رسانه سینمای خانگی- کدام شاخص‌های سینما در دولت سیزدهم رشد کرد؟

سینمای ایران پس از تحمل مدت‌ها رکود و انجماد، این روزها، حال خوشایندی دارد؛ اتفاق‌های شگرفی در حوزه سالن‌سازی، تولید و اکران رقم خورده که شاخص‌ها را به نحو قابل‌توجهی صعودی کرده است. این وضعیت، نه‌تنها رضایت کنونی فعالان سینما و مردم را به همراه داشته بلکه آینده‌ای بسیار روشن را برای این صنعت ترسیم کرده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، امروز که ۲ سال از عمر دولت سیزدهم و محمد خزاعی بر مسند ریاست سازمان سینمایی می‌گذرد و می‌توان عنوان کرد که شاخص‌های سینمایی در وضعیت فعلی، قابل قیاس با زمان تحویل گرفتن کرسی این سازمان نبوده است.

زمانی که خزاعی، سازمان سینمایی را تحویل گرفت ۵۷۰ سالن سینما، بر روی کاغذ، در کشور وجود داشت. بسیاری از این سالن‌ها، تعطیل و یا در شرف تعطیلی بودند و در تامین خرج یومیه خود که شامل قبوض و حقوق پرسنل می‌شد، مستاصل بودند. در این بین، تنها پردیس‌های سینمایی حیات داشتند و مشغول فعالیت بودند. امروز اما در شرایطی به سر می‌بریم که علاوه بر تحولی جدی در فعالیت آن ۵۷۰ سالن، ۲۳۴ سالن دیگر نیز به ناوگان سینمایی کشور افزوده شده و تا پیش از ۲ سال دیگر، همین میزان سالن نیز اضافه می‌شود تا تعداد سالن‌های سینمای کشور به عدد ۱۰۰۰ برسد.

بر مبنای همین گزارش، در ابتدای این دولت، به ازای هر ۱۵۴ هزار ایرانی، یک سالن سینمایی وجود داشت اما امروز، این آمار به هر ۱۰۹ هزار نفر یک سالن افزایش پیدا کرده است که با رشد تعداد سالن‌ها به عدد ۱۰۰۰، به ازای هر ۸۸ هزار ایرانی، یک سالن سینما وجود خواهد داشت که رشد قابل‌توجهی در این حوزه محسوب می‌شود.

در ابتدای این دولت، به ازای هر ۱۵۴ هزار ایرانی، یک سالن سینمایی وجود داشت اما امروز، این آمار به هر ۱۰۹ هزار نفر یک سالن افزایش پیدا کرده است

معضل سینمایی دیگری که این روزها کاملا مرتفع شده، موضوع رونق تولید است. در ابتدای دولت سیزدهم، فضای سیاه به‌جامانده از دوران کرونا، بر فضای تولیداتی سینمای کشور مستولی بود. سینما در رکود کامل به سر می‌برد و هیچ دورنمای روشنی برای آن متصور نبود. در چنین وضعیتی، کمتر سرمایه‌گذاری، ریسک حضور در سینما را می‌کرد. بنابراین کاملا طبیعی بود که بسیاری از کارگردانان سینما، یا در خانه بیکار شوند و یا ترجیح دهند که در پلتفرم‌ها، سریال‌سازی کنند. کار به جایی رسید که در آستانه جشنواره فجر سال ۱۴۰۰، عده‌ای ولو از دلسوزان سینمای کشور، متعجب باشند که این رویداد قرار است با چه آثاری برگزار شود چرا که تولیدات چندانی در سینمای ایران رقم نخورده بود.

این شرایط امروز، هیچ محلی از اعراب ندارد. سینما به یکی از پررونق‌ترین دوران خود رسیده و کارگردانان بسیاری، مراحل مختلف فیلم خود را دنبال می‌کنند و تا امروز، ۱۰۶ فیلم، فرم حضور در جشنواره فجر را پر کرده‌اند. شرایط برای این کارگردانان، با مهندسی خوبی همراه شد؛ علاوه بر فراهم شدن زمینه فیلمسازی این کارگردانان، سیاستی اتخاذ شد تا نهایت رافت و انعطاف با کارگردانانی که در قضایای پائیز سال گذشته، اظهارنظرهایی داشته‌اند، به کار گرفته شود و تقریبا می‌توان این‌گونه ادعا کرد که دفع حداقلی صورت گرفت و زمینه فعالیت کارگردانانی که دچار اشتباهی شده بودند نیز فراهم شد. نتیجه چنین سیاستی به رونق تولید و وجود آثار حداکثری در جشنواره‌های سینمایی کشور منجر شد که تحولی اساسی در وضعیت سخت‌افزاری سینما رقم زد.

تا امروز، تخمین زده می‌شود که حدود ۱۰۰ فیلم، شرایط حضور در جشنواره فیلم فجر را دارند

اتفاق مهم دیگر به انقلابی مربوط می‌شود که در حوره اکران رقم خورد. طی یک سال اخیر، تصمیم بر آن گرفته شد تا کمترین میزان فیلم‌سوزی بر روی پرده صورت بگیرد. نتیجه چنین سیاستی، فروش ۲۹۵ میلیاردی فسیل و ۱۸۰ میلیاردی هتل است یعنی این ۲ فیلم تا روز گذشته، ۴۷۵ میلیارد تومان فروش داشته‌اند و حدود ۱۱ میلیون نفر را به سینماها کشانده‌اند. این وضعیت، طی هفته‌های آتی و با ویلای ساحلی و چند فیلم دیگر تداوم خواهد داشت و اتفاق‌های عجیبی را در گیشه سینماها رقم می‌زند. نتیجه چنین رویکردی، مخاطب حدودا ۱۹ میلیون و ۵۰۰ هزار نفره‌ای است که علیرغم رشد ۳۳ درصدی قیمت بلیت، سالن‌های تاریک را رها نکردند و به شکلی همه‌جانبه، با آن آشتی کردند.

اینها، مجموعه عواملی است که سبب شد تا حال سینما، بسیار خوب باشد. بیشتر از حال خوب سینما، امیدواری مفرطی است که سینماگران، دوستداران سینما و مردم، نسبت به آینده سینما دارند. این حال خوب، بسیار غنیمت است چرا که طی ۲ برهه، ناامیدی محضی در حوزه سینما رقم خورد: نخست زمانی بود که کرونا، برای ماه‌ها، سینما را تعطیل کرد و نبود برنامه و حمایت خاصی، همه چیز را به یک ناامیدی محض کشاند. در برهه دوم نیز اتفاقات پائیز سال گذشته بود که کمتر کسی تصور می‌کرد که سینما بتواند به این زودی‌ها، به وضعیت عادی خود بازگردد اما سینما نه‌تنها به وضعیت نرمال خود بازگشت بلکه اکنون با چندین رکوردشکنی پیاپی در تولیدات، گیشه و استقبال مردم، در وضعیتی به سر می‌برد که طی یک دهه گذشته تجربه نکرده بود.

