مدیر بخش بینالملل نخستین جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» از ارسال ۳۰۰ فیلم بلند، کوتاه و مستند توسط فیلمسازان خارجی به این رویداد خبر داد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ستاد خبری نخستین جشنواره بینالمللی فیلم «حوا»، فاطمه جواهرساز مدیر بخش بینالملل نخستین جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» درباره تعداد آثار رسیده به دبیرخانه رویداد در این بخش بیان کرد: بخش بینالملل جشنواره «حوا» از مدتی قبل کار خود را شروع کرد و با کشورهای مختلف نامهنگاری برای دریافت آثار صورت گرفت.
مدیر بخش بینالملل جشنواره فیلم «حوا» افزود: خوشبختانه علیرغم زمان محدودی که وجود داشته، تاکنون حدود ۳۰۰ اثر در بخشهای فیلم بلند سینمایی، مستند و فیلم کوتاه از کشورهای مختلف دریافت شده است و این آثار در مرحله بازبینی قرار دارند.
وی با بیان اینکه مهلت دریافت آثار در بخش بینالملل جشنواره تا نهم تیر ادامه دارد، درباره داوران این بخش توضیح داد: برای انتخاب اعضای گروه داوری نیز رایزنیهایی در حال انجام است که طی روزهای آینده اسامی آنها اعلام خواهد شد.
جواهرساز درباره مهمانان خارجی جشنواره گفت: از بانوان فیلمساز غیرایرانی، روسای جشنوارههای خارجی و برخی از فیلمسازانی که پیش از این آثاری را با موضوع خانواده، نقش مادری و زنان تولید کردهاند، دعوت کردهایم که امیدواریم بتوانیم میزبان خوبی برایشان باشیم و بخش بینالملل جشنواره فیلم حوا را به بهترین شکل برگزار کنیم.
نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا به همت بنیاد بینالمللی گوهرشاد و به دبیری مهدیه سادات محور در مرحله دریافت آثار قرار دارد. این رویداد که با محوریت موضوع زنان و خانواده برگزار میشود، ۱۶ تا ۲۳ تیر ۱۴۰۲ میزبان علاقهمندان به سینما خواهد بود.
علی سرتیپی با اشاره به اینکه فروش فیلم «فسیل» امیدواری را در زنده بودن سینما ایجاد کرده است، تاکید کرد که دیگر دوران فیلمهای کمدی “شانه تخممرغی” تمام شده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، در پایان فصل بهار میزان فروش سینما با اکران حدود ۲۰ فیلم، به بیش از ۲۷۰ میلیارد تومان رسید و استقبال علاقهمندان به سینما از فیلمهای روی پرده سینماداران را به سال پررونق امیدوار کرده است؛ هرچند در میان فیلمهایی که تاکنون اکران شدهاند اختلاف بسیار زیادی میان فیلم اول گیشه فروش و دیگر فیلمها وجود دارد و همین نکته سبب شده برخی اهالی سینما و کارشناسان تاکید کنند که نباید به این آمار دلخوش بود.
علی سرتیپی – مدیرعامل دفتر پخش فیلمیران و سینمادار – با ارائه گزارشی به ایسنا بیان کرد: سال ۱۴۰۲ با اکران چهار فیلمِ «فسیل»، «غریب»، «عروس خیابان فرشته» و «بچههای طوفان» و سه فیلم «ملاقات خصوصی»، «بخارست» و «چپ راست» از سال گذشته آغاز شد تا جمعاً هفت فیلم در نوروز امسال روی پرده سینماها باشند. در روزهای پایانی فروردین هم پنج فیلم «جنگ جهانی سوم»، «آهنگ دو نفره»، «بابا سیبیلو»، «دسته دختران» و «سه کام حبس» به جمع اکران نوروز اضافه شدند تا فیلمهای اکرانشده در اولین ماه سال به عدد ۱۲ برسد و در نهایت یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر به تماشای فیلمها نشستند و فروش فروردین از ۸۳ میلیارد تومان گذشت.
او یاداوری کرد: در اردیبهشتماه فقط فیلمِ «یقهسفیدها» به چرخه اکران اضافه شد و جمع فروش در این ماه از ۱۰۷ میلیارد تومان عبور کرد و ۲ میلیون و ۴۲۶ هزار نفر فیلمها را تماشا کردند تا گیشه سینماها در اردیبهشت با افزایش تقریبا دوبرابری تماشاگر نسبت به فروردین روبهرو شود. در آخرین ماه فصل بهار و در اواسط خرداد نیز هفت فیلم «شهر هرت»، «کت چرمی»، «مصلحت»، «عروسی مردم»، «نگهبان شب»، «تصور» و «ارثیه فامیلی» اکران شدند و ۲ میلیون و ۱۵۷ هزار نفر هم در این ماه به سینما رفتند تا جمع فروش خرداد ۸۸ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان باشد.
او با اشاره به اینکه سینما در بهار امسال ۶ میلیون و ۴۰۰ هزار تماشاگر داشت تا با فروشی معادل ۲۷۸ میلیارد فصل را به پایان برساند، گفت: آمار گیشه نسبت به سال گذشته که سه میلیون و ۹۳۹ هزار تماشاگر بود، رشد چشمگیری داشته و این میزان در ماههای آینده با فیلمهای دیگری که در راه اکران هستند میتواند ادامه داشته باشد.
سرتیپی با اشاره به فروش «فسیل» افزود: به نظر میرسد به زودی فروش این فیلم از ۲۰۰ میلیارد تومان هم عبور میکند و میتواند جزء پنج فیلم پرمخاطب بعد از انقلاب باشد. همه اینها امیدواری را برای زنده بودن سینما در صنف نگه میدارد.
او در پاسخ به اینکه برخی معتقدند با رونق فیلمهای کمدی و افزایش تولیدات در این ژانر سینمایی که به نام اجتماعی شناخته میشود بیشترین ضربه را خورده و همین الان هم خیلی از صاحبان این فیلمها نسبت به وضعیت سانسهای نمایش آثار خود گله دارند، گفت: واقعیت ماجرا این است که مردم از هر فیلمی لذت ببرند آن را بیشتر مورد توجه قرار میدهند. این اتفاق فقط درباره فیلمهای کمدی صادق نیست چون فیلمی مثل «ملاقات خصوصی» هفت ماه است که روی پرده مانده و همچنان از سینماها سرویس میگیرد. از سوی دیگر یکسری فیلم کمدی هم در حال اکران هستند که ۱۰ میلیون تومان هم نفروختهاند.
سرتیپی ادامه داد: فیلمهای کمدی بعد از دوران کرونا سینما را نجات دادند و به بهتر شدن روحیه مردم هم کمک کردند. در ماههای آینده هم چند فیلم کمدی دیگر ساختهشده توسط فیلمسازانی همچون کیانوش عیاری و محسن امیریوسفی روی پرده میآیند که همگی کمدیهای خوبی هستند و به نظرم تغییری که در این نوع فیلمها میبینیم این است که دیگر اصطلاحا “شانه تخممرغی” نیستند و اگر مردم واقعا لذت نبرند، آنها را تماشا نمیکنند.
رویداد سالانه «هفته برگمن» که برای یادبود «اینگمار برگمن» کارگردان بزرگ سینمای جهان برگزار میشود، امسال میزبان اصغر فرهادی به عنوان میهمان افتخاری و نمایش فیلم «درباره الی» خواهد بود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، هفته فیلم برگمن از فردا ۲۶ ژوئن (۵ تیر) در جزیره فارو در کشور سوئد آغاز میشود و تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۳ ( ۹ تیرماه) ادامه خواهد داشت. امسال اصغر فرهادی فیلمساز شناختهشده ایرانی در عرصه بینالمللی میهمان این رویداد سالانه خواهد بود.
«اینگمار برگمن» در دهه ۱۹۶۰ به جزیره کوچک فارو (فره) در کشور سوئد نقل مکان کرد و «هفته برگمن» به پاس هنر او در این مکان برگزار میشود که با نمایش فیلم، سخنرانی و گفتوگوهایی همراه است.
