رسانه سینمای خانگی_بیانیه انجمن نمایش استان اصفهان در محکومیت رژیم جعلی کودک کش اسرائیل

بار دیگر دست قساوت نوادگان قابیل در خون زنان و کودکان و بیماران و مجروحان بی پناه غزه فرو رفت و لبخند شیطانی و رضایت بر چهره منحوس سردمداران زر و زور و تزویر صهیونیسم سفاک نشست.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی_ دفتر اصفهان، هیأت مدیره موسسه انجمن هنرهای نمایشی استان اصفهان بیانیه ای را در محکومیت رژیم جعلی کودک کش اسرائیل صادر کرد، متن بیانیه به شرح ذیل است:

بِسمِ اللهِ القاصِمِ الجَبّارین وَ مُدرِکِ الهارِبین

بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ
به كدامين گناه كشته شدند؟

▪️بار دیگر دست قساوت نوادگان قابیل در خون زنان و کودکان و بیماران و مجروحان بی پناه غزه فرو رفت و لبخند شیطانی و رضایت بر چهره منحوس سردمداران زر و زور و تزویر صهیونیسم سفاک نشست. این فاجعه دردناک که از غیض حماسه طوفان الاقصی سلحشوران فلسطینی و فرو ریختن هیبت پوشالی رژیم صهیونیستی رخ داد، آزمونی است برای مرزبندی و تعیین دیگرباره باورمندان جبهه حق که ندای “کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا” را از گلوی مبارک امیر مؤمنان، علیه السلام شنیده‌اند و در صف متحد و منسجم ملت‌های مسلمان، کابوس آن درندگان کودک‌کش شوند. ما هنرمندان هنرهای نمایشی استان اصفهان ضمن اظهار انزجار شدید خود از جنایات غاصبان صهیونیست، کشتار فجیع مجروحان بی‌پناه و مردم بی‌دفاع غزه را محکوم نموده و روشن و رسا اعلام می‌داریم که یار و کنار مردم نستوه و مقاوم فلسطین خواهیم بود و آن‌ها را تنها نمی‌گذاریم.
▪️سکوت دردناک حاکمان ناشایست جهان و مدعیان کذاب حقوق بشر تازگی ندارد، اما لازم است جبهه جهانی هنرمندان مقاومت، ضدّ این فجایع و نسل‌کشی غیر قابل انکار صورت بندد و هنرمندان متعهد جهان به عهد انسانی و الهی خود عمل نمایند.
?در پایان به ساحت قدسی منجی عالم بشریت (عج) و همه احرار جهان عرض تعزیت و تسلیت داریم و امیدواریم بنا به حقیقت تاریخی پیروزی خون بر شمشیر، خون مردم مظلوم فلسطین شجره طیبه مقاومت را آبیاری نماید، سفاکان غاصب اسرائیلی را در سیلاب خود غرق کند و به آزادی قدس شریف منتهی شود.                                                                                                           الیس الصبح بقریب؟

هیأت مدیره موسسه انجمن هنرهای نمایشی استان اصفهان

رسانه سینمای خانگی – توئیت مل گیبسون کارگردان معروف مصائب مسیح

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از شبکه های اجتماعی؛ مل گیبسون کارگردان معروف فیلم سینمایی «مصائب مسیح» ضمن انتشار طرحی گرافیکی که یک ساعت شنی زمان نابود شدن رژیم صهیونیستی را نشان می دهد، نوشته است: زمان اسرائیل رو به پایان است.

مل گیبسون که با فیلم سینمایی بسیار تأثیرگذار مصائب مسیح نشانه های ضد یهودی و ضد صهیونیستی خود را به خوبی آشکار نمود، از موقعیت های مختلف برای ابراز انزجار خود نسبت به یهود و صهیونیسم استفاده کرده است. شاید به همین دلیل هم هست که او کمتر از هم عصران خود در هالیوود می تواند فیلم بسازد.

رسانه سینمای خانگی- عمار، «فلسطین ما» را برگزار می‌کند

بخش «فیلم ما» جشنواره مردمی فیلم عمار برای انعکاس همراهی ملت ایران در حمایت از مردم مقتدر و مظلوم غزه و محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی، فراخوان سراسری «فلسطین ما» را منتشر کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از عمارفیلم، بخش «فیلم ما» جشنواره مردمی فیلم عمار برای انعکاس همراهی ملت ایران در حمایت از مردم مقتدر و مظلوم غزه و همچنین محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی، فراخوان سراسری «فلسطین ما» را در ۹ محور منتشر کرد.

همه مردم به ویژه دانش‌آموزان می‌توانند با دوربین فیلم‌برداری یا گوشی همراه در محورهای زیر تولید محتوا کرده و از راه‌های ارتباطی به دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار ارسال نمایند.

محورها:

روایت کُنش‌های امت اسلامی در حمایت از مردم فلسطین (ثبت لحظات و اقداماتی مانند: نصب پرچم فلسطین در معابر، به آتش کشیدن پرچم رژیم صهیونیستی، تصاویر اجتماعات مردمی در حمایت از مردم فلسطین و…)

قصه گویی برای کودکان فلسطین

قصه گویی تاریخ و ماجرای فلسطین برای کودکان ایرانی

شعرخوانی و دکلمه خوانی درباره حماسه مقاومت مردم فلسطین

تجسم جهان بدون اسرائیل

رجزخوانی در برابر اشغالگران (تهدید رژیم اشغال‌گر قدس)

پیام دانش‌آموزان ایرانی به مردم غزه

شرح قاب (انتخاب عکس یا قطعه فیلم بصورت دلخواه از عملیات طوفان الاقصی یا جنایات رژیم صهیونیستی و ارسال احساسات در مورد آن بصورت صوت یا فیلم)

گزارش خبری روز آزادی قدس (ااعلام خبر آزادی سرزمین‌های اشغالی و نابودی رژیم صهیونیستی در قالب گزارش خبری)

در این فراخوان آثار در همه محورها با قالب فیلم کوتاه موبایلی (یا صوت ضبط شده در محور «شرح قاب») مورد پذیرش قرار می‌گیرد و همچنین محدودیتی در تعداد آثار ارسالی توسط یک فرد وجود ندارد.

علاقمندان می‌توانند با مراجعه به نشانی اینترنتیAmmarFilm.ir و یا از طریق شناسه @filmema۱۳ در شبکه‌های اجتماعی (پیام‌رسان‌های شاد، روبیکا، ایتا و بله) آثار خود را ارسال کنند.

رسانه سینمای خانگی- واکنش خزاعی به برخی اظهارنظرها در مراسم تشییع پیکر داریوش مهرجویی

رئیس سازمان سینمایی با اشاره به مطالب مطرح شده در مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد داریوش مهرجویی و همسرش در خصوص سینمای متفکر تاکید کرد: قرار نیست بیانیه‌ای اشتباه خوانده شود. حتما در اختتامیه جشنواره فیلم کوتاه تهران در زمینه سینمای متفکر توضیح خواهم داد که عکس یادگاری با سینمای متفکر گرفتن یعنی چه؟

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، محمد خزاعی که شامگاه ۲۶ مهر ماه در سینما فرهنگ در آیین افتتاحیه «رونمایی از زیرساخت‌های نوین سینمای ایران» سخن می‌گفت، در ابتدای سخنانش مطرح کرد: شعار «شکست انحصار در همه حوزه‌ها» در حال اجرایی شدن است و عدالت فرهنگی در همه حوزه‌ها، اجرا می‌شود. فعالیت‌های خوبی شروع شده که اگر امسال هم سال آرامی باشد نتایج آن را در تمام استان‌ها خواهید دید.

رئیس سازمان سینمایی کشور ضمن تسلیت به مناسبت در گذشت آتیلا پسیانی، داریوش مهرجویی و همسرش ادامه داد: ماجرای قتل مهرجویی و همسر گرامیشان بسیار متاثر کننده بود و سازمان سینمایی پیگیر است تا بانیان این جنایت دستگیر شوند و معلوم شود چه کسانی در این حادثه نقش داشته‌اند.

وی با اشاره به جنایت صهیونیست‌ها در قتل عام کودکان، زنان و بیماران بیمارستان افزود: حادثه غزه دل همه ما را به درد آورده است و حتی، هنرمندان و سینماگران، ورزشکاران و روشنفکران جهان‌ با مردم غزه و فلسطین همدردی کرده‌اند. در این بین متاسفم برای برخی از دوستان داخلی که در خواب هستند و هنوز، تصمیم به دیدن و شنیدن نگرفته‌اند، کسانی که گاه حتی برای ماجراهای کوچک و مرگ یک گربه و سگ شان در فضای مجازی جریان سازی و کمپین راه می‌اندازند، امروز در شرایطی که کشتار هزاران نفر از زنان و کودکان مظلوم غزه دل همه را به درد آورده، سکوت کرده‌اند و حاضر نیستند واکنش نشان دهند.

رئیس سازمان سینمایی ادامه داد: امیدوارم خداوند به همه ما بصیرت و آگاهی عطا کند تا در ظلمت و تاریکی از دنیا نرویم.

وی در خصوص رونمایی از زیرساخت‌های نوین سینمای ایران خاطرنشان کرد: خوشحالم که امروز بزرگترین گردهمایی سینمایی کشور اتفاق افتاده است، این موضوع همان چیزی است که سالها به دنبال آن بودیم اما اتفاق نیفتاده بود و جای آن در سینمای ما خالی بود؛ از «هاشم میزراخانی»، مدیران سازمان سینمایی، انجمن سینماداران و انجمن پخش‌کنندگان تشکر می‌کنم. جزو اولین مدیرانی‌ هستم که بیش از ۴۰ سفر استانی به ۲۱ استان داشته‌ام و با سینماداران گفت وگو کرده‌ام و به مشکلات، وضعیت اقتصادی، چالش های صنعت سینما و بازار سرمایه‌شان واقف هستم. 

خزاعی با بیان اینکه سازمان سینمایی و در این حوزه خاص سینماشهر برای همه موارد فوق برنامه‌ای دارد، توضیح داد: در سال ۱۴۰۰ برنامه ریزی‌های دقیقی انجام شده است و اگر ناآرامی‌های سال گذشته و برخی ناهمگرایی ها نبود خیلی وقت پیش شاهد تحقق این برنامه‌ها بودیم. در زمینه‌های توسعه، آموزش، تولید و روابط بین الملل برنامه‌های مدونی داریم که در حال اجرا است. خوشبختانه نگرانی‌های بچه‌های سینما امروز در حال برطرف شدن است. در حالی که چرخ اقتصاد سینما بعد از کرونا و اتفاقات سال گذشته، متوقف شده و ناامیدی بر این فضا حاکم شده بود اما امرور لبخند را می‌بینیم. اگر تولید رونق گیرد قطعا استودیوها نیز رونق می‌گیرند و همه این‌ پیشرفت ها در زنجیره به هم پیوسته‌ای گسترش خواهد یافت.

وی افزود: در سال ۱۴۰۰ در جشنواره سینما حقیقت گفتم من با انحصار و رانت مخالفم و با آن مبارزه خواهم کردم و امروز نه رانتی وجود دارد نه انحصار چرا این اقداماتی که انجام می‌شود رانت و انحصار را شکسته است. در حال حاضر در هر زمینه‌ای از هر پیشنهادی در زمینه‌های تجهیزات، امکانات، زیرساخت‌ها، و سامانه بلیت فروشی حمایت می‌کنم هر پیشنهادی برای تکثیر و تعدد سامانه های بلیت فروشی باشد، از آن استقبال می‌کنم.

رئیس سازمان سینمایی ادامه داد: برای ما فرقی ندارد که هنرمندی از شهرستان یا پایتخت به سازمان سینمایی مراجعه کند، پای همه هنرمندان می‌ایستم و همه با یک روند کارهایشان را پیش می‌بریم. شعار «شکست انحصار در همه حوزه‌ها» در حال اجرایی شدن است. عدالت فرهنگی در همه حوزه‌ها، اجرا می‌شود البته نه کاملا اما فعالیت‌های خوبی شروع شده که اگر امسال هم سال آرامی باشد نتایج آن را در تمام استان‌ها خواهید دید.

وی عنوان کرد: تهیه‌کنندگان استانی مستقل فیلم خواهند ساخت. برای زیرساخت‌های سینمای کشور برنامه داریم. عدالت، محور فعالیت های ما در دولت سیزدهم است .با فعالیت سازمان آگهی ها در موسسه سینماشهر این امکانات نیز با حداقل منابع اقتصادی به صورت یکپارچه راه اندازی شده و در اختیار همه خانواده سینما قرار خواهد گرفت. امیدوارم روزی برسد که منتظر هیچ سوبسیدی نباشید و با برنامه‌ریزی بتوانید فارغ از حمایت دولت به فعالیت‌هایتان ادامه دهید.

خزاعی در خصوص سینمای متفکر تاکید کرد: قرار نیست بیانیه‌ای اشتباه خوانده شود. حتما در اختتامیه جشنواره فیلم کوتاه تهران در زمینه سینمای متفکر توضیح خواهم داد که عکس یادگاری با سینمای متفکر گرفتن یعنی چه؟

وزیر ارشاد چه گفت؟

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در این مراسم گفت: به آینده سینمای ایران امیدوارم. با توجه به این روندی که می‌بینم تا پایان دولت آقای رئیسی تعداد سینماها را دو برابر خواهیم کرد و در هر شهرستان بالای هزار نفر سینما می سازیم.

محمدمهدی اسماعیلی گفت: این روزها حالمان به خاطر اتفاقات غزه خوب نیست و جنایتی که شب گذشته رخ داد چهره سیاه اسرائیل را بیشتر از پیش به تصویر کشید. خوشحالیم که مسیر انحلال این رژیم به سرعت در حال پیش‌روی است. همچنین درگذشت بزرگان سینمای ایران «داریوش مهرجویی» و «آتیلا پسیانی» را نیز تسلیت می‌گویم. 

