این مستند را روز شنبه بیست و سوم دی در سینما چارسو برگزار میکند و قرار است بعد از آیین رونمایی و نمایش «علی مسیو» در سالن شماره دو سینما چارسو این مستند در پلتفرم اختصاصی نمایش مستند در دسترس قرار بگیرد.
در خلاصه داستان این مستند یک ساعتی آمده است: «مردم شهر در انتظار آزادی بودند و کشور در حسرت آبادی. فرمان که امضا شد دیکتاتور کودکانه گریست و هزینه اتمام دلگیریاش شد حصر و حبس. جماعت به شهر محبوس شدند و محتاج گندم و حاکمان ضیافت آهن و آه به راه انداختند و مشعوف سرکوب. دوباره مردی برخاست تا تاریخ شرمنده آیندگان نماند. او شد رهبر مرکز غیبی و این آغاز گمنامی او بود که تا امروز به درازا کشیده است … .»
مدیر پردیس سینمایی آزادی عنوان کرد که این سینما به دلیل فعالیت عمرانی امسال در فهرست سینماهای میزبان چهل و دومین جشنواره فیلم فجر قرار ندارد.
به گزارش سینمای خانگی، سجاد نوروزی در گفتوگو با ایرنا، درباره دلیل نبود نام این سینما در فهرست منتشر شده سینماهای مردمی چهلودومین جشنواره فیلم فجر گفت: این مساله ابهامات و سوالاتی را برای برخی از دوستان بهوجود آورده بود و برخی هم گمانههایی را مطرح کردهاند اما اصل ماجرا این است که بعد از مدتها برنامهریزی، فعالیت عمرانی گستردهای را در سینما آزادی آغاز کردهایم که به دلیل همین اصلاحات، امکان میزبانی از مخاطبان جشنواره فجر را نداشتیم.
وی در توضیح اصلاحات مدنظر گفت: در نظر داریم ۶ سالن به ظرفیت نمایش این مجموعه اضافه کنیم که با این افزایش سالن، ظرفیت اکران این مجموعه نسبت به وضعیت فعلی، تقریبا دو برابر افزایش خواهد یافت.
این سینمادار گفت: در حال حاضر ما در روزهای پرمخاطب مانند روزهای سهشنبه، پنجشنبه و جمعه هر هفته، شرمنده برخی مخاطبان میشویم که به دلیل تکمیل ظرفیت سالنها، امکان تماشای فیلمها را از دست میدادند. پردیس آزادی باوجود آنکه تنها پنج سالن نمایش دارد و به نسبت خیلی از پردیسهای سینمایی دیگر، سالنهای اندکی برای میزبانی از مخاطبان داشته، در تمام این سالها جزو چهار سینمای اول کشور در زمینه تعداد مخاطبان بوده است.
فعالیت عمرانی گستردهای را در سینما آزادی آغاز کردهایم که به دلیل همین اصلاحات، امکان میزبانی از مخاطبان جشنواره فجر را نداشتیم
وی افزود: رسیدن به این جایگاه مرهون همراهی مخاطبان عزیز این سینماست که در این سالها همراه ما بودهاند. به احترام همین مخاطبان هم نوسازیهایی در سیستم صوت و تصویر سینما و از نظر فضای بصری هم اقداماتی داشتهایم. در ادامه همین اصلاحات در مرحله سوم به افزودن سالنهای نمایش رسیدهایم که این مرحله عمرانی با حمایت حوزه هنری در دست اقدام است.
نوروزی تأکید کرد: این نوید را میدهم که پردیس آزادی در آینده تبدیل به مجموعهای با ۱۰ تا ۱۱ سالن اکران فیلم خواهد شد و با دو برابر شدن ظرفیت اکران، با شرایط بهتری میزبان مخاطبان خواهیم بود.
مدیر سینما آزادی تأکید کرد: با توجه به حجم عملیات عمرانیای که در پیش داریم، توفیق میزبانی از مخاطبان جشنواره در دوره پیش رو را نخواهیم داشت. بالاخره برگزاری جشنواره فجر و میزبانی از مخاطبان این رویداد اقتضائات خاص خودش را دارد و نخواستیم به مخاطبان جشنواره بیاحترامی کنیم. فرآیند اکران عادی ما قطع نمیشود اما امکان میزبانی مناسب از مخاطبان جشنواره را نداشتیم. امسال در جشنواره حضور ندارم اما امیدواریم در سال آینده با ظرفیتی ویژهتر در این رویداد حضور داشته باشیم.
این سینمادار درباره پیشرفت عملیات عمرانی سینما آزادی هم توضیح داد: این عملیات آغاز شده است و نزدیک به سه هفته میشود که کارهای مرتبط با این عملیات در دست انجام است. به دلیل حجم گسترده تخریب در روزهای ابتدایی، برای چند روز سینما تعطیل بود اما با فعالیت فشرده توانستیم خیلی زود سینما را به فعالیت عادی بازگردانیم. در حال حاضر هم در شیفت شبانه و در ساعات صبحگاهی، عملیات عمرانی مربوطه پیگیری میشود.
نوروزی درباره اصلاح ظرفیت پارکینگ سینما آزادی هم گفت: متأسفانه مشکل پارکینگ یک مشکل سراسری در شهر تهران است و همه مالهای بزرگ با این چالش مواجه هستند. پیشتر پارکینگی در جنب مجموعه داشتیم که عمومی بود و ظرفیت محدودی هم برای مخاطبان سینما داشت. در عین حال موقعیت مکانی سینما آزادی بهگونهای است که در ساعات پیک حضور مخاطبان در سینما، کوچهها و خیابانهای اطراف فضای آزاد دارند. به این دلیل که محدوده این سینما اداری است و کمتر ساختمان مسکونی دارد، در خارج از ساعات اداری، فضای خوبی برای پارک خودرو وجود دارد.
سینمای دفاعمقدس حالا فراتر از یک ژانر، تبدیل به ظرفیتی ویژه برای روایت قصهها و خلق قهرمانان ملی بر پرده نقرهای شده است؛ سهم این ژانر در جشنواره چهلودوم فیلم فجر چقدر خواهد بود؟
به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، «دفاع مقدس» را حالا میتوان به نام سینمای ایران زد، ژانری که چهار دهه است مختصات و هویت ایرانی پیدا کرده، بومی شده و مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر را که با جز به جز زندگی مردم این سرزمین گره خورده، در دل خود روایت کرده است؛ از ژانر دفاع مقدس میگویم.
سینمای ایران در طول چهار دهه پس از انقلاب با آنکه خواسته انواع گونههای سینمایی را بیازماید اما اگر بخواهیم نگاهی به مولفهها و تعریف «ژانر» داشته باشیم باید با یک واقعیت روبهرو شویم؛ اینکه سینمای ایران نتوانسته به استانداردهای ژانری نزدیک شود! با همه اینها «دفاع مقدس» جزو معدود گونههایی است که اتفاقا در ایران متولد شده و توانسته موفق هم باشد.
روایت تولد یک ژانر بومی
دهه ۶۰ با آنکه به واسطه بمباران کشور از هر سو و وجود شرایط جنگی از سختترین روزهای زندگی ایرانیان به شمار میرود اما سینمای آن روزگاران طلاییترین دوران خود را سپری میکردجنگ ایران و عراق را میتوان یکی از بزرگترین رخدادهای تاریخ معاصر خاورمیانه قلمداد کرد، با آنکه دو سویه این جنگ در مطبوعات و جراید و حتی در بزرگترین دادگاههای بینالمللی به نام هر دو کشور درگیر ثبت شد اما مگر پشتیبانی دول دیگر و کشورهای متخاصم از رژیم بعث عراق انکارشدنی است؟ مگر میتوان کتمان کرد که هزاران هزار تن از ایرانیها در طول این جنگ به شهادت رسیدند، شماری دچار تبعات جنگ شدند و چه بسیار خانوادههایی که طعم تلخ آوارگی را چشیدند؟ گفتنیها از این جنگ کم نیست و قصهها فراوان دارد برای تصویر شدن. همین هم شد؛ از همان نخستین روزهای آغاز جنگ گروههای فیلمسازی عازم جبهههای جنگ شدند تا هزارتوی آن را به تصویر بکشند.
دهه ۶۰ با آنکه به واسطه بمباران کشور از هر سو و وجود شرایط جنگی از سختترین روزهای زندگی ایرانیان به شمار میرود اما سینمای آن روزگاران طلاییترین دوران خود را سپری میکرد؛ دورانی که اتفاقا فیلمهای جنگی پرتوفیق بودند و مخاطبان پرشمارش در آینه فیلمها، زندگی مشقتبار در سایه جنگ و البته آرمانهای خود را میدیدند؛ روزهایی پرتلاطم که سینما از تشویش آن میکاست؛ این را آمار و ارقام مخاطبان سینما میگویند.
بوی پیراهن یوسف – ۱۳۷۴
سینمای دفاع مقدس البته تا اواخر دهه ۷۰ از مهمترین گونههای سینمایی محسوب میشد؛ سینمای باورمندی که به موازات مدیران، سینماگران هم اهتمام ویژهای نسبت به آن داشتند و فیلمهایش همزمان که اقبالی را در گیشه به لحاظ فروش به خود میدیدند، رکوردهایی را از منظر تعداد تماشاگران هم در تاریخ سینمای ایران ثبت کردند.
اتوبوس شب – ۱۳۸۵
ژانر دفاع مقدس اما در دهه ۸۰ رو به افول رفت، نه فیلمهایش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و نه سینماگران تلاشی برای جلب توجه آنها میکردند، اندک ساختههای دهه ۸۰ با یک آفت بزرگ مواجه بود؛ فیلمهایی که نه از منظر ساختار استانداردهایی داشتند و نه قصهای گیرا که مخاطبان را با خود همراه کنند؛ فیلمهایی که به نظر میرسید صرفا برای پر کردن یک بیلان کاری تولید میشدند و بیشتر کارکردی برای ماندن در کشوهای مدیران داشتند که گاه حتی بعد از رونمایی در جشنوارهها، به واسطه کیفیت نازلشان رنگ اکران را به خود نمیدیدند.
تنگه ابوقریب – ۱۳۹۶
دهه ۹۰ را اما میتوان بازگشت سینمای دفاع مقدس به روزهای اوج و شکوفایی خود دانست، فیلمهای تولید شده در این بستر یک ویژگی تام و تمام داشت؛ ظهور فیلمسازان جوان و تا آن زمان گمنامی که فیلمهایی با محوریت روزهای جنگ و گروهکهای درگیر این تخاصم را به تصویر کشیدند و بار دیگر توانستند جانی دوباره به این سینما دهند، محمدحسین مهدویان، نرگس آبیار، منیر قیدی و… از جمله آنها هستند.
سینمای دفاع مقدس در دهه ۱۴۰۰ به روایت آمار
جشنواره فیلم فجر بعد از دوره بحرانی و عجیب سیونهم که در سایه سنگین فراگیری کرونا با سروشکلی متفاوت برگزار شد، در دوره چهلم فرصتی برای بازیابی و احیا به دست آورد. در این دوره از میان ۲۲ فیلم پذیرفته شده در بخش «سودای سیمرغ» سهم سینمای دفاع مقدس سه فیلم بود. شاخصترین فیلم حاضر در این دوره بیتردید «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازیفر بود که روایتی متفاوت از زندگی شهید مهدی باکری را به تصویر درآورد و بعدها نسخه سریالی آن با عنوان «عاشورا» روی آنتن رفت.
