رسانه سینمای خانگی- وکیل مدافع «سوره»

محمد ساسان مدیر مرکز تولید سازمان سینمایی «سوره» گفت پشت همه فیلم‌های تولید شده توسط این مرکز ایستاده‌ایم.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، از همان سال‌های ابتدایی احیای «سینمای ایران» پس از انقلاب اسلامی، نقشی تأثیرگذار در جریان فیلمسازی و پرورش استعدادهای نو در این میدان داشت. فارغ از فرآیند پرفرازونشیبی که این نهاد طی چهار دهه گذشته داشته است، امروز این بخش از مأموریت‌های حوزه هنری، در قالب سازمان سینمایی «سوره» پیگیری می‌شود؛ سازمانی که در راستای گسترش فعالیت‌ها در حال حاضر مجموعه‌ای از مراکز تولیدی را در ساختار خود تعریف کرده است.

مرکز تولیدات سازمان سینمایی «سوره» اصلی‌ترین نقش را در فرآیند تولید فیلم‌های سینمایی این سازمان در سال‌های اخیر داشته است و سکان هدایت این مرکز هم در دست محمد ساسان است.

در ماه‌های منتهی به جشنواره فیلم فجر و در حالی که پیش‌تر حمیدرضا جعفریان در مقام رئیس سازمان «سوره» خبر از تولیدات متعدد این سازمان برای حضور در این رویداد داده بود، به گفت‌وگو با محمد ساسان پرداختیم تا با صراحت درباره متن و حاشیه فعالیت‌های سینمایی این سازمان و فیلم‌هایی که به تولید رسیده و یا در دست تولید دارند، سوالات خود را مطرح کنیم.

مدیر مرکز تولیدات سینمایی سازمان «سوره» در این گفت‌وگو علاوه‌بر تشریح سیاست‌ها و رویکردهای کلان این سازمان، به ارایئه توضیحاتی درباره پروژه‌های در دست تولید خود نیز پرداخته است.

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت‌وگو خبرگزاری مهر با محمد ساسان است:

* شما مسئولیت کلیدی‌ای در سازمان سینمایی «سوره» به‌عنوان یکی از مجموعه‌های فعال در حوزه تولید سینمای ایران دارید اما کمتر در فضای رسانه گفت‌وگویی از شما دیده‌ایم. ملاحظه‌ای برای دوری از فضای رسانه دارید؟

این حضور کم‌رنگ بیشتر به پیگیری شما رسانه‌ای‌ها برمی‌گردد، نه من! شخصاً هیچ‌وقت با گفت‌وگو مشکلی نداشته‌ام. البته که برایم مهم است یک گفت‌وگو در چه شرایطی شکل بگیرد و زاویه ورود به مباحث چگونه باشد. تجربه درخواست گفت‌وگوهایی را هم داشته‌ام که در همان مرحله طرح موضوع، متوجه شدم آن خبرنگار یا رسانه، اساساً در حوزه‌ای که می‌خواهد با من گفت‌وگو کند، مساله و دغدغه ندارد و تنها به دنبال رفع تکلیف است. طبیعتاً به چنین گفت‌وگویی تمایل ندارم. در کل اما هیچ اجتنابی از گفت‌وگوی چالشی ندارم.

* خب پس از اینجا شروع کنیم که سرانجام فیلم‌های «سوره» که در ۲ سال گذشته در جشنواره فجر رونمایی شده‌اند، چه شد و چه برنامه‌ای برای اکران آن‌ها دارید؛ فیلم‌هایی مثل «ضد» و یا «عطرآلود».

ما در سال ۱۴۰۰ فیلم‌های «دسته دختران»، «ضد»، «هناس» و «شادروان» را در جشنواره فجر داشتیم و سال گذشته هم «عطرآلود»، «در آغوش درخت» و «اخت‌الرضا» فیلم‌های ما بودند که آخری در فجر حضور نداشت. همه این فیلم‌ها هم یا اکران شده‌اند یا در فرآیند اکران قرار دارند. «دسته دختران»، «هناس» و «شادروان» که اکران شده‌اند و فیلم «ضد» هم در همین آذر ماه روی پرده می‌رود.

«اخت‌الرضا» این روزها روی پرده است و در بستری که در نظر گرفته بودیم، اکران خوبی را هم تجربه می‌کند. واقعاً انتظار نمی‌رفت یک فیلم با موضوع دینی و تاریخی، بدون حضور بازیگران چهره، اینگونه در اکران دیده شود و با جذب بیش از ۱۰۰ هزار مخاطب در اکران سینمایی و سیار، فروش آن از یک و نیم میلیارد تومان عبور کند. ۲ فیلم «عطرآلود» و «در آغوش درخت» هم برای اکران در سال ۱۴۰۳ برنامه‌ریزی شده‌اند.

* فاصله زیادی بین رونمایی و اکران این فیلم‌ها نمی‌افتد؟

این مورد مربوط به فرآیند پخش و عرضه است. کارشناسان این بخش تصمیم می‌گیرند که زمان عرضه مناسب برای یک فیلم چه زمانی است. از طرف دیگر فرصت حضور جشنواره‌ای این فیلم‌ها و الزام برخی از آن‌ها به اکران نشدن را هم باید در نظر بگیریم. اگر از تمایل شخصی من بپرسید، قطعاً می‌گویم علاقه دارم فیلم‌های‌مان زودتر اکران شود و بازخوردهای مخاطب را بگیریم، چراکه در سیاست‌گذاری‌های‌مان مؤثر است. درباره هر محصول، در مرحله نهایی که مواجهه مخاطب با آن است می‌توان تصمیم قطعی گرفت.

* از تولیدات امسال «سوره» چه خبر؟

نکته اصلی این است که ما تمام تلاش خود را می‌کنیم تا هر چه بیشتر به سمت تنوع ژانر و تنوع موضوع در سبد تولیدات خود حرکت کنیم و اینکه چقدر در این زمینه می‌توانیم توفیق به دست بیاوریم، بستگی به شرایط حاکم بر سینما دارد. بخشی از نتایجی که می‌توانیم به آن‌ها برسیم به تلاش‌های ما بستگی دارد.

یکی از اهداف محتوایی که در پروژه «احمد» دنبال می‌کنیم، بحث تقابل ۲ نگاه است؛ نگاه سازمانی در مواقع بحرانی، ابتدا برنامه‌ریزی می‌کند و بعد براساس برنامه‌ای که دارد به نیروهای میدانی فرمان می‌دهد که «برو»، در نگاه نهادی اما فرد تصمیم‌ساز در وسط میدان قرار دارد، ابتدا خودش را به منطقه بحران می‌رساند و بعد به نیروهای عملیاتی خود می‌گوید «بیا»

یکی از پروژه‌هایی که پیش‌تر هم درباره آن اطلاع‌رسانی کرده‌ایم، یک فیلم اجتماعی با نام «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی است که هرچند یکی از قهرمانان ملی در داستان آن نقش محوری دارد اما نگاه ما به این پروژه، به‌عنوان یک پروژه اجتماعی است که داستان آن در بازه زمانی ۲۴ ساعت ابتدایی پس از زلزله بم می‌گذرد.

این فیلم در راستای شعار محوری سازمان «سوره» یعنی «این قصه قهرمان دارد» تعریف می‌شود اما در کنار آن یکی از اهداف محتوایی که در پروژه «احمد» دنبال می‌کنیم، بحث تقابل ۲ نگاه است؛ نگاه نهادی و نگاه سازمانی. نگاه سازمانی در مواقع بحرانی، ابتدا برنامه‌ریزی می‌کند و بعد براساس برنامه‌ای که دارد به نیروهای میدانی فرمان می‌دهد که «برو»، در نگاه نهادی اما فرد تصمیم‌ساز در وسط میدان قرار دارد، ابتدا خودش را به منطقه بحران می‌رساند و بعد به نیروهای عملیاتی خود می‌گوید «بیا».

این همان نگاهی است که حاج قاسم هم بارها درباره آن صحبت کرده بود. روایت «احمد» نیم‌نگاهی به این تقابل هم دارد. با توجه به وسواسی که روی فیلمنامه این اثر داشتیم، امیدواریم مخاطب هم خروجی آن را بپسندد. به‌خصوص که از نظر سینمایی این فیلم در ژانر حادثه و بحران قرار می‌گیرد که از ژانرهای فراموش‌شده در سینمای ایران محسوب می‌شود. درباره پروژه «احمد» دستاوردهای فنی ویژه‌ای هم به‌ویژه در زمینه جلوه‌های ویژه، به‌صورت کاملاً بومی داشته‌ایم که حتماً بعدها درباره جزئیات آن بیشتر صحبت خواهد شد.

* یکی از چالش‌ها درباره پرداختن به این دست بحران‌های معاصر، تقابل میان نیروهای درگیر در فرآیند امداد است. در روایت ماجرای امدادرسانی به زلزله‌زدگان بم، به چنین چالش‌هایی هم توجه داشته‌اید؟

اصلاً چنین مرزبندی در روایت فیلم وجود ندارد و دغدغه و شعار محوری کاراکتر اصلی فیلم هم فقط «مردم» است. در دیالوگ‌ها و حتی طراحی شخصیت‌های اصلی و فرعی این نگاه لحاظ شده است که ان‌شاالله بعد از رونمایی فیلم می‌توان درباره آن قضاوت کرد.

* به نظر می‌رسد این پروژه جزو کارهای پرهزینه این سال‌ها هم باشد؟

بالاخره پروژه از نظر پروداکشن و حتی حجم هنروری که به‌صورت روزانه باید گریم و تجهیز شوند، فی‌نفسه هزینه‌بر است اما تمام تلاش خود را برای کاهش هزینه‌های تولید انجام داده‌ایم. احتمالاً براساس کیفیت خروجی کار، دوستان اهل فن از هزینه‌ای که برای آن صورت گرفته است، متعجب خواهند شد. ضمنا ما این پروژه را با مشارکت موسسه تصویر شهر و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران پیش می‌بریم.

* اما شما در زمینه ساخت فیلم‌های پرهزینه با پروداکشن بالا تجربه شکست‌خورده‌ای مانند «دسته دختران» را هم داشته‌اید که فروش پایینی هم در گیشه داشت.

درباره هر پروژه‌ای ۲ وجه وجود دارد که معمولاً به آن توجه نمی‌شود. همواره درباره فیلم‌هایی از این دست، سازمان سفارش‌دهنده یا سرمایه‌گذار متهم می‌شود. در حالی که اتمسفر تولید هر پروژه‌ای در سینمای ایران، ۲ وجه دارد؛ یکی از این وجوه سازمان سفارش‌دهنده یا سرمایه‌گذار است، وجه دیگر گروه هنرمندان تولیدکننده اثر هستند. این گروه با پیش‌فرض‌هایی وارد فرآیند تولید یک پروژه می‌شوند و با قضاوت‌هایی درباره یکدیگر از پروژه خارج می‌شوند. درباره فیلم «دسته دختران» حتماً می‌توان محاسنی را هم برشمرد اما طبعاً همه انتظاراتی که از فیلم می‌رفت برآورده نشد.

ما قطعاً پشت همه آثارمان ایستاده‌ایم و محاسن و معایب آن‌ها را با هم می‌بینیم اما در فضای رسانه وقتی «در آغوش درخت» موفق ظاهر می‌شود، فوراً حوزه هنری را متهم به «آماده‌خوری» می‌کنند و می‌گویند پروژه تمام شده را خریداری کرده‌ایم اما «دسته دختران» که نمی‌تواند آنگونه که باید موفق ظاهر شود، سریع می‌گویند سوره باید درباره آن پاسخگو باشد

* قبول ندارید که یک پروژه شکست‌خورده است؟

من چنین موضعی ندارم. یکی از اتفاقاتی که شاید چنین احساسی را به‌وجود آورد، فرآیند تبلیغ فیلم پیش از رونمایی از پروژه بود که گویی ابعاد آن را از آنچه مخاطب باید انتظارش را می‌داشت، فراتر برد و به همین دلیل در لحظه مواجهه با نسخه نهایی، انتظارات فروریخت. در همان دوره جشنواره فیلم‌های ناموفقی داشتیم اما واکنش رسانه‌ها نسبت به آن‌ها متفاوت بود چون پیش از رونمایی توقعی ایجاد نشده بود. بالاخره همه این حواشی روی یک فیلم اثر می‌گذارد.

جالب است بدانید ورود ما به پروژه «دسته دختران» از منظر تولیدی، دقیقاً شبیه به ورودمان به پروژه‌هایی مثل «اخت‌الرضا» و یا «در آغوش درخت» بود. ما قطعاً پشت همه آثارمان ایستاده‌ایم و محاسن و معایب آن‌ها را با هم می‌بینیم اما در فضای رسانه وقتی «در آغوش درخت» موفق ظاهر می‌شود، فوراً حوزه هنری را متهم به «آماده‌خوری» می‌کنند و می‌گویند پروژه تمام شده را خریداری کرده‌ایم اما «دسته دختران» که نمی‌تواند آن گونه که باید موفق ظاهر شود، سریع می‌گویند «سوره» باید درباره آن پاسخگو باشد. در حالی که این ۲ پروژه با یک مدل کاملاً مشابه در سازمان «سوره» به تولید رسیده‌اند. البته پشت هر ۲ آن‌ها هم ایستاده‌ایم.

* البته ایرادی هم ندارد که یک مدیر شکست یکی از پروژه‌هایش را بپذیرد!

بله، اما حرفم برخورد منطقی با اثر است. می‌گوئید این اثر ایراد دارد، من هم می‌گویم بله ایراداتی دارد. اگر بگویید می‌توانست بهتر از این باشد، قطعاً می‌گویم بله من هم دوست داشتم بهتر از این باشد. کما اینکه شخصاً درباره فیلم «دسته دختران» دوست داشتم فیلم در لحظه‌ای که فرشته حسینی انگشت خود را به نشانه پیروزی بالا می‌برد، تمام شود و دیگر شاهد لحظه‌های فروریختن خرمشهر و ترک مردم در فیلم نمی‌بودیم. اما نظر فیلمساز چیز دیگری بود و این همان جایی است که می‌گویم در فرآیند تولید باید هر ۲ وجه را در نظر بگیریم.

