رسانه سینمای خانگی- «احمد» به فجر رسید

فیلم سینمایی «احمد» ساخته امیرعباس ربیعی که روایتی از حضور موثر شهید کاظمی در جریان زلزله بم است، در جشنواره فیلم فجر به نمایش درمی‌آید.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، حالا چند سالی می شود که سینماگران نسبت به ساخت فیلم‌هایی درباره شهدا و قهرمانان ایرانی توجهی دوچندان دارد، قهرمانانی که در مقاطعی حساس از کیان ایران دفاع کردند و حالا سرنوشت و سرگذشتشگان سوژه‌ای جذاب برای فیلمسازان است تا در قاب سینما رشادت‌هایشان تصویر شوند. فیلم هایی که گاهی از شاخص ترین آثار جشنواره فیلم فجر بوده اند و در این رویداد قدر دیده اند.

جشنواره فیلم فجر در طول یک دهه گذشته البته بارها و بارها میزبان فیلم هایی بوده است که ضمن نمایش مقطعی از زندگی شهدای شاخص، توانسته اند طیفی از مخاطبان ایرانی و به ویژه جوان‌ترها را با روش و منش آنها آشنا کنند، «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان با محوریت زندگی شهید متوسلیان، «منصور» ساخته سیاوش سرمدی با محوریت زندگی شهید ستاری، «تک تیرانداز» ساخته علی غفاری و با محوریت شهید عبدالرسول زرین، «موقعیت مهدی» ساخته هادی حجازی‌فر با محوریت زندگی شهیدان باکری، «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی با محوریت زندگی شهید بروجردی و.. از جمله همین آثار بوده اند، در میان فهرست فیلم های جشنواره فیلم فجر امسال نیز سه فیلم با محوریت زندگی فرماندهان و شهدای شاخص حضور دارد، «آسمان غرب» که مقطعی از زندگی شهید شیرودی را به تصویر می کشد، «مجنون» که برشی از زندگی شهید زین الدین است و «احمد» که روایتگر بخشی از زندگی شهید احمد کاظمی است سه فیلمی است که تکیه بر داستان زندگی آنها دارد. امروز ۱۹ دی ماه سالگرد شهادت احمد کاظمی است، به همین مناسبت به مرور بخشی از زند گی او می‌پردازیم:

احمد کاظمی که بود؟

از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ فرمانده قرارگاه حمزه بود و از ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ فرماندهی لشکر ۱۴ امام‌حسین را برعهده داشت. در فاصله سال‌های ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴ به‌عنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران فعالیت می‌کرد و در سال ۱۳۸۴ به فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران منصوب شد. او احمد کاظمی است، فرماندهی که هم در جنگ تحمیلی حضور داشته هم مسیر امدادرسانی را طی کرده است. شهیدی که حاج قاسم هم او را ستوده، او را یک اندیمشند توصیف کرده و از شدت علاقه‌اش به او گفته است.

فکر می‌کنم حقی که احمد به گردن ملت ایران دارد، با حقی که دیگر اندیشمندانی که مورد تجلیل هستند و به حق هم مورد تجلیل بودند، کمتر نباشد و شاید در ابعادی بیشتر باشد

سردار سلیمانی در بخشی از خاطراتش درباره شهید کاظمی گفته است: «فکر می‌کنم حقی که احمد به گردن ملت ایران دارد، با حقی که دیگر اندیشمندانی که مورد تجلیل هستند و به حق هم مورد تجلیل بودند، کمتر نباشد و شاید در ابعادی بیشتر باشد. ما با احمد خیلی رفیق بودیم. البته من نمی‌دانم احمد بیشتر من را دوست داشت یا من بیشتر او را دوست داشتم. همیشه در ذهنم این بود که ای کاش می‌شد من یک طوری به احمد ثابت کنم که من چقدر دوستش دارم. فکر می‌کردم بهترین چیزی که می‌تواند این را ثابت کند، این باشد که مثلاً من یک کلیه بدهم به احمد از هر چیزی که دوتا دارم، یکی اش را به احمد بدهم. وقتی احمد در جمع ما بود، تداعی همه زندگی‌مان را می‌کرد؛ هر چیزی که در زندگی به آن خوش بودیم.

چهره باکری را در احمد می‌دیدیم، خرازی را در احمد می‌دیدیم، زین الدین را در احمد می‌دیدیم، همت را در احمد می‌دیدیم، خیلی از شهدا را ما در احمد خلاصه می‌دیدیم. شما وقتی یک کسی یادگار همه یادگاری‌هایت است، یادگار همه دلبستگی‌هایت است، یادگار همه بهترین دوران عمرت است، این را از دست می‌دهی این یک از دست دادن معمولی نیست. احمد با رفتن خودش، همه ما را آتش زد. باور کنید به احمد حسودی‌ام می‌شود؟ دلم می‌خواهد همه عمرم را بدهم، فقط یک بار دیگر صدای احمد را بشنوم. وقتی که جنگ تمام شد تا روزی که شهید شد. هیچ روزی، هیچ لحظه‌ای، هیچ ساعتی نبود که ما با هم باشیم و او با حسرت پشت دستش نزند و نگوید ما ضرر کردیم و شهدا بُرد کردند. نه تنها برای شهید شدن آن قدر بی تاب بود که از زنده ماندن خودش ناراحت بود و ضمن این که آرزویش شهادت بود، یک آرزوی دیگرش زودتر رفتن بود»

احمد کاظمی در بم چه کرد؟

در ابتدای این گزارش به این اشاره کردیم که او نقشی هم در امدادرسانی داشت، یکی از بزنگاه‌هایی که احمد کاظمی در آن نقش کلیدی داشته و تا امروز کمتر درباره‌اش صحبت شده زلزله بم است. زلزله بم حالا یک غم مشترک برای ایرانیان است، آن روزها را همه به یاد دارند، سال ۸۲ را، زلزه ۶.۶ ریشتری و بیش از ۵۰ هزار قربانی را، زلزله‌ای که در پس آن بسیاری عزیزان خود را از دست دادند، عده‌ای بی خانمان شدند و برحی هنوز تبعاتش را با خود دارند. شهید احمد کاظمی اما از نخستین کسانی بود که پس از وقوع زلزله به همراه سردار سلیمانی به کرمان رفتند، در حالی که فرودگاه کرمان هم از تبعات این زمین لرزه مصمون نمانده شهید کاظمی به همراه نیروزهایش به ساخت و تعمیر بخش‌های حیاتی فرودگاه پرداختند تا امکان انتقال مجروحان فراهم باشد. او با به‌کارگیری هواپیماها و بالگردهای نیروی هوایی سپاه، کاری کرد تا مجروحان این زلزله توسط ناوگان هوایی سپاه از منطقه تخلیه شود و برای مداوا به سایر شهرها اعزام شوند. او نقشی بسزا در ۱۸ ساعت ابتدایی زلزله بم داشت.

حالا فیلم سینمایی «احمد» به روایت حضور موثر این شهید در زلزله بم پرداخته است، امیرعباس ربیعی که سابقه ساخت فیلم های سینمایی «لباس شخصی» و «ضد» را در کارنامه دارد، کارگردانش است و تینو صالحی در قامت شهید احمد کاظمی ظاهر شده است. این فیلم قرار است در بخش سودای سیمرغ جشنواره چهل و دوم به نمایش گذاشته شود.

این فیلم به تهیه‌کنندگی حبیب والی‌نژاد، محصول مشترک سازمان سینمایی سوره و موسسه تصویرشهر است.

رسانه سینمای خانگی – «مسافری از گانورا»؛ مخاطب: 9+ سال

این فیلم سینمایی انیمیشن (پویانمایی) فیلمی علمی ـ تخیلی است که داستان آن، از علاقه کودکان و نوجوانان به فضا و کهکشان و نیز قهرمان های افسانه­ای الهام گرفته است. در نگاه اول فیلم، قصه ماجراجویی یک پسر نوجوان و دوستانش را به تصویر می کشد،  اما با توجه به کشمکش ها و کنش­ های روایت، داستان را به بیان برخی از رویدادهای تاریخی ایران و معرفی قوم های ایرانی نیز می­ کشاند.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی، منیره سادات حسینی، کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث، طی یادداشتی که در اختیار این پایگاه قرار داده، به بررسی و تحلیل فیلم سینمایی پویانمایی مسافری از گاندورا پرداخته است.

«مسافری از گانورا» که سید محمدحسین علمدار فیلمنامه­ ی آن را نوشته و تهیه کرده است و سید احمد علمدار کارگردانی آن را بر عهده داشته، داستان پسری نوجوان به نام سهیل را روایت می­ کند که اصالتا کرد و اهل سردشت است و به صورت مادرزادی از ناحیه پا دچار معلولیت دارد.  مادرش ضمن داشتن لهجه کردی، لباس کردی هم می ­پوشد و عمه ­اش (که تداعی کننده نقش عمه در انیمیشن لوپتو است) به عنوان یک پزشک فیزیوتراپی سهیل را انجام می ­دهد. در یکی از جلسات فیزیوتراپی سهیل علت معلولیت خود را از گفتگوی عمه و مادرش متوجه می­ شود و از همین طریق مادر خود را در ایجاد معلولیت مقصر می داند و با او قهر می­ کند. موجودی فضایی به نام ساماندر،سربازی از سیاره ای به نام گانورا که به دنبال ملکه سرزمین خود به زمین آمده، با کمک سهیل و دوستانش گمشده ­اش را پیدا می کند و صلح را به دنیای گانورا بر می­ گرداند.

