رسانه سینمای خانگی- «تابستان همان سال» یک فیلم بر مبنای تجربه‌ای چهل ساله

محمود کلاری کارگردان فیلم «تابستان همان سال» بیان کرد این فیلم را براساس تجربه ۴۰ سال خود در سینما تولید کرده است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، نشست خبری فیلم «تابستان همان سال» به کارگردانی محمود کلاری و تهیه کنندگی علی اوجی، غروب امروز جمعه ۱۳ بهمن ماه در برج میلاد برگزار شد.

در ابتدای این نشست، محمود کلاری کارگردان فیلم گفت: روزگاری من عکاس بودم و حالا اینجا پشت میز در مقام کارگردان هستم، پیش از هرچیز برای صدای بسیار بسیار بد فیلم عذرخواهی می کنم، تلاش کردیم درست شود اما موفق نشدیم تا صدای بهتری در این سالن داشته باشیم. امروز روز دوم نمایش فیلم ها در این سالن است و امیدوارم مجریان این جشنواره نظمی به نمایش ها دهند تا فیلم ها بهتر دیده شود. این همه فستیوال در دنیا دیده ام و تجربه آنها می گوید فیلم که شروع می شود درها بسته می شود و کسی اجازه ورود ندارد.

وی ادامه داد: سعی کردم این فیلم به شدت قصه گو باشد؛ روایت اول فیلم بسیار مهم است. سعی کردم قصه بگویم برای مخاطب فیلم که همان چیزی است که در سینمای ایران فراموش شده است.

این کارگردان و فیلمبردار باسابقه درباره ریتم فیلم بیان کرد: هیچ تدبیری برای ریتم دهی به فیلم نداشتم؛ این فیلم براساس تجربه بیش از ۴ دهه فعالیت در سینما تولید شده و به دنبال ایجاد ریتم در فیلم نبودم. معتقدم دست کاری در روند فیلم و ایجاد ریتم می تواند به فیلم صدمه بزند. فیلمی که ذاتش کند است نمی توان به آن ریتم تند داد معتقدم هر فیلمی براساس سکانس ها ریتم می گیرد. مونتاژ اولیه فیلم ۱۱۵ دقیقه بود و در مونتاژ دوم سکانس هایی که به فیلم کمک نمی کرد، حذف شد.

کلاری درباره ویرانی خانه مادری در فیلم گفت: این ویرانی برای فرسودگی شهری است و بافت قدیمی تهران جای خود را به معماری بی هویتی که شاهدش هستیم، داده است.

در ادامه سمیرا حسن پور بازیگر نقش عاطی گفت: این شخص درواقع مادر آقای کلاری را در فیلم بازی می کند و من سعی کردم حس دوری از شوهرش را در فیلم درآورم و سعی کردم یک شخصیت آرام را در فیلم داشته باشم که دور از شخصیت واقعی من است.

در ادامه نشست رایان سرلک بازیگر کودک این فیلم نیز عنوان کرد: از اینکه در این فیلم حضور داشتم برای من بسیار جذاب بود و از آقای کلاری خیلی چیزها یاد گرفتم. یکی از سخت ترین چیزهای این فیلم این بود که «تابستان همان سال» در زمستان همان سال فیلمبرداری شد و ما باید در سرما لباس تابستانی می پوشیدم و سکانس حوض برای من بسیار سخت بود البته سکانس های سخت در فیلم زیاد بود.

رونیکا بهرام زاده دیگر بازیگر کودک این فیلم نیز بیان کرد: امیدوارم آقای کلاری و مردم من و بازی من را دوست داشته باشند.

کوهیار کلاری فیلمبردار نیز گفت: این شانس را داشته ام که ۲۲ سال است با پدر کار می کنم، اما کار در این فیلم برای من یک شانس بود چرا که کار با کارگردانی که خود خدای فیلمبرداری است یک شانس بزرگ است. حضور پدر به عنوان کارگردان برای من آرامش به همراه آورده بود.

کامیاب امین عشایری طراح صحنه نیز از تجربه همکاری خود با محمود کلاری گفت و این تجربه را یک تجربه شیرین دانست.

در ادامه حمید نجفی راد درباره تدوین این فیلم مطرح کرد: همه ارکان این فیلم کاملاً فکر شده انجام شده است. حتی نریشن آقای کلاری با وسواس خاصی نوشته شده تا مخاطب بتواند قدم به قدم با فیلم همراه باشد. تدوین این فیلم با همراهی آقای کلاری بیش از ۲ ماه طول کشید به همین دلیل تاکید می کنم که فیلم با تمام اجزای آن درست است.

علی اوجی در پایان این نشست یادآور شد: سلیقه من اولین پارامتری است که من را به سمت تولید فیلم های متفکر کشانده است و از اینکه هدف خود را در سینما دنبال می کنم خوشحال هستم. لازم است این را بگویم که آقای کلاری فیلمبردار با آقای کلاری کارگردان، کاملاً ۲ شخصیت متفاوت هستند.

رسانه سینمای خانگی- «بی بدن»؛ یک فیلم برای چند پرونده

 نویسنده فیلم سینمایی «بی‌بدن» گفت: شائبه‌هایی مطرح شده بود که این فیلم عیناً از یک پرونده واقعی است، اما اینچنین نیست، عین فیلم قبلی من با نام «علفزار» از چند پرونده تشکیل شده است. 

به گزارش سایخاگی از ایر؛ فیلم سینمایی بی‌بدن کارگردانی مرتضی علیزاده سومین فیلم روز دوم جشنواره – جمعه ۱۳بهمن- اکران شد و پس از آن نشست خبری با حضور مرتضی علیزاده کارگردان، سید مصطفی احمدی تهیه کننده، کاظم دانشی نویسنده، حبیب خزایی فر موسیقی، مهدی صیاد چهره پرداز، مهدی سعدی تدوینگر، مهران ممدوح مدیرفیلمبرداری، امیر زاغری طراح صحنه و اصحاب رسانه در برج میلاد (خانه جشنواره) برگزار شد.

می‌خواستیم فیلم واقع‌گرا داشته باشیم / اصالت را بر روایت گذاشتیم

مرتضی علیزاده در این نشست گفت: خوشحالم که اولین فیلمم در چنین فضایی با استقبال شما مواجه شد. من بازخوردهایی که از مردم گرفتم همه هم‌ذات پندازی کردند و بازیگران هم خیلی برای این فیلم زحمت کشیدند. فیلم از سبک تصویربرداری تا میزانسن ها نشان می‌دهد ما می‌خواستیم یک فیلم واقع‌گرا داشته باشیم.

فیلم جواب خود را از این سالن و اکران‌های مردمی می‌گیرد و مردم می‌فهمند هیات انتخاب درست عمل کرده یا نه !وی مطرح کرد: ما دنبال وارد شدن به یک سری مسائل حاشیه‌ای نیستیم و فیلم قضاوت‌گر نیست، بلکه واقعیت را به تصویر می‌کشد. مسأله ما موضوع قصاص نبود، بیشتر یک روایت اجتماعی و یک مسأله اجتماعی داشتیم و سعی کردیم به روابط آدم‌ها بپردازیم. کار را ۲۳ آذر کلید زدیم و زمان برای تولید هم کم بود؛ در ۴۳ جلسه فیلمبرداری کردیم، همدلی گروه ما زیاد بود.

کارگردان بی بدن گفت: اصالت را از اول بر روایت گذاشته بودیم تا قصه‌ای تعریف کنیم که مخاطب جذب شود و به خاطر همین یک سری از بچه‌ها از مسایل فنی می‌زدند، تمام تلاش خود را کردیم تا حالا فیلم به اکران اینجا برسد.

وی افزود: به قول آقای دانشی (نویسنده)، فیلم جواب خود را از این سالن و اکران‌های مردمی می‌گیرد و مردم می‌فهمند هیات انتخاب درست عمل کرده یا نه.

نه جایزه‌ای خواستم نه چیزی / فیلم آبروداری ساختیم

کاظم دانشی اظهار داشت: واقعیت امر این است که بی‌بدن از چند پرونده تشکیل شده، از پرونده‌های این چنینی در قوه قضاییه زیاد است، البته شائبه‌هایی مطرح شده بود که عیناً از یک پرونده واقعی است، اما اینچنین نیست، عین فیلم قبلی من با نام علفزار از چند پرونده تشکیل شده است.

نویسنده بی بدن درباره نادیده گرفتن شدن فیلم در این جشنواره بیان کرد: سینمای اجتماعی به یک مرحله‌ای رسیده است که هرچه می‌خواهی بگویی یک جا به یک گیری می‌خوری. و وقتی اعتراض می کنی به یک آدم پرحاشیه تبدیل می‌شوی، همه دوستان اجتماعی این مسایل را دارند و این خیلی غم‌انگیز است، جیغ آدم را درمی‌آورند و بعد می‌گویند، چرا اعتراض می‌کنی.

دانشی گفت: من بچه این مملکتم، زحمت کشیده‌ام و برای زحمتم می‌جنگم، من برای فیلمم جنگیدم، برای مسایل سیاسی حرف نزدم چون شعورش را ندارم. من نه جایزه‌ای خواستم نه چیزی، ما با دبیر جشنواره صحبت کردیم و گفتیم اگر قبول می‌کنید کلید بزنیم، آنها گفتند کار را برسانید وجدان های خود را وسط بگذارید.

