پروانه معصومی که برای فرار از مصائب زندگی شهری، نزدیک به ۳۰ سال پیش عزم مهاجرت به یکی از روستاهای استان گیلان به نام «طاهرگوراب» را کرد امروز ۶ آذرماه در سن ۷۹ سالگی دار فانی را وداع گفت. در این متن بازنشر روایت خبرنگار ایرنا از زندگی روستایی وی را می خوانید که در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ منتشر شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، حواشی زندگیست که انسان ها را متفاوت می کند و گرنه متن زندگی آنان به هم شبیه است؛ نقلیست از نصرالله کسراییان پدر عکاسی قومی ایران که ما را برآن داشت تا در هیاهوی صنعت و مهاجرت بکاویم که چگونه نمادی از سینمای کشور روستا را برای زندگی برگزید.
هویت خبرنگاری اندکی بیم نپذیرفتن دارد؛ اما در تماسی برای وقت مصاحبه چنان ساده و وقت شناس می نمود که می توانستی در رفتار، خودت باشی.
آدرس را با پوزش مکرر می گفت: ببخشید! روستایی هستیم و آدرس در روستا با نشان درخت و آب ثمربخش است و بسیار توصیه به احتیاط می کرد.
ظهری در اردیبهشت ماه بود، رشت را به قصد صومعه سرا – طاهرگوراب پشت سر نهادیم و جاده چون همیشه بهار گیلان در سخاوت سبز ادامه می یافت و باران با صدای خود مناظر اطراف را که سراسر شالی بود و شالیکار ، نقاشی می کرد.
برای یافتن آدرس تماس ها مکرر شد و پروانه معصومی نگران! که در امتداد جاده ای سبز و باران پاش بانو پروانه معصومی با هیبتی پر آرام تر حتی از چهره سینمایی اش، هویدا شد و برایمان دست تکان می داد و ما بیشتر، مشتاق تر…
دروازه را گشود و ما را به کوچه باغی خواند سراسر درختانی که آسمان سبز کرده بودند و زیر باران گلبرگ های پیچک گلیسین های بنفش به خانه ای رسیدیم کاملا گلین نما و سقفی شیب دار با دیوارهای شیشه ای که قاب های پنجره اش رنگی بین آبی و سبز جلوه گر بود.
عطر گلیسین ها در هوا پخش بود و نسیم بوی آنها را به مشام می رساند.
اقرار می کنم آنچه می دیدیم تفاوتی وهم انگیز با تصورمان داشت چراکه می گفتیم حال که روستا را برگزیدند، حتما چون دیگر شهر زدگان، روستا را به معماری بیگانه نواخته و ویلایی مجلل با سنگ و کامپوزیت و دیگر جدیدهای ساختمانی آراسته اند و چنین نبود، هیچ! حتی کف پوش خانه گلیم بود و پذیرایی کلوچه فومن و خانه با عطر غذای محلی آگین بود.
ساده بود و ساده نیست که ساده باشی، و وقتی شنید که نه برای تحلیل سینمای ایران بلکه برای انتخاب زندگیش به قصد مصاحبه آمده ایم، عادت تبسمش مدام شد و گفت: چه خوب!
اطرافش کتاب بود و فیلمنامه و گل؛ سرخوشانه و کیفناک از معماری خانه می گفت که استاد، فرزندش بوده و برحسب علاقه وی کاملا متناسب با اقلیم و معماری روستایی گیلان آنجا را بنا کرده و درختان سر به فلک کشیده آنجا نهال های کوچکی بودند که به دست خود کاشته و کوچه باغی پر سخاوت از درختان افرا را پروانه نام نهاده بود، کاملا احساس قدرت به عمل در چهره اش نمایان بود.
مدام تکرار می کرد من عاشق زندگی در روستاهای گیلان بودم و گاه گریزی به سینما می زد و می گفت : ایده زندگی در روستا نیز درحین بازی در یکی از فیلم هایش در سر پرورده شد.
مردم دوستی در کلامش هویدا بود و ناگهان تبسمش غمگین شد آنگاه که از همسایه اش می گفت ، که دو فرزند معلول داشت و یکی را در همان صبح از دست داده بود .
همه چیز به صورت کتابی بود که کلمات آنها را با گلبرگ نگاشته بودند؛ و برف را تا زمانی دوست داشت که درختان بر آن چیره بودند و برف زمستان ۹۲ را یادآور شد و گفت: برف در چنان وسعتش سرد است و حیات به خود راه نمی دهد؛ و سبب آزار مردم می شود و در این شرایط از او متنفرم.
ذوق زده از ما خواست که همراهش شویم در باغستان، درختزار و گلستانهایش که به دست خود پرورده و با ساعتی قدم زدن در آن، اندوه ! دیگر چیزی جز شور و حرارتی فرو افتاده نیست.
گاه فکر می کنی چیز تازه ای وجود ندارد، اما دیدیم همه چیز تازه و باران خورده و سخاوت زمین بسیار بود؛ گویی پاستورال (قطعه ای از موسیقی که با طبیعت روستا ارتباط دارد و نام یکی از آثار بتهون است)می شنوی!
پروانه معصومی با گل ها حرف می زد؛ یکی را قدردان بود و دیگری را تهدید می کرد اگر امسال خرمالو ثمر ندهد بجایش نهال دیگری خواهد کاشت؛ یکی را بو می کشید و چشمهایش را می بست و می گفت : برای ورود شما عطرآگین شده و در حوالی استخر و رودخانه، شاخه ای از میخک هندی برایمان چید که عطری نامنتظر داشت.
باران نم پاش بود، زمین گل و رود در اطراف خانه طراوتی مدام داشت؛ می خندید و می گفت: امسال سبزی خوردن را از دسترنج خود برداشت می کنم.
گلخانه پر ثمر و برکه نیلوفران آبی را پشت سر گذاشتیم و باز تونل پیچک های بنفش گلیسین؛ و شالیزارش را که نشانمان می داد با تبسم مدامش گفت : مگر می شود در گیلان باشی و شالیزار نداشته باشی؟
در نگاه پروانه معصومی فرادست و فرودست معنا نمی یافت؛ زمین و باران و گل را ستایش می کرد و همه چیز پر واضح با بیان دیگری جز کلام، مستقل و مختصر معنا می یافت.
دیالوگی از فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما می گوید: ‘اگر نیت یکساله دارید برنج بکارید، اگر نیت ۱۰ساله دارید ، درخت غرس کنید و اگر نیت صد ساله دارید آدم تربیت کن؛ سینماتوگراف آدم تربیت می کند’ و بانو پروانه معصومی همه این کارها را بسیار والاتر انجام داده است.
آموختیم؛ خوبی ها و زیبایی ها بهتر و ساده تر در تصورات آدمی راه می یابد؛ می توان طور دیگر زیست اما ‘ نگاه کردن’ استعداد می خواهد !
دیرهنگام بود؛ در جذبه و شوق بودیم که پای دروازه رسیدیم و یکبار دیگر حس جاده مکرر شد.
کارگردان فیلم کوتاه «ساعت بازدید» که این روزها اکران آنلاین شده است اظهار امیدواری کرد: مخاطبان این فیلم کوتاه را در نمایشگر تلفن همراه نبینند تا درگیر جزئیات تصویری و میزانسنهای داستان قرار بگیرند.
وحید صداقت تهیهکننده، نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه داستانی «ساعت بازدید» به بهانه عرضه این فیلم در شبکه نمایش خانگی درباره ایده مرکزی فیلمنامه و نحوه همکاری با بابک کریمی سخن گفت.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فیلم کوتاه «ساعت بازدید» در دوازدهمین جشن مستقل انجمن فیلم کوتاه ایسفا و در هفتمین فصل پاتوق فیلم کوتاه تهران که توسط انجمن سینمای جوانان ایران برپا شده است به نمایش درآمد و مورد توجه قرار گرفته است.
این فیلم کوتاه که به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی وحید صداقت در بهار ۱۴۰۰ تولید شده است، به تازگی عرضه خود را در بخش «سینمای دیگر» فیلم نت آغاز کرده است و گفته میشود تاکنون جزو پرمخاطبترین فیلمهای کوتاه عرضه شده در این پلتفرم شده است.
فیلم کوتاهی که با حضور بازیگران نسبتا متعدد و البته چهره مانند بابک کریمی، در یک میزانسن داخلی، روایتگر تنهایی و وضعیت مردی است که قبل از پیوستن به همسر و دخترش که پیشتر مهاجرت کردهاند، باید ترتیب کارهای باقی مانده را بدهد.
به همین بهانه به سراغ وحید صداقت رفتهایم تا درباره روند تولید فیلم کوتاه «ساعت بازدید» به گفتگو بپردازیم که در ادامه میخوانید:
صداقت ابتدا در پاسخ به این پرسش که «ساعت بازدید» چندمین فعالیت سینمایی اوست، توضیح داد: «ساعت بازدید» اولین فیلم کوتاه داستانی حرفهای من است و در دوران دانشجویی چند فیلم کوتاه هنرجویی ساختهام و در ادامه هم سه مستند بلند را تولید کردم که علاقه من به سینمای داستانی باعث شد که به سمت تولید یک فیلم کوتاه داستانی بروم و پیش تولید «ساعت بازدید» را هم از ماههای پایانی قرنطینه عمومی کرونا در ایران آغاز کردم و با بهتر شدن شرایط در بهار ۱۴۰۰ تولید آن آغاز شد.
وی با اشاره به فیلمهای مستندی که در زمان دانشجویی در ایران و ایتالیا تولید کرده است، توضیح داد: سه مستند «پاستای ایرانی»، «درباره فروشنده» و «صحنههایی از یک جدایی» را ساختم که مستند اول درباره دانشجویان ایرانی محصل در ایتالیا است و درباره شرایط و چالشهای مهاجرت به ایتالیا پرداختهام و در دو مستند دیگر به دو فیلم داستانی اصغر فرهادی، «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» از نگاهی متفاوت پرداختم تا بیشتر درباره این دو اثر شایسته در سینمای ایران با مخاطبان تعامل داشته باشم و از طریق همین دو مستند و ارتباطهایی که در گذشته داشتم، با بدنه حرفهای سینمای داستانی ایران ارتباط گرفتم.
کارگردان «ساعت بازدید» درباره ایده مرکزی این فیلم کوتاه گفت: در زمان کرونا این دغدغه در من وجود داشت که آدمهایی که به هر دلیل تنها هستند، چگونه با این چالش مقابله میکنند، اینکه یک مرد که خانواده خود را بر اثر مرگ، مهاجرت و یا هر دلیلی از دست داده است، چه طور میتواند این تنهایی را بشکند، ایده اولیهای فیلمنامه «ساعت بازدید» بود که در ادامه ارتقا پیدا کرد و لایههای زیرین فیلمنامه برای قوام ساختار علت و معلولی فیلمنامه تقویت پیدا کرد و با شخصیتسازی، شخصیت اصلی فیلم و پیشینهای که برای آن در نظر گرفتم و آن هم از دست دادن خانوادهاش در فاجعه پرواز اوکراین، فیلمنامه را به نسخه نهایی که مخاطب با آن همراه شود، تبدیل کنم.
صداقت با اشاره به اینکه، امیدوارم مخاطبان این فیلم کوتاه را در در نمایشگر تلفن همراه نبینند تا درگیر جزئیات تصویری و میزانسنهای داستان قرار بگیرند، درباره فضای فرمی فیلم و همچنین استفاده از بازیگران چهره در «ساعت بازدید»، تصریح کرد: فاجعهای که شخصیت اصلی فیلم پشت سر گذاشتهاست، من را مجاب کرد که در استفاده از موسیقی، طراحی صحنه، صداگذاری، لباس و انتخاب بازیگر، بیشترین حد ظرافت را داشته باشم.