موقعیت مهدی
فیلم سینمایی «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی و «۲۸۸۸» به کارگردانی مشترک کیوان علیمحمدی و علیاکبر حیدری هم دو فیلم دیگر این دوره از جشنواره بودند که رنگی از دفاع مقدس داشتند و هر چند از نظر سینمایی با انتقاداتی مواجه شدند اما پرچم این، گونه سینمایی را بالا نگه داشتند. یک سال بعد و در دوره چهل و یکم اما کمیت و کیفیت تولیدات دفاع مقدسی در ویترین جشنواره فجر بهبود پیدا کرد و شاهد حضور ۶ فیلم از این ژانر در ترکیب ۲۴ فیلم بخش سودای سیمرغ بودیم.
فیلمهای «غریب» به کارگردانی محمدحسینلطیفی، «سینما متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشهآهنگر و «شماره ۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد را میتوان سه فیلم شاخص دفاع مقدسی در این دوره از جشنواره دانست که جوایز اصلی را هم از آن خود کردند.
نمایی از فیلم «شماره ۱۰»
فیلمهای «اتاقک گلی» به کارگردانی محمد عسگری، «گلهای باوارده» به کارگردانی مهرداد خوشبخت و «های پاور» به کارگردانی هادی محمدپور هم سه فیلم دیگر جشنواره چهل و یکم بودند که به داستانهای مرتبط با سالهای جنگ تحمیلی پرداختند.
به این ترتیب در حالی به سومین دوره از جشنواره فیلم فجر در دهه ۱۴۰۰ نزدیک میشویم که آمار فیلمهای دفاعمقدسی حاضر در جشنواره از ۳ فیلم در دوره چهلم به ۶ فیلم در دوره چهلویکم رسید و شواهد نشان میدهد در دوره چهلودوم شاهد افزایش این سهم خواهیم بود.
کارویژهای برای احیای یک ژانر بومی
«هنوز بسیاری از اتفاقات بزرگ و شگرف هشت سال دفاع مقدس به زبان تصویر در نیامده و بر پرده سینماها نقش نبسته و هنوز دوربین سینما مجالی برای بازنمایی آن حماسهها و آن قهرمانان نیافته است. بیشک غبارزدایی از تاریخ دفاع مقدس یکی از وظایف ذاتی سینما در برهه کنونی است که امید است به همت و اراده سینماگران و مدیران و مسئولان مختلف این مهم به فرجامی خوش منجر شود. چرا که تاریخ دفاع مقدس در این سرزمین همیشگی و ماندگار است و سینما در ارائه این تصویر نقش اساسی دارد.» این جملات بریدهای از یادداشت محمد خزاعی در مقام رئیس سازمان سینمایی است که به مناسبت هفته دفاع مقدس منتشر شد.
امسال رقابت سخت پیش میرود، فرآیند انتخاب کار سختی است و ۲۲ فیلم در بخش رقابتی و ۱۱ فیلم در بخش فیلم اولیها حضور دارند که مخاطبان را شگفت زده خواهد کردمروریبر سرفصل سیاستهای مسئولان فعلی سازمان سینمایی، حکایت از آن دارد که توجه به احیای ژانر دفاع مقدس، در کنار سیاست کلانتر ایجاد تنوع ژانر در فضای تولید و اکران سینمای ایران، بهصورت ویژه در دستور کار مدیران سینمایی قرار داشته است و کیفیت اجرای این سیاست امروز میتواند صورت یک مطالبه رسانهای به خود بگیرد.
کمااینکه محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم پیشتر تأکید کرده و صراحتا گفته بود: «برنامه قطعی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه حمایتی مربوط به تولیداتی هنری با مضمون دفاع مقدس و حوزه مقاومت است. در ژانرهای دیگر نیز همچون طنز، اجتماعی و …. آثاری در دست تولید هستند. اما ما به طور ویژه حمایتهای خود را از آثاری به عمل میآوریم که مربوط به حوزه دفاع مقدس و مقاومت میشوند.»
جشنواره چهلودوم فیلم فجر از این منظر میتواند بهصورت ویژهتر زیر ذرهبین قرار بگیرد. بهخصوص که مجتبی امینی در مقام دبیر این رویداد چندی پیش ضمن اشاره به استقبال فیلمسازان از این دوره از جشنواره در گزارشی آماری درباره ترکیب فیلمهای متقاضی حضور در جشنواره گفت: «امسال ۵ فیلم کودک و ۱۱ فیلم طنز، به صورت جدی پیگیر بودند در جشنواره باشند و ۷ فیلم سینمای دینی و ۱۵ فیلم دفاع مقدسی هم در میان آثار متقاضی حضور دارد. امسال رقابت سخت پیش میرود، فرآیند انتخاب کار سختی است و ۲۲ فیلم در بخش رقابتی و ۱۱ فیلم در بخش فیلم اولیها حضور دارند که مخاطبان را شگفت زده خواهد کرد.»
در همین راستا، محمد خزاعی به تازگی اعلام کرده است: «تولید آثار انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در دولت سیزدهم افزایش چشمگیری داشته که یک نمونه آن حضور هشت اثر سینمایی در جشنواره فجر امسال است.» اما فراتر از کمیت تولیدات حاضر در جشنواره فیلم فجر، باید دید کیفیت این آثار چقدر میتواند متضمن احیای ژانر دفاع مقدس، بهعنوان ژانری بومی و در عین حال پرمخاطب در فرآیند اکران سینمای ایران باشد.
قهرمانها در صف «فجر۴۲»
از فهرست ۱۱۵ فیلم متقاضی حضور در چهلودومین جشنواره فیلم فجر، هنوز تعداد زیادی از آثار در سکوت خبری به سر میبرند و طبیعتا به دلیل در دست نبودن اطلاعات قطعی درباره همه این آثار، نمیتوان درباره سهم تولیدات دفاعمقدسی در میان آنها هم با قطعیت گزارش کرد اما تا همین امروز و براساس خبرهای رسمی منتشرشده درباره برخی پروژهها میتوان درباره احتمال رونمایی برخی تولیدات شاخص در این حوزه، در جشنواره پیش رو گمانهزنی کرد.
سازمان سینمایی اوج که حمایت از تولیدات دفاع مقدسی را طی سالهای گذشته نیز در دستور کار خود داشته امسال با دو فیلم شاخص در این حوزه برای حضور در جشنواره فجر دورخیز کرده است. فیلم سینمایی «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیهکنندگی عباس نادران یکی از این آثار است که رونمایی از تصویر سجاد بابایی در نقش شهید مهدی زینالدین از این پروژه، بازتاب بسیاری در محافل سینمایی داشت. بابایی سال گذشته سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را برای فیلم «استاد» دریافت کرده بود و حالا ایفاگر نقش اصلی در یک فیلم دفاعمقدسی شده است. مهدی شامحمدی هم بهرغم تجربههایی که در حوزه مستندسازی در کارنامه خود داشته، از فیلمسازان فیلماولی جشنواره امسال به حساب میآید.
حضور میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی از اصلیترین کنجکاویها درباره «آسمان غرب» است که به نظر میرسد از نظر پروداکشن تولید هم از پروژههای پرسروصدای جشنواره امسال باشددیگر پروژه سازمان اوج، فیلم سینمایی «قرارگاه سری» به کارگردانی دانش اقباشاوی است که این فیلم در همکاری با بنیاد سینمایی فارابی به مرحله تولید رسیده و قرار است روایتگر بخشی از زندگی شهید علی هاشمی و نقش او در شناسایی و طرح ریزی عملیات خیبر در قرارگاه سری نصرت باشد. تهیهکنندگی این پروژه را جلیل شبانی برعهده دارد که سال گذشته با فیلم «سرهنگ ثریا» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
اما دیگر سازمانی که با دست پر در تدارک حضور در چهلودومین جشنواره فجر است، سازمان سینمایی سوره است که در سبد تولیدات خود، یک فیلم مرتبط با دوران دفاع مقدس هم دارد. فیلم سینمایی «آسمان غرب» که محصول مشترک سازمان سوره و بنیاد سینمایی فارابی است، روایتی از روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی و نقش کلیدی شهید علیاکبر شیرودی در آن ایام را به تصویر درآورده است.
حضور میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی از اصلیترین کنجکاویها درباره این پروژه است که به نظر میرسد از نظر پروداکشن تولید هم از پروژههای پرسروصدای جشنواره امسال باشد. تهیهکنندگی این فیلم را حبیب والینژاد برعهده دارد که تجربه تهیهکنندگی فیلمهای شاخصی همچون «ایستاده در غبار» را در همین حال و هوا در کارنامه خود دارد. والینژاد در همکاری دیگری با سازمان سوره، فیلم «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی را هم در دست تولید دارد که هرچند مرتبط با سالهای دفاع مقدس نیست اما به نقش شهید احمد کاظمی در ساعات ابتدایی زلزله بم، پرداخته است.
نمایی از فیلم «مجنون»
فیلم سینمایی «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد و تهیهکنندگی محمدجواد موحد که این روزها مراحل پایانی را سپری میکند قصهای نوجوانانه دارد و در بستر دفاع مقدس روایت میشود. این فیلم اقتباسی از کتاب «باغ کیانوش» است که بر اساس آنچه در این کتاب آمده است این فیلم موضوعی مرتبط با شهر همدان در دهه ۶۰ را دارد.
بنیاد فرهنگی روایت هم این روزها با فیلم «قهرمان جندی شاپور» در تدارک حضور در جشنواره فیلم فجر است. فیلمی به کارگردانی مهدی صاحبی و تهیهکنندگی ابوذر پورمحمدی که روایتی از زندگی شهید مجید بقایی از همرزمان شهید حسن باقری در سالهای دفاع مقدس است. در این فیلم مرتضی امینیتبار، نادر سلیمانی، یوسف تیموری و… به ایفای نقش میپردازند.
قهرمان جندی شاپور
فیلم سینمایی «آن دو» به کارگردانی مرتضی رحیمی و تهیهکنندگی سید علیرضا سبط احمدی هم از دیگر فیلمهای دفاعمقدسی است که این روزها آخرین مراحل تولید را سپری میکند. در این فیلم بازیگرانی همچون قدرتالله ایزدی و علیرام نورایی ایفای نقش کردهاند و آنطور که از خلاصه داستان رسمیاش برمیآید احتمالا حال و هوایی ویژه مخاطبان نوجوان هم داشته باشد.
«دست ناپیدا» به کارگردانی انسیه شاهحسینی و تهیهکنندگی سیدسعید سیدزاده هم از دیگر فیلمهای دفاع مقدسی در حال تولید است و احتمال رونمایی از آن در جشنواره فجر وجود دارد. شاخصترین ویژگی این پروژه سوژه متفاوت آن است که به نقش زنان در فرآیند خدمات رسانی به رزمندگان پرداخته و قصد دارد روایتی از شستشوی البسه خونین رزمندگان در آب کارون را به تصویر درآورد.
با این حال در میان آثار تولید شده با موضوع جنگ فیلم هایی درباره محور مقاومت هم متقاضی حضور در جشنواره فیلم فجر شده اند که از آن جمله می توان به فیلم سینمایی «قلب رقه» به کارگردانی خیرالله تقیانی پور و با بازی شهرام حقیقتدوست اشاره کرد.
سینمای ایران طی چهار دهه گذشته نسبت پدیده مذموم «ترور» بیتفاوت نبوده است و روایتهایی تکاندهندهای از داغهایی که تروریستها بر دل مردم ایران گذاشتهاند، بر پرنده نقرهای به تصویر درآمده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، حالا سه هفتهای میشود که هر سهشنبه، صحن معروف دادگاه کیفری شماره یک استان تهران میزبان برگزاری یک دادگاه بزرگ است؛ دادگاه رسیدگی به چهاردهه جنایت اعضا و سرکردههای گروهک تروریستی منافقین که از خردادماه سال ۱۳۶۰ کلید خورد و همچنان در قالب «ترور» جان و امنیت مردم ایران را تهدید میکند.
