رسانه سینمای خانگی- یادی از ملک‌مطیعی، مهرجویی و بیتا فرهی

در اکران افتتاحیه فیلم مستند داستانی «ابرمرد سینما» که نگاهی به زندگی مرحوم ناصر ملک‌مطیعی دارد، گفته شد:‌ ناصر ملک‌مطیعی هنرمند مردم‌داری بود و نشان داد که انتشار عکس بزرگ بر سردر سینما کسی را هنرمند و بازیگر نمی‌کند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، مراسم اکران افتتاحیه فیلم مستند داستانی «ابر مرد سینما» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی نادر طریقت شب گذشته، شنبه ۴ آذرماه در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

در ابتدای این مراسم یاد بیتا فرهی بازیگر فقید سینمای ایران گرامی داشته شد و در ادامه نادر طریقت با تشکر از همه حاضران در سالن گفت: خوشحالم که این فیلم پس از سال‌ها امکان اکران پیدا کرده است و علاقمندان سینما می‌توانند آن را تماشا کنند. قرار بود این مراسم را حدود یک ماه قبل برگزار کنیم اما به دلیل درگذشت دردناک داریوش مهرجویی کارگردان سینما و وحیده محمدی‌فر (فیلمنامه‌نویس)، آن را با بیش از ۴۰ روز تاخیر برگزار کردیم.
  
سعید مطلبی نیز با اشاره به دوستی و آشنایی خود با ناصر ملک‌مطیعی گفت: ناصر ملک‌مطیعی هنرمند مردم‌داری بود و نشان داد که انتشار عکس بزرگ بر سردر سینما کسی را هنرمند و بازیگر نمی‌کند بلکه آن چیزی که باعث هنرمند بودن کسی می‌شود، این است که بعد از گذشت سال‌ها از مرگ، درباره‌ او صحبت کنند.

این فیلمنامه‌نویس و کارگردان با اشاره به اینکه نباید از هر دستی در سینما پول گرفت، ادامه داد: این روزها من غصه دارم زیرا برخی افراد با پول و رابطه وارد سینما و وصل به سینما می‌شوند در حالی که برخی هنرمندان و سینماگران در حاشیه هستند و بسیاری از حال هم بی‌خبر هستیم.

مطلبی با اشاره به اهمیت و نقش تهیه‌کنندگان در سینما گفت: تنها راهکار و امیدی که برای بهبود سینما وجود دارد این است که یک اتحادیه قدرتمند متشکل از همه تهیه‌کنندگان تشکیل شود تا همه از کار هم خبر داشته باشند. کسانی که در سینما کار می‌کنند عاشق سینما هستند و ما به کارمان در سینما افتخار می‌کنیم و وقتی نتوانیم در سینما کار کنیم انگار عشقمان را از ما گرفته‌اند.

در ادامه این مراسم از مسعود کیمیایی، محمد متوسلانی، سعید مطلبی، عبدالله علیخانی و محمدعلی تبریزیان(همایون) با اهدای لوح و تندیس جوانمردی بخاطر یک عمر حضور انسانی و جوانمردانه در عرصه سینما تقدیر شد.

مسعود کیمیایی در این مراسم حضور نداشت و لوح و تندیس وی را جواد طوسی به نمایندگی از او دریافت کرد.

فیلم مستند داستانی «ابر مرد سینما» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی نادر طریقت در رابطه با زندگینامه زنده‌یاد ناصر ملک‌مطیعی بازیگر سینما و تئاتر ساخته شده و از هشتم آذرماه در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر و تجربه اکران می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- دلیل بی‌مهری به «بوی پیراهن یوسف» چه بود؟

فریدون جیرانی در دومین شب از دومین دوره سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» نکاتی را درباره بی‌مهری به فیلم «بوی پیراهن یوسف» از سوی مدیریت وقت ارشاد، مطرح کرد.

به گزارش سیننمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، شب دوم از دومین دوره سلسله نشست‌های تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» به همت سازمان سینمایی سوره و به میزبانی امیر قادری با هدف واکاوی شیوه شکل‌گیری و مدیریت سینمای ایران پس از انقلاب، شب گذشته یکشنبه ۱۴ آبان ماه با حضور فریدون جیرانی، ابوالحسن داوودی، ناصر شفق و محمود اربابی در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.

امیر قادری میزبان برنامه در ابتدای نشست ضمن اشاره به اینکه مباحث طرح شده در سری دوم این نشست که مربوط به دهه ۷۰ است، ناخواسته به سمت تحولات دهه ۶۰ کشیده می‌شود، بیان کرد: دهه شصت دوره مرکزی تحولات سینمای ایران است که نمی‌شود از آن فرار کرد، به همین دلیل در جلسات قبل به طور مفصل به آن پرداختیم. دیگر وقت آن است که سینمای ایران را در دوران اصلاحات بررسی و مرور کنیم. آقای ابوالحسن داوودی به تازگی در مصاحبه‌ای با فریدون جیرانی عنوان کردند که آقای ضرغامی، جمال شورجه را به خانه سینما فرستاد اما ما نتوانستیم با او تعامل کنیم. پس از آن آقای شفق به خانه سیما فرستاده شد که تعاملاتمان بهتر شد.

ابوالحسن داوودی در ابتدای صحبت‌های خود درباره ارتباط عزت‌الله ضرغامی در زمان حضورش در وزارت ارشاد با خانه سینما عنوان کرد: یکی دو سال قبل از دوم خرداد ۱۳۷۶ بود که من همراه با مرحوم سیف‌الله داد وارد خانه سینما شدم. در آن دوره فضای سینما بیشتر ادامه همان جریان، سیاست و نگاه ایدئولوژیک دهه ۶۰ بود.

قادری یادآور شد: در آن سال برای اولین بار بحث سیاسی شدن سینما هم مطرح شد.

داوودی اما گفت: سوال اصلی این است که سینماگران سیاسی شدند یا سینما؟ فضای سینمای ایران از دوم خرداد به بعد نمایان‌تر شد. قبل از دوم خرداد ۱۳۷۶ سینمای ایران موضع سیاسی دقیقی نداشت. یعنی یک جریان روشنفکری در سینمای قبل از انقلاب داشتیم که تفکرش به جریان جدیدتر منتقل شده بود و جریان دیگری هم بود که با تفکر ایدئولوژیک دهه ۶۰ همراه بود، مانند هیات اسلامی هنرمندان. این ۲ جریان در آن مقطع مقابل هم بودند.

دوم خرداد سینماگران به سمت سیاست رانده شدند

وی ادامه داد: از سال ۱۳۷۶ و قبل از شروع دوم خرداد، سینماگران به سمت سیاست رانده و سیاسی شدند. دلیل اصلی آن هم حضور آقای خاتمی بود که در زمان حضور در وزارت ارشاد هم ارتباطاتی با سینماگران و شکل نگاهی متفاوت به سینما داشت اما گروهی که سینما را در آن مقطع اداره می‌کرد چه به لحاظ فکری و چه عملی، گروهی مستقل به نظر می‌آمدند و اینگونه نبود که بر اساس دستورات مقام بالاتر عمل کنند. آقای انوار خود به سیستم و شرایطی که ایجاد می‌کرد، معتقد بود و بر اساس استراتژی کاری خودش پیش می‌رفت‌. چیزی که ما بعداً در مدیریت‌های سینمایی کمتر دیدیم.‌

وی ادامه داد: در آن شرایط به نحوی، تفکر سیاسی به خانه سینما تلقین شد. یکی دو سال قبل از این جریانات وقتی من و مرحوم سیف‌الله داد عضو هیات مدیره خانه سینما بودیم، حتی تصورش را هم نمی‌کردیم که یک روزی خانه سینما در شرایطی قرار بگیرد که از هر وزیر و معاون وزیری بخواهیم در کمیسیون‌های تشکیل شده شرکت کند و به عنوان فعال فکری برنامه دهد!

داوودی تاکید کرد: بعد از رفتن مرحوم داد به معاونت سینمایی و زمانی که مسئولیت خانه سینما برعهده من بود، به معنای واقعی کلمه هر کس را که دعوت می‌کردیم، بلافاصله در آنجا حاضر می‌شد و جلسه تشکیل می‌داد. آن زمان فضای سیاسی هم شوک‌زده بود و جناح محافظه‌کار و اصلاح‌طلب بعد از جریان دوم خرداد شوکه شده بودند و تا مدتی فعالیت طرف مقابل کاملاً متوقف شد. این دورانی بود که ما توانستیم در خانه سینما بیشترین میزان فعالیت فکری و تحقیقی را برقرار کنیم و از آن، برنامه بیرون بیاوریم اما متاسفانه بعد از غالب شدن یکسری جریان‌ها و درگیری‌های خانه سینما، این اتفاقات به خوبی پیش نرفت.

قادری در ادامه گفت: چقدر از این ماجرا به دلیل ریشه‌های مشترک هنرمندان بود و چه قدر برای هنر و سینما بود؟

دیکتاتوری دلسوزانه محمد بهشتی در سینما

داوودی پاسخ داد: شاید این ارتباط و نزدیکی به این دلیل بود که اهالی سینما خاطره خوبی از روند تحولات سینمای بعد از انقلاب داشتند. به ویژه شخص محمد بهشتی که دیپلماسی فرهنگی بیشتری داشت و شرایطی را به وجود آورده بود که خودش اسم آن را دیکتاتوری دلسوزانه در ارتباط با اهالی سینما گذاشته بود. در آن مقطع توجهی به سینما شد و دیگر این نبود که سینما عنصری مزاحم باشد و برخی بخواهند بگویند ما به سینما نیاز نداریم.

در این بخش از برنامه ناصر شفق اظهار کرد: من اعتقادی به اینکه سینمای ایران را به دهه‌های مختلف تقسیم می‌کنند، ندارم. از نظر من سینما نهالی است که از ۱۳۰۹ کاشته شده و هرکسی که آمده این نهال را آبیاری کرده است. نمی‌توان سینما را دسته‌بندی کرد، بلکه فیلمسازهای شاخص، در هر دوره‌ای تعیین‌کننده وضعیت سینما هستند. من حتی به سینمای قبل و بعد از انقلاب اعتقاد ندارم، هر دوی آن‌ها یک سینماست. این سینما به دلیل زحمات افراد در هر ۲ دوره توانسته ادامه پیدا کند.

سینماها بعد از انقلاب، چه مدت تعطیل بود؟

وی افزود: بعد از پیروزی انقلاب، سینماها از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا تابستان ۱۳۵۸ تعطیل شدند. در تابستان هم فیلم‌های قبل از انقلاب مانند «گزارش» کیارستمی و «از نفس افتاده» را پخش می‌کردند. فیلم‌های بروسلی هم اکران می‌شد و می‌توان گفت سینما به مقدار زیادی آزاد بود.

در واکنش به این بخش از اظهارات شفق، فریدون جیرانی متذکر شد: البته سینماها از ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ تا ۱۲ اسفند همان سال تعطیل شدند و سپس با دستوری که حضرت امام خمینی (ره) برای پایان اعتصابات دادند، باز شدند و اکران فیلم‌ها هم از سر گرفته شد.

