رسانه سینمای خانگی- یک ماه تا فجر

از امروز تا آغاز چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، یک ماه زمان باقی مانده و در این یک ماه، گمانه‌زنی‌هایی درباره حضور فیلم‌ها از نهادهای مختلف و همچنین فیلم‌‎های مستقل در این جشنواره، تنور آن را تا روز افتتاحیه داغ نگه خواهد داشت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، درست ۳۰ روز دیگر و در چنین روزی فرش قرمز جشنواره فیلم فجر در برج میلاد تهران پهن خواهد شد و این مکان، میزبانی ۱۰ روزه خود را از هنرمندان، بازیگران و اصحاب رسانه آغاز می‌کند.

برای سینه‌فیل‌ها، مردم علاقه‌مند به سینما و اصحاب‌رسانه در این فاصله یک ماهه، حدس‌ زدن درباره حضور فیلم‌ها در جشنواره از همه چیز بیشتر می‌چسبد. نه تنها جشنواره فیلم فجر بلکه حضور فیلم‌ها در هر جشنواره‌ی معتبری در دنیا این گمانه‌زنی‌ها را به همراه دارد و همین حدس و گمان‌هاست که تازگی جشنواره را تا روز اختتامیه نگه می‌دارد.

این حدس و گمان ها اما از سال گذشته شروع شد؛ وقتی بهروز افخمی پیش از شروع جشنواره فیلم فجر اعلام کرد فیلمی درباره شهیدطیب برای جشنواره سال آینده می‌سازد. این اولین فیلمی بود که خبری مبنی بر حضور خود را در جشنواره فیلم فجر امسال اعلام می‌کرد. گمانه‌ها تا امروز هم ادامه داشته؛ تا امروزی یعنی دقیقا ۳۰ روز پیش از آغاز این فستیوال که اعلام خبر حضور فیلم‌های دیگری در این ماراتن، کنجکاوی‌ها را درباره فیلم‌های سال جدید سینمای ایران بیشتر کرده است.

فارابی و حضورِ پررنگ دوباره

پس از استقبالی که از شادوران در چهلمین جشنواره فیلم فجر به عمل آمد حالا حسین نمازی فیلم تازه‌ای را به این جشنواره می‌فرستد که در ترکیب زوج اصلی با شادروان متفاوت است. در این فیلم مهرداد صدیقیان و الناز حبیبی ایفای نقش می‌کنند و همچون شادوران در یک بازه زمانی مشخص روایت می‌شود.

داستان در سه شبانه روز و یک مراسم عروسی می‌گذرد و این همه آن چیزی است که تاکنون از شه‌سوار می‌دانیم. هنوز بازیگران دیگر این پروژه اعلام نشده‌اند اما با توجه به تجربه نسبتا پراستقبال شادوران و نیمه روایتی که از شه‌سوار می‌دانیم، به نظر می‌رسد این فیلم نیز ترکیب پر بازیگری داشته باشد. نمازی با انتشار تصویر زیر نوشت:

«با اینکه همه‌ فیلم‌هام برام جذابن. اما این فیلم تنها فیلمی بود که دوست نداشتم فیلمبرداریش تموم شه. خوشحالیم وقتی کات آخر رو گفتم به حدی بود که یادم نمیاد این حد از خوشحالی رو تابحال تجربه کرده باشم. امیدوارم ببینید و بپسندید. فعلا رونمایی می‌کنیم از گریم مهرداد صدیقیان و الناز حبیبی که خیلی خوش درخشیدن در نقش‌هاشون. ممنون زحمات تک تک بچه‌های گروه خوبمون هستم و عذرخواهی می‌کنم که مجالی نیست اسم تک‌تک‌شون رو اینجا بیارم.». شه سوار محصول بنیاد سینمایی فارابی و بخش خصوصی است.

 مهرداد صدیقیان و الناز حبیبی در فیلم شه‌سوار

قرارگاه سری، پرتره‌ای از زندگی شهید هاشمی

فارابی امسال در دومین محصول مشترک خود با سازمان اوج، فیلمی را جلوی دوربین برده که درباره زندگی شهید علی هاشمی است. این شهید فرمانده مهم‌ترین عملیات های سال های جنگ در هشت سال دفاع مقدس بود که در سال ۶۷ و در جزیره مجنون به شهادت رسید.

به جز یک مستند به نام زیر صفر مرزی که درباره ناپدید شدن این شهید در روزهای پایانی جنگ است فیلم سینمایی درباره این شهید ساخته نشده و این سوژه قرار است برای اولین بار در قرارگاه سری روایت شود.

دانش اقباشاوی در چهارمین تجربه فیلم بلند خود به سراغ این سوژه رفته و آن را کارگردانی می‌کند. هیهات و تاج محل و زاپاتا سه فیلم قبلی این کارگردان هستند که سوژه هایی متفاوت داشتند و این اولین فیلم پرتره درباره یک شهید جنگ است که دانش اقباشاوی آن را کارگردانی و جلیل شعبانی آن را تهیه کنندگی می‌کند. نام پیشین این فیلم اسفند بود که به روال طبیعی تغییر نام فیلم ها پیش از جشنواره، به قرارگاه سری تغییر کرده است.

آبی روشن و انتشار تصویری تاریک

تنها تصویری که از دومین فیلم بابک خواجه‌پاشا منتشر شده تصویری از مهران احمدی است که کنجکاوی‌ها را درباره ادامه ایفای نقش‌های جدی این بازیگر پس از غریب و روایت ناتمام سیما برمی‌انگیزد. بابک خواجه پاشا کارگردان این فیلم سال گذشته با فیلم در آغوش درخت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را دریافت کرد و حالا با آبی روشن به جشنواره فیلم فجر می آید.

این فیلم محصول بنیاد سینمایی فارابی و موسسه اوج است که مهران احمدی، مهران غفوریان، سارا حاتمی، مرتضی امینی‌تبار، روح‌الله زمانی، علی‌اکبر اصانلو و کاظم هژیرآزاد در آن ایفای نقش می‌کنند. با فیلمبرداری پراکنده ای که این اثر در شهرهای خلخال، تالش، نیشابور، مشهد و تهران داشته باید منتظر پایان تدوین و حضور قطعی این فیلم در جشنواره فیلم فجر باشیم.

 مهران احمدی در فیلم آبی روشن

آسمان غرب، شهید شیرودی به فجر می آید

احتمالا کنجکاوی‌برانگیزترین نکته درباره آسمان غرب حضور میلاد کی‌مرام در نقش شهید شیرودی است که تا به حال نیز همین خبر از این فیلم رسانه‌ای شده. کی‌مرام که حضورش در این نقش با نظرات متفاوتی از سوی مخاطبان همراه بود قرار است، ایفاگر نقش شهید شیرودی در مقطعی از زندگی اش باشد. از این شهید جز سریالی به نام سیمرغ که روایت گر زندگی او در کنار شهید احمد کشوری است، فیلم یا مستندی ساخته نشده و این اهمیت آسمان غرب را بیشتر می‌کند.

محمد عسگری کارگردان این فیلم سال گذشته با اتاقک گلی در جشنواره فیلم فجر حضور داشت که روایتی از عملیات مرصاد در سال ۶۷ و ورود منافقین به کشور بود.

آپاراتچی، مصائب یک فیلمساز

در سینمای ایران فیلم هایی جسته‌وگریخته به مصائب فیلمسازی و فیلمسازان پرداخته اند. بانوی اردیبهشت، میکس با بازی زنده‌یاد خسرو شکیبایی و فیلم‌های دیگری که خود سینمای ایران را دستمایه ساخت آثارشان کرده اند. فیلم آپاراتچی نیز تازه‌ترین فیلمی است که با اقتباس از کتاب آپاراتچی خاطرات شهید جلیل طائفی اسدی در دست تولید است. این فیلمساز انقلاب که با یک دستگاه آپارات برای مردم فیلم پخش می‌کرده زحماتی را برای پخش فیلم در میان مردم به جان خریده و اکنون پس از سال‌ها زندگی خودش دستمایه ساخت فیلم سینمایی شده است.

آپاراتچی محصول مشترک فارابی و سازمان سینمایی سوره است که قربانعلی طاهرفر ساخت آن را به عهده دارد. هومن برق نورد نیز قرار است در نقش جلیل طائفی به ایفای نقش در این اثر بپردازد.

شور عاشقی در کاروان اهل بیت

در کنار روایات شهدا و تاریخ معاصر دفاع مقدس، شور عاشقی قرار است به ماجرای کاروان اسرای امام حسین( ع) بپردازد. داریوش یاری کارگردان این اثر در گفت‌وگویی با ایرنا از به پایان رسیدن تدوین این اثر و حضور آن در جشنواره فیلم فجر خبر داده بود.

تهیه‌کنندگی این اثر را بنیاد شهید و بنیاد سینمایی فارابی بر عهده دارند و نویسندگی و کارگردانی آن را نیز داریوش یاری برعهده داشته است. یاری پیش از این با فیلم کربلا جغرافیای یک تاریخ در قالب مستند تاریخی و با روایت شهاب حسینی به واقعه کربلا و عاشورا پرداخته بود.

 مهدی زمین پرداز در فیلم شور عاشقی

شهید مجید بقایی و زندگی یک شهید دیگر در جشنواره فجر

بنیاد سینمایی روایت فتح پس از تجربه نسبتا موفق اتاقک گلی امسال به سراغ ساخت پرتره ای سینمایی درباره شهید دکتر مجید بقایی رفته است. قهرمان جندی شاپور فیلمی است که این روزها در خوزستان در حال تولید است و زندگی شهید مجید بقایی را به تصویر می‌کشد. مهدی صاحبی کارگردانی و ابوذر پورمحمدی تهیه کنندگی این اثر را بر عهده دارند.

شهید مجید بقایی پس از عملیات رمضان به سمت معاون شهید حسن باقری در فرماندهی قرارگاه کربلا منصوب شد و بعد پس از آن که شهید باقری جانشین یگان نیروی زمینی سپاه شد، مسئولیت قوای یکم کربلا را به عهده گرفت. شهید بقایی قبل از عملیات والفجر مقدماتی به همراه شهید حسن باقری در منطقه عملیاتی ماند و صبح روز بعد به اتفاق چند نفر از فرماندهان دیگر با دو دستگاه جیپ برای شناسایی منطقه حرکت کرد که در همان جا با اصابت خمپاره دشمن به شهادت رسید

این فیلم ها اوج میگیرند

فیلم سینمایی درباره شهید زین‌الدین دیگر پرتره سینمایی امسال است که چند ماه پیش در مرحله پس تولید قرار گرفت. فیلم سینمایی زندگی این شهید که مجنون نام دارد تاره‌ترین اثری است که سازمان سینمایی اوج به جشنواره فیلم فجر می‌فرستد. در این اثر سجاد بابایی نقش شهید زین‌الدین را ایفا می‌کند که پیش تر در فیلم های سینمایی تومان و سریال خسوف ایفای نقش کرده بود. سال گذشته نیز برای بازی در فیلم استاد سیمرغ بلورین دریافت کرد. مجنون را حسین شامحمدی فیلمساز سینمای مستند کارگردانی می‌کند که این فیلم اولین تجربه او در ژانر سینمای داستانی است. عباس نادران نیز تهیه کننده این اثر است.

 فیلم احمد به کارگردانی امیرعباس ربیعی

«احمد» سراغ زلزله بم را می‌گیرد

زلزله بم با تمام ابعاد و فجایعی که در پی داشت تاکنون دستمایه ساخت اثری نشده بود اما چندی پیش انتشار تصویری از فیلم احمد کنجکاوی ها را درباه این فیلم برانگیخت. امیر عباس ربیعی که فیلم ضد را نیز دز اکران دارد، در سومین فیلم بلند خود به سراتغ زلزله بم و نقش شهید احمد کاظمی در ساعت ای پس از این فاتجعه رفته است. این فیلم محصول مشترک سازمان سینمایی سوره و حوزه هنری و موسسه تصویر شهر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است و بخش هایی از آن در تهران و بخش هایی نیز در بم فیلمبرداری شده است. نقطه صفر زمین نخسیتن نامی بود که این فیلم برای خود برگزیده بود اما چندی بعد به احمد تغییر نام داد.

نکته قابل توجه در این فیلم‌ها آن است که از بازیگرانی برای ایفای نقش شهدا بهره برده شده که پیش‌تر در نقش هایی کاملا متفاوت دیده شده اند. میلادکی‌مرام و سجاد بابایی که قرار است در نقش شهید شیرودی و شهید زین الدین ایفای نقش کنند، پیش‌تر در نقش هایی کاملا متفاوت دیده شده اند. به علاوه این فیلم های دیگری همچون احمد ، قهرمان جندی شاپور، مومن و.. نیز هستند که هنوز خبری مبنی بر اینکه چه کسی نقش شهید را در آن ها ایفا می‌کند؛ رسمی نشده. از این رو باید دید در باقی فیلم هایی که درباره زندگی شهدا هستند تا چه اندازه به سراغ بازیگرانی با چهره های جدید و کمتر شناخته شده در سنیمای ایران رفته‌اند.

فیلم‌های مستقل و ماراتن فجر

کاظم دانشی چند روز پیش با انتشار تصویری از الناز شاکردوست در فیلم سینمایی بی بدن از تصویربرداری این فیلم خبر داد. فیلم سینمایی بی بدن نخسیتن کارگردانی مرتضی علیزاده است که به گفته تهیه کننده پروژه ۲۰ جلسه ای از فیلمبرداری را پشت سر گذاشته. محمد عسگری تهیه کننده این فیلم در گفت و گو با خبرنگار سینمایی ایرنا از تدوین همزمان این پروژه خبر داد و برای حضور این فیلم در جشنواره ابراز امیدواری کرد. کاظم دانشی نویسنده فیلم علفزار که دو سال پذشته در چشهنوراه فیلم فجر حضور داشت در حال حاضر نیوسنمدگی این اثر را بر عهده دارد.

 الناز شاکردوست در فیلم بی بدن

طنین خنده در سالن های فجر

فیلم سینمایی کوکتل مولوتف به کارگردانی حسین دوماری و تهیه‌کنندگی محمد کمالی‌پور نخستین تصویر خود را از امین حیایی رونمایی کرده است. این فیلم طبق شنیده ها روایتی کمدی از دهه ۵۰ است و قرار است در جشنواره فیلم فجر امسال حضور داشته باشد . امین حیایی، احمد مهرانفر، ستاره پسیانی با حضور یکتا ناصر و پژمان جمشیدی، علیرضا استادی، سیاوش چراغی‌پور، نیلوفر کوخانی، شادی خلیلی، محمد نیکبخت، سعید امیرسلیمانی، کمند امیرسلیمانی گروه بازیگران این فیلم را تشکیل می‌دهند.

زودپز

چند روز قبل پس از اعلام حضور گلاه عباسی به عنوان بازیگر زن فیلم سینمایی زودپز، مثلث بازیگران این فیلم کمدی با نوید محمد زاده، محسن تنابنده و گلاره عباسی تکمیل شد. زودپز تازه ترین کمدی رامبد جوان است که در حال و هوای دهه ۶۰ روایت می‌شود. تهیه‌کنندگی این فیلم سینمایی را منصور سهراب‌پور به عهده دارد. در ابتدا نیز قرار بود مهدی نادری این اثر را کارگردانی کند اما پس از مدتی با تغییر کارگردان همراه و از آبان امسال، روند تولید آن با حضور رامبد جوان از سر گرفته شد.

صبحانه با زرافه

هم‌زمان با استقبال مخاطبان از سریال جدید سروش صحت با عنوان مگه تموم عمر چند بهاره، خبر تولید فیلمی سینمایی با حضور بهرام رادان، پژمان جمشیدی و هوتن شکیبا منتشر شد. صبحانه با زرافه‌ عنوان این فیلم بود که تهیه کنندگی آن را محمد شایسته بر عهده دارد. این فیلم کمدی در شهرهای شمالی فیلمبرداری شده و گمانه‌زنی هایی برای حضور آن در جشنواره فیلم فجر وجود دارد.

رسانه سینمای خانگی- برای سینمای ایران؛ برای علی حاتمی

۱۴ آذر سالروز خاموشی چراغ عمر سینماگری است که آثار برجای مانده از او چون چراغی خاموشی‌ناپذیر به سینمای ایران روشنی بخشیده و یاد و نام او مشمول معنای این دیالوگ نبشته بر سنگ مزارش است: «آیین چراغ خاموشی نیست».

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در بین نسل فیلمسازان موج نو، علی حاتمی جایگاهی یگانه دارد، سینماگری که ۲۷ سال پس از کوچ نابهنگام از سینما و دنیا، مسعود کیمیایی همقطار دیرین حاتمی، ۱۴ آذر سال ۱۳۹۷ همزمان با سالروز درگذشت کارگردان «سوته دلان» در گرامیداشت وی نوشت‌:‌ «علی حاتمی را نباید به یاد آورد، در یاد هست. بیرون نمی‌رود، چون مهمان یاد نیست. علی حاتمی را همیشه دوست داشتم. پنجره‌ای رو به باغ، پر از طراوت و نسیم. چه می‌شود گفت آخر ندارد. مرگ انسان را تمام نمی‌کند. سینمایی به‌ سادگی متن‌هایش… پیچیدگی، طرح معما نداشت. سینمایی روان و گفت‌وگوهای خانگی. اما… زیبا.»

عباسعلی حاتمی معروف به علی حاتمی ۲۳ مرداد سال ۱۳۲۳ در خیابان شاهپور تهران متولد شد و سالها بعد، پس از فارغ التحصیلی از هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک، چنانکه خود اذعان کرده، از ۱۶ – ۱۷ سالگی با نگارش چند نمایشنامه، فعالیت حرفه ای را آغاز کرد.

حاتمی نخستین نمایشنامه خود را با عنوان «دیب»(دیو) در تالار دانشکده هنرهای دارماتیک به صحنه برد و بعدتر نمایشنامه «حسن کچل» را به کارگردانی داود رشیدی در تالار سنگلج به اجرا رساند.

