رسانه سینمای خانگی- «حقیقت» به شهرستان‌ها رسید

اسامی فیلم‌ها و جدول نمایش آثار منتخب از هفدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» در استان‌ها اعلام شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی «هنروتجربه»، از تاریخ ۶ تا ۸ دی ماه تعدادی از فیلم‌های منتخب هفدمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» در سینماهای گروه سینمایی «هنروتجربه» به نمایش در می‌آید.

این فیلم‌ها در روزهای چهارشنبه ۶ دی، پنجشنبه ۷ دی و جمعه ۸ دی در ۲ سانس در سینماهای پردیس سینمایی اطلس مشهد، پردیس سینمایی گلستان شیراز، تالار بیضاء اردبیلی اردبیل، سینما مهر آبادان، پردیس سینمایی کاپری گرگان، سینما فرهنگ همدان، سینما آیه قم، سینما سوره اصفهان، تالار شهید آوینی بوشهر و پردیس سینمایی ستاره باران تبریز به نمایش درمی‌آید.

فیلم‌های مستند «نفس» به کارگردانی علیرضا باغشنی، «می ۱۹۶۸» به کارگردانی احسان امی، «تکثیر در اسارت» به کارگردانی مهدی ایمانی شهمیرزادی، «پورزال» به کارگردانی احسان فرخی فرد و ماریا ماوتی، «قوی دل» به کارگردانی علی فراهانی صدر، «دختر کوه نور» به کارگردانی جابر بادیاد، «آخرین کوسه نهنگ» به کارگردانی رامتین بالف، «دوئل بوکمال» به کارگردانی محمدرضا ابوالحسنی، «بی‌قرار» به کارگردانی محمدعلی فارسی، «آب بندان» به کارگردانی رضا اکبریان گالشکلایی، «ناخدا» به کارگردانی علی ارکیان، «عیدوک» به کارگردانی امیر عسگری، «دختران باد» به کارگردانی سپیده سپه‌ی آثاری هستند که در سینماهای منتخب گروه سینمایی «هنروتجربه» به نمایش در خواهند آمد.

رسانه سینمای خانگی- آیا «ضد» ایدئولوژیک است؟

کارگردان فیلم «ضد» تاکید کرد: هدفش از فیلمسازی بیان حرف‌های ایدئولوژیک نیست.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فیلم «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی که دو سال قبل در چهلمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است؛ فیلمی سیاسی که هرچند علاقه‌مندان مخصوص به خودش را دارد اما سازنده‌اش تاکید دارد اگر تماشاگران، بدون حب و بغض به تماشای فیلم بنشینند با یک اثر جذاب و سرگرم‌کننده روبرو می‌شوند.

ربیعی که دومین فیلم سینمایی خود را راهی اکران کرده، خود را فردی مذهبی و معتقد به نظام معرفی می‌کند اما می‌گوید سینما را به عنوان یک زبان مشترک برای همه با سلایق گوناگون می‌بیند؛ چه آن‌ها که موافق نظرات او هستند و چه کسانی که با تفکراتش مخالفند. او چنان به سینما به مثابه سینما نگاه می‌کند که خود را جدا از فیلمسازی با سمت و سوی جناحی خاص می‌داند و آرزو می‌کند بتواند اثری در حد و اندازه «فهرست شیندلر » به عنوان اثری مشخصه‌های خاص سینما بسازد.

به گفته وی و نیز همکارانش این سلوک او در کارش هم اجرا می‌شود چرا که نه تنها مخالف انحصار است بلکه به عنوان یک هنرمند وظیفه خود می‌داند به اعتلای سینما کمک کند.

ربیعی همزمان با اکران فیلم «ضد» به همراه یکی از بازیگران (مهدی نصرتی) و مدیر فیلمبرداری فیلمش (هاشم مرادی) مهمان خبرگزاری ایسنا شدند تا درباره فیلمی که دو سال در نوبت اکران بود و نیز اولین فیلمش «لباس شخصی» که هنوز مجوز اکران نگرفته صحبت کند.

در این نشست مهدی نصرتی بازیگر جوانی که پیش‌تر هم برای ربیعی بازی کرده بود، از تلاش خود برای کلیشه نشدن در فیلم‌های سیاسی سخن گفت. او پیش از بازیگری، تجربه عکاسی و روزنامه‌نگاری هم داشته و هنگام حضورش در ایسنا توضیح داد که در مقطعی به عنوان عکاس حق‌التصویر با این خبرگزاری همکاری داشته است.

مشروح این نشست دو ساعته را که با پرسش از ربیعی و شرایط اکران فیلم آغاز شد، در ادامه می‌خوانید: 

ایسنا: آقای ربیعی شما در حالی سراغ سوژه فیلم «ضد» رفتید که پیش‌تر فیلم‌هایی همچون «ماجرای نیمروز» با فضایی مشابه ساخته شده بودند. این برای شما ریسک نبود که شاید تماشاگر نسبت به فیلم واکنش مثبتی نشان ندهد؟

ربیعی: سلیقه من برای ساخت فیلم به طور کلی تاریخ معاصر است و سوژه‌هایی که غالبا با آن‌ها درگیر می‌شوم در همین فضا هستند. موضوع هر دو فیلم «لباس شخصی» و «ضد» هم به زیست شخصی، مطالعات و علایقم برمی‌گردد. البته وقتی طرح «لباس شخصی» را شروع کردم، «ماجرای نیمروز» هنوز ساخته نشده بود؛ درواقع من در سال ۱۳۹۶ خواندن پرونده حزب توده را شروع کردم و در میانه‌های پروژه و نوشتن سیناپس بودم که در جشنواره فجر آن سال فیلم «ماجرای نیمروز» به نمایش درآمد و کاملاً از آن بی‌اطلاع بودم. با این حال بر اساس برنامه خودم  «لباس شخصی» را جلو بردم که در سال ۱۳۹۸ در جشنواره فجر نمایش داده شد ولی تا به امروز توقیف مانده است. بعد هم سراغ فیلم «ضد» رفتم که ابتدا نام دیگری داشت و از وقتی که من وارد کار شدم، حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد فیلمنامه تغییر کرد.

ایسنا: با توجه به اینکه فیلمنامه‌نویس این پروژه فرد دیگری است، ساخت «ضد» چطور شکل گرفت؟

ربیعی: کلیت پروژه به این شکل بود که از طرف آقای شفیعی به من پیشنهاد شد تا این فیلمنامه را کارگردانی کنم و از آنجا که داستان، به جهان من نزدیک بود و نیز با اشاره به مساله نفوذ در اوایل انقلاب که من در «لباس شخصی» هم به آن پرداخته بودم، موضوع فیلم برایم دغدغه بود و پیشنهاد را پذیرفتم. در چنین مواردی اصولا سعی می‌کنم ایده خود را پیاده کنم و معمولا درگیر حاشیه‌هایی از این دست که ممکن است مخاطب با آن ارتباط برقرار نکند یا تحت تاثیر فیلم‌های فیلمسازان دیگری مثل محمدحسین مهدویان قرار بگیرد، نمی‌شوم چون این‌ها اصلا برایم مساله نبودند. مساله مهم این بود که آنچه دغدغه‌ من است به یک زبان سینمایی تبدیل شود چراکه معتقدم سینما زبان مشترک تمام آدم‌هاست؛ چه آن‌هایی که موافق من فکر می‌کنند و چه آن‌هایی که مخالف من هستند. حتی کسانی که هیچ موضعی ندارند هم در همین گروه می‌گنجند. به نظرم اگر سوژه‌ای به سینما تبدیل شود و قصه و روایتی را پیگیری کند، به طور طبیعی مخاطب با آن همراه می‌شود ولو اینکه حرف فیلم را هم قبول نداشته باشد.

در زبان سینمایی خودم نیز این روش را دنبال و سعی می‌کنم از اتمسفر، جریان، فیلمی خاص یا حتی در میزانسن، کارگردانی و … تاثیر خودآگاه نگیرم. من تعصب دارم بر این مساله که فیلمساز باید فیلم خود را بسازد، حال چه خوب باشد چه بد. برای من مهم است که وقتی فیلم خود را روی پرده می‌بینم بگویم این خروجی کار من است. فیلمنامه «ضد» هم برای من نبود. آقای حسین تراب‌نژاد آن را نوشته بودند و وقتی به گروه اضافه شدم با همفکری من، آقای موگویی و آقای شفیعی (تهیه‌کننده) سعی کردیم با گفت‌وگو و تعامل فیلمنامه را به سمتی ببریم تا به نگاه همدیگر نزدیک شویم که بخشی از آن‌ها انجام شد و بخشی هم انجام نشد. با این حال من قبول کرده بودم که در این پروژه یک کارگردان هستم و زیر نظر نویسنده کار را پیش ببرم و خروجی نهایی به آن چیزی رسید که الان روی پرده سینماها می‌بینیم.

ایسنا: در مقطعی یک تئاتر هم با اشاره به زندگی محمدرضا کلاهی اجرا شده بود و آن زمان آقای فرهاد توحیدی گفته بودند که قصد نگارش فیلمنامه‌ای را در همین زمینه دارند. آیا «ضد» با آن فیلمنامه ارتباطی داشته؟

ربیعی: من پیش از ساخت «لباس شخصی» در حوزه فیلم کوتاه در باشگاه فیلم سوره کار می‌کردم و آن زمان می‌گفتند فیلمنامه‌ای در حوزه هنری نوشته شده که نمی‌دانم نویسنده آن چه کسی بود ولی حتی کارگردان هم مشخص شده بود. البته آن پروژه هیچگاه ساخته نشد. نام فیلمنامه «ضد» هم ابتدا «بیتا، منیژه، اعظم» بود و وقتی آن را با همین نام برایم فرستادند، یادم آمد که چند سال قبل قرار بود در حوزه هنری این پروژه ساخته شود؛ ولی آنچه من در اختیار داشتم به نویسندگی آقای تراب‌نژاد بود و طرح اولیه آن هم به آقای مرتضی اصفهانی تعلق داشت.

ایسنا: از آنجا که به تازگی فیلم دیگری در ارتباط با منافقین (سرهنگ ثریا) روی پرده بود، به نظر می‌رسد فیلم‌هایی با موضوع‌های مشابه در شرایط فعلی سینما به سختی سانس می‌گیرند. البته حتی فیلم «چرا گریه نمی‌کنی؟» علیرضا معتمدی هم چنین شرایطی دارد. الان وضعیت «ضد» را در اکران چطور می‌بینید؟  

ربیعی: شاید بد نباشد با یک اتفاق که همین چند روز پیش افتاد این بحث را دنبال کنیم که خودش به تنهایی بازگوی خیلی حرف‌هاست. ما این روزها مشغول فیلمبرداری فیلم «احمد» هستیم و چند سرباز هم به عنوان هنرور با ما همکاری می‌کنند. هفته قبل یکی از آن‌ها به من می‌گفت، رفته بودند سینما تا فیلم «ضد» را ببینند ولی سانسی پیدا نکردند و به جای آن «هتل» را دیده بودند. با شوخی تعریف می‌کرد که او را حلال کنیم. مشکلی که ما در چرخه اکران داریم این است که فیلم‌هایی از جنس «ضد» نمی‌فروشند و اینطور تعبیر می‌شود که این فیلم‌ها اصطلاحا بفروش نیستند، در حالی که معلوم است در این چرخه، این فیلم‌ها فروشی نخواهند داشت. درواقع مشکل از فیلم نیست، مشکل از چرخه است. بعد دوستان تصمیم‌گیر و تاثیرگذار در این چرخه‌ پخش سعی می‌کنند این مدل فیلم‌ها را به نحوی وارد چرخه اکران کنند که تا حدی فروش داشته باشند اما باز هم نمی‌فروشند چون آن شکلی که فرم و محتوا را ارایه می‌کنند با هم جور در نمی‌آید. همین الان که فیلم «ضد» در حال اکران است روز افتتاحیه خود را با ۴۰ سالن شروع کرد و «ویلای ساحلی» هم که همزمان با فیلم ما اکران شد، نزدیک به ۴۰۰  سالن داشت. در روز ششم اکران، ما به زور به ۱۳۰ سالن رسیده بودیم ولی تعداد سالن‌های  «ویلای ساحلی» به ۶۵۰ رسیده بود. در توضیح آن هم می‌گویند سالن پُر نمی‌شود، چرا سالن اضافه بدهیم؟ در حالی که عامل پُر نشدن سالن‌ها به فیلم برنمی‌گردد!