شفق در ادامه صحبت‌های خود گفت: در همان دوران آقای مهدی کلهر معاون سینمایی و آقای سیدجوادی معاون هنری شدند. من در آن دوره دبیر جشنواره تئاتر ۱۷ شهریور و رییس سیاست‌گذاری سینمایی جشنواره وحدت بودم و با آن‌ها درباره رونق گرفتن سینما به وسیله برگزار کردن جشنواره صحبت کردم. من معتقدم که در دهه ۶۰ جریانات خوبی در سینما شکل گرفت و می‌خواهم بگویم در طول تاریخ صد ساله سینمای ایران، باید قدردان هرکسی باشیم که آجری روی آجر دیوار این سینما گذاشته و قد کشیده است و بسیاری از امکانات دولت را به سینما تزریق کرد.

وی با اشاره به اینکه در سال ۱۳۷۶ بنیان‌گذار و مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس بوده است، در پاسخ به این پرسش که آیا سینماگران در آن سال به ۲ جبهه طرفداران آقای خاتمی و طرفداران آقای ناطق نوری تقسیم شده بودند یا نه؟ مطرح کرد: من به این گزاره اعتقادی ندارم. چرا که سیدمحمد خاتمی ۹ سال وزیر ارشاد بود و سابقه خوبی بین سینماگران داشت. سینماگران هم به ایشان علاقه داشتند.

سینماگران هیچ‌گاه آگاهانه و حزبی وارد سیاست نشدند

داوودی در این میان تأکید کرد: حضور ناصر شفق در واقع به دورانی برمی‌گردد که خانه سینما یک ناظر و رابط با وزارت ارشاد داشت و با حضور ایشان ارتباط خانه سینما با وزارت ارشاد ارگانیک شد و بسیاری از مسایل گذشته که باعث سوتفاهم می‌شد، برطرف شد. پیش از آن جواد شمقدری نماینده ارشاد در خانه سینما بود که نمی‌توانستیم با او تعامل کنیم. ناگفته نماند سینماگران در دوم خرداد به این نتیجه رسیدند که سیاست ابزاری است که می‌توانند حرف خود را با آن بزنند و حقوق خود را به عنوان فیلمساز به دست آورند. سینماگران هیچ زمان به صورت سیستماتیک، آگاهانه و حزبی وارد عرصه سیاست نشدند.

در ادامه محمود اربابی عنوان کرد: من در سال‌های دهه ۶۰ دانشجوی سینما بودم. آنچه که الان می‌دانم به دلیل ارتباط و مطالعه است و من به شخصه درگیر ماجرا و اتفاقات نبودم. ای کاش عنوان این نشست را «بر سینماگر ایرانی چه گذشت» می‌گذاشتید. مهم این است که بدانیم دیدگاه‌های غالب در دوره‌های مختلف چه بر سر سینماگران آورده است.

امیر قادری در پاسخ گفت: شاید دلیلش این باشد که سینمای ایران همیشه صنفی و بر اساس صنف بررسی شده و معمولاً منافع مخاطب و ارتباط سینما با جامعه به شکل جدی در آن مورد بررسی قرار نگرفته است.

اربابی افزود: سینمای ایران از گذشته جریان موثری در جامعه بوده و هست. سینما بعد از انقلاب براساس بررسی آماری و کیفی یک نسبت کاملاً متفاوتی با سینمای قبل از انقلاب دارد. سینمای ایران قبل از انقلاب، یک سینمای بومی داخلی بود. بنا به دلایل مختلف عرضه خارجی و شناخت بین‌المللی از سینمای ایران وجود نداشت. قبل از انقلاب جشنواره تهران را داشتیم اما به جای معرفی سینمای ایران به جهان بیشتر سینمای جهان به ایران معرفی می‌شد. این در حالی است که بعد از انقلاب برای معرفی سینمای ایران به جهان برنامه‌ریزی شد.

وی ادامه داد: من طبق مطالعاتم از دهه ۶۰ می‌گویم که فیلمسازان موفق آن دوره محصول تفکر همان دیکتاتوری دلسوزانه مدیریت سینما در آن دوره هستند. سینماگران آن دوره احساس می‌کردند در مقابل نگاهی که ممکن بود بر اساس آن اساساً سینمایی وجود نداشته باشد، باید تلاش کنند تا سینما بماند.

داوودی درباره این موضوع گفت: من فیلمسازی هستم که کل هویتم را مدیون کارکرد همان زمان هستم. یعنی اگر همان دوره شخص بهشتی وجود نداشت، سینماگر نمی‌شدم.

سال ۶۹ هشتاد و یک میلیون مخاطب سینما داشتیم

اربابی در ادامه اظهار کرد: اما درباره اینکه چگونه سینماگران به سیاست دل بستند، باید تاریخ را مرور کنیم. متوجه می‌شویم که تا سال ۱۳۶۸ ارتباط بین سینما و مخاطب در حال افزایش بود. به شکلی که بیشترین مخاطب سینمای ما به تاریخ ۱۳۶۹ مربوط است که هشتاد و یک میلیون نفر به سینما رفتند. از سال ۱۳۶۹ به بعد این آمار سقوط می‌کند. الزاماً نمی‌توان این آمار را به کارکرد سینما و سینماگران ربط داد بخشی از آن به سیاست‌گذاری و حتی شرایط جامعه و رویکرد مردم هم بازمی‌گردد. هر چه از سال ۱۳۶۹ به جلو حرکت می‌کردیم سیاست‌گذاری‌ها و سخت‌گیری‌ها کم‌رنگ می‌شد. به طوری که در اواخر دهه ۶۰ تعداد فیلم‌هایی که وجه داستان‌گویی و قهرمان‌پردازی‌شان پُررنگ‌تر بود، فروش بیشتری هم داشتند.

این مدیر سینمایی سابق در ادامه عنوان کرد: سال ۱۳۷۲ سال تعیین کننده‌ای برای سینمای ایران است چرا که تمام فشارهای درست و غلطی که برای حذف جریان سیاست‌گذاری‌های دهه ۶۰ وجود داشت، به نتیجه می‌رسد. آقایان انوار و بهشتی مجبور می‌شوند از سینما بروند. در این مرحله شخصی مانند آقای لاریجانی از سینما به تلویزیون می‌رود و مدیران سینمایی را که از دید خودش دیدگاه‌های قابل دفاعی داشتند، به آنجا می‌برد. بعد از آن هم آقای بهشتی به میراث فرهنگی رفت و اما آقای انوار هم دیگر هیچ مسئولیتی را نپذیرفت.

وی افزود: پس از آن، آقای ضرغامی و دوستانش روی کار آمدند و آقای میرسلیم هم وزیر شد. در سال ۱۳۷۲ ابتدا شرایط نامتعادل شد و سینماگران نگران شدند که چه اتفاقاتی قرار است، رخ دهد تا به سال ۱۳۷۶ رسیدیم. در این میان آلترناتیو وزارت ارشاد و معاونت سینمایی در حد فاصل سال‌های ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۲ حوزه هنری بود. حوزه هنری در آن زمان با معاونت سینمایی تعارض و اختلاف داشت. معاونت سینمایی معتقد بود که حوزه هنری هم باید مانند بقیه مقررات را رعایت کند. ضمن اینکه حوزه هنری همه سینماها را تا قبل سال ۱۳۷۰ در اختیار گرفته بود. در پایان سال ۷۲ ناخودآگاه حوزه هنری به معاونت سینمایی نزدیک شد و اختلاف دیدگاه‌ها به نسبت قبل بسیار کمرنگ شده بود.

اربابی ادامه داد: در سال ۱۳۷۲ مدرسه کارگاهی فیلمنامه‌نویسی حوزه هنری راه افتاد. در نگاه این مدرسه فیلمنامه مهم بود و باید برایش سرمایه‌گذاری می‌کرد. فیلمسازان اگر با هم کار کنند، در سرنوشت فیلمنامه موثر است و در نهایت سینما با مردم معنا پیدا می‌کند. در این مدرسه نزدیک به ۷۰ نفر از فیلمسازان، نویسندگان و کسانی که در سینما بودند، در این مدرسه حضور پیدا کردند از جمله مرتضی پورصمدی، فریدون جیرانی و …. شاید تنها فیلمسازان برجسته‌ای که در مدرسه حضور نداشتند، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و رخشان بنی‌اعتماد بودند. در آن فضا ضمن صحبت کردن درباره فیلمنامه، خود جمع حاضر محصول فضای اجتماعی پیرامون بودند که نگرانی‌شان کار نکردن فیلمسازان بود.

سینماگرانی که با تنور داغ انتخابات ۷۶ همراه شدند

وی تأکید کرد: بعد از رسیدن به سال ۱۳۷۶ و زمانی که تنور انتخابات داغ بود افراد جمع مدرسه فیلمنامه‌نویسی تصمیم گرفتند در اتفاقاتی که قرار بود، رخ دهد، سهیم شوند تا بتوانند وضعیت موجود را تغییر دهند. بر خلاف نظر آقای داوودی من معتقدم بخش زیادی از فیلمسازان ما نگاه سیاسی داشتند. این شرایط باعث شد بیانیه معروف فیلمسازان بیرون بیاید. بله ۲ دسته وجود داشت اما نسبت این ۲ دسته با کل سینما ۵۰-۵۰ نبود بلکه ۱۰ به ۹۰ بود. در اینجا شکل به سیاست آمدن فیلمسازان، معنا پیدا می‌کند.

در ادامه اکبر حر به عنوان یکی از سینماگران پیشکسوت که در جمع مخاطبان نشست حضور داشت، عنوان کرد: ما سینمای بعد از انقلاب را فقط مدیون شخص امام خمینی (ره) و جمله معروف‌شان هستیم که فرمودند: «ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم.» در روند انقلاب ۲ نماد فرهنگی و اقتصادی یعنی بانک‌ها و سینماها مورد آتش‌سوزی قرار گرفت. ما زمانی در سینما دچار مشکل شدیم که فتوای امام (ره) را کنار گذاشتیم و به سراغ فیلم‌هایی رفتیم که مصداق تهاجم فرهنگی بودند.

داوودی در این میان گفت: در صحبتی که من کردم ۲ جریان فکری ابتدای انقلاب بود، یکی به دنبال حذف کلی سینما بود و دیگری قصد نگه داشتن سینما را داشت. صحبتی که امام (ره) در بهشت زهرا (س) انجام داد، کدی شد که بتوانند با آن سینما را نگه دارند اما سینما را افراد نگه داشتند و فقط یک حرف آن را سرپا نگه نداشت. سینما با آقای بهشتی به ویژه که آقای انوار موقعیت اجرایی داشت نه تالیفی و فکری، یک دوران کودکستان، دبستان، دبیرستان و ورود به دانشگاه را طی کرد.

وی افزود: عملاً شرایط سینما در آن سال‌ها مانند کسی بود که وارد کودکستان می‌شود اما پس از گذشت سال‌ها که عنصر سینما رشد کرد و به تعبیری چموش شد، مساله جدی برای خود سینماگران و کسانی که می‌خواستند آن را تحت سیطره خود دربیاورند، ایجاد کرد. جریان فکری آن دوره، سینما را به صورت انحصاری در خدمت ایدئولوژی می‌خواست. تفکرات سینمای دهه شصت، ۲ وجهی بود در کنار دیکتاتوری موجود در برخی مدیران، تفکر سازنده‌ای هم وجود داشت که سینمای ایران، وجودش را به آن مرهون است.