او با اشاره به اینکه هدفمان در این دولت عدالت فرهنگی بوده، افزود: تمام تلاشمان را کرده‌ایم که دسترسی‌های شایسته سینما را برای همه مردم فراهم کنیم ، حوزه سینما پر جاذبه ترین هنر است، هرچند که برخی با ظهور رسانه‌های نوین پایان کار سالن سینما را اعلام کردند، اما در کشورمان هنوز هم تماشای فیلم در سالن‌های سینما معنا پیدا می‌کند. در دو سال گذشته ساخت سالن سینما پیشرفت خوبی داشته؛ هرچند که هنوز با استاندارد جهانی فاصله داریم. در کشور چین ۸۳ هزار و کشور ترکیه ۶ هزار و کشور فیلیپین هزار سالن سینما وجود دارد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه صنعت سینما باید تقویت شود، ادامه داد: البته که آمار فروش سینما در بهترین حالت خود قرار دارد، گفتن این نکته لازم است که باید در برخی از موارد بهتر عمل کنیم. مخاطب این روزها سینما را تنها محلی برای نمایش فیلم نمی‌داند؛ این مکان محلی فرهنگی و اجتماعی و محلی برای بروز احساسات و عواطف مردم است. بنای این دولت بر تقویت سینما است که با همکاری موسسه سینماشهر محقق خواهد شد.

وی ادامه داد: ظرفیت سینمای ایران جای رشد بیشتری دارد. برنامه ما رونق حوزه فرهنگ و هنر است. شرایط باید طوری باشد که عوامل فنی و حرفه ای و سینماداران از وضعیت اقتصادی راضی باشند و برنامه داریم این وضعیت را تقویت کنیم و برای این موضوع با فن‌آوری‌های نو این عرصه را پیش می بریم. 

اسماعیلی یادآور شد: در دولت حمایت کافی از صنعت سینما وجود دارد. اخیرا جشن مهر سینما را برگزار کردیم و در آن وزارت فرهنگ بیشترین همکاری را با سینما داشتند. در دولت آقای رئیسی هیچ موردی از سینما مطالبه نداشتیم مگر اینکه همکاری لازم را کردند. مشکلی در حمایت از صنعت سینما نداریم و سینما در بهترین دوره خود است. سینماساز نیستیم ولی تجهیزات را فراهم می‌کنیم و جریان توزیع فیلم را تقویت خواهیم کرد. 

وی با بیان اینکه مسیر توسعه طولانی است، ادامه داد: از مرحله نگارش داستان و تا مراحل پیش تولید و مراحل نمایش و … دوستان من همکاری های لازم را می کنند. گروهی که برای رسیدگی به این امور گذاشتیم از جنس همین صنعت هستند و میتوانند گشایش کار را انجام دهند. به آینده سینمای ایران امیدوارم. با توجه به این روندی که می بینم تا پایان دولت آقای رئیسی تعداد سینماها را دو برابر خواهیم کرد و در هر شهرستان بالای هزار نفر سینما می سازیم. 

اسماعیلی اضافه کرد: عزم جدی ما در دولت در این است که بتوانیم این هنر فاخر و مردمی را گسترش دهیم و امکان بروز استعدادهای نو را پدید آوریم. صنعت سینما متعلق به گروه و شخص نیست، متعلق به همه مردم ایران است. ما فیلم می سازیم تا با مردم صحبت کنیم و مردم دوست داشته باشند. ما باید شادی مردم را دوست داشته باشیم. سینما در ایران باید امیدآفرین باشد. جوانان و مخاطبان باید با دیدن آثار سینمایی حس افتخار و امیدواری به آینده پیدا کنند. محور کار ما تولید محتواست در این بیشتر در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد. چراغ سینمای ایران با همت شما روشن نگه داشته شده و برای شما آرزوی موفقیت دارم.

سینماداران نجیب‌ترین صنف سینمای ایران هستند

محمدرضا صابری نماینده و سخنگوی شورای مرکزی در مراسم افتتاحیه از رونمایی از زیرساخت‌های نوین سینمای ایران بیان کرد: سینماداران مظلوم واقع شده‌اند، نجیب‌ترین صنف سینمای ایران سینماداران هستند.

وی که مراسم افتتاحیه از «رونمایی از زیرساخت‌های نوین سینمای ایران» سخن گفت، ادامه داد: سینماداران مظلوم واقع شده‌اند، نجیب‌ترین صنف سینمای ایران سینماداران هستند. در جاهای مختلف فعالیت می‌کنم اما همیشه خودم را سینما دار می‌دانم، سالهاست که در این عرصه فعالیت دارم و این بار توفیق سخنگویی انجمن بر عهده بنده است، کار هاشم میرزاخانی با این اقدام ماندگار شد. چرا که این صنف مظلوم در هیچ‌کجا صحبتی از آن‌ها نیست.

او ادامه داد: زمانی در مدیریت آقای فرجی تقدیر از سینماداران در بخش جنبی جشنواره وجود داشت اما نمی‌دانم چرا این بخش از جشنواره خارج شد در حالی که این تنها چیزی بود که باعث دلگرمی اهالی این صنف شده بود.

صابری افزود: از شما که با این اقدام اسم‌تان را در تاریخ سینماداری ماندگار کردید تشکر می‌کنم.هاشم میزراخانی خودش هم سینمادار بوده است، زمانی به او گفتم قرار است در جایی قرار بگیری که زمانی آقای مسچی در آن جایگاه بوده است. انتخاب هاشم میرزاخانی انتخاب شایسته‌ای بوده است، در حال حاضر با اقدامات او، اتفاقات خوبی در حال رخ دادن است.

او با بیان اینکه در موسسه سینما شهر کارهای زیربنایی مثل سینماکارت شکل می‌گیرد، ادامه داد: اثر این کار را در جشنواره‌ای مانند جشنواره فیلم فجر خواهیم دید بحث تبلیغات در سینما هم اگر به همین روالی که برایش تعریف شده است پیش برود حمایت از سینماهای ضعیف را در پی خواهد داشت،حداقلی را برای تمام سینماها در نظر گرفته شده است که باعث حمایت از سینماهای دور افتاده و ضعیف‌تر می شود.

پس از آن «محمد معتمدی» به اجرای قطعاتی اجرا کرد. 

در ادامه این مراسم « محمد خزاعی»،« هاشم میزراخانی »، «حبیب ایل‌بیگی» «محمدرضا فرجی»،« سید جمال ساداتیان» و «محمدرضا صابری» و بروی سن آمدند و از «کشت‌کار» از سینما میکامال کیش، «انواری» سینما «مرداس مال» تهران، «مهدی کاوسی» از پردیس سینمایی «بام نیایش» تهران، «علمی‌زاده» از زیما مال تهران، «پالار» از سینما «الهیه» گرمدره، «جمارانی» سینما «جم سنتر» تهران، «عابدی» از سینما «پرند مال» تهران، «ابن‌الرضا» از سینما «پرند مال» پرند، «صفایی فر» از سینما «رز مال» تهران، «داوود غرابی» از سینما «نارسیس» تهران، «نایب‌زاده» از سینما «اطلس» بم، «مجید طالبی» پردیس سینمایی «نگار» میبد، «شفیعی» از سینما «آفتاب» بهبهان، «مصاحب» سینما «شیراز مال» شیراز به عنوان حامیان بخش خصوصی تقدیر و تشکر کردند.

و در پایان از «سید مصطفی حسینی» مدیرعامل سابق سینما بهمن سبز به دلیل توسعه این سینما در زمان مدیریتش تقدیر و تشکر به عمل آمد.

در این مراسم معاونان و مدیران سازمان سینمایی حبیب ایل بیگی، یزدان عشیری، قادر آشنا، اصغر فارسی، علیرضا اسماعیلی و محمد حمیدی‌مقدم، محمدرضا فرجی، مجتبی امینی، دبیر جشنواره فیلم فجر و… حضور داشتند.

رسانه سینمای خانگی- واکنش هنرمندان به جنایت‌‎های صهیونسیت در غزه

پس از جنایات شب گذشته رژیم صهیونیستی، تعداد زیادی از هنرمندان بمباران بیمارستان المعمدانی غزه را محکوم کرده و آن را یک نسل‌کشی ظالمانه دانستند. احسان علیخانی، روزبه بمانی، هدیه تهرانی، هوتن شکیبا، مژده لواسانی، هومن حاجی عبداللهی حسین سلیمانی و فرزاد حسنی از جمله هنرمندان و چهره‌هایی هستند که به این اتفاق تلخ و هولناک واکنش نشان دادند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، شب گذشته یکی از فجیع‌ترین جنایات رژیم غاصب صهیونیستی رقم خورد و این رژیم جنایتکار در اقدامی وحشیانه با حمله به بیمارستان المعمدانی غزه بیش از هزار شهید و مجروح به جا گذاشت.

هنرمندان سینما و تلویزیون و موسیقی همگام با دیگر اقشار مردم این جنایات را محکوم کردند.

فرزاد حسنی به بمباران بیمارستان غزه توسط اسرائیل واکنش نشان داد و نوشت: هر کسی در مورد جنایت‌کار بودن اسرائیل اگر و امایی بیاورد، باید دهانش را جِر داد. اسرائیل شر مطلق است.

هدیه تهرانی نیز با انتشار یک ویدئو به حمله بیمارستان المعمدانی غزه واکنش نشان داد.

احسان علیخانی در واکنش به این جنایت نوشت: حمله موشکی به بیمارستان که تنها پناه بیمار، زخمی، زنان و کودکان است. این یک فاجعه است، برای انسان، برای انسانیت، برای تمدن بشر، برای تمام ادعاهای توخالی جهان، برای تمام صورت‌های نقاب زده با لبخند که فریاد انسانیت و عدالت سر می دهند. تنها قربانی سیاست کثیف مردم بی گناهند. 

روزبه بمانی با جمله «نفرین به جنگ» به این حادثه واکنش نشان داد. 

مجید واشقانی نیز نوشت: دیگر باید به انسان بودن تسلیت گفت. 

داریوش فرضیایی نیز این گونه نوشت: کودکان مظلوم‌ترین قربانیان هر جنگی هستند. در همه ادیان الهی خواست و اراده خداوند نوزادان را نصیب والدین می‌کند. نوزاد در جنگ ها به جرم کودک دشمن بودن بیشترین آسیب‌ها را می‌بیند. نفرین به جنگ.

علیرضا خمسه بازیگر سینما تئاتر و تلویزیون کشورمان ـ با انتشار تصویری تلخ از کودک بی‌جان در دستان پدرش به کشتار کودکان فلسطینی واکنش نشاده داد و نوشت: «گاهی کلمات درد دارد اما صدا ندارد کشتن ده‌ها کودک بیگناه جنایت فوق بشری است.»

ملیکا زارعی مجری برنامه‌های کودک و نوجوان ـ نوشت‌: «این روزها روز کودک است و بیشتر بچه‌ها در جشن و شادی و … من هم به سبب حرفه‌ای که دارم در معاشرت با بچه‌ها باید در این شادی سهیم باشم اما… مگر می‌شود تصاویر دردناک کودکان بی‌گناه و معصوم غزه از جلوی چشمانم محو بشود!؟ تصویر زجه‌های پدران و مادران داغ‌دیده‌ای که معلوم نیست، ‌ آیا فردا را خواهند دید … همه این تصاویر خواب را از چشمانم ربوده، تنها آرزوی روزی رو دارم که صدای شادی کودکان بی‌گناه تمام دنیا رو پر کنه. یاد همه کودکان عزیز و بی‌گناه که این روزها در خون غلتیدن گرامی…»‌

حسن روح‌الامین نقاش ایرانی با بازنشر تابلوی مرگ گنجشک نسبت به جنایت بیمارستان المعمدانی غزه و حملات رژیم صهیونیستی واکنش نشان داد.

حسین فرح بخش تهیه‌کننده سینما ـ با انتشار تصویری تلخ از دو کودک فلسطینی در کنار آوار خانه‌هایشان نسبت به حملات رژیم صهیونیستی واکنش نشان داده است.

محمد بحرانی صداپیشه و بازیگر ـنیز با هشتک #مرگ_بر_جنگ در واکنش به حملات رژیم صهیونیستی نوشته است: یه موقع جنگ هم قوانینی داشت. این جنگ نیست. نسل‌کشی است. بیست و چند سال است که برای بچه‌ها برنامه می‌سازم به امید بهتر شدن جهان برای آدم‌های آینده … ه. اما دیگه ناامیدم.

محمد معتمدی خواننده هم با انتشار تصویر تلخ از کشتار کودکان به بمباران بیمارستان غزه واکنش نشان داد.

گرشا رضایی خواننده پاپ هم با انتشار تصویری تلخ از کودکان آسمانی با بال فرشتگان به کشتار کودکان، با هشتک نفرین به جنگ به حملات رژیم صهیونیستی واکنش نشان داد.

روزبه بمانی هم با انتشاری تصویری از غزه به حملات رژیم صهیونیستی واکنش نشان داده است.

شهرزاد کمال‌زاده در واکنش به به حملات رژیم صهیونیستی نوشت: «شهید غسل ندارد … لعنت به شما که به بیمارستان هم رحم نکردید …»

در ادامه تصاویری از واکنش‌ها و همدردی هنرمندان به جنایات اخیر را مشاهده می‌کنید.

واکنش هوتن شکیبا

مونا کرمی بازیگر هم با هشتک غزه به حملات رژیم صهیونیستی واکنش نشان داده و نوشته: جنگ دردهای جهان را بزرگتر می‌کند.

دیبا زاهدی بازیگر با هشتک بیمارستان المعمدانی به فاجعه انسانی در غزه واکنش نشان داده است.

فرزین محدث بازیگر ایرانی هم در پی این فاجعه انسانی در غزه و بمباران بیمارستان نوشته است: انسان موجود ترسناکی است و جنایت برایش یک سرگرمی.

زیبا کرمعلی بازیگر نیز نوشت: چون خون مردم اسرائیل برای دنیا رنگین‌تر از بچه‌های فلسطینه؟

محمود بابایی تهیه‌کننده سینما در واکنش به حملات رژیم صهیونیستی نوشت: «کدام روز بیچاره‌تر از این روزگار و کدام جغرافیا غریب‌تر از فلسطین…!»

سیدمحمود رضوی نیز با انتشار تصاویری از بیمارستان المعمرانی، از قول سخنگوی امداد و نجات غزه نوشت: بیمارستان المعمدانی دیگر زخمی ندارد. دیگر هیچ کسی در بیمارستان رنج نمی‌کشد. همه راحت شدند و در آتش سوختند!

فاضل نظری شاعر نیز یکی از شعرهایش را با تصویر کودکی از غزه به اشتراک گذاشت: «سیل آه خلق،‌سد ظلم را خواهد شکست»

رسانه سینمای خانگی- هنرمندان جبهه مقاومت کنار مردم غزه‌اند

هنرمندان جبهه مقاومت با امضا بیانیه «بنیاد روایت فتح» ضمن ابراز انزجار از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه اعلام کردند: بار دیگر دست قساوت نوادگان قابیل در خون زنان و کودکان بی‌پناه غزه فرو رفت، اما ما یار و کنار مردم نستوه و مقاوم فلسطین خواهیم بود و آنها را تنها نمی‌گذاریم.