امسال فیلم «درباره الی» ساخته فرهادی یکی از آثاری است که در این رویداد نمایش داده میشود که با حضور کارگردان و معرفی فیلم نیز همراه است. همچنین فیلم «شرم» ساخته «برگمن» در سال ۱۹۶۸ به انتخاب فرهادی و با معرفی او به نمایش گذاشته میشود.
علاوه بر اصغر فرهادی کارگردان برنده دو جایزه اسکار، «اوبری پلازا» بازیگر آمریکایی و «آدری دیوان» کارگردان فرانسوی، «ایزابلا اکلوف» کارگردان سوئدی و میلاد عالمی سینماگر ایرانی-سوئدی، «کاله لیند» روزنامهنگار، «ایریس ویلجانن» موسیقیدان و «ماریان ماتیاس» کارگردان آمریکایی و برنده جایزه «اینگمار برگمان برای فیلم اول» در جشنواره فیلم گوتنبرگ از دیگر میهمانان این رویداد هستند.
«اینگمار برگمن» از چهرههای برجسته تاریخ سینمای جهان بود که در طول شش دهه فعالیت هنری، ۹ بار نامزد جایزه اسکار شده بود و در توصیف شرایط زندگی انسانی از مایههای کمدی، امید، یاس و ناامیدی بهره میگرفت.
او در طول سالها فعالیت سینمایی در مجموع ۶۲ فیلم ساخت که فیلمنامه بسیاری از آنها را نیز خودش نوشته بود و علاوهبر آن، کارگردانی ۱۷۰ نمایش تئاتر از او یک چهره درخشان در عرصه این هنر نمایشی ساخته بود.
کارگردانان بسیاری آثار برگمن را الهامبخش حیات سینمایی خود دانستهاند که از آن جمله میتوان به «روبرت آلتمن»، «وودی آلن»، «مارتین اسکورسیزی»، «استنلی کوبریک»، «دیوید لینچ»، «پل شریدر»، «وس اندرسون»، «فرانسوا اوزون»، «فرانسیس فورد کاپولا»، «ایناریتو»، «کوراساوا»، «میشائیل هانکه» و … نام برد.
از مهمترین فیلمهای این فیلمساز تاثیرگذار میتوان به «پرسونا»، «فریادها و نجواها»، «مهر هفتم»، «توتفرنگیهای وحشی»، «لبخندهای یک شب تابستانی»، «همچون یک آینه»، «چراغ زمستانی»، «سکوت»، «آستانه زندگی»، از «مردی با یک چتر»، «سرزمین آرزو»، «آینده با من است»، «زندان»، «رازهای زنان»، «تابستانی با مونیکا»، «درسی در عشق»، «چشم شیطان» و «صحنه یک ازدواج» نام برد. «برگمان» در دسامبر ۲۰۰۳ از دنیای سینما کناره گرفت و روز سیام جولای ۲۰۰۷ در سن ۸۹ سالگی در جزیره فارو درگذشت.
سیدجواد هاشمی با اشاره به کم شدن فیلمهایی برای کودکان و نوجوانان و انتقاد از نوع طرحهایی که برای ساخت فیلم کودک پیشنهاد میشود، گفت: نوع نگاه حاکم در دستگاههای دولتی برای ساخت فیلم در سینمای کودک ویژگیهای لازم را برای جذب مخاطب ندارد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، تابستان از راه رسیده و سینما به عنوان یکی از محبوبترین و در دسترسترین سرگرمی خانوادهها، فعلا فیلم جذابی برای کودکان و نوجوانان عرضه نکرده است.
سال گذشته چند فیلم و انیمیشن به طور متوالی روی پرده سینماها رفتند و توانستند موفقیتی هم در گیشه داشته باشند اما در حال حاضر به نظر میرسد با توجه افزایش هزینههای تولید و نگرانیها بابت وضعیت اکران، فیلمسازان فعال و باسابقه در سینمای کودک رغبت چندانی برای کار در این حوزه ندارند.
سیدجواد هاشمی که تقریبا از زمستان سال گذشته، فیلم «جزیره فضایی» (تورنادو ۲) را روی پرده داشت و الان در پلتفرمهای اینترنتی آن را به صورت آنلاین اکران میکند، در گفتوگویی با ایسنا درباره وضعیت فروش فیلمش در اکران آنلاین و اینکه آیا قصد ساخت فیلم جدیدی دارد یا خیر، بیان کرد: اکران آنلاین «جزیره فضایی» در مقایسه با اکران در سینما تا به امروز وضعیت بهتری داشته چون در سینما فقط ۳۰ درصد فروش به تهیهکننده میرسد و برای فیلمی که سال ۱۳۹۸ با دو میلیارد تومان ساخته شده و پس از حدود پنج سال، پنج میلیارد تومان بلیت میفروشد، فقط یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان به سرمایهگذار فیلم برمیگردد و این رقم بسیار خندهدار است. نکته جالبتر اینجاست این رقم مشمول مالیات هم میشود و ما نه تنها حتی پول تولید را درنیاوردهایم و زمین خوردهایم، بلکه باید مالیات هم بدهیم. بنابراین با چنین شرایطی، به نظر میرسد در مسیری هستیم که فیلمساز مستقل نتواند فیلم بسازد و سینمای خصوصی شکست بخورد. من دیگر نمیتوانم به این ماجراها نگاه مثبتی داشته باشم.
این بازیگر که فیلم «فسیل» را هم روی پرده دارد، درباره ارزیابیاش از وضعیت امروز اکران سینما که در قبضه کامل فیلمهای کمدی است و اینکه آیا او هم ترغیب شده تا فیلم کمدی بسازد؟ گفت: فیلمهای کمدی به این دلیل نیاز مردم به خنده و روحیه شاد، بیشتر فروش دارند اما نکته اینجاست که در بین فیلمهای کمدی هم فقط برخی فیلمها موفق به فروش میشوند که سازندگانشان بیشتر شناخته شده باشند؛ مثلا در حوزه سینمای کودک من تقریباً میدانم که هر فیلمی بسازم پنج تا شش میلیارد تومان میفروشد چون خانوادهها فیلمهای قبلی مرا را دیدهاند و سبک کارم را میشناسند پس معمولا با بچههای خود به تماشا میروند. در سینمای کمدی هم بهجز چند فیلم مثل «دینامیت»، «انفرادی» و «فسیل»، بقیه نتوانستند پول تولید خود را برگردانند و به نظرم مسئولان باید توجه داشته باشند که نباید نسبت به فروش فعلی «فسیل» در این چند ماه خوشحال باشند و آن را به حساب کلی سینما بگذارند چون شاید مسئولان سینمایی بر این باور باشند که وقتی «فسیل» بیش از ۱۸۰ میلیارد تومان فروخته، پس وضع سینما خوب است در حالی که آنها نباید این رقم فروش را به عنوان چوبخطی برای رونق سینما از سوی مدیریت در نظر بگیرند. «فسیل» یک فیلم خصوصی بود که توانست فروش کند در حالیکه فیلم «غریب» که من آن را بسیار دوست داشتم و همین الان هزینه ساخت آن به ۳۰ میلیارد تومان میرسد، نتوانسته در گیشه موفق باشد.