ما نمی‌توانیم استقلال هنرمند را نادیده بگیریم. ما در سینمای ایران پدیده‌ای به نام «هیجان تولید» داریم. پدیده‌ای که یک پروژه را بعد از تصمیم برای آغاز فرایند تولید، تبدیل به یک کامیون ترمزبریده می‌کند! از مرحله‌ای به بعد هیچکس انگار نمی‌تواند آن را متوقف کند. برای «دسته دختران» بازیگر اصلی ما خانم لیلا حاتمی بود اما چند روز مانده به تولید، ایشان به دلایلی کناره‌گیری کردند و با توجه به اینکه کامیون تولید به راه افتاده بود، باید در حداقل زمان بازیگر جایگزین انتخاب می‌کردیم. حرفم این است که همه ابعاد این جریان را باید در کنار هم مدنظر داشته باشیم تا ارزیابی ما دقیق‌تر شود.

* برگردیم به تولیدات امسال «سوره»؛ غیر از «احمد» چه پروژه‌های دیگری دارید؟

فیلم «صبح اعدام» را به کارگردانی بهروز افخمی خواهیم داشت که درباره آن هم اطلاع‌رسانی شده است. فیلم «آسمان غرب» که البته این نام موقت آن است هم به کارگردانی محمد عسکری در دست تولید داریم که داستان آن مرتبط به روزهای آغازین جنگ و نقش‌آفرینی شهید علی‌اکبر شیرودی است. کاری که آقای والی‌نژاد در مقام تهیه‌کننده این فیلم و فیلم «احمد» به‌صورت همزمان انجام داده‌اند، به نظر یک اتفاق فوق‌العاده بوده است. نکته محتوایی که درباره فیلم «احمد» به آن اشاره کردیم در پروژه شهید شیرودی هم مدنظر است و این خط سیر را آنجا نیز دنبال می‌کنیم. یک پروژه اکشن جنگی و پر ریتم که سال‌ها در سینمای دفاع مقدس سراغ نداشتیم.

* خاطرم است که پروژه شهید شیرودی، چند سالی امکان تولید پیدا نمی‌کرد و چندبار هم کارگردانش تغییر کرد. این همان پروژه است؟

بله، این پروژه فرازوفرودهایی تا پیش از این داشت اما در حال حاضر معتقدم یکی از سرحال‌ترین و توانمندترین کارگردانان امروز سینما که توانایی کارگردانی صحنه‌های اکشن را هم دارد، کارگردانی پروژه را در دست گرفته است. در عین اینکه محمد عسکری به‌واسطه سابقه دستیاری کارگردان‌هایی مانند مجید مجیدی و رضا میرکریمی، توانایی ویژه‌ای هم در کارگردانی لحظات احساسی در فیلم دارد که نمونه آن را در سکانس خواستگاری فیلم «اتاقک گلی» هم شاهد بوده‌ایم. از نظر تجهیزات نظامی و پروداکشن تولید، این فیلم هم از آثار شاخص این سال‌های سینما محسوب می‌شود که بالغ‌بر ۱۰۰ تانک و نفربر در آن مورد استفاده قرار گرفته است. امیدواریم در نتیجه نیز موفق باشد چرا که همه توان‌مان را داریم برای به سرانجام رسیدن آن‌ها می‌گذاریم.

شخصاً درباره شخصیت‌های ملی معتقدم، خانواده‌هایشان در همه وجوه شخصیتی شهید متولی آن‌ها نیستند. وقتی یک چهره تبدیل به قهرمان ملی می‌شود، نمی‌توان گفت حق پرداختن به تمام وجوه شخصیتی‌اش تنها در اختیار خانواده‌اش قرار دارد

* در مسیر ساخت پروژه شهید شیرودی تعامل و مذاکره‌ای با خانواده شهید هم داشته‌اید؟ به ویژه که دختر شهید سال گذشته مواضعی در توئیتر داشتند.

در این فیلم قرار نیست به زندگی خصوصی و خانوادگی شهید شیرودی ورود داشته باشیم و تنها در بخش کوتاهی از روایت، همسر شهید حضور دارد. آنچه در فیلم به آن پرداخته‌ایم، جنبه نظامی این شخصیت است که طبیعتاً کاملاً ملی و منطبق بر واقعیت است. در عین اینکه شخصاً درباره شخصیت‌های ملی معتقدم، خانواده‌هایشان در همه وجوه شخصیتی شهید متولی آن‌ها نیستند. وقتی یک چهره تبدیل به قهرمان ملی می‌شود، نمی‌توان گفت حق پرداختن به تمام وجوه شخصیتی‌اش تنها در اختیار خانواده‌اش قرار دارد. بله درباره فیلمی مثل «موقعیت مهدی» که پرداخت به روابط خانوادگی شهید در آن سهم بالایی دارد، باید نگاه و روایت آن‌ها مورد توجه قرار بگیرد اما به نظرم برای فیلمی مانند «آسمان غرب» که کاملاً درباره نقش شهید در میدان عملیات جنگ است، کسب نظر و اجازه از سوی خانواده شهید نباید تنها مرجع مجوز تولید اثر باشد.

* درباره پروژه «صبح اعدام» و همکاری با بهروز افخمی هم توضیح می‌دهید؟

این فیلم هم روایتی از ساعات پایانی زندگی شهیدان طیب حاج‌رضایی و حاج اسماعیل رضایی است که به اتهام پول گرفتن از امام خمینی (ره) برای راه‌اندازی قیام ۱۵ خرداد، به اعدام محکوم شدند. نکته‌ای که از نظر تاریخ، مجعول بودن آن امروز کاملاً اثبات شده است. بخش عمده‌ای از روایت فیلم هم درباره شخصیت حاج‌اسماعیل رضایی است که به‌شدت کاراکتر خیر و متشرعی در آن مقطع بوده است و کسی تاکنون بدان توجه جدی نداشته است. «صبح اعدام» اقتباسی از گزارش آن زمان روزنامه کیهان از مراسم اعدام این ۲ شخصیت است.

* به نظر می‌رسد تمرکز فیلم بیشتر روی حاج اسماعیل رضایی است، چرا که شخصیت طیب تا پیش از اعدام چندان مقید نبوده است.

طیب کاراکتری تاریخی است که به‌واسطه تصمیمی که در یک لحظه گرفت، نامش در تاریخ ماندگار شد. شخصیتی که به معنایی او را به حر در جریان عاشورا تشبیه کرده‌اند. او در آستانه اعدام، نپذیرفت اتهام علیه امام خمینی را تأیید کند و حرفش هم این بود که «من به فرزند حضرت زهرا (س)، دروغ نمی‌بندم!» اینگونه نبود که طیب از همه آنچه تا پیش از این اتفاق بود، دست کشیده باشد و تغییر کرده باشد اما مهم این است که به‌واسطه همین یک احترام، نامش ماندگار می‌شود. در روایت این فیلم هم مساله اصلی ما، منش «پهلوانی» و مواجهه این ۲ شخص با مرگ است.

* چرا برای این پروژه سراغ بهروز افخمی رفتید؟

چون طرح و فیلمنامه از ابتدا متعلق به بهروز افخمی بود.

بهروز افخمی یک شخصیت ژورنالیستی دارد و این را نمی‌توان کتمان کرد. اما همه آنچه را که پیرامون او اتفاق می‌افتد و تبدیل به حاشیه می‌شود نمی‌توان تنها به عملکرد خودش مربوط دانست. نمی‌توان جایگاه یک فیلمساز را براساس چند صفحه اینستاگرامی و واکنش‌های فضای مجازی قضاوت کرد. درباره اینکه تجربه‌های اخیرش موفق نبوده است هم با شما هم‌نظر نیستم

* از منظر یک سرمایه‌گذار، همکاری با کارگردانی هرچند مطرح را که تجربه‌های اخیرش چندان موفق نبوده است و حاشیه‌سازی‌هایش بر متن کارهایش می‌چربد، منطقی می‌دانید؟

من قطعاً چنین نگاهی ندارم. اتفاقاً معتقدم حواشی مربوط به بهروز افخمی را افرادی ضریب می‌دهند که دنبال حاشیه‌سازی هستند.

* قطعاً خودش هم به حاشیه‌سازی علاقه دارد!

بله بهروز افخمی یک شخصیت ژورنالیستی دارد و این را نمی‌توان کتمان کرد. اما همه آنچه را که پیرامون او اتفاق می‌افتد و تبدیل به حاشیه می‌شود نمی‌توان تنها به عملکرد خودش مربوط دانست. نمی‌توان جایگاه یک فیلمساز را براساس چند صفحه اینستاگرامی و واکنش‌های فضای مجازی قضاوت کرد. درباره اینکه تجربه‌های اخیرش موفق نبوده است هم با شما هم‌نظر نیستم.

«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» که یک اقتباس موفق بود و در جشنواره هم به آن توجه شد، بعد از آن هم فیلم «روباه» بود که شخصاً آن را دوست دارم. بعد از این ۲ فیلم بهروز افخمی سریال «رعد و برق» را ساخته است که بله من هم به آن نقدهای جدی دارم. اما در مجموع نمی‌شود گفت او کارگردانی است که باید برای سرمایه‌گذاری روی پروژه‌اش دچار تردید کیفی شوم. مضاف بر اینکه او فیلمنامه‌ای به ما ارائه کرد که واقعاً فیلمنامه خوبی بود و به‌شدت هم از نظر تولیدی، پروژه کم‌هزینه‌ای برای ما بوده است. یعنی حتی اگر از منظر اقتصادی بخواهید موضوع ریسک سرمایه‌گذاری را مطرح کنید، می‌گویم اصلاً این سرمایه‌گذاری ریسک بالایی برای ما نداشته است.

* یک سوال صریح؛ می‌توانیم بگوییم پروژه «صبح اعدام» بیش از ملاحظات و مأموریت‌های سازمانی، به‌واسطه علاقه شخصی شما به بهروز افخمی مورد حمایت سازمان «سوره» قرار گرفته است؟

خیر. اساساً پیش از ورود ما، پروژه آن قدر کیفیت داشته که بنیاد فارابی پای کار آن رفته و قول همکاری داده بود. من شخصاً در جریان نگارش فیلمنامه آن بودم اما ورود سازمان «سوره» به این پروژه کاملاً براساس فرآیندهای مرسوم بوده و اصلی‌ترین پشتوانه آن هم فیلمنامه خوب بهروز افخمی بوده است.

* غیر از این سه پروژه چه کارهای دیگری در دست تولید دارید؟

پروژه کمدی «آپاراتچی» را هم که اقتباسی از یک کتاب با همین عنوان است، داریم که درباره یک شخصیت واقعی است که نقاش ساختمان بود و در اوایل انقلاب به‌صورت آماتوری شروع به فیلمسازی کرد. این فیلم با مشارکت فارابی و مدرسه سینمایی ماه تولید می‌شود و از نظر تنوع ژانر، فضای کارهای کمدی را در سبد تولیدات «سوره» نمایندگی می‌کند. فیلم سینمایی «باغ کیانوش» هم از محصولات باشگاه فیلم «سوره» است که با اقتباس از رمانی به همین نام و در ژانر کودک و نوجوان در دست تولید قرار دارد. انیمیشن سینمایی «رویاشهر» را هم داریم که محصول مرکز انیمیشن «سوره» است و حتماً در فرآیند حضور در جشنواره فجر درباره جزئیات آن هم اطلاع‌رسانی خواهد شد.

اگر به سامانه سمفا مراجعه کنید، بهره‌وری «اخت‌الرضا» از نظر ظرفیت سانس‌هایی که در اختیار داشته، از خیلی از فیلم‌های در حال اکران بیشتر بوده است. این مساله بسیار مهمی است. اساساً فارغ از سینماهایی که متعلق به حوزه هنری است، در باقی سالن‌های سینمایی، ملاک سینمادار برای تخصیص سانس بیشتر به یک فیلم، اقبال مخاطب است

* مسأله اکران و نسبت این فیلم‌ها با مخاطب هم بسیار مهم است. در ابتدای همین گفت‌وگو اشاره ویژه‌ای به فروش «اخت‌الرضا» داشتید. فروش ۱.۵ میلیارد تومانی این فیلم را توفیق می‌دانید؟

باید ابعاد هر فیلم را در نظر بگیریم. اول باید ببینیم این فیلم تاریخی با چه هزینه‌ای به تولید رسیده است. بعد جنس ذائقه روز مخاطبان را هم در نظر بگیریم و بعد به این پرسش پاسخ دهیم که آیا فروش این فیلم راضی‌کننده بوده است یا خیر؟ همین الان اگر به سامانه سمفا مراجعه کنید، براساس اطلاعات همین سامانه، بهره‌وری «اخت‌الرضا» از نظر ظرفیت سانس‌هایی که در اختیار داشته، از خیلی از فیلم‌های در حال اکران بیشتر بوده است. این مساله بسیار مهمی است. اساساً فارغ از سینماهایی که متعلق به حوزه هنری است، در باقی سالن‌های سینمایی، ملاک سینمادار برای تخصیص سانس بیشتر به یک فیلم، اقبال مخاطب است. در چنین شرایطی قطعاً سینمادار سانس‌های حداقلی را به فیلمی از جنس «اخت‌الرضا» می‌دهد، وقتی می‌تواند همان سانس را به «هتل» یا «فسیل» بدهد و سالنش را پر کند.

* این را مدیری می‌گوید که مجموعه‌اش سینماهای زیادی را هم در اختیار دارد!

این موضوع گریبان خیلی از فیلم‌های غیرکمدی در حال اکران را هم گرفته است و ریشه در یک تناقض در سیاست‌گذاری دارد. دوستان وزارت ارشاد به‌شدت علاقه دارند که رقم فروش هزار میلیارد تومان تا پایان امسال در گیشه سینمای ایران محقق شود، در صورتی که طبق قاعده و آئین‌نامه اکران، خیلی از تصمیم‌ها را تا به امروز نباید می‌گرفتند. حتی در اکران فیلم‌های کمدی هم فیلمی مانند «گیجگاه» که پخش آن با بهمن سبز بود، اگر در شرایط رقابت با کمدی‌هایی از جنس «فسیل» و «هتل» نبود قطعاً عملکرد بهتری می‌توانست داشته باشد.