به گزارش سینمای خانگی، بنیاد فرهنگی روایت فتح در محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و حمایت از مردم مظلوم فلسطین بیانیه‌ای صادر کرده است که جمعی از هنرمندان و مدیران فعال عرصه سینما، تئاتر، مستند، عکس، هنرهای تجسمی و ادبیات پایداری آن را امضا کرده‌اند.

هیبت پوشالی رژیم صهیونیستی فرو ریخت

در این بیانیه با طرح این سوال که به کدامین گناه کشته شدند؟ آمده است: بار دیگر دست قساوت نوادگان قابیل در خون زنان و کودکان و بیماران و مجروحان بی‌پناه غزه فرو رفت و لبخند شیطانی و رضایت بر چهره منحوس سردمداران زر و زور و تزویر صهیونیسم سفاک نشست. این فاجعه دردناک که از غیض حماسه طوفان الاقصی سلحشوران فلسطینی و فرو ریختن هیبت پوشالی رژیم صهیونیستی رخ داد، آزمونی است برای مرزبندی و تعیین دیگرباره باورمندان جبهه حق که ندای «کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا» را از گلوی مبارک امیر مؤمنان، (ع) شنیده‌اند و در صف متحد و منسجم ملت‌های مسلمان، کابوس آن درندگان کودک‌کش شوند.

مردم غزه را تنها نمی‌گذاریم

امضاکنندگان این بیانیه تاکید کردند: ما هنرمندان جبهه مقاومت با اظهار انزجار شدید خود از جنایات غاصبان صهیونیست، کشتار فجیع مجروحان بی‌پناه و مردم بی‌دفاع غزه را محکوم کرده و روشن و رسا اعلام می‌داریم که یار و کنار مردم نستوه و مقاوم فلسطین خواهیم بود و آنها را تنها نمی‌گذاریم.

در این بیانیه آمده است: سکوت دردناک حاکمان ناشایست جهان و مدعیان کذاب حقوق بشر تازگی ندارد، اما لازم است جبهه جهانی هنرمندان مقاومت، ضدّ این فجایع و نسل‌کشی غیر قابل انکار صورت بندد و هنرمندان متعهد جهان به عهد انسانی و الهی خود عمل کنند.

الیس الصبح بقریب؟

هنرمندان جبهه مقاومت و امضا کننده این بیانیه با تعزیت و تسلیت این جنایت به ساحت قدسی منجی عالم بشریت (عج) و همه احرار جهان ابراز امیدواری کردند بنا به حقیقت تاریخی پیروزی خون بر شمشیر، خون مردم مظلوم فلسطین شجره طیبه مقاومت را آبیاری کند و سفاکان غاصب اسرائیلی را در سیلاب خود غرق کند و به آزادی قدس شریف منتهی شود.

رژیم صهیونیستی سه‌شنبه شب -۲۵ مهر- در جنایاتی آشکار با حمله موشکی به بیمارستان المعمدانی غزه، باعث شهادت و مجروح شدن بیش از هزار تن از مردم مظلوم و بی دفاع این منطقه شد.

این دور از جنایت رژیم صهیونیستی پس از عملیات طوفان الاقصی (۱۵ مهر) آغاز شد، صهیونیست‌ها پس از این عملیات در مقابل رزمندگان جبهه مقاومت حماس کاملا مستاصل شدند و با بمباران شدید مناطق مسکونی، درمانی و مساجد غزه برگی دیگر از جنایت ضد بشری را علیه فلسطینیان رقم زدند که تاکنون منجر به شهادت و زخمی شدن هزاران تن از مردم بی‌دفاع نوار غزه شده است.

کشته شدن مردم بی‌دفاع، زنان و کودکان بی‌گناه غزه موجی از خشم و نفرت در میان اقشار مختلف مردم در سراسر جهان ایجاد کرده است و اجتماعات ضد صهیونیستی حتی در پایتخت‌های اروپایی شکل گرفته است. همچنین بسیاری از چهره‌ها و شخصیت‌های فرهنگی، هنری، ورزشی و علمی جهان با انتشار پیام، عکس و یادداشت نسبت به جنایت صهیونیست‌ها واکنش نشان دادند، و با حمایت از رزمندگان مقاومت صدای مظلومیت فلسطینیان را به جهانیان رساندند.

رسانه سینمای خانگی- فلسطین را با «سرب» مسعود کیمیایی ببینید

«سرب» به کارگردانی مسعود کیمیایی، یکی از اولین فیلم‌های ایرانی است که به موضوع فلسطین اشاره می‌کند. این رویکرد چنین انتظاری را به وجود می‌آورد که مسئولان ذیربط نسبت به تهیه نسخه باکیفیت از این فیلم اقدام کنند اما این فیلم مهم کیمیایی در بازه‌های زمانی مختلف به روی آنتن می‌رود ولی با وضوح پائین.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، یکی از کلیدی‌ترین سکانس‌های فیلم سرب آنجاست که نوری – روزنامه‌نگار عدالت‌طلب- در واکنش به واهمه دانیال از همراهی با او و بازگشت به تهران برای شهادت به نفع میرزامحسن‌خان، چنین می‌گوید: من طرف حقم. چیزی به من حکم نمیکنه واسه اینکه یهودی هستی، طرفت نباشم. بحث زیادی، وقتش نیست، دارن میان، شایدم رسیده باشن بچه! اونا میکشنت، راست میگی، هرجای دنیا که بری، اونا میکشنت خیلی راحت، فقط اینجاست که من نمیذارم.

حرف آخر؛ تو قاتلو دیدی، وجدان داری، آدمی، آدم باش یهودی باش، آدم باش مسلمون باش، آدم باش هر چی میخوای باش!! اونایی که عموت و پدرتو کشتن، تو رو هم میکشن! عموت و پدرتو جلوت کشتن و تو فرار میکنی؟؟ ترسوی بزدل عوضی… تو و فلسطین و یهودی و آلمانی‌بازی باشه واسه دنیا! اونی که تو زندونه، اونی که مفت و بیگناه قراره اعدام بشه داداش منه! من نمیدونم کی درست میگه کی غلط اما میدونم برادرم میرزامحسن‌خان دروغ و غلط نیست! یهودی و مسلمونی رو بذار کنار، آدم باش، بچه بایست آدم باشی؛ همین! اگه نیستی، من آدمت میکنم.

سرب اگر هیچ چیز نداشت به جز همین دیالوگ‌ها، باز خاطره‌ساز می‌شد ولی سومین فیلم بعد از انقلاب مسعود کیمیایی که بنا بود با سوژه‌ای سفارشی، به ریشه‌های شکل‌گیری اسرائیل بپردازد بدل شد به یکی از بهترین فیلم‌های کارنامه‌اش! سوژه‌ای که اگر در دست هر کارگردانی به جز کیمیایی قرار می‌گرفت، می‌شد اثری شعاری ولی کیمیایی چنان آدم‌هایش را بر فیلمنامه تیرداد سخایی سوار کرد که نه تنها یک نوآر گانگستری درجه یک خلق شد بلکه سرب با فاصله زیاد، یکی از معدود آثار استراتژیک دیدنی تاریخ سینمای ایران شد.

دقیقا همان‌طور که بهرام بیضایی برای روکم‌کنی از مدعیان ظاهرالصلاح، درام عاشورایی روز واقعه را نوشت که به یک اثر برجسته بدل شد، همان‌طور هم مسعود کیمیایی چنان نوآر ضدصهیونیستی، سرب را ساخته و پرداخته کرد که هم طرفداران سینمای خودش را به وجد آورد و هم مدیرانی که در ابتدای انقلاب به دنبال ریل‌گذاری تازه‌ای بودند؛ منتها برای اینکه امثال بیضایی و کیمیایی -که ریشه در سینمای پیشین داشتند- تصور اشتباهی نکنند، نه گذاشتند بیضایی خودش روز واقعه را بسازد و نه در جشنواره فجر به سرب توجهی نشان دادند!

بله، در آن دوران به دست آوردن دل امثال مخملباف، اهمیت بیشتری داشت! حقیقت سرب، آدم بودن، بود و آدمیت را تمرین کردن! دانیال در برخورد و سپس همراهی با نوری رفته رفته، به درک آدمیت می‌رسد و تکانه نهایی آنجاست که نوری خود را سپر بلای او می‌کند تا نه فقط یک یهودی بلکه یک آدم زنده بماند؛ آدمی که می‌تواند حق‌طلبی را با خود به سرسرای دادگاه میرزامحسن‌خان و بعدتر، درون جامعه ببرد.

بعد از سرب فیلم‌های مختلفی درباره ددمنشی صهیونیسم و جنایت‌های آنها تولید شد و برخی، خوب، مقادیری متوسط و بسیاری هم ضعیف ولی بیش از سی سال پس از تولید همچنان سرب به عنوان یکی از بهترین محصولات استراتژیک سینمای ایران، مدام از تلویزیون پخش می‌شود و باز مخاطب دارد ولی در عجبیم که پس از سال‌ها و با اینکه اغلب شبکه‌های تلویزیونی، اچ‌دی شده‌اند، همچنان نسخه با وضوح پایین سرب را روی آنتن می‌فرستند.

خوشبختانه سال‌هاست فیلمخانه‌ای داریم با بودجه دولتی برای گردآوری نسخه‌های اصلی فیلم‌های تاریخ سینمای ایران پس اینکه با یک رایزنی ساده بشود شرایط استخراج نسخه‌ای فول‌اچ‌دی و حتی ۴k از سرب، استحصال گردد، نباید کار دشواری باشد.

سرب در دوران نگاتیو و با وسواس بالای مسعود کیمیایی و مدیریت فیلمبرداری محمود کلاری، تولید شده و طبق گفته تهیه‌کننده آن (محمدهاشم سبوکی) شش برابر هزینه تولید یک فیلم معمولی برای آن صرف گشته، پس ضرورت استخراج نسخه‌ای با وضوح بالا از آن بسیار ضروری است. فیلمخانه ملی ایران و صداوسیما می‌توانند یک تعامل دوجانبه داشته باشند برای استخراج نسخه‌های باکیفیت تمام آثار ماندگار تاریخ سینمای ایران.

فقط حرف زدن و شعار دادن درباره جنایت‌های صهیونیست‌ها کافی نیست، باید مخاطب را با زبان تصویر، با ریشه این سبعیت آشنا کرد و یک وظیفه مدیران فرهنگی هم همین است؛ حراست و پالایش و ارائه نسخه‌های باکیفیت از آثار استراتژیک و یک فقره همین فیلم سرب که خسته شدیم بس که نسخه بی‌کیفیتش را تحمل کردیم. فیلمخانه ملی ایران ماهیانه اگر فقط یک فیلم ماندگار را ۴k کند سالی ۱۲ فیلم ماندگار ۴k خواهیم داشت.

همین امروز کار را آغاز کنید و چه شروعی بهتر از سرب.

رسانه سینمای خانگی- جنایت صهونیست فراتر از مرزهای دینی و مذهبی است

مساله فلسطین از موضوع‌هایی است که همواره شخصیت‌های برجسته در سراسر دنیا به آن توجه داشته‌اند. بسیاری از افراد تاثیرگذار در برهه‌های مختلف، از آزادی فلسطین حمایت کرده و مقاومت مردم این سرزمین در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی را تحسین کرده‌اند.

قلب‌های آزاده‌ای که برای فلسطین می‌تپد

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در سال ۲۰۲۱ بسیاری از افراد مشهور در همبستگی با فلسطین و حمله به اسرائیل به ویژه در ماه مه(اردیبهشت) زمانی که درگیری رژیم صهیونیستی و فلسطین با حملات هوایی روزانه در غزه و اخراج غیرقانونی فلسطینیان در محله شیخ جراح اورشلیم به اوج خود رسید، در شبکه‌های اجتماعی واکنش دادند.

سوزان ساراندون

سوزان ساراندون(Susan Sarandon) بازیگر و فعال اجتماعی هالیوود یکی از سرسخت‌ترین حامیان فلسطین در مقابل خشونت رژیم صهیونیستی بوده است. این بازیگر بارها از طریق حساب توئیتر خود حمایتش را تکرار کرد و رژیم صهیونیستی را برای استعمار شهرک‌نشینان، آپارتاید و موارد دیگر مورد حمله قرار داد. او در توئیتی با انتشار تصاویری از حملات رژیم صهیونیستی به مردم غزه نوشت: «در همبستگی با مردم فلسطین که با پاکسازی قومی و ترور توسط دولت اسرائیل و سازمان‌های شهرک‌نشینان یهودی مواجه‌اند و ایستادگی می‌کنند.
جهان در حال تماشاست.»

همچنین این بازیگر در میان بیش از صد نفر از افراد مشهوری بود که در ماه نوامبر ۲۰۲۱ (آبان ۱۴۰۰) در نامه‌ای سرگشاده به همراه تیلدا سوینتون(Tilda Swinton)، ریچارد گیر(Richard Gere)، سیمون پگ(Simon Pegg) و مارک روفالو(Mark Ruffalo) نام ۶ گروه حقوق بشر فلسطینی را که توسط رژیم صهیونیستی به عنوان «سازمان‌های تروریستی» اعلام شده بود، محکوم کردند.

راجر واترز

راجر واترز(Roger Waters) نوازنده انگلیسی از گروه «راک پینک‌فلوید» نیز یکی از پرشورترین صداها در حمایت از حقوق فلسطینی‌ها بود و رژیم صهیونیستی را به اخراج اجباری در «شیخ جراح» محکوم کرد. او در توئیتی با اشتراک گذاشتن ویدئویی از خود نوشت: «یادداشتی از راجر، اسرائیل واقعی یک دولت آپارتاید(نژادپرست) است. پاک‌سازی خانه و نسل‌کشی شیخ جراح را بررسی کنید.»

