رسانه سینمای خانگی- تدارک سینمایی تلویزیون برای هفتۀ دفاع‌مقدس

شبکه‌های سیما به مناسبت چهل و سومین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی، فیلم سینمایی، ویژه‌برنامه‌، مستند، روایت تاریخ جنگ و برنامه‌های گفتگو محور، پخش می‌کنند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سیما، شبکه‌های سیما به مناسبت چهل و سومین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی، پخش فیلم سینمایی، ویژه برنامه‌، مستند، روایت تاریخ جنگ و برنامه‌های گفتگو محور را با هدف تبیین تاریخ و فرهنگ دفاع مقدس و یاد و تکریم حماسه‌آفرینان در دستور کار دارد.

شبکه یک سیما

ویژه برنامه «حماسه خوان» یک مجله ترکیبی با حضور فرماندهان، رزمندگان و یادگاران دفاع مقدس است که به بازخوانی عملیات دفاع مقدس، دفاع مقدس در بیان امام (ره) و رهبر معظم انقلاب می‌پردازد.

مینی‌سریال «عاشورا» هم با شروع هفته دفاع مقدس از شنبه یکم مهر تا جمعه هفتم مهر هر شب ساعت ۲۲:۱۵ پخش می‌شود.

برنامه «صبح بخیر ایران» با دعوت از مهمانان مرتبط با هفته دفاع مقدس و پخش سرود و آیتم های مرتبط در هفته دفاع مقدس روی آنتن خواهد رفت.

برنامه «ایران امروز» به شهدای دفاع مقدس می‌پردازد و برنامه «سیمای خانواده» نیز با حضور خانواده شهدای خاص و دارای چند شهید در این ایام روی آنتن می‌رود.

همچنین برنامه «دال» با موضوع عکاسان دفاع مقدس در ۷ قسمت از شنبه یکم مهر ساعت ۱۸:۳۰ و مستند «در لباس سربازی» یکشنبه ۲ مهر ساعت ۱۲:۳۰ پخش خواهند شد.

شبکه دو سیما

مجموعه نمایشی «سیمرغ» به مدت ۴۵ دقیقه در این هفته در ساعت ۱۳:۵۵ روی آنتن می‌رود. این مجموعه تلویزیونی روایت‌گر زندگی و رشادت‌های ۲ تن از خلبانان هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران یعنی شهید احمد کشوری و علی‌اکبر شیرودی است.

انیمیشن «سلام بر ابراهیم» در ۱۲ قسمت به مدت ۲۸ دقیقه در ساعت ۱۳:۱۰ به مناسبت دفاع مقدس برای گروه سنی نوجوانان و بزرگسالان در قالب نمایشی پخش خواهد شد.

برنامه ترکیبی «جَنگ دوست‌داشتنی» ساعت ۲۳ روی آنتن این شبکه می‌رود. «جَنگ دوست‌داشتنی» برنامه‌ای گفتگومحور تولید مرکز بسیج سازمان با موضوع زیبایی‌های جنگ است که با داشتن حال و هوای طنز به موضوع دفاع مقدس هم می‌پردازد.

مجموعه «بهترین تابستان من» سریال نمایشی طنز مرتبط با موضوع دفاع مقدس است که هر روز ساعت ۱۷:۳۰ پخش می‌شود.

«نام‌ها» یک کمیک استریپ است که در مدت زمان ۳۰ دقیقه تدارک دیده شده است که هر روز ساعت ۱۹:۵۰ پخش می‌شود و هر قسمت به زندگی‌نامه یکی از شهدای بزرگ هشت سال دفاع مقدس می‌‎پردازد.

«خیلی دور خیلی نزدیک» برنامه ۹ دقیقه‌ای است که ۳۰ دقیقه بامداد روی آنتن می‌رود. این مجموعه با فضای نوستالژی دهه ۶۰ که گلچین تولیدات مطرح سیما در دهه ۶۰ و ۷۰ با موضوع دفاع مقدس است، پخش می‌شود.

مستندهای شاخص در حوزه دفاع مقدس با عناوین «خاطرات موتورسیکلت»، «دستمال سرخ‌ها»، «ننه قربان»، «جهاد در مدار جاده»، «گلدان قاطر ریزه»، «ایستاده بر موج»، «زنان جبهه شمال»، «شهرک دارخوین» هر شب ساعت ۲۳ پخش می‌شود.

به مناسبت هفته دفاع مقدس «جشنواره فیلم‌های داستانی کوتاه» به همت تأمین برنامه شبکه دو سیما، از شنبه اول مهر هر شب ساعت ۲۱:۱۰ در جدول پخش سریال شبانگاهی این شبکه جانمایی شده است.

در این‌جشنواره فیلم‌های کوتاه داستانی که توسط کارگردان‌های مختلف با موضوع دفاع مقدس ساخته شده‌اند انتخاب شده و هر شب چند فیلم در باکس سریال شبکه دو به نمایش درخواهد آمد.

شبکه سه سیما

مجموعه مستند «فرمانده جنگ» روایتی تحلیلی بر مبنای پژوهشی ۲ ساله است که در گروه مستند مرکز بسیج صدا و سیما تولید شده و با انجام مصاحبه با پژوهشگران دفاع مقدس و استفاده از آرشیوهای مرتبط، تصمیمات قاطع و راهبردی حضرت امام (ره) را بررسی و موشکافی می‌کند. دغدغه اصلی ساخت این اثر از آنجایی شکل گرفته که این موضوع همواره از تاکیدات رهبر معظم انقلاب بوده و ایشان از عدم توجه به نقش حضرت امام رضوان‌الله در دوران مقدس گلایه داشتند و پرداختن به این موضوع را از اهالی فکر و هنر مطالبه کردند.

این مجموعه به تهیه‌کنندگی و کارگردانی حمیدرضا حیدری در چهار قسمت تولید شده و در ایام هفته دفاع مقدس از شبکه سه سیما پخش خواهد شد.

برنامه «سلام صبح بخیر» به مناسبت هفته دفاع مقدس با حضور مهمانان کشوری، لشگری و همچنین رزمندگان و آزادگان پخش می‌شود. همچنین در بخش‌هایی از برنامه راویان دفاع مقدس به روایت‌گری این حماسه بزرگ می‌پردازند.

برنامه گفتگومحور «طبیب» نیز منعطف با این ایام هر روز ساعت ۱۱ پخش می‌شود. این برنامه به مناسبت این هفته میزبان رزمندگان و پزشکان دوران دفاع مقدس است.

«خودمونی» نیز در ایام هفته دفاع مقدس هر روز ساعت ۱۹:۳۰ پخش می شود.

شبکه چهار سیما

«چاووش» یک برنامه ترکیبی به مدت زمان ۹۰ دقیقه است که روزهای یکشنبه تا پنجشنبه ساعت ۲۲:۳۰ پخش می‌شود. این برنامه از منظر فرهنگی، اجتماعی و اندیشه‌ای به بازخوانی هشت ‌سال دفاع جانانه مردم ایران از سرزمین‌شان می‌پردازد. این ویژه‌برنامه دفاع مقدس از چهارشنبه ۲۹ شهریور آغاز شده است.

«مرصع» در هفته دفاع مقدس روزهای پنجشنبه ساعت ۱۹ به مدت ۶۰ دقیقه پخش می شود و هنرهای تجسمی از دلاوری رزمندگان را به تصویر می‌کشد.

«نقد سینما» در هفته دفاع مقدس نگاهی به سینمای جنگ و دفاع مقدس خواهد داشت. این برنامه جمعه شب‌ها ساعت ۲۲:۳۰ پخش می‌شود.

از دیگر برنامه‌های ویژه هفته دفاع مقدس می‌توان به پخش فیلم سینمایی «آبادان یازده ۶۰» اشاره کرد که در روز جمعه ۳۱ شهریور ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه چهار پخش می‌شود.

همچنین ۲ مستند با عنوان «فرماندهان؛ (شهید زین‌الدین)» و «فرماندهان (شهید فکوری)» جمعه ۳۱ شهریور و جمعه ۷ مهر ساعت ۲۲ به روی آنتن شبکه چهار می‌رود.

شبکه پنج سیما

«رنگ دفاع» عنوان برنامه‌ای ۱۰ قسمتی درباره هنر نقاشی و گرافیک با موضوع دفاع مقدس است که از جمعه ۳۱ شهریور، همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس حوالی ساعت ۲۲ به مدت ۱۰ شب از شبکه پنج سیما پخش می‌شود.

مستند «آبروی کوچه‌ها» هم به ذکر خاطرات و صحبت با خانواده و هم‌رزمان شهید می‌پردازد.

برنامه‌های «سلام تهران»، «تهران بیست»، «در شهر»، «در استان» و «به خانه برمی‌گردیم» معطوف به هفته دفاع مقدس روانه آنتن می‌شوند.

شبکه آموزش

مستند «در لباس سربازی» روایتی ویژه از حضور رهبر انقلاب در جبهه‌ها از نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی تا ترور ایشان در تیر سال ۶۰ است. این برنامه در هفته دفاع مقدس هر شب ساعت ۲۳:۳۰ از شبکه آموزش پخش می‌شود.

مجموعه «سینمای مقدس» با بررسی فنی و هنری فیلم‌های جنگی ایرانی، در هفته دفاع مقدس هر شب ساعت ۲۴ روی آنتن شبکه آموزش سیما می‌رود. در هر قسمت از این برنامه به یک فیلم شاخص سینمای دفاع مقدس پرداخته و در ابتدای هر قسمت درباره فیلم مورد نظر و آثار مشابه آن صحبت می‌شود.

در این مجموعه فیلم‌های «خداحافظ رفیق»، «دیده‌بان»، «هور در آتش»، «پرواز در شب»، «دکل»، «بر بال فرشتگان»، «تونل»، «خلبان»، «سجاده آتش»، «فرزند خاک»، «دوئل»، «شیار ۱۴۳»، «ایستاده در غبار» و «اروند» با حضور و مصاحبه با عوامل فیلم مورد بررسی قرار می‌گیرد.

سینماگرانی همچون سیداحمد میرعلایی، محمدعلی باشه‌آهنگر، شبنم مقدمی، علیرضا زرین‌دست، سعید سعدی، عبدالحسن برزیده، جمال شورجه، رضا ایرامنش، مهدی فقیه، جلیل فرجاد، علی دهکردی و … در این برنامه جلوی دوربین رفته‌اند.

مستند «سنگربان» که به معرفی شهید ایرج دستیاری اولین شهید هشت سال دفاع مقدس در امیدیه می‌پردازد، یکشنبه دوم مهر ساعت ۱۷:۳۰ از شبکه آموزش پخش می‌شود.

شبکه قرآن و معارف سیما

ویژه‌برنامه زنده «شب‌های پر ستاره» به مناسبت هفته دفاع مقدس با روایتگری حاج حسین یکتا و مرور خاطرات دفاع مقدس از گلزار شهدای بهشت زهرا (س) از پنج‌شنبه سی‌ام شهریور تا یکشنبه دوم مهر هر شب ساعت ۲۰:۴۵ روی آنتن شبکه قرآن و معارف سیما می‌رود.

ویژه‌برنامه «کلمه طیبه» در ۷ قسمت ۱۵ دقیقه ای از روز شنبه ۱ مهر ساعت ۱۱ پخش خواهد شد.

شبکه قرآن و معارف سیما با هماهنگی معاونت عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، به سراغ پیشکسوتان دینی و قرآنی ارتش رفته و پرسش‌هایی در خصوص جایگاه ارتش ایران اسلامی، قبل و بعد از انقلاب اسلامی را مطرح می‌کند که پاسخ‌های این پرسش‌ها محتوای اصلی برنامه را تشکیل می‌دهد.

سری اول این مجموعه، شامل گفتگو با ۷ نفر از امرای ارتش، به نام‌های امیردربندی از نیروی زمینی، جانباز سرافراز ایران‌نژاد از نیروی دریایی سیرجان، استاد سلیمی از نیروی هوایی، امیر ماهینی و امیر باباجانی از نیروی هوایی، امیر جعفری و امیر پولادی از نیروی زمینی، است.

انیمیشن «سلام ابراهیم» به مناسبت ایام هفته دفاع مقدس حوالی ساعت ۱۵:۳۰، از آنتن شبکه قرآن و معارف سیما پخش می‌شود. این انیمیشن با محوریت وقایع و اتفاقاتی که در مناطق جنگی برای شهید ابراهیم هادی، رخ داده است، با قالب داستانی، بیننده کودک و نوجوان را مخاطب قرار می‌دهد.

مستندهای تلویزیونی با موضوع و محوریت زندگی و جانفشانی‌های رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس روزهای فرد و جمعه حوالی ساعت ۲۳ در ایام هفته دفاع مقدس از شبکه قرآن و معارف سیما پخش می‌شود.

شبکه جام جم سیما

گروه برنامه‌ساز «دل روشنی» در ایام هفته گرامیداشت دفاع مقدس به استان ایلام سفر خواهد کرد. این برنامه هر شب ساعت ۲۲:۳۰ به صورت زنده و به مدت ۹۰ دقیقه از ۳۱ شهریور تا ۵ مهر روی آنتن می‌رود.

«مدافعان بدون مرز» کاری از گروه سیاسی شبکه، که در ۲ قسمت ۲۰ دقیقه‌ای به روایت حضور افراد خارجی و غیر ایرانی در دفاع مقدس می‌پردازد.

ویژه‌برنامه «کنکاش» به دستاوردهای سیاسی دفاعی و اقتصادی دفاع مقدس و تحلیل فرمایشات رهبر انقلاب اختصاص خواهد داشت.

مجموعه «پلاک عاشقی»، در ۷ قسمت ۵۵ دقیقه‌ای به مقوله تاثیر دفاع مقدس و جنگ بر هنرهای هفت‌گانه از جمله سینما، موسیقی، عکاسی، هنرهای تجسمی، شعر و ادبیات، رادیو و تلویزیون و رسانه و تئاتر می‌پردازد.

ویژه‌برنامه‌های تلویزیونی «رادیو فتح» و «قرن ۱۴» با موضوع بازخوانی تاریخ هشت سال جنگ تحمیلی و مصاحبه با سرداران و فرماندهان دفاع مقدس پخش می‌شود.

همچنین سریال «سوران»، مستند «خاطرات موتورسیکلت»، انیمیشن «بچه‌های شهر خرم» و فیلم‌های سینمایی «بید مجنون»، «هور در آتش»، «زخم شانه حوا»، «موقعیت مهدی»، «تونل» و «آبادان یازده ۶۰» برای این ایام تدارک دیده شده است.

شبکه سلامت

شبکه سلامت برای هفته دفاع مقدس ویژه‌برنامه‌هایی را از ۳۱ شهریور به مدت یک هفته برای مخاطبان خود در نظر دارد.

از جمله این برنامه‌ها می‌توان به برنامه «پنجره باز» که هر شب ساعت ۲۳روی آنتن می‌رود اشاره کرد.

این شبکه مستندهایی را نیز آماده پخش دارد. مستند «پاکبازان» که فعالیت‌های پزشکی در ۸ سال دفاع مقدس را نشان می‌دهد، ۲ مهر ساعت ۱۲:۴۵ پخش می‌شود.

«سپید جامگان» از اول مهر تا هفتم مهر هر شب ساعت ۱۹، «هم پدر، هم مادر» روز ۱ مهر ساعت ۱۸:۳۰، «رسم عاشقی» ۲ مهر ساعت ۲۰ از جمله مستندهای ویژه هفته دفاع مقدس این شبکه هستند.

مجموعه «خاطرات ناتمام» که خاطرات پزشکان دفاع مقدس را مرور می‌کند از اول تا هفتم مهر هر روز ساعت ۱۸ روی آنتن شبکه سلامت می‌رود. همچنین برنامه «دوربین سلامت» هر روز گفتگویی با کادر درمان فعال در دفاع مقدس دارد.

فیلم سینمایی «شیدا» با رابط ناشنوایان جمعه ۳۱ شهریور پخش می‌شود و برنامه «مثبت سلامت» هر روز میزبان مسئولان و کادر درمان فعال در دفاع مقدس می‌شود.

شبکه نمایش

همزمان با هفته گرامیداشت دفاع مقدس چندین اثر سینمایی از شبکه‌ نمایش سیما پخش می‌شود.

فیلم‌های سینمایی «دیده‌بان»، «دوئل»، «سرزمین خورشید»، «از کرخه تا راین»، «یدو»، «لیلی با من است»، «اخراجی‌ها» و «تنگه ابوقریب» جمعه ۳۱ شهریور تا جمعه ۷ مهر روی آنتن می‌رود.

شبکه نسیم

«قاب عاشقی» برنامه شبانگاهی این شبکه است که هر شب به مرور فیلم‌های جنگی با حضور عوامل از جمله کارگردان، تهیه‌کننده و … می پردازد. این برنامه از ساعت ۱۹:۳۰ جمعه ۳۱ شهریور پخش می‌شود.

