رسانه سینمای خانگی- «چپ، راست»، یک کمدی سیاسی ناموفق

کمدی سیاسی «چپ،‌ راست» ساخته حامد محمدی است،‌ فیلمی که بعد از 3 سال از زمان ساخت به اکران رسید و بعد از اکران هم نتوانست رضایت مخاطب را جلب کند،‌ همچنین پویشی در سامانه فارس من در اعتراض به اخذ مجوز این فیلم ثبت شده است.

به گزارش سینمای خانگی از خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، سینمایی «چپ،‌ راست» ساخته حامد محمدی و به تهیه‌کنندگی منوچهر محمدی در ژانر کمدی سیاسی است،‌ فیلمی که سال ۱۳۹۸ تولید و در سال ۱۴۰۱ اکران شد تا پروسه‌ای ۳ ساله را برای رسیدن به پرده نقره‌ای طی کند.

این فیلم داستانی طنز را از تضاد سیاسی دو خانواده روایت می‌کند تا اختلافات آنها را دستمایه کمدی خود قرار دهد، کمدی که البته به‌نظر برای مخاطب ایرانی قدیمی شده و حتی با دیالوگ‌ها و شعارهای رنگ و رو رفته روایت می‌شود.

صحنه ابتدایی فیلم که با مناظره سیاسی بشیر کشاورز (رامبد جوان) و اصلان دهقان (پیمان قاسم‌خانی) آغاز می‌شود؛ شروعی مناسب و گیرا برای یک کمدی سیاسی است، البته ریتم کوبنده این میزگرد در همه‌ اثر به یکسان وجود ندارد اما حتی این بخش از فیلم هم که شاید از کیفیت بهتری نسبت به باقی سکانس‌ها برخوردار باشد دچار کلیشه‌های قدیمی سیاست است.

در پی چالش‌های سال‌های گذشته بین دو جناح چپ و راست، فیلم سه سال پیش به اتمام رسید ولی در حال و هوای امروز که این تضادها به کمترین میزان خود در عرصه سیاست رسیده است، روی پرده رفت تا نتواند تأثیری را که در جستجوی آن بود، کسب کند. هرچند اگر نگاهی به شرایط فیلم داشته باشید و آن را با این روزهای سیاست ایران بسنجید به این نظر خواهید رسید که فیلم حتی در زمان ساختش هم حرفی از کرسی افتاده را بیان می‌کند.

عدم موفقیت فیلم تنها در انتشار دیر و دور از بستر واقعی خود خلاصه نمی‌شود، بلکه اغراق در پوشش و طرز تفکر و بیان بازیگران نیز تا حد زیادی باورناپذیر بوده و بر ملال بیننده می‌افزاید؛ برای مثال، حضور در توالت درحال مصاحبه یا ترشی درست کردن مرد درحالی که همسرش نماینده مجلس است سکانس‌های اغراق‌آمیزی است که پذیرش داستان را برای مخاطب سخت می‌کند.

افشین علیار منتقد سینما در رابطه با این فیلم نوشته است: «برای نوشتن درباره فیلم «چپ راست» باید از تیتراژ پایانی شروع کرد، جایی که تماشاگران محدود داخل سالن با چهره‌های در هم از بی‌کیفیت بودن فیلم و تلف‌شدن وقت و بهای بلیت سینما معترضند، بله درست است. «چپ راست» به شدت بی‌کیفیت و غیرقابل‌باور است. مخاطب به انگیزه کمدی بودن فیلم بلیت تهیه می‌کند، اما دریغ از یک موقعیت که حتی صدای خنده یک نفر به گوش برسد!

حامد محمدی که نابلدی در کارگردانی را فریاد می‌زند، (نمونه‌اش سریال ناتمام قبله عالم) در «چپ راست» فکر کرده برای مخاطب چندین دهه گذشته فیلم ساخته‌است! شوخی‌های لوس و بی‌مزه که اساساً به طنز هم نمی‌رسند. فیلم نه کمدی است، نه سیاسی فقط اشاره‌ای الکن به دو تحلیلگر مسائل سیاسی دارد، یکی اصلاح‌طلب و دیگری اصولگرای تندرو.»

جدای از تمامی این موارد نشان دادن یک خانواده مذهبی با ویژگی‌های غیر حقیقی هم نکته دیگری است که باید بررسی شود؛ در همین رابطه پویشی در سامانه فارس من خبرگزاری فارس تشکیل شده که به چرایی اخذ مجوز این فیلم با وجود محتوای آن اشاره دارد.

در بخشی از متن این پویش آمده است:‌‌ «فیلم چپ راست فیلمی سخیف که چهره افراد مذهبی را افرادی خشن و سراسر نفاق نشان داده است. حال سؤال این است که چرا به چنین فیلم‌هایی مجوز قانونی از طرف وزارت ارشاد داده می‌شود، چنانچه پاسخ داده شود همه آزاد هستند فیلم بسازند، باید این سؤال را پرسید که همه آزادند به هم دیگر توهین کنند و عقاید همدیگر را به سخره بگیرند؟ آن هم در کشوری که اکثریت مسلمان هستند باید تمسخر اسلام صورت گیرد؟»

قطعاً آثار سینمایی می‌توانند بر رفتار افراد مختلف جامعه مؤثر باشند. به همین دلیل است که باید نظارت و دقت بیشتری در محتوای چنین آثاری انجام شود.

رسانه سینمای خانگی- چرا نولان فیلمنامه اوپنهایمر را روی کاغذ قرمز نوشت؟

«رابرت داونی جونیور» بازیگر و تهیه‌کننده‌ی آمریکایی عنوان کرد: «کریستوفر نولان» فیلمنامه «اوپنهایمر» را روی کاغذ قرمز چاپ کرده تا تجربه سرگیجه‌آوری داشته باشد.

به گزارش سینمای خانگی از برنا، «رابرت داونی جونیور» بازیگر و تهیه‌کننده‌ی آمریکایی می‌گوید «کریستوفر نولان» فیلمنامه «اوپنهایمر» را روی کاغذ قرمز چاپ کرده تا خواننده تجربه سرگیجه‌آوری را تجربه کند.

او در مصاحبه با «اینترتینمنت ویکلی» اظهار داشت: «به خانه او رفتم، خواندمش. نمی‌خواهم ایراد بگیرم اما فیلمنامه روی کاغذ قرمز با جوهر سیاه چاپ شده بود که خواندنش را به شدت سخت می‌کرد.»

داونی در ادامه افزود: «به گمانم خصوصیتش این بود که به محض خواندنش فراموشش کنید. نمی‌دانم آن رنگ‌ها چه معنایی دارند. یه شکلی مثل هیپنوتیزم شدن بود.»