برای درک درست‌تر این موضوع باید این را توضیح دهم که از بین حدود ۸۵ میلیون نفر جمعیت کشور، تقریبا ۵۰ میلیون نفر قابلیت رفتن به سینما را دارند اما فیلمی مثل «فسیل» که بالاترین فروش را دارد در نهایت ۷ میلیون مخاطب تا الان داشته که به «عقاب‌ها» هم نرسیده است. البته اگر هم برسد باید تناسب جمعیت را در سالی که «عقاب‌ها» پُرفروش شد، با الان در نظر گرفت. از این حدود ۷ میلیون تماشاگر می‌توان گفت که حدود چهار میلیون نفر قشر سینمارو هستند که در سبد کالای فرهنگی و تفریحی آن‌ها سینما رفتن وجود دارد. سلیقه چنین مخاطبی غالبا فیلم‌هایی از جنس سرگرمی‌ست، در حالی که افراد زیادی اصلا به سینما نمی‌روند و شاید سلیقه آن‌ها با فیلم‌های در حال اکران همخوان نباشد. این دقیقا نقطه‌ای است که باید روی آن دست گذاشت. وظیفه من به عنوان فیلمساز این نیست که مخاطب را به سینما بکشانم؛ وظیفه من این است فیلمی بسازم که مخاطب پس از دیدن آن راضی از سالن سینما بیرون رود و نگوید وقتم را تلف کردم. پس برای جذب مخاطب برای فیلمی مثل «ضد» باید یک جریان و چرخه‌ای متناسب با همین فیلم تشکیل شود. من نمی‌توانم با فیلم «ضد»، مخاطب «فسیل» را به سینما بکشانم. مخاطب «فسیل» حتی اگر پوستر فیلم مرا هم در سینما ببیند «هتل» را به آن ترجیح می‌دهد. این روند برای فیلمی مثل «چرا گریه نمی‌کنی؟» هم وجود دارد. پس من باید کسی را به سینما بکشانم که دوست دارد فیلمی مثل «ضد» را ببیند و اتفاقاً «فسیل» را اصلا دوست ندارد.

ایسنا: شما توانسته‌اید در تبلیغات خود چنین کاری را انجام دهید؟

ربیعی: مساله اصلی ما هم همین است اما آیا فیلم می‌تواند چنین کاری را انجام دهد؟ خیر! ساخت فیلم نمی‌تواند به تنهایی این کار را انجام دهد. بخش زیادی از کسانی که فیلم «ضد» را در هر زمانی که ببینند، دوست دارند آن‌هایی هستند که اصلا سینما نمی‌روند. پس در پروسه پخش باید اول طراحی تبلیغات برای چنین کسانی انجام شود. من در میان مردم زندگی می‌کنم و می‌دانم عده قابل توجهی هستند که حتی اگر به لحاظ ایدئولوژیکی نگاه نزدیکی به من نداشته باشند، تماشای فیلم‌هایی از جنس «ضد» را دوست دارند چون به هر حال یک تم سیاسی دارد. این تماشاگر فیلم‌های دنیا را نیز در همین ژانر دنبال می‌کند ولی الان او اصلا باخبر نمی‌شود که چنین فیلمی در حال اکران است.  این افراد اصلا مخاطب آن پلتفرم‌های تبلیغاتی ما نیستند و ما تقریبا برای کسانی تبلیغ می‌کنیم که همیشه سینما می‌روند و می‌دانند «ضد» روی پرده است و اصلا هم دوست ندارند آن را تماشا کنند. این دسته زمانی جذب فیلم «ضد» می‌شوند که یک کنجکاوی برایشان ایجاد شود.

ایسنا: در مرحله مذاکره با پخش‌کننده به نقطه‌نظر مشترکی برای تبلیغ بر مبنای این دیدگاه نرسیدید؟

ربیعی: این یک امر سهل و ممتنع است چون یک چرخه وجود دارد و پخش‌کننده هم در آن چرخه کار خود را انجام می‌دهد. بخشی از این ماجرا به یک کار تحقیقی نیاز دارد یعنی همانطور که من وقتی فیلمنامه‌ای را می‌نویسم،  یکی – دو سال روی آن تحقیق می‌کنم تا ببینم چطور موضوع باید دراماتیزه شود و مخاطب را جذب کند، برای پخش هم باید به همین میزان پژوهش انجام تا تعیین شود که چه طرح‌های تبلیغاتی باید ارایه کرد تا آن قشری که به سینما نمی‌رود و اتفاقا مطالبه‌اش از سینما فیلمی همچون «ضد» است، آگاه شود. در این بین باید یک نکته مهم را هم در نظر داشت؛ بخشی از این مخاطبان حتی اگر آگاه شوند باید صبر کنند تا فیلم در پلتفرم‌ها عرضه شود چون زیست او اصلا سینما رفتن نیست. وقتی چنین مسایلی را بررسی کنیم باید به مرحله‌ای برسیم که بتوانیم این آگاهی‌بخشی را ایجاد کنیم تا مردم بدانند سینما رفتن برای جامعه مهم است و حتی به آن‌ها این باور داده شود که سینما نرفتن خودش یک ضرر است که هم به آن‌ها وارد می‌شود و هم به فرهنگ جامعه. این یک آفت برای کشور ماست که از ۸۰ میلیون نفر جمعیت ۶-۷ میلیون نفر به سینما می‌روند. ما باید به دنبال این باشیم که چطور مردم به سینما بروند. این مساله به کارهای پژوهشی، تبلیغاتی و اجرایی نیاز دارد تا دست کم این ۷ میلیون نفر تماشاگر به ۲۰ میلیون نفر برسند. نباید فراموش کنیم که ایران وقتی ۳۰ میلیون نفر جمعیت داشت، ۸ میلیون نفر «عقاب‌ها» را تماشا کردند یا حتی برای جشنواره‌های فجر چه صف‌هایی پشت در سینماها تشکیل می‌شد و چه دعوا و درگیری‌هایی به وجود می‌آمد. یک زمان حدود ۴۰ درصد جمعیت کشور سینمارو بودند و سینما رفتن اهمیت داشت اما به مرور هرچه جلو آمدیم، سینما رفتن از سبک زندگی مردم خارج شد. بخشی از آن به دلیل تنوع رسانه‌ها و سهل شدن تماشای فیلم بود در حالی که می‌دانیم سینما رفتن جذابیت دیگری دارد و این سوال مطرح است که چطور در دنیا چنین اتفاقی رخ نداده و با وجود تنوع تکنولوژی و پلتفرم‌ها و رسانه‌ها سینما رفتن هنوز در جوامع دیگر رکود پیدا نکرده است؟

رابطه این جریان مثل ساقه و ریشه است که روی هم اثر می‌گذارند چون به هر حال خود فیلم‌ها هم مهم هستند؛ یعنی ما هرچه کار تبلیغی بکنیم و مردم را به سینما دعوت کنیم بعد آن‌ها بیایند و ببینند فیلم‌های خوب و مهمی روی پرده نیستند، باز کار بی‌نتیجه می‌ماند. یکی از دلایلی که به مرور سینما رفتن از سبک زندگی مردم جدا شد همین تولید نشدن فیلم‌های خوب بود. در این میان مساله نقد در سینما هم بی‌تاثیر نبوده؛ منتقدان ما در جشنواره فجر فیلم‌هایی را تحسین می‌کنند که وقتی مردم آن‌ها را در سینما می‌بینند از تعریف‌هایی که شنیده بودند ابراز تعجب می‌کنند. بنابراین این نتیجه یک جریان است که سینما را از مخاطب جدا و آن را فستیوالی و محفلی کرد.

نصرتی: در این مورد بد نیست به «لباس شخصی» برگردیم چون یکی از بارزترین دلایل آن که از بخش فیلم اولی‌ها به بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر راه پیدا نکرد، این بود که یکی از اعضای هیات انتخاب آن دوره به آقای ربیعی گفته بود «فیلمت بازیگر هم که ندارد!» این یک نوع نگاه است که در همین جریان و چرخه حاکم است.

ربیعی: بله، با من تماس گرفتند و گفتند از بین فیلم تو و یک فیلم دیگر که یک بازیگر استار دارد، همه فیلم تو را بهتر می‌دانستند اما گفتند اگر آن فیلم به بخش سودای سیمرغ برود، بازیگرش امکان داوری شدن را پیدا می‌کند و این یک نمونه است برای آنچه در این جریان اتفاق می‌افتد.

نصرتی: نتیجه‌ اینکه فقط به بازیگر مطرح توجه شود، همین شده که تعداد مخاطبان سینما به این وضعیت رسیده و دود آن به چشم کل سینما می‌رود.

ایسنا: آقای نصرتی این دومین همکاری شما با آقای ربیعی به کاندیدا شدن در جشنواره فجر ختم شد. از این همکاری بگویید و اینکه در دومین تجربه همکاری مشترک نقش «سعید» در «ضد» چه ویژگی‌های جذابی برای شما داشت؟

نصرتی: امیر عباس ربیعی یک توانایی دارد و آن هم این است که کار را یعنی هم بازی بازیگر و هم کلیت فیلم را تماشایی می‌کند به همین دلیل دوست داشتم دوباره این همکاری را تکرار کنم. در «لباس شخصی» تجربه شیرینی داشتم که به نتیجه نهایی نرسید. چرخه کامل کار یک بازیگر این است که در فیلمی بازی کند، به جشنواره فجر برسد و بعد هم در اکران عمومی نمایش داده شود ولی ما نه جشنواره فجر آنچنانی داشتیم – بخصوص با توجه به اتفاق‌های سال ۱۳۹۸ – و نه اینکه فیلم به اکران رسید. البته فیلم «ضد» در متن به اندازه «لباس شخصی» مرا جذب نکرد و با احترام به تیم نویسنده و محقق، تا آخر هم سردرگمی‌هایی داشتم. کاراکتر فیلم «ضد» را به آن اندازه که «یاسر» را در «لباس شخصی» از صفر تا صد شناختم، درک نکردم یعنی حتی می‌توانم یاسر ۲ و ۳ را هم در موقعیت‌های دیگر بازی کنم ولی «سعید» را نه. وقتی هم که نامزد دریافت جایزه شدم در دوره‌ای بود که امین حیایی برای «برف آخر» جایزه گرفت که من متاسفانه این فیلم را ندیدم. البته در توانایی‌های آقای حیایی شکی نیست مخصوصاً اینکه او بعد از فیلم «شعله‌ور» ورژن دیگری را از خود را ارائه می‌دهد و انگار بعد از برخورد با آقای نعمت‌الله شکل دیگری از بازیگری در او نمایان شده است. در ماجرای کاندیدا شدن برای جایزه سیمرغ بازیگران دیگری هم بودند که فکر می‌کردم با توجه به رویکرد جشنواره که افراد مطرح را بیشتر می‌بیند، جلوتر از من قرار می‌گیرند مثل هوتن شکیبا در «ملاقات خصوصی»، جواد عزتی در «مرد بازنده» یا هادی حجازی‌فر در «موقعیت مهدی» که خوب بازی کرده بودند به همین دلیل این تصور را نداشتم که حتماً باید در مقابل این بازیگران جایزه می‌گرفتم، هرچند آن را دوست داشتم اما اصلا اینطور نبود که بگویم حقم خورده شده است.

ایسنا: شما تجربه‌ عکاسی مستند اجتماعی را هم در کنار بازیگری در تئاتر داشتید و گویا اولین کار حرفه‌ای خود را در سینما با آقای ربیعی انجام دادید. کمی از این فعالیت‌ها بگویید و اینکه آیا عکاسی را همچنان ادامه می‌دهید؟

نصرتی: من بازیگری را اوایل دهه ۸۰ شروع کردم و در کنار آن خبرنگار حق‌التحریری بودم و در حوزه‌هایی مثل تئاتر کار می‌کردم. البته بیشتر کارم گرایش به سمت هنر داشت ولی خیلی زود متوجه شدم عکاسی در کنار بازیگری برای من درست‌تر است و تقریباً از سال ۸۳ بیشتر عکاس-خبرنگار بودم. حرفه عکاسی در کار بازیگری بسیار به من کمک کرد و در آن سال‌ها تدریس هم می‌کردم اما فضای امنی که عکاسی داشت مرا از بازیگری دور می‌کرد و با توجه به اینکه در مقطعی دنبال رسیدن به ثبات مالی هم بودم، از سال ۹۷ تصمیم گرفتم بیشتر تمرکزم را روی بازیگری بگذارم تا فاصله بیشتری از این حرفه نگیرم. با این حال همچنان عکاسی می‌کنم بخصوص مواقعی که اوقات بیکاری داشته باشم چون معتقدم در بازیگری بیش از استعداد، تمرکز بر کار اهمیت دارد و من به دنبال این هستم تا با تمرکز و صبوری بیشتر به هدفم برسم. از همان ابتدا که بازیگری را شروع کردم فکر می‌کردم استعداد دارم ولی ویژگی استعداد خود را فقط در توانایی بازیگری نمی‌دیدم بلکه آن را در صبوری و میزان انگیزه‌ام می‌بینم.  