آنچه در فرآیند برگزاری این دادگاه موضوع یک پیگیری قضایی شده است، از سالها قبل بهعنوان یک داغ بر سینه مردم ایران سنگینی میکرد، مردمی که بیراه نیست اگر آنها را بزرگترین قربانیان ترور در تاریخ معاصر جهان معرفی کنیم.
سینمای ایران طی چهاردهه گذشته نسبت به این واقعیت بیتفاوت نبوده و هر از گاهی «ترور» تبدیل به سوژه محوری یک روایت شده و در قالب یک فیلم روی پرده سینما به نمایش درآمده است.
حادثه تلخی که همزمان با سالروز ترور سردار حاجقاسم سلیمانی، در گلزار شهدای کرمان، شماری از زائران این شهید را به فیض شهادت رساند، بهترین گواه برای اثبات این ادعاست که پرچمداران «تروریسم» همچنان چش طمع به حیات و آرامش مردمان این سرزمین دارند. در چنین شرایطی این فیلمسازان هستند که در قالب فیلم و سریال میتوانند روایتهای تصویری خود را تبدیل به پیوستی هنری و رسانهای برای انعکاس مظلومیت قربانیان ترور کنند.
آنچه در گزارش حاضر میخوانید بازخوانی پنج روایت شاخص سینمای ایران با موضوع «ترور» است که هرچند همه تولیدات سینمایی با این موضوع را شامل نمیشود اما در عین حال افسوس که نمیتوانیم آن را مشتی نمونه «خروار» توصیف کنیم!
تعقیب سایهها/ علی شاهحاتمی/ ۱۳۶۹
سینمای ایران در دهه ۶۰ متأثر از شرایط عمومی کشور، بخشی از تولیدات خود را به روایت تحولات سیاسی و اجتماعی سالهای ابتدایی پس از انقلاب اختصاص داده بود و شکلگیری ژانر مستقلی به نام سینمای دفاع مقدس در سینما را هم میتوان محصول همین تأثیرگذاری دانست.
گروهک منافقین و فعالیتهای خرابکارانه آنها علیه مردم و انقلابیون هم یکی از همین سوژههای روز به حساب میآمد که دستمایه ساخت برخی فیلمهای سینمایی در آن مقطع شدند.
فیلم سینمایی «تعقیب سایهها» به کارگردانی علی شاهحاتمی یکی از شاخصترین فیلمهای آن دهه با موضوع ترورهای کور گروهک منافقین است. فیلمی که با انفجار یک خودروی بمبگذاریشده در خیابان و قربانی شدن گروهی از مردم عادی آغاز میشود و در ادامه روایتگر تلاش نیروهای امنیتی و انتظامی برای ردگیری عاملان این جنایت است.
هر چند بهقاعده دیگر فیلمهای مرتبط با گروهک منافقین در دهه ۶۰ در این فیلم اشاره مستقیمی به این گروهک نمیشود و نامی از آنها در دیالوگها نیست اما امروز میتوان این فیلم را یکی از صریحترین تصاویر ثبتشده از جنایتهای کور منافقین علیه مردم ایران در سالهای ملتهب دهه ۶۰ به حساب آورد.
بادیگارد/ ابراهیم حاتمیکیا/ ۱۳۹۴
فیلم سینمایی «بادیگارد» با یک اقدام تروریستی علیه یکی از مقامات مسئول آغاز میشود. هرچند روایت اصلی فیلم درباره محافظ مستقیم این مقام مسئول است اما ابراهیم حاتمیکیا در دو سکانس کلیدی فیلم خود، تصاویری تکاندهنده از اقدامات تروریستی علیه ایران را به تصویر درآورده است.
در سکانس ابتدایی فیلم، زمانی که یکی از دولتمردان برای بازدید مردمی به میان اهالی یک روستا میرود، محافظ او متوجه ورود فردی ناشناس با لباسی متفاوت در میان اهالی بومی میشود و با اینکه به درستی نیت او برای عملیات انتحاری را حدس میزند اما چاشنیهای بمب به دست ناظران دور دست فعال شده و مدیر مربوطه در کنار اهالی منطقه قربانی ترور میشوند.
حیدر که مسئولیت حفاظت از این مقام مسئول را برعهده داشته در ادامه عهدهدار مسئولیت حفاظت از یک دانشمند جوان هستهای میشود و در سکانس پایانی فیلم شاهد بمبگذاری روی درب خودروی این دانشمند هستیم. حیدر این بار هم تهدید را به موقع متوجه میشود اما خودش قربانی ترور میشود و به شهادت میرسد.
ماجرای نیمروز/ محمدحسین مهدویان/ ۱۳۹۵
بیتردید یکی از جریانسازترین فیلمهای سینمای ایران در دهه ۹۰ با موضوع تاریخ معاصر را باید همین فیلم «ماجرای نیمروز» دانست. فیلمی به کارگردانی محمدحسین مهدویان که سبک خاص فیلمسازی او درباره سوژههای تاریخی را به تثبیت رساند.
مهدویان در این فیلم به جای بازخوانی مستقیم اقدامات تروریستی گروهک منافقین در تابستان سال ۱۳۶۰، سراغ روایت تلاش یک تیم امنیتی برای مواجهه با آنها رفت اما فرازهایی تکاندهنده از این فیلم به بازنمایی اقدامات تروریستی این گروهک اختصاص پیدا کرد.
سکانس مربوط به ترورهای کور این گروهک علیه مردم ایران و مشخصا تک پلانهایی مانند پلان در آغوش کشیدن یک دختربچه غرق خون توسط کاراکتر کمال با بازی هادی حجازیفر به خوبی در حافظه مخاطبان سینمای ایران حک شده و حکم سندهای تصویری تکاندهندهای علیه «تروریسم» را پیدا کرده است.
ضد/ امیرعباس ربیعی/ ۱۴۰۰
فیلم سینمایی «ضد» هرچند همین روزها در حال اکران عمومی در سینماهای کشور است اما تولید آن مربوط به دو سال پیش است و برای اولینبار در چهلمین جشنواره فیلم فجر شاهد رونمایی از آن بودیم.
امیرعباس ربیعی کارگردان جوانی است که در اولین فیلم خود یعنی «لباس شخصی» سراغ بازخوانی بخشی از تاریخ معاصر با محوریت حزب توده رفت و در گام دوم تلاش کرد قطعهای دیگر از پازل روایت سینمای ایران از اقدامات جنایتکارانه منافقین را کامل کند.
فیلم «ضد» اولین روایت سینمایی از حادثه تروریستی بمبگذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری در هفتم تیرماه سال ۶۰ محسوب میشود و در فرازهایی از این فیلم شاهد جزییاتی از اجرای این عملیات از سوی عاملان منتسب به گروهک منافقین و تلاش آنها برای حذف شهید بهشتی هستیم.
این حادثه تروریستی که از شاخصترین حوادث تروریستی در سالهای ابتدایی پس از انقلاب محسوب میشود، پیشتر سوژه مستندی با عنوان «ترور سرچشمه» به کارگردانی محمدحسین مهدویان هم قرار گرفته بود.
هناس/ حسین دارابی/ ۱۴۰۱
اما واقعیت تلخ درباره اتفاقات تروریستی علیه مردم ایران، دنبالهدار بودن این حوادث از گذشته تا به امروز است. سایه ترور در تمام چهار دهه گذشته از سر مردم بیدفاع ایران کم نشده و همچنان از سوی دشمنان ایران بهعنوان ابزاری برای حذف سرآمدان و پرچمداران نظام اسلامی مورد استفاده قرار میگیرد.
فیلم سینمایی «هناس» را میتوان یکی از اولین روایتهای سینمای ایران با موضوع ترور دانشمندان هستهای به حساب آورد. هر چند این سوژه پیشتر در فیلمهایی همچون «روباه» به کارگردانی بهروز افخمی هم مورد اشاره قرار گرفته بود اما حسین دارابی در دومین فیلم کارنامه خود، روایت تکاندهنده و مستقیم از ترور یکی از دانشمندان هستهای ایران را به تصویر درآورده است.
سکانس مربوط به شلیک مستقیم گلوله به شهید داریوش رضایینژاد در برابر چشم همسر و فرزندش، از سکانسهای تکاندهنده در سینمای ایران است که تصویری عریان از یک اقدام تروریستی را پیش چشم مخاطبان به نمایش میگذارد.
آیین یادبود بیتا فرهی روز گذشته با حضور چهره های فرهنگی و سینمایی در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، مراسم یادبود زندهیاد بیتا فرهی، بازیگر سینما و تلویزیون سهشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۲ با استقبال و حضور جمعی از چهرههای فرهنگ، هنر و بهویژه سینما در سالن جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سام قریبیان بود.
قریبیان در ابتدای این مراسم گفت: خیر مقدم میگویم به تمامی اساتید، دوستان، خانواده و علاقهمندان بیتا فرهی عزیز که در این مراسم حاضر شدهاند. فکر میکنم همگی بیتا فرهی را دوست داشتیم. او در قلبش برای تکتک ما یک آشیانه درست کرده بود و حال اوست که در قلب ما آشیانه دارد. ما خوششانس هستیم که بیتا فرهی را میشناسیم. او با «هامون»، «بانو»، «کیمیا»، «خانهای روی آب» حداقل ۴ شاه نقش به یاد ماندنی را در سینمای ایران اجرا و به کارنامه خود اضافه کرد.
کیانیان: بیتا فرهی، مرام، منش و روح زیبایی داشت!
رضا کیانیان در ادامه این مراسم گفت: خیلی متاسفم که نتوانستم روز تشییع خانم فرهی، به مراسم او بیایم. دلیل این اتفاق این بود که سرماخوردگی شدیدی داشتم. الان در این مراسم باز حالم بد شد. در زیبایی، شیرینی و ملاحت خانم فرهی هیچ شکی نبود؛ در واقع حال آدم با دیدن عکسهای ایشان خوب میشد. مرام، منش و روح او نیز همین قدر زیبا بود.
وی افزود: من خیلی دیر وارد سینما شدم؛ وقتی سر فیلم «کیمیا» رفتم، بیتا و خسرو هر ۲ سوپراستار بزرگ این مملکت بودند. چون بعد از «هامون» بود. وقتی سر صحنه این فیلم رفتم، حتی آبدارچی آنجا هم من را نمیشناخت و به من چایی نداد و به بقیه چایی داد. بعد محمود کلاری گفت ایشان هم بازیگر است، به ایشان هم چایی بدهید. و بعد برای من چایی آوردند.
این بازیگر سینما در ادامه بیان کرد: من خسرو شکیبایی را میشناختم ولی بیتا را اصلا نمیشناختم. اما آن فیلم که تمام شد، من و بیتا فرهی به دوستانی صمیمی تبدیل شدیم. خیلی دوستش داشتم چون مرام خیلی خوبی داشت. بعدها که در فیلم «خانهای روی آب» آقای فرمانآرا با یکدیگر همبازی بودیم، نگاههای غضبآلودی در فیلم به من میکرد اما این نگاهها اصلا در روحیه خودش نبود؛ اکثر اوقات میخندید. به خانواده ایشان و سینما و همه مردم تسلیت میگویم که چنین بانویی را از دست دادهایم.