نویسنده و کارگردان مستند «درباره فروشنده»، درباره آشنایی با بابک کریمی گفت: در سالهایی که من در ایتالیا تحصیل میکردم، به دلیل علاقهام به سینما و تحصیلاتی که در این حوزه داشتم و تولید مستند «پاستای ایرانی» با بابک کریمی که به نوعی نماینده سینمای ایران در ایتالیا محسوب میشد، ارتباط گرفتم و تولید ۲ مستند «درباره فروشنده» و «صحنههایی از یک جدایی» که کریمی در این ۲ فیلم از فرهادی بازی کرده بود، ارتباط ما را ادامهدار کرد و در بازه زمانی که من و بابک کریمی در ایران حضور داشتیم، فیلمنامه «ساعت بازدید» را ارائه کردم و با موافقت او همراه شد و با نهایی شدن عوامل، این فیلم مقابل دوربین قرار گرفت.
وی درباره حضور بازیگران چهره در فیلم کوتاه، عنوان کرد: من اگر آشنایی قبلی با بابک کریمی و بانیپال شومون به عنوان بازیگران حرفهای سینمای ایران نداشتم، شرایط برای همکاری با آنها سخت بود و حضور آنها زمان فیلمبرداری برایم کمک حال بود؛ به فیلمسازان پیشنهاد میکنم که در مرحله اول به ظرفیتهای کاراکترهای فیلمنامه خود توجه کنند و به صرف حضور یک چهره در فیلم خود فکر نکنند و بیشتر با افرادی کار کنند که آشنایی نسبی وجود داشته باشد. فیلمهای بلند و همچنین سریالها به دلیل روزهای طولانی در روند تولید، باعث میشود عوامل از یکدیگر شناخت پیدا کنند، ولی در ساختار کوتاه و سریع تولید در فیلمکوتاه زمان آشنایی از سلایق و نگاهها برای رسیدن به یک اثر منسجم وجود ندارد و فیلمساز آنچنان نمیتواند ریسک کند و درصد خطا پذیری پایین است.
صداقت در ادامه درباره حضور جشنوارهای این فیلم کوتاه توضیح داد: «ساعت بازدید» یک فیلم کوتاه مستقل است و خود من تهیه کنندگی این فیلم کوتاه را برعهده داشتم و به همین دلیل پخش بینالمللی فیلم را خود من انجام دادم و آنچه که ظرفیت این فیلم بود، در جشنوارههای داخلی و خارجی، محقق نشد و «ساعت بازدید» در چندین جشنواره و رویداد سینمایی مانند سیودومین جشنواره «پیام به انسان» سنتپترزبورگ روسیه، هفتادوششمین جشنواره فیلم «سالرنو» ایتالیا و جشنواره فیلمهای ایرانی در پاریس و همچنین دوازدهمین دوره جوایز آکادمی فیلم کوتاه ایران (جوایز ایسفا)، بیستودومین جشن حافظ در داخل کشور، حضور داشت و همچنین فیلم کوتاه منتخب مجله تخصصی فیدان نیز شده است.
وی با بیان اینکه بخش «سینمای دیگر» ادامه دهنده مسیر سینمای هنروتجربهای است که با مدیریت امیرحسین علمالهدی به سینمای مستقل ایران توجه داشت، توجه دارد؛ بیان کرد: در سالهایی که امیرحسین علمالهدی مدیریت سینمای هنروتجربه را برعهده داشت، ما شاهد رشد و پیشرفت سینمای مستقل در ایران بودیم و از زمانی که این ظرفیت به مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی محول شد، به وضوح ما شاهد کمرنگتر شدن جریان سینمای مستقل در ایران هستیم و خوشحال هستم که این پلتفرم باتوجه به ظرفیتهایی که دارد، توجه خود را به سینمای مستقل افزایش داده است و امیدوارم توجه رسانهای خود را در سطح رسانهها و تبلیغات مانند فیلمهای بلند و سریالها، به این نوع از سینما که شامل فیلمهای کوتاه، مستند، هنری و تجربی است، معطوف کند.
کارگردان فیلمهای مستند «صحنههایی از یک جدایی» و «درباره فروشنده» با بیان اینکه این دو مستند در سینمای هنروتجربه اکران شدهاند، تصریح کرد: این دو مستند به دلیل اینکه درباره فیلمهای اصغر فرهادی ساخته شده بودند، در سطح رسانهها به خوبی دیده شدند که نتیجه زحمات گروه سینمای هنروتجربه سابق است.
بابک کریمی، بانیپال شومون، شقایق فریادشیران، نغمه قوانلو، مرتضی پورحسینی، لیلی رشیدی رئوف، ارشیا توکلی، شایسته سجادی و پندار محسنی بازیگرانی هستند که در «ساعت بازدید»، اولین فیلم کوتاه داستانی وحید صداقت نقش آفرینی کردهاند.
دیگر عوامل فیلم کوتاه «ساعت بازدید» عبارت اند از:نویسنده، تهیه کننده و کارگردان: وحید صداقت، مدیر فیلمبرداری: محمدرضا جهان پناه، تدوین: اسماعیل منصف، صدابردار و صداگذار: شاهین پورداداشی، موسیقی: آرشید آذرین، مجری طرح: وحید حاجیلویی، طراح صحنه و لباس: حامد اصلانی، طراح گریم: علی بهرامی فر، دستیار کارگردان و برنامه ریز: چاوش هنرآموز، منشی صحنه: زهرا تحقیقی، اصلاح رنگ و نور: محمود نوری، عکس: مهرداد امینی و پوستر: علی عزیزی.
«ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺎزدﯾﺪ» در مدت زمان ٢٢ دﻗﯿقه از یکشنبه ۱۴ آبانماه عرضه شده است.
بیتا فرهی اگرچه به شکلی اتفاقی وارد سینما شد اما در ادامه توانست شمایل یک زن شهری را در جامعه در حال پوستاندازی ایران به خوبی به تصویر کشیده و آن ارتباط بهینه را میان شخصیت خود و مخاطب برقرار کند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، بیتا فرهی بازیگر خوششانسی بود که پایش به سینما، با فیلم مهمی چون هامون باز شد. مهرجویی هفتهها به دنبال بازیگر نقش مهشید میگشت اما چهرهای نمیتوانست نظر او را به خود جلب کند. ناصر چشمآذر که در جریان کنکاش مهرجویی بود، در یک مهمانی که در خانه دایی فرهی برگزار شده بود، او را دید و به مهرجویی معرفی کرد. فرهی تست داد و بلافاصله برای نقش مهشید انتخاب و به این ترتیب، پایش به سینمای ایران باز شد.
اینها تنها شانس فرهی نبود، بلکه همبازی شدن با ستاره بزرگی چون خسرو شکیبایی و راهکارهایی که شکیبایی قدرتمند به فرهی آماتور میداد، سبب بیشتر دیده شدن بازی او شد. همین بازی سبب شد تا او برای بازی در نخستین نقشآفرینی زندگیاش، دیپلم افتخار جشنواره فجر را به دست بیاورد. سونامی هامون سبب شد تا ۳ ضلع مهم این فیلم یعنی مهرجویی، شکیبایی و فرهی، در فیلم بعدی یعنی بانو نیز با یکدیگر همکاری کنند. بانو، هامون زنانهای بود که بخشی از توانمندی حسی فرهی را به تصویر کشید. بازیگری که در بیشترین سکانسهای این فیلم زنانه حضور داشت و توانست استقلال فردی خوبی از خود بهعنوان یک بازیگر به نمایش بگذارد.
فیلم سینمایی بانو
بانو، ۷ سال توقیف شد و فرصتی پیش نیامد تا دومین هنرنمایی فرهی، در همان زمان روی پرده دیده شود که اگر دیده میشد، شاید مسیر بازیگری فرهی، تغییر پیدا کرده و به سمتوسویی دیگر متمایل میشد. با این حال، هم خوششانسی و هم خوشسلیقگی فرهی، او را در مسیر خوبی قرار داد چرا که در سومین فعالیت حرفهای خود در سینما، در یکی از بهترین ساختههای سینمایی احمدرضا درویش (کیمیا) به ایفای نقش پرداخت، آنهم روبروی خسرو شکیبایی. فیلمی که او را برای دومینبار، بهعنوان نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فجر مطرح کرد.
بیتا فرهی طی یک دهه ابتدایی حضور خود در سینما، شمایل زنی روشنفکر و پرصلابت را داشت که میشد او را به مدنیت درحال گذار اجتماع ایران منتسب دانست
فرهی، در آن سالها شمایل زنی روشنفکر و پرصلابت را داشت که میشد او را به مدنیت درحال گذار اجتماع ایران منتسب دانست. حضور او در خانوادهای فرهنگی نقش ویژهای در این رهیافت داشت.
فرهی در سال ۷۵، بازی در هتل کارتنسیروس الوند را پذیرفت که شاید چندان متناسب با ۳ کار اول او نبود و البته که آوردهای نیز برای او نداشت. پس از این کار، فرهی در اقدامی عجیب، در سریال سرزمین سبز به ایفای نقش پرداخت. احتمالا محبوبیت فصل نخست این سریال (خانه سبز) و البته حضور خسرو شکیبایی در این سریال، اصلیترین دلایل پذیرش این کار بود. زوج شکوهمند سینما، اینبار در تلویزیون شکل نگرفت تا فرهی، پس از چند سونامی سینمایی، اتفاق خوبی را در میانه دهه ۷۰ رقم نزند. هرچند که بازی در فیلم زندگی اصغر هاشمی و همبازی شدن او با خسرو شکیبایی برای پنجمینبار طی ۸ سال نیز اتفاق خاصی را به همراه نداشت.
در اواخر دهه ۷۰، اتفاقهای بهتری برای فرهی رخ داد؛ بازی در فیلم اعتراضمسعود کیمیایی و بازگشت به سینمای مهرجویی با فیلم میکس و البته حضور کوتاه در خانهای روی آب بهمن فرمانآرا، سبب شد تا این دهه که شروعی شکوهمند و میانهای ضعیف داشت، با اتفاقهای خوبی به پایان برسد.
ولایت عشق
فرهی یکی از کشفهای خوب سینمای پس از انقلاب ایران بود. بازیگری که توانست شمایل یک زن شهری را در سینمای پس از انقلاب ایران نهادینه کرده و بر باورپذیری بیشتر این فیلمها بیفزاید
در انتهای دهه ۷۰، فرهی طی یک انتخاب جالب، در سریال ولایت عشق به ایفای نقش پرداخت و برای ۴ سال، علاوه بر سریال مهدی فخیمزاده، در سریالهای پدر خاک و طلسمشدگان بازی کرد. این سریالها، اگرچه اتفاق چندانی را در کارنامه این بازیگر رقم نزد اما بخشهای دیگری از توانمندی فرهی را در قالب نقشهایی متفاوت به رخ کشید و کرسی وی را بهعنوان بازیگری در هیبتهای مختلف تثبیت کرد.
فرهی هرچند در تلویزیون، چندان اقبالی به دست نیاورد اما برگ برنده او، همچنان در سینما بود. او در نیمه دوم دهه ۸۰ در کارهایی چون خونبازیرخشانبنیاعتماد، پارکوی فریدون جیرانی، خاک آشنای بهمن فرمانآرا، شیرینعباس کیارستمی و در انتظار معجزهرسول صدرعاملی، به ایفای نقش پرداخت.