ایسنا: آیا کاندیدا شدن در جشنواره فجر بر ادامه حضور و فعالیت شما در سینما تاثیر گذاشت؟

نصرتی: واقعیت این است که اکران فیلم بیشتر از کاندیداتوری -حداقل به لحاظ تعداد پیشنهاد – برای من موثر بود و شرایط بهتری را ایجاد کرد. وقتی یک فیلم نمایش داده می‌شود در کنار خبرهایی که از آن منتشر می‌شود دست‌کم چند کارگردان به یادشان می‌آید که چه کسانی این روزها بازی می‌کنند. اما الان این دردسر را دارم که مدام در فضایی مشابه کارهای قبلی پیشنهاد می‌گیرم. در عکاسی فضای متفاوت‌تری وجود دارد چون همه چیز در اختیار خود آدم است و با تلاشت می‌توانی دستمزد، شهرت و استقلال به دست آوری و شرایط جانبی، کمتر در رشد یا عدم رشد و موفقیت تاثیرگذار است اما در بازیگری خیلی چیزها دست ما نیست. وقتی بازی در «لباس شخصی» به من پیشنهاد شد دو سال در هیچ فیلمی بازی نکردم تا در آن نقش کلیشه نشوم. چنین تصمیمی در دو سال اول شروع کار، آن هم با یک فیلم توقیفی بسیار سخت است.  بعد «ضد» را بازی کردم که باز هم دو سال اکران نشد و در این مدت از کسانی پیشنهاد می‌گرفتم که دو فیلم قبلی مرا در جشنواره‌های فجر دیده بودند. من دوباره با بیکاری و بی‌پولی تصمیم گرفتم در فیلمی بازی نکنم چون نمی‌خواستم صرفاً بازیگر این نوع فیلم‌ها و نقش‌ها باشم.

در سینما اصغر فرهادی، پرویز شهبازی و حمید نعمت الله فیلمسازان مورد علاقه من هستند و دوست دارم در فیلم‌های آن‌ها یا شبیه این فیلمسازان هم بازی کنم اما در آن مدت شانس این را نداشتم که نقشی متفاوت به من پیشنهاد دهند تا اینکه سریال «سوران» با نقشی متنوع‌تر پیشنهاد شد و با توجه به موضوع فیلم و اینکه به تجزیه نشدن خاک کشور تاکید داشت، بازی در آن را پذیرفتم.

ایسنا: زمانی که شما فیلم «ضد» را بازی کردید فضای رسانه‌ای بویژه در شبکه‌های اجتماعی به این شدت دو قطبی نبود. آیا نگران برچسب‌هایی که در این فضا به برخی فیلم‌ها باموضوع‌های این چنینی ممکن است زده شود، نیستید؟

نصرتی: اگر «ضد» را کیانوش عیاری هم می‌ساخت دقیقا همین را می‌ساخت که اکنون ساخته شده است و کسی هم نمی‌گفت این فیلم حکومتی یا ارگانی است

نصرتی: بله نگران هستم ولی نه فیلم «لباس شخصی» را ایدئولوژیک می‌بینم و نه فیلم «ضد» را. امیرعباس ربیعی به لحاظ تفکر ایدئولوژیک با من فرق می‌کند ولی آنقدر سینما برایش اهمیت دارد که یادش می‌رود نظرات و سلیقه خود را در فیلم اعمال کند. فقط هنرش تعیین کند که چطور کار کند به همین دلیل فکر می‌کنم اگر «ضد» را کیانوش عیاری هم می‌ساخت دقیقا همین را می‌ساخت که اکنون ساخته شده است و کسی هم نمی‌گفت این فیلم مثلا حکومتی یا ارگانی است. من دوستانی دارم شبیه خودم که سیاسی نیستند. وقتی عکاس خبری و مستند اجتماعی بودم. تئاتر هم کار می‌کردم. یک روز نقش یک کُنت را در نمایشنامه دورنمات داشتم یک بار نقش یک دانشجو، یک بار هم یک روان‌پریش. زیست من به این شکل بود و طبیعتا دوستانی مشابه زیست خودم داشتم. آن‌ها وقتی «لباس شخصی» یا همین «ضد» را دیدند گفتند، دم شما گرم! البته شاید مواردی بود که خیلی باب سلیقه‌شان نبود ولی می‌گفتند چند برابر آن، چیزهای مهم‌تر در فیلم دیده و شنیده‌اند که کسی نمی‌تواند آن‌ها را بگوید. حتی می‌پرسیدند اصلاً با چنین حرف‌هایی فیلم اکران می‌شود؟ حالا برای من جای سوال است که «لباس شخصی» چطور می‌تواند یک فیلم حکومتی باشد آن وقت توقیف هم بشود؟ بنابراین در پاسخ می‌توانم بگویم بله، نگران هستم ولی بیشتر از اینکه انگِ حکومتی بخورم نگران این هستم که در نقشی کلیشه نشوم چون نقش‌های مشابه را خیلی پیشنهاد می‌دهند.  یک زمان شنیدم برای ساخت یک سریال در شبکه نمایش خانگی صحبت من شده بود. در واقع ماجرا اینطور بود که بازیگر نقش اصلی آن سریال که یکی از چهره‌های سینما بود به دلیل تشابه آن نقش با یک فیلم دیگرش آن را نپذیرفته بود و بعد هم اسم من به میان آمده بود. گفته بودند نصرتی بازیگر خوبی است ولی معروف نیست. من خودم شماره دستیار کارگردان را پیدا کردم تا بابت محبت آن‌ها قدردانی کنم اما این را هم پرسیدم که چه کسی گفته من حتماً باید نقش اصلی را بازی کنم؟ شنیده بودم قصه آن سریال خیلی جالب است و دوست داشتم حتی یک نقش کوتاه هم شده، داشته باشم.

من در تمام کارهایی که نقش اصلی را بازی کردم اصلاً از ابتدا قرار نبوده به عنوان بازیگر اصلی حضور داشته باشم. در «لباس شخصی» وقتی برای تست گریم یکی از نقش‌ها رفتم حتی نمی‌دانستم کارگردان کیست و وقتی سر تست گریم شنیدم کسی پشت سرم گفت خودشه، تازه متوجه شدم که او کارگردان (ربیعی) است. قرار بود نقش کوچکی داشته باشم که پنج سکانس هم بیشتر نداشت اما از بازی من خوششان آمد و سکانس‌هایم بیشتر شد تا یک روز که گفتند برای نقش اصلی تست بدهم. برای «ضد» هم آقای شفیعی طبق روال سینما دوست داشتند نقش اصلی را یک بازیگر چهره بازی کند که حق هم داشتند ولی گویا امکانش فراهم نشد و من دعوت شدم تا تست بدهم که آقای شفیعی هم خیلی زود تایید کرده بودند. «سوران» هم همینطور بود. یک نقش منفی و غیراصلی را می‌خواستم بازی کنم، خیلی هم بابت آن خوشحال بودم که در من ویژگی‌های بازی منفی دیده شده ولی چند روز بعد تماس گرفتند و گفتند «لباس شخصی» و «ضد» را دیده‌اند و باید برای نقش اصلی قرارداد ببندم.

ربیعی: من آدمی مذهبی هستم و به لحاظ سیاسی هم به جمهوری اسلامی گرایش دارم. در عین حال با بخش زیادی از کسانی که با دیدگاه‌های من مخالفند رفاقت دارم. اصلا هم به سینما نیامده‌ام تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنم و مخالفم با کسانی که می‌خواهند به سینما بیایند فقط به این دلیل که می‌گویند بچه‌های جبهه انقلاب در سینما کم هستند

ایسنا: درباره «ضد» نکته قابل توجه کاندیدا شدن چند بازیگر فیلم بود بخصوص آنکه نادر سلیمانی با وجود اینکه کمتر نقش جدی داشت در این فیلم بیشتر دیده شد. ‌ 

ربیعی: من در بازیگری یک نگاه فراتر از آنچه عرف است، دارم. البته اول این را توضیح دهم که خیلی از صحبت‌هایم در اینجا بخاطر نگاه‌ ایدئولوژیکم نیست چون به هر حال من آدمی مذهبی هستم و به لحاظ سیاسی هم به جمهوری اسلامی گرایش دارم. در عین حال با بخش زیادی از کسانی که با دیدگاه‌های من مخالفند رفاقت دارم؛ منتها زبان مشترک ما سینماست و من شخصا برای سینما بسیار اهمیت قائلم. اصلا به سینما نیامده‌ام تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنم. رشته تحصیلی من سینما بوده و مخالفم با کسانی که می‌خواهند به سینما بیایند فقط به این دلیل که می‌گویند بچه‌های جبهه انقلاب در سینما کم هستند پس باید به سینما برویم. این تفکر غلط است. من معتقدم کسی مثل آقای فرشچیان بخاطر اینکه تابلوی «عصر عاشورا» را بکشد نقاش نشده است. او عاشق نقاشی و هنر است و حال، نگاه خود را هم روی تابلو می‌کشد که عصر عاشورا هم در آن نگاه است. اگر آقای فرشچیان نگاهی ضد عصر عاشورا داشت حتما آن را می‌کشید. حرفم این است که دیکته کردن در هنر غلط است و خدا را شاهد می‌گیرم که آنچه می‌گویم بخاطر طرفداری‌ام از سینماست نه به دلیل تقابل بین تفکر خودم با تفکری دیگر – که بدون تعارف آن تفکر مقابل من در سینما رایج‌تر است.

درباره بازیگری هم که پرسیدید، معتقدم الان یک انحصار در بازیگری سینما وجود دارد. شما یکسری بازیگر می‌بینید به اسم چهره یا سلبریتی که بین ۴۰ تا ۵۰ نفر هستند و تقریباً در دو دهه گذشته فیلم‌های سینمایی ما با آن‌ها ساخته شده است. من مخالف این انحصار هستم نه به این دلیل که آن‌ها در فیلم‌های من بازی نمی‌کنند بلکه چون این انحصار به ضرر سینماست و با رکود بازیگری سینما همراه است. ما سالانه حدود ۵۰ تا ۱۰۰ فارغ التحصیل بازیگری از دانشگاه‌های خوب کشور داریم و تعداد قابل توجهی هم دانشجوی ورودی. این‌ها بی‌استعداد و بی‌سواد نیستند که بازیگر نمی‌شوند و مجبورند سراغ شغل‌های غیرمرتبط بروند. آنچه من دیدم، این بوده که فقط رابطه، انحصار و گَنگ در این میان وجود دارد و حتی گاهی فساد. ما بازیگری داریم که نانِ پول یا رابطه یا چهره‌اش را می‌خورد. پول می‌دهد، نقش می‌گیرد. چه کسی در اینجا ضرر می‌کند؟ آیا منِ بچه حزب‌اللهی که می‌خواهم فیلم بسازم و این‌ها برایم بازی نمی‌کنند ضرر می‌کنم؟ نه! این‌ها به ضرر سینماست. با آن چرخه اکران که صحبت شد، نتیجه این می‌شود که کار سینما به جایی می‌رسد که اکران فیلم «فسیل» تمام می‌شود و آن را از روی اکران تهران برمی‌دارند ولی فروش سینما پایین می‌آید به همین دلیل بی‌سرو صدا آن را دوباره به اکران برمی‌گرداند تا سینما باز هم رونق بگیرد. این سینما در حال ضرردهی است و اگر ما این انحصار را بشکنیم و درهای سینما باز شود، رقابت به وجود می‌آید. باید به جایی برسیم که اولویت بازیگر در کارش، تعداد فالوور و دستمزد نباشد بلکه به دنبال درآوردن نقش باشد. اگر او بازیگری کند سینما هم سود می‌برد چون مخاطب امروز به فیلم‌های با کیفیت زیادی دسترسی دارد و وقتی آن فیلم‌ها را با آنچه در سینمای خودمان اتفاق می‌افتد مقایسه می‌کند معلوم است که به سینما نمی‌رود و برای فیلم ایرانی ارزشی قائل نیست.

تاکید می‌کنم که این حرف‌ها به نگاه و ایدئولوژی من ارتباطی ندارد، بلکه سلیقه و نگاه مستقل من است که باید بگردیم و یک استعداد جدید پیدا کنیم. من این نگاه را در تمام عوامل فیلمم دنبال می‌کنم یعنی در جایی که استعداد وجود دارد به دنبال افراد تازه هستم اما مثلاً در بخش طراحی صحنه که سراغ یک سلبریتی همچون دکتر شجاعی رفتم به این دلیل بود که جایگزین دیگری پیدا نکردم تا در حد ایشان آرتیست باشد. من به عنوان یک آدم فرهنگی صرفاً وظیفه ندارم که فیلم تولید کنم. من به سینما تعهد دارم تا در حد وُسع خودم تلاش کنم که هم فیلمم بالا بیاید و هم سینما ارتقا پیدا کند. نمی‌توانم یک عده سلبریتی را نردبان خود کنم و با اسم و شهرت آن‌ها بالا بروم. با همین نگاه برای فیلم «لباس شخصی» بازیگر انتخاب کردیم که خوشبختانه آقای والی‌نژاد هم خیلی با من همراهی می‌کرد چون خودش همین نگاه را دارد. البته سر فیلم «ضد» نگاه آقای شفیعی این بود که حتماً چند نقش اول را از بازیگران چهره دعوت کنیم ولی من اصرار داشتم که با همان سیکل «لباس شخصی» پیش بروم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم سراغ کسانی برویم که برای مخاطب شناخته شده هستند اما متفاوت باشند و در زمینه‌هایی که کلیشه نیستند استفاده کنیم. برایم مهم بود بازیگرانی را دعوت کنیم که برای نقش خود انگیزه داشته باشند و زحمت بکشند نه اینکه صرفاً برای پول بیایند.