این فیلم انتخاب هیات انتخاب بوده است، من با عباسیان و آقای نیرومند هم حرف زده‌ام و آنها تایید کرده‌اند، بخشی از این مسایل به بگیر و ببندها ربط دارد، در این دعواها فیلم‌ بی بدن مثل اسمش قربانی شدوی افزود: فیلم‌هایی که سال گذشته در نوبت بوده، امسال با پرده سبز به نمایش درآمده، چطور فیلم ما ناقص بود؟ ما ادعا نداریم که بن هور ساخته‌ایم ولی فیلم تر و تمیز است.

دانشی گفت: اگر فیلم در بخش مسابقه بود الان همه رفقای بازیگر ما اینجا بودند، شاهد این مثال واکنش خانم الناز شاکردوست (بازیگر فیلم) بود، برای ما ایران و این مملکت مهم است ما گفتیم می‌خواهیم به جشنواره بیاییم و همه آمدند. از شما می‌خواهم قضاوت کنید آیا ما حق حضور در بخش سودای سیمرغ را داشتیم یا نه این را بینی و بین‌الله بگویید. که این بخش با تشویق مخاطبان مواجه شد.

وی بیان کرد: این فیلم انتخاب هیات انتخاب بوده است، من با عباسیان و آقای نیرومند هم حرف زده‌ام و آنها تایید کرده‌اند، بخشی از این مسایل به بگیر و ببندها ربط دارد، در این دعواها فیلم‌ بی بدن مثل اسمش قربانی شد.

وی گفت: من دغدغه خودم را نداشتم حتی گفتم بخش فیلمنامه را حذف کنید اما بگذارید در بخش مسابقه باشیم، ما فیلم آبروداری ساختیم، ما سانس جا به جا نکردیم. کارگروه قوه قضاییه پیش از فیلمبرداری فیلمنامه را خوانده‌اند و بعدش هم نسخه‌ای از فیلم را دیدند.

سکانس اعدام را با چهار چراغ گرفتیم

سیدمصطفی احمدی گفت: تا همین الان برای این فیلم دچار چالش هستیم، فیلم دیر پروانه ساخت گرفت. برای اخذ مجوز ساخت خیلی تلاش کردیم، ما در زندان رجایی‌شهر با حکم قوه قضاییه فیلمبرداری کردیم.

حبیب خزایی فر هم گفت: فیلم یک فیلم جنایی بود و سعی می‌کردیم جنایت در فیلم بگنجد.

مهران ممدوح مدیر فیلمبرداری هم بیان کرد: ما در نظر داشتیم فقط قصه دربیاید به خاطر همین دوربین حرکت خاصی ندارد. ما فقط سعی کردیم قصه روایت شود. از سکانس یک اعدام تا پایان همین موضوع را در نظر داشتیم. سکانس اعدام را با چهار چراغ گرفتیم. مجبور شدیم همه کارها را در کسری از زمان انجام دهیم تا فقط روایت کنیم.

رسانه سینمای خانگی- «بی‌ بدن» را چقدر جدی بگیریم؟

«بی‌بدن» فیلم موقعیت نیست. تلاش می‌کند تا چالش‌هایی غیرموجه را در یک درام صریح به تصویر کشیده و در این مسیر، نمی‌تواند به دلیل ناخوانایی آن چالش‌ها با روند درام و البته اجتماع امروز، آن تاثیر لازم را بر روی مخاطب داشته باشد.

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، نخستین ساخته مرتضی علیزاده برخلاف آنچه عنوان می‌شد، شباهت چندانی با فیلم علفزار ندارد. بیشترین میزان تکیه فیلم بر روی عنوان برگرفته از داستان واقعی است و در این مسیر نمی‌تواند پیچش‌های دراماتیک و تعلیق‌آفرینی را شاهد باشد.

بزرگ‌ترین باگ محتوایی فیلم، لکنت تعلیق‌های کارکردگرا در دل روایت است. داستان در چند چالش روایی، نسبت به ایجاد علامت سوال‌هایی همت می‌کند، اما این علامت سوال‌ها که قرار است نقاط عطف داستان باشند، از چسب لازم برای گیرایی مخاطب برخوردار نیستند و طی روندی عجیب، خیلی زود کشف‌رمز شده و تعلیقی را نمی‌آفرینند.

حال تصور کنید درامی که پرونده‌ای جنایی را دستمایه روایت قرار داده، بدون آفرینش تعلیق بخواهد در زمانی نسبتا زیاد، مخاطب خود را نگه‌دارد. آن‌هم زمانی که در یک‌چهارم انتهایی داستان، کشف‌رمز بزرگ انجام شده و تقریبا همه چیز مشخص می‌شود.

این بی‌تدبیری عجیب، خدشه خود را در روند رضایت‌گیری نیز به عینه وارد می‌آورد. درام آشکارا از مشکل شخصیت‌پردازی رنج می‌برد و همین فقدان سبب شده تا روال درام، از منطق روایی چندانی نزد مخاطب برخوردار نباشد مانند تغییر تصمیم‌گیری چندباره در مسیر رضایت یا به آب و آتش زدن بازپرس پرونده که هیچ‌یک از این چالش‌ها، پشتوانه منطقی چندانی را پشت‌سر خود نمی‌بیند.

بی‌بدن فیلم موقعیت نیست. تلاش می‌کند تا چالش‌هایی غیرموجه را در یک درام صریح به تصویر کشیده و در این مسیر، نمی‌تواند به دلیل ناخوانایی آن چالش‌ها با روند درام و البته اجتماع امروز، آن تاثیر لازم را بر روی مخاطب داشته باشد

این وادادگی شخصیت‌پردازی حتی در شخصیت‌های دیگر داستان نظیر خانواده دختر و پسر نیز آسیب‌زننده ظاهر می‌شود. در این فضا، روایت بر مبنای تعریف سنتی خود نیز پایبند نمی‌ماند و مدام از استمداد از مجاری بالا سخن گفته می‌شود بدون اینکه طراحی خاصی برای این منظور در نظر بگیرد. در واقع کلیت داستان به محلی برای زدوخوردهای ادعایی دو طرف محدود شد و چندان وقعی به بار دراماتیک داستان نهاده نشد.

در فصل پایانی نیز فیلم نهایت بهره‌برداری را از احساسات مخاطب به عمل آورده و زمختی و تلخی بیشتری را که در طول اثر برای مخاطب محسوس نبود، به سمت وی حواله می‌کند. در واقع مخاطبان در طول داستان، خطر قصاص را به اندازه سکانس پایانی جدی نمی‌گیرند و این به دلیل فضاسازی‌های غیرمرتبطی است که در یک اثر جنایی بر کلیت اثر سایه انداخته و سمت‌وسویی دیگر به آن می‌بخشد.

کاظم دانشی که در این فیلم در مقام نویسنده حضور داشت، نتوانست به نوعی انتقاد اجتماعی برسد. در حالی‌که در فیلمی مانند علفزار، می‌شد ردپایی پررنگ از نقد اجتماعی را به وفور مشاهده کرد. بی‌بدن فیلم موقعیت نیست و نمی‌تواند از سوژه بالقوه خود، استحصالی در مسیر پرورش درام به عمل آورد.

بی‌بدن در بهترین حالت، یک درام خانوادگی با ژست جنایی است که نمی‌تواند مخاطبش را به شکلی نفس‌گیر درگیر یک پرونده کند. فیلمی با بازی‌هایی گیرا که یک سکانس بسیارخوب دارد؛ آنجایی که پدر و مادر ارغوان در خلوت خود، خاطرات فرزندشان را مرور می‌کنند و حسرت بندبند وجود آنها به‌خوبی به مخاطب منتقل می‌شود. این، شکل درستی از تاثرگرایی است که متاسفانه در کلیت فیلم به آن توجه نشد و این‌چنین فیلمی را که مستعد ماندگاری در حافظه بصری سینمادوستان بود ، به یک درام معمولی تقلیل داد.

رسانه سینمای خانگی- در نشست «پرواز ۱۷۵» چه گذشت؟

کارگردان فیلم «پرواز ۱۷۵» با بیان اینکه به اسم شعار واقعیت‌ها را انکار نکنیم، گفت: این فیلم برای افرادی است که بخشی از خود را در جنگ جا گذاشتند؛ اما واقعا از شهدا گفتن ترس ندارد. 

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا؛ فیلم سینمایی پرواز ۱۷۵ ساخته محمدحسین حقیقت، چهارمین و آخرین فیلم روز دوم جشنواره – جمعه ۱۳ بهمن – بود که اکران شد و پس از آن نشست خبری با حضور محمدحسین حقیقت کارگردان، سعید شرفی‌کیا تهیه کننده و بازیگران آن اتابک نادری، جعفر دهقان و رضا توکلی در خانه جشنواره در برج میلاد برگزار شد.

کار اول دفاع مقدس باشد سختی‌های خود را دارد

محمدحسین حقیقت کارگردان فیلم بیان کرد: طبیعتا کار اول در حوزه دفاع مقدس سختی‌های خود را دارد، تلاش کردیم از فضای مرسوم فاصله بگیریم و از افرادی که بخشی از خودشان را در جنگ جای گذاشتند، بپردازیم. ما با هر عقیده و آرمان و سلیقه ای باید یک نکته مشترکی داشته باشیم که برای همه قابل احترام باشد. واقعا از شهدا گفتن ترس ندارد.

حقیقت درباره الگوبرداری از یک نمایش گفت: من نمایشی را ندیدم و از جایی الگو گرفته نشده و داستانی بود که شکل گرفته است؛ به اسم شعار واقعیت ها را انکار نکنیم.