«نسیم آوا» ساعت ۱۹ در این ایام به پخش آهنگ‌ها و موسیقی‌های انقلابی در دوران دفاع مقدس خواهد پرداخت. این برنامه از جمعه ۳۱ شهریور روی آنتن می‌رود.

«جنگ دوست داشتنی»، «نسیما» و «خوش نمک» نیز در این ایام روی آنتن می‌روند.

شبکه امید

در این شبکه برنامه «نورا» و مسابقه «راز جزیره» با موضوع دفاع مقدس پخش خواهد شد. همچنین «مهمان مامان»، «سفر قند»، «بچه اینجا»، «پولیس پولیس»، «لبخند سرو»، «فرزندان روح‌الله»، روایتی از «روایات فتح» و مستندهای «نبرد فانتوم‌ها» و «صیاد» از دیگر برنامه‌های شبکه امید در این ایام است.

همچنین میان برنامه‌ها و کلیپ‌های ویژه دفاع مقدس با عناوین «سیره شهدا»، «روایت سلیمانی»، «نقشی از شهدا»، «رسم شهادت»، «در لباس سربازی»، «رسم جهاد» و … نیز روی آنتن می‌رود.

همچنین پنج قصه از «قصه‌های مجید» نیز از ۱ مهر تا پنجم مهر هر روز ساعت ۱۸ از شبکه امید پخش می‌شود.

شبکه افق

مستند «روایت معیار» در ۵ قسمت ویژه هفته دفاع مقدس از شنبه ۱ مهر ساعت ۲۰ با روایتی معیار و مستند از تاریخچه دفاع مقدس همراه با پخش اسناد منتشر نشده و دست نخورده پخش می‌شود.

مستند «مدیرکل و ما» پنجشنبه ۳۰ شهریور ساعت ۲۰ با بررسی سریال سوری «مدیرکل» و پرداختن به این سریال پرمخاطب سوری در ایران و همچنین گفتگو با عوامل و بازیگران این سریال پرطرفدار و بررسی وضعیت آن‌ها پس از جنگ سوریه پخش می‌شود.

مستند «پرده خوانی سینمای جنگ» در ۴ قسمت پنجشنبه‌ها ساعت ۲۲ پخش می‌شود. این مستند مروری بر تولیدات فیلم های اجتماعی دفاع مقدس از ابتدا تا کنون و تحلیل و بررسی آن‌ها با حضور کارشناسان، کارگردانان و تهیه‌کنندگان این فیلم‌ها دارد.

«رهبران استقلال»، «رویش‌های ما»، «سلام به آینده»، «اینجا آسمان»، «تجربه ماندگار» و «برای تاریخ» از دیگر مستندهای این شبکه برای پخش است.

رسانه سینمای خانگی- نشد که به جلسات مخفی «حجتیه» نفوذ کنیم

امیر عباس کنعانی کارگردان مستند «مقدس‌نما» با موضوع تحرکات انجمن حجتیه علیه جریان انقلاب اسلامی، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این مستند پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، امیرعباس کنعانی کارگردان مستند «مقدس نما» به بهانه رونمایی از این مستند، در گفتگو با مهر درباره آن توضیح داد: ساخت مستند «مقدس‌نما» از آنجایی آغاز شد که احساس می‌کردم همواره در جمع بچه‌های حزب‌اللهی و مذهبی، شاهد تقابل ۲ نگاه نسبت به اسلام هستیم؛ عده‌ای اسلامی بی‌تفاوت به همه چیز را می‌خواهند و تنها قایل به حفظ دین خود هستند. در مقابل اما تفکری هست که ما به آن پایبند هستیم و آن هم اسلامی سیاسی است. برای بررسی این تقابل بود که به سوژه انجمن حجتیه رسیدیم.

وی افزود: زمانی که این انجمن پیش از انقلاب و در حد فاصل سال‌های ۳۲ تا ۴۲ تأسیس شد، اکثر علما در موضع مبارزه با بهائیت از آن حمایت می‌کردند اما از سال ۴۲ به بعد که نهضت امام خمینی (ره) برای مبارزه با شاه کلید خورد، آرام‌آرام تقابل آن‌ها با این جریان عیان شد تا جایی که در دهه ۵۰ این انجمن همکاری‌هایی را با ساواک داشت. در حالی که بیشتر اعضای ساواک از همان بهاییان بودند. بهانه‌شان هم تنها این بود که بتوانند فعالیت خود را ادامه دهند.

این مستندساز ادامه داد: عده‌ای از مبارزان در جریان نهضت امام خمینی (ره) در مسیر مبارزه با رژیم پهلوی دستگیر، تبعید و حتی اعدام می‌شدند، این گروه در حال همکاری با ساواک بودند. ما سراغ این موضوع رفتیم که در مبارزه با فرقه ضداسلامی بهاییت، ۲ گروه به ظاهر در حال مبارزه بودند، یکی نهضت امام خمینی (ره) و دیگری همین انجمن حجتیه و این سوال را مطرح کردیم که واقعاً فعالیت کدام یک منجر به موفقیت شده است. انجمن حجتیه هیچ‌گاه نمی‌توانست خطر این فرقه را دفع کند و این جریان امام (ره) بود که پایگاه این فرقه را در ایران از بین برد. سعی کردیم در این روایت تاریخی تقابل باورمندان به اسلام سیاسی و اسلام سکولار را نشان دهیم.

آرشیو تصویری از انجمن حجتیه موجود نیست

کنعانی درباره استفاده از مستندات مربوط به انجمن حجتیه و فرقه بهائیت در این مستند هم گفت: مستندات مربوط به بهائیت بیشتر مکتوب بود و متن‌هایی از آن‌ها بود که صراحتاً می‌گفتند ما باید اسلام را از بین ببریم. صوتی که از اعضای این گروه در فیلم می‌شنویم هم یک صوت بازسازی شده بر مبنای یکی از همین متون است. ما هرچه گشتیم، نوار مربوط به آن جلسه را پیدا نکردیم تا بتوانیم از اصل صوت استفاده کنیم. درباره انجمن حجتیه هم آرشیوی که در اختیار داشتیم بیشتر عکس بود و آرشیو ویدئویی از آن‌ها تقریباً وجود ندارد. این آرشیوهای تصویری را هم از مستندی که خودشان درباره خودشان ساخته بودند به دست آوردیم. در مرکز اسناد و آرشیو صدا و سیما، هیچ عکس، فیلم و صدایی از انجمن حجتیه نبود که بتوانیم به راحتی به آن‌ها دسترسی داشته باشیم.

اینکه چرا به امروز انجمن حجتیه نپرداختیم هم به حساسیت برخی نهادهای امنیتی مربوط می‌شود. حتی خود انجمن هم چند لایه امنیتی برای خود تعریف کرده است که وقتی چند نوبت خواستیم با عضویت جعلی در این انجمن، در جلسات‌شان حضور پیدا کنیم موفق نشدیم

کارگردان مستند «مقدس‌نما» درباره گفتگو با کارشناسان و حضور برخی چهره‌های تکراری در این مستند هم گفت: ما برای گفتگوهای کارشناسی به خیلی از افراد رو انداختیم. خیلی‌ها وقتی اسم انجمن حجتیه را می‌شنیدند حاضر به گفتگو نمی‌شدند. در حالی که برخی از آن‌ها حتی کتاب در این موضوع داشتند اما با اعلام اینکه ما تخصصی نداریم، این موضوع را از سرشان باز می‌کردند. به همین دلیل در این مستند تنها سه مصاحبه داریم و بیشتر حرف‌های تند و تیز هم مربوط به عباس سلیمی‌نمین است.

وی درباره تمرکز روایت این مستند بر تصاویر آرشیوی هم توضیح داد: از آنجایی که هدف اصلی ما ارائه یک روایت تاریخی بود، تلاش کردیم با اسناد موجود و تصاویر آرشیوی، این روایت را مستند کنیم.

کنعانی درباره فعالیت دنباله‌دار بهاییان و بازمانده‌های انجمن حجتیه در تاریخ معاصر و عدم اشاره به این موضوع در مستند هم گفت: ما ابتدا می‌خواستیم به امروز انجمن حجتیه هم بپردازیم اما اینکه به بهاییت نپرداختیم، کاملاً عامدانه بود چرا که می‌خواستیم تمرکزمان بر روی تقابل حجتیه با نهضت امام خمینی (ره) باشد. البته ناگزیر بودیم به اندازه‌ای به بهاییت و تقابل آن با اسلام بپردازیم تا بعد بتوانیم درباره مسیرهای مبارزه با این فرقه حرف بزنیم. اینکه چرا به امروز انجمن حجتیه نپرداختیم هم به حساسیت برخی نهادهای امنیتی مربوط می‌شود. حتی خود انجمن هم چند لایه امنیتی برای خود تعریف کرده است که وقتی چند نوبت خواستیم با عضویت جعلی در این انجمن، در جلسات‌شان حضور پیدا کنیم موفق نشدیم. در لایه‌های امنیتی به راحتی سابقه رسانه‌ای ما را استخراج می‌کردند و متوجه می‌شدند وابسته به نهادهای انقلابی هستیم.

وی افزود: انجمن حجتیه معروف است که حساسیت بالایی بر روی تشکیلات خود دارند و اصلاً اجازه نمی‌دهند فرد غریبه به جمع‌شان وارد شود. این انجمن هنوز فعال هستند اما با اسم و رسم فعالیت نمی‌کنند و گاهی باید یک سخنرانی و منبر را دنبال کنید تا متوجه شوید که همان حرف‌ها را می‌زنند. حتی مراسم و هیأت‌های مذهبی خاص خود را دارند که گاهی مخاطب عمومی هم به آن وارد می‌شود اما کسی متوجه ماهیت واقعی آن‌ها نمی‌شود. در شهر تهران هم بیشتر تمرکز آن‌ها حوالی منطقه یک شهر است.

فعالیت رسانه‌ای بهاییان علیه اسلام و ایران

کارگردان مستند «مقدس‌نما» در ادامه درباره حساسیت‌های رسانه‌ای بر روی موضوع بهاییت در ایران گفت: برخی کارمندان رسانه‌های فارسی زبان مانند بی‌بی‌سی اساساً بهایی هستند. حتی گروه‌هایی که در این رسانه‌ها علیه انقلاب اسلامی تولید محتوا می‌کنند، ریشه در فعالیت بهاییان علیه جمهوری اسلامی دارند. اینگونه نیست که بگوییم آن‌ها امروز فعالیتی علیه اسلام ندارند. حتی برخی معتقدند آن‌ها پایگاه‌هایی هم در کشور دارند تا علیه انقلاب و اسلام فعالیت داشته باشند. این‌ها حتی دین رسمی هم محسوب نمی‌شوند و فرقه‌ای هستند که نهایت ۲۰۰ سال قدمت دارند. از نگاه اسلام هم معتقدان به این فرقه، قطعاً مرتد هستند.

کنعانی درباره زمان صرف شده برای تولید این مستند هم گفت: «مقدس‌نما» در طول ۲ سال ساخته شد اما در این مدت فعالیت پیوسته نداشتیم. در چند نوبت تولید پروژه متوقف شد و به همین دلیل فرآیند ساخت آن کمی با کندی پیش رفت. نزدیک به ۵ ماه هم پژوهش برای ساخت این مستند داشتیم.

این کارگردان درباره عدم استفاده از نریتورهای مطرح برای این مستند هم توضیح داد: قصد ما استفاده از استاد ناصر طهماسب بود اما در پاسخ به دعوت ما گفتند که دیگر کارهای سیاسی را صداپیشگی نمی‌کنم. در مشورتی که با عوامل داشتیم هم تصمیم گرفتیم صدای ناآشناتری را انتخاب کنیم تا از صداهای تکراری مستندهای مشابه انقلابی هم فاصله بگیریم.

رسانه سینمای خانگی- «پدر طالقانی» نقد می‌شود

همزمان با سالروز درگذشت آیت الله طالقانی، جلسه نقد و بررسی مستند «پدر طالقانی» به کارگردانی محمدعلی محمددوست در فرهنگسرای اشراق برگزار می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، جلسه نقد و بررسی مستند «پدر طالقانی» روز دوشنبه ۲۰ شهریور ماه در فرهنگسرای اشراق برگزار می‌شود. در این جلسه پس از نمایش مستند، فاطمه معصومی به نقد این اثر سینمایی می‌پردازد.

مستند سینمایی «پدر طالقانی» به تهیه‌کنندگی اباذر صالحیان و کارگردانی محمدعلی محمددوست، روایتی متفاوت از زندگی آیت‌الله طالقانی است و زندگی این عالم را در قالب یک مستند بازسازی به تصویر می‌کشد.

برای ساخت این مستند، با ۵۰ نفر از کسانی که از نزدیک آیت الله طالقانی را می‌شناختند و افرادی از جناح‌های مختلف سیاسی، مصاحبه شده است. این مستند تولید مشترک سازمان هنری رسانه‌ای اوج و شبکه افق است.

آیت الله سیدمحمود طالقانی، از مبارزان دوره پیش از انقلاب و یکی از مهم‌ترین و متفاوت‌ترین چهره‌های انقلاب اسلامی است.

مراسم نقد و بررسی مستند «پدر طالقانی» روز دوشنبه ۲۰ شهریور ماه از ساعت ۱۶ در فرهنگسرای اشراق برگزار می‌شود. فرهنگسرای اشراق واقع در فلکه دوم تهرانپارس، انتهای خیابان جشنواره، خیابان جعفرپناه واقع است.

رسانه سینمای خانگی- درخواست ۳۷۷ نوجوان برای خبرنگاری سینما

مسئول کمیته خبرنگاران نوجوان سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان از ثبت نام ۳۷۷ نوجوان در فراخوان جذب و آموزش خبرنگاران نوجوان خبر داد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سی و پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان، مسئول کمیته خبرنگاران نوجوان سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان از ثبت نام ۳۷۷ نوجوان در فراخوان جذب و آموزش خبرنگاران نوجوان خبر داد.

بهناز عابدی با بیان اینکه مهلت ثبت‌نام برای نوجوانان علاقه‌مند به فعالیت در این رویداد بین‌المللی به عنوان خبرنگار در روز چهارشنبه ۱۵ شهریور به پایان رسید، گفت: ۲۶۱ دختر و ۱۱۶ پسر در این فراخوان که ویژه نوجوانان ۱۲ تا ۱۶ سال بود، ثبت‌نام کرده‌اند که این تعداد متقاضی حکایت از رشد سه برابری شمار ثبت‌نام‌کنندگان در مقایسه با جشنواره سی و چهارم با ۱۱۵ نفر دارد.

وی افزود: با پایان مهلت ثبت‌نام، جزوه آموزشی در اختیار این افراد قرار گرفته است تا با مطالعه آن بتوانند در آزمون شرکت کرده و به سوالات پاسخ دهند.

عابدی با اشاره به اینکه آزمون خبرنگاران نوجوان جشنواره سی و پنجم در روز ۲۱ شهریور برگزار خواهد شد، اظهار کرد: برای راحتی کار نوجوانان و خانواده‌های آنها، این آزمون به صورت غیرحضوری و برخط برگزار می‌شود و پس از آن، چنانچه منتخبان، بیشتر از حد نصاب ظرفیت مورد نیاز باشند، مرحله مصاحبه و همچنین سوابق افراد نیز در دستور کار کمیته قرار می‌گیرد.

به گفته مسئول کمیته خبرنگاران نوجوان سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان، در نهایت ۴۰ خبرنگار نوجوانی که بیشترین توانمندی و استعداد در حوزه خبر و سینما را دارند، جذب این کمیته می‌شوند و تا پیش از آغاز رسمی جشنواره (۱۵ مهر)، در قالب کارگاه‌های مختلف، آموزش‌های لازم را فرا می‌گیرند.

سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان با دبیری مجید زین‌العابدین و با مشارکت سازمان سینمایی، بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری اصفهان از پانزدهم تا بیستم مهر ماه سال جاری (۷ تا ۱۲ اکتبر ۲۰۲۳) در اصفهان برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «طیب» و روایتی از زندگی او

طیب حاج‌رضایی از شخصیت‌های پیچیده اما ماندگار در تاریخ معاصر است که هر چند در مقطعی برای خدمت به شاه به خیابان آمد و فریاد کشید اما سرانجام برای باور به حسین(ع) جان داد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، تاریخ معاصر ایران مملو از شخصیت‌های کوچک و بزرگی است که فارغ از نقشی که در رقم خوردن تحولات سیاسی و اجتماعی داشته‌اند، هر یک منش و مشخصه رفتاری خاص خود را در حافظه جمعی ایرانیان نمایندگی می‌کنند. طیب حاج‌رضایی یکی از همین شخصیت‌هاست که یادآوری نامش با صفاتی همچون «مرام»، «معرفت»، «آزادگی» و مهمتر از همه «عشق به امام حسین (ع)» عجین است.

