دکتر رمضانی: سینمای ایران فطری‌تر شود، جهانی‌تر می درخشد

محمدرضا رمضانی فرانی، متولد ۱۳۴۲ در تهران، دارای دکترای مدیریت با گرایش استراتژیک و فارغ‌التحصیل رشته تصویربرداری از دانشکده صدا و سیما، چهره‌ای پیشکسوت و تأثیرگذار در عرصه رسانه ملی است. ایشان با سابقه‌ای درخشان به عنوان تهیه‌کننده ارشد تلویزیون و تصویربردار، مسئولیت‌های مدیریتی متعددی را در رسانه ملی بر عهده داشته‌اند، از جمله مدیریت کل تحلیل و بررسی حوزه ریاست، مدیریت کل اجرایی و رسیدگی حوزه ریاست، مدیریت پشتیبانی تولید شبکه دو سیما، مدیریت گروه تلویزیونی بسیج، مدیریت تامین برنامه شبکه قرآن، و همچنین مدیریت سیمای استان‌ها و صدای استان‌ها. وی در نقش‌های کلیدی دیگری همچون دبیری جشنواره برترین‌های سیما در ماه مبارک رمضان، دبیری شورای مشورتی ریاست صدا و سیما، و تدریس در دانشگاه علمی‌کاربردی نیز ایفای نقش کرده‌اند. عضویت در شوراهای طرح و برنامه، برآورد و سیاستگذاری شبکه‌های سیما و تولیدات بسیج، گواه دیگری بر تخصص و تعهد ایشان است. از همکاری‌های هنری شاخص ایشان می‌توان به مشارکت در تولید آثاری چون سریال‌های مریم مقدس، کوچک جنگلی، و فیلم سینمایی ملک سلیمان نبی(ع) اشاره کرد. همچنین تهیه‌کنندگی سریال حجاب، راه رستگاری، مجری طرح و جانشین تهیه‌کننده فیلم سینمایی خورشید نیمه‌شب، و مدیریت پروژه مینی‌سریال خط مقدم از دیگر افتخارات کاری وی محسوب می‌شود. مدیریت پشتیبانی تولید ده‌ها فیلم و سریال داستانی و تله‌تئاتر، همراه با تأسیس و عضویت در هیأت مدیره مؤسسه فرهنگی‌هنری تصویرسازان صبح صادق، نشان‌دهنده روحیه خلاق، مدیریت جامع‌نگر و تعهد بی‌چون‌وچرای ایشان به عرصه فرهنگ و هنر ایران اسلامی است.

با سلام و تشکر از شما آقای رمضانی که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید. شما اشاره کرده‌اید که سینمای ایران از نظر تکنیکی و هنری در جایگاه خوبی قرار دارد، اما از نظر محتوایی با افول مواجه شده است. آیا این تناقض نیست که از یک سو پیشرفت فنی داریم و از سوی دیگر پسرفت محتوایی؟

سلام و سپاس از شما. به نظر من این دو موضوع لزوماً متناقض نیستند. پیشرفت تکنیکی و هنری ناشی از افزایش دانش فنی، دسترسی به ابزارهای نوین، و حضور نیروهای خلاق و مدیریت اجرایی قوی در این حوزه است. اما محتوا ریشه در اندیشه، فرهنگ و مدیریت کلان فکری دارد. خوشبختانه تکنولوژی و دانش فنی به سرعت پیشرفت کرده و تولیدات سینمایی ما هم از نظر کمی افزایش یافته، اما متأسفانه این رشد کمی با غنای محتوایی همراه نبوده است. در نتیجه، اگرچه آثار ما از نظر فنی جایگاه مناسبی دارند، برخی از آنها از نظر محتوایی دچار افول شده‌اند.