حال سینمای ایران، امروز بدون هیچ اغراقی، بسیارخوب است. تمامی ارکان، روی ریل پرشتاب خود قرار گرفته و نتایج درخشانی را رقم زده است. نتایجی که برخی از آنها همچون قله کوه یخ شناور در آب، اکنون مشخص شده و حجم عظیم آن طی ماه‌های آینده روشن خواهد شد. آینده برای سینمای ایران بسیار روشن است؛ روشن‌تر از هر زمان دیگری طی یک دهه اخیر و این، خبر مسرت‌بخشی است که حال هنرمندان، دوستداران سینما و مردم را سرکیف می‌آورد. پس از مدت‌ها ناکامی و سیاهی، این حال خوب سینما، برای دلسوزان هنر هفتم افتخارآفرین و بسیاردلچسب است و آنها را امیدوار نگه‌می‌دارد.

رسانه سینمای خانگی- «قاتلین ماه کامل»، این یک سمفونی جنایت است

آخرین ساخته اسکورسیزی بخشی از تاریخ وحشتناک آمریکا  در سال های ۱۹۲۰ و در ایالت اوکلاهاما را به تصویر می کشد، روایت قتل های زنجیره ای یک قبیله سرخپوست با نام اوسیج.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، اوسیج، قبیله‌ای سرخپوست در آمریکا بود که با کشف نفت یا طلای سیاه در زمین های خود به ثروت هنگفتی می رسند و البته که همان ثروت زیاد بلای جانشان می شود و اتفاقاتی تلخ و وحشتناک را برای این قبیله سرخپوستی رقم می زند.

ثروتی که قرار است برای آنها رفاه و آسایش را به همراه آورد اما در سرنوشتی هولناک ذره ذره جان آنها را می گیرد و یکی یکی به فرجامی دچار می شوند که چیزی جز مرگ میزبان آنها نیست حال با زهر باشد یا شلیک گلوله و یا انفجاری مهیب.

قاتلین ماه کامل فیلمی پیچیده و چند وجهی است، هم مدرن است و هم به قصه گویی سینمای کلاسیک وفادار است، درامی تاریخی با پیشینه ای واقعی که وحشت و شقاوت دنیای مدرن را هم با خود به همراه دارد و بحران دقیقا از زمانی آغاز می شود که قبیله ای که تا دیروز درگیر یک زندگی بدوی در کنار مزرعه و حیوانات خود بودند، امروز به جایی رسیده که راننده شخصی داشته و تفریحاتش بدون عبور از دوره گذار مدرن شده است، حالا به جای کار بر سر زمین ها، این پول نفت است که برای آنها نقش بازی می کند نه خود آنها.

آنچه مسلم است اسکورسیزی در قاتلین ماه کامل شکل کارگردانی اش هم بر گرفته از همین محتوای اثر است و بی آنکه هیچ عجله ای برای روایت قصه خود داشته باشد در آن می توان هم از جنس سکانس های لانگ شاتی به سبک وسترن های جان فورد از طبیعت زیبای اوسیج دید و هم سکانس هایی از جنس مدرنیته خاص فیلم های اسکورسیزی.

فیلم پر است از لحظات نابی که خاص میزانسن های چشمگیر سینمای اسکورسیزی است به ویژه در فضاهایی که دوربین و سوژه هر دو در حال حرکت هستند و تردد حجم زیاد بازیگران با حزئیات کامل نشان از تسلط کارگردان بر اثر دارد.

شاید آنچه زمان آخرین ساخته فیلمساز را به بالای ۳ ساعت می رساند همین توجه به جزئیات در فیلم است که اسکورسیزی به راحتی از کنار آنها نگذشته است و هم در طرحی صحنه، هم در طراحی لباس و هم در جنس بازی بازیگران به آن توجه ویژه داشته است، که این رویکرد اگرچه برای علاقه مندان به هنر هفتم شاید جذاب به نظر آید به همان اندازه هم می تواند برای مخاطب معمولی سینما خسته کننده جلوه کند.

در کنار جذابیت های بصری و محتوایی قاتلین ماه کامل شاید آنچه برای مخاطب نیز قابل توجه است حضور بازیگران بزرگی چون رابرت دنیرو و لئوناردو دیکاپریو در کنار یکدیگر است.

رابرت دنیرو همچون بازی در دیگر آثار فیلمساز در این فیلم نیز استادانه توانسته است در خلق کاراکتری ریاکار و با لایه هایی پیچیده بسیار موفق عمل کند و با ظاهری ارام و منجی گرانه در اوسیج که راه و مدرسه و بیمارستان را به آنجا آورده است عمق چهره پلید و نفرت انگیز خود که طراحی قتل های زنجیره ای را بر عهده دارد پنهان کند.

اگرچه لایه های چهره پلید او در همان یک سوم آغازین فیلم برای مخاطب بر ملا می شود اما به هیچ‌ وجه بازی ریاکارانه او در این نقش غیر قابل باور نمی شود و متانت او در طراحی توطئه و قتل ها به شدت تاثیر گذار است، چیزی که درسی بسیار بزرگ برای علاقه مندان بازیگری است که کاراکترهای بدمن و منفی اثر، لزوما اکت ها، کنش ها و واکنش هایشان اگزجره، گل درشت و از قبل رو شده نیست به ویژه آنکه هویت کاراکتر در همان ابتدای فیلم برای مخاطب روشن شده باشد.

لئوناردو دی‌کاپریو نیز به عنوان کاراکتر محوری و اصلی فیلم به خوبی توانسته است شخصیت مردی مستاصل و گرفتار در میان عشق به خانواده یا پول را بازی کند.

آنچه شاید در آخرین ساخته اسکورسیزی کمتر مورد توجه قرار گرفته است پرداختن به کاراکترها و شخصیت های خود سرخپوستان قبیله اوسیج می باشد آن چنان که توجه فیلمساز به پرداخت کاراکترهای سفید پوستانی است که زندگی مردم این قبیله را دستخوش حوادثی وحشتناک قرار می دهند، تا اندازه ای از شخصیت پردازی خود مردمان قبیله اوسیج غافل مانده است و قطعا برقرای این توازن در فیلمنامه می توانست به همذات پنداری بیشتر مخاطب با قبیله سرخپوستان که در حقیقت اصل ماجرا برای آنها رقم می خورد، کمک کند.

از دیگر نکات بسیار قابل توجه در آخرین ساخته اسکورسیزی می توان به پایان خلاقانه فیلم اشاره کرد که فیلمساز با رویکردی به شدت مبتکرانه سمفونی قاتلین ماه کامل را به پایان می رساند و لذت تماشای این سکانس پایانی با بازی خود اسکورسیزی بماند برای تماشای این فیلم.

قاتلین ماه کامل اگرچه اثری طولانی و با تایم بالا از کار درآمده است اما درامی تاثیر گذار است که دیدن آن را به علاقه مندان سینما توصیه می کنم.

رسانه سینمای خانگی- مجرم به محل جنایت برگشت/ اکران اوپنهایمر در ژاپن

 آخرین ساخته کریستوفر نولان کارگردان هالیوودی که درباره زندگی‌ رابرت اوپنهایمر پدر بمب اتمی آمریکا، چگونگی تولید و استفاده از آن در شهرهای هیروشیما و ناکازاکی ژاپن در جنگ جهانی دوم است، قرار است با تاخیر زیاد در سال ۲۰۲۴ در ژاپن به روی پرده برود؛ مساله‌ای که نشان می‌دهد داغ بازماندگان این جنایت هنوز برای مردمان سرزمین آفتاب تابان تازه است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، تابستان گذشته تقریبا ۲ فیم سینمایی هالیوودی یعنی اوپنهایمر؛ پدر بمب اتمی و باربی در بیشتر کشورهای دنیا به روی پرده رفت. اما برای مردم ژاپن که تنها قربانی بمب اتمی در دنیا هستند، قرار است فیلم اوپنهایمر با تاخیر زیاد و از ابتدای سال ۲۰۲۴ به روی پرده سینماها برود. دلیل این موضوع نیز بسیار واضح است. هنوز خون بازماندگان بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی به دلیل این جنایت غیرانسانی می‌جوشد.

