«زاک» و استخراج امید از دل تاریکی

علی خسروی کارگردان فیلم کوتاه «زاک» که روایتی امیدوارانه از موضوعی به‌شدت تلخ دارد، تأکید می‌کند که خود را در برابر مخاطبان آثارش، مسئول می‌داند و نمی‌تواند آن‌ها را در تلخی محض رها کند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، درست در همین سال‌هایی که سینمای ایران به‌واسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشه‌ها را تجربه می‌کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به‌واسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.

«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.

فیلم کوتاه «زاک» بیست و پنجمین فیلم‌کوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.

«زاک» با موقعیت مادری آغاز می‌شود که تصمیم به سقط فرزند خود دارد اما در فرآیند روایت ۱۰ دقیقه‌ای فیلم، دیدگاهش نسبت به فرزندی که در راه دارد، تغییر می‌کند.

آنچه می‌خوانید حاصل گفتگوی خبرگزاری مهر با علی خسروی نویسنده و کارگردان و مهدی مهرنیا مشاور کارگردان فیلم کوتاه «زاک» است.

* فیلم کوتاه «زاک» موقعیت و داستانی دارد که می‌توانست در خروجی تبدیل به یک اثر کلیشه‌ای و مشابه با برخی تجربه‌های دیگر در سینمای کوتاه شود، اما امتیاز آن زاویه نگاه متفاوتی است که به سوژه داشته‌اید. چگونه به این ایده و پرداخت رسیدید؟

علی خسروی: ابتدا باید از خبرگزاری مهر بابت این فرصت و توجهی که برای سینمای کوتاه در نظر گرفته و می‌گیرد سپاس‌گزاری کنم و فکر می‌کنم کمتر رسانه‌ای در شرایط فعلی این سهم را برای سینمای کوتاه قائل باشد. درباره سوژه این فیلم هم می‌توانم بگویم غالباً ایده آثارم از مواجهه با سوژه‌های مستند در ذهنم شکل می‌گیرد. حوالی چهار سال پیش بود که دیدن یک مستند، باعث شد که نسبت به زنان کارگر دغدغه پیدا کنم. زنانی که در کنار همسر بودن و مادر بودن، مشکلات دیگری را هم تجربه می‌کنند. داستان این فیلم پیش از دوران کرونا در ذهن من شکل گرفت و نزدیک به دو سال در ذهنم آن را پرورش می‌دادم تا حوالی تابستان ۱۴۰۱ که ساخت این فیلم برایم جدی شد و همزمان وارد پیش‌تولید شدیم. اصولاً هم چه در مستندسازی و چه در ساخت فیلم کوتاه خیلی منتظر تهیه‌کننده نمی‌مانم و فکر می‌کنم او هم اگر شوروحال من رو متوجه شود، با من همراه می‌شود. معمولاً هم تهیه‌کننده‌ها به من اطمینان می‌کنند.

خسروی: اطراف ما پر است از این زن‌هایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچ‌چیز برای خود نمی‌خواهند. روایت این از خودگذشتگی، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش می‌کند را نمی‌فهمممن سال ۸۵ اولین فیلمم را با نام «جشن تکلیف» ساختم و تا به امروز در نزدیک به ۸۰ جشنواره مستند و داستانی حضور داشته‌ام. اولین جایزه‌ام را هم برای همین فیلم «جشن تکلیف» از جشنواره فیلم شهر گرفتم. سال ۸۷ سومین فیلمم را به‌صورت ۳۵ میلیمتری با نام «آینه» ساختم که همان سال در جشنواره فیلم فجر هم حضور داشت و از همان فیلم بود که سینمای کوتاه داستانی برایم صورت حرفه‌ای پیدا کرد. به‌واسطه همین تجربه هم حتی پیشنهاد ساخت تله فیلم و سینمایی هم داشتم اما دچار کمال‌گرایی شدم و سراغ مستندسازی رفتم.

احساس می‌کردم دیگر داستان تازه‌ای برای ساخت فیلم داستانی وجود ندارد. ورودم به فضای مستند کمک کرد که با ایده‌های تازه‌ای مواجه شوم و ایده «زاک» هم اینگونه شکل گرفت و قصه‌اش را از یک فیلم مستند وام گرفتم.

* فیلم‌تان از نظر سروشکل و ساختار کاملاً سینمایی است اما به نظرم فیلمنامه‌اش با مشکل مواجه است. کل خط داستان یک روایت یکنواخت و ساده است که گویی گره‌افکنی و گره‌گشایی به درستی در آن اتفاق نمی‌افتد.

خسروی: خیلی به این ماجرا فکر کردیم. اتفاقاً در برنامه پیچینگ ایده این فیلم در انجمن سینمای جوان هم دچار همین مشکل شدیم…

* همین ایده را پیچ کرده بودید؟

خسروی: بله. اتفاقاً در آن جلسه نکاتی را هم مطرح کردند اما واقعیت این است که حرف دیگران را گوش نگردم و فیلم خودم را ساختم! از این جهت هم خوشحالم و هم ناراحت. این فیلمنامه برای من چیزی شبیه عروسک کوزت شده بود که گویی هر طور شده باید آن را به دست بیاورم. در این فیلم موقعیت این زن برای من موضوعیت داشت. من فیلم‌های کوتاه ایرانی و خارجی زیادی را دیده و می‌بینم. احساسم این بود که در این قصه باید موقعیت زنی را ترسیم کنم که در استرس و فشار عصبی است اما سرانجام به گردهم آوردن اعضای خانواده‌اش به آرامش می‌رسد. به همین دلیل هم فرم روایت فیلم ما اول شخص بود و سراغ فرم دانای کل نرفتیم. ترسیم حس و حال این زن در طول ۱۰ دقیقه فیلم برایم جذاب بود.

علی خسروی

* از این برداشت نترسیدید که آنچه در فیلم ارائه می‌کنید در ذهن مخاطب تبدیل به همان عبارت معروف «خوشبختی فاصله میان دو بدبختی است» بشود؟ چون هیچ نشانه‌ای در روایت فیلم نیست که شرایط این زوج بعد از این با تغییر مثبتی مواجه شود.

خسروی: آگاهانه به این تصویر رسیده‌ایم. فیلم «زاک» موقعیت زنی است که به دلیل بد اخلاقی‌های شوهرش تصمیم به سقط فرزندش گرفته است و این سوژه هم برگرفته از یک کیس واقعی بود. زنی بود که می‌گفت من بچه بسیار دوست دارم اما به دلیل استرس‌های ناشی از بداخلاقی‌های همسرم، مجبورم بچه‌ام را بدون اطلاع همسرم سقط کنم. در داستان فیلم اما این زن در نهایت به حرف دل خودش و صدای قلب نوزادش گوش می‌دهد و از تردیدهایش عبور می‌کند. خدا هم در چنین شرایطی به فرد کمک می‌کند. دقیقاً با همان خبری که شاید می‌توانست شوهرش را تا آستانه مرگ عصبانی کند، او را آرام می‌کند و از یک مهلکه نجات می‌دهد. در لحظه‌ای که به رحیم می‌گوید که حامله است، گویی به او شوک وارد می‌شود.