احترام برومند همسر مرحوم داوود رشیدی ۲۴ مرداد سال ۱۳۹۸ در مراسم گرامیداشت زادروز علی حاتمی که در تالار سنگلج برگزار شد، گفته بود:‌ زنده‌یاد حاتمی از دانشجویان همسرم بود و من برای اولین بار او را در منزل‌مان ملاقات کردم که در همان دیدار نمایشنامه «حسن کچل» را برای من و داود رشیدی خواند. پس از آن رشیدی تصمیم گرفت که این نمایشنامه را روی صحنه ببرد.

حاتمی سپس فعالیت خود را در تلویزیون ملی آغاز کرد و پس از نگارش چند نمایش تلویزیونی، نخستین فیلم سینمایی بلندپروازانه خود و نخستین فیلم موزیکال سینمای ایران را به نام «حسن کچل» در سال ۱۳۴۸ ساخت.

حاتمی که افزون بر کارگردانی، نویسندگی و نیز سرایش اشعار این فیلم موزیکال را برعهده داشت، در نخستین اثر سینمایی خود به سراغ یک داستان فولکلوریک و عامه پسند و مملو از مثل ها و متل های مردمی با سبک نقالی رفت.

داستان «حسن کچل» با صدای مرحوم مرتضی احمدی به عنوان نقال و نقل «شهر شهر فرنگه، خوب تماشا کن، سیاحت داره…»، از دریچه دستگاه شهر فرنگ آغاز می شود و روایت پسر(حسن) کچلی است که عاشق «چهل گیس» اسیر طلسم دیو شده است.

«حسن کچل» مملو از آموزه های اخلاقی است از توصیه به صداقت و غلبه خیر بر شر. «حسن کچل» با استقبال مردم روبرو شد و حدود ۹ میلیون تومان فروخت.

حاتمی در واپسین سالهای عمر خود در گفت وگوی با مرحوم منوچهر نوذری از «حسن کچل» به عنوان محبوب ترین ساخته خود یاد کرد زیرا به گفته وی اثری است که با عبور از صافی زمان، همچنان در خاطر مردم باقی مانده است

حاتمی در واپسین سالهای عمر خود در گفت وگوی با مرحوم منوچهر نوذری از «حسن کچل» به عنوان محبوب ترین ساخته خود یاد کرد زیرا به گفته وی اثری است که با عبور از صافی زمان، همچنان در خاطر مردم باقی مانده است.

پس از «حسن کچل»، حاتمی دومین فیلم بلند خود به نام «طوقی» را در سال ۱۳۴۹ ساخت. حاتمی در «طوقی» مانند «حسن کچل» داستان خود را در بستر خرافات و باورهای مردمی پیش می برد، روایتگر خانواده ای است که با نشستن کفتر شومی به نام «طوقی» به بام خانه اشان دچار مصیبت و بلا می شود. یکی از پیام های اخلاقی «طوقی» این است که کار را باید به کاردان سپرد. اشتباهی که از «آسید مصطفی» در فرستادن «آسید مرتضی» خواهرزاده جوان خود برای سرانجام رساندن کاری بزرگ سرزد، برای خانواده پایان شومی را رقم زد.

نیمی از فیلم در کاشان و نیم دیگر آن در شیراز فیلمبرداری شد. ناصر ملک مطیعی، بهروز وثوقی، صغری عبیسی(آفرین) و حمیده خیرآبادی(نادره) و ژاله علو در «طوقی» بازی می کردند.

حاتمی که به دوبله علاقه بسیاری داشت در «طوقی» از صدای مرحوم چنگیز جلیلوند بهترین بهره را گرفت و وی به جای دو نقش اصلی فیلم صحبت کرد.

موسیقی متن بسیار زیبای «طوقی» کاملا با فیلم سازگاری دارد و این فیلم را به اثری نوستالژیک تبدیل کرده است.

«طوقی» یکسال پس از «قیصر» به کارگردانی مسعود کیمیایی اکران شد. «طوقی» بعد از «قیصر» دومین فیلمی بود که بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی در کنار یکدیگر ایفای نقش کردند. موفقیت هر دو فیلم در گیشه، تاثیر فراوانی در بهبود اقتصاد سینمای ایران داشت.

حاتمی سال ۱۳۵۰ فیلم سینمایی «باباشمل» و دومین اثر موزیکال خود را با بازی محمدعلی فردین، ناصر ملک مطیعی و بهمن مفید به روی پرده برد.

حاتمی «باباشمل» را نیز در امتدا ساخته های فولکلوریک خود، و با عبور از تاریخ، تماشاگر را به دوره لوطی های اواخر دوره قاجار می برد و در داستانی ساده و بی پیرایه به مفاهیم اخلاقی عشق، بدگمانی و گذشت می پردازد.

سال ۱۳۵۱ سال پرکاری برای حاتمی بود و در این سال سه فیلم «قلندر»، «ستارخان» و «خواستگار» را ساخت.

«قلندر» چهارمین ساخته حاتمی بود با همان نشان های رایج و مورد علاقه وی که در «بابا شمل» دیده شد، با این تفاوت که موزیکال نبود. «قلندر» دومین همکاری حاتمی با ناصر ملک‌مطیعی بود که نقش «قلندر» را بازی می کرد.

«خواستگار» نیز دیگر فیلم حاتمی در سال ۱۳۵۱ بود. این فیلم داستانی معاصر و طنز دارد و حکایت آموزگاری به نام «آقای خاوری» است که بنای خواستگاری را از دختری به نام «زری» دارد اما در مصاف دیگر خواستگاران، قافیه را می بازد!

حاتمی در «ستارخان» نیز موضوعی تاریخی را دستمایه قرار می دهد و به روایت بخشی از تاریخ قیام مشروطه به روایت خود می پردازد.

علی نصیریان و عنایت‌الله بخشی به ترتیب در نقش «ستارخان» و «باقرخان» ظاهر شدند و عزت‌الله انتظامی، جلال پیشواییان، محمدعلی کشاورز، جهانگیر فروهر، محمدعلی سپانلو و سیروس ابراهیم‌زاده عهده دار دیگر نقش ها بودند.

«ستارخان» برای حاتمی دردسر ساز شد و شماری از نمایندگان مجلس وقت، آن را تحریف علنی تاریخ قلمداد کردند و حاشیه های دیگر در نهایت سبب شد، پروانه نمایش لغو و فیلم توقیف شود.

سال ۱۳۵۲ حاتمی نخستین تجربه سریال سازی خود را با ساخت مینی سریال ۶ قسمتی داستان ها مثنوی شامل «سلطان و کنیزک»، «پیر چنگی»، «قاضی و زن جوحی»، «خلیفه و اعرابی»، «طوطی و بازرگان» و «صوفی» آغاز کرد که در نوروز ۱۳۵۶ از تلویزیون پخش شد.

جمشید مشایخی، سعید امیرسلیمانی و عباس مغفوریان از جمله بازیگران این سریال بودند.

علی حاتمی ارادت خاصی به مولانا داشت

جمشید مشایخی پیشتر در مصاحبه ای درخصوص همکاری با حاتمی در این سریال گفته بود: علی حاتمی ارادت خاصی به مولانا داشت و معتقد بود که غباری در نگاه به مولانا نشسته و ما باید با ساخت فیلم هایی با اقتباس از قصه های حضرت مولانا باعث شویم مردم مجدد نگاهی به کارهای این شاعر بزرگ بیندازند و در این راستا ۶ تا از قصه‌های مثنوی معنوی را تبدیل به فیلمنامه کرد و من هم در آنها بازی کردم. علی حاتمی تاریخ را به خوبی می‌دانست و دانش خوب او در تاریخ بود که کارهایی تاریخی اش را تا به امروز ماندگار کرد.

حاتمی دو سال پس از ساخت سریال داستان های مثنوی، تولید پروژه بلندپروازانه دیگری به نام «سلطان صاحبقران» را در دست گرفت، که آن را نیز در گفت وگو با منوچهر نوذری ارزنده ترین کار خود در عرصه سریال سازی معرفی کرد.

سریال ۱۳ قسمتی «سلطان صاحبقران» سال ۱۳۵۴ از تلویزیون پخش شد و با توجه با استقبال، پخش آن در سال ۱۳۵۶ از تلویزیون تکرار شد.

حاتمی در «سلطان صاحبقران» ذیل روایت بخشی از دوره پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار و قتل امیرکبیر تا زمان ترور وی، نقدی بر سیستم حکومتی گرفتار در لجاجت، کینه توزی، قدرت طلبی، بی کفایتی، توطئه و … می پردازد.

در «سلطان صاحبقران» نقش امیرکبیر و ناصرالدین شاه به ترتیب به ناصر ملک مطیعی و جمشید مشایخی سپرده شد و جمعی دیگر از بازیگران از جمله زری خوشکام، پرویز فنی‌زاده، سعید نیک‌پور، جهانگیر فروهر، سعید امیرسلیمانی، سعید پورصمیمی، اسماعیل داورفر، مرتضی احمدی، مهری ودادیان، مرضیه برومند و رضا بابک در این سریال حضور داشتند.

حاتمی در مصاحبه ای و درباره اینکه چرا دوران قاجاریه و به ویژه دوره سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار را برای روایت خود از تاریخ ایران برگزیده‌، گفته بود: به جرأت می‌توانم بگویم که حسّ من، ریتم من و ضرباهنگ کارهای من برای زندگی دوره قاجار خیلی مناسب تره تا زندگی امروز!… ، یعنی من اگر یک قصه یا فضایی مربوط به زندگی در دوره قاجار باشه، خیلی به هرحال با آن نزدیکی بیشتری احساس می‌کنم… شاید یکی از دلایل این باشه که بعد از قاجاریه واقعاً یک مقداری هویت ملی ما به جبر، و نه به صورت یک جریان عادی و طبیعی تغییر کرد.

سریال ارزنده «سلطان صاحبقران»، یک نکته قوت دیگری داشت و آن دیالوگ های ماندگاری بود که از ذهن علی حاتمی تراوش می کرد.

دیگر نقطه قوت این سریال موسیقی آن ساخته مرحوم واروژ هاخباندیان(واروژان) بود که همچنان زنده است و طراوت دارد.

پس از تولید سریال فاخر «سلطان صاحبقران»، حاتمی فیلم سینمایی «سوته دلان»، بهترین اثر در کارنامه خود، و حتی بازیگران و نیز محبوب ترین فیلم نزد منتقدان را ساخت.

«سوته دلان» اثری زمستانی است و داستان آن درمورد «حبیب آقا ظروفچی» است که برای مراقبت از مادر و برادر معلول خود به نام «مجید کله خربزه» که دچار اختلال ذهنی است، پشت پا به زندگی زده و حتی ازدواج با محبوب خود که سالها به پای او نشسته را به تاخیر انداخته است.

اما داستان از جایی آغاز می شود، که حبیب آقا ظروفچی به توصیه دوستان، که راه نجات «مجید» را گماردن زنی برای او می داند، عمل می کند اما انتخاب غلط و فهمیدن اصل ماجرا از سوی «مجید»، سبب بدحالی او می شود و «حبیب آقا ظروفچی» برای نجات و شفای برادر راهی امام زاده داود(ع) می شود و … .

«سوته دلان» سال ۱۳۵۶ به عنوان آخرین اثر حاتمی پیش از انقلاب با بازی بهروز وثوقی، جمشید مشایخی، فخری خوروش، جهانگیر فروهر، سعید نیکپور و رقیه چهره آزاد ساخته شد. این اثر سینمایی در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان یکی از ماهنامه های سینمایی به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران انتخاب شد.

هفتمین اثر سینمایی حاتمی نیز سرشار از آموزه های اخلاقی است و دیالوگ های دلنشین، به این فیلم صفای خاصی بخشیده و معروف ترین و ماندگارترین دیالوگ تاریخ سینما از زبان «مجید آقا ظروفچی» وقتی بر بلندای کوه مشرف به امام زاده داود(ع) متوجه مرگ برادر می شود، ادا می شود: «همه عمر دیر رسیدیم.»

حاتمی همواره به دوبله فیلم های خود علاقه خاصی داشته و در «سوته دلان» شاهد درخشش این هنر از سوی دوبلورهای خوش صدا هستیم و منوچهر اسماعیلی با صداپیشگی «مجید کله خربزه»، دیالوگ های ناب حاتمی را در تاریخ جاودان کرد.

یک نکته جالب در «سوته دلان» طراحی گریم و چهره پردازی «مجید کله خربزه» بود که با همکاری «اتللو فاوا» گریمور ایتالیایی و ایرج صفدری شکل گرفت.

در «سوته دلان» از موسیقی ساخته حسین عیلزاده استفاده شد که نخستین همکاری وی با حاتمی بود.

حاتمی سالها پیش در گفت وگوی ضمن اعلام علاقه به هنر، از سریال «هزاردستان»، فیلم سینمایی «کمال الملک» و «دلشدگان» به عنوان سه گانه سینمایی(تریلوژی) خود به ترتیب در باب و ستایش هنر «خوشنویسی»، «نقاشی» و «موسیقی» اشاره کرده بود.

حاتمی که با ساخت «حسن کچل» آن هم در نخستین کار سینمایی ثابت کرده بود که دل بی پروایی برای به سرانجام رساندن پروژه های بزرگ دارد، تولید سریال «هزاردستان» را سال ۱۳۵۸ آغاز کرد و طی فرایندی هشت ساله، سال ۱۳۶۶ آن را به پایان رساند و از تلویزیون پخش شد.

حاتمی توانایی خاصی در گرد هم آوردن بازیگران بزرگ داشت

حاتمی که توانایی خاصی در گرد هم آوردن بازیگران بزرگ داشت، «هزاردستان»، سریال پر شخصیت خود را با هنرنمایی گروه از برجسته‌ترین بازیگران سینما شامل جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، داود رشیدی، جعفر والی، عزت‌الله مقبلی، حسین گیل، زهرا حاتمی، شهلا میربختیار، پرویز پورحسینی، جهانگیر الماسی، محمد مطیع، جمشید لایق، اسماعیل محرابی، رقیه چهره‌آزاد، عطاءالله زاهد، نعمت‌الله گرجی، محمد ورشوچی، سعید امیرسلیمانی، مهری ودادیان، اصغر همت و … ساخت.

وقایع «هزاردستان» با نام ابتدایی «جاده ابریشم»، از سالهای انقراض حکومت قاجار آغاز می شد و تا سال ۱۳۲۰ و ورود متفقین به ایران ادامه می یابد و حاتمی با دستمایه قرار دادن یک اتفاق تاریخی، به رسم مالوف و با قدرت تخیل آن را دراماتیزه کرده و روایتی تماشایی ارائه می دهد.

«هزاردستان» روایتگر فردی به نام «رضا خوشنویس» مبتنی بر شخصیت واقعی «کریم دواتگر» است که در جوانی به «رضا تفنچگی» معروف و التزام رکاب یک خان در موعد شکار بوده است. وی پس از آشنایی با فردی نام «ابوالفتح»، وارد گروهی به نام «کمیته مجازات» می شود که یگانه راه نجات ایران را اقدام مسلحانه علیه رجل فاسد و حذف آنها می داند اما شخصیتی در داستان وجود دارد که سرنخ همه علت و علل این ماجراها به وی ختم می شود؛ «خان فرمانفرما».

به گفته برخی منابع، حاتمی نگارش فیلمنامه «هزاردستان» را سال ۱۳۵۴ آغاز کرد و در سال ۱۳۵۷ به پایان رساند. نقل است که حاتمی حین نگارش فیلمنامه برای مدتی در فرانسه بوده و برای اینکه تمرکز خود را از دست ندهد، سر خود را تراشیده تا مجبور نباشد به بیرون از خانه مراجعه کند!

سریال «هزاردستان» با آهنگسازی مرتضی حنانه، با گروه حرفه ای از صداپیشگان شامل منوچهر اسماعیلی، ناصر طهماسب، ایرج ناظریان، عزت الله مقبلی، حسین عرفانی، بهرام زند، زهره شکوفنده، خسرو خسروشاهی، شمسی فضل‌اللهی، احمد رسول‌ زاده، اصغر افضلی، ژرژ پطرسی، عطاءالله کاملی، پرویز بهرام، جلال مقامی، منوچهر نوذری، حسین حاتمی، آذر دانشی، حسین معمارزاده، داوود باقری، تورج نصر، کنعان کیانی، پرویز ربیعی، منوچهر والی‌زاده، خسرو شایگان و … دوبله شد.

جالب اینکه منوچهر اسماعیلی به جای جمشید مشایخی، عزت‌الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، جمشید لایق و ناصر طهماسب به‌ جای علی نصیریان، اسماعیل محرابی، اسماعیل محمدی، جهانگیر فروهر، نعمت‌الله گرجی، و عزت‌الله مقبلی به‌ جای جعفر والی و جهانگیر فروهر ادای صدا کردند!

بار دیگر دیالوگ های ناب و شعرگونه، سریال «هزاردستان» زیبایی خاصی به این اثر بخشید.

احمد بخشی دستیار حاتمی در مصاحبه ای در مورد نگارش فیلمنامه و دیالوگ ها توسط وی گفته بود: «علی بدون فیلمنامه سر صحنه نمی‌آمد، اما نکته‌ای در فیلمنامه‌های او وجود داشت؛ حاتمی در فیلمنامه اولیه دیالوگ‌ها را خلاصه می‌نوشت؛ دلیلش هم این بود که می‌گفت وقتی من هنوز نمی‌دانم چه کسی قرار است این نقش را بازی کند و دیالوگ‌ها را بگوید، لزومی ندارد همه چیز را از همین حالا مشخص کنم. حال اگر قول برخی دوستان فراموشکار را هم جدی بگیریم و قبول کنیم که او دیالوگ فیلم‌هایش را سر صحنه فیلمبرداری می‌نوشت، این را باید به پای قوت و قدرت او بگذاریم و نه ضعفش.»

وی همچنین گفته بود: «علی روی دیالوگ‌های فیلم‌هایش خیلی حساس بود و دوست نداشت بازیگرها از خود چیزی به متن گفت‌وگوها اضافه کنند. اگر متوجه می‌شد ادای جمله‌ای برای بازیگر سخت است و حرف در دهانش نمی‌چرخد، آن را درست می‌کرد. از طرف دیگر چون معمولاً با یک گروه خاص کار می‌کرد، همه این اخلاق او را می‌دانستند و کسی بدون هماهنگی قبلی و مقابل دوربین کلمه و جمله‌ای را به اختیار خود عوض نمی‌کرد. اگر هم کسی جدید به گروه اضافه می‌شد، بازیگرهای قدیمی‌تر گوشی را دستش می‌دادند تا حواسش به این موضوع باشد. من نثر حاتمی را در هیچ کجای دیگر ندیدم. بعضی مواقع به این فکر می‌افتادم که شاید او یک دوره‌ای را در زمان قاجار زندگی کرده که اینقدر به زبان آن روزگار مسلط است.»