دلایل پخش با تاخیر فیلم‌های هالیوودی بسیار متفاوت هستند؛ در حالی که تابستان امسال فیلم اوپنهایمر به پدیده‌ای فرهنگی برای علاقه‌مندان به سینما تبدیل شد مردم در ژاپن فیلم باربی را تماشا می‌کردند!

مقامات ژاپنی تابستان امسال به دلیل نگرانی از حساسیت مردم این کشور نسبت به آنچه که فیلم کریستوفر نولان آن را روایت می‌کند، مانع از پخش این فیلم سینمایی در کشورشان شدند.

شرکت «بیتر اندز» مستقر در توکیو که قرار است امتیاز پخش این فیلم در سینماهای ژاپن را در اختیار داشته باشد، با این حال هنوز تاریخ مشخصی را برای پخش این فیلم اعلام نکرده است.

در بیانیه این شرکت در خصوص دلایل تصمیم به پخش این فیلم در سینماهای کشوری که در این فیلم چگونگی نابودی‌اش جشن گرفته می‌شود، آمده است: پس از ماه‌ها گفت‌وگوی متفکرانه در ارتباط با موضوع و اذعان به حساسیت ویژه ما ژاپنی‌ها این تصمیم گرفته شد. پس از نمایش فیلم، احساس می‌کنیم کریستوفر نولان یک تجربه سینمایی منحصر به فرد خلق کرده که فراتر از داستان‌گویی سنتی است و باید بر پرده بزرگ دیده شود. وقتی صحبت از ژاپن می‌شود، از مخاطبان دعوت می‌کنیم تا با چشمان خود فیلم را تماشا کنند.

بسیاری از مردم ژاپن تاکید دارند که نولان در فیلم اخیر خود توجه کافی به بیش از ۲۲۰ هزار جان‌باخته این بمباران‌ها نداشته است.

نولان خود در ماه جولای و در گفت‌وگو با شبکه خبری ان.بی.سی درباره تصمیمش برای نادیده گرفتن عواقب بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در سال ۱۹۴۵ و واپسین روزهای جنگ جهانی دوم، گفته است که روایت داستان از نگاه اوپنهایمر یک انتخاب عمدی بود.

وی مدعی شد که اوپنهایمر به عنوان مدیر آزمایشگاه «لوس آلاموس» جایی که پروژه تولید بمب اتمی معروف به «پروژه منهتن» جلو رفت، تنها زمانی از این انفجارها مطلع شد که رادیو، خبر استفاده ارتش آمریکا از آنها در ژاپن را خواند. وی گفته است که اگر روایتی غیر از این را در فیلمش نمایش می‌داد، «به شرایط داستانی خیانت کرده بود.»

با وجود آنکه فیلم اکران بین‌المللی اوپنهایمر هنوز ادامه دارد، فروش آن به ۹۵۰ میلیون دلار رسیده که رقم قابل توجهی محسوب می‌شود.

با این حال تاخیر در پخش این فیلم در ژاپن بیانگر آن است که داغ مردم ژاپن برای تسلیم در جنگ جهانی دوم با قربانی شدن بیش از ۲۲۰ هزار نفر از شهروندان هنوز تازه است. تلخ‌ترین تصویر برای آنها شاید عکسی باشد که فرمانده نیروهای ژاپنی مقابل یک فرمانده ناوگان آمریکایی خبردار ایستاده تا شرایط آتش‌بس را امضا کند.

جنگ جهانی دوم که از سال ۱۹۳۹ و با حمله دولت آلمان به لهستان آغاز شد و تا سال ۱۹۴۵ به طول انجامید، شاهد یکی از خونبارترین جنگ‌های تاریخ بشریت بود. در یک سمت این جنگ، دولت‌های آلمان، ایتالیا و ژاپن به عنوان دولت‌های محور و در سمت دیگر متفقین با حضور انگلیس، فرانسه، روسیه، چین، بلژیک و آمریکا قرار داشتند.

پروژه منهتن که در آن مسوولیت تولید بمب اتمی به گروهی از فیزیکدانان آمریکایی به رهبری رابرت اوپنهایمر واگذار شد، در نهایت به اولین و آخرین استفاده از بمب‌های اتمی تاکنون منجر شده است.

استفاده از این بمب در تاریخ ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵ باعث ویرانی گسترده و شاید بزرگترین کشتار تاریخ بشر بود. تنها ۲۰ هزار نفر از افراد کشته شده در این ۲ شهر نظامی بودند و ۲۰۰ هزار نفر دیگر را زنان، کودکان، کهنسالان و افراد غیرنظامی تشکیل می‌دادند.

پس از این ۲ بمباران بود که امپراطوری ژاپن تسلیم بدون قید و شرط را پذیرفت و بدین ترتیب جنگ جهانی دوم هم پایان یافت.

رسانه سینمای خانگی- «بی‌مادر» به اکران آنلاین رسید

اکران آنلاین فیلم سینمایی «بی‌مادر» از ساعت ۸ امشب ۱۷ آذر آغاز می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی فیلم‌نت، فیلم سینمایی «بی‌مادر» به کارگردانی مرتضی فاطمی و تهیه‌کنندگی محمدرضا مصباح و علی اوجی از امروز جمعه ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۲ ساعت ۲۰ اکران آنلاین می‌شود.

در خلاصه داستان این درام خانوادگی آمده است: «زندگی آرام یک زوج با پافشاری یکی از آنها روی تصمیمش، ناخواسته وارد دو راهی‌ها و مخاطرات اخلاقی پیچیده‌ای می‌شود.»

در این فیلم امیر آقایی، میترا حجار، پردیس پورعابدینی، پژمان جمشیدی، ایفای نقش کرده‌اند. همچنین می‌توان به بی‌تا عزیز، شیرین ضابطیان، سارا محمدی، فاطمه میرزایی، آوا جوهرچی و بازیگر خردسال امیررضا جوکار به عنوان دیگر بازیگران این فیلم اشاره کرد.

طراح پوستر ویژه اکران آنلاین این فیلم روژان ایرجی است.

فیلم «بی مادر» با حضور در چند جشنواره جهانی، موفق به کسب بیش از ۵ جایزه بین‌المللی شده است. این فیلم تابستان امسال در سینماها اکران شد.

فیلم‌های «سه کام حبس»، «عروسی مردم»، «مصلحت» دیگر فیلم‌های «سینما آنلاین» فیلم‌نت هستند.

رسانه سینمای خانگی- نقش مهرجویی در راه‌اندازی سازمان انتقال خون

۸۴ سال پیش نوزادی به جهان چشم گشود که به گفته خودش در این زندگی کم شلنگ تخته نینداخت. اما همین ویژگی سبب شد تا بخشی از مهم‌ترین آثار هنری ما را خلق کند و بر زندگی اجتماعی‌مان هم تاثیراتی ماندگار بگذارد.