شیش و بش، بشارت به یک شهروند هزاره سوم، دوران عاشقی، برادرم خسرو، وقتی برگشتم و موافقت اصولی و سریال نمایش خانگی رقص روی شیشه ترکیب بازیهای فرهی در دهه ۹۰ را تشکیل میدهد. قطعا مهمترین اتفاق سینمایی برای فرهی در دهه ۹۰، همکاری با مهرجویی پس از ۲۰ سال در لامینور بود که بهعنوان آخرین کار وی به ثبت رسید. به این ترتیب، بیتا فرهی که با کاری از مهرجویی به سینمای ایران معرفی شد، با فیلمی از این کارگردان بزرگ، با سینما وداع کرد.
فرهی در دهه ۹۰، چند کار تلویزیونی نیز داشت که ایراندخت و از یاد رفته، ازجمله آنها به حساب میآید. او همچنین سالها پیش در سریال سرزمین مادری حاضر شد و نقش اقدسالملوک بختیاری را بازی کرد که این سریال هماکنون در شبکه ۳ سیما در حال پخش است. نکته جالب آنکه بازی فرهی در این سریال، هفته گذشته با فوت این کاراکتر به پایان رسید و همین که این بازیگر در آن سریال فوت کرد، درعالم غیر فیلم نیز بدرود حیات گفت.
بیتا فرهی در کنار علی شادمان در سرزمین مادری
فرهی یکی از کشفهای خوب سینمای پس از انقلاب ایران بود. بازیگری که توانست شمایل یک زن شهری را در سینمای پس از انقلاب ایران نهادینه کرده و بر باورپذیری بیشتر این فیلمها بیفزاید. این عملکرد در سالهایی که سینمای اجتماعی ایران، همپا و حتی جلوتر از جامعه، در حال پوستاندازی و حرکت به سمت مدرنیته بود، ارزشمند تلقی شده و اینهمانی خوبی را در این آثار رقم زده است.
اکبر عبدی گفت: سینمای ما به دلیل ضعف فیلمنامه به این مرحله رسیده، از «فسیل» و غیر فسیل بگیرید تا … . میگویند اگر فلان فیلم، فیلم بدی است چرا اینقدر فروخته است؟! میگویم میشود یک کلیپ را هم گذاشت و بسیار بازدید داشته باشد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده، این بازیگر که در آیین اختتامیه دومین جشنواره سراسری آموزشگاه های آزاد سینمایی شامگاه جمعه سوم آذر ۱۴۰۲ در ایوان شمس، سخن می گفت، خطاب به هنرجویان ادامه داد: روی سناریو و قصه تاکید داشته باشید چون این موضوع به فرهنگ و سلیقه مردم وصل است.
در این مراسم پس از ورود هنرمندان پیشکسوت سینما با تشویق ممتد حاضران، قرائت آیاتی از قرآن کریم و پخش سرود جمهوری اسلامی ایران، ویدیوکلیپی از صحبتهای قادر آشنا معاون توسعه فناوری و مطالعات سازمان سینمایی و مهدی شفیعی دبیر جشنواره آموزشگاههای آزاد سینمایی پخش شد.
در ادامه شفیعی خود نیز روی صحنه آمد و ضمن همدردی با مردم مظلوم فلسطین گفت: با همه جان و جهان به سوگ کودکانی معصوم مینشینیم که عطر معصومیتشان جهان را پر میکند. شما را روزی که ماه منجی بر درختان زیتون بتابد یاد خواهیم کرد.
وی عنوان کرد: خوشحالم که جشنواره به روز اختتامیه رسید و حاصل تلاشهای شما را که داوران قضاوتشان کردهاند، خواهیم دید.
در ادامه ضمن گرامیداشت یاد درگذشتگان سینما، برگزیدگان بخش عکس اعلام شد.
در این بخش امیر دژاکام، علیرضا اسماعیلی، کامران شریفی و مهسا اصانلو روی صحنه آمدند.
در این بخش لوح تقدیر به رویا شهباززاده از آموزشگاه نیک پیک، محمدرضا شهبازیان از آموزشگاه اندیشه نو، سمانه نوری وند از آموزشگاه هنر هفتم، مهسا کمالی از آموزشگاه نیکپیک، سولماز قدرتی از آموزشگاه قاب سفید رسید و این عکاسان شایسته تقدیر شناخته شدند.
عکاسان برگزیده نیز یپرم آواکیان از آموزشگاه دارالفنون، حامد حیدری از آموزشگاه هنر هفتم، احمد بلباسی از آموزشگاه دارالفنون، ثنا پزشک از آموزشگاه هنر هفتم و فائزه حسنزاده از آموزشگاه آبرنگ بودند.
محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، قادر آشنا معاون توسعه فناوری و مطالعات سازمان سینمایی و اکبر عبدی برای اهدای جوایز برگزیدگان بخش فیلمنامه روی صحنه آمدند. در این بخش لوح تقدیر به سعید عملی نویسنده «کبوترخانه» از آموزشگاه موج نو، جایزه سوم به وحیده ملاحیدری نویسنده «خندههای اجباری» از آموزشگاه مکتب یزد، جایزه دوم به علی ملک شاهی مقدم نویسنده «عنابی» از آموزشگاه پلک، مقام اول و بهترین فیلمنامه به الهام میرحسینی نویسنده «روزی که باران بارید» از آموزشگاه مکتب یزد رسید.
اکبر عبدی:بر فیلمنامه تاکید کنید زیرا به فرهنگ مردم وصل است
اکبر عبدی بازیگر پیشکسوت سینما در این بخش گفت: چون این بخش مربوط به فیلمنامه بود باید بگویم فیلمنامه اساس و ریشه یک کار نمایشی است چه تئاتر، چه فیلم سینمایی و … . سینمای ما به دلیل ضعف فیلمنامه به این مرحله رسیده، از «فسیل» و غیر فسیل بگیرید تا … . میگویند اگر فلان فیلم، فیلم بدی است چرا اینقدر فروخته است؟! میگویم میشود یک کلیپ را هم گذاشت و بسیار بازدید داشته باشد.
وی خطاب به هنرجویان گفت: روی سناریو و قصه تاکید داشته باشید چون این موضوع به فرهنگ و سلیقه مردم وصل است.
رییس سازمان سینمایی: آرزوی من این است فیلمی متفکر و اجتماعی رکورد اقتصاد سینما را بزند
محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی در آیین اختتامیه دومین جشنواره سراسری آموزشگاههای آزاد سینمایی گفت: خوشحالم در اختتامیه این رویداد هستم؛ جشنوارهای که سالیان سال تعطیل بود و شاید ضرورت احیای آن کمتر احساس میشد. از همه بانیان تشکر میکنم که تلاش کردند این جشنواره احیا شود؛ جشنوارهای که میتواند باعث رونق گرفتن تولید در آموزشگاهها شود. یکی از درخواستها در سفرهای استانی که داشتم، برگزاری دوباره همین جشنواره بود که افراد دوست داشتند در جریان آن آثار را ببینند و تلاش کنند برای ارتقای آثار. این جشنواره یک جشنواره تخصصی است و شما هستید که میتوانید با پیگیری و ممارست باعث شوید این رویداد در سالهای آینده هم برگزار شود. سطح کیفی آثار هم خوب بوده است. یکی از اقدامات بسیار خوب دیگر گردهمایی مدیران آموزشگاهها بود که در جریان آن دوستان مسایل و مشکلات خود را بیان کردند، معاونان حرفهای آنها را شنیدند و با هم گفتگو کردند.
*رد پای لابی صهیونیسم در سینما مشهود است وی با اشاره به وضعیت غزه، مطرح کرد: امروز داشتم ماجرای وقفهای که در جنگ غزه اتفاق افتاد و مردم از شهر بازدید میکردند را مرور میکردم و به این موضوع فکر کردم که چقدر هنرمندان سرشناس دنیا در برابر این نسل کشی موضع گرفتند و سکوت نکردند. البته بعد از این ماجرا هجمه های زیادی از سوی رسانههای صهیونیستی علیه آنها صورت گرفت و به جرم حمایت از مردم غزه از کار اخراج شدند!
رییس سازمان سینمایی خطاب به کشورهای غربی و صهیونیست ها اعلام کرد: رد پای لابی صهیونیسم در سینما، در اقتصاد سینما و در سیاستگذاری جشنواره های بین المللی آشکار است. هر جا احساس کنند صدای عدالت خواهی به نفع ملت فلسطین است آن را سرکوب می کنند. شماها که مدعی دموکراسی ، حقوق بشر و آزادی بیان هستید چگونه رفتار ضد بشری را در قبال هنرمندان آزاده جهان که با ملت فلسطین و مردم غزه همدردی کرده اند روا داشته اید! در کشورهایی که ادعای آزادی بیان دارند به پاس دفاع از مظلومان غزه بازیگران را اخراج کردند. اگر این فضا در ایران اتفاق میافتاد، ببینید چه ماجراهایی پیش میآمد! شاید در فضای ایران گاهی مشکلاتی برای هنرمندان ایجاد شود اما مسئولان در کنار آنها هستند و چنین فضایی با یک اعتراض کوچک ایجاد نمیشود.
*ما وارث یک سینمای ورشکسته بودیم وی گفت: ما وارث دوران کرونا و جریانهای سیاسی بودیم که اقتصاد سینمای ایران نابود شده بود. یک سینمای ورشکسته را تحویل گرفتیم. منتقدان زیادی به من مراجعه کردند که گفتند ما در تولید و سرمایهگذاری ورود نمیکنیم.
*اعتماد مردم و سرمایه گذاران به سینما بازگشته است
خزاعی خاطر نشان کرد: ما برای احیای سینما باید برنامهریزی میکردیم باید سینماها را بازگشایی میکردیم. به سرمایه گذار اعتماد و اطمینان میدادیم و مخاطب را به سینماها برمی گرداندیم. میتوانم مدعی باشم که سینمای ایران امروز دوران بهاری خود را طی میکند. سیاست ما در سازمان سینمایی حمایت از فیلمهای فرهنگی، اجتماعی و متفکر است. در نقدی دیدم که نوشته بود سازمان سینمایی نگاه جدی به سینمای کمدی دارد.
*ما به همه گونههای سینمایی نگاه جدی داریم وی افزود: سازمان سینمایی به تناسب نیاز اجتماعی و فرهنگی کشور از همه گونههای سینمایی حمایت می کند. باید با تقویت برخی گونه های سینمایی بویژه سینمای اجتماعی شاخصهها و پتانسیل آن ها را برای ارتباط و پیوند با مردم بالا ببریم. رییس سازمان سینمایی عنوان کرد: ما وظیفه حمایت از فیلمهای روی پرده داریم. هم اکنون تنها سه فیلم کمدی روی پرده است اما مردم از آنها استقبال کردهاند و در کنارش از سایر آثار هم اقبال صورت گرفته است. امروز خیلی از سینماگران که تمایل به تولید نداشتند، پروانه ساخت گرفتند و آثار آنها را سال آینده خواهید دید. این وضعیت در سال آینده بهتر خواهد شد.
*به ارتقای فیلم ها جدی تر نگاه کنیم وی ادامه داد: هدف ما احیای سینمای ایران بود که صورت گرفت. از مهر ماه هر ماه یک رویداد برگزار میکنیم. خیلی از رویدادهای سینمایی به خاطر کرونا و شرایط سیاسی تعطیل شده بود و باید برنامهریزی میکردیم تا دوباره احیا شوند. نگاه دولت احیای سینمای ملی است امروز برخی از آثار کمدی روی پرده است که معتقدم سطح آنها نسبت به آثار دهه ۹۰ و ۸۰ ارتقا پیدا کرده است و میتوانید به راحتی با خانواده به تماشای آن بنشینید. اعتماد خانواده ها به سینماها بازگشته است و همچنان، باید به رشد کیفی و ارتقای فرهنگی محصولات سینمایی جدیتر نگاه کنیم.