*ولی بپذیرید که از منظر استانداردهای سینمایی، «اخت‌الرضا» خیلی قابل دفاع نیست و ممکن است به ذهنیت مخاطب حرفه‌ای نسبت به فیلم‌های مذهبی و تاریخی، آسیب بزند.

چرا باید آسیب بزند؟!

* بالاخره ما در طول چهار دهه، به اندازه انگشتان دست هم فیلم تاریخی و مذهبی در سینمای ایران نداشته‌ایم. با همین تعداد هم این تصور در ذهن مخاطب شکل گرفته که فیلم‌هایی از این دست از پیش بازنده هستند و قرار است در مواجهه با آن شاهد یک فیلم بد باشیم! به‌خصوص که کارگردان «اخت‌الرضا» در مصاحبه‌ای صراحتاً گفته‌است این اثر قرار بود یک مستند تاریخی باشد و بعدها تبدیل به یک پروژه سینمایی شده‌است و خب معلوم است خروجی چنین پروژه‌ای چه می‌شود!

بله من هم این اظهارنظر کارگردان فیلم را خوانده‌ام و نمی‌دانم چرا چنین بحثی مطرح شده است. اینگونه نیست که از ابتدا قرار بوده این اثر، یک «مستند» شود، بلکه هدف از ابتدا تولید یک «داکیودرام» بوده است. یعنی از ابتدا طراحی صحنه و لباس و فضای بازسازی در پروژه تعریف شده بود. کمااینکه نسخه فعلی فیلم هم بی‌نسبت با فضای یک «داکیودرام» نیست و عمده روایت فیلم با نریشن پیش می‌رود. مشابه چنین ژانری را در سال‌های اخیر در سینمای ایران داشته‌ایم. برای همین هم معتقدم هر پدیده‌ای را باید با خودش و در سطح خودش قضاوت کنیم و از این حیث «اخت الرضا» قابل قبول است. همین امروز برای ساخت یک فیلم اجتماعی ساده در سینمای ایران، حداقل ۱۵ میلیارد تومان برآورد هزینه به شما می‌دهند. هزینه تولید «اخت‌الرضا» اما اصلاً در این اندازه‌ها نبود.

مجموع مخاطبانی که تا به امروز به تماشای «فسیل» نشسته‌اند، ۶.۵ میلیون نفر بوده است. این آمار به نسبت مجموع جمعیت ایران، در بهترین حالت ۱۰ درصد را شامل می‌شود. باقی این جمعیت چرا به سینما نمی‌آیند؟ آن ۹۰ درصد دیگر کجا هستند؟ آن‌ها اصلاً نیاز به فیلم ندارند؟

* می‌توانید به مبلغ آن اشاره کنید؟

کل فیلم با کمتر از ۴ میلیارد تومان تولید شده است! با توجه به همین ظرفیت هم معتقدم این فیلم چند اتفاق را رقم زده است. این فیلم را واقعاً باید فیلم مخاطب خاص دانست؛ مخاطب خاصی که دقیقاً به‌خاطر سوژه فیلم به سینما می‌رود و چیزهایی هم با خودش به فیلم اضافه می‌کند. ما ظرفیت مهمی به نام «مخاطب خاموش» در ایران داریم که غالباً مشتری فیلم‌های دیگر نیستند، اما فیلمی مانند «اخت‌الرضا» این گروه را به سینما می‌کشاند و ادعایی بیش از این هم ندارد.

مجموع مخاطبانی که تا به امروز به تماشای «فسیل» نشسته‌اند، ۶.۵ میلیون نفر بوده است. این آمار به نسبت مجموع جمعیت ایران، در بهترین حالت ۱۰ درصد را شامل می‌شود. باقی این جمعیت چرا به سینما نمی‌آیند؟ آن ۹۰ درصد دیگر کجا هستند؟ آن‌ها اصلاً نیاز به فیلم ندارند؟

حتی اگر استدلال‌های مرتبط با گرانی هزینه سینما رفتن را هم بپذیریم، باز هم باید اعتراف کنیم که رقم قابل توجهی از مردم، می‌توانند به سینما بیایند، اما نمی‌آیند! فیلمی مانند «اخت‌الرضا» اساساً برای گروهی از همین مخاطبان که خانواده‌های مذهبی‌تر را شامل می‌شوند، ساخته شده است. گروهی که اتفاقاً به محض اطلاع از اکران چنین فیلمی‌، پیگیر می‌شوند آن را تماشا کنند.

* حتی فارغ از کیفیت سینمایی آن؟

بله. شاید چیزی در حدود ۶۰ درصد حسی که از فیلم «اخت‌الرضا» دریافت می‌شود، مربوط به باورها و احساساتی است که مخاطب خاص این فیلم با خودش به سینما می‌آورد. این جنس مخاطب می‌تواند چیزهایی را به فیلم اضافه کند و بعد با آن ارتباط بگیرد. چنین فیلمی همین امروز ۴ اکران در ۲ شهر استرالیا دارد و همین‌طور استقبال از آن در میان شیعیان در محافل جهانی از جمله پاکستان، ترکیه، عراق، سوریه، تونس و … ادامه دارد. کشورهایی مانند اندونزی و یا کشورهای عربی منطقه امروز متقاضی اکران فیلم هستند. درباره این جنس فیلم‌ها «مصرف» برای ما بیش از «فروش» اولویت دارد.

* به چه معنا؟

به این معنا که می‌خواهیم فیلم دیده شود و فارغ از مسیر فروش و ارتباط تجاری آن با مخاطب، برای ما دسترسی‌های تازه ایجاد کند.

* اما اینکه می‌گوئید مخاطب خاص فیلم «اخت‌الرضا» فارغ از کیفیت چنین فیلمی به تماشای آن می‌نشیند، گزاره درستی نیست و البته خطرناک است. گویی برای طیفی از مخاطبان مذهبی بالقوه سینمای ایران، مختصات سینمایی و استانداردهای ساختاری یک فیلم موضوعیت ندارد!

نه من این‌طور نگفتم. این تعبیر شما بود. حرف من این است که این جنس از آثار را باید با همه ظرفیت‌های بالقوه خودشان مقایسه کنیم. شما اساساً چند کارگردان در سینمای ایران می‌توانید نام ببرید که می‌توانند فیلم تاریخی و مذهبی را به صورت استاندارد و سینمایی بسازند؟ تقریباً نداریم. تجربه سینمایی داوود میرباقری هم کیفیت کارهای تلویزیونی او را ندارد. نکته همین است که ما هنوز فیلمساز موفق در زمینه ساخت فیلم‌های تاریخی و مذهبی نداریم. کارگردان‌هایی مانند احمدرضا درویش که «رستاخیز» را می‌سازد و یا مجید مجیدی که «محمد (ص)» را می‌سازد داشته‌ایم اما حرف این است که وقتی درباره فیلم‌های تاریخی صحبت می‌کنیم، اساساً باید بدانیم که درباره یک «فقدان» در سینمای ایران صحبت می‌کنیم. پس اساساً سنجه دقیقی برای ارزیابی آثار در این حوزه در اختیار نداریم. نمی‌توانیم که فیلم‌های خودمان را با فیلم‌های تاریخی ریدلی اسکات مقایسه کنیم!

قطعاً در سازمان سینمایی «سوره» مخاطب بسیار برای ما اهمیت دارد و به همین دلیل هم مدام در حال پایش و بررسی مخاطبان آثار خود هستیم. البته که به گونه‌ای نیست که همه چیز با ملاک مخاطب حال حاضر سینما تنظیم شود. اگر اینگونه باشد که ما هم مثل سایرین باید سراغ ساخت «فسیل» و «هتل» برویم

بله درباره اینکه چرا سراغ این حوزه نرفته‌ایم دلایل متنوعی را می‌توان مطرح کرد اما وقتی سراغ «اخت‌الرضا» می‌آییم، می‌گوئیم ما چند هدف مشخص داشتیم که با این پروژه محقق شده است. اول اینکه می‌خواستیم پروژه‌ای کم‌هزینه در حوزه آثار تاریخی تولید کنیم. دوم اینکه در راستای سیاست حمایت از استعدادهای شهرستانی، باید از این گروه از هنرمندان قمی حمایت می‌کردیم. شما نمی‌دانید همین یک پروژه، چه حرکتی را در استان قم ایجاد کرده است. در روز رونمایی فیلم، سالن مراسم مملو از جمعیت بود. این‌ها گروهی از هنرمندان قمی هستند که شاید تا پیش از این به ظرفیت‌های آن‌ها توجه نشده بود. همه عوامل این فیلم از هنرمندان گم‌نامی هستند که در این فیلم ظرفیت‌های آن‌ها بروز پیدا کرد.

* در چند نوبت در همین مصاحبه به بحث مخاطب اشاره داشتید. می‌خواهم بدانم برای کلید خوردن یک پروژه در سازمان سینمایی «سوره» از همان مرحله نخست این موضوع هم مدنظر است یا تنها به صرف تأمین سیاست‌های محتوایی و مأموریت‌های این سازمان هم امکان دارد پای کار یک پروژه بروید؟

واقعیت این است که ناتوان‌ترین مدیر فرهنگی و هنری هم در دل خودش می‌خواهد که کار خوب تولید کند و مخاطب هم داشته باشد. فرض کنید مدیری به اشتباه در پستی منصوب شده است، اما در عمل حتی او هم می‌خواهد کار خوب و مخاطب‌پسند بسازد. هیچ‌کس نیست که نیتش ساخت فیلم بد و بدون مخاطب باشد. اما پارامترهای متعددی در تحقق این هدف دخیل است. به خصوص در سینما که گویی دنیای شرط‌بندی است و هیچ‌چیز در آن قطعی نیست.

تجربه‌های متعدد در تاریخ سینمای ایران و جهان می‌توان ذکر کرد که همه مولفه‌ها درباره آن‌ها رعایت شده بود، اما در فرآیند ارتباط با مخاطب شکست خورده‌اند. قطعاً در سازمان سینمایی «سوره» مخاطب بسیار برای ما اهمیت دارد و به همین دلیل هم مدام در حال پایش و بررسی مخاطبان آثار خود هستیم. البته که به گونه‌ای نیست که همه چیز با ملاک مخاطب حال حاضر سینما تنظیم شود. اگر اینگونه باشد که ما هم مثل سایرین باید سراغ ساخت «فسیل» و «هتل» برویم.

همان‌طور که اشاره کردم، باید به همه مردم ایران و مخاطبان خاموش سینما هم فکر کنیم و برای آن‌ها هم تولیداتی داشته باشیم. یادم است در دوران دانشجویی‌ام، سریال «یوسف پیامبر» پخش می‌شد و در اوج غرور دوران دانشجویی، خانواده‌ام را به دلیل تماشای این سریال نقد می‌کردم و به زعم خودم به گاف‌های کارگردانی فرج‌الله سلحشور می‌خندیدم! اما همین امروز که این سریال برای چندمین بار در حال بازپخش از تلویزیون است، کافی است در خیابان قدم بزنید و مغازه‌ها را رصد کنید، خیلی نادر است در یک مغازه در آن بازه زمانی تلویزیون روشن باشد و سریال «یوسف پیامبر» در حال پخش نباشد. من در سال ۸۸ به جاکارتا سفری داشتم که رئیس تلویزیون ملی اندوزی سراغ این سریال را می‌گرفت! برای پخش آن به نمایندگان ایران التماس می‌کرد. منظورم این است که گاهی باید در معیارهای خود درباره سنجش نظر مردم و میزان مخاطبان یک اثر بازنگری کنیم.

رسانه سینمای خانگی- چه خبر از فروش سینما؟

در آخرین ماه پاییزی سال، تعداد مخاطبان سینما در هشت ماه گذشته به حدود ۱۸ میلیون نفر رسید.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، با فرا رسیدن آخرین ماه فصل پاییز و نزدیک شدن تب و تاب جشنواره فیلم فجر، تعداد فیلم‌های جدیدی که راهی اکران می‌شوند ـ به روال معمول ـ به یک شیب نزولی می‌رسد. دو روز قبل فیلم پرحاشیه علیرضا معتمدی با نام «چرا گریه نمی‌کنی؟» روی پرده سینماها آمد ولی هنوز از برخی فیلم‌هایی که پیش‌تر وعده اکران پاییزی آن‌ها داده شده بود خبری نیست.

در حال حاضر حدود ۲۰ فیلم سینمایی و هنر و تجربه‌ای در سینماها اکران می‌شوند که تعداد قابل توجهی از آن‌ها کمدی هستند. در این بین برخی از همین فیلم‌های کمدی با وجود گذشت بیش از سه ماه از اکران و فروش کم، همچنان در بعضی سینماها سانس نمایش دارند و یک فیلم پرفروش هم با وجود اعلام پایان اکران در تهران، در بسیاری از سینماها یک سالن را در اختیار دارد.

براساس اطلاعات سمفا (سامانه مدیریت فروش و اکران)، تا ساعت ۱۰:۳۰ صبح دهمین روز آذرماه، جمع فروش فیلم‌های اکران شده از ابتدای سال تاکنون از ۷۶۱ میلیارد تومان گذر کرده و تعداد تماشاگران هم به ۱۸ میلیون نفر نزدیک شده است.

در ادامه این گزارش آمار فروش و تعداد مخاطبان فیلم‌های در حال اکران سینماها تا پیش از ظهر جمعه، ۱۰ آذر به ترتیب فروش منتشر می‌شود.