احترام برومند: بیتا فرهی بازیگر کمکار و گزیدهکاری بود
احترام برومند در ادامه این مراسم یادداشتی احساسی خواند و با یاد کردن از خاطرات خوش بیتا فرهی، بخشی از خاطراتش با این هنرمند را مرور کرد.
بخشهایی از یادداشت او به این شرح بود:
«این آخرین جملهای است که بیتا برایم نوشت. بهترم اتی عزیزم؛ با چند علامت قلب و بوسه. ۲۶ آبان ماه بود. تهران نبودم. با دوستان که صحبت میکردم میگفتند بهتر است، لولهها را در آوردن و من خوشدلانه روزشماری میکردم که به تهران برگردم و به آن آپارتمان زیبا، گرم و صمیمی بروم که با عکسهای روی دیوار، گلدانهای سبز و صدای موسیقی که همیشه در آنجا جاری بود، به خاطرم میآمد. کنار بیتای عزیزم که همیشه میشد با او از هر دری سخن گفت. اما ناگهان خبر بد از راه رسید.
وقتی با بیتا بودی، فکر میکردی که تو تنها دوستش هستی. اینقدر تو را دوست داشت و با کلمات زیبا و قلب مهربانش پذیرای تو بود، که اتکایِ به نفس پیدا میکردید. گاهی هم با خود میگفتی، نکند از تنهایی اوست که اینقدر به من محبت میکند و دلش میخواهد که پیش او بروم. اما چنین چیزی نبود. من در دوره بیماری و بعد از دست دادنش بیشتر فهمیدم که در قلب مهربانش چقدر برای دوستان بیشمار از جوان تا میانه و من پا به سن گذاشته جا بود.
بعضی میگویند او بعد از توقیف فیلم «بانو» دلزده و سرخورده شد اما خیلی زود توانست روحیه خود را قوی کند. به طوری که همگی دیدیم در فاصلهای که «بانو» بخواهد اکران شود، یعنی ۷ سال بعد، بیتا فیلم خیلی خوب «کیمیا» را بازی کرد و بهترین جایزه جشنوارهای کشور ما را توانست بگیرد. بعد از اکران فیلم «بانو» نیز چندین نقش خوب در فیلمهای مختلف بازی کرد.
کدام یک از ما در این ۴۰ سال گذشته، طعم تلخ توقیف و ممنوعالکاری را نچشیدهایم؟! البته به ما صدمه خورد اما از پا نیفتادیم و نگذاشتیم که افتادن و مرگ ما را برای ممنوعالکاری و توقیف ببینند. روی هم رفته میتوان بیتا فرهی را بازیگر کمکار و گزیدهکار معرفی کرد اما دلیل آن این بود: عدم اشتیاق به خودنمایی و نداشتن عطش مالاندوزی.
او هیچوقت خودنمایی نمیکرد؛ گوش میکرد، به من به تو و به همه. همه را عزیز خطاب میکرد و به کسانی که از خودش بزرگتر بودند احترام میگذاشت و متواضعانه و فروتنانه میگفت دستت را میبوسم. سال بدی بود؛ کیومرث پوراحمد، رضا حداد، داریوش مهرجویی، وحیده محمدیفر، آتیلا پسیانی، فریما فرجامی که آنها را از دست دادیم. آرزو میکنم که در این مدت ۳ ماه که از سال ۱۴۰۲ باقی مانده است را بدون فقدان عزیزی، بدون تنش و بدون تهدید و ارعاب بگذرانیم. انشاءالله.»
در ادامه این مراسم، روزبه نعمتالهی به اجرای زنده از قطعهای موسیقایی پرداخت که با تشویق حاضران همراه شد. نعمتالهی بعد از این اجرا، در صحبتهایی گفت: زندهیاد بیتا فرهی پر از انرژی و عشق بود. با حال عجیبی روی صحنه آمدم؛ چون نه صدایم و نه دلم یاری میکرد. امیدوارم در شان ایشان برنامه اجرا کرده باشم.
آتوما فرهی از بستگان بیتا فرهی نیز در بخش بعدی این مراسم یادداشتی از رابطه خود با بیتا فرهی را برای حاضران خواند.
شاهحسینی: کاش بیتا فرهی در زندگی تکنیک بلد بود تا جواب برخی را بدهد
در ادامه فیلمی کوتاه با عنوان «بودن یا نبودن» که در ستایش زندهیاد بیتا فرهی توسط شهرام شاهحسینی آماده شده بود، برای حاضران پخش شد. این فیلم حاوی صحبتهای داریوش مهرجویی، بهمن فرمانآرا، رضا کیانیان، مسعود کیمیایی، رخشان بنیاعتماد، سیروس الوند و … درباره بیتا فرهی بود.
شهرام شاهحسینی پس از نمایش فیلم در صحبتهایی گفت: همانطور که دیدید با کمی دقت میتوان فهمید که چرا این فیلم ساخته شده است. سال ۲۰۰۶ که سال ساخت این فیلم است، آغاز دلشکستگی بیتا بود. با هم گپی زدیم و بعد نتیجه این شد که این فیلم را بسازم تا دوستان بیتا درباره او صحبت کنند. او بازیگری غریزی بود و با تکنیک بازی نمیکرد. در زندگی نیز تکنیک بلد نبود اما کاش تکنیک بلد بود تا میتوانست جواب برخی را بدهد.
بیژن بیژنی (خواننده و خوشنویس) از دوستان و نزدیکان زندهیاد بیتا فرهی نیز در ادامه این مراسم با خواندن شعر «به کجا چنین شتابان» شفیعی کدکنی، گفت: بیتا فرهی این شعر را خیلی دوست داشت. سالها پیش قطعهای از این شعر را آماده کرده و خواندهام. گویا امروز همزمان با چهلم درگذشت او، با تولدش نیز مصادف شده است. بنابراین این متن را تقدیم به او میکنم.
او در ادامه متنی را خواند که خاطره آشنایی اش با بیتا فرهی بود.
داریوش فرهنگ: بیتا فرهی قربانی این حرفه بود!
در بخش بعدی این مراسم داریوش فرهنگ در سخنانی گفت: سخن هرچه گویم، همه گفتند، بر باغ دانش همه رفتند، به نام خداوند جان و خرد. هنرمندان مایه از جان میگیرند و خرد از خردورزی و بیتا فرهی؛ این بانوی خاص سینما هم خرد از خردورزی به ارث برده بود و هم در کارش مایه از جان. هرگز هر کاری را انجام نمیداد. امروز ۴۰ امین روز درگذشت اوست و ما اینجا جمع شدهایم که همدردی خودمان را با او اعلام کنیم.
فرهنگ در ادامه متنی را خواند که بخشهایی از این متن به این شرح است:
«یاد قطاری افتادم که اولین بار در تاریخ سینما، سال ۱۸۹۵ به ایستگاهی رسید، عدهای پیاده و عدهای سوار شدند و قطار به مثابه زندگی همچنان به راه خود ادامه داد تا ایستگاه بعدی. در ایستگاه بعدی نیز عدهای سوار و عدهای پیاده شدند. عدهای که پیاده شدهاند، دیگر نمیتوانستند سوار شوند، همه آنها یک بار فرصت زندگی داشتند؛ آثار و فیلمها یا در ادبیات، هنر و سینما و شعر و موسیقی به جا گذاشتند و قطار همچنان تا ایستگاه بعدی پیش رفت. و باز عدهای سوار و عدهای پیاده شدند تا ایستگاه بعدی.
پرده کوپه واگن را که کنار میزدید، شاهد و ناظر جنگها، خونریزیها، ویرانیها، آوارگی و نکبت پشت نکبت بودید. مردمان در گذشته برای رفع این فلاکت قربانی میدادند اما ما عدهای هم قربانی داده شدهایم و قطار همچنان پیش میرود تا به خاورمیانه میرسد. چقدر جنگ، خرابی و فلاکت. آیا این عدالت است؟! انگار خدا هم تاخیر دارد یا فراموش کرده. چقدر همکار در سه چهار سال اخیر از دست دادهایم! از ریز و درشت در تهران و شهرستانها. چقدر همکاران از بیکاری دق کردند و مردند. چقدر همکاران استرس گرفتند و خانه نشین شدند. چقدر همکاران خدای ناکرده سرطان گرفتند و حتی پول بیمارستان را نداشتند و ندارند که بدهند. چقدر مهاجرت.
قطار همچنان به مثابه زندگی به راه خود ادامه میدهد. امروز چهلمین روزی است که از درگذشت بیتا فرهی میگذرد. قطار همچنان میرود تا ایستگاه بعدی و معلوم نیست که نوبت چه کسی است؟ نوبت ما باشد یا خیر. هر که آمد عمارتی نو ساخت، رفت و منزل به دیگری پرداخت.»
وی در ادامه صحبتهایش گفت: بیتا فرهی یا این بانوی خاص، قربانی این حرفه بود. من این شانس را داشتم تا در سریال «طلسم شدگان» با او همکاری کنم. او بسیار حرفهای و منضبط بود. بانویی بود که به اندک تلنگری به هم میریخت. پر از شور، احساس و معصومیت. پر از بینیازی از نان و نام. یک حال و هوای عارف مسلکی داشت که در کارهایش نیز موج میزد.
در ادامه مراسم سام قریبیان از حاضران خواست که زندهیاد داریوش مهرجویی را تشویق کنند. سپس کلیپی از فیلم «هامون» پخش شد.
در ادامه سام قریبیان گفت: باتوجه به اینکه چهلم زنده یاد فرهی همزمان با شب تولد اوست، مهسای عزیز دختر ایشان کیکی را تدارک دیدهاند تا آخرین تولد او را با هم جشن بگیریم.
مهسا قریشی دختر زندهیاد بیتا فرهی نیز در ادامه این برنامه به یاد بیتا فرهی، خسرو شکیبایی و داریوش مهرجویی شعری از شاملو را خواند.
وی در ادامه گفت: از خانه هنرمندان تشکر میکنم که در برگزاری این مراسم ما را همراهی کردند. همچنین از همه کسانی که در این مدت همراه بودند و کمک کردند تا این مراسم را به بهترین شکل ممکن برگزار کنیم، تشکر میکنم.
بهمن فرمانآرا، همایون ارشادی، سهیلا رضوی، یاسمن خلیلیفر از جمله چهرههای حاضر در این برنامه بودند.
کارگردان فیلم سینمایی «ضد» در گفتوگوی تفصیلی با خبرگزاری مهر تاکید کرد که به عنوان یک فیلمساز همیشه دغدغه پرداختن به پروندههای سیاسی و همچنین سیاست در عرصههای مختلف را دارد.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، تاریخ معاصر ایران به ویژه دهه اول انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس از جمله مقاطعی هستند که مطالعه، پژوهش و پرداختن به آنها همیشه مورد توجه فعالان عرصههای مختلف فرهنگی و هنری بوده و هست. در عرصه ادبیات، سینما، تئاتر و تلویزیون با نگاه به اتفاقات و رویدادهای این دورهها آثار مختلفی تولید شدهاند. در عرصه سینما و تلویزیون به ویژه طی ۲ دهه اخیر بار دیگر پرداختن به مقطع سیاسی و اجتماعی دهه اول انقلاب اسلامی مورد توجه فیلمسازان و تولیدکنندگان سریالهای تلویزیونی قرار گرفته است و آثاری با موضوع اتفاقات و حوادث رخ داده در این مقطع زمانی، بهویژه شرایطی که گروهک منافقین رقم زدند، ساخته، اکران و پخش شدهاند.
یکی از جدیدترین آثاری که در عرصه سینما با موضوع حوادث دهه ۶۰ که توسط گروه منافقین رقم خورد ساخته و در حال اکران بر پرده سینماهای کشور است، فیلم «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و محصول سازمان سینمایی سوره است.