اطراف ما پر است از این زن‌هایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچ‌چیز برای خود نمی‌خواهند. روایت این از خودگذشتگی که فکر می‌کنم ویژگی زن شرقی است، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش می‌کند را نمی‌فهمم. به همان اندازه که آن زن را نمی‌فهمم، این زنی که در «زاک» تصویر کرده‌ام را درک می‌کنم و این قطعاً به تجربه زیسته من ربط پیدا می‌کند. احساس من این است که فیلم کوتاه وظیفه دارد در یک زمان کوتاه یک موقعیت خاص دراماتیک از یک شخص را به تصویر درآورد و روایت فیلم «زاک» را هم از همین جنس می‌دانم.

خسروی: در سخت‌ترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بوده‌ایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم می‌توان ذره‌ای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگ‌ترین گناه در دین ما ناامیدی استمهدی مهرنیا: اجازه دهید نکته‌ای را درباره فیلمنامه «زاک» مطرح کنم. کل داستان فیلم از نظر زمانی در دو ساعت می‌گذرد که ما اتفاقات این دو ساعت را قرار است در ۱۰ دقیقه روایت کنیم. زمان هم کاملاً در فیلم خطی است. آنچه دارد اتفاق می‌افتد، کنار هم چیدن بریده‌هایی از لحظات این کاراکتر از لحظه‌ای است که تصمیم می‌گیرد جان یک موجود زنده اما فاقد روح از نگاه ما را بگیرد، تا دو ساعت بعد که با همان موجود به ظاهر فاقد روح، روح تازه‌ای را به زندگی فاقد روح خودش و همسرش می‌دمد. رسیدن از آن نقطه به این نقطه آن هم طی دو ساعت، همان اتفاقی است که در فیلمنامه رخ داده است و آن را به‌نسبت یک روایت تک‌خطی و یکنواخت از یک مقطع از زندگی یک فرد، متمایز کرده است.

* جناب مهرنیا شما از چه مرحله‌ای با پروژه «زاک» همراه شدید و چه سهمی در شکل‌گیری دنیای آن داشتید؟

مهرنیا: من و علی خسروی یک دوستی قدیمی داریم. پیش‌تر من فیلم ساخته‌ام و آقای خسروی آن را تهیه کرده و همکاری‌های دیگری هم با یکدیگر داشته‌ایم. در فیلم «زاک» اما بعد از آنکه قرار شد این کار ساخته شود و فیلمنامه تقریباً شکل گرفته بود، صحبت و گفتگو را آغاز کردیم. جزو معدود کارهای کوتاهی بود که پیش‌تولید مفصلی هم داشت و نزدیک ۲۰ روز برای آن وقت گذاشتیم. از آنجا که لوکیشن هم در تهران نبود ما ۷ یا ۸ نوبت به شمال رفتیم و لوکیشن دیدیم.

* اتفاقاً همین پیش‌تولیدهای مفصل است که تأثیرش را روی خروجی نشان می‌دهد.

خسروی: مهدی واقعاً یکی از آن دوستان حرفه‌ای من است. بیش از ۱۵ جلسه درباره فیلمنامه و کارگردانی صحبت کردیم تا به جمع‌بندی برسیم. فهیمه مؤمنی که نقش اصلی این فیلم را ایفا می‌کند، معتقدم با اختلاف یکی از بهترین بازی‌های کارنامه‌اش را ارائه کرده است. همه این نتایج به دلیل زمانی است که همه ما در پیش‌تولید صرف رسیدن به استانداردها کردیم. اگر چنین پیش‌تولیدی عقبه پژوهشی هم داشته باشد، با نتایج به مراتب بهتری هم مواجه می‌شود. مهدی در این مسیر واقعاً رفاقت کرد و معتقدم در سینمای کوتاه، چون پول خاصی هم جریان ندارد، مهمترین سرمایه همین رفاقت‌هاست.

* در جواب سوال اول اشاره کردید که ایده این فیلم را از فضای یک مستند و از تجربیات خودتان در دنیای مستندسازی وام گرفته‌اید. این گزاره را به‌ویژه از سوی فیلمسازانی که دغدغه مسائل اجتماعی را هم دارند، زیاد می‌شنویم و غالباً ریشه اصلی ایده‌های خود را مشاهداتشان از واقعیت‌های جامعه می‌دانند. آنچه درباره «زاک» برایم عجیب است و علی خسروی را با فیلمسازان مشابهش متمایز می‌کند این است که گویی زاویه نگاه و روایتش، به واسطه مواجه ه با حجم بالای سیاهی و تلخی موجود در دنیای واقعی، رنگ تلخی و سیاهی به خودش نگرفته است. بسیار شاهد هستیم که فیلمسازان ما سراغ معضلات اجتماعی می‌روند و آنقدر بی‌واسطه با حجم بالایی از تلخی‌ها مواجه می‌شوند که گویی ناگزیر بخشی از این تلخی در فیلم‌شان سرریز می‌کند. در داستان یک خطی «زاک» ما همه مواد لازم برای یک موقعیت داستانی تلخ و سیاه را داریم، از کارگر معترض و در آستانه اخراج گرفته تا زنی که تصمیم به سقط فرزندش دارد، شما از تمام این تلخی‌ها روایتی ارائه کرده‌اید که وقتی تیتراژ پایانی پخش می‌شود، حال مخاطب خوب است و گویی حتی شاهد روایتی از جنس امید بوده است. چه اتفاق درونی‌ای در شما افتاد که خروجی کارتان طعم و مزه‌ای متفاوت از آثار دیگر فیلمسازان اجتماعی پیدا کرده است؟

خسروی: خیلی خوشحالم که این اتفاق در فیلم من افتاده است و چنین حسی نسبت به آن داشته‌اید. اساساً همین را می‌خواستم. من معتقدم که ما همه به «امید» زنده‌ایم. من فیلم‌های مستند زیادی ساخته‌ام و نزدیک به ۸ سال است که در حوزه مستندهای اقتصادی کار می‌کنم. زمانی کارهای دفاع‌مقدسی و اجتماعی هم ساخته‌ام. آنچه ما امروز در ایران درگیر آن هستیم یک جنگ اقتصادی تمام عیار است که با یک جنگ فرهنگی توأم شده و شرایط عجیب و غریبی را به‌وجود آورده است.

همیشه اما در سخت‌ترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بوده‌ایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم می‌توان ذره‌ای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگ‌ترین گناه در دین ما ناامیدی است. همین امروز فیلمنامه یک فیلم بلند را هم در دست دارم که سوژه آن هم یک سوژه اقتصادی است اما در عین حال یک داستان عاشقانه دارد. در دل یک چالش عظیم، سراغ روایت رویش یک عشق رفته‌ام. به نظرم سینما رسالتی جز به تصویر درآوردن این امید ندارد. دوستان خود من در سینمای کوتاه فیلم‌های خوبی ساخته‌اند که من هیچ‌گاه تلخی پایان‌شان را دوست نداشته‌ام.

* نکته خیلی مهم اما این است که آن فیلمسازان هم واقعاً دارند از سر دغدغه سوژه تلخی را روایت می‌کنند. به‌جد با این نگاه مخالفم که بخواهیم به خروجی کار آن فیلمسازان برچسب سیاه‌نمایی بزنیم و بخواهیم خالقان‌شان را محکوم کنیم. گویی که تعمدی در تزریق سیاهی‌ها در فیلم خود دارند. به نظرم ما با دو نوع مواجهه با یک موقعیت تلخ مواجهیم که می‌توان آن را یک فرآیند درونی برای هر فیلمسازی دانست. حتی در میان همین آثار به‌شدت تلخ هم فیلم‌هایی هست که مخاطبشان را به‌شدت به فکر وامی‌دارند و این یعنی فیلمساز کار خودش را کرده، کارکرد اصلی فیلم، ایجاد سوال و تشویق به تفکر است. در این گفتگو می‌خواهم بدانم علی خسروی چگونه این فرآیند درونی را برای خودش ترسیم کرده که به چنین خروجی متفاوت و عاری از هر زهر و سیاهی می‌رسد.