این فیلم سینمایی انیمیشن (پویانمایی) فیلمی علمی ـ تخیلی است که داستان آن، از علاقه کودکان و نوجوانان به فضا و کهکشان و نیز قهرمان های افسانه­ای الهام گرفته است. در نگاه اول فیلم، قصه ماجراجویی یک پسر نوجوان و دوستانش را به تصویر می کشد،  اما با توجه به کشمکش ها و کنش­ های روایت، داستان را به بیان برخی از رویدادهای تاریخی ایران و معرفی قوم های ایرانی نیز می­ کشاند. فرای از دیالوگ عمه که اشاره به بمباران هوایی و حمله شیمیایی سردشت و بیان اثرات بعد بمباران می ­شود و تلویحاً علت نبود پدر سهیل را هم بیان می­ کند، انتخاب نام هیوا (عمه) و لباس کردی مادر هموطنان کرد را به خوبی به تصویر می­ کشد و استفاده از زبان و لهجه کردی در شناساندن این قوم غیور به فرزندان ایران مؤثر است.

دوستی بین سهیل و ستار  (پسر افغانستانی) که به عنوان نماینده فرزندان افغانستان برای بازپس گیری سرزمین مادری خود از متجاوزان تلاش می­ کند، همبستگی بین دو ملت ایران و افغانستان را نشان می ­دهد. لباس، لهجه و حتی چهره پدر ستار بیانگر ملیت اوست و این توقع را در مخاطب ایجاد می ­کند که پسرش، نیز لباس محلی خود را حفظ کند و با زبان و لهجه افغانستانی صحبت کند، اما در فیلم این توقع در نظر گرفته نشده و باعث ایجاد دوگانگی در مخاطب می­ شود؛ ضمن آن که چیزی را که ستار به خاطر آن به شدت ورزش­ های رزمی را در منزل خود دنبال می­ کند، نادیده می گیرد.

امید، دوست دیگر سهیل نشانگر مردم عادی جامعه هست که مشکلات سهیل و ستار را ندارد، و با پدر و مادر تحصیل­ کرده و مرفه خود زندگی می­ کند. امید در این داستان مغز متفکر و آشنا به فناوری­ های روز است و چینش سه­ گانه­ ی هری پاتر و دوستانش را در ذهن تداعی می­ نماید.

ساماندر به صرف دریافت یک پیام کمک، با دست خالی و بدون هیچ اسلحه ­ای برای نجات ملکه به سمت زمین می­ آید و از سهیل در ازای سلامتی او درخواست کمک می­ کند. از سوی دیگر فقط سهیل است که می ­تواند با ملکه ارتباط ذهنی برقرار کند و ملکه هم با صدای سهیل که مادرش را صدا می ­زند، از خواب بیدار می شود، خواب و فریز شدنی که، به فیلم میان ستاره ای (کریستوفر نولان) اشاره می­ کند. شاید بتوان گفت این داستان، ماجراجویی و نبرد سهیل با تفکرات و اندیشه خود را مد نظر دارد. در واقع ساماندر همان سهیل است، و ملکه، نمادی از مادر اوست و فیلم دنیای درونی سهیل را به تصویر کشیده است.

تعقیب و گریز های خیابانی سهیل و دوستانش با دشمنان گانورا که برگرفته از فیلم های پلیسی آمریکایی و اروپایی است و در دیالوگ ستار هم به این موضوع اشاره می­ شود نشان از آن چیزی دارد که در ذهن سهیل از قبل نقش بسته است.

ستار که هنوز به سن قانونی نرسیده، با وجود وسایل نقلیه سنگین و تخلفات فراوان رانندگی در خیابان های شهر که منجر به نابود کردن و از بین بردن خودروهای دیگران و حتی خسارت به ساختمان های شهر می­ شود، موتور سواری می­ کند. این رفتارها بر گرفته از فیلم ­هایی است که سهیل پوستر آن­ ها را به عنوان الگوی زندگی خود بر روی دیوارهای اتاق خود نصب کرده، حتی به عنوان کاغذ دیواری از آن­ ها استفاده نموده است. به عبارت دیگر علاقه شدید سهیل به فضا با توجه به دکور و کتاب هایی که در مورد فیزیک و بعد چهارم و نجوم در چیدمان اتاق دیده می­ شود، نگاه، آرزوها، و مبارزه ­ی او را با تفکرات مخالف و تردیدهای خود در قالب تقابل موجودات فضایی نشان می­ دهد. فیلم با بیان این که دشمنان سرزمین گانورا از درون خود گانورا هستند به این مساله و نکته می­ پردازد که علل موفقیت و شکست هر فرد را باید در درون و باورهای خود او جستجو کرد.

در عین حال چند نکته بی ­پاسخ و ناتمام در فیلم همچنان بی­ جواب می­ ماند: اول این که با توجه به درونمایه و هدف فیلم که کارگردان فیلم  به آن اشاره کرده است، آیا مخاطبان اصلی مسافری از گانورا که کودکان و نوجوانان حدود 9 سال هستند، می­ توانند به این هدف دست پیدا کنند؟ دوم این که چرا در سکانس پایانی فیلم، پوسترها و کاغذ دیواری اتاق سهیل عوض می­ شود و  تصویر قهرمانان و دانشمندان ایرانی جایگزین می­ گردد بدون این که توضیحی داده شود؟ سومین نکته به ترانه­ های بینامتن فیلم مربوط می­ شود که به سبک آثار دیزنی اجرا شده، گویا فقط برای تنوع و رفع خستگی در فیلم قرار گرفته و در روند پیشبرد داستان کمک نمی ­کند. آخرین نکته هم با توجه به روند داستان و استفاده از کارکترها و نمادها و علاقه­ مندی ­های پسرهای کودک و نوحوان،  معلوم می ­شود که این فیلم برای مخاطبین پسر ساخته شده و علاقه­ های مخاطبین دختر در نظر گرفته نشده­ است؛ چرا؟

رسانه سینمای خانگی- این «عمار» مردمی است

جشنواره «عمار» در حالی در آستانه برگزاری چهاردهمین دوره قرار دارد که همچنان یکی از مهمترین وجوه تمایز آن، دایره مخاطبان مردمی‌اش در فرآیند اکران آثار است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، چهاردهمین دوره‌اش امسال برگزار می‌شود؛ رویدادی که خود را پایگاهی برای کم برخورداران و محرومان می‌داند و از همان زمانی که سنگ بنایش گذاشته شد این گزاره را در دلش بارور کرد که صدای آنهایی باشد که کمتر تریبونی در اختیار دارند و در عین حال به دنبال عدالت‌خواهی و مطالبه‌گری هستند.

از «عمار» می‌گویم. جشنواره‌ای که در دی‌ماه سال ۸۹ متولد شد و با آنکه در همان گام نخست با تنها ۲۰ فیلم آغاز به کار کرد اما همان آثار را در سی نقطه از کشور به نمایش گذاشت تا به‌عنوان یکی از مهمترین رویدادهای جبهه فرهنگی انقلاب شناخته شود.

از همان ابتدا پرچمدار این رویداد دو چهره شناخته‌شده بودند؛ وحید جلیلی که این روزها راهبری پروژه تحول در تلویزیون را برعهده دارد، یکی از آن‌هاست که از ابتدای ریاست شورای سیاست‌گذاری «عمار»‌ را عهده‌دار شد و در کنارش هم همواره نام نادر طالب‌زاده فیلمساز فقید سینما در قامت دبیر جشنواره به چشم می‌خورد، کارگردان و مستندساز تاثیرگذاری که بعد از مدتی اقامت در آمریکا به ایران بازگشت تا ضمن ساخت مستندهایی درباره نخستین روزهای ایران در پس از انقلاب و البته تحولاتش، طرح جشنواره «عمار» را دراندازد تا الحاق پیشوند «مردمی» به آن باعث شود بعدها آثار این رویداد به دورافتاده‌ترین نقاط ایران هم برود و اساسا مخاطبان را با موجودیتی به نام «سینما» آشنا کند.

آرمان «عمار» چیست؟

«عمار» حالا یکی از استراتژیک‌ترین جشنواره‌هایی است که به بهانه‌اش فیلمسازان گردهم می‌آیند تا با آثارشان ظرفیتی تازه را به سینمای ایران تزریق کنند، آثاری که گرچه از منظر ساخت گاهی نمی‌توانند دوستدارانشان را راضی کنند اما مضامین تازه‌ای پیش روی مخاطبان می‌گذارند«عمار» حالا یکی از استراتژیک‌ترین جشنواره‌هایی است که به بهانه‌اش فیلمسازان گردهم می‌آیند تا با آثارشان ظرفیتی تازه را به سینمای ایران تزریق کنند. فیلم‌هایی که گرچه از منظر ساخت گاهی نمی‌تواند دوستدارانش را راضی کند اما مضامین تازه‌ای پیش روی مخاطبان می‌گذارد، خط سیر این جشنواره تا به امروز بر محور «محتوا» تعریف شده و در هر دوره شاهد طرح برخی سوژه‌ها و موضوعات روز هستیم. به تعبیری ایده‌هایی که این آثار در دل خود دارند می‌تواند متضمن ورود کارگردانش به عرصه سینمای حرفه‌ای و گاهی به مناسبات مدیریتی شود.

حامد بامروت‌نژاد مدیرشبکه‌ دوسیما، محمدصادق‌ باطنی مدیر شبکه امید و… از جمله مدیرانی هستند که از «عمار» برخاسته‌اند و بستر رشدشان همین رویداد بوده است.

تنها کمی بعد از اعلام موجودیت جشنواره «عمار» بنیانگذارانش از تولد یک گردهم‌آیی تازه به موازات «عمار»، خبر دادند؛ کنفرانس افق نو از مشتقات همین جشنواره بود، کنفرانسی که از دل جشنواره فیلم فجر در سال ۸۹ پدید آمد اما در ادامه نادر طالب‌زاده دبیری هر دو جریان را برعهده گرفت که البته تاریخ آخرین دوره برگزاری‌اش به سال ۹۷ بازمی‌گردد.

رویدادی که تکیه‌اش بر استفاده از چهره‌های بین‌المللی غربی برای بیان مواضع استکبارستیزانه بوده است، درست شبیه آنچه که در جشنواره «عمار» پیگیری می‌شود با این تفاوت که محوریت این جشنواره بر استفاده از نیروهای انقلابی گمنام در داخل کشور است.