حاتمی که افزون بر دانش بی نظیر دیالوگ نویسی، توانایی بی مانندی در طراحی صحنه و دکور و لباس داشت، برای ساخت «هزاردستان» احتیاج به لوکیشنی به وسعت تهران قدیم داشت، از این رو، دست به کار بزرگی زد که به یکی از میراث های ابدی این کارگردان بزرگ برای صنعت سینمایی ایران شد.

حاتمی در بزرگراه شهید لشگری، شهرکی را با عنوان شهرک سینمایی غزالی با نام کنونی «شهرک سینمایی و تلویزیونی ایران» با طراحی ولی الله خاکدان و با کمک «جانی کورتینا» دکوراتور ایتالیایی در ۱۰ هکتار و در سال ۱۳۵۸ ساخت.

میدان توپخانه، ساختمان شهرداری، ساختمان عدلیه، خیابان لاله‌زار، خیابان اکباتان، جواهر فروشی قازاریان، گراند هتل، ساختمان شاه‌آباد و کافه پارس تهران قدیم از جمله مکان های بودند که در شهرک غزالی ساخته شد.

این شهرک سینمایی تا کنون محل فیلمبرداری و ساخت بسیاری از سریال ها بوده و نیز به محلی گردشگری تبدیل شده است.

احمد بخشی دستیار علی حاتمی سالها پیش در مورد «هزاردستان» گفته بود:‌ این سریال به طریقه ۳۵ میلیمتری فیلمبرداری شد. در حدود ۲۸ قسمت فیلمبرداری کرده و تحویل تلویزیون دادیم اما فقط ۱۵ قسمت آن به روی آنتن رفت. دلیل اصلی این حذف‌ها حجاب بازیگران زن بود. کل مخارج مجموعه با توجه به ۱۳ قسمتی که هرگز از تلویزیون پخش نشد چیزی در حدود ۹۰ میلیون تومان شد.

۱۲ آبان سال ۱۳۹۷ سریال «هزاردستان» در فهرست ملی حافظه جهانی یونسکو به ثبت رسید.

حاتمی درمورد ساخت «هزاردستان» گفته بود: «هیچ جریانی با ساخت هزاردستان به جز چند رفیق قدیمی موافق نبود. به لحاظ معنوی راضی‌ام، چون شیره جان خود را گذاشتم، زن و فرزند را عذاب دادم تا کارم در حد توانم بی‌عیب باشد. اصلا غایت یک هنرمند متعهد باید همین باشد، کدام هنرمند یا روشنفکر مسئول در طول زندگی‌اش اجر مرارت خود را تمام و کمال گرفته است، مگر با انعکاس موثر و جاودانگی‌اش اثرش در گذشت زمان. امیدوارم آیندگان نقادان با معرفتی در مورد آثار من باشند و من را به از گور درآوردن افکار عتیقه‌ای متهم نکنند.»

حاتمی حین پیش بردن تولید «هزاردستان»، نخستین فیلم سینمایی خود پس از انقلاب را در سال ۱۳۶۱ با عنوان «حاجی واشنگتن» ساخت.

«حاجی واشنگتن» داستانی طنزآلود از اعزام نخستین سفیر ایران به ایالات متحده آمریکا به نام «حسینقلی خان» را روایت می کند و به شرح حیرت، تحقیر و حسرت های وی حین این ماموریت می پردازد.

حاتمی «حاجی واشنگتن» را با مشکلات مالی فراوان در ایتالیا ساخت و در سال ۱۳۶۱ فقط اجازه نمایش در جشنواره فیلم فجر را یافت و سپس توقیف شد اما خرداد ۱۳۷۷ رفع توقیف شد و پس از فوت حاتمی به نمایش عمومی درآمد!

عزت الله انتظامی در نقش «حاجی واشنگتن» ظاهر و محمدرضا لطفی ساخت موسیقی اثر را برعهده داشت.

فصل قربانی کردن گوسفند در «حاجی واشنگتن» یکی از تأثیرگذارترین سکانس‌های سینمای ایران و از برجسته‌ترین نقطه‌های کارنامه بازیگری عزت‌الله انتظامی است، چنانکه جمله ماندگار «آیین چراغ خاموشی نیست» از تک‌گویی او در این صحنه است.

«کمال المک» دومین فیلم حاتمی از سه گانه وی و در باب نقاشی بود که سال ۱۳۶۲ با نگاهی به زندگی محمد غفاری معروف به «کمال الملک» نقاش شهیر ایرانی ساخته شد.

جمشید مشایخی در نقش کمال الملک، عزت‌الله انتظامی در نقش ناصرالدین شاه، علی نصیریان در نقش مظفرالدین شاه، محمدعلی کشاورز در نقش اتابک و داود رشیدی در نقش رضا شاه با هدایت حاتمی اثری ماندگاری را خلق کردند.

علی حاتمی فیلم سینمایی طنزآمیز «جعفرخان از فرنگ برگشته» را سال ۱۳۶۶ با اقتباس از نمایشنامه ای به همین نام نوشته حسن مقدم با بازی حسین سرشار در نقش «جعفرخان»، عزت‌الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، رضا ارحام صدر، ایرج راد و جهانگیر فروهر روانه سینما کرد.

داستان «جعفرخان از فرنگ برگشته» داستانی معاصر دارد و نقدی طنزآمیز است بر فرنگی مابی و تحلیلی است از فرنگ رفته های که دریافت های خود را از غرب مغایر با ارزش های خانوادگی و وطنی می بینند.

ایرج راد بازیگر «جعفرخان از فرنگ برگشته» در مصاحبه ای نکته جالبی در مورد این فیلم گفته بود: «بسیاری فکر می‌کنند در فیلم جعفرخان از فرنگ برگشته من با مرحوم حاتمی بزرگ همکاری داشتم، اما این‌گونه نیست آقای حاتمی نصف این فیلم را ساخته بودند اما کار نیمه تمام مانده بود، برای ساخت ادامه فیلم از من خواستند که در این اثر ایفای نقش کنم، ادامه این کار را هم آقای متوسلانی ساختند و البته که من چندان نمی‌دانم که چرا ساخت این کار نیمه کاره مانده بود. اما ادامه اثر با همان داستان علی حاتمی ساخته شد!»

روایت شده که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت پس از پایان ساخت «جعفرخان از فرنگ برگشته» از حاتمی خواسته که ۲۰ دقیقه از فیلم را درآورد اما حاتمی خودداری کرده و به همین دلیل ممنوع‌الکار شده بود

فیلم «مادر» ساخته مرحوم حاتمی را باید ادای دین وی به مقام «مادر» به عنوان ارزشمندترین آفرینش هستی دانست. «مادر» محصول سال ۱۳۶۸، داستان مادری است که با ترک سرای سالمندان، واپسین روزهای عمر را در کنار فرزندان خود که هر کدام گرفتار روزمرگی هستند، سپری می کند.

حاتمی در این اثر نمادگرایانه خود، مادر را نقطه محوری خانه و عامل پیوند دهنده اعضای خانواده قرار می دهد که وجود او سبب می شود فرزندان بار دیگر دور یکدیگر جمع شوند.

صحنه آرایی پر ظرافت حاتمی، همه در ستایش مادر است، بویژه حوض قلبی شکل وسط حیاط که نمادی از مادر به عنوان قلب تپنده و جریان اصلی زندگی است. همچنین حاتمی در اثر شاعرانه خود، تحلیلی از تقابل سنت و مدرنیته ارائه می دهد.

در «مادر» بار دیگر شاهد دیالوگ های فاخر هستیم که از قلم شاعرانه مرحوم حاتمی جوشش کرده و جمله «شب را بی چراغ باید روشن کرد» از زبان شخصیت «جلال الدین» یکی از فرزندان مادر شنیده می شود.



حاتمی در فیلم «مادر» بهترین انتخاب را برای نقش ها داشته است. مرحومه رقیه چهره آزاد با ایفای نقش مادر، عنوان لقب مادر سینمایی ایران را گرفت. مرحوم محمدعلی کشاورز در نقش «محمد ابراهیم» نسخه معاصری از «شعبان استخوانی» است، که تلاش دارد ارشدیت خود بر خواهر و برادران را با طعنه و متلک تثبیت کند.

جمشید هاشم پور در نقش «جمال» دیگر فرزند ذکور مادر، عالی است و از کلیشه «زینال بندری» خارج شده است. فریماه فرجامی در نقش «ماه منیر» و اکرم محمدی در نقش «ماه طلعت» دیده شده اند.

اما اکبر عبدی با نقش «غلامرضا» زاویه ای دیگر از قدرت بازیگری خود را در قالب فرزند «کند ذهن» مادر ارائه می دهد و حاتمی در سکانس پایانی خبر فوت مادر را با مونولوگ ماندگار او ادا می کند: «مادر مرد، از بس که جان ندارد.»

«مادر» یک ویژگی دیگر دارد که آن هم موسیقی ساخته ارسلان کامکار است.

رقیه چهره آزاد برای ایفای نقش مادر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن و اکبر عبدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد هشتمین جشنواره فیلم فجر را برای ایفای نقش «غلامرضا» کرد.

همانطور که اشاره شد، دوبله به دیالوگ های آثار حاتمی شیوایی شنیداری بیشتری می دهد و جا دارد از منوچهر اسماعیلی یادی کنیم که در فیلم «مادر» جای شخصیت محمد ابراهیم، غلامرضا و جلال صحبت کرده است.

حاتمی در مورد فیلم «مادر» گفته بود: «ساختن فیلم مادر واقعا حسی بود. بیشتر یک حس و عاطفه بود. احساس اینکه خانه من کجاست؟ من متعلق به کی هستم؟ چه کسی از من حمایت می‌کند؟ … در مدت ساختن فیلم به یاد مادرم بود که نامش ایران است.»

پس از «مادر»، حاتمی آخرین فیلم خود با عنوان «دلشدگان» را به موضوع موسیقی، آخرین سه گانه از هنرهای محبوب خود پس از خوشنویسی و نقاشی اختصاص داد.

«دلشدگان» محصول سال ۱۳۷۰ درامی تاریخی و نیمه موزیکال با صدای مرحوم محمدرضا شجریان است و حاتمی افزون بر کارگردانی، نگارش فیلمنامه، تهیه‌کننده و طراح صحنه آن را برعهده داشت.

فیلم برداشتی آزاد و شخصی از سه داستان واقعی در زمان قاجار است که به شرح سختی های گروهی از نوازندگان سازهای ایرانی می پردازد که برای پر کردن صفحه موسیقی به فرانسه سفر می‌کنند.

حاتمی در «دلشدگان» در بستر این ماجرا، شرحی از دلباختگی ناکام «طاهر» خواننده گروه به شاهزاده نابینای ترک می‌پردازد که که در نهایت در غربت جان می‌سپارد.

فیلمبرداری «دلشدگان» در مجارستان و مکان های شبیه فرانسه ساخته شد.

موسیقی یکی از اضلاع مهم کارهای سینمای حاتمی

موسیقی یکی از اضلاع مهم کارهای سینمای حاتمی از «حسن کچل» تا «دلشدگان» بوده و وی ساخت این موسیقی را به نیز حسین علیزاده سپرد.

حسین علیزاده پیشتر در مصاحبه ای در مورد موسیقی و کلام آهنگ‌ها در «دلشدگان» گفته بود: «همه موسیقی‌ها جوهره‌ آن و کلام از خود حاتمی بود که برای «دلشدگان» ساخته بود. البته بعداً که آقای شجریان اینها را اجرا کرد مقداری شعرها را تغییر داد. یعنی او و مرحوم حاتمی پس از مشورت‌هایی که به هم داشتند، اشعار را به فریدون مشیری دادند و مشیری هم از نظر فن شعری یک مقداری تغییر داد. البته کلام حاتمی بسیار زیبا بود. این حسن را هم داشت که محاوره‌ای‌تر بود و شبیه‌تر بود به تصانیف دوره قاجار. یک کار بزرگی هم حاتمی کرده بود و ۵۰۰ واژه‌ای که در دوره قاجار در صحبت‌های روزمره به کار می‌رفته را هم در دیالوگ‌ها و هم در اشعاری که برای تصنیف‌هایش ساخته بود استفاده کرد. من می‌توانم بگویم که تم‌های اصلی فیلم «دلشدگان» را از شعرهای حاتمی گرفتم. این اشعار خود به خود یک زمینه موسیقیایی برای من به وجود می‌آوردند.»

در «دلشدگان» امین تارخ، اکبر عبدی، جلال مقدم، فرامرز صدیقی، سعید پورصمیمی، حمید جبلی، محمدعلی کشاورز، فتحعلی اویسی، رقیه چهره‌آزاد، جمشید هاشم‌پور و لیلی حاتمی ایفای نقش می کردند و بعدها آواز و تصنیف‌های ساخته‌ شده برای فیلم در آلبومی به نام «دلشدگان» منتشر شد.

«جهان‌پهلوان تختی» واپسین تلاش حاتمی برای ساخت اثری سینمایی از این قهرمان ملی بود که به علت بیماری حاتمی ناتمام ماند.

حاتمی که از ابتدای دهه ۷۰ شمسی مطالعه و تحقیق درباره زندگی جهان‌پهلوان تختی را آغاز کرده بود، بعد از پشت سر گذاشتن دشواری‌هایی سرانجام در سال ۱۳۷۵، ساخت فیلم «جهان پهلوان تختی» را آغاز کرد اما پس از آنکه فقط بخش‌هایی از فیلم را تصویربرداری کرده بود، مبتلا با سرطان و در بیمارستان بستری شد.

عزت الله انتظامی سالها پیش در گفت وگویی، خاطره ای غمبار از بیماری حاتمی روایت کرده و گفته بود: «سر فیلم جهان‌پهلوان تختی، علی حاتمی با من تماس گرفت و گفت که قرار است این فیلم را بسازد و نقش پدر تختی را هم برای من در نظر گرفته. چند ماه بعد هم فیلم را کلید زد ولی هنوز اوایل کار بود که درد کمر علی شروع شد. اواسط فیلم بودیم که بیماری علی شدت گرفت و او مجبور شد کار را رها کند و برای معالجه به لندن برود؛ اما زیاد طول نکشید و سریع برگشت. اصلاً کسی فکرش را نمی کرد که علی یک دفعه از پا بیفتد. برای بار دوم که کار را شروع کردیم، علی دیگر نمی‌توانست آنقدر رو پا باشد.

من هم هر روز صبح که می‌رسیدم اول می رفتم پیشانی علی را ماچ می‌کردم و می‌پرسیدم: علی‌جان آماده‌ای؟ می‌گفت: آره، اما دیگر توان نداشت. یادم می‌آید یک سکانسی را در شب می‌گرفتیم که مادر تختی باید فارغ می‌شد و چون زایمان سختی داشت و بچه به دنیا نمی‌آمد، باید می‌رفتم سقاخانه‌ی رو به‌روی خانه‌ام و نذر و نیاز و دعا می‌کردم.

سر این سکانس اتفاق بسیار عجیب و غریبی برای من افتاد که هر موقع یادش می‌افتم بغض می‌کنم و اشک امانم نمی‌دهد. در آن شب باید میله‌های سقاخانه را می‌گرفتم و این دیالوگ را می‌گفتم: یا موسی بن جعفر، یا حضرت رضا، این بچه زودتر به دنیا بیاید.» دوربین، صدا و همه آماده شدند. من رفتم رو به‌روی سقاخانه و این دیالوگ به ناخودآگاه از دهانم بیرون آمد: یا موسی بن جعفر، یا حضرت رضا … علی را شفا بده.» فضا را سکوتی عجیب گرفت. علی سری گرداند و کات داد. همه عوامل زدند زیر گریه. من هم دستانم را انداختم گردن علی و دو نفری های‌های گریه کردیم. آن شب دیگر نتوانستم کار را ادامه بدهم. بعد زنگ زدند و گفتند علی حالش خوب نیست و در بیمارستان مهراد بستری است.»

علی حاتمی روز پنجشنبه ۱۴ آذر سال ۱۳۷۵ بر اثر سرطان پانکراس در ۵۲ سالگی درگذشت و پیکر وی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد، در حالیکه یکی از ماندگارترین دیالوگ‌های فیلم «حاجی واشنگتن» بر روی سنگ مزار وی نقش بست: «آیین چراغ خاموشی نیست.»

احمد بخشی دستیار حاتمی نیز شرحی از ماجرای آگاه شدن حاتمی از بیماری خود نقل کرده است: «حاتمی از سرطان لوزالمعده در گذشت. آن اوایل که درد داشت همه فکر می‌کردند زخم معده است و جالب است بدانید دست آخر (محمدعلی) فردین سبب شد تا نوع بیماری علی شناخته شود. فردین دوست دکتری داشت که در یک مهمانی بعد از شنیدن جریان دردهای علی از فردین می‌خواهد به علی پیشنهاد کند تا آزمایشی خاص را پشت سر بگذارد.


فردین با من تماس گرفت و بعد از پرس و جو از همسر حاتمی، وقتی مطمئن شدیم او قبلاً این آزمایش را انجام نداده، صبح روز بعد همراه علی و فردین و داود رشیدی به بیمارستان دی رفتیم. او این آزمایش را به انجام رساند و عصر آن روز معلوم شد این درد او از سرطان لوزالمعده است. درد علی با یک کمر درد شروع شد. دکترها گفته بودن باید پیاده‌روی کنی. بعد از آن راه رفتن در استخر را تزویج کردن اما کمر درد او خوب نشد. کار به انرژی‌درمانی هم کشید تا اینکه بعد از چهار ماه داستان فردین پیش آمد و همه چیز روشن شد.
علی ۱۰ روز در بیمارستان خوابید و طی آن ۱۰ روز در اتاقش هر شب برنامه بود. از هنگام تشخیص بیماری تا زمانی که برای درمان تکمیلی به انگلستان رفت حدود هفت هشت ماه دیگر گذشت. علی از پرواز با هواپیما می‌ترسید و این ترس به قدری شدید بود که هنگام پرواز امید روحانی که تخصص اصلی‌اش دکترای بیهوشی است به فرودگاه آمد و علی را با آمپول بیهوش کرد تا بعد از آن ما بتوانیم علی را سوار هواپیما کنیم. هنگام فیلمبرداری «تختی» هم به شدت درد داشت و البته در آن دوران یک روز در میان هم شیمی‌درمانی می‌کرد. با تمام دردی که داشت توانست ۲۰ دقیقه از «تختی» را فیلمبرداری کند.»