رسانه سینمای خانگی- دلیل لایی کشیدن بعض سلبریتی ها چیست؟

هنر وادی محدودی نیست؛ هرکه بخواهد می‌تواند واردش شود و به نوعی طبع آزمایی کند ولی در پایان تنها افرادی می‌مانند که خلاقیت و استعداد لازم برای فعالیت در هنر را داشته باشند. در حقیقت فقط آنها هستند که می‌مانند و «هنرمند» نامیده می‌شوند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، چند روز قبل خبری درباره آلبوم جدید مهران مدیری با آهنگسازی مهیار علیزاده منتشر شد؛ خبری که واکنش‌های متفاوتی را به همراه داشت.

مهیار علیزاده از شاگردان کیوان ساکت بوده و با خواننده‌هایی چون علیرضا قربانی و همایون شجریان کار کرده است. بر این اساس جایگاه هنری او برای علاقمندان موسیقی مشخص است. اما در خواننده بودن مهران مدیری هنوز حرف و حدیث است. در حقیقت فارغ از حاشیه‌های چند سال اخیر مدیری، همان اندازه که هیچکس نتوانسته جایگاه او را در فضای طنز و تصویر زیر سوال ببرد، به همان میزان حضورش در فضای موسیقی برای عده‌ای پرسش‌برانگیز است.

برگردیم به مبحث اول. وقتی نام هنر و هاله مقدسش در مفهوم نظریه‌پردازانی چون آدورنو و هورکهایمر به میان می‌آید، شاید آنچه به ذهن تداعی شود، بسیار خاص یا بی‌همتاست. درحقیقت بسیاری هنر را آن چیزی می‌دانند که هنرمند پس از اینکه سال‌ها مطالعه کرد، تلاش و رنج کشید، خلق کرده است. هنر همان چیزی است که به راحتی به دست نمی‌آید، البته که استعداد و خلاقیت بخش بسیار مهمی در آن است.

حال در دنیای پست مدرن امروز ـ چه در ایران و چه کشورهای دیگر ـ به نظر می‌رسد مرزهای هنر دیگر معنایی ندارند و هنرمندان از هر حوزه به حوزه دیگر می‌روند.

هنرمندان در حوزه‌های موسیقی و سینما بیشتر در رفت‌وآمد هستند تا هنرمندانی که به هنرهای تجسمی هم ورود می‌کنند؛ البته ورود آنها به تجسمی بیشتر در نقاشی و عکاسی است تا مجسمه‌سازی و گرافیک. درحقیقت هر چه تخصصی‌تر خواهان کمتر. همان‌طور که در موسیقی هم ورود این افراد به خوانندگی محدود می‌شود و اگر هم پای نوازندگی در میان باشد باید کلاس‌های تمرینی از سر بگذرانند که در آن صورت روند به صورت آموزشی و خالی از اشکال خواهد بود.

اما مسئله‌ی حائز اهمیت در این میان، کیفیت کاری است که این هنرمندان ارائه می‌دهند؛ چراکه به خودی خود اگر نتیجه فعالیت هنری آنها کیفیت داشته باشد، اهمیتی ندارد که به چند حوزه ورود پیدا می‌کنند.

اگر بخواهیم به نمونه‌های خارجی این گفتمان نگاهی داشته باشیم، جدیدترین نمونه‌ها سلبریتی‌هایی همانند هری استایلز، لیدی گاگا، برد پیت، جانی دپ و … هستند.

در میان این افراد، برخی مانند برد پیت یا جانی دپ که وارد حوزه‌های تجسمی و موسیقی شده‌اند، بعضا نه حتما، برای این کار آموزش دیده‌اند. ضمن اینکه اگر دپ در دنیای موسیقی هم فعالیت می‌کند، به عنوان یک خواننده نیست، بلکه در مقام یک نوازنده گیتار است. هرچند بسیاری سطح کار او با گیتار را متوسط می‌دانند.

در این میان هستند هنرمندانی مانند هری استایلز که وارد عرصه بازیگری شده‌اند و پس از ایفای نقش در نخستین فیلم خود، اعتراف کرده‌اند که «هیچ ایده‌ای ندارم که چه می‌کنم!».

در اینجا باید یک نکته را هم در نظر گرفت که شاید اگر سلبریتی‌های خارجی، حداقل بازیگران آنها، به دنیای موسیقی وارد شوند، کار چندان هم نازل از آب درنیاید؛ چراکه موسیقی از کودکی به آنها آموزش داده می‌شود و از این هنر بیگانه نیستند؛ البته نمی‌توان درباره ورود خوانندگان آنها به دنیای تصویر تا همین حد مطمئن بود.

اما در کشور خودمان هم، کم نیستند بازیگران و کارگردان‌هایی که به هر گوشه و کناری از هنر سرک کشیده‌اند و بعضا دستخوش انتقاد واقع شده‌ یا به تقلید و کپی‌کاری متهم شده‌اند.

در سال‌های اخیر ماجرای نمایشگاه یک کارگردان زن، آنچنان موج رسانه‌ای به راه انداخت که خود ایسنا هم طی گفت‌وگوهایی به نقد کپی آثار هنری پرداخت و مدیر گالری طراحان آزاد در یکی از این مصاحبه‌ها به صراحت بیان کرد «کسی که کپی می‌کند، دیگر هنرمند نیست».

اما موسیقی. به نظر می‌رسد سلبریتی‌های ایرانی علاقه زیادی به خواننده شدن دارند و حتی پس از انتشار چند قطعه، به مدد اسپانسرها کنسرت هم برگزاری می‌کنند.

در این زمینه، اتفاقا نمونه‌های بسیاری هم داریم؛ بازیگرانی مانند شهاب حسینی، حامد بهداد، مهران مدیری، امین حیایی، بهرام رادان، رضا گلزار، محمدرضا فروتن، برزو ارجمند، اشکان خطیبی، کوروش تهامی و … .

مسئله‌ای که درباره حضور این افراد در دنیای خوانندگی وجود دارد، این است که این امر به درازا نمی‌کشد و حتی اگر چند کنسرت هم برگزار کنند، پس از مدتی صحنه اجرا را می‌بوسند و کنار می‌گذارند.

در حقیقت این امر مصداق این صحبت محمدحسن حامدی با ایسنا است که گفته است: «هر کسی که بخواهد می‌تواند وارد هنر شود و فعالیت کند و همان‌طور که می‌بینیم سالانه در تهران نمایشگاه‌های هنری زیادی برگزار می‌شود. ولی در پایان تنها کسانی که خلاقیت و استعداد لازم برای فعالیت در هنر را دارند، فعالیت در آن را ادامه خواهند داد.»

البته شاید به این نکته توجه داشت که همانطور که علی فرامرزی به ایسنا گفته است، «در دنیای امروز که مرزهای هنر با یکدیگر درهم‌آمیخته شده، چگونه می‌توانیم خط تعیین کنیم که چه کسی می‌تواند نمایشگاه برگزار کند و چه کسی نه؟»

فرامرزی در این زمینه بیان کرد: «چه اشکال دارد فردی که در رشته‌ای دیگر دارای نام و سابقه و کارهای مثبتی است، دست به کاری (مانند نقاشی) بزند که در حد هنرمندان حرفه‌ای آن رشته نیست؟ اینکه آثار تجسمی فردی به واسطه اینکه او در سینما دارای موقعیت است، فروش می‌رود چه اشکالی دارد؟ چه چیزی از نقاشی کم می‌شود؟ حضور دیگران در نقاشی باعث مطرح شدن نقاشی می‌شود اما اگر او را همسطح هنرمند حرفه‌ای نقاشی قرار دادند آنجاست که باید جامعه نقاشی و هنرمندان نقاش اعتراض کنند. اگر هم کارش کپی بوده، نقدش کنند.»