مخاطب «عمار» کیست؟

«سازمان تماشای گسترده»، «مخاطبان هدف»، «پایتخت گریزی» و… همه و همه کلیدواژه‌هایی است که در طول عمر چهارده ساله این جشنواره به تواتر از بانیان «عمار» شنیده شده است، هدفی که از همان ابتدا به دنبالش بودند و برای آنکه وجهی عملی پیدا کند شبکه‌ای منسجم از افراد را ترتیب دادند تا ضمن آشنا کردن شهروندان شهرهای فاقد سینما با مفهومی به نام «سینما»، محصولات فرهنگی سینمایی مطابق با رویکردهایشان را در سبد خانواده‌های کم‌برخوردار قرار دهند؛ همین هم شد، حالا گسترش این شبکه و زنجیره طولانی افرادی که این مسأله را دغدغه خود می‌دانند باعث شده حتی سینماگران مطرح هم آثارشان را به دست ساز و کار این شبکه بسپارند تا فیلم‌ها دست به دست به کم‌جمعیت‌ترین و کم‌برخوردارترین مناطق برسد و البته چرخه اقتصادی مناسبی هم برایشان به ارمغان بیاورد.

فرمول این اکران‌ها توأمان هم عجیب و هم ساده است؛ عجیب از این منظر که نیازی به ادوات و تشکیلات گسترده‌ای برای نمایش فیلم‌ها نیست و ساده از آن رو که با کمترین ابزار هم می‌شود تجربه تماشای دسته‌جمعی فیلم‌ها را برای تماشاگران رقم زد درواقع کافی است شما یک لپ‌تاپ، یا یک پروژکتور و فیلم‌های مورد تأیید این رویداد را داشته باشید تا حلقه‌ای از این زنجیره اکران مردمی شوید آن گاه است که می‌توانید آثار سینمایی را برای آن دسته از مخاطبانی که شاید کمتر فرصت رفتن به سینما را دارند و یا حتی سینمایی در شهرشان نیست، به نمایش بگذارید.

نمایش چندین و چندباره فیلم‌ها از یک سو و تراکم پخش آن‌ها در نقاط مختلف باعث شده تا آثار وجهی اقتصادی هم برای این جشنواره و هم برای سازندگان فیلم‌ها داشته باشد. کافی است آماری از فروشی که در این چند سال که شبکه اکران مردمی قدرت گرفته بررسی کنید، «موقعیت مهدی»، «غریب»، «منطقه پرواز ممنوع»، «منصور»، «لوپتو» و… از جمله آثاری هستند که علاوه بر فروش‌های سینمایی، با حضور در این شبکه بالغ بر یک میلیارد تومان فروختند.

الگوی «عمار» چیست؟

همان‌طور که اشاره شد، جشنواره فیلم «عمار» با دستور کار کشف استعداد از بخش‌های نادیده مانده جبهه فرهنگی انقلاب، متولد شد و طبیعتا در طول سال‌های برگزاری بخش اصلی ویترین آن هم به ساخته‌های چهره‌های غالبا گمنامی اختصاص پیدا کرده است که برخی از آن‌ها بعدها به جریان اصلی سینمای ایران پیوستند.

«عمار» اما در کنار توجه به استعدادها در دوره‌های مختلف برگزاری اهتمام ویژه‌ای به معرفی الگو، در قالب پاسداشت سینماگران و هنرمندان پیشکسوت هم داشته است. در هر دوره از جشنواره «عمار»، بخش ویژه‌ای از آیین اختتامیه به بزرگداشت یک چهره معتبر هنری اختصاص پیدا کرده است که در یک نگاه کلی می‌توان از کنار هم قرار دادن این اسامی، متوجه چشم‌انداز جریان «عمار» برای فعالیت هنری شد.

زنده‌یاد نادر طالب‌زاده، پرچم‌دار و هدایت‌گر اصلی جریان «عمار» در سال‌های ابتدایی شکل‌گیری بود و به همین دلیل سال گذشته و در اولین نوبت از برگزاری این رویداد پس از درگذشت این هنرمند، بخش ویژه‌ای به نکوداشت میراث فرهنگی، هنری و رسانه‌ای او اختصاص پیدا کرد.

در کنار مرحوم نادر طالب‌زاده، جمال شورجه دیگر سینماگری بود که آیین بزرگداشتش در سیزدهمین دوره جشنواره «عمار» برگزار شد اما اگر به کتابچه خاطرات این رویداد رجوع کنیم، با تنوع قابل‌توجهی از چهره‌های پیشکسوت تجلیل شده در جریان «عمار» مواجه می‌شویم.

سیروس مقدم، سیدمحمود رضوی، محمدرضا سرشار، رضا برجی، امراله احمدجو، ابوالقاسم طالبی، فرج‌الله سلحشور و مسعود جعفری‌جوزانی تنها برخی از چهره‌های هنری تجلیل شده در دوره‌های مختلف جشنواره «عمار» محسوب می‌شوند.

سید داود میرباقری را اما می‌توان یکی از اولین و البته شاخص‌ترین این چهره‌ها دانست. آیین پاسداشت کارنامه کارگردان سریال‌هایی همچون «امام علی(ع)» و «مختارنامه» در سومین دوره جشنواره عمار در سال ۹۱ برگزار شد و داود میرباقری در این مراسم اینگونه نسبت به بزرگداشت خود واکنش نشان داد: « تقدیر در جشنواره‌ای با مضامینی ارزشی و در حضور چنین مادرانی که در راه پایداری انقلاب اسلامی استقامت کرده‌اند و ما همه به آن‌ها بدهکاریم، شبی را برای من رقم زد که همیشه در ذهن و خاطر من می‌ماند و خستگی دو دهه کار ساخت آثار تاریخی مذهبی را از تنم به در کرد.»

تازه‌های «عمار» چیست؟

ظرفیت «عمار» در این است که مدلی را معرفی کند تا او تبدیل به یک اینفلوئنسر مردمی شودروز گذشته ۱۸ دی ماه نشست خبری این رویداد هم برگزار و طی آن اعلام شد قرار است بزرگداشت محمدحسین لطیفی که سال گذشته فیلم سینمایی «غریب» را با محوریت شهید بروجردی ساخته بود و نکوداشت مرحوم پروانه معصومی که به چندی پیش به دلیل ابتلا به بیماری درگذشت، برگزار شود.

اسعد دبیر این رویداد اما از یک اینفلوئنسری متفاوت گفت، او تاکید کرد: «عمار باید از قلب انقلاب اسلامی ایران اینفلوئنسر تربیت کند. اصلا ظرفیت «عمار» در این است که مدلی را معرفی کند تا او تبدیل به یک اینفلوئنسر مردمی شود. روح عمار مبتنی بر مردم است. ما دنبال سلبریتی و اینفلوئنسر نیستیم، ما معتقدیم این جشنواره می‌بایست در تربیت این حوزه شاهد اتفاقات ارزشمندی باشد.» در عین حال تاکید شد: «در فضای مجازی گدایی اینفلوئنسرها را هم نمی‌کنیم اما تلاش می‌کنیم تا نیروهایی را تربیت کنیم که بتوانند با مردم گفت‌وگو کنند.»

همچنین برگزارکنندگان جشنواره از یک شگفتانه در اهدای جوایز خبر دادند؛ جایزه‌ای ضد مردمی!

در این نشست مطرح شد قرار است این جایزه به کسانی داده شود که ضد مردمی‌ترین افراد هستند و دربرگیرنده ویژگی‌ها و غافلگیری‌هایی است.

رسانه سینمای خانگی- دندان مار را به شکل دیگری ببینید

نسخه اصلاح و مرمت‌شده فیلم سینمایی «دندان مار» به نویسندگی و کارگردانی مسعود کیمیایی در موزه سینما به نمایش درمی‌آید.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی موزه سینما، مجموعه فرهنگی تاریخی موزه سینما فیلم «دندان مار» که توسط فیلمخانه ملی ایران اصلاح و مرمت شده را نمایش می‌دهد.

این فیلم روز چهارشنبه ۲۰ دی ساعت ۱۶ برای علاقمندان سینما در سالن فردوس روی پرده می‌رود و بعد از نمایش فیلم نشستی با حضور جواد طوسی و شاهپور عظیمی از منتقدان سینما پیرامون سینمای کیمیایی و فیلم «دندان مار» برگزار می‌شود.

«دندان مار» در جشنواره فیلم برلین برنده جایزه ویژه و نامزد جایزه خرس طلایی و همچنین برنده جایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم مونترال شده است.

در این فیلم بازیگرانی همچون فرامرز صدیقی، احمد نجفی، گلچهره سجادیه، جلال مقدم، رضا خندان، فریبا کوثری، سعید پیردوست، شاهد احمدلو نقش‌آفرینی کرده‌اند.

رسانه سینمای خانگی- اکران «ناسوخ» در قلب بریتانیا

فیلم تاریخی «ناسوخ» در چهارمین حضور جهانی خود به سیزدهمین دوره فستیوال فیلم Lift-Off  انگلستان راه پیدا کرد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه ناسوخ، هدف از برگزاری این فستیوال نمایش مجموعه‌ای از فیلم‌های کوتاه مستقل و ویژگی‌های جهانی ارسال شده (از همه ژانرها) و از تمام صداهای جدید برای مخاطبان جهانی است.

فیلم تاریخی ناسوخ به تهیه کنندگی و کارگردانی اصغر عباسی برگرفته از کتاب ناسوخ نوشته محمد رسولی است که روایتی چندین هزار ساله از تاریخ کهن ایران باستان دارد. به همین مناسبت و به پیشنهاد دبیر این دوره از فستیوال Lift-Off از مستند ۹ دقیقه پشت صحنه این فیلم نیز در آیین گشایش همین فستیوال رونمایی می‌شود.

فستیوال فیلم Lift-Off به‌عنوان یکی از فستیوال‌هایی که از فیلم‌های مستقل حمایت ویژه دارد با داده‌های خیره‌کننده در مورد تعداد مخاطبان برای فیلم‌های مستقل، تصمیم گرفته منابع خود را برای پاسخگویی به همه با یک پلتفرم فراگیر به کار بگیرد تا تمام فیلمسازان بتوانند آثار مختلف خود را رصد و برای ساخت پروژه‌های مستقل آتی نیز در همین پلتفورم اقدام به برگزاری جلسات کوچینگ با سرمایهگذاران این حوزه کنند.