وی ادامه داد: دوستانی که اهل نقد و مداقه و مطالعه هستند لطفا قدری واقع بینانه تر و عمیق تر به موضوع نگاه کنند. ما وارث شرایط و وضعیت دوران پساکرونایی بودیم که سینماها تقریبا تعطیل شده بود و بیکاری وحشتناکی در کسب و کار سینما وجود داشت.
به گفته وی احیای اقتصاد سینما، ایجاد اعتماد برای سرمایه گذاری و تولید در بخشهای خصوصی و دولتی در این حوزه، ایجاد اشتغال نسبی در متن بحران اقتصادی سینما مهم ترین اولویت ما در گام نخست بود. رییس سازمان سینمایی خاطرنشان کرد: طبیعی است وقتی کرکره سینماها پایین باشد و سینماها با رکود و تعطیلی دست و پنجه نرم می کنند نمیتوان ایده آلگرایی کرد. اصلاح و ترمیم وضعیت موجود و به گردش در آوردن چرخ های تولید و گیشه پیش نیاز اولویتهای فرهنگی سینما بود.
وی بیان کرد: خدا را شاکرم با همت و همکاری مراکز دولتی، ارگانها و صنوف و همراهی قاطبه خانواده سینما اقتصاد سینما جان دوباره گرفته است.
خزاعی با بیان اینکه سیاست تولیدی سازمان سینمایی در محصولات بنیاد سینمایی فارابی و برخی آثار مشارکتی قابل مشاهده است، ادامه داد:اهتمام ما احیای سینمای فرهنگی- ملی و اسلامی است و به عنوان رئیس سازمان سینمایی آرزو و دغدغه ام این است که سینمای فرهنگی و اجتماعی و دفاع مقدس ما هم همپای آثار کمدی با استقبال گسترده مردم و خانواده ها مواجه شود. خوشبختانه در تعدادی از آثار سینمای کودک و نوجوان و چند اثر اجتماعی این نشانه های امیدبخش را شاهد بوده ایم.
وی خاطرنشان کرد: اگر سینما احیا نمیشد و خانواده ها با سینماها آشتی نمیکردند همین مباحث فرهنگی و اجتماعی پیرامون سینما هم مطرح نمیشد، با احیای اقتصاد سینما گفتمان اجتماعی و فرهنگی و الزامات آن هم شکل جدی گرفت. خزاعی با اشاره به بحرانها و وضعیت پیچیده سینما و فضای اجتماعی در سال گذشته عنوان کرد: خروجی سیاستگذاریهای سازمان سینمایی در حوزه تولید در آثار تولیدی پیش رو و سال آینده رونمایی خواهد شد.
در ادامه قادر آشنا، جهانگیر الماسی و غلامرضا نجاتی برای تجلیل از بخش ویژه غزه روی صحنه آمدند.
در این بخش از اشکان خداداد و افشین خداداد کارگردانان «کلپس» و محمدمهدی تدین مدیر آموزشگاه دارالفنون برای برگزاری نمایشگاه عکس با موضوع غزه قدردانی شد.
سپس هوشنگ توکلی، سیاوش طهمورث، مسعود آب پرور، قاسم زارع، اصغر فارسی و مهدی شفیعی برای اهدای جوایز بخش فیلم کوتاه روی صحنه آمدند.
در رشته تدوین لوح تقدیر به شاهین آقازاده برای «فاصله رنگی» از آموزشگاه هنر گستر حیایی، الناز نادریان برای «مرا ببوس» از آموزشگاه سینماگران مستقل، دیپلم افتخار به رضا محبعلی برای «زیبای زیبا» از آموزشگاه دارالفنون رسید.
در رشته تصویربرداری لوح تقدیر به رضا یزدانیان برای «کانیبال» از آموزشگاه ماد و رضا قاسمی برای «شهر عسل» از آموزشگاه ماد اهدا شد.
دیپلم افتخار بهترین طراحی صحنه به حسین رضاییان برای «لیلا» از آموزشگاه هنر گستر حیایی تعلق گرفت.
لوح تقدیر بازیگری زن به سما جعفری برای «من هم همینطور» از آموزشگاه همای سعادت و دیپلم افتخار بهترین بازیگری زن به مریم عابدی برای «لیلا» از آموزشگاه هنر گستر حیایی رسید. لوح تقدیر بازیگری مرد به شاهین آقازاده برای «فاصله رنگی» از آموزشگاه هنر گستر حیایی، لوح تقدیر به سعید ونایی برای «آلزایمر» از آموزشگاه برداشت آخر رسید. در بخش پویانمایی لوح تقدیر به هما زرینی برای «مترسک» از آموزشگاه شیوا آوا، دیپلم افتخار بهترین فیلم پویانمایی به دانیال محبعلی برای «درخت» از آموزشگاه دارالفنون تعلق گرفت. در بخش مستند دیپلم افتخار به داریوش کرمیار برای تهیهکنندگی «الماس و شیشه» از آموزشگاه دارالفنون رسید.
لوح تقدیر در فیلمنامه نویسی فیلم کوتاه به زهرا نظری برای «آخرین بار» از آموزشگاه ۳۵، دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه به سیدسجاد موسوی برای «زیبای زیبا» از دارالفنون اهدا شد.
در بخش کارگردانی لوح تقدیر به حسین رضاییان برای «لیلا» از آموزشگاه هنر گستر حیایی، لوح تقدیر به زهرا نظری برای «آخرین بار»از آموزشگاه ۳۵، دیپلم افتخار به محمدرضا دهستانی برای «بدرقه سکوت» از آموزشگاه سیمای مهان رسید.
در رشته جلوههای ویژه، موسیقی متن، چهرهآرایی، هیچ کس شایسته تقدیر شناخته نشد.
در ادامه هوشنگ توکلی یازیگر پیشکسوت روی صحنه آمد و بیان کرد: عرض تبریک و تسلیت به ۱۵ هزار شهید غزه در ۴۵ روز دارم. این جنگ نابرابر قدمت طولانی دارد ریشه آن به جنگهای صلیبی و دورتر برمیگردد. این حوادث اینقدر شنیع است که هیچ هنرمندی قادر نیست عمق فاجعه را تصویر کند. شاید کار هنرمندان در این دوران سختترین کار باشد. وی گفت: روز گذشته چهلمین روز درگذشت مرحوم مهرجویی بود؛ آخرین کارگردان مولف نسل قبل از ما. یاد او را گرامی میداریم.
توکلی بیان کرد: خوشحالم که آثار شما را به عنوان یک هنرمند داور دیدم. نکته بسیار ظریفی را باید با شما درمیان بگذارم؛ به طور کلی سینما وقتی وارد ایران شد با تقلید و دیدن آثار دیگران شروع به کار کرد چون هیچ معلمی در این حوزه نداشتیم. زحمات زیادی در طول صد سال گذشته کشیده شده اما رسم تقلید از آثار دیگران همچنان باقی مانده است. این تقلید در این زمانی که تجهیزات و امکانات بسیار زیاد است اما باقی مانده است همیشه این سوال وجود دارد که آیا نگاه کردن از روی دست دیگری درست است یا خیر؟ بسیاری به خاطر همین تحقیر شدند. آموزش هنرها اصلا از راه تقلید صورت میگیرد اما محتوا چه؟ وی ادامه داد: هنوز از چهل و اندی سال از پیروزی انقلاب فیلمی در تراز جمهوری اسلامی نساختهایم چه بخواهیم چه نخواهیم ایران در محدوده جهان اسلام است. اگر خودمان را به تراز جمهوری اسلامی نرسانیم به جایی نخواهیم رسید. در این جشنواره سه فیلم کپی شده از فیلم اصغر فرهادی دیدم که اصغر فرهادی خودش هم از یک کارگردان ایتالیایی کپی کرده بود اما اگر این راه را ادامه بدهیم به جایی نخواهیم رسید.
در بخش بازیگری محمد خزاعی، داریوش ارجمند، فریبا متخصص، فرهاد قائمیان، جهانگیر الماسی و فرهاد بشارتی برای اهدای جوایز روی صحنه آمدند.
در بخش بازیگری کودک و نوجوان لوح تقدیر به آرنیکا قلیچی از آموزشگاه پانیذ، راحیل فولادی از آموزشگاه پانیذ، روشان برزگر از آموزشگاه پانیذ، نفس محمودی از آموزشگاه پانیذ، آرشین عرب پور از آموزشگاه هنر و سینما، النا شیخی از آموزشگاه بارانا، آراد جعفری بهشتی از آموزشگاه بارانا،تعلق گرفت.
در بخش بازیگری زن لوح تقدیر به غزل عبادی، فاطمه بیات از آموزشگاه هنر گستر حیایی، گلبرگ عبدالهی از آموزشگاه پانیذ، نیوشا فلاحینیا از آموزشگاه پانیذ، ایلوش یزدانپناه رسید.
در بخش بازیگری مرد لوح تقدیر به علیرضا دماوندینژاد از آموزشگاه پانیذ، مصطفی باقری از آموزشگاه فرهاد، سینا صفوی فرد از آموزشگاه پانیذ، حسین بهرامی از آموزشگاه سینماگران مستقل، محمد محمدی از آموزشگاه اندیشه ماهان اهدا شد.
در بخش پایانی این مراسم جهانگیر الماسی روی صحنه آمد و گفت: یادمان باشد بازیگری یک معنا و مفهوم تبعی است یعنی حتی بستر بازیگری باید معنا داشته باشد وگرنه چالشی عبث است. اتفاقات دیگر در این ایام رخ میدهد؛ حادثه غزه بسیار حادثه خاصی است باید بدانیم که مردم غزه چه دلاورانی هستند. در غزه ما شاهد انسانستیزی هستیم با انسانیت و خلقت مبارزه میشود. تمام رسانههای جهان بخش عاطفی ماجرا را میبینند اما این روزها فرزند انسان به مسلخ کشیده میشود. چرایی جنگ غزه مهمتر است، انگار همه چیز در خدمت منافع و درآمد نامشروع است چون در غزه میادین گازی کشف شده که میتواند خیلی از معیارها را بر هم بریزد. همه ما امروز یک وظیفه انسانی داریم. تصویری که از انسان زمان ما دارد در تاریخ ثبت میشود،تصویر ما نیست. انسان زمان ما اینقدر ددمنش و کثیف و چرک نیست یادمان باشد اگر دوستدار حریم الهی هستیم و انسان را دوست داریم برای امتداد حیات انسانی تبلیغ کنیم.
«ویاودی»ها، تلاش بسیاری برای جذب مخاطب کردهاند؛ از بریزوبپاشهای مالی گرفته تا دعوت از چهرههای سرشناس برای حضور در تولیدات آنها؛ اما جایگاه امروز این پلتفرمها، آن چیزی نیست که برآمده از نوعی هوشمندی عرضه و تقاضایی باشد، کنداکتور این پلتفرمها نیز بهمانند تلویزیون، خالی از نیازهای واقعی مردم در حوزه سریال است و این، نمیتواند خبر خوبی باشد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، زمانی که کرونا، روند دیده شدن پلتفرمها و تولیداتشان را در بازه زمانی اندکی، با شتاب حداکثری مواجه کرد، حتی بدبینترین اندیشه نسبت به این سامانهها آن بود که وضعیت کیفی آثار، بهمراتب از تولیدات تلویزیونی بهتر خواهد شد. استدلال موافقان این رویکرد آن بود که پلتفرمهای استریم، بودجهای دولتی ندارند و به همین دلیل تلاش میکنند تا با حرفهای کردن فرآیند عرضه و تقاضا، سرمایه خود را از تولید مجموعهها، تبلیغات و آبونمان مخاطبان تامین کنند.