البته باید بررسی کرد که چه می‌شود این بازیگران با وجود دیده شدن در رشته خود، وارد حوزه دیگری می‌شوند و حتی برخی از آنها مانند رضا گلزار، بهرام رادان، رضا یزدانی و سیروان خسروی جدی‌ترین نقدها را در حد استهزا به جان می‌خرند.

شاید بتوان به این سوال با این صحبت محمدحسن حامدی پاسخ داد که گفته است: «گاهی اوقات مساله پول به‌قدری برای افراد مهم می‌شود که حاضرند به خیلی کارها تن دهند و نتیجه آن حضور افراد بی‌استعداد در هنر می‌شود؛ البته اینگونه موارد از جمله حواشی هنر هستند، اما اینکه حضور این نوع افراد به واسطه روابطشان طولانی شود اصلا جالب نیست.»

حامدی در عین حال این نکته را هم بیان کرده است که می‌توان از ماندگاری افراد چهره در برخی شاخه‌های هنر که شاید در آن خیلی هم وارد نباشند، به عنوان یک هنر «عامه‌پسند» و درواقع یک ژانر هنری استفاده کرد. هرچند لازمه اجرایی کردن این رویکرد هم، فضا دادن به افراد بااستعداد و برخوردار از سطحی از استانداردها، ضمن جلوگیری از روی کار آمدن نابلدهاست.

رسانه سینمای خانگی- در روایت مقاومت عقب مانده‌ایم

کارگردان فیلم کوتاه «اسما» در تشریح اثر خود گفت: این فیلم چکیده‌ای از همه زنان میدان مقاومت است؛ قصه‌ای کوتاه از میلیون‌ها شخصیت زن و دختری است که در خطوط مقدم جهبه‌های مقاومت در کشورهای مختلف حاضر بوده‌اند.​​​​​​​

مصطفی آقامحمدلو یکی از کارگردانان فیلم کوتاه «اسما» از آثار راه‌یافته به نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» درباره این اثر گفت: این فیلم کوتاه، الهام گرفته از یک زندگی هشت ساله در متن همه بحران‌های منطقه از سوریه تا عراق و آذربایجان است. من فیلمنامه این فیلم را با الهام گرفتن از مصاحبه مستند یک خانم امدادگر نوشتم. ایده مرکزی آن هم در استان ادلب سوریه شکل گرفت.

وی افزود: فیلمنامه «اسما» در ۱۴ نسخه متفاوت بازنویسی شد و سرانجام به خروجی خوبی رسید که تا کنون در جشنواره‌های مختلف مورد استقبال قرار گرفته است. معتقدم حسب اولویت‌هایی که در حوادث منطقه وجود دارم، ما باید روایتی درست از «انسان» را در فیلم خود ارائه می‌کردیم. انسانی که در دسته‌بندی‌های قومی و قبیله‌ای نمی‌گنجد. همه جهان اسلام، در شرایط فعلی دنیا، گویی در کشتی نوح هستیم و اگر این کشتی در هر قسمتی سوراخ شود، همه‌مان با هم غرق می‌شویم.

این کارگردان گفت: وقتی تصمیم گرفتیم چنین نگاهی به انسان داشته باشیم، حضور یک زن در داستان اهمیت بسیار زیادی پیدا کرد. فیلم کوتاه «اسما» قصه‌ای کوتاه از میلیون‌ها شخصیت زن و دختری است که سال‌ها در منطقه ما حضور داشته‌اند و همواره در خطوط مقدم جهبه‌های مقاومت در کشورهای مختلف حاضر بوده‌اند. من در طول هشت سال حضورم در این مناطق با انواع زنان مجاهد مواجهه داشتم و زیست آن‌ها را از نزدیک زیر نظر داشتم. خروجی همه این مشاهدات تبدیل به کاراکتر اصلی فیلمنامه «اسما» شد. کاراکتری که پای همسری و مادری خود می‌ایستد اما زیست آرمانی خودش برای بهبود انسان‌های دیگر را هم فراموش نمی‌کند.

آقامحمدلو در پاسخ به اینکه آیا سینمای ایران توانسته است تا به امروز تصویر درستی از «زن ایرانی» را در آثار خود ارائه دهد، تأکید کرد: ابدا نتوانسته‌ایم چنین تصویری ارائه کنیم. ما نزدیک به ۴۰ سال است که در روایت خودمان به‌شدت ضعف داریم. همواره از بیرون افراد، نهادها و کشورهایی بوده‌اند که با سوگیری خودشان، ما را روایت کرده‌اند. در تمام این ۴۰ سال، حفاظت را بر روایت ارجحیت داده‌ایم و این یک نگاه اشتباه است که در همه نهادهای فرهنگی ما بروز داشته است.

وی ادامه داد: ما همواره در ارائه روایت‌های دست اول، عقب مانده‌ایم. کمااینکه در حوادث سال گذشته هم این عقب‌ماندن را تجربه کردیم و هیچ‌گاه نتوانستیم روایت‌گر اول میدان باشیم. باتوجه به تمرکز دشمن در حوزه زنان، بخش عمده‌ای از تحولات مرتبط با زنان و دختران ما، از سوی بیگانگان رقم می‌خورد. این آسیبی است که سال‌ها از آن حرف زده‌ایم و مدام هم تأکید کرده‌ایم که رسانه مهم است اما برای رفع آن هیچ اقدام عملی‌ای صورت نگرفته است. در کنش‌ها و واکنش‌های رسانه‌ای هموار در موضع «ضدروایت» در برابر «روایت دشمن»‌ بوده‌ایم.

رسانه سینمای خانگی – قرار است کسی به دلیل حجاب نداشتن کار نکند؟

موسوی رئیس اتحادیه تهیه کنندگان گفت:اگر قرار است کسی به دلیل حجاب نداشتن کار نکند بایددادگاه آن را تعیین کند و وزارت ارشاد هم حکم آن را به تهیه کنندگان ابلاغ‌کند.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از سایت دیده بان ایران؛ غلامرضا موسوی رئیس اتحادیه تهیه کنندگان در مصاحبه تلفنی با برنامه «سینما معیار» درباره نامه اخیر معاونت نظارت و ارزشیابی درمورد فعالیت یک سری از بازیگران خانم که مطالبی را منتشر کرده بودند گفت: این نامه شامل دو بخش بود؛ بخشی درمورد دریافت پروانه فیلم سازی است که روال قانونی و حرفه‌ای قضیه دارد و طبیعتاً هم قابل اجراست. تهیه‌کنندگان مسئولیتی درمورد فعالیت بازیگران بی‌حجاب ندارند

وی افزود: وقتی نامه در هیئت مدیره اتحادیه تهیه کنندگان مطرح شد همکاران ما در بخش اول مسئله خیلی جدی نداشتند، اما بخش دوم نامه چند ایراد اساسی دارد از جمله اینکه مسئولیت تهیه کننده سینما صرفاً موکول بر شرایط زمان و مکان فیلمبرداری است.