برخی معتقدند بخشی از این افول محتوایی متوجه مدیران فرهنگی کشور است. نظر شما چیست؟

هم مدیران فرهنگی و هم سینماگران در این مسئله نقش دارند. اما وقتی مدیران فکری و فرهنگی ما جهت‌گیری محتوایی روشن و متعالی نداشته باشند، طبیعی است که سینما نیز از ارزش‌های انسانی فاصله بگیرد. اگر سینما را به یک پیکره انسانی تشبیه کنیم، تمام اجزای آن باید هماهنگ رشد کنند؛ اگر بخشی از این پیکره رشد نکند، دچار نقصان فکری و عملکردی می‌شود. اگر سیاستگذاری‌ها بر اساس ساختارهای صحیح و ارزش‌های الهی باشد، سینماگران هم در چارچوبی روشن‌تر حرکت خواهند کرد. البته این به معنای تبرئه سینماگران نیست؛ آنها هم باید محتوای سالم و ارزشمند خلق کنند تا آثارشان تأثیرگذار باشد.

شما به ارزش‌های فطری و قرآنی اشاره کردید. اما برخی می‌گویند این نگاه ممکن است به سینمای تک‌بعدی و شعاری منجر شود. چگونه می‌توان بین ارزش‌های دینی و هنر آزاد تعادل برقرار کرد؟

ارزش‌های فطری که در قرآن به عنوان “دین قیّم” از آنها یاد شده، ذاتاً جهانی هستند. همه انسان‌ها فطرتاً صداقت و راستگویی را دوست دارند و از دروغ و نیرنگ بیزارند. بنابراین، هرچه تولیدات ما فطری‌تر باشد، مخاطبان جهانی‌تری جذب خواهد کرد. هنر متعهد لزوماً شعاری نیست؛ قرآن پر از داستان‌های عمیق و انسانی است که می‌توانند الهام‌بخش آثار هنری باشند. مشکل زمانی پیش می‌آید که به جای پرداخت هنرمندانه، به شعارزدگی روی می‌آوریم. سینمای خوب می‌تواند هم ارزش‌های متعالی را ترویج دهد و هم جذابیت دراماتیک و هنری داشته باشد.

با این حال، برخی فیلم‌های ایرانی با نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی، گاهی در جشنواره‌های جهانی مورد استقبال قرار می‌گیرند. آیا این نشان نمی‌دهد که جامعه بین‌المللی به دنبال محتوایی متفاوت از آنچه شما توصیه می‌کنید، است؟

ما هنوز به طور جدی به تولید آثاری با محوریت فطریات نپرداخته‌ایم، اما معتقدم اگر این کار را به شکل هنرمندانه انجام دهیم، قطعاً مورد اقبال جهانی قرار خواهد گرفت. برخی آثار گذشته به دلیل سیاه‌نمایی یا سوژه‌های جنجالی مورد توجه جشنواره‌های خارجی قرار گرفته‌اند، اما آیا اینها واقعاً نماینده فرهنگ و هویت ما هستند؟ ما می‌توانیم هم اصیل باشیم و هم جهانی. به جای دنباله‌روی از سلیقه‌های زودگذر، باید آثاری خلق کنیم که هم ارزش هنری داشته باشند و هم هویت ایرانی-اسلامی ما را صادقانه منعکس کنند.

آیا شما معتقدید سینمای ایران در حال حاضر در مسیر انحطاط فکری است؟ این نگاه آیا نوعی بدبینی به سینمای معاصر نیست؟

نه بدبینم و نه قصد کلی‌گویی دارم. خوشبختانه آثار درخشان زیادی داریم که افتخار سینمای ایران هستند، اما متأسفانه برخی تولیدات به سمت ابتذال یا سطحی‌نگری پیش رفته‌اند. هشدار من برای جلوگیری از یک روند خطرناک است، نه نفی تمام دستاوردها. اگر امروز هوشیار نباشیم، فردا ممکن است بخشی از سینمای ما به ابزاری برای ترویج ضد ارزش‌ها تبدیل شود.

پیشنهاد عملی شما برای بهبود این وضعیت چیست؟

اولاً باید مدیران دلسوز و اندیشمند در رأس تصمیم‌گیری‌های فرهنگی قرار بگیرند. ثانیاً باید به فیلمسازان متعهد و خلاق میدان داد و از تولیدات ارزشمندشان حمایت کرد. متأسفانه برخی از این هنرمندان سال‌ها در انزوا بوده‌اند. همچنین نهادهای فرهنگی باید با برگزاری جلسات فکری، فضای گفتمان سالم را تقویت کنند. مهم‌تر از همه، باید به سمت خلق آثاری رفت که هم مخاطب داخلی را اقناع کنند و هم پیام‌های انسانی و الهی ما را به جهانیان منتقل کنند. امروز در دوران دین‌گریزی زندگی می‌کنیم و تنها راه نجات، بازگشت به ارزش‌های الهی بر پایه اخلاقیات و وجدانیات است.