فیلمنامه فیلم تاریخی ناسوخ را مصطفی بیرانوند و اصغر عباسی به رشته تحریر در آورده‌اند و قربان نجفی، سیامک ادیب و شیوا طاهری نیز بازیگران اصلی این فیلم تاریخی هستند.

سایر عوامل این اثر عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: مهرداد افراسیابی، طراح صحنه: حمیدرضا عامری، طراح لباس: مریم ناصری، طراح چهره‌پردازی: علی بهرامی‌فر، تدوین و اصلاح رنگ و نور: هانی سلمانی، طراحی و ترکیب صدا: مهدی جمشیدیان، موسیقی: حسین میرزاقلی، مدیر صدابرداری: حامد صمدزاده، برنامه‌ریز و دستیار اول کارگردان: محمدرضا نوری، منشی صحنه: آرزو قربانی، عکاس و تصویربردار پشت‌صحنه: نیما و سینا موسوی، تدوین مستند پشت صحنه: سینا کریمایی، مدیر تولید: نیما مجتهدی، مدیر تدارکات و جانشین تولید: مجید طالبی، مجری طرح و پخش بین‌المللی: مآفیلم؛ محصولی از مؤسسه فرهنگی‌حقوقی بزرگمهر حکیم.

سیزدهمین دوره فستیوال فیلم Lift-Off از ۱۵ تا ۲۹ ژانویه ۲۰۲۴ در شهر لندن انگلستان برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- حرف‌هایی دردناک‌تر از ترور

کارگردان و بازیگر پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر ضمن تسلیت شهادت ۱۰‌ها نفر از هموطنان کشورمان در حادثه تروریستی کرمان گفت: برخی حرف‌ها بیشتر از حادثه کرمان دلم را شکست و غمگینم کرد.

به گزارش سینمای خانگی، مهدی فخیم‌زاده در گفت وگو با ایرنا، با اشاره به این که چنین حوادثی ما را غمگین و ناراحت می‌کند، اظهار داشت: از رودررویی با کسانی که از غم و ماتم مردم شادمانی کردند پرهیز می‌کنم. برخی حرف‌ها پس از شهادت هموطنان در کرمان مطرح شد که بیشتر از حادثه دلم را شکست و غمگینم کرد.

رنج مردم قابل خوشحالی نیست

فخیم‌زاده در پاسخ به برخی افراد که در میان اندوه و درد و رنج مردم شادمانی کردند گفت: درد و رنج مردم قابل خوشحالی نیست بلکه غم‌افزا و ناراحت‌کننده است.

این پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر اظهار داشت: امیدوارم دیگر شاهد چنین حوادثی در کشور نباشیم و دیگر هرگز تکرار نشوند. مردم ایران از حادثه کرمان اندوهگین هستند.

شکاف میان مردم در جامعه خطرناک است

این بازیگر سینما گفت: این شکافی که بین جامعه ایجاد شده است بسیار خطرناک است و باید کسانی که قدرت اجرایی در کشور دارند تلاش کنند که یک همدلی ملی بین آحاد مختلف جامعه شکل بگیرد.

سینمای ایران باید بستر شناخت مردم را نسبت به مسائل کشور بالا ببردپیشکسوت عرصه سینما بدل کردن اختلاف سلیقه را به دشمنی از برنامه های بدخواهان ایران عنوان کرد و گفت: برخی دشمنان بیرونی ایران با نیت و همچنین برخی افراد داخل کشور به دلیل حماقت، تنوع فکری افراد را به شکاف تبدیل می کنند درحالی که اگر کسی خود را دلسوز مردم و کشور می داند به جای اینکه برای استفاده های حزبی و جناحی بر فاصله میان مردم بیفزاید، باید تلاش کند که بر نقطه اشتراکات در جامعه تاکید کند.

فخیم زاده به نقش سینما در نشان دادن تروریست در جامعه اشاره کرد و گفت: سینمای ایران باید بستر شناخت مردم را نسبت به مسائل کشور بالا ببرد. چهره تروریست هایی که نشان دادند از هر فرصتی برای ضربه زدن به مردم استفاده می کنند باید در آثار سینمایی نشان داده شود تا مردم نسبت به پیرامون خود آگاه شوند.

عصر چهارشنبه- ۱۳ دی ماه- همزمان با چهارمین سالروز شهادت سردار قاسم سلیمانی که بسیاری از هموطنان برای گرامیداشت یاد این شهید در گلزار شهدای کرمان حضور یافته بودند، یک عملیات تروریستی در گلزار شهدای کرمان و مسیر زائران سردار سلیمانی به وقوع پیوست.

در این عملیات، ۲ انفجار در یکی از محورهای منتهی به گلزار شهدای کرمان؛ در ۷۰۰ متری مزار شهیدسلیمانی و در یک کیلومتری مزار و خارج از مسیر زائران و مسیرهای بازرسی رخ داد و ۹۱ نفر شهید و بیش از ۲۰۰ نفر مجروح شدند.

رسانه سینمای خانگی- «آغوش باز» بهروز

«آغوش باز» تازه‌ترین ساخته سینمایی بهروز شعیبی است که فضایی متفاوت نسبت به دیگر آثار کارنامه او دارد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی فیلم، بهروز شعیبی فیلم سینمایی «آغوش باز» را به تهیه‌کنندگی علی سرتیپی ساخت. این فیلم که اولین همکاری شعیبی و سرتیپی است، پیش از این با نام «هم‌آهنگ» پروانه ساخت گرفته بود که به تازگی به «آغوش باز» تغییر نام داده است.

فیلمنامه «آغوش باز» را مهرداد کوروش‌نیا و محمدسجاد نجفی به طور مشترک نوشته‌اند. «آغوش باز» ششمین اثر سینمایی بهروز شعیبی است که پیش از این کارهایی چون «بدون قرار قبلی»، «روز بلوا»، «دارکوب»، «سیانور» و «دهلیز» را ساخته است.

همزمان با اعلام عوامل پشت دوربین، از اولین عکس پشت‌صحنه و لوگوی فیلم نیز منتشر شد.

برخی از عوامل فیلم سینمایی «آغوش باز» عبارتند از کارگردان: بهروز شعیبی، تهیه‌کننده: علی سرتیپی، مجری طرح و سرمایه‌گذار: محمدمهدی عسگری، نویسندگان: مهرداد کوروش‌نیا و محمدسجاد نجفی، مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده، تدوین: خشایار موحدیان، مدیر تولید: مسعود زمانی، موسیقی: مسعود سخاوت‌دوست، طراح چهره‌پردازی: فاطمه کمالی و زهرا کمالی، برنامه‌ریز: حامد مختاری، طراح جلوه های بصری: محمد برادران، طراح صحنه: محمدرضا میرزامحمدی، طراح لباس: شیوا رشیدیان، طراحی و ترکیب صدا: حسین قورچیان، صدابردار: عباس رستگارپور، مدیر تدارکات: مرتضی اسکندری، منشی صحنه: غزل رشیدی، عکاس: مسعود اشتری، روابط عمومی: محمد کفیلی، طراح لوگو: روح‌الله موحدی.

رسانه سینمای خانگی- در یادبود امیربانو کریمی چه گذشت؟

در مراسم یادبود امیربانو کریمی از ویژگی‌های او گفتند؛ «نامی که نماد شد، بانوخانمی که فخر وطن بود، خودِ شعر بود، امیربانویی که اجازه نمی‌داد به او مادربزرگ بگویند و شد «آنو»، آنویی که تاریخ بود و کتاب بود».

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مراسم یادبود امیربانو کریمی، استاد پیشکسوت زبان و ادبیات فارسی، که دهم دی‌ماه از دنیا رفت امروز (جمعه، پانزدهم دی‌ماه) در هتل لاله تهران برگزار شد.
علی مصفا (فرزند این استاد فقید)، لیلا حاتمی، علی دهکردی (مدیرعامل خانه سینما)، حامد بهداد، همایون ارشادی، گیتی معینی، محمدرضا شریفی‌نیا و امید روحانی (از سینمایی‌ها)، محمدرضا شفیعی کدکنی، محمود عابدی، روح‌الله هادی، وحید عیدگاه طرقبه‌ای، محمد دهقانی، سهیل محمودی، جعفر شجاع کیهانی، آبتین گلکار، عظیم زرین‌کوب و محمد راغب (از اهل ادبیات)، جمعی دیگر از هنرمندان، استادان زبان و ادبیات فارسی و دانشجویان از جمله حاضران در این مراسم بودند.

نامی که نماد شد
وحید عیدگاه طرقبه‌ای، استاد زبان و ادبیات فارسی و شاعر که اجرای مراسم را نیز برعهده داشت، در سخنانی گفت: امیربانو کریمی نامی است که بیش از نیم قرن در فرهنگ و ادب فارسی درخشید و رفته‌رفته به نماد تبدیل شد، نمادی از ویژگی‌های برجسته گوناگون؛ نماد فرهنگ‌پروری، نماد فضیلت، نماد متانت، نماد وقار، نماد زیبایی و بیش از همه چیز نماد شکوه و آزادگی.

او سپس گفت: استاد امیربانو کریمی تنها الگوی بانوان فرهیخته ادب‌دوست نبود بلکه الگوی والایی برای هر فرد ایرانی، هر فرهنگ‌دوست، چه زن و مرد بود. در میان استادان دانشکده ادبیات بزرگانی بوده‌اند که هریک از جهتی برجسته بوده و الگوی دانشجویان شده‌اند؛ یکی از نظر فرهنگ، یکی از نظر شخصیت، یکی از نظر پژوهشی، دیگری از نظر جایگاه علمی و تحقیقی، اما کمتر استادی بوده است که واجد مجموعه‌ای متنوع از ویژگی‌های برجسته علمی، فرهنگی، تحقیقی و اخلاقی باشد. شاید چند استاد را بتوان با این ویژگی‌ها نام برد و قطعا از آن چند استاد، یکی استاد امیربانو کریمی خواهد بود؛ کسی که افزون بر فضایل علمی و تحقیقی، شخصیت استوار، متن و باوقارش الهام‌بخش نسل‌های پی‌درپی دانشجویان و  فرهنگ‌دوستان و ادب‌پژوهان بوده است.