رئیس اتحادیه تهیه کنندگان ادامه داد: در اینکه تهیه کننده در سه مرحله پیش تولید، تولید و پس از تولید مسئول فیلم است هیچ تردیدی نیست، اما این مسئولیت فقط به زمان و جلوی دوربین و مکان فیلمبرداری محدود می‌شود و چیزی که در نامه خواسته شده بود فراتر از قانون بود ضمن اینکه هیچ کسی جز با حکم دادگاه صالحه نمی‌تواند جلوی دیگری را بگیرد و فقط دادگاه صالحه است که می‌تواند رأی دهد که این خانم و آن آقا می‌توند کار کند یا کار نکند.

موسوی تصریح کرد: مثال زده بودند با فردی که حجاب را برداشته کار نکنیم درصورتیکه ما در این مورد نمی‌توانیم تصمیم بگیریم و تصمیم گیرنده اصلی دادگاه صالحه است البته بنده نظرات هیئت مدیره را به معاون ارزشیابی انعکاس دادم و اعلام کردم که تهیه کنندگان فقط در مکان و زمان مربوط به تولید فیلم مسئولیت دارند.

وی با بیان اینکه چیزی که در نامه خواسته شده خیلی امکان اجرایی شدن ندارد و باید یک روندی را طی کند گفت: ما تهیه کنندگان یک نشریه رسمی نداریم که بتوانیم موارد قانونی را اعلام کنیم بنابراین تهیه کنندگان باید آنچه که در روزنامه‌های رسمی نوشته می‌شود را بخوانند و اجرا کنند.

رئیس اتحادیه تهیه کنندگان خاطرنشان کرد: گاهی در فضای مجازی خبر فوت برخی همکاران ما منتشر می‌شود و مردم هم باور می‌کنند و همه شروع به تسلیت گفتن می‌کنند که خوشبختانه در این موارد می‌توان بعد از پنج روز اطلاع رسانی را متوقف کرد، اما در موارد دیگر چنین چیزی امکانپذیر نیست.

موسوی در مصاحبه با رادیو گفتگو، تأکید کرد: اگر قرار است کسی به دلیل حجاب نداشتن کار نکند باید دادگاه آن را تعیین کند و وقتی دادگاه آن را تعیین کرد کپی حکم آن به وزارت ارشاد داده شود و وزارت ارشاد هم به تهیه کنندگان ابلاغ کند.

وی با بیان اینکه نامه مذکور به کمیته حقوقی اتحادیه تهیه کنندگان ارجاع داده شده و نظر کمیته رسماً به تهیه کنندگان اعلام خواهد شد گفت: ما پاسخ نامه را ارسال کردیم که بخش دوم نامه مورد تأیید هیئت مدیره اتحادیه تهیه کنندگان نیست.

رئیس اتحادیه تهیه کنندگان تصریح کرد: فیلم‌ها بسته به نوع شرایط و زمان تولید متفاوت هستند مثلاً در برخی موارد می‌توان از کلاه گیس که شرعی هم هست استفاده کرد، چون حضرت امام (ره) هم در زمانی که تلویزیون برنامه‌ای داشت اجازه داده بودند از کلاه گیس استفاده شود، چون نباید مو‌های طبیعی دیده شود.

موسوی گفت: ما نمی‌توانیم این مسئله را در قرارداد‌ها درج کنیم، چون ضمانت اجرایی ندارد و از مسئولیت تهیه کننده سینما هم خارج است.

وی همچنین در بخش دیگر این برنامه درمورد فیلم «قصیده گاو سفید» اظهار کرد: این فیلم اگرچه توقیف نیست، اما هنوز به آن پروانه ندادند، چون متأسفانه جوسازی‌هایی می‌شود که منطقی پشت آن نیست.

مشکل یک عده این است که فیلم در اورشلیم نمایش داده شده درصورتیکه واقعیت قضیه این است که بنده مخالف نمایش آن در اورشلیم بودم و در مطبوعات هم اعلام کردم، اما پخش کننده فیلم که یک فرانسوی بود با حساسیت‌های ما ایرانیان درمورد نمایش فیلم در اسرائیل آشنا نبود. زمانی که ما متوجه قضیه شدیم سعی کردیم جلوی این کار را بگیریم، اما دوستان متوجه نمی‌شوند که ما برای خط قرمز‌هایمان احترام قائلیم و طرف مقابل هم از این موضوع خبر نداشته است.

رئیس اتحادیه تهیه کنندگان یادآور شد: دوستان سپاه به دادگاه فرهنگ و رسانه شکایت کرده بودند و قاضی شعبه هم شش هفت جلسه رسیدگی کرد و در نهایت برای بنده و کارگردان حکم منع تعقیف صادر کرد، چون هیچ عمدی در کار نبود و مدارک و مستندات آن موجود است.

رسانه سینمای خانگی- واقعیت گیشه سینما از زبان فهیم

فهیم منتقد سینما نوشت: گیشه داشتن و فروش بالای فیلم قاعدتا باید مایه مباهات و خوش حالی باشد، اما دراین فقره فرق می‌کند چون که دقیقا وقتی فیلمی نازل در اجرا و بی‌مایه در محتوا است از آن تحت عنوان فیلم گیشه‌ای یاد می‌شده و می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از خبرگزاری فارس، طی روزهای گذشته موضوع فروش برخی از فیلم‌های سینمایی، یکی از مهمترین بحث‌های میدان فرهنگ و هنر کشور بوده است. برخی معتقدند فروش مطلوب فیلم و یا حتی پرتماشاگر بودنش معیار خوب یا بد بودن فیلم نیست. منتقدهای این وضعیت می‌گویند نباید چندان به فروش برخی از فیلم‌ها دلخوش کرد و این وضعیت کمک چندانی به کلیت سینمای کشور نمی‌کند. با این همه برخی دیگر فروش و جذب مخاطب را مهم‌ترین موضوع سینمای امروز می‌دانند و تا سرحد ممکن از این رویکرد دفاع می‌کنند.