خسروی: رضا میرکریمی جمله‌ای دارد که می‌گوید این دروغ است که بگوییم ما فیلمسازان فیلم نمی‌بینیم یا به تعبیر اصغر فرهادی، باک خودمان را پر نمی‌کنیم. مهرداد اسکویی هم از مثال چاه استفاده می‌کند. واقعیت این است که ما فیلمسازان چاه‌مان و باک مان را با همان دنیای زیسته‌مان پر می‌کنیم. تنها جوابی که می‌توانم به سوال شما بدهم این است که این فرآیند درونی متأثر از دنیای زیسته و تجربیات زیسته من است. طبیعتاً جواب فنی و قاعده‌مندی ندارد که بخواهم براساس آن بگویم آگاهانه دست به این انتخاب زده‌ام.

زمانی با مهران کاشانی کلاس فیلمنامه‌نویسی داشتیم که در تمام آن دوره یک جمله کلیدی داشت. او می‌گفت فکر نکنید که ما هستیم که انتخاب می‌کنیم داستان‌مان را به‌صورت شاه‌پیرنگ، خرده‌پیرنگ یا حتی ضدپیرنگ بنویسیم. می‌گفت این جنس زندگی شماست که مشخص می‌کند کدام سبک را انتخاب می‌کنید. سینمای عبدالرضا کاهانی یا سینمای ابراهیم حاتمی‌کیا هر کدام برخاسته از دو نوع سبک زیست متفاوت است. من هم سبک فیلمسازی‌ام برگرفته از جهان زیسته‌ام است.

کاراکتر زن در فیلم من نماینده زنانی است که به‌دنبال پیدا کردن راه‌حل در مشکلات خود هستید. ایثاری که این زن می‌کند و تلاشی که برای جمع کردن اعضای خانواده‌اش دارد، در نهایت با موفقیت مواجه می‌شود. اتفاقاً فیلم در حال پخش جهانی است. خیلی‌ها به من گفته‌اند اگر سکانس پایانی مربوط به مینی‌بوس را حذف کنی، تعداد جشنواره‌هایی که فیلم را می‌پذیرند دو برابر می‌شود. من گفتم اصلاً نمی‌خواهم. گفتند قبول، مینی‌بوس باشد اما آن لبخند رضایت زن را حذف کن و بگذار داستان در بلاتکلیفی تمام شد. باز هم مقاومت کردم و گفتم اصلاً! سرآخر گفتند قبول همه‌اش باشد لااقل پلان آخر که مینی‌بوس در جاده سرسبز می‌راند را حذف کن! بازهم گفتم نه. گویی تک‌تک این نماها به جانم بسته بود و نمی‌توانستم از آن‌ها بگذرم.

* انگار در مواجهه با مخاطبان احتمالی خود نوعی از مسئولیت اجتماعی را برای خود تعریف کرده‌اید و براساس همان هم فیلمسازی می‌کنید.

خسروی: قطعاً. این حس مسئولیت نسبت به مخاطبم در من وجود دارد و نمی‌دانم هم خوب است یا بد! من این مسئولیت را برای خودم قائلم.

مهرنیا: اتفاقاً بد نیست بدانید در بازه تولید خیلی برسر جزئیات با هم بحث می‌کردیم. یکی از پیشنهاداتی که وجود داشت و خود من هم طرفدارش بودم، وارد کردن تم تاوان به داستان بود. تمی که احتمالاً از زاویه پذیرش جشنواره‌ای می‌توانست شرایط بهتری را برای فیلم به‌وجود بیاورد. ایده هم این بود که وقتی این زوج وارد مینی‌بوس می‌شوند، براثر فشار و استرس، زن دچار درد شود و سقطی که از ابتدا می‌خواست با تصمیم خودش دست به آن بزند، به‌صورت اتفاقی رقم بخورد. به‌گونه‌ای که گویی دارد تاوان تصمیمی را که گرفته بود، می‌دهد. می‌توان از این زاویه نگاه کرد که حتی تصمیمات و نیت‌های قلبی ما هم گاهی تاوان‌هایی برای‌مان دارد.

مهدی مهرنیا

* در نوع خودش می‌توانست ایده متفاوت و جذابی هم باشد.

مهرنیا: اما خب به‌شدت تلخ می‌شد. در چنین موقعیتی گویی دیگر این آدم‌ها به رستگاری نمی‌رسیدند و کائنات از آن‌ها انتقام می‌گرفت.

خسروی: شاید داستانم رستگار می‌شد اما این آدم‌ها رستگار نمی‌شدند! (می‌خندد)

مهرنیا: درباره این ایده خیلی بحث کردیم.

خسروی: ایده‌های دیگری هم بود. ما اصولاً فیلم را گروهی می‌سازیم اما درباره این میزان تلخی واقعاً احساس مسئولیت می‌کردم.

مهرنیا: به‌رغم تمام فشارها و پیگیری‌های ما علی می‌گفت حتی به‌قیمت از دست دادن برخی اتفاقات خوب جشنواره‌ای برای این فیلم، می‌خواهم آدم‌های فیلمم در پایان رستگار شوند.

* به تعبیری اگر مثل پروژه‌های قبلی که با هم کار کرده بودید، جایگاه‌تان تغییر می‌کرد و شما کارگردان این فیلم بودید، امکان داشت با همین دغدغه‌های مشترکی که دارید، پایان‌بندی مدنظر خودتان را برای فیلم بگذارید و ما هم امروز با یک فیلم کاملاً تلخ مواجه می‌بودیم؟

مهرنیا: دقیقاً.

* این همان واقعیتی است که به‌دنبال رسیدن به آن بودیم؛ دو کارگردان کاملاً رفیق و همراه که اساساً فعالیت مشترک با هم دارند، به راحتی امکان دارد خروجی فیلم‌شان تا این اندازی متفاوت باشد. یکی سرشار از امید و دیگری مملو از تلخی.

مهرنیا: واقعاً همین گونه است.

مهرنیا: این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنواره‌ای آن ایده تلخ را بیشتر می‌پسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچه‌ای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری استخسروی: من نمی‌توانم اینقدر تلخ به زندگی نگاه کنم. شما فیلم «پاپیون» و پایان‌بندی آن را ببنید. من همین امروز در حال ساخت مستند اقتصادی هستم و با اطلاع نسبت به شرایط موجود می‌گویم که نسبت به آینده ایران به‌شدت امیدوارم. درست است که حرکت‌مان سانتی‌متری است اما واقعاً به آینده آدم‌هایی که درباره‌شان فیلم می‌سازم امیدوارم.