این کارگردان جوان گفت: همه داستان و زنجیرواره های داستان چیزی نبود که بخواهیم به جایی اشاره کنیم. این مفهوم مادرانه یک مفهوم کلی است، فیلمنامه یک روند ۲ ساله را طی کرده است و ما به جاهای مختلف سفر کردیم و خیلی از موارد را به عینه دیدیم.

فیلم با سرمایه شخصی ساخته شده است

وی تصریح کرد: بعضی از دوستان نسبت به این فیلم کم لطفی کردند و بیان کردند که مشخص است این فیلم مستقل نیست و به جایی وصل است. ولی این را اینجا می گویم که این کار بدون ریالی بودجه دولتی و با سرمایه شخصی ساخته شده است. این امر کاملا متداول است که ردیف های بودجه برای نهادهای مختلف وجود دارد که باید در فیلم‌سازی هزینه شود ولی اگر دغدغه ها درست بررسی نمی شود، باید آنها را بررسی کرد.

به آسایشگاه‌های جانبازان سر بزنید

اتابک نادری در این نشست گفت: خوشحالم که ادای دینی به شهدایی کردیم که حتی اسم آن‌ها سر کوچه‌ها نیست. کار دلی بود و ربطی به هیچ تکنیک و تجربه‌ای نداشت.

جعفر دهقان هم گفت: یک سری به آسایشگاه های جانبازان دفاع مقدس بزنید، تازه با مفهوم اینکه ما چرا به این افراد بدهکار هستیم آشنا و متوجه خواهید شد.

رضا توکلی نیز گفت: محمدحسین حقیقت کارگردان خلاقی است، پیشکسوتان عرصه هنر ما کمتر در این مدل کارها دیده می‌شوند. نکته اساسی من این است که چرا برای رابرت دنیرو ۸۰ ساله فیلمنامه می‌نویسند فیلم میسازند؟ نویسنده‌ها باید برای بزرگترهای سینمای ما بنویسند.

وی گفت: جای جمشید هاشم‌پور (بازیگر فیلم) اینجا خالی است. وقایع عجیب و غریبی درباره جنگ داریم که نتوانستیم هیچ‌کدام از آنها را به تصویر بکشیم. دستمریزاد به آقای حقیقت که با پول خود چنین فیلمی ساخته است؛ سینمای ما باید همه گونه فیلمی داشته باشد ولی این هزینه‌ها را به چه کسانی می‌دهند؟ چرا به باتجربه ها کار نمی‌دهند؟

بدون دکور در آبادان می‌توان فیلم جنگی ساخت

یاسین مسعودی بازیگر دیگر این فیلم گفت: قرار بود که یاسین یک رگه‌هایی از طنز داشته باشد؛ حتی بدون یک دکور در آبادان می‌توان فیلم جنگی ساخت، امیدوارم آبادی به آبادان بازگردد.

رضا انصارین سرپرست جلوه های بصری نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: درباره بخش فنی فیلم، نخ تسبیح فیلم را سعی کردیم به صورت جلوه های بصری آماده کنیم. در خدمت فیلم هر کجا که نیاز بود از این قابلیت استفاده کردیم.

سیدعلی زرآبادی مدیر تولید فیلم گفت: کار سختی بود و تعدد فضای فیلمبرداری داشت. محمدحسین حقیقت جوان ترین فیلمساز جشنواره است ولی انسان بسیار بزرگی است.

نگاهی گذرا به فیلم پرواز ۱۷۵

فیلم پرواز ۱۷۵ از آن دست آثاری است که نگاهی قدسی و فرازمینی به موضوع هشت سال دفاع مقدس دارد. این گونه فیلم‌ها به دلیل شاعرانگی خاصی که دارند مخاطبان ویژه خودش را دارند.

در خلاصه داستان فیلم پرواز ۱۷۵ آماده است: « کودکی جنوبی یک ماهی صید می‌کند. در داخل شکم این ماهی، انگشتری است که مشخص می‌شود به شهیدی مفقودالاثر تعلق دارد. در ادامه حوادثی رخ می‌دهد تا این انگشتر به دست مادر آن شهید که سال‌ها چشم‌به‌راه خبری از فرزندش است، برسد.»

در میان بازیگران معرفی شده برای این فیلم نام جمشید هاشم‌پور ستاره‌ سال‌های دور سینمای ایران که در دهه ۶۰ و ۷۰ آثار ماندگاری را بر پرده سینماها آورده بود یکی از نقش‌های اصلی را ایفا می‌کند. نام جعفر دهقان یکی از پایه ثابت‌های فیلم‌های دفاع مقدسی در کنار رضا توکلی، اسماعیل خلج و اتابک نادری و ثریا قاسمی در ترکیب بازیگران فیلم نشان می‌دهد با فیلمی طرف هستیم که بر مبنای ستاره‌های امروزی سینما شکل نگرفته است.

دیگر عوامل این فیلم عبارتند از؛ موسیقی: آریا عظیمی نژاد، تدوین: سیامک مهماندوست، طراحی و ترکیب صدا: مهرداد جلوخانی، طراح گریم: سیدجلال موسوی و عکاس:محسن بیده. این فیلم در تهران، اهواز ، آبادان و اروندکنار تولید شده است.

چهل‌ودومین جشنواره بین المللی فیلم فجر شامگاه چهارشنبه -۱۱ بهمن- رسما افتتاح و از روز پنجشنبه اکران فیلم‌ها در خانه جشنواره (برج میلاد تهران) و سینماهای مردمی آغاز شد؛ ۲۲ فیلم در بخش سودای سیمرغ، ۱۲ فیلم در بخش نگاه نو و ۴ فیلم در بخش انیمیشن با یکدیگر رقابت می‌کنند و در نهایت برگزیدگان بخش‌های مختلف در مراسم اختتامیه -۲۲ بهمن- معرفی خواهند شد.

رسانه سینمای خانگی- «بی‌بدن»؛ یک اقتباس دردناک

«بی‌بدن» قصه قصاص نیست، اقتباسی به‌قاعده از یک سوژه دردناک و درباره خانواده است،مستقیم‌گویی غیرهنرمندانه‌ای در مورد تربیت فرزندان دارد؛ سیاه‌نمایی نمی‌کند، کنایه نمی‌زند، سفیدشویی هم نمی‌کند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، نخستین ساخته مرتضی حسین‌علی‌زاده از یک سوژه جنجالی جنایی اجتماعی، کاری در خور و هم‌تناسب با جشنواره فیلم فجر از کار درآمده که می‌توان به خاطر تماشای آن به سینما رفت. اثری که در روز دوم جشنواره تحسین منتقدان و تمجید اصحاب رسانه را به دنبال داشت.

اقتباس قابل دفاع

بی‌بدن گویا اقتباس یا برداشتی آزاد است از ماجرای غزاله و آرمان که متأثرکننده‌ترین رخداد جنایی سال‌های اخیر است. دختر و پسری که بعد از یک کشاکش عاشقانه به مقتول و قاتل تبدیل می‌شوند، اما شواهد و سرنخ‌ها و به ویژه کنش‌ها و واکنش‌های پس از آن در فضای مجازی، ماجرا را به یک التهاب اجتماعی تبدیل کرد. به‌رغم آنکه در آثار اقتباسی، پیرنگ داستان، انسجام سازواره‌تر و چارچوب مستحکم‌تری نسبت به باقی آثار دارد، اقتباس‌های سینمایی تصنعی و بعضاً هجوآمیز از رخدادها و رویدادهای تاریخی و اجتماعی سال‌های اخیر، این تردید را در مخاطبان و منتقدان ایجاد کرده بود که شاید «بی‌بدن» نیز از کار درنیامده باشد؛ به ویژه با توجه به فیلم اولی بودن کارگردان. با این همه، «بی‌بدن» با مسما، هویت‌دار و قابل دفاع نشان داد، حتی اگر به نام نویسنده اثر یعنی کاظم دانشی که سال گذشته با فیلم سینمایی «علفزار» در جشنواره درخشید، توجه نکنیم.

ضرباهنگ و موسیقی در خدمت سوژه

در چند سال اخیر، توجه به موسیقی آثار سینمایی در نقد و بررسی فیلم‌ها تجسم بیشتری پیدا کرده است و از این روست که باید تصریح کرد موسیقی فیلم و ضرباهنگ ‌بی‌بدن در خدمت روایت این اثر است و اگرچه جاهایی از ریل اصلی خارج می‌شود، می‌توان ادعا کرد مضمون و محتوا را جلو می‌برد و سعی در پوشاندن ضعف‌های فیلم‌نامه ندارد. اثر بیش از نود دقیقه مشغول روایت است و برای مخاطب با آنکه سرانجام را می‌داند، کسالت و خستگی نمی‌آورد. سوژه نشان می‌دهد موضوعات جنایی کششی بیشتر از آنچه تصور می‌شود، جانمایه دارد و چه بسا باید حساب جداگانه‌ای روی آنها باز کرد. اگرچه برخی معتقدند التهاب کافی برای این اثر دراماتیک به اندازه واقعیتی که رخ داده، کشنده نبوده، تصریح به این نکته ضروری است که در مجموع اثری فراتر از یک کار خوب را شاهدیم.

بازی‌های خوب، بازیگردانی خوب‌تر

بی‌بدن بازیگران خوبی دارد و بازیگران نیز باورپذیر و واقعی ظاهر شده‌اند، اگرچه می‌توان در مورد بازی سروش صحت در نقش پدر دختر اما و اگرهایی وارد کرد و سؤالاتی پرسید. پژمان جمشیدی هم در ادامه فاصله معناداری که از بازی در نقش‌های کمدی داشته، در نقش پدر سروش، خوب ظاهر شده. با این حال، بار اصلی پیشبرد بازی بر دوش الناز شاکردوست و نوید پورفرج در نقش مادر ارغوان، دختر مقتول و بازپرس پرونده است.