فیلم «ضد» به نویسندگی حسین ترابنژاد و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی است که در سال ۱۴۰۰ تولید و بعد از ۲ سال در پاییز سال جاری به اکران رسید. «ضد» در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد را توسط نادر سلیمانی و سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه را توسط محمدرضا شجاعی از آن خود کند.
«ضد» برای پرداختن به حوادث سیاسی و همچنین گروهک منافقین، ماجرایی عاشقانه را به موازات ماجرای سیاسی مدنظر خود، قرار داده و دنبال میکند. این فیلم با انتخاب شخصیتهایی خیالی به وقایع مستندی نظیر بمبگذاری در حزب جمهوری اسلامی میپردازد.
ربیعی فیلم سینمایی «ضد» را به عنوان دومین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی در کارنامه کاری خود به ثبت رساند؛ کارگردانی که فیلم اول او با عنوان «لباس شخصی» در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد ولی تاکنون موفق به کسب مجوز اکران نشده است.
به بهانه اکران «ضد» در سینماهای کشور، نشستی با حضور امیرعباس ربیعی و همچنین مهدی نصرتی و نادر سلیمانی از بازیگران این اثر سینمایی در خبرگزاری مهر برگزار و طی آن به موضوعات مختلف پیرامون این اثر پرداخته شد.
در این نشست و گفتوگوی تفصیلی ربیعی از دغدغه خود برای پرداختن به موضوعات سیاسی به ویژه حوادث سیاسی دهه اول انقلاب اسلامی سخن گفت و نصرتی و سلیمانی نیز درباره دغدغههای خود برای حضور در این اثر سینمایی صحبت کردند.
در ذیل بخش اول این گفتوگو آمده است:
*بعد از ساخته شدن چند فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی درباره سازمان منافقین و گروهک رجوی، چه چیزی شما را به سمت ساخت فیلمی درباره این سازمان و گروههای منافق ترغیب کرد؟ آیا این نشأت گرفته از دغدغه شخصی بود که به این برهه از تاریخ معاصر سیاسی ایران بپردازید یا انگیزه دیگری باعث ساخت فیلمی با این مضمون شد؟
امیرعباس ربیعی: به دلیل زیست، پژوهشها، افکار و دغدغههایم بیشتر سینمای سیاسی و تاریخ معاصر را پیگیری میکنم و به این ژانر علاقه دارم. فیلمهای کوتاهی هم که پیش از «لباس شخصی» و «ضد» ساختم، موضوع سیاسی داشتند؛ سال ۹۱ یا ۹۲ اثری کوتاه ساختم که درباره اشغال عراق توسط آمریکا است، سال ۹۳ فیلم «ولد» را با موضوع جنگ غزه در سال ۲۰۱۴ ساختم، بعد به بحث مدافعان حرم و جنگ سوریه پرداختم و فیلم «ماه در خانه» را تولید کردم. در سال ۹۶ نیز فیلمی با موضوع اتفاقات سال ۱۳۸۸ ساختم. در کل میتوانم بگویم که تاکنون فیلم غیرسیاسی نساختهام. ناگفته نماند که سال ۹۴ اولین فیلم سینماییام را به طور جدی با حوزه هنری شروع کردم که متأسفانه در پیشتولید متوقف شد و هیچوقت ساخته نشد؛ موضوع فیلم درباره اتفاقی در استان سیستان و بلوچستان و بحث تکفیریها و ترورهایی که در آن استان انجام میشود و همچنین دعوای بین شیعه و سنی، بود. سال ۹۶ شروع به مطالعه پرونده حزب توده کردم تا بتوانم فیلمی با این موضوع بسازم.
بنابراین پرداختن به پروندههای سیاسی و رفتن به سراغ «لباس شخصی» و «ضد» دغدغه شخصیام بود. اگر یک روز بخواهم فیلمی با موضوع اجتماعی یا اقتصادی کار کنم، بیربط به سیاست نمیتوانم بسازم زیرا من سیاست را به شدت در تمام شئون زندگی تأثیرگذار میبینماین مطالعه با انگیزه کاملاً شخصی و با کمک دوستی که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی کار میکرد، انجام شد. در آنجا پروندههای متعددی را نظیر «هوشنگ اسدی»، «رحمان هاتفی»، «محمدعلی عمویی»، «احسان طبری» و بازجوییهایی که از «نورالدین کیانوری» شده بود، خواندم. همانجا نوشتن طرح فیلم سینمایی «لباس شخصی» را شروع کردم. بعداً مشغول نوشتن سیناپس فیلمنامه «لباس شخصی» بودم که با «ماجرای نیمروز» محمدحسین مهدویان مواجه شدم. هنوز به این شکل فیلمی درباره پروندههای واقعی ساخته نشده بود؛ پیش از آن فیلم «امکان مینا» قصهای با اتمسفر دهه ۶۰ داشت اما پروندههای واقعی سیاسی را پیگیری نکرده بود، یا فیلم «سیانور» که نسبت به «امکان مینا» بیشتر به پرونده واقعی سیاسی گرایش داشت و بحث «تقی شهرام» را مطرح کرده بود.
بنابراین پرداختن به پروندههای سیاسی و رفتن به سراغ «لباس شخصی» و «ضد» دغدغه شخصیام بود. اگر یک روز بخواهم فیلمی با موضوع اجتماعی یا اقتصادی کار کنم، بیربط به سیاست نمیتوانم بسازم زیرا من سیاست را به شدت در تمام شئون زندگی تأثیرگذار میبینم. من با تفکر زندگی جدای از سیاست یا متکی شدن به یک زندگی فردی که به دنبال رفاه فردی فارغ از رفاه و نفع اجتماعی است، مخالف هستم و اصلاً این زیست را قبول ندارم. در حقیقت معتقد هستم انسان، اجتماعی خلق شده است و نسبت به جامعه مسؤولیت دارد. به مذهب جدای از سیاست و فعالیتهای فردی جدای از سیاست قائل نیستم. سیاست نقش بهسزایی در جامعه دارد. ۹۰ درصد اختلافاتی را که در حوزههای مختلف کشور وجود دارد؛ ناشی از سیاست میدانم چه سیاست داخلی و چه سیاست بینالمللی. سیاست نقش پررنگی بر خروجی فرد فرد جامعه دارد. وقتی این عقیده من است، طبیعی است حتی اگر یک مساله اجتماعی را پیگیری کنم، رگههای سیاسی آن را هم دنبال میکنم.
*حضور بازیگر در یک فیلم سیاسی به ویژه وقتی مربوط به تاریخ معاصر سیاسی باشد، چالشهایی را برای بازیگر به همراه دارد. آقای سلیمانی، شما با دغدغه شخصی حضور و بازی در فیلم «ضد» را پذیرفتید اما با چه چالشهایی مواجه بودید؟
نادر سلیمانی: من سیاست را اینگونه میبینم؛ شما دستتان به لیوان آب میرسد ولی به دوستتان میگوئید آب را به شما بدهد تا بخورید. سیاست به همین سادگی است. سیاست مثل مژه میماند و خیلی به شما نزدیک است. کسانی که با این ترفند جلو رفتند، همیشه پیروز بودند. برخی مواقع آدمهایی هستند که آگاهی بالاتری نسبت به سیاست دارند و فریب شما را نمیخورند و وقتی به آنها میگوئید لطفاً آب را به دستتان بدهند به شما میگویند که دست خودتان به آب میرسد پس خودتان آن را بردارید.
در جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم متأسفانه این سیاست خیلی زیاد است. مشت نشانه خروار است؛ در سفرهای که همه خانواده گرد آن نشستهاند بزرگتر جمع میگوید «این برنج را بکش یا آب را بده بخورم»، همه این چیزها در آن سفره هست و بزرگتر خانواده در رأس سفره حضور دارد و دستش به همه اینها میرسد ولی دیگران را وادار میکند کسی که از او کوچکتر است آن کار را انجام دهد.
یکی از دلایلی که حضور و بازی در فیلم «ضد» را پذیرفتم که اولین کارم با آقای ربیعی است، این بود که این سیاست را در بزرگان منافقین دیده بودم. بزرگان منافقین ته صف میایستادند و پیروانشان به جای آنها چاقو میخوردند؛ این اتفاق را به عینه در جنوب دیده بودم.
اولین فیلم در اصل جدی برای یک بازیگر طنز. هر بازیگری دوست دارد این تجربه را داشته باشد ولی تخریب عجیبی در من ایجاد شده بود که این پیشنهاد را قبول نکنموقتی آقای شفیعی فیلمنامه را برای من فرستاد و آن را خواندم، دیدم شخصیت «ناصر» عجب آدم سیاستبازی است. یکی از بخشهای مهمی که باعث شد در فیلم «ضد» بازی کنم، نوشته خوب حسین ترابنژاد و دوم اعتماد عجیبی بود که آقای ربیعی به من داشت؛ اولین فیلم در اصل جدی برای یک بازیگر طنز. هر بازیگری دوست دارد این تجربه را داشته باشد ولی تخریب عجیبی در من ایجاد شده بود که این پیشنهاد را قبول نکنم. دوستان زیادی به من گفتند که این کار را انجام ندهم زیرا به واسطه کارهای طنز شناخته شده هستم. اینجا سیاست من به دادم رسید. دوستی به من گفت برو و در نهایت اگر کارت خوب نشد یک عذرخواهی میکنی و میگویی اشتباه کردم. من در شب اختتامیه جشنواره فیلم فجر گفتم که از این پس کار من خیلی سخت شده است.
محبتی که آقای ربیعی به من داشت این بود که به من اجازه داد، بازی کنم. سوال اول من از آقای ربیعی این بود که چرا من را انتخاب کرده است؟ از زندهیاد داریوش مهرجویی نیز وقتی من را برای فیلم «علی سنتوری» انتخاب کرد، همین پرسش را پرسیدم. آقای ربیعی به من ایمان داشت. هیچوقت جلوی کار من را نگرفت؛ برخی کارگردانها آنقدر ضدحال میزنند که آدم رغبت نمیکند نگاهشان کند.
من نسبت به مجاهدین مشکل دارم، این عقیده شخصی من است. برای اینکه سیاستشان حتی خلاف دیدگاه مردم بود و حتی خودشان، خودشان را فریب میدادند. دیدگاه درستی نیز نداشتند و افراد خود را مسلح میکردند تا به همشهری و همنوع خود شلیک کنند. در گروهکها فضا به گونهای بوده که همه نسبت به هم بدبین بودند، این یعنی سیاست تلخ. در حالی که بچههای انقلابی عاشقانه زندگی میکردند. من همیشه میگویم ای کاش همه مثل اول انقلاب بودیم؛ نان کم بود اما همه به هم نان تعارف میکردیم، آب کم بود ولی همه با هم تقسیم میکردیم. اما الان اینگونه نیست و همه میخواهند برای خود اندوخته کنند.
*آقای نصرتی، برای شما انتخاب و حضور در نقش یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق و فیلمی سیاسی چه چالشهایی را به همراه داشت؟
مهدی نصرتی: آنگونه که سیاسی بودن فیلم دغدغه امیرعباس ربیعی است، من دغدغه و اولویت سیاسی برای انتخاب نقش ندارم. شاید به دلیل اینکه تنوع نقش در فضاهای دیگر برای من بیشتر است و چالش بیشتری برای من ایجاد میکند، حتی کماهمیتترین ژانر برای من ژانر سیاسی است چون وقتی فیلمی در ژانر سیاسی در تمام دنیا ساخته میشود، شخصیت فیلم فراتر از قهرمان و به نوعی ویژگی ابرقهرمانی دارد. در کلیت، ابرقهرمانها شبیه هم هستند و این ویژگی باعث میشود به صورت ناخودآگاه بازیگر به دلیل تکرار نقشهای شبیه به هم، در یک کلیشه قرار بگیرد. بنابراین نمیتوانم بگویم از بازی در نقشهای سیاسی فراری هستم اما برای من کماهمیت هستند.