*70 درصد فروش فقط برای یک فیلم

به طور مثال وقتی موضوع فروش آثار سینمایی در سه ماه گذشته را بررسی می‌کنیم حدود هفتاد درصد درآمد، از آن یک فیلم و سی درصد از آن دیگر فیلم‌ها بوده است. منتقدان معتقدند که فیلم‌های سینمایی باید کیفت داشته باشند و از زیبایی شناسی برخوردار باشند تا بتوانند سلیقه بسازند. آن‌ها فیلم را در کنار ویژگی سرگرم کنندگی، ساحتی از اندیشیدن می‌دانند. صورتی از تولید مفاهیم که می‌تواند خلاقانه و آفرینشگر باشد. در کنار این رویکرد، عده‌ای دیگر هستند که چندان به کیفیت و موضوعاتی مثل ساختار و زیبایی شناسی توجه‌ای ندارند و فقط معتقدند فیلم باید به هر طریقی بفروشد و مخاطبان را به سینما بکشاند. از این رو است که از آثار طنز و کمدی که کیفیت هنری چندانی ندارند دفاع می‌کنند. به این دلیل که این فیلم‌ها کمک می‌کنند که سینما زنده بماند و به بقای خود ادامه دهد.

*سرگرمی وجه مهم سینما است

در این بین یکی از منتقدان شناخته شده سینما نظر و نگاه دقیق و روشنگرانه‌ای به موضوع دارد. محمد تقی فهیم بین دو گونه فیلم، اول فیلم‌هایی که توسط ارگان‌های دولتی ساخته می‌شوند و از حمایت مالی برخوردارند، دوم فیلم‌های طنز که توسط بخش خصوصی معطوف به فروش و برای گیشه ساخته می‌شوند. فهیم طیف دوم را به روح سینما نزدیک‌تر می‌داند چرا که این فیلم‌ها مبحث سرگرمی را در نظر می‌گیرند و  تلاش می‌کنند برای مخاطب جذابیت داشته باشند. از نظر فهیم مشکل اصلی فیلم‌هایی که طی سال‌های اخیر با حمایت دولتی ساخته شده‌اند این است که مخاطب را پس می‌زنند و بیشتر تبدیل به بیانه و مقاله می‌شوند و از روح سینما فاصله می‌گیرند. شاید از همین رو است که عموم این فیلم‌ها در گیشه شکست می‌خورند و یا حتی به اکران نمی‌رسند.

*گلایه از اکران، میرکریمی تا فرحبخش

جدا از بحث فروش آثار طنز عدالت در اکران نیز یکی از دیگر موضوعاتی است که بسیار مورد بحث بوده است، به طور مثال میرکریمی کارگردان فیلم «نگهبان شب» از سانس‌های نامرغوب فیلمش در سینماها گله کرده بود. از سوی دیگر حسین فرحبخش تهیه‌کننده فیلم در حال اکران «شهر هرت» با انتقاد از شرایط نابرابر اکران، گفت: «اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است که نمونه آن را در چهل سال فعالیت گذشته خود ندیده‌ام و آنچه شاهدش هستیم یک جور مهندسی اکران به نفع یک فیلم خاص است که در عید بدون رقیب جدی به نمایش درآمد و امروز بعد از سه ماه اکران و با اضافه شدن فیلم‌های قابل توجهی که از هفته پیش اضافه شدند همچنان مانند روز اول می‌فروشد.»

محمد تقی فهیم  در دوشنبه نوشته‌های خود که هر هفته عموما معطوف به مباحث روز سینما و فرهنگ و هنر کشور نوشته می‌شوند با عبور از بحث‌های کلیشه ای و پرتکرار تلاش کرده است با طرح موضوع مهمی مانند تمایز رونق گیشه سالن سینما و پرتماشاگر شدن فیلم‌ها نگاهی دیگر به لایه‌های پنهان موضوع مورد بحث داشته باشد. 

*جنجال‌های اکران مبتذل شده است

فهیم نوشت: «احتمالا در جریان جنجال‌های چند روز گذشته فضای سینما پیرامون فیلم‌های درحال اکران هستید، اگر هم نیستید حتما با آن برخورد کرده‌اید ولی بی تفاوت از کنار آن گذشته‌اید چونکه این کشمکش‌ها دیگر از فرط تکرار مکرارات، پیش‌پا افتاده و مبتذل شده است. قرار نیست به خبر این قضایا بپردازم، بلکه مقصود طرح موضوع مهمی مانند تمایز رونق گیشه سالن سینما و پرتماشاگر شدن فیلم‌ها است.

اینکه اطلاق فیلم گیشه‌ای ناپسند و نوعی توهین است، ولی پرتماشاگر شدن یک فیلم، اعتبار و سرمایه تلقی می‌شود، مربوط به این سال‌ها نیست و اتفاقا از طول تاریخ سینما می‌آید و دلیلش هم برخی باندبازی‌ها و دور زدن‌ها تا گرفتن اکران و سپس دست به اقدامات ناپسند در مقطع اکران از سوئی است و تقابل و جنجال ازسوی دیگر که مثلا تبلیغی برای فیلم‌ها بشود و غیره.

هیچ وقت هم این به اصطلاح افشاگری‌ها و به هم پریدن‌ها در نهادهای صنفی و قانونی مورد رسیدگی و منتج به نتیجه نشده است وگرنه وقتی به آسانی می‌شود ادعای خرید فله‌ای بلیط سالن‌ها برای نگه داشتن فیلم روی پرده را ثابت کرد یا برعکس اگر اتهام است، گوینده را بازخواست کرد، چرا انجام نمی‌شود خود موضوع قابل بررسی است.

*گیشه‌ای که مایه مباهات نیست

همواره در مذمت گیشه و فیلم گیشه‌ای گفته و نوشته شده است. حتی استفاده از فیلم گیشه‌ای وارد ادبیات محاوره‌ای تماشاگران انبوه هم شده است. یعنی آثاری که برای مخاطبان انبوه ساخته شده است بعضا از سوی آنان با عنوان گیشه‌ای مورد نقد قرار گرفته و سازندگانشان مورد عتاب و سرزنش قرار گرفته‌اند. چرا؟ گیشه داشتن و فروش بالای فیلم قاعدتا باید مایه مباهات و خوش حالی باشد، اما دراین فقره فرق می‌کند چون که دقیقا وقتی فیلمی نازل در اجرا و بی‌مایه در محتوا است از آن تحت عنوان فیلم گیشه‌ای یاد می‌شده و می‌شود.