کمدین و مجری تلویزیونی بریتانیایی_آمریکایی، اسرائیل را به ارتکاب «جنایت جنگی» و انجام «نوعی از آپارتاید» متهم کرد و گفت: یک طرف بیش از ۱۰ برابر تلفات داشته استجان اولیور

جان اولیور(John Oliver) کمدین و مجری تلویزیونی بریتانیایی_آمریکایی در یکی از قسمت‌های برنامه‌ خود، به موضوع فلسطین و اسرائیل پرداخت. این مجری تلویزیون اسرائیل را به ارتکاب «جنایت جنگی» و انجام «نوعی از آپارتاید» متهم کرد. اولیور در این برنامه گفت: «یک طرف بیش از ۱۰ برابر تلفات داشته است. وقتی صحبت از تسلیحات و توانایی‌های نظامی دو طرف به میان می‌آید، یک عدم تعادل عظیم وجود دارد.»

ناتالی پورتمن

در سال ۲۰۱۸ این هنرپیشه در اعتراض به دولت نتانیاهو، جایزه جنسیس را که به آن جایزه نوبل اسرائیل می‌گویند، رد کرد و گفت: «بدرفتاری با کسانی که از جنایات امروزی رنج می‌برند با ارزش‌های یهودی من مطابقت ندارد.» او همچنین سال ۲۰۱۸ به مناسبت اکران فیلم جدیدش در مصاحبه‌ای با روزنامه «عربید» در لندن، گفت: «قانون دولت_ملت اسرائیل نژادپرستانه و اشتباه است و این قانون بر زندگی بسیاری از مردم تاثیر می‌گذارد و من با آن موافق نیستم.»

دوآ لیپا

دوآ لیپا(Dua Lipa) خواننده بریتانیایی_آلبانیایی‌تبار نیز همبستگی خود را با فلسطین اعلام کرده بود. این خواننده همراه با خواهران حدید، به یهودستیزی و توهین به اسرائیل متهم شد و در آگهی شبکه ارزش‌های جهانی(world values network) که در نیویورک تایمز منتشر شد او را «تثلیث نامقدس ضد صهیونیستی» نامید. لیپا البته ساکت نماند و گفت: «من در همبستگی با همه مردم مظلوم و رد هرگونه نژادپرستی هستم» و ادعاهای نادرست وحشتناک در شبکه‌های اجتماعی خود را رد کرد.

خواهران حدید

خواهران مدل فلسطینی_آمریکایی «بلا و جی‌جی حدید» به ویژه در مورد مبارزات در سرزمین پدری خود صحبت و در تظاهرات نیز شرکت می‌کردند و به طور آشکار از تبار فلسطینی‌شان دفاع می‌کردند. بلا حدید در صفحه اینستاگرامش چند مجموعه استوری در حمایت از فلسطین دارد.

دالیا مجاهد

«دالیا مجاهد» محقق و مشاور آمریکایی مصری‌الاصل، مدیر تحقیقات موسسه سیاست اجتماعی و تفاهم(ISPU) در واشنگتن است. او همچنین رئیس و مدیرعامل شرکت مشاوره Mogahed، یک شرکت مشاوره و مربی‌گری اجرایی مستقر در واشنگتن و متخصص در جوامع مسلمان و خاورمیانه است.
مجاهد مدیر اجرایی سابق مرکز مطالعات مسلمانان گالوپ _ یک مرکز غیر حزبی _ است که داده‌ها و تحلیل‌هایی را برای انعکاس دیدگاه‌های مسلمانان در سراسر جهان ارائه می‌کرد. مجاهد، همواره از ملت مظلوم فلسطین حمایت کرده اما با شروع درگیری‌های جدید میان ملت فلسطین و رژیم صهیونیستی در مهرماه امسال، در صفحه اینستاگرام و توئیترش با حمایت از مردم غزه، از دنبال‌کنندگانش برای کمک به مردم غزه درخواست کمک کرده است. او در پست‌های متعدد به روشنگری در مورد آنچه که در فلسطین اتفاق می‌افتد و پروپاگاندای رژیم صهیونیستی پرداخته است.

دالیا در یکی از پست‌های صفحه اینستاگرامش با انتشار عکسی از خود در کنار مسجدالاقصی نوشت: «افرادی که به وضوح از حقوق فسلطینیان دفاع نمی‌کنند، نمی‌دانند که هرکسی که این کار را می‌کند به معنای واقعی کلمه ترور می‌شود. من هرگز در این مورد در ملاء عام صحبت نکرده‌ام، بیشتر به این دلیل که می‌دانم فعالان واقعی برای حقوق فلسطینی‌ها وضعیت بسیار بدتری دارند. اما فکر می‌کنم بخشی از داستانم را فقط برای نشان دادن شیوه سرکوب، سکوت و تحریم سخنرانی درباره ملت فلسطینی به اشتراک بگذارم.»

«ما به سادگی نمی‌توانیم در این کشور(آمریکا) آزادانه درباره فلسطین صحبت کنیم بدون اینکه با پیامدهای منفی واقعی روبرو شویم. رسانه‌های ما سوءگیری شدیدی دارنددالیا در این پست خاطره‌ای را از نخستین تجربه‌اش در مقابل سانسور و تهدید در ارتباط با مطلبی که در مورد فلسطین در سن ۱۷ سالگی نوشته بود، منتشر کرده و نوشته است: «نخستین باری که این واقعیت را تجربه کردم، ۱۷ ساله بودم. دانشجوی سال اول کالج و تنها دانشجوی رشته مهندسی در میان کارکنان روزنامه دانشگاه؛ من یک پاسخ به مقاله طولانی دانشجویی نوشتم که تابستان را در ارتش اسرائیل گذرانده بود و تجربه‌اش را از «سربازان بدون چهره‌ای که از تنها دموکراسی خاورمیانه دفاع می‌کردند» بازگو کرد. مقاله اشتباه‌های بی‌شماری در مورد تاریخ اشغال و همچنین واقعیت کنونی(در آن زمان) داشت. من خط به خط این ادعاها را نقد کردم و سردبیرم گفت این یک شاهکار است.

بعد از مدتی شروع کردم به دریافت نامه‌های نفرت‌انگیز. به من فاحشه تروریست می‌گفتند. به من می‌گفتند قاتل بچه‌های اسرائیلی. پاسخ به مقاله من در یک پویش به ظاهر هماهنگ سرازیر شد. همه آنها در روزنامه مخالف روزنامه من منتشر شد. پنج تا در یک روز، درباره مقاله‌ام به مدت دو یا سه هفته. برای مدتی حدود یک ماه من مشهورترین فرد در محوطه دانشگاهی با ۴۰ هزار دانجشو بودم. طنز ماجرا این بود که این حمله نتیجه معکوس داشت. بسیاری از استادانم مقاله من را نخوانده بودند اما سیلی از پاسخ‌ها به آن را دیده بودند که آنها را به خواندن سوق داد و به من گفتند که مقاله من بسیار متقاعدکننده است.

سپس ویراستارم شروع کرد به تماس گرفتن با من. نه از سوی دانشجویان یا استادان، بلکه از سوی تبلیغ‌کنندگان که به او هشدار دادند مقاله را پس بگیرد یا عذرخواهی کند در غیر این صورت بودجه و تبلیغاتش را حذف می‌کنند.

من ۱۷ ساله، تنها و وحشت‌زده بودم. از نوشتن درباره فلسطین دست کشیدم. با وجود اینکه سردبیرم التماس می‌کرد برگردم و ماه‌ها درباره چیزی ننویسم. سردبیرم در کمال تعجب و قدردانی همیشگی من، به جای عذرخواهی مطلبی را منتشر و تهدیدهایی را که دریافت کرده بود افشا کرد. او بعدها به من گفت هرگز آن نوع قلدری و سانسور را در مورد چیزی ندیده یا تجربه نکرده است.

این تنها نمونه کوچک است به یک حادثه کوچک که در آن خطرات بسیار کم بود. تصور کنید وقتی عضو کنگره، نویسنده یک روزنامه بزرگ یا هر شخص بانفوذ دیگری هستید این اتفاق به چه شکل صورت می‌گیرد. ما به سادگی نمی‌توانیم در این کشور آزادانه درباره فلسطین صحبت کنیم بدون اینکه با پیامدهای منفی واقعی روبرو شویم. رسانه‌های ما سوءگیری شدیدی دارند.»

به نام صلح به کام اشغالگری

اگرچه بسیاری از افراد سرشناس و چهره‌های مشهور و تاتثیرگذار در سراسر دنیا از حقوق مردم فلسطین حمایت کرده و خواستار آزادی این سرزمین بوده‌اند اما دیدگاه برخی از این افراد نیز به مساله فلسطین، دیدگاه صلح‌طلبانه بوده است و نه دیدگاه آزادی‌خواهانه.

لنا هدی

لنا هدی(Lena Headey) بازیگر نقش ملکه «سرسی لنیستر» از سریال بازی «تاج و تخت» در میان افراد مشهوری بود که در سال ۲۰۲۱ در همبستگی با ملت فلسطین ایستاد. او چندین ویدئو را در صفحه اینستاگرامش به اشتراک گذاشت تا توجه مخاطبان خود را به اخراج اجباری مردم فلسطین توسط رژیم صهیونیستی از منطقه «شیخ جراح» جلب کند. او در یکی از این پست‌ها نوشته بود: «شیخ جراح را نجات دهید. آپارتاید صهیونیستی اسرائیل.» این بازیگر همچنین از هشتگ #Free Palestine با پستی علیه جنایات رژیم صهیونیستی در غزه استفاده کرد.

اما این بازیگر دهم اکتبر ۲۰۲۳(۱۸ مهر ۱۴۰۲)، سه روز پس از آغاز درگیری‌ها در فلسطین و حملات رژیم صهیونیستی به مردم غزه، با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش، به این اتفاق واکنش نشان داد. او در این پست، عکسی را به اشتراک گذاشت که در آن نوشته بود: «کشتن فلسطینیان بی‌گناه وحشتناک است. کشتن اسرائیلی‌های بی‌گناه وحشتناک است. اگر شما هم همین احساس را ندارید فکر می‌کنم باید از خود بپرسید که چرا اینطور است.»

ویولا دیویس

ویولا دیویس (Viola Davis) بازیگر آمریکایی برنده اسکار نیز در ماه می ۲۰۲۱ (اردیبهشت ۱۴۰۰) در صفحه اینستاگرامش، پستی برای نشان دادن همبستگی خود با فلسطین منتشر کرد. او با بازنشر یک پست آموزنده در صفحه خود با عنوان «بیاید در مورد آنچه در شیخ جراح می‌گذرد صحبت کنیم» توجه مخاطبانش را به اخراج غیرقانونی فلسطینیان توسط اسرائیل جلب کرد.
دیویس در این پست با انتشار چند عکس‌نوشته با موضوع تاریخچه شیخ جراح، در مورد آنچه که در طول این سال‌ها برای این منطقه و مردم آن اتفاق افتاده است با مخاطبانش صحبت کرده بود. او در بخشی از این تصاویر، در مورد احکام ظالمانه رژیم صهیونیستی علیه مردم منطقه شیخ جراح و اخراج اجباری ۳۰۰۰ فلسطینی ساکن این منطقه توضیحاتی داد.

دیویس اما در پست دیگری که در ۹ اکتبر ۲۰۲۳(۱۷ مهر ۱۴۰۲) و دو روز بعد از آغاز درگیری‌ها بین نیروهای حماس و رژیم صهیونیستی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد، برای آزادی نظامیان رژیم صهیونیستی که در این درگیری‌ها به اسارت نیروهای حماس درآمدند آرزوی آزادی کرد. او در متن این پست نوشت: «من برای بازگشت امن همه گروگان‌ها و آرامش دعا می‌کنم».

او در عکس نوشته‌هایی که در این پست به اشتراک گذاشت، به موضوع پرپاگاندای رسانه‌ای و تاثیر آن روی افکار عمومی اشاره کرد و از مردم خواست بدون توجه به دولت رژیم اشغالگر قدس، با مردم اسرائیل همدردی کنند.

به نظر می‌رسد دیویس نیز تحت تاثیر پروپاگاندای رسانه‌ای غرب و رسانه‌های وابسته به رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. با وجود سال‌ها کشتار بی‌رحمانه مردم فلسطین و به ویژه کودکان _ که خود او نیز در سال ۲۰۲۱ در پستی در اینستاگرامش به آن اشاره کرده بود _ اکنون و پس از حملات دفاعی حماس به رژیم صهیونیستی، آن محکوم می‌کند.

رسانه سینمای خانگی: تسلیت فاجعه بیمارستان المعمدانی، غزه

بیا ای تکسوار جاده نور… رهاکن زین شب تیره رهامان…

https://cinemayekhanegi.ir/wp-content/uploads/2023/10/30-beya-ey-taksavare-jaddeye-noorwww.rasekhoon.net_.mp3

اللهم عجل لولیک الفرج…

فاجعه دردناک و غیرقابل تحمل شهادت صدها و صدها زن و کودک و پیر و جوان در جنایت هولناک انهدام بیمارستان المعمدانی (مملو از جمعیت بی پناه غزه) را که توسط خونخواران وحشی صهیونیست روی داد، به حضرت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و آقای مظلوممان (ادام الله ظله) و تمامی آزادگان جهان تسلیت عرض می‌کنیم…

ان شاء الله به زودی با نابودی اسرائیل غاصب و پیروزی مظلومان جهان و مسلمانان عالم بخصوص مردم بی پناه فلسطین قلب آن مرکز عالم وجود و همه آزادگان دنیا آرام گیرد…

«رییس سازمان سینمایی» استقلال رأی دارد؟

به گزارش رسانه سینمای خانگی به نقل از سینماپرس: بیش از ۱۰ سال از زمانی که جواد شمقدری در رأس مدیریت سینما حضور داشت می‌گذرد و حالا فرصت خوبی است تا نتیجه عملکرد یکی از مهم‌ترین اتفاق‌های دوران او، یعنی تاسیس سازمان سینمایی و نقش آن در سینمای امروز ایران بررسی شود؛ سازمانی که شمقدری معتقد است شرایط فعلی سینما به آن ارتباطی ندارد؛ چرا که این وضعیت محصول عواملی همچون مدیریت‌ و فضای جامعه است.

به گزارش سینماپرس، در طول یک دهه گذشته هر گاه نامی از جواد شمقدری در میان بوده، انبوهی از اتفاق‌های خاص و خبرهای حاشیه‌ایِ زمان مدیریتش در سازمان سینمایی دولت دهم نیز به یاد اهالی سینما آمده است؛ آنجا که گفت برای اولین اسکار اصغر فرهادی لابی کرده تا وقتی که اسکار را به جشن سینمای گچساران تشبیه کرد، یا وقتی که خانه سینما در زمان مسئولیت او بسته شد تا روزی که به ژیل ژاکوب و بعد هم گونتر گراس نامه نوشت.