یادم می‌آید سال ۹۴ پیش تولید فیلمی را انجام می‌دادم که یکی از گزینه‌هایم برای نقش اصلی جدی جواد عزتی بود. آن زمان او هنوز نقش‌های جدی را بازی نکرده بود. همه مخالفت کردند به غیر از آقای مرادی (فیلمبردار). می‌گفتند او بازیگر کمدی است و نمی‌تواند نقش جدی را بازی کند ولی من معتقدم کسی که می‌تواند نقش کمدی را خوب بازی کند، بسیار توانمندتر از بازیگری است که فقط نقش‌های جدی را خوب بازی می‌کند. بر همین اساس من و آقای شفیعی نادر سلیمانی را برای «ضد» انتخاب کردیم و ایشان وقتی فیلمنامه را خواند اولین حرفش این بود که چرا این نقش را به من پیشنهاد دادید که من هم همین توضیحات را دادم. او بسیار انگیزه داشت می‌گفت ۴۰ سال است که می‌خواهد اثبات کند «ساعت خوش» فقط یک وجه از توانایی‌های اوست. نادر سلیمانی کسی است که با بهرام بیضایی مأنوس بوده، برای داریوش مهرجویی تئاتر بازی کرده و ما را در همان سکانس‌های اول شگفت‌زده کرد. خانم لیندا کیانی هم همینطور است. او ۲۰ سال است که کار می‌کند و برای من افتخار بود که اولین نامزدی دریافت جایزه جشنواره فجر او با فیلم من اتفاق افتاده است. این بازیگرها دنبال بستری تازه هستند. البته این را هم می‌دانم که بسیاری از کارگردان‌ها تحت تاثیر تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار مجبور به انتخاب هستند و شاید به این موضوع بی‌توجه باشند در حالی که آقای فرهادی هم این کار را انجام داده و در «قهرمان» از بازیگرانی در شیراز که ما نمی‌شناسیم بازی‌های بسیار خوبی گرفته است.

ایسنا: آقای مرادی شما هم از همکاری خود در این فیلم بگویید و اینکه الان هم فیلمبرداری «احمد» را انجام می‌دهید.

مرادی: اولین همکاری من با امیرعباس ربیعی به فیلم‌های کوتاه «ولد» و «ماه در خانه» برمی‌گردد و بعد هم «لباس شخصی» و «ضد» پیش آمد. در اولین تجربه‌ای که با هم داشتیم او خیلی جوان‌تر بود و بعدها که دوباره کار کردیم متوجه تغییر زیاد در کار و نگاهش شده بودم. امیر عباس یک ویژگی مهم دارد که هنر را صِرف هنر می‌بیند. بازی برایش مهم است و به همان اندازه صحنه فیلمبرداری، نور و بقیه عوامل دخیل در فیلم هم برایش اهمیت دارند. این توجه برای عوامل پشت صحنه یک فیلم مسئله‌ای مهم است که به کار آن‌ها توجه شود. شاید قبلا فکر می‌کردم او یک آدم حزب‌اللهی است و چنین توجهی به بخش‌های دیگر تولید فیلم نداشته باشد ولی بعد متوجه شدم او واقعاً آرتیست است. «احمد» را هم که مشغول کار هستیم، فیلم خوبی شده و با توجه به کمتر بودن رگه‌های سیاسی، مخاطب از آن لذت خواهد برد.

ایسنا: آقای ربیعی شما گفتید که به سینما نیامده‌اید تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنید. با این رویکرد چه نظری درباره تصمیم‌ سیاستگذاران فعلی سینما در ریل گذاری جدید سینما دارید که بر گونه‌هایی خاص از جمله سینمای انقلابی تاکید دارند.  

ربیعی: به نظر من این نگاه اشتباه است. سینما هنر است و جهت‌دهی در هنر غلط است. این اصلاً شدنی نیست و یک کار ابتر است. هنرمند ربات نیست که کنترل او در دست یک فرد دیگر باشد. وظیفه مسئولین فرهنگی صرفاً این است که زمینه را برای کار هنرمند فراهم کنند. اما متاسفانه قیف برعکس شده که البته فقط در هنر هم نیست. اول باید این را بررسی کنیم که ما چرا طرفدار انقلاب اسلامی هستیم؛ چون ذات حکومت اسلامی این است که مسئول در آن کسی است که نوکری و خادمی مردم را می‌کند؛ یعنی سنگ‌ها و سنگلاخ‌ها را در جاده‌ها از میان برمی‌دارد تا مردم حرکت کنند. وظیفه آن‌ها سهل کردن مسیر است و این غیر از نوکری معنای دیگری ندارد. در مکتب دفاع مقدس این نگاه مشهود است. کار فرماندهان گردان‌ در آن دوران چه بود؟ آن‌ها نوکری کسانی را می‌کردند که می‌جنگیدند و مسیر را نظم می‌دادند. این فرهنگ دفاع مقدس از همان فرهنگ انقلاب اسلامی می‌آمد ولی به مرور این مکتب تغییر مسیر داد تا مردم در خانه‌های خود بمانند و دولت برای آن‌ها تصمیم گیری کند. این به فرهنگی تبدیل شد که برتری مدیران را القا می‌کرد. جامعه هنری هم به همین شکل است. هنرمند می‌گوید چه چیزی می‌خواهد بسازد و مدیر وظیفه دارد شرایط را فراهم و مشکلات را برطرف کند اما تصور برخی آقایان این است که اگر من پشت میز نشسته‌ام هنر را می‌فهمم. پس من به تو می‌گویم چه کار بکنی و چه کار نکنی. در این شرایط کسی مثل من یک دغدغه دارد؛ اینکه نکند فیلمی بسازم که مسئله‌ام نباشد. تمام حراست من از خودم این است که آنچه می‌گویم برای خوشایند این جناح و آن جناح نباشد و حرف خودم باشد.

برای فیلم «ضد» هیچ گروهی نیست که از تمام فیلم خوشش آمده باشد. من هم اصلاً قصد نداشتم تا چیزهایی را بگنجانم که هر دو طرف آن را دوست داشته باشند. در چنین شرایطی کار فیلمسازی سخت است و برای کسی مثل من سخت‌تر است تا آنچه را خودم می‌خواهم بسازم. البته شاید همه، تحمل این سختی‌ها را نداشته باشند آن موقع است که ممکن است فیلمسازی شوی که پول بگیرد و بگوید چه چیزی دوست دارید تا برایتان بسازم. این افراد هر کدام از فیلم‌های خود را به یک شکل می‌سازند و می‌شوند فیلمساز سفارشی. اینطور هم نیست که فیلمساز سفارشی فقط در بین ارزشی‌ها باشد. یکی می‌آید در بخش حاکمیتی با پول حاکمیت برایش فیلم می‌سازد، بعد به بخش خصوصی می‌رود و با پول و نگاه آن‌ها فیلم دیگری می‌سازد. همه فیلم‌هایش هم بد می‌شود چون مگر می‌شود هنرمند آنچه را عقیده ندارد بسازد و بعد به شاهکار تبدیل شود؟ پس تبدیل می‌شود به یک فیلمساز سفارشی‌ساز که فیلم‌هایش بد است ولی محبوب مدیران است، حتی محبوب بخش خصوصی هم می‌شود.

در سوی دیگر، طیفی از فیلمسازان هم هستند که مبارزه می‌کنند ولی به نتیجه نمی‌رسند و دیگر فیلم نمی‌سازند. نمونه‌هایش را هم داریم که سال‌هاست کارگردان‌هایی فیلم نساخته‌اند، درواقع ما یکسری نیروی انسانی نخبه را هدر داده‌ایم که می‌توانستند فیلم‌های خوبی بسازند. در این اوضاع من معتقدم و باز هم تاکید می‌کنم که سینما یک زبان مشترک است و آرزو می‌کنم مخاطبم وقتی از سالن سینما بیرون می‌آید، بگوید فیلم خوبی را بعد از دو ساعت دیده هر چند هرچه فیلمساز گفته دروغ بود. این کاملاً برای من خوشایند است. همانطور که برای خودم پیش آمده، فیلمی را در سینما دیده‌ام که بسیار دوست داشتم ولی جهان آن را قبول نداشتم. من فیلم «فهرست شیندلر» را می‌بینم، به شدت هم ضدصهیونیستم. با دیدن آن فیلم برای یهودی‌ها گریه می‌کنم، قبولشان هم ندارم اما برای سینمایش دست می‌زنم و آرزو می‌کنم که بتوانم «فهرست شیندلر» بسازم. این یعنی همان مشترک بودن زبان سینما و بسیار بدم می‌آید وقتی می‌دانم فیلم بدی ساخته‌ام اما به من بگویند آفرین که به فلان موضوع پرداخته‌ای.

نکته دیگر هم در این موضوع ممیزی است و من در این زمینه، جایی گیر کرده‌ام که نه می‌توانم به عقب برگردم نه به جلو بروم مثل کوهنوردِ گیر کرده در میانه راه که نه می‌تواند بالا برود و نه می‌تواند پایین برگردد. به من می‌گویند فیلم سفارشی‌ و حکومتی می‌سازی در حالی که من یک فیلم درباره انقلاب اسلامی ساختم، با سازمان اوج هم ساختم و بعد بخش دیگری فیلم مرا توقیف کرده است. چرا توقیف شده؟ چون در برابر ممیزی‌اش مقاومت کردم در صورتی که همین الان می‌توانم فیلم «لباس شخصی» را با حذفیات اکران کنم ولی نمی‌توانم بپذیرم که چنین فیلمی برای من باشد. حرف من این است که سینما منبر نیست. یک هنر است و هر کس باید زیست خود را در آن بسازد.  مدیران فرهنگی ما اگر می‌خواهند در این هنر جهت‌دهی داشته باشند، باید ابتدا در بخش آموزش و تربیت نیروها و در زیست آن‌ها، نگاه خود را ترویج دهند و آن را تبلیغ کنند تا فیلمساز در تربیتِ زیستِ شخصی خود متناسب با آنچه حق است بار بیاید نه با آنچه یک مدیر می‌پسندد. در واقع می‌خواهم بگویم اگر مدیری بر این باور است که آنچه می‌گوید حق است، نگاه خود را تربیت کند و بعد ترویج دهد نه اینکه همه را تهدید یا الزام کند که حرف او را بپذیرند و اگر کسی جز نگاه او را داشت، حق فعالیت ندارد.

نصرتی: متاسفانه مسئولان فرهنگی ما همین کار را انجام می‌دهند و همین شده که ناصر تقوایی سال‌ها فیلم نساخت در حالی که مگر چند سال یک بار کسی مثل او به این دنیا می‌آید؟  پسندیده این بود که اجازه می‌دادیم همه افراد با دیدگاه‌های مختلف، سینمای خود را بسازند و آن وقت می‌دیدند اگر کسی حرف آن‌ها را نمی‌زند، افرادی را به همان مدلی که امیرعباس تعریف کرد، بیاورند تا جهان خود را به او انتقال دهند. این طور حرف همه شنیده می‌شود ولی وقتی بسیاری از سینماگران بزرگ ما خانه‌نشین شده‌اند، کم کم به وضعیت امروز می‌رسیم که می‌بینیم چه فیلم‌هایی پرفروش هستند.

ربیعی: این ماجراها یک وجه دیگر هم دارند و اینکه فضا آزاد نیست تا کسانی مثل من یا مهدی نصرتی صرفاً با یک اثر، مواجهه سینمایی داشته باشیم. وقتی هزاران انگ، فشار و بایکوت به وجود می‌آید در سوی مقابل لجبازی‌هایی هم دیده می‌شود. در حالی که اگر معیار همه، “سینما” باشد شرایط فرق می‌کند. یادمان نرفته که با آقای فرهادی در یک جشنواره بخاطر امیر جدیدی چه برخوردی کردند چون می‌گفتند با بازیگری فیلم ساخته‌ای که با سازمان اوج در «تنگه ابوقریب» بازی کرده و آقای فرهادی جواب درستی داد که او بازیگر است. بازیگر فقط نقش را می‌بیند. درواقع این فیلم است که باید موافق جهت فکری و تفکر فیلمساز باشد نه بازیگر. مگر قرار است هر کسی که در یک اثر هنری کار می‌کند با تفکر صاحب آن و سازنده آن موافق باشد؟ وقتی هر دو طرف این ماجرا را، به این شکل ترسناک می‌کنیم ضرر آن را موافقان یا مخالفان آن تفکر یا جناح نمی‌بینند، بلکه بیش از همه سینما ضرر می‌کند و در نهایت فرهنگ و مردم مملکت آسیب می‌بینند.