هاشمی ادامه داد: سینما وضعیت بسامانی ندارد و یکی از مهمترین دلایل آن مسئله قیمت بلیت است. این روزها قیمت یک آدامس از قیمت بلیت سینما بیشتر است یعنی به هر چه دست بزنید قیمت آن ۱۰ برابر شده در حالی که افزایش قیمت بلیت سینما خیلی کمتر از اینها بود. برخی میگویند اگر بلیت سینما گران شود، مردم به سینما نمیروند، اگر اینطور باشد پس چرا تئاتر با بلیت ۳۵۰ و ۷۰۰ هزار تومان و کنسرت با قیمت ۸۰۰ هزار تومان خوب فروخته میشود؟
او با بیان اینکه وضع سینما خراب است و باید آن را نجات داد، گفت: در شرایط فعلی من اصلا امکان ساخت فیلم را ندارم، بخصوص آنکه مخارج مراحل پس از تولید فیلم «شهر گربهها ۲» حدود یک میلیارد تومان شده و حتی آنقدر پول ندارم که آن را اکران کنم. آیا کسی درک میکند که مفهوم برگشت سرمایه در سینما یعنی چه و ما با چه مشکلاتی روبهرو هستیم؟ همین فیلم «شهر گربهها ۲» مدتها در انتظار مجوز نمایش بود تا به طور کامل بر وفق مراد وزارت ارشاد باشد. ایرادهایی را به فیلم وارد کردند که برای یک فیلم کودک و نوجوان عجیب بود. البته فیلمهای من به گونهای هستند که خانوادهها نیز بتوانند تماشا کنند ولی ایراد به محتوا از جنبههای مختلف سیاسی و اقتصادی عجیب است. برای من این پرسش به وجود آمد که آیا مسئولین متوجه نیستند در چهار سال اخیر در حوزه سینمای کودک فقط پنج فیلم فروش کرده و بقیه حتی هزینههای تولید خود را برنگرداندند؟
او اضافه کرد: با ادامه این وضعیت فقط فیلمهای دولتی باقی میمانند و بچهها هم اگر چنین محصولاتی را دوست داشتند، همان تلویزیون را تماشا میکردند. واقعیت این است که نوع نگاه حاکم در دستگاههای دولتی برای ساخت فیلم در سینمای کودک ویژگیهای لازم را برای جذب مخاطب ندارد. من خودم طرحی داشتم با نام «شهر الاغها» که به بنیاد فارابی ارائه کردم، ولی به من گفتند به جای چنین طرحی، سراغ ساخت فیلمی درباره کودکان سرطانی بروم.
جواد هاشمی که این روزها مشغول بازی در سریال «زخم کاری ۲» محمدحسین مهدویان است، در پایان این گفتوگو درباره پروژههای جدیدش برای بازیگری گفت: بهجز «زخم کاری»، سریال «بازپرس» را هم کار کردهام ولی فعلا بازیگری را خیلی دوست ندارم و برای گذران زندگی گاهی مجبور به بازی میشوم چون از تهیهکنندگی در سینما خیلی لطمه خوردم. البته در انتخاب نقش هم در کنار تلاش برای شکستن تابوها، مراقبتهای زیادی باید انجام دهم.
چهارمین رویداد فیلم کوتاه «تصویر دهم» به مدیریت مجید مجیدی با تجمیع فیلمهای دوره سوم و افزایش گستره موضوعات، تابستان امسال برگزار میشود.
به گزارش سینمای خانگی طبق اعلام روابط عمومی رویداد فیلم کوتاه تصویر دهم، با وجود آنکه دوره سوم این رویداد با تولیدات مختلفی با موضوع از حسین آموختم… همراه بود و در مدت کوتاه فیلمهایی در گونههای متفاوت نیز به رویداد رسید، اما اختلالات اینترنت پاییز ۱۴۰۱ روند دریافت آثار را با مشکل روبرو کرد و تعداد آثار ارسالی به حد نصاب لازم نرسید.
از این رو، تیم برگزاری رویداد بر آن شد که ضمن احترام به حق شرکتکنندگان برای بررسی دقیق آثار آنها در فضای تخصصی، تمامی آثار رسیده به رویداد تصویر دهم را در دوره چهارم بررسی کند.
به همین منظور، آثار رسیده به سومین رویداد تصویر دهم، همزمان با دوره چهارم توسط هیات انتخاب و داوری بررسی خواهد شد و علاوه بر جوایز معمول رویداد، به یک اثر به عنوان برگزیده دوره سوم، جایزه ویژهای اهدا میشود.
علاوه بر این، شورای سیاستگذاری رویداد پس از بررسی همه آثار رسیده به سه دوره اخیر رویداد تصویر دهم، تصمیم گرفت که موضوع فیلمهای دریافتی را گستردهتر کرده و در این دوره، با شعار حسین فراتر از مرز، فراتر از امروز، فراتر از سنت، چهارمین رویداد فیلم کوتاه تصویر دهم را به صورت بینالمللی برگزار کند و پیشگام تولیداتی در این حوزه شود.
فراخوان چهارمین رویداد بینالمللی فیلم کوتاه تصویر دهم به مدیریت مجید مجیدی و دبیری محمد رهبر در روزهای آینده منتشر خواهد شد.
محمدصادق کوشکی گفت: با نهایت تأسف باید عنوان کنم که عده ای همچنان سینمای آبگوشتی دوران پهلوی را دنبال کرده و به آن افتخار می کنند!
به گزارش سینمای خانگی، کوشکی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و کارشناس فرهنگی با انتقاد نسبت به غیاب محتوای ارزنده در تولیدات سینمایی گفت: با نهایت تأسف باید عنوان کنم که عده ای همچنان سینمای آبگوشتی دوران پهلوی را دنبال کرده و به آن افتخار می کنند! سینمای آبگوشتی در آن دوران زننده نبود چرا که آن ها ادعایی در خصوص فرهنگی بودن سینما نداشتند اما در این دوران با این ادعاهایی که وجود دارد وجود چنین فیلم هایی به شدت زننده و نشانه ارتجاع و عقبگرد است و مدیران فرهنگی باید قاطعانه جلوی استمرار تولید این فیلم ها را بگیرند.
مدیر سابق دفتر هنر و ادبیات مرکز اسناد انقلاب اسلامی در گفتگو با سینماپرس، یادآور شد: عده ای که به آن ها عنوان سینمای بدنه داده می شود از دوران پهلوی شروع به ساخت فیلم های نازلی کردند که در آن ها رقاصه و کاباره حرف اول و آخر را می زد و تولید چنین فیلم هایی باعث می شد مخاطب به سالن های سینما مراجعه کند! در واقع برای سازندگان این آثار دنبال داستان و ارزش های هنری و سینمایی نبودند و تنها وجه کاسبکارانه سینما برایشان مهم بود.
وی تصریح کرد: متأسفانه این خط همچنان در سینمای کشورمان دنبال می شود. برای مسئولان غذای فکری جامعه اهمیت ندارد و به اسم کمدی می آیند یک میلیارد می کارند و ده میلیارد درو می کنند و ذهن جوان ایرانی را مسموم می کنند! گویا حاکمیت این باور را از دست داده که باید برای مردم غذای فرهنگی مناسب تهیه کند!
کوشکی با بیان اینکه ای کاش همانطور که ما برای معده مان ارزش قائل هستیم و هر غذایی را نمی خوریم و به هر رستوران داری مجوز نمی دهیم کمی هم برای ذهن و تفکرمان ارزش قائل بودیم اظهار داشت: گویا ذهن مردم برای مدیران فاقد اهمیت است و نتیجه این می شود که عده ای همچنان به سینمای آبگوشتی افتخار می کنند.
این کارشناس فرهنگی در بخش دیگری از این گفتگو با انتقاد نسبت به برخی نهادها و تولید فیلم هایی در ظاهر ارزشی و استراتژیک که فاقد عمق و معنا و باور هستند متذکر شد: برخی دستگاه ها وظیفه شان تبلیغ انقلاب اسلامی و ارزش های دینی است که وزارت ارشاد و حوزه هنری از جمله آن ها هستند؛ یا دستگاه های دیگری مثل سپاه و بنیاد شهید که جزو شرح وظایف آن ها تهیه محصولات فرهنگی است اما متأسفانه این دستگاه ها هم دچار آفت کم کاری و بی دقتی شده اند.