پس از فوت حاتمی، بهروز افخمی پروژه «جهان پهلوان تختی» را در سال ۱۳۷۶ با بازی فریبرز عرب نیا و نیکی کریمی به پایان رساند.

همچنین پس از درگذشت حاتمی، دو نسخه سینمایی از سریال «هزاردستان» به عنوان «کمیته مجازات» در ۱۳۷۷ و «تهران روزگار نو» در سال ۱۳۷۸ با تدوین واروژ کریم‌مسیحی و تهیه کنندگی محمدمهدی داد به اکران درآمد.

علی حاتمی آرزوهای بزرگی در عرصه فیلمسازی در سر می پروراند اما افسوس که عمر یاری نکرد.

من یک آرزوی بسیار مهم دارم و آن این است اگر عمر ناقابلم یاری کند و اگر مهر خداوند شامل زندگی هنری‌ام شود یک بار به ساخت یک شخصیت بدون نقطه ضعف بپردازم و آن ساخت فیلم عظیمی از زندگی حضرت رسول خدا (ص) استوی پیشتر در مصاحبه ای گفته بود: من یک آرزوی بسیار مهم دارم و آن این است اگر عمر ناقابلم یاری کند و اگر مهر خداوند شامل زندگی هنری‌ام شود یک بار به ساخت یک شخصیت بدون نقطه ضعف بپردازم و آن ساخت فیلم عظیمی از زندگی حضرت رسول خدا (ص) است. من از روزی که فیلم محمد (ص) و یا «الرساله» اثر مصطفی عقاد را دیدم، همواره این آرزو را داشته و دارم و از خداوند می‌خواهم که قبل از مرگم این توفیق نصیبم شود.

حاتمی بی الگو بودن را از ویژگی های فیلم های خود می دانست و در مصاحبه تلویزیونی گفته بود: کار من خوب یا بد، شبیه هیچ کار دیگری نیست و تکلیف منتقد با این کار روشن نیست و میزانی ندارد که آن بسنجد.

حاتمی همچنین در مورد اینکه چرا بیشتر آثار ساخته وی مربوط به دوره ای خاص تاریخی است، تصریح کرده بود: تعلق خاطر من به گذشته باعث شده که بیشتر درباره مسایل گذشته فیلم بسازم. من بیشتر به مسایلی می‌پردازم که شناختی از آن داشته باشم.

البته حاتمی و آثار وی از انتقادهای جدی نیز دور نمانده بود. یکی از انتقادها این بود که حاتمی در ساخت آثار تاریخی، دست به تحریف واقعیت می زده و به واقعیات توجهی نداشته است.

حاتمی سال ها پیش در گفت وگو با منوچهر نوذری در پاسخ به این منتقدان، این انتقادات را ناشی از ناآگاهی آنان به امور علمی و تحقیقی مرتبط با هنر نمایش دانسته بود.

وی همچنین گفته بود: آن چیزی که در فیلم هایم مطرح می شود نه تاریخ است و نه رویا. چیزهای هستند که اگر در تاریخ رخ می نمود تاریخ را زیباتر می کرد.

حاتمی همچنین در پاسخ به این انتقاد که حاتمی فقط اشیا را در فیلم های خود نمایش می دهد، گفته بود: نوع کارهای سینمایی من وابسته به اشیا و اشخاص است و آنها را به شکلی که موضوع کار طلب می کنم ارائه می دهم.

حاتمی کارهای سینمایی خود را نیز مبتنی بر تحقیقات دانسته و گفته بود: تحقیقاتی که در کار هنری می شود کمتر از تحقیقاتی که محققان ادبی و علمی انجام می دهند، نیست.

به هر روی علی حاتمی هنرمند و سینماگری بود که دغدغه مردم ایران را داشت و این را می توان در پاسخ به مرحوم منوچهر نوذری که از او پرسید چه کاری در دست تولید پس از «دلشدگان» دارد، یافت:‌ «فکر می کنم کاری که لازم است توسط من انجام شود، موضوع – بیان – تاریخ معاصر ایران است با خاطره های که رجال قدیمی نوشته اند یا مطالبی که مورد توجه مردم دنیا است. اگر ما تصویر خیلی صریح و روشنی از مردم ایران ارائه نکنیم آنها – از مردم ایران – ارائه خواهند کرد.»

مرحوم مشایخی سالها پیش در تحسین حاتمی به او لقب «سعدی سینما» را داد و مرحوم انتظامی نیز در باره حاتمی گفته بود: بدبختانه هیچ هنرمندی در سال‌های بعد از حاتمی، نتوانست جانشین او شود. هیچ نویسنده و کارگردانی نتوانست نظم و نثری که او در فیلم‌هایش داشت را تکرار کند.

در کارنامه حرفه ای علی حاتمی هیچ جایزه ملی و بین المللی مشاهده نمی‌شود، اما نام وی با تاریخ و فرهنگ ایران گره خورده است و جایگاه بلند او فتح شدنی نیست.

رسانه سینمای خانگی- وکیل مدافع «سوره»

محمد ساسان مدیر مرکز تولید سازمان سینمایی «سوره» گفت پشت همه فیلم‌های تولید شده توسط این مرکز ایستاده‌ایم.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، از همان سال‌های ابتدایی احیای «سینمای ایران» پس از انقلاب اسلامی، نقشی تأثیرگذار در جریان فیلمسازی و پرورش استعدادهای نو در این میدان داشت. فارغ از فرآیند پرفرازونشیبی که این نهاد طی چهار دهه گذشته داشته است، امروز این بخش از مأموریت‌های حوزه هنری، در قالب سازمان سینمایی «سوره» پیگیری می‌شود؛ سازمانی که در راستای گسترش فعالیت‌ها در حال حاضر مجموعه‌ای از مراکز تولیدی را در ساختار خود تعریف کرده است.

مرکز تولیدات سازمان سینمایی «سوره» اصلی‌ترین نقش را در فرآیند تولید فیلم‌های سینمایی این سازمان در سال‌های اخیر داشته است و سکان هدایت این مرکز هم در دست محمد ساسان است.

در ماه‌های منتهی به جشنواره فیلم فجر و در حالی که پیش‌تر حمیدرضا جعفریان در مقام رئیس سازمان «سوره» خبر از تولیدات متعدد این سازمان برای حضور در این رویداد داده بود، به گفت‌وگو با محمد ساسان پرداختیم تا با صراحت درباره متن و حاشیه فعالیت‌های سینمایی این سازمان و فیلم‌هایی که به تولید رسیده و یا در دست تولید دارند، سوالات خود را مطرح کنیم.

مدیر مرکز تولیدات سینمایی سازمان «سوره» در این گفت‌وگو علاوه‌بر تشریح سیاست‌ها و رویکردهای کلان این سازمان، به ارایئه توضیحاتی درباره پروژه‌های در دست تولید خود نیز پرداخته است.

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت‌وگو خبرگزاری مهر با محمد ساسان است:

* شما مسئولیت کلیدی‌ای در سازمان سینمایی «سوره» به‌عنوان یکی از مجموعه‌های فعال در حوزه تولید سینمای ایران دارید اما کمتر در فضای رسانه گفت‌وگویی از شما دیده‌ایم. ملاحظه‌ای برای دوری از فضای رسانه دارید؟

این حضور کم‌رنگ بیشتر به پیگیری شما رسانه‌ای‌ها برمی‌گردد، نه من! شخصاً هیچ‌وقت با گفت‌وگو مشکلی نداشته‌ام. البته که برایم مهم است یک گفت‌وگو در چه شرایطی شکل بگیرد و زاویه ورود به مباحث چگونه باشد. تجربه درخواست گفت‌وگوهایی را هم داشته‌ام که در همان مرحله طرح موضوع، متوجه شدم آن خبرنگار یا رسانه، اساساً در حوزه‌ای که می‌خواهد با من گفت‌وگو کند، مساله و دغدغه ندارد و تنها به دنبال رفع تکلیف است. طبیعتاً به چنین گفت‌وگویی تمایل ندارم. در کل اما هیچ اجتنابی از گفت‌وگوی چالشی ندارم.

* خب پس از اینجا شروع کنیم که سرانجام فیلم‌های «سوره» که در ۲ سال گذشته در جشنواره فجر رونمایی شده‌اند، چه شد و چه برنامه‌ای برای اکران آن‌ها دارید؛ فیلم‌هایی مثل «ضد» و یا «عطرآلود».

ما در سال ۱۴۰۰ فیلم‌های «دسته دختران»، «ضد»، «هناس» و «شادروان» را در جشنواره فجر داشتیم و سال گذشته هم «عطرآلود»، «در آغوش درخت» و «اخت‌الرضا» فیلم‌های ما بودند که آخری در فجر حضور نداشت. همه این فیلم‌ها هم یا اکران شده‌اند یا در فرآیند اکران قرار دارند. «دسته دختران»، «هناس» و «شادروان» که اکران شده‌اند و فیلم «ضد» هم در همین آذر ماه روی پرده می‌رود.

«اخت‌الرضا» این روزها روی پرده است و در بستری که در نظر گرفته بودیم، اکران خوبی را هم تجربه می‌کند. واقعاً انتظار نمی‌رفت یک فیلم با موضوع دینی و تاریخی، بدون حضور بازیگران چهره، اینگونه در اکران دیده شود و با جذب بیش از ۱۰۰ هزار مخاطب در اکران سینمایی و سیار، فروش آن از یک و نیم میلیارد تومان عبور کند. ۲ فیلم «عطرآلود» و «در آغوش درخت» هم برای اکران در سال ۱۴۰۳ برنامه‌ریزی شده‌اند.

* فاصله زیادی بین رونمایی و اکران این فیلم‌ها نمی‌افتد؟

این مورد مربوط به فرآیند پخش و عرضه است. کارشناسان این بخش تصمیم می‌گیرند که زمان عرضه مناسب برای یک فیلم چه زمانی است. از طرف دیگر فرصت حضور جشنواره‌ای این فیلم‌ها و الزام برخی از آن‌ها به اکران نشدن را هم باید در نظر بگیریم. اگر از تمایل شخصی من بپرسید، قطعاً می‌گویم علاقه دارم فیلم‌های‌مان زودتر اکران شود و بازخوردهای مخاطب را بگیریم، چراکه در سیاست‌گذاری‌های‌مان مؤثر است. درباره هر محصول، در مرحله نهایی که مواجهه مخاطب با آن است می‌توان تصمیم قطعی گرفت.

* از تولیدات امسال «سوره» چه خبر؟

نکته اصلی این است که ما تمام تلاش خود را می‌کنیم تا هر چه بیشتر به سمت تنوع ژانر و تنوع موضوع در سبد تولیدات خود حرکت کنیم و اینکه چقدر در این زمینه می‌توانیم توفیق به دست بیاوریم، بستگی به شرایط حاکم بر سینما دارد. بخشی از نتایجی که می‌توانیم به آن‌ها برسیم به تلاش‌های ما بستگی دارد.

یکی از اهداف محتوایی که در پروژه «احمد» دنبال می‌کنیم، بحث تقابل ۲ نگاه است؛ نگاه سازمانی در مواقع بحرانی، ابتدا برنامه‌ریزی می‌کند و بعد براساس برنامه‌ای که دارد به نیروهای میدانی فرمان می‌دهد که «برو»، در نگاه نهادی اما فرد تصمیم‌ساز در وسط میدان قرار دارد، ابتدا خودش را به منطقه بحران می‌رساند و بعد به نیروهای عملیاتی خود می‌گوید «بیا»

یکی از پروژه‌هایی که پیش‌تر هم درباره آن اطلاع‌رسانی کرده‌ایم، یک فیلم اجتماعی با نام «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی است که هرچند یکی از قهرمانان ملی در داستان آن نقش محوری دارد اما نگاه ما به این پروژه، به‌عنوان یک پروژه اجتماعی است که داستان آن در بازه زمانی ۲۴ ساعت ابتدایی پس از زلزله بم می‌گذرد.

این فیلم در راستای شعار محوری سازمان «سوره» یعنی «این قصه قهرمان دارد» تعریف می‌شود اما در کنار آن یکی از اهداف محتوایی که در پروژه «احمد» دنبال می‌کنیم، بحث تقابل ۲ نگاه است؛ نگاه نهادی و نگاه سازمانی. نگاه سازمانی در مواقع بحرانی، ابتدا برنامه‌ریزی می‌کند و بعد براساس برنامه‌ای که دارد به نیروهای میدانی فرمان می‌دهد که «برو»، در نگاه نهادی اما فرد تصمیم‌ساز در وسط میدان قرار دارد، ابتدا خودش را به منطقه بحران می‌رساند و بعد به نیروهای عملیاتی خود می‌گوید «بیا».

این همان نگاهی است که حاج قاسم هم بارها درباره آن صحبت کرده بود. روایت «احمد» نیم‌نگاهی به این تقابل هم دارد. با توجه به وسواسی که روی فیلمنامه این اثر داشتیم، امیدواریم مخاطب هم خروجی آن را بپسندد. به‌خصوص که از نظر سینمایی این فیلم در ژانر حادثه و بحران قرار می‌گیرد که از ژانرهای فراموش‌شده در سینمای ایران محسوب می‌شود. درباره پروژه «احمد» دستاوردهای فنی ویژه‌ای هم به‌ویژه در زمینه جلوه‌های ویژه، به‌صورت کاملاً بومی داشته‌ایم که حتماً بعدها درباره جزئیات آن بیشتر صحبت خواهد شد.

* یکی از چالش‌ها درباره پرداختن به این دست بحران‌های معاصر، تقابل میان نیروهای درگیر در فرآیند امداد است. در روایت ماجرای امدادرسانی به زلزله‌زدگان بم، به چنین چالش‌هایی هم توجه داشته‌اید؟

اصلاً چنین مرزبندی در روایت فیلم وجود ندارد و دغدغه و شعار محوری کاراکتر اصلی فیلم هم فقط «مردم» است. در دیالوگ‌ها و حتی طراحی شخصیت‌های اصلی و فرعی این نگاه لحاظ شده است که ان‌شاالله بعد از رونمایی فیلم می‌توان درباره آن قضاوت کرد.

* به نظر می‌رسد این پروژه جزو کارهای پرهزینه این سال‌ها هم باشد؟

بالاخره پروژه از نظر پروداکشن و حتی حجم هنروری که به‌صورت روزانه باید گریم و تجهیز شوند، فی‌نفسه هزینه‌بر است اما تمام تلاش خود را برای کاهش هزینه‌های تولید انجام داده‌ایم. احتمالاً براساس کیفیت خروجی کار، دوستان اهل فن از هزینه‌ای که برای آن صورت گرفته است، متعجب خواهند شد. ضمنا ما این پروژه را با مشارکت موسسه تصویر شهر و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران پیش می‌بریم.

* اما شما در زمینه ساخت فیلم‌های پرهزینه با پروداکشن بالا تجربه شکست‌خورده‌ای مانند «دسته دختران» را هم داشته‌اید که فروش پایینی هم در گیشه داشت.

درباره هر پروژه‌ای ۲ وجه وجود دارد که معمولاً به آن توجه نمی‌شود. همواره درباره فیلم‌هایی از این دست، سازمان سفارش‌دهنده یا سرمایه‌گذار متهم می‌شود. در حالی که اتمسفر تولید هر پروژه‌ای در سینمای ایران، ۲ وجه دارد؛ یکی از این وجوه سازمان سفارش‌دهنده یا سرمایه‌گذار است، وجه دیگر گروه هنرمندان تولیدکننده اثر هستند. این گروه با پیش‌فرض‌هایی وارد فرآیند تولید یک پروژه می‌شوند و با قضاوت‌هایی درباره یکدیگر از پروژه خارج می‌شوند. درباره فیلم «دسته دختران» حتماً می‌توان محاسنی را هم برشمرد اما طبعاً همه انتظاراتی که از فیلم می‌رفت برآورده نشد.

ما قطعاً پشت همه آثارمان ایستاده‌ایم و محاسن و معایب آن‌ها را با هم می‌بینیم اما در فضای رسانه وقتی «در آغوش درخت» موفق ظاهر می‌شود، فوراً حوزه هنری را متهم به «آماده‌خوری» می‌کنند و می‌گویند پروژه تمام شده را خریداری کرده‌ایم اما «دسته دختران» که نمی‌تواند آنگونه که باید موفق ظاهر شود، سریع می‌گویند سوره باید درباره آن پاسخگو باشد

* قبول ندارید که یک پروژه شکست‌خورده است؟

من چنین موضعی ندارم. یکی از اتفاقاتی که شاید چنین احساسی را به‌وجود آورد، فرآیند تبلیغ فیلم پیش از رونمایی از پروژه بود که گویی ابعاد آن را از آنچه مخاطب باید انتظارش را می‌داشت، فراتر برد و به همین دلیل در لحظه مواجهه با نسخه نهایی، انتظارات فروریخت. در همان دوره جشنواره فیلم‌های ناموفقی داشتیم اما واکنش رسانه‌ها نسبت به آن‌ها متفاوت بود چون پیش از رونمایی توقعی ایجاد نشده بود. بالاخره همه این حواشی روی یک فیلم اثر می‌گذارد.