او با اشاره به شعری که در پی درگذشت این استاد فقید دانشگاه سروده و واکنش‌ها نسبت به شباهت این شعر با گفته‌های دیگر شاگردان او، گفت: این نه تأثیر من است و نه تأثیر دوستان، این ویژگی و تکرار صفت‌های برجسته انسانی در متن‌ها و شعر از روی تقلید رخ نداده، این‌ها به شخصیت این استاد برمی‌گردد که بلافاصله پس از برده شدن نام ایشان، صفت‌های مشخصی در ذهن شکل می‌گیرد؛ مثل آزادگی، سربلندی، داشتن منش والا، استواری و فرزانگی، اصلا ربطی به تأثیر و تأثر نداشته و از وجود استاد سرچشمه می‌گیرد.

هزاران جوان را از خاک برآورد و به افلاک رساند
سپس علی‌محمد سجادی، استاد بازنشسته ادبیات امیربانو کریمی را  انسانی نیکبخت و خوشبخت خواند و گفت: این سخن مبتنی بر ۵۰ سال و یا کمی کمتر از آشنایی  من با خاندان معظم امیری و مصفا و عزیزان وابسته به آن‌هاست.

او در ادامه درباره آشنایی‌اش با کریم امیری فیروزکوهی (پدر امیربانو کریمی) و شعرخوانی در محضر او و همچنین درباره فرزندان امیربانو کریمی و مظاهر مصفا سخن گفت.

سجادی همچنین توصیه کرد جوانان زندگی‌نامه خودنوشت امیری فیروزکوهی را که در ابتدای سه‌جلدی  امیری فیروزکوهی به کوشش امیربانو کریمی منتشر شده بخوانند و لذت ببرند، هم از نثر و هم کنایه‌ها و گوشه‌ها و هم از زندگی بدون رودربایستی که کودکی از سیمین‌دشت فیروزکوه تا به تهران آمده تا ببینید این مرد چه لیل و نهارهایی را گذرانده است. او گفت: آن‌چه افتاد دانید، بگیر تا وقتی به سن کمال به عنوان شاعر، عالم و هنرمندی چیره‌دست درآمده، در حدی که مهدوی دامغانی به شاگردی او افتخار می‌کند.

این استاد زبان و ادبیات خاطرنشان کرد: دکتر امیربانو از استعدادهای خدادادی خود کمال را استفاده کرد و به بالاترین مراتب علمی و اخلاقی و ادبی رسید. دکتر در ادبیات شد و به تصحیح کتاب پرداخت. بزرگترین افتخار امیربانو این بود که جزء دانشجویانی بود که استاد دید نه شبه استاد. دوم امیربانو به تمام معنا یک معلم بود. نه دکتر مصفا و نه خود امیربانو از مال دنیا چیزی نداشتند اما امیربانو معلم بود و معلم از ثروتمندترین مردم روزگاران است.   شما چه کسی را پیدا می‌کنید که در طول بیش از ۵۰ سال هزاران جوان را از خاک برآورده و به افلاک رسانده باشد و به آنان درس آزادی، بزرگی و بزرگواری، بی‌باکی و خصلت انسانی داده باشد؟

او در پایان قطعه‌ای از امیری فیروزکوهی خواند.

در ادامه مراسم هم کلیپی از امیربانو کریمی با عکس‌هایی از دوران مختلف زندگی او پخش شد.

سپس ذاکر حسینی (پرند) شعری در سوگ این چهره فرهنگی خواند.

بانوخانم فخر وطن بود
حجازی خواهرزاده مظاهر مصفا، نیز در سخنانی گفت: در خانه ما بانوخانم همیشه بانوخانم بود، هرگز جسارت نکردم او را بانوجان خطاب کنم. او همیشه برای من و برای همه ما بانوخانم بود. او تجسم کامل یک بانو و یک خانم بود؛ مهربان و خوش‌خلق، بزرگوار، زیبا و باوقار، خوش‌ذوق و دانشمند. محضرش محضر سکوت بود و سخن. قشنگ می‌خندید و جذاب، زیبا سخن می‌گفت. گرچه مدعی بود مادری فداکار نبوده است اما فداکارترین مادران بود. کار آسانی نبود با مظاهر مصفا و خاندان مصفا زیر یک سقف زندگی کردن، برخلاف ادعایش بهترین مادران بود و اصلا اضافه کاری نداشت؛ مانند  وصیت‌نامه‌اش که ساده بود و مختصر. معلم بزرگی بود.

او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: دایی‌ام همیشه برای او می‌خواند فخر منی امیربانو، تاج سری امیربانو. زمانی که در خانه قدم برمی‌داشت به او فخر می‌کرد و نه فقط فخر او که فخر همه ما بود. او نه‌تنها بانوی ما، بلکه امیر همه بانوان ایران بود. او نه ‌تنها فخر ما بلکه فخر مادر وطن مظلوم ما بود. یادش و نامش همیشه ماندگار و روانش به روانی رودها بود.

امیربانو خودِ شعر بود

 همچنین شکوفه شهیدی، از شاگردان او در سخنانی با بیان این‌که امیربانو با همه اطرافیان و استادان هم‌دوره‌اش متفاوت بود، گفت: آزادگی و پرهیز از دروغ و نامردمی جان‌مایه هنر و فرهنگ ایران است. شعر و ادب چیست جز اعتلای انسان؟ اگر این‌ها درخت وجود ما را هرس نکند و ریشه را قوی نکند و شاخ و برگ نیاورد و ما را پذیرای نور نکند به چه درد می‌خورد؟

او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: امیربانو فرزند شعر نبود، خود شعر بود، موزون و امیدبخش به سیرت و صورت. شعری که وجودش، منشش و روشش سبب اعتلای فرزندان و دانشجویان بود. قصیده  بلند شعور و بیداری و مهر و پایداری بود، در عین‌حال شوخ و شیرین و چنان به دور از پیچیدگی، که پیر و  کودک و نوجوان از شنیدنش خشک می‌شد.

او افزود: امیربانو آموزگاری است که می‌آموزاند اما همزمان می‌آموزد، وجودی است پویا و جست‌وجوگر و جویندگی حتی از نگاهش می‌خرامید و همین جویندگی سبب شوخ‌طبعی و سبکی حضور وزینش بود. حتی در انتقادات تندش از نامداران عرصه ادب زهر و نوش نمی‌دید. شجاع بود، نه تنها از هیچ‌کس حتی از مرگ نترسید.

شهیدی ادامه داد: امیربانو در جایی گفته بود «پدرم دوست داشت من پروین اعتصامی شوم اما نشدم»، به پدر بگویید افتخار می‌کنیم شاگرد امیربانوییم.

آنو تاریخ بود، کتاب بود
 در ادامه مراسم شاهد شهیدی، نوه امیربانو کریمی در سخنانی گفت: امیربانو از نژاد بچه بود. به ما اجازه نمی‌داد لقب مادربزرگ را به او بدهیم برای همین اسمش بانو بود و برای ما سخت بود، نامش شد «آنو».  نه تنها برای ما، برای خیلی‌ها امیربانو، آنو بود. حرف زدن درباره آنویی که می‌شناختیم بسیار بسیار کار سختی است چون جنس و روح رنگ آنو را نمی‌شود در چند کلمه توصیف کرد؛ او شیطونِ همبازی ما بود، باصفاترین همسفر ما بود، باسوادترین معلم بود و از همه مهمتر صمیمی‌ترین دوست ما بود که  دل کندن ازش سخت است.

ایران ما رفت

او افزود: ما فقط آنو را دوست نداشتم، او را می‌پرستیدیم. هرلحظه با آنو بودن غنیمت بود، هر حرفش برامون گنج. ما خوشبخت قدر لحظه‌ها را می‌دانستیم و ترسمان از دست دادن او بود. ما شیفته قصه‌های آنو بودیم. با آنو همیشه حرف بود، آنو تاریخ بود، آنو کتاب بود، آنو مرجع بود. آنو پاسخ همه ندانستن‌ها بود. آنو برای مایی که دور از وطن بودیم، دلیل آمدن بود و برای آن‌هایی که ماندگار بودند، دلیل ماندن. آنو باغ دلگشای ما بود، شادی و نشاط بود و مونس و رفیق بود. صفای ما بود، امید ما بود. ایران ما رفت و  جای خالی‌اش  پرنشدنی است. از روزی که آنو را از دست دادیم، در خانه خالی او در ناباوری به‌سر می‌بریم و در جای جای خانه‌اش به دنبالش می‌گردیم و ما در انتظار این هستیم که این هم یک شیطنت دیگر او باشد و آنو در را باز کند و با قدم‌های محکم  بیاید و با شوخ‌طبعی بگوید «پاشید برید دنبال زندگی.» آنو خورشید ما بود و  خورشید ما غروب کرد ولی نورش تا ابد بر زندگی ما خواهد تابید و خاطرات روشنی روزهای تاریک ما خواهد بود.

در ادامه عیدگاه شعری از مظاهر مصفا در ستایش همسرش امیربانو کریمی خواند.

درس‌هایی که از امیربانو گرفتم

 امیرحسین ماحوزی، استاد زبان و ادبیات فارسی هم در سخنانی ظهار کرد: استاد امیربانو کریمی آن‌قدر باصفا بودند که آدم می‌توانست خودش باشد. فکر می‌کنم شجاعانه‌ترین کار در این مملکت این است که انسان خودش باشد و  خودش را نشان دهد و این چیزی بود که از رفتار ایشان یاد می‌گرفتیم. نگران نباشید چگونه داوری می‌کنند و این یکی از بزرگترین درس‌هایی بود که از  امیربانو گرفتم. امیربانو برای من  مظهر بی‌پروایی و شجاعت بود.