۱۷ آذر ماه سالروز تولد داریوش مهرجویی است که اگر قربانی نمی‌شد، باید ۸۴ شمع بر کیک تولدش خاموش می‌کرد.

به گزارش ایسنا، داریوش مهرجویی هرگز داعیه نداشت یک هنرمند اجتماعی است. او البته به نگرش هنر برای هنر هم باور نداشت. با این حال او تنها با ساختن یک فیلم، تاثیری شگرف بر شرایط اجتماعی ما گذاشت. یکی از مهم‌ترین فیلم‌های او که در سال‌های گذشته و به ویژه بعد از ساخت فیلم «هامون» کمرنگ شد. هرچند معمولا بعد از درگذشت هنرمندان تاثیرگذار، تلاش می‌شود تا کارنامه هنری آنان دوباره مورد بازنگری قرار بگیرد ولی درگذشت غریب او سبب شد تا تاثیرات اجتماعی آثار مهرجویی، زیر سایه قتل دهشتانک او و همسرش قرار بگیرد و حالا که سالروز تولد اوست، شاید بد نباشد تا به خودمان یادآوری کنیم که او با ساخت یکی از فیلم‌های خود چگونه سبب تاسیس سازمان انتقال خون شد و از ادامه تجارت سیاه خون جلوگیری کرد.

صحبت از فیلم «دایره مینا»ست که به باور برخی از منتقدان و پزوهشگران سینما از نظر تاثیرگذاری اجتماعی، فیلمی یگانه در تاریخ سینمای جهان است.

اما قصه ساخت این فیلم چیست، داریوش مهرجویی در نخستین سال‌های فعالیت خود به پیشنهاد یکی از دوستان پزشکش با بازدید از بخشی محله‌های حاشیه‌ای تهران متوجه وضعیت هولناک تجارت خون شد و تصمیم گرفت مستندی درباره این فجایع بسازد. او که با غلامحسین ساعدی دوستی نزدیکی داشت، این ماجرا را برای دوست خود تعریف کرد و ساعدی هم که همزمان پزشک و نویسنده بود، گفت که اتفاقا قصه‌ای درباره همین موضوع دارد و این چنین بود که فیلم «دایره مینا» با اقتباسی از قصه «آشغالدونی» ساعدی ساخته شد.

 مهرجویی سال ۹۷ و در نشست تخصصی فیلم «دایره مینا» که در بخش کلاسیک جشنواره فیلم سلامت، اکران شد، درباره روند ساخت این فیلم و توقیف آن چنین توضیح داده بود: «یکی از دوستان من که در شهر شیراز زندگی می‌کرد و پزشک بود، یک‌روز به من تلفن زد و گفت می‌خواهم‌ چیزهایی را درباره مساله مراکز انتقال خون که از معتادین خون‌ می‌گیرند به تو نشان دهم. خیلی وضعیت بدی است و باید به طریقی این اتفاق منعکس شود. من هم بعد از صحبت‌ کردن با او و همچنین دیدن برخی از این مکان‌ها تحت تاثیر قرار گرفتم. هدف ابتدایی این بود که یک فیلم مستند بسازیم اما دیدم‌ که مساله بسیار بدتر از آن است که مستند شود. در این‌ میان با رییس شیر و خورشید سرخ آشنا شدیم که او اطلاعات زیادی درباره مافیای خون فروشان به ما داد و گفت که شخص خاصی پشت این ماجرا وجود دارد و به کسانی که پول احتیاج دارند مانند معتادین، با گرفتن خون، پول می‌دهد.»

او در آن نشست درباره تاثیر غلامحسین ساعدی در قصه فیلم «دایره مینا» نیز توضیح داده بود: «رییس شیر و خورشید سرخ ما را به دیدن مکان‌هایی که این افراد جمع می‌شدند برد که ما هم البته از همین لوکیشن‌ها برای فیلم استفاده کردیم که بسیار مخوف و ترسناک هم بود.  براساس همین قضایا تصمیم گرفتیم تا فیلمی داستانی را بسازیم. در همین میان ساعدی با من تماس گرفت و گفت که داستانی درباره بیمارستان نوشته است و می‌توان در آن، این قصیه را هم جا داد. آن داستان درباره همین پدر و پسر بود که به بیمارستان می‌آیند و مساله خون فروشی و دیگر مسائل جانبی آن به فیلم‌نامه اضافه شد. سپس فیلمنامه را به وزارت فرهنگ و هنر آن زمان دادیم اما آنها بسیار عصبانی شدند و گفتند اجازه نمی‌دهیم و جلویش را گرفتند. ما سعی کردیم از طریق بهمن فرمان‌آرا اجازه این کار را بگیریم. به هر حال این کوشش ما به ثمر رسید البته سه سال توقیف بودیم. خود فیلمنامه را وقتی ارائه دادیم این توقیف آغاز شد. دکتر اعلا تنها کسی بود که در جلسات همیشه از من دفاع می‌کرد و بر ضرورت ساخت این فیلم تاکید داشت و می‌دانست که واقعا این قضایا وجود دارد.»

مهرجویی برای دریافت مجوز فیلمنامه این فیلم حدود ۷،۸ ماه صبوری کرد و فیلم، بعد از ساخت هم یک بار دیگر طعم توقیف را چشید که خود او درباره آن گفته بود: «بعد از آنکه ساخت فیلم تمام شد، باز هم توقیف شدیم. در این مسیر سر و کارمان به دکتر اقبال که رئیس نظام پزشکی آن دوره بود افتاد. یک روز به دیدار او رفتیم. او که انگار قرص آرام بخش خورده و روی صندلی خود تکیه داده بود رو به من گفت: تو آبروی ما را بردی. فیلم تو مثل این می‌ماند که تو یک هتل درجه یک داری و به جای اینکه مدرن بودن آن را نشان دهی به سراغ پشت آشپزخانه و ریخت و پاش‌های آن رفته‌ای! من جواب دادم که ما می‌خواستیم نسبت به مساله کمبود خون آگاهی ایجاد کنیم زیرا در آن زمان همه از این کار می‌ترسیدند. او هم پاسخ داد که تو باید مثلا نشان می‌دادی که کسی حالش خراب است، یک شیشه خون به او تزریق می‌کنند و او بعدش سرحال می‌شود. اما من در جواب گفتم که این چیزی که شما گفتید دو دقیقه می‌شود و فیلم نیست.»

او یادآوری کرده بود که قضیه توقیف این اثر به دست شاه هم رسید و در این باره گفته بود: «شاه بعد از دیدن چند دقیقه از فیلم گفته بود که اگر این حرف دروغ است، بروید او را بگیرید و محاکمه‌اش کنید، اگر راست است بروید و خودتان را درست کنید. که البته فهمیدند اتفاقات درست و واقعی بوده و به من کاری نداشتند و بعد از سه چهار سال توقیف در جشن هنر شیراز این‌ فیلم به نمایش درآمد، از آن استقبال شد و طلسم نمایش آن شکسته شد. بعد هم به قضایای آزادسازی آثار توقیف شده و نامه کارتر به ایران خورد و اجازه اکران پیدا کرد. استقبال بسیار خوبی هم از آن شد و سالن‌هایش همیشه پر بود و تبدیل به یکی از فیلم‌های پرفروش زمان خودش شد و در فستیوال‌های مختلف هم‌ جایزه گرفت.»

