مهدی بنارش، کارشناس رسانه و فیلمساز متولد ۱۳۶۳ تهران، از سیزده سالگی با الهام از پدرش وارد عرصه سینما شد. فعالیت حرفهای او با تدوین آغاز شد و با کسب تجربه در پشت صحنه، به مهارت در تصویربرداری و تدوین دست یافت. از آثار شاخص او میتوان به مستندهای اجتماعی چون «دکانهای کاغذی»، «ساعت به وقت اتیسم» و «حماسهسازان» اشاره کرد. وی علاوه بر تولید محتوای تبلیغاتی و تجاری، تهیهکنندگی آثاری مانند «من آشغال نبودم» و «رد پا» را نیز بر عهده داشته است. بنارش در برگزاری چهار دوره جشنواره «پاککن» مشارکت داشته و اخیراً به عنوان داور بخش «تجلی اراده ملی» در جشنواره فیلم فجر فعالیت کرده است. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:
ببینید، من منکر دستاوردها نیستم. اما باید پرسید: آیا این موفقیتها سیستماتیک بوده یا مقطعی؟ مشکل اصلی ما این است که نتوانستهایم یک اکوسیستم پایدار ایجاد کنیم. بله، گاهی الماسهایی داریم که میدرخشند، اما این کافی نیست. سینمای حرفهای نیاز به زنجیرهای از عوامل دارد که متأسفانه بسیاری از حلقههای این زنجیره در ایران ضعیف هستند.
از پایه شروع کنیم: سیستم آموزش سینمایی ما دچار نقصهای جدی است. بسیاری از بازیگران امروز ما حتی دورههای حرفهای بازیگری را نگذراندهاند. در بخش فیلمنامهنویسی، ما از ادبیات غنی خودمان بهره نمیبریم. در بخش تولید، سیستم حمایتی ناپایدار است. و در بخش پخش، توزیع ناعادلانه داریم.
نه به این سادگیها. ممیزی بخشی از مشکل است، اما همه آن نیست. به نظر من بزرگترین مشکل ما “فرهنگ سینمایی” است. ما هنوز به سینما به عنوان یک صنعت جدی نگاه نمیکنیم. تهیهکنندگان ما ریسکپذیر نیستند. مدیران ما برنامهریزی بلندمدت ندارند. مخاطبان ما به دلیل شرایط موجود انتظارات پایینی دارند.
اولاً باید از پایه شروع کنیم: آموزش حرفهای در تمام رشتههای سینمایی. ثانیاً نیاز به یک سیستم حمایتی شفاف و غیرسلیقهای داریم. ثالثاً باید به مخاطب احترام بگذاریم و ذائقهاش را دست کم نگیریم. و مهمتر از همه، باید بین تمام اجزای این صنعت – از فیلمساز تا نمایشدهنده – هماهنگی ایجاد کنیم.
اگر بخواهیم صادق باشیم، در کوتاهمدت خیر. اما اگر اصلاحات ساختاری را شروع کنیم، در بلندمدت قطعاً بله. ما استعدادهای درخشانی داریم که اگر در مسیر درست هدایت شوند، میتوانند معجزه کنند. اما این “اگر” بزرگ است…
من هم از شما متشکرم. امیدوارم این گفتگوها گامی هرچند کوچک در جهت بهبود باشد.