«طیب» که بود؟

«مرحوم طیب حاج‌رضایی که شهره بود، هر نوع بدی را در آن زمان انجام داده، در عین حال چند امتیاز داشت؛ یکی اینکه در دهه عاشورا چند روضه‌خوانی داشت و در این دهه به سر خودش گل می‌مالید و جلوی در حسینیه می‌نشست.» زنده‌یاد حبیب‌اله عسگراولادی که از چهره‌های شناخته‌شده عرصه مبارزات انقلابی، در مصاحبه‌ای اینگونه به معرفی طیب می‌پردازد و ادامه می‌دهد: «یکی دیگر از کارهایش این بود که در یکی از شب‌های سوم یا هفتم یا شب اربعین امام حسین (ع)، دسته‌ای حرکت می‌داد که تمام هیأت و دستجات معروف هم کمک می‌کردند و این دسته، یک دسته بسیار بزرگی بود و خود طیب در آنجا گل به پیشانی مالیده، در جلوی دسته حرکت می‌کرد.»

اما نام طیب حاج‌رضایی با ۲ رویداد تاریخی در تاریخ معاصر ایران گره خورده است، یکی کودتای ۲۸ مرداد که طیب در میان حامیان شاه و علیه دکتر مصدق در آن ایفای نقش کرد و یکی قیام ۱۵ خرداد که این بار او در حمایت از امام خمینی (ره) و علیه شاه به خیابان آمد که این دومی به قیمت جانش تمام شد. اتفاقاً آنچه مسیر زندگی طیب حاج‌رضایی را در قیاس با دیگر قلدرهای حاضر در کودتای ۲۸ مرداد مانند شعبان بی‌مخ، متمایز کرده است، همین سرنوشت متفاوتی است که او به‌واسطه ارادت ویژه‌ای که به دستگاه اباعبدالله (ع) داشت، برای خود رقم زد.

طیب که متولد سال ۱۲۹۰ بود، در سال ۱۳۴۲ و در حالی که تنها ۵۲ سال داشت، به اتهام مشارکت در قیام ۱۵ خرداد، از سوی دستگاه پهلوی محاکمه و به اعدام محکوم شد. آبان‌ماه همان سال هم این حکم در پادگان حشمتیه تهران اجرا و او با چشمانی بسته تیرباران شد.

طیب حاج‌رضایی در لحظه انتقال برای اجرای حکم اعدام

«طیب» چه کرد؟

آنچه جایگاه طیب را به‌رغم سابقه ارادتش به شاه و حتی خدمت به دربار در واقعه ۲۸ مرداد، متمایز کرده است، مربوط به ایستادگی او بر باورها و خطوط قرمز اعتقادی‌اش بود.

مسعود ده‌نمکی که در کنار کارگردانی سینما و در مقام یک پژوهشگر کتابی با عنوان «طیب‌خان» را با نگاهی به زندگی طیب حاج‌رضایی تدوین کرده است، در بخشی از این کتاب روایتی جالب درباره کنش‌های مذهبی او به ویژه در ایام محرم ارائه می‌کند. ده‌نمکی آورده است: «بنابر اظهارات شاهدان عینی، در آن روزگار بیش از سی علامت کوچک و بزرگ، پیشاپیش دسته طیب حرکت می‌کرده‌اند و او این شکوه و عظمت بی‌نظیر را بی‌هیچ منت و توقعی در اختیار نهضت قرار داد. شیخ‌حسن عبداللهی درباره چاپ تصاویر امام (ره) می‌گوید: یک روز طیب‌خان به من گفت: می‌تونی یک مقدار عکس آقا برام بیاری، می‌خوام تو دسته رو علم‌ها بزنم … طیب‌خان می‌دانست که در کار چاپ هم هستم، من رفتم از یک چاپچی چند عکس امام (ره) گرفتم و تکثیر کردیم و زدیم روی علم و پرچم‌ها … رژیم تمام امکانات و افراد خود را در قالب مأموران مخفی، در بین عزاداران به‌منظور کسب اخبار و آمادگی لازم، به‌کار گرفته بود.»

فرزند طیب: ما تعداد زیادی از عکس‌های حضرت امام را (که بسیار زیبا هم بود) در شب تاسوعا و روز عاشورا، روی علامت‌ها، بیرق‌ها، کُتَلْ‌ها و پرچم‌های مختلفی که این دسته عظیم با خودش حمل می‌کرد، نصب کرده بودیم. یکی از سوالات و اتهامات درباره ایشان، نصب این عکس‌ها بود؛ چون آنها تصور می‌کردند که پدر من با این کار می‌خواهد آشوبی به‌پا کند در ادامه همین روایت تاریخی، می‌خوانیم: «سران حکومتی طبق یک عرف و سنت نانوشته، معمولاً برای خودنمایی در تکیه‌ها و در هیأت افراد سرشناسی همانند طیب، حسین رمضان‌یخی یا شعبان جعفری حاضر می‌شدند. شب تاسوعای ۱۳۴۲ نیز نخست‌وزیر به همراه معاون خود، در خیابان و درست در مسیر حرکت دسته طیب حاضر شدند. اسدالله عَلم با مشاهده عکس‌های امام بر روی علامت‌های هیئت طیب، به‌شدت عصبانی شد و آراسته [برخی هم گفته‌اند رسول پرویزی] را سراغ طیب می‌فرستد و از او می‌خواهد که برای حفظ موقعیت خود هم که شده، عکس‌های امام را جمع‌آوری کند، اما طیب با قاطعیت کامل از این کار امتناع کرده و به او می‌گوید: این عکس مرجع شیعیان است، اگر می‌تواند خودش آنها را جمع کند و من با باورهای مذهبی مردم درنمی‌افتم.»

بیژن حاج‌رضایی، فرزند طیب، بعدها در گفتگویی درباره علت نصب تصاویر امام خمینی (ره) روی علامت‌های هیأت پدرش چنین گفت: «دهه اول محرم، سال آخری که پدرم در قید حیات بودند، ما تعداد زیادی از عکس‌های حضرت امام را (که بسیار زیبا هم بود) در شب تاسوعا و روز عاشورا، روی علامت‌ها، بیرق‌ها، کُتَلْ‌ها و پرچم‌های مختلفی که این دسته عظیم با خودش حمل می‌کرد، نصب کرده بودیم. یکی از سوالات و اتهامات درباره ایشان، نصب این عکس‌ها بود؛ چون آنها تصور می‌کردند که پدر من با این کار می‌خواهد آشوبی به‌پا کند، در صورتی‌که این‌طور نبود. به این خاطر بود که آقای بروجردی فوت شده بودند و کسانی‌که مقلد ایشان بودند، خواستار یک نفر به‌عنوان مرجع تقلید جدید بودند. مرحوم پدرم به دلیل علاقه و احترامی که به جامعه روحانیت، به‌خصوص روحانیت شیعی و آقای بروجردی داشت و چون به ایشان گفته بودند که امام خمینی (ره) نایب آقای بروجردی است، اجازه داده بود که عکس‌ها را روی علامت‌های دسته نصب کنند. در روز عاشورا و شب تاسوعا، شاید صدها عکس از حضرت امام (ره) بود که به شیشه مغازه‌ها، دست بچه‌ها، روی علامت‌ها، کتل‌ها، و بیرق هیأت‌های مذهبی نصب کرده بودند.»

تنش میان طیب حاج‌رضایی با مأموران امنیتی رژیم پهلوی از همین فعالیت‌های مذهبی و باورمندی‌اش به روحانیت شیعه کلید خورد و در واقعه ۱۵ خرداد به اوج خود رسید. دستگاه پهلوی که پیش‌تر با پرداخت پول و امتیازات ویژه به طیب او و دارودسته‌اش را در تاریخ ۱۸ مرداد و علیه مصدق به خیابان آورده بود، اصرار داشت این بار هم طیب اعتراف کند که برای حضور اعتراضی‌اش در خیابان در قالب قیام ۱۵ خرداد، از امام خمینی (ره) پول دریافت کرده است. این همان اتهامی است که در صورت اعتراف به آن طیب می‌توانست جان خود را نجات دهد اما او که در مقام یک معترض به اقدام رژیم پهلوی، به خیابان آمده بود، به اقدام خود باور داشت و حاضر نشد روی اعتقاداتش پا بگذارد.

مسعود شریف بازیگر نقش طیب در نمایی از «صبح اعدام»

«طیب» و روایت‌های امروز

زندگی طیب حاج‌رضایی به‌رغم ظرفیت دراماتیک بسیار بالایی که دارد، هنوز به‌صورت مستقیم دستمایه تولید یک اثر داستانی قرار نگرفته و اکثر تولیدات مستندی که در بخشی از آن‌ها اشاره‌ای به او شده است، قالبی گزارشی داشته‌اند. در این میان مستند «سه سال و سه روز» را می‌توان یکی از آثار شاخص دانست. مستندی به کارگردانی احمد کشاورز و تهیه‌کنندگی مهدی مطهر که از محصولات خانه مستند انقلاب اسلامی محسوب می‌شود و روایتی جذاب از زندگی و زمانه طیب در آن به تصویر کشیده شده است.

«صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی که این روزها مراحل تصویربرداری را پشت‌سر می‌گذارد را می‌توان جدی‌ترین دورخیز سینمای ایران برای به‌تصویر درآوردن این شخصیت تاریخی دانست. فیلمی که به‌گفته افخمی اقتباسی از گزارش خبرنگار روزنامه کیهان از مراسم اعدام طیب و حاج اسماعیل رضایی است و از این منظر نمی‌توان آن را هم روایتی کامل از زندگی طیب حاج‌رضایی دانست.

این فیلم که از محصولات مشترک سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی محسوب می‌شود، قرار است در جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر رونمایی شود و مسعود شریف در آن ایفاگر نقش «طیب» است.

آنچه از موضع‌گیری‌های بهروز افخمی درباره این پروژه برمی‌آید تمرکز او بر جنبه اعتراضی و در عین حال ایستادگی بر باورها در زندگی «طیب» است و «صبح اعدام» با همین زاویه نگاه در حال آماده‌سازی برای رونمایی در فجر است؛ روایتی تاریخی از آخرین ساعت‌های زندگی معترضی که بیش از هر چیز به «حسین (ع)» باور و ارادت داشت و پای این ارادت، جانش را داد.

رسانه سینمای خانگی- وقتی مرتضی صمدی خودش را روایت می‌کند

زنده‌یاد مرتضی پور صمدی در ۷۰ سالگی از دنیا رفت اما سال‌ها قبل‌تر گفته بود: شاید این اعتراف در پنجاه و چند سالگی عجیب باشد اما من از تمام کارهای کوتاه و مستندی که انجام دادم با سربلندی و افتخار یاد می‌کنم، اما در مورد کارهای داستانی این گونه نیست البته از سوی دیگر تجربه‌های فیلم‌های سینمایی «گیلانه» و «شبانه» را نمی‌توانم فراموش کنم.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مرتضی پورصمدی ۱۷ سال قبل که فیلم‌سینمایی «گیلانه» به نمایش درآمد در گفتگویی مشروح با ایسنا از این همکاری و بخشی از کارنامه هنری‌اش گفت.

این فیلمبردار قدیمی سینمای ایران امروز ۱۱ شهریور ماه از دنیا رفت در حالی که مشغول فیلمبرداری یک سریال به کارگردانی حامد عنقا در شبکه نمایش خانگی بود.  

بخشی از صحبت‌های مرتضی پورصمدی را مرور می‌کنیم. (او در مقطع این مصاحبه مشغول فیلمبرداری «مدار صفر درجه» حسن فتحی بود.)

پشت صحنه فیلم «گیلانه»

مرتضی پورصمدی در آن مصاحبه تجربه سال‌ها حضورش در تلویزیون را اینگونه یادآور شده بود: «از سال ۵۰ تا ۷۵ در تلویزیون کار کردم. در مدرسه عالی سینما و تلویزیون فیلمبرداری خواندم و پس از پایان تحصیلات ده سال در تلویزیون کرمانشاه به عنوان فیلمبردار حضور داشتم و بعد از ده سال به تهران برگشتم و کار را تا بازنشستگی ادامه دادم. آغاز فعالیت‌ام در تلویزیون کرمانشاه و شرایط آن زمانه این امکان را به ما می‌داد تا هرگونه تجربه‌ای را داشته باشیم، ده سال کار درآن تلویزیون در شرایطی که فقط پنج نفر بودیم که کل تولید را می‌چرخاندیم. آن تجربه ده ساله در تلویزیون کرمانشاه خیلی اثر خوبی در ذهن می‌گذاشت. در آن زمانه ما از مرکز تا جنوب ایلام و شمال کردستان را تحت پوشش داشتیم و این موضوع باعث شد سفرهای خیلی زیادی داشته باشیم واین سفرها شور جستجو و دیدن را در من جدی کرد و یک اتفاق خوشایندی که در این سفرها افتاد، حوزه‌ های بود که به آنجا سفر کردم و اسم آن را گذاشتم «فرهنگ زاگرس» سفر در زاگرس بسیار زیباست چون اساسا یک کوه اساطیری جذاب است و در آن اقوام بسیار عجیبی زندگی می‌کنند و در آن سالها یک گنجینه کشف نشده بود.

این ده سال کار به مرور ذهن و علاقه من را به سمت ایرانگردی و مستند کشاند، در همین سفرها بود که با یکسری کارگردان آشنا شدم تا اینکه اولین تجربه ۳۵ م. م از طریق همین دوستی‌ها پیش آمد.

اولین تجربه مستند «هور دورق» تا همکاری با تمجیدی و حاتمی‌کیا

«هور دورق» با کارگردانی مشترک حمید تمجیدی مستندی بود که در سال ۶۳ تولید شد و سر و صدای زیادی به پا کرد. در آن سال جایزه بهترین فیلم مستند را از جشنواره فجر گرفت. بعد از «هور دورق» یک سریال مستندی را با نام «نقش و نقشه‌برداری» با آقای تمجیدی کار کردیم. بعداز آن حمید تمجیدی اولین کار سینمایی «سراب» را پیشنهاد داد و من هم قبول کردم چون هر کسی مایل است به هر شکل فرمت سینمایی را هم تجربه کند. بعد از این کار با ابراهیم حاتمی‌کیا «هویت» را کار کردم اما کماکان به دنبال این موضوع بودم تا در حوزه علاقه ‌خودم مستند کار کنم.  

با ضابطی جهرمی مستند «چتر سبز» را کار کردیم که در رابطه با خرما بود و سفرهای مختلفی داشتیم و این وسوسه‌های ایرانگردی و تجربه کردن موجب شده بود، دوستان در کار مستند مردم‌شناسی به سراغ من بیایند و در آن سالها یک تجربه بین‌المللی هم پیش آمد با فرهاد ورهرام کار بازسازی فیلم «علف» کوبریک (همان ایل با بررسی محتوایی دگرگونی زندگی عشایری بعداز فروپاشی ایلخانی) و این تجربه‌ها با آقای ورهرام ادامه داشت.

تجربه سریال تلویزیونی «مزد ترس» را داشتم تا سال ۷۲-۷۳ که مرحوم محمدرضا سرهنگی برای مجموعه تلویزیونی «کودکان سرزمین ایران» از من دعوت کرد و آن سریال یک خاطره و پایان خوش عمر کارمندی من در تلویزیون شد. بسیار سریال دوست‌ داشتنی بود و از آن تجربه‌هایی بود که خیلی نادر انجام می‌شد. ۲ سال و نیم کار کردیم و ۲۶ قسمت را من تصویربرداری کردم و ۲۶ قسمت بعدی آن را ۱۷ گروه فیلمبرداری دیگر کار کردند. این سریال فضای خیلی خوبی ایجاد کرد، علی‌رغم پخش خیلی بدی که از تلویزیون داشت. در حالیکه من معتقدم این کار ۵۲ فیلم با ویژگی کودکان، یک کروس دانشجویی است و برای مجموعه دانشجویان جغرافیا، سینما و … می‌تواند به عنوان واحد درسی تدوین شود چون بخش عمده‌ای از ایران در این فیلمها دیده می‌شود بدون اینکه سفری انجام شود. در آن مجموعه ۲۶ قسمتی من این شانس را داشتم با کارگردانان بزرگ مستندساز -اصلانی، تقوایی، مختاری- وهمین‌طور نسلهای میانی‌تر همکاری کنم.

به محض اینکه در آن سالها از تلویزیون بازنشسته شدم، سه ماه بعد با آقای محمدرضا اصلانی سریال «غبار نور» را کار کردیم. سریال بسیار خوب و جنجال برانگیزی که فقط سه سکانس روی پایه فیلمبرداری شد همه حرکت بود و یک تجربه بسیار جسورانه در سریال داستانی بود.

تجربه همکاری در انجمن سینمای جوان 

آن فیلمها و تجربه‌ها را که در انجمن سینمای جوان را انجام دادم دوست دارم چون اساسا نسل جوان که کار کوتاه می‌کند خیلی وقتها دست به جسارتهایی می‌زند. از جمله افرادی که در آن سالها با آنها کار کردم مهوش شیخ الاسلامی، کیوان علی محمدی و امید بنکدار بودند.  