«فسیل» به کارگردانی کریم امینی: ۶ میلیون و ۷۵۰ هزار نفر تماشاگر و ۲۹۰ میلیارد و ۹۶۰ میلیون تومان فروش

«هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی: سه میلیون و ۶۶۳ هزار نفر تماشاگر و ۱۶۰ میلیارد تومان فروش

«شهر هرت» به کارگردانی کریم امینی: یک میلیون و ۷۷۹ هزار نفر تماشاگر و ۷۵ میلیارد و ۸۵۲ میلیون تومان فروش

«بچه زرنگ» یک میلیون و ۳۰۹ هزار نفر تماشاگر و ۴۳ میلیارد و ۶۴۶ میلیون تومان فروش

«نارگیل ۲» به کارگردانی داوود اطیابی: ۵۳۹ هزار نفر تماشاگر و ۲۰ میلیارد و ۷۲۷ میلیون تومان فروش

«گیج‌گاه» به کارگردانی عادل تبریزی: ۳۰۳ هزار و ۸۷۰ نفر تماشاگر و ۱۲ میلیارد و ۹۳۱ میلیون تومان فروش

«هولیا» به کارگردانی مرتضی آتش زمزم: ۱۱۴ هزار نفر تماشاگر و ۵ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان فروش

«جوجه تیغی» به کارگردانی مستانه مهاجر: ۱۱۰ هزار و ۹۷۵ نفر تماشاگر و ۵ میلیارد و ۱۲۶ میلیون تومان فروش

«عامه پسند» به کارگردانی سهیل بیرقی: ۸۳ هزار نفر تماشاگر و ۴ میلیارد تومان فروش

«حدود ۸ صبح» به کارگردانی منوچهر هادی: ۶۸ هزار نفر تماشاگر و ۳ میلیارد و ۲۳۴ میلیون تومان فروش

«جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان: ۴۴ هزار و ۷۵۵ نفر تماشاگر و ۲ میلیارد تومان فروش

«سرهنگ ثریا» به کارگردانی لیلی عاج: ۳۴ هزار و ۷۴۷ هزار نفر تماشاگر و یک میلیارد و ۳۸۰ میلیون تومان فروش

«اخت الرضا» به کارگردانی مجتبی طباطبایی: ۴۲ هزار و ۹۱۳ نفر تماشاگر و یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان فروش

«آهو» به کارگردانی هوشنگ گلمکانی: ۴۹۱۰ نفر تماشاگر و ۲۱۷ میلیون تومان فروش

«چرا گریه نمی‌کنی؟» به کارگردانی علیرضا معتمدی: ۹۹۶ نفر تماشاگر و ۵۳ میلیون و ۹۰۷ هزار تومان فروش

هنر و تجربه:

در حال حاضر هفت فیلم در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران می‌شوند که شرایط نمایشی متفاوت‌تری دارند و علاوه بر تعداد سالن‌ها و سانس‌های بسیار کمتری که در اختیارشان است، معمولا تبلیغات ویژه‌ای هم ندارند.

«کاپیتان من» به کارگردانی سیاوش صفاریان‌پور: ۷۷۱۵ نفر تماشاگر و  ۳۱۲ میلیون تومان فروش

«خاطرات بندباز» به کارگردانی حامد رجبی: ۹۱۱ نفر تماشاگر و ۳۷ میلیون تومان فروش

«سگ کش» به کارگردانی حسین نصیری: ۷۱۱ نفر تماشاگر و ۲۴ میلیون و ۸۸۵ هزار تومان فروش

«زندگی شیرین» به کارگردانی مجتبا اسپنانی: ۴۷۰ نفر تماشاگر و ۱۷ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان فروش

«تابستان برفی» به کارگردانی ستایش ساسانی‌نژاد: ۱۷۷ نفر تماشاگر و هفت میلیون تومان فروش

«دِرب» به کارگردانی هادی محقق: ۸۴ نفر تماشاگر و ۳ میلیون و ۴۵۵ هزار تومان فروش

رسانه سینمای خانگی- این بچه یک جا بند نمی‌شود

مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با بیان اینکه پویانمایی سینمایی بچه زرنگ آموزش گردشگری مسئولانه است، گفت: شخصیت داستان در مسیر سفر به مازندران، تهران و مشهد از جنگل ابر عبور می‌کند و مسئولانه برای حفظ محیط زیست تلاش می‌کند، در پایان فیلم هم به مفاهیم معنوی و مذهبی و معرفی اماکن مذهبی کشور پرداخته می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی حوزه‌هایی است که حفظ و توسعه و ترویج آن نیازمند معرفی و آموزش است و البته آموزش از دوره کودکی. اگر ضعفی در نگاه کنونی جامعه نسبت به صیانت از میراث کهن، حفظ محیط زیست، کاربرد هنرهای سنتی ایران دیده می‌شود ناشی از ضعف در نظام آموزشی در چند دهه گذشته است و اگر قرار است اصلاحی در فرهنگ مسئولیت‌پذیری جامعه ما در آینده در دهه‌های پیش رو صورت بگیرد نسل کودک و نوجوان ما باید از همین امروز با این مفاهیم بیشتر آشنا شوند.

وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برنامه‌های متنوعی در سه حوزه ماموریتی خود برای افزایش آگاهی عمومی به ویژه کودکان و نوجوانان در نظر گرفته است، ایجاد میز گردشگری کودک، پویش میراث‌بانان کوچک، برگزاری کارگاه های آموزشی صنایع دستی ویژه کودکان از جمله رویکردهای جدید این وزارتخانه است،اما لازم است وزارت آموزش و پرورش که متولی جمعیتی چندمیلیونی این گروه سنی است همکاری تنگاتنگی با وزارت میراث فرهنگی داشته باشد؛ در این مسیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز می‌تواند به صورت اثر بخش نقش‌آفرینی کند.

 حامد علامتی، مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

آشنایی کودکان با میراث کهن در دستور کار کانون قرار دارد

حامد علامتی در گفت‌وگو با خبرنگار گردشگری ایرنا درباره برنامه های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اظهار داشت: آشنایی کودکان و نوجوانان با میراث کهن و معرفی جاذبه‌های گردشگری کشورمان در دستور کار کانون قرار دارد، در این زمینه در تولید فیلم، پویانمایی و کتاب با مضامین میراث فرهنگی و گردشگری برنامه‌ریزی کردیم، که نمونه آن پویانمایی بچه زرنگ است که اکران سینمایی آن با استقبال خانواده‌ها و بچه‌ها مواجه شده است.

مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان افزود: در بخشی از این پویانمایی، شخصیت بچه زرنگ (محسن) در مسیر مازندران، تهران، مشهد سفر می‌کند، از جنگل ابر عبور می‌کند، در فیلم طبیعت مازندران نشان داده می‌شود، او مسئولانه برای حفظ محیط زیست و گونه‌های نادر جانوری و منحصر ایران مانند ببر مازندران تلاش می‌کند.

 پویانمایی سینمایی بچه زرنگ

«بچه زرنگ» گردشگری فرهنگی مسئولانه را آموزش می‌دهد

علامتی در بخش دیگر هم به مفاهیم معنوی و مذهبی (ضامن آهو) و معرفی اماکن مذهبی کشور می‌پردازد، به طور کلی در این پویانمایی کودکان را با میراث فرهنگی، تاریخی و مذهبی و طبیعت ایران و مضامین گردشگری فرهنگی مسئولانه بیشتر آشنا می‌کند. اتفاقا بیشتر این موارد در محصولات فرهنگی و نوشت افزارهای تولیدی تصویرسازی شده است.

وی به اردوها و سفرهای گروهی دانش‌آموزی اشاره کرد و افزود: متولی اصلی اردوهای دانش‌آموزی معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش است کانون هم در تقویت و غنی‌سازی این برنامه‌ها مشارکت و همکاری دارد.

 کارگاه آموزشی سفال برای کودکان و نوجوانان

ضرورت انتقال مهارت هنرهای سنتی به کودکان

علامتی انتقال مهارت هنرهای سنتی و افزایش علاقه کودکان به هنرهای سنتی را ضروری دانست و گفت: برای انتقال هنرهای سنتی به کودکان و نوجوان با معاونت صنایع‌دستی و هنرهای سنتی وزارت میراث فرهنگی جلسات مختلف برگزار کردیم به زودی هم تفاهم‌نامه همکاری دو جانبه برای انتقال مهارت‌های مختلف صنایع‌دستی وهنرهای سنتی امضا خواهیم کرد.

مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خاطرنشان کرد: در حال حاضر ۶٠ عنوان فعالیت فرهنگی و آموزشی داریم سفال‌گری گُلِ کار فعالیت‌های هنری کانون است، اما توسعه سایر هنرهای سنتی مانند ملیله‌دوزی و رشته‌های هنری چوبی و فلزی هم در دستور کار کانون قرار دارد، باید توجه داشت که متولی اصلی ترویج صنایع دستی کانون نیست، اما تلاش می‌کنیم همگام با اسناد بالادستی کشور مانند برنامه هفتم توسعه کشور برای ترویج صنایع دستی، گروه نوجوانان و کودکان هم جزو گروه‌های اصلی هدف فعالیت‌های آموزشی در حوزه صنایع دستی و هنرهای سنتی کشور قرار گیرد.

رسانه سینمای خانگی- «بچه زرنگ» به دانشگاه می‌شود

انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» به تهیه‌کنندگی حامد جعفری که از پنجم مهر در سالن‌های سینمای سراسر کشور روی پرده رفته، با گذشت بیش از یک ماه، اکران‌های دانشگاهی آن نیز آغاز شده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» به کارگردانی هادی محمدیان، بهنود نکویی و محمدجواد جنتی و تهیه‌کنندگی حامد جعفری که از پنجم مهر ماه در سالن‌های سینمای سراسر کشور روی پرده سینماها رفته، با گذشت بیش از یک ماه، اکران‌های دانشگاهی آن نیز آغاز شده است.

این انیمیشن طی ۴۰ روز گذشته بیش از ۸۰۰ هزار مخاطب داشته و از مرز فروش ۲۸ میلیارد تومان عبور کرده است.

انیمیشن سینمایی «بچه‌زرنگ» که به همت یک تیم ۲۵۰ نفره ساخته شده با به‌کارگیری تکنیک‌های روز هنر-صنعت انیمیشن به ویژه در بخش مدل‌سازی، ریگ، انیمیت، سیمولیشن، FX و. .. در جایگاه کیفی بالاتری نسبت به آثار قبلی ساخته شده در کشور قرار گرفته است.

همچنین در مرحله رندرینگ این اثر با به‌کارگیری توان فنی سرورهای ایرانی، بیش از ۳۰ میلیون گیگاهرتز پردازش کامپیوتری انجام شده، این در حالی است که در اثر قبلی گروه هنرپویا یعنی انیمیشن سینمایی «فیلشاه» بخش عمده‌ای از فرایند رندرینگ با استفاده از سرورهای خارجی انجام شده بود.

همزمان با اکران سینمایی از نیمه آبان ماه اکران دانشگاهی این انیمیشن هم آغاز شده است و در همین مدت دانشگاه‌هایی از سراسر کشور متقاضی اکران «بچه زرنگ» بوده‌اند.

علاقه‌مندان برای اکران دانشگاهی این انیمیشن می‌توانند با شماره ۰۹۱۹۸۰۸۲۰۵۰ تماس بگیرند.

«بچه زرنگ» محصولی از گروه هنر پویا و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.

رسانه سینمای خانگی- پیشنهادات پنج گانه برای مدیریت فروش سینماها

سامانه مدیریت فروش و اکران سینمای ایران (سمفا) با انگیزه‌های بزرگی متولد شد که نسخه آزمایشی آن (که خیلی زود به عنوان نسخه اصلی معرفی شد)، نتوانست بخش قابل‌توجهی از آن کارکردها را پوشش دهد. حالا سمفا چند روزی از دسترس خارج شده و این انتظار قوت گرفته که تعاریف ذاتی سمفا، این‌بار طراحی و اجرا شده و در نسخه حدید این سایت، رونمایی شود.

به گزارش سینمتای خانگی از ایرنا، هم‌اکنون چند روزی است که سامانه مدیریت فروش و اکران سینمای ایران (سمفا) از کار افتاده و مدیران سازمان سینمایی درصدد هستند تا نسخه به‌روزتری از این سایت جامع را بارگزاری کنند. سمفا، از ابتدا با شک و تردیدهایی، پا به عرصه گذاشت. قرار بود علاوه بر نمایش به‌لحظه آمار فروش فیلم‌های در حال اکران، تعداد مخاطبان و تعداد سانس‌های هر فیلم، سهم سینمادار، تهیه‌کننده و پخش‌کننده را در لحظه جدا کرده و به این مشکل چنددهه‌ای پایان دهد. فرآیندی که از ابتدا در ساختار این سایت لحاظ نشد و تنها ۳ فاکتور فروش فیلم، تعداد مخاطبان و تعداد سانس‌ها نمایش داده شد و فعال‌شدن مکانیزم جداسازی، به روزهای آینده موکول شد که این روزهای آینده، پس از گذشت چند سال، هرگز محلی از اعراب پیدا نکرد و اجرایی نشد.

حالا اما در همین فروش روزانه و امکانات حداقلی که سمفا ارائه می‌داد نیز خلل وارد شد و این سایت به همین دلیل از دسترس خارج شد تا ضمن تقویب زیرساخت‌های نرم‌افزاری، احتمالا بخش‌های دیگری نیز به کارایی این سایت افزوده شود. در همین رابطه، چند راهکار با قابلیت اجرایی نه‌چندان دشوار مطرح می‌شود که امیدواریم در نسخه جدید سمفا لحاظ شود.

۱. یکی از رسالت‌های مهم سمفا، بحث جداسازی درصد مربوط به سینمادار، تهیه‌کننده و پخش‌کننده است که این اتفاق در بزنگاه‌هایی چون کرونا و یا اتفاق‌های پائیز سال گذشته که منجر به رکود سینماها شد، تا اندازه یک اتفاق بحران‌زا ظاهر شده و حاشیه‌هایی را رقم زد که پای سازمان سینمای را نیز به میان کشید. بحث بدهی سینماها به تهیه‌کنندگان و پخش‌کنندگان، مقوله‌ای بسیار قدیمی است که قرار بود توسط سمفا مرتفع شود بنابراین انتظار می‌رود که نسخه جدید سمفا، چنین قابلیتی را داشته باشد و بیش از یک سایت خبری ظاهر شود.