شمقدری که زمانی بیشتر به واسطه ساخت فیلم «طوفان شن» شناخته می‌شد، از نیمه‌های دهه ۸۰ موقعیتی دیگر در سینما پیدا کرد و ابتدا به عنوان مشاور هنری رییس دولت نهم و بعد هم معاون سینمایی وزارت ارشاد در دولت دهم جایگاه‌ پررنگ‌تری را در سینما کسب کرد. شمقدری اگرچه در ۱۱ سال گذشته در عرصه مدیریتی سینما حضور نداشته اما در همان سال‌های مدیریتش پایه‌گذار سیستمی در سینما شد که با تمام حسن‌ها و معایبش همچنان پابرجاست. در زمان او معاونت سینمایی وزارت ارشاد به سازمان سینمایی ارتقاء پیدا کرد و در کنار آن شورای عالی سینما هم تشکیل شد که دومی در دولت یازدهم منحل و در دولت سیزدهم با تفاوت‌هایی نسبت به گذشته احیاء شد.

چندی پیش فرصتی فراهم شد تا به بهانه ۱۱سالگی فعالیت رسمی سازمان سینمایی با این کارگردان و مدیر سابق سینما گفت‌وگو کنیم و از او جویا شویم که آیا سازمان سینمایی به اهدافی که برآن اساس تاسیس شد، رسیده است یا خیر.

این مصاحبه کمی پس از اعلام برندگان اسکار ۲۰۲۳ انجام شد و همین می‌توانست شروع جذابی برای آغاز گفت‌وگو با کسی باشد که سال ۱۳۹۰ لابی‌اش برای اسکار فیلم «جدایی نادر از سیمین» خبرساز شد.

در ادامه مشروح مصاحبه ایسنا را می‌خوانید:

ما در مواجهه با جشنواره‌های خارجی با دو نگاه غالب مواجه هستیم، یعنی نوعی دوقطبی در اینجا هم دیده می‌شود؛ برخی معتقدند این جشنواره‌ها کاملاً سیاسی هستند و برخی دیگر در پاسخ به چنین دیدگاهی می‌گویند آنجا ایران نیست که سیاسی‌کاری شود. در این بین، نگاهی میانه‌گر در سینماگران کمتر دیده می‌شود که به جریان جبهه انقلاب اسلامی متعلق نباشد ولی بر این باور باشد که بالاخره، جریان رسانه‌ای و اقتصادی جهان در اختیار طیف‌هایی است که در خیلی چیزها تعیین‌کننده هستند. شما هم در گذشته درباره یکی از این رویدادهای مهم سینمایی جهان اظهارنظری داشتید که با واکنش‌هایی مواجه شد. بد نیست پس از گذشت ۱۰ سال برگردیم به ماجرای اسکار فیلم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی و آن جمله مشهور شما که در ارتباط با لابی‌گری برای گرفتن اسکار مطرح کردید. اصلا مدل رأی‌گیری جایزه اسکار اجازه مهندسی می‌دهد یا در جشنواره‌ای مثل کن بیشتر چنین چیزی ممکن است؟ حتی این را هم می‌توان مطرح کرد که آیا افکار عمومی و مهندسی آن می‌تواند در رویدادی مثل اسکار اثرگذار باشد؟

پاسخ شما را با این بحث شروع می‌کنم که، آن جریانی که به دنبال استیلای کامل بر کره زمین است، می‌خواهد تمام سرمایه‌های اجتماعی و غیراجتماعی و مدنی را در اختیار داشته باشد. پشت صحنه‌ی این جریان هم یا ماسون‌ها هستند یا تفکر شیطان پرستی یا کارتل‌های بزرگ غربی و بیشتر آمریکایی. طبیعی است وقتی آن‌ها فهمیدند سینما، که یک ابزار قدرتمند است، می‌تواند بر تفکر و اندیشه قالب‌های مختلف اجتماعی و مردم همه کشورها نفوذ کند، بخواهند آن را در اختیار خود بگیرند. یعنی ساده‌انگارانه است که فکر کنیم آن‌ها به اهمیت سینما و اینکه می‌توانند از طریق این ابزار، افکار عمومی را مدیریت و در یک شکل کلان سبک زندگی غربی و آمریکایی را به جوامع مختلف حُقنه کنند، بی‌توجه هستند. به نظر می‌رسد این‌ها سینما را در چنین مسیری به خدمت گرفته‌اند و این سینما یک بیان کلی و شامل یک فرایند است. در این مسیر، جریان سرمایه‌گذاری برای تولید و نگارش فیلمنامه و سرمایه‌گذاری در ساخت و نمایش بخشی از ماجراست و در ادامه آن، یک ایستگاه هم جشنواره‌ها و جایزه‌هایی مثل اسکار هستند. این جریان تلاش می‌کند تمام ایستگاه‌ها را در نفوذ خود بگیرد و ظاهر قضیه هم به شکل کاملا دموکراتیک با رأی عمومی است ولی این فقط ظاهر قضیه است و پشت پرده قطعاً مناسبات دیگری شکل می‌گیرد تا آراء به یک سمت مشخص برود. من نمی‌خواهم بگویم فرایند تقلب حتما شکل می‌گیرد ولی به هر حال نمی‌دانیم که اعضای آکادمی به چه فیلمی رأی می‌دهند و چقدر از آراء آن‌ها صیانت می‌شود. شاید هم تمام رأی‌ها در آکادمی اسکار ثبت شده باشد ولی در دسترس مخاطبان نیست. حال با فرض اینکه هیچ تقلبی هم در کار نیست و آراء ثبت و ضبط می‌شوند، باز هم فرایندهایی شکل می‌گیرد -به طور مستقیم و غیرمستقیم- که سبب می‌شوند رأی‌دهنده به سمت آنچه آن‌ها تمایل دارند کشیده شود. مثلا وقتی درباره یک فیلم بیش از حد گفت‌وگو می‌شود یا پشت صحنه‌هایی از آن پخش می‌شود و تحلیل صورت می‌گیرد، خود به خود من هم تحت‌تاثیر قرار می‌گیرم و اگر نظری داشته باشم، رأی‌ام به آن سمت کشیده می‌شود.

پس بنده معتقدم تمام جشنواره‌ها که شامل جشنواره‌های ایران هم می‌شود و نیز جایزه اسکار، به عنوان یک سکو یا ایستگاه هستند تا بتوانند آن جهت‌گیری‌های خاص خود را القاء و ایجاد کنند. این یک روش کاملا رو و عیان است و پرهیزی از علنی بودن آن ندارند؛ تا جایی که همسر ریاست جمهوری آمریکا می‌آید جایزه یک فیلم را می‌دهد یا حتی در حوزه موسیقی که اخیرا اتفاق افتاد و دیدیم که همسر آقای بایدن جایزه‌ای را اهداء کرد. البته ممکن است برخی معتقد باشند که مهم، آراء است و آراء هم کاملاً مستقل هستند. من هم بر این باور هستم اما معتقدم ممکن است قبل از آن مقدماتی چیده شده باشد که آراء به یک سمت خاص کشیده شوند. زمانی که من بحث لابی را مطرح کردم، یکی از مباحث همین بود و این یکی از ابزاری است که استفاده می‌شود؛ حال یا می‌تواند به روش اقناعی باشد یا توافقی. البته یک نکته دیگر این است که به دلایل اجتماعی و سیاسی و نیز نوع فیلم‌ها، ممکن است شرایط سال به سال تغییر کند مثل سالی که می‌خواستند فیلم «آرگو» حتماً جایزه بگیرد. در صورتی که این فیلم از نظر کارشناسیِ خیلی از سینماگران داخلی و خارجی یک اثر معمولی بود و فیلمی نبود که لیاقت عنوان بهترین فیلم را داشته باشد اما به دلیل شرایط سیاسی آن زمان می‌خواستند در مقابل جمهوری اسلامی که داشت حرکت‌هایی را در عرصه‌های بین‌المللی رقم می‌زد، ایجاد کنند و شاخ و شانه بکشند، به همین دلیل آمدند این فیلم را مطرح کردند و جایزه آن را هم همسر اوباما رییس جمهور وقت امریکا داد.

دوست دارید درباره ماجرای لابی شما در اسکار برای جایزه اصغر فرهادی صحبت کنیم؟

واقعیت این است که اگر فکر می‌کردم از لابه‌لای آن همه حرفی که در این مورد زدم، فقط همان یک جمله آن‌طور پخش می‌شود، اصلا نمی‌گفتم؛ چون من یک جمله در پاسخ به یک سایت که اتفاقا خبرگزاری خیلی معتبری هم نبود، آن هم در حین راه رفتن در راهرویی گفتم که اینطور بازتاب پیدا کرد. اصل حرف هم این بود که درباره کسب جایزه اسکار گفتم که این اتفاق علاوه بر چند عامل، لابی هم داشت و بعد مجبور شدم آن را توضیح دهم. ماجرا هم این بود که تا وقتی فیلم «جدایی نادر از سیمین» به پنج فیلم نهایی اسکار نرسیده بود ما اقدام خاصی نکردیم، فقط حمایت کردیم که فیلم دیده شود.

یعنی برای اکران فیلم حمایت مالی کرده بودید؟

بیشتر شرایط را مهیا کردیم که این فیلم راه خود را برود، مثلاً در جشنواره برلین نمایش داده شود، چون یادم می‌آید که مانعی وجود داشت مبنی بر اینکه رونمایی فیلم حتما باید در جشنواره برلین باشد و ما هماهنگ شدیم که در آنجا این اتفاق رخ دهد.

من هیچ اصراری ندارم که بگویم لابی انجام شده در اسکار تاثیرگذار بود ولی یک مدیر سینمایی از ایتالیا پس از صحبت‌های ما گفت، به دوستان صاحب رأی خود در آکادمی می‌گوید که وقتش است با رأی به فیلم ایرانی، حال هالیوود و جریان صهیونیستی غالب بر آن گرفته شود

یک بار هم که روند کلی ساخت فیلم متوقف شده بود.

بله البته آن اتفاق دلیل کاملاً منفکی از این ماجرا داشت و من هم آن موقع ایران نبودم؛ بنابراین تا زمانی که فیلم «جدایی…» به فهرست پنج فیلم نهایی راه نیافته بود، اقدام خاصی انجام نداده بودیم، چون همه کشورها فیلم‌های خود را فرستاده بودند و ما نیز همین کار را کرده بودیم. وقتی به مرحله نهایی رسیدیم، من دو- سه تا سفر خارجی داشتم از جمله به ایتالیا و سوئیس و اسپانیا که در هر سفر با مسئولان سینمایی آن‌ها نشست و برخاست داشتیم. در آنجا احساس کردم یک فضای دوقطبی ایجاد شده، چون دو فیلم از آن فهرست درباره یهودی‌ها و اسرائیلی‌ها بود که این دو به همراه فیلم ایران شانس بیشتری داشتند. من از این فضای دوقطبی که خودشان هم درست کرده بودند، استفاده کردم و با افرادی که صحبت می‌کردیم، به این موضوع اشاره می‌کردم، چون آن‌ها در جلسات خصوصی منویات درونی خود را بیشتر نشان می‌دادند و ما می‌شنیدیم که از تسلط جریان صهیونیستی بر آکادمی اسکار و سینمای دنیا و اکران شاکی بودند؛ بخصوص ایتالیایی‌ها که سینمایشان زمانی پیشرو بود و الان سال‌هاست که اثر نفوذشان کم شده است و هالیوود به نوعی سینمای ایتالیا را به عنوان یک رقیب جدی حذف یا دست کم ضعیف کرده است. من در ایتالیا که با مسئولان سینمایی گفت‌وگو می‌کردم، به آن‌ها گفتم که این بهترین فرصت است تا شما انتقام خود را بگیرید و الان که یک فیلم ایرانی وجود دارد بهتر است به آن رأی دهید. در یک مورد خاص با یک مدیر سینمایی از ایتالیا -که اسم او را به یاد ندارم و اگر هم یادم بود نمی‌گفتم چون اگر زنده باشد ممکن است برایش خطری پیش آید- صحبت کردم و او گفت که خیلی از دوستان و شاگردانش در آکادمی هستند و حق رأی دارند و به آن‌ها خواهم گفت حالا وقت آن است که ما حال هالیوود و آن جریان صهیونیستی غالب را بگیریم و به فیلم ایران رأی دهیم. او حتی تشکر کرد که چنین موردی را به وی یادآور شدیم. با مدیرانی از اسپانیا هم چنین صحبت‌هایی مطرح شد اما اینکه صحبت‌های ما نتیجه‌ای داشته یا نداشته را نمی‌دانیم و نمی‌توانیم کنتور بیندازیم که چقدر این صحبت‌ها تاثیر داشته است. با این حال در پاسخ به اینکه آیا اقدامی برای اسکار کردید یا خیر، می‌گویم بله! من این کارها را انجام دادم، گفت‌وگو کردم تا به فیلم ایرانی رأی داده شود. البته به عنوان کارشناس سینمایی می‌گویم که انصافاً آن دو فیلم یهودی فارغ از رویکردهای سیاسی و پیامی، فیلم‌هایی قوی بودندغ به خصوص فیلمی که محصول خود اسرائیل بود، فیلم جذابی بود با موضوعی انسانی. البته آقای فرهادی بعداً هم برای فیلم دیگری جایزه اسکار را گرفت و ممکن است یکی بگوید به همین دلیل لابی‌های اولیه هم قابل قبول نیست. من هیچ اصراری ندارم که بخواهم بگویم کارِ انجام‌شده تاثیرگذار بوده است؛ یعنی نه آن زمان چنین اصراری داشتم و نه حالا.