ورود گروه‌های مذهبی به سینمای ایران

فریدون جیرانی با اشاره به اینکه اکبر حر به جریان معتقد به سینمای اسلامی تعلق دارد، عنوان کرد: تا قبل از صحبت امام خمینی (ره) در بهشت زهرا (س) در محافل مذهبی رادیو، سینما و تلویزیون حرام بود. یعنی به سینما نمی‌رفتند، در رادیو فقط اخبار گوش می‌دادند و تلویزیون زمان شاه را هم تماشا نمی‌کردند. واژه سینمای اسلامی از ابتدای انقلاب به وجود آمد اما شناختی نسبت به آن وجود نداشت و عده‌ای که مخالف بودند نمی‌دانستند با آن، چه کنند. بخشی که مخالف سینما بود تا قبل از انقلاب و در محافل مذهبی سینما را می‌زد. در میان گروه‌های مذهبی هم غیر از فداییان اسلام که درباره سینمای مستند نظر داده بودند، هیچ گروه مذهبی درباره سینما نظر نداده بودند. به همین دلیل پس از صحبت امام (ره) بود که محافل مذهبی وارد سینما شدند.

اکبر حر در پاسخ به این پرسش که جریان او و افرادی مانند جواد شمقدری از چه سالی وارد میدان سینما شدند، عنوان کرد: از سال ۵۹ که جزو انجمن اسلامی دانشگاه بودیم وارد سینما شدیم.

زمانی که فارابی امکانات می‌داد و مخاطب مهم نبود!

ابوالحسن داوودی با پیگیری ادامه مباحث خود، ضمن اشاره به اینکه یکسری فیلم‌ها در دوران کودکستانی سینمای ایران ساخته شده است، تاکید کرد: در آن مقطع خود فارابی همه امکانات را می‌داد و بخش سرمایه‌گذاری خصوصی و مخاطب اصلاً مطرح نبود، یعنی سینما در یک شکل و تصویر دیگری زاده شد. در این دوره و به‌دلیل شکل تفکر حاکم بر سینما، سینمای ایران نتوانست با تمام حمایت‌ها به جز فیلم‌های معدودی مانند «بازمانده» که ویژگی‌های خود را داشتند، با مخاطب ارتباط بگیرد.

در همه دوران‌های سینما، عده‌ای حذف شده‌اند

داوودی در پاسخ به این پرسش قادری که آیا فکر نمی‌کنید که مشکل مدیریت دهه ۶۰ همین ایراد را داشت و آن زمان هم آقایان بهشتی و انوار به دنبال حذف برخی جریان‌ها بودند، گفت: در همه دوران‌ها عده‌ای حذف شدند، در دوره اصطلاحات هم همینطور. امروز اما میزان حذف‌شدگان سینما از همه دوره‌ها بیشتر است. شرایطی که در مدیریت الان وجود دارد، میزان حذف‌شدگی را از همه دوره‌های بعد انقلاب بیشتر و وحشتناک‌تر کرده است.

اختلافات امروز سینما، واقعاً اختلاف است!

شفق در ادامه با اشاره به اینکه اختلافاتی که در حال حاضر در سینما به وجود می‌آید، جدی جدی اختلاف است، بیان کرد: آن زمان حتی در سال ۷۶ اختلاف به معنای واقعی نبود. چراکه همه می‌خواستند کمک کنند سینما پا بگیرد نه اینکه پای آن را بکشنند. من زمانی انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس را تشکیل دادم که احساس کردم سینمای دفاع مقدس متولی ندارد. البته خیلی‌ها دوست داشتند کمک کنند. ما در آغاز فعالیت سالی ۲ تا ۳ فیلم ساختیم و بعد در یک سال هم تجربه ۲۲ فیلم را داشتیم. به طور متوسط ۳۰ درصد فیلم‌ها در سال برای دفاع مقدس و از حمایت‌های دولت برخوردار بود. ناگفته نماند که ما کلی امکانات رایگان در اختیار سینماگران قرار می‌دادیم. جلسه‌ای را با آقای لاریجانی داشتیم که پیشنهاد کردم حق رایت فیلم‌های دفاع مقدس را خریداری کنند. مثلاً به دنبال آن بودیم که فیلم «بوی پیراهن یوسف» با پیش‌خرید تلویزیون شکل بگیرد چون اثر خوبی بود.

وی یادآور شد: در این دوره ۸۲ فیلم ساخته شد و بیشتر آثار خوب دفاع مقدس از سال ۶۹ تا ۷۵ ساخته شد. من سینما را به صورت آکادمیک دنبال و احساس می‌کردم وضعیت سینما فاجعه است. در دهه ۶۰ دولت به سینما سوبسید می‌داد اما از ۷۴ یا ۷۵ بحث کمبود بودجه مطرح شد و اینکه بخش خصوصی باید شکل بگیرد. ما هم دوست داشتیم سینما خصوصی باشد.

از ۴۸۰ سالن سینما به ۱۸۰ سالن رسیدیم!

شفق افزود: آن زمان که آقای حیدریان مدیرکل نظارت بود، می‌گفت شما یک بار شرکت را تایید می‌کنید پس لزومی ندارد شرکت برای پروانه فیلمسازی‌اش اقدام کند و این مسئولیت برعهده تهیه‌کننده است. اتفاق ناگواری که در سینمای ایران رخ داد مصادره سینماها بود. طی این اتفاق بخشی از سینماها به داروخانه، انباری، دفتر فلان‌آقا و … تبدیل شدند و یکباره برای جمعیت ۳۶ میلیونی از تعداد ۴۸۰ سالن سینما به ۱۸۰ سالن رسیدیم! بعد از این اتفاق من سال ۷۷ دیگر نمی‌توانستم در انجمن بمانم چراکه مشکل اصلی، دیگر تولید نبود. ما نزدیک به پانصد نفر فیلمساز داشتیم که توانایی کار داشتند اما ۱۰ تا ۱۵ سالن بیشتر موجود نبود و مابقی آثار می‌سوختند. در حقیقت آن زمان ۳ تا ۴ فیلم پرفروش داشتیم و بقیه آثار در اکران ورشکست می‌شدند.

شفق با اشاره به اینکه بعد از این اتفاق فیلم‌ها شروع به قشری‌گری و حرکت بر اساس سلیقه عام کردند، تصریح کرد: البته من مخالف این اتفاق نبودم و در دوره اصطلاحات طرح پردیس‌های سینمایی را دادیم. آن زمان با آقای داوودی و مرحوم داد مباحث مختلفی را مطرح کردیم و جلسات متعددی گذاشتیم. حتی به مرحوم داد پیشنهاد دادیم که عضو هیات مدیره انجمن شود و ما هم با خانه سینما تعامل کنیم. در این میان چه کسانی مخالفت کردند؟ خانه سینما، حوزه هنری، اتحادیه تهیه‌کنندگان و…. دلیلشان هم این بود که قدرت ما افزایش پیدا می‌کند. درحالی که من در طرح پیشنهادی گفته بودم که یک سالن برای من نباشد. در این میان شاید بتوان گفت از کارگردان و فیلمبردار تا تدوینگر، موسیقیدان و نویسنده‌ای که کار بزرگ کرده است، با ما مشکل داشتند.

وی ادامه داد: در این مسیر وزیر ارشاد، وزیر مسکن و آقای حیدریان همراه بودند. یکبار هم از غلامرضا موسوی پرسیدم که چرا با ساخت سالن سینما مخالفت کرد، گفت ما مخالفت نداشتیم اما انگار چون شخص من دنبال این قضیه بودم، مخالفت کردند. من اعتقاد دارم که سینماگران و فرهنگیان از سیاستمداران محترم‌تر و قوی‌تر هستند. یک سینماگر باید به سیاستمدار بگوید که پایش را کجا بگذارد و فرهنگ فراتر از سیاست است. باید به این مساله توجه کنیم هنرمند، هنرمند است و کسی حق ندارد بالای سرش باشد و بگوید این کار را بکند یا نه.

شفق در پاسخ به این پرسش قادری که آیا برای قدرتمند شدن سینماگران پیشنهاد ساخت سالن سینما داده است، تصریح کرد: بله. ما به تلویزیون هم پیشنهاد دادیم که برای سینما و ورزش برنامه زنده پخش کند و برنامه «سینما دو هزار» در شبکه پنج و بعد برنامه «نود» در شبکه سه بر این اساس شکل گرفت. بعد هم که برنامه «هفت» ساخته شد که علاقه‌مند بودیم به صورت زنده پخش شود چراکه سینما زنده باشد، جامعه زنده است.

«بوی پیراهن یوسف» چرا مورد بی‌مهری قرار گرفت

وی در جواب به سوال فریدون جیرانی مبنی بر اینکه در آن زمان که مسئولیت داشته است، «بوی پیراهن یوسف» مورد بی‌مهری مدیران قرار گرفت و درجه ب به آن دادند. چرا این اتفاق افتاد؟ اظهار کرد: قبل از این فیلم، ما دو سه تا مشکل عدیده سر آثار دفاع مقدس داشتیم که من به شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتم و گفتم ما در ادامه نمی‌توانیم قوی عمل کنیم چون هر لحظه می‌گویید قهرمان قصه را عوض کنیم و یا از بازیگر ستاره استفاده نکنیم! برای اولین بار در فیلم «بوی پیراهن یوسف» با بازی نیکی کریمی و علی نصیریان برخی معیارها تغییر کرد. من خودم زمانی که با علی نصیریان صحبت کردم، می‌گفت بهترین بازی تاریخ سینمای من، این اثر بود اما در جشنواره آن سال به ایشان جایزه ندادند. ما تمام تلاشمان این بود که بازیگران ستاره بتوانند در فیلم‌های سینمایی دفاع مقدس بازی کنند.

جیرانی اما تاکید کرد: این نکته شما درست است. ناگفته نماند که هم «بوی پیراهن یوسف» و هم «برج مینو» مورد بی‌مهری قرار گرفتند و آقای ضرغامی درجه ب به آن‌ها داد چراکه قهرمان هر ۲ زن و نیکی کریمی بود.

ابوالحسن داوودی در ادامه اظهار کرد: صحبت‌های آقای شفق حاصل شرایط فکری در آن دوره به ویژه از دهه ۷۰ مشخصاً از ۷۲ به بعد بود که سینما از مرحله کودکستانی و دبستانی خارج و وارد جایی شد که بخش خصوصی به آن ورود کرد. من خیلی موافق تعبیری که ایشان درباره گران کردن سینما به کار برد، نیستم. درست است که سینما کمک‌های سوبسیدی کمتری دریافت کرد اما گران نشد. اتفاقاً بعداً در دورانی گران شد که عملاً مدیران فرهنگی خواستند قدرت سینما را در انحصار بگیرند و چون نمی‌توانستند و عملاً سینما گسترش پیدا کرده و توانسته بود با مخاطب ارتباط بگیرد به ویژه بخش فرهنگی سینما که صاحب عقیده بود، سعی کردند از طریق نهاد و وارد شدن سرمایه‌های دولتی که وابسته به نهادهای مختلف بود، شرایطی را به صورت تدریجی بدون اینکه مشخص باشد، وارد سینما کنند که آن تبدیل شد به قراردادهایی که اول هم در عرصه بازیگران ستاره‌ها بروز کرد.

وی ادامه داد: یعنی در آن دوران عملاً تسویه‌ای در سینما اتفاق افتاد، یعنی اگر من به عنوان کارگردان و تهیه‌کننده فیلم «جیب‌برها به بهشت نمی‌روند» و یا «بوی خوش زندگی» را ساختم از آن دوران به بعد دیگر این امکان برایم مهیا نبود و باید سراغ سرمایه‌گذار می‌رفتم که آن هم به دلیل گران شدن سینما شرایط خود را داشت. در حقیقت سرمایه بخش خصوصی به راحتی نمی‌توانست وارد سینما شود و آن را اداره کند. اینگونه سینما خود به خود رانده می‌شد به طرف بخشی که می‌توانستند فیلم‌های کلان با سرمایه کلان تولید کنند. این سرمایه کلان باعث گران شدن سینما شد و آن را از دسترس کسانی که می‌خواستند تولید کنند، خارج می‌کرد.