مهرنیا: شما فیلم «مه» از فرانک دارابونت را دیده‌اید؟ فیلمسازی که با نگاه خاص خودش، به‌شدت دیدگاه‌های مذهبی دارد و به فضاهای آخرالزمانی خیلی علاقه‌مند است. از همان فیلم «مسیر سبز» گرفته تا فیلم «مه» که به‌نوعی می‌توان آن را پیش‌درآمد سریال «مردگان متحرک» در کارنامه این فیلمساز دانست. فیلم «مه» یک سکانس پایانی شاهکار دارد از مردی که با اعضای خانواده‌اش در مه گیر کرده‌اند و احساس می‌کنند در معرض حمله موجودات فضایی هستند. این مرد اسلحه‌ای با چهار گلوله دارد و تصمیم می‌گیرد از پنج نفر اعضای خانواده خودش را تسلیم عذاب مواجهه با موجودات فضایی کند و دیگر اعضای خانواده را برای گرفتار نشدن در این عذاب با گلوله بکشد. او آن‌ها را می‌کشد و وقتی مه کنار می‌رود متوجه می‌شود که صدای که می‌شنیدند نه از موجودات فضایی که از ارتشی بود که با تجهیزات خود در حال نابودی این موجودات بوده است! اینجاست که این مرد به جنون می‌رسد. دارابونت در این فیلم می‌گوید اگر به رستگاری و نجات ایمان داشته باشی، قطعاً نجات پیدا می‌کنی.

این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنواره‌ای آن ایده تلخ را بیشتر می‌پسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچه‌ای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری است.

* جالب است به‌عنوان کارگردانی که سلیقه‌تان بیشتر به سمت آن روایت تلخ است، چقدر خوب دیدگاه امیدوارانه مستتر در این یکی روایت را تبیین می‌کنید و متوجه ارزش‌های آن هستید.

خسروی: این ناشی از نگاه درست و حرفه‌ای مهدی است.

* از همین بحث می‌خواهم وام بگیرم و این گزاره را مطرح کنم که اساساً ساخت فیلم امیدوارانه، یک امر اکتسابی نیست و اینگونه نیست که بخواهیم به فیلمساز آن را یاد بدهیم. این نکته مهمی است. حالا سوالم از آقای مهرنیا که به‌خوبی هم متوجه مفهوم رستگاری در یک روایت امیدوارانه است، این است که اگر از شما بپرسند چرا فیلم تلخ می‌سازید، چه پاسخی دارید؟

مهرنیا: قطعاً پاسخ این سوال به همان تجربه زیسته بازمی‌گردد. کمااینکه من خودم هم در فیلم‌های گذشته‌ام در پایان‌بندی، نجات را روایت کرده‌ام. اما اینکه چرا برای این داستان پایان تلخ را می‌پسندیدم به لحظه مواجهه‌ام با این داستان و تجربه زیسته‌ام در آن لحظه بازمی‌گردد. من از زمانی که علی خسروی را می‌شناخته‌ام همواره او را انسانی معتقد به رستگاری دیده‌ام اما صادقانه بخواهم بگویم، من اینگونه نیستم و گاهی بریده‌ام. گاهی به این نتیجه می‌رسم که ما دیگر قرار نیست رستگار شویم و طبیعا اگر در آن حس و حال بخواهم فیلمی را بسازم، متأثر از همان حس و حال خواهد بود.

خسروی: واقعیت این است که هیچ داستان کاملاً سیاه یا کاملاً سفیدی وجود ندارد. کمااینکه همه ما انسان‌هایی خاکستری هستیم و گاهی سفیدی‌مان غالب می‌شود و گاهی برعکس. من سعی کردم جنس فیلمی که می‌سازم از جنس «بچه‌های آسمان» باشد. فیلمی که موقعیتی به غایت تلخ دارد اما پایانش کاملاً امیدوارانه است.

«عصر تقلید» روایتگر تقلید انسان از خود

فیلم کوتاه «عصر تقلید» با نویسندگی خشایار کمالی و کارگردانی ایمان هنرکار و تهیه‌کنندگی سامان بهرام‌پور، به مرحله پس‌تولید رسید.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، تصویربرداری فیلم کوتاه «عصر تقلید» به پایان رسید.

این فیلم که به طور کامل به زبان انگلیسی تولید شده، تلفیقی از هوش مصنوعی، فلسفه و زندگی مدرن امروزی است.

کارگردان و نویسنده در این فیلم به دنبال طرح این هستند که «آیا انسان در حال تقلید خودش است؟»

در ساخت فیلم «عصر تقلید» سعی شده است از تکنولوژی‌ها و تکنیک‌های روز سینما استفاده شود.

عوامل این فیلم عبارتند از: کارگردان: ایمان هنرکار، نویسنده و مشاور کارگردان: خشایار کمالی، تهیه‌کننده: سامان بهرام‌پور، دستیار تهیه‌کننده: مهشید بهرام‌پور، مدیر تولید: داوود لاسانی، مجری طرح: موسسه رهیافت هنر آریا، مدیر فیلم‌برداری و نورپردازی: علی‌رضا گُلی، مدیر صدابرداری: خشایار کمالی، بوم‌من: امیرحسین چهاردوری، منشی صحنه و دستیار کارگردان: صحرا غلامی، طراح گریم: علیرضا غدیری، مجری گریم: محمد یادگاری، الهام بختیاری، طراح لباس: سحر بابایی، طراح صحنه: حمیدرضا رحمانی، طراحی و اجرای اکشن: گروه بدلکاران هنرکار، بدلکار: علی‌رضا افتخاری، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: الهام بختیاری، نازگل مافی، مترجم و مشاور زبان انگلیسی: سیامک کمانگیر، طراحی و میکس صدا: خشایار کمالی، تدوین و اصلاح رنگ: خشایار کمالی، دستیار تصویر: علی‌رضا افتخاری، مجری هنرهای تجسمی و طراح گرافیک: فاطمه بهمن‌سیاه‌مرد، آهنگ‌ساز و تنظیم‌کننده: خشایار کمالی، دستیار آهنگ‌ساز: سروش بهمنی، اسپانسر: شرکت مِکاترونیک آریا و پاک پویان بهداشت البرز، بازیگران: سامان بهرام‌پور، سیامک کمان‌گیر، بهشته آلیان، مهدی توکلی‌نیا.

انیمیشن «پیانو» از داستانی ضدجنگ

انیمیشن کوتاه «پیانو» به کارگردانی مرجان کشانی و شهاب شمسی به تهیه کنندگی مرجان کشانی برای مرکز گسترش سینمای مستند ساخته شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، ساخت این انیمیشن به شیوه استاپ موشن به تازگی به پایان رسیده و دنیای جنگ را با روایتی ضد جنگ به تصویر می کشد. در این اثر شاهد هیچ صحنه جنگی و اتفاق ناگواری نیستیم و این موضوع روایت می شود که چگونه انسان به جنگ هم نوع خود می رود.

«پیانو» که یک فیلم کوتاه ۷ دقیقه ای است به فقر و مشکلات زندگی می پردازد و روایت فردی است که می خواهد پیانو بخرد اما بحران جنگ پیش می‌آید و او از ساده‌ترین اتفاقات زندگی خود محروم می‌شود.

به گفته کشانی، کاراکتر ما در واسط جنگ بیرونی و درونی خود به سر می‌برد و رویاهای ساده زندگی او به رویاهای دست نیافتنی تبدیل می‌شود و در نهایت به صلح درونی می‌رسد.

سازندگان این انیمیشن کوشیده‌اند تصویر مدنظرشان را در پلان‌های نهایی که کودکان بر سر دوچرخه در حال جنگ و ستیز هستند و با به صلح رسیدن و برآورده شدن رویای کاراکتر اصلی که همان نواختن پیانو است نمایش بدهند و در پایان کودکان نیز نوبتی دوچرخه سواری می‌کنند.