او از استقبال تماشاگران در داخل و خارج از کشور از این فیلم خوشنود بود و گفته بود که برای من خیلی حیرت‌آور است که فیلمی با این موضوع مورد استقبال قرار گرفت با این حال موضوع فروش خون آنقدر وحشتناک است که به اندازه چندین فیلم اکشن می‌تواند بر مخاطب تاثیر داشته باشد.

مهرجویی اعتقاد داشت که «دایره مینا» به شکل غیرمستقیم باعث شد که سازمان انتقال خون در ایران تاسیس شود و عنوان کرده بود که نگاه اجتماعی این فیلم را بعدتر در فیلم «بمانی» هم دنبال کرده؛ فیلمی که درباره خودسوزی دختران و زنان است و سبب شد که وقوع این اتفاقات کمتر شود.

هرچند بخش مهمی از فیلم‌های مهرجویی درباره روشنفکران است و او به مناسبات روشنفکری احاطه کاملی داشت، اما خود را طرفدار «هنر برای هنر» نمی‌دانست. او که بارها نسبت به معضلاتی مانند آلودگی هوا، واکنش نشان داده بود، می‌خواست هنرش نقشی سازنده در جامعه داشته باشد.

رسانه سینمای خانگی_برگزاری یکصدمین پاتوق فیلم کوتاه اصفهان با یادی از داریوش مهرجویی و علی حاتمی

انجمن سینمای جوانان استان اصفهان در ویژه برنامه ای که همزمان با یکصدمین جلسه پاتوق فیلم کوتاه اصفهان همراه بود، یاد و خاطره مرحوم علی حاتمی و داریوش مهرجویی را گرامی داشت.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی_دفتراصفهان، در این رویداد که شامگاه  یکشنبه 12آذر 1402 در سالن شماره 6 مجموعه پردیس سینمایی اصفهان سیتی سنتر و همزمان با هفدهمین سالگرد درگذشت علی حاتمی و به بهانه اختتامیه فصل پاتوق فیلم کوتاه زنده یاد علی حاتمی مزین شده بود ، برگزار گردید.

در این برنامه که با حضور احمد طالبی نژاد ، منتقد، سینماگر و نویسنده سینمایی به عنوان مهمان ویژه برگزار شد ، بعد از ارایه گزارش فصل گذشته پاتوق و خیرمقدم سید محمد طباطبایی مدیر انجمن سینمای جوانان اصفهان ، بخش های از مستند موج نو ساخته احمد طالبی نژاد که مربوط به گفتگو با داریوش مهرجویی بود اکران شد و پس از آن در گفتگوی،  طالبی نژاد به بیان دیدگاه خود از داریوش مهرجویی پرداخت . او صحبت خود را با این مطلب شروع کرد که این حق ماست به عنوان علاقه مندان زنده یاد مهرجویی در مورد چرایی قتل او بپرسیم .در ادامه وی با تقسیم بندی فیلم های مهرجویی به چهار دوره تاریخی ، در مورد هریک از این دوره ها به تفصیل صحبت کرد.

در بخش پایانی ، وی ضمن امیدوار بودن به نسل جوان ، روشن نگه داشتن چراغ سینمای پیشرو ایران را از آنها طلب کرد.شایان ذکر است در بخشی از این مراسم از فراخوان چهارمین جشن فیلم کوتاه اصفهان و پوستر فصل آتی پاتوق فیلم کوتاه با عنوان فصل داریوش مهرجویی رونمایی شد و از اعضاء شورای سیاستگذاری و همراهان جشن و پاتوق فیلم کوتاه اصفهان با اهدا تندیس ویژه تجلیل به عمل آمد.

رسانه سینمای خانگی- ماجرای نگارش فیلمنامۀ حضرت ابراهیم به قلم مهرجویی چه بو د؟

احمد طالبی‌نژاد منتقد سینما در مراسم یادبود داریوش مهرجویی عنوان کرد که مهرجویی مشغول نگارش یک پایان‌نامه درباره حضرت ابراهیم بود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران، مراسم یادبود داریوش مهرجویی در قالب تحلیل و بررسی سینمای داریوش مهرجویی همزمان با چهلمین روز درگذشت فیلمساز جریان‌ساز سینمای ایران، عصر روز سه‌شنبه ۱۴ آذر ماه سال جاری با حضور جواد طوسی، احمد طالبی نژاد پژوهشگران سینما و از اعضای انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران، مرتضی فرشباف سینماگر و سیروس الوند فیلمساز در سالن سیف‌الله داد خانه سینما شماره یک برگزار شد.

علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما، جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمای ایران، رضا صائمی رییس کمیته فرهنگی انجمن، هارون یشایایی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «اجاره نشین‌ها»، علی ملاقلی‌پور فیلمساز، ذبیح‌الله رحمانی بازرس انجمن از جمله حاضران در نشست بودند.

در ابتدا جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران پشت تریبون قرار گرفت و گفت: امیدوارم در این روزهای تلخ و سخت، سهمتان از آرامش و سلامتی همیشه افزون باشد. جای داریوش مهرجویی و هنرمندان بزرگی که سهم اساسی در سینمای پیشروی ایران داشته‌اند همیشه در ذهن و جان ما هست.

علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما نیز در سخنانی عنوان کرد: مهمترین ویژگی این نشست، اندیشه است. اینجا هم از جانب میزبان و هم از حیث موضوع، با اندیشه مواجه هستیم. اندیشه به مفهوم عالی، متعالی و فلسفی خودش. اندیشه‌ای که آدم خاکی و انسان زمینی را می‌تواند تا درجه اشرف مخلوقات هم برساند. این اندیشه بوده که در طول تاریخ به هنر و متعاقب آن به سینما اعتبار داده است. در سینمای ایران، از مهمترین اشخاصی که اندیشه را به مفهوم واقعی خودش در فیلم متجلی کرد، بی تردید، داریوش مهرجویی بزرگ بوده است.

سیروس الوند نیز در ادامه، گفت: مهرجویی واقعاً بزرگ سینمای ما بود؛ چه به لحاظ سنی و چه به لحاظ سابقه کار از «الماس ۳۳» تا «گاو» و غیره. سینمای ایران، به مهرجویی دین دارد.

احمد طالبی نژاد هم یادآور شد: خیلی‌ها فکر می‌کنند مهرجویی سینما خوانده است در صورتی که درست نیست. سینما را در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا انتخاب کرد ولی در مصاحبه‌ای گفت که نود درصد استادان ما، هیچ شناختی از جریان‌های نوین سینما از جمله نئورئالیسم در ایتالیا یا موج نو در فرانسه نداشتند. تمام هم و غم آنها این بود که شما بتوانید فیلم استودیویی و به قول معروف «بفروش» بسازید. از این‌رو، ترک تحصیل می‌کند و شانسی که می‌آورد، می‌تواند در همان دانشگاه، رشته فلسفه بخواند که نکته مهمی است. ریشه اندیشگی و سواد عمومی داریوش مهرجویی متاثر از رشته فلسفه است، البته استعداد شخصی، شرایط خانوادگی و فرهنگی را که در آن رشد یافته است، نمی‌توان نادیده گرفت.