این فیلمساز در پاسخ به مخالفت خانه سینما با سالن‌سازی که از سوی ناصر شفق مطرح شد هم گفت: من در آن دوران در خانه سینما حضور داشتم. این بحث ربطی به خانه سینما نداشت. ساختار خانه سینما، ساختاری نبود که با چنین جریانی موافقت یا مخالفت کند. اصولاً سینما از سال ۷۲ به بعد که وارد مرحله توجه به بخش خصوصی شد تبدیل به سینمای گنجشک روزی شد به جای آنکه صنعتی، خودکفا شود. یکی از مواردی که بعد از رفتن مرحوم داد به معاونت سینمایی تاکید کردیم، رسیدن به یک نظام سینمایی بود. ناگفته نماند که خانه سینما و وزارت ارشاد آن زمان بیشترین و ارگانیک ترین ارتباط را با هم داشتند. تعریف اولیه این بود که مسئولیت به جریان فیلمسازی سپرده شود و نظارت دلسوزانه اولیه که گاهی مواقع دیکاتوری می‌شد و گاهی کمک می‌کرد، به سینماگر داده شود.

داوودی در جواب به این سوال قادری که چرا گفته می‌شود سال ۸۰ سینما به لحاظ اقتصادی شکست خورد؟ مطرح کرد: مساله این بود که جریان تولید فیلم نتوانسته بودند این ارتباط را با جریان سرمایه‌داری که از بیرون سینما وارد می‌شد، درک کنند. جریان سرمایه‌گذاری به آن شکل وارد نشده بود و سینماگران نسبت به عناصری مانند این موضوع بدبین بودند یعنی تصور می‌کردند یک نفر سفره‌ای پهن کرده و می‌خواهد همه چیز را به انحصار دربیاورد. این مساله از هر ۲ طرف مقاومت ایجاد می‌کرد.

خانه سینما از ابتدا به‌صورت معکوس بنا شد!

وی ادامه داد: ما در همان دوره‌ای که در خانه سینما بودیم برای ایجاد تفکر سینمای صنعتی و سینمایی که به جای متکی به تک محصولی، کمپانی شکل بدهد، گروهی را جمع کردیم و سینماگستر را به تعبیر کمپانی شکل دادیم تا در عرصه سینماداری، تولید، آموزش و به روز کردن سینما کمک کند اما مقاومت‌هایی از همه جوانب بود. اولین جریانی که مخالفت کرد جریان محافظه‌کاری سرمایه‌دار سینما بود، کسانی که از قبل از انقلاب تک به تک پول می‌گذاشتند و فیلم‌فارسی را تقلید می‌کردند. مشکلشان این بود که این جریان می‌تواند عرصه آنها را تنگ کند چون به مخاطب توجه دارد. بلافاصله جریان دولتی هم احساس کرد عوامل کنترل‌کننده از دست آنها خارج می‌شود، منظور عوامل نظارت و هدایتی است که برای خود تعریف کرده بودند. بنابراین جریان دولتی هم به صف مخالفان جدی درآمد و یک سال بعد سینماگستر منحل شد. من از خانه سینما دفاع نمی‌کنم چراکه از ابتدا به صورت معکوس بناگذاری شده و سیستم صنفی معیوب و هرمی بود. این اشکال هنوز وجود دارد و باعث می‌شود هر نوع تنوع و استقلال در خانه سینما با مشکل مواجه کند.

قادری ادامه داد: به نظر می‌رسد در این دوران بیشتر از اینکه سینما برای مخاطبش بجنگد چه از طریق ایجاد کمپانی و یا تولید محصولات مشخص، مدام گروه‌های مختلف در سینما بر سر منافع خود دعوا می‌کردند.

جیرانی در ادامه نشست درباره توجه به مخاطب در دهه ۶۰ عنوان کرد: فیلم‌های «سناتور» در سال ۶۳، «گل‌های داوودی» در سال ۶۴، «گمشده» در سال ۶۵، «دبیرستان» در سال ۶۶، «زیر بام‌های شهر» در سال ۶۷ و «در آرزوی ازدواج» در سال ۶۹ که سناریست آن‌ها من بودم همگی جزو فیلم‌های پرفروش دهه ۶۰ بودند. پس تماشاگر و فروش در دهه ۶۰ بوده است. آن چیزی که انوار و بهشتی مخالفت می‌کردند بازگشت به جریان قبل از انقلاب بود. این ۲ نفر با همه مخالف نبودند بلکه مخالف نسل میانه بودند. حذف در اینجا صورت می‌گیرد. بازیگران حذف شدند برای اینکه فضای جامعه ۵۷ ایدئولوژیک بود. همه دانشجویان دانشکده و آدم‌هایی که در نهادهای حکومتی بودند مخالف محمدعلی فردین و بهروز وثوقی بودند.

وقتی فردین به انجمن سینمای انقلاب رفت

شفق درباره این موضوع گفت: محمدعلی فردین زمانی که ما انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس را داشتیم، به انجمن آمد. آن زمان سینما جمهوری را با علی حاتمی داشت. ما فردین را با کشتی و قهرمان جهان بودنش می‌شناختیم. چهره‌ها را دوست داشتیم منتهی دوران فطرتی به وجود آمده بود. آقایان جیرانی جزو روشنفکران سینما و آن را بلد است اما بعد از جنگ برخی‌ها می‌خواستند به سینما وصل شوند یعنی یک فیلم تولید و بعد به سینما راه پیدا کنند.

در ادامه نشست جیرانی در پاسخ به پرسش قادری مبنی بر اینکه چرا افرادی همچون رسول صدرعاملی بعد از دهه ۶۰ و تا مدتی حذف شدند و یا فیلم ضعیف ساختند، گفت: رسول صدرعاملی بعد از «گل‌های داوودی»، «پاییزان» را ساخت. فیلمسازانی که مدنظر دارید، فیلم ضعیف نساختند. صباغ زاده خواست فیلم بهتری بسازد اما «خانه خلوت» را ساخت چراکه درجه بندی آمده بود و می‌خواست خود را با آن تطبیق دهد و درجه الف هم گرفت. ایشان سازنده «سناتور» و «گمشده» است اما می‌گوید اینها فیلم‌های بد من و بقیه آثارم خوب هستند.

وی ادامه داد: فیلمسازان تغییر مسیر دادند برای اینکه از سال ۶۶ به بعد کیفیت در مقابل کمیت قرار گرفت. درجه‌بندی کیفیت را بالا برد و کمیت را پایین آورد. وقتی کیفیت بالا رفت، بسیاری از فیلمسازانی که قبلاً سینمای عامه‌پسند و جریان اصلی کار می‌کردند، سعی کردند کار متفاوت بسازند حتی از طریق وزارت ارشاد به آقای خاچیکیان هم متاسفانه پیشنهاد دادند «چاوش» را بسازد که اشتباه بزرگی بود. دوستان می‌خواستند فضای سینما عوض شود و اگر قرار است اثر اکشن و مطلوب ساخته شود، مثل «کانی‌مانگا» باشد. به اعتقاد من این اثر از «عقاب‌ها» به لحاظ ساختار، کارگردانی و قصه پردازی بهتر است. با اکشن مخالف نبودند. همان زمان «دبیرستان» هم اکشن داشت و درجه ب گرفت و مورد تایید واقع شد.

انوار و بهشتی، فیلم‌فارسی را با «داستان» اشتباه گرفتند

جیرانی تاکید کرد: این جریان فیلم‌فارسی بود که باید حذف می‌شد. اشتباه این بود که تفکر فیلم‌فارسی را با داستان اشتباه گرفتند. اشتباه انوار و بهشتی این بود که تفکر فیلم‌فارسی ساختار تولید بود. اگر یک داستان جذابیت‌هایی داشت، مخالفت و فکر می‌کردند فیلم‌فارسی است. نمایندگانی که «تاراج» و «زینال بندری» را می‌ساختند، از گرفتن «زینال بندری» می‌ترسیدند. نگرانی در جامعه بود و روشنفکری دینی اگر مدیریت سینما را در دهه ۶۰ قبول نمی‌کرد، سینما به اینجا نمی‌رسید چراکه جریانی می‌خواست سینما را ایدئولوژیک کند. روشنفکری دینی ایدئولوژیک نبود علت اینکه سینمای دهه ۶۰ شکل گرفت برای اینکه مدیریت ایدئولوژیک نبود. فراموش نکنیم که روشنفکری دینی در آخر دهه ۶۰، چپ در دنیا فروریخت و تمام چپ‌های داخل دچار تغییر شده بودند. دوره دوم سینمای مهرجویی که با «هامون» و با «نمادگرا» خارج می‌شود به دلیل فرو ریختن چپ است.

مثل کرگدن پوست کلفت شدیم!

داوودی در جواب به این سوال قادری که آیا شرایط کاری‌اش بعد از موفقیت فیلم «نان، عشق، موتور ۱۰۰۰» بهتر شد یا نه، مطرح کرد: به هر حال بی تاثیر نبود. بعد از آن من فیلم‌های مورد علاقه خود را توانستم، بسازم مثل «تقاطع» و «رخ دیوانه» و «زادبوم» که این اثر برای من بسیار مهم بود، سه سال تولیدش طول کشید اما رفتار سیاسی با آن شد. ما بعد از هر فیلم مانند کرگدن یک لایه پوست روی پوستمان اضافه و شرایط سخت‌تر شد.

وی تاکید کرد: امروز اما با همان پوست کرگدنی هم کار کردن امکانپذیر نیست! چراکه تعریفی که دوستان در مدیریت فعلی برای سینما قائل هستند، سخیف شده است. اینکه به‌واسطه دو سه پروژه سینمای ایران را مهار کنیم و بقیه را رها کنیم، منجر به رونق سینما نمی‌شود. این نگاه وقتی وارد سینما می‌شود برای من سینماگر غیرقابل درک می‌شود که باید چه تولید کنم که هم ارزش داشته باشد، هم با مخاطب ارتباط برقرار کند.

هر جا سیاست کم آورده، به سینما فشار آورده است!

محمود اربابی هم در پایان سخنان خود گفت: سینمای ایران مسیر خودشان را به شکلی که توانایی داشته است و شرایط به آن اجازه می‌دهد، ادامه داده و در این مسیر بعضاً موفق هم بوده است اما متاسفانه هر جا سیاست در مدیریت فرهنگی کم آورده، به سینما فشار وارد کرده است.

شفق نیز در پایان مطرح کرد: از تک تک عوامل سینما به عنوان عنصر فکری و جنبی که تلاش می‌کنند آن را زنده نگه دارند که قطعاً زنده هم خواهد ماند، باید تشکر کنیم. این اواخر که وضعیت معیشت برای مردم وحشتناک سخت شده است، برای اهالی موسیقی، سینما و تئاتر بسیار سخت‌تر شده است و در این شرایط باید کنار مردم بایستیم.