جالب است بدانید ورود ما به پروژه «دسته دختران» از منظر تولیدی، دقیقاً شبیه به ورودمان به پروژه‌هایی مثل «اخت‌الرضا» و یا «در آغوش درخت» بود. ما قطعاً پشت همه آثارمان ایستاده‌ایم و محاسن و معایب آن‌ها را با هم می‌بینیم اما در فضای رسانه وقتی «در آغوش درخت» موفق ظاهر می‌شود، فوراً حوزه هنری را متهم به «آماده‌خوری» می‌کنند و می‌گویند پروژه تمام شده را خریداری کرده‌ایم اما «دسته دختران» که نمی‌تواند آن گونه که باید موفق ظاهر شود، سریع می‌گویند «سوره» باید درباره آن پاسخگو باشد. در حالی که این ۲ پروژه با یک مدل کاملاً مشابه در سازمان «سوره» به تولید رسیده‌اند. البته پشت هر ۲ آن‌ها هم ایستاده‌ایم.

* البته ایرادی هم ندارد که یک مدیر شکست یکی از پروژه‌هایش را بپذیرد!

بله، اما حرفم برخورد منطقی با اثر است. می‌گوئید این اثر ایراد دارد، من هم می‌گویم بله ایراداتی دارد. اگر بگویید می‌توانست بهتر از این باشد، قطعاً می‌گویم بله من هم دوست داشتم بهتر از این باشد. کما اینکه شخصاً درباره فیلم «دسته دختران» دوست داشتم فیلم در لحظه‌ای که فرشته حسینی انگشت خود را به نشانه پیروزی بالا می‌برد، تمام شود و دیگر شاهد لحظه‌های فروریختن خرمشهر و ترک مردم در فیلم نمی‌بودیم. اما نظر فیلمساز چیز دیگری بود و این همان جایی است که می‌گویم در فرآیند تولید باید هر ۲ وجه را در نظر بگیریم.

ما نمی‌توانیم استقلال هنرمند را نادیده بگیریم. ما در سینمای ایران پدیده‌ای به نام «هیجان تولید» داریم. پدیده‌ای که یک پروژه را بعد از تصمیم برای آغاز فرایند تولید، تبدیل به یک کامیون ترمزبریده می‌کند! از مرحله‌ای به بعد هیچکس انگار نمی‌تواند آن را متوقف کند. برای «دسته دختران» بازیگر اصلی ما خانم لیلا حاتمی بود اما چند روز مانده به تولید، ایشان به دلایلی کناره‌گیری کردند و با توجه به اینکه کامیون تولید به راه افتاده بود، باید در حداقل زمان بازیگر جایگزین انتخاب می‌کردیم. حرفم این است که همه ابعاد این جریان را باید در کنار هم مدنظر داشته باشیم تا ارزیابی ما دقیق‌تر شود.

* برگردیم به تولیدات امسال «سوره»؛ غیر از «احمد» چه پروژه‌های دیگری دارید؟

فیلم «صبح اعدام» را به کارگردانی بهروز افخمی خواهیم داشت که درباره آن هم اطلاع‌رسانی شده است. فیلم «آسمان غرب» که البته این نام موقت آن است هم به کارگردانی محمد عسکری در دست تولید داریم که داستان آن مرتبط به روزهای آغازین جنگ و نقش‌آفرینی شهید علی‌اکبر شیرودی است. کاری که آقای والی‌نژاد در مقام تهیه‌کننده این فیلم و فیلم «احمد» به‌صورت همزمان انجام داده‌اند، به نظر یک اتفاق فوق‌العاده بوده است. نکته محتوایی که درباره فیلم «احمد» به آن اشاره کردیم در پروژه شهید شیرودی هم مدنظر است و این خط سیر را آنجا نیز دنبال می‌کنیم. یک پروژه اکشن جنگی و پر ریتم که سال‌ها در سینمای دفاع مقدس سراغ نداشتیم.

* خاطرم است که پروژه شهید شیرودی، چند سالی امکان تولید پیدا نمی‌کرد و چندبار هم کارگردانش تغییر کرد. این همان پروژه است؟

بله، این پروژه فرازوفرودهایی تا پیش از این داشت اما در حال حاضر معتقدم یکی از سرحال‌ترین و توانمندترین کارگردانان امروز سینما که توانایی کارگردانی صحنه‌های اکشن را هم دارد، کارگردانی پروژه را در دست گرفته است. در عین اینکه محمد عسکری به‌واسطه سابقه دستیاری کارگردان‌هایی مانند مجید مجیدی و رضا میرکریمی، توانایی ویژه‌ای هم در کارگردانی لحظات احساسی در فیلم دارد که نمونه آن را در سکانس خواستگاری فیلم «اتاقک گلی» هم شاهد بوده‌ایم. از نظر تجهیزات نظامی و پروداکشن تولید، این فیلم هم از آثار شاخص این سال‌های سینما محسوب می‌شود که بالغ‌بر ۱۰۰ تانک و نفربر در آن مورد استفاده قرار گرفته است. امیدواریم در نتیجه نیز موفق باشد چرا که همه توان‌مان را داریم برای به سرانجام رسیدن آن‌ها می‌گذاریم.

شخصاً درباره شخصیت‌های ملی معتقدم، خانواده‌هایشان در همه وجوه شخصیتی شهید متولی آن‌ها نیستند. وقتی یک چهره تبدیل به قهرمان ملی می‌شود، نمی‌توان گفت حق پرداختن به تمام وجوه شخصیتی‌اش تنها در اختیار خانواده‌اش قرار دارد

* در مسیر ساخت پروژه شهید شیرودی تعامل و مذاکره‌ای با خانواده شهید هم داشته‌اید؟ به ویژه که دختر شهید سال گذشته مواضعی در توئیتر داشتند.

در این فیلم قرار نیست به زندگی خصوصی و خانوادگی شهید شیرودی ورود داشته باشیم و تنها در بخش کوتاهی از روایت، همسر شهید حضور دارد. آنچه در فیلم به آن پرداخته‌ایم، جنبه نظامی این شخصیت است که طبیعتاً کاملاً ملی و منطبق بر واقعیت است. در عین اینکه شخصاً درباره شخصیت‌های ملی معتقدم، خانواده‌هایشان در همه وجوه شخصیتی شهید متولی آن‌ها نیستند. وقتی یک چهره تبدیل به قهرمان ملی می‌شود، نمی‌توان گفت حق پرداختن به تمام وجوه شخصیتی‌اش تنها در اختیار خانواده‌اش قرار دارد. بله درباره فیلمی مثل «موقعیت مهدی» که پرداخت به روابط خانوادگی شهید در آن سهم بالایی دارد، باید نگاه و روایت آن‌ها مورد توجه قرار بگیرد اما به نظرم برای فیلمی مانند «آسمان غرب» که کاملاً درباره نقش شهید در میدان عملیات جنگ است، کسب نظر و اجازه از سوی خانواده شهید نباید تنها مرجع مجوز تولید اثر باشد.

* درباره پروژه «صبح اعدام» و همکاری با بهروز افخمی هم توضیح می‌دهید؟

این فیلم هم روایتی از ساعات پایانی زندگی شهیدان طیب حاج‌رضایی و حاج اسماعیل رضایی است که به اتهام پول گرفتن از امام خمینی (ره) برای راه‌اندازی قیام ۱۵ خرداد، به اعدام محکوم شدند. نکته‌ای که از نظر تاریخ، مجعول بودن آن امروز کاملاً اثبات شده است. بخش عمده‌ای از روایت فیلم هم درباره شخصیت حاج‌اسماعیل رضایی است که به‌شدت کاراکتر خیر و متشرعی در آن مقطع بوده است و کسی تاکنون بدان توجه جدی نداشته است. «صبح اعدام» اقتباسی از گزارش آن زمان روزنامه کیهان از مراسم اعدام این ۲ شخصیت است.

* به نظر می‌رسد تمرکز فیلم بیشتر روی حاج اسماعیل رضایی است، چرا که شخصیت طیب تا پیش از اعدام چندان مقید نبوده است.

طیب کاراکتری تاریخی است که به‌واسطه تصمیمی که در یک لحظه گرفت، نامش در تاریخ ماندگار شد. شخصیتی که به معنایی او را به حر در جریان عاشورا تشبیه کرده‌اند. او در آستانه اعدام، نپذیرفت اتهام علیه امام خمینی را تأیید کند و حرفش هم این بود که «من به فرزند حضرت زهرا (س)، دروغ نمی‌بندم!» اینگونه نبود که طیب از همه آنچه تا پیش از این اتفاق بود، دست کشیده باشد و تغییر کرده باشد اما مهم این است که به‌واسطه همین یک احترام، نامش ماندگار می‌شود. در روایت این فیلم هم مساله اصلی ما، منش «پهلوانی» و مواجهه این ۲ شخص با مرگ است.

* چرا برای این پروژه سراغ بهروز افخمی رفتید؟

چون طرح و فیلمنامه از ابتدا متعلق به بهروز افخمی بود.

بهروز افخمی یک شخصیت ژورنالیستی دارد و این را نمی‌توان کتمان کرد. اما همه آنچه را که پیرامون او اتفاق می‌افتد و تبدیل به حاشیه می‌شود نمی‌توان تنها به عملکرد خودش مربوط دانست. نمی‌توان جایگاه یک فیلمساز را براساس چند صفحه اینستاگرامی و واکنش‌های فضای مجازی قضاوت کرد. درباره اینکه تجربه‌های اخیرش موفق نبوده است هم با شما هم‌نظر نیستم

* از منظر یک سرمایه‌گذار، همکاری با کارگردانی هرچند مطرح را که تجربه‌های اخیرش چندان موفق نبوده است و حاشیه‌سازی‌هایش بر متن کارهایش می‌چربد، منطقی می‌دانید؟

من قطعاً چنین نگاهی ندارم. اتفاقاً معتقدم حواشی مربوط به بهروز افخمی را افرادی ضریب می‌دهند که دنبال حاشیه‌سازی هستند.

* قطعاً خودش هم به حاشیه‌سازی علاقه دارد!

بله بهروز افخمی یک شخصیت ژورنالیستی دارد و این را نمی‌توان کتمان کرد. اما همه آنچه را که پیرامون او اتفاق می‌افتد و تبدیل به حاشیه می‌شود نمی‌توان تنها به عملکرد خودش مربوط دانست. نمی‌توان جایگاه یک فیلمساز را براساس چند صفحه اینستاگرامی و واکنش‌های فضای مجازی قضاوت کرد. درباره اینکه تجربه‌های اخیرش موفق نبوده است هم با شما هم‌نظر نیستم.

«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» که یک اقتباس موفق بود و در جشنواره هم به آن توجه شد، بعد از آن هم فیلم «روباه» بود که شخصاً آن را دوست دارم. بعد از این ۲ فیلم بهروز افخمی سریال «رعد و برق» را ساخته است که بله من هم به آن نقدهای جدی دارم. اما در مجموع نمی‌شود گفت او کارگردانی است که باید برای سرمایه‌گذاری روی پروژه‌اش دچار تردید کیفی شوم. مضاف بر اینکه او فیلمنامه‌ای به ما ارائه کرد که واقعاً فیلمنامه خوبی بود و به‌شدت هم از نظر تولیدی، پروژه کم‌هزینه‌ای برای ما بوده است. یعنی حتی اگر از منظر اقتصادی بخواهید موضوع ریسک سرمایه‌گذاری را مطرح کنید، می‌گویم اصلاً این سرمایه‌گذاری ریسک بالایی برای ما نداشته است.

* یک سوال صریح؛ می‌توانیم بگوییم پروژه «صبح اعدام» بیش از ملاحظات و مأموریت‌های سازمانی، به‌واسطه علاقه شخصی شما به بهروز افخمی مورد حمایت سازمان «سوره» قرار گرفته است؟

خیر. اساساً پیش از ورود ما، پروژه آن قدر کیفیت داشته که بنیاد فارابی پای کار آن رفته و قول همکاری داده بود. من شخصاً در جریان نگارش فیلمنامه آن بودم اما ورود سازمان «سوره» به این پروژه کاملاً براساس فرآیندهای مرسوم بوده و اصلی‌ترین پشتوانه آن هم فیلمنامه خوب بهروز افخمی بوده است.

* غیر از این سه پروژه چه کارهای دیگری در دست تولید دارید؟

پروژه کمدی «آپاراتچی» را هم که اقتباسی از یک کتاب با همین عنوان است، داریم که درباره یک شخصیت واقعی است که نقاش ساختمان بود و در اوایل انقلاب به‌صورت آماتوری شروع به فیلمسازی کرد. این فیلم با مشارکت فارابی و مدرسه سینمایی ماه تولید می‌شود و از نظر تنوع ژانر، فضای کارهای کمدی را در سبد تولیدات «سوره» نمایندگی می‌کند. فیلم سینمایی «باغ کیانوش» هم از محصولات باشگاه فیلم «سوره» است که با اقتباس از رمانی به همین نام و در ژانر کودک و نوجوان در دست تولید قرار دارد. انیمیشن سینمایی «رویاشهر» را هم داریم که محصول مرکز انیمیشن «سوره» است و حتماً در فرآیند حضور در جشنواره فجر درباره جزئیات آن هم اطلاع‌رسانی خواهد شد.

اگر به سامانه سمفا مراجعه کنید، بهره‌وری «اخت‌الرضا» از نظر ظرفیت سانس‌هایی که در اختیار داشته، از خیلی از فیلم‌های در حال اکران بیشتر بوده است. این مساله بسیار مهمی است. اساساً فارغ از سینماهایی که متعلق به حوزه هنری است، در باقی سالن‌های سینمایی، ملاک سینمادار برای تخصیص سانس بیشتر به یک فیلم، اقبال مخاطب است

* مسأله اکران و نسبت این فیلم‌ها با مخاطب هم بسیار مهم است. در ابتدای همین گفت‌وگو اشاره ویژه‌ای به فروش «اخت‌الرضا» داشتید. فروش ۱.۵ میلیارد تومانی این فیلم را توفیق می‌دانید؟

باید ابعاد هر فیلم را در نظر بگیریم. اول باید ببینیم این فیلم تاریخی با چه هزینه‌ای به تولید رسیده است. بعد جنس ذائقه روز مخاطبان را هم در نظر بگیریم و بعد به این پرسش پاسخ دهیم که آیا فروش این فیلم راضی‌کننده بوده است یا خیر؟ همین الان اگر به سامانه سمفا مراجعه کنید، براساس اطلاعات همین سامانه، بهره‌وری «اخت‌الرضا» از نظر ظرفیت سانس‌هایی که در اختیار داشته، از خیلی از فیلم‌های در حال اکران بیشتر بوده است. این مساله بسیار مهمی است. اساساً فارغ از سینماهایی که متعلق به حوزه هنری است، در باقی سالن‌های سینمایی، ملاک سینمادار برای تخصیص سانس بیشتر به یک فیلم، اقبال مخاطب است. در چنین شرایطی قطعاً سینمادار سانس‌های حداقلی را به فیلمی از جنس «اخت‌الرضا» می‌دهد، وقتی می‌تواند همان سانس را به «هتل» یا «فسیل» بدهد و سالنش را پر کند.

* این را مدیری می‌گوید که مجموعه‌اش سینماهای زیادی را هم در اختیار دارد!

این موضوع گریبان خیلی از فیلم‌های غیرکمدی در حال اکران را هم گرفته است و ریشه در یک تناقض در سیاست‌گذاری دارد. دوستان وزارت ارشاد به‌شدت علاقه دارند که رقم فروش هزار میلیارد تومان تا پایان امسال در گیشه سینمای ایران محقق شود، در صورتی که طبق قاعده و آئین‌نامه اکران، خیلی از تصمیم‌ها را تا به امروز نباید می‌گرفتند. حتی در اکران فیلم‌های کمدی هم فیلمی مانند «گیجگاه» که پخش آن با بهمن سبز بود، اگر در شرایط رقابت با کمدی‌هایی از جنس «فسیل» و «هتل» نبود قطعاً عملکرد بهتری می‌توانست داشته باشد.

*ولی بپذیرید که از منظر استانداردهای سینمایی، «اخت‌الرضا» خیلی قابل دفاع نیست و ممکن است به ذهنیت مخاطب حرفه‌ای نسبت به فیلم‌های مذهبی و تاریخی، آسیب بزند.

چرا باید آسیب بزند؟!

* بالاخره ما در طول چهار دهه، به اندازه انگشتان دست هم فیلم تاریخی و مذهبی در سینمای ایران نداشته‌ایم. با همین تعداد هم این تصور در ذهن مخاطب شکل گرفته که فیلم‌هایی از این دست از پیش بازنده هستند و قرار است در مواجهه با آن شاهد یک فیلم بد باشیم! به‌خصوص که کارگردان «اخت‌الرضا» در مصاحبه‌ای صراحتاً گفته‌است این اثر قرار بود یک مستند تاریخی باشد و بعدها تبدیل به یک پروژه سینمایی شده‌است و خب معلوم است خروجی چنین پروژه‌ای چه می‌شود!

بله من هم این اظهارنظر کارگردان فیلم را خوانده‌ام و نمی‌دانم چرا چنین بحثی مطرح شده است. اینگونه نیست که از ابتدا قرار بوده این اثر، یک «مستند» شود، بلکه هدف از ابتدا تولید یک «داکیودرام» بوده است. یعنی از ابتدا طراحی صحنه و لباس و فضای بازسازی در پروژه تعریف شده بود. کمااینکه نسخه فعلی فیلم هم بی‌نسبت با فضای یک «داکیودرام» نیست و عمده روایت فیلم با نریشن پیش می‌رود. مشابه چنین ژانری را در سال‌های اخیر در سینمای ایران داشته‌ایم. برای همین هم معتقدم هر پدیده‌ای را باید با خودش و در سطح خودش قضاوت کنیم و از این حیث «اخت الرضا» قابل قبول است. همین امروز برای ساخت یک فیلم اجتماعی ساده در سینمای ایران، حداقل ۱۵ میلیارد تومان برآورد هزینه به شما می‌دهند. هزینه تولید «اخت‌الرضا» اما اصلاً در این اندازه‌ها نبود.