این همکاری‌ها باعث شد در اولین کار بلند سینمایی کیوان علی محمدی و امید بنکدار به نام «شبانه» به عنوان فیلمبردار حضور داشته باشم. تجربه «شبانه» تجربه‌ای بود که در آن یک فریم روز نیست و همه کار در شب می‌گذرد در عین حال بسیار رفتار جدیدی با دوربین می‌شود یعنی بسیار پلانهای عجیب و غریبی روی دست داریم. روزی که برای کار در «شبانه» دعوت شدم، یک کلاستور دست من دادن و گفتند «شبانه» ۷۶۲ پلان است، این پلانها و شرح زاویه لنز که این اتفاق کاملا حرفه‌ای بود که افتاد. بسیار دوست دارم.  

پشت صحنه «شبانه»

هشدار یک مستندساز و فیلمبردار

همه چیز به سرعت در حال تغییر است. ما توان مقاومت جلوی این تغییر را نداریم و اساسا مخالف تغییر هم نیستم اما باید موقعیت را دریابیم. سال ۶۵ تا ۶۹ درگیر یک کار مستند در رابطه با عشایر بودم و خیلی خوشحالم ۱۵ فیلم بر روی نگاتیو ثبت شده است که امروز امکان تکرارآن تصاویرنیست.

در سال ۶۵ از ساعت ۴ صبح در کوهستانی بختیاری به نام «منار» دوربین گذاشتیم از ۵ تا ۱۱ صبح لاینقطع دسته‌های عظیم انسانی و گله بود که عبور می‌کرد اما چند سال بعد همان زمان و زاویه سه روز دوربین گذاشته‌ام، کسی عبور نکرد برای اینکه همه با بنز ده تن سفر می‌کردند بنابراین یکسری فیلمها و گزارشات هست که شاید امروز ویژگی خاصی نداشته باشد ولی برای سالهای بعد خیلی جذاب هستند.

من یک طرح ۱۳ قسمتی به نام «خانه‌های ایرانی» داشتم و معتقد بودم، هر خانه‌ای که می‌توان در آن نفس کشید وانسان حضور دارد را می‌توان کار کرد و سه قسمت بیشتر همکاری نکردم.

همچنین یادی کنیم از بزرگداشتی که پانزده سال قبل جشنواره سینما حقیقت برای مرتضی صمدی گرفت.

در آن برنامه فیلم‌های مستند «هور دورق»، «مدرسه‌ی سید قلیچ ایشان»، «من با خدا حرف می‌زنم» که توسط مرتضی پورصمدی فیلمبرداری شده‌ بود، به‌نمایش درآمد.

سپس از سوی محمد آفریده و فرهاد ورهرام؛ نشان فیروزه‌ای سینما حقیقت به‌پاس حضور مستمر این فیلم‌بردار در حوزه مستند به مرتضی پورصمدی اهدا شد.

فرهاد ورهرام کارگردان سینمای مستند با بیان خاطراتی از همکاری‌اش با مرتضی پورصمدی، یادآور شده بود: در گذشته، رابطه‌ی عمیقی که میان فیلم‌سازان و سایر عوامل فیلم‌سازی بود موجب شد، افراد با لذتی خاص فعالیت کنند و علی‌رغم فشارها و مشکلات متعددی که وجود داشت فعالیت خود را ادامه بدهند. نسل ما به استفاده از تجربیات فیلم‌سازانی مانند تقوایی، شیردل، اصلانی و … پرداخت و ما نیز امیدواریم تجربیات ما نیز برای نسل جدید مفید واقع شود.

او همچنین به تجربیات متعدد کاری‌اش با پورصمدی اشاره کرده بود و گفته بود: همواره به او مانند چشم‌هایم اعتماد داشتم و او نیز به خوبی می‌دانست که من چه تصویری می‌خواهم و به همین دلیل حضور او و نگاه او همواره کمک شایانی به فیلم‌های بنده و دیگران بوده است.

محسن عبدالوهاب مستندساز هم در آن مراسم از حضور موثر مرتضی پورصمدی برای ساخت مستند «همسران حاج‌عباس» سخن گفته بود: در سینما امثال پورصمدی را کمتر داریم.

زنده‌یاد مرتضی پورصمدی هم گفته بود: معمولا سعی دارم برای کارگردان و حقوقی که او در زیبایی‌شناسی خروجی و نهایی کار دارد، احترام قائل باشم و در ابتدای کار نیز سعی می‌کنم، تصاویری تهیه و درباره آن‌ها با کارگردان گفت‌وگو کنم تا به آن‌چه دلخواه اوست نزدیک‌تر شود.

او از تجربیاتش در «من با خدا حرف می‌زنم»، «کودکان سرزمین ایران» را از دیگر فرصت‌های جذاب دوران کاری خود دانسته بود که برایش این امکان را فراهم آورده بود که با کارگردانانی چون ناصر تقوایی، محمدرضا اصلانی، ابراهیم مختاری و … آشنا و همکار شود.

از طرف دیگر، کار کردن در فیلم‌های مستند را با کمترین درآمد مالی و بیشترین سختی‌ها همراه دانسته بود، اما آن‌چه باعث جذابیت این سینما می‌شود به اعتقاد مرتضی پور صمدی این بود که حتی یکی از این تصاویر را نیز نمی‌توان در سینمای داستانی دید.

پورصمدی همچنین یادآور شده بود: از دیگر شانس‌های بزرگ من آن است که تربیت‌شده نسلی هستم که با افراد بسیار جذابی کار مشترک داشته‌ام و مسایل متعددی را از آن‌ها آموخته‌ام. افرادی چون فرهاد ورهرام، ناصر تقوایی، ضابطی جهرمی و … هریک علاوه بر عرصه‌های کاری نکات اخلاقی مهمی را به من آموختند و امروز نیز از تمام این عزیزان سپاسگزارم.  

اما سرزمین ایران تصاویر نابی را از دریچه دوربین مرتضی پورصمدی به یادگار دارد، در سال ۸۹ پس از ‌٣٣ سال عکاسی حرفه‌ای و ‌٣٣ سال روزه‌ی نشان دادن آثارش، این هنرمند نخستین نمایشگاه انفرادیش را برپا کرد.

پورصمدی برای نخستین‌بار ‌۴۵ قطعه عکس‌هایش را که جز ‌۵-۴ نفر کسی آن را ندیده بود و از ‌٢٣ سال قبل‌تر تا ‌١۴ سال قبل اقوام این دیار را روایت می‌کرد را به تماشای عموم گذاشت؛ آن‌هم به یاد محسن رسول‌اف عکاس جوان و نوجویی که ‌در اثر سانحه سقوط هواپیما از دنیا رفت.

رسانه سینمای خانگی- نگاهی گذرا به کارنامه حرفه‌ای افخمی

تازه‌ترین ساخته بهروز افخمی با اتمام فیلمبرداری بخش‌های داخلی، از نیمه گذشته است. به همین مناسبت سعی کردیم نگاهی به کارنامه سینمایی این کارگردان مهم سینما داشته باشیم.

به گزارش سینمای خانگی از فارس، نوشتن از بهروز افخمی با توجه به ویژگی‌های شخصیتی و البته رزومه کاری‌اش اصلا ساده نیست. همه آثار افخمی در قامت یک کارگردان حرفی سیاسی دارد؛ تا جایی که شاید بتوان او را سیاستمدار هنرمندان دانست. افخمی حتی نمایندگی مجلس را هم تجربه کرده تا در بعد سیاست ورود بیشتری داشته باشد.

شاید تمام آثار افخمی یا پیامی مهمی داشته باشند و یا فیلم مهمی باشند؛ حتی «سن پترزبورگ» که ساخته کمدی و طنز افخمی است شاید مهم‌ترین اثر در سینمای بدنه و گونه فیلم‌های سرگرم کننده باشد؛ فیلمی که در زمان اکران هم گیشه موفقی داشت.

بی‌شک او یکی از بهترین فیلمسازان بعد از انقلاب سینمای ایران است. فیلم‌های مهمی ساخته و در دسته کاربلدان و باسوادان سینمای ایران قرار دارد، اما شخصیت سینمایی وی در فیلم‌هایش خلاصه نمی‌شود. ساخت برنامه تلویزیونی «هفت» به‌عنوان یکی از مهم‌ترین برندهای تخصصی سینما در تلویزیون است.

نگاهی به آثار افخمی

۱ـ «عروس» (۱۳۶۹)

«عروس» نقطه شروع مهمی در کارنامه کاری بهروز افخمی است؛ یک فیلم باجسارت که از دنیای جوانان می‌آید. شاید همه باهم اتفاق نظر داشته باشیم که سینما جای پند و اندرز مستقیم نیست. افخمی در این فیلم ستاره‌سازی می‌کند و به‌جای پند و اندرز اخلاقی قصه‌گویی. موسیقی بابک بیات آن‌قدر خوب‌روی تصاویر می‌نشیند و آن‌قدر خوب بار دراماتیک صحنه‌ها را منتقل می‌کند که به یکی از مهم‌ترین عناصر قصه گوی فیلم تبدیل می‌شود.

دو ستاره جوان و تازه‌وارد فیلم، ابوالفضل پورعرب و نیکی کریمی همنشینی بسیار خوبی باهم روی پرده‌ دارند و شاید این فیلم شروع خوبی برای آنها هم بوده است. حتی گزاف نیست اگر موفقیت‌های ادامه راهشان را از این فیلم بدانیم. همه این ویژگی‌هاست که «عروس» را به فیلم مهمی تبدیل می‌کند. در نهایت «عروس» جزو معدود فیلم‌هایی است که در سینمای پس انقلاب به بازنمایی حقیقی از رابطه عاشقانه و زناشویی حداقل کمی نزدیک می‌شود.

۲ـ «روز فرشته» (۱۳۷۲)​

«روز فرشته» اوج هنرنمایی افخمی است. فیلمی فانتزی و غیرمتعارف که افخمی با پایبندی‌اش به اخلاقیات می‌سازد. شاید از این حیث، «روز فرشته» شخصی‌ترین فیلم افخمی باشد و پررنگ‌ترین ردپا از حضور او را در خود داشته باشد.

هنرنمایی بازیگرانی چون اکبر عبدی و عزت‌الله انتظامی در کنار لحن کمدی که خوب‌ روی روایت می‌نشیند. «روز فرشته» همان‌قدر که جدی است، از دنیای واقعی و رئال «عروس» فاصله دارد و به شکلی دیگر مخاطبش را درگیر می‌کند. اخلاق‌گرایی افخمی اینجا از «عروس» واضح‌تر است، اما همچنان توی ذوق نمی‌زند.

۳ـ «جهان‌پهلوان تختی» (۱۳۷۶)​

«جهان‌پهلوان تختی» به‌هیچ‌وجه در زمره بهترین آثارش قرار نمی‌گیرد. «جهان‌پهلوان تختی»، شاید حتی تاریک‌ترین نقطه فیلمسازی افخمی را رقم می‌زند. فیلمی که میراث علی حاتمی بود و حاتمی آن را با حضور عزت‌الله انتظامی کلید زد تا روایت زندگی غلامرضا تختی را بسازد. هم‌زمان با فیلم‌برداری، بیماری حاتمی شدیدتر می‌شود و درنهایت با فوت او این پروژه نیمه‌کاره می‌ماند. بعد از فوت علی حاتمی، ساخت این فیلم به افخمی رسید.

افخمی در مسیری تلاش می‌کند تا فیلم را برای خود کند. در حالی که حاتمی روی روایت زندگی تختی تمرکز داشت، افخمی با ساختاری فیلم در فیلم و شبه مستند، روی ماجرای مرگ تختی تمرکز می‌کند تا به نوعی این فیلم از دریچه دید او روایت شود. همه تلاش افخمی برای شخصی کردن این فیلم هم به نتیجه نمی‌رسد و تا امروز هم سایه نام علی حاتمی بر این فیلم مانده است.

۴ـ «شوکران» (۱۳۷۷)

بی‌شک مهم‌ترین و بهترین فیلم کارنامه کاری افخمی، «شوکران» است. افخمی در «شوکران»، بی‌محابا، قصه عشقی ممنوع را به تصویر می‌کشد و به‌جای قهرمان ساختن یک ضدقهرمان خاکستری، اما ملموس می‌سازد.

نگاه انتقادی سیاسی افخمی در «شوکران» در سال‌های دولت اصلاحات و رونق گرفتن ساخت فیلم‌های انتقادی به‌شدت مورد استقبال قرار گرفت. افخمی در این اثر، باز به سراغ یک روایت عاشقانه رفت و تراژدی او، کاملاً ریشه‌های وطنی دارد و از نگاه بومی فیلمساز به جامعه‌اش می‌آید. افخمی با دقت روابط میان آدم‌های قصه‌اش را می‌آراید و با یک پایان‌بندی جذاب، روانکاوی شخصیت‌هایش را تکمیل می‌کند.

۵ـ «گاوخونی» (۱۳۸۱)

 «گاوخونی» تفاوت زیادی با دیگر آثار بهروز افخمی دارد. از میان آثار افخمی «شوکران» و یا حتی «روز فرشته» جزیی از سینمای قصه‌گو به‌حساب می‌آیند، اما گاو خونی شروع مسیر افخمی در سینمای مدرن است.

او در «گاوخونی» از رمان جعفر مدرس صادقی اقتباس می‌کند و با زبانی شاعرانه مرز میان خیال و واقعیت را در هم می‌آمیزد. «گاوخونی» به یکی از موفق‌ترین تجربه‌های افخمی است.

۶ـ «سن‌پترزبورگ» (۱۳۸۸)

«سن‌پترزبورگ» یکی از نمونه‌های موفق سینمای کمدی ایران است. همکاری افخمی و پیمان قاسم‌خانی، منجر به خلق کاراکترها و لحظات کمدی جذابی می‌شود. «سن‌پترزبورگ» برخلاف «روز فرشته»، نه شعار اخلاق‌مداری دارد و نه سعی در انتقال پیام و مفهومی عمیق‌تر از یک قصه سرگرم‌کننده. 

«سن‌پترزبورگ» از آن دسته فیلم‌هاست که می‌تواند سینمای بدنه ایران را بسازد و الگوی فیلم‌های کمدی باشد. یک روایت تازه با افت‌ و خیزهای جذاب و دراماتیک. «سن‌پترزبورگ» نشان می‌دهد که افخمی قوانین سینمای جریان اصلی و سرگرم‌کننده را هم خوب می‌شناسد.

۷ـ «فرزند صبح» ( ۱۳۸۸ـ۱۳۸۴)

«فرزند صبح» یکی از پروژه‌های مهم سینمای ایران است، اما مشکل آن این است که بعد از بیش از ۱۰ سال تکلیف آن مشخص نیست. افخمی در یک پروژه بزرگ و پرخرج با حضور برخی از مطرح‌ترین ستاره‌های سینمای ایران، به سراغ روایت زندگی بنیان‌گذار انقلاب اسلامی ایران می‌رود. او با این فیلم هم به جهان ذهنی‌اش وفادار می‌ماند و هم ریسک پرخطری را می‌پذیرد که احتمالاً برای فیلمسازان دیگر، حتی ورود به آن‌ هم دشوار است.

باوجود سابقه افخمی در ساخت آثار بیوگرافی و تاریخی مثل «جهان‌پهلوان تختی» و «کوچک جنگلی»، او بهترین گزینه برای ساخت فیلمی درباره امام خمینی به نظر می‌رسد. با این‌حال، «فرزند صبح» که بودجه زیادی هم صرف ساخت آن شده است، همچنان یک معما باقی‌ مانده است.

افخمی چندی پیش از اتمام این پروژه سینمایی و آماده بودن آن برای اکران در سینما خبر داد و البته گفت که بعد از رونمایی از این فیلم دیگر قصد ساخت فیلم جدیدی ندارد و می‌خواهد در اوج خداحافظی کند.

شروع دوباره با «صبح اعدام»

فیلم سینمایی «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی و تهیه‌کنندگی علی شیرمحمدی تازه‌ترین محصول سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی که از ۱۷ مردادماه در شهر تهران کلید خورده بود، اخیرا طی خبری اعلام شد که این فیلم از نیمه گذشته است.

علاوه بر مسعود شریف، ارسطو خوش‌رزم در نقش حاج اسماعیل رضایی، داوود فتحعلی‌بیگی در نقش قاضی عسکر، پوریا منجزی در نقش کلیددار طیب، محسن آوری در نقش سرهنگ دادستانی و کاوه دارابی در نقش خبرنگار کیهان در تازه‌ترین ساخته بهروز افخمی نقش‌آفرینی می‌کنند.

 «صبح اعدام» برشی از لحظات پایانی زندگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ محکوم به اعدام شدند. داستان این فیلم در فاصله زمانی ۵ تا ۶:۳۰ صبح این روز روایت می‌شود. 