وی به رمان «در خرابات مغان» نوشته داریوش مهرجویی اشاره کرد، آن را حدیث نفس نویسنده خواند و گفت: در رمان «در خرابات مغان» خود مهرجویی را می‌بینیم که مربوط به زمان تحصیل در آمریکا و دوران سرگردانی او است. می‌توان گفت یک نوع حدیث نفس است. اسم نخستین رمان «خدا در کازینو» بود که بعد، به این عنوان تغییر نام داد. داریوش مهرجویی روشنفکری اولترامدرن بود، رگ، ریشه و تفکر مذهبی داشت و این در همه فیلم‌های او، متجلی است و اوج آن، شاید، «هامون» باشد. شخصیت «حمید هامون»، شخصیتی سرگشته میان قرآن و کامپیوتر است. البته سعی کرده است اینها را در هم ادغام کند.

او اشاره کرد: مهرجویی مشغول نگارش یک پایان‌نامه درباره حضرت ابراهیم بود.

جواد طوسی راجع به نسل داریوش مهرجویی و میراثی که باید حفظ شود، گفت: اگر بپذیریم اینها یک نسل هستند، دارای میراثی هستند که باید حفظ شوند و از خالقان آنها مراقبت شود. آیا این اتفاق افتاده است؟ حرکتی در اواخر دهه ۴۰ هجری شمسی به اسم «موج نو» شکل گرفت که مخالفان و موافقان خودش را داشته و همچنان، دارد، آن نقش مهم اجتماعی و فرهنگی‌اش را اصلاً نمی‌توان نادیده گرفت.

در ادامه نشست مرتضی فرشباف فیلمساز، مهرجویی را مهمترین فیلمساز تاریخ سینمای ایران نامید و گفت: تمام کسانی که عاشق سینما در ایران شدند یا در ایران، فیلمساز شدند در دوره‌ای شیفته یکی از آثار مهرجویی بوده‌اند. درباره خود من با تماشای وسواس‌گونه «لیلا» در سینما اتفاق افتاد. به ویژه در سکانس پایانی که آن دختر به دنیا می‌آید و از آنجا فهمیدم که می‌شود به سینما هم فکر کرد. لحظاتی وجود دارد که می‌توان دوباره برگشت و مرور کرد. گرمایی در این آثار او هست که نمی‌توان به آسانی از آن چشم‌پوشی کرد.

سیروس الوند داریوش مهرجویی را پس از «الماس ۳۳» به نظر غرب‌زده توصیف کرد و گفت: با آقای مهرجویی مصاحبه کردم و از نظر من، مهرجویی غرب‌زده می‌آمد؛ آن موقع، جلال آل احمد پرچمدار ضدغرب‌زدگی بود. به نظر من آمد که او ربطی به سینمای ایران نخواهد داشت. تماشاچی نخواهد داشت. حرف‌هایی می‌زد که من نمی‌فهمیدم. حرف‌های فلسفی می‌زد. بعد با «گاو» همه را شوکه کرد. «گاو» خیلی فیلم ساده‌ای است؛ روایتی جوانانه با محتوای کامل فلسفی. آن موقع، فیلمساز مورد علاقه ما، کیمیایی بود. بچه محل بودیم و چاله میدان بزرگ شدیم. ادا و اطوارهای روشنفکران آن دوره را نداشت. به هر حال، مهرجویی را همچنان دنبال کردم و بسیار متاثرم که این پایان باز اتفاق افتاد. ماجرای کیومرث پوراحمد هم پایان باز است. در نهایت، این جلسات ۲ خاصیت متضاد دارد؛ خوشحال هستیم که هستیم و به سینما فکر می‌کنیم و ناراحت هستیم که هستیم و همچنان، داریم از دست می‌دهیم.

هارون یشایایی به عنوان آخرین مدعو و تهیه‌کننده «اجاره نشین‌ها» با دعوت مازیار فکری ارشاد مجری کارشناس برنامه پشت تریبون قرار گرفت و به بیان خاطراتی از همکاری با داریوش مهرجویی پرداخت و در انتها گفت: سینمای ایران، یک سینمای صدساله و همیشه مطرح بوده است و امروز هم در جاهایی که سینما را می‌شناسند، سینمای ایران مطرح است که این مایه افتخار است. نسل جوان بسیار خوب شده و خوب کار می‌کند، باید تشویق شود تا نسل سینماگرانی که اینجا با موهای سفید نشسته‌اند، بتوانند به زندگی خودشان برسند. برای سینمای نسل جوان ایران دست بزنید که مشغول به فعالیت است.

رسانه سینمای خانگی- از سینمای فیلم کوتاه چه خبر؟

فیلم‌های کوتاه «۱_» و «بیگانه» آماده نمایش شدند و همچنین «خرده‌سیاره» و «لباس» نیز به مرحله تدوین رسیدند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، با پایان صداگذاری «۱_» (منفی یک) به کارگردانی بهنام داوری پوستر این فیلم کوتاه رونمایی شد. پوستر را محمدرضا دوستی طراحی کرده است.

با پایان مراحل فنی، این فیلم آماده نمایش شده است.

شهروز دل‌افکار، مریم همتیان، داریوش مهربان، ایمان صدیق، داوود داوری، هومان زمانی، معین سعیدی، کیوان کوچمشکی بازیگران این فیلم هستند.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: کارگران یک مجتمع بزرگ مسکونیِ در حال ساخت به علت پرداخت نشدن دستمزدهایشان قصد دارند اعتصاب کنند و دست از کار بکشند، اما با ورود تازه واردی در میانشان ماجرا و مشکل جدیدی برایشان پیش می‌آید …

عوامل فیلم کوتاه داستانی «۱_» (منفی یک) عبارتند از کارگردان: بهنام داوری، مدیر فیلمبرداری: مسعود امینی تیرانی، فیلمبردار: یونس امینی تیرانی، نویسنده: علیرضا قاسمی، تدوین: مصطفی وزیری، صدابردار: وحید رضویان، طراحی و ترکیب صدا: حسن مهدوی، دستیار اول فیلمبردار: مهدی حسینی، دستیار کارگردان: امین رضوی، منشی صحنه: شیدا شعبانی، مدیر تولید: دانیال داورزنی، جانشین تولید: گلبرگ وزیری، طراح گریم: پدرام زرگر، اجرای گریم: مینا وهاب زاده، طراح صحنه و لباس: سیمین عامری، مدیر تدارکات: امیر جعفری، جلوه‌های ویژه بصری: امین انتشاری، تصحیح رنگ: سامان مجدوفایی، آرش کاظم زاده، عکاس: اهورا بهرامی، پوستر و گرافیک: محمدرضا دوستی، مشاوران پروژه: احمد بهرامی، ناهید صدیق، مجری طرح: محمود بهرامی (خانه فیلم پارسیان)، جانشین تهیه کننده: حسین بشگرد و تهیه کننده: مهران زمانی، مدیر روابط عمومی: نغمه دانش آشتیانی.

فیلم کوتاه «خرده‌سیاره» به تدوین رسید

فیلم کوتاه «خرده‌سیاره» به کارگردانی احسان شادمانی که تهیه‌کنندگی آن را به صورت مشترک لیلا دوکوهکی و انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر تهران بر عهده داشتند با پایان فیلمبرداری وارد مرحله تدوین شد.