مجموع مخاطبانی که تا به امروز به تماشای «فسیل» نشسته‌اند، ۶.۵ میلیون نفر بوده است. این آمار به نسبت مجموع جمعیت ایران، در بهترین حالت ۱۰ درصد را شامل می‌شود. باقی این جمعیت چرا به سینما نمی‌آیند؟ آن ۹۰ درصد دیگر کجا هستند؟ آن‌ها اصلاً نیاز به فیلم ندارند؟

* می‌توانید به مبلغ آن اشاره کنید؟

کل فیلم با کمتر از ۴ میلیارد تومان تولید شده است! با توجه به همین ظرفیت هم معتقدم این فیلم چند اتفاق را رقم زده است. این فیلم را واقعاً باید فیلم مخاطب خاص دانست؛ مخاطب خاصی که دقیقاً به‌خاطر سوژه فیلم به سینما می‌رود و چیزهایی هم با خودش به فیلم اضافه می‌کند. ما ظرفیت مهمی به نام «مخاطب خاموش» در ایران داریم که غالباً مشتری فیلم‌های دیگر نیستند، اما فیلمی مانند «اخت‌الرضا» این گروه را به سینما می‌کشاند و ادعایی بیش از این هم ندارد.

مجموع مخاطبانی که تا به امروز به تماشای «فسیل» نشسته‌اند، ۶.۵ میلیون نفر بوده است. این آمار به نسبت مجموع جمعیت ایران، در بهترین حالت ۱۰ درصد را شامل می‌شود. باقی این جمعیت چرا به سینما نمی‌آیند؟ آن ۹۰ درصد دیگر کجا هستند؟ آن‌ها اصلاً نیاز به فیلم ندارند؟

حتی اگر استدلال‌های مرتبط با گرانی هزینه سینما رفتن را هم بپذیریم، باز هم باید اعتراف کنیم که رقم قابل توجهی از مردم، می‌توانند به سینما بیایند، اما نمی‌آیند! فیلمی مانند «اخت‌الرضا» اساساً برای گروهی از همین مخاطبان که خانواده‌های مذهبی‌تر را شامل می‌شوند، ساخته شده است. گروهی که اتفاقاً به محض اطلاع از اکران چنین فیلمی‌، پیگیر می‌شوند آن را تماشا کنند.

* حتی فارغ از کیفیت سینمایی آن؟

بله. شاید چیزی در حدود ۶۰ درصد حسی که از فیلم «اخت‌الرضا» دریافت می‌شود، مربوط به باورها و احساساتی است که مخاطب خاص این فیلم با خودش به سینما می‌آورد. این جنس مخاطب می‌تواند چیزهایی را به فیلم اضافه کند و بعد با آن ارتباط بگیرد. چنین فیلمی همین امروز ۴ اکران در ۲ شهر استرالیا دارد و همین‌طور استقبال از آن در میان شیعیان در محافل جهانی از جمله پاکستان، ترکیه، عراق، سوریه، تونس و … ادامه دارد. کشورهایی مانند اندونزی و یا کشورهای عربی منطقه امروز متقاضی اکران فیلم هستند. درباره این جنس فیلم‌ها «مصرف» برای ما بیش از «فروش» اولویت دارد.

* به چه معنا؟

به این معنا که می‌خواهیم فیلم دیده شود و فارغ از مسیر فروش و ارتباط تجاری آن با مخاطب، برای ما دسترسی‌های تازه ایجاد کند.

* اما اینکه می‌گوئید مخاطب خاص فیلم «اخت‌الرضا» فارغ از کیفیت چنین فیلمی به تماشای آن می‌نشیند، گزاره درستی نیست و البته خطرناک است. گویی برای طیفی از مخاطبان مذهبی بالقوه سینمای ایران، مختصات سینمایی و استانداردهای ساختاری یک فیلم موضوعیت ندارد!

نه من این‌طور نگفتم. این تعبیر شما بود. حرف من این است که این جنس از آثار را باید با همه ظرفیت‌های بالقوه خودشان مقایسه کنیم. شما اساساً چند کارگردان در سینمای ایران می‌توانید نام ببرید که می‌توانند فیلم تاریخی و مذهبی را به صورت استاندارد و سینمایی بسازند؟ تقریباً نداریم. تجربه سینمایی داوود میرباقری هم کیفیت کارهای تلویزیونی او را ندارد. نکته همین است که ما هنوز فیلمساز موفق در زمینه ساخت فیلم‌های تاریخی و مذهبی نداریم. کارگردان‌هایی مانند احمدرضا درویش که «رستاخیز» را می‌سازد و یا مجید مجیدی که «محمد (ص)» را می‌سازد داشته‌ایم اما حرف این است که وقتی درباره فیلم‌های تاریخی صحبت می‌کنیم، اساساً باید بدانیم که درباره یک «فقدان» در سینمای ایران صحبت می‌کنیم. پس اساساً سنجه دقیقی برای ارزیابی آثار در این حوزه در اختیار نداریم. نمی‌توانیم که فیلم‌های خودمان را با فیلم‌های تاریخی ریدلی اسکات مقایسه کنیم!

قطعاً در سازمان سینمایی «سوره» مخاطب بسیار برای ما اهمیت دارد و به همین دلیل هم مدام در حال پایش و بررسی مخاطبان آثار خود هستیم. البته که به گونه‌ای نیست که همه چیز با ملاک مخاطب حال حاضر سینما تنظیم شود. اگر اینگونه باشد که ما هم مثل سایرین باید سراغ ساخت «فسیل» و «هتل» برویم

بله درباره اینکه چرا سراغ این حوزه نرفته‌ایم دلایل متنوعی را می‌توان مطرح کرد اما وقتی سراغ «اخت‌الرضا» می‌آییم، می‌گوئیم ما چند هدف مشخص داشتیم که با این پروژه محقق شده است. اول اینکه می‌خواستیم پروژه‌ای کم‌هزینه در حوزه آثار تاریخی تولید کنیم. دوم اینکه در راستای سیاست حمایت از استعدادهای شهرستانی، باید از این گروه از هنرمندان قمی حمایت می‌کردیم. شما نمی‌دانید همین یک پروژه، چه حرکتی را در استان قم ایجاد کرده است. در روز رونمایی فیلم، سالن مراسم مملو از جمعیت بود. این‌ها گروهی از هنرمندان قمی هستند که شاید تا پیش از این به ظرفیت‌های آن‌ها توجه نشده بود. همه عوامل این فیلم از هنرمندان گم‌نامی هستند که در این فیلم ظرفیت‌های آن‌ها بروز پیدا کرد.

* در چند نوبت در همین مصاحبه به بحث مخاطب اشاره داشتید. می‌خواهم بدانم برای کلید خوردن یک پروژه در سازمان سینمایی «سوره» از همان مرحله نخست این موضوع هم مدنظر است یا تنها به صرف تأمین سیاست‌های محتوایی و مأموریت‌های این سازمان هم امکان دارد پای کار یک پروژه بروید؟

واقعیت این است که ناتوان‌ترین مدیر فرهنگی و هنری هم در دل خودش می‌خواهد که کار خوب تولید کند و مخاطب هم داشته باشد. فرض کنید مدیری به اشتباه در پستی منصوب شده است، اما در عمل حتی او هم می‌خواهد کار خوب و مخاطب‌پسند بسازد. هیچ‌کس نیست که نیتش ساخت فیلم بد و بدون مخاطب باشد. اما پارامترهای متعددی در تحقق این هدف دخیل است. به خصوص در سینما که گویی دنیای شرط‌بندی است و هیچ‌چیز در آن قطعی نیست.

تجربه‌های متعدد در تاریخ سینمای ایران و جهان می‌توان ذکر کرد که همه مولفه‌ها درباره آن‌ها رعایت شده بود، اما در فرآیند ارتباط با مخاطب شکست خورده‌اند. قطعاً در سازمان سینمایی «سوره» مخاطب بسیار برای ما اهمیت دارد و به همین دلیل هم مدام در حال پایش و بررسی مخاطبان آثار خود هستیم. البته که به گونه‌ای نیست که همه چیز با ملاک مخاطب حال حاضر سینما تنظیم شود. اگر اینگونه باشد که ما هم مثل سایرین باید سراغ ساخت «فسیل» و «هتل» برویم.

همان‌طور که اشاره کردم، باید به همه مردم ایران و مخاطبان خاموش سینما هم فکر کنیم و برای آن‌ها هم تولیداتی داشته باشیم. یادم است در دوران دانشجویی‌ام، سریال «یوسف پیامبر» پخش می‌شد و در اوج غرور دوران دانشجویی، خانواده‌ام را به دلیل تماشای این سریال نقد می‌کردم و به زعم خودم به گاف‌های کارگردانی فرج‌الله سلحشور می‌خندیدم! اما همین امروز که این سریال برای چندمین بار در حال بازپخش از تلویزیون است، کافی است در خیابان قدم بزنید و مغازه‌ها را رصد کنید، خیلی نادر است در یک مغازه در آن بازه زمانی تلویزیون روشن باشد و سریال «یوسف پیامبر» در حال پخش نباشد. من در سال ۸۸ به جاکارتا سفری داشتم که رئیس تلویزیون ملی اندوزی سراغ این سریال را می‌گرفت! برای پخش آن به نمایندگان ایران التماس می‌کرد. منظورم این است که گاهی باید در معیارهای خود درباره سنجش نظر مردم و میزان مخاطبان یک اثر بازنگری کنیم.

رسانه سینمای خانگی- مراسم تشعیع پیکر پروانه معصومی برگزار شد

پیکر زنده یاد پروانه معصومی صبح امروز با حضور جمعی از هنرمندان سینما و تلویزیون در امامزاده ابوطالب تهران تشییع شد.

به گزارش رسانه سینمای خانگی از ایرنا، پیکر زنده‌یاد پروانه معصومی بازیگر سینما و تلویزیون صبح امروز – چهارشنبه-هشتم آذرماه- در امامزاده ابوطالب تهران با حضور جمعی از هنرمندان و چهره های مطرح سینما و تلویزیون برگزار شد. در این مراسم جمعی از هنرمندان حضور داشتند.

این بازیگر ظهر ششم آذرماه به علت عارضه ریوی در ۷۹ سالگی درگذشت. روز گذشته در شهر رشت که محل سکونت این بازیگر بود، مراسمی به پاس سال‌های فعالیت هنری و احترام به این بازیگر برگزار شد. پیکر این بازیگر برای تشییع به تهران منتقل شد.

پروانه معصومی متولد ۱۱ اسفند ۱۳۲۳ بود. او تحصیلاتش را در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رساند. معصومی برای نقش‌آفرینی در «گل‌های داوودی» (۱۳۶۳)، «جهیزیه‌ای برای رباب» و «شکوه زندگی» (هر دو در ۱۳۶۶) برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد.

سریال کوچک جنگلی به کارگردانی بهروز افخمی در سال ۶۶ اولین تجربه بازیگر پروانه معصومی در دنیای تلویزیون است که در نقش جواهر در این سریال ایفای نقش کرد اما بازی در سریال امام علی (ع) نقطه عطفی در کارنامه بازیگری او بود.

معکوس/ جانان/ ترانه شرقی/ فیلم شاهزاده ایرانی/ وعده دیدار /مسافر ری/ یوسف پیامبر/ سفر به هیدالو /تنگنا / ناصرالدین شاه آکتور سینما / تماس/ سال های خاکستری/ طوبی/ تحفه ها/ جهیزیه ای برای رباب/خارج از محدوده/ شکوه زندگی/ شناسایی/ ترنج/ چمدان/ ملاقات/ ناخدا خورشید/ جستجو در شهر/آشیانه مهر /تاتوره/ راه دوم / گل های داوودی/ کلاغ از جمله آثار سینمایی مرحوم معصومی در طول دوران فعالیت کاری است.

مرحوم معصومی همچنین در سریال های امام علی(ع)، مینو، یوسف پیامبر، تا صبح، نشانی، باران عشق، مثل هیچ کس، پلیس جوان، دریایی‌ها، ملکوت و کوچک جنگلی ایفای نقش کرده بود.

سریال یوسف پیامبر با بازی آن مرحومه شب ها از شبکه آی فیلم در حال پخش است.

پروانه معصومی برای فرار از مصائب زندگی شهری نزدیک به ۳۰ سال پیش عزم مهاجرت به یکی از روستاهای استان گیلان به نام «طاهرگوراب» را کرد و تجربه‌ای خاص از زندگی را در اطراف شهرستان صومعه‌سرا و محصور در کوه‌های جنگلی سربه‌فلک‌کشیده و با شکوه برای خودش رقم زد و مشغول پرورش گل‌وگیاه و باغبانی شد.

رسانه سینمای خانگی- پیام رئیس به مناسبت درگذشت بانوی خاطره‌ساز

در پی درگذشت پروانه معصومی هنرمند مطرح و نام آشنای سینما و تلویزیون رئیس سازمان سینمایی پیامی منتشر کرد.

به گزارش سینمای خانگی از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، متن پیام تسلیت محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی به این شرح است: درگذشت هنرمند فرهیخته، بانو پروانه معصومی باعث تالم و تاثر بسیار شد. زنده‌یاد معصومی طی چندین دهه حضور بی‌وقفه و تاثیرگذار در سینما وتلویزیون در آثار ماندگار بسیاری به ایفای نقش پرداخت و موفق به خلق شخصیت‌های جذاب و متفاوتی شد که در حافظه تاریخی مردم خواهد ماند.

او، از پیشکسوتان هنر اصیل و شریف؛ و بازیگری متعهد و اخلاق‌گرایی بود که هنرش را برای جامعه و مردم به خدمت گرفت و بی تردید، سهم بسزایی در تولید تعدادی از آثار درخشان سینمای بعد از انقلاب داشت.

زنده‌یاد معصومی نماینده چهره با وقار بازیگری زن در سینمای بعد از انقلاب بود که در بسیاری از آثار شاخصه های مختلف یک زن مسلمان را به نمایش گذاشت.

اینجانب ضمن همدردی با خانواده آن مرحومه و جامعه هنری از خداوند منان برای آن مرحومه رحمت واسعه و غفران الهی مسالت دارم .

گفتنی است زنده یاد پروانه معصومی در آثار مختلفی چون گلهای داوودی ، راه دوم، ناخدا خورشید، ترنج، جهیزیه ای برای رباب، تحفه ها، سالهای خاکستر، مسافر ری، وعده دیدار و سریال های امام علی(ع)، کوچک جنگلی، پلیس جوان ، یوسف پیامبر ، ملکوت و … ایفای نقش کرده است.

پروانه معصومی بازیگر تئاتر، سینما و تلوزیون که در بیمارستان بستری بود امروز ۶ آذرماه درگذشت. نعیمه نظام دوست بازیگر تلویزیون و سینما با انتشار پستی در صفحه خود خبر درگذشت این بازیگر را اعلام کرد.

پروانه معصومی متولد ۱۱ اسفند ۱۳۲۳ بود. او تحصیلاتش را در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رساند. معصومی برای نقش‌آفرینی در گل‌های داوودی (۱۳۶۳)، جهیزیه‌ای برای رباب و شکوه زندگی (هر دو در ۱۳۶۶) برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد.

سریال کوچک جنگلی به کارگردانی بهروز افخمی در سال ۶۶ اولین تجربه بازیگر پروانه معصومی در دنیای تلویزیون است که در نقش جواهر در این سریال ایفای نقش کرد اما بازی در سریال امام علی (ع) نقطه عطفی در کارنامه بازیگری او بود.

معکوس/ جانان/ ترانه شرقی/ فیلم شاهزاده ایرانی/ وعده دیدار /مسافر ری/ یوسف پیامبر/ سفر به هیدالو /تنگنا / ناصرالدین شاه آکتور سینما / تماس/ سال های خاکستری/ طوبی/ تحفه ها/ جهیزیه ای برای رباب/خارج از محدوده/ شکوه زندگی/ شناسایی/ ترنج/ چمدان/ ملاقات/ ناخدا خورشید/ جستجو در شهر/آشیانه مهر /تاتوره/ راه دوم / گل های داوودی/ کلاغ از جمله آثار سینمایی مرحوم معصومی در طول دوران فعالیت کاری است.

مرحوم معصومی همچنین در سریال های امام علی(ع)، مینو، یوسف پیامبر، تا صبح، نشانی، باران عشق، مثل هیچ کس، پلیس جوان، دریایی‌ها، ملکوت و کوچک جنگلی ایفای نقش کرده بود.

رسانه سینمای خانگی- پیکر پروانه معصومی در تهران تشعیع می‌شود

نعیمه نظام‌دوست بازیگر سینما و تلوزیون گفت: پیکر زنده یاد پروانه معصومی، بازیگر سینما و تلویزیون در چند روز آینده برای دفن به تهران منتقل خواهد شد. صبح فردا مراسمی برای گرامیداشت سال‌ها فعالیت هنری و احترام به این بازیگر فقید در رشت برگزار می‌شود. 

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، نعیمه نظام دوست، بازیگر سینما و تلوزیون درباره تشییع پیکر زنده یاد پروانه معصومی به خبرنگار سینمایی ایرنا گفت: خانم معصومی در تهران دفن خواهد شد اما هنوز زمان دقیق مشخص نیست

نظام‌دوست در این‌باره تاکیدکرد: پیکر خانم معصومی درحال حاضر در شمال است و در چند روز آینده برای دفن در بهشت زهرا، به تهران منتقل خواهد شد.

این بازیگر درباره مراسمی که قرار است صبح فردا در رشت برگزار شود گفت: مراسم فردا که در میدان شهرداری رشت برگزار می‌شود، برای گرامیداشت سال‌ها فعالیت هنری و برای احترام به این بازیگر فقید برگزار می‌شود.

وی افزود: تشییع پیکر ایشان در تهران و در آرامگاه خانوادگی خانم معصومی انجام می‌شود.

نظام دوست تشریح کرد: این وصیت خود خانم معصومی نبوده اما خانواده ایشان قرار است ایشان را در آرامگاه خانوادگی خود در امامزاده‌ای حوالی فرحزاد دفن کنند.

پروانه معصومی، متولد ۱۱ اسفند ۱۳۲۳ بود. او تحصیلاتش را در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رساند. معصومی برای نقش‌آفرینی در گل‌های داوودی (۱۳۶۳)، جهیزیه‌ای برای رباب و شکوه زندگی (هر دو در ۱۳۶۶) برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد.

سریال کوچک جنگلی به کارگردانی بهروز افخمی در سال ۶۶ اولین تجربه بازیگر پروانه معصومی در دنیای تلویزیون است که در نقش جواهر در این سریال ایفای نقش کرد اما بازی در سریال امام علی (ع) نقطه عطفی در کارنامه بازیگری او بود.