داور سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار خاطرنشان کرد: به عنوان مثال ما ساخته هایی داشتیم که مرتبط با سازمان اوج بود؛ برخی از این ها اسم سینمای دفاع مقدس را داشتند اما روح دفاع مقدس در آن ها جاری نبود که به عنوان نمونه می توان از فیلم «تنگه ابوقریب» یاد کرد که داستان یک خطی اش مرتبط با دفاع مقدس است اما معنویت و حقیقت و روح دفاع مقدس در آن دیده نمی شود.
وی تأکید کرد: بنده به عنوان کسی که افتخار داشتم در کنار رزمندگان جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور داشته باشم صراحتاً عنوان می کنم که این فیلم هیچ نشانی از جبهه و رزمندگان اسلام نداشت!
کوشکی یادآور شد: این در حالی است که بسیاری از فیلم های قدیمی دفاع مقدسی مانند «دیده بان»، «مهاجر»، «پرواز در شب» و… سرشار از روح جبهه هستند اما چنین اثری در «تنگه ابوقریب» بهرام توکلی دیده نمی شود! البته به عقیده من بهرام توکلی مقصر این اتفاق نیست، مقصر اوج است که ساخت چنین اثری را با این هزینه گزاف را به کسانی می سپارد که نه شناختی از جبهه و جنگ دارند و نه تعلق خاطری!
این استاد دانشگاه افزود: یا مثلاً فیلمی مانند «درخت گردو» که به مهدویان سفارش داده می شود چه نسبتی با جنگ دارد؟ آیا این کار اثری دفاع مقدسی است یا ضد جنگ؟ یا فیلمی مانند «رد خون ۲» آیا نقض غرض محسوب می شود یا خیر؟
وی همچنین از سایر دستگاه ها و نهادهای دیگر مانند بنیاد شهید نیز انتقاد کرد و گفت: پرسشی که بنده از مسئولان بنیاد شهید به عنوان نهادی که باید فرهنگ شهادت را ترویج کند این است که آخرین اثر سینمایی شان که درخور شهید و شهادت باشد کی تولید شده است؟ آیا آن ها این وظیفه را برای خود قائل نیستند که حداقل سالی یک فیلم سینمایی فاخر و شاخص برای شهدا و رزمندگان تولید کنند؟
کوشکی سپس با انتقاد از فیلم «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی که این روزها روی پرده سینماها است اظهار داشت: آیا این فیلم متعلق به زنان خرمشهر است؟ آیا این فیلم می تواند روح پاک آن فضا را به مخاطب خود منتقل کند؟ آیا این فیلم را می توان متعلق به رزمنده ای مانند شهید شهناز حاجی شاه دانست؟ قطعاً چنین نیست و من نمی دانم چرا برخی دستگاه و نهادهای سینمایی بودجه خود را به این اشخاص می دهند!؟
وی تصریح کرد: بی تردید امثال قیدی و مهدویان و توکلی زحمت کشیدند و در این شکی نیست اما دفاع مقدس به عنوان یک اتفاق معنوی و ارزش دینی باید توسط کسانی کار شود که این دوران را با گوشت و پوست و استخوان شان درک کردند. باید کسانی پشت تولید این فیلم ها باشند که ذهن و روح شان در آن فضا هست.
کوشکی در خاتمه این گفتگو افزود: بی شک دستگاه هایی که پول می دهند مسئولیت شان بسیار سنگین است. باید از آن ها پرسید چرا پول و امکانات به کسانی نمی دهید که به ارزش های دینی و انقلابی باور دارند و به آن همچنان احترام می گذارند؟ باید از مدیران سینمایی این سوأل را پرسید که آیا در طول ۱۰ سال اخیر یک فیلم سینمایی در رابطه با انقلاب و نهضت امام (ره) ساخته شده؟ نسل امروز از کجا باید انقلاب را بشناسد وقتی هیچ اثر سینمایی درخوری در این حوزه تولید نشده و هنوز ما در ایام انقلاب تنها فیلمی مانند «تیرباران» ساخته علی اصغر شادروان را باید نمایش دهیم که مربوط به دهه ۶۰ است؟ اسفا که سینما امروزه برای یک عده ای منبع درآمدزایی شده و به خوبی در آن مشغول کسب و کار هستند!
سینمای ایران طی چهار دهه گذشته شاهد حضور درخشان فیلمسازان زن در دورههای مختلف بوده است و اگر بخواهیم برآیندی کلی از عملکرد زنان در عرصه کارگردانی سینما داشته باشیم، حتما میتوان نمره قبولی برای آن در نظر گرفت.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» یکی از رویدادهای موضوعی است که به تازگی به تقویم رویدادهای موضوعی سینمای ایران افزوده شده؛ رویدادی که هدفگذاری اصلی آن تمرکز بر تشکیل اتحادیه مشترکی از فیلمسازانی است که مقام زن و جایگاه خانواده، موضوع محوری آثارشان است.
درباره «تصویر زنان» در سینمای ایران طی دهههای مختلف گزارشها و مقالات متعددی نوشته شده است و در این گزارش قصد داریم نگاهی کوتاه به «جایگاه زنان» در فضای سینمای ایران و فرآیند فیلمسازی در آن داشته باشیم. در میان صنوف مختلف سینمایی که زنان در آنها حضوری تأثیرگذار داشتهاند، «زنان کارگردان» را میتوان در زمره موفقترینها قرار داد.
نگاه اول؛ چرا فیلمساز زن مهم است؟
پوران درخشنده کارگردان فیلم سینمایی «هیس دخترها فریاد نمیزنند»
در یک نگاه کلان و اصولی، طبیعتا وقتی صحبت از فن کارگردانی و هنر فیلمسازی میشود، جنسیت را نمیتوان در آن دخیل دانست و درست این است که در رویکرد حرفهای تفاوتی میان فیلمسازان زن و مرد قائل نباشیم. کمااینکه در حوزههای دیگر هنری هم وقتی پای ارزیابی شاخصهای هنری به میان میآید، تفکیک از منظر جنسیت خالق آن اثر خطاست.
از این منظر بازخوانی کارنامه سینماگران زن، بیشتر جنبه ژورنالیستی دارد و اینگونه نیست که زن بودن فینفسه ارزش افزودهای برای این فیلمسازان قلمداد شود.
در عین حال آنچه بهصورت ویژهتر در کارنامه هنرمندان زن و در اینجا کارگردانان زن میتواند مورد توجه قرار گیرد، سهم و تأثیر «نگاه زنانه» در آثارشان است.
نگاه دوم؛ کدام فیلمسازان زن پیشتازند؟
مرضیه برومند کارگردان فیلم سینمایی «شهر موشها»
یکی از ویژگیهای سینمای ایران که در قیاس با دیگر کشورهای دارای صنعت سینما میتواند بهصورت ویژه موردتوجه قرار بگیرد، آمار بالای فیلمسازان زن در آن است. اگر بخواهیم نسبتی میان تعداد کارگردانان زن در قیاس با تعداد کارگردانان مرد در سینمای کشورهای مختلف بهویژه کشورهای صاحبنامی چون آمریکا و هند تعریف کنیم، سینمای ایران با فاصلهای معنادار میتواند مدعی پیشتازی در این میدان باشد.
شهلا ریاحی بازیگر فقید سینمای ایران تنها یک تجربه کارگردانی در کارنامه حرفهای خود داشت که همان سبب شد تا عنوان اولین کارگردان زن تاریخ سینمای ایران را به نام خود ثبت کند.
در سالهای پیش از انقلاب زنان فیلمساز حضور چندان ویژهای در میدان تولید نداشتند اما در دهه ۶۰ بهعنوان دهه احیای سینمای ایران در سالهای پس از پیروزی انقلاب این مرضیه برومند بود که در حوزه ساخت فیلمهای کودک و نوجوان، در کنار کارهای تلویزیون، در سینما هم حضوری موثر را رقم زد. در همین دهه پوران درخشنده و رخشان بنیاعتماد هم با فیلمهای شاخص خود در حوزه سینمای اجتماعی پرچمدار ورود زنان به عرصه کارگردانی بودند.