به اعتقاد کشانی این فیلم فقط داستان زندگی یک کاراکتر نیست و ما نیز در زمان جنگی که به ما تحمیل شده بود، رویاهای کودکی و آرزوهای جوانی‌مان را از دست دادیم.

به گفته تهیه کننده «پیانو» عوامل این انیمیشن از بهترین و متخصص‌ترین‌ها در رشته استاپ موشن هستند. آنها سال‌هاست با این تکنیک که جزو سخت‌ترین شیوه‌های ساخت انیمیشن در جهان است، زندگی خود را سپری می‌کنند.

کشانی در پایان ابراز امیدواری کرد این اثر که با حمایت موثر و بدون دخالت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در عملکرد هنری و نوع نگرش هنرمند ساخته شده، بتواند در جشنواره‌های داخلی و خارجی موفق ظاهر شود.

«رویای کاغذی» طلایی شد

فیلم سینمایی «رویای کاغذی» ساخته علی عطشانی جایزه بهترین فیلم جشنواره رومانی را دریافت کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای بیتافیلم، فیلم سینمایی «رویای کاغذی» به کارگردانی علی عطشانی و سرمایه‌گذاری و تهیه‌کنندگی صدرا درودیان همایونی و کسری درودیان همایونی در چهل و چهارمین حضور بین‌المللی خود، برنده جایزه بهترین فیلم شانزدهمین دوره جشنواره «تولیدکنندگان مستقل این دی» رومانی شد.

این جشنواره ۱۲ تا ۱۵ می در شهر بخارست کشور رومانی برگزار شد و شب گذشته در مراسم اختتامیه علی عطشانی جایزه و تندیس بهترین فیلم این دوره از جشنواره را دریافت کرد.

فیلمنامه «رویای کاغذی» را جابر قاسمعلی بر اساس ایده‌ای از علی عطشانی نوشته و کامران تفتی، مینا وحید، زینب (نگار) ملاکی و امیرحسین رضازاده نقش‌های اصلی این فیلم را ایفا کرده‌اند.

مجید مهین دوست و نازیلا باباپور از دیگر بازیگران این فیلم هستند.

عوامل فیلم سینمایی «رویای کاغذی» عبارتند از کارگردان: علی عطشانی، سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده: صدرا درودیان همایونی و کسری درودیان همایونی، مدیر فیلمبرداری: محمود عطشانی، تدوین: علی عطشانی، مدیر تولید: سعید دلاوری، طراح چهره‌پردازی: امید گلزاده، چهره‌پرداز: فرزانه زردشت، فائزه سادات موسوی، طراح صحنه و لباس: آبتین برقی، طراح لباس: ملیکا سادات اسماعیلی، مدیر صدابرداری: مسعود شاهوردی، امور بین‌الملل و زیرنویس: امیدعلی چوگانی، مدیر تدارکات: امیر جهانبخش، محمود الوندی، موسیقی متن: شهاب شرفی، صداگذاری و ترکیب طراحی صدا: سید محمود موسوی‌نژاد، عکاس: محمد طالبی، دستیار تدوین: احسان اکبری، گروه تهیه کنندگان: مهدی منصوری، حسین بلاش، احسان ولی پورزند، پخش‌کننده بین‌المللی: امریکن برایتلایت فیلم پروداکشنز، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانه‌ای: مریم قربانی‌نیا.

از مدرسه تصویر چه خبر؟

اسامی استادان کارگاه‌های دوره فیلمسازی «مدرسه تصویر» اعلام و از پوستر آن رونمایی شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موسسه تصویر شهر، در دوره هفت روزه «مدرسه تصویر» ۲۱ کارگاه توسط سینماگران مطرح سینمای ایران برگزار می‌شود که لیست آنها به این شرح است: کارگاه فیلمنامه نویسی و کارگردانی سینما: حسین دوماری و پدرام پور امیری، کارگاه فیلمنامه سریال: پویا سعیدی، کارگاه کارگردانی فیلم اول: امید شمس، کارگاه نحوه تعامل با بازیگر و کارگردانی: کاظم دانشی، کارگاه فیلمبرداری: علیرضا برازنده، کارگاه عکاسی فیلم: علی نیک رفتار، کارگاه برنامه‌ریزی و دستیار کارگردان: دانش اقباشاوی، کارگاه طراحی صحنه: امیرحسین حداد، کارگاه گریم: محسن دارسنج، کارگاه تهیه و تولید و پخش فیلم: سعید خانی، کارگاه طراحی صدا و صداگذار: آرش قاسمی، کارگاه صدابرداری: مسیح سراج، کارگاه تدوین: میثم مولایی، کارگاه اصلاح رنگ و نور: نیما دبیرزاده، کارگاه جلوه‌های ویژه: محمد برادران، کارگاه فیلم کوتاه: حسین فلاح آبادی، کارگاه فیلمسازی با موبایل: مسعود زارعیان، کارگاه روابط عمومی و تبلیغات: امیرحسین رسائل، کارگاه طراحی پوستر: طاها ذاکر، کارگاه موسیقی فیلم: حبیب خزائی‌فر و کارگاه تهیه فیلم کوتاه و پخش فیلم: پوریا حیدری.

دوره حرفه‌ای سینما از پیش تولید تا پس تولید با شعار «سینما در سینما» با هدف کشف و حمایت از استعدادهای جوان برگزار و در پایان دوره نیز گواهینامه معتبر اعطا می‌شود. برای دانشجویان رشته هنر تخفیف ویژه‌ای در نظر گرفته شده است.

پس از پایان برگزاری دوره، با نظر جمعی سینماگران، سه نفر از هنرجویان مستعد و علاقه‌مند به فیلمسازی انتخاب شده و شهریه آنان به طور کامل بازگردانده می‌شود.

در برگزاری این دوره مدرسه تصویر از ۴ تا ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ در پردیس سینما گالری ملت برگزار می‌شود.

«خوانا بنویسید» چه زمانی آماده نمایش می شود؟

فیلم کوتاه «خوانا بنویسید» به نویسندگی و کارگردانی مرتضی علیزاده آماده نمایش شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان هنری رسانه‌ای اوج، فیلم کوتاه «خوانا بنویسید» به نویسندگی و کارگردانی مرتضی علیزاده و تهیه کنندگی هاشم مسعودی و مجتبی احسانی آماده نمایش شد.

این فیلم که به ناگفته‌های دفاع مقدس می‌پردازد، محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج است که با مشارکت انجمن سینمای جوانان ایران و شبکه سه تهیه و تولید شده است.

حمیدرضا هدایتی، آرش ماهان کیا، آتا حسینی، مریم قاسمی و پژمان سرمایه‌خواه در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.

دیگر عوامل فیلم «خوانا بنویسید» کوتاه عبارتند از آهنگسازی: مسعود سخاوت‌دوست، طراح صحنه و لباس: حسین حاجی ابراهیمی، مدیر تولید: سجاد اسدی، فیلمبردار: کیوان شعبانی، صدابردار: امین جعفری، تدوین: مجتبی احسانی، اصلاح رنگ: یحیی محمدعلی، طراحی و ترکیب صدا: سلمان ابوذر، جلوه‌های ویژه بصری: ارشاد اسلامی، جلوه‌های ویژه میدانی: حمید رسولیان.