وجود آدم‌هایی نه از جنس سینما (و قبل‌تر ازآن نه از جنس هنر) در عرصه تولید فیلم، شعبه‌ای ایجاد کرده بودند(وهستند) که همانند دیگر بنگاه‌های اقتصادی مبتنی سود به هر قیمتی، فقط به فکر جیبشان بودند و لذا در بدنه فیلمفارسی برای فروش‌بیشتر، از مقطع تولید تا اکران دست به هر جنگولک بازی می‌زدند مثلا برای فروش فیلم‌های وارداتی بنجل‌شان در موقع پخش صحنه‌های رقص کافه‌ای مونتاژ می‌کردند و یا در میانه فیلم‌های ساخته خودشان که ضعیف بود صحنه‌های رقص عربی وصله می‌کردند و ازاین دست اقدامات تا نفوذ در جریان شبکه نمایش، صله دادن و رشوه گرفتن، طراحی پوستر مبالغه‌آمیز، آنونس‌های غیرواقعی، شایعه سازی و پشت هم اندازی تا بلکه بااین تمهیدات فیلم‌هایشان فروش کند که بعضا موفق هم می‌شدند خصوصا اگر جریانات روشنفکری در کنارشان قرار می‌گرفتند مثلا برایشان فیلمنامه می‌نوشتد، پیشنهاد ابتذال بیشتر در گرایش محتوایی می‌دادند، تیتر و موضوع سخنرانی جنجالی و مصاحبه می‌ساختد و …

*گیشه‌ای سازان با خلاقیت فاصله دارند

بی تردید فیلم‌هم مانند هر‌کالای دیگری در جهان متکثر کنونی نیازمند تبلیغات است. هر نوع معرفی خلاقانه و ترغیب کننده مخاطب برای فیلم قابل تایید و حمایت است ولی در روندی معمول، پشت فیلم‌های گیشه‌ای افراد (تهیه‌کنندگان)ی بودند و هستند که با اندیشه و خلاقیت فاصله داشته و حتی به لحاظ ریخت شناسی و بیان، اساسا متعلق به محیط فرهنگی نبوده و نیستند، برای همین فیلم را «نون دونی» می‌دانند و فرقی میان فروش خودرو و فیلم قائل نیستند.

محمد خزاعی، ریس سازمان سینمایی، چند روز قبل در هرمزگان بدرستی از شعار  اخلاق و هویت سینمای ایران گفت. اخلاق تنها در محتوا و گرایش مضمونی فیلم‌ها تجلی نمی‌یابد بلکه یک روی سکه آن در پشت صحنه و مراودات فیمابین اهمیت پیدا می‌کند. تردید نکنید که بی‌اخلاقی‌های اکران عنصری قابل تعمیم به مضامین آثار است چون سرچشمه نشر آنها یکی است. هفته آینده درباره هویت خواهم نوشت.»

رسانه سینمای خانگی- روایت سینماگر بالیوود از دیدار با مجید مجیدی

«هیمانشو مالیک» بازیگر و کارگردان سینمای هند در مصاحبه‌ای درباره تلاش فراوان برای نشان دادن فیلمش به مجید مجیدی صحبت کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، «هیمانشو مالیک» بازیگر، فیلمنامه‌نویس و کارگردان بالیوود در بخش‌هایی از مصاحبه‌اش با سایت خبری بالیوود بانگاما، ماجرای تلاش برای نشان دادن فیلم جدیدش «چیتراکوت» به مجید مجیدی را روایت کرده است.

او در پاسخ به این سوال که فیلم «چیتراکوت» را کجا و چگونه به مجید مجیدی فیلمساز مطرح ایرانی نشان داده، توضیح داد:

شریک سازنده این فیلم، اکبر عربیان، اهل ایران است و ارتباط خوبی با صنعت سینمای ایران دارد. آقای مجیدی به عنوان رئیس هیات داوران جشنواره بین‌المللی فیلم کرالا در هند حضور داشت. اکبر با او ارتباط برقرار کرد. به ما گفتند که آقای مجیدی از دیدار من خوشحال می‌شود اما نمی‌تواند قول دیدن فیلم را بدهد. یک روز ساعت ۱۱ صبح، اکبر با من تماس گرفت و گفت قرار است ملاقات کوتاهی با مجیدی داشته باشد  و مطمئن نیست او فیلم را ببیند یا نه. وظیفه من بود که او را متقاعد کنم. آقای مجیدی به عنوان یک فیلمساز سرسخت شناخته می‌شود. با این حال، تصمیم گرفتم برای این کار اقدام کنم. در عرض چند ساعت، من در پرواز به سمت تریواندروم مرکز ایالت کرالا بودم.

 آن روز باران زیادی بارید. پرواز تاخیر داشت. قرار بود ساعت ۱۸:۳۰ با او ملاقات کنم اما ساعت ۲۰:۳۰ رسیدم. او داشت شام می‌خورد و برای پنج دقیقه بیرون آمد تا با من ملاقات کند. دیدار کوتاه اما بسیار خاطره‌انگیزی بود. مترجمی حضور داشت و آقای مجیدی به فارسی سوال‌های خود را مطرح می‌کرد، مترجم به انگلیسی ترجمه می‌کرد و از من می پرسید. من به زبان انگلیسی پاسخ می‌دادم و قبل از اینکه جوابم را تمام کنم، سوال بعدی را می‌پرسید! این اتفاق بارها و بارها افتاد. سرانجام او به مترجم گفت که صبح روز بعد ساعت ۱۰:۳۰ صبح فیلم من را تماشا خواهد کرد.

روز بعد، مجید مجیدی رسید. من، او و مترجم در سالن نمایش بودیم. او کل فیلم را دید در حالی که مترجم هر سطر را برایش ترجمه می‌کرد! بعد از تمام شدن فیلم کف زد و گفت که فیلم را دوست داشته است. او سپس من را صدا کرد زیرا می‌خواست واکنش فوری خود را درباره فیلم به اشتراک بگذارد. درباره صحنه‌هایی که احساس می‌کرد درست نیستند صحبت کرد و افزود که در شب بازخورد مفصلی درباره فیلم خواهد داد. برای یک فیلمساز تازه‌کار، داشتن چنین تجربه‌ای یک لذت مطلق است. بازخوردی که او به من داد، هیچ‌کس به من نداده بود. او در مورد تدوین، زاویه دوربین و غیره صحبت کرد و من با نکته‌های او موافق بودم. این فوق‌العاده است که شخصی مثل او فیلم شما را تماشا کند و در مورد آن با شما بحث کند.

فیلم «چیتراکوت» که اولین ساخته بلند «هیمانشو مالیک» در قامت کارگردان است، در منظره‌های سرسبز غرب هند در طول فصل باران‌های موسمی مقابل دوربین رفته است و زندگی سالونی، شان، دبو، آلیشا و کیم را در هم می‌آمیزد که همگی در تقاطع‌های مختلف زندگی به هم نزدیک می‌شوند و معنای عشق، احساسات شکسته‌شده، حسرت عاشقانه و لحظات زودگذر را کشف می‌کنند.

مجید مجیدی در سال ۱۹۹۹ به عنوان نخستین کارگردان ایرانی با فیلم «بچه‌های آسمان» به جمع نامزدهای نهایی شاخه بهترین فیلم خارجی جوایز اسکار راه یافت. او ساخت فیلم‌هایی چون «رنگ خدا»، «باران»، «بید مجنون»، «آواز کنجشک‌ها»، پروژه بزرگ «محمد رسول‌الله» با حضور عوامل خارجی از جمله «ای. آر. رحمان» آهنگساز هندی برنده اسکار، «آن‌سوی ابرها» و «خورشید» را در کارنامه دارد.

رسانه سینمای خانگی – دوران نقد و هنرآفرینی به پایان رسیده است؟! جبار آذین

دوران نقد و هنرآفرینی به پایان رسیده است؟!