او افزود: نگاه پرمهرش همواره به من باور، امید و انگیزه می‌بخشید. او به دور از غرور و تعصب بود. بی‌ادعا و بسیار بامطالعه. کار دانشجویان را جدی می‌گرفت و می‌خواند و با مهر بسیار آن‌ها را تشویق می‌کرد. مناعت طبع داشت و بسیار جوانمردانه از دوستان خود حمایت می‌کرد. جوانمردی خوی بود و بردباری جزئی از روح لطیف امیربانو بود.

در ادامه برومند استاد زبان فارسی خاطراتی از آشنایی‌اش با امیربانو کریمی و مظاهر مصفا و شبی که آن‌ها میهمانش شدند، دعوای بدیع‌الزمان فروزانفر و مصفا بر سر یک شعر و خاطره‌ای از تعلیق مظاهر مصفا را برای حاضران تعریف کرد.

همچنین همایی، دختر جلال‌الدین همایی از شروع دوستی‌شان با دوستی پدر و پدر و دوستی همسران‌شان و تولد و شادی‌های فرزندان‌شان و از دلتنگی‌اش سخن گفت.

رسانه سینمای خانگی- هنرمندان در سوگ کرمان

جمعی از هنرمندان در پی وقوع عملیات تروریستی در کرمان ضمن محکومیت این حادثه، به هموطنان تسلیت گفتند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جمعی از هنرمندان و فعالان حوزه‌های مختلف هنری؛ تلویزیون، سینما، تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی، در پی جنایت تروریستی در گلزار شهدای کرمان، در صفحات شخصی خود در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی ضمن محکومیت این حادثه، به هموطنان تسلیت گفتند و با بازماندگان همدردی کردند.

تا زمان تنظیم این خبر، برخی از هنرمندان سینما، تئاتر، تلویزیون، کارگردانان و تهیه‌کنندگان این حوزه از جمله منیژه حکمت، رسول صدرعاملی، همایون اسعدیان، مریم بحرالعلومی، آزیتا موگویی، سیدمحمود رضوی، محمدحسین مهدویان، محمدمهدی عسگرپور، سیدمازیار هاشمی، محمد شایسته، مازیار میری، سیدرضا میرکریمی، کریم امینی، مهران احمدی، مازیار لرستانی، پرویز پرستویی، امین حیایی، حبیب رضایی، امیر آقایی، حامد بهداد، مجید مظفری، رضا کیانیان، فرهاد قائمیان، محمدرضا گلزار، تینا پاکروان، احترام برومند، مجید واشقانی، سپند امیرسلیمانی، نیکی مظفری، سحر دولتشاهی، ژاله صامتی، پردیس پورعابدینی، سعید روستایی، ویشکا آسایش، سینا مهراد، بهاره افشاری، گلاره عباسی، امیرحسین رستمی، میترا رفیع، پرستو گلستانی، حسین کیانی، محمدرضا مالکی، رامین راستاد، علیرام نورایی، افشین هاشمی، هوتن شکیبا، بهرام افشاری، هادی کاظمی، هومن حاجی عبداللهی این اقدام تروریستی را محکوم و نسبت به شهادت هموطنان بی‌گناه، ابراز تاسف کردند.

شبنم مقدمی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون با انتشار پیامی نوشت: «تسلیت به مردم نازنین کرمان، تسلیت به تمام ایران. لعنت خدا بر دل سیاه آنان که مرگ می‌آفرینند.»، حسین سلیمانی بازیگر سینما و تلویزیون نوشت: «اون از پاییز، این از زمستون. کرمان عزیز تسلیت.» و حامد بهداد بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون با بازنشر پستی نوشت: «بسیار متاسفیم برای کشته شدن هموطنان عزیزمان که بی‌گناه و بی‌دفاع زندگی قشنگ خویش را از دست دادند. تسلیت.»

محمدحسین قاسمی تهیه‌کننده سینما و تلویزیون نیز با انتشار پیامی حادثه تروریستی کرمان را به هموطنانمان تسلیت گفته است.قاسمی نوشته است: «ایران من تسلیت. کرمان عزیز تسلیت. این خون‌ها نباید فراموش شود. نگذاریم این فاجعه انسانی قربانی سیاسی بازی شود. سکوت در مقابل این جنایت به دور از انسانیت است همین.»

این تهیه‌کننده همچنین نسبت به پیام بازیکن اسبق تیم ملی فوتبال کشورمان که شهادت هموطنانمان را در حادثه تروریستی کرمان تمسخر کرده است، واکنش نشان داده است.

قاسمی در پستی در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشته است: «مسخر مرگ(شهادت) هموطنان عینیت کامل بی معرفتی، بی شرفی، بی همه چیز بودن و تهی بودن از کمترین خصیصه‌های انسانیست اما سوال اینجاست که آقای علی کریمی ای بی شرف چه شد که به این درجه از رذالت رسیدی؟؟؟!!! چه نان حرامی وارد سفره ات شده که وجودت از انسانیت عریان و تهی گشته؟؟؟!!! همچنین وظیفه خود می دانم به مردم شریف ایران و خصوصا خانواده‌های عزیز داغدار تسلیت عرض نموده و متذکر شوم به اعتقاد اینجانب سکوت در مقابل این جنایت بزرگ، کمال بی‌انصافی بوده و به دور از انسانیت است.»

محسن کیایی، نیما شعبان‌نژاد، امیر جدیدی، کوروش سلیمانی، میلاد کی مرام، مجید صالحی، حسین سلیمانی، بهرنگ علوی، حمید گودرزی، مینا وحید، فریبا نادری، محمد بحرانی، محیا دهقانی، هنگامه قاضیانی، شبنم مقدمی، نعیمه نظام دوست، الهام پاوه‌نژاد، آزاده صمدی، سوگل طهماسبی، ستایش موسوی، مونا کرمی، نازنین بیاتی، هلیا امامی، ترلان پروانه و محمدرضا مقدسیان کارشناس و منتقد سینما، مجریان و تهیه‌کنندگان برنامه‌های تلویزیونی همچون بهروز رضوی، عبدالرضا امیراحمدی، رضا رشیدپور، مژده لواسانی، فرزاد حسنی، داریوش فرضیایی، احسان علیخانی، علی ضیا و علی صبوری نیز شهادت هموطنان در حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان را تسلیت گفتند.

احسان علیخانی با انتشار پیامی در پی حادثه تروریستی کرمان نوشته است: «لعنت بر هر تفکر با عقیده کثیفی که برای اثبات خود، جان انسان‌های بی‌گناه را می‌گیرد. کرمان تسلیت.»، علی ضیا نیز نوشته است: «جنایت به هر بهانه‌ای محکومه، خون مظلوم دامن ظالم را می‌گیره، این سنت الهی است، تسلیت به ملت شریف ایران و مردم کرمان.»

همچنین محیا دهقانی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که این روزها سریال «مستوران» با نقش آفرینی وی از شبکه یک سیما پخش می‌شود با پیام تسلیت به مناسبت حادثه تروریستی کرمان نوشت: «با توجه به شهادت جمعی از هموطنانمان در حادثه گلزار شهدای کرمان، قسمت چهاردهم سریال مستوران امشب پخش نخواهد شد.»

واکنش هنرمندان موسیقی؛ از همایون شجریان تا محسن چاوشی

در حوزه موسیقی نیز، نهادهای فرهنگی هنری همچون خانه هنرمندان، خانه موسیقی ایران و جمعی از هنرمندان و فعالان حوزه موسیقی همچون امیرحسین سمیعی خوانننده و آهنگساز و مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رضا مهدوی نوازنده و مدرس سنتور و دبیر سی و نهمین جشنواره موسیقی فجر، بهزاد عبدی آهنگساز، رهبر ارکستر و دبیر سابق جشنواره موسیقی فجر و هنرمندان دیگری همچون حسام الدین سراج، محمد اصفهانی، محمد معتمدی، سالار عقیلی، علی زندوکیلی، پرواز همای، صبا علیزاده، سهراب پورناظری، تهمورس پورناظری، علیرضا عصار، حمید غلامعلی، اشکان کمانگری، آرش گوران، روزبه بمانی، هادی فیض آبادی، پیروز ارجمند، سحر محمدی، حسین علیشاپور، برادران سعیدی، بهنام بانی، گروه «ایوان»، محسن ابراهیم زاده، گروه «پازل»، اشوان، حمید خزاعی، بابک شهرکی، محمد علیزاده، محمدرضا عیوضی، شروین حاجی‌پور، میثم ابراهیمی، امیر عظیمی، حامد همایون، گروه «ماکان»، مهدی دارابی، حامیم، حمید عسکری، امیر مقاره، امیر تاجیک، آصف آریا، مهدی یغمایی، رضا یزدانی، احسان یاسین، مصطفی راغب، حمید هیراد، فرزاد فرزین، سهراب پاکزاد، سهراب ام جی، محسن رجب پور و میلاد ماهان راد تهیه کنندگان موسیقی با انتشار پیام‌هایی، به جنایت تروریستی کرمان واکنش نشان دادند و به بازماندگان این حادثه تسلیت گفتند.

خانه هنرمندان ایران در پیامی نوشته است: «در عزای هموطن. خانه هنرمندان ایران شهادت هموطنان عزیز در واقعه تروریستی کرمان را تسلیت گفته، با خانواده محترم شهدا و مردم شریف ایران ابراز همدردی می‌کند. عزای عمومی»

خانه موسیقی ایران با انتشار پیامی نوشته است: «ما داغداریم برای مردم بی‌گناهی که در خون غسل داده شدند. ما شریک غم تک تک شماییم. رخت‌مان سیاه است.»

سمیعی مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی با انتشار تصویری با پرچم کشورمان خطاب به شهید قاسم سلیمانی نوشته است: «زائرانت امشب مهمانت شدند».