شب سوم و آخر از سلسله نشست‌های تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب ۱۵ آبان ماه ساعت ۱۷ تا ۲۰ با حضور فریدون جیرانی، جواد شمقدری، علیرضا رییسیان، سیدمحمد حسینی و سیدضیا هاشمی برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- این اعتصاب تمام می‌شود؟

اتحادیه بازیگران آمریکا تایید کرد که در حال بررسی آخرین پیشنهاد از سوی استودیوها و پخش کنندگان است، زیرا اعتصاب این نهاد سینمایی وارد صد و پانزدهمین روز خود شده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از اسکرین، یکی از سخنگویان اتحادیه بازیگران سینما و تلویزیون آمریکا (SAG-AFTRA) اعلام کرد که پیشنهادی از سوی اتحادیه تهیه کنندگان فیلم و تلویزیون که شامل نمایندگان استویوهای بزرگ هالیوودی است،دریافت کردیم و آنها آن را «آخرین، بهترین و پیشنهاد نهایی» خود معرفی کرده اند و ما در حال بررسی آن هستیم و پاسخ خود را در چارچوب مسائل مهمی که در پیشنهادات خود به آن اشاره شده است، در نظر می‌گیریم. 

حداقل دستمزد، ساختار پاداش و مقررات هوش مصنوعی، موانع اصلی اختلاف بین اتحادیه بازیگران و اتحادیه تهیه‌کنندگان فیلم و تلویزیون (AMPTP) بوده است.

هالیوود و صنعت جهانی فیلم این تحولات را رصد می‌کنند و اتمسفر خوش‌بینی محتاطانه ای در این زمینه در هفته گذشته حاکم شده زیرا دو طرف مذاکره‌کننده در حال گفتگو بدون درز اطلاعات در رسانه‌ها هستند.  

در اواخر سپتامبر اتحادیه تهیه کنندگان سینما و تلویزیون آمریکا بهترین و آخرین پیشنهاد خود را ارائه کرد طرفین مذاکرات را در اکتبر ادامه دادند اما در نهایت ۱۱ اکتبر، اتحادیه تهیه کنندگان با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که شکاف بین طرفین بسیار زیاد است.

یکی از موضوعات مورد بحث، تقاضای اتحادیه بازیگران برای سهمی از درآمد سرویس‌های نمایش آنلاین است که به عنوان پاداش به اعضای بازیگران ارائه می‌شود. اتحادیه تهیه‌کنندگان فیلم و تلویزیون اعلام کرده که این پیشنهاد بیش از ۸۰۰ میلیون دلار در سال هزینه دارد که بار اقتصادی غیرقابل تحملی ایجاد می کند.

اعضای انجمن نویسندگان آمریکا اخیرا و پس از پنج ماه اعتصاب، توافق سه ساله جدیدی را با استودیوهای بزرگ تصویب کردند. قرارداد جدید شامل افزایش دستمزد، برخی محافظت‌ها در مورد استفاده از هوش مصنوعی و دیگر موارد می‌شود. 

رسانه سینمای خانگی- چین و ایران به دنبال ارتباط فرهنگی

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش از ظهر امروز در دیدار با معاون وزیر فرهنگ و گردشگری چین با خوش آمد به هیات چینی، گفت: امیدواریم این سفر زمینه‌ساز همکاری بین دو کشور باشد، ایران و چین دو شریک راهبردی هستند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مرکز روابط عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمدمهدی اسماعیلی در ادامه این دیدار با اشاره به گسترش روابط فرهنگی بین دو کشور افزود: در نظر داریم فضاهای فرهنگی هم پای فعالیت‌های سیاسی گسترش پیدا کند.

وی با اشاره به عضویت ایران در کشورهای عضو بریکس و پیمان شانگهای و ظرفیت‌های این اتحادیه‌ها در زمینه مسائل فرهنگی تاکید کرد: معتقدیم عضویت ایران در اتحادیه‌هایی مثل شانگهای و بریکس و استفاده از ظرفیت‌های فرهنگی کشورهای عضو می‌تواند زمینه‌ساز برگزاری فستیوال های فرهنگی و هنری باشد.

وی ادامه داد: امروز در کنار تمام مباحث سیاسی، یک خط تقابلی بین کشورهای مستقل در مقابل آمریکا وجود دارد و کشورهای مستقل در همین زمینه باید صفوف فرهنگی خود را تقویت کنند.

اسماعیلی در پایان با دعوت از وزیر فرهنگ چین برای سفر به تهران، گفت: امیدواریم این سفر به تعمیق بیشتر و ایجاد انسجام در فعالیت های فرهنگی و هنری مشترک کمک کند.

پیوستن ایران به پیمان‌های بریکس و شانگهای در گسترش روابط دو طرف موثر است

در این دیدار «لو اینگ چوانگ» معاون وزیر فرهنگ و گردشگری چین نیز خطاب به وزیر فرهنگ، گفت: بسیار دوست داشتم که ایران را از نزدیک ببینم؛ از مهمان‌نوازی و مهربانی شما تشکر می کنم.

وی ادامه داد: امیدواریم در این سفر گسترش همکاری دو جانبه گردشگری و فرهنگی ایجاد شود.

معاون وزیر فرهنگ چین با اشاره به سابقه تمدنی کهن دو کشور ایران و چین گفت: چین و ایران دو تمدن کهن و باستانی و دارای سابقه دوستی طولانی مدت‌اند که تبادل فرهنگی همواره مورد اهمیت دو طرف است.

وی ادامه داد: برگزاری رویدادهای فرهنگی و هنری  به ویژه برنامه عید بهار و هفته فیلم چین در ایران نشان از عمق روابط فرهنگی حاکم بر دو کشور است.

معاون وزیر فرهنگ چین در ادامه به برگزاری سه دوره متوالی هفته فیلم چین در سال ۲۰۱۹ اشاره کرد و گفت: سال ۲۰۱۹ سه دوره متوالی هفته فیلم چین در ایران برگزار شد که مورد استقبال هم قرار گرفت.

وی با دعوت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای سفر به چین، افزود: پیوستن ایران به پیمان‌های بریکس و شانگهای در گسترش روابط دو طرف موثر خواهد بود.

همچنین در این دیدار محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی گفت: روابط دوستانه ای با چین داریم و آثار متعددی همواره از کشور چین در جشنواره های ما حضور داشته است.

وی با اشاره به ظرفیت سینمایی کشورهای عضو شانگهای افزود: کشورهای عضو شانگهای با توجه به ظرفیت هایی که در حوزه سینما دارند می‌توانند قدرت جدیدی در برابر هالیوود باشند.

در ادامه رییس اداره ملی فیلم چین نیز گفت: حوزه فیلم و فیلم‌سازی بخش مهمی در همکاری فرهنگی بین دو کشور است و در این زمینه آماده تعامل هستیم.

وی ادامه داد: کشور چین و ایران دو فرهنگ غنی هستند که بخش مهمی از این فرهنگ در حوزه فیلم است و مردم دو کشور نسبت به تماشای آثار علاقه مندی دارند.

فرشاد مهدی پور معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ نیز در بخش دیگری از این دیدار گفت: از موضع گیری انسانی کشور چین در موضوع غزه سپاسگزاریم و امیدواریم در این حوزه‌ها این فعالیت ها را تعمیق ببخشیم.

گفت و گو درباره زیبایی‌های هنرهای دستی در دو کشور حین ثبت قاب یادگاری، پایان بخش این دیدار بود.

معاون وزیر فرهنگ و گردشگری جمهوری خلق چین در رأس هیاتی برای شرکت در دومین کمیته مشترک فرهنگ ایران و چین وارد ایران شد.

رسانه سینمای خانگی- هشتمین «مأموریت غیرممکن» تام کروز

هشتمین قسمت از سری فیلمهای اکشن «ماموریت غیرممکن» با حدود یک سال تاخیر در سال ۲۰۲۵ در سینماها اکران خواهد شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ورایتی، کمپانی پارامونت پیکچرز اعلام کرد که اکران قسمت جدید «ماموریت: غیرممکن» را تقریباً یک سال تمام به تعویق انداخته است و به جای تاریخ اصلی آن در ۲۸ ژوئن ۲۰۲۴ از ۲۳ مه ۲۰۲۵ این فیلم را راهی سینماها خواهد کرد. 

هشتمین فیلم از سری «ماموریت غیرممکن» نیز مانند دیگر فیلم‌های در اندازه و مقیاس خود در بحبوحه اعتصاب اتحادیه بازیگران آمریکا مجبور به توقف تولید شد و برای اکران در تابستان آینده تکمیل نخواهد شد. اگر اتحادیه بازیگران و استودیوها در مذاکرات جدید خود به توافقی دست نیابند، این سرنوشتی است که در انتظار بسیاری از فیلم پرهزینه هالیوودی خواهد بود. 

قسمت قبلی این سری فیلم با عنوان «ماموریت غیرممکن: روزشمار مرگ قسمت اول» را «کریستوفر مک کواری» کارگردانی کرد که درست قبل از دو فیلم «باربی» و «اوپنهایمر» در سینماها به نمایش درآمد. علیرغم نقدهای مثبت، این فیلم با ۵۶۷ میلیون دلار در سطح جهانی کمتر از انتظارات فروخت. 

قسمت جدید و هشتم این فیلم قرار است با یک عنوان جدید راهی سینماها شود و داستان آن نیز دنباله وقایع «روزشمار مرگ قسمت اول» خواهد بود. 

هالیوود ۱۰۰ روز است که با اعتصاب انجمن بازیگران سینمای آمریکا – فدراسیون هنرمندان تلویزیون و رادیو آمریکا (SAG-AFTRA) در مبارزه برای افزایش دستمزد پایه و تضمین عدم جایگزینی کار آنها با هوش مصنوعی، با چالش بزرگی رو به رو شده است. این اعتصابات تاثیر زیادی بر صنعت فیلم گذاشته و موجب تعطیلی پروژه‌ها و تاخیر در اکران‌های سینمایی شده، ضمن این که استودیوها را از استفاده از بازیگران برای تبلیغ پروژه‌هایشان بازداشته است.

این اعتصابات در ابتدا از سوی انجمن نویسندگان سینمایی و تلویزیونی آمریکا (WGA) آغاز شد اما آنها در نهایت مدتی قبل موفق شدند به توافقی با استودیوهای فیلمسازی بزرگ دست یابند و حالا فعالیت هالیوود در گرو توافق با اتحادیه بازیگران است. 

رسانه سینمای خانگی- بن‌بست در هالیوود

مذاکرات اتحادیه بازیگران آمریکا و استودیوهای بزرگ فیلمسازی بر سر مسائلی چون هوش مصنوعی بدون رسیدن به هیچ راه حلی متوقف شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از گاردین، مذاکرات بین استودیوهای هالیوود و اتحادیه بازیگران به دلیل درگیری دو طرف بر سر درآمد سامانه‌های نمایش‌آنلاین، استفاده از هوش مصنوعی و سایر موضوعاتی که هسته اصلی اعتصاب سه ماهه بازیگران بوده، به حالت تعلیق درآمد.

شکست در مذاکرات در واقع تلاش‌ها برای پایان دادن به تنش‌های کارگری را که اکثر تولیدات سینمایی و تلویزیونی مستقر در ایالات متحده را به حالت تعلیق درآورده بار دیگر به حالت تعلیق درآورد؛ اعتصابی که تاکنون میلیاردها دلار به اقتصاد کالیفرنیا زیان رسانده و هزاران نفر از بازیگران و دیگر فعالان عرصه سینما و تلویزیون را بیکار کرده است. 