در ابتدا، این سامانهها عملکرد بسیار خوبی داشتند که در روزگار تعطیلی تولیدات سینمایی، سبب کوچ بسیاری از بازیگران و کارگردانان سینما به این مدیوم شد. طوری شده بود که چهرهها، بیش از سینما و تلویزیون، در تولیدات پلتفرمها دیده میشدند. این آثار، محدودیت تلویزیون را نداشت و ضمن بهرهمندی از آزادیهای سینمایی، دستمزدهای بسیار خوبی را برای عوامل تولید به همراه داشت. ضمن اینکه طیف گستردهتری از مخاطب، به تماشای آثار مینشست.
این روند، سبب پروار شدن مقطعی ویاودی شد. آنها ره صدساله را یکشبه رفتند و البته که سرمایه زیادی را نیز به دست آوردند. بسیاری از تولیدات این حوزه، با اقبال بالایی مواجه شده و حسابی دیده شدند. اما این روند، از یک جایی به بعد، متوقف ماند و حتی پسرفت کرد. وضعیت به گونهای شده که سبد تولیدات این سامانهها، در سال جاری، سرشار از تولیداتی با حضور چهرههای محبوب است اما بسیاری از این آثار، اقبال عمومی چندانی را برنمیانگیزانند و به لحاظ کیفی، عملا متحمل شکست میشوند.
صاحبان پلتفرمها، دیگر حساسیت و وسواس قبلی را در تصویب فیلمنامهها ندارند. نوعی خاطرجمعی در آنها دیده میشود که مخاطبان پلتفرم، بهنوعی به مخدر آنها دچار شده و تحت هر شرایطی، اشتراک خود را تمدید میکنند
در آسیبشناسی چنین روندی، به پارامترهای مختلفی میرسیم؛ مثلا اینکه صاحبان پلتفرمها، دیگر حساسیت و وسواس قبلی را در تصویب فیلمنامهها ندارند. نوعی خاطرجمعی در آنها دیده میشود که مخاطبان پلتفرم، بهنوعی به مخدر آنها دچار شده و تحت هر شرایطی، اشتراک خود را تمدید میکنند و این وضعیت، متفاوت از آن هدفی است که شروع کرده بودند. در آن زمان، تمرکز اصلی، صرف دعوت از مردم برای پیوستن به این سامانهها بود اما اکنون، عضویت در این سامانهها، به بخشی از فرهنگ مردمی تبدیل شده و بسیاری از خانوادهها، اشتراک این پلتفرمها را تمدید کرده و حتی در زمان افزایش حق اشتراک نیز موضع چندان مخالفی اتخاذ نمیکنند.
بنابراین طبیعی است که در چنین اکوسیستمی، بیشترین حجم تلاش، دیگر معطوف بر کیفیت آثار نباشد و بیشتر، حضور بازیگران چهره ملاک است تا کیفیت سناریو. چرا که شرط بازگشت سرمایه، حداقل در شرایط فعلی، حضور سلبریتیها در یک اثر است تا محتوا و فیلمنامه.
مورد بعدی، به مهندسی ناهمگونی برمیگردد که این روزها، دامن این سامانهها را گرفته است. در شرایط کنونی، تمام این پلتفرمها، مملو از آثار اجتماعی هستند و تنها یک سریال مگه تموم عمر چند تا بهاره، تا قبل از ۲۶ آبانماه در حال پخش بوده است. از این روز با اضافه شدن، دفتر یادداشت تعداد تولیدات کمدی این پلتفرمها به ۲ میرسد که صدالبته آمار خوشایندی در این زمینه به حساب نمیآید.
تعدد آثار اجتماعی با فوجی از بازیگران چهره سبب شده تا مخاطبان نسبت به این آثار که عمده آنها در فیلمنامه لکنت دارند، لمس شده و واکنشهای رضایتبخشی به آنها نداشته باشند. این فرآیند یکجور لوث شده و جذابیت چندانی برای مخاطبان ندارند
تعدد آثار اجتماعی با فوجی از بازیگران چهره سبب شده تا مخاطبان نسبت به این آثار که عمده آنها در فیلمنامه لکنت دارند، لمس شده و واکنشهای رضایتبخشی به آنها نداشته باشند. این فرآیند یکجور لوث شده و جذابیت چندانی برای مخاطبان ندارند به همین دلیل است که بسیار از این آثار، در طول یک فصل پخش میشوند و بازخورد چندانی نمیگیرند. این روال با توجه به شباهت عجیب تمامی سریالها در شکل و نوع تبلیغات، روال دیده نشدن آثار را شدت بخشیده و در همین زمینه، بسیاری از این کارها، در سکوت کامل خبری، پخش شده و به اتمام میرسند.
حداقل توقع از پلتفرمها بهعنوان بخش خصوصی آن است که با مهندسی شرایط، نسبت به تهیه خوراک و مایحتاج فرهنگی مردم اقدام کنند علیالخصوص آنکه در شرایط فعلی که آثار کمدی با اقبال حداکثری مواجه هستند، علت انفعال این پلتفرمها در تکثر تولیدات کمدی، مبهم به نظر میرسد. یکی از ضرورتهای ماهوی این سامانهها، کمکاری تلویزیون در حوزه سریال و محدودیتهایی است که در این حوزه وجود دارد؛ وقتی ویاودی نتواند با تفسیر درست این خلا، گامهایی اجرایی بردارد، آنزمان، هوشمندی آنها زیر سوال رفته و ارجحیت وجوه اقتصادی فعالیت آنها، نزد مخاطب، بیشتر احساس میشود.
این عملکرد سبب شده تا پلتفرمها در شرایط کنونی به مامنی برای آثار اجتماعی تلخ و پرزدوخوردی تبدیل شود که آورده مسرتبخشی برای مخاطبان خود ندارد و قطعا یکی از از علل اصلی رویگردانی مخاطب از تولیدات این سامانهها و ناکامی پیدرپی سریالها، همین بیتوجهی به نیاز واقعی و آکنده شدن سبد تولیداتی آنها از سوژههایی همسو، کلیشهای و فاقدجذابیت باشد.
پلتفرمها در وضعیت فعلی، به یک پوستاندازی محتوایی نیاز دارند. نیاز است تا سیاستگذاریها تغییر کرده و نیازهای مخاطب، سرلوحه تمامی تولیدات قرار بگیرد. تنها در چنین حالتی است که پلتفرمها، جایگاه درست خود را پیدا میکنند و میتوانند بهعنوان آلترناتیو تلویزیون، در تهیه خوراک فرهنگی مردم شریک باشند؛ جز این باشد، پلتفرمها در همان مسیری حرکت میکنند که تلویزیون سالهاست در آن جاده طیطریق میکند.
منوچهر محمدی تهیهکننده سینما در نشستی عنوان کرد که برای ساخت فیلمهایی درباره روحانیت سختیهای زیادی کشیده است.
به گزارش رسانه سینمای خانگی از مهر، نشست «فلسطین در قاب سینما» شامگاه ۱ آذر ماه در موزه سینما برگزار شد.
در ابتدای این نشست جمال شورجه کارگردان و تهیهکننده سینما بیان کرد: در حال حاضر همه ما داغدیده فلسطین هستیم چون ما امت مسلمان یک امت واحد هستیم. هماکنون بخشی از مسلمانان گرفتار یک رژیم جعلی منحوس و غاصبی شدند که این افراد ناجوانمردی خود را از زمان حضرت رسول (ص) آغاز کرده بودند. آنها آن زمان خود را برتر از همه انسانها میدانستند، انتظار داشتند تمام موحدان تابع آنها باشند و هیچ پیامبری از غیر بنی اسراییل نباشد. اسراییلیها تمام دنیا را برای خود میدانند و فکر میکنند دنیا باید تحت سیطره آنها باشد.
وی با گرامیداشت یاد سیفالله داد، اظهار کرد: او بهترین فیلم با محوریت فلسطین را ساخت. در همین جا آقای منوچهر محمدی حضور دارند و دوست دارم با ایشان کار کنم. یادم است گروهی از الجزایر آمدند و خواستند فیلمی با عوامل ایرانی بسازند برای این امر ما را فراخواندند، در همان جا دعا میکردم آقای محمدی به عنوان تهیهکننده حضور داشته باشند چون کار را بلد بودند اما گروه الجزایری مناسبات تولید را بلد نبودند.
شورجه ضمن ادای احترام دوباره به سیفالله داد گفت: من مطمئنم «بازمانده» توشه راه سیفالله داد است و جزو توفیقات او در آن دنیاست.
سپس منوچهر محمدی تهیهکننده فیلم سینمایی «بازمانده» بیان کرد: من چه در فیلمسازی چه در زندگی مشی دارم و آن هم خلاف جریان آب شنا کردن است. اظهار دردی نسبت به فضای رسانهای کشور دارم که این روزها حول محور غزه است. چون با پیش آمدن موضوعی یک فضای هیجانی ایجاد میشود. جوامع دچار تطور میشوند مثلاً چه بسیار موضوعاتی که در دورهای پذیرفته شدهاند اما در دورهای دیگر دچار «اما و اگر» میشوند و من آن را طبیعی میدانم اما نخبگان و صاحبنظران باید بخشی از این موضوعات را مرتفع کنند. رسانههای ما دچار یک فضای عاطفی هستند که درست نیست.
محمدی با اشاره به شکلگیری رژیم صهیونیستی توضیح داد: شاخصترین بخش جنگ جهانی دوم این بود که جریانی به نام نازیسم در آلمان ایجاد شد که داعیه نژاد برتر را داشت و میخواست بخش زیادی از دنیا را فتح کند اما آنچه در خلال آن ایجاد شد داستان هولوکاست بود. نازیسم نگاه بنیادین داشت و پیروان آن میگفتند نژاد برتر هستند همین امر موجب شد برخی از یهودیان به دنبال کشور باشند. به دنبال شکست آلمان نازی توسط قوای متفقین برخی به حرکتی دست زدند تا نظم نوین جدید برای جهان تعریف کنند تا آنجایی که آنچه شما امروز به عنوان خاورمیانه میبینید اساساً قبلاً وجود نداشت.
این تهیهکننده مطرح کرد: اروپا بعد از هولوکاست دچار وجداندرد شد و همین باعث شد تا کاری برای یهودیان کنند پس سعی کردند قوم یهود را که در اقصی نقاط جهان پراکنده بودند در یک جا جمع کنند. کشوری به نام فلسطین همیشه وجود داشت و اگر واقعاً غرب نیت خیرخواهانه نسبت به یهودیان داشت آیا نمیتوانستند کشوری بیابند که متشکل از مذاهب مختلف باشد و در کنار هم زندگی کنند؟ پس ایجاد کشوری به نام اسراییل جای سوال است. غرب متوجه یک منفعت بزرگتری بود که از مسیر آن خاورمیانه تقسیم میشد و از سوی دیگر به موضوعی به نام نفت دست پیدا میکردند.
محمدی اظهار کرد: من اصلاً نگاه نژادپرستانه ندارم اما اساساً قوم یهود چند ویژگی خاص دارند؛ یکی رباخواری است، ضمن اینکه آنها نگاه تمامیتخواه دارند. اگر یهودیان قصد زندگی و رشد و نمو تمدنی داشتند، میتوانستند به کشوری بیایند و در کنار بقیه زندگی کنند اما آنها نگاه تمامیتخواه دارند.