پورفرج، بازپرس را یک انسان صاحب عاطفه که به کارش متعهد است، نشان داده و شاکردوست، مادری که اضطراب گم شدن دختر جوانش و بعد از آن، قتل دلخراش او، پیرش می‌کند، به خوبی بازی کرده. جانبداری‌های بازپرس که البته برآمده از احساس پدری است، برخی جاها از کار بیرون می‌زند و البته کارگردان نیز این نقیصه را به درستی مدیریت می‌کند و کوشش دارد نشان دهد مسئولان قضایی و انتظامی نیز با وجود جدیت و چه بسا سخت‌گیری در کار حساسی که دارند، انسانند.

اما گره‌هایی که زود باز می‌شوند

بی‌بدن قصه قصاص نیست، درباره خانواده است و سویه‌های آشکار و صریح و چه بسا باید گفت مستقیم‌گویی غیرهنرمندانه‌ای در مورد تربیت فرزندان دارد. سیاه‌نمایی نمی‌کند، به ماجرای اصلی وفادار است، کنایه نمی‌زند و از سوی دیگر، سفیدشویی هم نمی‌کند. اما نکته اینجاست که کارگردان خیلی زودتر از آنچه که باید، قصه را لو می‌دهد، هر چند پایان معلوم است.

به‌رغم همه کوشش‌های در خور تحسین کارگردان، از جایی به بعد، اثر توازن خود در ترسیم دو سوی ماجرا از دست می‌دهد و مخاطب اندک اندک به قصاص سروش، رضایت می‌دهد. ماجرا این نیست که او محق است یا خیر، ماجرا این است که تقصیر و گناه قاتل و پدرش در پنهان‌کاری ماجرای رخ داده برای ارغوان، باید در دقایق نهایی فیلم آشکار شود تا قدرت کشندگی سوژه را چندبرابر کند. با این همه، غیر از این مورد، گره‌های فیلم به درستی چیده شده و فیلم توانسته روایتی مناسب از ماجرای غزاله و آرمان ارائه دهد. فیلم از پنج ستاره، سه و نیم ستاره می‌گیرد اما برای کارگردان اولی فیلم، باید به صورت مستقل پنج ستاره کنار گذاشت.

رسانه سینمای خانگی- شلوغی سلبریتی‌ها در جشنواره

خانه چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در دومین روز شاهد اکران ۴ اثری بود که هرکدام با نقش آفرینی چهره‌های پرفروش گیشه به این رویداد رسیده اند، یکی از روزهای بسیار داغی که شاید تا پایان تکرار نشود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، دومین روز جشنواره فیلم فجر در میلاد که مصادف با دومین روز برفی پایتخت هم بود با ردیف مردمان ذوق زده از برف بازی و آدم برفی های بزرگراه ورودی میلاد روی فرش سفید ورودی همراه شده بود.

تا نیم ساعتی قبل از آغاز اکران ها راهروها خلوت و تقریبا جشنواره در خواب و سکوت بود اما این سکون به ساعتی نکشید که جایش را به همهمه و جست و خیز اهالی رسانه و منتقدان و مهمانان داد تا جایی که به ترافیک مخاطبان در اکران و نشست ها منجر شد.

اولین نشست به توضیحات عوامل دست اندرکار بخش بین الملل و البته عذرخواهی روابط عمومی جشنواره بابت برخی کاستی های روز نخست و تاخیرها گذشت که در روز دوم تقریبا جایش را به نظم و برنامه‌ریزی مدون داده بود.

اما اکران های دومین روز با نقش تمساح خونی بر پرده و خنده و دست و هورا برای اولین ساخته جواد عزتی به عنوان یک شخصیت محبوب سینمایی آغاز شد.
عزتی که تجربه موفق بازی در آثار کمدی همچون هزارپا، آینه بغل و چهاربندانگشت از او تضمینی برای گیشه ساخته این بار در مقام کارگردان و بازیگر تمساح خونی را تقدیم سینما کرده که از عهده هر دو جایگاه هم به خوبی برآمده است.

حضور او به همراه عوامل فیلم تمساح خونی در خانه جشنواره و پاسخ به اهالی رسانه در نشست خبری از جمله گرمی های
روز دوم این رویداد بود.
کاخ جشنواره که دومین روزش با شلوغی و گرمای پرشور میان سرمای استخوان سوز زمستانی مواجه بود امروز مهمانان سلبریتی دیگری هم داشت، از علی اوجی تا فریبا نادری و الناز حبیبی و دیگرانی که حضورشان بازار رسانه ای ها را گرم و آنها را برای دعوت به نشست و مصاحبه به خط کرده بود.در هر گوشه سالن دوربینی کاشته و در کمین شکار لحظه ها منتظر نشسته اند، عکاسان در تکاپو و مهمانان در تقاضای ثبت خاطره در تلاقی برف و جشنواره.

اما دومین اکران روز دوم به تابستان همان سال ساخته محمود کلاری اختصاص یافت، اثری که گرچه از حضور چهره های شناخته شده ای چون مهران مدیری، فریبا نادری و علی شادمان و غیره بهره برده بود اما توفیق چندانی در قصه و روایت آن نداشت، تا جاییکه بسیاری از مخاطبان سالن در نیمه فیلم ترجیح را به ترک دادند.

سومین اثر روز دوم جشنواره به یکی از جنجالی ترین آثار این دوره اختصاص داشت، بی بدن فیلمی که از مدت ها قبل با برچسب برگرفته گی از یک پرونده واقعی مشهور شهرت یافته بود و بعد از تماشا خط بطلانی تقریبی به تکذیب کارگردان مبنی بر صحت نداشتن این ادعا می کشید.
بی بدن کاملا مشابه با پرونده مشهور آرمان و غزاله ساخته و گریزی تمام به یکی از پرهیاهوترین مباحث یعنی قتل و قصاص زده بود.
از آنجاییکه گونه واقع گرا در سینما همیشه مخاطبان خاص و عمده خود را دارد صف طولانی مخاطبان بی بدن در مقابل دو ورودی سالن اکران در خانه جشنواره از تماشایی ترین صحنه های دومین روز جشنواره بود، تا جاییکه تمام ظرفیت سالن دوهزار و ۱۰۰ نفره مرکز همایش پر و حتی با مخاطبان مازاد مواجه شد.

حضور عوامل بی بدن و صحبت های کاظم دانشی نویسنده اثر که بیشتر هم با علفزار پا در کفش حوزه قضایی کرده بود و صحبت هایش پیرامون روند تولید و گلایه از عدم حضور در بخش سودای سیمرغ جشنواره نیز بر حاشیه های این اثر اجتماعی ملتهب افزوده بود.

بی بدن دومین فیلمی بود که با بازی پژمان جمشیدی بر پرده دومین روز جشنواره نشسته بود، اولین حضور در تمساح خونی عزتی نقشی کوتاه و دومین حضورش در اثر مرتضی علیزاده در نقش بهمنش پدر قاتل بود.

اثری که بازار تحلیل و تفسیرش بعد از نمایش داغ تر از دیگر آثار روز دوم بود.

اما آخرین فیلم روی پرده اکران روز دوم جشنواره به اثری سوزناک تعلق گرفت که قصه آن به یکی از تلخ و غمبارترین ماجراهای چند سال اخیر یعنی شهدای غواص گره خورده بود.

مخاطبانی که روز کاریشان را با یک فیلم کمدی آغاز کرده بودند در پایان شب دوم با چشمانی قرمز سالن اکران را ترک می کردند.

پرواز ۱۷۵ که قصه ای از صبر یک مادر شهید را به تصویر کشیده بود یک اثر دفاع مقدسی روایت شده در بستری ساده و بی آلایش بود، اثری که علیرغم اکران پایانی مخاطبان کمی نداشت.

جشنواره در روز دوم لحظات بسیار پرشور و پرحرارتی پشت سر گذاشت و در نهایت به خواب چندساعته رفت تا مهیای میزبانی روز سوم شود.

رسانه سینمای خانگی- «دو روز دیرتر»؛ یک فیلم اجتماعی با کمی تفاوت

 دو روز دیرتر یک چالش اساسی است؛ هم برای سازندگانش که می‌خواهند موضوع فرزندآوری را در سینمای ایران با یک پوشش عفیفانه و قالب عمومی بیان کنند و هم برای سرمایه‌گذاران که چالش ورود به حوزه مسائل واقعی و مهم اجتماعی را آغاز کرده‌اند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینمای اجتماعی واژه‌ای که سالهاست شنیدن آن پدیده هایی چون سینمای نکبت و فلاکت سینمای جنوب شهر بی قانون سینمای فقر و درماندگی سینمای قتل و جنایت سینمای هرت آبادی با آدمهایی چهارچوب گریز و معتاد و بی رحم و بی قاعده و خارج از دایره انسانیت را به ذهن متبادر می‌کند.

کافی است در خصوص یک فیلم بشنویم که گونه سینمای اجتماعی دارد تا ته‌مایه تلخ اندیشیدن به درماندگی یک شخصیت را در پس ذهن همه ما زنده کند گویی یکی از رسالت‌های اصلی سینمای ایران دادن تصویر تلخ و کثیف از ایران است به نحوی که تمام قاعده‌های موجود و مطلق سینما هم پای این مسیر کج مستمر قربانی تلقی غالب جاری شده است.