ایسنا: اگر مسئله نفوذ که گفتید برای شما جدی است، دغدغه پرداخت به آن را در دوران معاصر هم دارید؟  

ربیعی: بله چون در «لباس شخصی» و «ضد»، داستان با ادامه یافتن نفود تمام می‌شود. اساسا  برای من یک بحث جدی درباره نفوذ این است، کسانی که صاحب مسئولیت هستند، سهواً و بیشتر هم عمداً، سعی می‌کنند مسئله نفوذ در جمهوری اسلامی، یک مسئله سطح پایین جلوه داده شود. مثلاً می‌گویند عامل فلان خرابکاری در یک نیروگاه هسته‌ای یک کارگر بوده در حالی که به نظرم این فقط سطحِ پایین جلوه دادن نفوذ است. نفوذ یک مسئله جدی است و آنقدر توانسته خود را در رده‌های بالا جای دهد که از ما رئیس جمهور (شهید رجایی) گرفته؛ آن هم توسط کسی که در شورای امنیت ملی ما حضور داشت. سوال این است که آیا همین یک مورد بود و تمام شد؟ به نظر می‌رسد خیر، چون نفوذ مسئله‌ای است که حتی با دستگیری و اعتراف یک فرد هم نمی‌توان درباره آن به یقین رسید.

در تاریخ ما بحث‌های جدی وجود دارد از جمله درباره ترور شهید رجایی که وقتی سازمان (منافقین) فردی را در سطح دبیری شورای امنیت ملی دارد چرا با ترور یک رئیس‌جمهور، او (نفوذی) را می‌سوزاند؟ بخصوص آنکه اگر کشمیری لو نمی‌رفت ممکن بود در دهه‌های بعدی رییس جمهور ایران شود. پس یک بحث جدی این است که شاید کشمیری‌های دیگری همچنان هستند. شهید لاجوردی طبق آنچه در وصیت نامه‌اش اشاره شده، از جمله کسانی بود که اعتقاد داشت نفوذ در سیستم جمهوری اسلامی به شدت جدی است. او معتقد بود خطر منافقینِ انقلاب از خطر منافقینِ خلق بیشتر است. برهمین مبنا من هم معتقدم در کشور ما خلل‌های مدیریتی دو عامل دارند. مسئله مهم این است که کشف نفوذ، اطلاعات دقیق و سند می‌خواهد نه تحلیل. با رشد تکنولوژی هم کشف سند بسیار سخت است به خصوص اگر مواردی مثل آن جاسوس معروف روسیه در غرب باشد که جایگاه بالایی در سیستم یک کشور داشت و وقتی او را پیدا می‌کنند در پاسخ به اینکه چطور ارتباط برقرار می‌کرده، می‌گوید من فقط یک بار ارتباط گرفتم آن هم همان ابتدای کار بود، چون به من گفته بودند تو فقط وارد این سیستم بشو و سعی کن کسانی در آن کشور مسئولیت بگیرند که یا با ما مخالفتی نداشته باشند یا تخصص نداشته باشند. این حرف‌ها اعتراف‌هایی بود که بعد از ۳۰ سال از او گرفته شد.

ایسنا: با توجه به تمام این مباحث سیاسی که درونمایه اصلی فیلم «ضد» برمبنای آن شکل گرفته، برای دعوت مخاطبان خود به تماشا، فیلم را چطور معرفی می‌کنید؟

ربیعی: من خواهش می‌کنم که مردم بدون پیش فرض و حب و بغض فیلم را ببینند و تعهد می‌دهم وقتی آن را دیدند، یک فیلم سرگرم‌کننده و جذاب را دیده باشند و به اندازه خود فیلم از آن لذت ببرند. نگرانی من فقط پیش‌فرض‌هایی است که سبب دیده نشدن فیلم می‌شوند.

مرادی: فکر می‌کنم «ضد» جدا از داستانش، سینماست که روی همه جنبه‌های آن زحمت کشیده شده است. دعوت می‌کنم که مخاطبِ صرف سینما حتماً «ضد» را ببیند چون به لحاظ کارگردانی یک ساختار سینمایی با بازی‌ها بسیار خوب دارد و کسانی که به سینما علاقمند هستند از آن لذت می‌برند. «ضد» یک فیلم بیگ پروداکشن است و از آنجا که سینمای امیرعباس ربیعی به معنای واقعی سینماست، حتی در پلان‌های بسته هم لایه به لایه میزانسن یا دکوپاژ بسته شده است؛ پس من هم امیدوارم درباره فیلم پیش‌داوری نکنند.

نصرتی: آنچه دوستان گفتند حرف‌های من نیز است و فقط اضافه می‌کنم که می‌دانم بخشی از دلیل سینما نرفتن مخاطب بخاطر این است که احساس می‌کند حرف‌ها در سینما آنطور که باید تنوع ندارند و شاید به همین دلیل است که سراغ طنز می‌رود. می‌دانم دل مردم از سینما شکسته و ای کاش شرایطی به وجود آید که حرف دل همه در همه جنبه‌ها زده شود اما گاهی سینما با آدم کاری می‌کند که دو ساعت بگذرد و تو حتی ساعت خود را نگاه نکنی که چقدر زمان گذشته؛ این خاصیت سینمای امیرعباس ربیعی است.

رسانه سینمای خانگی_جلسه هفتم فصل دوم پاتوق مهر

جلسه هفتم فصل دوم پاتوق مهر(دورهمی هنرمندان سینما و تئاتر اصفهان) برگزار می گردد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی_دفتر اصفهان، جلسه هفتم پاتوق مهر همزمان با شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها همراه با قرائت حدیث شریف کساء، سخنرانی حضرت حجت الاسلام و المسلمین محسن کریمی و همچنین شعرخوانی شاعران آئینی شنبه 25 آذرماه 1402 ساعت 13 در محل خانه هنرمندان اصفهان برگزار می گردد.

لازم به ذکر است جلسات کارگروه‌های تخصصی پاتوق مهر بعد از مراسم در ساعت پانزده در همان محل خانه هنرمندان برگزار می گردد

رسانه سینمای خانگی- کدام سینماها میزبان «حقیقت» می‌شوند؟

اسامی استان‌ها و شهرهای نمایش‌دهنده فیلم‌های منتخب هفدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» اعلام شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی «هنر و تجربه»، بر اساس تصمیم برگزارکنندگان هفدهمین دوره جشنواره فیلم‌های مستند «سینماحقیقت» امسال با همکاری گروه سینمایی «هنر و تجربه»، فیلم‌های برگزیده جشنواره «سینماحقیقت» در ۱۰ شهر و سینماهای منتخب گروه سینمایی «هنر و تجربه» نمایش داده می‌شود.

شهرهای مشهد، شیراز، آبادان، اردبیل، گرگان، همدان، قم، اصفهان، تبریز و بوشهر به عنوان میزبان هفدهمین دوره جشنواره فیلم‌های مستند «سینماحقیقت» انتخاب شدند و فیلم‌های منتخب این دوره از جشنواره طی روزهای چهارشنبه ۶، پنجشنبه ۷ و جمعه ۸ دی‌ در ۲ سانس ۱۶ و ۱۸ به نمایش درمی‌آید.

پردیس سینمایی اطلس مشهد، پردیس سینمایی گلستان شیراز، تالار بیضاء اردبیلی اردبیل، سینما مهر آبادان، پردیس سینمایی کاپری گرگان، سینما فرهنگ همدان، سینما آیه قم، سینما سوره اصفهان، تالار شهید آوینی بوشهر و پردیس سینمایی ستاره باران تبریز فیلم‌های منتخب جشنواره «سینماحقیقت» را نمایش خواهند داد.

اسامی فیلم‌ها و جدول نمایش متعاقبا اطلاع‌رسانی خواهد شد.

رسانه سینمای خانگی- اعضای هیئت انتخاب المپیاد معرفی شدند

مدیر هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران، با صدور احکامی اعضای هیأت انتخاب المپیاد را منصوب کرد.

به‌گزارش سینمای خانگی از ستاد اطلاع‌رسانی هفتمین المپیاد فیلم‌سازی نوجوانان ایران، اعضای هیأت انتخاب این رویداد در دو بخش «ایده» و «فیلم» توسط وحید ملتجی معرفی شدند.

طبق این حکم، وحید نیکخواه آزاد، زهرا مصطفوی و علی شاه‌محمدی به عنوان اعضای هیات انتخاب بخش «ایده» و مرتضی علی عباس میرزایی، سید سجاد قافله باشی و مهدیه سادات محور به عنوان اعضای هیات انتخاب بخش «فیلم»، آثار رسیده به هفتمین دوره المپیاد را مورد بررسی قرار می‌دهند. کارگردانی آثاری چون «انزوا» و «خون خدا»، تهیه‌کنندگی بیش از ۵۰ فیلم کوتاه داستانی و نماهنگ و مدیرِ خانه هنری رسانه‌ای دیما (مرکز تخصصی فیلم‌سازی حوزه زنان و کودک و نوجوان) به ترتیب بخشی از کارنامه هنری مرتضی علی عباس میرزایی، سیدسجاد قافله‌باشی و مهدیه سادات محور به‌شمار می‌رود.

همچنین فارغ از وحید نیکخواه آزاد به عنوان نویسنده و فیلم‌سازی تاثیرگذار در حوزه کودک و نوجوان، ساخت دو فیلم کوتاه «نشانه» و «ما گل‌های خندانیم» از جمله سوابق هنری زهرا مصطفوی و کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی در شاخه فیلم‌های بلند، نیمه‌بلند و کوتاه داستانی، برشی از فعالیت‌های سینمایی علی شاه‌محمدی محسوب می‌شود.

هفتمین المپیاد فیلم‌سازی نوجوانان ایران در دو بخش طراحی داستان و فیلم‌سازی با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری اصفهان از بیست‌وهشتم دی تا سوم بهمن‌ماه به میزبانی اصفهان برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- استقبال میلیاردی از چهار فیلم جدید

چهار فیلم جدید موفق شدند تا با جذب حدود ۱۱۰ هزار مخاطب، ۲۸درصد فروش‌کل سه روز پایانی هفته گذشته را به خود اختصاص دهند که این عملکرد باتوجه به عدم‌آغاز فرآیند تبلیغاتی این آثار، خوب ارزیابی می‌شود.

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، همان‌گونه که انتظار می‌رفت، چهار فیلم جدیدی که از چهارشنبه به روی پرده رفتند، توانستند معادلات گیشه را تغییر داده و درصد بیشتری از مخاطب را به‌نسبت زمان مشابه هفته‌های گذشته، به سینماها بکشانند.

طی این سه روز، ۴۲۲ هزار نفر در سراسر کشور به سینما رفتند و ۲۱ میلیارد تومان به گیشه سینماها واریز کردند. این آمار در مقایسه با مدت مشابه هفته گذشته، رشد پنج درصدی در تعداد مخاطب و رشد ۱۰ درصدی در میزان فروش را به خود می‌بیند.

چهار فیلم جدید توانستند ۱۰۹ هزار و ۸۰۰ نفر را به سینما بکشانند و پنج میلیارد و ۸۱۳ میلیون تومان به گیشه واریز کنند. به‌عبارتی، این چهار فیلم، ۲۸ درصد فروش‌کل سه روز پایانی هفته گذشته را رقم زدند

بر اساس این گزارش، چهار فیلم جدید توانستند ۱۰۹ هزار و ۸۰۰ نفر را به سینما بکشانند و پنج میلیارد و ۸۱۳ میلیون تومان به گیشه واریز کنند. به‌عبارتی، این چهار فیلم، ۲۸ درصد فروش‌کل سه روز پایانی هفته گذشته را رقم زدند. این عملکرد با توجه به عدم‌آغاز فرآیند تبلیغاتی این آثار، خوب ارزیابی می‌شود و این نوید را می‌دهد که شاخص‌های فعلی سینمایی طی روزهای آینده، با رشد خوبی همراه خواهند شد.

طبق انتظارها، ویلای ساحلی، توانست بسیارخوب ظاهر شود و به دومین فیلم پرفروش سه روز پایانی هفته گذشته تبدیل شود. جدیدترین ساخته کیانوش عیاری موفق شد تا با جذب ۸۴ هزار مخاطب، فروش چهار میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی را تجربه کند.