در خلاصه داستان آن آمده است: «اسماعیل نامه‌رسان ستاد اسراست و با نامه‌ای مواجه می‌شود که با رساندن آن دچار چالش می‌شود.»

حمایت ایتالیایی از «برادران لیلا» و چرایی آن

جوزپه پرونی سفیر ایتالیا در تهران با انتشار پستی در توئیتر درباره پخش فیلم برادران لیلا در حیاط سفارت رم در تهران با تشکر از دست اندرکاران، این فیلم را فیلمی درباره «تباهی و زندگی» توصیف کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از فارس، یکی ـ دو روز پیش بود که سفیر ایتالیا در تهران با انتشار مطلبی در صفحه شخصی‌اش از پخش فیلم سیاه و ضدفرهنگی «برادران لیلا» در محل سفارتخانه رم با حضور سعید روستایی کارگردان فیلم خبر داد. 

در ابتدا باید گفت جوزپه پرونی(سفیر ایتالیا در تهران) یا برداشت درستی از فیلم «برداران لیلا» و لایه‌های ضدفرهنگی و سیاه‌نمایانه آن ندارد یا تعمدا در ستایش این فیلم پرحاشیه، ضرب شست دختری به صورت پدر پیرش را «فداکاری بی‌نظیر زنان» عنوان کرده است.

این اقدام و نگاه آقای سفیر، همان نگاهی است که جوایزی همچون اسکار را به فیلم‌هایی از ایران می‌دهد که با روایاتی مشابه از سیاه‌نمایی این مرز و بوم ساخته شده‌اند و اینجاست که به یک خروجی مشترک می‌رسیم؛ تلاش برای دمیدن در خاکستر آتشی که ماه‌ها زندگی مردم را به تعطیلی کشانده بود.

* در حیاط سفارت رم چه گذشت؟

جوزپه پرونی سفیر ایتالیا در تهران با انتشار پستی در توئیتر از پخش فیلم برادران لیلا در حیاط سفارت رم در تهران با تشکر از دست اندرکاران، این فیلم را فیلمی درباره «تباهی و زندگی» توصیف کرد! او در این پست و در توضیح عکسی که به اشتراک گذاشته می‌نویسد: «بسیار خشنودم که در باغ اقامتگاه ایتالیا در تهران میزبان نمایش فیلم «برادران لیلا» بودم. فیلمی شگفت‌انگیز درباره زندگی و تباهی که نمایانگر شجاعت و فداکاری بی‌نظیر زنان است. تشکر ویژه از کارگردان فیلم، سعید روستایی و از گروه بازیگران فوق‌العاده‌اش.»

سوالی که بعد از شنیدن این خبر ذهن مخاطبان را درگیر می‌کند این است که سفارت‌خانه‌ها به دنبال چه چیزی هستند؟ هدف از این میهمانی‌ها چیست؟  آیا این چنین مواردی در شرح وظایف سفارتخانه یا سفیر وجود دارد؟ هرچند این اولین بار نیست که مواردی غیر عرف در عملکرد سفارتخانه‌ها دیده می‌شود برای نمونه دیده شدن سفیر بریتانیا در خیابان ولیعصر در حین اغتشاشات سال گذشته به همین منظور نگاهی می‌اندازیم بر شرح وظایف سفارت‌ها. و در ادامه تلاش خواهیم کرد پیام مستتر در پس اینگونه میهمانی‌ها را برملا کنیم.

وظایف سفارت چیست؟

در پروتکل‌های مرتبط با رویکرد و عملکرد سفارتخانه‌ها آماده است که سفارت دارای چند وظیفه عمده است: رایزنی و حفظ منافع کشور مهمان، مشاوره با دولت خود در مورد فرصت‌های تجاری،سیاسی، اقتصادی و غیره، صدور ویزا و دادن وقت سفارت به متقاضیان سفر به کشور مهمان، واسطه رایزنی و گفتگو میان دولت کشور میزبان و مهمان، رسیدگی به امور متقاضیان در امور مهاجرت و در صورت صلاح دید، دادن اقامت کوتاه مدت و بلند مدت به افراد.

با توجه به شرح فوق، وقتی فیلمی پروانه نمایش برای اکران در داخل کشور را نگرفته در جشنواره‌های معتبر خارجی جز ایجاد جنجال و حواشی، نتوانسته است امتیاز چندان درخوری را از طرف منتقدان کسب کند به کدام دلیل مورد توجه سفارت ایتالیا قرار گرفته است؟ 

به زعم منتقدان یکی از اصلی‌ترین مشکلات فیلم «برادران لیلا» این است که کارگردان به جای تمام شخصیت‌ها حرف می‌زند. در آثار سینمایی به واسطه حضور شخصیت‌ها با مشاغل مختلف باید صداهای متفاوتی شنیده شود اما این فیلم به واسطه اینکه بیشتر به یک «بیانیه سیاسی» شباهت  دارد تا یک «اثر هنری» ما زبان مرتبط با مشاغل مختلف را نمی‌بینیم و کلا یک صدا بر کل فیلم و کاراکترها سایه انداخته است. آن هم صدایی تصنعی، غرض ورز و پر از کنایه و کینه.

* تک صدایی/ استبداد فیلم‌نامه

بی‌شک ادبیات واژگان مورد استفاده یک راننده تاکسی با یک کارگر یا معلم متفاوت است. هر آدمی در هر شغلی که باشد ادبیات خاص خودش را دارد. این ویژگی زبانی را در آثار سینمایی مختلفی شاهد بوده‌ایم. اما در فیلم «برادران لیلا» این ویژگی وجود ندارد، یکی از برادران که نگهبان دستشویی یک مرکز خرید است، با همان ادبیات و دایره واژگانی حرف می‌زند که خواهر کارمندش حرف می‌زند. و این گفتار با گفتار دیگر کاراکترها هم تفاوت چندانی ندارد. دلیل این موضوع، «بیانیه» یا «مقاله» بودن فیلم است. در واقع اثر هنری میدان صداهای مختلف است اما «مقاله/ برادران لیلا» درگیر تک صدایی است. تک صدایی فیلم در تناقضی آشکار با آن‌چیزی است که فیلم خود را داعیه دار آن می‌داند. فیلم در ذات خودش استبدادی است و تمام صداها را به نفع صدای مستبد «مولف» حذف می‌کند.

 از این رو است که‌ «مخاطب» در مقابل « برادران لیلا» منفعل است. یعنی فیلم به گونه‌ای کارگردانی شده که چندان مجالی به ذهنیت مخاطب نمی‌دهد و تماشاگران جر شعارهای گل درشت سیاسی، برداشت خاص دیگری از این شبه‌هنر نمی‌تواند داشته باشد. 