این ماجرا در کارنامه شما یک نمونه بود ولی به هر حال آقای شمقدری از یک خاستگاه ایدئولوژیک شناسایی می‌شود و دارای رویکردهای عقیدتی و سیاسی خاصی است. طبیعتاً خیلی عجیب نیست که در برخی دوره‌های مدیریت اجرایی، کسوت سینمایی نداشته باشد ولی شما سال‌هاست که دیگر به آن معنا مدیر سینما نیستید. علت آن چیست؟

من قبل از آن هم دنبال مدیریت نبودم. در این بیش از ۴۰ سالی که در سینما هستم، در مقاطعی مسئولیت‌هایی داشتم؛ مثلا زمانی معاون فرهنگی مرکز گسترش سینمای تجربی و نیمه‌حرفه‌ای بودم، سه سال مدیرکل نیروی انسانی و آموزش‌های معاونت سینمایی بودم ولی بیشتر به دنبال تحقیق و نگارش و تولید فیلم فعالیت کردم. دوره‌ای پیش آمد که تلویزیون موقعیت مهم‌تر و بهتری داشت و موقعیت‌هایی هم پیش آمد و با این رسانه کار کردم اما به‌ هر حال سینما را در کنار آن داشتم. البته در دوره اصلاحات پیش نیامد که به عنوان کارگردان فیلم بسازم ولی در جایگاه تهیه‌کننده و مشاور در یکی دو پروژه‌ی فیلم بودم. در زمان آقای احمدی‌نژاد شرایط متفاوتی پیش آمد و موقعیتی وجود داشت که می‌توانست تحولی ایجاد شود. البته باز هم من اصرار نداشتم که مدیریت بکنم، همانطور که در چهار سال اول ریاست جمهوری ایشان نقشی در فرایند مدیریتی نداشتم ولی در چهار سال دوم دولت، خود آقای دکتر در کنار پیشنهادهای دیگران به این نتیجه رسیده بود که من مسئولیت سینما را بپذیرم. بعد هم ورود پیدا کردم و چهار سال مدیریت سینما را برعهده داشتم.

پس در چند سال بعدی بر همین مبنا که میلی به مدیریت نداشتید، فعالیتی نکردید؟

بله همین طور است. حتی برای بعضی موارد در شوراها پیشنهادهایی شد ولی من پرهیز کردم و ترجیح دادم به کار تحقیق و نگارشی که خودم دنبال آن هستم، مشغول باشم؛ ضمن اینکه معتقد بودم بهتر است کسان دیگری میدان‌داری کنند.

ولی در این یک دهه فیلم هم نساختید. چرا سراغ فیلمسازی نرفتید؟

پیشنهادی بود که فیلم سینمایی بسازم ولی نشد، با این حال سریال ۴۴ قسمتی «روزهای ابدی» را ساختم، تحقیق و نگارش آن را خودم انجام دادم که البته روند کار به علت مشکلاتی که جای بحث آن نیست، طولانی شد و کاری که پنج سال وقت می‌برد، هفت سال طول کشید. الان هم دنبال یک کار جدید هستم که آن هم سریال تلویزیونی است.

فیلم سینمایی نمی‌خواهید بسازید؟

یکی دو بار سراغ آن رفتم اما جور نشد. مثلاً قرار بود با انجمن سینمای دفاع مقدس همکاری کنیم و حتی لوکیشن‌ها را هم دیدیم و بازیگر انتخاب کردیم منتها فیلمنامه مشکلاتی داشت و من آن را بازنویسی کردم و گفتم این فیلمنامه‌ی بازنویسی شده را کار می‌کنم ولی مدیریت وقت قبول نکرد و گفت باید همان فیلمنامه قبلی ساخته شود که من هم انصراف دادم. فیلم‌ هم ساخته شد ولی بایگانی شده چون اصلا فیلم خوبی در نیامد.

اسم فیلم چه بود؟

«سرگشته». به‌جز این، فیلم دیگری در مورد جریان مقاومت بود که درباره آن هم بر سر فیلمنامه به توافق نرسیدیم چون تهیه‌کننده معتقد بود یکسری موارد باید در فیلم ذکر شود که من موافق نبودم، چون درباره موضوع تحقیق کرده و حتی مدتی به لبنان رفته بودم. احساس کردم آنچه می‌خواهند به کار اضافه شود، به ضرر فیلم خواهد بود. به هر حال این روحیه کار دست آدم می‌دهد و اگر شما روحیه استقلال (خواهی) داشته باشید، مجبور می‌شوید به نفع دیگران کنار بروید. البته این فیلم هم در نهایت ساخته نشد.

به گذشته برگردیم؛ در همان دوره‌ی مدیریت شما، دو اتفاق ماندگار شد؛ یکی تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی و بعد هم تشکیل شورای عالی سینما که وجه شکل‌گیری آن از نظر خبری خیلی هیجان انگیز شد و قرار بود رئیس جمهور در جلسه‌های آن شرکت کند. یک پرسش مهم این است که اساساً چه ضرورتی ایجاب کرد تا شما به ایده تبدیل معاونت سینمایی به سازمان برسید و بعد هم سراغ تشکیل شورای عالی سینما بروید؟

درباره سازمان سینمایی باید بگویم که مدل تشکیلاتی آن یعنی تبدیل معاونت به سازمان سینمایی قبل از دوره ما مطرح شده بود و دغدغه مدیرانی بود اما نتوانستند ایده‌ خودشان را به کرسی بنشانند. خودم معتقدم به دلیل آنکه سینما یک هنر- صنعت مهم و استراتژیک است، اگر کشوری مثل ایران با حرکت انقلاب اسلامی می‌خواهد ادعای ابر قدرتی و حضور و تاثیرگذاری در عرصه‌های بین‌المللی داشته باشد، باید بتواند سینمای خود را به آن قد و قواره جهانی برساند؛ در حالی که سال‌ها در معاونت سینمایی مدلی وجود داشت که اجازه نمی‌داد شما به آن جایگاه برسید. ما با بعضی دوستان صحبت کردیم، مدل‌های مختلفی پیشنهاد شد و نهایتا دیدیم بهترین مدلی که تشکیلات را به هم نریزد، نسبت به آن مقاومت نشود (از نظر تشکیلاتی و بودجه‌ای) و ساختار مدیریتی سینما را در حوزه دولت ارتقا دهد و دردسرها و حاشیه‌هایش نیز کمتر باشد همین مدل سازمان سینمایی است.

از چه لحاظ این‌طور می‌گویید؟ یعنی روی کاغذ به این نتیجه رسیده بودید؟

من زمانی که مشاور هنری رییس جمهور در دولت نهم بودم، روی این قضیه کار کرده بودم و همان دوران یک نظام‌نامه سینمایی هم تنظیم کردیم که در آن به این مطلب اشاره شده بود. البته در نظام‌نامه، ایجاد سازمان هنری و سینمایی پیشنهاد شده بود که حوزه تئاتر را هم در برمی‌گرفت ولی وقتی خودم در این مسئولیت قرار گرفتم، متوجه شدم هم در حوزه تئاتر مقاومت‌هایی وجود دارد و هم شرایط خیلی مهیا نیست. البته یک بار آقای وزیر، دکتر حسینی از این ایده استقبال کرد ولی چون شرایط مهیا نبود فکر کردم اگر بخواهم روی این قضیه پافشاری کنم خود سازمان سینمایی هم به نتیجه نخواهد رسید. لذا فقط روی حوزه سینما تاکید کردم. سازمان شدن سینما هم دو اتفاق به همراه داشت؛ اول اینکه از نظر تخصیص بودجه و هزینه‌کرد و نیز در تصمیم‌گیری‌های خود به استقلال دست پیدا کرد، دوم اینکه سینما با این مدل می‌توانست چابک شود. بنابراین احساس می‌شد سازمان سینمایی می‌تواند حوزه سینما را از تمام بخش‌های وزارت ارشاد جدا و مستقل عمل کند و با ایجاد فضایی برای ارتباط مستقیم با مراجع مختلف همچون قانونگذاری و غیره مستقل‌تر و با اعتبار بیشتری فعالیت کند.

این “استقلال” که می‌گویید خودش جای بحث و پرسش دارد. مخصوصا آنکه سینما قبلا هم به واسطه تولید پروژه‌های فاخر، بودجه بیشتر با استقلال عملکرد بیشتری را در اختیار داشت.

استقلال بودجه در زمان سازمان شدن سینما خیلی با گذشته فرق داشت چون پیش از آن وقتی بودجه وزارت ارشاد را می‌بستند، شامل چند ردیف می‌شد از جمله حوزه سینما اما این بودجه در اختیار وزارت ارشاد بود و به عنوان یک تعریف نانوشته از اختیارات وزیر بود که این بودجه را چگونه تخصیص بدهد یا چند درصد آن را تخصیص دهد به همین دلیل بخشی از بودجه سینما بر اساس نیازهایی که پیش می‌آمد در بخش‌های دیگر خرج می شد که بیشتر به حوزه ریاست وزارتخانه اختصاص پیدا می‌کرد؛ در عمل از آنچه تخصیص داده می‌شد و به وزارتخانه می‌آمد، حدود ۷۰ درصد در اختیار سینما قرار می‌گرفت.

از نظر قدرت تصمیم‌گیری هم بالاخره سازمان سینمایی تابع وزارتخانه و وزیر است و از این منظر باز هم این “استقلال” محل پرسش می‌تواند باشد که آیا آنچه درباره سازمان سینمایی گفتید، صرفاً جنبه روانی دارد؟

بله به هر حال عنوان “سازمان سینمایی” باری را ایجاد می‌کند اما معتقدم اصل ماجرا به نوع تعاملی که میان رییس سازمان سینمایی و وزیر شکل می‌گیرد ارتباط دارد. واقعیت این است که رییس سازمان سینمایی یک استقلال رأی دارد و سیستم نمی‌تواند به او ایراد بگیرد که چرا رأیی خلاف نظر وزیر داری، در صورتی که در حوزه معاونت، شما کاملا باید تبعیت کنید. بنابراین نفس استقلال را در سازمان سینمایی نمی‌توان کتمان کرد ولی اینکه استقلال را در تصمیم‌گیری‌ها چقدر به کار بگیرید، به شخص مدیر و نحوه شکل‌گیری ارتباط و تعامل او با وزیر بستگی دارد؛ یعنی این استقلال در جایگاه ریاست سازمان سینمایی مثل یک ابزار است که شما در اختیار دارید، حالا ممکن است آن را در کشوی خود بگذارید و هیچ وقت از آن استفاده نکنید ولی این ابزار حتماً وجود دارد و اگر شما استفاده نکنید دلیل بر این نمی‌شود که آن ابزار کارکرد نداشته باشد. استفاده نکردن از آن صرفاً به دو دلیل است یا نخواسته‌اید یا نتوانستید!

این که شما گفتید سازمان سینمایی استقلال دارد، در حوزه پروانه نمایش‌ در شرایط فشارهای برون سازمانی کاملا زیر سوال می‌رود و بی‌اعتبار می‌شود. آیا در زمان تشکیل سازمان سینمایی به این موضوع فکر کردید یا اصلا چنین مسائلی را در نظر داشتید؟

در گذشته مدیریت سینما باید منتظر می‌ماند تا وزارت ارشاد دعاوی را مطرح کند اما الان سازمان سینمایی خودش می‌تواند چنین مسائلی را از بخش حقوقی پیگیری کند. این‌ها دیگر از همان بخش‌هایی است که به تعامل رییس سازمان و وزیر برمی‌گردد و سازمان سینمایی می‌تواند مستقل از دایره حقوقی وزارت ارشاد ورود پیدا کند چون سطح تعامل با دستگاه‌های هم عرض می‌تواند مستقل از وزارتخانه شکل بگیرد، در حالی که در ساختار معاونت کاملاً باید موضوع را به وزارتخانه ارجاع می‌دادیم. البته ما فرصت پیدا نکردیم دایره حقوقی را در آن مقطع کوتاه راه‌اندازی کنیم تا جدا از سیستم حقوقی وزارتخانه کاری را پیگیری کند ولی وکیل جداگانه امور سازمان را پیش می‌برد.

خود شما با توجه به ارتباطی که با شخص رئیس‌جمهور وقت داشتید، چقدر می‌توانستید استقلال عمل داشته باشید؟

من به همین دلیلی که به آن اشاره کردید دستم بازتر بود و قطعاً سعی می‌کردم با شخص وزیر و بعد هم با شخص رئیس جمهور و معاونین مرتبط هماهنگی داشته باشم اما اگر کار به جایی می‌رسید که اختلاف رأی وجود داشت، باید می‌دیدم که خودم و در واقع تیمی که همراهم بودند، چقدر به آن مسئله باور داشتیم. اگر موضوع برایم خیلی جدی بود روی آن ایستادگی می‌کردم ولی اگر جدی نبود و اصطلاحاً so- so بود، طبیعتا با مسئول بالاتر همراهی و همکاری می‌کردم و درست هم همین بود. زمانی درباره یک مسئله خاص من مسئول پاسخگویی بودم مثل حوزه مجوزها و این‌ها از مواردی بود که مُصر بودم اگر معتقد هستم صدور پروانه نمایش درست بوده، باید پای آن بایستیم و اگر صدور آن درست نیست، تحت تأثیر فشارها و لابی‌ها قرار نگیریم.

یادم می‌آید تعطیلات نوروز در شهرستان بودم که تماس گرفتند و گفتند، می‌خواهند فیلم‌های گشت ارشاد و زندگی خصوصی را از اکران پایین بیاورند، یعنی نظر وزارتخانه این بود. من احساس کردم این مدل رفتاری غلط است که یک عده جو بسازند تا فیلم از روی پرده پایین بیاید. در نهایت مقاومت کردم و مقاومتم حدود ۳۰ روز طول کشید و بعد از ۳۰ روز بنا به ملاحظات دیگری، موافقت کردم که این فیلم‌ها از اکران پایین بیایند اما در مورد «درباره الی» گفتم دلیلی ندارد فیلم توقیف شود و بی‌خودی برای خودمان دردسر درست کنیم

می‌توانید اسم ببرید که پای پروانه‌ کدام فیلم‌ها ایستادید؟

این‌ها معمولاً در یک مرحله نبودند. سال‌های ۹۰ و ۹۱ چند فیلم بود از جمله «زندگی خصوصی» و «گشت ارشاد» که یک موج ایجاد شد و امام جمعه چند شهر صحبت‌هایی را مطرح کردند. نشریه انصار حزب‌الله مطالبی منتشر کرد و تظاهراتی هم جلوی وزارتخانه اتفاق افتاد. من آنجا محکم ایستادم. البته نظرهایی هم در خود وزارتخانه وجود داشت مبنی بر اینکه ما در همان گام اول کوتاه بیاییم. یادم می‌آید سوم یا چهارم عید نوروز در شهرستان بودم که تماس گرفتند و گفتند، می‌خواهند این فیلم‌ها را از اکران پایین بیاورند، یعنی نظر وزارتخانه این بود و دقیق نمی‌دانم که خود آقای دکتر حسینی (وزیر وقت ارشاد) هم چنین نظری داشتند یا خیر اما احتمالاً نظر ایشان هم همین بود که فیلم‌ها از اکران پایین بیایند. من احساس کردم این مدل رفتاری غلط است که یک عده جو بسازند و فارغ از اینکه چقدر حرفشان درست است یا غلط، آن جو باعث شود فیلم از روی پرده پایین بیاید. در نهایت مقاومت کردم و مقاومتم حدود ۳۰ روز طول کشید و بعد از ۳۰ روز بنا به ملاحظات دیگری که پیش آمد، موافقت کردم که این فیلم‌ها از اکران پایین بیایند.