تهمینه میلانی هم از کارگردانانی بود که در همان اواخر دهه ۶۰ وارد میدان شد و جنس خاصی از فیلمسازی زنانه را به نام خود در سینمای ایران ثبت کرد. نقشی که فریال بهزاد دیگر زن کارگردان ایرانی در حوزه سینمای کودک از آن خود کرد.
جریان ورود فیلمسازان زن به میدان تولید در سینمای ایران در دهههای بعد شتاب بیشتری گرفت و در یک نگاه کلی میتوان به چهرههای شاخصی چون انسیه شاهحسینی، منیژه حکمت، پریسا بختآور، نیکی کریمی، تینا پاکروان، آیدا پناهنده، آزیتا موگویی، مونا زندی، مرجان اشرفیزاده و… اشاره کرد که هر یک با آثاری قابل توجه، حداقل برای یک بار بر کرسی کارگردانی تکیه زدند.
در این میان چهرههایی همچون نرگس آبیار و یا منیر قیدی هم بودهاند که توانستند با آثار خود همتراز با سینماگران مرد، در حوزه تولید فیلمهایی بیگپروداکشن قدرتنمایی کنند و اتفاقا نمره قبولی هم بگیرند.
منیر قیدی کارگردان فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا»
نگاه سوم؛ عملکرد فیلمسازان زن چگونه بوده است؟
واقعیت این است که سینمای ایران طی چهار دهه گذشته شاهد حضور درخشان فیلمسازان زن در دورههای مختلف بوده است و اگر بخواهیم برآیندی کلی از عملکرد زنان در عرصه کارگردانی سینما داشته باشیم، حتما میتوان نمره قبولی برای آن در نظر گرفت.
با این همه اما نکته مهم این است که اگر بخواهیم فهرستی از فیلمهایی با نگاه زنانه داشته باشیم که بخشی از «دنیای زنان» در آن بازنمایی شده باشد، کمتر میتوان سراغ از آثار فیلمسازان زن گرفت و اتفاقا برخی از شاخصترین این آثار را کارگردانان مرد به سرانجام رساندهاند.
به تعبیر دیگر میتوان گفت شاید حضور زنان فیلمساز در عرصه تولید سینمای ایران حضوری قابلتوجه بوده است اما این حضور متضمن بازنمایی بیواسطه جهان زنانه و نگاه زنانه در سینمای ایران نبوده است.
حتی کارگردانی چون رخشان بنیاعتماد و یا نرگس آبیار که در کارنامه خود تجربههای مهمی چون «گیلانه» و یا «شیار ۱۴۳» را با محوریت زنانی قدرتمند به تصویر درآوردهاند، در اکثر فیلمهای خود دست روی سوژهها و فضاهای داستانیای گذاشتهاند که الزاما متأثر از دنیای زنان و دغدغههای زنانه نبوده است.
این البته به معنای انتقاد از عملکرد سینماگران زن و یا نقص در کارنامه آنها نیست بلکه میتوان آن را در قالب یک حسرت مطرح کرد؛ حسرتی که برگزاری رویدادهایی از جنس جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» میتواند فرصتی برای توجه ویژهتر و یا شاید حتی جبران آن در آینده باشد.
نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا به همت بنیاد بینالمللی گوهرشاد ۱۶ تا ۲۳ تیر ۱۴۰۲ برگزار خواهد شد.
میثم مرادی نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «لاری» که به طرح یکی از آسیبهای اجتماعی مرتبط با کودکان بیسرپرست میپردازد، به ارائه توضیحات درباره تجربه ساخت این فیلم پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، در همین سالهایی که سینمای بلند داستانی ایران شرایط چندان ایدهآلی را در جذب مخاطب و فروش در گیشه تجربه نمیکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
«لاری» سوژهای خاص درباره یکی از پدیدههای تلخ اجتماعی در مناطق حاشیهای شهرهای بزرگ دارد که تلاش کرده است این آسیب اجتماعی را در قالبی سینمایی به تصویر درآورد.
آنچه میخوانید حاصل گفتگوی مهر با میثم مرادی کارگردان و مهدی رضایی مدیر فیلمبرداری فیلم کوتاه «لاری» است.
* بد نیست از اینجا شروع کنیم که چطور به چنین ایده خاصی برای فیلم «لاری» رسیدید و چقدر این پدیده مصداق واقعی دارد؟
میثم مرادی: این پدیده را ابتدا از زبان چند نفر از اهالی محلهای که مادربزرگ خودم در آنجا زندگی میکند، شنیدم. اتفاقاً فیلمبرداری این فیلم را هم در همان منطقه انجام دادیم. آنجا بود که از اهالی شنیدم واقعاً چنین مکان زیرزمینیای به نام «حیاط نشاط» در محل وجود دارد که بهصورت غیرقانونی و در قالب شرطبندی و قمار، بچههای بیسرپرست را به جان هم میاندازند و از مبارزه آنها پول درمیآورند. زمانی که خودم برای اولینبار درباره این موضوع شنیدم، شوکه شدم و با خودم گفتم مگر امکان دارد؟
مرادی: اولین کاری هم که کردم این بود که سراغ یکی از نهادهای متولی در حوزه آسیبهای اجتماعی رفتم و از آنها خواستم تا برای تولید این فیلم همراهی کنند، اما در پاسخ گفتند، فکر میکنید خودمان از وجود این مراکز خبر نداریم! بعد که پیگیر شدم دیدم پیش از من یکی دو خبرنگار هم روی این موضوع کار کردهاند و گزارشهایی هم درباره آن منتشر شده بود. حدود ۵ ماه پیگیر تحقیق برای اطلاع از واقعیت ماجرا وقت گذاشتم و از جایی به بعد احساس کردم که حتماً خودم باید به چشم ببینم. نمیتوانستم به چیزهایی که دور میشنیدم قناعت کنم.
وقتی بیشتر پیگیر شدم دیدم نه فقط در آن محله که در حاشیه محلههای دیگری مانند شوش و هرندی هم این حیاطهای نشاط وجود دارند! حتی مطلع شدم که در یکی از این حیاطها دو پسربچه نوجوان و بدسرپرست، مردهاند! یکی نامش مهران بود و دیگری عباس.
* واقعاً در قالب همین شرطبندیها جانشان را از دست داده بودند؟
مرادی: بله. این بچهها را با مواد و مشروبات از خود بیخود میکنند و به جان هم میاندازند! در بافت فرهنگی آن مناطق که خودم هم مدتها در آنجا زندگی کردهام، خیلی این مفهوم برای بچهها جا افتاده که راه بزرگی کردن، همین دعوا و کتککاری است. خلاصه تلاش کردم تا از نزدیک هم بخشی از واقعیتها را ببینم و بعد از آن بود که برای ساخت این فیلم مصر شدم.
اولین کاری هم که کردم این بود که سراغ یکی از نهادهای متولی در حوزه آسیبهای اجتماعی رفتم و از آنها خواستم تا برای تولید این فیلم همراهی کنند، اما در پاسخ گفتند، فکر میکنید خودمان از وجود این مراکز خبر نداریم! با تعجب گفتم خب بالاخره باید جلوی این پدیده گرفته شود.
همین مسئله انگیزه شد که نزدیک دو سال و نیم روی نگارش فیلمنامه و تأمین سرمایه این فیلم زمان بگذارم. بدون تعارف و اغراق، شخصاً خیلی برای به سرانجام رسیدن این فیلم تلاش کردم و دوست داشتم کار بهگونهای باشد که صدای این بچهها هم شنیده شود. بهگونهای ساخت این فیلم برایم حیثیتی شده بود.