آنگونه که سیاسی بودن فیلم دغدغه امیرعباس ربیعی است، من دغدغه و اولویت سیاسی برای انتخاب نقش ندارم. شاید به دلیل اینکه تنوع نقش در فضاهای دیگر برای من بیشتر است و چالش بیشتری برای من ایجاد میکندامیرعباس ربیعی هر چقدر هم که اعتقادهای سیاسی داشته باشد، در نهایت هنر برایش ارجحیت دارد. در خروجی کار، ربیعی انصاف به خرج داده و باعث شده است نقشها در فیلم «لباس شخصی» و فیلم «ضد» تکبعدی نباشند. در این آثار نقشهای خوب قصه هم نقاط ضعف دارند و این عین زندگی است. از این جهت برای منِ بازیگر تنوع دارد و این ترس برایم وجود ندارد که در کارهای ربیعی گرفتار کلیشه شوم زیرا نقشها شبیه ابرقهرمانها نیستند.
نادر سلیمانی: میخواهم یک سوالی را از آقای نصرتی بپرسم. مدل نقش شما در «لباس شخصی» هم مدل نقشتان در «ضد» بود؟
نصرتی: در «لباس شخصی» هم نقش اول را ایفا میکردم ولی آنجا کاراکترم قهرمان قصه بود.
سلیمانی: پس نقش متفاوتی بوده است؟
نصرتی: یک خلق و خوهایی داشت که پسندیده نبود ولی در نهایت آدم دلپاک و تمیزی بود.
سلیمانی: در فیلم «ضد» نیز نقش شما، کاراکتر منطقیتری نسبت به کاراکتر من یعنی «ناصر» است.
ربیعی: در «لباس شخصی» کاراکتر نقش اول کمی سرکشتر است.
نصرتی: شما بسته به اعتقادات کاراکتر «ناصر» کاملاً منطقی عمل میکنید.
سلیمانی: مساله عشق در فیلم «ضد» مطرح است، کاراکتر اصلی سالها از عشق خود دور بوده و با یک زخم، دوباره این عشق شکل میگیرد. کاراکتر «ناصر» در فیلم «ضد» عاشق سازمان منافقین است و گروهک خود را دوست دارد ولی تفکر و عقیده کاراکتر به او اجازه نمیدهد و عشقش را زیر پای خود له میکند. کاراکتر نقش اول «ضد» در لحظه آخر دست به کار عجیبی میزند. در واقع کاراکترهای ما در فیلم به یک نوع شبیه هم هستند. آقای ربیعی نظر شما هم درباره این ۲ کاراکتر همین بوده است؟
امیرعباس ربیعی: البته بعد از فیلم «ضد» تصمیم گرفتم که دیگر فیلمی را که فیلمنامهاش برای خودم نیست، نسازم زیرا معتقدم نمیشود یک خانواده ۲ پدر داشته باشد. اما درباره شخصیتپردازی «ضد» میتوانم این ادعا را داشته باشم که بین دوراهی عشق و سیاست ماندن شخصیت «سعید» در این فیلم کاملاً شکلگرفته و تردیدش به خوبی درآمده است.
خواهش میکنم تهیهکنندگان و سرمایهگذاران دولتی و خصوصی بدانند که هنرمند ربات نیست که کنترلش دست فرد دیگری باشد. مدیری که پشت یک میز نشسته است و قدرت تصمیم گیری دارد باید بداند این میز، به معنای این نیست که او از همه هنرمندتر است و از همه بیشتر میفهمد که بگوید من ریلگذاری میکنم و هنرمندان روی این ریل حرکت کنند. این غلط است و در فرهنگ انقلاب اسلامی و فرهنگ دفاع مقدس تعریف مدیریت این نیست، این تعریف در نظام سرمایهداری وجود دارد. «مدیر» در تعریف جمهوری اسلامی یعنی «خادم»، جایگاه نیست. ارزش مدیر به خدمتی است که میکند. فرماندههان دفاع مقدس راه را برای رزمندگان هموار میکردند تا رزمندگان بتوانند به جلو حرکت کنند، هدایت صرفاً برای نظم بود. بعد از دفاع مقدس جایگاه عوض شد و مدیران تصور کردند که شایستگان مردم هستند. در فرهنگ این امر شدنی نیست و دور باطل است. کار فیلمساز در مواجهه با مدیران بخش دولتی و خصوصی و حتی تهیهکنندهها خیلی سخت است. من معتقدم همانگونه که من به عنوان کارگردان نباید در کار تهیه و تولید دخالت کنم، تهیهکننده هم نباید در کار هنری فیلم دخالت کند بلکه باید اعتماد کند. البته در فیلم «ضد» تعامل خوبی از سوی آقای شفیعی به عنوان تهیهکننده و آقای ترابنژاد به عنوان فیلمنامهنویس با بنده وجود داشت و از این بابت از آنها تشکر میکنم.
تهیهکنندگان و سرمایهگذاران دولتی و خصوصی بدانند که هنرمند روبات نیست که کنترلش دست فرد دیگری باشد. مدیری که پشت یک میز نشسته است و قدرت تصمیم گیری دارد باید بداند این میز، به معنای این نیست که او از همه هنرمندتر است و از همه بیشتر میفهمد که بگوید من ریلگذاری میکنم و هنرمندان روی این ریل حرکت کنندمن به همان اندازه که روی دغدغههایم پافشاری میکنم، روی سینما و هنر هم تاکید دارم. منظورم این است که سینما را بلندگویی برای حرفزدن نمیدانم. من فیلم میسازم چون قصهگویی را دوست دارم. به سینما نیامده ام صرفاً فیلم بسازم و یکسری حرفها را بزنم، فیلم میسازم تا قصه بگویم، مخاطب را سرگرم کنم و حرفم را هم بزنم. برای من مهم است حرفی که میزنم شعار نباشد و در جهان درام بنشیند. به همان اندازه برایم مهم است فیلمی بسازم که آئینه درونم باشد و برای خوشایند این و آن نباشد. وقتی می خوام فیلمی بسازم که اقتباسی از واقعیت است، خودم را نسبت به تاریخ و آن واقعیت مسؤول میدانم و هر آنچیزی را که میفهمم، در قالب روایت واقعیت و رئالیسم موجود بیان میکنم. البته این واقعیت و رئالیسم موجود در چیستی ماجرا است، چگونگی و جزئیات ماجرا را متناسب با ظرفیت درام تغییر میدهم.
در فیلم «ضد» با سازمان مجاهدینی طرف هستم که ۳ طیف آدم دارد؛ طیف اول که همان شخصیت اول فیلم یعنی «سعید» است، شهوت جاهطلبی و قدرت او را تبدیل به یک آدم مریض میکند که تمام ارزشها را زیر پا میگذارد و حتی رفتارهایی برای تثبیت جایگاه و یا ارتقای جایگاه خود انجام میدهد که به ضرر سازمان است. «سعید» در فیلم «ضد» حاضر نیست دکتر بهشتی را ترور کند و استدلال میآورد که به ضرر سازمان است، بخش اعظم این استدلال به این دلیل است که اگر ترور کند مرگ «سعید» را به همراه خواهد داشت کمااینکه وقتی محمدرضا کلاهی ترور را انجام داد، کارش در سازمان تمام شد.
طیف دیگر افرادی هستند که تابع محض مرکزیت سازمان یا مسعود رجوی هستند؛ افرادی که عواطف و احساسات خود را ذبح میکنند و بتشان سازمان است که نمایندهشان در فیلم «ضد»، کاراکتر «ناصر» است. این انسانها دستور مرکزیت برایشان وحی منزلی بود که آن را مقدس میدانستند. مثال این امر «ابریشمچی» است.
طیف دیگر آدمهایی هستند که با یک نگاه انسانی جذب سازمان شده بودند. یعنی هنوز فطرت انسانی در آنها باقی مانده و تشکیلات هنوز بر عواطف و اعتقادات انسانی آنها غالب نشده است؛ نمونه این طیف در فیلم «ضد»، کاراکتر «منیژه» است. این افراد از سازمان دل میکنند و یا شجاعت دارند که مخالفت خود را ابراز میکنند ولی برخی هم چون شجاعت این ابراز را نداشتند، سالها در سازمان باقی ماندند. من این طیف را قربانی میدانم.
من سعی کردم با این کاراکترها و با زبان سینما در فیلم «ضد» به این نگاه و طیفها بپردازم تا مخاطب در زیرمتن و ناخودآگاه خود اینها را بفهمد. برای من مهم است در سینما تمام نگاههای مدنظر تبدیل به درام و قصه جذاب بشود که مخاطب به صورت ناخودآگاه آنها را بفهمد. سینما یعنی فیلم «فهرست شیندلر» که منِ ضدصهیونیست هم دلم برای کاراکترهایش میسوزد. وقتی اینگونه فیلم بسازم، سینما تبدیل به زبان مشترک همه آدمها میشود. آرزوی من این است که مخالفترین آدم به ایدئولوژی من ناسزا بگوید ولی به احترام سینمایم کلاه از سر بردارد.
نصرتی: جالب است بدانید که درباره فیلم «لباس شخصی» هم خیلی کم نقد داشتیم و حتی اگر کسی ایرادهایی به فیلم میگرفت در انتهای مطلب خود میگفت که اگر دوست دارید به سینما بروید و ۲ ساعت جذاب را سپری کنید و به تماشای فیلم «لباس شخصی» بنشینید.
*با توجه به علاقه خودتان به فیلم «فهرست شیندلر» اشاره کردید، فکر میکنید در فیلم «ضد» چهقدر توانستهاید در جلب رضایت مخاطبان طیفهای مختلف موفق باشید؟ زیرا به سینمایی اشاره کردید که به لحاظ شخصیتپردازی بسیار قدرتمند است. فکر میکنید «ضد» در شخصیتپردازی چقدر موفق بوده است؟ یعنی من به عنوان یک مخاطب، چهقدر شخصیت «سعید»، تردیدها و عشق او را میپذیرم؟ بازیگران چهقدر از تیپ دور و به شخصیت نزدیک شدهاند؟
ربیعی: اول بگویم که فیلم «فهرست شیندلر» قله است و من در دامنه در حال تلاش هستم. از سوی دیگر فیلمنامه «ضد» متعلق به من نیست و به عنوان کارگردان فیلمنامه آمادهای را کار کردم اگرچه فیلمنامه بازنویسی شد و در این روند تغییر کرد. به گونهای که فضای عاشقانه فیلمنامه اولیه پررنگ بود و در نسخه بازنویسی، غلبه بر فضای سیاسی بود.
یونیورسال پیکچرز سال ۲۰۲۳ را به عنوان استودیوی غالب هالیوود در گیشه جهانی، آمریکای شمالی و بین المللی به پایان برد و به سلطه دیزنی از سال ۲۰۱۶ پایان داد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از اسکرین، در حالی که کمپانی دیزنی از سال ۲۰۱۶ به صورت متوالی در صدر فروش سالانه استودیوهای فیلمسازی در گیشه جهانی سینما قرار داشت اما یونیورسال پیکچرز برای نخستین بار در هشت سال اخیر، پرفروشترین استودیو فیلمسازی نام گرفت.