اتحادیه بازیگران آمریکا (Sag-Aftra) از ماه جولای دست به اعتصاب زد. این اتحادیه هفته گذشته پس از پایان اعتصاب انجمن نویسندگان آمریکا (WGA)، مذاکرات خود را با استودیوها از سر گرفته بود.

پایان اعتصاب انجمن نویسندگان، امیدها را برای حل و فصل سریع اعتصاب بازیگران افزایش داده بود تا اینکه اتحاد تهیه کنندگان فیلم و تلویزیون (AMPTP) اعلام کرد که مذاکرات آنها با اتحادیه بازیگران پس از بررسی جدیدترین پیشنهاد به حالت تعلیق درآمده است.

«AMPTP» که نماینده نتفلیکس، والت دیزنی و سایر شرکت‌های رسانه‌ای است، گفت: «پس از گفتگوهای مهم، واضح است که شکاف بین ما و اتحادیه بازیگران بسیار زیاد است و گفتگوها دیگر ما را به سمتی سازنده سوق نمی‌دهد». 

اتحادیه بازیگران در نامه‌ای به اعضای خود اعلام کرده که با حسن نیت با استودیوها مذاکره کرده است، علیرغم این واقعیت که هفته گذشته آنها پیشنهادی ارائه کردند که به طرز شگفت‌انگیزی، ارزش کمتری نسبت به پیشنهاد آنها قبل از شروع اعتصاب داشته است. با ناامیدی عمیق گزارش می دهیم که مدیران استودیوها پس از خودداری از مقابله با آخرین پیشنهاد ما، از میز مذاکره خارج شده‌اند. 

یکی از موضوعات مورد بحث، تقاضای اتحادیه بازیگران برای سهمی از درآمد سرویس‌های نمایش آنلاین است که به عنوان پاداش به اعضای بازیگران ارائه می شود. اتحادیه تهیه‌کنندگان فیلم و تلویزیون اعلام کرده که این پیشنهاد بیش از 800 میلیون دلار در سال هزینه دارد که بار اقتصادی غیرقابل تحملی ایجاد می کند». 

اعضای انجمن نویسندگان آمریکا اخیرا و پس از پنج ماه اعتصاب، توافق سه ساله جدیدی را با استودیوهای بزرگ تصویب کردند. قرارداد جدید شامل افزایش دستمزد، برخی محافظت‌ها در مورد استفاده از هوش مصنوعی و دیگر موارد می‌شود. 

رسانه سینمای خانگی- سینما در مسیر آزادگی حرکت می‌کند؟

بعد از حملات مکرر رژیم اشغال‌گر قدس به نوار غزه در سال ۲۰۱۴، جمعی از سینماگران و هنرمندان در سراسر دنیا به جنگ و وحشیگری علیه فلسطینیان اعتراض کردند. «خاویر باردم، پنلوپه کروز و پدرو آلمادوار» که هر سه برنده جایزه اسکار هم بودند نامه‌ای را امضا کردند که در آن از سران اتحادیه اروپا خواسته شده بود اقدامات رژیم صهیونیستی را محکوم کنند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در این نامه آمده بود، «خانه‌های فلسطینی ویران می‌شوند؛ آب، برق و حتی دسترسی آزادانه به بیمارستان، مدرسه و زمین‌های کشاورزی از آنها مضایقه می‌شود. در حالی که جامعه جهانی هیچ کاری انجام نمی‌دهد.» این نخستین‌بار نبود که خاویر باردم از فلسطینی‌ها حمایت می‌کرد. او پیش از این نیز اقدامات رژیم صهیونیستی را مصداق «بربریسم» دانسته بود و اعلام کرده بود حاضر نیست مالیاتی که او به دولت اسپانیا می‌دهد صرف این بربریسم شود.

این بازیگر سرشناس همچنین اعلام کرده بود دوستان یهودی زیادی دارد که بسیاری از آنها با او هم‌نظرند. او در پاسخ به آنهایی که اسرائیل را در حال دفاع از خود می‌دانند گفته بود: «شما نمی‌توانید بگویید این دفاع از خود است، وقتی کودکان را به قتل می‌رساندید.»

فشار لابی صهیونیست بر سینماگران
اما بعد از چند روز، نامه‌ای از باردم منتشر شد که در آن، امضایش زیرنامه یادشده را فقط به معنای درخواستی برای صلح دانسته است. پنلوپه کروز همسر مشهور خاویر باردم نیز چندی پس از امضای نامه، مجبور شد نامه دیگری بنویسد و «سوء تفاهم‌ها» را بر طرف کند.

در سال‌های اخیر فشار لابی‌های صهیونیستی بر چهره‌های سرشناس سبب‌شده آنها کمتر به سراغ موضع‌گیری علیه رژیم صیهونیستی بروند؛ تا جایی که بعد از گذشت چند روز از التهاب‌های نوار غزه در مهرماه امسال، هنوز هیچ چهره برجسته‌ای، واکنشی در حمایت از فلسطینیان منتشر نکرده استاین نخستین‌بار نبود که یک سلبریتی از فلسطین حمایت می‌کند و بعد از مدتی مجبور می‌شود مواضع ضد اسرائیلیش را تلطیف کند. در همان سال «ریحانا» خواننده سرشناس نیز در صفحه اجتماعیش توئیتی منتشر کرد که بعد از ۸ دقیقه حذف شد. متن این توئیت «#FreePalestine» بود. چندی بعد فردی نزدیک به این خواننده مشهور گفت، او روی لینکی کلیک کرده و نمی‌دانسته که آن لینک در واقع اقدام برای توئیت عبارت یاشده بوده است.

اتفاقی مشابه هم در مورد «کیم کارداشیان» افتاده بود. او اگرچه در صفحه اجتماعیش، هم برای اسرائیلی‌ها و هم برای فلسطینی‌ها دعا کرده بود، پس از مدتی مجبور به حذف پستش و عذرخواهی بابت کاری که کرده بود، شد.

در سال‌های اخیر فشار لابی‌های صهیونیستی بر چهره‌های سرشناس سبب‌شده آنها کمتر به سراغ موضع‌گیری علیه رژیم صیهونیستی بروند؛ تا جایی که بعد از گذشت چند روز از التهاب‌های نوار غزه در اکتبر(مهرماه) امسال، هنوز هیچ چهره برجسته‌ای، واکنشی در حمایت از فلسطینیان منتشر نکرده؛ اما در تاریخ رجال سینمای جهان همواره چهره‌هایی بودند که از مواضع ضد صهیونیستی خود کوتاه نیامده و مغلوب فضای پرفشار نژادپرستانه نشدند.

چهره‌هایی که مغلوب فضای نژادپرستانه صیهونیست‌ها نشدند

«اما واتسون» ستاره هری پاتر، با یک بازپست اینستاگرامی که در ژانویه(دی‌ماه) ۲۰۲۲ به اشتراک گذاشته شد، به حملات رژیم اشغالگر قدس واکنش نشان داد. این پست، کلاژی را نشان می‌داد که روی آن عبارت «همبستگی یک فعل است.» نقش بسته بود و در پس زمینه، معترضانی بودند که پرچم‌های فلسطین را حمل می‌کردند.

این پست با محکومیت برخی مقام‌های اسرائیلی مواجه شد که واتسون را به یهودی‌ستیزی متهم کردند. بلافاصله این اقدام واتسون به اکوسیستم هنری آمریکا شیوع پیدا کرد و توسط تعدادی از ستارگان از جمله «سوزان ساراندون، مارک روفالو، گائل گارسیا برنال و ویگو مورتنسن» دفاع شد.

«ژان لوک گدار» کارگردان موج نو فرانسوی از دیگر چهره‌های مهم ضد صهیونیسم در اروپا و جهان و همچنین به جریان مارکسیسم در فرانسه محسوب می‌شود که از نخستین فیلمش نگاه منتقدانه‌ای نسبت به آمریکا و امپریالیسم و مساله عدالت بروز می‌دهد.
تنفر و انتقاد او از آمریکا تا جایی پیش می‌رود که وقتی به مراسم اسکار برای دریافت جایزه دعوت می‌شود با بی‌اعتنایی تمام به خبرنگاری می‌گوید: «من ویزای آمریکا ندارم و نمی‌خواهم داشته باشم. ضمنا نمی‌خواهم برای مدت طولانی سوار هواپیما شوم.» این پاسخ گدار، هنوز جدی به حساب نیامده بود تا آنکه روز بعد در خبرها خواندند: گدار به آکادمی نیامد!

موضع گدار نسبت به مساله فلسطین نیز از همین نگاه آزادی‌خواهانه و ضد امپریالیسم نشات می‌گرفت. در فیلم «گدار عشق من» ساخته «میشل آزاناویسوس» وقتی دو جوان از گدار می‌پرسند آیا قصد ندارد فیلمی سرگرم‌کننده بسازد، با جدیت می‌گوید: تا انسان‌ها در ویتنام، فلسطین و یمن با دل خوش نخندند فیلم بامزه نمی‌سازم.

او در سال ۱۹۷۰ به فلسطین سفر کرد و در چنین فضایی بود که با همکاری سازمان آزادی‌بخش فلسطین تصمیم گرفت فیلمی مستند درباره واقعیت مبارزه مردم آن کشور بسازد. «ماسائو آداچی» منتقد ژاپنی درباره گدار و فیلم مستند «اینجا و جای دیگر» می‌نویسد: «چند نکته وجود دارد که من و گدار را به هم پیوند می‌دهد. آشکارترینش به تعهد مشترک ما به مبارزه برای آزادسازی فلسطین مربوط است. او حمایت خود را از مبارزه مسلحانه سازمان آزادی‌بخش اظهار می‌کند؛ با علم به اینکه رهایی فلسطین به روش مسالمت‌آمیز ممکن نبود و اینکه فلسطینی‌ها انتخاب دیگری جز درگیر جنگ خلقی طولانی‌شدن با اسرائیل و با ارتشی که برابری بین زنان و مردان آن لازم تلقی می‌شد، نداشتند. این‌ها موضوع‌های اصلی و همان اندازه برای گدار مهم بودند که برای سازمان آزادی‌بخش فلسطین.»

«کن لوچ»کارگردان شهیر انگلیسی از دیگر نام‌هایی‌است که همواره علیه جنایات رژیم اشغالگر قدس واکنش نشان داده. او در فیلم‌های خود اغلب تصویر انسانی را نشان می‌دهد که در بحران‌های اجتماعی و سیاسی راه‌حلی انسانی و عدالت‌گونه اتخاذ می‌کند و مرعوب قدرت‌ها نمی‌شود. او در چارچوب فکری خود نیز همواره بر عدالت‌پیشگی و اخلاق‌محوری نظر دارد و بر این اساس، علیه مواضع اسرائیل صحبت می‌کند.

لوچ در سال ۲۰۰۹ و بعد از نمایش فیلم پرمخاطبش، یعنی در جست‌وجوی اریک، در چند بزنگاه فرهنگی از مواضع ضد اسرائیلی خود سخن گفت. بعد از نمایش فیلمش در سرزمین‌های اشغالی، به این اکران‌ها واکنش نشان داد و درآمد حاصل از اکران‌ها را به موسسه ضد صهیونیستی بی‌دی‌اس (BDS) بخشید. در جشنواره فیلم ملبورن وقتی متوجه شد یکی از حامیان اصلی جشنواره رژیم صهیونیستی است، فیلم در جست‌وجوی اریک را از فهرست فیلم‌های شرکت‌کننده خارج کرد.