سپس اردکانی عنوان کرد: ما هنوز به جریانی به نام «جریان سینمایی فلسطین» نرسیدهایم حتی درباره موضوعات منطقهای هم به چنین نگاهی نرسیدهایم ما تنها یک سری فیلم تولید کردهایم که آنها هم حاصل سیاستگذاری مدون نیست بلکه حاصل اراده افراد است. ما چون چنین ساختاری نداریم و گرفتار جوزدگی مستمر هستیم هر دولتی چه اصلاحطلب چه اصولگرا که بر سر کار بیاید اتفاق خاصی در یک سری موضوعات رخ نخواهد داد. این مدل نگاه و جوزدگی مدیران ما باعث میشود کاری انجام نشود مثلاً ما آن مقدار که در سایر نقاط دنیا حمایت نسبت به فلسطین میبینیم در ایران نمیبینیم نه تنها درباره فلسطین که درباره وقایع دیگر مثل مسأله سوریه هم همین است چون ما در حوزه رسانه کمکاری کردهایم. جالب است خاطرهای بگویم؛ در آخرین ماههایی که ماجرای داعش در سوریه رقم میخورد حاج قاسم جلسهای با مدیران فرهنگی داشت و گفت من نگرانم جغرافیا را ببریم و تاریخ را ببازیم. چون ما در امر رسانهای ضعیف هستیم. اگر قرار است نگرانی حاج قاسم مد نظر قرار بگیرد باید مدیران کاری اساسی کنند.
شورجه هم مطرح کرد: امام (ره) گفت فلسطین موضوع اول ماست اما چرا این موضوع عقب افتاده است؟ ما باید ۱۰ فیلمنامه آماده میداشتیم اما در چنین شرایطی سریال «مدار صفر درجه» که چندین سال پیش ساخته شده است، پخش میشود. این سریال یک سریال خوب و جذاب است که ریشههای شکلگیری اسراییل را نشان میدهد. متاسفانه به فیلمسازان و نویسندگان اعتماد نمیشود. به نظرم باید جوانان در کنار با تجربهها قرار بگیرند و در این زمینه کاری کنند.
این کارگردان ادامه داد: چنین جلسهای را باید آقای خزاعی ترتیب بدهد و از نویسندگان بخواهد تا در این زمینه کاری کنند.
سپس منوچهر محمدی گفت: مرحوم حاتمی در یکی از آثارش دیالوگی دارد که میگوید «هنر مزرعه بلال نیست». هنرمند خودش باید دغدغه داشته باشد، کار سفارشی در این کشور زیاد شده و بودجههای کلانی به هدر رفته است. من بنا به دلایلی که مبسوط است طبیعتاً چهارگانهای ساختم چون حس کردم شکافی بین روحانیت و نسل جوان ایجاد شده است و باید کاری کنم که البته بابتش کتک سنگینی هم خوردم. اوجش در «مارمولک» بود که برای من حکم ارتداد صادر کردند! این مایه شرمساری برای یک نظام فرهنگی است که بعد از بیست و چند سال بگویند «مارمولک» فیلم خوبی بود در حالی که روزها و شبهای سختی بر من گذشت حتی چهرههای مذهبی گفتند منوچهر محمدی عامل موساد است!
این تهیهکننده مطرح کرد: در دورهای شخصی معاون سینمایی شد که آن دوران با جنبش ۹۹ درصدی آمریکا مصادف شد؛ در آن دوران تظاهراتی در آمریکا شکل گرفت. آن معاون سینمایی به تلویزیون آمد و شروع کرد به شماتت کردن اهالی سینما که چرا درباره جنبش ۹۹ درصدی فیلم نمیسازید در حالی که فقط یک هفته از شروع آن جنبش گذشته بود. به او گفتم مایه شرمساری است که در این سمت هستید مگر میشود به این زودی اثری تولید کرد؟
وی با اشاره به فیلمسازی در حوزه فلسطین عنوان کرد: دوستان زیادی در حوزه فلسطین کار کردهاند اما آنچه باعث ماندگاری «بازمانده» شد این بود که ما پروپاگاندا نکردیم و این فیلم واقعاً سینما بود اما آقایان حالا پروپاگاندا میخواهند! به صراحت میگویم اگر الان صد میلیون دلار به من دهند من فیلمی درباره فلسطین نخواهم ساخت چون این خیانت به خودم و فلسطین است چون باید ابتدا به خوبی روی موضوع مسلط شویم.
محمدی تصریح کرد: یک بار در مقطعی یکی از شخصیتهای تراز اول کشور یک سناریو مزخرف درباره فلسطین به من داد و گفت «این را بساز من حتی بیست میلیون دلار برای آن کنار گذاشتهام» اما به من خیلی برخورد و گفتم این سناریو خیلی احمقانه است. در سوی دیگر ماجرا سفارشگیرنده هم باید وجدان داشته باشد و کارش را بفهمد. من یک سناریو به شدت شاعرانه درباره فلسطین دارم چون فکر میکنم این میزان فاجعه در فلسطین باعث شده است دیگر درام ظرفیت پرداختن به این موضوع را نداشته باشد.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره شکلگیری «از کرخه تا راین» گفت: یک بار حاتمیکیا یک سناریو درباره جنگ با آن حال و هوای خودش آورد که من نپسندیدم پس قرار شد دوباره روی یک موضوع دیگر کار کنیم، یک بار او درباره سفرش به اتریش میگفت که گفتم ابراهیم همین است به همین ترتیب چند قصه را ترکیب کردیم و «از کرخه تا راین» را ساختیم.
اردکانی هم در پایان خطاب به فیلمسازان جوان گفت: تا زمانی که نسبت به موضوعی به دیدگاه شخصی نرسیدید فیلم نسازید چون وقتی بدون دیدگاه شخصی فیلم بسازید تبدیل به اثری میشود که ۲ سال بعد خودتان هم پایش نمیایستید! بسیاری از تولیدات ما در طول این چهل سال آثاری بودهاند که فیلمساز یا جرات نداشته یا پشتکارش را نداشته است که به دیدگاه شخصی برسد. اگر فیلمساز به دیدگاه شخصی برسد مسایل فنی قابل دسترسی است. معضل ما در جمهوری اسلامی ایران این است که دیدگاه رسمی بهجای دیدگاه شخصی نشسته، دیدگاه شخصی از افراد گرفته شده است و آثار وجه هنر ندارد.
محمد شلتوکی کارگردان مستند «پرچمدار» با روایتی از دستاوردهای ایران در حوزه صنعت ساخت پهپاد، به ارایه توضیحاتی درباره این مستند و اصطلاح «جوجه اردک زشت» درباره پهپادهای انتحاری پرداخت.
به گزارش سینمای خامگی، محمد شلتوکی تهیهکننده و کارگردان مستند «پرچمدار» در گفتوگو با مهر درباره این مستند توضیح داد: سال ۹۷ بود که ایده اولیه این کار به ذهنم رسید اما آن زمان قالب مستند برای آن در ذهن نداشتم. بعدها اتفاقی در حوزه پهپادها رخ داد که سویه تازهای از این پدیده در ایران را به نمایش گذاشت. اسفندماه ۹۷ بود که رزمایشی در حوزه پهپادها برگزار شد که شاخکها را نسبت به این موضوع تیزتر کرد. احساس کردیم باید اثری درباره پهپادهای ایرانی تولید کنیم.
وی افزود: تحقیقات را در این زمینه آغاز کردیم و اواسط سال ۹۸ بود که احساس کردیم تحقیقاتمان کامل شده است اما به محض آنکه خواستیم کار را کلید بزنیم، بحران کرونا اتفاق افتاد و کارمان متوقف شد. اسفند ماه ۱۴۰۰ بود که کشور به یک ثبات رسید و تصمیم به تولید کار گرفتیم.
هیچ سند مکتوبی درباره پهپاد وجود نداشت
این مستندساز تأکید کرد: مهمتر چالش ما برای شروع کار این بود که هیچ سند مکتوبی درباره موضوع پهپادها در اختیار نداشتیم. از آنجایی که پیشتر هم در این زمینه کاری تولید نشده بود، هیچ منبعی در اختیار نداشتیم. به همین دلیل باید همه چیز را از ابتدا آغاز میکردیم. به همین دلیل با ۱۱ نفر از افرادی که در زمینه توسعه صنعت پهپادی ایران مؤثر بودهاند، مصاحبههایی را ترتیب دادیم که چیزی در حدود ۳۰ ساعت گفتوگو ضبط شد که این گفتوگوها امروز خودش تبدیل به یک مرجع درباره این موضوع شده است.
برخی موضوعات روز هم مطرح میشد که پرداختن به آنها نیاز به مجوزهای خاص داشت. مانند ماجرای طرح شایعه استفاده از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین که ما خیلی علاقه داشتیم به آن بپردازیم اما این اتفاق نیازمند مجوزهایی بود که بتوانیم به برخی تصاویر آرشیوی دسترسی داشته باشیم
شلتوکی در ادامه گفت: در فرآیند تولید این مستند، برخی موضوعات روز هم مطرح میشد که پرداختن به آنها نیاز به مجوزهای خاص داشت. مانند ماجرای طرح شایعه استفاده از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین که ما خیلی علاقه داشتیم به آن بپردازیم اما این اتفاق نیازمند مجوزهایی بود که بتوانیم به برخی تصاویر آرشیوی دسترسی داشته باشیم. با همراهی و حمایت سردار حاجیزاده این اتفاق محقق شد و توانستیم به این موضوع هم بپردازیم.
کارگردان مستند «پرچمدار» درباره مصاحبهها در این مستند تأکید کرد: وقتی ما مشغول گرفتن مصاحبهها شدیم، تازه فهمیدیم که چقدر در این زمینه نمیدانیم و چقدر آن چیزهایی که احساس میکردیم در پژوهشها به آن رسیدهایم، با آنچه در واقعیت وجود داشته، متفاوت بوده است.
نمایی از رونمایی از مستند «پرچمدار»
این مستندساز با اشاره به سابقه رسانهای خود گفت: به دلیل همین سابقه، نگاهم به حوزه نظامی نگاهی فنی بود. از ابتدایی که به این حوزه ورود کردم تا چنین مستندی را بسازم، انگیزهام ساخت یک مستند فنی و صنعتی بود. البته این مستند میتوانست خیلی تخصصیتر هم باشد اما به آن سمت حرکت نکردیم. حتی برخی افرادی که در این حوزه متخصص هستند و سررشتهای دارند، وقتی این مستند را میبینند، میگویند خیلی به ابعاد تخصصی آن نپرداختهاید!
وی افزود: میخواستم مستندی بسازم که بخشی از آن برای یک استاد دانشگاه مفید باشد، بخشی برای مسئولان مهم باشد و بخشی برای مخاطب عام جذابیت داشته باشد. اگر توانسته باشم به این خروجی رسیده باشم، کارم را کردهام. بخشی از مستند که درباره استفاده از یک خودرو برای پرواز پهپاد صحبت میکند، بهصورت ویژه مورد توجه مخاطب عام قرار گرفته است و حتی در برخی صفحات اینستاگرامی هم بازتاب پیدا کرد که ما از آن انرژی میگرفتیم.
این مستندساز ادامه داد: از آنجایی که میخواستیم هر گروه از مخاطبان با کار ارتباط برقرار کنند، ناگزیر بودیم بینابینی حرکت کنیم. درباره این موضوع هیچ اثری ساخته نشده بود و تنها فیلم «مهاجر» ابراهیم حاتمیکیا بود که مربوط به ۳۰ سال پیش بود. به همین دلیل هیچ پایه و اساسی نداشتیم که بخواهیم به آن تکیه کنیم و آن را ادامه دهیم. به اجبار سراغ مسائل و موضوعات متنوع مرتبط با این سوژه رفتیم.
تمامی منابع را رایگان در اختیار دیگران میگذاریم
شلتوکی افزود: هر کس امروز بخواهد درباره موضوع پهپاد اثری را تولید کنید، حاضر هستیم تمامی منابع خود را به رایگان در اختیار آنها بگذاریم. خود ما هم قصد داریم اثر دیگری را با این موضوع تولید کنیم. حجم بسیار زیادی از اطلاعات و اسنادی که برای این پروژه جمعآوری کردیم، همچنان دستنخورده باقی مانده است.