مصادیق این وجدانیات و اخلاقیات چیست؟

کرامت انسانی، وفای به عهد، اخلاق‌مداری، رعایت حریم‌ها در سنین مختلف، اشتیاق به فرزانه شدن، هدف‌های الهی داشتن، و امیدواری از جمله این مصادیق هستند. نکته کلیدی این است که مفاهیم اخلاقی باید در بستر فرهنگ ایرانی-اسلامی ارائه شوند تا برای مخاطب آشنا و پذیرفتنی باشند. همچنین سینما نباید تصویری ناامیدکننده از جامعه ارائه دهد، بلکه باید امیدبخش باشد.

سینمای غرب چگونه با این مقولات برخورد می‌کند؟

این ارزش‌ها در همه جای دنیا فطری هستند، اما غرب از سال ۲۰۰۰ به بعد سعی کرده مفاهیمی مثل بی‌اخلاقی، تحقیر انسان و بی‌معنایی حریم‌ها را ترویج کند. گاهی هم با تحریف مفاهیم متعالی مثل “نجات‌بخشی”، سعی در جذب مخاطب دارد. هنرمندان ما باید با روشنگری، این موضوعات را برای مردم تبیین کنند.

سپاسگزارم از این گفتگوی صریح و مفید.

من هم از شما متشکرم. امیدوارم این گفتگوها تأثیرگذار باشد.

سینمای ایران در چنگال ابتذال؛ هشدار یک پیشکسوت!

اکبر سنگی، استاد پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران، با بیش از چهار دهه فعالیت هنری درخشان، چهره‌ای ماندگار در عرصه بازیگری کشور محسوب می‌شود. این هنرمند پرتلاش که متولد سوم فروردین ۱۳۳۲ در تهران است، مسیر هنری خود را از تئاترهای محلی آغاز کرد و با تحصیل در دانشگاه هنر تهران، پایه‌های علمی و آکادمیک هنر نمایش را فراگرفت. سنگی در دهه ۶۰ با حضور در نقش‌های کوچک سینمایی و تلویزیونی پا به عرصه هنر نهاد و به تدریج با خلق شخصیت‌های عمیق و تأثیرگذار، جایگاه خود را به عنوان یکی از بازیگران مطرح ایران تثبیت کرد.

ویژگی بارز بازیگری اکبر سنگی، تسلط کم نظیر او بر روان‌شناسی شخصیت‌ها و توانایی خلق نقش‌های پیچیده با لایه‌های عاطفی متنوع است. از فیلم‌های ماندگار او می‌توان به «یوسف هور»، «قلاده‌های طلا»، «مرگ کسب‌وکار من است» و «مرد نامرئی» اشاره کرد. در عرصه تلویزیون نیز آثار درخشان او در سریال‌هایی چون «نبردی دیگر», «سربداران»، «امام علی(ع)» و «در چشم باد» همواره در یاد مخاطبان باقی مانده است. سنگی علاوه بر بازیگری، به عنوان مشاور هنری، کارگردان تئاتر و مربی بازیگری نیز فعالیت داشته و همواره الگویی از اخلاق حرفه‌ای و تعهد هنری برای هنرمندان جوان بوده است. امروز در ۷۲ سالگی، این استاد بزرگ همچنان با همان شور و اشتیاق اولیه به خلق آثار هنری ارزشمند ادامه می‌دهد و هر نقش جدید او، گواهی بر پویایی و استمرار هنر ناب ایرانی است.پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی ­اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

استاد عزیز، با تشکر از حضورتان. اخیراً در جایی اظهارات تندی درباره سینمای ایران داشته‌اید و از “ابتذال کامل” سینما سخن گفتید. آیا واقعاً معتقدید سینمای امروز ایران به نقطه غیرقابل بازگشتی رسیده است؟ 

ببینید، من نزدیک به پنج دهه در این عرصه زحمت کشیده‌ام. وقتی می‌گویم سینما به ابتذال کامل رسیده، یعنی دیگر حتی آن محتوای حداقلی که روزی داشتیم هم ناپدید شده. آیا این همان سینمایی است که قرار بود پس از انقلاب “دانشگاه” باشد؟ امروز نه پیامی وجود دارد، نه پشتوانه فرهنگی، فقط تمسخر و سطحی‌نگری است. 