۲. انتظار مهمی که از سمفای جدید می‌رود آن است که اطلاعات تخصصی و جزئی‌تری از سینما بروز دهد. تا قبل از سمفا، موسسه سینماشهر، آمار دقیقی از فروش روزانه سینما ارائه می‌داد که علاوه بر ۳ فاکتور سمفا، مواردی چون پرفروش‌ترین سینماهای کشور در آن روز را نیز ارائه می‌داد که یک بانک اطلاعاتی داده بسیارمفید برای تمام مردم محسوب می‌شد اما سمفا، خود را خلاصه به فروش فیلم، تعداد مخاطب و تعداد سانس کرد و متاسفانه به اطلاعات دقیق‌تری مجهز نشد که امیدواریم این جامع‌نگری، در فاز جدید رونمایی از سایت جدید، لحاظ شود.

۳. سمفا، ترمینال هماهنگی سامانه‌های فروش برخط است و این انتظار می‌رود که وارد مواردی چون بلیت‌فروشی نشود. هنوز خاطرات بلیت‌فروشی این سامانه در جشنواره فجر سه سال گذشته از یادها نرفته است. بنابراین رسالت‌های مهم‌تر و منطقی‌تری برای این ترمینال تعریف شده که راهبردی‌تر و اساسی‌تر از بلیت‌فروشی است.

۴. سایت سمفا، تا پیش از این، از یک باگ اطلاعاتی بزرگ رنج می‌برد. بدین ترتیب که وقتی آیکون فروش امروز انتخاب می‌شد، به جای آن‌که بلیت‌های خریداری‌شده برای سانس‌های همان روز را نمایش دهد، حتی پیش‌فروش بلیت روزهای آینده را در این زمینه به نمایش می‌گذاشت و به اطلاعات آماری اشتباهی می‌رسید که سبب می‌شد تا رسانه‌ها، اطلاعات اشتباهی را در زمینه فروش روزانه آثار و تعداد مخاطبان و سانس‌ها منتشر کنند. مثلا اگر فردی در روز شنبه، بلیت روز یکشنبه را خریداری می‌کرد، اطلاعات آن خرید برای روز شنبه به ثبت می‌رسید. البته که با ترفندهایی می‌شد متوجه شد که فروش خالص و درست یک روز، به چه میزان است اما این روش، از طریق کلیک بر روی فروش امروز که ساده‌ترین روش ممکن بود، میسر نمی‌شد. جای امیدورای است که این باگ اطلاعاتی بزرگ، در نسخه جدید برطرف و تسهیل شود.

۵. سمفا تا پیش از این، اطلاعات مربوط به ۳ سال آخر را نمایش می‌داد که حتی در برهه‌ای، اطلاعات مربوط به سال ۹۸ نیز از روی سایت برداشته شد و تا پایان نیز برنگشت. مطلوب است که سمفا به‌عنوان جامع‌ترین و تنها سایت آماری این حوزه، حداقل تاریخچه فروش آثار سال‌های دهه ۹۰ را روی سایت بارگزاری کرده تا عنوان پایگاه جامع داده، برازندگی بیشتری برای سمفا داشته باشد و دست پژوهشگران، روزنامه‌نگاران و علاقمندان به سینما برای دسترسی به اطلاعات موثق این حوزه، باز باشد.

اینها، ۵ راهکاری است که قابلیت اجرایی چندان پیچیده‌ای ندارند و می‌توانند سمفا را به‌عنوان شاهراه اطلاعاتی و مالی درست و بهینه برای مردم، اهالی سینما و مدیریت سینمایی کشور مطرح کند. تنها در این صورت است که سمفا، به همان سایت اطلاعاتی و مالی جامعی تبدیل می‌شود که از ابتدا با همین نیت و انگیزه آغاز به کار کرد اما هیچ‌گاه نتوانست چنین قابلیت‌هایی را در خود مشاهده کند.

رسانه سینمای خانگی- من هاتف هستم؛ یک منتقد

هاتف علیمردانی کارگردان فیلم سینمایی «ستاره بازی» ضمن اشاره به شرایط تولید این فیلم در آمریکا، تأکید کرد که به عنوان یک فیلمساز، نگاه انتقادی به جامعه آمریکا داشته است.

به گزارش سینمای خانگی، هاتف علیمردانی کارگردان فیلم سینمایی «ستاره‌بازی» از فیلم‌های در حال اکران در سینماهای کشور، در گفت‌وگو با مهر، درباره رضایت خود از فروش و میزان مخاطبان این فیلم گفت: واقعیت این است که فروش فیلم‌های اجتماعی در گیشه، چیزی شبیه به یک شوخی شده است. فکر می‌کنم ذائقه مردم تغییر کرده است و مخاطبان به دلایل مختلف که قابل بررسی هم است، خیلی علاقه‌مند به فیلم‌های کمدی و آثاری هستند که بتواند آن‌ها را شاد کند.

وی افزود: با توجه به قیمت بلیت سینما، وقتی یک خانواده چهار، پنج نفره برای تماشای یکی فیلم فقط باید در حدود ۳۰۰ هزار تومان برای بلیت هزینه کنند و همزمان می‌دانند که تا چند ماه دیگر همین فیلم را می‌توانند در جمع خانواده از طریق پلتفرم تماشا کنند، طبیعتاً گزینه دوم را انتخاب می‌کنند. به همین دلیل اصولاً شاهد یک تغییر ذائقه در فضای اکران سینماها هستیم.

این کارگردان تأکید کرد: فیلم «ستاره‌بازی» یک فیلم پرهزینه است که در کشور آمریکا تولید شده است. از آنجایی که بخشی از زبان فیلم هم انگلیسی بود، به همین دلیل از ابتدا بیشتر روی اکران فیلم در خارج از کشور حساب باز کرده بودیم اما برای دیگر فیلم‌های اجتماعی در حال اکران هم شاهد اتفاقات نامناسبی هستیم. فکر می‌کنم با ادامه این روند در آینده نزدیک دیگر چیزی به‌نام سینمای مستقل اجتماعی باقی نخواهد ماند. بعید می‌دانم با توجه به بالا رفتن هزینه‌های تولید، هیچ دلیلی برای تولید چنین فیلم‌هایی در بخش خصوصی وجود داشته باشد.

همه فیلم‌هایم به سوددهی رسیده! 

علیمردانی درباره بازگشت هزینه‌های تولید فیلم در فرآیند اکران خارج از کشور هم گفت: قبل از هر چیز به این نکته اشاره کنم که هر هشت فیلم قبلی که من کارگردانی کرده بودم، در فرآیند اکران به سوددهی رسیدند. هر کسی هم امروز بخواهد در آمریکا فیلمی بسازد، با هزینه کمتر از ۲ میلیون دلار، امکان ندارد موفق شود. با توجه به اینکه من سال‌ها در آمریکا تدریس کرده بودم و یک گروه جوان و پای کار داشتم، توانستم «ستاره‌بازی» را با هزینه پایینی در آمریکا به تولید برسانم. در زمانی که در داخل ایران فیلم‌ها با هزینه ۴ تا ۵ میلیارد تومان تولید می‌شدند، ما «ستاره‌بازی» را با هزینه ۳ میلیارد تومان در آمریکا ساختیم.

هاتف علیمردانی در پشت‌صحنه «ستاره بازی»

وی افزود: این هزینه هم در حالی بود که ما مارشال منش و مایکل مدسن را به‌عنوان بازیگران هالیوودی در ترکیب بازیگران داشتیم و ۶ نفر از عوامل فیلم هم از کشورهای مختلف در پروژه حضور داشتند. از نظر لوکیشن هم بازسازی کامل یک خانه را داشتیم. با تمام این مختصات، کل پروژه را با هزینه‌های ریالی به سرانجام رساندیم.

به تک‌تک صداهای مستندی که از کاراکتر اصلی داستان در اختیار داشتیم، پای‌بند بودیم و عین همان را به تصویر درآوردیم. من در «کوچه بی‌نام» و «آباجان» هم چیزی شبیه همین نقدها را درباره جامعه ایران داشتم. از آنجایی که چند سالی بود در آمریکا زندگی می‌کردم، در این فیلم، این نقدها را نسبت به آن جامعه به تصویر درآورده‌ام کارگردان «ستاره بازی» درباره برخی انتقادات از این فیلم مبنی‌بر اغراق در سیاه‌نمایی نسبت به فضای زندگی در آمریکا، با اشاره به تجربه زیسته خود در این کشور، توضیح داد: من هر جایی که فیلم ساخته‌ام، نقد جدی نسبت به محیط پیرامون زندگی خود داشته‌ام. من به عنوان یک فیلمساز اجتماعی، در یک جامعه نفس می‌کشم و تلاش می‌کنم مشکلات آن جامعه را به تصویر درآورم. از این منظر می‌توانم بگویم «ستاره‌بازی» یک مستند سینمایی درباره واقعیت زندگی یک خانواده در آمریکا است.

وی تأکید کرد: ما به طور کامل به تک‌تک صداهای مستندی که از کاراکتر اصلی داستان در اختیار داشتیم، پای‌بند بودیم و عین همان را به تصویر درآوردیم. من در «کوچه بی‌نام» و «آباجان» هم چیزی شبیه همین نقدها را درباره جامعه ایران داشتم. از آنجایی که چند سالی بود در آمریکا زندگی می‌کردم، در این فیلم، این نقدها را نسبت به آن جامعه به تصویر درآورده‌ام. اگر بخواهیم به این روایت، سیاه‌نمایی بگوییم باید همه فیلم‌های من را سیاه‌نما بدانید! ذات فیلم‌های من انتقادی است و نقدهای جدی را هم مطرح می‌کند. در «ستاره‌بازی» هم همین نگاه انتقادی را به زندگی در آمریکا داشتم.

علیمردانی در ادامه عنوان کرد: من نه فیلمساز دولتی هستم و نه تا به امروز به اندازه یک ریال از جایی کمک گرفته‌ام. طبیعی است که شاخک‌های هنرمندان نسبت به مسائل اجتماعی حساس‌تر باشد. ما سال‌هاست نتوانسته‌ایم تصویر درستی از واقعیت‌های خودمان و دیگران به نسل‌های بعدی خود منتقل کنیم. به همین دلیل هم باید گوش شنواتری داشته باشیم. همه دلسوزان را نمی‌توان با یک چوب راند!

کارگردان «ستاره‌بازی» درباره فرم واقع‌گرا و نزدیک به مستند این فیلم توضیح داد: من این فیلم را کامل‌ترین فیلم خودم می‌دانم. از نظر سینمایی تجربه بیشتری داشتم و از نظر فرم هم شاهد اتفاقات بهتری در این فیلم هستیم. از همکاری با عوامل حرفه‌ای سینما در هالیوود، تجربه‌های بسیار خوبی را کسب کردم. البته که تا به امروز هر فیلمی ساخته‌ام، آن را بهترین فیلم خودم دانسته‌ام و در طول زمان و در نگاه دیگران مشخص شده است که کدام یک فیلم بهتری بوده است. من همه این فیلم‌ها را با اعتقاد و توان کاملم ساختم و «ستاره‌بازی» هم همین‌گونه بوده است.

آینده سینمای ایران را بسیار روشن می‌بینم

علیمردانی درباره فعالیت‌های این روزهای خود هم گفت: در حال نگارش فیلمنامه هستم و چندین پیشنهاد کار هم دارم. اصولاً فیلم ساختن، تنها محدود به فرآیند ساخت نیست، باید بدانی که یک فیلم را چگونه می‌خواهی به سرانجام برسانی. بعد از این چندسالی که سینما به حال کما رفت، حالا باید نگاه جدی‌تری به تولید داشته باشیم. دوره فیلم‌های کم‌هزینه و آپارتمانی به نظرم گذشته است. اگر قرار است در این زمان فیلمی ساخته شود، باید یک فیلم بزرگ و متناسب با پرده سینما باشد. امروز مخاطبان به پلتفرم‌ها دسترسی دارند و همه آثار را در خانه می‌بینند، باید دید چه اتفاقی می‌تواند مخاطب را به حضور در سینما مجاب کند؟

وی یادآور شد: از آنجایی که امسال جزو اعضای هیأت انتخاب جشنواره فیلم کوتاه تهران بودم، معتقدم شاهد ورود یک نسل خیلی خیلی کاربلد به عرصه سینمای ایران خواهیم بود و به همین دلیل هم آینده این سینما را بسیار روشن می‌بینم. ما هم به‌عنوان فیلمسازان نسل‌های قبل‌تر باید خیلی با دقت بیشتری کار کنیم تا بتوانیم در کنار این نسل جدید به کار خودمان ادامه دهیم و در این سینما بمانیم.

رسانه سینما خانگی- آیا سبد اکران متوازن می‌شود؟

اقبالی که طی سالیان اخیر به آثار سینمای کودک و نوجوان می‌شود، این ضرورت را به وجود می‌آورد که تصمیم‌گیران اکران، برنامه‌ای را برای حضور همیشگی آثار این گونه در کنار فیلم‌های کمدی و اجتماعی تدارک ببینند.

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، اکنون چندهفته‌ای است که ۲ فیلم از ۵ فیلم پرفروش روز، به آثار کودک و نوجوان اختصاص دارد؛ بچه زرنگ که موفق شد تا در حضور کمدی‌هایی چون فسیل و شهر هرت، پس از هتل، خود را بافاصله، به رتبه دوم جدول فروش برساند و فیلم نارگیل ۲ که در حضور فیلم‌های جدیدتری که بازیگران چهره دارد، توانسته تا جایگاه خود را به‌عنوان پنجمین فیلم پرمخاطب یک ماه اخیر سینماها، تثبیت کند.