از همین رو است که تمام فیلم با محوریت جملات قصار نوشته شده است: «با کار کردن هیچی درست نمی‌شه، باید کاری کرد». یا آن جمله: «آدم تا بدبختی‌اش از حد نگذرد راه خوش بختی‌اش را پیدا نمی‌کنه» و آن یکی: «بی‌پولی اعتماد به‌نفس آدم‌ها را می‌گیرد و خِنگ نشان‌شان می‌دهد.» یا جملات تصنعی و بی‌ربطی که برادر کوچک که در کل فیلم تکلیف هیچ چیزش روشن نیست به برادر کلاه بردار( پیمان معادی) می‌گوید: «اینکه اگر رفتی زنگ نزن. اگه زنگ زدی بگو همه چی خوبه و …»

 فیلم به گونه‌ای سرهم‌بندی شده تا موضوعاتی چون، زنان، کارگران، تفکر پدرسالار و… را بازنمایی کند و به معنای درست‌تر، متمرکز بر انحطاط خانواده‌ای است که نسبت چندان معناداری با واقعیت جامعه برقرار نمی‌کند. درواقع فیلم واقع‌گرا هم نیست چون نسبتی با عینیت‌های جامعه امروز ندارد. یکی از منتقدان در این باره می‌گوید: «در برادران لیلا اثری از خانواده ایرانی نیست و آنچه این جمع پراکنده نابسامان را خانواده کرده منافع شخصیست. مشکلات اجتماعی جانبدارانه مطرح می‌شود اما سازنده آن را بی‌نتیجه و عقیم می‌گذارد، گویا هیچ راه برون رفتی از مشکلات وجود ندارد.» 

بحث اصلی این گزارش اما تحلیل فیلم«برادران لیلا» نیست، چرا که تاریخ درباره آن قضاوت خواهد کرد، فیلمی که طی ماه‌های اخیر به واسطه سطحی بودنش هر شخصی در هر موقعیتی نمادهای گل‌درشت آن را برجسته کرده و از آن حرف زده است.

چرایی اینکه سفیر کشوری برای فیلمی اینچنین پرحاشیه، نشست برگزار می‌کند پرسش اصلی است؟ رویکردی که هم مشت متصدیان ساخت فیلم «برادران لیلا» را بیشتر از همیشه باز می‌کند و هم نقدهای آشکار این سال‌ها بر عملکرد سفارتخانه‌ها را معنادار می‌کند. 

*هنر سفارتی

به زعم کارشناسان هنر سفارتی را شاید بتوان یکی از استراتژی‌های اصلی و سیاست‌های کُلی اتخاذ شده در دوران جنگ سرد (Cold War) دانست؛ موضوعی که به شدت در طول دهه‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰ میلادی جریان داشت و به نوعی ویژه بلوک شرق (Eastern Bloc) را متاثر از خویش می‌کرد و در این راستا عموم سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی غرب در قالب‌ها و پوشش‌های مختلف هنری و با وجهه دیپلماتیک خود، اقدام به فعالیت و تغییر سبک زندگی و زیر سوال بردن آرمان‌های رایج در بلوک شرق می‌کرد.

حالا در تهران امروز هر هفته مهمانی‌ها و مراسم‌های مختلفی در سفارتخانه‌ها برگزار می‌شود؛ اخباری که گوشه‌ای از ابعاد سرمایه گذاری سفارتخانه‌ها در عرصه فرهنگ و هنر کشور را برملا می‌کند. 

حرف آخر اینکه برگزاری نشست برای فیلم «برادران لیلا» و انتشار پیام رسمی درباره آن از سوی سفیر ایتالیا همان«دم خروسی» است که نشان می‌دهد، دخالت‌های فرهنگی سفارتخانه‌ها، هنر سفارتی، جذب افراد و شبکه‌سازی سفارتخانه‌ها در خدمت نفوذ فرهنگی نه تنها یک توهم توطعه نیست بلکه واقعیتی است که بیشتر از همیشه باید در مرکز توجه نهادهای نظارتی قرار گیرد. 

اعلام فراخوان جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان

سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان که قرار است مهرماه امسال در اصفهان برگزار شود، فراخوان خود را منتشر کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری فارس، دوره سی و پنجم جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان در مسیر تحقق اخلاق، آگاهی، امید و تلاش برای پرورش و رشد نسلی آینده‌ساز، متعهد، مومن و پیشرو در ۲ بخش رقابتی و جنبی، از ۱۰ الی ۱۶ مهر ۱۴۰۲ یعنی دوم تا هشتم اکتبر ۲۰۲۳ با مشارکت سازمان سینمایی، بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری اصفهان برگزار می‌شود.
فراخوان این دوره از جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان به شرح زیر است:

الف) بخش رقابتی
1. مسابقه فیلم‌های بلند سینمایی
مدت زمان فیلم‌های بلند حداقل 75 دقیقه خواهد بود که هیئت داوران، جوایز زیر را به برگزیدگان اهدا می‌کنند؛
1) پروانه زرین بهترین فیلم
2) پروانه زرین بهترین فیلم پویانمایی
3) پروانه زرین بهترین کارگردانی
4) پروانه زرین بهترین کارگردانی پویانمایی
5) پروانه زرین بهترین فیلمنامه
6) پروانه زرین بهترین بازیگر
7) پروانه زرین بهترین دست آورد فنی یا هنری (جایزه زاون قوکاسیان)
8) پروانه زرین بهترین جایزه‌ی ویژه‌ی هیئت داوران
9) جایزه صلح (شهید بهنام محمدی)
10) جایزه تعلیم و تربیت (ابونصر فارابی)
11) جایزه بازارپردازی

* دبیر جشنواره، جایزه خود را به کارگردان یا یکی از عوامل اصلی فیلم اهدا خواهد کرد.
* هیئت داوران کودکان و نوجوانان نیز جایزه خود را به کارگردان اهدا می‌کنند.

2. مسابقه فیلم‌های کوتاه (داستانی و پویانمایی)
مدت زمان فیلم‌های کوتاه، حداقل 3 و حداکثر 20 دقیقه خواهد بود که هیئت داوران جوایز زیر را به برگزیدگان اهدا می‌کنند.
1) پروانه زرین بهترین فیلم (تهیه‌کننده)
2) پروانه زرین بهترین کارگردانی (فیلم داستانی)
3) پروانه زرین بهترین کارگردانی (فیلم پویانمایی)
4) جایزه ویژه‌ی هیئت داوران
*  در این بخش، دبیر جشنواره، جایزه خود را به کارگردان یا یکی از عوامل اصلی فیلم اهداء خواهند کرد.
*  در  این بخش، هیئت داوران کودکان و نوجوانان، جوایز خود را به بهترین فیلم کوتاه داستانی و بهترین فیلم پویانمایی به کارگردان آثار اهداء خواهند کرد.

ب) بخش جنبی
1. جشنواره جشنواره‌ها
در این بخش، فیلم‌های شرکت کرده در جشنواره‌های معتبر داخلی و خارجی به نمایش در خواهند آمد.

2. مرور آثار برجسته ایرانی یا خارجی
*مقررات جشنواره
1) انتخاب فیلم‌ها اعم از ایرانی یا خارجی از سوی ستاد جشنواره انجام می‌شود.
2) فیلم‌هایی مجاز به حضور در این دوره خواهند بود که در دوره‌های قبل، متقاضی حضور نبوده اند.
(فیلم‌های پذیرفته نشده در دوره‌های قبلی نیز امکان شرکت در این دوره را نخواهند داشت.)
3) تمام فیلم‌ها برای نمایش در ۲ گروه سنی کودک (5 تا ۹ سال) و نوجوان (۱۰ تا 17 سال) طبقه‌بندی خواهند شد.
4) ضروریست تاریخ ساخت و تولید فیلم‌های ایرانی از 1400 شمسی به بعد و فیلم‌های خارجی از 2021 میلادی باشد.
5) فیلم هایی می توانند متقاضی باشند که در سینماهای ایران اکران نشده باشند.  
6) ارائه کپی پروانه ساخت فیلم‌های بلند سینمایی ایرانی، الزامیست.
7) با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات زمان، تصمیمات لازم در خصوص جزئیات برگزاری جشنواره، توسط دبیرخانه اعلام خواهد شد.