فیلم‌هایی با پایان مایوس کننده !

به طور مثال در حوزه سینمای کودک و نوجوان اصل جاری در سینمای سراسر جهان شاید این باشد که سینمای کودک و نوجوان می تواند با درد و رنج و درماندگی و حادثه و در یک کلام تراژدی آغاز شود اما به هیچ وجه نمی تواند به تراژدی ختم شود چرا که نوجوان یعنی آینده یعنی تصویر زندگی و یعنی تلاش و از همه مهتر یعنی امید.

در حوزه اجتماعی قدر مسلم ساخت فیلم منوط به چند پیش شرط بدیهی و اساسی است که نخستین و شاید مهمترین آن هم شناخت نظام مسائل اصلی اجتماع استاین قاعده در فیلم های سال‌های دور مجید مجیدی و برخی فیلم‌سازان این عرصه نظیر حسین قناعت و فریدون نجفی به خوبی رعایت می‌شد، اما در سال‌های اخیر تحت تاثیر جریان غالب سینمای اجتماعی شاهد رسوخ قواعد مستمر نکبت و فلاکت در دژ سینمای نوجوان نیز هستیم و فیلم‌هایی با پایان مایوس کننده و نا امید در حال تولید است.

حال این که در حوزه اجتماعی قدر مسلم ساخت فیلم منوط به چند پیش شرط بدیهی و اساسی است که نخستین و شاید مهمترین آن هم شناخت نظام مسائل اصلی اجتماع است، نظام مسائلی که غالبا در سینمای اجتماعی ایران نه تنها مبتنی بر مطالعات جامعه شناختی نیست بلکه منحصر به تجربیات فردی فیلمساز و شاید اطرافیان آنها است.

بسیار تا بسیار شنیده‌ایم که فیلم‌ساز ژانر نکبت در مقابل پرسش از چرایی تولید اثرش یا با یک پرسش دیگر آن را پاسخ می‌دهد مبنی بر این که مگر این ماجرا رخ نداده و یا با یک خبر نیم بند از اطرافیانش که من آشنایی دارم که این ماجرا برای او رخ داده. سوال مهم و اصلی را پاسخ می دهد، بر این پایه می توان گفت آنچه که سینمای اجتماعی واقعی از آن محروم است چیزی نیست جز نبود مطالعه و شناخت.

اینکه سازوکار تحلیل و شناخت نظام مسائل اصلی اجتماعی ایران چیست در حوصله این خلاصه نمی گنجد، اما به هر تقدیر معیارهای کاملا مشخص مطالعاتی دانشگاهی وجود دارد که امور مبتلا به اجتماعی را احصا و نظام مند می کند تا بتوان برای برنامه ریزی های کلان از آن استفاده کرد.

خانواده ایرانی را چگونه تصویر کردند؟

اما متاسفانه سینمای ایران به خصوص در سال‌های اخیر چنان غرق در مغزهای کوچک زنگ زده و ابد و یک و عصبانی نیستم و مالاریا و لاتاری و لاک قرمز و تابستان داغ و… شده که هیچ احساس نیازی در قبال ارتباط با دانشگاه یا مراکز متولی این موضوع نظیر مرکز پژوهش‌های مجلس در ساخت آثار ناظر به اجتماع نمی بیند. تا آنجا که شخصیت های چندِش آورش از اریکه انسانیت چنان سقوط می کنند که در سینک ظرفشویی قضای حاجت می کنند و سیلی به گوش پدر خود می‌کوبند.

سینمایی که دیگر شخصیت های آن تبدیل به کلیشه‌های قابل حدث شده اند. پدرهای معتاد و بد خلق و واپس‌گرا و در یک کلام سربار، مادرهای مفلوک و بازنده و داغون، برادرهای سرکش و زیاده خواه و بی رحم و دست آخر دخترهای بازنده و درمانده و تحت ستم. این همه دارایی اجتماعی ایران در فیلم‌های موصوف به آثار اجتماعی است که چنان پرتکرار در سال‌های اخیر تکرار شده که همه ما باورمان شده چیزی غیر از این نمی توان در حوزه اجتماع ایرانی تصور کرد.

پدر ایرانی مگر می تواند نمایانگر قدرت و صلابتی باشد که فرزندان به او پشت گرم باشند و به او تکیه کنند؛ مادر ایرانی کجا و دامن پرورش دهنده صبوری که صد مستحکم تمام مشکلات موجود است و همیشه در مواجهه با او می توان آرامش را تجربه کرد؛ پسر ایرانی هرگز از نظر سینمای ایران نمی توان عزم ساختن سرزمین را داشته باشد و همواره داستان او موضوع رفتن است و گریختن از این سرزمین دوست نداشتنی؛ و خواهر سرزمین ایران هرگز نماد عاطفه و مهر در سینمای ایران نمی تواند باشد.

شاید به همین دلیل باشد که اگر از پس سالها اثری پیدا شود که ناظر به مساله درست اجتماعی و پشت گرم به مطالعات دانشگاهی است. و تلاش کند مساله اول اجتماعی کشور را خطاب به جامعه مخاطب اصلی خود و به زبان او بیان کند برای مخاطب عادت کرده به سینمای فلاکت قدری دیر هضم به نظر می رسد.

و اما دو روز دیرتر

فیلم سینمایی دو روز دیرتر گذشته از ساختار و تکنیک و مسائل فنی به حسب مضمون و لحن بیان فیلم امروز است و می تواند ممتاز محسوب شود. چرا که هم در انتخاب موضوع یعنی مساله بسیار مهم فرزندآوری و هم در لحن یعنی بیان شیرین برای مخاطب جوان درست عمل کرده و حرف خود را می زند.

این یک واقعیت جاری است که ایران در حال فرو رفتن در سیاه چاله جمعیتی عظیمی است که می تواند بزرگترین چالش قرنهای این سرزمین کهن باشداین یک واقعیت جاری است که ایران در حال فرو رفتن در سیاه چاله جمعیتی عظیمی است که می تواند بزرگترین چالش قرنهای این سرزمین کهن باشد. این واقعیت روزگار ماست که چالش جمعیت در همه ارکان اجتماعی از خدمات عمومی پزشکی گرفته تا پیشرفت اقتصادی و قدرت نظامی را می تواند تحت تاثیر قرار دهد.

و این واقعیت تلخ فرهنگی است که آرام آرام صلابت پدرانه در حال افول و عاطفه مادرانه در حال ولخرجی در عرصه های بی ربطی همچون حیوانات خانگی و امثال آن است و اگر مدیران فرهنگی دست روی دست گذاشته و نظاره گر این فاجعه عظیم باشند دیر نخواهد بود که تعداد داروخانه ها از تعداد خواربار فروشی ها و تعداد مراکز فروش غذای حیوانات از نانوایی ها و تعداد مراکز درمانی سالمندان از مهد کودک‌ها بیشتر شده و کهن مرز و بوم ایران در کهولت ناشی از بی عملی فرهنگی مسئولان خود گرفتار خواهد شد.

دو روز دیرتر یک چالش اساسی است؛ هم برای سازندگانش که می‌خواهند موضوع فرزندآوری را در سینمای ایران با یک پوشش عفیفانه و قالب عمومی بیان کند و هم برای سرمایه گذاران که چالش ورود به حوزه مسائل واقعی و مهم اجتماعی را آغاز کرده اند.

چرا به فارابی انتقاد می کنند؟

شاید اگر به جای دو روز دیرتر ، فارابی روی یک فیلم اجتماعی سیاه سرمایه گذاری می کرد و روایت فتح روی درماندگی نئورئالیستی بعد از جنگ یک اثر خسته کننده خلق می کرد و یا اگر حوزه هنری یک کار ناظر به حوزه سلوک و بی ربط به وضعیت روانی امروز اجتماعی را در سرلوحه کار خود قرار می داد، احتمالا هیچ یک از نقدهای منفی موجود در اتمسفر امروز سینمای ایران متوجه این نهادها نبود.

جای تعجب است که برخی دوستان نویسنده و منتقد بدون توجه به کارکرد این اثر آن را بی پروا و بی پرده تلقی می کنند در حالی که سینما همان جایی است که اتقاقا می توان درجه بندی سنی داشته باشد. سینما همان جایی است که می تواند مخاطب خاص را برای بیان حرف‌های خود در نظر بگیرد. سینما همان جایی است که اغلب مخاطبانش در طبقه سنی بین بیست تا سی سال هستند یعنی درست سنین باروری فرزند آوری و گروه هدف مخاطب همین فیلم.

و سینما همان جایی است که با تاثیر گذاری حسی عاطفی می تواند زمینه را برای پذیرش موضوعاتش فراهم کند تنها شرط این موضوع همان است که به زبان مخاطبش با او وارد مخاطبه شود. در غیر این صورت مخاطب بی رحم سینما عقد اخوت با هیچ اثری نبسته و در قبال بهایی که برای بلیت پرداخت می‌کند انتظار تماشای اثری دارد که استاندادهای لازم معنایی و زبان بیان روان و بی پروایی داشته باشد.

رسانه سینمای خانگی- رئیس به خانه رفت

نشست مشترک رئیس و جمعی از معاونین و مدیران سازمان سینمایی با مدیرعامل و هیات مدیره خانه سینما عصر روز گذشته ۱۰ بهمن ماه در محل خانه سینما برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، این نشست مشترک با حضور محمد خزاعی، محمدحسین نیرومند، محمدمهدی عسگرپور، اصغر فارسی، حبیب ایل بیگی، قادر آشنا، علی دهکردی، حبیب اسماعیلی، یزدان عشیری، علی لقمانی، جابر قاسمعلی، سیدعلیرضا حسینی، علیرضا نجف زاده، غلامرضا نجاتی و علیرضا اسماعیلی برگزار شد.