پیرنگ اصلی این داستان اعتراضی و سیاسی، اقتباسی از گزارش واقعی خبرنگار روزنامه کیهان از مراسم تیرباران این دو شخصیت است که بهروز افخمی پس از سال‌ها تحقیق و پژوهش آن را به فیلمنامه «صبح اعدام» تبدیل کرده است.

افخمی در مصاحبه‌ای درباره این فیلم گفته است: «حدود ٢٠ سال پیش، آرشیو روزنامه کیهان را بررسی می‌کردم که به گزارش تیرباران طیب حاج‌رضایی و حاج‌ اسماعیل رضایی برخوردم. در واقع، این گزارش شماره‌ای از کیهان روز ١١ آبان سال ١٣۴٢ بود. این گزارش خبری، به قدری جذاب و مفصل بود که برای خودم از آن کپی کردم و در کتابخانه‌ام گذاشتم. از همان زمان در ذهنم شکل گرفت که براساس این گزارشِ تیرباران می‌توانم فیلم سینمایی بسازم. همواره مشتاق بودم تا خبرنگاری که این گزارش را نوشته، پیدا کنم اما هنوز در دفتر روزنامه کیهان نتوانسته‌ام فردی را بیابم که این خبرنگار را بشناسد. به هر حال این گزارش دو صفحه‌ای، با امضای خبرنگاری است که متن را به‌گونه‌ای با دلبستگی و علاقه نسبت به اعدام‌شوندگان نوشته بود و چنین جبهه‌گیری‌ای در آن زمان بسیار عجیب بود. می‌توان اذعان کرد چون مصطفی مصباح‌زاده ـبنیان‌گذار کیهانـ به دنبال نشان دادن وجهه روشنفکری از خودش بود، این گزارش را چاپ کرده اما شخص خبرنگاری که آن را نگاشته، برای من بسیار اهمیت داشت.»

وی با اشاره به اینکه فیلمنامه «صبح اعدام» را بر اساس گزارش مطبوعاتی کیهان نوشته است، عنوان کرد: «دیالوگ‌های طیب حاج‌رضایی و حاج‌ اسماعیل رضایی را که در روزنامه نوشته شده بود به صورت مستقیم در فیلمنامه آورده‌ام. البته برای نوشتن فیلمنامه، از منابع و اسناد دیگر از جمله کتاب «طیب در گذر لوطی‌ها» استفاده و اقتباس کردم. کتاب «طیب در گذر لوطی‌ها» مصاحبه‌های مختلفی با لوطی‌های تهرانی دارد که طیب را می‌شناختند و نثر آن تهرانیِ قدیمی است و برای نوشتن فیلمنامه برایم بسیار کارآمد بود.»

افخمی در پایان در پاسخ به اینکه «صبح اعدام» قرار است چه حرفی را به مخاطب القا کند، گفت: «همان‌طور که گفتم فیلم خوب، فیلمی است که شما را تکان دهد. اگر «صبح اعدام» فیلم خوبی از آب دربیاید، به معترضان امروزی خواهم گفت که معترض واقعی این‌هایی هستند که در فیلم دیدید، نه شما

رسانه سینمای خانگی- «دنیای من فوعه» روایت حبس چهار ساله شیعه

مصطفی آقامحمدلو کارگردان فیلم کوتاه «دنیا منم فوعه» که روایتی از محاصره چهار ساله یک منطقه در کشور سوریه است، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، «فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» سی‌وچهارمین فیلم کوتاهی است که در قالب این گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.

«دنیا، منم فوعه» را می‌توان در دسته فیلم‌های مرتبط با جریان مقاومت در منطقه قرار داد و همان‌طور که از نامش برمی‌آید، تلاش دارد روایتی از منطقه‌ای فراموش شده با نام «فوعه» در سوریه ارائه کند.

آنچه می‌خوانید، گفتگوی خبرگزاری مهر با مصطفی آقامحمدلو نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» است.

* بعد از فیلم‌کوتاه «اسما» این دومین فیلم کوتاه شما با موضوع تحولات سوریه و مشخصاً جریان مقاومت است. بد نیست از اینجا شروع کنیم که ریشه این دغدغه کجاست و تا چه زمانی می‌خواهید این مسیر را ادامه دهید؟ آیا امکان دارد روزی یک فیلم‌کوتاه با سوژه اجتماعی از مصطفی آقامحمدلو شاهد باشیم؟

۱۰ سال پیش از آنکه فیلم کوتاه «اسما» را بسازم، در حوزه بحران‌های منطقه مستندسازی می‌کردم. حدود ۲۰ الی ۲۵ فیلم مستند در عراق و افغانستان ساختیم که همه آن‌ها بر موقعیت‌های بحرانی این کشورها متمرکز بوده است.

* که به نوعی می‌شود همان محور مقاومت.

بله. این‌ها کشورهای حوزه محور مقاومت هستند. من خودم را فیلمساز مقاومت می‌دانم و احتمالاً فیلم‌های بعدی هم که خواهم ساخت، نشانه‌هایی از این جنس فیلمسازی را در دل خود خواهد داشت. بالاخره هر کسی برمبنای تجربیات و مشاهدات خودش فیلم می‌سازد. فیلم کوتاه «اسما» که پیش‌تر هم درباره‌اش با هم صحبت کردیم، حاصل مصاحبه با یک سوژه واقعی بود.

فیلم «دنیا، منم فوعه» هم حاصل گفتگوهای من با حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ نفر از کسانی است که از محاصره فوعه رها شده بودند. حسم این بود که روایت هر یک از این آدم‌ها می‌تواند سوژه ساخت یک فیلم سینمایی بین‌المللی باشد. فوعه و کفریا، موقعیتی عجیب و غریب داشته‌اند و به‌عنوان سخت‌ترین محاصره تاریخ، احساس کردم حرف‌های ناگفته‌ای درباره‌شان وجود دارد.

* این عنوان «سخت‌ترین محاصره تاریخ» را براساس پژوهش مطرح می‌کنید؟

واقعاً شما نمی‌توانید نمونه مشابه این محاصره را در هیچ کجای دنیا پیدا کنید. کوبانی ۶ ماه در محاصره بود و محاصره‌اش هم یک محاصره ۳۶۰ درجه نبود، اما همه دنیا و رسانه‌ها به آن پرداختند اما در حدود ۴ سالی که فوعه و کفریا در محاصره بودند، سکوت کامل بر جهان حاکم بود و رسانه‌ها هم سکوت مطلق کرده بودند. حتی رسانه‌های ایران هم سکوت کرده بودند. این منطقه کوچک در عمق استان ادلب قرار دارد. در این منطقه حدود ۴۰ هزار شیعه، به مدت ۴ سال در محاصره قرار می‌گیرند و مطلقاً هیچ‌چیز به آن‌ها نمی‌رسد. برخی اوقات هواپیماهای ما کمک‌هایی را به‌صورت هوایی در این منطقه رها می‌کردند اما از آنجایی که ارتفاعی پایین‌تر نمی‌توانستند بیایند، برخی از این کمک‌ها به مناطق دیگر می‌افتاد و به دست این اهالی نمی‌رسید.

در این منطقه حدود ۴۰ هزار شیعه، به مدت ۴ سال در محاصره قرار می‌گیرند و مطلقاً هیچ‌چیز به آن‌ها نمی‌رسد. برخی اوقات هواپیماهای ما کمک‌هایی را به‌صورت هوایی در این منطقه رها می‌کردند اما از آنجایی که ارتفاعی پایین‌تر نمی‌توانستند بیایند، برخی از این کمک‌ها به مناطق دیگر می‌افتاد و به دست این اهالی نمی‌رسید

باید حرف‌های این آدم‌ها را بشنوید تا بدانید عمق این فاجعه اگر ما دیرتر رسیده بودیم، تا کجا می‌توانست برود. در حدود یک سال و نیم پایانی محاصره، آدم‌ها علف هرز و آب باران می‌خوردند! من یک خانم ایرانی می‌شناختم که می‌گفت قبل از شلوغی‌ها و درگیری‌ها با همسرش که اهل فوعه بوده ازدواج کرده و به این منطقه آمده بود.

در همان روزهای ابتدایی محاصره همسرش را می‌گیرند و در پشت‌بام یک خانه، داخل یک قفس او را می‌بندند. او تعریف می‌کرد در تمام طول ۸ روزی که همسرش در حال احتضار قرار داشت و داشت به شهادت می‌رسید، تمام مدت یکدیگر را می‌دیدند! تصور کنید چقدر این موقعیت عجیب و دراماتیک است. وقتی با این خانم صحبت می‌کردم دیدم دختری ۴ ساله دارد که یک سیب را مدام نگاه می‌کند. وقتی پرسیدم چرا اینگونه می‌کند؟ گفت این دختر من تا کنون سیب را از نزدیک ندیده و در ایام محاصره به دنیا آمده است.

حوادث روزمره در فوعه، به‌شدت تکان‌دهنده و نمایشی بوده است. هر کسی که از فوعه به بیرون آمد، آکنده از این جنس مشاهدات بود. هر کدام از آدم‌ها احساس می‌کردند دچار سرنوشت خاصی شده‌اند که دنیا باید صدای‌شان را بشنود.

* اتفاقاً عنوان فیلم هم نشان می‌دهد که می‌خواهد خبر از مظلومیت یک منطقه به دنیا بدهد، اما فیلم هیچ اطلاعات خاصی درباره منطقه فوعه نمی‌دهد. مخاطبی که تاکنون اسم فوعه را نشنیده است، چه دریافتی می‌تواند از روایت فیلم داشته باشد؟

فیلم را اگر بخواهیم نسبت به عظمت حادثه فوعه قیاس کنیم، قطعاً حرف اندکی زده است. آنقدر عمق فاجعه و ابعاد این اتفاق ویژه بود که ما تلاش کردیم در روایت این فیلمنامه که نسخه اولیه آن در حدود ۵۰ دقیقه بود، همه این ابعاد را پوشش دهیم. در استعداد فیلم‌کوتاه و با توجه به دشواری تأمین بودجه برای ساخت فیلم‌کوتاه، اگر می‌خواستیم همه آن شرایط ویژه و ملتهب را به تصویر درآوریم، هزینه تولید بسیار بالا می‌رفت و از پس آن برنمی‌آمدیم.

نمایی از فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه»

* خب اگر بنا را بر ناتوانی روایت درست و جامع بگذاریم، لزوم ساخت چنین فیلمی چیست؟

فیلم به اندازه خودش می‌تواند کار کند و حداقل این است که برای مخاطب این سوال را به‌وجود می‌آورد که فوعه کجاست و این انسان‌ها چه کسانی هستند؟

* ولی نکته اینجاست که مخاطب برای درک فیلم، گویی نیاز به اطلاعات بیرون از فیلم دارد.

فیلم به‌اندازه یک فیلم‌کوتاه می‌تواند مخاطب را با اسم فوعه آشنا کند اما قطعاً این نقطه ابتدایی یک ماجراست. گویی ما تنها یک سطر از فوعه گفته‌ایم. اشاره کردم فیلمنامه اولیه حدود ۵۰ دقیقه بود اما با هر کسی که صحبت می‌کردیم، می‌گفت از نظر بودجه، امکان ساخت چنین فیلمی در مدیوم سینمای کوتاه وجود ندارد. به همین دلیل سراغ فیلمنامه کوچک‌شده‌ای رفتیم که امکان ساختش فراهم بود و حاصلش حالا مقابل شماست.

حکایت این دوربین در فیلم یک حکایت واقعی در فوعه بوده است. یک مستندساز ایرانی دوربینی را به داخل محدوده محاصره می‌فرستد و از همین طریق فیلم‌هایی را به دست می‌آورد و برمبنای همان تصاویر و اطلاعات عملیات محرم شکل می‌گیرد

* این فیلم‌کوتاه مگر محصول سازمان اوج نیست؟ واقعاً مشکل بودجه داشتید؟

خیر. کمتر از ۵۰ درصد بودجه فیلم را سازمان اوج تقبل کرد. بخشی از آن را انجمن سینمای جوانان پرداخت کرد، مقداری را هم مؤسسه آوینی و باشگاه فیلم سوره تقبل کردند.

* خیلی هم دست‌تان تنگ نبوده!

البته این تکه‌تکه بودجه گرفتن‌ها، چیزی در حدود ۴ سال زمان برد. هنوز هم ۲۰۰ میلیون تومان بابت تولید این فیلم بدهکاریم.

* حالا که صحبت از امکانات است، درباره دکور هم صحبت کنید. به نظر می‌رسد فضای کار خیلی شبیه تله‌تئاتر شده است. چطور به این لوکیشن رسیدید و چقدر از دکور استفاده کردید؟

ما خیلی جستجو کردیم تا لوکیشنی پیدا کنیم که از نظر فضای داخلی و خارجی، شبیه همان ساختمان امن واقعی در فوعه باشد. تلاشمان این بود که لوکیشن واقعی پیدا کنیم و چیزی را از ابتدا نسازیم، اما متأسفانه نتوانستیم. باید جزئیاتی را رعایت می‌کردیم که برای مخاطب سوری زبان و یا مخاطب آشنا با آن جغرافیا می‌توانست مهم باشد. در طول یک ماه پیش‌تولید لوکیشن مناسبی را پیدا نکردیم و تنها گزینه ساخت دکور بود که اتفاقاً گزینه هزینه‌بری هم برای‌مان بود.

* درباره ساختار روایت، تمهید دوربین شاهد در فیلم زمانی کارکرد دارد که بتوانیم آن را تبدیل به یک شخصیت پیش‌برنده در روایت کنیم. فکر می‌کنید این دوربین شاهد در فیلم شما توانسته چنین شخصیتی پیدا کند و تبدیل به یک کاراکتر شود؟

ما در روایت خود شخصیتی به نام سیدعلی داریم که از ابتدا او را با یک دوربین هندی‌کم می‌بینیم. متوجه می‌شویم او حدود یک سال است در حال مصاحبه با افراد است و در انتهای فیلم هم از آن رمزگشایی می‌شود و می‌فهمیم ماجرای آن چیست. حکایت این دوربین هم یک حکایت واقعی در فوعه بوده است. یک مستندساز ایرانی دوربینی را به داخل محدوده محاصره می‌فرستد و از همین طریق فیلم‌هایی را به دست می‌آورد و برمبنای همان تصاویر و اطلاعات عملیات محرم شکل می‌گیرد. از این منظر اتفاقاً فکر می‌کند دوربین در این فیلم کاملاً یک کاراکتر دارد.

* جز چند دیالوگ گل‌درشت کاراکترها خطاب به دوربین که قرار است بخشی از اطلاعات را به‌صورت مستقیم به مخاطب منتقل کند، این دوربین هیچ هویت و کارکرد دیگری در روایت ندارد.

در رمزگشایی انتهای داستان ما این نکته را مطرح می‌کنیم که حافظه همین دوربین از طریق دختربچه‌ای به ایران می‌رسد و برمبنای همان، عملیات نجات فوعه شکل می‌گیرد. نکته‌ای که برای‌مان مهم بود این بود که نقش ایرانی‌ها در نجات فوعه را بدون اشاره مستقیم و بدون وارد کردن کاراکتر ایرانی به داستان، مورد اشاره قرار دهیم. حضور این دوربین درواقع پی او وی (زاویه دید) ایرانی در روایت است که منجر به نجات این جماعت می‌شود. البته اشاره مستقیم و گل‌درشتی به آن نداشتیم.

در مسیر نگارش فیلمنامه خیلی روی این مسئله بحث کردیم که این هندی‌کم چقدر باید در فیلم حضور داشته باشد. حتی درباره فرم تصاویر مربوط به هندی‌کم هم بحث‌هایی داشتیم تا ببینیم باید از تصاویر ضبط‌شده توسط هندی‌کم استفاده کنیم یا تصاویر دوربین اصلی را با تمهیدات بصری به تصویر هندی‌کم نزدیک کنیم. نهایتاً به این جمع‌بندی رسیدی که زیبایی‌شناسی فیلم را خیلی نباید از بین ببریم. اگر می‌خواستیم از تصویر واقعی دوربین هندی‌کم استفاده کنیم و یا تمهیداتی مانند درج دکمه قرمز «Rec» در کنار تصویر و قاب معروف هندی‌کم را به کار ببریم، خیلی از فیلم بیرون می‌زد. هم روایت را از دست می‌دادیم و هم یکدستی فضای بصری فیلم از بین می‌رفت. از همان دوربین اصلی استفاده کردیم و تلاش کردیم با تغییر فاصله کانونی و ریختگی تصویر، حس دوربین هندی‌کم را به مخاطب القا کنیم.