اما برخی می‌گویند سینمای امروز نسبت به گذشته واقع‌گراتر است و با زبان مردم صحبت می‌کند. مثلاً دیالوگ‌های خودجوش بازیگران را نشانه خلاقیت می‌دانند. 

این اسمش “خلاقیت” نیست! وقتی بازیگر بدون فیلمنامه هر چه دلش می‌خواهد جلوی دوربین می‌گوید، این آنارشی است. آیا مسئولان سینما به فرزندان خود اجازه می‌دهند چنین دیالوگ‌های ناهنجاری را تکرار کنند؟ من به شما می‌گویم: چه بسا یک فیلم بد، برابر با هشتاد بار خواندن یک کتاب مسموم است! امروز خیلی­ها وقتی از سینما بیرون می‌آیند، همان رفتارهای زشت فیلم‌ها را در زندگی واقعی اجرا می‌کنند. 

شما به “رقص آقایان” اشاره کرده­اید. این نگاه، نوعی حذف گزینشی اخلاق‌گرایانه نیست؟ 

مگر مسئله سر زن بودن یا مرد بودن فردی است که در فیلم­ ها می­رقصد… این برداشت غلطی است. مسئله “ابتذال نهادینه شده در فیلم­های سینمایی” است. قبل از انقلاب، در فیلم­ها با عرض پوزش کافه و رقاصه موج می­زد. چه شده که امروز همان مضامین را با ژست مدرن تکرار می‌کنند؟ تفاوتش چیست؟ فقط پوشش ظاهری تغییر کرده یا دیکته­ی نانوشته­ای در حال اجراست؟! آیا می­شود فهمید که مسئولین نظارتی و صنفی سینما ناآگاهانه یا عمداً این مسیر را طی می­کنند؟! 

خب با این شرایط، پیشنهاد عملی شما برای نجات سینما چیست؟ 

واقعاً باید تأسف خورد که به اصطلاح در سینما درد از ناله زیادتر شده است. به نظرم باید سه اقدام فوری در دستور کار قرار بگیرد. مسئولان باید به جای تعارفات و نان قرض دادن های باندی و جناحی، نشست اضطراری برقرار کنند و پروتکل­های شفافی برای نجات سینما و خط قرمزهای محتوایی تهیه و اجرا کنند. باید از مخاطبان واقعی به طور جدی و بدون جهت­گیری بازخورد بگیرند و به آن توجه کنند. باید سازندگان و مسئولان در قبال این آشی که پخته­اند، مسئولیت‌پذیر باشند و از خود بپرسند که آیا حاضرند این فیلم­ها را در حضور خانواده­شان تماشا کنند؟

و در پایان! آقای سنگی عزیز نگران­تر شدم؛ آیا امیدی به آینده سینمای ایران دارید؟ 

البته، اگر مدیران و مسئولان سینمایی به خواب رفته بیدار شوند، بله. ترس من این است که از خواب بیدار نشوند. آنوقت فاجعه است.  فقط یک جمله بگذارید به عنوان جمله­ی پایان بگویم… سینما آیینه جامعه است، اما این آیینه را زنگار بگیرد، تصویر جامعه تحریف می‌شود. تاریخ آینده، با این فیلم­ها چگونه در مورد جامعه­ی امروز ما قضاوت خواهد کرد؟ این مسئولیت سنگینی است که باید آن را به دوش کشید!

سپاسگزارم از صراحت شما. امیدواریم این هشدارها جدی گرفته شود. 

من هم از شما متشکرم، و امیدوارم باعث توجه بیشتر مسئولان امر باشد.

خروج از نسخه موبایل