این میزان استقبال با توجه به شروع نشدن فرآیند تبلیغاتی فیلم و دیر ملحق شدن اثر به اکران چهارشنبه و البته عدم‌نمایش متمرکز روز چهارشنبه در مراکز استان‌ها، یک آمار بسیار خوب به شمار می‌رود که قطعا طی روزهای آینده با رشد قابل‌توجهی همراه خواهد شد.

ویلای ساحلی، نخستین همکاری رضا عطاران و پژمان جمشیدی به‌عنوان دو مهره پول‌ساز این‌سال‌های سینمای ایران است.

داستان این فیلم در مورد ویلایی است که مالک آن چند ماهی به خارج کشور می‌رود و در این میان، دو مرد گرفتار به دنبال آن هستند تا با اجاره ویلا به مسافران مختلف، درآمدی به جیب بزنند؛ ورود هر مسافر به ویلا به اتفاقی تازه منجر می‌شود.

رضا عطاران، پژمان جمشیدی، ریما رامین‌فر، فرگل فربخش، یوسف خسروی، علی پناهی و شووار کریم‌زاده، بازیگران این فیلم هستند.

 فیلم سینمایی ویلای ساحلی

کمدی ورود و خروج ممنوع نیز دومین فیلم پرفروش اکران جدید است که موفق شد تا با ۱۶ هزار مخاطب، گیشه ۸۶۰ میلیون تومانی داشته باشد. ساخته امید آقایی نیز به‌واسطه سوژه خود و البته بازیگران پرتعدادش، قطعا طی روزهای آینده با رشد چشمگیری به لحاظ استقبال مردمی مواجه خواهد شد.

نیوشا ضیغمی، محمدرضا شریفی‌نیا، اکبر عبدی، هادی کاظمی، محمدرضا هدایتی، پوریا پورسرخ، علی صادقی،نعیمه نظام‌دوست، یاسر جعفری، سعید امیرسلیمانی و مرتضی علی‌آبادی بازیگران این فیلم هستند.

 فیلم سینمایی ورود و خروج ممنوع

انیمیشن مسافری از گانورا نیز علیرغم عدم‌تبلیغات، نسبتا خوب ظاهر شد و توانست با ۶۱۰۰ مخاطب، فروش ۲۷۱ میلیون تومانی را تجربه کند. با توجه به استقبال خوبی که از انیمیشن‌های سینمایی به عمل می‌آید، باید منتظر استقبال بیشتری از این فیلم بود.

مسافری از گانورا نخستین‌بار در بخش مسابقه بلند داستانی سی‌وپنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان به نمایش درآمد و توانست با استقبال خوبی از سوی مخاطبان و داوران مواجه شود.

داستان این انیمیشن درباره موجودی فضایی است که به زمین می‌آید و با کمک پسری معلول، به جستجوی فرمانروای سیاره خود که در زمین گم شده می‌رود تا صلح را به سرزمینش بازگرداند.

این انیمیشن که محصول مرکز انیمیشن سوره است، به کارگردانی سیداحمد علمدار و تهیه‌کنندگی سیدمحمدحسین علمدار تولید شده است.

 انیمیشن فیلم سینمایی مسافری از گانورا

درام سیاسی ضد، برخلاف تمام پیش‌بینی‌ها، بسیار کم‌فروغ ظاهر شد و افتتاحیه جمع‌وجوری را با سه هزار و ۷۰۰ مخاطب و ۱۸۲ میلیون تومان فروش از سر گذراند. فیلم امیرعباس ربیعی پس از استقبال باشکوهی که در جشنواره چهلم به خود دید و البته سطح کیفی بالای اثر، میزان انتظارات را زیاد کرد که امیدواریم این فیلم خوب برای روزهای آتی خود بتواند در شان و لیاقت ذاتی‌اش ظاهر شده و به یک استقبال قابل‌قبول برسد.

ضد، یک درام سیاسی است که در بستر التهابات کشور در تابستان سال ۱۳۶۰ می‌گذرد. قصه این فیلم درباره سعید، جوانی سی ساله از نیروهای حراست حزب جمهوری اسلامی است. پس از زخمی شدن، در ماجرای ۱۴ اسفند ۵۹ در دانشگاه تهران، راهی بیمارستان شده و در آنجا با بیتا مواجه می‌شود.

در این فیلم، نادر سلیمانی، مهدی نصرتی، لیلا زارع، لیندا کیانی، مجید پتکی، مهشید جوادی، روزبه رئوفی، عماد درویشی، شیرین آقاکاشی و جواد خانی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

رسانه سینمای خانگی_فراخوان چهارمین دو سالانه فیلم کوتاه اصفهان

انجمن سینمای جوانان استان اصفهان چهارمین دوسالانه فیلم کوتاه اصفهان را برگزار می کند.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی_دفتراصفهان، انجمن سینمای جوانان استان اصفهان به منظور شناسایی و معرفی آثار کوتاه برگزیده در سطح استان اصفهان، جریان‌سازی و رقابت سازنده بین فیلم‌سازان و ارج نهادن به خلاقیت سینماگران جوان، «چهارمین دو سالانه فیلم کوتاه اصفهان» را در سه بخش کوتاه داستانی، تجربی و مستند برگزار می‌کند.

اهداف جشن
الف- شناسایی و معرفی استعدادها و ارج نهادن به تلاش‌های فعالان مشاغل سینمایی
ب- تقویت جایگاه فیلم کوتاه به عنوان جریانی آینده‌نگر و اندیشمند در سینمای کشور
ج- کُنشگری و دغدغه‌مندی جریان فیلم کوتاه در تبیین حوزه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی
د- تقویت حس خودباوری و افزایش امید و نشاط در میان فیلم‌سازان جوان استان اصفهان
ه- معرفی فیلم‌های برتر به جشنواره های ملی

بخش‌های جشن
جشن پاتوق فیلم کوتاه اصفهان در بخش‌های فیلم کوتاه داستانی، تجربی و مستند برگزار می‌شود.
همه‌ی فیلم‌های کوتاه تولید شده (از تاریخ 1400 (اخرین جشن برگزار شده) تاکنون) در چارچوب اهداف جشن با حداکثر زمان 30 دقیقه و در قالب گونه‌های کوتاه داستانی، تجربی و مستند می‌توانند در این بخش حضور داشته باشند.

جوایز مسابقه

  • تندیس و جایزه نقدی به بهترین فیلم در بخش داستانی (این جایزه به تهیه‌کننده‌ی حقیقی اثر تعلق می‌گیرد.)
    تبصره: اگر فیلمی بیش از یک تهیه‌کننده حقیقی داشته باشد، می‌بایست یک نفر را به عنوان نماینده معرفی نمایند.
  • تندیس و جایزه نقدی به بهترین فیلم تجربی
  • تندیس و جایزه نقدی به بهترین فیلم مستند
  • تندیس و جایزه نقدی به بهترین کارگردان
  • تندیس و جایزه نقدی به بهترین فیلم‌نامه
    -تندیس و جایزه نقدی به بهترین تدوین
    -تندیس و جایزه نقدی به بهترین فیلم‌‌برداری
    -تندیس و جایزه نقدی به بهترین صدای فیلم (به صورت مشترک به صدابردار و صداگذار اثر اهدا می‌شود)
    -تندیس و جایزه نقدی برگزیده بهترین دست‌آورد فنی و هنری (در بخش‌های طراحی صحنه و لباس، چهره‌پردازی، موسیقی، طراحی جلوه‌های ویژه و بازیگری)
  • تندیس و جایزه نقدی بهترین فیلم اولی
  • تندیس و جایزه نقدی شهید آوینی (به بهترین فیلم با مضامین مربوط به انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تعلق می‌گیرد)
  • تندیس و جایزه نقدی زاون قوکاسیان

شرایط عمومی برای شرکت در بخش استانی:
کارگردان یا تهیه کننده فیلم حتما از استان اصفهان باشد. (ساکن یا متولد استان اصفهان)
شرکت همه‌ فیلم‌سازان، نهادها، سازمان‌های دولتی و تهیه‌کنندگان بخش خصوصی آزاد است.

نحوه ارسال آثار :
ثبت‌نام و بارگذاری آثار در جشن به شیوه‌های حضوری و اینترنتی امکان‌پذیر می‌باشد.
بنابراین لازم است درخواست‌کننده در روش حضوری اثر خود را بر روی لوح فشرده و همراه با برگه درخواست حضور در جشن به صورت حضوری در محل انجمن و یا ارسال پستی به آدرس ذکر شده در انتهای فراخوان ارسال نماید و یا از طریق اینترنتی و به صورت لینک بارگذاری شده فیلم در فضای ابری و ارسال لینک به آدرس ایمیل esfahanshortfilmclab@gmail.com به همراه تصویر فرم پر شده درخواست حضور در جشن ارسال نماید.
فیلم‌هایی که قبلا برای جشن فیلم کوتاه اصفهان در سالیان گذشته ارسال شده و مورد بازبینی هیئت انتخاب قرار گرفته‌اند، امکان حضور در این دوره از جشنواره را ندارند.

فرمت‌های مورد پذیرش برای بارگذاری اثر:
MP4 (H.264) و HEVC (H.265) و حداکثر حجم فایل ارسالیMb1000 است.
ارسال تیزر با فرمت MPG4؛ حداکثر یک دقیقه و با حجم 25 مگابایت به همراه نسخه فیلم الزامی است.
فیلم‌هایی که به بخش مسابقه راه می‌یابند، گواهی شرکت در جشن دریافت خواهند کرد.
فیلم‌هایی که از استانداردهای فنی لازم برخوردار نباشند، به تشخیص دبیرخانه جشن از بخش مسابقه حذف می‌شوند.
پس از راه‌یابی فیلم‌ها به جشن، امکان خارج کردن آثار از برنامه جشن وجود نخواهد داشت.
تصمیم گیری نهایی درباره موارد پیش‌بینی نشده که در مقررات حاضر لحاظ نشده و یا ابهامات ناشی از مفاد آن و تغییر در بعضی از مقررات، بر عهده دبیر جشن خواهد بود.
تهیه‌کننده اثر یا نماینده قانونی ایشان با ارسال فیلم به «جشن فیلم کوتاه اصفهان»، اجازه‌ی تامه و اختیار لازم را جهت نمایش غیرانتفاعی فیلم‌های منتخب و به منظور بهره‌برداری آموزشی به ویژه در دفاتر و نمایندگی انجمن و در قالب پاتوق فیلم کوتاه اصفهان داده و حق هرگونه اعتراض در این خصوص را از خود سلب می‌نماید.
در صورتی که فیلم‌نامه‌ی اثر شما اقتباسی باشد، لطفا گزینه‌ی مربوطه را علامت زده و منبع اقتباس را مشخص نمایید.
تکمیل فرم تقاضای شرکت در جشنواره به معنای پذیرش کلیه‌ی مقررات اعلام شده خواهد بود.
تذکر مهم:
بدیهی است به علت فراوانی آثار و محدودیت زمانی، فرمت‌های متفرقه یا فایل‌های دارای اشکال، در مرحله انتخاب آثار شرکت داده نخواهند شد.

گاه‌شمار جشنواره:
تاریخ شروع ثبت نام: 15/9/1402
تاریخ پایان ثبت نام: (این زمان تمدید نمی‌گردد) 15/11/1402
اعلام فیلم‌های راه‌یافته به بخش مسابقه‌: هفته پایانی بهمن 1402
نتایج بازبینی فقط از طریق فضاهای مجازی انجمن سینمای جوانان اصفهان و پاتوق فیلم کوتاه اصفهان به آدرس‌های پایین همین فراخوان اعلام می‌شود.
تاریخ جشن: نیمه اول اسفندماه 1402

توجه: تأکید می‌شود مهلت ثبت‌نام و بارگذاری آثار به هیچ عنوان تمدید نمی‌شود و رأس تاریخ اعلام شده می‌باشد.

نشانی دبیرخانه:
اصفهان، خیابان توحید، مجتمع فرهنگی هنری استاد فرشچیان، انجمن سینمای جوانان ایران- استان اصفهان
کدپستی: 8173644666
تلفن: 36247074 -031
Email: esfahanshortfilmclab@gmail.com

فرم ثبت نام را از اینجا دانلود کنید…

رسانه سینمای خانگی_برگزاری یکصدمین پاتوق فیلم کوتاه اصفهان با یادی از داریوش مهرجویی و علی حاتمی

انجمن سینمای جوانان استان اصفهان در ویژه برنامه ای که همزمان با یکصدمین جلسه پاتوق فیلم کوتاه اصفهان همراه بود، یاد و خاطره مرحوم علی حاتمی و داریوش مهرجویی را گرامی داشت.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی_دفتراصفهان، در این رویداد که شامگاه  یکشنبه 12آذر 1402 در سالن شماره 6 مجموعه پردیس سینمایی اصفهان سیتی سنتر و همزمان با هفدهمین سالگرد درگذشت علی حاتمی و به بهانه اختتامیه فصل پاتوق فیلم کوتاه زنده یاد علی حاتمی مزین شده بود ، برگزار گردید.