این رویکرد تاکنون بارها در سینمای ایران به وقوع پیوسته اما هیچ‌گاه به جریان تبدیل نشده است. اکنون عادت گیشه، به گونه‌ای است که تنها سینمای کمدی را پوشش می‌دهد. درواقع تلورانس گیشه و سازماندهی اکران به سمتی رفته که نوک پیکان در اختیار فیلم‌های کمدی قرار داشته باشد و هرگاه احساس شود که ریتم فروش از رمق افتاده، با تزریق آثار کمدی، روح تازه‌ای به جریان فروش سینماها دمیده می‌شود. با این حساب، مدیریت اکران سینما، همواره با از رمق افتادن یک فیلم کمدی، یک یا چند آلترناتیو دیگر در اختیار دارد تا نبض گیشه را در دست بگیرد.

این عملکرد برای سینمای اجتماعی تاحدودی رعایت می‌شود و در دیگر گونه‌ها، محلی از اعراب ندارد. مثلا همین اتفاقی که اکنون برای سینمای کودک رخ داد و سبب شد تا در حضور سهمگین کمدی‌ها، ۲ فیلم از آثار کودک در جمع ۵ فیلم پرمخاطب قرار بگیرد، هیچ‌گاه منجر به این نخواهد شد که با کم‌رمق شدن گیشه این فیلم‌ها، جانشین‌هایی قدرتمند برای این مسیر انتخاب شده تا پرچم سینمای کودک در اکران، بالا نگه داشته شود. هم‌چنان‌که قبلا نیز چنین عملکردی رخ داده بود و چندان اعتنایی به آن نشد.

جریان بخشیدن به اکران آثار کودک و نوجوان، یک چرخه سراسر برد است که با توجه به تعدد تولیدات این حوزه، می‌تواند خوراک مکفی را برای تمام طول سال مخاطبان آن فراهم آورد

در این شرایط، یکی از مسیرهای پویایی اکران، در کنار نگاه ویژه به کمدی و آثار اجتماعی، محور قرار دادن ژانرهای پرمخاطبی چون کودک است. اکنون زمان آن است که کمدی، اجتماعی و کودک، سه‌ضلعی را تشکیل دهند که منجر به افزایش مخاطب سینما و رونق گیشه شود. ضمن آن‌که آثار کودک و نوجوان برخلاف آثار اجتماعی، دوقطبی چندانی را با سینمای کمدی ایجاد نمی‌کنند و از این منظر نیز خطر و محدودیت‌هایی را برای ژانرهای دیگر ایجاد نمی‌کند.

البته که بها دادن به اکران آثار کودک، علاوه بر حرفه‌ای‌گری و کم کردن فشارهایی که راجع حمایت‌ها حول این محور وجود دارد، نوعی هوشمندی نیز محسوب می‌شود. بسیاری از کودکان و نوجوانان، با والدین و اعضای خانواده به تماشای آثار می‌نشینند و این مهم می‌تواند اکران پررونقی را برای آن آثار رقم بزند. نظر به همین مولفه است که عمده آثار این گونه با استقبال خوبی مواجه شده و به فروش‌های چندمیلیاردی نائل می‌آیند که می‌توانند در کمترین بازخورد، هزینه تولید خود را بازگردانند.

بنابراین جریان بخشیدن به اکران آثار کودک و نوجوان، یک چرخه سراسر برد است که با توجه به تعدد تولیدات این حوزه، می‌تواند خوراک مکفی را برای تمام طول سال مخاطبان آن فراهم آورده و خود به قطبی تبدیل شود که سینمای ایران را از دوقطبی سینمای کمدی و اجتماعی خارج کرده و به جریان متمولی تبدیل شود که علاوه بر جا انداختن این گزاره که سینما در تمام طول سال، فیلم‌هایی برای کودکان و نوجوانان دارد، کمک شایان‌توجهی به گیشه کلی سینمای ایران کند.

این مهم، نیاز به برنامه‌ریزی چندانی ندارد اما یک احساس ضرورت می‌طلبد که سبب شود تا در هر ماه، گزینه‌هایی جدی برای نمایش این گونه وجود داشته باشد و نباید این‌گونه باشد که این چیدمان اکران، به‌شکلی اتفاقی رخ دهد. اگر این آثار به شکل جریان، در کلیت اکران سینمای ایران جای بگیرد، می‌تواند در کنار آثار کمدی و درام‌های اجتماعی و خانودگی، سبب پویایی و رونق بیشتر سینمای ایران شود.

رسانه سینمای خانگی- رابطه مهرجویی با تلویزیون چگونه بود؟/ چه خبر از سریال‌های مهرجویی؟

داریوش مهرجویی در دوره ریاست سید عزت‌ الله ضرغامی چند فیلم برای شبکه‌های مختلف ساخت که البته به گفته‌ی خودش برخی پخش نشدند و بلاتکیف ماندند. او در آن زمان امیدوار بود که با تغییر مدیریت صداوسیما همکاری‌ها با سینماگران بیشتر شود اما در حقیقت همکاری مهرجویی و البته خیلی‌های دیگر با تلویزیون، به همان کارها محدود شد و دیگر ادامه پیدا نکرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، داریوش مهرجویی از کارگردانان صاحب‌نام سینمای ایران، برخلاف خیلی‌های دیگر از هم‌صنفانش به ندرت با صداوسیما همکاری کرد؛ با این همه یکی از آثار مخاطب‌پسند او به نام «مهمان مامان» در همین رسانه ملی ساخته شد. فیلمی که همچنان سال‌هاست از تلویزیون پخش می‌شود و با بازی بازیگرانی چون گلاب آدینه، حسن پورشیرازی، پارسا پیروزفر و امین حیایی بر اساس متنی از هوشنگ مرادی کرمانی توانست بسیاری از نگاه‌ها را به خود جلب کند.

«مهمان مامان» هجدهمین ساخته داریوش مهرجویی بود که آن را با سرمایه صداوسیما (مرکز سیما فیلم) کارگردانی کرد. مهرجویی «مهمان مامان» را پس از فیلم «بمانی» ساخت. 

او هیچگاه برای صداوسیما سریالی نساخت؛ البته قصد داشت مجموعه‌های «عطار» و «زکریای رازی» را بسازد اما در نهایت این همکاری به ساخت چند فیلم محدود شد؛ آن‌هم زمانی که سیمافیلم در دوره ضرغامی به ساخت فیلم‌های سینمایی تصمیم گرفته و قرار بود بخشی از بودجه صداوسیما را به این بخش اختصاص دهند.

نمایی از سریال مهمان مامان

با ساخت «مهمان مامان»، گلاب آدینه و امین حیایی برای نخستین‌ بار همکاری‌شان با داریوش مهرجویی را به ثبت رساندند؛ اما پیروزفر که در فیلم پری نقش سالک را بازی می‌کرد، برای دومین‌بار در فیلمی از مهرجویی مقابل دوربین ظاهر شد.

سازندگان «مهمان مامان» فیلم‌برداری را از ۲۷ شهریور ۱۳۸۲ در محله پامنار تهران آغاز کردند؛ خانه‌ای که تمام شخصیت‌های سریال را در خود جای داده، در همین محله واقع شده است.

«مهمان مامان» می‌بایست بهمن همان سال (۱۳۸۲) به جشنواره فیلم فجر می‌رسید و حتی در مقاطعی رسیدن این فیلم به جشنواره با تردیدهایی همراه بود. بر این اساس اثر مهرجویی زمان مشخصی برای اکران در خلال جشنواره به خود اختصاص نداد اما مسوولان وقت به مهرجویی قول دادند که اگر فیلم را بتواند به موقع برساند، زمانی را برای اکران آن مشخص خواهند کرد.

«مهمان مامان» سرانجام به جشنواره رسید و پس از حضور موفق در جشنواره فیلم فجر، به جشنواره‌های خارجی رفت و جایزه ویژه هیأت داوران نهمین جشنواره بین‌المللی فیلم داکا را دریافت کرد. این فیلم نماینده ایران در جشنواره فیلم نیوزلند و جشنواره فیلم‌های آسیایی هند بود و در آمریکا نیز اکران شد.

«مهمان مامان» نوروز ۸۳ در سینماهای ایران اکران شد و رقم قابل‌توجهی را به لحاظ فروش کسب کرد. این فیلم در طول اکران رقمی بالغ بر ۴۰۰ میلیون تومان فروش داشت.

ساخته داریوش مهرجویی در زمان اکران در سینماها به مانند برخی دیگر از آثار تولیدشده در رسانه‌ی ملی با تبلیغات بسیار در شبکه‌های مختلف همراه شد. اما این تبلیغات بسیار هم اعتراض مهرجویی را در مردادماه ۸۳ برانگیخت!

وی با اعتقاد بر این‌که این تبلیغات در حقیقت ضدتبلیغ است و اثر عکس می‌گذارد، خطاب به مسوولان تلویزیون گفت که «احتیاج به این همه تبلیغ نیست!»

پس از اکران سینمایی «مهمان مامان»، این فیلم چندین‌بار از شبکه دو به نمایش درآمد و اتفاقا پربیننده‌ترین فیلم نوروز ۸۴ با ۵۴ درصد بیننده لقب گرفت.

اما در شرایطی که بسیاری از مردم و خصوصا مطبوعات پخش سریال «مهمان مامان» را منتفی دانسته و حتی پخش پشت صحنه‌هایی از این سریال را که در آن‌زمان از سوی خود مهرجویی تأیید شده بود را هم به فراموشی سپرده بودند، به یک‌باره از سوی سیما فیلم اعلام شد که سریال «مهمان مامان» در قالب شش قسمت از شبکه چهار (!) پخش می‌شود.

از «همدان‌ها» تا «آسمان محبوب»

داریوش مهرجویی در پشت صحنه آسمان محبوب

کارگردان صاحب‌سبک سینمای ایران دو فیلم دیگر با عناوین «همدان‌ها» و «آسمان محبوب» را هم برای سیمافیلم ساخته بود اما در همان سال‌ها از تلویزیون پخش نشد.

داریوش مهرجویی با گله از پخش نشدن دو فیلمش از صداوسیما گفته بود: «امیدوارم با تغییر مدیریت صداوسیما همکاری ها با سینماگران بیشتر شود.» او گفته بود، در دوره ریاست عزت الله ضرغامی چند فیلم برای شبکه‌های مختلف ساخته که هنوز پخش نشده‌اند و بلاتکیف هستند. مهرجویی گفته بود: فیلم «همدان‌ها» را برای شبکه استان همدان ساختم که متاسفانه به دلیل تغییر مدیریتی نه تنها از تلویزیون سراسری بلکه از شبکه استانی هم به نمایش درنیامد. همدان یکی از زیباترین شهرهای ایران است که اماکن تاریخی زیادی دارد و نکته قابل توجه در این شهر تعداد زیاد پارک است که به زیبایی شهر افزوده است و وجود همین پارک ها موجب تمیز بودن این شهر شده است.»

وی گفته بود: «در این فیلم کتیبه‌های گنجنامه، آرامگاه باباطاهر، آرامگاه بوعلی سینا، باغ موزه تاریخ طبیعی، غذاهای اصیل و محلی و آداب و رسوم به تصویر کشیده شده است.»

مهرجویی همچنین درباره فیلم دیگرش نیز گفته بود: «آسمان محبوب» با همکاری سیمافیلم ساخته شد؛ هنگام فیلمبرداری همین فیلم بود که پایم شکست اما با همان پای شکسته فیلمبرداری آن را به پایان رساندم و این فیلم موفق به دریافت جوایز زیادی شد اما تاکنون حتی یک‌بار هم در تلویزیون به نمایش درنیامد. این در حالی است که فیلم «آسمان محبوب»، موفق به کسب جایزه بین‌المللی بین‌الادیان شد که جایزه بسیار مهمی است.

آسمان محبوب داستان زندگی دکتر جوانی به نام شایان بود که در اوج موفقیت کاری و اجتماعی‌اش درمی‌یابد مبتلا به تومور مغزی شده‌ است. او تصمیم به خودکشی می‌گیرد اما در آخرین لحظه اتفاقی رخ می‌دهد که باعث می‌شود سر از روستایی دورافتاده درآورد و وقایع غیرمترقبه‌ای برای اش رقم بخورد.

در این فیلم بازیگرانی همچون علی مصفا، لیلا حاتمی، فریده سپاه‌منصور، مانی حقیقی، همایون ارشادی و قربان نجفی نقش آفرینی کرده بودند.

سریال‌های «عطار» و «رازی» بایگانی شدند!

مهرجویی همچنین از بایکوت شدن سریال «عطار» توسط تلویزیون خبر داده و اعلام کرده بود که پس از تحقیقاتی مفصل شروع به نوشتن فیلمنامه این سریال کرده اما در نهایت مسوولان وقت تلویزیون، طرح و فیلمنامه او را بایکوت کرده و مجوز ساخت آن را صادر نکردند.

این کارگردان علاوه بر سریال «عطار» قصد داشت، سریال «زکریای رازی» را هم برای تلویزیون کارگردانی کند، اما این سریال هم به همان سرنوشت دچار شده و بعد از پایان نگارش فیلمنامه به بایگانی رفت.

دعوا با تلویزیون بر سر «گاو»

مهرجویی علاوه بر این اعلام کرده بود که طی این سال‌ها تلویزیون فیلم «گاو» را بدون خرید حق پخش روی آنتن شبکه‌هایش فرستاده و شکایتش از این رسانه هم به جایی نرسیده است.

اما بخش جالب صحبت‌های مهرجویی جایی است که او به بدحسابی تلویزیون در همکاری با خودش در پروژه «مهمان مامان» اشاره کرده و گفته بود: «من برای تلویزیون «مهمان مامان» را ساختم که قسط آخرش را نداند! و ماجرایش را در کتاب «آن رسید لعنتی» نوشته‌ام. فیلم «آسمان محبوب» را با سرمایه خودم و اندک پول «سیما فیلم» ساختم اما نگذاشتند فیلم اکران شود و یکدفعه از تلویزیون پخش کردند.»

او به اندازه‌ای در آن زمان از مسوولان وقت صداوسیما عصبانی بود که در نشست ایسنا در سال ۸۳ هم شرکت نکرد و از بازیگرانش هم خواست که صحبت نکنند.