میثم مرادی
* فکر نمیکنید در فیلم، مراودات موجود میان آدمهای بزرگسال، بهزور به روابط میان کودکان تحمیل شده است؟ دو بچهای که جثه کوچکی هم دارند، چطور میشود که برای آدمبزرگهایی که خودشان اهل نقشه کشیدن و سواستفاده از دیگران هستند، نقشه بکشند؟
مرادی: چه خوب که این سوال را مطرح کردید چرا که یکی از مسئولان انجمن سینمای جوانان هم پیشتر این مسئله را درباره فیلم مطرح کرده بود. نمیدانم شما چقدر مسیرتان به این مناطقی که در فیلم نشان دادهام، افتاده،،کافی است فقط دو روز بهصورت گذری از این مناطق عبور کنید تا متوجه شوید که اتفاقاً حرفها و اعمال این بچهها بهگونهای است که شاید شما از یک فرد ۵۰ ساله ساکن مرکز شهر هم توقع نداشته باشید. حتی یکی از دوستان معتقد بود که فضای فیلم واقعی و باورپذیر نیست.
* این همان مشکلی است که من هم دارم و احساس میکنم فضا فیک و مصنوعی شده است.
مرادی: شاید اصلاً تماشای همین فیلم این دغدغه را برای شما بهوجود بیاورد تا بروید و از نزدیک هم این فضاها را ببینید. متأسفانه همه اینها واقعیت دارد و ما اتفاقاً خیلی از جزئیات و کلمات را در فیلم نمیتوانستیم به کار ببریم و امکان نمایش خیلی از اتفاقات را هم نداشتیم. واقعاً شاید برای ما باورپذیر نباشد که فردی دختر ۹ ساله خود را در قمار ببازد.
مرادی: تا از نزدیک این فضاها را ندیده باشید، نمیتوانید آن را درک کنید. من خودم با وجود اینکه سالها در آن مناطق زندگی کرده بودم و مادربزرگم ساکن همین مناطق است، تا زمانی که وارد این جمعها نشدم و از نزدیک ندیدم، نتوانستم واقعیت را باور کنم * اتفاقاً این مشکلی است که پیشتر با فیلم «بچهخور» محمد کارت هم داشتم! واقعاً چرا باید چنین تصویری از شرطبندی روی یک دختر بچه در فیلم بازنمایی شود؟
مرادی: چون واقعیت دارد و شما هم تا از نزدیک این فضاها را ندیده باشید، نمیتوانید آن را درک کنید. من خودم با وجود اینکه سالها در آن مناطق زندگی کرده بودم و مادربزرگم ساکن همین مناطق است، تا زمانی که وارد این جمعها نشدم و از نزدیک ندیدم، نتوانستم واقعیت را باور کنم. آنچه هم که در فیلم به تصویر کشیدیم، روایتی بسیار سانسورشده از واقعیت جاری در این مناطق بود.
* البته در برخی نماها، تلاشهایی برای ارجاع به برخی اتفاقات غیرقابل نمایش داشتید.
مرادی: تلاش کردیم در حد امکان اشارههایی بکنیم اما نکته مهم این است که متأسفانه باید بپذیریم که این واقعیتها وجود دارد.
* اینکه واقعیت است درست اما اجازه دهید مثالی بزنم. در مستند «مشق امشب» که یکی از مستندهای خوب دورههای اخیر جشنواره «سینماحقیقت» بود، شاهد حضور پسربچهای مقابل دوربین بودیم که به معنای واقعی مرد بود و مانند یک مرد بزرگ هم صحبت میکرد. مشخص بود که به اجبار شرایط سخت حاکم بر زندگیاش وارد مراودات زندگی بزرگترها شده، تصویر آن کودک و بزرگیاش باورپذیر است و فیک نیست اما اینجا ردونشانی از رنجی که این بچهها را بزرگ کرده باشد، نمیبینیم.
مرادی: واقعاً تنها جوابی که میتوانم بگویم این است که این حس بستگی به تجربه مشاهده از نزدیک شرایط این بچهها دارد. شاید خیلی از شرایط اجتماعی که امروز ما با پوست و خونمان تجربه میکنیم و برایمان حتی عادت هم شده است، شنیدنش از طرف یک فرد خارجی که در محیط اجتماعی ما زندگی نکرده است، باورپذیر نباشد.
* بخشهایی از فیلم «لاری» بهشدت مخاطب را به یاد سریال «یاغی» میاندازد. این تشابه را قبول دارید؟
مرادی: اتفاقاً من سریال «یاغی» را از قصد، ندیدم.
* این البته پاسخ خوبی نیست که کارگردانان معمولاً در مقابل این نقد میگویند فلان کار را اصلاً ندیدهایم!
مرادی: واقعاً ندیدم. متن این فیلمنامه را هم تقریباً سه سال پیش در بانک فیلمنامه ثبت کرده بودیم. این موقعیت از آن موقعیتهایی است که هر کارگردان و یا حتی مستندسازی میتواند به آن بپردازد. به این دلیل تصمیم گرفتم که کار محمد کارت را نبینم که وقتی برای برخی از دوستان داستانم را مطرح کردم گفتند، سریال او هم چنین فضاهایی دارد. سریال «یاغی» خودش براساس یک کتاب بود که نویسنده آن کتاب هم برداشت خودش از این مدل قمار و شرطبندی را روایت کرده بود. فضای کلی شاید شباهتهایی داشته باشد اما فکر میکنم متن و زیرمتن فیلم من متفاوت از آن سریال باشد.
* یک نکته دیگر شباهت فضای کلی فیلم و حتی برخی دیالوگها با فیلمهای دهه ۵۰ و ۶۰ و مشخصاً سینمای مسعود کیمیایی در آن سالها است. واقعاً تحتتأثیر سینمای کیمیایی بودید؟
مرادی: اگر فیلم کوتاه قبلیام را دیده باشید میدانید که اساساً خیلی تحتتأثیر فیلمساز دیگری نیستم. کمااینکه فیلم قبلیام اساساً مسیری متفاوت از این فیلم داشت. تلاشم این است که براساس یافتهها و پژوهشهای که داشتهام فیلمنامه بنویسم و فیلمم را بسازم. خیلی بهدنبال آن نیستم که بخواهم از روی دست فیلمساز دیگری نگاه کنم و ایده بگیرم.
* یکی از ویژگیهای مثبت فیلمکوتاه «لاری» جنبه فنی و مشخصاً فضای بصری آن است. جناب رضایی بد نیست شما هم توضیحاتی درباره این جنبه از فرآیند تولید فیلم بدهید.
مهدی رضایی: بد نیست از همین ماجرای شباهت فیلم با حال و هوای فیلمهای کیمیایی که شما آن را مطرح کردید شروع کنیم. واقعیت این است که ما قصهای داشتیم که با هر پرداختی که سراغ آن میرفتیم، بالاخره بخشهایی از آن یادآور سینمای آن سالها میشد. این اولین تجربه همکاری من با میثم مرادی بود و نکتهاش هم این بود که این مدل اتفاقات، پیشتر سوژه فیلمهای دیگری شده بودند اما از همان جلسات اولیه یکی از دغدغهها این بود که خروجی کارمان شبیه کارهای دیگر نشود. حتی در قاببندیها و مشخصاً سکانسهای مربوط به دعوا و درگیری تلاش کردیم که متفاوت عمل کنیم. تلاشمان این بود که به حد ممکن به کاراکترها نزدیک شویم. شاد راحتترین تصمیم برای هر کارگردانی این باشد که همه چیز را خیلی ساده برگزار کند اما ما در جزئیات کار هم سختگیریهایی داشتیم.
* مثل نورپردازی که در فضاسازیها بسیار مؤثر است.
رضایی: بله. میخواستیم در همان تایم ۱۵ دقیقهای فیلم هم همه چیز شبیه به هم و تکراری نباشد. در نورپردازی به این نکته توجه داشتیم که رنگهایی را استفاده کنیم که با زیرمتنهای قصه ارتباط داشته باشد. مثلاً در سکانسی که در حمام مشغول کار است، رنگهایی را استفاده کردیم که در سکانس درگیری وجود نداشت. در عین حال میخواستیم نورهایی را استفاده کنیم که در واقعیت هم وجود داشته باشد. قصه برای من چالشهایی داشت اما مهمترین نکته برایم نگاه کارگردان به این سوژه بود.