وقتی روس‌ها به سوریه آمدند، تازه دیدیم که هم‌سطح تجهیزات نظامی، دوربین به همراه دارند. اینجا بود که ایرانی‌ها هم متوجه اهمیت دوربین و پوشش رسانه‌ای فعالیت‌های خود در سوریه شدند. از سال پنجم یا ششم حضور ما در سوریه بود که حاج قاسم گفت نیاز به مستندسازی داریم و به همین دلیل فضای کار کمی باز شد

* چرا زبان فیلم فارسی است؟ در دقایق ابتدایی حتی این حس به مخاطب دست می‌دهد که فیلم مربوط به جنگ ایران و عراق است! در حالی که زیرنویس و استفاده از زبان اصلی، خیلی وقت است که در سینمای ما حل شده است. فیلم قبلی خودتان زیرنویس داشت و همین شب‌ها هم سریال «عاشورا» به زبان ترکی از تلویزیون پخش می‌شود و زیرنویس دارد.

فیلم «اسما» را تلاش کردیم با زبان شامی و لهجه سوری بسازیم. حدود ۶ ما برای بازیگرش گشتیم و او هم یک ماه و نیم زیرنظر مشاور لهجه تمرین کرد اما نهایتاً فقط توانستیم به لهجه واقعی، نزدیک شویم! ما همه ایران را گشتیم و هر کس که فکر می‌کردیم می‌تواند در فضای فیلم به زبان عربی سوری صحبت کند، آمد و تست داد اما به نتیجه نرسیدیم. اگر می‌خواستیم در این فیلم هم زبان اصلی را رعایت کنیم، که خودم خیلی دوست داشتم این اتفاق رخ دهد، باید فیلم را در سوریه می‌ساختیم و هزینه‌اش بسیار بالا می‌رفت.

البته در سینمای جهان هم ما نمونه‌هایی داریم. مانند ریدلی اسکات که درباره یونان باستان فیلم می‌سازد اما کاراکترها انگلیسی صحبت می‌کنند. نمونه‌هایی از این دست بسیار داریم. البته این فیلم کوتاه برای اکران در سوریه و کشورهای عربی دوبله شده است اما در پخش بین‌الملل همین زبان فارسی و زیرنویس انگلیسی را خواهیم داشت. نکته دیگر هم این بود که در هدف‌گذاری برای مخاطبان، سهم ۷۰ درصدی برای مخاطبان داخلی در نظر گرفته بودیم.

*خب چه نیاز بود این همه برای رسیدن به لهجه اصیل سوری تلاش کنید؟ مگر چند درصد مخاطبان ایرانی متوجه این لهجه می‌شوند؟

می‌خواستیم به آن فضا نزدیک شویم می‌خواهم اینجا این را هم بگویم که هنوز شبهه‌های زیادی در ذهن مردم ایران نسبت به ماجراهای سوریه وجود دارد و کسی هم نیست که پاسخ به این شبهه‌ها برایش مسئله باشد! ما در ماه‌های اولیه که برای مستندسازی به سوریه می‌رفتیم، ما را درون گونی می‌کردند و به ایران بازمی‌گرداندند! در تمام ۴۰ سال گذشته ما همواره حفاظت را بر روایت ترجیح داده‌ایم و برای همین دوستان ما همواره حضور دوربین را مزاحم می‌دانستند! هنوز هم شرایط همین است.

وقتی روس‌ها به سوریه آمدند، تازه دیدیم که هم‌سطح تجهیزات نظامی، دوربین به همراه دارند. اینجا بود که ایرانی‌ها هم متوجه اهمیت دوربین و پوشش رسانه‌ای فعالیت‌های خود در سوریه شدند. از سال پنجم یا ششم حضور ما در سوریه بود که حاج قاسم گفت نیاز به مستندسازی داریم و به همین دلیل فضای کار کمی باز شد. در عین حال همچنان در روایت‌گری عقب هستیم.

رسانه سینمای خانگی- تولید فیلم سیاسی لازم است اما…

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان و دبیر چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران با تاکید بر اینکه فیلم کوتاه نباید تحت‌تاثیر فضای اجتماعی زرد و ترندها قرار گیرد گفت: امیدوارم در جشنواره امسال درباره حوادث سال گذشته فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع می‌کنم چون اگر فیلمساز به ما اعتراض سیاسی داشته باشد خیلی پذیرفتنی‌تر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخه‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، دو سال قبل که مهدی آذرپندار از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما به انجمن سینمای جوانان ایران آمد، اهدافی را در مراسم معارفه خود برشمرد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها تاکید او بر هدایت چگالی بودجه انجمن به سمت تولید آثار بود؛ روندی که همچنان از محوری‌ترین برنامه‌های او به شمار می‌رود و  اعتبار آن را در کل سال‌های فعالیت این انجمن قابل اعتنا می‌داند.

او در گفت‌وگویی با ایسنا با تشریح این هدف خود از جسارتی گفت که میان بسیاری از فیلمسازان برای ساخت فیلم کوتاه در زمینه‌های مختلف همچون سیاسی وجود ندارد و به جای آن گله‌مند شد از سوژه‌هایی که آنقدر فراگیر می‌شوند که انگار بیشتر بر اهدافی خاص متمرکز هستند.

آذرپندار که به همراه میکاییل دیانی (معاون ارتباطات و بازرگانی انجمن سینمای جوانان ایران) به ایسنا آمده بود، تاکید کرد که همکاری با فیلسازانی از تمام سلایق مدنظر انجمن است از جمله فیلمسازان مومنِ انقلابی ولی حتما قرار نیست این گروه جای سلیقه‌های دیگر را تنگ کند.

 در ادامه مشروح این مصاحبه را می‌خوانید:

شما در صحبت‌های ابتدایی خود پس از انتصاب به عنوان مدیرعامل انجمن بر تولید تاکید داشتید. این تصمیم برچه اساسی بوده و تاکنون به چه نتیجه‌ای رسیده است؟

انجمن سینمای جوانان ایران در شیوه اداره مجموعه، سه، چهار سَبک مدیرعامل به خود دیده است؛ مثلا ممکن است یک مدیرعامل اهتمام خود را روی آموزش بگذارد چون انجمن بزرگترین مدرسه سینمایی ایران و یکی از بزرگترین‌ها در دنیاست، یا مدیرعامل دیگری می‌تواند روی تولید متمرکز باشد که در این مورد هم انجمن در ایران و در بین بسیاری از کمپانی‌های تولید فیلم کوتاه در دنیا منحصربفرد است. ممکن است مدیر دیگری بر اهداف لجستیکی و عمرانی در انجمن تمرکز کند؛ چرا که در وزارت ارشاد کمتر مجموعه‌ای هست که ۵۸ دفتر در سطح کشور داشته باشد و چنین گستردگی فیزیکی داشته باشد که حتما نیازمند رسیدگی عمرانی و تجهیز لجستیکی است. شاید هم یک نفر اهتمام جدی روی جشنواره‌ها و به خصوص جشنواره فیلم کوتاه تهران داشته باشد که البته معمولا این را اعلام نمی‌کنند، چون مورد انتقاد قرار می‌گیرند.

 من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید به انجمن آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم کار اداری مرا زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشددر کنار این سبک‌های مدیریتی، یک نکته مهم این است که انجمن یک مجموعه بزرگ از انبوه کارهای اداری است و من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم این کار اداری من را زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشد و استدلالم این بود که با تمرکز بر تولید، کیفیت آموزش در دفاتر را هم می‌توان محک زد چون معتقدم ویژگی آموزش در انجمن این است که باید به تولید ختم شود. بحث‌های عمرانی هم البته در انجمن همیشه مغفول مانده اما نمی‌تواند استراتژی اصلی اداره یک مجموعه فرهنگی، تجهیز و کار عمرانی باشد.

بگذارید در باب اهمیت تولید در انجمن مقدمه‌ای بگویم. در دولت قبل در برهه‌ای بحث ادغام یا انحلال انجمن جدی شد. استدلال اصلی هم این بود که سینمای ایران در دهه ۶۰ نیازمند تزریق نیروی جدید بوده تا متناسب با تغییر فضا نیروهای جدید دغدغه‌مند و متفکر وارد سینما شوند و در نبود آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌های هنری به تعداد کافی، انجمن این کار را بر عهده گرفت اما امروز بالفرض اگر نیازمند به نیروی جدید باشیم، دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های خصوصی این وظیفه را برعهده می‌گیرند و نیازی به انجمن نیست. البته انجمن سینمای جوانان یک خانواده ریشه‌دار است و انحلال آن یک شوخی است و مشخص بود که آن ایده به نتیحه نمی‌رسد و این استدلال‌ها اشتباه است. مصداق تاکیدم بر اشتباه بودن چنین تصمیمی، این است که سال قبل خیلی از شرکت‌کننده‌ها در آزمون دوره‌های آموزشی جامع انجمن، جزو کسانی بودند که در آموزشگاه‌های سینمایی دوره دیده بودند یا دانشجوی سینما در دانشگاه بودند و حتی در مواردی به توصیه اساتید خود به انجمن آمده بودند. سوال اصلی اینجاست که چرا وقتی اساتیدی مثل فرهادی، مکری، کیمیایی و … در آموزشگاه ها تدریس می‌کنند، هنرجو بعد از دیدن دوره این‌ها به انجمن می‌آید؟

این را گفتم که برگردم به بحث تولید؛ درواقع مزیت انجمن صرفا در آموزش و اساتیدش نیست، بلکه نکته مهم آن اتصال آموزش انجمن به مرحله تولید است و این نکته‌ای است که در هیچ آموزشگاه یا دانشگاهی پیدا نمی‌کنید. در این زمینه یک نکته مهم این است که تولیدات انجمن از بیرون ارزان‌تر و به عبارت دقیق‌تر شدنی است و من به عنوان کسی که از بیرون وارد انجمن شدم، کاملا این موضوع را درک می‌کنم. بنابراین به نظرم رسید که باید این مزیت را تقویت کرد؛ در این راستا من هم بر تولید تاکید کردم آن هم با تکیه بر رونق تولید شهرستان‌ها. سال اولی که من به انجمن آمدم مقارن بود با شیوع کرونا و سال آخر دولت دوازدهم و با مجموعه‌ای روبرو شدم که قرار بود منحل یا ادغام شود و شرایط بودجه‌ای خوبی نداشت. یعنی مدیرعامل پیشین شرایط خیلی سختی داشت و حفظ انجمن از سوی ایشان به تنهایی دستاورد بزرگی محسوب می‌شد. تمام این‌ها سبب شده بود انجمن سینمای جوانان با حجمی از تولیدات مصوب شده از سال ۱۳۹۸ روبرو باشد، آن هم در شرایطی که بهمن ۱۳۹۹ پورتال تولید بسته شده بود و سال ۱۴۰۰ که من مسئولیت انجمن را برعهده گرفتم، پنج میلیارد تومان تعهد مالی با میانگین ۱۵ میلیون تومان برای هر پروژه را داشتیم. ببینید چه حجمی از پروژه می‌شود. امروز تقریبا تمام این تعهد با مساعدت آقای خزاعی (رییس سازمان سینمایی) تسویه شده و مابقی را یا خود فیلمساز پیگیری نکرده یا پروژه به پایان نرسیده است.

یکی از اقدامات ما در بخش تولید، فعال کردن پیچینگ در استان‌ها برای رونق تولید بود. در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۰ میلیارد تومان هزینه بابت تولید پرداخت کردیم و حدود ۱۷ میلیارد تومان هم تعهد تولید دادیم که بیش از ۶۰ درصد آن مربوط به شهرستان‌ها است که این‌ها اعدادی کم‌سابقه در انجمن هستند. کار دیگری که باید به آن اشاره کنم تشکیل باشگاه فیلم اولی‌ها در این دوره است که سبب شد آموزش به تولید متصل شود و ما اگرچه از کیفیت و توانایی فیلمسازی متقاضیان به علت فیلم اولی بودن چیزی نمی‌دانیم، اما این ریسک را می‌کنیم که حتی با رقمی کم، از پروژه‌ها حمایت شود؛ هر چند رقم حمایت در مقیاس کشوری از یکصد فیلمساز تازه‌کار قابل توجه است.

در چنین شرایطی روسای دفاتر انجمن می‌دانند که ملاک ارزیابی من تولید است؛ بویژه آنکه خودم تمام فیلم‌ها را می‌بینم و فیلمی در انجمن نیست که تسویه و آرشیو شود بدون آنکه خودم آن را دیده باشم.

قبل از تسویه حساب فیلم‌ها را می‌بینید؟

ما در مرحله تصویب، به استان‌ها تفویض اختیار کردیم ولی در تهران در شورای عالی تولید و فیلمنامه عضو هستم و از ابتدا در جریان تولیدات قرار می‌گیرم و آثاری را که از شهرستان‌ها باشند در مرحله تسویه می‌بینم. با این حال در مواردی هم پیش آمده که از اثر تولید شده‌ای که لزوما سلیقه و بر مبنای سیاست‌گذاری ستاد نبوده ولی مصوبه پیچینگ استانی ما را داشته، حمایت کرده‌ایم.

با وجود اینکه نوع نگاه حمایتی شما ارزشمند است اما این دغدغه هم وجود دارد که با توجه به اتفاق‌هایی که از سال گذشته تاکنون در جامعه رخ داده، مراقبت‌هایی در پروسه تولید صورت گیرد تا احیانا فیلمی در انجمن تولید نشود که مغایر با اهدافش باشد؛ به هر حال شما با نسلی مطالبه‌گرتر از گذشته روبرو هستید.

دیانی: ما برای تولید ساختار طراحی کرده‌ایم، فیلمساز اساسا بصورت مستقیم با ستاد طرف نیست، در پرتال ثبت نام می‌کند، شورای فیلمنامه که از دل فیلمسازان سراسر کشورند، در پرتال فیلمنامه‌ها را می‌خوانند و به آن نمره می‌دهند و اگر نمره لازم را کسب کرد به پیچینگ دعوت می‌شود؛ یعنی در پروسه تولید چهارچوبی وجود دارد که سلیقه‌ای با آثار مواجه نشویم.

آذرپندار: دغدغه‌ای که مطرح کردید حتی در مورد بدهی پنج میلیاردی هم به وجود نیامد؛ بدهی‌ای که اصلا متعلق به من نبود و شاید بجز دو پروژه، من هیچ پروژه‌ای را نگه نداشتم. آن دو فیلم هم کاملا متفاوت از فیلمنامه‌ای ساخته شده بودند که به انجمن ارائه شده بود و این مسئله‌ای است که هر مدیری نسبت به آن گارد می‌گیرد. همین الان هم فیلم‌هایی ساخته می‌شوند که باب سلیقه من یا حتی شورا نیستند ولی جلوی آن‌ها گرفته نمی‌شود. در چنین شرایطی به نظرم دو راه وجود دارد؛ یا باید تولید را کم کنیم و همه فیلم‌ها را در یک چارچوب بگنجانیم یا اینکه باید تولید را افزایش دهیم و مسئولیت خطا را هم قبول کنیم. حتما فیلمسازی هست که خلاف مصوبه فیلم می‌سازد یا حتی ممکن است شورا در صدور مصوبه ساخت به اولویت‌های ما مثل تاکید بر ژانر یا اتمسفر بومی فیلم‌های تولیدی شهرستان‌ها توجه نکرده باشد. این‌ها جزو خطاهایی می‌شود که باید مسئولیتش را پذیرفت.

تاکید روی این سیاست بومی‌گرایی هم بی دلیل نیست. شما ببینید یکی از موفق‌ترین دفاتر انجمن در این دوره‌ها رفسنجان بوده که در دوره‌های اصلاح طلب و اصولگرا بیشترین جوایز را کسب کرده چون در آثارشان زیست‌بوم رفسنجان را می‌بینید. برعکس آن را هم داریم؛ در یکی از شهرهای مذهبی، فیلمی درباره یک گروه موسیقی زیرزمینی ساخته شد. من فیلمنامه را رد نکردم ولی به سازنده آن گفتم که مطمئن هستم فیلم خوبی نمی‌شود چون در آن شهر این مسئله، اگر هم باشد آنقدر کم است که هیچ تجربه‌ زیسته‌ای از آن وجود ندارد. در نهایت فیلم ساخته شد و ابایی ندارم که بگویم فیلم خوبی هم نشد.

به نظر می‌رسد به طور کلی وضعیت تولید فیلم کوتاه در چند ماه اخیر نسبت به دیگر بخش‌های سینما بهتر باشد. چون آمار تولید فیلم‌های کوتاه در رسانه‌ها نیز خیلی زیاد است.

دیانی: با توجه به نیم نگاهی که فیلمسازان به جشنواره فیلم کوتاه تهران دارند، پیک تولید فیلم کوتاه معمولا از فروردین تا انتهای تیر است. البته با وجود شرایطی که سال قبل پیش آمد امسال تراکم تولید بیشتر هم شد و مجبور شدیم جشنواره را تمدید کنیم.

آذرپندار: ما در سال گذشته ۳۷۰ قرارداد تولید داشتیم که از ابتدا تا انتهای ۱۴۰۱ بود، ولی امسال این رقم خیلی بیشتر شده است. البته در یکی دو استان‌ به علت حوادث سال گذشته  آمار تولید انجمن کمتر شد. از جمله کردستان که سال گذشته اوضاع ملتهبی داشت و به هر حال باید یک آرامش روانی برای فیلمسازی وجود داشته باشد.

وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران‌ اختلاف‌نظر وجود دارد، فکر کردیم به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی بدهیم که می‌شود واقع‌نگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساختوزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بارها بر ریل‌گذاری جدید سینما و ورود فیلمساز و نیز گسترش سینمای انقلابی تاکید کردند. خود شما هم در این مدت در بخش تولید بر تنوع ژانری تاکید داشتید. ماموریت شما در ریل‌گذاری جدید سینما چیست؟ تربیت فیلمساز یا تولید آثار متفاوت؟

من فکر می‌کنم تاکید من بر ژانر در کادرسازی سینمای ایران در آینده تاثیر دارد. در سال‌های گذشته چه آن وقت که دولت اصلاح‌طلب بر سر کار بود و چه وقتی که اصولگرایان بودند، همه بر مقوله امید تاکید داشتند اما بخشی از فیلمسازان می‌گویند ما امیدی نمی‌بینیم. ما  فکر کردیم وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران‌ اختلاف‌نظر وجود دارد، به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی دهیم و بگوییم که به جای بحث‌های جامعه‌شناختی یا بحث درباره اینکه واقعیت این است یا آن، می‌شود واقع‌نگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساخت. این پیشنهاد خدا را شکر اجماع بیشتری در پی داشته و بسیاری از این فیلمسازانِ منتقد امروز به فیلمسازی در ژانر مشغول هستند. البته درام‌ اجتماعی همچنان بیشترین ژانری است که در انجمن متقاضی دارد اما در ژانرهای دیگر رشد خیلی خوبی داشته‌ایم. مثلا در دو سال گذشته، به اندازه تمام این سال‌ها فیلم ژانر وحشت ساخته شده که بعضا فیلم‌های خیلی خوبی هم هستند؛ یا به اندازه تمام این سال‌ها فیلم فانتزی تولید شده که در جشنواره‌های مختلف داخلی و خارجی جایزه گرفته و می‌گیرند. پس با اطمینان می‌گویم که تمام سلایق فیلمسازی می‌توانند با انجمن کار کنند و جای کسی را تنگ نمی‌کنیم.

من بر این باورم سیاست ژانر، فضای آزادتری را در جشنواره‌ها ایجاد می‌کند. مثلا اگر در سبد جشنواره مجموعه‌ای متنوع از همه ژانرها و سلائق داشته باشید، می‌توانید جسورانه‌تر تصمیم بگیرید. در برخی دوره‌ها یکی از مشکلات جشنواره این بوده که در بعضی سبدها هیچ فیلمی وجود نداشته و در سبدی دیگر انبوهی فیلم با یک مضمون مشخص بوده و دقیقا همانجا مشکل ممیزی پیش آمده است؛ یعنی دبیر جشنواره می‌بیند که نمی‌تواند ۲۰ فیلم با موضوع خودکشی داشته باشد پس مجبور به حذف بعضی از آن‌ها می‌شود در حالی که هیچ کدام به تنهایی مشکلی ندارند. سال قبل حضور فیلم دفاع مقدسی مثل «نوشابه مشکی» که خوش ساخت هم بود، سبب شد که در چند مورد دیگر بتوانم جسورانه‌تر تصمیم بگیرم. این اتفاق در جشنواره فجر هم رخ می‌دهد و دبیری که «هناس» و «موقعیت مهدی» و «ضد» را دارد، راحت‌تر می‌تواند «ملاقات خصوصی» و «بی رویا» را هم در سبدش پذیرش کند.

بنابراین در پاسخ به سوال شما می‌توانم بگویم که حتما سهم حضور برخی دغدغه‌های کلان نظام در انجمن افزایش یافته و در  کنار آن فیلم‌های انتقادی و از ژانرهای گوناگون هم تولید شده است. حتما مدنظر ما است که انجمن با همه سلایق از جمله با بچه‌های مومن انقلابی کار کند ولی اصلا حضور آن‌ها جای کسی را تنگ نمی‌کند. من امیدوارم که عملکرد ما در این زمینه، جشنواره به جشنواره قضاوت شود ولی متاسفانه فیلم‌ کوتاه در بین جامعه فیلم کوتاه هم گاهی دیده نمی‌شود و خیلی‌ها نمی‌دانند که چه آثاری تولید شده است؛ این در حالی است که معتقدم “ژانر” یک پیشنهاد به سینمای ایران است. ما در عرصه فیلم کوتاه تجربه کردیم که در ژانر، می‌توان مسائل را با فضای بازتری مطرح کرد در صورتی که همان مسئله در فضای رئال می‌تواند ایجاد شائبه‌ کند. این‌ می‌تواند برای آینده سینمای ایران هم مفید باشد. ما می‌پسندیم که سینمای کوتاه، پیشنهاددهنده به سینمای بلند باشد. در دوره‌های طلایی فیلم کوتاه، همین وضعیت وجود داشت. از دوره‌ای به بعد، اقبال فیلمسازان برای ساخت فیلم بلند باعث شد فیلم‌های کوتاه شبیه فیلم‌های سینمای بلند ایران باشد. فرضا اگر آقای فرهادی موفق بوده، کلی فیلم کوتاه شبیه آثار او با دوگانه‌هایی در مسائل اخلاقی یا شبیه فیلم‌های سعید روستایی و هومن سیدی و محمد کارت با حال و هوای جنوب شهر ساخته شده است. در حالی که شأنیت فیلم کوتاه این است که خودش پیشنهاددهنده باشد و بازار نباید برای آن تعیین‌کننده باشد. درواقع با ژانر، هم می‌توان استقلال فیلم کوتاه را از سینمای بلند حفظ کرد و هم اینکه آینده‌ای را در سینمای حرفه‌ای برای آن فیلم‌ کوتاه‌ساز متصور بود.

شما بارها در نشست‌های خبری جشنواره خط قرمزهای خودتان و جشنواره را مشخص کردید. برای این دوره و به طور کلی تولید در انجمن، خط قرمزها پس از اتفاق‌های اخیر جامعه تا کجاست؟ اصلا شما چه پیشنهادهایی برای فیلمسازی دارید که جسارت ساخت آن وجود داشته باشد؟

اول این را بگویم که شرایط اصلا اینطور نیست که ما با تقاضای زیادی برای ساخت فیلم سیاسی مواجه باشیم یعنی متاسفانه و با صراحت، تاکید می‌کنم که فیلمسازها سراغ ساخت این نوع فیلم‌ها نمی‌روند. الان معنای جسارت این شده که درباره LGBT و رختخواب فیلم ساخته شود؛ این‌ها که جسارت نیست. سال قبل حداقل ‌دو، سه تا فیلم سیاسی در جشنواره داشتیم و هر کسی که آن‌ها را دیده می‌داند که من چه می‌گویم.

شخصا بیشتر از این از دستم برنمی‌آید چون بعضی از آن‌ها هم تولید خود ما در انجمن بود اما یک تصور ذهنی وجود دارد که درباره مسائل سیاسی نمی‌توان فیلم ساخت که این اشتباه است و امیدوارم درباره حوادث سال گذشته حتما در جشنواره امسال فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع می‌کنم. حال ممکن است فیلم درباره اتفاقات پارسال موضع حمایتی داشته باشد، ولی اگر موضع اعتراضی هم داشته باشد، حتما پذیرفتنی‌تر است. چون به نظرم اگر فیلمساز، اعتراض سیاسی به ما داشته باشد پذیرفتنی‌تر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخه‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.

من نمی‌دانم چرا در مورد بعضی موضوعات مثل اینکه فرضا یک فرزند از رابطه زناشویی پدر و مادرش مطلع می‌شود، اینقدر فیلم ساخته می‌شود؟ آیا این جسارت است؟ اصلا چه چیزی را ثابت می‌کند؟ یا مثلا فیلم ساختن درباره ترنس‌ها. پرداختن به این موضوع‌ها به خودی خود اشکالی ندارد چون به هر حال قوانین کشور در این زمینه مشخص است ولی من پای این نمی‌ایستم که کسی بخواهد فیلمی با این موضوع بسازد و بعد ابتدای فیلمش ۲۰ تا لوگوی جشنواره‌های مختلف را بزند، انگار که خیلی فیلم مهمی است؛ چون درباره این موضوع  یک دوپینگ جشنواره‌ای در حال رخ دادن است. در حالی که قبلا هم از این نوع فیلم‌ها ساخته می‌شد و خدا بیامرزد خانم طائرپور را که یک فیلم تر و تمیز (آیینه‌های روبرو) در این زمینه ساخت. اینکه شما با این موضوع فیلم بسازید و در ۲۰۰ جشنواره خارجی شرکت کنید و بعد هم فکر کنید فیلمساز خیلی خوبی هستید، رویه درستی نیست بخصوص آنکه الان در دنیا هم این اعتراض است که چرا اینقدر به این موضوع پرداخته می‌شود؟!

درباره کودک‌کشی هم چنین اتفاقی را شاهد هستیم و از آنجا که من تمام فیلم‌ها را می‌بینم، برایم سوال است که چرا در فیلم‌های کوتاه ما این همه کودک می‌میرد؟ آیا آماری در این رابطه وجود دارد؟ خیلی دردناک است. حرف من این است که اگر می‌خواهید فیلم اعتراضی بسازید درباره امروز بسازید. بچه یعنی فردا. درباره فردا پیش‌بینی نکنید. بگذارید بچه‌ها بزرگ شوند و خودشان کارشان را انجام دهند. شاید توان بیشتری داشتند و جامعه بهتری ساختند. شما فرضا حتی اگر اپوزوسیون هم باشید نباید بگویید هیچ امیدی به آینده نیست. پس چه کسی قرار است در این کشور کاری انجام دهد؟ در سینمای دنیا بچه نماد آینده است و با او این کار را نمی‌کنند. به نظرم در کشورهای دیگر هم وقتی بخواهند درباره این موضوعات حرف بزنند داستان را در ژانرهای دیگر مثل وحشت روایت می‌کنند نه در رئال‌ترین شکل ممکن که در اینجا اتفاق می‌افتد.

امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشندزمانی از انجمن سینما جوانان، فیلمسازانی مثل رضا میرکریمی و اصغر فرهادی و سعید روستایی بیرون آمدند اما نسل امروز با آن‌ها خیلی فرق دارد. این کار شما را سخت نمی‌کند؟

چرا گاهی خیلی متفاوت هستند. اولا به نظرم افراد مستعد در بین آن‌ها خیلی زیاد است. گروهی از آن‌ها بسیار صادق هستند و آنقدر “خودشان” هستند که ما تعحب می‌کنیم چون حتی در جلسات پیچینگ که با  حضور مدیر انجمن برگزار می‌شود، منظور فیلم‌شان را به سادگی توضیح می‌دهند ولی بعضی دیگر اصلا اینطور نیستند تا جایی که فیلمساز کشف حجاب کرده‌ای داریم که با مقنعه پیش من می‌آید. بنابراین همه را با یک عنوان مشترک نمی‌توان دید.

با این حال نقدا می‌توان گفت به لحاظ تکنیکی فیلم کوتاه از دهه‌های قبلی جلوتر است و امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشند. نکته مهم این است که فیلمساز مسئله خود را از فضای مجازی نگیرد بلکه مسئله خودش را دنبال کند. بسیاری از این بچه‌ها مطالبه‌گر هستند، ولی چون خیلی دوست دارند فیلم بلند بسازند گاهی محتاط می‌شوند که این کاملا برخلاف تصور جاری است. البته فضا برای اینکه اشتباه کنند هم زیاد است؛ مثلا در مورد خانم‌های فیلمساز، که تعداد زیادی از آن‌ها هر سال در جشنواره کوتاه تهران حضور دارند ولی همان سال در فجر یکی دو فیلمساز خانم بیشتر نیست؛ درواقع تعداد زیادی از آن‌ها به مرحله بعدی نمی‌رسند. بخشی از این اتفاق به دلیل تصمیم‌های اشتباه است و تداومی که در کار خود ندارند.

ما فیلمساز خانم زیادی داریم که دو فیلم ساخته و الان کانادا هستند. آن‌ها باید فکر کنند که آیا می‌خواهند فیلم بسازند یا اینکه با فیلم‌هایشان می‌خواهند پاسپورت و ویزا بگیرند؟ تا جایی که من می‌دانم اگر شما فیلم کوتاهی ساختید و جایزه گرفتید مانعی برای ساخت فیلم بعدی نبوده مگر اینکه یکسری تصمیم احساسی بگیرید که متاسفانه این موضوع در بین فیلمسازان خانم جدی است و زودتر ناامید می‌شوند و زودتر تصمیم به مهاجرت می‌گیرند یا حتی اصلا فیلمسازی را کنار می‌گذارند. یکی از دغدغه‌های من است که چرا این اتفاق می‌افتد و آن‌ها با اولین مانع ناامید می‌شوند در حالی که فیملسازی واقعا کار سختی است و برخی فیلمسازانی که شما نام بردید مثل سعید روستایی اصلا در فضای فیلم کوتاه هیچ گاه جایزه نگرفتند. به نظر می‌رسد تاب و تحمل سیر طولانی برای مسیر فیلمسازی وجود ندارد و نوعی عجله مشهود است. این را در باشگاه فیلم اولی‌های فارابی هم می‌بینیم که یک نفر دو فیلم ساخته و حالا سریع می‌خواهد فیلم بلند بسازد.

آدم‌ها وقتی مهاجرت می‌کنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عده‌ای مسیر وطن‌فروشی را برای کسب درآمد انتخاب کرده‌اند. آن‌ها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی می‌کنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص می‌شود که چه کسی فیملساز است و چه کسی تاجر. این روزها درباره منع پذیرش فیلم‌های ایرانی از سوی برخی جشنواره‌های مطرح دنیا مطالبی شنیده می‌شود. چقدر این موضوع در فیلم کوتاه هم جدی است؟

چند جشنواره مطرح و الف دنیا یک تصمیم کلی گرفته‌اند که شامل فیلم کوتاه هم می‌شود و تحت تاثیر جریانی هستند که آن طرف شکل گرفته است. به هر حال آدم‌ها وقتی مهاجرت می‌کنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عده‌ای مسیر وطن‌فروشی را برای کسب درآمد انتخاب کرده‌اند. آن‌ها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی می‌کنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص می‌شود که چه کسی فیلمساز است و چه کسی تاجر. البته ابعاد کلی این عدم پذیرش یا تاثیر جریان‌های سیاسی، در برخی موارد آنطور که می‌گویند نیست مثل سال قبل که عده‌ای می‌گفتند جشنواره فیلم کوتاه تهران دیگر مورد تایید آکادمی اسکار نیست در حالی که اینطور نبود و اتفاقا سال قبل ویدیوها و بازخوردهایی از برگزیده‌های خارجی جشنواره و خوشحالی آن‌ها گرفتیم که از بچه‌های خودمان نگرفتیم.

به هر حال جشنواره فیلم کوتاه در سال ۱۴۰۱ اولین رویدادی بود که بعد از ناآرامی‌های جامعه برگزار می‌شد.

آذرپندار: بله، و خیلی هم سخت بود.

دیانی: الان فیلم‌های سینمای ایران در حوزه کوتاه خیلی مورد استقبال هستند و اینطور نیست که ایران تحریم شده باشد؛ بخشی از همین انبوه اخباری که شما می‌گویید از فیلم کوتاه منتشر می‌شود، ناظر به حضورهای جهانی فیلم کوتاه‌های ایران است که در این میان تعداد فیلم‌های تولید انجمن هم زیاد است که با لوگوی انجمن و با اعتبار انجمن مورد توجه قرار می‌گیرند.

آذرپندار:‌ ما از سال قبل پس از چند سال وقفه در انجمن، دوباره بخش مربوط به پخش فیلم را فعال کردیم و این کار را طبیعتا با اسم و لوگوی انجمن انجام می‌دهیم و بر خلاف شایعات، در رویدادهای زیادی هم موفق بودیم. تا الان و در همین مدت کم، دو فیلم «جناکات» و «بالا افتادن» توسط پخش انجمن، به دو جشنواره اسکار کوالیفای یکی در بلغارستان و دیگری در امریکا راه پیدا کرده‌اند.