فیلم «درباره الی» هم جزو موارد مشابه بود؟

ماجرای این فیلم به زمان دیگری مربوط می‌شد که من در آن مقطع مشاور هنری رییس جمهور بودم. در مورد فیلم یک بحث کاملاً کارشناسی وجود داشت که یک گروه کارشناس براساس ایرادهایی معتقد بودند فیلم باید توقیف شود. موضوع کاملا به خود فیلم برمی‌گشت. در آن زمان سراغ من آمدند. تهیه‌کننده کار آمد و من هم فیلم را دیدم و اتفاقا آن را فیلم شادی دیدم. البته نقدهایی به آن دارم ولی به هر حال گفتم این فیلم نشاط و زندگی جوانان ایرانی را نشان می‌دهد شما چرا مانع آن می‌شوید؟ بعد هم هماهنگی شد تا این فیلم به جشنواره برلین برود. در این مورد من و چند دوست دیگر برداشت خود را به عنوان نظرهای کارشناسی ارائه کردیم و گفتیم دلیلی ندارد که این فیلم توقیف شود و چرا باید بی‌خودی برای خودمان دردسر درست کنیم؟ این را آقای احمدی‌نژاد هم پسندید و گفت که مشکلات فیلم برطرف شود.

پس از گذشت بیشتر از یک دهه فکر می‌کنید سازمان سینمایی به آن اهدافی که شما برایش در نظر داشتید، رسیده است؟ بخصوص آنکه در ماه‌های اخیر تاکید می‌شود ریل‌گذاری جدیدی در سینماها انجام شده است.

یک مسئله مهم درباره ساختار سازمانی سینما این است که تشکیل سازمان سینمایی ابزارهای دیگری در کنار خود داشت از جمله اینکه شورای عالی سینما با حضور شخص رئیس جمهور تشکیل شود و به همین دلیل اسم آن “شورای عالی سینما” بود. در آنجا مشکلات و موانع و نیازهای سینما مطرح می‌شد و قرار بود بدون آنکه در یک فرایند کش‌دار و بعضا بی‌نتیجه دبیرخانه دولت در صف دستور کار جلسات هیات وزیران قرار بگیرد، درباره آن‌ها تصمیم‌گیری و راه تسهیل شود. الان دوستان، شورای عالی سینما را کلا تعطیل کرده‌اند و در این دوره جایگاه شورا تنزل پیدا کرده و به “شورای سینما” تبدیل شده است. البته یک اشتباه لسانی هم گاهی پیش می‌آید و می‌گویند “شورای عالی” ولی واقعیت این است که دیگر این شورا، شورای عالی نیست، چون شورای عالی با ریاست رئیس جمهور برگزار می‌شد و الان فقط شورای سینما است. جلساتی هم گویا داشته‌اند اما من از جزئیات آن‌ها اطلاعی ندارم. البته بودن چنین شورایی بهتر از نبودن آن است ولی الان به ریاست معاون اول رئیس جمهور برگزار می‌شود و این تنزل جایگاه خوب نبود هر چند از منحل شدن آن بهتر است. بحث ما در زمان تشکیل شورا این بود که شرایط را برای سینمای ایران و سینماگران ایرانی بهبود ببخشیم و براین باور بودم و هستم که سازمان سینمایی و در کنار آن شورای عالی سینما می‌توانست این اتفاق را رقم بزند و اینکه از این ظرفیت استفاده نکنید، یک بحث دیگر است.

شورای عالی چه ویژگی‌هایی داشت که روی آن تاکید دارید؟

شورای عالی سینما می‌توانست از بودجه‌هایی که در اختیار رئیس جمهور است و برای موارد خاص استفاده می‌شود، استفاده کند تا مسائل معیشتی سینماگران را بخصوص در دوران کرونا برطرف کند ولی وقتی از این ظرفیت استفاده نکنید مشکلات سر جای خود باقی می‌ماند و کسانی که می‌توانستند از این امتیاز برخوردار شوند، بی‌بهره ماندند. یادم می‌آید سال ۱۳۹۱ قیمت دلار به یکباره از ۱۰۰۰ تومان به ۳۰۰۰ تومان تبدیل شد و بعد بودجه سازمان‌ها و تشکیلات به یک سوم کاهش پیدا کرد از جمله برای حوزه سینما و ما در آن زمان کسری بودجه خود را از طریق همین شورای عالی سینما تامین کردیم و بدون اینکه بحرانی در سینما پیش آید همه چیز را به همان بودجه اول برگرداندیم.

وقتی سازمان سینمایی را تاسیس کردید و به موازات آن شورای عالی سینما تشکیل شد، عنوان شورا چنان پرطمطراق بود که اتیکت آن بر روی برخی سینماگرانی که عضو شورا شدند باقی ماند مثل احمد نجفی؛ در واقع از این شورا یک اتفاق سیاسی – فرهنگی برداشت شد اما برای مدت کوتاهی فعالیت کردید و بعد در دوره آقای روحانی شورا کلا تعطیل شد و الان هم مدتی است که احیا شده. کلا چند درصد از برنامه‌های شما در بستر سازمان سینمایی و شورای عالی سینما در این سال‌ها اجرایی شده است؟

طرحی که ما برای تغییر و تحولات از معاونت سینمایی در قالب سازمان سینمایی داشتیم آیتم‌های مختلفی داشت که لیست بلند بالایی است و الان جای طرح آن نیست ولی با برآوردی که خودم داشتم حدود ۸۰ درصد آن را می‌توانستیم پیاده‌سازی کنیم. بخشی از آن باید ادامه پیدا می‌کرد ولی اینکه مدیریت‌های بعدی آمدند و اجرا نکردند دیگر مشکل ما و طرح نبود. به نظر می‌رسد خیلی از آن‌ها را هم اجرا نکردند و می‌بینید که حتی رئیس سازمان سینمایی که بعد از من آمد، اصل سازمان را ابتدا زیر سوال برد و دوره‌ای راه افتادند که تشکیلات را به قبل برگردانند، حالا نمی‌دانم بخاطر رقابت‌های سیاسی بود یا شانتاژهای رسانه‌ای که یک سال این نیت را داشتند تا سازمان سینمایی به معاونت سینمایی برگردد ولی بعد از یک سال متوجه شدند که این چه کاری است!؟ پس در سکوت رسانه‌ای این تصمیم را کنار گذاشتند ولی شورای عالی سینما را منحل کردند.

هنوز هم برخی سینماگران براین باورند که به چنین تشکیلاتی برای سینما نیاز نیست.

اشتباه می‌کنند، چون کارهای زیادی در سازمان سینمایی انجام می‌شود و همه امور فقط به پروانه ساخت و نمایش محدود نمی‌شود؛ مثل همین برگزاری جشنواره‌های فیلم فجر و کوتاه و مستند یا مدیریت عرضه و اکران و سالن‌سازی‌ها و حمایت از سالن‌ها و انجمن‌ها. در این زمینه خیلی‌ها اطلاع دقیقی ندارند چون جو رسانه‌ای و روانی بیشتر به سمت مجوز هاست در حالی که کل این تشکیلات از قبل وجود داشته و در قالب سازمان فقط شکل آن ارتقا پیدا کرد.

اما حالا بعد از ۱۱ سال وقتی برخی اهداف تشکیل سازمان سینمایی را که در مراسم رسمی آغاز به کارش در بهمن‌ماه سال ۱۳۹۰ بر آن‌ها تاکید شد مرور می‌کنیم، می‌بینیم که اصلی‌ترین اهداف هم به نتیجه مطلوب نرسیده است. از جمله اینکه در همان مراسم سال ۹۰ تاکید شد با سازمان سینمایی، سینما دولتی نمی‌شود ولی الان طبق نظر بسیاری از سینماگران، سینما در دولتی‌ترین دوران خود به سر می‌برد که بروز عینی آن در جشنواره فیلم فجر است. آیا می‌توان گفت ساختار “سازمان” برای سینما کارکردی متناسب با اهدافش نداشته است؟

بله الان چنین شرایطی پیش آمده ولی فکر می‌کنم این موضوع ارتباطی به سازمان سینمایی ندارد بلکه به نوع مدیریت، فضایی که در کشور ایجاد شده، به نوع سرمایه‌گذاری در سینما و خیلی مسائل دیگر ارتباط دارد.

نگاه بیرونی هم برای توجیهِ نیاز نداشتن به ساختار سازمانی، همین چیزی را می‌گوید که خود شما فرمودید. معتقد است در گذشته هم معاونت سینمایی بود و جشنواره فجر و فیلم کوتاه و مستند را هم برگزار می‌کرد. مجوزها هم داده می‌شدند. البته شما در میان صحبت‌های خود اشاره کردید که پیش از شما هم اراده‌هایی برای تغییر ساختار و تشکیلات سینما وجود داشته که به انجام نرسیده بود. فکر نمی‌کنید تغییر ساختار فرق زیادی ایجاد نمی‌کرد؟ اصلا اگر به گذشته برگردید باز هم این مسیر را طی می‌کنید؟

راستش اینجا، جای استدلال کردن و طرح مباحث سخت حقوقی نیست ولی فقط به همین نکته اشاره می‌کنم رقیب ما که خیلی مُصر بود سازمان سینمایی را به معاونت برگرداند، منصرف شد و فهمید که اشتباه می‌کند و ساختار سازمان سینمایی خیلی موفق‌تر، موثرتر و با بروکراسی کمتر است به همین دلیل به آن دست نزد.

می‌توان گفت که اگر معاونت سینمایی، سازمان نشده بود احتمالاً تولیدات سینما ضعیف‌تر از شرایط فعلی بود؟

بله شاید اگر الان سازمان همچنان معاونت بود، شرایط بدتر هم بود. به نظرم یک تعریف کلی وجود دارد و آن هم این است که شما وقتی می‌خواهید به سفر بروید، با اتوبوس و وانت راحت‌تر سفر می‌کنید یا با ماشین سواری؟ کاملا واضح است که ماشین سواری خیلی راحت‌تر و مستقل‌تر است از اتوبوس و وانت. سازمان سینمایی هم در چنین شرایطی است و نسبت به معاونت سینمایی استقلال بیشتری دارد. البته این را هم بگویم که رئیس سازمان سینمایی، معاون وزیر هم است ولی جایگاه ریاستش در سازمان سینمایی مستقل است و اجازه پیدا می‌کند با خیلی از مجموعه‌های مرتبط مستقیم مذاکره کند، در صورتی که در معاونت سینمایی این امکان وجود نداشت؛ مگر اینکه وزیر در نامه‌ای، معاون سینمایی را به نمایندگی از خود به جایی معرفی می‌کرد.

جالب است که ۱۰ سال قبل برای مقایسه معاونت و سازمان سینمایی مثال تبدیل پیکان به پژو پارس را مطرح کردید و حالا به وانت و اتوبوس با ماشین سواری‌ رسیدید.

(می‌خندد) آن موقع پیکان در حال جمع شدن بود، برای همین آن را مثال زدم ولی قصدم طرح مثالی عامه‌فهم است.

آنچه تا الان صحبت شد در ساختار نهاد دولت است در حالی که در ۱۰- ۱۱ سال گذشته دنیا تغییر کرده و در کشور ما هم تغییراتی به وجود آمده است از جمله اینکه پلتفرم‌ها رونق گرفته‌اند. وقتی حرف از حکمرانی سینما می‌زنیم چقدر ضرورت دارد که نهاد دولت به انطباق با پذیرش تحولات جهانی بپردازد؟

به نظرم هر ۱۰ سال یک بار حتما بازنگری‌هایی باید صورت بگیرد و من با این موضوع موافقم. البته در ارتباط با سازمان سینمایی، خاطرم هست که بخش حقوقی مجلس ایراد حقوقی گرفت و خواستار لغو تاسیس سازمان سینمایی و شورای عالی سینما شد؛ یعنی آن زمان و در پشت پرده بین دو معاونت حقوقی ریاست‌جمهوری و مجلس شورای اسلامی یک دعوای حقوقی شکل گرفت که حدود یک سال در جریان بود؛ به طوری که اصل موضوع بهمن ۹۰ مطرح شد و یک سال بعد به اجرا درآمد و کسی هم نپرسید که این وقفه به چه دلیل بود.

در آن زمان آقای احمدی‌نژاد هر کاری را که می‌خواست انجام می‌داد.

نه، اینطور هم نبود. اگر یادتان باشد مجلس زمانی خیلی با دولت سرشاخ شد و می‌توانست کاملاً مقابله کند اما این موضوع در نهایت به تایید مجلس رسید و اجرایی شد.

انشاءالله که دوره ریاست آقای خزاعی در سازمان سینمایی ۱۲۰ ساله باشد ولی اگر همین الان شما را مجاب کنند تا رئیس سازمان سینمایی شوید، اولین اقدامی که انجام می‌دهید، چیست؟

(با خنده) حالا چون فرض را بر ادامه حضور آقای خزاعی گذاشتید، پاسخ می‌دهم که به نظر می‌رسد الان اوضاع خیلی به هم ریخته است، برای همین من ابا دارم که دوباره به (مدیریت) سینما برگردم. شاید هم اشتباه کنم ولی انگار خیلی چیزها سامان ندارد و همین ساماندهی را باید در اولویت گذاشت. اگر لازم است از نظر روانی این سامان را ایجاد کرد، پس باید آرامش را برقرار کنیم. ما آن زمانی که آمدیم، شرایطی بدتر از الان وجود داشت ولی بلافاصله توانستیم با اعتمادسازی، آرامش روانی را در جامعه سینمایی ایجاد کنیم، از جمله در بخش تولید که مرحوم سجادپور در فاصله زمانی سه تا چهار ماه اول شروع دوره‌ مدیریت ما نزدیک ۸۰ پروانه ساخت را صادر کرد و خیلی از آن‌ فیلم‌ها ساخته شدند و بودجه خوبی را وارد سینما کردند. به افراد به شکل‌های مختلف کمک شد. بسیاری از بچه‌های سینما مشکلات معیشتی داشتند که رسیدگی کردیم ولی ماجرای خانه سینما همه چیز را در اذهان جور دیگری جلوه داد در صورتی که تمام اتفاق‌های خانه سینما در مقطع پایانی دوره ما بود منتها در اذهان عمومی طوری جا افتاده که انگار از روز اول این ماجرا وجود داشت. ما در سه سال اول حضور در سینما مشکلی با خانه سینما نداشتیم و چالش‌ها در سال آخر به وجود آمد.