مدیران استودیو اعلام کردند که یونیورسال پیکچرز که ۲۴ فیلم را در مقایسه با ۱۷ فیلم از دیزنی در سال ۲۰۲۳ اکران کرد، ۱.۹۴ میلیارد دلار در گیشه آمریکای شمالی به دست آورد، در حالی که فروش این استودیو در گیشه بین المللی به ۲.۹۷ میلیارد رسید که مجموع فروش جهانی ۴.۹۱ میلیارد دلار را برای این کمپانی رقم زد.
کمپانی دیزنی علیرغم یک سال سخت با چندین شکست، توانست ۱.۹ میلیارد دلار در آمریکای شمالی، ۲.۹۲ میلیارد دلار در سطح بین المللی و ۴.۸۳ میلیارد دلار در گیشه جهانی کسب کند.
یونیورسال اولین استودیو در آمریکای شمالی بود که از آستانه یک میلیارد دلار عبور کرد و پنج فیلم پرفروش خود را به رهبری انیمیشن «برادران سوپر ماریو» اکران کرد که در سال ۲۰۲۳ با ۵۷۵ میلیون دلار به عنوان دومین فیلم پرفروش سال در آمریکای شمالی به نمایش گذاشته شد.
دیگر فیلمهایی پرفروش یونیورسال در آمریکا عبارتند از «سریع و خشن ۱۰» (۱۴۶.۱ میلیون دلار)، «پنج شب با فردی» (۱۳۷.۳ میلیون دلار)، «جنگیر: معتقد» (۶۵.۵ میلیون دلار) و «درب کابین را بزن» (۳۵.۴ میلیون دلار).
«اوپنهایمر» در میان فیلمهای شماره یک قرار نگرفت زیرا با ۸۲.۵ میلیون دلار در آخر هفته ۲۱ تا ۲۳ ژوئیه پس از فیلم «باربی» محصول برادران وارنر، که تبدیل به بزرگترین فیلم سال در گیشه آمریکای شمالی و جهانی شد، در جایگاه دوم قرار گرفت.
فیلم بیوگرافی «اوپنهایمر» ساخته کریستوفر نولان با ۳۲۶.۱ میلیون دلار به عنوان دومین فیلم بزرگ سال یونیورسال در آمریکای شمالی در سال ۲۰۲۳ به کار خود پایان داد و با ۹۵۲ میلیون دلار به عنوان پرفروشترین فیلم زندگینامه تمام دوران در گیشه جهانی و همچنین پرفروشترین فیلم سینما با درجه سنی «R» شناخته شد.انیمیشن «برادران سوپر ماریو» با ۱.۳۶ میلیارد دلار پس از کسب رکورد فروش افتتاحیه با ۳۷۷ میلیون دلار (بیش از ۳۵۶ میلیون دلاری باربی)، پرفروشترین انیمیشن سال ۲۰۲۳ نام گرفت و به عنوان دومین انیمیشن پرفروش تاریخ سینما پس از «منجمد ۲» (۱.۴۵ میلیارد دلار) محصول دیزنی قرار گرفت و دومین انیمیشن پرفروش تمام دوران در گیشه آمریکای شمالی پس از «شگفتانگیزان ۲»با ۶۰۹ میلیون دلار شد.
یونیورسال همچنین با فروش ۲۹۰ میلیون دلاری فیلم «پیج شب با فردی» گیشه فیلمهای ترسناک سال را نیز به نام خود ثبت کرد.
از مهمترین فیلمهای دیزنی در سال ۲۰۲۳ نیز میتوان به فیلم «قسمت سون نگهبانان کهکشان» استودیوی مارول اشاره کرد که ۳۵۹ میلیون دلار در آمریکای شمالی و ۸۴۶ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت. «پری دریایی کوچولو» از استودیوی انیمیشن والت دیزنی با ۲۹۸ میلیون دلار فروش داخلی و ۵۷۰ میلیون دلار جهانی و انیمیشن «اِلمنتال» با ۱۵۴ میلیون دلار فروش داخلی و ۴۹۶ میلیون دلار فروش در گیشه جهانی، دیگر آثار موفق استودیوی عظیم دیزنی در سال گذشته میلادی بودند.
«آواتار: راه آب» که در دسامبر ۲۰۲۲ اکران خود را آغاز کرد نیز بیش از یک میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ به دست آورد که ۲۸۳ میلیون دلار آن از آمریکای شمالی و ۷۳۴ میلیون دلار از بازارهای بینالمللی کسب شد. این فیلم علمی تخیلی چهار هفته را در رتبه اول سپری کرد و با فروش جهانی ۲.۳۲ میلیارد دلار، سومین فیلم پروش تاریخ سینما نام گرفت.
برادران وارنر با درآمد داخلی ۱.۴۳ میلیارد دلاری، بین المللی ۲.۴۱ میلیارد دلار و جهانی ۳.۸۴ میلیارد دلار در رتبه سوم موفقترین استودیوهای سال ۲۰۲۳ پس از یونیورسال و دیزنی قرار گرفت و سونی پیکچرز در رتبه چهارم (۱.۰۱ میلیارد دلار داخلی، ۱.۰۸ میلیارد دلار بین المللی، ۲.۰۹ میلیارد دلار جهانی) و پس از آن پارامونت (۸۴۲.۴۱ میلیون دلار داخلی، ۱.۱۸ میلیارد دلار بین المللی، ۲.۰۳ میلیارد دلار جهانی) قرار گرفت.
رسول ملاقلی پور می گفت: فیلم سینمایی “میم مثل مادر” رنج نامه یک مادر است.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، همزمان با روز مادر و روز زن مروری دارد بر یکی از مهم ترین فیلم های که درباره مادر در سینمای ایران ساخته شده است،
فیلم سینمایی “میم مثل مادر” به تهیه کنندگی منوچهر محمدی در سال ۸۵ درست ۱۷ سال قبل به نمایش در آمد و این هنرمند فقید همان سال در نشست خبری ایسنا حاضر شد و حالا ما مروری داریم بر بخشی از این نشست.
“میم مثل مادر” براساس فیلم نامهای از ملاقلی پور جلوی دوربین رفت و در خلاصه داستان آن امده است: «پزشکان دلیل وضعیت سعید ( علی شادمان) فرزند سپیده (که نقش آن را گلشیفته فراهانی ایفا میکند،) را ناشی از استشمام گازهای شیمیایی در زمان جنگ توسط سپیده میدانند. سهیل پدر سعید که نقش آن را حسین یاری ایفا میکند اصرار دارد تا فرزند را به یک آسایشگاه تحویل دهند اما سپیده مخالفت میکند.»
رسول ملاقلیپور دربارهی شخصیت زن و مادر در فیلمش گفته بود: قبل از “میم مثل مادر” نیز برخی شخصیتها و داستانهای فیلمهایم دربارهی زنان بوده همچون “نجات یافتگان” و “هیوا” که هر دو این فیلمها نیز با موضوع جنگ ساخته شده بودند، اما اینکه به شدت درگیر موضوع بشوم و شخصیت اصلی فیلم یک زن باشد، در مجموعه کارهایم نبوده است.
وی دربارهی این دیدگاه که مطرح میشود، “میم مثل مادر” قسمت دوم “نجات یافتگان” است، یادآور شده بود: میتوانیم به آن دید نگاه بکنیم که زن “نجات یافتگان” که در جنگ بود، حال پس از گذشت سالها تشکیل زندگی داده و میتواند دچار چنین مشکلات و عوارضی که سپیده به آنها دچار شده باشد.
ملاقلیپور دربارهی تاثیری احساسی که فیلم برمخاطب میگذارد، تاکید کرده بود: قصد نداشتهام با احساس مخاطب بازی کنم. ولی به هرجهت موضوعی که در “میم مثل مادر” مطرح شد، قطعا مشخص بود بر مخاطب از لحاظ احساسی تاثیر میگذارد درعین حال فکر نمیکردم چنین تأثیری هم روی تماشاگر بگذارد. اواسط فیلمبرداری بود که بخشی از مونتاژ فیلم هم همزمان انجام شده بود وآقای منوچهرمحمدی – تهیه کننده فیلم- صحنههای را دیدند و به من گفتند فیتله را بده پایین، ممکن است اگر اینطوری بروی جلو، نتوانیم تماشاچی را کنترل کنیم. طبیعتا از نیمه فیلم به بعد، فیتله بیش از حد احساسی فیلم را دادم پایین، بنابراین اگر دست خودم بود، قطعا به مراتب فیلم احساسیتر از این در میآمد، چون رابطهی یک مادر و فرزند بود.
این کارگردان سینمای ایران معتقد بود: من احتیاج دارم به این که اگر ادعا دارم فیلم تاثیرگذاری ساختم، ابتدا عکس العمل مخاطبان را در سالن سینما ببینیم و اینکه مخاطب خوشش میآید یا نه؟ بعد نقاط ضعف و قوت کار را بررسی بکنم. نمیتوانم بررسی نقاط قوت و ضعف فیلم خودم را واگذار کنم به افرادی که خود ورشکسته سینما هستند و بی آن که چراغی برای دیدن ضعف های فیلم بیفروزند صرفا به نقد توهین آمیز بسنده می کنند.
در شرایطی میتوانم نقاط ضعف و قدرت فیلم را دریابم که در کنار نظر تماشاگر، نقدهای علمی آدمهای باسواد و با دانش را هم بخوانم. طبیعتا در آن شرایط به یک جمع بندی خواهم رسید. زمانیکه “مزرعه پدری” اکران شد چون صاحب نداشت طبیعتا خوب اکران نشد و هرگز نتوانستم به یک جمع بندی برسیم که فیلم “مزرعه پدری” اشکالاتاش چند درصد از من و چند درصد از بازی ها یا موارد دیگر بود. به طوری کلی میتوانم بگویم مشکل آن فیلم از اکران بود البته نمیتوانم مدعی شوم فیلم بینقصی بود؛ چنان که معتقدم “میم مثل مادر” هم قطعا خالی از نقص نخواهد بود.
او همچنین معتقد بود: فیلم “میم مثل مادر” یک فیلم تلخ و سیاه نیست، بلکه رنجنامه یک مادر است و تصورم این است که نمیتواند تاثیر منفی بر روی مخاطب داشته باشد.
همچنین ملاقلیپور دربارهی صحنه بیرون کشیدن صدام از گودال که در فیلم میممثل مادر به آن اشاره شده است گفته بود:فرض کنید ۲۰ سال دیگر این فیلم برای نسلی دیگر میخواهد به نمایش درآید، باید بگویم در چه تاریخی این فیلم ساخته شده است و در عین حال برای من خیلی اهمیت داشت که در این فیلم عامل اصلی این جنایت را نشان بدهم گرچه کشورها و قدرتهای دیگر هم بودند ولی عامل اصلیاش صدام بوده است.
من طبیعتا از دستگیری صدام به این شکل فضاحتبار خیلی خوشحال بودم و لازم دیدم در این فیلم هم به یک شکلی آن را نشان بدهم.
او با اشاره به موضوع فیلم میم مثل مادر گفته بود: اگر دقت کنید در فیلم یک جایی سپیده میگوید، از جمعیت ۱۲ هزار نفری سردشت هشت هزار نفر آن روز شیمیایی شدند و از آن هشت هزار نفر طبیعتا نصف آنها خانمها بودند آیا میدانید آن ها بعد از شیمیایی شدن چه مشکلات اساسی دارند؟ آنها دچار مشکلات عجیب و غریب هستند. در حالیکه من معتقدم سپیده فیلم “میممثل مادر” آنچنان فقر ندارد و در تهران است حداقل یک دوستی دارد. حال اگر میخواستیم زندگی یکی از زنانی را که در سردشت قربانی این اتفاق شده است، تصویر کنیم مطمئنا غیرقابل تحملتر بود.