دغدغه‌های مشترک و همگرایی قابل توجه

در این نشست علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما با اشاره به اهمیت این گونه جلسات مشترک برای حل مشکلات اعضای صنوف سینمایی بر لزوم تداوم جلسات همفکری و هم اندیشی پیرامون مسایل ۶ هزار عضو خانه سینما تاکید کرد و گفت: خوشبختانه، اختلاف نظر اساسی بین سازمان سینمایی و خانه سینما وجود ندارد، بر عکس، دغدغه های مشترک و همسویی و همگرایی بسیار زیادی بین این دو سازمان وجود دارد.

وی با ارائه گزارشی از مشکلات مبتلابه خانه سینما ، تصریح کرد: بخشی از این مشکلات از دوران گذشته باقی مانده است و در این دوره برای کارگشایی و حل آن ها ایده‌ها و اقدامات خوبی در جریان است.

دهکردی با بیان اینکه‌ خانه سینما متعلق به همه است، خطاب به رئیس سازمان سینمایی گفت: در واقع، شما صاحب خانه هستید و به دلیل ریشه صنفی و شناخت شما از صنوف، بسیاری از مشکلات آن‌ها را می‌شناسید و پیگیر رفع و حل آن هستید.

رابطه خانه سینما و سازمان سینمایی پررنگ و عمیق تر شده است

محمد مهدی عسگرپور رئیس هیات مدیره خانه سینما نیز در این نشست مشترک با اشاره به مشکلات موجود گفت: رابطه میان خانه سینما و سازمان سینمایی در این دوره احترام آمیز و همراه با مفاهمه بوده است، بویژه که از سال گذشته این همدلی و همگرایی در مقیاس وسیع تری نمود پیدا کرده و پر رنگ تر شده و رابطه فیمابین به مراتب، عمیق تر، بهتر، روان‌تر و محترمانه تر شده است که با وجود یک سینماگر در راس سازمان سینمایی غیر از این هم تصور نمی‌رفت.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به ورود به عصر جدید عنوان کرد: متاسفانه، آمادگی ورود به عصر جدید را نداریم. این یک پدیده تازه است ، خیلی ها متوجه عصر جدیدی که در آن قرار داریم نیستند، ساختار و شکل و مسیر حضور فیلم‌ها در فستیوال های خارجی امروز فرق کرده است.

عسگرپور با بیان اینکه مکانیسم فیلمسازی در دنیای امروز دگرگون شده و دنیا دارد شکل دیگری از سینما را تجربه می کند تصریح کرد: این‌ها مسائل مشترک ماست. ما وارد عصر جدیدی شدیم در حالی که یک سری مسائل اجازه ورود ما را به این عصر نمی‌دهد.

وی در ادامه افزود: برای همه ما مهم اصل موضوع سینماست، در دوره‌ای که قرار گرفته‌ایم حتی، با نگاه اخلاقی و معنوی نیز، در عین تحولی که در سینما ایجاد شده ما همچنان، به همراهی و هم فکری بیش تری نیاز داریم تا تحول در همه سطوح و بخش‌های سینما جریان پیدا کند.

رئیس هیات مدیره خانه سینما افزود: ما به کمک شما و شما به کمک ما نیاز دارید تا به روز شویم و در مسیر تحولات جدید فراتر از ساختارهای سنتی گام برداریم.

توسعه سینما اتفاقی امیدبخش برای این دوره

سیدعلیرضا حسینی عضو هیات مدیره خانه سینما هم ضمن قدردانی از رئیس سازمان سینمایی عنوان کرد: تحرک و تلاش هایی که در حوزه سینما در حال وقوع است جای تشکر دارد. کمک به توسعه سینما اتفاق امیدبخش دراین دوره است.

وی با اشاره به اینکه هیات مدیره خانه سینما در این دوره به طور بی‌سابقه‌ای در کنار مدیریت کلان سینماست، ادامه داد: نگاه به جوانان سینماگر در سیاست‌های شما جای تقدیر دارد.

حبیب اسماعیلی تهیه کننده و بازیگر سینما هم یکی از مشکلات اصلی دوره های پیشین را فقدان گفتگو بین مدیران سینمایی در نهادهای مختلف عنوان کرد وگفت: خوشحالم که خانواده سینما طی دو سال گذشته با گفتگو به آرامش نسبی رسیده و اعتماد میان صنوف امروز شکل گرفته است و شکی نداریم حضور اقای خزاعی در سازمان سینمایی‌ برای کمک به سینما بوده است.

این عضو هیات مدیره خانه سینما ضمن تمجید از رویکرد توسعه سالن‌های سینما و گسترش زیر ساخت سینمایی در سطح کشور در دوره فعلی گفت: جریان سینماسازی از سوی سازمان سینمایی رخداد خجسته‌ای است و به رونق و رشد اقتصاد سینما منجر خواهد شد.

اسماعیلی همچنین به تقویت بیشتر سینمای اجتماعی و بازاریابی بین المللی برای محصولات سینمای ایران و ارزآوری فیلمهای ایرانی تاکید کرد.

رئیس سازمان پیگیر مشکلات اعضای خانه سینماست

علیرضا نجف زاده کارگردان سینما هم با اظهار خرسندی از پیگیری و تلاش‌های مجدانه سازمان سینمایی ‌در زمینه مباحث معیشتی و بیمه خانواده سینما خاطرنشان کرد: باید خوشحالی مضاعف خود را ابراز کنم چرا که شاید جزو معدود دوره‌هایی است که شخص رییس سازمان سینمایی برای حل مشکلات اعضای خانه سینما ورود پیدا کرده و این موج خوشحالی و امید بسیاری را رقم زد. البته، به شخصه، احساس می کنم اگر قرار باشد اتفاقات مثبتی در حوزه معیشت، بیمه و مالیات سینماگران بیافتد در همین دوره خواهد بود.

وی ادامه داد: امروز،یک موج خوشحالی در بدنه صنوف سینمایی ایجاد شده ولی همچنان نیاز به پیگیری جدی‌تر و بیشتر وجود دارد.

نجف زاده گفت: از اینکه شخص رئیس سازمان سینمایی از جنس و بدنه سینماست فرصت مغتنمی است که بسیاری از مشکلات از قبیل: بیمه، مالیات و… حل شود.

تمجید قاسمعلی از پیگیری سازمان سینمایی در زمینه مالیات و بیمه

جابر قاسمعلی فیلمنامه نویس سینما نیز با اشاره به مشکل مالیات از اینکه شخص رییس سازمان پیگیر موضوع مالیات شدند، تمجید کرد.

وی با اشاره به برخی از مشکلات اعضای صنوف مختلف سینما ، گفت: فارغ از چند بازیگر مطرح، لشگر عظیمی در سینما هستند که شرایط مالی مناسبی ندارند و مالیات هم باید بپردازند. در حالید که تخفیف مالیاتی نیازی جدی است و لازم است از طریق مراجع ذیربط پیگیری شود

منافع ملی و قوانین کلی کشور؛ نقطه‌ای مشترک

در ادامه این نشست حبیب ایل بیگی معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی با توضیح اینکه امروز همگرایی خوبی قوام گرفته و گفتگوهایی موثری در حال انجام است، گفت : شکی نداریم منافع ملی و قوانین کلان کشور و احترام به قانون نقطه مشترک همه ماست و این موضوع باید همچنان در روابط فیمابین مورد توجه و تاکید قرار گیرد.

وی در ادامه با توضیح اینکه در حال ورود به عرصه تازه‌ای از ساخت فیلم به لحاظ فناوری‌های روز هستیم، لزوم آموزش و بهره‌وری از فناوری های روز را یاد آور شد وگفت: واقعیت این است که شیوه‌های تولید نیاز به بازنگری دارد و توقع از خانه سینما این است که آموزش‌های تازه‌ای دراین زمینه ارائه دهد. علاوه بر همه اینها ما به مدیریت کاهش هزینه تولید و دستمزدها در سینما نیاز داریم، در این زمینه صنوف باید با سامان دهی اصولی جلوی جولان قیمت‌ها و هزینه تولید فیلم ها را بگیرند.

ایل بیگی با اشاره به اینکه منابع بخش خصوصی که برای سرمایه گذاری ورود می‌کنند توجه شان به سمت سینمای گیشه دار است گفت: علیرغم جوی که علیه سازمان سینمایی به راه افتاده بیشترین مجوزی که ما دادیم مربوط به آثار سینمای اجتماعی است که در بین آنها برخی فیلمها دارای مضامین کاملا ملتهبی هستند.

اصغر فارسی معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی هم در این نشست با ارائه گزارشی از موضوع پیگیری بیمه تامین اجتماعی سینماگران و خروجی کارگروه مشترک گفت: همچنان موضوع مسکن سینماگران از مجاری مختلف در حال پیگیری است که امیدواریم به زودی به نتیجه برسد که ایجاد سامانه مجزا برای سینماگران از آن جمله است.

در ادامه قادر آشنا معاون توسعه فناوری و مطالعات سینمایی ، با توضیح اینکه سازمان سینمایی در حوزه پژوهش آمادگی هرگونه همکاری است، گفت : پژوهش ستون اصلی پیشرفت در بخش های مختلف است. در حال حاضر در وضعیتی هستیم که به شدت به پژوهش های کاربردی در بخش های مختلف نیاز داریم و باید در تیم های کارشناسی از پژوهشگران استفاده کنیم.