یک سوال دیگر در حوزه فعالیت‌های انجمن این است که انجمن سینمای جوانان در بخش آموزش چقدر به‌روز شده است؟

در حال حاضر در خیلی از شهرها بهترین‌های این حوزه مشغول تدریس هستند و البته در بعضی شهرها جوان‌های بدون اسم و رسمی را هم داریم که تدریس می‌کنند و خروجی بسیار قابل توجهی هم دارند. مزیت انجمن در این زمینه حتما در مورد اساتید و طرح درس‌هاست و قصد داریم که دوره‌های تخصصی را هم افزایش ‌دهیم. در این مورد یک سند پنج ساله نوشته‌ایم که علاقه‌مندیم براساس آن قضات شویم. ما یک دوره جامع داریم و نیز یکسری دوره‌های تک درس که سعی کردیم برخی حیطه‌ها را در یک بازه زمان‌بندی شده تخصصی کنیم مثل عکاسی که برای اولین بار دوره جامع آن پس از یک سال کار مداوم راه‌اندازی شده است. تا پیش از این عکاسی یک تکدرس در انجمن بود اما الان یک دوره جامع عکاسی داریم. تلاش می‌کنیم این دوره منجر به خروجی شود تا حتی هنرجو بتواند شغل پیدا کند. دوره جامع فیلمنامه‌نویسی هم الان در مرحله طرح درس‌ نویسی است و از سال بعد اجرایی می‌شود و ایضا طراحی دوره جامع مستندسازی هم از سال آینده آغاز می‌شود. نکته مهم این است که در تمام این‌طرح‌ درس ها، تدریس با مطالب و متدهای روز انجام خواهد شد.

در بخش نمایش فیلم‌های کوتاه چقدر حضور پلتفرم‌ها جدی شده است؟

دیانی: عدم وجود بستر مناسب پخش فیلم کوتاه پیش از این باعث شده بود ‌اصولا خیلی از بچه‌ها در حوزه فیلم کوتاه برای جشنواره‌ها اثر تولید ‌کنند. ما برای رونق نمایش فیلم‌ها از سال گذشته پاتوق فیلم کوتاه را که در دوران کرونا و قبل از آن تعطیل شده بود، دوباره در کل کشور راه‌اندازی کردیم و در کنار آن فیلم‌هایی را که از فرایند جشنواره جا مانده بودند و اتفاقا فیلم‌های خوبی هم بودند و به هر دلیلی از جمله سلیقه داوران امکان حضور در جشنواره را نداشتند، در این پاتوق‌ها روی پرده اکران کردیم که همچنان هم ادامه دارد. در کنار این‌ها پلتفرم‌ها را برای نمایش فیلم کوتاه فعال‌تر کردیم و بیش از ۱۰۰ فیلم را روی پلتفرم‌های هاشور و تیوال نمایش دادیم. همچنین توانستیم پلتفرم‌های بزرگتر را قانع کنیم که در این حوزه سرمایه‌گذاری کنند چون آن‌ها براساس تایم تماشا (watch time) به فیلم‌ها امکان پخش می‌دهند. با این حال توانستیم یک باکس ۱۰ تایی در فیلیمو ببندیم و آنقدر استقبال خوبی از آن شد که از طرف دیگر پلتفرم‌ها هم ادامه تقاضای نمایش مطرح شد. جدا از این‌ها الان برنامه سینماجوان در شبکه مستند تلویزیون ویژه نمایش و تحلیل آثار کوتاه روی آنتن است.

حرف آخر؟

بسیار امیدوارم جشنواره چهلم را با یک اجماع برگزار کنیم، چون این سرمایه ۴۰ ساله پدیده‌ای است که همه فیلمسازان در آن دخیل بودند و امیدوارم آن‌ها براساس انتخاب شخصی خود تصمیم بگیرند که با جشنواره مواجه شوند، نه با آن چیزی که در دایرکت‌شان اتفاق می‌افتد. البته در نهایت هر تصمیمی بگیرند قابل احترام است ولی فکر می‌کنم در جامعه فیلم کوتاه با کسانی مشکل داریم که در سینمای بلند موفق نشدند و برگشتند و لیدری جریان فیلم کوتاه را برعهد گرفتند. امیدوارم بچه‌های فیلم کوتاه متوجه شوند که بعضی‌ها دورهای خود را می‌زنند و در نهایت می‌بینند که اینجا می‌توانند قهرمان‌بازی دربیاورند. این ناراحت‌کننده است که برخی چنین استفاده‌ای را از فضای فیلم کوتاه می‌کنند. سال قبل برخی با بغض تماس می‌گرفتند و از جشنواره انصراف می‌دادند هرچند چون انصراف‌شان مکتوب نبود ما فیلم‌ها را نمایش دادیم. حوزه فیلم کوتاه شاید تنها جایی باشد که یک نفر می‌تواند در شرایطی که ۱۵ سال است فیلم کوتاه نساخته و از تیزرسازی برای تلویزیون امرار معاش می‌کند، ژست مستقل بودن بگیرد و کارگردان‌های فیلم کوتاه را تحت فشار بگذارد که انصراف دهند؛ بدون آنکه خودش مطلقا هیچ و هیچ و هیچ هزینه‌ای بدهد. من خیلی صریح می‌گویم که امیدوارم فیلم کوتاه از شر این افراد خلاص شود.

مردم دوباره به سینماها برگشتند

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از ایرنا؛ حبیب ایل بیگی حیات دوباره سینما پس از دو تهدید کرونا و اغتشاشات را یکی از موفقیت‌های دولت سیزدهم عنوان کرد و از آمار امیدوارکننده تعداد فیلم‌های اکران‌شده و مخاطبان سالن‌های سینما گفت.

متن این مصاحبه در ادامه آمده است.

آقای ایل‌بیگی در زمانی که دولت سیزدهم کارش را آغاز کرد، سینمای ایران با توجه به شیوع پاندمی کرونا به لحاظ تولید و اکران چه وضعیتی داشت؟

دولت سیزدهم در حالی کارش را شروع کرد که ما دو سال تعطیلی سینما را گذرانده بودیم. در همه جای دنیا مردم به دلیل کرونا و ترسی که از حضور در جاهای شلوغ داشتند به سینما نیامدند. خوشبختانه با واکسیناسیون و اتفاقاتی که در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ افتاد و فیلم‌هایی که اکران شد، کم کم سینماها راه افتاد.

در طول دوران کرونا، پلتفرم‌ها که رقیب سینما بودند بسیار رشد کردند. یک جایگزینی برای سینما پیدا شد. این نگرانی وجود داشت که بعد از تمام شدن کرونا چند سال طول بکشد تا سینما باز شود. اما در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ و نیمه اول ۱۴۰۱ رونق خوبی را در سینماها داشتیم.

اتفاق بعدی که سینما را دستخوش تحول کرد، ناآرامی‌های سال ۱۴۰۱ بود. اگر موافقید مروری بر حاشیه‌های سال گذشته داشته باشیم.

در نیمه دوم سال ۱۴۰۱ همان طور که می‌دانید به اغتشاشات خوردیم. اکران لوکوموتیوی است که بقیه حوزه ها را با خودش می کشد و پیشران تولید و بقیه حوزه‌هاست. اگر سینما به عنوان سالن تعطیل شود، کسی علاقه مند نیست تولید و سرمایه‌گذاری کند. سال گذشته حتی در محرم و صفر (پیش از اغتشاشات) فیلم های اجتماعی به شکل مناسبی فروختند. خیلی ها می گفتند این دو ماه برای اکران مناسب نیست.

برای اکران فیلم‌ها در ۶ مهر ۱۴۰۱ برنامه متنوعی داشتیم. اما اغتشاشات برنامه‌های ما را به هم زد. چالشی که پارسال داشتیم این بود که برخی سینماگران درگیر ماجرای اغتشاشات و آتش بیار معرکه بودند. این ها باعث شدند فیلم ها اکران نشود. خیلی ها را تشویق می کردند که به سینما و جشنواره ها نروند. حتی دشمنان ما در خارج کشور در رسانه‌هایشان به فیلمسازان ایرانی که در حال تولید فیلم بودند حمله می کردند. در حالی که همه مشاغل فعال بودند. یک جریانی دنبال این بود که سینما تعطیل بشود. در شبکه‌های ماهواره ای فارسی زبان تاکیدشان این بود که فلان فیلمساز چرا حرفی نمی‌زنی و تلاشی نمی‌کنی؟ روی سینما به عنوان یک ابزار مهم فرهنگی برنامه داشتند.

شما در آن زمان چگونه با این تهدیدها مقابله کردید؟

ما با فیلمسازان صحبت می کردیم که فیلم شان را اکران کنند. برخی چون امکان تبلیغ در فضای مجازی را نداشتند، قبول نمی‌کردند. خوشبختانه چند تهیه کننده با ما همکاری کردند و حاضر شدند فیلم‌شان را اکران کنند.

امسال استقبال از فیلم ها بسیار خوب بوده و بسیار پررونق شروع شده است. گونه های مختلفی از فیلم ها را به نمایش گذاشتیم. برای اکران نوروز خیلی‌ها حاضر به اکران فیلم‌هایشان نبودند. فکر نمی کردند که این همه رونق وجود داشته باشد

برخی سینماگران تحلیل‌هایشان درست نبود. می‌گفتند نمی توانید دوباره این سینما را راه بیاندازید. می گفتند دولت باید با یک مبلغ زیاد تهیه کننده را راضی کند که فیلمش را بیاورد. ما در همین شرایط اکران نوروزی را چیدیم. خوشبختانه مردم استقبال بسیار خوبی کردند. دشمنان که روی تعطیلی سینما خیلی حساب کرده بودند، تیرشان به سنگ خورد. چون مردم دوباره به سینماها برگشتند. امسال استقبال از فیلم ها بسیار خوب بوده و بسیار پررونق شروع شده است. گونه های مختلفی از فیلم ها را به نمایش گذاشتیم. برای اکران نوروز خیلی‌ها حاضر به اکران فیلم‌هایشان نبودند. فکر نمی کردند که این همه رونق وجود داشته باشد. الان در شرایط خوبی هستیم. مردم مثل همه جای دنیا، استقبال‌شان از فیلم‌های کمدی بیشتر است. مردم یک زمانی گرایش‌شان به سمت فیلم های اجتماعی می رود. شاید مردم الان از فیلم های تلخ و ناامید کننده خسته شده اند. سینماگران ما باید روی تحلیل درست مخاطب وقت بگذارند و از علایق و سلائق‌شان بیشتر مطلع شوند. باید پژوهش شود که چرا این اتفاق افتاده است. ما توقع داشتیم از برخی فیلم‌ها استقبال بیشتری بشود.

سازمان سینمایی برای حل مشکل فیلم‌های مساله دار چه تلاش‌هایی انجام داده است؟

فیلم گشت ۳ نتوانسته بود مجوز بگیرد. در همین دولت با اصلاحاتی که انجام داد و همکاری آقای سعید سهیلی اکران شد. فیلم چپ راست پس از یک سال رفت و آمد توانست اکران بشود. تلاش ما در این دوره این بود که تا می‌توانیم در حوزه پروانه نمایش فیلمی متوقف نشود و با گفت وگو و تعامل و انجام اصلاحات فیلم به نمایش دربیاید. در دوره دو ساله کرونا به دلیل این که نیاز بوده سینماگران کار کنند و معیشت‌شان به خطر نیفتد به تعدادی زیادی فیلم مجوز داده‌اند. بعضا در صدور این مجوزها آسان گیری زیادی شده است. قبل از صدور مجوز می‌توانستند مجوز بشوند چنین متنی با خط قرمزهایی که می شکند به مشکل می خورد. یکی از مشکلات ما این بود که با حجم زیادی فیلم مواجه شدیم. به اندازه سه سال تولید سینمای ایران فیلم وجود داشت که پشت در اکران مانده بودند. سختی های زیادی برای سرمایه گذاران و مالکان فیلم ها مثل خواب سرمایه و کاهش ارزش پول ملی وجود داشت. این ها در بدو شروع دولت جزو چالش های ما بود. باید تلاش می کردیم. تا جایی که می شود، تعداد بیشتری فیلم اکران بشود.

در چند سال گذشته آمار تعداد فیلم‌های اکران شده و تعداد مخاطبان چه میزان بوده است؟

در سال ۱۴۰۲ تا الان ۲۸ فیلم اکران شده است. سال ۱۴۰۱ جدای از فیلم‌های گروه هنر و تجربه۵۰ فیلم اکران شد. اگر آن اتفاقات اغتشاشات نبود، در سال ۱۴۰۱ تعداد فیلم ها به رقم معقول ۷۰ تا ۸۰ فیلم می رسید. امسال امیدوارم به رقم ۷۰ فیلم برسیم. تعداد سالن‌ها دارد اضافه می شود. تعداد سالن‌های فعلی فعال کشور ۶۰۰ سالن است که امیدواریم تا پایان کار دولت به ۱۰۰۰ سالن برسد. آن موقع می شود زمان اکران را کمتر و تعداد فیلم ها را بیشتر کرد.

امسال تعداد مخاطبان سینما به ۹ میلیون و ۴۵۵ هزار نفر رسیده که عدد بدی نیست. پیش بینی ما این است که تا پایان سال به ۲۰ میلیون نفر برسد

البته بسیاری از فیلم‌هایی که ساخته می شود، مناسب پرده نیست و برای نمایش خانگی مناسب است. خیلی‌ها فیلم را برای شرکت در جشنواره ها و تجربه کردن می سازند. بعضی‌ها هم به دلیل هزینه‌ها دنبال اکران نیستند. ارزیابی سرمایه گذاران فیلم‌ خائن کشی این بوده که اگر به صورت مینی سریال در پلتفرم برود بهتر است. این یک فرصت برای سینماگران است. اتفاقا می تواند یک راهی را باز کند که پلتفرم‌ها پولی بابت فیلم‌ها بدهند.

امسال تعداد مخاطبان سینما به ۹ میلیون و ۴۵۵ هزار نفر رسیده که عدد بدی نیست. پیش بینی ما این است که تا پایان سال به ۲۰ میلیون نفر برسد. در ژانرهای مختلف فیلم‌های خوبی تولید شده است. سال گذشته با توجه به آن شرایط ۱۴ میلیون و ۲۵۷ هزار نفر مخاطب داشتیم. سال ۹۸ یعنی سال ماقبل کرونا سینما حدود ۲۸ میلیون تماشاگر داشت. نیمه دوم امسال اکران خوبی را خواهیم داشت.

پخش فیلم‌های سینمایی از تلویزیون می‌تواند به وضعیت اکران کمک کند؟

صداوسیما به دلایلی در همه این سال‌ها تعدادی از فیلم های سینمای ایران را پخش نکرده است. شاید اگر صداوسیما بودجه مناسبی را برای تامین نیازهای نمایشی خودش کنار می‌گذاشت و در بدو شروع فیلم پیش خرید می کرد، می توانست نظرات و دیدگاه‌های خودش را راجع حجاب بازیگران و مضمون به تهیه کننده‌ها بگوید. در دهه هفتاد ما در سیمافیلم این کار را برای صداوسیما انجام می دادیم. سیمافیلم بر روی تعداد زیادی فیلم سینمایی سرمایه گذاری کرد. قبل از تولید نکات را می گفتیم و انجام می شد. بعد از تولید و اکران دست‌مان خالی نبود.

علاوه بر این شاهد هستیم که صداوسیما تیزر برخی فیلم‌ها را هم پخش نمی کند.

ما نمی توانیم این چندگانگی را داشته باشیم. درست است که صداوسیما نگاه رسمی را دارد و در سینما نگاه عرفی وجود دارد. ولی می توانیم به یک هماهنگی بهتری برسیم. توقع ما این است که صداوسیما از سینمای ملی حمایت کند. حتما سینما بخش زیادی از نیازهای صداوسیما را می تواند تامین کند. صداوسیما همان اندازه که روی فیلم های خارجی انرژی می گذارد، اگر برای سینمای ایران هم همین کار را بکند، می تواند از تولیدات داخلی حمایت کند. چون فیلم‌های خارجی را می‌خرد و برایشان تبلیغات می‌کند.

درباره سیاست شناورسازی قیمت بلیط توضیح دهید. این تصمیم چه کمکی به افزایش تعداد سینماروها خواهد کرد؟

قیمت بلیط یکی از موارد چالش بین ما و سینماداران بوده است. هزینه های سینماداری به شدت افزایش پیدا کرده است. در همه جلساتی که با صنوف داریم، از پایین بودن قیمت بلیط گلایه می کنند. الان هزینه های یک فیلم سینمایی که حداقل‌ها را داشته باشد به ۱۵ میلیارد تومان رسیده است. ۶ سال پیش این هزینه ها حدود ۲ میلیارد تومان بود. هزینه نگهداری سینماها و نیروی انسانی هم بالا رفته است. برای آنها خیلی به صرفه نیست که با بلیط حداکثر ۶۰ هزار تومان سینماداری کنند. مردم هم مشکلات معیشتی دارند و شاید سینما را کنار بگذارند. باید تلاش کنیم تا تعداد مخاطبان بیشتر با قیمت کمتری به سینماها بیایند. در یک سال گذشته در شورای صنفی بحث شناور شدن بلیط های سینما را داشتیم. در ساعت‌های کم‌مخاطب قیمت ها را کاهش دادیم. در ایام آخر هفته و ساعت‌های پیک هم قیمت سقف را تعیین کردیم. برخی فکر می‌کنند قیمت بلیط همه جا ۶۰ هزار تومان شده است. ولی در همه سالن‌ها حتی سالن‌های مدرن، سانس‌هایی با قیمت پایین‌تر داریم.

خروج از نسخه موبایل