حسن پورشیرازی در نقش نگهبان شیفت شب پارکینگ ماشین‌های تصادفی به عنوان شخصیت اصلی ایفای نقش کرده است. داستان فیلم روایت‌گر نگهبان پیر پارکینگی دورافتاده است که صدای مردگان درون ماشین‌های له شده را می‌شنود و در یکی از داستان‌ها تصمیم می‌گیرد، کار نیمه‌تمام سرنشینان مرده یک ماشین را تمام کند.

دیگر عوامل این فیلم عبارتند از نویسندگان: لیلا دوکوهکی، احسان‌ شادمانی، بازیگران: حسن پورشیرازی، ایمان دبیری، آریا دلفانی، لیلا دوکوهکی، دستیار کارگردان و برنامه‌ریز: محمدرفیعی، مدیر فیلمبرداری: امین‌باقری، دستیار اول فیلمبردار: بهنام خراسانی، صدابردار: سامان‌شهامت، طراح گریم و لباس: نوید فرح‌مرزی، طراح صحنه: لیلا دوکوهکی، عکاس: حسام رحمانی، مدیرتولید: سیاوش عابدی، تدوین: احسان‌شادمانی.

عنوان «خرده سیاره» ترکیبی استعاری از شهاب‌سنگ به معنای تکه‌های خرد و کوچک سیارات دیگر است که مهمان کویرهای ایران می‌شوند و توسط شکارچیان شهاب‌سنگ یافت می‌شوند.

«بیگانه» آماده نمایش شد

فیلم کوتاه «بیگانه» که از تولیدات حرفه‌ای انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر تهران به شمار می‌رود پس از چهار روز فیلمبرداری در تهران و طی مراحل فنی، آماده نمایش شد.

این فیلم، دومین اثر داستانی میثم احمدی پویاست که دارای مدرک کارشناسی ارشد سینما و همچنین از دانش‌آموختگان دوره فیلمسازی انجمن سینمای جوانان ایران نیز است.

در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: «در مدرسه‌ای شایعه شده که در انباری جن زندگی می‌کند. گردنبند فواد (یکی از دانش‌آموزان) در انباری می‌افتد و شفیعی (ناظم مدرسه) تصمیم می‌گیرد فواد را با ترس خود روبه‌رو کند.

رضا عموزاد، کسری ریوندی، ایلیا شیبانی و پویا احسانی‌فر در این فیلم کوتاه به ایفای نقش پرداخته‌اند.

دیگر عوامل «بیگانه» عبارتند از نویسنده و کارگردان: میثم احمدی پویا، مشاور پروژه: ارسلان امیری، مدیر فیلمبرداری: محمدعلی موحدی، دستیار کارگردان و مدیر تولید: دانیال محمودنیا، طراح صحنه: فائزه محمدی، تدوین: علی دولت آبادی، صدابردار: امیرعباس علی رضایی، طراحی و ترکیب صدا: امیرحسین صادقی، موسیقی: نیما ارداقیان، مدیر تدارکات: محمد گلی، منشی صحنه: خاطره حسنی فخرآبادی، عکاس: آتوسا امینی، جلوه‌های ویژه: حمیدرضا رحیم نیا، گرافیک: حمید فراهانی، تهیه کنندگان: انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر تهران و میثم احمدی پویا.

تدوین فیلم کوتاه «لباس»

فیلم کوتاه داستانی «لباس» به نویسندگی و کارگردانی فاطمه عسگری رزاقی و تهیه کنندگی انجمن سینمای جوانان رودبار و وحید کشاورز، در فضای بومی با محوریت فرهنگ و زبان در مناطق مختلف رودبار فیلمبرداری شده و اکنون در مرحله تدوین است.

در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: «ستاره برای رسیدن به معشوقش امید قرار است عروس طایفه‌ای دیگر شود. او برخلاف خواسته مادر امید از پوشیدن لباسِ عروسی محلی که در رسوم آنهاست سر باز می‌زند و دور از چشم همه از دوستش می‌خواهد تا لباسی را از شهر برای او بفرستد. روز مراسم فرا می‌رسد اما …»

«لباس» دومین ساخته فاطمه عسگری رزاقی پس از ساخت فیلم کوتاه «نوشابا» به تهیه کنندگی انجمن سینمای جوانان رودبار است.

عوامل تولید این فیلم کوتاه عبارتند از نویسنده و کارگردان: فاطمه عسگری رزاقی، مشاور کارگردان: مصطفی مهربان، مدیر فیلمبرداری: کامیار میرزایی، صدابردار: روزبه موحدی، بازیگردان: آیدا مرادی، مشاور زبان: فاطمه محمودی، بازیگران: سوگند رمضانی، کسری نعمتی، زینب شعبانی، سحر خلیلی، فاطمه محمودی، آرتمیس امیری شاد، زهرا علیزاده، محمدجواد حقی، دلشاد غلامی، صدیقه صابر، جمیله سیاه‌پوشی، قیصر غلامی، داوود کریمی، رقیه کشاورز معتمد، مریم ملک پور، ریحانه حیدری، علی رضایی، مهناز تقوایی، مرضیه عسگری، حسنا عسگری، حمیده انصاری، فاطمه قلی پور و ….، دستیار اول کارگردان و منشی صحنه: محدثه تیموری نیا، طراح صحنه و لباس: فاطمه عسگری رزاقی، اجرای لباس: مریم ملک‌پور، اجرای صحنه: رقیه کشاورز معتمد، دستیار صدا: رحمان عباسی سیاوش، دستیاراول فیلمبردار: پارسا غریبی، دستیار دوم کارگردان: آنیتا مرادی، طراح گریم: محمد بافکر، عکاس: الهام کریمی، مدیر تولید: محمدجواد حقی، گروه تولید: زهرا علیزاده، مرضیه عسگری، حسین عسگری، تهیه‌کنندگان: انجمن سینمای جوانان ایران دفتر رودبار- وحید کشاورز، فاطمه عسگری رزاقی.

رسانه سینمای خانگی- چرا دانشجویان سینما، سینماگر نمی‌شوند

منتقد سینما و مدرس دانشگاه گفت: برخی دانشجویان می‌گویند ما سینمای ایران را قبول نداریم. این ایده غلطی است، نمی‌توان در ایران زندگی کرد و در هالیوود کار کرد. ارتباط بین سینما و بازار کار چون کم بوده، هیچ تصویری برای دانشجویان نسبت به سینمای ایران شکل نگرفته است. تنها ۵ درصد از دانشجویان سینما جذب بازار کار می‌شوند.

به گزارش سینمای خانگی، رامتین شهبازی، منتقد و مدرس دانشگاه درباره کیفیت حضور دانشجویان سینما در بازار کار این حرفه، به بهانه روز دانشجو، به ایرنا گفت: سیستم تولید در سینمای ایران، یک سیستم سنتی است. علیرغم تغییرات در این سیستم، برقراری ارتباط بین سیستم تولید و سیستم دانشگاهی مشکل است. از این رو سیستم سینما و سیستم دانشگاهی باید یک خط مشترک پیدا کنند که دانشگاه در کنار مسائل تولید در دانشگاه به جریان تولید در بازار متصل شود و آنجا کار عملی را هم فرا بگیرد.سیستم سینما و سیستم دانشگاهی باید یک خط مشترک پیدا کنند که دانشگاه در کنار مسائل نظری به جریان تولید در بازار متصل شود و آنجا کار عملی را هم فرا بگیرد.