لزوم تدوین آئین نامه حقوق و دستمزد عوامل سینمایی

محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور با اشاره به همگرایی شکل گرفته مابین مدیریت سینما و صنوف سینمایی گفت: خوشبختانه روند تعاملی رضایت بخشی میان خانه سینما و سازمان سینمایی شکل گرفته است که قطعا به نفع خانواده سینما و جامعه است. در حال حاضر جریان ملی سینما به همفکری، حمایت و همراهی نیاز دارد و در حوزه‌های مهمی همانند سینمای بین‌الملل و بازاریابی و ارزآوری در این بخش نیازمند گفتگو هستیم

خزاعی با توضیح اینکه برای توسعه اشتغال و امنیت شغلی صنوف سینمایی نیازمند تدوین آیین نامه حقوق و دستمزد هستیم، گفت: در حوزه حقوق و دستمزد تا زمانی‌که به آیین نامه مدون و عملیاتی دست نیابیم، مشکلات افزایش پیدا می‌کند. لازم است که خانه سینما در زمینه امنیت شغلی اعضا و نیز تدوین نظام نامه هزینه و دستمزد اقدام کند و با کمک اتحادیه، خانه سینما و سازمان سینمایی این نظام نامه شکل و ضمانت اجرایی پیدا کند.

آمادگی سازمان سینمایی برای هر گونه کمک به رشد علمی سینماگران

وی با اشاره به لزوم تقویت علمی و تخصصی اعضای صنوف عنوان کرد: توجه و ارتقای مباحث علمی وتخصصی سینماگران یکی از اولویت های اصلی باید باشد. با توجه به رشد شتابناک تکنولوژی صنعت تصویر، برای ارتقاء سطح علمی سینماگران نیازمند بسترهای جدید آموزشی و تخصصی هستیم . در این راستا، سازمان سینمایی در جهت رشد علمی اعضای صنوف آماده هرگونه حمایت و کمکی است.

پیگیر رفع مشکل بیمه سینماگران هستیم

رئیس سازمان سینمایی با اشاره به اینکه همچنان پیگیر رفع مشکل بیمه سینماگران هستیم، ادامه داد: یکی از مهمترین مباحثی که بنده از ابتدای حضورم در سازمان سینمایی به شدت پیگیر آن بوده و هستم بحث معیشت خانواده سینما است. واقعیت این است که خیلی از همکاران ما در این خانواده به لحاظ معیشت در مضیقه و سختی به سر می برند و ما به عنوان متولیان سینما وظیفه داریم برای این موضوع کاری انجام دهیم. طرح امنیت شغلی را باید تعریف کنیم. ثبات و آرامش سینما لازمه رونق سینما و کمک به اعضای صنوف است . وقتی چرخه تولید و اقتصاد سینما تداوم داشته باشد می توان امیدوار بود خانواده سینما از آن بهره ببرد و اشتغال توسعه یابد. بدون رونق سینما شغلی هم نیست. همواره، از بودجه سینما و حمایت از معیشت سینماگران پیگیری و دفاع کرده ام. همچنین در دو سال گذشته ما بحث بیمه سینماگران را از طریق ایجاد کارگروه ویژه در سازمان تامین اجتماعی پیگیری کردیم که امیدوارم به نتایج خوبی برسد. در حوزه مسکن بیش از ۱۵ جلسه با دوستان دست اندرکار در این زمینه برگزار کرده‌ایم و خوشبختانه روند امیدوارکننده است و جتی تا جانمایی زمین و تشریفات اداری و بانک عامل پیش رفته‌ایم.

نیاز به پروژه‌های مطالعاتی و پژوهشی در زمینه هوش مصنوعی

خزاعی با اشاره به مقوله هوش مصنوعی در جهان معاصر و ورود آن به سینما هم گفت: با پیشرفت تکنولوژی و فناوری، استفاده از این دستاورد جهانی در سینما اجتناب ناپذیر است. هوش مصنوعی و متاورس به عنوان تکنولوژی نوین وارد سینما شده و ما در گوشه وکنار اخبار و گسترش و حکمفرمایی آن را می‌شنویم. باید استفاده از این تکنولوژی‌ها بر اساس نیاز و همخوان با دیگر گزاره‌های سینمای ایران باشد پیش از همه باید بررسی جامع و پژوهشی اصولی دراین زمینه انجام شود. ما نمی‌توانیم چشم روی پیشرفت هایی که در جهان تکنولوژی صورت می گیرد، ببندیم. اما باید استفاده از این دستاوردهای علمی قاعده مند و ضابطه مند و در جهت ارتقای سینمای ایران و نیز حفظ منافع همه دست اندرکاران سینما باشد.

رئیس سازمان در جمع بندی نهایی با اشاره به سه لزوم توجه و برنامه ریزی پیرامون محور « امنیت شغلی سینماگران»، « نظامنامه حقوق و دستمزد» و « ارتقاء علمی اعضای صنوف سینمایی» تاکید کرد: ضروری است طرحی از سوی خانه سینما در زمینه امنیت شغلی همکاران ارائه شود تا از آن‌ها در تولیدات سینمایی، مشاوره ها، نظارت و همراهی با فعالیت های سینمایی استفاده شود. همچنین، تدوین آئین نامه دستمزد و حقوق عوامل سینمایی از دیگر نیازهای حوزه سینماست.

رسانه سینمای خانگی- مهلت ثبت‌نام در استارت‌آپ فیلمنامه‌نویسی تمدید شد

 مهلت ارسال آثار به دبیرخانه رویداد استارتاپی فیلمنامه نویسی که پیش تر تا ۱۰ بهمن ماه اعلام شده بود، تا ۱۰ اسفند ماه ۱۴۰۲ تمدید شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فراخوان رویداد استارتاپی فیلمنامه نویسی بدون محدودیت موضوعی و در قالب‌های «ایده» و یا «خلاصه طرح» در گونه‌های سینمایی بلند، کوتاه داستانی و سریال منتشر شده که با توجه به استقبال و درخواست مخاطبان، به ویژه مخاطبان خارج از استان تهران، تا ۱۰ اسفند ماه ۱۴۰۲ تمدید شده است.

این رویداد با هدف کمک به ارتقای فیلمنامه نویسی و شناسایی ایده‌های خلاقانه و معرفی استعدادهای فیلمنامه نویسی در سطح کشور برگزار می شود.

در این رویداد از میان ایده‌های ارسالی، حدود ۱۰۰ ایده انتخاب شده و از صاحبان آنها برای حضور در رویداد دعوت می‌شود و این افراد طی سه روز گردهم هم آمده و زیر نظر استادان سینما و فیلمنامه نویسی، ایده‌های خود را مطرح سپس در قالب کارگاه‌های آموزشی تخصصی، ایده خود را به طرح و سیناپس تبدیل کرده و ضمن رقابت با سایر ایده‌های برتر، نسبت به جذب سرمایه گذار و ساخت اثر خود اقدام می‌کنند.

این رویداد در هر یک از بخش‌های سه گانه سینمایی بلند، کوتاه داستانی و سریال، سه جایزه نقدی و غیرنقدی به برترین ها اهدا می‌کند و همچنین سازمان‌ها و سرمایه گذاران حقوقی و حقیقی حاضر در رویداد نیز آثار برگزیده خود را در بخش‌های سه گانه، برای حمایت از تولید انتخاب و اعلام خواهند کرد.

بر اساس اعلام پارک ملی علوم و فناوری‌های نرم و صنایع فرهنگی جهاددانشگاهی، علاقه مندان برای حضور در این رویداد استارتاپی می‌توانند با مراجعه به سایت رویداد به آدرس www.iccip.ir آثار خود را ثبت و ارسال کنند.

رسانه سینمای خانگی- در نقد «سرهنگ ثریا» چه گذشت

نخستین نشست از سلسله نشست‌های دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی با نقد و بررسی فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» پیش روی مخاطبان قرار گرفت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری، نشست نمایش و نقد فیلم «سرهنگ ثریا» ساخته «لیلی عاج» به عنوان نخستین نشست از سلسله نشست‌های «فارسینما» به همت دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری انقلاب اسلامی و به منظور نمایش و نقد گفتمان‌شناسانه و نشانه‌شناسانه فیلم‌های روز در تماشاخانه مهر حوزه هنری برگزار شد.

تینا چهارسوقی امین، گفتمان‌شناس و استاد دانشگاه گفت: این فیلم محوریت زنانه دارد و قضایا را از زوایای یک قهرمان زن غالب می‌ببینیم، بتابر این، فقط به گفتمان ساخته و پرداخته او می‌پردازیم و انگار گفتمان رقیبی در مقابل آن نمی‌بینیم. این مادر فقط در مقابل گفتمان غالبی که اشرف ساخته مقابله می‌کند، نه فقط برای برگرداندن پسرش از آن‌ها. برای کسی که این سازمان را نشناسد و نداند این افراد به چه دلیلی دراشرف گیر کرده‌اند، این پرسش پیش می‌آید که چه کار به کارشان دارید و چرا مادراصرار دارد که پسرش را برگرداند.