در سال ۲۰۲۱ بیش از ۶۰۰ موسیقیدان با امضای نامه‌ای خواستار بایکوت اسرائیل و حمایت از مردم فلسطین شدنددر فستیوال فیلم سارایوو در سال ۲۰۱۴ از جامعه هنری خواست، اسرائیل را بایکوت فرهنگی کنند. لوچ با بیان احساساتش از کشتار مردم غزه به عنوان خشم و ناامیدی عظیم گفت: کشور من، در نهایت شرمندگی، رفتارهای قلدرانه آمریکا را دنبال می‌کند اما ما هم بی‌قدرت نیستم؛ ما هم می‌توانیم با هم وارد عمل شویم.

در این بخش از سخنرانی‌اش بود که لوچ پیشنهاد کرد باید کاملا همه فعالیت‌های فرهنگی را که ردی از اسرائیل در آن وجود دارد، تحریم کرد. وی افزود: این شامل فیلم، موسیقی، مطالعات دانشگاهی و همه چیز می‌شود. اسرائیل باید به یک رژیم کاملا منفور و پس‌زده بدل شود. حتی بگویم اسرائیل نباید در مسابقات موسیقی یوروویژن حضور داشته باشد.

این درخواست لوچ در میان رسانه‌ها بازتاب گسترده‌ای داشت. تحریم‌های اقتصادی و علمی که پیش از این در فلسطین و میان جوانان انگلیس در جریان بود به سمت تحریم‌های فرهنگی هم کشیده شد. تا جایی که در سال ۲۰۲۱ بیش از ۶۰۰ موسیقیدان با امضای نامه‌ای خواستار بایکوت اسرائیل و حمایت از مردم فلسطین شدند.

رسانه سینمای خانگی- داوران جشنواره فیلم دنا انتخاب شدند

هیئت انتخاب و داوری بخش «فیلم» شصت‌و‌هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان یاسوج-دنا که از 3 تا 6 مهرماه 1402 به میزبانی انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر یاسوج برگزار می‌شود، معرفی شدند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، اعضای هیئت انتخاب و داوری شصت‌و‌هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان یاسوج-دنا که آثار سینمایی چهار بخش «داستانی»، «تجربی»، «پویانمایی» و «مستند» را ارزیابی کرده‌اند، معرفی شدند.

محمد حمزه‌ای، رضا دانش پژوه، لیلی عاج، مهدی غلامی سوق، مهدی فردقادری، مهدی فرودگاهی و سید غلام‌رضا نعمت‌پور هنرمندان باسابقه‌ای هستند که فیلم‌های متقاضی حضور در شصت‌و‌هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان یاسوج-دنا را انتخاب کرده و آثار راه‌یافته به بخش‌های مختلف برای رقابت را داوری می‌کنند.

محمد حمزه‌ای

محمد حمزه‌ای متولد 1359 در شهر اراک است که تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی در رشته کارگردانی سینما به اتمام رسوند و در ادامه به عنوان تهیه کننده و کارگردان سینما به فعالت‌های هنری خود ادامه داد.

لازم به ذکر است وی تاکنون عضو هیئت انتخاب و داوری جشنواره منطقه­‌ای سینمای جوان اروند ( آبادان)، هیئت داوران منتقدان جشنواره فیلم‌­های مستند «سینما حقیقت»، هیئت انتخاب فیلم‌­های آکادمی ایسفا، هیئت انتخاب و داوری مسابقه فیلم­نامه ­نویسی چهل سال سینمای دفاع مقدس، هیئت داوران بخش اصلی آثار کوتاه شانزدهمین جشنواره فیلم دفاع مقدس، آکادمی داوری بیستمین جشن سینمای ایران، هیئت انتخاب سومین جشنواره فیلم‌­های کوتاه دانشجویی امید، هیئت انتخاب جشنواره فیلم‌­های کوتاه موج کیش بوده است.

حمزه‌ای کارگردانی فیلم‌­های سینمایی «آذر» و «کاپیتان»، کارگردانی فیلم‌­های تلویزیونی و ویدیوئی «خراش»، «صدای پای باران»، «حبیب آقا» و سه‌­گانه فیلم‌­های پلیسی «مرتضا»، «زخم کاری» و «آخر بازی» و ساخت بیش از بیست فیلم کوتاه و نیمه بلند که شامل «مثل همیشه»، «بی سرو صدا»، «دور یا نزدیک» و «طبق عادت همیشگی» است، در کارنامه هنری خود دارد.

رضا دانش پژوه

رضا دانش ­پژوه متولد ۱۳۵۸ در شهر یاسوج است و کارگردانی سینما را در مقطع کارشناسی آموخته و همچنین دانش آموخته سینما از مدرسه فیلم و تلویزیون هندوستان است و تاکنون به عنوان نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سینما فعالیت کرده است.

وی تاکنون مشاور هنری اتحادیه انجمن‌­های اسلامی شبه قاره هند، مدیر اجرایی طرح اکران۳۰ اثر سینمای ایران در آرشیو فیلم هند، عضو هیئت داوران هفتمین جشنواره فیلم دانشجویی ایالت ماهاراشترا بمبئی بوده است و فیلم کوتاه‌های «همه زندگی‌­ام»،«نیهال»، «عروس بلوط»، «ایرانوود»، «آدم و حوا»، «آنجلینا» را کارگردانی کرده است و نویسندگی مجموعه نمایش­نامه‌های «شام آخر» و «روزی روزگاری همین کوچه پایینی» و مجموعه داستان کوتاه «درخت گیلاس» برای اقتباس سینمایی، بخشی دیگر از فعالیت‌های دانش پژوه در عرصه سینما است.

جایزه بهترین فیلم­نامه سینمایی از اولین جشنواره بین­‌المللی فیلم کیش، جایزه بهترین فیلم­نامه سینمایی از نهمین جشنواره فیلم عمار، لوح ویژه هیئت داوران ششمین جشنواره فیلم دانشجویی ایالت ماهاراشترا، بمبئی، برای فیلم «همه زندگی­‌ام»، بهترین فیلم­نامه از جشنواره منطقه‌­ای سینمای جوان سنندج برای فیلم «همه زندگی‌­ام»، لوح تقدیر بهترین فیلم­نامه از چهل‌­و­هشتمین جشنواره منطقه‌­ای سینمای جوان دنا، از جمله افتخارات این هنرمند است.

لیلی عاج

لیلی عاج متولد 1357 در شهر تهران است و تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ­ارشد ادبیات نمایشی گذرانده است و از اواخر دهه 70 به عنوان مدرس، نویسنده و کارگردان تئاتر و سینما فعالیت کرده است.

وی عضو پیوسته و رسمی انجمن‌‎های نویسندگان و کارگردانان خانه تئاتر، دبیر اجرایی بخش تئاتر جشنواره آنلاین «هنر زنده است»، داور بیست‌­وششمین جشنواره لاله‌‎های سرخ اندیمشک، داور رشته نمایش­نامه‌‎نویسی یازدهمین جشنواره بین‌­المللی سیمرغ، داور بیست‌­وششمین جشنواره تئاتر تهران، داور بخش نمایش­نامه‌­نویسی شانزدهمین جشنواره تئاتر رضوی و داور سیزدهمین جشنواره تئاتر مرصاد بوده و همچنین به عنوان نویسنده و کارگردان نمایش‌­های «خواب زمستانی»، «قند خون»، «کمیته نان»، «نایب سرخی‌­ها»، «کجایی ابراهیم؟»، «بابا آدم» در رزومه دارد.

همکاری و تولید و اجرای تئاتر با دانشجویان دانشگاه صوفیا بلغارستان، نویسندگی و کارگردانی فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا»، نویسندگی و کارگردانی فیلم کوتاه «هیمن»، «پاییز» «هه‏ره وس»، مستند داستانی «هرچه تو را به یاد من بیاورد زیباست» از دیگر فعالیت‌های هنر عاج است.

دیپلم افتخار بهترین کارگردانی فیلم اول از چهل­‌ویکمین جشنواره بین‌­المللی فیلم فجر، جایزه ویژه هیئت داوران از هفدهمین جشنواره بین­‌المللی فیلم مقاومت برای فیلم «سرهنگ ثریا»، تندیس و جایزه گوهرشاد از چهل‌­ویکمین جشنواره بین‌­المللی فیلم فجر، چهره‌­ سال هنر انقلاب اسلامی در رشته نمایش، تندیس جشنواره و دیپلم افتخار بهترین نمایش­نامه سی­‌وهفتمین جشنواره بین‌­المللی تئاتر فجر برای نمایش­نامه‎ «سالی که دوبار پاییز شد»، از جمله جوایز این هنرمند است که در کارنامه هنری خود داشته است.

مهدی غلامی سوق

مهدی غلامی­ سوق متولد 1368 در شهر سوق از استان کهگیلویه و بویراحمد است و در مقطع کارشناسی ­ارشد تهیه ­کنندگی تلویزیون و کارشناسی کارگردانی سینما، تحصیلات آکادمیک خود را پشت سرگذاشته است و هم‌اکنون به عنوان کارگردان و تهیه ­کننده مشغول فعالیت است؛ کارگردانی فیلم ­کوتاه‌‌های «ضلع پنجم مستطیل» و «آخرت»، تهیه ­کنندگی فیلم‌­های مستند «ماه دیگر» و «آبی به رنگ کربلا»، نویسندگی و کارگردانی فیلم کوتاه «سایه» از جمله فعالیت‌های غلامی است.

جشنواره منطقه‌­ای ملایر، جشنواره‌ Kinofilm 17 th Manchester international short film & animation festival منچستر/انگلستان، ETHOS Film awards 2021  لوس­آنجلس/ آمریکا، Defy film festival 2021 نشویل/ آمریکا، Southern cone international film festival شیلی و Iran fest italy 2021، جشنواره‌هایی هستند که این کارگردان در آن‌ها به عنوان فیلم‌ساز حضور داشته است و آثارش نمایش داده شده است.

مهدی فردقادری

مهدی فردقادری­ متولد ۱۳۶۵ در شهر نیشابور است و تاکنون به عنوان کارگردان، نویسنده و تهیه ­کننده فعالیت کرده است.

رییس هیئت داوران جشنواره اورسیا روسیه، عضو هیئت داوران در چندین جشنواره بین‌­المللی ازجمله جشنواره ایسکیا ایتالیا، برنوشانزده جمهوری چک، فیلم‌­های اول و دوم قزاقستان، بوگورا بنگلادش و جشنواره فیلم‌های ترسناک روسیه بخشی از فعالیت‌های فردقادری به عنوان داور و هیئت انتخاب جشنواره‌های داخلی و بین‌المللی است.

کارگردانی، نویسندگی و تهیه ­کنندگی فیلم «آزردگان»، کارگردانی، نویسندگی و مجری طرح فیلم «بی وزنی»، کارگردانی و نویسندگی فیلم «جاودانگی»، تهیه کنندگی فیلم بلند «پسر»، کارگردانی، نویسندگی و تهیه ­کنندگی فیلم­‌های کوتاه «لذت‌­های گناه آلود»، «ماجرای یک شب بارانی»، «گرامافون» و «روایت آینه­‌ای داستان‌­های ساده»، کارگردانی و نویسندگی فیلم­‌های کوتاه «گلدانی که پاییز می‌­شود»، «دایره­‌های معکوس» و «تناوب»، کارگردانی، نویسندگی و تهیه­ کنندگی فیلم مستند «زندگی خورشید» و نویسندگی کتاب «مردی که هیچ زنی دوستش نداشت»، از جمله فعالیت‌های این کارگردان سینما است که تجربه حضور در بیش از چهل جشنواره بین‌­المللی ازجمله جشنواره بین‌المللی فیلم مونیخ آلمان و ترانسیلوانیا رومانی با فیلم سینمایی «جاودانگی»، حضور در چند جشنواره بین‌المللی و دریافت جوایزی از آمریکا و اروپا با فیلم «بی وزنی» را در کارنامه هنری خود دارد.