این کارگردان درباره تغییر صدا و یا پوشاندن تصویر برخی افراد در مستند هم گفت: در این زمینه هم ملاحظه امنیتی داشتیم و هم حفاظتی. برخی از این افراد همچنان در سیستم فعال هستند و دشمن هم بهشدت دنبال آنهاست. یکی از همین عزیزان، فردی است که نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در یکی از سخنرانیها با اسم آوردن به شخص او اشاره کرده بود و طبیعتاً ما هم باید تصویر ایشان را در مستند محافظت میکردیم.
اطلاعاتی که در این مستند از طبقهبندی خارج شده است، حجم قابل توجهی دارد و به همین دلیل ما همکاری بسیار نزدیکی با دوستان امنیتی داشتیم تا بهواسطه این مستند، به فعالیتهای این حوزه لطمهای وارد نشود. توصیههای این دوستان را به طور کامل مدنظر داشتیم
وی یادآور شد: اطلاعاتی که در این مستند از طبقهبندی خارج شده است، حجم قابل توجهی دارد و به همین دلیل ما همکاری بسیار نزدیکی با دوستان امنیتی داشتیم تا بهواسطه این مستند، به فعالیتهای این حوزه لطمهای وارد نشود. توصیههای این دوستان را به طور کامل مدنظر داشتیم، بد نیست بدانید از نظر فنی، پوشاندن چهره این افراد در مستند، برایمان بسیار هزینهبر شد. شخصاً از مات کردن چهرهها بدم میآمد چرا که این عزیزان زندانی نبودند و میخواستم به کمک نورپردازی چهره این افراد مشخص نباشد. اجرای این جنس نورپردازی در فضای باز، خیلی سخت بود از این رو ضبط همه مصاحبهها را در شب انجام دادیم و گاهی تا ۳ بامداد مشغول ضبط گفتوگو بودیم. این فرآیند و تجهیزاتی که لازم داشت، خیلی پرهزینه بود.
شلتوکی درباره استفاده از تصاویر آرشیوی در مستند «پرچمدار» توضیح داد: بخشی از این تصاویر در فضای مجازی بود اما نزدیک به ۸۰ درصد این تصاویر برای اولینبار از آرشیو خارج شدهاند.
این مستندساز درباره صدابرداری مستند بهویژه در بخشهای بیرونی عنوان کرد: بخشهایی که فعالیت پهپادها در بیابان را داشتیم، با طوفان مواجه شدیم. خاطرم است در یکی از صحنهها هوا تیره و تار شد و رعد و برقی زد، که همه گروه فراری شد! باد هم مشکلات صدابرداری زیادی را برای ما بهوجود آورده بود. کاری هم نمیتوانستیم بکنیم چرا که مجوز گرفتن برای حضور در این لوکیشن مدتها زمان برده بود. مشکل صدابرداری را هم با برخی اقدامات فنی مانند استفاده از محافظ برای ابزار صدابرداری رفع کردیم و بخشی از آن هم در مرحله تدوین صدا اصلاح شد.
اتفاقی که با شکار جاسوس آمریکایی رقم خورد
کارگردان «پرچمدار» درباره اشاره به شکار پهپادهای جاسوسی آمریکا در این مستند توضیح داد: در اختیار گرفتن پهپاد آرکی و۱۷۰ باعث یک انقلاب در حوزه پهپادی سپاه شد. تا آن زمان پهپاد خیلی در کشور به رسمیت شناخته نمیشد و سرمایهگذاری چندانی روی آن صورت نمیگرفت. در چنین شرایطی یکی از پیشرفتهترین پهپادهای دنیا را بهصورت سالم شکار کردیم و اینگونه بدون یک ریال هزینه، بالاترین فناوری دنیا در این حوزه را در اختیار گرفتیم. همین نقطه مبدأ تولد پهپادهای مشابه در این سبک در ایران بود.
وی درباره ماجرای اصطلاح «جوجه اردک زشت» هم گفت: این اصطلاح درباره پهپادهای انتحاری مطرح میشود. در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ کسی پهپاد را در ایران به رسمیت نمیشناخت اما این پهپادها، جثه خیلی کوچکی داشتند و شکلشان هم خیلی خاص بود. به همین دلیل وقتی آن را میدیدند به نام جوجه اردک زشت خطابش میکردند! بعدها وقتی این پهپاد در حوزه عملیاتی خودش را نشان داد، گفتند اینها همانهایی هستند که زمانی به آنها جوجه اردکهای زشت میگفتیم. این پروژه اتفاقاً پروژه پردردسری هم بود که شکر خدا بعدها نتیجههای خوبی به همراه داشت.
فیلم سینمایی «رویای کاغذی» ساخته علی عطشانی در هشتمین جشنواره فیلم انگلیس چهار جایزه بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر زن و بهترین بازیگر مرد را از آن خود کرد.
به گزارش سینمای خانگی از مشاور رسانهای بیتا فیلم، فیلم سینمایی «رویای کاغذی» به کارگردانی علی عطشانی و سرمایهگذاری و تهیهکنندگی مشترک رعنا نبوی، حامد فیضی دیزجی، صدرا درودیان همایونی و کسری درودیان همایونی در هشتادودومین حضور بینالمللی خود، در هشتمین دوره جشنواره فیلم انگلیس SIFFA Awards به رقابت پرداخت و چهار جایزه این جشنواره را دریافت کرد.
در مراسم اختتامیه این جشنواره که در سالن Everyman Cinema در لندن برگزار شد، جایزه بهترین کارگردانی به علی عطشانی، بهترین فیلمنامه به جابر قاسمعلی، بهترین بازیگر زن به مینا وحید و بهترین بازیگر مرد به امیرحسین رضازاده تعلق گرفت.
در توضیحات این جشنواره آمده است: «ما فیلمهایی را برای سینمادوستان بریتانیا میآوریم که در هیچ جای دیگر این کشور نمیتوانند ببینند. ما یک جشنواره فیلم منحصربهفرد هستیم که نمایندگان صنعت فیلم بینالمللی، بازرگانان، حامیان مالی ارزشمند سیفا را متحد میکنیم تا صلح و هماهنگی را در این مواقع ناآرام از هر نقطهای از جهان بدون استثناء ترویج دهیم. ما یک جشنواره فیلم دیپلماتیک هستیم که فکر میکنیم این روزها هیچ جشنواره دیگری نداریم. سینما این قدرت را دارد که عقاید و نگرشها را تغییر دهد، فضایی از هماهنگی و صلح ایجاد کند و مردم از همه قومیتها را به گونهای انسانی لمس کند تا به ما یادآوری کند که چیزهای بیشتری وجود دارد که ما را به هم پیوند میدهد و تا اینکه از نظر عاطفی، معنوی و فرهنگی تقسیم کند.»
فیلمنامه «رویای کاغذی» را جابر قاسمعلی براساس ایدهای از علی عطشانی نوشته و کامران تفتی، مینا وحید، زینب (نگار) ملاکی و امیرحسین رضازاده نقشهای اصلی این فیلم را ایفا کردهاند.
عوامل فیلم سینمایی «رویای کاغذی» عبارتند از: کارگردان: علی عطشانی، سرمایهگذار و تهیهکننده: رعنا نبوی، حامد فیضی دیزجی، صدرا درودیان همایونی و کسری درودیان همایونی، مدیر فیلمبرداری: محمود عطشانی، تدوین: علی عطشانی، مدیر تولید: سعید دلاوری، طراح چهرهپردازی: امید گلزاده، چهرهپرداز: فرزانه زردشت، فائزه سادات موسوی، طراح صحنه ولباس: آبتین برقی، طراح لباس: ملیکا سادات اسماعیلی، مدیر صدابرداری: مسعود شاهوردی، امور بینالملل و زیرنویس: امیدعلی چوگانی، مدیر تدارکات: امیر جهانبخش، محمود الوندی، موسیقی متن: شهاب شرفی، صداگذاری و ترکیب طراحی صدا: سید محمود موسوینژاد، عکاس: محمد طالبی، دستیار تدوین: احسان اکبری، گروه تهیه کنندگان: مهدی منصوری، حسین بلاش، احسان ولیپور زند، پخشکننده بینالمللی: امریکن برایتلایت فیلم پروداکشنز، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانهای: مریم قربانینیا.
آژانس استعدادیابی هالیوود «UTA» پس از سخنرانی «سوزان ساراندون» در یک گردهمایی طرفدار فلسطین، در یک اقدامی عجیب به همکاری خود با این بازیگر برنده اسکار پایان داد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا،این بازیگر برنده اسکار در اظهاراتی دیگران را تشویق کرد که به حمایت از فلسطینیان در جنگ اسرائیل و حماس ادامه دهند. ساراندون در این تظاهرات گفت: «مردم سؤال میکنند، مردم ایستادهاند، مردم خودشان را آموزش میدهند، مردم از شستشوی مغزی که از کودکی شروع شده بود فاصله میگیرند. او شرکت کنندگان را تشویق کرد که قوی، صبور و صریح باشند و در کنار هر کسی که شجاعت صحبت کردن را دارد بایستند.
«ساراندون» همچنین پیام «راجر واترز» از پینک فلوید را در حمایت از فلسطین در شبکه اجتماعی X (توییتر سابق) بازنشر داد. «واترز» طی سالها به دلیل اظهاراتش در حمایت از فلسطین به دلیل آنچه یهودستیزی نامیده شده، مورد انتقادهایی قرار گرفته است، اگرچه او همیشه این ادعاها را رد کرده است و پیش از این گفته بود: «تمام زندگیام را صرف صحبت کردن علیه استبداد و ظلم کردهام هر کجا که آن را ببینم. پدر و مادرم در جنگ جهانی دوم با نازی ها جنگیدند و پدرم بهای نهایی را پرداخت کرد».
از زمان حمله حماس در ۷ اکتبر، بیش از ۱۴۰۰۰ نفر در حمله اسرائیل به غزه کشته شده اند که حداقل ۵۶۰۰ کودک از جمله آنها هستند.
«ساراندون» جدیدترین چهره هنری است که به خاطر موضع خود در قبال جنگ، به ویژه در حمایت از فلسطین مورد هجمه قرار میگیرد. «ساراندون» در سال ۲۰۱۴ با آژانس استعدادیابی (UTA) قرارداد امضا کرد. او امسال در چند فیلم و سریال تلویزیونی ظاهر شده است.
«سوزان ساراندون» تاکنون ۵ بار نامزد جایزه اسکار شده و در سال ۱۹۹۵ برای فیلم «راه رفتن مرد مُرده» موفق شد جایزه اسکار نقش اول زن را ازآن خود کند.
«ملیسا باررا»، ستاره قسمت ششم فیلم «جیغ» که برای ایفای نقش اصلی در قسمت هفتم این سری فیلم ترسناک انتخاب شده بود نیز توسط شرکت سازنده از این فیلم اخراج شد. این شرکت اعلام کرده که او را به دلیل برخی پستهای رسانههای اجتماعی که از آن بهعنوان یهودستیزانه تفسیر شده بود، از فیلم حذف کردند.
«باررا» در اینستاگرام خود در مورد حمایت خود از فلسطین پست هایی منتشر کرده و اسرائیل را مرتکب «نسل کشی» و «کشتن بی رحمانه فلسطینیان، مادران و کودکان بی گناه به بهانه نابودی حماس» توصیف کرده است.