در این برنامه که با حضور احمد طالبی نژاد ، منتقد، سینماگر و نویسنده سینمایی به عنوان مهمان ویژه برگزار شد ، بعد از ارایه گزارش فصل گذشته پاتوق و خیرمقدم سید محمد طباطبایی مدیر انجمن سینمای جوانان اصفهان ، بخش های از مستند موج نو ساخته احمد طالبی نژاد که مربوط به گفتگو با داریوش مهرجویی بود اکران شد و پس از آن در گفتگوی،  طالبی نژاد به بیان دیدگاه خود از داریوش مهرجویی پرداخت . او صحبت خود را با این مطلب شروع کرد که این حق ماست به عنوان علاقه مندان زنده یاد مهرجویی در مورد چرایی قتل او بپرسیم .در ادامه وی با تقسیم بندی فیلم های مهرجویی به چهار دوره تاریخی ، در مورد هریک از این دوره ها به تفصیل صحبت کرد.

در بخش پایانی ، وی ضمن امیدوار بودن به نسل جوان ، روشن نگه داشتن چراغ سینمای پیشرو ایران را از آنها طلب کرد.شایان ذکر است در بخشی از این مراسم از فراخوان چهارمین جشن فیلم کوتاه اصفهان و پوستر فصل آتی پاتوق فیلم کوتاه با عنوان فصل داریوش مهرجویی رونمایی شد و از اعضاء شورای سیاستگذاری و همراهان جشن و پاتوق فیلم کوتاه اصفهان با اهدا تندیس ویژه تجلیل به عمل آمد.

رسانه سینمای خانگی- رکورد سینما با فیلم‌های جدید شکسته می‌شود؟

از صبح امروز چهارشنبه ۱۵ آذرماه، ۴ فیلم جدید به سینماها تزریق شد که به دلیل تنوع خوب این آثار و تداوم رونق آثار قبلی، باید منتظر اتفاق‌هایی در مسیر رکوردشکنی‌های جدید طی روزهای آینده باشیم.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، از صبح امروز ۴ فیلم ویلای ساحلی، ضد، ورود و خروج ممنوع و مسافری از گانورا به روی پرده رفت. ۴ فیلمی که انتظار می‌رود تا اتفاق‌های خوبی را در گیشه سینماها رقم بزند.

این ترکیب از آن نظر قابل‌توجه است که تنوع خوبی با نمایش یک کمدی پرمخاطب، یک درام سیاسی، یک کمدی اجتماعی و یک انیمیشن، بر سینماها حاکم شده که می‌تواند مخاطبان هدف بسیاری را به سینماها بکشاند. این ترکیب در کنار دو کمدی پرفروشی که این روزها بر روی پرده حضور دارد، ۲ فیلم اجتماعی قدرتمند و یک انیمیشن پرمخاطب، رکوردهای جدیدی را در سینما به وجود می‌آورد که اخبار آن احتمالا طی روزهای آینده رسانه‌ای می‌شود.

با این ترکیب اکران و تنوع خوبی که مخاطبان بسیاری را هدف قرار داده، سینماها، مسیر سهل‌الوصول‌تری به گیشه سالانه ۱۲۰۰ میلیارد تومانی در پیش خواهند داشت و رونق به‌مراتب بیشتری را برای ۳ماه‌ونیم باقیمانده امسال رقم می‌زنند.

در ادامه نگاهی اجمالی خواهیم داشت به هر یک از این ۴ فیلم جدید.

ویلای ساحلی

کیانوش عیاری ۳۵ سال پس از تنها ساخته کمدی خود یعنی روز باشکوه، سال گذشته، ویلای ساحلی را جلوی دوربین برد. فیلمی که رضا عطاران و پژمان جمشیدی، بازیگران آن هستند و رضا رخشان که در کارنامه خود هزارپا را تولید کرده است نیز در مقام تهیه‌کننده حضور دارد.

انتظار از این فیلم بسیار بالاست به‌اندازه‌ای که از آن با عنوان آلترناتیو فسیل برای رکوردزنی در سینمای امسال ایران نام برده می‌شود. همین سطح انتظارات سبب شد تا عده‌ای تصور کنند که فیلم برای نوروز ۱۴۰۳ اکران می‌شود اما صاحبان فیلم در زمان فعلی آن را به روی پرده آوردند تا زمینه‌های رکوردشکنی را طی ماه‌های آتی فراهم کنند. البته که این فیلم، یک رقیب قدرتمند به نام هتل را بر روی پرده دارد که همچنان می‌فروشد و مخاطبان آن در حال رشد است.

عیاری پیشتر راجع این کار خود گفته بود: داستان این فیلم، شیرین است و فکر می‌کنم به شدت برای مخاطب جذابیت داشته باشد.

ریما رامین‌فر، فرگل فربخش، یوسف خسروی، علی پناهی و شووار کریم‌زاده، دیگر بازیگران این فیلم هستند. ویلای ساحلی با پخش فیلمیران و سرگروهی پردیس ایران‌مال به روی پرده رفته است.

ضد

ضد به کارگردانی امیرعباس ربیعی، نویسندگی حسین تراب‌نژاد و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی در سال ۱۴۰۰ جلوی دوربین رفت و در همان سال، اتفاق‌های خوبی را در جشنواره فجر رقم زد و علاوه بر کسب دو سیمرغ، در چند شاخه نیز کاندید شد. ضد پس از فیلم نخست ربیعی یعنی لباس شخصی، توانست با اقبال بالایی از جانب مخاطبان و منتقدان مواجه شود.

فیلم، یک درام سیاسی است که در بستر التهابات کشور در تابستان سال ۱۳۶۰ می‌گذرد. قصه این فیلم درباره یک عشق در دل حوادث سیاسی است که پس از سال‌ها دوباره شعله‌ور می‌شود.

در این فیلم، نادر سلیمانی، مهدی نصرتی، لیلا زارع، لیندا کیانی، مجید پتکی، مهشید جوادی، روزبه رئوفی، عماد درویشی، شیرین آقاکاشی و جواد خانی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

ضد با پخش بهمن سبز و سرگروهی پردیس ملت نمایش خود را از صبح امروز آغاز کرده است.

ورود و خروج ممنوع

فیلم امید آقایی که مرتضی شایسته تهیه‌کنندگی آن را بر عهده دارد، در سال ۹۸ جلوی دوربین رفت. یک کمدی اجتماعی که می‌تواند با توجه به داستان خود، جذابیت‌هایی را برای مخاطبان داشته باشد.

نیوشا ضیغمی، محمدرضا شریفی‌نیا، اکبر عبدی، هادی کاظمی، محمدرضا هدایتی، پوریا پورسرخ، علی صادقی،نعیمه نظام‌دوست، یاسر جعفری، سعید امیرسلیمانی و مرتضی علی‌آبادی بازیگران این فیلم هستند.

این فیلم، با محوریت یک روحانی با بازی اکبر عبدی، روایت‌گری می‌کند.

ورود و خروج ممنوع با پخش هدایت فیلم و سرگروهی پردیس آزادی به روی پرده رفته است.

مسافری از گانورا

با توجه به اقبال بالایی که به انیمیشن‌ها طی سالیان اخیر صورت گرفته، مسافری از گانورا به روی پرده رفته؛ هر چند که این فیلم، رقیب قدرتمندی به نام بچه زرنگ دارد که حدود ۱ میلیون و ۴۰۰ هزار مخاطب طی ۲ ماه داشته است.

مسافری از گانورا نخستین‌بار در بخش مسابقه بلند داستانی سی‌وپنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان به نمایش درآمد و توانست با استقبال خوبی از سوی مخاطبان و داوران مواجه شود.

داستان این انیمیشن درباره موجودی فضایی است که به زمین می‌آید و با کمک پسری معلول، به جستجوی فرمانروای سیاره خود که در زمین گم شده می‌رود تا صلح را به سرزمینش بازگرداند.

این انیمیشن که محصول مرکز انیمیشن سوره است، به کارگردانی سیداحمد علمدار و تهیه‌کنندگی سیدمحمدحسین علمدار تولید شده است. بهمن سبز، مسئولیت پخش و پردیس هویزه مشهد نیز سرگروهی فیلم را بر عهده دارد.

رسانه سینمای خانگی- ما به فرهنگ خود افتخار می‌کنیم

کارگاه آموزشی «میراث، سینما: انتقال تجربه» عصر پنجشنبه با حضور احمدرضا درویش در دومین روز جشنواره ملی چندرسانه‌ای میراث فرهنگی، در خانه خلاق و نوآوری عمارت سعدالسلطنه قزوین برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی و به نقل از ستاد خبری جشنواره ملی چندرسانه‌ای میراث فرهنگی، در ادامه کارگاه‌های آموزشی دومین جشنواره ملی چندرسانه‌ای میراث فرهنگی، کارگاه آموزشی «میراث، سینما: انتقال تجربه» برگزار شد. کارگاهی که علیرضا تابش، احمد مسجدجامعی، منوچهر شاهسواری یونس شکرخواه و بهروز شعیبی نیز از حاضران در آن بودند. سپس علی دارابی قائم مقام وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نیز به جمع حضار اضافه شد.

در ابتدای این نشست علیرضا تابش دبیر جشنواره در خصوص درویش گفت: احمدرضا درویش خود جزیی از میراث فرهنگی زنده سینمای ایران و خالق آثار ارزشمندی است. از دوران بنیان‌گذاری جشنواره ملی چندرسانه‌ای میراث فرهنگی ایشان عضو شورای سیاست‌گذاری هستند و حضور ایشان دلگرمی ویژه‌ای برای ادامه این راه صعب و طولانی است. ما دو روز در تهران کارگاه‌هایی آموزشی را در موزه ملی ایران برگزار کردیم و استادانی چون شادمهر راستین، مجید مجیدی، شهاب‌الدین عادل، آتوسا مومنی، علی شاه‌محمدی و… در زمینه موضوعات مرتبط با میراث فرهنگی تجربیات خود را به حاضران در کارگاه‌ها منتقل کردند. کارگاه‌ها همچنین در ۱۰ جلسه در قزوین پیش بینی شد. بخش کارگاهی جشنواره به صورت زنده از چند پلتفرم پخش می‌شود.

تابش ادامه داد: آقای درویش آثار ماندگاری را خلق کرده‌ و در چند حوزه حضور داشته‌ است. از جمله ویژگی‌های او این است که همواره دارای نگاهی ملی بوده و آثار درخشانی ساخته است. او نوشته‌هایی در قالب فیلم و سریال دارد که هنوز ساخته نشده است. وجه دیگر مربوط به او، فعالیت‌های آموزشی، صنفی و بینارشته‌ای است که سبب شده همواره در کنار اهالی سینما حضور داشته‌ باشد.

احمدرضا درویش در بخش ابتدایی صحبت‌های خود در این کارگاه گفت: از برگزارکنندگان جشنواره و آقای تابش و مسئولان وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، خصوصا آقای دارابی و آقای خزائلی مدیرکل میراث فرهنگی استان قزوین تشکر می‌کنم و خوشحالم که مهمان شما در این مجموعه بسیار فاخر هستم. من خودم را سخنران نمی‌دانم و از این کار همواره پرهیز دارم. من اعتقادی ندارم که افرادی امثال من حرف بزنند. ما وظیفه داریم حرف و افکار خود را در قالب اثر سینمایی بیان کنیم. کار ما فیلمسازی است. یک نقاش و خطاط و نمایشنامه نویس، حیطه وظایف روشنی دارد. سخن‌دانی و نقد، کار محققانی است که به کار پژوهش اشتغال دارند و ما باید حرف خود را با اثر خود منتقل کنیم. اما این جلسه و مبحث برای من استثنا است. این برنامه قرار است نوعی گفت‌وگوی شفاهی باشد و در آن دیالوگ و واگویه شکل بگیرد.

درویش در ادامه گفت: صحبت‌های من واگویه‌های درونی من است و بیشتر برای ثبت در تاریخ این انگیزه را دارم که نکته‌هایی را بگویم.