مهدی فرودگاهی

مهدی فرودگاهی متولد 1352 در شهر همدان است و تحصیلات خود را در مقطع کارشناس ارشد حقوق خصوصی به پایان رسانده است و نویسندگی و کارگردانی فیلم‌های کوتاه در انجمن سینمای جوانان ایران، نگارش، ترجمه و ویرایش نشریات سینمایی، عضویت در انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران، عضویت در هیئت‌های انتخاب و داوری جشنواره‌­های بین‌­المللی فیلم، تهیه ­کننده رسمی شبکه یک سیما و ده سال فعالیت در تأمین برنامه خارجی سازمان صداوسیما، از جمله فعالیت‌های هنری و سینمایی این هنرمند است.

نویسندگی و کارگردانی 6 فیلم کوتاه در انجمن سینمای جوانان ایران، نگارش و گردآوری 12 عنوان کتاب سینمایی ازجمله «رویاهای بیداری»، «حرفی از جنس زمان»، «چشمه‌­ها و چشم‌­ها»، «باغ بیکران»، «همیشه بهار»، «فیلم­نامه­ نویسی ارتباط تصویری»، ویرایش 15 عنوان کتاب و کاتالوگ در زمینه سینما و ادبیات، تدریس و برگزاری کارگاه‌­های آموزش فیلم­نامه از سال 1374 و عضویت در شوراهای آموزش، تهیه­ کنندگی، کارگردانی مستند و برنامه‌­های تلویزیونی در شبکه­‌های مختلف سیما مانند برنامه‌های «سینما یک»، «مستند برتر»، «جادوی تصویر»، «پایداری در قاب»، «دروازه‌­های خالی»، «آشیان بر آب»، «موریانه» و «سینمای جهان» از جمله دیگر فعالیت‌های فرودگاهی می‌توان نام‌برد.

سید غلام‌رضا نعمت‌پور

سیدغلامرضا نعمت­‌پور متولد 1355 در شهر خرم‌­آباد است و تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد تهیه­ کنندگی سینما و کارشناسی کارگردانی سینما گذرانده است.

رییس هیئت مدیره خانه سینمای مستند لرستان، عضو انجمن فیلم کوتاه خانه سینما، عضو انجمن عکاسان ایران، معاون هنری، سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان، کارشناس امور سینمایی و سمعی و بصری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان، مدرس فیلم­سازی انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر خرم‌­آباد و عضو شورای رسیدگی و نظارت بر آموزشگاه‌­های آزاد سینمایی استان خرم‌آباد، از جمله سوابق سینمایی نعمت‌پور است.

مستند کوتاه‌های «مرثیه‌­های خاک»، «مانکن­‌ها»، «اینجا زندان نیست»، «قاب­‌های شکسته»، «غمگین‌­تر از ترانه»، «برای گونگادین بهشت نیست»، پویانمایی‌های «فاصله»، «تندیس باد»، «کویر»، «بازگشت»، فیلم کوتاه‌های «دزد و نماز»،«سکوت آوا» در کارنامه هنری این هنرمند است و موفق شده است تندیس بهترین تحقیق و پژوهش بخش مستند سی‌­امین و سی‌­ودومین جشنواره بین‌­المللی فیلم کوتاه تهران، بهترین تحقیق و پژوهش و کسب جایزه بهترین فیلم بخش پرتره هفتمین جشنواره بین‌­المللی سینما حقیقت، لوح تقدیر چهاردهمین جشنواره بین‌­المللی سینمای جوان تهران برای انیمیشن «فاصله»، جایزه بهترین کارگردانی جشنواره استانی پویانمایی حرکت برای فیلم «بازگشت» دریافت کند.

لازم به ذکر است، شصت‌و‌هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان یاسوج-دنا، طبق برنامه‌ریزی قبلی قرار بود در تاریخ 23 تا 26 تیرماه 1402 برگزار شود که به دلیل سفر استانی رییس جمهور به استان کهگیلویه و بویراحمد و فرارسیدن ماه محرم و صفر، این رویداد سینمایی به مهرماه 1402 موکول شد.

شصت‌و‌هفتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان دنا، 3 تا 6 مهرماه 1402 به‌ میزبانی انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر یاسوج و به‌ دبیری امین درخشان در شهر یاسوج برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «اکولایزر»، باربی و اوپنهایمر را جا گذاشت

قسمت سوم از فیلم اکشن «اکولایزر» در حالی صدرنشین سینماها شد که دو فیلم «باربی» و «اوپنهایمر» به رکوردهای جدیدی دست یافتند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از یواِس‌اِی تودی، سومین قسمت از سری فیلم‌های «اکولایزر» (برابرساز 3) با بازی «دنزل واشنگتن» با فروش بالغ بر ۴۰ میلیون دلار در آخر هفته در صدر گیشه سینمای آمریکا قرار گرفت و به شش هفته حضور فیلم «باربی» در صدر پایان داد.

فروش گیشه تابستانی سینمای آمریکا برای نخستین بار از زمان شیوع کرونا از چهار میلیارد دلار عبور کرد و فیلم‌های «باربی» و «اوپنهایمر» نقش چشمگیری در ثبت این رقم داشته‌اند.

«باربی» ساخته «گرتا گرویگ» رسما با رسیدن به فروش ۱.۳۶ میلیارد دلار از فیلم «برادران سوپر ماریو» پیشی گرفت و به پرفروش‌ترین فیلم سال ۲۰۲۳ تبدیل شد، در حالی که «اپنهایمر» به کارگردانی «کریستوفر نولان» با عبور از ۸۵۰ میلیون دلار در گیشه جهانی، سومین فیلم پرفروش سال نام گرفت.

فیلم جدید «اکولایزر ۳» در زمان پرتنشی برای هالیوود اکران شده و اتحادیه بازیگران آمریکا از حدود ۵۰ روز قبل برای رسیدن به قراردادهای منصفانه وارد اعتصاب شده‌ است و به همین دلیل «دنزل واشنگتن» نمی‌توانست برای این فیلم که توسط همکار دیرینه‌اش «آنتوان فوکوا» کارگردانی شده بود، تبلیغ کند. با این حال برخی کارشناسان معتقدند این فیلم اکشن یک مورد استثنایی است که می‌تواند بدون تبلیغ از سوی «دنزل واشنگتن» به موفقیت برسد چرا که مجموعه فیلمی شناخته شده است.

«واشنگتن» یکی از مشهورترین بازیگران، کارگردانان و تهیه کنندگان نسل خود است و در طول دوران حرفه‌ای فعالیت هنری خود علاوه بر دریافت هشت نامزدی دیگر دو جایزه اسکار را برای فیلم‌های «شکوه» و «روز تمرین» دریافت کرده است. از دیگر افتخارات او می‌توان به جایزه تونی برای بازی در سریال «حصارها» در سال ۲۰۱۰ و جایزه یک عمر دستاورد سسیل بی.‌دمیل (جایزه افتخاری گلدن گلوب) در سال ۲۰۱۶ اشاره کرد.

«دنز ل واشنگتن» در سال ۲۰۲۰، از سوی نیویورک تایمز به عنوان بزرگترین بازیگر قرن بیست و یکم انتخاب شد. او پس از «سیدنی پواتیه»، دومین چهره سیاه‌پوست است که موفق به کسب جایزه اسکار شده است.

فیلم جدید «اکولایزر» عموما نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرده و تاکنون نمره ۷۶% را در وبسایت راتن تومیتوز به دست آورده و مخاطبان سینمایی نیز نمره سینمایی (CinemaScore A) به این فیلم داده‌اند.

«اکولایزر ۳» با احتساب فروش در دیگر کشورها، تاکنون بیش از ۶۰ میلیون دلار در سطح جهان فروخته است.

رسانه سینمای خانگی- اعتصاب «ناپلئون» را شکست می‌دهد؟

فیلم سینمایی «ناپلئون» ساخته «ریدلی اسکات» به دلیل اعتصابات جاری در هالیوود احتمالا با تاخیر و در سال ۲۰۲۴ اکران می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ورایتی، با توجه به حضور «واکسن فینیکس» در نقش «ناپلئون» و عدم امکان تبلیغ فیلم توسط وی به دلیل اعتصاب اتحادیه بازیگران آمریکا، احتمالا اکران این فیلم که قرار بود توسط کمپانی سونی و اپل از تاریخ ۲۲ نوامبر ۲۰۲۳ انجام شود، به سال آینده موکول می‌شود.

با توجه به این که فیلم «ناپلئون» قرار است در تعطیلات روز شکرگزاری اکران شود، با توجه به اعتصابات، کار دشواری برای رقابت با پنج فیلم دیگری خواهد داشت که همزان اکران می‌شوند.

فیلم سینمایی «ناپلئون» نخستین همکاری «ریدلی اسکات» کارگردان و «واکین فینیکس» بازیگر برنده اسکار پس از گذشت پیش از دو دهه از ساخت فیلم «گلادیاتور» است که «فینیکس» در نقش ناپلئون در مقابل «ونسا کربی» در نقش ژوزفین همسر امپراتور فرانسه مقابل دوربین رفته است.

فیلم نگاهی اصیل و شخصی به ریشه‌های ناپلئون و صعود سریع و بی‌رحمانه‌اش به امپراتوری دارد که از منظر رابطه اعتیادآور و اغلب ناپایدار او با همسرش ژوزفین نگریسته می‌شود. «طاهر رحیم»، «بن مایلز»، «متیو نیدهام» و «لودین سانیه» دیگر بازیگران این فیلم هستند.

«اسکات» پیش از این نیز فاش کرده بود که انتخاب «فینیکس» برای نقش «ناپلئون» منجر به بازنویسی کامل فیلمنامه شد تا بازیگر راحت‌تر باشد. فیلمنامه «ناپلئون» توسط «دیوید اسکارپا» نوشته شده است که فیلمنامه فیلم «همه پول دنیا» به کارگردانی «اسکات» را نیز نوشته است.

هالیوود مدتی است با اعتصاب و انجمن نویسندگان و انجمن بازیگران سینمای آمریکا – فدراسیون هنرمندان تلویزیون و رادیو آمریکا (SAG-AFTRA) در مبارزه برای افزایش دستمزد پایه و تضمین عدم جایگزینی کار آنها با هوش مصنوعی، با چالش بزرگی رو به رو شده است. این اعتصابات تاثیر زیادی بر صنعت فیلم گذاشته و موجب تعطیلی پروژه‌ها و تاخیر در اکران‌های سینمایی شده، ضمن این که استودیوها را از استفاده از بازیگران برای تبلیغ پروژه‌هایشان بازداشته است.

مسائل اصلی این دو نهاد سینمایی عبارتند از هوش مصنوعی، سهم از درآمد سامانه‌های نمایش آنلاین و افزایش اساسی حداقل دستمزدها با توجه به تورم است.

این نخستین اعتصاب دوگانه (نویسندگان و بازیگران) در بیش از ۶۰ سال اخیر در آمریکاست.

خروج از نسخه موبایل