مهدی رضایی
* جریانی در سینمای کوتاه بهوجود آمده است که ضمن تمرکز بر سوژههای اجتماعی، تلاش بسیار زیادی هم برای واقعنمایی اغراقشده دارد. قاببندیها و تصاویر در «لاری» اما بسیار سینمایی بود و برخی اجزا در قاب، بهصورت باسلیقهای چیده شده بود که این ویژگی فیلم را از آن جریان رئالیسم اغراقشده، متمایز میکند.
رضایی: واقعیت این است که همواره حتی در زندگی شخصی خودم هم تلاش میکنم نظمی حاکم باشد. با همین نگاه وقتی سراغ دوربین روی دست در یک فیلم میروم هم معنایش این نیست که دوربین هرجایی دلش خواست برود. بالاخره دوربین روی دست هم برای خودش شخصیتی دارد که باید آن را حفظ کنیم. در فضای فیلم کوتاه معمولاً اولین سوالی که از گروهها میپرسم این است که چقدر بودجه برای مسائل فنی در نظر گرفتهاید؟
رضایی: تلاش کردیم در همه قابها و نماها، در عمق تصویر شاهد یک نور امید باشیم. این نور نشانه آن است که در هر شرایطی امید به زندگی وجود دارد، حتی اگر برخی جلوی این نور را در زندگی دیگران گرفته باشند
* یعنی خیلی وقتها بودجه در کیفیت یک فیلم کوتاه تعیینکننده است؟
رضایی: در بخش ابزار بله اما در زمینه نگاه حاکم بر یک فیلم، خیر. اگر من دوربین ارزانتری برای این فیلم در اختیار داشتم شاید کیفیت کار خروجی کمی کمتر میشد اما نگاهم قطعاً همین بود. نظمی که شما میگوئید حتی در پلانهای روی دست هم وجود دارد، همچنان در کار وجود میداشت. در این پروژه از خیلی چیزها زدیم اما در نهایت ابزاری را تهیه کردیم تا به زبان سینما حرفمان را مطرح کنیم.
خلاقیتمان هم این بود که تلاش کردیم در همه قابها و نماها، در عمق تصویر شاهد یک نور امید باشیم. این نور نشانه آن است که در هر شرایطی امید به زندگی وجود دارد، حتی اگر برخی جلوی این نور را در زندگی دیگران گرفته باشند. میثم تأکید داشت در عین اینکه نگاه مستند میخواهیم به این روایت داشته باشیم، لازم نیست بهگونهای مستندنمایی کنیم که دوربین هر جایی سرک بکشد و هر چیزی را ثبت کند.
* شما بهعنوان کارگردان چه نگاهی نسبت به این جنس واقعگرایی داشتید؟
مرادی: مهدیجان توضیحات اصلی را داد اما آنچه مدنظر داشتیم این بود که به صورت کنترلشده به سمت مستندنمایی حرکت کنیم و گرفتار اضافهگویی نشویم. بهخصوص که در کنار مهدی رضایی، همه عوامل فنی ما، افراد کاربلدی بودند و جزو درجهیکهای سینما به حساب میآیند. خودم هم در مقام کارگردان تلاش کردم تکنیکی که بلد هستم را به اندازه خرج کنم. نمیخواستم با قابهای چشمنواز و بهرخ کشیدن توانمندیهایم چیزی را ثابت کنم.
* بهعنوان سوال پایانی میخواستم بازگشت دیگری به متن داستان داشته باشیم؛ چرا بچهها در روایت این فیلم هیچ بزرگتری ندارند. چرا شاهد حضور سایهای به نام پدر و مادر در داستان فیلم نیستیم؟
مرادی: در همان پاسخم به سوال ابتدایی به این نکته اشاره کردم که در واقعیت هم قربانی این پدیده کودکان بدسرپرست و بیسرپرستی هستند که یا پدر ندارند، یا مادر ندارد و یا هر دو را! اتفاقاً همین بچهها هستند که طعمه امثال نادرخروسها میشوند. طبیعتاً سراغ بچههایی نمیروند که اگر خراشی روی صورتشان بیفتد باید به صد نفر جواب پس بدهند. حرف اصلی فیلم هم توجه به همین کودکان بدسرپرست و بیسرپرست است که قربانی این اتفاق میشوند.
مهران مدیری برای فیلمی با نام «ساعت ۶ صبح» متقاضی دریافت پروانه ساخت شده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، آخرین فیلمی که مدیری در سینما کارگردانی کرده، «ساعت ۵ عصر» بود که سال ۱۳۹۵ ساخته شد. او در این سالها بیشتر در عرصه بازیگری مشغول بود و تجربههای متفاوتی را از جمله بازی در سریال نمایش خانگی «خاتون» و فیلم سینمایی «خائنکشی» به کارگردانی مسعود کیمیایی پشت سر گذاشت.
اواخر سال گذشته در سایت سازمان سینمایی، پروندهای در بخش نوبتهای دریافت پروانه ساخت برای فیلمی به نام «بنبست» به کارگردانی مهران مدیری و تهیهکنندگی علی اوجی ثبت شده بود و چند روز قبل درخواست دیگری به تهیهکنندگی و کارگردانی خود مدیری برای ساخت فیلم «ساعت ۶ صبح» صادر شده است.
نام این فیلم برای خیلی از تماشاگرانی که گفتوگوهایی را درباره این هنرمند دنبال کردهاند، یادآور خاطراتی که است که خودش یا همکارانش از مصائب صبح زود بیدار شدن او تعریف کردهاند.
مدیری در سالهای گذشته در فیلمهای سینمایی «رحمان ۱۴۰۰» منوچهر هادی، «ما همه با هم هستیم» کمال تبریزی، «درخت گردو»ی محمدحسین مهدویان و «خائنکشی» مسعود کیمیایی بازی کرده که از میان آنها فیلم کیمیایی هنوز اکران نشده است.
فهیم منتقد سینما نوشت: گیشه داشتن و فروش بالای فیلم قاعدتا باید مایه مباهات و خوش حالی باشد، اما دراین فقره فرق میکند چون که دقیقا وقتی فیلمی نازل در اجرا و بیمایه در محتوا است از آن تحت عنوان فیلم گیشهای یاد میشده و میشود.
به گزارش سینمای خانگی از خبرگزاری فارس، طی روزهای گذشته موضوع فروش برخی از فیلمهای سینمایی، یکی از مهمترین بحثهای میدان فرهنگ و هنر کشور بوده است. برخی معتقدند فروش مطلوب فیلم و یا حتی پرتماشاگر بودنش معیار خوب یا بد بودن فیلم نیست. منتقدهای این وضعیت میگویند نباید چندان به فروش برخی از فیلمها دلخوش کرد و این وضعیت کمک چندانی به کلیت سینمای کشور نمیکند. با این همه برخی دیگر فروش و جذب مخاطب را مهمترین موضوع سینمای امروز میدانند و تا سرحد ممکن از این رویکرد دفاع میکنند.
*70 درصد فروش فقط برای یک فیلم
به طور مثال وقتی موضوع فروش آثار سینمایی در سه ماه گذشته را بررسی میکنیم حدود هفتاد درصد درآمد، از آن یک فیلم و سی درصد از آن دیگر فیلمها بوده است. منتقدان معتقدند که فیلمهای سینمایی باید کیفت داشته باشند و از زیبایی شناسی برخوردار باشند تا بتوانند سلیقه بسازند. آنها فیلم را در کنار ویژگی سرگرم کنندگی، ساحتی از اندیشیدن میدانند. صورتی از تولید مفاهیم که میتواند خلاقانه و آفرینشگر باشد. در کنار این رویکرد، عدهای دیگر هستند که چندان به کیفیت و موضوعاتی مثل ساختار و زیبایی شناسی توجهای ندارند و فقط معتقدند فیلم باید به هر طریقی بفروشد و مخاطبان را به سینما بکشاند. از این رو است که از آثار طنز و کمدی که کیفیت هنری چندانی ندارند دفاع میکنند. به این دلیل که این فیلمها کمک میکنند که سینما زنده بماند و به بقای خود ادامه دهد.