چه شد که این چالش‌ها پیش آمد؟

ماجرا به‌خاطر حکمی بود که براساس آن خانه سینما باید تعطیل می‌شد.

چرا سازمان سینمایی اراده کرد که این تعطیلی اتفاق بیفتد؟ما به موضوع ورود نکردیم. شورای فرهنگ عمومی بود که وارد ماجرا شد.

در فرآیند اجرایی راه‌اندازی شکل جدید خانه سینما دوستان چند خطا کردند و بزرگترین خطا این بود که وقتی رفتند درِ خانه سینما را باز کنند تا از فردای آن روز، همه چیز به روال عادی خود برگردد، شب که شد همکاران ما نتوانستند همه کارها را انجام دهند و قرار شد روز دوم بیایند. بچه‌های حراست با یک رفتار کاملاً ناشیانه خانه سینما را پلمب کردند. من ۱۱ شب از ماجرا مطلع شدم و بلافاصله تماس گرفتم و گفتم این کار شما اشتباه است. گفتند این یک کار اداری است تا فردا صبح که اینجا را تحویل دهیم. من هرچه به دوستان گفتم که برگردید و حتی شده شب را آنجا بخوابید ولی پلمب نکنید، کسی گوش نکردهمه بر این باور بودند و این تصور وجود داشت که سازمان سینمایی این کار را انجام داده است.

اما خود بچه‌های خانه سینما می‌دانستند که کار من نبود. اگر یادتان باشد وقتی خانه سینما تعطیل شد در آن حدود ۹ ماه با هم گفت‌وگو می‌کردیم. اتفاقی نیفتاده بود ولی کار به مرحله‌ای رسید که اول بحث انحلال مطرح بود و بعد تعطیلی. در زمان انحلال هم که مراحل قانونی در حال طی شدن بود، ما بر اساس اسناد موجود، با دوستان گفت‌وگو می‌کردیم و چالشی وجود نداشت. البته در فضای رسانه‌ای بحث به گونه دیگری مطرح می‌شد اما جدی نبود. وقتی درسه – چهار ماه آخر دوره خود من، می‌خواستیم خانه سینما را به شکل جدید راه‌اندازی کنیم – که قرار بود آقای کاسه‌ساز مدیر آنجا شود- دوستان در فرآیند اجرا چند خطا کردند و بزرگترین خطا این بود که وقتی رفتند درِ خانه سینما را باز کنند تا از فردای آن روز، همه چیز به روال عادی خود برگردد و حتی می‌خواستند با شیرینی از کارکنان و سینماگران استقبال کنند و تا ۲۴ ساعت وسایل پذیرایی برای هر کسی که آمد مهیا باشد، اتفاقی افتاد که ماجرا را پیچیده کرد؛ آن شب همکاران ما نتوانستند همه کارها را انجام دهند و قرار شد روز دوم بیایند. شب که شد، بچه‌های حراست با یک رفتار کاملاً ناشیانه خانه سینما را پلمب کردند. من ۱۱ شب از ماجرا مطلع شدم و بلافاصله تماس گرفتم و گفتم این کار شما اشتباه است و هیچ دلیلی ندارد که خانه سینما را پلمب کنید. گفتند ما اینجا را تحویل گرفته‌ایم و اگر درِ یک قندان هم جابجا شود باید پاسخگو باشیم و این یک کار اداری است که باید انجام دهیم تا فردا صبح که اینجا را تحویل دهیم. من هرچه به دوستان گفتم که برگردید و حتی شده شب را آنجا بخوابید ولی پلمب نکنید، کسی گوش نکرد، چون خسته هم بودند و از صبح برای کار به آنجا رفته بودند، قبول نکردند و گفتند صبح برمی‌گردیم و این همان اتفاقی بود که نباید می‌افتاد و صبح فردا آن جنجال‌ها شروع شد که من هم آن را پیش‌بینی کرده بودم.

ماجرا بیشتر از عکسی شروع شد که نیمه‌های شب از آقای کاسه‌ساز منتشر شد که جلوی در خانه سینما و در کنار کسانی بود که آنجا را پلمب کردند.

بله، چون ما می‌خواستیم خانه سینما را باز کنیم و ایشان قرار بود آنجا را تحویل بگیرد.

یعنی شما می‌خواستید خانه سینما را تسخیر کنید؟

تسخیر تعبیر درستی نیست؛ می‌خواستیم آنجا را با مدل جدید راه‌اندازی کنیم. البته این نظر خودشان (اعضای هیات ساماندهی صنوف) بود که من خیلی موافق نبودم. به آن‌ها گفتم به شما ساختمان دادم، بروید جای خودتان ولی آن‌ها اصرار کردند که ما می‌خواهیم همین‌جا (ساختمان اصلی خانه سینما) باشیم. حتی یک جلسه پرچالش داشتیم که چند ساعت طول کشید و تاکید کردم که لازم نیست به آنجا بروید اما دوستان اصرار داشتند و رأی اکثریت این بود که به محل خانه سینما بروند. حراست و معاونت حقوقی وزارت ارشاد هم تایید کرد و این اتفاق افتاد.

الان که ماجرای خانه سینما را از این زاویه نگاه می‌کنید، اگر به گذشته برگردید باز هم وارد همین مسیر می‌شوید؟

به نظرم تصمیمی که من برای خانه سینما داشتم، ۱۰۰ درصد درست بود. الان هم همین نظر را دارم چون امروز مشکل خانه سینما حل نشده است، هنوز چالش جدی دارد و این انتخابی هم که الان داشته‌اند (مرضیه برومند به عنوان مدیرعامل خانه سینما) این چالش را جدی‌تر کرده است، فقط پنهان است. آشکار نیست.

چالش با کجا؟

با کل سیستم و مجموعه. ما می‌خواهیم با همکاری جلو برویم ولی وقتی شما در تخاصم قرار بگیرید، آسیب آن را قشر پایین دست سینما می‌بیند. شاه‌نشین‌های سینما که جیب‌هایشان پر است و ویلاها و ارتباطات خود را دارند و مشکلی برایشان نیست. آن ۸۰ درصدی که مسیر زندگی و معیشت آن‌ها به چرخ سینما وصل است، چرخ زندگی‌شان در این تخاصم نمی‌چرخد.

منظور شما تخاصم با کجاست؟

همراهی نیست؛ یا همین که صنوف سینمایی وارد بحث کارگری شدند. واقعا صنف هنرمند سینما باید در بخش کارگری ثبت شود؟ این چه عنادی است که با وزارت ارشاد دارند؟ این مشکلات جدی است که شما (رسانه) باید وارد آن شوید. حرف من این است که شما می‌توانید هم از وزارت ارشاد مجوز بگیرید، هم از وزارت کار و هم از وزارت کشور. اولویت با کجاست؟ اول وزارت ارشاد، بعد وزارت کشور و بعد وزارت کار اما شما همان ابتدا سراغ وزارت کار رفتید. الان هم که معلوم شد تمام ماجرا طبق نظر دیوان عدالت اداری باطل است، یعنی دوباره با یک خانه سینمایی روبه‌رو هستیم که جایگاه آن کاملاً غیرقانونی و غیرتعریف شده است و صنوف آن هم جایگاه قانونی ندارند و در سیستم بلاتکلیف است. حالا این که مسئولان امر نسبت به آن مماشات می‌کنند و از کنار آن می‌گذرند داستان دیگری است ولی به هر حال این صنوف و اعضای آن هستند که آسیب می‌بینند. من به دنبال این بودم که صنوف ماموریت‌ها را برعهده بگیرند ولی با یک ساز و کار قانونی. آن را تعریف کرده بودیم ولی این فرآیند شکل نگرفت در نتیجه با خانه سینمایی کنونی که در واقع همان خانه سینمای قبلی است، این اتفاق نخواهد افتاد و اینجا صرفا مونوپول یک گروه شده که منافع خود را جمع و جور می‌کنند و آسیب آن را بدنه اصلی سینما همچنان می‌بیند. اینکه سازمان سینمایی اقدامی نمی‌کند و سکوت کرده، به سیاست‌گذاری و مدیریت حاکم و صلاحدیدی که به آن رسیده‌اند مربوط است، ولی به این معنا نیست که کار درستی است.

برگردیم به سوال قبلی؛ از بین اولویت‌هایی که به فرض حضور در مدیریت سازمان سینمایی برشمردید، یکی ساماندهی اوضاع بود. اولویت‌های دیگر چیست؟

این‌ها را که من می‌گویم صرفا کمک به آقای خزاعی است و معتقدم ایشان اول باید فضای روانی را درست کند. ابزارهای آن را هم باید پیدا کند. نکته دوم این است که با توجه به شرایط جدیدی که پیش آمده و به هر حال مردم کمتر به سالن سینما می‌روند، پلتفرم‌ها آمده‌اند، دستمزدها خیلی بالا رفته و هزینه تولید فیلم خیلی سنگین شده باید منابع جدید برای عرضه و پخش پیدا کنید که ممکن است در آسیای میانه باشد یا کشورهای عربی، نمی‌دانم کجا ولی باید روی این ها کار شود بنابراین عملا باید منابع و عرصه‌های جدید پیدا شود تا سیکل تجاری سینمای ایران بچرخد چون الان چرخه کاملاً ناقص است. این یک فرایند معیوب است که بخش دولتی ۱۰ میلیارد و ۲۰ میلیارد تومان پای یک فیلم می‌ریزد و بعد هم کسی بابت آن پاسخگو نیست که فیلم چقدر فروخته است.

نکته سوم این است که به نظرم تعامل فعال و هدفمند و روبه‌جلو با سیستم‌های موجود باید شکل بگیرد ولی چنین تعاملی حس نمی‌شود. در این سال‌ها مراکزی همچون حوزه هنری ایجاد شده‌اند، همچنین سازمان اوج یا ارتش و بنیاد شهید و دفتر حفظ ارزش‌های دفاع مقدس یا بسیج سازمان صدا و سیما که همه جلو آمده‌اند و می‌خواهند فیلم بسازند. این‌ها نباید یله و رها باشند ولی سر خود کار می‌کنند. این همکاری صرفا نباید محدود به صدور یک مجوز باشد و بعد آن‌ها دنبال کار خود بروند چرا که باید یک تعامل فعال ایجاد شود. نکته چهارم هم از نظر من استفاده از ظرفیت‌های افراد کارشناس و دلسوز و آشنا به این عرصه است تا مثلا در هر جایی که لازم است تغییرات مدیریتی ایجاد شود، از آن‌ها بهره برده شود چون برخی جاها واقعا ناکارآمدی و نابلدی وجود دارد. شاید لازم باشد برای برخی بخش‌های مدیریتی حداقل دستیار و مشاوران خوب انتخاب شوند. عملکرد و ترکیب اعضای شوراهای پروانه ساخت و نمایش نیز باید ترمیم و اصلاح شود.

البته استفاده از ظرفیت‌ها که به آن اشاره کردید به نظر می‌رسد در دوران فعلی بیشتر به افرادی می‌رسد که همراه با سلیقه و تفکر حاکم باشند.

من در دوران کاری خود یک فایل باز کردم و سراغ فیلمسازانی رفتم که بخشی از سینما و فضای سینمادوست، علاقه داشتند آن‌ها فیلم بسازند. برنامه‌ریزی کردیم و با آن‌ها جلسه گذاشتم. حالا اینکه خروجی آن چه شد بحث دیگری است. مثلا با ناصر تقوایی صحبت شد، با آقای کیارستمی صحبت کردم و گفتم شما آفریقا و جاهای دیگری رفتید، مشکل چیست؟ بیایید در ایران فیلم دیگری بسازید. آقای میرعلایی از طرف ما با آقای بیضایی صحبت کرد تا یکی از فیلمنامه‌هایش را کار کند. همینطور با آقای کیمیایی صحبت کردیم و در کنار این‌ها سراغ کارگردان‌های جوان هم رفتیم که در نهایت عرصه را برای ورود نسل جدیدی از فیلمسازان باز کردیم. درواقع سعی کردیم دایره را براساس سیاست‌های خودمان باز کنیم. ممکن است جاهایی نیز خطا کرده باشیم که منکر آن نمی‌شوم.

ولی طبیعی است که شورای عالی سینما فضای متفاوتی داشت و افرادی را انتخاب کردیم که نگاه همراهی داشته باشند چون نمی‌توانستیم کسانی را انتخاب کنیم که جلوی رئیس جمهور با هم دعوا کنند یا نگاهی کاملا در تضاد با هم داشته باشند. در آخر هم به افرادی از سینما مثل آقایان جوزانی، میرباقری، علی‌اکبری، بحرانی، احمد نجفی و شورجه که متخصص و باسابقه بودند رسیدیم. ما به دنبال این بودیم تا حوزه تعامل را در شورای عالی سینما با دیگران باز کنیم ولی خودشان این فضا را بستند. وقتی یکی نامه می‌نویسد که از شورای پروانه ساخت استعفا می‌دهد، کمدی است که من او را به شورای عالی سینما بیاورم.

و سوال آخر درباره یکی از موضوع‌های پربحث چند وقت اخیر است. شما با توجه به تجربه مدیریتی در سینما موافق هستید که شورای پروانه ساخت دیگر وجود نداشته باشد؟

ما روی این موضوع کار کردیم، لوازمی داشت و باید اتفاقات دیگری هم می‌افتاد. در نظام‌نامه هم نوشته بودیم و باید شروط آن محقق می‌شد. یکی از شروط این بود که تهیه‌کننده و کارگردان بار حقوقی و قضایی و حتی امنیتی و اخلاقی فیلم را بر عهده بگیرند اما وقتی سیستم این رابطه را با تهیه‌کننده و کارگردان ندارد طبیعتا کار شدنی نیست چون سیستم به جای اینکه یقه‌ی تهیه‌کننده و کارگردان را بگیرد سراغ رییس سازمان سینمایی می‌رود؛ بنابراین تا وقتی این مقدمات فراهم نشود نمی‌توان چنین ایده‌ای را به نتیجه رساند.

خروج از نسخه موبایل