معکوس/ جانان/ ترانه شرقی/ فیلم شاهزاده ایرانی/ وعده دیدار /مسافر ری/ یوسف پیامبر/ سفر به هیدالو /تنگنا / ناصرالدین شاه آکتور سینما / تماس/ سال های خاکستری/ طوبی/ تحفه ها/ جهیزیه ای برای رباب/خارج از محدوده/ شکوه زندگی/ شناسایی/ ترنج/ چمدان/ ملاقات/ ناخدا خورشید/ جستجو در شهر/آشیانه مهر /تاتوره/ راه دوم / گل های داوودی/ کلاغ از جمله آثار سینمایی مرحوم معصومی در طول دوران فعالیت کاری است.

مرحوم معصومی همچنین در سریال های امام علی(ع)، مینو، یوسف پیامبر، تا صبح، نشانی، باران عشق، مثل هیچ کس، پلیس جوان، دریایی‌ها، ملکوت و کوچک جنگلی ایفای نقش کرده بود.

سریال یوسف پیامبر با بازی آن مرحومه شب ها از شبکه آی فیلم در حال پخش است.

پروانه معصومی برای فرار از مصائب زندگی شهری نزدیک به ۳۰ سال پیش عزم مهاجرت به یکی از روستاهای استان گیلان به نام «طاهرگوراب» را کرد و تجربه‌ای خاص از زندگی را در اطراف شهرستان صومعه‌سرا و محصور در کوه‌های جنگلی سربه‌فلک‌کشیده و با شکوه برای خودش رقم زد و مشغول پرورش گل‌وگیاه و باغبانی شد.

این بازیگر فقید سینما و تلوزیون ظهر امروز و در ۷۹ سالگی به دلیل پارگی روده دار فانی را وداع گفت.

رسانه سینمای خانگی- سوژه این مستند افخمی است نه مهرجویی!

مهرداد غفارزاده درباره صحبت‌های بهروز افخمی مبنی بر همکاری‌اش با این فیلمساز برای ساخت فیلمی براساس قتل هولناک داریوش مهرجویی توضیح داد که قصد دارد یک فیلم مستقل بسازد و سوژه اصلی او هم اصلاً داریوش مهرجویی نیست، بلکه خود بهروز افخمی است.

به گزارش سینمای خانگی، این کارگردان در گفت‌وگویی با ایسنا درباره مصاحبه اخیر بهروز افخمی که اعلام کرده با همکاری مهرداد غفارزاده قصد دارد درباره قتل داریوش مهرجویی و همسرش فیلمی بسازد، بیان کرد: با توجه به اینکه دوستان زیادی درباره این همکاری و موضوع آن سوال پرسیدند، لازم است توضیحی بدهم ، چون ماجرا متفاوت‌تر از آن‌چیزی است که شرح داده شده است.

او افزود: کلیت کار به این شکل است که آقای افخمی اثر خود را تولید خواهد کرد و من هم قصد دارم یک فیلم مستقل بسازم منتها فیلم من درباره آقای افخمی است.

غفارزاده در این زمینه توضیح داد: چند روز پس از مصاحبه‌ای که آقای افخمی در شهرک محل سکونت آقای مهرجویی انجام دادند، دیداری با هم داشتیم و من پیشنهاد دادم که در حین تحقیقات و مراحل تولید اثرشان، چه در قالب رمان باشد یا فیلم مستند و داستانی، همراهشان باشم و درباره خود ایشان یک فیلم مستند بسازم. درواقع با توجه به حاشیه‌هایی که پیش آمده بود، تصمیم گرفتم شخصیت، افکار و کارهای بهروز افخمی سوژه اصلی مستندم باشد. در همان جلسه ایشان پیشنهاد مرا مثبت دیدند و بلافاصله پذیرفتند.

وی با تاکید براینکه قصد ندارد این مستند را برای دفاع از افکار و گفته‌های بهروز افخمی بسازد، گفت:‌ من به آقای افخمی هم گفتم که حتما با افراد مختلفی در خصوص ایشان صحبت خواهم کرد تا نقد عملکرد ایشان را هم در مستند داشته باشیم. 

غفارزاده افزود: سعی من براین است که نگاهی موشکافانه، منتقدانه و بی‌طرفانه به ماجرا داشته باشم. درواقع می‌خواهم در ارتباط نزدیک‌تری با آقای افخمی باشم تا ببینم از چه زاویه‌ای به ماجرا نگاه می‌کند و چرا در این سال‌ها نسبت به بهروز افخمی موضع‌گیری خاصی وجود داشته است. بنابراین از ابتدا برنامه‌ای برای ساخت فیلم بر اساس قتل آقای مهرجویی و همسرشان نداشتم اما لاجرم در حین ساخت این مستند درگیر آن موضوع نیز می‌شوم که البته برای من یک موضوع ثانویه خواهد بود.

رسانه سینمای خانگی- این سینماگر یک قمارباز است

محمدحسین لطیفی در قالب یک کارگاه انتقال تجربه، به مرور خاطرات و تجربیات خود از فرآیند ساخت فیلم‌ها و سریال‌های مطرح کارنامه‌اش پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، محمدحسین لطیفی کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون بعد از ظهر امروز سه‌شنبه ۳۰ آبان ماه با حضور در کارگاه انتقال تجربه در دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی، در محل موزه سینما، به گفت‌وگو با هنرجویان علاقه‌مند به سینما پرداخت.

کارگردان فیلم سینمایی «روز سوم» در ابتدای صحبت‌های خود در این کارگاه خطاب به هنرجویان گفت: سعی کنید ابتدا خوب بشنوید و بعد عمل کنید. کارگردانی در سینما نیاز به کار مستمر دارد و حداقلش این است که با موبایل خود هر روز می‌توانید یک فیلم بسازید. شما می‌توانید با نرم‌افزارهای ساده خیلی چیزها را یاد بگیرید.

لطیفی ادامه داد: فیلمساز بودن مهم نیست، چراکه فیلم باید خلق شود. «ساختن» به تنهایی مطلوب یک کارگردان نیست. کارگردان در روایت یک قصه خاص، جای خالق می‌نشیند. اتفاقاً از هستی هم کمک می‌گیرد. هستی به کمک شما می‌آید. هنگام کار باید همه آنچه که در کلاس یاد گرفته‌اید، فراموش کنید و آگاهانه به میدان بیایید. در کارگردانی مهمترین نکته این است که حواسمان به موضوع نهایی باشد. باید از بالا کل قصه را ببینید. باید به خلق اثر فکر کنید، نه اینکه صرفاً می‌خواهید یک فیلم بسازید. باید حواسمان به روایت قصه، ایجاد درام مستحکم، ایجاد حس و مواردی از این دست هم باشد.

تفاوت دیالوگ‌گویی از «صاحبدلان» تا «دودکش»

این کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون درباره اهمیت دیالوگ‌گویی بازیگران در یک فیلم بیان کرد: این موضوع بستگی به اثر دارد. در برخی آثار جابه‌جایی یک ویرگول هم معانی را تغییر می‌دهد. من وقتی «دودکش» را می‌ساختم، فقط ماهیت کلی دیالوگ‌ها مهم بود اما در «صاحبدلان» هیچک‌دام از بازیگران اجازه تغییر یک واو را هم نداشتند. بازیگران هم کلافه شده بودند اما در خروجی متوجه حساسیت شدند. وقتی یک بازیگر هستید، باید بپذیرید که اخلاق یک کارگردان چگونه است و باید در صحنه براساس نیازهای آن کارگردان پیش بروید.

لطیفی ادامه داد: پیش نیاز اصلی یک کارگردان مدیریت است. کارگردان باید بتواند یک تیم سی نفره را مدیریت کند. وقتی شما عوامل حرفه‌ای به کار می‌آورید، خود به خود این اتفاق خواهد افتاد.

وی افزود: اولین فیلم من «سرعت» بود که البته قبل از آن ۱۴ سال پشت صحنه سینما حضور داشتم. زنده‌یاد جمشید اسماعیل‌خانی در آن فیلم ایفای نقش می‌کرد و به گونه‌ای با من فیلم‌اولی برخورد می‌کرد که گویی او درست می‌گوید. اما من او را مدیریت کردم و در جایی هم او عصبی شد، اما بعدها متوجه شد من هم کارم را بلد هستم. در همان کار، فیلمبردار هم گاهی به گفته‌های من توجه نمی‌کرد چون فکر می‌کرد مسلط نیستم. اگر تسلط شما بر کار کم باشد، ناگزیر این موضوع لو می‌رود.

کسی که نتواند برای یک نفر قصه بگوید، فیلمساز خوبی نمی‌شود

لطیفی گفت: چه در کارگردانی فیلم سینمایی و چه در سریال‌سازی یادتان باشد، کسی که نتواند قصه خود را برای یک نفر دیگر تعریف کند، نمی‌تواند فیلمساز خوبی شود. تمرین کنید که قصه را به طور کامل برای یک نفر دیگر تعریف کنید. یعنی ابتدا باید تعلیق را در کلام ایجاد کنید. گاهی از برخی بچه‌های فیلمساز می‌پرسم فیلمت درباره چه چیزی است؟ می‌گویند پیچیده است و نمی‌توانم بگویم! چنین افرادی نمی‌توانند فیلم را هم خوب از آب دربیاورند. گاهی حتی سکانس خوب هم می‌گیرید اما در زمان تدوین می‌بینید که ترکیبش با بقیه، چیز ناجوری را رقم می‌زند.

وقتی «روز سوم» را ساختم عید را رد کردیم. یک فروش آن‌چنانی به سراغ «اخراجی‌ها» آمد. من می‌دانستم «روز سوم» در صدر آمار قرار نمی‌گیرد. یادم است به یکی از دوستان گفتم باید رتبه نخست را به دست بیاوریم. به همین دلیل سراغ «توفیق اجباری» رفتم. در ارشاد گفتند این فیلم را نساز چون تو «روز سوم» را ساخته‌ای!

این کارگردان درباره استمرار تجربه یک فیلمساز در یک ژانر خاص اظهار کرد: آدم‌ها با یکدیگر متفاوت هستند. ممکن است کارگردانی را بشناسید که در طول چهل سال از یک ژانر خارج نشده یا دیگری را بشناسید که خارج شده است. همه چیز به روحیه یک فرد بستگی دارد. علاقه من این بود که ژانرهای مختلف را تجربه کنم. همیشه هم سعی کردم تلاش بیشتر کنم و بیشتر بیاموزم.

وی افزود: وقتی «روز سوم» را ساختم عید را رد کردیم. یک فروش آن‌چنانی به سراغ «اخراجی‌ها» آمد. من می‌دانستم «روز سوم» در صدر آمار قرار نمی‌گیرد. یادم است به یکی از دوستان گفتم باید رتبه نخست را به دست بیاوریم. به همین دلیل سراغ «توفیق اجباری» رفتم. در ارشاد گفتند این فیلم را نساز چون تو «روز سوم» را ساخته‌ای!

لطیفی ادامه داد: در زمان ساخت «خوابگاه دختران» ایرج طهماسب گفت همه فکر می‌کنند ما همین جوری این فیلم را ساختیم، اما هیچکس نمی‌داند که ما صد راه رفتیم تا هر سکانس را دربیاوریم. ما مرزی بین طنز و ترس داشتیم و این خطرناک بود. فشاری که یک کارگردان تجربه می‌کند تا بهترین راه را پیدا کند زیاد است. من «خوابگاه دختران» را برای این ساختم که خانواده‌ها را بترسانم، چون بچه ۱۸ ساله را که پیش از این چندان از خانواده دور نشده به یک باره به یک شهر دیگر می‌فرستند.

وی افزود: آدم با زیاد فیلم دیدن، شاید فیلمساز شود اما نمی‌تواند خلق اثر کند. من در حال به چالش کشیدن خودم هستم. گاهی موفق می‌شوم و گاهی هم شکست می‌خورم. یک‌بار به من گفتند با چه جراتی بعد از «وفا» سراغ «صاحبدلان» رفتی؟ گفتم من یک قماربازم که با پنج هزار تومان به قمار سینما آمده‌ام، حالا ممکن است پولم را ببازم اما در نهایت از آن لذت می‌برم!

لطیفی توضیح داد: من منتی بر سر کسی ندارم که برخی را چهره و کارگردان کرده‌ام. چون معتقدم آنها استعداد داشته‌اند. هر جایی که یک کارگردان بتواند به مجموع بازیگران سینمای ایران اضافه کند، باید این کار را کند.

«سنجرخان» هفته آینده پخش می‌شود

این کارگردان گفت: سریال «سنجرخان» از هفته آینده پخش می‌شود و من هشتاد درصد بازیگران این سریال را از کردستان انتخاب کردم‌. در ارتباط با کشف استعدادهای برتر من این انگیزه را همیشه داشته‌ام که بازیگران ما منحصربه‌فرد هستند.

لطیفی درباره نقش «مدیر تولید» در یک پروژه گفت: مدیر تولید در یک پروژه مثل مدیر کارخانه است که باید به همه چیز آگاهی داشته باشد. مدیر تولید کسی است که به گونه‌ای جانشین تهیه‌کننده محسوب می‌شود. تمام قراردادهای تولید، ارتباط با برنامه‌ریز کار و … جزو وظایف او است. کارگردان نباید دغدغه‌ای جز گرفتن پلان داشته باشد. اگر مدیر تولید خوبی نداشته باشید، تمام بار کار روی دوش شما به‌عنوان کارگردان می‌افتد، مدیر تولید مثل جاده‌صاف‌کن است.

لطیفی ادامه داد: سال‌ها پیش ایرج طهماسب به من گفت فیلم جدید داریوش مهرجویی «مهمان مامان» را دیده‌ای؟ گفتم نه. گفت برو ببین. چندین بار به من گفت که برو ببین. به من گفت یا مهرجویی خطی را رد کرده یا اگر فیلم این است ما ماهی یکی می‌سازیم! چون این نوع قصه‌گویی یک قصه‌گویی غریب است، من خواستم چنین تجربه‌ای را هم داشته باشم و «دودکش» از جنس آن است «دودکش» از آنجا آغاز شد.

هشدار درباره یک اتفاق ترسناک در تلویزیون

وی افزود: چند سالی می‌شود که تلویزیون با علیرضا افخمی کارهای ماورایی می‌سازد. برای مجموعه مدیریت فرهنگی ترسناک و خطرناک است و باید خیلی مراقبت کنند چون هم باید خیالشان راحت باشد که دست اهلش بیفتد و وارد خرافه و این موضوعات نشوند و هم کارگردان و صاحب اثر باید نسبت به ساخت چنین آثاری راغب باشند و بستر هم باید فراهم باشد.

لطیفی تاکید کرد: آینده سینمای ایران باید مملو از کارگردانان توانمندی باشد که در ژانرهای مختلف برای بخش‌های مختلف کار می‌کنند. فیلم‌های این جشنواره را دیده‌ام و متوجه نکته‌ای شده‌ام؛ اینکه برخی پول دارند و فیلم به نحوی درمی‌آید ولی برخی پول ندارند اما خلاق هستند.

این کارگردان باسابقه درباره ارتباط بین کارگردان و بازیگران گفت: وقتی کارگردانی سر صحنه می‌آید با بازیگرانی با خلق و خوهای مختلف مواجه می‌شود. حتی وقتی با یک کارگردان خودرای مواجه باشید شما اگر یک بازیگری باشید که نکات او را گوش نکنید او شما را کنار می‌گذارد. حتی اگر حرفی دارید باید قبل از فیلمبرداری بگویید. یادم است اتفاقی سر صحنه افتاد که به بازیگر گفتم بیا سر صحنه می‌گفت نه، اگر پول ندهند نمی‌آیم! فردای آن روز جلوی خانه‌اش رفتم. تا غروب هم صبر کردم که سر فیلمبرداری بیاید، اما نیامد.

وی افزود: او یکی دو روز بعد هم باز نیامد. به‌راحتی آن بازیگر را حذف کردم. به اینگونه که به عوامل گفتم سنگ قبری با اسم او تهیه کنید. گرچه بعدها همان بازیگر آمد و پشیمان شده بود اما به او گفتم دیر کرده‌ای چون من قصه را عوض کردم. هرچقدر بازیگر خوبی هم باشید به هر حال کارگردان احترامی دارد و باید با او همکاری کنید. یک بار امین تارخ سر «سفر سبز» با من صحبت کرد تا برخی دیالوگ‌ها را عوض کنم، یک ساعت و نیم باهم صحبت کردیم او عزیز دل من بود اما اشرافی که بر اثر داشتم اجازه تغییر را نداد.

این کارگردان در پایان اظهار کرد: بازیگری برای من چهار برابر کارگردانی سخت‌تر است. یادم است یک بار کار می‌کردیم و مهدی فخیم‌زاده بازیگرم بود به او گفتم اگر بین بازی و کارگردانی را یکی انتخاب کنی کدام را انتخاب می‌کنی گفت قطعاً بازیگری.

دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی به دبیری مهدی شفیعی از ۳۰ آبان تا ۳ آذر ۱۴۰۲ در موزه سینما برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- چرا «پرستار» کلیشه شد؟

منتقد سینما گفت: ما در سینما ترس داریم از آن که چالش‌های مربوط به شغلی را نشان دهیم چرا که همیشه نسبت به آن اعتراض شکل می‌گیرد، در دوران کرونا نیز پرستارانی بودند که از ترس خانواده یا از ترس جان‌ خود حاضر به کار در آن فضا نبودند، اما نمی‌توان این چالش طبیعی را به تصویر کشید و فیلمساز به سراغ همان کلیشه‌ها در بازنمایی پرستار می‌رود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، بیش از ۲۰ سال از روزی که پرستاران در اعتراض به فیلم شوکران مقابل وزارت ارشاد تحصن کردند، گذشته است. بیست سالی که در آن قشر پرستار با چالش‌های متعددی دست و پنجه نرم کرد اما هیچ‌کدام مورد توجه فیلم‌سازان قرار نگرفت. مهم‌ترین آن نیز دو سال همه‌گیری ویروس کرونا بود که حالا و با از سر گرفته شدن روال عادی زندگی، حتی باعث نشده زمزمه ساخت یک فیلم در این باره نیز شنیده شود. اتفاقی که نمی‌توان آن را به دلیل اعتراض بیست سال گذشته پرستاران دانست اما می توان اثرات آن را در تمام فیلمسازی این سال ها با محوریت و حضور پرستاران به وضوح مشاهده کرد.