زنان شیمیایی شهر سردشت چنان شرایط حادی دارند که زندگی سپیده برایشان هرگز دردناک تر از زندگی خودشان نخواهد بود. سپیده در تهران زندگی میکند وضعیت بدی ندارد اما آنها این شرایط را ندارند. آنجا طبیعتا احساسی نخواهند بود. این فیلم تلنگری است برای اینکه بدانیم زنهایی که آنجا هستند چه میکنند! بچههایی که در آنجا به دنیا میآیند هنوز شیمیایی میشوند در حالیکه در زمان جنگ اصلا نبوده اند؛ اما آلوده به گاز خردل به دنیا میآیند.
کارگردان «الکافی» درباره شایعه دریافت بودجه میلیاردی برای ساخت این مستند اظهارداشت: این پروژه با زجر زیادی ساخته شد، رقم دقیق پروژه قبلی من با مرکز گسترش و هزینه این پروژه در سایت مرکز موجود است، اینگونه نیست که برای ساخت فیلم بودجه میلیاردی دریافت کنم.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، مراسم اکران مستند «الکافی» به کارگردانی مسعود طاهری با حضور حجت الاسلام محسن قمی عضو مجلس خبرگان رهبری و جمعی از مسئولان و هنرمندان در تالار ایوان شمس برگزار شد.
عضو مجلس خبرگان رهبری در ابتدای این مراسم اظهارداشت: شیخ مفید درباره کتاب «کافی» گفتند که در مذهب تشیع بهترین کتاب است. درباره اینکه چرا «کافی» انقدر مهم است باید کمی خودمان را به فضایی ببریم که این کتاب نوشته شده است. «کافی» شاهکار کتب روایی ما در مذهب شیعه و سنی است. شاهکار دوم این است که مرحوم کلینی روایت اول کتاب را به عقل اختصاص دادند.
حجت الاسلام قمی افزود: در آن زمان در داخل ایران بازاری از مذاهب مختلف شکل گرفته بود و در این فضا مرحوم کلینی وقتی کتاب «کافی» را مینویسد در مقدمه کتاب میگوید که من کتابم را از عقل شروع کردم نه از توحید، کتاب، قرآن و… . این مساله حکایت از اهمیت معرفت شناسی در دین اسلام دارد. روایت دوم این کتاب درباره علم است.
عضو مجلس خبرگان رهبری بیان کرد: «کافی» ابتدا به معرفت میپردازد و بعد به اصول دین و امامت و بعد سراغ اخلاق میرود که یکی از نکات شاخص کتاب است. «کافی» بعد به فروع دین و در جلد هشتم هم به روضه میپردازد. کتاب «کافی» فقط اصول و فروع دین نیست بلکه اخلاق و معرفت شناسی را هم جزو اصولی دینی میآورد و این نکته بسیار برای ما آموزنده است.
روایت زندگی اسلامی به زبان هنر
حجتالاسلام قمی اظهارداشت: درخواستی داشتم از آقای طاهری و دیگر دوستانشان که به این مقدار اکتفا نکنند که کتاب «کافی» چطور نوشته شد بلکه یک مقدار به محتوای کتاب هم ورود پیدا کنند و نحوه زندگی اسلامی را به زبان هنر برای جوانان نسل امروز روایت کنند.
عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: مرحوم کلینی یک اخباری نبود بلکه محدث بود. در آن عصر یک رویکرد جدیتری به مسائل حدیثی وجود داشت و مرحوم کلینی به تنهایی این مسئولیت را به دوش گرفت و این میراث بزرگ را در اختیار بشریت قرار داد. بهترین شکرانه این نعمت این است که پیام آن را به خوبی درک کنیم و در قالب هنر به نسل تشنه معارف اهل بیت منتقل کنیم.
در ادامه این مراسم یاد سید عبدالله انوار و مرتضی شاهرخنیا که در چند سال اخیر فوت کردهاند، گرامی داشته شد. سپس اکران فیلم آغاز شد.
شناخت تفکر شیعه مهم است
مسعود طاهری کارگردان «الکافی» پس از اکران این مستند اظهارداشت: بابت طولانی بودن این مستند و چند ایرادی فنی که وجود داشت از شما عذرخواهی می کنم. این اولین تجربه اکران «الکافی» بود و بهترین زمان فیلم، زمانی است که آن را تدوین و کنار دوستانت فیلم را تماشا میکنی.
وی گفت: از استاد عبدالله انوار و حمید شاهرخیان که در اکران قبل کنار ما بودند، یاد میکنم.
این پروژه با زجر زیادی ساخته شد. رقم دقیق پروژه قبلی من با مرکز گسترش در سایت موجود است. هزینه این پروژه هم در سایت مرکز موجود است. اینگونه نیست که برای ساخت فیلم بودجه میلیاردی دریافت کنماین کارگران افزود: اگر از علایق مذهبی صرفنظر کنیم. ضرورت شناخت مرحوم کلینی این است که ما در یک جامعه شیعی زندگی میکنیم و مهم است که تفکر شیعه را بشناسیم. حتی برای کشورهای همسایه ما هم ضروری است که تفکر شیعه را بشناسند. جالب است که پیشتاز این موضوع اسرائیل است و حتی بخشهایی از این مستند پاسخی به شیعهپژوهان اسرائیلی است.
طاهری درباره دلیل ساخت این موضوع بیان کرد: مستند «الکافی» در ادامه مستند «مستشرق» ساخته شده است. حدود ۱۸ سال است که پروژهای را دنبال میکنم به نام «معمای حضور» که درباره سازمان وکالت است و هروقت سراغ این پروژه میروم، عملی نمیشود. اینگونه پیش رفت که ابتدا مستند «الکافی» ساخته شود.
وی درباره شایعه دریافت بودجه میلیاردی اظهارداشت: این پروژه با زجر زیادی ساخته شد. رقم دقیق پروژه قبلی من با مرکز گسترش در سایت موجود است. هزینه این پروژه هم در سایت مرکز موجود است. اینگونه نیست که برای ساخت فیلم بودجه میلیاردی دریافت کنم.
این مستندساز گفت: من به شکل پدیدارشناختی فیلم میسازم و آثارم چند ویژگی دارد. یکی ویژگی شخصی است. من فیلم را به پدرم تقدیم کردهام که در چند نسل قبل به کسی وصل نبودند. یک ویژگی دیگر اینکه مرکز گسترش کارش حمایت از ساخت مستند است و نسبت به موضوع نگاهی خنثی دارد. تاکنون دخالتی هم در ساخت آثار من نداشتهاند.
زیربار توصیهها نرفتم
طاهری بیان کرد: من برای مخاطبم احترام قائل هستم و خیالتان از کسانی که در این فیلم صحبت کردند و اطلاعات دادند راحت باشد. من زیر بار دوست و رفیقبازی و توصیهها نرفتم. قطعا انتخاب براساس شایستگیهای افراد بوده است.
این کارگردان گفت: زمان فیلم زیاد است زیرا مساله مهمی است. سعی کردم تاجایی که امکان دارد با مخاطب عام ارتباط برقرار کنم.کتاب «الکافی» برای نخبه عام نوشته شده است و من هم سعی کردم این سنت را حفظ کنم.
مستند «الکافی» به کارگردانی مسعود طاهری سرگذشت کتاب «الکافی» مهمترین کتاب از کتابهای اربعه شیعیان را روایت میکند. در این اکران ویژه حجت الاسلام محسن قمی، محمدجواد حق شناس، عبدالرضا مظاهری، زکینی رئیس سابق انجمن حکمت و فلسفه، استاد حسینی شیرازی، حمزه کرمی، روح الله مدامی، عبدالحسین بدرلو معاون مستند و قائم مقام مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی و هومن مرادی کرمانی مدیر مستند مرکز حضور داشتند.
عوامل مستند «الکافی» عبارتند از نویسنده، کارگردان و تهیهکننده: مسعود طاهری، دستیار اول کارگردان و برنامهریز: مژگان حصاری، تصویر: محمدعلی پور اسد، تدوین: مسعود طاهری، هاجر آقایی، موسیقی: فرزاد هادی، گرافیک: نیلوفر جوشن، صدا: سیاوش حیدری، راوی: محمود راسخ فر، امیرعباس قلیچ لو، اصلاح رنگ: ایمان صالحی، پژوهش: مسعود طاهری، دستیاران پژوهش: سمیه خرمنژاد، فاطمه حقیقت، فاطمه خضردوست، ربابه میرباقری، بازیگران: امیرعباس قلیچ لو، حمید عبادی، مهدی قاهری، حسین تقیزاده، مجید بختیاری، احد توحیدیراد، محمدمهدی پیریزاد، امیرحسین صفاپور، طراح پوستر: مونا طاهری، طراح گریم: محمدمهدی پریزاد، طراح لباس: پروین حسینی، تولید بازسازی: مجتبا دربندی، محصولی از مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی.
در آستانه جشنواره فیلم فجر، مدیر شبکه نمایش از پخش برنامه «هفت» با اجرای بهروز افخمی از این شبکه خبر داد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، محمدعلی غلامرضایی درباره پخش دوباره برنامه هفت تلویزیون گفت: پخش سری جدید برنامه هفت به تهیهکنندگی محمدحسین تنکابنی و با اجرای بهروز افخمی در دو فاز آغاز خواهد شد. در فاز نخست، این برنامه پیش از برگزاری جشنواره فیلم فجر به صورت هفتگی جمعهها ساعت ۲۳ روی آنتن شبکه نمایش می رود.
او ادامه داد: در ایام جشنواره نیز، برنامه هفت با ویژه برنامهای که ترتیب داده است، هر شب از شبکه نمایش سیما و از محل برگزاری جشنواره به صورت زنده روی آنتن می رود و پس از آن نیز تا پایان سال به صورت هفتگی ادامه خواهد داشت. در فاز دوم نیز، پخش این برنامه از بهار ۱۴۰۳، با دکور جدید و تغییراتی در فرم برنامه آغاز می شود.
مدیر شبکه نمایش درباره بخشهای مختلف فصل جدید این برنامه نیز بیان کرد: برنامه هفت از سه بخش اصلی پرونده ویژه، میز نقد سینمای ایران و میز نقد سینمای جهان تشکیل می شود که هر بخش طراحی ویژهای دارد.
او درباره پرونده ویژه هفتگی در این برنامه خاطر نشان کرد: در هر قسمت موضوعات سینمایی روز با حضور مهمانان و کارشناسان مربوط به آن مطرح و تلاش می شود که آسیبشناسی شود. در این بخش، موضوعات مرتبط با سیاستگذاریهای سینمای ایران به صورت ویژه مطرح خواهد شد.
غلامرضایی ادامه داد: بخش میز نقد سینمای ایران نیز هر هفته به بررسی یکی از فیلمهای در حال اکران اختصاص دارد. میز سینمای جهان یکی از بخشهای ثابت برنامه خواهد بود که در کنار نقد فیلمها و انیمیشنهای مطرح، به صورت موضوعی به فیلم و فیلمساز میپردازد و باکسآفیس هفتگی با رویکردی جدید بررسی می شود.
مدیر شبکه نمایش درباره منتقدان و مجریان بخشهای مختلف برنامه هفت نیز توضیح داد: آقایان امیر قادری و حمیدرضا قادری کارشناسان ثابت بخش میز نقد سینمای ایران هستند. همچنین آقایان جواد طوسی و رضا صدیق نیز به عنوان منتقد و کارشناس در میز سینمای جهان حضور دارند.