بهزاد عبدی نوشته است: «به کدامین گناه کشته شدند؟ تسلیت به ایران و کرمان» و محمد معتمدی خواننده با انتشار تصویری از حضور مردم در گلزار شهدای کرمان نوشته است: «از کرمان به عرش.»

رضا مهدوی نیز در صفحه شخصی خود در فضای مجازی ویدئومپینگ «کرمان تسلیت» که شامگاه ۱۳دی ماه در پی حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان در برج آزادی اجرا شد، را منتشر کرده است.Play

00:00

-00:30MuteSettingsPIPEnter fullscreen

Download

https://img9.irna.ir/d/r2/2024/01/04/3/170846484_480p.mp4?ts=1704372410011

خانه شجریان؛ رسانه‌ نشر و تحلیل آثار زنده یاد استاد محمدرضا شجریان‌ در فضای مجازی با انتشار پست و اثری از استاد شجریان حادثه تروریستی در کرمان را محکوم کرده است، در این پیام آمده است: «نگر تا این شبِ خونین سحر کرد چه خنجرها که در دل‌ها گذر کرد. امروز بیش از ۸۰ نفر از هموطنان ما، در حادثه‌ تر.و.ر.یستی کرمان جان خود را از دست دادند. تسلیت به خانواده‌های داغدار و مردم ایران.»، همچنین حسام الدین سراج، این پست را بازنشر کرده است.Play

00:00

-00:24MuteSettingsPIPEnter fullscreen

Download

https://img9.irna.ir/d/r2/2024/01/04/3/170846558_720p.mp4?ts=1704376544972

همایون شجریان خواننده و فرزند محمدرضا شجریان نیز با انتشار پیامی نسبت به حادثه تروریستی کرمان واکنش نشان داده است و به هموطنانمان تسلیت گفت، وی در این پیام نوشته است: «تسلیت به هم‌میهنان سوگوارم. تسلیت به سرزمینم ایران. در کنار شما، داغدار و سوگوارم.»

محسن چاوشی و رضا صادقی خواننده‌های موسیقی پاپ نیز با انتشار پیام‌هایی به حادثه تروریستی کرمان واکنش نشان دادند و ضمن عرض تسلیت این حادثه را محکوم کردند.

علی قمصری آهنگساز و نوزانده تار و آهنگساز و مهران مهرنیا نوازنده و مدرس تار و سه تار با انتشار پیام‌هایی حادثه تروریستی کرمان را محکوم کردند.

قمصری در پیامی نوشته است: «کشتن هموطنانم را تاب نمی‌آورم. تروریسم خوب و بد نداریم، ترور در نفس خود عملی شیطانی است. تسلیت به کرمان. تسلیت به ایران.»

مهرنیا هنرمند پیشکسوت نیز نوشته است: «تروریسم، تروریسم است. ترور خوب وجود ندارد. آن جنایتکاری که میان مردم بی‌دفاع و غیرنظامی و کودک و بزرگ، بمب منفجر می‌کند؛ ایران را ناامن می‌خواهد. برای او مخالف و موافق فرقی ندارد. او فقط به کشتن می‌اندیشد. کرمان تسلیت. ایران تسلیت.»

احسان یاسین خواننده جوان موسیقی پاپ نیز نوشته است: «و چقدر انسان بی‌گناه. چقدر امید و چقدر آرزو که برای همیشه زیر خاک دفن شدند. تا ابد و یک روز معتقدم، ریختن خون بی‌گناه، تاوان داره»

همچنین برخی دیگر از هنرمندان موسیقی؛ آهنگسازان، نوزازندگان و خوانندگان همچون علیرضا قربانی، وحید تاج، کیوان ساکت، گرشا رضایی، مجید رضوی و همایون نصیری که قصد داشتند امشب کنسرت برگزار کنند یا اثر جدیدی منتشر کنند، ضمن عرض تسلیت به هموطنانمان آنها را به زمان دیگری موکول کردند.

شاعرانی از جمله یغما گلرویی، سیدعباس سجادی، سعید بیابانکی، میلاد عرفان‌پور و محمدمهدی سیار نیز با انتشار اشعار و نوشته‌هایی در صفحه شخصی خود در فضای مجازی این حادثه را محکوم کردند و به هموطنان تسلیت گفتند.

عرفان‌پور متنی با این مضمون نوشته است: «روشن شد صد لاله به خون‌خواهی یار/گلزار شهید!چشمهایت روشن»

محمدمهدی سیار شاعر و چهره برگزیده سال هنر انقلاب اسلامی در پیام‌هایی مجزا حادثه تروریستی کرمان را محکوم کرده است، وی نوشته است: «به ابرو گره ماند و در چشم گریه/ غمی خشمگین است این خشم غمگین»، «بزرگترین معنای این حادثه این است که دشمن شکست خود را در جنگ نرم پذیرفته و به بدوی ترین شکل تقابل بازگشته است. از سانسور اسم و عکس «او» به حذف فیزیکی زائرانش رسیدند. و ناامید از کشش جوانان به خویش، «جوان کشی» پیشه کردند.»

پاسخ هنرمندان تجسمی به حادثه تروریستی کرمان

امیر عبدالحسینی دبیر شانزدهمین جشنواره تجسمی فجر در واکنش به حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان نوشته است: «ز نقش قالی خونرنگ کرمان.»

هنرمندان طراح، گرافیست و کاریکاتوریست دیگری همچون سیدمسعود شجاعی طباطبایی کاریکاتوریست، جمال رحمتی گرافیست، کاریکاتوریست، انیماتور و کارگردان، مهدی لاری گرافیست، محمدصالح رزم حسینی کارتونیست، سینا افشار طراح گرافیک با انتشار تصاویر، آثار و پیام‌هایی ضمن محکوم کردن حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان، شهادت جمعی از هموطنانمان را تسلیت گفتند، آثار این هنرمندان نیز توسط سایر هنرمندان بازنشر شده است.

حسن روح الامین هنرمند نقاش با انتشار اسامی شهدای حادثه تروریستی کرمان در صفحه شخصی‌ خود در فضای مجازی نوشت: «وقتی وجود یک دیو خونخوار رو بعد از سال‌ها طی طوفانی نابود می‌کنی و همینه نحسش رو می‌شکنی، باید بدونی که این وجود خبیث و سراسر شر، ممکنه در لحظات جان دادنش دست و پایی بزنه و احتمال داره پنجه به صورت نازنین مردمی بزنه که سال‌ها آرزوی نابودیش رو داشتن و حالا به آرزوشون رسیدن. آینده از آن اسلام است برادران. این‌ها خیلی زودتر از ۲۵ سال، دیگر وجود نخواهند داشت.»

وی همچنین پیام رهبر معظم انقلاب را در پی این حادثه تروریستی بازنشر کرد.

جمال رحمتی آثاری را طراحی و در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منتشر کرده است: «فرقی نمی‌کند که چه کسی کار تروریستی می‌کند. فرقی نمی‌کند که چه کسی افراد غیرنظامی را می‌کشد و فرقی هم نمی‌کند که افراد غیرنظامی از چه طیفی هستند. تروریسم محکوم است. کشتن افراد بی‌گناه محکوم است.»

همچنین این هنرمند اثر دیگری را طراحی کرده و با متنی منتشر کرده است: «جنایت، جنایت است. تروریسم تروریسم است. فرقی نمی کند چه کسی یا چه گروهی آن را انجام داده باشد. افراد غیرنظامی هم همه جای دنیا باید در امان باشند. حال موافق ما باشند یا مخالف. اگر به هر بهانه‌ای به مرحله‌ای از قصاوت رسیده‌ای که از کشته شدن افراد غیرنظامی و زن و بچه خوشحال می‌شوی، تو هم شبیه کسانی هستی که ادعا داری از آنها متنفری.

آنها برای مخالفانشان حق حیات قائل نیستند، تو هم همین طور. برای مبارزه با کسی خودت را خسته نکن. با خودت مبارزه کن. تو هم همان قدر وحشتناکی.»

مهدی لاری پوستر «طریق سلیمانی» را طراحی کرده و با شعری از امیر معظمی در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منتشر کرده است: «آغوش نسیم، ناملایم شده است، خون‌گریه‌ی لاله‌ها مداوم شده است/ با پای جنون مسیر حق را رفتند، یک شهر شبیه حاج قاسم شده است»

سینا افشار پوستری را با مضمون «کرمان. جانِ من است او… آنِ من است او…» طراحی و با متنی در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منتشر کرده است: «فارغ از هر ایدئولوژی و هر سناریو و داستانی که همیشه در جریانه، صحبت از مردم کوچه و خیابان و خونِ بی‌گناه است. با هر عقیده و مسلکی اگه دلت برای خون زن و کودک بی گناه نلرزید،……. برای همه خون‌های بی گناهی که برخاک وطن ریخته شد. #ایران»

همچنین محمدصالح رزم‌حسینی اثری را با عنوان «کرمان تسلیت» طراحی و در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منتشر کرده است.

به گزارش ایرنا، عصر چهارشنبه- ۱۳ دی ماه- همزمان با چهارمین سالروز شهادت سردار قاسم سلیمانی که بسیاری از هموطنان برای گرامیداشت یاد این شهید در گلزار شهدای کرمان حضور یافته بودند، یک عملیات تروریستی در گلزار شهدای کرمان و مسیر زائران سردار سلیمانی به وقوع پیوست.

در این عملیات، ۲ انفجار در یکی از محورهای منتهی به گلزار شهدای کرمان؛ در ۷۰۰ متری مزار شهیدسلیمانی و در یک کیلومتری مزار و خارج از مسیر زائران و مسیرهای بازرسی رخ داد و ۸۴ نفر شهید و ۲۸۴ نفر مجروح شدند.

آیت الله سیدابراهیم رئیسی رییس جمهور نیز با تسلیت شهادت جمعی از هموطنان در جنایت تروریستی کرمان، مسئولان را موظف کرد هرچه سریع‏‌تر، نسبت به تسکین آلام آسیب‏‌دیدگان و مداوای مجروحان و بازگشت نظم و آرامش به شهر شهیدپرور کرمان اقدامات لازم را به ‏عمل آورند.