رسانه سینمای خانگی- سینمای کودک، از جایی که هست تا جایی که باید باشد

از دهه‌ ۶۰ و ۷۰ سینمای ایران به عنوان دهه‌های طلایی سینما یاد می‌شود،دهه‌هایی که اقبال به سینما در ایران با سینمای کودک پا گرفت و بعدتر با «دونده»،«خانه دوست کجاست،«بچه‌های آسمان» و… جهانی شد.مقایسه آن روزها با سینمای امروز کمی تلخ به نظر می‌رسد اما شاید تلنگری باشد تا بتوان سینمای کودک ایران را در محتوا و جریان‌سازی به آن روزها نزدیک‌تر کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سخت است باور کنیم سال‌های صف کشیدن جلوی سینما برای خریدن بلیط فیلم گذشته. خصوصا وقتی این صف‌کشیدن خانوادگی و همراه کوچک‌ترها رقم می‌خورد. سال‌هایی که محبوبیت کاراکترها برای بچه‌های قدونیم‌قدی که جلوتر از پدر و مادرهایشان می‌دویدند تا روی صندلی‌هایشان بنشینند، سالن‌های سینما را پر کرده بود. در اواسط دهه شصت، این استقبال باعث فروشی شوکه‌کننده برای سینمای ایران شد. فروشی که بیشتر برای سینمای کودک‌ و‎ نوجوان و برای فیلم‌های کلاه قرمزی، گلنار، دزد عروسک‌‎ها و چند فیلم پرطرفدار دیگر به شکلی اتفاق افتاد که اگر رقم فروش آنها را با بلیت امروز بسنجیم، به عددی بالاتر از ۴۰ میلیارد تومان می‌رسیم.

عده‌ای عقیده دارند سینمای کودک‌ و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنواره‌های بین‌المللی و مجامع جهانی شدهم‌زمان با آن روزهای پرفروغ سینمای کودک و نوجوان، جریانی در حال شکل‌گیری بود که سینمای ایران را با استانداردهای بین‌المللی همسوتر می‌کرد. کم‌کم داشت صدای جایزه ‌گرفتن‌های ایران در جهان به گوش مردم می‌رسید. نامزدی فیلم دونده در جشنواره کن و جوایز متعدد آن از جشنواره لندن و بقیه جشنواره‌ها، سرآغاز اتفاقی بود که منجر شد راجر ایبرت، منتقد سرشناس سینمایی، در نوشته خود در سال ۲۰۲۲ آن را فیلمی مهم و اولین شاهکار سینمای پس از انقلاب بداند.

به بیان دیگر در آن سال‌هایی که سینمای ایران برای مخاطب داخلی و کودکان و نوجوانان، جذاب و پرطرفدار بود فیلم‌هایی تولید و به جشنواره‌های جهانی عرضه می‌شد که آرام‌آرام معرف چهره و تصویر سینمای ایران به جهانیان ‌شد. به‌طوری‌که عده‌ای عقیده دارند سینمای کودک‌ و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنواره‌های بین‌المللی و مجامع جهانی شد.

نادره ترکمانی، کارگردان سینمای کودک و نوجوان، در گفت‌وگویی با ایرنا بر این مهم تاکید کرد و گفت: آنچه تحت عنوان سینمای ایران به جهان معرفی شد از طریق سینمای کودک‌ و ‎نوجوان بود. سینما مجموعه‌ای از سمع و بصر است؛ از این رو بسیاری از فرهنگ‌ها نیز در پس فیلم به جهانیان معرفی شد؛ چراکه وقتی سینما به کشورهای دیگر می‌رود، مجموعه‌ای از فرهنگ، آئین و آداب و رسوم به جهان معرفی می‌شود. فرهنگ و زبان و خانواده ایرانی را سینمای کودک به جهان معرفی کرد.

تخیلی‌ترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان می‌گذاریمرهبر قنبری فیلمساز سینمای کودک و نوجوان نیز عقیده دارد سینمای یک ملت از سینمای کودک و نوجوان آن شروع می‌شود. به شکل کلی‌تر سینمای جهان از سینمای کودکان و نوجوانان شروع می‌شود چرا که تخیلی‌ترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان می‌گذاریم.

این مهم با حضور ۸ فیلم از سینمای کودک و نوجوان از بین ۲۸ فیلم معرفی شده به آکادمی اسکار در تاریخ سینمای ایران نیز مشخص می‌شود؛ فیلم‌هایی مانند بادبادک سفید، بچه‌های آسمان، رنگ خدا، من ترانه ۱۵ سال دارم، آواز گنجشک‌ها، نفس و… در این جشنواره حضور داشته‌اند. جالب توجه‌تر آن‌که از سه فیلم ایرانی راه‌یافته به مرحله نهایی اسکار، حضور بچه‌های آسمان اهمیت این سینما را بیشتر می‌کند. علاوه بر اسکار، فیلم‌های کودک و نوجوان ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ به جشنواه‌های کن، ونیز، برلین و… راه یافت و باعث شد منتقدان بیشتری، سینمای کودک و نوجوان ایران را دیده و آن را مورد ارزیابی قرار دهند.

راجر ایبرت در این‌باره می‌نویسد: دونده یکی از پارادوکس‌های کلیدی دوران کودکی را به تصویر می‌کشد. امیرو به عنوان پسربچه‌ای است که هم آزادی و هم حبس را تجربه می‌کند. از آنجایی که او هیچ بزرگسالی ندارد که به او بگوید چه کاری انجام دهد، می‌تواند به شدت در منظره‌ای خیره‌کننده از دریا، دشت و شهر حرکت کند. با این حال، او به اندازه کافی باهوش است که بداند این مکان آینده‌ای به او نمی‌دهد و فقر دام نهایی است.

کانونی که برجسته‌ترین فیلمسازان ایرانی را تربیت می‌کند

در آن روزها برخی فیلمسازهای بزرگ ایرانی مانند بیضایی، نادری و کیارستمی با فیلم‌هایی در ژانر کودک و نوجوان مسیر حرفه‌ای خود را در سینما شروع کردند و این شروع با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شکل بهتری پیدا کرد. به گونه ای که می‌توان کانون را مصداق بارزی بر شکل‌گیری پایه های سینمای کودک دانست. کانونی که مهم ترین سینماگران ایرانی را پرورش داد و مدخلی شد برای آنان که بعدتر نام ایران را در جشنواره های جهانی فیلم بر سر زبان فیلمسازان و منتقدان بزرگ جهانی انداختند.

چنانچه مجله آگاه نیز درباره آنان می‌نویسد: آدم‌های برجسته‌ موج نو در کانون فیلم ساخته‌اند؛ از تقوایی و بیضایی گرفته تا نادری و مهرجویی. بیضایی اولین کارش را با کانون شروع کرده و ورودش به عالم فیلم و سینما نوپا است. درحالی‌که تقوایی دهه‌ چهل (دوران مستندهای موفق تقوایی) را پشت سر گذاشته است. تقوایی کاربلد است و برای ورود به عالم سینمای حرفه‌ای از مدخل کانون عبور می‌کند. کیمیایی و نادری چند سال بعد در کانون فیلم می‌سازند و مهرجویی ۶، ۷ سال بعد وارد کانون می‌شود.

اعتماد به فیلمساز، مهم‌تر از قد کشیدن محدودیت‌ها

مدیر به فیلمساز اعتماد می‌کرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلم‌هایی شد که در دهه های ۶۰ و ۷۰ دیدیماین درحالی‌است که عده دیگری عقیده دارند سینمای دهه ۶۰ ایران به دلیل نبود رقیب خارجی، فراگیر نبودن اینترنت و محدود بودن فیلمسازان به رعایت نکاتی مطابق فضای جدید ایجاد شده پس از انقلاب، میان مردم آن دوران طرفدار پیدا کرد و هر شکل دیگری از فیلم نیز در دسترس مردم قرار می‌گرفت از آن استقبال می‌شد اما نادره ترکمانی در این باره به ایرنا گفت: درست است که سینمای دهه ۶۰ به دلیل نبود فیلم‌های بلند دیگر رشد کردند یا شرایط در آن روزها به گونه ای بود که امکان دسترسی گسترده به فیلم‌های جهان نبود، اینترنت همه گیر نشده بود و تلویزیون نیز تعداد کانال‌های خیلی کمی داشت اما مدیریت دولتی به فیلمساز اعتماد می‌کرد. ممکن بود فیلمسازی فقط قصه را داشته باشد اما مدیر به فیلمساز اعتماد می‌کرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلم‌هایی شد که در دهه های ۶۰ و ۷۰ دیدیم.

راجر ایبرت نیز به این محدودیت‌ها اشاره می‌کند اما آن را پوئن مثبتی برای سینمای ایران می‌داند: نادری، کیارستمی و بیضایی در مصاحبه‌های جداگانه‌ای، از تصمیم متقابل خود برای ساختن فیلم درباره کودکان برای من یاد کردند، زیرا محدودیت‌های محتوایی جدید رژیم (مثلاً پوشیدن حجاب) حتی زندگی بزرگسالان را نیز دراماتیک کرده است. این تاکتیک منجر به سه شاهکار شد که به اولین فیلم های بین المللی سینمای پس از انقلاب تبدیل شد. دونده اول شد و بعد کیارستمی با خانه دوست کجاست؟ و بیضایی هم باشو، غریبه کوچک را ساخت.

بنابراین می‌توان گفت که با وجود محدودیت‌ها و فضای جدید ایجاد شده، اعتماد کانون به فیلمسازان تازه‌کاری چون بیضایی، کیارستمی، مهرجویی و… که بعدها از نام‌داران سینمای ایران شدند باعث شد هم وجهه داخلی سینمای ایران با کودکان و نوجوانان عجین شود و هم تصویر بین‌المللی ایران در ذهن جهانیان با این سبک از سینما گره بخورد.

خسرو دهقان در مقاله‌‎ای تحت عنوان چند و چون سینمای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مجله آنگاه نوشته : بده‌بستانی خوب و طبیعی بین کانون و موج نو جریان می‌یابد. هر کدام به اعتبار دیگری می‌افزاید و همین‌طور که موج نو، راه و رسم خود را می‌رود، کانون هم جر نمی‌زند و در خط سینمای دیگر باقی می‌ماند. در این فهرست‌ها به نام‌های مهجور در عالم فیلم و سینما برمی‌خوریم؛ می‌بینیم که فیلم‌سازانی هستند که در طول زندگی، یک نوبت فیلم ساخته‌اند و آن هم برای کانون بوده است. کانون زمینه‌ طبع‌آزمایی افرادی که دوست داشته‌اند، به‌غیر از حرفه‌ خودشان، فیلم بسازند را نیز فراهم کرده است. در این فهرست ریسک و سرمایه‌گذاری روی جوانان و نام‌های ناآشنا نیز دیده می‌شود.

تقسیم‌بندی تولیداتی در سینمای کودک‌ و نوجوان

اما هر چه در تاریخ سینمای کودک و نوجوان جلوتر از دهه ۷۰ می‌آییم، این رشد و استقبال رو به افول می‌رود و همزمانی سینمایی که هم مخاطب آن را بپسندد و هم معرف سینمای ایران در جهان باشد کمرنگ‌تر می‌شود. به علاوه تعداد تولیدات نیز به شدت کاهش می‌یابد.

میزان تولید آثار در سال‌های ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که در نظرسنجی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی که با همکاری دبیرخانه جشنواره سی و یکم فیلم کودک و نوجوان برگزار شده، از بین فیلم های چهار دهه اخیر، ۱۹۹ فیلم برتر سینمای کودک و نوجوان را انتخاب کردند که در این بین تعدد و تکثر آثار در دهه های ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که بیش از ۱۰۰ انتخاب آنان به فیلم‌هایی از دهه های ۶۰ تا ۸۰ اختصاص دارد. در این بین هم فیلم های سرگرم کننده که سینمای گیشه از آن استقبال می‌کرده وجود دارد مانند شهر موش‌ها، گلنار، یکی بود یکی نبود، کلاه قرمزی و سروناز، خواهران غریب، مربای شیرین و.. و هم آثاری که جزئی از سینمای سازنده و آموزنده آن دوران بوده‌اند؛ مانند رنگ خدا، دختری با کفش‌های کتانی، پدر، بادکنک سفید و..

نادره ترکمانی در گفت‌وگو با ایرنا ضمن اشاره به جست‌وجوهای شخصی خودش که درصدد بوده بانک اطلاعاتی برای سینمای کودک و نوجوان تهیه کند، از یک تقسیم بندی در دهه‌های پیشین سینمای کودکان و نوجوانان سخن می‌گوید: تولید در سینمای ما در سال‌های مختلف تقسیم بنده شده بود. بخشی از این تولیدات عمدتا جریان ورود به سینمای بین‌المللی را طی می‌کرده، بخشی از آثار برای کودکان و نوجوانان در اکران فیلم‌ها تهیه می‌شده که اکران پرجوش‌وخروشی داشته و بچه‌ها از آن لذت می‌بردند، تعدادی از آثار فقط برای کودک ساخته می‌شده، تعدادی از آثار فقط برای نوجوان و تعدادی نیز همه افراد خانواده را به سینما می‌کشانده‌اند.

کلاه قرمزی برای ایران، مشق شب برای جهان

ترکمانی با توجه به این دسته‌بندی، فیلم‌هایی که به سینمای بین‌الملل راه پیدا می‌کرده‌اند را از آثاری که برای سرگرمی و آموزش به کودکان ساخته می‌شده‌اند، جدا کرده و می‌گوید: اگر در حال حاضر جلسه‌ای بین فیلمسازان کودک و نوجوان برگزار و طرح‌ها خوانده شود، آن طرحی که درباره کودک و نوجوان است و مخاطب آن بزرگسال است به جشنواره ها راه پیدا می‌‎کند. دونده، خانه دوست کجاست و… الزاما مخاطب کودک و نوجوان نداشتند.