شهبازی ادامه داد: ممکن است در گرافیک یا نقاشی که هنر شخصی‌تری است این اتفاق سریع تر بیفتد اما هنری مثل سینما و تئاتر که هنرهای گروهی و اجتماعی است و افراد درگیری گروهی در پروژه دارند، هماهنگی دشوارتری دارد. تولید نقاشی به سیستم سرمایه متصل نیست اما سیستم تولید فیلم، متصل به سیستم سرمایه است. ماباید بتوانیم سیستم سرمایه تولید را راضی کنیم که در بخشی از وظایف خود نسبت به سیستم عملی، توجهی به سیستم نظری و دانشگاهی نیز داشته باشند.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: دانشجوی سینما، سینما می‌خواند که کار تولید کند. این کار تا به عرصه تولید نهایی برسد، زمان می‌برد چراکه تولید اثر به تجربه زیسته، ایده، استعداد و.. وابسته هستند اما در حوزه‌های فنی اعم از تدوین‌گری، تهیه‌کنندگی، صدابرداری و… باید مهارت پیدا کرد.

شهبازی با اشاره به برخی دانشجویان سینما گفت: برخی دانشجویان می‌گویند ما سینمای ایران را قبول نداریم. این ایده غلطی است، نمی‌توان در ایران زندگی کرد و در هالییوود کار کرد. چون این ارتباط بین سینما و بازار کار آن و دانشگاه کم بوده، هیچ تصویری برای دانشجویان نسبت به سینمای ایران شکل نگرفته است.

این منتقد حذف رشته سینما از دانشگاه‌ها را اشتباه دانست و گفت: با حذف رشته سینما مخالفم باید میزان واحدهای عملی و نظری یکسان باشد. سیستم دانشگاه ما از سیستم آموزشگاهی جدا نیست. ما مدرسه سینمایی نداریم. وظیفه دانشگاه هم این است که یک سری موارد تئوریک و نظری را تدریس کند. ما اگر مدرسه داشته باشیم، اوضاع بهتر خواهد بود. در حال حاضر بار مدارس را موسسات و آموزشگاه‌ها به عهده دارند.

وی اظهار کرد: برای شکل‌گیری این تعامل برنامه‌هایی داریم که با جامعه صنفی تهیه کنندگان سینما صحبت ‌ایم تا این ارتباط بین سینما و بازار کار حرفه ای شکل بگیرد و دانشجویان جذب بازار کار شوند.

شهبازی به آفت مدرک‌گرایی اشاره کرد و افزود: ممکن است کسی هنر بخواند اما بازیگر نشود و بخواهد جایی استخدام شود. در این صورت نیاز به مدرک لیسانس دارد. ماباید بتوانیم یک مدرسه سنیمایی ایجاد کنیم؛ مانند مدرسه استاد فرشچیان که سیستم استاد شاگردی دارد. این مدارس به سمت کار عملی استاد شاگردی می‌روند و مدرسه هنرهای سنتی را پایه‌گذاری می‌کنند.باید بتوانیم یک مدرسه سنیمایی ایجاد کنیم؛ مانند مدرسه استاد فرشچیان که سیستم استاد شاگردی دارد. این مدارس به سمت کار عملی استاد شاگردی می‌روند و مدرسه هنرهای سنتی را پایه‌گذاری می‌کنند

وی درباره ساختار یک مدرسه سینمایی گفت: کسی که در مدرسه سینمایی درس می‌خواند، نمی‌تواند جایی استخدام شود چرا که مدرک دانشگاهی نمی‌گیرد بلکه مدرک حرفه ای می‌گیرد. چون چنین مدرسه‌ای را نداریم، عده‌ای دانشگاه می‌روند و دانشگاه هم به آنها درس تئوری و کار نظری می‌دهد. باید هر چند وقت یک بار این بازنگری بشود و درس‌ها عوض بشود تا دچار این مسائل نشویم.

شهبازی در پایان تنها ۵ درصد دانشجویان سینما را فعال در بازار کار دانست و گفت: از میان تمامی ورودی‌های رشته سنیما در دانشگاه‌ها، تنها ۵ درصد از دانشجویان سینما جذب بازار کار می‌شوند.

رسانه سینمای خانگی- طغیان آنجلینا جولی

«آنجلینا جولی» در گفتگویی جدید اعلام کرد که اگر تازه در سال ۲۰۲۳ وارد این صنعت شده بود احتمالاً بازیگر نمی شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، آنجلینا جولی در مصاحبه با وال استریت ژورنال گفت که اگر قرار بود امروز کارم را در دنیای سرگرمی آغاز کند احتمالاً بازیگر نمیشدم زیر زمانی که من شروع به کار کردم، انتظار چندانی برای عمومی بودن و به اشتراک گذاشتن همه چیر وجود نداشت. 

به نظر می رسد که بیش از دو دهه تحت نظارت شدید افکار عمومی بودن، آنجلینا جولی در تحت تاثیر قرار داده است زیر او گفت : سال پیش و پس از جدایی از برد پیت باز هم هدف روزنامه ها قرار گرفت. استرس او به حدی شدید شد که او در سال ۲۰۱۸، در طول فیلمبرداری دنباله فیلم دیزنی «مالفیسنت” بانوی اهریمنی» متوجه شد که صدایش نسبت به زمانی که برای اولین بار نقش این شخصیت را بازی می کرد، تغییر کرده است.

جولی در این باره گفت: «بدن من به شدت به استرس واکنش نشان می دهد. قند خون من بالا و پایین می شود. من شش ماه قبل از طلاق ناگهان دچار فلج بِل شدم». 

وی همچنین گفت: این روزها در لس‌آنجلس زندگی اجتماعی ندارم، زیرا وقتی بیرون می‌روم توجه ناخواسته زیادی به من می‌شود و بنابراین در نهایت قصد دارم اینجا را برای همیشه ترک کنم و زمان بیشتری را در خانه خود در کشور کامبوج بگذرانم. این بخشی از اتفاقات پس از طلاق من است. من توانایی زندگی و سفر آزادانه را از دست دادم. من در مکانی کاملا سطحی بزرگ شدم. هالیوود در بین همه جاهای دنیا جای سالمی نیست».

پس از بازی در فیلم موفق دیزنی به نام «مالفیسنت» در سال ۲۰۱۴ و کارگردانی و همبازی شدن با پیت در فیلم «کنار دریا» در سال ۲۰۱۵، فعالیت آنجلینا جولی بسیار کمرنگ شد و در هشت سال پس از آن تنها دو نقش اصلی داشته است: «مالفیسنت: بانوی اهریمنی» در سال ۲۰۱۹ و «آنهایی که آرزوی مرگ من را دارند» در سال ۲۰۲۱. او در فیلم «جاودانگان» (۲۰۲۱) محصول مارول و فیلم فانتزی «به دور دست ها بیا» (۲۰۲۰) نقش‌های مکمل داشت و در انیمیشن «ایوان تنها» (۲۰۲۰) و «پاندای کونگ فو کار ۴» از دیزنی صداپیشگی کرد. او اخیرا بازی در فیلم «ماریا» اثر «پابلو لارن» را به پایان رسانده است، که در آن نقش «ماریا کالاس» خواننده مشهور اپرا بازی می‌کند.

خروج از نسخه موبایل