تاکنون علاوه بر وزرا و مقامات کشورمان، دبیرکل سازمان ملل، اتحادیه اروپا، نهادهای بین المللی، محافل سیاسی، مقامات و رهبران مذهبی و سیاسی، کارشناسان و تحلیلگران، دولت های غربی، عربی و اسلامی، کشورهای آفریقایی و آسیایی به طور رسمی و با انتشار بیانیه ‌ای جداگانه حادثه شنیع تروریستی را که جان انسان‌های بی‌گناه و غیرنظامی را گرفته، محکوم کرده و با ملت ایران ابراز همدری کردند.

همچنین دولت در پی جنایت تروریستی در گلزار شهدای کرمان، شهادت و مجروح شدن جمعی از هموطنانمان در این حادثه، امروز- پنجشنبه- ۱۴ دی ماه- را در سراسر کشور عزای عمومی اعلام کرد.

براین اساس امروز همه فعالیت فرهنگی هنری ذیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعم از موزه، سینماها، نمایش‌ها، نگارخانه‌ها، اجراهای موسیقی، گالری و کنسرت‌ها تعطیل هستند.

رسانه سینمای خانگی- آیا افزایش قیمت بلیت سینما منطقی است؟

از این هفته، قیمت بلیت سینماها، به شکلی شناور طی روزهای هفته تعیین می‌شود که این رویکرد، فارغ از تامین بخشی از هزینه‌های تولید، توزیع و پخش، می‌تواند دست مخاطبان را در انتخاب روزهایی که می‌توانند با بضاعت مالی خود به سینما بروند را باز می‌گذارد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، از این هفته، قیمت بلیت سینماها طی روزهای مختلف، با روندی شناور، بین ۴۰ تا ۸۰ هزار تومان در سینماهای مدرن خواهد بود. قیمت بلیت در سینماهای ممتاز نیز بین ۲۵ تا ۶۰ هزار تومان در نوسان خواهد بود تا مخاطبان، بر مبنای وقت و مقتضیات مالی خود، به تماشای فیلم بنشینند.

همواره افزایش قیمت بلیت، با مقاومت‌ها و مخالفت‌های برخی رسانه‌ها همراه بوده است اما شرایط برای امسال، به شیوه‌ای طراحی شد که کمترین میزان مخالفت با این طرح انجام شده است. طرحی سنجیده که کمتر از میزان تورم محسوس در جامعه محاسبه شده و می‌تواند کمک خوبی برای سینماداران، سینماگران، دفاتر پخش و البته مخاطبان به حساب آید.

اصلا چرا باید قیمت بلیت افزایش پیدا کند؟

اینکه چرا قیمت بلیت سینما باید افزایش پیدا کند، تابع پارامترهای بسیاری است. نخستین دلیل مهم آن، افزایش سرسام‌آور هزینه تولیدات سینمایی است. تا همین ۲ سال پیش، می‌شد با ۳ میلیارد تومان، یک فیلم لوباجت را با بازیگرانی غیرچهره تولید کرد اما امروز، هزینه تولید همان فیلم، کمتر از ۷ میلیارد تومان نخواهد بود. حالا محاسبه کنید هزینه تولید یک درام آپارتمانی را که قطعا بالاتر از ۱۵ میلیارد تومان خواهد شد. این وضعیت برای آثاری که پروداکشن خاصی دارند، بسته به آپشن‌ها و مقتضیات فنی و لجستیکی فیلم، ضریب بالایی می‌خورد و هزینه اثر را به بیش از ۳۰ میلیارد تومان می‌رساند.

حالا سرمایه‌گذاری که بر روی این تولیدات ریسک می‌کند، باید در گیشه، ۳ برابر هزینه‌کرد خود بفروشد تا تازه به سرمایه اولیه خود برسد. یعنی فیلمی که ۳۰ میلیارد تومان هزینه تولیدش شده، باید در گیشه، ۹۰ میلیارد تومان بفروشد تا سرمایه‌گذار، تازه هزینه ۳۰ میلیاردی خود را به دست آورد. حال ببینید که چند فیلم، سالانه به گیشه ۹۰ میلیارد تومانی می‌رسند.

در شرایطی که هزینه‌های تولید، سینماداری و پخش، بالا رفته، چگونه می‌توان انتظار داشت که قیمت بلیت را در همان سقف ۶۰ هزار تومان نگه‌داشته و آن را افزایش نداد؟

هزینه تولید در سینمای ایران درحالی با رشد روزافزون مواجه شده که سقف قیمت بلیت سینما در ایران، ۶۰ هزار تومان یعنی حدود ۱ دلار بود و این فاکتور، برای سینمایی که بسیاری از ادوات فیلمسازی و سینماداری، خارجی و وارداتی است، صرفه اقتصادی ندارد. بنابراین در شرایطی که قیمت بلیت در کشورهای همسایه، تا ۱۵ دلار می‌رسد، قیمت ۱ تا ۱/۵ دلاری فعلی برای بلیت سینماهای کشور، چندان زیاد نیست و سینما را هم‌چنان به عنوان ارزان‌ترین تفریح برای مردم نگه‌می‌دارد. اینکه برخی اعتقاد دارند که بهای سینمارفتن برای مردم، باید ارزان‌تر از این میزان باشد، نیاز دارد که توقعات را به نهادهای بالادستی ارجاع داد تا آنها با تدوین سازوکاری، شرایط سینما رفتن بیشتر را برای مخاطبان مهیا کنند. وگرنه در شرایطی که هم هزینه تولیدات، هم هزینه سینماداری و هم هزینه تبلیغات و پخش، بالا رفته، چگونه می‌توان از مسئولان سینمایی انتظار داشت که قیمت بلیت را در همان سقف ۶۰ هزار تومان نگه‌داشته و آن را افزایش ندهند؟ ضمن اینکه اگر بخواهیم متناسب با شرایط تولید، توزیع و پخش، نسبت به قیمت‌گذاری بلیت سینما اقدام کنیم، شک نکنید که این رقم، هرگز از ۳۰۰ هزار تومان کمتر نخواهد بود. بنابراین وقتی قرار است تنها چند سانس دو روز انتهایی هفته، قیمت بلیت در سالن‌های مدرن به ۸۰ هزار تومان برسد، باز ببینید که چه سوبسیدی برای فیلم دیدن مردم، از جیب اهالی سینما و فعالان این حوزه پرداخت می‌شود.

ضمن اینکه در وضعیتی که قیمت همه شاخص‌ها طی سال جاری، برای چند مرتبه بالاتر رفته، چطور می‌توان انتظار داشت که قیمت بلیت صنعت گرانی چون سینما، بیشتر نشود؟ در شرایطی که سقف قیمت بلیت کنسرت در تهران، ۸۰۰ هزار تومان است، آیا سقف ۸۰ هزار تومانی بلیت سینما که یک‌دهم قیمت بلیت کنسرت است، منطقی به نظر می‌رسد؟

مهندسی خوب شناور شدن قیمت بلیت

سیاست شناور کردن قیمت بلیت، یک اقدام حرفه‌ای در سینمای ایران محسوب می‌شود. رویکردی که در تمامی کشورهای صاحب این صنعت رعایت می‌شود اما در ایران، قیمت بلیت، همواره روی دور ثابتی از قیمت بوده که آشکارا، امتیازی را برای مخاطبان و فعالان سینما به همراه نداشت. به‌عبارتی، مخاطب سینما مجبور بود در صبح شنبه، همان بهای بلیتی را بپردازد که برای سانس انتهایی پنجشنبه شب می‌پرداخت و این، ظلم بزرگی بود که به هر دو طرف وارد می‌آمد.

شناور کردن قیمت بلیت، اتفاق بسیارخوبی برای سینمای ایران است که باید سال‌ها پیش، به‌شکلی حرفه‌ای در این سینما پایه‌ریزی می‌شد

افزایش روزهای نیم‌بها، ضربه‌گیر بسیارخوبی برای بالا رفتن قیمت بلیت، تنها در چند سانس پیک روزهای پنجشنبه و جمعه است. ازقضا، انتخاب خوبی هم برای تعیین روز دوم نیم‌بها در نظر گرفته شده است. در هفته، ۳ روز شنبه، یکشنبه و دوشنبه، مخاطبان کمتری داشتند. نیم‌بها شدن شنبه‌ها، برای مدتی در سال ۹۷ صورت گرفت که این آزمون و خطا، اگرچه با رشد نسبی مخاطب همراه بود اما رقم فروش را به میزان شنبه‌های عادی نرساند و به همین دلیل، این طرح تداوم نیافت. اگر این اتفاق برای روز یکشنبه رخ می‌داد، می‌توانست تاثیرات سویی بر فروش دوشنبه بگذارد و به همین دلیل، انتخاب دوشنبه برای دومین روز نیم‌بها، بهترین تصمیم در این زمینه بود.

با این شیوه‌ قیمت‌گذاری، روزهای شنبه، یکشنبه و چهارشنبه، یک قیمت، روزهای دوشنبه و سه‌شنبه یک قیمت و دو روز انتهایی هفته نیز یک قیمت متفاوت برای سینماروها دارند و این روند در صورت تثبیت (که احتمالا چندهفته‌ای به طول بینجامد) اتفاق‌های خوبی را برای تمامی طرف‌ها به همراه خواهد داشت.

بنابراین شناور کردن قیمت بلیت، اتفاق بسیارخوبی برای سینمای ایران است که باید سال‌ها پیش، به‌شکلی حرفه‌ای در این سینما پایه‌ریزی می‌شد تا علاوه بر تامین بیشتر هزینه‌های تولید، توزیع و پخش، مخاطبانی حرفه‌ای تربیت کنیم. این اتفاق در میان‌مدت و بلندمدت، ثمرات بسیاری برای سینمای ایران و مخاطبان هدف آن به همراه خواهد داشت.

خروج از نسخه موبایل