*ارسال فیلم‌ برای جشنواره
1) متقاضیان برای ارائه نسخه اولیه، باید ابتدا در سامانه جشنواره به نشانی www.portal.icff.ir ثبت نام نموده، یک نسخه از فیلم را با فرمت mp4)) بر روی فلش یا هارد اکسترنال به دبیرخانه جشنواره ارسال نمایند.
2) ارائه عکس پرسنلی کارگردان، بیوگرافی، فیلموگرافی، چند قطعه عکس از فیلم، پوستر، بروشور، تراکت الزامی است.
3) فیلم‌های ایرانی پذیرفته شده ملزم به ارائه نسخه زیرنویس (انگلیسی) خواهند بود.
4) آغاز ثبت نام از اول مرداد لغایت 31 مرداد 1402 (اعم از ایرانی یا خارجی)، خواهد بود.
5) آخرین مهلت تحویل نسخۀ اصلی فیلم‌ پذیرفته شده، 30 شهریور 1402، می‌باشد.
6) به منظور احترام به مخاطبین، در صورت عدم ارائه نسخه نهایی در تاریخ مقرر، دبیرخانه جشنواره، فیلم را از تمامی برنامه‌های اعلام شده کنار خواهد گذاشت.
7) برنامه‌ریزی نمایش فیلم‌های پذیرفته شده به عهده دبیرخانه جشنواره است.
8) ثبت‌نام و تحویل فیلم، به منزله قبول کامل مقررات و ضوابط نمایش فیلم در ایران تلقی می‌شود.
9) اطلاع‌رسانی، صرفاً از طریق روابط عمومی جشنواره انجام می‌شود.
10) تفسیر و اخذ تصمیم نهایی درباره موارد پیش بینی نشده به عهده دبیر جشنواره است.

نسخه مقررات به ۳ زبان انگیسی، عربی و فارسی تنظیم شده است و در تفسیر و تبیین قوانین، نسخه فارسی معیار قضاوت خواهد بود.

نشانی دبیرخانه: (ساختمان شماره 3 بنیاد سینمایی فارابی)
خیابان ولی‌عصر، نرسیده به ایستگاه توانیر، نبش خیابان لنکران، پلاک 2454  طبقه پنجم.
کدپستی: 1434843631
تلفن: 88194235 – 88194248

مطالعه فیلمساز، احترام به مخاطب است

انسیه شاه حسینی کارگردان سینما گفت: فیلمساز بدون مطالعه آثار بدون اندیشه و فاقد دغدغه می سازد؛ بنا به ضرب المثل معروف از کوزه همان تراود که در اوست!

به گزارش سینمای خانگی، کارگردان فیلم های سینمایی «شب بخیر فرمانده» و «پنالتی» در گفتگو با سینماپرس، افزود: ما اگر همچنان در سینما شاهد فیلم های سخیف و سطحی هستیم به دلیل آن است که فیلمسازان آن ها فاقد مطالعه، اندیشه و دغدغه هستند و بنده متأسفم که همچنان عده ای به سبک فیلمفارسی های ۵۰ سال قبل فیلم هایی می سازند که در آن قهرمان فیلم مشغول قر دادن است و تصاویری روی پرده می رود که نجاست به صورت مخاطب می پاشد! تمام مشکلات ما می تواند ناشی از فقدان مطالعه، تحقیق و پژوهش باشد. اهمیت مطالعه به قدری بالا است که آدمیزاد اگر در خیابان راه می رود و یک تکه روزنامه مچاله شده و کثیف می بیند باید آن را بردارد و مطالب درون آن را بخواند چرا که ممکن است در همان تکه روزنامه حرف مهمی زده شده باشد.

وی سپس با بیان اینکه گاهی اوقات یک فیلمساز می تواند با یک مصراع شعر به یک قصه و فیلمنامه برسد یادآور شد: خود من جان مایه آخرین فیلمم را از یک مصراع شعر که پشت یک وانت نوشته شده بود برداشتم؛ پشت وانت نوشته شده بود «دست نا پیدا گریبان می کشد»؛ همین مرا دیوانه کرد و آمدم و دیدم مولوی می گوید «دست ناپیدا گریبان می کشد من پی دست و گریبان می روم»

شاه حسینی متذکر شد: در هر جایی که روزگار می گذرد و شب و روز می آید و قصه ای رخ می دهد و نوری می تابد باید مطالعه کرد؛ به ویژه کسانی که در سینما به عنوان یک رسانه پر قدرت کار می کنند باید هرچه بیشتر مطالعه داشته باشند چرا که مطالعه بیشتر باعث می شود خروجی کار آن ها قوی تر، غنی تر و اثرگذار تر شود.

این سینماگر با تأکید بر اینکه یک فیلمساز با مطالعه احترام بیشتری به مخاطبان اثر خود می گذارد خاطرنشان کرد: فیلمساز نباید وقت مخاطب خود را هدر دهد؛ فیلمساز موظف است یک گام جلوتر از جامعه حرکت کند؛ فیلمساز باید ذهن مخاطب را باز کند و به او آگاهی و بینش اعطا نماید.

وی در پایان این گفتگو افزود: فیلمنامه باید حرف جدی برای جامعه داشته باشد. هنرمند باید دست مخاطب خود را بگیرد و او را به بهشت ببرد اما آیا این فیلم هایی که امروزه به خصوص به اسم سینمای کمدی در کشورمان شاهد هستیم مخاطبان خود را به بهشت می برند؟ ما باید با مطالعه جدی و تولید آثار فاخر و ارزشمند مانع گرایش بیشتر مردم به سمت فیلم های سخیف و نازل و سطحی شویم و امیدوارم که با درایت و تدبیر ویژه همه مسئولان و دست اندرکاران سینمای ایران تنها جایی برای عرضه و تولید آثار فاخر و ارزشمند و دغدغه مند باشد.

ده‌نمکی فیلم نواب صفوی را می‌سازد؟

تعدادی از اعضای جمعیت فداییان اسلام در دیدار با مسعود ده‌نمکی از وی برای ساخت فیلم سینمایی زندگی شهید نواب صفوی دعوت کردند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، مسعود ده‌نمکی کارگردان سه‌گانه «اخراجی‌ها» که پیش از این کتاب زندگی «طیب حاج‌رضایی» را نوشته بود و با استقبال علاقه‌مندان روبرو شد، در حال حاضر در حال نگارش کتاب سه جلدی «نواب» بر اساس روزشمار زندگی و مبارزات شهید سید مجتبی نواب صفوی است.

ده‌نمکی تصمیم دارد ساخت این فیلم سینمایی را پس از طی مراحل پایانی نگارش کتاب و فیلمنامه آغاز کند.

تعدادی از اعضای جمعیت فداییان اسلام در دیدار با ده‌نمکی از وی برای ساخت فیلم سینمایی زندگی شهید نواب صفوی دعوت کرده اند.

اخراجی‌ها ۱۳۸۵، اخراجی‌ها۲ ۱۳۸۷، اخراجی‌ها۳ ۱۳۸۹، رسوایی ۱۳۹۱، معراجی‌ها ۱۳۹۲، رسوایی۲ ۱۳۹۴ و زندانی‌ها ۱۳۹۷ از جمله آثاری است که مسعود ده‌نمکی تا کنون آنها را کارگردانی کرده است.

خروج از نسخه موبایل