شاید کودک و نوجوان نیز از آن لذت می‌برده اما این آثار برای گروه بزرگ‌سال ساخته شده بود. آثاری که بیشتر حاوی نقد اجتماعی و فرهنگی بوده، بیشتر به جشنواره‌های سیاسی راه پیدا می‌کرده. گلنار و شهر موش‌ها مگر به جشنواره‌های خارجی راه پیدا کردند؟ کلاه قرمزی و شهر موش ها حتی به جشنواره کودک و نوجوان نیز نیامدند؛ درحالی‌که مخاطب خیلی از آن استقبال کرد. درون‌مایه اغلب فیلم‌هایی که به جشنواره‌ها راه پیدا می‌کردند را طرح مساله یا موضوع اجتماعی درباره کودکان تشکیل می‌داد. پس وقتی تاکید داریم سینمای کودک باعث شد سینمای ایران به جهان معرفی شود منظورمان این نوع فیلم‌هاست. فیلم‌هایی که الزاما برای کودکان نیست بلکه درباره کودکان است. مثلا فیلم مشق شب فیلمی نیست که کودک بتواند آن را درک کند چون این فیلم برای آن بچه نیست اما آن فیلم در گروه کودک و نوجوان قرار می‌گیرد چون درباره کودک و نوجوان است.

رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغه‌مند است

سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشداین تقسیم‌بندی و جداسازی که در سینمای کودکان و نوجوان اتفاق افتاده بود نکته مثبتی از نظر مهین جواهریان نیز بود. این انیماتور و داور جشنواره کودک و نوجوان ضمن تاکید این تقسیم‌بندی می‌گوید: سینما دو جنبه دارد؛ سینمای گیشه یعنی فیلمی که برای فروش ساخته می‌شود و سینمای دغدغه‌مند و اثرگذار که صرفا برای فروش گیشه ساخته نشده است. مانند فیلم‌های کانون پرورش فکری. این‌ها فیلم‌هایی هستند که به فیلم‌سازان جهت می‌دهد و تاثیر فرهنگی می‌گذارد.

سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشد. پس حضور این دو سینما کنار هم درست است. اگر سینمایی دغدغه‌مند نباشد، سینمای گیشه هم رشد نمی‌کند. رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغه‌مند است. فیلم‌های دونده یا خانه دوست کجاست را هنرمندانی ساخته بودند که نگاه هنری و فرهنگی داشتند این فیلم‌ها طبعا در گیشه فروش بالایی نداشت و مخاطب خاص داشته. همین فیلم‌ها بر روی کارگردانان سینمای گیشه تاثیر می‌گذارد.

بنابراین می‌‎توان در یک مقایسه با سینمای دهه‌های بعدی نتیجه گرفت که از بین رفتن این دو جریان و عدم‌توجه به تقسیم‌بندی دهه‌های قبلی، در حال حاضر جولان سینمای کودک ایران در جهان را عملا غیر ممکن ساخته است.

متولیان سینمای دهه ۶۰، حامی حضور سینمای کودک در جهان بودند

نادره ترکمانی یکی از دلایل افول سینمای کودک و نوجوان را از بین رفتن این تقسیم‌بندی و به هم ریختن فضای تولید می‌داند و با اشاره به مدیریت فرهنگی سینما در آن سال‌ها می‌گوید: مدیریت کلان در حوزه سینما این تفکر را داشت که ما باید آثاری را تولید کنیم که به جهان هم عرضه شود. بسیاری از آثاری که در جهان و جشنواره‌های بین المللی ارائه می‌شد و سینمای ما را معرفی می‌کرد بخشی از تولیدات ما بود که الزاما مخاطب کودک یا نوجوان نداشت بخشی از آن مخاطب نیز بزرگسال بود. 

علت شکل‌گیری این جریان به تفکر متولیان سینمای کودک و نوجوان برمی‌گشته که سینما باید با سینمای کودک و نوجوان زنده باشد. هر چه این تفکر از مدیریت خارج شد، سینمای کودک و نوجوان به حاشیه بیشتری رفت. تولیدات کمتر شد و حضور بین‌‎المللی نیز کمرنگ شد تا رسیدیم به سینمای حال حاضر که هجویات محض است. توقفی که در تولید آثار کودک و نوجوان داریم برعکس جهان است. تمرکز در جهان شدیدا روی تولیدات آثار کودک و نوجوان بالاتر رفته. مدیریت کلان ما حتی به جهان نگاه کرد که چرا جهان دارد روی کودکان و نوجوانان سرمایه‌گذاری می‌کند. چون آنها آینده‌ساز جهان هستند و با سینما آنها را تسخیر کرد.

با تولید چهار، پنج فیلم کودک در هر سال، اثر ماندگار نخواهیم داشت

همان‎‌گونه که اشاره شد این دو جریان از دهه ۸۰ و با کم‌شدن تولیدات، افول بیشتری پیدا کرد. تا جایی که در سال‌های گذشته تولید آثار کودک و نوجوان به ۳ الی ۷ فیلم در سال تقلیل پیدا کرده‌. طبق آمار منتشرشده، در سال ۱۴۰۰، تنها ۳ فیلم پیشی میشی، گل به خودی و شهر گربه‌ها در اکران سینمای کودک و نوجوان بوده که این آمار در سال ۱۴۰۱ به ۷ فیلم افزایش پیدا کرد. آماری که می‌تواند یکی دیگر از دلایل مهم حضور پیدا نکردن سینمای کودک ایران در جهان باشد.

خیلی از آثاری که تولید می‌شود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه می‌شودنادره ترکمانی به این موضوع اشاره کرده و می‌گوید: در یک مقایسه با سینمای بلند و بزرگسال می‌توان گفت که تعداد زیادی اثر در سینمای بزرگ‌سال ساخته شده که از بین تمام آنها، چند فیلم خاص جهانی شده‌اند اما در سینمای کودک و نوجوان کلا ۵ الی ۶ فیلم تولید می‌شود و ما توقع داریم ۴ فیلم بدرخشد درحالی‌که چنین اتفاقی نمی‌افتد.

کارگردان فیلم گورداله، برگزیده بیست‌وششمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان، با اشاره به کمبود آثار و نبود محتوای مناسب برای کودکان در این آثار گفت: خیلی از آثاری که تولید می‌شود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه می‌شود. درست است بخشی از تقصیر به گردن فیلمسازی است که این هجویات را می‌سازد اما بخش دیگر آن نیز تقصیر شوراها و مدیرانی است که تصمیم گرفتند این نوع فیلم‌ها ساخته شود و جای آن فیلم‌ها را بگیرد. چرا فیلمنامه‌ها باید با سلیقه مدیران شوراها نوشته شود؟

تربیت اجتماعی کودکان به فراموشی سپرده شده

باید سینمای سازنده و دغدغه‌مند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیمجواهریان ضمن تاکید دلایل افول سینمای کودک ایران در جهان گفت: ما کودک ایرانی را به عنوان کودکی معصوم و ساده به جهانیان معرفی کردیم که احساس مسئولیت می‌کند. اما جوان تحصیل‌کرده امروز بی‌آن‌که احساس مسئولیت یا نوع‌دوستی داشته باشد دزدی می‌کند و به عواقب کارش ذره‌ای فکر نمی‌کند. دلیل آن نیز نبودن خوراک فرهنگی مناسب برای کودکان دهه‌های بعد از ۶۰ و ۷۰ است. تربیت اجتماعی کودکان ما به فراموشی سپرده شده است. ما نیز در مقابل فناوری، هیچ سپری برای آنان نداریم. باید سینمای سازنده و دغدغه‌مند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیم. همکاری آموزش و پرورش و سینما به گونه‌ای که علاوه بر پخش فیلم در مدارس درباره آن با بچه‌ها صحبت شود و آموزش داده شود، می‌تواند با استمرار موثر واقع شود.

بنابراین می‌توان گفت سینمای کودک این روزها در مقایسه با دهه‌های ۶۰ و ۷۰ جریان تقسیم‌بندی شده تولید خود را از دست داده و نه تنها در جهان که در ایران نیز مخاطبان کمتری دارد. علاوه بر از دست‌رفتن جریانی که هم مخاطب داخلی با آن همراه بود و هم مخاطب جهانی، تعدد تولید آثار نیز رو به افول گذاشت و در سال‌های گذشته خصوصا دو سال اخیر زیر ۱۰ اثر در سینمای کودک و نوجوان تولید شده. لزوم رشد دوباره سینمای دغدغه‌مند در کنار سینمای گیشه و همچنین تعدد تولید آثار با حمایت متولیان سینمای کودک، از نکاتی که به اقبال از سینمای کودک هم در ایران هم در جهان کمک می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- «هتل» و «بچه‌ زرنگ» اکران را رونق دادند

تزریق ۷ فیلم جدید به اکران سینمایی کشور، تاثیرات مطلوب خود را به جای گذاشت به‌طوری که ۲ فیلم از این تعداد، نبض میلیونی ده‌ها هزار مخاطب را در دست گرفتند و ۵ فیلم دیگر نیز به عنوان اهرم‌هایی، کلیت فروش گیشه را با افزایش قابل‌توجهی همراه کردند.

به گزارش سینمای خانگی از خبرنگار ایرنا، همان‌گونه که انتظار می‌رفت، کمدی هتل موفق شد تا با جذب ۳۷۰ هزار مخاطب، فروش خود را به مرز ۲۰ میلیارد تومان برساند. هتل با این راندمان، موفق شد تا پس از بیش از ۶ ماه، فسیل را از صدر جدول فروش به زیر کشیده و به‌عنوان پرفروش‌ترین و پرمخاطب‌ترین فیلم این روزهای سینمای کشور مطرح شود. البته که این روال برای هفته‌های آینده نیز ادامه دارد و باید فروش‌ بالای ۱۰۰ میلیاردی را برای این فیلم محتمل دانست.

انیمیشن بچه زرنگ اما کار بزرگ‌تری را به انجام رساند و بدون هیچ ادعایی موفق شد تا در ماراتن کمدی‌ها، به دومین فیلم پرفروش این روزهای کشور تبدیل شود. بچه زرنگ موفق شد تا با بیش از ۱۴۰ هزار مخاطب، فروشی ۶ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومانی را تجربه کند که این میزان فروش در ۱۱ روز نخست اکران یک انیمیشن، اتفاقی قابل‌تمجید به حساب می‌آید. این فیلم نیز از آن دسته آثاری است که در ادامه، فروش چشم‌گیری را تجربه خواهد کرد.

سومین فیلم پرفروش این روزهای سینمای کشور، کمدی فسیل است که توانسته طی ۱۱ روز اخیر، جایگاه سومی خود را تثبیت نماید. این کمدی هم‌اکنون ۶ میلیون و ۱۸۳ هزار نفر را به سینماها کشانده و گیشه خود را از ۲۶۷ میلیارد تومان عبور داده است. البته که فسیل طی روزهای اخیر، بسیاری از سالن‌های خود را در اختیار فیلم‌های جدید قرار داده است اما با این حال به احتمال فراوان، فروش کجدارومریز این فیلم تا پایان سال در برخی سینماهای کشور ادامه دارد تا این فیلم بتواند در ادامه رکوردشکنی‌های خود، قله‌های بالاتری از مخاطب و گیشه را فتح کند.

کمدی، انیمیشن و سینمای کودک در میان ۵ فیلم پراقبال این روزها سهمیه دارند و این می‌تواند نوید بسیار خوبی برای پویایی سینمای کشور باشدشهر هرت شاید کمدی بدشانس بود که به موازات فسیل به روی پرده رفت. این کمدی هم‌اکنون چهارمین فیلم پرمخاطب سینماهاست که حدود ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار مخاطب جذب کرده و توانسته گیشه خود را به ۶۸ میلیارد تومان نزدیک کند. فیلمی که شاید اگر در تابستان به روی پرده نمی‌رفت و اکرانش با فسیل هم‌زمان نمی‌شد، می‌توانست به فروش بالاتری نیز دست پیدا کند. گرچه این فیلم، همچنان به روی پرده است و می‌تواند به فروش بالاتری نیز دست یابد.

نارگیل ۲ نیز پنجمین فیلم پراقبال این روزهای کشور است. این فیلم موزیکال و عروسکی موفق شده تا امروز، ۳۰۴ هزار مخاطب داشته باشد و بیش از ۱۲ میلیارد تومان هم بفروشد. گرچه میزان انتظار از این فیلم، بالاتر از این میزان بوده که البته هنوز سینماهای بسیاری، این فیلم را بر روی پرده دارند و قطعا گیشه این فیلم طی روزها و هفته‌ها آینده با رشد بیشتری همراه خواهد شد.

گیج‌گاه که اکران خود را از چهارشنبه هفته گذشته آغاز کرده نیز در این مدت، عملکرد چندان خوبی نداشته به‌طوری‌که با ۱۱ هزار مخاطب، توانسته ۵۴۰ میلیون تومان فروش داشته باشد.

با نگاهی به ۵ فیلم پرمخاطب این روزهای سینماهای کشور متوجه می‌شویم که سبد گوناگونی از آثار در میان آنها به چشم می‌خورد؛ کمدی، انیمیشن و سینمای کودک در میان ۵ فیلم پراقبال این روزها سهمیه دارند و این می‌تواند نوید بسیار خوبی برای پویایی سینمای کشور باشد.

با این وضعیت، گیشه امسال سینماهای کشور به عدد بی‌سابقه ۵۴۳ میلیارد تومان رسیده است. همچنین تعداد مخاطبان نیز به حدود ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر رسیده است که هر چه به ماه‌های پایانی سال نزدیک می‌شویم، سینمای کشور فاصله خود را با گیشه ۱۰۰۰ میلیاردی و مخاطب ۲۷ میلیونی، کمتر می‌کند.

البته که برای تحقق چنین آینده‌ای، تداوم اکران آثار مهم فعلی و نمایش فیلم‌های پرمخاطب، کاملا ضروری است که این مهم با توجه به انگیزه بالا در جهت بیشتر دیده شدن فیلم‌های روی پرده کنونی و برنامه‌ریزی برای اکران چند فیلم پرفروش تا پایان سال، کاملا در دسترس بوده و امیدها را تا حدود بسیاری زنده نگه می‌دارد.

خروج از نسخه موبایل