یادداشتی از جبار آذین

بر این باورم که به دلیل نبود گوش شنوا و فهم ودرک نقد و اصلاح پذیری، سلطه دگم اندیشی، منافع گرایی، سلیقه مداری، سطحی نگری، گذشته گرایی، و تعطیل فرهنگ و هنر، و تخریب دستاوردهای هنری و فرهنگی؛ خودی نوازی و خانه نشین کردن اهالی هنر و قلم، توسط معلولان ذهنی و نامدیران و نامسوولان؛ همچنین بسته شدن درهای هنر آفرینی فاخر و شایسته ی ملی و مردمی؛ نگارش نقد و تحلیل، ثمربخش نیست! و اگر درخواست و اصرار برخی هنرمندان و دوستان رسانه ای نباشد، نقد/ گفت و گو هم نباید اجرایی شود. به همین علت، فعالان رسانه، وقتی با امتناع مصاحبه از سوی منتقدان و کارشناسان غیر وابسته و مردمی و مستقل روبرو می شوند، نباید متعجب و دلخور شوند و بدانندکه مشکل و مساله از جای دیگر و کسان دیگری است!

چنانچه در میان مسوولان ومدیران، کسانی بودند که برای مردم، فرهنگ، هنر، و هنرمند ارزش و احترام قائل می شدند و خواستار حفظ فرهنگ کشور و فرهنگ سازی بودند و در جهت ساماندهی اوضاع زندگی و کار و زندگی و معیشت جامعه،گام بر می داشتند، دل ها به درد نمی آمد، ولی وقتی انحراف، بی راهه، ندانم کاری، پول، و مقام پرستی، جای تقوا و خداپرستی، و مردم و فرهنگ دوستی را گرفته و کشور علی رغم شعارهای کلیشه ای نامسوولان و نامدیران با غارتگری و حیف و میل بیت المال توسط نور چشمی ها، چی چی زاده ها، و از ما بهتران در تمام عرصه ها رو به قهقرا می رود! از دلسوزان کشور و جامعه، چه بر می آید.

متاسفانه خواسته یا ناخواسته، غلط ها، کژی ها، و انحراف ها، جامعه را به سوی بن بست می برد، تا جایی که همگی به این باور برسند که راهی جز فریاد و اعتراض ندارند. این رخداد ناگزیر، تنها نتیجه هجمه ها، ترفندها، و خصومت دشمنان وخارجی ها، و ایران و اسلام ستیزان نیست، بلکه محصول اشتباهات پی در پی و مردم گریزی صدرنشینان غیر متخصص،بی دانش، و بی تعهد است که گسترش فاصله های طبقاتی، فقر، گرانی، و نابسامانی را به دنبال دارد، و نا امید کردن مردم و تخریب فرهنگ، اعتقادها، و اعتمادهای ملت را باعث می شود… هزاران تاسف!!!!!

رسانه سینمای خانگی – اسماعیل سلطانیان هم در غربت درگذشت

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از ایرنا؛ اسماعیل سلطانیان که نیمه‌شب 23 خرداد 1402 به دلیل بیماری و ایست قلبی درگذشت، از بازیگران تحصیل‌کرده سینمای ایران بود. او با اینکه مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک داشت سراغ تئاتر نرفت و بازیگری در سینما و تلویزیون را بر همه چیز ترجیح داد.

اسماعیل سلطانیان بازیگر خوش اخلاق و بی‌حاشیه سال ۹۴ در سن ۶۱ سالگی دچار پولیپ روده شد و به اجبار زیر تیغ جراحی رفت. پس از این اتفاق بیشتر خانه نشین بود و در خانه‌ای که در پرند داشت روزگار می‌گذراند.

تا قبل از بیماری فعالیت پررنگی داشت؛ ولی جراحی روده او را خانه‌نشین کرد. پس از بیماری یک بار در سریال خان بابا وارثیه فامیلی ساخته شبکه استانی قزوین جلوی دوربین رفت که اثری در گونه کودک و نوجوان بود. علاوه بر آن نقش کوتاهی هم در سریال قورباغه (هومن سیدی) داشت.

خودش درباره دلیل کم‌کاری‌اش در چند سال اخیر گفته است: مدتی که بیمار بودم و نمی‌توانستم سرکار بروم، بعد از آن هم نقش‌هایی که پیشنهاد می‌شود، نقش‌های حاشیه‌ای است و مثلاً برای یک روز کار دعوتم می‌کنند که قبول نمی‌کنم. البته حاضرم در یک سکانس از یک کار بازی کنم؛ اما نقش آنقدر خوب باشد که راضی‌ام کند و بعد از ۳۷ سال فعالیت هنری از خودم شرمنده نشوم. (مصاحبه با روزنامه جام‌جم)

کارگردانی که فقط یک بار پشت دوربین رفت

این بازیگر فقط یک بار به عنوان فیلمساز پشت دوربین رفت و بیشتر دوست داشت جلوی دوربین بازی کند. سلطانیان یک بار در تمام عمرش تصمیم به فیلمسازی گرفت و فیلم «همه دختران من» را در سال ۱۳۷۲ کارگردانی کرد. فیلمی که در آن فردوس کاویانی، نادیا دلدارگلچین، نسرین مقانلو، علی مصفا، ابراهیم‌آبادی و مجید قناد بازی می‌کردند.

او در پاسخ به این سوال که چرا کارگردانی را ادامه نداده است گفته است: بعد از ساخت فیلم «همه دختران من» پیشنهادهایی از طرف چند تهیه‌کننده برای ساخت فیلم داشتم، اما خودم دوست نداشتم کارگردانی و فیلمسازی را ادامه دهم و به دلیل علاقه به بازیگری دوست داشتم تمرکزم روی این حرفه باشد. اگر بگویم اشتباه کردم که در کارگردانی ورود کردم بی‌راه نگفته‌ام. من یک بازیگر هستم و دوست داشتم همیشه تمرکزم روی حرفه خودم باشد. به واقع روحیاتم با فضای کارگردانی سازگار نبود. (مصاحبه با روزنامه جام جم)

نقشی را که برای آن آفریده شده‌ام، بازی نکرده‌ام

اسماعیل سلطانیان، بازیگر نقش‌های فرعی بود و در هیچ فیلمی به عنوان قهرمان اصلی جلوی دوربین نرفت. او در یکی از مصاحبه‌هایش به این نکته اشاره کرده که به دنبال نقشی می‌گردد که خودش هم نمی‌داند چیست! او توضیح داده است: با اینکه از ۱۲ سالگی وارد عرصه تئاتر و سینما شدم و نقش‌های مختلفی بازی کرده‌ام اما هنوز آن گمشده‌ام را پیدا نکرده‌ام و نقشی را که برای آن آفریده شده‌ام، بازی نکرده‌ام. حقیقت این است که نقش‌های متنوعی در سبک‌های مختلف بازی کرده‌ام و رضایت داشتم ولی همیشه دنبال یک نقش هستم که نمی‌دانم چی هست. در تمام ژانرها بازی داشتم و کمتر سعی کردم خودم را تکرار کنم ولی هنوز احساس می‌کنم آن نقش را پیدا نکردم. (مصاحبه با هنرآنلاین)

از جمله نکاتی که کمتر درباره‌اش گفته شده این است که در دو فیلم دیده‌بان و مهاجر به عنوان دستیار کارگردان ابراهیم حاتمی‌کیا را کمک می‌کرد. او چند دهه بعد در فیلم چ حاتمی‌کیا به عنوان بازیگر جلوی دوربین رفت.