این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به دیالوگ‌های تئاتری فیلم یادآور شد: جا داشت که نویسنده و کارگردان فیلم در قالب چنین دیالوگ‌هایی از خط مشی ایدئولوژیک سازمان منافقین هم سخن به میان می آود تا نشان‌دهنده این تقابل گفتمانی باشد. وقتی در اینجا تقابلی ایدئولوژیک نمی‌بینیم و فقط عاطفه مادری از منظری عاطفی روانشناختی فربه می‌شود، مانع دید خردورزی در فیلم می‌شود و مادر با همه تلاش‌هایش نتوانست فرزندش را بیرون بکشد و بنابر این بازنده است.

سازمان اوج دخالتی در محتوای فیلمنامه «سرهنگ ثریا» نداشت

در ادامه این نشست، لیلی عاج، نویسنده و کارگردان فیلم سرهنگ ثریا، در پاسخ اظهار کرد: هر فریمی که در باره اشرف بوده دیده‌ام و سازمان اوج کوچک‌ترین دخالتی در فیلمنامه نداشته و آنچه می‌بینید حاصل تجربه من به عنوان یک فیلم اولی است. من فقط طرح بحث کرده‌ام و مخاطبی حرفی نسبت به این سوژه دارد می‌تواند در باره آن تحقیق کند

عاج یادآور شد: صادقانه می گویم که توان ترسیم دقیق آدم‌های اشرف را در خودم نمی‌دیدم و این اصلاً هم شوخی بردار نیست! از یک طرف هم نمی‌خواستم پرداختی کلیشه‌ای و مقوایی به آنها داشته باشم و یا این قدر آن‌ها را مسخ شده و کاریکاتوری نشان دهم که باورپذیر نباشند.

فرزانه فخریان زبان‌شناس هم با اشاره به این گفته از لیلی عاج سازمان اوج با من کاری نداشت گفت: ای کاش سازمان اوج کاری داشت؛ مساله ما همین است. چون بسیاری ازمجموعه‌های فرهنگی پای فیلمنامه‌ای می‌نشینند و آن کنش لازم که سازمان اوج و خیلی جاهای دیگر باید داشته باشند را ندارند.

این زبان‌شناس در ادامه با اشاره به اینکه کلمات برای ما زبان شناسان خیلی مهم‌اند به گزاره‌هایی چون استفاده نکردن فیلمساز از کلمات اشتباه و خطا و غلط، پرداخت صرف به به تنهایی و دلتنگی شخصیت‌ها و عدم پرداخت به هدایت و تغییر مسیر بستگان‌شان، توصیفات خوب از اشرف، عدم ناراحتی مادران از اشتباهات بچه‌شان و تاکید روی چشم‌انتظاری، نگفتن از زرمنده جز یک جای نامنایب و آوردن کلمات ارتش و آزادیبخشیو و تغییر نام پسر ثریا از امیر علی به مازیار اشار کرد.

وی افزود: ما این گزاره‌ها را در فیلم می‌بینیم ولی گزاره‌های ناقض آن گزاره‌ها را در فیلم نداریم.

لیلی عاج در ادامه گفت: نکاتی که گفتید، مؤید این است که چه قدر گفتن از اشرف کار دشواری است. یک بخشی مسئله لجستیکی و مالی ماجرا است و بخش دوم هم این بود که چگونه اشرف‌نشینانی تصویر کنم که مقوایی یا سمپات نباشند. ببینید چه مرز خطرناکی است!

مهدی صالحی هم، که به عنوان مجری کارشناس، در این نشست حضورد داشت، خاطرنشان کرد: بحث این است که هیچ تلاشی برای نشان دادن یادآوری آن فضای جنایتکارانه منافقین مشاهده نمی‌شود.

صالحی افزود: شما نمی‌توانید نمادها و نشانه‌های این فیلم را منکر شوید.

تینا امین هم در ادامه این پاسخ‌های لیلی عاج خاطر نشان کرد: گفتمان‌ها در تقابل شکل می‌گیرند و وقتی رقیبی در میان نیست، قهرمان ما به مرور ضعیف و پوشالی می‌شود و ۲ گفتمان در تقابل با هم است که به ثبات می رسند و گرنه هژمونی یک گفتمان در عدم وجود رقیب، ضعیف و شکننده و در نهایت شکست خورده و از بین می‌رود.

محمدصادق رشیدی، نشانه‌شناس حوزه هنر و عضو هیات علمی دانشگاه، با اشاره به اینکه کارگردان مسئول محتوای فیلم است اظهار کرد: شما روی موضوع و محتوای مشخص و مهمی دست گذاشته‌ای که بخشی از ساختاراجتماعی و فرهنگی و سیاسی ما قربانی گفتمانی شده است که نمی‌توانیم به راحتی از کنار آن بگذریم. اگر هم بر اساس بنیان‌های نظریه زبان شناسی نگاه کنیم، سینما یک کارکرد زبانی دارد که در آن تمامی تصاویری که کنار هم چیده می‌شوند به مثابه واژگانی هستند که در کنار هم یک جمله را می‌سازند و جمله‌ها باید معنادار باشند.

تنظیم برای بالا نرفتن از دیوارهای اشرف

لیلی عاج در ادامه در باره ترسیم نکردن اشرف گفت: من عامدانه انتخاب کردم که در باره اشرف چیزی نگویم چون باید از پس آن برمی‌آمدم. ترجیحم این بود که طوری فیلمنامه ام را تنظیم کنم که الزامی به بالا رفتن از دیوارهای اشرف نباشد. در ضمن، این موقعیت اصلاً می‌تواند سازمان منافقین نباشند و فرقه دیگری باشند. برای من انتظار مادرها در برزخی که گرفتارش شده بودند مهم بود.

این کارگردان در بخش دیگری از صحبت‌های خودبا اشاره به زمان محدودی که برای قصه‌گویی داشته تصریح کرد: منکرالکن بودن روایت نیستم اما جهت‌گیری سیاسی براساس نشانه‌ها و گفتمان‌ها و متریال صوتی و بصری فیلم را نمی‌پذیرم. برایم ممکن نبود که در فیلم صد دقیقه‌ای، سازمان منافقین را، با آن همه فراز و فرود سیاسی و پوست اندازی ایدئولوژیکی که داشته، ترسیم کنم. به اندازه کافی کد داده‌ام و ظرفیت فیلمنامه همین بود.

فرزانه فخریان هم در ادامه صحبت‌های عاج گفت: باید در یک فضای مرزی و میانی نشان می‌دادید که اشرف با ما چه کرد!؟ دکتر رشیدی هم با اشاره به جهت گیری غلط فیلم‌ساز گفت: شما سراغ موضوعی رفتی و شاخک‌های همه را تیز کردی و بعد می‌گویی من فقط حرف را زمین انداخته ام. در شرایطی که استعمار و امپریالیسم نوین با سینما کنترل فرهنگی جوامع را به دست گرفته، شما روی موضوع حساسی دست گذاشته‌ای و با فیلم‌تان‌دارید کدهای اشتباه به جوان ما می‌دهید.

مواجهه منافقین پس از اکران سرهنگ ثریا و اقدامات سازمان ملل

لیلی عاج تصریح کرد: این برداشت شماست و اتفاقاً منافقین بارها به من در تلویزیون‌شان هجمه کرده و برداشت‌شان این است که در فیلم خیلی به تخریب شان پرداخته‌ام چون مسئله‌ای که درفیلم طرح شده اوضاع آن‌ها را خراب کرده چون این مسئله که به خانواده‌ها ملاقات نمی‌دهند به سازمان ملل ارجاع پیدا کرده و دراینجا نمی‌توانند گلیم خودشان را بیرون بکشند. اتفاقاً آن‌ها می‌گویند که دارم جلوه هیولا گونه‌ای از آن‌ها ارائه می‌دهم.

وی افزود: در مورد این گفتمان که هدف سازندگان فیلم این بوده که نسل جدید به این سازمان سمپات شود، اصلاً چنین تصوری در مخیله سازندگان و من نمی‌گنجد.

عاج در ادامه اضافه کرد: من فکر می‌کردم که در این نشست به فیلم از لحاظ گفتمان زبان فارسی و مساله تخصصی دیالوگ نویسی به زبان فارسی پرداخت می‌شود.

مهدی صالحی کارشناس مجری برنامه هم بیان توضیح داد: گفتمان‌شناسی دانشی است که با گفت‌وگو و دیالوگ‌نویسی فرق می‌کند. دراین فیلم گفتمان پنهانی داریم که دارد بزرگ‌ترین ضربه را به فیلم می‌زند. اصلاً از حضورحکمرانی جمهوری اسلامی دراین فیلم خبری نیست. صالحی درادامه به ضرورت وجود کارگروه‌های گفتمان شناس و معناشناس و زبان‌شناس در فیلم‌ها و محصولات هنری تأکید کرد و گفت: این قدرانحرا ف گفتمانی پدید آمده که درحد التقاط است و درآثار هنری ناخواسته به سمتی می‌لغزیم. شما به عنوان کارگردان که نباید نگران سامان و چارچوب نشانگانی اثرتان باشید بلکه باید این کارگروه‌ها درکنارکارگردان باشند.

عاج در این باره اظهار کرد: این چیزی که شما می‌گویید هنوز تجربه نشده و اگراین کار گروه‌ها به پیش تولید اضافه شود، می‌تواند پویایی و بالندگی بسیاری به اثر ببخشد.

تینا امین هم در ادامه گفت: همه باید کارشناس زبان‌شناس مسلط به گفتمان و نشانه داشته باشند چون در دنیای امروز یک جمله هزار لایه فرامتن دارد و باید درکمترین زمان، بیشترین معنا را تولید کنیم.

خروج از نسخه موبایل