محمدحسین لطیفی در قالب یک کارگاه انتقال تجربه، به مرور خاطرات و تجربیات خود از فرآیند ساخت فیلمها و سریالهای مطرح کارنامهاش پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، محمدحسین لطیفی کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون بعد از ظهر امروز سهشنبه ۳۰ آبان ماه با حضور در کارگاه انتقال تجربه در دومین جشنواره سراسری آموزشگاههای آزاد سینمایی، در محل موزه سینما، به گفتوگو با هنرجویان علاقهمند به سینما پرداخت.
کارگردان فیلم سینمایی «روز سوم» در ابتدای صحبتهای خود در این کارگاه خطاب به هنرجویان گفت: سعی کنید ابتدا خوب بشنوید و بعد عمل کنید. کارگردانی در سینما نیاز به کار مستمر دارد و حداقلش این است که با موبایل خود هر روز میتوانید یک فیلم بسازید. شما میتوانید با نرمافزارهای ساده خیلی چیزها را یاد بگیرید.
لطیفی ادامه داد: فیلمساز بودن مهم نیست، چراکه فیلم باید خلق شود. «ساختن» به تنهایی مطلوب یک کارگردان نیست. کارگردان در روایت یک قصه خاص، جای خالق مینشیند. اتفاقاً از هستی هم کمک میگیرد. هستی به کمک شما میآید. هنگام کار باید همه آنچه که در کلاس یاد گرفتهاید، فراموش کنید و آگاهانه به میدان بیایید. در کارگردانی مهمترین نکته این است که حواسمان به موضوع نهایی باشد. باید از بالا کل قصه را ببینید. باید به خلق اثر فکر کنید، نه اینکه صرفاً میخواهید یک فیلم بسازید. باید حواسمان به روایت قصه، ایجاد درام مستحکم، ایجاد حس و مواردی از این دست هم باشد.
تفاوت دیالوگگویی از «صاحبدلان» تا «دودکش»
این کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون درباره اهمیت دیالوگگویی بازیگران در یک فیلم بیان کرد: این موضوع بستگی به اثر دارد. در برخی آثار جابهجایی یک ویرگول هم معانی را تغییر میدهد. من وقتی «دودکش» را میساختم، فقط ماهیت کلی دیالوگها مهم بود اما در «صاحبدلان» هیچکدام از بازیگران اجازه تغییر یک واو را هم نداشتند. بازیگران هم کلافه شده بودند اما در خروجی متوجه حساسیت شدند. وقتی یک بازیگر هستید، باید بپذیرید که اخلاق یک کارگردان چگونه است و باید در صحنه براساس نیازهای آن کارگردان پیش بروید.
لطیفی ادامه داد: پیش نیاز اصلی یک کارگردان مدیریت است. کارگردان باید بتواند یک تیم سی نفره را مدیریت کند. وقتی شما عوامل حرفهای به کار میآورید، خود به خود این اتفاق خواهد افتاد.
وی افزود: اولین فیلم من «سرعت» بود که البته قبل از آن ۱۴ سال پشت صحنه سینما حضور داشتم. زندهیاد جمشید اسماعیلخانی در آن فیلم ایفای نقش میکرد و به گونهای با من فیلماولی برخورد میکرد که گویی او درست میگوید. اما من او را مدیریت کردم و در جایی هم او عصبی شد، اما بعدها متوجه شد من هم کارم را بلد هستم. در همان کار، فیلمبردار هم گاهی به گفتههای من توجه نمیکرد چون فکر میکرد مسلط نیستم. اگر تسلط شما بر کار کم باشد، ناگزیر این موضوع لو میرود.
کسی که نتواند برای یک نفر قصه بگوید، فیلمساز خوبی نمیشود
لطیفی گفت: چه در کارگردانی فیلم سینمایی و چه در سریالسازی یادتان باشد، کسی که نتواند قصه خود را برای یک نفر دیگر تعریف کند، نمیتواند فیلمساز خوبی شود. تمرین کنید که قصه را به طور کامل برای یک نفر دیگر تعریف کنید. یعنی ابتدا باید تعلیق را در کلام ایجاد کنید. گاهی از برخی بچههای فیلمساز میپرسم فیلمت درباره چه چیزی است؟ میگویند پیچیده است و نمیتوانم بگویم! چنین افرادی نمیتوانند فیلم را هم خوب از آب دربیاورند. گاهی حتی سکانس خوب هم میگیرید اما در زمان تدوین میبینید که ترکیبش با بقیه، چیز ناجوری را رقم میزند.
وقتی «روز سوم» را ساختم عید را رد کردیم. یک فروش آنچنانی به سراغ «اخراجیها» آمد. من میدانستم «روز سوم» در صدر آمار قرار نمیگیرد. یادم است به یکی از دوستان گفتم باید رتبه نخست را به دست بیاوریم. به همین دلیل سراغ «توفیق اجباری» رفتم. در ارشاد گفتند این فیلم را نساز چون تو «روز سوم» را ساختهای!
این کارگردان درباره استمرار تجربه یک فیلمساز در یک ژانر خاص اظهار کرد: آدمها با یکدیگر متفاوت هستند. ممکن است کارگردانی را بشناسید که در طول چهل سال از یک ژانر خارج نشده یا دیگری را بشناسید که خارج شده است. همه چیز به روحیه یک فرد بستگی دارد. علاقه من این بود که ژانرهای مختلف را تجربه کنم. همیشه هم سعی کردم تلاش بیشتر کنم و بیشتر بیاموزم.
وی افزود: وقتی «روز سوم» را ساختم عید را رد کردیم. یک فروش آنچنانی به سراغ «اخراجیها» آمد. من میدانستم «روز سوم» در صدر آمار قرار نمیگیرد. یادم است به یکی از دوستان گفتم باید رتبه نخست را به دست بیاوریم. به همین دلیل سراغ «توفیق اجباری» رفتم. در ارشاد گفتند این فیلم را نساز چون تو «روز سوم» را ساختهای!
لطیفی ادامه داد: در زمان ساخت «خوابگاه دختران» ایرج طهماسب گفت همه فکر میکنند ما همین جوری این فیلم را ساختیم، اما هیچکس نمیداند که ما صد راه رفتیم تا هر سکانس را دربیاوریم. ما مرزی بین طنز و ترس داشتیم و این خطرناک بود. فشاری که یک کارگردان تجربه میکند تا بهترین راه را پیدا کند زیاد است. من «خوابگاه دختران» را برای این ساختم که خانوادهها را بترسانم، چون بچه ۱۸ ساله را که پیش از این چندان از خانواده دور نشده به یک باره به یک شهر دیگر میفرستند.
وی افزود: آدم با زیاد فیلم دیدن، شاید فیلمساز شود اما نمیتواند خلق اثر کند. من در حال به چالش کشیدن خودم هستم. گاهی موفق میشوم و گاهی هم شکست میخورم. یکبار به من گفتند با چه جراتی بعد از «وفا» سراغ «صاحبدلان» رفتی؟ گفتم من یک قماربازم که با پنج هزار تومان به قمار سینما آمدهام، حالا ممکن است پولم را ببازم اما در نهایت از آن لذت میبرم!
لطیفی توضیح داد: من منتی بر سر کسی ندارم که برخی را چهره و کارگردان کردهام. چون معتقدم آنها استعداد داشتهاند. هر جایی که یک کارگردان بتواند به مجموع بازیگران سینمای ایران اضافه کند، باید این کار را کند.
«سنجرخان» هفته آینده پخش میشود
این کارگردان گفت: سریال «سنجرخان» از هفته آینده پخش میشود و من هشتاد درصد بازیگران این سریال را از کردستان انتخاب کردم. در ارتباط با کشف استعدادهای برتر من این انگیزه را همیشه داشتهام که بازیگران ما منحصربهفرد هستند.
لطیفی درباره نقش «مدیر تولید» در یک پروژه گفت: مدیر تولید در یک پروژه مثل مدیر کارخانه است که باید به همه چیز آگاهی داشته باشد. مدیر تولید کسی است که به گونهای جانشین تهیهکننده محسوب میشود. تمام قراردادهای تولید، ارتباط با برنامهریز کار و … جزو وظایف او است. کارگردان نباید دغدغهای جز گرفتن پلان داشته باشد. اگر مدیر تولید خوبی نداشته باشید، تمام بار کار روی دوش شما بهعنوان کارگردان میافتد، مدیر تولید مثل جادهصافکن است.
لطیفی ادامه داد: سالها پیش ایرج طهماسب به من گفت فیلم جدید داریوش مهرجویی «مهمان مامان» را دیدهای؟ گفتم نه. گفت برو ببین. چندین بار به من گفت که برو ببین. به من گفت یا مهرجویی خطی را رد کرده یا اگر فیلم این است ما ماهی یکی میسازیم! چون این نوع قصهگویی یک قصهگویی غریب است، من خواستم چنین تجربهای را هم داشته باشم و «دودکش» از جنس آن است «دودکش» از آنجا آغاز شد.
هشدار درباره یک اتفاق ترسناک در تلویزیون
وی افزود: چند سالی میشود که تلویزیون با علیرضا افخمی کارهای ماورایی میسازد. برای مجموعه مدیریت فرهنگی ترسناک و خطرناک است و باید خیلی مراقبت کنند چون هم باید خیالشان راحت باشد که دست اهلش بیفتد و وارد خرافه و این موضوعات نشوند و هم کارگردان و صاحب اثر باید نسبت به ساخت چنین آثاری راغب باشند و بستر هم باید فراهم باشد.
لطیفی تاکید کرد: آینده سینمای ایران باید مملو از کارگردانان توانمندی باشد که در ژانرهای مختلف برای بخشهای مختلف کار میکنند. فیلمهای این جشنواره را دیدهام و متوجه نکتهای شدهام؛ اینکه برخی پول دارند و فیلم به نحوی درمیآید ولی برخی پول ندارند اما خلاق هستند.
این کارگردان باسابقه درباره ارتباط بین کارگردان و بازیگران گفت: وقتی کارگردانی سر صحنه میآید با بازیگرانی با خلق و خوهای مختلف مواجه میشود. حتی وقتی با یک کارگردان خودرای مواجه باشید شما اگر یک بازیگری باشید که نکات او را گوش نکنید او شما را کنار میگذارد. حتی اگر حرفی دارید باید قبل از فیلمبرداری بگویید. یادم است اتفاقی سر صحنه افتاد که به بازیگر گفتم بیا سر صحنه میگفت نه، اگر پول ندهند نمیآیم! فردای آن روز جلوی خانهاش رفتم. تا غروب هم صبر کردم که سر فیلمبرداری بیاید، اما نیامد.
وی افزود: او یکی دو روز بعد هم باز نیامد. بهراحتی آن بازیگر را حذف کردم. به اینگونه که به عوامل گفتم سنگ قبری با اسم او تهیه کنید. گرچه بعدها همان بازیگر آمد و پشیمان شده بود اما به او گفتم دیر کردهای چون من قصه را عوض کردم. هرچقدر بازیگر خوبی هم باشید به هر حال کارگردان احترامی دارد و باید با او همکاری کنید. یک بار امین تارخ سر «سفر سبز» با من صحبت کرد تا برخی دیالوگها را عوض کنم، یک ساعت و نیم باهم صحبت کردیم او عزیز دل من بود اما اشرافی که بر اثر داشتم اجازه تغییر را نداد.
این کارگردان در پایان اظهار کرد: بازیگری برای من چهار برابر کارگردانی سختتر است. یادم است یک بار کار میکردیم و مهدی فخیمزاده بازیگرم بود به او گفتم اگر بین بازی و کارگردانی را یکی انتخاب کنی کدام را انتخاب میکنی گفت قطعاً بازیگری.
دومین جشنواره سراسری آموزشگاههای آزاد سینمایی به دبیری مهدی شفیعی از ۳۰ آبان تا ۳ آذر ۱۴۰۲ در موزه سینما برگزار میشود.