*سرگرمی وجه مهم سینما است
در این بین یکی از منتقدان شناخته شده سینما نظر و نگاه دقیق و روشنگرانهای به موضوع دارد. محمد تقی فهیم بین دو گونه فیلم، اول فیلمهایی که توسط ارگانهای دولتی ساخته میشوند و از حمایت مالی برخوردارند، دوم فیلمهای طنز که توسط بخش خصوصی معطوف به فروش و برای گیشه ساخته میشوند. فهیم طیف دوم را به روح سینما نزدیکتر میداند چرا که این فیلمها مبحث سرگرمی را در نظر میگیرند و تلاش میکنند برای مخاطب جذابیت داشته باشند. از نظر فهیم مشکل اصلی فیلمهایی که طی سالهای اخیر با حمایت دولتی ساخته شدهاند این است که مخاطب را پس میزنند و بیشتر تبدیل به بیانه و مقاله میشوند و از روح سینما فاصله میگیرند. شاید از همین رو است که عموم این فیلمها در گیشه شکست میخورند و یا حتی به اکران نمیرسند.
*گلایه از اکران، میرکریمی تا فرحبخش
جدا از بحث فروش آثار طنز عدالت در اکران نیز یکی از دیگر موضوعاتی است که بسیار مورد بحث بوده است، به طور مثال میرکریمی کارگردان فیلم «نگهبان شب» از سانسهای نامرغوب فیلمش در سینماها گله کرده بود. از سوی دیگر حسین فرحبخش تهیهکننده فیلم در حال اکران «شهر هرت» با انتقاد از شرایط نابرابر اکران، گفت: «اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است که نمونه آن را در چهل سال فعالیت گذشته خود ندیدهام و آنچه شاهدش هستیم یک جور مهندسی اکران به نفع یک فیلم خاص است که در عید بدون رقیب جدی به نمایش درآمد و امروز بعد از سه ماه اکران و با اضافه شدن فیلمهای قابل توجهی که از هفته پیش اضافه شدند همچنان مانند روز اول میفروشد.»
محمد تقی فهیم در دوشنبه نوشتههای خود که هر هفته عموما معطوف به مباحث روز سینما و فرهنگ و هنر کشور نوشته میشوند با عبور از بحثهای کلیشه ای و پرتکرار تلاش کرده است با طرح موضوع مهمی مانند تمایز رونق گیشه سالن سینما و پرتماشاگر شدن فیلمها نگاهی دیگر به لایههای پنهان موضوع مورد بحث داشته باشد.
*جنجالهای اکران مبتذل شده است
فهیم نوشت: «احتمالا در جریان جنجالهای چند روز گذشته فضای سینما پیرامون فیلمهای درحال اکران هستید، اگر هم نیستید حتما با آن برخورد کردهاید ولی بی تفاوت از کنار آن گذشتهاید چونکه این کشمکشها دیگر از فرط تکرار مکرارات، پیشپا افتاده و مبتذل شده است. قرار نیست به خبر این قضایا بپردازم، بلکه مقصود طرح موضوع مهمی مانند تمایز رونق گیشه سالن سینما و پرتماشاگر شدن فیلمها است.
اینکه اطلاق فیلم گیشهای ناپسند و نوعی توهین است، ولی پرتماشاگر شدن یک فیلم، اعتبار و سرمایه تلقی میشود، مربوط به این سالها نیست و اتفاقا از طول تاریخ سینما میآید و دلیلش هم برخی باندبازیها و دور زدنها تا گرفتن اکران و سپس دست به اقدامات ناپسند در مقطع اکران از سوئی است و تقابل و جنجال ازسوی دیگر که مثلا تبلیغی برای فیلمها بشود و غیره.
هیچ وقت هم این به اصطلاح افشاگریها و به هم پریدنها در نهادهای صنفی و قانونی مورد رسیدگی و منتج به نتیجه نشده است وگرنه وقتی به آسانی میشود ادعای خرید فلهای بلیط سالنها برای نگه داشتن فیلم روی پرده را ثابت کرد یا برعکس اگر اتهام است، گوینده را بازخواست کرد، چرا انجام نمیشود خود موضوع قابل بررسی است.
*گیشهای که مایه مباهات نیست
همواره در مذمت گیشه و فیلم گیشهای گفته و نوشته شده است. حتی استفاده از فیلم گیشهای وارد ادبیات محاورهای تماشاگران انبوه هم شده است. یعنی آثاری که برای مخاطبان انبوه ساخته شده است بعضا از سوی آنان با عنوان گیشهای مورد نقد قرار گرفته و سازندگانشان مورد عتاب و سرزنش قرار گرفتهاند. چرا؟ گیشه داشتن و فروش بالای فیلم قاعدتا باید مایه مباهات و خوش حالی باشد، اما دراین فقره فرق میکند چون که دقیقا وقتی فیلمی نازل در اجرا و بیمایه در محتوا است از آن تحت عنوان فیلم گیشهای یاد میشده و میشود.
وجود آدمهایی نه از جنس سینما (و قبلتر ازآن نه از جنس هنر) در عرصه تولید فیلم، شعبهای ایجاد کرده بودند(وهستند) که همانند دیگر بنگاههای اقتصادی مبتنی سود به هر قیمتی، فقط به فکر جیبشان بودند و لذا در بدنه فیلمفارسی برای فروشبیشتر، از مقطع تولید تا اکران دست به هر جنگولک بازی میزدند مثلا برای فروش فیلمهای وارداتی بنجلشان در موقع پخش صحنههای رقص کافهای مونتاژ میکردند و یا در میانه فیلمهای ساخته خودشان که ضعیف بود صحنههای رقص عربی وصله میکردند و ازاین دست اقدامات تا نفوذ در جریان شبکه نمایش، صله دادن و رشوه گرفتن، طراحی پوستر مبالغهآمیز، آنونسهای غیرواقعی، شایعه سازی و پشت هم اندازی تا بلکه بااین تمهیدات فیلمهایشان فروش کند که بعضا موفق هم میشدند خصوصا اگر جریانات روشنفکری در کنارشان قرار میگرفتند مثلا برایشان فیلمنامه مینوشتد، پیشنهاد ابتذال بیشتر در گرایش محتوایی میدادند، تیتر و موضوع سخنرانی جنجالی و مصاحبه میساختد و …
*گیشهای سازان با خلاقیت فاصله دارند
بی تردید فیلمهم مانند هرکالای دیگری در جهان متکثر کنونی نیازمند تبلیغات است. هر نوع معرفی خلاقانه و ترغیب کننده مخاطب برای فیلم قابل تایید و حمایت است ولی در روندی معمول، پشت فیلمهای گیشهای افراد (تهیهکنندگان)ی بودند و هستند که با اندیشه و خلاقیت فاصله داشته و حتی به لحاظ ریخت شناسی و بیان، اساسا متعلق به محیط فرهنگی نبوده و نیستند، برای همین فیلم را «نون دونی» میدانند و فرقی میان فروش خودرو و فیلم قائل نیستند.
محمد خزاعی، ریس سازمان سینمایی، چند روز قبل در هرمزگان بدرستی از شعار اخلاق و هویت سینمای ایران گفت. اخلاق تنها در محتوا و گرایش مضمونی فیلمها تجلی نمییابد بلکه یک روی سکه آن در پشت صحنه و مراودات فیمابین اهمیت پیدا میکند. تردید نکنید که بیاخلاقیهای اکران عنصری قابل تعمیم به مضامین آثار است چون سرچشمه نشر آنها یکی است. هفته آینده درباره هویت خواهم نوشت.»