درویش در ادامه بیتی از غزلیات سعدی را خواند و ادامه داد: هر که آمد عمارتی نو ساخت رفت و منزل به دیگری پرداخت. این بیت حال کلی میراث فرهنگی ما است و روزی، امروز ما را در منظومه میراث فرهنگی بررسی و قضاوت خواهند شد. بنابراین ما هم جزیی از همین میراث هستیم. در شروع بحث گفته‌ای را از استاد محمدعلی اسلامی ندوشن می‌خوانم که بسیار ماندگار و اثرگذار است. او از محققین و نویسندگان بزرگ در حوزه‌های حقوق و پژوهش در تاریخ معاصر هستند: «ایرانی حکم کسی را داشته که یک قدح چینی گران‌بها داشته و همه سرمایه‌اش همین بوده. می‌ترسیده که اگر بیفتد، این قدح شکند. به هر قیمت می‌خواسته این قدح را نگه دارد. با خود نگفته یا زنگی زنگی یا رومی روم. مرگ یک بار شیون یک بار. این قدح عبارت بوده از موجودیت ایرانی. برای حفظ این قدح و موجودیت، به هر آب و آتشی زده و به هر رنگی که لازم بوده در آمده و ناچار هم در راه و بی راه بوده و هم همراه و حریف بوده اینکه هم خود باشد و هم آنچه بدان واداشته شده است. فرهنگ ایران فرهنگ ناشر از دوگانگی و مقاومت است و به همین سبب بسیار نیرومند است.»

درویش پس از قرائت نوشته‌ای از ندوشن ادامه داد: این مطلب که آن را خواندم در واقع منشوری برای موجودیت ایرانی در اعصار گذشته است. به نظر می‌رسد این جمله ایشان را مسئولان میراث فرهنگی باید با آب طلا بنویسند و درباره همین پاراگراف می‌شود ساعت‌ها بحث و تحلیل ارائه کرد. سوالی در ذهن من و بسیاری دیگر وجود دارد و شاید انسان معاصر و آینده نیز این سوال را داشته باشد که اصلا چرا باید بر روی مقوله میراث فرهنگی حساس بود و چرا صنعت گردشگری وجود دارد. این صنعت به میراث فرهنگی وابسته است. تلاش بشر برای فهم میراث فرهنگی در عالم چه علتی دارد؟یک دغدغه اصلی که در درون و فطرت بشر وجود دارد و آن دستیابی به مفهوم سعادت است و از این رهگذر، یکی از مسیرهای پیدا کردن معنی سعادت توجه به تجربه دیگران و میراثی است که از گذشته به نسل‌های مختلف واگذار شده است.

درویش در ادامه این کارگاه گفت: از این حیث، هر آنچه به میراث فرهنگی اطلاق می‌شود، خود میراث بشری است و می‌تواند در شکل‌گیری آیین بشری بسیار موثر باشد. ما به عنوان جامعه و کشوری که دارای میراث کهن فرهنگی هستیم، چه ملموس و چه ناملموس، با پدیده‌های مدرن و پسامدرن جهانی رو به رو هستیم که مولفه‌های مختلفی در مباحث توسعه‌ای دارند و به شدت مورد تحقیق پژوهشگران است که این مسیر به کدام سمت در حال حرکت است. در حوزه میراث فرهنگی نقش شرق و کشورهایی که به حوزه‌های ایرانی و فرهنگ ایرانی و حوزه تمدن مصر و شرق ختم می‌شود، با چالش‌های عمیقی رو به رو هستند. امروز شاهدیم که مدرنیته و انفجار تکنولوژی‌های جدید، وضعیتی را ترسیم کرده که بسیار موهوم و ترسناک است. از طرفی آینده وهم‌آلود است و از سمتی دیگر، گذشته دارای نشانه‌های عمیق ملموسی بوده است. میراث فرهنگی قزوین به عنوان پایتخت ایران در دوره‌ای تاریخی، در مکتب اصفهان تاثیر آن را شاهد هستیم.

درویش افزود: در منطقه تاکستان و پیش از اسلام، بخشی از طوایف آن پیرو خضر نبی بوده‌اند. نشانه خضر پیامبر برگ مو است. آیینی در تاکستان وجود دارد که در برخی نواحی هنوز باقی مانده که به «آیین عذاب خضر» معروف است. نشانه‌های فرهنگی که در همین منطقه شاهد آن هستیم. تحت‌ تاثیر میراث این منطقه در همین سعدالسلطنه مسجد، بازار، کلیسا و محل دیوان یا اداره امور شهر وجود دارد و همین موضوع به شکل وسیع‌تر در میدان نقش جهان وجود دارد. یا زندگی الله‌وردی‌خان که در کودکی برده‌ای بوده و بعد به دربار راه پیدا کرده و بعد به اسلام روی آورده و مدارج ترقی را طی کرده است. خدمات او در حوزه سیاست، اقتصاد، علم و فرهنگ اثرگذار بوده است. مدرسه خان را الله وردی خان در شیراز ساخته و سپس کلید آن را به ملاصدرا داده است. در نتیجه او در فلسفه هم تاثیر زیادی داشته؛ چراکه جان فلسفه را حفظ کرده است. سی و سه پل را او ساخته و بنیان‌گذار مواجه با استیلای غرب در جنوب ایران بوده. استیلای پرتغالی‌ها و اسپانیایی‌ها در جنوب ایران که صد و بیست سال در بخش مهمی در ایران مسلط بوده‌اند، با مقاومت الله‌وردی خان از ایران رانده شدند و او در طول تاریخ کشور تأثیر گذار بوده است.

درویش در ادامه گفت: باید دید از طریق شاخصه‌های جهانی و بشری به کدام سو دعوت می‌شویم؟ از گذشته ما، آنچه باقی مانده به نحوی با خواست اجتماعی سازگاری داشته است. سازگاری با مردم روزگار و محیط زیست در گرو ساخت سیاست است و همه همراه یکدیگرند. ما امروز شاهد اغتشاش در این سازگاری‌ها هستیم. در عصری زندگی می‌کنیم که بشر امروز در مریخ به دنبال آب است و به ما وعده وجود حیات در مریخ را می‌دهند. در اتوپیایی که در موهومات در حال ساخت است، هتل پیش فروش می‌شود. در این شرایط آب به روی غزه بسته می‌شود و آب را بشر به روی بشر می‌بندد و زن‌ها در جایی از جهان به بردگی فروخته می‌شوند. این جریان‌ها از سوی سردمداران مدرنیته انجام می‌گیرد و تمام حقوق انسانی زیر پا گذاشته می‌شود.

این فیلمساز افزود: وعده‌های عجیبی داده می‌شود که دروغ‌هایی بزرگ هستند و افراد مختلف آن را باور می‌کنند و جریان اومانیسم در فلسفه غرب، جهان را به گونه‌ای راهبری می‌کند که ما در حوزه اقتصادی و فرهنگ ناچار به وادادگی و تسلیم هستیم.

او در بخش دیگری از این کارگاه اظهار داشت: فرش ایرانی در زمره میراث  فرهنگی وجود داشته اما الان چه وضعیتی دارد؟ این فرش سمبلی بسیار گرانبها برای موجودیت ایران بوده است و در طول ادوار مختلف میلیون‌ها نفر از آن درآمد داشته‌اند. فرشی که نماد فرهنگ ایرانی است. اما امروز و از طریق رسانه‌ها با چه فرشی مواجهیم هستیم؟ گران‌بهاترین جهازها فرش بوده است. نزدیک به دومیلیون نفر از فرش ارتزاق می‌کنند. آدم‌های دیگری هستند و شغل‌هایی را تجربه می‌کنند که با هنر در مواجه است. در مرز سراوان ناحیه کلپورگان وجود دارد که کار این روستا تماما سفال‌گری است و دارای دو هزار سال سابقه سفال‌گری است و فقط زنان با دست کار را انجام می‌دهند. امروز این سفال در کجای خانه‌های ما جا دارد؟ میراث به چه صورت الگوی شهرنشینی ما است؟ آنچه از طریق فضاهای موهوم تسلیم آن هستیم، باعث شده میراث غنی نه تنها تاثیر نداشته باشد بلکه نشانه‌ای مزاحم بوده است. وقتی قزوین تبدیل به شهر شد کسی فکر نکرد که قزوین یک باغستان دو هزار ساله بوده است؛ چرا که این شهر نیاز به جاده داشته در حالی که توسعه آن با میراث فرهنگی تناسبی ندارد. امروزه مساجد در انحصار برج‌های چند طبقه است در صورتی که مناره‌های مساجد طبق باور ما باید نگین و زینت‌بخش شهر باشند.

احمدرضا درویش گفت: به جای الهام از گذشته پرافتخار از وضعیت موهوم الهام گرفته‌ایم. خبرگان ما در حوزه معماری و مردم شناسی و مسائل اجتماعی باید پاسخ دهند که آیا بر اثر سیاست‌هایی که باعث انتقال مردم از روستا به شهر شد، ناچار به توسعه شهر شدیم یا ورای آن هدف دیگری در میان بود؟ کندن کوه بتن و انتقال به تهران و ساختن پل دو طبقه باعث افزایش ناموزون جمعیت و توسعه شهری است یا رفاه؟ مسئولان باید درباره موارد اینچنینی پاسخ دهند. مسبب وضعیت اقلیم در جهان همین سیاست‌ها است. سیاست‌هایی که با روح و سعادت بشر در تضاد است و بشر را به سمت ناکجاآباد هدایت می‌کند. معماری جدید با الگوهایی ساخته می‌شوند که تطبیقی با کشور ما ندارند. یزد اولین شهر خشتی دنیاست و چون یک کوه گنج است و معماری ما چنین پیشینه‌ای دارد. در همین اواخر تعداد زیادی از کاروانسراهای ما در یونسکو ثبت جهانی شده اما امروز ما در چه وضعیتی است. این موزه‌ها چقدر در نقشه راه توسعه کشور تاثیر دارد؟ در دنیا موزه‌ها مرکز علمی، فرهنگی و هنری تمام احزاب سیاسی است. اما موزه‌های ما چقدر تاثیر دارد؟ آیا در آموزش ملی به دانشجویان، محصلین و مخاطبین اثر دارد؟ آیا دستگاه‌های که با ثروت ملی اداره می‌شوند به این مسئله توجه دارند؟

او در خصوص کارکرد نوین موزه‌ها گفت: محصلان و دانشجویان باید وقت اصلی خود را در موزه‌ها بگذرانند که این نکته با اهمیتی است. جامعه ما باید به گذشته خود مفتخر باشد. به قول بزرگی اگر ما هیچ نداشته و فقط میراث فرهنگی داشتیم، برای امروز و فردای دور ما کافی بود. به شرطی که آن را درک کرده باشیم . دائما مسئولان سیاسی می‌گویند هر کاری می‌کنیم باید پیوست فرهنگی داشته باشد اما من می‌گویم هر کاری که می‌کنیم فرهنگی است. ما مردم فرهنگی هستیم و انقلاب ما بر اساس فرهنگ و متاثر از کلمه بوده است. هدف اصلی ما فرهنگ و توسعه فرهنگ، اخلاق و معنویت، و تکیه بر آن است و پروژه‌ها باید ذیل این مسئله باشند. پروژه فولاد در مرکز ایران تعریف می‌شود در حالی که به آب نیاز دارد و این متضاد با میراث فرهنگی است. سد کرخه را داریم که یکی از افتخارات بزرگ در چهار دهه بعد انقلاب است که با مجاهدت دانشمندان ایرانی ساخته شده و هفت میلیارد مترمکعب آب و شصت کیلومتر وسعت دارد. این سد بزرگ چند سال عمرش است؟ اما «جاده‌های سرد» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی هزاران سال زنده است. فیلم‌هایی چون «خانه دوست کجاست» نیز همین وضعیت را دارند. ما در حوزه توجه به میراث فرهنگی  به مدیرانی شجاع، بلند مرتبه، دانشمند و فرهنگ شناس در حیطه بزرگ میراث فرهنگی و فرهنگ کشور نیاز داریم. خواهش من از همه دست اندرکاران در حوزه میراث این است که خود را در جایگاهی بسیار مورد توفیق الطاف الهی بدانند و برگزاری این جشنواره گام بزرگی در تثبیت این ادعا است.

در بخش پایانی این نشست درویش گفت: واژه خرده فرهنگ‌ها را چه کسانی انتخاب کردند؟ این واژه به اهل شهرستان‌ها که فرهنگ برخاسته از آنهاست، حس تحقیر می‌دهد. دیگر واژه سواد رسانه‌ای است که مسئولان آن را به کار می‌برند. در حالی که مخاطب عام وقتی با آن روبه‌رو می‌شود برایش برخورنده است. ما یک جامعه اخلاقی هستیم و نباید برخی واژه‌ها سبب توهین شود. همچنین واژه‌هایی چون ملموس و ناملموس کارکرد درستی ندارند. آهنگ یک واژه بسیار مهم است. هر چه که در منشور میراث و شرح وظایف و ترجمان واژگان داخلی به خارجی اتفاق افتاده، آهنگ و سیلاب آن به شکلی نازیبا است و باید جایگزین شود. باید به موزه جز عناصر لازم برای جسم و ذهن بشر نگاه شود. اگر موزه اصفهان نبود بزرگترین شخصیت رسانه‌ای در ششصد سال اخیر را – که از نظر من کمال‌الدین بهزاد – است، نداشتیم و بخش مهمی از میراث ناپیدا باقی می‌ماند.

خروج از نسخه موبایل