«شوکران» و یک پرستار پرحاشیه

پیش از سال ۱۳۷۸ و ساخته شدن مهم ترین فیلم کارنامه بهروز افخمی یعنی شوکران دو فیلم شیدا و نجات یافتگان با محوریت اهمیت حضور پرستاران در جبهه و آسایشگاه های مجروحین ساخته شدند. این دو فیلم پرستارانی را به تصویر کشیده بودند که همگی در مواجهه مستقیم با مجروحان و سربازان زخمی جنگ بوده و گویی رسالت پرستاران را به حضور در جبهه‌های جنگ و التیام بخشیدن به زخم‌های سربازان در جبهه منحصر می‌کرد.

اما در سال ۱۳۷۸ و با فیلم شوکران این رویه در زندگی شهری و سال‌های پس از جنگ شکل دیگری به خود گرفت و این بار پرستاری را دیدیم که در قامتی خارج از امدادرسان به رزمندگان جنگی به تصویر کشیده شد. هر چند در این فیلم که با اعتراض از سوی پرستاران نیز رو به رو شد، شغل پرستاری همچنان در حاشیه قرار دارد و هیچ پیش‌برندگی به قصه نمی‌دهد.

امیررضا تجویدی در این باره به خبرنگار سینمایی ایرنا گفت: ما در سینما ترس داریم از آن که بخواهیم چالش‌های مربوط به شغلی را نشان دهیم چرا که همیشه نسبت به آن اعتراض شکل می‌گیردما در سینما ترس داریم از آن که بخواهیم چالش‌های مربوط به شغلی را نشان دهیم چرا که همیشه نسبت به آن اعتراض شکل می‌گیرد. پرستاری هم شامل همین می‌شود. چراکه دیده شده سیر اعتراضاتی شکل گرفته. از این رو فیلمسازان طی قانونی نانوشته تصمیم گرفتند یک تصویر سانتی‌مانتال مانند شیدا اثر آقای تبریزی از پرستار بسازند. آدمی که سوژه عشقی است و هیچ پیش برندگی ندارد.

تجویدی همچنین با اشاره به اعتراضات شکل گرفته نسبت به شوکران گفت: در فیلم شوکران معضل نمایش پرستار منجر شد که صنف پرستاران از آقای افخمی شکایت کند و نسبت به بازنمایی پرستار در آن فیلم اعتراض شکل بگیرد. درحالیکه تاکید در آن فیلم بر پرستار بودن کاراکتر نیست پرستاری فقط شغل او بود نه آنکه چون پرستار بود چنان شخصیتی داشت.

تجویدی ادامه داد: مسیر در سینمای ایران به سمتی رفته که در شخصیت‌پردازی تاکیدی روی شغل نداشته باشند.اگر هم شغل کاراکتر اهمیت دارد شغلی باشد که نویسندگان می‌دانند آن صنف اعتراضی نمی‌کند و محافظه‌کارانه و سطحی از کنار آن رد می‌شوند.

 هدیه تهرانی در فیلم شوکران

پرستاری که می‌خواست مهم باشد اما نبود!

این اتفاق بود که باعث شد تا سال ۱۳۸۷ یعنی حدود یک دهه بعد فیلمی با محوریت پرستاران و حضور آنان در مسیر قصه ساخته نشود. سال ۱۳۸۷ بود که همایون اسعدیان با فیلم طلا و مس هم طعنه‌ای به کمدی‌های روز دختر و پسری آن سال‌ها زد و هم با قرار دادن کاراکتر سپیده با بازی سحر دولت شاهی در نقش پرستار در گوشه ای از قصه، سکوت ده ساله سینما را در به تصویر کشیدن پرستاران شکست. البته همچنان الکن بودن زبان سینما در نزدیک شدن به شغل پرستاران به چشم می‌خورد.

سپیده پرستار بود اما هیچ جایی در قصه دو کاراکتر اصلی نداشت. رفتارهای عجیب و گل درشت او در مقابل کاراکتر روحانی بیش از آنکه باعث شود مخاطب به حجب و حیای شعیبی پی ببرد، باعث می‌شد نقش سپیده به عنوان یک پرستار در همین اندازه نشان داده شود. کاراکتر سومی که قصد ورود به زندگی یک زوج خوشبخت و عاشق را داشته و تحول نهایی اش نیز قابل پیش بینی است.

جالب آنکه سپیده نیز شخصیتی همچون بیتا در فیلم شوکران را داشت. پرستاری که شغلش هیچ نقشی در رفتارها و زندگی‌اش نداشت و به عنوان تکمیل کننده پازل عشقی فیلم که البته در آن نیز جای نگرفت، قرار داده شده بود.

احساسات‌گرایی افراطی، آفت جان پرستاران سینما

سه سال بعد در سال ۱۳۹۰ روزهای زندگی ساخته شد که در آن هنگامه قاضیانی نقش پرستاری را به همراه شوهر پزشکش با بازی حمید فرخ نژاد ایفا کرد. این بار هم فیلمساز بر حضور پرستاران در جبهه و سال‌های جنگ تمرکز می‌کند.

همراهی این دو کاراکتر که تمرکز و پیشبرد قصه را به عهده دارد در این اثر از نکاتی است که نقطه قوتی برای فیلم در مقایسه با پرستاران سینما در سال‌های پیشین است. از سوی دیگر اما همچنان پرستاران پای خود را فراتر از جبهه و جنگ نگذاشته و فیلمساز نیز همان ایثار و فداکاری و حضور اخلاق‌گرایانه پرستاران را بازنمایی می‌کند.سینماگر بر مفاهیم احساسات‌برانگیز در شغل پرستاری تمرکز دارد چراکه چالش‌های زندگی شخصی و شغلی پرستار همیشه دچار مناقشه است و به عده‌ای برمی‌خورد

تجویدی درباره تمرکز بر این وجه از به تصویر کشیدن پرستاران اشاره کرد: سوژه ها در سینمای ایران دچار سانتی مانتالیسم یا احساسات گرایی افراطی هستند و به دنبال آن هستند که اثر را دچار برانگیختگی احساسی کنند. این می‌تواند هم در شکل و شمایل کمدی و هم در شکل و شمایل ملودراماتیک باشد که با اشک و گریه همراه است.
این منتقد تاکید می‌کند که ایثار و فداکاری نیز مفاهیم اخلاقی و احساسات برانگیز هستند که در شغل پرستاری به وفور وجود دارد. پس سینماگر به سراغ همین وجه می‌رود چراکه اگر بخواهد چالش‌های زندگی شخصی و شغلی او را به نمایش بگذارد دچار مناقشه می‌شود و به هر حال به عده‌ای برمی‌خورد. اما سینماگر باید این چالش را بپذیرد و وارد آن شود تا درگذر زمان ارزش سینمایی خود را ثابت کند.

 سحر دولتشاهی در فیلم طلاومس

سینمای میرکریمی و پرستاری مسئولیت پذیر

پس از این همچنان سینما در به تصویر کشیدن پرستاران به همان تابلوی معروف کودکی که انگشتش را روی بینی اش قرار داده و افراد را دعوت به سکوت می‌کند، قناعت کرد تا سال ۹۲ که میرکریمی قصه یک زن مسافر را با هنرمندی به زندگی راننده تاکسی و بعد یک پرستار گره می‌زند. فیلم امروز که در آن شبنم مقدمی نقش پرستار را ایفا می‌کند، اتفاقی تازه در ساختن یک شمایل ویژه از یک پرستار است.

در این فیلم پرستار به واسطه شغلش ارتباط بین مرد و زن را برای ما تسهیل می‌کند و شخصیت مرد را بیشتر به ما می‌شناساند. این پرستار مانند باقی پرستاران بی دلیل در زندگی بیماران دخالت نمی‌کند، بلکه همان طور که می‌گوید با تجربه است و این در رفتارش هم مشخص است. مقدمی بیش از آنکه ما را به یاد ایثار و از خود گذشتگی پرستاران بیندازد، مسئولیت پذیری آنان را پر رنگ می‌کند و باعث می‌شود در انتها راننده تاکسی با بازی پرویز پرستویی نیز به مسئولیت‌پذیری در زندگی خود برسد.

این پرستار که اتفاقا تعامل او با دخترش را هم می‌بینیم، سرسختی و اقتداری دارد که تبدیل به خشم نمی‌شود و نشان می‌دهد که یک پرستار نه با احساس فداکاری و روی آوردن به اخلاقیات کلیشه ای سینما بلکه با تکیه بر همان مسئولیت‌پذیر بودن می‌تواند تا چه اندازه در مسیر قصه مفید واقع شود.

تجویدی درباره اهمیت پرداخت به همین جزئیات در به تصویر کشیدن شمایل یک پرستار می‌گوید: در سینمای جهان نیز وقتی درباره ابر قهرمان‌ها فیلم می‌سازند، بخشی را به کشمش‌های درونی ابر قهرمان با خودش اختصاص می‌دهند. تا جایی که قهرمان راجع به ارزش های خودش دچار شک می‌شود و همین از او انسان می‌سازد؛ اما چون نمی‌توانیم این را در سینمای ایران نشان دهیم، ترجیحا به سراغ همان تصویر کلیشه ای می‌رویم که فداکاری کند و همان را دستمایه ساخت آثار خود می‌کنیم.

بحران بازنمایی کرونا و پرستارانی خارج از کلیشه‌های فداکارانه

این منتقد به ساخته نشدن اثری درخور درباره مواجهه پرستاران با کرونا اشاره کرد و گفت: نپرداختن به کرونا نیز محافظه‌کاری است. در حال حاضر نیز سینماگران نمی‌توانند فراتر از کلیشه‌ها به این مقوله بپردازند.نپرداختن به کرونا نیز محافظه‌کاری است. در حال حاضر نیز سینماگران نمی‌توانند فراتر از کلیشه‌ها به این مقوله بپردازند.

او ادامه داد: اگر بخواهند درباره کرونا و چالش آن برای پزشکان و پرستاران فیلم بسازند نمی‌توانند به این اشاره نکنند که عده ای از ترس خانواده یا از ترس جان‌ خود حاضر به کار در آن فضا نیستند. این چالشی طبیعی است که باید به آن پرداخت اما اگر از این زاویه فیلمی ساخته شود، عده خیلی زیادی به آن ایراد وارد می‌کنند که چرا مدافعان سلامت را این گونه نشان می‌دهید. این بحران بازنمایی در سینمای ماست.

فیلم دیگری که در سال‌های اخیر کاراکتر فرعی پرستار داشته، خفگی به کارگردانی فریدون جیرانی است. فیلمی با همان ساختار سه ضلعی تکراری فیلم طلا و مس. در اینجا نیز ورود پرستار به فیلم با اختلاف یک زن و شوهر و حضور آنان در بیمارستان رقم می‌خورد. حضوری که می‌توانست در هر مکان دیگری نیز باشد. مکانی که بودنش در فیلم تنها بستری شدن نسیم با بازی پردیس احمدیه را به همراه دارد و کارکرد دیگری در قصه ندارد. همان طور که پرستار بودن صحرا مشرقی، هیچ کمکی به ارتباطش با مسعود با بازی نوید محمد زاده و حتی زن همسایه اش نمی‌کند. شغلی که انتظار می‌رفت حداقل در کشتن نسیم کارکرد داشته باشد اما این اتفاق نیز در این فیلم نمی افتد.

 پردیس پورعابدینی در فیلم غریب

پرستار «غریب» سینما و آشنای ما

در غریب تازه‌ترین اثر محمدحسین لطیفی اما پرستاری حضور دارد که برخلاف دیگر پرستاران به تصویر کشیده در سینما شغلش محرک روایت می‌شود و در قصه کار می‌کند. جایی که یک پرستار با بازی پردیس پورعابدینی برای نجات جان زنی باردار تلاش می‌کند و اینبار نه در شمایل یک پرستار منفعل که بود و نبود خودش و جایی که در آن کار می‌کند در فیلم بی تاثیر است، بلکه پیش برنده در بخشی از قصه ظاهر می‌شود.

به نظر می‌رسد در اینجا علاوه بر احساس فداکاری و مسئولیت پذیری، جانفشانی نیز به ابعاد شخصیت بازنمایی شده برای پرستاران اضافه می‌شود. اتفاقی که نه در همه خوانش‌ها از پرستاران و شخصیت آنان، بلکه در تعداد انگشت‌شماری وجود دارد که به غایت برای سینمای ایران کافی نیست.

تجویدی نیز در نهایت به همین نکته اشاره می‌کند و تاکید دارد: ما مشکل بازنمایی در سینمای ایران داریم. بازنمایی خوانش واقعیت است؛ یعنی هر چه اتفاق می افتد را همان گونه که هست نشان نمی‌دهید. وظیفه هنر نیز همین است. لزوما قرار نیست هر چه اتفاق می افتد را عین به عین نشان دهید. سینمای ایران با توجه به مسائلی که گفته شد، تمایلی به بازنمایی ندارد. گویی علاقمند است که هر آنچه تریبون‌های رسمی و مسلط به آن اشاره می‌کنند را به تصویر کشیده و یک سند اجتماعی و تاریخی سطحی نشان دهد.

رسانه سینمای خانگی- این خیانت مدیران آگاهانه نیست

جواد اردکانی کارگردان سینما در خصوص چرایی عدم تولید آثار فیلم و سینمای استراتژیک گفت: من شهادت می دهم مدیران آگاهانه خیانت می کنند! برخی مدیران فرهنگی به خصوص در موضوع فلسطین خیانت می کنند؛ در این شرایط رسانه‌ها باید پای کار بیایند و خفت گیری کنند اما افسوس که رسانه‌های ما از مدیران بیشتر در خواب هستند!

به گزارش سینمای خانگی، کارگردان فیلم های سینمایی «شور شیرین» و «به کبودی یاس» در گفت‌وگو با سینماپرس،افزود: ما باید به مسائل مهمی مانند غزه، فلسطین و… در سینما بپردازیم و اگر تا الآن نپرداختیم قطعا کوتاهی شده است.

وی ادامه داد: بایستی سوأل شود که چرا طی این بیش از ۴۰ سالی‌که از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد ما به این موضوع کم پرداختیم؟ دلیل چه بوده؟ و اگر تقصیر رخ داده مقصر چه کسی بوده است؟

اردکانی خاطرنشان کرد: در مناسبت هایی مانند آنچه این روزها در غزه شاهدش هستیم عده ای می آیند و حرف می زنند و سپس حرف های خود را فراموش می کنند. بدیهی است که ما باید همواره در رابطه با مسائل روز و استراتژیک در سینما تولید داشته باشیم و از زاویه دید خودمان به مسائل بپردازیم.

این سینماگر سپس با بیان اینکه اگر در افق میان مدت و دراز مدت رسانه ای پرداختن به این مسائل مهم است چرا در برنامه ریزی و رفتار مدیران جایش خالی است؟ اظهار داشت: بنده با ایمان راسخ می گویم که هنرمندان به قدر کافی انگیزه ورود به این مسائل را دارند. حداقل عده ای از هنرمندان همیشه پای کارند و آماده اند تا در خصوص این مسائل کار کنند. این مدیران هستند که مشکل دارند و طی همه سال ها در خوابی به سر بردند که ظاهراً هنوز هم بیدار نشده اند.

وی با تاکید بر اینکه نوعی خواب آلودگی فضای فرهنگی کشور را احاطه کرده تصریح کرد: الآن با اتفاقات غزه همه دنیا بیدار شدند اما مدیران فرهنگی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که بایستی متعهد و پایبند به اهداف فرهنگی نظام باشد هنوز در خوابند. وقتی مدیری به فکر این شرایط نیست باید محاکمه شود و از او سوأل شود اما این اتفاق هم هرگز نیفتاده است.

کارگردان فیلم های سینمایی «بانک زده ها» و «قناری» خاطرنشان کرد: متأسفم که اولویت برخی افراد در سینما میزان فروش فیلم های اراجیف شده است! متأسفم که در تلویزیون شاهد سریال های ضعیفی مانند «رعد و برق» آقای افخمی هستیم اما هیچ خبری از تولید و حمایت از آثار استراتژیک نیست.

وی متذکر شد: ما وقتی به آمار فیلم های تولیدی نگاه می کنیم می بینیم نه فقط در مسأله فلسطین که در سایر مسائل منطقه همواره بی توجهی جدی در سینما وجود داشته و دارد. منطقه ما سال ها است درگیر بحران های جدی است؛ از سوریه و عراق و یمن و افغانستان و… همه مسائل شان در زندگی ما تأثیرگذار است. ما چقدر به این مسائل در سینما و تلویزیون پرداختیم؟

اردکانی تصریح کرد: باید مدیران فرهنگی در این خصوص پاسخگو باشند؛ اگر این مسائل استراتژیک جزو اهداف نظام نیست رسماً اعلام کنند. من به عنوان یک عضو و سرباز از خانواده هنری نظام سال‌ها است مستقیم درگیر این ماجراها هستم و طرح های فراوانی دادم؛ تاکنون ۳ سریال کامل نوشتم و ارائه دادم و حالا سوأل دارم چرا کار نمی شود؟ چرا فقط برای دیدار با حضرت آقا ما را می برند تا در خصوص سینمای استراتژیک صحبت کنیم و بعد ما را شیفت دیلیت می‌کنند؟

این کارگردان سینما افزود: این مدیریت فرهنگی است؟ قطعاً نمی‌شود هر کسی مدیر فرهنگی باشد. رسانه‌ها رودربایستی و تعارف کنار بگذارند. شاید در ۴۰ ساله دوم انقلاب تولید کالای فرهنگی و هنری استراتژیک جلو بیفتد و شعار تولیدات استراتژیک حداقل ۱۰ درصدش تبدیل به خروجی هنری شود.

وی در پایان این گفت‌وگو افزود: همه دنیا روی موضوعات ملتهب سیاسی عطش دارند. اما مدیران فرهنگی ارشد ما به جای پاسخگو بودن و ارائه دلیل برای کم کاری شان در این زمینه همواره عادت کرده اند توپ را به زمین مدیران قبلی بیندازند. کی قرار است وعده های شما به خروجی برسد؟

خروج از نسخه موبایل