اسماعیل سلطانیان سال ۱۳۳۳ در کرمانشاه متولد شد و فارغ‌التحصیل بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک بود. وی فعالیت هنری را از سال ۱۳۴۹ با تئاتر به عنوان نویسنده، بازیگر و کارگردان آغاز کرد و همزمان در سال ۱۳۴۹ در مرکز آموزش هنرهای دراماتیک کرمانشاه یک دورهٔ شش‌ماهه را زیر نظر آتش تقی‌پور گذراند.

فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۴ با بازی در فیلم شکار شکارچی آغاز کرد. همچنین در طول جنگ نیز چند تئاتر در جبهه‌ها به روی صحنه برد. از دیگر آثار سلطانیان می‌توان به بازی در پایتخت ۲، یوسف پیامبر، مرد هزارچهره، ستایش و قورباغه اشاره کرد.

وی نیمه شب ۲۳ خرداد ماه در سن ۶۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت.

رسانه سینمای خانگی- او هنوز مرد اول سینمای اکشن ایران است

بازیگر فیلم سینمایی «عقاب‌ها» گفت: در سال‌های گذشته برای هیچ پروژه اکشنی دعوت نشده‌ام و البته که اگر کاری را بپسندم حتما حضور پیدا می‌کنم؛ به لحاظ جسمی توان کار دارم اگر فضا، عوامل و فیلم‌نامه مناسب باشد.

به گزارش سینمای خانگی، جمشید هاشم‌پور در گفت وگو با ایرنا، با اشاره به این که در سالهای اخیر هیچ فیلم اکشن ایرانی را ندیده که در رقابت با نمونه های خارجی برجسته باشند، اظهار کرد: بیننده های امروز اکشن های ما را نمی پذیرند چون این اکشن ها فاقد آن ظریف کاری هایی است که قبلا انجام می شد.

وی خاطرنشان کرد: باید بپذیریم بیننده های امروز دیگر آن بیننده های قبلی نیستند و ذوق و سلیقه شان عوض شده است.

بازیگر فیلم سینمایی دلشدگان (علی حاتمی ۱۳۷۰) افزود: در سالهای گذشته برای هیچ پروژه اکشنی دعوت نشده ام و البته که اگر کاری باشد و بپسندم حتما حضور پیدا می کنم.

هاشم پور گفت: به لحاظ جسمی توان کار دارم اگر فضا، عوامل، فیلمنامه مناسب باشد.

بازیگر فیلم سینمایی باشگاه سری (جمال شورجه ۱۳۷۷) در پاسخ به این پرسش که آیا همچنان تمرینات ورزشی را ادامه می دهد، اظهار داشت: ورزش باید جزو زندگی روزمره همه آدم ها باشد و این نظر من است. به همین خاطر هنوز هم ورزش می کنم؛ البته این ورزش بستگی به توانم دارد و روزانه بیش از نیم ساعت ورزش می کنم.

بازیگر فیلم سینمایی مادر (علی حاتمی ۱۳۶۸) در پاسخ به این پرسش که اگر اکشن های ایرانی مورد پذیرش مخاطبان نیست چرا همچنان اقبالی به بازیگرانی مانند وی و زوج هنری سالهای دور ایشان رضا صفایی‌پور ملقب به طوفان وجود دارد، گفت: این ابراز علاقه ها به آن فیلم ها و سینما کاذب است چرا که وقتی کارهای خارجی را می بینند از ما سرد می شوند.

هاشم پور اضافه کرد: چون توان سینمای ما آنقدر قوی نیست که بیننده هایمان را اقناع کنیم و ذوق بینندگان ما امروز به سمت فیلم های کاذب رفته است.

بازیگر فیلم سینمایی میم مثل مادر (رسول ملاقلی‌پور ۱۳۸۵) یادآور شد: این روزها درحال مذاکره با دو پروژه هستم که امیدوارم یکی به سرانجام برسد و جذب آن شویم. کارگردان یکی از این پروژه ها منوچهر هادی و کار برای نمایش خانگی با سوژه روز و طنز است.

جمشید هاشم‌پور، ملقب به «جمشید آریا» در سال ۱۳۲۳ در تهران، خیابان سلسبیل و از پدر و مادری اردبیلی به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا دیپلم ریاضی ادامه‌ داد. او در جوانی در محله دوهزار زیر نظر احمد رودباری ورزش‌های رزمی چون کونگ‌فو را فرا گرفت.

وی همچنین کاراته سبک شوتوکان را از استاد کوروش کوردانی فرا گرفت. او اولین فیلم سینمایی خود را از طریق آشنایی با ساموئل خاچیکیان به وسیله یکی از دوستانش، در سال ۱۳۴۷ و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم جهنم سفید آغاز نمود.

جمشید هاشم‌پور، در سال ۱۳۶۰ به دعوت مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم خط قرمز دوباره به سینما بازگشت. بازی او در نقش «زینال بندری» در فیلم تاراج ساختهٔ ایرج قادری بود که وی را با سرِ تراشیده میان مردم مطرح کرد؛ تا جایی که تیپ قهرمان سرتراشیده تا سال‌ها مخاطبان بسیاری را روانهٔ سینماها می‌کرد.

دریافت گواهینامه درجه یک هنری (۱۳۹۹)

هاشم‌پور، از معدود هنرپیشگان سینمای ایران است که فعالیت تئاتری نداشت و بنا به گفته خودش در یکی از مصاحبه‌هایش، سینما را از سینما شروع کرده‌ است و تنها فعالیت تئاتری وی صحنه‌هایی از فیلم تماس_شیطانی بود که صحنه‌های تئاتر را با راهنمایی مجید مظفری اجرا کرد.

او در دههٔ ۱۳۶۰ و اوایل دهه ۱۳۷۰ در کنار بازی در فیلم‌های اکشن و حادثه‌ای، بازی در نقش‌های دیگر را نیز امتحان کرده‌ است. بازی در فیلم‌هایی نظیر: روز باشکوه (کیانوش عیاری، ۱۳۶۷)، مادر (علی حاتمی، ۱۳۶۸)، پردهٔ آخر (واروژ کریم‌مسیحی، ۱۳۶۹)، عشق و مرگ (محمدرضا اعلامی، ۱۳۶۹) و دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۱).

هاشم‌پور دریافت دیپلم افتخار از هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۷) برای بازی در فیلم هیوا (رسول ملاقلی‌پور) و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم دارکوب از سی و ششمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر ۱۳۹۶ را در کارنامه دارد.

خروج از نسخه موبایل